0

صحیفه نور امام خمینی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

پیام امام خمینی در مورد وظائف حجاج

تاریخ: 1358/06/29

 

جناب حجه الاسلام آقای حاج شیخ محی الدین انواری وجناب حجةالاسلام آقای حاج شیخ فضل الله محلاتی دامت افاضاتهما

بسم الله الرحمن الرحیم
چون ایام برگزاری یکی از فرایض بزرگ اسلامی با محتوای عظیم انسانی، روحانی، سیاسی، اجتماعی یعنی فریضه حج بیت الله الحرام نزدیک است و لازم است در آستانه برقراری جمهوری اسلامی با انقلاب شکوهمند ملت شریف ایران این فریضه مقدسه از آثار طاغوت پاکسازی و به اسلام راستین برگردد، به این جهت شما را به عنوان سرپرست حجاج بیت الله الحرام تعیین نموده که با مشورت با مقامات صالحه هیاتی از افراد صالح و متعهد و با ایمان انتخاب و با همکاری آنان کلیه امور مربوط به حج را تحت نظارت قرار دهید که انشاء الله تعالی در حکومت جمهوری اسلامی این فریضه مقدسه با محتوای معنوی خود تحقق یابد و لازم است در این موضوع تذکراتی داده شود:
1- لازم است به حضرات آقایان علما و روحانیون محترم کاروان ها تذکر دهید که قبل از حرکت مجالسی تشکیل دهند و حجاج محترم را با مسائل شرعی و وظائف انسانی آشنا کنند.
2- عموم برادران و خواهران اسلامی باید توجه داشته باشند که یکی از مهمات فلسفه حج ایجاد تفاهم و تحکیم برادری بین مسلمین است و بر دانشمندان و معممین لازم است مسایل اساسی سیاسی و اجتماعی خود را با دیگر برادران در میان گذارند و در رفع آن طرح هائی تهیه کنند تا آنان در برگشت به کشورهای خود آنها را تحت نظر علما و ارباب نظر قرار دهند.
3- در این سال که ایران در آستانه جمهوری اسلامی است و به واسطه تبلیغات ناروای اجانب ممکن است مسلمین بلاد از عمق نهضت اسلامی ایران مطلع نباشند، لازم است آقایان علما و خطبا و دانشمندان محترم با وسایل ممکن این نهضت مقدس را معرفی نمایند و مقصد مسلمانان ایران را که همان برقراری حکومت اسلامی تحت پرچم اسلام و هدایت قرآن کریم و پیغمبر مکرم اسلام است گوشزد نمایند که برادران اسلامی ما بدانند ما به جز اسلام و برقراری حکومت عدل اسلامی فکر نمی کنیم
4- لازم است برادران ایرانی و شیعیان سایر کشورها از اعمال جاهلانه که موجب تفرق صفوف مسلمین است احتراز کنند و لازم است در جماعات اهل سنت حاضر شوند و از انعقاد تشکیل

صحیفه نور جلد 9 صفحه 177

نماز جماعات در منازل و گذاشتن بلندگوهای مخالف رویه اجتناب نمایند و از افتادن روی قبور مطهره و کارهائی که گاهی مخالف شرع است جدا اجتناب کنند.
5- نیابت از سعی برای نماز طواف صحیح نیست، باید هر کس خودش به هر نحو می تواند نماز بخواند و مجزاست از گرفتن نایب و مزاحمت به نمازگزاران اجتناب نمایند.
6- طواف را به نحو متعارف که همه حجاج به جا می آورند، به جا می آورند و از کارهائی که اشخاص جاهل می کنند احتراز شود و مطلقاً از کارهائی که موجب وهن مذهب است باید احتراز شود.
7- در وقوفین، متابعت از حکم قضات اهل سنت لازم و مجزاست، اگر چه قطع به خلاف داشته باشید.
8- در این سال که به واسطه انقلاب اسلامی به برادران و خواهران ما صدمات و ضررهای بسیار از حکومت طاغوتی رسیده است و بسیاری از معلولین از حوادث انقلاب، احتیاج مبرم به کمک دارند مقتضی است کسانی که می خواهند حج استحبابی به جا آورند، هزینه آن را صرف در احتیاج برادران و خواهران خود کنند که ثواب آن نزد خدای تعالی بسیار بر حج استحبابی ترجیح دارد و نیز کسانی که به عنوان سوغات مصارف ناروا می نمایند یا تشریفات و مهمانی های خارج از رویه در وقت برگشت از حج می نمایند مقتضی است این نحو هزینه ها را صرف احتیاج برادران و خواهران علیل و مستمند خود نمایند که خداوند تعالی به آنان اجر و برکت عنایت فرماید. از خداوند تعالی عظمت اسلام و سعادت ملت مسلمان را خواستار و موفقیت همگان را در کوشش برای به ثمر رسیدن نهضت مقدس امیدواریم.
والسلام علیکم و علی جمیع المومنین و رحمة الله وبرکاته
روح الله الموسوی الخمینی

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  8:57 AM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع خواهران انجمن اسلامی تربت حیدریه

تاریخ: 1358/06/29

 

انقلاب ایران ضایعاتش نسبت به انقلابات دیگر کم بوده است

بسم الله الرحمن الرحیم
یک صحبت سر کمبودها و اشکالات و جهاتی است که نه تنها شما به آن مبتلا هستید، سرتاسر کشور تقریباً این ابتلا هست. بعد از هر انقلاب هم نباید انتظار این داشت که تا این انقلاب آن چپاولگرها را بیرون کرد، یکدفعه پشت آن دیوار یک گلستانی باشد. اینها کوشش کردند در طول مدت خصوصاً در این پنجاه سال، پنجاه و چند سال، که همه نیروهای انسانی و غیر انسانی را از بین ببرند. و قلم و قدم و مطبوعات و همه اینها در خدمتشان بود، رادیو و رادیو تلویزیون و سینماها و همه چیز در خدمتشان بود برای اینکه جوان های ما را به تباهی بکشند و مملکت ما را از هستی ساقط کنند و یک چند روزی خودشان به عیش و عشرت بپردازند. و بعد از یک همچو انقلابی که آنها را کنار زدید، توقع نداشته باشید که فوراً همه چیز مطابق دلخواهتان عمل بشود. این باید با تدریج بشود. بعضی از انقلاب ها در صورتی که امکاناتشان بسیار زیاد بوده است مثل انقلاب اکتبر بعد از قریب شصت و چند سال باز هم نتوانستند اصلاًح کنند هم را، و باز هم دیکتاتوری و فشار رفتار می کنند. انقلاب ایران بحمدالله از تمام انقلاب هایی که در دنیا واقع شده است بهتر است و این را باید انقلاب سفید اسمش را گذاشت، نه آن انقلابی که محمدرضا می گفت. یعنی انقلابی است که ضایعاتش کم بوده ولو خوب، داشته است، زیاد هم ضایعات داشت اما ضایعات نسبت به انقلابات دیگر بسیار کم بوده است و آن چیزهایی که به دست آمده بسیار زیاد، یعنی قدرتی را که هیچ تصور نمی شد که شکسته بشود، این انقلاب شکست.
 

این یک قدرت الهی بود که غلبه کرد بر جنود شیطانی

و البته محتاج است حالا به قدم های مثبت برای سازندگی و باید به تدریج و به کمک همه انشاء الله تحقق پیدا بکند و اینکه می گوئید نیرو بگیریم، کدام نیرویی در دنیا از این نیروی شما بزرگتر بود؟ کدام نیرویی می توانست بدون اینکه ساز و برگ داشته باشد، بدون اینکه یک نظام داشته باشد بر همه آنهائی که همه ساز و برگ ها را داشتند و همه نظام ها را داشتند و به همه جور مسلح بودند و ورزیده؟ شما خانم ها نه نظام رفته بودید و نه ساز و برگ نظامی داشتید، برادرهای ما هم همین طور، آنها هم

صحیفه نور جلد 9 صفحه 174

نداشتند. این قدرت چه قدرتی بود که همه آنها را شکست؟ این یک قدرت نورانی بود، اسلامی بود، یک قدرت الهی بود که غلبه کرد بر جنود شیطان. شما چرا باید سست بشوید؟ شما یک قوه خارق العاده دارید که با آن قوه یک سدی را شکستید که تمام دنیا را به حیرت انداختید و هیچ احتمال اینکه این سد را بتواند کسی بشکند نبود. باید شما هر وقت می آید یک سستی درتان پیدا بشود، ملاحظه این را که پشتوانه شما خداست، این را ملاحظه کنید. و با آن نیروی ایمان است که شما توانستید نهضت را تا اینجا برسانید و این نیروی ایمانی را باید حفظ بکنید و هیچ وقت مایوس نشوید و هیچ وقت سستی به خودتان راه ندهید، که یاس و سستی و اینها از جنود شیطان است. همیشه امیدوار باشید. همیشه اطمینان قلب داشته باشید. شماها پیروزید. وقتی برای اسلام یک نهضتی باشد، یک قیامی، قیام الهی باشد، قیام اسلامی باشد. این قیام اسلامی خواه ناخواه پیروز است. و بحمدالله برای اقشار ملت ما یک تحولی پیدا شد که این تحول اعجاب آور بود که یک جمعیتی که در فکر هیچ این مسائل نبودند، در ظرف مدت کوتاهی از بچه و بزرگ و دانشگاهی و غیر دانشگاهی و بازاری و کارگر همه به فکر این افتادند که باید این امور را اصلاًح کرد. وقتی یک ملتی به فکر یک مطلبی باشند درست می شود. البته با تدریج درست می شود، مهم این است که ما هر کدام وظیفه برای خودمان بدانیم یعنی من که یک طلبه هستم، اینجا برای خودم وظیفه بدانم که آنقدری که می توانم خدمت بکنم، شما خواهرها هم که در محل خودتان هستید، وظیفه بدانید که یک مملکتی را آشفته است و خراب کردند و از بین بردند، خودتان با همتتان این مملکت را بسازید و تربیت کنید.
 

فرهنگ ما، فرهنگ غنی است

مهم این است که این اشخاصی که از مسائل دورند، از مسائل روز دورند، از مسائل اسلامی دورند، اسلام را نشناخته اند، اینها آگاه بشوند اینها را تربیت بکنید. بالاتر فاجعه ای که برای این ملت اتفاق افتاده است در این ظرف های طولانی این است که فکرشان عوض شده است، یک فکری شده است، فکر غربی شده. فکرشان، توجهشان همه به این است که ما خودمان چیزی نداریم، از خارج باید بیاید. اینها باید علاج بشود، به آنها فهمانده بشود که ما خودمان همه چیز داریم، غرب به ما محتاج است، نه ما به او. این احتیاج است که آنها را وادار می کند که با همه قوا طرفداری از محمدرضا بکنند برای اینکه می بینند محتاج به او هستند، محتاج به این هستند که به این مملکت تسلط پیدا بکنند و ذخایر این مملکت را ببرند. مملکت ما یک مملکت غنی ای است و یک مملکتی است که همه چیز خودش را می تواند اداره بکند، وسعتش وسعتی است که برای (از قراری که احتمال می دهند) برای صدوپنجاه میلیون جمعیت کافی است و ذخایرش ذخایر بسیار ارزنده است و امیدوارم که ذخایر انسانیش هم رشد پیدا بکند و انسان ها انسان های رشید بشوند. آنهایی که، خواهرهایی که تاکنون داخل در مسائل روز نبودند، در مسائل داخل بشوند. قشرهائی که فکر نمی کردند در این امور، به فکر بیفتند، اشخاصی که با قلم و قدم خودشان غربی فکر می کردند و دعوت به غرب می کردند، به خود

صحیفه نور جلد 9 صفحه 175

بیایند و دعوت بکنند به آن چیزهایی که ما داریم. ما همه چیز داریم، فرهنگ ما، فرهنگ غنی است، مملکت ما، مملکت غنی است، منتها نگذاشتند که این امور تحقق پیدا بکند.
 

اول مهذب بشوید و بعد جوان را تربیت کنید

و حالا که بحمدالله مملکت از خودتان است، دیگر دست آنها کوتاه شد و امیدواریم تا آخر کوتاه باشد، خودتان به فکر باشید که همه چیزتان را اصلاح کنید. اول خودتان را اصلاح بکنید. اول مهذب بشوید و تعلیمات اسلامی را که برای آدم سازی است. آن تعلیمات را عمل به آن بکنید و بعد هم جوان ها را، بچه ها را تربیت کنید که ما بعد از یک مدتی متحول بشویم به یک انسان هائی که اسلام می خواهد، نه یک انسان هایی که استعمار می خواهد. انشاء الله خداوند همه تان را توفیق بدهد موفق کند و این مسائلی را که گفتید، اینطور نیست که در نظر نباشد، در نظر هست و باید به تدریج درست بشود و ما سفارش هم به همه اینها کرده ایم و سفارش هم می کنیم و آنها هم مدعی هستند که ما مشغول کار هستیم و می توانیم، منتها یک قدری کارها زیاد است، مشکل است و آنها هم حق دارند البته، بسیار کار زیاد و مشکل، و امیدواریم که کلیه امور حل بشود و مشکلات حل بشود و هیچ وقت به خودتان یاس راه ندهید و شما یک پیروزی پیدا کردید که دنیا را به حیرت انداختید. یک همچو قدرتی که یک همچو پیروزی پیدا کرده، هیچ نباید به خودش یاس نشان دهد. شما با همین قدرت ایمان خودتان انشاء الله همه امور کشور خودتان را اصلاح بکنید. خداوند انشاء الله همه تان را حفظ کند. و من، هم دعا گوی همه شما هستم و هم خدمتگزار.
والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  8:57 AM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع اعضای گروه اعزامی جمعیت شیر و خورشید (سابق) به کردستان

تاریخ: 1358/06/25

 

اطاعت از حکومت اسلامی، وظیفه اسلامی و وجدانی است

بسم الله الرحمن الرحیم
ما باید همانطوری که ملاحظه کردید که با کمک همه قشرهای دولت این پیروزی معجزه آسا را به دست آوردیم، کمک همگی بود که توانست یک همچو اعجازی را بکند و توجه به مبادی، حالا هم که باز بین راه هستیم و احتیاج داریم به اینکه از قدرت هائی که هست استفاده کنیم، باید گمان نکنیم که مطلب گذشته است. اینها که استفاده از این مملکت کردند و چشم طمع شان باز و از اینجا نبریده است، اینها در صددند که کارشکنی هائی بکنند و هر چه بتوانند نگذارند یک مملکت آرامی، یک مملکتی که خودش، خودش را اداره کند و خودکفا باشد، نگذارند که یک همچو چیزی پیش بیاید و لهذا این توطئه را که می بینید پیش می آورند، کردستان را به آن صورت درست کردند و محتمل است که باز هم جاهای دیگر را، و ما باید با توجه به این معنا که ما بین راه هستیم و باز گرفتاری داریم، همه مان کمک کنیم.
معنی کمک این نیست که شمائی که مامور شیر و خورشید سرخ هستید یک کار دیگر انجام بدهید، معنی اش این است که آن کاری که به دست شماست خوب انجام بدهید. در حکومت غیراسلامی و طاغوتی وجدان شما خیلی همراه نبود که اطاعت از آنها بکنید، اگر هم اطاعت شده، اطاعتی بوده است که اطاعت الزامی بوده، لکن حالا که متبدل شده است و یک حکومت اسلامی ملی است که از خودتان است، دیگر یک چیزی نیست که تحمیلی باشد و یک دستگاهی نیست که دستگاه ظلم و جور و این طور چیزها باشد، باید یک وظیفه اسلامی وجدانی را ما احساس بکنیم که با آن وظیفه اسلامی و با آن وظیفه انسانی، کارها را خوب انجام بدهید.
 

تحول روحی ملت، موجب طمانینه است

و من دلخوشم به اینکه یک همچو تحولی در ایران، در همه قشرها شده است. الان در همین قضیه جهاد سازندگی، خوب، انسان می بیند که از همه جا اشخاصی که تحصیل کرده اند. خصوصاً خانم ها، اینها همین امروز هم در مصاحبه ای که بود، من گوش کردم دیدم که می گوید ما از اول آفتاب می رویم سراغ کار تا غروب. این یک مسأله ای است که یک تحولی است پیدا شده است، یعنی با

صحیفه نور جلد 9 صفحه 142

اشتیاق و احساس اینکه باید برای مردم کار بکنیم مشغولند و مسلماً در شما هم همین معنا هست. شکی نیست که حالا دیگر با اینکه یک الزامی عرض می کنم یک اجباری، اینها نیست، خودتان داوطلبید و مشکلاتی اگر هست، خودتان مشکلات را رفع می کنید. بنابراین آن چیزی که مایه دلخوشی ماست این است که این تحول اسلامی که با دست خدا پیدا شده است و کسی نمی توانست یک همچو تحولی ایجاد کند خصوصاً تحولات روحی که از امریکا یک عده ای جوان چند وقت پیش از این آمدند که، ما آمدیم برای همین جهاد سازندگی و برویم به دهات، من به آنها گفتم خوب، من می دانم که شماها اهل اینکه بتوانید به یک قدرتی درو بکنید یا بنائی بکنید یا چه، همچو چیزی را، همچو قدرتی ندارید، لکن متوجه باشید که کار شما چه کار ارزنده ای است، شما وقتی که از آمریکا آمدید و رفتید در روستای فلان و مردم دیدند که یک دسته از جوان تحصیل کرده آمریکا که شاید بعضی شان هم مهندس، بعضی شان دکتر باشند آمده اند درو می خواهند بکنند، این یک روحیه بزرگی به مردم اعطا می کند که آن رعیتی که امروز یک جریب را مثلاً درو می کرده، فردا دو جریب را درو می کند. این، قدرت می دهد، خیال نکنید، خیال نکنید که ما کارمان کم است، کار شما از حیث معنویت خیلی زیاد است. وقتی این رعیت ها که تا حالا هر چه دیده بودند، هی یک سربازی یا یک ژاندارمی برود و اذیت کند، همین را دیده بودند، یا اخاذی کند، حالا بینند که یک دکتری، یک مهندسی، یک محصلی می رود، چه از مرکز اینجا، چه از خارج می رود و به اینها کمک می کند، اینها تاکنون به چشم شان نخورده بود که یک دسته از خانم هائی که در شهرستان زندگی می کردند، اینها بروند توی این جمعیت هائی که دارند درو کنند همراه آنها درو بکنند، همچو چیزی به چشممان نخورده بود، به خیالشان نمی آمد، حالا وقتی که می بینند یک همچو حس انسانی پیدا شده است و این در سایه اسلام پیدا شده و قدرت های ظاهری نمی تواند یک همچو تحولی را بدهد، تحول اسلامی و انسانی است، این آنها را همچو دلخوش می کند که کارهاشان را و قدرتشان را چند مقابل می کند بنابراین یک تحول انسانی و یک تحول روحی حاصل شده است که این موجب طمانینه انسان است. موجب اطمینان است.
من امیدوارم که این محفوظ بماند و ملت ما همین طور زنده که حالا زنده هستند زنده بمانند و این مملکت را با این زندگی، با این هوشیاری مملکت را به پیش ببرند، به طوری که افراد خودشان دیگر راه خودشان را پیدا کرده باشند که فقدان با اشخاص هیچ خللی وارد نشود. خداوند انشاءالله شما را حفظ کند، موید، منصور و مشکلات را رفع کند. البته مشکلاتی در دولت هست، مشکلاتی هست الان زیاد و اینها باید با همت همه رفع بشود و من امیدوارم که انشاءالله رفع بشود.
والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  8:57 AM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

پیام امام خمینی در آستانه بازگشائی دانشگاه ها و مدارس کشور

تاریخ: 1358/06/31

 

پیام امام خمینی در آستانه بازگشائی دانشگاه ها و مدارس کشور

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام بر دانش و دانشگاه و دانشگاهیانی که چراغ راه هدایت و راهنمائی ملت به سوی تعالی و سعادت و فضل و فضیلت می باشند. سلام بر جوانان برومندی که با سلاح علم در سرفرازی و اعتلا کشور، کشور عزیز اسلامی کوشا و در رسیدن به هدف های انسانی اسلامی از هیچ زحمت و کوشش دریغ ندارند. سلام بر دانشجویان و استادانی که در سال های طولانی اختناق با محرومیت ها و شکنجه ها و ناراحتی های روحی و جسمی مواجه و با شجاعت و شهامت در مقابل استبدادها و قلدری ها ایستاده و تسلیم قدرت های شیطانی نشده اند. سلام بر عزیزانی که در نهضت اسلامی و انقلاب بزرگ ملت در سخت ترین شرایط از محرومین و مستضعفین دفاع و از تهاجم و یورش جنود ابلیسی به مراکز علم و ادب نهراسیده و با آنان با فداکاری مقابله کردند و سلام به همه قشرهای دانشجو، از اطفال دبستانی که با تهاجم به دبستان ها از پای در آمدند و جوانان دبیرستانی و دانشمندان و استادان و دانشجویان دانشگاهی سراسر کشور که مکان های علمی مقدس خود را به صورت دژهایی مستحکم و سنگرهای شکست ناپذیر در آورده و از استقلال و آزادی میهن عزیز خود دفاع نموده و سنگرهای شیطانی را با پشتیبانی این ملت بزرگ در هم شکسته و دشمن خونخوار را دفع کردند. اکنون ای خواهران و برادران و فرزندان عزیز اسلام که با باز شدن دانشگاه ها و دبیرستان ها و دبستان ها در موضع حساس سرنوشت سازی هستید و دشمنان اسلام و غارتگران کشور با توطئه ها و نیرنگ ها می خواهند در این سنگر عظیم که امید ملت و مرکز سرنوشت یک کشور است رخنه نموده و با اعمال خود شما را از راه خود که راه حق و راه محرومین و مستضعفین است منحرف و با اخلالگری در مراکز علم شما را از هدف باز دارند. لازم می دانم نکاتی چند را با شما عزیزان در میان گذارم ، باشد که قسمتی از دین خود را به اسلام و طبقه محروم و شما عزیزان ادا نمایم و از زیر بخشی از مسؤولیت های خود نزد خالق و خلق بیرون آیم: 1- همانطور که کراراً تذکر داده ام بزرگترین وابستگی ملت مستضعف به ابر قدرت ها و مستکبرین وابستگی فکری و درونی است که سایر وابستگی ها از آن سرچشمه می گیرد و تا استقلال فکری برای ملتی حاصل نشود، استقلال در ابعا دیگر حاصل نخواهد شد. و برای به دست آوردن

صحیفه نور جلد 9 صفحه 186

استقلال فکری و بیرون رفتن از زندان وابستگی، خود و مفاخر و مآثر ملی و فرهنگی خود را دریابید. بزرگترین فاجعه برای ملت ما این وابستگی فکری است که گمان می کنند همه چیز از غرب و ما در همه ابعاد فقیر هستیم و باید از خارج وارد کنیم. شما استادان و فرهنگیان و دانشجویان و دانشمندان دانشگاه ها و دانشسراها و نویسندگان و روشنفکران و دانشمندان معظم باید کوشش کنید و مغزها را از این وابستگی فکری شستشو دهید و با این خدمت بزرگ و ارزنده ملت و کشور خود را نجات دهید.
2- در آغاز باز شدن دانشگاه و دانشسراها، دبیرستان ها و دبستان ها ممکن است اشخاصی یا گروه هایی بخواهند با اسم هایی تبلیغاتی فریبنده در کار دانشگاه اخلال کنند و از رفتن سر کلاس ها جلوگیری نمایند. عزیزان دانشگاهی و محصلین سایر مدارس با بی اعتنائی و سردی با آنان مواجه شوند و توطئه آنان را خنثی نمایند و بدانند که از اول انقلاب تاکنون، هم اینان بودند که از مسیر ملت جدا و در مسیر طاغوت و از انقلاب اسلامی بر کنار یا بر ضد آن فعالیت می کردند، هم اینان بودند که از رفراندم می خواستند جلوگیری کنند و هم اینانند که از رأی اکثریت قریب به اتفاق ملت سر پیچی می کنند. اینان با ملت و مصالح کشور مخالف و وابسته به شرق و غرب و رژیم سابق هستند. به تبلیغات آنان گوش فرا ندهید و از آنان احتراز کنید همانند احتراز از طاغوت و رژیم طاغوتی.
3- آنچه کراراً تذکر داده ام و رمز پیروزی است اتحاد گروه های دانشجویی و تشکیل یک گروه اسلامی ملی است در مقابل منحرفان که کوشش دارند تفرقه بیفکنند و شما جوانان عزیز را که امید کشور هستید و سعادت و ترقی میهن بسته به فعالیت شماست به تباهی بکشند و نگذارند در راه تعالی کشور قدم بردارید و به علم و ادب که مایه پیشرفت و رهایی از استعمار و استثمار نو و کهنه است اشتغال پیدا کنید و باید بدانید اختلاف و تفرقه سرچشمه تمام بدبختی ها و اسارت هاست. ممکن است عناصر فاسدی در دانشگاه و سایر مدارس در بین جوانانمان نفوذ کنند و با برنامه ای حساب شده تفرقه افکنی کنند، لازم است با هوشیاری آنان را شناسایی کنید و بشناسانید که جوانان عزیز ما از توطئه آنان مطلع شوند و در راه خنثی نمودن آن کوشا شوند.
4- باید کوشش در راه علم و به دست آوردن تخصص در رشته های مختلفه، اساس فعالیت جوانان دانشجوی عزیز ما باشد که نیازمندیهای میهن به دست خود آنها بر آورده و کشور ما با کوشش شما خودکفا شود. مع الاسف در دوران گذشته اساس بر آن بود که ما را در هر چیز وابسته کنند و با ملت ما آن کنند که دستش برای هر چیز پیش دیگران دراز باشد. شما عزیزان کوشش کنید که از این وابستگی بیرون آیید و احتیاجات کشور خودتان را برآورید و از نیروی انسانی و ایمانی خودتان غافل نباشید و از اتکال به اجانب بپرهیزید و استقلال خود را در تمام ابعاد بیمه کنید و از هیاهوی غرب و غربزدگان نهراسید که خدواند متعال با شماست.
5- اسلام دین مستند به برهان و متکی به منطق است و از آزادی بیان و قلم نمی هراسد و از طرح مطلب های دیگر که انحراف آنها در محیط خود آن مکتب ها ثابت و در پیش دانشمندان خودشان شکست خورده هستند، باکی ندارد. شما دانشجویان محترم نباید با پیروان مکتب های دیگر با خشونت

صحیفه نور جلد 9 صفحه 187

و شدت رفتار و درگیری و هیاهو راه بیندازید که می دانم نخواهید کرد و خود با آنان به بحث و گفتگو برخیزید و از دانشمندان اسلامی دعوت کنید با آنان در بحث بنشینند تا تهی بودن دست آنان ثابت شود و اگر آنان با جنجال و هیاهو با شما مواجه شدند از آنان اعراض کنید و با خونسردی بگذرید که یکی از نقشه های آنها آن است که شما را به درگیری بکشند و از آن استفاده، استفاده های غیر مشروع کنند. ما با آزادی و منطق، موافق ولی اگر توطئه و خرابکاری باشد، تکلیف دیگری داریم و از خداوند متعال خواستارم که کار به آنجا نکشد.
6- یکی از مسائل بسیار مهم در تمام دستگاه ها خصوصاً دانشگاهها و دبیرستان ها تغییرات بنیادی در برنامه ها و خصوصاً برنامه های تحصیلی و روش آموزش و پرورش است که دستگاه فرهنگ ما از غربزدگی و از آموزش های استعماری نجات یابد.
اجانب خصوصاً آمریکا در نیم قرن اخیر کوشش داشتند و دارند فرهنگ و برنامه های فرهنگی و علمی و ادبی ما را از محتوای اسلامی انسانی ملی خود خالی و به جای آن فرهنگ استعماری و استبدادی بنشانند. فرهنگ زمان طاغوت، کشور ما را تا لب پرتگاه سقوط کشاند و خداوند تعالی به داد این کشور اسلامی رسید ولی بدون تغییرات صحیح بنیادی و تحول فرهنگی و علمی امکان تحول فکری و روحی نیست و باید با کوشش همه جانبه از طرف دولت و رؤسای دانشگاه ها و فرهنگیان و جوانان دانشجو به مقصود نزدیک شویم و انشاء الله تعالی از پیوستگی و وابستگی نجات پیدا کنیم و کشور عزیزمان را نجات دهیم.
7- از مسائل مهم که مقدمه اصلاحات است پاکسازی همه مراکز خصوصاً مراکز فرهنگی و علمی است و باید با شوراهایی مرکب از اشخاص دانشمند متعهد و مؤمن به انقلاب و پشتیبانی رؤسا و استادان و معلمان و دانشجویان مراکز علمی و تربیتی از عناصر فاسده و خدمتگزاران و سرسپردگان به رژیم سابق تصفیه شوند. این مراکز باید از سر سپردگان بکلی تصفیه شوند زیرا تا این عناصر که به طور خودکار در خدمت اجانب هستند، در سطح وسیع کشور خصوص مراکز علمی و تربیتی تصفیه نشوند، نخواهیم توانست از استقلال فکری و درونی نجات پیدا کنیم و در نتیجه نخواهیم توانست در هیچ یک از ابعاد انسانی خود و اسلامی خود مستقل باشیم.
8- مراکز علمی و فرهنگی قدیم و جدید و روحانیون و دانشمندان فرهنگی و طلاب علوم دینیه و دانشجویان دانشگاه ها و دانشسراها دو قطب حساس و دو مغز متفکر جامعه هستند و از نقشه های اجانب، کوشش در جدایی این دو قطب و تفرقه اندازی بین این دو مرکز حساس آدم ساز بوده و هست.
جدا کردن این دو مرکز، در مقابل یکدیگر قرار دادن آنها را اینها را در مقابل هم قرار دادن و در نتیجه خنثی کردن فعالیت آنان در مقابل استعمار و استثمارگران از بزرگترین فاجعه های عصر حاضر است. فاجعه ای که ما و کشور ما را تا آخر به تباهی و نسل جوان ما را که از ارزنده ترین مخازن کشور است به فساد می کشد. این توطئه شیطانی طاغوتی را که اکنون قشرهای ملت و خصوصاً دانشمندان بیدار بدان توجه کرده اند، باید با کار بردن تمام تدبیر و توان خنثی کرد و راه تفاهم و اتحاد را هرچه

صحیفه نور جلد 9 صفحه 188

سریعتر و سریعتر باز نمود و با وحدت این دو قطب، این دو قطب متفکر، کشور عزیز به رشد واقعی و ترقی و تعالی حقیقی می رسد. علما و دانشمندان این دو مرکز لازم است کوشش کنند در پیوند دادن این دو قشر عزیز و باید بدانند که نه دانشگاهی بدون روحانی می تواند به استقلال برسد و نه روحانی بدون دانشگاهی. عزیزان من! اگر اسلام را می خواهید و کشور را، به فرمان خداوند متعال گوش فرا دهید و اطاعت کنید که می فرماید: (اطیعواالله ورسوله ولا تنازعوا فتفشلوا وتذهب ریحکم) اختلاف و نزاع شماها را به شکست می کشد و قدرت را از شما سلب می کند و رنگ و بوی شما را در جوامع بشری می برد. (واعتصموا بحبل الله جمیعا ولاتفرقوا) از خداوند تعالی توفیق همگان را در به ثمر رساندن جمهوری اسلامی و بپا داشتن عدل و قسط خواستارم.
والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  8:57 AM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع دانش آموزان دبستان فیض قم

تاریخ: 1358/07/01

 

معلمین در تربیت اسلامی انسانی کودکان کوشا باشند

بسم الله الرحمن الرحیم
من امروز که روز اول تحصیل است و روز اول باز شدن مدارس است پیش این اطفال کوچک دبستانی آمده ام که اینها به فطرت نزدیکترند کل مولود یولد علی الفطره ثم ان ابواه یهود انه وینصرانه و یمجسانه) چون بچه ها جدید العهد به ملکوت هستند، آن کدورت هائی که از طبیعت عاید انسان می شود و آن کدورت هائی که از دولت طاغوتی نصیب ما شد، اینها از او دور بودند.
جوانان ما را نگذاشتند تربیت انسانی بشوند. این کودک ها که الان در پیش من هستند و با فشار به دامن من هجوم می آورند مورد علاقه من هستند، بچه های منند، عزیزان منند، به ملکوت نزدیکترند، از آلودگی های طبیعت دورند و من امیدوارم که معلم های این بچه ها و این کودک ها در تربیت انسانی اسلامی اینها کوشا باشند و از آن تعلیمات سوئی که در سابق بود مبرا باشند.
معلمان مدارس در هر جا هستند عنایت شان به این کودک ها بیشتر باشد که این کودک ها امید آتیه مملکت ما هستند و از این کودک های امروز، انسان ها و دانشمندان فردا درست می شود. اینها هستند که در آتیه مملکت ما را اداره می کنند و پس از ما اینها باید استقلال مملکت و آزادی را حفظ کنند. معلمان از این کودک های نورس قدردانی کنند و این کودک های نورس را که آلوده نیستند به آن چیزهائی که ما بزرگ ها آلوده هستیم، نگذارند آلوده شوند.
 

اسلام تمام آزادی ها و استقلال ها را بیمه می کند

تربیت ها، تربیت دینی باشد. اسلام تمام آزادی ها و استقلال ها را بیمه می کند و بچه کوچک ما را اگر اسلامی بار بیاورید، استقلال و آزادی مملکت شما بیمه خواهد شد. از این کودک ها قدردانی کنید و از این عواطف کودکانه آنها من تشکر می کنم.
من اینها را دوست می دارم همانطور که شما عزیزان خودتان را دوست می دارید. اینها همه عزیزان من هستند و نور چشم من هستند و در آتیه امید من به اینهاست. من از خدای تبارک و تعالی سلامت و سعادت این قشر کودکان را که مایه سرفرازی ما در آتیه باید بشوند تشکر می کنم و به همه دعا می کنم. خداوند این غنچه نزدیک به شکوفا را در تربیت اسلامی شکوفا کند. خداوند این بچه های

صحیفه نور جلد 9 صفحه 191

لطیف ظریف انسانی را در پناه خود حفظ کند و نور فطرت آنها را شکوفا کند.
من بیش از این طول کلام نمی دهم که این بچه ها در این فشار ناراحت هستند و در آفتاب از گرما ناراحت می شوند.
خداوند همه شما را سعادتمند کند. خداوند مملکت ما را به وجود شما مستقل کند.
والسلام علیکم و علی عبادالله الصالحین

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  8:57 AM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

تاریخ: 1358/07/02

 

مسؤولیت عظیم ما حفظ مکتب و چهره اسلام است

بسم الله الرحمن الرحیم
ما و شما دو مسؤولیت داریم: یک مسؤولیت کوچک و یک مسؤولیت بزرگ مسؤولیت کوچک، حفظ کشور و حفظ نظام و پیشبرد نهضت و رعایت جهات نظمی و تربیتی افراد، که این مهم است لکن کوچکتر از آن دومی است. دوم، حفظ مکتب و چهره اسلام. ما اگر چنانچه در آن امر اول پیش ببریم، البته پیشبرد بزرگ است و اگر شکست هم بخوریم شکستش هم بزرگ، لکن با حفظ چهره اسلام و حفظ مکتب، شکست آخری برای ما نیست، شکست همان در فعالیت های نظامی و فعالیت های انتظامی است. اگر چنانچه چهره اسلام را ما حفظ بکنیم و در آن شکست نخوریم، برای ما در عاقبت پیروزی است. شما وقتی ملاحظه کنید، از زمان پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و زمان خلافت حضرت امیر سلام الله علیه جنگ های زیادی شده است و جنگ ها همه جنگ های اسلامی، برای تربیت جامعه بودند، یک جنگ ما در اسلام نداریم که از این مطلب که برای ساختن جامعه باشد و جلوگیری کردن از کسانی که نمی خواهند بگذارند جامعه ترقی بکند، در اسلام نداریم یک همچو جنگی. پیغمبر اسلام جنگ های متعددی کردند و در بعضی از جنگ شکست خوردند، در عین حالی که شکست خوردند مکتبشان شکست نخورد، مکتب محفوظ بود. حضرت امیر سلام الله علیه در بعضی از جنگ ها شکست خوردند حتی در جنگ با معاویه بالاخره شکست با ایشان بود، آنها با حیله و با همین طور ایشان را شکست دادند، معذلک چون مکتب محفوظ بود، شکست نخورد بلکه پیروز شد در آخر. الان پیروزی او معلوم است، همه ملت های اسلامی به او توجه دارند و معاویه را قبلاً اگر بعضی از برادرهای اهل سنت ما نمی خواستند راجع به معاویه مثلاً چیزی بگویند، لکن حالا دیگر معلوم نیست اینطور باشد، معاویه دیگر اینقدر رسوا شده است که مسلمین، دیگر او را قبول ندارند. پس در عین حالی که در جنگ صفین امیر المؤمنین بالاخره شکست خورد، لکن پیروز شد برای اینکه مکتب محفوظ بود و معاویه هم ماهیتش معلوم شد، برای آن اشخاصی که نمی دانستند ماهیتش معلوم شد، منکشف شد. و همین طور حضرت سیدالشهدا سلام الله علیه، خوب، در کربلا تشریف آوردند و جنگ بین یک عده کم با یک گروه های زیاد منتهی به قتل ایشان و اسارت اهل بیت ایشان و به شکست منتهی شد، لکن در عین حال یزید را شکست داد. این یزید در دنیا مفتضح شد به طوری که دیگر نشد باقی

صحیفه نور جلد 9 صفحه 193

بماند او، برای اینکه مکتب محفوظ بود، مکتب، مکتب توحیدی و اسلامی بود و اسلام محفوظ بود، از این جهت شکستی نبود. الان ما در یک وضعی واقع هستیم که برای ما سرد و راهی ما واقع شده ایم که ممکن است که خدای نخواسته ما در مکتبمان شکست بخوریم. اگر فرض بکنید که ما در این مبارزه ای که ملت ما با محمدرضا بلکه با همه کشورهایی که با او همراه بودند، در این مبارزه ما فرض کنیم که خدای نخواسته ملت ما شکست خورده بود، این یک شکستی بود که دنبالش باز پیروزی بود و اگر هم شکست خورده بودیم به نظر من خیلی غصه نداشت برای اینکه ما مکتبمان محفوظ بود و با محفوظ بودن مکتب بالاخره حق بر باطل غلبه می کند. اما ما الان سر یک دوراهی واقع شده ایم که ممکن است با دست ما اسلام آن چهره زیبائی که دارد، در پیش کشورهای خارجی یا دشمن های داخلی، آن چهره اش به طور دیگری نمایش پیدا بکند که مکتب ما شکست بخورد. آنهائی که ما همیشه می گفتیم مکاتبشان انحرافی است و اسلام است که می تواند یک مکتبی داشته باشد که بسازد جمعیت ها را و گروه ها و ملت ها را بسازد و اسلام مکتب انسان ساز است، انسان ها را از قوه به فعلیت می آورد، این حرف ها را ما می زدیم و می زنیم، خوف این است که اگر چنانچه در اعمال ما یک نحوی مشاهده بشود که بر خلاف آنی است که ما ادعا می کنیم، دشمن های ما پای ما حساب نکنند، پای اسلام حساب کنند، بگویند پاسدارهای اسلامی، ملاهای اسلام، نظامی اسلامی اینطور عمل می کنند. پی بهانه هستند آنها که یک خلاف ببینند و آن خلاف را علم کنند با اضافاتی صد چندان و به خیال خودشان ما را معرفی کنند در جوامع به اینکه جمهوری اسلامی که اینها می گفتند، اینطور بود که الان مردم از گرفتاری آن رژیم سابق خلاص شده اند و به گرفتاری این رژیم افتاده اند. الان دارند این حرف ها را می زنند در عین حالی که بهانه هایشان کم است، در عین حالی که در این انقلابی که ملت ایران کرد از همه انقلاب های دنیا آرامتر و سفید بود، یک انقلاب سفید باید اسمش را گذاشت، نه مثل انقلاب محمدرضا، یعنی آنقدری که ما از دست دادیم چند صد مقابل آن به دست آوردیم، لکن نه آنی که می خواهیم، آنی که می خواهیم باز به دستمان نیامده است، آنی که به دست آوردیم این است که موانع را از سر راه به طور عمده برداشتیم، یک مقداری هم هست لکن اگر چنانچه ما امروز یک کاری بکنیم که گفته بشود که آن وقت رژیم سلطنتی بود و این کارها را می کرد، حالا هم که جمهوری اسلامی است و اسلام است و دم از قرآن می زنند و دم از اسلام می زنند و دم از ایمان می زنند، حالا هم همان است منتها لفظش فرق کرده است، معنا همان معناست لکن الفاظ تغییر کرده است، به جای رژیم سلطنتی رژیم جمهوری گفته شده است لکن عمل همان عمل است و برنامه همان برنامه، این یک مسؤولیت بزرگی است گردن من و آقا هست، گردن آقا و شماها هم هست و گردن همه ملت، یعنی هر کس الان در پوشش جمهوری اسلامی هست، این مسؤولیت را دارد. مسؤولیت، مسؤولیت شخص نیست، اگر مسؤولیت شخص بود چیزی نبود، اگر مسؤولیت آقا بود چیزی نبود. فرض کنید که آقای لاهوتی هم متهم بشوند یا من متهم بشوم و یا آقای ابو شریف متهم بشوند، این چیزی نیست. مسأله اتهام مکتب است، مکتب ما را اینها متهم می خواهند بکنند، به اشخاص کار ندارند. آنها آن چیزی را که بر خلاف مقصدشان بوده

صحیفه نور جلد 9 صفحه 194

است و آن چیزی که خودشان را برای آن چیز شکست خورده یافتند، آن عبارت از مکتب ما بود، مکتب ما اینها را شکست داد، مکتب ما یک مکتبی بود که این جوان ها را عرضه داشت، همین جوان ها می گویند که شهادت را برای ما بخواهید. این مکتب است، فرد نمی شود که، افراد نمی شود که مردن را بخواهند برای یک اموری که مربوط به زندگی است، این اصلاً معقول نیست یک همچو چیزی که شما بگوئید که من کشته بشوم برای اینکه مثلاً فلان چیز، فلان کالا ارزان بشود یا گران بشود. این پیش اشخاص مطرح نیست، آنی که مطرح است عقاید مردم است. این، عقیده است که انسان را می کشد به این طرف و آن طرف. آن عقیده بود که حضرت سیدالشهدا را با چند نفر، با چند عدد معدود کشاند در مقابل یک امپراطور خبیثی که همه عده و عده را داشت لکن نه آدم بود، نه ایمان داشت. اینکه سیدالشهدا را کشاند به آنجا، مکتب بود که کشاند به آنجا، اتحاد و عقیده بود که کشاند به آنجا و همه چیزش را داد در مقابل عقیده، در مقابل ایمان، و کشته شد و شکست داد، طرف را شکست داد. اگر خدای نخواسته در این نهضتی که شما کردید یک وقت کاری ما و شما انجام بدهیم، روحانیون و پاسداران، هر دو طایفه پاسدار هستند، پاسدار اسلام باید همه ملت پاسدار اسلام باشد. (کلکم راع) همه باید مراعات کنید، همه تان راعی هستید، همه مردم و همه هم مسؤول هستند، یعنی همه باید همانطوری که یک شبانی یک گله ای را می برد و رعی می کند و می چراند و به جاهای خوب باید ببرد، مسؤول این است که این را به جاهای خوب و به علفچراهای خوب ببرد و به آب خوب، و مسؤول است پیش صاحبان او به اینکه چرا نبردی، همه ما آن حال را داریم، مسؤولیم در مقابل خدا و در مقابل وجدان و همه مان باید مراعات بکنیم، یعنی نه اینکه مراعات خودمان را، من مراعات همه شما را بکنم، شما هر یک مراعات همه را. یک همچو برنامه است که همه را وادار کرده که به همه چرا بگوئیم، همه را جلویش را، همه را، به هر فردی، به هر فردی لازم کرده به اینکه امر به معروف کند. اگر یک فرد خیلی به نظر مردم مثلاً پایین، یک فردی که به نظر مردم خیلی اعلا رتبه هم هست، اگر از او یک انحرافی دید، بیاید (اسلام گفته برو به او بگو، نهی کن) بایستد در مقابلش بگوید این کارت انحراف بود نکن. می گویند عمر در وقتی که خلیفه بود، گفت که من اگر چنانچه خلافی کردم به من مثلاً بگوئید، چه بکنید، یک عربی شمشیرش را کشید گفت ما با این مقابل تو می ایستیم، اگر تو بخواهی خلاف بکنی ما با این شمشیر مقابلت می ایستیم. تربیت اسلامی این است که در مقابل اجرای احکام خدا و در مقابل راه انداختن نهضت های اسلامی، هیچ ملاحظه از کسی نکند. این آقاست این غیر آقا، این پدر است این پسر است، این رئیس است این مرئوس است، ابداً این مسائل نباشد در کار. مسأله این باشد که این آیا به طریق اسلام دارد عمل می کند یا نه. به طریق اسلام عمل می کند، هر فردی باشد باید از او قدردانی کرد و تشویق کرد و محبت به او کرد. برخلاف اسلام که باشد هر فردی می خواهد باشد، یک روحانی عالی مقام باشد، یک آدمی باشد که مثلاً رأس باشد، یک سرکرده باشد، وقتی دیدند برخلاف مسیر دارد عمل می کند، هر یک از افراد مؤظفند که به او بگویند که این خلاف است، جلویش را بگیرند. همه ما الان موظفیم به اینکه اعمالی که خودمان می کنیم یک اعمالی نباشد که چهره انقلاب

صحیفه نور جلد 9 صفحه 195

ما را مشوه کند، غیر از آنی که خدا می خواهد، آنطور عرضه بکنیم. الان شما اسم شریف پاسداری برایتان ثبت است، پاسدار اسلام، پاسداران انقلاب اسلامی، پاسدار انقلاب اسلامی لفظ نیست، واقعیت است، یک واقعیتی است، این واقعیت است که شما هر جا اگر یکی پیدا بشود و بر خلاف مسیر اسلام بخواهد یک کسی کاری بکند و یک گروهی چه بکند، این واقعیت است که شما را می کشاند آنجا، حرکت می کنید به آنجا، آن فتنه را خاموش می کنید. این یک واقعیتی است که اگر چنانچه ما اسممان پاسدار بود و واقعیتمان پاسدار، اینکه خودمان را از خودمان پاسداری بکنیم که بر خلاف مسیر اسلام حرکت نکنیم. از پاسدار وقتی بر خلاف پاسداری یک چیزی دیده بشود، نمی گویند این آقا این کار را کرده، می گویند پاسدارها این طوری هستند. و این یک مسؤولیت بسیار بزرگی است که به عهده تان هست، به عهده ما هم هست، ما هم، در بین ما هم این مسأله است که اگر یک اهل علمی خدای نخواسته یک خلافی بکند می گویند آخوندها اینجورند، می روند سراغ آخوندها، اگر یک کمیته ای یک کاری بکند می گویند آن کمیته ها، کمیته های اسلامی این طوری است. دشمن ها ایستاده اند که از شخص مطلب را ببرند بالا برساند به نوع، از آنجا ببرند بالا برسانند به اسلام. دشمن های ما این طوری، اینکاره اند، فکر این مطلب هستند، یعنی آن مرکزی را که از آن ترسیده اند می خواهند بکوبند و آن اسلام است، آن را می خواهند بکوبند. گاهی به اسم معممین می کوبند، گاهی به اسم پاسدارهای اسلامی، گاهی به اسم کمیته های اسلامی، گاهی به اسم دادگاه های اسلامی، این طوری. ما مؤظفیم که بهانه دست این اشخاصی که غرض دارند ندهیم و هر یک خودمان را مواظبت کنیم و پاسداری از خودمان بکنیم و هر یکمان از رفقا فرض کنید پاسداری بکند. آقا خودش را حفظ بکند و مأمور حفظ شما و شما و شما هم هست، نه این است که مأمور است که خودش را، مأمور است که خودش نماز بخواند، نخیر مأمور است که شما را وادار کند به نماز خواندن، من را وادار کند به نماز خواندن، همه مأموریم، خودش فقط مثلاً بدگوئی به مردم نکند بی جهت، این خودش هست، اگر شما هم کردید این مکلف است، یعنی تکلیف الهی دارد به اینکه شما را جلوتان را بگیرد. امر به معروف و نهی از منکر دو اصلی است در اسلام که همه چیز را می خواهد اصلاح کند. یعنی با این دو اصل می خواهد تمام قشرهای مسلمین را اصلاح بکند، به همه مأموریت داده، به همه، به تمام افراد زیر پرچم مأموریت داده که باید وادار کنید همه را به کارهای صحیح و جلوگیری کنید از کارهای فاسد. اینطور نیست که شما فقط یک مأموریتی دارید و آن این است که خودتان یک کارهای خوبی بکنید جز کار بد، مأموریت زیادتر از این است، خودتان و همه را، هم خودتان، هم همه را و هیچ فرقی هم بین قشرها در این امر نیست که همه باید اطاعت خدا بکنند و همه باید حفظ این پاسداری را بکنند. مهم این است پاسداری خیلی شریف است برای اینکه خدمتگزاری به اسلام است، حفظ اسلام است و مسؤولیتش خیلی زیاد است برای اینکه اگر خدای نخواسته پاسدار بر خلاف مقررات پاسداری و بر خلاف مقررات پاسداری اسلامی عمل بکند، یک وقت می بینید که با قلم اشخاصی که می خواهند چهره اسلام را وارونه نشان بدهند، آنها به فعالیت می افتند و بهانه به دستشان می آید و اسلام را بد معرفی می کنند و مکتب ما خدای

صحیفه نور جلد 9 صفحه 196

نخواسته یک وقت شکست بخورد. اگر مکتب ما شکست بخورد رفتیم تا آخر، تمام شده دیگر کار. اگر در این زمان، در این زمانی که این نهضت پیدا شد و این قلدرها را، این چپاولگرها را همه را خارج کرد و بیرون کرد همه را، اگر به جای او یک غارتگر و چپاولگر به حدود خودش بنشیند، نهضت ما از بین می رود و مکتب ما شکست می خورد و این به عهده من و شما و همه است، باید حفظش بکنیم.
 

اگر نتایج اسلام را عرضه کنیم همه عالم قبول می کنند

من از خدای تبارک و تعالی می خواهم که همیشه نظیر این آقای شریف که ابو شریف که کم دیدمشان اما خوب دیدمشان، و این آقا که نور چشم من است و سابقه دارم با ایشان سال های طولانی و اینقدر رنج دیده است از این رژیم فاسد که الان که کسی به من گفت، گفت ایشان باز آثار آن شکنجه ها در بدنش هست و مقاومت کرده، این آقا را قدرش را بدانید، این یک آدم معمولی نیست، یک آدم زائد بر معمول است و من امیدوارم که با همت همه شما انشاء الله این نهضت پیش برود و این چهره اسلام خوب نمایش پیدا کند. یعنی ما یک متاعی داریم که این متاع را اگر چنانچه عرضه بکنیم، همه عالم قبول می کنند. نمی گذارند این متاع را ما عرضه بداریم، نگذاشتند، سال های طولانی نگذاشتند که ما عرضه بکنیم آن متاعی که داریم و آن اسلام است. الان یک خورده، یک بادی از اسلام آمده است، یک نسیمی از اسلام در این مملکت آمده است. الان از هر جا می آیند می گویند که همه عاشق ایرانند. همین الان یک آقایی که رفته بود در یک محلی در خارج، که آمده بود می گفت که در آن جلسه ای که ما بودیم و پنجاه و چند نفر از اشخاصی که روشنفکرهای آنها و از علمای آنها و از، عرض کنم بودند، همه شان اظهار می کردند که ایران چطور، ما چگونه هستیم. و ملت ها با هر کس که تماس گرفتیم، همه اسم از ایران می بردند و قضیه ایران چطوری است. نظر دارند الان به ایران. الان چند نفر هم از بنگلادش بود که آمده بودند اینجا، اینها هم همین طور می گفتند که ملت ما همه توجه به اینجا دارند و چشمشان به اینجاست. همه عالم الان چشمشان را دوخته اند که ببینند ما چه می کنیم، ما راست گفتیم که حکومت عدل اسلامی یا خدای نخواسته خلاف گفتیم و خودمان هم غیر اسلامی هستیم و غیر عدل اسلامی؟ باز اگر اینطور حساب بکنند که اینها غیر اسلامی اند، این باز یک چیزی بود، اما بگویند که اسلام این است، شکست آن است که بگویند که اسلام این است که اینها پاسدارهایشان هستند و اینها هم آخوندهایشان.
خودتان را حفظ کنید برادرهای من، توجه کنید به اینکه مسؤولیت زیاد است و باید خودتان را حفظ کنید و همه تان باید خودتان را حفظ بکنید. توجه داشته باشید به اینکه مکتب را حفظش کنید، مکتبتان انشاء الله، و شما که رؤسای پاسدارهای جاهای دیگر هم هستید پاسدارهای خودتان را توجه بدهید به این مسائل که آنها هم حفظ کنند تا انشاء الله یک کشوری پیدا بشود، یک کشوری اسلامی که هر جایش پا بگذاریم بوی قرآن کریم و پیغمبر اسلام باشد. خداوند همه تان را انشاء الله حفظ کند.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  8:57 AM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

فرمان امام خمینی به حجت الاسلام مهری

تاریخ: 1358/07/02

 

جناب مستطاب حجت الاسلام حاج سیدعباس مهری دامت افاضاته

بسمه تعالی
امید است وجود شریف از بلیات محفوظ و به انجام وظایف الهی مشغول باشید، ضمناً با توجه به وضع زمان و احتیاج مسلمانان به آشنائی با مسائل روز و اطلاع از وضع همدیگر و اجتماعات با شکوهتر لازم است جنابعالی در کویت اقامه نماز جمعه نموده و بدین وسیله جنابعالی به اقامه این فریضه الهی منصوب می شوید. امید است مؤمنین محترم نیز از این فرصت استفاده کرده و با اجتماع بیشتر و هر چه با شکوهتر از همکاری در برگزاری و شرکت در مراسم نماز جمعه دریغ ننمایند. از خداوند تعالی مؤفقیت همگان را خواستارم.
والسلام علیکم و رحمه الله
روح الله الموسوی الخمینی

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  8:57 AM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از ناشران اسلامی

تاریخ: 1358/07/01

 

نشر معارف اسلامی خدمت بسیار بزرگی است که شما می توانید بکنید

بسم الله الرحمن الرحیم
خط مشی را اسلام معین کرده است و ما تابع اسلام هستیم و آن این است نشریاتی که شما می خواهید اقدام بر چاپ آن بکنید، باید اسلامی باشد و منزه از انحرافات و البته این تشخیص با یک هیاتی باید باشد، آقایان مثلاً هیاتی را تعیین بکنند که در این امور وارد باشند و کتاب ها وقتی که بناست نشر بشود، به نظر آقایان برسد و آن آقایان وقتی که تصویب کردند مانعی ندارد و مخالف با اسلام هم نبود آن وقت نشر بدهند. چون ممکن است که یک وقت یک کتابی چند سطرش اسلامی باشد و در خلالش یک مسائلی غیر اسلامی باشد، ابتدائش یک جور باشد بعدش یک انحرافاتی داشته باشد و شما که می خواهید برای اسلام خدمت کنید خدای نخواسته این اسباب این بشود که برخلاف مسیر اسلامی باشد و لهذا باید کتاب ها تحت نظر اهل علم باشد، اهل علم مطلع بر این مطلب های انحرافی و آنها مطالعه کنند و وقتی این کتابی که می خواهید نشرش بدهید، وقتی مطالعه کردند آنها، تصدیق کنند که این نشرش مانع ندارد بعد نشر بدهند. و البته این خدمت بسیار بزرگی است که به اسلام شما می توانید بکنید و آن نشر معارف اسلامی، نشر احکام اسلام، نشر حقایق اسلام، نشر مکتب اسلام و کتبی که این نحو هستند، نشرش بسیار خوب و انشاء الله شما ماجور هستید در این امر، لکن با این وضع باید باشد، با این وضعی که عرض کردم که مصون باشد از اینکه یک وقت خدای نخواسته شما می خواهید یک کار خیری بخواهید بکنید، با دست خود شما یک کار خلافی انجام بگیرد. این باید با یک کنترل شدیدی از طرف یک هیاتی چند نفری که خودتان تعیین بکنید و مورد تصدیق مثلاً اهل علم تهران باشد، باشد، آنوقت آنها، آن چند نفر بررسی کنند و شما هم مشغول باشید و انشاء الله خداوند حفظ کند شما را و من هم دعاگوی همه تان هستم انشاء الله. و مسؤولیت شما بسیار سنگین است و کار شما بسیار با ارزش و مسؤولیت هم زیاد پر ارزش است برای اینکه نشر احکام خداست، نشر مکتب الهی است، مسؤولیت زیاد است برای اینکه باید طوری انجام بگیرد که خدای نخواسته یک وقت لغزش در آن نباشد و کتابی که مثلاً غیر اسلامی و انحرافی باشد در آن نباشد و این البته باید یک دسته ای، یک جمعی این کار را انجام بدهند. انشاء الله خداوند تأییدتان کند.
والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  8:57 AM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع اعضای انجمن های اسلامی دانشگاه های سراسر کشور

تاریخ: 1358/06/30

 

انجمن های اسلامی، وظائف اسلامی را عمل کنند

بسم الله الرحمن الرحیم
من در باب دانشگاه ها بنا دارم در وقتی که بناست دانشگاه ها باز بشود، مسائلی را بگویم انشاء الله آنجا مفصلش را بیان می کنم ولی حالا شما آقایان که از انجمن های اسلامی و نماینده انجمن های اسلامی هستید، لابد عدد مسلمان ها در دانشگاه ها بیشتر از دیگران است، دیگران در اقلیت واقعند، یعنی آنهائی که منحرفند. اینکه حالا با شما که دانشگاه اسلامی هستید و انجمن دانشگاه های اسلامی و دانشجویان اسلامی دانشگاه هستید، عرض می کنم، یک جهت راجع به اینکه خود انجمن ها وظایف اسلامی را عمل کنند. از ما نمی پذیرند که ما اسلامی هستیم مگر خودمان به اسلام عمل بکنیم، نه اینکه فقط بگوییم ما اسلامی هستیم، چنانچه جمهوری اسلامی از ما پذیرفته نیست مگر اینکه محتوایش هم اسلامی باشد. ما همین بگوییم ما در یک مملکتی هستیم که جمهوری اسلامی است، لکن هر جایش دست بگذاریم اسلامی نباشد، این پذیرفته نیست، این یک لفظ بی معناست، همین طور انجمن ها، هر جا که باشد. خوب الان انجمن های اسلامی زیاد است، هم انجمن های اسلامی در دانشگاه ها زیاد است و هم جاهای دیگر، شاید در بسیاری از ادارات هم انجمن اسلامی دارند. اول وظیفه این است که این اشخاصی که انجمن اسلامی را تشکیل می دهند خودشان راهشان همان راه اسلام باشد، عملشان عمل اسلامی باشد، اخلاقشان اخلاق اسلامی باشد، خودشان را ساخته باشند و بسازند، اگر ساخته هستند که انشاء الله موفق بشوند که ساخته تر بشوند و اگر ساخته نیستند، جدیت کنند که خودشان را بسازند یعنی همه چیزشان را تطبیق بدهند با احکام اسلام و بینش از احکام اسلام به همه ابعادش هم تا آن حدودی که برایشان ممکن است پیدا بکنند، اسلام برای چه آمده است ، چه می خواهد بگوید، این چه جور مکتبی هست، تمیز بدهند بین مکتب اسلام با سایر مکتب هایی که ادعاها را دارند و واقعیت ها را ندارند، آنوقت مشغول فعالیت بشوند و فعالیت های اسلامی، که در دانشگاه ها که از سایر جاها حساستر است، یعنی از دانشگاه ها باید انسان ها درست بشوند و بعد هم مقدرات مملکت ما به دست همین هاست که از دانشگاه ها بیرون می آیند و چنانچه می دانید چون مقدرات مملکت دست جوان هائی است که بعد از دانشگاه که بیرون آمدند دیگر مشغول فعالیت می شوند و مملکت دست اینهاست، از این جهت است که آنهائی که می خواهند مملکت ما به یک سروسامانی نرسد روی دانشگاه حساسیت

صحیفه نور جلد 9 صفحه 179

دارند و دانشگاه را نمی خواهند که یک دانشگاه مفید برای جامعه مملکت ما باشد. این یک مطلبی است که باید خیلی با هوشیاری در آن دقت بشود که مبادا ما بگوییم انجمن اسلامی و کذا و رخنه کنند در ما و همین انجمن اسلامی به اسم انجمن اسلامی منحرفش کنند: اینها یک شیاطینی هستند که یعنی خارجی ها، آنهائی که می خواهند که همه چیز ما را ببرند و دانشگاهی نباشد تا بتواند مقابلشان بایستد دانشگاه، روحانی نباشد تا بتواند مقابلشان بایستد) ممکن است در همین انجمن های اسلامی هم عمالشان رخنه بکنند و منحرف بکنند، با اسم اسلام مسائل دیگر را پیش بیاورند. این باید خیلی کسانی که در این انجمن ها وارد هستند هوشیار باشند که دیگران نفوذ نکنند و آنها متحرک به حرکت دیگران نباشند. در خیلی از جاها همین طور دارد می شود و شده است و سابقاً هم بوده است که با همان اسم اسلام و با اسم قرآن و امثال ذلک، چیزهایی که مربوط به اسلام نبوده بلکه بر خلاف مسیر اسلام بوده است، تحویل جامعه می دادند. این یک مساله ای است که تا این را با تمام قوا و تمام هوشیاری خودتان در مسائلی که می خواهید طرح بکنید، درست مطالعه نکنید و رسیدگی نکنید و افرادی که به شما می خواهند متصل بشوند، درست شناسایی نکنید و ندانید چه جوری است، سابقه اش را تا ندانید، افراد را باید خیلی در آن دقت بکنید، چه بسا افرادی هستند که اینها به حسب ظواهرشان و بر حسب ادعاهایشان از شما بیشتر ادعای مسلمانی می کنند و از شما هم بیشتر فرض کنید آدابش را بجا می آورند لکن وقتی به حالشان مطالعه می کنید می بینید که رویه شان با رویه شما فرق دارد، آن اسلامی که آنها می گویند غیر از این اسلامی است که اسلام می گویند. در بین اینها هست یک همچو اشخاصی و لهذا این اشخاصی را که می خواهید در انجمن خودتان وارد کنید اشخاصی باشد که بشناسید آنها را، سوابقشان را مطلع باشید که چه جور اشخاصی هستند، چه رویه ای دارند، چه مقاصدی دارند، تا آنوقت بتوانید یک انجمن اسلامی که حقیقتاً اسلامی باشد و به درد خور جامعه ما و مهذب دانشگاه و اینها باشد البته کار مشکل است، اگر تمام دانشگاه های ایران بخواهند یک همچو کاری انجام بگیرد، انجام گرفتنش مشکل است لکن مشکلات را باید تحمل کرد. کسانی که بخواهند یک کاری انجام بدهند، یک کار مثبتی انجام بدهند، یک خدمتی بکنند، آن هم یک همچو خدمت ارزنده بزرگی بخواهند بکنند، بخواهند در سرتاسر کشور دانشگاه هایش را اصلاح بکنند، از افراد فاسد تصفیه بکنند، کار مشکل است لکن چون یک کار بسیار ارزنده ای است، مشکلات باید تحمل بشود. همیشه کارهای ارزنده اشکالاتش شاید بیشتر باشد از کارهای دیگر. از این جهت باید توجه به این معنا باشد که سفارش می کنم به همه انجمن های اسلامی که در سرتاسر کشور هست و می خواهند شروع به فعالیت بکنند و چند روز دیگر هم اول باز شدن دانشگاه ها هست، باید این توجهات باشد. اولاً خود افراد، افراد متعهد باشند، افراد صددرصد اسلامی باشند، مواظب به کارهای خودشان و اعمال خودشان باشند، بهانه دست آنها ندهند که تویی که ادعا می کنی اسلامی هست، مثلاً اعمالت اسلامی نیست، اخلاقت اسلامی نیست. این اول، باید انسان از خودش شروع کند، کسی که می خواهد یک جامعه ای را تهذیب کند، تا خودش مهذب نباشد، نمی تواند. گروهی هم که می خواهند یک مرکزی را مهذب کنند

صحیفه نور جلد 9 صفحه 180

و اسلامی کنند تا خودشان ابتدائاً مهیای برای این کار نشده باشند و ابتدائا خودشان را اصلاح نکرده باشند، نمی توانند دیگران را اصلاح کنند، آدمی که خودش مرتکب مثلاً مسائلی است که بر خلاف اسلام است نمی تواند به دیگری بگوید تو برو این کار را انجام بده. خوب حرف این است که تو خودت چرا نمی کنی؟ و آنکه مهم است، همین قضیه ای است که عرض کردم که ممکن است در بین این انجمن ها یک اشخاص با صورت اسلامی، با جهات اسلامی وارد بشوند لکن مسیرشان مسیر شما نباشد، بخواهند منحرف کنند و آنوقت کم کم آنها انحراف را از خودشان سرایت به بعضی بدهند و باز در مقابل شما یک گروهی درست کنند که شما می خواهید اسلام را درست کنید، آنها با اسم اسلام و صورت اسلام می خواهند یک چیز دیگر را درست کنند و این نمی شود الا اینکه شناسائی بشوند افرادی که در انجمن ها وارد می شوند، معلوم باشد کی هست این، سوابقش چه بوده، پدر و مادرش چه کسی هستند، کجا زندگی کرده، تحصیلاتش چه هست، چه رشته هایی دارد، اینها همه بررسی بشود، مطالعه بشود تا آن وقت یک انجمن مهذبی باشد و بتواند کار مثبت، کار اسلامی مثبت، کاری که به درد مملکتتان بخورد انجام بدهد.
 

با اصلاح انسان، تمامی عالم اصلاح می گردد

این کاری که شما دارید بسیار ارزنده است، بسیار ارزشمند است، همه ادیان برای همین مسأله آمده اند که درست کنند، انسان ها را درست کنند، اصلاً موضوع بحث انبیا، انسان است همه انبیا از آدم تا خاتم موضوع بحثشان انسان است به چیز دیگر هیچ فکر نمی کنند، به انسان فکر می کنند برای اینکه همه عالم هم خلاصه اش همین انسان است. انسان یک موجودی است، خلاصه همه موجودات عالم است، از همه موجودات عالم یک چیزی در انسان هست و یک زیاده هم دارد، انسان اگر درست بشود، همه چیز عالم درست می شود. اگر این انبیا مؤفق شده بودند که آن برنامه ای که دارند که انسان سازی باشد اگر مؤفق به این معنا شده بودند، الان عالم یک عالم دیگری بود و اوضاع یک اوضاع غیر این اوضاعی است که الان ما ملاحظه می کنیم، لکن خوب مؤفق نشدند، به واسطه کارشکنی هائی که شد و بعد از آنها شد. و از این جهت چون اداره عالم را تقریباً غیر انسان ها می کنند، از این جهت آنکه انبیا می خواستند نشده است. این کاری که شما می کنید هم یک شعبه ای از همان کار است، کار انبیاست که می خواهید که انسان درست کنید، می خواهید دانشگاهتان، افرادی که انسان باشند بیرون بدهید، همینی که دیگران می خواهند نگذارند. آنقدری که اینها از انسان می ترسند، این خارجی ها آنقدری که از انسان ها می ترسند از چیز دیگر نمی ترسند. همه عالم دست آنهاست اما اگر چهار تا انسان در یک جایی پیدا بشود، زندگی آنها را تباه می کند و لهذا کوشش می کنند که در این مملکت هائی که می خواهند از آن استفاده کنند، انسان در آن پیدا نشود. کوشش می کردند که، از زمان رضاخان که من همه آن را یادم هست، کوشش می کردند که در مجلس شورای ملی انسان نباشد در سر تا سر اداره و نمی دانم وزارتخانه ها و اینها، یک انسان مهذبی که اسلامی باشد و کار از او بیاید، نباشد و لهذا تقریباً همه

صحیفه نور جلد 9 صفحه 181

مجلس ها این طوری بوده (تقریباً نه تحقیقاً، بودند بعضی از افراد صحیح و همان ها اسباب زحمت شدند) .
 

اینها (شرق و غرب) از جمهوری اسلامی می ترسند

الان هم همان مسائل هست، یعنی آنها باز هم چشم طمعشان به اینجاهاست، آن ذخایری که ممالک شرق دارد، ایران دارد، نمی گذارد آنها راحت باشند، خصوصاً که ایران وضعیت جغرافیائیاش هم یک وضعیت حساسی است. آنها دست بر نمی دارند از ایران، نه از طرف شرقی ها و نه از طرف غربی ها، و با هر کوششی که دارند می خواهند نگذارند که این مملکت سر و سامان پیدا بکند. همه شلوغی هائی که الان درست می کنند با دست آنها دارد درست می شود همه جا آشفتگی هائی که پیدا می شود با دست آنها درست می شود و پیدا می شود که نگذارند یک آرامشی بشود و یک سامانی پیدا کند مملکت. شما ملاحظه کردید که در قبل از اینکه شاه برود و بعد هم وارث خبیثش برود، فعالیت زیاد در این بود که نگه دارند او را، نرود، بعد از اینکه حالا او رفت و تمام شد، فعالیت زیاد بود که جمهوری اسلامی درست نشود. از جمهوری اسلامی اینها می ترسند، نه از جمهوریش، از اسلامش. آنهائی که قلم هایشان یا تابع آنها بود یا از باب اینکه خودشان توجه نداشتند و غربزده شده بودند، شروع کردند نوشتن به اینکه دیگر اسلام را می خواهد چه کند همان جمهوری باشد، جمهوری دموکراتیک باشد، آخرش هم دیگر راضی شده بودند به اینکه جمهوری اسلامی دموکراتیک باشد. اینها از اسلام می ترسند و از رژیم اسلامی می ترسند، حالا که ضربه خورده اند از اسلام یعنی رژیم را مسلمان ها با کلمه اسلام از بین بردند دیگرانی که حالا آمده و سر این سفره می خواهند بنشینند اینها دخالت نداشتند، آنهائی که دخالت داشتند همین مستضعفین بودند که در خیابان و در بازار وزن و مردشان ریختند و جلوی تانک و توپ و مسلسل و اینها رفتند و کار را انجام دادند. حالا انجام گرفت، یکدفعه ما دیدیم از اروپا و آمریکا و از گوشه و کنار خود مملکت کسانی که آن وقت طرفدار بودند حالا شدند انقلابی و شدند مخالف رژیم و هر جا باشد هر کس می آید اینجا می گوید ما در سال های سابق مخالف رژیم بودیم و ما چیزها دیدیم (خیال می کنند که من از کره مریخ آمده ام و نمی دانم، هیچ اطلاع ندارم که اینها چه بوده اند) یک وقتی بود که همه شاهنشاهی بودند، همه (چه فرمان ایزد چه فرمان شاه بود، آنوقت که باد به بیرق او می خورد اینها زیر آن بیرق سینه می زدند، حالا که آن بیرق خوابیده است و یک بیرق اسلامی بلند شده است. و امیدوارم که این بیرق و این پرچم باقی باشد حالا آمده اند زیر این پرچم سینه می زنند منتها بعضی شان شیطنت هم دارند، زیر این پرچم بر خلاف پرچم عمل می کنند، بعضی ها همان استفاده می خواهند، آنها ضررشان کمتر است، آنهایی که همان می خواهند که یک بهره ای داشته باشند، آنها ضررشان کمتر است. خوب بهره شان هم می برند اما ضرر کم دارند اما یک دسته ای هستند که اینها یا معوجند و ادراکشان ناقص است و یا اینکه نه، ادراکاتشان هم خوب است و از روی نقشه کار می کنند و دیگران به آنها گفته اند این کارها را باید

صحیفه نور جلد 9 صفحه 182

بکنید و می کنند، اینها البته خطرناکند.
 

اینها می خواهند روحانیون فقط مشغول مسجد و محراب باشند و به سیاست دخالت نکنند

این طایفه الان هستند که حالا هم وقتی که صحبت می شود، می نویسند، چه می کنند، هی کوشش می کنند که اسلام نباشد، آن چیزهایی که مال اسلام است هی کوشش می کنند با زبان های مختلف، گاهی به دلسوزی در قضیه ولایت فقیه که این چند روز چیز شده است، خوب اینها دیدند که یک کار خطرناکی است برای آنها برای اینکه یک حکومت اسلامی دارد درست می شود اینها هم نمی خواهند این را. گوینده شان گاهی می گوید که بگذارید که روحانیون قداستشان را حفظ بکنند، قداست روحانیون که اینها می گویند، معنایش این است که بگذارید روحانیون مشغول مسجد و محراب همین مقدار در همین حدود باشند و سیاست را به امپراطور واگذار کنید. این یک تزی است که مسجد مال پاپ، سیاست مال امپراطور. اینها هم می گویند مسجدها مال شماست، بروید تو مسجدتان نماز بخوانید، درس هم می خواهید بگوئید، درس هم بگوئید هیچ مانعی ندارد اما در یک حدودی نه اینکه تو مسجد بروید و سنگر بگیرید برای ما، یا توی مدرسه بروید و برای ما ایجاد زحمت بکنید. نه، آن نه، همان مقداری که قداست شما محفوظ باشد، بگویند یک آدم مقدس، یک آدم خوب مهذبی است، یک آدمی است که اگر نفتش را هم ببرند حرفی نمی زند و می گوید بردند مال دنیا چه ارزشی دارد. اینها اینجور قداست را می خواهند و نمی دانند که اسلام و پیغمبر اسلام و اولیاء اسلام با تمام قداست این مسائل را داشتند، تمام قداست و الوهیت محفوظ بوده است معذلک می رفتند و اشخاصی که بر خلاف مسیر انسانیت هستند آنها را دفع می کردند و سیاست مملکت را حفظ می کردند و منافات با قداست هم نداشتند، یعنی ما روحانیون قداستشان از حضرت امیر زیادتر باشد؟ اینها ادعا دارند، یا او را قداست برایش قائل نیستند؟ این منطق این است که شما قداستتان را حفظ کنید و کار نداشته باشید دیگر به حکومت و به جریان سیاست مملکت. خوب اینها می خواهند بگویند پیغمبر اسلام و حضرت امیر سلام الله علیه قداست خودشان را حفظ نکرده بودند؟! برای اینکه آنها کار داشتند، نمی توانند بگویند آنها کار نداشتند. حضرت امیر والی می فرستاد او، خود پیغمبر هم همین طور والی می فرستاد آن طرف، آن طرف، جنگ می کردند با کذا و سیاست مملکت دست خود آنها بود. این آدمی که می گوید که بگذارید روحانیت قداست خودش را حفظ کند، منطقش این است که امیرالمومنین هم قداست نداشت برای اینکه این داخل شد در امور مملکتی و اینها، خود پیغمبر هم که نداشت. پس معلوم می شود تو نمی خواهی قداست ما حفظ شود، تو یک شیطنتی می کنی که اینها را کنار بزنی و ارباب ها بیایند سراغ کار. این امور باید با دقت ملاحظه بشود. در این نطق هائی که اینها می کنند دقت کنید که اینها یک خرده ریزهائی دارند، با آن خرده ریزها می خواهند اغفال کنند مملکت و ملت شما را. شما بیدار کنید اینها را، در مقابل حرف هایشان حرف بزنید، در مقابل مقاله هایشان مقاله

صحیفه نور جلد 9 صفحه 183

بنویسید، در مقابل سخنرانی هایشان سخنرانی کنید، این نقایصی که اینها دارند که گاهی از قصور است و گاهی از شیطنت، اینها را به رخشان بکشید، بفهمانید که قضیه این حرف ها نیست که یک ملتی که جمهوری اسلامی را با 98 یا 5/98 در صد پذیرفت، آنوقت بیایند بگویند که ما اسلامش را، اینجایش را دیگر نمی خواهیم این برخلاف مسیر ملت است، ملت این را پذیرفته است، جمهوری اسلامی را پذیرفته است، این مثل این است که حالا بیایند بگویند که خوب ملت حالا گفته جمهوری اسلامی، ما شاهنشاهی می خواهیم ملت نفهمیده. اینها دارند ملت را به نفهمی، به حماقت دارند چیز می کنند، رمی می کنند، با اینکه ملت ما با تمام فهم و شعورش مسائل را انجام دادند. اینها را باید توجه به آن داشته باشید.
 

سران اینها (گروهک ها) هیچ صحبتی ندارند، فقط می خواهند یک تشنجی ایجاد کنند

شما بعدها مبتلای به این هستید، دانشگاه که باز بشود مبتلای به یک همچو اشخاصی هستید که گاهی با صورت اسلامی وارد می شوند همین مسائل که حالا مثلاً طرح می کنند که باید ولایت فقیه مثلاً نباشد این دیکتاتوری است و حال آنکه اگر یک فقیهی یک مورد دیکتاتوری بکند از ولایت می افتد پیش اسلام. اسلام هر فقیهی را که ولی نمی کند، آن که علم دارد، عمل دارد، مشی اش مشی اسلام است، سیاستش سیاست اسلام است، آن را برای این است که یک آدمی که تمام عمرش را در اسلام گذرانده و در مسائل اسلامی گذرانده و آدم معوجی نیست و صحیح است، این نظارت داشته باشد به این امرها نگذارد که هر کس هر کاری دلش می خواهد بکند. اینها گاهی وقت ها با همین صورت سازی که مثلاً می خواهد چه بشود و به دیکتاتوری می رسد و دیکتاتوری عمامه و عصا و نمی دانم از این حرف هائی که تزریق کرده اند به آنها و دیکته کرده اند و اینها هم همان را پس می دهند. مثل بچه ها که یک چیزی را دهنشان می گذارند پس می دهند، اینها هم از این قبیل هستند. شما از این به بعد انشاء الله وقتی که دانشگاه ها باز بشود، مبتلای به این مسائل هستید و باید با هوشمندی و با مطالعه و با مشورت بین خودتان افرادی را که می بینید یا با اسم آزادی و نمی دانم این حرف ها که می خواهند یک آزادی خاصی در کار باشد، دلبخواهی در کار باشد، نه آزادی مطلق، یا به اسم دموکراسی و امثال ذلک، الفاظ جالبی که در هیچ جای دنیا معنایش پیدا نشده تا حالا، هر کس برای خودش یک معنائی می کند، به اینطور چیزها گرفتار هستید که اینها می خواهند عمل بکنند و شما باید با کمال توجه و بدون هیچ درگیری، درگیری صحیح نیست نباید ما به آنها یک صورت حق بجانبی بدهیم. وقتی درگیری شد و اکثریت شما دارید و فرض کنید که آنها را کتک زدید و چه کردید، این به نظر شاید اشخاص بیاید به اینکه اینها حجتی نداشتند، کتک زدند، متوسل به زور شدند. اینها هر کدامشان آمدند در دانشگاه و گفتند، یک مطلبی را گفتند، بروید جلویش بگوئید چه می گوئید. یک وقت می خواهد هیاهو کند که اکثراً این طوری هستند، اینها را سرانشان که وادار می کنند به هیاهو جمع بشوید دورش بگویید آقا بنشین، صحبت هایت را بکن. ببینید هیچ صحبت ندارد، فقط همین است که یک تشنجی ایجاد کند و

صحیفه نور جلد 9 صفحه 184

نگذارند دانشگاه باز بشود و نگذارند دانشگاه عمل خودش را انجام بدهد. بدون اینکه با آنها جنگ و نزاع داشته باشید، با آنها به این نحو مقابله کنید. یا آنها اگر یک اجتماع صد نفری، هزار نفری می کنند، شما ده، بیست هزار نفر را اجتماع کنید مسائل خودتان را بگوئید دعوا هم نکنید این باید انجام بگیرد. این امور انشاء الله امیدوارم که نرسد به این مسائل و اما اگر ما یک وقتی توطئه فهمیدیم که نه اینها می خواهند توطئه کنند و چه بکنند، خوب یک تکلیف دیگری هم ممکن است داشته باشیم و من امیدوارم که شما بعد از این عرایضی که کردم، روی همین موازین چیز بکنید و البته محتاج به این است که یک رشته جمعیتی هم باشند. اشخاصی هم باشند که در این امور یک نظارتی داشته باشند و اشخاص مطلع و مؤمن و متعهد که نظارتی هم داشته باشند و کارها روی نظارت آنها انجام بگیرد. و من انشاءالله در همین دو سه روز، یک صحبت طولانی تری می کنم و نسبت به دانشگاه ها یک صحبت هائی دارم. انشاء الله امیدوارم همه تان مؤفق و موید باشید. من به همه تان دعا می کنم و امیدوارم که توفیق این معنائی که این خدمتی که الان در نظر دارید، توفیقش را پیدا کنید و اشخاص را با توجه به سوابق به خودتان ملحق کنید. افراد خودتان را زیاد بکنید و انشاء الله مؤفق و موید باشید.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  8:57 AM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

فرمان امام خمینی به حجت الاسلام جعفری ورامینی

تاریخ: 1358/06/29

 

جناب مستطاب حجت الاسلام آقای حاج سیدمحمدجعفری ورامینی دامت افاضاته

بسمه تعالی
با توجه به سابقه و اطلاعاتی که جنابعالی نسبت به منطقه خرم آباد و لرستان دارید مقتضی است مسافرتی بدانجا نموده و از نزدیک به مشکلات کمیته و نیازمندی اهالی رسیدگی کنید و با کمک علمای اعلام و افراد ذیصلاح در امنیت محل و در رفع مشکلات اقدام نمائید و چنانچه برای رفع نیازمندی ایشان احتیاجی بود، از طریق کمیته امداد تهران و احیانا با تماس گرفتن با جناب نخست وزیر و سایر وزرا و مقامات مربوطه اقدام کنید. از خدای تعالی موفقیت جنابعالی را خواستارم.
روح الله الموسوی الخمینی

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  8:57 AM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع اعضای هیأت فاطمیون تهران

تاریخ: 1358/07/04

 

رژیم های سلطنتی گذشته، مانع تحقق اسلام واقعی بودند

بسم الله الرحمن الرحیم
تفاوت ما بین رژیم پهلوی با رژیم های سابق و دولت اموی و عباسی این بود که همه اینها در یک معنی مشترک بودند و آن اینکه نمی خواستند اسلام آنطوری که هست تحقق پیدا بکند، هم بنی امیه این مطلب را می خواستند، اسلام را به حسب ظاهر قبول داشتند و در راه او هم کارهائی می کردند و جماعت جمعه همان سلاطین شان به جا می آوردند، هم بنی امیه، هم بنی عباس، لکن نمی خواستند آن اسلامی که پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود و اهل بیت آن را می شناختند، نمی خواستند این تحقق پیدا بکند برای اینکه آن اسلام او بود که خود پیغمبر و امیرالمؤمنین سلام الله علیه رأس آن بودند و زندگی شان آن بود.
اینها می دیدند که اگر اسلام را به آن نحو بخواهند ارائه بدهند، آنطوری که اهل بیت خواستند ارائه بدهند، نمی توانند دیگر کاخ داشته باشند و آن وسائل، و مردم در کوخ ها باشند و اینها در آن کاخ ها و با عظمت باشند که بعد از اینکه بعضی شان مردند طلاهایشان را با کلنگ شکستند و تقسیم کردند. اسلام یک همچون عنوان سرمایه داری به آن معنا که هست نمی پذیرد، اسلام قواعد دارد، اینها هم نمی خواستند اینطور باشد، یعنی طبق قواعد، لکن غیر از این رژیم اخیر هم سلاطین که همه شان سر تا پایشان فاسد بوده و گمان ندارم در تمامشان بتوانید پیدا کنید که به اندازه دو نفر، سه نفر پیدا بکنید که اینها یک اشخاص صحیحی بودند، آنهائی هم که معروف به جنت مکان هستند، آنها هم دوزخ مکان بودند، همان ها بودند که پسر خودشان را کور کردند برای اینکه مبادا چه بشود و همان که معروف به انوشیروان عادل است وقتی ظلم هایش را تاریخ می گوید روی تاریخ را سیاه کرده. لکن تا قبل از این رژیم اخیر، آن رژیم های بنی امیه و بنی عباس و رژیم های سلطنتی غالباً اسلام را به حسب ظاهر پذیرفته و به حسب واقع نمی خواستند آنطور باشد، لکن برای خودشان همه را می خواستند، هر چیزی را می خواستند برای خودشان، می خواستند که مملکت اسلامی را گسترش بدهند برای اینکه نفوذشان زیاد بشود، کشور گشائی بکنند که نفوذ خودشان زیاد بشود، هر چه می خواستند، می خواستند برای خودشان و دار و دسته خودشان باشد.

صحیفه نور جلد 9 صفحه 199

 

مورد هدف قرار دادن روحانیون از سوی رژیم جهت مخالفت با اسلام بود

لکن این رژیم فاسد، ما را برای دیگران می خواست. از اول که رضاخان آمد و من هم یادم هست و از اولش در مسائل بودم تا حالا، اولی که آمد و ابتدائا با سالوسی رفتار کرد، وقتی که مستقر شد اول هدف اسلام بود، لکن نمی گفت هدف را، آن قرار داد که اسلام نباشد (البته به تعلیم دیگران، تعلیم خارج) لکن از روحانیین شروع کرد، از مجالس وعظ و خطابه و روضه جلوگیری کرد. از اینجا شروع کردند که بلکه مؤفق بشوند اساس، اساسی که خارجی ها از آن می ترسیدند از بین ببرند، آنها مطالعات دامنه دار دارند نسبت به شرق و نسبت به ایران ما مطالعات دامنه دار دارند، هم نسبت به ذخائری که ایران دارد اینها نقشه برداری کرده اند و مطلعند، بهتر از خود ایرانی ها می دانند کجا چه هست و هم مطالعات دامنه داری شاید بیشتر از آن مطالعات نسبت به گروه های مردم کردند. عشایر را مطالعه کردند که ببینند اینها چه جور مقاصد دارند، چه جور می شود اینها را به دام انداخت، طوایفی که در شهرستان ها بودند و جز عشایر نبودند اینها را با چه می شود همراه کرد که همان مقصد مشترک که اسلام نباشد، اینها را با هم همصدا کرد و بدون اینکه اسمش را بیاورند واقعیتش باشد. در زمان رضاخان که من شاهد مسائل بودم طوری کرده بودند که شاعرش، نویسنده اش، گوینده اش، همه بر ضد روحانیت بودند. آن شعرا و گویندگان خودشان بودند نه گویندگان مردم، شاعرش می گفت، که نمی خواهم شعرش را بخوانم، که تا آخوند و قجر در این مملکت هست این ننگ را کشور دارا به کجا خواهد برد، آخوند را ننگ می دانستند، قجر هم که با او دشمن بودند. یک جلسه ای درست کرده بودند اینها، من شنیدم همان وقت ها یک مجلس نمایش می دادند فتح اعراب را که ایران را فتح کرده بود، در آن مجلس نمایش دادند و عرب هائی که مثلاً پا برهنه بودند و با آن وضعی که بوده نمایش دادند و اینکه کاخ های آن را از آنها گرفته اند در آنجا، دستمال ها بیرون آمد برای گریه که اسلام غلبه کرد بر اینها، الان هم که من و شما اینجا نشسته ایم همچو فکرهائی هست که متاسفند از اینکه اسلام بر ملیت غلبه کرده، اسلام را کاری با او ندارند، مخالف با او هستند. الان هم در نویسنده های ما، در گوینده های ما و در روشنفکرهای ما، در غربزده های ما، این معنی هست که اسلام را نمی خواهند و آنها که راست نمی گویند ملیت را می خواهند، وقتی هم از ملیتشان می خواهند اسم ببرند، از همین شاه ها اسم می برند، از همین شاه هائی که همه شان در تاریخ معلوم است که چکاره بودند. از اولی که رضاخان آمد، بعد از اینکه مستقر شد، البته اولش خیلی هم روضه می گرفت، هم روضه می رفت و هم تکیه ها، همه را رفت یک مرتبه در یک محرمی گفتند همه تکیه ها را رفته بود، بعد که بازی داد ملت را و ملت ماهم صفای نفس دارند زود بازی می خورند، بعد که بازی داد ملت را، آنوقت آن چهره اش را نشان داد، تمام روضه ها را سرتاسر مملکت قدغن کرد و بر معممین آن کرد که نمی توانست یک نفر معمم ظاهر بشود توی خیابان، بعضی از محترمین معممین که نمی خواهم اسمش را ببرم، بردند در کلانتری و همانجا با چاقو عبا و قبایش را بریدند به شکل اینکه کت و شلوار باید باشد و رهایش کردند و معممین را قدغن کرده بودند که شوفرها هم سوارشان می کردند، بعضی از شوفرها هم خوش رقصی می کردند مقصد

صحیفه نور جلد 9 صفحه 201

آخوند نبود، مقصد اسلام بود اینها را می دیدند که تا اینها هستند اسلام را نمی شود از بین برد، باید اینها را از بین برد بعدش اسلام را، اسلام منهای روحانیت همین تز است، حالا گوینده اش ملتفت نیست و یا ملتفت است و مغرض.
 

مجالس روضه است که مردم را تهییج می کند که به همه چیز حاضرند

این مطلبی که الان القا کرده اند به جوان های ما که تا کی گریه و تا کی روضه و اینها، بیائید تظاهر کنیم، اینها نمی فهمند روضه چیست و این اساس تا حالا سر کی نگه داشته شده است، این را نمی دانند و نمی شود هم بهشان بفهمانند.
اینها نمی فهمند که این روضه و این گریه آدم ساز است، انسان درست می کند، این مجالس روضه، این مجالس عزای سیدالشهدا و آن تبلیغات بر ضد ظلم، این تبلیغ بر ضد طاغوت است، بیان ظلمی که به مظلوم شده تا آخر باید باشد. همین در عین حالی که جوانهایشان که کشته شدند و برایشان فریاد می زنند و چه می کنند، لکن بازی خوردند و می گویند آن جوان ها را از یاد ببرید برای اینکه آنهائی که به اینها تلقین می کنند اساس را سیدالشهدا می دانند، اساسی که همه چیز را تا حالا نگه داشته او بوده، پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) هم فرمود که (انا من حسین) یعنی دیانت را او نگه می دارد و این فداکاری، دیانت اسلام را نگه داشته است و ما باید نگهش داریم. این جوان توجه ندارند، البته یک دسته اند و تزریق به اینها شده از اشخاص که می خواهند نباشد. اینها از اساس می خواهند روضه را از بین ببرند که روضه خوانی است که عواطف مردم را همچو تهییج می کند که بر همه چیز حاضرند. وقتی مردم دیدند که سیدالشهدا جوان هایش را آنطور قطعه قطعه کردند و آنطور جوان های خودش را داد، برای مردم آسان می شود که جوان بدهند و ما با این حس شهادت دوستی این معنی را ملت ما پیش برد و رمز همین معنائی بود که از کربلا منعکس شد به همه جهاتی که ما داشتیم، به همه ملت ما، و همه آرزوی شهادت می کردند، همان شهادتی که سیدش سیدالشهدا بود و اینها نمی فهمند که اینجاست که نگه داشته است، آنهائی که می فهمند تزریق می کنند و دیگران را گول می زنند.
آنهائی که به ضد روحانیت حرف می زنند، قلمفرسائی می کنند و حالا بیشتر برای اینکه می بینند که این روحانیت است که اسلام را نگه داشته و این اسلام است که با منافع آنها مخالف است، این اسلامی است که طرفدار مستضعفین است، (و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین) وعده فرموده و عمل خواهد کرد. این طبقه ای که آن بالانشین ها پست می شمردند، می گفتند طبقه پائین، منطق مستکبرین همین بود که استکبار و تکبر می فروختند بر جامعه، ملت ما را طبقه پائین حساب می کردند، بالا کی بود؟ آقای آریامهر و دستجات خودش، آنها بودند و همه شما را و همه ما را و همه ملت را حساب نمی آوردند، چیزی نیستند اینها، قضیه استضعاف این است، نه اینکه خدا می فرماید ضعفا، ضعفانه مستضعفین یعنی آنهائی که قدرت دارند، قدرت ایمان دارند و آنها نمی فهمند و اینها را مستضعف حساب می کنند، می گویند اینها ضعیفند. آنهائی که اینها را جزء ضعفا

صحیفه نور جلد 9 صفحه 202

می شمارند نه اینکه ضعفا هستند، بعضی ها این کلمه را چون نفهمیده اند، مستضعف را نفهمیده اند می گویند که خوب، چرا ما باید مستضعف باشیم آنها ما را حساب می کنند مستضعف وضعیف، نه اینکه شما ضعیفید، شما قوه ایمان دارید، شما آن بودید که یک همچو قدرتی را با مشت عقب زدید و به جهنم فرستادید. قوت ایمان در شماست و حس شهادت خواهی که جوان ها مکرر این معنا را می خواهند، زن ها مکرر می گویند به اینکه فلان جوان، فلان جوان از من رفته دو تا دیگر هست، این هم می دهم برود.این حس بود، این حس شهادت خواهی، فداکاری بود که یک ملتی که هیچ نداشت بر طاغوت غلبه پیدا کرد.
 

همه روز باید ملت ما مقابل ظلم بایستد

اساس را باید حفظ بکنیم، اساس، اسلام است و جمهوری اسلامی با محتوای اسلامی، باید کوشش کنید تا حفظ شود، این مجالس و مجامع اسلامی را باید حفظ کرد، هر دو جهت باید باشد نه آنطوری که سابق بود و اصلش کاری به دستگاه ظلم نداشتند آن هم با یک تبلیغاتی که شده بود، نه آنکه ما بیائیم نمازمان را بخوانیم و برویم سراغ کارمان توی خانه مان بنشینیم و اهل منبر هم بروند و چهار تا کلمه روضه بخوانند و اگر بشود چهار تا کلمه اخلاق هم بگویند و بروند در خانه هاشان بنشینند، باید در مقابل ظلم، در مقابل ستم بایستند. این کلمه (کل یوم عاشورا وکل ارض کربلا) یک کلمه بزرگی است که اشتباهی از او می فهمند، آنها خیال می کنند که یعنی آنها خیال می کنند که یعنی هر روز باید گریه کرد لکن این محتوایش غیر از این است. کربلا چه کرد، ارض کربلا در روز عاشورا چه نقشی را بازی کرد، همه زمین ها باید اینطور باشند، نقش کربلا این بود که سیدالشهدا سلام الله علیه با چند نفر جنگ کرد، عدد معدود آمدند کربلا و ایستادند در مقابل ظلم یزید و در مقابل دولت جبار، در مقابل امپراطور زمان ایستادند و فداکاری کردند و کشته شدند، ولکن ظلم را قبول نکردند و شکست دادند یزید را، همه جا باید اینطور باشد، و همه روز هم باید اینطور باشد، همه روز باید ملت ما این معنا را داشته باشد که امروز روز عاشورا است و ما باید مقابل ظلم بایستیم و همین جا هم کربلاست و باید نقش کربلا را ما پیاده کنیم، انحصار به یک زمین ندارد، انحصار به یک افراد نمی شود، قضیه کربلا منحصر به یک جمعیت هفتاد و چند نفری و یک زمین کربلا نبوده، همه زمین ها باید این نقش را ایفا کنند و همه روزها، غفلت نکنند ملت ها از اینکه باید همیشه مقابل ظلم بایستند. در بعضی روایات که من حالا نمی دانم صحت و سقمش را، هست که یکی از چیزهای مستحب این است که مومنین در حال انتظار اسلحه هم داشته باشند، اسلحه مهیا، نه اینکه اسلحه را بگذارند کنار و بنشینند منتظر، اسلحه داشته باشند برای اینکه با ظلم مقابله کنند، با جور مقابله کنند. تکلیف است، نهی از منکر است، به همه ما تکلیف است که باید مقابله کنیم با این دستگاه های ظالم خصوصاً دستگاه هائی که با اساس مخالفند.

صحیفه نور جلد 9 صفحه 202

 

ما ملت و ملیت را در سایه تعالیم اسلام قبول داریم

اگر یک دستگاهی بود که مثلاً سلاطین سابق که می خواستند برای خودشان یک چیز می کردند، ولی با اساسش معلوم نبود که مخالف باشند، اما یک دستگاهی که با اساس مخالف است، نمی خواهد اسلام باشد، نمی خواهد مجالس اسلامی باشد، می خواهد همیشه چیزهائی باشد مربوط به غیر اسلام ولو ملت باشد، ملیت باشد، ما ملت را در سایه تعالیم اسلام قبول داریم و ملت، ملت ایران است و ما برای ملت همه جور فداکاری می کنیم اما در سایه اسلام است نه اینکه همه اش ملیت و همه اش گبریت است، ملیت حدودش حدود اسلام است و اسلام هم تایید می کند او را. ملیت اسلام را باید حفظ کرد، دفاع از ممالک اسلامی جزء واجبات است نه اینکه ما اسلامش را کنار بگذاریم و بنشینیم فریاد ملیت بزنیم و پان ایرانیسم.
 

اسلام سیاست است و سیاست، خدعه و فریب نیست

در هر صورت نقشه یک مطالعاتی که اینها کرده اند طولانی و مخازن ما را به دست آوردند که ما چقدر داریم و تا چه وقت به اینها پس بدهیم و از ما بگیرند و همه ملت ها و اقشاری که ما داریم و همه قطرها را مطالعه کرده اند در این معنا که دیده اند ما اگر بخواهیم این مخازن را از آنها بگیریم و این مملکت و این کشور را از اینکه پایگاه خودمان برای کارهای نظامی، تا اسلام زنده است نمی شود، باید اسلام را سر برید حالا اگر می شود توی دامن خود مردم، و این را کردند و خیلی هم توفیق حاصل کردند. یک روزی بود که اگر یک ملائی راجع به مطلب سیاسی یک کلمه می گفت، می گفتند این آخوند سیاسی شده بیندازش دور، شاید به نماز او هم نمی رفتند، این چه بود؟ این روی نقشه ای بود که آخوند را از سیاست کنار بگذارند، اسلام را کنار بگذارند و سیاست هم کنار و علیحده، آنها هم کارهای خودشان را انجام بدهند و مخازن ما را ببرند و مملکت ما را تحت سلطه قرار بدهند آخوند هم برود توی خانه آخوند هم برود توی خانه اش بنشیند و حمد و سوره بخواند، خیلی هم کار بکند، یک چند کلمه مسائل اخلاقی را برای مردم بگوید، این نقشه ای بود که می خواستند اسلام را کنار بگذارند از سیاست، سیاست دست آنها و اسلام هم بر کنار.
پاکروان به من گفت در همان روز آخری که دیگر از همانجا از حبس به حصر ما را آوردند (حبس دوم) گفت که سیاست دروغ گفتن است، خدعه است، فریب است و کلمه اش هم این بود که پدر سوختگی است، همین جا می خواست پدر سوختگی کند یعنی می خواست کلاه سر من بگذارد، به من گفت، به این معنا که شما می گوئید ما هیچ وقت همچو سیاستی را نخواستیم، خدعه و فریب و از این چیزها، بعد آمد بیرون و منتشر کرد در روزنامه که ما تفاهم کردیم و فلان و اینکه دخالت در سیاست نکند، من هم بالای منبر گفتم که ایشان این را گفت، من هم این را گفتم که بیخود گفته، آنها می خواهند که ماها با همین خدعه و فریب که سیاست، خدعه است، شما نکند از سیاست کنار بروید، سیاست خدعه نیست، سیاست یک حقیقتی است، سیاست یک چیزی است که مملکت را اداره می کند، خدعه

صحیفه نور جلد 9 صفحه 204

و فریب و اینها نیست، اینها همه اش خطاست. اسلام سیاست است، طبیعت سیاست است، خدعه و فریب نیست. این نماز جمعه یک نماز جمعه سیاسی است. یک اجتماعی سیاسی است که مع الاسف در سال های طولانی از دست ما رفته بود و مورد طعن دیگران هم شده بود. این اجتماع حج از امور بسیار سیاسی اسلام است که تمام طبقات مستطیع که هر جای ایران اسلامی هستند، هر جای ممالک اسلامی هستند جمع بشوند در هر سال در یک محلی، چند تا مجتمع شان بکنند، بنشینند مطالبشان را بگویند، بنشینند رفع اشکالاتشان را بکنند.
یک همچو مجلس هائی که اسلام درست کرد مثل حج، هیچ قدرتی نمی تواند درست کند، هیچ قدرتی، همه ممالک اسلامی و سران ممالک اسلامی جمع بشوند که نیم میلیون جمعیت را یک جائی ببرند، نخواهند مؤفق شد، با خرج های فلان ها، تبلیغات فلان. خدای تبارک و تعالی با کلمه (ولله علی الناس حج البیت) با یک کلمه مردم را فرستاده به آنجا، اجتماعات را فراهم کرده است. مع الاسف استفاده کرد، اجتماعات هست استفاده کرد، وقتی هم کاروان های ما در آنجا رفت همه استفاده هایش را آریامهر می کرد، برای او شأن و شؤون او را در آنجا می گفتند در صورتی که این اجتماعات، اجتماعات سیاسی است، اجتماعی است، باید در این اجتماعات گویندگان، نویسندگان همه بلاد مسلمین در آنجا مسائل اسلام را، مسائل بلاد مسلمین، گرفتاری که دارند، مسلمین از دست کی گرفتاری دارند و آن باید چه بکند، دولتهائی که با مسلمین چه می کنند با او چه بکند، کوشش کنند در وحدت کلمه، کوشش کنند در اینکه مطلب را همه یکی قرار بدهند، اعتصام (بحبل الله) سرمشق است برای همه، خدای تبارک و تعالی فراهم کرده اسبابش را، و ما مسلمین نمی توانیم از آن استفاده کنیم، بیعرضه هستیم، او فراهم کرده همه را، سالی یک دفعه حج، آن کنگره عظیمی که در دنیا سابقه ندارد لکن می روند آنجا و کار مثبتی انجام نمی دهند، از اول هم می روند، فکر اینند که سوغاتی چقدر بگیرند، فکر آنی که باید باشند نیستند، اعمالشان را بجا می آورند، بعدش هم هیچ کلمه ای راجع به گرفتاری های مسلمین و گرفتاری های اسلام، این گرفتاری هائی که همه دول اسلامی الان مبتلا به آن هستند، فکر این نیستند.
 

این نهضت عظیم را که مورد توجه دنیاست حفظ کنید

و انشاءالله اگر اسلام یک ظهوری پیدا کرد، یک نمایش واقعیتش داد، امیدوارم که جمع هم درست بشود. باید این نهضت را حفظش کنید. شما با دست خالی یک امپراطوری بزرگ دنیا را شکست دادید. الان به ما می گویند که اینها ملتفت نیستند که چه کردند، خارج می فهمد، خارج که می رویم عظمت این نهضت و عظمت این فداکاری ایران در خارج منعکس است، هر که از خارج می آید و از هر جا می آید، همین چند روز هم یک چند نفری، یک نفری از بیرون آمده بود، از بنگلادش هم چند نفری آمده بودند، اینها می گویند که همه توجهات دنیا الان به ایران است، همه توجهات الان به ایران است، ایران سرمشق همه مسلمین شده است و باید بشود. انشاءالله این را حفظش کنید که ماها

صحیفه نور جلد 9 صفحه 205

هیچ نیستیم، هیچ برای خودتان یک چیزی خیال نکنید که هستید، نه من و نه تو، نه هیچ کس، هیچ نیستیم، هر چه هست خدای تبارک و تعالی است، اوست که شما را غلبه داد، الله اکبر، شما را غلبه داد و با مشت خالی همه چیز را درهم شکستید. این ایمان، اسباب این معنا شد، این توجه به خدا اسباب این شد که بچه کوچک و پیرمرد هشتاد ساله و زن های محترمه و مردهای عزیز همه را به بیرون ریخت و مقابل یک دستگاه ظلم قرار داد. این اسلام بود، اسلام همه چیز دست اوست و ما هیچ نیستیم، این را حفظش کنید، این اسلام و این نهضت را با اسلامیتش حفظ کنید. خداوند انشاءالله شماها را حفظ کند برای نگهداری این نهضت و تا این نهضت هست از هیچ نترسید و اصلاً ترس در دل خود راه ندهید. این حرف هائی که کردستان چه شد و بلوچستان چه، اینها همه حرف است، آنها هم برادر ما هستند و آنها هم برادر هستند و آنها هم مفسدین را بیرون می کنند و هیچ وقت به دلتان راه ندهید که مائی که آن قدرت عظیم را درهم شکستیم حالا از یک حزب مثلاً دموکرات و از چهار تا جوان مثلاً فاسد بترسیم، هیچ اصلاً این حرفها نیست مملکت شما بحمدالله بیمه شده و خداوند با شماست به شرط اینکه شما هم به وظیفه تان عمل کنید، شما وفای به عهدتان بکنید، خداوند هم وفا می کند، شما توجه به اسلام داشته باشید و آنطوری که اسلام گفته به او عمل بکنید، خداوند هم پشتیبان شماست. خداوند انشاءالله به شما صحت و سلامت و عظمت و قدرت عنایت کند و من هم دعاگوی همه تان هستم و خدمتگزار همه.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  9:00 AM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع نمایندگان مردم استان سیستان و بلوچستان

تاریخ: 1358/07/05

 

مقصد این بود که اسلام را از بین ببرند

بسم الله الرحمن الرحیم
من از آقایان و حضرت آقای کفعمی تشکر می کنم که از راه دور آمدید و زحمت کشیدید و در این مجلس ممکن است که مطالبی که ما داریم و برای همه مناطق این مطالب هست به وسیله ایشان و شما برادرها به اهالی محترم بلوچستان و سیستان ابلاغ کنید. آن چیزی که ما از اول نظر داشتیم یعنی ملت نظر داشت و ما هم به تبعیت ملت وارد عمل شدیم، این بود که این آشفتگی که در ایران به چشم می خورد و خطری که برای اسلام در نظر بود که ممکن است تحقق پیدا بکند، ما را وادار کرد به اینکه با تبعیت از ملت ایران بر خلاف آن چیزهائی که آنها آرزو داشتند و قدرت های بزرگ هم آنها را وادار کرده بودند برای تحقق آن مقابله کنند.
این یک برنامه ای بوده است که اجانب از سال های بسیار طولانی طرح ریزی کرده بودند برای اینکه مخازن ایران که مخازن غنی ای است آنها ببرند و کسی نباشد در مقابل آنها ایستادگی کند و لهذا برنامه این بود که ملت ایران را یا اغفال کنند یا آنهائی که اغفال نمی شوند از بین ببرند، اگر بتوانند حیثیت شان را در بین ملت از بین ببرند و اگر این را مؤفق نشوند، خودشان را از بین ببرند برای اینکه اگر چنانچه آن طبقه ای که می توانند ملت را بیدار کنند به حال خودشان باشند و ملت را بیدار کنند، نمی گذارند که این مخازن بسیار بزرگی که ملت دارد و باید صرفه خودش بشود، به غارت ببرند و ملت ما گرسنه و بینوا باشند.
ولهذا مطلب این بود که آن نقطه اساسی که آنها را برای خودشان خطر دیدند، آن نقطه اساسی از بین برود و آن اسلام بود، نقطه اساسی که این را برای خودشان خطر می دیدند اسلام بود که اگر اسلام را آنها از بین ببرند دیگر آسوده خاطر می شوند و هر کاری بخواهند در اینجا می کنند و سلطه خودشان را حفظ می کنند و مملکت ایران را که وضع جغرافیائی اش حساس است برای آنها و بعلاوه مخازن بسیار زیاد دارد که ما و خود ملت ایران باز اطلاع از آن ندارد، شاید بسیاریش را بی اطلاع باشد و آنها مطلع هستند، اسلام را اگر چنانچه بتوانند شکست بدهند و از بین ببرند، آنوقت برایشان آسان می شد کار راه این بود که، مقصد این بود که اسلام را از بین ببرند و راه اینکه اسلام را از بین ببرند این بود که روحانیت را از بین ببرند. اینها می دانستند که تا روحانیون هستند، اینها حفظ می کنند اسلام را.

صحیفه نور جلد 9 صفحه 210


نقشه، بردن اسلام و راهش، بردن روحانیت و جدا کردن ملت از روحانیون و لهذا با تبلیغات دامنه داری مشغول شدند و حالا هم مشغولند که روحانیون را از ملت جدا کنند، وقتی ملت از روحانیون جدا بشود و اینها پشتوانه نداشته باشند برای تبلیغات خودشان، آنها به مقاصد خودشان می رسند. و خود ملت به تنهایی نمی تواند کاری بکند، تا اتکال به اسلام نداشته باشد نمی تواند کاری انجام بدهد. اتکال به اسلام وقتی می شود که کسانی که به اسلام دعوت می کنند ، تمام مقاصدشان دعوت به اسلام است، آنها در کار باشند تا مردم را دعوت کنند و بسیج کنند. سابق اینها به طور علمی همچو مطلبی را ادراک کرده بودند که اسلام وضعش جوری است که اگر قوه پیدا بکند نمی گذارد ما به منافع مان برسیم و روحانیون هم آنها هستند که اسلام را حفظش می کنند، نگه می دارند. لکن در این نهضت اینها احساس کردند آنی که آنوقت ادراک کرده بودند، آن وقت مسء له علمی بود، این نهضت مطلب را عینی کرد یعنی دیدند این را که یک ملتی که با راهنمایی علمای بلاد و ایمانی که در خودشان بود اینها یک همچو امپراتوری غلط شیطانی و بزرگ را از بین بردند در صورتی که همه قدرتها دنبال او بودند و خصوصاً آمریکا و انگلستان بیشتر از دیگران طرفدار او بودند و تهدید می کردند، سفارش می کردند، التماس می کردند که شاه باشد و بعدش هم می گفتند بختیار باشد. وقتی که دیدند نمی شود خوب، دیدند که چه شد و ملت نگذاشت این قدرت ها در ایران باقی بماند و با همه کوششی که آنها کردند و همه قدرتی که در دست آنها بود و در دست ملت ما هیچ قدرتی نبود بعلاوه یک انتظامی و نظمی هم در کار نبود که مثلاً مردم را به طور نظم وادار به کار بکند بلکه همین طوری به حول قوه الهی این کار انجام گرفت اینها حالا فهمیدند به اینکه یک قدرتی است در این ملت و در ملتهای اسلامی که می تواند این قدرت با نداشتن اسلحه، با نداشتن تانک و توپ و جهازات جنگی یک قدرت بزرگی که همه چیز را دارد از بین ببرد یعنی الان فهمیدند این قضیه این طوری است یعنی شکست خورده ای هستند که حالا در صدد این هستند که شکست خودشان را علاج بکنند. الان وقت این است که ملت ما با تمام هوشیاری توطئه های اینها را از بین ببرند. این غائله ای که در کردستان پیش آوردند این طور نبود که کردها می خواستند یک غائله ای درست کنند، کردها نظری به این نداشتند، غائله ای بود که اجانب، آنهایی که می خواهند ما را غارت کنند این غائله را با آن اشخاصی که همدست آنها در غارتگری بودند مثل حزب دمکرات (سران حزب دمکرات البته) این غائله را بوجود آوردند که در آنجا یک برادر کشی ای بشود و یک چیزهایی بشود که نگذارند این ملتی که پیش برده است نگذارند که تا آخر برود. پیشبردش را و نهضت را تا آخر برساند. و این خوف در طرفهای شما هم هست، در بلوچستان و در سیستان هم هست و این نقشه در آنجا هم هست. آنها باک از این ندارند که پنجاه هزار نفر آدم در این قائله کشته شوند. اینها آنها هستند که در ویتنام آنهمه آدم کشتند. دنبال مقاصد خودشان هستند، آدم پیش آنها اصلاً مطرح نیست که یک آدمی بشود. مثل اسلام نیست که برای یک نفرش، اگر یک نفر کشته بشود مثل اینکه همه دنیا را کشتی. و من قتل نفسا فکان ما قتل الناس جمیعا آنها آدم پیششان چیزی نیست، آنی که پیششان مطرح است استفاده های مادی است. استفاده از مخازن این بلاد است، استفاده از مکان اینجاست که حساسیت دارد برای آنها،

صحیفه نور جلد 9 صفحه 211

از آدم هایش اهمیت نمی دهند صد هزار نفر، ده هزار نفر کشته بشوند، در هر جا می خواهد باشد. این طرحی که در کردستان آنها داشتند محتمل است که در بلوچستان و در سیستان و امثال اینجا هم مشغول بشوند و بخواهند که یک وقت بین برادرها به اسم برادر شیعه و برادر سنی و حال آنکه ابداً مطرح نیست در اسلام یک همچو مطلبی که مردم با هم فرق داشته باشند، گروه ها با هم فرق داشته باشند، اسلام برای همه است. اسلام آمده است تمام بشر را اصلاح کند، این جور نیست که اسلام برای مسلمین فقط باشد. اسلام آمده است همه مردم را یا ایها الناس مردم را دعوت می کند برای این است که آدم بسازد، آمده است که آدم را از ظلالت و از چنگ طاغوت بیرون بیاورد و به هدایت برساند و همه چیزشان را، دنیاشان را، آخرتشان را اصلاح بکند. این باید تمام دوستان سیستانی و بلوچستانی متوجه این معنا باشند، چه برادرهای شیعی ما و چه برادرهای اهل سنت ما که گول این طور عناصر را نخورند، یعنی گولی که کردستانی ها بعضی هاشان خوردند از این حزب دمکرات، یکوقت با یک صورت دیگر اجانب آنجا یک چیزی درست نکنند که جوانهای ما را گول بزند و باز محتاج به این بشود که باز آنجا فرض کنید که خدای نخواسته بیایند آنجا برای سرکوبی آنها و برای مردم اسباب زحمت درست بشود. اشکال سر این است که این اشرار یک غائله ای درست می کنند وقتی که از این طرف رفتند برای رفع این قائله، خودشان فرار می کنند و جوانهای بیچاره را به دام می اندازند و به گرفتاری می اندازند. باید با کمال هوشیاری، هم آقایان مردم را دعوت کنند به این که با هم برادر، همه با هم هستیم و هم شماها طرفین این اشتباهاتی در کار نشود، نیایند بگویند که خوب، در کردستان گفتند که بنا دارند بیایند همه کردها را قتل عام بکنند و حال آنکه بنا بود بروند کردها را نجات بدهند، اینها که راه افتاده اند برای اینکه بروند کردستان را تصفیه کنند، برای اینکه برادرهای کرد ما در آنجا گرفتار اینها شده بودند، اینها رفتند آنها را نجات دادند و لهذا آن طور استقبال از اینها کردند و آن طور تقاضای به اینکه اینها باشند در این جا و الان هم تقاضا می کنم که در آنجا باید ارتش باشد، ژاندارمری باشد. ممکن است یک وقتی یک همچو چیزی هم در سیستان بیایند بگویند و مردم را گول بزنند به این که خوب بنا دارند که اینها سیستان را فرض کنید به آتش بکشند - بنا دارند - مگر سیستان غیر مملکت ماست؟ مگر غیر مملکت اسلامی است؟ مگر فرق است مابین قم و سیستان؟ مگر فرق است ما بین قم و بلوچستان؟ فرقی نیست بین اینها. اینها را توجه به آن داشته باشید که خدای نخواسته مبادا یک حیله ای بکنند این شیاطین و یا اضطرابی آنجا درست کنند و یک بساطی آنجا درست کنند و همان مسائل کردستان خدای نخواسته پیش بیاید. البته دولت قدرت دارد به اینکه همه جا نگذارد، اما ما نمی خواهیم به این مطلب برسد که قضیه قدرت نمایی نیست، قضیه دعوت به حق است، دعوت به اسلام است، دعوت به این است که مملکت اسلامی بشود، احکام طاغوتی همه از بین برود، این عقب افتادگی هایی که در زمان طاغوت، همه جا عقب افتاده است، شما خیال نکنید، سیستان و بلوچستان شاید خیلی بهتر باشد از بسیاری از جاهای دیگر که می آیند و شکایت می کنند و هیچ ندارند. بنابر این بود که یک ملتی را فقیر نگه دارند و همه مخازنشان را ببرند که مخازن زیر پایشان باشد و

صحیفه نور جلد 9 صفحه 212

خودشان گرسنگی بخورند. این بنا بر این مطلب بود و اگر چنانچه انشاء الله دولت اسلامی آنطوری که خدا و رسول می خواهند درست بشود، همه گرفتاریها از بین می رود و انشاء الله امیدواریم بشود همه گرفتاریها از بین می رود و همه برادرها در کنار هم با آرامش زندگی صحیح می کنند به طوری که هم دنیاشان و هم آخرتشان تامین بشود. انشاء الله خداوند همه شما را حفظ کند و موفق کند و من از شما باز تشکر و از آقای کفعمی زیادتر تشکر - که - امیدوارم که در آنجا از فیوضات ایشان مستفیض بشوید و همه تان موفق و مؤید باشید.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  9:00 AM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع علمای شرق تهران.

تاریخ: 1358/07/05

 

ما روحانیون، معممین باید اسلام را آنطوری که هست عرضه کنیم

بسم الله الرحمن الرحیم
من هر وقت چشمم به این جمال های نورانی می افتد و این جنود رحمانی، مسرور می شوم. من امیدوارم که در این وقتی که ما و شما احتیاج داریم به اینکه اسلام را آنطوری که هست عرضه کنیم به عالم، شما مؤفق بشوید و همانطوری که تا حالا مؤفق بودید و تا حالا پیروزمند بحمدالله بودید، از این به بعد هم با طرح هائی که خودتان می دهید و با اجتماعاتی که خودتان دارید، پیروزمند از آب در آیید. من تمام نگرانیم این است که ما روحانیون، معممین که باید بر حسب وظائف الهی که داریم پاسدار اسلام باشیم و اسلام را به آنطوری که هست عرضه کنیم، من خوف این را دارم که آنهائی که می خواهند به ما مناقشه کنند و اگر دیده باشید مناقشه می کنند و اخیراً هم جزوه نوشته اند راجع به این، یک وقت خدای نخواسته از طرف ما هم بهانه ای دست آنها داده بشود. حالا که بهانه ندارند، می گویند که روحانیون استبداد می کنند، روحانیون می خواهند فرصت طلبی بکنند، روحانیون می خواهند که قبضه بکنند همه چیز حکومت را، روحانیون انحصار طلب هستند، قشر مذهبی انحصار طلب است و این حرف های نامربوطی که هر کس توی خانه می نشیند و می نویسد بدون اینکه نظر کنند که روحانیون تا حالا چه کرده اند و حالا چه حالی هستند.
 

این روحانیون بودند که شما را از این زاویه بیرون کشیدند

اینها غافل از این هستند که این روحانیون بودند که شما را از این زاویه ها بیرون کشیدند، و الا شما مدفون بودید، شما اشخاصی بودید که طرفدار رژیم بودید و با صراحت بعضی از طرفداران شما گفتند که رژیم باشد و یا اگر طرفدار هم نبودید، جرات یک کلمه گفتن را نداشتید، جرات اینکه قلم بردارید و یک مقاله بنویسید و یک سطر بنویسید نداشتید. شما را رژیم سابق مدفون کرده بود، روحانیون شما را از زیر خاک بیرون آوردند. این روحانیونی که شما حالا می گوئید انحصار طلبند، اینها شما را از انحصار بیرون آوردند،اینها حصر را برداشتند، نه اینکه منحصر کردند، حالا هم که بیش از یک میلیون از مردم عادی و اشخاصی که بسیاری شان زیادی و فقط بخور و بخواب هستند، در ادارات ما هم هستند، در سرتاسر کشور بشمرید و ببینید اگر پنجاه نفر روحانی را در اداره دیدید،

صحیفه نور جلد 9 صفحه 214

آنوقت بگوئید انحصار طلب.
این نهضت را با قدرت روحانیت و اسلام که ملت ما اسلامی بودند و علاقه به اسلام و کارکنان اسلام داشتند به اینجا رساندند و شما به جای اینکه تشکر کنید از اینها که شما را از خارج ایران به داخل کشاندند، شمائی که در خارج ایران بعضی تان بسر می بردید و جرات اینکه به مرز ایران وارد بشوید نداشتید، زحمات ملت ما که در راسش روحانیت بود شما را از خارج به داخل کشاند و شما را از زاویه ها بیرون آورد و شما را از سکوت به صحبت کشاند و قلم های شکسته شما را دوباره تجدید کرد. شما به جای اینکه از اینها تشکر کنید، از شما اجر و مزدی هیچ وقت نخواستند و منصبی و اداره ای هم اینها نمی خواهند و عوض اینکه قدردانی کنید از اینها، می گوئید با اظهار تاسف که مبادا یک وقتی بشود که ملت ماکذا، ملت، آخر تو کی هستی که ملت تو، ملت به تو چه کار دارد. ملت آنی است که به جمهوری اسلامی نود و هشت و نیم، قریب نود و نه به جمهوری اسلامی رای داد که شما می گفتید اسلامش نه، همین شماهائی که حالا این حرف ها را می زنید، آن وقت هم می زدید شمای (اسلام نه) ها، حرف ها می زدید، همه قوایتان را روی هم گذاشتید و یک در صد و یک قدری بیشتر درصد، با اینکه خیانت هم کردید، نود و هشت و مقداری زیادترش مال توده مردم و مسلمانان بود، مال مذهبی ها بود، یعنی برد مذهب، و شما حالا از مذهب می ترسید. آخر شما چکاره هستید که می گوئید روحانیون... و می ترسیم برای ملت. ملت ما آن ملتی است که به مجلس خبرگان وقتی که می رسد، روحانی را تعیین می کند، آنی که نظیر روحانی را فکر می کند، الا نادر که بازور و با فشار و تقلبشان است. شما ملت را هیچ حساب می کنید و بعد می گوئید ملت ما. ملت شما یعنی ملت ایران، این است که وقتی به او می گوئید که وکیل بفرست به مجلس خبرگان، می فهمد چه می کند. مجلس خبرگان یک مجلسی است برای تشخیص و پیاده کردن یک قانون که با اسلام مخالف نباشد. ما جمهوری می خواهیم که، جمهوری مثلاً دموکراتیک نمی خواهیم، جمهوری غربی یا شرقی را نمی خواهیم، ما جمهوری اسلامی می خواهیم. جمهوری اسلامی وقتی که ما می خواهیم، مردم می فهمند که کی را باید برای تشخیص احکام اسلام توی مجلس ببرند. شما می خواهید که مردم بیایند شما را تعیین کنند که اسلام را معتقد نیستید یا اگر دارید، یک اسلام خشک که اصلش کار نداشته باشد به هیچ کاری، شما را بیایند و تعیین بکنند؟! ملت شما را تعیین کرد؟! ملت ما یعنی چه، شما کی هستید که ملت ما می گوئید. ملت آن است که تعیین کرد سرنوشت خود را و قانون اساسی اش را داده دست یک عده ملا و مجتهد در مجلس، تو چه اشکال داری؟
می گوئید که ما به زور باید این آقایان را کنار بگذاریم و یک دسته مثلاً دموکرات بیاوریم توی کار، زوری که نیست. شما می خواهید از قوانین عالم فرار کنید؟ شما خوف چه دارید؟ شما خوف این دارید که ملت ما مبادا پیروز بشوند. خوب، ملت است این آخر، تو و شمائی که دم می زنید از اینکه دموکراسی، دموکراسی، دروغی از آن دم می زنید، کجای دموکراسی به هم خورده است؟ تا حالا رفراندمش با زور سر نیزه بوده؟! مجلس خبرگانش با زور بوده، با سر نیزه بوده؟! علماء بلادش که

صحیفه نور جلد 9 صفحه 215

اینقدر زحمت کشیدند و آنوقت که شما در خواب بودید و یا آن بالاها نشسته بودید و استفاده می کردید، از خود دولت طاغوتی هم استفاده می کردید و اینها توی زندان ها رنج می بردند و در تبعیدگاه ها به آنها رنج می دادند، اینها فرصت طلبند؟! شما که حالا که یک قدری صاف شده راه افتاده اید سر این سفره، فرصت طلب نیستید؟ چه دیکتاتوری، علماء اسلام کرده اند؟ کدام دیکتاتوری؟ خوب، نشان بدهید بگوئید فلان جا با زور، با فشار، با چه دیکتاتوری کرده اند. دادگاه های اسلام که پیدا شده است، این دادگاه ها آنهائی را که محاکمه کرده اند، شما آنها را می خواهید تطهیر کنید که می گوئید دیکتاتوری کردند یعنی آنها را با دیکتاتوری کشته اند؟ نصیری و امثال نصیری را که شما قلم هاتان را برداشتید و گریه می کنید برای نصیری و برای هویدا و برای محمدرضا خان، آنوقت خودتان را ملی می دانید، آدم می دانید. ما اگر جلوگیری از این ملت نکنیم برای شما خطر همه چیز پیش می آید، ما جلوگیری می کنیم، ما میل نداریم که ملت ما خدای نخواسته یک وقت به کسی بخواهد زور بگوید و چه. ملت ما با آرامش، با آزادی، ملت ایران با آزادی، با آرامش رای داده یک عده ای را تعیین کرده برای اینکه قوانین اسلام را بررسی کنند که این قوانین مخالف با اسلام یک وقت نباشد، برای اینکه جمهوری اسلامی است. شما می گوئید که آقایان بروند کنار که ملت قرارشان داده؟! بروند کنار که برای ملت ما چه بشود؟ ملت اینها را قرار داده، برای ملت ما چی است. شما بیائید از این ملت بپرسید که شما چی می خواهید، تا ثانیاً بیایند باز همان صد، الا یکی شان یا یک و چندشان بگویند که ما اسلام را می خواهیم، ما قوانین اسلام را می خواهیم.
 

ملت و روحانیت زحمت کشیده اند، ملی گرایان اعلام وجود کرده اند

آخر چرا در مقابل یک ملت نشسته اید، چهار نفر نشسته اید، چهار نفری که تا حالا نفس تان در نیامده حالا که روحانیون اسباب این شده اند که شما نفس بکشید، نفس بر ضد اینها می کشید، این صحیح است؟ این انصاف است؟ شما انصاف دارید که اینهائی که شما را از آن کنج ها بیرون آورده و ظاهر کردند حالا اعلام وجود کرده اید؟ و هیچ کس هم به شما اشکال نکرده، اینها زحمت کشیده اند و شما اعلام وجود کرده اید، ملت زحمت کشیده، این دسته از مردم بوده اند که ملت را دعوت کرده اند و ملت به عشق اسلام این کار را کرده اند.
حالا شما از ملت می ترسید و از مذهب می ترسید و از انحصار طلبی مذهبی؟! چه انحصار طلبی کرده اند؟ مذهبیون کجا انحصار طلبی کرده اند؟ آنها که همه شما را در یک میلیون و نیم و یا نزدیک به این، افرادی که مشغول به کار هستند و کارهای دولتی می کنند، اینها کدامشان وارد شدند در مشاغل دولتی و بخواهند مشاغل دولتی را بگیرند؟ یک چندتاشان را برای نظارت به امری که مبادا فلان شخص فلان جا خلاف بکند دارند نظارت می کنند و برای نظارت آنجا هستند.
چرا انسان باید اینقدر بی انصاف باشد، اینقدر دشمن اسلام باشد، اینقدر دشمن روحانیون باشد. خوب، دولت سابق هم همین طور بود و به اسم اینکه ملت ما چه بشود و اسلام باید چه بشود و چه

صحیفه نور جلد 9 صفحه 216

بشود، همین روحانیون را کوبید و همین مذهب را کوبید و همین مذهبیون را. شما هم که حالا آمدید و قلم هایتان روی کاغذ آمده همان حرف ها را دارید می زنید. این راجع به آنها.
 

روحانیون برای حفظ حیثیت اسلام فرصت به دست قلمفرسایان ملی گرا ندهند

اما راجع به خودتان، شما آقایان و همه علماء اسلام، همه علماء ایران الان در یک وقت حساس واقع شدید که اگر خدای نخواسته از یکی از جوان شما یک کار خلاف ببینند، همین آدم هائی که نشسته اند آنجا و مواظبند که مبادا اسلام پیروز بشود، همین ها شروع می کنند به قلمفرسائی و شما را متهم میکنند که اینها این کاره اند و از آن روز تا حالا منطق اینها این است، از آن روز تا حالا ما گرفتار دیکتاتوری پهلوی بودیم، رژیم سلطنتی، از حالا به بعد گرفتار دیکتاتوری عبا و عمامه هستیم. شما که تا حالا دیکتاتوری نکردید، همه عالم می دانند که شماها فشار به کسی نیاوردید که به زور رای بده، همه عالم می دانند که شما فشار به کسی نیاوردید که این آقا را مثلاً برای مجلس خبرگان مثلاً تعیین کن، مردم آزاد رفتند تعیین کردند، حالا که این طوری است و شما کاری انجام ندادید الا اینکه در هر دادگاهی یک قاضی روحانی هم بوده است و این مجرمین را، آنهائی که پنجاه سال این مردم را داغ کردند و پدر این مردم را در آوردند و جوان های ما را کشتند و امر به کشتن کردند، این یک عده معدودی را این روحانی که در یک دادگاهی نظارت کرده یا حکم کرده است حالا با اینکه یک همچو قصه ای بوده است، اینها صدایشان در آمده و من می دانم اصلاً این رگ گبریت در اینها هست، رگ ملیت، آن رگ هست باز. یعنی خونشان خون ملی به آن معنائی که گبرها می گویند هست (نه این گبرها که بسیاریشان هم آدم های شریفی هستند، هیچ ضرری هم به ما ناحیه این گبرها نمی رسد، آن گبرهای سابق) . اگر چنانچه خدای نخواسته از من و شما یک مطلب خلافی صادر بشود که روی موازین اسلام نباشد، در کمیته ها هستید، در هر جا هستید، بین پاسدارها، پاسدار هستید، از این مسائلی که الان موجود است و باید هم باشد، اگر خدای نخواسته از یکی از شما یک مطلبی را ببینند که بر خلاف موازین بود، اینهائی که غرض با شما دارند شروع می کنند با تاخت و تاز و نه به شما، به روحانیت و نه به روحانیت، اسلام راهم می کوبند به اینکه جمهوری اسلامی هم همان رژیم شاهنشاهی است با عوض شدن لفظ پس من و شما، همه ما، معممین و همه روحانیون، یک وظیفه شرعی الهی داریم برای حفظ حیثیت اسلام و حیثیت نهضت اسلامی. غیر قضیه این است که یک کسی بگوید و بخواهد خودش آبروی خودش را از بین ببرد، آن هم برایش جایز نیست، آن هم حرام است، لکن اگر یک مطلبی از من و شما صادر بشود که موجب این بشود که اینها روی اسلام حساب بکنند، اگر یک همچو کاری بشود اسباب این شدیم که عمل را پای اسلام حساب بکنند و پای مطلق روحانیون حساب بکنند. این اگر یک چنین کاری بشود، ما اسباب این شدیم که اسلام را شکست دادیم، روی اسلام به جور منکر نمایش دادیم و این یک مسأله مهمی است برای همه ما، من که یک طلبه هستم و شما که آقایان هستید، همه مان در این امر شرکت داریم، در اینکه مشترکیم در اینکه باید حفظ کنیم این آبروی اسلام را و او به این

صحیفه نور جلد 9 صفحه 217

است که قدم های خودمان را متوجه باشیم کجا بگذاریم، کارها چه جور انجام می گیرد، قلم ها چه جور به کار می افتد. خیال نکنید که امروز قضیه شما و من است، امروز قضیه اسلام است. یعنی ما در یک حالی الان واقع هستیم در یک وقت حساسی واقع هستیم که امر دایر بین این است که (خدای نخواسته، خدای نخواسته و نخواهد شد انشاء الله) اسلام زیر پای ما دفن بشود و برود سراغ کارش. شما خیال نکنید، اگر در این نهضت خدای نخواسته روحانیت، اسلام شکست بخورد، شکستی است که تا آخر دیگر شکست است و بین اینکه پیروز بشوید انشاء الله، و می شوید و اسلام آنطوری که هست در این مملکت پیاده کنیم تا همه بدانند اسلام چه است.
 

مکتب های به ظاهر مترقی در مقابل اسلام هیچ ندارند

این را کراراً گفتم که ما یک متاع خیلی ارزشمندی داریم و داشتیم، عرضه عرضه اش را نداشتیم، مثل یک کسی که یک متاع بسیار خوبی دارد توی انبار، هم نمی تواند بیرونش بیاورد و تا عرضه نکند، مشتری پیدا نمی کند.
ما یک متاع با ارزشی داریم که همه این مکتب هائی که اسمش را مکتب می گذارند در مقابلش هیچ ابداً ندارند و مع الاسف نتوانستیم عرضه اش کنیم، مدفون شد توی کتاب ها، بیرون نیامد مدفون شد پیش خود اهل علم و توی مغزهای آنها، بیرون نیامد، نتوانستیم از اسلام استفاده آنطوری که باید باشد بکنیم و عرضه کنیم به عالم که این متاع ماست، ببینند متاع ما چیست اینها ترس این را دارند که این متاع را ما بتوانیم عرضه کنیم.
شما این را بدانید، اینهائی که الان به ضد روحانیت و به ضد اسلام و مذهب منتها با پوشش اینکه نخیر مذهب چطور، چطور، به ضد اینها قلمفرسایی می کنند و قیام می کنند، اینها خوف این را دارند که یک وقتی بتوانیم ما عرضه کنیم این متاع را به عالم. وقتی عرضه بکنیم، اینهائی که دم از آن مسائل می زدند که واقعیت نداشت، اینها باید بروند کنار، سراغ کارشان و یا ملحق بشوند به این جمعیت و اینها که استفاده جو بودند و نمی دانم کلاهبردار بودند و از این مسائل، آنها هم بروند سراغ کارشان یا ملحق بشوند و برگردند. خوف این را دارند که مبادا این متاع بزرگ عرضه بشود، اگر عرضه شد فقط ایران نیست، فقط ممالک اسلامی نیست، همه ممالک قبولش می کنند. اگر ما یک همچو عرضه ای داشتیم که آنطوری که اسلام هست، در ایران ما درست بکنیم، الان همه خوف دارند از این مطلب یعنی آنهائی که نمی خواهند چپاولگری شان دست به آن بخورد الان خوف دارند، چه اینهائی که در اینجا هستند و خارج مرزند، اینها خوف دارند، اینها می ترسند که اگر اسلام آنطوری که هست پیاده بشود، نه این... دیگر توی کار باشد و نه این جمهوری. اینها خوف این را دارند و لهذا نمی توانند تحمل کنند این مطلبی که در ایران واقع شده و ما باید کوشش کنیم انشاء الله تا این مطلب انشاء الله تحقق پیدا بکند و عرضه بشود و این اسلام عملاً در خارج تحقق پیدا بکند و من امیدوارم که شما آقایان مؤفق باشید همه در سایه پرچم اسلام.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  9:00 AM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع نمایندگان مردم استان سیستان و بلوچستان

تاریخ: 1358/07/05

 

مقصد این بود که اسلام را از بین ببرند

بسم الله الرحمن الرحیم
من از آقایان و حضرت آقای کفعمی تشکر می کنم که از راه دور آمدید و زحمت کشیدید و در این مجلس ممکن است که مطالبی که ما داریم و برای همه مناطق این مطالب هست به وسیله ایشان و شما برادرها به اهالی محترم بلوچستان و سیستان ابلاغ کنید. آن چیزی که ما از اول نظر داشتیم یعنی ملت نظر داشت و ما هم به تبعیت ملت وارد عمل شدیم، این بود که این آشفتگی که در ایران به چشم می خورد و خطری که برای اسلام در نظر بود که ممکن است تحقق پیدا بکند، ما را وادار کرد به اینکه با تبعیت از ملت ایران بر خلاف آن چیزهائی که آنها آرزو داشتند و قدرت های بزرگ هم آنها را وادار کرده بودند برای تحقق آن مقابله کنند.
این یک برنامه ای بوده است که اجانب از سال های بسیار طولانی طرح ریزی کرده بودند برای اینکه مخازن ایران که مخازن غنی ای است آنها ببرند و کسی نباشد در مقابل آنها ایستادگی کند و لهذا برنامه این بود که ملت ایران را یا اغفال کنند یا آنهائی که اغفال نمی شوند از بین ببرند، اگر بتوانند حیثیت شان را در بین ملت از بین ببرند و اگر این را مؤفق نشوند، خودشان را از بین ببرند برای اینکه اگر چنانچه آن طبقه ای که می توانند ملت را بیدار کنند به حال خودشان باشند و ملت را بیدار کنند، نمی گذارند که این مخازن بسیار بزرگی که ملت دارد و باید صرفه خودش بشود، به غارت ببرند و ملت ما گرسنه و بینوا باشند.
ولهذا مطلب این بود که آن نقطه اساسی که آنها را برای خودشان خطر دیدند، آن نقطه اساسی از بین برود و آن اسلام بود، نقطه اساسی که این را برای خودشان خطر می دیدند اسلام بود که اگر اسلام را آنها از بین ببرند دیگر آسوده خاطر می شوند و هر کاری بخواهند در اینجا می کنند و سلطه خودشان را حفظ می کنند و مملکت ایران را که وضع جغرافیائی اش حساس است برای آنها و بعلاوه مخازن بسیار زیاد دارد که ما و خود ملت ایران باز اطلاع از آن ندارد، شاید بسیاریش را بی اطلاع باشد و آنها مطلع هستند، اسلام را اگر چنانچه بتوانند شکست بدهند و از بین ببرند، آنوقت برایشان آسان می شد کار راه این بود که، مقصد این بود که اسلام را از بین ببرند و راه اینکه اسلام را از بین ببرند این بود که روحانیت را از بین ببرند. اینها می دانستند که تا روحانیون هستند، اینها حفظ می کنند اسلام را.

صحیفه نور جلد 9 صفحه 210


نقشه، بردن اسلام و راهش، بردن روحانیت و جدا کردن ملت از روحانیون و لهذا با تبلیغات دامنه داری مشغول شدند و حالا هم مشغولند که روحانیون را از ملت جدا کنند، وقتی ملت از روحانیون جدا بشود و اینها پشتوانه نداشته باشند برای تبلیغات خودشان، آنها به مقاصد خودشان می رسند. و خود ملت به تنهایی نمی تواند کاری بکند، تا اتکال به اسلام نداشته باشد نمی تواند کاری انجام بدهد. اتکال به اسلام وقتی می شود که کسانی که به اسلام دعوت می کنند ، تمام مقاصدشان دعوت به اسلام است، آنها در کار باشند تا مردم را دعوت کنند و بسیج کنند. سابق اینها به طور علمی همچو مطلبی را ادراک کرده بودند که اسلام وضعش جوری است که اگر قوه پیدا بکند نمی گذارد ما به منافع مان برسیم و روحانیون هم آنها هستند که اسلام را حفظش می کنند، نگه می دارند. لکن در این نهضت اینها احساس کردند آنی که آنوقت ادراک کرده بودند، آن وقت مسء له علمی بود، این نهضت مطلب را عینی کرد یعنی دیدند این را که یک ملتی که با راهنمایی علمای بلاد و ایمانی که در خودشان بود اینها یک همچو امپراتوری غلط شیطانی و بزرگ را از بین بردند در صورتی که همه قدرتها دنبال او بودند و خصوصاً آمریکا و انگلستان بیشتر از دیگران طرفدار او بودند و تهدید می کردند، سفارش می کردند، التماس می کردند که شاه باشد و بعدش هم می گفتند بختیار باشد. وقتی که دیدند نمی شود خوب، دیدند که چه شد و ملت نگذاشت این قدرت ها در ایران باقی بماند و با همه کوششی که آنها کردند و همه قدرتی که در دست آنها بود و در دست ملت ما هیچ قدرتی نبود بعلاوه یک انتظامی و نظمی هم در کار نبود که مثلاً مردم را به طور نظم وادار به کار بکند بلکه همین طوری به حول قوه الهی این کار انجام گرفت اینها حالا فهمیدند به اینکه یک قدرتی است در این ملت و در ملتهای اسلامی که می تواند این قدرت با نداشتن اسلحه، با نداشتن تانک و توپ و جهازات جنگی یک قدرت بزرگی که همه چیز را دارد از بین ببرد یعنی الان فهمیدند این قضیه این طوری است یعنی شکست خورده ای هستند که حالا در صدد این هستند که شکست خودشان را علاج بکنند. الان وقت این است که ملت ما با تمام هوشیاری توطئه های اینها را از بین ببرند. این غائله ای که در کردستان پیش آوردند این طور نبود که کردها می خواستند یک غائله ای درست کنند، کردها نظری به این نداشتند، غائله ای بود که اجانب، آنهایی که می خواهند ما را غارت کنند این غائله را با آن اشخاصی که همدست آنها در غارتگری بودند مثل حزب دمکرات (سران حزب دمکرات البته) این غائله را بوجود آوردند که در آنجا یک برادر کشی ای بشود و یک چیزهایی بشود که نگذارند این ملتی که پیش برده است نگذارند که تا آخر برود. پیشبردش را و نهضت را تا آخر برساند. و این خوف در طرفهای شما هم هست، در بلوچستان و در سیستان هم هست و این نقشه در آنجا هم هست. آنها باک از این ندارند که پنجاه هزار نفر آدم در این قائله کشته شوند. اینها آنها هستند که در ویتنام آنهمه آدم کشتند. دنبال مقاصد خودشان هستند، آدم پیش آنها اصلاً مطرح نیست که یک آدمی بشود. مثل اسلام نیست که برای یک نفرش، اگر یک نفر کشته بشود مثل اینکه همه دنیا را کشتی. و من قتل نفسا فکان ما قتل الناس جمیعا آنها آدم پیششان چیزی نیست، آنی که پیششان مطرح است استفاده های مادی است. استفاده از مخازن این بلاد است، استفاده از مکان اینجاست که حساسیت دارد برای آنها،

صحیفه نور جلد 9 صفحه 211

از آدم هایش اهمیت نمی دهند صد هزار نفر، ده هزار نفر کشته بشوند، در هر جا می خواهد باشد. این طرحی که در کردستان آنها داشتند محتمل است که در بلوچستان و در سیستان و امثال اینجا هم مشغول بشوند و بخواهند که یک وقت بین برادرها به اسم برادر شیعه و برادر سنی و حال آنکه ابداً مطرح نیست در اسلام یک همچو مطلبی که مردم با هم فرق داشته باشند، گروه ها با هم فرق داشته باشند، اسلام برای همه است. اسلام آمده است تمام بشر را اصلاح کند، این جور نیست که اسلام برای مسلمین فقط باشد. اسلام آمده است همه مردم را یا ایها الناس مردم را دعوت می کند برای این است که آدم بسازد، آمده است که آدم را از ظلالت و از چنگ طاغوت بیرون بیاورد و به هدایت برساند و همه چیزشان را، دنیاشان را، آخرتشان را اصلاح بکند. این باید تمام دوستان سیستانی و بلوچستانی متوجه این معنا باشند، چه برادرهای شیعی ما و چه برادرهای اهل سنت ما که گول این طور عناصر را نخورند، یعنی گولی که کردستانی ها بعضی هاشان خوردند از این حزب دمکرات، یکوقت با یک صورت دیگر اجانب آنجا یک چیزی درست نکنند که جوانهای ما را گول بزند و باز محتاج به این بشود که باز آنجا فرض کنید که خدای نخواسته بیایند آنجا برای سرکوبی آنها و برای مردم اسباب زحمت درست بشود. اشکال سر این است که این اشرار یک غائله ای درست می کنند وقتی که از این طرف رفتند برای رفع این قائله، خودشان فرار می کنند و جوانهای بیچاره را به دام می اندازند و به گرفتاری می اندازند. باید با کمال هوشیاری، هم آقایان مردم را دعوت کنند به این که با هم برادر، همه با هم هستیم و هم شماها طرفین این اشتباهاتی در کار نشود، نیایند بگویند که خوب، در کردستان گفتند که بنا دارند بیایند همه کردها را قتل عام بکنند و حال آنکه بنا بود بروند کردها را نجات بدهند، اینها که راه افتاده اند برای اینکه بروند کردستان را تصفیه کنند، برای اینکه برادرهای کرد ما در آنجا گرفتار اینها شده بودند، اینها رفتند آنها را نجات دادند و لهذا آن طور استقبال از اینها کردند و آن طور تقاضای به اینکه اینها باشند در این جا و الان هم تقاضا می کنم که در آنجا باید ارتش باشد، ژاندارمری باشد. ممکن است یک وقتی یک همچو چیزی هم در سیستان بیایند بگویند و مردم را گول بزنند به این که خوب بنا دارند که اینها سیستان را فرض کنید به آتش بکشند - بنا دارند - مگر سیستان غیر مملکت ماست؟ مگر غیر مملکت اسلامی است؟ مگر فرق است مابین قم و سیستان؟ مگر فرق است ما بین قم و بلوچستان؟ فرقی نیست بین اینها. اینها را توجه به آن داشته باشید که خدای نخواسته مبادا یک حیله ای بکنند این شیاطین و یا اضطرابی آنجا درست کنند و یک بساطی آنجا درست کنند و همان مسائل کردستان خدای نخواسته پیش بیاید. البته دولت قدرت دارد به اینکه همه جا نگذارد، اما ما نمی خواهیم به این مطلب برسد که قضیه قدرت نمایی نیست، قضیه دعوت به حق است، دعوت به اسلام است، دعوت به این است که مملکت اسلامی بشود، احکام طاغوتی همه از بین برود، این عقب افتادگی هایی که در زمان طاغوت، همه جا عقب افتاده است، شما خیال نکنید، سیستان و بلوچستان شاید خیلی بهتر باشد از بسیاری از جاهای دیگر که می آیند و شکایت می کنند و هیچ ندارند. بنابر این بود که یک ملتی را فقیر نگه دارند و همه مخازنشان را ببرند که مخازن زیر پایشان باشد و

صحیفه نور جلد 9 صفحه 212

خودشان گرسنگی بخورند. این بنا بر این مطلب بود و اگر چنانچه انشاء الله دولت اسلامی آنطوری که خدا و رسول می خواهند درست بشود، همه گرفتاریها از بین می رود و انشاء الله امیدواریم بشود همه گرفتاریها از بین می رود و همه برادرها در کنار هم با آرامش زندگی صحیح می کنند به طوری که هم دنیاشان و هم آخرتشان تامین بشود. انشاء الله خداوند همه شما را حفظ کند و موفق کند و من از شما باز تشکر و از آقای کفعمی زیادتر تشکر - که - امیدوارم که در آنجا از فیوضات ایشان مستفیض بشوید و همه تان موفق و مؤید باشید.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  9:00 AM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع نمایندگان کارگران و کارکنان شرکت ملی نفت ایران

تاریخ: 1358/07/05

 

هر کس در هر مقامی اگر جنایتکار باشد محاکمه می شود

بسم الله الرحمن الرحیم
من اول باید از کارکنان صنعت نفت و کارمندان آنجا که در این نهضت اسلامی خدمت کرده اند و کمک کرده اند و یک عضو حساس بودند در پیشبرد نهضت اسلامی تشکر کنم و سلامت و سعادت همه را از خدای تبارک و تعالی بخواهم. البته من می دانم که آن مرکزی که شما هستید حساسترین مراکز است برای ما و برای دولت. و نابسامانی های آنجا را به من رسانده اند و مدت هاست، و دنبال او بودند که دیگر من اخیراً دیدم که باید آقای اشراقی با هیاتی بیایند و رسیدگی بکنند و آمدند و رسیدگی کردند و بعضی از مطالب را آنها هم به من گفتند و شما هم اگر مدارکی دارید جمع بکنید که این مدارک را به آقای اشراقی بدهید و کارهائی که این آدم می گویند کرده است و من خیلی اطلاع ندارم و چیزهائی که نباید بکند کرده است، اینها را شما مدارکش را جمع بکنید تا ایشان محاکمه بشود انشاء الله.
البته ما هیچ نظر سوئی به کسی، به هیچ کسی نداریم. ما می خواهیم که مسائل ایران روی جهات اسلامی، روی مصالح کشورمان اداره بشود. مملکت، یک مملکت اسلامی، با حفظ مصالح مسلمین در مملکت اداره بشود. کسی بتواند اداره کند هر جا را، حرفی نیست که باشد و اگر چنانچه بد اداره کردند، نقصی دارد یا خدای نخواسته خیانتی کرده است، آن هم اگر چنانچه دلیلی داشت بر آن، محاکمه می شود، محکمه حکم می کند و شما متوجه باشید و خاطر جمع باشید که اینطور نیست که ما نادیده بگیریم شرکت نفت را و زحمات شما را و دنبال این تحقیقاتی که آقای اشراقی کرده اند و اینها انشاءالله به دولت و به مقامات گزارش داده می شود. باز گزارش تامش به من نرسیده است و اگر چنانچه دیدیم که یک خیانتی در کار بوده است و یک کارهای بر خلافی، بر خلاف مصلحت مملکت، بر خلاف مصلحت اسلام بوده است البته دادگاه اسلام است و جدا محاکمه می شود و به جزای خودش می رسد. شما راجع به این معنا مطمئن باشید که هیچ اغماضی برای کسانی که خلاف می کنند هیچ اغماضی نمی شود، باید رسیدگی بشود، اگر چنانچه او هم حرفی دارد باید برود در محکمه بزند، شماها هم اگر چنانچه مطالبی دارید یکی را تعیین کنید که بهتر مطالب را می تواند بگوید، در محکمه برود و مسائل را طرح بکند و اگر چنانچه خدای نخواسته یک خلافی شده، خلاف دیانتی انجام گرفته و

صحیفه نور جلد 9 صفحه 219

خلاف مصلحت اسلام و مسلمین شده است،در شرکت نفت یا توطئه هائی مثلاً هست (چنانچه گفته می شود) اینها باید رسیدگی بشود پس از رسیدگی، هر کس و هر مقامی باشد (نزیه که یک آدم عادی است، قابل ذکر نیست) هر کس در هر مقامی باشد اگر جنایتکار باشد به محاکمه کشیده می شود و به جزای خودش می رسد و اگر بی گناهیش ثابت بشود، خوب، جبران می شود.
انشاء الله که مؤفق و موید باشید و مطمئن باشید که کار الان مال خودتان است، مملکت مال خودتان است، مثل سابق نیست که دیگران ببرند بخورند. و من امیدوارم که به زودی این گرفتاری هائی که هست البته مشکل است لکن انشاء الله رفع خواهد شد. انشاءالله خداوند همه شما را تایید کند و مؤفق باشید. من دعاگوی همه تان و خدمتگزار همه ملت و شماها هستم.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  9:00 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها