0

صحیفه نور امام خمینی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع فارغ التحصیلان پاسیار دانشگاه پلیس

تاریخ: 1358/04/27

 

ترسیم چهره کریه قوای انتظامی طاغوت و توصیف قوای انتظامی اسلام

بسم الله الرحمن الرحیم
من در این وقت کم و اتاق گرم و فشرده از آقایان دو، سه کلمه راجع به وظیفه شما آقایان که می خواهید پلیس انشاءالله باشید و پاسدار و پاسیار و امثال ذلک باید عرض کنم پلیس در رژیم های طاغوتی مثل سایر قوای انتظامیه از قبیل ژاندارمری و ارتش در نظر ملت، ملت که در تحت سلطه طاغوت بودند، پلیس یک معنایی پیش ملت داشت که آن معنا این بود که مردم از پلیس فرار کنند و پلیس هم هجوم ببرد. نه فقط پلیس، قوای انتظامیه هم که در این دولت هایی که ما دیدیم بوده است اینها برای سرکوبی خود ملت، در مقابل دیگران نبوده اند، تربیت نشده بودند که در مقابل دیگران باشند. ما شاهد بودیم که در زمان رضاخان این قوای انتظامیه، سرانشان همه سرکوب می کردند ملت را. آن روزی که قوای خارجی، متفقین هجوم آوردند به ایران، همین قوای انتظامیه، سرانشان در تهران همچو که سر حد اینها هجوم آوردند، اینها از تهران فرار کردند. این را ما شاهد بودیم که چمدان هاشان را بستند و از تهران فرار کردند، می گفتند طرف اصفهان می روند، حالا از آنجا کجا می روند را من نمی دانم، و در مقابل آنهایی که هجوم کردند، مهاجمین، آنوقت گفتند که سه ساعت مقاومت کردند و بعد گفتند که وقتی رضاخان از یکی از صاحب منصبان پرسیده است که آخر 3 ساعت چرا؟ گفته است این را به شما گفته اند 3 ساعت، ساعتی در کار نبود، آنها از آن طرف آمدند ما از آن طرف فرار کردیم. مقابله ارتش در مقابل خارجی اینطور بود، و در مقابل ملت خودش سرکوبی می کرد، هر طور تعدی را می خواست می کرد و سران ارتش که آنطور با مردم رفتار کردند به مجرد اینکه اطلاع پیدا کردند از اینکه آمدند اینها به سرحد، بدون اینکه باز وارد بشوند، اینها از تهران فرار کردند و سربازخانه ها هم به هم خورد که من خودم تهران بودم آنوقت، می دیدم که این سربازها ویلان توی خیابان ها دارند می روند. برای این بود که قوای انتظامیه را طاغوت در خدمت خودش می خواست باشد، نه در خدمت ملت، نه در خدمت کشور. نه شهربانی را آنطور که باید باشد آنها تربیت می کردند و نه ژاندارمری را و نه ارتش را . اینها همه یکجا در خدمت خود آنها بودند. شخص، کسی که خودش را شاه می دانست بوده،ملت اصلاً مطرح نبود پیششان، مگر برای دوشیدنشان، مگر برای استفاده شان هر طوری که می توانستند ولهذا ملت از همه قوای انتظامی فرار می کردند و متنفر بودند، قوای انتظامی هم ملت را از خودش نمی دانست بلکه

صحیفه نور جلد 8 صفحه 165

یک برده ای می دانست که از او باید استفاده بکند. این اساس حکومت طاغوتی را تشکیل می داد که نسبت به ملت آنطور کوبنده و نسبت به خارج آنطور فرار.
خود اینها هم همین طور بودند، خود رضاخان و پسرش هم همین طور بودند، در مقابل ملت اینها اظهار قدرت آنطور که می دیدید میکردند لکن خود من در عکسی که در روزنامه انداخته بودند که باز هم هر وقت من فکر می کنم تاثرم هست که وقتی که رفته بود محمدرضا در امریکا، زمانی بود که جانسون رئیس جمهوری بود، عکسی که انداخته بودند من دیدم که جانسون ایستاده بود و در سر جای خودش ایستاده بود و عینکش را اینطور دست گرفته بود و چپ به جای دیگر نگاه می کرد، حتی تو روی او نگاه نمی کرد و این مثل یک آدم بنده ای در مقابل او ایستاده بود. در مقابل آنها اینطور بودند، وقتی پایشان را می گذاشتند توی مملکت با مردم اینطور رفتار می کردند. این برنامه همه اشخاصی است که به ملت خیانت می کنند. همه حکومت هایی که خیانت به ملت می کنند از ملت می ترسند. چون از ملت می ترسند قوای انتظامیه را، همه را، در خدمت خودشان برای مقابله با ملت استخدام می کنند، تربیت هاشان هم همین طورها بوده. این درست عکس آن معنایی است که از این قوای انتظامیه انتظار می رفت و درست عکس آن معنائی است که قوای انتظامیه اسلام داشته است. قوای انتظامی اسلام برای سرکوبی خود ملت نبوده است، با ملت رفیق و دوست و خدمتگزار،در مقابل خارجی کوبنده و مهاجم. همین دسته بی ساز و برگ قوای اسلامی در صدر اسلام که هر چند نفرشان یک اسب و یک شتر داشتند، هر چند تاشان یک شمشیر داشتند و زندگی سربازی شان اینطور بود از باب اینکه اتکایشان به ملت بود و به خدا، همین عده کم به دو امپراطوری بزرگ آنوقت که همه دنیا تقریباً تحت سلطه آنها بودند اینها غلبه کرده اند با همین دست خالی لکن قدرت ایمان، با نداشتن ساز و برگ صحیح جنگی و مجهز بودن قوای ایران و روم با همه قوایی که داشته اند لکن اینها قدرت ایمان داشتند آنها نداشتند. آنها را در یکی از جنگ ها که جنگ سلاسل (یک همچو چیزی) به آن می گویند این سربازهایی که اینها می خواستند به جنگ بیاورند ،از طرف ایران میخواستند به جنگ بیاورند اینها را با ریسمان و با زنجیر بسته بودند که فرار نکنند. یک همچو روحیه ای در مقابل خارج داشتند، در مقابل مردم سختگیری داشتند،روحیه شان اینجور بود که وقتی خواستند به جنگ ببرند پانصد هزارتا، پانصدتاشان،هزارتاشان با یک زنجیرهایی می بستند که اینها فرار نکنند و به جنگ بروند. معلوم است یک همچو لشکر با سلسله نمی تواند جنگ بکند، مثل همین لشکرهای ما و زمان متفقین می شود اسلام وضعش در حکومت، وضعش در قوای انتظامی، وضعش در شرطه که به اصطلاح آنها انتظامی هست درست عکس این وضعی است که حکومت های طاغوتی دارند. شرطه با مردم دوست، رفیق یعنی شهربانی با مردم دوست، رفیق، خدمتگزار، مردم با او دوست، پشتیبان. ارتش و لشکری آنوقت با مردم دوست و رفیق، پشتیبان مردم،مردم پشتیبان آنها. یک همچو روحیه ای که نسبت به خودشان آنطور باشند و نسبت به خارج قوی باشند و (اشداءعلی الکفار رحماءبینهم) که قرآن است،وصف اینهاست،وصف مومن هایی است که ارتش اسلام هستند،عکس آنی که طاغوت ها دارند. در قرآن وصف آنها را

صحیفه نور جلد 8 صفحه 166

عکس اینها می گوید. می گوید (نسبت می فرماید) نسبت به کفار اشداء هستند و قوی، نسبت به خودشان رحیم و مهربان و دوست، نه ارتش و ژاندارمری و شهربانی از مردم ترسی دارد که مبادا یک وقتی چه بشود،نه مردم از ارتش ترس دارند، همه دوست و رفیق و همه همین طوری که حالا می بینید شما اینجا آمدید، نه ما از شما می ترسیم که شما هجمه کنید به ما،ما را چه بکنید، نه شما از ما چیزی دارید. ما رفیق و دوست و هر دو رحماء بینهم. این دستور قرآن است. قوای انتظامی برای انتظام یک کشور است، برای حفظ مردم است، برای حفظ مال و جان مرم است، نه برای ارعاب مردم، نه برای ترساندن و عرض کنم چاپیدن مردم. شما الان در جمهوری اسلام واقع هستید، طاغوت رفت، جایش نمی آید دیگر.
 

توصیه به مردمی بودن و ایجاد تحولی همه جانبه

شما الان در یک جمهوری اسلامی واقع هستید که باید خودتان اسلامی باشید یعنی همانطوری که شرطه زمان حضرت امیر سلام الله علیه با مردم بوده است شما هم با مردم باشید. همانطوری که قوای انتظامیه در خدمت مردم بوده است و مردم با آغوش باز می پذیرفتند،دوست داشتند آنها را شما هم باید عملی بکنید که مردم با شما آنطور باشند. عمل شما، عمل طاغوتی دیگر نباشد. خیال نکنید که ما قدرتمندیم و مردم چه، قدرت وقتی دارید که ملت دنبال شما باشد. شما دیدید در این قضیه،عبرت می گیرید از این قضیه که وقتی ملت یک چیزی را اراده بکند و همه با هم، مصمم، ملت یک کاری را بخواهد هیچ قوه ای نمی تواند جلویش بایستد. همه قوا شکست خوردند در مقابل ملت و آن چیزی که مهم است آرامش روحی انسان است. آنی که سعادت انسان است این است که آرامش داشته باشد در اینجا یا انشاءالله آنجا. الان شما آرامش دارید از باب اینکه نمی خواهید به مردم تحمیل بشوید تا اینکه در وجدانتان ناراحت باشید.
آنهایی که به مردم تعدی می کنند وجدانشان ناراحت است، مگر بعضی شان که دیگر از وجدان انسانی بیرون رفته اند اما غالبا اینطورند خصوصاً این طبقه جوان. اما وقتی با مردم دوستند و رفیقند آرامش قلبی دارند، سعادت، دارند، سعادت همین آرامش سعادت است. شما کاری بکنید که این آرامش قلبی را حفظ بکنید و مردم را مثل فرزندهای خودتان، مثل برادرهای خودتان اینطور حساب بکنید. آن مسائل طاغوتی را کنار، شما که نبودید آن موقع، کنار بگذارید مطالعه کنید در حال آن رژیم و وضع او و در عاقبت او.
الان دولت اسلامی است، شماها اسلامی، شهرداری و شهربانی و امثال ذلک انشاءالله همه اسلامی و باید همه چیزهایی که در ایران است همه متحول بشود به یک مملکت اسلامی به همه معنا که در مملکت اسلامی آرامش روحی هست، رفاه همه جانبه هست، تعاون هست، برادری هست. و من از خدای تبارک و تعالی سعادت و سلامت همه شما رامی خواهم و امیدوارم پلیس های خوبی برای اسلام باشید، پلیس های امام زمان سلام الله علیه باشید.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:28 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع برادران و خواهران نابینای کارمند

تاریخ: 1358/04/28

 

انقلاب ما انقلاب اسلامی است،چون متکی بر اسلام است

بسم الله الرحمن الرحیم
البته دانید که بعد از هر انقلابی یک مشکلات زیادی برای کشور و برای دولت ها پیش می آید، این اجتناب ناپذیر است. هیچ نمی شود تصور کرد که انقلابی حاصل میشود، یک رژیم دو هزار و پانصد ساله با همه قدرتی که داشت شکسته بشود، از بین برود و آرام باشد و مملکت همه چیز به جای خودش باشد و همه چیزها زود اصلاح بشود، همه حوائج برآورده بشود. اینها یک اموری است که هیچ امکان ندارد برای یک انقلابی. بعضی از انقلاب هائی که در حدود شصت سال پیش از این شده است، الان هم با مشکلات روبرو هستند و من گمانم این است که انقلاب ما بهترین انقلابی بوده است که با ضایعاتی کم، نتایج زیادی از آن تاکنون برداشتیم و امیدواریم که بعد از این هم برداشته بشود و نکته اش هم این بوده است که انقلاب های دیگر، انقلاب های یک رژیمی بر یک رژیمی و یک رژیم مشابه رژیم بوده و انقلاب ما انقلاب اسلامی است چون متکی بر اسلام است.
 

رفع مشکلات متضمن استقرار حکومت است

از این جهت است که بعد از انقلاب آشفتگی ها کم هست و نیست لکن رویهمرفته باید یک قدری با مشکلات ساخت. شمائی که پنجاه و چند سال از وقت که توجه به دنیا کردید، از وقتی که اندازه رشد رسیدید دیدید که همیشه در مشکلات بودید و همیشه تحت فشار و اختناق و همه نابسامانی ها بوده، حالا پنج ماه است تقریباً از عمر این رژیم ثانی و رژیم تازه اسلامی، جمهوری اسلامی می گذرد و ما الان آن اصول مسائل را باز درست نکردیم. خوب، اصول مسائل قانون اساسی است که باید تصویب بشود، مجلس شوراست که باید انتخاب بشود، رئیس جمهور است که باید تعیین بشود تا این حکومت انتقالی یک حکومت استقراری دنبالش باشد. این مشکلات، من هم می دانم هست، هم برای شما و هم برای همه قشرهای ملت، همچو نیست که شما خیال کنید که برای شما چیز هستید - یک مشکلاتی باشد،برای دیگران نباشد، مشکلات برای همه است و من امیدوارم که اگر آنطوری که ما خواهیم حکومت اسلامی برقرار بشود، هیچ امتیازی نباشد بین قشرها، همه تحت لوای اسلام با هم انشاءالله رشد خودشان را بکنند و به همه رسیدگی بشود.

صحیفه نور جلد 8 صفحه 168


شما دعا کنید که این آشفتگی ها و این توطئه هائی که الان در دست است و در همه جا تقریباً توطئه است. چه از رژیم سابق و چه از منحرفین، گروه های منحرف الان هست و توطئه می کنند، دعا کنید که انشاءالله اینها رفع بشود، یک حکومت مستقری پیدا بشود، بعد آسان است اینها. امیدواریم که به زودی اینطور چیزها رفع شود این رژیم اسلامی مثل رژیم طاغوتی نیست که همش را صرف کرد برای به هم زدن اوضاع کشور ما و همه چیز را به نفع خودشان تمام کردند، انشاءالله امیدواریم که یک حکومت عدل اسلامی باشد و به همه رسیدگی بکند و همه قشرها به نتایجش برسند و هم دنیا و هم آخرت انشاءالله معمور بشود. خداوند همه شما را حفظ کند. موفق باشید.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:28 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از پرسنل نیروی زمینی و هوانیروز ارتش

تاریخ: 1358/04/26

 

بهترین راه سازندگی، خدمت صادقانه با در نظر گرفتن رضای خداست

بسم الله الرحمن الرحیم
من از شما جوانهای نیرومند مؤمن تشکر می کنم که آمده اید و از نزدیک با من ملاقات و حضور خودتان را در همه مشکلاتی که مملکت الان دارد اعلام کردید. می دانید که امروز مملکت آشفتگی زیاد دارد. اینها یک مملکت آشفته ای درست کردند و به جا گذاشتند و رفتند و الان شما وارث یک مملکت خراب شده تقریباً هستید و همه ما باید کوشش کنیم که حالا که سد عظیم را شکستیم و پشت سد اینقدر خرابی داریم می بینیم، کوشش کنیم در ساختن این مملکت. و کوشش به این است که هر گروهی در هر محلی که هستند در همان محل خوب عمل کنند، معنایش این نیست که شما که در یک محل خاصی خدمت می کنید، کوششتان این باشد که در جای دیگری یک خدمتی بکنید. کوشش برای ساختن این است که هر جمعیتی آن کار خودش را خوب انجام بدهد، این که به او محول شده است، آن را خوب انجام بدهد. اگر همه قشرهای مملکت به این فکر باشند که الان مملکت اسلامی است و باید به همانطوری که دستور اسلام است عمل بکنند، کم کاری که باید کار بکنند نداشته باشند، انحراف نباشد در کار، با صداقت، با امانت، با توجه به خدا عمل بکنند.
 

شکست ناپذیری کشورها در سایه تفاهم میان ملت و دولت

شما ملاحظه کردید که در این انقلاب، شما همه قلوبتان برگشت به طرف ملت و این را خدای تبارک و تعالی این قلب ها را برگرداند والا یک ارتشی که در طرف دیگری بود، باید به حسب آن وضعی که ارتش دارد، باید بر خلاف مسیر مقابل خودش باشد، لکن شما ملاحظه کردید که دل هایتان برگشت به این طرف و اسباب این شد که گروه های مختلف پیوستند به ملت و با ملت همقدم شدند، همصدا شدند و این موجب پیروزی ملت شد، ملتی که هیچ نداشت و آن طرف همه چیز داشت. این اراده خدا بود که ما را پیروز کرد و ما باید طوری عمل کنیم که این عنایت الهی محفوظ بماند برای ما، امانت داشته باشیم، توجه به خدا داشته باشیم، برای ملت خدمتگزار باشیم، همه مان وضعمان تغییر بکند با وضعی که رژیم های طاغوتی دارند. بنای ما بر این باشد که به مملکتمان خدمت بکنیم، به ملت خدمت بکنیم. ارتش باید نگهبان یک ملت باشد و نگهبان کشور باشد و سایر قوای انتظامی هم همین طور،

صحیفه نور جلد 8 صفحه 159

باید طوری عمل بکنند که ملت را برادر خود بدانند و ملت هم آنها را برادر خود، آنها پشتیبان ملت باشند،ملت پشتیبان آنها. اگر یک مملکتی دولت و ملتش، ارتش و ملت، قوای انتظامی و ملت از هم شدند، با هم شدند و هر دو احساس کردند که باید خدمت به هم بکنند، یک همچو کشوری شکست نخواهد خورد. عمده شکست هایی که کشورها می خورند برای پوسیدگی است که از باطن خودشان پیدا می شود، ارتش شان از آنها جدا می شود، ملت پشت به آنها می کند. همین پیروزی که شما مشاهده کردید در ایران ،دیدید که ملت پشت کرده بود به دستگاه و فریاد می کرد (نمی خواهیم) خوب، ارتش هم از همین ملت بود، ژاندارمری هم از همین ملت بودند ،اینها برادر بودند، می دیدند که نمی شود مخالفت کرد، نمی شود تا آخر سرکوبی کرد ملت را، این است که پیوستند به ملت. خرابیها مال این است که یک مملکتی قوای انتظامی اش را جدا کنند از ملت، ارتشش از ملت جدا باشد به طوری که ملت وقتی که ارتش را ببیند از آن فرار کند ،ارتش هم در ذهنش این باشد که باید سرکوبی کند ملت را، ژاندارمری اش هم همین طور، شهربانی اش هم همین طور، اداراتش هم همین طور . وقتی بنا شد که یک کشوری اینطور حالش شد که ملت علیحده شدند و دولت با همه بساطش هم علیحده، این دولت پشتیبان ندارد. ملت باید پشتیبان دولت ها باشد. دولتی که پشتیبان ندارد شکست می خورد. همه شکست هائی که از این دولت هائی که در خارج شکست می خوردند و مال خودمان هم دیدیم که رژیم سلطنت اصلاً به هم خورد ،برای همین بود که تفاهم ما بین ملت و رژیم نبود. اگر ملت با رژیم تفاهم داشتند این مسائل پیش نمی آمد، الان، الان شما مشغول کار خودتان بودید، ما هم مشغول کار خودمان. این مسائل روی همین زمینه پیش آمد که دولتها در مقابل ملت می ایستادند و جبهه می گرفتند. ملت هم در مقابل دولت همین طور بود. وقتی اینطور شد نمی تواند دوام داشته باشد. ممکن است سرنیزه تا یک مدتی باشد اما دوام نمی تواند داشته باشد.اما اگر ملت و دولت هر دو با هم باشند. ممکن است سر نیزه تا یک مدتی باشد اما دوام نمی تواند داشته باشد. اما اگر ملت و دولت هر دو با هم باشند، دوست باشند، اینها خودشان را خدمتگزار آنها بدانند آنها خودشان را پشتیبان اینها بدانند، هر دو به هم خدمت بخواهند بکنند، یک همچو ملت و دولتی هیچ وقت شکست نخواهد خورد. تا اینطور هستید که با ملت هستید، تا اینطور هستید که توجه به خدا داشته باشید شکست برایتان نیست. بپرهیزید از اینکه از ملت جدا بشوید، شما را بخواهند جدا بکنند، ملت هم باید بپرهیزد از اینکه از شما جدا باشد. وقتی این دو قدرت همراه هم شدند، هیچ قدرتی نمی تواند اینها را شکست بدهد. همه قدرت های خارجی، همه قدرت ها تقریباً، یعنی اینهایی که تماس داشتند، خوب بعضی تماسی نداشتند، چه ابرقدرت ها و چه قدرت هایی که با این ممالک ما تماس داشتند همه کوشش کردند که محمدرضا بماند،همه کوشش شان این بود که بماند (اگر همه نگوییم یک اکثریتی که یکی، دو تا از آن می شود گفت مستثنی بود که آن هم کاری نداشت) در عین حال چون ملت یک مطلبی را نمی خواست، نشد. وقتی ملت نخواست، قوای انتظامی هم وفادار دیگر نمی توانند باشند، به یک نفر نمی شود که قوای انتظامی که از همین مردم است، پسرش توی این مردم است، برادرش توی این مردم است، عیالش تو این مردم است، برای خاطر یک نفر از همه چیز خودش دست بردارد. .یک وقت این است که خدا و اسلام است، انسان می تواند از خودش

صحیفه نور جلد 8 صفحه 160

بگذرد برای خاطر خدا، برای خاطر اسلام، برای خاطر عقیده،یک وقت این حرف ها نیست، یک رژیمی است که طاغوتی است، معنا ندارد که انسان برای خاطر یک نفر دیگر از خودش بگذرد. از این جهت چون پشتیبان نداشت، این وقتی که ملت با دست خالی فشار آورد شماها هم به او پیوستید، همه قوای انتظامی هی رو آوردند به این طرف و او هم وقتی دید که از باطن پوسیده است مسأله، نتوانست کاری بکند، دیگران هم نتوانستند. کوشش کنید که قوای شما با ملت یکی باشد، با ملت تفاهم داشته باشد. انشاءالله خداوند همه شما را حفظ کند و همه شما را از لشکر امام زمان سلام الله علیه قرار دهد.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:28 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع نمایندگان گروه های مختلف مردم

تاریخ: 1358/04/28

 

تحت فشار قرار داشتن مدرسه فیضیه در طول سلطنت شاهنشاهی

بسم الله الرحمن الرحیم
مدرسه فیضیه نشیب و فرازهائی به خود دیده است، مدرسه فیضیه شاهد قضایائی بوده است که اگر زبان داشت و بیان می کرد ماها متاثر شدیم. من شاهد قضایائی که در مدرسه فیضیه واقع شد در زمان آن پدر و این پسر بودم. در زمان پدر آنقدر شدت کردند، آنقدر فشار آوردند بر این مدرسه فیضیه و همه مدرسه ها و همه مساجد و همه ملت و تمام روحانیت که روی تاریخ سیاه شد. طلاب مدرسه فیضیه قبل از آفتاب باید از حجره های خودشان به باغات شهر پناه ببرند که وقتی در مدرسه بودند مأمورین می آمدند و آنها را می بردند و خلع لباس کردند. یا به نظام وظیفه یا به نظام اجباری می بردند، و آخر شب بر می گشتند به مدرسه. علمای اسلام در زمان آن پدر آنچنان تحت فشار بودند، علمای درجه اول را از خراسان به حبس کشیدند دستجمعی و از آذربایجان تبعید بردند علمای طبقه اول را و از اصفهان که مجتمع شدند در این قم و از اطراف علمای بلاد آمدند، آنها را هم با فشار در هم شکستند. مدارس ما را خواستند از آثار اسلام خالی کنند. در زمان پسر هم که شما شاهد بودید که حمله ها شد بر مدرسه فیضیه. مدرسه فیضیه شاهد سوختن کتاب های دینی بلکه کتاب آسمانی ما بود، شاهد آتش زدن عمامه های اهل و شاهد پرت کردن بعضی از طلاب ما از پشت بام به زمین بود.
 

اگر خلافی از ما صادر شود دشمنان آن را به اسلام نسبت می دهند

والحمدلله حالا هم شاهد است که شما علمای بلاد از کاشان، از رفسنجان مجتمع شدید و آزادانه مسائل خودتان را می گوئید. و من امیدوارم که تا آخر، این آزادی و این استقلال محفوظ بماند. شما آقایان باید حافظ حیثیت اسلام باشید. امروز آنچه که به شما احتیاج است، آنچه شما تکلیف دارید و همه روحانیت در سراسر کشور، کشورهای اسلامی وظیفه دارند این است که حدود اسلام را امروز اگر چنانچه از یکی از ماها بر خلاف مقررات اسلامی،بر خلاف احکام اسلام یک مطلبی از او صادر بشود اسلام رو به شکست می رود امروز مملکت، مملکت اسلامی است و محتوا باید محتوای اسلام باشد. وقت حساسی است، روحانیت زمان حساسی را می گذراند. مبادا این کمیته ها به اسم روحانیت کارهای خلاف بکنند و مبادا پاسداران به اسم پاسداری از اسلام کار خلاف بکنند و مبادا که دادگاه ها

صحیفه نور جلد 8 صفحه 170

که اسلامی هستند بر خلاف موازین اسلام باشند اسلام امروز احتیاج دارد به همه قشرها برای محافظت اولیای اصفهان نظر دوختند به شما روحانیون و سایر اقشار ملت که حفظ کنید حدود اسلام را از آزادی ها سوء استفاده نشود آزادی در حدود اسلام است، در حدود قانون است، تخلف از قانون نشود به خیال اینکه آزادی است. از همه بالاتر مسؤولیت روحانیت است. دشمن ها چشمها را دوخته اند که از روحانیت چیزی ببینند و آن را بزرگ کنند و به اسلام نسبت بدهند. اگر امروز از شما،از علما خدای نخواسته از علمای اسلام، از فضلای بنام، یک امر خلاف صادر بشود، دشمن های شما آن را هزار امر می کنند و با هیاهو و جنجال به اسلام نسبت میدهند می گویند جمهوری اسلام هم مثل سایر رژیم هاست است. این مسئولیت بزرگی است. خداوند انشاءالله همه شما را و همه ما را توفیق بدهد که خدمتگزار به اسلام باشیم و آبروی اسلام باشیم.
والسلام علیکم و رحمةالله وبرکاته

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:28 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع اقشار مختلف مردم

تاریخ: 1358/04/28

 

نهضت ما قرآنی و اسلامی و تا آخر باقی است

بسم الله الرحمن الرحیم
ما در این دعوت به راهپیمائی نه اینکه احتمال می دادیم ملت ما از انقلاب منصرف شده باشد، ما برای اینکه بدخواهان بفهمند نهضت ما به قوت خود باقی است و ملت ما همانطور که در اول انقلاب با شور و شعف به نهضت رو آوردند الان هم باقی هستند و تا آخر باقی خواهند ماند دعوت به راهپیمائی کردیم و ملت اثبات کرد که نهضت به قوت خود باقی است. ما احتمال اینکه ملت پشت به اسلام بکند نمی دهیم، بدخواهان گمان نکنند ملت مسلم به اسلام پشت خواهد کرد. نهضت، نهضت سیاسی نیست که احتمال برود مردم توجه ندارند. نهضت، نهضت قرآنی است. نهضت، نهضت اسلامی است و این نهضت اسلامی تا آخر باقی است. دعوت ما برای این نبود که احتمال سستی در نهضت می دادیم. ما هر روز شاهد تظاهرات مردم هستیم، ما خواستیم بدخواهان را بفهمانیم که به جای خود بنشینند و گمان نکنند با این صحبت ها و توطئه ها توانند ملت را از راه خود باز دارند.
 

نهضت،برای حکومت اسلام و قوانین قرآن بود

من از ملت تشکر می کنم و سعادت همه را از خدای تبارک و تعالی طلب می کنم و آنان را دعوت به ادامه نهضت و دعوت به آرامش و دعوت به وحدت کلمه می کنم. نهضت ما پیروز شد و پیروز است تا آخر. نهضت ما همانطور که قدرتهای بزرگ را شکست، این ریشه های ضعیف را مدفون می کند. ما آن روز که بفهمیم دشمنان توطئه گر دست از لجاجت بر نمی دارند، با یک روز فاتحه آنها را می خوانیم. با قاطعیت به اینجا رسیدیم و با قاطعیت جلو می رویم و با قاطعیت مقاصد اسلامی را پیاده خواهیم کرد. ما نهضت برای آن کردیم که اسلام و قوانین اسلام و قرآن و قوانین قرآن در کشور ما حکومت کند و هیچ قانونی در مقابل قانون اسلام و قرآن عرض وجود نکند و نخواهد کرد. نهضت اسلامی است و نهضت اسلامی محتوایش باید اسلامی باشد و احکام اسلام در سرتاسر کشور باید جاری شود و تمام قشرها اسلامی می شوند. ملت ما برای اسلام خون خود را داد و برای اسلام ادامه می دهد نهضت خود را.

صحیفه نور جلد 8 صفحه 171

 

کسانی را انتخاب کنید که اسلام شناس باشند

قانون اساسی ما باید اسلامی باشد و اگر حرفی از اول اسلامی نباشد، نه من رأی خواهم به او داد و نه ملت. ملت ما که همه اسلامی هستند و همه توجه به اسلام دارند و می خواهند قانون اساسی ما اسلامی باشد، کسانی را انتخاب می کنند که به اسلام عقیده دارند و اسلام را دین مترقی می دانند، کسانی را انتخاب می کنند که امین باشند، کسانی را انتخاب می کنند که اسلام شناس باشند. کسانی که توجه به اسلام ندارند، کسانی که نمی خواهند قوانین اسلام در ایران پیاده شود ولو هر چه دانشمند باشند و نویسنده، ملت ما آنها را انتخاب نخواهند کرد. آنها که گمان می کنند با طرح شیطانی خود می توانند راهی پیدا بکنند برای انحراف قانون اساسی از مجرای اسلام، اشتباه میکنند. مسلمین همه در زیر پرچم اسلام و زیر پرچم توحید و در سایه قرآن ادامه حیات می دهند. آنها که گمان کردند نهضت تا اینجا که آمد دیگر سست شده است و مردم توجه به اسلام ندارند، دیدند که مطلب اینطور نیست، راهپیمائی اخیر را دیدند و هر روزی که بخواهیم راهپیمائی کنیم، همه حاضریم. قشرهای اینطور نیست، اکثریت ما را نخواهند منحرف کرد. من از همه طبقات، از همه جبهه ها، از همه حزب ها تقاضا می کنم که در کاندیدهای خود توافق کنند. اسلام برای همه بهتر است از سایر مسلک ها،اسلام است که شما را از زیر بار ظلم بیرون برد. اسلام است که شماها را از حبس بیرون آورد. اسلام است که شماها را از خارج به داخل آورد. اسلام است که شماها را آزاد کرد و قلم های شما را آزاد کرد. از این آزادی سوء استفاده نکنید، قدر اسلام را بدانید، همه با هم مجتمع شوید، کاندیدها را با هم تعیین کنید. اگر کاندیدهای غیر اسلامی باشد، شکست مفتضحانه خواهید خورد.
 

اعتصام کنیدبه حبل الله

من از خدای تبارک و تعالی سلامت و سعادت همه قشرهای ملت را می خواهم و از همه تقاضا دارم که با هم این راه را طی کنند. اگر استقلال کشور را می خواهید،اگر قطع ایادی دشمنان را می خواهید اگر می خواهید آزاد باشید، اگر می خواهید که کشور مال خودتان باشد،بیائید همه زیر پرچم اسلام (واعتصموا بحبل الله جمیعا ولا تفرقوا) امر خدا را اطاعت کنید از آنچه نهی فرموده است، که با هم اعتصام کنید به حبل الله. حبل الله، اسلام است. صراط مستقیم اسلام است. ریسمان بین حق و خلق، اسلام است. (واعتصموا بالاسلام) متفرق نشوید، گروه گروه نشوید. مملکت شما مستقل شود، تا آزاد باشید. قدر اسلام را بدانید که شماها را از زاویه ها بیرون آورد. من از گروه هائی که از اطراف آمده اند و از رفسنجان و سایر جاها آمده اند تشکر می کنم و از علماء رفسنجان هم که زحمت کشیده اند و تشریف آورده اند تشکر می کنم و از همه ملت تشکر میکنم که با شور و شعف نهضت را دارند ادامه می دهند و ادامه خواهند داد.
والسلام علیکم و رحمة الله وبرکاته

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:28 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع دانش پژوهان قزوین

تاریخ: 1358/04/28

 

بیانات امام خمینی در جمع دانش پژوهان قزوین

بسم الله الرحمن الرحیم
من از این روحیه ای که در جوان های ما در همه نقطه نقاط کشور حاصل شده است، خیلی متشکرم و خیلی امیدوار. ما امیدمان به شما جوان هاست، آن جوان هائی که برای اسلام خدمت کردید و رنج بردید و در مقابل طاغوت ایستادگی کردید و یک روح انسانی اسلامی در همه زنده شده است و این موجب این است که ما آن مقاصدی که داریم و حالا در آستانه آن مقاصد هستیم، انشاءالله بتوانیم اجرا بکنیم لکن دو جهت باید، یعنی دو شرط دارد: یک شرط اینکه این روح نهضتی و انقلابی را حفظش کنید ولو به اینکه هر چند وقت یک دفعه در شهر خودتان اینها راهپیمائی کنید که این انقلاب، روح انقلابی محفوظ باشد. و یکی که از این بالاتر است روح ایمانی است. انقلاب تنها ما را به مقصد نرساند، ایمان ما را به مقصد رساند، خدا ما را به مقصد رساند. همه این حرف، همه این کارها با دست غیبی واقع شد والا یک ملتی که چیزی در دستش نبود، اسلحه صحیحی نداشت، چهار تا تفنگی که حالا می بینید اینها غنایم جنگی است شما نداشتید همچو چیزی، معذلک خداوند طوری کرد که اسلحه های آنها را نگذاشت استعمال بشود یعنی نه اینکه آنها اسلحه نداشتند، آنها تانک داشتند، توپ داشتند،طیاره داشتند، فانتوم داشتند، عده داشتند لکن خداوند شما را به رعب نصرت کرد، در دلشان یک ترسی انداخت، همان ترس اسباب شکستشان شد. ایمان شما و ایمان ملت ما، زن و مردش،بچه و بزرگش، یک مسأله ای بود که نمی توانیم ما به حساب افراد، اشخاص، شخصیت ها بگذاریم، یک مطلبی که در عرض یک مدت کمی طوری شد که بچه ها زبان باز کردند و شعار می دادند، در دبستان ها بچه های کوچک اعتصاب می کردند شعار می دادند، در دبیرستانها همین طور در دانشگاه ها همین طور، بازار همینطور، کارخانه ها همین طور، خود ادارات همین طور،اسباب این شد که، آنها هی فوج فوج برگشتند به طرف ملت قوه های آنها، خداوند همچو کرد که این قوه ها برگشت به طرف ملت، ملت قدرت پیدا کرد، قدرت ایمان و قدرت عمل پیدا کرد و یک همچو قدرت بزرگی را در هم شکست، این غیر از یک دست غیبی هیچ چیز دیگری نبود، همه را پای خدا حساب کنید و ایمان خودتان را تقویت کنید. با این ایمان و با این انقلاب و روح انقلابی شما انشاءالله پیروز شوید، پیروزی را به آخر می رسانید و انشاءالله از کشور خودتان به کشورهای خارجی،به کشورهای اسلامی سرایت می کند و امیدوارم که انشاءالله همه شما موفق باشید. و همین روح متحول انقلابی است که شما را با

صحیفه نور جلد 8 صفحه 174

بودن همه وسایل پیاده راه می اندازد. این خداست که شما را پیاده راه انداخته است. خودتان ملتفت نیستید این چیزها را یک روحی خدا به آدم می دهد که یک وقت یک همچو کارهائی انجام بدهد . از آمریکا آمده بودند برای جهاد سازندگی، یک دسته از جوان ها شاید عددشان یک قدری کمتر از شما بود، در چند وقت پیش از این از آمریکا آمده بودند برای جهاد سازندگی. خوب این یک مسأله ای است که سابقا هیچ مطرح نبود این مسائل، این مسائل نبود اصلاً شما پاشید پیاده راه بیفتید برای اینکه مثلاً در اینجا باشید. این یک مطلبی است که خدا درست کرده است و چیزی که به دست خدا واقع بشود، شکست ندارد. انشاءالله برای شما دیگر شکست نیست و شما مقابل کفر و زندقه و ستم و چپاولگری ایستادگی کردید و تا اینجا هم پیروز شدید و از این به بعد هم پیروز می شوید و خداوند شما را همانطوری که این راه طولانی را طی کردید و آمدید، در راه هائی که در پیش دارید مثل برق شما را بگذراند. انشاءالله موفق و موید باشید، سلامت باشید.
والسلام علیکم و رحمة الله وبرکاته

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:28 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع کارکنان و کارمندان بخش تولید و مالی رادیو و تلویزیون

تاریخ: 1358/04/28

 

انسان از راه چشم و گوش و زبان می تواند کسب فضیلت یا فساد کند

بسم الله الرحمن الرحیم
انسان اینطور خلق شده است که به حسب تمام اموری که در خارج هست، هر چه هست در خارج، خداوند یک روزنه ای در انسان قرار داده که اتصال به او پیدا می کند، چشم، دیدنی ها را، گوش، شنیدنی ها را و همین طور عقل، مافوق طبیعت را. انسان یک موجودی است که رابطه با تمام موجودات خارجی به واسطه قدرتی که خدا به او داده است و روزنه هائی که برایش قرار داده که با خارج اتصال پیدا بکند این موجود می تواند اتصال پیدا بکند و از همین روزنه ها می تواند کسب فضیلت کند و احیانا از همین روزنه ها فسادها در باطن انسان موجود بشود، از راه چشم، از راه گوش، از راه زبان این عثوری که هست،می شود که یک انسان از این راه ها فضایل را و چیزهائی که مصالح یک جامعه است و برای خودش هست ادراک کند و پس بدهد و می شود که یک انسان هم به واسطه انحرافاتی که دارد عکس این باشد.
 

رادیو و تلویزیون می تواند یک کشور را اصلاح کند یا به فساد بکشد

این رسانه هائی که ما الان داریم، چه مطبوعات و مجلات و روزنامه ها و چه سینماها و تئاترها و امثال ذلک و چه رادیو و تلویزیون، اینها آنچه از همه آن دستگاه ها بیشتر رابطه با انسان دارد، تلویزیون است، از دو جهت، یک جهت اینکه مطبوعات هر چه هم تیراژش زیاد باشد اولاً در سطح یک مملکتی نیست و ثانیاً همه افراد نمی توانند از این استفاده کنند برای اینکه الان تقریباً نیمی از جمعیت ما سواد خواندن ندارند تا از مطبوعات و نوشته ها استفاده کنند. سینماها در یک محیط محدود می توانند کار خودشان را انجام بدهند، رادیو هم در همه جا هست، در همه چیز هست لکن فقط از راه سمع است. آنچه که در همه کشور یعنی آن دهاتی که در خانه است توی مرز و هیچ هم سواد ندارد، لکن چشم و گوش دارد،این از رادیو تلویزیون استفاده می کند، هم استفاده سمعی می کند، هم استفاده بصری، یعنی رادیو فقط استفاده سمعی دارد، رادیو تلویزیون استفاده سمعی و بصری دارد، هم آن آدم نقشه ها را می بیند و هم طرح ها را بیند و هم می شنود. بنابراین رادیو تلویزیون از تمام رسانه هائی که هست حساستر است، رادیو تلویزیون می تواند یک مملکت را اصلاح کند و می تواند به فساد بکشد، این را نه

صحیفه نور جلد 8 صفحه 176

روزنامه می تواند، نه سینما می تواند، نه تئاتر می تواند، نه تبلیغات لفظی که در منابر است تواند، برای اینکه اینها همه شعاعشان محدود است. رادیو شعاعش مثل تلویزیون است لکن فقط سمعی است. تلویزیون، هم سمعی است و هم بصری. تبلیغات تلویزیون می تواند از راه سمع مردم را یا تربیت کند یا منهدم کند.
والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:28 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع دانشجویان دانشکده بابل

تاریخ: 1358/04/30

 

انبیا مستضعفین را بیدار می کردند که بر ضد مستکبرین قیام کنند

بسم الله الرحمن الرحیم
در این آیه شریفه که تلاوت کردید، نکات زیادی هست منجمله اینکه: (البته من همه نکات را نمی توانم عرض کنم) می فرماید که (من الله علی المومنین) که از خودشان یک کسی را فرستادم. این در مقابل آن حرفی است که عده ای برای منحرف کردن مردم از ادیان می گویند که ادیان را قدرتمندها مثل فرعون و امثال اینها درست کردند تا اینکه مردم را خواب کنند و آنها بچاپند. در تمام ادوار مؤمنین عبارت از این طبقه مقابل مستکبرین بودند که آنها دارای قدرت های فوق العاده. زمان حضرت موسی مومنین عبارت از یک دسته ای بودند در مقابل فرعون و قدرت های فرعونی. و در آیه می فرماید که از خودشان، از خود مومنین یعنی از این طبقه پائین به اصطلاح، خداوند منت بر آنها گذاشته که از این، همین طبقه مومن ها در همه عصرها عبارت از همین طبقه پائین تر بودند مقابل مستکبرین که طبقات بالا بودند. و این یک واقعه ای است که قرآن می فرماید، واقعه تاریخی است که قرآن می فرماید و در مقابل چشم و گوش همه مردم که در آن عصر بودند و دیدند که چه بوده قصه. اگر چنانچه پیغمبر دستاورد آن مستکبرین بود و از آن طایفه بود، در مقابلش مردم می ایستادند که نه، قرآن در اینجا خلاف واقع گفته است از همین طبقه به حسب تاریخ هم همین طور بوده است که حضرت موسی یک شبانی بوده است سال ها برای حضرت شعیب شبانی می کرده است و همین شبان را چون لیاقت داشته است خداوند مبعوثش کرده است و در اسلام هم پیغمبر اسلام از قریش بوده لکن قریش آن ثروتمندهایشان و آن مستکبرین شان یک دسته بودند و این طایفه پائین تر را که خود حضرت می فرمایند من هم شبانی کرده ام. یک موجودی بوده است که از طایفه فقیر بوده است که اینها خود حضرت و عموهایش، اینها فقیر بوده اند و لهذا در یک وقتی حضرت فرمود که ابوطالب نمی تواند بچه هایش را حفظ کند،ما برادریم هر کدام قسمت کنیم. این برای این بوده است که مال نداشتند و این طایفه پائین را همیشه اینطور بوده که پیغمبرها این مردم مستضعف را، این طایفه ای را که مستکبرین آنها را ضعیف می شمردند و می دیدند که شما چیزی نیستید در مقابل ماها،از همین ها، خداوند یکی را انتخاب می فرمود روی لیاقت ذاتی ای که داشت و او را در مقابل مستکبرین قرار می داد، درست عکس آنکه تبلیغات سوئی که می شود و می خواهند مردم را از ادیان منحرف کنند درست عکس آن. اینها

صحیفه نور جلد 8 صفحه 178

می گویند که پیغمبرها را مستکبرین درست کردند بر اینکه مردم پائین را، کارگر را، صنعتگر را، زارع را، اینها را، اینها با موعظه و اینها خواب کنند و اغفال کنند، وعده بدهند و آن بزرگترها بچاپند مردم را و اینها هم حرفی نزنند برای این وعده ها. و حال آنکه به حسب تاریخ، تاریخ اسلام هم که نزدیک است به ما، تاریخ دیگر هم که منقول است که از این طایفه تجهیز می کردند انبیا مستضعفین را در مقابل مستکبرین، نه متسکبرین اینها را درست می کردند که مستضعفین را خواب کنند، اینها مستضعفین را بیدار می کردند که بر ضد مستکبرین قیام کنند. قیام های انبیا همیشه اینطوری بوده که یکی از بین خود اینها، از بین خود این مومنین که طبقه پائین بودند،از خود همین مردم پائین یکی انتخاب می شد برای اینکه تبلیغ کند و کارش هم، یکی از کارهایش هم این بود که همین جمعیت مستضعف مقابل مستکبر را تجهیز می کرد با تبلیغاتی که می کرد، مهیا می کرد،تجهیز می کرد بر ضد آنها، بر ضد مستکبرین. مستکبرین اینها را برای منافع خودشان درست نمی کردند، این مستضعفین بودند که از میان آنها یکی پا می شد و خداوند انتخاب می کرد و بر ضد مستکبرین قیام می کردند. موسی بر ضد فرعون و رسول اکرم بر ضد قریشی که آنوقت همه چیز دستشان بود و در آیه این معنا را می فرماید و این به مرئی و منظر مردم بوده است که مطلبی را نمی شده است که خلافش بگوید نعوذبالله. این مطلبی بوده است که همه مردم می دانستند که پیغمبر زندگی اش چطور بوده و مادرش در کجا بچه را بزرگ کرد و در یک بیابانی، بعد هم که آمده همیشه تحت قدرت این بزرگ ها بوده و نمی شده زندگی بکند و در مکه در غار مدتی بوده است و هیچ نمی توانسته، همیشه آنجا در مکه که بوده تبلیغاتشان به طور تقیه و زیرزمینی بوده تا وقتی هم که آمدند مدینه، مدینه هم آنی که دور ور حضرت بود یک دسته ای از همین فقرا، مستمندها بودند که - مسجد - وقتی که ایشان در مسجد، مسجد درست کردند، آن هم نه مثل مسجدهای ما، یک مسجدی که یک دیواری با چوب دورش درست کرده بودند ابتدائا و اگر هم یک سایه ای داشت با این چیزهای خرما، با این علف های خرما، چوب های خرما با این درست کرده بودند و یک جائی هم بود که به آن می گفتند صفه: یک دسته ای از اصحاب پیغمبر اصحاب صفه هستند یعنی اشخاصی بودند که خانه نداشتند، هیچی نداشتند و می آمدند توی همین مسجد روی همین زمین ها وصفه اش هم مثل صفه های مسجد حالا نبوده است که آجر فرش مثلاً باشد یا با چیزهای دیگر درست شده باشد یک زمینی بوده است قدری بلندتر مثلاً جای آن گل بوده، چیز دیگر شاید، اصلاً حصیر هم نداشتند آن وقت آنجا می خوابیدند و آنجا زندگی می کردند. اینها را حضرت بر ضد قریش و آنهائی که دارای اموال بزرگ بودند و از مستکبرین بودند اینها را از اینها حرکت کرد و رفت سرکوبی آنها را کرد. اینکه این تبلیغات شود،برای این است که اینها هر چه ضربه خورده اند از ادیان خورده اند. حالا در اسلام که،حالا ما بحثمان در این است این قدرت های بزرگی که می خواهند ماها را بچاپند، اینها آنی را که معارض خودشان می دانند اسلام است از این جهت اول حمله می کنند به اصل ادیان و مقصودشان هم حالا آن دینی که گذشته و رفته نیست مقصودشان این است که کلام را بکشند به اسلام و بیایند بگویند که اسلام هم یک دینی است که مخدر است. حال اینکه ما وقتی تاریخ اسلام را می بینیم و بعد هم از

صحیفه نور جلد 8 صفحه 179

زمان پیغمبر تا حالا درست اسلام را و کسانی که اسلام را تبعیت کرده اند مطالعه کنیم می بینیم که در صدر اسلام پیغمبر از همین طبقه پائین بوده است و (من الله علی المومنین اذبعث فیهم رسولا من انفسهم) این از خود این طایفه پائین، نه اینکه انسان بوده این طایفه پائین، مومنین، خدا به اینها چیز داد که از خود اینها یک کسی را که هم مشرب باشند و بیایند با هم بنشینند و با هم بیاشامند اینها و همانطوری که پیغمبر توی مسجد زندگی می کرد و توی همان مسجد با مردم معاشرت می کرد و از همان مسجد هم تجهیز می کرد جیوش را برای کوبیدن قدرت ها،از همین جمعیت پیغمبر را انتخاب فرمود بر ضد آنهائی که می خواستند چه بکنند. این برای این است که اینکه این تبلیغات را می کنند اول طرف همه ادیان می روند بعد می کشندش به اسلام و مقصودشان این است که اسلام را سرکوبی کنند،این برای این است که از اسلام می ترسند. آن که می تواند در مقابل اینها عرض اندام کند و دست اینها را از ظلم و تعدی و غارتگری و اینها کوتاه کند آن اسلام است از این جهت اینها باید اسلام، می خواهند اسلام را درنظر جوان های ما، در نظر طبقه متنور، در نظر این جمعیتی که از آنها کار می آید کوچکش کنند تا اینها برگردند از اسلام، وقتی برگشتند از اسلام،دیگر از خودشان کاری نمی آید.
 

می خواهند قدرت روحانیت را از مردم بگیرند

حالا البته خیلی چیزها هست که برای سرگرم کردن جوانهای ما خیلی دامنه دار است. آن چیزهائی را که آنها طرح کرده اند و طرح هائی که دادند، یکی از آنها همین است که اسلام را در نظر اینها کوچک کنند چنانچه از روحانیت هم چون می ترسند و از طبقه ای که می تواند در مقابلشان بایستد و ایستاده است طبقه روحانی هستند از این جهت مستقیما به اینها هم حمله می کنند (روحانیین درباری هستند، هر چه آخوند است درباری است. این دربار است که آخوندها را درست کرده و تربیت کرده برای اینکه مردم را بچاپند و اینها هم ثناگو باشند وعاظ السلاطینند.) این هم برای این معناست که مردم را از روحانیت رم بدهند، از اسلام رم بدهند و از روحانیت هم رم بدهند و این دو تا قدرت را بگیرند از مردم. حال اینکه شما اگر ملاحظه کنید، از اول تا حالا آن که با این قدرت معارضه کرده ابتدایش از روحانیین شروع شده در این صد سال آخری که خوب تاریخش دیگر خیلی نزدیک است و همه شما هم اطلاع دارید در این صدساله اخیر آنی که معارضه کرده با سلاطین وقت، ابتدایش از روحانی شروع شده. قضیه تنباکو ابتدایش از روحانیون ایران و عراق، از مرحوم میرزا فتوا بود، و از علمای تهران قیام و عمل. البته مردم هم به اینها علاقه داشتند و دنبال اینها را می گرفتند و کارها را انجام می دادند. در جنبش مشروطیت هم همین طور بود که از روحانیون نجف و ایران شروع شد مردم هم تبعیت کردند و کار را تا آنجا که توانستند آنوقت انجام دادند و رژیم استبدادی را به مشروطه برگرداندند،لکن خوب نتوانستند مشروطه را آنطور که هست درستش کنند، متحققش کنند، باز همان بساط بود. در زمان رضاشاه که من و مثلاً ایشان (اشاره به یکی از حضار) یادشان هست و شما اکثرا اصلاً آن زمان را یادتان نیست چند قیام که در ایران شد همه اش از روحانیون بود. یک قیام از

صحیفه نور جلد 8 صفحه 180

آذربایجان شد ،ازعلمای آذربایجان که قیام کردند و چه ولکن خوب قدرت دست آنها بود گرفتند. آنها را و در گمان می کنم سنقر مدت ها اینها تبعید بودند و بعدش هم که تبعید برداشته شد مرحوم آقا میرزا صادق آقا در قم آمدند و ماندند اینجا و اینجا هم فوت شدند. یک قیام از خراسان بود منتها همه علما -قضیه قیام مسجد گوهرشاد تمام علمای خراسان را که در این قیام دخالت داشتند و سرشناس بودند گرفتند و آوردند تهران و حبس کردند و محاکمه کردند و اینها.یک قیام از اصفهان شد و علمای اصفهان آمدند به قم و دعوت کردند از علمای اطراف و علمای اطراف هم خیلی هایشان هم آمدند اینجا، منتها این هم قدرت دست آنها بود و نتوانستند و شکستند و ملت هم آنطور هوشیار نشده بود که درست دنبال علما را بگیرد. عکس آنکه اینها می گویند که اینها درباری هستند، بعکس اینها ضد درباری هستند. ضد درباری را اینها می گویند درباری. و همیشه در همین عصر خودمان آنی که مورد هجوم واقع می شد همین مدرسه علمی بود. همین مدرسه فیضیه قم چند دفعه مورد هجوم واقع شد و در شکستند و پنجره شکستند و کتاب ها را آتش زدند و عمامه ها را آتش زدند و بعضی از افراد را از پشت بام پرت کردند پائین و از این وحشیگری ها که کردند این هم برای این بود که می خواستند این دو تا قدرت را از مردم بگیرند.
 

تلاش استعمار در دور نمودن جوانان از اسلام

یک چیز دیگر هم راجع به دانشگاه ها بود و طبقه دانشجو و دانشگاهی. اینها از دانشگاه هم می ترسیدند، می دیدند که خوب اینها یک قوه متفکره ای هستند که جوان هم هستند ممکن است از اینجا باز یک قدرتی پیدا بشود در مقابلشان، دانشگاه را هم به طریق های مختلف کوبیدند. طریق های مختلفی داشتند تا توانستند اینها را به واسطه همین تبلیغات، منحرف کردند، اذهانشان را منحرف کردند. یک کارهای مهمی اینها کردند برای اینکه طبقه جوان هر چه هست این را مشغول کنند به خودشان و نگذارند که اینها در مقدرات مملکت دخالت بکنند. اگر دانشگاه را به حال خودش می گذاشتند و تبلیغات توی کار نبود و کارشکنی در کار نبود از دانشگاه خوب متفکرهائی پیدا می شدند که در فکر این بودند که دارند دیگران می چاپند ما را، یک علاجی بکنیم. اینها طبقه جوان که این کارها از آنها می آمد و می آید به طریق های مختلف مشغول می کردند تا اینها را به خودشان. تمام این رسانه های گروهی که هست تمام اینها را اجیر می کردند یا از خودشان بود که طبقه جوان را به واسطه رادیو و تلویزیون و سینما و تئاتر و مطبوعات و مجلات و اینها سرگرم به عیاشی بکنند و عیاش بارشان بیاورند. جوان است وقتی که رفت سینما، پنج روز، ده روز رفت سینما عادت می کند به رفتن سینما و اصلاً فکر، فکر سینمائی می شود شاید شب هم وقتی که خواب ببیند خواب ستاره سینما می بیند، روز هم وقتی که چشمش را باز کند به فکر است که کی شب بشود من بروم و چه وقت بشود که برویم سراغ این مرکز. یک همچو دماغی که بار آمد اینطوری، این به فکر این نمی افتد که کارتر نفت ما را می برد، اصلاً هیچ کاری به این ندارد. جوانهائی که در این مراکز فساد که درست کردند سرتاسر ایران و

صحیفه نور جلد 8 صفحه 181

بیشتر تهران،این مراکز فسادی که اینها درست کردند، مراکز عیاشی که درست کردند، این خانه هائی که درست کردند برای اینکه مردم، بچه ها بروند، جوان ها بروند عیاشی بکنند، دامن زدند به این. این ایام تابستان این دریاها با آن وضعی که آنها درست کردند، این دستگاه هائی که باید دستگاه تربیتی باشد مثل دستگاه رادیو و تلویزیون و مطبوعات و اینها، تمام اینها را بعکس آنی که باید باشد درست کردند و قضیه این نبود که یک چیزی خود به خود شده باشد، یک قضیه ای بود که روی برنامه تنظیم شده، آن هم بسیار محتمل است که تنظیمش از همان (سیا) شده باشد، از آنجا شده باشد که باید جوان ها را اینطوری می شود بگیرید، حبس کنید. خوب نمی شود همه مردم که حبس بشوند. آنجائی که می شود با آنطور، آنجائی که همه این حرف ها،همه این چیزها دست به دست هم دادند برایشان مراکز فساد و فحشا درست کردند و دامن به آن زدند و تبلیغاتی روی آن کردند و جوان هم هست کشیده می شود قهرا به آنجا. تابستان است، دریاچه درست کردند و دریا و اجتماعات جوان ها با هم زن و مرد داخل هم و، که می کشیدند اینها را به اطراف دریا و برایشان هم همه وسائل را درست می کردند و مفت و مجانی می رفتند آنجا و هر کاری دلشان می خواست می کردند. مسأله این نبود که طبعا این شده باشد، مسأله این بود که یک برنامه خاص و یک توطئه ای در کار بود که نگذارند این جوان ها رشد طبیعی خودشان را و انسانی خودشان را بکنند، سرگرمشان کنند به همین مسائل. قضیه موسیقی یک مطلبی است که خوب طبع جوان به آن توجه دارد اگر یک مدتی این عادت کرد که موسیقی را باز کند و گوش کند مغز این از تفکر در امور جدی باز ماند، می رود دنبال همین قضیه. اینها اموری است که با نقشه درست کردند که جوانهای ما را منحرف کنند و یکی از نقشه هایشان این بود (نقشه های دیگر زیاد) که نگذارند در دانشگاه درس بخوانند یک دسته ای را درست بکنند به اسم چپ گرا بریزند توی دانشگاه و شلوغ بکنند و دعوا راه بیندازند و امثال ذلک و دانشگاهی ها را، جوان ها را از کلاس بیرون بکشند و بیاورند به بیرون به جنگ و به چیزهای دیگر، تبلیغات چپی بکنند در دانشگاه ها که توجه اینها را به آن مسائل کنند و هکذا از این قبیل. اینها همه چیزهائی است که روی نقشه ای درست شده است که ماها از مقدرات مملکتمان غافل بشویم. حالا بیشتر روی این امور تکیه می شود برای اینکه حالا لمس کرده اند که اسلام و ایمان به خدا اسباب این شد که یک جمعیتی که هیچی دستشان نبود از تفنگ و بساط (حالا هم چهار تا تفنگ اگر پیدا شده است بعد از غنائم جنگی پیدا شده) اینها دیدند که اینها با مشت خالی لکن با ایمان، با ایمان به خدا آمدند به میدان و قدرت های بزرگ را شکست دادند و همه را بیرون کردند، قطع دستشان را کردند. اینها الان لمس کردند که آنی که اینها را شکست داد این ایمانی بود که این جوان ها داشتند و این توجهی بود که به اسلام داشتند. حالا بیشتر در صدد این هستند که شما را از اسلام جدا کنند.
 

تلاش قلم اجیر در تکفیر مومنین

الان باز آن قلم هائی که قلم اجیر است و مزد می گیرد تا جوانهای ما را منحرف کند الان هم در

صحیفه نور جلد 8 صفحه 182

کار هستند نطق ها را می کنند و قلم ها را به کار می اندازند حتی این مسأله اطراف دریا را که با آن فضاحت انجام گرفت، در بعضی از مطبوعات نوشتند جلوگیری از این ارتجاع است. اینکه تمدن عبارت از این است که زن و دختر و پسر با هم تو دریا به هم ور بروند و اگر این نباشد ارتجاع است. تمدن این است که هر جوانی که در سینما چند روز برود و دیگر زندگی اش همان بشود، تمام آمال و آرزویش همان بشود. اگر چنانچه از اینطور چیزها جلوگیری بشود و آموزنده باشد، این سینما آموزنده باشد، این مطبوعات آموزنده باشد، این مجلات، اگر کسی بگوید که باید اینها آموزنده باشد، اینها باید بچه های ما را تربیت کنند، اینها باید بچه های ما را رشد سیاسی بدهند و اینها را وارد میدان عمل سیاسی بکنند و این عکس ها و این دعوت های به شهوت اینطور چیزهائی که همه جانبه است اینها را از این راه باز دارد، می گویند ارتجاع است و شما را از ارتجاع می ترساند و به اصطلاح چماق تکفیر دارند، همین ارتجاع اصلاً این تکفیر مؤمنین است. اینها به هر قدرتی که توانستند و به هر ترتیبی که توانند می خواهند شماها را منحرف کنند از آن مسیری که دارید.
 

ایجاد تحول روحی در سراسر ایران به لطف و عنایت الهی

الان این نهضتی که ملاحظه کنید، این نهضت الان رسیده است به یک حدی که دست را کوتاه کرد همه دست های خارجی ها را کوتاه کرد و شما می دانید که نهضت اسلامی ایران با همان توجه به مردم به اسلام و اینکه از شهادت دیگر خوفی نداشتند، برای اسلام شهید شدن را یک چیز عظیمی برای خودشان دانستند، یک فوزی می دانستند برای خودشان، این معنا شد که مردم دیگر نترسیدند از تانک و توپ و اینها نترسیدند و ریختند به خیابان ها. یک تحول روحی پیدا شد در ایران، سر تا سر ایران، یک تحول روحی پیدا شد و مردمی که فکر در امور مملکتی نمی کردند، حالا جوان ها، بچه ها، زن ها، مردها مسائلی که در مجالسشان طرح می شود مسائل روز است و قبلاً اصلاً این مطلب هیچ نبود. ما آخوندها را که گفتند، اگر یک کلمه می گفتند، می گفتند که این سیاسی است. یکی از فحش هائی که به یک آخوندی اگر می خواست یک حرفی بزند که به درد مملکتش بخورد می گفتند سیاسی است. اوایل که ما آمده بودیم به قم یکی از علمای محترم - محترم - و رئیس بود در قم، این را بعضی مقدس مآب ها اشکال به او داشتند می گفتند منزلش روزنامه پیدا می شود. اینطور مغزها را تهی کرده بودند که اگر یک ملائی منزلش روزنامه بود این اسباب طعنش می شد. ملا باید، چکار دارد ملا به روزنامه، ملا چکار دارد به سیاست. ما را وقتی که از حبس می خواستند بیرون بیاورند آمدند گفتند که بیائید توی آن اتاق. از حبس در آمدیم رفتیم توی اتاق مجللی هم بود نشستیم. پاکروان آمد پیش ما و آن مولوی هر دو آنها هم رفتند، آمدند آنها و پاکروان در ضمن صحبت هایش گفت که سیاست عبارت از دروغ گفتن است، عبارت از تقلب است، عبارت از خدعه است، عبارت از فریب است، عبارت از پدر سوختگی است (این تعبیر آخرش بود) این را بگذارید برای ما. می خواست ما را وادار کند به اینکه ما دخالت در سیاست نکنیم. من به آن گفتم خوب اگر این سیاست عبارت از اینهاست این که مال شما

صحیفه نور جلد 8 صفحه 183

هست، بله. بعد هم برداشتند توی آنجا نوشتند که تفاهم شد بین ما و فلان. من هم که آمدم سر منبر حسابش را رسیدم. اینها تبلیغات همچو کرده بودند که به خورد ما معممین هم داده بودند که شماها بروید کنار سراغ مدرسه تان و این منافع مملکت را بدهید دست ما (مطلب این بود) مقدرات مملکت را بدهید دست ما شما بروید آن گوشه مدرسه بنشینید و آنطور زندگی کنید و مسأله بگوئید آن هم نه هر مسأله ای - هر مسأله ای - را. اگر ما درست مسأله می گفتیم که وضع اینطور نبود. مسائل اسلام را کنار گذاشته بودند و یک دسته ای از مسائل شخصی را پیش کشیدند. مسائل اجتماعی اسلام، مسائل سیاسی اسلام، مسائل جنگ اسلام. آن قرآن را شما ملاحظه می کنید که قرآن مسائل سیاسی اش و جنگی اش و مقاتله اش و اینهایش زیاد در آن طرح شده اهلاً و سهلاً اما دیگر کار نداشته باشید به اینکه تکلیف ملت با دولت چیست و تکلیف دولت با ملت چی هست؟ چه جور باید دولت باشد، شرایط حاکم چیست، شرایط شرطه چیست؟ شرائط قاضی چیست؟ اینها را دیگر شما کار نداشته باشید، شما هم بروید این مسائل و ما هم باورمان آمده بود، همچو باورمان آمده بود که - روزنامه خواندن را - اولی که ما آمدیم قم سنه چهل، روزنامه خواندن را عیب می دانستند ما هم اصلاً جرات نمی کردیم یعنی ما هم خودمان جزء آنها بودیم. الان یک تحولی پیدا شده است که شاید در دو سال پیش از این نبود اینطور تحولی، دو، سه سال است که، دو سال است که تحول زیاد پیدا شد. البته نهضت عمرش پانزده، شانزده سال است لکن این تحول در این آخر پیدا شد یک تحول پیدا شد که، تحول های مختلف، شما همه و ما همه، یک پاسبان اگر پیدا می شد و یک امری کرد همین بازار تهران، توی ذهن کسبه و تجار نمی آمد که می شود مخالفت با پاسبان کرد. پاسبان آمده گفته است چهار آبان است باید همه بیرق بزنید. همه گوش و سمع و چیز بودند که هر چه این گفته عمل بکنیم. چندی نگذشت که همین هائی که از یک پاسبان می ترسیدند و برای خودشان هم حقی قائل نبودند ریختند تو خیابان و گفتند ما شاه نمی خواهیم. این یک تحول معجزه آسا بود که آدمی که از یک پاسبان ترسید حالا از تانک نمی ترسد، حالا از سربازها هم نمی ترسد، سر نیزه ها هم که می آورند، می آیند معارضه با آنها می کنند. این یک جور تحولی بود که حاصل شد، یک تحول دخالت همه در مسائل روز و مسائل سیاسی. همین جمعیتی که روزنامه خواندن را در آنوقت اشکال می کردند حالا همان ها منزل هایشان هم رادیو هست و هم تلویزیون هست و هم عرض می کنم اصلاً مشروعش هست، غیر مشروعش نیست و هم مسائل روز طرح است. در هر جا بروید جوان ها مشغول به صحبت در مسائل روزند. شما خیال می کنید که در ده سال پیش از این این حرف ها بود اصلاً چه دخالتی داشتید، حقی نداشتید که دخالت در مسأله روز بکنید، حقی نداشتید که باید مثلاً ژاندارمری وضعش این باشد، باید دولت وضعش این باشد، اشکال بکنید به دولت. حالا طوری شده است که همه در میدان آمده اند و یک تحول روحی پیدا شده است در این جامعه و این تحول، تحول الهی است هیچ کس نمی تواند، این قلوب مردم دست خداست این تحول الهی است. یکی از تحولاتی که امروز یک دسته از اروپا آمده بودند، یک دسته جوان ها گفتند که ما آمدیم برای اینکه برویم در این روستاها کمک بکنیم. یعنی این چه تحولی است که جوانی که بحبوحه

صحیفه نور جلد 8 صفحه 184

جوانی اش است و در اروپا است و باید در اروپا فرض کنید روی غریزه جوانی اش مشغول و پی چیزهای دیگر باشد همچو تحولی پیدا شده است که عده زیادی بودند زن و مرد گفتند که ما از اروپا آمدیم که برویم روستاها کمک کنیم به مردم در چیز. به آنها گفتم که ارزش این عمل را خیلی باید بدانید که این عمل چه ارزشی دارد. این روستائی که تاکنون می دیده تنها هست و همه قدرت ها مخالف او هست و می خواهند بچاپندش، ببیند که از اروپا یک دسته جوان تحصیلکرده مهندس و طبیب و دکتر و اینها آمده اند با آن زحمت به ایران و می روند توی این روستاها برایشان گندم می چینند ، ولو شما بلد نیستید درست درو کنید خوب، درو را رعیت ها می دانند شما بلد نیستید درو کنید اما شما چهار تا خوشه گندم را که برای اینها جمع بکنید همچو قدرتی در این رعیت ها و در این زارع ها و در این دروگرها پیدا می شود که کارشان دو مقابل می شود. وقتی کشاورز دید که خانم ها از خانه ها پا شده اند، از اروپا، اینجا هم همین طور، از دانشگاه ها و از دانشکده ها و از مراکز تحصیل جوان ها ریختند، زن و مرد ، در تلویزیون دیشب هم نشان داد این را ریخته اند اینجا و دارند کمک کنند به اینها، در روحیه این کشاورزها چقدر این تأثیر دارد، چقدر اینها را آقا کند که می بینند خدمه اینها عبارت از دکتر است و مهندس، آقایان کمک کار هستند، این ارزشش خیلی است. شما هم که الان می گوئید ما مهیا هستیم، این یک همچو تحولی است که خدا این تحول را پیدا کرده، قلب شما پیشتر اصلاً دنبال این مسأله نبود حالا آمده. کی آورده این را؟ مقلب القلوب خداست. خداوند قلب های شما را اینطور کرده است که می خواهید بروید روستاها کمک کنید، آموزش، پرورش. غیر آن وضعی که سابق بود که اگر یک دسته از سازمانی را می خواستند بفرستند آنجا به اسم نمی دانم کذا برای تبلیغ برای خودشان، حالا دیگر تبلیغی در کار نیست هیچ کس از کسی تبلیغ نمی کند شما به طبیعت خودتان می خواهید بروید کمک کنید، آموزش بدهید، پرورش کنید و امثال ذلک.
 

همه با هم بکوشیم که درست عمل کنیم

انشاءالله خداوند همه شما را حفظ کند و موفق کند که خدمت بکنید به کشور خودتان. مملکت مال خودتان است دیگر، دیگر دست های آنها برید، دیگر همت کنید که اداره کنید مملکت خودتان را تا نگویند نمی توانند، ایرانی ها نمی توانند مملکت شان را اداره کنند یک کسی دیگر خواهد که بیاید سرپرستی کند. فضول ها الان باز هم هستند، آنهائی که نقشه کشند باز هم هستند. خودتان بچسبید به مملکتتان و با قدرت خودتان هر که در هر جا هست خوب عمل کند. آقا در محراب خوب عمل کند و شما در دانشگاه خوب عمل کنید و ما هم در مدرسه خوب عمل کنیم. همه و همه با هم دست به هم بدهیم که درست عمل بکنیم و انشاءالله مملکت مال خودتان است.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:28 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع اعضای انجمن های اسلامی دانشجویان در اروپا و انشجویان اصفهان

تاریخ: 1358/04/30

 

یاس از جنود ابلیس است

بسم الله الرحمن الرحیم
یکی از جنود ابلیس یاس است در اموری که انسان باید با امید و طمانینه و تسلیم عمل بکند و شیاطین ایجاد یاس کنند و با این ایجاد یاس جوانهای ما را در آن مسائلی که باید با تصمیم جدی پیش بروند، گاهی سست می کنند. من آنقدری که یاد دارم از اول نهضت تا حالا که اینجا نشستم، چه آنوقت که در حبس بودم و چه آنوقتی که در تبعید به ترکیه بودم و چه وقتی که در عراق بودم و چه آنوقتی که به پاریس آمدم و چه آنوقتی که شاه با آن طمطراق ها و قدرت ها بود و چه آنوقت که او رفت و بختیار شروع کرد، من هیچ وقت مأیوس از مسائل نبودم و اعتقادم این بوده است که این ملت وقتی که چیزی را بخواهد، می شود. خداوند حافظ ملت های اسلام خواه در برابر تعدی قدرت های بزرگ است. خصوصاً اخیرا که در پاریس بودیم، نمی دانم حالا آقایان را آنجا ملاقات کردم یا بعضی شان را، پیش ما می آمدند، ملاقاتشان می کردیم، این خواهرها هم، با اینها بودند اخیراً که در آنجا بودیم و اخبار ایران به ما می رسید و از جمله اخبار، بعضی ها خودشان لمس کرده بودند، برای من آمدند گفتند، این بود که من در دهات بعضی از مناطق رفته ام و اسم یک قریه ای ، یک قلعه ای را گفت، آنجا خود من هم رفتم، در اطراف ماست، او می گفت که در این دهات صبح که می شد آن ملای محل جلو می افتد و مردم دنبال او تظاهر می کنند، و آن قلعه اسم برد که آن قلعه را من رفته ام و دیده ام چقدر است، شاید مثلاً ده خانوار، پانزده خانوار بشود توی آن قلعه زندگی بکنند، گفت: (حتی آن قلعه که من رفتم، دیدم همان حرف هائی که تهران گفته می شد توی آن قلعه، مردم آن قلعه می گویند. این برای من خیلی جالب بوده است) ، ایمان آورد که یک مطلبی که مطلب ملت است و اینطور مطلب ملت است که هر جا پا بگذاری، همان مطلب هست شما که در اروپا بودید و آنها که در امریکا بودند، آنهائی که در خارج از کشور در هر جا بودند، همین مسائل را می گفتند که آنهائی که در داخل بودند. دانشجویشان همین می گفت که علمای دینی شان گفت، بازاریشان همان را می گفت که کارگرشان می گفت، بچه های اینقدری شان همان می گفت که بزرگان می گفتند. این مورد اطمینان من شد که یک دست غیر طبیعی در کار است. شعاع عمل انسان تا یک حدودی است، یک کسی می تواند یک محله را تحت تأثیر قرار بدهد، یک کسی می تواند یک شهر را، یک کسی می تواند یک استان را، اما کسی نمی تواند به این ترتیب همه

صحیفه نور جلد 8 صفحه 186

قشرهای موجود در هر جا را از یک ملتی، از بچه های کوچک و تا پیرمردهایشان و دانشجویشان با افکار متعدده که اینها دارند و با ایده های مختلفی که دارند، همه را تحت یک مطلب بیاورد، این نمی شد الا اینکه دست غیبی در کار است. من مطمئن شدم به اینکه یک عنایتی از طرف خداوند تبارک و تعالی هست و این عنایت انشاءالله محفوظ است، شما پیروزید تا این توجه ملت ما به مقاصد اسلامی است، این ملت پیروز است و این حرف هائی که گفته می شد و قلم هائی که هست و اینها چیزی نیستند. آنوقت که قدرت ها بود که همه قدرت های موجود پشتیبانی می کردند از محمدرضا، مکرر شاید از امریکا به ما پیغام می دادند، در پاریس که من بودم، مکرر می آمدند و مستقیماً با من تماس می گرفتند، گاهی از بعضی از کسانی که به من مربوط بودند تماس می گرفتند، گاهی به صورت تعزیر و گاهی به صورت نصیحت و اینها، و می خواستند که حفظ کنند محمدرضا را، رژیم را می خواستند حفظ کنند، انگلستان هم به صراحت چیز کرد که ما باید این را حفظش کنیم، منافع ما در این است، دیگران هم همین طور بودند و مع الاسف دولت های اسلامی هم همین طور بودند، دولت های اسلامی هم پشتیبانی می کردند اصلش جدا بودند از مقاصد ما و مطابق با این مشی می کردند. معذلک یک ملتی وقتی یک چیز را خواست و آن خواستش هم خواست الهی بود،یک مطلب مادی نمی خواست، گفت ما اسلام را می خواهیم، جمهوری اسلامی را ما می خواهیم، می خواهیم ظلم نباشد، می خواهیم رژیم غارتگر نباشد، مسائلی بود، همه اش اسلامی بود، همه اش انسانی بود، با یک همچو ملتی نمی شود کسی در بیفتد، بخواهد جور کند، نمی شود، اصلش ما فرض می کنیم اصلاً در دنیا اینطوری است، ما فرض می کنیم که یک وقت از طرف یکی از این ابرقدرت ها بریزند ایران را بگیرند، نمی کنند، نمی شود، ما حالا فرض می کنیم لکن با یک ملتی که همه یکپارچه هستند، نمی توانند بمانند و گرفتن یک جائی یک طور، و ماندن در آنجا یک طور دیگر است وضعش جور دیگر است، می خواهند برای هر آدمی یک مأمور بگذارند؟! اینکه معقول نیست، در هر شهری یک عده می گذارند، بعد از چندی همین مردم این عده را از بین می برند. کشورگیری غیر کشور نگه داشتن است، اینها عاقلند اولاً که نمی شود دیگر در دنیا با اعمال زور، آنطوری اصلش معقول نیست دیگر، ثانیاً قوای ابر قدرت همه مقابل هم می ایستادند، این مواظب اوست، آن هم مواظب این است، آن یک قدم اگر جلو برود، آن هم می گوید، من هم خواهم جلو بیایم، از این جهت خداوند اینطور ملت ها را به همین معناست، حفظ میکند که قدرت های بزرگ در مقابل هم بایستند و نتوانند هیچ کدام تعدی بکنند و آنها می دانند که اگر فرض کنیم که یک قدرت هم بشود و بخواهد حمله کند و یک جا را بگیرد، نمی تواند ادامه به حیات خودش بدهد. این کشورهائی که یک وقتی می ریختند و یک جائی را می گرفتند، بعد از چندی همه شان از بین می رفتند و مستهلک می شدند، بعد که جزء همین ملت می شدند. بنابراین ملت وقتی که یک مطلبی را می خواهد، این عملی خواهد شد و شما اسلام را خواستید و جمهوری اسلامی را خواستید و احکام اسلام را همه مان می خواهیم و این عملی می شود، بیخود دست و پا می زنند خودشان را زحمت دهند، البته ما را هم زحمت می دهند اما زحمت دادن یک مطلب است ، پیروز شدن یک مطلب دیگر.

صحیفه نور جلد 8 صفحه 186

 

آتش زدن خرمن ها، عملی در جهت منافع آمریکا

البته هر کسی که یک صحبتی بکند، قلمفرسائی بکند، انتقاد بکند، خوب، یک زحمتی است یا فرض کنید اینهائی که می روند و کشاورزها و پیش کشاورزها، پیش کارگرها و اینها ایجاد فتنه و فساد می کنند خوب، یک زحمتی ایجاد می کنند، اما آنطور نیست که حالا که چهار تا جوان گول خورده یا چهار تا جوان اجیر که خیلی محتمل است در بعضی اینها که اینها اجیر آمریکا هستند به یک صورت دیگری.
چنانچه من توده را، در حزب توده آن اولش را، حالا دیگر که من اطلاع پیدا نکردم، اولی که حزب توده پیدا شد، آن شخصی که این حزب را درست کرد و همه می گفتند که این از شوروی است و از اینهاست، از روسیه است، سرچشمه گرفته اینها، آن شخص همسفر من بود در مکه و در بیروت که ما برای انتظار کشتی سیزده روز بودیم، این هم آنجا بود و می آمد پیش ما، یک آدم نمازخوان، حج برو، خیر هم بود، لکن خوب، تحت نظر یک دسته آنوقت که به نظر می آمد که انگلیس ها، حزب توده را آنها درست کردند، حزب توده ای که منتسب به یک قشر دیگری است، آن را درستش کردند، حالا همین طور به نظر آدم می آید که بعضی از این احزابی که چپگرائی می کنند، خودشان را می چسبانند به چین و یا چسبانند به شوروی، به نظر آدم اینطور می آید که نه، اینها یک اشخاصی هستند که آمریکا درست کرده برای ما که شلوغ بکنند اینجا و صدا ایجاد کنند و دوباره آنها برگردند، دلیل من بر این مطلب این است که اینها یکی از کارهاشان، قضیه رفتن در پیش کشاورزها، اول می رفتند و می گفتند که کشاورزی را جلو می گرفتند که کشاورزی نکنند، اینجا زورشان نرسید، بعد می رفتند که نگذارند اینها جمع بکنند، آنجا هم که مأیوس شدند و مردم جمع کردند، بعد شروع کردند خرمن ها را آتش زدند. این طایفه ای که ادعا می کنند ما طرفدار خلق هستیم، طرفدار مردم هستیم، توده را چه داریم، خلق را چه، ما از ایشان می پرسیم که آتش زدن خرمن ها اولا چه منفعتی برای توده ها دارد، این ضعفایند که خرمن درست کردند، یک سال این بیچاره زحمت کشیده یک عده ای یک خرمن درست کرده،این خرمن آتش زدن طرفداری از این ضعفاست ؟ بعد هم می گوئیم که کی منفعت از این می برد! یکی از طرقی که برای کشف بعضی از جرائم است این است که یک جرمی که واقع می شود ببینیم کی از این جرم منفعت می برد که بگوئیم زیر سر اوست. اگر ما گندم نداشته باشیم، از کجا گندم وارد می کنید؟ از آمریکا، اگر ما فرض کنیم جو نداشته باشیم، باز هم آمریکا، زراعت هر چه نداشته باشیم آن کس که صادر کننده است برای ما، آمریکاست، نه چین ما زراعت تواند بدهد نه شوروی، خود شوروی هم از آمریکا می گیرد، او هم ندارد، منفعت به جیب آمریکا می رود! پس شما عمال آمریکا هستید برای اینکه اگر منفعت به جیب آنها و دیگران می رفت، ما می گفتیم از عمال آنها هستند، نمی خواهم بگویم که آنها چطورند و آنها هم از آنها بدتر، همه شان با وضع ما موافق نیستند، همه می خواهند که از این سفره حظی ببرند لکن در این قضیه که آتش زدن خرمن ها و امثال ذلک باشد، این منفعتش مستقیما توی جیب آمریکا می رود. آنها گندم هایشان زیاد است بالاخره یا باید آتش بزنند یا به دریا بریزند و بازار

صحیفه نور جلد 8 صفحه 188

می خواهند، همانطوری که ملاحظه کردید که قضیه اصلاحات ارضی هیچ نبود الا اینکه بازاری برای آمریکا درست کند و نگذارند ما زراعت داشته باشیم. همانطوری که خود آن مردک از عمال آمریکا بود و برای بازار درست کردن امریکا این کار را کرد و نقشه از آنها بود و او اجرا می کرد الان هم نقشه از آنهاست و اینها اجرا می کنند، منتها آن به اسم آریا مهر، اینها به اسم فلان و فلان چپگرا.
 

بی حاصل بودن نقشه های آمریکا در جهت سرکوب نهضت

اما مسأله اینطوری است، همین ها بودند که در زمانی که او بود از او طرفداری می کردند، در در بار هم از همین ها بودند، از بزرگانشان در دربار هم بودند، ما از اینها دیگر وقتی خود آمریکائی هیچ کار نتوانست بکند با همه صحبت هائی که کرد یک وقت به صورت ارعاب و یک وقت به صورت مصلحت اندیشی. اخیرا هم که شاه رفته بود و بختیار بود دیگر به صورت اینکه نه، صلاح نیست، حالا زود است، نورس است، حالا چه و می آمدند که من را نگذارند به ایران بیایم، جدیت می کردند ما نیائیم به ایران، همین جدیت اینها باعث شد که من فهمیدم که رفتن ما مضر به حال اینهاست برای اینکه آنها برای صلاح ما نمی گفتند که شما زود است حالا بروید و حالا پیغام فرستادند به وسیله رئیس جمهور فرانسه که آوردند برای ما خواندند پیغام شان را که الان چطور است و کذا هست و زود است، نورس است، حالا شما یک قدری، چند هفته ای باشید. من دیدم که معلوم می شود که در این چند هفته می خواهند اینها قوایشان را مجتمع کنند که دیگر هیچ کاری از ما بر نیاید، مردم الان قیام کردند و نهضت کردند، حالا باید رفت هر چه شد بشود، ما بنا گذاشتیم بیائیم، آنها فرودگاه را بستند، ما گفتیم، خوب، هر وقت باز شد می رویم، معلوم است که تا ابد نمی بندند که وقتی هم که باز شد، ما هم آمدیم.
 

اعتصام به حبل الله عامل سرکوب قدرت های شیطانی

علی ایحال مأیوس نباشید، این از جنود ابلیس است که به انسان تزریق می کند، قدرتمند باشید که این از طرف خداست، خدا شما را قدرتمند کرده، ملت قدرتمند است.
یدالله مع الجماعه خداوند می فرماید: (واعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا) 
خوب، ما اگر اطاعت این امر را کردیم، خداوند ما را واگذار می کند که ما را بچاپند، ما اطاعت بکنیم از امر خدا، که ما اعتصام کنیم به اسلام، حبل الله همین اسلام است، ما اعتصام کنیم به حبل خدا، به اسلام، به قرآن و توجه کنیم به او همه مان، تفرقه هم نداشته باشیم، بعد خدا ما را وادار می کند، واگذار می کند به اینکه ما را بچاپند؟ نه، دیگر نمی شود، اگر ما وفا کردیم به این امر خدا و عمل کردیم به امر خدا و با هم شدیم، همه قشرهایمان با هم شد، خارج و داخل، دانشجو و طلبه، همه با هم این نهضت را تا اینجا که رساندیم تا آخر ببریم، شک نکنید که پیروز هستید، هیچ شک نداشته باشیم، الان مهار پیروزی دست خود ملت است، دست خودشان، کلید پیروزی دست خود ملت است، ملت باید بفهمد که آن چیزی که او را پیروز کرد همین بود که همه با هم بودند و اعتصام بحبل الله بود، همه با هم

صحیفه نور جلد 8 صفحه 189

چسبیده بودند که ما جمهوری اسلامی می خواهیم، ما اسلام را می خواهیم، ما قرآن رامی خواهیم، ما حکومت عدل الهی می خواهیم، این اعتصام بحبل الله بود، این اعتصام بحبل الله اسباب این شد که یکدفعه یک قدرت شیطانی که همه قدرت ها، نه همه قدرت ها فقط ابر قدرت ها، بلکه قدرت های کوچولو هم دنبال او بودند، بیخود نشد که ما را به کویت راه ندادند، یعنی راه ندادند که من از این دروازه کویت بیایم و از آن طرف رد بشوم و سوار شوم و بروم، اینقدر هم راه ندادند گفتند از همان جا که آمدید به همان جا برگردید. وقتی هم عراق آمدیم دیدیم که من فکر کردم که ما هر جا برویم همین صحبت ها هست برای اینکه اینها همه مربوطند به هم، یک سیاست است، اینها همه پشت او ایستاده اند، ما دیدیم که خوب، حالا برویم در خارج، بعدش آمدیم و آنها هم پشیمان شدند و من از جوانهای آنجا متشکرم و از این جوان های عزیز ما که از همه جاها آمدند و احوال از ما پرسیدند و مجتمع شدند، حرف ما را شنیدند و منتشر کردند مصاحبات ما را در آنجا، گاهی در همه جا منتشر کردند و این راهی برای پیروزی ما بحمدالله بود.
 

امروز زمان طرح گرفتاری های شخصی نیست

در هر صورت به شما عرض بکنم که تحت وسوسه ابلیس و عمال ابلیس که همین هایند که می نویسند و همین ها که می گویند هیچ وقت نروید، شما پیروزید و پیروزی تا آخر مال شماست. آنی که من به شما عرض می کنم، این است که کلید پیروزی را حفظ کنید، کلیدش را اگر حفظ کردید عنایت خدا با شماست اجتماع تان را حفظ کنید، دنبال این الان نباشید که ما حوائجی داریم برآورده نشد، این را به این آقا دارم می گویم من هم می دانم که حوائج برآورده نشده، من هم حوائجی دارم که برآورده نشده، آقا هم حوائجی دارند و آقا و آقا، همه چیزهائی می خواهند که نشد. من که از اول مسائل یادم هست حدود پنجاه و هشت سال، شماها هم که در بین راه ها ملحق شدید، زمان این شاه را درک کرده اید، از آنوقت که چشمتان را باز کردید، اختناق بوده، زحمت بوده، گرفتاری بوده، توی حبس بوده، تبعید بوده، از این مسائل بوده، گرفتاری های دیگری که چپاول بوده، همه چیز شما را برده اند اینها، جواهرات که پشتوانه این مملکت بوده، یک مقداریش را رضا شاه برد و انگلیس ها در بین راه از دستش گرفتند و بردند و یک مقداریش ایشان حمل کرد و برد، الان هم بانک های ما گرفتار قرض است، یعنی دولت گرفتار قرض هائی است که اینها از بانک ها گرفته اند و برداشته اند و رفته اند. در هر صورت الان وقت این نیست که ما گرفتاری های شخصی که داریم، طرح کنیم و هی به دولت اشکال بکنیم، به ملت اشکال بکنیم، به نهضت اشکال بکنیم.
 

نهضت اسلام در برخورد با مجرمین بی نظیر در عالم است

شما بدانید این را، در عالم نهضتی به این خوبی نبوده، انقلاب سفید این بود نه آنی که درست کرده بودند. شما نهضت هائی که، انقلاب هائی که در عالم واقع شده، یکی انقلاب فرانسه است که

صحیفه نور جلد 8 صفحه 190

بزرگ است و یکی انقلاب شوروی است، آنقدری که آنجاها آدم کشته شده و سایر انقلابات، آنقدری که آنجاها خونریزی شده، اینجا نشده، برای چه؟ برای اینکه بعد از انقلاب یک نسیم اسلام بود نمی گویم اسلام تحقق پیدا کرده، دیگر اینها که انقلاب کرده اند، ننشسته آنجا همین جور سر ببرند تا آخر هر کس را احتمال بدهند که مخالف است به تفنگ ببندند، این مسائل نبوده، هیچ نیست. البته یک عده ای که پنجاه سال این مردم را قتل و غارت کرده است این عده که حد عددشان شاید تا حالا به صد و چند نفر بیشتر تجاوز نمی کند من دقیقاً نمی دانم ولی کم بوده عددشان، جنایت شان زیاد بوده ولو عددشان کم بوده، اینها البته به جزای خودشان رسیدند، نه آن جزائی که باید برسند آن جزا در آنجا باید واقع بشود، در اینجا نمی شود. یک نفر آدمی که صدها خانواده را بی سرپرست کرده، صدها جوان را از مادرهایشان جدا، کرده و داغ کرده و آتش زده و بوداده روی تاوه های متصل به برق این را نمی توانیم جزایش را اینجا بدهیم، یک جان دارد، ما آن یک جانش را فرض کنیم از او گرفتند، آن هزارها افراد و خانواده را چه کرده، ما نمی توانیم، این دلیل بر این است که یک جای دیگری هم هست که این باید تا ابد بسوزد، تا ابد جنایاتی را که کرده، جبران بشود، در آنجا جبران می شود انشاءالله. مقصود من این است که این حرف هائی که حالا دارند می زنند، ما از این بزرگترش را شنیدیم و اعتنا نکردیم. اینها دیگر چیزی نیست، نیستند، یک تتمه ای است که دست و پائی در این آخر می زنند، چلاپ و چلوپی می کنند.
 

راه انبیا الگوی راه ما جهت نیل به اهداف اسلامی

و انشاءالله با قدرت شما و با قدرت ایمان شما، با قدرت اسلام این نهضت به آخر می رسد و بوی اسلام را آنوقت می شنوید که چه معطر است اسلام. چه نظامی است این اسلام که آن که در رأس واقع شده است مثل خود پیغمبر (ص) و آنهائی که در پائین به اصطلاح شما یا مردم، واقع شده اند، اینها در یک جا با هم مجتمع می شوند و می نشینند و صحبت می کنند و - عرض می کنم - قصه و صحبت تجییش جیوش می کنند اینها، این بنای پیغمبر اینطور بود. پیغمبر که خلیفةالله بود، همه او را قبول داشتند، وقتی که توی مسجد می نشست نمی شناختندش، کسی که از خارج می آمد، نمی شناخت برای اینکه بالا و پائینی در کار نبوده، آنوقت حتی یک همچو چیزی هم نبوده است که بیندازد زیرش، آن روی یک حصیر اگر خوب، بود حصیر، و الا روی زمین نشست، اسلام این است. ما دلمان می خواهد یک همچو، البته قدرت ما نداریم که این که هست عرضه کنیم اما هر چه، هر چه آدم بخواهد به مبداء خیر نزدیک بشود، باید خودش را نزدیک کند، حالا من نتوانستم مثل مالک اشتر عمل کنم خوب، هر چه بتوانم خودم را نزدیک کنم به آنها، باز خوب است و من امیدوارم که مملکت ما یک مملکت اسلامی بشود، جوانهای ما، یک جوان های مسلم، معتقد به اسلام بشود و اگر این ایمانی که ما را پیش برد، باقی باشد، احدی دیگر نمی تواند به شما تعدی کند و انشاءالله نخواهد توانست.

صحیفه نور جلد 8 صفحه 190

 

انقلاب روحی، بالاتر از سدی است که شکستند

از خدای تبارک و تعالی سلامت و سعادت می خواهم و همین حس یکی از اموری که انسان به او خیلی علاقه پیدا می کند، خیلی مایه امیدواری است، این انقلاب روحی است که در ملت پیدا شده، انقلاب روحی بالاتر از سدی است که شکستید، شما از اروپا پا شدید، آمدید که به مردم کمک کنید، این انقلاب روحی مهم است، این را هیچ کس نکرده الا خدا.
خدا مقلب القلوب شما در بین دست خدای تبارک، دست معنوی خدای تبارک و تعالی است که هر جا می خواهد، او بر می گرداند. شما یک وقت مشغول کار خودتان بودید، در زمان چیز من مشغول طلبگی خودم بودم، شما مشغول آقائی خودتان، که شما را از آنجا برداشت و آورد اینجا که بروید در یک روستا زحمت بکشید برای برادرانتان، این دست خداست که قلب های شما را اینطور کرده، قدرش را بدانید. دل شما الان در دست خدا، هر طوری می خواهد می گرداند و به خیر گردانده، الان شما را از آنجا او آورده، جوانهای دانشگاه و نمی دانم دکتر و مهندس، اینها که هر کدام باید در یک جای دیگری باشند، زن محترمه و خانم های عزیز که باید در جاهای چه باشند، همه اینها توی این روستاها رفته اند و دارند درو می کنند، چه می کنند، البته اینها دروگر نیستند به آن معنائی که رعیت دروگرند، اما یک عمل کوچک که اینها همچو قدرت می دهد به این دروگرها که اگر یک جریب زمین را آنوقت درو کردند، حالا دو جریب زمین درو می کنند. وقتی دروگر آمد دید که این خانم هائی که باید زیر سایه بنشینند، آمدند توی آفتاب و گرفتند دارند جو را درو می کنند و جمع می کنند، و اینها یک قدرتی در نفس آنها پیدا می شود، یک ارزشی دارد عمل اینها که قدرت به آنها می دهد و آنها کارشان چند برابر می شود. خیلی ارزش دارد وقتی ببینند شما از اروپا پا شدید آمدید، از امریکا پاشدید آمدید اینجا برای اینکه کمک کنید به برادرهای خودتان، ببینید چه حالی برای این رعیت پیدا می شود، این رعیتی که هر روز یک سازمان امنیت می رفت بالا سرش یا شلاقش زد یا چه از او اخذ می کرد، حالا می بیند که از اقصی بلاد خارج نه داخل، برادرانشان آمدند و می گویند ما آمدیم به شما کمک کنیم، ما آمدیم که با شما درو کنیم، ما آمدیم با شما زراعت تان را برداریم، نمی دانیم این چه حظی برای، این چه در قلب آنها چه اثری خواهد گذاشت و نمی دانید ارزش اینکه یک قلب ضعیف را شما همچو خوشحال کردید، این ارزش چقدر است، معنویت عمل را ما نمی دانیم چقدر است، خیلی زیاد است عمل، ولو کوچک هم باشد و شما از باب اینکه دروگر نیستید، نتوانید درست درو کنید، لکن چند تا خوشه گندم را که شما جمع بکنید، اینقدر ارزش دارد، اینقدر قلوب را به شما متوجه می کند و اینقدر مردم را امیدوار می کند و نهضت ما را پیش می برد که خدا می داند. خداوند همه تان را حفظ کند، و خداوند همه شما را سعادتمند کند، و این تحول روحی که پیدا شده است، خداوند حفظ کند این تحول را.
 

نقشه های استعمار گرانه، جهت انحراف اذهان جوانان

من حالا وقت ندارم لکن از اموری، خیانت هائی که دستگاه به ما کرده است یکی همین قضیه

صحیفه نور جلد 8 صفحه 192

اختلاف است، از طرق مختلفه جوانهای ما را منحرف کردند،راه های مختلف،شیاطین اینها نشستند بررسی کردند و راه هائی پیدا کردند برای اینکه نسل جوان ما را بکشند به یک فسادهائی و از آن چیزهائی که مربوط به خودشان و زندگی خودشان غافل کنند. این مراکز فسادی که بیشترش در تهران است و در همه شهرستان ها هست، این با یک نقشه و حساب بوده است. اگر یک جوانی رفت در یک مرکز فسادی، فردایش هم رفت، ده روز رفت، عادت می کند به آن مرکز فساد، دلش دنبال اوست، یک جوان یا جوانهائی که دلشان دنبال مراکز فساد باشد وقتی که خواب می بینند، خواب همان مراکز را می بینند تا بیدار هم می شوند حواسشان آنجا باشد و بعد هم بروند سراغ همان مقاصد فاسده، این دیگر به درد اینکه بتواند در مقابل قدرتها بایستد و بگوید نه، نیست، این دیگر فکرش دنبال این نیست که مملکت ما گرفتاری دارد، باید این گرفتاری را ما خودمان رفع بکنیم، این ذهنش منعطف است دیگر از این مسائل. این اختلاطهائی که درست کرده اند و ایجاد کردند برای ملت ما و جوانهای ما را مختلط کردند با هم کشیدند به یک مسائل فاسدی، این هم جزء همان نقشه هائی است که برای ما کشیدند. این اختلاط در دریا یک چیز عادی نیست، یک چیزی نیست که همین طوری شده باشد، یک نقشه ای است برای اینکه جوان های ما را منعطف کنند ذهن شان را به این مسائل، اگر چندین هزار جوان ما جذب شدند به مراکزی که اینطور مسائل شهوی و حیوانی در او مطرح است، همین چندین هزار جوان را ملت ما از دست داده.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:28 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع کارکنان رادیو دریا

تاریخ: 1358/04/30

 

می خواستند مملکت ما را از انسان خالی بکنند

بسم الله الرحمن الرحیم
دستگاه رژیم سلطنتی و آن چیزهائی که از قبیل رژیم سلطنتی که رویهمرفته بگوئیم رژیم الهی و غیر الهی، رژیم های غیر الهی برای اینکه وضع شان بر حسب نوع این است که به ملت خیانت می کنند و برای خودشان دستگاه درست می کنند و به منافع خودشان ملت را به کار می کشند و از ملت جدا هستند، برنامه های آنها این است که با کوشش ملت را به تباهی بکشند و نسل جوان را فاسد کنند. اگر نسل جوان فاسد نباشد آنها از آن خوف دارند و می ترسند که یک وقت نسل جوان یک عصیانی بکند و آنها را به تباهی بکشد از این جهت به وسائل مختلف کوشش می کنند که نسل جوان را به تباهی بکشند که از مسائل روز و از مسائل زندگی کنار باشند. وسائل متعدده از قبیل مطبوعات که در خدمت آنها، رادیو و تلویزیون، سینما، تئاتر، تمام اینها که در خدمت آن رژیم های غیر توحیدی هست، تمام اینها برای این است که ملت را عقب برانند و از توجه به مقدرات خودشان غافل کنند و احیاناً بکشانند به طرف خودشان و آنها سرگرم به کارهای غیر مقدرات خودشان بشوند و آنها هم منافع خودشان را ببرند و مطمئن باشند که کسی مخالفشان نیست و لهذا جمیع وسائل فساد جوانها را اینها فراهم می کردند از قبیل مراکز فحشا که اطلاع لابد دارید که در تهران خصوصاً چقدر مراکز فحشا بوده است به طرق مختلف که بعضی از آنها گفتنی نیست اصلاً و همین طور اطراف دریا. در وقتی که، موقعی که مردم دریا می روند یکی از اموری که آنها دامن به آن می زدند همین اختلاطی بود که بین جوانها و زن و مرد، و این نه از باب این بود که اینها می خواستند به جوانهای ما مثلاً یک خوشی بگذرد، بلکه از باب این بود که اینها را به تباهی بکشند. مراکزی که در آن مخدرات بود از قبیل مشروبات و دستگاه های تخدیری دیگری بود الی ماشاءالله. در سینما جوانهای ما وارد می شدند، اگر چنانچه چند روز وارد می شدند عادت می کردند و سینما با آن صورت هائی که همه اش انحرافی بود، رادیوها همه انحرافی، مطبوعات از قبیل روزنامه ها، از قبیل مجلات، همه چیزهائی بودند که جوانهای ما را منحرف کنند. و از جمله چیزهائی که باز مغزهای جوانها را مخدر می کند و تخدیری است موسیقی است. موسیقی اسباب این می شود که مغز انسان وقتی چند وقت به موسیقی گوش کرد تبدیل می شود به یک مغزی غیر آن کسی که جدی باشد، از جدیت انسان را بیرون می کند و متوجه می کند به جهات دیگر. تمام این

صحیفه نور جلد 8 صفحه 198

وسائلی که حالا این بعضی شان بود و الی ماشاءالله وسائل درست کرده بودند، همه برای خاطر این بود که ملت را از مقدرات خودشان غافل کنند و متوجه به جهات دیگر بکنند، منحرف کنند او را از مسائل روز که مبادا مزاحمش بشوند. این یک برنامه بسیار مفصلی بوده است که طرح شده نه اینکه من باب اتفاق مثلاً این مسائل واقع شده، نخیر، این یک طرح هائی است که آنهائی که طراح هستند، طرح کردند که این جوان ها را به تباهی بکشانند و علاوه بر این آن فشارهائی که بر مردم می آوردند و آن فشارهائی که به روحانیت آوردند و آن فشارهائی که به دانشگاه ها می آوردند و به سایر اقشار، رویهمرفته خواستند که مملکت ما را از انسان خالی بکنند و نیروی انسانی را به تباهی بکشند. دستگاه هائی که برای آموزش است، برای پرورش است، تبدیلش کرده بودند به دستگاه هائی که ضد او باشد. آموزش هائی که برای انسان مفید است، برای یک جامعه و کشوری مفید است، آنها حذف می شد و به جای او آموزش هائی که مخالف مسیر ملت بود، روی شهوات خود فرد بود لکن با مسیر ملت مخالفت داشت، با مصالح کشور مخالفت داشت آنها را می آوردند. مقالاتی که مربوط به سرنوشت ملت بود امکان نداشت در روزنامه نوشته بشود و در رادیوها خوانده بشود. مقالاتی که مخالف مسیر ملت بود، مقالاتی که مخالف مصالح یک ملت بود، مخالف مصالح جامعه بود، اینها رایج بود و مجلاتی که باید تربیت کند نسل جوان را، مبدل شده بود به آن تربیتی که همه ملاحظه کردید که مجلات ما چه وضع افتضاح آمیزی داشت. همه برای این بود که جوان ها را از مسیری که دارند و مسیر انسانی که باید اینها بروند، منحرف کنند به یک مسیر دیگری و استفاده کنند. استفاده همچو بکنند که تمام مصالح یک کشور را از بین ببرند، همه چیز را به تباهی بکشند، همه مخازن ما را به اجنبی دهند و کسی نباشد که چرا بگوید، برای اینکه توجه مردم را از آن چیزی که مربوط به زندگی شان است منحرف کردند. وقتی جوان ها که اساس یک مملکتی هستند، پایه یک مملکت هستند، همه جوان ها بروند طرف فحشا، طرف مواد مخدره، متوجه بشوند به این مجلات و به این اوضاع و به آن وضع رادیو و تلویزیون و به آن مسائلی که بود، دیگر برای جوان نه وقتی می ماند که فکر کند در این امور و نه مغزش کار کند. موسیقی از اموری است که البته هر کسی بر حسب طبع خوشش می آید، لکن از اموری است که انسان را از جدیت بیرون می برد و به یک مطلب هزل می کشاند، دیگر یک جوانی که عادت کرد که روزی چند ساعت را با موسیقی سر و کار داشته باشد (که اینها شاید اکثر رادیوشان و تلویزیون شان از همین قسم ها بود) یک جوانی که اکثر اوقاتش را صرف بکند پای موسیقی و اکثر اوقاتش را صرف بکند در اینکه پای موسیقی بنشیند و اینها، این از مسائل زندگی و از مسائل جدی بکلی غافل شود، عادت می کند، همانطور که به مواد مخدره عادت می کند. کسانی که به مواد مخدره عادت می کنند، دیگر نمی توانند یک انسان جدی باشند که بتوانند در مسائل سیاسی فکر بکنند. فکر انسان را موسیقی جوری کند که دیگر نتواند در غیر همان محیط موسیقی و مربوط به شهوات و مربوط به موسیقی نتواند اصلش فکرش را بکند. از این جهت اینکه پافشاری داشتند به اینکه رادیو آنطور باشد و تلویزیون آنطور باشد و مطبوعات و مجلات آنطور باشد و روزنامه ها آنطور باشند و سینماها آنطور

صحیفه نور جلد 8 صفحه 199

باشند و همه رویهمرفته دست به دست هم بدهند و این ملت را سرگرم بکنند به این امور و همه مخازن ما را ببرند که الان که رفتند و گم شدند برای مملکت ما یک چیز سالم نمانده، هر جایش دست بگذاری ناسالم است. هیاهو کردند، فریاد کردند که ما می خواهیم شما را به دروازه تمدن بزرگ برسانیم و واقع مطلب دور کردن ملت بود از اصل تمدن، تا چه برسد به تمدن بزرگ. همه را دور کردند از تمدن، از آنی که استقلال انسان را درست می کند، استقلال فکری انسان را. تا انسان استقلال فکری نداشته باشد، نمی تواند یک فرد مفید باشد. و اینها خواستند فرد مفید پیدا نشود، اصلاً اینها از انسان می ترسیدند. اینها دیدند که یک مدرس، در زمان رضاخان یک مدرس بود که در مجلس بود نگذاشت رضاخان آنوقت که می خواست جمهوری را درست بکند، مدرس نگذاشت ولو بر خلاف مصالح شد و اگر درست شده بود بهتر بود، لکن آنوقت اینها نظر سوء داشتند، یعنی او به سلطنت که نرسیده بود، او می خواست رئیس جمهور بشود و بعدش حالا کارهای دیگر بکند و کسی که جلوی او را گرفت مدرس بود که نگذاشت این کار عملی بشود. کسی که تا آخر ایستاد در مقابلش و بالاخره هم جانش را از دست داد، مدرس بود که نگذاشت او کارهائی بکند، لکن آخرش هم در یک جائی شهیدش کردند. اینها نمی خواهند یک انسان پیدا بشود، کوشش دارند که دانشگاه اینقدر که مورد توجه شان است و مورد هجومشان هست و تا بتوانند نمی گذارند که برنامه های دانشگاه یک برنامه های صحیح باشد. اگر هم از آنجا فرض کنید یک برنامه صحیح باشد، نمی گذارند اینها استقلال داشته باشند هر روز یک غائله و یک بساط درست می کنند، غائله هائی ایجاد می کنند که جوان های ما سرگرم بشوند. در محیط ما هم همین طور، غائله درست می کنند، می کردند، هر روز یک غائله ای درست می کردند، یک بساطی درست می کردند که همه را سرگرم به او بکنند، و از مسائل اصلی و انسانی ما دور باشیم. جزء همین مسائل، قضیه دریاست که حالا شما مطرح می کنید و قضیه دریا این بود که این جوان های نورس و این دخترهای نورس در دریا بریزند به جان هم و هر کاری می خواهند بکنند نسل ضایع بشود، انسان ضایع بشود. یک انسان جوانی که چند ماه در اطراف دریا رفت و دو تا جوان با هم مخلوط شدند، این دیگر نمی تواند فکر بکند که نفت ما را وقتی می خواهند ببرند باید چه کرد. اصلاً فکر این معنی در ذهن جوانی که آنطوری است نمی آید، آن فقط توجه به این دارد که یک شعر عاشقانه بخواند و یک عاشق و معشوقی باشد، اصلاً فکر می رود سراغ اینگونه مسائل، مسیر عوض می شود. اینها روی نقشه کار می کنند من باب اتفاق این نشده که دریا اینطور باشد، اینجور نشده که دریا اینطور باشد که آنطور وسائل برایشان فراهم می کردند. از قراری که می گویند همه وسائل را برایشان فراهم می کردند، تشویق شان کردند، به همه این مسائل انحرافی تشویق می کردند. اینها برای این بود که جوان ها را با هر ترتیبی که شده، با هر جوری که شده از مسیر زندگی خارج کنند تا این که یک ملتی فقیر باشد و نفهمد که الان چیست یک مملکت فقیر الان ما داریم و ملت نمی دانست چی هست. حالا که اینها رفتند، چشمشان باز شده و می بینند تمام انبارها را خالی کرده اند و قرض کردند و بردند تمام جواهرات را اینها یعنی اکثر جواهرات ما را رضاشاه برد که به انگلیس ها رسید و بسیاریش هم ایشان

صحیفه نور جلد 8 صفحه 200

برده که نمی دانم به که خواهد رسید. بانک های خارج پر است از ارزهای اینها و پول های اینها و جوان های ما توجه به این مسائل نداشتند برای اینکه توجه خودشان را منصرف کرده بودند به یک جاهای دیگر یک روح جوان تازه رسیده که الان وقت شهواتش هست، اگر مسایل شهوی برای او به آنطور رایج بشود و مسائل جدی به آنطور مغفول عنه بماند، بالاخره این جوان آنطور بار می آید، دیگر در زمان پیری هم که دیگر به درد نمی خورد، کاری از او بر نمی آید. آنوقتی که نیروی جوانی است و باید به کار بیاید آنوقت این نیروی جوانی منحرف است که تهی شده از آنی که بوده، یک چیز دیگری جایش نشسته، مسائل دیگری هست از قبیل همین مسائل غربی و غربزدگی که اینها بساط طولانی دارد. بالاخره با تمام وسائل حساب کرده روی نقشه ها، بسیار محتمل است که از خارج این نقشه ها ریخته می شود و اینهائی که می خواهند منافع ما را ببرند، آنها نقشه می دهند و اینها اجرا می کنند یا کارشناس ها می آیند به اینجا و نقشه می دهند و اینها اجرا می کنند. اینها یک مسائل حساب شده است و روی یک مقاصد پلیدی که خارجی ها داشتند و خود دستگاه داشت.
 

رادیو و تلویزیون آموزنده باید باشد

الان انشاءالله امیدواریم که این مسائل یک مقداری حل بشود و دست آنها بحمدالله الان کوتاه است و امیدواریم که تا آخر کوتاه باشد. رژیم رفته است و امیدواریم که دیگر برنگردد و نخواهد برگشت. حالا باید جدی بگیرید مسائل را، از آن هزل و شوخی و مسائل غیر جدی برگردید به آن مسائل جدی، مملکت تان را اداره کنید، خودتان باید اداره کنید. دستگاه تلویزیون یا دستگاه رادیو آموزنده باید باشد، قدرت بدهد به جوان های ما، جوان های ما را نیرومند کند نباید دستگاه تلویزیون جوری باشد که ده ساعت موسیقی بخوانند، جوان هائی که نیرومند هستند از نیرومندی آنها را برگردانند به یک حال خمار و خلسه مثل همان تریاک و... موسیقی با تریاک فرق ندارد، تریاک یک جور خلسه می آورد این یک جور خلسه می آورد. اینها باید تبدیل بشود. اگر بخواهید مملکت تان یک مملکت صحیح باشد، یک مملکت آزاد باشد، یک مملکت مستقل باشد، مسائل را از این به بعد جدی بگیرید، رادیو و تلویزیون را تبدیلش کنید به یک رادیو و تلویزیون آموزنده، موسیقی را حذف کنید نترسید از اینکه به شما بگویند که کهنه پرست شدید. باشد ما کهنه پرستیم. از این نترسید. همین کلمات نقشه است برای اینکه شماها را از کار جدی عقب بزنند. اینکه می گویند که اگر چنانچه موسیقی در رادیو نباشید، آنها می روند از جای دیگر موسیقی را می گیرند، بگذار بگیرند از جاهای دیگر، شما عجالتاً آلوده نباشید، آنها کم کم برمی گردند به اینجا. این عذر نیست که اگر موسیقی نباشد در رادیو، آنها می روند از جای دیگر موسیقی می گیرند. حالا اگر جای دیگر می گیرند ما باید به آنها موسیقی بدهیم؟! ما باید خیانت بکنیم؟! موسیقی خیانت است به یک مملکتی، خیانت است به جوان های ما، این موسیقی را حذفش کنید بکلی، عوض آن یک چیزی بگذارید آموزنده باشد، کم کم مردم را و جوان ها را عادت به آموزندگی بدهید، از آن عادت خبیثی که داشتند برگردانید. اینکه می بینید

صحیفه نور جلد 8 صفحه 201

که جوانها اگر این نباشد می روند سراغ موسیقی و جای دیگر، برای این است که اینها عادت کردند و این شاهد بر این است که جوان های ما فاسد شدند. الان ما موظفیم که این نسلی که فاسد شد برگردانیم به صلاح و نگذاریم آن کوچک کوچک های ما فاسد بشوند و اینها را جلوشان را بگیریم. باید جدی باشد این مسأله. اختلاط زن و مرد در دریا هم از همان نقشه ها بوده باید مردم جدیت کنند، خودشان جلو بگیرند و دستگاه های انتظامی و حکومت ها و اینها جلوگیری بکنند و خود مردم جلوگیری بکنند رادیو این معنی را تبلیغ بکند که نباید اینطور باشد، مفاسدش را به آنان بگوید و همین طور رادیو یک دستگاهی باشد برای آموزندگی، برای پرورش یک ملتی. با رادیو و تلویزیون از همه چیز بهتر می شود پرورش داد مملکت را، برای اینکه رادیو و تلویزیون هم ملا و آدمی که سواد دارد از او استفاده می کند هم آن کس که سواد ندارد، اما از دستگاه های دیگر مثل روزنامه و مجله یک دسته می توانند استفاده بکنند در یک جاهای محدودی. این الان رادیو و تلویزیون جوری شده است که در همه جا الان شما می گوئید که رادیوی ما را چهار میلیون جمعیت می شنود. رادیوها یک جوری شده است که حالا همه قشرها می شنوند. این از راه سمع و بصر شما می توانید خدمت بکنید به این مملکت، چنانچه خیانت کردند به این مملکت، بهتر می شود به آن آموزندگی و تربیت داد و مترقی کرد و جوان ها را به آن تربیت کرد، برای اینکه همه گوش می کنند و همه جوان ها گوش می کنند و دهاتی ها و روستائی ها و آنها همه، هر کس توانست، یک رادیو پیدا می کند و نتوانست، رفته منزل رفیقش و گوش کرده است. در هر صورت این دستگاه ها باید تبدیل بشود، اگر بخواهید مملکت تان بماند در دستتان و اگر همان بساط و همان برنامه ها باشد، بدانید که حالا اگر نشود بعد از چند سال دیگر دوباره برگشت می کند به همان مسائل و دوباره بدبختی برای اعقاب شما خواهد بود.
انشاءالله خداوند همه را تأیید کند و همه ملت ما را بیدار کند و همه ملت ما به مصالح خودشان آشنا بشوند و از آن نقشه هائی که برای ما کشیده اند انشاءالله مطلع بشوند و خنثی کنند آنها را.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:28 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از اهالی شهرستان اسفراین

تاریخ: 1358/04/30

 

هدف،عقب نگاه داشتن اقشار مختلف مردم بود

بسم الله الرحمن الرحیم
شما توقع نداشته باشید که یک کشوری که دو هزار و پانصد سال تحت سلطه سلاطین جور بوده است و و قریب شصت سال تحت سلطه رژیم ناپاک پهلوی بوده است، با همه قوا و با همه و با همه کوشش ها، کوشش کردند که این کشور را از همه حیث به عقب بزنند، توقع نداشته باشید به مجرد اینکه آنها رفتند، اینجا بشود یک گلستان و مردمش هم بشوند ملائکه. نسل جوان ما را اینها به طوری تربیت بر خلاف انسانیت کردند که مشکل است به این زودی بشود اینها را برگرداند به یک حال که از آن راه به این راه بیاید تا راه بیفتد. هر معممی روحانی نیست و هر قائل به اسلامی مسلم نیست، و در دستگاه جور که از همه قشرها استفاده می کردند از این قشر هم استفاده شده است و شما توقع نداشته باشید که در ظرف پنج ماه بشود همه را اصلاح کرد. نه همان شهر شما این گرفتاری را دارد، شهرهای دیگر هم همین گرفتاری ها را دارند، قشرهای دیگر هم همین گرفتاری ها را دارند منتها هر یک از گروه ها که می آید همان وضع خودشان چون محسوس شان بوده است، می گویند هیچ جا بدتر از محل ما نیست، از کردستان می آیند همین را می گویند، از لرستان می آیند همین را گویند و از هر جا که می آیند همین مسائل مطرح است و همه هم درست گویند برای اینکه در طول این مدت زحمت کشیده شده است که همه چیز عقب کشیده بشود و خصوصاً نیروی انسانی، نگذارند نیروی انسانی... قشرها و نه در قشر دیگران، نگذارند روحانی صحیح و سالم باشد... صالح، هر چه هم صالح باشد بتواند همه قشرها را سالم کند حتی بتواند همان چیزی که مربوط به خود رژیم هست، مربوط به خود دستگاه دولتی است سالم کند... نخواهد روحانیت مترقی کاری بکند. به قدری آشفته است که نمی توانند به این زودی کاری انجام بدهند.
 

با کمک همه اقشار مشکلات رفع خواهد شد

با اینکه دولت با تمام قوا مشغول است برای اینکه مسائل را، مشکلات را حل بکند لکن مشکلات زیاد است و مشکلات زیاد را نمی شود حل کرد الا با دست همه ملت، همانطوری که همه ملت این رژیم را عقب زد و قشری ... قشری نمی تواند این کار را بکند، اجتماع بود که این کار را کرده

صحیفه نور جلد 8 صفحه 194

همین طور حالا هم برای سازندگی که کارش مشکل تر از اصل مطلب بود احتیاجی به کمک دارد، دولت محتاج است که همه مردم کمکش بکنند، زیر بالش را بگیرند و این انشاءالله با کمک همه اقشار انشاءالله درست خواهد شد و آنطور اشخاص ناباب هم انشاءالله خود مردم طردشان می کنند، خود مردم رها می کنند آنها را.
انشاءالله امیدواریم که به خواست خدای تبارک و تعالی امور اصلاح بشود، و هیچ خوف اینکه نتواند، در ذهن تان نیاید. قدرتمند باشید و همه با هم قدرتمند. شما یک همچو قدرتی را عقب زدید، این آشفتگی ها دیگر داخلی، مال خودمان است غیر آن بود که همه قدرت ها دنبالش بودند، همه قدرت ها، یعنی قدرت های کوچک ممالک ...بزرگ... ما دیگر دشمن داخلی را کنار گذاشتیم، اینها یک چیزهای داخلی است. اگر ریشه ای ، یک چیز گندیده ای هم باشد این را هم شما می کنید اندازید دور،تمام شد. خداوند انشاءالله همه تان را حفظ کند،خواهرها را حفظ کند برادرها را هم حفظ کند و همه موفق باشید که این نهضت را به آخر انشاءالله برسانید.
و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:28 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع اعضای نهضت رادیکال ایران

تاریخ: 1358/04/31

 

شعار وحدت اگر با عمل همراه نباشد ریا کاری است

بسم الله الرحمن الرحیم
الان مردم همه دارند راجع به این مسأله فریاد می زنند که ما اسلام را می خواهیم. همه این را می خواهند.آقا! شما می گوئید نه، و می خواهید چه کنید ؟ همه با هم مجتمع بشوید تحت یک بیرق و وکلایتان را تعیین بکنید. همه به یک وکلای اسلامی که اعتقاد به مسائل دارد، آنی که ایمان دارد، آنی که اعتقاد دارد که اگر خلاف بکند، ولو در اینجا مچش گیر نکند جای دیگر مچش گیر می کند. امروز روزی است که کلمه وحدت برای ما فایده ندارد، عمل وحدت لازم است. من هم هی می گویم وحدت، اگر بنا شد که من مخالفت کنم با این، خوب این کلمه ای است دیگر، یک ریایی بیشتر نیست. فکر این مطلب را بکنید، خودتان بنشینید فکر بکنید. رفقای دیگر، آنهائی که اعتقادشان این است که می خواهند خدمت بکنند به کشور، با آنها تفاهم بکنید، بگویید اگر خدمت می خواهید بکنید، چرا گروه گروه می شوید؟ همه خدمت بکنید. گروه گروه شدن معنایش این است که من می خواهم برای خودم بکشم، آن می خواهد برای خودش بکشد، اظهار وجود بکنند. آقا نمی توانیم در مقابل اسلام اظهار وجود بکنیم، در اشتباه هستیم. جز این معنی که یک تشتتی پیدا بشود و یک اختلافاتی پیدا بشود و یک عرض می کنم تأخیری نهضت را عقب بیندازد. شما خیال نکنید این پیش نمی رود، پیش می رود انشاءالله، لکن عقب می شود. با اختلافاتی که پیدا بشود و اشخاص روشنفکر، اشخاص صاحب قلم، اشخاص صاحب اطلاع و فکر، اینها دنبالش را می گیرند که، قلم ها را بر می دارند، هر چه دلشان می خواهد می نویسند و موجب تشتت می شوند. همین هم که می گویند وحدت، وحدت، وحدت، همین ها وقتی که قلم دست شان می گیرند و مطلب می نویسند، یک وقت دیدیم که حمله کردند به یک مسأله ای از مسائلی که مردم به آن مسأله علاقه مند هستند، و ایجاد اختلاف می کنند. چرا باید اینطور باشد؟ اگر اینها و اقعار است می گویند که ما مملکت را می خواهیم و ملت را می خواهیم، استقلال را می خواهیم، چرا باید اینطور باشد که قلم هایشان بر خلاف مسائلی است که ادعا کنند. اول کلام می گویند که مملکت باید با هم متحد باشد، آخر کلام شان می بینید که یک کلمه ای گفته است که اسباب تشتت می شود. این اطراف دریا بود که جهات اطراف دریا را یک مرد (نمی دانم، حالا من که نمی شناسم) در مجله گفته جدا بودن زنها از مردها افتضاح است . تمدن این است که پسرها و دخترها توی دریا به هم ور بروند!! این تمدن

صحیفه نور جلد 8 صفحه 203

است؟!! این تمدنی است که پنجاه سال حالی ما کردند؟!! این معنی اش تمدن است ؟!
 

تهی نمودن مغزهای جوانان با ایجاد مراکز فحشا

پنجاه سال به مغزهای ما تزریق کردند که تمدن عبارت از این است که چیز کردند، سینمایش بروید تمدنش عبارت از این است که آن دستگاه وقاحت، مجلاتش اینطور و روزنامه هایش اینطور، رادیو و تلویزیونش اینطور، همه اینطور بودند و ما از این ضرر دیدیم، همه مان از این ضرر دیدیم، دیدیم که زندگی ما را به هم زدند، نیروی انسانی ما را عقب زدند. نیروی انسانی، ما الان کم داریم. برای چه ؟ برای اینکه پنجاه سال ما را کشیدند به مراکز فحشا، جوانهای ما را کشیدند به مراکز فحشا، کشیدند به مراکزی که مغزهای آنها را تهی کردند. به آدمی که در این نحو سینماهائی که پیش بود (حالا من نمی دانم وضعش چه جوری است. آنوقت سینماهائی که بود همه آن دستگاه فساد بود) دیگر یک جوانی که می رفت در آنجا، پنج روز، ده روز می رفت عادت می کرد به این، این دیگر نمی توانست جدی یک عملی بکند، این دیگر نمی توانست فکرش را متوجه بکند به اینکه نفت شما را دارند می برند و همه چیز ما را دارند، حیثیت ما را دارند برند و ما مشغول اینکه سینما را تماشا بکنیم، ستاره سینما را. مجلاتمان اینطور، سینماهایمان اینطور، همه چیزمان اینطور شده بود و ما را خودمان را از بین بردند که هیچ، یکی دیگر را جای ما نشاندند و مملکت ما متبدل شده بود به یک چیز دیگری. الان که در این نهضت بسیاری از قشرها آن وضع سابق شان را رها کرده اند، متوجه شدند.
 

این اسلام بود که شما روشنفکران را از انزوا خارج کرد

این حقوقدان ها، این روشنفکرها،این عرض می کنم کذاها، اینها چرا نمی آیند ملحق بشوند به همین جمعیت ها؟ و با همین ها کارشان، چرا همه دست به هم نمی دهند؟ نوشته هایشان جوری باشد که وحدت کلمه ایجاد کند، گفته هایشان جوری باشد، جمعیت هایشان اینطور باشد. چرا می روند توی مجلس نمی دانم وکلا و می گویند که اسلام دیگر به درد نمی خورد ؟ جز این است که می خواهند فساد کنند ؟ ولو یک کلمه مفتی که به یک کسی بگوید، که در کسی تأثیر نمی کند، اما خود این معنی نشان این را می دهد که این رشد نیست. الان اگر این تمیز می داد که این اسلام بود که همه شما را از خارج کشید اینجا و حالا آزاد شدید، این اسلام بود که شما را از انزوا بیرون آورد، شما همه توسری خور سازمان امنیت بودید، شما همه نمی توانستید اظهار وجود کنید، حالا که اسلام آمده و شما را از زاویه بیرون کشیده و از خارج وارد کرده در میدان عمل، حالا بر ضد همان اسلامی که همچو خدمتی برای شما کرده است، قیام کردید ؟ ! این را باید اسمش را چی گذاشت ؟ این را اسمش را می گویید تشخیص نمی دهند ؟ اینقدر با اسلام بد هستند که حتی حاضرند که امریکا و شوروی بر اینها حکومت کنند و اسلام روی کار نیاید. چه جوری است وضع؟ اصلاح کنند مردم خودشان را. باید این طبقه روشنفکر و این طبقه ای که عرض می کنم که کار آمد هستند، خودشان را اصلاح بکنند .این

صحیفه نور جلد 8 صفحه 204

طبقه مردم زود سالم می شوند، دست نخورده اند اینها ما هر چی داریم از این طبقه ای که ادعا کنند که ما روشنفکریم و ما حقوقدانیم و ما نمی دانم طرفدار چه هستیم و اینها، ما هر چه داریم از اینها داریم صدمه می خوریم. چرا دست به هم نمی دهند که این کار را بکنند؟ چرا جلوگیری می کنند از این سیلی که راه افتاده است و می خواهد کارها را اصلاح بکند ؟ این دردهایی است که هست و شماها باید درمان بکنید و دست به هم بدهید که درمان بکنید. حالا شماها که آمدید، این عمل را بکنید تا ببینیم سایرین چه می کنند. اگر من دیدم شماها کردید آنوقت...
و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:28 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

فرمان امام خمینی به حجت الاسلام شاهرخی

تاریخ: 1358/05/01

 

جناب مستطاب ثقه الاسلام و المسلمین آقای سید محمد تقی شاهرخی دامت افاضاته

بسمه تعالی
با توجه به حساسیت وضع موجود و احتیاج به تسریع در کارهای دادگاه ها و رسیدگی به وضع زندانیان و اصلاح امور مردم بدین وسیله جنابعالی به سمت قاضی شرع در دادگاه انقلاب اسلامی بروجرد منصوب می شوید که انشاءالله تعالی زودتر به پرونده ها رسیدگی و حکم الهی را درباره متهمان اجرا نمائید و افرادی را که مشمول عفو عمومی می شوند از زندان آزاد کنید و در مورد اصلاح امور مذهبی و اجتماعی شهر نیز با همکاری و مشورت علمای اعلام محل و مؤمنین محترم اقدام نمائید. از خدای تعالی توفیقات همگان را در راه خدمت اسلام و مسلمین خواستارم.
و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
روح الله الموسوی الخمینی

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:28 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع پرسنل شهربانی همدان

تاریخ: 1358/05/01

 

تفاوت مابین قوای انتظامیه در رژیم طاغوتی و جمهوری اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم
فرق مابین قوای انتظامیه در نظام و در رژیم طاغوتی و قوای انتظامی در رژیم اسلامی این است چون رژیم طاغوتی مبنایش بر استفاده های شخصی و رساندن انتفاع به کسانی که ارتباطات خارجی با آنها دارد و می خواهد حفظ کند او را، ناچار آن رژیم به ملت خیانت می کند، می خواهد از چنگ ملت بر باید و به جیب خودش و اربابهایش بکند چنانچه مشاهده کردید و کردیم. از این جهت قوای انتظامی که آن رژیم خواهد این است که جوری تربیت بشود که حفظ همان منافع او را بکند و چون خیانتکار است از ملت می ترسد و چون می ترسد می خواهد که یک قوائی درست کند که ملت را بترساند. اینکه قوای انتظامی در رژیم های غیر انسانی و غیر توحیدی کوشش دارند که مردم را سرکوب کنند و بترسانند،این برای این است که خودشان از مردم می ترسند و چون خیانتکارند می ترسند، از این جهت ارتش را جوری درست می کنند، تربیت می کنند که در مقابل ملت بایستد. ملت را از ارتش جدا کنند، ژاندارمری را، شهربانی را، اینها را طوری تنظیم می کنند که از ملت جدا باشد و با ملت مخالف باشد. این برای این است که چون دستگاه از ملت می ترسد و می خواهد که اینها با ملت روابط نداشته باشند و مخالف ملت باشند و ملت هم مخالف اینها ولهذا قوای انتظامی در امثال ایران، نه در خود ایران تنها در امثال این کشورها طوری هستند که با مردم در دو جهت واقع هستند. مردم از قوای انتظامی بیزارند و قوای انتظامی هم مردم را می خواهند سرکوبی کنند و تمام اساس این است که آنها برای اینکه خودشان را حفظ کنند یک قوائی تربیت می کنند که این قوا آنها را حفظ کند و از ملت هم جدا باشند. شما می دانید که اگر چنانچه این محمدرضا می خواست از یک خیابانی در چند روز دیگر عبور کند، آن جاهائی که در مسیر او بود کنترل می شد. خانه های اطراف خیابان باید یا خالی بشود یا مأمور انتظامی بروند آنجاها پاس بدهند برای اینکه در یک عبوری می ترسید، از مردم می ترسید مردم را هم می ترسانند از باب اینکه می ترسیدند از مردم، می ترسیدند از باب اینکه خیانتکار بودند. خیانت منشاء این شد که یک شخص خائن، اسباب این شد که تمام قوای انتظامیه ای که باید در خدمت مردم باشد اینها را کشیدند به ضد مردم، مردم از شما جدا بودند، متنفر هم بودند، شما هم از مردم جدا بودید و خیال می کردید باید تو سر مردم بزنید. اما رژیم اسلامی اینطوری

صحیفه نور جلد 8 صفحه 207

نیست برای اینکه آن کسی که مبداء امر است ، خیانتکار نیست وقتی خیانتکار نیست از ملت نمی ترسد، ملت به او وفا دارند، قوای انتظامی در آن رژیم برای حفظ ملت است و برای این است که به مردم خدمت بکنند. وقتی که قوای انتظامی اینطور تربیت شد که به مردم خدمت بکند،آنها خدمتگزار ملت می شوند، ملت هم خدمتگزار است از او پشتیبانی می کند. اینکه در آن رژیم شهربانی ها مثل وقتی که مردم اسم شهربانی می شنیدند یا اسم سازمان امنیت را می شنیدند می لرزیدند به خودشان و می ترسیدند از اینها و از شما روگردان بودند این برای این بود که وضع را اینطوری پیش آورده بودند. در این ممالکی که اینها همه می خواهند مردم را بچاپند، خزائن مردم را ببرند و خدمت بکنند به ارباب هاشان، اینها ناچارند که برای این کار یک قوائی تهیه کنند مناسب با این کار و اینطور تربیت می کردند، قهرا آن کسی وارد می شد در شهربانی یا وارد می شد در ژاندارمری یا وارد شد در ارتش، به این ترتیب وارد می شد، از آن طرف شاهدوستی را باید خیلی تزریق کنند که هر روز بخوانند به گوش سربازهای جوان و از آن طرف مردم را از اینها جدا بکنند. حساب مردم حساب علیحده، شهربانی با مردم هیچ رابطه ای نداشت مگر اینکه این رابطه که یکی را بیاورند آنجا و کتکش بزنند و حبسش بکنند و آن ترتیب.
 

مردم با طبقات ارتشی و ژاندارمری و شهربانی، خودشان را از هم جدا ندانند

شما امروز در رژیم اسلامی واقع هستید یعنی رژیمی که اساسش بر این است که مردم با طبقات ارتشی و ژاندارمری و شهربانی خودشان را از هم جدا ندانند. شما خودتان را از آنها بدانید آنها هم خودشان را از شما بدانند و با آغوش باز از شما، پذیرائی کنند، شما کوشش کنید که این معنی را در ذهن مردم با اعمالتان وارد کنید شما پنجاه ساله اید، شما که سن تان جوانید مردم ملت پنجاه و چند سال از این لباس بدی دیده اند، از وقتی که شهربانی را دیدند، دیده اند که این شهربانی معنایش این است که آدم را بزند و بگیرد و حبس کند و زجر بدهد و از او چیز بگیرد، از ارتش هم همین طور، از ژاندارمری هم همین طور، پنجاه سال ملت ما اینطور دیده قبلاً هم اینطور دیده. اما حالا آنکه ما واردش هستیم این را تا بخواهید از ذهن مردم بیرون کنید یک قدری طول دارد لکن می توانید که شما این چیزی که در ذهن آنها در این پنجاه سال رفته است از آنوقتی که چشمش را باز کرده است از سازمان امنیت ترساندنش و از ارتش ترساندنش و از ژاندارمری ترساندنش، این را باید با عمل کاری بکنید که از قلب او بیرون بیاید و بفهمد که امروز غیر دیروز است.
 

قوای نظامی در صدر اسلام با وجود تجهیزات ناقص بر دو امپراطوری بزرگ غلبه کردند

امروز روزی است که ملت با این قشرهای انتظامی رفیقند و دوستند و برادرند. آنها می خواهند حفظ کنند این انتظامات را برای ملت، ملت وقتی دید که این طایفه خدمتگزار او هستند و محبت به او

صحیفه نور جلد 8 صفحه 208

می کنند، نسبت به کسی که خدمت به او می کند، حفظ می کند نظم مملکتش را، قهراً علاقه مند می شود. شما کوشش کنید که همین معنائی که الان هست که بنا این است که رژیم جمهوری اسلامی رژیم مردمی باشد، همه با هم باشند. قوای انتظامی مردم همانطور که در صدر اسلام بوده است که از خود این مردم بودند، اینطور نبوده است که آن کسی که استاندار یک جائی می شده، می خواهد برود مردم را بچاپد، در آن زمانها اینطور بودند. این را یادم هست، که حالا در چه وقتش بود نمی دانم، اگر یک کسی را استاندار آذربایجان مثلاً می کردند، اجاره می دادند به آنها، یعنی این آدم باید مثل پنجاه هزار تومان یا ده هزار تومان آنوقت بدهد به آن کسی که باید این را سر آن کار بگذارد (نخست وزیرش، خودش یا صدر اعظمش) باید اینقدر بدهد که برود استاندار آذربایجان بشود. این به آنجا که می رفت چون اجیر است و اینقدر گرفته باید دو مقابل، آنجا بگیرد یا بیشتر تا اینکه خوب، هم مال الاجاره را بدهد، هم نفع ببرد. وضع اینطور بود که اجاره بندی بود، آذربایجان چون بزرگتر بود زیادتر، همدان چون کوچکتر بود کمتر، همه روی یک اجاره بندی خاصی بود که روی این اجاره بندی استاندار تعیین می شد یا فرض کنید که فرماندار تعیین می شد، این وضع ها در اسلام نیست، این بساط در اسلام نیست، آن هم که در صدر اول است و بالاتر از همه به حسب نظامش هست، با سایرین در یک طبقه نشسته اند، با هم دوستند، رفیقند، صحبت می کنند و تفاهم دارند با هم و لهذا یک لشگر و یک ارتش، آنوقت که اسمش را نمی شد ارتش بگذارید یک عده عرب بودند که اینها چندتاشان یک شمشیر داشتند، چندتاشان یک اسب داشتند، اینها غلبه کردند بر این دو تا امپراطوری بزرگ که امپراطوری روم بود و ایران، بزرگترین امپراطورها آنوقت اینها بودند. این یک مشتی عرب از باب اینکه قوی بودند، ایمان داشتند و از ملت بودند و اینطور نبود که بخواهند برای استفاده یک کاری بکنند، می خواستند خدمت بکنند اینها، در مقابل آنها ایستادند و از آن طرف با اینکه عدد زیاد بود و تجهیزات زیاد بود و - عرض می کنم که - اسب ها کذا وزین اسب ها طلا و اینها لکن روحیه نداشتند، اینها را در یکی از جنگ ها می بستندشان در ذوالسلاسل دیگر، می بستند اینها را که مباد فرار کنند، با زنجیر می آوردند که جنگ بکنند. عرب ها شمشیر را کشیده بودند و ریختند همه اینها را از بین بردند و یک عدد کمی با تجهیزات ناقص، یعنی ناقص که نمی شود اصلاً اسم تجهیزات روی آن بگذاری یک چند تا شمشیر و یک چند تا اسب و یک چند تا شتر و اینها برای اینکه روحیه اینها روحیه مادی بود، ضعیف، روحیه آنها روحیه معنوی بود و قوی.
 

به مملکت رسول خدا و صاحب الزمان خدمت کنید

شما امروز شهربانی دولت جمهوری اسلامی هستید، افرادتان یکی یکی باید ملاحظه این را بکند که من در شهربانی اسلامی دارم کار می کنم رئیس شهربانی هم باید همین معنا را در ذهنش بیاورد، جمعیت تان هم باید همین معنا در ذهنش باشد که ما در یک مملکتی می خواهیم شهربانی بکنیم که این مملکت مال امام زمان سلام الله علیه است، مال حضرت امیر سلام الله علیه، مال پیغمبر است. ما

صحیفه نور جلد 8 صفحه 209

داریم خدمت به پیغمبر و اسلام می کنیم، ما نباید به مردم حالا عرض کنم که قدرت فروشی بکنیم، خیال بکنیم ما یک قدرتمندی هستیم و مردم چیزی نیستند، اگر این کار را بکنید محبوب مردم نیستید، دل هاتان مطمئن، آرام، وقتی شب می روید منزل با دل آرام منزل می خوابید هیچ تشویشی در کار نیست، اما اگر یک رژیمی باشد که مخالفت بخواهد بکند حتی آن کسی که ظالم است به حسب نوع مردم، مگر بعضی شان که دیگر متبدل به یک حیوانی شده اند آنها ناراحتند از اینکه اذیت کنند مردم را، این یک چیز جبلی است، آدم وقتی هم به یکی اذیت بکند خودش هم ناراحت می شود. اما در این رژیم باید همه با دل راحت انشاءالله و با قدرت، اما قدرت برای اشخاصی که فساد می کنند، و با رحمت برای دوستان خودتان، (اشداء علی الکفار رحماء بینهم) دستور خداست که وصف مؤمنین این است که در مقابل اجانب ایستند قوی، بین خودشان دوست و رفیق و رحیم و اینها.
انشاءالله خداوند همه تان را حفظ کند. موفق باشید به اینکه خدمت بکنید به این مملکت.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:28 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در دیدار با گروه تحقیقات و تبلیغات دانشکده علوم اصفهان

تاریخ: 1358/04/30

 

نپذیرفتن قدرتی جز قدرت حق، از آداب عبودیت

بسم الله الرحمن الرحیم
از آداب عبودیت این است که جز قدرت حق، قدرتی را نپذیرند و جز ثنای حق و آنکه از اولیاء حق است، ثنای کسی را نگویند. ما بندگانی هستیم که هیچ نداریم و هیچ نیستیم و هر چه هست قدرت الهی است. معجزه هایی که در این نهضت واقع شد همه از جانب خدای تبارک و تعالی بود و بشر کوچکتر از آن است که بتواند این معجزه ها را انجام بدهد. تحولات روحی که در این مدت قلیل برای ملت ما پیدا شد، تحولاتی قلبی، تحولات روحی، تحولات ارادی، هیچ کس نمی توانست این تحولات را ایجاد کند. آنچه که عظمت دارد این تحولات روحی است که در ملت پیدا شده و او بالاتر از این پیشبرد و پیروزی است که ملت ما پیدا کرد. ملتی بود که در فکر سرنوشت خودش نبود، هر کس مشغول کاری بود و آنچه مطرح نبود مسائل سیاسی، مسائل اجتماعی کشور بود، در مدت کمتر از دو سال یک تحول پیدا شد که تمام قشرهای ملت افکار سیاسی پیدا کردند. مجالسی که صرف می شد در اموری که بیهوده بود حالا صرف می شود در اموری که سرنوشت ساز است. خواهرهای ما که اشتغال به مسائل دیگر داشتند الان همدوش با برادرها و مقدم بر آنها به سرنوشت ملت و به سرنوشت کشور خودشان فکر می کنند، طرح دهند، فکر می کنند، انتقاد می کنند. این تحول تحولی است که خدای تبارک و تعالی که مقلب القلوب است این تحول را ایجاد کرد.
 

کشیده شدن کشور از ضعف به قدرت و ایجاد حق تعاون از معجزات الهی

تحول مهم دیگر، تحولی بود که از ضعف به قوت کشور ما را کشاند. کراراً گفتم این را که یک پاسبان در بازار بزرگ ایران که تهران است اگر می آمد و می گفت باید بیرق بزنید کسی به خود اجازه نمی داد، فکر نمی کرد که می شود مقابل او ایستاد. همین ملت با همین ضعف در ظرف یک سال و چندی به خیابان ها ریخت و گفت ما شاه را نمی خواهیم، ما ابرقدرت ها را محکوم می کنیم. آنهائی که از یک پاسبان می ترسیدند از توپ و تانک و مسلسل هراسی نداشتند، خانم هائی در قبل وضعشان یک نحو دیگری بود و رژیم آنها را به یک مسائل دیگری مشغول کرده بود، متحول شدند به کسانی که در مقابل رژیم ایستادند و با برادرها همدوش بلکه مقدم در این نهضت شرکت کردند. این تحول ها، تحول های

صحیفه نور جلد 8 صفحه 196

اعجاز آمیز بود.
از آن طرف تحول دیگری که پیدا شد، امروز یک دسته از جوان ها، زن و مرد، از اروپا آمدند پیش من و آنها گفتند ما آمدیم برای اینکه در روستاها برویم و به مردم خدمت بکنیم. جوانهائی که سابق در مسائل دیگر فکر می کردند امروز در اینجور مسائل فکر می کنند. می آیند، از اروپا می آیند، از خارج می آیند، زن و مردشان می آید برای اینکه در روستاها بروند کمک کنند به روستائی ها. چنانچه از داخل، از دانشگاه، طبیب، مهندس، خانم ها همه می روند در این روستاها و کمک می کنند. این حس تعاون یک حسی است که، یک تحولی است که اعجاز آمیز است و آنچه که هست خداوند تبارک و تعالی انجام داده است.
 

با اراده حق تعالی در همه چیز پیروز شدیم

همه چیز را از خدا بدانید. ما بنده ضعیفی هستیم که هیچ نیستیم، هر چه هست او هست و هر چه داریم از او داریم و پیروزی ما به دست او واقع شد. ما که هیچ در دستمان نبود و پیروز در همه چیز شدیم با اراده حق تعالی بود. این اراده حق تعالی دنبال اینکه شما اجتماعتان، اجتماع اسلامی بود (یدالله مع الجماعه) اجتماع شما اسلامی بود و قیام، قیام انسانی اسلامی بود و خداوند به شما آزادی را هدیه داد برای اینکه برای او قیام کردید. این قیامی است که برای اوست،حفظ کنید. مادامی که برای او کار کنید، اجتماعتان برای او باشد پیروز هستید و من امیدوارم که این اجتماعات شما تا آخر محفوظ باشد و برای خدا باشد. خداوند همه شما را سعادتمند کند و خداوند کشور شما را مستقل و آزاد کند و آزادی را از کشور شما نگیرد.
و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:28 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها