0

اشعار شهادت امام موسی کاظم (ع)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام موسی کاظم (ع)

ای که آیات خدا در نام تو معنا شده
در کلامت شعله‌ور تفسیر «واعدنا» شده
 
در تجلّی‌گاه حق چون پا نهادی در ازل
جام طور سینه‌ات آیینه‌ی سینا شده
 
غیرتت آتش زده بر هفت تخت و نه فلک
کظم غیظی کرده‌ای و چرخ پابرجا شده
 
در مسیر علم تو لنگ است چون پای عقول
«کلبهم باسط» مقام خواجه‌ی دانا شده
 
«لن ترانی» خوانده‌ای در ستر زندان، بعد از آن
دیده‌ی حیران دنیا غرق مافیها شده
 
از دعای «نجّنی من سجن هارون» تو بود
ذکر نامت گر کلید حل مشکل‌ها شده
 
سفره‌ی باب الحوایج نذر رایج بین ماست
چون علی موسی الرضا روزی رسان ما شده

شاعر : عمار موحد

 
 
یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  12:33 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام موسی کاظم (ع)

شانه هاى آسمان لرزيد از بار غمت
ديده ى افلاكيان شد ابر خونبار غمت

عرش حق زد ناله و افتاد بر روى زمين
خرد شد اركان آن در زير آوار غمت

پيكرت تشيع شد بر دوش زخمى نسيم
شد مشام عرش پر از عطر سرشار غمت

عرش حق شد كاظميه نوحه خوان شد جبرئيل
 تا طنين انداز شد امروز اخبار غمت

آسمانها زير تابوتت كمر خم كرده اند
ريختند افلاكيان در پاى ديوار غمت

حنجر مرثيه ام زخمى داغ روضه ات
پيكر شعرم اسير درد بسيار غمت
 
مي توان ديوان نوشت از جوهر اشك شما
صد غزل مرثيه شد در بين آثار غمت

رشته ى عشق تو را بين كلافى بسته ام
تا كه باشم موجب گرمى بازار غمت

مدخل باب المرادت پنجره فولاد ماست
تذكره مي خواهد امشب اين گرفتار غمت

شاعر : اصغر چرمی

 
 
یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  12:34 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام موسی کاظم (ع)

صدای تقتق زنجیر و پیرمردی که
میان محبس اهریمنان گرفتار است
اگر چه بسته به غل پا و گردنش دشمن
ولی هنوز هم او حجتی ز دادار است
 
برای روح بلندش قفس که مانع نیست
تمام ارض و سماوات تحت قدرت اوست
تمـام شهر نه ، بلکه تمــام دنیـا هم
رهین دست عطا بخش پر کرامت اوست
 
میان بند هم او باب حاجت است،آری
بیـا بخـواه از او هر چه در نظـر داری
اگر گره به دلت خورده یا به زندگی‌ات
چه بهتر آنکه به سوی گره گشا آری
 
کلیم و خضر و مسیح آمده به سائلی‌‌اش
بیا ببین که در خانه‌اش چه غوغایی است
محل آمـد و رفت ملائـکه شـده است
در استلام حجر دیدنش تماشایی است
 
تحیّــری است برایش ســرودن و خواندن
چه گویم از غم او تــا شــراره پـا نشود
چه گویم از سر و دستی که سخت مجروح است
فقط همین؛ که ز ساقش قدم دو تا نشود!
 
قلم رسایی خود را زمین نهاده و بعد
زبــان الکن شــاعر به لکنت افتــاده
برای شیعه چه غم بیش ازاین،که خود بیند
تن امـــام روی تخته پــاره افتاده
 
چه محنتی است از این بیشتر که خورشیدی
به روی دوش دو شب پرّه می‌شود تشییع
به سوی خاک می رود، ولی پس از آن
به سوی اوج سمــاوات می شود ترفیع

شاعر : مصطفی هاشمی نسب

 
 
یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  12:34 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام موسی کاظم (ع)

همیان بدوش اگر بشوند آفتاب ها
سرریز میشوند زساغر شراب ها
از خوشه های گندم روی کریمشان
چرخش گرفت باز زنو آسیاب ها
میخواستم که شرح دهم معجزات تو..
یک فصه ی شطیطه ی تو شد کتاب ها..
ما فی الضمیر خلق برای تو آشکار
پامنبری خطبه ات عالیجناب ها..
بر قطره های اشک مناجات هر شبت
لبریز حسرت اند تمامی آب ها
شب تا به صبح کار تو راز و نیاز بود
داغ دو چشم باز تو بر قلب خواب ها
شوق شقیق و ناجی یقطین ز مهلکه
ذکر خلاصی از همه ی اضطراب ها..
ای روضه ی همیشگی مادران ما
هستی تو از قدیم دلیل ثواب ها..
جمع بشر ز توبه ی بشرت به حیرت اند
تواب ساز شد ز لب تو عتاب ها
در راه بود تا برساند به تو سوال
دادی میان راه به قاصد جواب ها..
نسل تو خیر محض برای خلائق اند
ذریه ی تواند رضی ها مجاب ها..
ما منتخب شدیم گداییتان کنیم..
تا حشر جاودان شود این انتخاب ها..
زندانی همیشه ی بغداد رحم کن
بر اشک ما قبیله ی خانه خراب ها
وقتی دعای حضرت موسی بن جعفریم
پس خوش بحال و طالع ما مستجاب ها
موسای آل فاطمه نیل است چشم من..
از آنچه آمده به سرت از عذاب ها..
چسبیده پیرهن به تن پاره پاره ات..
از زخم تازیانه و از پیچ و تاب ها.
لاغر شدی شکسته شدی آب رفته ای
افتاده بر محاسن و رویت خضاب ها..
یکسال نه دو سال نه عمری معذبی..
زیر لگد به یاد ربابی و زینبی..

شاعر : سید پوریا هاشمی

 
 
یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  12:35 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام موسی کاظم (ع)

ای دستگیر خلق خدا دستهایتان
زیباترین جواب دعا دستهایتان
گفتم در این مسیر گدایی تان کنم
شاید رسد به دست گدا دستهایتان
دستانتان دو دست خداوند طاهر است
دست پُر از گناه کجا، دستهایتان
از این گناهکاری دستان من چقدر
افتاده است فاصله تا دستهایتان
باور نمی کنم فقط از کثرت گناه
نگرفته اند دست مرا دستهایتان
باشد! به خاک پای شما سجده می کنم
خورده به گیوه های شما دستهایتان
وقتی به خاک پای شما بوسه می زنم
دارم به دست های شما بوسه می زنم
اسلام راستین، مسلمان درست کن
با یک نگاه حضرت سلمان درست کن
از کیمیای دیده ی خود خرج ما نما
این سنگ را تو لوءلوء و مرجان درست کن
مولا بیا به خاک کف گیوه های خود
دست محبتی بکش انسان درست کن
در این دلی که محبس تنهایی من است
یک پنجره به سمت امامان درست کن
یک پنجره که آن طرفش روی ماه تست
سمت صفوف آینه داران درست کن
از نسل تو امام خراسان درست شد
از نسل من گدای خراسان درست کن
ذکر علی علی من از لطف این در است
از آه های سینه ی موسی بن جعفر است
ای آفتاب مشرقی سایه های من
ای سایه سار جود و عطای خدای من
رنجور کرده مرغ تنت را سیاهچال
نگذاشت بال و پَر بزنی ای همای من
مستوجب عذاب منم، من که عاصی ام
آقا چرا تو درد کشیدی بجای من
زنجیر دور پای ترا بسته ام به دل
زنجیر روضه های تنت بست پای من
اشکم به درد بزم عزای حسین خورد
شاید به دردتان بخورد اشک های من
گفتی به نوکرت، به مسیّب که در قفس
دلتنگی من است برای رضای من
شیعه همیشه با تو هماهنگ می شود
وقتی دلش برای رضا تنگ می شود
در این قفس ز شوق خدا گریه می کنی  
با ذکر یا رضا و رضا گریه می کنی
آقا برای مغفرت شیعیان خود
این قدر سر به سجده چرا گریه می کنی  
در این سیاهچال، به تنهایی خودت
یا که برای کربُبلا گریه می کنی  
بر غربت حسین جدا ناله می زنی
بر عمّه جان خویش جدا گریه می کنی  
در زیر تازیانه، چرا بیخودی زِ خود
داری برای فاطمه ها گریه می کنی
مرد یهود رفته ولی تو هنوز هم
چون بُرد نام فاطمه را گریه می کنی
هر چند بی حساب تو را می زد آن یهود  
شکر خدا کنار تو معصومه ات نبود

 

شاعر : امیر عظیمی

 
 
یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  9:42 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام موسی کاظم (ع)

اسیرم ای خدا کنج قفس شد آشیان من
نمانده طاقتی یارب دگر بر جسم و جان من
دهد هر دم در این غمخانه دشمن سخت آزارم  
که می سوزم چو شمعی و شده زندان شب تارم
سیه کرده تنم را با غل و زنجیر صیادم
که بی تاب و توان نالانم و از پای افتادم
الهی راحتم کن زین قفس سیر از جهان گشتم
که خسته از جفای دشمن و جور و زمان گشتم
به چاه افتاد گر یوسف من اینجا در سیه چالم
چه زندانی که با زنجیر بشکسته پر و بالم
نیاید هیچ کس اینجا در این زندان به دیدارم
بود این سلسله همدم مرا و مونس و یارم
دهد زهر جفا دشمن مرا یارب تو میدانی
که جان از تن رود بیرون و از زندان زندانی
به یادت ای رضا هر دم به غربت اشک می ریزم  
چنان بسته مرا دشمن که نتوانم ز جا خیزم
بسوز ای دل که خون ها بر دل موسی بن جعفر شد
گل زهرا مسموم و چه مظلومانه پر پر شد

شاعر : محمد مبشری

 
 
یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  9:42 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام موسی کاظم (ع)

واحد
ناله زنان اهل سما ، گریه کنان اهل زمین
جان داده موسای تو در ، زندان هارون لعین
یا فاطمه یا فاطمه
صاحب عزا گردیده ای ، با قامت خمیده ات
بسته غل و زنحیر کین ، بر پای نور دیده ات
یا فاطمه یا فاطمه
از سوز غربت میکشید ، آتش زبانه از دلش
در کنج زندان بلا ، شد یک یهودی قاتلش
یا فاطمه یا فاطمه
بر غصه و مصائبش ، اشک ملک روانه بود
بر روی جسم لاغرش ، آثار تازیانه بود
یا فاطمه یا فاطمه
جسمش کفن شد عاقبت ، ای وای ازین درد و بلا
دلها بسوزد یاد آن ، مظلوم دشت کربلا
یا فاطمه یا فاطمه
آن دلبر دور از وطن ، آن کشته ی صد پاره تن
مانده به خاک قتلگاه ، غرقه به خون و بی کفن
یا فاطمه یا فاطمه
 

شاعر : حاج امیر عباسی

 
 
یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  9:42 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام موسی کاظم (ع)

نوحه
امام ِ کاظم غریب بغداد
از حبس هارون گردیده آزاد
غصه ها بوده در دل مولا
یک یهودی شد قاتل مولا
آه و واویلا
******
امان ز داغ فرزند حیدر
تابوت او شد یک تخته ی در
هر که بود آنجا ناله ها میزد
مادرش زهرا ناله ها میزد
آه و واویلا
*****
گرچه فدایی دور از وطن شد
موسی بن جعفر آخر کفن شد
دل بسوزد از داغ عاشورا
بی کفن مانده یوسف زهرا
آه و واویلا

شاعر : حاج امیر عباسی

 
 
یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  9:42 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام موسی کاظم (ع)

شور
دلم داره بهونت ، که منم گدای خونت
باب الحوائج موسی بن جعفر
قسم به خودت آقا ، ندارم جایی جز اینجا
باب الحوائج موسی بن جعفر
سرمایه ی اشک و آه آوردم ، در محضرتون گناه آوردم
با من تو به جز وفا نکردی ، دست گدا رو رها نکردی
یا مولا ، ای انیس قلب مضطر ، گل یاس  ِ گشته پرپر
هفتمین حجّت داور ، سیدی موسی بن جعفر
یا مولا سیدی موسی بن جعفر
******
دلم میخواد ای آقا ، کاظمین بیام ایشالا
باب الحوائج موسی بن جعفر
خوشم با غمت آقا ، فدای حرمت آقا
باب الحوائج موسی بن جعفر
ای خاک تو عرش کبریایی ، دلها میشه اونجا کربلایی
دلداده ی کاظمینم آقا ، من زنده به یا حسینم آقا
یا حسین ، ای حقیقت خدایی ، تو غریب آشنایی
ای شهید کربلایی ، تو ذبیح بلقفایی
یا حسین یا حسین غریب مادر
 

شاعر : حاج امیر عباسی

 
 
یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  9:42 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام موسی کاظم (ع)

زمینه
یاس گلستان پیغمبر ، ای پسر زهرا و حیدر ، سیدی موسی بن جعفر
تا به فلک رفته سوز آهت
گوشه ی زندان شد قتلگاهت
فضل و شرافت بوده گناهت
گوشه ی زندان شد قتلگاهت
یا سیدی موسی بن جعفر
مددی باب الحوائج
******
دیده شده با یاد تو تر ، ای به همه مولا و سرور ، سیدی موسی بن جعفر
گوش دلم بشنود صدای ، ناله ی جانسوز مادر تو
سندی بن شاهک یهودی ، تازیانه زد به پیکر تو
یا سیدی موسی بن جعفر
مددی باب الحوائج
******
دل تو شد خون ازکینه و ، جنایت آن خصم کافر ، سیدی موسی بن جعفر
از غم تو محشری به پا شد
حق ّ رسالت چه خوش ادا شد
دست و پا بسته با غل و زنجیر
گوشه ی زندان جانت فدا شد
یا سیدی موسی بن جعفر
مددی باب الحوائج

شاعر : حاج امیر عباسی

 
 
یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  9:42 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام موسی کاظم (ع)

زمینه
می خونم دعا ، بین گریه ها
جان فاطِمه ، خلصنی خدا

رو گونه هام باز خون دله
نشستـه می خونم نافله
خدا میدونه که قاتلم (جسارت این قاتله)2
با این تازیـونه ها ، بـر جسمم بزن ولی
دیگــه نـاسزا نگو ، به (مادر آل علی)2
خلصنی خداخدا
******
اینجا قتلگاست ، گودال بلاست
اینـجا غربتش ، مثل کربلاست
غروبا زنـدون میشه حرم
با یـاد ارباب بی سرم
غروب عاشورا می شه باز (با گریه های مادرم)2
ای جد غریب من ، کاش بـودم تو کربلا
کاش می رفت سر منم ، (شبیه تو رو نیزه ها)2
خلصنی خداخدا

شاعر : محسن طالبی پور

 
 
یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  9:43 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام موسی کاظم (ع)

واحد
شده این دل بی قرارم ، ثناخوان موسی بن جعفر
چرا حال زارم نباشد ، پریشان موسی جعفر
همان که به زندان بغداد ، شده کشته از ظلم هارون
به یاد غم بی حد او ، دل عاشقانش بُود خون
به مرثیه هایش ، زند ناله زهرا
واویلا واویلا ، واویلا واویلا
واویلا واغربتا
******
چو آباء و اَجداد پاکش ، بتابد ازو نور ایمان
بَرد دل ز کُلّ ملائک ، مناجات او بین زندان
بُوَد وارث داغ مادر ، همان بی قرین ِ یگانه
شده رزق او وقت افطار ، رطب هایی از تازیانه
به جانش رسیده ، شراری ز غمها
واویلا واویلا ، واویلا واویلا
واویلا واغربتا
******
ولیّ خدا را به زندان ، نبوده اُمید نجاتی
یهودی شده قاتل او ، وَ زنده شده خاطراتی
اسیران دلخون و شام و ، عُبور از محلی پر از شر
خورَد سنگ ِ کین از روی بام ، سر ِ پاک فرزند حیدر
بسوزم چو شمعی ، که جان گشته بر لب
دگر من نگویم ، چه ها دیده زینب
واویلا واغربتا

شاعر : حاج امیر عباسی

 
 
یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  9:43 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام موسی کاظم (ع)

 

زمینه
(به سبك یه سال و نیمه،بعد از تو)
با قلبی خسته ، بال و پر می‌زنه کنج قفس
عزیز زهرا ، افتاد ای خدا دیگه ز نفـس
شبیه دستای مرتضی ، دستای آقا بسته بود
از این همه ظلم دشمنا ، تنش ضعیف و خسته بود
می‌خواست رضاشو باز ببینه ، خیلی آقا دل شکسته بود
شد ، دلشکسته ترین ، بی قرار و غمین
شده گوشه نشین
وای ، امون از غریبی
******
خدا می‌دونه ، آقا از دست عدو چی ‌کشید
حتی یه لحظه ، آقا رنگ عافیت رو ندید
تو اون سیاهچال قامتش از ، جفای دشمنا خمید
ناسزا می‌گفتن به آقـا ، او هم فقـط آه می‌کشید
به دست سِندی بی حیا ، شد آقای خسته‌مون شهید
شد ، پاره پاره دلش ، پر شراره دلش
بی قراره دلش
وای ، امون از غریبی

 
 
یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  9:43 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام موسی کاظم (ع)

 ما عبـــــــد توایم،پس نجابــــت داریم
یعنی که به "کظم غیظ" عادت داریم
مــــا مردم سرزمین ایـــــــران اغلب
نسبــت به شمــا ویــژه ارادت داریم

شاعر : محمد کاظمی نیا

 
 
یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  9:43 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام موسی کاظم (ع)

زمینه
(به سبك یه سال و نیمه،بعد از تو)
با قلبی خسته ، بال و پر می‌زنه کنج قفس
عزیز زهرا ، افتاد ای خدا دیگه ز نفـس
شبیه دستای مرتضی ، دستای آقا بسته بود
از این همه ظلم دشمنا ، تنش ضعیف و خسته بود
می‌خواست رضاشو باز ببینه ، خیلی آقا دل شکسته بود
شد ، دلشکسته ترین ، بی قرار و غمین
شده گوشه نشین
وای ، امون از غریبی
******
خدا می‌دونه ، آقا از دست عدو چی ‌کشید
حتی یه لحظه ، آقا رنگ عافیت رو ندید
تو اون سیاهچال قامتش از ، جفای دشمنا خمید
ناسزا می‌گفتن به آقـا ، او هم فقـط آه می‌کشید
به دست سِندی بی حیا ، شد آقای خسته‌مون شهید
شد ، پاره پاره دلش ، پر شراره دلش
بی قراره دلش
وای ، امون از غریبی
 

شاعر : یوسف رحیمی

 
 
یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  9:43 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها