0

اشعار ولادت حضرت ابوالفضل العباس (ع)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت ابوالفضل العباس (ع)

قبلمون اون گنبد و یه خدایی
انشاالله از لطفش میشی دوباره کربلایی
عطر و بوی صحن حرم از یاس
پهلوونه پهلوون ها عباس
اباالفضل ...
باز یا کاشف الکرب الحسین شد ذکر لب های همه
تا قیامت گلدسته هاش سایبون های علقمه
تو مردی بی نظیره
شجاع و دلیره
تو کربلا امیره
عشق خدا اباالفضل
گره گشا اباالفضل
اباالفضل 
 

 
 
دوشنبه 11 اردیبهشت 1396  1:45 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت ابوالفضل العباس (ع)

عشق تکرار آدم و حواست
سیب ممنوعه ی بهشت خداست
عشق یک واژه ی جدیدی نیست
ماجرای قدیمی دنیاست
مثل یک ماه اول ماه است
گاه پیدا و گاه نا پیداست
نسل ماه نسل عاشقند اصلا
عاشقی شغل خانواده ی ماست
عشق مشق شب بزرگان است
مثل سجاده ای که رو به خداست
عشق این روزگار اباالفضل است
صد و سی  و سه بار اباالفضل است

شاعر:استاد  علی اکبر لطیفیان

 
 
دوشنبه 11 اردیبهشت 1396  1:45 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت ابوالفضل العباس (ع)

درهم است ابروش یا تیغ دو دم برداشته
بس که چشمش وا شده ابروش خم برداشته
از عرب چشمان نافذ را به تذهیب مژه
این کمان آرشی را از عجم برداشته
این صدا اصلاً صدای گریه ی یک طفل نیست
در حسینیه کسی انگار دم برداشته
من که باور می کنم این طفل وقت بازیش
ماه را از آسمان ها دست کم برداشته
من که باور می کنم این طفل از روز نخست
گفته یا مولا و در خانه قدم بر داشته
پرده های اشک در چشمان بی تاب علی
پرده ها از راز دستان قلم برداشته
دست از قنداق وا می کرده یعنی یا حسین
از همین امشب ابالفضلت علم بر داشته
تا حسین بن علی برداشته قنداقه اش
نعره ی «آقا فدایت می شوم» برداشته
از همین امشب به یاد سوز لب های حسین
مشک چشمان ابالفضلیش نم برداشته
تازه امشب هر کسی کرب و بلا را خواسته
از سر خوان ابالفضلیش کم بر داشته
این یل بی دست وقت نوکری در کربلا
دست بر سینه شدن را از حرم برداشته
شاعر:مهدی رحیمی

 
 
دوشنبه 11 اردیبهشت 1396  1:45 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت ابوالفضل العباس (ع)

گرفتارم گرفتارم ابالفضل
گره افتاده در کارم ابالفضل
دعایی کن، دوباره چند وقتی ست
هوای کربلا دارم ابالفضل

شاعر : محمود ژولیده

 
 
دوشنبه 11 اردیبهشت 1396  1:45 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت ابوالفضل العباس (ع)

تو آمده برسی تا مقام سرداری
که خون سرخ خدا با شما شود یاری
تو آمدی که به اذن خدا به دست تو
خدا گره بگشاید به کار بسیاری
تو آمدی که به اذن خدا کرم بکنی
بشر رها شود از بند هر گرفتاری
تو آمدی که بشر از شما بیاموزد
برادری و ادب ورزی و وفاداری
شما که اید که یعقوب در تمامیِ عمر؟
ندیده است شما را به هیچ بازاری
شباهتی است میان تو و پدر آقا
که یک دم از دو دم ذوالفقار کراری
بدون بودن تو این جهان کسی کم داشت
تو آمدی که به معنا رسد علم داری
ستاره ها همه انگشت در دهان گفتند
که ماه روی زمین پا نهاده انگاری
فرات قطره ای از مشک تو بوده است
و علقمه که به عشق شما شده جاری
خدا رسانده تو را تا مقام سرداری
که خون سرخ خدا را شما کنی یاری
--------------------------------------------------------
نادر حسینی

 
 
دوشنبه 11 اردیبهشت 1396  1:45 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت ابوالفضل العباس (ع)

وقتش رسیده تا به بیانم توان دهید
این حرفهای مانده به دل را زبان دهید
وقتش رسیده روی پر جبرئیل ها
شعری به قلب این قلم از آسمان دهید
تامیوه ی رسیده مضمون به ما رسد
قدری درخت واژه تان را تکان دهید
ارزانی ستاره بود ماه آسمان
ماه مدینه را به من امشب نشان دهید
من از شما به غیر شما را نخواستم
هرچه ثواب هست به این و به آن دهید
امشب که ساقی آمده از مشک عشق او
یک کاسه آب دست من نیمه جان دهید
در برکه نگاه علی خوش دمیده است
ماهی که ماه هم مثلش را ندیده است
حالا که ماه آمده پیدا ترین شده ست
یوسف ترین رسیده و زیباترین شده ست
منصوب گشته است به باب الحوائجی
پیغمبری ندیده مسیحاترین شده ست
ابروی او نیامده محراب عاشقی
گیسوی او نیامده یلداترین شده ست
بین قبیله ای که همه سرو قامتند
قامت کشیده خوش قد و بالاترین شده ست
لیلا میان شهر مجانین نه... این پسر
در شهر لیلی آمده لیلاترین شده ست
 ساقی زیاد بوده در این خاندان ولی
سردار کربلاست که سقا ترین شده ست
عباس روح جاری از نیل تا فرات
عباس راهِ رفتنِ در کشتی نجات
شعبان برای ماست گواراتر از رجب
شیرین تر است شهدِ لب یارم از رطب
امشب شب تولد روح دلاوری ست
امشب شب وفاست شب غیرت و ادب
باید به پیش ابروی او سجده آوریم
چون واجب است محضر او امر مستحب
امشب شب چهارم ماه است آمده
ماه شب چهارده از قلب نیمه شب
نامش پر از کنایه پر از استعاره است
شب ماه و روز مهر و سحرها ستاره است
عرض ارادتم به اباالفضل بارها
برده مرا به جرگه ی بی اختیارها
چون موج، سر به سینه ی هر صخره می زنم
آثار عاشقی ست از این گونه کارها
محدود ما یکی دو قبیله نمی شود
عشقش دوانده ریشه به ایل و تبارها
مانند او نیامده دیگر به روزگار
مانند من گدای نگاهش هزارها
دلداده اند در ره او صاحبان دل
سر داده اند در قدم او سوارها
از او ندیده ام به خدا دادرس تری
آقا تری، کریم تری، هم نفس تری
با این که با اصالت و ارباب زاده بود
یک عمر چون رعیّت این خانواده بود
بذر ارادتی که به دل کاشت مادرش
حالا چو سرو، قامت او ایستاده بود
در پیش فاطمی نسبان سر به زیر بود
انگار این ارادت او بی اراده بود
در آخرین سجود نمازِ محبتش
در پیش پای فاطمه از زین فتاده بود
آن ها که دیده اند نوشتند عاقبت
سر روی پای حضرت زهرا نهاده بود
زهرا کنارش آهِ نفس گیر می کشد
با دست خود ز دیده ی او تیر می کشد
ما جز خدا به غیر توکل نمی کنیم
ما جز به اهل بیت توسل نمی کنیم
باید در این زمانه ولایت مدار بود
ور نه به هیچ جای جهان گُل نمی کنیم
ما ذاکریم؟ نه، همه سرباز رهبریم
وقتی که امر کرد تأمل نمی کنیم
گوید اگر روید در آتش به سر رویم
سر هم اگر که خواست تعلل نمی کنیم
هرکس که در مقابل آقا بایستد
در هر لباس و پُست، تحمل نمی کنیم
عباس ماند چون که مطیع امام بود
در او «چرا» به حرف امامش حرام بود!
×××
مداح:حاج مهدی سلحشور

 
 
دوشنبه 11 اردیبهشت 1396  1:46 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت ابوالفضل العباس (ع)

نپردازید بی تسبیحِ خالق
به مدحِ بنده ای هر چند لایق
نپردازید بی ذکر الهی
به ذکر بنده حتی گاه گاهی
مرا حمد خدا شیرین تر از مدح
ثنای کبریا شیرین تر از مدح
اگر من عبد صالح نام دارم
اطاعت را عبادت می شمارم
اطاعت از خدا تنها وفا نیست
عبادت بی ولایت راه ما نیست
عبادت از علی آموختم من
اطاعت از ولی آموختم من
نباشد هیچ حاجت از بهشتم
که جنّت هست در ذات سِرشتم
سرشتم طالب ماه ولایت
بهشتم رفتنِ راه ولایت
سرشتم فخر دارد ایها الناس
که نامم را علی بگذاشت عباس
مرا این بِه ز جنّات برین است
که نام مادرم امّ البنین است
من آقا زادۀ ام البنینم
اَباالفضلِ امیر المومنینم
مقام مادرم را قدر دانم
کنیز زینب کبراش خوانم
مقام مادرم در بیتِ مولا
کنیزیِ همه اولاد زهرا
حسین و مجتبی یا هر امامم
بزرگی می کنند در حقِّ نامم
من آن چاکر که زینب چاره ام بود
کنار دست او گهواره ام بود
من آن طفل دبستان حسینم
که عمری داد درس شور و شینم
امینِ خانۀ خیر النسایم
غلام خامس آل کَسایم
به امر مادر والامقامم
هماره دست بوس چار امامم
اگر چه سینه ام بوئید مولا
اگر چه دست من بوسید مولا
تواضع در مسیر حق تعالی
مرا تا بال جعفر برد بالا
خدا بر بندۀ خود منزلت داد
که بر آل عبایم معرفت داد
به قدری منزلت داده خدایم
شهیدانند مستِ بال هایم
خدا می خواست خون از اشک ریزم
به راه دوست دست و مَشک ریزم
□□□
بیارائید دل را ایها الناس!
به شب های مناجاتیِ عباس
که هر چه دارد عباس از سحرهاست
سحر دریای رنگین گوهرهاست
دهد تغییر قرآن حالتان را
مزیّن می کند اعمالتان را
بخواهید از خدا فرزانگی را
گذشت و مَردی و مردانگی را
مرام شیعه را اخلاق باید
صفا و نیکی و انفاق باید
اَهَمِّ درس عباس است ایثار
وفاداری است تا اردوی دلدار
علمداری به میدان اطاعت
سپهداری به هنگام شجاعت
بپردازید حقِّ دینِ رَب را
نگهدارید حرمت را ادب را
ادب سرلوحۀ ایمان و دین است
که این راهِ امیر المومنین است
ادب دست مرا نذر ولی کرد
ادب چشم مرا وقف علی کرد
مؤدب جز ولی رهبر ندارد
نگاه از حجّت حق بر ندارد
ادب پرداخت حقِّ رهبرم را
که دل بشناخت زهرا مادرم را
خدایا کاش روز انتقامش
کنم همراه مهدی احترامش

شاعر : محمود ژولیده

 
 
دوشنبه 11 اردیبهشت 1396  1:46 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت ابوالفضل العباس (ع)

صفحات امکان به هلال شعبان
ز نگاه رضوان شده دلرباتر
زتبسم گل زنوای بلبل
خبرم رسیده زبهار دیگر
دو پسر عطا شد به دو مام والا
دو قمر خدا داد به رسول و حیدر
دو یم عنایت دو مه هدایت
دو بزرگ آیت دو نکو برادر
صلوات حیدر صلوات احمد
صلوات قرآن صلوات داور
به جلال هر دو جمال هر دو
به کمال هر دو شب و روز و هر دم
*
به زمین اگر چه به سما اگر چه
سخن از حسین است و ولادت او
به نگاه دیگر به دو دست حیدر
بنگر به عباس و ارادت او
به اخّوت او به فتوّت او
به بزرگی او به سیادت او
به محبّت او به مودّت او
به شهامت او به رشادت او
به حقیقت او به ولادت او
به عبادت او به شهادت او
صلوات خالق صلوات مخلوق
صلوات عالم صلوات آدم
**
ثمر ولایت به ریاض قرآن
به گل و بهاران به شجر مبارک
به سما ستاره کند این اشاره
که طلوع خورشید به سحر مبارک
به سما مبارک به زمین مبارک
به ملک مبارک به بشر مبارک
شب عید عباس به حسین تبریک
گل روی فرزند به پدر مبارک
به ادب مبارک به وفا مبارک
به جهاد تبریک به ظفر مبارک
ادب و وفا و ظفر و جهادند
هم از او مشرف هم از او مکّرم
**
به کدام مضمون به کدام منطق
لب خود گشایم به ثنای عباس
نه دُّر است قابل نه گهر مقابل
خجلم که ریزم چه به پای عباس
همه های و هویم که شده هوائی
دل بی هوایم به هوای عباس
همه کربلایم زبلای عشقش
همه نینوایم به نوای عباس
به صفای عباس به وفای عباس
به ندای عباس به خدای عباس
که محبتش را که ولایتش را
که مودّتش را ندهم به عالم
**
همه لحظه گوشم پی گفتگویش
همه عمر چشمم به خیال رویش
چه شود غباری ببرم زخاکش
چه شود که جامی زنم از سبویش
من و خاک کویش من و آب جویش
من های و هویش من و عطر و بویش
به شرار قهرش به نگاه مهرش
به صفای خلقش به خصال و خویش
به جبین و دستش به دو چشم مستش
به بهار حسنش به شکنج مویش
نگهم دهد جان به تمام امکان
اگر او نگاهی فکند به من هم
**
هله ای که زیبد زمقام و رفعت
به جهان حسین دگرت بخوانم
تو که به زمهری، تو که به زماهی
به کدام جرأت قمرت بخوانم
به خدا که زیبد به وفا و عشق و
ادب و شهامت پدرت بخوانم
لب خود بشویم به گلاب و آنگه
به رسول و زهرا پسرت بخوانم
به حسین یاور به حسن برادر
به علی فروغ بصرت بخوانم
شرف و ولایت زتو جلوه کرده
کمر شجاعت به تو گشته محکم
**
تو علی شمایل تو حسن خصایل
تو ابوالفضائل تو گره گشائی
تو جهان فروزی تو به سینه سوزی
تو به جسم جانی تو به دل صفائی
تو سپهر غیرت تو امید عترت
تو شفیع امّت به صف جزائی
تو بزرگ مردی تو دوای دردی
تو محیط مهری تو یم وفائی
تو امیر لشکر تو شهید داور
تو عزیز حیدر تو پناه مائی
زتو درد درمان زتو زخم مرهم
زتو شعله لاله زتو نار خرّم
**
به خدای منّان به تمام قرآن
که به سینه شوق حرم تو دارم
اگرم که بررو بود آبروئی
زصفای خاک قدم تو دارم
چه غم از نشورم چه غم از صراطم
چه غم از جحیمم که غم تو دارم
شرف عیان را شرر نهان را
به خدا زلطف و کرم تو دارم
دل آسمانی گهر معانی
دم مدح خوانی زدم تو دارم
به ریاض حسنت به بهشت رویت
که برون زکویت نروم مسلم؟
**
به جلال داور به دل پیمبر
به نماز زهرا به خلوص حیدر
به حطیم و کعبه به مقام و زمزم
به صفا و مروه به منی و مشعر
به حسین و عباس به زهیر و یحیی
به حبیب و مسلم به علیِّ اکبر
به سرشک طفلان به فرات خونین
به رباب محزون به علیِّ اصغر
اگرم برانی اگرم بخوانی
نروم از این کو، نروم از این در
به تو سر سپردم به تو دست دادم
به تو رو نهادم زتو می زنم دم
**
تو که می بری دل تو که می دهد جان
گهی از تبسّم کهی از نگاهت
تو که روز محشر شهدا سراسر
ببرند حسرت به مقام و جاهت
تو که خلق عالم شده هم گدایت
شده هم غلامت شده هم سپاهت
چه شود که منّت به سرم گذاری
زغبار کویت زتراب راهت
زکرم بخوانی من بینوا را
که شبی نهم رو سوی بارگاهت
بگشا خدایا ره کربلا را
چه به روی عالم چه به روی (میثم)

 

شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار

 
 
دوشنبه 11 اردیبهشت 1396  1:46 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت ابوالفضل العباس (ع)

امشب به كاخ مرتضى ماهى پديدار آمده
ماهى كه پيش نور وى خورشيد و مه تار آمده
ماهى كه بر حسن صدها خريدار آمده
اى طالب ديدار مه هنگام ديدار آمده
فلاكيانش سر به سر حيران رخسار آمده
اكو نور بخش عالم و، هم نور الاءنوار آمده
لطف خداوندى به ما همواره و دائم باد
خاصه كه روز مولد ماه بنى هاشم بود
بر يارى دين نبى حق خواست ياور پرورد
و ز بهر صفين و جمل فرخنده افسر پرورد
يا بهر جنگ نهروان يكتا غضنفر پرورد
يا آنكه بهر كربلا سردار لشگر پرورد
بهر حسين ام البنين نيكو برادر پرورد
بايد چنان فرزند را اين گونه مادر پرورد
زينرو فروغ طلعتش تابيد بر خلق جهان
و زنوگل رخسار وى ، كشتى جهان رشگ جنان
چون آفتاب حيدرى تابيد بر ام البنين
آن سان كه از نيسان شدى اندر صدف در ثمين
ماه بنى هاشم عيان گرديد از آن مه جبين
تا آنكه گردد حامى دين خداوندى مبين
بهر حسين بن على پرورد يار و معين
چونان كه بودى مرتضى بر مصطفى يار و قرين
برگو به ماه آسمان بنما رخ خود را نهان
زيرا كه گشته در جهان ماه بنى هاشم عيان
از دامن ام البنين ماهى سر آورد برون
نى نى ، كه از خورشيد و مه والاتر آورد برون
ايزد ز كان مكرمت خوش گوهر آورده برون
وز آستين مرتضى دستى بر آورده برون
گوئى ز صلب حيدرى حق حيدر آورده برون
بهر صفوف مشركين او صفدر آورده برون
برگو به بوسفيانيان مير و علمدار آمده
بر يارى دين خدا يكتا مدد كار آمده
نورجبينش طعنه بر خورشيد گردون فر زند
خال رخ زيباى وى بر عالمى آذر زند
هم نرگس شهلاى او آتش به خشك وتر زند
هم بر دل خصمان خود مژگان وى خنجر زند
قدش چو طوباى جنان ، لبخند بر كوثر زند
باب الحوائج درگهش ، خوش آن كه بر آن زند
دست يد اللهى وى حلال مشكلهاستى
تحت لواى حضرتش دنيا مافيهاستى
چون مرتضى قنداقه عباس را بر گرفت
گفتا فلك : بر دست خود، مهرى مه انور گرفت !
يا از گلستان شرف وى لاله احمر گرفت
چونان كه گفتى مصطفى بر دست خود حيدر گرفت
بوسه به دستانش زد و از ديدگان گوهى گرفت
زان ماجرا غم بر دل و بر جان آن مادر گرفت
گفتا مگر عيبى بود در اين دو دست نازنين ؟!
شه گفت نى در كربلا گردد جدا از ظلم و كين
آرى كه خود اين دستها بايد علمدارى كند
در راه سبط مصطفى از جان وفادارى كند
بهر رواج دين حق دفع ستمكارى كند
از قتل قوم مشركين سيلاب خون جارى كند
بر حفظ ناموس خدا نيكو فداكارى كند
تا از حريم شاه دين آن سان نگهدارى كند
آن دم فداكارى وى مقبول و مستحسن شود
كو همچو جعفر، عم خود، دستش جدا از تن شود
آه از دمى كو شد جدا دستش كنار علقمه
آو اندر ميان مشركين افتاد شور وهمهمه
بنهاد بر زانوى خود راءسش عزيز فاطمه
آن پور زهرا كو بدى عرش خدا را قائمه
با ديده گريان بيان مى كرد شه اين زمزمه
كامشب بخوابد دشمنت ، بى ترس و بيم و واهمه
ليكن به چشم خواهرت ره نيست ديگر خواب را
واز ماتم خود سوختى دل (آهى ) بى تاب را
شاعر:علیرضا پناهی فنا

 
 
دوشنبه 11 اردیبهشت 1396  1:46 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت ابوالفضل العباس (ع)

دریای عشق همدم ساحل نمی شود
بی نُقل یار گرمی محفل نمی شود
بیدل شدن طریقه ی عشاق کربلاست
هر آدمی که عاشق و بی دل نمی شود
ای ساقی حسین سرم زیر پای توست
هر که تو را شناخت که عاقل نمی شود
از کودکی به پای امامت نشسته ای
بی خود کسی خدای فضائل نمی شود
ساقی خانواده ، علمدار بی نظیر
کرب و بلا بدون تو کامل نمی شود
بعد از تو انعکاس حسین بن فاطمه
دیگر کسی حسین شمایل نمی شود
روز ازل که نام تو را جار می زدند
نقش مرا به نام علمدار می زدند
داری دل ترک زده را بند می زنی
با زلفِ شمس فاطمه پیوند می زنی
بالا بلند عشق،تو با خاک پای خود
طعنه به ارتفاع دماوند می زنی
پیشانی تو قبله ی خورشید عالم است
وقتی به نام فاطمه سربند می زنی
وقتی میان ابروی خود می زنی گره
آتش به آسمان خداوند می زنی
معلوم می شود غضبت برطرف شده
با دیدن رقیه که لبخند می زنی
خود را به آب و آتش صحرای کربلا
تا اهل خیمه تشنه نباشند می زنی
مثل همیشه در دل صحرا علم بزن
حس غرور زینب کبری قدم بزن
چشمان تو ادامه ي شبهاي فاطمه
با دست توست رحمت فرداي فاطمه
هستند در كنار تو دلگرم دختران
قُرص است با تو پشت پسرهاي فاطمه
ميزد به روي بازوي تو بوسه ها پدر
يك بوسه جاي خويش و يكي جاي فاطمه
ابري بيار و سايه به زينب هَديّه كن
اي بچه شير حيدر و رعناي فاطمه
تنها حسين پشت رَدِ دستهاي توست
بر خاك ديد رَدِّ قدمهاي پاي تو
چشم فرات پاسخي از مشك تو نديد
مانده هنوز ماتِ معماي فاطمه
(شاعر:مسعود اصلانی

شاعر : مسعود اصلاني

 
 
دوشنبه 11 اردیبهشت 1396  1:46 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت ابوالفضل العباس (ع)

به دریا آشنا کن خاک خشک این طرف ها را !
پر از دُر وجودت کن دل سرد صدف ها !
برو ای مرد ! دریا چشم در راه است مشکت را
بیاور تا سکوت خیمه های بی رمق ، شور و شعف ها را
صدای گرگ های صف به صف از دور می آید
برو آهوی صحرایی ! به هم آشوب صف ها را
یتیمانی که تا دیروز فرزند علی بودند
همین هایند؛ حتما دیده ای این ناخلف ها را
دو دستت را ببر با خود ! نگاه خسته ات را هم !
مهیا کن برای تیر نامردان هدف ها را
میان تیغ ها و نیزه ها جشنی شده بر پا
به گوش بادها پیچانده ضرب آهنگ دف ها را
همیشه رو به ساحل می برند امواج سر گردان
برای دیدن لب های بی تابت صدف ها را
شاعر:حسنا محمدزاده

 
 
دوشنبه 11 اردیبهشت 1396  1:46 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت ابوالفضل العباس (ع)

مرغ دل من پر زدش رو بامت   يه پياله زد شد اسیر جامت
دل من ديگه بي تابه چون امشب بدمسته
شرابه كوثره عشقه، تو جامه، رو دسته
دونه دونه ستاره مي ريزه    از چشاي علی مثه الماس
به روي لباش ديگه لبريزه      السلامُ عليكَ يا عباس
آقام آقام آقام ابوفاضل 4

كوي بني هاشم شده چراغون    دسته دسته اومد فرشته مهمون
خونه ي علي و زهرا امشب شد گلبارون
لب ام بنين خندون چشماش ابرِ بارون
صله ميده به عاشقا امشب     آقا علي ز سفره ي طاها
عيدي ميده به نوكرا زينب   پابوس صحن حضرت سقا
آقام آقام آقام ابوفاضل 4

منبع : بي پلاك

شاعر : امیر حسین سالاروند

 
 
دوشنبه 11 اردیبهشت 1396  1:47 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت ابوالفضل العباس (ع)

شوري به پا شد و همه را هاي و هو گرفت
حتّي خدا به كرسي خود ذكر هو گرفت
ظلمت درون سير زمان رخنه كرده بود
نوري طلوع كرد و زمان را رفو گرفت
عشق از ازل مسير خودش را نمي‌شناخت
تو آمدي و عشق تو را سمت و سو گرفت
هيچ آب‌وتاب‌ورنگ بهشتِ خدا نداشت
تو آمدي بهشت خدا رنگ و بو گرفت
از ابتدا تولّد انسان بهانه بود
آدم به يمن آمدنت آبرو گرفت
از ذكر نام توست ، به جز اين نبود و نيست
يا ايها‌الذين اگر آمنوا گرفت
جبريل از آسمان به اميد تو پر كشيد
فُطرس دويد و فرصت او را از او گرفت
آمد نشست پشت در و هي سَرك كشيد
از قطره‌هاي غسل تن تو وضو گرفت
ساحل نشينِ تا اَبدِ خنده تو شد
دريا ببين چگونه به يك غمزه قو گرفت
شوري فتاد در دل عالم كه حد نداشت
تو آن نمونه‌اي كه خداي اَحد نداشت
اينبار هم خدا بركاتي نو آفريد
عكس تو را مقابل روي خودش كشيد
مي‌خواست كه بيايي و خون خدا شوي
خاك تو را ز ماهيت خويش آفريد
تو آمدي و گفت: اَلا اي ملائكه
او را به احترام به نزد من آوريد
جبريل ، آمد و سر قنداقه را گرفت
چشمي به هم زدن به سماوات پر كشيد
از شوقِ اينكه حامل عشق خدا شده‌است
از ساق عرش رد شد و نزد خدا رسيد
تو كعبه طواف ملائك شدي حسين !
خيل مَلك سه روز به گرد تو مي‌پريد
بعدش خدا نشست و تو را هي نگاه كرد
طعم زيارتي كه به دل داشت را چشيد
شد وقت آنكه باز ، بيايي زمين ولي
چشم از تو برنداشت خدا ، دل نمي‌بُريد
تو آمدي و زينت دوش نبي شدي
عطر بهشت از نفست بر جهان وزيد
احمد نشسته ، منتظر اين ولادت است
خون تو خون حضرت ختمي رسالت است
قرآن فقط براي تو قرآن شده است و بس
ايمان به بودِ توست كه ايمان شده است و بس
گِل بود و مُشتِ خاك ، اگر نور تو نبود
آدم به نور توست كه انسان شده است و بس
سبط نبي درست ! ولي حضرت رسول
در دين خويش با تو مسلمان شده است و بس
سلمان اگر به نام علي اهل بيتي است
با عشق روي توست كه سلمان شده است و بس
گر لطف تو نبود كه آدم نمي‌شديم
اين مور با حسين سليمان شده است و بس
در انتشار طور سخن گفت و با تو بود
موسي اگر كه موسيِ عمران شده است و بس
يوسف ز شرم روي علي اكبرت حسين
تا روز حشر ، سر به گريبان شده است و بس
شيعه اگر نَصب ز علي مي‌برد ! ولي
از نسل كربلاست فراوان شده است و بس
شيعه به يك مرام و به يك نيّت است و بس
اسلامِ بي حسين مسيحيّت است و بس
گفت از نسيم ، بر تن تو پيرهن كنند
يك جامه از بهار ، تو را بر بدن كنند
گفت: اين عزيز ماست ، نگيرد تنش خراش
گفتا تو را حرير بهشتي به تن كنند
گودال و خاك ، جايگه تو مباد! نه
گفتا تو را به سينه زهرا وطن كنند
احمد بدون سبط كه معنا نداشت ،گفت:
شأن تو را برابر شأن حسن كنند
طاقت نداشت حضرت حق ، پرده را گشود
فرمود: بنگريد چه با عشق من كنند
اين هستي خداست كه بر نيزه مي‌رود
اركان عرش ماست كه پاشيده مي‌شود

 

شاعر : محسن ناصحی

 
 
دوشنبه 11 اردیبهشت 1396  1:47 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت ابوالفضل العباس (ع)

دلبر دلربائی اباالفضل            ساقی کربلائی اباالفضل
یار مشکل گشائی اباالفضل
یا اباالفضل اباالفضل اباالفضل 3
****
ماه گردون خجل شد ز رویت      شانه زینب کشیده به مویت
روز و شب می کنم گفتگویت
یا اباالفضل اباالفضل اباالفضل 3
****
تو گرفتار موی حسینی     عاشق ماه روی حسینی
مست جام و سبوی حسینی
یا اباالفضل اباالفضل اباالفضل 3
****
موج غم را تو هستی سفینه     می زنم سنگ عشقت به سینه
کن نگاهم به جان سکینه
یا اباالفضل اباالفضل اباالفضل 3
****
ای همه هستی ما ز هستت     شد علی مست چشمان مستت
بوسه می گیرد از هر دو دستت
یا اباالفضل اباالفضل اباالفضل 3
****
تو گل سرخ ام البنینی      تو مرا دلبر نازنینی
تو کمان ابرو و مه جبینی
یا اباالفضل اباالفضل اباالفضل 3
****
علقمه عطر سقا گرفته     علقمه هستی ما گرفته
علقمه بوی زهرا گرفته
یا اباالفضل اباالفضل اباالفضل 3
****
می برم هرکجا نام عباس       پر کشد دل روی بام عباس
مست مستم من از جام عباس
یا اباالفضل اباالفضل اباالفضل 3

شاعر : سید محسن حسینی

 
 
دوشنبه 11 اردیبهشت 1396  1:47 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت ابوالفضل العباس (ع)

شب اونیه که به خاطرش چشام میباره
شب اونه که به تموم عالمی سالاره
شب جنون و عاشقی و لیله الاسراره
شب علمداره 3
توی ادب توی وفا به خدا سلطانه
نوکری می کنه ولی چقدر شاهانه
دور سر حسین شده پروانه
ابوالفضائل حسین آقام 3 آقا  3

شاعر : امیر حسین الفت

 
 
دوشنبه 11 اردیبهشت 1396  1:47 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها