0

صحیفه نور امام خمینی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در مورد ماموریت شاه برای اجرای طرح های استعماری اقتصادی - فرهنگی

تاریخ: 1357/07/20

 

وظیفه دینی ایرانیان خارج از کشور کمک تبلیغاتی به نهضت اسلامی ایران

بسم الله الرحمن الرحیم
خدا نگهدار همه ملت باشد، خدا این کشور را از شر اجانب حفظ کند، بچه های هفت، هشت ساله، بچه های دبستانی، دختر بچه های دبستانی، پسر بچه های دبستانی، همین چند روز پیش، عده ای از اینها را این مامورین شاه کشتند. دشمن من نیست، دشمن همه است دشمن انسانیت است. دشمن شرف است. و باید دست به دست هم بدهید و با اشخاصی که در ایران، در مملکتی که یکپارچه ایستاده در مقابلش، ما هم که بیرون هستیم وظیفه داریم که با آنها همصدا بشویم بلکه این دشمن از بین برود انشاءالله. حالا هم نزدیک شده، دیگر وقت نزدیک شده، آن هیاهوهای سابق را الان دیگر ندارد، الان رو به سراشیبی است انشاءالله لکن ماها نباید غفلت کنیم، ماها که در خارج کشور الان هستیم نباید از حال برادرانی که در کشور هستند غفلت کنیم و باید، وظیفه وجدانی داریم، وظیفه دینی داریم که با آنها به هر مقداری که می توانیم کمک بکنیم، کمک تبلیغاتی بکنیم، کمک حداقل طوری که می توانیم در این جا، در مطبوعات توانیم، در تبلیغات مطبوعاتی، اعلامیه می توانیم بدهیم، هر کاری می توانیم بکنیم.
 

تبدیل ایران به پایگاه تسلیحاتی آمریکا، ماموریت شاه از جانب آمریکا

الان یک مملکت گرفتارند، الان تمام مملکت ایران گرفتار است به این آدم، این آدم هم مامور است از برای اینکه سرکوبی کند و نگذارد که منافع اجنبی از بین برود، نگذارد که نفت برای خود شما بماند، مامور است، ایشان را برای این کار اصلش آورده اند، ایشان می گوید که برای وطنم، خدمت برای وطنم، ماموریت برای وطنم، صحیح هست، مامور است برای وطنش اما از طرف آمریکاست، از طرف آمریکا مامور است که این مملکت را تا پرتگاه نیستی برساند، این مامور است که تمام نفت ما را به آمریکا بدهد و در ازایش یک قدری آهنپاره بخرد به منفعت آنها. این اسلحه هائی که الان خریداری می شود، این اسلحه ها به درد خود ایران نمی خورد، این اسلحه همان اسلحه هایی است که اینها می خواهند که در یک مرکزی باشد که اگر یک جنگی پیدا شد بین آمریکا مثلاً با شوروی، اینها داشته باشند یک اسلحه ای در یک محلی. ایران یکی از مراکزی است که آنها می خواهند اسلحه داشته

صحیفه نور جلد 2 صفحه 133

باشند، نفت ما را می برند اسلحه برای خودشان می آورند اینجا، می آورند ایران پایگاه درست می کنند در ایران برای اینکه اگر جنگی پیش آمد داشته باشند این پایگاه را. خیال نکیند که حالا در ازای نفت به ما اسلحه می دهند، ما اسلحه ای که نمی توانیم استعمال کنیم به چه دردمان می خورد؟ اسلحه ای است که در ایران کسی نیست بتواند استعمال بکند، اسلحه هایی است که خود اینها می خواهند اینجا باشد، اگر نفت هم نگرفته بودند اسلحه هایشان را می آوردند اینجا و پایگاهشان را محکم می کردند که مبادا یک وقتی شوروی به آنها حمله کند، حالا چه بهتر که نفت ما را ببرند و پایگاه در مقابل اینکه نفت ما را می برند، می خواهند نفعی به ما برسانند! پایگاه برای خودشان درست می کنند. این چیزی است که ما از نفت عایدی داریم آنوقت چه نفتی می برند؟ بعضی اشخاص که رفتند، رفته بودند سابقاً (حالا شاید زیادتر از این مسائل باشد) دیده بودند، گفتند که یک آدم صاف همین طور ایستاده می رود توی این لوله ها، لوله ها به این بزرگی، چقدر ذیحق شدند، کشتی ها در چند دقیقه پر می شوند از نفت و خارج می شوند. این نفتی است که قاعده اش این بود که این مملکت تا آخر زندگیش را به آن بگذراند، این نفت را شاه می گوید تا چند سال دیگر، تا سی سال دیگر تمام می شود، کی تمامش می کند؟ تمام می شود، اما از ایشان باید پرسید که این نفت را کی دارد تمام می کند؟ این ذخیره بزرگی که باید طبقه از آن ارتزاق کنند و مملکت ما محفوظ بماند و آباد بشود به واسطه درآمد آن، تا سی سال دیگر ایشان می گوید تمام می شود این، تا سی سال دیگر کی تمامش می کند؟ شما تمامش دارید می کنید، شاه دارد این مخازن به این بزرگی را که خدا به ما داده است، دارد تمام می کند. در ازایش خوب چه گیر ما می آید؟ گیر ملت چه می آید؟ باید پرسید که شما در ازای نفت چه چیز می گیرید؟ (اسلحه می گیریم) اسلحه برای چه می گیرید؟ مگر شما می توانید با شوروی جنگ کنید، مگر شما می توانید با آمریکا جنگ بکنید؟ شما برای سرکوبی مردم وطن خودتان همین تفنگ های خودتان کافی است، دیگر محتاج به اینکه از آمریکا بیاورید نیست، شما همین تفنگ هائی که دارید برای اینکه بازاری های ما را، جوان های ما را، دانشگاهی های ما را، دخترهای ما را، پسرهای ما را، خانم های ما را، آقاهای ما را بکوبد خوب، این بس است دیگر، این دیگر آن دستگاه های عظیمی که در مقابل این نفت عظیم می گوئید می آید در ایران، این غیر از این معناست که این پایگاهی است برای خود آنها؟ یعنی نفت را می برند، نفعش را خودشان می برند، هم خود نفت را می برند هم مقابلش را می برند، این مال خودشان است.
 

غارت بیت المال توسط شاه و عائله اش تحت عناوین فریبنده

ما نمی دانیم اینها دارند چه می کنند با این مملکت، ما اطلاع نداریم، اگر این انشاءالله رفت آنوقت اشخاص مطلع حرف هایشان را می توانند بزنند، اینهائی که از واقعیات ایران اطلاع دارند، از خیانت های این آدم اطلاع دارند، آنها آنوقت حرفشان را می زنند لکن ما بی اطلاع هستیم، ما این مقدار اطلاعات سطحی را که داریم این است که می بینیم که ایشان با اسم اصلاحات ارضی زراعت ایران را به کلی از بین برده، الان شما خیال می کنید ایران دیگر زراعتی برای خودش چیزی دارد؟ زراعت

صحیفه نور جلد 2 صفحه 134

ایران را ایشان از بین بردند،آنوقت خیلی تعریف کنند از آنکه چقدر وارد کردیم .این مضحک است واقعاً، یک مملکتی که صادر می کرده است این چیزها را، گندم را، جو را، نمی دانم چیزهای دیگر صادر می کرده حالا مداحی از آنها می کنند که چقدر ما وارد داریم می کنیم این عزاداری دارد، نه مداحی. کی از بین برد این زراعت عظیم ایران را که یک استانش برای خود ایران کافی بود؟ حالا باید ما همه چیزهایمان را از خارج بیاوریم. دامداری را اینها به کلی از بین بردند، مراتع ما را که جای دامداری بود گرفتند، ملی کردند به اصطلاح خودشان. معنی ملی هم این است که خود ایشان ملتند، اصلاً تمام ملت عبارت از شاه است و عائله شاه یک چیزی را می گویند ملی شد یعنی خودمان داریم می خوریم، دیگر ملت که نداریم ما، دیگران بروند سراغ کارشان، چه هستند اینها، یک مشت مردم همین طوری، بازاری و دانشگاهی، به چه درد می خورند، ملت یعنی شاه ودار و دسته شاه!! ملی کردند مراتع را، ملی کردند جنگل ها استفاده کنند، جنگل ها را دادند به این طرف و آن طرف و آن طرف، فروختند به اینها و منافعش را خوردند و رفتند سراغ کارشان. ما نمی دانیم اینها دارند چه می کنند. خوب، ما زراعت ایران را می بینیم در این زمانی که اینها اصلاحات ارضی کردند تا حالا، زراعت از بین رفت تمام، آنوقت ضررش چه بود؟ یک ضررش این بود که، ما بازار شدیم از برای آمریکا، باید گندم آمریکا، همه چیز از خارج بیاید و مردم پولشان را بدهند در ازای گندم های آمریکا، چیزی که از خودشان از مملکت خودشان بود و خودشان باید استفاده اش را ببرند یعنی برادرشان بفروشد و پولش را به او بدهند. حالا ما باید گندم آمریکا را بخریم، یا همه چیز را، حتی تخم مرغ هم از اسرائیل می آید. یک ضرر دیگرش اینکه این رعیت ها و دهقان های این دهستان ها نتوانستند دیگر در دهات بمانند، آنها رو آوردند به شهرها،دستجمعی راه افتادند. الان در اطراف تهران آنطوری که تفصیلش را برای من نوشته بودند و من حالا نمی توانم یادم بیاید که تفصیل چیست، اجمالش این بود که قریب بیست، سی جا محل های مختلف در همین خود تهران، در پایتخت، پایتخت جایی که به تمدن بزرگ دارد می رسد، یا دروازه توی آن باز شده است، در خود این تهران ده،بیست جا، بیست، سی جا یا بیشتر (الان نمی توانم من یادم بیاید) محل هائی است که عائله های (محله محله است) این محله توی یک گودال خیلی چه جمع شدند این بیچاره ها، یک چادری زدند عرض می کنم که با یک چوبی چیزی، برای خود یک محفظه ای درست کردند و توی اینجا خودشان و بچه های کوچکشان، بزرگشان توی یک چادری زندگی می کنند. یک محله است یعنی فرض کنید 200 تا، 300 تا، 500 تا چادر است یا 200، 300 تا امثال این چیزها و اینها در آنجا زندگی می کنند. برق ندارند که هیچ، آب ندارند که هیچ، اسفالت ندارند که هیچ، اینها اگر بخواهند آب برای خوردن بچه هایشان بیاورند، اینهائی که برای ما نقل کردند، گفتند، باید آن زن بیچاره یک کوزه بردارد از پنجاه شصت تا پله برود بالا از این گودال، تا آن بالا برسد به یک شیری که آنجا آب دارد، آنجا آب کند، باز پنجاه شصت پله یا زیادتر از آنجا بیاید پائین. شما تصور زمستان

صحیفه نور جلد 2 صفحه 135

تهران را بکنید، زمستان تهران که برف می آید، باران می آید، این زن بیچاره باید از اینجا یک کوزه آب می خواهد برای اینکه بچه ها بخورند، باید با این مصیبت برود آن بالا، آنجا کوزه اش را آب کند و پنجاه تا پله بیاید پائین، حالا چقدر زمین خورد، چقدر اذیت می شود، اینها را خدا می داند. آنوقت یک محله نیست بلکه چهل پنجاه تا، سی چهل تا، اینطوری در اطراف فلان جا، فلان جا، فلان جا نوشتند، یکی یکی را برای من نوشتند که در کجا، در کجا، کجا، کجا محله هائی است که مال این اشخاصی است که برای خاطر اصلاحات ارضی و زمین خوردن زراعت، اینها ازدهاتشان پا شدند هجوم آوردند به تهران، حالا یکوقت شاید در شهرستان های دیگر هم باشد، مهمش آمدند به تهران و پناه آوردند به تهران برای اینکه ارتزاق کنند بیچاره ها. این وضع زندگی این بیچاره هاست در تهران، در یک مرکزی که کاخ های اینها تا کجا رفته آنوقت این یک زندگی است که اینها دارند. یک زندگی هم آن عائله این آقا دارد که همین چند روز من خواندم (دریک جایی نوشته بود) که یک ویلائی یکی از این خواهرهایش در کجا تهیه کرده است که چند میلیون دلار، آنش را یادم نیست اینکه یادم مانده این است که پنج میلیون دلار هم برای گلکاری این ویلا ایشان خرج کردند، پنج میلیون، یعنی سی و پنج میلیون تومان خرج، من نمی توانم تصور کنم که یعنی چه، گفتند پنج میلیون دلار خرج گلکاری و تزئینات گل این ویلا برای این خانم شده است.آن یک زندگی است که ملت دارند، این یک زندگی، از کجا پیدا شده؟ از آنجائی که ایشان به امر آمریکا گفته اصلاح ارضی بکنید یعنی بازار برای ما درست بکنید، اجناس ما زیاد است،باید توی دریا بریزیم، بدهیم به شما پول بگیریم، از آن طرف از این بهره نفتی که آنهاآنقدرها می برند، یک مقدار آنرا هم خود اینها می خورند و می برند و - عرض می کنم که این عیاشی ها را می کنند.

صحیفه نور جلد 2 صفحه 134

 

منطق ملت، قطع ید آمریکا (خائن اصلی) و شاه

منطق ما این است که این وضع باید از بین برود، منطق هر آدمی این است، هر بشری این باید باشد که این وضع که مملکت ما این نحو گرفتار شده است به دست این آدم و زندگی مردم ما این نحو شده است در زمان سلطنت از پدر تا این پسر، ما می گوئیم که این وضع باید از بین برود، ما دیگر حرف دیگری نداریم، حرف ما این است که اینها خیانت به این مملکت ما کردند، اینها الان هم مشغول به خیانت هستند در مملکت ما و باید ما دست خائن ها را ببریم از این، ما باید دست خائن را از این مملکت قطع بکنیم. ما می گوئیم که آن کسی که به مملکت ما خیانت اصلی را کرده آمریکاست، الان ما سروکارمان با آمریکاست اینها دیگر شاخ و برگش هستند، شاه یکی از شاخه های آمریکا هست، این نوکر است، نوکر است، المامور و معذور، تو سرش می زنند باید بکند، ما می گوئیم آمریکا باید برود که اصل است. این شاخه ها هم که هرزه خورند و هرزه برند و مال مردم خورند و خیانتکارند، اینها هم باید بروند، مملکت مال خودمان هست ما خودمان می خواهیم اداره کنیم. آمریکا چه کار دارد که شما نمی توانید به رشد برسانید، خیلی مضحک است این.

صحیفه نور جلد 2 صفحه 135

 

منطق کارتر، منطق فریب ملت ها

همین امروز برای من یک روزنامه ای را آورده بودند، دیروز هم بود که آقای کارتر در نطقشان فرموده اند که شاه از باب اینکه یک اجتماع مترقی می خواهد آنجا درست کند و از باب اینکه یک آزادی به مردم می خواهد بدهد مردم با او مخالفند! با این همه مردم که با این مخالفنداین ملت که با این مخالف است، برای اینکه آنها می گویند آقا بگذار آزادشان کنیم، اینها فریادشان در آمد که ما آزادی نمی خواهیم ایشان فریادش از آن طرف بلند است بلندگوهای شاه به حسب منطق آقای کارتر که استاد اعظم است، منطق ایشان این است که ،فریاد بلندگوهای شاه این است که آقا بگذارید من یک زندگی مرفه به شما بدهم، اینها می گویند ما نمی خواهیم، ما می خواهیم که شما کنار بروید. آقای کارتر گفته. خوب ما با این مردم چه بکنیم؟ ما با این کارتر چه بگوئیم؟ چه فحشی لایق این است که نباید داد؟ بگوئیم نمی داند!! کارتر اطلاع ندارد؟ معقول است که آقای کارتر بی اطلاع باشد آنوقت من و شما مطلع باشیم کارشناس های او پراست در همه جا، در اعماق همه جا هست، پس می داند. می خواهد کی را بازی بدهد؟ پس، این حرف را که می زند در مجمع نمی دانم کذا، این حرف را می زند که همه اختلافاتی که هست در ایران برای این است که شاه خواهد این کار را بکند، آزادی بدهد مردم با او مخالفت می کنند!! خوب این را اگر به هر جا بگویند که مطلع از واقعیت نباشد می گوید خوب اینها یک دسته دیوانه هستند در ایران، همه اهالی ایران دیوانه اند برای اینکه شاه که اینقدر رئوف است می خواهد شما را آزاد کند، خوب چرا شما نمی خواهید آزاد بشوید؟ این که می خواهد یک زندگی خوبی به شما بدهد، آخر چرا از زیر بار زندگی خوب شما بیرون بروید؟ شما دلتان نمی خواهد از خودتان نان داشته باشید، دلتان نمی خواهد زندگی مرفه؟ او می خواهد بدهد، آنطور جلو آورده، دست هایش را اینطور کرده آقا بیائید بگیرند همه می زنید زیر دستش که برو ما خواهیم؟ این منطق آقای کارتر است، منطق رئیس جمهور آمریکا، با فهم این را می گویند، نه اینکه نمی فهمند، پس نمی توانیم بگوئیم نفهم است کارتر با فهم این حرف را می زند و می گوید شاید یک دسته ای اغفال بشوند، بر فرض که یک دسته ای را شاه اغفال کند، شیطنت است.
 

تضاد شاه و ملت در برداشت از مفهوم آزادی و استقلال

ماها گرفتار یک همچو موجوداتی هستیم در عالم. ما مردم عقب مانده منطق ما این است که آقا، مال خودمان را می خواهیم خودمان صرف بکنیم. ما مردمی که شما می گوئید که عقب مانده اند اینها، گاهی هم می گویند اینها لایق آزادی نیستند، خود شاه اینها را می گوید که (مملکت ما باز افرادش جوری نشدند که لایق بشوند، آزاد بشوند، باید همه اینها چون لایق بشوند باید توی حبس باشند، اینها لایق اینکه بگوییم آقا حبس نباشید، لایق اینکه به آنها آزادی بدهیم، مملکت ما افراد لایق نیستند. که آزادی بدهیم) چرا؟ برای اینکه دارند فریاد زنند، داد می زنند که آقا آزادی بدهید، آزادی بدهید. اینها لایق نیستند؟ ببینید از آن بچه کوچولو، حالا که خوب بچه ها هم از بزرگ هاگرفتند دیگر این بچه چند

صحیفه نور جلد 2 صفحه 137

ساله به من دارد می گوید، چهار پنج ساله تا آن آخر، استقلال، آزادی، اینها آزادی می خواهند و استقلال می خواهند، همه مردم دارند فریاد می زنند که ما استقلال می خواهیم، ما آزادی می خواهیم و اگر آنها آزادی داشتند، دیگر چی چی می خواهند؟ اگر ایشان می خواهند آزادی بدهد، این همه مردم فریاد می زنند استقلال، آزادی چیست؟ معلوم می شود منطق ها فرق دارند، منطق شاه این است که مملکت من آزادی است یعنی همه آنها تحت شکنجه اند!! این منطق است، یک کسی است آزادی را می گذارد به این چیزی که شما می گوئید شکنجه است. ایشان می فرمایند به حسب این منطق که این اشخاصی که توی حبس، الان در اختناق واقع شده اند، در حبس واقع شدند، در شکنجه واقع شده اند، می گویند اینها هستند که اعطاء آزادی به آنها کرده است استقلال هم در منطق شاه یک چیز دیگر است، یک مملکتی که همه چیزش پیوسته به غیر است، یک مملکتی که به تمام ابعادش وابسته و ایشان وابسته اش کرده.
 

تعیین وکلای مجلس از سوی سفارتخانه های بیگانه

شما خیال می کنید که این وکلائی که شاه خودش انتصاب می کند و به ملت هم که مربوط نیست خودش است نخیر، اینها را سفارتخانه اسم هایشان را هم نوشتند قبلاً می آورند می دهند که اینها باید وکیل بشوند. این حالا نبوده، در زمان رضاخان هم بود، از سفارتخانه ها منتهی در یک وقت این سفارت انگلیس این کارها را می کرد، سابقش هم لابد سفارت روس می کرده است، حالا سفارت آمریکا می کند، شاید هم با هم باشند، انگلیس و چین و شوروی و آمریکا تفاهم کرده باشند، برای خوردن مال مردم تفاهم هم می کنند او گازش را می برد، این نفتش را این وکلای ما دیکته آمریکاست، از شاه هم بود می گفتیم خوب باز اهل مملکت است، با آنکه این اهل مملکت اینجوری ما نمی خواهیم لکن این خودش هم این را نمی گوید، این را از آنجا می نویسند که اینها باید وکیل بشوند، او هم عیناً ارجاع می دهد؟ به دستگاه های اجرائی می گوید آنها وکیل بشوند. مردم چکاره اند مردم چه، به مردم چه کار دارند اینها، مردم باید دست تو سرشان زد، مردم باید کار بکنند و هیچ نخورند، عمل بکنند و خوراک، آنی که از آنها پیدا می شود، به جیب ایشان برود و آن چیزیکه زیادش آمد، کارتر و آمریکا زیادش آمده به جیب عائله شاه برود و پهلوی وضع مردم چه است؟ وضع مردم کتک است، خوب یک چیزی بایستی بخورند!!
 

منطق آمریکا

ما حرف مان این است که این وضع باید برچیده بشود، نمی شود اینطور، نمی شود که یک مملکت سی میلیونی یا بیشتر همیشه تحت فشار باشد، این نمی شود، این مطابق هیچ منطق نیست که سی میلیون جمعیت همیشه تحت فشار و همیشه این جمعیت کار بکنند و حاصل کارشان را دیگران ببرند، این باید درست بشود، این وضع باید درست بشود، منطق اسلام این است. اینها چی می گویند؟ با

صحیفه نور جلد 2 صفحه 138

این منطق حرفی دارند بگویند؟ می گویید که اسلام مرتجع است، به شما چه؟ ارتجاع است، معنی ارتجاعش این است که آقا تو برو بیرون من می خواهم خودم زندگی کنم، این معنی ارتجاعی است که اینها می گویند. (اسلام ارتجاعی است) این معنایش همین است که اسلام می گوید که نباید اینها، دیگران به شما حکومت بکنند، منع کرده حکومت دیگران را بر شما، باید مستقل بشاید شما، البته به منطق اینها استقلال همان ارتجاع است، تا پیوند به آمریکا و همه چیزمان زیر دست آنها نباشد، مترقی نیستیم، اینها می خواهند ما را مترقی کنند و به دروازه تمدن برسانند و منطق شان این است، منطق ها فرق دارد اصطلاحات مردم فرق دارد با هم، منطق رسیدن به دروازه تمدن همین است که دارید می بینید الان ایشان دارند عملی می کنند اینجا.
 

با قطع ید آمریکا از ایران، ما خود کشور را اداره می کنیم

الان همین حالا که ما نشسته ایم اینجا شما احتمال بدهید که در ایران چندین جا زد و خورد است، زد و خورد، مسلسل است. ما می گوئیم که ما نمی خواهیم که شما ما را به دروازه تمدن برسانید شما بروید بیرون، ما خودمان می دانیم آمریکا برود، مستشارهای آمریکا بروند، اگر مستشارهای آمریکا رفتند، ما خودمان این رژیم را اداره می کنیم، ما خودمان اداره می کنیم چکار دارید شما؟ شاه هم می خواهد که رشد بدهد، ما هم رشدی را که ایشان می خواهند بدهند نمی خواهیم، ما اگر توانستیم خودمان، خودمان را رشد می دهیم، اگر نتوانستیم باز خودمان می دانیم. ما یک دسته اشخاص رعیتی هستیم که می خواهیم خودمان توی زمین خودمان گندم یا جو بکاریم و خودمان بخوریم، شمائی که آقای آمریکا هستی و از آن طرف دنیا آمدی این طرف دستت را گذاشتی ای و همه مخازن ایران، مخازن نفت و مس و همه چیز، فولاد و همه چیز ایران را دارید می برید، شما دستت را بردار، ما خودمان اینها را هر جور دلمان می خواهد چه می کنیم، دیگر نمی توانید که بگوئید نمی توانید، خوب به تو چه؟ من عبایم را نمی توانم درست بپوشم، به شما چه ربطی دارد؟ حالا شما بیائید عبای من را بگیرید که من نمی توانم عبایم را بپوشم؟ و حال آنکه دروغ می گوئید، شما نمی گذارید.
 

فرهنگ ما فرهنگ استعماری است

ما هفتاد سال یا بیشتر است دانشگاه داریم، از زمان امیر کبیر تا حالا ما مدرسه داشتیم، دانشگاه داریم، نگذاشتید که این دانشگاه ها درست درس بخوانند فرهنگ ما فرهنگ استعماری است، فرهنگی است که درست کردند آنها برای ما، دیکته کردند، گذارند جوان های ما تحصیل بکنند، آنها نمی گذارند که ما رشد بکنیم، آنها دستشان را بردارند ایرانی هم کمتر از اینها نیست، ایرانی هم رشد می کند اما شما نمی گذارید که ما رشد کنیم برای اینکه اگر ما رشد کنیم منافع شما در خطر است شما می خواهید همه شرق را بخورید و همه شرق را عقب نگه دارید، عقب نگه داشتن برای خوردن مال شرق است و شما شرق را دارید عقب نگه می دارید که هر چه دارند بخورید، هر جا یک ماموری

صحیفه نور جلد 2 صفحه 139

گذاشتند سر آن، در مملکت ما هم که مامور برای وطن هم، آقای شاه است که می بینید چه کرده اند و چه می کند.
 

منطق اسلام

ما منطق مان، منطق اسلام این است که سلطه نباید از غیر بر شما باشد، نباید شما تحت سلطه غیر باشید، ما هم می خواهیم نباشید سلطه غیر. ما اصل گفتنمان این است که آمریکا نباید باشد، نه آمریکا تنها، شوروی هم نباید باشد، اجنبی نباید باشد، منطق ما این است و فریاد ما هم همین است. با این منطق اگر بحث کسی دارد بکند، دیگر به شاخ و برگ و توی این روزنامه هائی که تبلیغات می کنند و به حسب آنطوری که می گویند صد میلیون دلار شاه برای تبلیغات می دهد، برای حفظ موجودیت خودش صد میلیون دلار در هر سال خرج می کند، البته توی روزنامه ها این حرف ها در می آید، آخوندها چیز هستند، رجعی هستند، آخوندها کهنه پرست هستند، آخوندها نمی دانم چه هستند، این آخوندها، بعد هم می روند سراغ اینکه اسلام اینجوری است.
هم اسلام را بد معرفی می کنند، هم آخوند را بد معرفی می کنند، چرا؟ برای اینکه آنی که در مقابل اینها بایستد اسلام است، آن کسی که می خواهد پیاده کند آن را، آخوند است. آنها نمی خواهند این مطلب واقع بشود، آنها می خواهند که اسلام را بد معرفی کنند، مردم از اسلام برگردند و آخوند هم که کنار برود، باقی بماند خودشان و هر کس که دلشان می خواهد.
 

جنایات عمال شاه درمحیطهای علمی، عامل توقف تحصیل

دانشگاه های مارا هم به آن صورت در آوردند، نمی گذارند یک تحصیل صحیح بکنند، از بس که اینها فشار آوردند. از بس که چه کردند، نه حوزه های علمیه ما تحصیل می توانند بکنند نه دانشگاه،دانشگاه همیشه در حال اعتصاب، یک سال است که می بینیم در حال اعتصابند اینها، کار نمی توانند بکنند، نمی گذارند، یا می ریزند توی آن زن ومرد آن را می زنندو عرض کنم زخمی می کنند یا می گیرند می برند در حبس ها. مدرسه های ما هم همین طور، آنها می ریزند توی آن، هر کاری می خواهند می کنند، هر چند وقت یک دفعه می ریزند این مدرسه را سر تا ته آن را اینها می زنند و چه می کنند، خوب نمی توانند دیگر، محیط آرام الان ما نداریم که در آن محیط آرام طلبه تحصیل کند یا در آن محیط آرام دانشگاهی تحصیل بکند، دبستانیش هم حالا اینطوری شده، الان این بچه دبستانی را دارند کتک می زنند و کشتند، چند نفر را همین امروز به من، دیروز و امروز اطلاع دادند که در فلان جا چند تا دختر، و پسر دختر بچه اینقدر، چند تا پسر اینقدر کشتند.
 

روحیه انقلابی مردم، رژیم شاه را عقب راند

اصل وضع زندگی ایران الان یک وضع نمونه است، از آن طرف هم یک نمونه بالاتر وضع روحیه مردم ایران در این وقت است، این مردم ایران الان روحیه شان همچو قوی است که تانک از آن

صحیفه نور جلد 2 صفحه 140

طرف می آید سرباز با سرنیزه از آن طرف می آید اینها با مشت جلو می روند و با سنگ و با چوب با آنها مقابله می کنند، این زمین می خورد، مرده است، آن یکی می آید جایش، هیچ دست در نمی رود و این روحیه است که اینها را عقب خواهد زد و الان پیاده شان کرده است .
این آن روحیه حزب رستاخیز، که آنقدر برایش این مدیحه سرائی کرد و اینقدر پافشاری کرد و آنقدری که (هر کس که وارد نشود در این حزب دیگر باید برود این ایرانی نیست، این دیگر وطن ندارد، باید از اینجا برود که چه) بعدش برگشت به اینکه (خوب حزب رستاخیز چه) حالا دیگر آنطوری می گوید (حزب رستاخیز چیست؟ این مثل سایر احزاب، آیا بشود، آیا نشود) یک امری را می گویند و گاهی آنقدر پافشاری می کنند، حالا همین مردم، کار همین مردم این کار را کرده، همین مردم این کار را به اینجا رساندند که این حزب رستاخیز کذا شد هیچی تو خالی بود، از اول نتوانستند، روز اول گفتم که این حزب نیست این، این حرف است می زنند، حزب رستاخیز که آنقدر با آن موافقند خودشان حالا می گویند،حزب نبود، سایر کارهایشان هم اینطوری است. بعد کم کم اصلاح ارضی هم می گوید، برای اینکه این اصلاح که نبود این فساد بود این نیست وضعش که، سپاه دانش، سپاه کذا، خوب چه کاری اینها می کنند جز اینکه بروند برای شما مداحی بکنند و یا الزاماً بروند برای شما مداحی بکنند، شاه را ترویجش بکنند. الان مردم از آن دهات آخر تا آن شهرهای مرکز یکپارچه ایستاده اند می گویند ما نمی خواهیم این را. رفراندوم از این بهتر؟ یک مملکت دارد می گوید من نمی خواهم این را، خوب آمریکا چه می گوید؟ مملکت خودمان است نمی خواهیم این را، یکی دیگر، برود، به شما ربطی ندارد، ما خودمان تعیین می کنیم. مقدرات هر مملکت دست خود افراد خود مملکت است، ما این را نمی خواهیم، برود، ما خودمان یکی را تعیین می کنیم، این مقدرات ما روی موازین روی موازین عقلی و عقلائی ،روی قوانین، دست اشخاصی که باید باشد، باشد.
 

تاریخ دنیا چنین اتفاق کلمه ای را به یاد ندارد

در هر صورت وظیفه ما که الان اینجا هستیم و شما که در خارج کشور هستید و هستیم، این است که کمک کنیم به ایرانی ها. ایرانی قیام کرده است، نهضت کرده است یعنی الان پانزده سال از عمر نهضت می گذرد لکن یک سال است که این قوی شده است یعنی درست فعالیت دارد می کند و الان یک تاریخ حساسی را ما داریم می گذارنیم شاید ایران همچو تاریخی نداشته باشد، یک همچو حساسیتی در تاریخ ایران نباشد، به این وضعی که الان ایران در آمده است یعنی به این وضعی که بچه هفت، هشت ساله دبستانیش تظاهر کند و بگوید که ما نمی خواهیم شاه را، مرگ برشاه، بچه اینقدری، که آنوقت بگیرند بکشند او را. این را می کشند باز آن بچه بعدیش هم می آید همین حرف را می زند، آن بزرگترش هم که همین حرف است دانشگاهش هم که همین حرف است، تو مدارس علمی هم بروید همین حرف است، توی مدارس قدیمه اش هم بروید همین حرف است، جدیدش هم بروی همین حرف است، هر جا بروی الان این صحبت است، تو بازار هم همین حرف است، تو مسجد هم بروی همین

صحیفه نور جلد 2 صفحه 141

حرف است، ما نداشتیم یک وقتی که ایران در یک مطلبی اینطور اتفاق کلمه داشته باشند، نه من یادم نیست، تاریخ یادش نیست که تاریخ نه تاریخ ایران یادش نیست، تاریخ هیچ جا یادش نیست که این اتفاق کلمه ای که همه می گویند که ما نمی خواهیم. شما این را بدانید که اگر این سرنیزه آمریکا برداشته بشود، ارتش هم نمی خواهد او را، الان سرنیزه آمریکا، آمریکا پشت سرش است، همه مصیبت ما زیر سر آمریکاست اگر این سرنیزه را بردارد ارتش هم این را نمی خواهد، هیچ کس نمی خواهد این را یک همچو اتفاقی الان در ایران هست و من امید دارم به این اتفاق و به رسیدن نتیجه در این اتفاق.
 

با اتحاد قوای تبلیغاتی سدها را شکسته و به سعادت دست یابیم

یک ملت را نمی شود همیشه به این حال نگه داشت که بدون حکومت نظامی نتوانند زندگی کنند، حالا هم با حکومت نظامی اش هم دارند نمی توانند، یک مملکت را نمی شود همیشه حکومت نظامی سرش گذاشت و همیشه با سرنیزه نگهش داشت، این چاره نیست جز اینکه به هم بخورد این وضع، هیچ چاره نیست، هر چه هم می خواهد آقای کارتر، او دارد می گوید، هر چه می خواهد بگوید که برای خاطر آزادی - است این کار دارد می شود، برای خاطر اینکه می خواهد رشد بدهد مردم را این کار می شود، این هر چه دلش می خواهد بگوید لکن الان وضع جوری شده است که با این وضعی که الان ایران پیدا کرده است دیگر پیشرفت همراهش است ضروری است حتی، لکن ماها موظفیم اینجا کمک کنیم یعنی من می توام صحبت کنم، همین جور با یک زبان کوتاهی صحبت بکنم، شما هم می توانید برای برادرهای دیگرتان صحبت کنید، بگوئید، چه کنید، منتشر کنید، هر چه می توانید، من نمی دانم وضع اینجا چه جور است ولی هر چه می توانید کمک کنید به این رفقای خودتان، به این برادرهای خودتان که قیام کرده اند و دارند خون می دهند. اینها بچه و کوچک و بزرگ را دارند می دهند، ماها باید قلم و قدم و صحبت و اینها بکنیم که انشاءالله همه دست به دست هم بدهیم و این سد را بشکنیم، این سدی که جلویش سد محمدرضا شاه است عقبش سد کارتر اینها شکسته بشود، وقتی شکسته بشود، آنوقت سعادت است، بعد از شکستن آن طرفش سعادت همه شماها و ملت شماهاست و من از خدای تبارک و تعالی توفیق همه شما را می خواهم، دعا می کنم به همه همه تان ان شاءالله سالم باشید و همه تان جدیت کنید که برای مملکتتان یک اشخاص مفید باشید، آنجا که می روید به مملکتتان که ان شاءالله برگردید مفیدی باشید برای مملکت تان مثل این هیات حاکمه نباشید انشاءالله خداوند همه تان را حفظ کند.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  9:28 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در مورد حقوق بشر و فضای باز سیاسی!

تاریخ: 1357/07/21

 

تعهداتم نسبت به اسلام و مسلمین اجازه سکوت در برابر غارت و کشتار شاه را نمی دهد

بسم الله الرحمن الرحیم
گفتم نه و به وسیله سازمان امنیت نجف این کاغذ را ابلاغ کردند. من کاغذ را گرفتم گذاشتم کنار، جواب ندادم به آنها لکن کار خودم را ادامه دادم، تا از یکسال به این طرف که کارها و فعالیت ها زیاد شد و برعلاوه بر اعلامیه ها و فعالیت های دیگر مصاحباتی هم با بعضی روزنامه های خارجه مثل لوموند و اینها شد، آنها تعقیبشان زیاد شد که رئیس امن عام آمد پیش من، خودش آمد (آن باز تقاضایش همین معنا بود که یک وقت حرفش می شد) که شما هر فعالیتی می خواهید بکنید لکن مصاحبه نکنید. ماهم اصل مصاحبه خیلی عادت نکرده بودیم به آن، به این جوابی ندادیم لکن یک مصاحبه دیگری شد، از فرانسه هم آمدند و مصاحبه کردند از فرانسه هم آمدند و با اینها هم مصاحبه شد ولو اینکه اینها آنها را گرفتند، بعد که از منزل بیرون آمدند آنها را گرفتند. بعد از این تشدید کردند راجع به این معنی که شما در اینجا (به تعبیر آنها منزل خودتان است هر جوری می خواهید باشید لکن فعالیت سیاسی نکنید، روحانی خوب است که همان (حرفشان این بود که) درس بگوید و مسأله بگوید. من گفتم که اسلام از سیاست جدا نیست، اسلام مثل چیزهای دیگر نیست، مثل مذاهب دیگر نیست که ذکر و دعا باشد، اسلام سیاستش با سایر احکامش با هم هستند و من دخالت سیاسی می کنم، - حالا ندارم - و من هم اعلامیه می دهم و هم در ضبط حرف هایم را ضبط می کنم و هم اگر مقتضی شد در منبر صحبت هایم را می کنم و این یک تکلیفی است شرعی برای من. گفتند که آخر ما یک تعهداتی با دولت ایران داریم، با آن تعهدات نمی شود اینکارها. گفتم خوب من هم (قریب به این معنی) یک تعهداتی با اسلام دارم و با ملت ایران، من هم نمی توانم که از تعهداتم دست بردارم. منتهی شد به اینکه آنها گفتند که نه، نباید بشود و ما می گفتیم باید بشود و آنها ما را محصور کردند در منزل، البته نه اینکه بگویند شما نیا بیرون، نه همچنان نبوده است ایرانی هائی که از بیرون می آمدند، اینها را مانع شدند، یکروز هم طلبه ها را مانع شدند، الا یکی دو سه نفر. من بیرون نیامدم از آنجا، بیرون که نیامدم خوب در ایران یک چیزهائی که رخ داد من دیدم که خوب ما بخواهیم اینجا توی منزل بمانیم و کاری نکنیم و بگوئیم ما درس می خوانیم وبه این کارها کار نداریم مثلاًاین مخالف با وضع ماست.

صحیفه نور جلد 2 صفحه 146


ما الان در ایران کشته دادیم، ما بچه هایمان را، بزرگ هایمان را کشتند در ایران، الان هم هر روز این بساط هست. الان هم در در روزنامه های آنجا منعکس است که در دانشگاه دیروز یا پریروز (گفته بود) هفتاد و چند نفر، هفتادوپنج نفر زخمی شدند (واین یک چیزی است که معلوم است، دولت ایران گفته) و چندین نفر هم کشته. اینها به جان این ملت افتادند، از این طرف همه چیز ملت را می برند، حالا جان این ملت را دارند می گیرند. ما چطور با این وضعی که اینها دارند بتوانیم، وجدان ما اجازه به ما بدهد، دیانت ما به اجازه بدهد که ما بنشینیم نگاه کنیم و فرزندان اسلام را اینها درو کنند و بکشند؟ ما صدایمان را به آنقدری که بتوانیم، آنقدری که بگذارند دولت ها، صدایمان را به دنیا می رسانیم که ببینند که این وضع این ایران چه وضعی است الان.
 

دوام سلطنت شاه در زیر سایه سرنیزه های آمریکا

من گمان نمی کنم که هیچ مملکتی شبیه به مملکت ایران باشد، یک مملکتی باشد که همه اش حکومت نظامی باشد. خوب همه شهرها را تقریباً دوازده شهر بزرگ ایران که اساس شهرهای ایران است، حکومت نظامی قراردادی، باقی آن هم حکومت نظامی است یعنی الان نظامی ایران را دارد اداره می کند. حالا هم از قراری که گفتند بناست یک نظامی نخست وزیر بشود. فریدون جم را می گویند می خواهد نخست وزیر بشود، این هم یک نظامی است. اینها نمی توانند ادامه حیات بدهند، شاه نمی تواند ادامه حیاتش را بدهد الا زیر پرچم نظام و زیر سرنیزه نظامی ها که دنبالش سرنیزه آمریکایی است. اگر سرنیزه آمریکائی نباشد معلوم نیست نظام ایران الان آنطور انقیاد را داشته باشد.
 

حقوق بشر و شورای امنیت، حربه ای در دست غارتگران ملل ضعیف

اینها بیدار شدند، اینها آدمند، آنهم ایرانی، آنهم دارد می بیند که در ایران چی می گذرد. روزی نیست که در یک شهری یک صدائی در نیاید به مجرد صدا درآید می زنند، کشند. با این وضعی که ایران دارد، با این اغتشاشی که الان در ایران هست و این دول بزرگ هم که بشر دوست!!حقوق بشر! همه اش شعر است همه این حرف هائی که این دولت های بزرگ می زنند و جامعه هائی درست کرده اند برای حقوق بشر، برای امنیت، برای چه، نه امنیت شان به امنیت آدم می برد و نه این حقوق بشرشان به حقوق آدم می برد، همه اش برای این است که این ملل ضعیف را ببلعند. این همه مسائلی که ملاحظه می کنید در هر یک از این ابرقدرت هائی که یک صدائی است، یک نظامی هست، نظام این است که این بلاد شرق را، بلاد ضعیف را اینها ببلعند.
 

نفت در قبال استقرار پایگاه های تسلیحاتی آمریکا

در شرق چون مخازن زیاد است، مخازن نفت زیاد در شرق هست مثل کویت، مثل حجاز، مثل ایران، در اینجااینطور مخازن هست، آن خارجی تمام چشمشان دوخته شده است به این مخازن ما و

صحیفه نور جلد 2 صفحه 147

دارند مجانی می برند همین طوری. شما خیال می کنید که آمریکا پول به ایران می دهد؟ آمریکا - اسلحه - برای خودش در ایران پایگاه درست می کند، این اسلحه هائی که می گویند که فروختند به ایران، به جای نفت دادند، این اسلحه ها همان هائی است که اینها می خواهند در ایران باشد و پایگاه باشد که مبادا یک وقتی شوروی حمله بکند، نه این است که اینها به ما چیزی داده اند، اینها بازی است سر ما در می آورند.
 

سکوت و تایید خلق پرستان از شاه در برابر کشتار ملت استقلال طلب ایران

این ابرقدرت هائی که یکی به اسم مملکت کمونیستی، یکی کمونیست چین، یکی نمی دانم سوسیالیست زهر مار، همه اینها بساطشان برای خوردن ماست. این چینی که گفته می شود که کمونیست است و با توده ها کذاست و با خلق کذاست، دیدید همه که در این کشتار بزرگ تهران که تابیست هزار هم گفته اند (ولی خوب حالا این مبالغه است اما چهارهزار تا، حدود چهارهزار، این زیاد گفته شده است، حتی گفته شده است که در قبرستان تهران یک همچو حدودی دفن شده) این رهبر چین کمونیست، این رهبری که بعضی جوان ما در اشتباه هستند و خیال می کنند اینها مفید هستند برای جامعه، این در عین حالی که این کشتار داشت واقع می شد آمد به ایران و دست داد به این شاه غاصب پشتیبانی کرد، یک کلمه هم نگفت، به اینکه آخر اینها را چرا می کشی؟ آخر چه کرده اند اینها؟ اینها دارند می گویند ما آزادی می خواهیم، چه می خواهیم، اینها می گویند ما می خواهیم آزاد باشیم، آزادی، استقلال، دادشان اینطور در آمده بوده یک کلمه این آدم نگفت که خوب اینها بشر هستند، اینها انسان هستند، چرا اینطور؟ بچه کوچک این قدری را بچه دبستان را، حالا دیگر دستشان از آن بزرگ ها مثل اینکه چیز شد، حالا کوچک ها، بچه های دبستانی را حالا دیگر دستشان از آن بزرگ ها حالا کوچک ها، بچه های دبستانی را دارند می کشند، اینهم هر روز دارد اخبارش می آید مثل اینکه چیز شد، اینجا، بچه کوچولوی دبستانی، دختر دبستانی، پسر، دوازده سال، دختر و پسر یا دختر، همین دو سه روز - یک جائی - کشتند، یک کلمه این آدم نگفت به این شخص که شقی این چه کاری است می کنی؟ آمد و دست داد به او، با آغوش باز ملاقات کردند و به این صورت و خندیدند به این توده های بیچاره و ما جوان هایمان اشتباه می کنند، خطا می کنند، خیال می کنند که اینها برای آنها مفید هستند. آنهم کاخ نشینان کرملین. پانزده خرداد که پانزده هزار (آنطوری که مشهور شد) این این مردم کشتند، در روزنامه های شوروی تایید کردند از آنها، الان هم تایید کردند این را با این کشتار که الان شما ملاحظه می کنید در ایران هر روز یک گوشه ای هست، الان هم هست اینها همه شان برای این است که این گاز ایران را می خواهد، آن نفت ایران را می خواهد، آن دارد گاز ایران را می برد، آن دارد نفت ایران را می برد. همه دنبال این هستند که این ملت ضعیف عقب بمانند، چشم هایشان باز نشود. مبلغ هایشان، تبلیغاتشان همیشه تبلیغ به ضد دین و به ضد روحانیت است تا مردم را از اینها جدا کنند، مردم را از دیانت جدا کنند، مردم را از روحانیت جدا کنند خودشان را به جان هم بریزند و آنها استفاده اش را ببرند. ما کشته بدهیم محمدرضاخان استفاده کند، آن بالاترها هم زیادتر استفاده کنند.

صحیفه نور جلد 2 صفحه 147

 

اعطاء آزادی و تشکیل جامعه مترقی با زور و سرنیزه!!

این ملت برایش چه مانده، این ملت برایش همین که تو سرش بزنند و نظامی باشد، اصلش تمام حکومت هر جا هست حکومت نظامی باشد، هر کس سرش را از تنش در می آورد بزنند بکشند. این وضع یک وضع خاصی است که ایران این وضع را دارد، مطالعه کنید ببینید اصلاًدر دنیا شبیه دارد، یک همچو شبیهی ما در دنیا داریم که مملکت حکومت نظامی باشد و نتوانند حکومت نظامی را بردارند؟ نمی توانند هم بردارند برای اینکه مردم ایستاده اند، مقابلشان ایستاده اند. حالا هم که حکومت نظامی است مردم ایستادند اما ایستاده اند چه چیز می گویند؟ ایستاده اند آن حرفی که آقای کارتر دیروز گفته است می گویند؟! آقای کارتر می فرمایند که شاه آزادی خوب می خواهد بدهد، آزادی مطلق می خواهد بدهد و شاه می خواهد که یک مملکت مترقی، یک اجتماع مترقی درست کند و این مردم با آن مخالفند!! مخالفت مردم برای این است که مردم آزادی نمی خواهند و ایشان با زور، با سرنیزه می خواهد آزادی بدهد!! این سرنیزه ها برای این است که تو سر مردم می زند می گوید آزادی بخواه! مردم جامعه مترقی نمی خواهند، سرنیزه آمده می گوید بخواه! این آقای کارتر نمی دانم فهمش اینقدر است یا حقه بازیش اینقدر است؟ می خواهد اغفال کند؟ آخر کی را می خواهد اغفال کند؟ - مردم - شاید آنهائی که نمی دانند در ایران چه می گذرد آنهائی که نمی دانند چه خبر است در ایران. شمائی که می دانید در ایران چه خبر است، شمائی که میدانید در ایران الان چه خبر است، مردم چه می خواهند، اینها چه می گویند.
 

طرح آمریکایی اصلاحات ارضی جهت تشکیل بازار فروش کالاهای آمریکائی

مردم می گویند آقا ما میخواهیم نفت مان مال خودمان باشد، ما می خواهیم مملکتمان آن زراعتی که داشت دوباره برگردد به آن. آقا زراعت را همچنان به هم زدند، این اصلاحات ارضی را که آقا گفتند و آنقدر طمطراق کردند، اصلاحات ارضی به امر دولت آمریکا بود برای اینکه بازار درست کنند که چیزهای آنها فروش برود یعنی زراعت ما به هم بخورد ما محتاج بشویم. الان هم که می بینید که هر چی می خواهیم از خارج باید بیاید، زراعت ما اینجور شد، زراعت ما را آنجور کردند. خوب مردم ریختند، آن زارعین بیچاره ای که دیگر در آنجا نتوانستند زندگی کنند ریختند به شهرها، به تهران. الان تهران یک محله زیادی چندین محل حدود چهل تاست که برای من نوشته بودند، محله های کوخ نشین، محله هائی که خانه های گلی دارد که هیچ چیز ندارد و ده نفر عائله در یک چادر کوچکی در این زمستان سرد زندگی باید بکنند، آب ندارد، باید آب را از پنجاه، شصت پله ببرند بالا، لب خیابان برسند که گودال منزلشان است، لب آن خیابان برسند و از آنجا آب را بردارند بیاورند از این پله ها پائین برای بچه هایشان این چه شد؟ برای اینکه اصلاحات ارضی فرمودند! در اصلاحات ارضی به هم خورد اوضاع دهقان ها، وقتی که به هم خورد اوضاع آنها، چاره نداشتند که رو بیاورند به شهرستان ها، آمدند شهرستان ها و آن شد، وضع بیچاره ها اینطور شد، از آن طرف وضع زراعت ما به هم خورد.

صحیفه نور جلد 2 صفحه 149

ایرانی که مرکز زراعت بود، شاید آذربایجان ایران بس بود برای ایران، باقی آن را باید صادر کنند، الان به اندازه یک ماه، سی روز یا سی و سه روز، آنهائی که اطلاعات دارند و حساب کردند می گویند ایران به اندازه سی و سه روزش برای خودش چیز دارد، باقی آن را باید از خارج بیاورند.
 

ملت غارت شده ایران یا مستشاران غارتگر، کدام یک وحشی هستند؟

خوب این ایرانی جمع شدند، همه ایرانی ها الان صدایشان درآمده الان سرتاسر ایران اعتصاب است، اگر این حکومت نظامی و نظام را بردارند، مردم این دستگاه را به قدر یک ساعت می پیچندش به هم و پیروز می شوند، برای اینکه بد دیدند از اینها این مردم، م ی خواهند آزادشان کنند و از رفاه بدشان می آید؟! از زندگی خوب بدشان می آید؟! می گویند ما حتماًباید توی خاک ها بخوابیم؟! یا می بینند که مال اینها را دارند می خورند و اینها را خاک نشین کردند؟ دادشان این است. آقای کارتر چه می گوید؟ آخر اینها چه می گویند؟ از جان ما چرا این نفت های ما را می برند؟ آنهم مجاناًمی برند. می برند و آقایان می گویند که ما اسلحه خریدیم، تو اسلحه می خواهی چه کنی؟ اسلحه ای که خریدند اسلحه ای است که فرمش را اینها نمی دانند، ایران م ی تواند استعمال کند این اسلحه را. آن چیزهائی که آنها درست کردند، شیاطین خودشان می توانند عمل بکنند، اینها نمی توانند. مستشارها آمدند برای اینکه در اینجا باشند، هم نظام ما را نظام انگل بار بیاورند که هست و هم اینجا مطالعات بکنند که چه جور - باید - بهتر می شود این لقمه چرب را خورد آنطور ماند، آنطور باشد این ملت حرف نزند، اگر حرف بزند یک ملت وحشی است!! یک ملت وحشی است که داد می زند که آقا ما را آزاد کنید!! یک ملت وحشی است که داد می زند آقا مال مارا نخورید! اما آنها وحشی نیستند! آنها مترقی هستند! مال مردم را باید بخورند آنها!! باید غارت کنند!!
این ملت ما الان صداشان از بچه کوچکش تا پیرمردش درآمده برای اینکه می بینند که مملکتشان دارد سقوط می کند، دارد از بین می رود این مملکت، باید به فریاد این مملکت برسند ولهذا می بینید که جان می دهند، بچه هایشان را می کشند و آنها می گویند باید کرد، دنبال می روند باز. این وضع ایران ما و این وضع این دولت های بزرگ با ما.
 

انعکاس اهداف قیام و مصائب ملت یک تکلیف عقلی و شرعی است

و ما وظیفه داریم، مائی که الان اینجا، شمائی که اینجا نشستید و منی که اینجا نشستم، ما وظیفه داریم که با آنها همصدا باشیم یعنی هر مقداری که از دست ما برمی آید باید کمک بکنیم. کمک به غیر نیست، کمک به خودتان هست، اینها برای شما قیام کردند. مردم ایران الان برای شما دارند خون می دهند، برای شما بچه هایشان، جوانان هایشان از بین می رود، دخترهایشان، بسرهاشان از بین می رود. ما باید به آنها کمک کنیم، ما خیال نکنیم که اینجا نشستیم تکلیف نداریم، همه مان تکلیف وجدانی داریم، تکلیف شرعی داریم، تکلیف عقلی داریم که با این جمعیت مظلومی که قیام کردند می خواهند حق

صحیفه نور جلد 2 صفحه 150

خودشان را، آن حق خودشان را که حق ما هم هست بگیرند. ما هم با آنها همراهی کنیم، ما هم دنبال آنها باشیم. می توانیم مقاله بنویسیم، می توانیم در روزنامه چیز بنویسیم، می توانیم به هر قدری می توانیم در این دانشگاه هائی که می رویم به مردم بگوئیم، به مردم اینجاها بگوییم مسائل آنجا را. مسأله را منتشر کنید. آقا هر کدام شما در یک نقطه ای که هستید مسایل ایران را منتشر کنید، بگویید، با آه دل بگوئید روزنامه هایشان هم گاهی می نویسند اما از خود شما باید گفته بشود، نوشته بشود. باید این وضع آشفته ایران به همه عالم معلوم بشود.
 

سر نیزه ابر قدرت ها در برابر خواسته های بر حق ملت تاب مقاومت ندارد

و اگر چنانچه یک ملتی ایستاد و حق خودش را خواست سرنیزه نمی تواند جلویش را بگیرد. سرنیزه، اصلاً قدرت ندارد با گوشت طرف بشود، این خیال است که گوشت نمی تواند با سرنیزه. تمام قدرت های عالم جمع بشوند وقتی یک ملتی گفت من این کار را نمی خواهم نمی توانند تحمیلش کنند.الان نمی توانند تحمیل به ایران بکنند که شاه را قبول کن، نمی توانند. الان زور ایستاده آنجا، اما مردم قبولش ندارند. مردم داد می زنند نمی خواهیم. قبول کردن را مردم هیچ تن ندادند به این مطلب. تن به این ننگ، ایرانی ها نمی دهند و نداده برای اینکه این آدم را دیدند که همه مصالح اسلام، همه مصالح کشور را به باد داده، در عین حال (ما آزادی دادیم و ما نمی دانم چه دادیم، ترقی دادیم به ایران) ، ترقیات شان همین است که دارید می بینید، آزادیش همین است که با سرنیزه است. ما مکلفیم به اینکه خدمت کنیم به این مردم، به این بیچاره ها، به این جوان مرده ها. ما انسانیم باید خدمت کنیم و خدمت به آنها خدمت به خودمان است یعنی در این منافعی که ایرانی دارد مشترکیم، همه مان شریکیم. اگر مملکت ما یک مملکت مستقلی بشود، تبع نباشد، اگر مملکت ما یک مملکت آرامی باشد، اگر مملکت ما یک مملکت عرض می کنم که مرفعی باشد، خوب ما جزء آن مملکت هستیم، ما هم در رفاه هستیم، ما هم چه هستیم. اینها قیام کردند و ما هم باید دنبال آنها باشیم، اینطور نیست که عذر بیاوریم که من اروپا هستم و آن آمریکا هست و آنها ایران هستند، این عذر نیست شما هم در آمریکا که هستید هر مقداری که می توانید، شما هم در پاریس که هستید هر مقداری می توانید، من هم که اینجا هستم هر مقداری که، من حالا شما را دیدم این مقدار می توانم به شما چیز بگویم، حرف بزنم، می گویم. شما رفقایتان را، آنهائی که اهل اینجا هستند، خارج هستند، چه هستند، با هم قرار بدهید که کمک بکنید به این نهضتی که هست.
 

لزوم تداوم نهضت

تاریخ سراغ ندارد اینجور نهضتی که الان در ایران هست تاریخ ایران تا حالا سراغ ندارد اینجور نهضتی که تمام ایران تمام بایستند، بچه اینقدری بگوید که مرگ برشاه، پیرمردش هم بگوید مرگ برشاه، همچو نهضتی ما نداشتیم در ایران این نهضت را نگذارید که بخوابد تا اینها از بین

صحیفه نور جلد 2 صفحه 151

بروند، تااین هیات حاکمه بروند یک هیات حاکمه صحیح سرکار بیاید. خدا انشاءالله همه شما را حفظ کند. موفق باشید. خدا شر اینها را بکند از سر مسلمین. شر این ابرقدرت ها را بکند که این نوکرها را نگذارند سربلاد مسلمین.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  9:28 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

پاسخ امام خمینی به تلگراف های همدردی با ایشان

تاریخ: 1357/07/25

 

پاسخ امام خمینی به تلگراف های همدردی با ایشان

بسم الله الرحمن الرحیم
حضور محترم علمای اعلام و حجج اسلام دامت برکاتهم پس از عرض سلام، تلگراف هائی از ایران واصل گردید و اطلاع حاصل شد که تلگراف ها بیش از این بوده است و بر حسب معمول، چون گذشته، نرسانده اند. لهذا اینجانب از تفقد حضرات آقایان محترم تشکر می نمایم و رساندن تشکر مرا به برادران عزیز از هر طبقه و صنفی که هستند، امیدوارم.
و در این فرصت، لازم است از طبقه جوان تقاضا کنم که نسبت به ساحت محترم مراجع و روحانیون، احترامات لایقه را مراعات نمایند .جوانان عزیز آگاهند که در این وقت حساس که نهضت اسلامی به نتیجه نزدیک می شود، هیچ امری از اختلاف کلمه خطرناکتر نیست و در شکوفائی نهضت، هیچ چیز موثرتر از حفظ وحدت کلمه و ابقاء صفوف مبارزه نخواهد بود.
از خداوند متعال نصرت اسلام و مسلمین را خواستارم.
روح الله الموسوی الخمینی

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  9:28 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

مصاحبه امام خمینی با خبرنگار فیگارو

تاریخ: 1357/07/22

 

مصاحبه امام خمینی با خبرنگار فیگارو

سؤال: افکار عمومی در باره مبارزه رقبای رژیم کنونی از خود سؤال می کنند که آیا این جنبش مذهبی خواهد به سنت اسلامی باز گردد؟
جواب: مخالفین رژیم ایران و قیام کنندگان کنونی، قربانی تبلیغاتی هستند که آنها را از طبیعت خود بیگانه می سازد. ما وقتی از اسلام صحبت می کنیم به معنی پشت کردن به ترقی و پیشرفت نیست، بلکه برعکس به عقیده ما اساساً اسلام یک مذهب ترقیخواه است ولی ما دشمنان رژیم هایی هستیم که تحت عنوان تجددخواهی، روش دیکتاتوری و ظلم را در پیش می گیرند، این رژیم ها مانند رژیم شاه ایران، با عمل خود پیشرفت های انجام شده را از هدف اصلی خود منحرف می کنند و آنها را از چشم برادران و زنانی که می باید از آنها استفاده کنند، می اندازند و خلاصه آن پیشرفت ها را بی مفهوم می کنند که مفهومش از آنها ساقط می ماند و اما قبل از هر چیز معتقدیم که فشار و اختناق، وسیله ای برای دست یافتن به پیشرفت نیست.
سؤال: قیام کنونی در ایران، با جنبش های چپ افراطی رابطه دارد یا نه؟
جواب: ما همیشه از اتحاد با این احزاب سرباز زده ایم ولی در واقع امروزه تمام مخالفین ایرانی، تحت لوای مذهب و به نام بیان درست و صحیح اسلام، سازمان یافته و تظاهر می کنند و دلیل آن هم روشن است، گروه های چپی یا کمونیستی تقریباً از بین رفته اند، آنها نمی توانند در نهضت مردمی که در جریان است، هیچ تاثیری داشته باشند ولی طبعاً برای گول زدن افکار عمومی بخصوص در خارج از ایران، رژیم سعی می کند چنین تبلیغ کند و به همه کسانی که علیه دیکتاتوری شاه مبارزه می کنند نسبت مارکسیستی بدهد.
سؤال: ولی علی رغم مقاصدشان مارکسیست ها از عنوان مذهب برای مبارزه ضد رژیم شاه استفاده می کنند، آیا مذهبی ها را کم کم عقب رانده و احزاب چپ افراطی، سازماندهی اعتصابات و تظاهرات را در دست می گیرند و آن را در جهتی که می خواهند هدایت می کنند؟

صحیفه نور جلد 2 صفحه 159


جواب: به تظاهرت بزرگ اخیر نگاه کنید، افراد مذهبی، یک میلیون نفر را به حرکت درآورده اند و در تمام موارد و در همه جا شعار مذهبی دهند، همان مذهبی که این افراد را همواره متشکل کرده و سازمان می داده و حتی یک بار هم شعارهای چپ افراطی دیده و شنیده نشده.
سؤال: در مراحل اولیه، مبارزه علیه رژیم شاه اعتصابات و تظاهرات نسبتاً مسالمت آمیز داشته است و علیه ارتش و پلیس به هیچ وجه اسلحه و سنگ به کار نرفته است، آیا شما فکر نمی کنید که اکنون زمان این روش نیست؟ و به طور دیگری آیا نمی شود عمل کرد؟ مثلاً به مبارزه مسلحانه متوسل شد؟
جواب: حتی پس از روز جمعه در تهران که آنهمه هم کشتار به جا گذاشت، ما همان شکل مبارزه را حفظ کردیم. همانطور که دنیا می داند، قیام ما با وجود ضربه هائی که خورده است هرکز در هم شکسته نشده است و آن قیام با همان روش ادامه دارد ولی از من پرسیده اند آیا وقت تغییر روش و روآوردن به مبارزه مسلحانه به جهت پاسخ دادن به قدرت ارتش که شاه آن را به کار گرفته است، نرسیده است؟ من گفته ام (نه) معذالک امروزه در این مورد از خود می پرسم که نمی توان تا بی نهایت سینه های عریان را جلوی لوله تفنگ قرار داد. تاکنون من رهنمودهای خود را که مبنی بر مسالمت آمیز بودن عملمان بود تغییر نداده ام ولی شاید مجبور شوم این کار را بکنم.
سؤال: در واقع عمل شما دارای چه جهتی است و چه رژیمی را می خواهید جانشین رژیم شاه کنید؟
جواب: بدون چون و چرا حفظ رژیم شاه غیر قابل قبول است، ما پیوسته با آن مخالف بوده ایم، سرنگونی آن هدف غیر قابل تغییر مبارزه ماست. بعلاوه، این شکل حقوقی رژیم نیست که اهمیت دارد، بلکه محتوای آن مهم است. طبیعتاً می توان یک جمهوری اسلامی را در نظر گرفت و این به آن خاطر است که فکر می کنیم شناخت اصیل اسلام، ما را به ترقی جامعه ای که سرشار از استعدادها و تقوای انسانی و عدالت اجتماعی است راهنمائی می کند. قبل از هر چیز ما به محتوای اجتماعی رژیم سیاسی آینده خود دلبسته ایم.
سؤال: ولی رژیمی که شما می خواهید، آیا دموکراتیک است؟ مثلاً آیا شما موافق آزادی مطبوعات و سیستم چند حزبی و آزادی احزاب و سندیکاها هستید؟
جواب: ما موافق رژیم آزادی های کامل هستیم. باید حدود رژیم آینده ایران همانگونه که برای کلیه

صحیفه نور جلد 2 صفحه 160

دولت مطرح است، منافع مجموع جامعه را در برگیرد و همچنین باید مقید به شوون جامعه ایرانی باشد، زیرا عرضه یک جامعه غیر محدود، یک دستبرد به شرف مردان و زنان آن جامعه می باشد.
سؤال: آیا در جمهوری اسلامی برای اقلیت های مذهبی که در ایران بسیار زیاد هستند جائی هست.
جواب: رژیم شاه با اقلیت های مذهبی رفتاری بهتر از رفتار با مسلمانان ندارد. ما مطمئناً نسبت به عقاید دیگران بیشترین احترام را قائل هستیم. پس از سرنگونی دیکتاتوری و استقرار یک رژیم آزاد، شرائط حیات برای اکثریت مسلمانان و اقلیت مذهبی بسیار خوب خواهد بود.
سؤال: حتماً رژیم کنونی به دفاع از خودش ادامه خواهد داد، این رژیم بر چه چیز تکیه خواهد کرد؟ چه کسانی از او پشتیبانی می کنند؟ و چه چیزی می تواند به وی امکان دهد تا مخالفین را در هم بکوبد؟
جواب: در درون کشور هیچ نیروئی برای حمایت از دیکتاتوری شاه نیست، کافی است نگاهی به آنچه در کشور می گذرد بیاندازیم تا متوجه این امر شویم و این کار بسیار ساده ای است. در خارج، ایالات متحده بخصوص از رژیم شاه حمایت می کنند، اگر آنها دست از حمایت او بردارند، رژیم شاه بلافاصله فرو خواهد ریخت.
سؤال: علیرغم همه اینها شاه می تواند روی ارتش و بر یک رژیم زور حساب کند، آیا این احتمالات اساسی است؟
جواب: در مورد ارتش آنچه اساسی است ساخت آن است که با رهبری و سلسله مراتبش مشخص می شود و تاکنون ارتش تحت رهبری آمریکا می باشد. این ارتش حتی در کادرهای بالا توسط مستشاران و تکنسین های آمریکائی و اداره تقویت شده است و لی در میان افسران و سربازان تاکنون نشانه بارزی از بیداری در برابر مبارزات مردمی دیده شده است. فراموش نکنیم که اینها قبل از هر چیز ایرانی هستند و به هنگام زد و خورد، در رویاروشان ایرانیان دیگری قرار دارند. در مواردی دیده شده است تظاهرکنندگان به جای آنکه به سوی سربازان سنگ پرتاب کنند، گل هدیه کرده اند و بسیاری از سربازان که پس از دریافت گل گریسته اند و در چند مورد سربازان پس از تیراندازی به سوی تظاهر کنندگان خودکشی کرده اند و تا زمانی که ارتش ایران زیر چتر آمریکا قرار گرفته همواره این وضعیت غم انگیز و تراژدی ادامه خواهد داشت.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  9:28 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در مورد ادعاهای پوچ کارتر

تاریخ: 1357/07/29

 

بررسی ادعای پوچ کارتر مبنی بر اعمال یک دموکراسی تند و قاطع در ایران

بسم الله الرحمن الرحیم
به همین معنا عرض کردم که مخالفت های چپ و راست شروع شده است. و باز گفتند (کارتر) که من بنا ندارم در امور داخلی ایران دخالت بکنم و سابقاً هم گفته بودند که یک اجتماع مترقی، ایشان در ایران یک جامعه مترقی در ایران درست کرده است. چند جمله دارد حرف های کارتر یکی اینکه یک دموکراسی تند وقاطع در ایران به دست شاه عمل شده!! این یک جمله، یک جمله اینکه یک جامعه مترقی شاه در ایران بنیانگذاری کرده است!! و یک جمله دیگر اینکه جمله سومش من دخالت - بنا ندارم دخالت در امور داخلی ایران بکنم!! حالا باید خود ایرانی ها در این سه جمله ای که ایشان فرموده اند خودشان بررسی کنند که آن جمله ای که آقای کارتر فرموده اند، این برای ایرانی ها این را فرموده اند یا برای دنیای غرب گفته اند و یا برای آمریکائی ها گفته اند و برای کره ای از کرات دیگری که هنوز بشرش نیامده در زمین.
خوب حالا جمله اول ایشان این است که شاه یک دموکراسی تند وقاطع در ایران عمل کرده است و اوضاع ایران را از زمانی که شاه تشخیص ...کرده است و پدرش مشغول کار بودند و آنوقتی که خودش مشغول سلطنت شده به امر خارجی ها و متفقین پس حالائی که الان بالفعل مشغول کار است و الان فعلاً در ایران مشغولند، آیا این دموکراسی که به نحو تند و قاطع ایشان عمل کرده اند، این آزادی که به نحو تند و قاطع به مردم داده عبارت است از این کارهائی است که در تمام مدت سلطنت که ایشان کرده اند؟ بیایند و بینند کدامیک از این مجالسی که حق ملت است که سرنوشت خودشان را به وسیله این مجالس تعیین کنند، مجلس شورای ملی (به اصطلاح) و مجلس سنا بیایند ببینند که از زمانی که سلطنت روی کار آمده است و من از همان اول زمان بودم و دیدم، یعنی من از آنوقت درک کردم من آنوقت را تا حالا که ما اینجا هستیم و این وکلا هم در مجالس دارند کار انجام می دهند، ببینید که آیا در تمام آن دوره هائی که این دو نفر به قدرت رسیده اند، کدام روز ما یک انتخاب صحیح، آزاد که مردم خودشان بروند و در صندوق رایشان را بیاندازند، در کدام دوره ها از این دوره هائی که ما گذراندیم و خصوصاً این دوره اخیری که این آقائی که دموکراسی تند رفتار کرده است، در کدام یک از این دوره ها این وکلا، وکلای ملت هستند؟ جز این است که با دستور است منتهی خیال می کنند مردم - که

صحیفه نور جلد 2 صفحه 175

با می گوید - که خوب ما حالا که آنطور نیستیم لکن آنطوری بود - رفت - که لیست ها را از طرف سفارتخانه ها، اسماء وکلا را، وکلای خودشان را (یعنی آنهائی که برای آنها کار می کردند نه برای ملت) (شاه گفتند) که لیست ها را از سفارتخانه می آوردند و مجبور بودیم که همین لیست ها را عمل بکنیم منتهی ایشان ادعا می کنند که نخیر دیگر حالا یک قدرتی بالای قدرت ما نیست. ببینید که این یک حق مسلم ملت، این یک حقی که همه عالم می گویند که باید با ملت ها باشد و از اساس دمکراسی این است که مردم آزاد باشند در این آراء خودشان، در وکلایی خودشان که به مجلس بفرستند، سرنوشت یک مملکتی به دست وکلا و اینها هست و باید خود مردم سرنوشتشان در دست خودشان باشد، قانون اساسی این اختیار را داده است به مردم. آیا این دمکراسی تندی که، تند و قاطعی که به منطق کارتر شاه عمل کرده است، این حق مسلم و معلومی که هیچ کس نمی تواند انکار کند که این حق، حق ملت است، از زمانی که ایشان به سلطنت رسیده اند یا ایشان را به سلطنت رسانده اید تا حالا ما یک وکلائی داشته ایم؟ از هر شهری از شهرهای ایران می خواهند، بروند سؤال کنند. این یک مطلبی نیست که پوشیده باشد. شما بروید از هر شهری از شهرهای ایران سؤال کنید که آقا این کسی که از طرف شما وکیل است کی است؟ چه آدمی است؟ اکثر مردم اصلاً نمی شناسند اینها را و نمی دانند کی هستند اینها. این ملتی که باید سرنوشت خودش را خودش معین کند و باید وکلای خودش را خودش تعیین کند، اکثر مردم نمی دانند که این کی هست و وقتی اسمش را می برند نمی شناسند او را. این معنای دموکراسی تند و قاطع این است که سلب کرده است این حق مسلم معلوم یک ملت را. یک شهر اینها بیایند بگویند فلان شهر، خوب مرکز تهران است بیایند بگویند این تهران که مرکز است و اساس است و در اینجا اگر بنا باشد یک آزادی باشد باید در تهران باشد که مرکز مثلاً سیاستمداران و امثال ذالک است، خوب بیایند بگویند که کدام یک از این وکلای تهران، آزاد مردم رفته اند پشت صندوق و رای داده اند به آنها.این که یک مطلبی نیست که بشود سرش را پوشانید. آقای کارتر برای کی دارد این حرف ها را می زند؟ برای کره مشتری می گوید؟ آنها که نیامده اینجا اینجا که گوش و چشم بسته باشند. برای مردم دنیا می گویند؟ کدام مردم دنیا اطلاع ندارد از این معنا؟ کدام مطبوعات دنیا اطلاع از این معنی ندارند؟ بله مطبوعات ممکن است بسیاری شان به نفع آقای کارتر بنویسند که نه، دموکراسی، آزاد است مردم آزاد هستند، همه رأی داده اند، خودشان وکلایشان را تعیین کردند، ممکن است بگویند اما هم آنها که (اگر بگویند) می دانند خلاف می گویند هم آقای کارتر می داند این را. نه اینکه کارتر نمی داند، می داند که این چه آدمی است. می داند خودش چه آدمی است، می داند که چه آدمی را مأمور کرده است. می داند که مردم به چه گرفتاری گرفتار هستند.
 

اوضاع و احوال مطبوعات زمان شاه

این راجع به قضیه مسلمی که بین مردم است و از ارکان آزادی است و عرض می کنم دموکراسی است. خوب بیائیم سراغ مطبوعات....مطبوعات هم که همان روزنامه های رژیم ایران که

صحیفه نور جلد 2 صفحه 176

آنوقت هر چه می نوشتند. فقط فرمایش اعلیحضرت آریامهر بود و هر چه می گفتند ثناخوانی و ثناگوی او بود و از آرای ملت هیچ در آن نبود. الان دارند می گویند که ما آزاد نبودیم. همین روزنامه های خودشان است، همین اینهائی که از خودشان است الان دارند می گویند که ما در آن چیزهائی که آنوقت می نوشتیم آزاد نبودیم حالا هم نمی گذارند که آزاد باشند. این هم یکی از چیزهاست. کدام روزنامه در زمان سلطنت ایشان (حالا سلطنت پدرش زیاد اما الان مبتلا نیستیم،یا بدتر از این بوده یا مثل این بوده) کدام یکی از این روزنامه هائی که ما داریم، مطبوعاتی که ما داریم، اینها در زمان سلطنت ایشان از اولی که سلطنت را متفقین اعطاء کردند به ایشان، تحمیل کردند این آدم را به ملت ایران، تا حالا بیایند ببینند که کدام یک از این مطبوعات آزاد بوده است و اعلیحضرت آزاد کرده است. علاوه از این اعلیحضرت حالا آزاد کرده اند خوب در یک سال پیش از این چطور؟ معلوم می شود که یک سال پیش از این آزادی این نبوده است و ایشان حالا آزاد کرده اند.
 

محاکمه شاه به جرم سلطنت غاصبانه و نقض قوانین

پس ایشان مجرم است و ایشان خیانتکار است. به منطق کارتر خیانتکار است، همین که خواهد از را پاکیزه اش کند و منزه اش کند، خوب ایشان می گوید که -دموکراسی - الان دموکراسی تند و قاطعی ایشان عمل کرده است و از این جهت با ایشان مخالف هستند. خوب این دموکراسی تند و قاطع را تازگی اعطا کرده چنان که خود شاه هم می گوید که من اعطا آزادی می خواهم بکنم. یکی نیست که بگوید آقا تو چه کاره ای می خواهی که اعطاء آزادی بکنی؟ آزاد که قانون اساسی به مردم داده است شما اعطا می خواهی بکنی؟ تو چه کاره هستی که می خواهی اعطا بکنی؟ تو،به فرض اینکه سلطنت تو سلطنت قانونی بوده است (و حال اینکه نیست) هیچ وقت حکومت نباید بکنی. تو در این مدتی که در کرسی سلطنت غاصبانه نشسته اید همه اش را حکومت کرده ای، دراین صورت هیچ ملت خودش اختیار نداشته است که کاری بکند و همه را تو کردی. همه جرم ها به گردن تو است. پس با همین منطق کارتر که حالا آزادی داده است و دموکراسی تندی و قاطعی الان عمل کرده است، این دلیل بر این است که ایشان قبل از این آزادی نداده بوده است، دموکراسی نبوده مملکتش و با قلدری این مملکت اداره می شده است و همین جرم است برای شاه که باید محاکمه بشود این آدم به حکم قوانین باید محاکمه بشود. آنوقتی شاه را محاکمه نمی کردند که سلطنت بکند فقط و غیر مسؤول باشد. کسی که همه مسؤولیت به گردن او است باید بیاید پیش ملت و اگر هم بخواهد برود، باید بیخ ریشش را بگیرند (اگر داشته باشد) نگذارند برود تا محاکمه اش کنند تا این همه خونریزی که این آدم کرده است جواب بیاید بدهد تااین سلب آزادی که از مردم کرده است بیاید جواب بدهد. این هم باب مطبوعاتشان.

صحیفه نور جلد 2 صفحه 176

 

مسؤول مستقیم تمامی جنایت ها و خرابی شخص شاه است

خوب یکی از این چیزهایی تبلیغی، رادیو تلویزیون است، کدام یک از این دو مرکز تاکنون توانسته است یک کلمه ای، اگر شاه یک تخلفی کرده باشد، اگر یک کشتاری کرده باشد، بگویند شاه این کار را کرده است ؟الان کدام مطبوعات جرأت می کند که بگویند که امر شاه است؟ الان که دارند گویند دولت است، شهربانی است و حکومت نظامی است، اینها شعر است، خود این آدم است، الان هم که شکست خورده است باز هم از آن زیر خود این است که دارد این کارها را انجام می دهد و الا شهربانی چه کار دارد که مردم اینطور باشند، امرش می کنند، همه گویند امر است. ما آنوقت که قم بودیم، وقتی که آمدند مدرسه فیضیه را به آن فضاحت ریختند و طلبه را آنطور زدند و بعضی شان را کشتند و بعد به هر کس که مراجعه می شد می گفتند امر اعلیحضرت است، هر کس، شهربانی قم می گفت امر اعلیحضرت است، به هر که مراجعه می کردند همه اش امر اعلیحضرت که کسی نیست در کار. این هم باب رادیو و تلویزیونشان و امثال وسائل تبلیغاتی شان. در این تبلیغات کدام آزادی مردم دارند در این تبلیغات که ایشان می فرمایند که (آزادی تندی و دموکراسی تندی داده است، خیلی آزاد کرده مردم را مردم حوصله شان سر رفته فریاد می کشند! این از باب اینکه زیاد تند است این مسأله، چپ و راست الان اعتراض می کنند به شاه! اختلافشان این است که این آزادی می خواهد بدهد به همه تخلف از او دارند می کنند نمی خواهند آزادی را) ! این داد و فریاد این مردم که توی خیابان ها دارند فریاد می زنند (آزادی و استقلال) مقصودشان از آزادی یعنی آزادی نمی خواهیم! آزادی و استقلال یعنی ما آزادی نمی خواهیم! ما استقلال نمی خواهیم و شاه آزادی و استقلال می خواهد بدهد مردم اینطور با او مخالفت کرده اند. منشا این تغییر این است، منشا تغییری که در روزنامه هاست کارتر گفته است که ایشان چون آزادی تند و قاطع دادند منشا اختلاف مردم و مخالفت چپ و راست با او همین معنا است که او آزادی قاطع داده آزادی - آزادی چون داده از این جهت این احزاب سیاسی و - نمی دانم این حزب کذا و کذا و جبهه های مختلف همه با او مخالف هستند که چرا تو آزادی دادی ملت هم با او مخالف است که چرا تو آزادی داده ای! این منطق کارتر است راجع به آزادی که ایشان به ملت داده اند.
 

جای پای آمریکا در تمام شریانات مملکت

و اما مملکت مترقی، جامعه مترقی که ایشان درست کرده! یک مملکت مترقی درست کرده! و مملکت را رو به ترقی دارد می برد! منشا مخالفت من همان دوره اول و سابقاً همین بوده و باز منشا مخالفتم همین معنی است! در منطق آقای کارتر ترقی یک معنائی دارد که ماها نمی توانیم بفهمیم والا یک مملکتی که هر کجایش را دست بگذاری خرابی است، شما الان هر جا این انقلاب سفیدی که ایشان می گوید، شما هر ماده از آن را که میخواهید بیاورید و در مجامع انسانی بگذارید ببینید که ایشان چه کرده اند با این مملکت با این بساطی که درست کرده است و نمی دانم چه....

صحیفه نور جلد 2 صفحه 178


این به قول خودش دیگر ارباب و رعیتی در کار نیست واصلاً ارباب و رعیتی از بین رفته و دهقانان هم آزادمردان و آزاد زنانند. این مطلبی است که آنوقت ها مکرر می گفت حالا هم اگر یک خرده رهایش کنند می گوید. خوب، این دهقانان و بیچاره گان همین ها هستند که تمام هستی شان از بین رفته است، این اصلاحات ارضی همین است که اصلاً مملکت ما را بکلی زراعتش را سلب کرده است و، الان شما زراعت دیگر ندارید در مملکتتان.برای 30 روز شما یا 33 روز شما در مملکتتان زراعت هست که بتواند مال مردم باشد باقی آن نیست، باقی آن را باید از خارج بیاورید. آن چیزهای دیگری که مثلاً سپاه دانش، سپاه چه، سپاه دین، این را همه مردم می دانند که این سپاه دانش برای چه رفته است توی این دهات و قصبات اینها همه اش برای ثناخوانی برای ایشان است، همه اش برای تبلیغ باطل است، همه اش مامور این هستند که این مردم را عقب نگه دارند، این مردم را تبلیغات بکنند که این مردم همه اش تابع شاه باشند، (چه امر خداوند و چه امر شاه) باشد منطق مردم. تمام این کارهائی که این آقا کرده است، برای این مملکت اینها را برگردانده است به عقب، عقب، عقب. نمی گذارند اینها که یک فرد لایق در مملکت ما پیدا بشود، اینها از آدم می ترسند، می ترسند که یک آدمی پیدا بشود لایق و مقابلشان بایستد که چرا؟ چرا اینکار را می کنید؟ این که وکیل نمی گذارند ما داشته باشیم برای این است که اگر ما وکیل داشته باشیم مقابلشان ایستند، می گویند چرا؟ دولت بخواهد یک غلطی بکند استیضاحش می کنند، شاه هم بخواهد یک غلطی بکند خوب به او می گویند، به او اعتراض میکنند، استیضاحش می کنند، اعتراض به او می کنند. البته نمی گذارند مردم وکیل به مجلس بفرستند.
این مملکت مترقی و اجتماع مترقی اینها،آن کجااست آخر که ما نمی دانیم و اطلاع نداریم از آن؟ کجای این مملکت را ایشان آباد کرده است؟ جز اینکه یک پایگاه هائی برای دیگران در این مملکت درست کرده است، جز اینکه مملکت ما را مورد تسلط دیگران قرار داده است. آمریکا الان در تمام شریانات مملکت ما دست دارد. یک مملکت مترقی!! اول نمود ترقی این است که مملکت مستقل باشد، خودش سرپای خودش باشد کجای این مملکت مامستقل است؟ این از یک طرف می کشد آن از یک طرف می کشد. آن پنجه اش در اعماق چاه های نفت ما فرو رفته است آن پنجه دراعماق گازهای فلان ما فرو رفته است. این مملکت مترقی کجایش مترقی است؟ کدام دانشگاه مترقی ما داریم ؟کدام فرهنگ مترقی ما داریم؟ کدام نظام مترقی ما داریم؟ نظامی که تحت فرماندهی مستشارهای آمریکااست، این نظام است؟
این هم از اینکه مملکت ما ترقی کرده یعنی همه چیزها در منطق ایشان این است که ترقی کرده است، شاه ترقی داده است یعنی همه چیزهایی که این مملکت دارد تسلیم آقای کارتر کرده اند، البته کارتر که نفتخوار است باید یک چنین چیزی بگوید، نفت می خواهد دارد نفت های ما را میخورد، البته او باید یک همچو مطلبی را بگوید.

صحیفه نور جلد 2 صفحه 178

 

دخالت آشکار و همه جانبه امپریالیسم در امور داخلی ایران

مطلب سومش هم (البته اینها هر کدام طولانی است اما شما خودتان می دانید) این است که ما بنا نداریم که در امور داخلی این مملکت، در ایران دخالت بکنیم. شما بنا ندارید دخالت بکنید؟! شما در کجا دخالت نکرده اید؟ این مستشاران شما در نظام ما چه می کنند؟ چرا این مستشاران آمده اند چه می کنند؟ شما پایگاه هائی که در کوهستان های ایران درست کردید اینها را کی درست کرده؟ برای کی درست کرده اید؟ اینها دخالت نیست در امور مملکت ما؟ همین حرف های تو دخالت نیست؟ تو شاه را وادار نمی کنی به اینکه اینطوری مملکت را به باد فنا بدهد؟ تو هیچ دخالت نداری در مملکت؟ خود ایشان می گوید که لیست برای ما می فرستادند منتهی حالا مدعی است که نخیر دیگر حالا نمی فرستند، دروغ می گوید، نخیر حالا هم می فرستند حالا هم لیست آنهاست، غیر از آن چیزی نیست. (دخالت نمی کنم!!) آخر یک مملکتی است که مردم همه آشنایی دارند به وضع مملکتشان، دانند که چه به سرشان دارند می آورند و آمده است. (من دخالت نمی کنم!) آخر برای چه ایشان می گوید که من دخالت نمی کنم؟ خوب، ایرانیان می دانند که دخالت می کنی، مطبوعات دنیا هم می دانند که آقای کارتر و هر کسی رئیس جمهور بشود در آمریکا دخالت در امور مملکت ما می کنند، نمی گذارند مملکت ما سرپای خودش بایستد. الان ما نه استقلال داریم و نه آزادی داریم - نه - به هیچ وجه نه مردم آزادند و نه مطبوعات آزاد هستند، الان هم آزاد نیستند، الان هم حکومت نظامی نمی گذارد که حرف ها را بگویند. این مطبوعاتی که الان خودشان هم می گویند ما آزاد هستیم، خوب بنویسند که شاه این کارها را می کند. چرا نمی نویسید؟ شما در همه مطبوعات که بگردید، این کلمه نیست که آن کسی که این جرم ها را دارد مرتکب می شود آن عبارت از شخص شاه است که این جرم ها رامرتکب شده است از اول تا حالا. آن روزی که این پایه بریزد آنوقت خواهند گفت، حالا جرات نمی کنند برای اینکه الان حکومت نظامی است و تهدید همه چیز می شود و تعطیل می کنند اگر یک چنین حرفی بزنند، اعدامشان می کنند. چطور شما ادعا می کنید که آزادی است، ادعا می کنید ترقی است و روی این جهت که آزادی داده است به مردم و مملکت را رو به ترقی برده است، این اختلافات پیش آمده است، این مردم که این هیاهو را تو خیابان راه انداختند و فریاد دارند می زنند، برای این است که ایشان آزادی دادند ومردم نمی خواهند؟ این چه حرفی است؟ که یک آدم، رئیس جمهور یک مملکت یک همچو حرفی را بزند؟ در مطبوعات هم این را نوشته اند و کسی هم حرف رویش نمی زند یک مقدار گفته بشود اینها باید در این حرف ها، حرف هائی است که همین طوری گفته شده، می خواسته حالا بزند و می خواسته برای دلخوشی هائی (به خیال خودش) بزند والا کی است که نداند این مسائل را.
 

مبارزه با منطق غارتگرانه ابرقدرت ها

ما همه دردمان از این سران ملت ها است، از این سران دول. همه مصیبتی که بر ایران دارد وارد می شود و بر ممالک شرق دارد وارد می شود از همین سران ابر قدرت است به اصطلاح. این قدرتمندان

صحیفه نور جلد 2 صفحه 180

ضعفا را می خواهند به کار بکشند و منافع ضعفا را ببرند، یعنی ضعفا کار بکنند تسلیم آنها بکنند، ضعفا گرسنگی بخورند و آنها نفت هاشان را بخورند، آنها معادنشان را از بین ببرند یا آنها گرسنگی بخورند روی این معادن نفت، این معادن بزرگ نفت، مردم روی این معادن بزرگ نفت بنشینند و گرسنگی بکشند. این منطق این قدرتمندهای بزرگ است مثل شوروی و مثل آمریکا و امثال اینها است منطق شان این است و ما می خواهیم که این وضع نباشد.
 

قدم اول، مخالفت با قراردادهای غیر قانونی و محکوم نمودن وضع تحمیلی موجود

ما هم یک قدم اولمان این است که این وضعی که الان دارد و وضعی است که شاهش و حکومتش و وزیرش و وکیلش و همه اینها این وضع را دارند که تحمیل بر این مملکت هستند، وکیل را مردم تعیین نکرده اند، وکلای سنا را آنقدری که باید مردم تعیین کنند نکرده اند، وقتی مجلس مال مردم نشد وزرا غیر قانونی هستند و وقتی وزراء غیر قانونی هستند، تمام قراردادها غیر قانونی هستند. همه قراردادهائی که وزرای ایران با ممالک دیگر، چه با مملکت آمریکا و چه با سایر ممالک قرارداد کرده اند، همه قراردادشان بر خلاف قانون اساسی است برای اینکه قانون اساسی ما اساس حکومت را بر این قرار داده است که مجلس تصویب کند، مجلس رأی بدهد. پس اساس مجلس است، مجلس هم به حسب قانون اساسی با ملت است، اگر یک مجلسی را ملت تعیین نکرد، مجلس نیست، اگر مجلس نشد دیگر وزیری را که آنها تعیین کنند، نخست وزیری را که آنها تعیین کنند نخست وزیر نیست. اگر وزرا، وزرای قانونی نشدند دولت قانونی نیست و اگر دولت قانونی نشد، تمام قراردادهائی که با ممالک دیگر بسته اند. هر قراردادی که خواهد، قرارداد نفت بسته اند، باطل است، قرارداد - نمی دانم - خرید اسلحه، باطل است همه آنها خلاف قانون اساسی است برای اینکه اصلش خلاف قانون است...

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  9:28 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در مورد نقش انسان ساز مکتب اسلام

تاریخ: 1357/07/22

 

قصد شاه قبل از رفتن، تبدیل ایران به تلی از خاک

بسم الله الرحمن الرحیم
الان به من اطلاع دادند که شاه تصمیم گرفته است که فردا در این اعتصاباتی که مسلمان ها برای آن کشته هایی که داده اند بنا دارند که اعتصاب کنند، خواهد یک قتل عام بزرگ بکند. من این را کراراً گفته ام که این آدم اعصاب خودش را از دست داده است، الان به طور جنون آمیز دارد زندگی می کند و چون اواخر عمرش را دارد می گذارند، از این جهت می خواهد که انتقام بگیرد از ملت ایران. تا حال هر چه جنایت بوده است کرده، حالا هم که مردم ایستاده اند و می گویند که باید بروی احساس این را کرده است که باید برود و به طور جنون آمیز می خواهد که مردم را قتل عام کند و برود. در یکی از حرف هایش گفته بود که (من اگر بنا شد بروم، ایران را به یک تل خاک برمی گردانم و میروم، یک تل خاکش می کنم ایران را و می روم.) حالا معلوم می شود که می خواهد عمل کند به این گفته .امروز مطلع شدم، یعنی گفتند که تلفن شده است از ایران که آمادگی دارد پیدا می کند برای اینکه مردم را یک کشتار عظیمی بکند و ما نمی دانیم که باید با این دستگاه چه بکنیم ملت مظلوم ایران نمی دانند که با این آدمی که الان جنون پیدا کرده است و اعصابش از بین رفته است باید چه بکنند، باید چه فکری ما بکنیم. من ناراحتم از فردا که مبادا این مطلب صحیح باشد واین مردم را به مسلسل ببندد و به تانک و توپ ببندد و تلافی کند و آخری که می خواهد برود، دیگر کسی را نگذارد و برود.ما گرفتار یک همچنین موجودی هستیم و باید دعا کنیم، باید دعا کنیم که خداوند به خیر بگذارند این کار را، اگر چنانچه عملی بشود، یک خسارات بزرگی بر ایران وارد می شود، گرچه رفتن این، همه مصیبت ها را جبران می کند لکن چرا باید ما مجال به این داده باشیم که این کارها را بکند، البته مسلسل های آمریکا و سلاح های آمریکا پشت سر این است والا همچو مجالی مردم به او و دولت او نمی دادند اما حالا هست، الان باز مستشاران آمریکائی هستند و این هم آخر عمرش هست و او خواهد رفت.
آن چیزی که خواستم به آقایان بگویم و فردا هم اگر چنانچه مجلسی داشتیم، فردا هم باز تذکر می دهم و قبل از این تذکر، این را عرض بکنم که فردا مجلسی که ما داریم مال همه دانشجویان و کسانی که در اینجا، در خارج اقامت دارند از ایرانی های خودمان، این مجلس مال همه است و مثل منزل من می ماند که منزل همه آقایان است و درآن باز است برای اینکه هر کس بیاید، مجلس هم

صحیفه نور جلد 2 صفحه 153

اگر چنانچه فردا اشکالی پیدا نکند، آن هم مجلس خود آقایان است و کسی در این دخالت ندارد، تو همی که شده است که کسی دخالت دارد، کسی مثلاً کنترل می کند نه، شما همه با هم هستید، همه با هم برادر هستید و کس معینی بنای بر این کار نیست که دخالت داشته باشد، همه آقایان منزل خودشان است، آنجا هم اگر مجلسی باشد، همه آقایان با آن علی السواء هستند، همه. ما نسبت به همه علی السواء هستیم، به همه تان علاقه دارم، دعا برای همه تان می کنم و صنف خاصی دخالت ندارد، تو هم این نشود که یک صنف خاصی در این امور دخالت دارند یا من با یک صنف خاصی رفاقت دارم. نه ما با همه شما رفافت داریم و همه شما را دعا می کنیم .
 

ابعاد اسلام و برداشت اسلام شناسان

آنکه می خواستم تذکر بدهم و اگر فردا هم مهلت پیدا بکنم و بشود که صحبت بکنم تفصیلش را بیشتر می دهم این است که یک فاجعه ای برای اسلام از اول تا حالا بوده و آن فاجعه اینکه اسلام را نشاخته اند. کسانی که بحث از اسلام کردند، چه در سابق و جه در لاحق، اینها اسلام را با همه ابعادش نشناخته اند. هر کسی یک بعدی از ابعاد اسلام را در آن نظر کرده است و همه مطالبی که در اسلام بوده است و در قرآن کریم بوده است، به همان معنائی که خودش ادراک کرده برگردانده است .در قرن های سابق یک دسته متکلمین بودند که اینها روی فهم تکلم خودشان، روی فهم ادراک خودشان اسلام را آنطور توجیه می کردند که خودشان فهمیده بودند یک دسته فلاسفه بودند که روی فلسفه ای که آنها می دانستند اسلام را به صورت یک فلسفه ادارک می کردند، خیال می کردند که مکتب فلسفی است. یک دسته عرفا و این طایفه بودند که اسلام را به فهم عرفانی توجیه می کردند و اسلام را....و یک مکتب عرفانی می دانستند تا این زمان آخر. از آنوقت تا این زمان های آخر اسلام چندین بعدش شناخته نشده بوده است و بعضی از ابعادش را البته شناخت تمام نه، اما خوب مقدارش. هر طایفه ای روی ادراک خودش، روی علم خودش، اسلام را مطالعه می کرده است و همه آیات قرآن را و همه اخبار پیامبر و ائمه علیه السلام را روی آن ادراک خودش، برداشتی که خودش کرده بوده است از اسلام، روی آن برداشت حساب می کرده، همه اوراق را بر می گردانده به آن ورقی که خودش فهمیده است و لهذا از این بعدی که اسلام دارد که بعد دنیایی است و حکومتش است، آنجا وقتی که ببینید هیچ خبری نیست همه آن مسائل فلسفی و عرفانی است اما وظیفه مردم در حالا که دارند زندگی می کنند چه است و کیفیت حکومت اسلام چه حکومتی است و مردم چه جور باید برخورد داشته باشند با طبیعت، هیچ در کلمات آنها دیده نمی شود، آنها همه اش راجع به مسائل ما بعدالطبیعه و مسائل عرفانی و فلسفی و اینطور چیزها بحث کرده اند تا آمده است و رسیده است نوبت به این قشر متاخر. اینها عکس آنها عمل کردند یعنی آن ابعادی که اسلام در معنویات داشته است، در فلسفیات داشته است، در عرفانیات داشته است آنها را بکلی کنار گذاشته اند و همین ورق ظاهر را دیده اند یعنی اسلام را یک مکتب مادی تصور کرده اند، آنطوری که آنها یک مکتب معنوی که از ماده اصلش کانه جداست

صحیفه نور جلد 2 صفحه 154

تصور کرده بودند و حتی آیاتی که راجع به قتال واقع شده بود، به قتال با مشرکین واقع شده بود، آنها را هم توجیه کرده بودند به قتال با نفس و امثال ذالک، در مقابل آنها الان از چند سال پیش در این وقتی که مثلاً علوم غرب به ما رسیده است و عرض می کنم که آن تبلیغات اینها رسیده است، اینها در عین حالی که مسلمانند، در عین حالی که همانطور که آنها بوده اند، در عین حالی که خوبند لکن شناختشان از اسلام همان شناخت مادیت اسلام است. آنها دعوت به باطن می کردند و از ظاهر و از طبیعت غافل بودند اینها دعوت به مادیت می کنند و از معنویت غافلند و این هر دو اشتباه است اسلام نه محصور در آن معنویاتی است که آنها می گویند دارد معنویات اما محصور نیست و نه در محصور این مادیاتی است که اینها می گویند، یعنی مادیات را دارد لکن محصور به آن نیست.
 

اسلام، مکتب انسان ساز

اسلام یک مکتبی است که برای انسان سازی آمده است و ما باید ببینیم که این انسان که به قول بعضی ماهیت ناشناخته است، این انسان چه ابعادی دارد و چه احتیاجاتی دارد و اسلام که برای انسان سازی آمده است، آیا جهت حیوانی این را فقط خواهد بسازد یا جهت معنوی او را می خواهد بسازد؟ یا انسان می خواهد بسازد؟ انسان مثل سایر موجودات نیست، سایر موجودات مثل مثلاً حیوانات که حالا در درجه بعد از نباتات و معادن اینها واقع شده است، حیوان همان حال طبیعی دارد و از ماوراءالطبیعه یک چیز کمی، یک احساسی، یک ادراکی، اما ادراک ناقص دارد و دیگر هم مراتب ندارد ماوراءالطبیعه اش. انسان از این نقطه اول طبیعت تا آن آخری که یک موجود الهی می شود، مراتب انسان است، یعنی یک انسان می تواند سیر بکند از عالم طبیعت تا ماوراءطبیعت و از ماوراءطبیعت تا مرتبه الوهیت سیر بکند، تا برسد به اینکه آنجا را ادراک بکند.
 

اسلام، رشد دهند تمام ابعاد انسان

انسان یک موجود جامع هست، نه یک موجود یک بعدی یا دو بعدی موجودات دیگر بعضی شان یک بعدی اند، بعضی دو بعدی، بعضی چند بعدی اند لکن همه ابعاد وجود در سایر موجودات نیست، فقط انسان هست در بین همه موجودات که یک موجود چندین بعدی است که برای هر بعدش احتیاجات دارد، برای رشد هر بعد او، احتیاج دارد، احتیاجات دارد و مکتب هائی که در عالم هست، در عالم طبیعت هست، هر مکتبی را که شما بروید ملاحظه بکنید به استثنای مکتب اسلام و مکتب توحیدی و مکتب انبیا (که درست دست ما نیست و از بین رفته است اما حالا اسلام محفوظ است) هر مکتبی را به استثنای مکتب اسلام که ملاحظه کنید یک مکتب مادی است که انسان را حیوان تصور کرده است، یک موجودی که همان خوردن و خوابیدن است منتهی بهتر خوردن و بهتر خوابیدن، حیوانات هم مشترکند با ما در خوراک خوردن و خوابیدن لکن این مکتب ها می خواهند انسان را یک حیوانی که اینطور ادراک کرده اند از انسان که این هم مثل سایر حیوانات هست که تمام چیزهایی و

صحیفه نور جلد 2 صفحه 155

رشدهایی که دارد در همان ادراکات مادی دور می زند، در امور مادی دور می زند، اسم آن را گفته اند امور عینی، خیال می کنند که امر عینی عبارت از همین عالم طبیعت است و حال اینکه عوالم دیگری هست که اینها ادراکش نکرده اند و آنها عوالم عینی بیشتر، یعنی از عینیت بیشتر حظ دارند تا عالم طبیعت، عالم طبیعت در آخر موجودات عالم وجود واقع شده است، در آن آخرش واقع شده است یعنی منتهی الیه عالم، عالم وجود، عالم طبیعت است، پست ترین عالم ها عالم طبیعت است، و اینطور نیست که انسان فقط خودش باشد و همین طبیعت و مرتبه ای نداشته باشد، انسان مراتب دارد. آن کسی که رفته سراغ آن مرتبه بالای انسان و از این مراتب غافل شده است، اشتباه کرده است، آن کسی که چسبیده است به این عالم ماده و مرتبه طبیعت را دیده و غافل از ماورای الطبیعت است این هم اشتباه کرده است.
اسلام برای این انسانی که همه چیز است یعنی از طبیعت تا ماوراءالطبیعت تا عالم الوهیت مراتب دارد، اسلام تز دارد، برنامه دارد اسلام. اسلام خواهد انسان را یک انسانی بسازد جامع یعنی رشد به آنطور که هست بدهد، از حظ طبیعت دارد، رشد طبیعی به او بدهد، حظ برزخیت دارد، رشد برزخیت به او بدهد، حظ روحانیت دارد، رشد روحانیت به او بدهد، حظ عقلانیت دارد، رشد عقلانیت به او بدهد، حظ الوهیت دارد، رشد الوهیت به او بدهد. همه خطوطی که انسان دارد و به طور نقص است، الان نرسیده است، ادیان آمده اند که این میوه نارس را رسیده اش کنند، این میوه ناقص را کاملش کنند. نباید آقایانی که در این غرب واقع شده اند و غرب هم غرق در طبیعت دنیاست و هیچ ملتفت به ماوراء الطبیعت نیست آقایان از این مکتب ها گول بخورند و خیال کنند که انسان غیر از اینکه می خورد و می خوابد و اینها چیز دیگری نیست، همین است چیز دیگری در کار نیست، این اشتباهی است که اسلام را بد شناخته اند آنهائی که همه اش توجه شان به این است و همه آیات و اخباری که در اسلام برای رشد انسان آمده برگرداندند به این و هم آنها در اشتباه بودند که همه آیات و اخبار را برگرداندند به آن، باید هر چیزی سرجای خودش عمل بشود یعنی انسان رشد طبیعی داشته باشد به هر مقدار که ممکن است، حظ طبیعی داشته باشد به هر مقدار که سالم است، البته روی موازین عفت و سلامت و این مرتبه را رشد که پیدا کرد، مرتبه بعدش هم رشد داشته باشد و مرتبه بعدش هم رشد داشته باشد و همه ابعادش وسیع بشود تا یک انسان بشود.
 

اسلام مثل مکاتب دیگر (مادی) نیست

انسان شدن کار مشکلی است لکن لازم است برای انسان. مقصود من از این حرف این است که شما خیال نکنید که اسلام آمده حیوان تربیت کند، آمده است که آب و خوراک برای حیوان درست کند، این یکیش است، این را هم درست می کند لکن این یک بعد است آن هم بعد آخرش هست، بعدهای دیگری دارد که آنها هم همه اش از اسلام است وبرای تربیت انسان است و انسان را می خواهد یک موجود رشیدی که همه این ابعاد را داشته باشد تربیت کند و برای همه اینها هم دستور دارد اسلام، نسبت به یک جهت و جهت دیگری نیست، برای حکومت اسلامی دستور دارد برای تشکیلاتش

صحیفه نور جلد 2 صفحه 156

دستور دارد، برای مقابله با دشمنان دستور دارد، برای تحرک جامعه دستور دارد، برای رسیدن به ماورای الطبیعت دستور دارد، همه اینها را دارد، یک بعدی نیست که انسان خیال کند من اسلام را شناختم و شناختم این است که مثلاً تاریخش چه جور بوده و فرض کنید که زندگی بشریش چه جور بوده و کذا چه بوده و دستورات طبیعی اش چه بوده و اینها، مسأله این نیست، مسائل اسلام بالاتر از این معانی است و
ابعاد زیاد دارد و باید کسی که می خواهد بشناسد اسلام را، درست نگاه کند به قرآن که مبدا اصلی است و همه ابعادی که در قرآن هست همه را ملاحظه کند، خیال نکند که من فقط آن آیاتی را قبول دارم که مربوط به طبیعت است و مربوط به حکومت، آن آیاتی که مربوط به قیامت است قبول ندارم. برای اینکه نمی داند این آدم قیامت یعنی چه و آن روزی که می آید چه روزی هست او خیال می کند خیالی است، نخیر عینی است و عینیتش از عینیت این طبیعت زیادتر است منتهی حالا ما به آن نرسیدیم.
در هر صورت می خواستم این سفارش را به همه محصلینی که در اروپا خداوند همه را توفیق بدهد بکنم که اسلام را محصورش نکنید در یک محفظه ای که خیال کنید مکتب مثل مکتب کمونیست است، مکتب مثل مکتب مارکسیست است، مکتب مثل مکاتب دیگر است اینجورها نیست در کار اینها، کسانی که نمی دانند اسلام چیست خیال می کنند یک همچو مطلبی است.
 

با انعکاس جنایات رژیم، به ایران در حال اعتصاب کمک کنیم

مطلب دیگر این است که خوب ما الان موظف هستیم به وظایفمان، الان ما همه که اینجا آرام نشستیم ایران نا آرام است، الان ما فردای ایران را از آن نگران هستیم نمی دانم فردا در ایران چه خواهد شد باید فکری ما بکنیم حالا من هم در فکرش هستم که باید چه بکنم اما همین طوری که ملاحظه می کنید تا حالا الان قریب یک سال است که آرامش از ایران رفته است، هر گوشه ای از آن را که می بینید یک انقلابی است، هر طرف شهری از شهرهایش را که می بینید یک عرض می کنم که اعتصابی هست، حالا که در این چند روز آخر و تقریباً چندین روز آخر است که اعتصاب تمام ایران را فرو گرفته است، همه کارخانه ها، همه روزنامه ها، همه عرض بکنم که عمال دولتی و غیر دولتی در اعتصاب الان هستند تقریباً، در اعتصاب هستند، مردم هم همه در مصیبت و اعتصاب هستند و ما که در اینجا هستیم و آرام هستیم نباید فراموش کنیم آنها را، ما باید به آن اندازه ای که می توانیم به آنها کمک بکنیم، با قلم می توانید، با قلم کمک کنید، می توانید در مطبوعات اینجا یک چیزی را از حالات ایرانی ها و از ظلمی که دارد برایشان می شود و ازجنایاتی که این رژیم بر آنها کرده است، بتوانید در مطبوعات اینجا یک چیزی را منعکس کنید باید منعکس کنید، هر کاری از شما می آید بکنید و هر که از آن کاری نمی آید لااقل دعا کند به اینهایی که فردا گرفتار این رژیم منحط هستند.
انشاءالله خداوند همه شما را موفق کند واگر فردا توانستم من و مجال داده شد، انشاءالله فردا هم چند کلمه ای با شما صحبت می کنم و من از اینکه هم دیر می آیم و هم کم می توانم اینجا بنشینم از

صحیفه نور جلد 2 صفحه 157

آقایان معذرت می خواهم برای اینکه سن من را می دانید حدود قریب هشتاد سال است و شما الحمدلله جوان هستید و قدرت دارید که مقاومت کنید، بنشینید، من همچو قدرتی ندارم، از این جهت من معذرت می خواهم که نمی توانم زیاد پیش شما بنشینم.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  9:28 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در مورد مطالبات اجانب در عادات و روحیات شرقیان به منظور استعمار و استثمار

تاریخ: 1357/07/23

 

شرق شناسی (ایران شناسی) حیله ای برای نفوذ قدرت های خارجی

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
من وقتی آقایان را ملاقات می کنم ... کم کم قدرت بیان از من سلب شده است از جهت اینکه اولاً پیرمردی و کبرسن است که نمی گذارد من حتی صدایم به چند قدمی برسد و ثانیا اوضاع ممالک اسلامی مطلقا و اوضاع داخله ایران بالخصوص یک وضعی شده است که سلب آسایش را از انسان می کند و قدرت هر چیز را از انسان می گیرد و من امروز هم بنا داشتم که در این محلی که آقایان مجتمع شدند بیایم و در آنجا بعض مطالب، بعض درددل ها را به آقایان تذکر بدهم لکن و مقتضیاتی پیش آمد که صلاح ندیدم که امروز بیایم.در هر حال وضع ممالک اسلامی خصوصاً این ممالکی که دارای مخازن هستند مثل مملکت ایران که در راس آنهاست مورد مطالعه این قدرتمندها، این دولت های ابرقدرت، مورد مطالعه اینها بوده است اوضاع شرق و اگر ملاحظه کرده باشید در این سیاح هایی که از اینها از شاید سیصد سال پیش از این که راه یافتند به شرق، سیاح هایی که از اینها آمدند به اسم سیاحت، اینها یک مامورین سیاسی بوده اند برای مطالعه این ممالک شرق، در ایران اینها می آمدند و در تمام شهرهاو دهات همه اینها را مطالعه می کردند، بیابان ها، حتی آن بیابان هایی که هیچ آب و علفی نداشتند، اینها با تحمل زحمت های فراوان با شتر در آنوقت می آمدند و با کاروان ها حرکت می کردند و اوضاع جغرافیائی این ممالک را و مهمتر برای آنها، آن مواردی که مخازن، هر مخزنی یعنی طلا، مس نفت، گاز، هر چه بوده، اینها دقیقاً مطالعه کردند و نقشه برداری کردند و مواردی که در این ممالک و اینکه ما می دانیم در ایران دارای یک چیزی بوده است که برای آنها مفید بوده است، آنها را نقشه برداشتند، علامت گذاشته، نشانه گذاشته، یادداشت کردند و ضبط است پیش آنها. قبل از اینکه آمریکا پایش باز بشود به این ممالک، مقدم بر همه انگلیس ها بودند و روس ها بودند و بعضی ممالک دیگر. در هر صورت این ممالک ما، این ممالک شرق از قریب سیصدسال یا یک قدری بیشتر مورد بررسی اینها و طمع اینها بوده است منتهی هر چه جلوتر آمده است، کارشناس های آنها بیشتر تخصص پیدا کرده اند و بیشتر آمده اند دراینجا، در این ممالک و تمام اینها را، آنها اطلاعاتشان از خود اهالی آن مملکت بیشتر است، اطلاع بر روحیه مثلاً ایلاتی که ما در ایران داشتیم مثل ایل بختیار، ایل قشقایی اینها و امثال

صحیفه نور جلد 2 صفحه 162

اینها، شاهسون ها، مطالعاتی داشتند برای اینکه به دست بیاورند روحیه اینها چه جور است، تا چه حد می تواند این ممالک از اینها استفاده ببرد و مطالعاتی هم راجع به شهرستان ها و دهات، تمام دهاتی که در ایران هست. از آن دهات بسیار دور افتاده و کوهستانی تا آخر، اینها تمامش را اطلاع دارند یعنی کارشناس ها را فرستادند، همه اینها هم نقشه برداری شده است و هم هر چه دارد در آنجا، هر کجا چیزی درآن پیدا می شود که برای آنها دندان گیر است از آن یادداشت برداشتند و خودشان را مهیا کردند برای غارت، منتهی این کسانی که در راس بودنداز سلاطین یااز روسا که در راس بودندمختلف بودند در رساندن منافع به اینها، گاهی اشخاصی بودند که تا آن حد خیانتکار نبودند و گاهی هم خیانتکار زیاد بودند که به همه ابعاد تسلیم شده من در همدان یک وقت بودم، یک نفر از دوستان من یک نقشه ای آورد، نقشه بزرگی شاید مثلاً یک متر در یک متر و آن نقشه هم مال همدان بود دهات همدان تمام در آنجا آنطور که او می گفت، می گفت تمام دهات همدان در اینجا ثبت است و در آن نقطه هایی بود زیاد، نقطه هایی در آن ورقه با رنگ دیگری بود که زیاد بود، آن شخص که آشنای ما بود گفت که این نقطه هایی که در اینجاها گذاشتند علامت این است که در زیر این نقطه و این دهی که در اینجا هست یک چیزی پیدا می شود، حالا یا یک معدن مسی، نفتی، چیزی پیدا می شود، که الان هیچ چیزش تا حالا درنیامده و آنها می دانند که کجا چه هست. در هر صورت با نقشه از اول وارد شدند و احوال و اوضاع ممالک شرق را و مملکت ایران که الان مورد اطلاع ماست، با نقشه اینجاها را همه چیزش را تعیین کردند.
 

اسلام و روحانیت اصیل، دوقوه در برابر سلطه خارجی

بعد یک مطالعات روانی آنها کردند که آیا چطور ممکن است که دست بیابند به این مخازن عظیمی که در این ممالک هست، در ممالک اسلامی آیا چه بکنند که این مخازن با سهولت به دستشان بیاید و مواجه با یک مخالفت هایی، مواجه با یک زد و خوردهایی نشود. یک مطالعات زیادی هم در این باب اینها کرده اند و به آنکه رسیدند در ممالک اسلامی، دو چیز را دیدند که این اگر باشد ممکن است که سد راه آنها باشد، یکی اصل اسلام، اگر چنانچه اسلام به آنطوری که هست و به آنطوری که خدای تبارک و تعالی اسلام را تاسیس کرده اگر به آنطور اسلام پیاده بشود فاتحه مستعمرین خوانده می شود، این راجع به اسلام که فکر کردند برایش، یکی هم روحانیت اسلام اگر اینها قوه داشته باشند و اینها آنطوری که باید، مقتدر باشند در این بلاد،باز هم آنها نمی توانند آنطوری که می خواهند استفاده بکنند، اینها با تمام ملت سروکار دارند و در بین ملت اگر قدرت داشته باشد کسی، اینها هستند که در همه ملت ممکن است قدرت داشته باشند، درصدد برآمدند که این دو تا سد را به هر جور هست بشکنند یعنی کاری بکنند که خود ملت های اینها، هر جمعیتی که هستند، در هر جا که هستند این دو تا سد را با دست خود اینها به واسطه تبلیغاتی که اینها شروع کرده اند از زمان های قدیم، با این تبلیغاتشان این دو تا سدرا که احتمال قوی دادند که اگر مواجه با خطر بشود استعمار و منافع استعماری، این دو تا سد است

صحیفه نور جلد 2 صفحه 163

که خطر است، (این را بشکنند) دیگر باقیش خطر به آنطور نیست، البته یک جهت دیگر هم هست که عرض می کنم، جهت دیگری که هست جهت فرهنگ جوامع بوده است، این جوامع دیده اند، مطالعه کردند که اگر فرهنگ اینها یک فرهنگ مستقل صحیح باشد، از توی اینها یک جمعیت های سیاسی مستقل و امین پیدا می شود و این هم برای آنها مضر است. بناء علیه در جانب اسلام و روحانیت دو چیز را سد می دیدند: یکی اصل اسلام را و یکی هم روحانیت را و در جانب دیگر باز احتمال این را که اگر این فرهنگ یک فرهنگ مستقلی باشد، در بین اینها تربیت می شوند یک جوان هایی و یک رجالی، اگر اینها تربیت بشوند ولا محاله مقدرات مملکت دست اینها می افتد، باز هم مانع می شود اینکه اینها برسند به آمال خودشان که آن آمال زیرزمینی هاست، روی زمینی هم هست ولی مهمش آنهاست که در زیرزمین دارند و درصدد برآمدند که این سه تا مطلب را، آن که مطلب اصلی است، این سه تا مطلب را و این سه تا سد را بشکنند.
 

تخریب ارزش های اسلامی و منفعل کردن مسلمین، اساس کار بود

اما راجع به اسلام شروع کردند تبلیغات کردن به اینکه اسلام یک مکتبی است که می گوید ملایم، کم کم لابد پیش می رود) ، یک مکتبی است که مربوط به دعا و ذکر و یک روابطی مابین مردم و مابین خالق، و سیاست را کاری به آن ندارد، اسلام به حکومت کار ندارد، به سیاست کار ندارد، این را آنقدر تبلیغات روی آن کردند که در جامعه خود روحانیت هم به خورد آنها هم دادند که بسیاری از آنها هم همین اعتقاد را پیدا کردند که روحانی را به سیاست چه کار دارد؟ به حکومت چه کار دارد؟ به نظام حکومت چه کار دارد؟ روحانی مسجد برود و نماز بخواند و عرض می کنم که از این صنف کارها، درس بگوید و مباحثه بکند و آن آداب شرعیه را به مردم نشان بدهد. آنها دیدند که نماز روحانیون و نماز اسلام هیچ به آنها ضرر ندارد، هر چه می خواهند نماز بخوانند، آنها به نفت کار نداشته باشند، نماز بخوانند تا هر چه خواهند تا خسته بشوند، درس هر چه دلشان می خواهد بدهند، مباحثه هم هر چه می خواهند بکنند، کار نداشته باشند به اینکه سیاست استعماری در اینجا نباید اجرا بشود، هر کاری می خواهند بکنند، اینقدر خواندند به مردم و تبلیغات کردند که مردم همه تقریباً به این معنا عادت کردند که حالا هم باز این صحبت هست که دخالت در سیاست به شأن روحانیت نیست شأن روحانیت نیست که برود و ببیند که کیفیت حکومت چیست و چه می کنند این ظلمه با مردم، شأن روحانیت همان است که تو مدارس باشند و نماز جماعت هم بخوانند و اول ظهر و اول مغرب مردم هم همین مقدار به روحانیت بیشتر نظر نداشته باشند.
اسلام را اصلش می گفتند کاری ندارد به سیاست، جداست، سیاست و دیانت از هم جداست، سیاست مال آنها و دیانت مال ما، مراکز قدرت دست آنها که هر کاری می خواهند بکنند و مساجد و پیرمردهای توی مسجد هم مال ما، این تفسیری است که از اول کردند و آنهایی که یک قدری جراتشان زیادتر بوده است گفتند که ارتجاع است، اصل دین در بین بشر که آمده است برای این است که مردم

صحیفه نور جلد 2 صفحه 164

را خواب کند. اینها می گویند دین از اول به دست قدرتمندها و سرمایه دارها پیدا شده است برای اینکه این به واسطه دیانت مردم را آرام کنند و آنها مال مردم را بخورند. کم کم این مطالب باور حتی خود مسلمان ها، حتی بعضی از روحانیون و معممین هم آمده است که نه، این یک چیزی است که حالا نمی شود این را پیاده اش کرد، این چیزی است که مال هزار وچند صد سال پیش از این بوده است، اینطور معرفی کرده اند.اسلام را به خود جوامع مسلمین. آخوند را هم شروع کردند تبلیغات کردند به اینکه اینها یک مردمی هستند که فقط نشسته اند آنجا و می خواهند بگیرند مال مردم را و زندگی کنند.
بنابر این اسلام را به اینکه اولاً مکتبش بیش از اینکه یک نمازی خوانده بشود و یک روزه ای گرفته بشود و اینها، نیست و کاری به زندگی مردم ندارد، کاری به دنیای مردم ندارد و از آنطرف روحانیون را معرفی کردند که - اینها هم - قدرت ها اینها را روی کار آوردند برای اینکه افیون باشند از برای جامعه، اینها مردم را خواب کنند، سست کنند که اگر چنانچه آنها ببرند چیزهایشان را، اینها نتوانند حرف بزنند یعنی دیگر مردم را نگذارند حرف بزنند، اینها خواب کنند مردم را و آنها، اینهائی که خوابند اموالشان را ببرند. این را آنقدر تبلیغ کردند و گفتند که حتی بعض روشنفکرهای ما هم که بی اطلاع از قرآن و سنت بودند باورشان آمده است و آنها هم دنبال کردند و هم نفس شدند با آنها. ما نباید هر حرفی که بشنویم یا منتشر باشد بین اقشاری نباید بی دلیل مطلب را قبول کنیم انسان اگر بی دلیل یک مطلبی را قبول کند این مریض است، انسان سالم نمی شود یک مطلبی به او بگویند و بی دلیل، همین طور وقتی گفتند قبول کند.
 

بازگشت به قرآن

ما باید یک مطالعه سطحی، لازم نیست خیلی مطالعه دقیق، یک مطالعه سطحی در قرآن بکنیم، یک مطالعه سطحی در آنهایی که مردم را دعوت کردند و پیغمبرهایی که مردم را دعوت کردند، بکنیم ببینیم که آیا آنهایی که دعوت کردند مردم را، اینها یک اشخاصی بودند که آمدند و توده را ضعیف کردند توده را خواب کردند؟ برای خواب کردن توده آمدند؟ و اینها عمال قدرتمندها هستند؟ یک مطالعه ای در حال آنها بکنیم که ببینیم اینها عمال قدرتمندانند یا نه، یک مطالعه جزیی هم در قرآن بکنیم که ببینیم که قرآن آمده است که برای ذکر و دعا و برای حرز و امثال ذلک، یا نه قرآن را نشناختند؟ اگر در قرآن مطالعه کنید می بینید که آنقدر آیات در جنگ هست که وادار به جنگ است، وادار به جنگ با کی؟با قدرتمند. قرآن آیاتی زیاد دارد یکی دو تا نیست، آیات زیاد دارد در جنگ، در کیفیت جنگ و جنگ هائی که در صدر اسلام بوده است بین قدرتمندها و بین پیغمبر اسلام بوده است و قرآن یک کتابی است که از آن تحرک بیشتر استفاده می شود تا چیزهای دیگر، یک کتابی است که مردم را حرکت داده است، از این خمودی که دارند حرکت داده است و با همه طاغوت ها در انداخته است قرآن.

صحیفه نور جلد 2 صفحه 164

 

مبارزات پیگیر پیامبران و ائمه علیهم السلام با ظلم و ظلمه در طول تاریخ

آنوقتی که پیغمبر اکرم در حجاز بودند، قدرتمندان حجاز که ابتدا سر و کار داشته پیغمبر با آنها، یک دسته شان در مکه بودند که تجار خیلی معتبر و قدرتمند بودند، یک دسته شان در طایف بودند که آنها ثروتمندهای آنجا بودند و قدرتمندهای آنجابودند، ابوسفیان وامثال اینها، اینها نظیر حکام و سلاطین بودند و دارای همه چیز بودند و پیغمبر اسلام با آنها درافتاد. وقتی که تشریف آوردند به مدینه با همین فقرا بودند ایشان، نه با ثروتمندان بودند برای خواب کردن جمعیت، با فقرا بودند برای بیدار کردن فقرا، این فقرا را شوراندند به آن اغنیایی که مال مردم را می خوردند و ظلم به مردم می کردند. جنگ های پیغمبر زیاد است و همه این جنگ ها، جنگ های با قدرتمندها و ثروتمندها و ظلمه بوده است. جلوتر بروید حضرت موسی (علیه السلام) عصایش را برداشت با فرعون، با سلطان عرض می کنم که مصر، با او در افتاد، نه اینکه از قبل سلطان مصر مردم را خواب کرد، مردم را با همین عصا و با همین تبلیغات بر ضد سلطان عصر خودش شوراند.
ابراهیم را که ملاحظه می کنید، تیشه اش رابرداشت این بت هائی که مال اشراف بود شکست و با اشراف درافتاد برای منافع توده ها و برای اینکه ظلم به توده ها، اینها نکنند البته آنها معنویات هم نقطه اصلیش بوده است لکن وقتی می دیدند که یک ظلمی درجامعه واقع می شود، موظف می دانستند خودشان را که باآن سرانی که ظلم می کند درافتند و جنگ بکنند با هر جوری که ممکن است برایشان، باآنها درافتادند. پس اینکه می گویند که اینها را قدرتمندها قرارداده اند برای خواب کردن، این یک چیزی است که حرف استعمار است یعنی آنها این را درست کردند برای اینکه شما را از قران و از کتاب خدا و از اسلام رویتان را برگردانند و این سد را بشکنند و خوب هم شکستند در بین مسلمین این سد را. مسلمین خواب رفتند به واسطه تبلیغات اینها، مسلمین به جنگ برخاستند با اسلام، خودشان ملتفت نبودند، این معنا را که کسی بگوید اسلام به زندگی چه کار دارد، این جنگ با اسلام است، این نشناختن اسلام است. اسلام به سیاست چه کار دارد این جنگ با اسلام است. بین خود مسلمین که این مسأله مطرح است کانه یک مسأله است که جنگ با اسلام الان شروع کرده اند و می کنند. از آن طرف ما باید ببینیم که آنهائی اسلام را تبلیغ کرده اند از اول با چه کسانی جنگ می کردند. خود پیغمبر اسلام با کی جنگ کرد؟با این قدرتمندان مکه و این قدرتمندان حجاز. بعدش خلفائی که بودند، چه خلفائی که ما قبولشان داریم، چه خلفائی که ما قبول نداریم آنها با کی جنگ کردند؟ آنها هم لشکر کشیدند با سلاطین ایران و سلاطین روم. با اینها جنگ کردند، با سلاطین جنگ می کردند نه اینکه از قبل سلاطین مامور بودند که مردم را خواب کنند، آنها مامور تحرک بودند به اینکه مردم مسلم و ضعفارا، مستضعفین را بشورانند بر این اشخاصی که دارند مال مردم را می خورند. رومی هاو - عرض می کنم که ایرانی ها آنوقت محل ابتلا بودند، جنگ کردند با اینها و فتح کردند آنجاها را برای مسلمین و برای اسلام و ابداً این مسأله مطرح نبوده است که یک کسی بگوید که بسازید با این دولتمندان، بسازید با این سلاطین، یک همچو مطلبی نبوده است در کار. همیشه جنگ

صحیفه نور جلد 2 صفحه 166

بوده، خود پیغمبر اسلام و بعدش هم خلفای پیغمبر. زمانی هم که حضرت امیر (علیه السلام) بودند ایشان هم مبتلا شدند به یک جنگ داخلی و دیدند که اگر این جنگ داخلی را چیز نکنند، اسلام را معاویه فاتحه را می خواند. معاویه یک حکومت بود در شام، مثل سلطنت زندگی می کرد، دارای لشکر، داری همه چیز بود. حضرت امیر هم که در راس روحانیت و آقای روحانیون است، ایشان هم که وقتی می خواهند جنگ بکنند، وقتی که می خواهند زندگی بکنند و خلافت بشناسند، نمی آیند مردم را خواب کنند تا قدرتمندها بیایند اینها را بخورند، ایشان هم جنگ می کند ؟با معاویه که در مرکز شام نشسته و اسلام در بودن او در خطر است و الان دارد مردم را استعمار کرده وظلم می کند. اینها، ائمه ما علیه السلام همه شان کشته شدند برای اینکه همه اینها مخالف با دستگاه ظلم بودند. اگر چنانچه امام های ما تو خانه شان می نشستند و عرض بکنم آنطوری که اینها می گویند برای مردم، مردم را دعوت می کردند به بنی امیه و بنی عباس و اینها که محترم بودند، روی سرشان می گذاشتند ائمه مارا، لکن می دیدند هر یک از اینها حالا که نمی تواند لشکرکشی کند از باب اینکه مقتضیاتش فراهم نیست، دارد زیرزمینی اینها را از بین می برد، اینها را می گرفتند، حبس می کردند، ده سال در حبس آنها بودند. برای نماز و روزه بود که حبس کردند؟ حضرت موسی بن جعفر را چون نمازخواند، چون روزه می گرفت، چون مردم را دعوت می کرد که به هارون الرشید و اینها، شما بروید و با آنها بسازید، هر چه آنها ظلم می کنند شما حرف نزنید؟ یا قضیه این نبوده است؟ آنها از باب اینکه می دیدند این یک خطرناک است، برای دولت خطرناک است،برای این قدرت هااینهاخطرناک بوده اند، اینهاهم خطرناک بوده اندبرای اینها ازاین جهت اینطور شد که آنها را حبس کردند، کشتند،چه کردند، تبعید کردند، می گویند مردیکه از چیز برمی دارد امام علیه السلام راآورد در اینجا، یا حضرت عسکری را در سامرا چندین سال نگه دارد و تحت فشار و در نظام، در عسکر، در نظام، درجند، ایشان را نگه دارد و محبوس است امام علیه السلام در آنجا. این از باب اینکه نماز خواست بخواند؟ پس چه؟ خود آنها هم نماز می خواندند، به نماز چه کار داشتند؟ چون امام علیه السلام پسر پیغمبر بود - آن وقت پسردارها خیلی هم - اگر پسر پیغمبر سر جای خودش می نشست و کار نداشت به مردم، چنین نبود اما آنها گاهی به اشاره آنها در ظاهر چون موردی بود که اگر چنانچه می فهمیدند ریشه اینها را می کندند - در ظاهر وقتی که یکی از این هاشمیون قیام می کردند بر ضد حکومت ها، در ظاهر اینها یک انتقاد صوری هم از آن می کردند لکن با دست اینها بود، اینها، آنها را وادار می کردند که این کار را بکنند. دعا می کند امام علیه السلام به زید و امثال اینها که قیام کردند بر ضد این خلفا و برضد این قدرتمندان. روحانیت همیشه مخالف باقدرتمندها بوده است .اگر یک وقت شما مثلاًفرض کنید یک فردی، چند نفری دیدید که یک سازشی کرده است یا منحرف است به اسلام مربوط نیست، مکتب، این مکتب نیست و یا اینکه یک مقتضیاتی می بیند که در این مقتضیات الان صلاح نیست که اینطور عمل بکند. این دو تا سد را اینها در بین مسلمین به واسطه تبلیغات شکستند، جدا کردند مردم را از آن واقعیات اسلام و جدا کردند مردم را از روحانیت مترقی برای اینکه استفاده کنند، خود آنها تبلیغ کردند لکن وقتی که سد شکسته شد،

صحیفه نور جلد 2 صفحه 167

آنها آزاد آمدند نفت ها را بردند و هیچ کس هم نتوانست حرف بزند، هیچ کس هم حرف نزد. فرهنگ ما هم که برایش خطر قائل بودند، فرهنگ ما را هم در تحت قبضه گرفتندو یک فرهنگ استعماری درست کردند نه یک فرهنگ استقلالی، الان هم یک فرهنگ مستقلی که برنامه اش را خود عقلای قوم ریخته باشند نیست.

صحیفه نور جلد 2 صفحه 166

 

غارت و چپاول ذخایر ایران

الان هم آنها دخالت دارند در کار، نه طبیب حسابی می گذارند درست بشود، نه سیاستمدار حسابی می گذارند درست بشود، یک سیاستمدارهایی که برای ما درست می کنند همان هاست که به نفع آنها کارها را انجام می دهند، اینهم فرهنگ ما، (حالا دیگر من وقت این را که طولانی صحبت بکنم ندارم) این سدها را شکستند و آزادنه آمدند مشغول شدند به بردن چاپیدن اموال مسلمین و شما ایرانش را می دانید، چاپیدن نفت که الان دارند می برند. الان نفت های ما را به قدری دارند زیاد نفت می برند، آنها می برند انبارم کنند، نفت های ما را از زیرزمین های ما برای اینکه مبادا یک وقتی پیدا بشود که جلویش را بگیرد، از حالا همه اش را می برند آنجا در انبارهای خودشان انبار می کنند. از زمان رضاشاه (خداوند انشاءالله که جزای او را شدیداً بدهد و می دهد) از زمان رضاشاه تا حالا اینها مبتلا هست ایران به یک حکومتی که تمام حیثیت ایران را دو دستی تحویل داده به این نفتخوارها. وقتی که ملاحظه بکنید، اقتصادیات ملت را ملاحظه بکنید، زراعت ما را بکلی به هم زدند به اسم اصلاحات ارضی که تز آمریکا بود، اصلاحات ارضی به ما چه مصیبت ها وارد آورد؟ مصیبتی که وارد آورد، تمام زراعت های ایران را از بین برد، یک مملکت زراعی که یک استان آذربایجان یا خراسانش می توانست که قوت این ملت را بدهد حالا رسیده به آنجائی که برای 30 روز یا 33 روز (فوقش 33) تمام زراعت ایران برای 33 روز جمعیت فعلی ایران کافی است. ما بقیش از کجاست؟ مابقیش یک بازار درست کردند برای آمریکا، آنها زیاد داشتند، می سوزاندند یا به دریا می ریختند، حالا دهند پول می گیرند، نفت می گیرند، این یک باب که زراعت ما را از بین بردند و ما شدیم جیره خوار آنها و بازار برای آنها مصرف ما شدیم. از آن طرف یک ضرر دیگر خورد و آنکه تمام این دهقان ها که ایشان در اول فرمودند که ما دیگر رعیت ها را از چیز درآوردیم دهقان شدند دیگر، هم سطح شدند با چه تمام این بیچاره ها وقتی که زراعت هایشان از دستشان رفت، کوچ کردند به شهرها (که عمده اش تهران است) آمدند در اطراف تهران با یک کوخ هائی، با یک چادرهائی، با یک خانه های گلی کوچک با عائله زیادشان در آنجا منزل گرفتند و با یک مصیبت هائی این بیچاره ها اعاشه می کنند و زندگی، نه برق دارند، نه آب دارند، نه اسفالت دارند، در یک گودال هایی زندگی می کنند که آب را اگر خواهند برای بچه هایشان بیاورند، این مادر بدبخت باید در زمستان سخت از پله هایی که الان عددش را یادم نیست لکن زیاد است عددش، از پنجاه بیشتر، صد تقریباً از این پله ها باید برود تا خیابان برسد، یک کوزه آب کند باز برگردد این پله ها را طی کند برود توی این کوخ برای بچه اش آب ببرد. این

صحیفه نور جلد 2 صفحه 168

دهقان های بزرگی که درست کرده اند و این دروازه تمدن، اینهاست اینها را برای ما درست کردند، این قضیه زراعت ما، زراعت ما بکلی فلج شده است، دیگر ما زراعت نداریم و معلوم نیست که عاقبتش به کجا برسد.
 

ایران پایگاه تسلیحاتی غرب

از آنطرف نفت ما را می دهند به آمریکا، عوضش چی می گیرند؟ من این را که می گویم، من باید هر روز اینها را بگویم برای اینکه هر روز ممکن است یک گوش اینجا باشد که نشنیده باشد این حرف را، می دهند به آمریکا، عوض چه می گیرند؟ عوض اسلحه می گیرند، کدام اسلحه؟ اسلحه هائی که ایران نمی تواند استعمال کند،نمی داند چه جوری باید این اسلحه را استعمال کند. برای چه می دهند؟ برای اینکه پایگاه درست کنند در آنجا برای آمریکا، هم نفت رامی خورند هم عوضش را.اینها پول نفت را خیال کنید که به ما می دهند؟ نه این یک اشتباه است، اینها هم نفت را می خورند و هم اسلحه می آورند، اسلحه هائی که هیچ نظیرش مثلاً حتی در فرانسه پیدا نمی شود، آمریکا می دهد به اینها، اما می دهد برای ایران؟ نه، پایگاه درست می کند برای خودش، هم عوض را می خورد هم معوض را می خورد. خدا می داند که این مرد نالایق که اسمش محمدرضاست، این مرد نالایق چه خیانت هایی به اسلام کرده و مسلمین کرده من و شما حالا می توانیم مطلع بشویم، بگذارید این بمیرد یا برود از این مملکت ما، قدرت این سلب بشود آنوقت ببینید آنهائی که نوشتند مسائل را، حتماً اشخاص تاریخ را ثبت کردند و تاریخ ها که بیرون آمد آنوقت خواهید دید که آنها چه کرده اند با این مملکت. نفتی که ایشان می گوید که بعد از 30 سال دیگر تمام می شود و ما الان باید فکر کنیم از انرژی شمس استفاده بکنیم، آقایی که با چراغ نفتی هم نمی تواند کاری انجام بدهد از انرژی شمس می خواهد استفاده کند!! این نفتی که تمام می شود، چرا تمام می شود؟ برای اینکه این لوله عظیمی که انسان، کسانی که در بیست سال پیش از این رفتند، الان زیادتر از این معانی است) کسانی که آنوقت رفته بودند می گفتند لوله هایی که آنجا گذاشتند که برای نفت از آن استفاده بشود، همین طور صاف آدم می رود توی آن، به این بزرگی است، لوله های چند متر در چند متری است، با این لوله ها دارد نفت ایران می رود، عوضش اسلحه می آید برای پایگاه درست کردن. اگر اینها نفت را درست بفرستند و نفت درست فروش برود یعنی به اندازه احتیاج ایران فروش برود،به اندازه اداره مملکت فروش برود ما تا دویست سال دیگر هم شاید نفت داشته باشیم، تمام می شود خوب، آنها دارند تمام می کنند، ایشان می گویند تمام می شود، کی تمامش می کند؟ تو تمامش می کنی بعدها ما چه بکنیم؟ این ملتی که چند وقت دیگر به قول ایشان نفتش را دادند به غیر و تمام شد، زراعتش هم که از بین رفت بعدش ما چه بکنیم دیگر؟ این ملت ضعیف چه بکند؟ (صنعتی می خواهیم بکنیم) !! آخر، قضیه صنعتی نیست گول نخورید، قضیه ذوب آهن نیست، قضیه درست کردن مطلب نیست، قضیه پایگاه درست کردن برای شوروی است، می خواهند که عمال

صحیفه نور جلد 2 صفحه 169

شوروی که به اینجا می آیند راحت بیایند و همه کارها را انجام بدهند، گاز ما را که دارند آنها می برند، نفت ما را هم که دادند آنها می برند، بعد نه گاز است، نه نفتی است، نه چیزی، نه زراعتی، نه هیچ چیز، این ملت باید چه بکند؟ معلوم نیست. اینکه او می گوید که من اگر بروم همه ایران را تل خاک می کنم این حالا این کار را کرده است اگر بماند بدتر می کند تل خاک ایران را، اگر برود باز ممکن است اشخاص صحیحی و امینی بیایند سر کار و نفت ما را حفظ کنند که برای خودمان باشد، زراعتمان را سروسامانی به آن بدهند.اگرایشان خرابکاری کند که دارد می کند خرابکاری کند و گورش را گم کند و برود به نفع ما هست.ما که فریاد می زنیم، ما برای همین فریاد می زنیم نه برای اینکه ما می خواهیم اصلاً مظاهر تمدن نباشد، ایشان می فرمایند که آخوندها می گویند که ما نمی خواهیم این مظاهر تمدن را، ما می خواهیم حالا هم با الاغ سوار بشویم و برویم. یک آدمی است که، انسان چه بگوید به او؟ ما که اینقدر فریاد می زنیم می گوییم که ما همه مظاهر تمدن را قبول داریم اما مظاهر تمدن این است که حکومت نظامی این کار را به مردم بکند؟ آقای بچه های کوچک مارا، دختر بچه های 8 ساله و 9 ساله را این چند روز کشتند حالا کارشان را از دبیرستان ها خون دانشگاهی ها را که ریختند و آنقدر چیز کردند که همیشه در اعتصابند آنها، حالا از آنجا آمدند سراغ دبستان ها و آن بچه های کوچک دبستان را اینها دارند می کشند، اینها الان دارند خرابکاری می کنند، آن خرابکاریی که ملت ما را میخواهند بکشند و بروند. ما فریادمان این است که باید این ملت هر چه دارد مال خودش باشد و خودش اداره خودش را بکند، ما مستشار نمی خواهیم از آمریکا، شصت هزار مستشار که اینقدر بودجه دارد که من و شما تصورش را نمی کنیم، این بودجه مملکت را صرف مستشارها دیگر نکنید. این خیلی عجیب است، پایگاه برای آنها درست می کنند، مستشاران می آورند خرجش را ما باید بدهیم. نفتمان را می دهیم برای درست کردن پایگاه آخر شما حساب بکنید این را و بعد مطالعه کنید در این امور، یک اسلحه هایی که ایران به دردش به هیچ وجه نمی خورد این مال جنگ های بزرگی است که بین دو تا ابرقدرت یک وقتی این جنگ ها می شود، یک همچو اسلحه هایی برای ما نیست، ما یک همچو اسلحه هایی نداریم، ما مسلسل ها و اینها کافی مان است، آنقدر که می توانیم استعمال کنیم برای تنظیم امور داخلی خودمان ما که می خواهیم جنگ بکنیم، مگر ما با شوروی حالا مامی توانیم جنگ کنیم یا با آمریکا می توانیم جنگ کنیم؟ ما با بازار تهران می توانیم جنگ کنیم خوب مسلسل ها بس است! ما با دانشگاه و جوان های دانشگاهی می توانیم جنگ کنیم! ما حالا رسیدیم به آنجایی که با دبستانی ها، با این بچه های هشت ساله و نه ساله جنگ بکنیم! همین دیروز خواندم که تلفنی آمده بود - همین دیروز یا پریروز باز ریخته اند توی یک دبستان و بچه ها را زده اند و شل کرده اند، و چه کرده اند خوب ما، این مسلسل برای کشتن اهل ملت خودمان کافی است دیگر محتاج به آن چیزها نیستیم،پس آنها مال ما نیست، مال کس دیگر است، مال آنی است که می تواند استعمال کند، مال آنی است که به دردش خورد، آن آمریکاست، آنوقت آن نفت را دادیم و پایگاه برای خود آنها درست کردیم یعنی برای اینکه پول نفت باشد، مستشارها را آوردیم برای مطالعه در این امور و پولش را ما می دهیم. این

صحیفه نور جلد 2 صفحه 170

کارهاست که آنها دارند می کنند، مملکت را رسانده اند به آنجایی که ساقط دارد می شود، از بین دارد می رود این مملکتتان آقا.

صحیفه نور جلد 2 صفحه 169

 

فریاد مستضعفان

الان مردم مملکت ما قیام کرده است، ما مکلفیم که به آنها کمک کنیم هر مقداری که می توانیم هر قدر که می توانید با رفقایتان می نشینید بگوئید، صحبت کنید، برسانید به رفقای اروپایی تان که دارید، با آنها صحبت کنید، مطلبتان را برسانید، هر کدام به ده نفر از آنها بگویید، شما چند هزار نفر هستید، به چندین هزار نفر می توانید مطالبتان را بگویید، اینها بد منعکس کردند اوضاع ایران را.
روزنامه های اینجا که صد میلیون دلار این مرد برای تبلیغات می دهد به آنها، بد منعکس می کنند مسائل ایران را، شما ایرانی هستید مسائل ایران را برای این اروپائیان بگوئید، تشریح کنید، می توانید بنویسید در روزنامه یا در مجله ها،بنویسند، ما نباید بی تفاوت باشیم برای یک ملتی که جانش را دارد برای شما می دهد، اینها جوان هایشان را دارند می دهند، فردا که روز چهلم جمعه سیاه هست، من نمی دانم چه مصیبتی بر این ملت خواهد وارد آمد. اینها ایستاده اند جان می دهند، بچه های 7 ساله و 8 ساله شان ایستاده اند و می گوید مرگ بر این سلطنت و تظاهر می کند و کشته می شود، فردایش هم همان بچه دیگر باز دوباره می گویند، اینطور ایران الان قیام کرده است و نهضت کرده است و ما مکلفیم که به اینها کمک بکنیم، بی تفاوت نباشیم .می توانیم بگوییم، در جوامع بگوئیم، بنویسیم، منتشر کنیم عالم را آگاه کنیم از این مصیبتی که بر سر ملت ما آمده است. دیگر حالا وقت نماز شد. خداوند انشاء الله همه تان را حفظ کند و موفق باشید انشاءالله.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  9:28 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

پیام امام خمینی به زائرین بیت الله الحرام

تاریخ: 1357/07/26

 

پیام امام خمینی به زائرین بیت الله الحرام

بسم الله الرحمن الرحیم
اکنون که موسم حج بیت الله الحرام است و مسلمین از اطراف جهان به زیارت خانه خدا آمده اند، لازم است در خلال اعمال شریفه حج به یکی از بزرگترین فلسفه این اجتماع عظیم توجه داشته و به وضع اجتماعی و سیاسی کشورهای اسلامی رسیدگی کرده و از گرفتاری های برادران ایمانی خود مطلع گشته و در رفع آن در حد وظیفه اسلامی و وجدانی کوشش کنند. اهتمام به امر مسلمین از فرائض مهمه اسلام است.
اینک اینجانب از وضع گرفتاری ملت مسلمان ایران، گزارشی به شما زائرین بیت الله الحرام می دهم و از مسلمین همه اقطار عالم استمداد می کنم.
 

پنجاه سال سیاه، برای مردم ایران

ایران که اکنون حدود سی میلیون مسلمان دارد، از پنجاه سال قبل تاکنون گرفتار در چنگال خاندان پهلوی که رسماً نوکر اجانب بوده و هستند، می باشد. در این پنجاه سال سیاه، این ملت بزرگ در تحت فشار پلیس و اختناق و شکنجه روحی دست و پا می زند و تمام مخازن زیر زمینی و منافع حیاتی ملت را شاه به اجانب داده است. نفت را آمریکا و گاز را شوروی و مراتع و جنگل ها را علاوه بربخشی از نفت، انگلیس و بعضی کشورهای دیگر. مردم را از تمام مظاهر حیاتی محروم نموده و به حال عقب ماندگی نگه داشته و نظام ارتش و فرهنگ ما و اقتصاد کشور را استعماری و رشد را به همه ابعادش از ملت سلب نموده است.
 

قتل عام های شاه روی تاریخ را سیاه کرده

اکنون که در سال های اخیر، ملت بیدار شده و برای احقاق حق خود به پا خاسته و فریاد مظلومانه بلند شده است، جواب آنها با مسلسل و تانک و توپ داده می شود. قتل عام هایی که در این چند ماه اخیر در شهرهای ایران رخ داده، روی تاریخ را سیاه نموده. شاه با تمام قوای جهنمی به پشتیبانی آمریکا به جان مردم مظلوم افتاده، ایران اکنون به شکل قبرستانی مبدل و اعتصابات عمومی سرتاسر کشور را فرا گرفته و شاه در این نفس آخرش می خواهد از این ملت مستضعف انتقام

صحیفه نور جلد 2 صفحه 173

بگیرد سایه شوم حکومت نظامی بر سر ملت برقرار و دست کماندوهای مزدور برای قتل بزرگ و کوچک و زن و مرد باز است.
 

ای مسلمین! در امر ایران اهتمام کنید

اینجانب در هیچ یک از کشورهای اسلامی اجازه ادامه به فعالیت خود که رساندن ندای مظلومانه ملت است به عالم ندارم و چون وظیفه دینی و وجدانی خود را باید ادا کنم، به ناچار به خارج از بلاد مسلمین آمده ام، شاید بتوانم جوامع بشری را از آنچه به ملت مظلوم ایران می گذرد آگاه و تا پیدا کردن فرصت برای ادامه عمل در یکی از بلاد اسلامی، در خارج زیست می کنم.
اکنون ای مسلمین جهان! در امر ایران اهتمام کنید و ناله یک ملت سی میلیونی مستضعف را به جهانیان برسانید. از رسول اکرم صلی الله علیه و آله منقول است: (من اصبح و لم یهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم. اللهم قد بلغت والسلام علی من اتبع الهدی) 
روح الله الموسوی الخمینی

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  9:28 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

اعلامیه امام خمینی به مناسبت چهلمین روز شهادت شهدای تهران

تاریخ: 1357/07/20

 

دروازه تمدن! بر روی نعش جوانان

بسم الله الرحمن الرحیم
ملت آگاه و مبارز و شجاع ایران اعلی الله کلمتهم: اکنون که چهلم عزیزان تهران به دنبال چهلم ها فرا رسید و با استقرار حکومت سرنیزه و پلیس در انتظار چهلم هائی باید باشیم، اکنون که سایه شوم حکومت نظامی و نظام سیاه شاهنشاهی روزگار ملت محروم ما را به تباهی کشانده است، اکنون که دست ابرقدرت های ستمگر برای چپاول مخازن غنی ما بر ضد اراده مصمم ملت از آستین دژخیمان شاه بیرون آمد و عزیزان اسلام را به خاک و خون می کشد، اکنون که نمودهای دروازه تمدن بزرگ به دست پایه گذاران حقوق بشر، یکی پس از دیگری بر روی نعش های جوانان برومند ما رخ می نماید، اکنون که به ادعای کارتر ملت به آزادی و استقلال شاهانه نائل شده است، کشور بی پناه ما عزادار و ملت مظلوم ما سوگمندند، ما در غرب با شما در شرق به عزای عمومی می نشینیم.
 

با شکستن سد مهره های داخلی و مهره داران خارجی به استقلال و آزادی دست یابیم

عزیزان من! همت کنید و زنجیرهای اسارت را پاره کنید و مهره های خیانتکار را یکی پس از دیگری از صحنه خارج کنید و دست مهره دارهای سودجو را از کشورهای اسلامی قطع کنید. سعادت و آزادی و استقلال، پشت سد مهره های داخلی و مهره دارهای خارجی است، سدها را ویران کنید و در هم شکنید و کشور را نجات دهید در منطق کارتر، این جنایت ها و اختناق ها و وحشیگری های شاه کوشش در راه استقرار اصول دمکراسی و موضع گیری مترقیانه نسبت به مسائل اجتماعی است. او مردم آگاه ایران را متهم می کند که با آزادی که شاه می خواهد بدهد مخالفند و تمام اعتصابات و اعتراضات سراسری ایران برای گریز از آزادی است!!! لکن باید بداند که این فریبکاری ها دیگر ارزش خود را از دست داده است و همه جوامع شاه را شناخته اند.
 

نهضتی بی سابقه با قیام همگانی آزادگان

ملت بزرگ ایران! تاریخ ایران بلکه تاریخ جهان نهضتی چون نهضت شما به یاد ندارد و قیام همگانی مانند قیام شما آزادگان پشت سر نگذاشته است. امروز نونهالان هفت هشت ساله دبستان های

صحیفه نور جلد 2 صفحه 143

ما فدائی می دهند و در راه اسلام عزیز و کشور، خون نثار می کنند، شما در چه تاریخی چنین دیده اید؟ امروز زن های شیر دل طفل خود را در آغوش کشیده و به میدان مسلسل و تانک دژخیمان رژیم می روند، در کدام تاریخ چنین مردانگی و فداکاری از زنان ثبت شده است؟ امروز غریو مرگ بر شاه از دل طفل دبستانی تا پیران بیمارستانی مجال را بر رژیم منحط پهلوی چنان تنگ نموده و اعصاب شاه را انسان خرد کرده که دست از پا نشاخته و تسکین خاطر خود را با خون کودکان و جوانان ما بیمه می کند.
 

صبور باشید که خون شما پیوستی با خون و راه انبیا دارد

خواهران و برادران عزیز! صبور باشید و سستی و ضعف از خود نشان ندهید، راه شما راه خدا و اولیاء خداست. خون شما در راهی می ریزد که خون پیامبران و امامان و اصحاب صلاحیتدار آنان ریخته شده، شما به آنان می پیوندید و این نه تنها غم ندارد که شادی آور است.
 

عامل سرنگونی رژیم و پیشرفت مقاصد اسلامی: استحکام صفوف و اجتناب از اختلاف

صف های خود را محکم کنید و اراده ها را مصمم و وحدت کلمه را حفظ نمائید و با همه جناح های مسلمان خصوصاً ارتشی ها ائتلاف کنید و سلام گرم مرا به آنان برسانید و بگوئید اینان که با مسلسل شما و یا اجانب کشته می شوند برادران و خواهران شما هستند، برای ارضای شهوات شاه خود را پیش خالق و خلق رسوا نکنید، در آغوش ملت بیائید که آغوش ما برای شما باز است عزیزان من! از اختلاف که الهام ابلیس است اجتناب نمائید و به هم پیوسته در راه هدف که سرنگون شدن رژیم فاسد پهلوی است و قطع ایادی اجانب از مقدرات و مخازن کشور است، نهضت مقدس را ادامه دهید و در راه پیشرفت مقاصد اسلامی خود از هیچ عاملی نهراسید، این جنبش بزرگ را هیچ قدرتی نمی تواند متوقف کند. شما بحقید و دست خداوند تعالی با شماست و خدا خواسته است که مستضعفین پیشوائی را به دست گرفته، خود وارث مقدرات و مخازن خود باشند.
 

خدمت به نهضت اسلامی در هر زمان و هر مکان تکلیف است

اینجانب در اولین فرصت به یکی از کشورهای اسلامی که بتوانم به فعالیت اسلامی خود ادامه دهم خواهم رفت و انشاءالله تعالی عمرم را در راه خدای تعالی که خدمت به شماست به آخر می رسانم. تاکنون هیچ یک از دولت های اسلامی از من دعوت ننموده اند و به محض احراز آزادی بیان و قلم در کشوری از کشورهای اسلامی انشاءالله برای خدمت به آنجا خواهم رفت .
اکنون در اینجا به خدمت ادامه می دهم در نهضت اسلامی و خدمت به مردم مسلمان، مکان یا رنج در مکان مطرح نیست، آنچه مطرح است تکلیف است، صدای وجدان است. من هر چه بکنم وبه سر من

صحیفه نور جلد 2 صفحه 144

هر چه بیاید در مقابل شمائی که خون در راه آزادی و اسلام داده اید خجلم. آنچه مرا در این مکان رنج و دردآور دلخوش می کند خدمت به شماست. من در غم خانواده افتخار آفرین سراسر ایران خود را شریک می دانم و یاد کودکان دبستانی ایران که اخیراً به دست شاه جبار کشته شده اند قلبم را می فشارد.
چهلم تهران را روز عزای عمومی اعلام کرده و خود نیز عزادارم.
از خداوند تعالی ادامه نهضت را تا حصول مقاصد اسلامی خواستارم.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
روح الله الموسوی الخمینی

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  9:28 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در تبلیغات سوء استعمارگران و مدعیان خلق دوستی بر علیه اسلام و قرآن.

تاریخ: 1357/07/30

 

امر، امر من نیست، امر خداست

بسم الله الرحمن الرحیم
بعضی آقایان می گویند که اگر تو امری داشته باشی، ما در اطاعتش حاضریم. آقایان بدانند که من امری ندارم. امر، امر من نیست. امری که الان همه ما مبتلای به آن هستیم و همه ما باید اطاعت کنیم امر خداست که ما بندگان او هستیم و نعمت های او را از آن استفاده می کنیم.
ملت ایران ملت مستضعف است، ملتی است که مسلم است، ملتی است که مورد عنایت خداست و ما بندگان خدا در هر جا باشیم، باید هر قدر که می توانیم به آنها کمک کنیم و مسأله، مسأله امر و نهی و رهبری و غیر رهبری نیست اصلاً این حرف هانیست، مطرح نیست که یکی رهبر باشد و یکی فرمانبردار یا راه یاب. الان همه اقشار ملت ما، از آن جوان ها بلکه آن بچه دبستانی تا جوان های دانشگاهی و قشرهای اهل علوم اسلامی و بازاری و زارع و همه، مطالب را می دانند، این احتیاج به اینکه کسی آنها را حالا دیگر راهنمایی کند نیست.
 

اجانب، اساس گرفتاری مسلمین

الان همه کس می داند که ابتلاء مسلمین، ابتلاء ملت ایران، ابتلاء ملت مسلمان، ابتلاء مکتب اسلام چیست و گرفتاری های ما کی هست و راه اینکه این گرفتاری ها رفع بشود تا حدودی پیش همه روشن است. همه ما می دانیم که 50 سال بیشتر این ملت ایران در تحت سیطره این خاندان پهلوی بوده اند و اینها هر چه می خواسته اند با این ملت کرده اند و هر چه ظلم داشته اند کرده اند و آنها هم نوکر اجانب بوده اند. ابتدائاً رضاخان نوکر انگلیس ها بود وآنها آوردند او را روی کار و اخیراً هم این پسر خلف، نوکر آمریکاست. خودش گفت متفقین من را صلاح دانستند که سر کار باشم. اعترافی بود که خودش کرد و بعد مثل اینکه از کتاب هایش این را، این جمله را دیدند خیلی مفتضح است الغاء کردند ولی ایشان گفتند.
ابتلای ما اساسش اجانب است و این ابتلائی نیست که تازه ما پیدا کرده باشیم. این خیلی تاریخ قدیمی دارد که از آنوقتی که اینها راه پیدا کردند به ایران به شرق و مطالعات کردند در حال شرق، از آنوقت اینها فهمیدند که یک لقمه چربی است شرق و دارای مخازن و معادن است و باید این را به هر

صحیفه نور جلد 2 صفحه 182

طوری که هست باید اینها ببرند و نگذارند که مردم خود آن دیار استفاده از این بکنند و کارشناسانشان معادن ما را همه را می دانند در کجا چه معدنی هست. من در همدان بودم یک نقشه را یکی از اهل علم آنجا که بعد وارد در مسائل دیگر شده بود آورد و به من نشان داد که نقشه بزرگی بود که در آن آنطور که او می گفت اسم تمام دهات همدان در آن بود و نقطه های زیادی در آن بود که نقطه ها را من پرسیدم که اینها چه هست، گفت که اینها آن جاهایی است که یک چیزی در آن هست، زیر زمینش یک چیزی پیدا می شود، حالا نفت یا سایر چیزها، فلزات مثلاً. ایشان اینطور گفت که این کارشناسان اینها آمدند و نقشه برداری کردند و مواردی که چیزی داشته است، آنها ثبت کرده اند. این انحصار به آنجا نداشت، تمام بیابان های ایران را اینها با شتر رفته اند. آنوقت که وسیله شتر بوده است با شتر رفته اند و گردیده اند و همه اینها را پیدا کرده اند که ما چه داریم که با آن می توانند استفاده از آن بکنند و همه دارائی ما را آنها ثبت کرده اند.
 

اسلام، سدی بزرگ در برابر اجانب

موانع را هم موفق شده اند که در این تقریبلاً دویست سیصد سال، موانع را هم از سر راه خودشان بردارند که آن موانع یکی از آنها اسلام است که مانع می دانند، دامن زدند در این سال های متمادی که این سد را بشکنند.آنی که سد بزرگ است از برای منافع آنها، تشخیص دادند که اسلام است که نمی گذارد اجانب استفاده های خودشان را بکنند وجدیت کردند و مبلغین آنها و کارشناسان آنها وادار کردند و مبلغین آنها تبلیغ کردند بر ضد اسلام، اسلام را آنطوری که اسلام هست معرفی نکردند، اسلام را گفتند مثل همه ادیان آنطور هست که یک مخدری است. اصل دیانت را مخدر حساب کرده اند، که این یک افیونی است برای جامعه که این اسلام یا سایر ادیان، مردم را تخدیر کند که هر چه آنها ازشان می برند، آنها صدایشان در نیاید، اینطور اسلام را معرفی کردند یعنی مبلغین همین منفعت طلب ها و این نفتخوارها، مبلغین اینها در این زمان های طولانی دائماً خواندند این مطلب را. جوان های بی اطلاع ما را از اسلام، جوان هائی که اصلاً نمی دانند - که - بسیارشان که قرآن اصلاً چیست، محتوای قرآن چه هست، قرآن به چه دعوت می کند، قرآن برنامه اش در باب مسائل روز، چه هست هیچ اطلاعی ندارند، فقط آنهائی که وادار شدند به اینکه اسلام را یک جور دیگر نمایش بدهند، اینها به گوششان - آنها - خورده بودن اینکه بفهمند چه هست مطلب و اساس مطلب چه هست، ریشه مطلب چه هست، اینها باورشان آمده است و گول خورده اند.
 

مکاتب ساختگی هموار کنندگان راه استعمارگران

الان انسان می بیند که در خارج از ایران و گاهی هم در داخل، بعض افراد پیدا می شوند که اینها همان انحرافاتی که آنها دستی درست کرده اند، نه اینکه یک مکتبی باشد، این مکاتبی که عرضه داشته اند به جوان های ما،نه اینکه یک مکتبی باشد، مکتبی علمی یا یک مکتب سیاسی باشد به آن

صحیفه نور جلد 2 صفحه 183

معنایی که مکتب حقیقی سیاسی، بلکه یک مکتب درست کردنی، یک مکتب هایی که درست کردند و دامن به آن زدند برای اینکه مردم را منحرف کنند از اسلام و دیدند که اسلام اگر به آنطوری که هست مردم آن را بشناسند، راهی برای این استفاده جوها و نفتخوارها، راهی برای آنها نیست. اسلام برای آنها هیچ راهی باقی نگذاشته است. اگر اینها قران را درست مطالعه کنند، قرآن یک کتاب مخدر نیست، قرآن یک کتاب محرک است، یک کتابی است که این اعرابی که در آنوقت هیچ نمی دانستند، آنها را راه انداخت و امپراطوری های بزرگ را که ظالم بودند، به زمین زدند آنها.
 

پیغمبران علما و توده های مسلمان، همیشه جنگاوران تاریخ با سلاطین جور

اگر قرآن و تعلمیات اسلام یک چیزی بود که مخدر بود - که - این عالمگیر نبود که امپراطوری ها را به هم بزند. جنگ هایی که همیشه بین اسلام یا موسسین اسلام یا موسسین سایر مکتب های الهی و توحیدی بوده است، جنگ ما بین پیغمبرها و توده مردم با سلاطین بوده است موسی علیه السلام عصای شبانیش را بر می دارد و راه می افتد دنبال قصر فرعون، قصر فرعون را می خواهد سرنگون بکند، نه اینکه فرعون موسی را واداشته به اینکه مردم را تخدیر کند که فرعون ظلمش را بکند، او عصایش را برداشته و بساط ظلم او را به هم زده است پیغمبر اسلام صلی الله علیه و اله که مبعوث شدند، ایشان هم خوب حساب آدم باید بکند، تاریخ را باید ببینید، حساب باید بکنید که آیا پیغمبر به نفع این سرمایه دارهای حجاز و طائف و آنجاها، مکه و آنجاها وارد عمل شده است و مردم را تخدیر کرده که اینها بخورند آنها را یا نه، این مردم ضعیف و مستضعف را، این سرو پا برهنه ها را تحریک کرده و برضد این سرمایه دارها و جنگ ها کرده اند با اینها تا اینها را شکست دادند و بعضی شان هم آدم کردند. همین طوری این جوان های ما همین طوری یک مطلبی وقتی که می شنوند، بدون اینکه تفکر کنند، بدون اینکه ملاحظه کنند که اینها چه می گویند، مقصد اینکه اینها از مکتب مثلاً کمونیست اینها دارند تعریف می کنند، مقصد چه هست، مقصد اینهاست که مسلمان ها و اسلام را یک جوری به این مسلمانها نمایش بدهند که از اسلام برگردند اینها، نمایش بدهند که اسلام برای این بوده است که این اشراف و اعیان را سوار مردم کند و مردم هم حرف نزنند. خوب نخوانده اند قرآن را ببینند اسلام برای چه آمده.این همه آیات قتال که وارد شده است اسلام، قتال اعلام جنگ کرده است با این سرمایه دارها، با این بزرگ ها، با این شاه ها، با این سلاطین، نه این است که با آنها همراهی کرده تا مردم را بخورند آنها.
علمای اسلام، پیغمبر اسلام، ائمه اسلام همیشه مخالفت با این سلاطین عصر خودشان کرده اند. زمان آنها دیگر سلاطین بوده اند اینهایی که به اسم خلفا سلطنت می کردند اینها حضرت موسی بن جعفر را 15 سال یا 10 سال در حبس نگه می دارند برای اینکه نماز می خواند؟! خودشان هم نماز می خواندند، هارون و مأمون خودشان نماز می خواندند، امام جماعت هم بودند، امام جمعه هم بودند، برای اینکه نماز می خواند اینطور شد؟! گرفتند ایشان را برای اینکه یک سید اولاد پیغمبری

صحیفه نور جلد 2 صفحه 184

است یا امامی؟!برای اینهاست ؟! نه، برای این است که حضرت موسی بن جعفر مخالف با رژیم بوده است، با آن رژیم طاغوتی مخالف بوده است مخالفتش با رژیم اسباب گرفتاریش بوده است، نه اینکه یک آدمی بوده است چون نماز می خوانده گرفتند او را. چون یک آدم خوبی بوده چون که پسر پیغمبر بوده، آنها پیغمبر را فریاد می کردند در اذان خودشان و پیغمبر را ثنا می کردند لکن وقتی مخالف رژیم می بینند این آدم هست باید بگیرند حبسش بکنند.
 

منشاء تمام قیامها به دست ائمه و علما بوده است

علمای ما از آن صدر اول تا حالا در هر عصری قیام کردند و در تاریخ نشان می دهد که اینها هی قیام هائی کردند و زمین خوردند. در زمان ائمه، اولاد ائمه قیام می کردند و به تحریک خود ائمه بوده، نه این است که ائمه اطلاع نداشتند. گاهی هم امام علیه السلام یک چیزی فرمودند برای حفظ روحیه، برای جهات دیگر اما بر حسب واقع اینها همان ها بودند و برای خاطر ائمه آنها قیام می کردند. زید برای آن قیام آنقدر ثنا از او کردند. اگر زید یک آدمی بود بر خلاف کرده بود، دیگر ائمه علیهم السلام چرا تعریف از او می کردند؟ چرا تاسف می خوردند اینقدر؟ - اینها ما در عصر خودمان چند تا قیام علما را سراغ داریم، این علمائی که اینها می گویند که درباری هستند و علمائی که عرض می کنم که چپی ها و این منحرفین می گویند اینها جزء درباری ها هستند، خوب اینها مطالعه نکرده اند، سنشان هم اینقدر اقتضا نکرده، گوششان هم آنقدر باز نیست که ببینند که چند دفعه در زمان رضا شاه تا زمان محمدرضا شاه این علمای اسلام قیام کرده اند - برضد - برضد پهلوی که نفس ها را در سینه ها حبس کرده بود. کسی که بلند شد و قیام کرد، یک دفعه علمای اصفهان بودند، یک دفعه علمای عرض می کنم آذربایجان بودند، یک دفعه علمای مشهد بودند، قم بودند که اجتماع می کردند و مخالفتشان را اعلام می کردند.
 

تبلیغات کذب استعمار برای سرکوبی اسلام و مسلمین

آیا اینها هیچ وقت درباری بودند؟ البته توی همه اقشار عالم چهار تا آدمی هم پیدا می شود که معوج و درباری باشد که ما هم همچنین چیز هست اما این نیست که این مکتب، یک مکتبی باشد که برای اینکه یک تخدیر بکند، یا آن کسانی که این مکتب دستشان هست اینها جزء اعوان - واعوان - ظلمه بودند و نور السلطان بودند خیر، این حرفها نبوده است، اینها تبلیغات است، شما را تبلیغ کرده اند. به دست خود، به دست خود این نفتخوارها این تبلیغات شده است که فلان آقا انگلیسی است. می خواهد بشکند این را، خود انگلیس وا میدارد که بیایند اینکه بگویند چون میداند خودش اینقدر پست است که اگر یک کسی به او منتسب بشود این هم پست خواهد شد - (این، نخیر این انگلیسی هست، این با آمریکا روابط دارد، این باچه در روابط است) اینطوری، هی یکی یکی، یکی را اینطور معرفی کرده اند، جوان های ما هم آنهایی که حسن نیت دارند،بازی خورده اند اینها، اینها از این

صحیفه نور جلد 2 صفحه 185

مکتب ها بازی خورده اند. کلاه سرتان رفته آقا، خیال نکنید این مکتبی است، مکتب توحید مکتب است.
 

رؤسای مکاتب توحیدی و کفر

شما به رؤسای این مکاتب یک نظری بکنید. ما وقتی نگاه می کنیم به خود پیغمبر که این مکتب را آورده، زندگیش چه جوری است، به امیرالمؤمنین که خلیفه صحیح پیغمبر است، شما ببینید که چه جور زندگی این داشته است. سلطان بوده است سلطنتش تقریباً یک دامنه بسیار وسیع، چندین مقابل ایران از حجاز گرفته تا برود آفریقا و کذا، همه جاها را این سلطنت داشته است، آنوقت زندگیش را ببینید چه هست که روزش چه جوری می گذشته، شبش چه جوری می گذشته، چه جوری زندگی می کرده، چه وضعی داشته است، عبادتش چه جوری بوده، توجهش به مردم چه جوری بوده است، با ضعفا چه جوری بوده است. غصه می خورد که مبادا من نان جو می خورم، می ترسم که یک نفری در سر حد کذا، در یمامه، در کجا، یک وقتی کم داشته باشد، کم خوراک داشته باشد. اینها از بس که می خورند، این روسائی که شمابازیشان را می خورید از بس که می خورند تخمه دارند. آن رئیس، رهبر چین وقتی که وارد ایران می شود، از روی کشته های ما رد می شود این آدم دوست، این رهبر خلق، از روی این آدم ها و کشته های ما رد می شود.
همین چند روز که وارد ایران شد - از - می داند چی است قضیه، شاه نتوانست او را از خیابان ها ببرد برای اینکه فریاد مردم که مرده باد کذا، نمی گذاشت که این را ببرد، او هم می دانست قصه چیست. با هلیکوپتر این را برداشته، بردند رساندند او را به محل خودش. یک همچنین آدمی که ادعایش این است که ما کمونیست کذا هستیم و با مردم کذا هستیم و با توده کذا هستیم، این مردم را می بیند فوج فوج این آدم کشته، معذلک می آید با او دست می دهد و خواهرش هم دعوت می کند به عرض می کنم آنجا که قبلاً بود و این حرفها. این بازی میدهند شما را آقا. آن رئیس کمونیست را آنوقتی که جنگ عمومی بود، خوب من یادم است، شما شاید یادتان نباشد، من یادم هست که متفقین وقتی روسایشان آمدند به ایران چرچیل با همان اتومبیل خودش آمد رفت آنجا، روزولت هم با یک ترتیب معمولی آمد ولی استالین از آنجا که بارش کردند گاوش هم آوردند که - شیر مبادا یک وقتی یک شیری بخورد که اشکالی داشته باشد، حتی گاوش همراهش آوردند - در صورتی که من خودم این را دیگر دیدم - این مسموعاتی بود که آنوقت معروف شد که اینها گاوش هم آوردند. من خودم این را دیدم که لشکر او یعنی چیزهائی که آنها فرستاده بودند، لشکرهای آنهااز تقریباً بین راه خراسان تا خراسان و آن طرف ها مال شوروی بود - من خودم در راه خراسان دیدم که اینها برای یک سیگار می آمدند گدایی می کردند. آنوقت قارداش می گفتند به آنها، برادر، برادر. چه برادری؟ برادری که با این مکتب می خواهد این بیچاره ها را خواب کند و از آنها بخورد. کمونیستی مخدر است، نه قرآن. قرآن که همه روسای آن با آنهائی که جنگ کردند، با ظالم بودند و خودش وقتی که زندگی

صحیفه نور جلد 2 صفحه 186

می کند یک زندگی عادلانه که کمتر از مردم، نه عادلانه، دون مردم زندگی می کند، این مکتب، مکتب است، نه آن مکتبی که خودش گاوش را همراهش می آورد و شیر گاوش را می خواهد بخورد و مردم را می خواهد ببلعد و ظلمش از همه چرتکه می اندازد. آقای لنین چرتکه انداخته اند، می گویند، گفته اند که چرتکه می انداخته است که کسی که (یکی یکی افراد) ، هر که به اندازه خرجش در می آورد حق زندگی دارد، هر کس کسر دارد این را بکشید،بیندازید توی دریا.این تز آنهاست، این آدم دوست و این خلق پرور این است. این چکار دارد به آن مکتبی که به ضعفا بیشتر از اغنیا،به بیچاره ها، به آنهائی که نمی توانند کار انجام بدهند بیشتر از اینها نظر دارد، بیشتر از بزرگان نظر دارد، اداره می خواهد بکند اینها را، از خرج خودش به آنها بدهد و آنها را اداره بکند.
 

کمونیست های ساواک پرورده

آقا بازیتان می دهند، خدا می داند بازیتان می دهند. بازیشان دادند اینها بچه های ما را که در خارج آمدند. آنهایی که در ایران هستند، کمونیست نیستند، آنها هم شما را بازی می دهند، آنهایی که در ایران هستند سازمان امنیتی (خیلی هایشان هم اینجا هم همین طوریند) اینها سازمان امنیتی هستند و لهذا در بهشت زهرا رفتند شعار کمونیست دادند مردم مچ آنها را گرفتند و بیرونشان کردند که شما از سازمان آمدید اینجا. توی دانشگاه می خواهند بفرستند یک دسته از همین سازمانی ها که شعار کمونیستی بدهند. اینها کمونیست نیستند، اینها را سازمان امنیت درست کرده برای اینکه مردم را بترساند و بگوید اگر چنانچه آریامهر برود، دیگر دنیا به هم می خورد، کمونیست می شود. نخیر ایشان بروند، کار دنیا خیلی هم، ایران خیلی هم خوب می شود یعنی مزاحمش رفته است و خودش می تواند کار خودش را انجام بدهد.
 

استقلال و آزادی، خواسته های بحق ملت ایران

حرف ملت ایران این نیست که حالا ما یک رهبر داریم و یک رهنما. همه رهبرند، همه، همه می دانند مطلب را. حرف مردم ایران این است که ما یک چنین رژیمی که از اولش به ما آنقدر ظلم کرده است و همه چیز ما را به یغما داده و نفت ما را به مجان، کاش مجان بود، نفت ما را می دهد پایگاه برای او درست می کنند یعنی عوض اینکه به ما یک چیزی بدهند، اسلحه می دهند که پایگاه درست کنند در ایران، هم نفت را می خورند هم پایگاه درست می کنند برای خودشان، این مردم ایران صدایشان از بچه تا بزرگ بلند است که آقا، مرگ بر اینجور حکومتی که پدر ما را در آورد. اینها فریاد دارند می زنند که ما آقا آزادی می خواهیم، ما 50 سال، هیچ چیز ما آزاد نبود، نه مطبوعات مان آزاد بود، نه خطبای ما آزاد بودند، نه علماء ما آزاد بودند، نه دانشگاه ما دانشگاه بود، هیچ چیز نبود. ما آزادی می خواهیم، استقلال ما می خواهیم ما همه چیزمان نباید بند دیگران و انگل باشد ما باید مستقل، خودمان اداره بکنیم مملکت خودمان را، اینها دادشان برای این است که آزادی به دست بیاورند.

صحیفه نور جلد 2 صفحه 186

 

تحمل آزادی شاهانه!

آقای کارتر (دیروز در روزنامه من خواندم، پیشتر هم بود این) می گویند که یک دموکراسی تند چیزی، شاه داده است به مردم، دموکراسی تند داده است که مردم اینقدر داد می زنند یعنی یک آزادی تندی داده که مردم نمی توانند تحمل این آزادی را بکنند. می گوید همین منشاء است از برای (در روزنامه دیروز یا اطلاعات یا کیهان بود) همین منشاء است از برای اینکه مردم دارند با او مخالفت می کنند، مخالفت چپ و راست با او برای همین معناست که او یک آزادی تندی به مردم داده است، اینهمه مردم می گویند آزادی به ما بده، منطقشان این است که بابا آزادی به ما نده!! اینقدر آزادی که بله، این آزادی که آقا داده ما همه می گوئیم که نده. آزادی این است که همه آقایان الان می دانید که علمای ما، سیاسیون ما، بازاری ما، الان یک دسته دختر، پسر، زن، مرد، همه در حبس های اینها دارند به سر می برند. چه گفتند که اینطور شده؟ یک کلمه گفته اند که آقا مثلاً بالای چشمش ابروست .آزادی ما عبارت از این است .آن آزادی که آقای کارتر می فرمایند که آزادی تندی داده است و مملکت را مترقی، (ترقی اجتماعی) یک اجتماع مترقی شاه درست کرده و منشاء مخالفت مردم با او این است که مردم می گویند ما ترقی نمی خواهیم، ما می خواهیم الاغ سوار بشویم. ایشان، آقای کارتر عقیده اش این است عقیده اش نیست، حیله این است، او خیال می کند که این حیله ها را دیگر مردم می پذیرند. آقای کارتر دیگر باید بداند که این حیله ها را، این بازی ها را دیگر نمی پسندند از او، دیگر مردم فهمیده اند قضیه را.
 

وظیفه ایرانیان در خارج، تبلیغ انقلاب اسلامی

در هر صورت این را من به همه آقایانی که ملاقات کردم، عرض کردم که ماها همه مکلف هستیم یعنی من طلبه که اینجا نشسته ام، آن آقا که آنجا نشسته است، شماها در هر جا هستید و در هر صورتی که هستید تکلیف الان دارید یعنی تکلیف دارید که با این قیامی که ملت ایران الان کرده است، با این اشتراک داشته باشید. شما در اروپا هستید نمی توانید که، یک میدانی نیست که در جنگ بروید،آنها، میدان است و به مبارزه روند و خوب کتک می خورند و عرض می کنم که کشته می دهند و خون می دهند، اینجا اینجور نیست، شما می توانید با تبلیغاتتان، شما هر یکتان با 10 نفر، 20 نفر از همین اروپائی ها آشنایی دارید رفاقت دارید، به آنها بگوئید مطلب را.اینها تبلیغ کرده اند بر ضد ایران، بر ضد اسلام. شما مطلب را بگوئید که آقا دعوای ما بر سر این حرف ها نیست که به ما آزادی داده اند نمی خواهیم. همه حرف مردم ایران این است که ما آزادی می خواهیم و نداریم. به ما خیانت کرده اند، اموال ما را دارند می دهند به آمریکا، نفت ما را دارند می دهند به آمریکا، چنان هم نفت را می دهند که بعد از 30 سال دیگر به گفته شاه ما دیگر نفت نداریم نداریم آقا،کی این (نداری) را برای ما آورده؟ ایشان. مانفتمان از بین می رود. کی از بین برده؟ برای اینکه بی اندازه دارد می فرستد، اندازه احتیاجات مملکت زیادتر دارد می فرستد. نه هیچ چیز به دست مملکت نمی آید. مردم این خیانت ها را می گویند ما

صحیفه نور جلد 2 صفحه 188

نمی خواهیم این خائن ها را. می گویند اینها خیانتکارند، این خائن ها را نمی خواهیم، داد مردم این است. شما مردم که اینجا هستید، من طلبه ای که اینجا نشسته ام شما آقایی که آنجا نشسته ای، آن دانشگاهی و دانشکده ای، آن دبیرستانی، آن همه زن و مرد، این کار از شما بر می آید که هر کدام در هر جا که هستید با آن عده ای که تماس دارید مسائل ایران را طرح کنید. اگر چند هزار جمعیت اینجا که ایرانی هستند، هر کدام به 20 نفر، به 10 نفر که بتوانند به مردم بگویند مطلبشان را، یک موجی در اینجا پیدا می شود که خدمت است. لازم نیست شما راه بیفتیم برویم ایران. از من هی می پرسند بعضی ها که برویم آنجا؟ نخیر شما این کاری که شما می توانید اینجا بکنید، این هم خودش یک نقشی است که شما در این مملکت که هستید، در فرانسه هستید، در آلمان هستید، در هر جا، آمریکا، هر جا هر کدامتان در آن مدرسه ای که می روید، در آن موسسه ای که می روید وقتی 10 نفر رابینید بایستید حرفتان را بزنید به ایشان، بایستید زبان آنها را که دانید، صحبت که می توانید بکنید، بایستید صحبت کنید با ایشان، بگوئید که ایران الان وضعش چه جوری است، گرفتاری مردم چیست، گرفتاری مردم زیر سر آقای کارتر و امثال اینهاست، زیر سر شوروی و او گاز ما را دارد می برد و او نفت ما را می برد، غارت دارند می کنند. اینها را به مردم بگوئید. اگر چنانچه بگوئید تبلیغات تأثیر دارد، شما بعد از یک مدت ... شاید یک مدت کوتاهی بتوانید که مطلبتان را به این توده های مردم که تبلیغات آنها ممکن است آنها رامعوج و منحرف کرده باشد، به این توده های مردم مطلبتان را حالی کنید. یک جمعیت زیادی می تواند اینها یک جمعیت زیادی که پشتیبان شما شدند آنها هم انسانند وقتی که یک ملت مظلوم ... ایشان که زراعت ما را به هم زد. نفتمان هم که دارد می رود. ما بعد از چند سال دیگر نه زراعت داریم، نه نفت داریم، این ملت چطور زندگی بکند؟ فریاد ملت ما این است که این خائن باید برود و مرگ بر این سلطنت و انشاءالله می رود. وقتی که ملتی یک چیزی را خواست انشاءالله انجام می گیرد. شما می توانید تبلیغ بکنید و یک ارزشی دارد این کار شما و مسؤولید پیش خدا. خیال نکنید که ما حالا اینجا هستیم و الحمدلله راحت. نخیر شما مسؤولید پیش خدا هر کدامتان مسؤولید که در هر کجا که هستید، با آن کسانی که ملاقات می کنید حرف هایتان را بزنید حالا او از شما می پذیرد یا نپذیرد کاری نداشته باشید، شما این تبلیغ خودتان را بکنید و تبلیغات تأثیر دارد، کم کم یک موجی در اورپا پیدا می شود کمک ایرانی ها و روسایشان ممکن است یک وقتی مجبور بشوند که آنها هم دست بردارند از ما.
 

مهذب شوید و تمسک بجوئید به اسلام که بعدها مسوولیت دارید

انشاءالله خداوند شما همه را توفیق بدهد، مؤید باشید همه تان برای ایران، برای اسلام یک افراد شایسته بشوید. جدیت کنید که خدمتگزار بشوید به این جمعیتی که در راه شما، در راه مصالح کشور شما دارند الان خون می دهند، تو حبس هستند از همه طبقات، شما کمک کنید به آنها و دعا هم به آنها بکنید و خودتان را هم ارزش دار بکنید که مثل این هیات حاکمه و اینها فردا نیائید آنجا شما هم همین جوری وقتی یک پستی دستتان بیاید همانطور بشوید - آنها غالباً ماها وقتی که

صحیفه نور جلد 2 صفحه 189

چیزی دست ما نیست بله، خوب - و چیز - است، وقتی دستمان آمد دیگر این طورها نیست. نه ، جدیت باید بکنید، خودتان را مهذب بکنید و تمسک به اسلام بکنید و اعمال خودتان را تطبیق کنید با احکام اسلام، افراد شایسته بشوید که بعدها انشاءالله امید است زود باشد آنوقت که مقدرات مملکت خود دست خود اهل مملکت بیفتد و شماها هم وارد بشوید در مملکت تان و اداره کنید مملکت خودتان را و من از اینکه منزل ما محقر است و آقایان بزرگ و جا نمی شود، معذرت می خواهم خوب همین است باید بسازیم.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  9:28 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در مورد علت مخالفت مردم با رژیم سرسپرده شاه

تاریخ: 1357/08/02

 

ریشه اختلاف مردم با دستگاه های حکومتی شاه

بسم الله الرحمن الرحیم
ما این روزها، هر روز مواجهیم با این مسائلی که پیشتر ممکن بود در ماهی یک مرتبه، بیست روز یک مرتبه مواجه باشیم و قبلاً این مهلت را به مردم می دادند که تا هفته اینهائی که کشته شدند مهلت باشد برای هفته، تا چهلم مهلت باشد و در چهلم باز یک جنایت واقع بشود.
امروز وضع ایران طوری شده است که الان که من با شما صحبت کنم، در همدان اختلافات هست و به هم ریختگی، از سه روز پیش از این تا حالا بین مردم و پلیس و دستگاه انتظامی اختلاف هست. قضیه اختلافات مردم با دستگاه از یک جهت نیست، از دو جهت نیست هر جهتی از جهات را که یک ملتی به آن احتیاج دارند و می بینند که این دستگاه ظلم این شاه، این ارباب های شاه که آمریکا و انگلستان و شوروی مهمشان هست، هر دستگاهی از دستگاه هائی که ملت از آن یک نحو استفاده ای دارد، اینها به خطر انداختند و از بین بردند. یک ملتی احتیاج به فرهنگ دارد، ملت با فرهنگش زندگانی سیاسی تواند بکند، ما فرهنگمان یک فرهنگی است که استقلال ندارد و مربوط به خود مردم نیست بلکه اداره اش باید به دست خارجی ها بشود و به امر آنها تنظیم بشود برنامه هایش و لهذا یک فرهنگ سالم تحویل نمی دهند، یک فرهنگیان سالم تحویل به ما نمی دهند، اساتید دانشگاه نمی توانند، نمی توانستند که به کار خودشان آنطور که باید ادامه دهند، دانشجوهای دانشگاه ها نمی توانند به آنطوری که می خواهند به کارشان ادامه بدهند، اینها همه دستگاه باید دستگاه مداحی برای آریامهر باشد. همه، همه باید یک کلام دستگاهی باشد که اداره ظلم را تقویت کند. ملت می بیند می رود سراغ فرهنگش، یک فرهنگ فلج، یک فرهنگی که از آن هیچ کار نمی آید و نمی تواند یک نقش صحیحی داشته باشد در ملت، می رود سراغ ارتشش، می بیند که ارتشی است که انگل است، شصت هزار نفر مستشار آمده اند و عده کثیریشان، اینهائی که آمدند و ارتش را به دست گرفته اند مستشارهای آمریکائی هستند که الان ارتش ما را دارند اداره می کنند. ارتش تحت فرمان ما نیست، تحت فرمان ملت نیست، برای ملت نیست، به نفع ملت نیست، همه قوایشان را رویهم گذاشتند برای کوبیدن این ملت به امر شاه و به امر دستگاه های جلوتر.

صحیفه نور جلد 2 صفحه 195

 

رژیم شاه، عهده دار تامین منافع اجانب

شاه اینهمه فجایع را دارد انجام می دهد به دست همین اتباع خودش و اینها بسیاریشان، خیلی شان هستند که اینها نمی خواهند میل ندارند لکن یک قوه بالاتری بالای سرشان هست، مستشارهای آمریکا هستند، دستور را به آنها می دهند و عمل می کنند و شاه را می خواهند با همه جنایتش نگه دارند. دیروز وزیر خارجه، همین دیروز، پریروز وزیر خارجه انگلستان گفته است که: (ما منافع داریم در آنجا، در ایران و ما نمی توانیم یک کسی که منافع ما را تامین می کند (قریب به این معنا) یک کسی که منافع ما را تامین بکند، از آن پشتیبانی نکنیم) ما دنبال همین معنا هستیم، ما هم همین ادعا را داریم که شاه برای تامین منافع انگلستان، برای تامین منافع آمریکا، برای تامین منافع شوروی مانده است الان. متفقین او را گذاشتند سرکار برای اینکه منافع آنها را تأمین بکند. خود ایشان هم گفتند که متفقین گفتند که ما باشیم، ما سرکار باشیم، خاندان پهلوی باشد. خدا لعنت کند این متفقین را که یک همچو حیوانی را به ما مسلط کردند. همه حرف ما این است که آقای وزیر خارجه انگلستان می گوید، همه درد ما این معناست که ایشان برای منافع شما الان در مملکت زندگی می کند، برای منافع اجانب دارد زندگی می کنند.
 

تضعیف فرهنگ، اسلام و علمای اسلام، پلی برای تامین مقاصد استعمار

ایشان می خواهد همه چیزهای ما را به باد بدهد به نفع شما، نفت ما را به شما بدهد - عرض کنم معادن ما را به شما بدهد، فرهنگ ما را فدای شما بکند، نگذارد که یک فرهنگ صحیح باشد تا جلوی شما را بگیرد، اسلام را تضعیف کند، نگذارد که اسلام به آنطوری که هست منعکس بشود که نگذارد اسلام مقاصد خارجی ها انجام بگیرد علمای اسلام را تضعیف کند، نگذارد که اینها نفسشان در آید و به مردم برسد و بگویند که این آدم دارد با شما چه می کند. جناح های سیاسی همه جناح ها را، بازاری های صحیح و روشنفکر را، دانشگاهی های ما را همه راکوبند، نمی گذارند که صدای آنها در آید و اگر هر جا یک صدائی در آید، با کماندو، با آنها، با این اجیرها آنها را می کوبند. مگر همدان چه کرده است؟ همدان یک کلمه ای گفته است که دنبالش ریختند و دخترها را گرفتند. این هیاهوئی که الان پیدا شده، یکی از دخترها را خلاف عفت با او کردند و خودکشی کرده، الان هیاهوی همدان که پنجاه نفر می گویند تا حالا کشتار داده است برای یک همچو مسائلی است.
 

قتل و کشتار و دیوانگی، آخرین مرحله عمر سلاطین

و این است که آنطوری که من سابقاً حدس زدم (شاید دو سال سه سال پیش از این بود) که باید ما بترسیم از این دیکتاتورها اواخر عمرشان اواخر عمرشان دیوانه می شوند، این آقا محمدخان قجر هم دیوانه شد آن آخر عمرش، نادرشاه هم دیوانه شده آن آخر عمرش بعضی شان هم از اول دیوانه اند مثل رضا شاه (از اول دیوانه بود) این الان به حال دیوانگی و عصبی دارد زندگی می کند ، الان

صحیفه نور جلد 2 صفحه 197

وقتی که باهاش مصاحبه می کنند، نمی فهمد. آن کسی که مصاحبه دیروز ظاهراً کرده، پریروز که (امروز برای من آوردند همین تازه کرده) حالا شاید امروز بوده که می گوید که من که حرف می زدم او خودش با خودش داشت حرف می زد و یک مسایلی را همین طور پیش خودش هی می گفت. این روزنامه ای که از فرانسه هست، این که با آنها مصاحبه کرده، در خلالش می گوید که من چی گفتم او چی گفت، بعد می گوید که: همین طور یک چیزهائی می گفت و درد دل هائی خودش با خودش می کرد و بیست مرتبه (ظاهراً نوشته است که) این کلمه را بیست مرتبه گفت که (حالا چاره چیست؟ حالا چه باید کرد؟ چه بکنیم؟) خوب معلوم است چه می خواهند، بگذار برو دیگر چه می خواهی از جان این ملت؟ علاجش با خودت است بگذار برو. حالا هم که دارد طلاها را می برد و پریروز به ما اطلاع، دادند که روز قبل طیاره ای که پر بوده است از جواهرات سلطنتی فرستادند برایش رفت، پدرش هم همین کار را کرد. این گرفتاری های ملت اینهاست.
 

نزاع ما بر سراسلام و مسلمین است

ما اختلاف شخصی و خانوادگی با تو نداریم که می گوئی که این خمینی با من اختلاف شخصی دارد. چه اختلاف شخصی من با تو دارم، چه کردی که، به شخص من چه کاری تو داری؟ من با ملت دارم حرف می زنم، ما درد ملت را داریم نه درد خودمان را. ما می گوئیم که با ملت ما داری چه می کنی، تو با اسلام ما چه کردی یا داری چه می کنی، تو با علمای اسلام ما داری چه می کنی. شخصیتی توی کار نیست. نزاع ما سر ملت است، سر اسلام است که تو داری تمام مخازن ایران را به باد می دهی و به دیگران می دهی و ما می گوئیم نه نباید، باید مال خودمان باشد - مال گرسنه های ما باید سیر بشوند. ما حرفمان این است که این برهنه ها و گرسنه هائی که توی کوچه ها دارند می گردند و هیچ چیز ندارند و گرفتار هستند، این رعیت هائی که به اصطلاح خودتان با اصلاح ارضی خواستید کاری بکنید، برای آمریکا هم کردید آن کار را و ماموریت تان را برای وطن تان انجام دادید و ماموریتی که آمریکا به شما داده بود، انجام دادید و یک مملکتی را محتاج کردید در همه چیز به آمریکا و خارج.
 

به بهانه دفاع از مملکت بیت المال مسلمین را غارت کردند

درد ملت که الان فریادش بلند است همه فریاد این است که ما آزادی می خواهیم، ما استقلال می خواهیم، ما نمی خواهیم که این مخازن ما را به باد فنا بدهد، بعد از بیست سال دیگر نه نفت داریم، زراعتمان هم که از بین بردند هیچ چیز نداریم. وقتی هیچ چیز ندارد این ملت، آنوقت چطور زندگی کند؟ این نسل آینده چطور زندگی باید بکند؟ ما مسؤولیم نسبت به نسل آینده. ماباید الان هر چه قدرت داریم اعمال کنیم که دست اینها را کوتاه کنیم از این مخازن خودمان و از این مخازن ملت تا اینکه نفت یک مقداری بنیه و دوام داشته باشد. نفت زیاد است منتهی زیاد می خورند، می برند، نفت ها را دارند می برند و مجان می برند، کاش مجان می بردند، می برند و برای خودشان عوضش پایگاه درست

صحیفه نور جلد 2 صفحه 198

می کنند.اسلحه به ما می دهند! مگر اسلحه به ما می دهند؟! اسلحه برای آمریکاست که پایگاه در ایران درست بکند. کوه های طرف چیز را، کردستان را، کجا را، تمام اینهارا پایگاه برای آمریکا دارند درست کنند. اسلحه، مااین اسلحه ها به دردمان نمی خورد، اسلحه ای که ما نمی توانیم بدانیم چطور اسلحه را به کار می برند، به درد ما نمی خورد. از آن طرف نفت می برند، از آنطرف اسلحه برای خودشان می فرستند در اینجا، به نفع خودشان اسلحه را می فرستند به ایران برای اینکه پایگاه دارند، با این اسم که عوض پول نفت است که صدای مثلاً شوروی و اینها هم زیاد در نیاید، به اسم اینکه ما محتاجیم به اینکه مملکتمان چه باشد، باید قدرتمان چه باشد.
چند سال پیش از این، خود این شخص گفت، خود این شاه گفت که ما اسلحه نمی خواهیم، ما احتیاجی به اسلحه نداریم، ما برای اداره امور خودمان اسلحه داریم به اندازه کافی. راست می گوید، برای کشتن مردم که این چیزها را نمی خواهد، همین مسلسل ها که دارند، که دارند می کشند، کار دیگری ایشان ندارد جز آدمکشی، جز اینکه ملت خودش را بکشد. همین آدمی که می گفت ما اسلحه نمی خواهیم، بعد از اینکه از طرف آمریکا امر به او شد که باید اسلحه را ببری و آنجا پایگاه باید درست بکنی به اسم عوض نفت، گفت (ما باید اسلحه داشته باشیم و قدرت های دیگری که همجوار ما هستند اسلحه زیاد دارند) ، یک چیزهائی گفت: (عراق اسلحه اش عبارت از اسلحه ئی است که در یک روز می تواند چه کند) . همه اش دروغ، اسلحه ما می خریم؟! اسلحه برای ما نیست، اسلحه برای خود آمریکاست. آنها می خواستند پایگاه درست کنند، می دیدند که اگر همچو مستقیماً بیایند بگویند که پایگاه می خواهیم درست کنیم، شوروی از آن طرف ایستاده و اسباب نزاع می شود، به اسم اینکه ما نفت می گیریم و پول نفت را با کالا می دهیم، (کالایش هم عبارت از اسلحه ست) با این اسم برای خود آمریکا در ایران پایگاه دارند درست می کنند. درد ملت ما این است که یک آدم خیانتکاری است، خیانتکار، پسر خیانتکار، پدر خیانتکار، خودش هم خیانتکار.
 

سرنگونی شاه و انحلال مجلس سرنیزه به حکم آراء ملت

و حالا دیگر ملت به تنگ آمده، نمی خواهند الان بچه های مدرسه تا پیر مردها می گویند ما نمی خواهیم این را. رفراندم بالاتر از آنچه که یک ملتی همه بگویند نمی خواهیم؟ خوب معنایش این است که این شاه، شاه نیست دیگر. شاه با آرای ملت باید شاه باشد، وقتی آراء ملت بر خلاف شد دیگر شاه نیست. مجلس وقتی آرای ملت نباشد مجلس نیست. مجلس ما که از اول هم مجلس نبود. خوب ما تاریخ اینها را داریم من خودم تاریخ اینها هستم. من یادم هست از آنوقتی که رضا شاه آمد و کودتا کرد تا حالا همه این مسائل من یادم هست، مجلس موسسانشان را من یادم هست که با سرنیزه درست شد، کی مجلس ما داشتیم؟ چه روزی ما مجلس داشتیم؟ هیچ روزی از زمان رضاشاه تا حالا، ما هیچ روزی یک مجلسی که مردم با اختیار خودشان بروند صندوق رای بدهند، همچو مجلسی هیچوقت ما نداشتیم تا الان. این اعضائی که در مجلس هستند، همه شان خیانتکارند برای اینکه همه می دانند با امر شاه آمدند

صحیفه نور جلد 2 صفحه 199

در مجلس و ملت اطلاع ندارند. اول اشکالی که به تمام افراد مجلس هست، اینست که شما می دانید، شما را نمی شود گفت داخل در مجاری امور نبودید و از ماورای جو آمدید، شما توی این مردم مطلعتر از خود این ملت هستید و می دانید که آمدن شما در مجلس به تصویب مردم، انتخاب مردم نبوده است، این انتصاب شاه هست، ماموریت شاه هست، از سفارت لیست آوردند، و تعیین کردند شما را. شما این را می دانید و رفتید مجلس. اول اشکالی که به آنهائی که الان می گویند ما ملی هستیم، اول اشکال این است که شما چرا تو این مجلس رفتید؟ می گویند مجبور بودیم؟ آخر کسی شما را مجبور نکرد که حتماً بیائید بروید تو مجلس، خودتان هم داوطلب بودید و رفتید، با همه کارها هم موافقت کردید حالا می گویید که، دیدید یک ورقی خوب، این طرفی دارد می آید، می خواهید برای خودتان جا درست کنید. اشکال این است که برای چه شما تو مجلسی که انتصاب است و خلاف قانون اساسی است یک همچو مجلس مخالف قانون اساسی است، قانون اساسی مردم را به آنها اختیار داده است، کسی حق ندارد دخالت بکند.
 

شاه خیانتکار به حسب قانون اساسی، معزول است

شاه مجرم است به حسب قانون اساسی، معزول است به حسب قانون اساسی، شاه خیانتکار است و خیانتکار معزول است به حسب قانون اساسی. نمی تواند یک شاهی که بر خلاف مصالح ملت عمل می کند، بر خلاف آن چیزی که برای آن قانون معین کرده است عمل می کند، شاه باشد. این اصلش شاه نیست، معزول است این، این غاصب است، این آدم، یک آدم یاغی است، نه این است که شاه، یاغی است و آن عزل نمی خواهد دیگر، این معزول است خودش، یاغی است این آدم.
 

شاه نوکر سر سپرده و منصب ابر قدرت هاست

حرف ما این است که این یاغی را اینها بالای سر ما گذاشتند، انگلستان از آنطرف تائیدش می کند و آمریکا از آنطرف تائیدش می کند و چین از آنطرف تائیدش می کند و شوروی از آن طرف تأییدش می کند، همه هم برای منافع خودشان است .نوکری از این احمقتر و بهتر برای آنها نیست که همه چیز ملت خودش را به رایگان به آنها بدهد. گازش را شوروی ببرد و نفتش را آمریکا و انگلستان ببرد و هر کس یک گوشه اش را گرفته دارد می برد، مراتعش را ملکه انگلستان، مراتع سر سبز خوب ما را به ملکه انگلستان و چند نفر دیگر واگذار کردند (به طوری که به من نوشته بودند) جنگل هایش را به یک شرکت دیگر و هر چیزش الان، هر یک طعمه ای است که مثل این سگ های لاشخور که دور طعمه اند، هر کس می کشد طرف خودش. ایران الان اینطوری شده یک طعمه ای است برای این نفتخوارها و لاشخورها، آنها دارند از هر طرف می کشند آن را و قوه مجریه اش هم عبارت از محمدرضاخان پهلوی است. ما که می گوییم نمی خواهیم این را، درد ما این است، نه اینکه یک ملتی آزادی به او دادند، نمی خواهد، به قول کارتر آزادی خیلی تند به اینها داده است، شاه آزادی تند داده به ملت،

صحیفه نور جلد 2 صفحه 200

آزادی تندش همین است که الان در همدان چه کردند، در چند روز پیش از این در کرمان چه کردند، در شهرهای ، (نزدیک های) کرمان چه کردند، آدمکشی الان رواج دارد در ایران و این آدم دیوانه شده، عصبی است الان و خیلی خطرناک است باید ملت این را زود کلکش را بکند تا فارغ بشود از این.
 

ارتش شاهنشاهی، حربه ای برای مقاصد استعمار

و من تعجب می کنم از ارتش، یک تعجب و از این جوان های خودمان که در ایران گاهی اشتباهات دارند، این هم یک تعجب.اما از ارتش برای اینکه یک ارتشی را ایشان، این شاه برای مقاصد خودش و برای مقاصد ارباب های خودش بدنام کرده است الان در بین مردم ارتش بدنام است برای اینکه هر کاری که این می خواهد بکند، به وسیله این است، یا به وسیله ارتش می کند اگر یکقدری دامنه دار بشود مثل 15 خرداد و امثالش، یا به وسیله یک دسته پایین تر، کماندوها و اینها. اینها همه خودشان را بدنام می کنند برای خاطر مصالح این آدم و ارباب های او. این تعجب دارد که یک کسی که اهل همین ملت است، با ملت خودش برای خاطر یک آدم که خائن است بر این وخودشان هم می دانند که این آدم خائن است، یک ارتش خودش را ننگین کند، بدنام کند برای خاطر مقاصد یک آدم خائن که می خواهد چند روز دیگر زندگی خیانتکار خودش را ادامه بدهد، این تعجب دارد برای من.
 

عدم آشنایی با احکام اسلام، عمل فریب خوردگی جوانان از تبلیغات ساواک

یک تعجب هم از این جوان های خودمان، بعضی شان البته که اینها گول خوردند از این دستگاه، با صورت های مختلف اینها را گول زدند منجمله اینها را وادار کردند، آن بزرگترهاشان وادار کردند این کوچکترها را که در دانشگاه یک شعارهائی بدهند که این شعارها را شعارهای غیراسلامی و غیر ملی می دانند که مردم بترسند اگر اعلیحضرت برود، کمونیست خواهد شد. اینها آلت دست واقع شدند. یک دسته از جوان های ماالان آلت دست واقع شدند، آلت بعضی بزرگترهایشان. آنهایی که اینها را به کار وا می دارند، آنها از همان دستگاه سازمان امنیت و دستگاه اینها هستند. اینها کمونیست نیستند، اینها کمونیست ساز هستند یعنی آنها این جوان های ما را وادار می کنند به یک مطالبی به نفع شاه و به نفع آمریکا و اینها خیال می کنند نه، این قضیه، قضیه کمونیست است و قضیه توده ای است و اینها. این تعجب دارم که در یک وقتی که مسائل دیگر پیش بازاری و - عرض می کنم که رعیت و بچه های کوچک روشن شده، اینها چرا گول می خورند؟ این یک غلطی است که اینها مرتکب می شوند و به نفع دستگاه هست و مسلمان ها نمی گذارند که آن هم نفعش را درست ببرد فقط رسوائیش برای جوان های ما می ماند. این هم البته مورد تعجب من است و من از شما آقایانی که محصل هستید در خارج و طبقات روشن هستید در خارج، این توقع را دارم که این جوان های ما که گول خوردند و از بالادستی ها گول خوردند، اشتباه کردند نخواندند، اسلام را ندیدند، احکام اسلام را نخواندند، ندیدند، زبان قرآن را آشنا به آن نیستند، نمی دانند که قرآن یک دستگاه آدمساز است و محرک به طرف ترقی و به طرف تعالی

صحیفه نور جلد 2 صفحه 201

و به طرف کوبیدن ظالم و دستگاه ظلم. اینها این مسائل را نمی دانند و اقتصاد اسلام را اطلاع از آن ندارند. حالا وقتی که آمدند اینجا همان طور چشم و گوش بسته تقریباً آمدند، از اسلام بی اطلاع آمدند، یک چیزی به آنها یک کسی که خود او هم هیچ اعتقاد به این مسائل، خود آن دسته اولی دسته های اول خودشان هم اعتقاد به این مسایل ندارند و برای خاطر اینکه این بچه ها را گول بزنند و به نفع آن بزرگترها که اینها را وادار به این کار کردند، عمل بکنند، بچه های ما هم گول می خورند اینجا شما یک اشخاصی که روشنفکر هستید و مسلم هستید و جهات عرض می کنم ملی تان محفوظ هست این بچه های ما را نگه دارید آنجا، نگذارید که به دام اینها بیفتند. اینها دام سازمان امنیت است، نه دام چیز است کمونیست است، دام سازمان امنیت است منتهی آنها دارند یک چیزهائی که این جوان های ما را ببرند، از بین ببرند. آنها مأموریتی دارند که آنها را از بین ببرند و به نفع آنها شعار بدهند. در اینجا اگر پیدا بشود از آنها، دستگیری کنید، نگذارید که این مسائل را اینطور به نفع شاه و به نفع دستگاه دولتی و به نفع آمریکا و شوروی و سایر قدرت ها، نگذارید که اینها از دست بروند.
 

دین ما در قبال خون شهدا و نهضت، انعکاس مصائب مسلمین و اهداف انقلاب

و یک تکلیف دیگری که همه ما که در خارج هستیم داریم، این است که این ملت به ما حق پیدا کرده. این ملت ایران به همه ما که در خارج هستیم حق دارد. حقش این است که الان برای ما دارد خون می دهد، الان دارد جوان می دهد، الان هر جای ایران که بروید یک آشوب و یک صدائی هست، یک نهضتی هست و آنها دارند داد و فریاد می زنند که ما آزادی می خواهیم و ما این خاندان را نمی خواهیم برای اینکه اینها آزادی را از ما سلب کردند و اینها منافع ما را همه را غارت کردند به نفع خودشان و به نفع خارجی. ما که در اینجا هستیم اینها الان ما مدیون آنها هستیم، مسؤولیم ما، هم پیش خدای تبارک و تعالی و هم پیش ملت. ما باید کمک کنیم به اینها، آن کمکی که الان من و شما می توانیم بکنیم، آن است که شماهایی که در دانشگاههای اینجا در دانشسراهای اینجا رفقائی اینجا دارید، هر جا می رسید ده نفر را می بینید، بنشینید صحبت بکنید با آنها. بایستی بگویید مطالب ایران را که مردم ایران الان همه نفوس متوجه اند به ایران که چیست چه خبراست ایران. شما خبرها را به ایشان بگویید که ایران وضعش اینطور است و این آدم با مردم اینطور دارد می کند و درد مردم عبارت از این است، درمانش هم این است که این برود، درمان بالاترش هم این است که دست آقای کارتر و آقای عرض می کنم که رهبرهای چین و رهبرهای کرملین و انگلستان و اینها از سر این ملت برداشته بشود و مردم کار خودشان را بکنند و مشغول کار خودشان بشوند و اداره امورشان را خودشان بکنند. چه کار دارد مرده از آن طرف دنیا آمده دستش را دراز کرده اینجا نفت های ما را دارد بیخود می خورد، مجانی می برد و از مجانی بدتر می برد. اینها را به این اشخاصی که با آنها ملاقات می کنید، چه در آمریکا چه در اینجا، با این دانشجوهائی که ملاقات می کنید، مسائل خود را بگویید - وقتی بناشد که شما پنجهزار نفر آدم هستید هر کدام به ده نفر بگویید، یک عده زیادی می شود و این موجی پیدا

صحیفه نور جلد 2 صفحه 202

می شود در اروپا هم یا در آمریکا و این مفید است برای ملت ایران و این یک خدمتی است به ملت ایران و این ادای دینی است از شما برای ملت ایران. این یک مطلبی است که همه شما را من دعوت به آن میکنم که شما همه تان دعوت کنید مردم را و بخواهید از این قشرها به اینکه با ملت ایران همراهی بکنند، ملت آمریکا با ملت ایران همراهی بکند و بفهمد که دولت آمریکا نیز در ایران چه صورتی دارد و چه صورت بدی دارد، کم کم مردم، ملت آمریکا را اینطور به نظرشان می آید لکن ملتش اینطور نیست. همین طور هر جائی را که هستید، شما هر جا که هستید مسائل خودتان را بگویید و هشدار بدهید به ملت هائی که شما در آن زندگی می کنید که این کارهائی که دولت های شما دارند می کنند و با ایران اینطور رفتار می کنند، با ملت ایران اینطور رفتار می کنند، برای ملت شما، برای همه چیز شما مضر است و شما کمک کنید به ایرانی ها در این نهضتی که دارند.
انشاءالله خداوند همه شما را موفق کند، همه تان سالم باشید و همه تان فداکار برای اسلام و برای ملت خودتان و خودتان را بسازید و انشاءالله، مملکت خودتان به دست خودتان بیاید و دیگران بیرون بروند و خودتان انشاءالله اداره کنید مملکتتان را.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  9:28 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

مصاحبه امام خمینی با مخبر خبرگزاری فرانس پرس

تاریخ: 1357/08/03

 

مصاحبه امام خمینی با مخبر خبرگزاری فرانس پرس

سؤال: درباره تحول در ایران امروز چه فکر می کنید؟ فکر نمی کنید که به یک بن بست رسیده است و با خمش ظاهری سیاست شاه تجدید نظری در استراتژی شما مؤثر خواهد بود؟
جواب: وضعیت رژیم است که به بن بست کشیده شده است. رژیم خواهد راه حل خود را به ملت تحمیل کند. مردم در بن بست نیستند، مردم می خواهند این رژیم نباشد. هر راه حلی که منجر به بقاء این رژیم گردد مواجه با بن بست می شود زیرا مردم آن را نخواهند پذیرفت.
سؤال: شما گفته نمی ترسید که رشته قیام عمومی به دست کمونیست ها و چپ های افراطی بیفتد، با وجود این، یکشنبه (22 اکتبر) 1500 دانشجوی دانشگاه تهران با شعارهای کمونیستی تظاهرات کردند، امکان این فرض را می دهید که کمونیسم اسطوره نیست بلکه وجود دارد و سازمان می یابد؟
جواب اگر فرض کنیم تمام این 1500 نفر و حتی چند برابر این عده مارکسیست واقعی بوده باشند، در برابر 35 میلیون نفر که به نام اسلام قیام کرده اند، نیروئی به حساب نمی آیند. اما مسأله مهم این است که با توجه به گذشته، عده مارکسیست ها بسیار کمتر شده است، علت آن است که اسلام در ابعاد سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی نیازهای مردم را برای ترقی واقعی بر می آورد. وقتی ما با وجود این رژیم که علیه اسلام است و کارش ناراضی تراشی است، به این کار بسیار با اهمیت از راه اقناع جوانان توانا شده ایم، همین امر نشان می دهد که در صورت استقرار یک حکومت اسلامی و بسط آزادی ها و افزایش امکانات واقعی برای مردم، می توان از راه بحث و اقناع با عملی کردن اسلام آنها راکه خواهان حقیقت و عدالتند به دامن اسلام باز گرداند.
سؤال: شما آقای مهندس بازرگان را به حضور پذیرفتید و آقای کریم سنجابی نیز پاریس می آید و گفته می شود آیت الله شیرازی هم خواهد آمد، معروف است که همه اینها هوادار سیاست آشتی

صحیفه نور جلد 2 صفحه 204

هستند، آیا شما به این سیاست ملحق می شوید؟ آیا فکر می کنید در میان مخالفان سیاسی، جبهه ملی و دیگران مردانی با وزن و اعتبار کافی برای جانشینی این دولت وجود دارد؟
جواب: من با روش آشتی و بینا بینی مخالفم و از اول هم با این روش مخالف بودم، علت هم آن است که این کار نه رژیم شاه را از بن بست خارج می کند (چرا که علت در بن بست قرار گرفتنش برنامه هائی است که مأمور اجرایشان بوده است) و نه از فشار و اختناق و کشت و کشتار می کاهد. اگر همه به طور روشن و قاطع این موضع را اتخاذ کنند که رژیم شاه باید برود، دیگر رژیم ناگزیر می شود سیاست خسته کردن را از راه کشتارهای مستعمر و روش های تازه فشار و اختناق کنار بگذارد و پیروزی ملت نزدکتر می شود. کسانی که لیاقت سرنگون کردن این رژیم را داشته باشند، البته با این کار خود ثابت می کنند که توانائی اداره کشور را نیز دارند.
سؤال: شما اظهار کردید که مقامات روحانی شیعه قصد ندارند خود حکومت کنند. آیا فکر می کنید که مخالفان سیاسی قادر به این کار هستند، بدون آنکه خطر وخیمتر شدن جدی وضع در بین باشد؟
جواب: در صورتی که شرط فوق را به دست بیاورند با حمایت مردم و روحانیت، مخالفانی که وضعشان در سؤال بالا گذشت به این کار قادر می شوند.
سؤال: در غرب فکر می کنند که رفتن شاه یک خلاء خطرناک بوجود می آورد. آیا می توانید سازش موقتی را با این سلسله (شاه یا فرزندش) به شرط آنکه واقعاً سلطنت کند و نه حکومت، مورد توجه قرار دهید؟ جواب این خلاء که شما از آن صحبت می کنید هم اکنون وجود دارد، مشخصه رژیم هائی نظیر رژیم شاه این است که کشور را میان بن بست و خلاء نگاه می دارند و کشور را به خرابی و تباهی می برند. برای خارج شدن از بن بست و خلاء باید این رژیم جای خود را به رژیمی بسپرد که مبعوث ملت مسلمان باشد.
سؤال: مسلم است که رژیم در پی آشتی است و جداً در آرزوی بازگشت شما به ایران است، آیا شما به طور قطعی این امر را تا وقتی شاه در ایران است منتفی می دانید؟
جواب: تا وقتی شاه در ایران است، من به ایران باز نمی گردم.

صحیفه نور جلد 2 صفحه 205


سؤال: شما قدرت های بزرگ را محکوم می کنید. این امر، این احساس را برانگیخته است که شما سرسخت و آشتی ناپذیرید. آیا نمی توانید در این محکومیت، محض اطمینان به افکار عمومی غرب که با قیام مردم کشور شما همدردی می کنند، تخفیف قائل بشوید؟
جواب: من دولت های بزرگ را در تجاوزشان به حقوق مردم کشور محکوم می کنم، نه مردم این کشورها را. از مردم غرب که با قیام مردم ایران حمایت می کنند، اظهار سپاسگزاری کرده و می کنم.
سؤال: از قرار، ترجیح شما یک جمهوری اسلامی است، از قول شما گفته اند که کار رژیم سلطنتی به استبداد می کشد. با وجود این هستند رژیم های جمهوری اسلامی که از بعضی رژیم های سلطنتی استبدای ترند، در این باره چه نظری دارید؟
جواب: دولت های استبدای که وجود دارند را نمی توان حکومت اسلامی خواند تا شما بتوانید سلطنتی آن را با جمهوری آن مقایسه کنید. رژیم اسلامی با استبداد جمع نمی شود. آن رژیم های جمهوری هم که استبدادی هستند در اسم جمهوری هستند، در محتوا سلطنتی هستند.
سؤال: آیا شما به طور دائم از همکاری مشاوران لایق که شما را در اتخاذ یک سیاست واقع بینانه در زمینه مسائل اقتصادی و سیاسی کمک کنند برخور دارید؟
جواب: در کشور ایران افراد لایق بسیار وجود دارند. رژیم حاضر مانع از آن است که این استعدادها در سازندگی کشور به کار دعوت شوند. این استعدادها موافق وظیفه اسلامی، اطلاعات و نظرهای خود را به اطلاع من می رسانند.
سؤال آیا شما می پذیرید شرائط جدید و مشخصی را برای تشکیل یک دولت گذرا و انتقالی پیشنهاد کنید؟
جواب: این حکومت انتقالی با سقوط شاه باید تشکیل گردد و البته شرایط آن اعلام خواهد شد.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  9:28 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

پیام امام خمینی به ملت ایران به مناسبت چهارم آبان روز عزا و مبداء بدبختی های ملت ایران

تاریخ: 1357/08/04

 

پیام امام خمینی به ملت ایران به مناسبت چهارم آبان روز عزا و مبداء بدبختی های ملت ایران

بسم الله الرحمن الرحیم
اوضاع جاری در ایران موجب نگرانی شدید اینجانب است، خوف آن دارم که شدت فشار عصبی در شاه و بستگانش حمله های جنون آمیز آنان را تشدید کرده است و ملت ایران را بیش از پیش به خاک و خون کشد. کشتار دسته جمعی کرمان و آتش زدن مسجد و مقدسات مسلمین و ضرب و شتم مرد و زن بی دفاع در آن و کشتار بیرحمانه همدان و بعضی از شهرستان های دیگر در شرق و غرب، شمال و جنوب ایران که نام بردن یکایک شهرها از عهده خارج است، نمونه ای از این جنون است، این نحو جنایات از کسانی که از ادامه حکومت ظالمانه خود مایوس هستند و نفس های آخر خود را می کشند، امری است که قبلاً پیش بینی آنرا کرده بودم.
باید ملت شریف مظلوم و جناح های علاقمند به اسلام و کشور، قدرت تفکر را از دشمن سلب کرده و به حکومت غاصبانه آن هر چه زودتر خاتمه دهند، چرا که این نقشه شیطانی سیاست های خارجی است که با کشتارهای پیاپی و آتش زدن مغازه های مومنین مبارز، می خواهند ملت غیور ایران را خسته کنند تا دست از نهضت اسلامی خود بردارند و میدان را برای چپاول ها و خیانت ها باز گذارند، غافل از آنکه ملت شجاع و بیدار و به پا خاسته، تا سرنگونی این رژیم فاسد و قطع اجانب غارتگر از خزائن ملت، آرام شدنی نیست.
بر حسب اطلاع، اخیراً شاه دست به جنایت دیگری زده است و آن خارج نمودن جواهرات سلطنتی است که از مال این ملت فقیر تهیه کرده اند و نیز خود و وابستگانش مشغول فروش مستغلات و موسساتی هستند که از پول ملت تهیه شده است.
باید به مبارزات مثبت و منفی ادامه داد و این یاغی را هر چه زودتر از مملکت خارج نمود. پیش کشیدن شعار عمل به قانون اساسی که اخیراً ایادی در مجلسین عنوان کرده اند، خیانت به اسلام و کشور است. نغمه بقای رژیم و رفتن شاه، کشتن افعی و پروراندن بچه اوست.
ملت عزیز ما با قیام دلاورانه خود و نثار خون فرزندان عزیز خود، نام ارجمند خود را در تاریخ و در صف اول مجاهدان اسلام ثبت نمود. امروز عقب نشینی ننگ آور و انتحار است. مخالفین شاه از هر گروه و دسته ای که باشند باید بدانند که اگر به این مار زخمی مهلت دهند، چنان ضربه ای می خورند که تا آخر در زیر سلطه اجانب و نوکران آنان دست و پا زنند. ما مسؤول خداوند تعالی و نسل های آینده

صحیفه نور جلد 2 صفحه 211

هستیم.
عزیزان من! از فدائی دادن و نثار جان و مال در راه خدا و اسلام و ملت مسلمان نهراسید که این شیوه پیغمبر عظیم الشان و اوصیا و اولیاء آنان بوده و خون ما رنگین تر از خون شهدای کربلا نیست که با مخالفت با سلطان جائر که متمسک به اسلام بود و خود را خلیفه اسلام معرفی می کرد، ریخته شد. شما که برای اسلام به پا خاسته اید و جان و مال نثار می کنید، در صف شهدای کربلا هستید. چرا که پیرو مکتب آنانید.
اکنون باید مطالبی را تذکر دهم:
1 - باید ملت ما از روحانی و سیاسی تا دانشگاهی و بازاری و دهقان و کارگر و کارمند از موضع قاطعی که تاکنون داشته اند که آن برچیده شدن رژیم منحط پهلوی و به دست آوردن استقلال و آزادی در سایه حکومت عدل اسلامی است، یک قدم عقب نشینی نکنند که عقب نشینی، کشتار سفاکانه شاه را افزایش می دهد و سستی در این راه، خون پاک جوانان ما را پایمال می گرداند و مسؤولیت به عهده همه ماست.
2 - از اظهارات پوچ دولت آمریکا و انگلیس و شوروی مبنی بر پشتیبانی از شاه برای حفظ منافع خودشان نهراسید که نمی هراسید. به شهادت تاریخ هیچ قدرتی نمی تواند آتش قلب ملت مظلومی را که برای رسیدن به آزادی و استقلال قیام کرده است، فرو نشاند. ملت ما تحمل شاه و جنایت های او و دارو دسته را نمی کند و پشتیبانان شاه از ضرری عظیم برخوردار خواهند شد. ما طالب حق خود هستیم و بحقیم و دست خدا با ماست و بالاتر از دست ابرقدرت های شرق و غرب است. (یدالله فوق ایدیهم) .
3 - سلام اینجانب را به رؤسای مختلف ارتش برسانید و به نیروهای زمینی دریائی و هوایی پس از تحیت و سلام بگوئید ایران کشور شماست و ملت ایران ملت شماست، به ملت بپیوندید. من می دانم بسیاری از شما به ملت و کشور اسلام وفادار هستید و از این کشتارها و غارتگری های شاه خائن و بستگانش و جنایتکاران بین المللی ناراحت هستید، گاهی مطالب شما به من می رسد. ملت شما لحظات حساسی را می گذراند و شما بیشتر از دیگران پیش خدای بزرگ و ملت شجاع و نسل های آتیه مسؤول هستید، همتی دلاورانه کنید و زنجیرهای اسارت را پاره کنید و مجال به این خائن به اسلام ندهید و سرافرازی را برای خود و ملت خود بیمه کنید. خداوند تعالی مددکار خدمتگزاران به اسلام و کشور است.
4 - نویسندگان امین ما که سالیان دراز در انزوا بسر می بردند و حکومت اختناق و ترور، مجال بیان را از آنان سلب کرده بود اکنون که مختصر آزادی خود را به بهای خون های پاک فرزندان رشید اسلام به دست آورده اند از آرمان الهی آنان غفلت نورزند و به کار مهم و اساسی افشاگری و روشن کردن نقطه اصلی جنایات اخیر که شخص شاه است بپردازند و جرائمی که زیر پرده است و مردم نمی دانند، با کمال خلوص بیان کنند و با این خدمت ارجمند، دین خود را به اسلام و ملت ادا کنند.

صحیفه نور جلد 2 صفحه 212


امروز که همه اقشار برای رسیدن به استقلال و آزادی به پا خاسته اند، مسؤولیت نویسندگان محترم و مسؤول به مرحله بسیار حساسی رسیده است ملت بر سر دو راهی حیات و مرگ، استقلال همیشگی و بردگی دائمی است، انحراف از راه ملت اگر چه یک قدم باشد، کمک به تباهی و نیستی ملت شجاع و خیانت به اسلام و مسلمین است. نویسندگان محترم به طور شایسته خواسته های ملت را منعکس کنند و به جنبش بزرگ اسلامی کمک نمایند.
5 - گاهی شنیده می شود که در دانشگاه شعارهائی داده می شود که مورد استفاده رژیم است، باید جوانان ما بدانند که چین و شوروی، چون آمریکا و انگلیس از خون ملت ما تغذیه می کنند. تقاضای من از شما که از شعارهائی که شخص شاه از آن استفاده می کند بپرهیزید و روی پای خود بایستید و به شرق و غرب گرایش نداشته باشید، فریب غارتگران بین المللی را نخورید، آنان که شما را در جریان این قبیل شعارها قرار می دهند از وابستگان رژیم هستند، از آنان احتراز کنید و به دوستان دیگر بپیوندید و با شعار توحید و اسلام، دست دودمان پهلوی و گروه نفتخوار را از کشور خود قطع کنید و به آغوش اسلام برگردید که اسلام برخلاف ادعاهای کاذب مکاتب دیگر که سران آن همیشه گفته اند و عمل نکرده اند و با بردن منابع ایران، ما را در فقر و وابستگی قرار داده اند، به خواست تمام مردم محروم جامه عمل می پوشاند. ما با آغوش باز از شما استقبال می کنیم و به شما خدمت می کنیم اسلام برای نجات مستضعفین آمده است.
6- آزادی تعدادی از زندانیان سیاسی پس از چندین سال شکنجه و رنج و محرومیت از حقوق اولیه، آزادی از زندانی است به زندانی بزرگتر.
آیا ملت ایران از جنایت ها و شکنجه های قرون وسطائی که شاه در سیاهچال های زندان بر فرزندان آنان روا داشته است، می گذرد؟ آیا سلب همه حقوق در سالیان متوالی از مردمانی که برای نجات وطنشان از شر شاه و اجانب، حاضر به همه گونه فداکاری شده اند، جرم قابل تعقیب نیست؟ آیا مجرم اصلی در تمام جرایم وارده بر ملت خصوصاً زندانیان سیاسی، شخص شاه نیست؟ آیا نباید این مجرم بزرگ به خاطر به زنجیر کشیدن گروهی مظلوم محاکمه شود و به مجازات برسد؟ گرچه مجازات تبهکاری های او، جز در روز جزا ممکن نیست.
زندانیان سیاسی ما می دانند که آزادی های خود را در اثر جانبازی های شجاعانه ملت مسلمان ایران به دست آورده اند و سپاس و تقدیر آنان در برابر این فداکاری ها آن است که مبارزات بی امان خود را تا واژگونی رژیم و آزادی دیگر برادران و خواهران خود ادامه دهند.
اکنون که مشغول نوشتن این تذکرات هستم نمی دانم به خواهران و برادران و مادران ایران چه می گذرد. روز چهارم آبان روز عزای ملی و مبداء بدبختی های ایران مظلوم است.
عزیزان من! صبور باشید که خدا با صابران است. وسوسه شیاطین در شما مؤثر نشود که قیام های مکرر شما نشان داده است که هرگز نمی شود. آنان که آیه یاس برای شما می خوانند، عمال اجانب و شاه هستند که با وسوسه شیطانی می خواهند شاه و منافع غارتگران را حفظ کنند، اینان را به

صحیفه نور جلد 2 صفحه 213

صراط مستقیم الهی بخوانید و اگر تسلیم نیستند، از خود برانید و آنان را مأیوس کنید.
قیام شما برای خدا و رهائی امت اسلامی می باشد و تحمل و رنج در راه آن از بزرگترین عبادات است و به فضل الهی، برای شما ثواب مجاهدین صدر اسلام را دارد. طولانی بودن راه خدا شما را استوارتر گرداند، چنانچه رنج های بیست و چند ساله، رسول اکرم (صلی الله علیه و اله و سلم) را استوار و استوارتر می کرد. از خداوند متعال نصرت اسلام و رهائی مسلمین را خواستارم.
و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
روح الله الموسوی الخمینی

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  9:28 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در مورد چهارم آبان ولادت نامیمون شاه

تاریخ: 1357/08/04

 

ولادت پر برکت رسول اکرم مبداء شکست پایه های ظلم و شرک

بسم الله الرحمن الرحیم
امروز که چهارم آبان بود، در ایران اینطوری که حتی رادیوی خود ایران اطلاع داد بسیاری از شهرها را ذکر کرد که تظاهرات و ناراحتی ها بوده و از قراری که نقل شد مردم در قم و در - شمال - شمال تهران و در بعضی جاهای دیگر لباس سیاه پوشیده بودند، علم های سیاه در بعضی جاهای دیگر حمل می کرده اند.
ولادت ها مختلف است، یک تولدی است که مبداء خیرات است، مبداء برکات است، مبداء کوبیدن ظالم است، مبداء خاموش شدن آن بتکده ها و آتشکده هاست مثل ولادت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) که گفته شده است که آتشکده پارس خاموش شد و گنگره های طاق کسری ریخته شد (حالا ریخته شدن و خاموش شدنش را تاریخ گفته است) لکن مطلب این است که دو قوه بوده است آنوقت که یکی قوه حکومت جائر بوده است و یکی هم قوای روحانی آتش پرست و آمدن رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) تولد ایشان مبداء شکست این دو قوه است. یکی طاق کسری که کنگره هایش، کنگره های ظالمانه ریخت. اینکه می گویند (انوشیروان عادل) این از اساطیر است. یک مرد ظالم سفاکی بوده است منتهی شاید پیش سلاطین دیگر وقتی گذاشتند، به او گفتند عادل! والا کجایش انوشیروان عادل بوده است تولد رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) - این پایه ها یعنی - مبداء ریختن پایه های ظلم و خاموش شدن آتش های دو گانه پرستی و شرک و آتش پرستی شد. آن دو قوه ای که در آنوقت بوده است با آمدن ایشان هر دو مبداء شکست این دو اصل یعنی توحید و عدل در عالم واسطه رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بسط پیدا کرد و انشاءالله کند و نبوت اصلا آمده است، نبی اصلش مبعوث است برای اینکه قدرتمندهائی که به مردم ظلم می کنند پایه های ظلم آنها را بشکند و این کنگره های ظلم که با زحمت این بیچاره ها، به خون دل این بیچاره ها، به استثمار گرفتن این مردم ضعیف این پایه های قصر بالا رفته و کنگره هایش، کنگره ئی بوده است که بوده است، آمدن پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) برای شکستن این کنگره ها و فروریختن این پایه های ظلم بوده است، و از آن طرف چون بسط توحید است، این جاهائی که مبداء ستایش غیر خدا بود و آتش پرستی بوده است، آنها را منهدم کرده است و آتش ها را خاموش کرده است.

صحیفه نور جلد 2 صفحه 214

 

ثمره نامیمون تولد شاه، تحکیم و گسترش پایه های ظلم و شرک

و بعضی از تولدها هم مبداء عکس این مطالب است مثل تولد چهارم آبان. البته من از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) عذر می خواهم که ذکر تولد ایشان را می کنم و ذکر تولد این شقی را لکن مقابله نور و ظلمت است، مقابله انسان و لا انسان است. این تولد نامیمون که منتهی شد به اینکه شما می بینید، هر دوی این قضیه ها را که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) تشریف آوردند و منهدم کردند آثار شرک را و ظلم را، این هر دو قضیه در تولد این آدم به عکس شد یعنی منتهی شد به اینکه هم ترویج از آتش پرستی و آتش پرست ها شد و هم پایه های ظلم مستحکم شد. خصوصاً در ایران، در ایران ما از آن طرف این آتش پرست های اطراف یزد و این حدود تقویت شدند به طوری که همین گبرهای آمریکا به شاه کاغذ نوشتند (به حسب آن چیزی که در روزنامه بود) و از ایشان تشکر کردند و نوشتند که: (تاکنون کسی پیدا نشده است که به اندازه شما از مذهب ما تجلیل کند و پشتیبانی کند.) خدا خواست که ملت ما زود بیدار شد، ولو دیر بود ولی باز زود بیدار شد که نگذاشت دنبال کند این آدم این مقاصدی را که داشت و گبرهای آمریکا و ثروتمندان آنها به ایشان خواستند تحمیل کنند، یا خودش هم موافق بود والا بیشتر از این مسائل بود در باب و مطالب خیلی دقیق تر و بیشتر بود.
 

بالاترین خیانت شاه، تقویت آتشکده ها و تعویض تاریخ اسلام

ابتدای کار این بود که بعض آتشکده ها را تقویت کرد و تاریخ اسلام را عوض کرد به تاریخ گبرها و خدا داند که این خیانت که این به اسلام کرد و این اهانت که به پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) کرد، این خیلی جنایتش بالاتر از این کشتارهائی است که کرده است. این کشتارها را موازنه اگر بکنیم با این یک کاری که تغییر تاریخ رسمی اسلام را، نشانه توحید را، نشانه انسانیت را این تبدیل کرد به این تاریخ آتش پرست ها، گبرها، از همه خیانت هائی که به ما کرده است این بالاتر است. این حیثیت اسلام را می خواست از بین ببرد، این علامت اسلام را می خواست از بین ببرد. قضیه نفت های ما را فرستاده و برده و داده به آنها، اینها امور مادی است، البته خیانت است و خیانت به یک ملت است که ذخائر را به اجانب بدهد لکن قضیه تغییر تاریخ یک اهانت به حیثیت اسلام است و این آدم این کار را کرد و اگر این مشتی که ملت در دهن این زد که ملزم شد به اینکه تاریخ را دوباره برگرداند از آن طرف، تاریخ اسلام کند و تاریخ گبرها را کنار بگذارد، اگر این کار نشده بود، دنباله داشت این مسائل. اینها می خواستند که اصل ورق را برگردانند به همان زمان قبل از پیغمبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) ، به همان زمان سلاطین گبر متعدی آدمکش قهار و آنطور رفتار کنند و بساط هم همان معنا باشد، (پان ایرانیسم) ایران باید همان شؤون ایرانیتش را، حفظ بکنید، حساب بکنید، شؤون ایرانیت!!) شما همه چیزهایتان شاهان باستان بوده است؟!. شما ببینید اینها چه کردند با مردم. یک دسته هم آن مغان و امثال ذالک بودند، ببینید اینها چه جور رفتار می کردند با مردم ایران.

صحیفه نور جلد 2 صفحه 215

 

رفتار حاکمان صدر اسلام با مسلمین واغیار

از آن طرف وقتی که پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و ملت خودش را دعوت به توحید کرد، چه جور رفتاری کرد با مردم، حتی با ذمی ها، حتی با آنهائی که خلاف مذهب بودند چطور رفتار می کرد. حضرت امیر سلام الله علیه می فرماید که: (شنیدم که یک لشکری آمدند (ظاهراً لشکر معاویه بوده است) آمدند در کجا و یک خلخال از پای یک ذمیه ربودند، چه کردند.) یک خلخال از پای یک زن یهودی یا نصرانی خلخال را ربودند و نقل است که ایشان فرمودند: (اگر انسان بمیرد برای این، چیزی نیست.) یک چنین انسانی، ما یک چنین حاکمی می خواهیم. ما دنبال یک چنین رژیمی می گردیم که حاکم آن، سلطانش - وقتی که - (من جسارت می کنم که حضرت امیر (علیه السلام) را بگویم سلطان) حاکمش، امامش، آن که سلطه اش بر مملکت ها از حجاز گرفته تا ایران، تا مصر، تا کجا بوده است، نسبت به رعیت، آن هم آن کسی که خارج از مذهبش بوده اینطور عواطف داشته است و خودش وقتی همان روزی که با او بیعت کردند به سلطنت به اصطلاح و به امامت و خلافت، همان روز، بعد از این که این کار را کردند، آن کلنگش را برداشت رفت سراغ کارش که کار می کرد، خودش با دست خودش. آن وقت می کرد برای چی؟ آن قنات را وقتی که در آورد، یک کسی گفت که مثلاً مبارک است، چه است. فرمود که: (مبارک برای ورثه است.) بعد گفت بیاورید. وقف کرد آن جا را برای مستمندان. ما یک همچو حاکمی، طالب یک همچنین حاکمی هستیم که وقتی که محاسبه حساب بیت المال را نشسته است و می کند، یک چراغ (آن چراغ های آن وقت نفتی بوده است یا چه بوده یا پیه بوده است، هر چه بوده است) روشن بود و حضرت داشت حساب کرد بیت المال را، یک کسی آمد آن جا با حضرت خواست بنشیند صحبت دیگری بکند، حضرت آن چراغ را خاموش کرد فرمود که: (تا حالا من حساب بیت المال را می کردم این چراغ مال بیت المال است از مال بیت المال برای خودش صرف می کردم، حالا می خواهی با من صحبت کنی و صحبت دیگری است ربطی به بیت المال ندارد، خوب چراغش را چرا ما روشن کنیم؟) 
البته کسی قدرت ندارد مثل حضرت امیر (علیه السلام) عمل کند، هیچ کس در عالم نمی تواند این طور، لکن ما یک حاکمی می خواهیم که دزد نباشد. ما این قدر حالا راضی شده ایم که لااقل این قدر دزدی نکنند، این قدر مال این ملت را چپاول نکنند، این قدر ظلم به این ملت نکند.
 

شاه مقصر تمام جنایات و گرفتاری ها است، نه خرابکاران و دهقانان

عرض کردم در ولادت آن آقا (حضرت رسول سلام الله علیه) آتشکده ها خاموش شد، یا کنایه از این که این مبداء خاموش کردن آتشکده های ظلم است و ایشان (شاه) می خواست آن را روشن کند، در اطراف یزد تایید کرده است از قراری که گفته اند بعض آتشکده ها را، تاریخ را هم تغییر داد و بنا داشت که این کارها را یکی بعد از دیگری بکند که ملت به داد ما رسید و پایه های کنگره های قصر کسری فرو ریخت (کنایه از این که ظلم باید بریزد) . ایشان را می بینید که با این ملت چه کرد؟ چه ظلم ها

صحیفه نور جلد 2 صفحه 217

به این ملت کرد و دارد می کند؟ حالائی که این نفس های آخر هست و حرکات مذبوحانه است حالا تازه یک فکرهائی به کله اش افتاده است، به اسم کولی ها در کرمان و از قراری که می گویند به اسم بیابانگردها، یک دسته ای آورده اند (حالا از آنها هم اگر یک چیزی به آنها داده باشند و آوردند، نمی دانم) اما نظیر مدرسه فیضیه و آن سال که دیگر ما حاضر بودیم و در قم بودیم که این سازمان امنیتی ها را و این کماندوها را به اسم دهقان ریختند در مدرسه فیضیه و قرآن آتش زدند، عمامه ها آتش زدند، اشخاصی از پشت بام انداختند پائین و از بین بردند. به وسیله کماندوها به اسم این که دهقان ها هستند، دهقان ها دیگر آخوند نمی خواهند!! اینها دیگر قرآن نمی خواهند!! آخوند نمی خواهند!! دهقان این جور است! دهقان، هر وقت هم از او بپرسی، هم قرآن را می خواهد و هم اسلام. عاشق اسلام است دهقان های ما این کماندوها و یا اینهائی هستند که شما تربیت کردید برای اینکه اسلام را بکوبید!؟ آنوقت اینکار را کردید که دیگر ما بودیم و حاضر وقعه بودیم، حتی منزل ما هم آمدند منتهی من با یک ضربه مقابل نگذاشتم که آن کارهائی که می خواهند، بکنند.اجتماع بود آنجا اوایل این قضایا بود و اجتماع بود و بعضی صحبت می خواستند بکنند و خود من هم شاید صحبت کردم یا می خواستم بکنم، به من گفتند که، دیدم خودم هم که یک صلوات های بی مورد فرستاده شد، من به یکی از رفقا گفتم که: (برو بگو اگر در این جا یک شلوغی بکنید، من می روم در صحن حضرت معصومه (علیه السلام) ، آنجا می روم منبر و حرف هایم را آن جا می زنم.) اینها مامور نبودند یک همچنین کاری که همچو عکس العملی دارد بکنند، نمی دانستند که باید چه بکنند، ترک کردند و همان روز در مدرسه فیضیه ریختند و همان بساط را درست کردند و - عرض می کنم که - همان جنایات را همان عصرش در مدرسه فیضیه آن جنایات را کردند. آن روز به صورت دهقان آن بساط و آن رسواگری ها را کردند، حالا شروع کردند به این که کولی ها چیز کرده اند، در آن جا به اسم کولی ها و در جاهای دیگر هم باز همان مسأله که:
 (مردم، دهقان ها، رعیت ها این کار را می کنند.) خودشان ریختند در شهر عرض می کنم که همدان را آن طور با وضع فجیع به مردم حمله کردند و زنجان هم همین طور نقل می کنند. در قم هم دو سه روز است که تشنجات است و تیراندازی است و آدمکشی است. در تهران هم بعضی جاهایش تشنجات بوده است و رادیو هم همین امروز که آوردند پیش من و یک مقدارش را گوش کردم در خیلی جاها اسم برده که تشنجات است و - اینها - روز چهارم آبان و روز تولد ایشان، این جشن مردم است سیاهپوشی است بله اینها هم گویند (یکی دوجا را اسم بردند) مراغه، ظاهراً مثل اینکه مراغه بوده، کجا بود، آنجاها چه کردند،یک مشتی هم حرف می زنند. حالا کی چه کرده من نمی دانم که تا چه اندازه راست می گویند و اشخاص کی بودند اما از آن طرف خودشان بسیاری از شهرها را اسم بردند و آنی که آنها می گویند، آن نیست، تنها آنها نیست بعد باید اطلاع به شما برسد. در ولادت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) این دو قضیه مهم مبداءش بوده است: خاموش کردن جهات شرکی و آتش پرستی و فرو ریختن کنگره ظلم در تولد ایشان هم مبداء برافروخته شدن اساس آتش پرستی (اگر مهلت به او می دادند) که نمونه اش تغییر تاریخ بود و بر پا کردن کنگره های ظلم همه جانبه که ازآن ظلم ها

صحیفه نور جلد 2 صفحه 218

این آتش سوزی هاست. خوب یک دسته مردم بیچاره که رفتند توی سینما، البته سینمای ایران جای، رفتن نیست، این یک - چیزی است که - مصیبتی است که بر ایران وارد است که جوان های ما را این سینماها ضایع می کند، خراب کند لکن یک عده مردمی که رفتند در آنجا، اینها چه کرده بودند که لایق این بودند که باید در آن را شهربانی بیاید ببندد و اگر بخواهند مردم باز کنند، اجازه بازکردن ندهند؟ موارد معلومی است که با نقشه مواد آتش سوزی را گذاشته بودند آتش بزنند، یک مردم بیچاره را در آن جا بسوزانند و خاکستر کنند. تمام مقصد این بود که بگویند: اینها را که خرابکارها کنند. خوب خرابکاری هم حدی دارد که خرابکاری بکنید و گردن خرابکار بگذارید. یک همچنین مردمی هستند اینها. ایرانی ها مبتلا به یک همچو رژیمی هستند. حالا هم که در کرمان آن فضاحت را در آوردند در مسجد ریختند مردم را یک دسته ای خفه شان کردند به وسیله گازها و چیزها، یک دسته ای را کشتند. بچه و زن و مرد و بزرگ را، مسجد را همه چیزش را آتش زدند، معبد مسلمان ها را، بعد هم ریختند توی بازار و بازار را آتش زدند و غارت کردند. حالا تازه می گویند که بناست بفرستیم تحقیق کنند چه کسی چنین کاری را کرده است! کی را بفرستند که تحقیق کند؟ همان که فرستادند تحقیق کرد در آبادان چه کسی چنین کاری کرده؟! آن ظالمی که این کار را کرده است، اعلیحضرت خواهند او را مجازات کنند؟ آن آقا خودت هستی. مبداء همه ظلم ها، مبداء گرفتاری مردم خود ایشان هستند.
اگر ملت ایران همت نکند و زود کلک این را نکند خیلی کارها این می خواهد بکند. باید به داد ملت رسید. باید هر کس در هر جا هست کمک کند به این ملت والا این مرد اساس همه چیز را خواهد برد. حالا بعد از این که در کرمان آن فضاحت ها را کردند و به اسم نمی دانم کولی وکذا (کولی تر از خودشان هیچ کس نیست) به اسم این حرف ها، حالا تازه بله، فرستاده اند برای این که تحقیق کنند،ببینند که چه کسی همچنین کاری راکرده و کی همچنین ظلمی کرده آقا دیگر ملت باورش نمی آید این حرف های شما را. همان اولی که در آبادان این کارها شد خود مردم آبادان ریختند بیرون فهمیدند که آنها خودشان کرده اند برای این که شواهد بود اگر کسی و اگر یک آدم شلوغکاری می خواست این کار را بکند با این نظم آتش سوزی را با این نظم درست کند و مواد آتش زا را با این نظم درست بکند و بعد هم در این جا را ببندد و اجازه ندهد که کسی بیرون بیاید نمی توانست از آن جا مردم صدایشان در آمد حالا هم هر وقت طرح بشود، مردم خودشان می گویند، در قبرستان هم که رفتند آن همه تظاهر کردند بر خلاف. حالا هم قضیه کرمان همین طور است قضیه همدان همین طور است، قضیه زنجان همین طور است حالا ایشان تازه به فکر این افتاده است که با این صورت مردم را بکوبد. همه مردم می دانند که همه ظلم ها با دستور اوست. ممکن نیست که یک شهربانی آتش به مردم روشن کند الا با اذن ایشان. مگر جرات می کنند که آدم بکشند اینها اگر اذن این نباشد؟ اگر امر این، امر اکید این نباشد؟
در 15 خرداد خود ایشان فرمانده بود، فرمانده قوا از قراری که نقل می کنند بود. همه این جاها فرمانده اش خود این آقا است. این مبداء ولادتی است که مردم ایران گرفتارش هستند و انشاءالله خداوند رفع کند این اساس ظلم را، بیرق را بخواباند انشاءالله و انشاءالله نزدیک است، نزدیک است.

صحیفه نور جلد 2 صفحه 219

این طور دست و پا زدن، دست و پا زدن آن حیوانی است که سرش را بریده اند و حالا می خواهد دست و پا بزند.

صحیفه نور جلد 2 صفحه 218

 

ادای تکلیف، با تبلیغات دامنه دار علیه اجانب

لکن همه ما مکلف هستیم، همه ما تکلیف داریم در اینجا که هر یک از شمائی که می تواند مطلب مسائل ایران را برساند به روزنامه های این جا، به مجلات این جا، به رفقای مدرسه ای شان، به دانشگاه های این جا برسانید مطالب ایران را، بگوئید به مردم. الان تبلیغات اینها، آن تبلیغات دامنه دارشان، الان هم باز شاید پیش یک اشخاصی مبهم باشد قضیه که چیست. آیا همانطوری است که آمریکا می گوید که اینها را چون به آنها آزادی داده اند! آزادی تند داده اند! و زیاد داده اند! اینها از آزادی صدایشان درآمده! تخمه کرده اند ملت ایران از آزادی که به او داده است؟ زیادیش آمده آزادی که فریادش درآمده؟! خوب منطق آقای کارتر این است. در روزنامه ها بود که ایشان گفتند که یک دموکراسی تندی، یک آزادی تندی داده است و همین منشأ شد (در روزنامه کیهان بود یا اطلاعات) که مردم با آن مخالفت می کنند! این طور است؟ این آزادی داده به مردم؟! چون آزادی داده، باز فریاد کنند یا آزادی، یا آزادی؟! چون مستقل هست و تمدن بزرگ هست
 

طرح خطر کمونیست، حربه ای برای ایجاد رعب و وحشت در اذهان ملت

همین امروز هم این مرد می گفت که ایران می بینید چه آزادی هائی دارد! دارید همه شما می بینید ما چه آزادی ای داده ایم به این ملت! همین امروز داشت صحبت می کرد، در چهارم آبان. من تعجب می کنم، خدا می داند تعجب دارد که اینها چه جور آدمیند... و ثانیاً یک رعبی در مردم مسلمان پیدا بشود که به قول شاه اگر من نباشم کمونیست است، دنیا اصلاً به هم می خورد. اگر ایشان نباشداصلاً ایرانی در کار نیست!! پس ایران یعنی محمد رضا.اگر ایشان نباشد، دیگر ایران در کار نیست! ایشان هم می گویند که (خوب ما ایرانی می خواهیم تا در آن زندگی کنیم، تا در آن اختلافات کنیم و چه کنیم، خوب ایرانی نمی ماند دیگر) این جوان هائی که یک همچنین شعارهائی (که شعارهای صحیح نیست) می دهند، اینها دارند کمک می کنند به این دستگاه. از یک جهت کمک که مردم ایران که دیگر از این حرف ها نمی ترسند لکن خوب به خیال خودشان که یک دسته ای از مردم بترسند که مبادا اگر شاه برود این کمونیست ها بیایند. از یک طرف خود همین اختلاف بین خود جوان ها و دو دستگی بین جوان ها کمک بر این دستگاه است، بنابراین شمائی که می خواهید این آقا را به خیال خودتان سرنگون کنید، پایه های ظلمش را مستحکم می کنید، من متأسفم که اینها اینطور بدون اینکه ملتفت باشند چه می کنند دارند کمک می کنند، آنهائی که شما را دعوت می کنند به این شعارها، آنها وابسته به خود دستگاه هستند. الان توده ای هائی که اسمی بودند و رسمی بودند، در دستگاه ایشان نوکرند این کمونیست ها روسایشان بچه ها و جوان های ما بازی خورده اند اگر چنانچه یک همچنین کاری بکنند. اینها باز نور اسلام در شان هست منتهی بازی خورده اند، اینها رها کنند این جنایتکارها را. آنهائی که دعوتشان می کنند به اینها،

صحیفه نور جلد 2 صفحه 220

آنها می خواهند حفظ کنند شاه را و شما ملتفت نیستید. چه در داخل این مسائل باشد و چه در خارج تبلیغات برای حفظ این آدم است با تشبث به هر چیز. تشبث به هر چیز که می توانند می کنند که این آدم باقی بماند تشبث به - نمی دانم - این مسائل یکی از چیزهائی است که اینها می کنند. بیدار بشوید این جوان های ما توجه کنند به مسائل روز مسائل روز مسائل صحیح دقیق است و خود هزار و پانصد نفر (اگر راست باشد هزار و پانصد نفر دانشجو دلیل بر شکست کمونیست است در ایران برای اینکه هزار و پانصد نفر در مقابل سی میلیون جمعیت که همه علم را بلند کرده اند، می گویند قرآن می خواهیم، این دلیل بر این است که اینها شکست خورده اند در ایران، نه اینکه اگر ایشان برود کمونیست در کار می آید، اگر ایشان بروند کمونیست یک دانه هم پیدا نخواهد شد برای اینکه اگر ما فرض کردیم یکهزار و پانصد نفر، پنجهزار نفر باشند، همین جوان های قم می خورند اینها را، لازم نیست تهران هم دخالت بکند، همین جوان های قم ما می خورند اینها را. کمونیست چه غلطی می تواند بکند، بازیتان داده اند، اینها حرف است. می خواهند از شما یک چیزی بگیرند که برای شاه مفید باشد. شما را استثمار کرده اند الان، استحمار کرده اند شما را. به این حرف ها گوش ندهید.
 

امروز اختلاف، انتحار مسلمین است

همه با هم همصدا بشوید، همه با مسلمان ها همصدا. اگر این صدای توحید را با هم بلند کنید، این تمام شود کارش. اختلاف نیندازید که هر کس از یک گوشه ای بگیرد. امروز اختلاف، انتحار مسلمین است. باید همه با هم باشید. همه یک صدا همه با یک صدا و آن یک صدا این است: مرگ بر این شاه و بر این سلطنت، مرگ بر آنهائی که این را پشتیبانی می کنند مثل کارتر و امثال اینها. این شعار ماست و ملت پیش می برد. نترسید از این حرف ها و هیاهوها، مگر یک ملتی که پا شده است یک حرف حقی را می زند شود تحمیلش کرد دیگر؟ دیدیم حکومت های نظامی نتوانست هیچ کاری بکند، مگر قم حاکم نظامی نیست الان؟ سه چهار روز است در قم شعارها هست، دعواها هست مگر تهران نیست؟ تهران هم همین طور.
 

در برابر قیام و خون مردم تبلیغ کنید

من از خدای تبارک و تعالی سلامت برادرهائی که در داخل هستند و در خارج هستند و همه برای اسلام فداکاری می کنند می خواهم. خداوند همه شما را موفق کند. خدا همه شما را سلامت بدارد. همه باید جدیت کنید که این ملتی که الان بپا خاسته و خون دارد می دهد، جدیت کنید، همراهی کنید تا اینکه انشاءالله پیش ببرند اینها و همراهی شما در خارج تبلیغات است الان آنها مواجه با کماندوها و کولی ها (به اصطلاح خودشان که همان کماندوها هستند) هستند و خونشان را دارند می دهند، شما در اینجا هستید و باید هر طوری که می توانید با تبلیغات به آنها کمک بکنید.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  9:28 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

مصاحبه امام خمینی با خبرنگار تلویزیون فرانسه

تاریخ: 1357/08/05

 

مصاحبه امام خمینی با خبرنگار تلویزیون فرانسه

سؤال: آیا در حکومت انتقالی با حضور شاه شما شرکت خواهید کرد؟ به چه شرط؟
جواب: با حضور شاه، ما در هیچ حکومتی، چه انتقالی و چه غیر انتقالی، شرکت نخواهیم کرد و هیچ شرطی را هم نمی پذیریم.
سؤال: آیا از آن بیم دارید که با رفتن شاه، بحران سیاسی و اقتصادی بدتر شود؟
جواب: با بودن شاه بحران های سیاسی و اقتصادی است، برای اینکه ملت با او همکاری ندارد و این موجب بحران است. شاه برود، بحران رفع می شود.
سؤال: آیا جنبش و نهضت اخیر ایران از طرف یک ایدئولوژی مارکسیستی هدایت و حمایت شده یا می شود؟
جواب: ابداً، نه هدایت شده و نه می شود، نه خواهد شد و نه حمایت آن مورد قبول کسی است.
سؤال: آیا حمایت و کمک یک کشور کمونیستی را قبول خواهید کرد؟
جواب: ما می خواهیم مستقل باشیم و حمایت هیچ کشوری را قبول نخواهیم کرد و تحت الحمایت هیچ کشوری نیستیم.
سؤال: آیا اسلام با قوانین بدون انعطافی که دارد، می تواند آزادی و پیشرفت اجتماعی را ضمانت نماید؟ نمونه ای از آن را در کشور دیگری نشان بدهید.
جواب: اولاً اسلام قوانین اساسیش انعطاف ندارد و بسیاری از قوانینش با نظرهای خاصی انعطاف

صحیفه نور جلد 2 صفحه 222

دارد و می تواند تضمین همه انحاء دموکراسی را بکند و کشوری که ما می خواهیم، کشور اسلامی به همه معناست و در خارج نظیرش الان نیست، سابقاً بوده.
سؤال: نهضت اخیر ایران را متهم می کنند که واپسگراست، نظر شما چیست؟
جواب: نهضت اخیر برای این است که واپسگرائی ها را رد کند. آن دولت شاه و امثال اوست که تمام جهات عقب نشینی را و عقب ماندگی را به ما داده. ما می خواهیم همان ها را رفع کنیم و نهضت ما نهضت متمدن پیشگراست.
سؤال: شما خواهان رفتن شاه هستید، می توانید دلائل آن را شرح دهید؟ آیا آرزوی کشته شدن و از بین رفتن شاه را دارید؟
جواب: ما بیش از 15 سال است که دلائل محکومیت شاه و لزوم رفتن او را در اعلامیه های خود ذکر کرده ایم و الان برای شما بعضی دلائل را باید ذکر کنم:
- ایران - 50 سال بیشتر است که دولت های خارجی، پدر شاه و شاه را بر ما تحمیل کرده اند. شاه سابق را به حسب اعتراف انگلیس ها، انگلیس ها آوردند و حاکم کردند بر مملکت ما. در رادیو دهلی این مطلب را تصریح کردند و شاه ما، شاه فعلی، در یکی از کتاب هایش نوشت که متفقین که در زمان جنگ به ایران آمدند، مرا به سلطنت انتخاب کرده و صلاح این دیدند که من سلطان باشم. ما 50 سال است که تحت فشار و اختناق فوق العاده بسر می بریم. ما نه فرهنگ مستقل داریم، نه لشکر و نظام مستقل داریم و نه اقتصاد صحیح داریم و نه جهات سیاسی ما یک سیاست سالم است. فرهنگ ما فرهنگی است که با دستور دیگران، شاه تحمیل کرده است و مدارس ما، مدارس فرهنگی ما، غالباً به شکل نیمه تعطیل است یا تعطیل و در وقتی هم که اشتغال داشته باشند، دستور این است که این ها را عقب نگه دارند و نگذارند که رجال دانشمند در مملکت ما پیدا بشود و تمام مطبوعات ما در تمام مواردی که، آلاتی که باید تبلیغ با آن بشود، تمام در اختیار شاه بوده است در این 50 سال.
تمام انحاء آزادی از ملت ما سلب شده است. ما در این 50 سال حتی یک مجلس ملی نداشتیم. در زمان رضا شاه با زور او رژیم را تغییر دادند یعنی سلطنت را منتقل کردند و مجلس مرئوسان و موسساتی که تاسیس کردند، تاسیس با سرنیزه شد و ملت بکلی مخالف بود لکن سرنیزه نگذاشت که این مخالفت را اظهار کنند. بنابراین اصل مجلس موسسان که در زمان رضا شاه با سرنیزه درست شد، غیر قانونی بود، با غیر قانونی بودن آن آمدن رضاشاه و رسیدن به سلطنت غیر قانونی بود، با غیر قانونی بودن آن سلطنت محمد رضا شاه غیرقانونی

صحیفه نور جلد 2 صفحه 223

است. او - محمد رضا شاه - در تمام انحاء ترقی ملت ما، در تمام انحائش کارهائی کرده است و نگذاشته است که ملت ما رو به ترقی برود، نگذاشته است فرهنگ ما فرهنگ مترقی باشد، نظام ما را در تحت نظارت نظام های دیگران قرار داده، مستشاران آمریکائی هستند که نظام ما را اداره می کنند، اقتصاد ما را بکلی از بین برده است ایران که زراعتش از بین رفته است و نفتش را هم دارند زیاد خرج می کنند و زیاد می دهند به دیگران که این هم از بین برود. اگر محمد رضا شاه در سلطنت باقی باشد، چند سال دیگر مملکت ما رو به فقر و نیستی خواهد رفت، بنابراین تا ایشان نرفته است، مملکت ما نمی تواند روی آزادی و ترقی ببیند و باید برود.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  9:28 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها