0

اشعار ولادت امام حسین (ع)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسین (ع)

باز هم شب شده بر خواسته ام «لَم» دادم
این جوابی است که بر نفس، دمادم دادم
علّتش صنعت شعری است اگر پاسخ را
بر تن لفظ دگر کردم و مبهم دادم
در حرارت کده ی عیسوی ات پخته شدم
از دم دم به دم تو چه قدَر دم دادم
دِرهم دَرهم تو فقر مرا زائل کرد
بعد آن تکیه به دخل پر حاتم دادم
در کرم خانه ی تو هر که بیاید شاه است
این خبر را به همۀ عالم و آدم دادم
مرده ای بیش نبودم که به هوش آمده ام
مثل فطرس ز شراب تو به جوش آمده ام
مهربانی تو را در همه جا جار زدم
پا به جای قدم میثم تمّار زدم
قاب تصویر تو که نورٌ علی نور بُوَد
گوشه ی خانه ی دل بر روی دیوار زدم
فصل حج آمده و دور تو ای کعبه ی دل
چند دوری مَثَل گردش پرگار زدم
وحی آمد که تو مصداق «انا الحق» هستی
این چنین شد که سرم را به روی دار زدم
تا بدانند همه یوسف زهرا آمد
نرخ بالای تو را سر در بازار زدم
یوسفی آمده و باز ترنج آوردند
در خرابات وجود همه گنج آوردند  
فاطمه مثل صدف، گوهر نایاب تویی
آفتاب و فلک و انجم و مهتاب تویی
آن که مشغول عبادت شده همچون زهرا
نیمه ی شب روی سجّاده ی محراب تویی
در بزرگی و مقامات تو این بس، پسر
شیر بدر و احد و  خیبر و احزاب تویی
نخل شعرم چه قدَر واژه ی تازه دارد
سوره ی فجر تویی و اولوالباب تویی
به تو سوگند شعار همه ی ما این است
ما همه نوکر این خانه و ارباب تویی
«فاش می گویم و از گفته ی خود دل شادم»
از همان روز ازل اهل حسین آبادم
موج ظاهر شد و کشتی نجات آوردند
«اندر این ظلمت شب آب حیات آوردند»
«چه مبارک سحری هست و چه فرخنده شبی»
که برای همگان برگ برات آوردند
حافظ از گفتن اوصاف تو مستأصل شد
علّت این بود اگر شاخه نبات آوردند
این چه سرّی است که در وزن کلامت وزن
فاعلاتن فعلاتن فعلات آوردند
تا که پیغمبر ما کام تو را بردارد
از  دل کرب و بلا آب فرات آوردند
از همان کودکی ات کرب و بلایی شده ای
خون بهای تو خدا شد که خدایی شده ای
فطرس سینه ی ما میل پریدن دارد
بس که شش گوشه ی زیبای تو دیدن دارد
عطر سیب حرمت جلوه دو چندان کرده
آن چنان که به سرش شوق وزیدن دارد
خاک کوی تو دوای همه ی محنت هاست
تربت کرب و بلای تو چشیدن دارد
شیر هر روز تو بر عهده ی پیغمبر بود
سر انگشت مبارک چه مکیدن دارد
بوسه از روی لبت کار شب و روزش بود
بوسه از غنچه ی لب های تو چیدن دارد
شهد شیرین شکر از لب تو می ریزد
به گمانم که جگر از لب تو می ریزد
شاعر:محمد فردوسی

 
 
یک شنبه 10 اردیبهشت 1396  3:10 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسین (ع)


تا آبشار زلف تو را شب نوشته اند
ما را اسیر خال روی لب نوشته اند
در اعتکاف گیسوی تو سال های سال
مشغول ذکر و سجده و یا رب نوشته اند
در مسجد الحرام خم ابروان تو
مثل فرشتگان مقرب نوشته اند
در محضر نگاه الهی تو مرا
در خیل نوکران مهذَب نوشته اند
شب های جمعه که دل من مست کربلاست
از اشتیاق وصل لبالب نوشته اند
با یک نگاهِ مادرت این جا رسیده ایم
با این دلی که فاطمه مذهب نوشته اند
از هر چه بگذرم سخن دوست خوشتر است
ما را فدای دلبر زینب نوشته اند
من را که بی‌ قرار حرم می کنی بس است
اصلاً مرا غبار حرم می کنی بس است 
شرط نزول کوثر رحمت دعای توست
اصلاً تمام خلقت عالم برای توست
بالاتری ز درک تمام جهانیان
وقتی که انتهای جهان ابتدای توست
حتی نداشت روح الامین اذن پر زدن
آنجا که از ازل اثر رد پای توست
بی حب تو کسی به سعادت نمی رسد
رمز نجات اهل زمانه ولای توست
آسوده خاطران هیاهوی محشریم
وقتی رضای حضرت حق در رضای توست
فردوس ماست تا به ابد روضة الحسین
تنها بهشت اهل ولا ، کربلای توست
در آستانة تو کسی نا امید نیست
صحن امیر علقمه دار الشفای توست
از ابتدای صبح ازل فضل می کنی
ما را گدای دست اباالفضل می کنی
وقتی که هست دوش نبی آسمان تو
یعنی تو از پیمبری و او از آن تو
فرزند خویش را به فدای تو کرده است
بسته ست جان حضرت خاتم به جان تو
معلوم کرد نزد همه حرمت تو را
با بوسه های دم به دمش بر دهان تو
فرمود هفت مرتبه تکبیر عشق را
تا بشنود ترنم عشق از زبان تو
آوای «من أحب حسیناً» وزیده است
هر روز پنج مرتبه از آستان تو
ما از در حسینیه جایی نمی رویم
هستیم تا همیشه فقط در امان تو
هر شب نشسته فطرس اشکم به راه عشق
آنجا که صبح می گذرد کاروان تو
این اشک ها برای دلم توشه می شود
اذن طواف مرقد شش گوشه می شود
حال و هوای قلب من امشب کبوتریست
وقتی که کار صحن و سرای تو دلبریست
شب های جمعه عکس حرم زنده می شود
تصویر رقص پرچم و گنبد چه محشریست
ما را اسیر عشق تو کرده، تفضلت
با این حساب کار شما ذره پروریست
با تربت تو کام دلم را گشوده اند
آقا ارادتم به شما ارث مادریست
در ماتم تو محفل اشک است چشم ما
اصلاً بنای هیات ما روضه محوریست
ما سال هاست در غم تو گریه می‌کنیم
هم ناله با محرم تو گریه می‌کنیم
شاعر:یوسف رحیمی

 
 
یک شنبه 10 اردیبهشت 1396  3:10 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسین (ع)

گله و گریه ام از مصرع آهی طی شد
شب باران زده با نور نگاهی طی شد
بین موی تو گرفتار شده دست و دلم
روز من در گذر از راه سیاهی طی شد
دائم الخمر شراب لب تو بودم کاش
عمر، در حسرت انجام گناهی طی شد
نمک چشم مرا زخم زبان می فهمد
طول درمان دلم با دو سه ماهی طی شد
کاش در شیشه ی ما گرمی آتش باشد
"عاشقی شیوه ی رندان بلا کش باشد"
عاشقی جز گذر از عقل ندارد راهی
عقل در مذهب من نیست بجز گمراهی
رود اشکم همه ی دار و ندارم را شست
نیست در سینه ی من بار بقدر آهی
یاد تو دست گرفت از نفس افتاده
نیست در راه جنون بهتر از این همراهی
دست این نامه اگر بر پر فطرس نرسید
مطمئنم که تو از حال دلم آگاهی
منتت بود از آغاز تولد به سرم
"من  که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم" 
نفست داد به این آینه حیرانی را
غمت آورد به این بادیه ویرانی را  
بست پشت در فردوس الهی آدم
به ضریح کرمت توبه ی بارانی را
حاتم آن وقت که در روضه ات آمد فهمید
بر سر سفره ی تو معنی مهمانی را
ما که از قافلۀ مست ترین ها هستیم
از تو داریم همه مهر مسلمانی را
خاک تو مهر مسلمانی ما شد آقا
سفرۀ درد دلم پیش تو وا شد آقا
پنجمین راه رسیدن به خدا یعنی تو
پنجمین کشتی دریای بلا یعنی تو
عابر کوچۀ حیرانی تو یعنی ما
نور شب های پریشانی ما یعنی تو
با تو زنجیر توسل به خدا کامل شد
آخرین حلقۀ اصحاب کسا یعنی تو
همه در آینه ها روی تو را می بینند
کاظمین و نجف و کرب و بلا یعنی تو
من به مستیِ میِ علقمه کردم عادت
"ساقیا آمدن عید مبارک بادت"
شاعر:محمد بختیاری

 
 
یک شنبه 10 اردیبهشت 1396  3:10 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسین (ع)

روز ازل که قسمت ما را نوشته اند
ما را به نام حضرت دریا نوشته اند
کار جنون ما به تماشا کشیده است
ما را غبار محمل لیلا نوشته اند
بر روی بال های تمام فرشتگان
از سرگذشت عاشقی ما نوشته اند
یوسف کجاست تا سر خود را فدا کنیم
ما را ز دودمان زلیخا نوشته اند
گیرم نوشته اند که ما هم کسی شویم
تنها به خاطر دل زهرا نوشته اند
روز ازل مقابل اسمی که تا ابد
یک یا حسین گفته مسیحا نوشته اند
هم چون تو را نه این که دو عالم ندیده است
مثـل تو را به خاک خدا هم ندیده اسـت
آن جلوه ای که نور تو را آفریده است
در پیش خویش قبله نما آفریده است
حتی تمام بود و نبودی که هست و نیست
محض گل جمال شما آفریده است
یک کعبه را برای خودش خلق کرده است
شش گوشه را به خاطر ما آفریده است
تا قبله را برای همیشه نشان دهد
در خاک خویش کرببلا آفریده است
جبریل زیر پای تو فهمیده است غیب
این بال را برای کجا آفریده است
مردم خدا شنیده ولیکن ندیده اند
ما دیده ایم آن چه که مردم شنیده اند
تو انتهای جاده قالوا بلی شدی
زهرا شدی علی شدی و مصطفی شدی
روزی که هر فرشته بر آدم به سجده رفت
ای سر ناگشودۀ حق بر ملا شدی
در سایه سار جلوه ات عباس قد کشید
یعنی چقدر بی حد و بی انتها شدی
ما قسمت همیم خدا خواست این چنین
ما بر تو مبتلا تو به ما مبتلا شدی
ما قسمت همیم که با عمر روزگار
ما دردمند عشق و تو دارالشفا شدی
دیدی که بی کسیم و نداریم دل خوشی
همسایۀ قدیمی این چشم ها شدی
چون فطرسیم گر چه به زنجیر می شویم
شکر خدا به پای شما پیر می شویم 
روز الست، روز ازل، لحظه های عشق
روزی که آفریده شد همه عالم برای عشق
روزی که آفرینش گیتی تمام شد
آغاز شد به دست خدا ماجرای عشق
بودیم گر چه در دل سر گشتگان ولی
کم کم شدیم بین همه آشنای عشق
چشمی میان آن همه ما را سوا نمود
دل را ربود و داد دلی مبتلای عشق
دستی به روی شانۀ مان خورد و ناگهان
ما را صدا نمود کسی با صدای عشق
روز الست لحظه ی آغاز عاشقی
ما را خدا نمود اسیر خدای عشق
عکس خدا نشسته بر آیینه هایمان
روز ازل حسینیه شد سینه هایمان
هستی بهانه بود كه سِرّی بیان شود
مستی بهانه بود كه ساقی عیان شود
خلقت ادامه یافت و رازی گشوده شد
تا معنی وجود زمین و زمان شود
با دست غیب برق ظهورت نوشت عشق
وقتش رسیده نوبت دیوانگان شود
قلب مدینه می طپد از خاك پای تو
جارو كش همیشه ی این آستان شود
حتی بهشت با سر مژگان رسیده است
تا قبله گاهِ وسعت هفت آسمان شود
تو حیدری، تو فاطمه ای، تو پیمبری
سوگند بر خدا كه خداییش محشری!
بی تو هزار گوشه ی دنیا صفا نداشت
اصلاً خدا بدون تو این جلوه را نداشت
گیرم هزار کعبه خدا خلق می نمود
چنگی به دل نمی زد اگر کربلا نداشت
حتی ز معجزات مسیحا خبر نبود
مشتی اگر ز خاک قدوم شما نداشت
بی تو هوای خانه ی زهرا گرفته بود
این قدر جلوه جاذبه ی مرتضا نداشت
شکر خدا که خانۀ تان هست روی خاک
ور نه زمینِ تیره که دارالشفا نداشت
مجموعه ی خصائل بی انتها شدی
یك جا تمام سلسله ی انبیا شدی
گیرم بهار نیست دمی جان فزا که هست
گیرم بهشت نیست غبار شما که هست
بر خشت خشت كعبه نوشتند با طلا
گیرم كه قبله نیست ولی كربلا كه هست
در ازدحام خیل گدا جا اگر کم است
تشریف آورید دو چشمان ما که هست
جایی اگر نبود خدا را صدا کنید
باب الجواد و سایه ی ایوان طلا که هست
کوتاست سقف عالم اگر وقت پر زدن
غم نیست روی گنبد و گلدسته ها که هست
خوش گفته اند قطره که دریا نمی شود
هر یوسفی که یوسف زهرا نمی شود
تو آمدی قیامت کبری رقم زدی
بر تارُک همیشه ی عالم علم زدی
می خوستی كه رَشك بَرَند دیگران به من
زلف مرا گره به نسیم حرم زدی
حس می کنم میان دلم بوی سیب را
از آن زمان که در حرمِ دل قدم زدی
می خواستی که شعله بگیریم بی امان
آتش به جان هر غزل محتشم زدی
با شیر، طعم روضه تان را چشیده ام
وقتی سری به چشم ترِ مادرم زدی
مجنون کوچه های غمم دست من بگیر
دل تنگ دیدن حرمم دست من بگیر
تو تشنه و دریغ ز یک جرعه آب، آه
تو تشنه و تمامی صحرا سراب، آه
در زیر نیزه های شکسته نهان شدی
با زخم های تازه تر و بی حساب، آه
یک سو صدای العطش آرام می رسید
یک سو صدای هلهله ها در شتاب، آه
یک سو صدای ضجه ی زینب بلند بود
یک سو صدای مادرت اما کباب، آه
یک سو علم به خاک و علمدار غرق خون
یک سو به روی نیزه عزیز رباب، آه
كم كم نگاه بر بدنت سخت می شود
كم كم نفس زدنت سخت می شود
شاعر:محسن عرب خالقی

 
 
یک شنبه 10 اردیبهشت 1396  3:11 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسین (ع)

امشب دوباره عشق را تحکیم کردند
با دست حق نقشی دگر ترسیم کردند
یک دسته گل دادند بر زهرا و حیدر
از فاطمه وز مرتضی تکریم کردند
دُردانه های آفرینش شوق خود را
با فرشیان و عرشیان تقسیم کردند
این است آن انسان که در عرش الهی
خیل ملائک پیش او تعظیم کردند
می خواستم پرسم که میلاد چه نوری است
کامشب به آل مصطفی تقدیم کردند
دیدم جهان پُراز فروغ زیب و زین است
هستی پُر از عطر دل انگیز حسین است
آن شب ملائک ز آسمان ها نور دیدند
از آسمان ها تا مدینه پر کشیدند
سجادۀ شکر و دعا را پهن کردند
وقتی طنینِ بال فطرس را شنیدند
با عرض تبریک و درود حق تعالی
در محضر پیغمبر اکرم رسیدند
اذن ورود خانۀ حیدر گرفتند
در دست زهرا گوشوار عرش دیدند
وارستگان عشق در میلاد آن گل
وقتی که از جام وصالش می چشیدند
دیدم جهان پُر از فروغ زیب و زین است
هستی پُر از عطر دل انگیز حسین است 
تنها نه مه محو نگاه روشنش بود
خورشید هم یک خوشه چین از خرمنش بود
آفاق پُر شد از شمیم لاله، آن گاه
هستی بهشت عشق از عطر تنش بود
این باغبان عشق و ایثار و شهادت
یک بوستان لاله به روی دامنش بود
بر صد هزاران تاج گل هم برتری داشت
دستی که هم چون طوق گل برگردنش بود
وقتی که همراه نسیم صبحگاهی
روح الامین غرق نوازش کردنش بود
دیدم جهان پُر از فروغ زیب و زین است
هستی پُر از عطر دل انگیز حسین است
امشب خدا در عرش او را میهمان کرد
از او پذیرائی میان آسمان کرد
او را نشانِ شب نشینان فلک داد
خاصان درگه را دوباره شادمان کرد
در مصحف نورانی خود تا به محشر
نام همیشه سبز او را جاودان کرد
گل های دیگر گر به رنگ یاس بودند
در لاله زار عشق او را ارغوان کرد
با خلقت نور حسین آل طاها
امشب که عشق و معرفت را ترجمان کرد
دیدم جهان پُر از فروغ زیب وزین است
هستی پُراز عطر دل انگیز حسین است
امشب شب اعجاز صورت آفرین است
فصل شکوفائی ایمان و یقین است
ای دل شب نورست وین نور هدایت
بر رهروان حق امام راستین است
با این همه قدر و جلال او عجب نیست
گهواره جنبانش اگر روح الامین است
منزلگه و قدر و مقامش آسمانی ست
یک چند روزی گر چه مهمان زمین است
امشب که  از نور ولایت روشنم من
امشب که با یادش دلم خلوت نشین است
دیدم جهان پُر از فروغ زیب و زین است
هستی پُر از عطر دل انگیز حسین است
ای تشنگان عشق او آب حیات است
سر منشأ خیر تمام کائنات است
گر در مسیر نهی از منکر قدم زد
احیاگر امر به معروف و زکات است
تسنیم و زمزم تشتۀ لعل لب اوست
کی تشنۀ یک جرعه از آب فرات است
می گفت پیغمبر «وفائی» کاین حسینش
نور هدایت هست و کشتی نجات است
گر چه شب میلاد او گفتم ز مدحش
گر چه ز قدر و جاه او ادراک مات است
دیدم جهان پُر از فروغ زیب و زین است
هستی پُر از عطر دل انگیز حسین است
شاعر:سید هاشم وفایی

 
 
یک شنبه 10 اردیبهشت 1396  3:11 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسین (ع)

جهان گردیده دریای کرامت
شب جشن است یا صبح قیامت
تو گویی ملک نامحدود هستی
چراغانی است از نور امامت
ملک، جن، آدمی بستند امشب
سراسر بر نماز شکر قامت
بهشت وحی، آباد حسین است
مبارک باد، میلاد حسین است
عروج کل هستی تا حسین است
محمد گرم شادی با حسین است
تمام آرزوهای محمد
تمام هستی زهرا حسین است
نماز شکر خلقت، شادمانی
دعای آفرینش، یا حسین است
محمد در بغل آیینه دارد
علی قرآن به روی سینه دارد
سلام الله بر قدر و جلالش
خدا را چشم بر ماه جمالش
پر جبریل می‌سوزد به برقی
کند گر قصد معراج کمالش
زمان تا حشر با مهرش هم آغوش
قیامت هم بود صبح وصالش
لبش سرچشمة نوش محمد
عروجش بر سر دوش محمد
لبش با دوست در راز و نیاز است
ولای او قبولی نماز است
میان انبیا تا صبح محشر
محمد زین ولادت سر فراز است
ز کوی او همه درهای رحمت
به روی انس و جان پیوسته باز است
قیامت، در قیامت بندة اوست
شفاعت لاله زار خندة اوست
به شعبان المعظّم ماه دادند
بشر را رهبری آگاه دادند
به جسم آفرینش جان تازه
به چشم دل چراغ راه دادند
به ثارالله، ثارالله دیگر
به وجه‌الله، وجه‌الله دادند
محمد نقش لبخندت مبارک
علی میلاد فرزندت مبارک
دل عالم گرفتار حسین است
محمد محو دیدار حسین است
به بازار محبت صحنه صحنه
دوصد یوسف خریدار حسین است
خدا با دست قدرت تا قیامت
علم گیرو علمدار حسین است
دو عالم سایه‌ای از پرچم اوست
محرّم نه، زمان ماه غم اوست
تو خون در جسم توحید آفریدی
تو بانگ ارجعی از حق شنیدی
تو قرآن را ز نوک نیزه خواندی
تو مقتل را به مهد ناز دیدی
تو عزّت را، شرف را، روح دادی
تو ذلّت را سر از پیکر بریدی
تو وقتی بر شهادت خنده کردی
تمام انبیا را زنده کردی
شهادت بوسه زد بر پیکر تو
ولادت یافت خون از حنجر تو
چهل منزل به دنبال خدا رفت
به نوک نیزة دشمن سر تو
به حلق تشنه‌ات، قرآن هماره
خورد آب حیات از ساغر تو
شهادت می‌دهم نزد خدایت
تو خون دادی، خدا شد خونبهایت
تو خود احیا گر اسلام نابی
درون تیرگی‌ها آفتابی
تو در رگ‌های قرآن خون پاکی
تو بر گلزار سبز وحی آبی
تو در هر فصل ایمان را بهاری
تو در هر نسل روح انقلابی
تو با هر زخم فریاد خدایی
تو روی نیزه هم یاد خدایی
شهادت خطّ سرخ خامة ماست
خط تو، مشی تو، برنامة ماست
پس از هیهات منّا الذّلة تو
کفن پیراهن و خون جامة ماست
هزار و نهصد و پنجاه زخمت
به موج خون زیارتنامة ماست
تو حجّی، تو صلاتی، تو زکاتی
تو اسلام محمد را حیاتی
خوشا آنانکه در خون پا فشردند
به عشقت از دل و جان سر سپردند
به دین زندة ما مرده آن است
که گوید کشتگان عشق مردند
همیشه میوه‌های نخل میثم
ز خون عاشقانت آب خوردند
ویَبقی وجه ربّک دولت تو است
تمام آفرینش ملت تو است

شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار

 
 
یک شنبه 10 اردیبهشت 1396  3:11 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسین (ع)

دلبری که خرید دل ها را
 با نگاهش کشید دریا را
آسمان داشت میل عطر زمین
 و زمین داشت میل بالا را
پر پرواز من شکست امروز
 تا بگیرد شفای فردا را
فطرسانه دخیل می گیرم
 پر قنداق طفل زهرا را
کودکی آمده رقم بزند
 سهم دیوانگی دنیا را
عقلم از اختیار افتاده
 مثل مجنون که دید لیلا را
می رود تا به آسمان فریاد
 آسمان نه، بگو حسین آباد
شب تاریک در به در شده است
 روشنی آمده سحر شده است
فاطمه مادرانه می خندد
 مرتضی باز هم پدر شده است
گفته پیغمبر از حسینم من
 جمع ما هر دو یک نفر شده است
با بغل کردن حسین خودش
 بین خانه حسین تر شده است
لب او را چقدر می بوسد
 آتش شوق بیشتر شده است
کوری چشم مردمان حسود
دومین طفل هم پسر شده است
بوی کرب و بلا گرفته زمین
در مدینه نزول عشق ببین
 شاعر:مسعود اصلانی

 
 
یک شنبه 10 اردیبهشت 1396  3:12 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسین (ع)

در معرکه ی عشق عجب حال و هوایی ست
 در محفل عشاق چه شوری چه صفایی ست
 دل ها ز نوایی به طرب آمده امشب
 آوای خوش عشق رسیده، چه نوایی ست
 در پشت در خانه ی مولا چه خبر هست
 هر کس که می آید به کفش ظرف گدائی ست؟
 در کون و مکان بوی خوش سیب می آید
 دل ها همه سرمست می کرببلایی ست
 از نور وجودش همه جا تحت شعاع است
 این جلوه فقط جلوه ی انوار خدایی ست
 امشب همه لیلاصفتان غرق سجودند
 مجنون شده ی صورت ارباب وجودند
 از مشرق و از مغرب عالم همه امشب
 چون فطرس پرسوخته در زمزمه امشب
 به به چه خبر گشته شب شهر مدینه
 در سینه ی یثرب شده غم خاتمه امشب
 در عالم بالا همه مستند و خرابند
 بر عرش رسیده بخدا قائمه امشب
 رخسار نبی، روی علی، صورت زهرا
 در صورت او گشته نمایان همه امشب
 در خانه پر عشق علی گشته نمایان
 لبخند خدا روی لب فاطمه امشب
 نه یوسف و نه یونس و نه نوح و نه آدم
 سرمست حسین است تمامی دو عالم
×××
شاعر:ناصر شهریاری

 
 
یک شنبه 10 اردیبهشت 1396  3:12 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسین (ع)


فقیر روی حسینم که قبله ام عشق است
گدای کوی حسینم که قبله ام عشق است
به لطف دوست منم از تبار احبابش
محبّ کوی حسینم که قبله ام عشق است
به رسم عشق دعاگوی جمع عشّاقم
که راه پوی حسینم که قبله ام عشق است
چو پرچمی که نشان از طریقتی دارد
رهی به سوی حسینم که قبله ام عشق است
سر قنوت نمازم هر آن چه می گویم
به گفتگوی حسینم که قبله ام عشق است
من از سبوی ولایت شراب می نوشم
خراب خوی خسینم که قبله ام عشق است
مرا پناه به جز کشتی نجاتش نیست
پناه جوی حسینم که قبله ام عشق است
حسین کیست که در هر بلا هو التسلیم
همان که در وصف قالو بلا هو التسلیم
من از دیار حبیبم که مست دلدارم
هزار بار برای حسین جان دارم
من آن غلام سیاهم که رو سفید شوم
چو سر به خاک قدوم حسین بگذارم
ز جان نثاری عابس گرفته ام الهام
که در جهاد شجاعانه راه بسپارم
منم که فطرس پر سوخته به محضر دوست
همیشه وقت سلامش گرفته آمارم
قسم به بوسۀ احمد به زیر غبغب او
برای بوسه ای از گرد پاش بیمارم
به زلف باد صبا آشیانه می سازم
که هست حامل انفاس قدسی یارم
دخیل بادۀ سقّای تشنه می بندم
چنانچه تشنۀ صهبای آن علمدارم
خوشم که بر سر خود تاج انّما دارم
ز آل فاطمه ارباب انبیاء دارم  
ز کوی دوست خوشم هر بلا بگیرم من
دلی دهم جگری مبتلا بگیرم من
هزار سر شوم و روی نیزه بنشینم
پیاله ای چو ز جام بلا بگیرم من
به اعتبار چهل سال نوکری اینک
سزاست تذکرۀ کربلا بگیرم من
خدا نیاورد آندم که در همه عمرم
به غیر راه شهید ولا بگیرم من
نه در خوشی بشوم گم نه در بلا نا شکر
پیام لطف ز هر ابتلا بگیرم من
پل صراط که مشکل ترین گذرگاه است
به سادگی ز حبیبم صلا بگیرم من
چو داد هم وزن موی او نقره
نشسته ام  ز قدومش طلا بگیرم من
سؤال رزق خدا هم سلیقه می خواهد
گدا ز لقمه ای از آن عقیقه می خواهد
میان خانۀ زهرا عجب صفایی بود
سرور و شرور و شعف ورد آشنایی بود
ز طاق عرش معلّی ستاره می بارید
هبوط نور در آن بیت روشنایی بود
ز آسمان به زمین نه که از زمین به سما
شعاع تابش خورشید ماجرایی بود
قدوم عرشی سلطان عشق در یثرب
به روی بال ملائک عجب خدایی بود
بنای روضه از آن جا گذاشت پیغمبر
که بوسه زد به گلویش چه روضه هایی بود
به سینه می فشرد مصطفی حسینش را
که روی سینۀ احمد چه کربلایی بود
چه مایه ای ز سر انگشت جدّ خود نوشید
ز رنگ می الوان لبش حنایی بود
ولادت پسر فاطمه تماشایی است
شهادت پسر بوتراب غوغایی است
شاعر:محمود ژولیده

 
 
یک شنبه 10 اردیبهشت 1396  3:13 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسین (ع)

جبرئیل آمد از سما امشب ، می زند از شعف به هم شهپر
همه دنبال او ملائکه ها ، صف زده گرد خانه ی حیدر
هر چه در آسمان ستاره که هست ، می درخشند کنار یکدیگر
نکند حق برای دوم بار ، کرده کوثر عطا به پیغمبر
که نهیبی به خود زدم گفتم ، من به بیداریم و یا خوابم
که ز گهواره این ندا آمد ، تو مرا نوکری ، من اربابم
فُطرس از بعد این همه حسرت ، صاحب بال و پر شد از کَرَمَش
می برد لذت دو عالم را ، به دو چشمش اگر نهد قدمش
گرچه ناقابلم ولی قلبم ، شده مشتاق یک نگاه کَمَش
به خدا عاقبت به خیر شود ، پاگذارد هر آنکه در حرمش
هر که دارد به سینه مهرش را ، جایگاهش بود بهشت برین
تا قیامت گدای در گاهش ، پادشاهی کند به عرش و زمین
هر چه در چهره اش نگاه کنی ، چهره اش جلوه ای ز روی علیست
از میان ملائکه یکسر ، با نگاهش به جستجوی علیست
خنده اش مو نمی زند با مادر ، خُلق و خویش به خُلق و خوی علیست
می گشاید همین که آغوشش ، بوی خوش می دهد که بوی علیست
به علی رفته هر که می نگرد ، جود و احسان و هم مرام حسین
با دل شیعه می کند بازی ، از همین کودکی مرام حسین
می کند مثل لاله پیغمبر ، نوه ی نو رسیده را بویش
به چه عشقی و از تمام وجود ، شانه مادر زند به گیسویش
هر چه نور بوده در عالم ، تابَد از پشت پرده ی رویش
اگر این پرده را کنار زند ، آسماه ها شوند پی جویش
دین و دنیا ببازد آنکس که ، دوست دارد کسی به غیر حسین
از قیامت دگر نمی ترسد ، هر که دارد به سینه مِهر حسین
به مسیحی بگو بیا و ببین ، جلوه ای از خدای عیسی را
ای یهودی ببین به گهواره ، باعث معجزات موسی را
پیر عیسی بود همین کودک ، که شفا می دهد مسیحا را
به روی دست مصطفی بینید ، این تجلی طور سینا را
هر که شد عاشق حسین هرگز ، حرفی از عشق دیگری نزند
هر که شد گدای کوی حسین ، در خانه ی دگری نزند
او ردم گر کند خدا نکند ، یا که از خود جدا ، خدا نکند
هر چه دارم من از عنایت اوست ، دل به او بسته ام رها نکند
گر چه خوارم اگر چه پَستَم من ، نکند او مرا دعا نکند
شب میلاد می زنم صدا او را ، جان دهم گر مرا صدا نکند
جمع ما یک شب از عنایت او ، اگر او از همه رضا باشد
سال دیگر ولادت ارباب ، وعده ی ما به کربلا باشد
نگران بود مادرت تا دید ، بوسه زد مصطفی به حنجر تو
پدرت با خبر از این که شود ، قطعه قطعه تمام پیکر تو
گریه می کرد مجتبی به آن روزی ، که جدا می شود زتن سر تو
سر و جان تمام علمیان ، به فدای تن مطهر تو
شده از کودکی به هر محفل ، گریه کردن به تو سعادت من
من ز خاک کمترم اگر که شود ، سر موئی کم از ارادت من
(سعيد خرازي)

 
 
یک شنبه 10 اردیبهشت 1396  3:13 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسین (ع)

امشب حریم حانه زهرا منور می شود             عطر حسینی می وزد عالم معطر می شود
او چلچراغ خانه عشق پیمبر می شود                 بالین او امشب متکایی ز شهپر می شود
صدها ملک در آسمان تسبیح او می کنند                 در آسمان دامنش خورشید مأوی می کند
امشب به روی دست قرآن گرفته فاطمه                     امشب ز باغ آرزو ریحان گرفته فاطمه
امشب ز دریای ولا مرجان گرفته فاطمه                     امشب صدا بر گهر ایمان گرفته فاطمه
                                     امشب ز عاشورائیان بر پا شده شوری دگر
                                     از خانه زهرا رود بر آسمان نوری دگر

 
 
یک شنبه 10 اردیبهشت 1396  3:13 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسین (ع)

در این جهان به خدا تا رَمَق به جان من است
                                                هَـــــــــمــواره نـــام حسین بر زبان من است
چه خـــوانمش که محمد به وصف او فرمود:
                                                که مــن از آنِ حسین و حسین از آن من است

نور دو عین آمد                                                     یعنی حسین آمد
                         یابن الحسن تبریک ، یابن الحسن تبریک
شد بیت زهرا منجلی به به                                                آمد حسین بن علی به به
فُلک نجات آمد                                                     آب حیات آمد
                        یابن الحسن تبریک ، یابن الحسن تبریک
زهرا ببوسد روی او به به                                        پیشانی و ابروی او به به
فُلک نجات آمد                                                    آب حیات آمد
                        یابن الحسن تبریک ، یابن الحسن تبریک
                                                 ***
خداوندا در این جشن ولادت                                                نما بر بندگانت این سعادت
هر آنکس حاجتی دارد در این جمع                           نما از لطف خود او را کرامت
محمد علی زنگی آبادی (عالی )
در این جهان به خدا تا رَمَق به جان من است
                                                هَـــــــــمــواره نـــام حسین بر زبان من است
چه خـــوانمش که محمد به وصف او فرمود:
                                                که مــن از آنِ حسین و حسین از آن من است

 
 
یک شنبه 10 اردیبهشت 1396  3:14 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسین (ع)

کاشکی میشد بهت بگم چقدر صدات رو دوست دارم
ترانه ی حسین حسین روی لبات را دوست دارم
هیئتیات رو دوست دارم سینه زنات را دوست دارم
پرچم سرخ روی گنبد طلات رو دوست دارم
آقام آقام آقام ...
هر چی بخواهی همون را عشقه
هر چی بگی همون را عشقه
بگی بسوز میسوزم
بگی بمیر می میرم
اما اگه یه روزی
بگی برو نمیرم
کاشکی میشد بهت بگم چقدر صدات رو دوست دارم
ترانه ی حسین حسین روی لبات را دوست دارم
هیئتیات رو دوست دارم سینه زنات را دوست دارم
پرچم سرخ روی گنبد طلات رو دوست دارم
آقام آقام آقام ...
بگی بسوز میسوزم
بگی بمیر می میرم
اما اگه یه روزی
بگی برو نمیرم
کاشکی میشد بهت بگم چقدر صدات رو دوست دارم
ترانه ی حسین حسین روی لبات را دوست دارم
هیئتیات رو دوست دارم سینه زنات را دوست دارم
پرچم سرخ روی گنبد طلات رو دوست دارم
آقام آقام آقام 
هر جا میرم همه رازم را می دونند
تا رنگ و روم را می بینند
دست دلم را می خونند
این شیدایی محبته یا جنونه
من از بهشتم گذشتم
معنیش را خدا می دونه
اگه خدا قبول کنه گدای عشق پاکتم
اگه قبولم می کنی نوکر سینه چاکتم
دیوونتم اسیرتم غبار روی خاکتم
به جون هر چی عاشقه هلاکتم هلاکتم
آقام آقام آقام ...
حضور تو مثل نسیمه
حال و روز دلم وخیمه
امشب آقا چی میشه
بهم بگی که میشه
در خونت بمونم
به مدت همیشه
بگی بسوز میسوزم
بگی بمیر می میرم
اما اگه یه روزی
بگی برو نمیرم
کاشکی میشد بهت بگم چقدر صدات رو دوست دارم
ترانه ی حسین حسین روی لبات را دوست دارم
هیئتیات رو دوست دارم سینه زنات را دوست دارم
پرچم سرخ روی گنبد طلات رو دوست دارم
آقام آقام آقام ...
هر چی بخواهی همون را عشقه
هر چی بگی همون را عشقه
بگی بسوز میسوزم
بگی بمیر می میرم
اما اگه یه روزی
بگی برو نمیرم
کاشکی میشد بهت بگم چقدر چشمات رو دوست دارم
ترانه ی حسین حسین روی لبات را دوست دارم
هیئتیات رو دوست دارم سینه زنات را دوست دارم
پرچم سرخ روی گنبد طلات رو دوست دارم
آقام آقام آقام 
مثل رویا با اسم تو پر کشیدم
خودم را بیچاره کردم
شبی که خوابت را دیدم
قلب زارم روزی هزار بار می میره
دوباره اسمت میاد و
با یه نگاهت می گیره
تویی که با هر نفست مسیح را زنده می کنی
دل های توی قفس را مثل پرنده می کنی
توی خدایی چشمات عالم را بنده می کنی
عالم را به هم می ریزی وقتی که خنده می کنی
من را توی برزخ این تشنه لبی رها نکن
تو رو خدا به روی پر گناه من نگاه نکن
بذار مریضت بمونم درد من را دوا نکن
لب من را از لبهای مشک خودت جدا نکن
نفس زدن بی تو گناه
بدون تو روزم سیاه
خدا دیگه ستاره شبیه تو نداره
اگه کسی مثل تو یاری داره بیاره
کاشکی میشد بهت بگم چقدر صدات رو دوست دارم
ترانه ی حسین حسین روی لبات را دوست دارم
هیئتیات رو دوست دارم سینه زنات را دوست دارم
پرچم سرخ روی گنبد طلات رو دوست دارم
آقام آقام آقام ...
بگی بسوز میسوزم
بگی بمیر می میرم
اما اگه یه روزی
بگی برو نمیرم
عاشقی دردیه دوا نداره
دوای عاشقی نگاه یاره
از اون شبی که خوابت را دیدم
تب دل من روی هزاره
زندگی بی تو برام عذابه
دریاها بی تو عین سرابه
کسی حرفهام را به دل نگیره
به خدا امشب حالم خرابه

 
 
یک شنبه 10 اردیبهشت 1396  3:14 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسین (ع)

  مژده ای دل که دگر سوم شعبان آمد
                    پیک شادی ز بر حضرت جانان آمد
                    مژده ای دل که برای دل غمدیده ما
                    هدهد خوش خبر از نزد سلیمان آمد
                    خیز ای دل تو بیارای کنون بزم طرب
                    که دگر موسم اندوه به پایان آمد
                    مطربا نغمه نو ساز کن و پای بکوب
                    که به ما مژده وصل شه خوبان آمد
                    ساقیا باده بده خود بنما سرمستم
                    زان می‌ای کو به تن خسته ما جان آمد
                    ظلمت و تیرگی شام الم رفت کنون
                    روز شادی شد و خورشید فروزان آمد
                    غنچه‌ی دهر در این روز بخندید دگر
                    که به بستان علی نوگل خندان آمد
                    عطر پاشید به بستان که همه عطرآگین
                    سمن و یاسمن و سنبل و ریحان آمد
                    بلبل از لب به ترنم بگشاید نه عجب
                    که به گلذار نبی بلبل خوش خوان آمد
                    گوهری از صدف بحر کرم گشت عیان
                    که به توصیف رخش لولو مرجان آمد
                    نور حق جلوه به برج شرف زهرا کرد
                    بین به این نور که این گونه درخشان آمد
                    وه چه روزی است مبارک ز قدوم شه دین
                    موسم مغفرت و رحمت یزدان آمد
                    روز فرخنده میلاد حسین ابن علی(ع)
                    مژده‌ی خامُشی آتش نیران آمد
                    باعث کون و مکان منشاء ایجاد حسین
                    که وجودش به جهان مفخر انسان آمد
                    مظهر ذات خدا سبط رسول دو سرا
                    نور چشمان علی آن شه مردان آمد
                    حیف و صد حیف که در واقعه کرب و بلا
                    بر تن خسته او ظلم فراوان آمد
                    بر سر عهد و وفا در ره معشوق نگر
                    خود فدا کرد که سالار شهید آن آمد
                    ای غلامان اگرت بار گنه سنگین شد
                    غم مخور چونکه حسین شافع عصیان آمد
                            كیمیای اشك؛ سید جلال یاسینی

 
 
یک شنبه 10 اردیبهشت 1396  3:14 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسین (ع)

        جعد مشکین طره عنبر گشا دارد حسین
        حُسن یکتا را ببین زلف  دو تا دارد حسین
        شورش امکان اگر طرح محیط دهر ریخت
        بر دو عالم سایه بال هما دارد حسین
        نیست بی عشق حسینی ذره ای در ذات دهر
        در حقیقت تکیه بر ارض و سما دارد حسین
        می کند هر قطره اش ایجاد گلزار شهید
        دست همت بر سر شاه و گدا دارد حسین
        ای طبیعت مردگان غوغای محشر بر کنید
        چون به خاک قربتش آب شفا دارد حسین
        جنس مردان خدا را از شهادت باک نیست
        در کف پای جنون رنگ حنا  دارد حسین
        خیمه هل من معین را لشکر امداد کو؟
        تا قیامت برکف بانگ رسا دارد حسین
        عالم از اوغوطه در طوفان خون خواهد زدن
        بحر اگر توفد به وسع دیده جا دارد حسین
        سیر این وادی نما در خویشتن گر عارفی
        خویشتن هم زانکه شوق کربلا دارد حسین
        "احمد" از خُمخانه شاه شهیدان مست شد
        بی دلان عشق را زیرا هوا دارد حسین
"احمد عزیزی"

 
 
یک شنبه 10 اردیبهشت 1396  3:15 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها