0

اشعار ولادت امام حسین (ع)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسین (ع)

دل غرق نوره  ، پر از شور و سروره
امشب برای شیعه ها شب غروره
وقت دعا شد ، که عالم با صفا شد
حضرت زهرا مادر و علی بابا شد
این ماه عالمینه ، عشق خدا حسینه
میخونن اهل عالمین جن و ملک حور و پری ، به به
حضرت زهرا میخونه ترانه های مادری ، به به
خدا داده به مرتضی دسته گل محمدی ، به به
مولا مولا حسین یابن الزهرا
******

 

حیرونم امشب ، غزل می خونم امشب
از عشق اربابم حسین مجنونم امشب
داره می باره ، جای بارون ستاره
آقام میون دلبرا همتا نداره
هر کس که حق پرسته ، پای حسین نشسته
ای که تموم انبیا در خونت شدن گدا ، ارباب
تو حاکم نه فلکی پادشه کرببلا ، ارباب
قربون پرچمت بشم پارچه های سبز و سیاه ، ارباب
مولا مولا حسین یابن الزهرا

 
 
یک شنبه 10 اردیبهشت 1396  2:58 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسین (ع)

شد موسم شادی دلها
زیباترین مخلوق حق آمد به دنیا
آمد ، عشق زهرا
میلاد شاه عالمین است       اهل عالم
میلاد مسعود حسین است   اهل عالم

 

******
ای روی تو مانند قرآن
ای نام و پاکت پایه و ارکان ایمان
مولا ، ای حسین جان
میلاد تو میلاد عشق است   یابن زهرا
یار تو بانوی دمشق است     یابن زهرا
******
ای جان عالم به فدایت
ای عالمی ریزه خور خوان عطایت
ارباب ، جان فدایت
می خواهمت من بی نهایت   ای حسین جان
کی میرسم تا کربلایت          ای حسین جان
******
ای شاه مردان یا اباالفضل
ای ساقی سرمست عطشان یا اباالفضل
مولا ، یا اباالفضل
تو معنی عشق و وفایی     یااباالفضل
بر عالمی مشکل گشایی   یااباالفضل

 
 
یک شنبه 10 اردیبهشت 1396  2:58 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسین (ع)

بوی خدا می وزد از صحن پاک تو
عطر بهشت می دهد هر مشت خاک تو
از جانب حقیر ترین نوکرت مدام
بر لطف و مهربانی تو آقا سلام

شاعر : مهدی عظیمی

 
 
یک شنبه 10 اردیبهشت 1396  2:58 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسین (ع)

به کسی کار ندارم که بهشتم لیلی ست
بت بتخانه و رهبان کنشتم لیلی ست
خاک من خاک جنون است و سرشتم لیلی ست
هر چه در مکتب استاد نوشتم لیلی ست
جز به این حرف ندارد قلم من میلی
دفترم پر شده از لیلی لیلی لیلی
می نویسم لیلی تا که بخوانیم حسین
تا جنون را به نهایت برسانیم حسین
آن که بی او نفسی هم نتوانیم حسین
وقت یک ذکر همه هم ضربانیم: حسین
او همان است که هر وقت از او می خوانم
از دل عرش خدا فاطمه گوید جانم
گر چه در عشق فقط لاف زدن را بلدیم
گر چه چندی ست که بی روح تر از هر جسدیم
گر چه در خوب ترین حالت مان نیز بدیم
جز در خانه ی ارباب دری را نزدیم
از ازل حلقه به گوش در این خانه شدیم
سجده ی شکر برآریم که دیوانه شدیم
از همان روز که حُسنش ز تجلّی دم زد
از همان دم که دمش طعنه به جام جم زد
از همان لحظه که مهرش به دلم پرچم زد
عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
گفت من عشقم و مجنون حسین بن علی
در رگم نیست به جز خون حسین بن علی
آسمان با تپش ماه تماشا دارد
قطره دریا که شود جلوه ی زیبا دارد
خاک یک دشت فقط تربت اعلا دارد
عشق با نام حسین است که معنی دارد
تا خدا هست و جهان هست و زمان هست و زمین
نمک سفره ایجاد حسین است همین
لبم از هر چه به جز نام امامم خاموش
آتش عشق نشد یک دم از این دم خاموش
گر چه یک لحظه نبود است به عالم خاموش
از قدومش شده یک روز جهنم خاموش
در امالی خودش شیخ صدوق آورده است
روز میلادحسین آتش دوزخ سرد است
شب شور است که شیرین و غزل خوان شده ام
خیس از بارش احسان فراوان شده ام
جان رها کرده و دل بسته ی جانان شده ام
مست جام رجب و تشنه ی شعبان شده ام
که شب سوم این ماه حبیب آمده است
باز از باغ خدا نفحه ی سیب آمده است
او همان است که احسان قدیمش خوانند
صاحب جام بلایای عظیمش خوانند
در مدینه همه قرآن کریمش خوانند
پنجمین دشمن شیطان رجیمش خوانند
از ازل تا به ابد خلق خدا می دانند
ما همه بنده و این قوم خداوندانند
در پناهش همه هستند مهیمن ها هم
متوسل به نگاهش شده ضامن ها هم
نه فقط عالم ربانی، کاهن ها هم
وقت آن است که گویند موذن ها هم
وقت شرعی اذان بر سر گلدسته ماه
اشهد انّ حسین بن علی ثارالله
غم عشق است که آتش زده بر بنیادم
تا که در راه محبت بدهد بر بادم
من ملک بودم و فردوس... نه آمد یادم
که من از روز ازل اهل حسین آبادم
منم آن رود که جز جانب دریا نروم
بر دری غیر در خانه ی مولا نروم
ما که بر ساحت این عشق ارادت داریم
ما که انگیزه ی برگشت به فطرت داریم
یک نفس تا به خدا بُعد مسافت داریم
باز هم در سرمان شور زیارت داریم
هر که دارد سر همراهی ما بسم الله
هر که دارد هوس کرب بلا بسم الله
کربلا گفتم و دیدم جگرم می سوزد
آسمان دود زمین در نظرم می سوزد
گوییا معجر بانوی حرم می سوزد
دختری داد زد ای عمه سرم می سوزد
جان خورشید از این واقعه بر لب برسد
هیچ کس نیست به داد دل زینب برسد  

 

شاعر : محسن عرب خالقی

 
 
یک شنبه 10 اردیبهشت 1396  2:59 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسین (ع)

نور خدا در دل شب ها رسید
سپیده زد، شمس دلارآ رسید
خبر بده به فطرس ای جبرییل
دوای درد تو، مسیحا رسید
بیا خودت را برسان پیش او
بال و پرت سوخت، مداوا رسید
گدا.. گدا.. آی گدایان شهر!
رحمت واسعه به دنیا رسد
ملجاء هر شاه و گدا آمده
شاهِ شهیدِ شهدا آمده
آمده و نبی ست بالا سرش
گرفته قنداقه ی او در برش
بوسه زند گاه به دستان او
گاه به پیشانی و بر حنجرش
چه هدیه ای داده خدا بر نبی
خوشا به حال پدر و مادرش
آمده تا «حسینُ منّی» شود
تا که بخوانند چو پیغمبرش
خون خدا، جان پیمبر حسین
عشق علی، عزیز  مادر حسین
او و حسن زیور اهل بهشت
دو سیّد و سرور اهل بهشت
شد پدرش آل نبی را شجر
بار و برش گوهر اهل بهشت
سَیّدة ُالنّساء بود مادرش
مادر او مادر اهل بهشت
برادرش ساقی اولاد او
دو دست او ساغر اهل بهشت
بهشتی اند آلِ حسینِ علی
بهشت شد مالِ حسینِ علی
عرش خداوند نگهبان او
جان خداوند شده جان او
فاطمه جان بخواب چون می شود
روح امین سلسله جنبان او
گریه چو می نماید از تشنگی
ملائکه شوند گریان او
مشربه ی اوست لب مصطفا
ای به فدای لب و دندان او
نیست کسی تشنه به دور و برش
آب بود مهریه ی مادرش
شاه حسین است و ما نوکریم
ز نوکری او همه سروریم
ما همگی کبوتر بام او
پر بکشد به هر کجا، می پریم
ناز فقط مال حسین است و بس
هر چه که او ناز کند می خرییم
فضیلت گریه به او این بود
ره به دعای خواهرش می بریم
حسین ای پادشه انس و جان
نوکریت عزّت و ایمانمان
تو را اِمامُ الشُّهدا خوانده اند
چشمه ی جوشان بقا خوانده اند
"لَحمُکَ مِن لَحمِ بَشَر" بود اگر
چرا تو را خون خدا خوانده اند
نَه خامس آل عبا، بل تو را
پنج تن آل عبا خوانده اند
تو همه شان بودی و در کربلا
حیف ترا جدا جدا خوانده اند
ای تن پاره پاره هر صبح و شام
علیکَ منّی سلامٌ سلام
***

شاعر : امیر عظیمی

 
 
یک شنبه 10 اردیبهشت 1396  2:59 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسین (ع)


یار هر چه دلرباتر شد بلایش بیشتر
بیگمان در میرود جانها برایش بیشتر
کربلا هر لحظه و هرشب صفا دارد ولی
کربلا با مهدی زهرا صفایش بیشتر
عشق احسان قدیم آن قدیم احسان به ماست
عشقبازی که  قدیمی شد وفایش بیشتر
او خلیل نیمه روز حج خون در کربلاست
میدهد قربانیانی در منایش بیشتر
 گوهر جان و وجودش صیقلی تر میشود
 هرکه ریزد اشک دیده درعزایش بیشتر
استجابت زیر قبه گرچه باشد بسیار
صحن عباس علی  حاجت‌روایش بیشتر
بلیل طبعم طربناک است از نام حسین
دل که شوریده شود شور و نوایش بیشتر
هر کسی گوید حسین و هر که گرید بر حسین
میکند زهرای مرضیه دعایش بیشتر
خون دل خوردن اگرکافی نباشد درغمش
از سر و سینه بریزم خون به پایش بیشتر
هر چه سنگ طعنه برمن میخورد از روزگار
می زنم برسینه ام سنگ ولایش بیشتر
خواجه ای دارم که دارد درد خدمتکار را
از خطایم بخشش و لطف و عطایش بیشتر
 هرکه گوید یاعلی و یاحسین و یا حسن
میشود زیبا و انوار خدایش بیشتر
( ولایت بی برائت عقیم است )
آن طرف اما ببین وهابی بد ذات را
هر چه میمون زشتتر باشد ادایش بیشتر

 

شاعر : صمد علیزاده

 
 
یک شنبه 10 اردیبهشت 1396  2:59 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسین (ع)

ای یکه تاز عرصه‌ی عشق و وفا، حسین
و پاکباز پهنه‌ی نَردِ بلا، حسین
گر خونبهای توست خدا، نی عجب از آنک
باشد رَهین خون تو، دین خدا حسین
پا هر کجا نهی مَلک آید ز پی، مگر
خاک رهت به دیده کند توتیا حسین
بیگانه کردی‌اش ز جهان و جهانیان
هر دل که گشت، با تو دَمی آشنا حسین
الحق رواست فخر فروشد، به خسروان
هر کس بر آستان تو گردد گدا، حسین
عشقت عجین شده است در آب و گل وجود
بر لوح سینه‌ها شده منقوش، «یا حسین»
گر جلوه‌ای به محفل بی روح ما کنی
جان می‌دهیم در عوضِ رو نما حسین
جاوید باد یاد تو در دل که جز تو نیست
فرمانروای مملکت قلبها حسین
دیوان دل سنگ آب شد، علی انسانی
 

 
 
یک شنبه 10 اردیبهشت 1396  3:06 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسین (ع)

با اجازه ز حضرت زهرا
اذن می خواهم از تو یا مولا
می روم تا خدا به آن بالا
تا بخوانم ز علم الاسماء
 شاد و خرسند کل ارض و سماست
روز میلاد سید الشهداست
می نویسم به وسعت دنیا
جوهرم آب آبی دریا
دفترم شد تمام صحرا ها
تا نویسم به مدح آن آقا
با تو طی شد تمام روز و شبم
یا حسین است تا ابد به لبم
بر فراز است تا ابد علمت
بوسه ها می زنیم بر قدمت
زنده هستم زفیض دم به دمت
نام ما نیفتد از قلمت
بین سر ها اگر سری داریم
به خدا خوب دلبری داریم
شاعر:حامد ظفر

 
 
یک شنبه 10 اردیبهشت 1396  3:07 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسین (ع)

بخوان قنوت غزل را که نور مادر شد
به بوی سیب حرم سینه ها معطّر شد
نهاد پا به زمین و هوای عشق آورد
هوای شهر نبی از همیشه بهتر شد
و نور با خودش آورد و نور را خنداند
و نور در دل نور _ آینه ، مکرّر شد
و با وجود چنین عطری و چنین نوری
زمین برای همیشه بر آسمان سر شد
قدم نهاد به چشم زمین و شاهانه
به هر چه بود در این عاشقانه سرور شد
به خنده های ملیحش مدینه را خنداند
به شور خنده دل آرام شور کوثر شد
پر شکسته ی فطرس پر پریدن شد
که در کنار همین خانه دردش آخر شد
امیر قافله ی عشق و عاشقی کامد
دل رمیده ی ما هم به شوق او پر شد
رسید مژده که آمد بهار ثارالله
که بر تمام شهیدان عشق رهبر شد
بساط عاشقی از این به بعد بر پا شد
بخوان قنوت غزل را که نور مادر شد
شاعر:وحید محمدی

 
 
یک شنبه 10 اردیبهشت 1396  3:07 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسین (ع)

حسین آئینه نور خدائی است                        وجودش عین مصباح‌الهدایی است
اگر قرآن ناطق مرتضی بود                            حسین ایجاز آن در نینوا بود
بخوان اجمال و تفضیل امامان                         زخم یک جرعه زن با تشنه‌کامان
 گرین یک جرعه از جام حسین است               نصیبت نور آفاق و شین و عین است
بنازم شور مرکب راندنش را                           فراز نیزه قرآن خواندنش را
عبورش را ز خط آتش و خون                          حضورش را در اوج هفت گردون
سپرافکندن شب را به پایش                          طلوع صبح را در چشمهایش
غبار سم اسبش چون که خیزد                      به مستی سرمه در چشم تو ریزد
شهامت شرح قاموس حسین است                شجاعت آستان بوس حسین است
شاعر : نادر بختیاری

 
 
یک شنبه 10 اردیبهشت 1396  3:07 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسین (ع)

بهین جشن و سرور شیعیان است
جــهــان از خـــرمــی بــاغ جـنـان اسـت
فـــروغ سـوم شـعـــبــان بـــرآمـــد
رواق خـــاک هـــمـچـون گـلـستان است
مـگــر آمـد بـعــالــم پـــور زهـــرا
کــه در وجـد و شـرف خلق جهان است
از ایــن مـولـود مـسـعـود مـبارک
قـــلــوب اهـــل ایـمـان شـادمـان اســت
حـسـیــن آمـد کـه از خـیـل ملائک
بــــدرگــاهـــش غـــلام آســتــان اســت
ز جـنــت آمــده لــعــیـــا بـخـدمـــت
کــنـیـز مـــادرش زهــــرا بــجـان اسـت
مـلـک قنداقه اش را برد تا عرش
کــه مـشـــتــاقــش خـدای مهربان است
بـگــو بـا فـاطـمه امـشـب حسیـنت
بـــبــزم قــرب یــزدان مـیـهـمــان اسـت
بـشــادی فـطــرس فـرخــنـده اقـبال
بــســوی خـانـه ی زهــرا روان اســـت
کـنــد بــر قـدسـیـان فخر و مباهات
که بـر دسـتـش ز شه خــط امـان است
پـیـمبر گـفـت در وصـف حـسـیـنـش
که او در پـیـکـر مـن هـمچو جان است
دو عــالـم بـهـره مـندند از عـطایش
عیان است این چه حاجت بر بیان است
ز رحـمـت بـر «حیاتی» لطـف دارد
کـه طـبـعـم از برایش نغمه خوان است
***********************
امشب به بیت فاطمه رضوان گل افشانی کند
روح القدس مدحت گری،حورا غزل خوانی کند
گیتی به تن پیراهن از انوار ربانی کند
شادی و غم با دل صفا پیدا و پنهانی کند
در سینه های سوخته آتش گلستانی کند
زیبد جهان هستی خود ، یکباره قربانی کند
ریحانۀ ختم رسل فرزند زهرا آمده
آری حسین بن علی امشب بدنیا آمده
امشب به روی دست خود، قرآن گرفته فاطمه
امشب ز باغ آرزو،ریحان گرفته فاطمه
امشب ز دریای ولا،مرجان گرفته فاطمه
امشب ز داور گوهر ایمان گرفته فاطمه
امشب برای اهل دل ،جانان گرفته فاطمه
امشب حسینش را به بر چون جان گرفته فاطمه
امشب در عاشورائیان بر پا شده شوری دگر
از خانه زهرا رود بر آسمان نوری دگر
درسیر دریای ولا دل گوهرش را یافته
یا جان بظمان بلا روشنگرش را یافته
باطل شده سر در گم و ، حق محورش را یافته
بستان سرسبز ولا آب آورش را یافته
نخل امید فاطمه برگ و برش را یافته
فطرس به پرواز آمده بال و پرش را یافته
از آسمان و از زمین آید به گوش این زمزمه
ای عاصیان ای عاصیان آمد حسین فاطمه
شور آفرین عاشقان با شور عاشوراست این
مشعل فروز بزم جان روشنگر دلهاست این
ریحانه ی ختم رسل دردانه ی زهراست این
ماه امیرالمومنین مهر جهان آراست این
توحید از سر تا بپا قرآن ز سرتا پاست این
وجه خدا خون خدا عبد خدا سیماست این
گویم اگر در وصف او از آنچه هست آگاهیم
ترسم که هرکس بشنود خواند حسین اللهیم
جان بحرو او دردانه اش دل باغ او ریحانه اش
هستی همه دلداده اش عالم همه دیوانه اش
ایثار شمع محفلش خلقت همه پروانه اش
خلق زمین و آسمان یکسر گدای خانه اش
سرمست از جام جنون دیوانه و فرزانه اش
مرحون لطف و مرحمت هم خویش هم بیگانه اش
چشم همه دریای او قلب همه صحرای او
هر جا شده کرب و بلا هر لحظه عاشورای او
فطرس بیا فطرس بیا شور حسینی ساز کن
درد درون خویش را ابراز کن ابراز کن
حرف دل بشکسته را آغاز کن آغاز کن
پروانه شو پروانه شو پرواز کن پرواز کن
برگرد شمع‌ روی‌ او پرواز کن‌ پرواز کن
‌نازی‌ بکش‌ زآن‌ نازنین‌ بر خلق‌ عالم‌ نازکن
عین الحیات عاشقان در عالمین است این پسر
باب النجات عاصیان یعنی حسین است این پسر
آن سرو بستان قِدم تازد در این عالم قَدم
ناورده حرفی بر زبان نگشوده چشم خود زهم
دست گرفتاری گرفت از رحمت و لطف و کرم
لبخند زن پرواز کن گردیده گِرد آن حرم
زد بوسه بر گهواره اش قنداقه اش بوسید ، هم
این قصه دارد نکته ای یعنی گنه کاران چه غم ؟
من آمدم تا در یم عصیان بگیرم دستتان
از جام عشق خود کنم دیوانه و سرمستتان
من آمدم با بذل جان دل مرده را احیا کنم
من آمدم با ترک سر فرمان حق اجرا کنم
من آمدم هر فرد را آزاد در دنیا کنم
من آمدم بند ستم از پای عالم واکنم
من آمدم تا پرچم عدل و شرف بر پا کنم
من آمدم هر روز را اعلان عاشورا کنم
من آمدم تا رهنما در طی منزل ها شوم
با روی خونین تا ابد روشنگر دلها شوم
حسن خدا روی خدا این حسن من این روی من
خلق نبی خوی نبی این خلق من این خوی من
رنگ جنان بوی جنان این رنگ من این بوی من
حبل المتین عاشقان این تار من این موی من
سعی و صفای عارفان این بیت من این کوی من
آلوده دامانید اگر این بحر من این جوی من
من بین دریای ولا فلک نجات امتم
من بالب عطشان خود آب حیات امتم
خونین گلان باغ دین نوشند آب از خون من
ایثار دامن گیر من آزادگی مرهون من

افروختن ، خود سوختن ، آموختن قانون من
مجد و جلال و عزت و عشق و وفا ممنون من
قلب همه کانون من ، چشم همه جیحون من
خونی که ریزد بر زمین ، از چهره ی گلگون من
هرقطره اش می جوشد و صد بحر غفران می شود
بحری که هر موجش فزون زین هفت ایوان می شود
تنها نه اینجا فطرسی روئیده شد بال و پرش
تا حشر هر افتاده را من همدمش ، من یاورش
هرکس به طوفان غرق شد ، من کشتی اش ، من لنگرش
هر کس به صحرا گشت گم ، من هادیش من رهبرش
هرکس شهید دوست شد ، من سیدش من سرورش
هرکس که مست یار شد ، من ساقی اش من ساغرش
لبیک گو امداد گر فریاد رس فردا منم
حتی اگر کافر زند دست ولا بر دامنم
من عاشق شیدای حق ، حق عاشق شیدای من
پیمان خود را نشکنم ، گر بشکند اعضای من
صد ره ، اگر غلطد به خون هر لحضه سر تا پای من
صد بار اگر گلگون شود از خون سر سیمای من
هر روز گردد تازه تر ، ز امروز من فردای من
بر نسل ها باشد یکی میلاد و عاشورای من
هر روز بر آزادگان میلاد جان ما بود
در محفل دلدادگان میثم زبان ما بود
*******************
ای همه پیغمبران! کنید از جا قیـام
نهید رو بـا شعف، بـه بیت خیرالانـام
همه به ذکر و دعا، همه به عرض سلام
که روی دست نبی، حسین دارد مقـام
مسیح در هر نفس، کلیم در هر کلام
زنند دم از حسین، بـه اشتیاق تمـام
شب سرور خداست جهان پراز این نداست
ظهور نورالهداست حسین روحی فداست
جهان اسلام بود، در آرزوی حسین
رسول اکرم زند، خنده به روی حسین
«ام‌ابیها» کشد شانه به موی حسین
گشوده شیرخدا دیده به سوی حسین
گرفته دین آبرو ز آبروی حسین
نهند پیغمبران جبین به کوی حسین
حسین«فوزالعظیم» حسین«نورمبین»
حسین«عین الحیات» حسین«حق الیقین»
نهاد پـا در جهان امـام عفـو و کرم
ز مقدمش آمده مدینه رشکِ ارم
صورت زیبای او سورۀ نون و القلم
به آبرویش قسم به خاک کویش قسم
که ما نبودیم و او به ملک دل زد قدم
به هر دلی ساخته، خدا بر او یک حرم
حسین یار دل است گل بهار دل است
به مهر او دلخوشم که عشق کار دل است
نفس از او، دم از او، نشاط از او، غم از اوست
او ز رسول خدا، رسول اکرم از اوست
تمـام او از خدا، تمـام عالم از اوست
حیات عالم از او، نجات آدم از اوست
حسین خود قلب ماست،قلوب ما هم از اوست
منم که تا روزِ هست تمام هستم از اوست

قعـود یعنی حسین قیام یعنی حسین
سجود یعنی حسین سلام یعنی حسین
حسین بی یار نیست، خلق جهان یار اوست
بـه اوج آزادگی، خلق گرفتار اوست
کلیم مدهوش او، مسیح بیمـار اوست
تمام هست خدا، متاع بـازار اوست
به آن حسینی که حق تکیه به دیوار اوست
هر که حسینی شود خدا خریدار اوست
سبزی گلزار دین ز سرخی خون اوست
قیام مدیـون او نمـاز مرهون اوست
بـارِ غمِ امتـی، هماره بـر دوش او
به سیر معراج خون، زخم بدن توش او
پیام بی جبرئیل ز دوست در گوش او
زخم سر نیزه‌ها نیش مگو، نـوش او
هماره بوده است و هست شیعه کفن پوش او
میان آغوش خون خدا هم آغـوش او
گلو شده چاک‌چاک بدن شده پوست‌پوست
ز هر رگ حنجرش ندا دهد دوست،دوست
الا که جان پیشکش در این ولادت کنیم
به مکتب خون مرور درس شهادت کنیم
همه چو «فطرس» بر او عرض ارادت کنیم
از این ولادت به خلق، سزد سیادت کنیم
خاک درش را ز مِهر، مُهر عبادت کنیم
ز خاک یـاران او کسب سعادت کنیم
وعدۀ ما با حسین عروج ما تا حسین
سرود ما ذکر ما دعای ما یا حسین
حسین تا روز حشر، رهبر آزادگی‌است
خون جوانان او جوهر آزادگی‌است
خاک شهیدان او مظهر آزادگی‌است
قامت عباس او محور آزادگی‌است
قتلگهش تـا ابـد سنگر آزادگی‌است
پیکر صد چاک او منظر آزادگی‌است
پیرو او کیست؟ کیست؟ کسی که آزاد زیست
بنـدۀ درگـاه او جز به خدا بنده نیست
تو کیستی؟ یا حسین! خدای را مظهری
تو شمع جمع وجود، تو روح پیغمبری
تو با سرت نوک نی ز خلق عالم سری
تو کلِ اسلام را چـو روح در پیکری
تو خلق را تـا ابـد، چراغ روشنگری
تـو در جلال و شرف محمدِ دیگری
زخم بـدن سورۀ تَبارَکت یـا حسین
خلعتِ ثـاراللهی مبارکت یـا حسین
خون شهیدان تو، خون تو خون خداست
قسم به ذات خدا، خدا تو را خونبهاست
غریبی و عالمی بـا هدفت آشناست
قبر تو در قلب ما مهر تو در خون ماست
سینۀ مجروح ما قطعه‌ای از کربلاست
حنجرۀ ما پـر از زمزمۀ نی نـواست
تویی که خلق خداست دست به دامان تو
"میثم"بی‌دست و پاست دست به دامان تو
******************
خانۀ شیر خدا امشب پر از نور خداست
الـبشاره لیلۀ میلاد مصباح الهـداست
بر سر دوش نبی، شمس ولایت جلوه گر
پیش روی فاطمه، مرآتِ حسنِ ابتداست
فاطمه آورده فرزندی که در قدر و جلال
هم محمد هم امیرالمؤمنین هم مجتباست
چشم ثاراللهیان روشن به میلاد حسین
کام حزب اللهیان شیرین که این عید خداست
گام گامِ مقدمش، رشک گلستان بهشت
عضو عضوِ پیکرش، اوراق صنع کبریاست
این همان مصباح دست غیب رب العالمین
این همان قرآن روی قلب ختم الانبیاست
چشم نه، لب نه، جبین نه، حنجر و رخسار نه
پای تا سر غرق در گلبوسه‌های مرتضاست
با وجود آنکه نَبوَد رحمت حق را حدود
این نمای رحمت بی حدِّ ذات کبریاست
سبط احمد، نجل حیدر، آرزوی فاطمه
خون قرآن، اصل ایمان، قلب دین، روح دعاست
قطره‌ای از بحر لطفش چشمۀ آب حیات
ذره‌ای از خاک کویش درد عالم را دواست
وصف او باید کسی گوید که قرآن آورد
مدح او باید کسی گوید که او را خونبهاست
هر چه می‌بینم جمالش را، نبی پا تا به سر
هرچه می‌خوانم ثنایش را،علی سرتا به پاست
هر سری تقدیم جانان گشت، خاک پای او
هر دلی جای خدا گردد، بر او صحن و سراست
هر چه از او خواست ذات پاک حق تقدیم کرد
درعوض او ازخدای خویش بگرفت آنچه خواست
من نمی‌گویم، نمی‌گویم، خدا باشد حسین
لیک گویم گر خدایی از خدا خواهد، رواست
خواهـر مظلومۀ او مـادر آزادگی است
تـا قیامت بر همه آزاد مردان مقتداست
اصغری دارد که ذبح اکبرش خوانند خلق
دختری دارد که دست بسته‌اش مشکل گشاست
مادری دارد که در قرآن، خدا مدّاح اوست
مدح او تطهیر و قدر وفجرو نور و«اهل‌أتی»ست
قامتی دارد، قیامت گوشه‌ای از سایه‌اش
صورتی دارد که در چشم محمد دلرباست
بازویی دارد چو بازوی امیرالمؤمنین
هیبتی دارد که گویی خود علی مرتضاست
روز محشر ذکر کل انبیا یا فاطمه است
فاطمه گوید خداوندا حسین من کجاست؟
او بُوَد فُلک نجات و لنگرش دخت علی
این نباشد کفر اگر گویم خدایش ناخداست
شهریار کشور دل‌ها «حسین بن علی»
زادۀ ام‌البنین فرمانـدۀ کل قـواست
آنچه در عالم گنه کار است در روز جزا
گر خدا بخشد به یک موی حبیب او به جاست
گر چه حتی روز محشر چشم زهرا سوی اوست
هر شب او واقعه، هر روز او روز جزاست
اینکه خنـدانیم و گریـانیم در میلاد او
می‌کند ثابت، گِل ما از زمین کربلاست
آنکه سر سازد نثار دوست، از عالم سر است
کشتۀ محبوب را گر کشته پنداری خطاست
مرگ در بستر بوَد بر عاشق صادق حرام
این معما را کسی داند که با ما آشناست
شور ما شور شهادت، شوق ما شوق وصال
زخم ما یاری رحمت، خون ما آب بقاست
من ز خون دل نوشتم بـر جبین آسمان
هر که فانی در ره حق نیست، پایانش فناست
قبر: کعبه، رکن: مقتل، تربت عشاق: حِجر
مضجع من «مروه» و ایوان عباسم «صفا»ست
گو یکی گردند خلقت از برای قتل من
قامتم تنها برای خالق یکتا دوتـاست
آب را بر روی ما بسته نمی‌داند عدو
حنجر ما تشنـۀ آب دم تیغ بـلاست
وصل جانان از دم شمشیر می‌آید به دست
این همان معنای رمز «البلاءُ لِلولا»ست
"میثم" این مصراع را با خط خون باید نوشت
رأس ما از تن جدا شد، دوست کی از ما جداست؟
********************
من کیم سالار دینم من کیم سرّ مبینم
من کیم خصم ستمگر من کیم حق را معینم
من کیم عین الحیاتم من کیم ماء معینم
من کیم الله را نور سماوات و زمینم
من کیم فرزند زهرا و امیرالمومنینم
من حسینم زینت آغوش ختم المرسلینم
من به هر گم گشته ای تا حشر مصباح الهدایم
من همه آزاد مردان را امام و مقتدایم
من به ذات اقدس حق عبد پیش از ابتدایم
من کیم وجه خدا نور خدا خون خدایم
من کیم مولای خلقت هستی هست آفرینم
من حسینم زینت آغوش ختم المرسلینم
من کیم حجر و حطیمم من کیم رکن و مقامم
من کیم صبر و ثباتم من کیم خون و قیامم
من کیم شمس ولایت من کیم ماه تمامم
من رکوعم من سجودم من صلاتم من صیامم
من جوادم من کریمم من امانم من امینم
من حسینم زینت آغوش ختم المرسلینم
من کیم من کعبه ام من زمزمم سعیم صفایم
من کیم من باغبان گلبن عشق و وفایم
من خلیل صد ذبیحم من ذبیحاً بالقفایم
من عزیز فاطمه نجل علیِ مرتضایم
من نبی را جان شیرین خلق را شور آفرینم
من حسینم زینت آغوش ختم المرسلینم
خون من خون خداوند جهان آراست آری
جد محمد(ص) ، باب حیدر ، مادرم زهراست آری
روز من هر روز روز محشر کبراست آری
سوم شعبان نه ، میلاد من عاشوراست آری
چون خدا در قلب خلق اولین و آخرینم
من حسینم زینت آغوش ختم المرسلینم
بارها ختم رسل بوسید از پا تا سرم را
شستشو با اشک چشم خویش داده پیکرم را
کرده پیش از شیر مادر ذات حق پر ساغرم را
دوست دارم دوست دارم دوست دارم زائرم را
در گلستان جنان با زائر خود همنشینم
من حسینم زینت آغوش ختم المرسلینم
من شهادت را ز خون پاک خود اقبال دادم
من به عاشورائیان تا صبح محشر حال دادم
من بقا بر دین و قرآن و رسول و آل دادم
من نخورده شیر از مادر به فطرس بال دادم
من خدا را دست لطف و مرحمت در آستینم
من حسینم زینت آغوش ختم المرسلینم
گاه روی قلب پیغمبر چو قرآن جای دارم
گه به پشت و گه به زانو گه به دوش او سوارم
گاه سر بر دامن زهرای اطهر می گذارم
گاه در گودال خون بر خاک مقتل سجده آرم
گه به خاکستر بود ماه جمال نازنینم
من حسینم زینت آغوش ختم المرسلینم
من کیم من رمز قرآن ، من کیم من سر هویم
من کیم من مصطفا را رنگ و بوی و خلق و خویم
من کیم آن کو نبی گفت اوست از من من از اویم
من به کل انبیا با روی خونین آبرویم
من به خیل اولیا با مهر خود حبل المتینم
من حسینم زینت آغوش ختم المرسلینم
من به نای خسته ی دل نغمه ی راز و نیازم
من به درد بی دوای خلق عالم چاره سازم
من کیم من دلفروزم من کیم من دلنوازم
من کیم حکمم ، کتابم ، من کیم حجم ، نمازم
من وضو را آبرو بخشیدم از خون جبینم
من حسینم زینت آغوش ختم المرسلینم
من کیم آنم که آمد ارجعی در باره ی من
روح پیغمبر طواف آورده بر گهواره ی من
کاروان دل بود از هر طرف آواره ی من
مصحف پیغبران اعضای پاره پاره ی من
اولیا آرند حاجت از یسار و از یمینم
من حسینم زینت آغوش ختم المرسلینم
من دعای مستجاب آیه ی امن یجیبم
من به درد عالمی از تربت پاکم طبیبم
من شما را آشنایم ، دوستم ، یارم ،حبیبم
من غریبم من غریبم من غریبم من غریبم
من به میثم سوز دادم با کلام آتشینم
من حسینم زینت آغوش ختم المرسلینم

 
 
یک شنبه 10 اردیبهشت 1396  3:08 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسین (ع)

نسیم عشق خدا وزیده که امشب حال وهوا دلپذیره
روی لب عاشقای ارباب دوباره حسین فنعم الامیره
وقتشه که پردلا واشه
توآسمون خدا رها شه
عاشقونه بگه یا حسینو
توی دل خود خدا جا شه
آقام آقام آقام آقام آقام
صورت ماهش دل پیمبر رو برده خدایی همتا نداره
شبیهشو هیچ کسی تو عالم به غیر از علی وزهرا نداره
خدا خدا توی نفساشه
آسمونا همه زیر پاشه
کسی رسیده که چاره سازه
داداش حسن عاشق نگاشه
آقام آقام آقام آقام آقام
واسه خدا اونقده عزیزه که عرشو براش چراغونی کرده
مژده بدید که برا همه نوکراشم بهشتو ارزونی کرده
کسی که باشه همیشه مستش
میده برا آقا همه هستش
امیدشه که روز قیامت
آقا میادو میگیره دستش
آقام آقام آقام آقام آقام

 
 
یک شنبه 10 اردیبهشت 1396  3:08 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسین (ع)

میلاد گل رسول و  زهرا و علی است                      زیرا که جهان خجسته زین نور جلی است
ما را دگر از روز جزا باکی نیست                          چون بر دل ما عشق حسین بن علی است
   ***
بگذاشت قدم در این جهان چون حسین                      پر شد دل انس و جان از نور حسین
قنداقه او را چو به احمد دادند                             خندان شد و زد بوسه به رخسار حسین
                                                             ***
میلاد حسین خون بهای دین است                           این عید حیات شیعه را تضمین است
امشب فرشتگان بهم می گویند                                          احیا گر آئین محمد این است

 
 
یک شنبه 10 اردیبهشت 1396  3:09 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسین (ع)

‌الا مـلائکه الله! انس و جـان! تبریک
تمام خلق زمین! اهل آسمان تبریک!
پیمبـران خـدا! عیدتـان مبـارک بـاد
ولی امر خدا! صاحب‌الزمـان! تبریک
ولادت پسر فاطمـه امام حسین
به ذات پاک خداوند لامکان تبریک!
خبر دهید به عالم که عید، عید خداست
ادب کنیـد کـه میـلاد سیـدالشهداست
خدا به حضرت زهرا پسر عطا کرده
بگو به عالـم خلقت پـدر عطا کرده
برای عفو گنه کارها به پیغمبر
قوی‌تـرین سنـد معتبـر عطـا کرده
شکفته لالۀ لبخند بر لب احمد
خدا به نخل امیدش ثمر عطا کرده
جمال غیب خداوند دیده شد امشب
فروغ نامتنهاهـی دمیـده شد امشب
زند رسول خـدا بوسه بر لب و دهنش
نه بر لب و دهنش بلکه عضوعضو تنش
درود نـور بــه نـور جمــال زیبـایش
سـلام روح بـه آیـات مصحف بدنش
به جای جامه دَرَد قلب خویش را یوسف
اگر بـه مصر برد بـاد، بـوی پیرهنش
مسیح، تشنۀ لب‌های روح‌پرور اوست
تمـام جـان محمّد درون پیکر اوست
تمام عـالم خلقت یـم کـرامت اوست
بقـای مکتب توحیـد در امامت اوست
مـرا ز روز قیــامت کسـی نترســاند!
قیامتی که خدا گفته عکس قامت اوست
به شیعیـان علـی می‌خورم قسم صدبار
که درس شیعه همان درس استقامت اوست
اگرچه گریـۀ ما در شب شهادت اوست
شب شهادت او هم شب ولادت اوست  
بهشت حــور ز نـور وی آفریــده شده
جمال حق همه در این جمال، دیده شده
ز دشت کرب‌وبلا تـا به شام، بر سر نی
کلام وحـی ز لب‌هـای او شنیـده شده
حسین شـد بـه تمـام ستمگـران پیروز
چه باک اگر که سرش از قفا بریده شده؟
سرش به نوک سنان جلوه‌گر شود هر روز
شهیـد راه خــدا زنده‌تـر شــود هر روز
حسین تا صف محشر چراغ ایمان است
حسین در تـن توحید تـا ابـد جان است
رسول گفت: حسین از من و من از اویم
حسین، کیست؟ محمّد؛ حسین، قرآن است
برای حفظ شـرف در تمـام نهضت‌هــا
حسین اسـوۀ امـت حسین، میزان است
حسین، مشعـل سـوزان عالم‌افروز است
حسین کیست؟ امام همیشه پیروز است
هنوز در جگـر شیعـه زخـم‌ پیکـر اوست
هنوز رهبـر مـا بـر سـر سنان سر اوست
اگرچـه آب به لب‌هـای خشک او نرسید
همیشه آبروی خون ز خون حنجر اوست
هنـوز خـون علی‌اکبـرش بـه تن جوشد
هنوز خنده به لب‌های خشک اصغر اوست
هنوز سینـۀ آزادگان مدینـۀ اوست
هنوز سنگر ما عرشۀ سفینۀ اوست
حسین، خون خداوند و خونبهاش خداست
حسین، قبلـۀ جان‌هـا و کعبـۀ دل‌هاست
به پـور هنـد جگرخـواره کی شود تسلیم
کسی که جان رسول است و زادۀ زهراست؟
اگــرچــه نیسـت همــانند روز او روزی
به یـاد اوست که هـر روز، روز عاشوراست
به هرکجا نگری مشعل هدایت اوست
تمـام ملک خـدا مرکـز ولایـت اوست
همیشه زنـده و جاوید، نـام عاشوراست
همیشه شیعه شعارش پیـام عاشوراست
بـه آبـروی تمــام پیمبــران سـوگند
که شیعـه آبـرویش از قیام عاشوراست
تمـام خلـق جهـان! بشنویـد، بشناسید
که شیعه پیـرو خـط امــام عاشوراست
هنوز آبـروی دین ز خون حنجر اوست
هنوز خنده به گل‌زخم‌های پیکر اوست
هماره تا سخن از بلبل و گل است و بهار
حسین نیـز امـامت کنـد به لیل و نهار
حسین بر سر نـی مـاه عالم‌افروز است
حسین بــا بــدن پاره‌پاره پیـروز است
حسین بــاب نجـات همـه گنهکـاران
حسین بر همـه عالم بصیرت‌آموز است
حسین خـون سیاه سپاه شب را ریخت
حسین تا صف محشر حقیقت روز است
زمین چـو کرب‌وبـلا و زمـان محرم اوست
خموش، آتش دوزخ به اشک "میثم" اوست
شاعر:غلامرضا سازگار

 
 
یک شنبه 10 اردیبهشت 1396  3:09 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسین (ع)

ای اتصال نوری ما تا خدا حسین
بی تو نبود خلقت ما كیمیا حسین
ای نور تو امانت اصلاب شامخه
گشتی شهود خلق وعیان شدخدا حسین
دنیا و آخرت به جمالت جلا گرفت
عالم حجاب محض و تو بدر الدجا حسین
روشن تر از درخشش خورشید مشرقین
در جان ماست نور جمال شما حسین
تسلیم عشق هول قیامت نمی چشد
ای سایه ی ولای تو تایید ما حسین
بی تو بشر قابل ذكر و ثنا نبود
تو آمدی و شد گل ما بر ملا حسین
خیل ملك به طینت ما سجده كرد وگفت
مسجود ماست آیه ای از هل اتا حسین
هر جا كه هست نور خدا سجده واجب است
آری به پیشگاه خدا سجده واجب است
بی تو اله نور پرستش نمی شود
رب جلی بدون تو كرنش نمی شود
ای باطن حقایق واسرار لو كشف
در ذات دین بجز تو سفارش نمی شود
دستی نمی رسد به تو الا المطهرون
بی دست تو تكامل و جوشش نمی شود
عشق حقیقی دل مومن ولای تست
با تو خیال عشق مشوش نمی شود
ای صورت گذشته و آینده دست تو
بی پاسخت ز نزد تو پرسش نمی شود
هرگز پیمبری به مقام پیمبری
بی اشك روضه ی تو پذیرش نمی شود
ای ساقی سبوی شهادت اراده كن
جان را اراده كن كه به كوشش نمی شود
آن ساغری كه پرده ی پندار می درد
ما را ز خویش تا به سر دار می برد
دل را شعاع جلوه ی جانان عوض كند
غم را نگاه مست طبیبان عوض كند
مستی كجا و باده ی هجده عیار عشق
جان را پی امام شهیدان عوض كند
عشقت چو پیش دوزخیان عرضه میشود
صدها زهیر خیمه به رضوان عوض كند
ای از  نسیم یكدم تو نو بهار ها
نامت مسیر گردش طوفان عوض كند
ما از ره تراجمه الوحی می رویم
دل را صدای ناطق قرآن عوض كند
آن را كه از مسیر تو بیرون نهد قدم
هر روز رنگ چهره ی ایمان عوض كند
باور نمی كنیم به جز بِر والدین
نیكی به تو مسیر گناهان عوض كند
رفتار تو معلم رفتار انبیاست
گفتار تو ملین دلهای اولیاست
ای گاهواره ی تو همان كشتی نجات
ما را رسان به ساحل سرخابی فرات
جبریل در ترنم لالایی تو دید
مادر گرفته بود به نجوای كربلات
قامت بلند از چه به كوته ترین زمان
طاقت نداشتی به رحم مادرت فدات
از بس نوای العطش تو بلند بود
خشكیده شیر مادر مظلومه ات برات
گفتا مرا به تشنه جگر حاجتی نبود
گفتند این گلوست همان چشمه ی حیات
گفتا مگر كه گریه كنی دارد این پسر
گفتند تا قیام قیامت چو امهات
گویا ز راز سینه ی مادر شنیده ای
سازم نثار، كودك شش ماهه ای به پات
مهدی بیاید و تو خطاب از حرم كنی
رجعت بیاید و تو علی را علم كنی
ای خوی تو به نرمی احساس فاطمه
وی لهجه ات ز گرمی انفاس فاطمه
ای وارث شجاعت وجود پیمبری
دست كرامتت گل احساس فاطمه
آن صورتت كه صورت تمثیلی خداست
یك جلوه است از دل حساس فاطمه
ای سرو ناز باغ علی زودتر ببال
شاید كمك شوی تو به دستاس فاطمه
چندان مجال نیست به این روز های خوش
وای از هجوم دشمن خناس فاطمه
بعد از عروج فاطمه نیلی شوند باز
باغ شكوفه های گل یاس فاطمه
روز ی كه خون زاده ای ام البنین چكد
عباس اوست حضرت عباس فاطمه
با عاشقان سخن زجدایی ملال نیست
تا عصر كوفه فاصله بیش از هلال نیست
شاعر:محمود ژولیده

 
 
یک شنبه 10 اردیبهشت 1396  3:09 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها