بیانات امام خمینی در جمع گروهی از اقشار مردم
تاریخ: 1358/03/25
پیروزی بی نظیر ملت و شکست مفتضحانه شاه و عمالش در تاریخ ثبت گردید
بسم الله الرحمن الرحیم
وقت من کم و هوا گرم و شما عزیزان من در توی آفتاب و مکان ضیق و فشرده در زحمت هستید ولی من چند کلمه با شما صحبت می کنم. بعضی مسائل، مسائل اصلی است، مسائلی است که بنیاد مسائل دیگر است، مسائلی که حفظ کیان اسلام و حفظ استقلال کشور به آنها بسته است و بعد از اینکه این مسائل اصلی تحقق پیدا کرد مسائل دیگری است که آن مسائل باید دنبال بشود. ما الان مبتلا هستیم به یک رشته از مسائل اصلی که اسلام به آن بسته است و استقلال کشور. باید همه ما تمام هممان را و تمام قدرتمان را صرف در این مسائل اصلی بکنیم و بعد از آنکه ایران مستقلی و اسلام پیاده شده ای داشتیم، دنبال مسائل فرعی برویم و انشاءالله آن مسائل را هم متحقق کنیم.
الان مسأله ای که در پیش است یکی مسأله قانون اساسی است و یکی تشکیل مجلس شورا. این دو مسأله بر سایر مسائل مقدم است. کوشش ها هست برای اینکه نگذارند این قدم ثانی را ما برداریم، چنانچه کوشش ها کردند که نگذارند رفراندم حاصل بشود راجع به اصل جمهوری. قشرهای مختلف، ریشه های فاسد رژیم سابق، عمال فاسد اجانب جدیت کردند که پس از آنکه شکست خوردند و رژیم منحوس شاهنشاهی مدفون شد، نگذارند جمهوری اسلامی تحقق پیدا بکند. طرح ها ریختند و کارشکنی ها کردند. طراحان نوکر اجانب طرح ریختند و ریشه های فاسد رژیم سابق کارشکنی ها کردند، تحریم کردند رفراندم را، آتش زدند صندوق های بعضی از بلاد را، مانع شدند از اینکه رأی بدهند در بعضی از موارد، لکن شکست خوردند، آن هم شکستی که در تاریخ نظیر نداشت.
دو شکست اینها تاکنون خورده اند که هر دوی این شکست ها در تاریخ بی نظیر یا کم نظیر است. یکی شکست در مبارزه بین ملت و رژیم، با همه قدرت که داشت و با همه پشتوانه ها که از قدرت های بزرگ داشت. این شکست، شکستی بود که در دنیا سابقه نداشت که یک ملتی با دست خالی، یک ملتی که هیچ نداشت، بر یک رژیمی که همه چیز داشت غلبه کند، البته نیروی ایمان، نیروی اسلام موجب این غلبه شد. وقتی نیروی اسلامی بود تمام قشرها متصل شدند به هم، قشر روحانی، قشر دانشگاهی، قشر ارتش همه به هم متصل شدند و همه با هم این سنگر بزرگ را، این سد بزرگ را شکستند و این
صحیفه نور جلد 7 صفحه 121
نیروی ایمان بود.قدم بعد قدم رفراندم بود. مخالفین ما با رفراندم مخالفت کردند و کارشکنی کردند لکن ملت ما با نیروی ایمان پیش برد و رفراندمی که در ایران واقع شد، نه در ایران و نه در سایر جاها سابقه نداشت. با این عشق و علاقه، با این محبت و همبستگی که 99 و بیشتر یا 99 درصد قدری این طرف آن طرف، شما پیروز شدید. در این دو قدم، پیروزی مال شما و خذلان و رسوایی مال مخالفین شماست.
عدم صلاحیت حقوقدانان غربزده در تدوین قانون اساسی
حالا به قدم سوم رسیده است که باز مخالفت ها شروع شده است. با بهانه مختلف، جنود شیاطین دور هم دارند جمع می شوند، بهانه های مختلفی که سابقاً هم این بهانه ها را داشته اند. حالا که بناست قانون اساسی به دسترسی ملت گذاشته شود تا هرکس هر مطلبی دارد پیشنهاد کند و بعد نمایندگان مردم، نمایندگان منتخب از طرف خود ملت قانون اساسی را بررسی کنند، با همه مطالبی که قشرهای مختلف و به اصطلاح، حقوقدان ها بررسی کنند و همه مطالب را روی هم بریزند و قانونی که نوشته شده است اگر نقص دارد، رفع کنند نقص را و اگر اشکال دارد، اشکال را مرتفع کنند، حالا هم بهانه گیرها، آنهایی که شکست خورده اند در آن مراحل، می خواهند در این مرحله خرابکاری کنند. بیدار باشید برادران، دشمنان خودتان را بشناسید، می خواهند نگذارند قانون اساسی بر طبق آنطوری که اسلام حکم می کند تصویب شود. باید حقوقدان های غربی نظر بدهند؟! ما می خواهیم قانون اسلامی بنویسیم، از غرب بیایند نظر بدهند؟! یا غربی ها بیایند نظر بدهند؟ یا غربزده ها بیایند نظر بدهند؟ حقوقدان اسلامی ما می خواهیم و این حقوقدان ها اسلام را نمی دانند یعنی چه، البته بعضی از آنها من وقتی که به طور کلی می گویم، از باب اینکه آنهائی که در قشر اسلامی هستند و مطالعات اسلامی دارند خارج هستند، من با آن غربزده ها صحبت دارم، با آنهائی که تحت تأثیر غربزده ها واقع می شوند صحبت دارم. باید قانون اسلامی ما را از غرب بگیریم؟ از غربزده بگیریم؟ باید دید کی صلاحیت دارد، چه حقوقدانی صلاحیت دارد که در قانون اساسی ما نظر بدهد. ما که می خواهیم جمهوری اسلامی تحقق پیدا بکند و قانون اساسی جمهوری اسلامی می خواهیم تدوین کنیم، ما باید دنبال آنهائی باشیم که حقوقدان غربی هستند؟ اگر باشند روشنفکرانی که از اسلام بی اطلاع هستند و نمی دانند اسلام چیست، هر وقت ما خواستیم قانون اساسی جمهوری یا جمهوری دموکراتیک را تدوین کنیم شما آقایانی که حقوقدان هستید، شما آقایان روشنفکر غربی صلاحیت دارید که نظر بدهید لکن ما هر وقت خواستیم قانون اسلامی بنویسیم، خواستیم مسائل اسلام را طرح بکنیم شما صلاحیت ندارید، شما از اسلام اطلاعی ندارید، شما اسلام را می گوئید برای این زمان نیست برای اینکه اسلام را نمی دانید، برای اینکه اعتقاد ندارید که آن که قانون اسلام را آورده است، خداست، خداست که محیط بر همه چیزهاست، بر همه اعصار است، قرآن است که کتاب همه اعصار است، دستورات رسول الله است که برای همه اعصار است. شما اطلاعی نه از قرآن دارید و نه از
صحیفه نور جلد 7 صفحه 122
سنت دارید و نه از اسلام و ما به شما اجازه نمی دهیم که دخالت در معقولات کنید، بله در بعض مسائل اداری، در بعضی مسائل اجرایی شما هم حق نظر دارید لکن عمده این است که شما نمی خواهید یک قانون اساسی اسلامی باشد. شماها از اسلام وحشت دارید، حق هم دارید برای اینکه اسلام در استفاده های شما را بست، اسلام دوستان شما را از ایران بیرون کرد، اسلام، جنایتکارها که رفقای بعضی از شما بودند به درک فرستاد. شما وحشت دارید از اسلام و حق دارید وحشت داشته باشید ولی ملت اسلام، ملت ایران نمی تواند تابع هوای نفس شما باشد، نمی تواند قرآن را کنار بگذارد و قانون اساسی غربی را قبول کند، به شما اجازه نمی دهد که در امری که بی اطلاع هستید و جاهل هستید دخالت کنید. شما اطلاعاتتان در حدود مسائل غربی است، قوانین غرب را می دانید، شما تاکنون قرآن را مطالعه نکرده اید. عرض می کنم که، من به همه اقشار نمی گویم، در بین اینها اشخاص اسلامی، اشخاص مطالعه دار هست، من آنها را می گویم که می گویند اسلام دیگر فایده ندارد، من آنهایی را می گویم که می گویند اسلام مال 14 قرن پیش است. ما به اشخاصی که اطلاع ندارند از قوانین اسلام، اطلاع ندارند از روح اسلام، نمی دانند که اگر اسلام تحقق پیدا بکند چه خواهد شد، ما به آنها اجازه نمی دهیم که دخالت در این امور بکنند، بله، حق رأی دارند، رأی بدهند که اسلام نه، چنانچه دادند. مختارند که رأی بدهند لکن نگویند که ما مجلس مؤسسان کوچک را نمی خواهیم، یک مجلس مؤسسان 500 - 600 نفری می خواهیم، بهانه نگیرند. مگر مجلس مؤسسان چیست؟ جز این است که اشخاصی که مردم آنها را انتخاب می کنند، باید بنشینند و قانون را ملاحظه کنند ؟باید حتماً 600 - 700 نفر باشند تا نوبت به شما هم برسد؟! اگر تمام ملت پنجاه نفر را تعیین کنند، اینها وکیل ملت نیستند؟ این مجلس، مجلس مؤسسان نیست؟ ما بعد از اینکه بررسی شد در قانون اساسی به نظر خبرگان اسلامی رسید، به نظر روحانی اسلامی رسید، به نظر علماء متعهد رسید به نظر نمایندگان مردم رسید، باز هم در افکار عمومی می گذاریم، میزان است.
میزان، رأی ملت است
مجلس مؤسسان اگر اعتبار دارد برای این است که مجلس مبعوث از ملت است. خود ملت حق ندارد رأی بدهد لکن وکیل ملت حق دارد؟ این چه غلطی است؟ خود من حق ندارم تصرف بکنم در مالم، وکیل من حق دارد؟ خود شما حق ندارید رأی بدهید، وکیل شما حق دارد؟! وکلا برای این حق دارند که وکیل شما هستند و الا چه حقی دارند. یک نفر چه حقی دارد برای 35 میلیون جمعیت رأی بدهد؟ پنجاه نفر ششصد نفر چه حقی دارد برای یک ملت 35 میلیونی رأی بدهد؟ این حق برای این است که شما می خواهید رأی بدهید، رأی شماست، میزان، رأی ملت است. ملت یک وقت خودش رأی می دهد، این اساس یک وقت یک عده ای را تعیین می کند که آنها رأی بدهند، آن در مرتبه دوم صحیح است و الا مرتبه اول، حق مال خود ملت است. شما خون دادید، حقوقدانان برای شما تکلیف معین کنند؟ خودتان باید تکلیف معین کنید. شمائید، همین ملت، همین مردم محروم دانشگاه، جوان های
صحیفه نور جلد 7 صفحه 123
محروم دانشگاه، همین جوان های محروم مدرسه فیضیه، همین جوان های محروم در ارتش، همین جوان های محروم در بازار، همین جوان های محروم در کارخانه ها و در کشاورزی، اینها باید رأی بدهند. بهانه ها را کنار بگذارید، از خدا بترسید، با ملت شوخی نکنید، رأی مردم را هیچ حساب نکنید، مردم را به حساب بیاورید.
ما حتماً باید تابع طرح های غربی باشیم؟ اسلام را کار نداریم؟! غرب هر چه بگوید تابع او هستیم؟ غرب تا حالا همین بساط بود که بود. ما تا حالا مبتلای به غرب بودیم و بیش از پنجاه سال که اکثر شما یا بعض از شما یادشان است، بعضی از شما و من یادم است و بیست و چند سال که اکثر شما یادتان است، طرح های ما غربی بود، گرفتاری های ما از غرب بود. باز همان گرفتاری ها پیش بیاید؟ قانون اساسی را هم آنها بنویسند؟ آنها رأی بدهند؟! غربزده ها رأی بدهند؟ میزان، شما هستید. آن کسی هم که اینها خودشان قبول دارند، ولو دروغ می گویند، دکتر مصدق هم وقتی که یک مطلبی پیش آمد که من حالا یادم نیست، آمد بالا ایستاد گفت: (من با خود مردم صحبت می کنم، به وکلا کار ندارم، وکلا صدای مردمند، من با خودشان صحبت می کنم.) ما از خودتان رأی می خواهیم، ما اگر چنانچه هیچ هم وکیل نگیریم، شما هستید میزان.
یک قدری در مطالبتان تعقل کنید، نگذارید ملت به تنگ بیاید
ما برای خاطر اینکه این نق نق ها کم بشود، گفتیم یک مجلسی هم درست بشود، شما اسمش را مجلس مؤسسان بگذارید. اگر خیلی دلتان می خواهد غربی باشید، اگر خیلی دلتان می خواهد که مردم را به خودتان متوجه کنید، اسمش را بگذارید مجلس مؤسسان و الا ما با مردم کار داریم. ما قانون را قاعده این بود قانون را بنویسیم، منتشر کنیم در همه بلاد و همه مردم ببینند، بعد به آنها بگوئیم این را می خواهید یا نه؟ رفراندم کنیم. ما برای اینکه شماها خیلی دم از روشنفکری می زنید، یک قدری هم با شما مسالمت بکنیم. با اینکه هر چه مسالمت بکنیم شما بدتر خواهید کرد، ما می گوئیم که مردم خودشان افرادی را تعیین کنند که این قانون اساسی که نوشته شده است بیایند ببینند، هر رأیی دارند، هر طرحی دارند بدهند، می خواهد این رأی ها رأی های مخالف با قرآن باشد، می خواهد موافق، منتها ما مخالف هایش را قبول نمی توانیم بکنیم و شما دنبال این هستید که این کار را بکنید. این مجلس را شما اسمش را مجلس مؤسسان بگذارید، ما بعد از این مجلس مؤسسان هم به خود موکل ها، به وکلا ما چکار داریم، ما شما را می شناسیم، ما نوکر شمائیم.
آقایان می گویند که ملت بی اطلاع است، من می گویم شما بی اطلاع هستید. اگر ملت بی اطلاع است شما بی اطلاع تر هستید برای اینکه در اینجا اطلاعات اسلامی می خواهد و بعضی از شما اصلاً اطلاع ندارید، بعضی از شما نمی داند نماز چند تاست. چرا ملت ما اطلاع ندارد؟ چرا اینقدر ملت ما را ضعیف قرار می دهید؟ چرا اهانت به ملت می کنید؟ چه حقی دارید ؟ ملت ما، درش همه چیز هست. اگر اسلام فقط عیب است، بله شما حق دارید. ملت ما مسلم است، شما هم اسلام را قبول ندارید، پس ملت
صحیفه نور جلد 7 صفحه 124
ما چیزی نمی داند برای اینکه اسلامی است و اسلام چیزی است که مخالف با همه دانش هاست! حرف شما این است. یک قدری در حرف هایتان تفکر کنید، یک قدری در مطالبتان تعقل کنید، نگذارید که ملت یک وقت به تنگ بیاید، رژیم سابق ملت را به تنگ آورد نگذارید یک قدری تعقل کنید، یک قدری برای اسلام حق قائل شوید، یک قدری برای مسلمین حق قائل بشوید، یک قدری برای برادران اسلامی حق قائل بشوید.
امروز اختلاف سلیقه و تشتت برخلاف مسیر ملت است
مسأله اصلی که حالا باید شمای ارتشی، من طلبه، مراجع عظام، علماء اعلام، دانشگاهی بازاری، دهقان، اداری و کارمندها، همه به آن توجه بکنند این است که این قانون اساسی که اساس اسلام را ما می خواهیم پیاده بکنیم، این قانون اساسی درست بشود، بعد که قانون اساسی مان را انشاءالله - به رغم - به رغم اینهائی که نمی خواهند بشود، باز شما رأی دادید و درست شد و مجلس شورا و شما رأی دادید آزادانه، بر خلاف این پنجاه سال، آزاد رأی دادید و وکلایتان را فرستادید و رئیس جمهور را خودتان تعیین کردید، باز نگفتید شما حق ندارید، ما غربی ها باید رئیس جمهور برایتان تعیین کنیم، خود شما تعیین کردید، آنوقت می آئیم سراغ اینکه این مسائل دوم را باید پیش بیاوریم و من هم می دانم شما مشکلات دارید، ما هم مشکلات داریم.
شما ارتش را می دانید که یک اشکالاتی در آن هست، ما هم ارتش را می دانیم اشکالات دارد، هم ادارات را، هم وزارتخانه ها را، هم بازار را و هم محله ها را و هم مدارس خودمان را. این مدارس خودمان هم اشکال دارد. اما حالا ما نباید آن چیزی که ما باید در آن مسیر همه با هم برویم، هر کداممان مسیرش را رها کند، من بیایم بروم حجره های مدرسه مثلاً چند تا هست، نمراتش چطوری هست، طلبه هایش چند تاست و شما بروید بگوئید در ارتش، حالا چه اشکالی هست، شورا لازم است یا چه لازم است. تشتت الان مخالف با مسیر ماست، ملتفت باشید. الان اختلاف سلیقه ها را نیاورید پیش، الان همه مان باید برویم سراغ این کارها. چطور آنوقت که (من یک گاهی مثال می زنم) اگر یک وقت زلزله خدای نخواسته بیاید و یک شهر را خراب کند و من بنشینم توی مدرسه درس بخوانم، شما هم بروید در نظام - عرض می کنم که - رژه بروید صحیح است؟ نه، باید همه بیائیم این زلزله زده ها را نجات بدهیم.
آقا، امروز مملکت ما غربزده است که از زلزله زده بدتر است امروز بعضی از اشخاص در این مملکت می خواهند نگذارند اسلام تحقق پیدا بکند، اغفال می کنند بعضی مقامات را، می خواهند نگذارند اسلام تحقق پیدا بکند امروز وقت این نیست که نق بزنم که من فلان قسمش را نمی خواهم فلان قسمش را می خواهم امروز وقت این است که همه دست به هم بدهید بگوئید اسلام را ما می خواهیم، چنانچه همه گفتید، با اسلام همه پیش رفتید. شما اشکالات خودتان را حالا پیش نیاوردید، بگذارید برای بعد، بگذارید اسلام تحقق پیدا بکند، بگذارید مملکت، مملکت بشود بعد بیائیم سراغ
صحیفه نور جلد 7 صفحه 125
اینکه این مملکت نظامش چه جور باید باشد، طلبه اش چه جور باید باشد، کاسبش چه جور باید باشد. من هم می دانم همه جا اشکال هست لکن الان ما زلزله زده هستیم، غربزده هستیم، همه باید دست به هم بدهیم و این راه را تا اینجا که آمدیم، باقیش هم برویم. ما بین راه هستیم، باز گردنه ها داریم که دزدها توی آن گردنه است. ما یک گردنه را از آن گذشتیم، یا دو گردنه را، باز دزدها توی آن گردنه های دیگر هست، در کمین نشسته اند با هر صورت. ما باید همه، همه دست به هم بدهیم از این گردنه ها بگذریم، بعد که گذشتیم از گردنه ها و رسیدیم به منزل بنشینیم بگوئیم حالا اشکالاتمان چیست. الان وقت اشکال تراشی نیست، الان وقت جلو رفتن است. من از همه می خواهم، من التماس می کنم به ملت ایران، من دست ملت ایران را می بوسم، اسلام را می خواهند ببرند.
صفوف خود را از غربزدگان و عمال رژیم فاسد جدا سازید
این قشرهای دانشگاهی و دانشجو و وکلا و روشنفکرها حساب خودشان را از این چندین نفر، چند نفری که عمال غربند و عمال محمدرضا، جدا کنند. کانون وکلا که همه اش غربزده نیست، کانون وکلا تویشان پیدا می شود، این غربزده ها را کنار بگذارند. یکیشان رفت، باقی هم بروند. روشنفکرها، روشنفکرهای اسلامی، روشنفکرهای وارداتی را کنار بزنند. غربزده ها را کنار بگذارید، عده شان خیلی زیاد هم نیست اما فضولیشان زیاد است. عده زیاد نیست، ادعایشان زیاد است. خود قشر روشنفکر متعهد اسلامی برای خاطر خدا،برای خاطر اسلام، برای خاطر استقلال کشور، برای خاطر حفظ آزادی، این روشنفکر متعهد اسلامی، آنهایی را که در بینشان پیدا می شود که نق می زنند و می خواهند نگذارند کارها پیش برود، اینها را کنار بزنند. التماس دعا بکنند پیش گوششان، بروند به اروپا باز سر عیاشی ای که می کردند، حالا آمده اند. آن کانون وکلا، آنهائی که بر ضد اسلامند، و کنار بگذارند. همه که نیستند، بعضی از وکلا بسیار مردم صحیح و سالمی هستند، بسیارشان ولی آنهایی که فضولی می کنند، آنها را کنار بگذارند، از کانون بیرون کنند.
ترس غربزدگان از روحانی و دانشگاهی صالح
دانشگاه ما که مرکز آدم سازی باید باشد، قشر دانشجو که متعهد برای اسلام است و خونش را برای اسلام داد و فعالیت برای اسلام کرد، حالا بیدار باشد که یک عده معدودی توی این دانشگاه دارند می روند و نمی خواهند اسلام پیدا بشود، نه اینکه دانشگاه می ترسند.
خدا رحمت کند مرحوم فیض رضوان الله علیه را - قمی - توی همین مدرسه فیضیه، نزدیک اینجایی که حوض بود، زمان رضاخان فرمودند به من که چی عیبی دارد، خوب اینها می خواهند صالح را از غیر صالح جدا کنند (می خواستند امتحان بکنند و آن امتحان هایی که می خواستند بکنند و روحانیت را از بین ببرند) ایشان باورش آمده بود، می فرمود که خوب، اینها می خواهند صالح ها را
صحیفه نور جلد 7 صفحه 126
کنار بگذارند باشد، بدها را بفرستند. من عرض کردم آقا، اینها از صالح می ترسند، اینها از روحانی صالح می ترسند،، از بدش چه ترسی دارند؟ بدش که همراه هست - همراهشان - اینها از صالح می ترسند. دانشگاه هم باید خودش را اصلاح کند، خود دانشگاهی، خود دانشگاهی صالح. اینهایی که حالا آمده اند و می خواهند به قول خودشان اصلاح بکنند، اینها از اصلاح دانشگاه می ترسند. اینها می ترسند که در دانشگاه یک آدمی پیدا بشود که یک وقت مشت بزند به دهانشان. آنها هم می ترسیدند که از روحانیت یکی پیدا بشود مشت بزند به دهانشان. همه از آدم می ترسند، از آدمک که کسی نمی ترسد. اینها می خواهند دانشگاه را نگذارند آدم تویش پیدا بشود و شما جدیت کنید که آدم پیدا بشود. شما جدیت کنید که این اشخاصی که حالا افتاده توی دانشگاه ها و دارند فساد می کنند، خودتان بیرونشان کنید. نباید شکایت کنید که در دانشگاه یک کسی آمده و دارد حرف می زند. خوب، برو مقابلش بایست، بگو آقا تو چه می گوئی؟ تو برای ملت دلت می سوزد؟ اگر برای ملت دلت می سوزد، چرا رفراندم را نمی گذاشتید بشود؟ چرا نمی گذارید کشاورزها الان رزاعتشان را بردارند؟ جز این است که می خواهید برای آمریکا بازار درست کنید؟ پیشتر، شاه درست می کرد، حالا شاهک. چرا نمی گذارید کارخانه ها راه بیفتد؟اگر کارخانه ها برای ما راه بیفتد، خوب احتیاجمان از بیرون کم می شود، از غرب کم می شود و اینها عمالند برای اینکه ما را محتاج به آنها کنند. بشناسید دوستان خودتان و دشمنان خودتان را. قشرهای روشنفکر، دشمن اسلام را بیرون کنند از مراکز خودشان. کانون وکلا، وکلای دشمن با اسلام را یا نفهم را کنار بگذارند. من از خدای تبارک و تعالی سلامت همه شما را می خواهم و عذر می خواهم که شما را در این گرما مزاحمتتان کردم ولی خوب چه باید کرد. باید دردها را گفت و ملت را بیدار کرد که مبادا خدای نخواسته تحت تأثیر این حرف ها یک وقت واقع بشوند. خداوند ملت ما را سعادتمند کند. خداوند مملکت ما را از شر شیاطین نجات بدهد. خداوند شما را از مسلمین متعهد و از لشکر امام زمان سلام الله علیه قرار بدهد.