0

صحیفه نور امام خمینی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

پیام امام خمینی به حجت الاسلام و المسلمین هاشمی رفسنجانی درمورد ترور نافرجام ایشان

تاریخ: 1358/03/05

 

پیام امام خمینی به حجت الاسلام و المسلمین هاشمی رفسنجانی درمورد ترور نافرجام ایشان

بسم الله الرحمن الرحیم
جناب حجت الاسلام مجاهد متعهد آقای هاشمی عزیز مرحوم مدرس که به امر رضاخان ترور شد از بیمارستان پیام داد به رضاخان بگویید من زنده هستم. مدرس حالا هم زنده است. مردان تاریخ تا آخر زنده هستند. بدخواهان باید بدانند هاشمی زنده است چون نهضت زنده است. آمریکا و دیگر ابر قدرت ها بدانند ملت ما زنده است. اجتماعات عظیم این دو سه روز شاهد زنده بودن انقلاب است. اینان با این تلاش های احمقانه نمی توانند انقلاب اسلامی ما را ترور کنند نمی توانند شخصیت انسانی اسلامی مطهری و هاشمی را ترور کنند هر چند ترورها حساب شده و سازمان یافته باشند و از لابلای آنها جای پای ابر قدرتها و جنایتکاران بین المللی به چشم بخورد. ملت با تمام قوا باید در مقابل دسیسه ها مقاومت کند توطئه ها را بشکند با کمال مراقبت انقلابی این جنایتکاران را شناسایی کنند و به دادگاههای انقلابی معرفی کنند. پاسداران انقلاب و رؤسای آنان موظفند از این شخصیت های ارزنده انقلابی حفاظت کنند و رفت و آمدهای مشکوک را تحت نظر بگیرند اگر چه خود آنان راضی نباشند. ملت بزرگ اسلامی مصمم است به نهضت اسلامی خود ادامه دهد و اجازه دخالت خیانتکاران را در کشور خود ندهد. ما ملت های بزرگ اسلامی را به همکاری در این نهضت اسلامی ایران دعوت می کنیم. باید دست جنایتکاران از ممالک اسلامی و از عموم مستضعفین قطع شود و وعده الهی نسبت به اقشار ملت های اسلامی تحقق یابد. من به آقای هاشمی فرزند برومند اسلام تبریک می گویم که در راه هدف تا نزدیک شهادت به پیش رفت و سلامت و ادامه خدمت ایشان را از خدای تعالی خواستارم.
والسلام علیکم و علی عباد الله الصالحین
روح الله الموسوی الخمینی

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:18 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع مردم اردکان فارس

تاریخ: 1358/04/04

 

پیروزی اصیل آن است که ما بتوانیم متبدل بشویم به یک موجود انسانی، الهی و اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم
انقلاب هائی که در دنیا واقع می شود دو جور است. یک انقلابی، انقلاب اسلامی است و یک انقلاب غیر اسلامی. انقلاب اگر انقلاب غیر اسلامی باشد، این انقلاب بعد از انقلاب دیگر بند و باری در کار نیست و هر طوری که می خواهند با مردم عمل می کنند، مهاری در کار نیست. لکن انقلاب اگر اسلامی باشد یعنی متکی به ایده اسلام، متکی به احکام اسلام باشد این باید از اول انقلاب تا آخر ابد که این انقلاب آثارش هست این اسلامی باشد و تحت احکام اسلام. ملت ما تا اینجا آمده است و بحمد الله با پیروزی به اینجا رسیده است لکن پیروزی این نیست که ما فقط طاغوت را از بین ببریم پیروزی اصیل آن است که ما بتوانیم متبدل بشویم به یک موجود انسانی، الهی، اسلامی که همه کارهایمان، همه عقایدمان، همه اخلاقمان، همه اسلامی باشد.
 

اصل، محفوظ ماندن مکتب است نه به دست آوردن پیروزی ظاهر

الان چشم همه متفکرین دنیا تقریباً دوخته شده است به ایران و توجه به این الان هست که آیا این ایرانی ها که به این پیروزی رسیدند و مدعی هستند به اینکه اسلام بالاترین مکتب است، اسلام از همه مکتب های عالم منزه تر است، آیا این مردمی که این ادعا را دارند، اینها چه جور هستند الان؟ الان که جمهوری اسلامی در ایران مستقر شده است یعنی رژیم الان رژیم جمهوری اسلامی است، آیا این نظام اسلامی در ایران چه اثری داشته است؟ همان مسائل سابق است منتها مهره ها تفاوت کرده است؟ آن روز مأمورین انتظامی و مأمورین دولتی، آنها ظلم می کردند و حالا پاسداران اسلامی و مردم اسلامی و بازار اسلام ظلم می کنند؟ فقط اسم تغییر کرد و افراد تغییر کردند لکن مطلب باقی است و مطالب باقی است؟ یا خیر، آن هم، محتوا هم تغییر کرده است؟ من خوف این را دارم که در دنیا یک شکست بزرگ بخوریم و آن شکست مکتبمان باشد. من از این بسیار خوف دارم. شکست ما اگر مکتبمان محفوظ باشد و شکست بخوریم اشکالی در کار نیست، بسیاری از اولیاء خدا در مقابل غیر، شکست خوردند اما مکتبشان محفوظ بود. اگر خدای نخواسته ما پیروز بشویم به این معنا که آن دسته ای از

صحیفه نور جلد 7 صفحه 195

ظالم ها که بودند و آن دستهای از چپاولگران که بودند بیرون کردیم لکن به جای آنها یک دسته ظلمه دیگری با یک محدودیت خاصی و چپاولگرهای دیگری با یک محدودیتی به جای او نشست، این موجب این می شود که مکتب ما در دنیا منعکس بشود که مکتب درستی نبوده، شکست در مکتب واقع بشود. آن شکستی که جبران نمی تواند بپذیرد این شکست است.
 

هشدار به رعایت حدود و عمل به موازین شرعی برای پیشگیری از شکست

الان ما در تمام سطح ایران می بینیم که یک نابسامانی هائی هست، یک اختلافاتی هست، یک کارهائی هست که نباید بشود. چیزهائی که بر خلاف رضای خداست، بر خلاف دستور پیغمبر اکرم است، بر خلاف دستور اسلام است، در همه سطح کشور واقع می شود. نه همه می کنند، لکن در تمام سطح کشور هستند اشخاصی که همچو کارهائی می کنند و خوف این است که این به پای اسلام نوشته بشود، به پای جمهوری اسلام نوشته بشود و در خارج بگویند این هم نظام اسلام و این هم جمهوری اسلام که مثل سابق است با اختلاف افراد. همانطوری که سابق می ریختند توی خانه های مردم و می گرفتند و هیچ تحت قاعده ای نبود الا قاعده جباریت و ظلم، حالا هم بی میزان مثلاً در بعضی جاها می روند خانه مردم و چه می کنند،این پای اسلام حساب بشود.اگر پای خود ما حساب می شد، خوب مسلک بود، مسلک صحیح. لکن آنهائی که می خواهند در این مملکت باشند آنها دارند خلاف می کنند، مثل کارهای رژیم سابق، آن را به پای اسلام حساب نمی کردند آنها یک دستهای بودند که کارهائی می کردند و روی رژیم طاغوتی بود، این به مسلک ما هیچ ضرری وارد نمی آورد، به مملکت ما ضرر وارد می آورد اما مسلک ما محفوظ می ماند و آنها را خلاف اسلام می دانستند، خلاف رژیم اسلام می دانستند. لکن اگر امروز خدای نخواسته در طبقات مردم خصوصاً در طبقات روحانیین که آنها در راس هستند و آنها نماینده اسلام هستند اگر خدای نخواسته بعضی اشخاص ملبس به لباس روحانیین یک کاری بکنند به اسم روحانی، یک کاری بکنند به اسم کمیته کذا و این کار بر خلاف موازین شرعیه باشد،این را دیگر نمی آیند حساب کنند به اینکه این رژیم طاغوتی است، می گویند رژیم اسلامی است و این هم کارهایش، این هم حرف هائی است که دارند می زنند و لهذا امروز یک مسأله خطرناکی مطرح است. ما آنوقت اگر شکست خورده بودیم از طاغوت هیچ ابائی نداشتیم خوب ما شکست خوردیم حضرت امیر سلام الله علیه هم از معاویه شکست خورد آن ابائی نبود خوب ما یک مطلبی را می گفتیم، مطلب حقی داشتیم می گفتیم، نتوانستیم پیش ببریم آنها غلبه کردند بر ما. اما امروز مسأله آن نیست امروز یک صفحه دیگری در کار است و آن این است که مسلمین ملت ما شکست داد طاغوت را و رای داد به جمهوری اسلامی و شد مملکت، مملکت اسلامی. اگر امروز ما یک خطاهائی بکنیم که دشمن های ما در خارج دامن به آن بزنند، در داخل دامن به آن بزنند و منعکس کنند در خارج و داخل به اینکه اسلام هم مثل سایر مکتب ها بلکه پائین تر از او، این شکست، شکستی است که جبران ناپذیر است شکست حضرت امیر از معاویه هیچ اهمیتی نداشت برای اینکه شکست مسلک

صحیفه نور جلد 7 صفحه 196

نبود شکست شخص بود. اما اگر ما الان مدعی هستیم که اسلام است رژیم ما، ولی وقتی برویم سراغ بازار ببینیم بازار همان بازار سابق است، ربا همان ربای سابق است، چپاولگری همان چپاولگری سابق است، اجحاف و گرانفروشی فوق العاده همان است که سابق بود، برویم توی ادارات هم ببینیم همان اشخاص و همان وضع و همان نابسامانی آنجا هم هست، برویم در مثلاً دانشگاه ببینیم آنجا هم مسائل همان مسائل است، هر جا برویم همان مسائل باشد این موجب این می شود که انعکاس پیدا بکند. که رژیم فاسدی رفت یک رژیم فاسدی جایش نشست. کاری ما نکردیم جز اینکه یک رژیم فاسدی را ما از بین بردیم که آن رژیم فاسد کارهایش پای اسلام حساب نمی شد. این خطر نبود که اگر چنانچه محمد رضا یک ظلمی بکند یا سازمان امنیت مردم را چه بکند این به اسلام مربوط است. هیچ، جدا بود. حساب اسلام جدا، حساب آنها هم جدا بود. این خطر آن روز هیچ نبود بلکه هر چه آنها ظلم می کردند اسلام تقویت بیشتر می شد. (لازال یوید هذا الدین الرجل الفاجر) رجل فاجر، آدم فاسق، آدم ظالم هر چه ظلم بکند تأیید دین است برای این که دین عدل است او هر چه ظلم بکند مردم توجهشان به دین زیادتر می شود اما امروز که مملکت یک مملکت اسلامی است، رژیم یک رژیم اسلامی است و یک آزادی برای مردم پیدا بشود، از این آزادی اگر بخواهد خدای نخواسته یک استفاده های سوئی بشود و از این آزادی یک ظلمی بشود، تعدی بشود عرض می کنم که کارهائی که بر خلاف مسیر انقلاب است بشود، اینطور نیست که ما مثل شکست از محمد رضا باشد که بر ایمان اهمیت هیچ نداشت. امروز شکست مسلک شکست می خورد، این است که مهم است. باید ما همه بیدار باشیم، متوجه باشیم به اینکه از آزادی سوء استفاده نکنیم. حالا که آزاد هستیم هرج و مرج بشود، هر کسی بخواهد برای خودش، همچو آزادی در بین بشر نباید باشد، در اسلام مطرح نیست یک همچو آزادی که کسی آزاد باشد که مردم را اذیت کند، کسی آزاد باشد که اجحاف بکند و همین طور از سایر چیزها. امروز همه ما امانتدار اسلام هستیم، اسلام الان سایه افکنده بر سر ما از باب اینکه رژیم سلطنتی مبدل شد به رژیم اسلامی. الان که این امانت دست ما آمده است اگر خدای نخواسته ما به این امانت خیانت بکنیم و این را در نظر غربی ها، در نظر دشمن های ما، در نظر دشمن های داخلی و خارجی و آن اشخاصی که می خواهند این نهضت را آلوده کنند، ننگین کنند، اگر ما الان یک عملی بکنیم که بهانه دست اینها بدهیم ما خیانت به اسلام کردهایم و باید همه چشم هایمان را باز بکنیم. بالاتر از همه طبقه روحانیون هستند که باید بسیار با توجه، حالا غیر سابق است سابق روحانیون نمی توانستند کاری بکنند اگر کاری هم می کردند می گفتند که این ساواکی است. اگر یک معممی یک کار خلافی می کرد مردم می گفتند این ساواکی است، این از خدمه مثلاً ظلمه است. امروز که همچو چیزی را نمی شود گفت امروز اگر خدای نخواسته یک نفر روحانی (که نمی کند او، یک نفر صورت روحانی) بیاید در بینشان واقع بشود، یا در کمیته ها برود و یک خلافی بکند، امروز دیگر نمی گویند ساواکی است، امروز می گویند روحانی است دارد این کار را می کند، دیروز ساواکی این کار را می کرد امروز روحانی این کار را می کند و همین طور شماها دیروز بازار، بازار طاغوت بود امروز بازار اسلام است. محتوایش

صحیفه نور جلد 7 صفحه 197

فرق کرد؟ نه، رباخور همان رباخور، گرانفروش همان گرانفروش، اجحاف کن همان اجحاف کن و همین طور در هر جای مملکت که برویم اگر محتوا تغییر نکند خوف این است که مکتب ما مورد اهانت واقع بشود، مردم از مکتب ما برگردند و این بالاترین شکستی است که ممکن است بر ما وارد بشود و الا فرض کنید یک کسی هم (اینها هم نمی شود اما فرض کنید شد) اینها روابطشان را باهم درست کردند و امریکا هم پشت سرش آمد و یک کودتا هم شد ما را هم همه را کشتند و از بین بردند و خودشان جایش نشستند، این شکست مسلک نیست ما شکست نخوردیم ما شکست طبیعی خوردیم، نه شکست معنوی. اما اگر خود ما یک کارهایی بکنیم که در بین مردم، در بین جوامع، در بین متفکرین با دامن زدن دشمن های ما در داخل و خارج بر مسائل و مکتب ما اسباب این بشود که شکست بخورد، این شکست است که دیگر جبران ندارد، این شکستی است که در مقابل این، انبیا ایستادند، در مقابل این، اولیا ایستادند که این شکست واقع نشود جانشان را دادند برای اینکه مکتبشان محفوظ بماند. در هر صورت ما الحمدلله تا حالا آمده ایم لکن از این به بعد مشکلتر است مسأله و اهمیتش بیشتر است. و من از شما آقایان هم تشکر می کنم که از راه دور آمده اید با ما ملاقات کنید و به رفقای شما خودتان و به دوستان ما و به برادرهای ما سلام من را تبلیغ کنید. خداوند همه شما را تأیید کند و موفق.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:21 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از کارکنان شیلات جنوب

تاریخ: 1358/04/04

 

همه موظفیم که خودمان را اصلاح کنیم

بسم الله الرحمن الرحیم
من از آقایانی که به اینجا آمده اند تشکر می کنم، خداوند شماها را سعادتمند کند در دنیا و در آخرت، شما می دانید که امروز ایران احتیاج دارد به کار و کارگر و زیاد کارکردن، روز سازندگی است. اینها رفتند و مملکت خرابی گذاشتند که در همه چیز احتیاج به سازندگی دارد و این سازندگی باید به دست همه، همه جمعیت ایران واقع بشود. دولت تنها نمی تواند، روحانیون نمی توانند، قشر واحد نمی تواند، همه با هم باید دست به هم بدهند و این خرابه را بسازند.
الان شما در یک شرکتی واقع شدید که در آن شرکت هم باید به طور امانت، به طور دیانت عمل کنید و همان طوری که در این نهضت پیشبرد کردید، در نهضت مقابل جنود ابلیس هم پیشبرد کنید. جنودی که ما را می خواهد به فساد بکشاند، جنودی که ما را می خواهد به ظلم و به تاریکی بکشاند، در مقابل آنها هم باید نهضت کرد، قیام کرد، هر کس مکلف است که خودش را اصلاح کند قبل از اینکه دیگران را اصلاح بکند، همه موظفیم که خودمان را اصلاح کنیم.
 

تلاش شیاطین برای ایجاد تفرقه و فساد میان اقشار مردم

امروز ایران محتاج است به اینکه مردهای صالح در کارها دخالت کنند. هر جا هستید باید با صلاح و باسداد و با امانت و بادیانت مشغول کار باشید. خداوند همه شما را تأیید کند و خداوند مملکت شما را مستقل کند و از شر شیاطین حفظ کند. البته می دانید که الان هم شیاطین در کارند که بین کارگران، کارمندان، همه اقشار فساد ایجاد کنند، تفرقه ایجاد کنند، شما برادرها بیدار باشید که مبادا در بین شما بیایند و موجب تفرقه بشوند، اینها گمان کردند که می توانند با تفرقه آن حالات سابق را برگردانند، آن رژیم های فاسد را برگردانند ولی بحمد الله دیگر دیر شده است و نخواهند توانست لکن آنها کوشش می کنند که تفرقه نفاق بین شماها بیندازند و زحمت ایجاد کنند و شما توجه داشته باشید که اگر یک همچنین اشخاصی در بین شماها آمدند، آنها را از بین خودتان دور کنید.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:21 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع پاسداران انقلاب اسلامی همدان

تاریخ: 1358/04/04

 

خویشتن داری و حفظ احکام اسلام بالاترین پاسداری است

بسم الله الرحمن الرحیم
از شما پاسداران از دو جهت تشکر می کنم: یکی اینکه از راه دور آمدید برای ملاقات و حرف های خودتان را بزنید، ما هم اگر حرفی داریم بزنیم به شما، یکی هم برای اینکه پاسدار هستید، پاسدار اسلام هستید و من امیدوارم که همه ما پاسدار اسلام و قرآن مجید باشیم. پاسداری از اسلام، یکی اش همین است که الان در سطح کشور بحمد الله جمعیت کثیری مشغول هستند و نظم مملکت الان در دست آنهاست و اگر آنها نبودند، این انتظامات نبود و یک پاسداری بالاتر از این است و آن پاسداری از اسلام، از احکام اسلام و پاسداری انسان از خودش. همانطوری که برای یک کشور دزدهائی هست، خیانتکارهائی هست، جنایتکارهائی هست و باید با پاسداری جلو این خیانت ها و جنایت را گرفت و بحمدالله پاسدارهای اسلامی جلو می گیرند، همین طور در خود انسان از این جنود شیطانی زیاد است که انسان اگر پاسداری نکند، انسان را به هلاکت می رساند.
 

وظیفه خطیر پاسداران خدمت صادقانه بر طبق موازین اسلام است

اگر پاسدارهای اسلامی ما پاسداری از خودشان هم بکنند که در این خدمتی که هستند یک خدمت صادقانه، یک خدمت عاشقانه برای اسلام و یک خدمتی که مستقیم در راه اسلام باشد، اگر بکنند اینها پاسداری را حقش را عمل کردند و اگر خدای نخواسته یک انحرافی حاصل بشود، یک تعدی از طرف آنهائی که میگویند ما پاسدار اسلام هستیم، به برادرانشان بشود، حالائی که قدرتمند هستند و قوی هستند و آزاد هستند، از این قدرت و قوه و آزادی سوء استفاده کنند، به برادرهای خودشان خدای نخواسته تعدی کنند، به منازل مردم تعدی خدای نخواسته بکنند، آنوقت نه اینکه یک آدم عادی این کار را کرده است (آن آدم عادی هم مجرم است) لکن یک جمعیتی است که به اسم پاسدارهای جمهوری اسلامی هستند و ملبس به لباس پاسداران جمهوری اسلامی هستند، اگر خدای نخواسته از پاسدارهای جنود اسلامی، پاسدارهای جمهوری اسلامی یک اشتباه و خطائی حاصل بشود، این فرق دارد تا اینکه از یک آدم عادی حاصل شود، برای اینکه اینها خودشان را معرفی می کنند که ما جنود اسلام هستیم، ما پاسدار اسلام هستیم و همه توقع از پاسدارهای اسلام دارند که روی خط

صحیفه نور جلد 7 صفحه 200

مشق اسلام کنند، کارهایشان کارهای اسلامی باشد. همانطوری که در طبقه روحانیون که آنها پاسدار اسلام و احکام اسلام هستند اگر خدای نخواسته یک ملبس به لباس روحانیون یک کار خلاف بکند، این فرق دارد با اشخاص عادی، برای اینکه اینها پاسدار اسلام هستند، ملبس به لباس روحانیت هستند، ملبس به لباس پاسداری از قرآن و سنت هستند اگر خدای نخواسته از اینها یک وقت اشتباه، خطائی حاصل بشود فرق دارد تا اینکه از یک آدم عادی حاصل بشود و لهذا شما جوان ها که پاسدار جمهوری اسلامی هستید و روحانیون که پاسدار احکام اسلام و قرآن هستند وظیفه تان زیاد است و شغلتان شریف. شغل، شغل شریف برای اینکه پاسداری از اسلام یک شغل بسیار شریف است و مسؤولیتش هم زیاد است. باید حفظ کنیم این حدود ثغور اسلامی را، فقط این نباشد که ما پاسدار هستیم، ما هم بگوئیم ما روحانی هستیم، شما هم بگوئید ما پاسدار و خدای نخواسته به وظایفی که پاسداران و روحانیون باید عمل بکنند ما یک وقت خدای نخواسته نکنیم. باید همانطوری که مدعی هستیم ما که ما پاسدار هستیم و پاسدار جمهوری اسلام و پاسدار احکام اسلام هستیم، باید خودمان ابتداء مرزمان همان مرز اسلام باشد، راه مان همان راه مستقیم اسلام باشد تا این ادعای ما پیش خدا قبول بشود. اگر فرض بفرمائید که مردم هم مطلع نشوند که ما برخلاف داریم عمل می کنیم، خدا که می داند، در محضر خداست. در پیشگاه خدا ما نمی توانیم آنوقت ادعا کنیم که ما پاسدار هستیم، برای اینکه ما که خودمان بر خلاف موازین اسلام، خدای نخواسته عمل بکنیم، بعد بخواهیم ادعا کنیم که ما نگهبان اسلام هستیم، کسی که خودش بر خلاف اسلام عمل می کند نمی تواند بگوید من نگهبان هستم، یک کسی که خودش دزد است نمی تواند بگوید من نگهبان هستم، من پاسبان هستم. پاسبان وقتی دزد باشد، پاسبان نیست، دزد است. پاسدار خدای نخواسته اگر برخلاف موازین اسلام باشد، پاسدار نیست، این یک آدمی است که برخلاف اسلام است.
 

کوشش در اصلاح خویش و دفع توطئه گران

کوشش کنید برادرها که خودتان را اصلاح کنید و پاسداری از خودتان بکنید، پاسداری از خودتان کردید، پاسداریتان از جمهوری اسلامی پیش خدای تبارک و تعالی مقبول است و ارزشمند، بسیار ارزشمند. در یک همچو زمانی که احتیاج دارد اسلام به اینکه پاسدار داشته باشد و مردمی که برخلاف هستند و آنهائی که برخلاف جمهوری اسلامی هستند، در توطئه هستند، مشغولند آنها به عمل در سرحدات ما، در خود شهرهای ما مشغول به توطئه هستند، دریک همچو موقعی احتیاج به پاسدارها هست. هم پاسداری از خودتان بکنید و هم پاسداری از جمهوری اسلامی. انشاءالله خداوند همه شما را توفیق بدهد و موید و موفق باشید و آقای مدنی هم انشاءالله بعد از اینکه در تبریز کارهایشان را یک مقداری رو به راه کردند انشاءالله می آیند به همدان. موفق باشید انشاء الله.
والسلام علیکم و رحمة الله وبرکاته

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:21 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از پاسداران قرچک و رامین

تاریخ: 1358/04/04

 

در مملکت اسلامی غیر قانون خدا هیچ چیز حکومتی ندارد

بسم الله الرحمن الرحیم
ما موظفیم حالا که جمهوری اسلامی رژیم رسمی ما شده است همه طبق جمهوری اسلامی عمل کنیم. جمهوری اسلامی یعنی اینکه رژیم به احکام اسلامی و به خواست مردم عمل کند و الان رژیم رسمی ما جمهوری اسلام است و فقط مانده است که احکام، همه احکام اسلامی بشود. مجرد بودن رژیم اسلامی مقصود نیست، مقصود این است که در حکومت اسلام، اسلام و قانون اسلام حکومت کند، اشخاص برای خودشان و به فکر خودشان حکومت نکنند، ما می خواهیم احکام اسلام در همه جا جریان پیدا کند و احکام خدای تبارک و تعالی حکومت کند. در اسلام حکومت، حکومت قانون، حتی حکومت رسول الله و حکومت امیر المومنین حکومت قانون است یعنی قانون خدا آنها را تعیین کرده است، آنها به حکم قانون واجب الاطاعه هستند پس حکم از آن قانون خداست و قانون خدا حکومت می کند. در مملکت اسلامی باید قانون خدا حکومت کند و غیر قانون خدا هیچ چیز حکومتی ندارد. اگر رئیس جمهوری در مملکت اسلامی وجود پیدا بکند، این اسلام است که او را رئیس جمهور می کند، قانون خداست که حکمفرماست. در هیچ جا در حکومت اسلامی نمی بینید که خود سری باشد حتی رسول الله از خودشان رایی نداشتند، رأی قرآن بوده است، وحی بوده، هر چه می فرموده از وحی سرچشمه می گرفته است و از روی هوا و هوس سخن نمی گفتند و همین طور حکومت هایی که حکومت اسلامی هستند آنها تابع قانونند، رأی آنها قانون اسلامی است و حکومتشان حکومت الله. اینکه ما دائماً راجع به این معنی سفارش می کنیم که باید حالا که رژیم، رژیم اسلامی شده است، محتوا، محتوای اسلامی باشد برای این است که یک مملکتی که افرادش ادعا می کنند که مسلمان هستیم باید در آنجا احکام اسلام حکومت کند لکن می بینیم در بسیاری جاها دیده می شود که افراد پایبند احکام اسلام نیستند. بسیاری از اشخاص ادعای اسلام می کنند ولی فقط ادعاست، دیگر در عمل خبری از اسلام نیست. ما که می گوئیم حکومت باید همانطور که اسلامی است محتوایش هم اسلامی باشد، یعنی هر جا که شما بروید، در هر وزارتخانه ای شما بروید، در هر اداره ای که شما بروید، در هر کوی و برزن و در هر بازار که شما بروید، در هر مدرسه و دانشگاه که بروید آنجا اسلام و احکام اسلام را ببینید. ما حکومت اسلامی خواستیم، ما جمهوری اسلامی لفظی نخواستیم، ما خواستیم که حکومت الله در

صحیفه نور جلد 7 صفحه 202

مملکتمان و انشاءالله در سایر ممالک اجرا بشود.
 

آزادی باید منطقی و طبق قانون الهی باشد

بنابراین، این تو هم که حالا که جمهوری اسلامی شده است و هر کس خودش هر کاری می خواهد بکند آزاد است، این درست نیست، آزادی در حدود قانون است یعنی آن مقداری که خدای تبارک و تعالی به ما آزادی داده است در آن مقدار آزاد هستیم. آزاد نیستیم که فساد بکنیم، هیچ انسانی آزاد نیست که کار خلاف عفت بکند، هیچ انسانی آزاد نیست که برادر خودش را اذیت بکند. این مقدار آزادی که خدای تبارک و تعالی به مردم داده است بیش از آن آزادی هائی است که دیگران داده اند آنها آزادی غیر منطقی داده اند و آزادهایی که خدا داده است آزادی منطقی است، همه چیزهائی را که آنها دادهاند آزادی نیست، آزادی باید منطقی و طبق قانون باشد. بنابراین ما از آن چیزی را که می خواهیم حکومت الله است، می خواهیم خدا و قرآن بر ما حکومت کند، ما هیچ حکومتی را جز حکومت الله نمی توانیم بپذیریم و هیچ دستگاهی را که برخلاف قوانین اسلام باشد نمی توانیم بپذیریم و هیچ رایی را که برخلاف رأی اسلام باشد، خواه رأی شخصی باشد و یا رأی گروهی و حزبی نمی توانیم بپذیریم. ما تابع اسلام هستیم، ما تابع قانون اسلام هستیم و جوان های ما خونشان را برای اسلام داده اند جوان های ما ما اسلام و احکام اسلامی را می خواهیم.
 

اصلاح و تهذیب نفس، مسوولیتی خطیر برای تحقق احکام اسلام

الان وظیفه ما این است که هر کدام مان در هر جا که هستیم و در هر سرحدی که هستیم جدیت کنیم که قوانین اسلام را از خودمان شروع کنیم. اگر چنانچه ما خودمان را اصلاح نکنیم و قوانین اسلام را نسبت به خودمان اجرا نکنیم، نمی توانیم یک حکومت اسلامی تشکیل بدهیم. اگر آن کسی که در راس حکومت است مثلاً رئیس جمهور و نخست وزیر خودش را اصلاح نکند و خودش تابع قوانین اسلام نباشد و قوانین اسلام را در مملکت اجرا نکند، چنین شخصی نمی تواند در راس حکومت اسلامی و حاکم اسلام باشد. هر یک از این صاحب قدرت ها و کسانی که در راس قدرت هستند مثل رئیس ستاد یا رئیس کل ژاندارمری و سایر روسا تا قوانین اسلام را در وجود خودشان اجرا نکنند، نمی توانند ریاست اسلامی داشته باشند. اسلام یک رئیسی را که برخلاف قوانین اسلام عمل بکند نمی پذیرد. لشگر اسلام کسی را که در راس آن باشد و عمل به اسلام نکند نمی پذیرد، یک ادارهای که احکام اسلام در آن جاری نباشد نمی پذیرد و ما الان نواقصی داریم، مملکت ما الان اسلامی نیست، شما هر جا که دست بگذارید باز می بینید که آثاری از طاغوت هست، یک عده افراد توطئه گر هستند و ما نمی توانیم بپذیریم که در وزارتخانه ها، در ادارات افراد توطئه گر باشند. باید اصلاح بشود، مملکت باید اسلامی بشود و شما هم که پاسدار هستید، اول باید خودتان را اصلاح کنید، خیال نکنید که ما حالا آزاد هستیم، تفنگ هم که داریم باید مردم را اذیت کنیم. شما الان وظیفه سنگینی دارید، شما الان تحت

صحیفه نور جلد 7 صفحه 203

نظر خدا و تحت نظر امام زمان (سلام الله علیه) هستید، ملائکه، شما را مراقبت می کنند، نامه اعمال شما را به امام زمان (علیه السلام) عرضه می دارند. باید متوجه باشید مبادا از این اختیاراتی که حالا پیدا کرده اید و از این قدرتی که الان پیدا کردید و زیر بار آن قدرت ظالم بیرون رفتید، خودتان یک قدرت ظالمه باشید و به برادران خودتان تعدی کنید، مبادا یک کسی را بیجا بگیرید یا به واسطه اغراض شخصی یک کسی را بیجا محاکمه کنید، یک کسی را بیجا محکوم کنید، چون شما تحت مراقبت هستید، خدای تبارک و تعالی از ما سوال خواهد کرد. خداوند انشاءالله همه شما را توفیق بدهد و همه ما را توفیق بدهد که انسان بشویم.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:21 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع افراد جهاد سازندگی و کارکنان شرکت نفت

تاریخ: 1358/04/05

 

هر جنبشی که این صد سال اخیر شده از طرف روحانیون بوده است

بسم الله الرحمن الرحیم
اسلام مکتب تحرک است و قرآن کریم کتاب تحرک، تحرک از طبیعت به غیب، تحرک از مادیت به معنویت، تحرک در راه عدالت، تحرک در برقراری حکومت عدل و مع الاسف آنهایی که می خواستند شرق را که حتی خود شرقی ها هم، آنهایی که غافل بودند از اسلام و از مکتب های توحیدی باورشان آمد. آنها بعکس آن چیزی که مکتب های توحیدی هست که همه مکتب تحرک بوده اند، گفته اند دیانت افیون جامعه است یعنی دین آمده است که مردم را خواب کند، روحانیت درباری است، روحانیون درباری هستند، روحانیون در خدمت سرمایه دارها هستند. این تبلیغاتی بوده است که در طول شاید چند صد سال شده است و در این سال های اخیر و زمان این پدر و پسر خیلی زیادتر شد و این مطلب درست بعکس آن چیزی است که واقع است. شما اگر حالت و تاریخ انبیا را ملاحظه کنید و تاریخ اسلام را و صدر اسلام را که به ما نزدیک است ملاحظه کنید می بینید بعکس آن چیزی که اینها تبلیغ کرده اند چیزی که اینها تبلیغ کرده اند که دیانت افیون است یعنی دیانت آمده است که مردم را خواب کند و مثل یک افیونی که به چرت فرو می رود و مردم را اینطور کند تا اینکه آن سرمایه دارها مردم را بچاپند، بعکس آن، وقتی که تاریخ انبیا را ملاحظه کنید می بینید که انبیا آمده اند مردم را بیدار کنند، این مردم افیونی را هشیار کنند این مردمی که به خواب رفته بودند اینها را هشیار کنند. موسی (علیه السلام) که تفصیل تاریخش در قرآن هم هست و در کتب آسمانی هم هست، ملاحظه می کنید که یک آدمی بوده است، یک شبانی بوده است، شبان حضرت شعیب بود مدت ها و با یک عصا مردم را، همین مردم توده را برضد فرعون که در زمان او بزرگترین قدرت بود بسیج کرد نه اینکه مردم را خواب کرد تا فرعون بچاپد آنها را، مردم را بیدار کرد که فرعون نچاپد آنها را، عکس آن چیزی که گفتند و جوان های ما باور کردند. اسلام که نزدیک به ماست، تاریخ پیغمبر اسلام در دسترس همه است، ملاحظه کنند ببینند که آیا اسلام آمده است که مردم را تخدیر کند؟ خواب کند؟ یا اینکه قرآن یک کتاب سلحشوری است، قرآن یک کتاب جنگجویی است در مقابل مشرکین، مشرکینی که قدرتمند بودند. اینکه می فرماید (قاتلو المشرکین کافه) مشرکین در آنوقت همان قدرتمندها بودند، مشرکین قریش همه قدرت دست آنها بود. آیا پیغمبر را مشرکین، قدرتمندها بسیج

صحیفه نور جلد 7 صفحه 205

کردند، درست کردند که مردم را خواب کند و مشرکین بچاپند مردم را؟! یا پیغمبر اسلام مردم را بسیج کرد؟ همین سر و پا برهنه ها را بسیج کرد بر ضد مشرکین و قتال کرد و جنگ ها کرد تا مشرکین را دماغشان را به خاک مالید و عدالت اجتماعی را ایجاد کرد. عکس آن مطلبی که برای شرقی ها، غربی دیکته کردند و مع الاسف بسیاری از ما هم باورمان آمد. تبلیغات آنها تبلیغات دامنه داری بود. در زمان رضاخان که اکثر شما یا هیچ یک از شما یادتان نیست، در زمان رضاخان اول هدفی که بعد از قدرتمندی داشت اول هدف به زمین زدن روحانیون بود، هدف اولش بود، مدرسه ها را از بین برد، روحانیون را لباس هاشان را کند، گرفتند بعضی از روحانیون محترم را، در خیابان بردند در آن محالی که داشتند در کلانتری ها، و می بردند نه اینکه می گفتند برو لباست را عوض کن، همانجا عبا و قبا را وسطش را پاره می کردند می ریختند دور که این یک کت و شلوار مثلاً بشود. اینطور رفتار کردند و این دستور بود. آیا اسلام تخدیر کرده است مردم را؟ یا تاریخ اسلام نشان می دهد که پیغمبر اسلام در مکه که بودند از ترس همین قریش و مشرکین در پنهان بودند و تبلیغات زیرزمینی می کردند، وقتی که آنجا دیگر نتوانستند و آنها با هم شدند که او را بکشند و ایشان فرار کرد و به مدینه تشریف برد، آنهایی که همراه پیغمبر بودند و دعوت پیغمبر را قبول کردند، همین مردم طبقه سه بود، همین فقرا. اصحاب صفه که معروف است اینها یک عده ای بودند که توی مسجد از باب اینکه منزل نداشتند توی مسجد می آمدند روی صفه ای، یک سکوئی آنجا می خوابیدند. در جنگ هایی که می شد اینها نداشتند چیزی، یک خرما را (اینطور می گویند) یک خرما را این دهنش می گذاشت در می آورد می داد به آن، آن دهنش می گذاشت در می آورد می داد به آن، اینطور بود وضعشان. اینها را پیغمبر بسیج کرد بر ضد این سرمایه دارها بر ضد این قدرتمندها، بر ضد این مشرکین که مردم را غارت می کردند. تبلیغات غرب این بود که نه، این عکس بود که اینطور بود که پیغمبرها آمده اند که مردم را تخدیر کنند و قدرتمندان آنها را بچاپند در صورتی که پیغمبرها تاریخشان معلوم است واینها آمده اند که بسیج کنند این مستمندان را که بروند و این غارتگرها را سر جای خودشان بنشانند و عدالت اجتماعی درست کنند. در روحانیون هم می گویند که اینها اهل درباری هستند، قدرتمندها اینها را درست کرده اند که اینها مردم را تخدیر کنند و آنها بچاپند.
من خودم در یک اتوبوسی در تهران با دو نفر از آقایان نشسته بودم، در زمان رضا شاه بود از طرف شمال شهر می آمدم به طرف جنوب، چند نفر هم توی اتوبوس بودند، دو نفر با هم شروع کردند صحبت کردن، یکی از آنها به دیگری گفت که من سال ها بود که این هیکل ها را ندیده بودم (اشاره کرد به ما، ما سه نفر معمم بودیم) بعد گفت که اینها را انگلیسی ها درست کردند که در نجف و در قم مردم را چه بکنند و به نفع آنها چه بکنند. البته آن آدم جاهل بود نه اینکه چه بود، تزریق کرده بودند، گفته بودند، باورش آمده بود. بسیاری از جوان های ما باورشان آمده بود. در صورتی که تاریخ خود ما همین چند سال - این 100 سال اخیر - این 100 سال اخیر را وقتی ما ملاحظه کنیم جلویش هم همین طور بوده، ما این 100 سال اخیر را که ما ملاحظه کنیم هر جنبشی که واقع شده است از طرف روحانیون بوده است

صحیفه نور جلد 7 صفحه 206

بر ضد سلاطین.
جنبش تنباکو بر ضد سلطان وقت آن بود، جنبش مشروطه بر ضد رژیم بود، البته با قبول داشتن رژیم، عدالت می خواسته اند ایجاد کنند. در زمان خود ما چندین دفعه قیام کردند روحانیون بر ضد رضا خان، چندین دفعه، یک دفعه از خراسان، یک دفعه از آذربایجان، یک دفعه از اصفهان و همه اطراف ایران را دعوت کردند به قم که ما اینها را شاهد بودیم و اینها همه قیام بر ضد رضا خان بود، البته قدرت او داشت و شکست می داد، علمای آذربایجان را گرفت و برد، در سنقر گمان می کنم بود، دو نفر بزرگان علمای آنجا مرحوم آمیرزا صادق آقا، مرحوم انگجی، اینها را بردند در سنقر یا آنجاها طرف کردستان آنجاها مدت ها آنها در آنجا تبعید بودند، بعد هم که رهایشان کردند مرحوم آمیرزا صادق آقا آمد قم ماند و دیگر نرفت به آذربایجان و در همانجا فوت شد. علمای مشهد هم که قیام کردند تمامشان را گرفتند آوردند تهران حبس کردند و علمای بزرگشان را می بردند در کلانتری ها یا در عدلیه می بردند توی خیابان ها با سر برهنه هم راه می رفتند که بروند آنجا استنطاقشان کنند. علمای اصفهان هم که آمدند اینجا، شکستند آن اعتصابشان را با فشار، با حیله، بلکه آنوقت معلوم شد، می گفتند که مرحوم حاج آقا نورالله که بزرگشان بود او را مسموم کردند. قیام بر ضد اینها از روحانیون شروع می شد البته مردم هم تا یک حدودی کمک می کردند لکن در عوض مردم را اینطور گفتند که آخوند جماعت اصلش درباری است، اینها برای دربار کار می کنند، می خواهند سلطنت محفوظ باشد، می خواهند دربار باشد. حال آنکه اینها بر خلاف آنها بودند و درست عکس تبلیغ می کردند. چرا؟ برای اینکه اینها می دیدند که دو تا قوه است که اگر این دو تا قوه بماند نمی شود ارباب های اینها منافع ایران را ببرند. کارشناس های اینها فهمیده بودند که این دو تا قوه اگر چنانچه در ممالک شرق باشد، باید آنها دستشان را از شرق بشویند، یکی قوه اسلام که اگر اسلام قدرتش در شرق باشد و قدرت اسلام حکومت کند، نمی گذارند که بیایند آنها هر چه ما داریم ببرند و هر چه از نیروهای انسانی و غیر انسانی داریم از بین ببرند. یکی هم روحانیت که اگر این طایفه باشند، مردم چون با اینها همراه هستند، نمی گذارند که آنها به منافعشان برسند. پس این دو تا قدرت باید شکسته بشود، هم قدرت اسلام و قدرت روحانیون. قدرت اسلام را به اینکه دین افیون جامعه است، حتی نویسندگان خبیث ما هم گاهی این حرف را می زدند، حتی در امروز هم این حرف هست، در امروز هم این حرف هست، در عین حالی که دارند با چشمشان می بینند که این قدرت روحانیون بود که مردم را بسیج کرد و بر ضد این رژیم قیام کردند، نمی توانند اینها ببینند آن را، آن قدرت روحانیون بود که مردم را بسیج کرد و بر ضد این رژیم قیام کردند، نمی توانند اینها ببینند آن را، آن قدرت را می خواهند بشکنند یعنی اینها عمال همان ها هستند که می خواهند این قدرت را بشکنند. اینها مطالعه کردند دیدند که اگر این قدرت هم محفوظ باشد، چون مردم و توده همراه اینها هستند، اگر یک وقت صدایشان در آید دیگران هم بسیج می شوند. چه بکنند که در بین خود مردم اینها را بشکنند؟ در زمان رضا خان طوری کردند، طوری کردند که شوفرها می گفتند که آخوند را سوار ماشین نمی کردند. یکی از دوستان من از علمای آنوقت می گفتند که (خدا رحمتش کند من از عراق که می خواستم بیایم به قم رفتم ماشین بگیرم شوفر گفت که ما بنا گذاشتیم دو طایفه را

صحیفه نور جلد 7 صفحه 207

سوار نکنیم یکی فواحش را، یکی آخوندها را. زمان رضا شاه اینطور تبلیغ بود یعنی تبلیغ نه اینکه آن شوفر چیز را، آن شوفر را به او همچو فهمانده بودند، تبلیغات اینطور بود که فهمانده بودند به اینها، عمال آنها همه جا، در همه جا مشغول تبلیغ بودند بر ضد اینها، برای چه؟ برای اینکه اگر اینها یک رشدی داشتند، اگر اینها در بین جامعه همانطوری که باید باشند، باشند، نمی گذارند که هر طایفه ای بیاید، هر مملکتی بیاید یک گوشه ای اینجا را ببرد. مردک می گفت که اگر من نباشم، ایران تجزیه می شود، ایران می شود ایرانستان. ایشان نیستند و ایران هم همان ایران است، نه تجزیه شد، نه ایرانستان شد، و دست آنها هم قطع شد.
 

توجه و هوشیاری در مقابل توطئه شیاطین،بر ضد اسلام و روحانیت

برادرها! توجه داشته باشید باز هم شیاطین هستند، باز هم آنهائی که می خواهند این دو مسأله را به کرسی بنشانند، اسلام را بگویند که نه حالا دیگر وقتش نیست، همین ملعون ها حالا هم می گویند، همین هائی که از عمال دیگران هستند الان هم این حرف را می زنند که اسلام مال هزار و چهار صد سال پیش از این است. این اسلامی که حالا تحرکش همچو شد که این رژیم را از بین برد، تحرک از اسلام بود، فریاد اسلام بود که رژیم را از بین برد، اینها می خواهند این رابشکنندش، اینها خدمتگزار آنها هستند یا عالماً آمده اند که خیانتکارند، یا از روی نفهمی. همین ها باز آن قدرت دوم را می خواهند بشکنند. حالا بدتر از آنوقت است، حالا خارجی ها لمس کرده اند اسلام هم همچو کاری می تواند بکند لمس کرده اند که روحانیون همچو کاری می توانند بکنند، حالا بیشتر از آنوقت تبلیغات می کنند، عمال آنها حالا بیشتر از آنوقت تبلیغ می کنند، آنهایی که از خارج آمدند حالا در اینجا و مشغول توطئه هستند، بیشتر از آنوقت این تبلیغات را خواهند کرد و می کنند و لهذا می خوانید در بعض مقالاتشان باز همان مسائل است منتها نمی توانند علنی بگویند، در پرده، در پرده با یک جهاتی، علنی صاف نمی توانند بگویند، در پرده ای، در چیزی همان مسائل را می گویند. این همان مطلبی است که از اول زمان رضا خان (پیشترها هم بوده اما از اول زمان رضا خان) تا امروز و تا وقتی که پسرش از ایران رفت، این دو تا مسأله بود، این دو تا تبلیغ بود بر ضد اسلام، تبلیغ بر ضد روحانیت، یعنی اسلام و خدمتگزاران اسلام. این دو تا تبلیغ از زمان رضا شاه بود، در زمان او بسیاری از مردم هم به واسطه تبلیغات زیادی که کردند و فشاری که از آن طرف آوردند و اذیت هایی که کردند به این طایفه آنوقت عده زیادی باورشان آمده بود. در زمان این هم باز عده زیادی از جوان های ما بازی خوردند، گول خوردند، پشت کردند بر اسلام، پشت کردند بر روحانیون و حالا هم که فهمیدند که این قدرت اسلام بود که این سد بزرگ را شکست و این قدرت روحانیون بود که در همه جا مردم را بسیج کرد، هر جا رفتید آخوند آن شهر مردم را بسیج کرد و همه را با هم متحد کردند و همه در منبر و محراب مردم را جمع کردند و جوش دادند به هم تا این سد را شکست، حالا هم باز یک طایفه ای، اشخاصی با نغمه های مختلف زیر پرده و روی پرده می خواهند همین مسائل را بگویند، یعنی همان مطلبی که آنوقت از حلقوم افرادی که در زمان

صحیفه نور جلد 7 صفحه 208

رضا خان بود در آمد، حالا هم از حلقوم یک طایفه ای در حالا در می آید که همان دو مسأله است (اسلام کهنه شده است، اسلام نمی شود دیگر، روحانیون، آخوندها باید بروند سراغ کارشان، باید بروند سراغ چه، دیکتاتوری آخوندی می خواهد درست بشود.) من نمی دانم این دیکتاتوری آخوندی کجاست؟ کدام آخوند دیکتاتور است که اینها می گویند؟
 

تنها با تمسک به حبل الله و وحدت کلمه پیروزی تثبیت می شود

در هر صورت بیدار باشید برادرها که همان دام هایی که آنوقت بود و ما را به سیاه روزی رساند و اسلام را از نظر ملت، نه همه البته ملت، زیاد از روشنفکرها انداخت و روحانیون را از نظر آنها انداخت، همان نقشه الان هست، همان نقشه، الان هم همان مطالب هست و همان حرف ها هست. گروه گروه با هم می نشینند، هی گروه درست می کنند، گروه. ما زحمت کشیدیم، روحانیون زحمت کشیدند این قشرهای مختلف را جوش دادند به هم تا این کار را انجام دادند، تا این سد را شکستند، الان جمعیت های زیادی پیدا شده اند، شما در روزنامه ها بخوانید ببینید، هر روز می بینید که گروه کذا، گروه کذا، گروه کذا، هی تیکه تیکه، چیزی نیستند اما خوب هی تیکه تیکه می شوند، وقتی گروه گروه کنار رفتند یعنی آنی که اسلام می خواست با هم جوششان بدهد و روحانیون زحمت کشیدند و جوششان دادند به هم، حالا همین هائی که دعوی این را می کنند که ما ملت را می خواهیم ما خلق را می خواهیم، همین هائی که دعوت روشنفکری دارند - اینقدر اگر - اگر چنانچه خائن باشند که خوب معلوم است که از روی فهم می گویند و اگر نباشند، اینقدر فهم ندارند که این گروه ها که به هم متصل شد، این سیل عظیم پیدا شد و این سد بزرگ را شکست حالا دوباره تا حالا با هم منسجم شده بودند حالا یک جدیت دارد می شود که گروه گروهشان کنند، هی این گروه برود کنار، آن گروه برود کنار، آن گروه برود کنار، همه از هم جدا، تا باز راه باز بشود برای آنهائی که می خواهند استفاده بکنند. متوجه باشید گروه گروه نکیند، این مملکت با وحدت کلمه پیش برد، متفرقشان نکنید (واعتصموا بحبل الله جمیعاً و لا تفرقوا) این آیه قرآن را بپذیرید همه بچسبید به ریسمانی که بین شما و خداست و آن اسلام است، متفرق نشوید، از هم جدا، جدا نشوید، هی حساب را جدا نکنید، آن حساب جبهه کذا، آن حساب نهضت کذا، آن حساب حزب کذا، آن حساب گروه کذا، آن حساب حزب چه، کذا جدا نکنید، همه را، همه با هم باشید، همه دوست باشید. حزب سازی دشمن درست کردن است، هی این یکی از آن طرف بکشد، آن از آن طرف بکشد، آن از آن طرف بکشد. همه تحت یک رایت باشید. همه تحت یک پرچم باشید همان پرچمی که شما را پیروز کرده است تا حالا از این به بعد هم دنبال همان باشید و اگر باشید انشاءالله پیروز خواهید شد. و من امیدوارم که نتوانند اینها دیگر شکاف صحیحی وارد کنند. انشاءالله خداوند همه تان را توفیق بدهد، سلامت باشید.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:21 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از دانشجویان اصفهان

تاریخ: 1358/04/05

 

مقدمترین جهادها، سازندگی انسان و جهاد اکبر است

بسم الله الرحمن الرحیم
اساساً اسلام برای سازندگی آمده است و نظر اسلام به ساختن انسان است. جهاد برای سازندگی، سازندگی انسان خودش را، مقدم بر همه جهادهاست. این است که رسول اکرم جهاد اکبر فرموده اند هست، جهادی بس بزرگ است و مشکل و همه فضیلت ها دنبال آن جهاد است.
جهاد اکبر است، جهادی است که با نفس طاغوتی خودش انسان انجام می دهد. شما جوان ها از حالا باید شروع کنید به این جهاد، نگذارید که قوای جوانی از دستتان برود، هر چه قوای جوانی از دست برود ریشه های اخلاق فاسد در انسان زیادتر می شود و جهاد مشکلتر. جوان زود می تواند در این جهاد پیروز بشود، پیر به این زودی نمی تواند. نگذارید اصلاح حال خودتان را از زمان جوانی به زمان پیری بیفتد، یکی از کیدهائی که نفس انسانی به انسان می کند و شیطان به انسان پیشنهاد می کند این است که بگذار برای آخر عمر خودت را اصلاح کن، حالا از جوانی استفاده کن و بعد آخر عمر توبه کن. این یک طرح شیطنت آمیز است که نفس انسان می کند به تعلیم شیطان بزرگ. انسان تا قوای جوانیش هست و تا روح لطیف جوانی هست و تا ریشه های فساد در او کم است می تواند اصلاح کند خودش را. لکن اگر چنانچه ریشه های فساد در انسان ریشه اش قوی شد، ملکه انسان شد فسادها، آنوقت است که امکان ندارد. شما جوان ها که الان مهیا هستید برای جهاد در راه ساختن، این یک جهاد است لکن جهاد اکبر، جهاد در راه سازندگی خودتان است که برای مملکت خودتان بعدها مفید واقع بشوید، خدمتگزار باشید. از همین سنین شما باید شروع بشود به ساختن افرادی که بعدها یک مملکت، یک کشور را ممکن است نجات بدهد. اگر چنانچه شما ساختید خودتان را و فضائل انسانی را در خودتان ریشه دار کردید، آنوقت در همه مراحل پیروز هستید، مملکتتان را می توانید نجات بدهید، اینها که مملکت ما را به تباهی کشیدند برای این بود که ساختمان خودشان فاسد بود، خودشان یک اخلاق فاسد داشتند، یک عقاید فاسد داشتند، یک اعمال فاسد. اگر چنانچه خودشان را ساخته بودند، به ملت خیانت نمی کردند، به اسلام خیانت نمی کردند.

صحیفه نور جلد 7 صفحه 211

 

برای خدمت به اسلام و کشور کوشش کنید

شما کوشش کنید که به ملت خدمت کنید، به اسلام خدمت کنید و کوشش کنید که جهاد اکبر را انشاءالله به آخر برسانید و یک انسان کامل، یک انسان اسلامی، یک انسان متعهد بشوید که برای خودتان و برای کشور خودتان و برای ملت خودتان مفید واقع بشوید.
خداوند انشاءالله شما را تأیید کند و خداوند شما را به مراتب عالیه برساند. شما جوان ها امروز روز شماست، امروز روزی است که شما باید سازنده باشید در این راه ها. البته خدمت به خلق، خدمت به خداست. خدمت به انسان ها، خدمت به خداست. خدمت به بندگان خدا، خدمت به خداست و در این خدمت انشاءالله موفق باشید و من هم همیشه مهیا هستم از برای ملاقات آقایان و هیچ مانعی از قبل ما نیست، نماینده بیاید یا خود آقایان می کنیم و امیدواریم که شما خدمتگزار به انسانیت و خدمتگزار به اسلام باشید. خداوند همه شما را تأیید کند.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:21 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از دانشجویان عضو انجمن اسلامی دانشگاه تربیت معلم

تاریخ: 1358/04/06

 

ضرر عالم بی تهذیب بیشتر از جاهل بی دانش است

بسم الله الرحمن الرحیم
مهم در دانشگاه ها، دانشسراها، تربیت های معلم، تربیت های دانشجو، این است که همراه با تعلیمات و تعلمات، تربیت انسانی باشد. چه بسا اشخاصی که در علم به مرتبه اعلا رسیده اند لکن تربیت انسانی ندارند، که یک همچو اشخاصی ضررشان بر کشور، ضررشان بر ملت، ضررشان بر اسلام، از دیگران زیادتر است.
آن کسی که دانش دارد لکن دانشش توام با یک تهذیب اخلاق و یک تربیت روحی نیست. این دانش موجب این می شود که ضررش بر ملت و کشور زیادتر باشد از آنهائی که دانش ندارند. همین دانش را یک شمشیری می کند در دست خودش و با آن شمشیر دانش ممکن است که ریشه یک کشور را از بین ببرد و قطع کند.
 

نوک تیز حمله اجانب همیشه متوجه دو قشر روحانی و دانشگاه بوده است

اینکه خارجی ها، کارشناش های اجانب، آنهائی که می خواستند این مملکت ها را غارت کنند عنایت زیادشان به دو جبهه بود، یکی جبهه روحانیون، یکی جبهه دانشگاه ها، برای همین نکته بود که این دو جبهه اگر چنانچه یک تربیت صحیح بشوند که در پهلوی علم، تربیت و عمل صحیح باشد، آنها این معنا را فهمیدند که اگر این دو جبهه به آنطوری که باید باشد، بشود، دست آنها از منافع کوتاه خواهد شد.
اگر یک دانشگاه صحیح ما داشته باشیم یا یک جبهه روحانی به تمام معنا روحانی داشته باشیم، نخواهد اجازه داد به اجانب که همه حیثیت یک مملکت را از بین ببرند، از این جهت چون این دو جبهه را آنها برای خودشان خطر می دانستند، حمله شان به این دو جبهه بود منتها فرم حمله شان فرق داشت. در زمان رضا خان که من یادم است و اکثر شما یادتان نیست، در آن زمان با سرنیزه حمله می کردند و لهذا حمله می کردند مدارس را، افراد را می گرفتند می بردند، عمامه ها را بر می داشتند، لباس ها را می کندند، مدرسه ها را می بستند، مساجد را تعطیل می کردند، مجالس را تعطیل می کردند، مجالس وعظ و روضه و اینها را بکلی از بین بردند، به خیال اینکه با این فرم می شود از بین برد. منتها در دانشگاه چون انعکاس

صحیفه نور جلد 7 صفحه 216

خارجی اش را می ترسیدند، به این فرم وارد نمی شدند، به فرم دیگر وارد می شدند که نگذارند دانشجویان رشد کنند، بعد فهمیدند که این طرز نتیجه ندارد، فشار هر چه زیادتر باشد، بدتر خواهد شد، برای اینها بدتر خواهد شد. در زمان محمد رضا حمله به روحانیت را تغییر دادند و شروع کردند به تبلیغات کردن که مردم را از روحانیت جدا کنند چون این دو قوه اسلام، قوه روحانیت و قوه دانشگاه می توانست در مقابل اینها بایستد. آن ترتیبی که با فشار بخواهند روحانیت را از بین ببرند، این ترتیب نشد. تغییر دادند وضع را شروع کردند تبلیغات به ضد روحانیت که جدا کنند روحانیت را از دانشگاه و همه را از مردم. بین مردم، هم دانشگاهی و هم روحانیون را می خواستند - در بین مردم - یک طوری قلمداد کنند که اینها دیانت صحیح ندارند، اینها هم درباری و انگلیسی و نمی دانم آمریکائی و اینها هستند، نقشه این بود که ملت جدا بشود از این دو قشری که از آنها کار می آمد. بین خود این، این دو تا هم جدائی انداختند، به طوری که روحانیون بدبین بودند به دانشگاهی ها، دانشگاهی ها بدبین بودند به روحانیون و این نقشه ای بود برای اینکه این قشرهای مؤثر را از هم جدا بکنند و همه را از ملت جدا بکنند تا نتوانند اینها کاری انجام بدهند و آنها بهره برداری خودشان را از این کشور بکنند.
در این نهضت، یکی از برکات این نهضت این بود که این قشرها را به هم نزدیک کرد، قشر دانشگاهی با قشر روحانی و طبقه جوان روحانی، اینها با هم نزدیک شدند، همکار شدند و همه با سایر طبقات مردم نزدیک شدند، همکار شدند و همه اینها در این کلمه (رژیم طاغوتی نباید باشد و باید یک جمهوری عدل اسلامی باشد) ، همه با هم مشترک شدند. این غرض همه بود و مقصود همه این معنا بود. این نزدیک شدن این قشرها به هم، متحد شدن این قشرهائی که از هم جدا بودند، با تأیید خدای تبارک و تعالی و با اینکه همه مقصدشان یک مقصد الهی بود، این سد عظیم که همه امکان نمی دانستند، ممکن نمی دانستند که این سد شکسته بشود، این سد را شکست، حالا که این سد شکسته شد و آشفتگی ها ظاهر شده و دزدی های اینها فاش شده و بعد هم فاش تر می شود، حالا از برای این ملت، به نظر خود افراد نوعاً یک آرامشی پیدا شده است، و یک نقشه دیگری آنها دارند پیاده می کنند، یعنی آن نقشه ای که قبل اسلامی بود و این قشرها را به هم نزدیک می کرد و منسجم می کرد و جوش می داد به هم، اینها فهمیدند که از این جوش خوردن این قوا به هم این سد شکسته شده است، حالا در صدد این برآمده اند که اینها را از هم جدا کنند. الان تمام این اشخاصی که برای اجنبی ها دارند کار می کنند آن اشخاصی که سوء نیت ندارند لکن توجه به واقعیات ندارند همه آمده اند دارند گروه گروه می شوند. زحمت تا حالا این بود که این گروه های مختلف با هم باشند تا این کار را انجام بدهند و از حالا به بعد هم هر کاری بخواهد بشود، باید با اجتماع بشود. اینها آمدند حالا با نقشه هائی که دارند، دارند گروه گروه درست می کنند. دیشب بود در روزنامه دیدم که صد گروه، تا حالا، یا صد و پنج گروه تا حالا اظهار وجود کرده اند. یعنی صد طایفه ایجاد اختلاف دارند می کنند. نتیجه این خواهد شد که اگر چنانچه این صد طایفه هر کدام توانستند یک عده زیادی دور خودشان جمع بکنند، نتیجه این می شود که از آنطرف مرزها و از داخل و خارج، بعد از اینکه دیدند این قوا از هم جدا شد، راه خودشان را باز

صحیفه نور جلد 7 صفحه 217

ببینید برای اینکه یا یک کودتائی بکنند یا یک حمله ای بکنند یا لااقل شلوغکاری ها را زیاد بکنند، فلج بکنند مملکت را، درست الان آن نقشه ای که اول بود به یک جور دیگر. اول که رضا خان آمد آن نقشهای که آنوقت بود برای جدا کردن این قوا از هم، دانشگاه را از مدارس دینی، بازار را از اینها هر دو، کشاورزها را از همه، همه را علیحده. علیحده، احزاب سیاسی زیاد درست می کردند، جبهه های مختلف درست می کردند، همه برای این بود که مبادا یک وقت اینها، آنها با هم مجتمع بشوند. آنوقت احساس نکرده بودند، لمس نکرده بودند مطلب را لکن به طور کلی می دانستند، می فهمیدند این مطلب را، می خواستند این کار بشود.
بعد که این نهضت الهی پیدا شد و این گروه های مختلف با هم جمع شدند و یک گروه پیدا شد دیگر صحبت از این گروه های دیگر نبود، همه یک گروه اسلامی بودند، در دانشگاه می رفتی فریاد این بود که مرگ بر این کذا و اسلام کذا، در پیش کشاورزان می رفتی همین طور، در کارخانه ها هم می رفتید، همین طور، در - عرض کنم که - بازار هم می رفتید همین طور. هر جا که می رفتید، همه با هم یکصدا یک مطلب داشتید و این سد را شکستید. این دشمن های شما لمس کردند این مطلب را. آنوقت علمی بود، حالا عینی شد که لمس کردند این مطلب را که با انسجام این قوا با هم، دانشگاه و روحانی با هم، همه بازار با هم، با کارگر و - عرض بکنم - سایرین، اداری و غیر اداری با هم، اینها وقتی منسجم شدند حتی ابر قدرت ها نمی توانند کاری انجام بدهند چنانچه نتوانستند و همه در صدد این بودند که محمد رضا را نگه دارند، نه ابر قدرت ها تنها، تمام قدرت هائی که بود، همه این مملکت اسلامی هم، همه پشتیبانی می کردند یعنی من نیافتم یک کسی را که لفظاً، بعضی از اینها به ما پیام می دادند که ما همراهیم، لکن ما نمی توانستیم باور کنیم لکن همه شان با هم متحد بودند برای اینکه این جانور را حفظش کنند اینجا و نتوانستند. چرا نتوانستند؟ برای اینکه همه تان با هم یک صحبتی می کردید. یک ملت وقتی همه آن یک چیزی داشت - نمی شود - یک چیزی را خواست، نمی شود خلافش کرد. خلاف خواست یک ملت نمی شود عمل کرد، عملی نیست در دنیا. حالا که اینها لمس کردند این مطلب را که این اتحاد و انسجام یک همچو ضرری برایشان دارد و این نفت را ازشان گرفته است که الان دارند دنبالش روضه خوانی می کنند و گریه می کنند که نفت از دستمان رفته است، حالا دنبال این آمده اند که باز آن مسائل را برگردانند، جدا کنند ملت را از هم، همه را از هم جدا کنند و مع الاسف روشنفکرهای ما هم غافلند از این معنا، غیر از آنهاشان که خائنند، یک دسته خائنند که با حساب کار می کنند و برای غیر کار می کنند، و بیشتر غافلند از مطلب. گروه گروه، صد گروه، صدها بیشتر، مثل اینکه صد گروه مثل اینکه تا حالا درست شده است، در این دو ماهی که شما به پیروزی رسیدید که با اتحاد به پیروزی رسیدید. حالا آن انسجام دارد باز می شود، دارد از هم باز می شود، گروه گروه می شوند، هر گروهی جدای از هم، حسابشان جدای از هم، قلمشان مخالف با هم، قدمشان مخالف باهم. نتیجه چه می شود؟ نتیجه می شود که یک ملتی همانطوری که سابقاً و در این پنجاه و چند سال به واسطه این اختلافات ما نتیجه برده اند، دوباره همان مسائل پیش بیاید و همان اختلافات موجب این بشود که آنها

صحیفه نور جلد 7 صفحه 218

باز بیایند و برگردند به حال اول و لااقل یک رژیمی دست نشانده امریکا بیاید ولو اسمش رژیم سلطنتی نباشد، یک رژیمی بیاید دمکراتیک باشد اما نوکر امریکا.
 

در برابر نقشه های اجانب بیدار باشید

الان نقشه این است و شروع شده به این تکه تکه کردن. صد تا در این دو ماه، دو سه ماه، صد تا گروه اظهار وجود کرده است ولو چیزی نیستند اینها، اینها چیزی نیستند، یک عده معدودی هستند، لکن فساد ایجاد می کنند، این اسباب فساد می شود در این مملکت، این کم کم زیاد می شود یک وقت ما باز بر می گردیم به اینکه قشر متجدد و متفکر و - عرض کنم - که دانشگاهی جدا شده است از روحانی، روحانی رفت آن طرف و شروع کرد باز هم حرف های سابق را زدن، دانشگاهی هم رفت آن طرف و شروع کرد آن حرف های سابق را زدند. این دو تا با هم مخالف. بازاری هم به تبع اینها یک دسته با این موافق و با آن مخالف، یک دسته مخالف یا همه با هم نتیجه این می شود که ما اینقدر خون جوان هایمان از بین رفت برای اینکه یک مملکتی داشته باشیم مال خودمان، اینقدر مردم جان فشانی کردند و زن ها و جوان هاشان را دادند برای اینکه یک مملکت عدل اسلامی پیدا بشود، مخالفین اسلام نمی توانند ببینند این مطلب را، می بینید با قدرت اسلام است که می شود جلوی اینها را بگیرند. نمی توانند آن معنا را ببینند. حالا در صدد این بر آمده اند که باز از هم جدا کنند اینها را، وقتی جدا کردند اینها را از هم باز همان مسائل پیش می آید. امروز باید شما معلمین، آن متعلمین آن دانشگاهی، آن بازاری، آن روحانی، آن کارگر و کارمند، آن کشاورز و همه بیدار باشید که الان نقشه دقیق تر از سابق است.
سابق چون علما به طور کلی می گفتند که اگر اینها با هم بشوند، چه خواهد شد و آن نقشه ها را می کشیدند، حالا عیناً دیدند که شد، اینها با هم شدند و یک همچنین کاری شد، یک همچنین کاری که همه ممتنع می دانستند و همه حساب ها بر خلاف در آمد، شد. حالا که شده است بیشتر آنها در صدد هستند که بشکنند این نهضت را. راه شکستن هم همین است که شماها را از هم جدا کنند، هر کدام را به دیگری بدبین بکنند، هر کدام را با دیگری در یک جبهه مخالف قرار بدهند و آنها نتیجه ببرند. متفکرهای ما، روشنفکرهای ما، همه دانشجویان و دانشگاهیان بدانند که نقشه این است و آثارش را ما داریم می بینیم. این گروه گروه شدن ها برای همین است که نگذارند این انسجامی که بوده حفظ شود، می خواهند نگذارند مردم بیدار بشوند و راه خودشان را پیدا کنند. همان راهی را که اسلام دستور داده که همه با هم باشید خداوند (واعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا) را به مردم واجب کرده. همه با هم باشید و تفرق در کار نباشد. با تفرق همه فسادها هست و با تمسک به خداوند همه صلاح و سعادت ها هست. خداوند انشاءالله همه شما را و همه ما را و همه ملت را بیدار کند و همه ما در راه اسلام و در راه استقلال مملکت و در راه حقیقت و آزادی قدم بردارد و این نهضت را به آخر برسانیم.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:21 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی به مردم مرودشت

تاریخ: 1358/04/06

 

بیانات امام خمینی به مردم مرودشت

بسمه تعالی
اهالی محترم شهرستان مرودشت ایدهم الله تعالی
طومارهای آقایان محترم و اصل و از مضمون آن اطلاع گردید. در مورد اعزام جناب مستطاب ثقةالاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ احمد خدایی به آنجا پس از مذاکره با ایشان قرار شد برای رفع مشکلات و گرفتاریهای محل به آنجا بیایند و از نزدیک با همکاری آقایان محترم در رفع آنها بکوشند و چنانچه مصلحت دانسته نماز جمعه نیز در محل اقامه نموده، با تشکل و اجتماع بیشتر مردم آنجا را به وظایفی که دارند آشنا نمایند. امید است اهالی محترم از وجود ایشان بهره مند گشته از همکاری های لازمه دریغ ننماید. از خدای تعالی ادامه توفیقات همگان را خواستارم.
روح الله الموسوی الخمینی

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:21 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع پاسداران منطقه 12 تهران

تاریخ: 1358/04/06

 

پاسدار باید خودش دارای عدالت باشد تا بتواند پاسداری از عدالت کند

بسم الله الرحمن الرحیم
همانطوری که انقلاب اسلامی ما وجهه های مختلف دارد: انقلاب برای برانداختن رژیم فاسد، انقلاب برای بپا داشتن رژیم حق، و امید است که انقلاب برای ساختن انسان و یک مملکت انسانی، پاسداران هم باید پاسداریشان به طرز و شکل انقلاب باشد. تا آنوقت که انقلاب برای شکستن سد رژیم بود، پاسداران، پاسداران آن انقلاب بودند، یعنی آن جهت انقلاب باید قیام کنند و کردند و فریاد زدند و مقابله کردند با همه جنود ابلیسی و بحمدالله از این جهت در انقلاب پیروز شدید. لکن انقلاب یک جهتش پیروز، آن هم نه تمام پیروز، بیشتر این سد از بین رفته است و ریشه های مختصری مانده است که امید است از بین برود. انقلاب برای تحقق حکومت عدل و جمهوری اسلامی که قدم بعد است، پاسدارها هم باید از این معنا پاسداری کنند و همه باید پاسداری بکنند، همه پاسدار اسلام و حکومت حق باید باشید در اینجا پاسداری این است، که این حکومت، حکومت عدل باشد، پاسداری از عدالت باشد. پاسداری از عدالت این است که پاسدار خودش دارای عدالت باشد تا بتواند پاسداری از عدالت کند. اگر خدای نخواسته یک گروهی در جامعه ما دارای عدالت نیستند و همانطوری که دستگاه سابق، دستگاه تعدی و ظلم و تجاوز به مردم بود، این گروه یا این پاسدار یا این جمعیت هر کس باشد، این هم تا آن اندازه که دستش می رسد همان کارهای رژیم سابق را می کند، این پاسدار نمی تواند باشد. اگر فرض کنید که ماها که مدعی هستیم پاسدار اسلام هستیم و در این انقلاب، این جهت انقلاب که بر قراری حکومت عدل اسلامی است اگر بنا باشند ما مدعی پاسداری هستیم از انقلاب (لکن از آنجائی که خراب کردن و زدن و کشتن، کشته شدن بود، درست آمدیم و به انقلابمان وفادار بودیم) اما در این مرحله که مرحله سازندگی یک حکومت عدل اسلامی است، خدای نخواسته پاسداریمان از یک همچو حکومت عدل اسلامی به طور صحیح نباشد، یعنی خودمان در این مرحله انقلابی نباشیم، در این مرحله خودمان را نساخته باشیم که موصوف به عدالت باشیم، که پاسدار عدالت باشیم، پاسدار حکومت عادلانه چنانچه اگر حکومت ما هم یک حکومت عدل نبود نمی توانیم بگوئیم که این جهت انقلاب ما تحقق پیدا کرده است، که جهت حکومت عدل اسلامی بود. اگر در ادارات ما، در بازارها، در سایر جاهای دیگری که این افراد ایرانی نشیمن دارند و مشغول به کارهای خودشان

صحیفه نور جلد 7 صفحه 220

هستند، اگر اینها هم آن عدل اسلامی که باید باشد مراعات نکنند، باز افراد انقلابی اسلامی نیستند. پاسدار، چه شماها که با اسم پاسداری مشغول خدمت هستید و چه سایر قشرها (یکی هم قشر روحانیت است، آنها هم پاسدار هستند ولو لفظ پاسدار بر آنها اطلاق نمی شود، لکن به حسب واقع پاسدار اسلام هستند) اگر این جمعیت آنطوری که باید این وجهه از انقلاب را که انقلاب، آمدن یک رژیم عادل جای یک رژیم فاسد، اگر در این مرحله که آمدن یک رژیم، نشستن به جای یک رژیم فاسد، مراعات نکند آن جهت انقلابی را، مراعات نکند آن عدالت اسلامی را، که عدالت اسلامی از خود انسان شروع می شود تا هدایت در خود انسان، عدالت با رفیق، عدالت با همسایه، عدالت با هم محله، عدالت با همشهری، عدالت با هم استانی، عدالت با هم کشوری، عدالت با همسایه های کشورهائی که با ما هستند و با همه بشر، اگر حاصل نشود، نه حکومت اسلامی است و نه پاسدار اسلامی. به مجرد اینکه من ادعا کنم که پاسدار اسلام هستم، از باب اینکه یک نفر طلبه هستم و طلبه شغلش پاسداری است، مجرد این تا یک نمونه ای نداشته باشد، نشانه و علامتی نداشته باشد، این ادعاست، ولو بتوانیم این ادعا را به مردم جا بزنیم، پیش خدا واضح است که درست نیست. کوشش کنید که در این مرحله دوم که ما الان هستیم و بعد هم مرحله های دیگر هست، پاسدار باشید. شماها که الان پاسداری کردید تا حالا (و خداوند همه تان را تأیید کند) کوشش کنید در این مرحله دوم که مرحله حکومت عدل است، رژیم عادلانه است، رژیم اسلامی است، جمهوری اسلامی است، در این مرحله به وظائف پاسداری در این مرحله قیام کنید.
 

اعمال شما تحت مراقبت و مناقشه دشمنان است

پاسداری در این مرحله این است که از عدالت پاسداری کنید، از حکومت عدل پاسداری کنید. اگر خدای نخواسته فرض کنید یک نفر جوان مسمای پاسدار به دوستش، به منزل یک کسی، به خانه یک کسی، به مال یک کسی تعدی بکند، آن از پاسداری خودش همین طوری مخلوع است، لکن شماها جدیت کنید، او را هدایت کنید یا از صف خودتان کنارش بزنید، که ممکن است یک کار خلاف از یک نفر در یک جمعیت تحقق پیدا بکند و همه جمعیت به او آلوده بشود و بگویند پاسدارها اینطور هستند.
یک وقت می گفتند که فلان آدم اینطوری است، یک وقت است می گویند پاسدارها اینجوری اند. کوشش کنید که مبادا یک همچو مطلبی پیدا بشود که گفته بشود که پاسدارها فلان جور هستند . خیلی کوشش لازم دارد. چنانچه ما آقایان هم باید کوشش کنیم به اینکه گفته نشود روحانیون اینجور هستند، آخوندها اینجورند. امروز همه چشم ها دوخته به این کشور است و بیشتر چشم آنها که می خواهند مناقشه کنند، می خواهند اشکال تراشی کنند، می خواهند این نهضت ما را یک نهضت صحیح ندانند، چشم ها الان به این مطلب دوخته شده است و مناقشه می کنند، می نویسند در روزنامه های خارج، زیاد می نویسند. اینجا در روزنامه ها شاید با اشاره و این چیزها باشد، اما آنجاها با صراحت می نویسند. باید ما بهانه به دست آنها ندهیم. آنها خلاف می نویسند لکن اگر ما یک قدم خلاف برداریم،

صحیفه نور جلد 7 صفحه 221

بهانه به دست آنها می آید و یک کار را هزار کار نمایش می دهند.
 

سعی کنید طوری رفتار کنید که خدا این تکلیف الهی را قبول کند

تکلیف امروز برای شما پاسدارها و ما هم که مدعی پاسداری هستیم تکلیف زیاد است، مشکل است. ببنید از این تکلیف الهی چطور امتحان خودتان را می دهید. حالا که پاسدار هستید، حالا که دارای اسلحه هستید، حالا که قدرتمند هستید ببینید که با این اسلحه خودتان، با این قدرت خودتان چطور با مردم رفتار می کنید، چطور با برادرانتان که همه کشور است، همه مردم است، رفتار می کنید، رفتار، رفتار عادلانه است و آنطور که اسلام می خواهد، تا بشوید پاسدار انقلاب اسلامی، یا خدای نخواسته از بعضی اشخاص بر خلاف باشد تا بشود پاسدار جنود شیطان و از پاسداری اسلام، مخلوع باشد و خدا او را قبول نکند. خداوند همه شما را و همه ملت ما را به وظایف خودمان آشنا کند و همه انشاءالله خدمتگزار باشیم به این ملت و به این کشور.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:21 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع روحانیون و طلاب حوزه علمیه قم

تاریخ: 1358/04/07

 

موضوع علم انبیاء تربیت انسان است

بسم الله الرحمن الرحیم
اگر برای هر علمی موضوعی است، چنانچه شما آقایان می فرمایید، علم همه انبیاء هم موضوعش انسان است و اگر برای هر دولتی برنامه ای است، برنامه رسول اکرم (صل الله علیه و اله وسلم) را می شود گفت سوره ای که در اول وارد شده است آن برنامه رسول خداست: (بسم الله الرحمن الرحیم. اقراء باسم ربک، اقرا باسم ربک الذی خلق، خلق الانسان من علق، اقراء و ربک الاکرم الذی علم بالقلم، علم الانسان مالم یعلم) . تمام انبیاء موضوع بحثشان، موضوع تربیتشان، موضوع علمشان انسان است. آمده اند انسان را تربیت کنند، آمده اند این موجود طبیعی را از مرتبه طبیعت به مرتبه عالی مافوق الطبیعه ماوفوق الجبروت برسانند. تمام بحث انبیا در انسان است. از اول، هر کس هر یک از انبیاء که مبعوث شدند، مبعوث شدند برای انسان و برای تربیت انسان. برنامه هم این آیه شریفه به حسب اعتبار و به حسب احتمال تعیین می فرماید، به خود رسول اکرم خطاب است لکن خطابات قرآن آن هم که به خود رسول اکرم است غالباً عام است: (اقراء باسم ربک) از اول که قرائت شروع می شود تعیین می فرماید که قرائت چه جور باید باشد، به اسم رب باید باشد. تمام قرائت هائی که، تمام کلماتی که از اسم رب، جدا باشد شیطانی است. دو جنبه است! یک جنبه رحمانی و یک جنبه شیطانی. قرائت به اسم قرائت که شروع شد با اسم رب شروع شد علم با اسم رب قرائت با اسم رب، دیدن با اسم رب، شنیدن با اسم رب، گفتن با اسم رب، درس خواندن با اسم رب، همه چیز با اسم رب، عالم با اسم رب شروع شده است.
خدای تبارک و تعالی عالم را با اسم خودش شروع کرده است، بنای عالم با اسم خداست و انسان که یک عالمی است، عالم صغیر و به حسب واقع کبیر، قرائت، اول تعلیمی که به او می شود و اول برنامه ای که برای رسول اکرم آمده است این است که: (اقراء باسم ربک) نه همین طور قرائت کن، نه همین طور درس بخوانید، نه همین طور ترویج بکنید، نه همین طور منبر بروید نه همین طور تبلیغ بکنید. درس بخوانید به اسم رب، برنامه است، تبلیغ بکنید به اسم رب، منبر بروید به اسم رب، گوش کنید به اسم رب، صحبت کنید به اسم رب، که اگر اسم رب را از اشیاء جدا کنند، به یک معنا هیچ هستند و هیچ می شوند. همه چیز با اسم رب چیز است، همه آوازها از خداست. با اسم رب عالم شروع شده

صحیفه نور جلد 7 صفحه 224

است و با اسم رب ختم می شود.
 

همه موجودات عالم اسماء خدا هستند

شما هم باید با اسم رب شروع کنید و با اسم رب ختم کنید. علامت خدا در همه چیز هست و باید ما استشعار کنیم اسم خدا، همه عالم اسم خداست. شماها همه اسم خدا هستید با اسم خدا همه چیز تحقق پیدا کرده است و همه اسم خدا هستید. ما باید این معنا را ادراک کنیم بفهمیم که همه از اوست و همه به او رجوع می کنند (انا لله و انا الیه راجعون) از او هستیم و به او، اوست همه چیز، دیگران نیستند، هیچ اند، هر چه هست اوست. ما باید ادراک این معنا را بکنیم. انبیاء آمدند که ما را هشیار کنند، تربیت کنند. انبیاء برای انسان آمده اند و برای انسان سازی آمده اند، کتب انبیاء کتب انسان سازی است. قرآن کریم کتاب انسان است. موضوع علم انبیاء انسان است هر چه هست با انسان حرف است، انسان منشأء همه خیرات است و اگر انسان نشود منشأ همه ظلمات است. در سر دو راهی واقع است این موجود، یک راه، راه انسان، یک راه، راه منحرف از انسانیت تا از چه حیوانی سر بیرون بیاورد. تعلیم تنها، تعلم تنها، فقه تنها، فلسفه تنها، علم توحید تنها فایده ندارد تا مقرون با اسم رب نباشد (اقراء به اسم ربک، باسم ربک الذی خلق) . همه خلق را به اسم رب نسبت می دهد، اسم رب مبداء همه خلق هاست، خلق است، خلق مطلق (اقراء باسم ربک الذی خلق) درس هم بخوانید به اسم ربک الذی خلق، مباحثه هم بکنید به اسم رب. نه همان اول بگویید بسم الله الرحمن الرحیم . بفهمید قضیه چه است و بفهمیم قضیه چه است. انبیاء آمدند که بفهمانند به ما که قضایا چه هست. ما همه حیران، سرگردان، همه عالم سرگردانند نمی دانند قضایا چیست، اینهائی که ادعای انسان شناسی و اسلام شناسی می کنند ادعاست. کی انسان را می شناسد و کی اسلام را؟ یک پرده هائی، یک ورق های بسیار مختصری از انسان، یک ورق های بسیار مختصری از اسلام وقتی که کسی بشناسد خیال می کند انسان را شناخته، اسلام را شناخته.
انسان به معنای حقیقی انسان، به آن معنائی که انسان است جز ذات مقدس حق و آنهائی که ملهمند به الهام او، کسی نمی شناسد. ملائکه ایراد گرفتند که این مفسد را (انسان) چرا خلق می کنی، فرمود شما نمی دانید بعد که تعلیم اسماء کرد و هیچ کس نمی تواند حمل اسماء بکند الا انسان و حمل امانت بکند الا انسان، وقتی که اسماء را به او تعلیم کرد فرمود که عرضه کن بر این ملائکه ای که اشکال داشتند، همه عاجز ماندند ملائکه هم عاجز ماندند، ملائکه مقربین هم عاجزند اما نه ما، انسان، ماها یک موجودی هستیم که سر دو راهی واقع شده ایم، باز آنهایمان که خوب هستند راه را معوج نرفتند و الا توی راهند تا ببینیم چه بشود. دنبالش می فرماید (اقراء و ربک الاکرم) با خدا قرائت کن (شاید معنایش این باشد) آنجا (اقراء باسم ربک الذی خلق) البته طولانی است صحبت (خلق الانسان من علق) انسان از این علق، از این آب، یک همچو قدرت، یک همچو قدرت که آن انسانی که همه عالم است.

صحیفه نور جلد 7 صفحه 224

 

صراط مستقیم از علق شروع می شود و تا الوهیت ادامه می یابد

می گویند (والعصر ان الانسان لفی خسر) عصر، انسان کامل است، امام زمان سلام الله علیه است یعنی عصاره همه موجودات. قسم به عصاره همه موجودات یعنی قسم به انسان کامل (ان الانسان لفی خسر) - الا - این انسان که اینجا می گویند، همین انسان یک سر و دو گوشی است که ماها انسانش می گوئیم خطاب با ماست، سر دو راهی واقع شده ایم، یک راه، راه انسانیت است که این صراط مستقیم است، صراط مستقیم یک سرش به طبیعت است، یک طرفش به الوهیت. راه مستقیم از علق شروع می شود منتها بعضی از آنها طبیعی است و آنجائی که مهم است آنجائی است که ارادی است. یک سرش طبیعت است و یک طرفش مقام الوهیت و انسان از طبیعت شروع می کند تا اینکه برسد به آنجائی که در وهم من و تو نمی آید. (آنچه در وهم تو ناید آن شوم) اختیار با شماست که این دو راه را اختیار کنید یا صراط مستقیم انسانیت را، یا انحراف چپ، یا انحراف به راست.
از هر طرف انحراف باشد از انسانیت دور می شود، هر چه جلو برود دورتر می شود، کسی که از راه مستقیم منحرف شد هر چه پیش برود دورتر می شود به راه. اگر از راه مستقیم انسانیت یعنی آن راهی که انبیاء آمدند معرفی کنند آن راه را، مأمورند برای اینکه آن راه را معرفی کنند، خدای تبارک و تعالی در سوره حمد می فرماید که: (اهدانا الصراط المستقیم صراط الذین انعمت علیهم) آنهائی که تو به آنها نعمت دادی، آنها را منعم کردی، رحمت را بر آنها وارد کردی، هدایت را بر آنها وارد کردی، (غیر المغضوب علیهم و لا الضالین) مغضوب علیهم یک طایفه اند منحرف، ضالین هم یک طرفند منحرف، از هدایت دورند و هر چه پیش بروند دورتر می شوند. هر چه درس بخوانید و به اسم ربک نباشد، از صراط مستقیم دورید و هر چه زیادتر درس بخوانید دورتر می شوید. اگر اعلم من فی الارض بشوید و به اسم ربک نباشد، ابعد از خدای تبارک و تعالی هستید، از صراط مستقیم بعیدتر می شوید. یا صراط مستقیم است که یک سرش جسر جهنم است، یک طرفش طبیعت است یک طرفش بهشت است، آخر مرتبه بهشت لقاءالله است، آنجائی است که غیر انسان هیچ کس راه ندارد فقط انسان راه دارد و ما همه الان در جسر جهنم واقع شدیم، طبیعت متن جهنم است. در آن عالم ظهور که می کند، طبیعت جهنم است، الان ما در متن جهنم داریم حرکت می کنیم، اگر این راه را طی کردیم آن روز که جسر جهنم ظاهر می شود، در این چشم های مردم در آن عالم ظاهر می شود، آن که این راه را طی کرده است از آن جسر عبور می کند آن که این راه را طی نکرده است در جهنم واقع می شود، می افتد از راه، کج است دیگر. یک راه مستقیم که اوصافش هم که گفتند و شنیدید و دقیقتر او موست، راه باریک است و تاریک است و نور هدایت می خواهد. (اهدنا الصراط المستقیم) خداوند هدایت کند ما را.
 

مقام انسانیت با قرائت به اسم رب حاصل می شود

شما آقایان که در راه اسلام و علم قدم بر می دارید و متلبس به لباس اسلام و لباس انبیاء شده اید و متلبس به لباس روحانیت شده اید، گمان نکنید که درس خواندن بدون اینکه قرائت به اسم رب باشد

صحیفه نور جلد 7 صفحه 226

برایتان فایده دارد، گاهی ضرر دارد، گاهی علم غرور می آورد، گاهی علم انسان را پرت می کند از صراط مستقیم. اینهائی که دین ساز بودند، اکثراً اهل علم بودند. اینهائی که دعوت بر خلاف واقع کردند، اکثراً از اهل علم هستند، چون علم قرائت به اسم رب نبوده است، انحراف داشته است از اول، این راه انحرافی هر چه پیش رفت، بیشتر انحراف حاصل می شود، دورتر می شود از انسانیت. چه بسا یک نفر آدم فیلسوف اعظم است به حسب نظر مردم، فقیه اکرم است به حسب نظر مردم، همه چیز می داند، انبار معلومات است لکن چون قرائت به اسم رب نبوده است از صراط مستقیم دور شده است و از همه دورتر. هر چه انبار زیادتر و زرش زیادتر، هر انبار بزرگتر و زر و ظلماتش بیشتر، ظلمات، (بعضها فوق بعض) گاهی علم ظلمت است، نور نیست. آن علمی که شروع بشود به اسم رب، نور هدایت دارد این علمی که برای این است که یاد بگیرد، آن خوبش این است که می خواهد یاد بگیرد و الا می خواهم مسند بگیرم، می خواهم امام جماعت بشوم، می خواهم اهل منبر بشوم، می خواهم مقبول عامه باشم، مقبول مردم باشم، انحراف است، اینها انحرافات است و همه دقیق. صراط مستقیم، به حسب وصفی که شده است باریکتر از موست بسیار دقیق است. چه بسا انسان یک عمر در ریا بوده و خودش نفهمیده، یک عمر هر عملی کرده ریا بوده است و نفهمیده خودش ریاست، اینقدر دقیق است که خود آدم هم نمی فهمد، موازین دارد برایش، آنهائی که اهل عمل هستند موازین تعیین نکردند که ما بفهمیم که چه هستیم و خودمان را تشخیص بدهیم. در علم انبیاء که علم انسان سازی است موازین دارد اینها.
اسلام را به این زودی نمی شود شناخت، اسلام را با دو تا جنگ نمی شود، اسلام جنگ نیست، جنگ به اسلام مربوطی نیست. مکتب اسلام، اینکه حالا به آن گفته می شود مکتب، این یک چیزی است که مقدمه ای برای آن مکتبی است که اسلام دارد، آن مکتب را من و تو نمی شناسیم، چنانچه انسان را ما نمی شناسیم، اینکه می شناسیم همین موجود طبیعی است، این انسان نیست، از علق می آید یک قدری بالاتر، یک قدری بالاتر، تا می شود حیوان. این حیوانیش خیلی طولانی است، این مقام حیوانیت خیلی طولانی است و انسان ممکن است تا آخر عمرش در همین حیوانیت متوقف شده باشد. تا قرائت به اسم رب نباشد فایده ندارد، همه چیز باید به اسم رب باشد.
 

با اسم خدا و با محبت و رحمت به اصلاح انحرافات بپردازید

شما حالا آقایان از قراری که گفتند بنا دارید که تشریف ببرید در قراء و قصبات و شهرها برای ترویج، برای هدایت، توجه داشته باشید اگر قدمی بر خلاف موازین، بر خلاف رضای خدا بردارید یک جرمی است که به این زودی نمی توانید جبران کنید. شمائی که به اسم هدایت بین مردم می روید غیر عامه مردم است وضعتان، غیر وضع عامه مردم است. شمائی که برای هدایت می روید شما رسول از طرف اسلام هستید، رسول رسول خدا هستید. باید بفهمید که در این رسالت چه باید بکنید، این کارهائی که بنا دارید بکنید آیا به اسم رب است؟ آیا از اول که شروع می کنید به اینکه هدایت کنید مردم را، اسلام را معرفی کنید بر مردم، ولو همین قدر که می دانید، آیا این به اسم رب است؟ از اسم خدا

صحیفه نور جلد 7 صفحه 227

شروع می شود یا خدای نخواسته نفسانیت آدم در آن دخالت دارد. (اعدا عدوک) همین نفسی است که در انسان است، این از همه دشمن برای انسان دشمن تر است همه دشمن های عالم آنقدری که از آنها می آید این است که انسان را بکشند زجرش بدهند اما آن که بین جنبیک، آن نفس اماره انسان، آن غیر این است که انسان را بکشد، انسانیت را می کشد. همه عالم جمع بشوند که انسانیت شما را بکشند تا آن چیزی که در خود شما هست، آن نباشد و تغییر نکند، کسی نمی تواند (اعدا عدوک) همین نفسی است که بین جنبیک. ببینید که حالا که تشریف می برید و می خواهید مردم را هدایت کنید، به اسم رب هدایت می کنید یابه اسم نفس که همان به اسم شیطان است؟ ببینید با آقایانی که در محل هستند، شما چه جور رفتار می کنید؟ ما فرض می کنیم که شما در محل که رفتید بعضی از اشخاص منحرف هستند، پیغمبر اکرم (صل الله علیه و آله و سلم) برای همین ها غصه می خورد، برای همین مردم منحرف غصه می خورد (و لعلک باخع نفسک) اینکه مومن نشدند، همچون غصه ای که مثل اینکه می خواهی خودت را بکشی. ما فرض می کنیم که شما وقتی که رفتید یک انحرافات دیدید، انحرافات را با انحراف اصلاح خیال نکیند بکنید. انحراف نمی تواند انحراف را مستقیم کند. انحرافات را با نور هدایت خدا و باسم ربک مستقیم کنید.
با اسم خدا حرکت کنید و با اسم خدا هدایت کنید. و با اسم خدا ترویج کنید و با اسم خدا انحرافات را مستقیم کنید. اگر دیدید آنجا می خواهد نفس اماره بگوید که حالا این آقا که اینجا مدتی بوده است و عنوانی دارد و بخواهید عنوانش را یک وقت خدای نخواسته از دستش بگیرید، بدانید که این الهی نیست، این شیطانی است. بخواهید مقابل یک اهل علمی که آنجا هست بایستید و بشکنید خدای نخواسته حیثیت او را، بدانید که انسانی نیست و این الهی نیست شیطانی است. با همه محبت کنید، با محبت می شود منحرف ها را مستقیم کرد، بهتر از اینکه با شدت وحدت، گاهی نمی شود و الا غالباً می شود. پیغمبر اکرم نبی رحمت است که برای رحمت آمده است آنجائی هم که آن منحرف های غیر قابل اصلاح را امر به قتل می کرد، مثل یک غده سرطانی که در یک بدن باشد، برای اصلاح بدن آن غده را باید بیرون آورد، چاره نیست، این غده های سرطانی گاهی یک جامعه را فاسد می کنند، این هم رحمت بر جامعه است. اینهائی که اسلام را اصلاً نمی دانند چیست، نمی فهمند اصلاً اسلام چه است، خیال می کنند این غربی ها، اینهائی که دنبال غرب هستند، که احکام اسلام خشونت دارد. اینها اصلاً نمی دانند که این احکام چه چیز هست، برای چه هست. این مثل این است که به یک طبیبی که کارد را برداشته و شکم را پاره می کند و غده سرطانی را بیرون می آورد بگویند این خشونت دارد می کند. این رحمت است یا خشونت؟ آن طبیبی که می برد دست را برای اینکه دست فاسد می کند انسان را، کارد را در آورده می برد دست را، این طبیب با خشونت دارد رفتار می کند و باید فریاد برآورد که این طبیب خشن است یا این طبیب، طبیب رحمت است، با رحمت دارد رفتار می کند، یک انسان را برای یک عضو نجات می دهد.
این جامعه مثل یک انسان می ماند، گاهی وقت برای اصلاح جامعه یک کسی را تهدید

صحیفه نور جلد 7 صفحه 228

می کنند آن هم تهدیدی که گاهی وقت ها منتهی به کشتن می شود. یک نفر آدمی که یک مملکت را می خواهد فاسد بکند، یک کشور را، یک گروه را فاسد می خواهد بکند و قابل اصلاح نیست آن را باید برای تهذیب جامعه، برای حفظ جامعه این را، این غده سرطانی را باید از این جامعه دور کرد، دور کردنش هم به اینکه اعدامش کنند. اعدام های اسلامی است، نه مثل اعدام غربی می ماند. آنها می ریزند می کشند، می برند از بین و همه آن برای این است که جا برای خودشان باز کنند. اعدام هائی که در اسلام است، اعدام رحمت است، یک طبیبی است که چاقو را برداشته و این جامعه را از شر یک موجودی که اگر باشد فاسد می کند جامعه را، از شر این نجات می دهد جامعه را. یک حد از حدود الهی وقتی که واقع بشود، یک جامعه اصلاح می شود. اگر چهار تا دزد را دستش را ببرند در مجمع عمومی، دزدی تمام می شود. اگر چهار تا آدمی که به فحشا مبتلاست آن را شلاق بزنند، در جامعه، فحشا از بین می رود. این همان غده سرطانی است که طبیب برای حفظ یک انسان ناچار است که این غده را بیرون بیاورد. گاهی چاقو بر می دارد چشم آدم را بیرون می آورد، رحمت است، این حفظ است.
 

جاری نمودن حدود الهی در جامعه یعنی رحمت بر امت

انبیاء آمدند این جامعه را حفظ کنند از فسادها. این حقوقدانان نمی فهمند اصلش اصل اسلام را نمی شناسند چیست. این غربی هائی که دور هم جمع شدند برای منافع ابر قدرت ها، اینها از انسانیت اطلاعی ندارند، اینها فقط این حیوان یک سر و دو گوش را می بینند و این طبیعت و این سطح طبیعت، نه عمق طبیعت، این سطح طبیعت را می بینند، اینها می خواهند حقوق بشر، تو چه می دانی بشر چه هست تا حق بشر چه باشد؟ تو انسان را می شناسی تا حق انسان را بشناسی؟ تو جامعه را می شناسی که حق جامعه را بشناسی؟ همه آنها همین طور هستند، همه این حرف ها که می شنوید در آن طرف ها هست و این طرف ها هم از آنها تقلید می کنند، همه برای این است که بچاپند این جامعه را، برای چاپیدن است، برای اصلاح نیست. جنگ هائی که الان هم در دنیا ممالک زیادی پشت سر هم بجنگند و آمریکا از آن طرف، شوروی از این طرف و آن طرف و از آنور کمک می کنند به اینها، اینها همه جنگ های انحرافی است، بر خلاف انسانیت است. اینجاهائی که این جنگ ها می شود و اینهمه کشتار، اینهمه کشتار در این ممالک می شود این طرفدارهای حقوق بشر نشسته اند و سیگار می کشند و پاهایشان را روی هم می اندازند و یک کلمه صحبت نمی کنند اما آن روز که یک عده اشخاصی که غده هستند برای این جامعه، غده سرطانی هستند برای این جامعه اگر بمانند یک جامعه را به باد می دهند، حکم اسلام را در اینها جاری می کنند، همین هائی که آن روز فوج ها از مردم، هزارها از انسان ها را اربابانشان می کشند و پاهایشان را روی هم می اندازند و تکیه می دهند و یک کلمه حرف نمی زنند، واویلا بلند می کنند چرا هویدا را کشتند یا چرا نصیری را کشتند یا چرا کسانی که فوج، فوج جوان های ما را از بین برده اند، اینها می کشند. کشتن اینها رحمت است بر امت. حدود الهی رحمت است بر امت. البته آن دستی که

صحیفه نور جلد 7 صفحه 229

بریده می شود،اگر زبان داشت گله می کرد اما برای انسان یک عضو فدا می شود، برای یک جامعه یک اشخاص باید از بین بروند، برای حفظ حقوق یک جامعه باید یک غده های سرطانی از این جامعه جدا بشود. اینها برای رفتن محمد رضاخان هم همین عزاها را داشتند، همین آدمی که، حالا هم از او تعریف می کنند، حالا هم در مجله های خارجی یا در مطبوعاتشان از او تعریف می کنند، که (نه این اصلاح می کرد، می خواست درست کند مملکت را) آن کنار نشسته اند، نه مطلع نیستند، لکن آن کنار هستند، کنار معرکه هستند ندیده اند اینجا چه شده است، می دانند چه شده اما به خودشان که واقع نشده، هزاران آدم اینجا هم کشته بشود اصلاً انسان مطرح نیست پیش آنها، حق و حقوق انسان اصلاً مطرح نیست در این جوامعی که طرفدار حقوق بشر هستند، ابداً حقوق بشر مطرح نیست، حقوق ابر قدرت ها مطرح است، آنها برای ابر قدرت ها حق قائلند حقشان هم این است که همه ممالک را اینها بچاپند.
 

دعوت اقشار ملت به وحدت با تشبث به حبل الله

شما آقایان که انشاءالله تشریف می برید و موفق می شوید و مردم را هدایت می کنید، اولاً دعوت کنید همه را به وحدت کلمه خدای تبارک و تعالی امر فرموده است: (واعتصمو بحبل الله) اجتماع لکن اجتماع با تشبث به حبل الله. هر اجتماعی مطلوب نیست (واعتصموا بحبل الله) مطلوب است، همان است که (اقراء باسم ربک) اسم رب همان ریسمانی است که همه به آن باید اعتصام کنند.
مردم را دعوت کنید به وحدت، دعوت کنید به اینکه گروه گروه نشوند. الان مشغولند شیاطین به اینکه این انسجامی که پیدا شد برای ملت ما و با این انسجام پیش بردند و بحمدالله پیروز شدند تا اینجا، این را بهمش بزنند، گروه گروه کنند، حزب کذا، حزب کذا، جمعیت کذا. چه اسم رویش بگذارند جمعیت اسلامی کذا، چه اسم بگذارند جمعیت دمکراتیک کذا، امروز، روز این نیست که تکه تکه بشود این مملکت، گروه گروه بشوند اینها امروز تمام گروه ها باید ادغام بشود در یک گروه و آن گروه اسلامی است. همانطوری که تمام گروه ها ادغام شد در یک گروه و تمام قول ها و تمام فریادها ادغام شد در یک فریاد و آن فریاد مرگ بر این رژیم و عرض بکنم که جمهوری اسلامی می خواهیم. آن ادغام گروه ها در هم و توجه به اسلام بود که این سد بزرگ شیطانی را شکست و همه حساب مادیین را باطل کرد، آنها حساب عالم طبیعت و ماده را می کردند حساب جنبه الوهیت آن را نمی کردند، ایمانش را حساب نمی کردند که ایمان چه قدرتی دارد، آن را نمی توانند حساب کنند و ایمان نمی دانند چه است. حساب اینکه، به حسب حساب مادیت محال بود که یک عده معمم که باید درس بخوانند و یک عده دانشگاهی که باید سر کلاس بروند، یک عده بازاری که باید کسب بکنند و یک عده دهقان که باید کشت بکنند و (ولو کشتی برایشان نگذاشتند) یک عده کارگر که باید کار بکنند، نظامی هیچ کدام اینها نبودند، اینها قیام بکنند و نظام یک غولی را به هم بزنند، آن نظامی که همه قدرت ها دنبالش بودند، نه ابر قدرت ها تنها، همه قدرت ها، البته روی حساب طبیعت، روی حساب مادیت، آنهائی که اطلاع از ماورای این عالم ندارند، آنهائی که اطلاع از ایمان ندارند، روی حساب آنها یک

صحیفه نور جلد 7 صفحه 230

امر محالی بود،یک امر محال واقع شد، آنها محال می دانستند. اما روی حساب (اقراء باسم ربک الذی خلق) وقتی اسم خدا شد همین مقدار (ما به عمق مسائل نمی رسیم) همین مقداری که همه اسلام گفتند و اسلام اسم خداست همین پیروز کرد اینها را، همه قدرت ها را به هم زد، نتوانستند نگهش دارند. همه قدرت ها دنبالش بودند، من مطلع هستم همه قدرت ها دنبالش بودند که نگهش دارند همه چنگال ها چسبیده بودند به این تخت و تاج منحوس که نگه دارند و قدرت ایمان شما، اسلام، قدرت اسلام همه این قدرت را عقب زد و این را از این مملکت بیرونش کرد، ریشه های دیگر را هم بیرون می کنیم.
 

پرهیز از اعمال انحرافی و خلاف موازین به منظور حفاظت از مکتب

اما باید توجه داشته باشید که امروز یک خطر بزرگی جلوی پای ماست که من از این خطر بیشتر می ترسم تا از خطر اینکه بیایند و بریزند و بکشند و ما را از بین ببرند و آن خطر این است که مبادا ما پاهایمان را انحرافی برداریم، قدم های انحرافی برداریم و مکتبمان را بد منعکس کنیم، اسلام را بد معرفی کنیم. آنی که مهم است این است که مکتب به قدرت خودش باقی باشد ولو ما همه از بین برویم. ما شیعه ائمه اطهار هستیم، ائمه اطهار اکثراً یا کشته شدند یا چه شدند لکن مکتبشان محفوظ بود. سیدالشهدا کشته شد مکتبش محفظ بود بلکه مکتب را زنده کرد، با این کشته شدن مکتب را زنده کرد. سیدالشهدا دیدند که مکتب دارد از بین می رود. قضیه قیام سیدالشهدا و قیام امیرالمؤمنین در مقابل معاویه، قیام انبیاء در مقابل قدرتمندان و کفار، مسأله این نیست که بخواهند یک مملکت بگیرند، همه عالم پیش آنها هیچ است. مکتب آنها این نیست که، مقصد آنها این نیست که کشور گشائی بکنند. اینهائی که از اسلام تعریف می کنند که کشور گشائی کرد اینها اصلاً اسلام را نمی شناسند چه است، خیال می کنند اسلام هم مثل رژیم، اسلام مثل آمریکا می ماند که هر چه کشورش وسیعتر بهتر. کشورگشایی انبیاء سنخش فرق دارد با کشورگشایی سلاطین، سلاطین برای دنیایشان فریاد می زنند، برای دنیایشان می کنند انبیاء می روند که یک جمعیتی را آدم کنند، توی سرش می زنند که آدم بشو. آنها کشور گشائی شان برای این است که انسان درست کنند. حضرت سیدالشهدا سلام الله علیه دیدند که معاویه و پسرش (خداوند لعنتشان کند) اینها دارند مکتب را از بین می برند، دارند وارونه اسلام را جلوه می دهند اسلامی که آمده است برای اینکه انسان درست کند، نیامده است قدرت برای خودش درست کند، آمده است انسان درست کند، اینها، این پدر و این پسر (مثل این پدر و پسر) اسلام را وارونه داشتند نشان می دادند شرب خمر می کردند، امام جماعت هم بودند، مجالسشان مجالس لهو و لعب بود، همه چیز در آنها بود، دنبالش هم جماعت بود، امام جماعت هم می شدند امام جماعت قمارباز، امام جمعه هم بودند و منبر هم می رفتند و اهل منبر هم بودند، منبر هم می رفتند. به اسم خلافت رسول الله بر ضد رسول الله قیام کرده بودند، فریادشان لااله الاالله بود و بر ضد الوهیت قیام کرده بودند. اعمالشان، رفتارشان رفتار شیطانی لکن فریادشان فریاد خلیفه رسول الله. این است که مکتب را متزلزل می کند و یک وقت در دنیا منعکس

صحیفه نور جلد 7 صفحه 231

می شود که اسلام هم همین است. من خوف این را دارم امروز و خدایا به فریاد اسلام برس، امروز که مکتب ما منحرف جلوه داده بشود یا از اعمال من و شما یا از اعمال کمیته ها یا از اعمال دادگاه ها یا از اعمال ادارات و وزارتخانه ها و امثال ذالک. رژیم سابق برای ما خطر نداشت رژیم سابق ادعا نمی کرد که من، ادعایش را می کرد لکن کسی از آن قبول نمی کرد، رژیم سابق خطری نداشت، اگر یک معممی در رژیم سابق کار خلاف می کرد می گفتند این ساواکی است، این درباری است، این ساواکی است. امروز که ساواکی در کار نیست و هم دفن شده اند، اگر از شما آقایان یک چیزی صادر بشود می گویند جمهوری اسلامی این است، مکتب ما متزلزل می شود. مسؤولیتتان زیاد است، آقایان، خیال نکنید که بروید یک حرفی بزنید، خیر چیزی نشده. خیر، هر یک از شما مسؤولیت دارید و مسؤولیت بزرگ، خیلی بزرگ.
امروز مکتب ما بسته به اعمال ماست، مکتب ما بسته به اعمال روحانیون است. اگر روحانیون سابق خدای نخواسته یک حرف خلافی، یک کار خلافی می کردند، مردم خود او را یک طعن و لعنی می کردند ولو یک دسته شان هم می گفتند روحانیون اینجور هستند، آخرش این بود که می گفتند روحانیون اینجور هستند اما رژیم، رژیم اسلامی نبود، نمی گفتند رژیم اسلامی، نمی گفتند مکتب اسلام اینطور است. امروز قلم های دشمن های ما در خارج گاهی در داخل برداشته شده است، قلمفرسائی می شود که مکتب ما را بد جلوه بدهند. آن مکتبی که آمده است، اسلامی که آمده است و تهذیب می خواهند بکند همه قشرها را، همه فسادها را از بین ببرد. با اعمال من و شما، با اعمال دادگاه ها و با اعمال پاسدارها و با اعمال کمیته ها و اینهائی که همه الان دم از اسلام می زنند همه دم از اسلام (حالا این دیگر این به اصطلاح شما مد شده که بگویند اسلام و جمهوری اسلامی) همه - دم می زنند از - اسلام، حالا اینهائی که الان دم از اسلام می زنند و اینهائی که دار و دسته اسلام هستند مثل شما که اولی هستید از همه، اگر خدای نخواسته در اینها یک خلاف واقع بشود، یک کاری واقع بشود که صحیح نباشد، مکتب ما متزلزل می شود اسلام لکه دار می شود. این اهمیت دارد و الا من و تو را بکشند چه اهمیتی دارد اسلام هست. سیدالشهدا را کشتند اسلام ترقیش بیشتر شد. ماها از اگر با مظلومیت بکشند، ترویج از اسلام است. خوب شما دیدید بعضی از افراد را کشتند و ترویج شد، اما اگر کار ما اسلام را از بین ببرد، کار ما اسلام را بکشد، عمل ما، حرف ما، قول ما، این است که مصیبت است. این مصیبت، مصیبت اعظم است و باید شما آقایان که تشریف می برید مواظبت کنید.
 

تأکید بر انتخاب وکلای متدین و مطلع برای تعیین سرنوشت اسلام

امروز اسلام رهین کارهای من و شماست، مثل دیروز نیست. بروید در این قراء و قصبات و نخواهید هم که در آنجا خیلی زیاد به شما اهمیت بدهند، نخواهید، خدا می دهد شما خودتان لازم نیست دست و پا کنید، نمی توانید هم بکنید، گاهی بدترش هم می کنید شما (اقراء باسم ربک) ، کارها درست می شود. بروید در این قراء و قصبات مردم را هدایت کنید، امرور باید هدایت کرد و هدایت بزرگ این

صحیفه نور جلد 7 صفحه 232

است که مردم را آشنا کنید به وظایف امروزشان که وکلائی که می خواهند تعیین کنند که سرنوشت اسلام باید تعیین بشود، وکلا چه اشخاصی باشند، اشخاص متدین، مطلع، دانشمند اسلام شناس آنقدری که می توانند، نه این اشخاصی که می نشینند می نویسند و کاری به اسلام ندارند.از اینها احتراز کنید، اینها را تعیین نکنید، اینها خراب می کنند، نمی دانند اصلا اسلام چیست تا اینکه بیایند قانون اسلام را درست کنند. قوانین اسلام و قانون اساسی اسلام باید به دست اشخاصی که یک مقدار لااقل اسلام را بدانند، یعنی چه علاقه داشته باشند به اسلام، دشمن نباشند با اسلام، به دست آن اشخاص که اسلام را اصلش مخالف با طریقه های خودشان می دانند بلکه مخالف با تمدن (به اصطلاح آنها) می دانند البته آن تمدنی که آنها می گویند، مثل تمدن شاه است دیگر، دروازه تمدن او این مقدرات را دست اینها ندهند، ملت ما مقدراتشان را دست این اشخاصی که به اصطلاح خودشان روشنفکر، نه هر روشنفکری، روشنفکرها بسیاریشان خوب هستند، آنهائی که علاقه ای به اسلام ندارند، آنهائی که از گفتار و اعمال سابق و لاحق شان معلوم می شود که اینها چه هستند. در تمام این مدتی که همه این ملت فریاد می کردند جمهوری اسلامی، این بیچاره ها برای تقیه هم یک دفعه نگفتند جمهوری اسلامی، اینها از اسم اسلام همچنان می ترسند که شیطان از بسم الله، می ترسند اینها و حق هم دارند بترسند برای اینکه اسلام جلوی شهوات را می گیرد، اسلام نمی گذارند که لخت بروند توی این دریاها شنا کنند، پوستشان را می کند با زن ها لخت بروند آنجا و بعد زن ها لخت بیاند توی شهرها، مثل کارهائی که در زمان طاغوت می شد همچو کاری اگر بشود، پوستشان را مردم می کنند، مسلمانند مردم، نمی گذارند زن ها و مردها با هم داخل هم بشوند و توی دریا بریزند و به جان هم بیفتند. تمدن اینها، این است. اینها از تمدن این را می خواهند. اینها از آزادی اینها را می خواهند، آزادی غربی می خواهند و آن این است زن و مرد با هم لخت بشوند و بروند توی دریا بروند توی نمی دانم - جاهای دیگر شنا کنند. این تمدنی است که آقایان می خواهند، این تمدنی است که در رژیم سابق تحمیل بر مملکت ما شد که بعد از اینکه می رفتند زن و مرد در دریا، زن همانطور لخت و همانطور لخت می آمدند توی شهر، مردم هم جرأت نمی کردند حرف بزنند. امروز اگر یک همچو چیزی بشود اینها را ما خواهیم تکلیفشان را معین کرد و دولت هم معین کرد، البته دولت طوری که وزیر کشور گفتند، گفتند که ما جلویش را گرفتیم، اگر نگیرند مردم می گیرند. مگر مازندرانی ها می گذارند یا رشتی ها می گذارند که باز کنار دریاشان مثل آنوقت باشد؟ مگر بندر پهلوی ها مرده اند که زن و مرد با هم در یک دریا بروند و مشغول عیش و عشرت بشوند، مگر می گذارند اینها را؟ تمدن های اینها این است و آزادی که آنها می خواهند همین است، اینجور آزادی بروند قمار کنند و با هم لخت بشوند و با هم چه بشوند و این آزادی.
آزادی در حدود قانون است، اسلام از فسادها جلو گرفته و همه آزادی ها را که مادون فساد باشد داده، آنی که جلو گرفته فسادهاست که جلویش را گرفته است و ما تا زنده هستیم نمی گذاریم این آزادی هائی که آنها می خواهند تا آن اندازه ای که می توانیم آن آزادی ها تحقق پیدا کند.
شما آقایان هم حالا آزاد هستید، تشریف می برید در شهرها در قراء، در قصبات برای هدایت،

صحیفه نور جلد 7 صفحه 233

ملتفت باشید که از این آزادی حسن استفاده کنید، خدای نخواسته سوء استفاده نکیند. مردم را همه دعوت کنید به اینکه وکلای خودشان را بشناسند، علماء برایشان معرفی کنند، آنهائی که آدم شناس هستند معرفی کنند که این سابقه اش چه بوده، دیروز در آن رژیم چه می کرده حالا آمده البته تسبیح هم دستش ممکن است بگیرد و خیلی هم فریاد اسلام بزند، من ببینم دیروز چه جور بوده، چه جنایت هائی را یا کرده یا اجازه کردن داده است. باید اینها را بشناسند و علمای بلادشان به آنها معرفی کنند، اشخاصی که برای اسلام دلشان می تپد آنها را تعیین کنند. خداوند انشاءالله همه شما را موفق کند و همه قرائت کنید، قدم بردارید، منبر بروید، همه چیز (باسم ربک الذی خلق) .

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:21 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از کارکنان وزارت کشاورزی عازم کشور اتحاد جماهیر شوروی

تاریخ: 1358/04/08

 

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از کارکنان وزارت کشاورزی عازم کشور اتحاد جماهیر شوروی

بسم الله الرحمن الرحیم
در برخورد با گروه های دیگری که راجع به ایران می خواهید بحث بکنید، شما خودتان نهضت را می دانید چه بوده است و برای چه بوده است و مقصد آخری چیست. ایران بعد از آن زحمت ها و مرارت و اختناق ها و چپاولگری ها و اینها، به جان آمد ملت ایران و قیام کرد. و صرف قیام، ما را به جائی نمی رساند، بلکه قیام چون اسلامی بود و جوان های ما برای اسلام کوشش کردند و همه مقصدشان اسلام بود و از جان گذشته بودند برای اسلام، از این جهت، با وحدت کلمه و با اتکاء به اسلام این نهضت پیشرفت کرد و امید است که این نهضت باز باقی بماند و وحدت کلمه باقی بماند و پیش برود نهضت تا آخر شما در آنجا باید این چیزی که علت پیش آمدن این نهضت بود، چون در خارج حتی حالا هم باز در روزنامه هائی که اجیر هستند از طرفش یا خود آن مرد یا کسانی که هوادار او هستند باز هم برای او توصیف می کنند که: این می خواست مملکت را پیش ببرد، شما به گروه هائی که بر می خورید، توضیح بدهید که این با اسم پیشرفت، با اسم تمدن بزرگ و دروازه تمدن بزرگ همه چیز ایران را به باد داد و نگذاشت حتی دانشگاه آنطوری که باید رشد بکند، رشد بکند و اقتصاد ما را بکلی به هم زد و همه چیز ایران را وابسته به اجانب کرد، همه چیز مردم ایران به باد رفت و خسته شدند مردم از این جهت قیام کردند و این نهضت را بپا داشتند و این دست رابریدند و قطع کردند از کشورشان و حالا هم نه این است که به مقصد رسیدند، مقصد این است که یک حکومت عدل یک حکومتی که وابسته به هیچ جناحی نباشد، یک کشوری که هیچ یک از جناح نتوانند در او دخالت بکنند، به یک کشور اسلامی که مبنی بر احکام اسلام باشد، که احکام اسلام همه اش عدالت است، یک همچو آرزوئی هست و اگر چنانچه بگذارند این دست های پلید وابسته به خارجی ها، این کار انجام می گیرد و ما امیدواریم که این توطئه هائی هم که الان در ایران است و به صورت های مختلف توطئه هست، امیدواریم که با همت همه جوان ها و همه جناح ها اینها هم از بین برود. در هر صورت معرفی اینکه وظیفه ای که گفتید راجع به آن اصل، معرفی اینکه برای چه مردم قیام کردند و چه شد علت قیام آنها و مقصد آنها چه هست، اینها را البته آنقدری که شما می توانید، آنجا برای آنها توضیح بدهید. و اما برخورد با همه گروه ها برخورد سالم باید باشد یعنی اسلام همین طور است که حتی با دشمن ها هم با مسالمت رفتار می کند مگر آنکه توطئه بر ضد مصالح یک کشوری، مصالح اسلام توطئه بکند، آنجاست

صحیفه نور جلد 7 صفحه 235

که با شدت عمل می کند. لکن همه بشر را اسلام می خواهد که سعادتمند باشند و با همه هم معاشرت صحیح، برخورد صحیح، برخورد دوستانه باید باشد، حتی آنهائی هم که هیچ اعتقادی به اسلام ندارند برخورد، برخورد دوستانه باشد.
و اما آن مطلب سومتان: در میزی که مشروب محرم است، مثل مسکرات، سر آن میز نشستن، به حسب اسلام حرام است. حتی کسی که هیچ مشروبات هم نمی خورد و سر یک میزی اگر یک ظرف مسکر باشد، سر آن میز حرام است بنشیند. این حکم خداست و دیگر البته استعمالش دیگر معلوم است. بنابراین، البته وقتی که شما آنجا بروید، به شما احترام می کنند، چیزی را که بخواهید، می کنند. بگوئید میزتان را علیحده کنند و جلوتر بگوئید. (سؤال: ممکن است عوامل شوروی به یک حالت کوچکی بگیرند) جواب امام: گمان ندارم که آنها حالا شما را کوچک نگاه کنند، آنوقتی - که - شما را کوچک نگاه می کردند که می دیدند که آن شخصی که خودش را شخص اول مملکت می دانست، برای آنها آنقدر خضوع می کرد که من این را یادم نمی رود که جانسون بود و شاه رفته بود آنجا در عکس هم آنجا در روزنامه ها منتشر شد که این یاد من نمی رود از ناراحتی که آنوقت پیدا کردم، آن مرد، جانسون ایستاده بود آنجا عینکش را برداشته بود و به دستش گرفته بود و چپ به آن طرف نگاه می کرد، این شخص، آن سر، همان آنجائی که جای نشیمن خودش بود، محمدرضا جلو او ایستاده بود مثل اینکه یک بچه مکتبی پهلوی استاد ایستاده بود. وقتی می دیدند آنها که شخصی که حالا دارد حکومت می کند به یک جمعیتی اینطور است وضعش، نسبت به آحاد مملکت هم آنها نظرشان آنطور می شد اما وقتی که حالا دیدند که یک مملکتی است که مشتش را گره کرد و همه را بیرون کرده، الان نظر همه نسبت به شماها منقلب شده است. خودتان را باید حفظ کنید، خودتان را برای اینکه اینقدر تبلیغات بر ضد خود شماها شده است که ماها را، باطنمان را متحول کردند به یک چیز دیگر از آن شخصیتی که انسان باید داشته باشد، اینقدر اینها تبلیغات کردند که شخصیت را از ما گرفتند که ما الان هم تا صحبت می شود انگلستان، امریکا، همه این خیابان های ما را به اسم اینها گذاشته بودند. میدان ها را به اسم اینها گذاشته بودند و هکذا همه چیز. حالا شما آن نیستید و مملکت ایران هم آن نیست. شما از قراری که از خارج می آیند، می گویند که شما نمی دانید خارج نسبت به ایران چه نگاه می کند. خود ایران باز عظمت این نهضت را درست ادراک نکرده است. عظمت این نهضت در خارج بیشتر از این مسائل است. الان هم اینهائی که از طرف شوروی می آیند اینجا، گاهی آن سفیرشان می آید اینجا، معلوم است که نظرشان به اینجا آن نظرها دیگر نیست و بنابراین شما خودتان را یک ملت غالب بدانید و اشخاص که غلبه کردید دیگر، و به اسم غلبه بروید در آنجا ابداً از آنها هیچ باکی نداشته باشید و به اسم یک ملت غالب بروید در آنجا، نه مثل سابق که یک ملت ضعیف بود، یک ملت قوی که هم شوروی را کنار گذاشت و هم آمریکا را و هم انگلستان و هم همه را، بنابراین هیچ به شما نگاه کوچکی نمی کنند مگر اینکه خودتان کوچک کنید خودتان را و خودتان نکنید این کار را. خداوند انشاءالله همه شما را تأیید کند و توفیق بدهد. انسان باشید و با سلامتی بروید و با پیروزی برگردید.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:21 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

پیام امام خمینی به مناسبت روز پاسدار

تاریخ: 1358/04/09

 

پیام امام خمینی به مناسبت روز پاسدار

بسم الله الرحمن الرحیم
روز مبارک سوم شعبان المعظم را که روز طلیعه پاسدار و پاسداری از مکتب مترقی اسلام است به عموم هم میهنان و بخصوص پاسداران انقلاب اسلامی تبریکات عرض و بحق باید این روز معظم را روز پاسدار بنامیم. روز ولادت با سعادت بزرگ پاسدار قرآن کریم و اسلام عزیز است، پاسداری که هر چه داشت، در راه هدف اهداء کرد و اسلام عزیز را از پرتگاه انحراف رژیم طاغوت بنی امیه نجات داد. رژیم منحط بنی امیه می رفت تا اسلام را رژیم طاغوتی و بنیانگذار اسلام را برخلاف آنچه بوده معرفی کند، معاویه و فرزند ستمکارش به اسم خلیفه رسول الله با اسلام آن کرد که چنگیز با ایران، و اساس مکتب وحی را تبدیل به رژیم شیطانی نمود. اگر فداکاری پاسداران عظیم الشأن اسلام و شهادت جوانمردانه پاسداران و اصحاب فداکار او نبود، اسلام در خفقان رژیم بنی امیه و رژیم ظالمانه آن وارونه می شد و زحمات نبی اکرم (ص) و اصحاب فداکارش به هدر می رفت.
هان ای پاسداران عصر حاضر و انقلاب اسلامی! به امام امت و پاسدار قرآن کریم و اسلام عزیز اقتداء نموده حق پاسداری از انقلاب اسلامی را به خوبی ادا کنید و از این منصب بزرگ که منصب انبیاء عظام و اولیاء خداوند تعالی است به خوبی حفاظت کنید. نکند خدای نخواسته کاری کنید که مقام پاسداری لکه دار شود و مبادا در لباس پاسداری از شما عملی صادر شود که موجب سرشکستگی اسلام باشد و خدای نخواسته گفته شود پاسداران اسلام چون مأموران سازمان هستند. اکیداً از شما جوانان عزیز خواستارم که عناصر ناپاک را از خود دور کنید و عمل خلاف یک نفر ممکن است گروهی را بدنام کند. ما امروز مواجه هستیم با گروه هائی که در کمین نشسته اند و می خواهند اسلام را و انقلاب شکوهمند اسلام را بر خلاف آنچه هست معرفی کنند و به قشرهای مختلف اسلامی خرده گیرند و آنچه در افراد غیر مسؤول می گذرد به حساب نهضت و اسلام بیاورند، لهذا لازم است علمای اعلام که راهنمای جامعه هستند و کمیته ها و دادگاه ها و پاسداران انقلاب کوشش کنند و نگذارند کسانی از روی شیطنت و توطئه یا از روی جهالت یا بی اطلاعی از مبانی اسلام رفتاری کنند که نهضت پاک اسلامی را واژگونه و مکتب مقدس اسلام و جمهوری اسلامی را لکه دار کنند. من از تمام گروه های مذکور می خواهم که به دولت موقت اسلامی کمک کنند و دخالت های

صحیفه نور جلد 7 صفحه 237

مستقیم در امور دولتی و در عزل و نصب مأموران نکنند، دخالت هائی که موجب تضعیف دولت اسلامی می شود بر خلاف رضای خداست و باید از آن احتراز شود.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
روح الله الموسوی الخمینی

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:21 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع علمای اصفهان

تاریخ: 1358/04/05

 

اصفهان، مرکز علم و علمای بزرگ اسلام

بسم الله الرحمن الرحیم
اصفهان همیشه مرکز علم بوده است در بعضی اوقات که من شنیده ام هفت هزار یا بیشتر، اهل علم در اصفهان، طلبه در اصفهان بوده است و علماء بسیار بزرگ از اصفهان برخاسته است و متفکرین عظیم الشأن. الان هم مرکز علم است، الان هم علمای بزرگ در آنجاست و من امیدوارم که آن حوزه، با برکت و عظمت و پشتیبان اسلام و مروج احکام اسلام باشد. حوزه ها باید توجه داشته باشند که در اینوقت، در این حالی که الان ما واقع هستیم و دشمن ها می خواهند خرده گیری کنند، خصوصاً نسبت به اهل علم و علماء و فظلا و طلاب، باید بسیار توجه داشته باشند که اگر خدای نخواسته در این زمان که مورد بررسی هستند اینها و مورد توجه هستند، اگر خدای نخواسته یک انحرافی از بعض اشخاص ملبس به این لباس واقع بشود، ممکن است این پای اسلام حساب بشود.
در رژیم سابق اگر چنانچه یک معمم، یک ملبس به این لباس، یک کار خلاف انجام می داد، به اسلام نسبت معلوم نبود بدهند، می گفتند این منحرف است، این ساواکی است، این درباری است. الان که رژیم، رژیم جمهوری اسلامی است و همه نظرها به شما دوخته شده است، اگر خدای نخواسته یک انحرافی واقع بشود در مدارس، در کمیته ها، در جاهای دیگر، در دادگاه ها، این پای اسلام حساب می شود، گفته می شود که جمهوری اسلامی است و جمهوری اسلامی هم همین هاست، همین است که می بینید.
 

تکلیف ما، حفظ وجاهت و ترویج اسلام

و لهذا امروز تکلیف ما بسیار سنگین است. تکلیف ما حفظ وجاهت اسلام است. تکلیف ما این است که با اعمال خودمان، با گفتار و رفتار خودمان اسلام را ترویج کنیم و وجاهتش را حفظ کنیم و اگر خدای نخواسته یک انحرافی باشد، باید جلوگیری کنید. اگر یک شخصی را دیدید که از وظیفه اهل علم، از وظیفه انسانی - اسلامی تخطی می کند، او را نهی کنید. اگر نمی شنود، کنار بگذارید. باید همه به وظیفه اسلامی عمل کنیم و به دست دیگران فرصت ندهیم بهانه ندهیم دست دشمنان که ما را آلوده کنند و بگویند که اهل علم یا دیکتاتور هستند یا انحرافات دارند یا برای خودشان می خواهند یک

صحیفه نور جلد 7 صفحه 214

بساطی درست کنند. امروز بسیار مسأله مهم است و با سابق بسیار فرق دارد. باید آقایان همانطوری که در تحصیل علم کوشا هستند، در تهذیب اخلاق، در اعمال، در عقاید، در فضایل اخلاقی کوشا باشند که علم بدون عمل و بدون تقوی بسیاری از اوقات مضر است. باید عالم متقی باشد و متوجه به خدای تبارک و تعالی باشد تا بتواند جامعه را تربیت کند. باید خودش تربیت شده باشد تا بتواند جامعه را تربیت کند.
 

پیش نویس قانون اساسی را بررسی، و نظریات خود را اعلام کنید

و امید است از آقایان که در اینوقتی که بناست قانون اساسی بررسی بشود، هر کس هر نظری دارد، مستقیماً خودش اظهار نظر کند و بفرستد در آنجائی که بناست همه نظرها جمع بشود، الان برای من فرستادن هیچ نتیجه ندارد، باید بفرستید و نظرهای خودتان را بگوئید و توجه کنید که ننشینید دیگران نظر بدهند و شما ساکت. صاحبنظرها نظرهای خودشان را بدهند، علمای اعلام نظر خودشان را بدهند، هر اشکالی که در این پیش نویس دارند، بکنند و آن اشکالات را بعد بررسی باید بکنند و بالاتر از آن اینکه توجه داشته باشید که در آتیه ای که بناست وکلا تعیین بشوند برای نظر کردن به قانون اساسی، توجه بکنید که اشخاص متدین، اشخاص مطلع، اشخاص متعهد، اشخاصی که اعتقاد به اسلام دارند، اشخاصی که اعتقاد به این نهضت اسلامی دارند، تعیین بکنند که انشاءالله با نظر آنها یک قانون اساسی اسلامی به تمام معنا بشود. من از همه آقایان تشکر می کنم، که مشایخ معظم و آقایان فضلا و ائمه جماعت و دیگران که تشریف آوردند و آقایان در این هوای گرم با ناراحتی اینجا نشسته اند. خداوند همه شما را تأیید کند و سلامت بدارد و سعادت نصیب همه بکند.
والسلام علیکم و رحمة الله وبرکاته

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:21 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع کارکنان شرکت مخابرات (تلفن بین شهری)

تاریخ: 1358/04/10

 

بیانات امام خمینی در جمع کارکنان شرکت مخابرات (تلفن بین شهری)

بسم الله الرحمن الرحیم
من سلامت و توفیق همه آقایان را از خدا می خواهم و آن چیزی که از حالا به بعد تکلیف ماست، مهم این است که انسان در آنوقتی که وقت کار است تکلیفش را بداند. شما می دانید که این مملکت احتیاج به کار دارد، احتیاج به بازسازی دارد و رژیم سابق همه چیز ایران را فاسد کرد، از بین برد و الان به قوه های شما جوان های برومند احتیاج است.
خدمت به هر کشوری این است که آن کسی که مشغول یک خدمتی است آن خدمت را خوب عمل کند. شما نمی توانید که کاری که ارتش می کند، بکنید. ارتش هم نمی تواند کاری که شما می کنید بکند لکن هر دو جمعیت می تواند آن کاری را که به خود شما محول است خوب انجام بدهید. اگر همه اجزاء این مملکت یا هر مملکت دیگری کاری که به آنها محول است خوب انجام بدهند مملکت آباد می شود. کشاورز، کشاورزی را خوب انجام بدهد کسانی که در کارخانجات هستند کار آنجا را خوب انجام بدهند، کسانی که در ادارات هستند در ادارات کار را خوب انجام بدهند، کسانی که در وزارتخانه ها هستند آنجاها خوب انجام بدهند. الان شنیده می شود که کارمندهای دولتی کم کاری می کنند، بلکه گاهی گفته می شود که اصلاً کار نمی کنند خیلی هایشان، این بر خلاف مسیر یک ملتی است که الان باید این مملکت را بسازد. در زمانی که آنها بودند اگر کم کاری یا بیکاری بود، خوب، می گفتید که برای چه ما کار بکنیم اجنبی منافع ببرد. اما امروز که اینطور نیست، امروز دست اجنبی کوتاه است الحمدلله، دست این چپاولچی هائی هم که از داخل بودند، اینها هم دستشان کوتاه است. امروز یک مملکتی است مال خودتان و همانطوری که هر نفری نسبت به عائله خودش موظف می داند اخلاقاً خودش را، شرعا خودش را به اینکه اداره کند آن زندگی داخلی خودش را و از روی اخلاص عمل می کند، الان مملکت از خود شما شده است و به منزله عائله شما هست جمعیت مملکت، باید با محبت و با اخلاص کار بکنید تا اینکه این آشفتگی انشاءالله ترمیم بشود.
و آن تحولی که در حال نهضت، در آنوقتی که مشغول به انقلاب بودند و مشغول به اقدام بودند، یک تحول روحی پیدا شده بود از برای همه قشرها که آن تحول خیلی اهمیت داشت و به نظر من آن تحول روحی که برای ملت حاصل شد از آن تحولی که ایجاد کردند و رژیم را بیرون کردند، آن اهمیتش بیشتر است برای اینکه آن یک تحول معنوی بود، مردم همه نسبت به هم محبت می کردند. از

صحیفه نور جلد 7 صفحه 239

قراری که به من کراراً اطلاع داده اند اینکه وقتی که آن اشخاص می آمدند توی خیابان تظاهر می کردند، از خانه ها به آنها همراهی می شد و خود آنها، کسی می گفت که من دیدم که یک ساندویچ را وقتی که دست یک کسی می رسید تکه تکه می کرد و به رفقائی که، به این اشخاصی که این بین بودند می داد، یک حس تعاونی در مردم پیدا شده بود که این حسن تعاون مورد نظر خدا بود و خدای تبارک و تعالی به این ملت مرحمت فرمود که یک ملتی که دست خالی بود، بر یک قدرتی که همه چیز داشت غلبه کرد. این نبود الا اینکه این ملت یک روح تعاون پیدا کرده بود، یک ایمان پیدا کرده بود. این ایمان بود که شما را پیروز کرد. الان باید شما همین نهضت را حفظ کنید به اینکه هم اختلافات نباشد بین قشرهای مختلف که مع الاسف تازگی هی کم کم دارد یک اختلافاتی پیدا می شود و هم آن جهت اخلاصش، جهت اسلامیتش محفوظ باشد، جهت ایمانش محفوظ باشد که با اخلاص و ایمان کار بکنید. همانطوری که با اخلاص و ایمان، شما این سد را شکستید، با اخلاص و ایمان جای او را پر کنید و سازندگی کنید و من امیدوارم که خدای تبارک و تعالی به همه شما سعادت عنایت کند و مملکتتان را یک مملکت مستقلی که هیچ کسی در آن تصرف نداشته باشد و نتواند تصرف بکند انشاالله نصیب ما یک همچنین استقلالی بشود. خداوند همه شما را حفظ کند. موفق باشید انشاء الله.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:21 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها