بیانات امام خمینی در جمع اعضای انجمن های اسلامی دانشگاه های سراسر کشور
تاریخ: 1358/06/30
انجمن های اسلامی، وظائف اسلامی را عمل کنند
بسم الله الرحمن الرحیم
من در باب دانشگاه ها بنا دارم در وقتی که بناست دانشگاه ها باز بشود، مسائلی را بگویم انشاء الله آنجا مفصلش را بیان می کنم ولی حالا شما آقایان که از انجمن های اسلامی و نماینده انجمن های اسلامی هستید، لابد عدد مسلمان ها در دانشگاه ها بیشتر از دیگران است، دیگران در اقلیت واقعند، یعنی آنهائی که منحرفند. اینکه حالا با شما که دانشگاه اسلامی هستید و انجمن دانشگاه های اسلامی و دانشجویان اسلامی دانشگاه هستید، عرض می کنم، یک جهت راجع به اینکه خود انجمن ها وظایف اسلامی را عمل کنند. از ما نمی پذیرند که ما اسلامی هستیم مگر خودمان به اسلام عمل بکنیم، نه اینکه فقط بگوییم ما اسلامی هستیم، چنانچه جمهوری اسلامی از ما پذیرفته نیست مگر اینکه محتوایش هم اسلامی باشد. ما همین بگوییم ما در یک مملکتی هستیم که جمهوری اسلامی است، لکن هر جایش دست بگذاریم اسلامی نباشد، این پذیرفته نیست، این یک لفظ بی معناست، همین طور انجمن ها، هر جا که باشد. خوب الان انجمن های اسلامی زیاد است، هم انجمن های اسلامی در دانشگاه ها زیاد است و هم جاهای دیگر، شاید در بسیاری از ادارات هم انجمن اسلامی دارند. اول وظیفه این است که این اشخاصی که انجمن اسلامی را تشکیل می دهند خودشان راهشان همان راه اسلام باشد، عملشان عمل اسلامی باشد، اخلاقشان اخلاق اسلامی باشد، خودشان را ساخته باشند و بسازند، اگر ساخته هستند که انشاء الله موفق بشوند که ساخته تر بشوند و اگر ساخته نیستند، جدیت کنند که خودشان را بسازند یعنی همه چیزشان را تطبیق بدهند با احکام اسلام و بینش از احکام اسلام به همه ابعادش هم تا آن حدودی که برایشان ممکن است پیدا بکنند، اسلام برای چه آمده است ، چه می خواهد بگوید، این چه جور مکتبی هست، تمیز بدهند بین مکتب اسلام با سایر مکتب هایی که ادعاها را دارند و واقعیت ها را ندارند، آنوقت مشغول فعالیت بشوند و فعالیت های اسلامی، که در دانشگاه ها که از سایر جاها حساستر است، یعنی از دانشگاه ها باید انسان ها درست بشوند و بعد هم مقدرات مملکت ما به دست همین هاست که از دانشگاه ها بیرون می آیند و چنانچه می دانید چون مقدرات مملکت دست جوان هائی است که بعد از دانشگاه که بیرون آمدند دیگر مشغول فعالیت می شوند و مملکت دست اینهاست، از این جهت است که آنهائی که می خواهند مملکت ما به یک سروسامانی نرسد روی دانشگاه حساسیت
صحیفه نور جلد 9 صفحه 179
دارند و دانشگاه را نمی خواهند که یک دانشگاه مفید برای جامعه مملکت ما باشد. این یک مطلبی است که باید خیلی با هوشیاری در آن دقت بشود که مبادا ما بگوییم انجمن اسلامی و کذا و رخنه کنند در ما و همین انجمن اسلامی به اسم انجمن اسلامی منحرفش کنند: اینها یک شیاطینی هستند که یعنی خارجی ها، آنهائی که می خواهند که همه چیز ما را ببرند و دانشگاهی نباشد تا بتواند مقابلشان بایستد دانشگاه، روحانی نباشد تا بتواند مقابلشان بایستد) ممکن است در همین انجمن های اسلامی هم عمالشان رخنه بکنند و منحرف بکنند، با اسم اسلام مسائل دیگر را پیش بیاورند. این باید خیلی کسانی که در این انجمن ها وارد هستند هوشیار باشند که دیگران نفوذ نکنند و آنها متحرک به حرکت دیگران نباشند. در خیلی از جاها همین طور دارد می شود و شده است و سابقاً هم بوده است که با همان اسم اسلام و با اسم قرآن و امثال ذلک، چیزهایی که مربوط به اسلام نبوده بلکه بر خلاف مسیر اسلام بوده است، تحویل جامعه می دادند. این یک مساله ای است که تا این را با تمام قوا و تمام هوشیاری خودتان در مسائلی که می خواهید طرح بکنید، درست مطالعه نکنید و رسیدگی نکنید و افرادی که به شما می خواهند متصل بشوند، درست شناسایی نکنید و ندانید چه جوری است، سابقه اش را تا ندانید، افراد را باید خیلی در آن دقت بکنید، چه بسا افرادی هستند که اینها به حسب ظواهرشان و بر حسب ادعاهایشان از شما بیشتر ادعای مسلمانی می کنند و از شما هم بیشتر فرض کنید آدابش را بجا می آورند لکن وقتی به حالشان مطالعه می کنید می بینید که رویه شان با رویه شما فرق دارد، آن اسلامی که آنها می گویند غیر از این اسلامی است که اسلام می گویند. در بین اینها هست یک همچو اشخاصی و لهذا این اشخاصی را که می خواهید در انجمن خودتان وارد کنید اشخاصی باشد که بشناسید آنها را، سوابقشان را مطلع باشید که چه جور اشخاصی هستند، چه رویه ای دارند، چه مقاصدی دارند، تا آنوقت بتوانید یک انجمن اسلامی که حقیقتاً اسلامی باشد و به درد خور جامعه ما و مهذب دانشگاه و اینها باشد البته کار مشکل است، اگر تمام دانشگاه های ایران بخواهند یک همچو کاری انجام بگیرد، انجام گرفتنش مشکل است لکن مشکلات را باید تحمل کرد. کسانی که بخواهند یک کاری انجام بدهند، یک کار مثبتی انجام بدهند، یک خدمتی بکنند، آن هم یک همچو خدمت ارزنده بزرگی بخواهند بکنند، بخواهند در سرتاسر کشور دانشگاه هایش را اصلاح بکنند، از افراد فاسد تصفیه بکنند، کار مشکل است لکن چون یک کار بسیار ارزنده ای است، مشکلات باید تحمل بشود. همیشه کارهای ارزنده اشکالاتش شاید بیشتر باشد از کارهای دیگر. از این جهت باید توجه به این معنا باشد که سفارش می کنم به همه انجمن های اسلامی که در سرتاسر کشور هست و می خواهند شروع به فعالیت بکنند و چند روز دیگر هم اول باز شدن دانشگاه ها هست، باید این توجهات باشد. اولاً خود افراد، افراد متعهد باشند، افراد صددرصد اسلامی باشند، مواظب به کارهای خودشان و اعمال خودشان باشند، بهانه دست آنها ندهند که تویی که ادعا می کنی اسلامی هست، مثلاً اعمالت اسلامی نیست، اخلاقت اسلامی نیست. این اول، باید انسان از خودش شروع کند، کسی که می خواهد یک جامعه ای را تهذیب کند، تا خودش مهذب نباشد، نمی تواند. گروهی هم که می خواهند یک مرکزی را مهذب کنند
صحیفه نور جلد 9 صفحه 180
و اسلامی کنند تا خودشان ابتدائاً مهیای برای این کار نشده باشند و ابتدائا خودشان را اصلاح نکرده باشند، نمی توانند دیگران را اصلاح کنند، آدمی که خودش مرتکب مثلاً مسائلی است که بر خلاف اسلام است نمی تواند به دیگری بگوید تو برو این کار را انجام بده. خوب حرف این است که تو خودت چرا نمی کنی؟ و آنکه مهم است، همین قضیه ای است که عرض کردم که ممکن است در بین این انجمن ها یک اشخاص با صورت اسلامی، با جهات اسلامی وارد بشوند لکن مسیرشان مسیر شما نباشد، بخواهند منحرف کنند و آنوقت کم کم آنها انحراف را از خودشان سرایت به بعضی بدهند و باز در مقابل شما یک گروهی درست کنند که شما می خواهید اسلام را درست کنید، آنها با اسم اسلام و صورت اسلام می خواهند یک چیز دیگر را درست کنند و این نمی شود الا اینکه شناسائی بشوند افرادی که در انجمن ها وارد می شوند، معلوم باشد کی هست این، سوابقش چه بوده، پدر و مادرش چه کسی هستند، کجا زندگی کرده، تحصیلاتش چه هست، چه رشته هایی دارد، اینها همه بررسی بشود، مطالعه بشود تا آن وقت یک انجمن مهذبی باشد و بتواند کار مثبت، کار اسلامی مثبت، کاری که به درد مملکتتان بخورد انجام بدهد.
با اصلاح انسان، تمامی عالم اصلاح می گردد
این کاری که شما دارید بسیار ارزنده است، بسیار ارزشمند است، همه ادیان برای همین مسأله آمده اند که درست کنند، انسان ها را درست کنند، اصلاً موضوع بحث انبیا، انسان است همه انبیا از آدم تا خاتم موضوع بحثشان انسان است به چیز دیگر هیچ فکر نمی کنند، به انسان فکر می کنند برای اینکه همه عالم هم خلاصه اش همین انسان است. انسان یک موجودی است، خلاصه همه موجودات عالم است، از همه موجودات عالم یک چیزی در انسان هست و یک زیاده هم دارد، انسان اگر درست بشود، همه چیز عالم درست می شود. اگر این انبیا مؤفق شده بودند که آن برنامه ای که دارند که انسان سازی باشد اگر مؤفق به این معنا شده بودند، الان عالم یک عالم دیگری بود و اوضاع یک اوضاع غیر این اوضاعی است که الان ما ملاحظه می کنیم، لکن خوب مؤفق نشدند، به واسطه کارشکنی هائی که شد و بعد از آنها شد. و از این جهت چون اداره عالم را تقریباً غیر انسان ها می کنند، از این جهت آنکه انبیا می خواستند نشده است. این کاری که شما می کنید هم یک شعبه ای از همان کار است، کار انبیاست که می خواهید که انسان درست کنید، می خواهید دانشگاهتان، افرادی که انسان باشند بیرون بدهید، همینی که دیگران می خواهند نگذارند. آنقدری که اینها از انسان می ترسند، این خارجی ها آنقدری که از انسان ها می ترسند از چیز دیگر نمی ترسند. همه عالم دست آنهاست اما اگر چهار تا انسان در یک جایی پیدا بشود، زندگی آنها را تباه می کند و لهذا کوشش می کنند که در این مملکت هائی که می خواهند از آن استفاده کنند، انسان در آن پیدا نشود. کوشش می کردند که، از زمان رضاخان که من همه آن را یادم هست، کوشش می کردند که در مجلس شورای ملی انسان نباشد در سر تا سر اداره و نمی دانم وزارتخانه ها و اینها، یک انسان مهذبی که اسلامی باشد و کار از او بیاید، نباشد و لهذا تقریباً همه
صحیفه نور جلد 9 صفحه 181
مجلس ها این طوری بوده (تقریباً نه تحقیقاً، بودند بعضی از افراد صحیح و همان ها اسباب زحمت شدند) .
اینها (شرق و غرب) از جمهوری اسلامی می ترسند
الان هم همان مسائل هست، یعنی آنها باز هم چشم طمعشان به اینجاهاست، آن ذخایری که ممالک شرق دارد، ایران دارد، نمی گذارد آنها راحت باشند، خصوصاً که ایران وضعیت جغرافیائیاش هم یک وضعیت حساسی است. آنها دست بر نمی دارند از ایران، نه از طرف شرقی ها و نه از طرف غربی ها، و با هر کوششی که دارند می خواهند نگذارند که این مملکت سر و سامان پیدا بکند. همه شلوغی هائی که الان درست می کنند با دست آنها دارد درست می شود همه جا آشفتگی هائی که پیدا می شود با دست آنها درست می شود و پیدا می شود که نگذارند یک آرامشی بشود و یک سامانی پیدا کند مملکت. شما ملاحظه کردید که در قبل از اینکه شاه برود و بعد هم وارث خبیثش برود، فعالیت زیاد در این بود که نگه دارند او را، نرود، بعد از اینکه حالا او رفت و تمام شد، فعالیت زیاد بود که جمهوری اسلامی درست نشود. از جمهوری اسلامی اینها می ترسند، نه از جمهوریش، از اسلامش. آنهائی که قلم هایشان یا تابع آنها بود یا از باب اینکه خودشان توجه نداشتند و غربزده شده بودند، شروع کردند نوشتن به اینکه دیگر اسلام را می خواهد چه کند همان جمهوری باشد، جمهوری دموکراتیک باشد، آخرش هم دیگر راضی شده بودند به اینکه جمهوری اسلامی دموکراتیک باشد. اینها از اسلام می ترسند و از رژیم اسلامی می ترسند، حالا که ضربه خورده اند از اسلام یعنی رژیم را مسلمان ها با کلمه اسلام از بین بردند دیگرانی که حالا آمده و سر این سفره می خواهند بنشینند اینها دخالت نداشتند، آنهائی که دخالت داشتند همین مستضعفین بودند که در خیابان و در بازار وزن و مردشان ریختند و جلوی تانک و توپ و مسلسل و اینها رفتند و کار را انجام دادند. حالا انجام گرفت، یکدفعه ما دیدیم از اروپا و آمریکا و از گوشه و کنار خود مملکت کسانی که آن وقت طرفدار بودند حالا شدند انقلابی و شدند مخالف رژیم و هر جا باشد هر کس می آید اینجا می گوید ما در سال های سابق مخالف رژیم بودیم و ما چیزها دیدیم (خیال می کنند که من از کره مریخ آمده ام و نمی دانم، هیچ اطلاع ندارم که اینها چه بوده اند) یک وقتی بود که همه شاهنشاهی بودند، همه (چه فرمان ایزد چه فرمان شاه بود، آنوقت که باد به بیرق او می خورد اینها زیر آن بیرق سینه می زدند، حالا که آن بیرق خوابیده است و یک بیرق اسلامی بلند شده است. و امیدوارم که این بیرق و این پرچم باقی باشد حالا آمده اند زیر این پرچم سینه می زنند منتها بعضی شان شیطنت هم دارند، زیر این پرچم بر خلاف پرچم عمل می کنند، بعضی ها همان استفاده می خواهند، آنها ضررشان کمتر است، آنهایی که همان می خواهند که یک بهره ای داشته باشند، آنها ضررشان کمتر است. خوب بهره شان هم می برند اما ضرر کم دارند اما یک دسته ای هستند که اینها یا معوجند و ادراکشان ناقص است و یا اینکه نه، ادراکاتشان هم خوب است و از روی نقشه کار می کنند و دیگران به آنها گفته اند این کارها را باید
صحیفه نور جلد 9 صفحه 182
بکنید و می کنند، اینها البته خطرناکند.
اینها می خواهند روحانیون فقط مشغول مسجد و محراب باشند و به سیاست دخالت نکنند
این طایفه الان هستند که حالا هم وقتی که صحبت می شود، می نویسند، چه می کنند، هی کوشش می کنند که اسلام نباشد، آن چیزهایی که مال اسلام است هی کوشش می کنند با زبان های مختلف، گاهی به دلسوزی در قضیه ولایت فقیه که این چند روز چیز شده است، خوب اینها دیدند که یک کار خطرناکی است برای آنها برای اینکه یک حکومت اسلامی دارد درست می شود اینها هم نمی خواهند این را. گوینده شان گاهی می گوید که بگذارید که روحانیون قداستشان را حفظ بکنند، قداست روحانیون که اینها می گویند، معنایش این است که بگذارید روحانیون مشغول مسجد و محراب همین مقدار در همین حدود باشند و سیاست را به امپراطور واگذار کنید. این یک تزی است که مسجد مال پاپ، سیاست مال امپراطور. اینها هم می گویند مسجدها مال شماست، بروید تو مسجدتان نماز بخوانید، درس هم می خواهید بگوئید، درس هم بگوئید هیچ مانعی ندارد اما در یک حدودی نه اینکه تو مسجد بروید و سنگر بگیرید برای ما، یا توی مدرسه بروید و برای ما ایجاد زحمت بکنید. نه، آن نه، همان مقداری که قداست شما محفوظ باشد، بگویند یک آدم مقدس، یک آدم خوب مهذبی است، یک آدمی است که اگر نفتش را هم ببرند حرفی نمی زند و می گوید بردند مال دنیا چه ارزشی دارد. اینها اینجور قداست را می خواهند و نمی دانند که اسلام و پیغمبر اسلام و اولیاء اسلام با تمام قداست این مسائل را داشتند، تمام قداست و الوهیت محفوظ بوده است معذلک می رفتند و اشخاصی که بر خلاف مسیر انسانیت هستند آنها را دفع می کردند و سیاست مملکت را حفظ می کردند و منافات با قداست هم نداشتند، یعنی ما روحانیون قداستشان از حضرت امیر زیادتر باشد؟ اینها ادعا دارند، یا او را قداست برایش قائل نیستند؟ این منطق این است که شما قداستتان را حفظ کنید و کار نداشته باشید دیگر به حکومت و به جریان سیاست مملکت. خوب اینها می خواهند بگویند پیغمبر اسلام و حضرت امیر سلام الله علیه قداست خودشان را حفظ نکرده بودند؟! برای اینکه آنها کار داشتند، نمی توانند بگویند آنها کار نداشتند. حضرت امیر والی می فرستاد او، خود پیغمبر هم همین طور والی می فرستاد آن طرف، آن طرف، جنگ می کردند با کذا و سیاست مملکت دست خود آنها بود. این آدمی که می گوید که بگذارید روحانیت قداست خودش را حفظ کند، منطقش این است که امیرالمومنین هم قداست نداشت برای اینکه این داخل شد در امور مملکتی و اینها، خود پیغمبر هم که نداشت. پس معلوم می شود تو نمی خواهی قداست ما حفظ شود، تو یک شیطنتی می کنی که اینها را کنار بزنی و ارباب ها بیایند سراغ کار. این امور باید با دقت ملاحظه بشود. در این نطق هائی که اینها می کنند دقت کنید که اینها یک خرده ریزهائی دارند، با آن خرده ریزها می خواهند اغفال کنند مملکت و ملت شما را. شما بیدار کنید اینها را، در مقابل حرف هایشان حرف بزنید، در مقابل مقاله هایشان مقاله
صحیفه نور جلد 9 صفحه 183
بنویسید، در مقابل سخنرانی هایشان سخنرانی کنید، این نقایصی که اینها دارند که گاهی از قصور است و گاهی از شیطنت، اینها را به رخشان بکشید، بفهمانید که قضیه این حرف ها نیست که یک ملتی که جمهوری اسلامی را با 98 یا 5/98 در صد پذیرفت، آنوقت بیایند بگویند که ما اسلامش را، اینجایش را دیگر نمی خواهیم این برخلاف مسیر ملت است، ملت این را پذیرفته است، جمهوری اسلامی را پذیرفته است، این مثل این است که حالا بیایند بگویند که خوب ملت حالا گفته جمهوری اسلامی، ما شاهنشاهی می خواهیم ملت نفهمیده. اینها دارند ملت را به نفهمی، به حماقت دارند چیز می کنند، رمی می کنند، با اینکه ملت ما با تمام فهم و شعورش مسائل را انجام دادند. اینها را باید توجه به آن داشته باشید.
سران اینها (گروهک ها) هیچ صحبتی ندارند، فقط می خواهند یک تشنجی ایجاد کنند
شما بعدها مبتلای به این هستید، دانشگاه که باز بشود مبتلای به یک همچو اشخاصی هستید که گاهی با صورت اسلامی وارد می شوند همین مسائل که حالا مثلاً طرح می کنند که باید ولایت فقیه مثلاً نباشد این دیکتاتوری است و حال آنکه اگر یک فقیهی یک مورد دیکتاتوری بکند از ولایت می افتد پیش اسلام. اسلام هر فقیهی را که ولی نمی کند، آن که علم دارد، عمل دارد، مشی اش مشی اسلام است، سیاستش سیاست اسلام است، آن را برای این است که یک آدمی که تمام عمرش را در اسلام گذرانده و در مسائل اسلامی گذرانده و آدم معوجی نیست و صحیح است، این نظارت داشته باشد به این امرها نگذارد که هر کس هر کاری دلش می خواهد بکند. اینها گاهی وقت ها با همین صورت سازی که مثلاً می خواهد چه بشود و به دیکتاتوری می رسد و دیکتاتوری عمامه و عصا و نمی دانم از این حرف هائی که تزریق کرده اند به آنها و دیکته کرده اند و اینها هم همان را پس می دهند. مثل بچه ها که یک چیزی را دهنشان می گذارند پس می دهند، اینها هم از این قبیل هستند. شما از این به بعد انشاء الله وقتی که دانشگاه ها باز بشود، مبتلای به این مسائل هستید و باید با هوشمندی و با مطالعه و با مشورت بین خودتان افرادی را که می بینید یا با اسم آزادی و نمی دانم این حرف ها که می خواهند یک آزادی خاصی در کار باشد، دلبخواهی در کار باشد، نه آزادی مطلق، یا به اسم دموکراسی و امثال ذلک، الفاظ جالبی که در هیچ جای دنیا معنایش پیدا نشده تا حالا، هر کس برای خودش یک معنائی می کند، به اینطور چیزها گرفتار هستید که اینها می خواهند عمل بکنند و شما باید با کمال توجه و بدون هیچ درگیری، درگیری صحیح نیست نباید ما به آنها یک صورت حق بجانبی بدهیم. وقتی درگیری شد و اکثریت شما دارید و فرض کنید که آنها را کتک زدید و چه کردید، این به نظر شاید اشخاص بیاید به اینکه اینها حجتی نداشتند، کتک زدند، متوسل به زور شدند. اینها هر کدامشان آمدند در دانشگاه و گفتند، یک مطلبی را گفتند، بروید جلویش بگوئید چه می گوئید. یک وقت می خواهد هیاهو کند که اکثراً این طوری هستند، اینها را سرانشان که وادار می کنند به هیاهو جمع بشوید دورش بگویید آقا بنشین، صحبت هایت را بکن. ببینید هیچ صحبت ندارد، فقط همین است که یک تشنجی ایجاد کند و
صحیفه نور جلد 9 صفحه 184
نگذارند دانشگاه باز بشود و نگذارند دانشگاه عمل خودش را انجام بدهد. بدون اینکه با آنها جنگ و نزاع داشته باشید، با آنها به این نحو مقابله کنید. یا آنها اگر یک اجتماع صد نفری، هزار نفری می کنند، شما ده، بیست هزار نفر را اجتماع کنید مسائل خودتان را بگوئید دعوا هم نکنید این باید انجام بگیرد. این امور انشاء الله امیدوارم که نرسد به این مسائل و اما اگر ما یک وقتی توطئه فهمیدیم که نه اینها می خواهند توطئه کنند و چه بکنند، خوب یک تکلیف دیگری هم ممکن است داشته باشیم و من امیدوارم که شما بعد از این عرایضی که کردم، روی همین موازین چیز بکنید و البته محتاج به این است که یک رشته جمعیتی هم باشند. اشخاصی هم باشند که در این امور یک نظارتی داشته باشند و اشخاص مطلع و مؤمن و متعهد که نظارتی هم داشته باشند و کارها روی نظارت آنها انجام بگیرد. و من انشاءالله در همین دو سه روز، یک صحبت طولانی تری می کنم و نسبت به دانشگاه ها یک صحبت هائی دارم. انشاء الله امیدوارم همه تان مؤفق و موید باشید. من به همه تان دعا می کنم و امیدوارم که توفیق این معنائی که این خدمتی که الان در نظر دارید، توفیقش را پیدا کنید و اشخاص را با توجه به سوابق به خودتان ملحق کنید. افراد خودتان را زیاد بکنید و انشاء الله مؤفق و موید باشید.