0

اشعار ولادت حضرت علی اکبر (ع)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اکبر (ع)

بازم رو بال ملائک         مسافر کربلاییم
هرجایی که پر بگیریم   گدای پایین پاییم
با دلی که مست و اسیره   شهدا رو یادم نمیره  دوباره سینه دم می گیره 
علی اکبر  یا علی اکبر
علی علی 2
شده شب شیدای شیر نر ثارالله
پسر ارشد و عشق دل اباعبدالله
آقا نگاهی کن که مجنون توأم به والله
أنا توجهنا توسّلنا بک الی الله

علی اکبر می خنده تا شده مست علمدار
گل از گل اون شکفته به روی دست علمدار
داره با لالایی زینب   می خوابه عاشقونه امشب   عمه داره می خونه بر لب
علی اکبر  یا علی اکبر
علی علی 2
ماه تو ابرا امشب داره میشه شرمنده
وقتی توی آغوش عمو حسن می خنده
آقا گرفتارم   کمک کن قربهً الی الله
أنا توجهنا توسّلنا بک الی الله

سر در دربار یوسف نوشته با خطی از زر
هزار هزار ماه کنعان فدای یک موی اکبر
نبی صورت علی تباره   توی پیکار حریف نداره  آخه از نسل ذوالفقاره
علی اکبر   یا علی اکبر
علی علی 2
میون چشماش آقا  کوثر و زمزم داره
ز رسول الله تنها  نبوت وکم داره
مثل ولی الله  شده دستای او یدالله
أنا توجهنا توسّلنا بک الی الله

شاعر : رضا تاجیک

 
 
پنج شنبه 14 اردیبهشت 1396  7:27 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اکبر (ع)

عاشق آن است که پر می گیرد
فقط از عشق خبر می گیرد
از جگر آتش اگر می گیرد
عشق را مدّ نظر می گیرد
منطق منطقه ی ما عشق است
مذهب مطلقه ی ما عشق است
بی دل آن است که دل داده به تو
کار و بارش فقط افتاده به تو
سجده کرده خود سجاده به تو
می رسد آخر این جاده به تو
راهی جاده ی مجنون شدنیم
بس که آماده ی مجنون شدنیم
ما همه در به در لیلاییم
بیش تر دور و بر لیلاییم
سائل پشت درِ لیلاییم
زیرِ دینِ پسرِ لیلاییم
تو علی اکبر لیلا هستی
نوه ی اول زهرا هستی
کیستی محشر در گهواره؟
فاتح خیبر در گهواره
یا که پیغمبر در گهواره
خنده ات اکبر در گهواره
همه را یاد نبی می انداخـت
یاد میلاد نبی می انداخت
شاعر:صابر خراسانی

 
 
پنج شنبه 14 اردیبهشت 1396  7:28 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اکبر (ع)

دستم دامن تو رو تو بهشت میگیره    هر کس تو رو نداره بی خدا میمیره
جای تو    تو دلها     ذکر تو یازهرا
عشق حق عشق تو  عشق مولا
می مونه تا محشر توی دلها
یاد من نمیره زیارتت
پایین پای تو جنت ما
علی علی علی...
عشق تو رو تو سینه دارم  مجنونم     با ذکر علی علی علی ترانه خونم
شیعه تو همه ی جهان در افتخاره     تا وقتی به زیر پناه ذوالفقاره
زایشگاه حیدر    قبله شد تا محشر
وجه الله عین الله  یا عشق الله
هر دینی بی عشقت میشه گمراه
علامه بی عشقت اهل آتش
کافر با عشقت شد آیت الله
علی علی علی...
خوشبخت همه آدمای رو زمینم    حاجی حرم امیرالمومنینم
غوغای حرم تو رو کعبه نداره   هر کس ضریحتو رو دیده سجده میاره
یا مولا یاحیدر  یا صدیق اکبر
در صید چشم تو جمله شیران
تحت فرمان تو سردمداران
فردای هرجنگ تو در میدان
محل احداث یک قبرستان
علی علی علی...

شاعر : رضا تاجیک

 
 
پنج شنبه 14 اردیبهشت 1396  7:28 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اکبر (ع)

گفتم ای دل به جان رسیدم گفت
زچه گفتم از آنچه دیدم گفت
زچه خم گشته قامتت گفتم
از غم هجر او خمیدم گفت
تو کجا و غمش کجا گفتم
این بلا را به جان خریدم گفت
عجب از اشک آه تو گفتم
به خدا زین دو، روسپیدم گفت
با گناهان چه می کنی گفتم
که علی می دهد  نویدم گفت
به که دل بسته بگو  گفتم
کسته عشق آن شهیدم گفت
دیده ای کربلای او گفتم
این بود منتها امیدم گفت
در مدیحش بگو  سخن گفتم
من ز پیر خرد شنیدم گفت
که در او بین جلال سرمد را
صورت و  سیرت محمد را  
بند دوم
دل زدنیا گسسته ام امشب
خوش از این دام رسته ام امشب
تا شود خانه محبت دوست
دل زدنیا گسسته ام امشب
پی تجدید عهد با جانان
همه عهدی شکسته ام امشب
در هوای طواف کعبه عشق
با احرام بسته ام امشب
مژده آمد که میرسد از راه
آن نگار خجسته ام امشب
به امیدی که دست من گیرد
سر راهش نشسته ام امشب
تا زدیدار او صفا  یابد
این دل و جان خسته ام امشب
ارمغانم به آستانه او
بود این گل که بسته ام امشب
که در او بین جلال سرمد را
صورت و سیرت محمد را
بند سوم
عقل کل را نظیر می آید
عشق را وزیر می آید
نهر دیگر جدا شد از کوثر
یا که خیر کثیر می آید
بار ش رحمت خدا امشب
بر کبیرو صغیر می آید
امشب از توده گنه کاران
ناله یا مجیر می آید
هر دم از بندگتن خاک نشین
بانگ نعم الأمیر می آید
زسرا پرده جلال حسین
طرفه ماهی منیر می آید
کز تجلای روی زیبایش
مهر گردون حقیر می آید
پسری داده بر حسین خدا
که پدر را نظیر می آید
اوست روح کرامت و کرمش
خلق را دستگیر می آید
شیری از بیشه علی برخاست
که چو او شیر گیر می آید
خون، خون خداست در بدنش
که چنین دلپذیر می آید
او علی اکبر است و در مدحش
نغمه از عقل و پیر می آید
که در او بین جلال سرمد را
صورت و سیرت محمد را
بند چهارم
جرخ دین جلوه ای دگر دارد
ماهی ازمهر خوبتر دارد
آسمان را بگو برون آرد
ماه از این خوبتر اگر دارد
پسری در کمال زیبایی
جای در دامن پدر دارد
شد زلطف خدا حسین پدر
پسرت یاعلی پسر دارد
جای زهرا در این میان خالی است
کز رخ طفل بوسه بر دارد
نیست زهرا ولی بود زینب
که چو جان طفل را ببر دارد
دید حق بر حسین و داغ دلش
کز غم سید البشر دارد
خواست کز خاطر خطیر حسین
این غم جانگداز بر دارد
داد او را یگانه فرزندی
که نشان از پیامبر دارد
می کند یاد جد اطهرا خویش
تا به رخسار او نظر دارد
او علی اکبر است و در وصفش
این سخن را ملک زبر دارد
که در او بین جلال سرمد را
صورت و سیرت محمد را
شاعر:موئید

 
 
پنج شنبه 14 اردیبهشت 1396  7:28 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اکبر (ع)

وقتی سخن از گوهری یک دانه باشد
باید کلام عاشقان رندانه باشد
صحبت ز سر مشق جوانان بهشت است
آری سخن از دلبری جانانه باشد
یوسف ندیده ها ترنج دل بیارند
تا سر ببازد هر کسی دیوانه باشد
بنده که تشریفات شاهانه ندارد
تاب سر زلفش عجب شاهانه باشد
فضل و شرف از قامت دلدار، سرشار
خَلقاً و خُلقاً منطقش فرزانه باشد
کودک کجا قدی شبیه سرو دارد
این قد و بالا قامتی مردانه دارد
کی گفته دیگر وحی پیغمبر ندارد؟
لیلا مگر با خود علی اکبر ندارد؟
هر کس که مشتاق است احمد را ببیند
آیینه ی روی محمد را ببیند
هر کس که مشتاق است در سیمای دیگر
خلق عظیم روی سرمد را ببیند
هر کس که مشتاق است در آل پیمبر
بار دگر فیض سر آمد را ببیند
هر کس که مشتاق است در کانون عترت
رخسار یک روح مجرد را ببیند
هر کس که مشتاق است در اوج فضایل
کوه وقار ذات ایزد را ببیند
هر کس که مشتاق است سالار شجاعت
در کربلا سردار ارشد را ببیند
باید بیاید سِرّ اکبر را شناسد
بر دامن دلدار، دلبر را شناسد
او در فرا سوی مراتب ایستاده
بر قله ی قاف مناقب ایستاده
با یک ستاره جلوه اش گویا نگردد
بالاتر از بام کواکب ایستاده
او در کنار تل سرخ زینبیه
در انتظار یار غایب ایستاده
از ابتدای مشرق نور وجودش
تا انتهای صبر مغرب ایستاده
در انتظار انتقام کوچه ای تنگ
سر در گریبان مصائب ایستاده
با پرچم سبز عدالت تا قیامت
اندر مصاف هر محارب ایستاده
او در همه آل خلیل اول قتیل است
فرزند زهرا آل طاها را سلیل است
ای احمدی، طرز عبادت کردن تو
وی حیدری قاموس قامت بستن تو
ای راه رفتن های تو مانند زهرا
وی کوثری، سبک قیامت کردن تو
ای نغمه ی صوت الحزینت مثل زینب
وی مجتبایی گونه قرآن خواندن تو
ای در دل مقتل اذان گو، ای مؤذن
وی تا ابد باقی شهادت گفتن تو
ای با دل سجاد همدم در مناجات
وی مثل عباسِ علی جنگیدن تو
ای مرد میدان عمل ای معدن علم
قربان با مولا ملازم بودن تو
تو آقتاب پنج نور عالمینی
پیغمبر اما ارباً اربای حسینی
تو انتخاب ناب دل های جوانی
مه پاره ای در قاب دل های جوانی
وقتی تفقد می کنی دور و برت را
مثل پدر ارباب دل های جوانی
شب زنده داران جوان در اقتدایت
در هر سحر مهتاب دل های جوانی
در بردباری شیوه ات مثل پیمبر
در بندگی محراب دل های جوانی
در هر کلامت خطبه ای ناب آرمیده
آقا خدایی باب دل های جوانی
یارای توصیف مقام عالی ات نیست
تو مایه ی اعجاب دل های جوانی
احمد تو را چون در شب دیرینه می دید
انگار خود را در دل آیینه می دید
صیادی و دل را به دامن آفریدند
خلاقی و گُل را به نامت آفریدند
گر چه جلوست با فقیران است اما
پیغمبران را هم غلامت آفریدند
طرح سؤالت طرح راه روشن ماست
ما را وفادار امامت آفریدند
خُلق عظیمت حکم حبل الله دارد
ما را مسلمان مرامت آفریدند
ما را نمک گیر جواب خویش کردی
از بس که محتاج سلامت آفریدند
گوش دل ما را، به خون حلق خشکت
آماده درک پیامت آفریدند
آقا قسم بر ساحت قدس علمدار
مارا برای کربلای خود نگهدار
شاعر:محمود زولیده

 
 
پنج شنبه 14 اردیبهشت 1396  7:28 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اکبر (ع)

ماه مُسَلّمي تو      اشبه خاتمي تو
اولين علي خونه ي    ارباب عالمي تو

وقتي صدا اذونت    پر ميشه تو مدينه
چشماي مست خورشيد    پيغمبر و مي‏بينه

صدا صداي حيدر     جمع خصال كوثر
پسر ارشد خون خدا    علي علي اكبر
******
از نسل ذوالفقاري    يلي و تك سواري
مه پاره ي آل هاشم و     ثاني علمداري

شهزاده ي حسيني         شاگرد مجتبايي
مهتاب شام عشق و      خورشيد كربلايي

دلبري و دلداري        اميري و سالاري
ميدونم كه تو خوب هواي      جوونا رو داري
*******
بازم شب نگاره    دلا چه بيقراره
گل شعفه باز دوباره    از آسمون ميباره
***
جاريه نور اميد    تو چشم دنيا امشب
ميخنده ماه ليلا     رو دست عمه زينب
***
همه جا چراغونه     قناري غزل خونه
اسمون نگاه عاشقا    ستاره بارونه

شاعر : احسان جاودان

 
 
پنج شنبه 14 اردیبهشت 1396  7:28 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اکبر (ع)

 اى كه نام تو همچو نام على است
جلوه ى حق ز چهره ى تو جلى است
تو طلوع دوباره ى عشقى
تو فروزان ستاره ى عشقى
افتخار حسين هستى تو
يادگار حسين هستى تو
عطر و بوى محمدى دارى
خلق و خوى محمدى دارى
خلف عترت بتولى تو
اشبه الناس بر رسولى تو
در پرت عالمى خضوع كند
از رخت آفتاب طلوع كند
يك جهان محو رمز كافت شد
كربلا صحنه ى مصافت شد
جان شيرين خود به كف دارى
تو از اين كار خود هدف دارى
هدف تو بقاى اسلام است
خون سرخت بهاى اسلام است
تشنگى را تو درس، تاب دهى
نخل دين را به خون تو، آب دهى
غنچه ى پرپر حسينى تو
على اكبر حسينى تو
جان فداى تو و مرام تو باد
جان هستى فداى نام تو باد
يا على اى شكوفه ى اميد
دل به مهر تو بسته است
باغ مهرت هميشه خرم باد
جلوه ى عشق تو دمادم باد

 
 
پنج شنبه 14 اردیبهشت 1396  7:29 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اکبر (ع)

دوباره در جهان پیغمبر آمد
که میلاد علی اکبر آمد
اَلا یا فاطمه چشم تو روشن
حسینت را حسین دیگر آمد
که میلاد علی اکبر آمد
*****
محمد یا پیمبر زاده لیلا
رسول الله دیگر زاده لیلا
چراغ و چشم حیدرزاده لیلا
امام مجتبی را مظهر آمد
که میلاد علی اکبر آمد

عیـان آئینۀ داور شـد امشب
عروس فاطمه، مادر شد امشب
چراغان بیت پیغمبر شد امشب
که هر نسل جوان را رهبر آمد
که میلاد علی اکبر آمد
*****
عیان نور حق از بیت ولا شد
زمین خرّم تر از عرش علاء شد
عیـان مـاه شهید کربـلا شـد
صلا از مهر و ماه و اختر آمد
که میلاد علی اکبر آمد
*****

عیان شد مصطفی را اشبه الناس
به رخسارش زند گلبوسه عباس
حسن می‌بوید او را چون گل یاس
تبسّم از لب زینب بـر آمد
که میلاد علی اکبر آمد
*****
به گلشن‌ها فراز شاخساران
بود این جمله در صوت هزاران
گل لیلا شکفت و شد بهاران
بهاران را بهاری بهتر آمد
که میلاد علی اکبر آمد

شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار

 
 
پنج شنبه 14 اردیبهشت 1396  7:29 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اکبر (ع)

آسمون وا شد و پیک خدا پر کشید      ذکر یامظهر العجائب امشب رسید
شبه پیغمبره     سوره کوثره 
مه دلبر حسینه      علی اکبر حسینه
ستاره بارونه عرش اعلی   نقل هر محفل لیلی لیلا
مرتضی امشب ولیمه میده   پسر آورده عروس زهرا
خدا روی زمین یلی گذاشته   که جای پاهای ولی گذاشته  اسمش و ارباب علی گذاشته

جز نبوت چیزی کم نداره از نبی      میگه عمه که تو زندگی زینبی
شده عالم خبر      برا این گل پسر
مادرش قرآن میخونه       داره اسپند میسوزونه
علی تو گوشش اذون میخونه       شبیه پیغمبرا میمونه
معجزش جشمشه که با اشاره         همه ی عالم کن فیکونه
خلقا و خلقا مثل پیمبر   به قد و قامت شبیه حیدر   اومده اکبر الله اکبر

نوه اول حیدر و زهرا رسید        خدا یوسف رو از صورت این ماه کشید
به جهان پا زده       برکت اومده
زنده مونده اسم مولا      دربیاد چشم حسودا
عطر قنداقش عطر گل یاس      چشم اهل خونه پره ز الماس
از همین اول ارباب عالم      میسپره علی رو به دست عباس
زائر ملک دلبریم من   تا که جون دارم اکبریم من   آره پیش‏مرگ رهبریم من (ان شاء الله)

شاعر : رضا تاجیک

 
 
پنج شنبه 14 اردیبهشت 1396  7:29 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اکبر (ع)

ای ثانی حیدر
مؤذن محشر
به قد و بالات
هزار الله اكبر
یا علی یا علی
بیا ببین جمال اربابو
و چشمای علی اكبر
زیباترین طلوع مهتابو
تو زلفای علی اكبر
تا آخر دنیا پیچید
شور صدات علی اكبر
نمی رسه ماه و خورشید
به گرد پات علی اكبر
هركی پادشاهی می كنه
تا روز ابد غلامته
تا خدا خدایی می كنه
ند دلم به نامته
ای ثانی حیدر
مؤذن محشربه قد و بالات
هزار الله اكبر
اومده اونكه شور و شیدایی
به قلب پیر و جوونه
كسی كه عالمو سپه دار و
یل و امیر جوونه
روایت اول عشق
تو شوق عشقی پدرونه
دلی به جز قلب ارباب
قدر علی رو نمی دونه
كه تاز میدون دلم
محبتت مقدسه
فاصله ی تو با عرش خدا
تو نگاه من یك نفسه
چكیده ی كوثر
شبیه پیغمبر
به قد و بالات
هزار الله اكبر
ای ثانی حیدر
مؤذن محشر
به قد و بالات
هزار الله اكبر
شراب سفره ی كریم تو
گلاب سرخ شقایق
تو دامن تو و عمو جونت
علاج درد خلایق
امشب ببین كه تو هستی
دار و ندار دل عاشق
خودت دعا كردی آقا
ا كه دل من بشه لایق
استخاره كردم برات
دلم رو ارزونی كنم
آیه اومد كه باید جونمو
به پات قربونی كنم
امیر نام آور
ای ساقی و ساغر
چكیده ی كوثر
شبیه پیمبر
ای ثانی حیدر
مؤذن محشر
ه قد و بالات
هزار الله اكبر
هركی پادشاهی می كنه
تا روز ابد غلامته
تا خدا خدایی می كنه
سند دلم به نامته
ای ثانی حیدر
مؤذن محشر
به قد و بالات
هزار الله اكبر
شاعر:محمود کریمی

 
 
پنج شنبه 14 اردیبهشت 1396  7:29 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اکبر (ع)

به یاد قدیمیا مجلس ما گلریزونه        جای شهیدا خالیه دلای ما سرگردونه
روی پر و بال صبا      ترانه عشق خدا       می پیچه توی آسمون دلبر یکتا اومده
دوباره صورت نبی      جاذبه روی علی       نشون به اون نشونه که اکبر لیلا اومده
بگو روزی صدبار   یا علی اکبر
با دل گرفتار یا علی اکبر
علی علی علی علی علی، یا علی اکبر (ع)
شب هشتم محرم که بیاد در انتظارم         اگه سینه زن شدم به برکت اون شب دارم
صدای تو تو گوش من       علم تو رو دوش من         روزاییکه مست می شراب کوثری شدم
وقتی که دنیا اومدم        به عشق آقا اومدم          خوندن اذون تو گوش من من علی اکبری شدم
من ز تو می خونم یا علی اکبر
 مریدت می مونم  یا علی اکبر
علی علی علی علی علی، یا علی اکبر (ع)
شبای خلوت با توام عجب شبهایی بود         پایین پای تو یادم نمیره که غوغایی بود
شبکه های حرم و      یه آقای باکرم و       چه بوسه هایی میزدم  به سنگ پایین ضریح
شبایی که غصه دارم       برای تو بی قرارم       برای قلبم میخونم قصه شیرین ضریح
ذکر شیداییام یا علی اکبر     ذکر تنهاییام یا علی اکبر
علی علی علی علی علی، یا علی اکبر (ع)

شاعر : رضا تاجیک

 
 
پنج شنبه 14 اردیبهشت 1396  7:29 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اکبر (ع)

علی علی اکبر مولا علی اکبر
میکده بازه باز وقت نمازه
کیه که نمازعشق را نخونده
اینقده مستم از شدت مستی
اسم خودم هم یادم نمونده
علی علی اکبر مولا علی اکبر
میکده بازه باز وقت نمازه
کیه که نمازعشق را نخونده
اینقده مستم از شدت مستی
اسم خودم هم یادم نمونده
کارم از مستی گذشته
کف میخونه می خوابم
دیگه جایی راهم نمیدند
تا چشمام غرق شرباند
علی علی اکبر مولا علی اکبر
میکده بازه باز وقت نمازه
کیه که نمازعشق را نخونده
اینقده مستم از شدت مستی
اسم خودم هم یادم نمونده
علی علی اکبر مولا علی اکبر
این دل بی تاب
از خونه ی ارباب
برای چشمام خبر میاره
تا سحر امشب
از لب های زینب
به روی نوزاد
بوسه می باره
این علیه یا محمد
که تو سجاده نشسته
هر کی چهره اش را می بینه
صلوات را می فرسته
علی علی اکبر مولا علی اکبر
میکده بازه باز وقت نمازه
کیه که نمازعشق را نخونده
اینقده مستم از شدت مستی
اسم خودم هم یادم نمونده
علی علی اکبر مولا علی اکبر
پر عشقه علی اکبر
پر شوره
همه جا صحبت نوره
یه مسافر
یه جوونه
یه گل غنچه توی آیینه در حال ظهوره
توی شیدایی عالم
میگه لبهای فرشته
قربون اون که رو بالم
اسم اکبر را نوشته
میکده بازه باز وقت نمازه
کیه که نمازعشق را نخونده
اینقده مستم از شدت مستی
اسم خودم هم یادم نمونده
علی علی اکبر 
توی خیالم
شش گوشه ی عالم
مثل بهشته با شوق زیارت
تا که بمیرم
از اینجا نمی رم
می می خورم باز
تا فیض شهادت
رد شده از آسمون ها
سینه سرخ های تب تو
جوون هایی که رسیدن
به رکاب مرکب تو
علی علی اکبر 
مثل موجه
تو دل من
به هوای
ساحل من
یه امیده
مثل کشتی نجاتی که رسیده
دیگه در مقابل من
مثل یک پل که دل ها را می رسونه
جایی که ملک حبیبه
همه جا پر از پگاه عطر سیبه
علی علی اکبر 
میکده بازه باز وقت نمازه
کیه که نمازعشق را نخونده

اینقده مستم از شدت مستی
اسم خودم هم یادم نمونده
علی علی اکبر 
یکی بهم گفت
این حال خرابت
عاقبتی جز
رسوایی نداره
کار میده دستت
این چشم های مستت
شراب و مستی
اندازه داره
اما کاشکی که می دونست
رسوا بودن آرزومه
آبرو دار ها می دونند
که گدایی آبرومه
ای بهاره علی اکبر
خلوت دل شقایق
ای بهای
رفتن عمر دقایق
ای زمینه ی طلوع صبح صادق
ای تو شور سرخیه سینه ی عاشق
مثل چشمه
شده چشمات
چشمه ای که از دلش باده می جوشه
بوی مستی میده ارباب
میکده بازه باز وقت نمازه
کیه که نمازعشق را نخونده
اینقده مستم از شدت مستی
اسم خودم هم یادم نمونده
علی علی علی اکبر علی علی اکبر 
ارباب زاده ای نه تو خودت اربابی 
نور تویی
شور تویی
طور تویی
دلبر مسطور تویی
آب تویی
گوهر نایاب تویی
ناب تویی
منبر و محراب تویی
مهتاب زاده ای نه تو خودت مهتابی 
ارباب زاده ای نه تو خودت اربابی 
جود تویی
کرم تویی
مهر تویی
حرم تویی
شوق تویی
ذوق تویی
ابر تویی
باد تویی
سیب تویی
یاس تویی
معدن احساس تویی
همره عباس تویی
طوفان زاده ای نه تو خودت طوفانی 
ارباب زاده ای نه تو خودت اربابی 
علی علی علی اکبر علی علی اکبر 
عشق تویی
مست تویی
یار تویی
دلبر و دلدار تویی
آنکه به صد شور و هوای تو گرفته است منم
روح تویی
زهرا زاده ای نه تو خودت زهرایی
لیلا زاده ای نه تو خودت لیلایی 
ارباب زاده ای نه تو خودت اربابی 
وفا تویی
صفا تویی
مکه تو و منا تویی
طاها زاده ای نه تو خودت طاهایی
صلح تویی
جنگ تویی
تیغ تویی
نیزه تویی
سپر تویی
رزم تویی
ماه تویی
راه تویی
از دل آگاه تویی
معدن ایثار تویی
باده ی سرشار تویی
نبی تویی
علی تویی
فاطمه و حسن تویی
آخر عشق من تویی
احمد مختار تویی
حیدر کرار تویی
کرار زاده ای نه تو خودت کراری 
ارباب زاده ای نه تو خودت اربابی 
علی علی علی اکبر علی علی اکبر 
 شاعر:محمود کریمی

 
 
پنج شنبه 14 اردیبهشت 1396  7:29 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اکبر (ع)

این روزها مجنونتر از دیروزهایم
دنبال لیلای نگاهی بی صدایم
گاهی سراغ بال های خود میایم
انگار آبی تر شده رنگ دعایم
اعجاز زمزم شستشو کرده دلم را
یعنی که چشمت زیر و رو کرده دلم را
ای در نگاهت از خدا صدها نشانه
خانه به دوشت لاله ها خانه به خانه
وقتی که بابایت غزل، مادر ترانه
یعنی تویی زیبا تو هستی عاشقانه
آه ای شکوه عاشقی چشم زلالت
خون تمام عاشقان بادا حلالت
مسجد بیا تا که محمّد را ببینند
مردم دوباره روح اشهد را ببینند
تا عابد و معبود و معبد را ببینند
حنّانه ها این قامت و قد را ببینند
رو برنگردان ورنه این مردم بمیرند
الله اکبر را بگو تا جان بگیرند
هر شب که دستان شما بالا می آید
خورشید در قلب سحر، گویا می آید
عطر مناجات شب زهرا می آید
نام همه همسایه ها اینجا می آید
آقا که تو باشی فراموشی ندارد
شمع در این خانه خاموشی ندارد
نذر تو کردم این پر خاکستری را
قلبی که داری با اشاره می بری را
اشکی که حالا آمد و آن دیگری را
این دست های خالی پشت دری را
آری، نداری بهترین عذر و بهانه است
در غیبت بابا پسر آقای خانه است
دلداده ی نام تو احساسش جوانی است
با همت چشم تو دور از ناتوانی است
در انتظار معجزات ناگهانی است
روی زمین هم باشد اما آسمانی است
اصلاً علیِ اکبری ها مثل آبند
از جنس شیرین دعایی مستجابند
زیباترین آئینه از روز ازل تو
آقای آقازاده های بی بدل تو
یعنی کریم بن کریم این محل تو
شمشیر زن مثل علی ضرب المثل تو
بر هم بزن تاریکی خنّاس ها را
از ریشه بِکَن این خدا نشناس ها را
رعدی بزن تا زیر پایت سر بریزد
از وحشتت با این رجزها پر بریزد
هرکس که دارد کینه ی حیدر بریزد
تیغی بچرخان زَهره ی کافر بریزد
یک تپه کشته مانده بی چون و چرایی
وقتی که تو از میسره بیرون می آیی
من مطمئنم پای تو سوزد جگرها
دیگر نمی آید صدایی از پدرها
ویران شود پشت سرت قلب قمرها
تو می روی و وای بر این نوحه گرها
من مطمئنم بی تو این دل دل نمی شد
کِشتیِ صبرم راهی ساحل نمی شد
بال و پر روح الامین پیراهن تو
خون تمام عاشقی ها گردن تو
دست خیام کربلا بر دامن تو
بابا بمیرد ای پسر با رفتن تو
شمشیرها گل بوسه از روی تو چیدند
تصویر پاره پاره ای از تو کشیدند
تا آسمان ها می روی پیغمبرانه
از من گرفتی از لب من یک بهانه
ترسیده ام بگذارمت بر روی شانه
می چینمت روی عبایم دانه دانه
این شعر هم بی گریه تا پایان نیاید
اصلاً به چشم ما سر و سامان نیاید
***

شاعر : علیرضا لک

 
 
پنج شنبه 14 اردیبهشت 1396  7:30 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اکبر (ع)

ای یـــوسف لیـــلا عـــلی، جـــــانم عـــــلی اکـــــبر
حق در جمالت منجــلی، جــــانم عــــلی اکـــبر 2
جــــــلوه حــــــیّ ازلـــی، جـــــانم عــــــلی اکـــــــبر
 بــــر اولـــیا هـــستی، ولـــی، جــــــانم عــــلی اکبر
(خوش آمـدی خـوی آمـدی، جـانم عـلی اکـبر (4
هـــر کـــی نـــدیده، حـیدرُ حـالا بـــــــیاد بـبینه 2
 ایـــن گــل نــاز مـرتـضی بــبین چـــه نــازنینه2
هـــر کـــی نــدیده احـــمدُ حــالا بـــیاد تــــماشا2
کــه شـــبه مصطفی اومـــد قـدم نـهاد تــــو دنیا2
(خوش آمـدی خـوی آمـدی، جـانم عـلی اکـبر) (4)
شــــبه پـــیمبر اومـــده، ثــانی حـــیدر اومــــده
گـــل بـــریزید گــــل بـــریزید، عـلی اکـبر اومده
 یـــوسف لـــیلا اومـــده، عـــزیز زهــــرا اومـــده
 بــوی گــل و گـــلاب مـــیاد، کــه عشق گلها اومده
 (خوش آمـدی خـوی آمـدی، جـانم عـلی اکـبر) (4)
  (بــر اهــل دل نـــور دو عـــین، ای عــــلی جـــان
 ای روشـــنای عــالمین، ای عـــلی جـــان) (2)
 عــشق مـــجسم حــــسین، ای عــــــــــــلی جــــان
 بــــهجت قــلب زیــــنبین، ای عــــــــلی جـــان
 (خوش آمـدی خـوی آمـدی، جـانم عـلی اکـبر) (4)
 فرشته ها گــل بــریزید، بیاین و روشـــــو بـــبینید
 کنار گهواره اون، بیا ین و تـــا صـــبح بشینید
 آخــه یــه دلــبر اومــده، از هـــمه بهــتر اومــــده
 بـــا گـــل لبـخند حــسین، عـــلی اکـــبر اومــده
 (خوش آمـدی خـوی آمـدی، جـانم عـلی اکـبر) (4)
 شاعر:محمد علی شهاب
سبک: آی عاشقا  و ساده خوانی

 
 
پنج شنبه 14 اردیبهشت 1396  7:30 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اکبر (ع)

کیست آن نور که این گونه تماشا دارد
رَشَحات رخِ او نُزهَتِ طاها دارد
آیه آیه خبر از شاخه ی طوبی دارد
والضّحای نگهش این همه معنا دارد
باید از عرش برایش نفحاتی برسد
به تماشای رخ او صلواتی برسد
آیه ی روی نبی بود و مکرّر گشته
به صفای حَرَم عشق منوّر گشته
در شجاعت چو علی محشرِ محشر گشته
از رخ فاطمه گل کرد و معطر گشته
من که باشم که از آن خطّ نگارین گویم
از لب لعل تو آن شکّر شیرین گویم
از حرم آمده بیرون و خرامان در خود
به کجا می رود این خرّم و خندان در خود
وقت میدان شدنش این همه تابان در خود
همه را کرده هراسان و پریشان در خود
شور شیرینی احساس تو دیدن دارد
هر چه هم ناز کنی باز خریدن دارد
آمده هم چو علی تیغ مرتّب بزند
وَ بیآشوبد و بر پیکره ی شب بزند
ذوالفقاری شود و تیغ لبالب بزند
مثل خیبر سری از آن همه مرحب بزند
کربلا بوده و تکرار علی در اکبر
همه دیدند شده یکسره حیدر، اکبر
کربلا فرصت تکرار علی بود در او
مثل یک آینه دیدار علی بود در او
زور بازوی شرر بار علی بود در او
پنجه ی حیدر کرّار علی بود در او
مرتضی دیده در آن هیمنه تکرارش را
تا تماشا بکند فاطمه پیکارش را
آوخ آن لحظه که آن مصحف ایمان افتاد
پاره پاره ورق تازه ی قرآن افتاد
آن طرف تر به فغان عمه پریشان افتاد
حضرت فاطمه در عرش هراسان افتاد
آمدند از همه سو راه بگیرند از او
انتقامِ اسدالله بگیرند از او
هر که دارد ز علی کینه بیاید بزند
هر که یکبار زده تیغ مجدّد بزند
با دلِ سنگ خودش آید و ممتد بزند
وَ نگوید که جوان است مشدّد بزند
سال ها قصّه ی تلخی ست که در دل مانده ست
کینه از خیبر و بدر است که بر دل مانده ست
آه ای برگ گل تازه ی قرآن در خون
اربا اربا شده ی سوره ی رحمان در خون
آیه آیه همه ی لولو و مرجان در خون
می کشاند ز غمت عمه سر و جان در خون
لب گشا و زخدا بارقه ی نور بخواه
ساقی آمد به برت باده ی انگور بخواه
×××

شاعر : علی کفشگر

 
 
پنج شنبه 14 اردیبهشت 1396  7:30 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها