0

اشعار ولادت امام حسین (ع)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسین (ع)


هر کسی رو به تو آورد جهان آرا شد
مورد مرحمت انسیة الحورا شد
کودکی بودم و با اسم تو مأنوس شدم
پایِ عشقت به سُویدایٍ دل من وا شد
هر که نوکر به کسی گشت همان نوکر ماند
هر کسی نوکر دربار تو شد آقا شد
در زدم بر در هر خانه دری باز نشد
جز درِ خانه ی تو ٬ در نزده در وا شد
ریزه خواران سر سفره ی تو شاهانند
آرزومند گدایی درت موسی شد
پسر مریم اگر جان بدهد بی جان را
هر دمی از نفست باز دم عیسی شد
تو نگاهم نکنی در بَرِ مردم هیچم
نگهت عزت دنیای من و عقبی شد
عاشقی را که تو تأیید کنی مَحرم توست
همچو سلمان که به دربار شما منی شد
سینه زن های تو در رتبه همه سلطانند
این مقامیست که با دست علی امضا شد
گریه کردن به شما روزی هر چشمی نیست
این متاعیست که در عالم زَر اهدا شد
روزیِ اشک مرا در غم خود افزون کن
همچنان قطره که از لطف شما دریا شد
هیچکس از لب خشکیده ی تو نَه نشنید
نظر لطف شما شامل نوکر ها شد
 

 
 
یک شنبه 10 اردیبهشت 1396  3:43 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسین (ع)

عاشقی دردیه دوا نداره
دوای عاشقی نگاه یاره
از اون شبی که خوابت را دیدم
تب دل من روی هزاره
حبیبی یا حسین 
به لاله ها سرخی رنگ ناب تو
پیاله ها پر شده از شراب تو
نفس نفس ها حسینه
عشق زهرا حسینه
دین و دنیا حسینه
پیاله ها شراب تو
سر و شور شرر آفرین تو
پر می کشم از ضمیر دل و
قدم های مه جبین به جمالش آفرین
طراوت گل های یاسی
عاطفه و عشق و احساسی
شافع هست خلق الناسی
تو امام روح عباسی
طلوع خورشید از یک برق سیمای تو
می چکد عسل شیرینی از لب های تو
افق پروازم شده امشب اوج مستی
می خورم امشب به هر در و دیوار از فرط مستی
رد پای عشقت امشب مونده روی قلب دریا
در رحمت لعل لب هات بوسه گاه گرم مولا
یا حبیبی یا حبیبی یا حبیبی یا حبیبی یا حسین 
زندگی بی تو برام عذابه
دریاها بی تو عین سرابه
کسی حرفهام را به دل نگیره
به خدا امشب حالم خرابه
عاشقی دردیه دوا نداره
دوای عاشقی نگاه یاره
از اون شبی که خوابت را دیدم
تب دل من روی هزاره
حبیبی یا حسین 
عاشقی دردیه دوا نداره
دوای عاشقی نگاه یاره
از اون شبی که خوابت را دیدم
تب دل من روی هزاره
زندگی بی تو برام عذابه
دریاها بی تو عین سرابه
کسی حرفهام را به دل نگیره
به خدا امشب حالم خرابه
عاشقی دردیه دوا نداره
دوای عاشقی نگاه یاره
شاعر:محمود کریمی

 
 
یک شنبه 10 اردیبهشت 1396  3:43 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسین (ع)

روز الست ، روز ازل ، لحظه های عشق
روزی که آفریده شد عالم برای عشق
روزی که آفرینش گیتی تمام شد
آغاز شد به دست خدا ماجرای عشق
بودیم گرچه در دل سر گشتگان ولی
کم کم شدیم بین همه آشنای عشق
چشمی میان آن همه ما را سوا نمود
دل را ربود و داد دلی مبتلای عشق
دستی به روی شانه مان خورد و ناگهان
ما را صدا نمود کسی با صدای عشق
روز الست لحظه ی آغاز عاشقی
ما را خدا نمود اسیر خدای عشق
عکس خدا نشسته بر آیینه هایمان
روز ازل حسینیه شد سینه هایمان
هستی بهانه بود که سِرّی بیان شود
مستی بهانه بود که ساقی عیان شود
خلقت ادامه یافت و رازی گشوده شد
تا معنی وجود زمین و زمان شود
با دست غیب وق ظهورت نوشت عشق
وقتش رسیده نوبت دیوانگان شود
قلب مدینه میطپد از خاک پای تو
جاروکش همیشه ی این آستان شود
حتی بهشت با سر مژگان رسیده است
تا قبله گاهِ وسعت هفت آسمان شود
تو حیدری ، تو فاطمه ای ، تو پیمبری
سوگند بر خدا که خداییش محشری
بی تو هزار گوشه ی دنیا صفا نداشت
اصلاً خدا بدون تو این جلوه را نداشت
گیرم هزار کعبه خدا خلق می نمود
چنگی به دل نمیزد اگر کربلا نداشت
حتی ز معجزات مسیحا خبر نبود
مشتی اگر ز خاک قدوم شما نداشت
به تو هوای خانه ی زهرا گرفته بود
اینقدر جلوه جاذبه ی مرتضا نداشت
شکر خدا که خانه تان هست روی خاک
ور نه زمین ِتیره که دارالشفا نداشت
مجموعه ی خصائل بی انتها شدی
یک جا تمام سلسله ی انبیا شدی
گیرم بهار نیست دمی جان فزا که هست
گیرم بهشت نیست غبار شما که هست
بر خشت خشت کعبه نوشتند با طلا
گیرم که قبله نیست ولی کربلا که هست
در ازدحام خیل گدا جا اگر کم است
تشریف آورید دو چشمان ما که هست
جایی اگر نبود خدا را صدا کنید
باب الجواد و سایه ی ایوان طلا که هست
کوتاه است سقف عالم اگر وقت پر زدن
غم نیست روی گنبد و گلدسته ها که هست
خوش گفته اند قطره که دریا نمی شود
هر یوسفی که یوسف زهرا نمی شود
تو آمدی و قیامت کبری رقم زدی
بر تارُک همیشه ی عالم علم زدی
میخواستی که رَشک بَرَند دیگران به من
زلف مرا گره به نسیم حرم زدی
حس می کنم میان دلم بوی سیب را
از آن زمان که در حرم دل قدم زدی
می خواستی که شعله بگیریم بی امان
آتش به جان هر غزل محتشم زدی
با شیر ، طعم روضه تان را چشیده ام
وقتی سری به چشم ترِ مادرم زدی
مجنون کچه های غمم دست من بگیر
دل تنگ دیدن حرمم دست من بگیر
تو تشنه و دریغ ز یک جرعه آب، آه
تو تشنه و تمامی صحرا سراب، آه
در زیر نیزه های شکسته نهان شدی
با زخم های تازه تر و بی حساب، آه
یک سوی صدای العطش آرام میرسید
یک سو صدای هلهله ها در شتاب، آه
یک سو صدای ضجه ی زینب بلند بود
یک سو صدای مادرت اما کباب، آه
یک سو علم به خاک و علمدار غرق خون
یک سو به روی نیزه عزیز رباب، آه
کم کم نگاه بر بدنت سخت میشود
کم کم نفس زدنت سخت میشود
شاعر:محسن عرب خالقی

 
 
یک شنبه 10 اردیبهشت 1396  3:44 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسین (ع)

خوش به حال دل من مثل تو آقا دارد
بر سرش سایه ی آرامش طوبا دارد
با شما آبرویی قدر دو دنیا دارد
پای این عشق اگر جان بدهم جا دارد
آدم تو شده ام با تو سر افراز شدم
یعنی از موهبت داغ تو آغاز شدم
چه کسی گفت پریشان نشدن خوب تر است
مدیون لب جانان نشدن خوب تر است
دم به دم گریه ی باران نشدن خوب تر است
ظرف یک ثانیه توفان نشدن خوب تر است
هر کسی گفته غم نام ترا نشنیده
حرفی از سلسله احکام ترا نشنیده
قبل از اینکه برسی اشک همه در آمد
یعنی از معجزه ات کوثر دیگر آمد
بر سر بال و پر سوخته ها پر آمد
شاه از در نرسید این همه نوکر آمد
دست بر سینه به فرمان نگاهت دارند
سر روی آینه ی تربت راهت دارند
ما که هستیم ،تو را قلب خدا میخواهد
خوب ها هیچ که هر بی سر و پا میخواهد
اشک حاجت که بهانه است تو را میخواهد
پشت در هم بروی باز گدا میخواهد
چشم پر شرم کرم خانه خرابش بکند
وای یکبار شده یار خطابش بکند
ای مناجات پر از عاطفه های عرفه
دست بالا ببر ای مرد خدای عرفه
تا که شرمنده شود جای به جای عرفه
از صدای سخن عشق دعای عرفه
خوشتر از صوت دل انگیز ترا نشنیدیم
یادگاری است که در هیچ کجا نشنیدیم
من اگر در حرم روضه نبارم چه کنم
دست من نیست که از فصل بهارم چه کنم
از ازل خدمت تو  شد سر و کارم چه کنم
تا محرم شب و روزم نشمارم چه کنم
همه اجداد من آواره ی آل تو شدند
یک به یک ایل و تبارم همه مال تو شدند
وسط روز دهم زمزمه ی باران بود
جنگ بین همه ی کفر و همه ایمان بود
کار تو منجی انسانیت انسان بود
کار تو کار نبوده ست که کارستان بود
نور حق از افق خاک تو در می آید
فقط از دست تو این معجزه بر می آید
داغ چشمان تو گلهای معطر داده
کربلا سوخت ولی از نفست بر داده
دست هایت به خدا اکبر و اصغر داده
به سر نیزه بی حوصله هم سر داده
سر به داری که شبیه تو شود آخر کیست
هیچ کس پیش تو محبوب تر از زینب نیست
سر به زیرند پس از بی سریت گردن ها
بعد عریانی تو وای به پیراهن ها
خاک بر حال و به فردا به همه بعدا ها
تف بر این زندگی مرده  به این آهن ها
بعد تو هیچ  نداریم علم را بفرست
منتقم صاحب آن تیغ دو دم را بفرست
شاعر:علیرضا لک

 
 
یک شنبه 10 اردیبهشت 1396  3:44 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسین (ع)

باز از عرش غزل های مرا آوردند
شیشه ناب عسلهای مرا آوردند
باز آغوش در آغوش دلم را بردند
طعم شیرین بغل های مرا آوردند
باز هم هیئتیان من و جشن ارباب
باز هم بچه محل های مرا آوردند
باز هم کرببلا ، عشق ، زیارت ، ارباب
باز هم خیر العمل ها ی مرا آوردند
آنطرف وسعت من عرش حسین است ولی
این طرف حداقل های مرا آوردند
وسعت روز مرا روز جزا می آرند
چون مرا از سفر کرببلا می آرند
ناز این آینه پنج تنت کشته مرا
ناز زهرا و علی و حسنت کشته مرا
از عقیق یمنت زیر زبانم بگذار
جلوه سرخ عقیق یمنت کشته مرا
سجده بر نیزه تو روح مرا بالا برد
بخدا شیوه عاشق شدنت کشته مرا
دلبری کرده مرا پیرهن سبز حسن
منتها سرخی این پیرهنت کشته مرا
تو همان اشک منی؛ می روی و می آیی
که همین رفتن و این آمدنت کشته مرا
تو همان کشته عشقی که جهان خرم از اوست
عاشقم بر همه عالم که جهان خرم از اوست
بین اسماء خدا اسم شما شیرین تر
با شما خواندن اسماء خدا شیرین تر
چهارده چشمه شیرین شفا هست ولی
بخدا دست شما هست شفا شیرین تر
آی حاجی به غم زمزم ما لب تر کن
که به والله بود زمزم ما شیرین تر
سعی در کعبه شش گوشه نمودم اما
نچشیدم به جز این سعی و صفا شیرین تر
مانده ام تا که در خانه تان پیر شوم
چون بود میوه این کرببلا شیرین تر
میوه کرببلا خون شهید است شهید
عشق یک عالمه مدیون شهید است شهید
تو که یک گوشه چشمت غم عالم را برد
نم اشکت گنه حضرت آدم را برد
از بهشت تو چه گوییم که از روز ازل
روضه ات را که خدا خواند؛ جهنم را برد
 شیشه عطر شما در دل آدم که شکست
عطر انفاس بهشتت دل آدم را برد
هر که از کرببلا رفت محرم را باخت
هر که در کرببلا ماند محرم را برد
زمزم کعبه پس از کرببلا شیرین شد
اشک ششماهه تو شوری زمزم را برد
کینه های عرب از بدر و حنین و احدت
ساربانی شد و انگشتر خاتم را برد
آه انگشتر تو دست جسارت افتاد
بعد از آن پیرهنت نیز به غارت افتاد
شاعر:رحمان نوازنی

 
 
یک شنبه 10 اردیبهشت 1396  3:45 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسین (ع)

باز برون آمده ماه از نقاب
بس كن و بیهوده متاب آفتاب
زهره زهرا قمر آورده باز
از همه شوریده تر آورده باز
آمده ماهی كه هزار آفتاب
پیش بلندای حضورش شد آب
عرش خدا زیور از او یافته ست
ساقی ما ساغر از او یافته ست
آنكه شد افلاك گرفتار او
خواجه لولاك گرفتار او
آنكه رخش شعله شد آفاق را
خاك نشین ساخته نه طاق را
دیده گشود آن گل نیلوفری
پیش رخش شمس و قمر مشتری
چشم خدا  محو تماشای او
سر و گرفتار بلندای او
ساقی میخانه ی دین آمده ست
عرش نشینی به زمین آمده ست
ساغر و پیمانه مهیا كند
یك دل دیوانه مهیا كند
تا كه صمیمانه به نامش كنیم
از سر اخلاص سلامش كنیم
فاطمه را نور دو عین آمده
پای بكوبید حسین آمده
بستر او دامن پیغمبر است
فاطمه از هر دو پریشان تر است
اشك خدا ریخته بر دامنش
شعله زد آن اشك به پیراهنش
دارد از آینده خبر می دهد
ر غم او مرثیه سر می دهد
طاقت زهرا به سر آند دگر
گفت كه جانم به فدایت پدر
بر دلم از گریه زدی نیشتر
آه نسوزانم از این بیشتر
حرف بزن ناله چرا می كنی
دامن صبر از چه رها می كنی
ناله چرا گریه چرا شاد یاش
شاد تر از عالم ایجاد باش
ای كه سرا پای تو نورانی است
دیده ات از بهر چه بارانی است
عاقبت آن گل سخن آغاز كرد
در غم او مرثیه ای ساز كرد
گفت ز بالا خبر آمد مرا
كرب و بلا در نظر آمد مرا
زین سبب از خویش برون گشته ام
راهی صحرای جنون گشته ام
رب و بلا بوی خطر می دهد
یاس در آن معركه سر می دهد
تیغ جدا می كند از تن سرش
كشته شود در بر او اكبرش
شمع وجودش شود آب ای دریغ
بر لب دریای سرای ای دریغ
آتش داغش شررم می زند
شعله به چشمان ترم می زند
دامن صحرا كفنش می شود
نیزه رها سوی تنش می شود
دامنش آغشته به خون می شود
عقل گرفتار جنون می شود
آتش مرثیه كه افروختند
حضرت زهرا و علی سوختند
آه عجب مجلسی آماده شد
اشك علی یور سجاده شد
پیكر زهرا تب ماتم گرفت
محفلشان رنگ محرم گرفت
طفل علی غنچه لب باز كرد
در بر مدر سخن آغاز كرد
گفت خوشم با غم فرداغی خویش
شادم از آینده زیبای خویش
تیغ بگو تا بپذیرد مرا
تنگ در آغوش بگیرد مرا
این منم اینگونه پذیرای او
تشنه بوسیدن لبهای او
جام لبش شعله ورم می كند
از همه دیوانه ترم می كند

 

تیغ بگو تا ننماید دریغ
وعده حق را كه نشاید درنگ
این همه تاخیر سزاوار نیست
دوری شمشیر سزاوار نیست
سینه گشودم كه بخواهی مرا
می كشد این چشم به راهی مرا
شاعر:ابراهیم ثنائی

 
 
یک شنبه 10 اردیبهشت 1396  3:45 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسین (ع)

هوای عشق به سر دارم و دلی شیدا
و چشمهای پر از شوق رو به خدا
هوای این دل مجنون چقدر طوفانیست
چقدر شور تلاطم گرفته چون دریا
از آسمان خدا بوی سیب می آید
که برده هوش تمام اهالی دنیا
زمین شهر مدینه چو عرش اعلاء شد
ز ازدحام ملائک به شادی آنها
نگاه خیره ی بالا به سمت خانه ی عشق
میان خانه دلی پر کشیده تا بالا
ببین دلی پدرانه تپید و شیدا شد
و مادرانه کسی گرم گفتن لالا
از آسمان خدا نور عشق تابیده
به روی دامن مادر حسین خوابیده
علی دوباره در آغوش خود قمر دارد
میان خانه ی خود دلبری دگر دارد
کرامت قدم نو رسیده باعث شد
که باز فطرس پر بسته بال و پر دارد
پیمبر از لب او شهد عشق می نوشد
نمی تواند از این جام چشم بر دارد
ز ازدحام گدایان مجال حرکت نیست
شنیده اند دوباره علی پسر دارد
برای سوره ی کوثر شکوه فجر آمد
فقط خدا ز دل فاطمه خبر دارد
کنار مهد حسین آمده حسن امشب
شبی که نخل امید دلش ثمر دارد
ز بوی سیب ، زمین ِخدا معطر شد
به آب،کشتی اربابمان شناور شد
پریده ایم به شوقی که آسمان باشی
و قطره ما و تو دریای بی کران باشی
مگر نگفته پیمبر حسین و مِنّی ، پس
تو باید اشهد ربانی اذان باشی
بعید نیست که اصلا حسین باشی و بعد
خدایگان دل بیقرارمان باشی
تو آفریده شدی این و آن گرفتارت
تو آفریده شدی عشق این و آن باشی
قسم به کعبه ی شش گوشه ای که تو داری
مدار شش جهتِ هفت آسمان باشی
تو سیدالشهدایی امام عاشورا
بعید نیست خداگونه جاودان باشی
امام کرب و بلایی و مثل مهتابی
خوشا به حال دل من که نعم الاربابی
تویی که جا به دلِ بی قرار ما داری
هزار عاشق و مجنون و مبتلا داری
تمام عرش خدا زیر پای تو چون که
 به روی دوش پیمبر همیشه جا داری
و باید این همه مجنون کنار تو باشد
چرا که حضرت عشقی و کربلا داری
تو خلق میکنی و جان تازه میبخشی
تو اختیار خدا گونه از خدا داری
فقط به عشق نگاه تو میزنم نفسی
تو اختیار نفسهای سینه را داری
زلا اشک دمت آب زندگانی شد
تویی که کشته ی اشکی و چشمه ها داری
قسم به عشق ز عشق تو دل خدایی شد
به یک اشاره ی چشم تو کربلایی شد
شاعر:مسعود اصلانی

 
 
یک شنبه 10 اردیبهشت 1396  3:46 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسین (ع)

پای قلم دوباره رسیده سر قرار
ای آسمان به دفتر شعرم غزل ببار
تندیس دلربائی و ای منتهای عشق
لطفی کن و به خانه ی چشمم قدم گذار
امشب برای بوسه به جای قدوم تو
قلب فرشته ها همه بی تاب و بیقرار
در پای گاهواره ی تو فطرس ملک
دل در دلش نبود و نگاهش به انتظار
بالی شکسته دارد و چشمان ملتمس
گشته دخیل روی تو ای یار گلعذار
آنقدر بال و پر روی قنداقه ات کشید
آخر شفا گرفت ز دستانت ای نگار
بنگر چگونه دور تو پرواز می کند
آری خدا به خلقت تو ناز می کند
در پیش ماه بس که زلال و منوری
شایسته تر به گفتن الله اکبری
در برق چشمهای شما هیبت علی است
پیوستگی بین دو ابروت حیدری
خیره شده به سمت شما چشم عرشیان
وقتی به خواب ناز در آغوش مادری
باید پدر عقیقه کند هرچه زودتر
از ترس چشم زخم و نظر بس که محشری
هر چند این قبیله همه نور واحدند
اما حسین فاطمه تو چیز دیگری
گاهی تو دلبری کنی و لحظه ای حسن
خورده به پای نام شما مهر دلبری
مادر همیشه همدم تنهائی تو بود
سرگرم در سرودن لالائی تو بود
هر دم در آستانه ی عشقت گدا شدم
از معصیت رها شدم و با خدا شدم
معجون شیر مادر و اشک عزایتان
بر جان من نشست و به تو مبتلا شدم
آندم که تربت تو به کامم گذاشتند
دلداده ی تو و غم کرب و بلا شدم
با واژه های (بر لب خشکیده ات سلام)
با ماجرای تشنگی ات آشنا شدم
هر دفعه بر در تو زمین خورده آمدم
در زیر پرچم و علمت باز پا شدم
دیدم که بسته شد در رحمت بر روی من
وقتی بقدر یک نفس از تو جدا شدم
رویای بیکرانه و شیرین هر شبی
آقای ذره پرور و سالار زینبی
برروی برگ برگ غزل جای شبنم است
اشکت به زخمهای دلم مثل مرهم است
زهرا نگاه کرده به من نوکرت شدم
جنس دل و تراشه ی این سینه از غم است
دار و ندارتان همگی خرج من شده
گر جان دهیم پای عزاداریت کم است
اینجا چه خوب باشی و بد راه می دهند
طرز خرید کردن ارباب درهم است
هر ساله شال و بیرق و پیراهن سیاه
چشم انتظار دیدن ماه محرم است
نقش است بر کتیبه ی دل شهر محتشم
(باز این چه شورش است که در خلق عالم است)
(مسلم)بگو به فاطمه دل زیر دین توست
 این کشته ی فتاده به هامون حسین توست
شاعر:هاشم طوسی

 
 
یک شنبه 10 اردیبهشت 1396  3:46 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسین (ع)

مژده‏ اى دل که به ما تاج سرى داد خدا
شب ما سوته دلان را سحرى داد خدا
سجده شکر به جا آر که از رحمت خویش
تیر جانسوز دعا را اثرى داد خدا
شجر طیبه ى گلشن طاها را باز
هم ثمر داده و هم برگ و برى داد خدا
تا که اسلام قوى گردد و الحاد ضعیف
صدف بحر ولا را گهرى داد خدا
اى صبا فاطمه را مژده بده کز ره لطف
صادق آل نبى را پسرى داد خدا
ملک از کنگره ى عرش برین مژده دهد
که به ما ناجى نیک و سیرى داد خدا
بهر آزادى ابناء بشر بار دگر
به بشر رهبر فریادگرى داد خدا
تا کند زیر و زبر کاخ ستم را اى دل
مژده ‏ى آیت فتح و ظفرى داد خدا
تا به پرواز در آید به جهان طایر فکر
امشب از شوق و شعف بال و پرى داد خدا
شادمانم من ژولیده که از رحمت خود
به من بى هنر امشب هنرى داد خدا
شاعر:ژولیده نیشابوری

 
 
یک شنبه 10 اردیبهشت 1396  3:46 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسین (ع)

بال ملائک وا شده شب شب نمازه
آسمون پرواز ما تا مدینه بازه
شب فرار غمه
ماه و ستاره همه 
 می گن خوش اومد به تو
گل پسر فاطمه
عزیز زهرا حسین 3
پر شده تو دنیا صدای نغمه ی خدایی         
چقدر عاشقونه می خونه فاطمه لالایی
گفته اذون به گوش او خود رسول الله     
گفته بگو حسین من علی ولی الله
نور ولایت هادی کوره راه عشقه         
شفاعت فطرس فقط کار شاه عشقه
عشق مجسم حسین
دلیل عالم حسین  
پاره ی قلب نبی
نگین خاتم حسین
خیره شده مستی
به گل روی گل مولا      
چیره شده مستی
رو عالم دلهای شیدا
دیوونه ها همه دارن به سر هوای تو      
از تو می خوان که جون بدن تو کربلای تو
جا داره تو قلب خدا هر کی با حسینه   
روی لب فرشته ها ذکر یا حسینه
قنوت طاها حسین
رکوع مولا حسین     
سجود زهرا حسین
ساقی سقا حسین
پیش قدمهاش سر بگذارید     
اومد علمدار علم بیارید
مدار فلک در نگاشه  
کل هستی زیر پاشه عالم فداشه
سیدنا یا ابا الفضل 2 اقام ابا الفضل

 
 
یک شنبه 10 اردیبهشت 1396  3:47 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسین (ع)

امشب شب تبسم و اشک پیمبر است
بی‌شبهه از هزار شب قدر بهتر است
جان محمّد است در آغوش مرتضی
یا روی دست فاطمه قرآن دیگر است
امشب خدا به وسعت ملک وسیع خویش
با جلوۀ حسینی خود نور گستر است
امشب بوَد برای خدا هم شب حسین
گل بوسۀ نبی است به لعل لب حسین
امشب خدا ولیمه به خلق جهان دهد
امشب خدا به پیکر توحید جان دهد
امشب خدا گشوده ز رخ پرده بر رسول
روی حسین را به محمّد نشان دهد
تنها به یک ملک ندهد باز بال و پر
امشب حسین بر همه خط امان دهد
«فطرس» به فوج فوج ملک ناز می‌کند
دور حسیـنِ فاطمــه پـرواز می‌کند 
این قبلۀ دل همه، جان پیمبر است
این روح انبیا و روان پیمبر است
این مصحف نبی به سر دست فاطمه
این دست حیدر است و زبان پیمبر است
این بر فراز شانه مدال محمّد است
این روی سینه تاب و توان پیمبر است
این است آن حسین که آقای عالم است
آقایـی تمــامی عالــم بــر او کـم است
ماه رسول، ماه خدا را نظاره کن
خورشید آسمان هدا را نظاره کن
بر روی دست فاطمه با صدهزار چشم
رخسار سیدالشهدا را نظاره کن
بر گرد کعبۀ دلِ ختم رسل بگرد
سعی آور و صفای صفا را نظاره کن
سر تا قدم رسول خدا زاد فاطمه
الحـق که سیدالشهدا زاد فاطمه
ادر، حسین زاده بر این مادر آفرین
این حیدرِ علی است، بر این حیدر آفرین
این منظر جمال خداوند سرمد است
بر منظر آفرین و بر این منظر آفرین
گوهر بوَد حسین و صدف، قلب فاطمه
بر این صدف سلام و بر این گوهر آفرین
امشب خدا سلام فرستد به سوی او
گیرد رسـول در بر و بوسد گلوی او
ای خاک پات تاجِ سرِ شهریارها
ای برده دل ز طایفه‌ها و تبارها
احمد که انبیا همه بوسند دست او
داده است عضوعضو تو را بوسه بارها
بیش از هزار سال گذشت زمان هنوز
باشد هزاره‌ات همه لیل و نهارها
دل‌هـای دوستـان خـدا نینـوای توست
هر لحظه یک هزارۀ کرب و بلای توست
ملک وجود گوشۀ صحن و سرای تو
دل‌های انبیا حرم باصفای تو
بالله قسم چراغ هدایت به هر زمان
باشد به نوک نی سر از تن جدای تو
دین خدا ز خون گلویت وضو گرفت
ود کیستی که هست خدا خونبهای تو؟
سر تا به پا تمام سرشت محمّدی
اقرار می‌کنم که بهشت محمّدی
تو از خدا جلال خدایی گرفته‌ای
بر عالمی برات رهایی گرفته‌ای
در بین انبیا و امامان تو از خدا
عنوان سیدالشهدایی گرفته‌ای
هم خود فدای دوست شدی با هزار زخم
هم روی دست خویش فدایی گرفته‌ای
وقتی که تیغ خصم گلوی تو را برید
خون تو را خدا به بهای خودش خرید
ای بر تن مطهر تو جای نیزه‌ها
آوای دلربای تو در نای نیزه‌ها
غیر از سر مقدس تو در چهل مقام
خورشید را که دیده به بالای نیزه‌ها؟
قرآن بخوان که تا در دروازه‌های شام
آیند مرد و زن به تماشای نیزه‌ها
از بـس زدنـد بـر تـن پاک تو نیشتر
زخمت ز حلقه‌های زره گشت بیشتر
ای خون زخم‌های تو فرش عبادتت
لطف و کرم، سجیّه و ایثار، عادتت
هر چند چهره در مه شعبان گشوده‌ای
میلاد توست روز بزرگ شهادتت
تا بامداد روز جزا روح انبیا
آیند کربلا پی عرض ارادتت
تنها نه در طریق تو «میثم» حسینی است
عالـم حسینینـد و خـدا هم حسینی است
شاعر:غلامرضا سازگار

 
 
یک شنبه 10 اردیبهشت 1396  3:47 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسین (ع)

ماه شعبان آفتاب آورده‌ای
روی حق را بی‌نقاب آورده‌ای
قلب زهرا چشم حیدر را چراغ
روح احمد را گلاب آورده‌ای
در حقیقت از دل دریای نور
بر محمّد دُرِّ ناب آورده‌ای
تشنگان وادی ایثار را
آب شیرین‌تر ز آب آورده‌ای
فـرینش پـر شـده از یــاحسین
کل هستی کرده خلوت با حسین 
اهل عالم عید مصباح الهداست
عید کل خلقت و عید خداست
این تمام وحی بر دوش نبی
این همان قرآن ختم‌الانبیاست
چشم خود نگشوده گفتا جبرئیل
یا محمّد این شهید کربلاست
این امام پیشتر از خلقت است
این شفیع خلق در روز جزاست
ایـن بــوَد پیغمبــران را نـــور عیــن
این حسین است این حسین است این حسین 
این مدال شانۀ پیغمبر است
این سرا پا احمد است و حیدر است
این رسول‌الله خون انبیا
این کتاب‌الله دست مادر است
مصطفی از اوست، او از مصطفاست
بلکه جان مصطفی در پیکر است
در سفیدی گلویش خوانده‌اند
کز ولادت عاشق ترک سر است
ذات حق او را مکرم خوانده است
روضه‌اش را بهـر آدم خوانده‌است
چشم شو دل، وجه داور را ببین
روح شو روح مصور را ببین
یک نگه کن بر گل روی حسین
احمد و زهرا و حیدر را ببین
آیۀ «والفجر» را با من بخوان
سورۀ والفجر دیگر را ببین
بر همه اعضای او سر تا قدم
جای لب‌های پیمبر را ببین
جبرئیـل امشب نگهبانش شوی
سعی کن گهواره جنبانش شوی
فرش را امشب گل‌افشانی کنید
عرش را با هم چراغانی کنید
عرشیان امشب حسین آید به عرش
جان به استقبال قربانی کنید
با تماشای جمالش هم چنان
سیر در آیات قرآنی کنید
با بیان وحی در وصف حسین
مثل پیغمبر ثناخوانی کنید
گسترید از بال، بر او فرش را
در بغل گیرید جان عرش را
عطر جنّت چیست خاک کوی اوست
لیلۀ قدر الهی موی اوست
روی هر برگ گلی در باغ خلد
آیه‌ای در وصف خلق و خوی اوست
وسعت ملک خداوند عظیم
تا قیامت پر ز های و هوی اوست
چشمه‌های رحمت و عفو خدا
در همه عالم روان از جوی اوست
این حسین است این امام رحمت است
هـم امـام و هـم تمـام رحـمت است
ای تولایتْ تمامِ دین حسین
ای خدا آیینه و آیینْ حسین
ای رسول‌الله از سر تا قدم
ای خدا را چهرۀ خونین حسین
از گلوی چاک چاک خود به ما
هم دعا کن هم بگو آمین حسین
بی تو بودن زندگی تلخ است تلخ
با تو جان دادن بوَد شیرین حسین
تا قیـامت دلربـایی می‌کنی
در دل عالم خدایی می‌کنی
مصطفی را جانی و جانان تویی
روی دست و سینه‌اش قرآن تویی
حمد تو، تکبیر تو، تهلیل تو
دین تویی ایمان تویی قرآن تویی
در تمام وسعت مُلک خدا
مالک‌المُلک و ولی، سلطان تویی
در دل امواج توفان بلا
نوح تو، کشتی تو، کشتیبان تویی
چشم ما و دست احسانت حسین
جـان عالـم بـاد قربانت حسین
روح را آرام جانی یا حسین
یک جهان جان در جهانی یا حسین
الله الله معنی «اللهُ نور»
در زمین و آسمانی یا حسین
هم در آغوش خدا می‌بینمت
هم چراغ دوستانی یا حسین
میهمانِ تشنه‌ کام کربلا
عالمی را میزبانی یا حسین
عالــم اســلام بیت‌النـور تو
پیکر صد چاک تو منشور تو
تا قیامت چشم‌ها دریای توست
آب هم لب‌تشنۀ لب‌های توست
هر سر از تن جدا خاکِ قدم
هر دل بشکسته جای پای توست
زخم اکبر، آیۀ ایثار و صبر
خون اصغر، جوهر امضای توست
گر چه روزی نیست هم چون روز تو
روزها هر روز عاشورای توست
وصف تـو آیـات محکم می‌شود
میوه‌های نخل «میثم» می‌شود
شاعر:غلامرضا سازگار

 
 
یک شنبه 10 اردیبهشت 1396  3:48 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسین (ع)

 امشب که شب میلاد بهاره
 یه آسمون ماه و ستاره
  می باره از عرش خدا
امشب برای پا بوسیه ارباب
 ستاره و خورشید و مهتاب
 می ر سند از آسمونا
آقام آقام آقام آقام
گلهای خنده روی لبهای نازش دیدنیه   
وقتی قرآن می خونه لبهاش والله بوسیدنیه
گرم طوافش دور گهوارش تموم آسمونیا 
برای زیارت گروه گروه دارن میان فرشته ها
فطرس و میارن با خودشون تا که بشه حاجت روا
امشب نذر قدماش لاله و یا س
هزار تا سبد گل احساس
می ریزه فرشته به پا ش
امشب تمومی عالم و آدم
مکه منا  کعبه و زمزم
همه به فدای نگاش
آقام آقام آقام آقام
گلهای خنده روی لبها ی نازش دیدنیه
وقتی قرآن می خونه لبهاش والله بوسیدنیه
دل برده از عالم  اون چشما که خیلی دل فریبه
امشب عالم لبریز از گلهای یاس و عطر سیبه
امشب نذر قدماش لاله و یا س
هزار تا سبد گل احساس
 می ریزه فرشته به پا ش
امشب تمومی عالم و آدم
مکه منا  کعبه و زمزم
همه به فدای نگاش
آقام آقام آقام آقام
دلبر دل آرا از راه دور
پرچم گنبد طلات
پر می زنه با ذکر یا حسین
 هر دل به سمت کربلات
آرزوم این که طواف کنم    
دور ضریح با صفات
آقا که توی عالم بی نظیره
 حسینی که نعم الامیره
 دستامون و هم می گیره
قلبم اسیر بین الحرمینه 
 ذکرلبامون یا حسینه
اسمش چقدر دلپذیره
آقام آقام آقام آقام
شاعر:سید مهدی میرداماد

 
 
یک شنبه 10 اردیبهشت 1396  3:48 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسین (ع)

آی عاقلا دیوونه ها
بیاید بریم به کربلا
با ذکر یا حسین حسین
پر بکشیم سوی خدا
آخه حریمش برام بهشته
حرم ارباب حسین و عشقه
خدا از روز ازل تو قلبم
با خط خوش یا حسین نوشته
آقام آقام آقام آقام حسینه
دلم میخواد یه روز آقا
به این گدا توشه بدی
به حق مادرت به من
جواز شش گوشه بدی
خدا میدونه به شور و شینم
عاشق خاک پاک حسینم
هر کی تو دنیا یه عشقی داره
من عاشق بین الحرمینم
آقام حسین آقام حسین آقام حسین
آقام آقام آقام آقام حسینه
نفس نفس دلم میگه
آقا یه روز منم بخر
به کاروان عاشقا
منم به کربلا ببر
دل خرابم تنگ نگاره
دیوونه شش گوشه یاره
ذکر ارباب و ذکر علمدار
برای من بهترین شعاره
آقام حسین آقام حسین آقام حسین
آقام آقام آقام آقام حسینه
آرزومه با هروله
یه روز برم به علقمه
بگم به عباس آقا جون
دوستت دارم یه عالمه
آقام ابالفضل که نور عینه
باب الحوائج به عالمینه
بسکه قد و قامتش رشیده
 تنه ارتش برا حسینه

 
 
یک شنبه 10 اردیبهشت 1396  3:48 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسین (ع)

 هوا مثه بهاره    
دلا پر شراره
 چشا همه خماره
می تابه از پشت ابرا
ماه تموم شبهای من     
می ریزه قطره قطره می از لبهای من
لبریز اشک شوق امشب از چشمای من       
 ای آقای من
 دین و دنیای من
دریاب من بی دست و پا رو    
 ارباب بیا ببر دلا رو
مهتاب نورانی کن شبا رو       
 ستار ه ها رو ستاره ها رو
بازم شب و سپیده
بازم شب اُمیده        
 بوی خدا رسیده
گل علی رسیده
قلب پیغمبر بی تابه
برا قدم یه دُر دونه
توی چشمای اهل خونه جشن بارونه
روی نوزادی که مثل زهرا می مونه  
وقتی خندونه
جلوه ی خاتونه
می تابه از پشت ابرا
ماه تموم شبهای من     
می ریزه قطره قطره می از لبهای من
لبریز اشک شوق امشب از چشمای من       
ای آقای من
 دین و دنیای من
بارون بیا بیار بهارو      
مجنون صدا کن عاشقا رو
گردون بیا ببین خدا رو        
جمال یار و جمال یارو
دریاب من بی دست و پا رو    
ارباب بیا ببر دلا رو
مهتاب نورانی کن شبا رو       
ستار ه ها رو ستاره ها رو
شب صدای عشقه
هوا هوای عشقه  
 دلم فدای عشقه
قام خدای عشقه
هر روز از روزای عمرم
بیاد لب تو بی تابم
با رویای شیرین تو
هر شب می خوابم
تا دنیا دنیایی باشه 
 هستی اربابم      
 مستیه نابم
ای نور مهتابم
خوارم میون سبزه  زار و
 یارم  یه دل بی قرارو
 دارم غلامی شما رو
نور خدا رو
شاعر:حاج محمود کریمی

 
 
یک شنبه 10 اردیبهشت 1396  3:49 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها