0

اشعار ولادت حضرت ابوالفضل العباس (ع)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت ابوالفضل العباس (ع)

ای هستی ام البنین ـ توئی نگار نازنین
خوش آمدی خوش آمدی ـ خوش آمدی یا عباس
مه شد خجل از روی تو        ای شام قدرم موی تو
شـد سـاقی کـوثر علی        سر مست عطر و بوی تو
****
ای ساقی کر ببلا ـ ای دلبر مشکل گشا
خوش آمدی خوش آمدی ـ خوش آمدی یا عباس
توئی علمدار حسین              شمع شب تارحسین
منم گـرفـتـار تـو  و                 توئی گرفتار حسین
****
ماه بنی هاشم توئی ذکر لبم دائم توئی
خوش آمدی خوش آمدی ـ خوش آمدی یا عباس
اگر کـه تـو نشـناسیم        سر تا به پا احساسیم
بر عالمی گفتم که من          عبـاسیم  عـباسیم
****
تو جان به صحرا می دهی ـ تو بوی زهرا می دهی
خوش آمدی خوش آمدی ـ خوش آمدی یا عباس
ای نور چشمان همه        دارم به لب ها زمزمه
دلم شب مـیلاد تو        کـرده هـوای علقمه
****
ای ساقی خشکیده لب ـ توئی خداوند ادب
خوش آمدی خوش آمدی ـ خوش آمدی یا عباس
هـمه بـه گـفتگـوی تو        دل پـر کشیده سوی تو
زینب کشد شب تا سحر        شـانـه بـه تـار مـوی تو

شاعر : سید محسن حسینی

 
 
دوشنبه 11 اردیبهشت 1396  1:47 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت ابوالفضل العباس (ع)

دوباره – ستاره – از آسمون داره می باره
مولد – سعید – وارث تیغ ذوالفقاره
شب نزول - ماه زمینه
ولادت گل پسر ام بنینه (2)
از آسمون پولک و الماس     می ریزه رو گهواره عباس
یاابوفاضل ابوفاضل (2)

رحیمه – عظیمه – صاحب دستای کریمه
مثال – مرتضی –  عین صراط مستقیمه
تو عرصه جنگ - شاه دلاور
ای پسر مؤدب حضرت حیدر(2)
دل دیوونم می خونه بسیار     کشته منو عشق علمدار
یاابوفاضل ابوفاضل (2)

نوشته – فرشته – که ذکر تو رمز بهشته
کنار – جمالت –  قشنگی های دنیا زشته
شجاعت تو – زبانزد ماست
یاد تو شادی دل مهدی زهراست(2)
برای عاشقا اسم تو مشقه      بهشت چیه؟ حرمتو عشقه
یاابوفاضل ابوفاضل (2)

شاعر : محمد مهدی روحی

 
 
دوشنبه 11 اردیبهشت 1396  1:47 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت ابوالفضل العباس (ع)

دلم دوباره گرفتاره     اسیر دیده ی دلداره
روز محشر که میاد  علم تو دست علمداره2
سالاری، بهترین دلداری، سرور و سرداری، حیدر کراری
آقام اباالفضل
آقایی، تا ابد سقایی، دلبر دلهایی، پسر زهرایی
آقام اباالفضل
اباالفضل   دل من خورده به نامت
اباالفضل    من و کشته اون مرامت

 


تو قبله ی همه حاجاتی    تو نُقل بزم حکایاتی
ای تموم عشق من       عموی محبوب ساداتی 2
سلطانی، تو مثه طوفانی، آخر ایمانی، جانی و جانانی
آقام اباالفضل
مولایی، یل بی همتایی، ماه عاشورایی، خالق دریایی
آقام اباالفضل    
اباالفضل تو من و دیوونه کردی
اباالفضل خدایی تو خیلی مردی

تو دلبر دل زهرایی       تویی عزیز شه کوفه
تو تموم خلق و خوت    آقا حیای تو معروفه
ای والله، سکناتت عشقه، وجناتت عشقه، کلماتت عشقه
آقام اباالفضل
ای والله، عشق تو پابرجاست، تا که دنیا دنیاست، پرچم تو بالاست
آقام اباالفضل
اباالفضل تو پناه عالمینی
اباالفضل مالک اشتر حسینی

شاعر : رضا تاجیک

 
 
دوشنبه 11 اردیبهشت 1396  1:47 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت ابوالفضل العباس (ع)

شب ظهور یه دلاوره - پسر اعجوبه حیدره
اومده سردار وفاییکه - ولادتش روز برادره
خالق دریا  پسر زهرا  شکوه الله اکبره
تو شب دیدار   دست علمدار  ضریح لبهای حیدره
صاحب اعلی مدارج ، حضرت باب الحوائج ابالفضل ابالفضل ابالفضل
تمام هستی زینب ، علم به دوش مودب  ابالفضل ابالفضل ابالفضل
حضرت عشق و وفا   ساقی کربلا
***
سرور اصحاب علی شده  - عشق و تب و تاب علی شده
ماه شب چارده آسمون - اسیر مهتاب علی شده
ساقی ساقی  از می باقی  عالمی مسته زیر لواش
پسر حیدر مالک اشتر  لرزیده با جذبه ی نگاش
فرماندهی دشت احساس ،  ابالادب اشجع الناس ابالفضل ابالفضل ابالفضل
از می حق مسته مسته  ، مرد بدون شکسته ابالفضل ابالفضل ابالفضل
حضرت عشق و وفا   ساقی کربلا
***
مجموعه کل فضائله  - دیوونگیش آرزوی دله
قانون عشق الهی میگه -  هر کی دیوونششده عاقله
خروش اشکه  پدر مشکه   که ساقی سقاخونه هاست
تمثال زیباش  چشمای دریاش  به روی طاقچه های خونه هاست
عمق نگاه حسینه ، پشت پناه حسینه   ابالفضل ابالفضل ابالفضل
دشمن آل امیه ، تموم عشق رقیه ابالفضل ابالفضل ابالفضل
حضرت عشق و وفا   ساقی کربلا

شاعر : رضا تاجیک

 
 
دوشنبه 11 اردیبهشت 1396  1:48 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت ابوالفضل العباس (ع)

شب سوم چو رسید از مه شعبان، مه عترت، مه قرآن، چه مبارک سحری بود که خورشیدِ جمال پسرِ فاطمه یکباره درخشید، ادب بین که شب چارم شعبان، پی آن ماهِ فروزنده عیان گشت ز بـرج شـرف و غیـرت و ایثار، بـه بیت علـی آن حجت دادار، مهِ ام‌ِبنین حضرت
عبـاس علمـدار، قضـا گفت که ایـن است همـان شیـر
خروشانِ علی حیدر کرار، قدر گفت که این است به خیل
شهدا سرور و سالار، فلک گفت بشر یا ملک است این؟ زهی از این گل رخسار که بخشید صفا چشم و دل اهل صفا را.

بند دوم
هله ای فاطمۀ دوم مولا! صدف بحر تولا! گهرت باد مبارک! توئی آن نخل ولایت، که بود میوۀ نابت قمر برج هدایت، دُر دریای عنـایت، ثمرت بـاد مبارک، قمـرت بـاد مبـارک! گـلِ رخسـارِ گرامی پسرت باد مبارک! ز عـلی بـاد سلامی به بلندای تجلّای ولایت به تو ولالۀ یاس تو و مـاه رخ عباس که سرمست حسین است، که پا‌بست حسین
است، همه هست حسین است، بگو دست حسین است، ببین در رخ نورانی او هیبت و اِجلال علی شیرخدا را.

بند سوم
الا حور و ملک!جن و بشر!خلق سماوات و زمین! جشن بگیرید که امشب علی و فاطمه و فاطمۀ ام‌بنین و حسن و شخصِ حسین‌‌بن‌علی جشن گرفتند و همه وصف ابوالفضل علمدار سرودند، همه چشم به عباس گشودنـد و همه حمد خـداونـد نمودنـد که در باغ ولا،
دسته گلِ یاس خوش آمد پسر شیرخدا حضرت عباس
خوش آمد! صلوات علی و فاطمه بـر ماه جمالش، بـه
جلالش، به کمالش، به خصالش، به دو ابروی هلالش،
ز رسول الله و آلش بفشانید به پایش گهر مدح و ثنا را.

بند چهارم
نشنیدید که قنداقۀ آن ماه جبین در بغلِ ام‌بنین بود؟ چو خورشید که بر بام زمین بود، تو گوئی که مگر در بغل فاطمۀ بنت اسد، حیدر کرار، علی شیر خداوند مبین بود، که آن مادر فرخنده چو یک اختر تابنده که دور سر خورشید بگردد، به ادب آمد و گرداند بـه دور سر ریحانۀ زهرا قمرش را و نـدا داد که ای نـور دل فـاطمه عبـاس
عزیزم به فدایت نگهش کن که بـوَد یارِ تو و سرور و سالار، تمام شهدا را.

بند پنجم
همه دیدند که قنداقۀ عباس بود بر سر دست اسدالله چو خورشید که گیرد به بغل ماه و زند بوسه بـه پیشانی و دستش، پس از آن یاد کند در شب میـلاد وی از صبح الستش که فـدای پسر فاطمه گردد سر و جان و تن و دستش، و کند یـاد علمـداری و سقائی و فرماندهی کل
قـوایش، ادب و عشـق و وفـایش، شـرف و صـدق و
صفایش، بـه زمین آمـدن از عـرش خدا، قـامت رعنا و
رسایش، عجبا دید در آن چهره همه واقعۀ کرب و بلا را.

بند ششم
ای نبی خوی و علی صولت و زهرا صفت! آیینۀ حلم حسن و دیدۀ بیدار حسینی! تویی آن ماه که خود غرق در انوار حسینی، نه فقط در شب عاشور و صف کرب و بلا، کز شب میلاد گرفتار حسینی، همه جا یار حسینی پسر شیرخدائی و علمـدار حسینی، تـو ابـوفاضل و فرمانده انصار حسینی، ز خداوند و ملایک
ز رسولان و امامان و شهیدان الهی، همه دم باد درودت، همه جا باد سلامت که رساندی به کمال از ادب و غیرت و جانبازی خود دوستی و عشق و وفا را.

بند هفتم
تو یم غیرت و ایثار و وفائی که پیمبر به تو نازد، تو به بی دَستی خود دست خدائی که علی ساقی کوثر بـه تـو نازد، تـوئی عباس که صدیقۀ اطهر به تو نازد، حسن آن حجت داور به تـو نازد، تو همان یار حسینی که حسین ابن علی در صف محشر به تو نازد ، تو همان
میر سپاهی که همانا علی اکبر بـه تـو نـازد، تـوئی آن
سـاقی بی آب که حتی علی اصغر به تو نازد، پسر ام‌بنین
استی و بیش از همه مادر به تو نازد، که تو کردی به صف کرب و بلا یاری مصباح هدا را.

بند هشتم
تو همان ماه بنی هاشم و شمع شهدائی تو به دریای عطش با جگر تشنۀ خود آب بقائی، تو کنار حرم خون خدا صاحب ایوان طلائی، تو به بی‌دستی خود از همگان عقده گشائی، تو فراتر ز تمام شهدا روز جزائی، حرمت علقمه، خود کعبۀ ارباب دعایی، تو حسینِ دگرِ فاطمه، تـو خون خدائی، بـه خدا صاحب
لطف و کرم و جود و سخائی، تـو همان باب حوائج، تو همان بحر عطائی، تو امید همه عالم تو چراغ ره مائی، تو علمداری و فرماندۀ کل شهدائی، چه شود دست بگیری ز کرم" میثم" افتاده ز پا را؟
 

شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار

 
 
دوشنبه 11 اردیبهشت 1396  1:48 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت ابوالفضل العباس (ع)

نــــور چشــــمان ام البــنین آمـــد      
نـــــوگل بـــاغ مــــولای دیـــن آمد
شد جهان روشــن از مـه کــــامل     
یـا ابــو فـــاضل – یــــا ابـــوفاضل
از صفای او عـالم شـده گـــــلشن     
از تــــــــماشایـش چشم علی روشن
دل به ســـوی او مــی شود مـایل        
یـا ابــو فـــاضل – یــــا ابـــوفاضل
می زند بــوسه بر دست او حیدر       
آمــــده از ره زیــــبا گـــلی دیگــــر
پــــهلوانان بر درگهش ســــــائل          
یـا ابــو فـــاضل – یــــا ابـــوفاضل
ســاقی دشت کــــرببلا، عـــباس          
ای عـــلمدار و مـــیر وفــا عــــباس
صــاحب جـــان و نـــا خدای دل        
یـا ابــو فـــاضل – یــــا ابـــوفاضل
 

 
 
دوشنبه 11 اردیبهشت 1396  1:58 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت ابوالفضل العباس (ع)

دلــــبر و دلــدار آمـــده، یـــار آمـــده یـــار آمـــده
ســتاره و گـــل بـــریــزید، چــــون کـــه علمدار آمده 2
مولا ابـــو فـــاضل مـــدد 2 2
ســاقی تــشنه کــامــانِ، دشت شـــقایق آمـــــده
از بهر مولایش حسین، سردار عـــــاشق آمده 2
مولا ابـــو فـــاضل مـــدد 2 2
دسته گلی خوش رایحه، از باغ احساس آمـــده
شاخه گل ام البنین، حـــضرت عـــباس آمده 2
مولا ابـــو فـــاضل مـــدد 2
هستی خـــود فدایی، آن ســـاقی مــــه رو کــــنم
جـــان را فــدای آن رخ، یـــار کــمان ابـــرو کنم 2
مولا ابـــو فـــاضل مـــدد 2
ســاقی کـوثر آمـــده، بــوسه زند بــر دست او
تــا که ز دستش تــا ابد، عالم شود سر مست او)2)
مولا ابـــو فـــاضل مـــدد 2 
 

 
 
دوشنبه 11 اردیبهشت 1396  1:58 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت ابوالفضل العباس (ع)

ماه آلِ هاشم آمد، همچو خورشید، رخ بپوشید
چون حسین و، همچو حیدر، دست سقا، را بوسید
بــــوسه بــر دســتان ســـــقا      
رمـــــز عــــشق آل طــــه
آمـــده بـــــر ایـــن زیــارت      
عـــلقمه دلــخسته زهـــــرا
یـــا ابــو فاضل مــدد 4
آمد آن مهتاب حیدر، آن که با هر، دل عــجین بـــود
بر بنی هاشم چو مــاه و، هــستی ام البــنین بــود
ای هـــمه هـــــستی مـــــادر          
جـــــــلوه ثـــــانی حــــیدر
مَشک پــر تــیر تو بــــــاشد          
جـــرعه ای از جــام کـوثر
یـــا ابــو فاضل مــدد 4
با دو دستِ حیدری ات، هر گره را مـــی گشایی
جــام دل ها، را پـر از جـــام ولایت مـــی نمایی
کــــــربلا مــــیخانه تـــــو             
هــــر دلـــی پــــیمانه تـــو
آن دو دســــــتان جـــدایت          
هــــدیه بــــر جـــانانه تــو
یـــا ابــو فاضل مــدد4

 
 
دوشنبه 11 اردیبهشت 1396  1:58 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت ابوالفضل العباس (ع)

علمدار عشق خدای دلم
تو دنیا تویی لیلای دلم
می سوزه دل از تب عاشقی
اومد شب تو شب عاشقی
تو اوج خدا می بری من را
فقط تویی که می خری من را
دل را می بره عطر نفست
بذار بمونم کنج قفست
میاد صدای تیغ دو دمت
خدا را دیدم توی حرمت
علمدار عشق خدای دلم
تو دنیا تویی لیلای دلم
به پرچم تو نگاه همه
تو را می خونند یل فاطمه
تو را می خونند پناه حسین
نگاه تو به نگاه حسین
ماه آسمون روی ماه تو
می خوام بشینم سر راه تو
منم آواره ی مرام تو
تا زنده باشم غلام تو
من را برسون به برادرت
می خوام بمیرم برا خواهرت
برات می تپه دل نوکرت
من را می کشی فدای سرت
امید همه به بازوی تو
می شینه فلک روبروی تو
دلم اسیر چشم سیاهت
تو قلب منه تیر نگاهت
علمدار عشق خدای دلم
تو دنیا تویی لیلای دلم
اباالفضل قمر بنی هاشم 
شاعر:حاج محمود کریمی

 
 
دوشنبه 11 اردیبهشت 1396  1:58 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت ابوالفضل العباس (ع)

تو دستای آسمون
خنده ی ماهو بببین
امید همه ی نا امیدا رو ببین
رو دامن ام البنین
علم می زنه بوسه به دستات
حرم میزنه بوسه به چشمات
كرم می زنه بوسه لبهات
امیری مدد آقا ابالفضل
مثل سیبی كه خدا دو قسمت كرد از میون
صورت طفلو نگاه با صورت اربابمون
ترانه ی زمین و آسمون
اینه به قدمای آقامون
علم می زنه بوسه به دستات
حرم میزنه بوسه به چشمات
كرم می زنه بوسه لبهات
امیری مدد آقا ابالفضل
سراسرش معجزه است
جلوه جلوه ی پا تا سرش
می گیره آسمونو زیر بالو پرش
با یه نگاه خواهرش
كشتی عشق حسین
به سمت ساحل اومده
پسر شیر خدا
ابوالفضائل اومده
نگار اینهمه دل اومده
شبیه ماه كامل اومده
نسب داره از نسب حیدر
لقب داره از صاحب كوثر
ادب داره از ادب مادر
امیری مدد آقا ابالفضل
علم می زنه بوسه به دستات
حرم میزنه بوسه به چشمات
كرم می زنه بوسه لبهات
امیری مدد آقا ابالفضل
ممنونم از فاطمه
برای این سرنوشت
اونكه آب و گلمو با گل تو سرشت
زندگیمو كرده بهشت
از روزی كه خواستم
این شده قانون دلم
تو شدی ماه شبه
بی سرو سامون دلم
برای تو پریشونه دلم
پای عاشقی میمونه دلم
صدا می كنه بی نشونارو
جدا می كنه پریشونا رو
دعا می كنه آسمونا رو
علم می زنه بوسه به دستات
حرم میزنه بوسه به چشمات
كرم می زنه بوسه لبهات
امیری مدد آقا ابالفضل
شاعر:حاج محمود کریمی

 
 
دوشنبه 11 اردیبهشت 1396  1:58 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت ابوالفضل العباس (ع)

آسمان جلوه ای اگر دارد از نماز شب قمر دارد
روز میلاد تو همه دیدند نخل ام البنین ثمر دارد
آمدی و حسین قادر نیست از نگاه تو چشم بردارد
کوری چشم ابتران حسود چقدر فاطمه پسردارد
ای رشید علی نظر نخوری شه چشمان خیره سر دارد
نام حاجت تلاطم خیرات بر تو و قد و قامتت صلوات
ای نسیم پر از بهار علی ماه در گردش مدارعلی
چقدر مشکل است تشخیصت تا که تو می رسی کنار علی
با تو یک نور دیگری دارد شجره نامه ی تبار علی
دومین حیدر ابو طالب صاحب غیرت و وقار علی
به شما می رسد تمام و کمال همه ی ارث ذوالفقار علی
ای علمدار و سرپناه حسین حضرت حمزه ی سپاه حسین
خوش سایه حی قدیم دنیا من
جستجوهای پشت دریا من
روی این خاک ها بکش دستی
اگر این خاک ها زر نشد با من
سر سال است مرد مسکینم
مکش از دست خالی ام دامن
چقدر فاصله است ای دریا
از ظهور مقام تو تا من
تو بزرگ قبیله ی آبی
تو غدیری فراتی اما من
خشکسالم کویر بی آبم
روزگاریست تشنه می خوابم
کمرت جایگاه شمشیر است
لب تو آستان تکبیر است
سر ما را بزن همین امروز
صبح فردا برای ما دیر است
اقا جان هیچ کس روبروت نیست مگر
آن کسی که ز جان خود سیر است
سیزده ساله حیدری کردی
پسر شیر بیشه هم شیر است
گیرم افتاده است روی زمین
دست تو باز هم علمگیر است
پسر شاه لا فتی عباس
ای جوانی مرتضی عباس
از نگاه کبوتری وارم
به مقام تو غبطه می بارم
سر من را اگر بگیری باز
به دو ابروی تو بدهکارم
ارمنی هم اگر حساب کنی
باز دست از تو بر نمی دارم
بده این مشک پاره ی خود را
تا برای خودم نگه دارم
بی سبب نیست گریه ی چشمم
آخه حسرت صبح علقمه دارم
با تمامی شور و احساسم
آرزومند کف العباسم 
زلف ما را ز مشک وا مکنید
شب ما را از آن جدا مکنید
پای ما را به جان خالی مشک
به حریم فرات وا مکنید
دست بر زیرتان نمی آرد
آب ها این همه دعا مکنید
تیرها روی این تن زخمی
خودتان را به زور جا مکنید
آخه تازه طفل رباب خوابیده است
جان آقا سر و صدا مکنید
تا که از مشک پاره آب چکید
رنگ از چهره ی رباب پرید
یا اباالفضل 
یا حسین 
شاعر:سید مجید بنی فاطمه

 
 
دوشنبه 11 اردیبهشت 1396  1:59 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت ابوالفضل العباس (ع)

ماه شب فاطمیون
ذکر لب حیدریون
دلبر و دلدار همه
ای قمر هاشمیون
روشنی نور دو عین
ساقی بین الحرمین
سید و سالار حسین
عباس علمدار حسین
ساقی بین الحرمین
عباس علمدار حسین
یا ابوفاضل مددی
عباس علمدار حسین
مستی حور و ملکه
میون دلبرا تکه
صد آفرین ام بنین
چون پسرت با نمکه
حرف درون دلمه
هر چی بگم ازت کمه
از ته دل داد میزنم
دوست دارم یه عالمه
یا ابوفاضل مددی
عباس علمدار حسین
ساقی و ساغر نسبه
اون پادشاه عربه
تموم عالم بدونن
که بچه شیر عربه
ذکر لب شیر خدا
پهلوون پهلوونا
ارمنیا داد میزنن
یا کاشف الکرب و بلا

 
 
دوشنبه 11 اردیبهشت 1396  1:59 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت ابوالفضل العباس (ع)

دریا صدا زد ای لبت عطشان، من آبم
آبی بنوش ای آتشت کرده کبابم
عباس گفت ای آب حاشا کز تو نوشم
آید صدای ناله ی اصغر به گوشم

 

دریا صدا زد ساقی عطشان که دیده؟!
ای بحر را هم داده آب از اشک دیده
عباس گفت ای آب آتش شو به کامم
پیداست در تو عکس لب های امامم
دریا صدازد تا کنی یاریّ عترت
از من دهانی تر کن ای دریای غیرت
عباس گفت از تشنگان شرمنده هستم
آخر نگاه فاطمه باشد به دستم
دریا صدا زد تو همه هستِ حسینی
نیرو بگیر از من که خود دستِ حسینی
عباس گفتا اوست مولا، من غلامم
بی او بُوَد آب روان آتش به کامم
دریا صدا زد ای زده آتش به هستم
من چون تو برداغ لب تو تشنه هستم
عباس گفتا تشنه تر از تو رباب است
در سینه اش آتش به جای شیر ناب است
دریا صدا زد گر نمی نوشی زمن آب
آب از چه همره می بری با این تب و تاب
عباس گفتا وعده دادم بر سکینه
تا آب آرم بهر گل های مدینه
دریا صدا زد ای همه ایثار و صبرت
زیبد که تا محشر بگردم دور قبرت

 
 
دوشنبه 11 اردیبهشت 1396  1:59 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت ابوالفضل العباس (ع)

سالیانی بود خالی قاب دل

تا بجویم دلبری را باب دل

دلبری زیبا رخ و قامت بلند

طره گیسوی او همچون کمند

مستی ام با دیدنش افزون شود

بی خدایی از دلم بیرون شود

با تمام بی نشانیهای دل

از کجا او را بجویم وای دل

....

نم نم اشکم چکید از چشم تر

با دلم گفتم که ای خاکت به سر

دیدی آخر ای دل از غصه چاک

آرزویت را بری تو زیر خاک

گر چه عمری با غم دل ساختی

عاقبت دلدار خود نشناختی

تا دلم بشکسته شد اشکم چکید

ناگهان نوری به قلب من رسید

نور نه ماه میان آسمان

نی غلط گفتم خورشید زمان

گر چه عمری گشته ام در عالمین

بوده ام غافل من از باب الحسین

هر چه گشتم مثل او در ناس نیست

آی مردم او به جز عباس نیست

بسته ارکان فلکبر دست او

قدسیان آسمان هم مست او

وسعت چشمان او عرش خدا

هست بین خالق و او رازها

کعبه حاجات مردم در زمین

عالمی مست گل ام البنین

از نگاه او به خود لرزد عدو

لشگری ترسند از چشمان او

دست کی خواهد میان کارزار

هر که دیده چشم او کرده فرار

نی که این عالم چنین احساسی است

مهدی موعود هم عباسی است

 
 
دوشنبه 11 اردیبهشت 1396  1:59 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت ابوالفضل العباس (ع)

گر جهان را خیمه ای پنداشتی

زیر این خیمه عمودی داشتی

اصل خیمه دین حی داور است

پرچم زیبای آن پیغمبر است

....

گر جهان را خیمه ای پنداشتی

زیر این خیمه عمودی داشتی

اصل خیمه دین حی داور است

پرچم زیبای آن پیغمبر است

باب خیمه حضرت مـولا بود

اصل خیمه چـادر زهـرا بود

گر حسین ار تار و پود خیمه است

بازوی عباس عمود خیمه است

 
 
دوشنبه 11 اردیبهشت 1396  1:59 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها