0

اشعار ولادت امام سجاد (ع)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام سجاد (ع)

بياييد عشق را عبادت كنيم
به سجاده عرض ارادت كنيم
در اين خشكسال صداقت شبي
دو ركعت محبت تلاوت كنيم
((تمام عبادات ما عادت است
به بي عادتي كاش عادت كنيم))
بياييد نوبت بگيريم و بعد
صف عاشقي را رعايت كنيم
همينكه در اين صف نشستيم پس
بياييد شكر ولايت كنيم
شب سوم عاشقي هاي ماست
دوباره كمي عشق نيت كنيم
مجال عبادت به عالم رسيد
بهار مناجاتيان هم رسيد
به چشم زمين تا كه مهمان شدي
به عمر پدر راحت جان شدي
تو از مادري اريايي نژاد
و از ما و فرزند ايران شدي
عجم با تو شائني دگر يافت چون
تو فاميل با شهر سلمان شدي
پر از لحظه هاي ركوع و سجود
و تنديس خاكي ايمان شدي
تو هستي؛قناعت چه معنا دهد
مگر نه كه لبريز احسان شدي
كريمانه ما را بخر حضرتا
تو كه ابروي كريمان شدي
نوشتم كه مهتاب من امده
علي ابن ارباب من امده

 
 
سه شنبه 12 اردیبهشت 1396  5:18 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام سجاد (ع)


سلام! ای سلام خـدا بـر سـلامت
درود! ای کـلام الهــی، کــلامت!
تو هم سجده؛ هم سیدالساجدینی
که قلب حسین است بیت‌الحرامت
مسلمـان نباشم نبـاشم نبـاشم
ندانـم اگـر بـر خـلایق امـامت
سلام خدا بـر سجـود و رکوعت
درود خـدا بـر قعــود و قیـامت
حجر بر در خانه‌ات قطعه سنگی
مقـام آورد سـر بـه پای مقامت
تو حَجّی صلاتی زکاتی جهادی
تو ممدوح بـا نامِ زین العبادی
تو در تیرگــی‌ها سـراج المنیری
تو همچون پیمبر، بشر را بشیری
سمـاوات و عرشند در اختیـارت
تـو آزادۀ عالمـی، کـی اسیـری؟
تو در کنـج ویرانه‌ها هـم بهشتی
تو در زیــر زنجیرهـا هـم امیری
به پای تو سر کرد خم «سربلندی»
تو تنها به نزدِ خدا سر به زیری
یمِ هشت بحری و درِّ سـه دریا
ولـی خداونــد حــیّ قدیـری
تو «قدر» و «تبارک» تو «فرقان» و «نوری»
تو عیسـی تـو گردون تو موسی تو طوری  
تو با خطبه‌ات شام را شـام کردی
تو همچون علی فتح اسـلام کردی
تو از شـام، پیغـام خـون خـدا را
به هر عصر و هر نسل، اعلام کردی
تو بـر روی دشمـن نمـودی تبسّم
تو حتی به «مروان» هم اکرام کردی
تو دل پیش زخـم‌ زبان‌هـا گشودی
تو دعـوت ز سنـگِ لبِ‌ بـام کردی
تو در کوفه یک لحظه دخت علی را
بـه اوج خروشیــدن آرام کــردی
تو با صبر و با حلم و با استقامت
بـه قـرآن بقـا داده‌ای تا قیامت
تو زمزم، تو مروه، تو سعـی و صفایی
تو فرزنـد کعبـه، تـو خیـف و منایی
تو قرآن، تو احمد، تو حیدر، تو زهرا
تـو در حُسـن، آیینـۀ مجتبــایی 
امامـی و، پیغمبــری از تـو زیبد
کــه تنهــا پیــام‌آورِ کــربلایی
کلامت بوَد وحیِ صاعد چه گویم
تــو از پــای تـا سر کلامِ خدایی
دعـا بــر دهـان و لبت بوسه آرد
همانــا همانــا تــو روح دعـایی
چه بهتر که «میثم» ثنای تو گوید
بـرای تـو خوانـد، بـرای تو گوید
شاعر:غلامرضا سازگار

 
 
سه شنبه 12 اردیبهشت 1396  5:18 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام سجاد (ع)

باز در بحر ولایت گهری پیدا شد
ابر، یک ‌سو شد و قرص قمری پیدا شد
گلشن عشـق و امیـدِ پسـر فاطمه را
الّه‌ الّه! چــه مبـارک ثمـری پیدا شد
یک‌صدا خنده ‌زنان اهل سماوات و زمین
همـه گفتنـد حسین دگـری پیـدا شد
یا حسین ای پسر فاطمه چشمت روشن
ذکر و تسبیح و دعا را پدری پیـدا شد
یم توحید به جوش آمد و در دامن آن
صدفی گشت عیان و گهری پیـدا شد
همه خوبان جهان یکسره کردند اقرار
که ز خوبان جهان خوب‌تری پیدا شد
روی حق روی نبی روی امامان یکسر
همـه در صورت زیبـا پسری پیدا شد
مژده ای اهـل تـولا شـب میلاد آمد
جان بگیرید به کف حضرت سجاد آمد
سوره ی نـور حسین ‌بـن ‌علـی سیمـایش
دو جهـان شیفته ی حسن جهـان‌ آرایش
چشم مادر به تماشای جمالش روشن
جـای گل ‌بوسه ی بابا بـه همه اعضایش
نقش فرقان محمد خط و خال و حسنش
جـای پیشانـی جبریل به خاک پایش
شجـر نـور بــود آیتــی از جلـوه ی رخ
ملک العرش بـود بنـده و او مولایش
این همان سوره ی طور است و کتاب مستور
که بـود قـلب حسین‌ بن ‌علی سینایش
پای داوود پیمبـر بـه زمین می‌ چسبد
گـر بـه هنگـام تضـرع شنود آوایش
نور بر عرش کند سر ز مناجات شبش
روح بخشـد بر وی با دم روح ‌افزایش
پای تا سر قـد و بـالای علی را بیند
چشم بابا بـه تمـاشای قد و بالایش
معنی پنج کتاب است نهان در نفسش
چـارده سـوره ی نـور است رخ زیبایش
به جـلال و شـرف و قدر ندارد همتا
در همه عالم چون خالق بی‌همتایش
نه عجب عالم اگر گردد فرمانبر او
ابر بـارد بـه منـاجات غـلام در او
روی او مصحف قدر و شرفش پیغمبر
گوهـر چـار یـم نـور و یـم هفت گهـر
استـلام حجـرش کـور کند چشم هشام
کعبـه دور سـر او گـردد بـا حجر و حجر
می‌تـوان در غل و زنجیـر بگیرد چو علی
بــا دو انـگشت یـداللّهــی در از خیبــر
کـرم و جــود بـود سائــل پشـت در او
شـرف و قـدر به خـاک قـدمش آرد سر
حلقه ی سلسلـه در حلقـه ی فرمان وی است
سنـگ بـر لـب بامنــد از او فرمــان بر
این خلیلی است که با هر سخنش بت شکند
احتیاجش نه بـه دست است نه بازو نه تبر
اوست آن بنده که چون پای نهد در محراب
در نمـاز شبش از هـوش رود مـرغ سحر
این توانمند خطیبی‌ است که در مسجد شام
بر سـر تخت ستـم بشکنـد از خصم، کمر
این رسولی‌ است که بوده است چهل معراجش
سـوی معبـود بــه دنبـال سـر پـاک پدر
چه روی ناقه ی عریـان چه به ویرانه ی شام
این امام است امام است امام است امام
این امامی‌ است که همگام امام شهداست
پدر حلم و رضا و پسـر خـون خداست
موج در موج بـود لنگـر کشتـی نجات
گام در گام همه شعله ی مصباح هداست
در عنایت کمـی از کفه ی جـودش عالم
در حقیقت نمی از قطره ی علمش دریاست
طاعت خلق سماوات و زمین بی‌ مهرش
به خـدا روز قیـامت سنـد بی‌ امضاست
این خدا نیست خدا نیست خدا می‌داند
طلعت غیـب در آیینـه ی رویش پیـداست
بــی‌جهت سـدِّ رهِ زائــر او گردیدنـد
حـرم حضـرت سجاد، بقیـع دل ماست
این علی‌بن‌حسین است که با فریادش
همه جا کرببلا و همه دم عاشوراست
تـا خدایی خداونـد، امـام است به خلق
بـه خدایـی خدایی که جهان را آراست
«میثما!» از سخن مدح، فراتر خوانش
این کتابی‌ است که هرگز نبود پایانش
شاعر:غلامرضا سازگار

 
 
سه شنبه 12 اردیبهشت 1396  5:18 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام سجاد (ع)

من همان یا کریم دام شما
جبرئیل قدیم بام شما
صبح روز نخست خواندمتان
چقدر آشناست نام شما
صبح روز ازل حوالی نور
سجده کردیم بر کدامِ شما؟
من حلالم بود حلال شما
من حرامم بود حرام شما
چهارده قرن دست هیچ کسی
دل ندادم به احترام شما
به شما ساحل کرم گفتند
و به ما سائل حرم گفتند
پر من بال و بال من پر شد
پر و بالی زدم کبوتر شد
به نفس های حضرت زهرا
حالمان خوب بود و بهتر شد
سحر پنجم عبادت بود
کوچه های خدا منوّر شد
مردی از سمت ابرهای دعا
آمد و خشکی دلم تر شد
آمد و با خودش کتاب آورد
او امام آمد و پیمبر شد
مردی از سمت آفتاب آمد
با مفاتیح مستجاب آمد  
آمده تا مرا تکان بدهد
چشم گریان به این و آن بدهد
آمده روی پشت بام سحر
با صدای خدا اذان بدهد
آمده بشكند قفس ها را
بال ما را به آسمان بدهد
با خودش نور مصحف آورده
تا خدا را به ما نشان بدهد
به نگاهش دخیل می بندیم
تا مناجات یادمان بدهد
ای مسیح، ای مسیر سبز نجات
بر مناجات کردنت صلوات
ای مناجات ای نسیم دعا
راه نزدیک ما به سمت خدا
ای که دریا کنار تو قطره
قطره با یک نگاه تو دریا
نذر سجاده ی شبانه ی توست
چارمین رکعت نوافل ما
ای امام علیّ دوم من
ای امام چهارم دنیا
مرد شب زنده دار سجاده
مرد محراب، التماس دعا
از تو بوی نماز می آید
بوی راز و نیاز می آید
مادر تو نگین حجب و حیاست
شرف الشمس سید الشهداست
مایه ی آبروی ایران است
افتخار همیشه ام به شماست
از تو و مادر تو این دل ما
عاشق خانواده ی زهراست
یک سفر پیش ما نمی آیی؟
وطن مادری تو اینجاست
تو عجم زاده ای تو فامیلی
پس حرم سازی ات به گردن ماست
تو در این سرزمین گل کاری
به خدا حق آب و گل داری
آفتابی که حق کشیده تویی
جلوه ای که کسی ندیده تویی
با ظرافت، خدای عزّوجل
بی نظیری که آفریده تویی
آن که با کَفّه ی تولایش
پای میزانمان کشیده تویی
شب اسیر هزار رکعت تو
به خدایم قسم پدیده تویی
نخل های بلند نخلستان
بارش رحمتی که دیده تویی
با دعای غلام تو دارد
آسمان مدینه می بارد
بی توسجاده ای اگر هم بود
فرش رسوایی دو عالم بود
بی تو یا حرفی از بهشت نبود
یا اگر بود هم جهنم بود
خطبه های گلوی زخمی تو
انعكاس غروب ماتم بود
تو اگر خطبه ای نمی خواندی
خانه هامان بدون پرچم بود
تو اگر روضه ای نمیخواندی
سال ما سال بی محرم بود
از تو داریم فصل ماتم را
ده شب گریه ی محرم را
احترام تو را سلام نبود
حق تو كوچه های شام نبود
حق آیینه ها شكستن نیست
گیرم این آینه امام نبود
هیچ جایی برای حال شما
بدتر از مجلس حرام نبود
گریه كردی صدا زدی ای كاش
هیچ سنگی به روی بام نبود
كاش مادر مرا نمی زایید
آفتابم، خرابه جام نبود
حرفِ ویرانه در میان آمد
دختر شاه یادمان آمد
شاعرعلی اکبر لطیفیان

 
 
سه شنبه 12 اردیبهشت 1396  5:19 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام سجاد (ع)

سلام اى چارمین نور الهى
کلیم وادى طور الهى
تو آن شاهى که در بزم مناجات
خدا مى‏کرد با نامت مباهات
تو را سجاده داران مى‏شناسند
تو را سجده گزاران مى‏شناسند
تو سجادى تو سجاده نشینى
تو در زهد و ورع تنهاترینى
قیامت مى‏شود پیدا جبینت
به صوت «این زین العابدینت»
شبیه تو خدا عابد ندارد
مدینه غیر تو زاهد ندارد
تو با درماندگان خود شفیعى
تو با خیل جذامى‏ها رفیقى
سحرها نان و خرما روى دوشت
صداى سائلان تو به گوشت
فرزدق را تو شعر تازه دادى
تو بر شعر ترش آوازه دادى
تو میقاتى تو مشعر زاده هستى
عزیز من پیمبر زاده هستى
تو کز نسل امیر المؤمنینى
پیمبر زاده ایران زمینى
سزد شاهان فتند اینجا به زانو
على‏بن الحسین شهر بانو
تو را ایرانیان رب مى‏شناسند
تو را با نام زینب مى‏شناسند
تو در افلاک زین العابدینى
تو روى خاک با ما همنشینى
قتیل تار گیسوى تو اصغر
فدایى تو باشد همچو اکبر
ابوفاضل همان ماه مدینه
کنارت دست دارد روى سینه
تو کوه عصمتى، لرزش ندارى
تو از غیر خدا خواهش ندارى
تو در بالاى منبر چون رسولى
تو در محراب خود گویا بتولى
تو بابایى چنان شمشیر دارى
تو بابایى ز نسل شیر دارى
تو را شب زنده داران مى‏پرستند
لبت را روزه داران مى‏پرستند
تو جنس‏ات از نیستان غدیر است
تو نامت روى دیوان غدیر است
تو بر پیشانى خود پینه دارى
تو بر حق خدمتى دیرینه دارى
تو آنى که به کویت هر که آمد
غلام مستجاب الدّعوه باشد
تو اشک مطلقى، گریه تبارى
تو از روز ازل ابر بهارى
تو مقتل سیرتى از جنس آهى
تو مثل حنجر گل بى گناهى
رعیت‏هاى تو شه‌زادگانند
اسیران درت آزادگانند
تو بزم روضه را بنیانگذارى
تو در دل روضه ماهانه دارى
تو از جنس غرور دخترانى
تو آه سینه بى معجرانى
تو منبر رفته‏اى اما به ناقه
سخن‏ها گفته‏اى امّا به ناقه
تو آن یعقوب یوسف زاده هستى
تو آن از دست یوسف داده هستى
محمد سهرابی

شاعر : محمد سهرابی

 
 
سه شنبه 12 اردیبهشت 1396  5:19 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام سجاد (ع)

باز یاران عید دیدار جمال یار شد
باز فصل رؤیت مهر رخ دلدار شد
باز مُلک کبریا شد غرق در دریای نور
باز میلاد حسین‌ بن ‌علی تکرار شد
جان به کف گیرید جانان می‌رسد از کوه نور
دیده بگشایید اینک لحظۀ دیدار شد
چشم ثارالله روشن شد به رخسار علی
دامن شعبان، بهار از این گل رخسار شد
بر گل رخسار، لبخندت مبارک یا حسین
لیلۀ میـلاد فرزنـدت مبــارک یا حسین
مرحبا ای ماه شعبان آفتاب آورده‌ای
آفتاب روی حق را بی‌نقاب آورده‌ای
شهربانو این که در آغوش بگرفتی علی‌است؟
یا دوباره احمد ختمی‌مآب آورده‌ای
بوی عطر احمدی بر آسمان سر می‌کشد
بلکه بر گل‌های زهرایی گلاب آورده‌ای
بر حسین‌بن‌علی زادی علی‌بن‌الحسین
یا مگر از کعبه امشب بوتراب آورده‌ای
مـادر ایـرانِ اهـل‌البیت، مــام نُه امام
ای عروس فاطمه از فاطمه بادت سلام 
این پسر سر تا قدم جان حسین‌بن‌علی است
این پسر نور است و فرقان حسین‌بن‌علی‌ است
این پسر یک باغ لاله از بهشت فاطمه است
این پسر روح است و ریحان حسین‌بن‌علی است
این به روی شانۀ باباست قرص آفتاب
این به روی دست، قرآن حسین‌بن‌علی است
این پسر یاسین و طاها، این پسر والشمس و طور
این پسر نور است و فرقان حسین‌بن‌‌علی است
نـور هـم گردیـده مبهـوت رخ نورانیش
جای لب‌های علی پیداست بر پیشانیش
مرغ شب هر شب بوَد محو مناجات شبش
ذات رب‌العالمین مشتاقِ یارب یاربش
هر نفس دارد هزاران ذکر در عمق وجود
بلکه آنی نام معبودش نیفتد از لبش
شب که در محراب مشغول مناجات و دعاست
آسمان پیچد به خود در شعلۀ تاب و تبش
جان من جان همه ذریه و ام و ابم
خاک درگاه وی و ذریه و ام و ابش
با مناجاتش دل شب، دیده را دریا کنید
در مضـامین دعایش وحی را پیدا کنید
اوج پروازش سماوات و نمازش بر زمین
روح در آغوش حق بر دامن خاکش جبین
بس‌که زینت داد در حال نمازش بر نماز
از خدا آمد ندایش «انت زین‌العابدین»
شب که از خوف خدا تا صبح چشمش می‌گریست
زنده می‌شد ‌یاد شب‌های امیرالمؤمنین
خط او مشی من است و مهر او دین من است
دین همین است و همین است و همین است و همین
بــا ولای او سرشتــه از ازل آب و گِلم
وای اگر یک لحظه مهر او نباشد در دلم
ای به زنجیر اسارت ملک هستی را امیر
حلقۀ زنجیرها در حلقۀ عشقت اسیر
ای خدا را شیر ای فرزند شیر کبریا
شیری و در حلقۀ زنجیر هم شیر است شیر
پای تو بر ناقۀ عریان به چشم آسمان
دست تو در حلقۀ زنجیر ما را دستگیر
من نمی‌گویم خدایی، بنده‌ای چون بنده‌ای؟
هم کریمی هم عظیمی هم سمیعی هم بصیر
عبد ذات کبریایی کبریایی می‌کنی
در مقام بندگی کار خدایی می‌کنی
گوش جان‌ها پُر بوَد پیوسته از آوای تو
شام می‌لرزد هنوز از خطبۀ غرای تو
از سرشگ چشم گریانت وضو گیرد نماز
ای وضوی بندگی از خون ساق پای تو
خطبۀ ناب تو را نازم که در طشت طلا
گفت بابا آفرین بر منطق گویای تو
از زمین کربلا تا شام از بالای نی
چشم ثارالله بودی بر قد و بالای تو
تــو ســوار ناقـۀ عریـان حسین دیگری
هم حسینی هم حسن هم احمدی هم حیدری
ای بیابان بقیعت وسعت دل‌های ما
پیش‌تر از آفرینش رهبر و مولای ما
هم فروغ ماه رویت خوب‌تر از آفتاب
هم خیال باغ حسنت جنةالاعلای ما
ذکر تو توحید ما تهلیل ما تکبیر ما
حبّ تو ایمان ما دنیای ما عقبای ما
نیست در صحرای محشر وحشتی از تیرگی
تا درخشد پرتو مهر تو از سیمای ما
وصف تو ذکر خوش لیل و نهار «میثم» است
مهـر تـو روز جـزا دار و نــدار «میثم» است
شاعر:غلامرضا سازگار

 
 
سه شنبه 12 اردیبهشت 1396  5:19 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام سجاد (ع)

من آن محبوب رب العالینم                                     که هستی هست در زیر نگینم
منم آن پاسدار سنگر دین                                      که دست حق بود در آستینم
بود جدّم محمّد جدّه زهرا                                       به خلق و خو بسان آن واینم
امامت را امام ، ابن امامم                                      فروغ دیده ی حبل المتینم
فرزدق گفته در وصف کمالم                                    که من اسطوره للمتقینم
به توسیع رسالت رهنمودم                                    به اورنگ ولایت جانشینم
به میدان بلاغت بی بدلیم                                       به محراب عبادت عابدینم
به هنگام دعا روح دعایم                                        ز فرط سجده فخر ساجدینم
به منطق مظهر انا فتحنا                                        به مصداق لکّ فتح المبینم
حسین بن علی را نور عینم                                   رموز غیب را عین الیقینم
صحیفه تالی نهج البلاغه                                       بود مرآت فکر راستینم
سفیر مکتب خون و پیامم                                      امیر کشور قرآن و دینم
اسارت را طلایه دار صبرم                                       شهادت را حماسه آفرینم
قیام کربلا را یادگارم                                              مبارز پرور سنگر نشینم
علیه بردگی باشد جهادم                                      اگر چه بسته در زنجیر کینم
به کوفه کاخ استبداد ویران                                     بود از فیض نطق آتشینم
یزید سفله شد رسوای عالم                                  زایراد سخنهای متینم
به روز پنج شعبان المکرم                                       ولادت را هلال سومینم
زمن درس شهادت را بیاموز                                    که من  آموزگار بی قرینم
                                     مخور « ژولیده » غم در روز محشر
                                            شفیع تو به روز واپسینم             
      (ژولیده نیشابوری)

 
 
سه شنبه 12 اردیبهشت 1396  5:20 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام سجاد (ع)

گلواژه ایمان آمد                                                                                   گلواژه ایمان آمد
                                        بر جسم جهان جان آمد (2)
عالم هستی شد گلشن                                                                دیده زهرا شد روشن
با صوت جلی گو با من                                                                        احیا گر قرآن آمد
                                    بر جسم جهان جان آمد (2)
در بیت ولای حسین                                                                      حق کرده عطا نور عین
فخر عباد عالمین                                                                             همچون مه تابان آمد
                                  بر جسم جهان جان آمد (2) 
هنگام سحر گه خورشید                                                                در بیت ولایت رخشید
بر درگه حیّ سرمد                                                                       سر در خط فرمان آمد
                                   بر جسم جهان جان آمد (2)
او که لقبش سجاد است                                                   فخر همه عباد است
در سلسله گر افتاد است                                                   بنیاد کن عدوان آمد
                                     بر جسم جهان جان آمد (2)
ای نور دل عاشقان                                                                       روشنگر اهل ایمان
کن نظر بر محبان                                                                          انفاس بهاران آمد
                                    بر جسم جهان جان آمد (2)

 
 
سه شنبه 12 اردیبهشت 1396  5:20 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام سجاد (ع)

کیستم من فارغ التحصیل دانشگاه دینم
                                          دوّمین فرزند دلبند امام سوّمینم
چارمین استاد پرچمدار سرخ انقلابم
                                          زانکه باب تاجدار پیشوای پنجمینم
در جهان آفرینش بعد سالار شهیدان
                                          شاهکار کِلک ذاتِ پاک هستی آفرینم
گر بپرسی از نشانم  من نشان کربلایم
                                         ور بپرسی قدر من ، من لیلة القدر زمانم
معنی حج و زکاتم، مظهر صوم و صلاتم
                                        چشمۀ آ ب حیاتم، کاشف راز نهانم
زادۀ خون و پیامم ، تشنۀ شهد قیامم
                                          مکّه و رُکن و مقامم، من امام ساجدینم
دردمندان را دوایم ، بینوایان را نوایم    
                                         منبع جود و سخایم، رهنمای مسلمینم
وارث صبر علیّم، خلق عالم را ولیّم
                                         حجت بر حقّ حقّم ، بیکسان را من مُعینم
اوّلن من، آخرم من، باطنم من، ظاهرم من
                                         طاهرم من، فاخرم من، وجه ربُّ العالمینم
من صِراط المستقیمم، من حَکیمم، من علیمم
                                          من رحیمم من کریمم، معنی حصن حصیمم
من علی ابن الحسینم، مَست جام نشأتینم
                                          من امام الحَرمینم ، خصم جان نا کسینم
در سیادت ساجدم من ، در عبادت عابدم من
                                          فخرم این بس زانکه خالق خوانده زین العابدینم

 
 
سه شنبه 12 اردیبهشت 1396  5:20 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام سجاد (ع)

امشب شب شادیّ شادی آفرین است
امشب جهان را جلوۀ حقّ الیقین است
امشب بهشت آسمانی ها زمین است
امشب شب میلاد زین العابدین است
مولود پاکی که همه هست حسین است
قرآن دیگر بر سر دست حسین است
*
امشب عروس فاطمه قرص قمر زاد
طوبای ثارالله بشکفت و ثمر داد
در شهر شعبان شهربانو یک پسر زاد
نه یک پسر بر عالم خلقت پدر زاد
این کیست مولانا امام السّاجدین است
زیب عبادت بلکه زین العابدین است
*
ذکر خدا را عشقبازی با لب او
روح دعا را نوش از شهد لب او
ایثار و صبر و علم و عرفان مکتب او
مرغ سحر دلداده ای تاب و تب او
ای شهربانو شهر بانوی وجودی
تو مادر حمد و رکوعیّ و سجودی
*
لب در ثنای او حلاوت آفریده
رخ ناز خاک مقدم او را کشیده
هان بشنوید ای اهل دل در این قصیده
امشب به بیت وحی خورشیدی دمیده
کافتاده مه در استان خانه ی او
یک اسمان انجم شده پروانه ی او
*
این جان شیرین جان شیرین حسین است
این یوسف طاها و یاسین حسین است
این سرو بستان ریاحین حسین است
این حامل فریاد خونین حسین است
صورت نهاده صبر در صّف نعالش
ایّوب و یعقوبند مشتاق وصالش
کوه و در و دشتند مشتاق نیازش
موسیقی روح ملایک سوز و سازش
هر شب خداوند است مشتاق نمازش
دل برده از داود آوای حجازش
چون در نماز از خوف حق افتد به زاری
نهری ز اشکش می شود در سجده جاری
*
تفسیر کلّ وحی در صورت دعایش
دل برده از قرآن صدای دلربایش
یک نینوا صدق و صفا در هر نوایش
روئیده نخلستان به آهنگ صدایش
ذکر مناجاتش به اوراق صحیفه
اعجاز کرده همچو آیات شریفه
*
حسن و خط و خال آیه ی اللهُ واحد
وجه خدا را گشته چون آیینه شاهد
یعقوب را ایّوب را در صبر قائد
ذکر مناجاتش بود قرآن صاعد
با کام عطشان کام قرآن راست ساقی
نسل حسین ابن علی از اوست باقی
*
یوسف خریدار جمال و جان، کلافش
بیت الحرام دل مقام اعتکافش
در دیده ی ظاهر حرم آمد مطافش
در چشم باطن کعبه سرگرم طوافش
با دیدنش آید ندا از چاه زمزم
اهلاً و سهلاً مرحبا ای ماه زمزم
ای زلف حورالعین به زنجیر تو بسته
پیش از ولادت مهر تو بر دل نشسته
جنّ و ملک زوّار کویت دسته دسته
ایّوب بر سنگ صبورت سرشکسته
تو کیستی، مشعر، منی، مروه، صفایی
حیدر، حسن، زهرا، حسینی مصطفایی
*
ای جلوه ات از جلوه ی معبود مشتق
ای عبد حق در بندگی ای حقّ مطلق
عالم اگر گردد فرزدق در فرزدق
مدح تو نتواند کسی جز حضرت حق
بگذار گویم کیستی ای بی قرینه
هم مکّه ای، هم کربلایی، هم مدینه
*
توکلّ قرآن، کلّ ایمان، کلّ دین
ممدوح حقّ با انت زین العابدینی
عین الله و عین الحیات عین الیقینی
مشهورتر در آسمان ها از زمینی
ای آسمانی نور ذات حیّ بیچون
جای تو در عرش است در فرش آمدی چون
*
گردون چو تو قرص قمر دارد ندارد
دریا بدین پاکی گهر دارد ندارد
سینا بدین قامت شجر دارد ندارد
طوبی بدین خوبی ثمر دارد ندارد
تو خوب تر از خوب ترهای جهانی
تو از زمین مشهورتر در آسمانی
خاصان عالم در هوای فیض عامت
روح القدس همچون کبوتر گردبامت
باریده باران با مناجات غلامت
زنجیرها هم صحبت بازار شامت
مرغ سحر تا صبح نجوا کرده با تو
ویرانه قدر کعبه پیدا کرده با تو
*
تو شام را در چشم دشمن شام کردی
در موج دشمن یاری اسلام کردی
تو فتح ثارالله را اعلام کردی
تو انقلاب کربلا در شام کردی
دین در اسیری از تو حرّیت گرفته
اشعار «میثم» از دمت زینت گرفته

شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار

 
 
سه شنبه 12 اردیبهشت 1396  5:21 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام سجاد (ع)

امروز را که مهمان آسمانم
 در انتظار لحظه ی سبز اذانم
حتی شده از شوق با بال شکسته
خود را به سمت آسمان ها می کشانم
امشب که گرم دادن خیرات هستند
خوب است تا وقت سحر این جا بمانم
من تا گره را وا کنم از کارهایم
باید دعایی از صحیفه را بخوانم
سجاده ها تبریک، آمد استجابت
تسبیح ها، هو یا علی ورد زبانم
باید گدای حضرت سجاد باشم
طبق وظیفه نوکر این آستانم
آمد علی سوم این خانواده
بابا عقیقه کرده و خیرات داده
روح دعایت آبروی صد مسیحاست
از آبروی توست این که عشق زیباست
در چشم هایت موج می زد استجابت
آقا دخیل چشم هایت دست دریاست
در حالت سجده اگر چه روی خاکی
زیر پر و بالت همیشه عرش پیداست
پرواز را با دست بسته یاد دادی
رد قدم هایت میان آسمان هاست
تو شهربانو زاده ای و سهم ایران
(اصلاً حرم سازی تو بر عهده ی ماست)
وقتی اصالتاً تو از ایران مایی
با تو همیشه پرچم این خطه بالاست
ما از اهالی حسین آباد هستیم
فامیل های حضرت سجاد هستیم
شاعر:مسعود اصلانی

 
 
سه شنبه 12 اردیبهشت 1396  5:21 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام سجاد (ع)

سیمای سجده چهرۀ گویا بما نداشت
دست دعا تجسّمِ یک عمر را نداشت
وقتی امام ما به رکوع و سجود بود
جز با خدا توجّهی آن مقتدا نداشت
خواهر ندیده بود کتاب خدا هنوز
قبل از صحیفه هیچ کتابی دعا نداشت
بالا گرفت بال و پر جبرئیلِ وحی
اما بدون بال دعا اوج را نداشت
باب دعا به دست تو وا شد به روی ما
ور نه خدا به خواهش ما اعتنا نداشت
محکم به آیه های تو شد پایه های دین
قبل از صحیفه درس دعا ارتقا نداشت
حمد و ستایش و صلوات است مطلعش
قرآن صاعدی که به جز ربّنا نداشت
سجاد آمد و دل ما را غدیر کرد
ما را اسیر حضرت نعم الامیر کرد
هر چند سفره سفرۀ جشن ولادت است
اما شنیدن سخن تو سعادت است
آری صحیفۀ تو به ما درس می دهد
اسلام ناب مهد جهاد و شهادت است
درک فرازهای دعایت عنایتی ست
فهم کلام حضرتتان خود عبادت است
گاهی ز مرزبانیِ اسلام و مسلمین
گه صحبت از سیاست و کسب سیادت است
گاهی سخن ز توبه و اخلاص و بندگی
گاهی ز حرص و بخل و ز حِقد و حسادت است
از بعد ماجرای اسارت چرا سکوت؟
این خود شبیه صلح حسن یک رشادت است
وقتی سلاح شیعه سلاح البکاء شد
تولید این سلاح نه یک نحو، عادت است
وقتی امام مفترض الطاعه امر کرد
دیگر  اطاعت از تو مزید ارادت است
ای مقتدا به فعل تو داریم اقتدا
عمری ست خوانده ایم تو را حجت خدا
وقتی که با کریم مناجات می کند
انگار مستقیم ملاقات می کند
با آن مقام عصمت و آن همت بلند
هر روز یاد روز مکافات می کند
با روی باز نزد فقیر و اسیر و پیر
تا مرز جان اجابت حاجات می کند
از هست خویش می گذرد در ره یتیم
محروم را رهین مواسات می کند
مظلوم را به حال خودش وا نمی نهد
با بی کسان هماره مؤاخات می کند
وقت صدور حکم قضاوت برای خلق
از روی عدل امر مساوات می کند
گاهی غلام خانۀ خود را به امر حق
با دست های خویش مجازات می کند
کار زیاد از تن نوکر نمی کشد
حال غلام پیر مراعات می کند
معنا کنیم پس عملو الصالحات را
نیّات را بُروز و ظهور و صفات را
آن رهبری که بعد حسین انقلاب کرد
با اشک دیده ظلمت شب را جواب کرد
ظلمت زدود و شیوۀ روشنگری گرفت
با روضه شام غمکده را آفتاب کرد
با خطبه ای حزین به هنرمندیِ تمام
قلب تمام اهل هنر را کباب کرد
تصویر هر شهید و شه سر بریده را
در روح و جان هر جگر خسته قاب کرد
از عمه گفت از همه گفت از سه ساله گفت
با گریه صحبت از شب شام خراب کرد
وقت عطش سراغ ز سقّا که می گرفت
با آب گفتنش جگر آب، آب کرد
هر گاهواره دید و یا شیر خواره ای
یاد گلوی پارۀ طفل رباب کرد
تیغ علی، خطابه زهرا، غم حسن
خون حسین، اشک علی، فتح باب کرد
حالا تمام خلق گرفتار زینبند
یا زین العابدین! همه غمخوار زینبند

 

شاعر : محمود ژولیده

 
 
سه شنبه 12 اردیبهشت 1396  5:22 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام سجاد (ع)

وقتی که فروغ ازلی دیدن داشت
انوار خداوند جلی دیدن داشت
با دیدن فرزند عزیزش سجاد
لبخند حسین بن علی دیدن داشت
×××
شادی و طرب به دست غم بند زده است
دل را به سرور و عشق پیوند زده است
دیدند زمین و آسمان نورانی است
گفتند مگر حسین لبخند زده است
×××
محبوب حریم حق تعالی آمد
تفسیر گر نور و تجلا آمد
درفصل شکفتنش سروشی می گفت
سجاده نشین عرش اعلا آمد
شاعر:سید هاشم وفایی

 
 
سه شنبه 12 اردیبهشت 1396  5:22 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام سجاد (ع)

صبحدم برج شرف را آفتابی دیگر آمد
آفتابی کآفتاب صبح را روشنگر آمد
بحر دین را بحر دین را گوهر آمد گوهر آمد
کشتی توحید را در موج طوفان لنگر آمد
چارمین فرمانروای ملک حیّ داور آمد
چرخ گردون شرف را محور آمد محور آمد
*
جلوۀ حسن خداوند مبین بادا مبارک
لالۀ لبخند جبریل امین بادا مبارک
آسمان وحی بر اهل زمین بادا مبارک
در نگاه اهل حقّ حقّ الیقین بادا مبارک
لیلۀ میلاد زین العابدین بادا مبارک
سالکان راه حق را رهبر آمد رهبر آمد
*
آمد آن ماهی که صد خورشید شد مات جمالش
قامت گردون خم از سنگینی کوه جلالش
آنچه می خوانی دعا دُرّیست از بحر کمالش
حال بخشد بر نماز و بر دعا از شور و حالش
انت زین العابدین از خالق هستی مدالش
ساجدین را ساجدین را سرور آمد سرور آمد
*
خلق عالم گوش با یاد لبش بهر پیامی
چرخ را سر بر قدومش تا کند کسب مقامی
ماه را رو بر بقیعش در پی عرض سلامی
اسمعی را بر درش فخر غلامی بر غلامی
خوش به حال آنکه دارد همچو آن مولا امامی
طالعش از مهر گردون برتر آمد برتر آمد
بوسه گاه یوسف زهرا لب و دست و دهانش
از ولادت تا شهادت ذکر حق ورد زبانش
زینب کبری گرفته در بغل مانند جانش
دمبدم سیر الی الله از مکان تا لا مکانش
عرش رحمان قلب مؤمن دوش بابا آشیانش
همچو جان جان جهان را در برآمد در بر آمد
*
عابدان خوانند زین العابدین مولای دینش
عارفان خوانند در عالم امام العارفینش
عرشیان خوانند عرش کبریا روی زمینش
خوب برویان جهان محو جمال نازنینش
بذل حق در آستانش دست حق در آستینش
بیکسان را بیکسان را یاور آمد یاور آمد
*

دل ز عشق یار شد بیت الحرام الله اکبر
ریخت از شادی بهم نظم نظام الله اکبر
یک پسر این قدر، این جاه، این مقام، الله اکبر
این جلال، این مرتبت، این احترام، الله اکبر
پنج شعبان جلوه گر ماه تمام الله اکبر
حسن غیب کبریا را منظر آمد منظر آمد
*
کیستم من سائل کوی علیّ ابن الحسینم
سائل کو عاشق روی علیّ ابن الحسینم
عاشق دلبستۀ موی علیّ ابن الحسینم
بسته ی مو تشنه ی جوی علیّ ابن الحسینم
تشنه ی جو منقبت گوی علیّ ابن الحسینم
در ثنایش از بیانم گوهر آمد گوهر آمد
*
بی طنین خطبه اش نخل شهادت بر ندارد
بی قیامش پیکر آزاد مردی سر ندارد
بی تولاّیش هُمای قاف ایمان پر ندارد
بی دعای او عبادت روح در پیکر ندارد
بی فروغش کس چراغی در وصف محشرل ندارد
صاحب انوار حسن داور آمد داور آمد
*
در اسارت سیر معراج اللّهی آغاز کرده
در میان سلسله بی سلسله پرواز کرده
با دو دست بسته بند از پای قرآن باز کرده
و ز کلام دلنشین همچون علی اعجاز کرده
گوشه ی ویرانه بر ملک دو گیتی ناز کرده
با قیامش شام صبح محشر آمد محشر آمد

شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار

 
 
سه شنبه 12 اردیبهشت 1396  5:23 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام سجاد (ع)

امشب ای ماه به لبخند دهن وا کردی
جلوه با مهر رخ یار دل آرا کردی
بزم شور و شعف و هلهله بر پا کردی
نُقل از اختر تابنده مهیّا کردی
گوهر بحر قدم در یم نورت پیداست
خبری تازه به لبخند سرورت پیداست
**
ای ملایک همه امشب به زمین سر بزنید
هم تبسّم زده هم جام ز کوثر بزنید
بر در و بام مدینه همگان پر بزنید
بوسه بر مقدم فرزند پیمبر بزنید
دست حق سفرۀ رحمت به زمین گسترده
شهربانو پسر از بهر حسین آورده
**
اختری از مه ایرانی و خورشید عرب
جلوه بخشید به چشم و دل عالم امشب
نام نامیش علی باشد و سجّاد لقب
سر و قّد، ماه جبین، مهر لقا، ذکر به لب
علی دوّم و سوّم پسر پیغمبر
گوهر پنج یم نور و یم هشت گُهر
**
شهربانو که به زن های جهان سر گشتی
نو عروس حرم آل پیمبر گشتی
صدف گوهر ثارالله اکبر گشتی
مادر هشت ولی الله داور گشتی
پرتو حسن خداوند جلی آوردی
که علی بهر حسین ابن علی آوردی
**
ای که بر شمس ولا ماه ولایت زادی
ماه آورده، نه خورشید هدایت زادی
بحر فضل و کرم و جود و عنایت زادی
همه اعجاز و کرامت همه آیت زادی
این پسر جان جهان است و جهان جان است
خال و خط آیه و رویش سُوَر قرآن است
**
این که ریحانۀ ریحانۀ خیر البشر است
پسر یوسف زهرا و به عالم پدر است
این پسر از همه خوبان جهان خوب تر است
علیش نام نهادند و حسینی دگر است
خوی زهرا، رخ احمد، دل حیدر دارد
آنچه خوبان همه دارند فزونتر دارد
**
کیست این زینت دین زیب دعا زین العباد
باب جود و کرم و بای عطا باب مراد
رکن دین، محور توحید، امام سجّاد
داده در سلسله بر سلسله ها درس جهاد
فتح قرآن و ولایت ز قیاس پیداست
کربلای دگر از خطبۀ شامش پیداست
**
این اسیری است که دارد دم ظالم سوزی
داده در سلسله بر سلسله ها پیروزی
این چراغیست که کرده است جهان افروزی
مکتبش مدرسه علم و عمل آموزی
آن چنان در دل شب ذکر خدا بر لب اوست
که غل جامعه مبهوت نماز شب اوست
**
عارفان نور ز انوار کلامش دارند
زاهدان زمزمه از ذکر مدامش دارند
سالکان پیروی از مشی و مرامش دارند
عاشقان چشم به یک جرعۀ جامش دارند
پاکبازان ولایت که به او دل بستند
سر خوشانند که از جام ولایش مستند
**
اوست آن کعبه که بیت الحرمش در دل ماست
مهر او در دل ما بلکه در آب و گل ماست
صحبت زمزمه اش زمزمۀ محفل ماست
در یم حادثه لطف و کرمش ساحل ماست
اهل دل در رهش از پارۀ دل گل آرید
به غل جامعه اش دست توسّل آرید
**
این اسیری است که خاک قدمش آزادی است
در غل جامعه جوشان ز دمش آزادی است
آبرومند ز خاک قدمش آزادی است
طایر قدسی بام حرمش آزادی است
نخل آمال حق از خطبۀ نابش بر داد
زیر زنجیر گران بانگ رهایی سر داد
**
ای بقیع دل عشّاق حرمخانهۀ تو
روی تو شمع و وجود آمده پروانۀ تو
دل چو مرغی که حیاتش بود از دانۀ تو
خرد «میثم» خاک ره دیوانۀ تو
چه شود ساکن ایوان رفیعت گردم
همچو پروانه در اطراف بقیعت گردم

شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار

 
 
سه شنبه 12 اردیبهشت 1396  5:23 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها