0

اشعار ولادت حضرت ابوالفضل العباس (ع)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت ابوالفضل العباس (ع)

ای گل ام‌البنین یا حضرت عباس
بر جمالت آفرین یا حضرت عباس

ماه بنی‌هاشم خوش آمدی عباس
ماه بنی‌هاشم خوش آمدی عباس

 


یک جهان حسن و ملاحت با خود آوردی
یک نظر دل از حسین‌بن‌علی بردی

ماه بنی‌هاشم خوش آمدی عباس
ماه بنی‌هاشم خوش آمدی عباس

ای نگاه فاطمه بر قد و بالایت
زینب کبرا شده محو تماشایت

ماه بنی‌هاشم خوش آمدی عباس
ماه بنی‌هاشم خوش آمدی عباس
خوی ختم الانبیا روی علی داری
در شجاعت زور و بازوی علی داری

ماه بنی‌هاشم خوش آمدی عباس
ماه بنی‌هاشم خوش آمدی عباس

تو حسین‌‌بن‌علی را یاوری عباس
وارث قدر و جلال حیدری عباس

ماه بنی‌هاشم خوش آمدی عباس
ماه بنی‌هاشم خوش آمدی عباس

ای به خلق عالمت پیوسته آقایی
کار تو ایثار و سرداری و سقایی

ماه بنی‌هاشم خوش آمدی عباس
ماه بنی‌هاشم خوش آمدی عباس
گلشن قرآن گل یاسش تویی عباس
شیر حق نازد که عباسش تویی عباس

ماه بنی‌هاشم خوش آمدی عباس
ماه بنی‌هاشم خوش آمدی عباس


مرآت ولایت 4 – استاد سازگار

 
 
دوشنبه 11 اردیبهشت 1396  2:02 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت ابوالفضل العباس (ع)

 امشب براي  فاطمه  گوهر  رسيده است 
شادي به قلب و جان پيمبر رسيده است
حيدر نظاره كن كه دلبر رسيده است
مزده بده  حسن   برادر رسيده است
كوري چشم دشمن زهرا و مرتضي
حالا دوباره فاطمه مادر شده خدا
او آمده تا كه خدايي كند مرا
مشغول كسب و كار گدايي كن مرا
بال و پرم دهد هوايي كند مرا
امشب زلطف كرببلايي كند مرا
او امده تا كه مرا مبتلا كند
عاشق ترين گدا كند و پر بها كند
اي مدعي جذبه ي روحاني اش ببين
بالاترين رتبه ي عرفاني اش ببين
از كودكي قاري قراني اش ببين
عشاق اين قبيله ي سلماني اش ببين
مجنون اگر كه خواستي ز ايراني اش بخوان
اسلام ما همه  زمسلماني اش بدان
اين بزم عيش بايم چه عالي است
اينقدر عالي است كه گويا خيالي است
فطرس به گريه گفت كه بالم چه بالي است 
جايش چقدر خواهر ارباب خالي است
اين بزم عيش بي مي و ساغر نمي شود
كامل بدون تك يل حيدر نمي شود
آن تك يلي كه علمدار كربلاست
ساقي خيمه ها و سپهدار كربلاست
اميد بچه هاست  و سردار كربلاست
عشق حسين و زينب و غمخوار كربلاست
از مادر ادب  ادب آفريده اند
يك بار جز احد ز او كي شنيده اند 
وقتي رسيد شادي به اين انجمن رسيد
پايان غصه و درد  و محن رسيد
خنده به لبهاي حسين و حسن رسيد
حيدر به غمزه گفت   عجب مثل من رسيد
سائل بياوريد  كرم بي حساب شد
دوران مستي و مي و جام و شراب شد
كودك كه در خانه ي مولا بزرگ شد
با مهر و حب حضرت زهرا بزرگ شد
تحت تعلم حسنين  تا بزرگ شد
شيري براي روز مبادا بزرگ شد
مشكي به دوش گرفت و به آب زد
مرحم به زخم هاي وجود رباب زد
 رفت و نيامد و به حرم التهاب شد
روياي اب بود كه  ديگر سراب شد
با تير حرمله علي اش تا كه خواب شد
شرمنده از خجالت او افتاب شد
حالا حسين يكه و تنها و دشمنان
صحبت ز سنگ هاي زمخت و سر سنان
 مظلوم واقع شد  عاقبتش هم غريب شد
عيساي خانواده شد و بر صليب شد
در سجدههاي عاشقي خدالتريب شد
جرمش چه بود حسين كه شيب الخضيب شد ؟
زينب كه بعد از او پيام اورش شده
يك شيرزن كه يك تنه خود لشگرش شده
حقش نبود كعبه ي نيلوفرش كنند
در طول آن سفر مدام مضطرش
يكباره بي برادر و بي معجرش كنند
بر نيزه سايه ي بالا سرش كنند 
شاعر:یاسر مسافر

 
 
دوشنبه 11 اردیبهشت 1396  2:02 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت ابوالفضل العباس (ع)

امشب است آن شب كه شادى بر در دربار عشق
حلقه مى كوبد كه عقل آمد پى دیدار عشق
ساقیا لبریز كن امشب ز مى پیمانه را
تا به مستى پرده بردارم من از اسرار عشق
سینه زنها سینه چاكان سینه سرخان را بگو
دست افشانى كنید آمد سپهسالار عشق
تا كه سازد پرچم خودكامگى را سرنگون
زد قدم در ملك عالم میرو پرچمدار عشق
نقطه پرگار هستى گر حسین بن على است
آمد از ره پاسدار نقطه پرگار عشق
تا دهد سرمشق جانبازى به جانبازى ما
آمد آن جانباز قطعه قطعه پیكار عشق
نكه با تیغ كجش شد قامت اسلام راست
آمد از ره تا ببوسد سنگر ایثار عشق
تشنه لب رفت و برون شد تشنه و لب تشنه كرد
جان شیرین را نثار مقدم دلدار عشق  
بر سر پیمان نشست و با عدو پیمان نبست
داد سر با سرفرازى تا كه شد سردار عشق
دست داد و دست از فرزند زهرا بر نداشت
كز مقام و مرتبت شد جعفر طیار عشق
چشم داد و چشم بر خوان ستمكاران ندوخت
تا كه شد سیراب از سر چشمه سر شار عشق
میشود مستور زیر ابر تا روز معاد
ماه بیند روى ماهش تا كه نگردد خار عشق
از على باید چنین فرزند تا روز مصاف
همچو گل پرپر شود تا كه نگردد خار عشق
شیر حق را شرزه شیرى داد حق ، كز هیبتش
روبهان را مى كند در دهر تار و مار عشق
اى بنازم بر چنین ازاد مردى كز شرف
گوى سبقت برده در ایثار با اقرار عشق
آفرین بر همت مردانه اش كز یك نگه
چون على وا مى كند صدها گره از كار عشق
رحمت حق باد بر شیر تو اى ام البنین
این چنین شیرى نمودى هدیه بر دادار عشق
تا كه او باب الحوائج هست دست حاجتى
شاعر ژولیده را نبود بر اغیار عشق
شاعر:زولیده

 
 
دوشنبه 11 اردیبهشت 1396  2:02 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت ابوالفضل العباس (ع)

ای از همــه انبیــا درودت
 
ای روح ائمــه در وجـودت
 
عالـم همه بـر در تـو سائل
 
فرزنــد علــی!‌ ابوالفضائل

 

!
 
شمشیر حسین و شیر حیدر
 
سر تا بـه قدم حسین دیگـر
 
رخسـار تـو مـاه آل هـاشم
 
خـود میـرسپـاه آل هـاشم
 
عشق از نفست وضو گرفته
 
خـون از رخـت آبرو گرفته
 
اوصـاف تو بهترین عبادت
 
هر روز تـو را شـب ولادت
 
پاینده ز توست تـا قیـامت
 
توحیـد و نبـوت و امـامت
 
ایثـار، چـراغ مکتـب تـو
 
دانش زده بوسه بر لب تو
 
شد علم ز دور شیرخواری
 
با شیر بـه سینۀ تو جاری
 
ای چــار ولـی معلـم تـو
 
ذات ازلـــی معلــم تــو
 
در پیش تجلّــی جمـالت
 
حـرفی نــزدند از کمـالت
 
تو علم پدر بـه سینه داری
 
تا عرش خـدا زمینه داری
 
ای دست علی در آستینت
 
آیینــۀ کبــریــا جبینـت
 
تـو تشنه و آب را حیـاتی
 
مصبـاح سفینـهy النجـاتی
 
ای قلب حسین حـائر تـو
 
زهرا شب جمعه زائـر تـو
 
فرزند دو فاطمه اباالفضل
 
نازد به تو علقمه اباالفضل
 
تـــو آیــنۀ خـــدانمـــایی
 
تــو پشـت ولــی کبریایــی
 
عالــم همــه یــادوارۀ تــو
 
هــر روز بــود هــزارۀ تــو
 
مدح تو کنـد امام سجّاد
 
این قدر و شرف مبـارکت باد
 
پـرواز تـو در همــه زمان‌ها
 
با خیـل مـلک در آسمـان‌ها
 
توحیــد، تمــام سیــرت تو
 
سرمشـق همـه بصیـرت تو
 
وقتـی کـه میـان آب بودی
 
لبخند به تشنگـی گشـودی
 
دریـا بـه وفـات آفرین گفت
 
در وصف تو آب، این‌چنین گفت
 
حقـا کـه تـو نجــل بوترابی
 
لـب‌تشنـۀ تشنگــی در آبی
 
دریا ز غمت به پیچ و تاب است
 
داغ لب تـو به قلب آب است
 
تنهــا نــه ز آب درگـذشتی
 
یک لحظه ز جان و سر گذشتی
 
دست و سر و چشم تو فدا شد
 
تقـدیم بــه حجـت خـدا شد
 
ای ســورۀ آیــه‌آیــۀ نــور
 
وی صحن و سرات، قبلۀ طور
 
دست همگـان بـه دامـن تو
 
قــرآن ورق‌ورق تــن تــو
 
میراث شجاعتت زحیدر
 
ارث ادبـت بـــود ز مـــادر
 
دنیا بـه هـزار رنگ و نیرنگ
 
بگـرفت ز حیلـه راه تو تنگ
 
آورد خــط امـــان بــرایت
 
کز جان جهـان کنـد جدایت
 
او را ز درت بـه خشم راندی
 
در یاری دوست جان فشاندی
 
پیوستـه حسین را تـو دستی
 
تا حشـر بـر او بــرادر استی
 
هرچند که هستی‌ات فدا شد
 
دست و سرت از بدن جدا شد
 
روزی کـه امـام عصـر آیـد
 
بـر خلــق، ره فـرج گشـاید
 
می‌بینمت ای حسین را یـار
 
آن روز تویـی بر او علمـدار
 
آن روز تـو بـا لوای نصری
 
صاحب علم امـام عصـری
 
«میثم» به ثنات خو گرفته
 
از خــاک تـو آبـرو گرفته
 
 
مرآت ولایت 5 – غلامرضا سازگار

 
 
دوشنبه 11 اردیبهشت 1396  2:02 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت ابوالفضل العباس (ع)

گر تیغ. تیغ ناز توست. دست تو
عالم تمام کشته ی چشمان مست تو
مقصد بایمال جفا و ستم شود
بیچاره ای که شیشه جانش به دست توست
در حیرتم که وصف جمال تو چون کنم
گر افتاب و ماه و بگویم شکست تو
حاجت به باده نیست که مستیه عاشقان
از چشم مست و لعل و لب می برست تو
با دین مرا چه کار که در کیش عاشقی
امروز و حق به جانب چشمان مست تو

 
 
دوشنبه 11 اردیبهشت 1396  2:03 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت ابوالفضل العباس (ع)

 جلوه کن در دلِ شب صورت مهتاب بکش
خَم بیانداز به ابرویت و محراب بکش
فکر ما نیز بکن، شانه مزن مویت را
عاشقان را به سر ِ دار ِ پُر از تاب بکش
مادرت گفت که تا آخر عمرت عباس
مِنّتِ خادمی ِ محضر ِ ارباب بکش
دست در رود ببر، آب رویِ آب بریز
باز سقایی ِ خود را به رُخ ِ آب بکش
بین ِ بیداری و رویا، به سر ِ انگشتت
قطره‌ای رویِ لبِ کودکِ در خواب بکش
تو نگفته همه يِ حرف مرا می دانی
سحری پایِ مرا نیز به سرداب بکش
شاعر:محمد رسولی

 
 
دوشنبه 11 اردیبهشت 1396  2:03 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت ابوالفضل العباس (ع)

روی دستای آسمون خنده ی ماه و ببین
امید همه ی نا امیدا رو ببین رو دامن ام البنین
علم می زنه بوسه به دستات   
حرم می زنه بوسه  به چشمات
کرم می زنه بوسه به لبهات
امیری مدد آقام اباالفضل
مثه سیبی که خدا دو نیمه کرده از میون   
صورت طفلُ نگاه با صورت اربابمون
ترانه ی زمین و آسمون       
اینه به قدمای آقامون
علم می زنه بوسه به دستات   
حرم می زنه بوسه  به چشمات
کرم می زنه بوسه به لبهات
امیری مدد آقام اباالفضل
سراسرش معجزه است جلوه پا تا سرش 
می گیره آسمونو  زیر بال و پرش
با یه نگاه خوا هرش
کشتی عشق حسین به سمت  ساحل اومده   
 پسر شیر خدا ابو الفضائل اومده
دلدار این همه دل اومده               
 شبیه ماه کامل اومده
نسب داره از نسب حیدر           
لقب داره از صاحب کوثر
ادب داره از ادب مادر               
امیری مدد آقام ابا الفضل
ممنونم از فاطمه برای این سر نوشت   
 اون که آب و گلم  و با گل تو سرشت
زند گیمو کرده بهشت
از روزی که خواستمت این شده قانون دلم      
 و شدی ماه شب بی سر و سامون دلم
برای تو پریشونه  دلم                 
پای عاشقی می مونه دلم
صدا می کنی بی نشونا رو           
جدا می کنی پریشونا رو
دعا می کنی آسمونا رو

 
 
دوشنبه 11 اردیبهشت 1396  2:03 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت ابوالفضل العباس (ع)

هر کی پا عشقت بشینه
آخر کارش همینه
ماه و ستاره نُقل بزم
سفره ی ام البنینه
امیر میخونه تویی تویی تو              
عاشق دیوونه منم منم من
قسم به مهر بونیت
به اسم آسمونیت      
قسم به تار زلفت
به ابروی کمونیت
وقتی که حرفت می شه
گل می کنه جنونم  
اسم تو رو میارم
می لرزه چار ستونم
دین و دل و دنیام ابا الفضل         
ترانه لبهام ابا الفضل
تمومی عالم می خونه
آقام آقام آقام  ابا الفضل
والشمس والضحی ها
والقمر اذا تلی ها       
قمر بنی هاشم اومد
بعد از خورشید زهرا
خدای خوشگلا تویی تویی تو      
گدای کربلا منم منم من
کار دلم بهونه بهونه ی ابا الفضل            
شهره شدم دیوونه دیوونه ی ابا الفضل
بذ ار بیام که این بار می خوام که بر نگردم
نذرمه تا قیامت دور سرت بگردم
میون گریه می گم با چشای پر الماس    
منو دیوون کرده هوای کف العباس
آقا به اسمت قسم دلم به زنجیر تو        
همت پهلوونا با دم شمشیر تو
میون چشم مستت وقتی خدا رو می دید 
رقیه روی دوشت لب تو رو می بوسید
از بچگی می گردم با علم ابا الفضل        
بذار بیام حریمت بازم بگم ابا الفضل
عمریه جیره خوارم
من سائل کهنه کارم       
با هیچ کی کار ندارم
بس که خراب و خمارم
کسی که یاری مثل تو داره بیاره بیاره بیاره    
یه سر زلف تو تموم عالم نداره نداره نداره
من مست گل یاسم 
سراپا احساسم  
دیوونه ام دیوونه ام دیوونه ی عباسم
هر کسی هر حرفی دلش می خواد بزنه بزنه بزنه
جواب اون عاقلای بی دل با منه با منه با منه
بذار دلم رو دلبر خوبا ببره ببره ببره
بی ابوفاضل بی تو بمونم ضرره ضرره ضرره
نقش بازوی اباالفضل در کارزار
لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار
 

 
 
دوشنبه 11 اردیبهشت 1396  2:03 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت ابوالفضل العباس (ع)

شب غم رفت و سحر زد سپیده سپیده
نور میلاد ابالفضل دمیده دمیده
روی گهواره عباس نوشتم نوشتم
یا ابالفضل یا ابالفضل یا ابالفضل
دیگه ترس وغم از امشب حرومه حرومه
کار دشمنای زهرا تمومه تمومه
آخه مهر و ماه حیدر رسیده رسیده
تک یل سپاه حیدر رسیده رسیده
بنازم توی چشماش برق غیرت می درخشه
ابالفضل دشمنای مرتضی رو نمی بخشه
یا ابا الفضل یا ابالفضل یا ابالفضل
ای فدای ادب تو ابالفضل ابالفضل
ذکر زینب به لب توابالفضل ابالفضل
صد گره خورده دلم با ابالفضل ابالفضل
روز و شب ذکر دلم یا ابالفضل ابالفضل
نشستم پای درس عشقت ای صاحب احساس
گرفتم نمره عاشقی از روضة العباس
یا ابا الفضل یا ابالفضل یا ابالفضل
محو این دیده و ابروش علیه علیه
بوسه زن بر سر و بازوش علی علیه
میگه دستای ابالفضل قشنگه قشنگه
با همین دستا با دشمن می جنگه می جنگه
ابالفضل دست تو تکیه گه حسین داداشه
نیاره خدا اون روزی که دست تو جدا شه
یا ابا الفضل یا ابالفضل یا ابالفضل
چشم امیدم و دست کریمت کریمت
خونه عشق دل من حریمت حریمت
ای تو صاحبخونه عشق ابالفضل ابالفضل
ساقی میخونه عشق ابالفضل ابالفضل
بهشت از منو کشته دل گرفتارتوبوده
ضریح تو بلنده مثل بام آسمونه

 
 
دوشنبه 11 اردیبهشت 1396  2:04 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت ابوالفضل العباس (ع)

بازم دلم به هوای تو آهنگی سروده
یادش میاد وقتی بین الحرمین تو بوده
امیر لشگر عشق
یل دلاور عشق
تویی تو سرور عشق
دلا من عاشق و مست جنونم
اگه دنیا به من بگن دیوونم
باز به عشق ابوفاضل میخونم
تو دلم پر شده عطر گل یاس
حرمش مرکز عشقه و احساس
از بس قشنگه این ضریح عباس
آقام ابوفاضل آقام ابوفاضل
شاعر:حسین سیب سرخی

 
 
دوشنبه 11 اردیبهشت 1396  2:04 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت ابوالفضل العباس (ع)

با می عشق سرشته آب و گلم
یكی نوشته رو ساق عرش دلم
ابالفضل ای بهار علی
ابالفضل ای قرار علی
ابالفضل شیر شیر خدا
ابالفضل ذوالفقار علی
حرم امنت شده به عالم پناه
دلا رو بردی با گوشه ی یك نگاه
ابالفضل ای خدای ادب
ابالفضل ای ستاره نسب
ابالفضل ماه عرش خدا
ابالفضل افتخار عرب
ابالفضل ای بهار علی
ابالفضل ای قرار علی
ابالفضل شیر شیر خدا
ابالفضل ذوالفقار علی
رو در خونت نوشته دارالشفا
قطره ای از تو چكید و شد كربلا
ابالفضل آبروی علی
ابالفضل نور روی علی
ابالفضل ضرب شاه نجف
ابالفضل آبروی علی
ابالفضل ای بهار علی
ابالفضل ای قرار علی
ابالفضل شیر شیر خدا
ابالفضل ذوالفقار علی
اونیكه با تو بی خبر از عالمه
اگه برا تو بمیره بازم كمه
ابالفضل من غلام توام
ابالفضل صید دام توام
ابالفضل صاحب دلمی
ابالفضل مست جام توام
ابالفضل ای بهار علی
بالفضل ای قرار علی
ابالفضل شیر شیر خدا
ابالفضل ذوالفقار علی
انت نور فی فؤادی
انت
والسرور
ذكر اسمك خیر زادی
حبك فی المعادی
عاشقی دردیه دوا نداره
دوای عاشقی نگاه یاره
از اون شبی كه خوابتو دیدم
تب دل من روی هزاره
امیری حسین و نعم الامیر
 شاعر:حاج محمود کریمی

 
 
دوشنبه 11 اردیبهشت 1396  2:04 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت ابوالفضل العباس (ع)

مـــــهتاب بـــــنی هـــاشم خــانه حـــیدر      
گـــردیده مــنور بــر دامـــن مــــادر
بوسیده علی دست تـــو ای ســاقی لشگر         
صد بار و مکرر ای جــــان بـــردار
ابـــــو فــاضل مــــدد یــــا ابــــو فـــاضل 2
ای حــــیدر ثــانی، ای روح مـــعانــی       
ای ســـرور مــا بـــا، ابــروی کمانی
بــا لــــعل لـــَبت ســـاقی مـــا بـــاده کــــشانی
ابـــــو فــاضل مــــدد یــــا ابــــو فـــاضل 2
همه هوش مرا ز مِــــی ات بــــردی     
به کجا قلب مرا ز پی ات بــــردی
دل ما بردی و هم هستی ما عــــباس    
شده ای جام مِـــی مستی مــا عباس
ابـــــو فــاضل مــــدد یــــا ابــــو فـــاضل 2
مـــــن خاک کف پای غلامان تو هستم   
دل را به تــــو بستم، جامی بــده دستم
آن چهار امامی که دو دستان تو بوسند   
چون روی تو بینند، از دست تو گویند
ابـــــو فــاضل مــــدد یــــا ابــــو فـــاضل 2
ای هــم قدمِ عـــشق، نامت حرم عشق      
آن قـــدِ رســـایت، همچون عَــلَم عشق
ای ســـــــاقی مستی و مِــی دم بــه دم عــشق
ابـــــو فــاضل مــــدد یــــا ابــــو فـــاضل 2
تو مـــه هـــاشمیان، گـــل مــــولایی       
شــــده مـــست رخ تــو دل شیــــدایی
تـــو گـــل ام البــنین و دل آرایــــــی       
عـــلقمه داده گــــواهی گـــل زهـرایی
ابـــــو فــاضل مــــدد یــــا ابــــو فـــاضل 2
سبک: من مست تولای   و ساده خوانی
 

 
 
دوشنبه 11 اردیبهشت 1396  2:04 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت ابوالفضل العباس (ع)

پـــیچیده تُو، مدینه باز، عطر و بوی گل یاس 2
از آسمونا سر زده، مــــاه جـــــمال عـــــباس 2
گل امــیرالمــــومنین، ابـــا الـــفضل  
نـــــــور دل ام الــــبنین، ابــــا الفضل
عشق تو با دلم عجین، ابا الفضل 2
مــــــاه شــــــــــبم، ذکــــر لـــــــبم      
ســـتاره روی زمــــین، ابـــا الــفضل2
تـــویی گــل، ابـــا الحسن، تـــجسم وفـــــایی 2
تـــو کــعبه، حـــاجت مـــن، بـــاب نـــیاز مـــایی 2
هـــستی ما ز هست تو، یــــا عــباس    
ســــــــاقی مــست مـست تــو، یـا عباس
بــوسه زده بــه دست تــو، یـــا عـــباس2
ســــاقی مــــــا، روز جــــــــــــزا    
بــیا و حال ما بــبین، یـــــا عـــباس 2
پـــیچیــــده تــــو

 
 
دوشنبه 11 اردیبهشت 1396  2:04 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت ابوالفضل العباس (ع)

عـــطر و بـــوی گــل یــاس، آمــد بــه شــور و احـــساس
در بــین بــاغ گــلها، ســر زده جــمال عــباس
عـــالم پــر از گـــل شــد، وقــت تــوسل شـــد
بــاب الحــوائج آمـــد 2
روشـــن تــــر از ســــپیده، مــســتانه ســر کشــیده
زیـــــبا تر از گــل مــن، هــرگـــز کــسی نـــدیده
یـک گـل شکوفا شد، وقت تماشا شــد
بــاب الحــوائج آمـــد 2
بــــــر گــــلشن شـــقایق، آمـــد نـــگار عـــاشق
بـــاید شــــبیه او شـــد، بـــهر حـــسین لایــق
شــد بــزم عشــق کــامل، آمـــد ابـــو فـــاضل
بــاب الحــوائج آمـــد 2
ســـــــاقی دل دائـــــمی، مــــا بـــنی هـاشمی
در عـــــلقمه عـــیان شــد، او هـــم بُــوَد فــاطمی
لــب تشنه ام مولا، یک جرعه ای ســـقا
بــاب الحــوائج آمـــد (2)
سبک: عطر و بوی گل یاس  و ساده خوانی

 
 
دوشنبه 11 اردیبهشت 1396  2:04 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها