0

صحیفه نور امام خمینی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

دعوت امام خمینی برای کمک به بازماندگان فاجعه لبنان

تاریخ: 1355/11/02

 

برای کمک به برادران مصیبت زده لبنان به پا خیزید

بسم الله الرحمن الرحیم
انالله واناالیه راجعون
فاجعه لبنان و مصیبات وارده بر برادران ایمانی ما به حدی نیست که بتوان تحریر کرد. اکنون جنگی که دست های مرموز دشمن انسانیت به نفع استعمار و اسرائیل برپا نموده لبنان را به صورت مخروبه ای وحشتناک درآورده قدری آرامش صوری پیدا کرده لکن هزارها خانواده محترم که دیروز با عزت و نعمت و رفاه به سر می بردند، با از دست دادن عزیزان خود و خراب شدن خانمان و فقدان اموال، بی سرپرست و بی پناه در این فصل سرما با آلام و دردهای ناگفتنی دست به گریبان هستند.
کمک هائی که از اهل خیر خصوصا ایران شده است موجب تقدیر و تشکر است لکن جبران گرفتارهای نامحدود برادران عزیز ما را نمی کند. عزیزانی که سلف آنها مردانه برای عظمت و عزت و شعائر خود با جناح های مختلف وحشی های قرون وسطائی و آدمک های استعمار زده جنگیدند و خون خود را در راه شرافت و عزت خود ریخته، جان بازی شجاعانه کردند (شکرالله سعیهم و جزاهم الله خیرا) اکنون بازماندگان آنها، طفل های عزیز بی پدر و سرپرست، پدر و مادرهای فرزند از دست داده و هزاران مجروح و ناقص الاعضا به جا ماندند بامصیبت های گوناگون و آه و ناله های روز افزون.
بر انسان های شرافتمند است، بر مسلمین پاکروان است، بر پیروان رسول اکرم - صلی الله علیه و آله و سلم - و امیرمومنان - علیه الصلواه والسلام - است که برای نجات فرزندان اسلام به پاخیزید. بر ثروتمندان غیرتمند است که به پاس نعمت های الهی از فرزندان قرآن محافظت نمایند و به خدمت آنها بشتابند، خدمت های انسانی و محترمانه، بازماندگان فرزندان اسلام را چون اطفال خود بلکه بالاتر بدانند.
سرپرستان محترم آنها شرافتمندانه از دین و عظمت خود دفاع کرده و مردانه جان دادند و نام خود را برای همیشه پایدار گذاشتند و اسلام و مسلمین را سرافراز نمودند (جزاهم الله عن الاسلام خیرا) ما باید به جبران خدمت آنها، به بازماندگان و عزیزان آنها خدمت کنیم، خدمتی محترمانه و شرافتمندانه . ملت اسلام خصوصا ملت شریف ایران - ایدهم الله تعالی - به هر انسانی می تواند جبران خساراتی که قابل جبران است بکند و با همت عالی به زندگی بازماندگان برادران ایمانی خود سر و سامان بدهد وروی خود را در پیشگاه خدای تعالی و انسانیت سفید کند.

صحیفه نور جلد 1 صفحه 226


اینجانب با حال ضعف و نقاهت از دوستان اسلامی خود با کمال تواضع امید دارم که به اسرع وقت بیدرنگ قبل از این که فرصت از دست برود در این امر اسلامی الهی بکوشند و به هم سبقت گیرند و به مصائب بزرگ برادران خود تخفیف بخشند و امید آن دارم که خداوند کریم در مقابل این خدمت، آنها را سربلند و عزیز فرماید و اگر بخواهند از وجوهی که محتاج به اذن فقیه است بدهند، در ربع این جانب اجازه می دهم. از خداوند تعالی قطع ایادی دشمنان انسانیت و اذناب آنها را خواستار و توفیق و تایید برادران ایمانی را خواهانم .
والسلام علی عباد الله الصاحین و رحمه الله و برکاته
روح الله الموسوی الخمینی

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  9:14 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

پاسخ امام خمینی به تلگرافهای تسلیت اتحادیه انجمنهای اسلامی اروپا و کانادا در سوگ دکتر شریعتی

تاریخ: 1356/05/05

 

پاسخ امام خمینی به تلگرافهای تسلیت اتحادیه انجمنهای اسلامی اروپا و کانادا در سوگ دکتر شریعتی

بسمه تعالی
جناب آقای یزدی ایده الله تعالی
پس از اهداء سلام تلگراف های زیادی از اروپا و آمریکا از طرف اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان اسلامی در اروپا و انجمن اسلامی دانشجویان در امریکا از بخش های مختلف و از سایر برادران محترم مقیم خارج کشور - ایدهم الله تعالی - در فقد دکتر علی شریعتی واصل شد و چون جواب به تمام آنها از جهاتی میسر نیست و تفکیک صحیح نمی باشد، از جنابعالی تقاضا دارم تشکر اینجانب را به همه برادران محترم - ایدهم الله ابلاغ نمائید. اینجانب در این نفسهای آخر عمرم، امیدم به طبقه جوان عموما و دانشجویان خارج و داخل اعم از روحانی و غیره می باشد.امید است دانشمندان و متفکران روشن ضمیر، مزایای مکتب نجات بخش اسلام که کفیل سعادت همه جانبه بشر و هادی سبل خیر در دنیا و آخرت و حافظ استقلال و آزادی ملت ها و مربی نفوس و مکمل نقیصه های نفسانی و روحانی و راهنمای زندگی انسانی است، برای عموم بیان کنند.
مطمئن باشند با عرضه اسلام به آنطور که هست و اصلاح ابهام ها، کجروی ها و انحراف ها که به دست بدخواهان انجام یافته، نفوس سالم بشر که از فطره الله منحرف نشده و دستخوش اغراض باطله و هوس های حیوانی نگردیده، یکسره بدان روی آوردند و از برکات و انوار آن بهره مند شوند. من به جوانان عزیز نوید پیروزی و نجات از دست دشمنان انسانیت و عمال سرسپرده آنها میدهم. طبقه جوان و روشن بین در خارج و داخل روابط خود را محکم و در زیر پرچم اسلام که تنها پرچم توحید است یکدل و یکصدا از حق انسانیت و انسان ها دفاع کنند تا به خواست خداوند متعال دست اجانب از کشورهای اسلامی قطع شود و باید با کمال هوشیاری از عناصر مرموزی که در صدد تفرقه بین انجمن های اسلامی است و مطمئنا از عمال اجانب هستند احتراز کنند و آنها را از جمع خود طرد نمایند. (واعتصموا بحبل الله جمیعا ولاتفرقوا) .
والسلام علیکم و علیهم و رحمة الله وبرکاته
روح الله الموسوی الخمینی

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  9:14 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

نامه گروهی از مردم در رابطه با حملات مارکسیست ها به اسلام و روحانیت:

تاریخ: 1356/05/05

 

نامه گروهی از مردم در رابطه با حملات مارکسیست ها به اسلام و روحانیت:

محضر مبارک حضرت آیت الله العظمی آقای خمینی مدظله العالی
محترما به عرض می رساند به طوری که خاطر مبارک مستحضر است، اخیرا حملات ناروائی به دین مقدس اسلام مخصوصا به طریقه حقه مذهب تشیع که روح اسلام است، از ناحیه کمونیست ها و پیروان مکتب مارکس و منحرفین از مقام ولایت امیرالمومنین (ع) و اولاد معصومین بزرگوار علیهم السلام و نسبت به احکام دین مقدس اسلام و توهین به مقام شامخ روحانیت از نواحی مختلف می گردد و متاسفانه عده ای از اینان خود را وابسته به حضرتعالی معرفی نموده و جزء هواداران آنجناب می دانند، متمنی است نظر مبارک خود را درباره این موضوعات و این گونه افراد با کمال صراحت مرقوم فرموده تا رفع هر گونه ابهام و سوءتفاهمی بشود.
 

پاسخ امام:

...
 

بعید نیست گروه هائی که رفتار ضد اسلامی و ضد مذهبی دارند، به دست اجانب به وجود آمده باشند.

بسمه تعالی
اینجانب کرارا نظر خود را در این نحو موضوعات گفته و نوشته ام، بعید به نظر نمی آید که دستجاتی که در ایران اشتغال به فعالیت های ضد اسلامی و ضد مذهبی دارند با اختلاف اسم و روش، گروه های سیاسی ای باشند که با دست اجانب برای تضعیف اسلام و مذهب مقدس تشیع و مقام عظیم روحانیت بوجود آمده باشند. برای انصراف ملت از مصالح روز، این جمعیت ها در یک امر مشترک هستند و آن خیانت به کشور اسلامی و کوبیدن پاسداران آن. چون دشمنان اسلام و غارتگران ملل ضعیف مصالح خود را با نفوذ روحانیت که یگانه حافظ قرآن کریم و احکام نجاتبخش اسلام است در خطر می بینند، ناچار برای حفظ مصالح استعماری خود دست به ایجاد احزاب انحرافی وابسته و گروه های به ظاهر منتحل به اسلام و در حقیقت مخالف با آن زده اند.

صحیفه نور جلد 1 صفحه 228

 

اسلام سدی است در برابر اجانب شرق و غرب

اسلام و مذهب مقدس جعفری سدی است در مقابل اجانب و عمال دست نشانده آنها، چه راستی و چه چپی، و روحانیت که حافظ آن است سدی است که با وجود آن، اجانب نمی توانند به نحوی که دلخواه آنها است، با کشورهای اسلامی و خصوص با کشور ایران رفتار کنند، لهذا قرن ها است که با نیرنگ های مختلف برای شکستن این سد نقشه می کشند، گاهی از راه مسلط کردن عمال خبیث خود بر کشورهای اسلامی و گاهی از راه ایجاد مذاهب باطله و ترویج بابیت و بهائیت و وهابیت و گاهی از طریق احزاب انحرافی. امروز که مکتب بی اساس مارکس با شکست مواجه است و بی پایگی آن برملا شده است، عمال اجانب که خود بر ضد مکتب آن هستند در ایران از آن ترویج می کنند برای شکستن وحدت اسلامی و کوبیدن قرآن کریم و روحانیت در ایران که مهد تربیت اهل بیت عصمت و طهارت است و بازنده بودن این مکتب بزرگ هرگز اجانب غارتگر به آرزوی غیر انسانی خود نمی رسند، ناگزیر هستند مذهب مقدس تشیع و روحانیت را که پاسداران آن هستند به هر وسیله تضعیف کنند و بکوبند، اکذوبه انتساب بعضی از این منحرفین را به این جانب نیز از همین قماش است.
 

من از دستجات خائن مارکسیست و منحرف از اسلام بیزارم

من صریحا اعلام می کنم که از این دستجات خائن، چه کمونسیت و چه مارکسیست و چه منحرفین از مذهب تشیع و از مکتب مقدس اهل بیت عصمت علیهم الصلاة والسلام به هر اسم و رسمی باشد متنفر و بیزارم و آنها را خائن به مملکت و اسلام و مذهب می دانم.
 

مغرضین نخواهند توانست بین روحانیون جدایی ایجاد کنند.

بد خواهان و مغرضین بدانند با این دروغ ها و حیله ها نمی توانند بین روحانیون، خلاف ایجاد کنند.
کسانی که به روحانیون منتسب هستند و از اسلام و مذهب دفاع می کنند لازم است از این دستجات مفسده جو تبری کنند و از مقام شامخ روحانیت دفاع کنند و از تفرق و اختلاف احتراز کنند و با هوشیاری نیرنگ های اجانب را خنثی کنند. از روحانیون عظیم الشان تقاضا دارم که با طبقات جوان به چشم عطوفت و پدری نظر کنند و بر طبقات جوان است که در حفظ روحانیت و روحانیون معظم کوشا باشند.
و اخیرا لازم است تذکر دهم که نویسندگان و متفکران محترم از تاویل و تفسیر قرآن کریم و احکام اسلام با اراده خود، جدا خودداری کنند و از جمیع طبقات - ایدهم الله تعالی - تقاضا دارم که با حفظ وحدت کلمه، راه را بر دشمنان اسلام که دشمن بشریت هستند ببندند واز خداوند تعالی جلت عظمته خواستارم که قطع ریشه اجانب و عمال خبیث آنان را از ممالک اسلامی و از کشور اهل بیت بفرماید (انه ولی الامر) . سلام من بر روحانیون عظیم الشان و بر طبقات مومنین ایدهم الله تعالی.
والسلام علیکم ورحمه الله و برکاته
روح الله الموسوی الخمینی

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  9:14 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

تلگرام امام خمینی به آقای یاسر عرفات

تاریخ: 1356/06/02

 

تلگرام امام خمینی به آقای یاسر عرفات

بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای یاسر عرفات رئیس کمیته اجرائیه سازمان آزادیبخش فلسطین
از سلامت جناب حجت الاسلام آقای سید موسی صدر رئیس مجلس شیعیان لبنان هیچگونه اطلاعی ندارم و موجب نگرانی اینجانب است. از جنابعالی تقاضا دارم که هر چه زودتر از مکان ایشان اطلاع پیدا کرده و اینجانب را از سلامت ایشان آگاه گردانید.
توفیق جنابعالی را در اهداف اسلامی خواستارم.
روح الله الموسوی الخمینی

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  9:14 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در مورد نقش احکام سیاسی - عبادی قرآن در انسان سازی

تاریخ: 1356/07/06

 

بیانات امام خمینی در مورد نقش احکام سیاسی - عبادی قرآن در انسان سازی

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
دیروز ما مساله غصب را عنوان کردیم و صحبت کردیم. بعد از مباحثه یکی از آقایان تذکر دادند که این مساله را قبلا هم گفته بودی و این مساله یک دفعه دیگر صحبت شده است و این از مثل من بعید نیست برای این که انسان وقتی که سنش زیاد شد و کهولت بر او غلبه کرد همه قوای ایشان ضعیف می شود. همان طور که قوای جسمانیه انسان وقتی که پیرمرد شد ضعیف می شود،قوای فکری، قوای روحی،قدرت بر عبادات و حال عبادت هم ضعیف می گردد و همه اینها در جوانی قدرت دارد و لهذا من کرارا عرض کردم به آقایان که شما حالا که این نعمت را دارید،نعمت جوانی را دارید، این را قدرش را بدانید و هدر ندهید این نعمت را . اگر بنا باشد انسان جوان، من نمی گویم که تفریح نداشته باشد، عرض نمی کنم که همه اش مشغول باشد،من عرض می کنم که اوقاتش تقسیم باشد و فکر مهمش برای تحصیل. شما آقایان که مهیا شده اید از برای تحصیل، حالا که نعمت جوانی را دارید اوقاتتان تقسیم بشود و قسمت مهمش صرف مباحثه و مطالعه و مذاکره و بحث و تدریس باشد. اگر چنانچه ایام جوانی از دست برود، دیگر خیال نکنید که می توانید عبادت را بگذارید آخر ایام عمر و تحصیل را بگذارید برای آخر عمر. در آخر عمر انسان نه عبادت می تواند بکند و نه تحصیل می تواند بکند و نه افکارش یک افکار قوی مستقیمی است که بتواند مطالب علمی را درک بکند. باید شما از حالا که جوان هستید تحصیل کنید مبانی علمی را، مبانی فقهی را و آن وقت در آخر ایام یک چیزهائی که تحصیل شده، آن وقت شاخ و برگ هایش - آن وقت - ثمره بدهد، آن وقت از آن استفاده بکنید ولی اگر بگذارید و هدر بدهید این نعمت را، بعدها موفق نخواهید شد. بنابر این، این مطلب باید در نظر آقایان باشد که ایام پیری، ایام نسیان و فراموشی است و لهذا دیدید که من مباحثه ای که قبلاً کرده بودم دوباره شروع کردم به گفتن، این برای همین ضعفی است که در ایام پیری بر انسان حکم می دهد.
 

انسان، عصاره خلقت.

و یک مطلب دیگری که به نظر من بسیار اهمیت دارد این است که انسان ملتفت باشد این مطلب را که اولا خود انسان، این موجودی که عصاره همه خلقت است، جنبه های مختلف، ابعاد مختلف،

صحیفه نور جلد 1 صفحه 234

شؤون مختلف دارد. از جنبه ای با نباتات شریک است و همان طور که نمو آنها به آب است و غذائی که از زمین می گیرند، نموانسان هم همان مثل نباتات دیگر از زمین است و از برکاتی که خدای تبارک و تعالی داده است و جنبه حیوانی هم مثل سایر حیوانات دارد، چشم و گوش و کذا و کذا، ادراکات جزئی و اینها مشترک است با سایر حیوانات و بالاتر از این هم (البته در بعضی حیوانات هم ضعیفش هست) یک مرتبه متعالی انسان دارد در این جا، زائد بر این مطالب حیوانی چیزهائی هست و یختص الانسان به تعقل و به یک معنویت و یک تجرد باطنی که سایر حیوانات، این مرتبه تعقل و مرتبه تجرد نفسانی را ندارند.
 

قرآن کتاب انسان ساز است.

و قرآن کریم که در رأس همه مکاتب و تمام کتب است، حتی سایر کتب الهیه، آمده است که انسان را بسازد، انسان بالقوه را انسان بالفعل و موجود بالفعل کند. تمام دعوت انبیا هم حسب اختلاف مراتبشان، تمام دعوت ها هم برای همین معناست که انسان را انسان کند، انسان بالقوه را انسان بالفعل کند و تمام علوم و تمام عبادات و تمام معارف الهیه و تمام احکام عبادی و همه این چیزهائی که هست همه اینها برای این معناست که انسان ناقص را انسان کامل کند. قرآن کتاب انسان سازی است، کتابی است که با این کتاب اگر کسی توجه به آن بکند تمام مراتبی که از برای انسان هست، این کفایت دارد و همه مراتب را به آن نظر دارد.
 

حکومت های الهی و مادی

اسلام و سایر ادیان الهی مثل سایر حکومتها نیست، حکومت اسلام مثل سایر حکومت ها نیست. سایر حکومت های مادی به هر رژیمی که هستند، اینها فقط کاری به این دارند که نظم مملکت خودشان محفوظ باشد و کسی در خارج (اگر خیلی هم عدالت پناه باشند) کسی ظلم و تعدی به دیگری نکند و اگر خودشان هم یک حاکم عادلی باشد، خودشان هم تعدی بر دیگران نکند فقط متکفل نظم مملکت خودشان هستند، اما حالا یک کسی در جوف خانه خودش هر کاری می خواهد، مضر به حکومت نباشد و به وضع حکومت و به نظام، هر کاری در باطن منزل خودش می خواهد بکند. می خواهد شرب خمر بکند، می خواهد - عرض می کنم که - قمار بازی بکند، می خواهد سایر کثافت کاری ها را بکند، حکومت ها به او کاری ندارد ولی اگر چنانچه بیاید بیرون عربده بکشد، چون این خلاف نظم است به او تعرض می کنند اما اگر از چهار دیواری خانه بیرون نیاید و همان جا هر فسادی داشته باشد به او کاری ندارند. یک حکومتی عادل باشد یا غیر عادل، جائر باشد، کاری به او ندارند که در خانه ات تو چه می کنی در جوف خانه چه می گذرد، مگر تعدی در جوف خانه بشود که عرض حال به حاکم ببرند و آن وقت البته آنها هم دخالت می کنند.اما اسلام و حکومت های الهی این جور نیستند، اینها در هر جا و هر کس در هر جا هست و در هر حالی که هست، آنها برایش احکام دارند، یعنی کسی در جوف خانه

صحیفه نور جلد 1 صفحه 235

خودش بخواهد یک کاری خلاف و کثافت کاری بکند، حکومت های اسلامی به او کار دارند، ولو اینکه نمی آیند تفتیش کنند لکن محرم است، حکم داده اند که نباید این کار بکند، معاقب است اگر این کار را بکند و اگر چنانچه اطلاع بر آن بکنند، خوب سیاست هائی دارد، حرف هائی دارد، چیزهائی دارد روی موازینی که کرده.
اسلام و همین طور سایر حکومت های الهی و دعوت های الهی، به تمام شؤون انسان از آن مرتبه پائین، مرتبه درجه پائین تا هر درجه ای که بالا برود، همه اینها را سر و کار با آنها دارند. مثل آن حکومت ها نیست که فقط به باب سیاست ملکی کار داشته باشند، همان طوری که سیاست ملکی دارد اسلام، بسیاری از احکامش احکام سیاسی است، یک احکام معنوی دارد، یک حقایق هست، یک معنویات هست، چیزهائی که در رشد معنوی انسان دخالت دارد احکام برایش هست، چیزهائی که در تربیت معنوی انسان هست برای آن احکام هست و در مرتبه پائین تر هم که مرتبه اخلاقی باشد احکام اخلاقی دارد. عرض می کنم که تربیت های اخلاقی می کند اسلام، در مرتبه معاشرتش هم با هر کس معاشر باشد حکم دارد اسلام، خودش (انسان) فی نفسه احکام دارد، خودش با عیالش احکام دارد، خودش با اولادش احکام دارد، خودش با همسایه اش احکام دارد، خودش با هم محله اش و یارش احکام دارد، با هم مملکتش احکام دارد، با هم دینش احکام دارد، با مخالفین از دینش احکام دارد، تا بعد از موت، قبل از این که اصلاً تولدی در کار باشد و قبل از ازدواج احکام دارد تا ازدواج و تا حمل و تا تولد و تا تربیت در بچگی و تربیت بزرگتر و تا حد بلوغ و تا حد جوانی و تا حد پیری و تا مردن و در قبر و ما بعد القبر. قطع نمی شود به همین که توی قبر گذاشتند مسائل تمام شد، اینها اول کار است. همه اینها، همه این زندگی بشر در این جا و تربیت هائی که در این جا عقلانی و اخلاقی و اینها می شود، اینها آن وقتی که از این عالم منفصل شد و مرتبه کمال پیدا شد و مرتبه - عرض می کنم که - تجرد پیدا شد، بعد از این که در قبر رفت آن وقت عالم قبر، خودش اول حیاتی است، حیات روحانی و قبری، حیات روحانی و معنوی - عرض می کنم که - برزخی حیات روحانی و بالاتر از برزخ. و اسلام و احکام اسلامی که خدای تبارک و تعالی این احکام را فرستاده است محصور به این عالم نیست و محصور به آن عالم هم نیست.
 

سه نوع تاویل از قرآن

بسیاری از زمان ها بر ما گذشت که یک طایفه ای فیلسوف و - عرض می کنم که - عارف و متکلم و امثال ذلک که دنبال همان جهات معنوی بودند، اینها گرفتند معنویات را هر کسی به اندازه ادارک خودش و تخطئه کردند: (قشریون) . تمام ماعدای خودشان را قشری حساب کردند و تخطئه کردند، بلکه وقتی دنبال تفسیر قرآن رفتند ملاحظه می کنید که (تمام آیات را نباشد) اکثر آیات را برگرداندند به آن جهات عرفانی و فلسفی و جهات معنوی و به کلی غفلت کردند از حیات دنیائی و جهاتی که در این جا به آن احتیاج هست و تربیت هایی که در این جا باید بشود، از این غفلت کردند، به حسب

صحیفه نور جلد 1 صفحه 236

اختلاف مسلکشان رفتند دنبال همان معانی بالاتر از ادراک - مثلاً عامه مردم و علاوه بر آن ما عدای خودشان را تخطئه کردند و در همین اوان و همین عصر، یک دسته دیگری که اشتغال داشتند به امور فقهی و به امور تعبدی، اینها هم تخطئه کردند آنها را، یا حکم الحاد کردند یا حکم تکفیر کردند یا هر چه کردند، آنها را تخطئه کردند و این هر دو روش خلاف واقع بوده است. اینها محصور کردند اسلام را به احکام فرعیه و آنها محصور کرده بودند اسلام را به احکام معنویه، به امور معنویه و به مافوق الطبیعه.
آنها به خیال خودشان مافوق الطبیعه همه جهات است و اینها هم به خیال خودشان احکام طبیعت و فقه اسلامی و اینهاست و دیگران همه اش بی جهت است.
و اخیرا باز یک وضع دیگری پیدا شده است و آن این که اشخاصی پیدا شده اند، نویسنده هائی پیدا شده اند که متدینند، خوبند، خدمتگزارند، چنانکه آنها هم خوبند، فقها هم خدمتگزار، متکلمین و فلاسفه هم و همه هم می خواستند به اسلام خدمت کنند می خواستند احکام اسلام را (او به حسب فهم خودش، او به حسب فهم خودش) برای مردم تشریح کنند و بیان کنند، حالا هم یک جمعی پیدا شده اند که اینها نویسنده اند و خوب هم چیز می نویسند لکن آیات قرآن را عکس آن چیزی که فلاسفه و عرفای آن وقت چیز کرده بودند و همه مادیات را بر می گرداندند به معنویات اینها تمام معنویات را به مادیات بر می گردانند، عکس آنها.
آنها می گفتند که اصلاً اسلام آمده است برای این که توحید و سایر - مثلاً مسائل عقلی الهی را تعلیم بکند و - سایرین - سایر چیزها همه مقدمه آن است و اینها را باید رها کرد و خذالغایات باید شد، از این جهت اعتنا به (البته نه همه، بعضی از آنها) به فقه و فقها و اعتنا به اخبار و اعتنا به ظواهر قرآن و کثیری ازاحکامی که در قرآن هست، نداشتند اینها را کاری نداشتند رد نمی کردند لکن مثل رد کردن بود، همان کار نداشتن و بیطرف بودن و چی کردن و از آن طرف هم اصحاب اینها را تخطئه کردن و - عرض می کنم - قشری خواندن اینها،این معنایش این بود که ما (نؤمن ببعض و نکفر ببعض) دیگر ما کار نداریم و یا قبول نداریم.
اما حالا که جنبه مادیت در دنیا غلبه پیدا کرده است به این سختی و دنیا با زرق و برق زیاد شده است و - عرض می کنم که - اصحاب دنیا خیلی زیاد شده اند، حالا هم یک دسته پیدا شده اند که اصل تمام احکام اسلام را می گویند برای این است که یک عدالت اجتماعی پیدا بشود، طبقات از بین برود و اصلا اسلام دیگر چیزی ندارد، توحیدش هم عبارت است از توحید در نسل ملت ها در زندگی توحید داشته باشند، واحد باشند، عدالتش هم عبارت از این است که ملت ها همه به طور عدالت و به طور تساوی با هم زندگی کنند یعنی زندگی حیوانی علی السواء، با هم زندگی بکنند و - عرض می کنم - با هم کار نداشته باشند. این همه آیاتی که وارد شده است راجع به معاد و راجع به - عرض می کنم - که توحید و آن همه براهینی که وارد شده است راجع به اثبات یک نشات دیگری، اینها، آنی که متدین است غمض عین می کند، چشم هایش را از این آیات می پوشد و می رود سراغ آیات دیگر، آنکه خیلی تدینش قوی نیست تاویل می کند.

صحیفه نور جلد 1 صفحه 237


در این ایام جوانی، یک روز ما دیدیم که دو سه تا از این طلبه ها آمدند (که البته مقداری اعوجاج داشتند، اما این حرف ها هنوز پیدا نشده بود) یک چیز تازه ای آورده بودند، گفتند: (ما یک چیز تازه ای فهمیده ایم و آنهم عبارت از این است که قیامت همین جاست، هر چه هست همین است، اگر قیامت هست، همین است. همین جا جزاست و همین جا هر چه هست ختم می شود به همین. حیات، یک حیات حیوانی است و تمام و مابقی اش همین جاست دیگر) نمی گفت که قیامت را قبول ندارم، می گفت (قیامت این جاست) ، نه این که اصل آیات قیامت را من قبول ندارم، می گفت : (آیات قیامت مقصود همین جاست) .
این طایفه ای که حالا پیدا شدند و متدینند و انسان به آنها علاقه دارد لکن اشتباه کارند، مشتبه اند انسان وقتی نگاه می کند همه کتاب هایشان را و همه نوشته هایشان را، و چیزهایی که در مجلات و در غیر مجلات نوشتند و اینها، می بیند که می گویند: (اسلام آمده است که انسان بسازد یعنی یک آدمی که طبقه نداشته باشد) (همین را گفته اند) یعنی حیوان باشد. (اسلام آمده است که انسان بسازد، انسان بی طبقه) یعنی همین، یعنی در این زندگی یک جور زندگی بکنند و در این عالم یک نحو زندگی بکنند و یک دولت باشد و به اینها جیره بدهند همه علی السواء جیره بدهند و همه هم خدمت دولت را بکنند و اینها.
اینها کانه آیات و ضروریاتی که در همه ادیان است، اینها را ندیده می گیرند، آیات را آن قدری را که دلشان می خواهد و می توانند، تاویل می کنند به همین مطالب آنهایی که دیگر نمی توانند تاویل کنند، اصلاً ذکری از آن نمی کنند و منسی است.
چنانچه آنها هم وقتی که هر کدام از آیات را که می شد برگردانید به آن معنای عرفانی که آقا فهمیده است، ذکرش می کرد و آن را بر می گرداند به همان معنای عرفانی .ملاحظه می فرمایید که در قضیه موسی و آن خضر، آنهایی که اهل این مطالب بودند چه مطالبی در این جا گفته اند.از کجا گفتند؟ خوب خدا می داند خوب دیگر به این حد که انسان رسید یعنی بعد از این که تمام توجه نفس به آن معانی غیبیه شد و به کلی از این تربیت زمینی غفلت کرد، اینهایی هم که ظاهر در یکی مطلبی نیست به نظر او ظاهر می آید، به نظر او ظاهرش همین معناست و غیر از این معنا نیست. قضیه خضر و موسی ظاهرش همین معناست که مثلاً پرداخته شد. اصلاً وقتی که انسان اشتغال به یک علمی پیدا کرد و منحصر شد به او تمام توجهش انحصار به آن پیدا کرد، قلب همچو می شود که همه اش عرفان می شود دیگر، کار به این ندارد که دنیا یک چیزی است تربیت های دنیایی یک چیزی است و عبادات هم یک مطلبی است و - عرض می کنم که - ادعیه هم یک مطلبی است.او می گوید تمام اینها برگشتنش به همان معناست (عرفان) و در دلش غیر از این معنا نیست و لهذا آن چیزهایی که برخلاف اوست اصلاً ادراک نمی کند و همه اینها را برمی گرداند به آن مطلبی که که در پیش خودش مسلم است.
از آن طرف هم وقتی که افتاد در آن طرف ها و دیگر غیر از این عالم چیزی سرش نشد، احساسش ناقص است، نمی فهمد، اینها نمی فهمند چی است، ادراکشان ناقص است، اینها اصحاب

صحیفه نور جلد 1 صفحه 238

برهان نیستند که با برهان اثبات بشود فلان، اینها اصحاب بیانند که دلشان می خواهد یک بیان قشنگی بکنند، اینها ادراک نمی کنند ماعدای این جا را. و لهذا آیات را تأویل می کنند به فکر خودشان به همین زندگی حیوانی دنیایی، منتهی این زندگی بی طبقه، مرفه و این که همه شان یک جور باشند و اینها، اگر امکان داشته باشد.
 

اسلام درست شناخته نشده است

و باید گفت که اسلام بدا غریبا و هنوز هم غریب است. از اول تا حال اسلام غریب بوده است و کسی اسلام را نشناخته است. آن عارف، اسلام شناسی را به آن معانی عرفانی، آن معانی غیبیه می داند، آن آدمی هم که حالا پیدا شده است و این اشخاصی هم که حالا در مجلات و اینها چیز می نویسند، اینها هم اسلام شناسی را عبارت از این می دانند که حکومتش چه جوری باشد و تربیتش و ظاهرش و عدالتش چه جور باشد و - عرض می کنم که - همین که به یک زندگی مادی طبیعی رسید غایت اسلام حاصل است. اسلام غایتش این است که همین زندگی مرفه حیوانی باشد مثل سایر حیواناتی که در کوهستان ها می چرند و به هم کار ندارند و هر کدام علف علی السواه می خورند و مثل آن انسان هائی که مثلا می گویند در اول ها بوده است و همه از ماهی ها علی السواء می گرفته اند و از دریاها ماهی می گرفته اند و از بیابانها آهو می گرفته اند و یا حیوانات دیگر را می خورده اند و به هم کاری نداشته اند آن مرتبه اعلائی بوده است که داشته اسلام، دنبال این است که آن را پیدا کند. اسلام آمده است و سایر مکاتب الهی آمده اند که مردم را برگردانند به آن جور که زندگی یک زندگی مرفه حیوانی باشد، آن جا با ماهی دریا زندگی می کنند، این جا با مرغ و ماهی! اما زندگی مرفهی باشد و - عرض می کنم - عبا و کلاه انسان و علف انسان درست باشد. ماعدای معارف الهیه، ماعدای این عالم، مافوق این طبیعت، ادراک این را نمی توانند بکنند که مافوق این طبیعت چی هست، یک عالمی است، چه جور عالمی است؟ نمی توانند ادارک بکنند، وقتی نتوانستند ادراک بکنند چه بکنند؟!
 

هشدار به اعتراضات

بنابراین شما آقایان که مشغول به تحصیل علوم هستید نه آنها حق دارند به شما بگویند که، بر حسب واقع این کسی که اسلام را می شناسند و می داند که اسلام چی هست، نه حق می دهد به آنها که بگویند آن ریش و عمامه ها به درد نمی خورد و این درس ها به درد نمی خورد (این برای این است که اسلام را نشناخته اند) و نه شما حق دارید که بگوئید که این معانی معرفت و این - عرض می کنم که - معارف الهیه، اینها دیگر چی است؟ (این هم برای این است که اگر یک همچنین چیزی بگوئید شما هم مثل آنها هستید) و نه حق دارید که هر دو دسته، حرف هایی که اینها (دسته سوم) می زنند که باید رفع ظلم بشود و عرض می کنم که عدالت بسط پیدا کند، تخطئه کنید، برای اینکه همه اینها هست، محصور نیست اسلام به اینها، اسلام انسانی می سازد عدالتخواه و عدالت پرور، صاحب اخلاق کریمه، صاحب

صحیفه نور جلد 1 صفحه 239

معارف الهیه که وقتی که از این جا رفت، رخت بربست و وارد شد در یک عالم دیگری، به صورت انسان باشد، آدم باشد.
 

بینش وسیع اسلام

آنهائی که این طرف را می بینند و آن طرف را نمی بینند ناقصند، (اهدنا الصراط المستقیم غیر المغضوب علیهم،و لا الضالین) . در یک روایتی هست (من نمی دانم وارد هست یا نه) نقل می کنند که قضیه (مغضوب علیهم) بر حسب قول مفسرین عبارت از یهود است و (ضالین) عبارت از نصاری. در یک روایتی نقل می کنند (من نمی توانم تصدیق کنم، من نقل می کنم از آنهائی که نقل کرده اند) که رسول الله فرموده است که: (کان اخی موسی عینه الیمنی عمیاء و اخی عیسی عینه الیسری عمیاء و انا ذوعینین) آنهایی که بخواهند تاویل کنند می گویند که: چون تورات بیشتر توجه به مادیات و امور سیاسی و دنیوی داشته است، یهود هم که می بینید که دو دستی چسبیده اند و دارند می خورند دنیا را و باز هم بس شان نیست، آمریکا هم آنها دارند می خورند، ایران را هم الان اینها می خورند باز هم بس شان نیست، همه جا و همه را می خورند، و در کتاب حضرت عیسی توجه به معنویات و روحانیت بیشتر بوده است، از این جهت (عین الیسری) که عبارت از طرف طبیعتش بوده است (عمیاء) بوده است (البته من نمی توانم بگویم این از پیغمبر صادر شده است لکن گفته اند) یعنی توجه به این جهت، (یسار) که عبارت از طبیعت است نداشته است و کم داشته است و او هم (حضرت موسی) بر حسب طبیعتش توجهش به مادیات زیاد بوده است. (و انا ذوعینین) هم جهات معنوی، هم جهات مادی، شما احکامی را که می بینید شهادت بر این چیز است. احکام معنوی دارد و بسیاری از احکامش سیاسی است.
 

دین از سیاست جدا نیست

البته در اذهان بسیاری بلکه اکثری، بیشتر از مردم، بیشتری از اهل علم، بیشتری از مقدسین این است که اسلام به سیاست چه کار دارد، اسلام و سیاست جداست از هم. همین چیزی که حکومت ها نمی گذارند، همین که از اول القاء کردند این اجانب در اذهان ما و حکومت ها در اذهان ما که اسلام به سیاست، آخوند چه کار دارد به سیاست. فلان آخوند را وقتی عیبش را می گیرند می گویند: آخوند سیاسی است، اسلام می گویند از سیاست کنار است، دین علی حده است، سیاست علی حده، اینها اسلام را نشناخته اند. اسلامی که حکومتش تشکیل شد در زمان رسول الله و باقی ماند این حکومت به عدل یا به غیر عدل و در زمان حضرت امیر بود باز حکومت عادله اسلامی بود، یک حکومتی بود با سیاست با همه جهاتی که بود. مگر سیاست چی است؟ روابط مابین حاکم و ملت، روابط ما بین حاکم با سایر حکومت ها - عرض می کنم که - جلوگیری از مفاسدی که هست، همه اینها سیاست است احکام سیاسی اسلام بیشتر از احکام عبادی آن هست.کتابهائی که اسلام در سیاست دارد بیشتر از کتابهائی است که در عبادت دارد. این غلط را در ذهن ما جای گیر کردنده اند و حتی حال باورشان آمده

صحیفه نور جلد 1 صفحه 240

است آقایان به اینکه اسلام با سیاست جداست، یک احکام عبادی است مابین خود و خدا، بروید توی مسجدتان و هر چی می خواهید دعا کنید، هر چه می خواهید قرآن بخوانید ما هم با شما کار نداریم اما این اسلام نیست اسلام در مقابل ظلمه ایستاده است، حکم به قتال داده، حکم به کشتن داده، در مقابل کفار و در مقابل متجاسرین و کسانی که چیز هستند احکام دارد. این همه احکام در اسلام نسبت به اینها هست، این همه احکام حکم به قتال و حکم به جهاد و حکم به اینها هست، اسلام از سیاست دور است ؟! اسلام فقط این مسجد رفتن و قرآن خواندن و نماز خواندن است؟ این نیست، این احکام را دارد و باید این احکام هم اجراء بشود.
 

ارزش عبادات

از آن طرف هم اگر کسی بگوید: چرا می روید توی مسجد؟ اصلا نماز خواندن یعنی چه؟ این هم غلط است.اسلام نماز دارد (بنی الاسلام علی الصلاه) نماز دارد، فقط دنیا نیست و زندگی حیوانی تا تو بگوئی که وقتی من زندگیم درست شد دیگر نماز را می خواهم چه بکنم ؟! دیگر دعا را می خواهم چه بکنم؟!
بله اگر ماعدای این عالم را کسی انکار بکند حق با اوست، وقتی ماعدایی نباشد اصلاً هیچ یک از این مسائل دیگر نباید باشد اما وقتی که یک ماعدائی است، وقتی برهان قائم است،ادیان همه قائل هستند، برهان قائم است بر اینکه یک عالم دیگری ماورای این عالم طبیعت هست، آن وقت همان طوری که عالم طبیعت باید با ابزار خودش درست بشود و عدالت اجتماعی در بین مردم جریان پیدا کند و حکومت عادله بسط عدل بدهد در بین مردم و این جا را، این عالم را تنظیمش بکند، این اگر واقف بود تا همین حدود، مانعی نداشت که حکومت وقتی این کار را کرد تمام است مطلب. اما بعد از اینکه به برهان و به ضرورت همه ادیان، ماعدای این عالم هست ماعدای این، یک زندگی ابدی هست، آن جا هم یک ابزاری دارد، زندگی آن جا هم یک ابزاری دارد، یک چیزهائی دارد برای زندگی آن جا، اینها را انبیا آوردند، دعا و ذکر و قرآن و نماز و همه اینها ابزار آن جاست، این احکام عبادی ابزاری است برای زندگی آن طرف، معارف الهیه یک فیضی است برای زندگی آن طرف، برای نورانیت آن طرف.
 

تکلیف است که علم بیاموزیم و عمل کنیم

پس اینهائی که این طرف افتاده اند حق ندارند تخطئه کنند آن طرفی ها را و اشکال به آنها تخطئه است و انحصار است. آنهایی هم که آن طرف هستند حق ندارند به آنهائی که می گویند: باید عدالت اجتماعی در بین مردم باشد، باید با ظلم و با تعدی و اینها مبارزه کرد، تخطئه کنند و بگویند که نه، ما تکلیف مان این است که بنشینیم و درس بخوانیم. نه، همه مسلمانان ها تکلیف شان این است که هم عمل بکنند، هم علم پیدا بکنند، هم عمل داشته باشند، هم مبارزه با ظلم و با فساد به اندازه قدرتشان بکنند و اگر این تکلیف را همه مردم عمل می کردند امکان نداشت که یک دولتی بتواند در بین ملت خودش

صحیفه نور جلد 1 صفحه 241

تعدی بکند و یا یک دولت دیگری بتواند به دولت دیگر تعدی بکند. همه اینها برای این است که پشتوانه این اشخاصی که حکومت ها به دست آنها هست ملت نیست ملت راهش علی حده است، اینها راهشان علی حده. اینها یک جوری نکرده اند با مردم که ملت همراهشان باشد، اینها یک کاری کرده اند که ملت ها مخالفشان هست.
 

شکاف بین دولت و ملت

ما وقتی که اوضاع مملکت خودمان را ملاحظه می کنیم، اینها یک جوری درست کرده اند که الان شکاف ما بین دولت و ملت جوری است که اگر یک وقت ان شاء الله ساقط بشود این دولت، همه چراغان خواهند کرد، شما نمی دانید این چراغانی چقدر باشکوه است. چرا؟ اگر حضرت امیر هم ساقط می شد این جور بود؟! ملت این طور بود؟! برای این که اینها جدا هستند از مردم. اینها کاری به مردم ندارند نه، کار دارند اما کار ظلم و تعدی، کار اشاعه فحشاء و شما نمی دانید که اخیرا چه فحشائی در ایران شروع شده است. شما اطلاع ندارید، گفتنی نیست که چه فحشائی در ایران شروع شده است، در شیراز عمل شد و در تهران می گویند بناست عمل بشود و کسی حرف نمی زند! آقایان ایران هم حرف نمی زنند، من نمی دانم چرا حرف نمی زنند؟! این همه فحشا دارد می شود و این دیگر آخرش هست یا نمی دانم از این دیگر آخرتر هم دارد. در بین تمام مردم، جمعیت، نمایش داد اعمال جنسی، خود عمل را و ضنفسشان هم در نیامده است دیگر برای کجا گذاشته اند؟ برای کی؟ چه وقت می خواهند یک صحبتی بکنند؟ یک حرفی بزنند؟ یک اعتراضی بکنند.
 

نقش دستگاه در تخدیر مردم

خوشمزه این است که خود سازمان ها و خود دولت و خود مردیکه کذا، همین معنا با رضایت آنها انجام می شود بدون رضایت آنها مگر امکان دارد یک همچو امری واقع بشود؟ یک همچو فحشائی واقع بشود؟ بعد روزنامه نویس ها را وادار می کنند که انتقاد کنند که کار قبیحی بود، کار وقیحی بود. حالا به گوش مردم برود، آن جا به چشم مردم بخورد! این جا هم به گوش مردم بخورد که یک خرده آرام بشوند، آتش ها اگر باشد خاموش بشود.
 

باید اعتراض شود

فردا هم در تهران خدای نخواسته این کار خواهد انجام گرفت و نه آخوندی و نه سیاسیی و نه دکتری و نه مهندسی و نه دیگری اعتراضی نمی کند. اینها باید اعتراض بشود. باید گفته بشود. اگر ملت همه با هم، ملت همه با هم مطلبی را اعتراض کنند و احکام اسلام را بایستند و بگویند، امکان ندارد یک همچو قضایائی واقع بشود. اینها واقع می شود از سستی ما و از ضعف ما و استفاده از ضعف ما.
می گویند اینها دسته ای هستند ضعیف و بیچاره، در صورتی که قوه دارید شما، شما پشتوانه تان ملت

صحیفه نور جلد 1 صفحه 242

است، ملت مسلمان است، این ملت مسلمان علاقه دارد به اسلام، علاقه دارد به روحانی اسلام. روحانی اسلام باید خدمت بکند، اگر خدمت نکند مردم عمل روحانی با او نمی کنند.
 

اسلام، جامع تمام جهات مادی و معنوی

در هر صورت، اسلام همه این معانی را دارد و جامع تمام جهات مادی و معنوی و غیبی و ظاهری هست برای این که انسان دارای همه مراتب است و قرآن کتاب انسان سازی است. انسان چون بالقوه همه مراتب را دارد، کتاب خدا آمده است که انسان را انسان کند و همان طوری که جامعه اش را اصلاح بکند خودش هم کامل کند تا برسد به مرتبه عالی. و نباید آن طایفه به این طایفه تعرض کند و این طایفه به آن طایفه. اینها هر کدام مساله ای است برای خودش مستقل، مساله است علی حده، تو عقلت نمی رسد که مثلاً فقه چیست، چرا به فقه جسارت می کنی؟ تو عقلت نمی رسد، تو عقلت نمی رسد به فلسفه و مافوق فلسفه، چرا جسارت به اصحاب آن می کنی؟ عقلت نمی رسد. آن هم که نمی تواند بفهمد که این طایفه چی می گویند و اینها دنبال چی هستند، آن هم حق اعتراض ندارد، این هم شاید فکرش کوتاه باشد.
 

دست به دست هم دهید و از زیربار بیرون روید

اینها همه باید دست به دست هم بدهند، باید اجتماع کنند، فقیهش با مهندسش، با دکترش، با محصلش، دانشگاهی با مدرسه ای دست به دست هم بدهند تا بتوانند یک کاری انجام بدهند و بتوانند از زیر این بارهائی که به آنها تحمیل دارد می شود و هر روز زیادتر می شود، از زیر این بارها بیرون بروند و نمی کنند! من نمی دانم چرا؟!
حالا یک قدری شروع شده است در ایران، یک مقداری شروع شده، و فرصتی پیدا شده و امید است ان شاء الله که فرصت های خوب پیش بیاید.
ان شاء الله خداوند تبارک و تعالی به همه شما توفیق بدهد و اسلام را تایید کند و علمای اسلام را تایید کند و محصلین را تایید کند و مسلمین را تایید کند.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  9:14 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

نامه امام خمینی به انجمن اسلامی دانشجویان در آمریکا و کانادا

تاریخ: 1356/08/01

 

نامه امام خمینی به انجمن اسلامی دانشجویان در آمریکا و کانادا

بسم الله الرحمن الرحیم
انجمن اسلامی دانشجویان امریکا و کانادا
مرقوم شریف واصل مطالبی که مرقوم شده است جزئی از مفاسد رژیم فاسد دست نشانده حاضر است و برگی از گرفتاری های ملت مسلمان ایران است. مطالب پشت پرده بیش از آنست که ما بتوانیم تصور کنیم. کارهائی که تا کنون بدست این پدر و پسر دو عنصر دست نشانده اجانب واقع شده مقدمه کارهای اساسی دیگر است که ملت ایران باید در انتظار آن باشند، اگر خدای نخواسته فرصت پیدا کند و ملت و سران آن فرصت ها را از دست بدهند. اکنون به واسطه اوضاع داخلی و خارجی و انعکاس جنایات رژیم در مجامع و مطبوعات خارجی فرصتی است که باید مجامع علمی و فرهنگی و رجال وطن خواه و دانشجویان خارج و داخل و انجمن های اسلامی در هر جاست بی درنگ از آن استفاده کنند و بی پرده بپاخیزند و به وضع حاضر و جنایات پنجاه سال حکومت غیر قانونی رژیم نوکرماب پهلوی اعتراض کنند و صدای خود را به مجامع بین المللی برسانند و به رئیس جمهور آمریکا بفهمانند که ملت اسلامی جنایات این خاندان را خصوصا در سالهای اخیر از روسای جمهور آمریکا می دانند. دولت امریکا با پشتیبانی از این عناصر در نظر مسلمین در راس ستمکاران و جنایتکاران تاریخ است دولت آمریکا برای استفاده رایگان از منابع زرخیز مسلمین ملیون ها مردم شریف را به چنگال عناصری کثیف و دور از انسانیت گرفتار کرده و اگر رئیس جمهور فعلی تجدید نظر نکند و راه خود را از سلف ناصالح جدا نکند مسئولیت همه جنایات که بدست مشتی از خدا بیخبر و دور از انسانیت می شود بعهده اوست.
نادیده گرفتن حقوق صدها ملیون مسلم و مسلط نمودن مشتی اوباش بر مقدرات آنها و مجال دادن به رژیم غیرقانونی ایران و دولت پوشالی اسرائیل برای غصب حقوق مسلمین و سلب آزادی و معامله قرون وسطائی نمودن، جنایاتی است که در پرونده روسای جمهور آمریکا ثبت می شود و لازم است رئیس فعلی که وعده هائی داده است از کارهای جنایت بار دولت های سابق اجتناب کند.
ما اکنون در انتظاریم: که دولت فعلی آمریکا شرافت خود و ملت خود را فدای منافع مادی می کند و با نفت ملتی فقیر و، خود و ملتش را شستشو می کند یا با ترک پشتیبانی از این عناصر کثیف اعاده حیثیت و شرافت حکومت خود را می نماید. من از انجمن های اسلامی در هر جا هست

صحیفه نور جلد 1 صفحه 244

تقاضا دارم که روابط خود را با هم هر چه بیشتر مستحکم کنند و عناصر مرموزی که در صدد تفرقه و شکاف بین آنهاست طرد کنند و به دیگران معرفی کنند و اسلام و احکام نجات بخش آن را سرلوحه برنامه خود قرار دهند. از خداوند تعالی توفیق و تایید تمام مسلمین را در به کار بستن احکام نورانی قرآن و اسلام خواستارم.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
روح الله الموسوی الخمینی

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  9:14 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

پاسخ امام خمینی به تلگراف تسلیت یاسر عرفات در شهادت آیة الله حاج آقا مصطفی خمینی

تاریخ: 1356/08/13

 

پاسخ امام خمینی به تلگراف تسلیت یاسر عرفات در شهادت آیة الله حاج آقا مصطفی خمینی

بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای یاسر عرفات
رئیس کمیته اجرائی سازمان آزادی بخش فلسطین.
مرقوم شریف که حاکی از عواطف جناب عالی بود موجب تشکر گردید، این مصیبت ها در مقابل مصائبی که بر امت اسلام و مسلمین وارد شده و می شود ناچیز است.
اسلام عزیز قرن هاست با نفوذ اجانب مواجه با انحراف و کج فهمی ها است. اسلام را که یکتا مکتب الهی مبارز است، با تبلیغات سوء عمال اجانب به شکلی دیگر جلوه داده اند، قرآن کریم را که دستور الهی در قتال با مشرکین و مترفین و تنها کتاب آسمانی محرک بر ضد استعمار و ظلم است، به گونه ای دیگر وانمود کرده اند، احکام نورانی و نجاتبخش اسلام عزیز یکی پس از دیگری پایمال اغراض استعمار به وسیله عمال خبیث آنان می شود.
اسلام بزرگ سد مقابل اجانب به دست خودفروختگانی بی مایه شکسته می شود تا راه برای چپاول و غارتگری اجانب باز شود. سهل انگاری برای ممالک اسلامی و تشتت و تفرقه آنان موجب سلطه روزافزون مستعمرین بر مقدسات و مقدرات مسلمین شده است. ما در طول پنجاه سال سلطنت غیرقانونی دودمان سیاهروی پهلوی که مستقیما و به حسب اعترافات شاه فعلی مامور اجانب بوده اند، مبتلا به مصائبی بوده ایم که (تصغر عنده المصائب) . ما در زمان شاه سابق شاهد کشتارها، چپاول ها، اختناق های طاقت فرسا بودیم. ما شاهد قتل عام مسجد گوهرشاد جنب حرم مطهر ثامن الائمه علیهم السلام بودیم. ما شاهد اسارت علمای بزرگ خراسان و آذربایجان و قتل بعض آنها بودیم. ما شاهد چیزهائی بودیم که تفصیل آن در تاریخ آتیه ثبت خواهد شد.
ما در زمان شاه فعلی شاهد فجایعی بودیم که روی چنگیز را سفید کرد. شاهد قتل عام فجیع غیرانسانی پانزدهم خرداد (دوازدهم محرم) بودیم که عدد کشتگان آن به قراری که می گویند بر 15 هزار نفر بالغ و تعداد زخمی ها را خدا می داند. ما شاهد هجوم به مدارس دینیه و دانشگاه ها بودیم که در آنها قتل ها و غارت های فراوان و اهانت به قرآن کریم و کتب مقدس اسلامی و هتک و ضرب طلاب علوم دینی و آتش زدن کتاب های آنها و در دانشگاه ضرب و جرح جوانان و دختران بودیم. ما شاهد زندان های مملو از علماء و دانشمندان و آزادی خواهانی که در آنها شکنجه های قرون وسطائی امری

صحیفه نور جلد 1 صفحه 248

عادی بوده و هست بودیم.
ما شاهد بودیم که در زمانی که مسلمین با کفار اسرائیل در حال جنگ بودند، دولت ایران به امر شاه دولت اسرائیل را به رسمیت شناخت و علماء مخالفت کردند. ما شاهد کمک های این مرد سیاه دل به اسرائیل بودیم و در حالی که مسلمین را آواره می کردند و به خاک و خون می کشیدند، نفت و اسلحه و کمک های دیگری که بودجه آن از خون و دسترنج ملت ایران تهیه می شد در اختیار آنها می گذاشت. ما شاهد به اصطلاح (اصلاحات ارضی) بودیم که زراعت ایران را به باد داد و بازار برای امریکا درست کرد و ایران را تا لب پرتگاه کشاند. ما شاهد این همه مصیبت ها و انحراف ها و خیانت ها بوده و هستیم که مصیبت شخصی را باید فراموش کنیم.
و من چون مسائل لبنان را با اهمیت و متعهدانه تعقیب می کنم خوف آن دارم که همانطور که ایران را به شکل مستعمره برای امریکا درآورده است با حیله های عمال خبیث سفارت در لبنان نیز چون ایران عمل شود و اسرائیل با خیال راحت نقشه هایش را در منطقه پیاده کند. شما باید با کمال هشیاری اعمال سفارت ایران را تحت نظر بگیرید و از نیرنگ های آن جلوگیری کنید.
من آنچه گفتنی است چه در ایران و چه در حال تبعید گفته ام و هر چه بگویم جزئی از مصیبت امت است ولی ناچارم برای چندمین بار تکرار کنم که تاسف شدید من در عدم وحدت کلیه سران دول اسلامی است بخصوص دول عرب است تا زمزمه وحدت و اتفاق می شود عمال استعمار با نیرنگ های خاص خودشان موجبات اختلاف و تفرقه ایجاد می کنند.
هفتصد میلیون یا بیشتر مسلم و صد میلیون یا بیشتر عرب نتوانسته اند استقلال حقیقی بدست بیاورند و نتوانسته اند از چنگ استعمار رهائی یابند و نتوانسته اند مشتی یهود اسرائیل غاصب را که سرزمین مردم و تاریخ و میراث ما را به خطر تهدید می کنند از منازل خودشان و سرزمین های خودشان بیرون کنند. اینها و بسیاری مطالب دیگر است که در طول قریب به 15 سال گفته ام و نوشته ام.
وظیفه اسلامی و ملی شماست که اضافه بر وظایف انقلابیتان در راه آزاد کردن سرزمین فلسطین، در راه وحدت دول عرب و اتفاق کلمه آنها جدیت و فداکاری کنید. ما فداکاری و جهاد مقدس شما را فراموش نمی کنیم و از خداوند تعالی توفیق و نصرت شما را در راه عظمت اسلام و مسلمین خواهانیم و قطع ایادی استعمار و اشرار را امیدواریم و آرزوی ما آنست که سرزمین فلسطین و مسجداقصی از صهیونیسم تطهیر شود و مردم فلسطین به سرزمین خویش باز گردند.
والسلام علی من اتبع الهدی
روح الله الموسوی الخمینی

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  9:14 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

پیام امام خمینی به ملت ایران پس از شهادت آیه الله حاج آقا مصطفی خمینی

تاریخ: 1356/08/21

 

پیام امام خمینی به ملت ایران پس از شهادت آیه الله حاج آقا مصطفی خمینی

بسم الله الرحمن الرحیم
انالله و انا الیه راجعون
این جانب از عموم طبقات ملت مظلوم ایران که در این حادثه ناگهانی اظهار محبت و همدردی نموده تشکر می کنم. از مراجع عظام دامت برکاتهم، از علمای اعلام دام بقاء هم از خطباء محترم و دانشمندان و مدرسین و محصلین علوم دینیه و روشنفکران محروم و دانشگاهیان، از بازرگانان و کسبه تحت فشار دولت غاصب و از سایر طبقات مظلوم ایران ایدهم الله تعالی سپاسگزارم. ما با گرفتاری عظیم و مصیبت های دلخراشی مواجه هستیم که باید ذکری از مصائب شخصی نکنیم، لکن این تظاهرات عظیم در این فرصت جواب قولی و عملی به یاوه سرائی چندین ساله این عنصر نالایق بود که تمام حیثیت و شرافت و استقلال و اقتصاد این ملت بزرگ شریف را پایمال هوای خود و فامیل چپاولگر خود نمود. این تظاهرات برای شخص نبود، اظهار تنفر از دستگاه جبار و رفراندم حقیقی و رأی عدم اعتماد به دستگاه خیانتکار بود.
باید اینها بدانند که اگر یک روز در پناه سرنیزه اجانب نباشند، ملت نجیب ایران انتقام خون جوانان و عزیزان خود را از آنها می گیرند.
من ناچارم اعلام خطر بزرگی بکنم و ملت را از اغفال و خدعه اجانب و عمال آنها نجات دهم. این مسامحه اخیر دولت که نویسندگان را مجال نوشتن و گویندگان را مجال گفتن داد حیله بزرگی است برای تطهیر شاه و وانمود کردن آزادی ادعائی و جنایات را به گردن دولت که آلتی بیش نیست انداختن. نویسندگان نیز نمی توانند در این محیط خفقان و ارعاب هسته مرکزی جنایات را که شخص شاه است معرفی کنند و شاید نویسندگانی از خودشان نیز باشند که در بین نویسندگان با شرف خود را جا بزنند و به دولتها حمله کنند و بعض جنایات را ذکر کنند و مردم را از نقطه حساس جنایت و خیانت اغفال کنند و اذهان ساده زود باور را منحرف کنند در حالی که تمام گرفتاری ملت ایران در این پنجاه سال سلطنت غیر قانونی دودمان خیانتکار پهلوی از شخص آن پدر و این پسر سیاه روی بوده و هست، اینها بودند و هستند که دستشان تا مرفق در خون ملت مظلوم فرو رفته. آن پدر که قتل عام مسجد گوهرشاد و اهانت به مرقد مطهر ثامن الحجج - علیه السلام - کرد و این پسر که قتل عام 15 خرداد را مرتکب شد و اهانت به مرقد مطهر فاطمه معصومه نمود. آن پدر که علمای بزرگ و فقهای عظیم الشأن

صحیفه نور جلد 1 صفحه 250

و آزادی خواهان را به جرم حق گویی حبس و زجر و شکنجه و تبعید و کشتار کرد و این پسر که همان معامله را سخت تر با علما و خطبا و آزادی خواهان و روشنفکران و سایر طبقات نمود. آن پدر که چنان سلب آزادی از ملت کرد که نه حق یک کلمه حق گوئی داشت و نه مجلس و نه مطبوعات و این پسر که همه می بینید و حال طبقات ملت و مجلس و مطبوعات به همه معلوم است. آن پدر که تمام املاک شمال را با زور و حبس و تبعید و قتل از مردم گرفت و برای خودش ثبت داد و این پسر که ذخایر ملت را در بانک های خارجی انبار کرد و خون مردم را خود و فامیل و بستگانش تا آخرین قطره مکیده و می مکند. ما آن پدر را با تمام جنایات و خیانت هایش دیدیم و رنج ها کشیدیم و اکنون ما و شما مواجه با جنایات این خلف صدق هستیم و رنج ها می کشیم. اکنون می خواهند این شخص را تطهیر کنند تا به جنایاتش ادامه دهد، می خواهند با آزادی محدود در چهارچوب توجه دادن جنایات را به دولت ها قلوب ساده را آرامش دهند و اذهان صاف را منحرف کنند و هسته مرکزی خیانت ها و جنایت ها را فراموش کنند، غافل از آن که وقت گذشته و ملت از روحانی و دانشگاهی تا طبقه کارگر و زارع، مرد و زن بیدار شده اند. این رنجدیده ها و مصیبت کشیده ها محال است با این دودمان آشتی کنند و با ادامه سلطنت باطل ولو برای یک روز موافق باشند.
ملت ایران مسلمان است و اسلام را می خواهد، آن اسلامی که در پناه آن آزادی و استقلال است، رفع ایادی اجانب است، هدم پایگاه ظلم و فساد است، قطع کردن دست های خیانتکار و جنایتکاران است.
ملت آن دودمانی را نمی خواهد که تمام مقدسات و مقدرات آنها را به دست اجانب سپرده، تمام مخازن نفت و غیر آن را به باد داده، اقتصاد کشور را به فنا سپرده، کشاورزی را ساقط کرده، اختیار ارتش را به دست صاحب منصبان و کارشناسان آمریکا داده و آنها را مصون و مختار کرده است و دیگر جنایات و خیاناتی که در تاریخ آتیه ثبت خواهد شد. اکنون با همه کثافت کاری ها چون به حسب اقتضای وقت و بحران اقتصادی و اجتماعی و سیاسی در تنگنا قرار گرفته در صدد است که با آزادی محدود بی معنی، خود را از معرکه خارج و مقام خود را مستحکم کند و محیط را مهیا برای اجازه بقاء و حکومت خود کند و بار دیگر حمله سبعانه را با وضعی فجیع تر و دردناک تر شروع کند و بر حرث و نسل رحم نکند.
اکنون وظیفه عموم مسلمانان و خصوص علمای اعلام و روشنفکران و دانشگاهی های علوم قدیمه و جدیده است که برای دفاع از اسلام عزیز و حفظ احکام حیات بخش آن که ضامن استقلال و آزادی است و از میهن بزرگ خود که مهد بزرگان و آزادی خواهان بوده و اکنون در شرف سقوط است از فرصت استفاده کنند و گفتنی ها را بگویند و بنویسند و به گوش مقامات بین المللی و سایر جوامع بشری برسانند و بر ارتش و سران آن است که خود را از ننگ اسارت در دست اجانب نجات دهند و مملکت خود را از هلاکت و سقوط برهانند. و اخیرا تذکر می دهم که اشخاص ارزنده و متعهدی که ابتکار عمل در دست آنهاست از معرفی خود شدیدا احتراز کنند و از تجربیات سابق پند بگیرند و

صحیفه نور جلد 1 صفحه 251

در پناه اسلام و چهار چوب موازین اسلامی به فعالیت بپردازند و از همکاری با کسانی که صد در صد در این چهار چوب فعالیت ندارند احتراز نمایند.
از خداوند متعال عظمت اسلام و مسلمین را خواستار و قطع ایادی اجانب را امیدوارم و سلامت و توفیق و تایید همه طبقات را خواهانم. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
روح الله الموسوی الخمینی

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  9:14 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

پاسخ امام خمینی به تسلیت دانشجویان و مسلمانان خارج از کشور در شهادت آیةالله حاج آقا مصطفی خمینی

تاریخ: 1356/09/24

 

امید نصرت و پیروزی در سایه تلاش برای حق

بسم الله الرحمن الرحیم
خدمت عموم دانشجویان محترم خارج کشور و سایر گروه ها و افراد ارزنده ای که در اروپا و امریکا و هندوستان و سایر اقطار جهان وقت و عمر خود را در راه اهداف عالیه اسلامی برای وصول به مدارج کامله انسانیت و نجات بشریت از اسارت به دست اقشاری آدم نما و درندگانی در لباس بشر صرف می کنند.
اینجانب از تمام حضرات آقایان که در این حادثه که جزئی ناچیز از حوادثی است که بر فرزندان اسلام می گذرد اظهار محبت کرده و تسلیت داده اند تشکر می کنم و به همه گروه ها یا افرادی که از وطن عزیز خود به علت نابسامانی ها و اختناق پلیسی هجرت نموده اند، در جوار قبر مولای متقیان علیه الصلوة والسلام دعا می کنم و توفیق هر چه بیشتر همه را در خدمت به اسلام که کفیل نجات بشریت از همه ابعاد عقب ماندگی هاست از خداوند متعال می طلبم.
من به شما و سایر برادران که در داخل کشور زیر چکمه پلیس و در زندان ها و شکنجه گاه ها به سر می برند و با محرومیت ها و مصیبت های جانفرسا دست به گریبان هستند و به خاندان کسانی که در راه حق، زیر شکنجه شاه جان خود را فدا کردند، امید نصرت و پیروزی می دهم به شرط آنکه کوشش ها برای حق باشد و برای نصرت دین حق که با پیوستگی به آن از نصرت خدای تعالی برخوردار خواهید شد و به شرط کوشش در وحدت کلمه و هم پیوستگی در راه حق و برای نجات کشور خود و سایر کشورهای اسلامی تحت فشار اجانب.
 

جنبش و بیداری عمومی تا خاتمه دادن به ظلم ستمکاران ادامه دارد.

من به این جنبش و بیداری عمومی که در کشورهای اسلامی عموما و در ایران خصوصا پدید آمده و به این تنفر و انزجار عمومی از دستگاه های ظلم و وحشیگری و استعمار و استعمارگران امیدها دارم. این بیداری و تنفر عمومی موقت و زودگذر نیست و تا پایان دادن به دستگاه جباران و خاتمه دادن

صحیفه نور جلد 1 صفحه 253

به ظلم ستمکاران ادامه دارد و به دنبال ظلم بیحد دستگاه های جبار و محرومیت های روزافزون ملت های ستمدیده انفجاری است که قدرت های دست نشانده ای را که برای دربند کشیدن ملت ها و چاپیدن مخازن آنها گماشته شده اند در کام خود فرو می برد و انتقام الهی از ستمکاران گرفته می شود.
 

کوشش برای رفع اختلافات.

شما و ما در هر کجا که هستیم و با هر وضعی، باید خود را برادر دانسته و با هم، پیوستگی مستمر برقرار بسازیم و با برادران داخل کشور در هر لباس که هستند دست برادری بدهیم و برای رفع اختلافات که به دست اجانب رخ داده و دستگاه جبار و عمال اجانب پیوسته بر آن دامن می زنند کوشش کنیم. باید بدانیم تا اختلاف بین طبقات ملت خصوصا بین روحانیون و دانشجویان با روشنفکرانشان وجود دارد باید از پیروزی مأیوس باشیم.
 

خطر افراد فرصت طلب.

اکنون که فرصت موقت به دست آمده است باید با هشیاری و دوراندیشی و وحدت کلمه، گروه های صد در صد پایبند به اسلام و علاقه مند به مسلمین از آن استفاده کنند و نگذارند فرصت جویانی که یک قدم و یک قلم برای اسلام و ملت شریف ایران برنداشته اند اکنون از این فرصت استفاده کنند و خود را به صورت وطنخواهی و آزادیخواهی در بین مردم رنجدیده برای رسیدن به وزارت و وکالت داخل کنند یا با نوشتن چند مقاله که در آن نه اسمی از اسلام و نه اسمی از هسته مرکزی فساد است، جای خود را بین ملت باز کنند و اگر خدای نخواسته به مقامی برسند، همان خیانت ها و همان سرسپردگی ها و همان رنج ها و مصیبت ها تکرار شود. این نحو مقالات و اعلامیه ها از بعض عناصر شناخته شده اگر با دست سازمان امنیت برای نگه داشتن شاه که سرچشمه همه بدبختی های کشور و ملت است نباشد، بی شک برای صلاح ملت و حفظ اساس اسلام که حافظ و نگهبان استقلال و تمامیت کشورها و ضامن عدالت اجتماعی و آزادی هاست، نیست. آن روز که طبقات مختلفه مردم مسلمان از روحانی گرفته تا دانشگاهی، از مهندس ها و دکترها گرفته تا بازاری ها و کارگران و دهقانان در زیر چکمه عمال اجانب خرد می شدند، آن روزی که قتل عام 15 خرداد و غارت مدارس دینی و غیر آن به دست عمال اجانب رخ داد، آن روزی که زندان ها از مدافعین اسلام و آزادیخواهان مملو بود، آن روزی که تاریخ پرافتخار اسلام را که مبدأ عدالت و آزادی و رشد فردی و اجتماعی و سیاسی است، به تاریخ ارتجاعی شاهنشاهی و مجوسی گرایی برگرداندند، آن روز که حزب مفتضح رستاخیز را برای سرکوبی ملت و رواج هر چه بیشتر دزدی و ستمکاری اعلام کردند، آن روز که به اسم انقلاب سفید که خونین ترین انقلاب بود بازار برای اربابان خود درست کردند و کشاورزی کشور را به دست فنا سپردند، آن روز که همه فجایع ضد مذهبی و ملی را مرتکب شدند، یک نفر از اینها نفس نکشید و جوانان روحانی و دانشگاهی با پشتیبانی ملت از کشاورز و کارگر تا بازاری جان

صحیفه نور جلد 1 صفحه 254

خود را به کف گرفته از حق دفاع کردند، اکنون که احتمال استفاده است (یا از شاه به پاداش انحراف اذهان از او و توجه دادن جنایات را به دولت، یا از ملت به احتمال تغییر رژیم) قلم ها را به دست گرفته و به طور محدود و ریاکارانه مطالبی نوشته اند. ملت ایران و تمام طبقات روحانی و غیره باید با کمال احتیاط و روشن بینی ابتکار عمل را در دست بگیرند و این چند نفر منفعت طلب را مأیوس کنند.
 

تا نجات اسلام از دست دودمان پهلوی، مبارزه ادامه دارد.

و باید شاه و دار و دسته اش بدانند که چه در ملاقات با رئیس جمهور امریکا موفق به تجدید نوکری و تثبیت مقام غیرقانونی بشود یا نشود، ملت ایران او را نمی خواهند و دست از مبارزه بر نمی دارند تا انتقام جوانان به خون آغشته خود را بگیرند و اسلام و احکام آن را از دست این دودمان نجات دهند.
از خداوند تعالی اصلاح حال مسلمین و نجات کشورهای اسلامی را از دست اجانب چپ و راست مسالت می نمایم.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
روح الله الموسوی الخمینی

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  9:14 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی پس از شهادت آیةالله حاج آقا مصطفی خمینی

تاریخ: 1356/10/10

 

الطاف خفیه الهی

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
بنده قبلاً باید از عموم طبقات، طبقات روحانیین در همه بلاد، چه عراق، چه ایران، و چه سایر کشورها که اظهار محبت کرده اند تشکر کنم و چه مراجع اسلام - دامت برکاتهم - و چه علمای اعلام بلاد در ایران و در اینجا و در سایر جاها - دامت عزهم - و چه خطبای عظام و چه طبقه محصل، دانشگاهی یا غیر دانشگاهی و چه کسانی که از خارج کشور مثل امریکا و اروپا و هندوستان و سایر جاها اظهار محبت کرده اند. از همه آقایان تشکر می کنم و توفیق و سلامت همه را از خداوند تعالی مسألت می کنم و اگر من در این جلساتی که آقایان اظهار محبت می کنند و تشکیل می دهند نتوانم در همه اش شرکت کنم یا نتوانم در بازدید آقایان با این سن پیری بروم از همه تشکر می کنم و از همه عذر می خواهم و امید است که آقایان عذر من را بپذیرند.
اینطور قضایا مهم نیست خیلی، پیش می آید، برای همه مردم پیش می آید و خداوند تبارک و تعالی الطافی دارد به ظاهر و الطافی خفیه است. یک الطاف خفیه ای خدای تبارک و تعالی دارد که ماها علم به آن نداریم، اطلاعی بر او نداریم و چون ناقص هستیم از حیث علم، از حیث عمل از هر جهتی ناقص هستیم، از این جهت در اینطور اموری که پیش می آید جزع و فزع می کنیم، صبر نمی کنیم این برای نقصان معرفت ماست به مقام باری تعالی، اگر اطلاع داشتیم از آن الطاف خفیه ای که خدای تبارک و تعالی نسبت به عبادش دارد و (انه لطیف علی العباد) و اطلاع بر آن مسائل داشتیم، در اینطور چیزهایی که جزئی است و مهم نیست، آنقدر بی طاقت نبودیم، می فهمیدیم که یک مصالحی در کار است، یک الطافی در کار است، یک تربیت هایی در کار است. این دنیا، دنیایی است که عبور از آن باید بکنیم ما، دنیایی نیست که در اینجا ما زیست کنیم، این راه است، این صراط است که اگر توانستیم مستقیما این صراط را طی کنیم همانطوری که اولیای خدا طی کردند (جزنا و هی الخامده) اگر توانستیم که از این صراط به طور سلامت عبور بکنیم سعادتمندیم و اگر خدای نخواسته در اینجا، در این راه لغزش داشته باشیم، در آنجا هم همین لغزش ظهور پیدا می کند، در آنجا هم موجب لغزش ها می شود، موجب گرفتاری ها می شود. از خدای تبارک و تعالی مسالت می کنم که ما را بیدار کند، ما را به

صحیفه نور جلد 1 صفحه 256

آن الطافی که خفی است و ما مطلع بر آن نیستیم، ما را بر آنها مطلع بفرماید تا اینکه ما هم مثل اشخاصی که معرفت دارند به مقام ربوبیت، معرفت دارند به مدارج انسانیت و دنیا را مد نظرشان نمی آورند، استقلال به آن نمی دهند، مآرب دنیایی شان تحت نظرشان نیست مستقلا و اینجا را طریق می دانند از برای جاهای دیگر، از برای سعادت های بزرگ دیگر، اگر ما هم ان شاء الله توفیق خدا بدهد و ما هم برسیم به یک همچو مرتبه ای، آن مرتبه هایی که ما نمی توانیم ادراکش بکنیم نمی توانیم در این عالم که هستیم - نمی توانیم - بفهمیم چه مدارجی است، چه عوالمی است، چه بساطی است، این بساط دنیا- را- چشم مان را همه اش را باز کردیم و این دنیایی که (ما نظر الله الیه منذخلقه) (به حسب روایت) ، به عالم اجسام در روایت هست که نظر لطف خدای تبارک و تعالی نکرده است منذخلقه. (از آغاز خلقت) با اینکه این عالم اجسام و این عالم طبیعت، اینطوری که تا حالا ادراک کرده اند، تا حالا کشف کرده اند محیرالعقول است، عقول ماها به آن نمی رسد، آنقدری که تا حالا فهمیده اند و ماعدایش هم الی ما شاء الله هست که کسی دستش به نورش نمی رسد، ستاره هایی هست که - نورشان 6 بیلیون سال - 6 بیلیون سال نورشان به زمین می رسد، این عدد را تفهیم آنرا نمی توانیم بکنیم. در بعضی نوشته ها هست که بعضی از ستاره ها اگر جوفش را باز کنند 500 میلیون شمس در آنجا جایش می شود و بعضی از ستاره ها هست که اگر در مرکز شمس بگذارند تا زمین می آید، بزرگیش هست،این پهناوری که عقول به آن نمی رسد، کسی نمی تواند بر آن اطلاع پیدا کند، اینها همه اش عالم دنیاست عالم پست است. بعضی از اهل معرفت می گفتند اینکه این عالم را دنیا گذاشته است اسمش را، برای اینکه خجالت می کشد واقع این قضیه را، واقع دنیا را بفرماید، از این جهت - همین - با همین اسم به دنیا تعبیر کرده است. این عالم با این پهناوری، با این بساط، عالم دنیاست. این آسمان ها با همه چیزهایی که تا حالا کشف شده است، (به حسب لسان قرآن (زینا السماء الدنیا بزینة الکواکب) ) ، آسمان پایین، پایین، اینکه همه تا حالا کشفش کرده اند اینها همه در لسان قرآن، آسمان پایین است، آن آسمان های بالا را باز کشف نکرده اند که چه خبر است، در عین حال بر حسب روایت (مانظر الیه نظر لطف منذ خلقه) و بر حسب قرآن هم که متاع اسمش باشد حیات دنیا. حیات آخرت، حیات است، زنده است، اینجا زندگی نیست، مردگی است اینجا، حیات آخرت، حیات است (دارالاخرة لهی الحیوان) ما اطلاع نداریم در آن.
 

از تکالیف الهیه که الطافی الهی است، غفلت نکنید.

در عین حال ما در اینجا که هستیم، از قبل خدای تبارک و تعالی مأموریت ها داریم. ما تا در این حیات دنیوی هستیم، تا در اینجا هستیم، مأموریت ها از طرف خدای تبارک و تعالی داریم و باید قیام کنیم به این مأموریت ها، باید غفلت نکنیم از تکالیف الهیه، تمام تکالیف الهیه الطافی است الهی و ما خیال می کنیم تکالیفی است، همه اش الطاف است، چه تکالیف فردی که برای هر نفری هست برای تربیت او، برای تکمیل او، برای اینکه غیر از این راه، راه تکمیل و راه ترقی نبوده است، درجاتی

صحیفه نور جلد 1 صفحه 257

هست که بدون این راه نمی شود به آن درجات رسید و چه تکالیف اجتماعی که ما مکلف هستیم، در اجتماع تکالیفی داریم و باید به آن تکالیف عمل کنیم برای تنظیم این اجتماع. انبیا هم، همه چیزهایی که مربوط به روح و مربوط به مقامات عقلیه و مربوط به مراکز فیضیه است برای ما بیان کرده اند و قرآن هم بیان کرده است و اهلش می دانند و هم آن چیزهایی که وظایف شخصیه است و دخیل در ترقیات انسان و تکامل انسان است در سنت و در کتاب بیان شده است و هم آن چیزهایی که مربوط به اجتماع است و امور سیاسی است و امور اجتماعی است و راجع به تنظیم و تربیت اجتماع است، بیان فرموده است و ما همه و همه بشر مکلفند بر اینکه همه این مراتب را، همه این مقامات را مواظبت کنند و منحصر به یک طرف نکنند.
 

به همه جناح های خادم اسلام علاقه دارم.

من با تمام این جناح هایی که هستند و برای اسلام خدمت می کنند، چه جناح های روحانی که از اول تا حالا خدمت کرده اند و چه جناح دیگر از سیاسیون، از روشنفکران که برای اسلام خدمت می کنند، من به همه اینها علاقه دارم و از همه اینها هم گلایه دارم اما علاقه، باید هر مسلمی، اشخاصی که گروه هایی که برای اسلام خدمت می کنند، قلما، قدما، برای اسلام خدمت می کنند، باید هر مسلمی، باید هر انسانی که ببیند اینها برای انسانیت، برای اسلام یعنی برای انسانیت - اسلام مکتب انسان سازی است - وقتی که انسان ببیند که گروه هایی در خدمت انسان هستند، در خدمت انسانیت هستند، در خدمت اسلام که انسان ساز است هستند، چاره ندارد الا اینکه علاقه داشته باشد به آن، این اشکال نیست که علاقه مند است.
 

علما حافظ اسلام در همه ابعادش بوده اند.

از آن طرف گلایه هم هست از همه گروه ها، گلایه ارادتمندانه. اما آن گروههای روشنفکر و دانشگاهی و محصلین جدید و آنها (ایدهم الله) ، آنهایی که خدمتگزارند برای اسلام، خداوند تأییدشان کند، من از آنها گلایه دارم برای اینکه می بینم که در نوشته هایشان، بعضی نوشته هایشان، اینها راجع به فقها، راجع به فقه، راجع به علمای اسلام، راجع به فقه اسلام، اینها یک قدری زیاده روی کرده اند، یک قدری حرفهایی زده اند که مناسب نبوده است بزنند، اینها غرض ندارند، من می دانم که غالبا اینها برای اسلام می خواهند خدمت کنند، نه این است که مغرض باشند و از روی سوء نیت حرفی بزنند، اینها اطلاعشان کم است. من هم اطلاعم از تاریخ کم است لکن من هشتاد سالم است و قریب 60 سال در جوامع علمی بوده ام و قریب سی سال در مجاری امور، من یک مشاهداتی خودم دارم و در این صد و چند سالی که دیگر نزدیک است به ما، ما از آن سوابق - سوابق - کم اطلاع، یعنی بنده کم اطلاع هستم، اینقدری که اطلاع داریم از سوابق، از زمان اول، عصرهای اول اسلام تا حالا اطلاعات اجمالی است. ما می بینیم که این اسلام را به همه ابعادش روحانیون حفظ کرده اند، به همه ابعادش یعنی

صحیفه نور جلد 1 صفحه 258

معارفش را روحانی حفظ کرده است، فلسفه را روحانی حفظ کرده است، اخلاقش را روحانی حفظ کرده است، فقه اش را روحانی حفظ کرده است، احکام سیاسیش را روحانی حفظ کرده است، همه اینها با زحمت های طاقت فرسای روحانیین محفوظ شده. الان که شما یک همچو فقه غنی ای می بینید که فقه شیعه غنی ترین فقهی است که در دنیا هست، این قانونی است که با زحمت های علمای شیعه توضیح و تصریح شده است، غنی ترین فقه است. غنی ترین قوانین است در دنیا، قوانینی در دنیا به این غنا نیست، قوانین دیگر، آنهایی که آسمانی است البته غنی بوده اما دیگر به ما نرسیده، آنهایی که زمینی است و اهل زمین درست کرده اند اینها به اندازه همان ادرارکات ضعیفی که اگر چنانچه مغز انسان (روایت است) یک گنجشک بخورد سیر نمی شود با این مغزها درست شده است، آنهایی که مغزهایشان درست کار می کند (آنهایی که درست کار نمی کند که اطلاع ندارند) همه اینهایی که اینها درست کرده اند ناقص است، در هر جایی که این قوانین درست شده است یک قوانین ناقصی است، آن هم برای یک محیط خاصی، آن هم برای یک وضع خاصی، برای مثلاً تمشیت امور یک مملکتی، برای سیاست بین مملکت و مملکت دیگر، اما دیگر، قوانین دیگری ندارد، آنی که دارد اسلام است و در اسلام آن فقهی که غنی ترین فقه هاست، فقه شیعه است، همچو فقهی در دنیا نیست، نه در بین مسلمین هست (الی کثرتهم) و نه بین غیر مسلمین و این با زحمات طاقت فرسا از علمای شیعه درست شده است، از اول که زمان پیغمبر بوده است و دنبالش زمان ائمه، این علمای شیعه بودند که جمع می شدند دور ائمه (ع) و احکام را از آنها اخذ می کردند و در اصولی که چهار صد تا کتاب بوده است، نوشته اند و آن اصول بعد در اصول دیگری که این کتب اربعه ما و سایر کتب است، تدوین شده است و اینها همه با زحمت علمای شیعه و فقهای شیعه درست شده است. تمام ابعادی که اسلام دارد و قرآن دارد، آن مقداری که در خور فهم بشر است، تمام اینها را این جماعت عمامه به سر به قول این آقایان، عمامه به سر و ریش دار، اینها درست کرده اند، تا اینجا اسلام را اینها رسانده اند و کتابهایی که اینها نوشته اند، در هر رشته ای از رشته ها که شما ملاحظه کنید، کتابها نوشته شده است، زحمت ها کشیده شده است، تا حالا رسیده است به این طبقه. این در رشته علم، علم اسلام. در رشته علوم اسلامی است.
 

هدف علما از نزدیک شدن به سلاطین، ترویج مذهب تشیع بوده است.

در باب امور سیاسی، آن مقداری که من، عرض کردم که تاریخ نمی دانم و اگر دیده باشم یادم نمانده است دیگر حالا، اما خوب این تاریخ صد ساله، صد و چند ساله اخیر در دست است، ما یک خرده جلوترش می رویم می بینیم که یک طایفه از علما، اینها گذشت کرده اند از یک مقاماتی و متصل شده اند به یک سلاطین، با اینکه می دیدند که مردم مخالفند لکن برای ترویج دیانت و ترویج تشیع اسلامی و ترویج مذهب حق، اینها متصل شده اند به یک سلاطینی و این سلاطین را وادار کرده اند خواهی نخواهی برای ترویج مذهب، مذهب تشیع. اینها آخوند درباری نبودند، این اشتباهی است که بعضی نویسندگان ما می کنند، اطرافیان سلاطین این آقایان بودند، اینها اغراض سیاسی داشتند،

صحیفه نور جلد 1 صفحه 259

اغراض دینی داشتند. نباید یک کسی تا به گوشش خورد که مثلاً مجلسی رضوان الله علیه، محقق ثانی رضوان الله علیه، نمی دانم شیخ بهایی رضوان الله علیه، با اینها روابط داشتند و می رفتند سراغ اینها، همراهی شان می کردند، خیال کند که اینها مانده بودند برای جاه و - عرض می کنم - عزت و احتیاج داشتند به اینکه سلطان حسین و شاه عباس به آنها عنایتی بکنند، این حرف ها نبوده در کار، آنها گذشت کردند، یک گذشت، یک مجاهده نفسانی کرده اند برای اینکه این مذهب را به وسیله آنها، به دست آنها ترویج کنند. در یک محیطی که اجازه می گرفتند که شش ماه دیگر اجازه بدهید ما حضرت امیر را سب کنیم، وقتی جلوگیری از سب حضرت امیر می خواستند بکنند (در یکی از بلاد ایران شنیدم اجازه خواستند که خوب شش ماه دیگر صبر کنید ما سب اش بکنیم) اینها در یک همچو محیطی که سب حضرت امیر اینطورها بوده و رایج بوده و از مذهب تشیع هیچ خبری نبود و هیچ اسمی نبوده، اینها رفته اند مجاهده کرده اند - خودشان را پیش مردم - مردم آن عصر شاید اشکال به آنها داشتند از باب نفهمی، چنانچه حالا هم اگر کسی اشکال کند نمی داند قضیه را، غرض ندارد، نمی داند قضیه را، زمان ائمه هم - خوب - بودند، علی بن یقطین از وزرا بود، در زمان ائمه هم بودند، حضرت امیر بیست و چند سال به واسطه مصالح عالیه اسلام در نماز اینها رفت - عرض بکنم که - تبعیت از اینها کرد برای اینکه یک مصلحتی بود که فوق این مسائل بود، سایر ائمه (ع) هم گاهی مسالمت می کردند، یک وقتی نمی شد آنوقت چه می کردند. مصالح اسلام فوق این مسائلی است که ما خیال می کنیم، این دسته از علمائی که جانفشانی کردند و خودشان را جوری کردند که حالا شما به آنها اشکال می کنید از باب اینکه اطلاع بر واقعه ندارید، نه اینکه سوء قصد دارید، نه اینکه سوء نیت دارید، اطلاع از واقعیات ندارید، این آدم سازی است، نه این است که اینها درباری شدند، اینها می خواهند آدم بسازند، من گله دارم.
 

علما پرچمدار نهضت های ضد استبدادی.

این راجع به فقه شان و راجع به این جهات و آن مقداری که من حالا اطلاع داشتم. راجع به جهت سیاسی که اینها داشتند، آن مقداری که من مطلعم و نزدیک بوده به ما، نهضت هایی که واقع شده است بر خلاف چیزهایی که مخالف مصالح اسلام بوده، در این صد و چند سال یکی از آنها قضیه تنباکو بود که همه مطلع هستید، میرزا (رضوان الله علیه) میرزای شیرازی بزرگ (رضوان الله علیه) امر فرمود و علمای ایران، علمای بلاد ایران (رضوان الله علیهم) که در رأسشان میرزای آشتیانی بود در تهران، اجرا کردند این مطلب را و دولت ساقط شده ایران را زنده کردند. ساقط کرده بودند اینها برای یک مقدار کمی که می خواستند بروند تعیش کنند و دوره گردی کنند، اینها فروخته بودند ایران را به خارجی ها و میرزای شیرازی (رضوان الله علیه) امر فرمود و سایر علمای ایران جانفشانی کردند و زجر کشیدند، زحمت کشیدند، قیام کردند، مردم را به قیام وا داشتند تا اینکه لغو شد. این نهضت در مقابل استبداد و مشروطیت، این نهضت از نجف شروع شد به دست علما، در ایران هم با دست علما

صحیفه نور جلد 1 صفحه 260

بود که این استبداد سخت که هر کاری می خواهد بکند، هر کس را بکشد، کشته نتیجه این کار، این سربازهای بیچاره از اطراف آورده بودند، به آنها نان نمی دادند، کالسکه اعلیحضرت همایونی از طرف حضرت عبدالعظیم می رفت، اینها جمع شده بودند آنجا شکایت کنند، یکی هم سنگی زده بود، فرستاد اینها را - از قراری که در تاریخ هست - آوردند و جمع کردند اینها را و گفت اینها را خفه کنید، عده کثیر اینها را خفه کردند تا یکی از مستوفی الممالک بود، او بود رفت فریاد کرد آخر این چه کاری است، شفاعت کرد. یک همچو مردمی بودند، یک همچو مستبدهایی بودند. آن محمد علی میرزایش را همه می شناسند چه آدم، چه جانوری بوده است دیگرانش هم همین طور. در مقابل این مشت استبداد، علما قیام کردند و یک نهضتی به وجود آوردند و در صف اول علما بودند که می خواستند بشود، نشد، نه اینکه شد، اگر شده بود خوب بود، نتوانستند، خوب وقتی نتوانستند، چه بکنند؟ (وضع) آنها از ما بهتر شده بود آنوقت، از آنوقت که یک مردیکه ای هر کاری بکند (لا یسئل عمایفعل) از آنوقت بهتر شد، منتهی نه مثل آنچیزی که می خواستند. خوب متمم قانون اساسی با زحمت علما درست شد لکن عمل نکردند به متمم قانون. الآن این دولت ایران رسمی نیست، دولت رسمی نیست قانونی نیست. الآن این وکلای ایران قانونی نیستند، اینها رسمی نیستند به حسب قوانین اساسی، این مجلس ایران الآن رسمی نیست، مجلس ایران به حسب قانون اساسی باید پنج نفر از فقها ناظر بر آن باشند، حالا یک نفرش هم هست؟ اصلا نظارتی در کار هست؟ اصلا وکالتی در کار هست؟ یا نصب است؟ دیگر نصب است، نخواستید، خواستند بشود، نشد. خوب باز هم تا آن اندازه ای که بود باز نهضت روحانیون بود، باز همت روحانیون بود و دیگران هم تبعیت می کردند، البته دیگران هم سهم داشتند اما روحانیون هم در صف اول بودند. در قضیه عراق اگر چنانچه این مجاهدات علمای عراق نبود از دست می رفت. پسر سید در جنگ کشته شد، پسر مرحوم آسید محمد کاظم در جنگ کشته شد، علمای اینجا تفنگ به دوش گرفتند رفتند مقابله، مرحوم آقای خوانساری، آقای آسید محمد تقی خوانساری (رضوان الله علیه) به حبس رفت یعنی گرفتند اسیرش کردند، با یک عده دیگری اسیر کردند و بردند در خارج که ایشان فرمودند که ما را می شمردند، یک، دو، سه، چهار تحویل یک کسی می دادند آنوقت می گفتند اینها آدم می خورند، اینکه می شماریم برای این است که اینها آدم خورند، رعایایی بودند که آدم می خورند و ما می شماریم که مبادا شما را بخورند.
قضیه عراق را میرزای شیرزای دوم، این شخص عظیم الشأن، این شخص بزرگ، این شخص عالی مقام در علم و در عمل، این نجات داد این عراق را. او حکم جهاد داد و فرستاد اینها را به چیز و - عرض می کنم - آنوقت هم تبعیت می کردند عشایر از علما، مثل حالا نبود، تبعیت می کردند، عشایر آمدند خدمت ایشان و ایشان حکم داد، حکم جهاد داد، جهاد کردند، کشته دادند، کشته شدند تا مستقل کردند عراق را، اگر نبود حالا ما اسیر بودیم، حالا ما هم جزو مستعمره انگلستان بودیم، آن هم با جدیت علما واقع شد. این علمای عراق را که تبعید کردند به ایران، برای مخالفتی بود که می کردند با دستگاه ها. مرحوم آسید ابوالحسن و مرحوم آقا نائینی و مرحوم شهرستانی و مرحوم خالصی،

صحیفه نور جلد 1 صفحه 261

اینها را که تبعید کردند از عراق به ایران، برای این بود که اینها برخلاف آنها صحبت می کردند، خلاف این دستگاه ها حرف می زدند، از این جهت تبعید کردند و اینها را هم فرستادند به ایران که ما خودمان دیگر اینها را شاهدیم. در زمان این مرد سیاه کوهی، در زمان این رضاخان قلدر نانجیب، یک قیام از علمای اصفهان بود، علمای اصفهان از اصفهان آمدند به قم و علمای بلاد هم از اطراف جمع شدند در قم و نهضت کردند بر خلاف اینها، حالا این نهضت را شکستند، خوب، اینها زور که نداشتند، آنها نهضت را شکستند حالا با فریب یا با هر چی. یک نهضت، نهضت علمای خراسان بود، مرحوم آقازاده و مرحوم آسید یونس و سایر علمای آنوقت، همه را گرفتند آوردند در حبس، در تهران و من خودم مرحوم آقازاده (رضوان الله علیه) را، آمیرزا محمود آقازاده (رضوان الله علیه) را دیدم که یک جایی نشسته بود بدون عمامه، با اینکه تحت مراقبت بود، یک جایی نشسته بود بدون عمامه و کسی هم حق نداشت پیش او برود و ایشان را بدون عمامه می بردند توی خیابان به دادگستری محاکمه می کردند، آنوقت هیچ خبری از این احزاب نبود،در این قیام هایی که اینها کردند از این احزاب اصلا خبری نبود، بودند اما مرده بودند. یک نهضت هم از آذربایجان شد، مرحوم آمیرزا صادق آقا، مرحوم انگجی، اینها هم نهضت کردند، آنها را هم گرفتند بردند، مدت ها در تبعید بودن که مرحوم آمیرزا صادق آقا بعد از آن هم که گفتند که شما آزادید، دیگر نرفت به آذربایجان در صورتی که آذربایجان او را خیلی گرامی می داشتند، هیچ دیگر نرفت، در قم آمدند و تا آخر عمرشان در قم بودند و ما هم خدمتشان می رسیدیم. مرحوم مدرس (رحمة الله) خوب من ایشان را هم دیده بودم، این هم یکی از اشخاصی بود که در مقابل ظلم ایستاد، در مقابل ظلم آن مرد سیاه کوهی، آن رضاخان قلدر ایستاد و در مجلس بود. ایشان را به عنوان طراز اول، علما فرستادند به تهران و ایشان با گاری آمد تهران از قراری که آدم موثقی نقل می کرد، ایشان یک گاری آنجا خریده بود و اسبش را شاید خودش می راند تا آمد به تهران، آنجا هم یک خانه مختصری اجاره کرد و من منزل ایشان مکرر رفتم، خدمت ایشان (رضوان الله علیه) مکرر رسیدم ایشان به عنوان طراز اول آمد لکن، طراز اول که اصلا از اول مجلسش منتفی شد، بعد ایشان وکیل می شد، هر وقت هم که ایشان وکیل می خواست بشود، وکیل اول، در تهران وکیل اول مدرس بود.
ایشان در مقابل ظلم، تنها می ایستاد و صحبت می کرد و اشخاص دیگری از قبیل ملک الشعرا و دیگران همه دنبال او بودند اما او بود که می ایستاد و برخلاف ظلم، برخلاف تعدیات آن شخص صحبت می کرد. یک اولتیماتوم در همان وقت دولت روسیه فرستاد برای ایران و سربازش هم، قارداشش هم به اصطلاح خودشان تا قزوین آمدند و آنها از ایران (من حالا یادم نیست چه می خواستند، تاریخ است) یک مطلبی را می خواستند که تقریبا اسارت ایران بود و می گفتند باید از مجلس بگذرد، آن را به مجلس بردند و همه اهل مجلس ماندند که چه باید بکنند، ساکت که چه کنند، در یک مجله خارجی نوشته است که یک روحانی با دست لرزان آمد پشت تریبون ایستاد و گفت: (حالا که ما بناست از بین برویم، چرا خودمان از بین ببریم خودمان را؟) رأی مخالف داد بقیه جرأت پیدا کردند و رأی مخالف دادند، رد کردند اولتیماتوم را، آنها هم هیچ غلطی نکردند. بنای سیاسیون هم همین معناست که یک چیزی را

صحیفه نور جلد 1 صفحه 262

تشر می زنند ببینند طرف چه جوری است، اگر چنانچه طرف ایستاد مقابلشان، آنها عقب می روند و اگر چنانچه نه، آن بیچاره عقب رفت اینها هم جلو می آیند حیوانات هم همین جورند، حیوانات هم همین خصوصیت را دارند که اول می آیند جلو ببینند این چه آدمی است، اگر این آدم ایستاد دستش را بلند کرد، فرار می کند اگر این فرار کرد دنبالش می روند این خوی حیوانی است. آن هم باز یک روحانی بود که در مقابل یک چنین قدرت بزرگ یک چنین قدرت شوروی بزرگ ایستاد یا به اصطلاح آن دست لرزان، گفت (حالا که ما بناست از بین برویم، چرا خودمان، خودمان را از بین ببریم؟) رأی مخالف داد، دیگران هم جرأت کردند رأی مخالف دادند، اینها ایستادند، این نهضت آخری هم که منتهی شد به 15 خرداد و اینهمه کشته دادند مردم، این هم در صف اولش اهل علم بودند، علما بودند، تا حالا هم دنباله اش کشیده شده است، تا حالا هم آن که بیشتر هیاهو می کند باز اهل علم است، البته دانشگاهی هم حالا داخل است آنها هم داخلند، سایر مردم هم به تبعیت علما می رفتند نه به تبعیت دیگران. علمای تهران را تقریبا اکثرشان را گرفتند حبس کردند، از خطبا، از علما گرفتند حبس کردند، چندین روز حبس بودند، زجر دیدند اینها.
 

جناح روحانی را که جناج ملت است کنار نزنید

آقا،اینها اینطور نیست که شما خیال بکنید که ما اسلام را می خواهیم اما ملا نمی خواهیم مگر می شود اسلام بی ملا، مگر شما می توانید بدون ملا کار را انجام بدهید، باز این ملاها هستند که جلو می افتند کار انجام می دهند،اینها هستنند که جانشان را می دهند. الان هم ما تو حبس ملاها داریم، الان هم علما داریم، الان هم علمای فداکار داریم، الان هم هستند تو حبس و زیر بار این ظلم ها نمی روند و چیزشان می دهند که شما هم عذری بخواهید و نمی خواهند. خوب الان هم داریم، الان هم داریم، الان هم علمای ما در حبس هستند، علمای بزرگ ما در حبس هستند من این که عرض کردم یک چیزهایی بود که خود من مشاهده کردم و خیلی هایش هم یادم نیست و جلوترش هم که ما دیگر اهل تاریخ نیستیم که ببینیم. این گله هم که من دارم از این آقایان روشنفکرها این است که یک همچو جناح بزرگی که ملت پشت سرش ایستاده، این را از خودتان کنار نزنید بگویید که (ما اسلام می خواهیم ملا نمی خواهیم) این خلاف عقل است، این خلاف سیاست است، شما باید اینها را با آغوش باز بگیرید و اگر چنانچه اینها در مسائل سیاسی اطلاعاتی ندارند، ضم به ایشان بشوید، اطلاعات سیاسی به اینها بدهید. اینها بهتر از شما توی مردم، بهتر یعنی که شما نفوذ ندارید، اینها دارند، در بین مردم نفوذ دارند، هر ملایی در محله خودش نافذ است. شما باید شمایی که دلسوزید برای اسلام، شمایی که می گویید ما اسلام را می خواهیم، نگوئید که ما اسلام را می خواهیم آخوند نمی خواهیم، شما بگویید اسلام را می خواهیم آخوند هم می خواهیم. آخوند، ملتفت مثلا بعضی مسایل سیاسی نیست، جمع بشوید دور آن آخوندی که مسایل سیاسی را نمی داند، یادش بدهید آن مسایل را تا او عمل کند تا من بعد دنبالش باشد، تا بتوانید اجرا کنید. اگر شما بخواهید خودتان باشید و منهای آخوند، تا قیامت هم در زیر بار دیگران هستید.

صحیفه نور جلد 1 صفحه 263


شما همه جمع بشوید، همه با هم باشید، همه برادر باشید، اینها را رد نکنید، این یک قدرت لایزال است، این قدرت ملت است، شما این قدرت ملت را کنار نگذارید بگویید ما نمی خواهیم، شما هر چه هم بگویید ما نمی خواهیم - خوب - مردم می خواهند، شما یک عده ای هستید، دیگران همه هستند، بازارها می خواهند اینها را، خیابان ها اینها را می خواهند. گله من از این طبقه روشنفکر در عین حالی که من علاقه دارم به اینهایی که خدمت می کنند به اسلام خصوصا این خارج اینهایی که خارج کشور هستند، اینهایی که در امریکا هستند، اینهایی که در اروپا هستند، اینهایی که در هندوستان هستند، من با اینها روابط دارم، اینها خدمتگزارند، اینها می خواهند به اسلام خدمت بکنند، اینها گاهی که اشکالاتی که در آنجا شده است با تمام قوت رفع کرده اند، اینها می خواهند رفع ظلم بکنند، اینها علاقه به اسلام دارند لکن نباید اینهایی که علاقه به اسلام دارند، بعضی از اینها خدمت علمای اسلام و آخوند جماعت را ندیده بگیرند و بگویند که ما اسلام می خواهیم منهای آخوند، نمی شود آقا این، اسلام بی آخوند مثل این است که بگویید ما اسلام می خواهیم، اسلامی که سیاست نداشته باشد و اسلام و آخوند اینطور توی هم هستند، اسلام بی آخوند اصلا نمی شود. پیغمبر هم آخوند بود، یکی از آخوندهای بزرگ پیغمبر است، رأس همه علما پیغمبر است. حضرت جعفر صادق هم یکی از علمای اسلام است، اینها فقهای اسلامند، رأس فقهای اسلام هستند. (من آخوند نمی خواهم) حرف شد؟! من گله دارم از اینها.
 

لزوم وحدت جناح های روحانی و دانشگاهی.

از آقایان هم، علمای اعلام هم گله دارم، اینها هم غفلت از بسیاری از امور دارند، اینها هم از باب اینکه یک اذهان صافیه ای دارند، تحت تأثیر یک تبلیغات سویی که دستگاه راه می اندازد واقع می شوند. هر روزی یک الم شنگه درست می کنند برای یک امر جزئی، این امر بزرگ را، این امری که همه گرفتار آن هستیم،از آن غفلت می کنند و اینها را به غفلت وا می دارند یعنی دست هایی هست که یک چیزی درست می کنند، دنبالش یک صدایی راه می اندازند. هر چند وقت یکدفعه یک مسأله ای درست می شود در ایران، تمام وعاظ محترم، تمام علمای اعلام، وقت شان را که باید صرف بکنند در یک مسائل سیاسی اسلام، در یک مسائل اجتماعی اسلام، صرف می کنند در اینکه زید کافر و عمرو مرتد و آن وهابی است و عالمی که پنجاه سال زحمت کشیده است، فقه اش از اکثر اینهایی که هستند ثقیل تر است می گویند وهابی است این، آخر اشتباه است این حرف ها، آقا جدا نکنید همه را از هم، شما یکی یکی را هی کنار بگذارید و بگوئید که این که وهابی است، این هم که بی دین است، این هم که نمی دانم چه، خوب چی می ماند برای ما؟ پیغمبر اکرم (ص) (اصلا من تاریخ درست نمی دانم اما اینهایی که به گوشم مانده) بعد از اینکه فتح حنین را کردند، دو مطلب که آموزنده است برای اشخاصی که بخواهند چیز بفهمند، دو کار ایشان کرده اند از قراری که در تاریخ است یکی اینکه یکی از سران این کفار فرار کرد و رفت به جده که توی کشتی بنشیند و فرار کند، پیغمبر اکرم جبه مبارکشان را (به حسب این نقل) دادند به کسی که ببر به او بده، من از او گذشتم، بیاورش. این ابوسفیان که تا آخر

صحیفه نور جلد 1 صفحه 264

عمرش هم اسلام نیاورد همین صورت بود، آن اولادش هم همین طور، آن ابوسفیان با این همه چیز و آن کفار قریش با آن همه کذا غنائم را وقتی که آوردند، غنائم جنگ حنین را وقتی که آوردند، حضرت به اینها داد، صد شتر به این، صد شتر به این، سیصد شتر به آن، چقدر شتر به اینها داد با اینکه - خوب - حضرت که می دانست اینها کافرند، حضرت که می دانست اینها مشرکند، مقدسین ایستادند که آقا آخر ما چکاره ایم؟ حضرت فرمود که اینها شتر بردند، من همراه شما هستم، شما میل ندارید رسول الله به جای شتر همراه شما بیاید؟! شما ببینید چه بزرگی بود، چه آدم بزرگی بوده است این مرد، با قطع نظر از باب نبوت، مغز، چه مغز عالی است از آن طرف کفار قریش را آنطور استمالت می کند که اینها لا اقل اگر در باطن خبیث هستند ظاهرشان، ظاهر مسلم باشد، بیایند بچسبند به اسلام، از این طرف هم آنهایی که اشکال می کنند، به آن طور نرم و خوب و قشنگ جواب می دهد و قانعشان می کند. آنهایی که دارند الان برای اسلام کار می کنند و چیزی می نویسند - و عرض می کنم که چیزند - حتما یک خطایی هم کرده اند، خطایش را رفع بکنید، طرد نکنید. آقا ما امروز یک دانه آدم را لازم داریم، یک دانه هم برای ما غنیمت است الآن، در یک زمانی که همه قلم ها و همه قدم ها و همه تبلیغات بر ضد ماها هست، نه رادیو داریم که حرف ما را به کسی برساند، نه مطبوعاتی داریم، نه مطبوعات آزاد است که بگذارند که یک کلمه توی آن نوشته بشود، در یک همچو زمانی که ما دستمان بسته است هیچ کار از ما نمی آید، به این معنا که تبلیغات نداریم،راهی نداریم در یک همچو زمانی ما هر فرد را لازم داریم آنهائی که قلم دستشان گرفته اند و دارند ترویج می کنند از شیعه، فرض کنید چهار تا هم غلط دارد خوب غلطش را رفع بکنید، طرد نکنید، بیرون نکنید، شما دانشگاه را رد نکنید از خودتان، این دانشگاهی ها فردا مقدرات مملکت دست اینهاست تو که وزیر نمی شوی، من و تو که وزیر نمی شویم، ما شغلمان علی حده است. فردا مقدرات این مملکت دست این دانشگاهی هاست، اینها هستند که می آیند یا وکیل می شوند یا وزیر می شوند یا - عرض می کنم که - چه می شوند، شما اینها را برای خودتان حفظ کنید، هی طرد نکنید، هی منبر نروید و بد بگوئید، منبر بروید و نصیحت کنید، نه منبر بروید و فحش بدهید، فحش هم چیز شد در عالم؟! نصیحت کنید اینها را. شما بخواهید این جناح بزرگ را که الان دارند فعالیت می کنند، آنها هم توی حبس رفته اند، آنها هم زجر دیده اند، آنها هم تبعید شده اند، آنها هم بیرون از مملکت شان هستند، آنها هم جرأت نمی کنند وارد مملکت بشوند. آنهایی که الان در این جا چیز می نویسند، منتشر می کنند مسائل اسلامی را، مسائل دینی را دارند می نویسند، منتشر می کنند، درج می کنند، شما اینها را از خودتان طرد بکنید فردا اگر چنانچه این مقدرات مملکت دست یک دسته ای از اینها بیفتد و ببیند که اینهمه آخوند بود که اینها را اینقدر زجر داد، با این آخوندها بعد که می آیند چه خواهند کرد؟ همه دست به هم بدهید، آقا مملکت، ممالک اسلامی، نه مملکت ایرانی،ایران هم یکی از آن است، ممالک اسلامی در نزدیک پرتگاه هاست. من خدا می داند گاهی وقت ها تأسف می خورم به اینکه، خوف این معنا دارم که اگر خدای نخواسته یک جنگی پیدا بشود، ایران چند روز می تواند آذوقه داشته باشد، اگر این کشتی های آذوقه بیاید یک وقتی نخواهند آذوقه بدهند به ایران، آنهایی که

صحیفه نور جلد 1 صفحه 265

کار شناسند می گویند که ایران سی و سه روز برای خودش می تواند ارزاق تهیه کند. چه ایرانی؟ آن ایرانی که یک خراسانش برای همه ایران تا آخر سالش بس بود، یک خراسانش، باقی اش را باید بدهند به غیر. اصلاحات ارضی برای ما کردند، چه کردند؟ آن اصلاحات ارضی که خدا ان شاء الله لعنتشان کند، اینها این کار را کردند که زراعت را از دست مردم بکلی گرفت و الان طوری شده است که تمام این چیزهائی که روی هم بگذارند - اگر این مجله راست گفته باشد - سی سه و روز و الا ممکن است کمتر هم باشد. اگر یک روز نیایند این کشتی ها و آنهایی که یک بازار درست کرده اند برای این چیزهائی که می خواهند، آذوقه ها را بفرستند اینجا، بازار درست کرده اند، اصلاحات ارضی یعنی بازار درست کردن برای مملکت خارجی است، اینها گندم هایشان را دریا می ریختند زیاد بود، دریا می ریختند - اصلاحات ارضی - خوب حالا گندم را به ایران می فرستند و وقتی ایران فرستادند پول می گیرند، چرا به دریا بریزند؟ زراعت ایران را فلج کردند، حالا همه چیز از آنجا می آید، همه چیز از خارج می آید. شما ببینید مجلات را، اینها گاهی وقت ها خودشان خیلی با مبالغه، خیلی با مباهات که ما چقدر گندم وارد کردیم، چقدر جو وارد کردیم، چقدر مثلا چه وارد کردیم، خوب بیچاره، اینکه باید خجالت بکشید، شمایی که باید گندم صادر کنید، شما که یک آذربایجانتان بس بود برایتان و باقیش را باید صادر کنید، حالا نشستید مباهات می کنید که مائیم که باید وارد کنیم! باید خجالت بکشید از این اصلاحات ارضی تان و هکذا و هکذا همه اصلاحاتتان.
من گله ام از آقایان هم این است که آقایان هی جدا نکنند، این جناح ها را از خودشان جدا نکنند، این جناح ها را،این جناح ها را با هم ربط بدهند، از این طرف هم روحانیون باید قدر این جمعیتی که برای اسلام دارند کار می کنند، برای اسلام دارند چیز می نویسند،بدانند اینها را باید بیاورند توی کار، آقایان گوش تان را باز کنید،نگویید که این دانشگاهی های - عرض کنم که - فاسق، فاجر و کذا، دائما جدا نکنید، آنها شما را جدا کنند که این نمی دانم مرتجع است و قدیمی، کی آخوند مرتجع است؟ آخوند در صف اول پیشروها واقع است، این مرتجع است؟! شما هم از آن طرف بگوئید که این نمی دانم دانشگاهی است و این بی دین است و این نمی دانم چطور و فلان، نخیر غلط است اینها، هر دو با هم دست برادری بدهید، دست برابری بدهید، مسائلتان را طرح بکنید. امروز یک فرجه پیدا شده، من عرض می کنم به شما یک فرجه پیدا شده، اگر این فرجه پیدا نشده بود، این اوضاع امروز نمی شد در ایران، یک فرجه ای است این، اگر الان - از این - غنیمت بشمارند این را، این فرصت است این فرصت را غنیمت بشمارند آقایان، بنویسند، اعتراض کنند، الان نویسنده های احزاب دارند می نویسند، امضا می کنند، می نویسند، اشکال می کنند امضا می کنند، شما هم بنویسید، صد نفر از علما امضا بکنند، مطالب را گوشزد بکنید، اشکالات را بگویید، امروز روزی است که باید گفت و پیش می برید و من خوف این را دارم که خدای نخواسته اگر این فرصت از دست برود و اگر این مرد پایش یک خرده ای محکم بشود، همچو لطمه ای بزند به مردم که آن طرفش پیدا نباشد و اولش شما روحانیون هستید، من خوف این را دارم، نگذارید این فرصت از دست برود، با هم بنویسید، بنویسید، اشکالات را

صحیفه نور جلد 1 صفحه 266

به دنیا اعلام کنید، نمی توانید توی ایران، بفرستید در خارج منتشر می کنند برای شما، به یک وسیله ای بفرستید اینجا، ما می فرستیم منتشرش می کنند، اشکالاتتان را بنویسید، به خودشان اعتراض کنید، مثل آن کسی که اعتراض کرد خوب ما دیدیم که چندین نفر اشکال کردند - و چیز کردند - و همه حرف ها، بسیاری از حرف ها را زدند و امضا کردند و کسی هم کاریشان نداشت. فرصتی است این، این فرصت را نگذارید از دست برود و من خوف این را دارم که خدای نخواسته اگر این فرصت از دست برود و این حسابهایش را جور کند با آنها، اینها الان مشغول این هستند که حساب ها را درست بکنند، مشغولند که نوکری را همچو خیلی محکمش کنند، آنها نمی پذیرند، اینها دنبال این هستند که محکم کنند قضیه را، آنها را بیاورند و خودشان بروند، هی چه بکنند تا کارشان تمام بشود، اگر خدای نخواسته کار اینها تمام شد و این پایش را محکم دانست، این دفعه دیگر مثل آن دفعه ها نیست، لطمه بزرگی به اسلام وارد خواهد کرد. من از خداوند تعالی توفیق همه شما را می خواهم. عظمت اسلام را می خواهم. خدایا ترا به اولیاءات اسلام را عظیم کن، عظمت بده، ما را از خواب غفلت بیدار کن، همه جناح ما را با هم متصل کن، اتفاق کلمه به ما عنایت کن.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  9:14 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

تاریخی ترین سند مبارزاتی امام خمینی

تاریخ: 1323/02/15

 

قیام لله، یگانه راه اصلاح جهان

بسم الله الرحمن الرحیم
قال الله تعالی:
(قل انما اعظکم بواحده ان تقوموا لله مثنی و فرادا) 
خدای تعالی در این کلام شریف، از سرمنزل تاریک طبیعت تا منتهای سیر انسانیت را بیان کرده و بهترین موعظه هائی است که خدای عالم از میان تمام مواعظ انتخاب فرموده و این یک کلمه را پیشنهاد بشر فرموده، این کلمه تنها راه اصلاح در جهان است. قیام برای خداست که ابراهیم خلیل الرحمن را به منزل خلت رسانده و از جلوه های گوناگون عالم طبیعت رهانده.
خلیل آسا در علم الیقین زن - ندای لااحب الافلین زن.
قیام لله است که موسی کلیم را با یک عصا به فرعونیان چیره کرد و تمام تخت و تاج آنها را به باد فنا داد و نیز او را به میقات محبوب رساند و به مقام صعق و صحو کشاند. قیام برای خداست که خاتم النبیین صلی الله علیه و آله را یک تنه بر تمام عادات و عقاید جاهلیت غلبه داد و بت ها را از خانه خدا برانداخت و به جای آن توحید و تقوا را گذاشت و نیز آن ذات مقدس را به مقام قاب قوسین اوادنی رساند.
 

بدبختی و تیره روزی ما به خاطر قیام برای منافع شخصی است.

خودخواهی و ترک قیام برای خدا ما را به این روزگار سیاه رسانده و همه جهانیان را بر ما چیره کرده و کشورهای اسلامی را زیر نفوذ دیگران درآورده. قیام برای منافع شخصی است که روح وحدت و برادری را در ملت اسلامی خفه کرده. قیام برای نفس است که بیش از دهها میلیون جمعیت شیعه را به طوری از هم متفرق و جدا کرده که طعمه مشتی شهوت پرست پشت میزنشین شدند. قیام برای شخص است که یک نفر مازندرانی بیسواد را بر یک گروه چندین میلیونی چیره می کند که حرث و نسل آنها را دستخوش شهوات خود کند. قیام برای نفع شخصی است که الان هم چند نفر کودک خیابانگرد را در تمام کشور بر اموال و نفوس و اعراض مسلمانان حکومت داده. قیام برای نفس اماره است که مدارس علم و دانش را تسلیم مشتی کودک ساده کرده و مراکز علم قرآن را مرکز فحشا کرده. قیام برای خود است که موقوفات مدارس و محافل دینی را به رایگان تسلیم مشتی هرزه گرد بی شرف

صحیفه نور جلد 1 صفحه 4

کرده و نفس از هیچ کس در نمی آید. قیام برای نفس است که چادر عفت را از سر زن های عفیف مسلمان برداشت و الان هم این امر خلاف دین و قانون در مملکت جاری است و کسی بر علیه آن سخن نمی گوید. قیام برای نفع های شخصی است که روزنامه ها که کالای پخش فساد اخلاق است، امروز هم همان نقشه ها را که از مغز خشک رضاخان بی شرف تراوش کرده تعقیب می کنند و در میان توده پخش می کنند. قیام برای خود است که مجال به بعضی از این وکلای قاچاق داده که در پارلمان بر علیه دین و روحانیت هر چه می خواهند بگویند و کسی نفس نکشد.
 

برای نجات دین از دست مشتی شهوتران قیام کنید.

هان ای روحانیین اسلامی! ای علماء ربانی!ای دانشمندان دیندار! ای گویندگان آیین دوست! ای دینداران خداخواه! ای خداخواهان حق پرست! ای حق پرستان شرافتمند! ای شرافتمندان وطنخواه! ای وطنخواهان باناموس! موعظت خدای جهان را بخوانید و یگانه راه اصلاحی را که پیشنهاد فرموده بپذیرید و ترک نفع های شخصی کرده تا به همه سعادت های دو جهان نائل شوید و با زندگانی شرافتمندانه دو عالم دست در آغوش شوید. (ان لله فی ایام دهرکم نفحاث الافتعر ضوالها) امروز روزی است که نسیم روحانی الهی وزیدن گرفته و برای قیام اصلاحی بهترین روز است، اگر مجال را از دست بدهید و قیام برای خدا نکنید و مراسم دینی را عودت ندهید، فرداست که مشتی هرزه گرد شهوتران بر شما چیره شوند و تمام آئین و شرف شما را دستخوش اغراض باطله خود کنند. امروز شماها در پیشگاه خدای عالم چه عذری دارید؟ همه دیدید کتاب های یک نفر تبریزی بی سروپا را که تمام آیین شماها را دستخوش ناسزا کرد و در مرکز تشیع به امام صادق و امام غایب روحی له الفدا آن همه جسارت ها کرد و هیچ کلمه از شماها صادر نشد. امروز چه عذری در محکمه خدا دارید؟ این چه ضعف و بیچارگی است که شماها را فرا گرفته؟ ای آقای محترم که این صفحات را جمع آوری نمودید و به نظر علمای بلاد و گویندگان رساندید، خوب است یک کتابی هم فراهم آورید که جمع تفرقه آنان را کند و همه آنان را در مقاصد اسلامی همراه کرده، از همه امضا می گرفتید که اگر در یک گوشه مملکت به دین جسارتی می شد، همه یک دل و یک جهت از تمام کشور قیام می کردند. خوب است دینداری را دست کم از بهائیان یاد بگیرید که اگر یک نفر آنها در یک دیه زندگی کند، از مراکز حساس آنها با او رابطه دارند و اگر جزئی تعدی به او شود، برای او قیام کنند. شماها که به حق مشروع خود قیام نکردید، خیره سران بیدین از جای برخاستند و در گوشه زمزمه بیدینی را آغاز کردند، به همین زودی بر شما تفرقه زده ها چنان چیره شوند که از زمان رضاخان روزگارتان سخت تر شود: (و من یخرج من بیته مهاجرا الی الله و رسوله ثم یدرکه الموت فقد وقع اجره علی الله) 
سید روح الله خمینی

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  9:14 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی پس از فاجعه کشتار نوزدهم دی

تاریخ: 1356/10/19

 

از چه کسانی باید تشکر کرد؟ به چه کسانی باید تسلیت گفت؟

بسم الله الرحمن الرحمن الرحیم
من متحیرم که این فاجعه را، این فاجعه بزرگ را به کی باید تسلیت بگویم؟ آیا به رسول اکرم صلی الله علیه و آله و ائمه معصومین علیهم السلام و به حضرت حجت سلام الله علیه تسلیت بگویم یا به امت اسلام، به مسلمین، به مظلومین در تمام اقطار عالم تسلیت بگویم، یا به ملت مظلوم ایران تسلیت بگویم، یا به اهالی محترم قم داغدیده تسلیت بدهم، یا به پدر و مادرهای مصیبت دیده تسلیت بدهم، یا به حوزه های علم و علمای اعلام تسلیت بگویم؟ به کی باید تسلیت گفت و از کی باید تشکر کرد در این قضایا که برای اسلام پیش می آید و این ملت بیدار ایران در مقابل این مصیبت ها استقامت می کند، کشته می دهد، هتک می شود. بی جهت و بدون هیچ مجوزی مردم را به مسلسل بستند و تاکنون آنچه به ما اطلاع دادند گر چه مختلف است لکن بعضی از خبر گزاری ها هفتاد و بعضی صد و غالبا که به ما تذکر داده اند صد تا دویست و پنجاه نفر و از بعضی تلگرافاتی که از اروپا آمده است یا از امریکا، عدد را سیصد نوشتند و باز هم معلوم نیست. عدد مجروحین الان معلوم نیست بعد احصائیه لابد پیدا می کند اگر بتواند، اگر مثل 15 خرداد به دریاچه حوض سلطان مردم را نریخته باشند، اگر بتوانند آمار پیدا کنند. گفته شد، تایید هم شد که اشخاصی رفتند که خون خودشان را بدهند به این اشخاصی که محتاج به خون بودند در مریضخانه ها و آنها را گرفته اند و آنهایی که خون به آنها نرسیده بعضی مرده اند و کشته ها را ندادند به صاحبانش، اگر یکی هم اصرار کرده، می گوید پانصد تومان گرفتند برای اینکه کشتند او را، اینها را باید ما از کی تشکر کنیم؟ به کی تسلیت بگوئیم؟
 

ایستادگی ها نتیجه خواهد داد

ملت ایران را باید ما از آنها تشکر کنیم، ملت بیداری است، ملت هوشیار و مقاومی است در مقابل ظلم. در عین حالی که اینهمه ظلم می بیند، اینهمه کشته می دهد، در عین حال مقاومت می کند، ایستادگی می کند و این ایستادگی به نتیجه خواهد رسید. هیچ اشکالی نیست که بعد از اینکه ملت ها بیدار شدند و بعد از اینکه حتی زن ها قیام کردند بر ضد دولت و بر ضد این جباران، یک همچنین ملتی پیروز می شود ان شاءالله.

صحیفه نور جلد 1 صفحه 267

 

گرفتن اسلحه از افراد نالایق، از اهداف انبیاء

من شنیده ام که در زمان رضاخان، مرحوم مدرس به رضاخان پدر این خان گفته بوده است که من شنیدم که شیخ الرئیس گفته من از گاو می ترسم برای اینکه اسلحه دارد و عقل ندارد. این حرف اگر از شیخ الرئیس هم مثلا ثابت نباشد یک حرفی است حکیمانه که اسلحه وقتی در دست اشخاص غیر صالح افتاد و ناشایسته، چه مفاسدی دارد. از اول بشر مبتلای به همین مشکل بوده که اسلحه در دست اشخاص ناصالح بوده است. از اولی که بشر تمدن پیدا کرد به خیال خودش، اسلحه ها در دست ناصالح ها بوده و همه مشکلات بشر همین معناست. تا خلع سلاح نشوند این اسلحه دارهای ناشایسته، کار بشر سرانجام پیدا نمی کند. انبیا هم آمدند که این اسلحه دارهای بی صلاحیت بی عقل را خلع سلاح کنند و نتوانستند، آنها قلدر بودند. در هر عصری هم اشخاص لایق که خواستند این اسلحه را از نالایق ها بگیرند و خود در دست بگیرند موفق نشدند و این اسلحه در دست نالایق ها و بی عقل ها و غیر صالح ها بود. همه این مشکلاتی که شما ملاحظه می کنید همین معناست. از اولی که بشر در دنیا آمده است و باب تنازع بین صالح و غیر صالح پیدا شده است، در همه این دوره ها اسلحه ها دست غیر صالح ها بوده (مگر بسیار کم بسیار نادر) و با این اسلحه ها چه جنایت ها که واقع شده است. حالا ما به آن تاریخ های خیلی دور نمی رویم، این جنگ هایی که اخیرا یعنی در این صد سال در دنیا اتفاق افتاده است، جنگ اول جهانی، جنگ دوم جهانی،این جنگ هایی که در ویتنام در این آخر اتفاق افتاده، این کشتارهایی که از مردم شد برای این بود که اسلحه ها در دست غیر صالح ها بود، ناشایسته ها اسلحه ها را به دست داشتند.
 

جنایات پنجاه سال سلطنت غیر قانونی پهلوی

این خونریزی هایی که در این 50 سالی که ما یاد داریم و چه تلخی ها در ذائقه ما هست از این 50 سال و کمی از شما یا هیچ یک از شما تمام این قضایایی که در این 50 سال سلطنت غیرقانونی این روسیاه ها منعقد شده است، ما که سنمان به کهولت رسیده است شاهد این سیاه بختی های مردم و این جنایات و این کشتارهائی که این قداره دارهای غیر صالح انجام دادند بودیم از اول که آن کودتای اول واقع شد و ما آنوقت در اراک بودیم، این به حسب چیزهایی که در رادیوهای آنوقت در بعد از اینکه این جنگ دوم شروع شد، در رادیوهای آنوقت این مطلب را گفتند، مردم می دانستند تا یک حدودی لکن درست نه،تبلیغات سوء نمی گذاشت درست مردم بفهمند لکن بعد از آنکه آن شخص را، آن آدم سیاه رو را، رضاخان را از ایران بیرون کردند در رادیوهای دهلی گفتند که ما این را آوردیم سرکار و چون خیانت کرد حالا بردیمش . رضاخان را از اول انگلیسی های جنایتکار، انگلیسی های غیر صالح که اسلحه در دستشان بود،رضاخان را اسلحه دار کردند و این آدم ناشایسته بی اصل را با اسلحه آوردند و مسلط کردند بر مردم و چه جنایاتی،چه جنایاتی در این مدتی که آن مرد سیاه رو روی کار بود، نمی شود تشریح کرد، نمی توانیم تلخی های آن روزها را برای شما تشریح کنیم . اینها به طور اطمینان در

صحیفه نور جلد 1 صفحه 269

تواریخ محفوظ است و ان شاءالله با انقراض این دودمان سیاه رو تاریخ ها بیرون می آید و نوشته ها بیرون می آید و ان شاءالله شماها ببینید و اگر ماها و شماها ندیدیم نسلهای بعد خواهند دید، اگر بتوانند تشریح کنند آن جنایاتی که آن مرد کرد، چه خون ریخت، چقدر از علما را اسیر کرد، چقدر به اسم اتحاد شکل به این ملت بیچاره فشار آوردند و چقدر مظلوم ها را کتک زدند و چقدر علما را هتک کردند و چقدر عمامه ها را از سر اهل علم برداشتند این مرد بی صلاحیت وقتی که ترکیه رفت، آن جا دید که آتاتورک یک همچون کارها و همچون غلطهایی کرده است، از همانجا از قراری که آن وقت می گفتند تلگراف کرده است به عمال خودش که مردم را متحد الشکل کنید. آن وقت منتهی به عذر این که این زارعین از باب این که در آفتاب می خواهند بروند کار بکنند، کلاه لبه دار داشته باشند تا این که توی آفتاب اذیت نشوند لکن مطلب معلوم بود که اینها نیست. وقتی هم که از سفر آمد که دیگر فشارها شروع شد.
یک رشته فشارهای زیاد دنبال همین اتحاد شکل بود و جنایات. چقدر علما را در این قضایا اذیت کردند، تبعید کردند، بعضی را کشتند و بهانه دومی که باز به تقلید از آتاتورک بی صلاحیت، آتاتورک مسلح غیر صالح باز انجام داد قضیه کشف حجاب با آن فضاحت بوده. خدا می داند که به این ملت ایران چه گذشت در این کشف حجاب، حجاب انسانیت را پاره کردند اینها. خدا می داند که چه مخدراتی را اینها هتک کردند و چه اشخاصی را هتک کردند. علما را وادار کردند با سرنیزه که با زنهایشان در مجالس جشن یک همچو جشنی، که با خون دل مردم با گریه تمام می شد. شرکت کنند. مردم دیگر هم به همین ترتیب، دسته دسته را دعوت می کردند و الزام می کردند که با زن هایتان باید جشن بگیرید. آزادی زن این بود که الزام می کردند، اجبار می کردند با سرنیزه و پلیس، مردم محترم را بازرگان های محترم را، علما را اصناف را به اسم اینکه خودشان جشن گرفتند. در بعضی از جشن ها (به اصطلاح خودشان) آن قدر گریه کردند مردم که اینها از آن جشن شاید اگر حیایی داشتند پشیمان می شدند. یک رشته هم این بود که خدا می داند که چی کردند.
یک رشته هم جلوگیری از منابر و جلوگیری از روضه خوانی و خطابه به هر عنوان. در تمام ایران شاید گاهی اتفاق افتاد که عاشورا یک مجلس نباشد. بعضی از اشخاصی که یک قدری مثلا جرأت داشتند، نصف شب، آخر شب سحر مجلس داشتند که اول اذان مثلا تمام بشود. همه ایران را از این فیض و از اینکه حتی ذکر مصیبتی بشود، ذکر حدیثی بشود محروم کردند. این جز این است که اسلحه در دست بی عقل بود؟ افاضل باید اسلحه دار باشند. اگر اسلحه در دست ناصالح باشد، آنوقت این مفاسد از آن پیدا می شود و آن جنایاتی و کشتار عامی که در مسجد گوهرشاد واقع شد، دنبال آن علمای خراسان را گرفتند آوردند، به تهران حبس کردند، علمای بزرگ را حبس کردند و بعضی شان را هم محاکمه کردند و بعضی شان را هم کشتند. برای اینکه اسلحه در دست بی عقل بود. علمای اصفهان، علمای آذربایجان، اینها به مجرد اینکه کلمه ای گفتند، یک نهضتی کردند، اینها را گرفتند و تبعید کردند و بردند به جاهایی. علمای آذربایجان مدت ها ظاهرا در سنقر بودند مرحوم حاج میرزا صادق آقا

صحیفه نور جلد 1 صفحه 270

رحمة الله تا آخر هم نرفت به تبریز. یک رشته هم در زمان آن مرد خبیث این رشته ها بود که چه کردند و قابل ذکر نیست یعنی من که حافظه ندارم، کسی هم که حافظه داشته باشد با یک مجلس و دو مجلس نمی شود این مصایب را ذکر کرد.

صحیفه نور جلد 1 صفحه 269

 

تمام کشتارها و جنایات به امر شاه است.

در زمان شماها هم که مبتلای به این شاهزاده بی عقل شده اید گمان نکنید که یک تفنگ انداخته بشود در ایران طرف یک آدم بدون اذن شاه، هیچ همچو گمانی نکنید که رئیس نظمیه قم، رئیس سازمان قم، پلیس قم یک چنین جرأتی داشته باشد که تفنگ بزند و مردم کشی کند. گمان این مطلب را هیچ عاقلی نباید ببرد. تمام اینها گزارش داده می شود که وضع اینطور است و تصریحا خود این خبیث باید دستور بدهد که بزنید. 15 خرداد را خود این خبیث از قراری که گفتند در طیاره، در هلیکوپتر چرخ می زد و فرمان می داده، فرمان می داده که به لشکرهای خارجه دنیا، لشکرهایی که هجوم آوردند به ایران، به آنها حمله کنند!! این بیعرضه که در مقابل سلاطین یا در مقابل رئیس جمهورها خصوصا رئیس جمهور آمریکائی بالفعل اینقدر خاضعند و اینقدر چاپلوسند و خودشان را وابسته و پیوسته به اینها می دانند، همین بیعرضه ها - بیعرضگی شان - وقتی که وارد می شوند در جمعیت خودشان چون مسلط هستند اینها را اذیت می کنند. آنجا دستبوسی می کنند و چاپلوسی، وقتی که می رسند به مملکت خودشان شروع می کنند به کارهای هرزگی. من قبلا، که می گفتند آزادی هایی داده اند، همین جا این مطلب را به آقایان عرض کردم که اگر این آدم نوکری خودش را تحکیم کند با این کارتر خبیث - این - این دفعه یک سیلی به صورت مردم بزند که بالاتر از همیشه باشد.لکن ما نمی دانستیم به این زودی همچو دنبال این که، دنبال این معنا که با کارتر حسابش را تمام کرد و نوکریش را تثبیت کرد بهانه درست کند که ضرب شست نشان بدهد. بهانه درست کردند در قم و الا قم آنطوری که همه نقل می کنند، آن طوری که اشخاص نقل می کنند، غیر مطبوعات خودشان آنهایی که بودن در آن جا، با آرامش مردم می آمدند و می خواستند عرض حالشان را به علما بکنند، یکی از بین آنها (از خودشان وادار می کردند آنها) یک سنگی زده یک جایی را شکسته، هجوم کردند و تیراندازی کردند. 15 خرداد هم همین بود، 15 خرداد هم مردم البته خودشان برای فرض کنید که مصالحی قیام کرده بودند لکن شلوغ کاری نبود در کار.
اینها یک دسته ای خودشان در تهران چیز کردند، کتابخانه ای را آتش زدند و جایی را، دکانی را غارت کردند و بهانه درست کردند، با بهانه مردم را به مسلسل بستند، بهانه درست کردند. این جنایت اخیر هم که با بهانه واقع شد و الا مردم که نمی خواستند جنگ بکنند. کسی که اسلحه ندارد با یک گاو اسلحه دار نمی تواند جنگ بکند، جنگی در کار نبوده است.
 

همه به من رای دادند! همه با من موافقند!

لکن ایشان باید بفهماند که من دیگر، آن آدمی که قبلا بود، نرفته ملاقات نکرده بود، نیستم، من

صحیفه نور جلد 1 صفحه 271

ملاقات کردم، من کارم را درست کردم. من تحکیم کردم نوکری را، دیگر شما حق ندارید که خیال کنید که من نخیر دیگر وابسته نیستم، من وابسته ام، من می کشم. این اشتلم ها و الدرم ها برای همین معناست که می خواهد به مردم ضرب شست نشان بدهد که مبادا یک وقتی یک چیزی، یک کسی خیال بکند، لکن بدخوانده بود، نمی دانست که با این کشتار چه فضاحتی به سرش در می آید. آدمی که می گوید یک ملت همه بامن موافقند، همه رای دادند به اینکه مثلا این انقلاب سفید خونین، همه رأی به من دادند، مردم سرتاسر ایران بر ضد ایشان قیام کرده اند، از قم و تهران شروع شد و رفت تا خراسان و آذربایجان و از آن طرف تا کرمان و از آن طرف تا اهواز و - عرض می کنم که - آبادان، سرتاسر ایران قیام کردند بر ضد ایشان. این اشخاصی که ایشان ادعا می کرد که همه با من موافقند، ما همه هستیم، ما را می خواهند، ملت من را می خواهد، اگر یک روز این سرنیزه امریکا از سر این برداشته بشود، در خود دربار پوست این آدم را می کنند، خود دربار. یک روز، یک همچون تجربه ای آقای کارتر بکند، رها کند این ملت ضعیف را، رها کند این مردم را. این سازمانهایی که گوش ما می رسد سازمان مثلا چه و کذا همه اش بازی است،امنیتی در کار نیست که سازمان امنیت این جا باشد یا امنیت عمومی باشد اینها همه برای بازی دادن مردم است .
 

کمونیستی مخدر جامعه است.

می خواهند مردم را نظیر کمونیستی تخدیر کنند، کمونیستی یک مخدری است برای مردم، نه این است که یک چیزی، یک حل عقده ای می کند، مگر می شود کسی که خودش آدم نیست برای آدم ها کار بکند. مگر می شود که یک مسلح غیر صالح برای مردم ضعیف کار بکند؟ من خودم شاهد این قضیه بودم که وقتی که در همین جنگ عمومی که بنا بود سران لشکرها، سران دول در ایران با هم ملاقات بکنند، استالین آنوقت رئیس شوروی بود، این استالینی که حالا هم عکس هایش را می اندازند و چه می کنند، گرچه اخیرا دیگر آبرویی ندارد لکن ایشان رئیس شوروی بود، آن دو تای دیگری که یکی از آن آمریکا بود و یکی دیگر از انگلستان بود، اینها با امر عادی آمدند و رفتند (آنطور که نقل می کردند آنوقت) به سفارتخانه های خودشان و بنا بود در تهران یک جلسه ای داشته باشند لکن استالین که همه به او برادر می گفتند و همه می گفتند ما همه با هم مثل هم هستیم و برای مردم دلسوزی می کرد و قارداش به او می گفتند، ایشان، می گفتند حتی گاوی که از آن شیر می خواهد بخورد آورده اند همراهش که مبادا از گاوهای ایران شیر بخورد، گاو را با طیاره ای که حامل خودش بوده، حامل یک گاو هم بوده، هم گاو اسلحه دار بی عقل و هم خودش اسلحه دار بی عقل، بلکه خدا می داند که او بدتر از آن رفیقش (گاو) بود، خدا می داند که اینطور بود. ایشان که این آدم با حتی گاو شیرده آمد و وارد شد و این را دیگر خودم با چشمم دیدم که در بین راه خراسان از شاهرود یا یک قدر جلوتر این دیگر منطقه آنها بود، منطقه شوروی بود، ایران را به چند منطقه قسمت کرده بودند، آن منطقه شوروی بود، من خودم دیدم که ما در اتوبوس می رفتیم برای زیارت،این سربازهای آنها می آمدند گدایی می کردند جلوی اتومبیل و

صحیفه نور جلد 1 صفحه 272

یک دانه سیگار وقتی که به یکی می دادند آن قدر خوشحال می شد که دستش را پشتش می گذاشت و شروع می کرد به سوت زدن کمونیستی برای این است که مردم را بازی بدهند. مگر می شود کسی به مبادی غیبی اعتقاد نداشته باشد و در فکر مردم باشد و در فکر اصلاحات؟ بازی است همه اش. همه این اسلحه دارها گاهی با کتک و گاهی با تبلیغات و گاهی با کتک و تبلیغات توأم با هم کار خود را از پیش می برند. الان هم می بینید که زده اند مردم را کشته اند، اینهمه جنایت وارد کردند.حالا تبلیغات را ببینید چه می کند، تبلیغات دست خودشان است، همه گناه ها را گردن مردم می اندازند و (کشته ها هم 6 تا بودند که چندتاش زیر پای مردم رفته، یک بچه 13 ساله، یک چیزی از طرف آنها جنایتی واقع نشده) اینها تبلیغات دست خودشان است، از آن طرف اینطور تبلیغات می کنند،از آن طرف این طور کشتار می کنند. تمام این مفاسد برای اسلحه دار بودن غیر صلحاست، صلحا باید اسلحه داشته باشند.
 

اگر عدالت بین زمامداران باشد این مفاسد پیش نمی آید.

اسلام خدایش عادل است، پیغمبرش هم عادل است و معصوم، امامش هم عادل و معصوم است، قاضی اش هم معتبر است که عادل باشد، فقهیش هم معتبر است که عادل باشد، شاهد طلاقش هم معتبر است که عادل باشد، امام جماعتش هم معتبر است که عادل باشد، امام جمعه اش هم باید عادل باشد، از ذات مقدس کبریا گرفته تا آن آخر زمامدار باید عادل باشد ولات آن هم باید عادل باشند، این ولاتی که در اسلام می فرستادند، والی هایی که می فرستادند به این طرف و آن طرف امام جماعت آنها هم بوده اند، باید عادل باشد، اگر عادل نباشد، اگر عدالت در بین زمامداران نباشد، این مفاسدی است که دارید می بینید، اسلحه دست اشخاص غیر صالح، اسلحه دست اشخاص ناصالح اشخاص بی انصاف، بیعدالت. اینها از این طرف آدمکشی می کنند، از آن طرف (عدالت اجتماعی، عدالت اجتماعی) از آن طرف فشار می آورند به زنها که باید بی حجاب بشوید، از آن طرف (آزادی نسوان، آزادی نسوان) اینها مضحکه است، آزادی نیست. از آن طرف (اصلاحات، اصلاحات ارضی چه) از آن طرف بازار برای امریکا درست می کنند. تمام اصلاحات ارضی ما این شد که ما یک گوشه ای از مملکت مان برای تمام مملکت مان آذوقه داشت باقیش باید می رفت بیرون و پول می گرفتند، حالا به هر چه دست می زنی می گویند از خارج باید بیاید آنوقت هم افتخار می کنند به این که ما آنیم که گندم از خارج آوردیم، جو از خارج آوردیم، پرتقال از خارج آوردیم، تخم مرغ از خارج آوردیم . گریه دارد این و حیا در کار نیست . اصلاحاتشان هم یک همچنین اصلاحاتی است که همه آن مفسده است
 

تنها معممین ساختگی شاه با او موافقند.

آنوقت می گویند که همه علما موافق با اصلاحاتی است که ما کردیم و با انقلاب سفید در تمام ایران اگر یک عالم تو پیدا کردی که موافق با انقلاب خونین تو باشد حق داری بگویی همه علما، این معممی که خودت درست کردی را بگذار کنار، این که عالم نیست. معممی که خودت عمامه سرش

صحیفه نور جلد 1 صفحه 273

گذاشتی و می رقصانیش هر جوری دلت می خواهد، خوب البته در هر جا یک همچو چیزی یکی دو تا هم هست اما تو در ائمه جماعت تهران یک امام جماعت پیدا کن که موافق با تو باشد، که بگوید من موافقم، در تمام ائمه جماعت ولایات یک امام جماعت پیدا کن که بگوید من با تو موافقم، در قم تو یک ملا پیدا کن که بگوید من با تو موافقم. حیا در کار نیست. همه مفسده ها را انجام می دهند، همه کارهای خلاف را انجام می دهند و بعد برای اینکه مردم را بازی بدهند می گویند (که بامن، همه علما موافقند، یکی هم که اهل اینجا نیست مخالف است) .
 

اسلحه قلم

اسلحه دست بی اصل و دست غیر صالح است، همه اسلحه ها را ملاحظه کنید، یک نظر عمومی بکنید، قلم خودش یکی از اسلحه هاست، این قلم باید دست اشخاص صالح و دست افاضل باشد، وقتی که قلم دست اراذل افتاد، مفسده زیاد خواهد شد. الان قلم دست اراذل است در یک محیطهایی و در یک جنبه هایی و این اراذل هر چه آن رذل انجام می دهد، به یک صورت زیبایی با یک قلم شیوایی اینها خوب بزک کرده نشان می دهند. این جنایتی است که از قلم به این ملت می خورد. مفسده هایی که آنها می کنند، جنایاتی که آنها می کنند، خونریزی هایی که آنها می کنند، این اهل قلم غیرصالح که این حربه در دستش است، این با قلمفرسایی خودش و می نشینند توی خانه اش و قلمفرسایی می کند و همه چیزها را وارونه نشان می دهد، هر مطلبی شده باشد عکسش می کند. این هم یک رشته است که قلم باید دست اشخاص صالح باشد.
 

فرهنگ، مبدأ همه بدبختی ها و خوشبختی هاست.

فرهنگ مبدأ همه خوشبختی و بدبختی های ملت است. اگر فرهنگ ناصالح شد این جوان هایی که تربیت می شوند به این تربیت های فرهنگ ناصالح، اینها در آتیه فساد ایجاد می کنند. فرهنگ استعماری، جوان استعماری تحویل مملکت می دهد. فرهنگی که با نقشه دیگران درست می شود و اجانب برای ما نقشه کشی می کنند و با صورت فرهنگ می خواهند تحویل جامعه ما بدهند، این فرهنگ، فرهنگ استعماری و انگلی است و این فرهنگ از همه چیزها حتی از این اسلحه این قلدرها بدتر است. این قلدرها اسلحه شان بعد از چند وقت می شکند و حالا هم شکسته اما وقتی فرهنگ فاسد شد جوان های ما که زیر بنای تأسیس همه چیز هستند، از دست ما می روند و انگل بار می آیند، غربزده بار می آیند، اینها را از همان اول، همان کلاس های اول توی ذهنهایشان هی مطالبی می کنند تا برسند به آن بالا. اگر فرهنگ، فرهنگ صحیح باشد جوان های ما صحیح بار می آیند. اگر فرهنگ، فرهنگ حق باشد، فرهنگ الهی باشد، فرهنگی باشد که برای منفعت اهل ملت، برای منفعت مسلمین باشد، این افرادی که می بینید که الان سر کار هستند،اینها از ژآن بیرون نمی آمد. فرهنگ ما یک فرهنگ استعماری است، فرهنگ ما در دست صلحا نیست، صالح اداره اش نمی کند.

صحیفه نور جلد 1 صفحه 273

 

دانشگاه استقلالی و استعماری

اگر دانشگاه ما یک دانشگاه صحیح استقلالی بود، مستقل بود و اشخاصی که در آن جا (اگر صالحی هم در آنجا باشد) می توانستند که کاری را که می خواهند و صلاح است انجام بدهند، روزگار مملکت ما به اینجا نمی رسید و به بدتر از این برای نسل آتیه شاید خدای نخواسته بشود. دانشگاه ما را اشخاصی قبضه کردند که اینها خودشان انگل هستند و خودشان استعماری هستند و خودشان نوکرمآب هستند و تمام اینها سرچشمه اش همان یک نفر آدم است حالا مگر در دانشگاه اگر یک معلمی، یک استادی بخواهد یک چیزی بگوید قدرت دارد، مگر سازمان امنیت به امر اعلیحضرت می گذارد که یک چنین حرفی بشود.اگر دانشگاه ما یک دانشگاه صحیحی بود،این جوان های ما که در دانشگاه می خواهند یک حرف حقی را بزنند،با پلیس خفه شان نمی کردند. دختر را می زنند، پسر را می زنند، جوان را می زنند، حبس می کنند، چه می کنند، این برای این است که دانشگاه ما استقلالی ندارد. دانشگاه ما نداریم، دانشگاهی که یک نفر آدم بر آن حکومت کند،این دانشگاه نمی شود، محیط علم باید محیط آزاد باشد.
 

مجلس ملی و مصونیت مستشاران نظامی!!

اگر مجلس ما یک مجلس صالحی بود و این ابزار دست صلحا بود، این قوانین را می گذاشتند بگذرد؟ مصونیت مستشارهای امریکایی که ذلت ایران و ننگ ایران است و بود، اینها می گذاشتند تصویب بشود؟ مجلس ما نداریم،یک عده اشخاص را مأمور هستند، هم مأمور سازمان امنیت اسمش را گذاشته اند مجلس اینها مأمور هستند همه شان، اگر اینها آزاد بودند و اگر مجلس، مجلس ملی بود و مال مردم بود که نمی گذاشتند اینهمه اسلحه بخرند، نفت ما را بدهند و آهن بخرند، آهنی که نمی توانند به کار بیندازند، خودشان هم متحیرند باید مستشار آمریکایی و متخصص آمریکایی بیاید نشان بدهد و به اینها هم نشان نمی دهند، آنها یک جانورهایی هستند که به این حرف ها تسلیم نمی شوند، و آنها آمدند اینجا با حقوق های گزاف، حقوق های گزاف که ما اطلاع نداریم و تصورش هم نمی کنیم که اینها هر یکی شان ماهی چقدر می گیرند، همین قدر عددشان را می گویند زیادند مستشارها و تعدادشان چند صد نفر و یا چند هزار نفر من الان نمی دانم و آن وقت (60 هزار نفر ظاهرا گفتند) با چقدر حقوق، هر یک چقدر حقوق از این ملت می گیرد، از جیب این فقرا و بیچاره ها در می آورند و به جیب این گردن کلفت ها می ریزند و آنوقت اینها مگر به نظامی ما تعلیم نظامی می دهند؟اینها می خواهند این نظامی ها را همین طوری نگه دارند که هر طوری دلشان می خواهد عمل بکنند.
 

شاه، سرمنشاء تمام مفاسد.

اگر ما یک ارتش انگلی نداشتیم و یک ارتش مستقلی داشتیم اجازه نمی داد که مستشارها بیایند همه چیزها در تحت دستور آنها باشد و اینها صاحب منصب هایشان جز آلت هیچ چیز نباشند برای

صحیفه نور جلد 1 صفحه 275

این که ارتش ما هم یک ارتشی نیست، همه اش در تحت نظر یک آدم است. یک آدم فاسد همه چیز را فاسد کرده است. یک بز فاسد کچل، می گویند یک گله را کچل می کند. این فساد، همه فسادها، منتهی ایران از باب اختناقی که هست نمی توانند دست بگذارند روی آن که همه مفسده ها زیر سر اوست، می گویند مأمورین، مأمورین، آقا مأمورین از کی امر دارند که بکشند مردم را؟ از کی امر دارند که بریزند توی مدرسه حجتیه و طلبه ها را بکشند؟ از کی امر دارند که بکشند مردم را؟ از کی امر دارند که در چهار راه ها مسلسل را بکشند و مردم را بکشند؟ مگر کسی می تواند امر بدهد الا خود آن مردک؟ از خود اوست همه این مفاسد. مگر مجلس حق دارد که یک کلمه ای بگوید بدون اذن این مردک؟ مگر ارتش حق دارد یک کلمه بگوید بودن اذن این؟ مگر قضات ما آزادند؟ مگر استقلال قضایی ما داریم؟ قضات ما هم حربه قضا دستشان است و صلاحیت هم ندارند. اشکال این است که چرا رفتی قاضی شدی، می گویی نمی توانم حکم حق بکنم، خوب غلط کردی رفتی قاضی شدی رها کن الان اداره مملکت ما هر گوشه اش را دست بگذارید اسلحه دست غیر صالح هاست و سر همه امور هم برمی گردد به دربار و بر می گردد به این شخص، این را باید از بین برد.
 

ملت دیگر بیدار شده است.

من نمی دانم که این ارتش چرا خواب است، آخر چرا اینقدر ذلت می کشد چند روز بیشتر نگذشته بود از رفتن کارتر زهر ماری این بساط را درست کرد، حالا هم اولش است اگر مجال به او بدهند اولش است اگر تنبه پیدا نکرده باشند که چند نفر را کشتند و یک هیاهویی پیدا شد که موجش در همه دنیا رفت و همه عالم فهمیدند و رادیو صدایش را به خارج و همه جا برپا کرد. رادیوی خودشان هم هر چه دلشان می خواهد بگویند، مگر مردم دیگر بازی می خورند از این حرفها، ملت بیدار شده آقا، مردم بیدار شدند، اگر مردم بیدار نبودند که بازارها را اینطور نمی بستند. روز جمعه، روز پنجشنبه از قراری که هم نقل شده است و هم مقامات اطلاعات رسمی اطلاع داده اند بازار تهران اعتراضا تعطیل شده. مسأله تعطیل بازار تهران یک امر عادی نیست، یک امر خلاف عادت است، هیچ کس نمی تواند این کار را بکند، این احساسات و بیداری ملت است که این کار را انجام داده. این آقا که می گفت که (همه با من موافق هستند) این بازار تهران، آن هم بازار اهواز، آن هم اصفهان آن هم شیراز، این کیفیت زندگی ماست.
 

اتحاد و تفاهم ملت، برکننده ریشه های استعمار.

ما امیدواریم که همه طبقات، چه طبقات علما و مجتهدین و چه طبقات محصلین علوم دینیه و چه بازاری ها، بازرگان و چه لشکری ها و کشوری ها که همه خون دل می خورند از دست این خبیث ما امیدواریم که تمام اینها دست اتحاد به هم بدهند، احزاب سیاسی ما مستقلا کار نکنند، همه با هم روابط داشته باشند، همانطوری که اخیرا در این قضیه اخیر هم اظهار تنفر کردند و هم بعضی احزاب سیاسی

صحیفه نور جلد 1 صفحه 276

اظهار تنفر کردند و هم علما و هم اهل بازار و هم دانشگاهی ها و همه داخلی ها و هم خارجی ها برای ما تلگراف کردند و اظهار تنفر خودشان را از دستگاه کردند، از امریکا، از اروپا و آنها بعضی شان نوشتند سیصد نفر در این قضیه از بین رفته اند، من امیدوارم که همه جبهه ها،همه جبهه ها با هم همدست بشوند و اگر ملت به همه ابعادش همدست بشود، این اسلحه از دست این ناصالح ها خلع می شود و شاخ این گاو شکسته می شود. تشتت نکنند، اسباب تشتت فراهم نکنند، با بهانه های جزئی و بچگانه با هم جنگ نکنند، با هم در نیفتند. این چیزها را آنها درست می کنند و بین مردم درست می کنند تا مردم را به هم مشغول کنند و استفاده کنند. بیدار بشوند مردم که شده اند ان شاء الله و با هم بشوند، مجتمع باشند، تمامشان با هم دست به هم بدهند و ان شاء الله به حول و قوه خدا با دست هم دادن شما به هم و تفاهم همه جبهه ها با هم به زودی قطع می شود این ریشه، به زودی ان شاء الله قطع می شود ان شاء الله. و من از خدای متعال سلامت همه را خواهانم و من تشکر خودم را به همه طبقات، به همه از اینکه علمای اسلام را تنها نگذاشتند و همه جبهه خصوصا علمای اعلام، خصوصا بازاری های بزرگوار، من تشکر از همه آنها می کنم و از همه آنها استدعا دارم که هم دعا به اسلام بکنند و هم جبهه های خودشان را محکم کنند و واحد کنند و کلمه واحده باشد و آن کلمه واحده قطع ایادی ظلمه و ایادی اجانب باشد بلکه این مملکت یک سر و سامانی پیدا بکند و دست اجانب از آن کوتاه بشود، منافعی که خود مملکت ما دارد صرف ضعفا و صرف مصالح خود اهل مملکت بشود و همه چیزش درست بشود و این نمی شود الا اینکه خلع بکنند این سلاح را از آنها و امید است ان شاء الله خلع بشود این سلاح ها.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  9:14 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

پیام امام خمینی به ملت ایران در رابطه با کشتار وحشیانه رژیم در ماه محرم

تاریخ: 1356/11/02

 

نهضت 15 خرداد و 12 محرم، ملهم از نهضت امام حسین (علیه السلام)

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام بر روحانیت مترقی شیعه که با هم پیوستگی زائدالوصف در مقابل سر نیزه عمال بی حیثیت اجانب ایستاده و از هیاهو و دست و پا زدن های مذبوحانه آنها نهراسید. سلام بر روحانیون و علمای اعلام مذهب از نجف اشرف تا سراسر ایران که با وحدت کلمه در مقابل ستمکاران و چپاولگران به جواب مثبت دست زدند. درود بر جوانان حوزه علمیه بیدار قم و سایر حوزه ها که با سرافرازی به نهضت روحانیت ادامه و رونق دادند. درود بر جوانان پر شور دانشگاه های ایران که با قیام های هشیارانه پیاپی
وفاداری خود را به اسلام بزرگ و کشور عزیز خود ثابت کردند.
سلام و درود بر ملت بزرگ هوشمند ایران که با همه اختناق و فشار، از اسلام عدل پرور و مظلومان و مقتولان در راه دیانت دفاع نمودند. رحمت خداوند بر مقتولین 15 خرداد، 12 محرم و 19 دی، 29 محرم امسال. محرم چه ماه مصیبت زا و چه ماه سازنده و کوبنده ای است محرم ماه نهضت بزرگ سید شهیدان و سرور اولیای خداست که با قیام خود در مقابل طاغوت، تعلیم سازندگی و کوبندگی به بشر داد و راه فنای ظالم و شکستن ستمکار را به فدایی دادن و فدایی شدن دانست و این خود سر لوحه تعلیمات اسلام است برای ملت ها تا آخر دهر.
نهضت 12 محرم و 15 خرداد در مقابل کاخ ظلم شاه و اجانب به پیروی از نهضت مقدس حسینی چنان سازنده و کوبنده بود که مردانی مجاهد و فداکار تحویل جامعه داد که با تحرک و فداکاری روزگار را بر ستمکاران و خائنان سیاه نمودند و ملت بزرگ را چنان هشیار و متحرک و پیوسته کرد که خواب را از چشم بیگانه و بیگانه پرستان ربود و حوزه های علمیه و دانشگاه و بازارها را به صورت دژ مدافع از عدالتخواهی و از اسلام و مذهب مقدس در آورد. نهضت اخیر که پرتوی از نهضت 15 خرداد است و شعاعش در سراسر کشور نورافکنده، خود کوبندگی خاصی دارد که شاه را از خود بیخود و او و دارودسته چاقو کشش را به تلاش مذبوحانه وا داشته. جنایات 29 محرم امسال نقطه عطفی است به جنایات شاهانه 12 محرم آن سال شاه خواست ضرب شستی به ملت مسلمان نشان دهد، پس از تمامیت حساب با رئیس جمهوری آمریکا با بهانه مختصری که مأمورین

صحیفه نور جلد 2 صفحه 12

ایجاد کردند، مرکز تشیع و حوزه فقاهت اسلام را در جوار مرقد پاک فاطمه معصومه سلام الله علیها به مسلسل بست و جمعیت بی گناه فراوانی از جوانان حوزه علمیه و متدینین غیور شهر مذهبی قم را در خاک و خون کشیده به قتل رساند و تاکنون آمار آنها در دست نیست و مقتولین را از هفتاد تا سیصد، تا حال گفته اند و عدد مجروحین را خدا می داند و اسف آورتر (که ننگش بر جبین آنها خواهد ماند) آنکه کسانی را که رفته اند خون به مجروحین در بیمارستان ها بدهند، توقیف کرده و مانع شده اند از اعطای خون و گفته می شود کسانی به این جهت جان داده اند.
 

شاه از سلطنت مخلوع است

شاه می خواهد ثابت کند که نوکری او تحکیم شده و ملت نباید گمان کند او از پشتیبانی اجانب برخوردار نیست ولی ملت با تظاهرات عمومی و تعطیل سرتاسری دامنه دار و اظهار تنفر بار دیگر ثابت کرد که او را نمی خواهد و از او و خاندانش بیزار است و این رفراندم طبیعی سرتاسری در حقیقت خلع او از سلطنت غاصبانه جائرانه است.
کارتر و دیگر غارتگران مخازن ملت های مظلوم باید بدانند محمدرضا خائن و یاغی است و ناچار از سلطنت مخلوع است بر فرض قانونی بودن، چه رسد به سلطنت انتصابی از قبل اجانب که خودش اعتراف نموده. به ملت شریف ایران مژده می دهم که رژیم جائرانه شاه نفس های آخرش را می کشد و این قتل عام های بیرحمانه نشانه وحشتزدگی و حرکات مذبوحانه است. مضحک و بسیار رسوا، این مانورهای و قیحانه و بچگانه است که پس از داغ باطله از طرف عموم ملت خوردن، به راه انداختند و مشتی سازمانی و اراذل و اوباش از خودشان و جمعی ضعفا و بیچارگان را با زور سرنیزه از اطراف جمع آوری کرده و در شهرها به فریاد و جنجال جاوید شاه وادار می کنند و گمان می کنند جبران تعطیل عمومی بازارهاست و با این سیلی ها می توانند صورت سیاه خود را سرخ کنند.
 

نوید پیروزی

من به ملت ایران با این بیداری و هشیاری و این روحیه قوی و شجاعت بی مانند نوید پیروزی می دهم پیروزی توأم با سربلندی و افتخار، پیروزی توأم با استقلال و آزادی، پیروزی توأم با قطع ایادی اجانب و چپاولگران پیروزی توأم با بر چیده شدن بساط ستمگران و انقراض دودمان سیاهروی پهلوی. ملتی که با هوشمندی و پیوستگی همه طبقات از روحانی تا دانشگاهی، از منبری تا بازاری از دانشجوی داخلی تا کارگر و تا دهقان، بپا خاسته و تب و تاب اسلام عدالت پرور دارد پیروز است. ملتی که با دادن بهترین جوانان برومند خود با سرافرازی به مخالفت و تنفر از دستگاه جبار ادامه می دهد پیروز است. ملتی که حتی بانوان محترمه اش با تظاهرات محجوبانه بیزاری خود را از رژیم شاه اعلام می کنند، پیروز است ملتی که خواهران و مادران دلیرش افتخار به مرگ جوانان برومندش می کند که در صف شهدا هستند پیروز است. ملتی که با همه تشبثات شاه و دار و دسته اش، در آمریکا با تظاهرات

صحیفه نور جلد 2 صفحه 13

پرشور و رعدآسای جوانان رشیدش در مقابل کارتر و شاه، کاخ سفید را به لرزه در آورده و تنفر خود را نثار آنها کرده پیروز است. ملتی که با پشتیبانی اسلام و قرآن، نهضتش برای خدا و بسط عدالت و محو ستمکاری است پیروز است. شما ای ملت شریف بزرگ! پیروزید با دیدن خسارات بسیار و دادن فداییان بیشمار.
 

ملت ایران اصلاحات ادعایی شاه را افساد و خرابکاری می داند

رو سیاه باد رژیمی که علمای عظیم الشان اسلام را با رژیم منحط خود و انقلاب خونین و رسوای خود موافق معرفی می نماید رسوا باد رژیمی که از وحشتزدگی می خواهد با افترای به فقهای مذهب، ملت را اغفال کند.
ملت ایران که پیشروی آن روحانیت است با انقلاب قلابی که به امر اجانب سودجو انجام گرفت سرسختانه مخالف است. ملت ایران اصلاحات ادعایی را که به بدبختی ملت و بازار سازی برای اجانب و ورشکستگی زراعت منتهی شد، افساد و خرابکاری می داند. در کشوری که مردمش در این پنجاه سال حکومت جائرانه پهلوی روی آزادی ندیده اند، دم زدن از آزادی زن ها مسخره و اغفال است رژیمی که در مأموریت برای وطنش از جانب اجانب سرلوحه خدمتش محو اسلام و احکام آن است و با تغییر تاریخ پر افتخار اسلام به تاریخ ستمکاران و رو سیاهان تاریخ می خواهد اسم اسلام را محو کند دم زدن از اسلام و قرآن کریم جز فریب و مضحکه عنوانی ندارد.
 

تبلیغات تار عنکبوتی نمی تواند ملت به پا خاسته را اغفال کند

باید این رژیم فاسد ارباب و نوکری بداند که وقت گذشته و این تبلیغات تار عنکبوتی نمی تواند ملتی را که با کمال بیداری و هوشمندی بپا خاسته اغفال کند. خدای تعالی و اسلام عزیز پشتیبان ملت است.
 

وحدت کلمه را حفظ و از مناقشات احتراز نمائید

من با کمال تواضع دست خود را به سوی ملت نجیب ایران دراز می کنم، از روحانیون عظیم الشان تا خطبای ارجمند، از جوانان محترم حوزه علمیه تا دانشجویان داخل و خارج کشور ایدهم الله تعالی و از همه صمیمانه و با عرض تشکر خواستارم که پیوستگی و وحدت کلمه خود را حفظ و از مناقشات تفرقه انداز احتراز نمایند و با صدای واحد و ندای همگانی در راه استقلال کشور و قطع ایادی اجانب و عمال وابسته آنها کوشش کنند و با اتکا به خدای متعال و احکام عدالت پرور اسلام همدست و همداستان شوند و به آنها که دم از چهارچوب قانون اساسی می زنند تذکر اکید دهند که با این کلمه صحه بر رژیم سلطنتی فاسد موجود نگذارند که تا این دودمان فاسد بر مقدرات کشور حکومت می کنند، نه از آزادی و استقلال کشور خبری است و نه مردم روی سعادت می بینند.

صحیفه نور جلد 2 صفحه 14


از خداوند متعال عظمت اسلام را که کفیل وحید عدالت و استقلال و مدافع حقیقی مظلومان است، خواستار و ملت ایران خصوصاً جوانان متدین برومندش را به خدای متعال می سپارم.
والسلام علیکم و رحمة الله
روح الله الموسوی الخمینی

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  9:24 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

پیام امام خمینی به انجمن اسلامی دانشجویان ایرانی در هند

تاریخ: 1356/11/10

 

پیام امام خمینی به انجمن اسلامی دانشجویان ایرانی در هند

بسم الله الرحمن الرحیم
انجمن اسلامی دانشجویان ایرانی هند ایدهم الله تعالی
مرقوم شریف آقایان در وقتی واصل شد که جنایات رژیم منحط پهلوی سلب آسایش نموده و فرصت رسیدگی به امور را نمی داد و لهذا تأخیر در جواب شد. باید جوانان غیور اسلامی ما بدانند که تا دست اتحاد به هم ندهند و هدف خود رااسلام که تنها مکتب نجات بخش بشر است و یگانه کفیل آزادی و استقلال ملت های مستضعف است قرار ندهند، امید پیروزی را نباید داشته باشند. امروز که به خواست خدای قادر ملت ما با همه طبقات و ابعادش آگاهانه و مردانه بپا خاسته و مجال را بر شاه و دارودسته ی اراذلش چنان تنگ کرده اند که حتی از سایه خود وحشت دارند و همین وحشت زدگی موجب حرکات وحشیانه جنون آمیز شده که به قتل عام 19دی (29 محرم 98) پناه برده تا از ناراحتی های روز افزون و دلهره های پیاپی با خون آشامی ضحاک وار آسایش موقتی بدست آورند، لازم است تا جوانان دانشگاه های قدیم و جدید به هم پیوسته و با سایر طبقات ملت پیوند اخوت اسلامی بر قرار کنید. ععع واعتصموابحبل الله جمیعاً و لا تفرقواً. عععع این است دستور محکم نجات بخش قرآن کریم که باید نصب عین خود قرار دهیم و از تفرقه و تشتت که جز شکست در مقابل طاغوت نتیجه ای ندارد پرهیز نموده، از خداوند تعالی نجات ملت را بخواهیم. من امید آن دارم که به فضل خداوند متعال به زودی دست این جنایت کاران قطع و آزادی و استقلال کشور تامین شود.
خبر تظاهرات مردانه دانشجویان عزیز در هند در مقابل شاه این عنصر جنایتکار که بالاف و گزافه همه ملت را پشتیبان خود معرفی می کند رسید. با آنکه در داخل و خارج همه جا با موج تنفر و انزجار عمومی روبرو است و تظاهرات اخیر سرتاسر کشور چنان او را دیوانه کرد که به قتل رجال علم حوزه علمیه و مردم غیور محترم قم دست زد تا ناراحتی روحی خود را جبران کند لکن مقاومت مردانه ملت معظم او را بیش از پیش رسوا نمود، اکنون می خواهد این شکست مفتضحانه را با جارو جنجال شش سازمانی که در شهرستانها راه انداخته عربده جاوید شاه سر می دهند سرپوش نهد که جز رسوایی سودی نخواهد برد.
من امید پیروزی دارم و به شما وعده می دهم با توکل به خدای تعالی پیوستن شما به اتحادیه

صحیفه نور جلد 2 صفحه 16

دانشجویان اروپا بجاست باید تمام اقشار بهم بستگی داشته و با یک صدا آزادی و استقلال خود را بدست آورند.
و السلام علیکم و رحمة الله
روح الله الموسوی الخمینی

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  9:24 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

پاسخ امام خمینی به اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان در اروپا

تاریخ: 1356/11/24

 

پاسخ امام خمینی به اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان در اروپا

بسم الله الرحمن الرحیم
اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان در اروپا ایدهم الله تعالی
مرقومه محترم ضمیمه گزارشات سال گذشته و تصمیمات سال آینده و اصل و موجب تقدیر گردید در این سال که در عین خونین بودن و مواجه شدن ملت ایران با سخت ترین وحشیگری های قرون وسطایی رژیم منحط پهلوی نمودهای بارزی از ضعف و سستی پایه های لرزان حکومت طاغوتی به چشم می خورد، به هم پیوستگی قشرهای بیدار ملت و طبقات مختلف از روحانی تا دانشگاهی از خطیب تا نویسنده از بازاری تا کارگر و دهقان چنان لرزه براندام رژیم افکنده و چنان بر اعصاب شاه خائن فشار آورده و ضربه زده که با حمله های سبعانه به ملتی که سلاحش اسلام و پناهش قرآن مجید و شعارش کلمه توحید است و به حوزه علمیه قم که دژ محکم وحی و عدالت و ملجاً مسلمین عدالت خواه است و به مردم مسلم محترم قم که هماره سرباز فداکار اسلام و پشتیبان مکتب قرآن است و بالاخره با حمله به فرهنگ نجاتبخش شیعه، خواست به فشار و حمله عصبی تخفیف دهد.
مفتضح ترین حرکات مذبوحانه، بوق های تبلیغاتی و تظاهرات ساختگی است از عده ای سازمانی و نفع طلب و افرادی که مجبور به شرکت شده اند در حالی که در بوق رادیویی به صراحت اعتراف کردند که در تظاهرات ششم بهمن بیش از یک ششم از دعوت شده ها شرکت نکردند در صورتی که همه می دانند که این دعوی جز لاف و گزافه گویی نیست و در بین ملت مسلم کسی موافق ندارد و نمی تواند داشته باشد.
جنایتکاری که علیه تمام شعائر مذهبی و اسلامی مبارزه می کند و با همه مظاهر اسلامی مخالف است، نمی تواند در بین مسلمین موافق داشته باشد جنایتکاری که می گوید مذهب در حکومت من نقش ندارد، چطور ممکن است موافق داشته باشد؟ شخص منحرف و کهنه پرستی که در سفر اخیرش به هند، زردشتی ها و گبرها را نوازش و احترام می کند و از آتش پرستان و آتش پرستی تأیید می کند و به خاطر مرام ارتجاعی آنها تاریخ پر ارزش و مترقی اسلام را تغییر می دهد، چگونه ممکن است موافق داشته باشد، جز همان فرقه کهنه پرست اکنون بر شما جوانان روشنفکر و بر تمام طبقات ملت است که:
1- سرلوحه هدفتان اسلام و احکام عدالت پرور آن باشد و ناچار بدون حکومت اسلامی عدالت خواه، رسیدن به این هدف محال است تولی و تبری دو اصل اساسی اسلام است، باید با

صحیفه نور جلد 2 صفحه 18

حکومت عدل موافق و به حاکم عادل دل ببندید و از رژیم غیر اسلام و غیر اسلامی که در راس آن رژیم منحط پهلوی است تبری کنید و با کمال صراحت مخالفت خود را اظهار و در سرنگون کردن آن کوشا باشید و در غیر این صورت روی استقلال و آزادی را نمی بینید.
2- باید قشرهای غیر اسلامی را که عقیده و عملشان بر خلاف اسلام است و دارای گرایش به مکتب های دیگرند، هر نوع مکتب باشد - به مکتب مترقی عدالت پرور اسلام دعوت کنید و در صورت نپذیرفتن از آنها هر نوع که باشد و هر شخصیت که هست تبری یا لااقل احتراز کنید و باید جوانان ما بدانند تا معنویت و عقیده به توحید و معاد در کسی نباشد محال است از خود بگذرد و در فکر امت باشد و باید بدانند که تبلیغات دامنه دار کمونیسم بین المللی همانند تبلیغات پر سروصدای امپریالیسم جهانی جز برای اغفال و استثمار توده های مستضعف نیست. باید این بوق های استثماری شکسته شود.
3- باید جوانان روحانی و دانشگاهی قسمتی از وقت را صرف کنند در شناخت اصول اساسی اسلام که در رأس آن توحید و عدل و شناخت انبیاء بزرگ، پایه گذاران عدالت و آزادی است، از ابراهیم خلیل تا رسول خاتم (صلی الله علیه و آله و علیهم اجمعین) و در شناخت طرز تفکر آنها از نقطه اقصای معنویت و توحید تاتنظیم جامعه و نوع حکومت و شرایط امام و اولی الامر و طبقات دیگر، از امراء و ولات و قضاه و فرهنگیان که علما هستند و متصدیان مالیات اسلامی و شرایط آنها تا برسد به شرطه و کارمندان شهربانی و ببینند اسلام چه کسانی را برای حکومت و کارمندان آن به رسمیت شناخته و چه کسانی از شغل حکومت و شاخه های آن مطرود است.
4- باید شما دانشجویان دانشگاه ها و سایر طبقات روحانی و غیره از دخالت دادن سلیقه و آراء شخصی خود در تفسیر آیات کریمه قرآن مجید و در تأویل احکام اسلام و مدارک آن جداً خودداری کنید و ملتزم به احکام اسلام به همه ابعادش باشید و مطمئن باشید آنچه صلاح جامعه است در بسط عدالت و رفع ایادی ظالمه و تأمین استقلال و آزادی و جریانات اقتصادی و تعدیل ثروت به طور عاقلانه و قابل عمل و عینیت در اسلام به طور کامل می باشد و محتاج به تأویلات خارج از منطق نیست و لازم است مراقب باشید با کمال دقت و هوشمندی که کسانی که التزام به اسلام ندارند به جمیع ابعادش، ولو در اصلی از اصول با شما موافق نیستند، آنها را دعوت به التزام کنید و اگر موثر نشد از شرکت دادن. آنها در اجتماعات و انجمن های اسلامی احتراز کنید و گمان نکنید زیادی افراد هر چه باشد شما را به هدف نزدیک می کند وپس از وصول به هدف، آنها قابل تصفیه هستند باید بدانید و می دانید که قشرهای غیر مسلم یا غیر ملتزم به اسلام از پشت به شما خنجر می زنند و شما را قبل از وصول به هدف از کار می اندازند یا نابود می کنند، از تجربه های سابق عبرت بگیرند.
5- باید برنامه و نشریات همه جناح ها بدون ابهام متکی به اسلام و حکومت اسلامی باشد و در مقدمه سرنگون کردن طاغوت و شاخ ها و شاخه های آن که در کشور ما رژیم دست نشانده پهلوی است و جداً از خواست هایی که لازمه اش تایید رژیم طاغوتی پهلوی است اجتناب کنید مثل آنچه در

صحیفه نور جلد 2 صفحه 19

نوشته های بعضی احزاب و گفته های بعضی دیده می شود که هدف چهارچوب قانون اساسی است و باید در نشریات و خطابه ها هر جا ممکن است با صراحت والا با کنایه، نقطه اصلی مظالم و جنایات و خیانت ها را که شخص شاه است معرفی کنید و از توجه دادن آنها را به مأمورین یا هیات حاکمه و دولت که لازمه اش دور نگه داشتن مجرم اصلی است جداً احتراز کنید و نویسندگان و گویندگان را از این امر آگاه کنید.
6- باید در هر فرصت در نشریات حزبی و غیر حزبی و در خطابه ها و تظاهرات، اعمال ضد اسلامی و انسانی شاه تذکر داده شود خصوصاً تغییر تاریخ اسلام که اهانت جبران ناپذیر به شخصیت معظم پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و اسلام و مسلمین و گرایش به زرتشتی گری و آتش پرستی و پشت کردن به اسلام و خداپرستی است. باید این عنصر خائن رسوا شود و هیچ گاه از ذکر جنایات او غفلت نشود. باید (15خرداد) و (19 دی) جاوید و زنده نگه داشته شود تا جلادی شاه از خاطره ها نرود و نسل های آتیه جرایم شاهان سفاک را بدانند.
7- از اینکه در دستور اتحادیه، به هم پیوستگی همه دانشجویان مسلمان است، در هر نقطه هستند مثل آمریکا و کانادا و هند و فیلیپین و دیگر جاها و می خواهید همه همکار و همصدا به فعالیت های اسلامی انسانی خود ادامه دهید، تقدیر می کنم و توفیق همه را از خداوند تعالی خواهانم. لازم است پایگاه های اسلامی برای معرفی اسلام و نشر حقایق نجاتبخش در هر نقطه ای از جهان که امکان است، برقرار باشد و در تحت یک سازمان هماهنگ برای نشر عدالت و قطع ایادی ستمکاران و چپاولچیان مشغول فعالیت شوند. لازم است جوانان کم تجربه و گول خورده ما را با آشکار کردن انحراف سایر مکاتیب و آشنا نمودن با نظام اسلامی نجات دهید. ععع و من احیی نفساً فکانماً احیی الاناس جمیعاً. عععع
8- لازم است فعالیت های اسلامی و نشریات شما در ایران. خصوصاً حوزه علمیه زنده قم و دانشگاه های بیدار، نشر و منعکس گردد تا قشر داخل و خارج به پشتیبانی هم دلگرم و با هم همصدا شوند و به همکاری با هم برخیزند ولازم است پایگاه هایی در داخل کشور به هر نحو ممکن و عملی است ایجاد شود برای فعالیت با هدف واحد. با این کار مطمئناً تقویت روحی همگان و تضعیف و تزلزل روحی دشمن شود.
9- باید با کمال هشیاری و مراقبت و دعوت سایر انجمن ها را به مراقبت از راه و روش اعضاء انجمن ها و گروه ها که اشخاص مرموز و منحرف یا متحمل الانحراف در داخل انجمن ها و گروه ها راه نیابند و اگر راه یافتند، آنها را طرد کنند. لازم است دشمن را سخت مراقب و هشیار فرض کنید و گمان اهمال و غفلت در او ندهید که در مراقبت سهل انگاری نمایید.
10- از اختلافات مطلقاً به طور حتم خودداری کنید که آن چون سرطان ساری و مهلک قشرها را فرا می گیرد و فعالیت ها را فلج می کند و هدف را از یاد می برد و چه بسا که مسیر را عوض و جریان به ضد هدف شود. اشخاصی را که اختلاف می اندازند یا به آن دامن می زنند، از خود برانید که یا مأمورند یا سوءنیت دارند و اگر فرضاً گروه هایی به واسطه عذرهایی به انجمن های نپیوستند ولی

صحیفه نور جلد 2 صفحه 20

فعالیت های اسلامی و انسانی دارند، با آنها ضدیت نکنید که اختلاف حاصل و ضرر آن عاید همه شود. سعی کنید با ارشاد دوستانه هم پیوستگی داشته باشید و اگر نشد، چون هدف واحد است با هم برادر و پشتیبان هم باشید. هدف اسلام است باید هواهای نفسانیه و تقدم طلبی فراموش شود.
11- لازم است طبقات محترم روحانی و دانشگاهی با هم احترام متقابل داشته باشند. جوانان روشنفکر دانشگاه ها به روحانیت و روحانیون احترام بگذارند خداوند تعالی آنها را محترم شمرده و اهل بیت وحی، سفارش آنها را به ملت فرموده اند. روحانیت قدرت بزرگی است که با از دست دادن آن خدای نخواسته پایه های اسلام فروریزد و قدرت جبار دشمن، بی معارض می شود.
مطالعات دقیق اجانب استثمارگر در طول تاریخ به آن رسیده که باید این سد شکسته شود و تبلیغات دامنه دار آنها و عمال آنها در چند صد سال موجب شده که مقداری از روشنفکران را از آنها جدا و به آنها بدبین کنند تا جبهه دشمن بی معارض شود. اگر احیاناً در بین آنها کسانی بی صلاحیت خود را جا بزنند لکن نوع آنها در خدمت هستند به حسب اختلاف موقف و خدمت آنها ملت را پایبند اصول و فروع دیانت نموده، بر غم اجانب و عمال آنها باید این قدرت را تأیید و حفظ نمود و با دیده احترام نگریست.
چنانچه روحانیون محترم باید به طبقه جوان روشنفکر که در خدمت اسلام و کشور اسلامی است و به همین جهت مورد حمله عمال اجانب است، احترام گذاشته آنها را چون فرزندانی عزیز و برادرانی ارجمند بدانند و این قدرت بزرگ که مقدرات، خواه ناخواه در دست آنها خواهد افتاد، از دست ندهند و از تبلیغات سویی که بر ضد آنها در این چند صد سال شده و آنها را در نظر بعضی طور دیگر جلوه داده اند تا از تفرقه استفاده هر چه بیشتر برند، احتراز کنند و کسانی را که جهلاً یا از سوءنیت موجب دور نگه داشتن. این طبقه مؤثر است از روحانیت. از خود برانند و به آنها اجازه ایجاد تفرقه ندهند و مطمئن باشند که با ضم این دو قدرت بزرگ پیروزی به دست می آید و با جدایی روی آن را نخواهند دید.
12- باید چه طبقه جوان روحانی و چه دانشگاهی، با کمال جدیت به تحصیل علم هر یک در محیط خود ادامه دهند. این زمزمه بسیار ناراحت کننده که اخیراً بین بعضی جوانان شایع شده که درس خواندن چه فایده ای دارد، مطلبی است انحرافی و مطمئناً یا از روی جهالت و بیخبری است و یا با سوءنیت و از القائات طاغوتی شیطانی است که خواهند طلاب علوم دینی را از علوم اسلامی باز دارند که احکام اسلام به طاق نسیان سپرده شود و محو آثار دیانت به دست خودمان تحقق پیدا کند و جوانان دانشگاهی ما را انگل و متکی به قشرهای استعماری بار بیاورند که همه کس چون همه چیز وارداتی باشد و احتیاج به اجنبی در تمام ابعاد و رشته های علمی هر چه بیشتر روز افزون شود و این خطر بزرگی است که کشور را هر چه بیشتر به عقب می راند اگر علوم اسلامی مردانی متخصص نداشت، تاکنون آثار دیانت محو شده بود و اگر پس از این نداشته باشد، این سد عظیم مقابل اجانب منهدم می شود و راه برای استثمارگران هر چه بیشتر باز می شود واگر دانشگاه ها خالی از مردانی دانشمند و متخصص شوند، اجانب منفعت طلب چون سرطان در تمام کشور ریشه دوانده و زمام امور

صحیفه نور جلد 2 صفحه 21

اقتصادی و علمی ما را به دست می گیرند و سرپرستی می کنند باید جوانان با این فکر غلط استثماری مبارزه کنند و بهترین و موثرترین راه مبارزه با اجنبی مجهز شدن به سلاح علم دین و دنیاست و خالی کردن این سنگر و دعوت به خلع این سلاح، خیانت به اسلام و مملکت اسلامی است.
اینجانب با کمال تواضع دست خود را به طرف تمام جناح ها که در خدمت اسلام هستند دراز میکنم و از همه استمداد می کنم که با هم پیوستگی همه جانبه در راه بسط عدالت اسلامی که یگانه راه سعادت ملت است کوشا باشند و از سایر جناح ها که در تحت تأثیر تبلیغات سوءاجانب واقع شده اند و مطالعات صحیحی در قوانین اسلام به همه ابعادش ندارند. تقاضا می کنم که در کار خود تجدید نظر کنند و با احتراز از غرض و تعصب، به مکتب بزرگ همه جانبه اسلام نظر و در آن مطالعه دقیق کنند و پس از بستن عقیده به آن مکتب های دیگر را رها و به گروه مسلمین پیوسته تا با وحدت کلمه از دخالت اجانب و عمال خائن نالایق آنها در امور کشور جلوگیری و آنها را از کشور خود برانند.
از خداوند قادر متعال توفیق همگان را در خدمت به اسلام و مسلمین خواستارم.
والسلام علیکم و رحمة الله

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  9:24 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها