0

صحیفه نور امام خمینی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع اعضای گروه اعزامی جمعیت شیر و خورشید (سابق) به کردستان

تاریخ: 1358/06/25

 

اطاعت از حکومت اسلامی، وظیفه اسلامی و وجدانی است

بسم الله الرحمن الرحیم
ما باید همانطوری که ملاحظه کردید که با کمک همه قشرهای دولت این پیروزی معجزه آسا را به دست آوردیم، کمک همگی بود که توانست یک همچو اعجازی را بکند و توجه به مبادی، حالا هم که باز بین راه هستیم و احتیاج داریم به اینکه از قدرت هائی که هست استفاده کنیم، باید گمان نکنیم که مطلب گذشته است. اینها که استفاده از این مملکت کردند و چشم طمع شان باز و از اینجا نبریده است، اینها در صددند که کارشکنی هائی بکنند و هر چه بتوانند نگذارند یک مملکت آرامی، یک مملکتی که خودش، خودش را اداره کند و خودکفا باشد، نگذارند که یک همچو چیزی پیش بیاید و لهذا این توطئه را که می بینید پیش می آورند، کردستان را به آن صورت درست کردند و محتمل است که باز هم جاهای دیگر را، و ما باید با توجه به این معنا که ما بین راه هستیم و باز گرفتاری داریم، همه مان کمک کنیم.
معنی کمک این نیست که شمائی که مامور شیر و خورشید سرخ هستید یک کار دیگر انجام بدهید، معنی اش این است که آن کاری که به دست شماست خوب انجام بدهید. در حکومت غیراسلامی و طاغوتی وجدان شما خیلی همراه نبود که اطاعت از آنها بکنید، اگر هم اطاعت شده، اطاعتی بوده است که اطاعت الزامی بوده، لکن حالا که متبدل شده است و یک حکومت اسلامی ملی است که از خودتان است، دیگر یک چیزی نیست که تحمیلی باشد و یک دستگاهی نیست که دستگاه ظلم و جور و این طور چیزها باشد، باید یک وظیفه اسلامی وجدانی را ما احساس بکنیم که با آن وظیفه اسلامی و با آن وظیفه انسانی، کارها را خوب انجام بدهید.
 

تحول روحی ملت، موجب طمانینه است

و من دلخوشم به اینکه یک همچو تحولی در ایران، در همه قشرها شده است. الان در همین قضیه جهاد سازندگی، خوب، انسان می بیند که از همه جا اشخاصی که تحصیل کرده اند. خصوصاً خانم ها، اینها همین امروز هم در مصاحبه ای که بود، من گوش کردم دیدم که می گوید ما از اول آفتاب می رویم سراغ کار تا غروب. این یک مسأله ای است که یک تحولی است پیدا شده است، یعنی با

صحیفه نور جلد 9 صفحه 142

اشتیاق و احساس اینکه باید برای مردم کار بکنیم مشغولند و مسلماً در شما هم همین معنا هست. شکی نیست که حالا دیگر با اینکه یک الزامی عرض می کنم یک اجباری، اینها نیست، خودتان داوطلبید و مشکلاتی اگر هست، خودتان مشکلات را رفع می کنید. بنابراین آن چیزی که مایه دلخوشی ماست این است که این تحول اسلامی که با دست خدا پیدا شده است و کسی نمی توانست یک همچو تحولی ایجاد کند خصوصاً تحولات روحی که از امریکا یک عده ای جوان چند وقت پیش از این آمدند که، ما آمدیم برای همین جهاد سازندگی و برویم به دهات، من به آنها گفتم خوب، من می دانم که شماها اهل اینکه بتوانید به یک قدرتی درو بکنید یا بنائی بکنید یا چه، همچو چیزی را، همچو قدرتی ندارید، لکن متوجه باشید که کار شما چه کار ارزنده ای است، شما وقتی که از آمریکا آمدید و رفتید در روستای فلان و مردم دیدند که یک دسته از جوان تحصیل کرده آمریکا که شاید بعضی شان هم مهندس، بعضی شان دکتر باشند آمده اند درو می خواهند بکنند، این یک روحیه بزرگی به مردم اعطا می کند که آن رعیتی که امروز یک جریب را مثلاً درو می کرده، فردا دو جریب را درو می کند. این، قدرت می دهد، خیال نکنید، خیال نکنید که ما کارمان کم است، کار شما از حیث معنویت خیلی زیاد است. وقتی این رعیت ها که تا حالا هر چه دیده بودند، هی یک سربازی یا یک ژاندارمی برود و اذیت کند، همین را دیده بودند، یا اخاذی کند، حالا بینند که یک دکتری، یک مهندسی، یک محصلی می رود، چه از مرکز اینجا، چه از خارج می رود و به اینها کمک می کند، اینها تاکنون به چشم شان نخورده بود که یک دسته از خانم هائی که در شهرستان زندگی می کردند، اینها بروند توی این جمعیت هائی که دارند درو کنند همراه آنها درو بکنند، همچو چیزی به چشممان نخورده بود، به خیالشان نمی آمد، حالا وقتی که می بینند یک همچو حس انسانی پیدا شده است و این در سایه اسلام پیدا شده و قدرت های ظاهری نمی تواند یک همچو تحولی را بدهد، تحول اسلامی و انسانی است، این آنها را همچو دلخوش می کند که کارهاشان را و قدرتشان را چند مقابل می کند بنابراین یک تحول انسانی و یک تحول روحی حاصل شده است که این موجب طمانینه انسان است. موجب اطمینان است.
من امیدوارم که این محفوظ بماند و ملت ما همین طور زنده که حالا زنده هستند زنده بمانند و این مملکت را با این زندگی، با این هوشیاری مملکت را به پیش ببرند، به طوری که افراد خودشان دیگر راه خودشان را پیدا کرده باشند که فقدان با اشخاص هیچ خللی وارد نشود. خداوند انشاءالله شما را حفظ کند، موید، منصور و مشکلات را رفع کند. البته مشکلاتی در دولت هست، مشکلاتی هست الان زیاد و اینها باید با همت همه رفع بشود و من امیدوارم که انشاءالله رفع بشود.
والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  8:53 AM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع عشایر استان آذربایجان شرقی و کارکنان اداره دارائی کرمان.

تاریخ: 1358/06/28

 

محمدرضا و آمریکا مانع بودند از اینکه نیروهای انسانی ما رشد بکنند

بسم الله الرحمن الرحیم
من از همه آقایان و خواهرها تشکر می کنم که از راه های دور آمده اند زحمت کشیده اند و در این اطاق محقر با ما ملاقات کرده اند تا اینکه بعضی مطالب که حالا باید تنبه بدهم و مکرراً در همه جلساتی که شده است عرض کردم حالا هم عرض می کنم. مقصد ما از این نهضت دو چیز بود که یکی از آن اصلی و یکی فرعی، یکی مقدمه و یکی هم مقصد. مقدمه این بود که یک گروه ها، یک اشخاص، اشخاص وابسته، اینها مانع بودند از اینکه این مملکت سروسامان پیدا بکند. که در راس آنها از داخلی ها محمدرضا بود و از خارج هم آمریکا، دیگران هم بودند لکن این دو تا بیشتر، اینها مانع بودند از اینکه نیروهای انسانی ما رشد بکنند، اینها نمی گذاشتند که فرهنگ ما یک فرهنگ صحیح باشد (آنها با نقشه و این هم که بی چون و چرا سرسپردگی داشت با آنها، هر چه آنها می گفتند عمل می کرد) و نگذارند به اینکه این مملکت یک سر و سامانی خودش داشته باشد. مقصد آنها این بود که اینجا را یک بازاری برای آمریکا درست کنند و همه چیزش وابسته به آنجا باشد و این آدم هم از باب اینکه می خواست خودش را حفظ کند و می دید که حفظش به این است که تبعیت کند از آنها، بی چون و چرا تسلیم آنها بود.
 

رمز پیروزی ما وحدت کلمه قشرهای مختلف و ایمان بود

الحمدلله این مقدمه که عبارت از برداشتن مانع از سر راه ملت بود با زحمت ملت، همراهی همه قشرها این انجام گرفت و در این دو چیز موثر بود، در این پیروزی که نصیب ملت ما شد دو چیز موثر بود، یکی که از همه چیز بالاتر است اینکه مقصد همه مقصد الهی بود، انگیزه اسلام بود. می دیدیم که در شعارهایشان، در فریادهایشان شعارهای اسلامی بود، فریادهای (الله اکبر) . مقصد این بود که آنها را که مخالف اسلام می دانستند بروند کنار و بعد از آن انشاء الله آن مقصد حقیقی که آن مقدمه این است تحقق پیدا بکند. پس یک جهت، جهت این بود که همه تان فریادتان این بود که ما اسلام را می خواهیم و شاهنشاهی و اینها را نمی خواهیم. جهت دیگرش هم که به تبع آن آمده بود وحدت همه قشرها بود یعنی ملت سرتاسر این کشور بپا خاستند و با هم مقاصد خودشان را کنار گذاشتند مطالبی که مال شخص بود

صحیفه نور جلد 9 صفحه 164

کنار گذاشتند و همه به یک مقصد متوجه شدند. پس رمز پیروزی ما وحدت کلمه قشرهای مختلف و ایمان بود، ایمان به خدای تبارک و تعالی. با این رمز شما پیروز شدید و که معجزه آسا بود، نه پیروزی یک پیروزی آسانی، یک پیروزی که بشود حساب کرد، یعنی پیروزیی بود که جز با اراده خدای تبارک و تعالی هیچ امکان تحقق نداشت.
مخالفین ما و شما، دشمن های ملت همه جور ابزار جنگی در دستشان بود، قدرت در دستشان بود، تانک ها دست آنها، توپ ها دست آنها، مسلسل ها دست آنها و نظامی ها هم دست آنها، همه چیز دستشان بود، از آن طرف پشتیبانی همه جانبه هم از آنها می شد. آمریکا، شوروی، انگلستان، همه پشتیبانی می کردند، بلکه دولت های اسلامی، دولت های اسلامی هم پشتیبانی می کردند. تمام ابزار جنگی که آنها داشتند و تمام پشتیبانی های ابر قدرت ها و قدرت های بعدی، اینها همه بودند لکن باید بگویم خدای تبارک و تعالی همه حربه ها را کند کرد یعنی اینها می توانستند که در یک روز با این قوه هائی که دارند سرکوب کنند ملت را، تهران را به خاک و خون بکشند، می توانستند لکن حربه هایشان کند شد یعنی خدا خواست که سران اینها خوف در دلشان افتد. تتمه آنها هم یک دسته شان که ایمان داشتند ملحق شدند به ملت، یک دسته دیگر هم می ترسیدند خداوند گاهی اسلام را با همین نصر، به رعب نصرت می داده اسلام را در صدر اسلام به اینکه دشمن ها را ترساندند. از یک گروه کم، دشمن های دارای همه ساز و برگها می ترسیدند. این ترس اسباب آن می شد که شکست بخورند. اینها اگر نترسیده بودند، اگر خداوند تبارک و تعالی در دل اینها آن ترس را نینداخته بود، ممکن بود که در یک روز همه ما را از بین ببرند، برایشان امکان داشت لکن همچو شد که استعمال اسلحه نتوانستند بکنند، یعنی هیچ بمباران نکردند اینها، تهران را اینها می توانستند بکنند، امر هم گاهی کرده بودند بالائی ها، پائینی ها نشنیدند امرشان را. این یک نصرتی بود که خدا به ما داد که ما که هیچ نداشتیم یعنی نه نظامی بودیم و نه ملت ما نظامی بود، که اینها مشق نظامی نکرده بودند، اینها مدرسه نظام نرفته بودند و هیچ ابزار جنگی هم نداشتیم، هر چه بود دست دشمن بود، هم نظام را آنها داشتند و قدرت نظامی داشتند، تحصیلات نظامی داشتند و اینها و ما نداشتیم و هم همه ابزار دست آنها بود و ما نداشتیم. می توانستند اینها آب و برق را از تهران یا از شهرستان ها ببرند، شما را در تشنگی بگذارند. خداوند منصرفشان کرد، کاری کرد خدا که آن چیزهائی که، حربه هائی که دست آنها بود استعمال نتوانستند بکنند، حالا از خوف بود، انصراف بود، هر چه بود این پیروزی شما مهمش این معنا بود که دشمن را یا به خوف یا به انصراف از کار انداخته بود. و لهذا در آن شبی که اینها بنا بود که، بنا داشتند که کودتا کنند، همان شب های آخری که ما در تهران بودیم و اینها می خواستند کودتا کنند و بعدها ما فهمیدیم، همان وقت که اعلام حکومت نظامی در روز کردند که حکومت نظامی روز هم باید مردم بیرون نیایند بعد ما فهمیدیم که اینها بنای بر این داشتند که حکومت نظامی بکنند در روز و تانک ها و توپ ها همه را بیاورند مستقر کنند در خیابان ها و شب وارد بشوند و همه اشخاصی که احتمال می دادند که با آنها مخالف باشند بکشند. خدا این را هم خنثی کرد به اینکه یک جوری شد که مردم اطاعت

صحیفه نور جلد 9 صفحه 165

نکردند و روز هم بیرون آمدند، همه ریختند بیرون اینها یک چیزهایی بود که با دست غیب انجام گرفت و شما را پیروز کرد.
ما الان در بین راه هستیم یعنی - مانع - را برداشتیم مانع دیگر اینها، این ریشه های گندیده نمی توانند دیگر مانع بشوند. مانع از سر راه برداشته شده است لکن حالا ساختن می خواهد و پاکسازی می خواهد. من می دانم که نه در ادارات طرف شما، نه ادارات طرف آن آقایان، همه جا الان یک مخلوطی از صحیح هست. الان مملکت ما یک مخلوطی هست از اشخاص صحیح و اشخاصی که صحیح و غیر صحیح نیستند لکن خودشان را به صحت زده اند. پیشتر که آن ورق بوده است دنبال او بوده اند، حالا که دیده اند قدرت این طرف است حالا آمده اند به این صورت در آمده اند. این معلوم است که الان یک مملکت مخلوطی الان دست ما هست و انشاء الله این کار درست خواهد شد. این مساله طرحش انشاء الله ریخته می شود که تصفیه عمومی بشوند اما یک قدری، یک قدری باید صبر کرد. یعنی ما الان یک قانونی نداریم که مملکتمان یک قانون رسمی، البته قانون ما اسلام است لکن به حسب رسمیات دنیا خوب، یک چیزی هم باید نوشته شود بر همان اساس اسلام. یک رئیس جمهور نداریم ما الان، یک مجلس شورای ملی نداریم الان. اینها را باید انشاء الله درست بکنیم و آن طرح هم که باید در همه قشرها طوری بشود که اشخاص صالح مشغول کار باشند، اشخاصی هم که ناصالح بوده اند و حالا دیگر صالح شدند و یا فرض کنید توبه کرده اند آنها هم باشند و در هر جا کسانی که کارشکنی می کنند و موذی هستند و ناصالح هستند و توبه هم نمی کنند و قابل این حرف ها نیستند آنها کنار بروند یا اگر مجرم هستند به جرمشان رسیدگی بشود. اینها البته باید بشود لکن یک قدری باید به تدریج بشود. مهم این است که شما این دو تا خاصیتی که شما را تا اینجا آورده حفظش کنید یعنی همانطوری که در وقت انقلاب هیچ یک از شما آنوقت که می آمدید به توی خیابان ها و می رفتید به پشت بام ها و می رفتید جلوی توپ و تانک ها، هیچ کدام به فکر این نبودید که مثلاً فرض کنید اگر اهل اداره هستید حقوقتان کم است، هیچ ابداً این مطرح نبود آن روز، اگر اهل مثلاً زراعت هستید، زراعتتان امسال خشک شده است یا خوب نیست این در آن حال هیچ کس به فکر این مسائل نبود، همه یک فکر داشتند و آن اینکه این دشمن باید برود و به جای او یک مملکت، یک کشور اسلامی صحیح باشد. بعد از هر انقلابی این امور کم کم رو به ضعف می رود لکن باید بعد از انقلاب رو به ضعف برود. ما حالا در حال انقلاب هستیم یعنی ما الان همانطوری که در اول محتاج بودیم به اینکه هم شعار بدهیم و هم راهپیمائی کنیم و هم اعتصاب کنیم و همه کارهایی را که باید بکنیم حالا هم باز باید در مواقعی که لازم است برای اینکه نهضت را ما به پیش ببریم آن مسائل باز هر وقت لازم شد بکنیم.
 

اگر کشور شما یک کشور اسلامی شد هیچ خوفی به دلتان راه ندهید

نگذاریم این انقلابی که حاصل شده و این نهضتی که حاصل شده و آن چیزی که ما را پیروز کرده، نگذاریم سست بشود. این توجه به مقصد که عبارت از این است که اسلام باید در این مملکت

صحیفه نور جلد 9 صفحه 166

حکمفرما باشد، این باید در ذهن ما تا آخر باشد. تا آخر، همانطوری که تا آخر ما انشاءالله مسلم هستیم، تا آخر هم طرز ما و طرح ما این باشد که باید این مملکت، مملکت اسلامی باشد، این وزارتخانه ها باید اسلامی باشد، این ادارات باید اسلامی باشد، این بازار باید اسلامی باشد، این کشاورزی و نمی دانم کارگری و همه اینها باید اسلامی باشد. و اگر اسلامی باشند از هیچ نباید بترسید. اگر مملکت شما، اگر کشور شما یک کشور اسلامی شد هیچ خوفی به دلتان راه ندهید برای اینکه اسلام غمخوار همه است اسلام غمخوار بشر است، نه همین غمخوار شما. اسلام آمده است روی غمخواریی که به بشر دارد اینکه بشر را از این اعوجاج ها و از این انحراف ها و از این اموری که برای خود بشر تباهی می آورد نجات بدهد، برای نجات ملت ها، همه ملت ها. پیغمبر اسلام غصه می خوردند برای مردم، برای کفار که اینها چرا مسلمان نمی شوند، چرا اینها هدایت نمی شوند. اسلام را از آن نترسید و اگر اسلام تحقق پیدا بکند همه آمال و آرزوی همه شماها در اینجا و در آنجا، نه فقط اینجا، آنجا هم هست، هم اینجا و هم آنجا، همه اینها تحقق پیدا می کند. اسلام همه ترقیات و همه صنعت ها را قبول دارد، با تباهی ها مخالف است، با آن چیزهائی که تباه می کند جوان های ما را، مملکت ما را، با آنها مخالف است اما با همه ترقیات، همه تمدن ها موافق است. اسلام وابستگی شما را و ما خودمان را به دیگران منکر است، می گوید نباید صنعت ما وابسته باشد، نباید زراعت ما وابسته باشد، نباید ادارات ما وابسته باشد، نباید اقتصاد ما وابسته باشد، نباید فرهنگ ما وابسته به غیر باشد، نباید مستشارها بیایند ما را اداره کنند. خودمان، ما خودمان را اداره می کنیم. نباید نظام ما را مستشارهای آمریکائی بیایند درست بکنند. آنها که نمی خواهند درست بکنند، آنها می خواهند خراب بکنند. مستشارهای آمریکا نمی خواهند که ما را تعلیم بدهند می خواهند نگذارند ما تعلیم بگیریم، ما را متوقف کنند، دانشگاه های ما را نمی گذارند که درست طوری که باید، اداره بشود. دانشگاه وابسته است، دانشگاه وابسته شد باید تا آخر همین باشد که هی دستش در از باشد. وابستگی فکری را بیرون بیاوریم، خودمان را از وابستگی فکری بیرون بیاوریم که فکرهایمان این نباشد که ما چیزی خودمان نداریم، هر چه هست آنجاست. این معنا که با تبلیغات به ما تحمیل شده است، تبلیغات دامنه داری که در چند قرن کردند و اخیراً زیاد شده است، به ما تحمیل شده است که خودتان هیچ چیز نیستید و هر چه هست آن شرق و غرب است. به جوان های ما این را تحمیل کردند. این جوان های ما، این جوان های گول خورده ما خودشان را گم کردند. الان خودشان، خودشان نیستند مغز اینها شده یک مغز یا شرقی یا یک مغز غربی، بیش از این نمی توانند ادارک کنند، نمی توانند بفهمند که ما هم خودمان کشوری هستیم، ما هم خودمان باید استقلالی داشته باشیم و ما خودمان هم فرهنگی باید داشته باشیم و فرهنگ ما فرهنگ غنی است، نمی توانند اینها ادارک کنند و این برای این است که اینقدر، از بچه اینقدری که توی جامعه آمده است و در ظرف این پنجاه سال و پنجاه و چند سالی که ما شاهدش بودیم این بچه کوچک تا آن آخر تمام تعلیم و تربیت، تعلیم و تربیت فرهنگ خارجی بوده، فرهنگ از خودمان نبوده است تعلیم و تربیت این بوده، وابستگی بوده. مغزهای این بچه های ما را از کوچکی وابسته تربیت کرده اند تا رسیده اند به جوان ها که حالا

صحیفه نور جلد 9 صفحه 167

می بینید که همین جوان ها نمی توانند تفکر کنند که ما خودمان آدمیم، می گویند حتماً باید یا وابسته به مثلاً فلان مملکت باشیم یا وابسته به فلان مملکت.
 

شما روشنفکرها رشد ندارید که نمی توانید اسلام را ادراک کنید

اول چیزی که بر ملت لازم است و بر دانشگاه ها لازم است و بر دانشکده ها لازم است و بر همه ملت لازم است این است که این مغزی که حالا شده است یک مغز اروپائی یا یک مغز شرقی، این مغز را بر می دارند یک مغز انسان خودمانی، انسانی ایرانی اسلامی، همانطور که آنها شستشو کردند مغزهای ما را، مغزهای بچه های ما را و به جای مغز خودشان مغز دیگری را نشاندند، ما هم حالا عکس العمل نشان بدهیم و شستشو کنیم مغز خودمان و بچه های خودمان را و یک مغز اسلامی - انسانی جایش بنشانیم تا از این وابستگی فرهنگی و وابستگی فکری بیرون بیائیم. اگر ما از وابستگی فکری بیرون بیائیم، همه وابستگی ها تمام می شود. اینکه ما وابسته شدیم، در اقتصاد وابسته هستیم، در عرض می کنم که فرهنگ وابسته هستیم، در همه چیز وابسته هستیم مبدا این همین است که در فکر وابسته هستیم. فکرمان نمی تواند بکشد این را که ما خودمان هم فرهنگ داریم، خودمان هم فرهنگمان غنی است، خودمان هم همه چیز داریم، یک مملکت غنی ما داریم، یک مملکتی داریم که برای صد و پنجاه میلیون جمعیت مهیاست که اداره بکند. مع الاسف ماسی و چند میلیون هستیم و زندگیمان تباه و این طوری است برای اینکه آنها کشاندند به اینطور، آنها می خواستند نگذارند که شما استفاده فرهنگی خودتان را بکنید، استفاده اقتصادی خودتان را بکنید. همه چیزمان را به هم زدند تا اینکه دست ما همیشه دراز باشد، یک دستمان طرف آمریکا دراز باشد، یک دستمان طرف شوروی دراز باشد، از این بخواهیم و از آن بخواهیم. همه هستی ما را آنها ببرند و ما نفهمیم، بلکه بسیاری از ما به اینکه دست آنها حالا کوتاه شده ناراحت بشوند، حتی از آنهائی که مدعی روشنفکری هستند. این برای این است که فکر این روشنفکر (همه را نمی گویم، بسیاریشان) فکر این الان دیگر فکر یک انسان شرقی نیست، فکر یک انسان اروپائی است. مغزش این است، قلمش، قلم اروپائی است. این نمی تواند یک کسی که فکرش اروپائی است، فکر بکند که ما خودمان هم یک چیزی هستیم، ما خودمان آدم هستیم. از خود آدمیت خودمان را اینها منکرند، می گویند ما، ما چیزی نیستیم، ما نرسیدیم باز با آنجا. کجا نرسیدید؟ (ما باز قابل این نیستیم که آزادی داشته باشیم) این منطق شاه بود. اخیراً هم کارتر می گفت زود بوده است که به اینها آزادی داده اند. او خیال می کرد اصلاً آزادی - که داده اند تا زود بوده است و آزادی زیاد داده اند. اینهمه مردم فریاد می کردند که آقا به ما آزادی بدهید، آن مردی که می گفت که آزادی زیاد به اینها داده اند که اینطور شده اند، وقت این نبود که به اینها آزادی بدهند. خود اینها می گفتند که باز حالا نشده وقت این، اصلاً ایرانی رشد ندارد که یک کسی را تعیین کند برای وکالت. این منطق است، منطق حالاست که باز ایرانی ها رشد ندارند، خودشان نمی توانند سرنوشت خودشان را تعیین بکنند. چطور ایرانی ها رشد ندارند در صورتی که دشمنان خودشان را، ابر قدرت ها را، همین زن ها و همین

صحیفه نور جلد 9 صفحه 168

مردها ریختند و مثل زباله بیرون کردند از ایران؟ چطور اینها رشد ندارند؟ شما رشد ندارید که رشد اینها را نمی توانید ادراک کنید. شما رشد ندارید که نمی توانید اسلام را ادراک کنید که اسلام بود که زن و مرد را ریخت توی خیابان و مقابل تانک و توپ و آنهمه قدرت و همه را ریخت توی جهنم فرستاد. شماها رشد ندارید که نمی توانید بفهمید این را، نه اینکه ملت ما رشد ندارد. ملت ما خیلی هم رشد دارد، خیلی هم ادارک دارد، خوب هم می فهمد. ملت ما اگر رشد نداشت اینقدر تظاهر می کرد برای یک پیرمرد هفتاد و چند ساله که خدمتگزار او بود؟ این رشد است، این ادراک این است که آن کسی که خدمتگزار است باید به او ارج گذاشت، باید از او تقدیر کرد. آقای طالقانی را که شما از او تقدیر کردید برای اینکه یک عالم عامل، یک عالمی که به درد مردم می رسید، نه یک روشنفکر و نه یک آدم، یک شخص مثلاً دموکرات. مردم دموکرات نمی دانند چی است آنها هم که می دانند، می فهمند که غلط است. این به عنوان اینکه یک عالمی بود که به درد مردم می رسید، رنج کشیده بود برای این مردم، حبس رفته بود برای این مردم، خدمت کرده بود به این مردم، رشد مردم اقتضا می کرد که از این احترام کنند. حالا نویسنده ها هر چه می خواهند بگویند، مردم با آن رشد خودشان ریختند به خیابان ها و به سر و سینه خودشان زدند و گفتند که این عالم و این نایب پیغمبر ما از دنیا رفته است حالا روشنفکر هر چه می خواهد بنشیند بگوید که (این چون مثلاً در فلان جبهه بود و چون در فلان) مردم آن جبهه را اصلاً نمی شناسند تا این در آن جبهه چون بود از این جهت احترام کردند. مردم اینقدر توی سر خودشان زدند، خوب، رئیس آن جبهه ها بمیرند ببینیم که هیچ کس فاتحه می خواند برایشان. این برای اسلام بود. مردم هیاهوشان برای خداست. اینهمه خون دادند مردم برای این بود که مثلاً در ایران فقط چه چیز ارزان بشود؟! چه چیز گران بشود؟! برای خدا مردم این خون را می دهند. مگر عقلشان را شیطان برده است که بیخودی خون خودشان را بدهند. آنها برای خداست. همانطوری که انبیا برای خدا زحمت می کشیدند، ملت ما برای خدا، شهادت می خواهند ملت ما.ملت ما می آیند می گویند دعا کنید که ما شهید بشویم برای اینکه شهادت را فوز می دانند. شهادت را همانطوری که اسلام فرموده است که کسی که شهید می شود در آنجا چه خواهد بود، چه خواهد بود. اینها رشد دارند. خیال نکنند این آقایانی که چهار روز رفتند به نمی دانم خارج و معلوم هم نیست که درس خوانده باشند رشد مال آنهاست. و این ملت ما با آن صراحت ذاتی خودشان، با آن روشنی فکر خودشان، با آنکه وابسته نشده این افکارشان به افکار غیر و غرب، با همان تز، با همان وضع دارند پیش می روند و فکر می کنند و با همان وضع وکیل تعیین می کنند و با همان وضع بعد رئیس جمهور تعیین می کنند و با همان وضع باز وکلای داراالشوری تعیین می کنند. حالا این نویسنده ها هر چه دلشان بخواهند بگویند. دیگر جای اینها نیست توی این مملکت مگر خودشان را اصلاًح کنند. اگر اینها برگردند، پیوند پیدا کنند به همین توده مردم، به همین توده زحمتکش و به همین توده بازاری و فرهنگی و عرض بکنم که جاهای دیگری و دبستانی و بعد دبیرستانی و فرهنگستانی و همه اینها و این چیزها، اگر اتصال به اینها پیدا بکنند، آنها هم مثل سایر برادرها بر حسب مقاماتی که دارند از این فرهنگ استفاده می کنند و

صحیفه نور جلد 9 صفحه 169

از این مملکت استفاده می کنند و برادر با هم هستند. اما اگر هی بگویند ملت ما حالا نمی شود، حالا نرسیده اند به آنجائی که آزاد بشوند، حالا نرسیده اند به آنجائی که مثلاً وکیل تعیین بکنند، اینها محتاج به قیم اند، این همان حرفی است که از خدا می خواهد آمریکا که نویسنده های ما بگویند مملکت ما احتیاج به قیم دارد، قیم شان چه کسی باید باشد؟ مستشارهای آمریکائی؟ نمی فهمند اینها که دارند چه می کنند، توهین می کنند، اهانت می کنند به یک ملت رشیدی که با رشد خودش کارها را به اینجا رسانده و به آخر هم می رساند. اینها باز ادراک نکرده اند که این ملت چی هست و چکاره است. من امیدوارم که خداوند تبارک و تعالی همانطور که به شما توفیق داد که تا اینجا آمدید و موانع رفع شده اند، دیگر احتمال اینکه اعلیحضرت آریا مهر تشریف بیاورند به اینجا، این نیست و احتمال اینکه آمریکا دوباره بیاید و بخواهد به ما حکومت کند این هم دیگر نیست، تمام شد.
من امیدوارم که همین طور که موانع را رفع کردید این پاکسازی ها و این تصفیه ها و این سازندگی ها همه با قدرت خودتان، آقایان عشایر که در مرز هستند و در آنجا هستند با قدرت خودشان و عرض می کنم که جوان های رشید، خودشان از مرزهای خودشان پاسداری کنند. همه، همه ما هم از شما اطاعت می کنیم، من هم مطیع شما هستم اما همه مطیع خدا، همه ما مطیع خدا. خدا از شما می خواهد که مرزهائی که آنجا هست و حالا ژاندارمری خیلی قوی نیست در آنجا یا ارتش خیلی قوی نیست در آنجا، لکن جوان های شما قوی هستند، ای عشایر! شما آن سرحدات را حفظ بکنید نگذارید این اشخاص از خارج بیایند اسلحه بدهند یک وقت خدای نخواسته یک غائله ای آنجا هم پیدا بشود. خودتان حفظ بکنید، کمک کنید به دولت و همین طور شما آقایان هر جا هستید کمک کنید به این نهضت، نهضت را حفظش بکنید تا انشاء الله مطالب به آخر برسد. یک مملکت اسلامی پاکیزه، اسلامی که نه هروئین در آن باشد، نه مشروبات در آن باشد، نه این مراکز فساد باشد، این مراکزی که به تباهی کشید جوان های ما را. یک مملکت صحیح آرام دلپسند با رفاه و دلگرم باشد و من دعاگوی همه تان هستم و خدمتگزار به همه تان.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  8:53 AM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

فرمان امام خمینی به حجت الاسلام جعفری ورامینی

تاریخ: 1358/06/29

 

جناب مستطاب حجت الاسلام آقای حاج سیدمحمدجعفری ورامینی دامت افاضاته

بسمه تعالی
با توجه به سابقه و اطلاعاتی که جنابعالی نسبت به منطقه خرم آباد و لرستان دارید مقتضی است مسافرتی بدانجا نموده و از نزدیک به مشکلات کمیته و نیازمندی اهالی رسیدگی کنید و با کمک علمای اعلام و افراد ذیصلاح در امنیت محل و در رفع مشکلات اقدام نمائید و چنانچه برای رفع نیازمندی ایشان احتیاجی بود، از طریق کمیته امداد تهران و احیانا با تماس گرفتن با جناب نخست وزیر و سایر وزرا و مقامات مربوطه اقدام کنید. از خدای تعالی موفقیت جنابعالی را خواستارم.
روح الله الموسوی الخمینی

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  8:53 AM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع خواهران انجمن اسلامی تربت حیدریه

تاریخ: 1358/06/29

 

انقلاب ایران ضایعاتش نسبت به انقلابات دیگر کم بوده است

بسم الله الرحمن الرحیم
یک صحبت سر کمبودها و اشکالات و جهاتی است که نه تنها شما به آن مبتلا هستید، سرتاسر کشور تقریباً این ابتلا هست. بعد از هر انقلاب هم نباید انتظار این داشت که تا این انقلاب آن چپاولگرها را بیرون کرد، یکدفعه پشت آن دیوار یک گلستانی باشد. اینها کوشش کردند در طول مدت خصوصاً در این پنجاه سال، پنجاه و چند سال، که همه نیروهای انسانی و غیر انسانی را از بین ببرند. و قلم و قدم و مطبوعات و همه اینها در خدمتشان بود، رادیو و رادیو تلویزیون و سینماها و همه چیز در خدمتشان بود برای اینکه جوان های ما را به تباهی بکشند و مملکت ما را از هستی ساقط کنند و یک چند روزی خودشان به عیش و عشرت بپردازند. و بعد از یک همچو انقلابی که آنها را کنار زدید، توقع نداشته باشید که فوراً همه چیز مطابق دلخواهتان عمل بشود. این باید با تدریج بشود. بعضی از انقلاب ها در صورتی که امکاناتشان بسیار زیاد بوده است مثل انقلاب اکتبر بعد از قریب شصت و چند سال باز هم نتوانستند اصلاًح کنند هم را، و باز هم دیکتاتوری و فشار رفتار می کنند. انقلاب ایران بحمدالله از تمام انقلاب هایی که در دنیا واقع شده است بهتر است و این را باید انقلاب سفید اسمش را گذاشت، نه آن انقلابی که محمدرضا می گفت. یعنی انقلابی است که ضایعاتش کم بوده ولو خوب، داشته است، زیاد هم ضایعات داشت اما ضایعات نسبت به انقلابات دیگر بسیار کم بوده است و آن چیزهایی که به دست آمده بسیار زیاد، یعنی قدرتی را که هیچ تصور نمی شد که شکسته بشود، این انقلاب شکست.
 

این یک قدرت الهی بود که غلبه کرد بر جنود شیطانی

و البته محتاج است حالا به قدم های مثبت برای سازندگی و باید به تدریج و به کمک همه انشاء الله تحقق پیدا بکند و اینکه می گوئید نیرو بگیریم، کدام نیرویی در دنیا از این نیروی شما بزرگتر بود؟ کدام نیرویی می توانست بدون اینکه ساز و برگ داشته باشد، بدون اینکه یک نظام داشته باشد بر همه آنهائی که همه ساز و برگ ها را داشتند و همه نظام ها را داشتند و به همه جور مسلح بودند و ورزیده؟ شما خانم ها نه نظام رفته بودید و نه ساز و برگ نظامی داشتید، برادرهای ما هم همین طور، آنها هم

صحیفه نور جلد 9 صفحه 174

نداشتند. این قدرت چه قدرتی بود که همه آنها را شکست؟ این یک قدرت نورانی بود، اسلامی بود، یک قدرت الهی بود که غلبه کرد بر جنود شیطان. شما چرا باید سست بشوید؟ شما یک قوه خارق العاده دارید که با آن قوه یک سدی را شکستید که تمام دنیا را به حیرت انداختید و هیچ احتمال اینکه این سد را بتواند کسی بشکند نبود. باید شما هر وقت می آید یک سستی درتان پیدا بشود، ملاحظه این را که پشتوانه شما خداست، این را ملاحظه کنید. و با آن نیروی ایمان است که شما توانستید نهضت را تا اینجا برسانید و این نیروی ایمانی را باید حفظ بکنید و هیچ وقت مایوس نشوید و هیچ وقت سستی به خودتان راه ندهید، که یاس و سستی و اینها از جنود شیطان است. همیشه امیدوار باشید. همیشه اطمینان قلب داشته باشید. شماها پیروزید. وقتی برای اسلام یک نهضتی باشد، یک قیامی، قیام الهی باشد، قیام اسلامی باشد. این قیام اسلامی خواه ناخواه پیروز است. و بحمدالله برای اقشار ملت ما یک تحولی پیدا شد که این تحول اعجاب آور بود که یک جمعیتی که در فکر هیچ این مسائل نبودند، در ظرف مدت کوتاهی از بچه و بزرگ و دانشگاهی و غیر دانشگاهی و بازاری و کارگر همه به فکر این افتادند که باید این امور را اصلاًح کرد. وقتی یک ملتی به فکر یک مطلبی باشند درست می شود. البته با تدریج درست می شود، مهم این است که ما هر کدام وظیفه برای خودمان بدانیم یعنی من که یک طلبه هستم، اینجا برای خودم وظیفه بدانم که آنقدری که می توانم خدمت بکنم، شما خواهرها هم که در محل خودتان هستید، وظیفه بدانید که یک مملکتی را آشفته است و خراب کردند و از بین بردند، خودتان با همتتان این مملکت را بسازید و تربیت کنید.
 

فرهنگ ما، فرهنگ غنی است

مهم این است که این اشخاصی که از مسائل دورند، از مسائل روز دورند، از مسائل اسلامی دورند، اسلام را نشناخته اند، اینها آگاه بشوند اینها را تربیت بکنید. بالاتر فاجعه ای که برای این ملت اتفاق افتاده است در این ظرف های طولانی این است که فکرشان عوض شده است، یک فکری شده است، فکر غربی شده. فکرشان، توجهشان همه به این است که ما خودمان چیزی نداریم، از خارج باید بیاید. اینها باید علاج بشود، به آنها فهمانده بشود که ما خودمان همه چیز داریم، غرب به ما محتاج است، نه ما به او. این احتیاج است که آنها را وادار می کند که با همه قوا طرفداری از محمدرضا بکنند برای اینکه می بینند محتاج به او هستند، محتاج به این هستند که به این مملکت تسلط پیدا بکنند و ذخایر این مملکت را ببرند. مملکت ما یک مملکت غنی ای است و یک مملکتی است که همه چیز خودش را می تواند اداره بکند، وسعتش وسعتی است که برای (از قراری که احتمال می دهند) برای صدوپنجاه میلیون جمعیت کافی است و ذخایرش ذخایر بسیار ارزنده است و امیدوارم که ذخایر انسانیش هم رشد پیدا بکند و انسان ها انسان های رشید بشوند. آنهایی که، خواهرهایی که تاکنون داخل در مسائل روز نبودند، در مسائل داخل بشوند. قشرهائی که فکر نمی کردند در این امور، به فکر بیفتند، اشخاصی که با قلم و قدم خودشان غربی فکر می کردند و دعوت به غرب می کردند، به خود

صحیفه نور جلد 9 صفحه 175

بیایند و دعوت بکنند به آن چیزهایی که ما داریم. ما همه چیز داریم، فرهنگ ما، فرهنگ غنی است، مملکت ما، مملکت غنی است، منتها نگذاشتند که این امور تحقق پیدا بکند.
 

اول مهذب بشوید و بعد جوان را تربیت کنید

و حالا که بحمدالله مملکت از خودتان است، دیگر دست آنها کوتاه شد و امیدواریم تا آخر کوتاه باشد، خودتان به فکر باشید که همه چیزتان را اصلاح کنید. اول خودتان را اصلاح بکنید. اول مهذب بشوید و تعلیمات اسلامی را که برای آدم سازی است. آن تعلیمات را عمل به آن بکنید و بعد هم جوان ها را، بچه ها را تربیت کنید که ما بعد از یک مدتی متحول بشویم به یک انسان هائی که اسلام می خواهد، نه یک انسان هایی که استعمار می خواهد. انشاء الله خداوند همه تان را توفیق بدهد موفق کند و این مسائلی را که گفتید، اینطور نیست که در نظر نباشد، در نظر هست و باید به تدریج درست بشود و ما سفارش هم به همه اینها کرده ایم و سفارش هم می کنیم و آنها هم مدعی هستند که ما مشغول کار هستیم و می توانیم، منتها یک قدری کارها زیاد است، مشکل است و آنها هم حق دارند البته، بسیار کار زیاد و مشکل، و امیدواریم که کلیه امور حل بشود و مشکلات حل بشود و هیچ وقت به خودتان یاس راه ندهید و شما یک پیروزی پیدا کردید که دنیا را به حیرت انداختید. یک همچو قدرتی که یک همچو پیروزی پیدا کرده، هیچ نباید به خودش یاس نشان دهد. شما با همین قدرت ایمان خودتان انشاء الله همه امور کشور خودتان را اصلاح بکنید. خداوند انشاء الله همه تان را حفظ کند. و من، هم دعا گوی همه شما هستم و هم خدمتگزار.
والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  8:53 AM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

فرمان امام خمینی به حجت الاسلام لاهوتی

تاریخ: 1358/06/25

 

فرمان امام خمینی به حجت الاسلام لاهوتی

بسم الله الرحمن الرحیم
جناب حجت الاسلام آقای لاهوتی دامت افاضاته سرپرست سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران به موجب این حکم به شما ابلاغ می گردد که لازم است در تمام جلسات شورای عالی هماهنگی و تصمیم گیری سپاه پاسداران شرکت نموده و نظارت مستقیم داشته باشید و گزارش کار سپاه را هر هفته به اطلاع اینجانب برسانید. لازم به تذکر است که بیش از پیش باید به اخلاق اسلامی سپاه توجه شود تا سپاه از هر جهت مظهر کامل سرباز اسلام باشد. توفیق و تأیید جنابعالی را در ارشاد و هدایت سپاه که بیش از هر چیز مورد نظر است، از خداوند متعال خواستار است.
والسلام
روح الله الموسوی الخمینی

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  8:53 AM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

پیام امام خمینی در مورد وظائف حجاج

تاریخ: 1358/06/29

 

جناب حجه الاسلام آقای حاج شیخ محی الدین انواری وجناب حجةالاسلام آقای حاج شیخ فضل الله محلاتی دامت افاضاتهما

بسم الله الرحمن الرحیم
چون ایام برگزاری یکی از فرایض بزرگ اسلامی با محتوای عظیم انسانی، روحانی، سیاسی، اجتماعی یعنی فریضه حج بیت الله الحرام نزدیک است و لازم است در آستانه برقراری جمهوری اسلامی با انقلاب شکوهمند ملت شریف ایران این فریضه مقدسه از آثار طاغوت پاکسازی و به اسلام راستین برگردد، به این جهت شما را به عنوان سرپرست حجاج بیت الله الحرام تعیین نموده که با مشورت با مقامات صالحه هیاتی از افراد صالح و متعهد و با ایمان انتخاب و با همکاری آنان کلیه امور مربوط به حج را تحت نظارت قرار دهید که انشاء الله تعالی در حکومت جمهوری اسلامی این فریضه مقدسه با محتوای معنوی خود تحقق یابد و لازم است در این موضوع تذکراتی داده شود:
1- لازم است به حضرات آقایان علما و روحانیون محترم کاروان ها تذکر دهید که قبل از حرکت مجالسی تشکیل دهند و حجاج محترم را با مسائل شرعی و وظائف انسانی آشنا کنند.
2- عموم برادران و خواهران اسلامی باید توجه داشته باشند که یکی از مهمات فلسفه حج ایجاد تفاهم و تحکیم برادری بین مسلمین است و بر دانشمندان و معممین لازم است مسایل اساسی سیاسی و اجتماعی خود را با دیگر برادران در میان گذارند و در رفع آن طرح هائی تهیه کنند تا آنان در برگشت به کشورهای خود آنها را تحت نظر علما و ارباب نظر قرار دهند.
3- در این سال که ایران در آستانه جمهوری اسلامی است و به واسطه تبلیغات ناروای اجانب ممکن است مسلمین بلاد از عمق نهضت اسلامی ایران مطلع نباشند، لازم است آقایان علما و خطبا و دانشمندان محترم با وسایل ممکن این نهضت مقدس را معرفی نمایند و مقصد مسلمانان ایران را که همان برقراری حکومت اسلامی تحت پرچم اسلام و هدایت قرآن کریم و پیغمبر مکرم اسلام است گوشزد نمایند که برادران اسلامی ما بدانند ما به جز اسلام و برقراری حکومت عدل اسلامی فکر نمی کنیم
4- لازم است برادران ایرانی و شیعیان سایر کشورها از اعمال جاهلانه که موجب تفرق صفوف مسلمین است احتراز کنند و لازم است در جماعات اهل سنت حاضر شوند و از انعقاد تشکیل

صحیفه نور جلد 9 صفحه 177

نماز جماعات در منازل و گذاشتن بلندگوهای مخالف رویه اجتناب نمایند و از افتادن روی قبور مطهره و کارهائی که گاهی مخالف شرع است جدا اجتناب کنند.
5- نیابت از سعی برای نماز طواف صحیح نیست، باید هر کس خودش به هر نحو می تواند نماز بخواند و مجزاست از گرفتن نایب و مزاحمت به نمازگزاران اجتناب نمایند.
6- طواف را به نحو متعارف که همه حجاج به جا می آورند، به جا می آورند و از کارهائی که اشخاص جاهل می کنند احتراز شود و مطلقاً از کارهائی که موجب وهن مذهب است باید احتراز شود.
7- در وقوفین، متابعت از حکم قضات اهل سنت لازم و مجزاست، اگر چه قطع به خلاف داشته باشید.
8- در این سال که به واسطه انقلاب اسلامی به برادران و خواهران ما صدمات و ضررهای بسیار از حکومت طاغوتی رسیده است و بسیاری از معلولین از حوادث انقلاب، احتیاج مبرم به کمک دارند مقتضی است کسانی که می خواهند حج استحبابی به جا آورند، هزینه آن را صرف در احتیاج برادران و خواهران خود کنند که ثواب آن نزد خدای تعالی بسیار بر حج استحبابی ترجیح دارد و نیز کسانی که به عنوان سوغات مصارف ناروا می نمایند یا تشریفات و مهمانی های خارج از رویه در وقت برگشت از حج می نمایند مقتضی است این نحو هزینه ها را صرف احتیاج برادران و خواهران علیل و مستمند خود نمایند که خداوند تعالی به آنان اجر و برکت عنایت فرماید. از خداوند تعالی عظمت اسلام و سعادت ملت مسلمان را خواستار و موفقیت همگان را در کوشش برای به ثمر رسیدن نهضت مقدس امیدواریم.
والسلام علیکم و علی جمیع المومنین و رحمة الله وبرکاته
روح الله الموسوی الخمینی

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  8:53 AM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع اعضای انجمن های اسلامی دانشگاه های سراسر کشور

تاریخ: 1358/06/30

 

انجمن های اسلامی، وظائف اسلامی را عمل کنند

بسم الله الرحمن الرحیم
من در باب دانشگاه ها بنا دارم در وقتی که بناست دانشگاه ها باز بشود، مسائلی را بگویم انشاء الله آنجا مفصلش را بیان می کنم ولی حالا شما آقایان که از انجمن های اسلامی و نماینده انجمن های اسلامی هستید، لابد عدد مسلمان ها در دانشگاه ها بیشتر از دیگران است، دیگران در اقلیت واقعند، یعنی آنهائی که منحرفند. اینکه حالا با شما که دانشگاه اسلامی هستید و انجمن دانشگاه های اسلامی و دانشجویان اسلامی دانشگاه هستید، عرض می کنم، یک جهت راجع به اینکه خود انجمن ها وظایف اسلامی را عمل کنند. از ما نمی پذیرند که ما اسلامی هستیم مگر خودمان به اسلام عمل بکنیم، نه اینکه فقط بگوییم ما اسلامی هستیم، چنانچه جمهوری اسلامی از ما پذیرفته نیست مگر اینکه محتوایش هم اسلامی باشد. ما همین بگوییم ما در یک مملکتی هستیم که جمهوری اسلامی است، لکن هر جایش دست بگذاریم اسلامی نباشد، این پذیرفته نیست، این یک لفظ بی معناست، همین طور انجمن ها، هر جا که باشد. خوب الان انجمن های اسلامی زیاد است، هم انجمن های اسلامی در دانشگاه ها زیاد است و هم جاهای دیگر، شاید در بسیاری از ادارات هم انجمن اسلامی دارند. اول وظیفه این است که این اشخاصی که انجمن اسلامی را تشکیل می دهند خودشان راهشان همان راه اسلام باشد، عملشان عمل اسلامی باشد، اخلاقشان اخلاق اسلامی باشد، خودشان را ساخته باشند و بسازند، اگر ساخته هستند که انشاء الله موفق بشوند که ساخته تر بشوند و اگر ساخته نیستند، جدیت کنند که خودشان را بسازند یعنی همه چیزشان را تطبیق بدهند با احکام اسلام و بینش از احکام اسلام به همه ابعادش هم تا آن حدودی که برایشان ممکن است پیدا بکنند، اسلام برای چه آمده است ، چه می خواهد بگوید، این چه جور مکتبی هست، تمیز بدهند بین مکتب اسلام با سایر مکتب هایی که ادعاها را دارند و واقعیت ها را ندارند، آنوقت مشغول فعالیت بشوند و فعالیت های اسلامی، که در دانشگاه ها که از سایر جاها حساستر است، یعنی از دانشگاه ها باید انسان ها درست بشوند و بعد هم مقدرات مملکت ما به دست همین هاست که از دانشگاه ها بیرون می آیند و چنانچه می دانید چون مقدرات مملکت دست جوان هائی است که بعد از دانشگاه که بیرون آمدند دیگر مشغول فعالیت می شوند و مملکت دست اینهاست، از این جهت است که آنهائی که می خواهند مملکت ما به یک سروسامانی نرسد روی دانشگاه حساسیت

صحیفه نور جلد 9 صفحه 179

دارند و دانشگاه را نمی خواهند که یک دانشگاه مفید برای جامعه مملکت ما باشد. این یک مطلبی است که باید خیلی با هوشیاری در آن دقت بشود که مبادا ما بگوییم انجمن اسلامی و کذا و رخنه کنند در ما و همین انجمن اسلامی به اسم انجمن اسلامی منحرفش کنند: اینها یک شیاطینی هستند که یعنی خارجی ها، آنهائی که می خواهند که همه چیز ما را ببرند و دانشگاهی نباشد تا بتواند مقابلشان بایستد دانشگاه، روحانی نباشد تا بتواند مقابلشان بایستد) ممکن است در همین انجمن های اسلامی هم عمالشان رخنه بکنند و منحرف بکنند، با اسم اسلام مسائل دیگر را پیش بیاورند. این باید خیلی کسانی که در این انجمن ها وارد هستند هوشیار باشند که دیگران نفوذ نکنند و آنها متحرک به حرکت دیگران نباشند. در خیلی از جاها همین طور دارد می شود و شده است و سابقاً هم بوده است که با همان اسم اسلام و با اسم قرآن و امثال ذلک، چیزهایی که مربوط به اسلام نبوده بلکه بر خلاف مسیر اسلام بوده است، تحویل جامعه می دادند. این یک مساله ای است که تا این را با تمام قوا و تمام هوشیاری خودتان در مسائلی که می خواهید طرح بکنید، درست مطالعه نکنید و رسیدگی نکنید و افرادی که به شما می خواهند متصل بشوند، درست شناسایی نکنید و ندانید چه جوری است، سابقه اش را تا ندانید، افراد را باید خیلی در آن دقت بکنید، چه بسا افرادی هستند که اینها به حسب ظواهرشان و بر حسب ادعاهایشان از شما بیشتر ادعای مسلمانی می کنند و از شما هم بیشتر فرض کنید آدابش را بجا می آورند لکن وقتی به حالشان مطالعه می کنید می بینید که رویه شان با رویه شما فرق دارد، آن اسلامی که آنها می گویند غیر از این اسلامی است که اسلام می گویند. در بین اینها هست یک همچو اشخاصی و لهذا این اشخاصی را که می خواهید در انجمن خودتان وارد کنید اشخاصی باشد که بشناسید آنها را، سوابقشان را مطلع باشید که چه جور اشخاصی هستند، چه رویه ای دارند، چه مقاصدی دارند، تا آنوقت بتوانید یک انجمن اسلامی که حقیقتاً اسلامی باشد و به درد خور جامعه ما و مهذب دانشگاه و اینها باشد البته کار مشکل است، اگر تمام دانشگاه های ایران بخواهند یک همچو کاری انجام بگیرد، انجام گرفتنش مشکل است لکن مشکلات را باید تحمل کرد. کسانی که بخواهند یک کاری انجام بدهند، یک کار مثبتی انجام بدهند، یک خدمتی بکنند، آن هم یک همچو خدمت ارزنده بزرگی بخواهند بکنند، بخواهند در سرتاسر کشور دانشگاه هایش را اصلاح بکنند، از افراد فاسد تصفیه بکنند، کار مشکل است لکن چون یک کار بسیار ارزنده ای است، مشکلات باید تحمل بشود. همیشه کارهای ارزنده اشکالاتش شاید بیشتر باشد از کارهای دیگر. از این جهت باید توجه به این معنا باشد که سفارش می کنم به همه انجمن های اسلامی که در سرتاسر کشور هست و می خواهند شروع به فعالیت بکنند و چند روز دیگر هم اول باز شدن دانشگاه ها هست، باید این توجهات باشد. اولاً خود افراد، افراد متعهد باشند، افراد صددرصد اسلامی باشند، مواظب به کارهای خودشان و اعمال خودشان باشند، بهانه دست آنها ندهند که تویی که ادعا می کنی اسلامی هست، مثلاً اعمالت اسلامی نیست، اخلاقت اسلامی نیست. این اول، باید انسان از خودش شروع کند، کسی که می خواهد یک جامعه ای را تهذیب کند، تا خودش مهذب نباشد، نمی تواند. گروهی هم که می خواهند یک مرکزی را مهذب کنند

صحیفه نور جلد 9 صفحه 180

و اسلامی کنند تا خودشان ابتدائاً مهیای برای این کار نشده باشند و ابتدائا خودشان را اصلاح نکرده باشند، نمی توانند دیگران را اصلاح کنند، آدمی که خودش مرتکب مثلاً مسائلی است که بر خلاف اسلام است نمی تواند به دیگری بگوید تو برو این کار را انجام بده. خوب حرف این است که تو خودت چرا نمی کنی؟ و آنکه مهم است، همین قضیه ای است که عرض کردم که ممکن است در بین این انجمن ها یک اشخاص با صورت اسلامی، با جهات اسلامی وارد بشوند لکن مسیرشان مسیر شما نباشد، بخواهند منحرف کنند و آنوقت کم کم آنها انحراف را از خودشان سرایت به بعضی بدهند و باز در مقابل شما یک گروهی درست کنند که شما می خواهید اسلام را درست کنید، آنها با اسم اسلام و صورت اسلام می خواهند یک چیز دیگر را درست کنند و این نمی شود الا اینکه شناسائی بشوند افرادی که در انجمن ها وارد می شوند، معلوم باشد کی هست این، سوابقش چه بوده، پدر و مادرش چه کسی هستند، کجا زندگی کرده، تحصیلاتش چه هست، چه رشته هایی دارد، اینها همه بررسی بشود، مطالعه بشود تا آن وقت یک انجمن مهذبی باشد و بتواند کار مثبت، کار اسلامی مثبت، کاری که به درد مملکتتان بخورد انجام بدهد.
 

با اصلاح انسان، تمامی عالم اصلاح می گردد

این کاری که شما دارید بسیار ارزنده است، بسیار ارزشمند است، همه ادیان برای همین مسأله آمده اند که درست کنند، انسان ها را درست کنند، اصلاً موضوع بحث انبیا، انسان است همه انبیا از آدم تا خاتم موضوع بحثشان انسان است به چیز دیگر هیچ فکر نمی کنند، به انسان فکر می کنند برای اینکه همه عالم هم خلاصه اش همین انسان است. انسان یک موجودی است، خلاصه همه موجودات عالم است، از همه موجودات عالم یک چیزی در انسان هست و یک زیاده هم دارد، انسان اگر درست بشود، همه چیز عالم درست می شود. اگر این انبیا مؤفق شده بودند که آن برنامه ای که دارند که انسان سازی باشد اگر مؤفق به این معنا شده بودند، الان عالم یک عالم دیگری بود و اوضاع یک اوضاع غیر این اوضاعی است که الان ما ملاحظه می کنیم، لکن خوب مؤفق نشدند، به واسطه کارشکنی هائی که شد و بعد از آنها شد. و از این جهت چون اداره عالم را تقریباً غیر انسان ها می کنند، از این جهت آنکه انبیا می خواستند نشده است. این کاری که شما می کنید هم یک شعبه ای از همان کار است، کار انبیاست که می خواهید که انسان درست کنید، می خواهید دانشگاهتان، افرادی که انسان باشند بیرون بدهید، همینی که دیگران می خواهند نگذارند. آنقدری که اینها از انسان می ترسند، این خارجی ها آنقدری که از انسان ها می ترسند از چیز دیگر نمی ترسند. همه عالم دست آنهاست اما اگر چهار تا انسان در یک جایی پیدا بشود، زندگی آنها را تباه می کند و لهذا کوشش می کنند که در این مملکت هائی که می خواهند از آن استفاده کنند، انسان در آن پیدا نشود. کوشش می کردند که، از زمان رضاخان که من همه آن را یادم هست، کوشش می کردند که در مجلس شورای ملی انسان نباشد در سر تا سر اداره و نمی دانم وزارتخانه ها و اینها، یک انسان مهذبی که اسلامی باشد و کار از او بیاید، نباشد و لهذا تقریباً همه

صحیفه نور جلد 9 صفحه 181

مجلس ها این طوری بوده (تقریباً نه تحقیقاً، بودند بعضی از افراد صحیح و همان ها اسباب زحمت شدند) .
 

اینها (شرق و غرب) از جمهوری اسلامی می ترسند

الان هم همان مسائل هست، یعنی آنها باز هم چشم طمعشان به اینجاهاست، آن ذخایری که ممالک شرق دارد، ایران دارد، نمی گذارد آنها راحت باشند، خصوصاً که ایران وضعیت جغرافیائیاش هم یک وضعیت حساسی است. آنها دست بر نمی دارند از ایران، نه از طرف شرقی ها و نه از طرف غربی ها، و با هر کوششی که دارند می خواهند نگذارند که این مملکت سر و سامان پیدا بکند. همه شلوغی هائی که الان درست می کنند با دست آنها دارد درست می شود همه جا آشفتگی هائی که پیدا می شود با دست آنها درست می شود و پیدا می شود که نگذارند یک آرامشی بشود و یک سامانی پیدا کند مملکت. شما ملاحظه کردید که در قبل از اینکه شاه برود و بعد هم وارث خبیثش برود، فعالیت زیاد در این بود که نگه دارند او را، نرود، بعد از اینکه حالا او رفت و تمام شد، فعالیت زیاد بود که جمهوری اسلامی درست نشود. از جمهوری اسلامی اینها می ترسند، نه از جمهوریش، از اسلامش. آنهائی که قلم هایشان یا تابع آنها بود یا از باب اینکه خودشان توجه نداشتند و غربزده شده بودند، شروع کردند نوشتن به اینکه دیگر اسلام را می خواهد چه کند همان جمهوری باشد، جمهوری دموکراتیک باشد، آخرش هم دیگر راضی شده بودند به اینکه جمهوری اسلامی دموکراتیک باشد. اینها از اسلام می ترسند و از رژیم اسلامی می ترسند، حالا که ضربه خورده اند از اسلام یعنی رژیم را مسلمان ها با کلمه اسلام از بین بردند دیگرانی که حالا آمده و سر این سفره می خواهند بنشینند اینها دخالت نداشتند، آنهائی که دخالت داشتند همین مستضعفین بودند که در خیابان و در بازار وزن و مردشان ریختند و جلوی تانک و توپ و مسلسل و اینها رفتند و کار را انجام دادند. حالا انجام گرفت، یکدفعه ما دیدیم از اروپا و آمریکا و از گوشه و کنار خود مملکت کسانی که آن وقت طرفدار بودند حالا شدند انقلابی و شدند مخالف رژیم و هر جا باشد هر کس می آید اینجا می گوید ما در سال های سابق مخالف رژیم بودیم و ما چیزها دیدیم (خیال می کنند که من از کره مریخ آمده ام و نمی دانم، هیچ اطلاع ندارم که اینها چه بوده اند) یک وقتی بود که همه شاهنشاهی بودند، همه (چه فرمان ایزد چه فرمان شاه بود، آنوقت که باد به بیرق او می خورد اینها زیر آن بیرق سینه می زدند، حالا که آن بیرق خوابیده است و یک بیرق اسلامی بلند شده است. و امیدوارم که این بیرق و این پرچم باقی باشد حالا آمده اند زیر این پرچم سینه می زنند منتها بعضی شان شیطنت هم دارند، زیر این پرچم بر خلاف پرچم عمل می کنند، بعضی ها همان استفاده می خواهند، آنها ضررشان کمتر است، آنهایی که همان می خواهند که یک بهره ای داشته باشند، آنها ضررشان کمتر است. خوب بهره شان هم می برند اما ضرر کم دارند اما یک دسته ای هستند که اینها یا معوجند و ادراکشان ناقص است و یا اینکه نه، ادراکاتشان هم خوب است و از روی نقشه کار می کنند و دیگران به آنها گفته اند این کارها را باید

صحیفه نور جلد 9 صفحه 182

بکنید و می کنند، اینها البته خطرناکند.
 

اینها می خواهند روحانیون فقط مشغول مسجد و محراب باشند و به سیاست دخالت نکنند

این طایفه الان هستند که حالا هم وقتی که صحبت می شود، می نویسند، چه می کنند، هی کوشش می کنند که اسلام نباشد، آن چیزهایی که مال اسلام است هی کوشش می کنند با زبان های مختلف، گاهی به دلسوزی در قضیه ولایت فقیه که این چند روز چیز شده است، خوب اینها دیدند که یک کار خطرناکی است برای آنها برای اینکه یک حکومت اسلامی دارد درست می شود اینها هم نمی خواهند این را. گوینده شان گاهی می گوید که بگذارید که روحانیون قداستشان را حفظ بکنند، قداست روحانیون که اینها می گویند، معنایش این است که بگذارید روحانیون مشغول مسجد و محراب همین مقدار در همین حدود باشند و سیاست را به امپراطور واگذار کنید. این یک تزی است که مسجد مال پاپ، سیاست مال امپراطور. اینها هم می گویند مسجدها مال شماست، بروید تو مسجدتان نماز بخوانید، درس هم می خواهید بگوئید، درس هم بگوئید هیچ مانعی ندارد اما در یک حدودی نه اینکه تو مسجد بروید و سنگر بگیرید برای ما، یا توی مدرسه بروید و برای ما ایجاد زحمت بکنید. نه، آن نه، همان مقداری که قداست شما محفوظ باشد، بگویند یک آدم مقدس، یک آدم خوب مهذبی است، یک آدمی است که اگر نفتش را هم ببرند حرفی نمی زند و می گوید بردند مال دنیا چه ارزشی دارد. اینها اینجور قداست را می خواهند و نمی دانند که اسلام و پیغمبر اسلام و اولیاء اسلام با تمام قداست این مسائل را داشتند، تمام قداست و الوهیت محفوظ بوده است معذلک می رفتند و اشخاصی که بر خلاف مسیر انسانیت هستند آنها را دفع می کردند و سیاست مملکت را حفظ می کردند و منافات با قداست هم نداشتند، یعنی ما روحانیون قداستشان از حضرت امیر زیادتر باشد؟ اینها ادعا دارند، یا او را قداست برایش قائل نیستند؟ این منطق این است که شما قداستتان را حفظ کنید و کار نداشته باشید دیگر به حکومت و به جریان سیاست مملکت. خوب اینها می خواهند بگویند پیغمبر اسلام و حضرت امیر سلام الله علیه قداست خودشان را حفظ نکرده بودند؟! برای اینکه آنها کار داشتند، نمی توانند بگویند آنها کار نداشتند. حضرت امیر والی می فرستاد او، خود پیغمبر هم همین طور والی می فرستاد آن طرف، آن طرف، جنگ می کردند با کذا و سیاست مملکت دست خود آنها بود. این آدمی که می گوید که بگذارید روحانیت قداست خودش را حفظ کند، منطقش این است که امیرالمومنین هم قداست نداشت برای اینکه این داخل شد در امور مملکتی و اینها، خود پیغمبر هم که نداشت. پس معلوم می شود تو نمی خواهی قداست ما حفظ شود، تو یک شیطنتی می کنی که اینها را کنار بزنی و ارباب ها بیایند سراغ کار. این امور باید با دقت ملاحظه بشود. در این نطق هائی که اینها می کنند دقت کنید که اینها یک خرده ریزهائی دارند، با آن خرده ریزها می خواهند اغفال کنند مملکت و ملت شما را. شما بیدار کنید اینها را، در مقابل حرف هایشان حرف بزنید، در مقابل مقاله هایشان مقاله

صحیفه نور جلد 9 صفحه 183

بنویسید، در مقابل سخنرانی هایشان سخنرانی کنید، این نقایصی که اینها دارند که گاهی از قصور است و گاهی از شیطنت، اینها را به رخشان بکشید، بفهمانید که قضیه این حرف ها نیست که یک ملتی که جمهوری اسلامی را با 98 یا 5/98 در صد پذیرفت، آنوقت بیایند بگویند که ما اسلامش را، اینجایش را دیگر نمی خواهیم این برخلاف مسیر ملت است، ملت این را پذیرفته است، جمهوری اسلامی را پذیرفته است، این مثل این است که حالا بیایند بگویند که خوب ملت حالا گفته جمهوری اسلامی، ما شاهنشاهی می خواهیم ملت نفهمیده. اینها دارند ملت را به نفهمی، به حماقت دارند چیز می کنند، رمی می کنند، با اینکه ملت ما با تمام فهم و شعورش مسائل را انجام دادند. اینها را باید توجه به آن داشته باشید.
 

سران اینها (گروهک ها) هیچ صحبتی ندارند، فقط می خواهند یک تشنجی ایجاد کنند

شما بعدها مبتلای به این هستید، دانشگاه که باز بشود مبتلای به یک همچو اشخاصی هستید که گاهی با صورت اسلامی وارد می شوند همین مسائل که حالا مثلاً طرح می کنند که باید ولایت فقیه مثلاً نباشد این دیکتاتوری است و حال آنکه اگر یک فقیهی یک مورد دیکتاتوری بکند از ولایت می افتد پیش اسلام. اسلام هر فقیهی را که ولی نمی کند، آن که علم دارد، عمل دارد، مشی اش مشی اسلام است، سیاستش سیاست اسلام است، آن را برای این است که یک آدمی که تمام عمرش را در اسلام گذرانده و در مسائل اسلامی گذرانده و آدم معوجی نیست و صحیح است، این نظارت داشته باشد به این امرها نگذارد که هر کس هر کاری دلش می خواهد بکند. اینها گاهی وقت ها با همین صورت سازی که مثلاً می خواهد چه بشود و به دیکتاتوری می رسد و دیکتاتوری عمامه و عصا و نمی دانم از این حرف هائی که تزریق کرده اند به آنها و دیکته کرده اند و اینها هم همان را پس می دهند. مثل بچه ها که یک چیزی را دهنشان می گذارند پس می دهند، اینها هم از این قبیل هستند. شما از این به بعد انشاء الله وقتی که دانشگاه ها باز بشود، مبتلای به این مسائل هستید و باید با هوشمندی و با مطالعه و با مشورت بین خودتان افرادی را که می بینید یا با اسم آزادی و نمی دانم این حرف ها که می خواهند یک آزادی خاصی در کار باشد، دلبخواهی در کار باشد، نه آزادی مطلق، یا به اسم دموکراسی و امثال ذلک، الفاظ جالبی که در هیچ جای دنیا معنایش پیدا نشده تا حالا، هر کس برای خودش یک معنائی می کند، به اینطور چیزها گرفتار هستید که اینها می خواهند عمل بکنند و شما باید با کمال توجه و بدون هیچ درگیری، درگیری صحیح نیست نباید ما به آنها یک صورت حق بجانبی بدهیم. وقتی درگیری شد و اکثریت شما دارید و فرض کنید که آنها را کتک زدید و چه کردید، این به نظر شاید اشخاص بیاید به اینکه اینها حجتی نداشتند، کتک زدند، متوسل به زور شدند. اینها هر کدامشان آمدند در دانشگاه و گفتند، یک مطلبی را گفتند، بروید جلویش بگوئید چه می گوئید. یک وقت می خواهد هیاهو کند که اکثراً این طوری هستند، اینها را سرانشان که وادار می کنند به هیاهو جمع بشوید دورش بگویید آقا بنشین، صحبت هایت را بکن. ببینید هیچ صحبت ندارد، فقط همین است که یک تشنجی ایجاد کند و

صحیفه نور جلد 9 صفحه 184

نگذارند دانشگاه باز بشود و نگذارند دانشگاه عمل خودش را انجام بدهد. بدون اینکه با آنها جنگ و نزاع داشته باشید، با آنها به این نحو مقابله کنید. یا آنها اگر یک اجتماع صد نفری، هزار نفری می کنند، شما ده، بیست هزار نفر را اجتماع کنید مسائل خودتان را بگوئید دعوا هم نکنید این باید انجام بگیرد. این امور انشاء الله امیدوارم که نرسد به این مسائل و اما اگر ما یک وقتی توطئه فهمیدیم که نه اینها می خواهند توطئه کنند و چه بکنند، خوب یک تکلیف دیگری هم ممکن است داشته باشیم و من امیدوارم که شما بعد از این عرایضی که کردم، روی همین موازین چیز بکنید و البته محتاج به این است که یک رشته جمعیتی هم باشند. اشخاصی هم باشند که در این امور یک نظارتی داشته باشند و اشخاص مطلع و مؤمن و متعهد که نظارتی هم داشته باشند و کارها روی نظارت آنها انجام بگیرد. و من انشاءالله در همین دو سه روز، یک صحبت طولانی تری می کنم و نسبت به دانشگاه ها یک صحبت هائی دارم. انشاء الله امیدوارم همه تان مؤفق و موید باشید. من به همه تان دعا می کنم و امیدوارم که توفیق این معنائی که این خدمتی که الان در نظر دارید، توفیقش را پیدا کنید و اشخاص را با توجه به سوابق به خودتان ملحق کنید. افراد خودتان را زیاد بکنید و انشاء الله مؤفق و موید باشید.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  8:53 AM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از ناشران اسلامی

تاریخ: 1358/07/01

 

نشر معارف اسلامی خدمت بسیار بزرگی است که شما می توانید بکنید

بسم الله الرحمن الرحیم
خط مشی را اسلام معین کرده است و ما تابع اسلام هستیم و آن این است نشریاتی که شما می خواهید اقدام بر چاپ آن بکنید، باید اسلامی باشد و منزه از انحرافات و البته این تشخیص با یک هیاتی باید باشد، آقایان مثلاً هیاتی را تعیین بکنند که در این امور وارد باشند و کتاب ها وقتی که بناست نشر بشود، به نظر آقایان برسد و آن آقایان وقتی که تصویب کردند مانعی ندارد و مخالف با اسلام هم نبود آن وقت نشر بدهند. چون ممکن است که یک وقت یک کتابی چند سطرش اسلامی باشد و در خلالش یک مسائلی غیر اسلامی باشد، ابتدائش یک جور باشد بعدش یک انحرافاتی داشته باشد و شما که می خواهید برای اسلام خدمت کنید خدای نخواسته این اسباب این بشود که برخلاف مسیر اسلامی باشد و لهذا باید کتاب ها تحت نظر اهل علم باشد، اهل علم مطلع بر این مطلب های انحرافی و آنها مطالعه کنند و وقتی این کتابی که می خواهید نشرش بدهید، وقتی مطالعه کردند آنها، تصدیق کنند که این نشرش مانع ندارد بعد نشر بدهند. و البته این خدمت بسیار بزرگی است که به اسلام شما می توانید بکنید و آن نشر معارف اسلامی، نشر احکام اسلام، نشر حقایق اسلام، نشر مکتب اسلام و کتبی که این نحو هستند، نشرش بسیار خوب و انشاء الله شما ماجور هستید در این امر، لکن با این وضع باید باشد، با این وضعی که عرض کردم که مصون باشد از اینکه یک وقت خدای نخواسته شما می خواهید یک کار خیری بخواهید بکنید، با دست خود شما یک کار خلافی انجام بگیرد. این باید با یک کنترل شدیدی از طرف یک هیاتی چند نفری که خودتان تعیین بکنید و مورد تصدیق مثلاً اهل علم تهران باشد، باشد، آنوقت آنها، آن چند نفر بررسی کنند و شما هم مشغول باشید و انشاء الله خداوند حفظ کند شما را و من هم دعاگوی همه تان هستم انشاء الله. و مسؤولیت شما بسیار سنگین است و کار شما بسیار با ارزش و مسؤولیت هم زیاد پر ارزش است برای اینکه نشر احکام خداست، نشر مکتب الهی است، مسؤولیت زیاد است برای اینکه باید طوری انجام بگیرد که خدای نخواسته یک وقت لغزش در آن نباشد و کتابی که مثلاً غیر اسلامی و انحرافی باشد در آن نباشد و این البته باید یک دسته ای، یک جمعی این کار را انجام بدهند. انشاء الله خداوند تأییدتان کند.
والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  8:53 AM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع دانش آموزان دبستان فیض قم

تاریخ: 1358/07/01

 

معلمین در تربیت اسلامی انسانی کودکان کوشا باشند

بسم الله الرحمن الرحیم
من امروز که روز اول تحصیل است و روز اول باز شدن مدارس است پیش این اطفال کوچک دبستانی آمده ام که اینها به فطرت نزدیکترند کل مولود یولد علی الفطره ثم ان ابواه یهود انه وینصرانه و یمجسانه) چون بچه ها جدید العهد به ملکوت هستند، آن کدورت هائی که از طبیعت عاید انسان می شود و آن کدورت هائی که از دولت طاغوتی نصیب ما شد، اینها از او دور بودند.
جوانان ما را نگذاشتند تربیت انسانی بشوند. این کودک ها که الان در پیش من هستند و با فشار به دامن من هجوم می آورند مورد علاقه من هستند، بچه های منند، عزیزان منند، به ملکوت نزدیکترند، از آلودگی های طبیعت دورند و من امیدوارم که معلم های این بچه ها و این کودک ها در تربیت انسانی اسلامی اینها کوشا باشند و از آن تعلیمات سوئی که در سابق بود مبرا باشند.
معلمان مدارس در هر جا هستند عنایت شان به این کودک ها بیشتر باشد که این کودک ها امید آتیه مملکت ما هستند و از این کودک های امروز، انسان ها و دانشمندان فردا درست می شود. اینها هستند که در آتیه مملکت ما را اداره می کنند و پس از ما اینها باید استقلال مملکت و آزادی را حفظ کنند. معلمان از این کودک های نورس قدردانی کنند و این کودک های نورس را که آلوده نیستند به آن چیزهائی که ما بزرگ ها آلوده هستیم، نگذارند آلوده شوند.
 

اسلام تمام آزادی ها و استقلال ها را بیمه می کند

تربیت ها، تربیت دینی باشد. اسلام تمام آزادی ها و استقلال ها را بیمه می کند و بچه کوچک ما را اگر اسلامی بار بیاورید، استقلال و آزادی مملکت شما بیمه خواهد شد. از این کودک ها قدردانی کنید و از این عواطف کودکانه آنها من تشکر می کنم.
من اینها را دوست می دارم همانطور که شما عزیزان خودتان را دوست می دارید. اینها همه عزیزان من هستند و نور چشم من هستند و در آتیه امید من به اینهاست. من از خدای تبارک و تعالی سلامت و سعادت این قشر کودکان را که مایه سرفرازی ما در آتیه باید بشوند تشکر می کنم و به همه دعا می کنم. خداوند این غنچه نزدیک به شکوفا را در تربیت اسلامی شکوفا کند. خداوند این بچه های

صحیفه نور جلد 9 صفحه 191

لطیف ظریف انسانی را در پناه خود حفظ کند و نور فطرت آنها را شکوفا کند.
من بیش از این طول کلام نمی دهم که این بچه ها در این فشار ناراحت هستند و در آفتاب از گرما ناراحت می شوند.
خداوند همه شما را سعادتمند کند. خداوند مملکت ما را به وجود شما مستقل کند.
والسلام علیکم و علی عبادالله الصالحین

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  8:53 AM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

پیام امام خمینی در آستانه بازگشائی دانشگاه ها و مدارس کشور

تاریخ: 1358/06/31

 

پیام امام خمینی در آستانه بازگشائی دانشگاه ها و مدارس کشور

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام بر دانش و دانشگاه و دانشگاهیانی که چراغ راه هدایت و راهنمائی ملت به سوی تعالی و سعادت و فضل و فضیلت می باشند. سلام بر جوانان برومندی که با سلاح علم در سرفرازی و اعتلا کشور، کشور عزیز اسلامی کوشا و در رسیدن به هدف های انسانی اسلامی از هیچ زحمت و کوشش دریغ ندارند. سلام بر دانشجویان و استادانی که در سال های طولانی اختناق با محرومیت ها و شکنجه ها و ناراحتی های روحی و جسمی مواجه و با شجاعت و شهامت در مقابل استبدادها و قلدری ها ایستاده و تسلیم قدرت های شیطانی نشده اند. سلام بر عزیزانی که در نهضت اسلامی و انقلاب بزرگ ملت در سخت ترین شرایط از محرومین و مستضعفین دفاع و از تهاجم و یورش جنود ابلیسی به مراکز علم و ادب نهراسیده و با آنان با فداکاری مقابله کردند و سلام به همه قشرهای دانشجو، از اطفال دبستانی که با تهاجم به دبستان ها از پای در آمدند و جوانان دبیرستانی و دانشمندان و استادان و دانشجویان دانشگاهی سراسر کشور که مکان های علمی مقدس خود را به صورت دژهایی مستحکم و سنگرهای شکست ناپذیر در آورده و از استقلال و آزادی میهن عزیز خود دفاع نموده و سنگرهای شیطانی را با پشتیبانی این ملت بزرگ در هم شکسته و دشمن خونخوار را دفع کردند. اکنون ای خواهران و برادران و فرزندان عزیز اسلام که با باز شدن دانشگاه ها و دبیرستان ها و دبستان ها در موضع حساس سرنوشت سازی هستید و دشمنان اسلام و غارتگران کشور با توطئه ها و نیرنگ ها می خواهند در این سنگر عظیم که امید ملت و مرکز سرنوشت یک کشور است رخنه نموده و با اعمال خود شما را از راه خود که راه حق و راه محرومین و مستضعفین است منحرف و با اخلالگری در مراکز علم شما را از هدف باز دارند. لازم می دانم نکاتی چند را با شما عزیزان در میان گذارم ، باشد که قسمتی از دین خود را به اسلام و طبقه محروم و شما عزیزان ادا نمایم و از زیر بخشی از مسؤولیت های خود نزد خالق و خلق بیرون آیم: 1- همانطور که کراراً تذکر داده ام بزرگترین وابستگی ملت مستضعف به ابر قدرت ها و مستکبرین وابستگی فکری و درونی است که سایر وابستگی ها از آن سرچشمه می گیرد و تا استقلال فکری برای ملتی حاصل نشود، استقلال در ابعا دیگر حاصل نخواهد شد. و برای به دست آوردن

صحیفه نور جلد 9 صفحه 186

استقلال فکری و بیرون رفتن از زندان وابستگی، خود و مفاخر و مآثر ملی و فرهنگی خود را دریابید. بزرگترین فاجعه برای ملت ما این وابستگی فکری است که گمان می کنند همه چیز از غرب و ما در همه ابعاد فقیر هستیم و باید از خارج وارد کنیم. شما استادان و فرهنگیان و دانشجویان و دانشمندان دانشگاه ها و دانشسراها و نویسندگان و روشنفکران و دانشمندان معظم باید کوشش کنید و مغزها را از این وابستگی فکری شستشو دهید و با این خدمت بزرگ و ارزنده ملت و کشور خود را نجات دهید.
2- در آغاز باز شدن دانشگاه و دانشسراها، دبیرستان ها و دبستان ها ممکن است اشخاصی یا گروه هایی بخواهند با اسم هایی تبلیغاتی فریبنده در کار دانشگاه اخلال کنند و از رفتن سر کلاس ها جلوگیری نمایند. عزیزان دانشگاهی و محصلین سایر مدارس با بی اعتنائی و سردی با آنان مواجه شوند و توطئه آنان را خنثی نمایند و بدانند که از اول انقلاب تاکنون، هم اینان بودند که از مسیر ملت جدا و در مسیر طاغوت و از انقلاب اسلامی بر کنار یا بر ضد آن فعالیت می کردند، هم اینان بودند که از رفراندم می خواستند جلوگیری کنند و هم اینانند که از رأی اکثریت قریب به اتفاق ملت سر پیچی می کنند. اینان با ملت و مصالح کشور مخالف و وابسته به شرق و غرب و رژیم سابق هستند. به تبلیغات آنان گوش فرا ندهید و از آنان احتراز کنید همانند احتراز از طاغوت و رژیم طاغوتی.
3- آنچه کراراً تذکر داده ام و رمز پیروزی است اتحاد گروه های دانشجویی و تشکیل یک گروه اسلامی ملی است در مقابل منحرفان که کوشش دارند تفرقه بیفکنند و شما جوانان عزیز را که امید کشور هستید و سعادت و ترقی میهن بسته به فعالیت شماست به تباهی بکشند و نگذارند در راه تعالی کشور قدم بردارید و به علم و ادب که مایه پیشرفت و رهایی از استعمار و استثمار نو و کهنه است اشتغال پیدا کنید و باید بدانید اختلاف و تفرقه سرچشمه تمام بدبختی ها و اسارت هاست. ممکن است عناصر فاسدی در دانشگاه و سایر مدارس در بین جوانانمان نفوذ کنند و با برنامه ای حساب شده تفرقه افکنی کنند، لازم است با هوشیاری آنان را شناسایی کنید و بشناسانید که جوانان عزیز ما از توطئه آنان مطلع شوند و در راه خنثی نمودن آن کوشا شوند.
4- باید کوشش در راه علم و به دست آوردن تخصص در رشته های مختلفه، اساس فعالیت جوانان دانشجوی عزیز ما باشد که نیازمندیهای میهن به دست خود آنها بر آورده و کشور ما با کوشش شما خودکفا شود. مع الاسف در دوران گذشته اساس بر آن بود که ما را در هر چیز وابسته کنند و با ملت ما آن کنند که دستش برای هر چیز پیش دیگران دراز باشد. شما عزیزان کوشش کنید که از این وابستگی بیرون آیید و احتیاجات کشور خودتان را برآورید و از نیروی انسانی و ایمانی خودتان غافل نباشید و از اتکال به اجانب بپرهیزید و استقلال خود را در تمام ابعاد بیمه کنید و از هیاهوی غرب و غربزدگان نهراسید که خدواند متعال با شماست.
5- اسلام دین مستند به برهان و متکی به منطق است و از آزادی بیان و قلم نمی هراسد و از طرح مطلب های دیگر که انحراف آنها در محیط خود آن مکتب ها ثابت و در پیش دانشمندان خودشان شکست خورده هستند، باکی ندارد. شما دانشجویان محترم نباید با پیروان مکتب های دیگر با خشونت

صحیفه نور جلد 9 صفحه 187

و شدت رفتار و درگیری و هیاهو راه بیندازید که می دانم نخواهید کرد و خود با آنان به بحث و گفتگو برخیزید و از دانشمندان اسلامی دعوت کنید با آنان در بحث بنشینند تا تهی بودن دست آنان ثابت شود و اگر آنان با جنجال و هیاهو با شما مواجه شدند از آنان اعراض کنید و با خونسردی بگذرید که یکی از نقشه های آنها آن است که شما را به درگیری بکشند و از آن استفاده، استفاده های غیر مشروع کنند. ما با آزادی و منطق، موافق ولی اگر توطئه و خرابکاری باشد، تکلیف دیگری داریم و از خداوند متعال خواستارم که کار به آنجا نکشد.
6- یکی از مسائل بسیار مهم در تمام دستگاه ها خصوصاً دانشگاهها و دبیرستان ها تغییرات بنیادی در برنامه ها و خصوصاً برنامه های تحصیلی و روش آموزش و پرورش است که دستگاه فرهنگ ما از غربزدگی و از آموزش های استعماری نجات یابد.
اجانب خصوصاً آمریکا در نیم قرن اخیر کوشش داشتند و دارند فرهنگ و برنامه های فرهنگی و علمی و ادبی ما را از محتوای اسلامی انسانی ملی خود خالی و به جای آن فرهنگ استعماری و استبدادی بنشانند. فرهنگ زمان طاغوت، کشور ما را تا لب پرتگاه سقوط کشاند و خداوند تعالی به داد این کشور اسلامی رسید ولی بدون تغییرات صحیح بنیادی و تحول فرهنگی و علمی امکان تحول فکری و روحی نیست و باید با کوشش همه جانبه از طرف دولت و رؤسای دانشگاه ها و فرهنگیان و جوانان دانشجو به مقصود نزدیک شویم و انشاء الله تعالی از پیوستگی و وابستگی نجات پیدا کنیم و کشور عزیزمان را نجات دهیم.
7- از مسائل مهم که مقدمه اصلاحات است پاکسازی همه مراکز خصوصاً مراکز فرهنگی و علمی است و باید با شوراهایی مرکب از اشخاص دانشمند متعهد و مؤمن به انقلاب و پشتیبانی رؤسا و استادان و معلمان و دانشجویان مراکز علمی و تربیتی از عناصر فاسده و خدمتگزاران و سرسپردگان به رژیم سابق تصفیه شوند. این مراکز باید از سر سپردگان بکلی تصفیه شوند زیرا تا این عناصر که به طور خودکار در خدمت اجانب هستند، در سطح وسیع کشور خصوص مراکز علمی و تربیتی تصفیه نشوند، نخواهیم توانست از استقلال فکری و درونی نجات پیدا کنیم و در نتیجه نخواهیم توانست در هیچ یک از ابعاد انسانی خود و اسلامی خود مستقل باشیم.
8- مراکز علمی و فرهنگی قدیم و جدید و روحانیون و دانشمندان فرهنگی و طلاب علوم دینیه و دانشجویان دانشگاه ها و دانشسراها دو قطب حساس و دو مغز متفکر جامعه هستند و از نقشه های اجانب، کوشش در جدایی این دو قطب و تفرقه اندازی بین این دو مرکز حساس آدم ساز بوده و هست.
جدا کردن این دو مرکز، در مقابل یکدیگر قرار دادن آنها را اینها را در مقابل هم قرار دادن و در نتیجه خنثی کردن فعالیت آنان در مقابل استعمار و استثمارگران از بزرگترین فاجعه های عصر حاضر است. فاجعه ای که ما و کشور ما را تا آخر به تباهی و نسل جوان ما را که از ارزنده ترین مخازن کشور است به فساد می کشد. این توطئه شیطانی طاغوتی را که اکنون قشرهای ملت و خصوصاً دانشمندان بیدار بدان توجه کرده اند، باید با کار بردن تمام تدبیر و توان خنثی کرد و راه تفاهم و اتحاد را هرچه

صحیفه نور جلد 9 صفحه 188

سریعتر و سریعتر باز نمود و با وحدت این دو قطب، این دو قطب متفکر، کشور عزیز به رشد واقعی و ترقی و تعالی حقیقی می رسد. علما و دانشمندان این دو مرکز لازم است کوشش کنند در پیوند دادن این دو قشر عزیز و باید بدانند که نه دانشگاهی بدون روحانی می تواند به استقلال برسد و نه روحانی بدون دانشگاهی. عزیزان من! اگر اسلام را می خواهید و کشور را، به فرمان خداوند متعال گوش فرا دهید و اطاعت کنید که می فرماید: (اطیعواالله ورسوله ولا تنازعوا فتفشلوا وتذهب ریحکم) اختلاف و نزاع شماها را به شکست می کشد و قدرت را از شما سلب می کند و رنگ و بوی شما را در جوامع بشری می برد. (واعتصموا بحبل الله جمیعا ولاتفرقوا) از خداوند تعالی توفیق همگان را در به ثمر رساندن جمهوری اسلامی و بپا داشتن عدل و قسط خواستارم.
والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  8:53 AM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع گروهیب از اعضای جهاد سازندگی قزوین، اعضای حزب جمهوری اسلامی و اعضای صندوق ذخیره ولی عصر

تاریخ: 1358/06/21

 

بیانات امام خمینی در جمع گروهیب از اعضای جهاد سازندگی قزوین، اعضای حزب جمهوری اسلامی و اعضای صندوق ذخیره ولی عصر

بسم الله الرحمن الرحیم
نهضت برای اسلام است و شهادت هم برای اسلام و آنچه که برای اسلام است شرف است و عزت است و من امیدوارم که شهدای ما به شهدای کربلا ملحق بشوند و بازماندگان آنها، خداوند به آنها صبر عنایت کند و به شما برادرها و همه ما قدرت مقاومت. در مقابل مشکلات باید مقاومت به خرج داد. اگر بنا باشد که ما در مشکلات عقب نشینی و سستی کنیم، نهضت ما نمی تواند پیش برود لکن در مقابل مشکلات باید مردانه قیام و مردانه مقاومت کرد. شماها، زن و مردتان، شجاعانه قیام کردید و دست اجانب را کوتاه کردید و دست چپاولگرها را از خزائن مملکت تان کوتاه کردید و شجاعانه باید به پیش بروید و مقاومت کنید. همانطوری که ایمان، ایمان به خدا در قلب ها بود و شما را آن ایمان به خدا هدایت کرد و حس مقاومت به شما داد و خداوند ایجاد رعب در آنها کرد و با قدرت شیطانی که داشتند، شکست خوردند . این ایمان را حفظ کنید تا این نهضت جلو برود. توجه به خدا داشته باشید، ایمان به خدا. همانطوری که در صدر اسلام یک جمعیت های کم و بی سازمان بر یک قدرت های بسیار بزرگ با همه سازمان ها که داشتند، قدرت ایمان این جمعیت کم را بر آن جمعیت های بزرگ با همه ساز و برگی که داشتند غلبه داد و در ایران هم همان نظیر صدر اسلام قضیه واقع شد که شماها با ساز و برگ کم در مقابل یک قدرت بسیار بزرگ که مجهز به همه جهازات جنگی بودند قیام کردید و خداوند با شما همراهی کرد و این قدرت بزرگ را شکست، از حالا به بعد با همین قدرت ایمان باید پیش بروید. پیام من به همه دوستان، به همه احباء، به همه جوان های برومند زن و مرد این است که این قدرت ایمان را حفظ کنید..... حق با شماست و شما ایمان به خدا دارید. خداوند پشتیبان است و کسی که خداوند پشتیبان او باشد، از هیچ چیز هراس ندارد شهادت برای ما فیض عظیمی است و جوان های ما شهادت را آرزو دارند و ملتی که شهادت را آرزو دارد پیروز است و شما ملت پیروزید انشاء الله.
خداوند انشاء الله همه شما را سعادتمند کند هم در دنیا و هم در آخرت.
و السلام علیکم و رحمة الله وبرکاته

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  8:56 AM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع بانوان دانش پژوه مرکز آموزشی دارالزهراء همایونشهر

تاریخ: 1358/06/22

 

موقع شناسی یکی از اموری است که در رشد هر جامعه ای دخالت زیاد دارد

بسم الله الرحمن الرحیم
من چند تا کلمه باید بگویم. اول از شما خانم های محترم معذرت می خواهم که در یک جائی که گرم است و شما در زحمت هستید، الان ما با شما مواجه هستیم. رشد فکری هر جامعه ای اقتضا می کند که انسان در هر مرحله ای که واقع است همان مرحله را توجه به آن داشته باشد و افراد هم و گروه ها هم در هر حالی که هستند و هر گروهی که هستند، همان وضعی که در آن گروه هست به آن توجه داشته باشند. فکر کردن به آن چیزی که در گذشته است و گذشته است و آن چیزی که بعدها خواهد آمد، از جهتی خوب است و از جهتی انسان را از این مقصدی که دارد باز می دارد. ما اگر الان همه توجهمان را منصرف کنیم به اینکه ما چه کردیم و چه کردیم پیروز شدیم و همه توجهمان را به آتیه دور منعطف کنیم، از آن چیزی که الان وقتش است، اذهان مان منصرف می شود، چنانکه گروه های مختلفی که هستند و هر گروهی برای یک کاری هستند، اگر چنانچه توجه کنند به کارهای گروه های دیگر، از کاری که خودشان دارند، منحرف می شوند. ما الان چیزی که بالفعل محل حاجتمان است این را باید به آن توجه کنیم، نه به آتیه خیلی فکر کنیم و نه به گذشته، گذشته الحمدلله تا حالا خوب گذشته است و امیدوارم که آتیه هم انشاء الله خوب بشود لکن شرط اینکه آتیه خوب بشود این است که حال خوب بشود یعنی هر قدمی که بر می داریم همان قدم را ببینیم چطور باید برداریم و کجا باید بگذاریم. الان ما مبتلا به قانون اساسی هستیم و خبرگان این قانون اساسی، آنهائی که باید این قانون اساسی را تصویب کنند، هر کس هر نظری در قانون اساسی دارد، الان باید این نظر را بدهد و ننشیند تا اینکه دیگران نظر بدهند برای او هم شما بانوان محترم و هم سایر طبقات، چه از طبقات روحانی باشند یا از طبقات دیگر، نباید مهلت بدهند به دیگران که آنها نظر بدهند و ما بنشینیم صبر بکنیم ببینیم چه خواهد شد. تکلیف فعلی ما این است که نظرهایی که داریم در قانون اساسی آنها را بنویسیم و به آن محلی که باید داد که مجلس سناست بدهیم و در مطبوعات هم اگر خواستیم، بنویسیم و آن چیزی که مهم تر از این است، این است که آن اشخاصی که می خواهیم برای نظر کردن به قانون اساسی و تشخیص دادن اینکه این قانون موافق با اسلام است، موافق با صلاح ملت است، آن اشخاص را باید در نظر بگیریم و انتخاب کنیم که مبادا یک وقت اشخاصی که بر خلاف مسیر این نهضت هستند، اعتقاد به این نهضت

صحیفه نور جلد 9 صفحه 100

ندارند، توجه به اسلام و مصالحی که در اسلام است ندارند، یک وقت انتخاب نشوند و اینها نروند سراغ اینکه قانون اساسی را برای ما تنظیم کنند. پس الان ما این قدم را نباید فکر کنیم که ما آن هستیم که چه کردیم و نباید فکر کنیم که بعدها چه خواهیم کرد، باید فکر کنیم که حالا باید چه بکنیم. رشد فکری هر قومی این است که بشناسند مقام را و بفهمند چه وقت باید چه کرد. بسیاری از انحرافات که برای انسان پیدا می شود این است که موقع شناس نباشد و یک مطالبی که حالا باید طرح بشود آن را طرح نکند، یک مطالبی که حالا وقتش نیست، طرح بکند، شما الان باید همه تان و تمام ملت از زن و مرد، از کوچک و بزرگ، از روحانی تا دانشگاهی همه باید در فکر حال باشید که این قدمی که الان می خواهید بردارید، صحیح بردارید و قدم های بعد در موقع خودش. الان ما نباید به فکر این باشیم که ما مثلاً مدارس مان چطور است، کشاورزی مان چطور است، ما کارخانه های مان چطور است، اینها الان وقتش نیست، الان همه افکار باید متوجه به این باشد که قانون اساسی مان چه جوری است، نظر بدهیم و باز تمام افکارمان متوجه به این باشد. که چه اشخاصی را ما برای تنظیم قانون اساسی و تصویب قانون اساسی باید تعیین بکنیم. این قدم الان قدم فعلی محل حاجت است و حرف های دیگر و کارهای دیگر و همه اینها بی موقع است موقع شناسی یکی از اموری است که در رشد هر جامعه ای دخالت زیاد دارد.
 

همیشه بانوان در نهضت پیشقدم بودند

و من امیدوارم که شما بانوان که همیشه در این نهضت پیشقدم بودید و هدایت کردید تقریباً شما بانوان دیگران را و دیگران نظر به اینکه شماها پیشقدم شدید، بیشتر قوت پیدا کردند، انشاء الله موفق باشید، سلامت باشید، سعادتمند باشید و همین طور که تا حالا با وحدت کلمه و قدرت و قوه ایمان تا اینجا رسیدید از اینجا به بعد هم قدم به قدم که احتیاج دارد اسلام به وجود همه، همه ملت قدم به قدم پیش برویم تا انشاء الله تمام مطالب موافق اسلام عمل بشود. سلام بر همه تان باد.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  8:56 AM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع اقشار مختلف مردم

تاریخ: 1358/06/22

 

دعوت اسلامی به آنجا رسید که تمام اقشار ملت لبیک گفتند

بسم الله الرحمن الرحیم
ما به پیروی از انبیا عظام سلام الله علیهم از صفر شروع کردیم، انبیا علیه السلام برای دعوت و قیام بر ضد طاغوت از صفر شروع می کردند و دعوت های بزرگ آنها از واحد واحد شروع می شد تا گروه گروه جمع می شدند. آن روزی که ما دعوت بر ضد طاغوت را شروع کردیم، صفر بودیم، گروه های مسلمین و اقشار ملت ما در اختناق عظیم بودند و جرات نفس کشیدن نداشتند. ما از صفر شروع کردیم و به دعوت اسلامی مردم را خواندیم و این قطره واحد قطره ها شد و قطره ها سیل و سیل دریا. این دریای بزرگ با قدرت ایمان در مقابل تمام قدرت هائی که بر ضد اسلام و بر ضد انقلاب بودند در هم شکست. دعوت اسلامی ما به آنجا رسید که تمام اقشار ملت لبیک گفتند، از دانشگاهی، بازاری، دهقان، کارگر، نظامی، ارتشی به ما پیوستند چون دعوت، دعوت الهی بود، دعوت برای خدا بود، قیام قیام اسلامی بود، مردم به اسلام علاقه داشتند و دارند، به آنجا رسید که الان در همین محضر گروه های مختلف از بلاد مختلف برادر وار با هم مجتمع و همه پشتیبانی خودشان را از نهضت اسلامی و از جمهوری اسلامی ملت ما در تمام اقشاری که دارد، از مرکز تا آخرین نقطه مرزها یکدل و یک جهت از پیروزی اسلام خوشحال و پشتیبانی خودشان را اعلام می کنند و ما با پشتیبانی ملت بزرگ اسلام به پیش می رویم و دست جنایتکاران را قطع کردیم و ریشه های گندیده آنها را قطع خواهیم کرد. این قدرت اسلام است، این قدرت ایمان ملت است، این بیداری ملت است که در سایه قرآن کریم و تعلیمات اسلام بپا خاسته است. مستضعفین بپا خاسته اند و مقابل مستکبرین ایستاده اند، چنانکه در طول تاریخ انبیاء با مستضعفین بپا خاستند و با مستکبرین مبارزه کردند و آنها را شکست دادند. ملت مستضعف ما به تبعیت از تعلیمات اسلام و قرآن کریم، دعوت اسلامی را لبیک گفت و هر چه رنج و زحمت دید مصمم تر شد و هر چه شهید داد مصمم تر شد.
 

شهادت عزت و حیات ابدی است

امروز که برای تسلیت در مرگ یکی از عزیزان ما و در ترور یک نفر دانشمند اینجا مجتمع شده اید، آگاهانه، مصممانه اراده دارید که بر ضد طاغوت و استعمار و استکبار مبارزه را ادامه بدهید.

صحیفه نور جلد 9 صفحه 102


برادران من! خواهران من! عزیزان من! مصمم باشید، از ترور نترسید، از شهادت نترسید و نمی ترسید. شهادت عزت ابدی است، حیات ابدی است. آنها از شهادت بترسند و از مردن بترسند که مردن را تمام می دانند و انسان را فانی، ما که انسان را باقی می دانیم و حیات جاودانه را بهتر از این حیات مادی می دانیم، برای چه بترسیم. من از همه طوایف مختلفی که در اینجا از عشایر، از نظامیان، از بانوان، از فرهنگیان که در اینجا مجتمع هستند، از تمام آنها تشکر می کنم و سلامت و سعادت همه را از خدای تبارک و تعالی خواستارم.
والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  8:56 AM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع روحانیون و علمای منطقه 10 تهران

تاریخ: 1358/06/22

 

همه مجتمع اند به یک مقصد که آن مقصد اسلام است

ما گرفتاری هایمان یکی دو تا الان نیست، گرفتاری خیلی زیاد است و تقریباً باید گفت که دستجات مختلف هماهنگ نشده اند در صورتی که آنکه لازم است هماهنگی است. این نه تنها در مثلاً دولت و ملت بلکه خود گروه های ملی هم باز هماهنگ نشده اند یعنی آن هماهنگی که بود کم کم دارد از دست می رود و همین طور در خود قشر خودمانی و آقایان خودشان در حال انقلاب یک حال خوبی پیدا شده بود یعنی البته هر انقلابی اینطور است یک وحدت کلمه ای و توجه خاص به مقصد، همه مجتمع اند به یک مقصد که آن مقصد اسلامی بود و دفع شر اجانب (شاه سابق و امثال ذلک) هماهنگی خوبی بود و با همان هماهنگی این مسائل ابتدائی حل شد یعنی یک مطلبی که در دنیا کسی احتمالش را نمی داد و در اینجا هم اکثراً یا همه احتمال اینکه یک همچو قضیه ای واقع بشود و یک ملتی که دست خالی دارد، این غلبه بکند به یک قدرت هائی که نه فقط قدرت شیطانی خود دستگاه بلکه همه قدرت ها و نه فقط قدرت آمریکا و مثلاً امثال آن بلکه قدرت های خود دولت های اسلامی همه اینها پشتیبانی می کردند منتها بعضی به صراحت و بعضی به طور دیگر، در عین حال این هماهنگی که در بین ملت و بین قشرهای روحانی همه پیدا شد بر این مشکلات بسیار عظیم غلبه کرد و تا اینجا آمد، تا اینجا که رفع شر آنها شد به حسب مهم اگر هم باشد، یک چیز با اهمیتی دیگر نیست و اینها هم رفع می شود انشاء الله.
 

تبلیغات مسموم به منظور منعزل ساختن روحانیت از امور سیاسی و اجتماعی

و آن چیزی که مهم است در نظر من و وظیفه ماست و سنگینی اش بیشتر به عهده خود روحانیون است و آن این است که جمهوری، اسلامی است همه هم رای داده اند که جمهوری اسلامی، در جمهوری اسلامی اگر یک وقت خدای نخواسته بر خلاف موازین عملی بشود، به طوری که خدای نخواسته یک وقت جبهه و وجهه این جمهوری مشوه در خارج جلوه کند خصوصاً که دشمن های اسلام و دشمن های روحانیت زیادند و در صدد این هستند که یک مطلبی ببینند و این مطلب را بزرگش کنند و بزرگتر کنند تا اینکه بلکه این اسلامیت را هم به مردم خارج چیز بکنند که جمهوری اسلامی هم همین است مثل نظام شاهنشاهی می ماند، چنانچه خوب، الان - اقلام - قلم های خارجی ها الان مدت هاست

صحیفه نور جلد 9 صفحه 104

که به کار افتاده است و همین مسائل را (دیکتاتوری عمامه و عبا و قبا و این بدتر از آن دیکتاتوری است) البته ما نمی توانیم کاری بکنیم که آنها برای ما چیزی ننویسند و نگویند مگر اینکه تسلیم بشویم و همه چیزهائی که داریم تسلیم شان کنیم اما بعد از اینکه آنها را ما خلع کردیم همه چیزشان را و دستشان را از مخازن ملت کوتاه کردیم دیگر نباید ما خیال این معنا را بکنیم که آنها دیگر صحبتی نکنند، آنها صحبت می کنند، هر کاری هم ما بکنیم آنها اشکالاتشان را می کنند و حرف هایشان را می زنند لکن مهم این است که ما بهانه دست ندهیم. ما یک گرفتاری با خود ملت داریم یک گرفتاری هم با خارجی ها. در بین خود ملت هم اشخاص زیادی هستند که از اینکه الان روحانیون یک کارهای جزئی دستشان آمده است ناراحتند، اینها بسیاریشان می گویند که روحانیت برود مسجد نمازش را بخواند و برود سراغ کارش کارها دست ما باشد من از حبس که بنا بود بیایم، آمدند گفتند که شما بیائید آن اتاق بروید، یک اتاق بسیار بزرگی و مجللی بود ما رفتیم آنجا دیدیم که آن رئیس سازمان آنوقت که حالا هم کشتندش حسن پاکروان آنجاست و مولوی ایشان شروع کرد صحبت کردن که سیاست یک امری است که دروغ گفتن است، خدعه کردن است، فریب دادن است، از این چیزها الفاظ جور کرد و آخرش هم گفت پدر سوختگی است و این را شما بگذارید برای ما. من به او گفتم که این خوب مال شما هست، به این معنا اگر سیاست است خوب شما، مال شماست. این همین را برداشتند در روزنامه ها نوشتند که ما تفاهم کردیم با فلانی در اینکه در سیاست دخالت نکند و من هم وقتی آمدم بالای منبر گفتم که مطلب این بود اینها الان می خواهند بگویند که سیاست، یک همچو مسائلی است و علما اعلام (که نباید خدعه بکنند، نباید فریب بدهند، نباید چه) اینها تشریف ببرند مسجد و عبایشان را سرشان بکشند بروند مسجد و نماز بخوانند و خوب مثلاً دو تا مساله شرعی در همان حدود مسائل شرعی را برای مردم بگویند و برگردند منزلشان خیلی هم محترم هستند و ما هم به آنها احترام قائل می شویم و مملکت را واگذار کنند به ما، آنها اهلش نیستند و ما هستیم که مملکت را باید اداره بکنیم. این منطق اینهاست به حسب واقعش و بسیاری از اینها از اسلام می ترسند و از شماها هم که می ترسند به عنوان اینکه شما هم مبین اسلام هستید و می خواهید که اسلام را در خارج محقق کنید. اینها قبل از اینکه این نهضت پیدا بشود به طور علمی می ترسیدند خارج و داخل همه شان از اسلام و از کسانی که وابسته به اسلامند که در راسش شما هم هستید، از این جهت کوشش کردند در اینکه همه ادیان را در نظر مردم کوچک کنند و برسند به اسلام و اسلام را همردیف کنند با آن، در نظر توده های مردم اسلام را مشوه نمایش بدهند، ادیان به طور کلی می گویند، می گفتند ادیان افیون جامعه است. منظورشان هم این بود که ادیان آمده اند، ادیان را این قلدرها و سرمایه دارها و سلاطین و روسا درست کرده اند برای اینکه مردم را خوابشان کنند مثل افیونی که به مردم می دهند تخدیر می شوند، مردم را تخدیر کنند، تا اینکه آنها هم مال مردم را بخورند و اینها در خواب باشند. ادیان را اینطور نمایش می دادند. آخوندها را هم، اینها درباری هستند، اینها انگلیسی هستند، خود انگلیسی ها اینطور القا می کردند که بگویند انگلیسی اند، اینها درباری هستند، این آخوندها چه هستند. این را، قصه را من مکرر گفته ام من و آقای حائری، آقا مرتضی حائری

صحیفه نور جلد 9 صفحه 105

و آقای حائری اخویشان، آقای حاج آقا مهدی در اتوبوس بودیم نمی دانم در چند سال پیش از این و از یک جائی می آمدیم طرف جنوب شهر و آنجاها در آن اتوبوس یک عده ای بودند یکیشان شروع کرد صحبت کردن گفت که من مدت ها بود که این هیکل ها را ندیده بودم (آن زمانی بود که زمان قدرت رضا شاه شاید آخرهای رضا شاه حالا یادم نیست درست) گفت من مدت ها بود این هیکل ها را ندیده بودم. (مقصودش ما سه نفر معمم بودیم) اینها را انگلیسی ها درست کرده اند در نجف وقم جمعشان کرده اند و اینها از عمال آنها هستند. یک شرح این طوری. ما هم صحبتی نکردیم، سکوت کردیم. وضع اینطور بود و هست. حالا هم که می خواهند شما را چیز بکنند که یک جوری بکنند که از زندگی روز و از احتیاجات مسلمین منعزل کنند، شما بروید سراغ یک کارهای دیگر و (آن قاطر چموش لگد زن، از آن ما) مقصود آنها این است و ممکن است که ما یک وقتی خدای نخواسته به آنها فرصت بدهیم، به آنها بهانه بدهیم، این بهانه اسباب این بشود که آنها با قلم هایشان شروع کنند بر ضد شماها نوشتن، گفتن و مهم همان است که اینها نمی خواهند که اسلام در خارج تحقق پیدا بکند، از اسلام می ترسند خصوصاً حالا که به مشاهده دیدند. یک وقتی همان قضیه، قضیه علمی بود و آن مسائل را که پیش می آوردند و تبلیغات سوئی که می کردند برای همان مساله علمی اش بود که می گفتند اگر اسلام پیدا بشود، چه می شود، اگر روحانیون قدرت پیدا کنند چه خواهد شد. در این نهضت اینها بالعیان دیدند که مساله همین است که اسلام همچو قدرتی دارد که با دست خالی بر قدرت های بزرگ غلبه می کند و روحانیون هم همچو مردمی هستند که این ملت پشت سرشان ایستاده و هر کاری می خواهند، هر امری می کنند عمل می کنند، حالا که با لعیان این مطلب را مشاهده کردند حالا خوفشان صد چندان شده است و دست و پا می زنند به اینکه شماها را آلوده بکنند و پیش ملت باز شماها را یک طوری بکنند که مردم از شما روگردان بشوند و شما را هم بگویند که اینها تا حالا چیزی دستشان نبود حالا که دستشان آمده اینها هم همان ها هستند مطلب اینها این است که بگویند این روحانیون تا حالا کاری دستشان نبود حالا هم که کار دستشان آمده است اینها هم همان مسائل هست و همان کارها را دارند انجام می دهند. اگر یک قدم کج گذاشته بشود، این یک قدم کج را صد مقابل اینها عرضه می کنند و در کتابشان یا در مقالاتشان یا در روزنامه هایشان می نویسند و در خارج بیشتر و در داخل هم که دیروز یکی از خبرنگارهائی که می خواست یک کتابی بنویسد مدتی بود که به من یک نفر از آقایان پیشنهاد می کرد که این بیاید اینجا و شما را ببیند و صحبت بکنید با او و مسائل را بگوئید این می خواهد کتاب بنویسد (خارجی بود، زن هم بود) و این مسائلی از شما سوال می کند و جواب دهید و از جمله حرف هایی که زد این بود که من وقتی شما را دارم می بینم، می بینم که یک آدم آرامی هستید، به نظر نمی آید که شما یک آدم چه ای باشید لکن در خارج شما را یک طور دیگری دارند معرفی می کنند. خوب البته من این را می دانستم که خارج می گویند هیتلر است. همین امروز هم برای من یکی عکسی آورده اند هیتلر ایستاده و دستهایش را کمرش زده یک عده ای هم سر، اینطور عکس انداخته اند من هم آن بالا شمشیر را کشیده ام برای اینکه گردن ها را بزنم. من به ایشان گفتم خوب من اینها را که شنیده ام، شنیده ام که

صحیفه نور جلد 9 صفحه 106

گفته اند که فلانی امر کرده است که پستان های زن ها را ببرند، شما هم که حالا اینجا هستید خوب بروید توی مردم این را بپرسید از مردم که چه هست قصه بعد به او گفتم که ما گفت شما راجع به اینکه آنها اینجور می نویسند متاسف نیستید؟ گفتم از جهتی من متاسفم و آن اینکه چرا باید یک انسانی که باید انسانیت داشته باشد اینقدر انحراف داشته باشد که یک چیزی که هیچ نیست، این برای منافعش آنطور چیزها بنویسد، از این جهت البته تاسف است و اسلام آمده است برای اینکه همه مردم را ارشاد کند، ارشاد به راه راست کند و از اینکه مردم اینطور هستند من البته متاسفم اما از یک طرف دیگر ما توقع باید نداشته باشیم که برای ما اینها را ننویسند برای اینکه ما دست آنها را از منافعشان کوتاه کردیم آنها چشمشان دوخته شده بود به منافع اینجا و ماها، آقایان ملت ایران دستشان را کوتاه کردند، وقتی دستشان را کوتاه کردند ما دیگر توقع نداشته باشیم که آنها مدح ما را بکنند. آنها باید بگویند، هر چه می خواهند بگویند ما باید راه خودمان را برویم.
 

حیثیت روحانیت الان بستگی به اعمال ما دارد

مقصود من از این اطاله کلام این است که عرض کنم که همانطوری که مقام شما و پست شما یک پست شرافتمند بزرگی است، مسؤولیتتان هم یک / بزرگی است. به همان اندازه که مقام شما بالاست مسؤولیتتان هم زیاد است. اگر یک وقتی مثلاً فرض بفرمائید یک کمیته ای تحت نظر بعضی از آقایان باشد و در آنجا یک شخص نابابی باشد و یک کاری انجام بدهد که بر خلاف باشد آنهائی که می خواهند مناقشه بکنند با ما، نمی گویند که یک شخص نابابی در این کمیته بود، آقا خودش خوب است اما آن شخص ناباب این کار را کرد می گویند آخوندها این کار را کردند. آنها به آخوند نسبت می دهند نمی گویند که این کمیته اینطور است می گویند آخوند است، اینطور است حیثیت روحانیت الان بسته به اعمال ما، همیشه بود. اما حالا بیشتر است، همیشه در زمان طاغوت بود، ما هم هیچ کاره بودیم شما هم هیچ کاره بودید و تحت فشار ظلم بودید و مظلوم محبوب است، مظلومیت محبوبیت می آورد. حالائی که جمهوری شده اسلام و اسلامی و رژیم طاغوتی از بین رفته و رژیم اسلامی انسانی بناست باشد و شما هم متصدی یک اموری هستید برای اینکه کمک بکنید به این نهضت و بحمدالله با کمک این طبقه است که این کارها دارد انجام می گیرد. الان آنطور نیست که اگر یک کاری آنوقت می شد مردم از باب اینکه شما مظلوم باشید مظلوم بودید و محبوب شده بودید مردم مناقشه نمی کردند، اما امروز آن وضع دیگر نیست، امروز مناقشه می کنند. اگر یک کمیته ای که بعضی از آقایان مثلاً در آن ریاست دارند یک نفری در آنجا یک کار خلافی بکند، کمیته را مطلقاً و چون با اهل علم مخالفند، اهل علمی که در آن کمیته هست بالخصوص او را و سرایت می دهند به همه ما (اصلاً آخوند این طوری هست، آخوند جماعت اصلش این طور است، شلوغکار است، اینها الان یک چیزی دستشان افتاد بنا کردند شلوغ کردن، این جماعت اصلا این طوری هستند) !! مردم هم وقتی تبلیغات زیاد بشود مردم هم خیلی ها باورشان می آید. من شاهد بودم در زمان رضاخان و شاید هیچ یک از شماها

صحیفه نور جلد 9 صفحه 107

یادتان نباشد من یادم است آن مسائل یعنی از اولی که آمد و کودتا کرد تا حالا همه مسائل را من شاهد بودم تبلیغاتی که اینها کردند در ملت تاثیر کرده بود با اینکه می دیدند که اینها چه جنایتی می کنند ولی تبلیغاتشان قوی بود و در بعضی از قشرهای ملت هم تاثیر کرد. این قصه را من کراراً گفتم و چون در قلب من یک امر ناراحت کننده ای بود حالا هم عرض می کنم مرحوم شیخ عباس تهرانی رحمه الله تعالی ایشان فرمودند که من از اراک می خواستم بیایم قم، رفتم که اتومبیلی سوار بشوم کرایه کنم و بیایم، آن شوفر اتومبیل گفت که ما عهد کرده ایم دو طایفه را سوار اتومبیل نکنیم یکی آخوندها را، یکی هم فواحش را. این وضع ما بود در زمان آن پدر، زمان پسر را همه یادتان هست که چه بود و چه شد خوب حالا الحمدالله پدرش که رفت و خودش هم که رفت آنها دیگر برگشت ندارند لکن ما باید توجه به این معنا بکنیم که حیثیت روحانیت و حیثیت اسلام الان بسته به کارهای ماست. اگر ما کارمان یک کار صحیح مطابق با قواعد اسلام باشد هم حفظ روحانیت می شود هم حفظ اسلام و اگر خدای نخواسته از ما ببینند که باز مخالفت ها شروع شد و باز این بکش آن طرف و آن بکش آن طرف و این کمیته چه بکن، آن کمیته چه، یک همچو مسائلی اگر از ما دیدند روحانیت حیثیتش را از دست می دهد و با از دست دادن روحانیت حیثیت خود را، اسلام عقب نشینی می کند. اینکه روحانیت را تا اینجا آورده همین طبقه بود مردم هم تبع همین هستند الان بسته به اعمال ماست یعنی مسؤولیتی که الان به عهده ماست در این زمان بیش از مسؤولیتی است که به روحانیت زمان طاغوت بود و بیش از مسؤولیتی است که به روحانیت در زمان های سابق بوده زمان های سابق اینطور مسائل اصلاً مطرح نبود، مردم بودند و روحانیت بود و احکام خدا و اینها گاهی هم یک خان یک جائی چه می کرده یا یک سلطانی جائی، اما این مسائلی که حالا طرح است نبوده اصلاً حالا دنیا شده مثل یک عائله واحده، یک کلمه که اینجا گفته می شود فردا در همه ایران و آنجا هم که موج های رادیو و تلویزیون برود همه جا منعکس می شود، در همه دهات و قصبات در همه خارج و داخل منعکس می شود. ما اگر چنانچه به وظیفه اسلامی خودمان، روحانی خودمان عمل بکنیم، حیثیت روحانیت در یک همچو مقطع زمانی محفوظ می ماند و بیمه می شود، برای بعد هم اگر در این انقلاب ما پیروزی معنوی پیدا بکنیم این پیروزی معنوی باقی می ماند و اگر خدای نخواسته در این انقلاب ما پیروزی نداشته باشیم و حیثیت خودمان را از دست بدهیم باید دیگر کنار برویم و فاتحه روحانیت را بخوانیم و دنبال آن فاتحه اسلام برای مدت طولانی، از این جهت ما آنقدری که وظیفه داریم و آقایان وظیفه دارند باید کوشش کنند که هم خودشان را و هم آن کمیته هائی که در تحت نظارت آقایان هست و هم آن پاسدارهائی که در تحت نظارت آقایان هست کوشش کنند که همه اینها را به فرم اسلام در می آورند، هر کس بیاید کمیته را ببیند، مثل اینکه در یک مسجد رفته و همه چیزش اسلامی است، هر کس پاسبان را ببیند یک مرد مسلم متعهد ببیند اگر ما بتوانیم یک همچو کاری بکنیم که این کمیته هایمان را و این پاسدارهایمان را بتوانیم تهذیب کنیم، بتوانیم تربیت بکنیم، نصیحت بکنیم و مواظبت از روحیات آنها بکنیم و اینها را خوب تربیت بکنیم، در این نهضت پیروزیم و پیروزی انشاءالله دائمی است و اسلام هم روسفید از

صحیفه نور جلد 9 صفحه 108

- روسفید که هست - روسفید در می آید از آب.
 

ما باید حیثیت اسلام و روحانیت را حفظ کنیم

بنابراین ما وظیفه داریم الان یعنی وظیفه الهی، شرعی، وجدانی و انصافی بر این داریم که ما باید از خودمان شروع بکنیم و از خودمان که شروع کردیم به آن چیزهائی که مربوط به ما هست، به آن دستگاه هائی که مربوط به ما هست به آنها هم سرایت بدهیم و در نظرمان این باشد که تربیت کنیم جامعه ای که 2500 سال در آن ظلم و ظلمات به سر برده و 50 و چند سال به این ظلمات وحشتناک و جوان های ما را همچنان منقلب کرده بودند که نسبت به شما یک نحوه دیگر فکر می کردند، چنانچه شما هم نسبت به آنها یک طور دیگر فکر می کردید و هر دو فکر، فکرهای وارداتی تبلیغاتی بود، هم آنطوری که دانشگاه درباره شماها فکر می کرد (یک مشت آخوند که همین حرف ها) و هم این طوری که شما نسبت به دانشگاه که همچو به طور مطلق (یک دسته فکلی نمی دانم کذا) این هر دو تبلیغات بود که جدا کنند طبقه جوانی که بعدها باید مقدرات یک مملکت را در دست بگیرد از شما جدا کنند. اصلاً برنامه این است که شما را از طبقه فعال جوان جدا بکنند یعنی طبقه ای که روشن هستند و مرجع امور خواهند شد و شما را هم از آنها و آنها را هم از شما و دو قوه ای که دو قوه مفکره یک ملت هست، اینها را مقابل هم قرار بدهند تا کارهایشان همه خنثی بشود، نه دانشگاهی بتواند کار خودش را انجام بدهد کار صحیح و نه شما بتوانید کار صحیح. شما را در مقابل هم قرار بدهند و خودشان هر کاری می خواهند بکنند و ما راجع به آن قضایای آنها بی تفاوت باشیم خودمان تو سر هم بزنیم. این یک برنامه ای بوده است که اینها داشته اند و علاوه بر هزار جور برنامه ای که داشتند و دیگر من نمی توانم حالا عرض بکنم، حالا آن مقداری که من در این مجلس مقتضی است و حالا هم خدمت آقایان رسیدم همین مقدار است که ماها باید حفظ کنیم این حیثیت روحانیت و حیثیت اسلام را و به همه رفقایتان باید بگوئید که مسؤولیت زیاد است امروز غیر سابق است امروز خیلی وقت حساس است امروز خیلی وقت حساس خطرناکی است برای همه ما. حالا من امیدوارم که انشاءالله چه بشود. مسائلی هم که آقا گفتند صحیح است لکن باید تنبه داد. آن غرض ندارد اما اشتباه دارد. به او هم گفتند زیاد هم به او گفته اند که اشتباه کردی و تنبه البته لازم دارد که یک همچو اشتباهاتی نشود و من ممکن است که امروز صحبت اگر عصر در چیز کردند بگویم که وضع، وضع روحانیت چه است و باید چه کرد و آنهائی که می خواهند روحانیت را یک لطمه ای وارد کنند چه کاره اند آنها. این ممکن است که من انشاءالله امروز عصری که در مدرسه فیضیه اجتماع هست یک صحبت هائی که به صلاح اسلام و مسلمین است عرض بکنم انشاءالله خداوند همه شما را حفظ کند و موفق و موید باشید.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  8:56 AM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع اقشار مختلف مردم در مدرسه فیضه

تاریخ: 1358/06/23

 

ما احترام به هر کس بگذاریم برای خدا باید باشد

بسم الله الرحمن الرحیم
انالله و اناالیه راجعون
ما برادری را از دست دادیم و ملت ما پدری را و اسلام مجاهدی را، همه در سوگ هستیم و متاثر از این مصیبت بزرگ...، خداوند او را غریق رحمت و شما را بردبار و صبور بفرماید. آقای طالقانی پس از سال های طولانی خدمت و رنج و نگرانی و مجاهدت از بین ما رفت و با اجداد طاهرینش انشاء الله محشور شد. ما باید از وقایعی که رخ می دهد عبرت هایی بگیریم و تعلیم هایی و تنبه به بعضی مسائل پیدا کنیم. آقای طالقانی چرا در مرگ او این انقلاب و این انفجار در مملکت ما و در سایر ممالک حاصل شد؟ مگر چه بود که این انفجار حاصل شد؟ ما اوصاف او را و ابعاد او را تحلیل می کنیم و بعد خود ملت را میزان قرار می دهیم. ما در تحلیلات نباید توی یک اتاق سربسته بنشینیم و فکر کنیم و قلم به دست بگیریم و به خیال خودمان تحلیل کنیم، ما باید مطالعه در حال ملت بکنیم ببینیم ملت چرا به آقای طالقانی این احترام را گذاشت؟ چه بود در او و انگیزه ملت چه بود؟ آقای طالقانی ابعاد مختلفه ای را داشت، اولاد پیغمبر بود، عالم بود، خدمتگزار بود، متفکر بود، مفسر قرآن بود، انسان متعهد بود، مخالف با رژیم بود، مخالف با چپ و راست بود، کدام یک از این ابعادی که آقای طالقانی داشت اینطور مردم را برانگیخت و اینطور در سوگ نشاند همه طبقات را، هر یک از این اوصاف به تنهایی در خیلی هست و همچو مطلبی رخ نمی دهد، آنچه که ما از حال ملت و فریاد ملت می توانیم بفهمیم دو سه مطلب مهم است که آن مطالب موجب این انفجار ملت ما و این تاثرات فوق العاده ملت ما شد: یکی این روح مقاومت و مخالفت با دستگاه ظلم، از اول جوانی تا وقتی که به دار بقا به اجداد طاهرینش ملحق شد، انگیزه او مخالفت با جباران و ستمکاران و چپاولگران بود، هیچ وقت از پای ننشست و دنبال همین معنا، حبس های متعدد، هر گاهی از حبس به حبس دیگر منتقل می شد. ملتی که با یک رژیم مخالف است، ملتی که از دست رژیم طاغوتی رنج کشیده است، ملتی که همه بدبختی خودش را از این رژیم طاغوتی و از ارباب های او می داند اگر ببیند یک کسی با این رژیم با تمام قوایی که دارد چه در حال جوانی و قوه جوانی و چه در حال پیری و ضعف پیری مقاومت کرده، مخالفت کرده است، رنج برده است در این مخالفت و مقاومت، حبس رفته است، تبعید رفته است، اهانت شده است،

صحیفه نور جلد 9 صفحه 117

شاید شکنجه شده است، یک ملتی که ببیند یک کسی با دشمن او، با کسی که تمام حیثیت ملی و دینی او را از بین برده است اینطور مخالفت می کند، این ملت از او قدردانی می کند یعنی این قدردانی از خدمتگزار خودش است. طالقانی خدمتگزار ملت بود و ملت از خدمتگزار خودش قدردانی می کند لکن این تمام انگیزه نبود، این مقاومت در بعضی از اشخاص دیگر هم بود و هست لکن برای آنها مردم متاثر و متاسف، اما این انفجار حاصل نشد. مقاومت و مخالفت با دستگاه جبار را ضم به این بکنید که این روحانی است و این کار را می کند. یک روحانی، یک شخصی که به واسطه روحانیتش در بین مردم محبوبیت دارد، وقتی خدمتگزاری او را هم که مشاهده کنند این انفجار حاصل می شود. شما آنوقت که ایشان را دفن می کردند، در تلویزیون دیدید، شعارهای مردم را می شنیدید، شعار چه بود؟ انگیزه مردم از شعارشان پیدا می شود. توی اتاق های در بسته نویسنده ها ننشینند برای خودشان وجه درست کنند، انگیزه درست کنند.
انگیزه های علمی و توهمی غیر از انگیزه های واقعی محسوس است. چه می گفتند مردم؟ چه شعار می دادند؟ (ای نایب پیغمبر ما جای تو خالی) . این نفس مردم بود، به عنوان نایب پیغمبر این را می شناختند لکن نایب پیغمبر، هم در جهات معنوی و هم در مقاومت، در مخالفت با دستگاه ظلم. نیابت، هم در مقابله با ظلم، مخالفت با جباران، مقاومت در مقابل ستمکاران و هم در روحیات، معنویات، اما انگیزه، (ای نایب پیغمبر ما) بود. شما دیدید که آن بیل و کلنگی که قبر ایشان را کنده بودند و با او خاک را بیرون آورده بودند و مردم با آن بیل و کلنگ چه می کردند، عشق بازی می کردند، می بوسیدند، حمله می کردند، بعضی به بعض و این بیل و کلنگ را می بوسیدند، چرا می بوسیدند؟ بیل و کلنگ که بوسیدنی نیست، برای اینکه آقای طالقانی یک مرد دموکراتی بود بیل و کلنگش را می بوسیدند؟! به همان انگیزه ای که ضریح ائمه اطهار و بزرگان ما را می بوسند همان انگیزه مردم را وادار کرد که بیل و کلنگش را ببوسند، برای روشنفکریش نبود، برای این بود که این را نایب پیغمبر خودشان می دانستند. این حضرت معصومه را دختر امام خودشان می دانند که آستانش را می بوسند، آستانه هم یک خرده طلاست، یک خرده آهن است، این آهن و طلا را چرا می بوسند؟ خیلی آهن و طلا توی دنیا هست، خوب لیره هم دستشان می آید، هیچ وقت می بوسند؟ این انگیزه علاقه مردم به مبادی است. چرا حجرالاسود را می بوسید و لمس می کنید و به او تبرک می جوئید؟ چرا دور یک خانه سنگی و گلی میلیون ها مردم هر سال می روند و طواف می کنند؟ چرا؟ انگیزه، انگیزه الهی است. هر چه مربوط به دستگاه خدا باشد احترام دارد. شما این پوستی که با او جلد کلام الله را درست کرده اند می بوسید و به چشم می گذارید، خوب پوست است، چرا؟ برای اینکه در جوف این کلام خداست. همه چیز برای خداست. ما احترام هم به هرکس بگذاریم برای خدا باید باشد. ملت ما این بیل و کلنگی را که چند روز پیش از این می بوسیدند، به انگیزه این بود که نایب پیغمبر ماست، خودشان هم فریاد می زدند که (ای نایب پیغمبر ما جای تو خالی) چرا این قدرت را می خواهید از دست بدهید؟ چرا اینقدر کم سلیقه و بد سلیقه هستید؟ چرا این جوان هایی که می خواهند یک خدمتی به مملکتشان و خودشان بکنند از

صحیفه نور جلد 9 صفحه 118

یک همچو قدرتی استفاده نمی کنند؟ نمی بینند این قدرت را. نمی بینند که یک پیرمرد هفتاد و چند ساله ای که هیچ قدرت بر اینکه یک فعالیت سیاسی داشته باشد به آن معنا ندارد، ضعف پیری او را گرفته است، نقاهت دارد، وقتی از دست مردم می رود یک همچو انقلابی در ایران و در سایر کشورها و مورد تحیر غرب و شرق می شود؟! این قدرت را چرا می خواهید از دست بدهید؟ چرا هی می شکنید این قدرت را؟ چرا هر چیزی که می شود از دوش اسلام بر می دارید، می خواهید رویش یک عنوان غربی بگذارید؟
ای ملت! ای روشنفکران! ای متفکران! از این قدرت استفاده کنید. این قدرت بود که طاغوت را تا جهنم راند، شماها که نمی توانستید. چرا هر روز این مظاهر الهیت و قدرت خدائی را می بینید و بیدار نمی شوید؟ این مرض چه مرضی است که بعضی از این روشنفکران ما دارند؟ همه آنها را نمی گویم، بعضی شان، بعضی شان، این چه مرضی است که اینها دارند که وقتی یک ملت در سرتاسر ایران به سر و سینه اش می کوبد و به عنوان نایب پیغمبر، یک کسی را یاد می کند، وقتی می خواهند بنویسند می گویند که آقای طالقانی یک مرد روشنفکری بود از این جهت مردم، تو هم روشنفکر هستی، چطور مردم برایت فاتحه نمی خوانند؟ این قدرت را از دست ندهید آقا. کسانی که علاقه به کشورشان دارند، علاقه به ملتشان دارند، می خواهند مقابله کنند با دشمن خودشان، می خواهند نگذارند باز یک رژیم چپاولگر بیاید، اگر عقل دارند از این قدرت استفاده کنند، بیایند متصل بشوند به این دریای مواج، من نصیحتشان می کنم. فردا دانشگاه ها باز می شود و باز یک دسته ای که خودشان را روشنفکر می دانند و خودشان را برای اسلام و برای ملت چه می دانند و خدمتگزار می دانند، باز می ریزند و نمی گذارند که انگیزه های ملت به آنطوری که هست شکوفا بشود. دوست های ما هم متوجه نیستند، آنها هم (سعدی از دست دوستان فریاد) دوستانمان هم ملتفت نیستند که نباید این قدرت را از دست بدهند. این یک قدرت الهی است (یدالله مع الجماعه) . می توانید انکار کنید این را که آقای طالقانی فوت شده است؟ می توانید انکار کنید که در دنبال فوتش یک انفجار حاصل شده است؟ می توانید انکار کنید که این انفجار از خود متن ملت پیدا شده است بدون اینکه من و تو او را تبلیغ کنیم؟ می توانید انکار کنید که متن ملت فریاد می زند که (ای نایب پیغمبر ما جای تو خالی) ؟ کجا چنین انکار می کنید؟ قدرت ملت را می توانید انکار بکنید؟ این قدرت ملت است، متصل بشوید به این قدرت. ای قطره ها به دریا متصل بشوید تا محفوظ باشید والا مستهلک و از بین می روید. ای افکار کوتاه بیدار بشوید، خودتان را متصل کنید به این دریا، دریای الوهیت، دریای نبوت، دریای قرآن کریم.
 

این دژ بزرگ اسلام و روحانیت، هر دوی آن مورد نفرت اجانب است

از این غرب زدگی ها بیرون بیائید، آقا شما پنجاه و چند سال است این غربزدگی ها همه مصیبت ها را به شما وارد کرده، به خود بیائید، یک قدری به اسلام فکر کنید، نشکنید این سد بزرگی که قدرت های بزرگ را شکست، نمی توانید هم بشکنید (عرض خودمی بری و چه می کنی) نمی توانید

صحیفه نور جلد 9 صفحه 119

بشکنید، هر چه هم بخواهید نمی شود آقا، ملت علاقه به خدا دارد، با آنهایی که خدا را انکار دارند ملت ما معارض است، ملت علاقه به روحانیت دارد، نایب امام می داند اینها را، نایب پیغمبر می داند اینها را. برای طالقانی ای نایب پیغمبر ما، علت علت را خودش نقل می کند، اینکه من تو سرم می زنم برای این است که نایب پیغمبر رفته است، نه برای این است که یک دموکرات رفته است، نه برای این است که یک روشفنکر رفته است، برای اینکه نایب پیغمبر رفته. شما مطالعه در حال ملت بکنید، ننشینید تو خانه هایتان و پیش خودتان انگیزه فکری و هر چه هم می توانید بر خلاف آن چیزی که مسیر ملت است هی بنویسید، بنویسند. این هم فایده ای ندارد لکن چرا متصل نمی شوید به این ملت، چرا آنی که هست نمی گوئید. هی آخوند مرتجع، آخوند مرتجع، همین است که تزریق به شما کرده اند، دشمنان اسلام تزریق به شما کرده اند آخوند مرتجع تا شما را از آخوند جدا می کنند. همین قلم هایی که آخوند را مرتجع می دانند و می نویسند یا ادراک ندارد و مطالعه در حال آخوند نکرده است و یا غرض دارد و قلم او اجیر است، اجرت می گیرد و می نویسد. این عراق را آخوند نجات داد از انگلستان، از توی حلقوم انگلستان آخوند بیرون آورد، آمیرزا محمد تقی شیرازی سلام الله علیه از توی حلقوم انگلستان بیرون کشید، آخوند مرتجع است یا تو؟ آن نصف سطر میرزای شیرازی رضوان الله علیه مملکت ما را از تو حلقوم خارجی ها بیرون کشید (الیوم استعمال دخانیات حرام است، معارضه باامام زمان است) این یک کلمه یک ملت را وادار کرد که مخالفت کنند. چرا این قدرت را می شکنید؟ آخر آدم باشید. این آخوند بود که در عراق به جبهه رفت و به جنگ رفت و اسیر شد. همین مرحوم آقای خوانساری رضوان الله علیه، مرحوم آقای آسید محمد تقی خوانساری یکی از اشخاصی است که در جبهه رفت و جنگ کرد و اسیر شد، مدت ها هم اسیر بود. این قدرت را نشکنید، صلاح نیست، صلاح ملت نیست، صلاح کشور نیست که یک قدرتی که در مقابل قدرت بزرگ مشتش را گره می کند و آنها را از صحنه بیرون می کند حالا اجر او را تحویلش بدهید و یک همچو قدرتی را بشکنید. این دژ بزرگ اسلام و این دژ بزرگ روحانیت، هر دوی آن مورد نفرت اجانب است، هم اسلام را باآن دشمن هستند برای اینکه از اسلام بدی دیده اند، اسلام نمی گذارد که اینها مخازن ما را از بین ببرند و هم روحانیت را معارض خودشان می دانند و این را می خواهند بشکنند. رضاخان که آمد تمام نظرش به این بود که این قدرت آخوند را بشکند، تمام نظرش این بود لکن مامور بود لکن مامور معذور نه، ماموری بود که معذور هم نبود. تمام قوایش را صرف این کرد که این لباس را از تن اینها بیرون بیاورد. ما در آن مدرسه دارالشفا، من حجره آنجا داشتم، در آن بحبوحه فشار به ملت، فشار به روحانیت، در آنجا ما یک حجره ای داشتیم، رفقای ما در مواقعی که از کارهاشان فارغ می شدند آنجا می آمدند مجتمع می شدند، یک روز یک نفر کارآگاه آمد در حجره و بعد آمد توی حجره نشست گفت که بنابراین است که در تمام ایران شش نفر معمم باشد خوب بنایی بود که از این عمامه ها اینها می ترسیدند، چرا؟ برای اینکه این عمامه توی مردم به عنوان نایب پیغمبر ما جای تو خالی است بودند، مردم از اینها حرف می شنیدند، از این مسجدها می ترسیدند. اخیرا برای هر مسجد یک سرهنگ یک سرهنگ باز نشسته گذاشته بودند

صحیفه نور جلد 9 صفحه 120

مامور مسجد، برای اینکه از این مساجد می ترسیدند. آنها کوشش کردند که این لباس را از تن روحانیت بیرون بیاورند و روحانیت را خلع کنند از آن پستی که دارند و بحمدالله نتوانسته اند. حالا نوبت شما شده، حالا نوبت این شده است که شما هی هر کدامتان یک نقی بزنید به روحانیت، یک روحانیتی که این همه خدمت به ملت کرده و نجات داده چندین مرتبه از مهلکه این ملت را. حالا آقایان آمده اند با قلم هایشان و با قدم هایشان و با کلماتشان از این روحانیت انتقاد می کنند. من نمی خواهم بگویم سرتاسر هر که عمامه دارد کذاست، نایب الامام است، نیست همچو حرفی، نیست، لکن آنها که می شکنند، بدها را نمی شکنند، اینها با خوب ها بدند با بدها خوبند. بدهایی که هم پست آنها هستند و هم رای آنها هستند و در خدمت دستگاه هستند و بودند، با اینها بدی ندارند، اینها با آنهایی که خوبند، بدند، اینها با طالقانی بدند. من می گویم که این قدرت را همچو یک کاسه نکنید و بشکنید آن را، این یک قدرت الهی است که از آن استفاده کنید.
 

هم روحانی باید با دانشگاهی دوست و برادر باشد و هم دانشگاهی با روحانی

من به آقایان روحانیین هم کراراً گفته ام، حالا هم عرض می کنم که اولاً مسؤولیت شما زیاد است، مسؤولیت بزرگی به عهده شماست. این ملت که همه دارند می گویند نایب الامام و نایب پیغمبر، اگر خدای نخواسته از شما یک انحرافی ببینند، این روحانیت را می شکنند. روحانیت اگر شکسته بشود، اسلام شکسته شده است. روحانیت اسلام را نگه داشت. اگر این شکسته بشود، اسلام شکسته می شود، اگر در این مقطع زمان به دست ما شکسته بشود، ما خیانت به اسلام و قرآن کردیم. خودتان رابپائید متوجه باشید، اعمالتان را با اسلام تطبیق بدهید، اگر کسانی در بین شما خدای نخواسته انحراف دارند، از صف خودتان خارج کنید و نصیحت دیگر، که به آنها می کنم و کرده ام اینکه این قدرت دانشگاهی و طبقه جوان را حفظ کنید، در مقابل او نایستید، همه اهل یک ملتید، همه اهل یک کشور و خانه هستید، این خانه خودتان را هر دوتان حفظ کنید مقدرات مملکت شما بعد از چندی به عهده این دانشگاه هاست، اینها وزیر و نمی دانم چه خواهند شد، اینها را حفظشان کنید. همانطوری که به آنها عرض می کنم که این قدرت را از دست ندهند به شما عرض می کنم که این قدرت را از دست ندهید، برادر باشید، با هم باشید. به دانشگاهی ها عرض می کنم که اینقدر گروه گروه نشوید، شما دشمن دارید، در مقابل دشمن باید مجهز بشوید، مجهز شدن به این است که با هم یک گروه با وحدت کلمه، اگر شما یک گروه بشوید، جوان های معتقد مسلم ما که بحمدالله اکثر دانشگاه را در قبضه دارند اگر اینها هی گروه گروه نشوند و با هم مجتمع بشوند، چهار تا آدمی که معوج و منحرف است، یا به اینها ملحق می شود که انشاء الله ملحق بشود و یا گورش را گم می کند و می رود. شما منتظر این نشوید که دولت بیاید جلو بگیرد یا ملت بیاید جلو بگیرد، خودتان با اجتماع خودتان بدون اینکه دعوایی راه بیندازید، بدون اینکه درگیری در کار باشد، با اجتماع خودتان، با وحدت کلمه خودتان جلوی این توطئه ها را بگیرید. فردا دانشگاه باز می شود، جلو بگیرید از این توطئه ها. توطئه گرها دشمن شما هستند، دشمن

صحیفه نور جلد 9 صفحه 121

ملت شما هستند. هم روحانی باید با دانشگاهی دوست و برادر باشد و هم دانشگاهی با روحانی، تا این دو قدرت، دو قدرت مفکره، متفکر بتوانند مملکت خودشان را حفظ کنند. (وقت گذشت) خداوند انشاء الله شما را هدایت کند و ما را. خداوند خدمتگزاران به ملت را رحمت کند. و مرحوم آقای طالقانی را به رحمت خودش غریق کند و همه ما را سعادت و سلامت و مملکت ما را استقلال و آزادی بدهد.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  8:57 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها