0

اشعار ولادت حضرت علی اکبر (ع)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اکبر (ع)

ز بحر نور درخشيد گوهري ديگر

وَ يا به دست خديجه است کوثري ديگر

مدينه مکه شده، مکه بيت عبد ا...

کنار آمنه بينم پيمبري ديگر

 


وَ يا که مکه شده خانه ي امام حسين

وَ يا ز کعبه درخشيده حيدري ديگر

دوباره فاطمه آورده يک امام حسن

وَ يا عيان ز حسين است منظري ديگر

مگر که ام بنين باز زاده عباسي

ظهور کرده ز عباس، منظري ديگر

مگر دوباره حسيني دگر ظهور کند

که باز جلوه کند روي اکبري ديگر

به جز دَرِ حرمش را که باب قرب خداست

خداشناس نيم گر زنم دري ديگر

همين بس است مرا لطف و رحمت و کرمش

که جان کبوتر بام و دلم بود حرمش

 
 
پنج شنبه 14 اردیبهشت 1396  7:51 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اکبر (ع)

قدش چو نخله ي طوبي و هر دلي چمنش

رخش چراغ وجود و وجود، انجمنش

عجب مدار اگر آيد از رياض بهشت

زند رسول خدا بوسه بر لب و دهنش

 


ز مکتب «اَوَلَسنَا عَلَي الحَق» اش پيداست

که جان تازه دهد بر حسين، با سخنش

هزار قافله دل از پيمبران خدا

زدند چنگ محبت به زلف پر شکنش

تن مطهرش از جان پاک نيکوتر

سلام خلق و سلام خدا به جان و تنش

عجب ندارم اگر بشنوند بوي بهشت

هزار يوسف مصري ز بوي پيرهنش

قرار مي دهد از دست، روي دست پدر

ز بس که عاشق شمشيرها بود بدنش

گشوده ديده به رخسار دلرباي حسين

به عالم آمده تا جان کند فداي حسين

منبع:سایت فضائل و مناقب اهل بیت

 
 
پنج شنبه 14 اردیبهشت 1396  7:52 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اکبر (ع)

اي رخ تو مطلع الانوار حُسن

خال لبت نقطه ي پرگار حُسن

بزم وفا را رخ ماه تو شمع

خوبي خوبان جهان در تو جمع

 


اي شجر علم و حيا را ثمر

وي پسر شير خدا را پسر

اشبه مخلوق به پيغمبري

يوسف ليلا عليِ اکبري

آينه ي صبر و کمال حسين

نور دل فاطمه را نور عين

خِلقت و خُلقت چو رسول انام

تربيت آموخته از دو امام

قافله سالار شهادت حسين

روح مناجات و عبادت حسين

گفت نظر بر رخ اکبر کنم

ياد چو از روي پيمبر کنم

پاک تر از جان ملک جان توست

خون خدا در رگ و شريان توست

نخل وجودت به کرم بارور

قصه ي حُسنت همه جا مشتهر

شاخ و بنت از شجر طيبات

برگ و برت معدلت و مکرمات

حضرت سجاد امام اُمم

گفت فدايت پدر و مادرم

هر که تو را مدح و ثنا گفته است

درّ سخن در صفتت سُفته است

بعد حسين آن به دو عالم امام

بر تو فرستاده درود و سلام

باغ شرف از نفست گل کند

عشق به نام تو توسل کند

حُسن حَسن آيه ي زيبايي ات

علم علي شاهد دانايي ات

هر که بديد آن رخ چون ماه را

کرد زيارت نبي ا... را

گوهر پرورده ي درياي عشق

يوسف و بازار تو صحراي عشق

فاطميان را تو شکوه ابد

هاشميان را تو گل سر سبد

آينه ي لم يزلي يا علي

جان حسين بن علي يا علي

صبح قيامت اثر کربلا

روز وفا روز شهادت بلا

چون ورق سرخ سحر باز شد

با نفس گرم تو آغاز شد

خواست مؤذن که صلا بر دهد

نغمه ي تکبير اذان سر دهد

گفت حسينش بنشين مرحبا

اي پسرم خيز علي جان بيا

خيز و تو امروز اذان ساز کن

دفتر ايثار مرا باز کن

وه که اذان تو در آن جا چه کرد

با دل ذريه ي زهرا چه کرد

ليلي حُسن قدمت مست ناز

اهل نظر را نظرت کارساز

خلقت تو نورٌ علي نور شد

يک نظرت بارقه ي طور شد

بود عصايي که به دست کليم

با همه اعجاز کريم و رحيم

شاخه اي از نخله ي طور تو بود

و آن يد بيضاش ز نور تو بود

طور مناجات تو شمشير بود

و آن شجر طور تو از تير بود

اي لبت از مُهر عطش داغ تر

وز عرق شرم رخت باغ تر

جان تو پرورده ي جان حسين

بر دهنت جاي لبان حسين

اي که تو را عشق زبردست کرد

بوسه ي گرم پدرت مست کرد

عرشي و گرديده نگون روي خاک

جان جهان با بدن چاک چاک

اي قلم از شرح کمالت خجل

با تو فتاده است سر و کار دل

قبله ي اميد دلم روي توست

کعبه ي شش گوشه ي من کوي توست

اي شده مدفون به جوار پدر

وي به حسين از همه نزديک تر

جلوه ي اخلاص سراپاي توست

زير قدم هاي پدر جاي توست

اي سر من خاک قدمهاي تو

مُهر دلم مِهر و تولاي تو

با نظر لطف ثنايم بخوان

باز سوي کرببلايم بخوان

اي به جگر گوشه ي زهرا جگر

باز نگيري ز «مؤيد» نظر

 
 
پنج شنبه 14 اردیبهشت 1396  7:52 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اکبر (ع)

خداوندا چه خوانم گر نخوانم روح ایمانش
حسین ابن علی پیغمبر و این است قرآنش
دهان و چشم و ابرو: کوثر و تطهیر و فرقانش
حسین ابن علی پیغمبر و این است قرآنش

 


وجـودش از وجـود رحمۀ للعالمیـن گوید
یقین دارم که صورت‌آفرینش آفرین گوید

سـزد تـا خاتـم پیغمبران گوید ثنای او
عجب نبْوَد اگر جبریل وحی آرد برای او
دوای درد جان اهل دل در خاک پای او
بهشـت روح ثـارالله حسـن دلربــای او

امیرالمؤمنین زهـرا پیمبر دوستش دارد
امام مجتبی همچون برادر دوستش دارد

 
 
پنج شنبه 14 اردیبهشت 1396  7:52 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اکبر (ع)

شـب شـب مـیـلاد پسـر آسمونه

ترانه خون امشب دل پیرو جـوونه

دوباره امشب خود حضرت کوثر

زده دلا رو بـه نـام عـلی اکـبر

 


امشب مثـل شـبـهای بهاره

بازم داره خوشبختی می باره

گل ارباب علی اکبر

منو دریاب علی اکبر

علی اکبر

چه محشری کرده قد و بالای اکبر

بهشت و می بینی توی دنیای اکبر

چشمای ارباب شده باغ ستاره

مستی امـشب نـداره استخاره

پر وا میکنـم تاآسمونا

امشب اومده اکبر لیلا

گل ارباب علی اکبر

منو دریاب علی اکبر

علی اکبر

بسکه به مولامون ارباب علاقه داره

اسم پسـرهاشـو فـقط علی می زاره

این همه حیدر همـه بـگیـد مـاشاالله

کور بشه امشب چشم حسود ایشـاالله

نسلش از گلای عسلیه

اسم آخریش سید علیه

گل ارباب علی اکبر

منودریاب علی اکبر

علی اکبر

 
 
پنج شنبه 14 اردیبهشت 1396  7:53 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اکبر (ع)

پیغمبرانه بود ظهوری که داشتی
خورشید بود جلوه طوری که داشتی
شب زنده دار بودی و ذوب خدا شدی
در بندگی گذشت حضوری که داشتی
هر شب نصیب سفره شهرمدینه شد
در کنج خانه نان تنوری که داشتی
ای سر به زیر از همگان سر بلند تر
تسکین عمه بود غروری که داشتی
خلقاً و منطقاً همه شکل رسول بود
در کوچه های شهر، عبوری که داشتی
این آفتاب تو ست که خورشیدمان شده
یا که پیمبر است دوباره جوان شده
چشمان تو همین که نهان می شود علی
عمه برای تو نگران می شود علی
دنیای ما اگر به جمال تو رو کند
هر روز سال، روز جوان می شود علی
بی اختیار یاد صدای تو می کنم
هرلحظه ای که وقت اذان می شود علی
روزی سه بار پشت بلندای مأذنه
آقایی تو اشهد ما می شود علی
ما کیستیم تازه مسلمان حنجرت
الله اکبر از تو از الله اکبرت
باید برای طور کلیمی درست کرد
یک گوشه ای نشست و گلیمی درست کرد
باید در ازدحام گدا و کمی جا
جائی برای مرد کریمی درست کرد
باید قسم به نور دو عین حسین داد
تا از خدا، خدای رحیمی درست کرد
مجنون شهر بودم و لیلا نداشتم  
اکبر اگر نبود من آقا نداشتم
یک فرصتی کنار بزن این نقاب را
بیچاره کن به صبحدم آفتاب را
امشب خودی نشان بده تا سجده ات کنم
از من مگیر فرصت این انتخاب را
نور جبین نیمه شب در تهجدٌت
در هم شکست کوکبه ی ماهتاب را
آباد باد خانه ات ای زلف پر گره
من از تو دارم این دل خانه خراب را
دستار را ببند و کنارم قدم بزن
شاید کمی نظاره کنم بوتراب را
شاعر: علی اکبر لطیفیان

 
 
پنج شنبه 14 اردیبهشت 1396  7:54 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اکبر (ع)

هنگام روبرو  شدن کارزار شد

کار تمام لشکریان با تو زار شد

 

وقتی رکاب رزم تو آماده می شود

باید برای مقدم تو خاکسار شد

 


 

نامت علی، شأن تو شمشیر ساده نیست

باید برای هیبت تو ذوالفقار شد

 

حیدر شدی و ضجه لشکر بلند شد

این چه مصیبتی است که کوفه دچار شد

 

از میمنه گرفته تا پشت میسره

یک لشکری قدم به قدم تار و مار شد

 

فرزند لافتی که به جز این نمی شود

شاگرد مجتبی که به جز این نمی شود

 

ای آفتاب روشن شبهای کربلا

پیغمبر دوباره صحرای کربلا

 

ای از تمام آدمیان برگزیده تر

نوح و خلیل و آدم و موسای کربلا

 

یک کاروان به عشق نگاهت اسیر شد

گیسو کمند خوش قد و بالای کربلا

 

آب فرات و علقمه و گنبد حسین

یا تل زینبیه و هر جای کربلا

 

هر چند دیدنی است ولی دیدنی تر است

پایین پای مرقد آقای کربلا

 

نزدیک تر به مرقد آقاست جای تو

پایین پایی و همه پایین پای تو

 

حالا که می روی جگرم را نگاه کن

این چشمان محتضرم را نگاه کن

 

در این لباس ها چقدر دیدنی شدی

زینب بیا بیا پسرم را نگاه کن

 

من پیر و تو جوان کمی آهسته تر برو

افتادگی بال و پرم را نگاه کن

 

باور نمی کنی که علی پیر تر شدم

پیشم بیا و موی سرم را نگاه کن

 

اصلا بیا بجای تمنّا جرعه ای

شرمندگی چشم ترم را نگاه کن

 

بعد ار تو فصل، فصل دلم بی قرار شد

بعد از تو خاک بر سر این روزگار شد

 

 
 
پنج شنبه 14 اردیبهشت 1396  7:54 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اکبر (ع)

عشقت میان سینه ی‌ من پا گرفته

شکر خدا که چشم تو ما را گرفته

 

دریاب دلها را تو با گوشه نگاهی

حالا که کار عاشقی بالا گرفته

 


 

عمریست آقا جان دلم از دست رفته

پائین پای مرقدت مأوا گرفته

 

گیسو کمند خوش قد و بالای ارباب

شش گوشه هم با نور تو معنا گرفته

 

از کودکی آواره ی کوی تو هستم

دست دلم را حضرت زهرا گرفته

 

مانند جدت رحمتٌ للعالمینی

حیف است دست خالی ما را نبینی

 

زلف تو را موج پریشان می شناسد

چشم تو را آیات باران می شناسد

 

عطر تو و پیراهنت را یوسف شهر

کوچه به کوچه صبح کنعان می شناسد

 

اعجاز چشمان تو را آیه به آیه

آری دل تازه مسلمان می شناسد

 

آقا کرامات نگاه روشنت را

خورشید در هر صبحگاهان می شناسد

 

خشم و خروش و هیبتت را بین میدان

هوهوی رعد و برق طوفان می شناسد

 

خورشید از شرم نگاهت رو گرفته

در ساحل نورانیت پهلو گرفته

 

بالاتر از حد تصور ها کمالت

دل می برد از اهل این عالم خیالت

 

صبح ازل چشمان مبهوت ملائک

بودند شیدای تماشای جمالت

 

می جوشد از خاک قدمهای تو زمزم

کوثر شراب خانگیّ لا یزالت

 

کی می شود با بالهای این چنینی

پرواز تا اوج شکوه بی مثالت

 

آنجا که بال جبرئیل آتش گرفته

بام نخست پر کشیدنهای بالت

 

خُلقاً و خَلقاً ، منطقاً عین رسولی

دیگر چه گویم از تو و خوی و خصالت

 

وقتی که تکبیرت طنین انداز می شد

می گفت لیلا مادرت : شیرم حلالت

 

می ریزد از عطر نگاهت یاس آقا

تنها تویی هم شانه با عباس آقا

 

هر صبح بر لب نغمه ی تکبیر داری

تو آفتابی ، صبح عالمگیر داری

 

با حلقه های گیسوی پر پیچ و تابت

صد کاروان دل در تب زنجیر داری

 

از لهجه ات عطر خدا می بارد آقا

هر گاه بر لب نغمه ی تکبیر داری

 

از میمنه تا میسره می پاشد از هم

وقتی که در دستان خود شمشیر داری

 

باید برایت ذوالفقاری دست و پا کرد

حیدر شدی و هیبتی چون شیر داری

 

از هیبت چشم تو دشمن می گریزد

پلکی بزن تا عالمی بر هم بریزد

 

حالا که خاکم را سرشته دستهایت

بگذار تا باشم همیشه خاک پایت

 

بال و پری می خواهم امشب از تو آقا

تا که تمام عمر باشم در هوایت

 

آه ای اذان گوی سحر گاه مدینه

یاد نبی را زنده می سازد صدایت

 

ای کاش چشمانم تبرّک می شدند از

گرد و غبار بال خاکیّ عبایت

 

ای زینت کرب و بلای حضرت عشق

بگذار باشم زائر پائین پایت

 

عمریست از مهر تو در دل توشه دارم

شوق طواف مرقد شش گوشه دارم

 

یوسف رحیمی

 
 
پنج شنبه 14 اردیبهشت 1396  7:54 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اکبر (ع)

دل حرم میشود سحر گاهی

که شود صحن دیده تر گاهی

 

قطرۀ آب در مرور زمان

میکند در حجر اثر گاهی

 


 

دل من سخت ترزسنگ که نیست

امتحان کن بر این جگر گاهی

 

ای خریدار بر رضای خدا

جنس پس مانده را بخر گاهی

 

یعنی آنقدر بی بها هستم

نیستم لایق نظر گاهی

 

بین سجاده دیده بر راهم

نیمه شب میشود خبر گاهی

 

بنده ای راکه دست و پا گیراست

همرهت تا خداببر گاهی

 

قتلگاهی به پا کنی با ناز

گر ازینجا کنی گذر گاهی

 

پسری که کریم زاده بود

میکند جلوه پدر گاهی

 

تاج اصحاب یا علی اکبر

یابن ارباب یا علی اکبر

 

تو مطهر شدی زهرچه بدی

تابگوئی ز نسل لم یلدی

 

صدو ده بار هو کشم زجگر

که تو با کعبه زاده هم عددی

 

همه دلگرمی ام محبت توست

یابن لیلا «علیک معتمدی»

 

گرتو شاگرد مجتبی هستی

دست خالی نمی رود احدی

 

ناز تو فاطمی تر از همه است

راه دلبردن از علی بلدی

 

نوه ارشد دو دریایی

موجی از عشق گاه جذر و مدی

 

جای مادر بزرگ تو خالی

زود پرزد به وادی ابدی

 

تو ز هر پنج تن نشان داری

تو حدیث کسای مستندی

 

جز برای دل ابوفاضل

پرده از روی خویش پس نزدی

 

تا خدا پرده ازرخ توکشید

چشم عباس مصطفی رادید

 

تاکه بابا تورا صدا میکرد

محشری در حرم به پا میکرد

 

با نگاهی به قد وبالایت

یاد پیغمبر خدا میکرد

 

توکه هستی که پیر میخانه

بامناجات تو صفا میکرد

 

ای دل آرام خوش صدای حجاز

موذنه بر تو اقتدا میکرد

 

آتش روی بام خانه تو

کوچه ها را پر از گدا میکرد

 

هرکسی داشت نذر پیغمبر

به در خانه ات ادا میکرد

 

بسکه با غمزه راه میرفتی

پدرت پشت سر دعا میکرد

 

دور از چشم  شور مردم شهر

از رخ تو نقاب وا میکرد

 

بوسه ای از لب تو هردرد

پدری پیر را دوا میکرد

 

گوشه ای مینشست و با زینب

نظری سوی مجتبی می کرد

 

بعد میگفت این پسر غوغاست

چقدر شکل مادرم زهراست

 

تو ز اجداد خود چه کم داری

نسبی پاک و محترم داری

 

وارث آدم و کلیم و مسیح

بهر احیای مرده  دم داری

 

گشته شش گوشه این حرم یعنی

تو جدا گانه یک حرم داری

 

که زیارات کامل و متقن

همچونان سایر امم داری

 

تو ز پایین پا ولایت بر

کرسی و نون و والقلم داری

 

مابه نام تو سینه زن شده ایم

حق شاهی بر عجم داری

 

تو که باب الحوائجی بی شک

بسکه آقایی و کرم داری

 

یک قدم تو عقب تر از عباس

برسر دوش خود علم داری

 

شانه هایت ز بس مودب بود

دومین تکیه گاه زینب بود

 

خیز و شمشیر مرتضی بردار

بزن ای شیر بردل کفار

 

زره مصطفی بپوش علی

در رکاب عقاب پا بگذار

 

نعره ای زن منم علی اکبر

نوه حق حیدر کرار

 

همچو شیری بزن به قلب سپاه

تابریزی به هم یمین و یسار

 

ضجه کوفه را درآوردی

ای ابر مرد عرصه پیکار

 

هر طرف تاب میدهی تیغت

کشته سازی زکشته بسیار

 

تشنگی را بهانه را فرمودی

رو نمودی به جانب دلدار

 

لب نهادی بر آن لبان خشک

گفتی آهسته این سخن با یار

 

کی محاسن سپید در بندم

دست خود از محاسنت بردار

 

تا که دلکنده از تو بابا شد

بالهای شهادتت وا شد

 

ناگه از دشت یک صدا آمد

ناله ای پدر بیا آمد

 

پدر آمد ولی چه آمدنی

چه کسی گفته روی پا امد

 

پیرمردی کنار نعش جوان

باسر زانو از قفا آمد

 

روضه ات گشته شرح موت حسین

وسط هلهله نوا امد

 

آنچنان نعره زد علی ولدی

ناله اش بین که تا کجا آمد

 

دست خودرا گرفته روی سر

زینب از سوی خیمه ها آمد

 

شد حسین زنده با دم زینب

پای معجر میان تا آمد

 

با تن ریخته به چه کند

نوبت یاری عبا امد

 

شب جمعه است بس کن ای شاعر

چونکه مادر به کربلا آمد

 

هر شب جمعه کربلا غوغاست

فاطمه روضه خوان کر ب وبلاست

 

قاسم نعمتی

 
 
پنج شنبه 14 اردیبهشت 1396  7:55 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اکبر (ع)

زیر نم بارون توی کوچه هامون

بوی گل لیلا زده و دل شده مجنون

شب بهار مهربونیه

شب نگار آسمونیه

 


شب امید هر جوونیه

شب شب عشقه

تب تب عشقه

اومده بهار شه دنیا

اومده که وا شه گلها

اومده که بال پر بشه برای دلها

یا علی اکبر مدد علی علی اکبر

شبیه کبوتر می زنه دلم پر 

هوایی شده تا بره پیش علی اکبر

رسیده میوه دل حسین

ثمر عمرو حاصل حسین

میون دریا ساحل حسین

شب شب نوره

شب شب شوره

دلتو بزن به دریا برو با دلت کربلا

زیارت پایین پای حضرت آقا

یا علی اکبر مدد علی علی اکبر

همه جوونا علی رو میخوانش

دل عمو عباس خوشه با صوت اذانش

توی سخاوت از همه سره

شجاعتش شبیه حیدره

نمای کامل پیمبره

نور دو عینه

عشق حسینه

به رسوله اشبه الناس

اومده یا ایهاالناس

کسی که شده معلمش حضرت عباس

یا علی اکبر مدد علی علی اکبر

 
 
پنج شنبه 14 اردیبهشت 1396  7:55 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اکبر (ع)

بي سبب نيست اگر اين همه زيبات كشيد

اشبه الناس نبي بودي و طاهات كشيد

تا به طرحت ابدا هيچ كسي پي نبرد

از ازل با قلمش مثل معمات كشيد

 


تا كه زانوي تو معراج شود ، آنها را

پلكان قدم عمه ي سادات كشيد

ديد كشتار دهد صورت زيباي تو ، پس

نفَس هفتميش عين مسيحات كشيد

به شك انداخته اي قوم بني هاشم را

بسكه مانند عمو خوش و قد و بالات كشيد

خواست تا شخص حسين نيز شود مجنونت

بين يك خيمه علي اكبر ليلات كشيد

***

نوكري واجب عيني شده در اين خانه

خُب چرا دست خدا اين همه آقات كشيد ؟!

شاعر: مسعود يوسف پور

 
 
پنج شنبه 14 اردیبهشت 1396  7:55 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اکبر (ع)

رستم، ز چه بر قدرت خود می نازی

اسطوره ز خود از چه بگو می سازی

لازم به مصاف تن به تن نیست ببین

با برق نگاهش دل خود می بازی

 

 

لیلا شده محو رخ زیبای علی

جبریل شده خاک کف پای علی

تنها نه حسین بن علی مبهوت است

خورشید نشسته به تماشای علی

 

طوبی ز خودش نور و ثمر آورده

فرزند علی باز پسر آورده

مثل رخ زیبای ابالفضل ببین

او هم پدر عشق رو درآورده

 

در بحر سخا غرق شدم از کرمش

صد مرده شود زنده به زیر علمش

موسای کلیم است غبار ره او

عیسای مسیح است دخیل حرمش

 

ای شاخه ی طوبی ثمر نخل امامت

ای معنی والی و موالی و ولایت

ای عاطفه ی در دل هر شیعه ی عاشق

بنما نظری بر دل ما هم ز کرامت

 

سرچشمه ی نور ازلی معدن الماس

ای شیر، یل خون خدا همدم عباس

ای گل پسر مهر و صفا زاده ی لیلا

ای محور عشق و ادب و وادی احساس

 

سروده جعفر ابوالفتحی

 
 
پنج شنبه 14 اردیبهشت 1396  7:56 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اکبر (ع)

جان عالم تصدق سرتان 

به فدای شما و مادرتان

تو امیری امیر قلب منی 

این منم من همیشه نوکرتان

 


میشود لایقم بدانی تا 

برسم یک سحر به محضرتان

تا بخوانم زفرط عشق و جنون

نذرچشم علی اکبرتان


عیدی ام را دهید تا بروم 

یک شب جمعه -پابرهنه-حرم


ماه در گردش خدا هستی 

نوه ی شاه لافتی هستی

خلقا و منطقا شبیه رسول 

المثنای مصطفی هستی

حیدری بار آمدی آقا 

چقدر شکل مرتضی هستی

در مقام شما همین بس که

پسر شاه کربلا هستی


چقدر غیرتی و حساسی 

رونوشت جناب عباسی


به شما ماه آسمان گفتند

باسخاوت و مهربان گفتند

ا’نا سائلکم یابن حسین 

به تو اقای سائلان گفتند

به شما ای یگانه ی ارباب 

بی نهایت و بی کران گفتند

ای جوان امام عاشورا

روزی من به دست تان گفتند


می سرایم برای چشمانت 

این جوانی من به قربانت

 

آیت الله اکبری اکبر 

اکبری یا پیمبری اکبر ؟

یا نه اصلا میان معرکه ها 

اسدالله حیدری اکبر؟

میوه ی قلب حضرت لیلا 

جان زهرای اطهری اکبر

یل اردوی نینوای حسین 

شیرمردی دلاوری اکبر

یوسف هاشمی آل علی 

از همه یوسفان سری اکبر

کوری چشم نسل "شاهین"ها

به عجب اسم محشری اکبر


آینه آینه رخت مهتاب 

ای ولیعهد حضرت ارباب


آسمانی همیشه بالایی

همه ی زندگی لیلایی

هم عرب هم عجم هلاک تو

ای خداوندگار زیبایی

در نگاه تو میشود حس کرد

معنی عاشقی و شیدایی

پدرت قوم و خویش ماست آقا

سحری سمت ما نمی آیی؟


عاشقم از تبار سلمانم 

نذر چشم تو روضه میخوانم


از غمت قامت پدر تاشد 

دیده هامان شبیه دریا شد

هرکسی شد گدای خانه تان 

تا قیام قیامت آقا شد

ای موذن نماز عاشورا 

با اذان شما چه زیباشد

خوانده ام من که دوره ات کردند

پیکر پاکت اربا اربا شد

بر سر نعش پاره پاره ی تو 

گریه های حسین تماشا شد


سرخوش از بوی عطر سیبم کن 

یک سفر کربلا نصیبم کن

شاعر: عليرضا خاكساري

 
 
پنج شنبه 14 اردیبهشت 1396  7:56 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اکبر (ع)

ما که سرمست عشق و احساسیم

از اهالیِّ  بیت العبّاسیم

نفس ناب و نافذی داریم

ادبیّات حافظی داریم

 


پای دیوان یکـّه تاز غزل

می روم رو به سوی خیرُالعمل

حرف ما بود و لعل یاقوتی

کلماتی به رنگ لاهوتی

مگر این گفته ی پیمبر نیست

از محمّد به غیر دلبر کیست ؟!

از حسینی که از رسول الله ست

پسری روی دامن لیلاست

صورت مصطفی در این قاب است

حیدر کربلای ارباب است

لعنت شیعه بر معاویــِّـه

سینه ها می شود حسینیِّه

در جواب هر آنچه بر منبر

بسته دشمن به احمد و حیدر

با توکــُّــل به خالق ازلی

شاهزاده شده به نام علی

امتداد غدیر حیدر را.....

جلوات رخ پیمبر را .....

با حیایی عجیب و فاطمه ای

با توان امیر علقمه ای

با سرشت خدا و نور کریم

با حکیمیُّ و صبر و تاب کریم

در وجودت نهاده حضرت رب

وَ به تو تکیه می کند زینب

متصوِّر شوید بی بی را

با همان حُجب و هیبت زهرا

لحظه ای که رکاب او سقــّــاست

دست او روی دست این آقاست

وَ تجسّم کنید شطـّی را

با هزاران گماشته امـّـا !!!

همه بر اسب و او سوار شتر

می کند مشک خیمه ها را پر

همه جا در تمام سختیها

با اباالفضل بوده این آقا

علیِّ ابن الحسین اکبر اوست

اوّلین سینه چاک دلبر اوست

رجزش یا علیُّ و یا زهراست

نفسش کوک ساز عاشوراست

حیدری بود و نام حیدر بُرد

چوب این عشق ناب را هم خورد

لشکری که گمان نمود رسول

آمده یاریِّ عزیز بتول

نام او را شنید و با کینه

حمله ور شد به سوی آئینه

شده آئینه ی رسول الله

تـکــِّـه تکـــِّـه    وَ آمده بابا

طعنه ها بود و پاره های امید

که پدر روی بوریا می چید

زینب آمد برای استمداد

وَر نه آنجا حسین جان می داد

تا حرم روی بوریا آمد

عرش لرزید و این صدا آمد

طالب خون کربلا لبــِّــیک

یوسف فاطمه بیا لبـــِّـیک

با تو صبح امید می آید

جمعه ی شاد و عید می آید

 شاعر: حسين ايماني

 
 
پنج شنبه 14 اردیبهشت 1396  7:56 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اکبر (ع)

وقتي كه طبع من بدمد سورشعر را

در واژ ه ها به عشق تومحشر شود به پا

تا اينكه جايي از غزلت جايشان شود

هر واژه اي به سمت خدا دست بر دعا

 


در بين حرف ها به تمناي وصف تو

با عين و لام و يا بشود كعبه اي بنا

بايد خدا خودش بنويسد ز وصف تو

يا اين قلم به دست من و شعر از خدا

شاعر چه زود خسته شد و بر ورق نوشت

بي انتهايي و غزلت نيست كار ما

 

بايد براي وصف شما جبرييل شد

باید به وحي هاي الهي دخيل شد

 

آهوی طبع من به هوایت رمیده است

آوارگی عشق تورا برگزیده است

ابروی تو دوبیتی چشمت رباعی است

نامت غزل بلندی قدت قصیده است

باران شناسنامه دست کریم تو

مهر شناسنامه چشمت سپیده است

عباس و تو دوشعله عشقید ودیده ای

در آسمان دو قرص قمر را ندیده است

جاداشت تا ترک بخورد کعبه باز هم

وقتی شنید حیدر لیلا رسیده است

 

با خلق توخدا به نبوت اشاره كرد

با قامتت به روز قيامت اشاره كرد

 

باعشق تو تمام دلم عشق ميكند

تا مينويسم از تو قلم عشق ميكند

نه اينكه ما فقط به تو دلداده ايم بس

با عشق تو خداي تو هم عشق ميكند

هم تو كريم و هم پدر و هم قبيله ات

بر خانواده تو كرم عشق ميكند

وقتي به پيش چشم پدر راه ميروي

بر قامتت قدم به قدم عشق ميكند

وقتي كنارحضرت عباس ميرسي

از اين سپاه چشم حرم عشق ميكند

 

قلب پدر از عشق تو تسخير مي شود

روحش به چشمهاي تو زنجير مي شود

 

صاحب نفس شدي مسيحاي ديگري

اصلا خودت بگو كه علي يا پيمبري

می بینمت تورا به بلندای بالها

از تاق عرش یک سرگردن تو سرتری

با اين قداستي كه تو داري مساجدي

بايد بنا شود به رهي گر تو بگذري

بر آسمان اگر كه نگاهت گذر كند

خورشيد را به نور خود از روي ميبري

آقا مگر كه عاشق تو ميشود نبود

ليلاي زاده هستي و استاد دلبري

 

تصویر رفتن تو سر آغاز عاطفه است

معنای اوج قله پرواز عاطفه است

 

پر بود چشمهای حسین از محبتت

پربود چشمهای ترت از نجابتت

وقتی قدم به صحنه میدان گذاشتی

مومن شدند چندنفر بر نبوتت

اما تمام دشت به یک بار نیزه شد

وقتی شنید از رجز تو اصالتت

جاداشت از فلک برسد صوت لافتی

هنگام رقص تیغ تو در شان قدرتت

معراج تو میان حرایی زنیزه است

چیزی نمانده شبه پیمبر به بعثتت

 

بابا به پیش پیکر تو محتضر شود

در بین یک عبا بدنت مختصر مشود

 شاعر: موسي عليمرادي

 
 
پنج شنبه 14 اردیبهشت 1396  7:57 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها