0

انشای یک دانش آموز، در مورد "پول حلال"

 
zahra_53
zahra_53
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 28735
محل سکونت : اصفهان

انشای یک دانش آموز، در مورد "پول حلال"



نان حلال خیلی خیلی خوب است.

من نان حلال را خیلی دوست دارم. ما

باید همیشه دنبال نان حلال باشیم،

مثل آقا سیامک . 

آقاسیامک یک ماست‌بندی دارد.او همیشه پولِ آبِ مغازه را

سر وقت می‌دهد تا آبی که در شیرها می‌ریزد، حلال

باشد. آقا سیامک می‌گوید: آدم باید یک لقمه

نان حلال به زن و بچه‌اش بدهد

تا فردا که سرش را گذاشت روی زمین

و عمرش تمام شد، پشت سرش بد و بیراه نباشد .

دایی من کارمند یک شرکت است. او می‌گوید:

تا مطمئن نشوم که ارباب

رجوع از ته دل راضی شده، از او رشوه

نمی‌گیرم. آدم باید دنبال نان حلال باشد.

دایی‌ام می‌گوید: من ارباب رجوع را مجبور می‌کنم

قسم بخورد که راضی

است و بعد رشوه می‌گیرم! داییم

می‌گوید : تا پول آدم حلال نباشد، برکت نمی‌کند.

پول حرام بی‌برکت است .

دوستی دارم که عاشق شد و معشوق او به باور اینکه عشق

او صادقانه است هر آنچه در چنته داشت به پای او ریخت

ولیکن عاشق پس از چندی دلش هوای هندوستانی دیگر کرد

و چون معتقد به حلال بودن بود با گفتن حلالم کن

رضایت گرفت و به زندگی حلال خود شادمانه ادامه داد.

ولی پدرم یک معلم است و من فکر می‌کنم

پولش حرام است؛ چون

هیچ‌وقت برکت ندارد و همیشه وسط برج

کم می‌آورد. تازه یارانه‌ها را خرج می‌کند

و پول آب و برق و گاز را نداریم که

بدهیم. ماه قبل، برق ما را قطع کردند،

چون پولش را نداده بودیم.حقوقش را نیز هراز گاهی

  به خاطر ضمانتهایی که کرده قطع می کنند .

پول شهریه دانشگاه مجازی برادرم را نیز که از دانشگاه

آزاد کمتر نیست نداریم . مادرم نیاز به یک جراحی فوری دارد

آن را هم نداریم .

دیشب می‌خواستم به پدرم بگویم:

کاش دنبال

یک لقمه نان حلال بودی!!!!

تا اینقدر کم نمی آوردیم !!

منبع: http://hasaniyeh14.blogfa.com/post/156

   http://bayanbox.ir/view/4901804249511124488/talar-koodak.gif

 

 

اصفهان نگین فیروزه ای جهان

یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  4:50 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها