0

صحیفه نور امام خمینی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

فرمان امام خمینی به حجت الاسلام آذری قمی

تاریخ: 1358/04/11

 

فرمان امام خمینی به حجت الاسلام آذری قمی

بسم الله الرحمن الرحیم
جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ احمد آذری دامت افاضاته
با توجه به وضع کنونی زندان های تهران و احتیاج به تسریع در کار رسیدگی به پرونده های متهمین، بدین وسیله جنابعالی به دادستانی دادگاه انقلاب اسلامی تهران و حومه انتخاب و منصوب می شوید. امید آنکه پیرو این مأموریت اقدام به رسیدگی و تسریع کارها نموده و در هر حال احتیاط را مراعات نمائید. از خدای تعالی موفقیت آن جناب را خواستارم.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
روح الله الموسوی الخمینی

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:21 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در دیدار اعضای هیأت بحرینی و کرد و پاسداران قائمیه

تاریخ: 1358/04/12

 

دشمنان در صدد بد جلوه دادن نهضت اسلامی هستند

بسم الله الرحمن الرحیم
از برکات این نهضت یکی این است که طوائف مختلفه را زیر یک سقف توی یک اطاق کوچک جمع کرده است، فارس و کرد و عرب و عجم، همه برادرها را در یک جا مجتمع کرده است تا مسائل و مطالبی که دارند بگویند و ما هم اگر عرائضی داریم به آنها عرض می کنیم.
آنچه که الان به نظر من اهمیت دارد و اهمیت حیاتی دارد یعنی حیات اسلام به آن بستگی دارد این است که از حالا به بعد ما چه بکنیم، تکلیف حالا را معین کنیم. آنچه که گذشت، گذشت و بحمدالله به خیر گذشت، ما چه بکنیم که از این به بعد هم به خیر بگذرد، به نفع اسلام بگذرد. آن که الان ما را تهدید می کند و موجب نگرانی است و نگرانیش بیشتر از نگرانی ای است که سابق داشتیم راجع به مبارزه با طاغوت این است که الان یک قشرهائی هستند، یک اشخاصی در بین ملت هستند که اینها می خواهند این نهضت اسلامی را با اینکه اسلامی است بد نمایش بدهند، یعنی مکتب ما را یک طوری نمایش بدهند به دنیا که این مکتب اسلامی هم مثل همین مکاتب دیگر و مثل همین رژیم های فاسد دیگر است، منتها آنوقت قدرت دست یک طائفه ای بود و کارهای خلاف می کردند، حالا دست یک طائفه دیگر آمده ولی همان کارها را می کنند.
ما اگر چنانچه در این مبارزه که با طاغوت می کردیم و همه شما جوان های عزیز و همه طبقات ملت با هم مجتمع شدند و به پیش رفتند اگر در آن رژیم ما شکست می خوردیم، قتل عام می شدیم چیز مهمی نبود برای اینکه در راه حق بوده است و مکتب ما محفوظ بود و کوشش خودمان را آنقدری که می توانستیم کردیم منتها زورمان نرسید آنها غلبه کردند، چنانچه اولیاء حق هم بسیاریشان مغلوب شدند لکن مکتب محفوظ ماند. سیدالشهدا سلام الله علیه با همه اصحاب و عشیره اش قتل عام شدند، لکن مکتب شان را جلو بردند. شکست در مکتب نبود پیشروی بود، یعنی بنی امیه را تا ابد شکست داد، قتل سیدالشهدا، یعنی این اسلامی که بنی امیه می خواست بد نمایش بدهد و با ادعای خلافت بر خلاف موازین انسانی عمل بکند آن را، سیدالشهدا سلام الله علیه با نثار خون خودشان آن رژیم را، رژیم فاسد را شکست داد و خود مقتول شد. ما اگر در این رژیم سابق در این مبارزه شکست می خوردیم و آن مکتب مان محفوظ می ماند، دست نخورده می ماند و خودمان از بین می رفتیم خیلی اهمیت نداشت برای

صحیفه نور جلد 7 صفحه 251

اینکه سیدالشهدا هم کشته شد، امیرالمؤمنین هم در جنگ با معاویه شکست خورد.
 

امروز هر قدم کجی که برداشته شود به نام اسلام تمام می شود

اما حالا سر یک دو راهی واقع شدیم این اهمیت دارد. این دو راهی این است که چه بکنیم که مکتب مان محفوظ باشد، و چه اعمالی مکتب ما را به باد می دهد، شما پاسدارهای عزیز محترم که علاقمند هستیم ما همه به شما، چه بکنید؟ چه اعمالی از شما صادر بشود که این اعمال در این رژیمی که الان رژیم اسلامی است، الان جمهوری اسلامی است، مملکت ما رژیمش الان با رفراندم، جمهوری اسلامی شده، اگر الان یک اعمالی بجا بیاوریم، ارتکاب یک کارهائی بکنیم که بر خلاف موازین شرعیه باشد، بر خلاف موازین عدالت باشد مثلاً فرض کنید که جوانی از ما بر خلاف موازین یک تعدی به غیر بکند، یک جوانی که به عنوان پاسبان اسلام است بریزد در خانه یک کسی و یک کار زشتی بکند، امروز این کار را دیگر پای این شخص حساب نمی کنند می گویند پاسبان، پاسدار اسلام هم اینطوری است، در رژیم سابق ساواکی ها این کارها را می کردند، در رژیم حالا هم پاسداران اسلام این کارها را می کنند. اگر به پای شخص حساب می شد و مکتب محفوظ می ماند و نسبت به اسلام نمی دادند اشکال خیلی نبود. آدم فاسد در عالم خیلی هست، آدم مخالف با موازین عمل کن زیاد است، اما اگر ما خودمان را پاسدار اسلام بدانیم ما که در لباس روحانیت هستیم، این صف و شما که پاسداران اسلام هستید و همه مان انشاءالله پاسداران اسلام باشیم، اگر امروز از ما از این طبقه و از شما و این طبقه و از آقایان و آن طبقه اگر امروز یک خلافی صادر بشود، این اشخاصی که با قلم های زهرآلود چشم ها را دوخته اند که یک چیزی پیدا بکنند برایش، یکی را هزار تا اضافه بکنند و به اسلام نسبت می دهند نه به شما نه به من، اگر یک کاری یک وقتی من کردم می گفتند خمینی یک آدم مخالف با عقل و اسلام است، این اشکالی نداشت، خوب، خیلی اشخاص مخالف بودند یکی اش هم من، اما اگر من حالا یک کاری بکنم و بگویند که رژیم اسلام اینطوری است، یا آقا خدای نخواسته یک کاری بکنند که نسبت داده بشود به اینکه این حکومت اسلام هم همین است، اینهائی که نشسته اند و الان در داخل و خارج چشم ها را دوخته اند که یک مناقشه ای بکنند، یک چیزی از شما، از من، از آقا ببینند، از روحانیون، از پاسداران، از کمیته ها، از دادگاه انقلاب، از حکومت - عرض می کنم که - ملی، از همه اینها یک چیزی ببینند یکی را هزار می کنند، آنهم پای من و آقا حساب نمی کنند، پای اسلام حساب می کنند. امروز مکتب ما در خطر است و آنوقت که رژیم بود، مکتب مان سر جایش بود، خودمان در خطر بودیم. اگر در زمان طاغوت ما با آنها مبارزه می کردیم و ما را می کشتند اشکال نداشت شکست خورده بودیم و اگر در زمان طاغوت از یک معمم یک چیزی صادر می شد، نمی گفتند اسلام، می گفتند این ساواکی هست، به اسلام نسبت نمی دادند. الان اگر از پاسدارهای اسلام، چه شما که پاسدارید و چه ما که پاسداریم یک مطلبی صادر بشود، این اشخاصی که در صددند که تخطئه کنند مکتب ما را، اسلام را تخطئه کنند، اینها قلم ها را بر می دارند اینجا به کنایه و در خارج به صراحت می نویسند و مکتب

صحیفه نور جلد 7 صفحه 252

ما یک وقت در دنیا شکست می خورد. شکست مکتب مصیبت بزرگ است. امروز مسؤولیت طبقه روحانی، مسؤولیت پاسدارهای اسلام، مسؤولیت حکومت است، رئیس الوزراء اسلام، نخست وزیر اسلام، مسؤولیت امروز مثل سابق نیست، امروز مسؤولیت زیاد است. مسؤولیت این است که اگر یک کاری ما بکنیم، روحانی خدای نخواسته یک کاری بکند، در کمیته ها یک کاری بشود، در دادگاه های انقلابی یک کار خلافی بشود، پاسدارهای انقلاب یک کاری بکنند، مردم یک کاری بکنند، بازار یک بازار غیر اسلامی باشد، آنهائی که برای مناقشه نشسته اند و چشم هایشان را دوخته اند به ما، آنها برای ما یک کاری می کنند که اصل مکتب ما شکست بخورد، یعنی تا ابد اسلام دفن بشود. مصیبت این است و الا مصیبت کشته شده که مصیبتی نیست، خوب، جوان های ما کشته شدند، در راه اسلام کشته شدند، شهید شدند، (هنیاًلهم) ، اما کشته شدن، دفن شدن مکتب اهمیت دارد، این را حفظش کنید ای برادرهای پاسدار من! ای عزیزان ما! مبادا از شما یک مطلبی صادر بشود که قلم ها برداشته بشود و نوشته بشود که اسلام اینجوری هست، اینها مثل ساواکی هایند. ای آقایان روحانیون! مبادا از روحانیون یک وقتی، حالائی که یک قدرتی پیدا شده است یک چند نفر تفنگدار دور خودشان جمع کنند و یک کاری بکنند که اسلام را لکه دار بکنند.
امروز اگر از یک روحانی یک مطلبی صادر بشود که بر خلاف موازین باشد، آنهائی که باید ما را لکه دار کنند می گویند اینها هم، آخوندها، الان دیکتاتوری کفش و عمامه است. بهانه دست مردم ندهید، اسلام دیکتاتوری نیست، آن که دیکتاتور است مسلم نیست، روحانیت دیکتاتور نیست، آن که دیکتاتور است روحانی نیست، لکن قلم برداشته می شود و نوشته می شود اینها همان ها هستند، آنوقت ساواک بود، حالا پاسدار هست. نکند خدای نخواسته یک وقت یک چیزی از شما صادر بشود، از ما صادر بشود، از روحانیون صادر بشود، از کمیته ها صادر بشود. اینها هم الان اجزاء مملکت اسلام است. ما ادعا داریم که یک مملکت اسلامی حالا داریم. الان اینهائی که به اسم دادگاه اسلام و کمیته اسلام عرض می کنم پاسداران اسلام و روحانیون اسلام الان دیگر آنطور نیست که مثل رژیم سابق باشد که اگر شما یک کاری می کردید به شما نسبت بدهند، اگر من یک کاری می کردم به من نسبت بدهند الان یک وضعی داریم که اگر خدای نخواسته یک قدم کجی برداریم این را به اسم اسلام تمام می کنند.
 

کاری نکنیم که امام زمان سلام الله علیه پیش خدا خجالت بکشد

این راجع به دشمن های ما، و اما اولیاء خدا و خداوند تبارک و تعالی مراقب ما هستند. ما رقیب داریم، خدای تبارک و تعالی رقیب ما هست، ملائکة الله رقیب ما هستند یعنی پاسداری از ما می کنند، مبادا یک وقتی نامه عمل شما برود پیش امام زمان سلام الله علیه و آنجا گفته بشود به امام زمان که این پاسدارهای شما، و ایشان سرشکسته بشوند، آقا مسأله مهم است. قضیه، قضیه کشت و کشتار نیست، قیام و نهضت ما، نهضت یک رژیم طاغوتی نیست، قیام و نهضت ما یک نهضت انسانی است، یک

صحیفه نور جلد 7 صفحه 253

نهضت اسلامی است، ما به کتاب و سنت می خواهیم عمل بکنیم، شما به کتاب و سنت باید عمل بکنید. اگر یک وقت نامه عمل یک روحانی را بردند و به امام زمان سلام الله علیه دادند و آن ملائکة اللهی که بردند دادند گفتند که این هم روحانی شماست، اینها پاسداران اسلام شما، و امام زمان خجالت بکشد نعوذ بالله، او علاقه دارد به شما. شما ببینید اگر این آقا خودشان خیلی منزه است از پسرشان یک چیزی صادر بشود خودشان سرافکنده می شوند، اگر از خادم شان یک چیزی صادر بشود خودشان سرافکنده می شوند. ما همه خادم هستیم، از ما توقع هست، از شما توقع هست.
 

حکومتی که مردم حامی اش باشند، سقوط نمی کند

امروز روزی است که باید حفظ کنید شما اسلام را، اسلام را باید حفظ کنید. حفظ اسلام به این است که اعمالتان را تعدیل کنید، با مردم رفتار خوب بکنید، برادر باشید با مردم، مردم را اینطور حساب نکنید. رژیم های سابق مردم را از خودشان جدا می دانستند. آنها در یک طرف بودند، مردم هم در یک طرف بودند. آنها مردم را می کوبیدند، مردم هم آنها را اگر می توانستند. امروز که مردم جدا نیستند از پاسداران اسلام، حکومت اسلام که از مردم جدا نیست، تو مردم است، از همین مردم و از همین جمعیت است شما هم از همین مردمید، از همین جمعیتید، شما کاری نکنید که مردم از شما بترسند، شما کاری بکنید که مردم به شما متوجه بشوند، کاری بکنید که مردم محبت به شما بکنند، پشتیبان شما باشند. اگر مردم پشتبیان یک حکومتی باشند، این حکومت سقوط ندارد، اگر یک ملت پشتیبان یک رژیمی باشند، آن رژیم از بین نخواهد رفت اینکه رژیم سابق از بین رفت برای اینکه پشتبیان نداشت، ملت پشتیبانش نبود، ملت پشت به او کرد بلکه خود ملت او را بیرونش کرد. رضاخان را وقتی متفقین از این مملکت بیرون کردند، مردم شادی می کردند با اینکه در خطر بودند، جانشان در خطر بود، لشکر غیر بود، لشکر اجنبی بود، لشکرهای اجنبی بودند ریختند به ایران ولی چون رضاخان را بردند، مردم خوشحالی می کردند. ما خودمان مطلع بودیم در بین مردم این مردم هم که رفت که دیدید که چه شادیها کردند برای اینکه پشتیبان نداشتند کاری نکنید که مردم بگویند که ایکاش نبود این پاسدار، کاری نکنیم که مردم بگویند ایکاش روحانیتی در کار نبود. مسأله مهم است. قضیه این نیست که من ساقط باشم، قضیه این نیست آقا ساقط باشند، قضیه این است که اسلام در خطر است. امروز اینطوری است وضع ما، همه انشاءالله با هم متوجه به اسلام و وظائف.
 

نگذارید عملی از شما صادر بشود که اجر شما از بین برود

پاسداری و وظائف پاسداری شغل بسیار شریف و بسیار پر مسؤولیت است. شما تا صبح بیدارید و از این مردم پاسداری می کنید و برای خداست و در خطر هم هستید. چه چیزی بالاتر از این، لکن کاری بکنید که مقبول درگاه خدا باشید این زحمت های شما خدای نخواسته هدر نرود و آن این است که به وظائف پاسداری عمل بکنید و این است که خودتان پاسدار خودتان هم باشید. این جنود

صحیفه نور جلد 7 صفحه 254

ابلیسی که به باطن انسان هجوم می کنند، پاسداری کنید نگذارید، ردشان کنید، طردشان کنید، نگذارید که وسوسه بکنند شیاطین و خدای نخواسته یک عملی از شما صادر بشود که اجر شما را از بین ببرد. شما خیلی اجر دارید پیش خدا، نگذارید این از بین برود.
 

در اسلام همه میزان، تقواست

و من امیدوارم که همه طبقات این ملت در تحت لوای اسلام با رفاه، با سلامت، با سعادت، همه با سعادت باشند. اگر اسلام بیاید، در اسلام این حرف ها نیست که این سفید است آن سیاه است، آن کرد است و آن لر است، آن روحانی است و آن چی، تقوا میزان است، اسلام اگر آمد انسان باید از خودش فقط بترسد، نه از حکومت می ترسد، نه از ارتش اسلامی کسی می ترسد، نه از ژاندارمری اش می ترسد، نه از پاسبانش می ترسد، نه از پاسدارش می ترسد، هر کسی باید از خودش بترسد که اعمالش مبادا بد باشد. و من امیدوارم اسلام به آنطوری که ما می خواهیم به آنطوری که خدای تبارک و تعالی می خواهد، در ایران پیاده بشود و همه اقشار بدون اینکه فرقی باشد ما بین مرزنشین و ما بین مرکز نشین، بین فارس و کرد، بین عرب و عجم، بین کرد و غیر کرد، هیچ فرقی در اسلام نیست و همه به حقوق خودشان می رسند. از خدای تبارک و تعالی سلامت و سعادت همه را می خواهم و خداوند همه را حفظ کند، غلبه بدهد.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:21 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع کارکنان کارخانه اتمسفر ایران

تاریخ: 1358/04/05

 

اساس اقتصادی کشورها بسته به وجود کارگر و کشاورز است

بسم الله الرحمن الرحیم
در هر کشور کارگر و کشاورز اساس آن کشور هستند. اساس اقتصادی کشور بسته به کار کارگر و کشاورز است و مع الوصف این دو جلوه اقتصادی که اساس اقتصاد کار آن دو گروه می باشد، در زمان رژیم سابق شکست خورد. کشاورزی را دیدید که چگونه با اسم اصلاحات ارضی بکلی از بین بردند. ایران که باید در کشاورزی صادرات داشته باشد، یک استان ایران مثل استان آذربایجان یا خراسان که قادر به تأمین محصولات کشاورزی کشور می باشد ولی اینها کاری کردند که ایران بازار برای آمریکا شد و هر چه ما بخواهیم باید از آمریکا یا کشورهای دیگر وارد کنیم. کارگرهای ما راهم طوری کردند که زندگی آنها زندگی اضطراری باشد و کار آنها هم در خدمت دشمن. شما کارگران محترم و کشاورزان محترم، شما برادران که اساس اقتصاد ایران دست شماست در سابق تحت نظارت طاغوت بودید و کارهای شما نادیده گرفته می شد اما امروز انشاءالله در رژیم اسلامی هستید و اسلام به کارگر و کشاورز بسیار اهمیت می دهد. دولت در فکر شماست، ما دعاگوی شما و در فکر شما هستیم لکن خرابی ها به اندازه ای است که به این زودی ترمیم نمی شود، گرفتاری ها به اندازه ای است که به این زودی از چنگال آن نمی توانیم خود را نجات دهیم. قدری صبر لازم دارد. شما که 50 سال تحت فشار طاغوت صبر کردید، اینکه هم مقداری باید صبر کنید تا جمهوری اسلامی مستقر بشود و بتواند در فکر همه شما باشد. حالا هم چنانچه می بینید در فکر هستند، برنامه هائی ریخته شده است که هم برای کارگران و کشاورزان و هم برای مستمندان مفید بوده لکن محتاج به وقت است.
 

به ثمر رساندن نهضت، به ید قدرت کارگران و جوانان برومند

آنچه که الان لازم است من به شما برادران و جوانان برومند، تذکری که می دهم این است، شما دیدید رژیم گذشته را با فریاد مردانه خودتان که از حلقوم همه ملت بلند شد شکست دادید، در عین حالی که رژیم یک قدرت بزرگ شیطانی بود و پشتیبان او همه قدرت ممالک دیگر بودند خصوصاً ابر قدرت ها ولی نتوانستند او را نگه دارند و به همت والای شما جوان ها و با ایمانی که به اسلام داشتید آن رژیم را شکست دادید و بحمد الله زیر بار ظلم و اختناق نرفتید و از زیر بار آنها بیرون

صحیفه نور جلد 7 صفحه 210

آمدید، تا به اینجا همه با هم بودید و از زیر بار اختناق بیرون آمدید، از اینجا به بعد هم باید با قدرت شما این نهضت به آخر برسد. شما جوان های برومند، شما جوان های کارگر که اساس مملکت هستید باید از این به بعد هم این مملکت را اداره کنید و اقتصاد ایران را به ثمر برسانید. گاهی شنیده می شود که در ادارات و در کارخانجات کم کاری می شود، همین امروز کسی گفت که درا ین ادارات گاهی بیکاری است و بسیاری هم کم کاری در کارخانه ها، هم چنین مطالبی شنیده می شود، در صورتی که الان وقت این است که همه کار بکنیم و همه با هم این آشفتگی ها و خرابی هائی که اینها به جای گذاشتند با همت همدیگر ترمیم بکنیم. الان مملکت مال خود شماست منافع مملکت هم باید مال خود شما باشد و انشاءالله اگر احکام اسلام تحقق پیدا کند، خواهید دید که عدالت اسلامی چیست، خواهید دید که عدالت اسلامی غیر از آن ادعاهائی است که در زمان سابق و در رژیم سابق از حلقوم محمد رضا بیرون می آمد که فقط ادعا بود و برای هیچ کس کاری نکرد بلکه زاغه نشین ها را زیاد کرد و به اسم اینکه مملکت صنعتی باشد، زراعت را به هم زدند و صنعتی هم در کار نبود، الان هم که بعضی از کارخانه های صنعتی را به اصطلاح خودشان به اینجا آوردند، باز به نفع خارجی هاست و برای ما نفعی ندارد بلکه ضرر دارد، مثل ذوب آهن که برای ایران ضررهای زیاد دارد و نمی توانند ترکش کنند و ادامه آنها هم ضررهای زیاد دارد. کارها همه از روی خیانت و جنایت بود و مملکت ما را به تباهی کشیدند که حالا باید به همت همه شما، من که طلبه ای هستم آنقدری که می توانم و شما که بحمدالله قدرتمند هستید، آنقدری که در قدرتتان است با هم کوشش کنیم و مشکلات را حل نمائیم. کم کاری نکیند، نباید کاری بکنید مملکت که الان برای خود شماست و از دست دشمن نجات پیدا کرده است در اثر کم کاری و بیکاری طوری بشود که ما و شما نتوانیم مملکت را اداره کنیم و بعد بگویند اینها احتیاج به سرپرست دارند، احتیاج به این دارند که کسی دیگر بیاید و مملکتشان را اداره کند. باید همه دست به دست هم بدهید و این مملکت را اداره بکنید و همه دست به دست هم بدهیم و این مملکت را اداره بکنیم و همه دست به دست هم بدهیم و این مملکت را سالم بکنیم و این چرخ ها را به راه بیندازیم. کارخانه باید به همت شما به راه بیفتد، وقتی که به راه بیفتد منفعتش هم مال مملکت خودتان و از آن خود شماست امید است ظلم هائی که سابق می شد تکرار نشود و دیگر به شما هم ظلم نشود. من می دانم که به شما ظلم شده است، نه فقط به شما بلکه به همه قشرهای ملت ظلم شده است لکن شاید کارگرها بیشتر مورد ظلم و ستم واقع شده اند. امیدوارم خداوند به شما قدرت و سعادت عنایت کند، شما ستون های این مملکت باشید و اقتصاد این مملکت را به راه بیندازید و همه شما سعادتمند باشید و برادرانتان هم به قدرت شما و خودشان سعادتمند باشند.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:21 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع بانوان اهواز

تاریخ: 1358/04/11

 

بیانات امام خمینی در جمع بانوان اهواز

بسم الله الرحمن الرحیم
من می توانم بگویم که در زمان این پدر و پسر به بانوان ما بیشتر ظلم شد تا به سایر اقشار. شما شاید اکثراً یادتان نباشد که در زمان رضا شاه با بانوان چه کردند اینها، چه مصیبت هائی به بار آوردند با اسم اینکه می خواهیم ایران را نظیر اروپا مثلاً بکنیم، ایران را متجدد بکنیم، نصف از جمعیت ایران را می خواهیم در جامعه بیاوریم. با بانوان نمی دانید چه کردند، اینها دو طایفه را در آنوقت از همه بیشتر بهشان ظلم کردند یکی بانوان بود که با این اسم آنقدر ظلم کردند و یکی هم روحانیون بود. این دو طایفه را شاید در زمان رضاشاه بیشتر از سایر مردم بهشان تعدی کردند.
بانوان را الزام کردند به اینکه در مجالس کذائی که داشتند حاضر بشوند. مردها با زن هایشان، با دخترهایشان در آن مجلس های فاسد الزام داشتند که حاضر بشوند. حتی در قم، در قم که مرکز روحانیت بود، در قم هم این مسائل بود و در همه شهرستان ها. اینها نمی خواستند که به جمعیت ایران یک نیمی افزوده بشود، برای اینکه اینها همه جمعیت ایران را می خواستند که نباشد آنطوری که باید باشند.
اینها نمی خواستند که بانوان را آزاد کنند، برای اینکه مردها هم در زمان اینها آزاد نبودند. نه بانوان آزاد بودند نه مردها. آنها آزادی را در چیزهای دیگر می دیدند که در آن همه اش فساد بود. آزادی را در این می دیدند که زن ها با مردها توی دریا لخت بشوند و با هم شنا کنند، در مراکز فحشا با هم مجتمع باشند و به قول خودشان آزادانه هر کاری می خواهند، بکنند. اینها تربیت انسانی را از ایران بکلی از بین بردند و تربیت های غربی، نه آنهم تربیت های صحیح غربی، تربیت های فاسد غربی در بین ما رواج دادند. و در زمان این پسر شاید بیشتر معنویات از بین رفت. در زمان او ظلم شاید ظهورش، ظاهرش بیشتر بود، بانوان را بیشتر اذیت کردند، سایر مردم را بیشتر اذیت کردند. ولی در زمان اینها معنویات مملکت را بیشتر از بین بردند، نگذاشتند که یک رشد فکری بکنند. با اسم تمدن و با اسم تمدن بزرگ این مملکت را به هدر دادند، همه چیز این مملکت را و خصوصاً نیروی انسانی را به هدر دادند و خیانتی که در این جهت به مملکت ما کردند بیشتر از خیانتی است که در اقتصاد کردند، یا در ارتش کردند، یا در فرهنگ کردند. نیروی انسانی ما را نگذاشتند رشد بکند، فرهنگ را نگذاشتند ترقی بکند، نگذاشتند که جوان های ما رشد پیدا بکنند. هر کاری کردند همه اش

صحیفه نور جلد 7 صفحه 249

بر خلاف مصلحت مملکت بود. حالا هم که رفته اند اینقدر قرض به بانک ها باقی گذاشته اند که دولت معلوم نیست بتواند از زیر این قرض ها بیرون برود. همه چیز مملکت ما را بردند و یک مملکت خرابی گذاشتند.
شما بانوان که در این نهضت شرکت داشتید و خداوند شما را حفظ کند، از این به بعد هم در این نهضت شرکت کنید و این نهضت را به پیش ببرید و مهم شما این است که اولادها را خوب تربیت کنید، بانوان را آنطور اینها می خواستند باشند که بچه هایشان از آنها جدا باشد، بانوان را بکشند به ادارات، نه برای اینکه اداره درست بشود، یکی اینکه ادارات را فاسد بکنند، یکی اینکه بچه ها را از دامن مادر جدا بکنند و بچه ها از اول که در دامن مادر نباشد عقده پیدا می کنند و اکثر مفاسد از این عقده هائی است که بچه ها پیدا می کنند.
شما بچه های خودتان را خوب حفظ کنید، بچه های خودتان را خوب تربیت کنید، این بچه ها هستند که کشوری را نجات می دهند. در دامن شما اینها اسلامی بار بیایند، در دامن شما اینها با فضیلت بار بیایند، با ایمان بار بیایند تا در این مملکت بتوانند خدمت بکنند. خداوند همه شما را انشاءالله سعادتمند کند و همه شما را برای مملکت خودتان مفید قرار بدهد.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:21 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع هیأت شرکت کننده در سمینار محاسبات وزارت دارایی

تاریخ: 1358/04/10

 

درس عبرت از سرانجام فلاکت بار حکام ظلم و جور و غیر مردمی

بسم الله الرحمن الرحیم
تاریخ و آنچه که به ملت ها می گذرد این باید عبرت باشد برای مردم، از جمله تاریخ عصر حاضر ببینیم که چه شد که یک چنین قدرتی از بین رفت، دولت ها ببینند که برای چه اینطور منهدم شد یک چنین قدرتی و اجزاء دولتی، ادارات ببینند که چه شد قضیه و موجب عبرت همه باشد. هر دولتی که متکی بر ملت نباشد بلکه مقابل ملت بایستد، این عاقبتش، ولو یک قدری هم طولانی باشد، عاقبتش به همین عاقبتی که این پدر و پسر منتهی شدند، منتهی خواهد شد. رضا خان کاری کرد که بین ملت هیچ پایگاهی نداشت و من شاهد قضیه بودم که متفقین که به ایران رو آوردند و ایران را گرفتند و همه چیز ایرانی ها در معرض خطر بود، وقتی که نتیجه این شد که رضا خان رفت شادی کردند، مردم. من به این پسر نادانش گفتم که تو نکن کاری که همانطوری که پدرت رفت و شادی کردند برای رفتن تو هم شادی بکنند و نشنید و دیدید که برای رفتن این بیشتر شادی کردند و حق هم همین بود، چرا؟ برای اینکه بین مردم پایگاه نداشت. اساس این بود که یک دولتی که خیانتکار است، این نمی تواند با مردم بسازد و برای خیانتکاری که دارد و چپاولگری که می کند و وابستگی به بیگانگان که دارد، این همیشه از خودش می ترسد. یک دولت همیشه نگران است که مبادا این خیانت ها که کرده است، ملت جبران بکند و ملت تلافی کند. از این جهت اینها مجبورند به اینکه با ملت به فشار و ارعاب عمل کنند و لهذا هر روز که می گذرد فشار آنها زیادتر می شود، تنفر ملت هم از این طرف زیادتر. در این پنجاه و چند سال، اینها هر روز فشارشان زیادتر شد و هر روز ملت از آنها تنفرش زیاد شد تا رسید به آنجائی دیدید که تمام ملت، نه یک قشر، دو قشر، همه ملت یکدفعه از او رو برگرداندند و چون هیچ بین مردم پایگاه نداشت نتوانست، نه خودش توانست و نه قدرت های بزرگ توانستند او را نگه دارند. وقتی یک ملت یک چیزی را خواست، نمی شود خلافش را کسی عمل بکند و ملت ما همه با هم خواستند که رژیم طاغوتی نباشد و لهذا کوشش هایی که دولت های بزرگ و ابر قدرت ها هم کردند برای نگه داشتن او به جایی نرسید و نتوانستند نگهش دارند. این باید یک سرمشقی برای دولت ها باشد، دولت هایی که در عالم هستند که ببینند که چه شد که یک چنین قدرت بزرگی که همه قدرت ها هم دنبالش بودند، همه هم از او پشتیبانی می کردند، نه فقط ابر قدرت های کوچکتر هم، اینها هم از او پشتیبانی

صحیفه نور جلد 7 صفحه 241

می کردند و می شود گفت که همه قدرت های شیطانی جمع شده بودند با هم که این را حفظش کنند و نتوانستند. این باید یک سرمشقی باشد از برای دولت ها که وظیفه خودشان را بدانند. چه دولت هایی که بعدها در ایران تشکیل می شود و امید است که دولت اسلامی - انسانی و چه دولت هایی که در خارج این مملکت هستند، این باید یک سرمشقی برای آنها باشد که با ملت چه بکنند، چه جور رفتار بکنند. اگر با ملت اینها رفتار خوب کرده بودند، همه قدرت ها می خواستند اخراجش کنند نمی توانستند. اگر ملت پشتبیان او بود و مردم می خواستند او را، فرض کنید که دولت های بزرگ می خواستند او را بیرونش کنند، قدرت ملت او را نگهش می داشت، نمی توانستند کاری با او بکنند. چنانکه عکسش هم همین طور بود که همه خواستند باشد، ملت گفت نه، تمام شد. ملت ها و دولت ها باید با هم تفاهم داشته باشند یعنی دولت جوری باشد، ارتش جوری باشد، شهربانی جوری باشد، ژاندارمری جوری باشد که مردم به آنها محبت داشته باشند، احساس دوستی و محبت بکنند نه اینکه وقتی که شهربانی بیاید یا مامور شهربانی بیاید توی بازار، مردم از او بترسند و از او تنفر داشته باشند چنانکه در این نقاط اینطور بود بلکه در طول سلطنت اینطور بوده است. در سلطنتی که (یعنی در حکومتی که، سلطنت که نباید گفت) در حکومتی که در اسلام هست اینطور است که آن که رأس است با آن که در لشگر واقع شده است و در ارتش واقع شده است و آن که در ادارات واقع شده، همه اینها با سایر ملت فرقی ندارند که از هم جدا باشند، همین ملت هستند که یک مقداری از آنها ارتش شده و یک چند تا از آنها هم حکومت را اداره می کنند و اینها. و وقتی که رئیسشان بیاید توی جمعیت، هیچ باکی از این ندارد که مردم با او چه می کنند، هیچ، برای اینکه با آنها خوبی کرده است، وقتی خوبی کرد مردم هم با او خوب هستند. شما دیدید که یک روز نمی توانست، یک ساعت نمی توانست محمدرضا بیاید توی مردم، اگر می خواست از این خیابان عبور کند، قبل از اینکه بیائید از این عبور کند آنطور که می گفتند تمام منازلی که در سر راه او بود کنترل می شد، سازمان امنیت می فرستاد تمام اینجاها را می گرفتند و کنترل می کردند، برای چه؟ برای اینکه خوف این را داشتند که از اینجاها یک کسی سوء قصد بکند که حسن قصد اسمش بود اما یک حکومتی که برای مردم باشد، مردم او را بخواهند این نمی ترسد از اینکه توی بازار مردم بیاید، توی جمعیت بیاید و با آنها بنشیند صحبت کند، هیچ از اینها باکی ندارد چنانکه صدر اسلام اینطور بوده است که آن که رأس هم بوده هم توی مسجد می آمده می نشسته و منبر می رفته و می نشسته و با مردم صحبت می کردند. بلی، وقتی که بساط مثل معاویه شد، آنوقت او هم دیگر نمی توانست، او می آمد نماز، اما برایش یک محفظهای درست کردند و درش را قفل می کردند که او توی آنجا نماز می خواند و مردم بیرون به او اقتدا می کردند و با او نماز می خواندند یعنی آنهایی که باید با او نماز بخوانند، او نمی توانست بیاید توی صفوف بایستد، او را قوای انتظامی می آوردند و می کردندش توی آن سوراخ و در آن را می بستند. آنجا در بسته نماز می خواند و بعد هم می آمدند در را باز می کردند و با قوای انتظامی می رفت، برای اینکه پایگاه نداشت در بین مردم اما آن که حکومت عدل می کرد آن توی مردم بود و با هم بودند و - عرض بکنم که - رفاقت داشتند و نه خوف آنها از او

صحیفه نور جلد 7 صفحه 242

داشتند و نه آنها از او. چرا باید مردم از ارتش بترسند چرا باید مردم از قوای انتظامی بترسند؟ از ژاندارمری بترسند؟ از شهربانی بترسند؟ خوب، اینها بر حسب قاعده باید شهربانی باید شهر را حفظ کند، باید مردم او را اینطور ببینند که حافظ جانشان هست، نه دشمن جانشان. ارتش باید مملکت را حفظ کند نه اینکه مردم خیال کنند که این ارتش می خواهد با مردم چه بکند و می خواهد مردم را اذیت بکند. حکومت اسلامی که ما می خواهیم، یک چنین چیزی ما می خواهیم که آن کسی که در رأس است، او هم با مردم رفیق باشد و بنشیند و خودش را نگیرد، در بین مردم بنشیند با آنها صحبت بکند، هر کس حاجتی دارد به او بگوید، وقت داشته باشد با او صحبت بکند، آن هم که رئیس ارتش است و آن هم که رئیس شهربانی است و آن هم که رئیس ژاندارمری است، آن هم در بین مردم همانطور باشد، وارد بشود بین مردم، نه او از مردم وحشت کند، نه مردم از او وحشت بکنند، این باید دستور باشد برای همه حکومت ها و ملت ها. وقتی یک حکومت اینطور شد، ملت دنبالش است، ملت حافظش است همانطور که او حافظ ملت است، ملت هم حافظ او هستند و ما می خواهیم یک چنین چیزی پیدا بشود که ملت حافظ دولت به همه جهات باشد و دولت هم حافظ منافع ملت به همه جهات باشد. اگر یک چنین چیزی شد، یک مملکت آرامی است که هیچ کس هم نمی تواند در آن تصرف بکند. تا خیانت بزرگان نباشد، دولت های خارج نمی توانند تصرف بکنند. خیانت هست که اسباب این می شود که اینها راهشان را باز می کنند، مستشار می آورند نمی دانم کارشناس می آورند، از این بساطها درست می کنند. این خیانت است که راه آنها را باز می کنند. اگر یک دولت غیر خائن باشد، راه باز نمی شود بر آنها که بیایند منافع ما را ببرند و حالائی که مملکت رسیده به خودمان ببینیم که یک مملکت آشفته و از بین رفته و همه چیزش از بین رفته و باید همه با هم کمک کنند تا اینکه اصلاح بشود.
 

تکلیف بر کمک و همیاری اقشار برای آباد ساختن خرابی های مملکت

حالا از این به بعد تکلیف همه ما چیست؟ تکلیف همه ما این است که همه کمک کنیم برای ساختن این مملکت، شما در هر جا که هستید کمک کنید، ما هم اگر کاری ازمان برآید کمک بکنیم، کشاورزها هم کمک بکنند، کارگرها هم کمک بکنند، همه کارمندها هم کمک بکنند، تا کمک همه نباشد نمی شود این خرابه را آبادش کرد، کمک لازم است. خیال نکند یک کسی که من یک نفرم، من یک نفر چه از من بر می آید. هر یک نفری به اندازه یک نفر از او کار می آید به اندازه همان یک نفر مکلف است کارش را انجام بدهد. الان همه ما، همه قشرهای این ملت مکلفند که برای این مملکت کار بکنند تا اینکه با کار، این مملکت اداره بشود، درست بشود. مملکت مال خودتان است، خودتان برای خودتان دارید کار می کنید و انشاءالله من امیدوارم که همه ما به وظائفمان آشنا بشویم و شما که محلتان هم حساس است، انشاءالله وظائفتان را خوب عمل کنید و این کم کاری که گفته می شود در بین ادارات هست، انشاءالله نباشد بلکه گفته می شود گاهی بیکاری هست. امروز کم کاری مخالف با نهضت است، باید کار بکنیم همه مان، باید برای مملکتمان، برای کشورمان که از خودمان هست الان، الان کسی در

صحیفه نور جلد 7 صفحه 243

آن دخالت ندارد، البته در بین این مملکت اشخاصی الان هستند خائن، لکن رؤوسشان از بین رفت، آنهایی که سر بودند از بین رفتند، دیگر هم قابل عود نیست. این حرف هائی که می زنند که نمی دانم در سرحدات فلان آقا هست و فلان هست، اینها اصلاً جرأت نمی کنند یک مملکتی که مجاور اینجا هم باشد، باشند. اینها از این مملکت ها فرار کردند و آن دور دورها رفته اند. خیال نکنید اویسی می تواند در سرحدات اینجا باشد یا پالیزبان می تواند در سرحدات باشد. اینها از سرحدات اینجا همچو می ترسند که شیطان از بسم الله می ترسد. اینها فرار کردند پول ها را برداشتند رفتند آن طرف در آمریکا و آن دور دورها زندگی می کنند. این حرف ها را هیچ وقت خیال نکنید که واقع بشود. البته شلوغی می کنند، الان البته شلوغی ها هست، آن هم از یک دسته مفسدی که نمی خواهند این مملکت آباد بشود، می خواهند همیشه آشوب باشد تا استفاده بکنند، این هست. البته این هم انشاءالله با عمل خود شما جوان ها و خود شما ملت انشاءالله اصلاح خواهد شد. خداوند همه تان را حفظ کند و همه موفق باشیم و همه وظیفه شناس باشیم و هر کس در هر عملی می کند خوب انجام بدهد.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:21 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع جامعه ورزشکاران باستانی مشهد

تاریخ: 1358/04/12

 

بیانات امام خمینی در جمع جامعه ورزشکاران باستانی مشهد

از خداوند تعالی مسئلت می کنم که ظهور ولی عصر سلام الله علیه را نزدیک فرماید و چشم های ما را به جمال مقدسش روشن. ما همه انتظار فرج داریم و باید در این انتظار، خدمت کنیم. انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است و ما باید کوشش کنیم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پیدا بکند و مقدمات ظهور انشاءالله تهیه بشود.
من از شما جوان ها، از شما ورزشکارها که از آستان قدس آمدید تشکر می کنم و به دوستان اسلام و مسلمین و دوستان ولی عصر سلام الله علیه و ورزشکاران آستان قدس عرض می کنم که همانطوری که با ورزش قوت جسمانی خودتان را تقویت می کنید، قوای روحانیتان را هم تهیه و تقویت کنید. همانطوری که کوشش می کنید که جسمتان قوی باشد، کوشش کنید که روحتان قوی باشد. آن قوت روح و قوت ایمان بود که شما را غلبه داد بر جنود شیطانی و بر طاغوت و باید آن قوت ایمان و قوت باطنی، شما را غلبه بدهد بر جنود شیطانی که در باطن انسان، انسان را می خواهد اغواء کند. اصلاح کنید حال خودتان را، همانطوری که تقویت می کنید جسم خودتان را.
شما که در جوار امام (ع) هستید و به حرم آن حضرت مشرف می شوید، وظیفه شما شاید از دیگران که دورند بیشتر باشد. شما خدمتگزار نزدیک هستید، از نزدیکان هستید و نزدیکان امام (ع) ، باید همانطوری که جسماً و مکاناً نزدیک هستید، روحاً و مکانتاً هم نزدیک باشید. باید ببینید که ائمه ما (ع) در راه اسلام چه فداکاری ها کردند و هر چه داشتند در راه اسلام تقدیم کردند، ما هم باید اگر شیعه آنها هستیم، اگر تابع آنها هستیم، در راه اسلام هر چه داریم بدهیم. اسلام عزیزتر از هر چیزی است و چون عزیزتر از هر چیزی است، نبی اکرم (ص) و ائمه ما هر چه داشتند در راه او دادند. خداوند انشاءالله همه ما را توفیق بدهد به اینکه این وحدت کلمه ای که موجب عزت اسلام شد از دست ندهیم. این وحدت کلمه، این قدرت ایمان، توجه به اسلام، شما را به پیروزی تا اینجا رساند. از این به بعد هم با همین قدرت پیش بروید، با همین قوه اسلامی، با همین وحدت کلمه. توجه به گرفتاری های دنیوی خودتان کمتر بکنید، توجه به اسلام داشته باشید، توجه به گرفتاری هائی که اسلام الان هم دارد از دست

صحیفه نور جلد 7 صفحه 256

این قشرهائی که نمی خواهند بگذارند جمهوری اسلامی تحقق پیدا بکند، کوشش ها می کنند که جمهوری اسلامی نباشد، شما باید کوشش بکنید در مقابل همه کوشش های آنها و همانطوری که با کوشش شما، همه قدرت ها در هم پیچیده شد و نتوانستند این قدرت شیطانی را نگاه دارند، با قدرت و قوه و قدرت اسلامی شما، قوه ایمانی شما انشاءالله از این به بعد هم این راه را ما برویم و آنهائی که باید تعیین بشوند برای رسیدگی به قانون اساسی که اساس مملکت ماست و اساس اسلام است، آن اشخاص صحیح، اشخاص متدین، اشخاص متعهد، اشخاصی که علمای بلادتان تعیین می کنند، همه به آنها رأی بدهید تا انشاءالله یک قانون اساسی پسند اسلام درست بشود و گرفتاری ها انشاءالله رفع بشود. من از خدای تبارک و تعالی قدرت جسمی و روحی شما را خواستارم و همین طور قدرت روحی و جسمی همه ملت را و قدرت روحی و جسمی رفقائی که در آستان قدس دارید و ورزشکارهائی که در آنجا هستند.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:21 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در دیدار با گروهی از جوانان اصفهان

تاریخ: 1358/04/12

 

امروز طرح مسائل تفرقه آمیز خلاف مصالح اسلام است

بسم الله الرحمن الرحیم
امروز روز این بحث ها نیست و دنبال کردن این حرف که چه کسی بد است و چه کسی خوب است خلاف اسلام است و خلاف مصالح اسلامی. این جزء نقشهای از خارج است که نگذارند این مملکت آرام گیرد، نگذارند شما یک مملکت اسلامی درست کنید. این نقشهای است که از خارج اشخاصی شیطان الهام می کنند به اشخاص متدین و آنها هم بی توجه دنبال می کنند. و شما مردم را آماده کنید که امروز روزی نیست که ما مسجدمان را صرف این بکنیم که زید بهتر است یا عمرو، مسیرتان، کارتان و منبرتان، بازارتان همه دنبال این باشد. الان باید همه روی این جمع شویم که این قانون اساسی درست از کار در بیاید و اشخاصی را که تهیه می کنید برای بررسی قانون اساسی، اشخاص صحیح باشند، مسلمان و متدین باشند، شرقی و غربی نباشند، امین باشند. امروز وقت تان را صرف این بکنید، صرف اینکه زید خوب است یا نیست نکنید. خوب باشد پیش خدا خوب است بد باشد پیش خدا بد است، به شما چکار؟ این مگر یکی از ارکان اسلام است که زید خوب است یا عمرو! امروز سر ولایت حضرت امیر (ع) هم نباید دعوا کرد. امروز باید همه با هم مجتمع شوید و جمهوری اسلامی را به آخر برسانیم.
اینها همه روی نقشه است. نقشه کشیدند که نگذارند این نهضت به ثمر برسد و لذا از همه طرف خرابکاری می کنند. یک خرابکاریشان همین است که نگذارند جوان های ما صحیح بار بیایند و حالا که باید از نیروی جوانی استفاده بشود، نگذارند این نیروی جوانی به ثمر برسد. بنابراین باید از همه جوانب جلوگیری بشود، هر دسته ای باید یک گوشه اش را بگیرد و درست کند. یک دسته مبارزه با مواد مخدر بکنند، یک دسته با مشروبات مبارزه بکنند، یک دسته هم با فسادهای دیگر مبارزه کنند و همین طور تا انشاءالله این نهضت به ثمر برسد و دولت اسلامی آنطوری که اسلام فرموده است، نه آنطوری که هوای نفس بخواهد، عمل بکند که اگر اسلام تحقق پیدا کند، این سعادتی است برای ملت و سایر ملت ها. من توفیق شما را در این مجاهدت از خدا می خواهم. البته هر کس هم می تواند به شما کمک کند، کمک به امر خیری کرده است. خداوند همه شما را موفق کند.
والسلام عیکم و رحمة الله وبرکاته

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:21 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در دیدار با خواهران دانشجوی دانشگاه دماوند

تاریخ: 1358/04/11

 

گروه بندی ها و مطرح شدن مسائل شخصی بعد از پیروزی نیم رس انقلاب

بسم الله الرحمن الرحیم
لازمه هر انقلابی - که شاید قابل اجتناب نباشد - این است که بعد از پیروزی یا بعد از اعتقاد به پیروزی، این مسائل شخصی پیش می آید. مادامی که در حال انقلاب هست یک ملتی (هر ملتی باشد) در حال انقلاب مسائل شخصی و مسائل گروهی پیششان مطرح نیست، همه اجتماعاً رو به مقصد می روند. چنانچه در انقلاب ایران ملاحظه کردید که همه قشرهای ملت مسائل شخصی و مسائل حزبی و گروهی خودشان را کنار گذاشته بودند و رو به یک مقصد می رفتند، حتی آن گروه هائی که موافق با نهضت هم نبودند آنها هم سکوت می کردند، طرح نمی کردند مخالفت را برای اینکه می دیدند مقابل ملت نمی توانند عرض وجود بکنند. لکن بعد از اینکه این پیروزی تا همین حد حاصل شد و مردم دریافتند که حریف را از میدان بیرون کرده اند، آن هم یک همچو حریف قدرتمندی و ریشه داری که رژیم دو هزار و پانصد ساله بود، بعد که مردم احساس پیروزی کردند مثل اینکه سی و پنج میلیون جمعیت را از زندان بیرون کرده باشند. اینها از اختناق و از زورها و چپاولگرها و اینها، یکدفعه زدند بیرون و بعد از اینکه خودشان را پیروز دیدند، این معنائی که لازمه انقلاب است در ایران هم حاصل شد و آن اینکه بعد از انقلاب توجه می شود به خواست های شخصی. در حال انقلاب اصلاً صحبت مسکن هیچ مطرح نبود که مسکن کی دارد، کی ندارد حتی آن زاغه نشین ها هم آنطوری که یک وقت نشان دادند، آنها هم در مصاحبه گفت یکیشان که ما صبح که می شود همه مان با هم می رویم برای تظاهر. اصلاً مطرح نبود که کسی مسکن دارد یا ندارد، کسی فلان احتیاج را دارد، فلانکس حقوقش کم است، زیاد است، این حرف ها اصلش در حال انقلاب مطرح نیست و در ایران هم دیدید که نبود. اما مع الاسف در ایران قبل از اینکه ما به پیروزی نهائی برسیم این پیروزی نیم رس اسباب این معنا شد که مردم، گروه ها متوجه به مسائل شخصیه شدند و توجه به آن نابسامانی هائی که در رژیم گذشته باقی گذاشته بود و آن گرفتاری هائی که برای همه قشرها بود و از ارث همان رژیم سابق بود. این توجه یک جهت شد که مردم از آن وحدت کلمه و از آن توجه خاصی که همه با هم داشتند بیرون آمدند.

صحیفه نور جلد 7 صفحه 244

 

گروه بندی های مختلف منفعت طلبان به منظور ایجاد اختلاف و فعالیت های تخریبی

و یک جهت دیگر که شاید در خصوص انقلاب ما بود، آن این است که آن گروه هائی که با جمهوری اسلامی و با اسلام روی خوشی نداشتند، یا به حسب مکتب انحرافی شان مخالف بودند و یا ترس داشتند از اسلام و گمان های باطلی درباره اسلام می بردند، این گروه ها هم شروع کردند عرض وجود کردن. این عرض وجود این گروه های بسیار فراوان که در روزنامه ها تا صد تا (یک قدری هم بیشتر یا همان حدود صد تا) گفته می شود که تا کنون گروه های مختلف تا اینقدر با اسماء مختلف پیدا شده است، این گروه های مختلفی که پیدا شده است به نظر آدم می آید که علاوه بر اینکه یک گروه هائی با اسلام مخالفند و یک گروه هائی هم از اسلام می ترسند ولو اینکه یک مکتب مخالفی ندارند، لکن از اسلام ترسیده اند و بی جهت هم ترسیده اند، لکن خوب ترسیده اند. علاوه بر این یک دست هائی زیر پرده در کار هست برای درست کردن این گروه های مختلف و ایجاد اختلاف کردن که الان در ایران این عوامل هست. یکی احساس پیروزی که دنبال احساس پیروزی برگشت به این است که حال، ما بعد از پیروزی می خواهیم ثمراتی داشته باشد و همچو گمان کردند که فوراً تا پیروز شدند همه چیز درست می شود، یک مملکتی که همه چیزش به باد رفته یکدفعه همه چیزش درست می شود. این یک عامل بود یک عامل دیگر هم آن گروه بندی هائی که شده است و دست هائی که در کار است، آنهائی که می خواهند منافع ماها را ببرند و خوف این را دارند که اگر اسلام تحقق پیدا بکند و رژیم جمهوری اسلامی درست پا برجا بشود دیگر برای آنها جایی نیست، آنها شروع کردند به ایجاد اینطور گروه ها برای ایجاد اختلافات. دستجات مختلفی، چه باقیمانده آن رژیم سابق و تفاله آن و چه آن قدرت های بزرگی که طمع به ایران دارند و باز هم نمی توانند دست بردارند و چه این گروه هائی که هر کدام برای مقصد خاص خودشان و خوف از اسلام یا مخالفت با اسلام درست شده اند، اینها همه اسباب این شده است که الان یک اختلافاتی در سطح کشور وجود دارد و دستجات مختلفی هم فعالیت های به قول خودشان سیاسی دارند و یک دسته هائی هم هستند که اینها فعالیت های تخریبی دارند که خرابکاری می کنند. از این جهت مسأله ای است که بعد از هر انقلابی اجتناب ناپذیر است و در ایران که یکی از انقلاب هاست، به واسطه این جهات مختلفه و شاید بعضی جهات دیگر، این اختلافات پیش آمده است.
 

تکلیف بر حفظ نهضت اسلامی و جاری نمودن احکام اسلام

تکلیف همه ما، چه شما بانوان محترم و چه سایر ملت، همه، بانوان و برادران و خواهران و همه این است که در یک همچو مقطعی که ما واقع شده ایم از تاریخ که ما سر دو راهی الان واقع شده ایم، دو راهی یکی پیروزی نهائی، یکی خدای نخواسته شکست و برگشت به حال های اول، تکلیف همه ملت این است که همانطوری که این نهضت را با وحدت کلمه و وحدت مقصد که همه مقصدشان اسلام بود، همه با هم فریاد اسلام می زدند، حالا هم همان را حفظ بکنند، اجتماعات خودشان را حفظ بکنند، مساجد را پر بکنند از جمعیت ها، جاهایی که اجتماعات عمومی می شود، در جای اجتماعات عمومی

صحیفه نور جلد 7 صفحه 246

اجتماع بکنند و مطالب را، آن مطالبی که مقصدشان است و آن اینکه همه احکام اسلام در ایران جاری بشود، اینها را باز در نظر بگیرند. با این اجتماعات و با اینطور گرم نگه داشتن نهضت، این را گرم نگه دارند تا این مسائل بعدی که باید بگذرد و این حکومت انتقالی مبدل به یک حکومت مستقر بشود، مستقل بشود، مجلس شورا پیدا بشود، رئیس جمهور معلوم بشود تا اینکه بساط آن احزاب، آنهائی که مخالفت هایی با رژیم اسلامی دارند، آنها از بین بروند و انشاءالله مملکتتان را خودتان اداره اش بکنید و خودتان مستقل، بدون اختناق استقلالش را حفظ بکنید و به پیش بروید.
البته ما برای آتیه هم احتیاج داریم به مسائلی. ما نباید همین، فرض این بکنیم که حالا ما یک جمهوری اسلامی پیدا کردیم (و انشاءالله همه جهاتش هم امید است که درست بشود) ما نباید قناعت به این بکنیم که در عصر خودمان جمهوری اسلامی محقق شده است، ما برای عصرهای بعد باید حالا فکر بکنیم یعنی ما همانطوری که خودمان مقاصدی داریم و روی آن مقاصد این نهضت را کردیم اعقاب ما هم همان مقاصد را دارند و آنها هم احتیاج دارند به اینکه اجتماع داشته باشند، بینش داشته باشند که بتوانند این چیزی را که شماها به دست آوردید، آنها نگهداری کنند و مملکتمان تا آخر یک مملکت مستقل و یک مملکتی که از تحت فشار دیگران خارج شده است و مال خودمان باشد و خودمان اداره اش کنیم.
امیدوارم انشاءالله که خانم ها که تشریف آورده اند اینجا و خیلی هم در این مسائل سهیم و شریک هستند، در این نهضت سهیم هستند، شریک هستند بلکه باید گفت اینها پیشقدم هستند، باید گفت که مردها از اینها الهام گرفته اند در این نهضت، انشاءالله خداوند همه تان را تایید کند، موفق باشید، سعادتمند باشید و مملکت خودتان را خودتان اداره بکنید و بچه ها را خوب تربیت بکنید.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:21 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در کارکنان سازمان مبارزه با اعتیاد

تاریخ: 1358/04/12

 

لزوم جلوگیری از خرید و فروش مواد مخدر و مبارزه با مطلق فساد

بسم الله الرحمن الرحیم
اصل قضیه مبارزه با فساد مطلقاً و با این قسم از فساد که اعتیاد باشد، هیچ اشکالی ندارد و مطلبی است که باید بشود و باید هم دولت و اشخاصی که می توانند کمک کنند که این فساد برداشته شود، در این هیچ اشکالی نیست و هر عقلی و هر عاقلی این معنا را تصدیق دارد که با اینطور فسادها که جوان های ما را به نیستی تقریباً می کشاند باید مبارزه بشود و آنهائی که معتاد هستند باید آنها را در مراکزی، از اعتیاد بیرون بیاورند و بالاتر، جلوگیری از فروش و خرید و پخش اینگونه مواد بسیار لازم است، از نظر شرع، این کار هم باید بشود. من حالا کیفیت اینکه چه جور است و وضعش چه جور است اینها را دیگر من الان اطلاعی ندارم، اگر آقایان مثلاً یک برنامهای دارند و آن برنامه موافق با مصالح است و موافق با همین قضیه است که برای جلوگیری از اعتیاد و برای اینکه معتادین را معالجه بکنند، بسیار امر صحیحی است و لازم است. البته فساد در این مملکت هم منحصر به اعتیاد نیست، به اعتیاد و اینطور فسادها دامن زدند، زیاد کردند، اصل برنامه این بوده است که جوان ما را به فساد بکشند. اینها برای اینکه مبادا یک قدرتی یک وقتی در مقابلشان قیام کند، هر جا که احتمال قدرتی می دادند آن را با تمام قوا سرکوب کردند. احتمال می دادند که روحانیت جلوی آنها را بگیرد، زمان رضاخان هر که یادش است می داند که با روحانیت چه کردند و بعدش هم به آن طرز نبود، به طرز شیطنت گری بدتری درزمان این یکی بود. دانشگاه را احتمال می دادند که یک وقتی در مقابل اینها بایستید، دانشگاه را هم با طرح هائی نگذاشتند که دانشگاه صحیح برای این مملکت باشد مردم را احتمال می دادند که اگر اتکا بکنند به اسلام یا اتکا کنند به روحانیت بلکه بتوانند بدبین بکنند به اصل همه مکتب توحیدی و اسلامی. از این جهت تبلیغات دامنه داری که باید گفت چند ساله طوری کرده بود که جوان های مااشخاصی که درست، به عمق مسائل سیاسی نمی رسیدند، اینها هم باورشان آمده بود که اسلام یا هر مکتب توحیدی بر خلاف مسیر ملت هاست و جلوگیری از رشد انسانی می کند، جلوگیری از تمدن می کند. اگر یادتان باشد در زمان محمدرضا و در اوائل این نهضت یک وقتی در یکی از کلامش گفت که این معممین، روحانیون می خواهند که مملکت برگردد به حال سابق، حتی کسی

صحیفه نور جلد 7 صفحه 270

سوار اتومبیل هم نشود، سوا ر طیاره هم نشود، اینها با این هم مخالفند، اینها می خواهند مثل همان سابق مثلاً با الاغ این طرف و آن طرف بروند. همان وقتی که بعضی مراجع با طیاره رفته بودند به مشهد، همان وقت هم ایشان همین حرف را می زد که ما هم بالای منبر گفتیم همین حرفی که این می زند الان بعضی مراجع با طیاره رفتند مشهد، چطور این حرف را می زند؟ روحانیت با فساد مخالف است نه با تمدن. این رژیم بود که به اسم تمدن فساد را رایج کرد، مراکز فحشا در تهران آنطوری که می گویند بیشتر از مراکز کتابفروشی بود، مشروب فروشی از کتابفروشی می گویند در تهران زیادتر بوده ، حالا البته انشاءالله نیست.
 

آن کسی که در سرحدات شلوغ کاری می کند و آن کسی که هروئین را در مملکت رواج می دهد هر دو طبق یک نقشه برای شکست این نهضت غمل می کنند.

اینها می خواستند که هر قوه ای که احتمال بدهند که در مقابل اجانب و ارباب ها می ایستد و هر فکری را که احتمال بدهند که این فکر در مقابل آنهاست، اگر بتوانند فکر را از آنها بگیرند. فکر را چطور بگیرند؟ با اعتیاد به مشروبات، با اعتیاد به هروئین و امثال این مخدرات که فکر انسان را می گیرد، انسان را از میان تهی می کند و مراکز فحشائی که سرتاسر مملکت بود، مراکز فسادی که سرتاسر مملکت بوده، خوب، این هم جوان ها را مشغول می کرد به امور شهوانی که بکلی افکار را از دستشان می گرفت. این یک برنامه ای بود که روی یک حساب دقیق این کارها انجام می گرفت.
و الان روی یک حساب دقیق دارد یک کار دیگر انجام می گیرد. شماگمان نکنید که، همین طوری الان صد تا گروه پیدا شده، صد تا گروه اظهار وجود کرده، صد تا بیشتر می گویند اظهار وجود کرده اند، این همین طوری نیست صد گروه در یک مملکتی اظهار وجود کنند، یعنی صد گروه با هم اختلاف پیدا بکنند، یعنی صد گروه با اسلام مخالف باشند، بیشترشان، این همین طوری نیست که من باب اتفاق هر گروهی دلشان خواسته، خیر، یک دستی در کار است که یا اینها دانسته هستند که خیانتکارند چنانچه بسیاریشان اینطورند یا ملتفت نیستند و توجه به مسائل سیاسی ندارند. در یک موقعی که همه قدرت ها جمع شد با هم و ملت را با هم منسجم کرد، الان که وقت این است که نتیجه گرفته بشود و سازندگی بشود، در این موقع آمدند گروه های مختلف، دستجات مختلف، احزاب مختلف، هر کسی یک طرفی یک گروه درست کرد، بسیاریشان در مقابل نهضت و در مقابل اسلام و بسیاریشان هم اسم این را نمی برند لکن واقعش همین طور است. اینها یک مسائلی است که حساب کردند رویش خارجی ها، حساب کردند رویش آنهائی که مطالعه کردند در افکار و در عادات ما، در جمعیت های ما. آنها از هر راهی می خواهند نگذارند که این نهضت به ثمر برسد و تا بتوانند ازاین شلوغکاری شلوغکاری هایی که در مرزها و در جاهای دیگر می شود، نتیجه بگیرند. الان یک جمعیتی آمده اند اینجا که خرمن های ماراآتش زدند و یامشغول آتش زدن خرمن هستند. فرض کنید که یک دستهای هستند که اینهائی که آتش می زنند خرمن ها را، اولاً نمی گذاشتند کشت بکنند، بعد نمی گذاشتند برداشت

صحیفه نور جلد 7 صفحه 271

بکنند، حالا هم که خرمن کردند، آتش می زنند واین همان گروهی هستند که می گویند ما طرفدار مردم هستیم، طرفدار خلق. طرفداری از خلق را به اینطور می دانند که نگذارند زراعت کنند، بعد هم نگذارند اینها زراعت شان را بردارند، بعد هم اگر خرمن کردند خرمن ها را آتش بزنند. این طرفداری آنهاست که مثل تمدن بزرگ شاه است. طرفداری آنها این است که این ملت را بخواهند ضعیف نگاه دارند این ملت را بخواهند فقیر نگه دارند، این ملت را مختلف و متشتت قرار بدهند تا اینها مشغول به این کار هستند، آنها بیایند قبضه بکنند همه چیز مارا. به هر حال از چیزهای مهمی که دراین باب بوده همین قضیه موادمخدر بود که با حساب، مواد مخدره می آید نه این است که یک قاچاقچی این کار را می کند یا قاچاقچی هائی، خیر، اینها حساب دارد، اینها روی حساب فهمیدند دانشگاه را باید چطوری نگذارند عمل بکند، مدارس علمی را باید چه جوری نگذارند کار بکند عرض کنم که جوان ها را چه جوری باید نگذارند که مفید برای جامعه باشند و نگذارند رشد بکنند و یک قسمش هم همین است که با اعتیاد، با هروئین و با تریاک و امثال ذالک این کارها را رواج بدهند. اینها یک مسائل حساب شده است، شما اینها را پای چهار تا قاچاقچی حساب نکنید، این قاچاقچی های بزرگ این کارها را می کنند، این دست های خارجی دارد این کارها را می کند، اینطور نیست که این مفسده هائی که الان در ایران دارد می شود مثلاً شما این را پای یک جمعیتی حساب بکنید که شلوغکار هستند. نخیر، این روی حساب صحیح دقیق، پیش خودشان حساب شده است. باید این مملکت که بناست اسلامی بشود و اگر انشاءالله اسلامی بشود، دست اینها دیگر تا آخر کوتاه است، نه به نفتش می توانند دست بزنند، نه به مس اش و نه به سایر چیزهایش. اینها می خواهند که نگذارند این نهضت به آخر برسد. تا می توانستند همه جمع شدند که نگذارند محمدرضا برود، همه قوا جمع شدند که نگذارند او برود. خوب، نشد، ملت قیام کردند و نشد، بعد که او رفت جمع شده بودند که بختیار را نگه دارند که آن هم تالی اوست، او هم یکی از نوکرهاست. بعد که آن هم ملت خارجش کرد و این چیزها کوشش می کردند که باشد، بعد از اینکه یک عده ای حتی اشخاص محترم هم کوشش کردند به اینکه بماند، خود او بعدش کوشش کرد به اینکه بختیار باشد و بعد از کوشش به اینکه این چیز یا شورای سلطنتی باشد و ما انتخابات را درست کنیم. اینها همه یک چیزهائی است که هی تزریق می کردند که یک اشخاص بی اطلاعی از آنها قبول می کردند و طرح می دادند. ملت قبول نکرد این حرف را از آنها، همه اینها را زد کنار. حالا که همه زدند کنار و از آن جهت هم مأیوس هستند و بعد آمدند سراغ انتخابات، انتخابات را منع می کردند، یک دسته تحریم می کردند، بعضی ها تحریم کردند قضیه رفراندم را، بعضی ها تحریم کردند رفراندم را و بعضی ها آتش زدند، گروهی آتش زدند صندوق ها را، باسلاح نگذاشتند مردم رأی بدهند، خوب، اینجا هم شکست خوردند و مردم رأی دادند، رأیی که در دنیا سابقه نداشت، اکثریتی که در دنیا سابقه نداشت. دادند اینها. از این هم دستشان کوتاه شد، بعد آمد سراغ قانون اساسی. باز بنا کردند یک کارشکنی کردن که نه، باید مجلس مؤسسان باشد اگر مجلس مؤسسان نباشد چه و چه خواهد شد، برای اینکه نگذارند جلو برود از این هم دستشان کوتاه شده، حالا افتادند

صحیفه نور جلد 7 صفحه 272

دنبال همین که همین هیأت هم نگذارند درست بشود، آنطور چیزها. اینها، اصلاً تمام اینها یک نقشه های حساب شده است، نه آن کسی در سرحدات و اینها به اسم مثلاً کمونیستی و به اسم نمی دانم کذا شلوغکاری می کنند، اینطور است که دست خودشان است که آمده اند می کنند، نه اینکه هروئین و رواج هروئین در سرتاسر مملکت یک چیز همین طوری شده و من باب اتفاق شده است، نه، اینها همه روی نقشه است، نقشه کشیده اند اینها که نگذارند این نهضت به ثمر برسد، چه بکنند. از همه اطراف خرابکاری. یکی از خرابکاری هایشان همین است که جوان ها را نگذارند یک جوان صحیح بار بیاید و اگر یک نهضتی بشود، از این نیروی جوانی باید استفاده بشود، نگذارند این نیروی جوانی به ثمر برسد. بنابراین، خوب مسأله ای است که همه جوانب باید جلوگیری بشود و البته همه جوانب را هم همه کس نمی تواند، هر دستهای باید یک گوشه اش را بگیرند و درست بکنند. یک دسته مبارزه با مواد مخدره بکنند، یک دسته مبارزه با مشروبات بکنند، یک دسته مبارزه - عرض بکنم - با فسادهای دیگر بکنند و همین طور تا انشاءالله بلکه این نهضت به ثمر برسد و دولت اسلامی آنطوری که اسلام فرموده است نه آنطوری که هواهای نفسانی بخواهد بکند. آنی که اسلام فرموده است اگر انشاءالله این تحقق پیدا بکند، سعادت برای این ملت و سایر ملت ها، انشاءالله کشیده می شود به سایر ملت ها، انشاءالله.
و من توفیق شما را در این مجاهدت از خدا می خواهم و البته هرکس هم بتواند کمک بکند به شما، کمک به امر خیری است لکن اصل حالا تشکیلات تان چه جور است و وضع چه جوری است، اینها را دیگر من اطلاعی ندارم. آن کلیات را من عرض کردم.
والسلام علیکم و رحمة الله وبرکاته

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:21 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع پاسداران اسلامی منطقه 12 تهران

تاریخ: 1358/04/12

 

پاسداری از مکتب اسلام با عمل به قوانین و مقررات آن

بسم الله الرحمن الرحیم
من از شما برادران و جوانان عزیز تشکر می کنم که در این مدت پاسداری کردید و حفظ امنیت را شما کردید و از خدای تبارک و تعالی سعادت و سلامت و عزت شما را خواستارم. لکن نکتهای را باید عرض کنم که به سایر پاسدارها هم که با من ملاقات کرده اند گفته ام و او این است که امروز چشم هائی به شما دوخته شده است، به مملکت شما، چشم دشمن ها و چشم های گستاخ. دشمن ها می خواهند بهانه پیدا کنند و این انقلاب را آلوده کنند. یک وقت هست که یک شخص به عنوان اینکه یک شخص است، یک خلاف می کند این خلاف البته صحیح نیست لکن این اسباب این نمی شود که یک نهضت آلوده بشود، یک شخص است. یک وقت هست که یک شخصی که منتسب به نهضت است، از نهضت است، مثل شماها که پاسدار نهضت هستید و نگهبان جمهوری اسلامی هستید اگر خدای نخواسته از بعضی از شما یک مطلبی صادر بشود، یک عملی انجام بگیرد که این عمل موافق با اسلام نباشد، موجب این بشود که این چشم ها که دوخته شده است که اشکال بکند، آنوقت اشکالشان را متوجه به شخص این آدم نکنند که این شخص یک همچو کاری کرده است، اشکال را متوجه بکنند به اسلام و جمهوری اسلامی و نهضت اسلامی که نهضت اسلامی را یک جوری دیگری غیر از آنچه باید باشد نمایش بدهند. این مسؤولیتش خیلی زیاد است، مسؤولیت اصل کار، همه دارند اگر خلاف بکنند، اما یک مسؤولیت های شخصی است که بین خودش و خدا تمام می شود وقتی توبه بکند، اما یک مسؤولیتی است که یک نهضت، اسلام، اینها بسته به آن دارد. اگر چنانچه یکی از شماها امروز که در لباس شریف پاسداری هستید، مثلاً با مردم رفتارش یک رفتاری باشد که مثل رفتاری که سابق اجزاء ساواک مثلاً خدای نخواسته داشت، امروز نمی گویند که این آقا این کار را کرد، آنهائی که دشمن هستند می گویند که خوب ما دیدیم که اینها هم آمدند روی کار و جمهوری اسلامی هم شد و جمهوری اسلامی هم که همان کارهائی که ساواکی ها می کردند می کنند. به جمهوری اسلامی نسبت می دهند، به اسلام نسبت می دهند. این مسؤولیت خیلی مسؤولیت بزرگی است که الان به گردن همه ما هست، یعنی من همین مسؤولیت را دارم، شما هم همین مسؤولیت را دارید. ما باید پاسدار اسلام باشیم که پاسداری از ملت است، یک پاسداری از بازار مسلمان ها و خانه مسلمان ها و از اشخاصی که

صحیفه نور جلد 7 صفحه 259

می خواهند شلوغ بکنند و از اینها پاسداری می شود که اینها شلوغکارها را نگذارند شلوغ کنند، دزدها را نگذارند چه بشود، خیانت ها را بگیرند. این یک قسم پاسداری است. یک پاسداری هم پاسداری از مکتب اسلام است. این مهم است که پاسداری ماها بکنیم از مکتب اسلام،از جمهوری اسلامی. پاسداری از جمهوری اسلامی، مکتب اسلام این است که ما اعمالمان همانطوری که اسلام مقرر فرموده است باشد. اگر اعمال پاسدارهای جمهوری اسلامی همان اعمال اسلام باشد، موافق رضای خدا باشد، با بندگان خدا رفتارش رفتار برادرانه باشد، حتی آنهائی هم که معصیت کار هستند، پیغمبر اسلام (ص) همانطوری که برای مؤمنین رحمت و دلسوز بود، برای کفار هم بود، دلسوز بود برای کفار یعنی متاثر می شد که این کفار به کفر خودشان باقی باشند و منتهی به آتش جهنم بشوند، برای آنها دلسوزی می کرد، دعوتش برای این بود که نجات بدهد این اشخاص کافر را، آن اشخاص عاصی را. خدای تبارک و تعالی خطاب می فرماید که: (مثل اینکه می خواهی خودت را بکشی برای اینها که اینها ایمان نیاورده اند) همچو متاثر بود که اینها چرا ایمان نمی آورند، اینها چرا نجات پیدا نمی کنند. وقتی یک دستهای را در یک جنگی در تاریخ هست که بسته بودند آنها را و می آوردند از کفار، می فرمود که ما اینها را باید با زنجیر وارد بهشت کنیم، حالا باید با اینطور بیاوریم و هدایتشان بکنیم. نور هدایت بود، همانطوری که با مؤمنین سر صلح و صفا داشت، با دیگران هم داشت، مگر آنهائی که یک غده سرطانی بودند که باید کنده بشوند، از جامعه باید کنار بروند.
 

پاسداری از هواهای نفسانی و رفتار دلسوزانه با مردم از اهم تکالیف است.

شما آقایان که الان پاسدار انقلاب هستید (یعنی انقلاب اسلامی) همانطوری که از انقلاب پاسداری می کنید، تکلیف بالاتر این است که از اسلام پاسداری بکنید و آن به این است که از خودتان پاسداری کنید، از هواهای نفسانی خودتان، از شهوات خودتان، از میل هائی که میل هائی است که در هر انسان هست و میل شیطانی است، از اینها پاسداری بکنید به طوری که وقتی که شما پاسدارها را مردم می بینند و یا آن چشم هائی که می خواهند یک اشکالی بکنند ببینند، ببینند که شما مردمی هستید که سلامت هستید، در عین حالی که قدرت دارید، در عین حالی که با اشخاصی که فاسدند قدرتمندی هم نشان می دهید لکن با مردم رحیم هستید، با مردم رفیق هستید. رژیم سابق و رژیم های شیطان، اینهائی که مردم را به داغ می کشند، داغ می کردند ملت را، اذیت می کردند، ارعاب می کردند با هر طوری بود مردم را می خواستند از خودشان بترسانند، این نکته اثر این بود که خودشان خیانتکار بودند و از مردم می ترسیدند و هر چه زیادتر ارعاب می کردند، دلیل بر این بود که زیادتر می ترسند، برای حفظ خودشان چاره نمی دیدند الا اینکه مردم را اذیت کنند و ارعاب کنند که مردم بترسند از این ولهذا نمی توانستند اینها چهره خودشان را در جامعه نشان بدهند. این محمد رضا یک وقت توی جامعه نتوانست بیاید، هر وقت اینها می خواستند عبور بکنند از یک خیابانی، این خیابان قرق می شد، اجزاء سازمان امنیت تحت نظر می گرفتند همه خانه های مشرف به خیابان را، همه جا قرق می کردند و

صحیفه نور جلد 7 صفحه 260

تحت نظر می گرفتند و آنها هم که هیاهو می کردند از خودشان بودند نه مردم، مردم که برای اینها هیاهو نمی کردند. تا همچو نمی شد و همه چیز کنترل نمی شد و تحت نظر و مراقبت قرار نمی گرفت، این جرأت نمی کرد از این خیابان عبور کند، چرا؟ برای اینکه مردم با او خوب نبودند، او از هر فردی می ترسید مبادا یک وقتی یک مثلاً تفنگی به او بزنند.یک سنگی به از بزنند می ترسیدند از مردم. ژاندارمری ما و عرض بکنم که ارتش ما و شهربانی ما همه آنها وضعشان اینطوری بود که با مردم از باب اینکه نبودند، مردم را ارعاب می کردند برای اینکه کلاه خودشان را حفظ کنند. اسلام اینطور نیست، اسلام سردارهایش هم توی مردم هستند. پیغمبر اسلام (ص) ، خوب سردار همه بود، بزرگ همه بود توی مردم بود، با مردم می آمد می نشست، توی مسجد می نشست مثل سایر مردم. حضرت امیر (سلام الله علیه) آنوقت که حکومت یک مملکتی بود که چندین مقابل ایران بود، مصر بود، حجاز بود عراق بود، ایران بود، سوریه بود عرض کنم یمن بود، همه اینها تحت سیطره او بود، مثل سایر مردم می آمد با مردم می نشست، معاشرت می کرد برای اینکه از مردم نمی ترسید، ظلم نکرده بود به مردم تا بترسد، خلافی نکرده بود که از مردم بترسد، برای مردم بود، مردم او را حامی خودشان می دانستند. مردم شما را باید حامی خودشان بدانند. شما جوری رفتار کنید که مردم شما را تشخیص بدهند که یک برادرهای دلسوزی هستید برای آنها و برای حمایت آنها شما شب ها بیدار هستید و شب ها کشته می دهید. اگر خدای نخواسته یک جوانی در بین شما پیدا شد (از باب اینکه جوان است گاهی بی توجه به مسائل است) یک وقت خواست یک کاری بکند که کج رفتاری باشد،با مردم یک خشونتی بخواهد به دست بدهد، حالا که یک تفنگی دارد، روی مردم مثلاً چه بکند نصیحتش کنید به اینکه اسلام است، دیگر قضیه، قضیه رژیم طاغوت نیست که سربازش با مردم دعوا بکند، سربازش برادر مردم است و برای مردم است. وقتی اینطور شد مردم هم برای شما می شوند. محبت متقابل است، وقتی شما محبت به مردم کردید مردم به شما محبت می کردند. آن روزی که ارتش ایران شمشیر کشیده بود دنبال مردم، مردم هم با تمام قوا با آنها می جنگیدند. آن روزی که ارتش آمد توی مردم و با مردم چیز کرد، گل سرش می ریختند، محبت متقابل است.
 

تأکید بر حفظ حیثیت اسلام و جلوگیری از بهانه جوئی دشمنان

الان یک وقتی است که ما احتیاج به این داریم که همه مان رفتارمان، گفتارمان، اعمالمان یک طوری باشد که این دشمن های ما به ما اشکال نکنند که اینها هم همانند، آنروز نمی توانستند، حالا می توانند، آن روز چون آب نبود شنا نمی کردند، حالا آب هست، حالا وقتی که آب هست شناگر قابلی هم هستند. نباید اینطور بشود، ما باید حفظ کنیم خودمان را، حفظ کنیم حیثیت اسلام را، حفظ کنیم حیثیت جمهوری اسلامی را و حفظ کنیم بازار و خیابان و اینها. اینها اهمیتش کمتر از آن حفظهائی است که عرض کردم، آنها بسیار مهم است و من دعاگوی همه شما هستم، و خدمتگزار همه شما هستم و از خدای تبارک و تعالی سعادت و سلامت، عزت، قدرت شما را می خواهم و انشاءالله امیدوارم که با

صحیفه نور جلد 7 صفحه 261

همین قدرت پیش بروید و با همین قدرت نهضت را پیش ببرید و اسلام آنطوری که دلخواه همه است تحقق پیدا بکند و همه مان انشاءالله مملکت خودمان را، خودمان اداره بکنیم و دست دیگران مقطوع از آن باشد و اسلام به آن طوری که هست و به آن طوری که مکتب مترقی است در خارج انشاءالله با کمک همه و قدرت شما برادران برومند انشاءالله تحقق پیدا بکند.
والسلام علیکم و رحمة الله وبرکاته

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:21 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع بانوان سواحل جنوب

تاریخ: 1358/04/12

 

تحول همه جانبه فکری و روحی را خداوند نصیب ملت کرد

بسم الله الرحمن الرحیم
این برکات نهضت است که شما بانوان ساحل را و سایر بانوان محترم ایران را در مسائل روز و در مسائل سیاسی وارد کرده است دست های جنایتکار که مظهرش دست محمدرضا و پدر او بود همه قشرهای ملت را از امور اجتماعی و سیاسی کنار گذاشته بود. مسائل سیاسی در پیش بانوان اصلاً مطرح نبود و پیش برادرها هم مطرح نبود، یا اگر بعضی مطرح می کردند روی همان جریان سیاست چپاولگری بود. اگر بعضی قشرهای به اصطلاح سیاسی هم در آنوقت در مسائل سیاسی وارد می شده اند، آن سیاست های دیکته کرده از غرب برای چپاول کردن شرق بود. این تحول که در ایران پیدا شد تحول همه جانبه بود، تحول فکری و تحول روحی که خدای تبارک و تعالی نصیب شما ملت کرد. در این زمان که می بینیم گوینده شما بانوان ساحلی، سخنگوی شما بانوان ساحلی مسائلی را که مطرح می کند مسائل روز است، مسائل سیاسی روز است، مسائل اجتماعی روز است، همانطور که بانوان دیگر در مراکز و در سایر جاهای ایران مسائلی را که مطرح می کنند مسائل روز و مسائل سیاسی و اجتماعی است، که این تحول به برکت این نهضت اسلامی پیدا شده. من امیدوارم که این تحول باقی بماند. و شما بانوان و شما برادران و سایر برادران و خواهران ما جدیت کنند و این تحول روحی را حفظ کنید و در مسائل سیاسی خودتان، در مسائل اجتماعی خودتان دخالت کنید.
 

این نهضت شما را از قید و بندها نجات داد

در رژیم سابق، به اسم اینکه نیمی از جمعیت را در مسائل وارد بکنند همه جمعیت را از مسائل روز و از مسائل زندگی و از مسائل سیاسی کنار گذاشتند. امروز است که همه قشرها در مسائل خودشان و در مسائل کشورشان و در مسائل سیاسی دولت دخالت می کنند. امروز است که تمام ملت، چه بانوان محترم و چه برادران در سرنوشت خودشان دخالت می کنند. آنها مدعی بودند که ما نیمی از جمعیت را آزاد کردیم، با اسم آزادی نیمی از جمعیت، تمام جمعیت را از آزادی محروم کردند. شما امروز آزاد هستید، همه برادران و خواهران امروز آزادند و آزادانه از دولت انتقاد می کنند، از هر چیزی که برخلاف مسیر ملت و اسلام باشد انتقاد می کنند، مسائل اساسی را از دولت تقاضا می کنند. این

صحیفه نور جلد 7 صفحه 263

نهضت شما را آزاد کرد و از آن بندهائی که بر ملت بود نجات داد. اگر آزادانه در اینجا مجتمع هستید و آزادانه مسائل سیاسی و اجتماعی محل احتیاج ملت را طرح می کنید، و وظایف سنگین که در این برهه از تاریخ به عهده یکایک افراد ملت است.
 

تأکید بر ادامه نهضت و انتخاب وکلای متدین و مطلع

تأکید می کنم شما موظفید که نهضت را به همانطور که تا اینجا رساندید تا آخر برسانید و در انتخاب وکلائی که خبره هستند و می خواهند مطالعه قانون اساسی که سرنوشت ملت است بکنند، انتخاب اشخاص متدین، اشخاص مطلع و متعهد و عقیده مند به نهضت اشخاصی که نه مایل به طرف شرق هستند و نه مایل به طرف غرب بلکه در صراط مستقیم انسانیت و اسلام هستند، آنها را انتخاب کنید. سرنوشت خودتان را به اشخاص امین بدهید.
والسلام علیکم و رحمة الله وبرکاته

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:21 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع مسؤولان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سراسر کشور

تاریخ: 1358/04/12

 

واقعیت هر رژیمی از اجزاء آن رژیم معلوم می شود

بسم الله الرحمن الرحیم
ما تحت مراقبت هستیم. همانطور که شما پاسداران عزیز و همه پاسداران این ملت مراقبت می کنند از کشور، دست هائی به دنبال این هستند که دست هائی که می خواهند با توطئه های شیطانی این نهضت را خاموش کنند یا سست کنند، شماها مراقبت دارید تا اینکه جلوگیری بکنید، چشم هائی هم هست که از شما مراقبت می کند، چه چشم های دشمنانتان و چه چشم های دوستانتان و چه مراقبت های ملائکه الله و چه مراقبت خدای تبارک و تعالی. همه تحت مراقبت هستید. همانطوری که شما مراقبت می کنید از خرابکارها، تحت مراقبت هستید که مبادا خرابکاری بکنید. امروز غیر از دیروز است. دیروز که کشور ما طاغوتی بود، اگر افراد یک خلافی می کردند در دولت طاغوت بود، جرم سبکتر بود و افراد عادی اگر خلاف بکنند خلاف است لکن جرم سبکتر است. امروز از دو جهت خلاف ها سنگین تر است و خطاها بزرگتر.از یک جهت که مملکت جمهوری اسلامی است و چشم آنان دوخته شده است به این جمهوری اسلامی. دشمنان دارند مراقبت می کنند دارند توجه می کنند، ما را تحت مراقبت قرار داده اند که ببینند این جمهوری اسلامی چیست، واقعیت این جمهوری اسلامی چیست. واقعیت هر رژیمی و هر حکومتی، از اجزاء آن رژیم و اجزاء آن حکومت و اعمال آنها این واقعیت پیدا می شود و معلوم می شود. اگر چنانچه امروز که ما جمهوری اسلامی ادعا می کنیم که هست، رژیم فاسد بحمدالله که رفت و حالا به حسب رأیی که همه دادید به جمهوری اسلامی، جمهوری اسلامی مستقر شد، اگر از مردم عادی هم خطائی صادر بشود جرمش زیادتر است از دیروز. دیروز در حکومت طاغوت بود، امروز در حکومت حزب الله است. در حکومت پیغمبر اکرم اگر چنانچه کسی خلاف بکند فرق دارد تا اینکه در حکومت طاغوت خلاف بکند. از این جهت همه ملت تحت مراقبت هستند، هم چشم های دشمن ها دوخته شده است که از شماها، از ماها، از اجزاء این ملت، از افراد این ملت که اینها رأی دادند که حکومت اسلام، جمهوری اسلامی، مناقشه کنند، خرده گیری کنند. خرده گیری، نه خرده گیری شخصی به افراد که بگویند فلان اینطور بود، مناقشه به اینکه جمهوری اسلامی این است. آنها مراقب این مطلب هستند. آنهائی که با جمهوری حکومت های طاغوتی که الان در بلاد مسلمین هست بسیاری از آنها، آنها هم با حکومت

صحیفه نور جلد 7 صفحه 265

جمهوری اسلامی مخالفند. در صورتی که اکثر افراد خارجی هائی هستند که به اسلام اعتقاد ندارند، آنها هم اکثرشان، البته خیلی هاشان اسلام را محترم می دارند یعنی بسیاری شان حکومت هاشان مخالفند با اسلامی و جمهوری اسلامی. در داخل هم ما زیاد داریم اینطور. همین الان در داخل هم بسیار هست از اینهائی که با جمهوری اسلامی مخالفند. با جمهوری مخالف نیستند با جمهوری اسلامی اش مخالفند. اینها همه چشم هایشان را دوخته اند که از ما یک خطائی ببینند یکی را هزار تا کنند، در نوشته ها شان ، در مجله هاشان در روزنامه هاشان خارج، داخل یک مطلب جزئی را بزرگش کنند. این اشخاص دشمن با ما هستند که با قلم های زهر آلودشان می خواهند این نهضت را آلوده کنند، ننگین کنند، به عالم نمایش بدهند که اسلام هم همین است حالائی که اسلامی شده است و اینها ادعا می کردند که حکومت اسلامی یک حکومت عدالت است، دولت اسلام دولت عادل است، پاسبان اسلام یک پاسبان عادل است. اگر خدای نخواسته یک اشتباه و خطائی بکنیم اینطور نیست که یک شخص اشتباه کرده، یک شخص خطا کرده، پای شخص اینها حساب نمی کنند، اینها که می خواهند مکتب ما را آلوده کنند پای مکتب حساب می کنند یعنی بی انصافی می کنند. شخص اگر یک کاری کرد به مکتب مربوط نیست لکن آنها دنبال اینند که گناه شخص را پای مکتب بگذارند. بنابراین از من تا آقا، تا همه اقشار ملت الان پاسداری از اسلام به این معنا که همچو پاسداری بکنند که بهانه دست این اشخاصی که بهانه گیر هستند و جرم من و جرم شما را پای مکتب حساب می کنند، یک همچو بهانه ای دست اینها ندهید، از خودمان پاسداری کنیم، بدانیم که ما تحت مراقبت دشمن هستیم، تحت مراقبت دوست هستیم، تحت مراقبت اولیاء خدا هستیم، تحت مراقبت خدا هستیم.
 

همه ملت اسلام، پاسدار اسلامند

عالم محضر خداست، الان ما در محضر خدا هستیم، خدا همه جا هست، حضور دارد. اگر خلافی بکنیم در حضور خدا خلاف کردیم، در محضر خدا خلاف کردیم. و با ادعا به اینکه جمهوری اسلامی است و الان هم رژیم، رژیم جمهوری اسلامی است، اگر خدای نخواسته به وظائفی که باید پاسدار عمل کند عمل نکنیم، من هم پاسدارم آقا هم پاسدار است و شما همه، همه ملت اسلام پاسدار اسلامند (کلکم راع و کلکم مسؤول) همه باید رعایت بکنند، همه مسؤول هستند. اگر بنا باشد که خدای نخواسته در یک قطعه از زمان که حساسترین قطعات زمان است بر کشور ما و بر اسلام، اگر خدای نخواسته از پاسدار، چه پاسدار روحانی که آنها هم همه پاسدارند (روحانیون) و چه شما آقایان که پاسدار هستید، اگر از این دو قشر پاسدار اشتباه و خطائی واقع بشود، اینهائی که دشمنند پای اسلام حساب می کنند، دوستان نه، دشمن ها پای اسلام حساب می کنند و مکتب ما را می کوبند. و این یک مسؤولیت بزرگی است برای همه.
اینطور نیست که من خیال کنم یا شما خیال کنید که خوب معصیت کارم و بینی و بین الله مثلاً چه. نه مسأله این نیست مسأله مکتب است، مسأله اسلام است. الان ما در یک وقتی واقع شدیم که حیثیت

صحیفه نور جلد 7 صفحه 266

اسلام دست ماهاست. اگر ما در رژیم سابق یک اشتباه و خطائی می کردیم پای اسلام حساب نمی شد این یک رژیم طاغوتی بود، نمی گفتند که دولت اسلامی کذا، می گفتند در دولت طاغوت این واقع شده است. دشمنان هم نمی گفتند که دولت اسلامی، در اسلام این است. دولت ها هم نمی گفتند. امروز که اسلام است امروز که دولت اسلامی است، مملکت رژیمش جمهوری اسلامی است، شماها پاسدار اسلام، همه ما انشاءالله پاسدار اسلام هستیم، اگر چنانچه حالا یک خطائی واقع بشود فرم این خطا با خطای سابق فرق دارد، برداشت دشمن های ما در این جمهوری اسلامی با برداشت شان در رژیم طاغوتی فرق دارد پای اسلام حساب می شود. این یک مسؤولیت بزرگی است به عهده ما، مسؤولیت بسیار بزرگی است به عهده این آقا که سر پرست پاسداران هست، این مسؤولیت بزرگی است به عهده هر یک ، یک شما که عده ای در تحت نظارت شما هست، مسؤولیتی است برای خود آن افرادی که پاسدار هستند، همه در این مسأله مشترک هستیم که مسؤولیت داریم. من یک جور مسؤولیت دارم، آقا یک جور مسؤولیت دارد، شما آقایان یک جور مسؤولیت دارید، قشرهای ملت، پاسدارهای دیگر، قشرهای دیگر همه مسؤولیت داریم برای اینکه امروز خطای ما خصوصاً خطای قشر روحانی و قشر پاسدار، قشر پاسدارهای اسلام، اینها پای اسلام حساب می شود یعنی دشمن ما می آیند ثبتش می کنند به نام اسلام و در خارج و داخل، در خارج با صراحت، در داخل با اشاره منعکس می کنند که جمهوری اسلامی همین است. حالا که ما هیچ کاری نکردیم، معممین دیکتاتوری نکردند، خوب حالا دارند به ما می گویند دیکتاتور. معممین متوجه باشند که اشخاص می خواهند برای شما مناقشه کنند. اگر خدای نخواسته در یک جا یک معممی یک خلافی بکند، یک روزی خدای نخواسته به کسی زور بگوید، می گویند همه آخوندها دیکتاتور هستند همه دیکتاتورند، از آنوقت تا حالا دیکتاتوری محمد رضا بود، حالا دیکتاتوری عمامه و کفش است. اینها دنبال اینند که درست کنند و ما باید مراقبت کنیم. این مراقبت یک مراقبتی که شما از دزدها می کنید، خیانتکارها می کنید، این مراقبت بالاتر است. این مراقبت یک مراقبتی است که اساس اسلام در خطر است، مکتب در خطر است. اگر فرض کنید که توطئه ها جمع بشود خدای نخواسته (همه توطئه هائی که می گویند هست ولو باور نکنید که اساسی دارد، لکن خوب شایعات است) شما اگر فرض کنید که توطئه ها همه با هم جمع بشود و شما پاسدارها و این آقا و این بنده و همه را بیایند از بین ببرند اما مکتب مان محفوظ باشد، ما شکست نخوردیم، ما به وظیفه مان عمل کردیم، نتوانستیم مطلب را به آخر برسانیم چون قدرت نداشتیم. حضرت امیر صلوات الله علیه نتوانست در جنگ معاویه غلبه کند، مغلوب شد یعنی همان اشخاصی که با خودش بودند، همان اشخاص مخالفت کردند با او و مغلوبش کردند، لکن مکتبش محفوظ بود. سیدالشهدا مکتبش محفوظ بود و خودش شهید شد. شهادت گاهی مکتب را پیش می برد و شاید اکثراً اینطور باشد. خدا نکند که یک وقت شهادت مکتب پیش بیاید، اسلام را لکه دار کنند، جمهوری اسلامی را بگویند این رژیم مثل همان رژیمی، برای اینکه ما باید از افرادش، از اشخاصی که تبع او هستند بشناسیم و ما وقتی که اطراف و افرادش را ملاحظه می کنیم می بینیم اینها ازهمان سنخ کارها می کنند،

صحیفه نور جلد 7 صفحه 267

اینها هم منزل مردم می ریزند. بحق هم باشد نباید کرد، در صورتی که بحق هم باشد، نباید یک کاری کرد که صورت، صورت باطل است، ولو واقع حق است، بعضی به او صورت باطل می دهند. تحت مراقبت هستیم و هستید. این مراقبت از دشمن که دنبال اینند که ما را معرفی کنند به دنیا که اینها اینطور هستند. شما ملاحظه کردید که یک عده معدود جنایتکاری که اگر وجودش محفوظ می ماند، مثل یک غده سرطانی جامعه را فاسد می کرد، این عده معدود را شما ملاحظه کردید که وقتی که دادگاه اسلامی اینها را حکم به اعدام کرد و اعدام کرد سروصدا از اطراف بلند شد و ما را به عنوان هیتلر خواندند. قضیه را می دانند، لکن دنبال اینند که یک چیزی از ما پیدا بکنند و یکی را هزار تا بکنند.
 

کاری نکنیم که امام زمان سلام الله علیه پیش خدا شرمنده شود

و ما باید مراقب باشیم. این مراقبت دشمن ها و مراقبت اولیاء خدا و دوستان شما که آنها هم انشاءالله دوستان شما هستند شما هم دوستان آنها هستید و مراقبت ذات مقدس حق تعالی از همه مان، همه تحت مراقبت هستیم. پاسدارهای معنوی ملائکه الله به همه ما اشراف دارند که ما چه می کنیم، در این پاسداری ما چه می کنیم در این آزادی که الان پیدا شده، این قدرتی که الان به دست شماها افتاده است. الان شما قدرتمند شده اید دیگر. پیشتر آنها قدرتمند بودند چه کردند و چه کردند، حالا ببینید که الان که قدرت دست شما افتاده است و شما بحمد الله غنائم جنگی را گرفتید، تفنگ ها رااز دست آنها گرفتید و دست خودتان است و الحمدالله پاسداری هم دارید می کنید و امید است که انشاءالله تا آخر بروید، حالا ببینید که تحت مراقبت هستید. نامه اعمال ما می رود پیش امام زمان سلام الله علیه هفتهای دو دفعه (به حسب روایت) من می ترسم ما که ادعای این را داریم که تبع این بزرگوار هستیم، شیعه این بزرگوار هستیم اگر نامه اعمال را ببیند و می بیند تحت مراقبت خداست نعوذ بالله شرمنده بشود. شما اگر یک فرزندتان خلاف بکند شما شرمنده می شوید اگر این نوکر شما خلاف بکند شما شرمنده اید در جامعه آدم شرمنده می شود که پسرش این کار را کرده یا نوکرش این را کرد یا اتباعش این کار را کرده من خوف دارم که کاری بکنیم که امام زمان سلام الله علیه پیش خدا شرمنده بشود. اینها شیعه تو هستند این کار را می کنند. نکند یک وقت خدای نخواسته یک کاری از ماها صادر بشود که وقتی نوشته برود، نوشته هائی که ملائکه الله مراقب ما هستند، رقیب هستند، هر انسانی رقیب دارد و مراقبت می شود، ذره هائی که بر قلب های شما می گذرد رقیب دارد، چشم ما رقیب دارد، گوش ما رقیب دارد زبان ما رقیب دارد، قلب ما رقیب دارد. کسانی که مراقبت می کنند اینها را، نکند که خدای نخواسته از من و شما و سایر دوستان امام زمان سلام الله علیه یک وقت چیزی صادر بشود که موجب افسردگی امام زمان سلام الله علیه باشد. مراقبت کنید از خودتان، پاسداری کنید از خودتان. اگر بخواهید این پاسداری شما، در دفتری که پاسداران صدر اسلام در او ثبت است در آن دفاتر ثبت بشود، همانطور که آنها پاسداری می کردند از خودشان، شما هم از خودتان پاسداری کنید تا ثبت بشود آنجا.

صحیفه نور جلد 7 صفحه 267

 

متاع بزرگمان اسلام را آنطوری که هست به عالم عرضه کنیم

خدای تبارک و تعالی شما را انشاءالله از پاسداران اسلام، قرآن و احکام خدا قرار بدهد و همه ملت را پاسدار قرار بدهد. خدای تبارک و تعالی به شما سعادت عنایت کند و شما را پاسدار خودتان قرار بدهد. خدای تبارک و تعالی همه شما را عزت سلامت و عظمت و قدرت دهد که این مملکت را همانطور که تا حالا به پیش را ندید و دست های خائنین را قطع کردید از این به بعد هم به پیش برانید و این تتمه ها را از بین ببرید. یک مملکت اسلامی که ما بتوانیم عرضه کنیم که ما این را می خواستیم و اگر شما متاعتان را آنطوری که هست عرضه کنید همه از شما می پذیرند. متاع خوب را همه می پذیرند و متاع ما خوب است، مگر خودمان خرابش بکنیم. متاع، قرآن است، اسلام است. اگر خدای نخواسته ما یک تصرفی از پیش خودمان نکنیم، یک کارهای خلافی نکنیم و متاع بزرگمان آنطوری که هست به عالم عرضه کنیم که این جمهوری اسلامی بود که ما می خواستیم، این وزارتخانه های ماست که اسلام می خواهد، این ارتش ماست، این ژاندارمری ماست، این پاسبان شهربانی ماست، این ادارات و سایر قشرهای ما هستند، این پاسدارهای ما هستند، این را اگر ما عرضه کنیم، آنطوری که خدا می خواهد باشیم و عرضه کنیم به عالم، یک متاع بسیار خوب است، همه طالبش هستند و انشاءالله خواهید دید که ممالک اسلامی یکی پس از دیگری به شما اقتداء می کنند و یک وقت هم اسلام آن قدرتی که در صدر اسلام برای اسلام بود، آن قدرت را پیدا می کند که دو امپراطوری بزرگ عالم را که آنوقت از آنها بالاتر نبود شکست داد. یک جمعیت که غلبه کرد بر دو امپراطوری بزرگ عالم، که امیدوارم شما همین طور. خداوند انشاءالله همه تان را تائید کند، این برادر عزیز ما را تائید کند.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:21 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع دانشجویان و عشایر استان فارس و کهکیلویه

تاریخ: 1358/04/12

 

فقر و محرومیت موجود در جامعه، میراثی بر جای مانده از رژیم منفور پهلوی

بسم الله الرحمن الرحیم
اشکال حالا این است که هر طایفهای گمان می کنند که همان محروم بودند و از همه آثار تمدن بی بهره، در صورتی که مسأله اختصاص به عشایر شما ندارد، این مسأله عمومی است که در همه ایران هست. اینطور نیست که فقط شما محروم هستید از این مدرسه و راه و سایر جهاتی که مربوط به زندگی است. همین تهران که مرکز است، شاید قریب (آنطوری که به من صورت داده اند) سی تا محله است که اینها همه چیزهائی که برای زندگی یک فردسالم هست، محرومند، آب ندارند، برق ندارند، بهداری ندارند. تهران، نه اینکه اطراف تهران خود شهر، خود شهر تهران از این زاغه نشین ها، چادرنشین ها تقریباً (از قراری که گفته می شود) حدود قریب سی محله از اینها مرکب هست که در اثر به اصطلاح اصلاحات ارضی اینها کوچ کرده اند و آمده اند در اطراف شهر، در خود شهر، در اطراف شهر چادر زده اند و یک جایی کنده اند و آنجاها یک زندگی می کنند که زندگی آنها بسیار بدتر از زندگی عشایر است. خیال نکنید که جاهای دیگر در رفاه هستند و شما نه، مسأله این بوده است که یک مملکتی را به آن عنایت نشده که هیچ، مثل این است که یک دشمنی، یک مملکتی را بخواهد سلطه به آن پیدا بکند و مردم را از زندگی باز دارد و اشکال دیگر این است که آقایان گمان می کنند که اینطور اموری که از سابق بوده، از حالا که این مسائل نیست، مسأله نداشتن برق و نداشتن آب و نداشتن راه و نداشتن بهداری و نداشتن همه چیز، اینها از اموری است که در رژیم سابق بوده است و حالا از رژیم سابق ارث رسیده، حالا چند ماه است که الان انقلاب هست و توی انقلاب ما هستیم. الان چهار ماه و نیم است که اینها رفته اند، این دزدها رفته اند و هر چه هم ایران داشته برداشتته اند و رفته اند، هر چه می توانستند حمل کرده اند و هر چه نمی توانستند قرض کرده اند از بانک ها و بانک ها را چاپیده اند و رفته اند و الان هم مانده است گردن دولت که باید مال بانک ها را بدهد. ما حالا قریب پنج ماه است که از دست این چپاولگرها نجات پیدا کرده ایم و یک مملکتی به دست دولت آمده است، به دست ملت آمده است که هیچ چیز ندارد، اقتصادش ورشکسته است، فرهنگش عقب مانده است، مناطق ایران از مرکز گرفته تا آخر الا بعضی مراکز، باقی اش مردم از همه آثار تمدن اینها محرومند و حالا هم بعد از اینکه یک آزادی پیدا شده است و آن زورها و فشارها برداشته شده

صحیفه نور جلد 7 صفحه 274

است، یک عده ای ریخته اند توی مردم و به عناوین چپاولگری یا می کنند یا شلوغکاری می کنند، چه آنهایی که انحرافات مسلکی دارند و چه آنهایی که انحراف مسلکی ندارند لکن از تتمه همان رژیم و از تتمه همان بساط هستند. همه جای ایران الان اینطوری است. خوب شما تصور می کنید که یک ایرانی که همه چیزش را بردند و خوردند و مانده است یک خرابهای که نه اقتصاد صحیحی دارد و نه فرهنگ صحیحی دارد و نه ژاندارمری صحیحی دارد و نه ارتش صحیح دارد و نه هیچ چیز و الان هم آن که اداره می کند مملکت را خود مردم هستند که حفظ نظام و نظم را می کنند، شما تصور می کنید که بشود، امکان داشته باشد که فوراً این کارها همه درست بشود، همه چیزها یکدفعه صحیح بشود یا مسأله ای است که همه ما باید دست به هم بدهیم، دولت و ملت و این خرابه را بسازیم دولت به آن مقداری که قدرت دارد.
 

باید به مسئولین مملکتی که وارث خرابی است مهلت داد.

شما خیال نکنید که دولت نمی خواهد بکند، دولت در صدد است، مشغول است. الان خانه سازی در اطراف ایران شروع شده است، راه سازی شروع شده است، امایک ایران پهناور با نداشتن وسایل آنطوری که باید باشد، این لابد با تدریج باید درست بشود، یکدفعه نمی شود. شما خیال کنید که یکدفعه بعداز انقلاب بشود همه چیز را یک روز و دو روز و یک ماه و دو ماه و یک سال درست کرد، این نمی شود. اگر یک ناحیه بود، یک جا بود، ده جا بود، خوب می گفتند که این ده جا را به موقع درست کند امایک مملکت است، یک مملکت پهناور بزرگ، همه چیزش را برده اند و مانده است یک مملکت چیز دست اینها. من باید بگویم به شما که باز هنر می کنند که اینقدر کار کرده اند الان مشغول به رشته های مختلف برای تعمیر چیز هستند و از آن دورها شروع کرده اند که مبادا این زاغه نشینان همین جا بمانند و نروند سراغ زراعتشان، نروند سراغ کسبی که آنجا داشتند. در هر صورت همه این اموری که گفتید، صحیح است ما می دانیم اینها را لکن اختصاص به محل شما هم ندارد. از خوزستان هم که می آیند همین حرف هایی که شما می زنید، می زنند درست هم هست. از هر جایی که از مملکت می آیند اینجا اجتماع که می کنند همین مسائل را می خواهند و می گویند، درست هم می گویند منتها خیال می کنند این همان محل خودشان است که اینطور است. بسیاریشان می گویند که هیچ جا بدتر از محل ما نیست و حال آنکه برادرهای دیگر نیز هم می آیند و می گویند هیچ جا بدتر از محل ما نیست. راست می گویند، همه جا خراب است. قضیه بدتری نیست، همه جا بداست و اینطور نیست که دولت در فکر نباشد. الان یک دولت انتقالی متزلزل است، یک دولت مستقری ماالان نداریم، یک دولت انتقالی است. این دولت انتقالی راباید یک مقداری به آن مهلت داد که انتقال تحقق پیدا کند، جمهوریت استقرار پیدا کند، یک حکومت مستقری بیاید، یک مجلس صحیحی باشد و بعد از این آنوقت به فکر این کارها بیفتیم که باید البته اشخاصی که متعدی هستند آسان است، آنوقت دیگر خیلی مهم نیست اینها. شماها آن قدرت بزرگ را شکستید اینها دیگر چیزی نیستند. در هر صورت الان باید یک

صحیفه نور جلد 7 صفحه 275

مقداری مهلت داد. اگر راجع به خود این رژیم یک کاری شده بود، خوب حق بود که بگوئیدکه رژیمی آمده و ادعا می کند من رژیم اسلامی هستم و دارد فساد می کند. اما اگر یک رژیمی هست و آمده است و وارث یک مملکتی است که همه چیز آن را برده اند، خورده اند و برده اند، هم آن پدر برد جواهرات ایران را و مخازن ایران را منتها گیر انگلیس ها (از قراری که گفته اند) افتاد و هم این پسر برد. همه بانک خارج را پرکردند از اموال دار و دسته اینها و هر چه هم آنجاها نتوانستند، از اینجا توانستند حمل کردند و بردند. هر چه هم امکان داشته است (از قراری که مطلعین می گویند) از بانک ها قرض کرده اند و برده اند مانده یک مملکتی که ندارد به طوری که بتواند. الان همچو نیست که یک خزینه پری باشد و گذاشته باشند و نخواهند عمل کنند. یک خزینه خالی است نسبت به یک مملکتی. شما باید حساب کنید، بنابراین یک مقداری باید مهلت داد و همه اشکالاتی که شما می گوئید، اشکالات صحیح است.
 

نیاز به برقراری آرامش برای دفع آشوبگران و استقرار جمهوری اسلامی

ما می دانیم مطالب همین است که شما می گوئید، هم باقیمانده های رژیم سابق مانده اند و فساد می کنند و هم اشخاصی که انحراف دارند و از خارج الهام می گیرند دارند فساد می کنند و ما حالا باید همه دست به هم دهیم، کوشش کنیم که این حکومت دولت انتقالی منتقل بشود یعنی یک مملکتی بشود که یک حکومت مستقری داشته باشد. ماالان رئیس جمهور نداریم، مجلس نداریم ما مجلس لازم داریم، رئیس جمهور لازم داریم. قانون اساسی نداریم، اساس یک مملکتی قانون اساسی آن است، رئیس جمهورش است، مجلسش است، دولت مستقرش است، ما الان هیچ یک از اینها را نداریم. ماالان اینها را الحمدلله بیرون کردیم لکن به جای او الان مایک چیز مشت پرکن نداریم، نیمه کاره است اینها. و الان هم اگر شما خیال کنید که بخواهند مشغول بشوند به اینکه مثلاً آنهائی که شما می گوئید، دستشان را کوتاه کنند، یک آشوبی در یک حالی هست که آشوب بلند می شود، الان برای مملکت شما آشوب ضرر دارد. الان باید یک قدری آرامش باشد تا کارها راه بیفتد. اگر بخواهند با فرض کنید آشوبگری و با جلوگیری از اینها یک شدتی به خرج بدهند، این جز اینکه یک آشوبی بلند بشود و ما نتوانیم اصل این حکومت مستقری که در نظر است، این را برقرار کنیم. الان باید یک قدری آرامش کرد شما پنجاه و چند سال شماها صبر کردید و اعقابتان و آنهائی که جلوتر از شماها بودند در طول تاریخ شاهنشاهی تحت این فشارها و ظلم ها بودند و شما هم هرچه یادتان است از این مسائل بوده است، هر چه یادتان است حبس بوده گرفتاری بوده است و اینها و چارهای نداشتید جز اینکه صبر کنید، حالا البته الحمدلله آزاد شدید، دست های آنها کوتاه شده است و کسی نیست که شما را بگیرد ببرد حبس بکند، چه بکند، باقی مانده است یک دستهای و تفالهای از اینهائی که حالا خیال می کنند می شود یک ماهی از آب گل آلود گرفت. الان اگر بخواهند (تنها عشایر شما که نیست، سرتاسر ایران است) اگر بخواهند الان شروع کنند به اینکه اینهائی که دارند آشوب می کنند، سرکوبی بکنند، الان اسباب این می شود که یک

صحیفه نور جلد 7 صفحه 276

اختلافاتی در همه ایران پیدا بشود. از آن طرف هم که دارند دامن می زنند به این اختلافات. در خود شهر تهران چقدر دامن می زنند به اختلافات. چقدر ایجاد اختلاف کرده اند، در سایر شهرها همین طور، در عشایر همین طور، در جاهای دیگر همه جا خرابکاران مشغول خرابکاریند که یک فرصتی پیدا بکنند و یک آشوبی درست بشود و نتوانید مملکت خودتان را چه بکنید و بگویند اینها مردمی هستند که آشوبگرند و اینها مردمی هستند که نمی توانند اداره بکنند و محتاج به این هستند که یک کسی بیاید و اداره اش بکند و خدای نخواسته دوباره یک قلدری را بیاورند بگذارند اینجا و بساط اول را برگردانند. باید یک قدری صبر کرد تا یک حکومت مستقر پیدا بشود و شما بدانید که الان هم در همین حکومت انتقالی، اینها شب و روز مشغول این هستند که طرح بدهند برای اصلاح، برای اینکه درست بکنند، برای اینکه به حال مردم رسیدگی بکنند لکن مجال می خواهد اینطور نیست بشود یکدفعه یک دولت انتقالی، دولتی که همه چیز را می بیند خراب است، یکدفعه بتواند درست کند، نمی توانند درست کنند. نه اینکه نخواهند درست کنند، خیلی هم می خواهند، از خدا هم می خواهند که بتوانند چند روزه مسأله را درست کنند، مطلبی نیست که بشود. شما یک خانه وقتی که در یک جائی خراب بشود، بخواهید درست کنید 6 ماه لازم است اگر همه چیز آن مهیا باشد اگر نباشد که هیچی. یک مملکت اینطوری است حالش، نه شما، همه جا، شما محیط خودتان را می بینید، می بینید گرفتاری ها چه هست و آن هم که از بختیاری می آید محیط خودش را می بیند، آن هم که از اطراف خراسان می آید محیط خودش را می بیند و از محیط دیگر خبر شنیده، آنجا را دیده، علناً دیده، عیناً دیده. باید قدری صبر بکنید آقا. الان اگر بخواهید اینطور اختلافات را درست بکنید، همین نقشه ای است که اینهائی می خواهند، آنهائی که می خواهند ما را نگذارند یک حکومتی پیدا بکنیم، یک جمهوری اسلامی محقق بشود، همین ها دامن می زنند به اختلافات و اگر بنا باشد خودمان هم زیاد بکنیم اختلافات را، آنها از آن طرف دامن بزنند، سرحدات و مرزهای ما هم که از اطراف دارند اخلالگری می کنند، یک وقت یک مملکتی بشود که نشود سر و ته آن را به هم آورد، خدای نخواسته نتوانید اداره کنید مملکتتان را و گرفتاری و مصیبت بار بیاید. یک قدری باید تحمل کرد، البته راه ندارید واضح است، آشوبگرها هستند آنجا، همه جا هستند. نمی دانم حمام و بیمارستان و اینها، از اول نداشتید حالا هم ندارید، ما هم می دانیم ندارید، خیال نکنید که نخواهند درست کنند، می خواهند و انشاءالله هم می شود اینها، اما یک قدری، یک قدری صبر، به اصطلاح اینها صبر انقلابی لازم است و این تحمل و صبر می خواهد که انشاءالله به تدریج این کارها درست بشود.
 

برای تثبیت نظام، باید به انتخاب اشخاص متعهد به اسلام همت گماشت

من از خدای تبارک و تعالی می خواهم که همه ما را در راه اسلام و در راه کشورمان همه ما توفیق بدهد که همه ما در نظرمان این باید که کمک کنیم و بسازیم این را. البته اینطور خرده اشخاصی که از سابق مانده اند و اینها پایگاهی هم ندارند در بین مردم، اینها چیزهایی نیستند که قابل

صحیفه نور جلد 7 صفحه 277

باشند. اینهایکدفعه تمام می شود. اساس این است که این حکومت مستقر بشود. ما این مراحلی که الان توی راه هستیم، مراحلی که باید طی بکنیم، ما الان قانون اساسی مان در دست رسیدگی است که رسیدگی به آن کنند. بعد هم اشخاصی را باید انتخاب کنید، خود شماها انتخاب کنید، انتخاب که می کنید، یک اشخاصی که عالم باشند، اسلامی باشند، متعهد به اسلام باشند و اعتقاد به جمهوری اسلامی داشته باشند و ملی باشند، به چپ و راست گرایش نداشته باشند، یک همچو اشخاصی را خودتان که در بین خودتان البته هستند انتخاب می کنید و می فرستید برای اینکه قانون اساسی را ببینند. سرنوشت شما با قانون اساسی است ببینند قانون اساسی را، بعد که قانون اساسی تصویب شد، مجلس شورای ملی را درست کنند، بعد هم رئیس جمهور و بعد از این آنوقت با جدیت این کارها را بکنند. الان دارند می کنند نه اینکه خیال کنید نمی کنند، الان مشغولند، هم خانه سازی را در اطراف ایران مشغول شده اند و دارند می سازند و هم پاکسازی را که انشاءالله می شود و خواهد شد و هم چیزها و راه ها را. اینها به فکر هستند و مشغولند و منتها کار بزرگ است، یک مملکت است، یک ناحیه نیست که زودی بشود اداره اش کرد، یک مملکت است، باید به تدریج دست بشود. انشاءالله خداوند همه شما را توفیق بدهد، موید باشید و همه مان برای اسلام انشاءالله کوشا باشیم، کار بکنیم و همه ما در سازندگی کمک بکنیم، کمک دولت را بکنیم و کمک اسلام را بکنیم.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:21 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع پاسداران انقلاب اسلامی شهرستان آباده

تاریخ: 1358/04/13

 

نامحدود بودن شعاع بینش مکاتب توحیدی در تربیت انسان

بسم الله الرحمن الرحیم
اینکه ما می گوئیم و شما هم اشاره به آن کردید که هیچ رژیمی مثل حکومت اسلامی نمی تواند انسان را و ملت های انسانی را آنطوری که باید اداره کند و تربیت، این برای این است که همه رژیم های غیر توحیدی و رژیم هائی که به دست غیر انبیاء وجود پیدا کرده است آنقدری که بینش دارند، اگر ما فرض بکنیم که اینها صد در صد هم امین هستند و دلسوز برای ملت ها، لکن شعاع بینش بشر را باید دید تا کجاست و انسان تا کجا می تواند سیر بکند و احتیاجات انسان چقدر است. آیا به مقدار سعه وجود انسان و قابلیت رشد انسان این رژیم های غیر الهی دیدشان وافی است؟ تا فرض بکنیم اگر هم اشخاصی باشند دلسوز و اشخاصی باشند که بخواهند خدمت بکنند به ملت ها، بتوانند خدمت بکنند. یا دید اینها محدود است تا یک حدودی و اگر آنها هم بخواهند خدمت بکنند تا همین حدود می توانند خدمت بکنند؟ اگر ما این معنا را دیدیم که انسان مراتب سیرش از طبیعت است تا مافوق طبیعت، تا برسد به آنجائی که مقام الوهیت است، سیر از طبیعت تا رسیدن به مقامی که غیر از خدا هیچ نمی بیند، مراتب معنوی انسان. و این موجود که قابل این است که از این طبیعت سیر بکند و تمام معنویت ها را در خودش ایجاد بکند باتربیت های صحیح و برسد به یک مقامی که حتی فوق مقام ملائکه الله باشد، احتیاجات انسان یک همچو احتیاج است. انسان مثل یک حیوان نیست که احتیاجش به خوردن و خوابیدن باشد، انسان یک موجودی است که خدای تبارک و تعالی تا حالا او را خلق کرده است برای اینکه همه جهاتی که در عالم هست درانسان هست، منتها به طور قوه است، به طور استعداد است و این استعدادها باید فعالیت پیدا بکند، تحقق پیدا بکند. تمام رژیم های غیر الهی که به دست غیر انبیاء تحقق پیدا کرده است، حدود دیدشان همین طبیعت است،احتیاجات طبیعی را می توانند آنها بر آورند، می توانند احتیاجات طبیعی هم خیلی خوب برآورده کنند. سابق مسافرت ها با الاغ و اسب بود، حالا با طیاره است، سابق طبابت ناقص بود، حالا کامل است و از این هم کاملتر خواهد شد، سابق علوم طبیعی ناقص بود، حالا کامل است و کاملتر هم خواهد شد، همه اینها حدود طبیعت است. تمام آن چیزهائی که دست بشر به آن می رسد همین حدود طبیعت و چیزهائی که با چشمشان می بینند و با ادراک ناقصشان ادراک می کنند. از عالم طبیعت به آن طرف دست بشر از آن کوتاه است وتربیت هائی که بخواهند غیر

صحیفه نور جلد 7 صفحه 283

الهیین، غیر انبیا که به الهام خدا تربیت می کنند، تربیت هائی که اینها بخواهند بکنند، همان تربیت های طبیعی است. طبیب معالجه جسم ما را می کند، طبیب خیلی خوب هر مرضی را، مرض جسمانی را معالجه می کند اما امراض روحانی به طبیب مربوط نیست، هیچ ابداً طبیب کاری به او ندارد، نمی تواند هم داشته باشد برای اینکه اطلاع بر آن ندارد. هر چه علوم طبیعی ترقی بکند انسان را به آن چیزهائی که در طبیعت به آن احتیاج دارد می رساند، آن ورق بالا که فوق طبیعت است، هیچ یکی از این علوم بشری به آنجا نمی رسد. رژیم های بشری بر فرض اینکه صالح باشند و حال آنکه می دانیم که اکثراً نیستند، بر فرض اینکه صالح باشند تاحدودی که دیدشان هست، انسان را پیش می برند. آنجا که نمی دانند، دیگر نمی توانند پیش ببرند و لهذا می بینیم که تمام رژیم های غیر وحی ای، آنهائی که مربوط نیستند به مبدأ وحی، کاری به انسان ندارند راجع به آن چیزهائی که مربوط به باطن انسان است حکومت ها هیچ کار ندارند که شما پیش خودتان چه فکر می کنید، پیش خودتان چه اعتقاد دارید، پیش خودتان چه ملکاتی دارید، هیچ کاری به این ندارند، آنقدری که آنها کار دارند، این است که نظام این عالم طبیعت را آنهائی که مردم صحیح هستند، آن حکومت های عادل نظام این طبیعت را به طوری کنند که محفوظ باشد، بازارشان یک بازار منظم باشد، مملکتشان یک مملکت منظم باشد، دزدها را جلویش را بگیرند، بی عدالتی ها را جلویش را بگیرند، آنقدری که رژیم ها به آن نظر دارند همین مقدار است اما هیچ کاری به این ندارند که شما توی منزلتان چه خودتان چه می کنید، چه کار دارند به توی منزلتان، شما بیرون که آمدید باید نظام را حفظش کنید اما در داخل منزل بین خودت و خدای خودت چه کاره هستی. هیچ ابداً این نظام ها قانونی هم برایش ندارند و کاری هم به آن ندارند، تنها رژیمی که و تنها مکتبی که کار دارد به انسان از قبل اینکه این تخم و این دانه کشته بشود، تا آنوقتی است که آخر است و آخر ندارد کار دارند، این مکتب های انبیاء است. هیچ مکتبی غیر از مکتب انبیاء کاری به این ندارند که تو چه زنی انتخاب کن، وصلت کنی، و زن چه مردی را انتخاب کند. به آنها چه ربطی دارد، کاری به این ندارند، هیچ ابداً در قوانینشان این نیست که چه زنی انتخاب کن و چه مردی انتخاب کن. هیچ در قوانینشان نیست که در ایام حمل بچه، مادر چه کارهائی را بکند، ایامی که بچه را شیر می خواهد بدهد. چه کار بکند، ایامی که بچه در دامن مادرش است، مادرش چه وظیفهای دارد، آنوقتی که تحت تربیت پدرش هست پدرچه. ابداً به این کارها قوانین مادی و طبیعی و رژیم های غیر انبیاء و هیچ کاری به اینها ندارند آنها فقط وقتی که انسان انسانی شد که آمد توی جامعه، جلو مفسده هائی که اینها می خواهند، آن هم مفسده هائی که مضر به نظم باشد و الا مفاسدی که عیش و نوش و عشرت باشد، هیچ کاری به آن ندارند بلکه دامن هم به او می زنند، کاری به اینکه بخواهند که انسان بسازند، آدم درست کنند، کاری به این ندارند در نظر آنها انسان با حیوان فرقش همین مقدار است که در طبیعت این بیشتر پیشرفتگی دارد، حیوان نمی تواند طیاره درست کند، انسان می تواند، حیوان طبیب نمی تواند بشود، انسان می تواند، اما حدود، حدود طبیعت است . آن که به همه چیز کار دارد، آن که انسان را قبل از ازدواج، قبل از اینکه بخواهد ازدواج کند دنبال این است که آن چیزی که از این ازدواج می خواهد حاصل بشود باید یک آدم

صحیفه نور جلد 7 صفحه 284

صحیحی باشد، انسان باید باشد، قبل از اینکه شما ازدواج کنید، دستور دارد چه زنی را انتخاب کن، چه مردی را انتخاب کن. چرا این را دستور دارند؟ برای اینکه همانطوری که یک زارع، یک دهقان وقتی که می خواهد یک مزرعهای را بسازد، اول نظر می کند که زمین چه جور زمینی است، یک زمین صالح انتخاب می کند، آن تخمی را که می خواهد بکارد چه جور تخمی است، یک تخم گندم صالحی انتخاب می کند، چی لازم دارد برای تربیت، تمام اینها را در نظر دارد تااینکه این مزرعه را آباد کند و یک منفعتی از آن ببرد، اسلام در انسان این نظر را داشته است که آن زوجی که انتخاب می شود چه جور باشد تا از این زوج یک انسان صحیح پیدا بشود، آن زنی که انتخاب می کنی چه جور زنی باشد تا از این دو نفر زوجین یک انسان پیدا بشود، بعد هم به چه ادبی باید باشد، روی چه ادبی این ازدواج باید باشد، بعد هم در چه حالی باید تلقیح بشود و چه ادبی دارد، بعد هم در ایام حمل چه ادب هائی هست بعد هم در ایام شیر دادن چه ادب هائی هست، همه اینها برای این است که این مکتب های توحیدی که بالاترینش اسلام است آمده اند برای اینکه انسان درست کنند، نیامده اند که یک حیوانی منتها دارای ادراکاتی که حدود همان حیوانیت و همان مقصدهای حیوانی باشد، منتها یک قدری زیادتر، نیامده اند اینها را درست کنند آمده اند انسان درست کنند. اینکه شما گفتید که هیچ مکتبی مثل اسلام نیست و هیچ رژیمی مثل اسلام نیست، نکته اش این معناست که اسلام است که می تواند انسان را از مرتبه طبیعت تا مرتبه روحانیت، تا فوق روحانیت تربیت کند. غیر اسلام و غیر مکتب های توحیدی اصلاً کاری به ماوراء ندارند، عقلشان هم به ماوراء طبیعت نمی رسد، علمشان هم به ماوراء طبیعت نمی رسد، آنی که علمش به ماوراء طبیعت می رسد آنی است که از راه وحی باشد، آنی است که ادراکش ادراک متصل به وحی باشد و آن انبیاء هستند.
 

بررسی تفاوت های اساسی میان حکومت اسلامی و حکومت های دیگر

اسلام مثل حکومت های دیگر نیست، اینطور نیست که اسلام فرقش با حکومت های دیگر این است که این عادل است و آنها غیر عادل، خیر فرق ها هست یکی اش همین است، فرق های زیاد بین حکومت اسلام و بین اسلام هست و مابین رژیم های دیگر، یکی از فرق هایش هم این است که حکومت اسلام و بین اسلام هست و مابین رژیم های دیگر، یکی از فرق هایش هم این است که حکومت اسلام یک حکومت عادل است. آن اوصافی که در حاکم است چیست، آن اوصافی که در پلیس است چیست، آن اوصافی که در لشگری است چیست، آن اوصافی که در مثلاً سایر کارمندان دولتی است باید چه باشد، این یکی از فرق هاست، یک فرق نازلی است و بالاتر از این آن چیزهائی است که انسان را رو به معنویات می برد. اسلام آمده است که این طبیعت را بکشد طرف روحانیت، مهار کند. طبیعت را به همان معنائی که همه میگویند، آن هم می گوید اینجور نیست که به طبیعت کار نداشته باشد، تمدن را به درجه اعلایش اسلام قبول دارد و کوشش می کند برای تحققش و لهذا حکومت هائی که در اسلام بوده اند یک حکومت هائی بوده اند که همه جور تمدنی در آنها بوده است اما نظر به این نبوده است که در عین حالی که همان چیزهائی که در ممالک متمدن باشد، اسلام هم آنها را قبول دارد و کوشش هم

صحیفه نور جلد 7 صفحه 285

برایش می کند، در عین حال آنها به این نگاه می کنند و همین است، او به این نگاه می کند که بکشدش طرف روحانیت، بکشدش طرف توت فرق است ما بین اسلام و غیر اسلام، بین حکومت اسلامی و حکومت غیر اسلامی، بین آن چیزی که مکتب اسلام آورده با مکتب های دیگر، مکتب های دیگر یک مکتب های ناقص هست که خودشان خیال می کنند خیلی کامل است لکن حدودش تا همین دیدی است که دارند، بیشتر از این نیست. مکتب اسلام دیدش تا آخر است، طبیعت را به آن دنیا می گویند، در لسان انبیا دنیا یعنی خیلی پست، پس کلمه دنیا یعنی خیلی پست، اسفل سافلین هم که در قرآن هست همین طبیعت است و آثار طبیعت، بالاتر است اعلی علیین است، خدا می خواهد مردم را به اعلی علیین برساند از اسفل سافلین بکشاندشان تا اعلی علیین و این در غیر رژیم های انبیا جاهای دیگر اصلا مطرح نیست. چکار دارند به اینکه مردم بشوند یک مردم الهی، به ما چه ربط دارد، اینجا خلاف نظم نکنند، اینجا کاری نکنند به حکومت ما ضرر بزند، هر چه می خواهد باشد. انبیا اینطور نیستند، انبیا به شما کار دارند، توی صندوقخانه هم که هستی به تو کار دارند. هیچ کس نیست، لکن حکم خدا هست دنبال شما. آنها می خواهند یک انسانی تربیت کنند که خلوتش و جلوتش فرقی نداشته باشد، همانطوری که خیانت نمی کند در جلوت و در پیش مردم برای اینکه از مردم ملاحظه می کند، انبیا می خواهند که انسانی درست کنند که پیش مردمش و غیاب مردمش دیگر فرقی نباشد، هر دویش آدم باشد، وقتی که آدم شد، چه در خلوت آدم است، چه در بین مردم هم آدم است. نظرشان به این معنا هست و ما میلمان این است، آرزومان این است که یک همچو مکتبی در خارج بشود، تحقق پیدا کند، میل انبیا هم همین بوده است، میل همه ما این است که ما یک حکومتی داشته باشیم، همانجور حکومت هائی که در صدر اسلام بود که عدالت بود، همه اش عدالت بود و زائد بر او آن مسائلی که در قرآن کریم و در اسلام هست آنها هم باشد، همه چیز و حالا راجع به جمهوری اسلامیش که اول قدم است و تاحالا، الان، اسلام، جمهوری اسلامی الان رژیم ماست، برای اینکه رأی دادند، تمام شد، رژیم رفت، دفن شد تا ابد. دفن شد و حالا رژیم شما رژیم اسلامی است، در این رژیم اسلامی الان ما خیلی مسؤولیت داریم. مسؤولیت بزرگ داریم و آن حفظ آبروی اسلام است.
 

ما مکلفیم به پیاده کردن محتوای اسلام در تمامی امور

الان ما همه مان مکلفیم حالائی که جمهوری اسلامی شد ما هم اسلامی باشیم. اگر بنا شد جمهوری اسلامی باشد اما ماها دیگر اسلامی نباشیم، حکومت اسلام نیست، این جمهوری اسلامی نمی شود. اگر بنا شد که جمهوری اسلامی باشد، پاسبان هایش اسلامی نباشند خدای نخواسته، دادگاه هایش اسلامی نباشد، وزارتخانه هایش اسلامی نباشد، این حکومت طاغوتی است به اسم اسلام، همان طاغوت است منتها اسمش را ما عوض کردیم. ما نمی خواهیم اسم عوض بشود می خواهیم محتوا درست بشود باید کوشش کنید محتوا درست بشود.
امروز اسلام بسته به اعمال شما است، حکومت اسلامی اگرشما خوب رفتار کردید، همه

صحیفه نور جلد 7 صفحه 286

قشرهای ایران خوب رفتار کردند یک حکومت اسلامی و یک رژیم اسلامی است، حکومتش اسلامی، ملتش اسلامی اگر همه وزارتخانه ها اسلامی شد و همه ادارات اسلامی شد، ارتش اسلامی شد و شهربانی اسلامی شد و ژاندارمری اسلامی شد، آنوقت حکومت ما یک حکومت اسلامی است و اگر ماها هم که یک اشخاصی هستیم که هر کدام وارد یک کسبی هستیم، یک شغلی هستیم ماها هم روی دستور اسلام عمل کردیم یک ملت اسلامی هستیم و الا الفاظ است و معنا ندارد، هی من بگویم اسلام ولکن عملم برخلاف او باشد، هی حاکم بگوید اسلامی ولکن عمل برخلاف او باشد، این، نه رژیم آنوقت اسلامی می شود، نه ملت، ملت اسلامی می شود. کوشش کنید که ملت اسلامی باشد و دولت اسلامی و از خدای تبارک و تعالی من می خواهم این اتحاد شماها و این روحیه قوی شما محفوظ باشد تا این مراتب سیر بشود، تا این مراحل بگذرد. خداوند همه تان را حفظ کند.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:21 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

پیام امام خمینی در جمع گروهی از عشایر بویراحمد

تاریخ: 1358/04/13

 

سرکوبی و تضعیف عشائر ایران از اقدامات رضاخان برای جلوگیری از قیام یکپارچه آنان

بسم الله الرحمن الرحیم
عشائر ایران یکی از پشتوانه های بزرگ کشور بودند که در زمان رضاخان مامور بود که، یکی از ماموریت هایش این بود که عشائر را از بین ببرد. نقشه بود، بااسم اینکه ما می خواهیم عشائر را شهری کنیم، آنهائی که در کوهستان ها زندگی می کنند در شهر باشند (و تخته قاپو کنیم) اینها حتی حرف بود. اصل مطلب این بود که خارجی ها با مطالعاتی که کرده بودند، چه مطالعاتی که در کشور ما و تمام شهر در زمین های (حالا ما ایران را می گوئیم) در زمین معادن را بررسی کرده بودند و آنوقتی که این وسائل نقلیه حالا نبود اینها کارشناسانشان با شتر می آمدند و به این بیابان ها به این جاهائی که حتی آب و علف هم نبود، آنجاها می رفتند و نقشه برداری می کردند و آن معادن زیرزمینی را با نقشه هائی که کارشناس ها داشتند و با وسائلی که داشتند آنها را کشف می کردند می فهمیدند که چه دارد این کشور. اختصاص به ایران هم نداشت، جاهای دیگر هم، ممالک شرق همه تحت نظرشان بود و همانطور مطالعاتی در روحیه مردم اینجاها کرده بودند. گروه هائی که هستند، عشائر، باید چطور جلویشان را گرفت، هر عشیرهای را چه جور می شود جلویش را گرفت که مبادا مخالف با چیزهای آنها، منافع آنها باشند یا در شهرها باید چه کرد و چه اشخاصی و چه گروه هائی را باید از آنها جلوگیری کرد و کنترل کرد و سرکوبی کرد که همه مملکت آرام بشود و آنها هر چه می خواهند ببرند. مقصد این بود که مملکت را از قوه هائی که می توانند این قدرت ها جلوگیری کنند از منافع آنها، پاک کنند، آن قدرت ها را سرکوب کنند. در مراکز آنکه ادراک کرده بودند قدرت روحانیون بود و قبل از اینکه دانشگاه پیدا بشود روحانیون را مورد نظر داشتند بعد هم که دانشگاه ها یک قدری زیاد شد و جمعیتشان زیاد شد آنها هم تحت نظر در آمدند اینها را به یک جور سرکوب کردند و عشایر هم همین طور چون آنها ادراک این را کرده بودند که این عشائر هستند که اگر یک وقت مثلاً قیام کنند نمی گذارند اینها به منافعی که دارند برسند. عشائر را هم می خواستند از آن محالی که دارند، اینها را کوچ بدهند به یک محل دیگر،از محلی

صحیفه نور جلد 7 صفحه 279

که محل قدرتشان بود اینها را دور کنند و کوچ هم دادند، زیادی از عشائر را از محل خودشان کوچ دادند به یک محل های دیگر و معلوم است که وقتی عشائر از آن محل هائی که آشنا بودند به وضعیت کوهستان های محل دور بشوند و بروند به یک جای غربتی، اینها قدرتشان را از دست می دهند. نقشه هم همین بود که عشائر که می توانند یک وقتی قیام کنند برخلاف مصالح آنها، اینها را خلع سلاح بکنند. علاوه براین از محل های خودشان دورشان کنند و کوچشان بدهند به محال دیگر.
 

ظلم و اختناق، ویرانی و ایجاد نارضایتی از موجبات انفجار ملت

در زمان رضاشاه این کارها شاید شما اکثرتان یادتان نباشد، این کارها شد و در مراکز از قبیل تهران و قم و اصفهان و مشهد، اینجاها که مرکز روحانیت بود، با روحانیت مخالفت های شدید کردند و سرکوبی کردند و روحانیت را. این ظلم هائی که شما در محل خودتان ادراک کردید و معاینه کردید ظلم های اینها را، همه ماها اینها را دیدیم منتها ما به یک وضعی، شما به یک وضع دیگری و اقشار دیگر ملت ما هر کدام به یک وضعی. این ظلم ها، این اختناق و اینها را دیده اند و یکی از چیزهائی که موجب پیروزی شماها شد همین زیادی ظلم و زیادی اختناق که این اختناق وقتی زیاد شد انفجار از آن پیدا می شود، دنبال یک اختناق طولانی هی عقده ها زیاد می شود و منتظرند که یک صدائی درآید، صدای اولی، فریادی در آید، دیگران دنبالش بروند. اینکه در این پیروزی همه ایران با هم مجتمع شدند و همه با هم همصدا شدند و گفتند ما این رژیم را نمی خواهیم و اسلام را می خواهیم برای این بود که اینها از رژیم هر چه دیده بودند، بد دیده بودند، هر چه دیده بودند ظلم دیده بودند با اسم آباد کردن، خراب کردند با اسم اینکه می خواهند اینها را شهری کنیم و به تمدن به اصطلاح خودشان برسانیم خرابی کردند و مملکت را تقریبا به هلاکت کشاندند. همه اقشار ملت ناراضی شدند منتها جرأت صدا نداشتند تا یک وقتی که کم کم صدا بلند شد، از مراکز صداها بلند شد، آن عقده ها یکدفعه با هم مجتمع شد و انفجار حاصل شد و این انفجار موجب این شد که در عین حالی که دست همه خالی بود و آنها هم با همه قدرتی که داشتند نتوانند آنها مقاومت کنند و مهم هم این بود که این انفجار دنبال علاوه بر اختناق، یک توجهی به اسلام بود. ایمان مردم اسباب این معنا شد که اینها با هم فریاد کنند و با هم جلو بروند. بنابراین آن معنائی که شماها را پیروز کرد و آنها را شکست داد آن معنا این بود که آنها ستمگر بودند و شما که مظلوم بودید کم کم یک عقده ها پیدا شد و بعد هم توجه به اسلام پیدا شد و همه با هم با توجه به اسلام جلو رفتید. در عین حالی که وسائل جنگ نداشتید، در عین حال بر اینهائی که همه وسائل را داشتند پیروز شدید.
 

حفظ ایمان و وحدت کلمه و دفع توطئه ها، رمز تداوم نهضت

حالا باید ما چه بکنیم؟ آنهایی که ما پشت سر گذاشتیم، خوب، تاریخ است، گذشت، ماها باید حالا فکر بکنیم که الان که اینجا نشستیم و باز هم مسائلی داریم حالا تکلیفمان چه هست. مهم این

صحیفه نور جلد 7 صفحه 280

است که حالا را ما بفهمیم که باید چه بکنیم. باید همان نهضت به همانطور که بود همان کلید پیروزی که وحدت کلمه و ایمان بود همان را نگه دارید. وحدت کلمه و ایمان، شما را براین قدرت پیروز کرد، حالا هم توطئه های همه جانبه هست، گر چه این توطئه ها خیلی چیز مهمی نیست لکن آشوب می کند، اسباب یک آشوب و ناراحتی برای دولت، برای ملت هست. باید حالا هم همان نهضت را با همان رمز، با همان کلید پیروزی که همه با هم بودید و همه هم اسلام را می خواستید باید این را حفظش کنید. اگر این حفظ شد، شما را تا آخر نقطه پیروزی می رساند. اگر خدای نخواسته وحدت کلمه را از دست بدهید یا مقصدتان غیر مقصد حکومت اسلامی باشد، خوف این است که دیگر نتوانید قدم بردارید، نتوانستن قدم برداشتن دنبالش این است که آنها قدمشان را پیش بگذارند، شماها سست بشوید عقب نشینی کنید آنها یک قدمی جلو بگذارند، آنها توطئه ها را زیاد کنند. الان چیزی نیستند لکن ممکن است که ماها هر چه عقب برویم آنها جلو بیایند توطئه زیاد بشود این ریشه ها همه با هم مجتمع بشوند ماها از هم متفرق بشویم آنها با هم مجتمع بشوند، عکس آنکه با آن پیروزی حاصل شد تحقق پیدا کند، گروه های مختلف با هم مجتمع شدند همه با هم همصدا شدند و سد را شکستند و حالا که سد را شکستند باز هم ما یک سد دیگری داریم یک کارهای دیگری داریم. اگر بنا باشد که ما حالا دیگر آن اجتماعاتی که داشتیم آنها را از دست بدهیم و یکی یکی گروه مختلف، جمعیت های مختلف، جمعیت مخالف با هم بشویم، آن توجهی که به مقصد داشتیم و اینکه حکومت اسلام را می خواهیم آن هم کم کم سرد بشود، این آتشی که در دل ها افروخته شده بود و این نور خدا، نوری که خدا در دل ها هدایت او روشن کرده بود، اینها سرد بشود، سست بشود، از آن طرف آنها اجتماعاتشان زیاد بشود از این طرف ما اجتماعاتمان را از دست بدهیم نتیجه این می شود که آنها خدای نخواسته یک وقتی غلبه کنند و اگر غلبه کنند این دفعه خدای نخواسته مثل آنوقت نیست که رها کنند شما یک زندگی بکنید ولو توی کوهستان، ولو توی عشائر خودتان، نخیر بکلی از بینتان می برند یعنی هم دانشگاه را از بین می برند، هم مدارس را از بین می برند، هم شهر نشین ها را از بین می برند، هم عشائر را از بین می برند. از بین خواهند برد ما را اگر خدای نخواسته اینها غلبه کنند و انشاءالله نمی کنند لکن ما باید بیدار باشیم، توجه کنیم که آن معنائی که ما را رساند به اینجا ما حفظش کنیم. آن معنا این بود که اختلافات را کنار گذاشته بودید همه با هم آن روز، آن روزی که فریاد، همه مردم الله اکبر می گفتند و در شهرها و ده و در همه جا یک فریاد می زدند و می گفتند (مرگ بر این سلطنت) که آنوقت هیچ فکر اختلاف نبودند اما با هم اجتماع داشتند، اختلافات کنار گذاشته شده بود این اسباب این شد که شما پیروز شدید یک پیروزی اعجاز آور، هیچ کس تصور ندارد، در مقابل یک قدرتی که همه چیز دارد پیروز بشود. اگر چنانچه این رمز را حفظ بکنید، اجتماع خودتان را حفظ بکنید، دست از اختلافات قبیلهای، اختلافات شخصی، اختلافات ملکی، اختلافات عشیرهای دست اگر بردارید و آن رمز دوم که عبارت از این است که خواست همه یک جمهوری اسلامی، یک حکومت عدل، یک حکومت انسانی، اگر این دو تا جهت را حفظ بکنید، هم دست از آن اختلافات بردارید

صحیفه نور جلد 7 صفحه 281

نگذارید اختلاف پیدابشود اگر یک وقتی خواست بین دو نفر ولو از عشیره تان بخواهد اختلاف کند، جمع بشوید نگذارید، آنها را صلح بدهید، با هم برادر باشید و از آن طرف هم توجه داشته باشید که ما بناست که یک حکومت اسلامی باشد که دیگر ظلم در کار نباشد دیگر اختناق در کار نباشد دیگر زیر بار ظلم اجانب در کار نباشد که ما منافعمان را هر چه داریم بیایند بر دارند و ببرند و هیچ کس هم حرفی نزند، اینها نباشد، اگر ما حفظ کنیم این وحدت کلمه و وحدت مقصد، که آن اسلام است، حفظ کنیم، تا آخر پیروز هستیم یعنی مملکتمان را بکلی از اینها از این شیاطینی که الان هستند و فتنه گری می کنند خالی می کنیم و دیگران هم اجازه نمی دهیم دخالت بکنند در مملکتمان و خودمان برای خودمان مملکتمان را اداره می کنیم و منافع مملکت برای خود شما می شود. یک مملکت پر منفعتی است که می خوردند و می بردند و حالا هم اینقدر قرض گذاشتند در بانک ها و جاهای دیگر که مدت ها باید قرض های اینها ادا بشود تا آیا بشود پس گرفت از آنها، یا دولت های خارج نگذارند، آن هم باب دیگری است.
در هر صورت برادرها! شما تا اینجا با برادری، با اجتماع، با دوستی، با محبت، با توجه به اسلام پیش بردید، از حالا به بعد هم حفظ کنید این معنا را، برادری خودتان را حفظ کنید، عشیره خودتان را حفظ کنید از اینکه با یک عشیره دیگر اختلاف پیدا بکنید. اگر خدای نخواسته خواست یک اختلاف پیدا بشود، کدخداهای شما، پیرمردهای شما، محترمین شما جمع بشوند جلوی این اختلافات را بگیرند، نگذارند اگر یک جوانی می خواهد با یک جوان دیگری اختلاف پیدا کند، نگذارید اختلاف پیدا کند. همه مصیبت هائی که به یک کشوری وارد می شود از روی اختلافاتی که در بین آنها هست پیدا می شود اگر یک کشوری متحدالکلمه باشند، هیچ ظلمی بر آنها نمیتواند وارد بشود.
خداوند انشاءالله شما را حفظ کند و سلامت و سعادت به شما عنایت کند و عشیره تان را حفظ کند. عشائر ما خزائن این مملکت هستند، خداوند همه شان را حفظ کند و موفق و موید باشند.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:21 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها