0

صحیفه نور امام خمینی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی به مناسبت چهلم شهدای قم و افشای جنایات مدعیان طرفداری از حقوق بشر

تاریخ: 1356/11/29

 

قیام ملت، اعتراض به شاه یعنی مجرم اصلی است

اعوذبالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
قیام ملت، اعتراض به شاه یعنی مجرم اصلی است
ولاحول ولاقوه الا بالله العلی العظیم. انالله و اناالیه راجعون الان که شما آقایان اینجا تشریف دارید، ایران تا آن اندازه که به ما تا حال اطلاع رسیده است، شهرهای بزرگ از قبیل تهران، تبریز، مشهد، قم، اینها تعطیل اند و بعضی ها سرتاسر تعطیل اند مثل قم و بعضی ها بازارها و جاهای بسیار دیگرش تعطیل است و تهران تعطیل بازارهاست الا چند نفری که شاید وابستگی داشته باشند و آن طوری که به ما اطلاع رسیده است این تعطیل، اعتراض بر شخص شاه است. مردم پیدا کرده اند مجرم را، پیدا بود، جرأت نمی کردند که ذکر کنند، بحمدالله این سد خوف شکست و مردم نکته اصلی مجرم را به دست آوردند و فهمیدند که بدبختی همه ملت ها، یعنی ملت ما از کیست.
الان امروز چهل روز است که از مرگ جوان های ما، از مرگ طلاب علوم دینیه، علما، از مرگ جوان های متدین قم می گذرد و مردم در این چهل روز به جوان های خود چقدر گریه کردند و چقدر سوگواری کردند و با چه شجاعت این اهل قم و طلاب علوم دینی، با چه شجاعت که شاید در تاریخ کم نظیر باشد و دست خالی با این دولت و با این عمال شاه مبارزه کردند و کشته دادند و حتی در خیابان ها و در کوچه ها و در پس کوچه ها از قراری که ذکر شده است مامورین ریخته اند و مردم هم بعد از کشتار و قبل از کشتار، آنقدری که می شده است مقاومت کرده اند زنده بودن خودشان را اثبات کرده اند که ما زنده هستیم، نه مرده. مراجع بزرگ اسلام در قم چه در خطابه هایشان، چه در اعلامیه هایشان و چه در این اعلامیه اخیری که همین چند روز، همین دو سه روز برای سوگواری و برای تعطیل اربعین داده اند مطالب را شجاعانه ذکر کرده اند و نقطه اصلی را ولو به صراحت نگفته اند، به کنایه ابلغ از تصریح فرموده اند. خداوند انشاء الله آنها را پایدار نگه دارد.
 

قم، مرکز علم و تحرک اسلامی

طلاب علوم دینیه، آن طلابی که الان در مرکزی واقع شده اند که مورد هجوم اشرار است و در

صحیفه نور جلد 2 صفحه 23

عین حال که در یک همچو مرکزی واقع شده اند، دیروز عصر اجتماع کرده اند و یک مجلس تعزیه بسیار بزرگ تأسیس کرده اند و بعضی از افراد، جوان های زنده در منبر بی باکانه مطالب را گفته اند. الان که ما اینجا نشسته ایم در مسجد اعظم، طوری که به ما اطلاع وسیع رسیده، - در مسجد اعظم - اجتماع بزرگی است و نمی دانیم آیا دولت با این اجتماع چه خواهد کرد و من الان نمی دانم که آیا باز مأمورین ریخته اند، قتل و غارتی باز کرده اند یا نه؟ ما الان در نگرانی این معنا هستیم، نگران این معنا هستیم که آیا در این شهرهای بزرگ از قبیل مشهد که دولت نسبت به او بسیار حساس است، از قبیل آذربایجان و تبریز که نظر دارد دولت به آن و آیا در قم که مرکز همه این امور است و از قم همانطور که اهل بیت فرموده اند علم نشر می شود به همه بلاد و الان می بینیم که علم مرکزش قم است و از قم دارد نشر می شود، نه علم ، علم و عمل، علم تنها نه، علم و عمل الان دارد از قم نشر می شود، مرکز فعالیت اسلامی است، مرکز تحرک اسلامی است، تحرک از قم، از خود قم، از طلاب قم، از علمای قم، از مدرسین قم حفظهم الله از توده قم که سربازهای وفادار به اسلام هستند، از آنجا تحرک دارد سرایت می کند به همه جا تا ببینیم آیا به ما هم سرایت بکند یا نکند و الله العالم .
 

امضاء کنندگان حقوق بشر، پایمال کنندگان اصلی حقوق بشر

ما همه بدبختی هایی که داشتیم و داریم و بعد هم داریم از این سران کشورهایی است که این اعلامیه حقوق بشر را امضاء کرده اند. اعلامیه حقوق بشر را اینهایی امضاء کرده اند که سلب آزادی بشر را در همه دوره هایی که کفیل بوده اند و دستشان به یک چیز می رسیده است کرده اند. سرلوحه اعلامیه آزادی حقوق بشر، آزادی افراد است، هر فردی از افراد بشر آزاد هست، باید آزاد باشد، همه باید در مقابل قانون علی السوای باشند، همه باید آزاد باشند در محلشان، در سکنی آزاد باشند، در شغلشان آزاد باشند، در مشی شان باید آزاد باشند، این اعلامیه حقوق بشر است که سرلوحه اش این مطلب است. از اول مسلمین بلکه همه بشر، از اول گرفتار اینهایی بوده اند که امضا کردند و تصویب کرده اند این اعلامیه حقوق بشر را. آمریکا یکی از آنهاست که تصویب کردند این را و امضا کردند این مطلب را که حقوق بشر باید محفوظ بماند و یکی از حقوق بشر آزادی است. این آمریکایی که اعلامیه حقوق بشر را به اصطلاح امضا کرده است شما ببینید چه جنایاتی بر این بشر واقع کرده است. در همین چند سالی که ماها یادمان است و یکقدر زیادترش را من و یکقدر کمترش را بر حسب جوانی که دارید شما مشاهده کردید، چه گرفتاری هایی از برای بشر هست به دست آمریکا که یکی از اشخاصی است که یکی از دولت هایی است که قضیه حقوق بشر را امضاء کرده اند. در هر مرکزی از مراکز مسلمین و غیر مسلمین یک مأموری نصب کرده اند که سلب آزادی از همه آن اشخاصی که در آن محیط هستند، کرده اند. اینها می گویند که (آزادند بشر) برای تخدیر توده هاست که حالا دیگر نمی شود تخدیرش کرد. قضیه این چیزهایی که می گذرانند که یکی اش هم همین اعلامیه حقوق بشر است، این برای اغفال است نه اینکه یک واقعیتی دارد. یک چیز خیلی خوش نمای با زرق و برقی را می نویسند،

صحیفه نور جلد 2 صفحه 24

سی ماده می نویسند که همه اش موادی است که خوب، به نفع بشر است و یکی اش را عمل نمی کنند، در مقام عمل، یکی اش عمل نمی شود. این اغفال است، افیون است این برای توده ها، برای مردم. ما می بینیم که این آمریکا که امضا کرده است همین معنا را، این انگلستان که اینقدر از آن تعریف می کنند و از تمدنش تعریف می کنند و از دموکراسی بودنش تعریف می کنند و اینهم جز تبلیغات خود آنها و شیطنت خود آنها چیز دیگری نیست و با شیطنت و با تبلیغات، اینها به مردم باور آورده اند که در راس دمکراسی، انگلستان است و مشروطیت به معنای حقیقی آن در انگلستان است، اینها به واسطه تبلیغاتی که داشتند به خورد مردم داده اند این معنا را و ما دیدیم که انگلستان با هندوستان پاکستان و دول استعماری خودش چه کارها و چه جنایت در آنجا کرده است و این همین آمریکاست که می بینید که در اسرائیلش که نگاه می کنیم، آنجا را به وجود آوردند اینها و با مسلمین چه کردند و دارند چه می کنند. چه جنایاتی به مسلمین و خصوصاً شیعه، اینها چه جنایاتی کرده اند و دارند می کنند. از آن طرف یک مأموری هم گذاشتند در مصر به اسم سادات که اینهم فعالیت هایش فعالیت های استعماری است و چند وقت پیش از این رفت به اسرائیل و حرف های آنها را مثلاً چه بکند. از آن طرف در این پنجاه سالی که ما یاد داریم، در این پنجاه سال عزای ایران، در این پنجاه سال مصیبت ایران که از این خاندان روسیاه به این ملت وارد شد، این انگلستان امضا کننده اعلامیه حقوق بشر، به حسب اقرار خودش رضا شاه را به سلطنت رساندند و قریب بیست سال ماها در زحمت بودیم و ملت اسلام در زحمت بود و محو آثار شریعت را می خواست بکند البته موفق نشد اما بنابراین بود، برای اینکه هر صدایی که از آن بوی اسلام می آمد، هر تبلیغی که از آن بوی اسلام می آمد، درآن بسته شده بود و این آمریکایی که امضا کرده است این اعلامیه حقوق بشر را، بر ما مسلط کرده است، بر ایران مسلط کرده است یک آدمی را که خلف صالحی است از برای آن پدر. این شاه موجود ما که در این مدتی که در رأس حکومت بوده است و ایران را به صورت یک مستعمره رسمی برای آمریکا در آورده است، چه جنایاتی در این خدمت کرده است از این پدر و پسر که به واسطه نصب آنهایی که حقوق بشر را، اعلامیه حقوق بشر را امضاء کرده اند، آنها این جنایات را بر ماها وارد کرده اند. امضاءکنندگان اعلامیه حقوق بشر هستند که این بشر را اینطور در زحمت و اینطور اختناق از برای بشر پیش آوردند که ما بعضیش را مشاهده کرده ایم و بعضیش را شنیده ایم و با شنیدن که نمی شود انسان درست بفهمد، شما حالا می شنوید که در زمان رضاخان به ملت چه گذشت اما چیزی که خود ملت احساس کرده است و لمس کرده است شما نمی توانید این معنا را درست بدانید که این که احساس کرده است و لمس کرده است، خوب ملت ایران از این آدم ها چی دیده است، شما حالا لمس می کنید، البته لمس به این معنا که اینجا هستید.
 

بی اعتنایی ملت به تهدیدهای رژیم شاه

خوب دیگر حالا روابط طوری است که ایران را درست می توانید بفهمید چه جوری است،

صحیفه نور جلد 2 صفحه 25

لمس می کنید که این آدم چه کرد همین چند روز با ملت ایران. الان هم هیچ بعید نمی دانم که الان هم یک جنگ و نزاعی در کار باشد، ما اطلاع نداریم، ما آنقدرش را که اطلاع داریم در پیشخوان مسجد شاه ریختند و آن چند تا دکانی که آنجا بوده است آنها را بازور باز کرده اند و اما بازار تسلیم نشده است در عین حالیکه بخشنامه ای از دولت منتشر شده است و به همه بازارهای ایران منتشر شده است که هر کس تعطیل بکند، این مثلاً چه خواهد شد و چه خواهد شد، معذالک بازارها حتی بازار تهران که ملموس خودشان است اعتنائی به این حرف نکردند. مردم دیگر اعتنایی به این قاروقورها نمی کنند، به این شارت و شورت دیگر حالا اعتنا نمی کنند، این اعتناها سابق بود که مردم را می ترساندند و مردم هم خیال می کردند حالا مردم دارند کشته می دهند و معذالک اعتنایی به این حرف ها ندارند.
 

قیام ملت، مشتی بر دهان یاوه گوی رژیم پهلوی

الان در اثر این کشتاری که در ایران شد یعنی در قم شد و بسیاری از اهل علم، بسیاری از متدینین و جوان های قمی را کشتند و الان اربعین آنهاست، مردم ایران که خداوند انشاءالله آنها را زنده بدارد، چنانچه الان زنده هستند و زندگیشان تا ابد ثبت است و خداوند حوزه علمیه قم را زنده بدارد و زندگیش تا ابد ثبت است، اینها الان که ما این جا آرام نشسته ایم، آنها در فعالیت و تلاطمند. الان مشهد چه بساطی است، دیگر من الانش را نمی دانم اما تعطیل بوده آذربایجان چه بساطی است من نمی دانم لکن تعطیل بود، قم آنطوری که اطلاع داده اند حتی یک بقالی در قم باز نیست، سرتاسر قم تعطیل عمومی است، تهران نود در صد تعطیل است، تعطیل تهران یک چیز آسانی نیست که ما تو هم بکنیم، تعطیل تهران تعطیلی است که مشت به دهان این یاوه گوها می زند، آنهایی که می گفتند که شش میلیون جمعیت با ما موافق هستند و رأی داده اند به انقلاب سفید، آنوقت هم که می گفتند گزاف بود، من فرستادم آدم به تهران، آنوقت ما ایران بودیم، من اشخاصی فرستادم به تهران که آن روزی که رفراندم به اصطلاح خودشان می شود وضع چه جوری است ، اینهایی که آمدند به ما گفتند بیش از دو هزار تا آنجا نیامد، این دو هزار تا هم مأمورین خودشانند. اینهایی که می گفتند که (شش میلیون جمعیت ایران با ما هست، باقیش هم که مانده آنها که دیگر رأی بده نیستند، پیرمردها زن ها و بچه ها اینها و ما به اتفاق آراء) مکرر شاه در هر جایی که رسیده است گفته است که (ملت با من هستند، یک چند نفر هستند که اینها مارکسیست اسلامی هستند، اینها گاهی یک چیز دیگری می گویند والا ملت هست و من) . حالا هم شما خواهید دید که دنبال همین سرتاسر تعطیلی باز هیاهویشان راه می افتد، یک بازی در قم در می آورند، چنانچه در آوردند قبلاً، دنبال آن تعطیلی جلو که یک هفته قم و یک هفته اصفهان، هشت روز اصفهان از قراری که گفتند و تهران هم یکی دو سه روز و یک روزش تمام تعطیل کردند و اعتراض کردند، دنبالش راه افتادند و اتوبوس ها را پر کردند از این بیچاره های بی اطلاع یک دسته که مأمورینشان بودند،بخشنامه صادر کردند به همه ادرات، به همه مدارس که همه باید تعطیل کنید و (همه بیائید این آزادی است! به طور آزادانه باید همه بیایید اما آزادید!) در عین حالی که بخشنامه

صحیفه نور جلد 2 صفحه 26

صادر کردند و به همه ادارات و به همه چیز کردند، حتی ادارات هم به اینها اعتنا نکردند. این بیچاره هایی را که در اتوبوس ها نشاندند و آوردند و به آنها گفتند که (از قراری که می گفتند) شما را می خواهیم زیارت ببریم، بین راه که ملتفت شدند که قضیه این حرف ها نیست، هر که توانست فرار کرد و آنها هم که آمدند (از قراری که به من اطلاع رسیده) مثل این که تشییع جنازه کنند، هر چه به آنها می گویند که بگو جاوید، جواب نمی دادند، مثل یک تشییع جنازه می مانده تعبیر این بوده است به این که جمعیت همچو ساکت بودند که مثل اینکه دارند تشییع جنازه می کنند. این تشییع جنازه شاه است.
 

در صورتی که شاه گرایشی به اسلام و ملت داشت مردم با او مخالفت نمی کردند

اینها نمی فهمند، باز هم ما نمی توانیم اینها را آدمشان کنیم اگر اینها با ملت راه رفته بودند، اگر اینها به خواست ملت توجه کرده بودند، اگر اینها به وظایف خودشان عمل کرده بودند، اگر اینها یک گرایش به اسلام و قواعد اسلام داشتند مردم چه مخالفتی می کردند با اینها؟ مردم هر جا دست گذاشتند می بینند که اعلیحضرت مخالف است، با تاریخ اسلام مخالف است یعنی با اسلام، بدترین کارهایی که در زمان حکومت این آدم شده است این تغییر تاریخ است، موفق نمی شوند لکن این خواست بشود، بدترین کار، از این کشتارها بدتر است، این با حیثیت رسول الله بازی کردن است. هر جا مردم دست می گذارند بینند که اعلیحضرت دست رویش گذاشته و بعد بد کرده، یک تاریخشان اینطور و مدرسه های علمیشان آنطور. تا حالا چند دفعه مدارس ما به غارت رفته و مدارس ما به چپاول اینها رفته است؟ چند دفعه ریخته اند حالا در مدارس ما، آنوقت به مدرسه فیضیه چند دفعه ریخته اند و اینها جنایت کردند. حالا هم به مدرسه حجتیه و مدرسه خان، حالا محل حمله شان اینهاست و مدرسه حقانی و هر مدرسه ای که در آن باز است و یکقدری اجتماعات هست، مدرسه خان را (از قراری که گویند) تمام در و پنجره هایش را با تفنگ زده اند و شکسته اند، در مدرسه حجتیه سر یک کسی را بریده اند یعنی تیر زدند به او زده اند که خون جاری شده است، یکی از علمای اینجا که رفته بود آنجا و بعد برگشت گفت که ما هم رفتیم دیدیم که از آن محلی که این تیر خورده است خون ریخته، ریخته تا آمده است لب حوض.
 

شاه، منصوب ابر قدرت های طرفدار حقوق بشر! مجرم اصلی است

شما احتمال می دهید که رئیس شهربانی قم یک همچو کاری بکند؟ اصلاً نمی تواند یک همچو کاری بکند. هی نگویید که مأمورین این کار را کردند، آن کسی که این کار را می کند شخص خود شاه است. یعنی شخص خود شاه امر می دهد، شخص خود شاه می گوید بکشید، تا نگوید، نمی کشند. مگر یک امر ساده ای است که یک ملت را به تفنگ و مسلسل ببندند، یک حوزه علمیه را که مردم به آن علاقه دارند، مردم آن را بزرگ می شمرند، این را به مسلسل ببندند؟ مگر یک امر ساده ای است که شهربانی تهران و شهربانی قم و رئیس سازمان تهران، رئیس سازمان قم و نمی دانم نخست وزیر تهران و نخست وزیر چه، مگر اینها می توانند یک همچو کاری بکنند؟ همه اش شخص خود آقاست، مجرم

صحیفه نور جلد 2 صفحه 27

اصلی خود این است. این را کی نصب کرد؟ خود ایشان در کتابشان نوشتند متفقین وقتی که آمدند (بعدش محو کردند،بعد دیدند غلط کردند محوش کردند) و ایران صلاح دیدند که ما باشیم، که دودمان ما سلطنت را داشته باشند (لعنت بر این صلاح) این متفقین، این اشخاصی که امضاء کردند حقوق بشر را و اعلامیه حقوق بشر را، اینها به جان ما یک همچو اشخاصی را گماشتند و یک همچو اختناقی را. (آزاد است بشر!) اما یک را گماردند و یکی را گذاشتند آنجا، قبلاً او را گذاشته بودند، همه آزادی ها را سلب کرده بود، اینطور اجتماعی که حالا می شود، آنوقت این طورها نمی توانستند، نمی کردند یا روشن نشده بودند باز مردم.
 

حوزه علمیه قم، زنده کننده اسلام و ایران

حوزه قم زنده کرد ایران را، حوزه قم خدمتی به اسلام کرده است که تا صدها سال دیگر این خدمت باقی است، کم نشمرید آقایان این را، دعا کنید به حوزه قم و دعا کنید ما هم این جور بشویم. صدها سال دیگر هم اسم حوزه قم در تواریخ هست و ما مرده ها را دفن کرده است. حوزه علمیه قم زنده کرد اسلام را. حوزه علمیه قم و تبلیغات مراجع قم علمای قم، دانشگاه ها را که ما را جزء افیون ملت می دانستند، ما را دست نشانده انگلیس ها و مستعمرین می دانستند، بیدارشان کردند که نه، اینها تبلیغاتند،، تبلیغات خود آنهاست، خود انگلیس ها و آلمان ها و شوروی، اینها تبلیغ می کنند که خیر حوزه های دین، حوزه های علمیه علمای دین، اینها افیونند، خود آنها تبلیغ می کنند برای اینکه آنها می دانند که اینها چه فعالیت ها دارند و چه تحرک ها دارند و اسلام چه دین متحرکی است، اینها می دانند اینها را می خواستند که از خاصیت بیندازند پیش ملت، تبلیغ کردند.
 

اجانب، مبلغین تز جدایی دین از سیاست

حالا چند صد سال است که تبلیغ کردند به طوری که ما، خود آخوندها هم باور کرده اند،خود آخوندها هم باورکرده اند (مارا چه به سیاست) . این (مارا چه به سیاست) معنایش این است که اسلام را اصلاً کنار بگذاریم، اسلام کنار گذاشته بشود، اسلام دراین حجره های ما، در آنجا دفن بشود، در این کتاب ها ما دفن بشود اسلام. اینها از خدا می خواهند که اسلام از سیاست جدا باشد، دین از سیاست جدا باشد، این یک چیزی است که از اول سیاسیون انداختند توی دست و دهان مردم به طوری که الان ما هم که اینجا هستیم باورمان آمده است که آقا ما چکار داریم به سیاست، سیاست را بگذار برای اهلش، ما مسائل دین گوئیم.
 

منطق اولیاءالله، منطق تلاش و مبارزه بر علیه استکبار

اگر این طرف صورتمان را زدند،آن طرفش هم چیز می کنم، تا یکی هم آن طرف، این را به

صحیفه نور جلد 2 صفحه 28

حضرت عیسی هم به غلط نسبت دادند خود این جانورها به حضرت عیسی، پیغمبر است، پیغمبر که نمی تواند منطقش این باشد. شما دیدید پیغمبرها را، منتهی حضرت عیسی کم عمر کرد در بین ملت بعد تشریف برد به معراج، به بالا. شما همه می دانید که تاریخ انبیا را، آن حضرت ابراهیمش که تقریباً رأس انبیای سلف بود با تبرش برداشت این بت ها را همه را شکست، هیچ خوف این هم نداشت که بیندازندش توی آتش، خوف این حرفها را نداشت، اگر داشت که پیغمبر نبود. یک همچو موجودی که با یک قدرت های بزرگ جنگ می کند و یک تنه خودش تنهایی در مقابل یک همچو قدرت هایی می ایستد که بعداً بیایند بخواهند آتشش بزنند، این منطقش این نیست که اگر آن طرف را سیلی زدند بر می گردد این طرف هم بزنند، این منطق آدم های تنبل است، این منطق آنهایی است که خدا را نمی شناسند، قرآن نخواندند اینها. آن هم حضرت موسی که (با یک عصا) یک نفر بود، یک نفر چوپان، مقابل کی؟ مقابل فرعون که داد خدایی می زد، اینها هم داد خدایی می خواهند بزنند، می بینند حالا خیلی خریدار ندارد، اگر یک خرده سست بیایید آنها هم می گویند (انا ربکم الاعلی) . این مزخرفات همیشه بوده در دنیا و حالا هم هست و بعدها هم خواهد بود.این هم حضرت موسی سلام الله علیه، این هم رسول اکرم که تاریخش را خوب می دانید دیگر که تنهایی مبعوث شد، سیزده سال نقشه کشید و ده سال جنگ کرد نگفت که ما را چه به سیاست، اداره کرد ممالکی را مملکتی را، نگفت ما چکار داریم به این حرفها. آن هم حکومت حضرت امیر است که همه تان می دانید و آن وضع حکومتش و آن وضع سیاستش و آن وضع جنگ هایش، نگفت که ما بنشینیم در خانه مان دعا بخوانیم و زیارت بکنیم و چکار داریم به این حرفها، به ما چه .
 

مسلمان بایستی اهتمام به امور مسلمین داشته باشد

اگر خود حضرت صاحب سلام الله علیه مقتضی بدانند خوب خودشان تشریف بیاورند یکی از علما این جوری می گفت (خدا رحمتش کند) که: (من که دلم بیشتر نسوخته به اسلام از حضرت صاحب سلام الله علیه خوب ایشان هم که می بینند این را، خود ایشان بیایند چرا من بکنم) . این منطق اشخاصی است که می خواهند از زیر بار در بروند، اسلام اینها را نمی پذیرد، اسلام اینها را به هیچ چیز نمی شمرد، اینها می خواهند از زیر بار در بروند، یک چیزی درست کنند، دو تا روایت از این طرف از آن طرف می گردند پیدا می کنند که خیر (با سلاطین مثلاً بسازید، دعا کنید به سلاطین) این خلاف قرآن است اینها نخوانده اند قرآن را، اگر صد تا همچو روایت هایی بیاید ضرب به جدار می شود، خلاف قرآن است، خلاف سیره انبیاست با اینکه روایتی نیست، شما وقتی ملاحظه می کنید انهمه روایاتی که اگر کسی میل به این بکند که، روایاتی است که اگر مایل باشی که زنده باشد این سلطان، تو هم با او هستی. مسلمان مگر می شود مایل باشد به اینکه یکی زنده باشد و ظلم بکند،آدم بکشد؟ رابطه داشته باشد با یک کسی که آدم می کشد، عالم می کشد؟ علما را می کشد؟ ما الان چقدر علمای بزرگ و عرض می کنم مدرسین عالی مقام تو حبس ها،توی تبعیدگاه داریم، می دانید

صحیفه نور جلد 2 صفحه 29

شما؟ الان چند نفر از این علمای ما توی زندانند و چند نفر از این علمای ما در تبعیدگاه ها دارند بسر می برند، معذالک همین ها بودند که تبعید شده بودند قبلاً، حالا که آمده اند همین ها بودند که مشت شان را گره کردند و بر خلاف دولت صحبت کردند و بر خلاف شاه صحبت کردند، دوباره هم گرفتار شدند. همین آقای محترمی که، جوان بزرگواری که در همین دیروز، در عصر فاتحه دیروز آن صحبت ها را کرده است، او حبس بود و این عرض می کنم که تبعید بود و مظنون هم این هست بلکه شاید بیشتر از آنکه این هم حالا یا گرفتندش یا فردا بگیرند، او را اما از حبس در آمده و مشتش را گره کرده. بچه اسلام این است، مسلم این است. مسلمان اگر بخواهد اهتمام به امور مسلمین نداشته باشد که مسلمان نیست لیس به مسلم .ععع (من اصبح و لم یهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم) هی هم بگو لااله الا الله، عععع مسلم نیستی تو. اسلام آن است که به درد مسلمین بخورد، مسلم آن است که به درد مسلمین بخورد، برسد به درد مسلم که آقا کشتند جوان های ما را، ما بی تفاوت باشیم؟ کشتند علمای ما را، ما بی تفاوت باشیم کشتند مومنین و مسلمین را، ما بی تفاوت باشیم؟ ما راضی بشویم به این امر؟ ما کاری بکنیم که از آن انتظار رضایت بشود؟ باید ما خودمان را عوض کنیم، این جوان هایی که از ما حبس رفتند، تبعید شدند، الان هم تبعید هستند اینها بعد از اینکه یک دوره تبعیدشان را، حبس شان را تمام کردند و آمدند دوباره به قم، باز همان مصائب را شروع کردند و همان تبعلیغات را شروع کردند و باز رفتند به تبعیدگاه، اگر ده دفعه دیگر هم آنها را برگردانند همانند، برای اینکه اینها تربیت شدند، تربیت اسلامی شدند. اگر حضرت امیر را صد دفعه بکشند و زنده بشود باز همان است، همان حضرت امیر است و اگر من تنبل هم هر، دفعه بکشند یا به یک محلی بفرستند، تبعید کنند، من همان آدم تنبل هستم
 

یاوه های رژیم رسوای پهلوی

ما از این سران دولت ها که اعلامیه حقوق بشر راامضا کرده اند و آزادی بشر را اعلام کرده اند، این همه مصیبت های مااز اینهاست، از انگلیس بود، تا آنوقتی که یکقدری دستش کوتاه شد، - از - حالا از شوروی است و از آن طرف و از آمریکا، همه گرفتارهای ما زیر سر اینهاست اینهاست که مأمورند، اگر اینها دستشان را، سایه شان را از روی سر اینها بردارند مردم اینها را پوستشان را می کنند. مصونیت دادند به آمریکایی ها و آنها را مصون از همه چیز قرار دادند، در مقابلش هم یک چند تا دلار می گرفتند آنوقت.الان هم که ملاحظه می کنید چقدرها از آمریکائی و صاحب منصب های آمریکا در ایران هستند با چه حقوق ها، با چه حقوق های گزاف، اینها گرفتاری هایی است که ما داریم که تمام خزائن ما باید سرشار برود به جیب آمریکایی ها، اگر یک ته مانده کمی هم بماند به جیب شاه و دار و دسته شاه باید برود، اینها هم در خارج ویلا بخرند، چه بخرند، چه بخرند، در بانک ها انباشته کنند اموال مردم را. (دولت ایران الان از دول مترقی عالم است! الان در عرض آمریکا و ژاپن است) این الان از ژاپن خیلی جلو افتاده است!) اما این حرفها فسادش و فضاحتش دیگر در آمده است، حتی آن بقال سر محله دیگر می گوید این حرف مفت دارد می زند لکن پر رو هستند، می زنند چه می شود کرد. الان هم

صحیفه نور جلد 2 صفحه 30

شما بعد از این وقایع که واقع شده است خواهید دید که در روزنامه دوباره شروع می کنند به اینکه: (همه ملت با ما موافقند، همه مردم با ما هستند. یک چند نفری هم هستند که انحراف دارند، هر که مسلمان هست، هر که روحانی صحیح هست با ما موافق است، روحانی روشنفکر صحیح با ما موافق است این روحانی هائی که می گویند، اینها مرتجعینند! این علمای قم، مراجع بزرگ قم که اعلام تعطیل عمومی کردند، اینها جزء مرتجعین هستند! علمای بزرگ چیز فهم با ما موافقند! علمای حقیقی اسمش را علمای حقیقی می گذارند - علمای حقیقی با ما موافقند!) هیچ پیدا نمی کنی یک همچو علمای حقیقی را فقط توی روزنامه، علمای حقیقی دارد، کدام علما؟ مگر مسلمان شود با تو موافق باشد؟ مگر مسلمان می شود راضی به قتل اینها باشد؟ منتهی گاهی می ترسد یک مسلمانی حرف نمی زند،یا یک عالمی حرفش را نمی زند، گاهی هم نمی ترسد و حرف می زند. گاهی یک طلبه می ترسد و از خانه اش بیرون نمی آید، گاهی هم نه، نمی ترسد و حرفش را می زند اما (موافقند) حرف غلطی است، حرف نامربوطی است، کدام عالم با تو می تواند موافق باشد؟ مگر می شود یک کسی عالم باشد، اسمش را روحانی بگذارد، اسمش را عالم بگذارد و با قتل عام موافق باشد؟ مگر می شود یک نفر مسلمان باشد، یک نفر به اسلام اعتقاد داشته باشد و با تبدیل تاریخ اسلام به تاریخ کفار موافق باشد؟ مگر می شود یک نفر مسلمان باشد و با این سطور و کشف حجاب مبتذل موافق باشد؟ زن های ایران هم قیام کردند و بر ضدش و تو دهنی به او زدند که ما نمی خواهیم اینطور چیزی را، ما باید آزاد باشیم و این مردک می گوید آزادید لکن باید حتماً، آزادید اما باید حتماً بدون چادر و بدون روسری توی مدارس بروید. این آزادی است! یک بساطی است در ایران من نمی فهمم چه جور است، یک چیزی است، یک معجونی است. این دولت ایران و شاه ایران یک معجونی است که معلوم نیست چه جور شیر، گاو، پلنگ، یک چیزی است شیر، گاوپلنگ یک بساطی است در ایران، من نمی دانم چه قضیه ای است. این گرفتاری های ما، البته زیاد گرفتاری داریم، خوب خیلی گرفتاری هاست نمی توانیم بگوییم، این گرفتاری های ماست از دست این تصویب کنندگان و امضا کنندگان اعلامیه حقوق بشر، ماها و امثال ماها و شماها و امثال شماها مرتجع و عرض می کنم که عقب افتاده و امثال ذالک ایم و آنها مترقی و مملکت یک مملکت مترقی است!!
 

فقر از نشانه های مملکت مترقی شاهنشاهی

خدا می داند که مراجعاتی که می شود که یک جزیی اش به من مراجعه می شود راجع به اینکه می خواهیم فلان جا آب انبار بسازیم، مردمش آب ندارند، این زن ها از یک فرسخی باید بروند آنجا آب بیاورند، آب ندارند، وقتی آب ندارند، برقی دارند؟ اسفالت دارند؟ هیچ چیز ندارند. ملاحظه نکنید که یک تهرانی را، سرو صورتش را، این طرف را درست می کنند، شما بروید آن طرف تهران را ببینید، شما بروید آن گودال که هست گودال های نمی دانم کذا و کذا که هست بروید آنجاها را ببینید چه خبر است، گودال است که گفت صد تا پله است، نمی دانم چقدر پله است باید بخورد تا برسند به سطح

صحیفه نور جلد 2 صفحه 31

زمین آنجا خانه درست کرده اند، چه خانه ای، یا با حصیر یا با گل، یک چیزی درست کرده اند که این بچه های بیچاره شان در آنجا زندگی بکنند، نه آب دارند - تهران را دارم می گویم، نه تو روستاها، تهران این جور است شما وقتی وارد تهران بشوید می بینید که پر اتومبیل است و اینها کذا، نرفته اید آن طرف تهران را ببینید چه خبر است آب برای خوردن ندارند، اینها باید کوزه هایشان را بیاورند از این پله ها بروند بالا، صد تا پله چقدر از آنها بروند بالا و برسند به یکی از اینهایی که حالا آب برایش گذاشتند، کوزه شان را از آنجا آب کنند دوباره ازاین پله این زن بیچاره در زمستان سرد باید اینطوری بیاید تا آب پیدا کند برای بچه هایش فقرشان چیست؟ بعضی از آنهایی که از آنجا بیرونشان کرده بودند یک خانه ای بوده مال یکی از آنها بوده، یک اطاقش هم مال چند نفر بوده آمده بودند توی پامنار، آنجا توی وسط خیابان، آنجا خودش و زن و بچه اش آنجا در وسط خیابان، این کسی است که آدم وثیق به من آمد گفت که این بیچاره ها آن از گودال، آن گودال راهم از او گرفته بودند حالا آمده است توی پامنار،توی اینجا هم نشسته است، توی خیابان همین طوری با بچه هایش بیچاره نشسته است که مردم آنجا جمع شدند یک چیزی مثلاً برایش درست کردند. این مملکت مترقی است که مرکز شهر، مرکز مملکت که تهران باشد، مرکز مملکت اینطوری است! در خود روزنامه ها بود که در فلان جا، حالا من یادم نیست کجا را نوشته بود، یک جایی را نوشته بود، نوشته بود که اینها از بی آبی طرف شوشتر و آنجاهاست این مسأله ظاهراً صبح که پا می شوند که این بچه ها به واسطه تراخم چشمشان به هم است، باز نمی شود، با بول صورت اینها را، چشم اینها را چیز می کنند. این وضع مملکت ماست، این مملکت مترقی است! با بول، اینها آب ندارند اینقدر که دستشان بزنند به چشم بچه شان را، اگر اینقدرآب داشتند می خواهند بخورند. در روزنامه نوشته بود که با بول اینها چشم بچه های خودشان را چیز می کنند که باز بشود، این مملکت مترقی است!
 

شاه، مامور آمریکا و اسرائیل بشر دوست! در منطقه

پول هایش کجا می رود؟ مملکت ما فقیراست؟ مملکت ما یک نفتی دارد، یک دریای نفت دارد، مملکت ما آهن دارد، مملکت ما همه چیز دارد، جواهر دارد، مملکت ما یک مملکت غنی ای است اما این بشر دوست ها یک مامور گذاشته اند آن جا بالای سر این مملکت که نگذارند این منافع به این مردم فقیر برسد، همه اش باید برود توی جیب آنها و عیاشی های آنها، اگر یک مقدارش هم، آن یک مقدار هم قسمت اینهاست، با این که قسمت اینها یک قسمت ناچیزی است معذالک در همه جاهایی که تشریف می برند، ویلا دارند و عرض می کنم قصر دارند و زمین دارند و در بانک هایشان پول دارند و همه چیز دارند، خیلی غنی.این کارتر یک مدتی مردم را گول زده بودند که اگر این بیاید سرکار،آن چه خواهد کرد و چه خواهد کرد، این با صراحت لهجه دروغگو کم حافظه این است با صراحت لهجه گفت که : (اینجاهایی که پایگاه نظامی ما داریم اینجا دیگر بساط حقوق بشر چیزی نیست ،دیگر صحبت از حقوق بشر نباید بکنید) . این حقوق بشری که در همین ماده آزادی مردم و اینها هست که این

صحیفه نور جلد 2 صفحه 32

قابل انتزاع نیست، این آزادی قابل انتزاع نیست این آمریکایی که امضاء کرده است این معنا را، با صراحت لهجه گوید که: (در ایران، چون ما پایگاه داریم دیگر بحث از حقوق بشر نباید کرد. احترام به حقوق بشر مال آنجاهایی است که ما در آن پایگاه نداریم) . این آمریکایی که اینقدر حقوق بشر می گوید، در خود آمریکا، در آمریکای لاتین چه بساطی سر این مردم دارد در می آورد، یک مامور هم گذاشته آنجا، لبنان را آنطورش کرده است که الان می بینید، آن مردیکه می رود آنجا تصدیق می کند حرف او را، شاه ما هم همین معنا را تصدیق می کند که خیر مطلب همین است باید با اسرائیل چه، این مردیکه اسرائیل را از بیست سال پیش از این شناخت، همان اوایل هم ما قم بودیم که این اسرائیل را شناخت به رسمیت در مقابل همه مسلمین، در مقابل قرآن، یک دولت کفر و آن هم کفر یهود، این را به رسمیت شناخت، اولش درست اسم نمی بردند و چه، بعدش هم خوب، اسم بردند. از آن اول این آدم نوکر بود بعدها خودش اظهار کرداین از اول مسأله اینطور بود. اسرائیل را از آن اول به رسمیت شناخت در مقابل قرآن، در مقابل اسلام، در مقابل حکومت های اسلام، در مقابل مسلمین.
 

منطق شاه، منطق زور و مسلسل و قلدری

آن مردیکه هم که با صراحت لهجه گفت که قضیه حقوق بشر، قضیه حقوق بشر یعنی چه؟ خوب راست هم می گفت، این را راست گوید، قضیه حقوق بشر یعنی چه یعنی منطق قلدرها، مسأله حقوق بشر نیست، منطق قلدرها، قلدری است، تفنگ است و مسلسل، مسلسل بستن به علمای دین، این منطق اینهاست، مدرسه فیضیه خراب کردن گرفتن و ندادن، الان تعطیل است مدرسه فیضیه معذالک در عین حالی که مدرسه فیضیه را گرفتند، غارت کردند، طلبه ها را غارت کردند، عمامه هایشان را آتش زدند، کتاب هایشان را آتش زدند، قرآن را اهانت کردند، در عین حال همین جمعیت مرکزشان را در مدرسه حجتیه قرار دادند و در مدرسه خان، حالا آنجا دارند کتک می خورند، صد دفعه دیگر هم کتک بخورند، یک مدرسه دیگر، اینها زنده شدند، بیدارند اینها.به هر صورت، ما این گرفتاری هاست که داریم و الان که ما اینجا نشسته ایم نمی دانیم که چه می گذرد به برادرهای ما، نمی دانیم. من نگرانم، حالا تا عصری تا فردایی اتفاقی آنجا بشود یا از اینجا بشود، ببینیم چه می شود اما اینقدر را می دانم که دیروز یک مجلس با شکوهی بوده است برای این اسلاف و امروز هم مسجد اعظم از قراری که اطلاع داده بودند پر بوده از جمعیت و بازارها هم تعطیل، بازار قم تمامش، هم خیابان هم بازار همه اش تعطیل بود و بازارهای شهرستان همین طور تا آنقدر که به ما رسیده، از شیراز اطلاع نرسیده از اصفهان اطلاع نرسیده، می رسد، اطلاع نمی شود نباشد. ما چه بکنیم با این؟ با این واقعاً انسان متحیر است چه بکند.
 

ضدیت منطق قرآن با منطق سکوت و سازش در برابر ظلم

منطق اینها منطق مسلسل است، منطق ما منطق سکوت! با سکوت چاره نیست! منطق آنها سیلی زدن است، منطق ما سیلی خوردن! به حضرت عیسی هم نسبت داده اند که یک وقت فرمود که اگر

صحیفه نور جلد 2 صفحه 33

این طرف من سیلی بزنند آن طرف هم درست می کنیم تا سیلی بزنند! همچو حضرت عیسی را ما نمی خواهیم، البته نمی گوید همچو چیزی، این منطق تنبل هاست، حضرت عیسی پیغمبر اعظم است، آن کسی است که در مهدش شروع می کند به گفتن که من چه می کنم، چه می کنم، اقامه صلاه می کنم، چه می کنم، چه می کنم، در مهدش پیغمبر مبعوث بوده به حسب مثال قرآن، یک همچو موجودی حرف های تنبل ها را می زند؟ حرف های بی عرضه ها را می زند که اگر این طرف بزنند؟ این را همین، همین اشخاص، همین هایی که به عیسی منتسبند (اینها عسیوی که نیستند، منتسبند) ، همین اشخاص اینها را درست کرده اند که این عیسوی ها و این کاتولیک ها را بازیشان بدهند، آنها هم احمق ها بازی خوردند و لهذا در مقابل حکومتشان هیچ کار اساسی نمی کنند. از آن طرف در بین ما هم اشخاصی هستند که می گویند اولی الامر هر چه، هر زهرماری می خواهد باشد باید ما از او اطاعت کنیم! اولی الامر است اولی الامر یعنی زورگو، با زورگو نباید حرف زد خوب پس چرا امام حسن مخالفت کرد، چرا امام حسین مخالفت کرد با اولی الامر، آن وقت که اولی الامر عبارت از یزید بود، توطئه می کرد (یکی ازآخوندها به من نوشته بود منتهی کم گفته بود که شمامخالفت چرا می کنید با او...این مملکت را خدا داده من جوابش را که ندادم اما این تکلیف قرآن است، مگر فرعون را کسی دیگر ملک به او داده بود، آن هم خدا به او داده بود، پس چرا موسی رفت و با او مخالفت کرد؟ مگر نمرود را کسی دیگر به او اعطای ملک کرده بود، آن هم از طرف خدا بود، پس چرا ابراهیم می رود با او مخالفت می کند؟ چرا پیغمبر مخالف است چرا حضرت امیر با معاویه، خوب معاویه هم در اینجا یک اولی الامری است برای خودش، خوب بعد از آن چرا امام حسن با او مخالفت کرد، امام حسن پدر معاویه را در آورد. امام حسین چرا پا شد با چند نفر عیالاتش رفت، با پنجاه، شصت نفر راه افتاد رفت آن جا مخالفت با اولی الامر کرد.این حرف ها حرفهای نامربوط است، آن اولی الامری که پهلوی خدا و رسول قرار می گیرد باید پهلوی خدا و رسول باشد و باید مثل خدا و رسول بلا تشبیه یعنی ظل خدا و رسول باید باشد. حکومت سلطان اسلام ظلل الله هست، معنی ظل این است که حرکتی ندارد خودش، حرکت به حرکت اوست، سایه آدم خودش حرکتی ندارد، هر حرکتی آدم می کند سایه هم همانطوری ظل الله این است، آن اسم او. کسی را که اسلام به ظل اللهی شناخته است، این است که از خودش یک چیزی مایه نگذارد، به تبع احکام اسلام حرکت بکند، حرکت، حرکت صحیح باشد. رسول الله این طور بود، ظل الله بود. این مردیکه هم ظل الله است ؟! اولی الامر یک طایفه از ما هم بیچاره ها غفلت کردند و غافل شدند و اولی الامر را، (یزید هم اولی الامر بود! بر ضد یزید هم اگر قیام کرد قتلش واجب است، قتلش را بیچاره ها واجب می دانند! قاضی چون حکم کرده واجب القتل است! قیام بر خلاف مصالح مسلمین، این واجب القتل است) خوب کتاب و سنت را نمی دانیم چه باید کرد، ما قرآن را نخواندیم نمی دانیم، منطق قرآن را نمی دانیم. باید قرآن بخوانیم، قبل از همه چیزها بخوانید قرآن چه گوید تکلیف ما و وظیفه ما را قرآن تعیین می کند، وظیفه ما را با سلطان قرآن تعیین می کند، قصه می خواسته خدا بگوید؟! قصه سرایی می خواسته بکند؟!

صحیفه نور جلد 2 صفحه 34


قصه حضرت موسی را آن همه توی قرآن تکرار می کند، اگر می خواست قصه بگوید خوب قصه گو یکی می گوید بس است، دیگر چند دفعه می گوید؟ آن همه قرآن پافشاری می کند و در هر چند صفحه اش موسی را پیش می آورد و مخالفت با فرعون برای این که بگوید آقا بفهم آن همه قرآن از عرض بکنم مقاتله، از قتال با کفار و از قتال با کذا و اینها ذکر می کند می خواهد قصه بگوید؟ خوب قصه یک دفعه گفت بس است دیگر، مگر قرآن کتاب قصه است؟ قرآن کتاب انسانسازیست ، کتاب انسان متحرک است، کتاب آدم است و کتابی است که آدمی که باید از اینجا تا آخر دنیا و تا آخر مراتب حرکت بکند، یک همچو کتابی است که هم معنویات انسان را درست می کند و هم حکومت را درست می کند، همه چیز تو قرآن هست و در سنت نبی و اخبار ما.
 

تو هم مانند موسی (علیه السلام) با فرعون عصرت به ستیز برخیز

مطالعه باید بکنیم ببینیم که ما تکلیفمان چیست، قرآن با ما چه گفته باید چه بکنیم، هی ما قرآن را خواندیم که فرعون کذا و کذا، موسی کذا و کذا، تدبر نکردیم که خوب آن چیزی که گفته برای چه گفته، برای اینکه تو هم مثل موسی باشی نسبت به فرعون عصرت، تو هم عصایت را بردار مخالفت کن با این مردک، لااقل تائید نکنید از این دستگاه خداوند انشاءالله که همه شما را توفیق بدهد، موفق باشید. خداوند انشاءالله این شر را از سر مسلمین بردارد. خداوند تبارک و تعالی آن مردمی که الان گرفتار ممکن است باشند، خدا حفظشان بکند. خداوند تبارک و تعالی این قضیه را به صلاح مسلمین و به صلاح مذهب ختم بفرماید.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  9:24 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

استفناء گروهی از افراد نیروهای مسلح از امام

تاریخ: 1356/12/02

 

استفناء گروهی از افراد نیروهای مسلح از امام

مسلما خاطر مبارک از این سنت معموله مستحضر است که همه افراد ارتش در موقع اخذ سردوشی یا اخذ درجه در موارد حفظ تاج و تخت رژیم سلطنتی به خداوند و قرآن کریم قسم یاد می کنند. مستدعی است نظر و فتوای خودتان را در مسئله عدول از این قسم و پیوستن به نهضت عظیم اسلامی بیان فرمائید.
از طرف جمعی از افراد نیروهای مسلح
پاسخ امام:
بسمه تعالی
قسم برای حفظ قدرت طاغوتی صحیح نیست و مخالفت با آن واجب است و کسانی که این نحو قسم خورده اند باید به خلاف آن عمل کنند.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  9:24 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

مصاحبه امام خمینی با نشریه فرانسوی زبان لوموند

تاریخ: 1357/02/16

 

مصاحبه امام خمینی با نشریه فرانسوی زبان لوموند

سؤال: شاه شما را متهم می کند که مخالف تمدن و گذشته گرا هستید؟ جواب شما به این مطلب چیست؟
جواب: این خود شاه است که عین مخالفت با تمدن است و گذشته گر است. مدت پانزده سال است که من دراعلامیه ها و بیانیه هایم خطاب به مردم ایران مصراً خواستار رشد و توسعه اقتصادی و اجتماعی مملکتم بوده ام. اما شاه، سیاست امپریالیست ها را اجرا می کند و کوشش دارد که ایران را در وضع عقب ماندگی و واپسگرایی نگاه دارد. رژیم شاه، رژیم دیکتاتوری است، در این رژیم، آزادی های فردی پایمال و انتخابات واقعی و مطبوعات و احزاب از میان برده شده اندنمایندگان را شاه با نقض قانون اساسی تحمیل می کند، انعقاد مجامع سیاسی و مذهبی ممنوع است استقلال قضایی و آزادی فرهنگی به هیچ وجه وجود ندارد، شاه قوای سه گانه را غصب کرده و یک حزب واحد ایجاد نموده است و از این بدتر، پیوستن به این حزب را اجباری کرده است و از متخلفان انتقام می گیرد. کشاورزی ما که تولیدش حتی تا 23 پیش اضافه بر احتیاج داخلی مان بود و ما صادر کننده این مازاد بودیم، فعلاً از میان رفته است. مطابق ارقامی که نخست وزیر شاه در دو سال پیش به دست داده است، ایران 93 درصد از مواد غذایی مصرفی خود را وارد می کند و این است نتیجه با اصطلاح اصلاحات ارضی شاه دانشگاه های ما نیمی از سال بسته اند و دانشجویان ما هر سال چندین بار مضروب و مصدوم می گردند و به زندان افکنده می شوند. شاه اقتصاد ما را از میان برده و درآمد حاصل از نفت را (که ثروت آینده مردم ماست) تبذیر می کند و آن را برای خرید اسلحه هایی به کار می برد که جنبه تجملی و قیمت های سرسام آور دارند. این امر به استقلال ایران لطمه می زند. من مخالف شاه هستم درست به دلیل آنکه سیاست وی که وابسته به قدرت های خارجی است، پیشرفت مردم ما را در معرض خطر قرار می دهد. وقتی که شاه ادعا می کند که ایران را به مرز (تمدن بزرگ) می رساند، دروغ می گوید و این مطلب را بهانه قرار داده است تا ریشه استقلال مملکت را قطع کند و خون مردم را جاری سازد. کارگران کشاورزان، دانشجویان و کسبه ،زنان و مردان علیه قدرت ارتجاعی و گذشته گرایی مبارزه کنند.
به دلیل این واقعیت های غیر قابل بحث است که شاه می کوشد موضع مخالف ما را در قبال

صحیفه نور جلد 2 صفحه 44

رژیمش وارونه جلوه دهد و ما را مخالف تمدن و گذشته گرا قلمداد نماید.اگر ماروزی موفق به سرنگون کردن رژیم وی شویم، وی برای کارهایی که بر ضد پیشرفت و ترقی اقتصادی و فرهنگی مردم ما کرده است محاکمه خواهد شد و آن روز تمامی عالم از جنایات وی آگاه خواهند گردید.
سؤال: شما را مخالف با تمدن قلمداد می کنند و شما نیز همین اتهام را به شاه برمی گردانید و این مطلب لزوماً قانع کننده نیست. لطفاً ممکن است موقع و موضع خود را راجع به سه موضوع اصلی ایران بیان بفرمایید، اصلاحات ارضی، صنعتی کردن مملکت و زنان.
جواب: هدف از اصلاحات ارضی شاه، خصوصاً این بود که بازاری برای کشورهای خارجی (خصوصاً آمریکا) ایجاد کند، اما اصلاحات ارضی که ما خواستارش هستیم کشاورز را از محصول کارش بهره مند خواهد ساخت و مالکانی را که بر خلاف قوانین اسلامی عمل کرده اند، مجازات خواهد کرد.
سؤال: زمین هایی که گرفته شده اند به مالکین قدیمی اش برگردانیده خواهند شد؟
جواب: مسلماً نه، درست همین مالکانند که در طول سال ها درآمدهایی را بر هم انباشته بودند بی آن که مقررات اسلام را در خصوص توزیع آنها اجرا نمایند و بدین ترتیب ثروتی را که حق جامعه بوده و باید به جامعه برسد در نزد خود نگه داشته و برخلاف قوانین اسلامی ثروتمند شده اند. بنابراین اگر ما به قدرت و حکومت برسیم ثروت هایی را که این مالکان به ناحق متصرف شده اند ضبط خواهیم کرد و براساس حق و انصاف میان محتاجمان مجدداً توزیع خواهیم نمود. در خصوص صنعتی کردن مملکت، ما کاملاً با این امر موافقیم ولی ما خواستار یک صنعت ملی و مستقل هستیم که در اقتصاد مملکت ادغام شده و همراه با کشاورزی در خدمت مردم قرار گیرد، نه یک صنعت وابسته به خارج بر اساس مونتاژ نظیر صنعتی که فعلاً در ایران مستقر ساخته اند، سیاست شاه از لحاظ صنعتی و کشاورزی، مملکت ما را به نفع قدرت های استعماری به صورت یک جامعه مصرفی درآورده است.
در خصوص زنان اسلام هیچگاه مخالف آزادی آنها نبوده است، بعکس اسلام با مفهوم زن شیئی شده و به عنوان شئی مخالفت کرده است و شرافت و حیثیت او را به وی باز داده است. زن مساوی مرد است، زن مانند مرد آزاد است که سرنوشت و فعالیت های خود را انتخاب کند، اما رژیم شاه است که با غرق کردن آنها در امور خلاف اخلاق می کوشد تا مانع آن شود که زنان آزاد باشند، اسلام شدیداً معترض به این امر است.این رژیم آزادی زن را البته

صحیفه نور جلد 2 صفحه 45

نظیر آزادی مرد از میان برده و پایمال ساخته است، زنان مانند مردان زندان های ایران را پر کرده اند، در اینجاست که آزادی آنها در معرض تهدید و خطر قرار گرفته است. ما می خواهیم که زنان را از فسادی که آنها را تهدید می کند آزاد سازیم.
سؤال: درباره لفظ مارکسیست اسلامی که رژیم مرتباً استعمال می کند چه فکر می کنید؟ آیا با دسته های چپ افراطی روابط سازمانی دارید؟
جواب: این شاه است که اصطلاح مذکور را به کار برده و اطرافیانش از وی تبعیت کرده اند، این مفهوم، مفهومی نادرست و حاوی تناقض است که برای از اعتبارانداختن و از میان بردن مبارزه مردم مسلمان ما بر ضد رژیم شاه درست کرده اند .مفهوم اسلامی که بر اساس توحید و وحدانیت خداوند معزز است با ماتریالیسم در تضاد است. اصطلاح (مارکسیست اسلامی) یک اطصلاح خلاف حقیقت است. یک عبارت دیگر شاه و دستگاه تبلیغاتی اش عبارت از (اتحاد میان ارتجاع سیاه و خرابکاری سرخ) هست این عبارت نیز هدفی را که در بالا گفتیم تعقیب وکند یعنی می خواهد که مردم مسلمان را وحشت زده سازد و بذرابهام را در میان آنها بپراکند تا مخالفتشان را نسبت به رژیم که جامع و غیر قابل بحث و انکار است از میان ببرد. هیچگاه میان مردم مسلمانی که برضد شاه در حال مبارزه اند و عناصر کمونیست افراطی یا غیرافراطی، اتحاد وجود نداشته است. من همواره در اعلامیه خود خاطر نشان ساخته ام که مردم مسلمان بایستی در مبارزه خود، ممکن و متجانس باقی بمانند و از هر نوع همکاری سازمانی با عناصر کمونیست بر حذر باشند. بدین ترتیب است که ما با شاه مبارزه می کنیم و خواهیم کرد و به همین دلیل است که شاه سعی دارد مبانی مبارزه ما را وارونه جلوه دهد.
سؤال: با توجه به فقد روابط سازمانی، آیا یک اتحاد تاکتیکی را با مارکسیست ها برای سرنگون کردن شاه مدنظر دارید و روش و طرز رفتار شما با آنها پس از موفقیت احتمالی تان چگونه خواهد بود؟
جواب :نه، ما حتی برای سرنگون کردن شاه با مارکسیست ها همکاری نخواهیم کرد. من همواره به هوادران خود گفته ام که این کار را نکنند، ما با طرز تلقی ومفاهیم آنها مخالف هستیم،ما می دانیم که آنها از پشت به ما خنجر می زنند و اگر روزی به قدرت برسند رژیم دیکتاتوری برقرار خواهند کرد که مخالف حقوق اسلام است. اما در جامعه ای که ما به فکر استقرار آن هستیم مارکسیست ها در بیان مطلب خود آزاد خواهند بود زیرا ما اطمینان داریم که اسلام دربردارنده پاسخ به نیازهای مردم است، ایمان و اعتقاد ما قادر است که با ایدئولوژی آنها مقابله کند. در فلسفه

صحیفه نور جلد 2 صفحه 46

اسلامی از همان ابتدا مسأله کسانی مطرح شده است که وجود خدا را انکار می کرده اند. ما هیچگاه آزادی آنها را سلب نکرده و بدان لطمه وارد نیاورده ایم، هر کس آزاد است اظهار عقیده کند ولی برای توطئه کردن آزاد نیست.
سؤال: به نظر شما علت شعله ور شدن آتش شورش های ایران چیست؟ چرا این طغیان ها در حال حاضر رخ داده است؟
جواب: فشار و قهری که شاه و پدرش اعمال کرده اند و بدبختی هایی که مردم دچارش شده اند (مردمی که از آزادیشان، استقلالشان پیشرفتشان و زندگی خوبشان محروم شده اند و با وعده های دروغ خصوصاً در پانزده سال اخیر مغزشان را پر کرده اند) منشا تظاهرات مذکور است، خرابی وضع اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و وسعت دامنه قهر و فشار به درجه تحمل ناپذیری رسیده است. آخر این شورش ها مقدمه انفجار عظیمی است که نتایجش غیر قابل محاسبه است. هدف از تظاهراتی که پلیس در مقام مقابله با شرکت افراد مزدور ترتیب داده است و هدف از کشتارهایی که در هر شهر و هر روستا پیش می آید آن است که مانع از سرنگون شدن شاه گردد.
سؤال: فکر می کنید که فرزند شما به قتل رسیده است، اگر چنین نیست چرا مرگ وی باعث انفجار و تظاهرات شده است؟
جواب: من با قطع و یقین نمی توانم بگویم چه اتفاق افتاده است ولی می دانم که وی شب قبل از در گذشتش صحیح و سالم بود و مطابق گزارش هایی که به من رسیده است، اشخاص مشکوکی آن شب به خانه وی رفته اند و فردای آن شب وی فوت کرده است. چگونه؟ من نمی توانم اظهار نظری بکنم، نارضاهائی مردم به این مناسبت ابراز شد. مسلماً مردم ما خدمتگزار خود را دوست می دارند و مرا و نیز پسرم را خدمتگزار خود می دانند. به دنبال این جریان هر کشتاری که رژیم ترتیب داد، تظاهرات تازه ای را به مناسبت چهلم کشته شدگان موجب گردید. اما مطلب اصلی و اساسی پسر من نیست، مسأله اساسی عصیان و قیام همه مردم برضد ستمگرانی است که بدانها ستم می کنند.
سؤال: برنامه سیاسی شما چیست؟ آیا می خواهید که رژیم را سرنگون سازید و به جای آن چه نوع رژیمی را می خواهید برقرار سازید؟

صحیفه نور جلد 2 صفحه 47


جواب: کمال مطلوب ما ایجاد یک دولت و حکومت اسلامی است، معذالک نخستین اشتغال خاطر سرنگون کردن این رژیم خودسر و خودکامه است. در مرحله اول بایستی قدرتی به وجود آوریم که به احتیاجات اساسی مردم پاسخ دهد.
سؤال: مقصودتان از حکومت اسلامی چیست؟ آنچه از این تعبیر خود به خود به ذهن می آید امپراطوری عثمانی و یا عربستان سعودی است.
جواب: تنها مرجع استناد برای ما زمان پیغمبر و زمان امام علی علیه السلام است.
سؤال :آیا به نظر شما بازگشت به قانون اساسی (1324) 1906 یک راه حل معتبر است ؟
جواب: قوانین اساسی و متمم آن (1324) 1906 به شرط آنکه مورد اصلاح قرار گیرد، می تواند بنای دولت و حکومتی باشد که ما توصیه می کنیم، این حکومت در خدمت آرمان اسلامی قرار می گیرد.
سؤال: آیا این قانون اساسی، رژیم سلطنتی را حفظ خواهد کرد و آیا یک حکومت سلطنتی و یا جمهوری را مدنظر دارید؟
جواب: رژیمی که ما برقرار خواهیم کرد به هیچ وجه یک رژیم سلطنتی نخواهد بود، این مطلب خارج از موضوع است و مطرح نیست.
سؤال: به سلطنت رسیدن پسر شاه فعلی برای شما قابل قبول خواهد بود؟
جواب: ما مخالف پدر شاه بوده ایم، مخالف شاه فعلی و مخالف همه سلسله اش هستیم زیرا مردم ایران او را نمی خواهند.
سؤال: آیا خود شما در نظر دارید که در راس حکومت قرار گیرید؟
جواب: شخصاً نه، نه من، نه سن من و نه موقع و مقام من و نه میل و رغبت من متوجه چنین امری است. اگر موقعیت پیش آید ما در میان کسانی که در جریان مفاهیم و فکر اسلامی مربوط به حکومت هستند، شخص یا اشخاصی را که مستعد تعهد چنین امری باشند، انتخاب خواهیم کرد.

صحیفه نور جلد 2 صفحه 48


سؤال: شما همواره در مقابل در خواست مصاحبه توسط مطبوعات بین المللی، سکوت را حفظ کرده اید. چرا؟
جواب: مطبوعات بین المللی بیشتر به دبدبه و کبکبه و طمطراق و تشریفات لفظی توجه دارند، تخت جمشید، تاج گذاری شاه و یا در حد اعلی توجهشان معطوف به قیمت نفت است نه به بدبختی های مردم و ملت ایران و یا فشاری که تحمل می کنند. ظاهراً شاه هر سال صد میلیون دلار برای تبلیغاتش در خارج پول خرج می کند، از این جهت در طول پانزده سال گذشته خصوصاً، من حرف های خود را خطاب به مردم ایران زده ام و همین کار را ادامه خواهم داد. به من گفته اند که روزنامه شما مستقل است و به مسایل واقعی ایران از قبیل شکنجه ها، کشتارها و بی عدالتی ها می پردازد، من امیدوارم که این مصاحبه به آشنا ساختن آرمان مردم من کمک کند.
سؤال: آیا سیاست موافق شاه در قبال اسرائیل، یکی از دلایل مخالفت شما با رژیم است؟
جواب: آری، زیرا اسرائیل سرزمین یک قوم مسلمان را اشغال کرده و جنایات بیشماری مرتکب شده است، عمل شاه در حفظ روابط سیاسی با اسرائیل و دادن کمک اقتصادی به وی بر خلاف منافع و مصالح اسلام و مسلمان هاست.
سؤال: آیا آرزومند آن هستید که ایران علیه اسرائیل در صفوف کشورهای عربی وارد شود؟
جواب: من همواره مصراً خواسته ام که مسلمانان سراسر جهان متحد شوند و بر ضد دشمنانشان از جمله اسرائیل مبارزه کنند، متاسفانه دعوت های مرا رژیم های مختلفی که در کشورهای مسلمان بر سر کار آمده اند نشنیده اند، من امیدوارم که بالاخره این دعوت ها شنیده شوند و من در این راه پایداری خواهم کرد.
سؤال: آخرین رشته عملیات نظامی اسرائیل، منجر به اشغال یک سرزمین عربی دیگر یعنی جنوب لبنان شده است که مردم آن شیعه اند. در این باره چه می کنید؟
جواب: مردم جنوب لبنان باید به هر وسیله ای که شده به خانه های خود باز گردند و وظیفه دارند که برای باز پس گرفتن سرزمین خود مبارزه کنند، پیش از آنکه ژ مردم خودشان را در آنجا مستقر سازند. شخص من از مردم ایران و شیعیان جهان در خواست کرده ام که به کمک برادران خود در

صحیفه نور جلد 2 صفحه 49

جنوب لبنان بشتابند، این دعوت نتایجی داشته است اما تنها حکومت ها هستند که با توجه به احتیاجات این مردم وسایل لازم در اختیار دارند و تنها حکومت ها هستند که امکان دارند به اسرائیل فشار بیاورند که مجبور به تخلیه این سرزمین بشود.
سؤال: یک دسته از سربازان ایرانی جزو نیروهای ملل متحد در جنوب لبنانند، فکر می کنید که این کمک مثبت است؟
جواب: ما رژیم ایران را تجربه کرده ایم. هیچ دلیلی وجود ندارد که بتوان باور کرد این رژیم که همواره به ضرر اعراب به اسرائیل کمک کرده است این بار در خدمت یک آرمان مقدس عمل کند. به اعتقاد من کار ایران بیشتر در این جهت است که مانع از اظهار عقیده دشمنان اسرائیل بشود.
سؤال: موقع و موضع شما در قبال آمریکا چیست؟
جواب: در طی اعلامیه ها و بیانیه های پانزده سال اخیر خود، چندین بار موقع و موضع خویش را در قبال آمریکا و قدرت های بزرگ دیگر بیان کرده ام که از ثروت های ممالک فقیر بهره برداری می کنند و عمال خود را در این ممالک تحمیل نمایند و قهر و خشونتی را که بر مردم دنیای سوم تحمیل می شود تایید می نمایند. آمریکا که منشا کودتای 1953 (1332) و بازگشت و سپس حفظ شاه بر سر قدرت بوده است سیاست خود را تغییر نداده است تا وقتی که وضع به همین منوال است، موقع و موضع من در قبال آمریکا همچنان تغییر ناپذیر خواهد ماند.
سؤال: آیا مثل برخی فکر می کنید که آمریکا می خواهد یک رژیم آزادمنش (لیبرال) در ایران مستقر سازد؟
جواب: یعنی اعلامیه ای راجع به احترام و رعایت حقوق بشر؟ این مطلب چیزی جز حرف نیست و من بدان باور ندارم، کافی است که ملاحظه کنیم که کارتر رئیس جمهور آمریکا در جریان دیدارش در تهران پشتیبانی خود را از شاه تجدید کرد و علاوه بر آن، عملاً نیز این پشتیبانی مورد تکذیب قرار نگرفت. بهر حال ما هیچگاه رژیم را با سیما و صورتی لیبرال و آزادمنش و مضمون و محتوای دیکتاتوری و استبدادی قبول نخواهیم کرد.
سؤال: در قبال اتحاد شوروی که همسایه بزرگ ایران است، موضع و موقع شما چیست؟

صحیفه نور جلد 2 صفحه 50


جواب: همان موقع و موضعی که در قبال آمریکاست. ابرقدرت ها مردم ما را استثمار کرده اند و من فرقی میان آنها و حتی بین آنها و انگلیس هم نمی بینم. هنگامی که ایران واقعاً مستقل گردید، در آن صورت می تواند روابط سالمی با تمام ممالک عالم برقرار سازد.
سؤال: آیا فکر می کنید که رژیم شاه قادر است که آزادمنشی پیشه کند؟
جواب: هرگز. حتی اصول دموکراسی و آزادی در تضاد بنیادی با این رژیم و با وجود خود شاه هستند، برای ما هیچ مصالحه ممکنی با وی وجود ندارد، جنایات وی بیشمارند، نخستین کار یک رژیم آزاد آن خواهد بود که محاکمه شاه را ترتیب دهد بر اساس این امر که وی ثروت مملکت را جمع کرده و آنها را به بانک های خارجی منتقل ساخته است، بایستی که وی جواب جنایاتی را که مرتکب شده است بدهد. آزاد سازی واقعی تا هنگامی که شاه بر اریکه قدرت است امکان ناپذیر خواهد بود.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  9:24 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

پیام امام خمینی به مردم غیور آذربایجان

تاریخ: 1356/12/08

 

قیام ملت، رسوا کننده رژیم یاوه گوی شاه

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام بر اهالی شجاع و متدین آذربایجان عزیز، درود بر مردان برومند و جوانان غیرتمند تبریز. درود بر مردانی که در مقابل دودمان بسیار خطرناک پهلوی قیام کردند و با فریاد (مرگ بر شاه) خط بطلان بر گزافه گویی های او کشیدند. زنده باشند مردم مجاهد عزیز تبریز که با نهضت عظیم خود، مشت محکم بر دهان یاوه گویانی زدند که با بوق های تبلیغاتی، انقلاب خونین استعمار را که ملت شریف ایران با آن صد در صد مخالف است، انقلاب سفید شاه و ملت می نامند و این نوکر اجانب و خودباخته مستعمرین را نجات دهنده ملت می شمارند. مردی نجات دهنده کشور است که مخازن بزرگ ثروت این ملت مظلوم را دو دستی تقدیم اجانب نموده و آن پول ناچیز را که می گیرد تقدیم می کند و در مقابل آهنپاره هایی می گیرد که هیچ دردی از ملت دوا نمی کند!! آن شخصی نجات دهنده است که با مصونیت دادن اتباع اجانب، کشور را از حیثیت ساقط و به شکل مستعمره عقب افتاده در آورده است!! مردکی حافظ آزادی ملت است که در سرتاسر کشوراحدی را حق یک کلمه حقگویی و انتقاد نمی دهد و پلیس ننگیش بر سر این ملت مظلوم سایه افکنده!! شاهی عدالت گستر است که در هر چند گاهی با قتل عام، ملتی را به عزا می نشاند!!
 

استبداد محمد رضا پهلوی و پدرش روی سلاطین مستبد را سفید کرد

من نمی دانم با چه زبانی به اهالی محترم تبریز و به مادران داغدیده و پدران مصیبت کشیده تسلیت بگویم، با چه بیان این قتل عام های پی در پی را محکوم کنم. من از مقدار جنایات و عدد مقتولین و مجروحین اطلاع صحیح ندارم ولی از بوق های تبلیغاتی معلوم می شود که جنایت ها بیش از تصور ماست. با این وصف، شاه افراد پلیس را که به قتل عام به دلخواه او دست نزده اند به محاکمه می خواهد بکشد. خاطره بسیار اسف انگیز قم هنوز ما را در رنج داشت که فاجعه بسیار ناگوار تبریز پیش آمد که هر مسلمی را رنج داد و ما را به سوگ نشاند. من به شما اهالی محترم آذربایجان نوید می دهم، نوید پیروزی نهایی. شما آذربایجانیان غیور بودید که در صدر مشروطیت برای کوبیدن استبداد و خاتمه

صحیفه نور جلد 2 صفحه 37

دادن به خود کامگی و خودسری سلاطین جور به پا خاستید و فداکاری کردید. استبداد
محمدرضا خان پهلوی و پدر روسیاهش روی سلاطین مستبد را سفید کرد. تاریخ ایران به یاد ندارد این چنین سفاکی و قتل عام پی در پی را که به دست این یاغی سفاک انجام می گیرد. تاریخ مشروطیت به یاد ندارد این چنین مجلس سنا و شورا را که اهالی محترم متدین آذربایجان را مشتی اوباش و بی دین معرفی کند، از مجلسی که دست نشانده شاه است بیش از این توقع نیست. اکنون بعد از آنهمه کشتار و جنایات تبریز و آنهمه خونخواری های شاه، مشتی سازمانی را با کارگران مجبور با سرنیزه در گوشه و کنار کشور به راه انداخته و با عربده کشیدن و به نفع دستگاه جنایت و خیانت،تظاهرات به راه انداختن، می خواهند لکه های ننگ را از سرو صورت این مستبد خونخوار شستشو کنند، غافل از آنکه با آب زمزم و کوثر هم محو نخواهد شد. تاریخ، رنج های ملت و ستمکاری و جنایات این پدر و پسر را ضبط کرده و در فرصتی منتشر خواهد کرد.
 

تا گرفتن انتقام از دودمان پهلوی ملت از پای نخواهد نشست

من اکنون که مشغول نوشتن این (غمنامه) هستم، نمی دانم که به برادران عزیز تبریزی ما چه می گذرد. آیا شاه به جنایات خود ولو موقتاً خاتمه داده است یا نه؟ و یا می خواهد پس از آن قتل عام، بازماندگان را چنان سرکوبی کند که نفس ها قطع شود؟ لکن باید بداند که دیر شده ملت ایران راه خود را یافته و از پای نمی نشیند تا جنایتکاران را به جای خود بنشاند و انتقام خود و پدران خود را از این دودمان سفاک بگیرد. با خواست خداوند قهار، اکنون در تمام کشور صداهای ضد شاهی و ضد رژیمی بلند است و بلندتر خواهد شد و پرچم اسلام بر دوش روحانیون ارجمند برای انتقام از این ضحاک زمان به اهتزاز خواهد در آمد و ملت اسلام یکدل و یک جهت به پاس از مکتب حیاتبخش قرآن، اثار این رژیم ضد اسلامی و مروج زردشتی را محو خواهد کرد. (الیس الصبح بقریب) .
 

همصدائی ملت در بیزاری از دودمان پلید پهلوی

اهالی معظم و عزیز آذربایجان ایدهم الله تعالی بدانند که در این راه حق و استقلال و آزادی طلبی و در حمایت از قرآن کریم تنها نیستند، شهرهای بزرگ چون شیراز، اصفهان، اهواز و دیگر شهرها و مقدم از همه قم مرکز روحانیت و پایگاه حضرت صادق سلام الله علیه و تهران بزرگ با آنها همصدا و هم مقصد و همه و همه در بیزاری از دودمان پلید پهلوی شریک شمایند. امروز شعارها در کوچه و برزن هر شهر و هر ده (مرگ برشاه) است و هر چه عمال کثیف کوشش می کنند که جنایات را از مرکز اصلی که شاه است منحرف و به دولت یا ماموران متوجه کنند، کسی نیست که باور کند. عجب آنکه از قرار مسموع هیاتی از دستگاه به آذربایجان آمده است که بیخبری شاه را از این جنایات اعلام کند و آن کس که احتمال آن را بدهد، کیست جز سازمان ها و اعضاء مجلسین که آنها هم

صحیفه نور جلد 2 صفحه 38

احتمال نمی دهند و تظاهر به خلاف می کنند. از خداوند تعالی اصلاح امور مسلمین و رفع شر اشرار و محو آثار این دودمان را خواهانم.
والسلام علیکم و رحمة الله
روح الله الموسوی الخمینی

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  9:24 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

تلگراف امام خمینی به آقای شریعتمداری

تاریخ: 1357/02/16

 

تلگراف امام خمینی به آقای شریعتمداری

ایران - قم - حضرت آیت الله آقای شریعتمداری
هجوم اشرار و عمال اجانب به منزل جنابعالی و قتل نفوس محترمه در محضر شما موجب تاسف است. قطع ایادی اشرار و اجانب را خواستارم. از سلامتی خودتان مطلعم فرمائید.
والسلام علیکم
روح الله الموسوی الخمینی

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  9:24 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

پیام امام خمینی به ملت ایران به مناسبت قیام مردم یزد

تاریخ: 1357/02/29

 

برای جنایات پنجاه ساله دوره سیاه پهلوی باید در عزا باشیم

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و تحیت بر مومنین محترم یزد و سایر شهرهایی که با خون خود بزرگداشت اربعین خونین تبریز را گرامی داشتند. مع الاسف ما باید در اربعینی بعد از اربعین بلکه در اربعینات پنجاه ساله دوره سیاه و عزای این ملت بزرگ، در حوادثی که در این پنجاه سال از اختناق و قتل و حبس و تبعید و بالاتر از آن از ورشکستگی اخلاقی و فرهنگی به دست این دودمان نشاندار که در عقب نگه داشتن و به فساد گرایاندن و به فحشا کشاندن نسل جوان ما نقش بزرگی داشتند و الحق ماموریت را خوب انجام دادند، در سوگ بنشینیم و در هدر دادن مخازن زیرزمینی و از آن مهمتر مخازن روی زمینی که نسل جوان است در عزا باشیم. در کودتای انگلیس به دست رضاخان و آمریکا به دست محمد رضاخان در سوگ باشیم
 

واژه های (ایرانی) و (بیگانه) در تعبیر شاه

در منطق شاه و مزدوران وابسته اش، اهالی محترم تبریز که یکپارچه به پا خاستند و با فریاد مرگ بر شاه زمین را لرزاندند تعدادی از بیگانگان بودند که از خارج مرز به طور قاچاق وارد شده بودند. و شما اهالی محترم یزد که دلاورانه قیام نمودید و با تعطیل عمومی و شعار متداول مرگ بر شاه، عامل آمریکا را دیوانه تر کردید معدودی هستید که از آن طرف مرز به صورت غیر قانونی وارد یزد شدید! اهالی ایران از شرق تا غرب و از شمال تا جنوب که یکپارچه از شاه متنفرند! اینان همگی به صورت قاچاق وارد ایران شده اند! در این منطق، ایرانی خلاصه می شود در شاه و دار و دسته اش و از مستشاران و کارمندان آمریکایی و انگلیسی و روسی و صهیونیستی غارتگران بین المللی که اقتصاد ایران را قبضه کرده اند.
 

تا برپایی حکومت عدالت گر اسلامی از پا نمی نشینیم

ما که با این منطق ها روبرو هستیم به خواست خداوند تعالی تا برچیده شدن بساط ارتجاعی شاهنشاهی و برپا کردن حکومت عدالت گر اسلامی دست از مبارزه بر نمی داریم تا حکومت دموکراسی

صحیفه نور جلد 2 صفحه 63

به معنی واقعی جایگزین دیکتاتوری ها و خونریزی ها شود. اکنون برای نیل به این مقصد عالی انسانی و اسلامی بر همه طبقات است که یکدل و یک جهت به پا خیزند و با درک شرایط زمانی و مکانی شعار دهند و از خواست هایی که در نهایت اثبات نظام شاهنشاهی و زیر پا گذاشتن خون های به ناحق ریخته شده مردم این مرز و بوم است احتراز کنند. و نقطه اصلی همه جنایات را که شخص شاه است نشان دهند و گرفتاری ملت را در این حکومت ارتجاعی گوشزد جهانیان کنند. ژ قوم باید ملت را در مسیری که یافته است و دشمن را شناخته تا به قیام دست زده است، هدایت و پشتیبانی کنند و در این موقع بسیار حساس ملت را از مسیر انتخابیش با کجروی ها منحرف نکنند.
 

عذر تراشی و سکوت در پیشگاه ملت پذیرفته نیست

امروز ملت شجاع با یافتن راه خود به پا خاسته و به بهانه بهانه جویان خاتمه داده، راه عذرها منقطع شده و در پیشگاه ملت پذیرفته نیست و در پیشگاه مقدس حق تعالی هیچ گاه پذیرفته نبوده است. آیا کسانی که عذر تراشی می کنند و مهر سکوت را نمی شکنند و گاهی به سکوت توجیه می کنند، می دانند چه تحولاتی در شرف تکوین است؟ روزنامه اطلاعات شماره (15575) را دیده اند که نوشته است در عریضه سپاس زرتشتیان در جواب شاه آمده است که جامعه زرتشتی سراسر جهان نسبت به شاهنشاه آریامهر سپاسگزاری و حق شناسی عمیق در خود احساس می کنند زیرا از زمانی که پارسیان از ایران مهاجرت کردند، هیچ کس دیگر تا این حد در احیا و حفظ تاریخ، مذهب و فرهنگ زرتشتیان از آنان حمایت نکرده است؟ توجه کرده اند که تغییر تاریخ اسلام به تاریخ گبرها برای احیاء زرتشتی گری و احیاء مذهب و آتشکده آنها به رغم اسلام و برای سرکوبی آن است؟ آیا مطلع هستند که در یک مصاحبه ای در خارج گفته است مذهب در حکومت نقشی ندارد؟ اکنون با اختناق همه جانبه و سلب آزادی به تمام ابعاد و فشارهای توانفرسا، ایران بیدار در آستانه یک انفجار عظیم است و به سرعت جلو می رود.
دستگاه جبار با اعصاب خرد شده و با ادامه قتل و چپاول در بلاد مختلف مثل جهرم و اهواز و با دست زدن به خرابکاری و انفجار منازل آزادیخواهان و دزدی و ضرب و جرح علنی افراد مبارز و حمله سبعانه به جوانان مسلمان در کوه ها توسط گروه انتقام ساخته شاه و بستن مالیات های کمرشکن به کسبه متعهد به انتقام شرکت در اعتصاب همگانی، اجازه تنفس را هم از ایرانیان سلب کرده است.
 

آرامش مردم بدون کناره گیری شاه و انتقام از او خیالی است باطل

کسانی که از حال این ملت رنجدیده در این پنجاه سال آگاهند و به سرنوشت ایران علاقه دارند از جمیع طبقات، از کارگر تا دهقان، از دانشجویان قدیم تا دانشگاهی ها، از لشکری تا کشوری بدانند به دست آوردن آزادی در برکنار شدن شاه و دودمان اوست که دشمن سرسخت ملت و نقطه اصلی بدبختی است و تصور آنکه بدون کنار رفتن و انتقام از او آرامش ملتی که همه چیزش به دست او به باد

صحیفه نور جلد 2 صفحه 64

رفته است و به او برگردد. و خیالی است باطل.
از خداوند متعال وحدت کلمه مسلمین و خصوص ملت سربلند ایران را خواستار و قطع ایادی اجانب و عمال آنها را امیدوارم
والسلام علی من اتبع الهدی
روح الله الموسوی الخمینی

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  9:24 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی به مناسبت سالروز 15 خرداد

تاریخ: 1357/03/10

 

تبعیت چنگیز و مغول از قانون یاسا

بسم الله الرحمن الرحیم
ایران یک مملکت نمونه است و من بعید می دانم که در تمام ممالک دنیا یک مملکتی مثل ایران و یک ملتی مثل ملت ایران مظلوم گمان ندارم باشد، حتی سابقه هم شاید کمتر داشته باشد. در تاریخ هست که چنگیز با آن طبع وحشیگری و صحرایی که داشته است، با آن خونریزی هایی که کرده است تابع یک قانون بوده است که به آن قانون می گفتند (یاسا نامه بزرگ) و مغول، چنگیز و سایر مغول تخلف از آن قانون نمی کردند، حتی تعبیر بعضی این بوده است که احترام آن قانون پیش مغول مثل احترام قرآن در صدر اسلام پیش مسلمین بوده است، تخلف از آن قانون مطابق با مرگ بوده است. این مغول و این چنگیز که تابع یک قانونی بوده اند، ما ببینیم که آیا در این زمان در این عصر که ما واقع هستیم، این رژیم ایران این شاه ایران آیا تابع چه قانونی است؟ آیا هیچ قانونی در ایران حکومت دارد؟ احترام برای قانونی قایل هست؟ این رژیم و این سرکرده رژیم احترامی برای طبقات ملت قایل هست؟ ما حساب می کنیم، یکی یکی آن اندازه ای که مقتضی است، یکی یکی حساب می کنیم.
 

آیا رژیم ایران تابع قانون اسلام است ؟!

ببینیم که آیا ایران و این رژیم ایران تابع قانون اسلام است؟ در سرتاسر تهران مشروب فروشی ها بیشتر از کتاب فروشی هاست می گویند و امن و آزاد و هر طور دلشان می خواهد آنها عمل می کنند و اگر کسی تعرض به آنها بکند، آنها را تخطئه کنند، ظلم می کنند. کدام یکی از قوانین اسلام در ایران و در محیط رژیم ایران جاری است؟ ظلم که در آیات قرآن و در احکام اسلام آنقدر نسبت به آن صحبت شده است، راجع به ظالمین صحبت شده است، ایران و رژیم ایران عدالت پرور است؟ عدالت اجتماعی؟ عدالت اسلامی؟ خودشان را بازی می دهند یا ملت را می خواهند بازی بدهند؟ قرآن چه احترامی پیش شاه و دارو دسته شاه دارد؟ احترام قرآن همین است که از روی سالوس طبعش کنند و به مردم بدهند برای اغفال، نظیر احترامی که معاویه کرد و قرآن را بالای نیزه کرد که بیایید با هم به قرآن عمل بکنیم. اینها به قرآن احترام قایل هستند؟ اینها به روحانیت احترام قایل هستند؟ اسلام چقدر از روحانیت تجلیل کرده و سفارش کرده، اینها به روحانیت، برای روحانیت احترام قائل

صحیفه نور جلد 2 صفحه 66

هستند؟ برای مراجع اسلام احترام قایل هستند؟ چند روز پیش ریختند منزل آقایان مراجع، در و پنجره ها را شکستند، آدم کشتند، عربده کشیدند، الان هم در منزل بعضی از آقایان هستند کماندوها گفته می شود که هستند و مراقبند و اینها را تحت نظر دارند. چه کرده اند آقایان که اینطور مورد اهانت واقع شدند؟
 

آیا رژیم شاه به قانون اساسی عمل می کند؟!

اینها به قانون اساسی عمل می کنند؟ چنگیز به یاسا عمل می کرد و چنگیزی ها و مغول ها عمل می کردند. این چنگیز عصر ما، این مغول به قانون اساسی احترام قایل هستند؟ عمل می کنند به قانون اساسی ؟ انتخاباتشان روی موازین قانون است؟ و کلایشان شرایط قانونی دارند؟ مجلسشان یک مجلس روی موازین قانون است؟ کدام یک از کارهای اینها می شود گفت که یک بوئی از قوانین دارد، چه قوانین شرعی و چه قوانین عرفی و اساسی ؟
 

آیا فرهنگ نزد رژیم معتبر است ؟!

فرهنگ پیش اینها احترام دارد؟ و اگر فرهنگ پیش اینها احترام دارد چرا این مدارس ایران تعطیل و نیمه تعطیل است و چرا استادهای دانشگاه از درس گفتن کنار می زنند برای این که محیط دانشگاه را دولت نمی گذارد آرام باشد. چه کردند این دانشجوها که باید محروم باشند؟ چه احترامی اینها برای فرهنگ قائل هستند؟
 

آیا برای ارتش احترام قایلند؟!

چه احترامی از برای ارتش قایل هستند؟ اینها که ارتش را به خیال خودشان ابزار دست خودشان می دانند چه احترامی برای ارتش قایل هستند؟ ارتشی که در تحت اسارت مستشارهای آمریکا باشد، آنها را مصون کنند و اینها را تحت سیطره آنها قرار بدهند، این چه اهانتی است بر ارتش ایران؟ چه ذلتی است از برای ارتش ایران، از برای صاحب منصب ها؟ چرا این صاحب منصب ها اینقدر به ذلت تن در دهند؟ چه شده است که بیدار نمی شوند و کار این آدم را زار نمی کنند و این را فرستند به محلی که باید برود؟ اینها احترام برای چی قائل هستند؟ به چه قانونی اینها عمل می کنند؟ بیایند به قانون چنگیزی با ما عمل بکنند، یک عنوانی توی کار باشد، یک قانونی توی کار باشد هرج و مرج الان ایران با هرج و مرج دارد می گذرد.
 

15 خرداد جنایتی به امر شخص شاه

15 خرداد نیامده، از قبل از اینکه چندین روز مانده به 15 خرداد برای اینکه مبادا در 15 خرداد یک چند نفری ناله کنند و شکایت کنند از کشتاری که در 15 خرداد شد، از جنایاتی که با امر خود شاه، با امر خود شاه در 15 خرداد شد و خودش فرمانده نیروها بود برای کشتار مردم، برای اینکه مبادا یک

صحیفه نور جلد 2 صفحه 67

ناله ای بکنند مردم، مبادا یک صحبتی بکنند مردم قبل از اینکه حالا 15 خرداد بیاید مشغول گرفتن مردم هستند. الان تهران عده ای را گرفتند، قم عده زیادی را گرفتند از طلاب، از مردم، حتی از جوان های کوچک، بچه ها. هر کس را سراغ می گیرند، می گویند می گیرند اینها را و شهربانی قم را می گویند دیگر جا ندارد از بس که جمعیت در آن هست، انباشته شده است.
 

آزادی اعطایی شاه!!

این چه وضعی است که در ایران هست؟ این چه آزادی است که اعطا فرموده اند آزادی را؟! مگر آزادی اعطا شدنی است ؟! خود این کلمه جرم است، کلمه اینکه اعطا کردیم آزادی را، این جرم است آزادی مال مردم هست، قانون آزادی داده، خدا آزادی داده به مردم، اسلام آزادی داده، قانون اساسی آزادی داده به مردم، (اعطا کردیم) چه غلطی است ؟ به تو چه که اعطا بکنی؟ تو چه کاره هستی اصلش؟ (اعطا کردیم آزادی را بر مردم!!) آزادی اعطایی این است که می بینیم، آزادی اعطایی که آزادی حقیقتاً نیست، این است که می بینید، برای این است که مردم را اغفال کنند.
 

همه گرفتاری ما از آمریکاست

اینها نشستند و یک دسته ای را - شاید یک دسته ای را - درست کرده اند که (اینها از دارو دسته خودشان هست) گاهی وقت ها یک چیزی بنویسند، یک کلمه ای بنویسند و ابهام کنند که نه، آزاد است، قلم آزاد است، قلم ها آزادند. البته در بین اینهایی که می نویسند عده شریفی هستند از همه طبقات که می نویسند که الان با همه خطراتی که هست، هم در قم یک عده کثیری از فضلا و از مدرسین (ایدهم الله) هست که می نویسند فجایع را و همه مطالب را تقریباً می نویسند و منتشر می کنند و امضا می کنند و هم در جناح های سیاسی و حزبی است که می نویسند، منتشر می کنند، مطالب را می گویند، با جرات مطالب را می گویند ولو اینکه مورد اهانت و خطر واقع می شوند. البته در اینها، در بین این جناح های به اصطلاح سیاسی گاهی هم اشخاصی پیدا می شوند و بعید هم نیست که خود دارو دسته آنها باشند و مطلب را خواهند منحرف کنند از مجرم اصلی به این پایین ها، به دولت مثلاً، آنها الان از خدا می خواهند که اینها هر چه می گویند، از دولت بگویند، اعلیحضرت را کنار بگذارند، مجرم اساسی و اصلی را کنار بگذارند، هرچه می خواهند از دولت بگویند. یک وقتی که ما می خواستیم یک صحبتی بکنیم یک نفر را فرستادند که شما از آمریکایی ها صحبت نکنید ولو از شاه هم بگویید مانعی نیست. من گفتم ما همه اشکالمان در آمریکایی هاست همه گرفتاری که ما داریم از دست آمریکا داریم، ما آن مجرم اصلی را بگذاریم و برویم سراغ اینهایی که تبع هستند و آلت هستند؟! حالا در ایران البته مجرم دست دوم - مجرم دست اول عبارت از آمریکاست، مجرم دست دوم عبارت از این شاه است. ما حالا گرفتار این مجرمی که دست دوم هست و دیگران هیچ دیگر و دیگران چیزی نیستند که چیزی باشند نه نخست وزیرش قابل ذکر است و نه وزرا و نه وکلا هیچ کدام اینها قابل ذکر اصلا نیستند، خودش

صحیفه نور جلد 2 صفحه 68

هم قابل ذکر نیست لکن چه بکنیم گرفتار شدیم. الان علمای ایران گرفتارند آقا، ملت ایران الان گرفتارند نفس نمی گذارند بکشند، الان خیابان های ایران از کماندوها پر است از قراری که برای ما نقل کردند. همین دو سه روز پیش از این کسانی آمده بودند. که کماندوها در خانه آقایان هستند، در بین مردم هستند، قبل از این هم مسلسل بود و تانک بود و از آن حرفها، چه شده؟ این ملت چه کرده؟ غیر از این است که می گوید بگذارید ما هم نفس بکشیم؟
 

دروازه تمدن بزرگ و زاغه نشینان!!

این آقای دروازه تمدن بزرگ ملاحظه نکرده خود تهران را، این محله های تهران را آنطوری که آقایان نوشته اند چهل و چند منطقه هست که در این چهل و چند منطقه این زاغه نشین ها، این چادر نشین ها، اینهایی که خانه ندارند اصلاً یا زیر زمین یک سوراخی پیدا کرده اند و بیچاره ها مثل حیوانات زندگی می کنند یا یک چادری درست کرده اند، مناطق زیادی چهل و چند منطقه را اسم بردند، محلشان را ذکر کردند، الان پیش من است صورتش، این آقای تمدن بزرگ نگاه نکرده است به این تهران که چهل و چند منطقه بیچاره محرومند از همه چیزهایی که آثار تمدن است، آب ندارند، برق ندارند، هیچ ندارند، هیچ چیز ندارند بیچاره ها، اینها را از دهات بیرون کرده اند و اراضی دهات را گرفتند برای خودشان و اینها آمده اند در تهران. تهرانش اینطور است که چهل و چند منطقه، اینها از چادرنشین ها و زاغه نشین هایی که با فلاکت، با زحمت دارند زندگی می کنند، با بیچارگی دارند زندگی می کنند نوشته است که اینها وقتی آب برای خودشان می خواهند تهیه کنند، از یک محلی که محل خودشان قریب صد پله یا بیشتر تا محل آب هست این زن های بیچاره باید بیایند سر آن فشاری آب بردارند کوزه را از این پله ها شما فکر کنید زمستان ایران را از این پله ها باید پایین بروند، چقدر زمین می خورند، چقدر بیچارگی می کشند تا یک خرده ای آب ببرند برای بچه هایشان، این آقای تمدن بزرگ کجاست که اینها را ببیند؟ اینها را نمی داند یا چشم هایش را هم می گذارد که نداند؟ همین دو سه روز، همین سه چهار روز پیش از این در مشهد رفته در حرم مطهر سالوسی هایش را کرده و بعد هم آمده برای این بیچاره هایی که خودشان جمع کردند آنجا یک عده ای بیچاره را، نطق کرده تمدن بزرگ گفته، ما بعد از چند سال دیگر به کجا خواهیم رسید و در بین فرمایشاتشان فرموده اند که بعد از چند سال دیگر جمعیت ایران 65 میلیون نفر می شود و نفت هم نیست. آقا نفت را چه کسی دارد از بین می برد؟ هی می گوید نفت نیست، نفت هست تو داری نفت را از بین می بری، تو داری نفت را به حلقوم آمریکا و دیگران می کنی، نه اینکه نفت نیست. ما مخازن زیاد داریم، شما دارید این مخازن را از دست می دهید تا بعد از چند سال دیگر نفتش از بین برود و مردم بیچاره بشوند، بعد ایشان می خواهند از انرژی خورشید استفاده کنند، آقا چرا؟ این حرف ها چیست می زنی آخر خجالت بکش، تو از انرژی خورشید می خواهی استفاده کنی ؟! بعدها دیگر استفاده از نفت لازم نیست ؟! ما از جاهای دیگر استفاده می کنیم ؟! آخر این حرف ها را برای چه کسی می زنی؟ خوب پس بگو دیگر در رادیو نگویند اینها را،

صحیفه نور جلد 2 صفحه 69

برای همان رعیت ها بگویند دیگر در رادیو نگویند که مرم بشنوند، حتی نجف هم بشنود این را، اروپا هم بشنوند این را بخندد. این زاغه نشین های ما که در تهرانش چهل و چند منطقه را نوشتند پیش ما آوردند، الان موجود است پیش من مناطقش با اسم و رسم، تهران و از حضرت عبدالعظیم تا شمیران گرفته، این حومه همه اش تهران هست، جاهای دیگر از تهران بدتر است جاهای دیگر هست که بعضی از آقایان که آمدند پیش من، بعضی از محترمین تجار که آمدند پیش من گفتند: اجازه بدهید که ما این سهم امامی که بدهکار هستیم از خودمان هم رویش بگذاریم یک آب انبار درست کنیم برای این بیچاره ها که زن هایشان باید از یک فرسخی (ظاهراً تعبیرش این بود) آب بروند پیدا کنند بیاورند برای خانه شان و بچه هایشان را سیراب کنند) ما هم اجازه دادیم، و آب انبار را درست کردند یا نکردند من دیگر نمی دانم. همه مناطق اینطور است. شما خیال می کنید که بله، یک عده وابسته و عرض می کنم پیوسته ای هست در تهران که یک سروصدا و یک شلوغی و چیزهایی هست از خارج و داخل و اینها، اینها را وقتی بعضی غافل ها می روند می بینند خیال می کنند که ایران آباد است. دیگر الحمدلله همه اتومبیل دارند، همه پارک دارند همه چه. آقا اینها دارودسته خود همین اینها هستند و آن چپاولگرهایی که دارند مردم را غارت کنند، چه وقت مردم عادی اینطور هستند؟ زاغه نشین ها را بروید ببینید، چادر نشین ها را بروید ببینید، بروید جنوب شهر را ببینید، حتی شمال شهر اینطور هست، در خیابان آیزنهاور هم یکی از مناطقی است که چادرنشین یا زاغه نشین دارد و بروید نگاه کنید اینها را، بعد بگویید که ترقی کرده است و ما نزدیکیم که به دروازه تمدن بزرگ برسیم و خیر همین روزها دیگر جشنش هم خواهیم گرفت!! این از این طرف، این زاغه نشین های ما و این بدبخت هایی که در ایران هست.
 

ملی کردن، وسیله ای برای غارت ذخایر ایران

از آن طرف با اسم ملی کردن جنگل ها، ملی کردن مراتع، ملی کردن آب ها، ملی کردن رودخانهاها، آب های زیر زمینی، تمام جاهای خوب را به شرکت های بزرگ آمریکایی یا صهیونیستی یا انگلیسی دادند دشت هایی که برای مراتع جوری بوده است که نوشتند (الان نوشته اش پیش من است) نوشتند که وقتی که شوهر ملکه انگلستان آمد، رفت از دشت ارژن، فقط از دور ملاحظه کرد آنجا را و گفت که بهترین جایی است که در دنیا هست، بهترین مرتع است از برای دامپروری هر جور دامی، اینها ملی کردند و بعد هم به انگلیسی ها دادند و الان هم آن طور که به من نوشتند الان نوشته موجود است ملکه انگلستان با یک عده از ثروتمندهای آنجا و شرکت های آنجا اینجا را دارند چه کنند برای دامپروری که گوشت درست کنند، حالا برای خارج درست کنند یا به ما هم یک مقدارش را بدهند خدا می داند. دشت عمران که اطراف قزوین است می گویند بهترین جاست از برای زراعت، تمام مردم آنجا را از آنجا کوچ دادند و آوردند بیرون می دادند دست یهودی ها، به اروپا، دادند دست آنها، آنها الان دارند آنجا استفاده می کنند، شرکت های آمریکایی و صهیونیستی دارند در آنجا بهره برداری می کنند و این زمین هایی که بهترین زمین هاست از برای کشت و زرع در دست آنهاست و این ملت بیچاره گرسنه مانده

صحیفه نور جلد 2 صفحه 70

است، بیچاره مانده است بیچاره مانده است نمی داند چه بکند.این تمدن بزرگ ماست!! مردم نان ندارند بخورند آقا می فرمایند (تمدن! ما در تمدن بزرگ! شما را به تمدن بزرگ برسانیم) دشت مغان از دشت هایی است که باز ملی کردند و مردمش را بیرون کردند و دامدارها از بین رفتند، این را هم دادند دست یک دسته دیگری. این سد دز را که هفتصد میلیون برای ساختن آن است و یک میلیارد و دویست میلیون دلار یا تومان هم خرج کردند برای کانالی که آب برساند به آنجا، این هم در تقدیم اعلیحضرت است و دارو دسته ایشان. صدوپنجاه روستا از بین رفت، اینها را از بین بردند و اینجاها را ملی کردند یعنی برای همه ملت لکن مال خود اعلیحضرت و دارو دسته ایشان. اینها چیزهایی است که نوشتند و گفتند شواهد هست در آن.
 

15 خرداد باید سرلوحه قضایا و مبدا تفکر باشد

ما یک چنین زندگی ای داریم، ما یک چنین تمدن بزرگی داریم که قبل از آمدن 15 خرداد جوان های ما را می گیرند حبس می کنند، قانون جنگل هم معلوم نیست این جور باشد، مغول هم که این جور نبوده، حال اینکه آنها هم یاسا داشتند، قانون داشتند، به چه قانونی باید گرفت فلان را، به چه قانونی باید کشت فلان را، به چه قانونی باید چه کرد. شما که مردم را می کشید، بی قانون می روید منزل علمای اسلام، تا یک کسی بلند می شود که ما کاری نکردیم بعد مردیکه می زند، می کشد یکی هم نیست که بگوید چرا؟ 15 خردادی که - جنایاتی که این مرد در 15 خرداد کرد معلوم نیست در تاریخ نظیرش اتفاق افتاده باشد - الانادر - که مردم بیگناه را همین طور درو کردند، اشخاصی که دیده بودند می گفتند، می گفتند که همین طور می آمدند، این کامیون ها می آمدند، این زره پوش ها همین طور مردم را درو می کردند و می ریختند توی خیابان ها. این 15 خرداد را نمی گذارند یک کسی آه بکشد برای آن، لکن ملت ایران نباید این 15 خرداد را از یاد ببرند، خوب 15 خرداد باید زنده بماند، یک جنایتی است کم آثارش باید محو نشود. حالا بحمدالله به دست خودشان یکقدری دارد زنده می شود برای اینکه همین جلوگیری و همین آدم گیری و همین ها زنده می کند 15 خرداد را. ملت ایران نباید 15 خرداد را از یاد ببرند و نباید هیچ یک از جنایاتی که از 15 خرداد به این طرف شده است و جلوترش به دست پدر این شده است نباید ملت ایران آنها را از یاد ببرد، اینها باید سرلوحه قضایای آنها باشد برای اینکه مبدا تفکر باشد، باید سران قوم تفکر کنند در این امور، 15 خرداد را باید حفظش کنند، می توانند با جاروجنجال و هیاهو و تظاهرات، نمی توانند با مقاومت منفی و بیرون نیامدن از منازل، اگر می بینند که اینها مثل گرگ به جان مردم افتادند و جوان های اینها را می خواهند بکشند، در منازل بمانند، یک جور تنفر است از این رژیم و از این آدم اعتراضاً در منزل بمانند، اگر می توانند تظاهر کنند اما از یاد نباید برود، باید این زنده باشد و انشاءالله از یاد هم نمی رود.

صحیفه نور جلد 2 صفحه 70

 

حفظ وحدت کلمه یک تکلیف الهی است

دنبال این مطلب آن چیزی که مهم است این است که باید تمام جناح ها تمام جناح هایی که در ایران هست، از جناح مرجعیت و علمیت تا جناح ارتش، تا جناح بازاری، تا فرهنگستانی، تا دبیرستانی، تا دانشگاهی، تا بیابان نشین ها، تا کوخ نشین ها، تمام اینها باید تفکر کنند و مورد تفکر خودشان قرار بدهند و سران قوم باید روابط داشته باشند باهم متفرق نباید باشند. امروز روزی نیست که شماها با تفرقه کار انجام بدهید، اگر چنانچه تفرقه داشته باشید تا آخر همین هستید و از همین بدتر. تکلیف است، تکلیف الهی است، باید با هم باشید، باید این جناح ها روابط زیرزمینی با هم داشته باشند بزرگانشان، باید آشکارا نباشند، زیر زمینی باشد روابطشان اما روابط داشته باشند که اگر یک وقتی بنا شد صحبت کنند، همه صحبت کنند، اگر یک وقتی بنا شد که چنین کنند، همه چنین کنند، اگر یک وقتی بنا شد ساکت باشند، همه ساکت باشند، دست واحد باشند، نه متفرقات. که یکی حزب بخواهد درست کند، آن یکی مثلاً فرض کنید چه درست کند، این صحیح نیست، ما همه باید ید واحد باشیم. مسلمین باید ید واحد باشند، اگر مسلمین ید واحد باشند کسی نمی تواند مقابل این جمعیت قیام کند، هیچ غلطی نمی توانند بکنند، نه اینها ممالک دیگر هم غلطی نمی توانند بکنند اگر اینها ید واحد باشند.
 

همه مکلفیم که بر ضد شاه قیام کنیم

لکن آنها تفرقه می اندازند و ما هم باور می کنیم، باید این باورها را کنار گذاشت، باید این ظاهر الصلاح بودن اینها را کنار گذاشت، باید این سالوسی که هر سال یک دفعه یا دو دفعه به مشهد می رود و مقابل حضرت می ایستد و (باید دید حضرت چه می گوید به این آدم. خدا می داند اگر حضرت زنده بود از را راهش نمی داد. مگر می شود این فاسد فاجر را حضرت رضا راه بدهد؟ یک آدم قاتل جانی را راه بدهد؟ لکن حالا ایشان که نیستند) یک آخوندی هم می برند تعریف می کند و هیاهو می کند و اینها که مردم همه به اعلیحضرت چه دارند و فلان و خودش هم رفته در یک جای دیگر ببین چه کرده. چه حرف هائی!.
باید روابط باشد، باید کارهای شما روی روابط و ضوابط باشد، باید روی یک برنامه باشد کارهای مسلمین، باید احزاب با هم دست به هم بدهند، این حزب کذا و آن حزب کذا، هر که برای خودش کار بکند، نباشد، باید انگشت روی جانی بگذارند اگر می شود به صراحت، اگر نمی شود با تلویح و اگر هم نمی شود جنایت را به کسی دیگر متوجه نکنند، همین بگویند جنایت هست. (دولت این کار را کرده) دولت چیست؟ (شهربانی این کار را کرده) شهربانی چیست بیچاره؟ همین دیروز، پریروز، دیروز بود که بعضی آقایان آمده بودند گفتند که 17 نفر از اینهائی (حالا صاحب منصب بودند یا کسان دیگری) که آوردند به قم برای جنایت، 17 نفرشان قایم شدند و از قرار مذکور این گردشی که کردند در قم و تفتیش که از همه جا کردند از برای پیدا کردن این مسلحین بوده است، اینها با اسلحه قایم شدند. الان در ارتش هم همین طور است شما خیال می کنید ارتش دل خوشی دارد

صحیفه نور جلد 2 صفحه 72

از اینها؟ کسی که زمام همه ارتش را بدهد به دست چهار نفر آمریکایی، مستشار آمریکایی که همه جهات در دست آنها باشد، این بیچاره ها همه در تحت فشار باشند اینها دل خوش دارند؟ مگر اصلاً غیرتمند نباشند والا اگر کسی غیرتمند باشد دل خوش نمی تواند داشته باشد، نباید اینها هم ساکت باشند، اینها هم روابط باید داشته باشند، بین احزاب و لشکری ها، بین لشکری ها و روحانیون همه باید با هم روابط داشته باشند و نقشه بکشند برای زوال این آدم. ملت اسلام و ملت ایران با این آدم آشتی نخواهد کرد، اگر یک کسی بگوید آشتی، این خائن است آشتی نخواهد کرد با این، نه هیچ ملائی آشتی با این می کند و نه هیچ کافری آشتی می کند و نه هیچ مسلمانی آشتی می کند، راه آشتی نمانده است، خوب چه راهی گذاشتند برای این؟ اینهمه جوان های ما را کشتند، باز هم آشتی؟ اینهمه به مقدسات ما توهین کردند، باز هم آشتی؟ آشتی چیست؟ ما آشتی نداریم، دروغ نسبت می دهند به آقایان عظام دروغ نسبت می دهند، کسی آشتی ندارد با آنها و امکان ندارد یک همچو چیزی. یک ملتی که همه چیزش به باد رفته است، حیثیت و جهات معنوی و مادیش به باد رفته است و همه را آین آدم به باد داده است، خوب چطور آشتی بکند با این؟ همان طوری که یکی از بزرگان سیاسیون گفته است که یکی از دو راه دارند مسلمین، ایرانی ها، یا آزادی یا بودن این، یا باید اختیار کنند بودن این را و همین طور تا آخر تحت فشار باشند و یا باید اختیار کنند آزادی را و این را بیرونش کنند و چون آزادی را حتماً خواهند اختیار کرد پس این را حتماً انشاءالله خواهند بیرون کرد. تکلیف هست آقا برای همه ما - یک چیزی نیست که تکلیف است، تکلیف الهی است، یک ملتی همه چیزش را دارد از دست می دهد و از دست داده است، اهتمام به امور مسلمین از اوجب واجبات است، باید شما محکم به این امر باشید والا (فلیس بمسلم) . این از اموری است که لازم است بر همه ما، همه مکلفیم که این کیان اسلام را در ایران حفظ کنیم. این آدم نه با اسلام خوب است و نه با قرآن خوب است و نه با حضرت رضا خوب است، کسی که با اسلام آشنایی داشته باشد این طور، جسارت ها نمی کند. ما همه مکلفیم که بر ضد این قیام کنیم، قیام قلمی قیام قولی، هر وقت هم شد قیام به سلاح، هر وقت، وقت پیدا کردیم اول کسی که سلاح را به دوشش بگیرد خود منم اگر توانستم، هر وقت هم نتوانستم حرف می زنم، صحبت می کنم
 

همه حیثیات ایران یک حیثیت انگلی است

بعد از اینکه همه این چیزها، همه مراتع ما را از بین بردند (قریب 40 هزار نوشته است) قریب 40 هزار قنات خشک شده است در ایران برای اینکه این سدها را که بستند یا چه کردند، این قنات ها خشک شده است و قهراً وقتی قنات ها خشک شد زراعت نمی شود، وقتی زراعت نشد مردمش کوچ می کنند و می آیند به فقر و فلاکت در تهران یا در یک شهر دیگری و تعمد در این کار هست که مردم را جمع کنند در شهرها که مبادا در دهات مخالفت شروع بشود و دهات مشکل است مهارش. آنهایی که یک نحو شم سیاسی دارند، می گویند مسأله این است که می خواهند کوچ بدهند دهاتی ها را، کوهستانی ها را، بختیاری ها را که در کوهستان هستند عرض می کنم که بلوچ ها که در صحرا و

صحیفه نور جلد 2 صفحه 73

کوهستانها هستند، اینها را می خواهند کوچ بدهند به شهرها تا بتوانند کنترل کنند اینها را یعنی هر وقت اینها بخواهد صدایشان درآید با توپ و تانک بتوانند اینها را کنترل کنند، اما اگر چنانچه در جاهای مرتفعات باشند اینجا نمی شود کنترل کرد، یک وقت می بینی تمام قشرها برخلاف قیام می کنند و آن وقت سرایت می کند به همه جا. حالا یا این است نکته اش، یا نکته (استفاده) است که همه را به دست چپاولگرهای شرق و غرب بدهند. هر چه هست الان وضع ایران یک وضعی است که نظیر نداشته است یعنی اگر از حیث جنایات، آدمکشی و اینها نظیر داشته از حیث این جور منافع ایران را به باد دادن، شما نمی توانید نظیر برایش پیدا کنید در اعصار سابق برسیم تا هر جا می خواهید جلو بروید، یک همچو موردی که تمام مراتع خوب ایران را به غیر داده باشند و به شرکت های خارجی داده باشند، تمام شیلات ما را، شیلات ایران را، هم طرف جنوبش را، هم طرف شمالش را از دست مردم گرفته اند و شرکت های خارجی دارند اداره می کنند، اینجا نوشته است هفت هزار نفر در شمال کشته شده است تا شیلات را دولت ملی کرده به اصطلاح خودش و ضبط کرده و داده دست شرکت های بزرگ. آن نفت ما، آن ماهیگیری، شیلات ما، آن مراتع ما، آن جنگل های غنی ما، جنگل ها را شما خیال کردید ملی کردند یعنی به نفع ملت. این لفظ است، ملی کردن مثل همان دروازه تمدنی است که می گوید، این هم یک لفظی است که القاء می کنند، واقعیت ندارد. بعضی از جنگل های بسیار خوبی که چوبش برای همه چیز خوب است به یک شرکت رومانی دادند و آنها دارند می خورند. ایشان در این نطقش گفته بود که سابقاً پیش از این، یک چند سال پیش از این ایران بین دو منطقه روس و انگلیس تقسیم شده بود و ما آمدیم و چه، آخر این حرف ها من نمی فهمم چطور او شعورش نمی رسد، یا می رسد و می خواهد این چند نفر را اغفال کند؟ پس چرا در رادیو می گوید؟ ما ایران را نجات دادیم از این دو منطقه ای؟ خوب شما چطور ایران را نجات دادید؟ شما که الان مراتعتان را یک مقدارش را خانم انگلیسی با دارودسته اش دارد می خورد، یک مقدارش را هم که آمریکا و صهیونیست ها دارند می خورند، یک مقدارش هم که خودتان و بچه ها و زاد و ولدتان دارید می خورید، این چه ملی شدنی است؟ این چه نجاتی است که ما همه منافع مملکتمان را باید به آنها بدهیم و خودمان خدمتگزار باشیم برای آنها باز؟ ملت ما باید خدمت کنند و همه منافع خودشان را منافعی که از دستشان پیدا می شود، از هوششان پیدا می شود، از هوششان پیدا می شود تسلیم آنها بکنند؟ (ما نجات دادیم ایران را، کجا نجات دادید ایران را؟ شما ایران را به باد دادید تا آخر، شما فرهنگ ایران را بکلی از بین برده اید. ما اگر یک طبیبی حالا بخواهیم باید برویم به انگلستان، هر چند روز یک نفر راه می افتد می رود انگلستان برای معالجه، خوب اگر ما طبیب داشتیم چرا انگلستان می رفتیم؟ شما دانشگاه را از بین برده اید، الان ما دانشگاه نداریم، یک صورتی است و نمی گذارید هم حتی این صورت محفوظ بماند، چه بکنند بیچاره دانشجوها؟ آن استادان دانشگاه چه بکنند از دست این هیولا؟ همه حیثیات ایرانی یک حیثیت انگلی است، تمام حیثیت ایران را این آدم به باد داده و انگل کرده، آنقدر که شده استفاده بشود داده به شرکت های بزرگ و یک قدری هم با اجازه آنها خودش و دارو دسته اش خورده اند و این بیچاره هایی که در روستاها بودند و به قول خودش

صحیفه نور جلد 2 صفحه 74

دهقان ما درست کردیم، دهقان های بیچاره را از آنجاها کوچ دادند آوردند، این چادرنشین های اطراف تهران و آن زاغه نشین های اطراف تهران این همین بیچاره دهقانی هایی بودند که دامداری می کردند و برای مملکت ایران پشم و روغن و نمی دانم گوشت تهیه می کردند، همه اینها از بین رفت حالا باید همه از خارج بیاید، گوشتش از خارج بیاید و گندمش از خارج بیاید چه کشاورزی ما را به کلی از بین برده است، فرهنگ ما را از بین برده، ارتش ما را از بین برده، حیثیت ارتش ما را از بین برده، روحانیت ما را خیال دارد از بین ببرد و موفق نخواهد شد انشاءالله.

صحیفه نور جلد 2 صفحه 73

 

متفق الکلمه خواستار رفتن شاه باشید که تخلف از این امر خیانت به اسلام است

الان تکلیف است، همه ما مسلمین، وحدت کلمه و اول که: این نباشد ما بعد خودمان درست می کنیم) در راس همه کلمات که همه متفق الکلمه باید باشند و اگر کسی تخلف کند، به اسلام خیانت کرده، این است که این نباید باشد. اگر شما در نوشته یک حزبی دیدید که از آن بیرون می آید که ما قانون اساسی می خواهیم، بطور مطلق این را گفتن، معنایش این است که ایشان (شاه) باید باشد این خیانت است، باید آنهایی هم که می گویند قانون اساسی و حقوق بشر، بگویند قانون اساسی بعد از اصلاح این موادی که با سر نیزه درست شده است. ما شاهد قضیه بودیم که این موادی که درست شد و اینها را به این سلطنت منحوسه رساند با سرنیزه بود، با سر نیزه رضاخان بود نه اینکه مردم یک مجلس درست کردند و یک چیزی خود مردم اختیاری نداشتند، سر نیزه این کارها را کرد. این مواد، موادی است که مقبول ملت نیست و این موادی که حکومت اینها را تثبیت کرده باید از بین برود. قانون اساسی با متمم قانون اساسی، با اصلاحاتی که متمم قانون اساسی کرده ما هم حرفی نداریم اما با اصلاحاتش. آن کسی که بگوید قانون اساسی و تعقیب نکند این معنا را که باید اصلاح بشود (ولو به طور ابهام که پس از اصلاح) ، این آدم بدانید که این مشی صحیحی ندارد یا ملتفت نیست، حالا من که می گویم، ملتفت باید بشود.
ما همه موظفیم که روابط داشته باشیم، بین ما و خارج، بین جناح های داخل و جناح های خارجی، بین علمای اسلام با سایر علما، علمای مراکز با سایر علمای بلاد، بنی علمای اسلام با احزاب. روزی نیست که حزب علیحده باشد و عالم علیحده، حزب خودش هیچ کار از او نمی آید، عالم احتیاج دارد که احزاب باشند در کار، این دو طایفه هستند که مسلمین را باید باهم، مسلمین ایران را باید با هم جوش بدهند و همه با هم روابط داشته باشند و با صاحب منصبان هم باز روابط داشته باشند، ایجاد روابط باید باشد با صاحب منصب هایی که شرافتشان از دست نرفته و شریف هستند، زیاد است باز بین اینها، زیاد است که خون دل می خورند بیچاره ها از این گرفتاری و آنها هم باید روابط داشته باشند تا یک روزی که بشود قیام بشود و با قیام، این آدم نباشد انشاءالله، حکومت اسلامی باشد انشاءالله احکام اسلام جریان پیدا کند. الان که از احکام اسلام در ایران خبری نیست طلاقش مطابق احکام اسلام است؟ نکاحش مطابق اسلام است؟ معاملاتش مطابق احکام اسلام است؟ چه

صحیفه نور جلد 2 صفحه 75

چیزش اسلام است؟ همین من می روم زیارت حضرت رضا، درست می شود با این؟! یک ریاکاری کار را درست می کند؟!مردم دیگر گول می خورند از تو؟!
خداوند انشاءالله ایرانی ها را بیدار کند و از این بیدارتر، حوزه های دینی را حفظ کند، حوزه های اسلامی را حفظ کند. خداوند انشاءالله دست اجانب را از این مملکت کوتاه کند، همه ممالک اسلامی را با هم متحد کند.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  9:24 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

پبام امام خمینی به ملت

تاریخ: 1357/03/20

 

تقدیر از رشادت های مردم در تظاهرات خونبار

بسم الله الرحمن الرحیم
باز هم برای چندمین بار باید در سوگ چهلم مقتولین قم و دیگر شهرها بنشینیم، باز هم باید با مادران و زنانی که عزیزان خود را از دست داده اند و با تظاهرات شجاعانه خود رژیم شاه را محکوم کرده اند در عزا باشیم، باز هم باید شاهد کشتار و ضرب و جرح دانشجویان و طلاب عزیز و خراب کردن مدرسه های علمیه و دانشگاه ها و بیرون کردن آنها از مدارس و کوی دانشگاه باشیم، باز هم دست جنایتکار شاه از آستین مشتی مامور ناآگاه بیرون آمد و ملت مسلم ایران و خصوص دلیران اسلام دوست قم را در عزای عزیزانشان که مردانه در راه اسلام و سرنگونی رژیم ستمکار پهلوی قیام کردند نشاند.
 

باید به پیروی از رسول اکرم همه چیزمان را فدا کنیم تا پرچم توحید برقرار ماند

ما سوگمندانه و مفتخرانه عزیزانی را در راه هدف که واژگونی رژیم طاغوتی و بر پاداشتن پرچم پر افتخار اسلام است فدا کردیم و این درست راه اسلام و برنامه مسلمین راستین در صدر اسلام بوده و در طول تاریخ خواهد بود (ولکم فی رسول الله اسوة حسنه) پیغمبر بزرگ اسلام همه چیزش را فدای اسلام کرد تاپرچم توحید را به اهتزاز در آورد و ما به حکم پیروی از آن بزرگوار باید همه چیزمان را فدا کنیم تا پرچم توحید بر قرار ماند.
 

شاه در لب پرتگاه است

اکنون شاه در لب پرتگاه واقع است، از یک طرف مواجه است با قدرت لایزال ملت شجاع ایران که با تمام وجود برای آزادی خود قیام کرده و تا برچیده شدن بساط ستمکاری او نخواهد نشست و از طرفی با انعکاس جنایات و جرایمش در وسایل تبلیغاتی دنیا خوف آن دارد اربابان از او روی برگردانند و از طرفی مواجه است با پوسیدگی و فروریختگی در متن رژیم و رسوایی انقلاب آمریکایی و افتضاح حزب فرمایشی و از طرفی با نارضایتی افراد شرافتمند لشگری و کشوری که از کشتارها و

صحیفه نور جلد 2 صفحه 77

وابستگی ها به جان آمده اند.
 

ملت ایران دیگر اغفال نخواهد شد و مجرم اصلی را از یاد نخواهد برد

در این امواج متلاطم غیرتمندانه به تلاش و فریب های تازه ای دست زده است، گاهی می خواهد خود را از جنایاتی که در طول سلطنت غیر قانونیش انجام داده بیخبر جلوه دهد و تمام آنچه بر ملت و کشور گذشته است به گردن دیگران اندازد و عمال او از راه مطبوعات و دستگاه های تبلیغاتی برای تحقق آن سخت در تکاپو هستند، تغییر مهره های اخیر از این قماش است غافل از اینکه با تغییر ابزار خیانت که جز آلتی در دست جانی اصلی نیستند، ملت هوشمند ایران اغفال نخواهد شد و مجرم اصلی را از یاد نخواهد برد و این مهره بازی ها را نخواهد پذیرفت.
 

افترا به وطنخواهان و طرح خط کمونیسم توسط شاه

و گاهی با اسلحه کهنه افترا و فریب، مخالفین خود را اشخاصی معرفی می کند که میخواهند ایران را تجزیه کنند یا تحت نفوذ اجانب قرار دهند. همه آگاهند که مخالفان او تنها اقشار وطنخواهند، از مراجع معظم و علماء اعلام و خطبای محترم و آگاه و رجال سیاسی پاکدامن تا طلاب و دانشجویان جان بر کف حوزه ها و دانشگاه های سراسر ایران و از دهقان گول خورده و کارگر و عده دروغ شنیده و بازاری متعهد و مسؤول در سراسر کشور، کدام یک از اینان تجزیه طلب یا با نفوذ اجانب موافقند؟ این شخص شاه است که اجانب بویژه آمریکا را مسلط بر تمام شوون کشور کرده و مخازن آن را بیدریغ تقدیم آنان نموده و به آنها مصونیت داده و آنها را حتی بر ارتش حکمرفا کرده است و ایران را مصرف کننده ای خاضع در برابر آمریکا نموده است گاهی ملت را از خطر کمونیست ها می ترساند که اگر او برود مملکت به دست آنان می افتد و شاید بعضی ها که از واقعیت ها اطلاع ندارند اغفال شوند. کمونیسم در ایران با دست آمریکا، چنانکه حزب توده به دست انگلیس ایجاد شد. به گفتار مطلعین، داغترین کمونیست ها در منطقه مهره های آمریکایی هستند برای خنثی کردن قیام های رهایی بخش ملی و مذهبی ملت های اسیر به دست سرمایه داری و کمونیزم که نمونه بارزش در سال های اخیر دیدیم.
راه رهایی هر ملتی از چنگال استعمار، مذهب است که ریشه در عمق جان آن ملت دارد و گاه با شایعه سازی آشتی با بعض جناح های روحانی برای تفرقه افکنی در خود این جناح عظیم و بین آن و سایر وطنخواهان مسلمان که نتیجه اش جز سلامت جنایتکار اصلی و بر باد رفتن زحمات جانفرسای ملت و به هدر رفتن خون کشتگان از مسجد گوهرشاد و 15 خرداد تا به امروز نخواهد بود، غافل از آنکه هیچ روحانی و مذهبی با دستگاه ضد اسلامی آشتی نخواهد کرد که آن پشت به قرآن کریم و اسلام عزیز است و نتواند کرد که آن پشت بر ملت غیور و آگاه است که حاصل آن سقوط مرگبار سازشگر است.

صحیفه نور جلد 2 صفحه 77

 

نغمه های صلح جویانه محکوم است

اکنون ملت که همه چیزش به دست این رژیم به باد رفته، مراقب است تا چه کسی و چه جناحی از این مهره بازی شاه فریب بخورد یا با حاضر شدند در مذاکرات صلح جویانه و گرفتن بعض امتیازات توهمی، خود را به دستگاه قدرت متصل کند، در صورتی که این دستگاه رو به کهنگی و ویرانی آورده و از بنیان با موریانه داخلی مواجه و فروریختن آن حتمی است و از خدعه ها و فریبکاری ها که از کارشناسان خارجی و چه بسا داخلی سرچشمه گرفته، نغمه اعطاء آزادی به همه ابعاد، مگر در خیانت به کشور است. کشتار چند ماهه اخیر، حبس و شکنجه، تبعید و اختناق از جمله آزادی ها و عطیه های ملوکانه است.
اکنون که ملت بزرگ ایران آگاهانه به پا خاسته است و هر چندگاه حوزه ها، دانشگاه ها، مدارس، جماعت ها، بازارها و شهرها در اعتراض به شاه تعطیل می گردد و ملت عزیز پشتیبانی خود را از اسلام و قرآن کریم اعلام و برای استقلال و آزادی کشته می دهد، لازم است سران قوم نقشه های فریبنده شاه را که چیزی جز هدم احکام اسلام و کشور نیست نقش بر آب کنند و با بیداری و آگاهی تا برانداختن این رژیم به مبارزه ادامه دهند و با حفظ وحدت کلمه و جهت، نگذارند مبارزات حق طلبانه رو به سستی گراید. از خداوند تعالی استقلال کشور و آزادی ملت را خواستار و کوتاهی دست اجانب و ستمکاران را امیدوارم.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
روح الله الموسوی الخمینی

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  9:24 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی درباره ی جنایات شاه

تاریخ: 1357/02/23

 

جنون مستبدین در هنگام سقوط

بسم الله الرحمن الرحیم
من نمی دانم از کجا شروع کنم، مصیبت ها را بگویم یا بشارت ها را، همه جا الان در ایران مصیبت است و همه بشارت. این مطلبی را که من سابقاً پیش بینی کردم که این دیکتاتورها و این مستبدین و چماق به دست ها در اواخر عمرشان، آن وقت که سقوط خودشان را پیش بینی می کنند و می بینند یا به مرگ، یا به مرگ مقام و سیاسی، دیوانه می شوند، اعصابشان را به کلی از دست می دهند و با حال دیوانگی و جنون با مردم معامله می کنند، الان همان مطلب را ایرانی ها بالعیان دارند مشاهده کنند و شما آقایان دستی از دور بر آتش دارید.
 

قم مرکز روحانیت و اسلام، در قبضه لشکر جرار محمدرضا

الان قم مرکز روحانیت مرکز فقه اسلام در قبضه لشکر جرار مغول است لشکر جرار محمدرضا شاه بدتر از چنگیز است و خانه های مردم را آن طور که به ما اطلاع دادند، همانطور - دارند - یکی پس از دیگری دارند تفتیش می کنند و معلوم نیست که دنبال چه می گردند. الان جیش در قم با توپ و تانک و مسلسل مقیم است و تمام مدارس و خانه های آقایان هم به حسب قاعده در تحت مراقبت پلیس جیش است و - در منزل آقایان - هجوم کرده اند به منزل مراجع و در داخل منزلشان، آدم کشتند و جنایت کردند. الان آقایان در مریضخانه هستند، در بیمارستان، الان به حسب آنطوری که اطلاع امروز بوده است، آقایان در بیمارستان هستند.
 

سقوط این خاندان نزد ملت از پنجاه سال پیش بوده است

این جنونی است که عارض شده است بر این شخص و نمی دانم به کجا خواهد منتهی شد. این حال عصبی است که چون خود را ساقط می بیند، پیش ملت که از اول ساقط بود، از آن روزی که رضا شاه به امر انگلستان حمله کرد بر ایران و کودتا کرد، اولش اشخاص با اطلاع می فهمیدند و بعد هم که شروع کرد به اراذلی و اوباشی و پلیسش با مردم آنطورها، با علما آنطورها رفتار کرد، با زن ها آنطور رفتار کرد، با مدارس دینی آنطور رفتار کرد، با تبلیغات دینی آنطور رفتار کرد، مردم فهمیدند که

صحیفه نور جلد 2 صفحه 53

گرفتار چه اعجوبه ای و چه حیوانی هستند. این که از اول این خاندان ساقط بود پیش ملت، سقوط از حالا نیست از پنجاه سال پیش از این، اینها ساقط بودند پیش ملت، منتهی حالا یک جنبشی در ملت ایران پیدا شده است و به حسب آنطوری که گفته شده است بیش از سی شهر در ایران تظاهر بر ضد این مرد کردند و (مرگ بر شاه) گفته اند.این سی شهر این همه ایران، اینها به منطق شاه از خارج کشور با تذکره قاچاقی وارد ایران شده اند و یک عده معدود آشوبگرند اینها! تمام مراجع اسلام، تمام علمای بلاد از اول تا آخر که بر ضد این شخص قیام کرده اند و آنطوری که امروز اطلاع داده اند پنجاه وشش نفر از علمای تهران از رفتن به مسجد اعتراضاً به این کارها، خودداری کردند و اعلام کردند که نمی روند به مسجد برای خاطر اعتراض بر اینها، اینها همه با تذکره قاچاقی از بیرون آمده اند! و این عده آشوبگرند! اخلالگرند! علمای تهران علمای قم، علمای خراسان، علمای آذربایجان، علمای یزد علمای کرمان علمای همه جا، اینها یک مشتی آشوبگر هستند!!
 

محمدرضا، مصلحی که ما را به دروازه تمدن بزرگ می رساند!!!

آن که آشوبگر نیست محمد رضاخان است! این آشوبگر نیست! این مصلح هست! این دارد ما را به دروازه تمدن بزرگ وارد می کند! اگر کسی این کتابی که برای ایشان نوشته اند - خودش که عقلش نمی رسد که بنویسد، اینها برایش می نویسند، من نمی دانم حالا مطالعه هم کرده است که بفهمد چه جفنگ هائی تو این کتاب هست یا مطالعه هم نکرده اگر کسی این کتاب را ببیند واقعاً خجالت می کشد که یک قلمی اینطور اینطور بی بندوبار، اینهمه اختناق اینهمه گرفتاری مردم، اینهمه کشتار اینهمه زدوبند اینهمه فروختن ملت به اجانب، اینهمه خیانت بر ملت مسلم ایران اینها را همه خدمتگزاری بخواند (آزادی است در ایران) یک آزادی ای که هیچ کس نمی داند! هر کس این کتاب را بخواند و از کره مشتری آمده باشد و این کتاب را بخواند خیال می کند که این یک مطلبی است که همان طرز فکر افلاطون است. معلوم می شود که ایران یک عالم دیگری است، یک عالمی ماورای این عالم است. اما وقتی که بیاید در ایران وارد بشود و ببیند طرز حکومت ایران چه جور است و طرز حکومت شاه چه جور است آنوقت می فهمد که همه اش لاف و گزاف، بیخود گفتن، توی کتاب نوشتن هست. بخوانید این کتاب را، البته آن کسی که نوشته آدم مطلعی هم بوده است، حالا نمی دانم خودش مطالعه کرده یا نکرده اما آن آدم، آدم مطلعی بوده که نوشته لکن نشسته و از ماورای طبیعت، از ماورای این عالم چیز نوشته. ایشان هم که می خواهند ما را، به دروازه تمدن بزرگ برسانند یعنی این کار انجام شده است، ما در دروازه تمدن هستیم! الان ما وارد شهر ماورای طبیعت هستیم! در تمدن بزرگ ما الان وارد هستیم! اما چه داریم؟ شما یک چیزی که ما داشته باشیم، خودمان داشته باشیم، جز دروغ گفتن و گزافه که از خودمان است، ماورای شان ما چه داریم؟ جز این جنایت چه داریم؟ جز آدم کشی، جز اختناق، جز دروغگویی، حتی مخبرین روزنامه با آن وضعی که چهل، پنجاه سال است داشته اند، حالا اعتراض کردند که ما را اینقدر وادار به دروغگویی نکنید، مخبرین روزنامه ها، اینها اعتراض

صحیفه نور جلد 2 صفحه 54

کرده اند که اینقدر ما را به دروغگویی وادار نکنید. اساتید دانشگاه ها از قراری که گفته می شود، اعتراض کردند که ما نمی رویم سر این کلاس ها و درس ها با این وضعی که شما پیش آوردید در دانشگاه ها، اینها هم لابد یک دسته از اوباش هستند!!
 

مخالفین دیکتاتوری در اصطلاح شاه مشتی اراذل بیگانه اند

این علمای تهران که الان بنا دارند که از قراری که امروز اطلاع رسیده است که اعتراضاً دست از جماعت بردارند و این حوزه قم که الان در حال تعطیل و انعطال است، اینها همه یک مشتی اوباش هستند که از خارج مرز با تذکره های دروغی آمده اند در ایران! آذربایجانی ها همه شان که همچو قیامی کرده اند که بیسابقه تقریباً بوده است، همچو تعطیلی کردند که بیسابقه بوده است، اینها هم یک مشتی اراذل بودند! یزدی ها هم همین طور، همه ایران، تمام ایران یک مشتی اراذل به اصطلاح اینها هستند که اینها نمی فهمند چی چی می گویند! در اصطلاح اینها هر کس که مخالف با دیکتاتوری است، مخالف با کسانی است که به اسلام دارند خیانت کنند، کسانی که به این ملت خیانت کرده اند، هر که مخالف اینهاست یک مشت اراذلی است که از خارج آمده!
 

ادعای پوچ شاه در پشتیبانی ملت از او

الان هم با این همه بساطی که در ایران در آمده است و اینهمه مخالفتی که از همه شهرها، سی و چند شهر، همه شهرهای ایران باید گفت، سی و چند شهر خوب دهاتش هم بوده است، از دهات هم می گویند هست این مطالب، الان هم با همه این مسائلی که اینها روبرو هستند، باز وقتی که صحبت می کنند ابداً از آن حرفهای اول دست برنمی دارند، (تمام ایران با ما موافقند! تمام اصناف! همین دیشب این مطلب بوده که صدوبیست و چند رئیس صنف گفته اند. تمام اصناف تهران با شما وفادارند! و به انقلاب شاه و ملت رای دهند! و معترضند به این آشوبگرها! به این آشوبگرها اعتراض دارند واز دولت خواسته اند که اینها را مجازات کنند!) این صدوبیست و چند صنف خارج از ایرانند اینها یا تهرانند و بازار تهرانند؟ اگر تهران است و بازار تهران است، بازار تهران که حالا می گویند چهار روز است بسته است. حالا امروز را من اطلاع ندارم اما می گویند چهار روز بسته بوده، اعتراض داشته اند، هیاهو از بازار بلند می شود. مبدا هیاهو دانشگاه هست و بازار، دانشگاهی ها از خارج آمده اند؟ بازار تهران هم از خارج آمده اند؟ آن اصناف و صدوبیست و چند صنفی که همه اظهار وفاداری کرده اند اینها زیرزمین، در زیر زمین اینها هستند. ما در خارج نمی بینیم اینها را حلال زاده اینها را نمی تواند ببیند. اینها همه، همه موافقند!! همه سی و چند میلیون جمعیت ایران همه موافقند!! چند هزار، چند نفر محدود، اول که می گفتند به عدد انگشت های مثلاً انسان، کم کم یک قدری زیادش کردند، حالا رسیده به چند هزار، دوسه هزار جمعیت که با اینها مخالفند! دیگر چندین میلیون جمعیت همه موافق هستند!! اما این جمعیت کجاست ما نمی دانیم، این جمعیت در یزد است؟ در قم است؟ در تهران است؟ در مشهد

صحیفه نور جلد 2 صفحه 55

است؟ آذربایجان است؟ کردستان است؟ اهواز است؟ اینها کجا هستند که ماورای این جمعیتی که الان در ایران موجود هست، هستند؟ جمعیتی که در ایران الان موجود است، همه می دانند، همه خبرگزاری هایی که باید اطلاع بدهند اطلاع دادند و گفته می شود که بیست و چند (بعضی ها 25 شهر بعضی ها 33) شهر از شهرهای ایران همه اعتصاب کرده اند، همه تظاهر کرده اند بر ضد شاه، در رادیو هم هست. یک کلمه هم گفته شده است که اینها، شاه یا دستگاه شاه از فلان طلبه که من باشم می بینند ولی من می بینید ولی من می گویم تمامش زیر سر خود اوست، تمام این سی و چند شهر که قیام کرده اند، با تحرک خود ایشان قیام کرده اند. دزد اگر بخواهد بگوید که دست من را حاکم بریده است، باید به او گفت نه خودت بریدی حاکم اجرای قانون می کند، تو خودت دست خودت را بریدی، تو دزدی کردی و کسی که دزدی بکند دستش به هدر می رود.
 

سقوط حتمی شاه

تو فکر کن که (اگر قوه تفکر برای تو دیگر باقی مانده باشد، سقوط خودت را به چشمت داری می بینی و قوه تفکر از دستت رفته) تو فکر کن که در این پنجاه سال بر این ملت، تو و پدرت چه گذراندی، این ملت از دست پدرت، بعد از آن از دست تو به آنها چه گذشته است. اینهمه داغ ها که در دل اولیای این مقتولین هست از آن زمان تا حالا، از زمانی که در مسجد گوهرشاد آن جنایت را آن مرد جنایتکار کرد لعنه الله تعالی تا امروز که با دست تو این جنایات دارد اجرا می شود، با این ملت شما چه کردید.
 

با این هرزگی ها جلوی انفجار ملت را نمی توان گرفت

می خواهید انفجار نشود؟ دیگر یک کسی باید باشد که راس انفجار باشد و مردم را به انفجار وادار کند؟ این خود به خود منفجر است این ایران، ایران خود به خود منفجر است. مگر می شود جلوی انفجار را با این هرزگی ها گرفت که گروه انتقام یک وقت درست می کنند و کمیته پیکار درست می کنند و این حرف های نامربوط ؟مجلسشان را وقتی که می روی گوش می کنی حرف های این چهار نفر بیچاره ای که آنجا برای خاطر اینکه سال دیگر هم اینها مجلس بروند خودشان هم گفتند این را که سال دیگر هم اینها مجلس بروند ببینید چه حرفها می زنند، حتی وکیل خود آذربایجان می گوید (اینها آذربایجانی نیستند، آذربایجانی که با شاه مخالف نمی شود) پس اینها کجائی اند؟ تبریزی ها کجائی اند آقای وکیل؟! آن وضع مجلس ما و آن انحطاطی که پیدا شده است در مجلس، یک وقت مدرس توی مجلس هست، یک وقت هم اینها که می بینید.یک وقت مدرس است که می ایستد و مقابل همه صحبت می کند و مقابل رضاشاه می ایستد، تا آخر نفس ایستاد بعد هم او را کشتند البته.
یک وقت هم اینها هستند که برای خاطر اینکه یک روز دیگری هم وکیل بشوند، حالا یک همچو حرف هایی می زنند که همه، هم خودشان می دانند دروغ می گویند هم دیگران می دانند که اینها دروغ

صحیفه نور جلد 2 صفحه 56

می گویند. معذالک می گویند، برای جلب نفع خودشان، جلب رضایت رضاشاه محمدرضاشاه سخط خدای تبارک و تعالی را بر خودشان می خرند. این وضع مجلس ما، آن وضع قوانین ما، آن وضع احکام شرعی ما، آن وضع بازار ما، آن وضع نفت ما، آن وضع استقلال ما.
خدا می داند که بعضی از این صاحب منصب ها گاهی همین جا قاچاقی پیش من می آیند، چه خون دلی اینها دارند از این مستشارهای آمریکایی که هر چند وقت یک دفعه یک جبهه های تازه ای می آید اینجا و با ما چه می کند و چه معاملاتی این نانجیب ها با اینها می کنند.
 

چرا صاحب منصب های ما اینقدر بی عرضه اند؟

من نمی دانم، واقعاً برای من معماست که این صاحب منصب های ما چرا اینقدر بی عرضه اند، چرا اینها اینقدر بی عرضه هستند؟ چرا نشستند تو خانه شان تا اینطور تحمیلات بر آنها بشود؟ چرا مستشارهای آمریکایی را اجازه می دهند که با آنها اینطور رفتار کنند؟ چرا این مردک را بیرونش نمی کنند؟ به ما می گویند که خوب اگر این برود کی جای این بیاید به جایش؟ من گفتم اگر این برود عبیدالله هم بیاید بهتر از او است برای اینکه هر کس بیاید حالا فکر می کند. یک مقدار این حالا کهنه کار شده و اواخر عمرش است و عصبی شده و دیوانه شده است و به هر جازند و می کشد و نمی دانم به کجا می رسد. اما اگر چنانچه او برود هر که بیاید، هر کس را شما تصور کنید بیاید، در اول امر تا یک مدت هایی مردم راحت هستند، اگر این باشد یک ساعت راحتی نیست، اگر این برود هر کس بیاید مردم باز یک مدتی راحت هستند. خیال نکنید که حالا اگر این رفت دنیا به هم می خورد، هیچ چیز به هم نمی خورد. این صاحب منصب ها کجا هستند؟ هی ارتشبد کذا و نمی دانم سپهبد کذا و سرلشکر کذا، حرف است اینها، مثل وکلا می مانند، وکیل هستم!!! وکیل کجا و ملت! هر کدام از قول ملت حرف می زنند. مردیکه خودش هست تنهایی، آنوقت گوید ما و همه ملت. آخر این ملتی که همه الان بر ضد این مردیکه قیام کرده اند، این ملتی که می بینند همه چیزشان را این آدم از دست داده و برده و از بین برده است، این ملتی که می بینند جوان های آنها را به فساد کشیده دخترهای آنها را می خواهد به فساد بکشد، این ملت همه شان موافقند با اصل انقلاب؟! انقلاب شاه و ملت؟! باز هم خجالت نمی کشند می گویند انقلاب شاه و ملت!! بگویند انقلاب آمریکا راحت کنند خودشان را، بگویند دستور آمریکا، انقلاب آمریکا، چه باید کرد، همانطور که خودش در یکی از نوشته هایش گفت که خوب صلاح دیدند که ما باشیم، آن متفقین صلاح دیدند که ما باشیم عجالتاً، خدا لعنتشان کند اینها را که همچو صلاحی برای ما دیدند.
 

حکومت نظامی و وحشت رژیم

الان قم حکومت نظامی است از قراری که گفته می شود، تبریز حکومت نظامی است، مشهد

صحیفه نور جلد 2 صفحه 57

حکومت نظامی است یا بدتر از نظامی، حکومت نظامی اینطور نیست که، حکومت نظامی، یک نظامی هست که یک نظامی می آید حاکم می شود و بعضی رفت و آمدها و بعضی اجتماعات را جلو می گیرد، اما بریزند تو خانه مردم، حکومت نظامی است؟ بریزند تو خانه مردم تفتیش کنند؟ همه محله های قم را می گویند همین طور احاطه کرده اند و مشغول تفتیش هستند، دنبال اسلحه می گردند. اینها از سایه خودشان می ترسند بیچاره ها، خیال نکنید این اشتلم ها را هیچ (خیال) ، هیچ خیال نکنید اینها چیزی هستند، اینها الان از سایه خودشان می ترسند. همچو خوف اینها را برداشته که مثل گربه ای که آن آخر دیگر به همه چیز حمله می کند و با دست و پنجه و چه حمله می کند از خوفش، اینها هم به آن مرتبه رسیده اند که حالا با دست و پنجه و لگد و هر چیز هست مسلسل و تانک و توپ و اینها حمله می کنند به مردم، به مردم بی دفاع، خانه های قم را می گردند، گفتند در آذربایجان هم بنا دارند این کار را بکنند، باید همه ایران را اینها تفتیش بکنند، باید همه ایران را اینها بگردند.
 

اساس انفجارات و انقلابات، خود شاه است.

تمام اینها با تحریک خود ایشان است، نه تحریک من. من هم یک طلبه ای هستم که مثل سایر آقایان طلاب، مثل سایر آقایان شهرها من هم یک ناله ای می کنم از دست این، آن که اساس مطلب است، آن که اساس این انقلابات است، آن که اساس این انفجارهاست خود این آقاست، خود این آدم است، اساس خود این است، آن که خیانت می کند باید اگر آمدند گفتند خیانت و داد و قال و آشوب دارند می کنند خیانت می کنند، نگویند محرک دارند. تو محرکی، به خیانتت تحرک کردی مردم را، تو به این مردم خیانت کردی مردم هم در مقابلش ایستادند و حرف می زنند، حرف است. الان بیچاره ها چه بکنند، تو همه حیثیت این مملکت اسلامی را از دست دادی و بردی و الان هم مشغول فعالیتی برای بیشتر از دست دادن و بردن.
 

مردم دیگر به تنگ آمده اند

مردم دیگر به تنگ آمده اند، مردم از جان خودشان هم به تنگ آمده اند، جوانش را می کشند خودش باز می آید، قم آدم می کشند باز توی محلاتش بچه و بزرگ و آنها حمله می کنند برای اینکه از جانشان هم سیر شده اند مردم. دیگر با این وضع، با این اساسی که تو بنیان گذاشتی در اینجا، برای کی یک راحتی هست، یک راحتی یک روزه هست؟ یک راحتی یک ساعته هست تا اینکه یک زندگی داشته باشد؟ آخر، زندگی اینطور را مردم ترجیح می دهند که نباشد اینطوری، پس تقصیر از خود توست و دیگر هم نمی توانی اصلاحش کنی. توبه تو پیش ملت پذیرفته نیست. ممکن است یک توبه حقیقی بکنی و مال مردم را دستشان بدهی و همه جنایات را جبران بکنی، خدا ممکن است، خدا بزرگ است بپذیرد اما ملت نمی پذیرد. ماها نمی توانیم توبه تو را بپذیریم، توبه تو مرگ است، توبه گرگ مرگ است. دیگر آن آخری افتاده به این که دستور داده ام که خیلی مردم را چیز نکنند، همین دیشب می گفت که

صحیفه نور جلد 2 صفحه 58

(دستور دادم - که - امر که دیگر مردم را چیز) ، این همان توبه گرگ است که مرگ است. تو حالا با یک راه دیگری می خواهی راه باز کنی برای جنایات، و الا تو ممکن نیست که دست برداری از جنایاتت. کسی که اعصابش اینطور خرد شده و خراب شده می بیند همه ملت با او مخالف هستند، ارباب ها هم، می ترسد که اگر ملت مخالفتشان طول بکشد، آنها هم دستشان را از سرش بردارند و خدا می داند که اگر یک روز دستش را این آمریکای خبیث از سر این بردارد، این را هیچ برایش نمی گذارند بماند، همان اطرافیانش هم خواهند خورد او را.
 

هیچ اسلحه ای با ایمان و قیام ملت نمی تواند مقابله کند

ولی حالا ملت چه بکند؟ مستشارهای خارجه ریختند به اینجا و همه چیز دست آنها هست، قدرت دست آنهاست ملت ضعیف است. این اشخاصی که از حقوق بشر هی دم می زنند، همین ها ملت ما را به اینطور گرفتاری کشاندند. چه بکند یک ملت ضعیفی که اسلحه ندارد؟ - چیز ندارد - ولی هیچ اسلحه ای با ایمان نمی تواند مقابله بکند. هیچ اسلحه ای با قیام ملت نمی تواند مقابله بکند. امروز همه اسلحه ها نمی توانند مقابله کنند با قیام مردم، هر چه بکشند باز نمی توانند. این مصیبت ها که می بینید که همه شهرها الان گرفتار هستند، هر روزی یا گرفتار پلیسش هستند یا گرفتار جندی ها و لشگری ها هستند با تانک و توپ و مسلسل، یا گرفتار یک دسته ای هستند که می آیند تظاهر می کنند و زنده باد و جاوید باد می گویند و توی خانه بعضی مراجع مردیکه رفته و تفنگش را کشیده و چه کرده که من همه شما را می کشم اگر نگویید جاوید کذا، آنها هم نگفتند و به او چه کردند از قراری که شنیدم، اینها گرفتار اینها هستند که باید جاوید کذا بگویید. مگر با گفتن جاوید، جاوید می شود؟ گذشت دیگر مطلب، برود سراغ کارش، اگر بتواند جانش را از دست این ملت نجات بدهد، یواشکی فرار کند. بیخود برنامه حرکتش را به خارج از کشور لغو کرد به خیال اینکه خودش در دست بگیرد قدرت را، آدمکشی را خودش در دست بگیرد، مبادا جا را خالی کند دیگری بیاید جایش، چه بروی چه نروی تو دیگر رفتنی هستی بیچاره و خودت این کار را کردی، ما این کار را نکردیم، ملت این کار را نکرد، تو این کار، اساس را تو درست کردی. اگر یک حکومت صحیح بود، یک قدرت صحیح بود و یک مجری قدرت صحیح بود و دلسوز ملت بود، اسلامی بود، ممکن بود این مسائل پیش بیاید؟ ممکن بود تظاهری بر خلافش بشود؟ امکان نداشت چنین چیزی، پس اینکه می بینید که همه یکدل و یک جهت تظاهر بر ضدتان می کنند، بدان که زیر سرخودت است این مسائل، تو این کارها را کردی.
 

در همه مصیبت ها بشارت پیروزی ملت هست

اینها مصیبت های ماست و بشارت ها، در همه اینها بشارت، بشارت پیروزی ملت، بشارت قطع ایادی اجانب ان شاءالله، بشارت قطع این دودمان و رفتن اینها از این مملکت یا از این عالم، اینها همه بشارت است و مردم باید قوی، دلخوش، بی هراس باشند.

صحیفه نور جلد 2 صفحه 58

 

اسلام از اول بر ضد شرک، کفر و بی عدالتی قیام کرده

هر انقلاب اسلامی در آن یک مطلبی هست، در آن یک کشتنی هست، یک ناراحتی هست - همچو نیست که - خوب اسلام را ما باید ببینیم اولش چه جور به دست آمد، این اسلام، این پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آنوقتی که اجتماعات را درست کرد و توانست قیام بکند بر ضد شرک و کفر و بی عدالتی ها، با چه مصیبت هایی گرفتار بود، چه جنگ هایی کرد و چه کشتارهایی داد و خودش چه زحماتی کشید و چه جراحاتی برداشت. اسلام از اول وقتی زاییده شده است، آن روزی که اعلام شد به اینکه حالا دیگر باید قیام کرد در مقابل اینها، از آن روز برنامه اش این بود که بزند و بکشد و کشته بشود برای اصلاح حال جامعه، برای اینکه این دزدها و این خیانتکارها را قطع ایادیشان را بکند، قطع حیاتشان را بکند، اینها مضر به جامعه هستند، این باغدارها و این کاروان دارهای قریش مضر به جامعه هستند، اینها باید از بین بروند. از اول اسلام وضعش این بوده، وقتی دست من و شما رسیده، اسلام درآمده به این صورت که جز مطالعه کتاب کار دیگر نمی کنیم و کار دیگر هم نمی گوییم بکنند.
 

به داد حوزه نجف برسید

خدا می داند که من برای حوزه ها متاسفم، من برای حوزه نجف متاسفم، آقا حیثیتش را دارد از دست می دهد حوزه نجف، حیثیت را پیش مسلمین دارد از دست می دهد، من متاسفم برای این اشخاصی که نیستند، من برای یک حوزه متاسف هستم، یک حوزه هزار ساله و هزار و چند صدساله دارد حیثیتش را از دست می دهد. شما ملاحظه کنید در تمام این صحبت هایی که در ایران هست از اول تا آخر بروید مطالعه کنید، تمام اعلامیه هایشان را مطالعه کنید، اعلامیه چه جناح متدین، چه جناح روشنفکر، چه جناح اهل علم، بروید مطالعه کنید، اسمی از نجف دیگ نیست، نجف منسی است، یک قدری به داد این نجف برسید شما آقایان.
حوزه قم حوزه زنده است، کشته می دهد، می کشد، کشته می دهد، عرض می کنم که اگر بتواند می کشد، الان هم در تحت فشار هست و معذالک زنده است، معذالک ایستاده است. طلبه قم ایستاده است، قمی ایستاده است، ملت قم ایستاده است، کتک می خورد و ایستاده است. طلبه قم کشته می دهد و ایستاده است و لهذا زنده است، اصلاً در اذهان مردم قم است هر چی هست و من برای نجف متاسفم. من قمی هستم اما برای نجف متاسفم. ما علاقه داریم به همه اینها، ما علاقه داریم به یک همچو حوزه هزار و چند صد ساله، نگذارید این حوزه از بین برود، نگذارید این حوزه منسی بشود.
 

به قیامتان سازمان دهید

باید حالا که ایران قیام کرده است و خداوند توفیق بدهد به آنها باید نظام داشته باشد، بی نظام نباید باشد. روابط باید باشد بین حوزه قم، حوزه تهران و همه شهرستان ها روابط می خواهد، سازمان باید بدهید به این قیام، متفرقات نباشد، سازمان داشته باشد که اگر یک روزی قم ایستاد تمام ملت

صحیفه نور جلد 2 صفحه 60

بایستد متفرق نباشد جناح ها همه با هم بشوند.
 

جناح ها بدون روحانیت یک شاهی ارزش ندارند

این اشتباه هست که بعض جناح ها از قراری که امروز به من کاغذ بعضی از آقایان رسید اینها دیگر از روحانیت صحبت نمی کنند، نمی فهمند اینها، اینها نمی دانند که بی روحانیت یک شاهی اینها ارزش ندارند. اگر چنانچه دست ناپاکی در کار نباشد و اینها را وادار نکند به اینکه در نوشته هایی که می نویسند روحانیت را ساقط کنند و اگر مقصود این نباشد که جناح ها با هم مختلف بشوند و متشتت بشوند و از راه بی فهمی باشد، بی ادراکی باشد و هوای نفس باشد، اصلاح کنند خودشان را، تمام جناح ها با هم بشوند، سازمان واحد باشد، یک حزب الهی در مقابل حزب رستاخیز، حزب خدا، حزب الله، همه با هم باشید، همه باهم صحبت کنید همه با هم قیام کنید، همه با هم قعود کنید. هر دسته ای علیحده و آن برای خودش، آن برای خودش، غلط است امروز. روحانیین با آنها، آنها با روحانیون، دانشگاهی با شما شما با دانشگاهی، بازاری با همه، کارگر با همه.
 

مصیبت مشترک است، همه با هم قیام کنید

همه شما یک مصیبت دارید، همه گرفتار یک مصیبت هستید. مصیبت، مصیبت مشترک است. همه مصیبت زده هستیم. یک امری نیست که اختصاص به روحانیت داشته باشد، اختصاص به احزاب داشته باشد یا اختصاص به دانشگاهی داشته باشد. این مطلبی نیست که اختصاص داشته باشد، اگر نفت را می برند، نفت همه را دارند می برند، اگر یک مشت آهنپاره بیخود وارد می کنند در مملکت، برای همه هست این مصیبت، اگر مستشارهای آمریکا را در اینجا می آورند، این مصیبت برای همه هست، برای یکی و دو تا نیست، اگر پایگاه برای آمریکا درست می کنند، این برای همه هست، اگر خیانت به ما می کنند، خیانت به ملت می کنند، خیانت به همه است. همه دست به دست بدهید، علیحده هر کس برای خودش یک سازی بزند، این غلط است، این شکست است. باید سازمان داده بشود به این قیام با این نهضتی که الان بالفعل موجود است، باید عقلای قوم سرهای قوم سازمان بدهند به این، یعنی روابط پیدا بشود بین همه جناح ها، همه شهرستان ها باید با هم روابط داشته باشند، باید، مجالس در روز واحد باشد. یکی از اقسام روابط که من سابق می خواستم در قم ایجاد بکنم و نگذاشتند ایجاد بشود - خداوند اصلاحشان کند انشاءالله من بنابر این گذاشتم که در تمام ایران، یک روز تعطیل، یک روز اجتماع باشد، اجتماع اهل علم یعنی فرض کنید روز شنبه یا شب شنبه تهران یک اجتماع اهل علمی باشد، خراسان اجتماع اهل علمی باشد، فلان ده هم اجتماع اهل علمی باشد، فلان جا هم چه باشد، این یک سازمان بود، نگذاشتند، نفهمیدند.
حالا آقایان بیدار بشوید، ملتفت باشید، دشمن شما حالا هم قوی است، حالا با چاقو آمده به میدان، حالا با تانک آمده به میدان حالا - عرض بکنم که با مسلسل آمده به میدان، لکن نترسید از

صحیفه نور جلد 2 صفحه 61

این مسلسل ها، مسلسل ها چیزی نیستند، شما حقید، حق با شماست، خداوند تعالی با شماست، سازمان بدهید به این، نهضتی که الان در ایران پیدا شده است، روابط باید با هم باشد. آقایان علما با همه جناح ها، همه جناح ها با آقایان علما، همه ملت با هم سازمان داشته باشد. سران قوم در یک وقت معین اجتماع داشته باشند با هم که اگر یک روزی یک کلمه ای فرض کنید از یک جایی صادر شد، تمام با هم یک کلمه باشند، یک حرکت باشند اهالی ایران. مژده می دهم به همه جناح هایی که در ایران برای اسلام، برای احقاق حق قیام کردند که (ان الصبح لقریب) نزدیک است انشاءالله.
 

برای رسیدن به پیروزی، هواهای نفسانی را بکشید و همه با هم باشید

شما پیروزید انشاءالله اما به شرط اینکه عوامل مختلف در کار نباشد، به شرط اینکه هواهای نفسانی، این برای خودش بکشد و آن برای خودش بکشد، این نباشد در کار. همه با هم برادریم، من یک طلبه هستم، تو هم یک آقا هستی، آن هم یک کاسب هست، آن هم یک دانشگاهی هست، آن هم یک دکتر هست، آن هم یک مهندس هست آن هم یک روشنفکر هست، همه ما با هم مصیبت واحده داریم، همه با هم باید بنشینیم و شیون کنیم.
خداوند انشاءالله به همه جناح ها توفیق بدهد، به همه سلامت بدهد. خداوند انشاءالله قطع ایادی اجانب را از مملکت اسلامی بکند و از همه ممالک اسلامی بکند

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  9:24 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

پیام امام خمینی به امت مسلمان ایران در خصوص اعیاد مذهبی تاریخ:

تاریخ: 1357/04/13

 

جشن و شادمانی با وجود صدمات جانکاه شاه به اسلام، معنی ندارد

بسم الله الرحمن الرحیم
کراراً از ایران نظر اینجانب را درباره مراسمی که به عنوان جشن های سوم و پانزدهم شعبان برپا می شده خواسته اند، مع الأسف رژیم منحط برای مسلمین ایران عیدی نگذاشته است. دست شاه تا مرفق به خون ملت ایران فرو رفته و در حال حاضر ملت عزیز در عزای عزیزان خود نشسته، چگونه ممکن است کسی نظر دهد که جشن بگیرند و شادمانی کنند، شادمانی بر روی اجساد به خون خفته فرزندان اسلام ؟! شادمانی در برابر افراد شریفی که در سیاه چال های زندان زیر سخت ترین شکنجه های جهنمی دژخیمان بسر می برند؟! شادمانی در مقابل تبعیدیانی که بر خلاف تمام موازین انسانی و قانونی از اوطان خود بیرون رانده شده اند؟! ما که هنوز مادرهای داغدار جوانانمان سیاهپوشند، ما که هنوز شاهد صدمات جانکاه شاه به اسلام بزرگ و کشور اسلامی هستیم جشنی نداریم، ما که در هر فرصت مدارس و مساجد و دانشگاه هایمان مورد هجوم مامورین شاه است، چطور ممکن است چراغانی کنیم.
 

هر نغمه که ملت را از مسیر خود که قیام ضد شاهی است منحرف کند، شیطانی است

ملت ایران بداند که دست پلید دولت در فعالیت است که مسیر نهضت اصیل و شکل گرفته و عمومی ایران را تغییر دهد و یکی از شاهکارها همین دامن زدن به لزوم جشن است که در پرتو آن خون پاک ملت اسلام را لوث کند ونهضت عظیم اسلامی را به سستی بکشد و یا خدای نخواسته محو کند. ملت ایران بیدار است و راه خود را یافته و با هوشمندی می داند که هر نغمه با هر اسم که او را از مسیر خود که قیام ضد شاهی است منحرف کند، شیطانی است اگر چه با اسم قرآن مجید و یا ولی الله اعظم عجل الله فرجه باشد. ما روزی را عید می گیریم که بنیان ظلم و ظالم را منهدم کنیم و دست دودمان ستمکار پهلوی را از ایران قطع نماییم و آن روز انشاءالله تعالی نزدیک است و روز عید اسلامی است و عید ولی عصر عجل الله فرجه.
اکنون لازم است در این اعیادی که در سلطنت این دودمان ستمگر برای ملت ما عزا شده است بدون هیچگونه تشریفات که نشانگر عید و شادمانی باشد در تمام ایران، در مراکز عمومی مثل مساجد

صحیفه نور جلد 2 صفحه 80

بزرگ اجتماعات عظیم به پا کنند و گویندگان شجاع محترم، مصائب وارده بر ملت را به گوش شنوندگان برسانند و هر چه بیشتر کارهای ضد اسلامی و قانونی رژیم را افشاء کنند و خوف را که از جنود ابلیس است از دل بیرون کنند و در ادامه نهضت که موافق رضای خداوند تعالی و ولی عصر است کوشش کنند و این چراغ فروزنده هدایت را روشن و روشنتر نگه دارند و با اعتماد به خداوند تعالی مطمئن باشند که ملت پیروز است.
از خداوند تعالی عظمت اسلام و مسلمین و قطع ایادی اجانب و وابستگان به آنها را خواستارم.
والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته
روح الله الموسوی الخمینی

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  9:24 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

پیام امام خمینی به ملت ایران در مورد لزوم تداوم نهضت و هوشیاری ملت در برابر مردم فریبی های شاه

تاریخ: 1357/05/05

 

تظاهرات مردم، اثبات مخالفت سراسری ملت با شاه

بسم الله الرحمن الرحیم
اینجانب از عموم ملت شریف ایران متشکرم که با همبستگی و وحدت کلمه در سوم و پانزدهم شهر شعبان یک مرتبه دیگر به رژیم منحط ثابت کرد که با اراده ملت نمی تواند مقابله کند و این رفراندمی بود بی نظیر از مخالفت سراسری ایران با شاه، گر چه دستگاه با جلوگیری از بعضی از اجتماعات بزرگ سلب آزادی نمود و نگذاشت مصائب و مطالب مشروع ملت بزرگ تماماً ابراز شود. به طوری که اطلاع حاصل شده به دنبال تظاهرات آرام، دست به جنایاتی که کاشف از سستی پایه های حکومت است زده و در بعضی از شهرها چون مشهد و رفسنجان و جهرم وحشیانه به مردم بیدفاع هجوم برد و عده کثیری را مقتول و مجروح نمود و به طوری که بعضی از خبرگزاری ها اطلاع داده اند در مشهد مقدس تعداد کشتگان به 40 نفر رسیده است و بعضی بیش از این گفته اند و از قرار اطلاع، مامورین شاه وحشیانه به مدرسه نواب مشهد ریخته و طلاب بیدفاع را تا سرحد مرگ کتک زده و سر و دست آنان را شکسته اند و معنای اعطای آزادی را به ملت فهماندند.
 

تا محو آثار ظلم و هدم رژیم پهلوی ملت آرام نخواهد گرفت

مردم متدین و شجاع شهرها چون قم قهرمان و تبریز غیور و مشهد بیدار شده و برای اظهار تنفر از دستگاه و رژیم شاه تعطیل عمومی نمودند و مشتی محکم به دهان گزافه گویانی که می گفتند این تظاهرات دیگر تکرار نمی شود و ملت به حال عادی خود بازگشته است زدند. ملت عزیز تا محو آثار ظلم و هدم دستگاه رژیم منحط پهلوی آرام نخواهد گرفت و به حال عادی باز نخواهد گشت. ما از این غیورانی که در راه هدف مقدس اسلام فداکاری می کنند و از جان و مال دریغ ندارند و تن به ظلم نمی دهند و سکوت مرگبار را شجاعانه با اهداء جان خود می شکنند و راه و رسم پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) و امامان تشیع را یافته و بدانان اقتداء نموده اند تشکر نموده و به آنان تبریک می گوئیم.

صحیفه نور جلد 2 صفحه 81

 

سکوت و امر به سکوت در این شرایط مخالف مصالح عالیه اسلام است

امروز که ملت، به پا خاسته و راه خود را خوب و درست یافته است، سکوت و امر به سکوت مخالف مصالح عالیه اسلام است و خلاف طریقه شیعه جعفری است و امر به تحرک و استنکار و افشاء فجایع خانمانسوز و اسلام بر باد ده دستگاه شاه، موافق سیره مبارکه انبیا و خصوص رسول معظم خاتم است. اکنون که ماه مبارک رمضان در پیش است و ماه مبارک امسال نمونه است که ملت معظم ایران از سوئی خاطرات چندین ماهه اخیر از کشتارهای وحشیانه دست جمعی و اختناق و حبس و تبعید در قلبش زنده است و از سوئی دیگر برای انتقام از بیدادگری های رژیم منحط پهلوی و شاخ های آن، کارگزاران اجانب استعمارگر با بیداری و همبستگی بی سابقه بپاخاسته است، لازم است مطالبی را تذکر دهم:
 

نهضت ایران، نهضتی مقدس و صد در صد اسلامی

1- نهضت مقدس اخیر ایران که ابتدای شکوفایی اش از 15 خرداد 42 بود صد در صد اسلامی است و تنها به دست توانای روحانیون با پشتیبانی ملت مسلمان و بزرگ ایران پی ریزی شد و به رهبری روحانیت، بی اتکاء به جبهه ای یا شخصی یا جمعیتی اداره شده و می شود و نهضت پانزده ساله ما چون اسلام است بی دخالت دیگران در امر رهبری که از آن روحانیت است ادامه دارد و خواهد داشت و آنان که اخیراً برای جلب منافع شخصی به جنب وجوش افتاده و می خواهند نهضت اسلامی را آلوده کنند و یا آن را متکی به بعض جناح ها یا دنباله او معرفی نمایند حتماً سوء قصد دارند و احیاناً با ساختن بعضی از آنان با دستگاه جبار می خواهند نهضت را متوقف و شاه را مصون نگه دارند. ملت ایران باید با هوشیاری تمام و تردید بدانان نگاه کنند و اگر خدای نخواسته انحراف آنان معلوم شد از آنان جداً اجتناب کنند و صریحاً اعلام می دارم در صورتی که این جمعیت معدود، مطالب خود را که لازمه اش دور نگه داشتن مجرم اصلی است تکرار کنند روحانیت تکلیف خود را درباره آنان روشن خواهد نمود.
 

نغمه آزادی انتخابات، حیله ای برای انحراف اذهان از مسیر اصلی حرکت

2- اخیراً دولت نغمه ناموزونی را به راه انداخته است مبنی بر آزادی انتخابات، در صورتی که وقت آن سال دیگر است و این نغمه قبل از ماه مبارک رمضان برای انحراف اذهان از مسیر اصلی حرکت است که خوف افشاء هر چه بیشتر جنایات رژیم در این ماه در مساجد و مجامع اسلامی می رود. ملت باید بداند که این حیله جز نگهداری شاه از تعرض گویندگان و پرخاش جوانان غیور اسلامی نیست و لازم است گویندگان محترم و روحانیون معظم ایران شدیداً از آن احتراز کنند و باید بدانند که خیال انتخابات آزاد با برقرار بودن قدرت شیطانی شاه امری موهوم است و جز صحنه ای شیطانی برای قانونی نمایش دادن انتخابات در دنیا نیست و تا قدرت طاغوتی شاه و دارو دسته اش برقرار است

صحیفه نور جلد 2 صفحه 83

دیگران نمی توانند حتی یک وکیل انتخاب کنند و اینجانب در موقع انتخابات کلمه خود را خواهم گفت.
 

تلاش شاه برای جایگزینی مهره های خویش در صفوف مبارزین

3- اکنون که شاه خود را در بین ملت شکست خورده و زبون می بیند به صحنه سازی هائی دست زده است و خواهد افرادی را که چندین سال است با مقاصد شیطانی شاه همراه و به تغییر احکام اسلام و تغییر تاریخ پر افتخار اسلام به تاریخ گبرها و آتش پرست ها رای داده اند، ملی جلوه دهد تا در موقع حساس با نفوذ در صفوف روحانیون مبارزه ماموریت شوم خود را با چهره ای ملی اجرا نمایند و روحانیون باید آنان را به جامعه معرفی نمایند. باید دید چه تغییری در نظام شاه پدید آمده است که اینان تا دیروز دست بوس بودند و چاکر و امروز مخالف و باید ملت شریف هشیار باشد که این مهره های خطرناک، خود را در بین آنان جا نزنند.
 

رسیدگی به وضع بازماندگان شهدا

4- تقاضای اینجانب از ملت شریف و متعهد آن است که با کمال اهمیت و دلسوزی اقدام به بررسی کشته شدگان و خانواده های آنان کنند و به هر ترتیبی که می توانند سرشماری از کشته ها با نام و نشان نمایند و ما را مطلع کنند و به بازماندگان آنان سرکشی برادرانه نمایند و از آنان دلجوئی کرده و سلام خمینی را که در سوگ آنان است به همه برسانند و تاثرات اینجانب را در مرگ عزیزانشان به آنها ابلاغ نمایند و اگر کسی به واسطه مجروح شدن و یا از دست دادن عزیزش احتیاج مادی دارد لازم است به بهترین وجه برآورده شود یا هر چه زودتر به من مراجعه شود تا با تمام طاقت به آنان رسیدگی نمایم.
 

نهضت را ثبت کنید تا سرمشق جوامع و نسل های آینده گردد

5 - لازم است برای بیداری نسل های آینده و جلوگیری از غلط نویسی مغرضان، نویسندگان متعهد با دقت تمام به بررسی دقیق تاریخ این نهضت اسلامی بپردازند و قیام ها و تظاهرات مسلمین ایران را در شهرستان های مختلف با تاریخ و انگیزه آن ثبت نمایند تا مطالب اسلام و نهضت روحانیت سرمشق جوامع و نسل های آینده شود. ما که هنوز در قید حیات هستیم و مسائل جاری ایران را که در پیش چشم همه ما به روشنی اتفاق افتاده است دنبال می کنیم، فرصت طلبان و منفعت پیشگانی را می بینیم که با قلم و بیان بدون هراس از هر گونه رسوائی، مسائل دینی و نهضت اسلامی را بر خلاف واقع جلوه دهند و به حکم مخالفت با اساس نمی خواهند واقعیت را تصدیق کنند و قدرت اسلام را نمی توانند ببینند و شکی نیست که این نوشتجات بی اساس به اسم تاریخ در نسل های آینده آثار بسیار ناگواری دارد. از این جهت روشن شدن مبارزات اصیل اسلامی در ایران از ابتدای انعقاد نطفه اش

صحیفه نور جلد 2 صفحه 84

تاکنون و رویدادهائی که در آینده اتفاق افتد از مسائل مهمی است که باید نویسندگان و عالمان متفکر و متعهد بدان بپردازند. درست آنچه را امروز برای ما روشن و واضح است برای نسل های آینده مبهم باشد و تاریخ، روشنگر نسل های آینده است و امروز قلم ای مسموم در صدد تحریف واقعیات هستند، باید نویسندگان امین این قلم ها را بشکنند.
 

تلاش کنید که جنایات و ستمگری های رژیم بیان و تفسیر گردد

6- حضرات ائمه جماعت محترم دامت برکاتهم گویندگانی را دعوت نمایند که معتقد و علاقه مند به نهضت اسلامی و با هدفی اصیل روشنگری مردم را بر عهده گیرند و از دعوت وعاظ السلاطین و اشخاصی که به نفع دستگاه جبار، دانسته یا ندانسته مطالبی را انتخاب می کنند که ملت را از مسائل اصلی روز باز دارند جداً احتراز فرمایند و از کسانی که عمال دولت تعیین می کنند دوری و احتراز کنند و فداکاری در راه اسلام و مصالح مسلمین را در رأس برنامه خود قرار دهند.
7- گویندگان محترم در مجامع و مساجد وظیفه دارند که مصائب وارده بر ملت را در این 50 سال سلطنت سیاه پهلوی خصوصاً در این چند ماه اخیر و کشتار اخیر شهر مقدس مشهد در جوار حضرت ثامن الائمه علیهم السلام و رفسنجان به سمع مردم برسانند و آنان را از مسایلی که مفید برای اسلام و مصالح مسلمین است آگاه گردانند و از مطالبی که موجب سردی و سستی است احتراز کنند که عذر در درگاه خدای متعال و پیش ملت مسلم پذیرفته نیست.
8- بر مستمعین است که آقایان گویندگان را در ذکر مطالب اسلامی و انسانی تشویق کنند و از آنان با احترام تقاضا کنند که جنایات و ستمگری ها را بیان و تفسیر کنند و از مطالب غیر مفید و احیاناً مخالف با مسیر حرکت ملت احتراز کنند و با پشتیبانی خود از گویندگان محترم به آنان اطمینان خاطر دهند.
 

تبریک و تسلیت به مردم

در خاتمه من نمی دانم با چه بیان از کشتار بیرحمانه شهرستان ها خصوصاً شهر مقدس مشهد اظهار تأسف و تاثر کنم. من نمی دانم که خاندان ستمگر تا کی بر مقدرات مسلمین مسلط و به خون جوانان ما تشنه اند. من به حضرت ثامن الائمه علیهم السلام تسلیت عرض می کنم و به اهانت هایی که بدان بزرگوار در عهد این پدر و پسر جنایتکار شد و می شود در سوگ می نشینم. من به شما اهالی محترم و متدین مشهد و رفسنجان و جهرم تسلیت می گویم و تبریک، تسلیت برای از دست دادن جوانان اسلام و تبریک برای داشتن جوانان برومند و برای روحیه اسلامی مقتدری که در راه خدا از تلاش های مذبوحانه رژیم ظالم نهراسیده و با تعطیل و تظاهرات مردانه، خود را در پیشگاه مقدس اسلام روسفید کردید. خداوند به شما پاسداران قرآن کریم و به تمام ملت نجیب ایران که با همت مردانه و وحدت کلمه در مقابل جبار زمان قیام و دین خود را به اسلام ادا نموده و می نمایید نصرت عنایت

صحیفه نور جلد 2 صفحه 85

فرماید و همه را از مجاهدین راه حق قرار دهد و در زمره اولیاء خدا که خون خود را در راه او دادند محشور فرماید.
والسلام علیکم و رحمة الله

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  9:24 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

پیام امام خمینی به مردم مسلمان اصفهان

تاریخ: 1357/05/15

 

مادام که حکومت دودمان پهلوی برقرار است مصائب و فجایع ادامه دارد

بسم الله الرحمن الرحیم
فاجعه اخیر اصفهان را به عموم اهالی محترم تسلیت عرض می نمایم این فاجعه به دنبال فجایع بسیار دیگر، نمونه ای است از حکومت ستمگر شاه که وحشیانه به ملت ایران هجوم و آنان را به خاک و خون کشیده است و آخرین فاجعه نیست. تا حکومت این دودمان ستم پیشه برقرار است، فاجعه به دنبال فجایع و مصیبت پشت سر مصائب و حادثه به دنبال حوادث عظیم ادامه خواهد داشت. تنها اصفهان بزرگ نیست که شاهد جنایات مرگبار شاه و فرمانبرداران جنایت پیشه اوست بلکه سراسر ایران با این جنایات و قتل و غارت ها دست به گریبان است. آن قم، حرم اهل بیت و آن تبریز و یزد و همدان و اهواز و شیراز و آن مشهد مقدس و رفسنجان و جهرم و کازرون و سایر شهرها و قصبات که شاهد قتل ها و جرح ها و حملات وحشیانه بوده و هست.
 

قیام ضد شاهی مردم

امروز ملت شجاع و به پا خاسته ایران شاهد موج عظیم ضدشاهی که بر اثر یکی دیگر از اعتصابات بزرگ اصفهان که به پشتیبانی از روحانیت بیدار و مسؤول خود به عنوان اعتراض به اعمال غیر قانونی و انسانی رژیم است می باشد. امروز شعار (مرگ بر شاه) ملی شده و تا برچیده شدن دستگاه ظلم و انقراض دودمان جنایتکار پهلوی ادامه دارد. باید از هر فرصت استفاده نمود و اجتماعات را هر چه بیشتر عظیم و فشرده کرد و هر چه بیشتر خیانت ها و جنایت های شاه را بر ملا نمود.
 

وظیفه گویندگان و علما در بسیج مردم

گویندگان محترم و متعهد هر چه بیشتر به روشنگری قیام و علمای اعلام با اعلامیه ها و بیانات خود مردم مهیا را که راه خود را خوب یافته اند بسیج عمومی نموده و یکدل و یک جهت برای بر چیده شدن بساط غارت و جنایت همصدا و با اتکاء به قدرت لایزال الهی، این ریشه پوسیده فساد را از بن بر کنند و ملت مستضعف را از چنگال استعمارگران خارجی و داخلی نجات بخشند. (و نریدان نمن

صحیفه نور جلد 2 صفحه 87

علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین) اراده خداوند تعالی بر آن است که با رهبری حکیمانه انبیاء عظام و وارثان آنان، مستضعفین را از قید حکومت طاغوتی آزاد و سرنوشت آنان را به دست خودشان بسپارد، باید در این امر الهی ملت عزیز به دنبال روحانیون مسؤول این راه حیاتی را طی کنند.
 

طرح مسأله انتخابات، وسیله ای برای اغفال ملت و تغییر مسیر اصلی حرکت

باز با کمال علاقه به ملت ایران هشدار می دهم که به دنبال دولت شاه دم از انتخابات زد. هر کسی که سخنان او را شنیده باشد خوب می فهمد که شاه با طرح مسأله انتخابات می خواهد مسیر اصلی حرکت اسلامی ایران را که سرنگونی این دودمان است تغییر دهد و ملت را اغفال نماید ولی دیگر دیر شده و طرح حکومت اسلامی در عروق مردم ایران ریشه دوانیده است و به امید خدا پیروزی از آن ماست.
مردم شریف با کمال احترام از گویندگان بخواهند تا از گفتگو درباره هر امری که آنان را از مسیر خود باز دارد همچون انتخابات، شدیداً احتراز کرده و فجایع و جنایات حکومت شاه را بازگو نمایند.
اینجانب از همبستگی روحانیون معظم و اهالی محترم اصفهان که در جریانات اخیر با پشتیبانی بیدریغ خود روحانیون را تنها نگذاشتند و دین خود را به اسلام و مسلمین ادا نمودند تشکر می کنم و از خداوند متعال توفیق و تایید همگی را خواستارم.
والسلام علیکم ورحمة الله و برکاته
روح الله الموسوی الخمینی

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  9:24 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

پیام امام خمینی به مردم مسلمان ایران به مناسبت کشتار وحشیانه رژیم در اصفهان و شیراز

تاریخ: 1357/05/22

 

تمام بدبختی های کشور از شاه است

بسم الله الرحمن الرحیم
گزارشات رسیده از ایران مبنی بر قتل عام های مکرر در شهرهای مذهبی اصفهان و شیراز و ... نمونه دیگری است که از جنایات بیحد شاه. گفته می شود در یکی از مصاحباتش که از نشر آن جلوگیری شده، گفته است در صورتی که من رفتنی باشم، ایران را با خاک یکسان می سازم و می روم. جنایات اخیر نشان داده است که او مشغول پیاده کردن نقشه خویش است. مردم مسلمان ایران تمام بدبختی های خود و کشور خود را از شاه میدانند و دست از مقاومت نخواهند کشید تا پیروز شوند و استقلال و آزادی خود را به دست بیاورند. ملت باید بدانند که آزادیخواهان جهان به آسانی به آزادی دست نیافته اند، پیغمبر بزرگ اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) با آن زحمات و رنج های طاقت فرسا در راه هدف از جهاد با ستمکاران تا آخر عمر دست نکشید، امیرالمومنین علیه السلام عمر خود را در پیکار با ستمکاران که خود را مسلمان معرفی می کردند بسر برد. دفاع از حق و اسلام از بزرگترین عبادات است. بگذار عبادتگاه های ما را در این شهر مبارک به خون بکشند و ببینند که مسلمین با عبادت بزرگتر ماه شریف را می گذرانند. به دنبال گزارشات رسیده، بیانیه علماء اعلام شیراز دامت برکاتهم عدد کشتگان را به ده ها و مجروحین را به صدها نفر اعلام می دارد. مامورین شاه به مسجد ریخته و به قتل و جرح مردم بیدفاع پرداخته اند و مسجد را به آتش کشیده اند، همچنان کشتار بیرحمانه اصفهان به دنبال حیله و دروغ و افتراء موجب تاثر و تاسف بسیار است. اکنون اهالی اصفهان به اسم حکومت نظامی بدون مجوز قانونی در زیر چکمه خونخواران شاه از اجتماعات دینی ممنوعند و حق اظهار نظر ندارند و از آزادی اعطائی برخوردارند!.
 

ارتش و صاحب منصبان خود را در صفوف لشگر حق قرار دهند

ارتش ایران و صاحب منصبان محترم بدانند که جنایات و قتل عام هائی که شاه بر آنان تحمیل می کند حاصلی جز بدنامی و ننگ برای آنان ندارد. افسران ارتش و شهربانی و ژاندارمری ایران تا چه زمان اجباراً و بدون هیچ گونه اختیار، به برادرکشی توسط یک عده مامور ناگاه ادامه می دهند؟ آخر

صحیفه نور جلد 2 صفحه 89

برای حفظ چه کسی؟ شخصی که به اسلام و ناموس و آزادی شما ضربات پیاپی وارد کند؟ شخصی که شما را در جهان از بی حیثیت ترین مامورانی که فقط به خاطر داشتن حقوق گزاف به هر عمل زشتی دست می زنند، معرفی کرده است؟ آیا هر روز کشتار و ضرب و جرح آنهم به دست شما و یا کسانی که شما هیچ گونه حق اعتراضی بدانان نداشته باشید، با انسانیت سازگار است؟
شما به عذر ماموریت، برادران دینی خود را به گلوله نبندید که مسوولیت آن علاوه بر شاه با خود شما است، باید به حکم خداوند از فرمان ستمکاران سرپیچی کنید و با کشتن برادران خود، جهنم دنیا و آخرت را برای خود نخرید. ناله مادران و پدران داغدار و جوان از دست داده را با گوش دل بشنوید، اینان مادران خود شما هستند. آیا فکر کرده اید که با گلوله خود حداقل یک خانواده بزرگ را در درد و رنج بیحد قرار می دهید؟
اگر تا به حال هم دست به چنین اعمالی زده اید زودتر توبه کنید و خود را در صفوف لشگر حق قرار دهید، مطمئن باشید که پیروزی دنیا و آخرت از آن شما خواهد بود. شما ای صاحب منصبان مسلمان و آزاده ارتش ایران! دین خود را به اسلام و مسلمین ادا نمائید و بیش از این تن به ذلت ندهید.
 

شعار ضد شاهی را که شعار اسلام است زنده نگه دارید

باید تمام جناح های اسلامی از علمای اعلام و خطباء محترم و طلاب و دانشجویان و جوانان، فرزندان عزیزم و بازرگانان محترم و کارگران و دهقانان شریف و بیدار و تمام جبهه ها و احزاب سیاسی یکدل و یکجهت در آگاهی درجه داران ارتش و شهربانی و ژاندارمری کوشش کنند و برای سرنگونی این جانی بالذات آنان را به تشریک مساعی دعوت نمایند و ملت را از شر این ستمگر نجات دهند و مجال ندهند بیش از این زن و مرد، بزرگ و کوچک، پیر و جوان و کودک ما را به خاک و خون بکشد و اسلام را فدای شهوات خود کند.
من در این آخر عمر متواضعانه دست خود رابه طرف تمام گروه ها که برای برپایی اسلام و احکام آن که تنها راه سعادت و ضامن استقلال و آزادی ایران از استعمار نو و کهنه است کوشش و فداکاری می کنند دراز می کنم و از همه استمداد می نمایم. این شخص با کمال جدیت به محو آثار اسلام کمر بسته است و با حیله و دروغ می خواهد خود را طرفدار اسلام و ملت معرفی کند. اکنون که ملت شجاع ایران ایدهم الله تعالی بر حیله های او واقف شده و آگاهانه به پا خاسته است باید طبقات دانشمند از نویسندگان و گویندگان در هر لباس و شغلی که هستند دست در دست یکدیگر گذاشته با قلم و بیان جنایات بیشمار دستگاه را برای ملت بیدار ایران روشنتر کنند. باید طلاب و دانشجویان عزیز و شجاع سراسر ایران از هر فرصت استفاده کرده و شعار ضدشاهی را که شعار اسلام است زنده نگه دارند. باید دانشمندان و دانشجویان متعهد و مسؤول خارج کشور جنایات این عنصر خطرناک را هر چه بیشتر در خارج داخل نوشته و منتشر کنند و شخصیت های آزاده جهانی را در سراسر دنیا از ظلم و ستمی که به مردم ایران وارد می شود آگاه کنند و آنان را در کمک به ملت دلیر برای نجات ایران از

صحیفه نور جلد 2 صفحه 90

چنگال استعمار و استثمار جهانی بسیج نمایند.
باید جمیع طبقات از اختلافات جزئی دست کشیده و برای نجات خویش به پا خیزند و با هر وسیله ممکن در دفع این مفسد فی الارض اقدام کنند.
امروز سکوت در برابر این ستمگر و بی تفاوتی در برابر این جنایات برخلاف مصالح عالیه اسلام و مخالف سیره انبیاء عظام و ائمه اطهار علیهم السلام است امروز هر مطلبی که موجب انحراف ملت شریف از مسیر اصلی است شیطانی و با نقشه شیاطین طرح می شود.
اینجانب به اسلام و اولیای اسلام علیهم السلام و به عموم مسلمین بخصوص مؤمنین شیراز و اصفهان ایدهم الله تعالی و به بازماندگان عزیزان اسلام و جوانان متدین و برومند مسلمین تسلیت می دهم و خود را در غم آنان شریک می دانم. امید است که شهرستانهای دیگر ایران با اهالی محترم این دو شهرستان بزرگ همدردی نموده و خود را را در مصائب بزرگ آنان شریک بدانند.
والسلام علیکم و رحمة الله
روح الله الموسوی الخمینی

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  9:24 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

پیام امام خمینی به نهضت آزادی ایران خارج از کشور

تاریخ: 1357/06/01

 

پیام امام خمینی به نهضت آزادی ایران خارج از کشور

بسم الله الرحمن الرحیم
نهضت آزادی ایران خارج از کشور اروپا آمریکا
پیام شما فرزندان اسلام ایدکم الله تعالی را مبنی بر وفادراری به اسلام و تذکر زحمات طاقت فرسای چندین ساله آنان در راه اهداف عالیه اسلام که ضامن استقلال و آزادی ملت هاست دریافت نمودم و موجب کمال تشکر گردید.
از خداوند تعالی توفیق و تائید گروه ها یا اشخاصی را که برای اسلام عزیز و مسلمین ستمدیده فداکاری می کنند و عمر خود را در راه حق و رسیدن به هدف اسلامی و انسانی صرف می کنند خواستارم و علاقه خود را به تمام گروه های آنان اعلام دارم. امروز که ملت های ستمدیده در سراسر ایران به خود آمده اند و ملت بزرگ ایران با نهضت عظیم خود مجال را بر شاه و دارو دسته اش تنگ نموده اند وقت آن نیست که عمر خود را در مناقشات جزئی صرف نموده و گوش به تبلیغات مضر بعضی از منحرفین دهیم. امروز که شاه با آتش سوزی و ویرانگری مبارزات حق طلبانه ملت ما را خواهد به دنیا بد جلوه دهد، بر ما و شماست که بدون فوت وقت نقشه شیطانی او را در جهان فاش کنیم و نگذاریم نهضت اسلامی انسانی را با بوق های تبلیغاتی لکه دار کند. امروز که ما به خط الله قدم به قدم به هدف نزدیک تر می شویم باید همه را به اتحاد و برابری دعوت کرده و نقاط حساسی را که مردم به خاطر آن خود را جلو رگبار گلوله شاه قرار می دهند، نشان دهیم. امروز باید افراد محترم نهضت آزادی ایران در داخل و خارج و جمیع جناح های اسلامی ایدهم الله تعالی بدون از دست دادن فرصت دست در دست یکدیگر نهاده و در این امر حیاتی که بر چیده شدن رژیم پهلوی است، مبارزه و بدون مناقشات، ملت را به سوی هدف غائی که ایجاد حکومت اسلامی است هدایت نمایند. امروز سستی و سردی و سرگرم شدن به مسائل جزئی انتحار است، انتحاری فضاحت بار. خطر به قدرت رسیدن شاه از اختلاف و سستی گروه ها، خطری نیست که بتوان همه ابعاد آن را پیش بینی کرد، خطر سقوط یک ملت بزرگ و اسلام عزیز است. اینجانب با تمام طاقت در حصول وحدت همه اقشار ملت مسلمان کوشش کرده و کنم و از خداوند متعال در این امر بسیار مهم که هستی ملت بدان پیوسته است استمداد نمایم، مطالعه مبارزات آزادیبخش ملت های دربند و کشتارها و شکنجه ها و زحمات طاقت فرسای آنان هشداری است به ملت شریف ایران که نتیجه مبارزات دینی و ملی آنان فوری و

صحیفه نور جلد 2 صفحه 94

سریع نیست.نهضت ایران تا پیروزی که مسلماً از آن ملت شجاع است ادامه خواهد داشت و بر شماست که این مطلب را هر چه زودتر به ملت برسانید.
مرقوم شده بود که در بند اول اعلامیه 21 شعبان 98 ابهامی است که آلت دست بعضی از افراد مغرض شده است. باید متوجه باشید که آن بند به دنبال مطالبی بود که نهضت ایران را غیر اسلامی معرفی می کرد و دانسته یا ندانسته ملت را از آن جدا می نمود و زحمات چندین ساله همه را به نفع شاه هدر می داد. در این مورد خطیر من مکلف بودم اشتباه آنان را گوشزد نمایم و پایه های اساسی مبارزه ایران را نشان دهم لذا صریحاً اعلام می دارم که این بند مربوط به کسانی است که نهضت اصیل ایران را به امر سیاسی غیر اسلامی ترسیم می نمایند که نتیجه اش حفظ شاه است نه کسانی که در نوشته ها و مصاحبات خود شاه را محکوم و ایران را بر سر دو راهی (آزادی) یا (شاه) قرار می دهند و نه کسانی که در طول مبارزات در نوشته ها و سخنرانی های خود پیوستگی و همگانی خود را با اسلام و انزجار و تبری خود را از رژیم منحط پهلوی اعلام نموده اند چنانچه در اکثر نوشته جات خود، بدان تصریح نموده اند. از خداوند متعالی نصرت اسلام و مسلمین و توفیق همگی را خواستارم.
روح الله الموسوی الخمینی

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  9:25 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

پیام امام خمینی به ملت شریف ایران و دعوت به تداوم نهضت

تاریخ: 1357/06/15

 

تظاهرات عید فطر اثبات پیوستگی و رشد فکری ملت

بسم الله الرحمن الرحیم
عید سعید بزرگ اسلامی را به ملت مسلمان و شجاع ایران تبریک می گویم. تبریک با آن همه خونریزی های جبارانه برای به دست آوردن راه نجات و کوشش های جوانمردانه در راه هدف اسلامی. ماهی که گذشت ماه فداکاری در راه حق بود، ماه تضاد آشکار حق و باطل بود و (ان الباطل کان ذهوقاً) . فطر امسال عید حماسه و جنبش هر چه بیشتر تمام جناح های ملت ایران بود، روزی که رشد فکری و عملی ملت را به دنیا ثابت کرد و پوچ بودن تبلیغات پر دامنه مخالفین نهضت را ثابت نمود، پیوستگی تمام جناح ها را ثابت کرده خواست تمام ملت را که رفتن شاه و برچیده شدن بساط ظلم و چپاول مردم مسلمان است، با کمال صراحت اعلام نمود.
مردم مسلمان ایران به دنبال برگزاری نماز عید دست به عبادت ارزنده دیگری زدند که آن فریادهای کوبنده علیه دستگاه جبار و چپاولگر برای به پا داشتن حکومت عدل اسلام است که کوشش در این راه از اعظم عبادات است و فدائی دادن در راه آن سیره انبیاء عظام خصوصاً نبی اکرم و وصی بزرگ او امیر مؤمنان است. اینجانب از فداکاری های ملت ایران تشکر کرده و قدرت و عظمت او را در پناه قرآن و احکام اسلام از خداوند متعال با تضرع خواهانم.
 

ضرورت تداوم نهضت و بی اعتنایی به وعده های فریبنده شاه

اکنون وظیفه همه مسلمین خصوصاً جناح روحانی و سیاسی و بزرگان قوم، خطیر است. ملت ما بر سر دو راهی است، پیروزی و توفیق دست یافتن به بیرون کردن شاه و یا تا آخر در زیر چکمه دژخیمان خرد شدن با عزت و سرافرازی در مقابل خالق و خلق و یا خدای نخواسته ذلت و زبونی همیشگی. و هرگز ملت مسلمان ایران تن به ذلت نخواهد داد. ملت عظیم الشان ایران نهضت خود را ادامه داده و هرگز سستی به خود راه ندهید که نمی دهید. مطمئن باشید به امید خدا پیروزی و سرافرازی نزدیک است. پس از ماه رمضان گمان نشود که تکلیف الهی فرقی کرده است. تظاهرات کوبنده برای رسیدن به هدف اسلامی عبادتی است که روزها و یا ماه ها را در آن اثری نیست چرا که هدف نجات ملت است اجرای عدالت اسلامی و برقراری حکومت الهی بر پایه محکم عدل است. باید

صحیفه نور جلد 2 صفحه 98

در هر فرصت و برای هر حادثه اجتماعات خود را هر چه بیشتر در مساجد و محافل و فضاهای باز عمومی بر پا نمائید و از قرآن کریم و عدالت اسلامی دفاع کنید و هر نغمه ای که مخالف آن است، از هر حلقومی بیرون آید شیطانی و به نفع ستمکاران حاکم و به ضرر اسلام و میهن است و به حرف های فریبنده شاه و دولت و طرفداران اندک آنان گوش ندهید که جز برای به دست آوردن فرصت شیطانی چیزی نیست. اینان که برای فریب ملت از آزادی دم می زنند زندان هایشان از روحانی و دانشگاهی و بازاری و سیاسی و کارگر و دهقان لبریز است و بزرگان روحانی و سیاسی به جرم حقگوئی و آزادیخواهی در تبعیدگاه ها به سر می برند. این چه آزادی است که سانسور مطبوعات هنوز به حال خود باقی است و از نشر مسائل اساسی و حیاتی ملت شدیداً جلوگیری به عمل می آید و حکومت شبه نظامی در سراسر ایران بر پا است. مردم ایران هرگز زیر بار شهربانی شاه نمی روند و به اعتراضات قانونی خود ادامه خواهند داد. ملت ایران دیگر از این شعبده بازی ها گول نخواهند خورد.
سینمای آبادان برحسب قرائن و به تصدیق مردم داغدیده آبادان به دست شاه جنایتکار و دولت به آتش کشیده شده و نزدیک به 400 نفر را سوزاند تا (وحشت بزرگ) موعود وسیله تبلیغی بر ضد نهضت مقدس ما شود و دیدید که نشد و در آینده ای دور یا نزدیک فرد یا افرادی را آورده تا اقرار کنند که در این رابطه دست داشته اند، این افراد یا مامورند و یا از بهترین و متدین ترین افرادی هستند که برای کشتن آنان هیچ وسیله ای را بهتر از این نمی دانند. شاه و دولت او که قیام مسلحانه بر ضد ملت حق طلب و بر ضد قانون اساسی و بالاتر بر ضد احکام آزادیبخش اسلام نموده اند قهراً خائنند و اطاعت از آنان اطاعت از طاغوت است، به آنان مجال ندهید و با اعتصاب و اعتراض دنیا را از اعمال وحشیانه آنان آگاه کنید.
 

بر مبارزان خارج از کشور است که از تبلیغات باطل ضد نهضت پرده بردارند

برادران مبارز لازم است با خبرنگاران خارجی هر چه بیشتر مصاحبه کنند و با صراحت نقش شاه و دولت او را در ادامه اختناق و نقض قانون اساسی گوشزد کنند و به دنیا بفهمانند که شاه سابق سلطنت خود را به زور در قانون اساسی گنجانده است و این مواد مورد قبول هیچ ایرانی نیست و از تبلیغات باطلی که در خارج بر ضد نهضت انسانی ملت مسلمان می کنند، پرده بردارند و نگذارند نهضت را نزد اشخاص بیخبر از آن معکوس کنند. مبارزان خارج از کشور دست به تبلیغات وسیع خود زنند و در رابطه با اوضاع ایران هر چه بیشتر فعالیت خود را گسترش دهند.
 

دعوت از نیروهای مسلح برای پیوستن به ملت

من از ارتش محترم ایران سپاسگزارم که در راهپیمائی عظیم تهران و سایر شهرستان ها به روی مردم وطنخواه خویش که از ستمکاری پنجاه ساله دودمان پهلوی به جان آمده اند، آتش نگشودند و دست خود را به جنایت بزرگی که کار همیشگی فرمانروایان است آلوده نکردند.

صحیفه نور جلد 2 صفحه 99


من در این موقع حساس که کشور و وطنمان در لب پرتگاه و بر سر دو راهی سقوط یا استقلال واقع شده است، دست خود را به سوی نیروهای زمینی، هوائی و دریائی وفادار به اسلام و وطن دراز می کنم و برای حفظ استقلال و بیرون آمدن از یوغ اسارت و ذلت از آنان استمداد می کنم. ای سربازان غیور که برای وطن و کشور خود فداکاری می کنید، به پا خیزید، ذلت و اسارت بس است، پیوند خود را با ملت عزیز استوارتر کنید و فرزندان و برادران برومند خود را برای هوای نفس یک خاندان چپاولگربه خاک و خون نکشید. بر گویندگان و نویسندگان است که در روشن شدن افکار برادران نظامی خود هر چه بیشتر کوشا باشند و ملت ایران باید به آنان احترام گزارد، آنان برادران ما هستند.
آیا صلاح دولت نیست که برکنار شود و خود را بیش از این در مجامع عمومی رسوا نکند؟ آیا وقت آن نرسیده است که شاه کنار رود و ملت را به حال خود گذارد تا ملت سرنوشت خویش را به دست گیرد و خائن را از خادم تشخیص دهد و به سزای اعمالش برساند؟ آیا صلاح است که صدها هزار نفر از فرزندان این ملت مظلوم در خاک و خون بغلطند تا شاه چند روزی به ستمکاری خود ادامه دهد؟ آیا با بودن خائنین به اسلام و ملت که در راس آن شاه است، قدمی می شود برای نجات ایران برداشت؟
 

ارائه برنامه برپایه احکام اسلام پس از قطع دست خائنین

امید است در آینده نزدیکی دست خائنین به اسلام کوتاه گردد تا در آنوقت اصحاب حل و عقد تکلیف نهائی را تعیین نمایند و مطلبی را که شدیداً باید بدان توجه داشت اینکه ما پس از رفتن پایگاه ظلم، به برکت احکام مترقی اسلام برنامه اساسی خود را اعلام نمائیم و در آنوقت خواهند دید که آنچه خائنین، به اسلام نسبت داده اند چه در موضوع حقوق اجتماعی زنان و چه حقوق اقلیت های مذهبی و چه سایر مسائل جز تهمتی ناجوانمردانه چیزی نبوده است و بلندگوهای شاه در خارج و داخل برای انحراف افکار و توقف یا شکست نهضت دست به این تبلیغات مسموم زده اند. امید است در آینده نزدیکی پس از برچیده شدن بساط ظلم و ظالم، مسائل ما در جمیع ابعادش روشن شود.
از خداوند متعال شکوفا شدن هر چه بیشتر نهضت و بالا گرفتن هر چه بیشتر تظاهرات رهائی بخش ملت تا سرنگونی پایگاه های ظلم و ستم را خواستارم.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
روح الله الموسوی الخمینی

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  9:25 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها