0

صحیفه نور امام خمینی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع افسران و پرسنل نظامی سازمان اتکا

تاریخ: 1358/07/06

 

فرق بین نظام جمهوری اسلامی و نظام طاغوت

بسم الله الرحمن الرحیم
من هر وقت مواجه با امثال آقایان می شوم لازم می دانم که بعضی مسائل لازم گفته بشود و به گروه های مختلف هم همین طور گفته ام. یک فرق مابین جمهوری اسلامی و نظام فاسد شاهنشاهی این است که در نظام شاهنشاهی از باب اینکه آنهائی که در راس هستند، خیانتکار هستند، بر حسب نوع شاید کم پیدا بکنید نباشد، اینها از ملت می ترسند، برای خیانتی که کرده اند از ملت خودشان می ترسند، وقتی از ملت ترسیدند، برای اینکه حفاظت کنند خودشان را و صیانت کنند از مسیر ملت، ارتش را طوری بار می آورند که در مقابل ملت بایستند. ملت و ارتش در آن نظام ها همیشه مقابل هم بودند، ارتش ایجاد رعب می کرده در مردم و مردم هم تا آنجا که می توانستند، اگر می توانستند کارشکنی می کردند. اگر یک نفر از اینها می خواست عبور کند از یک خیابان، مثلاً محمدرضا وقتی که می خواست عبور کند از یک خیابانی، قبل از اینکه عبور بکند، آن خیابان و خانه های آن خیابان و اطراف آنجا به توسط سازمان امنیت کنترل می شد به طوری که خانه ها بعضی خالی می شد و اگر هم گاهی یک زنی در آن پیدا می شد، در آنجا پاسداری می کردند تا این شخص بیاید و از آنجا عبور کند.
این برای این است که این خوف را همیشه داشت که مبادا ملت که دشمن اوست او را ترور کند یا آسیبی به او برساند. ارتش و سازمان امنیت و ژاندارمری و شهربانی و تمام اینها در خدمت آن رژیم طاغوتی برای حفاظت خودش، افراد آنها را یک طور خاصی تربیت می کرد که با ملت به طور خشونت رفتار کند و از کسی اگر احتمال می رود، نتواند به او بزنند، همیشه این مطلب بوده است. اگر یک نظامی می رفت توی بازار، این وقتی که وارد بازار می شد این دلش می خواست که به طور حکومت با مردم رفتار کند و هیاهو راه بیندازد، مردم هم پشت به او می کردند تنفر از او داشتند، از پاسبان ها هم همین طور، از سازمان امنیت دیگر بدتر، برای اینکه اخیراً از همه بدتر بود. این وضع رژیم طاغوتی و ارتشی که در خدمت او باشد و ژاندارمری و سایر قوای انتظامی که در خدمت او باشد. وضع را این طوری درست کرده بودند که همه حافظ شاه باشند و مردم را بترسانند که مبادا یک وقت به فکر یک کسی بیفتد که مخالفتی بکند.

صحیفه نور جلد 9 صفحه 220

 

کسی که به نفع ملت ها و مسلمین کار می کند از ملت ترسی ندارد

اما رژیم اسلامی آن است که پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم که در زمان خودشان در راس بودند به حسب اطلاع ما، در مسجد می آمدند و می نشستند با مردم و اشخاصی که وارد می شدند دور هم می نشستند و همچو می نشستند که معلوم نبود که کدام یک پیغمبر است، همین طور حلقه ای می نشستند اینطور هم نبود که صدر و ذیلی داشته باشد، یک پتوئی مثلاً افتاده باشد و تشکی و صندلی باشد و تخت و تاجی باشد، شاید مسجدشان حصیر هم نداشت به این معنائی که مسجدهای شما دارد و حتی اینطور نبوده، اگر هم بود و یک چیز مختصری، مسجدشان دیوارش هم اندازه قامت یک آدم، شاید هم یک قدر هم کمتر بوده، به اندازه یک قامت. در بین مردم آنطور می نشست که وقتی از خارج یک کسی می آمد و وارد نبود، بر حسب روایت این طوری است که می گفت کدام یک از شما پیغمبر است، اینطور نبود که در نشستن و آداب جوری باشد که وقتی هر کس وارد می شود بفهمد که این آریامهر است، این حرف ها در کار نبود و امیرالمومنین سلام الله علیه آن روزی که با او بیعت کردند، بیعت بر یک مملکتی که چندین مقابل ایران بود، خود ایران هم جزئش بود که آن وقت ایران هم جزء ممالک اسلامی بود، حجاز و مصر و بسیاری از جاهای دیگر در حیطه او بود، همان روز که بیعت کردند، بعد از بیعت بیل و کلنگش را برداشت و رفت سراغ یک کاری که انجام بدهد. در بین مردم هم از مردم هیچ با کی نداشت برای اینکه مردم با او بد نبودند، خیانتی نکرده بود که از مردم بترسد، او هر چه کرده بود به نفع خودش، به نفع مسلمین انجام داده و کسی که به نفع مسلمین، به نفع ملت ها، ملت کارهائی را انجام می دهد دیگر از ملت نمی ترسد، ملت پشتیبان اوست. شما ملاحظه بکنید همین دو دوره ای که همه مان دیده ایم منتها من زیادترش را دیده ام و شما کمترش را، در دوره سابق و این دوره اگر یک مشکلی پیدا می شد برای دولت سابق و شاه و وزیر و دبیر و همه و همگی فریاد می زدند، مشکل حاصل شده، مردم چه می کردند، آن که می توانست می گفت خدا کند زیادتر بشود و اگر می توانست کمک می کرد برای زیاد شدن مشکل، آن هم که نمی توانست، بی تفاوت بود، کار نداشت به این کارها،خوب جهنم که برای تو مشکل پیدا شده، بهتر. شماها یادتان نیست وقتی که این سه مملکت هجوم کردند و ایران را گرفتند، من یادم هست و قم بودم، همه چیز مردم در خطر بود سه تا لشگر دشمن وارد شده بود، همه چیزشان در خطر بود، لکن آن روزی که صدا در آمد که رضاشاه را بیرونش کردند، مردم راحت شدند، مردم دعا کردند، به هم شاید تبریک می گفتند. و من به این دومی چیز کردم که کاری نکن که وقتی رفتی، مردم شادی کنند چنانچه با پدرت کردند، این را دیگر خود شما دیدید، من نبودم اینجا که وقتی ایشان رفت مردم چه کردند، خیابان ها را چراغانی کردند علاوه بر اینکه کمک نمی کردند اینطور بودند برای اینکه جبهه را یک جبهه مقابل قرار داده بود، مسأله ملت اصلاً مطرح نبود پیش اینها، هیچ کاری به ملت اینها نداشتند. اینها برای سرکوبی ملت هر چه می توانستند قواشان را صرف سرکوبی ملت می کردند، وقتی سرکوبی ملت در راس مقاصدشان بود، خوب، دیگر نباید توقع داشته باشند که ملت با آنها چه می کنند. در این حکومت دوم که باز تمام اسلامی نیست، باز یک نسیمی

صحیفه نور جلد 9 صفحه 222

از اسلام است، یک نسیم جزئی از اسلام در ایران آمده است، شما دیدید که وقتی قضیه کردستان پیش آمد چه کردند مردم از همه اطراف، نه نظامی تنها و نه پاسداران تنها با اقشار مردم، مردم کوچه و بازار، زن ها از اینجا آمده اند که شما اجازه بدهید ما برویم کردستان، گفتم نه، لازم نیست، شما بروید و اگر چنانچه آن وقت جلو گرفته نشده بود برای اینکه خوب، خیلی آنجا شلوغ نشود، شاید آنجا بسیار می رفتند برای کمک کردن، منتها احتیاج پیدا نشد، بحمدالله خود ارتش و پاسدارها حل کردند. این برای چه بود؟ برای اینکه حالا مردم می بینند که این حکومتشان نمی خواهد آزارشان بکند، نمی خواهد اذیتشان بکند، بیخودی کسی را نمی گیرد، خودش هم می آید توی مردم، نخست وزیرتان هم می آید توی مردم و راه رود و توی همین شلوغی ها می آید و مردم هم به او تنه می زنند برای اینکه آن هم یکی از افراد است دیگر و مردم پشتیبانش هستند و آن روزی که برایش و برای مملکت یک مشکلی پیدا بشود، مردم مملکت را از خودشان می دانند، نمی گویند که منافع ما را آنها می برند، خوب خودشان هم جلو بگیرند، می گویند منافع مال خودمان است، خودمان هم باید حفاظت کنیم. برای ارتش و تمام قوای انتظامیه، این باید یک عبرت باشد، آن دو قطب را مطالعه کنند و عبرت بگیرند که آنطور وقتی عمل می شد مردم با آنها آنطور بودند، کارشکنی می کردند، هر چی می توانستند از زیر بار بیرون می رفتند و اگر می توانستند کارشکنی می کردند، در این قطب مردم موافقند، همراهی می کنند. این جهاد سازندگی، شما خیال می کنید در آن وقت اگر بود این جهاد سازندگی، هر چه فریاد می کردند، می گفتند غلط کردند. این جهاد سازندگی با یک ندا، جهاد سازندگی اینطور شد که از آمریکا می آیند اینجا جوان ها، چند وقت پیش از این آمدند و می روند سراغ دهات اینجاها برای سازندگی و در تلویزیون لابد دیده اید که زن و مرد، زن های محترم، مردهای محترم، اینها خودشان را الان از ملت می دانند و می روند با ملت و با برادرهای خودشان مثل خانه خودشان کار می کنند.
 

مردم تکلیفشان را می فهمند چیست و این برای ما خیلی امیدواری دارد

اینها یک مسائلی است که ما باید از آن عبرت بگیریم که وقتی مسائل اسلامی شد، ملی شد، کار برای خود مردم شد، اینطور نبود که بخواهند آقائی بفروشند، بخواهند قدرت بفروشند و قدرت نمائی کنند، ارتش باید این را بفهمد که با قدرت نمائی نمی شود تا آخر یک مملکتی را اداره کرد، با تفاهم می شود. وقتی مردم فهمیدند که ارتش مال خودشان است و در منافع خودشان دارد قدم بر می دارد آنوقت گل می ریزند سرشان، چنانچه دیدید ریختند و به آنان تظاهر می کنند و شعار می دهند اما وقتی ببینند که هر جا پا بگذارند، اینها می کوبند اینها را، بخواهد برود توی فرض کنید کلانتری که عرض حال بدهد، این هم که می خواهد برود، دلش می لرزد که حالا برویم اینجا گرفتاری برای ما پیدا می شود، اینطور بود دیگر. اینهائی که پاسدار و پاسبان اسم خودشان گذاشته بودند، مردم را می گویند اذیت می کردند، جرم می کردند و همین طور کسانی که باید پشتیبان ملت باشند، بر خلاف مسیر ملت بودند. حالا که همه شان بحمدالله خداوند انشاء الله همه شما را حفظ کند - در مسیر ملت وارد شده اند و

صحیفه نور جلد 9 صفحه 223

همراه با ملت هستند و خدمتگزار ملت هستند، ملت هم با آنها خدمت می کند. خدمت، خدمت متقابل است، شما به آنها خدمت می کنید، آن هم به شما خدمت می کند، این یک عبرتی است برای همه ماها که بفهمیم برنامه باید چی باشد.
 

در دولت اسلامی برادری جایگزین دشمنی و خیانت می شود

عرض کردم باز در ایران محتوایش تحقق پیدا نکرده، یک اسمی و یک کمی هم صورتش پیدا شده، حالا اینطور شده و اگر انشاء الله اسلام در ایران آنطوری که خدا و رسول می خواهند پیاده بشود، آنوقت معلوم می شود که دولت اسلامی یعنی چه و دولت طاغوتی یعنی چه، آنوقت برادری همه شما درست مستحکمتر می شود و مملکت هم آبادتر می شود و جنایت ها و خیانت ها از بین می رود، برادری ها شروع می شود و من امیدوارم که بشود این و ما و شما بتوانیم باهم دست به دست هم بدهیم و همه پشتیبان هم و خدمتگزار به اسلام و خدمتگزار به خدای تبارک و تعالی برای درست کردن یک مملکتی و نجات دادن مملکت از دست دشمن ها، آنهائی که الان هم باز چشم هاشان به اینجا دوخته شده است و منافع خودشان را می بینند از دست رفته، چشم ها را به اینجا دوخته اند که بلکه به خیال خودشان باز یک رژیمی نظیر او یا بدتر از او را ایجاد کنند و من امیدوارم که دیگر مؤفق نشوند.
 

همه قدرت اوست و ما در مقابل او هیچیم

و آن عمده امید این است که یک ملت الان بیداری پیدا کرده، ملت ما یک هوشیاری پیدا کرده که حالا در هر جای مملکت شما بروید بینید مردم روشن هستند، مردم تکلیف شان را می فهمند چیست و این خیلی امیدواری برای ما دارد که دیگر قیام به شخص و به این آدم و آن ندارد. همه اش قیام به خداست، همیشه هست اینطور، همیشه اینطور است که کار، کار الهی است، دیگران هیچ هستند، هیچ کس در مقابل آن قدرت هیچ ندارد و هر چه هست از اوست، همه قدرت ها قدرت اوست والا شما از کجا قدرت دارید، بشر چیست که قدرت داشته باشد، بشر که هیچ، هیچ کس، نه ملائکه مقربین، نه انبیاء مرسلین، نه سایر، دیگر هیچ کس از خودش چیزی ندارد. هر چه هست از مبداء خیر است و توجه به او داشته باشید و متوجه باشید که پیروزی را از او ما داریم. و من این را گفتم، تمام وسائلی که کوبنده بود و با دو ساعت می توانستند این مملکت را بریزند به هم، خود او هم گفت که من اگر بروم خراب می کنم و می روم، لکن خدا خواست که یک رعبی که در دل اینها افتاده که دیگر گوش نکردند، بزرگ ها که می خواستند خرابکاری بکنند، این یک کمکی بود که خدای تبارک و تعالی به ملت ما کرد که اینها به فکر این نیفتادند که توپ و تانک را بریزند و مردم را بکشند و تهران را خراب کنند و به هم بریزند و هر چه می خواهد بشود، اگر هم یکدفعه نقشه را کشیدند که در زمان بختیار این نقشه کشیده شد. آن روزی که اعلام حکومت نظامی - روز دادند. بعدها به ما گفتند بنای این بود تانک ها و توپ ها را بیاورند در خیابان ها و مستقر کنند و شبش بریزند و اشخاصی که احتمال می دهند که مخالف

صحیفه نور جلد 9 صفحه 224

با آنها باشند، آنها را از بین ببرند، آن را هم خدا خواست که نشد. اینها یک چیزهائی بود که خدا انجام داد، ماها چیزی نیستیم، هر چه بود او کرد، همه کارهای او بود.
 

ذکر خدا قلب ها را مطمئن می سازد

و توجه به او را از یاد نبرید، توجه به او منشا همه خیرات است برای دنیای شما، برای آخرت شما. به ذکر خدا مطمئن می شود قلب ها (الا بذکر الله تطمئن القلوب) قلب ها اگر بخواهد مطمئن باشد که بهترین نعمت این است که انسان مطمئن باشد. الان شما که اینجا نشسته اید، نه شما از من می ترسید، نه من از شما، برادریم همه، این اطمینان است دیگر خوب، این با آنوقت فرق دارد که اگر یک اجتماعی در یک جائی می شد همه دلشان لرزه داشت. خوب، ما حالا اینجا هستیم، بیرون برویم چه می شود و حتماً اگر یک اجتماع این طوری در اینجا بود، بیرون که می رفتید سرنوشت شما هم حبس بود و سرنوشت ماهم حبس. و این الان یک نعمتی است که خدا به ما داده که همه مطمئنا برادر وار پیش هم نشسته ایم، حرف هایمان را می زنیم، این را حفظش کنید، توجه به خدا را حفظش کنید. توجه به ملت را حفظ کنید. خودتان را خدمتگزار بدانید به بندگان خدا، بزرگی نفروشید به این مردم، این مردم بزرگند، بنده خدا هستند، به اینها بزرگی نفروشید، علو بر اینها نکنید، خداوند دار آخرت را برای کسانی قرار داده است که به مردم نه علوی کنند نه فساد بکنند، اصلاً اراده علو نمی کنند (لا یریدون علوا ولا فسادا) نه اراده می کنند که یک بزرگی کنند به مردم و بزرگی بفروشند و مستکبر باشند و نه مفسد باشند، کشوری را به فساد بکشانند چنانچه دیدید.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  9:00 AM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

پیام امام خمینی به زائران بیت الله الحرام

تاریخ: 1358/07/07

 

پیام امام خمینی به زائران بیت الله الحرام

بسم الله الرحمن الرحیم
واعتصموا بحبل الله جمیعا ولاتفرقوا
تحیت فراوان و درود بی پایان به جمیع مسلمین جهان در مشارق ارض و مغارب آن. سلام گرم بر حجاج بیت الله الحرام و فقهم الله تعالی. قابل انکار و محتاج به تذکر نیست که اسلام بزرگ، دین توحید و شکننده شرک و کفر و بت پرستی ها و خود پرستی هاست، دین فطرت و رهائی بخش از قید و بندهای طبیعت و وسواس شیاطین جن و انس در نهان و ظاهر است و دین سیاست، مدن و راهنمای صراط مستقیم لاشرقیه و لاغربیه است. دینی است که عباداتش توام با سیاست و سیاستش عبادت است.
اکنون که مسلمین کشورهای مختلف جهان به سوی کعبه آمال و حج بیت الله روی آورده و این فریضه عظیم الهی و کنگره بزرگ اسلامی، در ایامی متبرکه و در مکانی متبرک بر پا گردیده است، مسلمانان مبعوث از قبل خداوند تعالی، باید علاوه بر محتوای عبادی از محتوای سیاسی و اجتماعی آن بهره مند شوند و به صرف صورت قناعت نکنند. همه کس می داند که بر پا نمودن چنین کنگره عظیمی، برای هیچ مقامی و هیچ دولتی امکان پذیر نیست و این امر خداوند متعال است که این گردهمایی بزرگ را فراهم آورده، مع الاسف مسلمین در طول تاریخ نتوانستند از این نیروی آسمانی و کنگره اسلامی استفاده شایانی به نفع اسلام و مسلمین بنمایند.
جهات سیاسی زیادی در اجتماعات، جماعات و جمعات و خصوصاً اجتماع گرانبهای حج می باشد که از آنجمله اطلاع بر گرفتاری های اساسی و سیاسی اسلام و مسلمین است که با گردهمایی روحانیون و روشنفکران و متعهدان زائر بیت الله الحرام ممکن است طرح و با مشورت از راه حل ها مطلع و در بازگشت به کشورهای اسلامی در مجتمع های عمومی گزارش داده و در رفع آنها کوشا شوند و از جمله وظایف در این اجتماع عظیم دعوت مردم و جوامع اسلامی به وحدت کلمه و رفع اختلافات بین طبقات مسلمین است که خطبا و گویندگان و نویسندگان، در این امر حیاتی اقدام نمایند و کوشش کنند در بوجود آوردن جبهه مستضعفین که با وحدت جبهه و وحدت کلمه و شعار لااله الا الله از تحت اسارت قدرت های شیطانی اجانب و استعمارگران و استثمارگران بیرون آیند و با اخوت اسلامی بر مشکلات غلبه پیدا کنند.

صحیفه نور جلد 9 صفحه 226


خواهران و برادران عزیز! در هر کشوری که هستید از حیثیت اسلامی و ملی خود دفاع کنید و بی پروا در مقابل دشمنان خود یعنی امریکا و صهیونیزم بین المللی و ابر قدرت های شرق و غرب، بدون هیچ ملاحظه ای از ملت ها و کشورهای اسلامی دفاع کنید و مظالم دشمنان اسلام را بر ملا کنید. برادران و خواهران مسلمان من! آگاهید که تمام منافع مادی و معنوی همگی ما را ابر قدرت های شرق و غرب می برند و ما را در فقر و وابستگی سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی قرار داده اند. به خود آئید و شخصیت اسلامی خود را بیابید. زیر بار ظلم نروید و هشیارانه نقشه های شوم جهانخواران بین المللی را که در راس آن امریکاست افشا کنید.
امروز قبله اول مسلمین، به دست اسرائیل این غده سرطانی خاورمیانه افتاده است، امروز برادران فلسطینی و لبنانی عزیز ما را با تمام قدرت می کوبد و به خاک و خون می کشد، امروز اسرائیل با تمام وسایل شیطانی تفرقه افکنی می کند، بر هر مسلمانی لازم است که خود را علیه اسرائیل مجهز کند. امروز کشورهای آفریقائی مسلمان ما زیر یوغ امریکا و سایر اجانب و سرسپردگان آنان دست و پا می زنند.
امروز آفریقای مسلمان صدای فریاد مظلومانه خود را هر چه بیشتر بلند می کند. فلسفه حج باید جوابگوی این فریادهای مظلومانه باشد. گردش به دور خانه خدا نشان دهنده این است که به غیر از خدا، گرد دیگری نگردید و رجم و عقبات، رجم شیاطین انس و جن است شما با رجم، با خدای خود عهد کنید تا شیاطین انس و ابر قدرت را از کشورهای اسلامی عزیز برانید.
امروز جهان اسلام به دست امریکا گرفتار است. شما برای مسلمانان قاره های مختلف جهان پیامی از خداوند ببرید، پیامی که به غیر از خدا بردگی و بندگی هیچ کس را نداشته باشید. ای مسلمانان جهان! وای پیروان مکتب توحید! رمز تمام گرفتاری های کشورهای اسلامی اختلاف کلمه و عدم هماهنگی است و رمز پیروزی وحدت کلمه و ایجاد هماهنگی است. خداوند تعالی در یک جمله بیان فرموده: (و اعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا) اعتصام به حبل الله، بیان هماهنگی جمیع مسلمین است. همه برای اسلام و به سوی اسلام و برای مصالح مسلمین و گریز از تفرقه و جدائی و گروه گرائی که اساس همه بدبختی ها و عقب افتادگی هاست. از خداوند متعال عظمت اسلام و مسلمین و وحدت کلمه مسلمانان جهان را خواستارم.
والسلام علی ائمه المسلمین و عباد الله الصالحین
روح الله الموسوی الخمینی

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  9:00 AM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع کارکنان ارتوپدی اصفهان و اعضای خانواده های شهدا

تاریخ: 1358/07/07

 

بیداری ملت مایه حفظ حیثیت اسلام و مسلمین

بسم الله الرحمن الرحیم
دیروز جمعی از معلولین اینجا بودند که ما از این جهت که مواجه شدیم، موجب تاثر و تاسف. و امروز که شما می گوئید که چهار میلیون در ایران معلولین هست و این معلولین انقلاب زیاد هست و این موجب تاسف بسیار ماست که ما یک چنین جوانانی که در این انقلاب معلول داشتیم و عده کثیری هم اشخاصی بودند که از بین رفته اند، منتها در مقابل یک چنین ضایعات آن چنان چیزی که به دست آوردیم به نظر می آید که بیشتر باشد، برای اینکه حیثیت اسلام و حیثیت ملت ایران داشت پایمال می شد، کوشش داشتند به اینکه حیثیت اسلام را ساقط کنند و ملت ما را هم همین طور، و خداوند تعالی خواست که این عمل آنها بوجود نیاید و ملت ما را بیدار کرد به طوری که همه قشرها کوشش کردند و با همت همه قشرها، چه دانشگاهی، چه روحانی، چه کارمند، چه بازاری، چه اداری، همه اینها کوشش کردند تا بحمدالله این توطئه شیطانی و این سد طاغوتی را شکستند.
 

چون امر برای خداست تحمل مصیبت آسان است

و من امیدوارم که خداوند به ما و همه شما توفیق دهد که این خلل هائی که در ایران پیدا شده است بتوانیم پر کنیم و این معلولین انشاء الله شفا پیدا بکنند و معالجاتی که لازم است برای آنها انجام گیرد.
البته امثال شما که در این امر وارد هستید و مواجه هم هستید دائما با این قشر معلولین و معلوم است که روحیه شما متاثر می شود از اینها، لکن کارتان اگر برای خدا باشد ارزنده است. امیدوارم به شماها سلامت و صحت بدهد که در راه خیر کوشا باشید و همه نظرتان به این باشد که یک اشخاصی که برادرهای ما هستند، برادرهای شما هستند و اینها در این راه معلول شده اند، یا اینکه معلول بوده اند، اینها نجات پیدا بکنند و به آن اندازه که می توانید به آنها خدمت بکنید. اما راجع به آن تقاضائی که دارید، ممکن است این کاغذ پیش من است باشد تا من مطالعه کنم و مراجعه کنم انشاء الله بلکه انجام بگیرد انشاء الله و من از شما متشکرم و خداوند به همه شما صحت و عافیت عنایت کند.

صحیفه نور جلد 9 صفحه 228


من به شما و سایر بازماندگان شهدا تسلیت عرض می کنم و شریک شما هستم در این مصیبت ها و شریک ملت ایران در این مصیبت هائی که به آنان وارد شده است و می شود. ولکن آن چیزی که مصیبت ها را آسان می کند اینست که برای خداست و چون امر برای خداست باید پشتیبانی از احکام خدا واز اسلام است، آسان می شود همه امور. اولیاء ماهم همه چیزشان را برای اسلام فدا می کردند و فدا کردند - خداوند انشاء الله به شما صبر عنایت کند و آنها را رحمت کند.
والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  9:00 AM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در دیدار با کارکنان بنیاد مستضعفان تهران

تاریخ: 1358/07/08

 

اشکالتراشان نمی خواهند این نهضت اسلامی به ثمر برسد

بسم الله الرحمن الرحیم
مسائلی که گفتید و هست با توجه به مشکلاتی که هست باید توجه کنید که وظیفه شما بسیار مهم است و مسائلی که شما با آن سر و کار دارید مربوط به همه مستضعفین و بیت المال مسلمین است و باید خیلی دقت داشته باشید و شما باید نهایت دقت و کوشش را نشان بدهید، و شمائی که سر و کارتان با یک اموال زیادی است و از آن طرف هم با مستضعفین، و از طرفی هم چشم هائی دوخته شده است که این نهضت را هر طوری هست آلوده اش بکنند. یک وقت انسان سر و کارش با یک عده اشخاصی است که یا آن طرف بودند و یا اشخاص مومن بودند. اینجا اگر یک وقت اشتباهی می شد، اشخاص بی طرف و اشخاص مومن تنبه می کردند که یک همچو اشتباهی واقع شده، یک وقت سر و کار شما با یک اشخاص اشکالتراش است. اشخاصی هستند که می خواهند یک نقطه ضعفی پیدا بکنند و آن را دامن بزنند و زیاد جلوه بدهند، آن هم نظر به شما ندارند، نظر به اشخاص ندارند، نظر به مکتب دارند. اینها الان اشخاصی هستند در ایران از خارج هم هدایت می شوند که نمی خواهند این نهضت، این مکتب اسلامی نمی خواهند آنطوری که هست در خارج تحقق پیدا بکند برای اینکه با تحقق او همه آمال و آرزوی چپاولگر نقش بر آب می شود. اینها در صددند که از هر چیز اشکال بکنند. یک وقت رفراندم پیدا می شود همه ملت می روند و رای می دهند، معذلک اینها اشکال می کنند مثلاً به زور بوده و حال آنکه همه مردم در مرئی و منظرشان بوده که زوری در کار نبوده و به اختیار خودشان بوده. حالا که مجلس خبرگان است و مردم با علم و اختیار خودشان اشخاصی را تعیین کردند، دیدیم که دائماً مشغولند که اشکال بکنند و مجلس را مجلس درستی ندانند، و این چیزهائی که دائماً کتابچه می نویسند و گاهی مقاله می نویسند و فردا هم که مجلس شورا را ملت ما انشاء الله با آزادی تمام، تمام اشخاص صحیح و اسلامی را انتخاب می کنند، باز اینهائی که با اصل اسلام موافق نیستند و با اسلامی اش موافق نیستند باز مناقشه خواهند کرد، فردایش هم که مثلاً رئیس جمهور تعیین بشود به آن اشکال خواهند کرد، همه اینها در این مشترک است که نمی خواهند یک نهضت اسلامی به ثمر برسد، از اسلام می ترسند، اینها همه در این معنا مشترکند. شما دیدید که وقتی اعلام شد (جمهوری اسلامی) ، صدا در آمد که ای وای، اسلامی اش را می خواهید چه کنید؟ نخیر، جمهوری دموکراتیک. اینها از اسلامی اش می ترسند، از

صحیفه نور جلد 9 صفحه 230

جمهوری نمی ترسند، چون که جمهوری خیلی جاها هست و از جمهوری دموکراتیک هم نمی ترسند، دموکراسی غربی که وارد است، اینها از اسلامی اش می ترسند، حالا یا واقعاً اسلام را نشناخته اند و آنطوری که غربی ها با نقشه های شیطانی خودشان اسلام را بد معرفی کرده اند مع الاسف بسیاری از جوان های ما و غیر جوان ها گول خورده یا خودشان اشخاصی هستند که گول نخورده اند جزء همان تیپی هستند که نقشه می کشند که اسلام را کنار بگذارند. امروز که یافتند که یک قدرتی هست در مملکت، آن قدرت اسلام است، آن را با لعیان یافتند، یک مملکتی که با هیچ بر همه قدرت ها غلبه کرد منتها بین راه است می خواهند نگذارند این قدرت به ثمر برسد. حالا دیگر بدتر از اول است برای اینکه یک مار زخم خورده هستند، فهمیدند که یک قدرتی در ایران هست که با آن قدرت، ملت ایران می تواند ابر قدرت ها را کنار بگذارد و قدرت شیطانی را کنار بگذارد، حالا بیشتر در صدد این هستند که این را بشکنند.
 

نظر ما این است که در همه بلاد حکومت اسلامی برقرار بشود

و ما لهذا همه مان الان مسؤولیت بزرگی به عهده مان است. من که طلبه ام اینجا مسؤولیت دارم، شماها هم به اینکه مشغول به این فعالیت خصوصاً این فعالیت حساسی که سر و کارش با مالیات است، مردم بیشتر توجه به آن دارند و زودتر می توانند تهمت بزنند. همه ما در برهه ای از زمان که امر دائر بین پیروزی نهضت و خدای نخواسته شکست، که تا آخر مثلاً شکست باشد نه شکست محدود، الان ما واقع هستیم در یک دو راهی که یا پیروزی تا آخر انشاء الله و یا خدای نخواسته شکست تا آخر. و لهذا هر کس در هر کاری که دارد و هر شخص و هر گروه هر کاری که دارند، باید خودشان را متوجه این معنا بکنند که سر و کارشان با حیثیت اسلام است. آن هم قضیه، قضیه مستضعفین است. قضیه، قضیه بنیاد است. قضیه، قضیه اسلام است. سر و کار با حیثیت اسلام است که الان به دست این ملت است. اگر این توانست این حیثیت را حفظش بکند و این ادعائی که همه کرده اند که جمهوری اسلامی بتواند این ادعا را به ثبوت برساند که یک جمهوری اسلامی با محتوای اسلامی است، پیروزی است تا آخر انشاء الله، تا آخر.
اگر چنانچه اسلام به آن معنائی که هست در ایران تحقق پیدا بکند، مطمئن باشید که کشورها یکی پس از دیگری همین رویه را پیدا می کنند، نمونه هایش هست. الان هم همان کارهای خلافی که در ایران واقع می شد در بعضی کشورهای دیگر شروع کرده اند و مشغولند، از خوف اینکه مبادا از ایران به آنجاها سرایت بکند لکن بی خود دست و پا می زنند، سرایت می کند. یعنی الان هر طایفه ای که می آیند اینجا، از ملت شان وقتی ذکر می کنند می گویند توجه به ایران دارند و همین معنا را می خواهند تحقق بدهند، در عراق، در کویت و مصر و در همه جا. اگر خوب این نقش را بازی بکنیم و اسلام به آنطوری که هست در ایران پیاده اش بکنیم علاوه بر اینکه خودمان انشاء الله پیروز هستیم تا آخر هم پیروز هستیم انشاء الله، از ما به سایر ملت ها، که نظر ما به این است که همه بلاد اسلامی باشد و حکومت اسلامی

صحیفه نور جلد 9 صفحه 231

برقرار بشود و حکومت عدل اسلامی در همه جا مستقر بشود. اگر ما با هوشیاری، با امانت با علاقه همانطوری که علاقه ما را به اینجا رسانده، علاقه قشرهای مختلف ملت به این نظام اسلامی یک علاقه الهی بود که در قلب مردم تحقق پیدا کرد و با دست غیبی این علاقه در عموم مردم پیدا شد به طوری که از بچه هائی که تازه زبان باز کرده اند تا پیرمردهائی که لب گور نشسته اند اینها همه با هم همصدا بودند و اسلام را می خواستند این علاقه به اسلام ما را پیروز کرد. الان ما مکلفیم که حفظ کنیم این حیثیت را، این علاقه را حفظ کنیم و در خودمان تقویت کنیم، بدانیم این معنا را که سر و کار ما با خداست، سر و کار ما با خدای تبارک و تعالی است، به دست اوست همه چیز و با دست او اجراء می شود. این معنا را در قلب خودمان تقویت کنیم و تلقین کنیم به خودمان که غیر از اراده او چیز دیگر نمی تواند حاکم باشد و اراده او بود که ما را به پیروزی نیمه کاره رساند. اگر چنانچه ما حفظ بکنیم آن جهاتی را که باید حفظ بکنیم، انشاء الله این اراده محفوظ خواهد ماند و ما را به پیروزی نهائی خواهد رساند و پیروزی نهائی این است که همه بلاد، همه مستضعفین بر همه مستکبرین پیروز بشوند انشاء الله.
راجع به کیفیت کار شما و وضعیت و چگونگی آن، این چیزی نیست که من بتوانم در آن نظری بدهم و خود شما که مشغول کار هستید دقت کنید و اگر مشکلاتی هم پیدا شد همان شورای انقلابی هست و من هم دعاگوی شما هستم و خدمتگزار همه شما و همه ملت هستم و امیدوارم که انشاء الله مؤفق و موید باشید و این خدمت ارزنده را بدانید یک ارزندگی زیادی پیش خداوند دارد خداوند تبارک و تعالی به مخلوق مستضعف نظر دارد و شما که الان در خدمت یک همچو مخلوقی هستید، یک همچو طایفه ای هستید، به شما نظر دارد و این را به طور شایسته، به طور دقیق عمل بکنید و اجرش را هم از خدا بخواهید. هیچ در نظرتان نباشد که یک کسی به شما بگوید که چه خوب عمل کردید، یا یک کسی بگوید بد عمل کردید نظر به این باشد که این پیش خدای تبارک و تعالی مقبول باشد که یک عبادتی است، عبادت پیش خدا مقبول باشد.
انشاء الله خداوند همه شما را حفظ کند و همه مؤفق باشید و این را ادامه بدهید که یک راه انسانی اسلامی است. و من از همه تان متشکرم به اینکه یک همچو زحمتی را متحمل می شوید. لکن زحمتی است که برای اسلام و برای خداست و انشاء الله خداوند همه تان را تایید کند.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  9:00 AM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع روحانیون و رؤسای کاروان های حج

تاریخ: 1358/07/08

 

شما باید از عهده یک مسؤولیت بزرگی بر آیید، مسؤولیت حیثیت اسلام

بسم الله الرحمن الرحیم
من چند کلمه به طور اختصار به آقایان روحانیونی که در کاروان هستند و به روسای کاروان ها عرض می کنم. مطلب راجع به همه حجاج بیت الله الحرام هم هست و او این است که باید آقایان متذکر باشند که حج امسال غیر از حج سال های سابق است. سال های سابق در این سنین اخیر، حجی بود که با کاروان های طاغوتی و یا منتخبین از طرف طاغوت می رفتند و در خدمت طاغوت بسیاری از آنها بودند و اگر چنانچه در آنجا چه از معممین و چه از روسای کاروان خطائی سر می زد این خطای طاغوت بود، به اسلام لطمه ای وارد نمی کرد بلکه تحکیم اسلام بود. امسال همانطوری که همه دستگاه ها متحول به دستگاه اسلامی باید بشود، یکی از چیزهائی که بسیار مهم است همین کاروان های حج است که در امسال چشم ها دوخته شده است که ببینند فرق امسال و سال های سابق چیست. آیا اینها که ادعا می کنند که رژیم طاغوت رفته است و جمهوری اسلامی پیدا شده است، آیا اینهائی که الان نمایندگان دولت هستند، منتخبین دولت اسلامی هستند، منتخبین علماء بلاد هستند، آیا آنها همانطوری که اسم شان اقتضا می کند، واقع شان هم آنطورند؟ اعمالشان مطابق با ادعاست؟ یا همان ادعاست که جمهوری اسلامی و کاروان های حج منتخب از جمهوری اسلامی؟ امروز یک امری است که شما باید از عهده یک مسؤولیت بزرگی بر آئید، مسؤولیت حیثیت اسلام. اگر در زمان طاغوت یک معمم کاری انجام می داد، می گفتند که طاغوتی است. امروز نمی گویند طاغوتی است، می گویند اسلامی است. اگر خدای نخواسته شما در این حجی که مشرف می شوید و در این حج مواقعی که در حضور مسلمین، همه مسلمین دارید، اگر وضع شما با وضع سابق در زمان طاغوت فرق نکند در عالم منعکس می شود که اسم جمهوری است و معنا رژیم طاغوتی. آبروی اسلام را ممکن است که شما از بین ببرید و آبروی اسلام را ممکن است انشاء الله حفظ کنید.
 

سفر حج سفر کسب نیست، سفر الی الله است

توجه داشته باشید که سفر حج سفر کسب نیست، سفر تحصیل دنیا نیست، سفر الی الله است. شما دارید به طرف خانه خدا می روید، تمام اموری که دارید انجام می دهید به طور الوهیت باید انجام

صحیفه نور جلد 9 صفحه 238

بدهید. سفرتان از اینجا که شروع می شود (وفد) الی الله است، سفر به سوی خدای تبارک و تعالی است. باید همانطوری که مسافرین الی الله مثل انبیا علیهم السلام و بزرگان از دین ما مسافرتشان الی الله در تمام زمان حیاتشان بوده است و یک قدم تخلف نمی کردند از آن چیزی که برنامه وصول الی الله بوده است، شما هم الان (وفود) الی الله دارید می روید. شما در آنجا که می روید، در میقات که می روید لبیک به خدا می گوئید، یعنی تو دعوت کردی و ما اجابت. مبادا یک عملی انجام بدهید که خدای تبارک و تعالی بفرماید که خیر، شما را من قبول ندارم برای اینکه شما اسلامی نیستید. مبادا این سفر را سفر تجارت قرار بدهید و امور تجاری در این سفر مطرح باشد پیش تان، چه آقایان اهل علم و چه کاروان ها و چه روسای کاروان ها و چه سایر حجاج، سفر، سفر الی الله است نه سفر به سوی دنیا، آلوده به دنیا بکنید.
این سفر الهی را شما می روید رجم شیطان می کنید. اگر چنانچه خدای نخواسته خودتان از جنود شیطان باشید رجم خودتان را هم می کنید. شما باید رحمان رحمان بشوید تا رجمتان رجم رحمان و جنود رحمان به شیطان باشد. شما وقوف می کنید در این مواقف کریمه و وقوف در این مواقف کریمه آلوده بشود به یک معصیتی، به یک خلافی، به یک چیزی که علاوه بر اینکه پیش خدا آبرو از دست برود پیش دنیا آبروی اسلام دست برود. امروز آبروی اسلام بسته به وجود شماست که می روید دستجمعی در این مواقف کریمه و سایر مسلمین شما را مشاهده می کنند. شما باید الگو باشید برای جمهوری اسلامی، چه روحانیون و چه روسای کاروان ها و چه سائر حجاج. امسال حج نمونه است، حج جمهوری اسلامی است نه حج رژیم طاغوتی. شرف زیاد و مسؤولیت زیادتر است، مسؤولیت همه داریم در مقابل اسلام. امروز نه شما تنها، همه قشرهای ملت، دولت، ملت، همه مسؤولند در مقابل خدای تبارک و تعالی و در اسلام. با اینکه مدعی هستیم جمهوری اسلامی و رژیم طاغوتی رفت و به جای او جمهوری اسلامی آمد، ما باید اثبات کنیم این مطلب را که تغییر کرده است، تحول حاصل شده است در همه چیز. اگر بنا باشد که در دولت که می رویم تحول نشده باشد، شما که کاروان هستید تحول نشده باشد، شما که روحانی کاروان ها هستید تحول پیدا نکرده باشید، اگر اینطور باشد همان رژیم است و همان مسائل طاغوتی، منتها اسم را ما عوض کردیم. ما می خواهیم انشاء الله محتوا عوض بشود، تغییر بشود رژیم طاغوتی به همه محتوا به رژیم انسانی اسلامی، به همه محتوا. بسیار باید متوجه باشید، از خودتان بسیار پاسبانی بکنید این سفر را سفر الی الله حساب بکنید و بدانید با این سفر ممکن است که شما یک آبروی بسیار زیاد پیش خدای تبارک و تعالی پیدا کنید، و ممکن است خدای نخواسته سقوط پیدا کنید.
از خدای تبارک و تعالی سلامت و سعادت و عزت همه شما را می خواهم، و از خدای تبارک و تعالی عظمت اسلام و عزت اسلام و قدرت اسلام را می خواهم.
والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  9:00 AM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

فرمان امام خمینی به ثقة الاسلام سجادی

تاریخ: 1358/07/09

 

جناب مستطاب ثقه الاسلام سیدالاعلام آقای آسیدمحمدسجادی اصفهانی دامت افاضاته

بسمه تعالی
با توجه به سابقه ای که جنابعالی از وضع اهالی جنگزده کشور لبنان دارید و به وضع آن منطقه آشنا هستید، مقتضی است مسافرتی به آنجا نموده و از نزدیک اوضاع مردم مستضعف منطقه را بررسی کرده و آشنا شوید و برای رسیدگی و کمک ایشان گزارش تهیه نمائید تا انشاء الله تعالی از طریق دولت اقدامی در این مورد بشود. از خدای تعالی قطع ایادی دشمنان را از کشورهای اسلامی و موفقیت همگان در راه پیروزی اسلام خواستارم.
روح الله الموسوی الخمینی

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  9:00 AM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از فرماندهان نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی و خانواده های شهدای پاوه

تاریخ: 1358/07/09

 

امیدوارم نام این شهدا در نامه ای که اسم شهدای بدر و کربلا نوشته شده، ثبت شود

بسم الله الرحمن الرحیم
همانطوری که در حدیث وارد شده است که (کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا) در جهات مختلفه ای که این عبارت افاده می کند یک جهتش هم همین حزنی است که برای ما تقریباً هر روز از مشاهده معلولین، مشاهده مادرهای داغدیده، پدرهای فرزند از دست داده، برادرهای برادر کشته شده و بالاخره شهدائی که در راه اسلام از دست رفته اند برای ما هر روز یک روز عاشورا است و من نمی دانم چطور از شما برادرها و خواهرها که عزیزان خودتان را که عزیزان ما هم بودند از دست دادید، چطور تسلیت بگویم و چطور عذرخواهی کنم. شما می دانید که اسلام آنقدر عزیز است، آنقدر بزرگ است که پیغمبر اسلام و اهل بیت آن بزرگوار، هستی خودشان را،همه چیز خودشان را در راه اسلام فدا کردند، ماهم که پیرو آئین مقدس هستیم و پیرو پیغمبر اسلام و ائمه اسلام هستیم، اگر یک مقداری فداکاری کنیم و در راه اسلام همانطور که آنها فداکاری کردند، ما هم فداکاری کنیم، برای ما هر چند سخت باشد لکن یک آسایش فکری است. من از شما آقایان و خانم که از راه های دور و جاهای مختلف کشور آمدید، من به شما تسلیت می گویم و از شما تشکر می کنم و دعاگوی همه شما هستم و از خدای تبارک و تعالی برای شهدا رحمت و برای شماها سلامت و سعادت طلب می کنم. امیدوارم که این شهدا، در نامه ای که اسم شهدای بدر و کربلا نوشته می شود اسم اینها نوشته شده باشد و برای شماها هم همانطور که باز ماندگان کربلا واحد و امثال اینها بودند و اجر داشتند شما هم در شمار آنها نامتان به ثبت برسد و چون آقایان جمعیت تان هم زیاد است من معذرت می خواهم و بیشتر مزاحمتان نمی شوم. من دعاگوی همه شما هستم و همین طور خدمتگزار همه شما و امیدوارم که خداوند دعاهای همه ما را در حق همه مستجاب کند و خدمت های همه را برای اسلام بپذیرد.
والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  9:00 AM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از خواهران معلم و محصلین مشهد، آمل، آبادان

تاریخ: 1358/07/08

 

خواهران در نهضت یک سهم بزرگ داشتند

بسم الله الرحمن الرحیم
من از این خانم کوچک اول باید تشکر کنم و از چیزی که خواندند تقدیر کنم و از همه خواهران که از اطراف آمدند و از خراسان آمدند، از آمل آمدند، از آبادان آمدند تشکر می کنم و دعا گوی همه انشاء الله هستم.
ما باید حساب این مطلب را بکنیم که آزادی که اینها (شاه سابق) و اشخاصی که الان هم در مسیر او هستند، می خواهند چه است و زن ها در غیر زمان این آدم چه نقشی داشتند و بعد از او چه نقشی و در زمان او چه. کسی که تاریخ این صد ساله را مطالعه کرده است، می داند که در جنبش هائی که در ایران بوده است، جنبش های اصیلی که در ایران بوده است قبل از این دوره رژیم پهلوی، جنبش تنباکو، جنبش مشروطیت، زن ها همدوش با مردها فعالیت می کردند، زن ها در جامعه بودند و با مردها راجع به امور سیاسی و امور اجتماعی و گرفتاری های مملکت خودشان فعالیت می کردند. همانطوری که مردها آنوقت قیام می کردند و قیام کردند برای اینکه قضیه تنباکو را که همه چیز ما را به باد داده بود جلوگیری از آن قرار داد بکنند، زن ها هم در آنوقت شریک بودند و در جنبش مشروطیت هم همانطور که مردها فعالیت می کردند زن ها هم فعالیت می کردند. این مال قبل از رژیم. بعد از سقوط این و در حال سقوط و از نهضتی که مسلمین کردند، ملت ما کردند، آنها را همه تان ملاحظه کردید که زن ها پیشقدم بودند، بلکه فعالیت زن ها در این باب ارزشش بیشتر از فعالیت مردها بود برای اینکه همین خواهرها که ریختند در خیابان ها و در مقابل توپ و تانک تظاهر کردند و مشت گره کردند، اینها مردها را قدرتشان را دو چندان کرد.
وقتی مردها ببینند که خانم ها آمدند در مقابل توپ و تانک، آنها بیشتر اقدام می کنند و ما دیدیم که این خواهرها در این نهضت یک سهم بسیار بزرگ داشتند و در طول این نهضت تا حالا که در غیاب رژیم سابق است، می بینیم که خانم ها در همه مسائل شرکت دارند، در قضیه پاکسازی، قضیه جهاد سازندگی، در همه این امور فعالانه شرکت می کنند و آزادانه.این مال آن زمان و این زمان که تقصیلش را شما می دانید و محتاج به بیان نیست.

صحیفه نور جلد 9 صفحه 232

 

نوکران اجانب با اسم آزادی و دموکراسی معارضه با اسلام و مسلمین می کنند

خوب، در زمان این رژیم که فریاد می کردند که (آزاد زنان و آزاد مردان) چه فعالیتی زن ها داشتند؟ فعالیتی که ما از زن ها می دیدیم این بود که چندتایشان جمع بشوند بروند، با آن وضع فضیح بروند سر قبر رضاخان، آنجا تشکر کنند از اینکه ما را آزاد کردید، چه جور آزاد کرد؟ چه کرد؟ فکر این نیستند که چه آزادی اینها به آنها اعطا کردند و تا چه اندازه اینها می خواستند زن ها یا مردها آزاد باشند. بله، آنها یک آزادی را می خواستند، حالا هم این اشخاصی که قلم دستشان است و بر ضد اسلام و بر ضد روحانیت چیز می نویسند همین آزادی را می خواهند و آن آزادی است که دیکته شده است از غرب برای به فساد کشیدن جوان های ما. زن و مردشان را اینها می خواهند که آزاد باشند، زن ها برای اینکه در مجالس آنطوری که تشکیل می دادند و داشتند بروند، بروند آنجا و با آن وضع در حضور چشم های ناپاک مردها، آن وضع را درست کنند. این نحو آزادی می خواهند که هم خواهرهای ما را به فساد و تباهی بکشند و هم جوان های ما، مردهای ما را به تباهی بکشند. اینها می خواهند که همه فحشا آزاد باشد، آزادی را در زمان ایشان که آزادی زن و آزادی بود، کدام زن توانست راجع به مسائل روز یک کلمه بگوید و کدام مرد توانست که راجع به گرفتاری هائی که ملت ما از دست اجانب و از دست داخلی ها داشتند یک کلمه بنویسد؟ کدام مطبوعات ما آزاد بودند؟ کجا رادیو و رادیو تلویزیون آزاد بود؟ و مردم، جوان ها، دانشگاهی ها و طلاب علوم دینی کجا آزاد بودند؟ در این پنجاه سال که من شاهد قضایا بودم آزادی واقعی مفید برای جامعه مسلوب بود، هیچ نداشتیم. یعنی زن ها آزاد نبودند که راجع به مسائل جامعه فعالیت بکنند یا حرف بزنند راجع به گرفتاری های ملت، راجع به گرفتاری ملت به دست شرق و غرب، هیچ آزادی نبود، راجع به گرفتاری های ملت از دست دولت های دست نشانده یک کلمه آزاد نبودند که صحبت کنند. پس ما سه قطعه از زمان را که بعضی از آن را شما و همه اش را در تاریخ ثبت شده و می شود، زمان سه قطعه، این صد سال اخیر سه قطعه دارد.
از اول صد سال تا زمان مشروطه و بعد از مشروطه تا زمان رضاخان یک قطعه حساب بکنیم و وضع آنوقت و آزادی زن ها در آنوقت و آزادی مردم در آنوقت با اینکه آنوقت هم حکومتش فاسد بود آن را حساب کنیم، یک قطعه هم از بعد از رفتن این رژیم یا در حال شکست این رژیم که دیگر نمی توانست کاری بکند، تا حالا هم یک قطعه حساب بکنیم. یک قطعه هم در زمان رژیم، از زمانی که رضاخان کودتا کرد تا زمانی که رژیم از بین رفت، قدرتش از بین رفت. این سه حال را ما ملاحظه می کنیم و عرضه می کنیم به اینهائی که حالا هم برای این رژیم یا نظیر آن رژیم اشک می ریزند و با اسم آزادی و با اسم دموکراسی معارضه با اسلام و مسلمین می کنند. ما عرضه می کنیم این سه قطعه از زمان را با اینکه قطعه سابقش هم که در زمان قاجاریه بود و آنها، آنوقت هم مرضی اسلام نبود لکن آنوقت قدرت مسلمین زیادتر بود و حکومت، آن قدرت و غلبه را بر روحانیون اسلام نداشت ضعیف بود قدرتش در مقابل روحانیون و در مقابل ملت، با آن زمانی که رضاخان آمد و قدرت به او دادند و قدرت پیدا کرد و سرکوب کرد هم روحانیون را و هم سایر ملت را تا وقتی که این آدم رو به ضعف رفت، زمان

صحیفه نور جلد 9 صفحه 234

قدرت این را با قدرت او تا آنوقتی که این رفت رو به ضعف و رو به شکست، این هم یک قطعه ای از زمان، قطعه سومش از بعد از شکست این و رو به شکست رفتن این تا حالا. ما حساب بکنیم که آن آزادی که زن ها و مردها در آن دو قطعه جلو و عقب داشتند، آن آزادی بود یا این قطعه ای که از زمان کودتای رضاخان تا زمان رو به شکست رفتن پسرش بود، این آزادی بود. آزادی که در سابق بر او و حالا دارند یک آزادی است که نافع برای کشور خودشان، برای اسلام، برای مسلمین، برای ملت خودشان است یعنی اینها آزادند که در اجتماعات داخل بشوند، داخل هم شدند و می بینید، آزادند که خدمت کنند به مملکت، خدمت کردند و می کنند و دارید می بینید، آزادند که در مصالح مملکت حرف بزنند، اشکال بکنند به دولت، اشکال بکنند به مقامات دولتی و غیر دولتی، چنانچه که دیدید الان اشکال کردند، آزادند در این مسائل اجتماعی، در این مسائل اساسی که مربوط به مصلحت کشور خودتان و ملت خودتان است، هیچ قید و بندی در کار نیست، می بینید. شما یک جا بیاورید که بخواهید یک صحبتی بکنید که راجع به مصلحت مملکت است (نه توطئه باشد که بعضی می کردند) یک عملی بکنید که مربوط به مصالح خودتان و مصالح کشور است، و آمدند دستشان را گرفتند کنار زدند و سر نیزه آمده حکومت کرده، همچو چیزی پیدا نمی کنید. سابق هم فعالیتی که زن ها داشتند، فعالیتی که در هر گرفتاری که حالا من دوتایش را از آن اسم بردم که قضیه تنباکو و مشروطیت که بیشتر از چیزهای دیگر بود لکن در همه گرفتاری ها زن ها جلو می افتادند و همراه با مردها و مسائلی را که مربوط به مملکت خودشان بود می گفتند و فریاد می زدند و انجام می دادند مسائلشان را. شما هم دیدید که در این قضیه سوم که شما حاضر قضیه بودید و فاعل بودید، فعال بودید، هیچ گرفتاری، جلوگیری در کار نبود که شما را جلوگیری کنند از اینکه اجتماع نکنید، جلوگیری کنند که - عرض می کنم که - بیرون نروید، در بین مردم نروید، فریاد نزنید، مظالم را نگویید. با همین فعالیت شما و آزادی شما بود که این پیروزی برای ملت ما نصیب شد.
اما آن آزادی که آنها می خواستند و زمان رضاخان و پسرش می خواستند و خصوصاً زمان دومی، آن آزادی نبود، آن تباه کردن ملت بود. آنجا هم شما آزادی را دو قسم کنید، یک آزادی مطبوعات و رادیو و تلویزیون و - عرض می کنم که - قلم ها و گفتارها و کتاب ها و اینها که در راه مصلحت ملت و در راه مصلحت کشور انجام می گرفت، تمام آنها سانسور بود، هیچ آزادی نبود برای اینکه گرفتاری ما از ناحیه خود دولت بود و ارباب هایش و اگر شما می خواستید یک صحبتی بکنید، اول باید بگوئید که رضاخان چه کرد و مسائلی - که او - و خیانت هائی که او کرده بود و جنایت هائی که او کرده بود و خیانت هائی که پسرش کرد، باید این را بگوئید. یک کلمه آزاد نبودید که از این مسائل بگوئید، برای پلیس هم شما نمی توانستید که یک کلمه انتقاد کنید، یک کلمه انتقاد از دولت بکنید، یک کلمه مطبوعات ما انتقاد از فرض کنید که ارتش بکند. هیچ همچو چیزی نبود، آزادی نافع که برای مصلحت مملکت ما و کشور ما بود بکلی مسلوب بود، قلم ها را شکسته بودند، زبان ها را قطع کرده بودند و کسی حق اینکه یک کلمه صحبت بکند نداشت و باید هر چه بگویند، هر چه در مطبوعات باشد، هر چه

صحیفه نور جلد 9 صفحه 235

در رادیو تلویزیون باشد، هر چه قلم ها به کار بیفتد، در مداحی یک نفر آدمی که همه چیز ما را به باد داد، هیچ آزادی در زمان ایشان، آزادی سالم نبود، ولی یک قسمت آزادی ها بود، در سینماها را باز کرده بودند با آن وضعی که سینماها داشت که اگر جوان های ما چند روز می رفتند در آنجا تباه می شدند و از فکر اینکه یک کاری برای کشور خودشان بکنند بکلی می افتادند و در اینها باز بود، در قمارخانه ها هم باز بود به همه جوان ها، در فحشا هم باز بود به همه جوان ها، و از تهران تا شمیران و اواخر شمیران می گویند آنقدر مراکز فساد بود که قابل فحص مثلاً نبود. اینها را آزاد قرار دادند، بلکه دامن زدند به آن، بلکه قلم ها، بیان ها دامن زد به اینکه، که این نحو آزادی هائی که مضر به حال کشور است، مضر به حال ملت است، اینها را آزاد گذاشتند. از بعد از زمان ایشان تا حالا باز برگشت به دوره سابق و بهتر، برای اینکه دوره سابق هم دوره قجر بود و آنها هم فاسد بودند اما نه به فساد اینها، اینقدر که اینها، این پدر و پسر، اینها رکورد فساد را شکستند. این آزادی که الان برای ملت ما هست، برای زن، برای مرد، برای نویسنده ها، برای چیزها، این آزادی، آزادی است در کلیه اموری که این امور به نفع خود شما هست. شما آزادید بروید بیرون مطالب خودتان را بگوئید، انتقاد از دولت بکنید، انتقاد از هر کس که پایش را کج گذاشت بکنید، هیچ کسی نیست که به شما بگوید چرا. بروید در جهاد سازندگی، با ملت خودتان بروید و همراهی کنید، آزادید می روید می کنید. تمام چیزهائی که در رشد انسان، در رشد خواهرها و برادرها و این کودک های عزیز دخالت دارد، اینها همه آزاد هستند، آنی که اسلام جلویش را گرفته و آزاد نیست قمار بازی است که تباه می کند ملت را، شرابخواری است که تباه می کند ملت را، انواع فحشائی که در زمان این مرد جنایتکار بود و فراهم کرده بودند اسبابش را، اینهاست که در اسلام ممنوع است. پس ما دو قسم آزادی داریم که یک قسم مفیدش در غیر زمان این دو جنایتکار بود و در زمان اینها این قسم از آزادی بکلی ممنوع بود و آن آزادی آنها می خواستند که زن آزاد باشند که هر جوری بزک بکنند و بیایند توی خیابان ها و با جوان خدای نخواسته چه بکنند. آن را آزادی قرار داده بودند. حالا هم الان آنهائی که می خواهند اسلام نباشد دلشان برای این آزادی می سوزد، این آزادی مطرح نیست پیششان اصلاً، اینهائی که اینهمه حرف می زدند از اینکه مملکت و چطور، ملت ما چطور، کذا و اینها، اگر شما در تمام اینجاهائی که رفتید، کسانی که رفتند برای کمک کردن به برادرها و خواهرهای خودشان در جهاد سازندگی، اگر شما از اینها کسی پیدا کردید آنجا. اینهائی که داد می زنند خلق و خلق، اینها آنهائی هستند که خرمن ها را می روند آتش می زنند، نه اینهایند که می روند خرمن جمع می کنند. شما می روید زحمت می کشید و با برادرهای خودتان، خواهرهای خودتان کمک می کنید خرمن درست می کنید، برای آنها وجین می کنید، درو می کنید، آنهائی که داد از خلق می زنند و داد از اینکه ما طرفدار توده ها هستیم، می آیند آتش می زنند. همین که شما زحمت کشیدید، دستشان برسد می آیند آتش می زنند و همین ها هستند که لوله های نفت را با تفنگ منفجر می کنند، همین هائی که برای خلق به قول خودشان دارند چه می کنند، همین دموکرات ها و دم دموکرات که در کردستان بودند و الان هم هستند، همین ها بودند که نفت را خواستند به تباهی بکشند و دهقان ها را به تباهی بکشند و

صحیفه نور جلد 9 صفحه 236

صنعت ما را، زراعت ما را، همه را به تباهی بکشند که مبادا یک جمهوری اسلامی پیدا بشود و دم اینها را بگیرند بیرون کنند. اینهائی که برخلاف مسیر ملت هستند اینها از این می ترسیدند. پس فریاد آزادی آنها، آزادی نبود، تباه کردن ملت بود. حالا آزادی است که می بینید که چطور است اگر بگذارند، این تتمه رژیم سابق و نوکرهای آنها بگذارند و نوکرهای اجانب.
 

معلمان، کودکان را تربیت اسلامی - انسانی بکنند

خداوند انشاء الله همه شما را، خواهرها، برادرها و این اطفال، نوباوگان، همه شما را انشاء الله حفظ کند و همه مؤفق باشید و خدمت بکنید به این مملکت و تربیت بکنید این کودک ها را. شماها، معلم ها تربیت بکنید اینها را به تربیت های اسلامی انسانی که هم برای مملکت و کشورتان مفید است و هم برای روحیه خود آنها مفید است و هم خیر دنیا و آخرت در آن هست. سلام بر همه شما خانم ها، برادرها. انشاء الله خداوند شما را...

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  9:00 AM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع پرسنل ژاندارمری

تاریخ: 1358/07/11

 

عید ملت مستضعف روزی است که مستکبرین دفن شوند

بسم الله الرحمن الرحیم
روز مبارکی است. همه روز ما بعد از انقلاب و بعد از سرنگونی رژیم فاسد مبارک است. همه روز ملت ما عید است و مبارک. روزهائی که بر ملت ما گذشت همه دیدید و این روزها که همه قشرها هماغوش هم و برادرانه با هم هستند، می بینید. روزهائی که بر ملت ما گذشت که قوای طاغوتی با ملت می کردند که دیدید و امروز را می بینید که قوای اسلامی در آغوش ملت و برابر ملت رژه می روند و ملت ما برای آنها دست می زنند، شادی می کنند. عید ملت مستضعف روزی است که مستکبرین دفن شوند. عید ملت ما روزی است که ریشه های فسادی که امروز در بعض از نقاط ایران هستند از بین بروند و می روند. من امروز را به همه ملت و به همه قوای انتظامی و خصوص برادرانی که امروز از ژاندارمری اینجا آمده اند تبریک عرض می کنم و برای همه شما سعادت و سلامت می خواهم.
 

این برکت اسلام است که شما را با هم پیوند داده است

احساس نمی کنید که امروز با آن روزهائی که با ملت مواجه می شدیم و ملت شما را نمی پذیرفت فرق دارد؟ احساس نمی کنید که این برکت اسلام است که شما را با هم پیوند داده است؟ و من امیدوارم که این پیوند تا آخر برقرار باشد و شما ارتش اسلامی و ژاندارمری اسلامی و قوای انتظامی اسلامی باشید و همیشه در خدمت ملت و ملت پشتیبان شما. ملت ایران، ملت نجیبی است، ملت بزرگی است و ملت قدرتمندی است و از شما پشتیبانی می کند و شما را برادر خود می داند و ما همه را برادر خود می دانیم و به همه خدمتگزار هستیم. ما از خدای تبارک و تعالی می خواهیم که این ملت ما را با همین شور و شعفی که برای پیشبرد نهضت دارند نگه دارد و همه را با شور و شعف به سوی یک دولت اسلامی بزرگ و یک قدرت بزرگ اسلامی به پیش ببرد. خداوند ملت ما را به سعادت دنیا و آخرت برساند و همه را با همین قدرتی که دارند به پیش ببرد و همه را خدمتگزار همه بکند و از خدمت هائی که به اسلام و به کشور خود می کنند، به همه قدرت و عظمت عنایت کند و اجر عنایت کند. خداوند همه شما را حفظ کند.
والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  9:00 AM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع اعضای انجمن اسلامی کارکنان بی سیم مخابرات مرکز تهران

تاریخ: 1358/07/11

 

حق پیروز است و مادامی که در مسیر حق باشیم پیروزیم

بسم الله الرحمن الرحیم
گفتید حق پیروز است. حق پیروز است و مادامی که در مسیر حق باشیم پیروزیم. باطل منکوب است و مادامی که در طریق باطل است منکوب خواهد بود. مواجهه حق و باطل در این زمانی که ما بودیم این دو مطلب را ثابت کرد. ملت حق بود و مقابل ملت صفوف باطل. باطل مجهز به همه جهاز نظامی و جنگی و حق بدون اینکه از جهازات جنگی ظاهری و از ساز و برگ جنگی برخوردار باشد، با مجهز بودنش به ایمان و حق پیروز شد، پس حق پیروز است. ما شاهد بودیم او را. شما حق بودید که فریاد می کردید ما اسلام را می خواهیم و کفر و شرک و چپاولی و زورگوئی را نمی خواهیم. آنها باطل بودند و در مقابل شما ایستاده بودند و می خواستند آن رژیم را حفظ کنند. هم قدرت های داخلی و هم قدرت های عظیم خارجی و هم وابستگان داخلی، چه از اهل قلم و بیان و چه از اهل عمل و ساز و برگ جنگی، معذلک ملت ما با قدرت الله اکبر بر این ساز و برگ های بزرگ جنگی آنها غلبه کرد و پیروز شد و حق پیروز شد و همیشه حق پیروز است. لکن ما باید فکر این باشیم که مسیرمان مسیر حق باشد. ملت ما در یک جنبش اسلامی که همه قشرها را گرفته بود، زن ها، مردها، بچه ها، بزرگ ها در خیابان ریختند و با ندای حق و اراده مصمم حق طلبی غلبه کردند بر باطل و پیروز شدند بر باطل. اگر این مسیر حق را حفظ بکنید، ملت این مسیر را حفظ بکند پیروز خواهد بود، برای اینکه حق باشد حق هست، و اگر خدای نخواسته انحرافی از حق پیدا بشود، حق پیروز است، لکن ما حق نیستیم، قاعده حق پیروز است، صحیح است. موسی با یک عصا غلبه کرد بر فرعون و پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم با دست خالی با یک عده معدود، ساز و برگ هیچ چیز نداشتند، منزل هم نداشتند، یک عده ای بودند که توی مسجد آنهائی که اصحاب صفه یک دسته ای بودند که از باب اینکه هیچ منزل نداشتند، هیچ چیز نداشتند آمدند همه با هم توی مسجد یک گوشه ای از مسجد را منزل قرار داده بودند و اصحاب صفه به ایشان می گفتند. در جنگ ها وقتی که اینها می رفتند، هر چند نفرشان هم یک اسب و یک شتر داشتند، لکن حق بودند و حق پیروز است. همین عده معدود کم بر امپراطوری روم و ایران که آنوقت تمام تقریباً، معمولاً تحت نفوذ این دو امپراطوری بودند، غلبه کردند، شکست شان دادند، عده معدود کم، لکن حق بودند و ایمان داشتند با ایمان پیش بردند. مادامی که ما حق باشیم پیروز هستیم.

صحیفه نور جلد 9 صفحه 248


حق بودند به این است که ما همه چیزمان را اسلامی کنیم، عقائدمان عقائد اسلام باشد، ایمان را در قلبمان تقویت کنیم، اعمالمان را تطبیق بدهیم با اسلام، با قرآن و اخلاقمان را مهذب کنیم، تطبیق بدهیم با اسلام. اگر اینطور بشویم ما حقیم و حق هم پیروز است ولو اینکه در میدان کشته بشویم، ولو اینکه عقب نشینی کنیم، لکن پیروزیم برای اینکه مکتب مان پیروز است، حق است و حق پیروز، مسیرتان مسیر حق باشد.
 

این تحول روحی که در ملت پیدا شد، باعث پیروزی شد

امروز که ملت ما بحمدالله قدرت های بزرگ را کنار زده و قدرت دست دولت و ملت آمده است کوشش کنید دولت و هم ملت، هم دادگاه ها و هم پاسدارها و هم شهربانی ها و هم لشکری ها و کشوری ها، ادارات، همه که مسیرشان را مسیر حق قرار بدهند تا پیروز بشوند. آن روزی که دیدید ما خدا نخواسته رو به شکست رفتیم بدانید که از حق داریم کنار می رویم. مادامی که این نهضت جلو رفت و همه با هم بدون اینکه نظر بکنند به اینکه چه دارند و چه عائد من می شود و اداره ام چه جور اداره ای است، کسبم چه جور است، بدون نظر به این و آن وقتی که به خیابان ها ریختید در مقابل تانک و توپ هیچ فکر این نبودید که امشب وقتی بروم منزل رختخوابم چه جوری است، نمی رفتید منزل یا شامم چه جوری است، شام هم نمی خوردید، در این بودید که حق را غلبه بدهید بر باطل و حق بودید و غلبه دادید. حالا که بحمدالله یک پیروزی نسبی دستتان آمده است و قدرت به دست شما آمده است باید فکر این باشید که حق را اجرا بکنید. اگر قدرتمند در این زمان بخواهد با قدرت خودش قدم بردارد، ملاحظه حق را نکند، این باطل می شود و باطل منکوب است در مقابل حق، فکر این باشید که این سنت تا اینجا که آمده است با کلمه حق و با اراده حق، با تحولی که در جوان های ما چه زن و چه مرد پیدا شد که شهادت را آرزو می کردند و حالا هم می کنند، حالا هم بعضی از خانم ها می آیند می گویند که شما دعا کنید ما شهید بشویم، بعضی از برادرها می گویند که دعا کنید ما شهید بشویم. این تحول روحی و فکری که در ملت همه طبقاتش پیدا شد همه هم یک مطلب را دنبال کردند و آن جمهوری اسلامی، این باعث پیروزی شد برای اینکه حق بود و حق پیروز است. این را باید حفظ کنید. من که اینجا نشستم و شما که در ادارات یا در جاهای دیگر هستید و من از شما تشکر می کنم که وقتی که پاریس بودیم این مخابرات به ما خیلی کمک کردند، مطالب ما را در عین حالی که آنوقت همه چیز تحت قدرت آنها بود و تحت کنترل بود، حتی آنوقتی که تعطیل هم کرده بودند، آنها حرف های ما را رساندند به همه جا من خیلی از ایشان تشکر می کنم و آنها سهم بزرگی در پیروزی ما داشتند و پیروزی خودشان، لکن باید این مطلب حفظ بشود. شما هر جا هستید، ما هر جا هستیم آن کاری که انجام می دهیم، آن کار، کار حق باشد، دنبال حق برویم، دنبال این نرویم که یک کاری پیدا کنیم منفعتش زیاد باشد، یک کاری بکنیم عنوانش زیاد باشد، این منفعت ها و این عنوان ها همه اینها از بین خواهد رفت، آنکه باقی می ماند حق است که باقی می ماند. کاری بکنید که این حق را حفظ بکنید و این

صحیفه نور جلد 9 صفحه 249

نهضت را با اجتماع و با حق جلو ببرید. و من امیدوارم که این حق محفوظ بماند و همه شما مرید و مؤفق باشید و این نهضت را به جلو ببرید و پیروز کنید انشاء الله خداوند همه شما را سلامت نگه دارد و حفظ کند و ما و شما را در راه حق هدایت کند.
و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  9:00 AM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع اعضای هیأت دولت جمهوری اسلامی به مناسبت سالروز هجرت ایشان از نجف اشرف به پاریس

تاریخ: 1358/07/10

 

خداوند در همه مسائل از اول نهضت تا حالا با ما و با شما و با ملت ایران همراهی فرمود

بسم الله الرحمن الرحیم
من مختصرا قصه ای که واقع شد عرض می کنم. ما که از ترکیه وارد عراق شدیم و بعد هم وارد نجف، از طرف دولت عراق کراراً آمدند و اظهار داشتند که عراق مال شماست و هر جا باشد، هر جا بخواهید هر کاری داشته باشید انجام می دهیم، تا دولت ها تغییر کرد، یکی پس از دیگری تغییر کرد و منتهی شد به این اواخر که ما مقتضی دیدیم بیشتر از آن مدت در عراق فعالیت بکنیم. کم کم دولت عراق به طور تدریج در صدد جلوگیری شد.
ابتدا چند نفری در منزل ما به عنوان حفاظت، شایعه هم درست می کردند که اشخاصی آمده اند برای ترور شما، بلکه یک دفعه گفتند پنجاه نفر آمده اند که من گفتم آن متنش دلیل بر دروغ بودن است برای آنکه ترور پنجاه نفری هیچ وقت نمی شود، باید یک نفر بیاید کم کم مامورها زیاد شدند، باز هم همین که (ما می خواهیم حفاظت کنیم) لکن من از اول به بعضی دوستان می گفتم قضیه حفاظت نیست، قضیه مراقبت از این است که ما چه می کنیم.
کم کم از بغداد یک وقت رئیس امن آمد، او آدم ملایمی بود و صحبت هایش هم همه تعارف بود و اینکه شما هر کاری بخواهید بکنید مانعی ندارد و هر عملی انجام بدهید مانعی ندارد و فلان، ایشان رفت و بعد از چند روز یک نفری دیگری آمد که گفتند او مقدم است بر آن رئیس امن، ایشان به طور رسمی به ما گفت که ما چون یک معاهداتی، تعهداتی با دولت ایران داریم از این جهت نمی توانیم تحمل کنیم که شما اینجا فعالیت می کنید و شاید امروز همان مقدار گفت و روز بعدش باز آمد و بیشتر و گفت که نباید شما چیزی بنویسید یا در منبر صحبتی بکنید یا نواری پر کنید و بفرستید برای اینکه این مخالف تعهدات ماست، من به او گفتم که این یک تکلیف شرعی است که به من متوجه است، من هم اعلامیه می نویسم و هم در موقعش در منبر صحبت می کنم و هم نوار پر می کنم و به ایران می فرستم و این تکلیف شرعی من است، شما هم هر تکلیفی دارید عمل کنید. بعد صحبت هائی کرد و چه بالاخره منتهی شد به اینکه من همچو علاقه ای به یک محلی ندارم من هر جایی که بتوانم خدمت بکنم، آنجا خواهم رفت نجف پیش من مطرح نیست که من آنجا بمانم. گفت که شما هر جا بروید همین مسائل

صحیفه نور جلد 9 صفحه 242

هست یعنی جلوگیری می شود. گفتم که من (در صورتی که هیچ در ذهن من این نبوده، آنوقت هم نبود) می روم خارج، من می روم پاریس که مملکتی است که آن دیگر وابسته به ایران و مستعمره ایران نیست. البته ناراحت شد اما حرفی نزد. بعد آقای دعائی هم بودند آنجا برای ترجمه آقای دعائی که الان سفیر هم بعد من دیدم که اینها بنا دارند که با دوستانمان بدرفتاری کنند، گفته بودند (آقای دعائی گفت به من) که ما با خودش کاری نداریم. لکن ما آنهائی که اطراف او هستند چه خواهیم کرد، چه خواهیم کرد. من خوف این را داشتم که به اینها صدمه ای وارد بشود. به آقای دعائی گفتم که شما برای من بروید، تذکره ببرید و ویزا بگیرید، البته قبلاً هم یک دفعه ایشان برده بود پیش رئیس امن، ایشان با ناراحتی گفته بود که شما می خواهید ما را با فلانی طرف بکنید؟ نه، نمی دهیم، لکن این دفعه ویزا دادند برای خروج و ما می خواستیم به سوریه برویم که آنجا اقامت کنیم لکن اول بنا گذاشتیم کویت برویم و از کویت که دو، سه روز ماندیم برویم به سوریه و هیچ هم در ذهن من این نبود که به فرانسه بروم. بنابراین گذاشتیم. بین الطلوعین یک روزی با هم ما تحت مراقبت مامورین آنجا، از در که من بیرون آمدم آقای یزدی را دیدم، آقای یزدی از همان در که من آمدم بیرون دیگر همراه ما بود تا حالا، بعد حرکت کردیم طرف کویت و به سرحد کویت که رسیدیم، بعد از یک چند دقیقه ای که مثل اینکه حالا روابط بود با ایران، چه بود، نمی دانم، گمانم این است که رابطه با ایران بود، آمد آن مامور و گفت که نه، شما نمی توانید بروید کویت. من گفتم به او بگوئید که خوب ما می رویم از اینجا به فرودگاه، از آنجا می رویم. گفت خیر، شما از همین جا که آمدید از همین جا باید برگردید. از همانجا برگشتیم ما آمدیم به عراق و شب بصره بودیم و فردایش در بغداد و من در بصره بنابراین گذاشتم که نروم به سایر بلاد اسلامی برای اینکه احتمال همین معنا را در آنجاها می دادم، بنا گذاشتیم برویم فرانسه و بعد در همانجا هم یک حالا بصره بود یا بغداد یادم نیست) اعلامیه ای باز من نوشتم خطاب به ملت ایران، وضع رفتنمان، کیفیت رفتنمان را برایشان گفتم. ما هیچ بنا نداشتیم که به پاریس برویم. مسائلی بود که هیچ اراده ما در آن دخالت نداشت. هر چند بود و تا حالا هر چه هست و از اول هر چه بود، با اراده خدا بود. من هیچ برای خودم یک چیزی که، عملی که خودم کرده باشم، یک چیزی برای خودم قائل باشم نیستیم، برای شما هم قائل نیستم، هر چه هست از اوست، کارهائی که می شود که ما اصلاً در ذهنمان نمی آمد که این کار مثلاً باید بشود، می شد و می دیدیم که نتیجه دارد. در همین آخر که می آمدیم تهران و آقایان هم به عنوان وزارت بودند، حکومت نظامی اعلام کردند، من اصلاً نمی دانستم که اینها برای چه حکومت نظامی اعلام کرده اند، بعد به ما گفتند، لکن به ذهنم آمد که ما بشکنیم این حکومت نظامی را. آنها روز اعلام کردند که از ظهر به آن طرف حکومت نظامی و من نوشتم و شکسته شد و بعد ما فهمیدیم که توطئه بوده است، این حکومت نظامی برای این بوده است که بعدش مستقر بشوند در خیابان ها، نظامی ها و قوائی که دارند و شب کودتا کنند و همه ماها و شماها را از بین ببرند. این را هم خدا کرد، هیچ ما در ذهنمان یک مسأله ای نبود، ما به حسب آن عادت که نباید حکومت نظامی اینقدر باشد و می دادم مخالفت کنند. ما در پاریس که وارد شدیم، البته دوستانمان آنجا آقایانی که بودند همه به ما محبت

صحیفه نور جلد 9 صفحه 243

کردند، منجمله آقای حبیبی تشریف داشتند، آقای بنی صدر بودند، آقای قطب زاده بودند، آقای یزدی که همراهمان بودند و دوستانی که در آنجا بودند و بعد هم در خود پاریس یک جائی بود که من گفتم اینجا مناسب ما نیست، رفتیم به همان دهی که نزدیک بود، آنجا هم از اطراف کم کم هی آمدند، البته دولت فرانسه ابتدائا حالا چه جور بود، یک قدری احتیاط می کرد لکن بعدش نه، به ما محبت کردند و ما مطالبمان را در پاریس بیشتر از آن مقداری که توقع داشتیم منتشر کردیم و گاهی خبرگزاری های آمریکا می آمدند آنجا و ما صحبت می کردیم و به من می گفتند که این در تمام آمریکا و یک مقداری هم در خارج آمریکا پخش می شود.
ما مسائل ایران را، آنکه واقع بود در ایران، آن مسائلی که بر ملت گذشت، آنجا گفتیم و قشرهای مختلفی که از دوستان و جوانان ایران در خارج بودند از همه اطراف هر روز تقریباً دسته ای، دسته هایی می آمدند و آن هم اسباب باز تقویت ما بود، آنها هم فعالیت می کردند، صحبت می کردند، مجالس داشتند. ما اخیراً که بنا گذاشتیم که بیائیم به ایران، فعالیت های شدید شروع شد برای آنکه نیائیم ایران، البته قبلش هم از طرف دولت آمریکا و آنها خیلی پیغام ها می دادند که بعضی وقت ها خودشان می آمدند، یک نفر می آمد به عنوان می گفت من بازرگانم، لکن معلوم بود که یک مرد سیاسی بود و صحبت ها می کرد که شما حالا نروید به ایران، حالا زود است رفتن به ایران، نورس است الان، بعد هم که پشتیبانی از شاه می کردند زیاد و بعد هم که شاه رفت و شاه سابق رفت و بختیار وارث بحقش یعنی در جنایت جای او بود، آنوقت هم فعالیت ها شروع شد به اینکه شما نیائید به ایران، حتی از ایران که به وسیله از کجا بود به وسیله دولت فرانسه برای ما آوردند خواندند که شما حالا نیائید ایران و اسباب چه هست و چه می شود، اگر شما بروید به ایران حمام خون راه می افتد و از این حرف ها زیاد زدند و این اسباب این شد که من در ذهنم آمد که رفتن ما به ایران برای اینها یک ضرری دارد. اگر چنانچه نفع داشت برایشان و می توانستند که ما وقتی رفتیم ایران فوراً ما را توقیف کنند، این حرف ها را نمی زدند می گفتند بیائید ایران. ما عازم شدیم و آمدیم و خدای تبارک و تعالی در همه مسائل از اول نهضت تا حالا با ما و با شما و با ملت ایران همراهی فرمود و یکی از بزرگترین همراهی هائی که خدای تبارک و تعالی با ملت ما کرد این بود که اینها را از مقابله جدی منصرف کرده. اگر اینها می خواستند که مثلاً مثل حالای افغانستان رفتار می کنند، خوب خیلی زیاد ما ضایعه داشتیم که بکوبند و بزنند و چه بکنند، حالا رعبی در دل بسیاریشان افتاد یا چه شد که انصراف حاصل شد و بحمدالله تا اینجا که رسیده است خوب بوده است، ضایعه بوده است اما کم بوده است و آن چیزی که ما دریافتیم زیاد بوده است و من امیدوارم که از این به بعد هم با همت آقایان، آقای بازرگان و آقایان وزراء که من همه شان را علاقه دارم و اکثرشان را می شناسم و امیدوارم که همه دست به هم بدهند و این بار را به منزل برسانند.
 

آمال ما این است که همه جا احکام اسلامی جاری باشد

و من از ملت ایران می خواهم که کمک کنند به این نهضت، کمک کنند به این دولت، امروز

صحیفه نور جلد 9 صفحه 244

دولتی است که خدمتگزار مردم است، مثل دولت های سابق نیست که می خواست تحمیل به مردم بشود، خواست که ذخائر مردم را به باد بدهد. این دولتی است که می خواهد حفظ کند ذخائر ملت را، می خواهد حیثیت ملت را حفظ کند و خواهد خدمت کند به ملت، البته در یک همچو موقع و انقلابی مخالفین هم زیاد هستند مادامی که آنهائی که منافع خودشان را در خطر می بینند و جیبشان رفته است، اینها زیادند و ریشه هائی هستند که متفرق هستند در کشور و البته کارشکنی می کنند و تبلیغات سوء می کنند لکن ملت باید بداند که انشاء الله ما پیروز هستیم و خواهیم مطلب را به آخر رساند و خواهیم مملکت را یک مملکت مستقل، آزاد، اسلامی متحقق کنیم و آمال ما این است که احکام اسلام در همه جا، در همه قشرها، در همه وزارتخانه ها، در همه مملکت هر جا که هست، در بازارها، در کشاورزی ها، در دور و نزدیک یک مملکت، همه جا احکام اسلامی جاری باشد و آقایان وزراء توجه دارند البته که مملکت اسلامی است، نباید در وزارتخانه ها یک چیزی که بر خلاف اسلام است، بر خلاف مصالح مملکت است، خدای نخواسته عمل بشود، تصفیه باید بشود این وزارتخانه ها و این مملکت و همه جا.
 

مادامی که نیت ما خالص است و برای خداست، خدای تبارک و تعالی با ماست و پیروز خواهیم شد

و باید انشاء الله با قدرت و با حسن نیت که بحمدالله دارید، این مملکت اداره بشود و انشاء الله مسائل حل بشود و مسلماً مادامی که نیت ما خالص است و برای خداست، خدای تبارک و تعالی با ماست و پیروز خواهیم شد، چنانچه در این راه قدرت بزرگی که در مقابل ما بود و پشتیبان او تمام قدرت ها اعم از ابرقدرت ها و غیره بودند لکن چون حسن نیت بود و مردم متحول شده بودند به آن مردمی که در صدر اسلام بود، الان هم زن ها به من می گویند، بعضی زن ها، که شما دعا کنید که ما شهید بشویم برای کردستان، بعضی از زن ها می آمدند اینجا می گفتند که شما اجازه بدهید ما برویم کردستان، برویم در آنجا جنگ بکنیم من گفتم نه، صلاح نیست، خود ملت، خود ارتش کار را انجام می دهد. یا مثلا زن ها و مادرهائی که بچه هایشان شهید شده است می گویند ما مفتخر هستیم و یکی دوتای دیگر که داریم اینها را هم می خواهیم شهید بشوند و دعا کنید که شهید بشوند. این یک تحولی بود که، همان تحولی که در صدر اسلام بین مسلمین حاصل شده بود که شهادت را برای خودشان فوز می دانستند و نمی ترسیدند از اینکه کشته بشوند، کشته شدن را شهادت می دانستند، دنیا را راه عبور می دانستند، عالم آخرت را مستقر و مقر انسانی می دانستند. از این جهت این پیروزی ما مرهون همچو تحول روحی است که در مردم پیدا شد و الا ما که نه اسلحه داشتیم و نه نظام بود در کار و نه یک کارهائی داشتیم که مطابق اصول جنگی و اینها باشد، فقط چیزی که بود ایمان در مردم بود و بحمدالله وحدت کلمه و من می خواهم از خدای تبارک و تعالی که این وحدت کلمه محفوظ بماند و انشاء الله تمام مشکلاتمان حل شود.

صحیفه نور جلد 9 صفحه 244

 

اکنون کم کاری حرام است

و هم آقایان وزرا و خصوصاً وزیر نفت زیاد توجه داشته باشند که در آن محلی که هستند خیلی باید با دقت عمل بکنند و باید اشخاصی هم که در آنجا هستند و کارگرانی که در آنجا هستند و کارمندانی که در آنجا هستند پشتیبانی کنند از ایشان. ایشان مردی است صادق و محتاط که من در احتیاط ایشان یک قدری اشکال دارم لکن آدم درستی، محتاطی است و انشاء الله امیدوارم که در آنجا به طور شایسته عمل بکنند و من از کارمندان و کارگران نفت می خواهم که پشتیبانی کنند، کار کنند برای مملکت و کم کاری نکنند، تعطیل نکنند، الان مملکت دیگر مال خودشان است، نفت از خودشان است، هدر نمی رود، به مصالح مملکت خرج می شود، وقتی که مال خود شد موظفیم که همه مان خدمت بکنیم.
الان مملکت مثل عائله خود ما هست همانطوری که ما برای عائله مان باید با محبت عمل بکنیم، الان باید ما برای مملکتمان با محبت، هم آقایان وزراء و هم مردم و هم کارگران و کارمندان و گاهی من می شنوم که در ادارات یک قدری کم کاری هست، گاهی بیکاری هست و این موجب تعجب من است. اگر چنانچه خدای نخواسته اینها از رژیم سابق هستند و می خواهند برای آنها خدمت کنند، خوب موظفند آقایان که آنها را یادداشت کنند اسم هایشان را و تصفیه کنند و اگر چنانچه اینطور نیست و خود مردم هستند و علاقه دارند به اسلام و علاقه دارند به مملکتشان، من نمی فهمم کسی علاقه داشته باشد به مملکتش و آنوقت از مملکتش اجر ببرد و عمل نکند. خوب یک اجرتی که اینها می گیرند در مقابل عمل است، اگر عمل کم بکنند حرام است این اجرت، جایز نیست استفاده بکنند از این. بنابراین آنهائی که اعتقاد به اسلام، اعتقاد به مملکت خودشان، اعتقاد به این نهضت دارند، آنها باید عمل بکنند، بلکه زیاد بکنند عملشان را که جبران بکند این چیزهایی که در سابق بود و این نقیصه هایی که در سابق بود جبران بشود. کم کاری اصلش دیگر معنا ندارد، حالا باید پرکارتر بشوند، دو مقابل کار بکنند. شما می بینید که ادارات، می بینید که الان قشرهای مختلفی می روند حتی در بیابان ها خدمت می کنند، می روند در مدارس خدمت می کنند، به ادارات هم باید خدمت بکنند تا مزد و اجرتی که می گیرند اجرت مشروع باشد. من از خدای تبارک و تعالی می خواهم که همه ما را بیدار کند و همه ما را خدمتگزار این ملت و همه ما را به سعادت و سلامت، این راه را که راه الی آخرت و الی الله است با سلامت طی بکنیم که در وقتی که در معرض حساب واقع می شویم، حسابمان سالم باشد و آبروی ما در پیشگاه خدا و اولیای خدا نریزد. خدا همه شما را حفظ کند. و با سلامت و سعادت مشغول عمل باشید.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  9:00 AM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از نمایندگان مجلس خبرگان و پاسداران مسجد الحسین (علیه السلام)

تاریخ: 1358/07/12

 

شما نهضت اسلامی را یاری کردید خدا هم شما را یاری کرد

بسم الله الرحمن الرحیم
من وقتی مواجه با این چهره های اسلامی انسانی و خواستنی می شوم احساس غرور می کنم. من شما را همچو می یابم که برای اسلام در همه جا حاضر هستید. آیه ای را که آقا قرائت کردند: ان تنصرواالله ینصرکم ویثبت اقدامکم اگر یاری بکنید خدا را، یاری خدا یاری احکام خداست، یاری قرآن کریم است و یاری جمهوری اسلامی است، اگر چنانچه یاری کنید خدا را، خدا هم شما را یاری می کند، این یک قضیه که یاری می کند و شما این قضیه را در عین دیدید که شما یاری کردید اسلام را و یاری کردید احکام اسلام و یاری کردید نهضت اسلامی، جمهوری اسلامی را و خداوند یاری کرد شما را.
اگر یاری خداوند تعالی نبود، چطور امکان داشت شما بدون اسلحه، بدون ساز و برگ جنگی و بدون یک نظام غلبه کنید به آنهائی که خودشان همه چیز داشتند و همه قدرت ها در دست آنها بود و قدرت های شیطانی خارجی هم پشت سرشان ایستاده بود و تأییدشان می کرد، لکن شما را خدا نصرت داد. آنهائی که غفلت دارند از این معنا که یک اراده بزرگ در عالم هست و همه چیز تحت آن اراده هست، اینها برایشان این معما حل نشدنی است. چطور شد که یک ملت بدون هیچ ساز و برگ بر یک همچو قدرت های بزرگ غلبه کرد و همه را بیرون راند، اینها غافلند از اینکه یک اراده ای فوق همه اراده هاست و خدای تبارک و تعالی وعده کرده است به مردم اگر چنانچه نصرت کنید خدا را، خداوند نصرت می کند شما را. آنهائی که به ماوراء طبیعت اعتقاد ندارند برای آنها این مسائل معماست، اما برای ما که قائل به یک همچو قدرتی هستیم و با برهان قوی ثابت کردیم یک همچو قدرتی را، هیچ معما نیست، معما پیشمانیست این مسائل.
خداوند یاری کرد شما را، یاری خداوند کافی است، اگر یاری خداوند نبود، چطور در ظرف یک مدت کوتاهی یک ملتی که هر کدام یک خیال خاصی برای خودشان داشتند، هر طبقه ای یک آمال و آرزو، یک برنامه ای داشتند یکدفعه همه مجتمع شدند در یک، اگر نصرت خدا نبود، چطور یک ملتی که از یک پاسبان می ترسید، یک پاسبان اگر در بازار آمد اجازه به خودش نمی داد که بگوید ما امروز مثلاً بیرق نمی زنیم برای او، یک همچو چیزی در ذهنشان نمی آمد، به خودش همچو اجازه ای

صحیفه نور جلد 9 صفحه 251

نمی داد، اگر یاری خدا نبود، چطور همین ملت با همین وضع یکدفعه ریختند بیرون گفتند ما اصلاً سلطنت نمی خواهیم، سلطنت رژیم دو هزار و پانصد ساله ما نمی خواهیم، این نصرت های خداست. شما شاید گاهی اختیار، خودتان نداشتید، اگر نصرت خدا نبود، چطور ذهن اینها را منصرف کرد از اینکه مقابله با همه قدرت ها بکنند. اگر اینها با آن قدرتی که در دست داشتند مقابله کردند و همانطور که الان در افغانستان برای برادرهای مسلمین، اینطور مسائل پیش است، اینها را خدای تبارک و تعالی منصرف کرد و یک رعبی در دلشان انداخت، یک انصرافی برایشان حاصل شد که مقابله نکنند، مقابله هم بکنند مقابله های خیلی جدی نباشد، این انصرافی بود که خدا در قلب اینها ایجاد و رعبی بود که ایجاد کرد، ترسیدند، یعنی یک قدرت بزرگ شیطانی از یک ملت بی ساز و برگ ترسید و نتوانست مقاومت بکند.
اینها نصرت های الهی است که به حسب نظر کسی که یک قدری تامل در اطراف قضایا بکند واضح است که همه نصرت خدا بود، همه این پیشرفت ها نصرت خدا بود. جمله دوم و یثبت اقدامکم شما توجه کنید که همین حالا شما با قدرت و قوه ایمان آمدید و نصرت خدا را کردید، چنانچه خدا هم نصرت کرد شما را و پیش بردید، لکن اگر نصرت خدا بکنید یک چیز دیگر هم دنبالش هست و آن این است که قدم های شما را ثابت نگه می دارد. اگر چنانچه خدای نخواسته نصرت را شما فراموش کنید و گمان کنید مطلب تمام است، گذشت دیگر و بروید سراغ کارتان، هر کسی مشغول گرفتاری های خودش بشود و از آن نصرت الهی که باید بکند نصرت به اسلام و احکام اسلام غفلت کند، آن نصرت سابق چون کردید، نصرت هم داد لکن اگر نصرت از آنجا قطع بشود، یعنی نصرت شما قطع بشود، قدم هاتان دیگر ثابت نمی ماند. بخواهید قدم ثابت بماند، تعقیب کنید به برنامه ای که تاکنون داشتید، تعقیب کنید، ما بین راه هستیم.
 

آگاه باشید که توطئه گران مخالف اسلام وارد شوراها نشوند

الان ملاحظه بکنید که یک مسأله مشکلی که پیش ما هست و باید آگاه بشوید همه و آگاه کنید همه را و علماء اسلام آگاه کنند همه را، قضیه شوراهاست. قضیه شوراها را یک امر سطحی و یک امر کوچک نشمرید. این شوراها اختیاراتی دارند که به واسطه آن اختیارات توانند مسائل ما را ضایع کنند و می توانند مسائل اسلامی را جلو ببرند. بدانید که الان دنبال اینکه اعلام این شده است که شوراهای شهر را باید تشکیل بدهند، دستجاتی که مخالف با نهضت اسلام هستند و از اسلام ترسند، از احکام اسلام می ترسند، اینها در صدد توطئه هستند که یک افرادی را جا بزنند، افرادی که از خودشان است، همفکر خودشان است جا بزنند به ملت و ملت را اغفال کنند برای رأی دادن به آنها.
روزی است که امروز که باید هم علماء اسلام و هم مردم متفکر و هم همه طبقات و درست این چشم هاشان را باز کنند و افرادی که انتخاب می کنند، افرادی که شناسائی از قبل داشته باشند. هر کسی در هر شهری هست افرادی را از سابق می شناسد، در زمان رژیم افرادی را می شناسد، می داند

صحیفه نور جلد 9 صفحه 252

اینها اهل توطئه نبودند، اسلامی بودند و روشن بودند در امور اسلامی و خائن نبودند، چپگرا نبودند، راستگرا نبودند، به صراط مستقیم اسلامی بودند، هر کس در هر شهری هست افراد را بشناسد، از افرادی که درست بشناسید که اینها چه مردمی هستند، چه اشخاص بازاری و چه اشخاص اداری و چه اشخاص روحانی، هیچ فرق نمی کند، باید بشناسید که این آدم در این مدتی که زمان طاغوت بود، چکاره بود این، اگر او را درست هر کسی در محیط خودش شناسائی کرد اشخاصی را، آنوقت علمائی که آنجا هستند، در بلاد هستند و اشخاصی که از بازاری ها و معتمدین بازار و عرض کنم اینها هستند، دانشگاهی ها، دانشجوها این افراد را معرفی می کنند به مردم. افراد باید اولاً، مسلمان باشند و ثانیاً، معتقد به نهضت باشند، امین باشند در کارهایشان، ایمان حقیقی داشته باشند، متعهد باشند نسبت به احکام اسلام، سوابق انحراف و سوء نداشته باشند. از روحانیون هم باید تعیین بشود، از اهل بازار هم باید باشد، از آن صنف های دیگر هم باید باشد، لکن همه باید در این معنا شرکت داشته باشند که مسلم و البته آنهائی که غیر مسلم هستند برای خودشان شوراهائی ممکن است تعیین کنند، لکن مسلم و متعهد به اسلام، متعهد به این نهضت، معتقد به این نهضت، مخالف با طاغوت و انحراف چپ و راستی نداشته باشد، نه به طرف آنجور سرمایه داری برود و نه چپ باشد، مستقیم و اسلامی، دلسوز برای این ملت. اگر مسلمان باشد و متعهد باشد، آن برای ملت دلسوز است، خیانتکار نیست، با امانت کارش را انجام می دهد. هر کاری بخواهد برای آن شهر خودش انجام بدهد، به مصلحت افراد آن شهر، به مصلحت خود آن شهر، به مصلحت اسلام عمل می کند.
 

غفلت در انتخاب افراد، کشوری را به فساد می کشد

و اگر خدای نخواسته در این مسأله غفلت بکنید، یا روحانیون غفلت بکنند، یا خطبا غفلت بکنند، یا فضلا غفلت بکنند، یا دانشگاهی های متعهد غفلت بکنند، یا بازاری ها غفلت بکنند، یا کشاورزان و کارگران غفلت بکنند و یک اشخاصی که بر خلاف مسیر ملت است، بر خلاف مسیر اسلام است پیدا بشود، ممکن است که یک شهری را به فساد بکشد و ممکن است بعد از او یک مملکتی به فساد کشیده بشود. اگر غفلت بکنند از این معنا و علماء بلاد غفلت بکنند از این امر، اهل منبر غفلت بکنند، علمائی که در اطراف هستند، اهل علم که در اطراف هستند، دانشگاهی ها، دانشجوها همه غفلت از این بکنند که یک افرادی که سرنوشت یک شهر را شما می خواهید به یک عده بدهید، سرنوشت همه چیز شهر را به یک عده می خواهید بدهید، باید یک کسی باشد که هم سررشته داشته باشد از امور و هم امین و معتقد به نهضت باشد. این یکی از مسائل بزرگی است که ما الان مواجه آن هستیم فعلاً و بعدش هم مسائل دیگری پیش می آید و مابین راه هستیم الان، الان مسائلی پیش داریم که یکی یکی باید درست بشود و تا آن مسائل درست بشود، ما نرسیدیم به آن مطلبی که جمهوری اسلامی است.

صحیفه نور جلد 9 صفحه 252

 

خبرگان نباید تحت تاثیر قلم ها و قدم های خلاف اسلام قرار بگیرند

الان شما ملاحظه کنید که در همین مجلس خبرگان که آقایان اهل علم و علما وعده دیگری هستند، بعض افراد هستند که فکرشان فکر اسلامی نیست، یا اگر فکر اسلامی باشد، اسلام را درست نمی دانند چه است. اینها الان در مسائلی اشکال تراشی می کنند ولو مواجه با این است که اکثریت مخالف با آنها هستند، لکن در عین حالی که اکثریت مسلم و طرفدار اسلام و اسلام را می دانند چه است، معذلک یکی، دو نفر وقتی که در یک محلی باشند که همه شان همچو هستند الا یکی دو نفر اشکال تراشی می کنند و چوب لای چرخ می گذارند و لهذا من باید به آقایان، هم به آقایان اهل خبره، مجلس خبره عرض می کنم که تحت تأثیر قلم ها و قدم هائی که برخلاف اسلام دارد برداشته می شود، واقع نشوید، شما مسائل را آنطوری که فهمیدید که برای اسلام است، اسلام را تقویت کنید، خدا ناصر شماست خداوند یاری می کند (ان تنصروالله ینصرکم ویثبت اقدامکم نصرت) خدا بدهید، خدا ناصر شماست.
 

مخالفین با ولایت فقیه در واقع با اسلام مخالفند

به حرف های آنهایی که برخلاف مسیر اسلام هستند و خودشان را روشنفکر حساب می کنند و می خواهند ولایت فقیه را قبول نکنند، گوش ندهید. اگر چنانچه فقیه در کار نباشد، ولایت فقیه در کار نباشد، طاغوت است یا خدا یا طاغوت. یا خداست یا طاغوت، اگر به امر خدا نباشد، رئیس جمهور با نصب فقیه نباشد، غیر مشروع است، وقتی غیر مشروع شد، طاغوت است، اطاعت او، اطاعت طاغوت است، وارد شدن در حوزه او وارد شدن در حوزه طاغوت است. طاغوت وقتی از بین می رود که به امر خدای تبارک و تعالی یک کسی نصب بشود. شما نترسید از این چهار نفر آدمی که نمی فهمند اسلام چه است، نمی فهمند فقیه چه است، نمی فهمند که ولایت فقیه یعنی چه. آنها خیال می کنند که یک فاجعه به جامعه است. آنها اسلام را فاجعه می دانند نه ولایت فقیه را. آنها اسلام را فاجعه دانند، ولایت فقیه فاجعه نیست، ولایت فقیه تبع اسلام است.
 

مخالفت وکلا با احکام اسلام مخالفت با رأی موکلین است

چشم هایتان را باز کنید، اهل خبره چشمشان باز کنند. کسانی که با ولایت فقیه مخالفت می کنند، بر خلاف این چیزی که مجلس بنا بود تأسیس بشود، پیش بینی امور را کردم اعلام کردم که مردم جمهوری اسلامی می خواهند، جمهوری غربی نمی خواهند، جمهوری کمونیستی نمی خواهند مردم، مردم جمهوری می خواهند. مردم شما را وکیل کردند که جمهوری اسلامی درست کنید. کسی که مخالفت کند با احکام اسلام، مخالفت با جمهوری اسلامی است، مخالفت با رأی موکلین است، آنها شما را وکیل نکردند برای این امر. همه تان هم اگر چنانچه یک چیزی بگوئید که بر خلاف مصالح اسلام باشد، وکیل نیستید، از شما قبول نیست، مقبول نیست. ما به دیوار می زنیم حرفی را که برخلاف

صحیفه نور جلد 9 صفحه 254

مصالح اسلام باشد. آنقدری که شما اختیار دارید در این مجلس این است که جمهوری اسلامی را بر طبق موازین اسلامی پیاده کنید. البته راجع به امور اداریش و اینها نظر دادن هیچ مانعی ندارد، نظر دادن مانعی ندارد، اما اشکال تراشی و این حرف ها به مردم القاء کردن که اگر چنانچه فقاهت در کار بیاید و فقیه باشد، اگر چنانچه ولایت فقیه باشد، یک بساطی لازم می آید و یک بساط دیگر. آقا ما مدت ها زیر بار طاغوت بودیم بس است، ملت ما مدت ها، پنجاه سال بلکه دو هزار و پانصد سال زیر بار طاغوت بود بس است.
 

خواهند ولایت فقیه مسأله تشریفاتی باشد

آقایان بگذارید یک چند وقتی هم مردم الهی بشوند، تجربه کنید، لااقل بفهمید این معنا را که، با تجربه بفهمید که یک ملتی که تا حالا تحت بار طاغوت بوده است حالا هم تحت بار الله باشد، این را تجربه کنید. اگر از اسلام بدی دیدید، بگوئید چه بدی از اسلام تا حالا دیدید، تا حالا که اسلامی در کار نبوده است، در مملکت ما نمی گذاشتند، حالا هم شماها نمی گذارید. آن وقت دشمن ها نمی گذاشتند حالا بعض دوست هائی که معتقد هستند نمی گذارند یا شاید بعضی شان هم دشمن باشند. چرا باید شما بترسید از اینکه یک نفر آدم در مثلاً اطاقش نشسته و یک چیزی می توانید، در روزنامه هم درج می کند، اینها نمی دانند اصلاً معنای اسلام چه است اینها مخالف نهضت اسلام هستند، اینها اگر مخالف با رژیم هم باشند، مخالف با اسلام هم هستند، اینها یک چیز دیگری می خواهند، نه رژیم باشد و نه اسلام باشد، یک جمهوری دموکراتیک، دموکراتیک آن هم به آن معنائی که غرب وارد کرده اینجا، به آن معنا که حتی در غرب است، آن جمهموری که در آن دموکراتیک که در غرب هست حتی در ایران نیامده تا حالا، آن وارداتی است. این دموکراتیک که در ایران آمده، آن آزادی و آن نمی دانم استقلال و آن مسائلی که تا حالا آمده، همان هایی بوده است که آریامهر فریاد می کرد تمدن بزرگ و همان بود که همه دیدید این تمدن بزرگ پدر این ملت را در آورد، بس است! کافی است! آریامهر کافی است برای ما تا قیامت. اینقدر تبعیت نکنید از این رژیم، اینقدر تبعیت نکنید از این غربی ها، از این شرقی هاکافی است ظلمی که تاکنون به ما شده است. باز هم باید ما زیر بار ظلم برویم، باز هم از زیر بار اسلام می خواهند خارج بشویم. این یک مسأله تشریفاتی، بله، آقایان بعضی شان می گویند: مسأله ولایت فقیه، یک مسأله تشریفاتی باشد مضایقه نداریم، اما اگر بخواهد ولی دخالت بکند در امور، نه، ما آن را قبول نداریم حتماً باید یک کسی از غرب بیاید ما قبول نداریم که یک کسی اسلام تعیین کرده، او دخالت بکند. اگر متوجه به لازم این معنا باشند، مرتد می شوند، لکن متوجه نیستند.
 

اگر وکلا بر خلاف اسلام عمل کنند، ملت عزلشان کنند

ما این گرفتاری را داریم، ما بین راه هستیم، ما بعد از این هم گرفتاری راجع به رئیس جمهورش داریم، یکی گوید لازم نیست مسلمان باشد، یکی می گوید لازم نیست شیعه باشد، یکی

صحیفه نور جلد 9 صفحه 255

می گوید لازم نیست نمی دانم چه باشد، طرفدار اسلام باشد. ما بعد از این گرفتاری داریم، آقا گرفتاری همین دوست ها، یا دوست های جاهل یا دشمنان عاقل متوجه. ما گرفتاریم باز، ما بین راهیم، آقا سستی نکنید. ملت اگر وکلاشان خواستند بر خلاف اسلام عمل بکنند، مردم مختارند که وکلا را عزلشان بکنند، بریزند دور. آنها خیال می کنند که نه، این خلاف آزادی است. شما دارید دیکتاتوری می کنید، شما دارید در مقابل ملت ایستید. ملت، اسلام را می خواهد شما می گوئید لازم نیست، ملت ولایت فقیه را می خواهد که خدا فرموده شما می گوئید خیر، لازم نیست و شما خواهید چند نفر آدم بر سایرین تحمیل بکنید. این دیکتاتوری است، نه اینکه اکثریت در آنجا با آنهائی است که اسلام را می دانند چه است و تبعیت اسلام را هم دارند، شما چند نفر ایستاده اید در مقابل اسلام.
 

اگر ولایت فقیه فاجعه است، ملت این فاجعه را می خواهد

من از خدای تبارک و تعالی می خواهم که ما را از شر دوست های جاهل و دشمن های شیطان نجات بدهد و در این مراحلی که داریم که بعد آن پیش می آید مجلس شورا، آن شورائی که نصیحت را عرض کردم که باید چه بکنید و با قوت و با بینش کامل این راه را طی بکنید و طی می کنید، این ملت است، ملت می خواهد، ما چه بکنیم. شما فرض بکنید که یک فاجعه است، ما فرض می کنیم که فاجعه است، این فاجعه را ملت خواهد، شما چه می گوئید؟ این فاجعه ولایت فقیه را شما گوئید، این فاجعه را ملت ما می خواهد، شما چه می گوئید؟ بیائید سؤال بکنیم، به رفراندم می گذاریم که آقا ولایت فقیه را که آقایان می فرمایند فاجعه است، شما می خواهید یا نمی خواهید؟ بروید آری اش چقدر، نه اش چقدر. خدا همه تان را توفیق بدهد، موید بکند.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  9:00 AM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از اساتید و کارکنان دانشگاه صنعتی شریف

تاریخ: 1358/07/14

 

تا وابستگی فکری هست ما نمی توانیم استقلال پیدا کنیم

بسم الله الرحمن الرحیم
گرفتاری ما در این وقت یک گرفتاری کوچکی نیست. آنها سعی کردند که تریاک بدهند به این ممالک شرقی و خصوصاً آنجاهائی که ذخائر بیشتر دارند. اینها سعی کرده بودند که همه چیزی که از غرب وارد می شود یک نوع خاصی باشد، فرهنگ استعماری وارد کنند به ایران و آن را با تبلیغات دامنه داری که همه شما می دانید عاشق آن بکنند، به اسم حقیقت و دموکراسی خاص به ممالک استعماری و نیمه استعماری وارد کنند و به اسم دموکراسی غربی بخورد ما بدهند، همه چیزهائی که اینها به اسم ترقی و تعالی و آزادی و دموکراسی و فرهنگ وارد کرده اند، همه چیز اینها به طرز خاصی وارد شده است. اینطور نیست که همین آزادی که در ایران در زمان پدر و پسر در ایران وارد کردند، این آزادی باشد که در غرب هست، یا این دموکراسی که ادعا می کنند و در ایران هم تعقیب کنند و حالا بازیخورده ها و یا غرض ورزها دامن به آن می زنند، این دموکراسی است که در غرب پیش خود آنها هست، اینها همه وارداتی هستند یعنی آزادی که برای ایران و برای ممالک شرقی آنها تحویل آنها دادند، عبارت از آزادی در اموری است که موجب تباهی ملت ما و جوان های ما شده است.
شما ملاحظه کردید زمان رضاخان را، آن زمان قبل او را یادتان نیست و زمان پسر خلفش که از آن خبیث تر بود یادتان است که آزادی که برای ما آوردند و به ما به قول خودشان اعطاء کردند، آزادی در رفتن مراکز فساد، سینماها به آنطور که خودشان درست کرده بودند، اینهمه مشروب فروشی هائی که در سرتاسر ایران و خصوصاً بیشتر در مرکز درست کرده بودند، قضایای مطبوعات و رادیو تلویزیون به آن معانی که آنها هستند، آزادی مجلات با آن وضع انحراف کننده، تمام چیزهائی بوده است که نقشه کشیدند و برای ممالکی که خواهند تحت نفوذ خودشان یا استعماری باشد یا نیمه استعماری، استعمار نو باشد، همه این چیزها را به طور مفید درست کردند. در تمام این مدت یک قلم آزاد نبود که یک مطلبی که به صلاح کشور است بنویسد و یک آدم قادر نبود یک خطابه، یک صحبت بکند و اظهار مصالح امور و مفاسد را بکند، یک روزنامه نبود که در آن، آن مفسده هائی که در ایران دارد واقع می شود و آن چپاولگری هائی که در داخل و خارج دست به هم دادند و دارند می کنند، بنویسد. رادیو و تلویزیون هر وقت که صحبت بود از چیزهای ترقیات ایران و رسیدن به دروازه تمدن و آن مسائل که ما

صحیفه نور جلد 9 صفحه 258

را به تباهی می کشد. آزادی که وارد کردند آن نحو وارد کردند، آن نحو آزادی بود، نه آزادی به معنای واقعی. دموکراسی که وارد می کنند در اینجا همان قسم است، نه آن است که واقعیتی داشته باشد که واقعاً اینها بخواهند مملکت ما آزاد باشد و بخواهد یک نفر حکومت کند، حکومت مردم به مردم باشد، اصل این مسائل پیش آنها مطرح نیست، آنی که پیش آنها مطرح است این است که در کدام کشور ذخائر که می شود از آن چاپید چقدر بیشتر از دیگری دارد، یا مثلاً فلان کشور به سبب موقعیت جغرافیائی اش چطور است که اگر او تحت سلطه ما باشد، مسائلی که آنها می خواهند کدام بهتر است برای آنها. مع الاسف نویسنده های ما، بعضی از روشنفکرهای ما، بعضی از نویسنده های ما، بعضی از اشخاصی که تحصیلکرده هستند، اینها هم یا این است که واقعاً از حرف ها و تبلیغاتی که در ظرف پنجاه سال اخیر یاد شده است گول خوردند و غفلت دارند از مطلب و یا بعضی از آنها با علم و اطلاع به اینکه مسأله این طوری است دامن به آن می زنند، یعنی اجیر آنها هستند. لهذا مملکت ما الان یک مملکتی است که این طوری است دامن به آن می زنند، یعنی اجیر آنها هستند. لهذا مملکت ما الان یک مملکتی است که این طوری آن را درست کردند، به صورت یک غربزدگی، نه به معنای واقعی که در غرب است، اینجور نیست که یک چیزی که در غرب است، از مسائل، از علوم، از اینها، عینش هم در اینجاست. اینها دانشگاه را می خواهند تا یک حدود معینی جلو ببرند، آن هم محتوای اخلاقی در آن درست نباشد و محتوای دینی در آن نباشد، محتوایش علمی هم، علمی به آن معنائی که پیش خودشان هست نباشد، نمی خواهند اینها که در ایران یک طبیبی تربیت بشود که آن طبیب بتواند یک کاری بکند، حتی آن طبیب هائی هم که تا آن حدود تربیت شده اند، مردم را به اینها بدبین کردند. تمام حرف ها این است که تا یک کسی لوزه اش هم فرض کنید که درد می گیرد، این راه می افتد برای انگلستان، راه می افتد برای اروپا. از آن طرف تبلیغ کردند که شما هیچ ندارید، خودتان چیزی نیستید، از آن طرف هم نگذاشتند که ما این استعدادهائی که داریم و جوان های ما استعدادهائی که دارند رشد کنند. از همه اطراف ما را وابسته کردند و تا این وابستگی فکری هست در ما که همه نظرمان به این است که همه چیزمان را از غرب باید بیاوریم و هر وقت هم که هر چیزی پیدا می کنیم غرب باید این را معالجه بکند، تا این وابستگی هست ما نمی توانیم استقلال پیدا کنیم، هیچ نحو استقلالی حاصل نمی شود الا اینکه ما خودمان را بشناسیم. ما خودمان هم فرهنگ داریم خودمان هم همه چیز داریم و احتیاج به غرب در این امور نداریم و آنی که به ما می دهند، آن نیست که واقعیت رشد آوری باشد، آن است که ما را می خواهند در یک حدی نگه دارند. همین اشخاصی که در آلمان فرستاده این را برای رسیدگی و برای تحصیل چیز اتمی، پیش من در پاریس که بودم دستجاتشان می آمدند و می گفتند که این اولاً دیگی که در اینجا دارند، طرح کردند درست کنند برای ایران، مضر است اگر درست بشود و ثانیاً ماها که آمدیم اینجا، ما را نمی گذارند اصلاً بفهمیم (خود اینها یک حرف دیگر داشتند) نمی گذارند تحصیل کنیم، نمی گذارند بفهمیم. وضع این طوری بوده است و هست. تا ما از این فکر اینکه ما همه چیزمان از غیر است و ما باید وابسته باشیم، شما اگر شنیده باشید یکی از آن گویندگانی که یک وقت هم در سنا بود، شاید یک وقتی رئیس سنا بود، حالا من یادم نیست، این یک آدم معروفی است در صدر مشروطیت، تا حالا هم، تا وقتی

صحیفه نور جلد 9 صفحه 259

که مرد هم جزء معاریف بود، این گفته بود که ما هیچ چیزمان درست نمی شود مگر همه چیزمان انگلیسی باشد، تا ما همه چیزمان را به فرم انگلستان درست نکنیم، درست نمی شود. حالا این آدم اینقدر بی شعور بوده است که این تبلیغاتی که کردند، در مغزش وارد شده است و اعتقادش این معنا بوده است، یا اینکه از وابستگان انگلستان بوده است، می خواسته است این حرف ها را تبلیغاتی که می کند، این هم جزء تبلیغاتش باشد. ما الان در یک وقتی واقع شدیم که جوان هایی که به دست ما تحویل داده شده است، جوان هائی است که همه فرم غربی داشته اند و باید تعویض بشوند، مغزها باید عوض بشوند. اقتصادمان عرض کنم فرهنگ مان، همه چیزمان از آنجا آمده بود، نه به آنطوری که پیش خود آنهاست. شما وارد هستید و می دانید که اینهائی که می روند در خارج از ممالک شرقی برای تحصیل، آن دیپلمی که به آنها می دهند، یعنی اینها را زود به ایشان اجازه و جواز می دهند، لکن آنهائی که خودشان در ممالک خودشان هست اینطور نیست. کسی که در آنجا دیپلم گرفته، دیپلم فرم شرقی گرفته، اجازه ندارد در آنجا مطب باز بکند، نباید آنجا مطب باز بکند، او باید بیاید ایران، در ایران یا در سایر ممالک شرقی مطب باز کند.
وضع این طوری بوده است و ما را این طوری بار آوردند. الان که بیدار شده است بحمدالله مملکت و چشمش را باز کرده است به همه آشفتگی، به همه چیزهائی که آشفته است، منتها خودتان می بینید، می بینید که آنجا چقدر خرابی هست که بهتر و بیشتر از ما اطلاع دارید، دیگران هم محیط خودشان را می بینند که همان گرفتاری ها و همان مسائل هست چنانچه در سطح مملکت بروید، راجع به این بیچاره ها و این مستمندها، هر کس از هر طرف، هر گروهی که از هر طرف آمده است پیش من می گوید که هیچ کس مثل آنجائی که ما هستیم عقب افتاده نیست. این برای اینکه همان محل خودش را دیده و تبلیغاتی که شده است که این تمدن بزرگ، خیال می کند که خوب، به استثناء اینجا جاهای دیگر همه تمدن بزرگ است. این یکی هم همان محل خودش را دیده، آن یکی هم همان، همه جا اینطور است. من وقتی که می آیند اینجا و شکایت می کنند که نه ما آب داریم، نه آسفالت داریم، نه بهداری داریم، نه چه داریم، می گویم آقا شما بروید تهران یا قم زاغه نشین های تهران را ملاحظه کنید ببینید آنها بدتر است حالشان یا شما. بنابراین بوده است که این ممالک را ذخائرش را ببرند و خودشان عقب مانده و بعکس مفلس و بیچاره باقی بمانند. الان ما وارد شدیم در این مملکتی که، یعنی این دیوار بزرگ را شکستید شما و رفتید آن طرف دیوار می بینید هیچ ندارید و هر چیز دارید خراب است. اگر هم ما همین مسأله هیچ نداریم بود، بهتر می توانستیم اداره اش کنیم تا خرابکاری مأمور خرابکاری بودند. درست نوشته است این مرد که مأموریت برای وطنم، صحیح است، اما چه مأموریتی، این مأموریتی که انجام داد، اینجور مأموریت داشت. الان شما آنطور آن طرف دیوار که رفتید هر جا بروید می بینید خراب است، وزارتخانه هایش خراب است، ادارات خراب است، فرهنگش خراب است، اقتصادش خراب است، همه چیزش دیگر.

صحیفه نور جلد 9 صفحه 259

 

اینها می ترسند که مبادا احکام اسلام در ایران پیاده شود

آن چیزی را که از همه چیز بیشتر به آن توجه داشتند این است که ایمان مردم را از دستشان بگیرند. آنها از ایمان می ترسند، از ایمان به خدا می ترسند، از اسلام می ترسند. شما ملاحظه کردید که وقتی صحبت جمهوری اسلامی شد، هیاهو در آمد از همین نویسنده های به ظاهر مسلمان ما، از همین ها هیاهو درآمد که خوب دیگر اسلامش چیست، همان جمهوری. معلوم بود از اسلام می ترسند، لازم نیست یک اسلامی باشد، جمهوری دموکراتیک باشد، جمهوری دموکراتیک. دموکراتی به ما اعطا کردند، این را می خواهند اینها. اینها از آن چیزی که می ترسند این است که مبادا یک وقتی اسلام و احکام اسلام در ایران بیاید تا کلاه اینها پس معرکه باشد، آنهائی که انحراف دارند، اینها را نپذیرد اسلام چنانچه نمی پذیرد.
الان همه ما، همه شما و همه قشرهای ملت مؤظف هستیم که هر کدام در هر محلی که هستیم آنجا را اصلاًحش کنیم و از همه بالاتر همین قضیه آموزش و پرورش و قضیه دانشگاه و قضیه تعلیم و تربیت است که ما در این جهت از همه جا از همه جهات بیشتر احتیاج داریم که اصلاًح بشود. طرح باید بدهید، فکر بکنید - عرض می کنم مشورت بکنید، اشخاصی که علاقه دارند به این کشور، اشخاصی که وابسته نیستند به این رژیم سابق و به شرق و غرب، اینها را جمع بکنید و با هم مطالعه کنید، طرح بدهید تا انشاء الله عمل بشود و بلکه انشاء الله ما بتوانیم، البته یک برنامه طولانی، به اینجور نمی شود، بتواند این را با یک برنامه طولانی متحول کند این فرهنگ را به یک فرهنگ صحیح. اگر هست، یک علم صحیح باشد، نه اینجاست که یک علمی برای ما آوردند که ما را تا یک حدودی نگه دارند و باز به ما نشان ندهند. این چیز را شما ببینید، الان اینهمه چیزی که از این خارج خریدند، اینهمه توپ و تفنگ و طیاره و کذا و کذا میلیاردها که از خارج خریدند، ایران کسی نیست که بفهمد استعمالش کند و یا نداریم کسی را، درست ما را تربیت نکردند، آنها نخواستند ما بفهمیم که این فرض کنید طیاره ای که فلان جور است، باید چه جور به کارش انداخت، یا اسلحه های خاصی که آنها دارند، بسیاری از آن اسلحه هاست که اصلاً ایران نمی تواند، نه اینها، شرق نمی تواند، دست خودشان است اسرارش، اسرارش را به ما نمی گویند. پول را از ما گرفتند، میلیاردها پول از ما گرفتند، اینها را هم آوردند اینجا، ما هم نمی توانیم استعمال کنیم. برای چه آوردند؟ برای اینکه اگر یک وقتی یک جنگی واقع بشود بین خودشان و روسیه، پایگاه داشته باشند. اینجا، هم پول را آنها گرفتند، هم برای خودشان چیزی درست کردند. مصیبت ها یکی دو تا نیست. ما باید،
ما باید همه چیز را، یعنی البته با طول مدت، نه به این زودی نمی شود، همه باید تغییر بکنند، نه فقط فرض کنید که مطبوعات، نه فقط رادیو و تلویزیون، نه فقط چه، همه چیز باید عوض بشود یک چیز دیگری بشود، ولی الحمدلله آن که انسان را امیدوار می کند این تحول روحی است که در قشرها پیدا شد، یعنی از آن خواب بیرون آمدند و حالا چشمشان را باز کردند و یک تغییری در آنها حاصل شده. در این درگیری هائی که در آخر عرض کنم قیامی که مردم کردند، انقلابی که مردم

صحیفه نور جلد 9 صفحه 261

کردند، همین مردم بودند که از همه، از سایه پلیس می ترسیدند، همین مردم با مشت گره کرده رفتند جلو و گفتند ما اصل این دستگاه را نمی خواهیم تحول روحی بود که خدای تبارک و تعالی در این ملت ایجاد کرد، کسی نمی توانست این کار را بکند. الحمدلله دو تحول الان حاصل شده است برای مملکت ما که به فکر افتادند که درست بکنند، اول هر کار این است که انسان مرض را تشخیص بدهد و به فکر علاج بیفتد. الان شما در آموزش و پرورش که هستید، اساتید دانشگاه که در دانشگاه هستند، هر که در هر جا هست، عیب ها را با آنهائی که علاقه دارند به کشور خودشان، اینها عیب ها را فهمیدند و در صدد علاج هم بر می آیند و بر آمدند.
 

اسلام و قدرت ایمان بود که این مملکت را نجات داد و تا به اینجا رساند

امیدواریم که الان بیدار شدند و عیب ها را هم تشخیص دادند و در صدد علاج هم هستند، با این وضع انشاء الله درست می شود و امیدی هست در صورت بشود و نباید ما بنشینیم که بعدها درست بشود. از حالا باید هر قدرتی داریم، هر کس در هر قدرتی که در هر جا که هست با تمام قدرت اقدام بکند برای اسلام. امور دیگر اینکه حتماً در به هم زدن اوضاع سابق و به رو آوردن یک وضع مناسب با شرق و مناسب با کشور ما و اینها و در رأس همه اینها این است که ما بفهمیم این معنا را که اسلام چه خدمتی می تواند بکند به این کشور، این خدمتی که اسلام به این کشورها می تواند بکند چیست. شما یک خدمتش را، یعنی ما یک خدمتش را دیدیم و آن اینکه شر این اجانب، شر این تفاله های اجانب که در رأس آن محمدرضا بود اسلام کند. شما خیال می کنید که اگر چنانچه در مغز این جوان های برومند ما یک مسأله اسلام و ایمان نبود می رفتند خودشان را به کشتن بدهند؟ دلیل نداشت که خودشان را به کشتن بدهند. اینهائی که می آیند به ما التماس می کنند به اینکه شما دعا کنید ما شهید بشویم، اینها اسلام است که اینها را دارد و داشته است. این الله اکبرها بود که شکست داد آنها را، ما که چیزی دستمان نبود، اسلام بود و قدرت ایمان بود و این مملکت را نجات داد تا اینجا رساند، از این به بعدش هم همین اسلام است که همه کارها را می تواند انجام بدهد، منتها بی اطلاعند.
اشخاص بی اطلاع از اسلام خیال می کنند که اسلام چون از مثلاً هزار و چهار صد سال پیش از این بوده نمی شود، این حدی که گفته می شود مال قوانینی است، بشر که نمی داند الا زمان خودش را یا زمان سابقی که تاریخ را خوانده و صحیح است، اما وقتی که اسلام و خداست نمی دانسته که بعدها چه خواهد شد تا اینکه برنامه اش را همچو درست بکند که برای همه اعصار باشد، برنامه برای همه اعصار هست، منتها شما، این اشخاص اطلاع ندارند از آن و لهذا می گویند که مثلاً کافی نیست، الان نمی شود پیاده اش کرد. این حرف ها را تبلیغ شده است و در مغزهای اینها کرده که مردم را از اسلام جدا کنند و از اسلام بدی دیدند و خصوصاً حالا به عین دیدند که اسلام با آنها چه کرد، فهمیدند که اسلام بود که اینها را بیرون کرد، اینها حالا کوشش شان بیشتر شده و آنهائی که به آنها وابسته هستند باز کوشش شان بیشتر است که مردم را از اسلام کنار بگذارند و جدا کنند از هم، چنانچه بنای بر این بود که روحانیون

صحیفه نور جلد 9 صفحه 262

را با دانشگاهی ها جدا کنند، به اینها یک جور تزریق کنند هی که یک دسته فکلی در اینجا هستند و بی دین هستند و چطور، به آنها بگویند که یک دسته انگلیسی، آخوندهای انگلیسی آنجا هستند که برای همه، خود انگلیس ها تزریق می کردند که بگوئید اینها انگلیسی اند. آنها می فهمند که در بین مردم، انگلیسی چه جور است، خود ایشان برای مقصد خودشان القاء می کردند که بگوئید این آخوندها انگلیسی هستند تا آنها شما را از آخوندها جدا کنند. با آخوندها هم همان را می گفتند که اینها چه و چه هستند تا آنها را از شما جدا کنند. این یکی از برنامه ها، یکی از برنامه های زیادی که اینها داشتند یکی همین بود که این دو تا قشری که به منزله مغز متفکر ملت هست اینها را از هم جدا بکنند، یعنی نه اینکه جدا کنند علیحده برای خودشان، نخیر، جدا مقابل هم قرار بدهند، این به او بتازد، او به او بتازد. باید این چیزها از بین برود و ما بیدار بشویم، بفهمیم که همه برادر هستیم. چنانچه خوب، از برنامه ها این بود که کردها را از ایران، خارج قرار بود علیحده کنند عرض می کنم بلوچ را عرض می کنم که علیحده کنند و هر جا یک نقطه ای را چه بکنند علیحده و یک وقت با اسم شیعه و سنی، یک وقت با اسماء دیگر چه بکنند. ما باید حالا بیدار شده باشیم و نقشه های آنها را فهمیده باشیم و انشاء الله نقش به آب بکنید و شعارهائی هم که دادید، من متشکرم از اینکه شما به فکر همچو مسائلی هستید و البته باید هم باشید، وظیفه همه مان داریم و امیدواریم که انشاء الله عمل بشود و طرح های صحیح درست بشود و این طرحی که شما دادید، طرح خوبی است، انشاء الله عمل می شود.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  9:00 AM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع نمایندگان طایفه نقشبندیه کردستان و علمای آنها

تاریخ: 1358/07/12

 

واجب الهی است که با هم برای ساختن ایران پیوسته باشیم

بسم الله الرحمن الرحیم
من از شما آقایان که زحمت کشیدید و برای تفقد از من تشریف آوردید تشکر کنم. شما می دانید که در ظرف پنجاه و چند سال حکومت این سلسله به همه اقشار ملت چه گذشت، چه مصیبت هائی که ملت ما از آن سلسله ندید و چه جنایاتی که اینها نکردند، چه خیانت هائی که به بیت المال نکردند. اینها تمام خیانت ها و جنایت ها را به همه اقشار ملت کردند و ذخائر ما را برداشتند و فرار کردند. ما الان در یک وضعی واقع هستیم که همه اوضاع ایران از اقتصاد تا فرهنگ، تا ارتش، همه چیزش در خطر و آشفته است. بر همه ما اقشار ملت در هر مقامی که هستیم واجب است، واجب الهی است که با هم پیوسته باشیم و با هم یکدست و یکدل و یک جهت برای ساختن ایران خراب. تاکنون ما دزدها را بیرون کردیم، قلدری ها را ملت ایران شکست به قدرت ایمان و اسلام، الان وقت سازندگی است که اهمیتش بیشتر از آن قدم اول است و امروز است که یک روز حساسی است که بر ملت ایران می گذرد و بر کشور ما که باید همه با هم همصدا بدون هیچ اختلاف و بدون هیچ اغراض شخصیه قیام کنیم و این کشور از سر و از نو بسازیم.
بر شما مردم کردستان و علماء کردستان به حسب وظیفه ملی و شرعی است که اگر چنانچه آنجا نغمه هائی از جهال و یا از مفسده جوها در این امور بلند شد، بدانید که این از حلقوم اجانب است. آنها می خواهند این اختلاف را ایجاد کنند تا باز برگردند به حال اول، منتها به فرم دیگر. باید بیدار باشید، باید هوشیار باشید، اسلام را در نظر بگیرید، قرآن را در نظر بگیرید، همه با هم به دست واحد و ید واحده، همه با هم قیام کنید و اسلام را تقویت کنید.
والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  9:00 AM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع سرپرست و کارکنان رادیو و تلویزیون

تاریخ: 1358/07/14

 

جمهوری اسلامی باید محتوایش هم اسلامی باشد

بسم الله الرحمن الرحیم
خوب است که حالا آقایان مجتمع اند و آقای قطب زاده هم هستند. من کراراً این مطلب را تذکر دادم که جمهوری اسلامی یک لفظی نیست که محتوا نداشته باشد یک لفظی است که باید محتوا داشته باشد و محتوایش هم این است که تمام دستگاه های دولتی و ملی و تمام قشرهای کشور اسلامی بشود. اگر بنا شد مثلاً دادگستری اسلامی نباشد، مالیه اسلامی نباشد، هر جا دست بگذارید اسلامی نباشد این شکست نهضت است و بدتر از اول است، برای اینکه با رژیم شاهنشاهی و طاغوتی خلاف اسلام بود، حالا با جمهوری اسلامی خلاف اسلام است و این دو تا خیلی فرق دارد.
 

لزوم اسلامی بودن رادیو تلویزیون به خاطر موقعیت حساس در جامعه

اگر مثلاً دستگاه تلویزیون، رادیو، اینها یک نقصی داشته باشد، این را دیگر نمی گویند رژیم طاغوتی کذا، این را می گویند که جمهوری اسلامی کذا و آن وقت هم قضیه رادیو تلویزیون فرق دارد با قضایای دیگر. ممکن است در یک وزارتخانه یک مطلب خلافی باشد اگر ده سال دیگر هم مردم نفهمند، اما رادیو تلویزیون اگر یک کار خلافی بشود و بخواهد یک چیزی باشد که برخلاف شرع، برخلاف مسیر ملت یک چیزی نمایش بشود یا گفته بشود، همان روز اول و ساعت اول همه کشور (الان که همه جا رادیو هست، تلویزیون شاید اکثر جاها باشد) سرتاسر کشور یکدفعه ملتفت می شوند که یک همچو مسأله ای است. از این جهت این دستگاه حساسترین دستگاهی است که در مملکت مان بوده است، یعنی از حیث اینکه در رادیو تلویزیون هم چشم می بیند هم گوش می شنود، آن هم در یک سطح وسیع همه جائی و رادیو در خارج هم پخش می شود و همه آنجاهائی که موجش می رود اطلاع بر او پیدا می کنند و اگر خدای نخواسته این دستگاه یک وقتی نقیصه داشته باشد یعنی بر مسیر ملت نباشد، بر مسیر اسلام نباشد، این خطرش بیشتر از این است که وزارت فلان بر مسیر اسلام نباشد. این وقتی بر مسیر اسلام نباشد، سرتاسر ایران و بسیاری از کشورها می فهمند که این بر مسیر اسلام نیست و برای آنهائی که غرض دارند، منعکس می کنند که رژیم شاهنشاهی لفظاً رفته، معنا باز هست. باز قلم ها و قدم هائی که خواهند این رژیم را، این نهضت را آلوده کنند و اشکال کنند، آنها به کار

صحیفه نور جلد 9 صفحه 264

می افتند و اگر یک مطلب باشد، یک مطلب را بزرگش می کنند و چندین برابر و روی اساس تلویزیون نمی آیند صحبت کنند، روی اساس اسلام می آیند صحبت می کنند. اشکال، حالا این است. در زمان طاغوت هر کاری هم که واقع می شد، هر چه هم خرابکاری بود کاری به اسلام نداشت. یک رژیم مخالف اسلام بود و کار خلاف اسلام می کرد. رژیم خلاف اسلام کار خلاف اسلام می کند. از این جهت در آن وقت خطر کم بود و خطر متوجه به اسلام نبود، به جمهوری اسلامی نبود، اما امروز خطر متوجه به اسلام و به جمهوری اسلامی و اسلام است و لهذا یک وظیفه بزرگی به دوش ملت و همه ماست. اگر من یک کار خلافی بکنم، اگر شما یک کار خلافی بکنید، هر کس کار خلافی بکند، این خلاف در جمهوری اسلامی واقع می شود و اگر یک دستگاهی به این وسیعی و به این حساسی یک کار خلاف اسلام بکند یا بر خلاف مسیر ملت یک کاری انجام بدهد و یک برنامه ای انجام بدهد، اینها نمی آیند حساب بکنند به اینکه تلویزیون اینطور است، رادیو اینطور است، حساب می کنند که جمهوری اسلامی اینطور است. بنابراین حیثیت اسلام، حیثیت جمهوری اسلامی بسته به این دستگاه هاست، یکی اش هم دستگاه تلویزیون و رادیو است که بیشتر از جاهای دیگر بستگی دارد. از این جهت همه باید سعی بکنید و اولاً تفاهم حاصل بکنید. در سطح رادیو تلویزیون، اختلافات همیشه بر خلاف مسیر اسلام است. اختلاف نکنید با هم، یک دسته ای هستید مسلمان و می خواهید که خدمت بکنید، اشکال تراشی به هم بکنید، این به او، او به او، و اسباب این بشود که یک وقت یک دستگاهی در او اختلاف حاصل بشود، خلافکاری حاصل بشود و به نتیجه نرسد، برای اینکه یک نتیجه عکس بشود تفاهم بکنید، دستجات مسلمین هستید، دستجاتی تفاهم دارید به حسب عقائد باهم مسیرتان یک مسیر است. مختلف نیست مسیرتان، تفاهم کنید و با هم برادری کنید و با برادری و برابری کارها را انجام بدهید، وقتی همه با هم مجتمع باشید و با برادری بخواهید کار را انجام بدهید کار زود انجام می گیرد و خوب انجام بدهید، کار زود انجام می گیرد و خوب انجام می گیرد. اگر بنا باشد یک دسته ای از آن طرف بکشند یک دسته ای از آن طرف بکشند اختلاف بشود، نه کار انجام می گیرد و نه اگر انجام بگیرد خوب انجام می گیرد، خوب هم انجام نمی گیرد. بنابراین یکی از کارهای مهم این است که دستگاه را یک دستگاه توحیدی کنید و همه با هم مجتمع و برای خدا انجام بدهید و اگر چنانچه یک افرادی هستند که می خواهند اخلال بکنند، می خواهند خلاف مسیر اسلام عمل بکنند، چه بکنند، آنها را باید چه بکنند؟ تدریجاً باید آنها را، به تدریج البته، بدون اینکه درگیری حاصل بشود به تدریج اینها هم کنار بروند که یک دستگاه اسلامی بشود و یک تبلیغات اسلامی و یک دستگاهی باشد آموزنده برای مملکت، برای ملت. این دستگاه ها را می بینید که از بچه های کوچولو تا بزرگ ها و پیرمردها و پیرزن ها پایش می نشینند و نگاه می کنند، این دستگاه اگر آموزنده باشد، اگر فیلم ها یا عرض می کنم که خطابه ها یا اخبار جوری باشد که آموزنده باشد، این بچه کوچولو هم از حالا تربیت می شود، یک تربیت صحیح و اگر چنانچه خدای نخواسته یک خلافی در او باشد، آن بچه ها که کوچکند، از اول تربیت فاسد می شوند و این هم به عهده شماست تربیتش. این دستگاه یک چیزی است که مثل سیاری

صحیفه نور جلد 9 صفحه 265

می ماند که همه جا برود، منتها در یک وقت همه جا می رود و همه هم گوش می کنند. چون بچه ها علاقه دارند به نگاه کردن به این عکس، نگاه به این فیلم ها، آنها پایش نگاه می کنند اگر فیلم یک فیلم آموزنده باشد، این بچه ها تربیت می شوند به تربیت صحیح و اگر یک فیلمی باشد که برخلاف باشد و عرض می کنم انحراف کننده باشد، بچه ها تربیت می شوند به ترتیب انحرافی، بزرگ ها هم همین طور. بنابراین مسؤولیت است، الان مسؤولیت خدائی است، مسؤولیت اخلاقی است، مسؤولیت ملی است، همه مسؤولیت ها الان به عهده این دستگاه است و انشاء الله امیدوارم که با هم تفاهم کنید، با هم دوستی و برادری داشته باشید، به نظر کینه به هم نگاه نکنید - عرض می کنم که اشخاصی هم که خدای نخواسته انحراف دارند، موعظه کنید و انشاء الله برگردند، اگر یک وقت هم افرادی باشند که دیگر قابل موعظه نیستند و قابل برگشتن نیستند، به تدریج اینها کنار گذاشته بشوند تا انشاءالله یک دستگاه صحیح، خوب، آموزنده و تربیت کننده باشد و آبروی این نهضت محفوظ بماند به واسطه اعمال شما. خدا همه شما را انشاء الله توفیق بدهد، مؤفق باشید. من هم برای همه دعاگو هستم و خدمتگزار همه شماهستم انشاء الله.
والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  9:00 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها