0

صحیفه نور امام خمینی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع اعضای جامعه ورزشی اصفهان

تاریخ: 1358/04/23

 

تلاش دامنه دار ابرقدرت ها جهت سرکوب و انحراف نیروهای مبارز و مؤمن

بسم الله الرحمن الرحیم
نقشه این بود که همه نیروها را یا متوقف کنند و یا منحرف. نقشه این بود که هر جایی که احتمال بدهند که در مقابل اجانب یک نیرویی باشد، یا سرکوب کنند یا منحرف. این یک نقشه ای بود که با این نقشه رضاخان آمد روی کار و ادامه داد به جنایات خود و با این نقشه محمدرضا آمد برای تکمیل کار و خدمت به خارجی ها. رضاخان را آنوقت انگلیسی ها آوردند، چون آنوقت زور آنها بیشتر بود. آنها رضاخان را آوردند، چنانچه جنگ عمومی که پیدا شد، در رادیو دهلی انگلیسی ها اعلام کردند به اینکه ما رضاخان را آوردیم و به سلطنت رساندیم و چون خیانت کرد او را بردیم. و محمدرضا را متفقین روی کار آوردند به اعتراف خودش که در یک کتابی نوشت (ولو بعد او را محوش کردند) نوشت که متفقین که آمدند صلاح دیدند که من باشم، سلسله ما باشد. و این یک نقشه ای بود که، این یک نقشه ای بود که خارجی ها و آنهایی که نقشه کش هستند برای چاپیدن این ممالک اسلامی، ممالک شرق مثلها، اینها نقشه داشتند که در همه جا نیروهایی که احتمال مقاومت در مقابل اجانب در آنها می دادند این نیروها را یا خفه کنند و یا منحرف کنند از آن راهی که دارند. و لهذا دیدیم و شماها اکثراً یادتان نیست، بعضی از شما یادتان هست که زمان رضاخان نقشه را به اینطور پیاده می کردند که روحانیت را سرکوب می کردند، سرکوب کردند سخت و مجالس وعظ و خطابه و مصیبت را قدغن کردند به طوری که شاید در تمام ایران یک مجلس علنی نبود، اگر بود سری. در قم من یک مجلس سراغ داشتم که سری، قبل از آنکه صبح بشود یا قبل از آفتاب تمام بود و آن هم مثل اینکه گرفته شد. برای اینکه اینها اینطور تشخیص داده بودند که روحانیت یک قوه ای است و این مجالس وعظ و مجالس خطابه و مجالس سیدالشهدا سلام الله علیه یک قدرتی است که ممکن است یک وقتی از این قدرت استفاده بشود و جلوی آن چپاولگری ها را بگیرد. آنها با اطلاع کامل از وضع خزائن زیرزمینی که این دولت ها، این ملتها، این کشورها، کشورهای شرقی دارند و بالخصوص ایران زیاد مورد نظرشان بود و قدرتی را که احتمال می دادند آنوقت که بتواند یک مقاومتی بکند و دیده بودند که در طول تاریخ همین قدرت ها مقاومت کرده اند، این قدرت را سرکوب کردند با دست رضاخان و پلیس آنروز و سازمان های آن روز. منتها بعد نقشه عوض شد. نقشه این شد که با تبلیغات، علاوه بر فشارهایی که می آورند، تبلیغات

صحیفه نور جلد 8 صفحه 121

بر ضد آن قدرتهایی که ممکن است یک وقتی بر خلاف آنها یک خودنمایی بکنند و نقشه اینها را بشکنند و تبلیغات را شروع کردند. و در زمان رضاشاه هم تبلیغات زیاد بود به طوری که مردم را (آنهایی که آگاه نبودند) از روحانیت تقریباً بسیارشان را برگرداندند.
در زمان این پسر که بدتر از آن پدر در یک دهاتی بود، در این زمان تبلیغات زیاد شد به طوری که این تبلیغات در دانشگاه هم، جوانها هم که جوان های خوبی بودند، تبلیغات در آنها هم اثر کرد. چه حیف که یک وقتی بود که در دانشگاه اسم یک معمم را شاید نمی شد ببرند، بلکه در دانشگاه بعضی از آیات قرآن را در دیوار می نوشتند و مسخره کردند، برای اینکه آنها که منحرف می کردند اینها را از راه حق نقشه شان این بود که مبادا یک وقت اسلام قدرت پیدا بکند در جامعه و روحانیت که خدمتگزار اسلام است آن هم قدرت پیدا بکند و جامعه را بکشد به طرف مخالفت با دستگاه ها و مخالفت با اجانب.
در همه قشرهایی که یک احتمالی می دادند که شاید مقاومتی در اینها باشد، به یک وضعی وارد می شدند و یا آنها را منحرف می کردند و یا سرکوب می کردند. قشر شما پهلوانان هم مستثنی نبوده، قشر ورزشکارها هم مستتثنی نبوده از این، برای اینکه اینها هم یک جمعیت متدین بودند، علاقه مند به اسلام بودند و قدرتمند. اینها را هم به یک جوری سرگرم می کردند، نمی توانستند از اسلام منحرفشان کنند، گوش نمی دادند به حرف اینها در آن باب اما منحرف می کردند از مسائل اصلی. یک بساطی درست می کردند که سرگرم بشوند به آن بساط و از مسائل اساسی مملکت غفلت بکنند. در همه قشرها این مسائل پیش می آمد، مستقیماً یا سرکوبی می کردند، اگر نمی توانستند انحراف ایجاد کنند، سرکوبی می کردند و یا اگر سرکوبی را صلاح نمی دانستند یا او را انحراف را بهتر می دانستند به تبلیغات منحرفشان می کردند از آن راه و اگر این هم نبود، سرگرمشان می کردند به یک کارهای دیگر. قشر روحانی را سرکوب کرد رضاشاه و با بهانه های مختلف که شاید اکثراً یادتان نباشد که چه بساطی بود و بعد که دانشگاه پیدا شد و دانشگاه هم یک قدرتی به نظر آنها بود که در مقابل ممکن است بایستند شروع کردند تبلیغات انحرافی در ایجاد یک انحرافات که اذهان جوان را با تبلیغات که زود می شود برگردانید او را، تبلیغات دامنه دار از اصل مذهب شروع کردند تا اسلام اصل و اساس را تبلیغات دامنه دار به خلاف کردند. و بعد هم جدا کردند روحانیت را از دانشگاه، هر کدام را مفقود کردند. آنها را هم بسیارشان منحرف کردند، البته در آنها، آنهایی بودند که بسیاری منحرف نبودند لکن نمی توانستند، چون قدرت در دست آنها بود و بعضی از آنها هم منحرف کردند به طوری که ایجاد دشمنی بین دانشگاه و روحانی کردند. می دیدند که اگر این دوبار مستمر شوند، خطرناک است. بنابراین چند جور اینها نقشه داشتند. یکی نقشه سرکوبی که آنی را که نمی شود الا به سرکوبی، سرکوبش کنند، حبس ببرند، زجر بدهند، به بهانه های مختلف بگیرند (زمان رضاشاه بدتر بود در قضیه، گرفتار شدیم، زمان این هم بود) و آنکه را می شود منحرفش کرد، منحرفش کنند، آنکه نه، انحراف عقیدتی می تواند در او تأثیر بکند، آنها را بیایند و سرگرمشان کنند به یک مسائلی که سراغ همان مسائلی را که خودشان است

صحیفه نور جلد 8 صفحه 122

سرگرم کنند و به دستجات زیادی را، شماها را سرگرم کنند به همان محیطی که خودتان دارید و جوری وضع راپیش بیاورند که شما به مسائل سیاسی کم توجه کنید یا نکنید. یک دسته های زیادی هم از جوانهای ما را برای اینکه منحرفشان کنند از اساس، به مراکز فحشا کشیدند که بیشتر جوان های ما از این راه انحراف پیدا کردند. مراکز فحشا در همه جا و خصوصاً در شهرهای بزرگ و بالاخص در تهران مراکز زیاد برای فحشا و برای آن کارهایی که می دانند، درست کردند، دامن زدند، آسان کردند رسیدن به شهوات را. رادیو و تلویزیونی که باید مربی جوانها باشد منحرف کننده شد، سینما و تئاتر که باید مربی جامعه باشد منحرف کنند شد. با تمام قوا کوشش کردند که این ملت را اولاً از هم جدا کنند، تکه تکه اش کنند، صنف دانشگاهی علیحده برای خودش یک مطلبی باشد، روحانی علیحده باشد، ورزشکار علیحده باشد، بازاری علیحده باشد، همه را تکه تکه کنند، آنقدری که می توانند منحرف کنند و نیروی جوانی را به باد بدهند.
 

تبلیغات سوء اجانب در شستشوی مغزی و از خود بیگانه ساختن ملت

و یک راه دیگر هم قضیه تبلیغات دامنه داری برای ترقیاتی که در غرب هست که جوانهای ما را غربزده کنند، اعتماد به کشور خودشان را از آنها بگیرند، اینها دیگر اتکال به خودشان نداشته باشند، هر صحبتی که می شود صحبت از غرب پیش بیاید، خیابان ها را به اسم آنها اسم گذاری کنند، میدان ها را به اسم آنها اسم گذاری کنند، مراکز علم را با اسم آنها چه بکنند، جوری تربیت کنند این ملت را که خودش را ببازد و خودش را از دست بدهد، بجای آن یک آدم غربی بنشیند. یک آدم اسلامی شرقی که باید متکی به خودش باشد، متکی به مکتب خودش باشد این را شستشو کنند، شستشوی مغزی به اصطلاح بکنند و به جای یک آدم شرقی، یک آدم غربزده درست بکنند که هر چه صحبت بکنند، از آنها. گوینده هایشان بگویند که ما همه چیزمان را انگلیسی می سازد، ما اگر بخواهیم به تمدن برسیم، همه چیزمان باید انگلیسی باشد. گوینده معروفشان، اینطور. الان هم ملاحظه می کنید که این مسأله هست تا یک کسی مریض می شود باید برود اروپا. طبیب نداریم ما؟ داریم طبیب، اما جوری تربیت شده اند اینها که حتی خود طبیب ها هم اتکاء به نفس شان از دست رفته، خود طبیب هم وقتی بروند، می گوید دیگر گذشته باید برود به جای دیگر، می رود آنجا هم اکثراً نتیجه معلوم نیست حاصل بشود. ما را از خودمان جدا کردند. آن شجاعت انسانی که در انسان باید باشد و همه چیز را طرد کند و بگوید من هستم در مقابل همه، از او گرفته اند، می گوید من هیچ هستم و همه آنها هستند. در صورتی که این اشکال در کار نیست و آنها ترقیات مادی زیاد کردند، ما این را در آن اشکالی نداریم لکن اشکال سر این است که ما آدابمان را هم از آنها می خواهیم بگیریم، قوانین مان را هم می خواهیم از آنها بگیریم، آنوقت هم که قانون اساسی را نوشتند، از بلژیک و بعضی جاهای دیگر گرفتند و نوشتند. همه چیزمان را خیال می کنیم آنها مقدمند، در صورتی که در تمدن مقدم نیستند بلکه بسیار عقب افتاده اند، آنی که جلو هستند این است که آلاتی درست کردند آدمکش. دنیا را به آتش می زنند اینها. اخیراً هم می گویند یک چیزی

صحیفه نور جلد 8 صفحه 123

درست کرده اند، یک بمبی درست کرده اند، که پنج مقابل زیادتر از آنی است که در آن 200 هزار نفر را در یک بمب کشتند. افتخارشان به این که دنیا را متبدل کرده اند و می خواهند بکنند. یک جمعیت آدمکش و آدمخوار، اگر تمدن این است، همه عالم باید از تمدن بیزار باشند. مجرد اینکه طیاره درست کنند، ما قبول داریم خوب جهت مادیش صحیح است، اما جهت انسانیش، آن چیزی که بشر را به آرامش می کشد، آن چیزی که انسان را متمدن می کند، در غرب از آن خبری نیست. اگر باشد، در شرق است. آنکه ضامن این است که یک کشوری درست بکند که متمدن باشد، آزادیخواه به معنای حقیقیش باشد، استقلال داشته باشد به معنای حقیقیش، آن مکتب انسانیت است، غیر از او هیچ نیست. آنکه می تواند آزادی به مردم بدهد، آن آزادی که در غرب است یک قدری فحشاست که هر جوری دلشان می خواهد عمل کند در شهوات، هیچ قید و بندی نباشد، آزادند هر طوری دلشان می خواهد در فحشا غوطه ور شوند. یک مقدارش هم کلاه سر ما گذاشتن است که ما آزادی می دهیم. در زمان رژیم سابق می گفتند که آزادی زیاد دادند کارتر می گفت که زیاد آزادی دادند به این ملت، این فریادی که از مردم بلند می شود، برای اینکه آزادی زیاد است!! این حبس و این زجر و این بساطی که در ایران بود و یک حبس بود مملکت ما که 35 میلیون جمعیت توی حبس بودند، نه یک مطبوعات ما آزاد بود، یک کلمه نمی توانستند بنویسند، نه رادیو آزاد بود، یک کلمه نمی توانستند خلاف بگویند، همه آن دیکته بود و از طرف سازمان امنیت درست می کردند و دست اینها و از طرف بالاترها هم درست می کردند و دست آنها هم می دادند. یک وکیل را ملت تعیین نکرده، اینکه حالا فلان جمعیت می گویند که نخیر ما آزادی داشتیم و وکیل خودمان است، برای اینکه می خواهند این را از آن چیزی که دادگاه ها دارند مطالعه می کنند، می خواهند نجات بدهند نه این است که وکیل را خودشان تعیین کردند، خودی در کار نبود که تعیین کند. آزادی به این معنا که مردم در انتخابشان آزاد باشند، در اقوالشان آزاد باشند، مطالبی که دارند بتوانند بگویند، هیچ اصلاً نبود.
 

جدیت در تحقق محتوای اسلام در داخل و خارج

آنی که آزادی به مردم می دهد، آزادی در حدودی که فحشا نباشد، آنی که مخالف با شخصیت انسانی است، نباشد، این را مکتب های توحیدی می دهند که در رأس آنها اسلام است. گرایش باید پیدا کرد به این مکتب. اگر بخواهید سعادتمند بشوید، جدیت کنید که این مکتب تحقق پیدا کند در خارج. حالا یک اسمی هست، در عین حالی که اسمی هست، از همه آن رسمی ها بهتر است. همین حالایش هم از آنها بهتر است، دلیلش این است که ما اشخاص مختلف که آن روز نمی توانستیم در یک مجمعی در یک مجلسی با هم مجتمع بشویم، اگر شما می آمدید اینجا وقتی بیرون رفتید باید بروید حبس، الان آزاد نشسته اید، قلم ها هم آزاد است. حتی آنهائی که بر خلاف نهضت هم هستند، به آنها حرفی نمی زنند، دارند می نویسند و می گویند و مزخرفات خودشان را می گویند. الان هم که باز ما یک اسمی از جمهوری اسلامی داریم و باز محتوایش به آنطوری که دلخواه است تحقق پیدا نکرده است، باز نه

صحیفه نور جلد 8 صفحه 124

قانون اساسی جمهوری اسلامی درست شده است و نه رئیس جمهوری ما داریم و نه مجلس شورای ملی داریم و یک دولت انتقالی است، معذلک خدمت همین دولت انتقالی در همین پنج ماه از خدمت هایی که آنها کرده اند (بگویم که خدمتی نکرده بودند) خدمت هائی که اینها کرده اند ارزشمند است، منتها قلم های مسموم است که هی می گویند چه شد، چه شد.
چه می خواهید بشود آقا؟ یک قدرت بزرگی که همه چیز شما را به باد داده بود این نهضت برد از بین. اگر هیچ چیز نشود الا این، بس است دیگر، باقی اش را خودتان درست کنید. اگر ما هیچ نداشتیم الا اینکه دست مفتخوارها را از نفت قطع کردیم، نفت مال خودتان است الان، دست جنایتکارها از خزینه دولت قطع شد، اینها همه نفت را، آنقدرش را که به آنها می دادند عوضش هم به خودشان دادند، پایگاه درست می کردند برایشان، آنقدری هم که تو جیب این ملت باید بیاید، خود اینها می خوردند. به صورت حساب هایشان برسید، هر فردشان از این نفت می بردند، برسید به حساب هایشان و می رسند به حساب هایشان. همین چهار، پنج ماهی که این دولت انتقالی هست، باز یک دولت مستقر ما نداریم، همین چهار، پنج ماهی که یک بویی از جمهوریت اسلامی هست و باز آنقدری که باید بشود، نشده است و طولانی است باز راهمان، همین قدرش هم نمی شود مقایسه کرد حتی با مملکت های دیگر این چیزی که الان هست، این کارهائی که الان شده، مقایسه با آنها نمی شود کرد. ممالک دیگر الان تحت سیطره همین ابر قدرت ها هستند و اینجا سیطره آنها را شکست در هم این نهضت و از بین برد. باز گرفتار آنهایی هستند که می کشند و می برند و می زنند و همین امروز یک آقایی که آمده بود گفت که من و بچه هایم و بچه شیرخوارم و زنم و همه را در حبس برده اند از یک مملکت دیگر آمده بودند. این حرف ها نیست الان، الان آن که می ترسد، جنایتکاران هستند که می ترسند. مردم عادی دیگر چه ترسی دارند؟ برای اینکه بنای بر ظلم نیست، بنای بر این نیست که مردم را غارت کنند، در این پنج ماه اگر یکی پیدا شد که بگوید دولت اینجا به ما ظلم کرد ما را غارت کرد، پیدا نمی شود همچو چیزی. بله صاحب قلم هایی که می خواهند انتقاد بکنند، انتقاد می کنند منتها انتقاداتشان راه های دیگر است. آنها که نمی گویند دزدی کردند، آنها هم چیزهای دیگر می گویند. همین دست دزدی از خزاین یک مملکت کوتاه شدن، اسباب این می شود که انشاءالله بعد از یک چندی اقتصاد ما اقتصاد صحیحی بشود، انتساب به سایر ممالک را احتیاج نداشته باشیم. یک مملکتی خودش خودکفا بشود، خودش بتواند ارزاق خودش را اداره بکند. این خانه خراب ها به اسم اصلاحات ارضی بکلی از بین بردند زراعت ها را، بکلی کشاورزی را از بین بردند و یک بازاری درست کردند برای خارجی ها.
برادرها! به اسلام روی بیاورید، همه. توجه به اسلام بکنید. از تفرقه دست بردارید. توجه کنید وحدت کلمه، اینی که رمز پیروزی شما شد، اسلام و وحدت کلمه، این دو تا مطلب را نگهش دارید محکم. خداوند انشاءالله شما پهلوان ها را پهلوان تر کند و ما معممین را هم معمم تر کند.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:26 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع دانشجویان دانشکده داروسازی دانشگاه تهران

تاریخ: 1358/04/24

 

طرح مسائل غیر اصولی، توطئه ای برای انحراف از مسائل اصلی

بسم الله الرحمن الرحیم
مسائلی که شما حالا طرح کردید بسیاریش را یا اکثرش را و یا همه اش را من می دانم و مشکلات تحصیلی تان را هم می دانم لکن من حالا احساس می کنم این اجتماعاتی که در این چند روز اینجا می شود و مسائل غیر اصولی طرح می شود دنباله یک توطئه ای است که این گروه هائی که می آیند توجه به آن ندارند. الان ما بعضی از مسائل اصولی داریم که اگر از طرف همه قشرهای ملت، چه بانوان و چه آقایان به آن توجه نشود، اصل مسائلمان و اصل استقلال مملکتمان ممکن است به خطر بیفتد. ما امروز باید تمام توجه مان را به طرح قانون اساسی و انتخاب خبرگان منعطف کنیم، که در قانون اساسی که طرح شده است و کسانی که صاحب رأی هستند رأی بدهند و انتقاد کنند، چیزی باید اضافه بشود اضافه کنند، چیزی بناست کسر بشود کسر کنند، قیدی باید در آن اضافه بشود، شرطی باید اضافه بشود، اینها را بررسی کنند و بنویسند و به مجلس خبرگان که الان برای این کار مهیاست تسلیم کنند و دنبال آن هم توجه کنند به اینکه سرنوشت مملکت ما و سرنوشت اسلام به این خبرگانی است که باید تعیین شوند و توجه بکنید به اینکه چه جور اشخاص باید تعیین بشوند، اشخاصی که متدین باشند، اشخاصی که اسلام را قابل انطباق بدانند و نگویند اسلام مال هزار و چهار صد سال پیش از این است و دیگر حالا به درد نمی خورد، چپی نباشند، راستی نباشند، امین باشند و امثال ذالک، عالم به اوضاع باشند، عالم به اسلام باشند اسلام شناس باشند، از این قبیل اشخاص تعیین کنید تا اینکه بروند و مطالعه کنند در قانون اساسی و این طرحی که داده شده است تصحیح کنند و بعد به آراء عمومی گذاشته بشود.
 

توطئه جهت انحراف اذهان

الان توجه به مسائل فرعی که باید بعد از اساس مسائل طرح بشود، این الان صلاح نیست. بلکه من در این چند روزی که صحبت قانون اساسی است و می بینم که اشخاص مختلف و گروه مختلف می آیند شکایاتی دارند از همه اطراف و بعد یک مسائل دیگری در روزنامه ها و در مجلات طرح می شود که همه اینها به نظر من می آید یک توطئه ای در کار باشد که بخواهند اذهان ملت ما را منحرف

صحیفه نور جلد 8 صفحه 129

کنند و توجه شان را از قانون اساسی که اساس است منصرف کنند به جاهای دیگر، چه حق باشد و چه باطل، به آنجاها سوق بدهند و آنها نتیجه بگیرند و ماها مشغول بشویم به یک مسائل و اختلاف هائی که خودشان ایجاد می کنند و به یک مسائل جزئی که یک احتیاجات محلی، ذهنمان را از اصل قانون اساسی، از انتخابات خبرگان و بعد هم از مجلس شورای ملی که بعد باید تعیین بشود و رئیس جمهور که باید تعیین بشود که اینها اساس مملکت هستند منحرف کنند. اگر غفلت از اینها بشود ممکن است که ما دوباره برگردیم به وضعی که امیدواریم برنگردیم. بنابراین من الان از همه شماها که مسائل تان هم صحیح است، حق است، از همه شماها من خواهش می کنم که یک قدری صبر کنید در این امور و مهلت بدهید در این امور و الان تمام ذهنتان را، تمام قوایتان را متوجه به این مسائل اصلی بکنید. این مسائل اصلی که اگر درست شود و ما یک مجلس شورای ملی داشتیم، نه مجلس شورای فرمایشی مثل سابق، یک مجلس شورائی که اشخاص آن صحیح، اسلامی هستند، اسلام را کهنه نمی دانند، اشخاصی که چپ و راستی نیستند، اگر یک همچو مجلسی درست شود، این مسائل همه حل شود. من می دانم که الان در همه قشرهای مختلف اشخاص مختلفی هستند که صلاحیت ندارند، لکن حالا وقت این نیست که ما صدا در بیاوریم، حالا وقت این نیست که ما اختلاف ایجاد بکنیم، از همه اطراف هم دارند اختلاف ایجاد می کنند، در شهرها، در مرزها، در کردستان، در جاهای دیگر و الان اشخاصی که نمی خواهند این نهضت درست بشود، دارند اختلافات ایجاد می کنند. همین امروز اگر شنیده باشید رادیو اعلام کرد که در مریوان یک جنگی واقع شده است و تقریباً بیست و چند نفر کشته شدند. اینها توطئه است. اینها را ایجاد می کنند آن کسانی که می خواهند که این نهضت به آخر نرسد و قانون اساسی ما درست نشود، در آنجا به یک جور، در مرکز به یک جور، در کارخانه ها به یک جور، در مرکز هر جا به یک طور. الان توطئه ها در کار است برای اینکه نگذارند این نهضت به آخر برسد و نگذارند که ما قانون اساسی را به طور صحیح درستش کنیم و یک دولت مستقر و مستمری که همه امور را اصلاح بکند درست بشود.
 

لزوم انتخاب اشخاص متعهد و امین که گرایش به چپ و راست ندارند

الان به نظر من کارهای دیگر هر چه باشد دست دوم است، دست اول همین کاری است که الان بالفعل هست که هر کدام شما که اهل نظر هستید به قانون اساسی، مطالعه کنید قانون اساسی را و نظر بدهید و بعد از این هم توجه به این نکته بکنید که آرائی که می دهید، راجع به اشخاص متعهد، اشخاص صحیح، اشخاص اسلامی، اشخاصی که بشناسید که اینها مسلمانند و متعهدند و امین هستند، گرایش به چپ و راست ندارند، این اشخاص را تعیین کنید تا آنها آن قانون را بررسی کنند و بعد از بررسی و پیدا شدن استقرار و دادن رأی بر آن و این مرحله را طی کردیم و دارای قانون اساسی شدیم و دنبالش هم مجلس شورا است که انشاءالله بعد به همت همه ملت، ملی و صحیح و با اختیار تام، مردم منتخبین شان را تعیین کنند که در امورات نظر بدهند و آنوقت هم ما باید بگوئیم که منتخبین چه جور

صحیفه نور جلد 8 صفحه 130

اشخاصی باید باشند. در هر صورت الان وقت این است. من می دانم مشکلات هست و مشکلات نه اینکه شما تنها داشته باشید، ما هم مشکلات داریم همه قشرها مشکلات دارند، از همه اطراف می آیند مشکلاتشان را می گویند، لکن این مشکلات را حالا باید یک قدری پائین بیاوریم، حالا باید قدری صرفنظر کرد، این اشکالات را باید یک قدری صرفنظر کرد تا انشاءالله این مسائل درست بشود، بعد برسیم به آن مسائلی که باید چه بکنیم، تحصیل باید چه بشود. در تحصیل ما هم اشکال هست، نه در تحصیل شما فقط. انشاءالله من امیدوارم که همه موفق و سالم باشید و این عرضی را که کردم عمل بکنید و الان که پا می شوید در نظرتان این باشد که اشخاصی که باید تعیین بشوند و صالح هستند در نظر بگیرید، ممکن هم هست که از علمای تهران اشخاصی منتخب بشوند یعنی پیشنهاد بشوند که اینها را تعیین کنید و اینکه علمای تهران اگر تعیین کردند صحیح است. انشاءالله سلامت و موفق باشید.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:27 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

پیام امام خمینی به حجت السلام رضی شیرازی

تاریخ: 1358/04/24

 

پیام امام خمینی به حجت السلام رضی شیرازی

بسمه تعالی
خدمت جناب مستطاب حجت الاسلام آقای حاج آقا رضی شیرازی دامت افاضاته
خبر ناگوار سوءقصد به جنابعالی از طرف عناصر فاسد رژیم منحط سابق موجب نگرانی و تاثر گردید. در این موقع که نهضت اسلامی با قاطعیت به راه خود ادامه می دهد و بدخواهان را به یاس و نومیدی می کشد، با این حرکات مذبوحانه می خواهند به خیال فاسد خودشان ایجاد وحشت در ملت مسلم کنند غافل از آنکه ملتی که جوانان نورسشان از شهادت در راه هدف که همان اسلام است استقبال می کنند، از سوءقصدها و ترورها نمی هراسند. سوءقصد به اشخاصی که در طول عمر به خدمت خالق و خلق اشتغال داشته اند، اراده آنان را مصمم تر و حقانیت مکتب را واضح تر می نماید. گروهی که به اسم اسلام، فرزندان اسلام را ترور می کنند و به اسم خلق، زندگی خلق را به تباهی می کشند، می توان آنها را جز هواخواهان اجانب و خیانتکاران به اسلام و خلق مسلمان دانست؟ از خداوند تعالی سلامت و بهبودی جنابعالی را خواهانم.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
روح الله الموسوی الخمینی

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:27 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع اعضای انجمن اسلامی کارکنان وزارت کشور و استادان و دانشگاهیان اصفهان

تاریخ: 1358/04/24

 

اقدامات عمال اجانب اعم از ترور یا تخریب نمایانگر یاس و نابودی جبهه باطل است

بسم الله الرحمن الرحیم
من اینطور احساس می کنم که باقیمانده رژیم مأیوس شدند، مأیوس شدند از اینکه بتوانند دیگر یک کاری انجام بدهند. دلیل مأیوس شدن، این دست زدن به این ترورها و به این کارهای خرابکاری است. خوب لابد شنیدید که امروز هم یکی از علمای تهران را ترور کردند لکن موفق نشدند که بکشند، سه تا گلوله اصابت کرده است به یکی از علمای تهران. اینها دلیل بر ضعف است، کسی که خودش را دیگر ضعیف می داند و از بین رفته می داند به این امور تخریبی دست می زند و در اطراف کشور می خواهد یک شلوغکاری هائی بکند و اذهان را مشوش کند و به خیال خودشان ارعاب کنند، در صورتی که ملت ما دیگر نمی ترسند از اینها. خود آنها که بودند با همه قوایشان ملت از آنها نترسید، در خیابان رفت، در خیابان ها از بچه های کوچک تا مردهای بزرگ، زن ها مردها رفتند در کوچه ها و در خیابانها و فریاد کشیدند و با فریاد الله اکبر و اسلامی شکست دادند اینها را. بنابراین یک خیال باطلی است که اینها می کنند که با یک ترور یک شخصی یا فرض کنید که یک پایگاهی را یک وقت یک تخریبی بکنند دیگر کاری می توانند انجام بدهند. این ها مأیوس از این مسائلند از این جهت یک همچو خرابکاری هایی می کنند و باید ملت قوی باشد و با قوت نفس، با اراده مصمم پیش برود و باید ما یک سؤالی از اینهائی که، بعضی از این طایفه هایی که دست به این شلوغکاری ها می زنند و خودشان را اسلامی معرفی می کنند یا طرفدار خلق و توده و امثال ذلک، طرفدار آنها حساب می کنند، ما یک سوالی از اینها بکنیم که خوب و شما اگر اسلامی هستید و مسلمان هستید، چطور بر خلاف اسلام اقدام می کنید؟ و کشتن یک شخصی که در عمرش همیشه مشغول به ترویج اسلام بوده است، به تائید از مکتب اسلام بوده است مثل مرحوم آقای مطهری یا سوء قصد به عالمی که در تمام عمرش مشغول به خدمت بوده است، هیچ کس از او یک چیزی که بر خلاف مصلحت اسلام باشد ندیده است، مثل آقای، آقا سید رضی که الان هم در بیمارستان خوابیده اند، این با کجای اسلام (این) جور در می آید؟ شما مدعی هستید که ما مسلمان هستیم و برای اسلام می خواهیم خدمت کنیم و علمای اسلام را، اولاد پیغمبر را مورد اصابه قرار می دهید.اگر آن دسته باشند، و اگر آن دسته ای باشند که می گویند ما طرفدار توده ها و خلق و اینها هستیم، می گوئیم شما در این پنج ماهی که جمهوری اسلامی متحقق شده است،

صحیفه نور جلد 8 صفحه 133

جز خدمت به مردم در این پنج ماه چیزی دیدید که حکومت فعلی، مأمورینش ریخته باشند منزل یک کسی و یک آدم بیگناهی غارتی کرده باشند، بیگناهی را گرفته باشند جز اینکه آن اشخاص فاسد را محاکمه می کنند و کسانی که فوج فوج مردم را کشتند یا امر به کشتن کردند. آیا شما زراعت های مردم را آتش می زنید نمی گذارید که زراعت کنند و کشت کنند، وقتی هم کشت کردند، نمی گذارید برداشت کنند وقتی هم خرمن کردند، خرمن ها را می سوزانید، این خدمتی است به ملت؟ خدمتی است به توده مردم؟ آن رفراندمی که همه مردم با آن موافق بودند و رأی دادند و صد، نود و هشت، نود و هشت و نیم رأی دادند، شما اگر چنانچه توده مردم را می خواهید، مصالح مردم را می خواهید، خوب این مردم می خواهند همه شان، چه شد که خرابکاری کردید؟ چه شد که تحریم کردید بعضی شماها؟ صندوق هائی که، بعضی صندوق ها را آتش زدید با اسلحه مانع شدید از اینکه بعضی ها رأی بدهند، این موافق با مصلحت توده بود؟ حالا که دارند برای این مردم خدمت می کنند، خانه سازی مشغولند الان، پاکسازی مشغولند الان، مردم دارند خدمت می کنند، شما در مقابل اینها اینطور دست به هرج و مرج می زنید، اینها موافق با مصلحت مردم است؟ و ما از این کارهائی که اینها می کنند همیشه در دادگاه ها، همین است که در دادگاه ها اگر یک کسی یک کاری می کرد، می روند دنبال اینکه چه شخصی از این نفع برده، آن کسی که صاحب نفع است کی هست تا اینکه راه پیدا کنند بر اینکه از چه طریقی این جرم واقع شده است. ما هم در اینجا وقتی که ملاحظه می کنیم که این خرابکاری مثلاً خرمن سوزی ها، نگذاشتن اینکه مردم زراعت کنند، جلوگیری از کارمندانی که می خواهند کار بکنند، جلوگیری از کارخانه هایی که می خواهد به راه بیفتد، باید ببینیم این به نفع که تمام می شود، تا ما برویم سراغ آن که اینها از عمال آن طایفه اند که به نفع آنها تمام می شود و به نظر می آید که در باب زراعت که حتماً به نفع آمریکاست. آمریکاست که عرضه دارد، زراعت های خودش را زیادی دارد و اگر چنانچه مشتری نداشته باشد، باید بسوزاند یا باید به دریا بریزد. سایر کشورها اینطور نیستند. آنها هم محتاج (هستند) به شوروی هم از آمریکا صادر، می شود.این خرمن سوزی و جلوگیری از کشاورزی به نفع آمریکاست و اما، حدسی که ما می زدیم که این اشخاصی که خودشان را چپی معرفی کنند یا به نفع خلق به خیال خودشان معرفی می کنند اینها عمال آمریکا هستند، نه اینکه مربوط به آن طایفه دیگر باشند. می شود به آنها هم باشند اما بیشتر احتمالش این است که اینها آمریکائی باشند، ساخته آنها باشند چنانکه اساس حزب توده را من یادم است، آن کسی که حزب توده را در ایران ایجاد کرد سلیمان میرزا بود. سلیمان میرزا همسفر من بود در مکه، آدم نمازخوان و آدم مؤمن. دو تا هم، بچه از سر راه برداشته بود که معامله اولادی با آنها می کرد، آن هم برداشته بود آورده بود مکه، این توده به آن معنا که اینها می گویند نبود که اعتقاد هیچ نداشته باشد. اصلا این از طریق انگلیس ها این طرح را ریخته بود. آنوقت، در آنوقتی که سلیمان میرزا بود. زمان سابق بود، آمریکائی ها خیلی در اینجا چیز نداشتند بلکه هیچ، این که زیاد دست داشت انگلیس ها بودند ولهذا رضاشاه (را) هم انگلیس ها آوردند، به طوری که خود آنها در رادیو گفتند، گفتند ما این را آوردیم و بعد که خیانت کرد بیرونش کردیم. حالا دیگر انگلیس ها نیستند، هر چه هست

صحیفه نور جلد 8 صفحه 134

آمریکاست که زیادتر، در اینجاها، هم نفع و طمع زیادتر است هم نفوذش در این ممالک شرقی بیشتر است و انشاءالله این نفوذ در ایران دیگر قطع شد و قطع می شود.
از این جهت به نظر آدم می آید که این شلوغکارها به نفع آمریکا دارند کار می کنند. اگر مدعی اند که به نفع ملت و آنطور که ادعا می کنند که ما می خواهیم ملت چه بشود، خوب اینها می بینند که الان کارهای زیادی برای این ملت شده است، کارهائی شده است که همه اش به نفع ملت می بوده، اگر واقعاً اینها ملی هستند، خوب چیزی که به نفع ملت است باید بیایند کمک بکنند، همانطوری که می بینید که در جاهایی که الان دارند زراعت بر می دارند اجزاء ادارات و عرض می کنم که دکترها و مهندسین و زن ها و مردها توی بیابان می روند و با مردم کمک می کنند که این سابقه ندارد در ایران یک همچو وضعی، خوب، وقتی یک همچو وضعی در ایران حالا پیش آمده که دکترها هم می روند توی کشت ها و برای مردم کمک می کنند، معممین هم، علمای بلاد هم بعضی وقت ها می روند کمک می کنند به مردم، در تلویزیون من دیدم که اشخاصی که آنجا بودند، اشخاص، خلاصه از این صنف جمعیت بودند، رعیت ها نبودند کمک می کردند، زن بود، مرد بود. اگر اینها راست میگویند که رأی ملت اینها می خواهند خدمت بکنند، خوب آنها هم بیایند با اینها شریک بشوند در برداشتن زراعت، در کشت و زراعت، چرا جلوگیری از کشت می کنند؟ بعد هم که کشت کردند مردم، زحمت یک ساله یک کشاورز یا چند کشاورز که یک خرمن است آن را آتشش می زنند. این صحیح است که یک کسی ادعا بکند که من موافق با خلقم، من خدمتگزار به خلقم، خدمتگزار به توده هستم لکن خرمنش را آتش می زنم، زراعتش را به باد فنا می دهم؟ اینها، آدم باید ازشان بپرسد، آن طایفه را ازشان بپرسد که شما می گوئید من مسلمانم، آدم مسلمان، می شود که یک کسی مسلم باشد و اینطور شلوغکاری بکند و آدمکشی بکند و اینها؟ یا توده ای هستید و اهل مثلاً طرفداری از خلق به قول خودتان، آدمی که طرفدار است، می شود که یک آدم طرفدار مردم و ضعفا و مستمندان برود دم چیزها بایستد بگوید که کار نکنید، بیائید حقوق را از ما بگیرید و کار نکنید؟ این پول از کجا می آید که اینها می دهند به کارمندان که کار نکنند و حقوق بگیرند؟ برای کار نکردن حقوق بگیرند؟ این جز این است که می خواهند اختلال (پیدا بشود؟) ، آن پول مبدأش آن خزانه های دیگران است و می خواهند هم اختلال پیدا بشود در امر مملکت بلکه دوباره آن ارباب ها بیایند و اینها هم به نوائی برسند؟ لکن باید بدانند که نه، دیگر مسأله از اینها گذشته، راه طی شده تا نیمه راه و این باقی اش هم طی خواهد شد.
 

تأکید بر گسترش تحول اسلامی در کلیه دستگاه های مملکتی

شما همه می بینید که یک نهضت اسلامی در همه جا پیدا شده، یک تحول اسلامی پیدا شده. این تحول اسلامی که در مردم پیدا شده است و همه یک علاقه ای پیدا کرده اند به اسلام و توجه کرده اند که با اسلام می شود پیشرفت کرد، این علاقه را به این زودی نمی شود دیگر از مردم گرفت. مردم دیدند که اسلام کار از آن می آید، این هم که می بینید که اینها الان جدیت می کنند که مثلاً اشخاص مبرزی را چه

صحیفه نور جلد 8 صفحه 135

بکنند، برای اینکه اینها هم از اسلام ترسیده اند، اینها دیده اند به اینکه اسلام از آن همچو کاری آمده است که یک ملتی که هیچ نداشت بر همه چیز مقدم شد، فقط ایمان داشت، فقط فریاد می کرد الله اکبر و با فریاد الله اکبر بیرون کردند اینها را، دست همه اینها را قطع کرد. الان همه چیز مال خودتان هست منتها از بس که خرابی به جا گذاشته اند، دولت تا آمده بیاید یک خرده ای ترمیم بکند خرابی ها را، یک مقداری البته طول دارد و البته باید همه وزارتخانه ها، همه ادارات، همه دستگاه ها باید یک تحول اسلامی پیدا بکند. یعنی ما که حالا مدعی هستیم همه مان به اینکه رژیم مان رژیم اسلامی است، جمهوری اسلامی داریم، انجمن های اسلامی بپا می کنیم، باید کوشش کنیم به اینکه فرم هائی که در وزارتخانه هاست اسلامی بشود که کسی که وارد می شود در وزارت مثلاً کشور، ببیند که وارد شده در یک جایی که همه چیزش اسلامی است و همه، همه شان اسلامی هستند، یک چیزهای غیر اسلامی به چشمش نخورد. نمی شود که ما مدعی بشویم که جمهوریمان اسلامی است لکن وقتی برویم در این اداره، باز همان مسائل سابق باشد، در آن اداره. هم این نمی سازد با هم، تناقض (است) این، من مدعی باشم اسلامی هستیم، رژیم مان اسلامی است لکن محتوایش نباشد. باید با کوشش شما آقایان که انجمن اسلامی درست کردید آنجا و امیدوارم که همه ایران یک انجمن اسلامی باشد. انجمن اسلامی انشاءالله با کوشش شما جوانها، با کوشش همه زن و مرد ایران، یک مملکت اسلامی بشود که آنطوری که احکام اسلام همه جا برود و بدانند مردم که یک همچو رژیمی هم می شود در دنیا باشد که در آن ظلم نباشد، در آن خلاف عدالت نباشد، در آن دزدی نباشد، در آن فحشا نباشد، بازارش بازار اسلامی باشد. البته اینها یک مقداری کوشش لازم دارد، یک مقدار تعقیب لازم دارد، یک مقداری رنج می خواهد این چیزها، این مملکت از خودتان است، مثل اینکه برای منزل خودتان شما زحمت می کشید حالا باید برای مملکت تان زحمت بکشید. یک روزی بود که این منطق بود که خوب ما زحمت بکشیم و دیگران ببرند، چرا؟ امروز آنطور نیست که یک دیگری داشته باشیم که زحمت های شما را ببرد، این عاید خود مملکت مان می شود، عاید خود کشور می شود و زحمت ها هدر نمی رود و آنچه باز من باید حالا عرض کنم به شما قضیه کوشش کردن در این قانون اساسی و خبرگان است که وقتی که بنا شد خبرگانی تهیه بشوند، باید کوشش کنید که یک اشخاصی که متعهد باشند، مؤمن باشند، چپ و راستی نباشند، امین باشند، یک همچو اشخاصی را (که) مطلع از اسلام باشند، اسلامی باشند، ما می خواهیم یک قانون اسلامی را رسیدگی بکنیم و آن اسلام را که بخواهیم رسیدگی بکنیم باید یک اشخاصی باشند که اسلام را بدانند چه است، احکام اسلام را بفهمند چه است، معتقد باشند که اسلام یک رژیمی است که لازم است که در مملکت ما باشد. الان باید همه قوا را روی هم بگذارید برای اینکه این قدم، قدم که دارد نهضت پیش می رود در هر قدم همان قدم را تعقیب کنید که انشاءالله پیش بروید و امیدوارم که خداوند همه شما را حفظ کند و موفق باشید و به خدمتگزاری، همه ما انشاءالله به خدمت به این مردم، خدمت به این مستمندان موفق باشیم.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:27 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع اساتید و علمای اصفهان

تاریخ: 1358/04/24

 

جدا کردن دو قدرت روحانی و دانشگاهی از مأموریت های رژیم

بسم الله الرحمن الرحیم
من این چند روز که شنیدم و خواندم که دانشگاهی های اصفهان با علمای اصفهان مجتمع شده اند، بسیار از همه متشکرم و امیدوارم که ادامه پیدا کند این وحدت. این اختلافی که بین دانشگاه، روحانی، مع الاسف در زمان رژیم بود یک چیز من باب اتفاق نبود، یک مطلب حساب شده بود که هم روحانی از او بی خبر بود و هم دانشگاهی.
به دانشگاه که می رفتند، دستگاهی که باید مأمورند که این دو را از هم جدا کنند، راجع به روحانیین مطالبی می گفتند که مع لاسف جوان های ما باورشان آمد. پیش روحانیون هم که می رفتند مطالبی از دانشگاه گفتند که آنها هم باور می کردند و هر دو قشر غالباً غافل از این بودند که دارند آنها را به کجا می کشند. هر دو قشر توجه نداشتند که آنها قصد این ندارند که یک دانشگاه خوبی درست بشود و یا یک روحانی خوبی، آنها دنبال این بودند که این دو قدرتی که قدرت متفکر ملت هست و ممکن است که ملت ها را اینها بیدار بکنند، اینها را از هم جدا بکنند، نه فقط جدا، طوری بکنند که مقابل هم بایستند، صف آرائی بکنند. آنها به اینها مطالبی بگویند، آنها به اینها، اینها سرگرم خودشان باشند و غافل از مسائل اصلی که بر ملت و مملکت می گذرد چنانچه حالا هم، که من این را باید تکرار کنم و این را گفتم که ما از این تکرار هیچ اشکالی نمی بینیم برای اینکه یک مریضی اگر چنانچه سرش درد بکند پیش صد تا طبیب که برود می گوید سرم، نباید بگوید که چون تکرار می شود و یک دفعه بگوید سرم، یک دفعه بگوید پایم، یک دفعه بگوید دلم که مبادا تکرار بشود.
 

درج مطالب تحریک آمیز، توطئه ای برای انحراف از مسائل اساسی

ما الان حکم یک مریضی را داریم که باید آن مرض خودمان را افشا کنیم، بگوئیم، هر دسته ای که آمدند همان مرض که هست باید بگوئیم. برای شما، برای دیگران هر چه که هست، هر واقعی که هست ما باید بگوئیم. دردی که بالفعل ما دچارش هستیم باید بگوئیم. آن دردی که دچارش هستیم الان این است که در این حالی که قانون اساسی دارد، طرح شده است و می خواهد تصویب بشود تا مراحل نهائی اش، در این حال من می بینم که قشرهای مختلفی می آیند و یک مسائل دیگری طرح می کنند و

صحیفه نور جلد 8 صفحه 137

گاهی هم یک مسائلی که دنبال او ممکن است که برخوردها باشد و در روزنامه ها و مجلات هم بعضی مطالب را می نویسند که این مطالب محرک است، تحریک آمیز است. و این روی یک (آنطور که به نظر آدم می رسد) نقشه و حسابی است، یک توطئه ای است که الان ماها را یا متوجه کنند به یک مسائلی غیر از مسائل اصلی که ما داریم، یا منحرفمان کنند به طوری که تا آخر منحرف بشویم از مسائل، یا به جان هم بیندازند، دعوامان بیندازند که آن هم اسباب انحراف است و آنها نگذارند که ما این مراحلی که الان داریم: یکی بررسی در قانون اساسی، یکی انتخاب خبرگان، دنبالش مجلس شورای ملی، دنبالش یا همراه او رئیس جمهور که اینها اساس یک مملکت است که باید این اساس درست بشود، بعد که این اساس درست شد روی او و مسائل دیگر باید حل بشود.
 

ایجاد استقلال و جمهوری اسلامی از اهداف ما و ملت

و ما الان آنی که گرفتارش هستیم این اساس است و الان بالفعل هم آنکه گرفتارش هستیم، قضیه بررسی قانون اساسی است. شماها دانشگاهی هستید و اهل نظر، مطالعه کنید قانون اساسی را، هر نظری دارید بنویسید و به مجلس سنای تهران بفرستید تا آنها بعد که خبرگان آمدند تا رسیدگی بکنند و دنبالش آنوقت که اعلام می شد که انتخاب بکنید خبرگان را، شما ببینید که چه اشخاصی باید انتخاب بشوند، اشخاص مطلع از اسلام. ما اسلام را خواهیم درست بکنیم، ما نمی خواهیم یک مطلب اروپائی درست کنیم تا برویم سراغ کارشناس های اروپا، نمی خواهیم یک مسأله حقوق اروپائی و غربی درست کنیم تا برویم سراغ حقوقدان اروپائی فهم، ما می خواهیم یک مسائل اسلامی. همه این ملت فریاد زدند که ما جمهوری اسلامی می خواهیم، این فریاد ملت بود. آنهایی که مخالف با این بودند، آنوقت نفس شان هم در نمی آمد آنها رفته بودند، یا خارج از این مملکت بودند و هیچ کاره، یا داخل در مملکت بودند و آن کنار نشسته بودند و تماشا می کردند و شاید به شهیدهای ما هم می خندیدند. اینها اهل این نیستند که اسلام را بدانند چی هست تا اینکه قوانین را وقتی نگاه می کنند ببینند به اسلام مربوط هست یا نه. شما باید اشخاص را تعیین کنید که علاقه مند به اسلام باشند. اینطور نباشد که فرض کنید یک جایش که راجع به اسلام است یک قلمی رویش بکشند و آن هم کنارش بگذارند. علاقه مند باشند به اینکه اسلام باید در این مملکت، در این کشور تحقق پیدا کند. از اینور و از آنور هم نرفته باشند که بخواهند منافع غرب را یا منافع شرق را تأمین بکنند، مستقل در نظر باشند، مستقل در روحیه و فکر باشند، امین باشند، شناخته شده باشند. یک آدم مجهول را هر چه هم به شما بگویند خیلی آدم خوبی است، تا خودتان نشناسیدش این را تعیین نکنید. اشخاصی که می شناسید که مسلمانند، مطلع بر اسلامند و گرایش نداشتند در عمرشان به این طرف و آن طرف، گرایش شان، گرایش اسلامی بود، مشی شان، مشی اسلامی بود، مطلع هستند از اوضاع کشورشان، یک همچو اشخاصی را باید تعیین بکنید که انشاءالله این قانون اساسی را آنها مطالعه کنند و بر طبق آنکه مصلحت ملت ما هست.

صحیفه نور جلد 8 صفحه 137

 

اسلام تا ابد زنده است

این را شما بدانید، همه باید بدانید که آنچه مصلحت ماست که از زیر بار خارجی ها و افکار خارجی ها و اعمال خارجی ها این ایران را بیرون بکند و یک مملکت عدل به تمام معنا آزاد، آزادی صحیح، نه آزادی غربی، و عرض کنم که اقتصادش صحیح باشد، همه چیزش صحیح باشد، آنکه بتواند یک همچو کاری بکند اسلام است، اسلامی است که خدا قوانینش را وحی فرموده و بهتر می داند که برای اینها تا ابد چی لازم است. خیال نشود که اسلام سابقاً شده است پیاده بشود، حالا نه، دیگر نمی شود یا بعدش نمی شود. اینها انحراف است بی توجهی است، نفهمی است، باید شما اشخاصی که صد در صد معتقد باشند که اسلام کهنه نیست،الان تا ابد زنده است.
این نهضت شما ثابت کرد به اینکه اسلام الان متحرک است و کوبنده است. الان هم ظلم را دستگاه ظلم را اسلام می کند. اگر شما پیوند به اسلام نداشته بودید و اشخاصی بودید که هر کس برای مقصد خودش یک حرفی زد، حالا هم باز زیر همان بارها بودیم و محمدرضا هم اینجا باز سلطنت می کرد و فریاد می کرد تمدن بزرگ و ما را به آتش می کشید.
این وحدت کلمه شما و همه توجه تان به اسلام، جوانها توجه شان به اسلام که الان هم آیند می گویند شما دعا کنید ما شهید بشویم و من می گویم دعا کنم که شما ثواب شهید داشته باشید دیگر ما حالا انشاءالله می دانی پیدا نمی کنیم تا شهادتی باشد ما حالا دیگر دزدها را و کلاهبردارها را داریم چه می کنیم در هر صورت یک همچو روحیه ای که متحول شده بود از آن ترس به این شجاعت، از آن فرار به این هجوم، یک همچو روحیه ای شما را پیروز کرد و این روحیه، روحیه ای بود که اسلام به ما داده یعنی مردم حالا متحول شده اند به همان اشخاصی که در صدر اسلام، سی هزارتاشان یک روم و یک ایران را به هم کوبید و عرض کنم که فتح کرد. آنها هم برای همین بود که اسلام را سعادت می دانستند، چه زنده باشند چه نباشند، شهادت را برای خودشان زندگی ابدی دانستند. این روحیه در جوانهای ما، من می بینم که پیدا شده است و جدا می آیند و از من تقاضا می کنند که من دعا کنم شهید بشوند. این اسباب این شد که ما پیروز شدیم.
الان که وظیفه فعلی ما این است که همه مسائلی که بعدها باید درست بشود، همه گرفتاری هائی که بعدها باید درست بشود، همه را کنار بگذاریم و همه متوجه به این باشیم که این قانون اساسی که بناست تصویب بشود، چی هست، اشکالاتش چی هست، اشکالات را بگوئید، کی باید این را بررسی بکند و چه اشخاصی باید بررسی بکنند، همان اشخاص را تعیین بکنید.
انشاءالله خداوند همه شما را حفظ کند و همه مسائل بعد از تحقق یک دولت غیر انتفاعی، یک دولت مستقر و مستمر، بعد از او و یک قانون اساسی و یک مجلس شورائی که ملی باشد، نه فرمایشی، انشاءالله همه این مسائل حل می شود و به دست خود ملت همه اینها واقع می شود. خداوند همه شما را حفظ کند و موفق.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:27 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

فرمان امام خمینی به دادستان دادگاههای انقلاب

تاریخ: 1358/04/25

 

فرمان امام خمینی به دادستان دادگاههای انقلاب

بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای دادستان دادگاه های انقلاب اسلامی کشور
نظر به اینکه در نیمه شعبان معظم 99، روز میلاد مسعود حضرت ولی عصر (عج) کلیه متهمین که در رژیم سابق مرتکب تقصیراتی شده اند، به استثنای اشخاصی که ذیلاً ذکر خواهد شد، مورد عفو قرار گرفته، لازم است دستور دهید تمام دادگاه های انقلاب اسلامی سرتاسر کشور در اسرع وقت به پرونده متهمین رسیدگی نموده و بخشوده شدگان را فوراً آزاد نمایند. استثنا شدگان عبارتند از:
1- کسانی که شخصاً مبادرت به قتل شخص یا اشخاصی نموده اند.
2- آنهائی که دستور قتل شخص یا اشخاصی راصادر کرده اند.
3- افرادی که زندانیان را شکنجه داده و یا دستور آن را داده اند.
4- اشخاصی که به نحوی از انحاء از بیت المال سوء استفاده نموده اند.
ضمناً توجه داشته باشید که بخشودگی مذکور شامل کسانی که قبل از عفو 15 شعبان 99 حکم دادگاه درباره آنها صادر شده است نمی شود و نیز بعد از حکم عفو اگر کسی مرتکب جرمی شد باید تعقیب و مجازات شود و اکیداً اعلام کنید که هیچ کس حق ندارد مستقیماً متعرض قوای انتظامی، ارتش، ژاندارمری و شهربانی بشود و متهمان در این دستگاه ها باید بوسیله رؤسای خود آنان تسلیم دادگاه شوند و متخلفین از این امر مورد تعقیب و مجازات قرار گیرند.
روح الله الموسوی الخمینی

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:27 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

پیام امام خمینی به ملت ایران در مورد شرکت در راهپیمایی

تاریخ: 1358/04/25

 

پیام امام خمینی به ملت ایران در مورد شرکت در راهپیمایی

بسم الله الرحمن الرحیم
خدمت عموم ملت شریف و مبارز ایران ایدهم الله تعالی
به طوری که ملاحظه می کنید، پس از نهضت مقدس اسلامی که با تأیید خداوند متعال و همت والای ملت، کنگره های کاخ ستمگران را معجزه آسا فرو ریخت و قدرت ایمان و فداکاری مؤمنان بر قدرت های شیطانی پیروز شد و دیوار اختناق و استعمار در هم شکست، فرصت طلبان از سوئی و مفسده جویان از سوی دیگر می خواهند وانمود کنند که نهضت از پشتیبانی عظیم ملت پس از پیروزی برخوردار نیست و با این حیله شیطانی مردم ناآگاه را به تردید بکشانند و به خیال خام خود از آب گل آلود ماهی بگیرند، لهذا برای اثبات وحدت ملی و ابطال باطل و احقاق حق و خاتمه دادن به دروغ پردازی ها و فتنه انگیزی های مخالفین با اسلام و نهضت مقدس اسلامی مقتضی است روز سه شنبه 26 تیر ماه 58 عموم اقشاری که به اسلام و قرآن مجید و جمهوری اسلامی و استقلال کشور علاقه دارند، در راهپیمائی شرکت کنند تا حساب گروه هائی که بر خلاف مسیر انقلاب اسلامی هستند روشن شود. در حقیقت این مانور اسلامی ملی عرضه جنود حق و حزب الله است در مقابل جنود شیطانی.
از خداوند متعال عظمت اسلام و ملت را خواهانم.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:27 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از مردم عرب زبان خوزستان

تاریخ: 1358/04/25

 

اتفاق مخالفین اسلام در ایجاد توطئه، برای انحراف اذهان مؤمنین از تنظیم قانون اساسی

بسم الله الرحمن الرحیم
من اولاً از اینکه آقایان در این محل گرم، توی آفتاب، خانه کوچک مجتمع هستید معذرت می خواهم و باید کلماتم را کوتاه کنم که آقایان در زحمت نباشند. و از همه تشکر می کنم که از راه دور آمدند و با من ملاقات کردند و ما درد دل خودمان را به آنها بگوئیم و آنها هم مطالبی که دارند با ما در میان بگذارند. شما اولی به اسلام هستید از دیگران. شما عرب هستید و اسلام از عرب است و پیغمبر اسلام عرب است. بنابراین عرب نسبت به اسلام بیشتر باید توجه داشته باشد چون اسلام از خود اوست و دیگران دنباله. امروز روزی است که سرنوشت اسلام، سرنوشت مملکت اسلامی باید با دست توانای ملت من غیر فرق بین طوائف مختلفه، این سرنوشت تحقق پیدا بکند. امروز روزی است که حساس ترین اوقات است برای مملکت ما، از یک طرف مشغول بررسی به قانون اساسی باید بشوند وکلای بلاد، اهل خبره تعیین بشوند و مطالعه کنند قانون اساسی را که اساس مملکت و سرنوشت اسلام و مملکت در آن است. و از یک طرف ملاحظه می کنید که در همه جا توطئه هائی در کار است که نگذارند این اساس و پایه درست متحقق بشود، در هر جای از بلاد به وجهی ایجاد اختلاف می کنند و بالخصوص در این چند روز و چند هفته ای که مسأله قانون اساسی در پیش آمده است و مخالفین اسلام و مخالفین شما خوف این را دارند که قانون اساسی طوری تنظیم بشود و تصویب بشود که دست آنها برای همیشه کوتاه بشود، اینها در فکر افتاده اند که اذهان ملت را، اذهان مؤمنین را، اذهان خطبای معظم را، اذهان علمای اعلام را، اذهان سایر قشرها را، از این مسیر مستقیمی که باید حرکت کرد و منتهی شد به تصویب قانون اساسی، منحرف کنند به مسائل دیگر. این شلوغی هائی که الان در کردستان هست، در خوزستان هست و این اختلافاتی که در همه جاهای مملکت هست و این توطئه هائی که برای ایجاد یک خلاف، برای ایجاد و هیاهو بپا کردن هست و معلوم نیست که من باب اتفاق همین طور شده باشد، این یک نقشه ای است از آنهایی که می خواهند قانون اساسی نباشد. هم قشرهای خارج و قدرت های خارج از اسلام می ترسند و هم قشرهای منحرف داخل می ترسند. الان خوف آنها این است که اگر قانون اساسی آنطوری که اسلام می خواهد، آنطور یکه برنامه قرآن کریم است، اسلام

صحیفه نور جلد 8 صفحه 142

است و تصویب بشود و دنبالش همین ملت که اکثریت تام دارند و همین ملت که در رفراندم آنطور پیروز شدند که در دنیا سابقه نداشت، اینها خوف این را دارند که قانون اساسی را خبرگانی که شما ملت تعیین می کنید آنها بررسی کنند، یک قانون اساسی اسلامی باشد و بعد هم که به رفراندم ملت گذاشته می شود می دانند که اکثریت با ملت است. خوف این را دارند که این مراحل طی بشود و دست خودشان و ارباب هایشان از مخازن و از منافع ملت ما کوتاه بشود. از این جهت ملاحظه کردید که در رفراندم بعضی از همین هایی که مخالف با اساس هستند تحریم کردند و بعضی از همین هایی که مخالف با اسلام هستند، بعضی از صندوق ها را سوزاندند یا با اسلحه جلو گرفتند از اینکه رأی بدهند. با همه وصف، ملت اسلام و ملت ما یک رأی صد الا یک یا دو داد و همه گروه ها یک از صد یا یک و نیم از صد رأی داشتند. اینها الان احساس شکست در خودشان کرده اند، در این احساس شکست دست و پا می زنند که جدا کنند گروه ها را از گروه، پخش کنند بین مردم که کردها علیحده، عرب ها علیحده اند، بلوچ ها علیحده اند، فارس ها علیحده اند، ترک ها علیحده اند، و اینها را گروه گروه کنند. در صورتی که اسلام برای هیچ کس امتیازی قائل نیست الا برای آن که به طریقه اسلام رفتار کند و متقی باشد. تأ
 

تأکید بر خنثی ساختن حیله تفرقه انگیزان و توجه به پیشرفت اسلام

شما برادرها که از راه دور آمده اید اینجا و الان هم در رنج هستید توی این آفتاب گرم و سوزان، توجه تان را باید معطوف کنید به اینکه مبادا این اشخاص مفسده جو و توطئه گر که می خواهند جدائی بیندازند مابین عرب و عجم، مابین کرد و ترک و عرب و سایر چیزها، مبادا موفق بشوند. حیله های اینها را خنثی کنید. وقتی بنا شد که همه خطبای عرب و عجم در منابر گفتند ما همه برادر هستیم و همه اهل قرآن هستیم و همه اهل اسلام هستیم، دیگر حرفی باقی نمی ماند که اینها توطئه بکنند و بخواهند که این قانون اساسی تأسیس آن درست نشود، باید دقت کنید، توجه کنید به اینکه در یک همچو موقعی همه اذهانتان متوجه به این باشد که قانون اساسی درست از کار درآید و اسلامی باشد. سرنوشت همه ما به قانون اساسی بستگی دارد و بعد هم مجلس خبرگان و بعد هم مجلس شورا، که ملی باشد، مثل سابق نباشد که تحت فرمان دیگران باشد. بنابراین آن چیزی را که من از شماها خواهش کنم این است که گوش به حرف اینهایی که الان می خواهند تفرقه بیاندازند ندهید، توجه تان به مقصد باشد، توجه تان به پیشرفت اسلام باشد. همه قشرهای ملت الا نادری که انحراف از اسلام دارند، با شما و با هم هستید. همه باید دست برادری به هم بدهید و این توطئه ها را خنثی کنید و اشخاص خبره ای که می خواهید بفرستید به ملاحظه و بررسی قانون اساسی که اساس را درست کنند، اشخاص، با اوصافی که اسلام باشد، مسلم باشد، معتقد باشد به مذهب، معتقد باشد به طریقه ما و انحراف راست و چپی نداشته باشد، انحرافات دیگر نداشته باشد، امین باشد، اسلام را بشناسد، اهل اسلام باشد، عالم اسلام باشد، یک همچو اشخاصی را تعیین کنید و بفرستید تا اینکه قانون اساسی شما را مطالعه کنند و یک قانون اساسی مطابق اسلام بررسی شده و مطابق اسلام عرضه کنند. اختلافات امروز بسیار مضر است، از

صحیفه نور جلد 8 صفحه 143

همه اوقات ضرر اختلاف الان بیشتر است اگر یک اشخاصی پیدا شدند و خواستند به تبلیغات سوءشان اختلافی بین شما برادرها ایجاد کنند، بین برادرهای عرب و عجم، بین برادرهای کرد و غیر کرد، ترک و غیر ترک، بدانید که توطئه است و می خواهند همه تان را منحرف کنند از آن اساس و خدای نخواسته قانون اساسی ما را به طور انحرافی درست بکنند. انشاءالله خداوند همه شما را موفق کند و ثانیاً از همه شما تشکر می کنم که در اینجا هستید.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:27 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع نمایندگان هنرجویان و دانش آموزان مدارس کرمان

تاریخ: 1358/04/25

 

بیانات امام خمینی در جمع نمایندگان هنرجویان و دانش آموزان مدارس کرمان

بسم الله الرحمن الرحیم
من از شما تشکر می کنم که به اینجا آمده اید. سلام مرا به مردم کرمان برسانید. یکسری مسائل در گذشته داشتیم که با آنها فعلاً کار نداریم، مسائلی هم در آینده خواهد بود. یکسری مسائل امروز مطرح است که عمده اینها هستند و آن قانون اساسی، انتخاب نمایندگان مجلس خبرگان و انتخاب رئیس جمهوری است. به اینها توجه کنید. من در این ملاقات هائی که هفته گذشته با گروه های مختلف داشتم می بینم که یک توطئه در کار است و اینها می خواهند ما را از هدف اصلی باز دارند. پیام من به مردم کرمان این است که در مورد قانون اساسی مطالعه کنند و نظر دهند و نمایندگان مجلس خبرگان را کسانی انتخاب کنند که از بین علماء محل باشند، نه چپی باشند و نه راستی و نه مخالف اسلام، که بتوانند قانون اساسی اسلام پسند را تهیه کنند. مسائل اصلی اینها هستند. مسائل دیگر فرعی هستند. هر شهری مسائلی دارد. باید به اصول فکر کرد و از تفرقه و اختلاف باید اجتناب نمود. ضمن تأیید مجدد نمایند خود حجت الاسلام محمد جواد حجتی کرمانی، ایشان از اشخاص صاحبنظر هستند و بهتر است بیشتر اوقات خود را در زمینه مواد قانون اساسی صرف کرده و نظر خود را برای مجلس خبرگان ارسال دارند.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:27 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از فرمانداران کشور پاسداران سپید دشت و کودکان مکتب سرود

تاریخ: 1358/04/26

 

نحوه عملکرد و برخورد سران حکومت اسلامی و رژیم های طاغوتی با مردم

بسم الله الرحمن الرحیم
از جمله تحولاتی که باید بشود و شما آقایان باید کوشش کنید، این است که به این کلمه فرماندار مغرور نشوید که شما فرماندار هستید. این کلمه فرماندار مال وقتی است که فرمان باشد و فرمانبر باشد و برادری نباشد و طبقه ای طاغوتی باشد و مردم دیگر فرمانبردار آنها. در صورتی که در اسلام مطرح نیست. آنهائی که سرتاسر کشور اسلامی را اداره کردند، آن هم آن کشوری که از حجاز تا مصر و آفریقا و عراق و ایران و همه این ممالک اسلامی که می بینید، اروپا هم یک مقدارش، تحت فرمان بود، معذلک اینطور نبود که معاملاتشان با رعیت، معامله فرمانفرما و فرمانبر باشد. خود رسول اکرم (ص) وضعشان با مردم مثل یکی از سایرین بود، یکی از اشخاص بود، نه یک منزل فرمانفرمائی داشتند و نه در محافل که بودند، یک امتیازی بود که مردم ببینند که این بالا نشستن و پائین نشستن، این مسائل مطرح نبود.
بعضی از این عرب ها که از خارج می آمدند و وارد مسجد می شدند و پیغمبر را با سایرین نشسته بودند، وضع جوری بود که نمی شناختند که خوب، کدام یکی پیغمبر است و کدام یکی اصحاب، می پرسیدند که کدام یکی تان هستی. برای اینکه وضع نشستن دور بود و حتی اینکه حالا شما اینجا می بینید که یک پتو اینجا انداخته اند و یک اشخاصی هم اینطوری نشسته اند که اگر یکی از خارج بیاید یک امتیازی قائل می شود، نبود. حضرت امیر سلام الله علیه همان روزی که بیعت با وی کردند، بیعت به خلافت رسول الله، همان روز بیل و کلنگش را برداشته و رفت سراغ یک جائی که کار می کرد، خودش کار می کرد دستش پینه داشت. وضع این سردارهائی که حکومت های بلاد بودند با مردم وضع، وضع فرمانفرمائی و فرمانبرداری نبوده است، وضع خدمت بوده است که فرمانفرماها خدمتگزار مردم بودند. این انفصالی که شما دیدید در زمان رژیم سابق و طاغوت که بین حکومت های بلاد، استاندارهای بلاد با مردم یک جدائی بود که هر کدام دشمن دیگری بودند، مردم اینها را به صورت یک دشمن حساب می کردند ولو اینکه خدمتگزار هم بودند لکن مردم نمی پذیرفتند، این برای این بود که وضع رژیم اینطور بود. رژیم های سلطنتی و طاغوتی هر جا که هستند، وضع رژیم اینطور اقتضاء می کرد که با یک تشریفاتی و هیاهوئی مردم را از خودشان رم بدهند، بترسانند و لهذا مردم پشتیبان

صحیفه نور جلد 8 صفحه 146

نبودند. در وقتی که من بچه بودم در خمین یک حکومتی بود که این، یکی از خوانین آن اطراف را گرفته بود و حبس کرده بود، بعد از همان خوانین چند نفری با تفنگ آمدند و حکومت را گرفتند و بردند و مردم هیچ عکس العملی نشان ندادند بلکه خوشحالی هم می کردند. این حال حکومت مال رضاشاه سابق را حساب کنیم و مال محمدرضا. شما اکثراً یادتان نیست وقتی که متفقین، وقتی که آمریکا و عرض کنم که انگلستان و روسیه و اینها آمدند به ایران و ایران را گرفتند، همه چیز مردم در معرض خطر بود، در عین حال وقتی رضاشاه را از اینجا بردند بیرون مردم شادی می کردند، کانه همه آن ناراحتی ها به رفتن رضاشاه ترمیم شد. محمدرضا هم شما شاهدش بودید که وقتی که از اینجا رفت (من نبودم در ایران لکن گفتند) ایران غرق شادی بود این را دیگر شماها دیدید. چرا؟ برای اینکه جدا بودند اینها از ملت، فرماندار به قول شما از ملت جدا بود. وقتی که یک حکومتی، آنوقت هم این متعارف بود که وقتی حکومت معزول می شد فرار می کرد فرماندار یک جائی. این کراراً،این دیگر مسأله ای بود که آنوقت ها کراراً اتفاق افتاد، شاید در زمان اینها نشد اما قبلاً این مسأله بود که فرماندار یک جائی، حکومت یک جائی وقتی حکم عزلش می آمد، نمی توانست آنجا دیگر باشد فرار می کرد شب فرار می کرد که مبادا مردم غارتش کنند، بریزند و چه بکنند، برای اینکه از مردم جدا بودند، آنوقتی که قدرت دستش بود، با مردم بدرفتاری می کرد، مردم از او جدا، او از مردم جدا و آنوقتی که معزول می شد، می بایست فرار کند برود. اگر چنانچه این محمدرضا گوش کرده بود آن چیزی که به او تزریق می شد، گفته می شد که با مردم ملت باید آن کسی که خیال می کند که رأس است، با ملت باید بسازد تا اینها پشتیبان او باشند، اگر ملت پشتیبانش بود، خوب این قضایا پیش نمی آمد. کاری کرده بودند و طاغوت ها این کار را می کنند و طاغوت ها هم برای این، این کار می کنند که خودشان از مردم می ترسند، خائن هستند، به مردم خیانت کرده اند، ظلم کرده اند، از مردم می ترسند، وقتی که بنا شد از مردم ترسیدند باید یک قوائی تهیه کنند برای حفظ خودشان و با این قوا مردم را بترسانند. اینکه قوای انتظامی در زمان طاغوت و هر طاغوتی، قوای سرکوبی ملت است، الان هم در جاهای دیگر همین جور است، حالا الحمدلله ایران دیگر این نیست و امیدوارم که نشود دیگر، اما الان هم شما ملاحظه کنید، پایتان را از ایران بگذارید، هر جا بروید قوای انتظامی برای سرکوبی مردم است، این برای این است که حکومت از مردم نیست، جداست نه فقط جداست، حکومت را مردم مخالف مصالح خودشان می بینند، دشمن خودشان می بینند. پشتیبانی که ندارند دشمنی دارند، اگر یک دشمنی رو بیاورد اینها هم با او همراهی می کنند، این جدائی دولت ها از ملت ها منشاء همه گرفتاری هائی است که در یک کشوری تحقق پیدا می کند. اگر آنطوری که اسلام طرح دارد راجع به حکومت و راجع به ملت، حقوق ملت بر حکومت، حقوق حکومت بر ملت، اگر آن ملاحظه بشود و مردم به آن عمل بکنند همه در رفاه هستند، نه مردم از حکومت می ترسند، برای اینکه حکومت ظالم نیست که از آن بترسند، همه پشتیبانش هستند و نه حکومت فرمانفرمائی می خواهد بکند، حکومت هم خدمت می خواهد بکند. مسأله، مسأله خدمتگزاری دولت به ملت است نه فرمانفرمائی دولت به ملت. همین فرمانفرمائی جدا می کند شما را

صحیفه نور جلد 8 صفحه 147

از ملت و ملت را از شما و منشاء مفاسد زیاد می شود. اگر جوری باشد که وقتی رئیس دولتی نخست وزیرش، رئیس جمهورش بیاید توی مردم، با مردم باشد، فواصل نباشد، آنطور فواصل که در طاغوت هست و فرماندارها با مردم فواصل نداشته باشند که مردم پشت اتاقش بیایند بایستند و راهشان آنها ندهند و چه، البته با عدالت راه باید بدهند هرج و مرج نباشد که هر کس آمد، بخواهد جلو بیفتد، یک موازینی که خود شما می دانید، اما مردم از کارهای شما احساس کنند که شما از خودشان هستید و می خواهید خدمت کنید بهشان، نمی خواهید فرمانفرمائی کنید و نمی خواهید مردم را تحت فشار قرار بدهید و نمی خواهید ظلم بکنید. این حرف نباشد، مثل سابق نباشد که اجاره می دادند یک استانی را، اجاره رسمی، چقدر بدهد تا اینکه این در این استان برود، و آنوقت رفت باید چقدر بدهد و چقدر درآورد تا آن را ادا کند و برای خودشان چقدر باشد، قضیه تیول بود. یک جائی را به یک نفری به اجاره، تیول دادند، این باید برود مردم را آنقدر بدوشد که آن مقداری را که باید به مثلاً آن نخست وزیر آنوقت یا آن فرض کنید که فرمانفرما و آن کسی که در رأس بود باید ادا کند، ادا کند. خوب قهراً خودش هم که رفته برای این کار برای خودش هم ببندد بار خودش را. وقتی وضع اینطور شد که از اول آن کسی که صدر اعظم بوده است (آنوقت، صدراعظم آنوقت منشاء امور بود) صدراعظم آن حکومت را، استانهائی را که می خواست بفرستد، اجاره می داد آنجا یک تیول بوده این استان، استان کرمان است، کم درآمدتر است، کمتر. استان خراسان زیادتر درآمد دارد، استان آذربایجان زیادتر، روی درآمد آنجا و اینکه ثروتمندهای آنجا چقدر هستند، چقدر می شود از آنها این استفاده بکند. وقتی بنا شد سند اجاره بندی یک استانی دست یک حاکمی باشد و یک چیزی داده باشد برای این کار، خوب، بالاخره باید برود مردم را داغ کند و می کردند و مردم را داغ می کردند و از آنها چیزی می گرفتند، البته سابق همین بود نه اینکه در زمان اینها، زمان اینها به فرم دیگری اینطور بود.
 

اصل رژیم سلطنتی غیر منطقی و باطل است

ما یادمان است، رژیم غیر از این رژیم، آنها هم همین طور بوده اند. وضع رژیم سلطنتی اصلاً این است و از اول یک رژیم غلطی بوده است، از اول یک رژیمی بوده است که بی منطق بوده است. حالا یک کلمه اش را برای شما می گویم. ما فرض کنیم که تمام ملت (فرض است و الا واقعیت که ندارد) تمام ملت جمع شده اند و یک کسی را برای خودشان مثلاً سلطان قرار داده اند. اختیار دارند مردم یک کسی را انتخاب کنند، انتخاب کردند . خوب، این ملتی که حالا هستند حق دارند، در حومه زندگی خودشان اختیار دارند که کسی را قرار بدهند. خوب، برای صد سال بعدی که این آقایان هیچ نیستند، چه حقی دارند؟ شما چه حقی دارید که برای اولادتان و اولاد اولادتان که الان نیستند سلطان انتخاب کنید؟ سلطنت، سلطنت میراثی بود. ما فرض می کنیم با انتخاب دولت یک سلطنتی را امضاء کردند، به چه حقی ملت می تواند برای نسل های آتیه اش سرپرست قرار بدهد؟ خودشان حق اختیار دارند، باید خودشان انتخاب کنند و لهذا سلطنت از اول غلط بوده، جمهوری یک مطلب صحیحی

صحیفه نور جلد 8 صفحه 148

است برای اینکه هر مملکتی وقتی قرار دادند خود این چهار سال، پنج سال بعد از چهار سال و پنج سال باز ثانیاً باید قرار بدهند، دیگر برای نسل های آتیه ارثی نیست که کسی اگر چنانچه پسرش هر چیز باشد باید بشود. حالا که رضاخان شد، بعدش محمدرضا باشد و بعد هم باز رضا و بعد هم باز محمدرضا و بعد رضا و همین طور ادامه پیدا کند. و لهذا اصلاً منطقی نیست سلطنت به این معنایش، به این معنا که سلطنت میراثی، اگر جمهوری میراثی باشد، منطقی نیست. منطقی آن است که کار درست خود ملت باشد. ملت یک کسی را می آید انتخاب می کند، آن هم انتخاب آزاد می کند، یک کسی را رئیس جمهور قرار می دهد. اختیار دارد که یک کسی را برای خودش رئیس جمهور قرار دهد. بعد که چهار سال گذشت با همین ملت است و همین بساط، باز یکی دیگر را قرار می دهند، اگر این آدم خوبی بود، همین را قرار می دهند. تکلیف صد سال بعد را من و تو نمی توانیم تعیین کنیم، ما حق داریم برای خودمان مثل این است که یک نفر را فرض بفرمائید که وکیل کنیم از جانب آن آدمی که مرده، برای اینکه نیامده است برای رأی دادن به من چه ربط دارد؟ این اصلاً یک رژیم غیر منطقی بوده است، حالا هم هر جا باشد غیر منطقی است ولو انگلستان باشد، انگلستان حالا سلطنتی است، البته آن سلطنتی که آنها می کنند، سلطنت اینطوری نیست که ماها می کنیم معذلک یک مسأله غیر منطقی است.
 

تأکید بر نظارت دقیق در امر انتخابات و ایجاد زمینه مساعد برای رأی دهندگان

حالا شما خواهید که در این انتخابات البته نظارت کنید، شما باید توجه کنید که این رژیم، رژیم انسانی - اسلامی است، رژیم طاغوتی نیست، یک کلمه نباید شماها مطلبی بگوئید که تحمیل اسمش باشد مطلبی که عمل بکنید. مردم آزاد و همانطوری که در رفراندم بود آزاد بودند مردم مردم را باید آزاد بگذارید. بله، وسائلش را شماها فراهم می کنید، نظارت بر اینها که مبادا یک وقت خیانت بشود در اینطور چیزها. مثل سابق نباشد که بردند و هر چه که می خواستند می ریختند تویش و می آوردند و عرضه می داشتند. نظارت باشد بر صندوق ها به طوری که هیچ کس نتواند خیانت کند. صندوق ها دست امین ها باشند، امین از ملت باشد که بعد صحبت نشود. برای شما که فلان فرماندار مثلاً دخالت کرد در این امر در حکومت اسلامی وضع این است که شماها در انتخابات بیش از حق نظارت و فراهم کردن وسائل به آنقدری که باید حکومت فراهم کنند، بیشتر از این حق ندارید، که خدای ناخواسته یک وقتی نسبت بدهند به اینکه اینها برای خاطر طرفداری از یک نفر آدم - فرض کن - یک کاری کردند، صندوق عوض شده. این را باید خیلی توجه به آن داشته باشید، هم آزادی ملت را، راه دادن ملت را در آنجائی که می خواهند رأی بدهند و هم امانت در حفظ آن چیز که تحت مراقبت یک عده اشخاص امین از دولت و از ملت، اشخاص امین تحت نظرشان باشد که بعد صحبت نشود که خوب این هم این رژیم و این هم این انتخابات و انتخابات اینجا هم مثل آنجا. این باید خیلی مورد توجه آقایان باشد که اصلاً یک تحولی در ایران انشاءالله بشود، یک تحولی روحی. تحول روحی یعنی فرماندار خودش را فرماندار حساب نکند. من دلم نمی خواهد اصلاً این اسم را ببرم چنانچه

صحیفه نور جلد 8 صفحه 149

سلطان هم دلم نمی خواهد اسم ببرم. اسم، این اسم را هم اگر آقایان خودشان بنشینند با هم یک اسم بهتری، قشنگی انتخاب کنند، (یکی از حضار: خدمتگزار) امام: خودتان دیگر بکنید این را، من دیگر به این کار ندارم، من دوست ندارم این را، چنانچه سلطنت مثلاً سلطان. من خیلی ناراحت گاهی می شوم از اینکه مثلاً امام عصر سلام الله علیه را می گویند سلطان السلاطین، خلیفةالله است در هر صورت عمده عمل است حالا اسمائش خیلی مهم نیست ولو اینکه بهتر این است که تغییر بکند انشاءالله، عمده عمل است که به عمل نشان بدهید که در این انتخابات که یک انتخابات ملی آزاد، هر کس هر جا هر کس را دلش بخواهد رأی بدهد. وقتی اکثریت آوردند، البته مردم صالح اسلامی - چیز - را مردم قرار می دهند اما هیچ تصرفی از جانب آقایان نباشد که الان چشم هائی دوخته شده است به اینکه مناقشه کنند، اشکال کنند. اگر یک فرمانداری یک جائی یک کاری بکند که بر خلاف موازین جمهوری اسلامی باشد، این یکی را به همه سرایت می دهند بعد می گویند فرمانداران اینطوری هستند، استانداران اینطور هستند، حکومت هم هست اینطور.
 

تفاوت دولت اسلامی با دولت طاغوتی در عنایت خاص نسبت به مستضعفین است

من امیدوارم که همه تان سلامت و با سعادت باشید و همه مان و همه تان خدمتگزار به این مردم خصوصاً به مستمندان، به ضعفا، عمده توجهات به این طبقه ای باشد که این طبقه احتیاج دارند. اینطور نباشد که مثل رژیم سابق که یک دسته بالاها را برایشان همه چیز فراهم کردند به علاوه که جیب هایشان را هم پر کردند و فرستادند و یک دسته هم زاغه نشین اطراف تهران که الان هم باز به همین طور هستند. اینها باید تبدل پیدا کنند، باید فرق باشد ما بین دولتی که می گوید من اسلام هستم و دولت اسلامی هستم با دولت هائی که طاغوتی هستند. یک فرقش هم این است که عنایت شما فرماندارها یا خدمتگزاران به خلق، به این طبقه ضعیف بیشتر باشد تا طبقه بالا. مبادا یک وقتی یک نفر آدمی که مثلاً متمکن است و چیزدار است و با یک نفر آدم ضعیف، او را با آنکه آن یکی باید جلو باشد او را جلو بیندازید. من نمی گویم آن یکی را جلو بیندازید، می گویم عدالت باید باشد. البته در یک فرمانداری که با آن احتیاج دارند، نمی تواند همه را یکدفعه بپذیرد لکن روی عدالت باشد که آن آدمی که ضعیف است هم بپذیرید، آن یکی هم که غیر ضعیف است او را هم بپذیرد. حضرت امیر سلام الله علیه در یک محاکمه ای که ما بین آنوقتی بود که خلیفه الله بود و خلیفه مسلمین بود و قضات هم خودش تعیین می کرد، یک محاکمه ای بود بین حضرت امیر و یک نفر غیر مسلم (یهودی ظاهراً بود) و قاضی خواست حضرت را، وقتی که رفت، تشریف بردند، آنطور است که با کنیه اسم حضرت را برد، گفت: نه حق نداری، باید مساوی باشیم، در نشستن مساوی، در همه چیز مساوی وقتی هم که حکم بر خلاف کرد، پذیرفت آن خلیفه بحق خدا بود و شماها باید به او اقتدا بکنید. همه ما باید اقتدا بکنیم. البته هیچ کدام طاقت نداریم مثل او باشیم لکن اینقدر که اگر نامه ما را بردند، آنجا بگویند اینها هم شیعه هستند، اینها هم تابعند. وقتی نامه های ما را بردند پیش امام زمان سلام الله علیه (در روایات است

صحیفه نور جلد 8 صفحه 150

که هر هفته می برند، هفته ای دو دفعه) وقتی که می برند، اعمال ما جوری باشد که نمایش از این بدهد که ما تابعیم، ما آنطور نیست که خود سر بخواهیم یک کاری را انجام بدهیم.
امیدوارم انشاءالله این انتخابات و انتخابات بعد که راجع به مجلس شورا است با نظارت شما جدیت به اینکه کسی دخالت نکند، دخالت نابجا نکند، کسی نباشد که بخواهد یک تحمیلی بکند به مردم، اینطور باشد و این انتخابات انشاءالله باشد که برای نمونه و در طول تاریخ مشروطیت (الا بعضی الا یک کمی) نمونه باشد که یک انتخابات آزاد. این هم که می گوید الا یعنی دخالت دولت نبوده و الا خان ها دخالت می کردند. همان صدر مشروطه، از آن اول مردم گرفتار خان ها بودند و ارباب ها و یک وقت هم گرفتار به دست حکومت بودند. انتخابات شود گفت که در طول مشروطیت آزاد نبوده است و خان ها جمع می کردند رعیت ها را، ارعاب می کردند رعیت ها را، رعیت هم می آمدند رأی به آنها می دادند که این را من خودم شاهد بودم قبل از رضاشاه زمان احمدشاه آنوقت ها این دست خان هابود، خان ها وکیل درست کردند و بعد که رضاشاه آمد و این خان ها را یک قدری متمرکز کرد در خودش (نه از بین برد، همه قدرت ها را در خودش متمرکز کرد و همه ظلم هائی که خان ها می کردند خودش می کرد) بعد که اینطور شد، دیگر دست اینها بود و هیچ مردم، و ملت اصلاً مطرح نبودند، ملت کیست. حالا آنطور نیست، حالا ملت مطرح است و خود مردم. انشاءالله نمونه باشد کارهای شما برای همه جا که انتخابات آزاد این است. انشاءالله خدا همه تان را تأیید کند و موفق باشید.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:27 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع پاسداران مهدیه تهران

تاریخ: 1358/04/26

 

بیانات امام خمینی در جمع پاسداران مهدیه تهران

بسم الله الرحمن الرحیم
در این آیه شریفه ای که آقا خواندند، یک جهت مربوط به ذات مقدس حق تعالی بود که تحقق پیدا کرد، یک جهت هم مربوط به ماست. آن که مربوط به قدرت الهی بود، تبدیل کرد خوف ما را به ایمنی. قبلاً ما از قوای انتظامی، ملت ما از سازمان امنیت، از شهرداری، از شهربانی، از همه اینها، از دستگاه ظلم خوف داشتیم. خدای تبارک و تعالی تبدیل کرد این خوف را به ایمنی و الان ما با کمال امانت و ایمنی در اینجا نشسته ایم. یک جهت هم مربوط به ماست (یعبدوننی لا یشرکون بی شیئا) ما باید چه کنیم؟ عبادت خدا و کسی را شریک با او قرار ندادن، نه قدرتها را ما شریک قرار بدهیم و نه نفس اماره را و نه شیاطین را، همه چیز را از او بدانیم و همه قدرت ها را قدرت او بدانیم، کسی را ما صاحب قدرت ندانیم الا او، این پیروزی را از او بدانیم. ما چیزی نداشتیم، قدرتی نداشتیم، تشکیلاتی نداشتیم، مردم متفرقی بودیم، هر کسی مشغول به کار خود و حال خود و همه گرفتار دست جبارها. آن که ما را مجتمع کرد،آن که همه دل های ما را یک جهت کرد، آن که همه مقاصد مختلفه ما را در یک مقصد خلاصه کرد آن ذات مقدس حق تعالی بود. هیچ بشری نمی تواند یک همچو نهضتی ایجاد کند، نهضتی که اغراض مختلفه، گروه های مختلف، مقصد مختلف، مکان ها دور از هم، افراد متشتت، اینها همه برگشت به یک، یک جامعه واحد. یک روز ما جوامع متعدد بودیم هر فرد برای خودش علیحده بود، فکر هر فرد غیر فکر دیگری بود، آن قدرت خدای تبارک و تعالی بود که تمام افکار را متوجه کرد به یک فکر،تمام مقاصد را خلاصه کرد دریک مقصد. یک اشخاصی که باید بگوئیم قطره هائی بودند، مثل قطرات باران بودند واز هیچ قطره ای کاری بر نمی آمد اینها را متبدل کرد به یک سیل بنیان کن، سیلی که در مقابل توپ ها و تانک ها، قدرت های بزرگ و با عالم، نه فقط قدرت شیطانی رژیم، همه قدرت ها دنبال او بودند، بعضی ها تصریح می کردند مثل آمریکا، انگلستان و بعضی ها بودند ولو تصدیق نمی کردند، نه فقط قدرت های خارج از سیطره اسلام، قدرت های اسلامی هم، حکومت های اسلامی همه با هم متفق الکلمه پشتیبانی می کردند، از آن طرف قدرت داخلی او آنطور بود و از آن طرف قدرتهای بزرگ و کوچک خارجی پشتیبانی می کردند. ما می توانستیم در مقابل قدرتی که عالم مجتمع شده بود با هم، ما می توانستیم کاری بکنیم؟! ما که نمی توانیم یک محله را با هم مجتمع کنیم، ما که نمی توانیم چند نفر افراد را با هم در یک راه ببریم، ما نمی توانیم یک ملتی را از مرکز تا حدود، و از

صحیفه نور جلد 8 صفحه 152

بچه تا پیرمرد، و از ملا تا غیر ملا و جاهل، می تواند کسی غیر خدا اینها را در یک جا مجتمع کند؟ (یعبدوننی لا یشرکون بی شیئا) هیچ خیال نکنید که کسی بتواند یک همچو معجزه ای را ایجاد کند. معجزه ای که همه دستگاه ها و متفکرین حرف هائی را که می گفتند، طرحهائی را که می دادند همه خنثی شد، همه تصدیق کردند که این غیر آن مسائلی بود که ما طرح می کردیم. آنهائی که طرح مسائل می کردند برای حفظ قدرتشان در اینجا، حسابشان غلط در آمد. آنها حساب مادیت را می کردند، روی حساب مادی درست می گفتند. روی حساب طبیعی کسی که جز طبیعت را نبیند. معلوم بود که روی طبیعت ما باید نتوانیم یک قدم برداریم،شکست بخوریم. اینها حساب معنویت را می کردند. آنها غافل بودند از آن قدرتی که با اراده خودش یک ملت را متبدل می کند. یک ملتی که از یک پاسبان می ترسید، متبدل می کند به یک ملتی که از تانک و توپ نترسد، نه بزرگ ها، بچه ها. یکی از دوستان من برای من نقل کرد که من شاهد بودم که یک پسر بچه دوازده، سیزده ساله سوار بر یک موتور سیکلت یا یک دوچرخه بود و با همین حمله کرد به تانک ولو زیر تانک رفت. لکن یک همچو روحیه ای پیدا شده بود. این خوفی که بیش از پنجاه سال بر این ملت سایه افکنده بود چطور در ظرف یکی، دو سال (البته از عمر نهضت از اول تا آخرش از پانزده سال بیشتر می گذرد لکن آن که نهضت بود قریب دو سال است) چطور امکان داشت آن کسی که، آن ملتی که پنجاه سال خائف بود، اگر اسم سازمان امنیت را می شنید می لرزید، همچنان متبدل شد که ریخت در خیابان ها و فریاد زد (مرگ بر شاه) از هیچ چیز نترسید ؟ چطور یک ملت متبدل شد به جوان هائی، به یک اشخاصی که آرزوی شهادت کردند؟ الان هم باز با آنکه انشاءالله دیگر مبارزه تمام شده، الان هم باز بعضی ها می آیند در همین اتاق. یک شخصی همین دو روز پیش آمد، تعقیب به اینکه شما دعا کن من شهید بشوم حتی تا دم در باز تعقیب کرده بود. من می گفتم که خداوند به تو ثواب شهدا را بدهد و او اصرار می کرد که شما دعا کن من شهید بشوم. این تبدل روحی را کی می تواند ایجاد کند ؟ کی می تواند تصرف کند در ارواح مردم ؟ کی مقلب القلوب است؟
توجه به خدا داشته باشید و هیچ در مقابل خدا کسی را شریک قرار ندهید، نه در عبادت تنها، در همه چیز، نه عبادت تنها. همین فریادهائی که می شنوید، فریاد خداست، قدرت خداست. این نهضت را خدا پیش برده والا به حسب موازین طبیعی ما چهار تا معمم بودیم و یک عده هم بازاری که شغلشان کسب و کار بود و تمام قوا هم دست آنها بود. این خدا بود که وقتی که این نهضت پیدا شد، هی فوج فوج از آنها را برگرداند به این طرف، منصرفشان کرد از اینکه آن قوای شیطانی شان را استعمال کنند والا اگر شصت تا از این طیاره ها که از آمریکا خریده بودند می آمدند بالای سر ما و بالای سر شما و بمباران می کردند، ما قدرت نداشتیم، اما خداوند آنها را از این هم منصرف کرد، ایجاد خوفی در آنها کرد که دست و پایشان را بست راجع به این، از باطن خودشان از هم پاشید، خود قوایشان رو آورد به مردم، پائینی ها دیگر از بالائی ها اطاعت نکردند. اینکه فرار کرد عادی نبود، بهم خورده بود، دیگر پائینی ها از بالائی ها نمی شنوند. قدرت فرمانفرمائی از هم پاشیده شده بود. همه اش از خداست. خدا را در این

صحیفه نور جلد 8 صفحه 153

امور ببینید، خدا ظاهرتر از این آفتاب است. از این به بعد هم اگر ما حفظ کنیم این توجه را به خدا، اگر حفظ کنیم این این برادری و وحدت را، از این به بعد هم پیش می بریم، تا آخر هم پیش می بریم.
دعا کنید که ما غفلت نکنیم از خدای تبارک و تعالی، غفلت نکنیم از اسلام، نرویم سراغ آن چیزهائی که خودمان به آن احتیاج داریم اینها می گذرد . نرویم سراغ اینکه کارم چطور است؟ مسجدم چطور است؟ محرابم چطور است؟ خانه ام چطور است؟ اینها یک چیزهائی است که عبور می کند و می گذرد، آن که باقی است معنویات انسان است.
خداوند انشاءالله این امان را هیچ وقت از ما به خوف مبدل نفرماید. خداوند انشاءالله ما را اهل عبادت و اهل اینکه کسی را شریک خدا در هیچ چیز ندانیم قرار بدهد.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:27 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

فرمان امام خمینی به حجت الاسلام ملک حسینی

تاریخ: 1358/04/26

 

فرمان امام خمینی به حجت الاسلام ملک حسینی

بسم الله الرحمن الرحیم
خدمت جناب مستطاب حجت الاسلام حاج سید کرامت الله ملک حسینی دامت افاضاته
امید است وجود محترم از بلیات محفوظ و به انجام وظایف اسلامی موفق باشید. ضمنا با توجه به وضع زندانیان و متهمین لازم است زودتر در مورد تشکیل دادگاه و رسیدگی به پرونده های آنان اقدام بفرمائید و کسانی که گناه صغیره دارند مورد عفو قرار داده و آنها را آزاد کنید و دیگران را طبق مقررات شرع محاکمه نموده و حکم شرع را در مورد ایشان اجرا کنید و نسبت به وضع منطقه هم به هر نحو صلاح می دانید، در آرامش و امنیت منطقه اقدام وسعی کافی مبذول دارید و اهالی محترم را به وحدت و پرهیز نمودن از اختلاف و تفرقه ،دعوت و ارشاد نمایند و توطئه های دشمنان اسلام را با حسن تدبیر خنثی نمایند و وظیفه خطیری را که مردم در این موقع حساس به عهده دارند گوشزد فرمائید. از خدای تعالی موفقیت همگان را در راه خدمت به اسلام و مسلمین و قطع ایادی اجانب و دشمنان خواستاریم.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
روح الله الموسوی الخمینی

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:27 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع خواهران دانشجوی مکتب معصومه اصفهان و اعضای سپاه پاسداران شهرضا

تاریخ: 1358/04/26

 

دستور خدا حفظ وحدت بر اساس اعتصام به حبل الله است

بسم الله الرحمن الرحیم
دستور همان است که آیه شریفه را که این خواهر خواندند فرمودند: (و اعتصموا بحبل الله جمیعا ولا تفرقو ا) در آیه فقط امر به اجتماع نیست، تمام دستورهای مردم عادی و رژیم های غیر الهی این است که همه با هم باشید و دستور به اجتماع است لکن دستور خدا دستور (و اعتصموا بحبل الله) است. اینکه مهم است این است که تنها این نباشد که همه با هم در یک امری مجتمع باشید و متفرق نباشید، امر این است که همه با هم اعتصام به حبل الله بکنید. راه راه حق باشد و توجه به حق باشد و اعتصام به راه حق باشد. انبیا نیامده اند که مردم را در امور با هم مجتمع کنند انبیا آمده اند که همه را در راه حق مجتمع کنند یعنی این (راهی که) راهی است که از طبیعت شروع می شود تا ماوراءالطبیعه و تا آنجا که ماها نمی توانیم الان بفهمیم و اگر همه با هم مجتمع بشوند و این راه را بروند، دستجمعی این راه را بروند، این اداره امور دنیا را می کند و اداره امور آخرت را، هر دو.
 

تأمین سعادت و پیروزی در گروه اجتماع و توجه به خداست

شما دیدید که در این اجتماعاتی که اخیرا کردید، همه باهم مجتمع شدید، اینکه واقع رمز بوده است از برای پیروزی شما همان جهت الهیت مسأله بود. یعنی همه اهالی ایران توجه به این داشتند که ما اسلام را می خواهیم. این اعتصام به حبل الله بود. اسلام حبل الله است . اینهمه با هم یک راه بروند و آن هم راه خدا،این پیروزی را به ما هدیه کرد. پس آن که ما را در مقابل قدرت های بزرگی که در داخل و خارج بود یعنی قدرت بزرگی که در داخل و خارج بود یعنی قدرت بزرگی که شاه سابق داشت و دنبالش هم،همه قدرت های ممالک دیگر بی استثناء است تقریباً، تقریباً تمام ممالک عربی با او موافق بودند، ابر قدرت ها هم همه شان، خودش ذی قدرت، دارای قدرت شیطانی بود، همه قدرت هایی هم که در عالم بود یعنی اینهایی که توانست مربوط باشد به طرف های ما، همه اینها با او موافق بودند و خواستند نگهش دارند،در عین حال نتوانستند نگهش دارند. شما هیچ نداشتید، اصلاً اسلحه ای دست شما نبود،الان چهار تا تفنگ یا چند تفنگ می بینید،اینها غنیمتی است که بعد از شکست دادن آنها به دست شما آمده است، قبل از آن دست شما چیزی نبود. عزب بودید شما و آنها مجهز بودند به همه جهازات شیطانی، همه چیز داشتند.

صحیفه نور جلد 8 صفحه 156

در عین حالی که اینها همه چیز داشتند و شما هیچ نداشتید، مغلوب کردید آنها را. همه می خواستند بماند او و بعد از رفتن او هم خواستند که با رژیم باقی باشد و شورای سلطنتی باشد و نشد، نتوانستند. این یک قدرت الهی بود، نه قدرت من و شما. این برای همین بود که همه اجتماع اعتصام به حق کرده بودند، یعنی به این اسلام که بین مردم و خدای تبارک و تعالی مثل یک ریسمانی است که تصور شده، همه معتصم شده بودند به او، همه توجه پیدا کرده بودند به اسلام. این اسباب این شد که ما پیروز شدیم. حالا هم باید همین را نگهش داریم. اگر بخواهید این مملکت، این کشور به سعادت برسد، پیروزی شما به آخر برسد، بین راه نمانیم یا خدای نخواسته در بین راه ما را از مقصد برگردانند، اگر بخواهید (که می خواهید البته) که کشور ما تا آخر دیگر مستقل باشد، شما تا آخر آزاد باشید و منافع کشور ما دست دیگران نباشد و راه ما راه سعادت باشد همین معنایی که اعتصام به اسلام که حبل الله است و متفرق نشدن از هم، همه با هم در اسلام مجتمع، در این راه مجتمع و تفرقه بینمان نباشد. الان آن اشخاصی که در بین ملت افتادند و تخم تفرقه دارند می پاشند با قلم هایشان، با نطق هایشان، با اجتماعاتشان، اینها جنود شیطان هستند و شما که انشاءالله جنود الله هستید،حسب این امری که خداوند تبارک و تعالی فرموده است که (واعتصموا بحبل الله) و به حسب آن نهی ای که فرموده که (لا تفرقوا) همین یک امر و نهی الهی را اگر عمل کنید تمام سعادت تان تأمین می شود و تا حالا هم برای همین بوده است که همه شما توجه به خدا داشتید،همه با ذکر (الله اکبر) جلو رفتید و همه چیزها را خنثی کردید.یعنی یکی از اموری که شد اینکه انصراف پیدا کردند از اینکه شما را بکوبند، نه اینکه نمی توانستند، همه وسایل بمباران را داشتند که طیاره ها را راه بیندازند همه شهرهای ایران را بمباران کنند لکن یک رعبی خدا در دلشان خدا القاء کرد که از این کار منصرف شدند، منحرف شدند، نکردند. این هم یکی از چیزهایی بود که خدا این رعب را در دل آنها انداخت و این رعب را در دلشان انداخت که وقتی شما جمعیت الله اکبر گفتید، همه قشرهایی که مربوط به او بود مربوط به شما شد. هی از آنها منفصل شدند به شما متصل شدند. از ارتش، از اداری،از همه اینهایی که مربوط به اینها به خیالشان بود. همه اینها برای خاطر اینکه این راه، راه خدا بود و اعتصام به حبل الله بود همه اینها متصل شدند به شما و این راه را تا اینجا طی کردید و از اینجا به بعد هم باید طی بکنید با همین جهت: این حربه، حربه بزرگ که اعتصام به حبل الله و متفرق نشدن است حفظ کنید این وحدت را، حفظ کنید این اعتصام به حبل الله و اسلام را. اسلام همه چیز برای شما هست.
سعادت دنیا، سعادت آخرت، همه چیز برای شما اسلام است. و کوشش کنید که انشاءالله این قانون اساسی درست تدوین بشود و کوشش کنید که اشخاص مؤمن، صحیح از علمای بزرگ را انتخاب کنید تا قانون اساسی را آنطوری که اسلام می خواهد تدوین کنند، بعد هم خودتان انشاءالله تصویب کنید و یک مملکت اسلامی آنطوری که همه خواهیم، مملکتی که هر جایش بروید بوی اسلام بدهد. خداوند همه تان را تایید کند،موفق بدارد.
والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:27 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع اعضای هیات استرالیائی

تاریخ: 1358/04/26

 

بیانات امام خمینی در جمع اعضای هیات استرالیائی

بسم الله الرحمن الرحیم
این پیروزی که برای ملت ما حاصل شد، یک عنایت الهی بود، یک عنایت بزرگی که متحول کرد روحیه ملت ما را به روحیه اسلام و مسلمین صدر اسلام و این قدرت ایمان و اعتقاد به اسلام بود که پیشرفتی را که کسی احتمال نمی داد نصیب ما کرد. ملت ما با دست خالی، هیچ اسلحه نداشت، با همان قدرت ایمان در مقابل اسلحه مدرن و قدرت عظیم نظامی ایستادگی کرد و تمام قدرت ها را در هم شکست و این دلیل بر این است که ملتی اگر قیام کرد، با حفظ قدرت ایمان، هیچ قدرتی در مقابل آن نمی تواند بایستد. تمام قدرت ها و ابر قدرت پشتیبانی از شاه مخلوع می کردند و گاهی ما را تهدید می کردند ولکن قدرت اسلام با تأیید خداوند تعالی موجب شد که ما با دست خالی بر قدرت های بزرگ غالب شویم و من امیدوارم این نهضت ایران الگویی باشد برای سایر ملت های مستضعف و امید است خداوند دنیا را از دست مستکبرین بگیرد و به دست مستضعفین بسپارد و من از اینکه شما اظهار محبت کردید متشکرم. سلام گرم خود را به دوستان شما و مسلمین استرالیا تقدیم می کنم و از خداوند تعالی تأیید همه را خواهانم.
والسلام علیکم ورحمة الله و برکاته

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:28 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع اعضای انجمن اسلامی کارکنان وزارت بهداری و بهزیستی

تاریخ: 1358/04/26

 

تزکیه نفس از علم و حکمت بالاتر است

بسم الله الرحمن الرحیم
این آیه که خوانده می شود از آیاتی است که در بیان آن می شود مفصل صحبت کرد، لکن من یک نکته را عرض می کنم و می گذرم. خداوند فرموده است: (لقد من الله علی المومنین اذبعث فیهم رسولا من انفسهم یتلو علیهم آیاته ویزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه) خداوند به مومنین منت گذاشته که از خودشان کسی را فرستاد که آیات الهی را بر آنها تلاوت کند. تلاوت آیات برای تزکیه و تعلیم کتاب وحکمت است. تزکیه را مقدم ذکر فرموده است، معلوم می شود تزکیه نفس از علم و حکمت بالاتر است. همین طور هم هست. اگر افراد یک ملت تزکیه و تربیت شده باشند،آن ملت پیشرو است. اگر سران قوم، آنهائی که کشور را اداره می کردند نفس شان تزکیه و تربیت شده بود،نه آن گرفتاری ها برای ملت پیش می آمد و نه برای خودشان. منشاء تمام این گرفتاری ها در همه جا این است که آنهائی که عهده دار امور ملت هستند تزکیه نشده اند. یک نفر آدمی که تزکیه نشده اگر بر یک ملت سلطه پیدا کند اینهمه گرفتاری هائی را که در طول پنجاه و پنج سال برای ملت ما پیش آمد بوجود می آورد. کسی که بر ملتی سلطه و حکومت دارد اگر یک نفر عدالت پرور باشد دستگاه او عدالت پرور خواهد شد، قشرهائی که به او مربوطند قهرا به عدالت گرایش پیدا می کنند، تمام اداراتی که تابع آن مملکت و آن حکومت است خواه ناخواه به عدالت گرایش پیدا می کند. اگر همه ملت تزکیه بشوند همین دنیا بهشت آنهاست و تمام گرفتاری ها از بین می رود.
 

مفاسد و مصالح از حکومت ها و سران آن سرچشمه می گیرد

از طرف دیگر چون اشخاصی در رژیم طاغوتی بر مردم حکومت کردند اشخاص تزکیه شده ای نبودند و شخص اول مملکت اخلاق و عقاید و اعمالش تزکیه نشده بود، مملکت را به هلاکت کشاندند. رضاخان خودش سرچشمه تمام مفاسد بود. در پاریس که بودیم یک نفر آمد پیش من و از کسی نقل کرد که او گفته اگر در ایران پنج نفر فاسد بشود این محمدرضا روی هر پنج نفر انگشت می گذارد و به طرف خودش جلبشان می کند. آن اشخاصی که پاک نیستند و با تزکیه شده ها سر و کار ندارند، نمی روند سراغ اشخاص امین. آدمی که خودش امین نیست می رود سراغ اشخاصی که نظیر خودش

صحیفه نور جلد 8 صفحه 162

باشند. ولهذا مفاسد و مصالح از حکومت ها سرچشمه می گیرد. حکومت عدل تمام مصالح کشور را تأمین می کند و حکومت ظلم تمام بدبختی ها را برای یک ملتی ایجاد می کند.
 

دامن مادران می تواند مبداء خیر یا مبداءشر باشد

لذا در آیه شریفه تزیکه مقدم است. انبیا آمده اند که انسان بسازند، انبیا مأمورند که افرادی را که بشر هستند و با حیوانات فرق ندارند، اینها را انسان کنند، تزکیه کنند. شغل انبیا همین است، باید شغل مادرها هم همین باشد نسبت به بچه هائی که در دامنشان است، و با اعمالشان آنها را تزکیه کنند. در دامن مادر، بچه ها بهتر تربیت می شوند تا در پیش استادان. علاقه ای که بچه به مادر دارد به هیچ کس ندارد و آن چیزی که در بچگی از مادر می شنود در قلبش نقش می بندد و تا آخر همراهش است.مادرها باید توجه به این معنی کنند که بچه ها را خوب تربیت کنند،پاک تربیت کنند، دامن هایشان یک مدرسه علمی و ایمانی باشد، و این یک مطلب بسیار بزرگی است که از مادرها ساخته است و از کسی دیگر ساخته نیست. آنقدری که بچه از مادر چیز می شنود از پدر نمی شنود، آنقدری که اخلاق مادر در بچه کوچک نورس تأثیر دارد و به او منتقل می شود از دیگران عملی نیست. مادرها مبداء خیرات هستند و اگر خدای نخواسته مادرانی باشند که بچه ها را بد تربیت کنند مبداء شرند. یک مادر ممکن است یک بچه را خوب تربیت کند و آن بچه یک امت را نجات بدهد، و ممکن است بد تربیت کند و آن بچه موجب هلاکت یک امت بشود. مع الوصف در طول این سلطنت، اینها کوشش کردند که مادران را از بچه ها جدا کنند به مادرها تزریق کردند که بچه داری چیزی نیست، شما توی ادارات بیائید. و اینها بچه های معصوم را جدا کردند از دامن مادران و بردند در پرورشگاه ها و جاهای دیگر، و اشخاص اجنبی و غیر رحیم آنها را به تربیت فاسد تربیت می کردند. بچه ای که از مادرش جدا شد پیش هر که باشد عقده پیدا می کند، عقده که پیدا کرد مبداء بسیاری از مفاسد می شود. بسیاری از قتل هائی که واقع می شود از روی همین عقده هائی است که پیدا شود، و بسیاری از عقده ها از این پیدا می شود. در همین کاری که باید معلم و دانشگاه ها بکنند، از دامن مادر شروع می شود تا برسد به مدارس و به دانشگاه ها و به جاهای دیگر. اگر از دامن مادر این تربیت خوب شروع شد و مادر بچه را خوب تربیت کرد و به دبستان تحویل داد، دبستان هم خوب تربیت کرد و به دبیرستان تحویل داد آنجا هم همین طور، تا دانشگاه یا مدارس علمی دیگر، آنها هم خوب تربیت کردند، یک وقت در یک برهه از زمان می بینید که جوانها همه خوب از کار در آمده اند و یک مملکت را به طرف خوبی می کشانند.
 

تمام مبارزه رژیم شاه با تزکیه و رشد انسانی جوان ها بود

رژیم خائن سابق جدیت کرد که با همه جهات و همه قدرت با تزکیه مبارزه بکند و نگذارند جوان های ما صحیح بار بیایند. می گویند در تهران در آن زمان شراب فروشی ها از کتاب فروشی ها بیشتر بوده و حالا انشاءالله دیگر نیست. می دانید که چقدر مراکز فساد درست کرده اند،مراکزی را که

صحیفه نور جلد 8 صفحه 163

باید آموزشی باشد به فساد کشیدند مثل سینما، مثل رادیو و مطبوعات. با تمام قوا کوشیدند که نگذارند رشد انسانی پیدا شود. باید این تربیت های طاغوتی در جوانهای ما و در این نسل به تربیت های انسانی و اسلامی متحول شود و امید است که از دامن مادرها شروع بشود و به دانشگاه و بالاتر ختم بشود. سعادت یک ملت به این است که سران آن ملت و کسانی که مقدرات آن ملت به دستشان است تزکیه شده باشند. خداوند همه شما را به راه راست هدایت کند و همه ما را خدمتگزار به اسلام و مسلمین قرار بدهد.
والسلام علیکم ورحمة الله و برکاته

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:28 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها