0

اشعار ولادت امام حسین (ع)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسین (ع)

امام حسین(ع)-مدح و ولادت

 

 

هر کسی در پی گم گشته ی ما می گردد

 

دل جدا می رود و دیده جدا می گردد

 

بر سر راه چو فطرس به حریم کرمش

 

دل هر جائی ما در همه جا می گردد

 

بر لب تشنه او موج زند آب بقا

 

خضر هم در پی این آب بقا می گردد

 

ای گل گلشن این عالم ایجاد حسین

 

خلق را رحمت تو عقده گشا می گردد

 

به دعای عرفاتت که چو لب باز کنی

 

خار و خاشاک همی دست دعا می گردد

 

ای کریمی که ز سرشاری بحر کرمت

 

پیک جود تو به دنبال گدا می گردد

 

دل که بر سلطنت کون و مکان راضی نیست

 

به غبار سر کوی تو رضا می گردد

 

باده نوشان همه را مژده که از میلادت

 

در میخانه احسان تو وا می گردد

 
 
شنبه 9 اردیبهشت 1396  7:36 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسین (ع)

نقد هستی را خدا بر آل طاها هدیه کرد

 

تا علی را غنچه ای بی مثل و همتا هدیه کرد

 

در بهشت آرزو با خلقت نور حسین

 

عشق را عشق آفرین مفهوم و معنا هدیه کرد

 

در سپهر عشق و آزادی خدای ذوالجلال

 

در پگاه نور خورشیدی دل آرا هدیه کرد

 

باز بحر بیکرانِ رحمت حق موج زد

 

گوهری از بحر لطف خود به زهرا هدیه کرد

 

غنچۀ لب های حیدر با تبسم باز شد

 

زین گل سرخی که بر او حق تعالی هدیه کرد

 

عرشیان گفتند از عرش برین با فرشیان

 

گوشوارِ عرشِ خود را، حق به مولا هدیه کرد

 

من نمی گویم خدا گل داد در دست علی

 

بلکه می گویم به او باغی مصفا هدیه کرد

 

تا حسین بن علی چشمان خود را باز کرد

 

فطرس بی بال و پر را بال زیبا هدیه کرد

 

با شکوفائیِ خود دلدادگان عشق را

 

یک جهان شیدائی و شور و تمنا هدیه کرد

 

تا دل ما را به نور خویش نورانی کند

 

مهر او را دست رحمت بر دل ما هدیه کرد

 

روز اول حق به او بخشید عرش و فرش را

 

روز آخر او تمام هستیش را هدیه کرد

 

شکر لله ای «وفائی» از ولا و مهر او

 

توشه ای بر ما خدا از بهر فردا هدیه کرد

 
 
شنبه 9 اردیبهشت 1396  7:36 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسین (ع)

امام حسین(ع)-مدح و مناجات

 

 

 

خوش به حال دل من مثل تو آقا دارد

 

بر سرش سایه ی آرامش طوبا دارد

 

با شما آبرویی قدر دو دنیا دارد

 

پای این عشق اگر جان بدهم جا دارد

 

آدم تو شده ام با تو سر افراز شدم

 

یعنی از موهبت داغ تو آغاز شدم

 

چه کسی گفت پریشان نشدن خوب تر است

 

مدیون لب جانان نشدن خوب تر است

 

دم به دم گریه ی باران نشدن خوب تر است

 

ظرف یک ثانیه توفان نشدن خوب تر است

 

هر کسی گفته غم نام ترا نشنیده

 

حرفی از سلسله احکام تو را نشنیده

 

قبل از این که برسی اشک همه در آمد

 

یعنی از معجزه ات کوثر دیگر آمد

 

بر سر بال و پر سوخته ها پر آمد

 

شاه از در نرسید این همه نوکر آمد

 

دست بر سینه به فرمان نگاهت دارند

 

سر روی آینه ی تربت راهت دارند 

ما که هستیم تو را قلب خدا می خواهد

 

خوب ها هیچ که هر بی سر و پا می خواهد

 

اشک حاجت که بهانه است تو را می خواهد

 

پشت در هم بروی باز گدا می خواهد

 

چشم پر شرم کرم خانه خرابش بکند

 

وای یکبار شده یار خطابش بکند

 

ای مناجات پر از عاطفه های عرفه

 

دست بالا ببر ای مرد خدای عرفه

 

تا که شرمنده شود جای به جای عرفه

 

از صدای سخن عشق دعای عرفه

 

خوشتر از صوت دل انگیز ترا نشنیدیم

 

یادگاری است که در هیچ کجا نشنیدیم

 

من اگر در حرم روضه نبارم چه کنم

 

دست من نیست که از فصل بهارم چه کنم

 

از ازل خدمت تو  شد سر و کارم چه کنم

 

تا محرم شب و روزم نشمارم چه کنم

 

همه اجداد من آواره ی آل تو شدند

 

یک به یک ایل و تبارم همه مال تو شدند

 

وسط روز دهم زمزمه ی باران بود

 

جنگ بین همه ی کفر و همه ایمان بود

 

کار تو منجی انسانیت انسان بود

 

کار تو کار نبود ه است که کارستان بود

 

نور حق از افق خاک تو در می آید

 

فقط از دست تو این معجزه بر می آید

 

داغ چشمان تو گل های معطر داده

 

کربلا سوخت ولی از نفست بر داده

 

دست هایت به خدا اکبر  و اصغر داده

 

به سر نیزه بی حوصله هم سر داده

 

سر به داری که شبیه تو شود آخر کیست

 

هیچ کس پیش تو محبوب تر از زینب نیست

 

 سر به زیرند پس از بی سریت گردن ها

 

بعد عریانی تو وای به پیراهن ها

 

خاک بر حال و به فردا به همه بعدا ها

 

تف بر این زندگی مرده  به این آهن ها

 

بعد تو هیچنداریم علم را بفرست

 

منتقم صاحب آن تیغ دو دم را بفرست

 
 
شنبه 9 اردیبهشت 1396  7:36 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسین (ع)

امام حسین(ع)-مدح و ولادت

 

 

 

باز هم شب شده بر خواسته ام «لَم» دادم

 

این جوابی است که بر نفس، دمادم دادم

 

علّتش صنعت شعری است اگر پاسخ را

 

بر تن لفظ دگر کردم و مبهم دادم

 

در حرارت کده ی عیسوی ات پخته شدم

 

از دم دم به دم تو چه قدَر دم دادم!

 

دِرهم دَرهم تو فقر مرا زائل کرد

 

بعد آن تکیه به دخل پر حاتم دادم

 

در کرم خانه ی تو هر که بیاید شاه است

 

این خبر را به همۀ عالم و آدم دادم

 

مرده ای بیش نبودم که به هوش آمده ام

 

مثل فطرس ز شراب تو به جوش آمده ام

 

مهربانی تو را در همه جا جار زدم

 

پا به جای قدم میثم تمّار زدم

 

قاب تصویر تو که نورٌ علی نور بُوَد

 

گوشه ی خانه ی دل بر روی دیوار زدم

 

فصل حج آمده و دور تو ای کعبه ی دل

 

چند دوری مَثَل گردش پرگار زدم

 

وحی آمد که تو مصداق «انا الحق» هستی

 

این چنین شد که سرم را به روی دار زدم

 

تا بدانند همه یوسف زهرا آمد

 

نرخ بالای تو را سر در بازار زدم

 

یوسفی آمده و باز ترنج آوردند

 

در خرابات وجود همه گنج آوردند  

فاطمه مثل صدف، گوهر نایاب تویی

 

آفتاب و فلک و انجم و مهتاب تویی

 

آن که مشغول عبادت شده همچون زهرا

 

نیمه ی شب روی سجّاده ی محراب تویی

 

در بزرگی و مقامات تو این بس، پسر

 

شیر بدر و احد و  خیبر و احزاب تویی

 

نخل شعرم چه قدَر واژه ی تازه دارد

 

سوره ی فجر تویی و اولوالباب تویی

 

به تو سوگند شعار همه ی ما این است

 

ما همه نوکر این خانه و ارباب تویی

 

«فاش می گویم و از گفته ی خود دل شادم»

 

از همان روز ازل اهل حسین آبادم

 

موج ظاهر شد و کشتی نجات آوردند

 

«اندر این ظلمت شب آب حیات آوردند»

 

«چه مبارک سحری هست و چه فرخنده شبی»

 

که برای همگان برگ برات آوردند

 

حافظ از گفتن اوصاف تو مستأصل شد

 

علّت این بود اگر شاخه نبات آوردند

 

این چه سرّی است که در وزن کلامت وزن

 

فاعلاتن فعلاتن فعلات آوردند

 

تا که پیغمبر ما کام تو را بردارد

 

از  دل کرب و بلا آب فرات آوردند

 

از همان کودکی ات کرب و بلایی شده ای

 

خون بهای تو خدا شد که خدایی شده ای

 

فطرس سینه ی ما میل پریدن دارد

 

بس که شش گوشه ی زیبای تو دیدن دارد

 

عطر سیب حرمت جلوه دو چندان کرده

 

آن چنان که به سرش شوق وزیدن دارد

 

خاک کوی تو دوای همه ی محنت هاست

 

تربت کرب و بلای تو چشیدن دارد

 

شیر هر روز تو بر عهده ی پیغمبر بود

 

سر انگشت مبارک چه مکیدن دارد

 

بوسه از روی لبت کار شب و روزش بود

 

بوسه از غنچه ی لب های تو چیدن دارد

 

شهد شیرین شکر از لب تو می ریزد

 

به گمانم که جگر از لب تو می ریزد

 
 
شنبه 9 اردیبهشت 1396  7:36 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسین (ع)

 

 

خدا را شکر بی پایان دل ما را خدایی کرد

 

در اول لطف خود بر ما عجب حسن عطایی کرد

 

بدون این که ما باشیم یا این که از او خواهیم

 

دلی دیوانه داد و عقل ما را هم هوایی کرد

 

بلای بی حد و بی حصر را بخشید بر ارباب

 

و یک قطره از آن دریا نصیب ما بلایی کرد

 

بلا را شکر می گوییم وقت سجده بر تربت

 

که از راه بلا دیدن دل ما را خدایی کرد

 

بلا دیدیم تا یک ذره ما مانند او باشیم

 

چو صبر بر بلا کردیم ما را کربلایی کرد

 

چو می از جام او خوردیم فرمودند: نوش جان

 

چو نان از سفره اش بردیم فرمودند: نوش جان

 

تمام دوستان ما همه اهل ولای او

 

پدر، مادر، عیال و خانواده مبتلای او

 

تمام رحمتش را خرج ما کرده که ما هستیم

 

در اوج عزت و آقایی عالم گدای او

 

اگر ثابت قدم باشیم محشر جایمان خوب است

 

بود سرهای ما در نزد زهرا زیر پای او

 

اباالفضلی برای حضرت ارباب می میریم

 

پدر، مادر، عیال و خاندان ما فدای او

 

تمام حاجت ما سوم شعبان روا گردد

 

که معطوف دل بشکسته می گردد دعای او

 

دعای او فراهم می نماید هر سعادت را

 

نصیب هر دل مشتاق بنماید شهادت را

اگر همت کنیم آیینه دار کربلا باشیم

 

میان خلق باید سفره دار کربلا باشیم

 

شبیه گنبد و گلدسته اش باید نشان گردیم

 

خلایق در کنار ما، کنار کربلا باشیم

 

به هرجا می رویم آن جا علمدار غمش گردیم

 

شرف بر هر مکان بخشیم و یار کربلا باشیم

 

بگیرد هر چه ما داریم و بخشد هر چه را خواهد

 

که در این شکل انسانی دیار کربلا باشیم

 

مبادا از مرام او که آقایی است دور افتیم

 

که در فصل خزان حتی بهار کربلا باشیم

 

دو چشم ما فرات علقمه شد از عطای او

 

که هر چه اشک می باریم می ریزیم پای او

 

حسینی بودن ما بوده لطف حضرت زینب

 

به هر جا روضه ای برپاست باشد هیئت زینب

 

عزاداری او خالصترین روضه ها باشد

 

ز نم بر سینه و بر سر که باشد سنت زینب

 

اگر شد غیرت الله مجسم حضرت عباس

 

خدا داند که بوده ریزه خوار غیرت زینب

 

اگر چشم حسین بن علی بر این جهان افتد

 

بود از زحمت و رنج و تلاش و همت زینب

 

اگر چشم حسین بن علی در این جهان وا شد

 

فقط امید دارد تا ببیند صورت زینب

 

همین خواهر، برادر، آبروی دین و قرآنند

 

برای یکدگر جانند و معشوقند و جانانند

 

الا ای نوکران حضرت ارباب برخیزید

 

برای یک نگه بر صورت ارباب برخیزید

 

بگیر از حضرت زهرا هر آن چه دوست می داری

 

گدا باشید سوی رحمت ارباب برخیزید

 

الهی مهدی اش آید بگوید ای حسینیان

 

دگر آمد زمان دولت ارباب برخیزید

 

اگر در نیمه ی شعبان نشد کرب و بلا باشیم

 

سحرگه بهر درک خدمت ارباب برخیزید

 

به فکر بانی و دلواپس این روضه ها باشید

 

به پای پرچم هر هیئت ارباب برخیزید

 

اگر امنیت و آرامشی داریم از اینجاست

 

که هیئت باعث دفع بلا از شیعه ی مولاست

 

حسینٌ مِنّی پیغمبر اینجا خوب معنا شد

 

که ماه حضرت خاتم از او پاک و مصفا شد

 

" الم نشرح لک صدرک" از این مولود شد تفسیر

 

که شرح صدر پیغمبر این نوزاد زیبا شد

 

خدا "لا تقنطوا" گفته به جمع ما گنه کاران

 

که باب توبه ی ما در میان روضه ها وا شد

 

هر آن که دور شد از هیئت او خوار و بی دین شد

 

هر آن که ماند پای روضه ها والله آقا شد

 

صفا و بندگی، رحمت، مروت، عاشقی اینجاست

 

که هیئت مورد لطف و عطای خاص زهرا شد

 

شب میلاد او چون روز عاشورا عزاداریم

 

به سر شور و هوای قتلگاه کربلا داریم

 

نبی بوسید حلقومش که دارد بوسه این حنجر

 

ولی زینب زند بوسه به این حنجر پس از خنجر

 

نبی بوسید لب هایش که زیبا و عسل ریز است

 

ولی زینب ببیند خون این را روی خیزر

 

نبی می گفت از کرب و بلا با حیدر و زهرا

 

ولی زینب خودش در کربلا گردد چه بی یاور

 

نبی فرمود از لب تشنگی حضرت ارباب

 

ولی زینب علی اصغر ببیند تشنه و مضطر

 

نبی بر دوش خود بنشاند این نور دو عینش را

 

ولی زینب به زیر دست و پا بیند تن بی سر

 

یکایک تیر ها را از بدن بیرون کشید اما

 

نشد کس همنوای او به غیر مادرش زهرا

 
 
شنبه 9 اردیبهشت 1396  7:36 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسین (ع)

ابد والله يازهرا ما ننسا حسينا

غوطه ور در گناه و عصيانم

تو ولي كشتي نجات هستي

گرچه من تلخ و شورم اما تو

عسلي، شاخه ي نبات هستي

***

رفته قنداقه ات به عرش امشب

فطرس از مقدمت شده خوشحال

نخ قنداقه ات شفاي ملك

تو كجا و كجا تهِ گودال؟

***

من براي تولدت ارباب

دوست دارم كه پيرهن بخرم

تو هنوزم بي كفن هستي

بايد امروز يك كفن بخرم

***

گرچه ميلاد توست اما هست

در دلم حرفهاي خواهر تو

لحظه اي كه رسيد در گودال

پيكر انداخت روي پيكر تو

***

گفت من بميرم اي مظلوم

چه كسي منع ِ چاره ات كرده؟

بي كفن يوسفم در اين صحرا

چه كسي پاره پاره ات كرده؟

***

پيكرت زير نيزه در گودال

مورد حمله و تهاجم شد

در هياهوي دست و پا زدنت

ناگهان دست و پاي من گم شد

***

قتلگاهت برو بيايي شد

تا يكي رفت ديگري آمد

عاقبت ماند پيكري عريان

قاتلي رفت خواهري آمد

***

يك نفر پنجه بين گيسويت

يك نفر ميكشيد عبايت را

ديدم از دردِ خنجري كهنه

ميكشيدي به خاك پايت را

***

نَه زره ،نه عبا ، نه عمامه

نه لباس و نه پيرهن داري

چقدر نيزه رفته در تن تو

رَختِ نيزه مگر به تن داري؟

***

يا اخا، يا غريب، يا مظلوم

چه كسي نيزه در گلويت كرد؟

از عقب ميكشيد مويت را

بي حيايي كه پشت و رويت كرد

***

به من از زير نيزه در گودال

خاطرم هست دست تكان دادي

چه خداحافظي ِتلخي بود

چه غريبانه تشنه جان دادي

***

از ترك هاي اين لبت پيداست

چند روزي بدون آب هستي

سايبان هميشه بر سر من

تو چرا زير آفتاب هستي؟

***

نيزه ها را هرآنچه ميگويم

از تنت دست بر نميدارند

چكمه ها در درون گودال از

دهنت دست بر نميدارند

***

راه و رسم برادري اين بود؟

خواهرت را ز خود جدا كردي

بين ِاين چشم هاي هرزه چطور

دلت آمد مرا رها كردي

(هاني امير فرجي)

 
 
شنبه 9 اردیبهشت 1396  7:37 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسین (ع)

    يا حسين(ع)

بینش اهل حقیقت چو حقیقت بین است

در تو بینند حقیقت که حقیقت این است

 

نیست چشم دگران سوی حقیقت نگران

ورنه آنراست حقیقت که چنین آئین است

 

من اگر جاهل گمراهم و گر شیخ طریق

قبله ام روی حسین است و همینم دین است

 

او چو بینای حقیقت بود از دیده من

بحقیقت که مرا چشم حقیقت بین است

 

سجده بر نور خدا در گل آدم نکند

چشم شیطان لعین چون نظرش بر طین است

 

ذات لا یُدرک حق را که کند درک بصر

آنچه ادراک کنند اهل بصیرت این است

 

بوده پیش از گل من سرخوش جامش دل من

مستی ما به حقیقت ز می دیرین است

 

نور او مبداء من بود و معادم همه اوست

قصه باز پسینم خبر پیشین است

 

شب دوشینه مرا چشم چو بر چشم تو بود

روز میعاد مرا چشم شب دوشین است

 

نه همه روی تو در خواب چراغ دل ماست

هر شبم نور تو شمعیست که بر بالین است

 

پرتو مهر رخش می نگرم در همه کس

زان مرا با همه کس مهر و نه با کس کین است

 

ماسوا عاشق رنگند سوای تو حسین

که جبین و کفت از خون سرت رنگین است

 

خر دَلی بار غمت را دل عالم نکشد

آه از این بار امانت که عجب سنگین است

 

فرقت روی تو از خلق جهان شادی برد

هر که را دیده بیناست دل غمگین است

 

پیکرت مظهر آیات شد از ناوک تیر

بدنت مصحف و سیمات مگر یاسین است

 

یادم از پیکر مجروح تو آید همه شب

تا دم صبح که چشمم به رخ پروین است

 

در ضمیرم سر سیمین تو در طشت طلا

تا بکام نظرم طشت فلک زرین است

 

باغ عشق است مگر معرکه کرب و بلا

که ز خونین کفنان غرق گل و نسرین است

 

بوسه زده خسرو دین بر دهن اصغر و گفت

دهنت باز ببوسم که لبت شیرین است

 

شیر، دل آب کند بیند اگر کودک شیر

جای شیرش به گلو آب دم زوبین است

 

از قفا دشمن و اطفال تو هر سو به فرار

چون کبوتر که به قهر از پی او شاهین است

 

در خم طره ي اکبر دلِ لیلا میگفت

سفرم جانب شام و وطنم در چین است

 

دختری را به که گویم که سر نعش پدر

تسلیت سیلی شمر و سر نی تسکین است؟

 

میکشد غیرت دینم که بگویم به امم

این جفا بر نبی از امت بی تمکین است؟

 

گر «فؤاد» از غم عشق تو غنی شد چه عجب

عشق سلطان غنی گنج دل مسکین است

(فؤاد كرماني)

 
 
شنبه 9 اردیبهشت 1396  7:37 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسین (ع)

نوری به نسل ساقی کوثر اضافه شد

ماهی به روی دامن مادر اضافه شد

مولودی آمدونمک نان خلق شد

بررزق سفره ها دوبرابر اضافه شد

وقتی که پابروی زمین زد خدای عشق

ازاین به بعدواژه نوکراضافه شد

امروزباولادت ارباب یک نفر

برشافعان عرصه محشر اضافه شد

ازمعجزات نور وجودحسین بود

بربالهای فطرس اگر پراضافه شد

بادیدن حسین حسن افتخار کرد

برمیوه های قلب پیمبر اضافه شد

این شد که مابه نان و نوایی رسیده ایم

ازبرکت حسین به جایی رسیده ایم

آدم زگریه برغم اوآبروگرفت

امشب مسیح ازدم اوآبروگرفت

هرکس که گریه کردبرایش عزیزشد

ازروضه هاوماتم اوآبروگرفت

موسی عصابدست رهاکردطوررا

آمدواز محرم اوآبروگرفت

خضرنبی که زندگیش جاودانه شد

ازقطره های زمزم اوآبروگرفت

دنیازاعتبار مسیح وکلیم ونوح

یاازنگین خاتم او آبروگرفت؟

من مطمئنم هرکه به بالا رسیده است

ازریشه های پرچم او آبروگرفت

این واژه درتمام جهان نقش پرچم است

ارباب ما معلم عیسی بن مریم است

ازآسمان بسوی زمین این ندارسید

مژده به هم دهیدکه خون خدارسید

تکمیل شدحدیث بلند رسول عشق

یعنی که تک ستاره اهل کسارسید

درازدحام خیل گدا می شودشنید

سلطان عشق،پادشه کربلارسید

حال وهوای مستی مابی دلیل نیست

امشب حسین فاطمه ارباب مارسید

جذب خودش نموده تمامی خلق را

مثل پیمبری که زغار حرارسید

امشب تبرکی زدرش خاک می برند

آنانکه هر کدام به قومی پیمبرند

حساس بود فاطمه برگریه های او

بربوسه نبی به تن ودست وپای او

پروانه های سوخته دور شمع او

جبریل می شوند همه از دعای او

صدها مسیح دم همه بیمار اوشدند

حلقه زدندبردر دارالشفای او

ثابت شودبه خلق ازل تاابد که نیست

خاکی شبیه تربت کرببلای او

ماکه بهشت راهمگی لمس کرده ایم

هرشب میان گریه ودر روضه های او

وقتی که ذره پروری اصل صفات اوست

پس سینه زن شدن یکی ازمعجزات اوست

برسینه غیرنام توراحک نمی کنیم

ازبین سینه عشق تورا دک نمی کنیم

هرکس که درمقابل توصف کشیده است

مابه حرامزادگی اش شک نمی کنیم

خودرا به پیش هیچ کسی جزخودشما

آقابه جان فاطمه کوچک نمی کنیم

ماسیب سرخ سینه خودراحسین جان

بامعصیت به عشق شما لک نمی کنیم

لطف توبود بردل مسکین پناه داد

مارارقیه ات سراین سفره راه داد

آن دختری که فاطمه کاروان شده

آنکه سه سال داشت ولی قدکمان شده

ازآنزمان که رأس تورا روی نیزه دید

مانند عمه جان خودش روضه خوان شده

جان دادودرعوض زلبت بوسه ای گرفت

ازآن لبی که بوسه گه خیزران شده

طفل سه ساله ای که پراز خار شدتنش

ازبس دویده اند پی اش نیمه جان شده

درمجلس یزیدکه حرف از کنیزشد

زهرای کاروان تو سخت امتحان شده

امشب توآمدی وبه مااشک می دهند

ماتشنه ایم وباده از آن مشک می دهند

 
 
شنبه 9 اردیبهشت 1396  7:37 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسین (ع)

ای امتداد سوره ی کوثر خوش آمدی

ای روشنای قلب پیمبر خوش آمدی

آییینه دار حضرت حیدر خوش امدی

کوری چشم دشمن ابتر خو ش آمدی

 

از مقدم تو فاطمه مادر خطاب شد

لفظ ابوالحسن لقب*بوتراب شد

 

خیلی بلند  قرائت قران مکن پسر

در بین کوچه راه بندان مکن پسر

مجنون شهرا تو پریشان مکن پسر

لیلاترین ، غمزه به آسمان مکن پسر

 

امشب دوباره راهی بیت و الحسن شذم

مست جمالت هستم و خالی ز (من) شدم

 

پهن است ابتدای کوچه بساط گدائیم

با تو به سر شده است غم ِ بی نوائیم

از برکت دعای شما من خدائیم

با لطف توست اگر کربلائیم

 

گیریم مرد شامی آمده اینجا  نگاه کن

دست مرا بگیر مرا سر به راه کن

 

ما خانوادتاٌ  همگی نوکر شما

تو خانوادتاٌ ، مسیحا ، گره گشا

من با قبیله ام ، گدایان مجتبی

تو با عشیره ات ، عزیزان قلب ما

 

یا ایها الکریم بده روزی مرا

هرگز ندیده ایم که تو رد کنی گدا

 

یک روز می رسد حرمت را بنا کنیم

با طرح و نقشه های حریم رضا کنیم

صحنت زمرد و گنبد طلا کنیم

بعدش نشسته در حریم شما و صفا کنیم

 

در وصف و شرح حال تو این کامل است و بس

شاگرد مکتب تو ابوفاضل است و بست

 

مرد جمل دلاوریت حیرت آورست

تکبیرهای حیدریت حیدر آورست

رزم آوری و برتریت حیرت آور است

با یک سپاه برابریت حیرت آورست

 

ختم به خیر قائله فرما اراده کن

آن فتنه را بگیر و زاشتر پیاده کن

 

روشن کن و بگو خواص را نفاق چیست ؟

 آقا بگو که بین گذر اتفاق چیست ؟

آتش کشیدن دل یاس های باغ چیست ؟

آقا بگو که درد کدام است و داغ چیست  ؟

 

ای کوه صبر ، حضرت سردار بی سپاه

من آه می کشم زغمت  .....  آه پشت آه

یاسر مسافر

 
 
شنبه 9 اردیبهشت 1396  7:37 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسین (ع)

باز هم شب شده بر خواسته ام «لَم» دادم

این جوابی است که بر نفس، دمادم دادم

 

علّتش صنعت شعری است اگر پاسخ را

بر تن لفظ دگر کردم و مبهم دادم

 

در حرارت کده ی عیسوی ات پخته شدم

از دم دم به دم تو چه قدَر دم دادم!

 

دِرهم دَرهم تو فقر مرا زائل کرد

بعد آن تکیه به دخل پر حاتم دادم

 

در کرم خانه ی تو هر که بیاید شاه است

این خبر را به همه عالم و آدم دادم

 

مرده ای بیش نبودم که به هوش آمده ام

مثل فطرس ز شراب تو به جوش آمده ام

 

مهربانی تو را در همه جا جار زدم

پا به جای قدم میثم تمّار زدم

 

قاب تصویر تو که نورٌ علی نور بُوَد

گوشه ی خانه ی دل بر روی دیوار زدم

 

فصل حج آمده و دور تو ای کعبه ی دل

چند دوری مَثَل گردش پرگار زدم

 

وحی آمد که تو مصداق «انا الحق» هستی

این چنین شد که سرم را به روی دار زدم

 

تا بدانند همه یوسف زهرا آمد

نرخ بالای تو را سر در بازار زدم

 

یوسفی آمده و باز ترنج آوردند

در خرابات وجود همه گنج آوردند

 

فاطمه مثل صدف، گوهر نایاب تویی

آفتاب و فلک و انجم و مهتاب تویی

 

آن که مشغول عبادت شده همچون زهرا

نیمه ی شب روی سجّاده ی محراب تویی

 

در بزرگی و مقامات تو این بس، پسر

شیر بدر و احد و  خیبر و احزاب تویی

 

نخل شعرم چه قدَر واژه ی تازه دارد

سوره ی فجر تویی و اولوالباب تویی

 

به تو سوگند شعار همه ی ما این است

ما همه نوکر این خانه و ارباب تویی

 

«فاش می گویم و از گفته ی خود دل شادم»

از همان روز ازل اهل حسین آبادم

 

موج ظاهر شد و کشتی نجات آوردند

«اندر این ظلمت شب آب حیات آوردند»

 

«چه مبارک سحری هست و چه فرخنده شبی»

که برای همگان برگ برات آوردند

 

حافظ از گفتن اوصاف تو مستأصل شد

علّت این بود اگر شاخه نبات آوردند

 

این چه سرّی است که در وزن کلامت وزن

فاعلاتن فعلاتن فعلات آوردند

 

تا که پیغمبر ما کام تو را بردارد

از  دل کرب و بلا آب فرات آوردند

 

از همان کودکی ات کرب و بلایی شده ای

خون بهای تو خدا شد که خدایی شده ای

 

فطرس سینه ی ما میل پریدن دارد

بس که شش گوشه ی زیبای تو دیدن دارد

 

عطر سیب حرمت جلوه دو چندان کرده

آن چنان که به سرش شوق وزیدن دارد

 

خاک کوی تو دوای همه ی محنت هاست

تربت کرب و بلای تو چشیدن دارد

 

شیر هر روز تو بر عهده ی پیغمبر بود

سر انگشت مبارک چه مکیدن دارد

 

بوسه از روی لبت کار شب و روزش بود

بوسه از غنچه ی لب های تو چیدن دارد

 

شهد شیرین شکر از لب تو می ریزد

به گمانم که جگر از لب تو می ریزد

 
 
شنبه 9 اردیبهشت 1396  7:37 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسین (ع)

امام حسین(ع)-ولادت

 

 

 

گله و گریه ام از مصرع آهی طی شد

 

شب باران زده با نور نگاهی طی شد

 

بین موی تو گرفتار شده دست و دلم

 

روز من در گذر از راه سیاهی طی شد

 

دائم الخمر شراب لب تو بودم کاش

 

عمر، در حسرت انجام گناهی طی شد

 

نمک چشم مرا زخم زبان می فهمد

 

طول درمان دلم با دو سه ماهی طی شد

 

کاش در شیشه ی ما گرمی آتش باشد

 

"عاشقی شیوه ی رندان بلا کش باشد"

 

عاشقی جز گذر از عقل ندارد راهی

 

عقل در مذهب من نیست بجز گمراهی

 

رود اشکم همه ی دار و ندارم را شست

 

نیست در سینه ی من بار بقدر آهی

 

یاد تو دست گرفت از نفس افتاده

 

نیست در راه جنون بهتر از این همراهی

 

دست این نامه اگر بر پر فطرس نرسید

 

مطمئنم که تو از حال دلم آگاهی

 

منتت بود از آغاز تولد به سرم

 

"من  که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم" 

 

نفست داد به این آینه حیرانی را

 

غمت آورد به این بادیه ویرانی را  

بست پشت در فردوس الهی آدم

 

به ضریح کرمت توبه ی بارانی را

 

حاتم آن وقت که در روضه ات آمد فهمید

 

بر سر سفره ی تو معنی مهمانی را

 

ما که از قافلۀ مست ترین ها هستیم

 

از تو داریم همه مهر مسلمانی را

 

خاک تو مهر مسلمانی ما شد آقا

 

سفرۀ درد دلم پیش تو وا شد آقا

 

پنجمین راه رسیدن به خدا یعنی تو

 

پنجمین کشتی دریای بلا یعنی تو

 

عابر کوچۀ حیرانی تو یعنی ما

 

نور شب های پریشانی ما یعنی تو

 

با تو زنجیر توسل به خدا کامل شد

 

آخرین حلقۀ اصحاب کسا یعنی تو

 

همه در آینه ها روی تو را می بینند

 

کاظمین و نجف و کرب و بلا یعنی تو

 

من به مستیِ میِ علقمه کردم عادت

 

"ساقیا آمدن عید مبارک بادت"

 
 
شنبه 9 اردیبهشت 1396  7:39 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسین (ع)

امام حسین(ع)-مدح 

 

 

 

اگر چه بال و پر ناتوانمان دادند

 

ولی برای پریدن زمانمان دادند

 

خبر دهید دوباره به بال فطرس ها

 

مجال پر زدن آسمانمان دادند

 

به احترام ملائك امانت حق را

 

به دست فاطمه ی مهربانمان دادند

 

بدون واسطه امشب كنار سجاده

 

تمام حُسن خدا را نشانمان دادند

 

قسم به بوسه ی لب های سبز پیغمبر

 

برای بردن نامت زبانمان دادند

 

امام سوم دنیا، امام عاشورا

 

اگر تویی هدف عشق، خوش به حال خدا

 

برای آن كه بیابیم ما خدایت را

 

گرفته ایم نشانی ردَپایت را

 

برای آن كه به سمت خدایشان ببری

 

گرفته اند ملائك نخ عبایت را

 

و جبرئیل دلش تنگ می شد ای آقا

 

نمی شنید اگر یك شبی صدایت را

 

فرشتگان مقرب هنوز حیرانند

 

تو را به سجده درآیند یا خدایت را

 

زمین به دور خودش چرخ می زند تا كه

 

نشان دهد به سماوات كربلایت را

 

امام سوم دنیا، امام عاشورا

 

اگر تویی هدف عشق، خوش به حال خدا

 

به بوم عشق به مژگان تر كشید تو را

 

به وقت نافله های سحر كشید تو را

 

نه از برای زمین ها و آسمان ها بود

 

فقط برای خودش بود اگر كشید تورا

 

تو را مشاهده كرد و اسیر رویت شد

 

كه از جمال خودش خوب تر كشید تورا

 

تو مثل جام پر از عشق و عاشقی بودی

 

كه زینب آمد و یكباره سر كشید تورا

 

برای آن كه نشان زمینیان بدهد

 

سوار نی شدی و در سفر كشید تورا

 

امام سوم دنیا، امام عاشورا

 

اگر تویی هدف عشق، خوش به حال خدا

 

تو آسمان بلندی و ما كبوتر ها

 

نمی رسند به بالای بامتان پرها

 

بدون بردن نام تو بی نتیجه بود

 

توسَل سر سجاده ی پیمبرها

 

شریعت از سخن تو حیات می گیرد

 

تویی كه جاذبه بخشیده ای به منبرها

 

تو جای خود كه قیامت كسی نمی داند

 

كجاست حدِّ نصاب مقام قنبرها

 

تو مثل كعبه‌ی سیّار آسمان بودی

 

كه در طواف تو بودند جمله ی سرها

 

امام سوم دنیا، امام عاشورا

 

اگر تویی هدف عشق، خوش به حال خدا

 

تو بی كران، تو بلندی، تو آسمان، تو صعود

 

تو آفتاب، تو دریا، تو آب هستی و رود

 

حكایت من و چشمم حكایت عبد است

 

حكایت تو و چشمت حكایت معبود

 

و قبل از آن كه شود جبرئیل حاجی عشق

 

كبوتر حرمت بود و كربلایی بود

 

یكی ز گریه كنان مُحرمت موسی

 

یكی ز مرثیه خوانان ماتمت داود

 

به نیت همه‌ی خانواده پیغمبر

 

«حسین منی انا من حسین» می فرمود

 

امام سوم دنیا، امام عاشورا

 

اگر تویی هدف عشق، خوش به حال خدا

 

رسیده است زمان غروب عاشورا

 

چه می كشد ز وداع تو زینب كبری

 

تو روی شانه‌ی جبرئیل منزلت داری

 

به زیر این همه نیزه چه می كنی آقا؟

 

میان این همه نیزه كه رو به پایین اند

 

صدای زینب كبراست، می رود بالا

 

حسین توست بله، باورش اگر سخت است

 

مُرمّل بدماء و مُقطّعُ الأعضا

 

كنار چشم ملائك به سمت تو خم شد

 

گذاشت روی گلوی بریده لب ها را

 

امام سوم دنیا، امام عاشورا

اگر تویی هدف عشق خوش به حال خدا

 
 
شنبه 9 اردیبهشت 1396  7:39 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسین (ع)

 

امام حسین(ع)-مدح و ولادت

 

 

 

روز ازل که قسمت ما را نوشته اند

 

ما را به نام حضرت دریا نوشته اند

 

کار جنون ما به تماشا کشیده است

 

ما را غبار محمل لیلا نوشته اند

 

بر روی بال های تمام فرشتگان

 

از سرگذشت عاشقی ما نوشته اند

 

یوسف کجاست تا سر خود را فدا کنیم

 

ما را ز دودمان زلیخا نوشته اند

 

گیرم نوشته اند که ما هم کسی شویم

 

تنها به خاطر دل زهرا نوشته اند

 

روز ازل مقابل اسمی که تا ابد

 

یک یا حسین گفته مسیحا نوشته اند

 

هم چون تو را نه این که دو عالم ندیده است

 

مثـل تو را به خاک خدا هم ندیده اسـت

 

آن جلوه ای که نور تو را آفریده است

 

در پیش خویش قبله نما آفریده است

 

حتی تمام بود و نبودی که هست و نیست

 

محض گل جمال شما آفریده است

 

یک کعبه را برای خودش خلق کرده است

 

شش گوشه را به خاطر ما آفریده است

 

تا قبله را برای همیشه نشان دهد

 

در خاک خویش کرببلا آفریده است

 

جبریل زیر پای تو فهمیده است غیب

 

این بال را برای کجا آفریده است

 

مردم خدا شنیده ولیکن ندیده اند

 

ما دیده ایم آن چه که مردم شنیده اند

 

 

تو انتهای جاده قالوا بلی شدی

 

زهرا شدی علی شدی و مصطفی شدی

 

روزی که هر فرشته بر آدم به سجده رفت

 

ای سر ناگشودۀ حق بر ملا شدی

 

در سایه سار جلوه ات عباس قد کشید

 

یعنی چقدر بی حد و بی انتها شدی

 

ما قسمت همیم خدا خواست این چنین

 

ما بر تو مبتلا تو به ما مبتلا شدی

 

ما قسمت همیم که با عمر روزگار

 

ما دردمند عشق و تو دارالشفا شدی

 

دیدی که بی کسیم و نداریم دل خوشی

 

همسایۀ قدیمی این چشم ها شدی

 

چون فطرسیم گر چه به زنجیر می شویم

 

شکر خدا به پای شما پیر می شویم 

روز الست، روز ازل، لحظه های عشق

 

روزی که آفریده شد همه عالم برای عشق

 

روزی که آفرینش گیتی تمام شد

 

آغاز شد به دست خدا ماجرای عشق

 

بودیم گر چه در دل سر گشتگان ولی

 

کم کم شدیم بین همه آشنای عشق

 

چشمی میان آن همه ما را سوا نمود

 

دل را ربود و داد دلی مبتلای عشق

 

دستی به روی شانۀ مان خورد و ناگهان

 

ما را صدا نمود کسی با صدای عشق

 

روز الست لحظه ی آغاز عاشقی

 

ما را خدا نمود اسیر خدای عشق

 

عکس خدا نشسته بر آیینه هایمان

 

روز ازل حسینیه شد سینه هایمان

 

هستی بهانه بود كه سِرّی بیان شود

 

مستی بهانه بود كه ساقی عیان شود

 

خلقت ادامه یافت و رازی گشوده شد

 

تا معنی وجود زمین و زمان شود

 

با دست غیب برق ظهورت نوشت عشق

 

وقتش رسیده نوبت دیوانگان شود

 

قلب مدینه می طپد از خاك پای تو

 

جارو كش همیشه ی این آستان شود

 

حتی بهشت با سر مژگان رسیده است

 

تا قبله گاهِ وسعت هفت آسمان شود

 

تو حیدری، تو فاطمه ای، تو پیمبری

 

سوگند بر خدا كه خداییش محشری!

 

بی تو هزار گوشه ی دنیا صفا نداشت

 

اصلاً خدا بدون تو این جلوه را نداشت

 

گیرم هزار کعبه خدا خلق می نمود

 

چنگی به دل نمی زد اگر کربلا نداشت

 

حتی ز معجزات مسیحا خبر نبود

 

مشتی اگر ز خاک قدوم شما نداشت

 

بی تو هوای خانه ی زهرا گرفته بود

 

این قدر جلوه جاذبه ی مرتضا نداشت

 

شکر خدا که خانۀ تان هست روی خاک

 

ور نه زمینِ تیره که دارالشفا نداشت

 

مجموعه ی خصائل بی انتها شدی

 

یك جا تمام سلسله ی انبیا شدی

 

گیرم بهار نیست دمی جان فزا که هست

 

گیرم بهشت نیست غبار شما که هست

 

بر خشت خشت كعبه نوشتند با طلا

 

گیرم كه قبله نیست ولی كربلا كه هست

 

در ازدحام خیل گدا جا اگر کم است

 

تشریف آورید دو چشمان ما که هست

 

جایی اگر نبود خدا را صدا کنید

 

باب الجواد و سایه ی ایوان طلا که هست

 

کوتاست سقف عالم اگر وقت پر زدن

 

غم نیست روی گنبد و گلدسته ها که هست

 

خوش گفته اند قطره که دریا نمی شود

 

هر یوسفی که یوسف زهرا نمی شود

 

تو آمدی قیامت کبری رقم زدی

 

بر تارُک همیشه ی عالم علم زدی

 

می خوستی كه رَشك بَرَند دیگران به من

 

زلف مرا گره به نسیم حرم زدی

 

حس می کنم میان دلم بوی سیب را

 

از آن زمان که در حرمِ دل قدم زدی

 

می خواستی که شعله بگیریم بی امان

 

آتش به جان هر غزل محتشم زدی

 

با شیر، طعم روضه تان را چشیده ام

 

وقتی سری به چشم ترِ مادرم زدی

 

مجنون کوچه های غمم دست من بگیر

 

دل تنگ دیدن حرمم دست من بگیر

 

تو تشنه و دریغ ز یک جرعه آب، آه

 

تو تشنه و تمامی صحرا سراب، آه

 

در زیر نیزه های شکسته نهان شدی

 

با زخم های تازه تر و بی حساب، آه

 

یک سو صدای العطش آرام می رسید

 

یک سو صدای هلهله ها در شتاب، آه

 

یک سو صدای ضجه ی زینب بلند بود

 

یک سو صدای مادرت اما کباب، آه

 

یک سو علم به خاک و علمدار غرق خون

 

یک سو به روی نیزه عزیز رباب، آه

 

كم كم نگاه بر بدنت سخت می شود

 

كم كم نفس زدنت سخت می شود

 
 
شنبه 9 اردیبهشت 1396  7:59 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسین (ع)

امام حسین(ع)-ولادت

 

 

 

امشب دوباره عشق را تحکیم کردند

 

با دست حق نقشی دگر ترسیم کردند

 

یک دسته گل دادند بر زهرا و حیدر

 

از فاطمه وز مرتضی تکریم کردند

 

دُردانه های آفرینش شوق خود را

 

با فرشیان و عرشیان تقسیم کردند

 

این است آن انسان که در عرش الهی

 

خیل ملائک پیش او تعظیم کردند

 

می خواستم پرسم که میلاد چه نوری است

 

کامشب به آل مصطفی تقدیم کردند

 

دیدم جهان پُراز فروغ زیب و زین است

 

هستی پُر از عطر دل انگیز حسین است

 

آن شب ملائک ز آسمان ها نور دیدند

 

از آسمان ها تا مدینه پر کشیدند

 

سجادۀ شکر و دعا را پهن کردند

 

وقتی طنینِ بال فطرس را شنیدند

 

با عرض تبریک و درود حق تعالی

 

در محضر پیغمبر اکرم رسیدند

 

اذن ورود خانۀ حیدر گرفتند

 

در دست زهرا گوشوار عرش دیدند

 

وارستگان عشق در میلاد آن گل

 

وقتی که از جام وصالش می چشیدند

 

دیدم جهان پُر از فروغ زیب و زین است

 

هستی پُر از عطر دل انگیز حسین است 

 

تنها نه مه محو نگاه روشنش بود

 

خورشید هم یک خوشه چین از خرمنش بود

 

آفاق پُر شد از شمیم لاله، آن گاه

 

هستی بهشت عشق از عطر تنش بود

 

این باغبان عشق و ایثار و شهادت

 

یک بوستان لاله به روی دامنش بود

 

بر صد هزاران تاج گل هم برتری داشت

 

دستی که هم چون طوق گل برگردنش بود

 

وقتی که همراه نسیم صبحگاهی

 

روح الامین غرق نوازش کردنش بود

 

دیدم جهان پُر از فروغ زیب و زین است

 

هستی پُر از عطر دل انگیز حسین است

 

امشب خدا در عرش او را میهمان کرد

 

از او پذیرائی میان آسمان کرد

 

او را نشانِ شب نشینان فلک داد

 

خاصان درگه را دوباره شادمان کرد

 

در مصحف نورانی خود تا به محشر

 

نام همیشه سبز او را جاودان کرد

 

گل های دیگر گر به رنگ یاس بودند

 

در لاله زار عشق او را ارغوان کرد

 

با خلقت نور حسین آل طاها

 

امشب که عشق و معرفت را ترجمان کرد

 

دیدم جهان پُر از فروغ زیب وزین است

 

هستی پُراز عطر دل انگیز حسین است

 

امشب شب اعجاز صورت آفرین است

 

فصل شکوفائی ایمان و یقین است

 

ای دل شب نورست وین نور هدایت

 

بر رهروان حق امام راستین است

 

با این همه قدر و جلال او عجب نیست

 

گهواره جنبانش اگر روح الامین است

 

منزلگه و قدر و مقامش آسمانی ست

 

یک چند روزی گر چه مهمان زمین است

 

امشب که  از نور ولایت روشنم من

 

امشب که با یادش دلم خلوت نشین است

 

دیدم جهان پُر از فروغ زیب و زین است

 

هستی پُر از عطر دل انگیز حسین است

 

ای تشنگان عشق او آب حیات است

 

سر منشأ خیر تمام کائنات است

 

گر در مسیر نهی از منکر قدم زد

 

احیاگر امر به معروف و زکات است

 

تسنیم و زمزم تشتۀ لعل لب اوست

 

کی تشنۀ یک جرعه از آب فرات است

 

می گفت پیغمبر «وفائی» کاین حسینش

 

نور هدایت هست و کشتی نجات است

 

گر چه شب میلاد او گفتم ز مدحش

 

گر چه ز قدر و جاه او ادراک مات است

 

دیدم جهان پُر از فروغ زیب و زین است

 

هستی پُر از عطر دل انگیز حسین است

 
 
شنبه 9 اردیبهشت 1396  7:59 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسین (ع)

امام حسین(ع)-ولادت

 

 

 

جهان گردیده دریای كرامت

 

شب جشن است یا صبح قیامت

 

تو گویی ملك نامحدود هستی

 

چراغانی ست از نور امامت 

 

ملك، جن، آدمی بستند امشب

 

سراسر بر نماز شكر قامت

 

بهشت وحی، آبادِ حسین است 

 

مبارك باد، میلاد حسین است

 

عروج کل هستی تا حسین است

 

محمد گرم شادی با حسین است

 

تمام آرزوهای محمد

 

تمام هستی زهرا حسین است

 

نماز شكر خلقت، شادمانی

 

دعای آفرینش، یا حسین است

 

محمد در بغل آیینه دارد

 

علی قرآن به روی سینه دارد

 

سلام الله بر قدر و جلالش

 

خدا را چشم بر ماه جمالش

 

پر جبریل می‌سوزد به برقی

 

كند گر قصد معراج كمالش

 

زمان تا حشر با مهرش هم آغوش

 

قیامت هم بود صبح وصالش

 

لبش سرچشمۀ نوش محمد

 

عروجش بر سر دوش محمد 

 

لبش با دوست در راز و نیاز است

 

ولای او قبولی نماز است

 

میان انبیا تا صبح محشر

 

محمد زین ولادت سر فراز است

 

ز كوی او همه درهای رحمت

 

به روی انس و جان پیوسته باز است

 

قیامت، در قیامت بندۀ اوست

 

شفاعت لاله زار خندۀ اوست  

به شعبان المعظّم ماه دادند

 

بشر را رهبری آگاه دادند

 

به جسم آفرینش جان تازه

 

به چشم دل چراغ راه دادند

 

به ثارالله، ثارالله دیگر

 

به وجه‌الله، وجه‌الله دادند

 

محمد نقش لبخندت مبارك

 

علی میلاد فرزندت مبارك

 

دل عالم گرفتار حسین است

 

محمد محو دیدار حسین است

 

به بازار محبت صحنه صحنه

 

دوصد یوسف خریدار حسین است

 

خدا با دست قدرت تا قیامت

 

علم گیرو علمدار حسین است

 

دو عالم سایه‌ای از پرچم اوست

 

محرّم نه، زمان ماه غم اوست

 

تو خون در جسم توحید آفریدی

 

تو بانگ ارجعی از حق شنیدی

 

تو قرآن را ز نوك نیزه خواندی

 

تو مقتل را به مهد ناز دیدی

 

تو عزّت را، شرف را، روح دادی

 

تو ذلّت را سر از پیكر بریدی

 

تو وقتی بر شهادت خنده كردی

 

تمام انبیا را زنده كردی

 

شهادت بوسه زد بر پیكر تو

 

ولادت یافت خون از حنجر تو

 

چهل منزل به دنبال خدا رفت

 

به نوك نیزة دشمن سر تو

 

به حلق تشنه‌ات، قرآن هماره

 

خورد آب حیات از ساغر تو

 

شهادت می‌دهم نزد خدایت

 

تو خون دادی، خدا شد خونبهایت

 

تو خود احیا گر اسلام نابی

 

درون تیرگی‌ها آفتابی

 

تو در رگ‌های قرآن خون پاكی

 

تو بر گلزار سبز وحی آبی

 

تو در هر فصل ایمان را بهاری

 

تو در هر نسل روح انقلابی

 

تو با هر زخم فریاد خدایی

 

تو روی نیزه هم یاد خدایی

 

شهادت خطّ سرخ خامۀ ماست

 

خط تو، مشی تو، برنامۀ ماست

 

پس از هیهات منّا الذّلة تو

 

كفن پیراهن و خون جامۀ ماست

 

هزار و نهصد و پنجاه زخمت

 

به موج خون زیارتنامۀ ماست

 

تو حجّی، تو صلاتی، تو زكاتی

 

تو اسلام محمد را حیاتی

 

خوشا آنانكه در خون پا فشردند

 

به عشقت از دل و جان سر سپردند

 

به دین زندۀ ما مرده آن است

 

كه گوید كشتگان عشق مردند

 

همیشه میوه‌های نخل میثم

 

ز خون عاشقانت آب خوردند

 

ویَبقی وجه ربّك دولت تو است

 

تمام آفرینش ملت تو است

 
 
شنبه 9 اردیبهشت 1396  7:59 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها