0

اشعار ولادت امام سجاد (ع)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام سجاد (ع)

روز میلادتان چه روزی بود
در مدینه هوا بهاری بود
برق می زد نگاهتان از عشق
وقت یک عکس یادگاری بود
 روز میلادتان چه روزی بود
چشم عالم به دستِ آقا بود
سر تبریک گفتنِ به حسین
بین خورشید و ماه دعوا بود
 روز میلادتان خدا خندید
 فتبارک دوباره نازل شد
حضرت حق برای شیعه ی تو
امتیازات ویژه قائل شد
روز میلادتان زُحل پا شد
غسل در آب حوضِ کوثر کرد
شاد باشش به آسمانی ها
گوش آل امیه را کر کرد
روز میلادتان نسیم آمد
غنچه ها را یکی یکی وا کرد
خنده های تو بس که شیرین بود
هوس شیر و شهدِ خرما کرد
ای کلیم مدینه ی نبوی
مرد شب زنده دار سجاده
همه ی عرش تحت سلطه ی توست
حضرت شهریار سجاده
آسمان ها به پات افتادند
هر زمانی به سجده افتادی
با زبور صحیفه ات آقا
درس دلداده گی به ما دادی
آمد ابلیس شکل یک افعی
نقشه ای شوم را رقم بزند
عددی نیست این فرومایه
که نماز تو را به هم بزند
پوزه اش را به خاک مالیدی
مرحبا، آفرین، چه پیکاری!
تا سلاح البکاء به دستت هست
چه نیازی که تیغ برداری
خاک نعلین هایتان آقا
سرمه ی چشم حوریان بهشت
اشک های زلال نافله ات
عسلِ چشمه ی روان بهشت
بنده گی را به من بیاموزید
نروم سمت لااُبالی ها
کاش می شد بخواهی و بشوم
از ابوحمزه ی ثمالی ها
سیدالساجدین دعایی کن
گره ی کور خورده در کارم
غیر از این جا بگو کجا بروم!؟
با امید آمدم، گرفتارم
سیدالعابدین نگاهی کن
بی پناهم مرا تو یاری کن
نوکرت کربلا نرفته هنوز!
تا نمُردم ز غصه کاری کن
کربلا گفتم و... دلت خون شد
یاد گودال و دشنه افتادی
جگرت سوخت از عطش آقا
یاد اطفال تشنه افتادی
خنده ی نحس حرمله؛ آقا
شده کابوس هر شبت ای وای!
پیش چشم ترت به یغما رفت
چادر عمه زینبت ای وای

 

شاعر : وحید قاسمی

 
 
سه شنبه 12 اردیبهشت 1396  5:23 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام سجاد (ع)

شباهنگام سر زد جامة مهر جهان آرا
که روشن بر رخش گردید چشم یوسف زهرا
زهی بر دامن پاکیزة آن مام ایرانی
کز آن با رنگ و بوی یا و سین سر زد گل طاها
شب پنجم ز شعبان بود کز آن اختر عصمت
تجلّی کرد ماه چهارده بر عرصة دنیا
تو گوئی آمنه آورده احمد باز در یثرب
و یا بنت اسد زاده علّی عالی اعلا
ولی الله اعظل قطب عرفان کعبة ایمان
که زین العابدینش خواند ذات خالق یکتا
حسین ابن علی را ذات یزدان داد فرزندی
رسول‌الله پا تا سر، ولی الله سر تا پا
علّی دوم و مولای چارم آیت پنجم
سه روح و پنج حسّ در شش جهت عبدند و او مولا
زبان در مدح او الکن قلم در وصف او عاجز
کلام از نعت او کوته کمال از حدّ او اعمی
هم او اوّل هم او آخر هم او ظاهر هم او باطن
هم او ممکن هم او واجب هم او پنهان هم او پیدا
کفی ار کفة لطفش فزون از دامن خشکی
نمی از چشمة جودش برون از وسعت دریا
زهی معراج عرفانی که کرد آن احمد ثانی
سوار ناقه با سیر فسبحان الذی اسری
فلک در ظلّ دیوارش، ملک شیدای دیدارش
دو صد یوسف ببازارش، به نقد جان همی پویا
شنیدی زادة عبدالملک را می‌نشد ممکن
حجر را استلام آرد معطل ماند ساعت‌ها
به ناگه آفتاب فاطمه تابید در کعبه
مطاف حاجیان گردید ماه روی آن مولا
مقام آمد سرافرازش حجر هر سو به پروازش
که ای دست خدا دست نوازش بر سرم بگشا
همه حجّاج حیرانش، همه خدّام مبهوتش
یکی گفتا هشاما کیست این عبد خدا سیما؟
به پاسخ آن سیه دل خویشتن را زد بنادانی
اگر چه بود بیش از دیگران قدر و را دانا
تجاهل زاده عبدالملک چون کرد، در آن دم
فرزدق شاعر آزاده جست از جا سپند آسا
سراپا رعد گشت و از درون فریاد زد: هی هی
همه عالم شناسندش تو چون نشناختی او را؟
تو چون نشناختی او را بحش حق شناسدش
مقام و زمزم و بیت و صفا و مروه و مسعی
زجاه او بود واقف، بقدر او بود عارف
بیابانهای یثرب، قلّه‌های وادی بطحا
سراسر ریگ‌های وادی مشعر ستایندش
که این است این فروغ دیدة پیغمبر و زهرا
مطاف و ناودان و حجر و رکن و حرم یک یک
بقدر او همه هستند عارف بیشتر از ما
امام عالمین است این، نبّی را نور عین است این
علی بن الحسین است این، زهی ابناء زهی آباد
رسول و مرتضی جدّش، امام مجتبی عمّش
بتول اطهرش مادر، حسین ابن علی بابا
ولی الله دانندش، جمال الله خوانندش
ملک بر قلّه گردون، سمک در دامن دریا
نگردد بی‌ولای او قبول کبریای او
نماز و روزه و حج و جهاد و طاعت و تقوا
فرزدق پیش دشمن گفت مدح دوست را «میثم»
محبّت امتحان خواهد نه تنها دعوی بیجا

شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار

 
 
سه شنبه 12 اردیبهشت 1396  5:24 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام سجاد (ع)

بحر موّاج ولا را گهری پیدا شد
آسمانهای شرف را قمری پیدا شد
پدر پیر خرد را پسری پیدا شد
همه گفتند حسین دگری پیدا شد
مژده ای اهل ولا، باز ولی آمده است
که علّی بن حسین بن علی آمده است
**
ماه امشب عرق شرم ز پیشانی ریخت
مهر انوار خود از بهر گل افشانی ریخت
آسمان از سر و رو، اختر نورانی ریخت
نقل در مقدم آن بانوی ایرانی ریخت
اختر کشور ایران به جهان ماه آورد
-قرص خورشید به هنگام سحرگاه آورد
**
دخت ایران که به خلق دو جهان مام آمد
اختر عزّو جلالش به لب بام آمد
ذره‌ای بود که بهتر ز مه تام آمد
شهربانو که جهان بانوی اسلام آمد
پسری زاده که عیساست ز جان پا بستش
می‌سزد مریم اگر بوسه زند بر دستش
**
پسری زاده علی نام و محمّدi مرآت
چه پسر خاک رهش آبروی آب حیات
چه پسر عبد خدا و بخدا جلوة ذات
به کمال و به جلال و به جمالش صلوات
یوسف فاطمه را نور دو عین آورده
یا حسین دگری بهر حسین آورده
**
این پسر دسته گلِ دسته گلِ یاسین است
این پسر طوطی گلخانة علیّین است
این پسر جان حسین است و روان دین است
فاطمی روی علی خوی و نبی آئین است
این پسر کعبه و چشم همگام زمزم اوست
زندگی بخش همه عالم و آدم، دم اوست
**
این کریمی است که دشمن همه شرمندة اوست
این اسیری است که آزادی، یک بندة اوست
این خطیبی است که خون شهدا زندة اوست
این خدا نیست ولی خلق جهان بندة اوست
این تجلّای جمال ازلی می‌باشد
این علی بن حسین بن علی می‌باشد
**
در سپهر عظمت ماه تمامش گویند
شجر و کوه و در و دشت سلامش گویند
جن و انس و ملک و حور امامش گویند
گرچه دشنام بدروازه شامش گویند
حبل ایمان همه از رشته قنداقه اوست
سرمه چشم ملک خاک ره ناقة اوست
**
مخزن سرّ الهیست دل آگاهش
حوریان فیض گرفتند ز خاک راهش
رخ گل انداخته از بوسة ثارالهش
زینب فاطمه مبهوت جلال و جاهش
این همان است که هستش چو به تاراج رود
دست در سلسله با ناله بمعراج رود
**
این که خورشید غبار کف پایش گردد
-این که گردون سپر تیر بلایش گردد
این که جان ملک الحاج فدایش گردد
قتلگه مروه و ویرانه صفایش گردد
آفرینش همه بر دامن او چنگ زنند
غم ندارد ز سر بامش اگر سنگ زنند
**
عشق و آزادی و ایثار و وفا مکتب او
بین طوفان بلا ذکر خدا بر لب او
میدهد جان به مَلَک زمزمة یا رب او
غل و زنجیر شده محو نماز شب او
در غل جامعه از جامعه می‌بود جدا
پای تا فرق خدا بود خدا بود خدا
**
اینکه هر سلسله را بار غمش بر دوش است
گرچه نیش از همگان دیده کلامش نوش است
خطبه‌اش اهل ولا را همه جا در گوش است
مسجد شام هنوز از سخنش مدهوش است
تا ابد از دم او در نظر خصم اله
مسجد شام سیاه است سیاه است سیاه
**
ای که افراشته خود را به نماز تو، نماز
وی بدرگاه تو آورده دعا روی نیاز
به سر کوی تو ارواح رسل در پرواز
-زلف حورا کشد از حلقة زنجیر تو ناز
خرّم از آب و گل عشق تو آب و گل‌هاست
جان مائی و گلستان بقیعت دل ماست
**
گلشن سبز محبت گلی از دامن تو
-روزیِ عالمین خوشه‌ای از خرمن تو
جان خلق دو جهان باد فدای تن تو
دست هر سلسله بر سلسلة گردن تو
باغ عشق از گهر اشک تو آبادی یافت
وز اسیریّ تو آزادگی آزادی یافت
**
من کی‌ام؟ ذاکر و مدّاح و ثناگوی تواَم
فارغ از خود شده مشغول هیاهوی تواَم
پرورش یافتة خاک سر کوی تواَم
سایه پرورده‌ای از سر و لب جوی تواَم
ای به یک نیم نگه برده دل عالم را
دستگیری کن در روز جزا «میثم» را

شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار

 
 
سه شنبه 12 اردیبهشت 1396  5:24 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام سجاد (ع)

در کتاب نور، آیت محکم شد امشب
یا عیان مهر رخ پیغمبر اکرم شد امشب
یا دعاهم صحبت یار مسیحا دم شد امشب
یا که عید سیّد ذرّیه ی آدم شد امشب
شهربانوی ولایت بانوی عالم شد امشب
یا عیان در دامن پاکش گُل مریم شد امشب
طلعت خورششید عالمتاب دین بادا مبارک
لیله ی میلاد زین العابدین بادا مبارک
*
چشم دل بی پرده امشب روی حیِّ دادگر بین
بحر رحمت را تمشا کن در آغوشش گهر بین
بر فراز شانه ی شمس ولا قرص قمر بین
چارده معصوم را پیدا ودر آن نور بصر بین
در بهشت وحی رو کن نخل قرآن را ثمر بین
گر نمی بینی خدا نور خدا را جلوه گر بین
در فروغ روی وجه الله اعظم منجلی شو
محو رخسار علیّ بن حسین بن علی شو
*
بانوی بیت الولا! میلادت فرزندت مبارک
بر رخ آن نازنین فرزند، لبخندت مبارک
یا حسین! آیینه ی بی مثل و مانندت مبارک
اندر آن آیینه دیدار خداوندت مبارک
چشم روشن، لعل خندان، قلب خرسندت مبارک
دیدن ماه رخ فرزند، دلبندت مبارک
روح عترت جان قرآن را به بر بگرفتی امشب
پای تا سر کلّ قرآن را به بر بگرفتی امشب
*
این همان مولود مسعود است کاندر مهد نازش
شور می بخشد به هستی با خدا راز و نیازش
سر کشد از عمق جان ها نغمه ی سوز و گدازش
عابدان ساجدان تا صبح محشر سرفرازش
انت زین العابدین آید ندا وقت نمازش
روح حقّ بی پرده بیند با دو چشم نیم بازش
آسمان گردیده مبهوت مناجات شب او
از حسین ابن علی دل برده یارب یارب او
*
بنده ی معبود خلق و خلق عالم بنده ی او
وسعت دریا شود گم در کف بخشنده ی او
می تراود خُلق و خوی مصطفی در خنده ی او
زهد و تقوا و مناجات و عبادت زنده ی او
دشمن از جود و عطا و خُلق خوش شرمنده ی او
شهریاران بنده گان سر به زیر افکنده ی او
گر زند لبخند می خوانند ختم المرسلینش
ور بخواند خطبه می گویم امیرالمؤمنینش
*
رکن اسود میزند پر در هوای استلامش
کعبه قامت بسته پیشاپیش بر عرض سلامش
هر که بی مهرش کند حجّ چشمه ی زمزم حرامش
خانه جای خود که صاحب خانه گیرد احترامش
نی عجب گر آسمان بارد به فرمان غلامش
نیست حاجت تا کند تعریف و بشناسد هشامش
ریگ مشعر، کوه مکّه سنگ کعبه، آب زمزم
بعد تسبیح الهی مدح او خوانند هردم
*
ای زبان! همچون فرزدق فتح کن ملک سخن را
ای قلم! لبریز کن از جوهر عرفان دهن را
ای مضامین! همزبان گردید مرغ طبع من را
با نوای من به وجد آرید اینک انجمن را
تا بگویم مدح آن چارم ولیِّ ذوالمنن را
میوه ی قلب حسین و نور چشم بوالحسن را
کیست او سجّاد اهل البیت و ثارالله ثانی
قد، قیامت کف، کرامت رخ، کتاب آسمانی

*
ای شفای دیده ی بیمار دل از خاک کویت
آیه های نور نقش مصحف زیبای رویت
دوست و دشمن خجل از خصلت وخوی نکویت
قبله ی حُجّاجی و چشم حرم باشد به سویت
جان خوبان دو عالم بسته بر یک تار مویت
خضر می روید به جای لاله از اطراف جویت
ای همه عالم فدایت کلّ خلقت خاک پایت
خسروان گیرند عنوان گدایی از گدایت
*
استقامت گشته در تاریخ صبرت راست قامت
بردباری کرده بر خاک سر کویت اقامت
شام با نطق تو شد لبریز از شور قیامت
یافته دین خدا از زخم زنجیرت سلامت
تا ابد بالد به صبر حلم و ایثارت امامت
سائل کوی تو بخشیده کرامت را کرامت
با اسارت سیر کلّ عالم لاهوت کرده
زخم های پیکرت زنجیر را میهوت کرده
*
لحظه ای از عمر تو نگذشته بی ذکر و عبادت
بر لبت پیوسته آیات الهی کرده عادت
حلقه ی زنجیر را با پیکرت عرض ارادت
ظلم شد بر تو فزون و کم نشد از تو سیادت
داد دشمن بر جلال و عزّت و قدرت شهادت
با شهامت با شجاعت با فصاحت با رشادت
بر تمام شامیان منشور خود اعلام کردی
شام را بر چشم شاه شام همچون شام کردی
*
گر چه دستت بسته بود از عمق جان فریاد کردی
تا نفس ها را زحبس سینه ها آزاد کردی
کربلای دیگری در شام غم بنیاد کردی
در غل و زنجیر جنگی سخت با بیداد کردی
قلب زهرا و امیرالمؤمنین را شاد کردی
شام را نه ملک هستی را حسین آباد کردی
خصم را مغلوب با فریاد ظالم سوز کردی
بلکه با یک خطبه ثارالله را پیروز کردی
*
ای به صحرا نخل ها سرشبز از اشگ شب تو
ای خدا بالیده بر آهنگ یارب یارب تو
ای تمام سینه ها کانونی از تاب و تب تو
ذکر حقّ در اوج غم یک دم نیفتاد از لب تو
گر همه عالم شود فانی نمیرد مکتب تو
می درخشد بهتر از درخشید خورشید گردون کوکب تو
دست حقّ ، بازوی حیدر، خُلق احمد، را تو داری
بر فراز ناقه معراج محمّد (ص) را تو داری
*
ای بیقع بی چراغت کربلای دیگر ما
اشگ تو تا صبح محشر جاری از چشم تر ما
مهر تو خوش زجان پاک ما در پیکر ما
داغ عشق تو مدال سینه ی غم پرور ما
سیّد ما، سرور ما، اسوه ی ما، رهبر ما
طوف دیدار بقیع توست حجّ اکبر ما
کم نگردد از مقام و عزّت و جاه رفیعت
گر شود هر سال «میثم» خاک زوّار بقیعت

 

شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار

 
 
سه شنبه 12 اردیبهشت 1396  5:24 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام سجاد (ع)

امشب ای ماه به لبخند دهن وا کردی
جلوه با مهر رخ یار دل آرا کردی
بزم شور و شعف و هلهله بر پا کردی
نُقل از اختر تابنده مهیّا کردی
گوهر بحر قدم در یم نورت پیداست
خبری تازه به لبخند سرورت پیداست
*
ای ملایک همه امشب به زمین سر بزنید
هم تبسّم زده هم جام ز کوثر بزنید
بر در و بام مدینه همگان پر بزنید
بوسه بر مقدم فرزند پیمبر بزنید
دست حق سفرۀ رحمت به زمین گسترده
شهربانو پسر از بهر حسین آورده
*
اختری از مه ایرانی و خورشید عرب
جلوه بخشید به چشم و دل عالم امشب
نام نامیش علی باشد و سجّاد لقب
سر و قّد، ماه جبین، مهر لقا، ذکر به لب
علی دوّم و سوّم پسر پیغمبر
گوهر پنج یم نور و یم هشت گُهر
*
شهربانو که به زن های جهان سر گشتی
نو عروس حرم آل پیمبر گشتی
صدف گوهر ثارالله اکبر گشتی
مادر هشت ولی الله داور گشتی
پرتو حسن خداوند جلی آوردی
که علی بهر حسین ابن علی آوردی
*
ای که بر شمس ولا ماه ولایت زادی
ماه آورده، نه خورشید هدایت زادی
بحر فضل و کرم و جود و عنایت زادی
همه اعجاز و کرامت همه آیت زادی
این پسر جان جهان است و جهان جان است
خال و خط آیه و رویش سُوَر قرآن است
*
این که ریحانۀ ریحانۀ خیر البشر است
پسر یوسف زهرا و به عالم پدر است
این پسر از همه خوبان جهان خوب تر است
علیش نام نهادند و حسینی دگر است
خوی زهرا، رخ احمد، دل حیدر دارد
آنچه خوبان همه دارند فزونتر دارد
*
کیست این زینت دین زیب دعا زین العباد
باب جود و کرم و بای عطا باب مراد
رکن دین، محور توحید، امام سجّاد
داده در سلسله بر سلسله ها درس جهاد
فتح قرآن و ولایت ز قیاس پیداست
کربلای دگر از خطبۀ شامش پیداست
این اسیری است که دارد دم ظالم سوزی
داده در سلسله بر سلسله ها پیروزی
این چراغیست که کرده است جهان افروزی
مکتبش مدرسه علم و عمل آموزی
آن چنان در دل شب ذکر خدا بر لب اوست
که غل جامعه مبهوت نماز شب اوست
*
عارفان نور ز انوار کلامش دارند
زاهدان زمزمه از ذکر مدامش دارند
سالکان پیروی از مشی و مرامش دارند
عاشقان چشم به یک جرعۀ جامش دارند
پاکبازان ولایت که به او دل بستند
سر خوشانند که از جام ولایش مستند
اوست آن کعبه که بیت الحرمش در دل ماست
مهر او در دل ما بلکه در آب و گل ماست
صحبت زمزمه اش زمزمۀ محفل ماست
در یم حادثه لطف و کرمش ساحل ماست
اهل دل در رهش از پارۀ دل گل آرید
به غل جامعه اش دست توسّل آرید
*
این اسیری است که خاک قدمش آزادی است
در غل جامعه جوشان ز دمش آزادی است
آبرومند ز خاک قدمش آزادی است
طایر قدسی بام حرمش آزادی است
نخل آمال حق از خطبۀ نابش بر داد
زیر زنجیر گران بانگ رهایی سر داد
*
ای بقیع دل عشّاق حرمخانهۀ تو
روی تو شمع و وجود آمده پروانۀ تو
دل چو مرغی که حیاتش بود از دانۀ تو
خرد «میثم» خاک ره دیوانۀ تو
چه شود ساکن ایوان رفیعت گردم
همچو پروانه در اطراف بقیعت گردم

شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار

 
 
سه شنبه 12 اردیبهشت 1396  5:25 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام سجاد (ع)

امشب ز آهنگ شعف در هر سری شور آمده
جان مشعل بزم صفا دل مهبط نور آمده
یثرب ز انوار خدا روشنتر از طور آمده
ویرانة دل خوب تر از بیت معمور آمده
قلب محبّان جلوه‌گر چشم عدو کور آمده
سر حلقة عشاق را نیکوترین پور آمده
هان چشم شو، سر تا به پا، کان مقتدا را بنگری
در خانة سبط نبی حسن خدا را بنگری
**
بگشای چشم معرفت مرآت سبحانی ببین
آئینه شو آئینه شئ آن روی نورانی ببین
در حسنِ ما فاطمه آثار ربّانی ببین
آثار ربّانی نگر آیات قرآنی ببین
بی پرده وجه‌الله را در پرتو افشانی ببین
ماه عرب را در بر بانوی ایرانی ببین
از برج عصمت نیمه شب شمس الضحی پیدا شده
خورشید برج فاطمه روشنگر دلها، شده
**
ای ماه ایرانی نسب خورشید تابان زاده‌ای
جان جهان بادت فدا خود یک جهان جان زاده‌ای
چارم ولی الله را در پنج شعبان زاده‌ای
تو کیستی ای پاک جان کاین طرفه جانان‌زاده
من هرچه وصفش آورم تو برتر از آن، زاده‌ای
الحق که جان تازه‌ای بر جسم ایمان زاده‌ای
در خانه سوّم ولی چارم امام آورده‌ای
بالله که در آغاز مه ماه تمام آورده‌ای
**
وجه الله یکتاست این، روشنگر دلهاست این
روشنگر دلهاست این، آئینه طاهاست این
آئینه طاهاست این، ریحانة زهراست این
ریحانة زهراست این، توحید سرتاپاست این
توحید سرتا پاست ای، از وهم ها بالاست این
از وهم‌ها بالاست این بر عارفان مولاست این
این است آن کو پرورد در جان کمال بندگی
وز، اَنتَ زین‌العابدین دارد مدال بندگی
**
این است مصباح الهدی این است انوارالیقین
این است مسجود سماء این است ساجد در زمین
این است ماه بی مثل، این است مهر بی قرین
این است هستی را امان این است ایمان را امین
این است میزان را عمل، این است قرآن مبین
این است قطب عارفان این است زین‌العابدین
این است کز انوار دل اوراق ظلمت سوخته
این است کو بر نسل‌ها درس جهاد آموخته
**
بگذاشت در هستی قدم آزاده‌ای نیکو خلف
مخلوق پیش از ما سوا فرزند قبل از ما سلف
پس لقب طاها نسب حیدر هدف زهرا شرف
چرخ هدایت را قمر دُرّ ولایت را صدف
بگرفت آن دردانه را ریحانة زهرا بکف
زد بوسه بر لعل لبش با شادی و شوق و شعف
چون دید در ماه رخش روی خدا را منجلی
یاد گرامی جدّ خود بگذاشت نامش را علی
**
این است کو بعد از پدر اسلام را یاری کند
زیر غل و زنجیرها از دین نگهداری کند
با منطقش از نسل‌ها دفع ستمکاری کند
صبح سفید خشم را همچون شب تاری کند
وز چشم خون‌آشام‌ها خون جگر جاری کند
از هر جنایت پیشه‌ای اعلان بیزاری کند
خیزد ز عمق سینه‌اش بر آسمان فریادها
تا نسل‌ها را وارهد از سلطه بیدادها
**
این است کو با خطبه‌اش بخشید جان اسلام را
کوبید بر فرق ستم هم کوفه و هم شام را
مشت حقارت بر دهن زد خصم خون‌آشام را
داد آگهی یا منطقش یکباره خاص و عام را
بر سرکشان و طاغیان پر کرد ز آتش جام را
بخشید جان توحید را کوبید سر اصنام را
لرزید جان اهرمن با منطق شیوای او
شام بلا شد کربلا با خطبه غرّای او

شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار

 
 
سه شنبه 12 اردیبهشت 1396  5:25 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام سجاد (ع)

بوی خلد برین آمد امشب       دلبر مه جبین آمد امشب
سید الساجدین آمد امشب
سیدالساجدین یابن الزهرا 3

شام هجران سحر آمد امشب       آسمان را قمر آمد امشب
یک علی دگر آمد امشب
سیدالساجدین یابن الزهرا 3

این پسر چشم خود را گشوده         او که مثلش به عالم نبوده
این پسر از حسین دل ربوده
سیدالساجدین یابن الزهرا 3

هر ملک می کند گفتگویش       می زند بوسه مادر به رویش
می کشد شانه بر تار مویش
سیدالساجدین یابن الزهرا 3

این پسر سیدالساجدین است       این پسر زینت عابدین است
این پسر ماه روی زمین است
سیدالساجدین یابن الزهرا 3

ای وجودم فدای وجودت       ای فدای قیام و قعودت
ای فدای رکوع و سجودت
سیدالساجدین یابن الزهرا 3

عشق تو شد عجین با سرشتم     آبرو داده بر روی زشتم
قبر ویرانه تو بهشتم
سیدالساجدین یابن الزهرا 3
 

شاعر : سید محسن حسینی

 
 
سه شنبه 12 اردیبهشت 1396  5:26 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام سجاد (ع)

ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند 2
تا که یک ذره ز خاک قدمت بردارند
علی علی  دل من شده بازم خراب اون باده ی تو
علی علی  دست حاجتم به سوی پر سجاده ی تو
آقام آقام / تو رو میخوام / علی علی علی علی علی علی ذکر لبام 2

عشق تو مثل ولای مرتضی میزانه 2
این صحیفه که تو داری خواهر قرآنه
علی علی  هممون یه جورایی آقا به زیر دِینتیم
علی علی  مدیون صدای پرسوز حسین حسینتیم
نور چشمام / مه شبهام / علی علی علی علی علی علی ذکر لبام 2

گرچه ماها کویر خشکیم، آباد توایم 2
آقا شرمنده فقط ماه رمضون یاد توایم
علی علی  با ابوحمزه و با مناجات خمس عشر
علی علی  بیا و منو به سمت آسمون بالا ببر
رکن اسلام / روح احرام / علی علی علی علی علی علی ذکر لبام 2

شاعر : رضا تاجیک

 
 
سه شنبه 12 اردیبهشت 1396  5:26 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام سجاد (ع)

امام العابدین خوش آمد خوش آمد
سیدالساجدین خوش آمد خوش آمد
به فرزند زهرا نور عین آمده
جهان را امام العالمین آمده
میلاد علی ابن الحسین آمده
روح قرآن و دین خوش آمد خوش آمد
امام العابدین خوش آمد خوش آمد
دل شده منجلی مبارک مبارک
عید چارم ولی مبارک مبارک
حسین ابن علی مبارک مبارک
بر تو عین الیقین خوش آمد خوش آمد
امام العابدین خوش آمد خوش آمد
گل باغ احمد میلادت مبارک
نور حیّ سرمد میلادت مبارک
فرزند محمد  میلادت مبارک
نور حیّ مبین خوش آمد خوش آمد
امام العابدین خوش آمد خوش آمد
شهربانو قرص قمر آورده ای
از دریای عصمت گهر آورده ای
برای ثارالله پسر آورده ای
گل باغ یاسین خوش آمد خوش آمد
امام العابدین خوش آمد خوش آمد
این پسر مرآت حُسن پیغمبر است
زبانش ذوالفقار دست حیدر است
این پسر بر حسین، حسین دیگر است
نجل حبل المتین خوش آمد خوش آمد
امام العابدین خوش آمد خوش آمد
آیه های قرآن در وصف کمالش
فوق عقل بشر عزت و جلالش
شهربانو بزن بوسه بر جمالش
وجه جان آفرین خوش آمد خوش آمد
امام العابدین خوش آمد خوش آمد

 
 
سه شنبه 12 اردیبهشت 1396  5:26 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام سجاد (ع)

آمد نگار نازنین ـ آمد امام الساجدین
خوش آمدی خوش آمدی ـ مولا عزیز زهرا
شام غمم سـر آمـده        مـاه من از در آمده
امشب علی علی بگو        عـلیِ دیگـر آمـده

امشب همه هست حسین ـ آمد روی دست حسین
خوش آمدی خوش آمدی ـ مولا عزیز زهرا
شد عید زین العابدین        آمـد امام مـه جـبین
با شد چراغان آسمان        آئینه بندان شد زمین

شد دیدنی سجود او ـ قیام او قعود او
خوش آمدی خوش آمدی ـ مولا عزیز زهرا
هستم اسیر موی تو        باغ بهشتم کوی تو
گرم نمازم من ولی        شد قبله من روی تو

داری به سینه ات نوا ـ ای زائر کرببلا
خوش آمدی خوش آمدی ـ مولا عزیز زهرا
ای روی تو ماه منیر        تـوئی امـیر و من اسیر
تـا من نیفـتادم ز پا        با دست خود دستم بگیر

شاعر : سید محسن حسینی

 
 
سه شنبه 12 اردیبهشت 1396  5:27 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام سجاد (ع)

آمد یوسف پیغمبر، آمد روح دعا
نور افشان شده در عالم، ماه خون خدا
آمد آیه ی شیدایی   یاس گلشن زهرایی
معنایی ز دل آرایی      بحر جود و عطا
نور زین العابدین/ در سماوات و زمین/ روشنایی میدهد/ بر دل عالم
یا علی بن الحسین3  یوسف زهرا

نور دیده ی ثارالله آمد خیر العباد

 

مسکینان کرامت را آمد باب مراد
نورانی شده بیت الله    از نور رخ وجه الله
آمد هستی و جانان            سید الشّهدا
یا امام العارفین/ سیّدی بر ساجدین/ مُحرم عشق توأند/ کعبه و زمزم
یا علی بن الحسین3  یوسف زهرا
 
مشغول گنهم هر دم، جرمم گشته عیان
کن آماده مرا آقا، از بهر رمضان
ای که روح دعا هستی    مولای سُعَدا هستی
لطفی کن که شویم اهل   اشک و ذکر و دعا
مدح تو روی لبم/ نور تو ماه شبم/ گرم یا رب یا ربم/ با ولای تو
یا علی بن الحسین3  یوسف زهرا

شاعر : حاج امیر عباسی

 
 
سه شنبه 12 اردیبهشت 1396  5:27 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام سجاد (ع)

ای میهن بانوی ایران شاه عالم زاده ای   
مادر توحید ، توحید مجسم زاده ای
نیستی مریم ولی بهتر ز مریم زاده ای افتخار نسل آدم تا به خاتم زاده ای
آیت العظمی ، ولی الله اعظم زاده ای بلکه وجه الله را در نقش آدم زاده ای
قلب قرآن ، رکن ایمان ، جای دین است این پسر
سید السجاد زین العابدین است این پسر
حَبّذّا مرعات حسن دادگر آورده ای        
یا که همچون آمنه پیغامبر آورده ای
یا ز جوف کعبه مولود دگر آورده ای           
یا که زهرایی شُبیر و شبر آورده ای
بر حسین بن علی زیبا پسر آورده ای   یا برای عالم خلقت پدرآورده ای
این ششم معصوم این دوم علی چهارم ولی است
این فروغ چشم گریان حسین بن علی است

 
 
سه شنبه 12 اردیبهشت 1396  5:33 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام سجاد (ع)

بهر مواج ولا گهری پیدا شد                     
آسمانها شرف را قمری پیدا شد
پدر پیر خِرَد را پسری پیدا شد        
همه گفتند حسین دگری پیدا شد
مژده ای اهل ولا باز ولی آمده است         
که علی بن حسین بن علی آمده است
ماه امشب عرق شرم ز پیشانی ریخت        
مهر انوار خود از بهر گل افشانی ریخت
آسمان از سر و رو ، اختر نورانی ریخت      
نقل در مقدم آن بانوی ایرانی ریخت
اختر کشور ایران به جهان ماه آورد              
قرص خورشید به هنگام سحرگاه آورد 
دخت ایران که به خلق دو جهان مام آمد  
اختر عزّ و جلالش به لب بام آمد
ذره ای بود که برتر ز مه تام آمد        
شهربانو که جهان بانوی اسلام آمد
پسری زاد علی نام و محمد مرآت            
چه پسر ، خاک رهش آبروی آب حیات
چه پسر عبد خدا و به خدا جلوة ذات            
به کمال و به جلال و به جمالش صلوات
یوسف فاطمه را نور دو عین آورده               
یا حسین دگر بهر حسین آورده 
شاعر:سازگار

 
 
سه شنبه 12 اردیبهشت 1396  5:33 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام سجاد (ع)

این پسر دسته گل دسته گل یاسین است        
این پسر طوطی گلخانة علییّن است
این پسر جان حسن است و روان دین است      
فاطمی روی علی خوی و نبی آئین است
این پسر کعبه و چشم همگان ، زمزم اوست   
زندگی بخش همه عالم و آدم ، دم اوست
این کریمی است که دشمن همه شرمنده اوست   
این اسیری است که آزادی ، یک بندة اوست
این خطیبی است که خون شهدا زنده از اوست   
این خدا نیست ولی خلق جهان بندة او ست
این تجلای جمال ا زلی می باشد            
این علی بن حسین بن علی  می باشد
در سپهر عظمت ماه تمامش گو یند           
شَجَر و کوه و در و دشت سلامش گویند
جن و انس و ملک و حور امامش گویند      
گر چه دشنام به دروازه شامش گویند
جبل ایمان همه از رشتة قنداقة اوست      
سرمة چشم ملک خاک ره ناقه اوست
مخزن سر الهی است دل آگاهش           
حوریان فیض گرفتند ز خاک راهش
رخ ، گل انداخته از بوسه ثاراللهش           
زینب فاطمه مبهوت جلال و جاهش
این همان است که حقش چوبه تاراج رود      
دست در سلسله با ناقه به معراج رود
این که خورشید غبقار کف پایش گردد        
این که گردون سپر ، تیر بلایش گردد
این که جان ملک الحاج فدایش گردد      
قتلگه مروه و ویرانه صفایش گردد
آفرینش همه بر دامن او چنگ زنند           
غم ندارد سر بامش اگر سنگ زنند
اینکه هر سلسله را با غمش بر دوش است گرچه نیش از همگان دیده کلامش نوش است
خطبه اش اهل ولا را همه جا در گوش است   مسجد شام هنوز از سخنش مدهوش است
تا ابد از دم او در نظر خصمِ اله        
سجد شام سیاه است سیاه است سیاه
عشق و آزادی و ایثار و وفا مکتب او              
بین طوفان بلا ذکر خدا بر لب او
می دهد جان به ملک زمزمة یا رب او          
غل و زنجیر شده محو نماز شب او
                                   در غل جامعه  از جامعه می بود جدا
                                            پای تا فرق خدا بود و خدا
شاعر:غلامرضا سازگار

 
 
سه شنبه 12 اردیبهشت 1396  5:34 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام سجاد (ع)

ای جمال کعبه خاک کوی تو                    
خرّم از دیدار تو ملک وجود                       
روشن از انوار تو غیب و شهود
زنده صد خضر و مسیحا از دمت           
سبزی روح بهار از مقدمت
پرتو رویت چراغ شب فروز                 
شعله آهت فلک را پرده سوز
اهل معنی ریزه خوار  خوان تو               
بر سر خوان دعا مهمان تو
درج گوهرهای حکمت سینه ات               
حسن مطلق رو نما ز آینه ات
ای صحیفه پایه معراج تو       
ماورای نه فلک منهاج تو
عابدان را در جهان زیور تویی                
ساجدان را سید و سرور تویی
نغمه گرم نیایشهای تو                  
در بر دلدار خواهشهای تو
آتش اندر خرمن ناسوت زد                    
راه  جان در پرده لاهوت زد
در گلویت ناله تا فریاد شد                    
جایگاه جور بی بنیاد شد
در خراب آباد کوفه شهر شام             
بر سر بازار د ربزم لئام
از کلام آتشین وشعله بار                      
بر دل اشرار افکندی شرار
ای علی ای نور چشم مصطفی             
وی چراغ دودمان مرتضی
از تو و از نسل تو فرخ امام                
گشت انوار ولایت مستدام
خیر مقدم ای همای لامکان                         
ای همایون طایر عرش آشتیان
تا در آید از پی هم صبح وشام
بر تو و بر تربت پاکت سلام

 
 
سه شنبه 12 اردیبهشت 1396  5:34 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها