0

اشعار ولادت حضرت علی اکبر (ع)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اکبر (ع)

مژده مژده شبه پیغمبر آمد            دلبر آمد نوه ی حیدر آمد
یا فاطمه بده عیدی ما را     چشمت روشن که علی اکبر آمد
موسم غم سر آمد    حیدر د یگر  آمد
بر همه ی جوانان     امیر و سرور آمد
علی اکبر آمد
 *******
از عرش امشب بارون نور می باره     بیت الحسین چه تماشایی داره
این گل ، یکتاست گل فرزند زهراست          مثل اکبر هر کی داره بیاره
آمده ماه تابان      حافظ دین و قرآن
چشم و دل تو روشن     بر روی او حسین جان
علی اکبر آمد
 *******
زیباتر از رخ یوسف رسیده    همتایش را چشم عالم ندیده
جان عالم به فدای جمالش          ناز او را خود زهرا خریده
مژده به اهل دنیا          آمده ماه لیلا
یوسف آل هاشم    نور دو چشم زهرا
علی اکبر آمد
 *******
جن و ملک گرم مدح و سجودت          در راه حق رفته بود و نبودت
ای جلوه ی بارگاه حسینی     شش گوشه شد ، آن حرم با وجودت
ای نفست مسیحا    زینت قبر مولا
پایین پا میگیری     بوسه ز پای بابا
علی اکبر آمد

 

شاعر : نوید اطاعتی

 
 
پنج شنبه 14 اردیبهشت 1396  6:57 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اکبر (ع)

 شورعلوی ـ حاج حسين سازور
دم نبود علي بود  غم نبود علي بود
عالمي نبود آدمي نبود كه بازم علي بود
بعد حضرت حق  فقط يكي بود   اونم علي بود
در نبود صدف بود  دلبر خلف بود
آسمون نبود كهكشون نبود شاه لو كشف بود
حرفي از بهشت در ميون نبود ايوون نجف بود
عرش پرش نميشه    سنگرش نميشه
اين كه فاتح خيبر كسي منكرش نمي شه
ثروت سليمان نگين انگشترش نمي شه
ابتدا علي بود  انتها علي بود
خاطرات معراج حضرت مصطفي علي بود
آخرين كلام خدا به احمد يه يا علي بود
با وفا عليه   با صفا عليه
نقش رو كلا خوده تك يل كربلا عليه
الگوي حسن الگوي حسين مرتضي عليه

 
 
پنج شنبه 14 اردیبهشت 1396  6:57 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اکبر (ع)

اومدي با ستاره ها از راه     تو خونه ي حضرت ثارالله
هركسي كه تو رو ديده ميگه   أشهد أنّكَ رسولُ الله
يا علي! تويي فرزند نمونه ي قتيلُ العبرات
ياعلي! تويي ناخداي عرشه ي سفينه النجاه
علي سر تا به قدم شير خدايي     علي شهزاده ي شهر كربلايي
علي ابن اميري و امير مايي
مولا علي علي علي 3  مولا

دلاور سپاه مولايي   تو جان حضرت مسيحايي
شبيه مرتضي علي،آقا!      قاتل ابن عبدودهايي
ياعلي! مرد لرزه آفرين جنگ تن به تن تويي
ياعلي! برادر زاده ي عاشق امام حسن تويي
علي اميد همه سينه زنايي       علي تو شاعر شعر لافتايي
علي ابن اميري و امير مايي
مولا علي علي علي 3  مولا

شكار شيراي عرب ميشه     كار يه لحظه ي نگاه تو
وقتي كه رد ميشي هزار سردار   افتاده آقا سر راه تو
يا علي! وقتي نعره ميزني ميشه ديگه وقت عذاب
ياعلي! دوباره زنده ميشه خاطره ي ابوتراب
علي تو قبله ي مروه و صفايي   علي تو شأن نزول هل اتايي
علي ابن اميري و امير مايي
مولا علي علي علي 3  مولا
 

شاعر : رضا تاجیک

 
 
پنج شنبه 14 اردیبهشت 1396  6:57 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اکبر (ع)

عاشقی را کمی خطر باید
دل مجنون و در به در باید
وصل بی درد سر گوارا نیست
همره وصل درد سر باید
تا رسیدن به خانه ی لیلا
بار بستن از این گذر باید
مهر اولاد را مجو از دل
جستجو کردن از جگر باید
صدقه دادن پسر داران
از همه هرچه بیشتر باید
این پدر را چنین پسر باید
این پسر را چنان پدر باید
کربلا درس میدهد به همه
زیر پای پدر ،پسر باید
السلام ای صفای شش گوشه
عرش پایین پای شش گوشه
آمدی جذبه ی چمن باشی
اسوه ی نسل سینه زن باشی
آمدی تا که غرق ذات خدا
آمدی غرق خویشتن باشی
امدی تا که بعد پیغمبر
حاجت مردم قرن باشی
آمدی ای عصای دست حسین
پسر دیگر حسن باشی
آمدی تا که نسل ابراهیم
را تو مهتاب انجمن باشی
روح زهرا و مصطفی و علی
سه نفر بین یک بدن باشی
با چه ظرفیتی توانستی
یک تنه کل پنج تن باشی
لیله القدر در نزول اکبر
اشبه الناس بالرسول اکبر
سدره المنتهی ثمر داده
باغ آئینه برگ و بر داده
نوکران را ز خانه ی ارباب
حضرت عشق تاج سر داده
خاک پای تو بر دل سنگم
ارزش کیمیا و زر داده
حاجت مانده ی مرا ارباب
با نگاه تو بیشتر داده
بس که سر مست گشته او گویی
به حسن هم خدا پسر داده
مرتضی اشک شوق می بارد
نوه داری چه لذتی دارد
یاد دادی بهار بودن را
نفس خود را مهار بودن را
و تو آموختی چه خوب آقا
از حسن سفره دار بودن را
دست تو هر صلاح و شمشیری
حسن حس کند ذوالفقار بودن را
به تو آموخته بوسه ی حیدر
فاتح کارزار بودن را
وسط معرکه ندارد خصم
چاره ای جز فرار بودن را
بال جبریل آرزو دارد
زیر پایت غبار بودن را
یاد دادی به ما کنار پدر
سر به زیر و کنار بودن را
یوسف اهل خانواده تویی
در امامت امام زاده تویی
از نگاه تو سروری می ریخت
معجزات پیمبری می ریخت
وجنات تو فاطمی بود و
از تو رفتار حیدری می ریخت
زیر سجاده ی مناجاتت
بال جبریل عجب پری می ریخت
سر بازار یوسف حُسنت
فقط از عرش مشتری می ریخت
از اذانت فقط نه از نامت
سرّ الله اکبری می ریخت
همه با وصله ی تو در خانه
بس که از تو برادری می ریخت
یاعلی زیر رقص شمشیرت
سر یل های لشگری می ریخت
تا شود دور چشم هر بد دل
صدقه می دهد ابوفاضل
از خداوند مان چه میگویی
از مسیر جنان که میگویی
دل بابا به وجد می آید
دم مغرب اذان که میگویی
تو بیا و خودت مرا برسان
به همان آسمان که میگویی
کاش باشم همان که میخوایی
کاش باشم همان که میگویی
از غلامان حلقه برگوشم
به روی چشم آن که میگویی
**
پشت پایت دعای بابا بود
ربنا ربنای بابا بود
عطش تو مجال رفع عطش
از لب و بوسه های بابا بود
خواهران بعد رفتنت گفتند
علی اکبر عصای بابا بود
ولدی یا علی؛ علی ولدی
آخرین ناله های بابا بود
آنچه در بین خنده ها گم شد
گریه بی صدای بابا بود
به پسر ارث میرسد ز پدر
کفن تو عبای بابا بود
چشم تو روشن ای غیور حرم
عمه آمد میان نامحرم

 
 
پنج شنبه 14 اردیبهشت 1396  6:58 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اکبر (ع)

مگه عكس هر كسي ميون چشاي حسينه
مگه هر كسي سرش به روي پاهاي حسينه 2
امشب  برو ديدن ستاره ي ولايت
امشب برو پايين پاي حسين زيارت
علي جان پسر ارشد خون خدا
علي جان تويي از ازل شه و من گدا
علي جان من و پر بده تا كرببلا
روزي دل ما شد
شب شب شهدا شد
یا علی اکبر علی علی 3  علی مولا 2

روز ميلاد تو اي دلبرم روز جوونه
تاج نوكري تو تا ابد رو سرمونه 2
امشب صداي پاي فاتح خيبر اومد
امشب به خدا كه دوباره پيمبر اومد
علي جان قرار دلاي بي قراري
علي جان تو چيزي از علي كم نداري
علي جان وارث به حق ذوالفقاري
صحن دل كربلا شد
شب شب شهدا شد
یا علی اکبر علی علی 3  علی مولا 2

صداي اذون مياد هر زمان، هميشه گفتم
به خدا ياد اذونِ قشنگ شما مي افتم 2
امشب خدا به آقا چه وليعهدي داده
امشب رسيده يوسف يوسف خونواده
علي جان منطقاً تو خود پيغمبري
علي جان معني زلالي كوثري
علي جان حيات دوباره ي حيدري
دنيامون باصفا شد
شب شب شهدا شد
یا علی اکبر علی علی 3  علی مولا 2

شاعر : رضا تاجیک

 
 
پنج شنبه 14 اردیبهشت 1396  6:58 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اکبر (ع)

شب شب مستي دلاي بي تابه
شب شب فرزند ارشد اربابه
دسته دسته زائر دور حرمش مي گرده
اين شهزاده امشب خدايي قيامت كرده
نوكرا! عاشقاي خون خدا!
بياين براي تبريك         به شاه كرببلا
علي علی علی یا مولا

درِ گوشِ ارباب، داره ميگه زينب
مادرمون زهرا جاش خاليه امشب
نيگا كن برادر، به صورت ماه اكبر
به چشم و به ابروش، چقده شبيه مادر
ميگه به صاحب فُلك نجات
رو اين پسر حساب كن       وَ قَد أقَمتَ الصَّلاه
علي علی علی یا مولا

شب تولد عشق شب زيارتيه
نيگا كنيد حرمش عجب قيامتيه
دسته دسته زائر به پاي زيارتنامه
دخيل ضريحش ميشن هزار هزار علامه
يا حسين! پادشه عالمين
ميخوايم كه جشن بگيريم      امشب تو بين الحرمين
علي علی علی یا مولا

شاعر : رضا تاجیک

 
 
پنج شنبه 14 اردیبهشت 1396  6:58 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اکبر (ع)

دل مجنون هميشه با ليلاست
مي رود سوي هر كجا ليلاست
قدم عاشقي كه برداري
بعد از آن اختيار با ليلاست
تپش قلب تو ، نمي دانم
تپش قلب من كه يا ليلاست
آنكه از كار من گره بگشود
با دو دست گره گشا ليلاست
بسته آنكه دخيل زلفم را
به سر زلف كربلا ليلاست
كشش عشق تا كه پا بر جاست
دل اسير مزار پايين پاست
پسر پهلوان اربابم
مرتضاي جوان اربابم
اي عصاي پدر ، علي اكبر
اي كه هستي توان اربابم
قمر دوم بني هاشم
اي مه آسمان اربابم
دامنت را نمي دهم از دست
لحظه اي هم به جان اربابم
تو كريمي و از تو شامل ماست
كرم خاندان اربابم
نشده دست رد به كس بزني
سفره دار مدينه چون حسني
جز خدا كس نبود در دل تو
من كجا ! مدحت خصائل تو
كار من نيست كار جبريل است
تا گدايي كند ز سائل تو
كيستي كه معاويه مي گفت
به اميرانش از فضائل تو
تا ببيند جمال پيغمبر
چشم عباس بود مايل تو
به نبي رفته بين اهل البيت
بيشتر از همه شمائل تو
اشبه الناس به رسولي تو
نوه ي ارشد بتولي تو
در شجاعت دلاوري اكبر
در بلاغت تو حيدري اكبر
با تمام كريم هاي شهر
در سخاوت برابري اكبر
پدرت گفته خلقا و خلقا
تو سراپا پيمبري اكبر
سر و دست است كه زمين ريزد
بزني گر به لشكري اكبر
مشك بر دوش پيش چشم حسين
تو ابالفضل ديگري اكبر
اي ستون خيام ثارالله
اي ذبيح قيام ثارالله
از تو دارم همين غلامي را
كس ندارد چنين مقامي را
تا كه ميخانه را به هم ريزم
پيش رويم گذار جامي را
السلام عليك يابن حسين
مي دهي پاسخ سلامي را؟
...كه فرستاده ام زند بوسه
آن قدم هاي بس گرامي را
لب خشك تو ظهر عاشورا
شرمگين كرد تشنه كامي را
تشنه لب بودي و دويست نفر
زير تيغ تو رفت از آن لشكر
در حصاري كه تو شدي تنها
بوسه اي زد عمود فرقت را
ريخت خون تو روي چشم عقاب
اشتباهي تو را كشيد كجا !؟
وسط جمعيت تنت گم شد
دشمنان علي همه پيدا
بر تن تو ز بغض مي كوبيد
هر كه مي برد نيزه اش بالا
با تن قطعه قطعه روي زمين
تو صدا مي زدي : بيا بابا
پدرت را كه ديد عمه ي تو
مو پريشان دويد عمه ي تو

شاعر : رضا رسول زاده

 
 
پنج شنبه 14 اردیبهشت 1396  6:59 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اکبر (ع)

روزی که بال میزدم اما پری نبود
روزی که حلقه میزدم اما دری نبود
روزی که باده عربده میزد حریف کو
حل میشدم درون مِی و ساغری نبود
روزی که در میان تمامی عقل ها
مستانه نعره میزدم و حنجری نبود
روزی که عشق بود و خداوند عشق را
غیر از حسین آینه ی دیگری نبود
دیدم حسین گرم طوافی عجیب بود
بر دلبری که هم قدمش محشری نبود
میخواستم که دل بسپارم نیافتم
میخواستم که سر بدوانم سری نبود
آنروز حکم حضرت حق حیدری شدیم
ما را صدا زدند و علی اکبری شدیم
باید شنید از دو لبت یا حسین را
باید که دید روی لبت یا حسین را
از آن شبی که خنده زدی در میان مهد
هر شب علی علی شده لالا حسین را
با هیچ چیز عالم عوض نه نمیکند
ارباب ما شنیدن بابا حسین را
هر پنج وعده تا که اذان تو میرسد
مبهوت میکند همه حتی حسین را
این سان که خیره خیره تو را میکند نگاه
باید که دید وقتی تماشا حسین را
وقتی به روی دامن زینب نشسته ای
گویا گرفته حضرت زهرا حسین را
باغ بهشت را گرو باده داده ایم
دیوانگان حضرت ارباب زاده ایم
وقتی که باز میکنی از رخ نقاب را
بیچاره میکنی ز پی ات آفتاب را
انگشت بر لب اند تمامی قاب ها
داری ز بس که چهره ی ختمی مآب را
جبریل هم گمان کنم اینجا مردد است
آورده در حضور تو امّ الکتاب را
شکر خدا برای گره های کور ما
آورده ای هزار دم مستجاب را
چشم پدر ز شوق و شعف برق میزند
وقتی سلام میکنی عالیجناب را
زینب برای عرض ادب سجده میکند
تا دست میکشی سر و یال عقاب را
تو حیدری که آمده تکرار میشوی
وقت نبرد تیغ علمدار میشوی
در خاک میروند تمام سوارها
با دیدن تو ای نفس ذوالفقارها
حتی هنوز بین دلیران زبانزد است
یک صحنه از حضور تو در تار و مارها
تو میزدی به سینه ی لشگر ولی چه سود
یک تن نبود دور و برت از فرار ها
تیغ تو چرخ میزند و چرخ میزند
صدها هزار دست و سر نابکارها
از ناز ضرب شصت تو بد مست میشود
شمشیر تو که زَهره دَرَد از شکارها
از ناز ضرب شصت تو تکبیر میکشد
عباس، وقت دیدن این کارزارها
نامت حماسه ای ست که پیدا نمیشود
هر یوسف که یوسف لیلا نمیشود

 
 
پنج شنبه 14 اردیبهشت 1396  6:59 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اکبر (ع)

ز چه رو دل نسپاریم  بر این باورها
که دخیل اند به دستان تو پیغمبرها
کیست همچون تو که لب تشنه ی جامش باشند
از همان نخستین همه آب آورها
باز هم کار دل ما به شما افتاده
شکر لله که اسیریم به آقا ترها
دست بالا ببر و باز هم انگور بخواه
تا بگیریم ز دستان شما ساغرها
ازدحام است سر کوی شما اذن بده
لااقل ما بنشینیم همین آخرها
هرکسی نام کسی برد و سرش بالا رفت
ما که از لطف تو داریم سری در سرها
ذره تا نام تو را برد به خورشید رسید
هرکسی دور سرت گشت به توحید رسید
بین چشمان شما نور خدا ریخته اند
پنج تن را به سراپای شما ریخته اند
از همان صبح نخستین ز اضافات گلت
طرح ایجاد دل اهل بکا ریخته اند
هرچه زیباست گرفتار سر زلف شماست
نمک روی تو در منظره ها ریخته اند
یک نفر از در این خانه نرفته نومید
گرچه در راه شما خیل گدا ریخته اند
روی پیشانی ما نام شما حک شده است
روی پیشانی تو کرب و بلا ریخته اند
چقدر نام دل آرای شما شیرین است
شب جمعه حرم از بوی تو عطراگین است
قد و بالای شما حال و هوایی دارد
نوه ی فاطمه چه قدّ رسایی دارد
تو اذان گفتی و داوود به شیدایی گفت:
یا رب این کیست عجب زنگ صدایی دارد
میروی زیر قدم های تو دل میریزد
یک حرم پشت سرت اشک و دعایی دارد
قدری آهسته برو جز تو مگر این بابا
که دگر پیر شده باز عصایی دارد
همه دیدند پس از دوره شدن در میدان
سر آن یال عقابت چه حنایی دارد
قبل از آن که برسد پیش تنت خورد زمین
کوه بر خاک بیفتد چه صدایی دارد
بنویسید عمویی ز حرم زود رسید
آن عمویی که سر دست عبایی دارد
جمع کردند به هر شکل تن اکبر را
چه بسازند پریشانی آن مادر را

 
 
پنج شنبه 14 اردیبهشت 1396  7:00 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اکبر (ع)

دل می رود به دل شدگان اقتدا کند
شاید کسی بیاید و او را سوا کند
از آیه های حمد مدد می شود گرفت
باید وسیله ای گره ی بسته وا کند
من خاک زاده ام و نشسته ام که یک نفر
این خاک تیره را به نظر کیمیا کند
تا زیر دست و پای گدایان دلم شکست
دستی بلند شد که دلم را دعا کند
جمعیتی است پشت در خانه ی حسین
یعنی کریم آمده فکر گدا کند
امروز اولین پسرش را حسین دید
پس می رود عقیقه ی او را ادا کند
در آسمان شب زده مهتاب را ببین
ارباب زاده نه خود ارباب را ببین
عشق است مرغ عشق هوای علی شدن
مجنون شدن اسیر به پای علی شدن
ماه حسین جان به فدای رسیدنت
این شغل ماست ، شغل فدای علی شدن
چشم علی به چشم تو بی خود گره نخورد
چشمش تو را گرفت برای علی شدن
بی خود دل حسین برایت نمی تپید
این است رسم جاذبه های علی شدن
حالا که راه رفتن و طرز نگاه تو
مانند فاطمه است سوای علی شدن
وقتی تو را به سینه گرفته علی خوش است
راهی دشت کرب و بلای علی شدن
در گوش باد قصه ای از آسمان بگو
الله اکبر ، اکبر لیلا اذان بگو

شاعر : مسعود اصلاني

 
 
پنج شنبه 14 اردیبهشت 1396  7:01 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اکبر (ع)

از خیمه بیرون آمده پیغمبری دیگر
پیغمبری دیگر که دارد کافری دیگر
جبرییل هم دیگر همان جبرییل سابق نیست
در محضرش می آید اما با پری دیگر
عباس بر او  قل هوالله ُاحد خوانده
زیباتری دلواپس زیباتری دیگر
از مشک نه از اشک چشم خیمه روشن شد
او هست در چشم پدر آب آوری دیگر
از تکه های پیکر پاک علی اکبر
افتاده در هر جا علی اصغری دیگر
باید هم از اهل حرم دل برده باشی تو
هاـ گوش شیطان کر ـ علی اکبری دیگر!

 

شاعر : شهاب الدین خالقی

 
 
پنج شنبه 14 اردیبهشت 1396  7:01 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اکبر (ع)

به اسبش هي زد و زلفش ميان بادها گُل كرد
تمام دشت را سرشار از عطر قرنفُل كرد
نگاهش آهوان خسته را مدهوش خود كرده است
لبانش سنگ هاي تشنه را غرق تغزُل كرد
و بسم الله رويش – صبحگاهان بني هاشم
بيابان هاي دنيا را پر از تحرير بلبل كرد
...پدر از دور مي بيند كه در گرد و غبار دشت
پسر کم رنگ و مبهم می شود اما تحمل كرد
زره گُر مي زند بر ارغوانش حلقه در حلقه
به سوي خيمه ها برگشت و بندش را كمي شُل كرد
پدر از دور مي بيند كه سر بر مي زند خورشيد
تمام اشتياقش را براي ديدنش پل كرد
به قدر يك خدا حافظ، سلامي كرد و جاري شد
و با پيغمبر خورشيد و باران ها توسل كرد
حسين آرام مي گريد بهار خون چكاني را
كه مثل غنچه ها آهسته در دامان او گل كرد

شاعر : بهروز سپید نامه

 
 
پنج شنبه 14 اردیبهشت 1396  7:02 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اکبر (ع)

مدینه و گل لبخند سیدالشهداست
شب است و خانه ثارالله و چراغ هداست
خدا عجب پسری داده بر امام حسین
که پای تا به سر آیینۀ رسول خداست
علی است نام و علی جلوه و علی آئین
علی جلال و علی صورت و علی سیماست
تمام چشم شده بـاغبان گلشن وحی
نگاهش از همه جانب به لالۀ لیلاست
تمامِ نـور بـود ذرّه، روی او خورشید
تمامِ حسن بود قطره، حسن او دریاست
خدا بـه یوسف زهرا دوباره یوسف داد
چه یوسفی که سراپای یوسف زهراست
هر آنکه دید جمال ورا به حیرت گفت
محمد است ؟علی؟ یا که سیدالشهداست؟
محمد است علی؟ یاحسین؟ یاحسن است؟
به پنج تن قسم این حُسن کلِّ پنج تن است
***
ز بـحر نـور درخشید گوهری دیـگر
و یا به دست خدیجه است کوثری دیگر
مـدینه مکه شده، مکه بیت عبـدالله
کنـار آمنه بینـم پیمبـری دیـگر
و یا که مکه شده خانۀ امام حسین
و یا ز کعبه درخشیده حیدری دیگر
دوباره فاطمه آورده یک امام حسن
و یا عیان ز حسین است منظری دیگر
مـگر که ام‌بنین بـاز زاده عبـاسی
ظهـور کرده زعبـاس، منظری دیـگر
مگر دوبـاره حسینی دگـر ظهور کند
که بـاز جلوه کند روی اکبری دیـگر
به جز درِ حرمش را که باب قرب خداست
خداشناس نیـم گر زنـم دری دیـگر
***
همین بس است مرا لطف و رحمت وکرمش
که جان کبوتر بام و دلم بود حرمش
قدش چو نخلۀ طوبا و هر دلی چمنش
رخش چراغ وجود و وجود، انجمنش
عجب مدار اگر آید از ریاض بهشت
زند رسول خدا بوسه بر لب و دهنش
ز مکتبِ «اَوَلَسنا عَلَی الحق‌»اش پیداست
که جان تازه دهد بر حسین، با سخنش
هزار قـافـله دل از پیمبران خـدا
زدند چنگ محبت به زلف پر شکنش
تن مطهـرش از جان پاک نیکوتـر
سلام خلق و سلام خدا به جان و تنش
عجب نـدارم اگر بشنوند بوی بهشت
هزار یـوسف مصری ز بوی پیرهنش
قرار می‌دهد از دست، روی دست پدر
زبس که عاشق شمشیرها بـود بدنش
***
گشوده دیده به رخسار دلربای حسین
به عالم آمده تا جان کند فدای حسین
***
نخورده شیر بـود تشنه کامِ جامِ الست
به غیر دوست زده پشت پا به هر چه که هست
علی، حسین، حسن، زینبین یـا عباس
به هم دهند ورا همچو لاله دست به دست
دو دست در دل قنداقه و دو چشم به دست
دلش بـه سلسلۀ زلف یـار شد پـا بست
گرفت جان به کف و ایستاد بر سر پا
به زخم‌های تنش چوبه‌های تیر نشست
سلامِ عشق بـر آن عاشق خداجـوئی
که هر چه را که به جز عهد دوست بود،شکست
روا بود که ننوشند خلق، آب حیات
زجام او که زجام عطش بود سرمست
اگـر نبـود خطا، آشـکار می‌گفتم
که این پسر بود از کودکی حسین پرست

***
جهان فداش که تا پای جان حسینی بود
هنوز نامده در این جهان حسینی بـود
***
الا تمام محمد به خلق و خوی و مرام
به خلق و خوی و مرام محمدیت سلام!
تـوئی شهید ولایت که از ولیت درود
توئی علی که ولیِّ خدات گفته سلام
شب ولادت تو آسمان به حیرت گفت:
که صبح یازدهم کس نـدیده مـاه تمام
قیام‌ها بـه قیـام تـو متصل بـایـد
که زندگیت سراسر قیام بـود قیام
توئی که از شب میلاد بر قد و قامت
قُماط بـود بـه حج شهادتت احـرام
شهادت تـو بـه تـوحید آبـرو بخشید
ولایت تو همان دین ماست در اسلام
اگر چه نیست نکوتر عبـادتی ز نماز
بدون مهر تـو حتی بـود نماز حرام
***
هماره نـور دهد مشعل هدایت تـو
تمام طاعت "میثم" بود ولایت تو

 

شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار

 
 
پنج شنبه 14 اردیبهشت 1396  7:02 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اکبر (ع)

و خداوند بفرمود حسیـن !
کربلا میوه ی غم می چینی
پسرت را وسط گله ی گرگ
اربا اربا شده اش می بینی
اربا اربا شده یعنی اینکه ؛
استخوانهای به هم ساییده
تکه های متلاشی شده...آه
مثل تسبیح ز هم پاشیده
*******
کربلا...روز عطش...ظهری گرم
پیرمردی که غمین افتاده
پدری روی دو زانو گریان
پسری روی زمین افتاده
و حسین گریه کنان گفت علی
آسمان دود شده در نظرم
اینهمه زخم چرا در تن توست؟
حمزه ی لشکر من ای پسرم
آه برخیز که با هم برویم
تو که از حال پدر آگاهی
اینچنینی که ز هم بگسستی
به گمانم که عبا میخواهی

شاعر : نیما نجاری

 
 
پنج شنبه 14 اردیبهشت 1396  7:03 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اکبر (ع)

دلم را هوای تو پر کرده است
غم آشنای تو پر کرده است
حسینیه و مسجد و دیر را
نسیم دعای تو پر کرده است
تو پیغمبری و بلاد مرا
اذان صدای تو پر کرده است
چه باکی ز گمراهی ام جاده را
اگر ردّ پای تو پر کرده است
هزاران سده می شود که خدا
سبو را برای تو پر کرده است
دلم را به گیسوی تو بسته اند
به طاق دو ابروی تو بسته اند
من از گیسوانت پریشان ترم
ز چشم خراب تو ویران ترم
تو از نور خورشید پیداتری
من از نور مهتاب پنهان ترم
کویرم ولی از کرامات تو
من از عطر گل های باران، ترم
تو لیلایی و بلکه لیلاترین
من از آهوان تو حیران ترم
اگر روی تو قبله گاه من است
من از هر مسلمان مسلمان ترم
تو موسایی و رود نیلت منم
شرار غمی و خلیلت منم
فدای دو چشمان شهلایتان
به قربان این قدّ و بالایتان
مگر از کدامین جهت آمدی
مَلَک می چکد از سراپایتان
نگاه تو کرده است مجنونمان
خدای تو کرده است لیلایتان
اسیران زلف تو را چاره نیست
به قربان طرح معمایتان
تو آنی که روح القدس می شود
گدای نسیم نفس هایتان
جمال تو پیغمبر اکرمی ست
اسیری زلف تو هم عالمی ست
تو در سینه ی ما حرم می زنی
برای دلم حرف غم می زنی
تو آنی که در قله ی ماذنه
قدم می زنی و علم می زنی
سحر با اذان سحرگاهیت
سکوت دلم را به هم می زنی
تو در محضر ماه ام البنین
ادب می کنی حرف کم می زنی
نبودی اگر نامی از گُل نبود
ترنم نبود و تغزل نبود
تو شه زاده ای و علی اکبری
علی اکبری یا که پیغمبری؟!
درِ خانه ات ازدحام گداست
ولی خم به ابرو نمی آوری
تو آنی که در بین گهواره ات
به نازی دل عمه را می بری
مرا از مناجات شب بهتر است
دو رکعت نماز علی اکبری
برای اذان گفتن کربلا
تو از هر کسِ دیگری بهتری
نمازت نیاز شب کربلاست
گرفتار تو زینب کربلاست
خدایی ترین جلوهٔ بی نیاز
موذن ترینِ زمینِ حجاز
غلامی کوی تو را کرده ام
اگر آبرومندم و سرفراز
ندیدم در این کوچه های کَرم
کسی را شبیه تو مهمان نواز
کنار خرابات گهواره ات
اذانی بگو تا بخوانم نماز
بیا از بقایای خاکسترم
حسینیّه ی ام لیلا بساز
مرا تا بهشت نگاهت ببر
به پابوسی قتلگاهت ببر
مرا وصل دریا شدن بهتر است
گرفتار لیلا شدن بهتر است
کنار حریم کریمانه ات
مرا مردن از پا شدن بهتر است
به پای رکاب تو له له زدن
مرا از مسیحا شدن بهتر است
تو ممسوس حقّی و جذب خدا
تو را ارباً اربا شدن بهتر است
فراقت توان پدر را گرفت
کنار تو پس تا شدن بهتر است

شاعر : استاد علی اکبر لطیفیان

 
 
پنج شنبه 14 اردیبهشت 1396  7:03 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها