بیانات امام خمینی در مورد سرسپردگی رژیم پهلوی، به ابر قدرت ها و وظیفه مسلمین در قبال نهضت
تاریخ: 1357/07/19
ملت حق تعیین سرنوشت خود را دارد
بسم الله الرحمن الرحیم
رئیس اطلاعاتشان آمد پیش من و راجع به اینکه شما ملت ایران را مسلح نکنید، شما فعالیت نکنید، ما تعهداتی داریم نسبت به دولت ایران. من گفتم که خوب شما تعهداتی نسبت به دولت ایران دارید اما من نسبت به آن تعهد ندارم و ما هم تعهداتی خودمان داریم نسبت به اسلام و نسبت به ملت خودمان ما به کار خودمان ادامه می دهیم شما هر کاری که می خواهید بکنید. گفت آخر شماها هی اعلامیه می دهید، هر روز یک نواری فرستید و چه می کنید، شما کمش کنید. گفتم نه، من اعلامیه می دهم، نوار هم پر می کنم و می فرستم منبر هم اگر رفتم صحبت می کنم اینها چیزی است که من نمی توانم کنارشان بگذارم. او هم رفت و بعد تشدید کردند به طوری که من دیدم که اینها دیگر تحمل مطلب را ندارند و پیشتر او این را گفته بود که فلانی حالا هیچ، اما شماها (رفقای ما) را چه خواهیم کرد. من دید که ممکن است یک وقتی اینها به رفقای ما یک تعرضی بکنند و ما هم مقصدی (مکانی) پیشمان مطرح نیست، ما می خواهیم کارمان را انجام بدهیم بنا گذاشتم که بروم به کویت و از آنجا بعد به یکی از ممالک اسلامی بروم. با اینکه ویزا هم داشتیم، در سرحد کویت دولت کویت مانع شدند، حتی اجازه اینکه ما برویم به فرودگاه از آنجا پرواز کنیم، آن قدر هم اجازه ندادند، ما باز برگشتیم به عراق. معلوم شد که خود آنها هم تفاهمی داشتند، منتظر ما بودند، همان جمعیتی که ما را آورده بودند باز آنجا ایستاده بودند. ما برگشتیم عراق و ما را بردند بصره و بعد از چندین ساعت بردند بغداد و از بغداد هم دیدیم که حالا بیائیم اینجا شاید بتوانیم یک فلان محلی برای خودمان انتخاب کنیم. موقتاً آمدیم به فرانسه و من خودم را ملزم می دانم یعنی ملزم شرعی می دانم عقلی میدانم که در یک وقتی که مردم ایران قیام کرده اند و دارند کشته می دهند، جوان هایشان را گرفته اند ازآنها یک دسته ای را کشته اند، یک دسته ای را حبس کرده اند، عده ای از علمای ما الان در حبس هستند، عده زیادشان در تبعید هستند و مردم همه از بچه کوچک تا پیرمرد ایستاده اند الان در مقابل دستگاه شاه و همه با یک صدا می گویند ما شاه را نمی خواهیم، همه مسؤول می شویم برای این ملت.
و این ملت و هر ملتی حق دارد خودش تعیین کند سرنوشت خودش را این از حقوق بشر است
صحیفه نور جلد 2 صفحه 126
که در اعلامیه حقوق بشر هم هست، هر کس، هر ملتی خودش باید تعیین سرنوشت خودش را بکنند، دیگران نباید بکنند. این ملت با هم الان همه ایستاده اند و می خواهند سرنوشت خودشان را تعیین کنند.
بی تفاوتی در مقابل جنایات بر خلاف شرع و انصاف و انسانیت است
این است که ما، این آدمی که به ما خیانت کرده است، به اسلام ما، به دین ما خیانت کرده است مخازن ما را دارد به اجنبی می دهد، در مقابلش یا اسلحه می گیرد و مردم را می کشد و یا می گیرد و مقداری، یک مقدارش را خرج همین کارها می کند باقیش را هم خودشان و رفقای خودشان از بین می برند، یک مردمی که الان ایستاده اند و دارند خون می دهند برای این کار، مائی که در خارج هستیم مکلف هستیم که با اینها همزبان باشیم. الان آنها، همین الان هم که ما اینجا نشسته ایم شما بدانید که در آنجا انقلاباتی هست، الان در ایران، همین چند روز پیش از این در خیلی از جاهای ایران آدم کشته اند. خیلی است، الان هم که ما اینجا نشسته ایم، باز نمی دانیم، شاید الان هم در ایران یک صدائی باشد و هست اما حالا کشتار هست یا نه، الان ما نمی دانیم، چرا، دور هستیم. هر روز این مسائل هست. آنها در میدان مبارزه هستند و مشغول مبارزه هستندماها اینحا بی تفاوت باشیم و مشغول به مثلاً کارهای عادی خودمان باشیم این برخلاف انصاف، برخلاف انسانیت برخلاف شرع، بر خلاف همه اینها هست. من می توانم حالا با شما صحبت کنم و شما را دعوت کنم به اینکه با ملت خودتان که برای منافع همه که شماها هم جزو آنها هستید، قیام کردند و شماها موافقت کنید، این جبهه های خارجی هر چه هستند، اینها همه همدست بشوند. من به اندازه ای که می توانم برای شما چند نفر حالا صحبت کنم صحبت می کنم، آن مقداری هم که می توانم بنویسم می نویسم و منتشر کنم. شما هم به هر اندازه ای که می توانید، تظاهر هر وقت وقتش شد، مناسب شد، نوشتن، گفتن، به روزنامه نگارها چیز گفتن، هرچه می توانید، هر کس به هر اندازه ای که می تواند با این ملت ضعیف که الان تحت چکمه این بی انصاف ها هست باید همراهی کرد.
قیامی که در تاریخ سابقه ندارد
و یک همچنین قیامی که الان در ایران هست من گمان ندارم در تاریخ سابقه داشته باشد این را که یک مسأله واحدی را همه بخواهند. الان همه، این بچه هایی که تازه خودشان هم الان نمی دانند چه دارند می گویند اما می گویند ما شاه را نمی خواهیم، یا اینکه همه گفته اینها هم گویند. یک بچه هفت، هشت ساله، پنج شش ساله، آن که زبان باز کرده الان می گوید که (مرده باد شاه) برای اینکه دیده همه می گویند او این هم می گوید. این زبان همه است، این منطق همه است و در طول تاریخ شاید ما نداشته باشیم یک وقتی که همه یک مطلبی را با هم بگویند یعنی آن که در آن طرف ایران، در اقصی بلاد ایران است با آن که در مرکز است حرفش یکی باشد. الان وضع اینطور شده است و یک ملتی وقتی وضعش اینطور شد، این پیش می برد. این دیگر نمی شود که این ملتی که ایستاده الان در مقابل
صحیفه نور جلد 2 صفحه 127
ظلم و در مقابل قلدری ها و آنها با توپ و تانک و او با مشت دارد مقاومت می کند و نمی رود کنار، این ملت شکست نمی خورد.
بسیج تبلیغاتی برای شکست نهضت
الان تبلیغات مختلف شروع شده است، این شروع بود، زیاد شده است تبلیغات مختلف برای اینکه بشکنند این وحدت را و جبهه های مختلف اشخاص مختلف، اینها با آن صورت ها حتی گفتند که بنا دارند که در دانشگاه وقتی که باز شد دانشگاه، یک دسته سازمان امنیتی را به صورت دانشجوها بیاورند و شعار کمونیستی بدهند برای اینکه به مردم بفهمانند که اگر شاه نباشد خواهد اینطور شد. این شاه از کمونیست ها هم بدتر است، این شاه، هر کسی از این شاه، از این آدم که بهتر است. این چه گذاشته برای مملکت ما، جز اینکه همه اش تبلیغات است؟ چقدرها خرج تبلیغات در داخل و خارج می شود تا اینکه روزنامه ها در خارج برای او دروغ ها را بنویسند و در داخل برایش دروغ ها را بنویسند. این مشغول این کارهاست و مشغول جمع کردن مال و در اطراف دنیا زینت تهیه کردن و زمین خریدن، همین است کار ایشان، دیگر چیست؟ یا آدمکشی و آدمزنی است یا یک استفاده اینطوری از مردم. دارد استفاده می کند و مال این ملت را دارد تضییع می کند.
استعمارگران بر سر خوان یغما
حرف ما این است. ما یک کلمه حرف داریم و آن این است که اینهائی که نشسته اند سر این خوان یغما که اسمش ایران است و هر کس از هر طرف آمده است، هر مملکتی از هر طرف آمده است دارند از این خوان یغما می خورند و این ملت ما، کنار این دارد گرسنگی می خورد، ما می گوئیم این نباشد. ما می گوئیم یک مملکتی ما داریم نفت دارد، مخازن دیگر دارد، غنی است مملکت ما این مملکت را برای خودمان بگذارید، خودمان هم کارهایش را می کنیم، اگر بخواهیم هم کارشناس بیاوریم خودمان می آوریم، چرا شما می آورید با ماهی نمی دانم چند صدهزار تومان. کارشناس می آورید که اینطور نباشد، خودمان کارشناس درست می کنیم.
فرهنگ استعماری، مانعی برای رشد استعدادها
دانشگاه حالا از وقتی که امیر کبیر ایجاد کرده است تا حالا به قدر 70 سال یا بیشتر، خیلی سال می گذرد از عمرش، لکن نگذاشتند جوان های ما درست بشوند خوب، خوب کار را انجام بدهند. اصلاً مانع شدند از اینکه رشد بکنند جوان های ما. دانشگاه هائی که به دست دیگران درست شده است که نگذارند رشد در آن پیدا بشود. نظامی های ما را نمی گذارند که تربیت نظامی صحیح بشوند. مستشارهای آمریکایی اینها را به راه کج می برند یعنی راهی که برای آنها سازگار است می برند. فرهنگ ما فرهنگ استعماری است. ما باید فرهنگ خودمان را داشته باشیم. این فرهنگها
صحیفه نور جلد 2 صفحه 128
فرهنگ هائی است که نمی گذارند بچه های ما با فرهنگ بزرگ بشوند یک لوزه الان می خواهد عمل کند، همین خود این شاه راجع به یکی از لوزه اش یکی را از اروپا آوردند این لوزه را عمل کرد. خوب، توئی که می گویی که ما دیگر مملکتمان را ترقی دادیم، لوزه تان را هم دارید جای دیگر عمل می کند، پس معلوم می شود که شما هیچی ندارید. یک خط می خواهند بکشند از اینجا به آنجا از خارج می آورند و درست می کنند برای اینکه یک خطی بکشند. آنوقت یک قرارداد با یک کمپانی می بندند، در یکی از این قراردادها بوده است من یادم نمی ماند این چیزها که نمی دانم چند متر راه درست کرده بود و باقی آن را برداشت و رفت پی کارش اینها اینطور ریختند به جان این مملکت. گازش را شوروی می برد، نفتش را آمریکا می برد. ما که می گوئیم که حکومت اسلامی می خواهیم، می خواهیم جلوی این هرزه ها گرفته بشود، نه به منطق شاه که می گوید (اینها می گویند که ما می خواهیم برگردیم به زمان هزار و چهار صدسال پیش ازاین ما می خواهیم به عدالت هزاروچهارصد سال پیش از این برگردیم، نه اینکه زندگیمان زندگی آنوقت بشود، نه، همه مظاهر تمدن را با آغوش باز قبول داریم لکن اینهائی که اینها دارند مظاهر تمدن نیست.
مظاهر تمدن شاه!!
اینهمه آدمکشی مظاهر تمدن است؟ این حکومت نظامی عرض می کنم که به جان مردم ریختن، این مظاهر تمدن است؟ اینهمه نفت های ما را به دیگران دادن و در مقابلش اسلحه ای که نمی توانند این اسلحه را به کار ببرند. اسلحه هایی که به ایران می آورند ما نداریم کسی که کارشناس باشد بداند این را چه جوری باید به کارانداخت، باید خود مستشارهای آنها بالای سرشان باشد. پاپگاه درست کردند اینجا، پایگاه آمریکائی درست کردند به صورت اینکه ما می خواهیم مملکتمان را چه بکنیم، پایگاه آمریکاست اینجا ما اینکه حرفمان است این است که می خواهیم اینطور این آشفتگی که الان این آقا ایجاد کرده است، این نوکر ایجاد کرده برای ارباب های خودش، ما می خواهیم این نباشد.
تاریخچه سرسپردگی رژیم پهلوی
از روز اول که من یادم است، شماها جوانید یادتان نیست، از روز اولی که رضاشاه کودتا کرد، کودتایی بود که با دست انگلیس ها بود، خود انگلیس ها هم وقتی که این رفت، در رادیو دهلی گفتند که (من خودم شنیدم) ما رضاشاه را آوردیم و لیکن خیانت کرد بردیمش. آنوقتی که بردند او را به جزیره کذا، در رادیو دهلی که مربوط به انگلیس ها بود گفتند که ما رضا شاه را آوردیمش سرکار و بعد از اینکه خیانت کرد او را بردیم. خود آقای محمد رضاخان گفت که، دریکی از چیزهایش نوشته بود که (شاید هم در همان خدمت برای وطنم باشد لکن بعدش این را از بین بردند دیدند بد حرفی زده است) (متفقین وقتی که آمدند اینجا صلاح دیدند که من باشم، از خاندان ما باشد) لکن جنابعالی هم دست
صحیفه نور جلد 2 صفحه 129
نشانده هستی. (صلاح دیدند که من باشم) معنایش این است که آنها مرا قرار دادند. ما می گوئیم نمی خواهیم یک کسی که با پناه متفقین آمده اینجا و حالا هم برای متفقین دارد کار می کند، زحمت می کشد، همه هستی ما را دارد به باد می دهد. استقلال ما نداریم. آزادی بیان نداریم، آزادی قلم نداریم هیچی نداریم.
غارتی به نام اصلاحات ارضی
زراعت یک مملکت زراعی که زراعتش باید صادر بشود چقدرها، اینها برای سی وسه روز (مثل اینکه اینطور نوشته بودند، یا سی وچهار روز یک همچو چیزی) دارد، باقی آن را باید از خارج بیاورند. شما الان بینید که از خارج هی سیل گندم است و جو است و چه و چه وچه، تخم مرغ است و همه چیز را از خارج دارند می آوردند. اینها به اسم اصلاح ارضی زراعت ایران را به باد دادند یعنی دهقان و رعیت بیچاره را بیچاره کردند که دیگر نتوانستند اینها بمانند در مزرعه خودشان، از آنجا کوچ کردند و آمدند به تهران و اطراف شهر تهران به وضع بدی زندگی می کنند، به وضع بسیار اسفناکی. الان عده کثیری، زیاد شاید قریب چهل مورد، چهل محل شاید این مقدارها که صورتش را به من داده اند که در نجف این صورت پیش من بود که در کجای شهر، فلان عده، در کجای شهرفلان عده، همین طوری در شهر متفرق با کوخ کوچک با چادر نشینی، اینطوری است، در تهران مرکز اینطور است که با چادرنشینی و کوخ نشینی دارند اینها زندگی می کنند. نوشته بود که بخواهد یک کوزه آب برای بچه هایش بیاورد باید نمی دانم چند پله، صد پله، چقدر از آن گودالی که اینها زندگی در آن می کنند باید بیاورند به بالا و برسند به شیر آبی که اینجا گذاشته اند. در زمستان سرما این زن باید این کوزه را بیاورد بالا و بعد از این پله ها برگردد یک کوزه آب ببرد برای بچه هایش.
ماموریتی برای غارت بین المال مسلمین
ما می گوئیم این وضع آشفته باید از بین برود.از آن طرف خرج های خودشان آنطور خرج ها است که همین آخری من خواندم که برای فلان ویلائی که برای یکی از خواهرهای شاه بود، خود ویلا را چقدر خریدند الان من یادم نیست ولی زیاد بود و پنج میلیون دلار برای خرج گلکاری و زینت گلکاری بود این وضع اینها و بیشتر از اینها که الان ما نمی توانیم تصورش را بکنیم، این وضع عده کثیری از مردم که در خود شهر تهران زندگی دارند می کنند با یک چادری، با یک کوخی، بی همه چیز، نه یک چراغ دارند نه یک عرض بکنم که آب دارند، اسفالت و این حرفها هم اصلش معنی ندارد. ما که می گوئیم حکومت اسلامی، ما می گوئیم این وضع باید از بین برود. نمی گوییم که حکومت اسلامی شاه می گوید که اینها می گویند که باید ما برگردیم به آن زمانی که با الاغ راه برویم، کدام آدم این حرف را زده است که شما باید با الاغ بروید؟ ما می گوئیم که این وضع را باید به هم زد و تا محمد رضا و دودمان پهلوی هست ما می توانیم یک روی آزادی و یک روی استقلال برای مملکتمان ببینیم. این
صحیفه نور جلد 2 صفحه 130
یک نوکری هست که گذاشتند او را اینجا و مامور برای وطنش هست، خودش هم می گوید (ماموریت برای وطنم) راست می گوید اما ماموریت از جانب کیست؟ مامور است از جانب آمریکا برای وطنش که این وطن را، وطن بیچاره را نه بگذارد رشد معنوی بکند و نه مالشان را خودشان بخورند، مالشان باید نصیب آمریکا بشود ما که می گوئیم حکومت اسلامی، می گوئیم حکومت عدالت ما گوئیم یک حاکمی باید باشد که به بیت المال مسلمین خیانت نکند، دستش را دراز نکند بیت المال مسلمین را بردارد، ما این مطلب را می گوئیم. این یک مطلب مطبوعی است که در هر جامعه بشری که گفته بشود، برای هر کس گفته بشود از ما می پذیرند. ملت ما امروز قیام کرده است برای این مطلب که این آدم به ما خیانت کرده، اموال ما را خورده است و برده است و عرض می کنم که در ممالک دیگر برای خودش و برای خانواده اش و برای اتباعش ویلاها خرید و عرض می کنم که زندگی های بزرگ تهیه کرده است و ما گرسنه هستیم گرسنه ها جمع شده اند و می گویند که ما نمی خواهیم او را، چی می گوید؟ خوب، منطق ما این است، ما غیر از این حرفی نداریم
حکومت اسلامی، بازگشت به عقب نیست
حالا در ضمن روزنامه های اینجا هر چه می خواهند بنویسند اسلام ارتجاعی است، اسلام هر چه هست، اینها این کلمه را، شما این را جواب بدهید. من این کلمه را که می گویم، این روزنامه ها، همه روزنامه دنیا جمع بشوند جواب این کلمه را بدهند که آقا ما مخازن نفت داریم مخازن مس داریم، مخازن چیزهای دیگر داریم، همه چیز داریم لکن دارند می برند، غارت می کنند، ما ملت ضعیف عقب افتاده نمی خواهیم غارت بشویم. شما می گوئید عقب افتاده ایم، بسیار خوب، خواهیم آقا، شما که غارت می کنید جلو افتادید، ما که غارت شدیم عقب افتادیم شما به عرض کنم دروازه تمدن!! رسیدید که دارید مردم را غارت می کنید، مردم دیگر شاید نرسیده اند به آنجا که به آنها آزادی بدهید. مردیکه می گوید: (اینها نرسیدند به آن حدی که لایق آزادی بشوند) . نرسیدند به آن حد، من نمی فهم یعنی چه چطور نرسیدند به آن حد که به آنها آزادی بدهند؟ مردم که داد می کنند که آقا چرا آن کارهای غلط را می کنی، اینها نرسیده اند به آن ؟، حالا برسند به آن حد باید حرف نزنند؟ هر چه تو سرشان می زنند دیگر حرفی نزنند تا اینکه رسیده باشند به آن حدی که بشود به آنها آزادی داد؟!
ملت، طالب حقوق اولیه بشر
مملکت ما امروز قیام کرده است و این قیام، قیامی است که همه موظفیم دنبالش برویم یعنی از منی که طلبه هستم تا شمایی که محصل هستید، تا آن که کاسب است، تا آن که تاجر است، تا هر کس که هست، اهل این مملکت است باید دنبال این اهالی مملکتش باشد تا این کار بشود، بلکه مسأله ای است که، منطقی است که بشر باید دنبالش باشد. اینها دارند حقوق اولیه بشریت را دارند مطالبه می کنند. حق اولیه بشر است که من می خواهم آزاد باشم، من می خواهم حرفم آزاد باشد، من می خواهم
صحیفه نور جلد 2 صفحه 131
مستقل باشم، من می خواهم خودم باشم. حرف ما این است، این حرفی است که در هر جا شما بگوئید همه از شما می پذیرند.
کمک به نهضت با تمام قوا
و ما همه موظفیم که دنبال این مطلب باشیم، تا آن اندازه ای که می توانیم به برادرهائی که دارند کشته می دهند کمک بکنیم، هر چه می توانیم وآنهائی که الان در میدان جنگ هستند، ما به اینها کمک برسانیم، هر طوری که می توانیم کار کنیم، با قلم، با بیان، با صحبت، با هر چه که می شود، با تظاهرات، این حرف ماست.
از خدای تبارک و تعالی توفیق همه تان را می خواهم و امیدوارم که همه تان یک اشخاص صحیح و مبارز باشید و با فساد مبارزه کنید و همه موفق باشید ضمن اینکه رضای خدای تبارک و تعالی را که همه اش این است که این ملت ملت های قوی باشند، ملت قدرتمند باشند، ملت های مرفه باشند، انشاءالله همه موفق باشید که این مطلب را به دست بیاورید.