0

صحیفه نور امام خمینی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از دانشجویان دانشگاه شیراز

تاریخ: 1358/03/16

 

دانشگاه، مرکز تعیین سعادت و شقاوت ملت

بسم الله الرحمن الرحیم
دانشگاه مرکز سعادت و در مقابل، شقاوت یک ملت است. از دانشگاه باید سرنوشت یک ملت تعیین بشود. دانشگاه خوب، یک ملت را سعادتمند می کند و دانشگاه غیر اسلامی، دانشگاه بد، یک ملت را به عقب می زند. در رژیم سابق شاید از همه جنایت ها، جنایت اینکه دانشگاه را به طور صحیح نگذاشتند عمل بکند شاید از همه جنایات بالاتر باشد. آنچه که در اسلام مطرح است اموال نیست، مادیات نیست، معنویات است که باید از دانشگاه به همه اقشار سرایت بکند یعنی، چه دانشگاه شما و چه دانشگاه روحانیون، این دو قشر هستند که تربیت امت به عهده این دوقشر است، این دو قشر از همه قشرها عملشان شریفتر و از همه قشرها مسؤولیتشان بیشتر است، عمل شریف، برای اینکه مرکز انسان درست کردن است دانشگاه باید مرکز درست کردن انسان باشد، چه دانشگاه روحانی و چه دانشگاه شما و این یک امری بوده است که انبیا علیهم السلام مأمور بر همین امر بوده اند که انسان درست کنند. کتب آسمانی، همه کتب آسمانی، برای انسان ساختن آمده است. اگر انسان ساخته بشود، همه چیز به صورت معنویت در می آید یعنی مادیت هم به صورت معنویت در می آید. بعکس، اگر چنانچه قشرها شیطانی باشند و از دانشگاه ما و شما انسان های منحرف بیرون بیاید، معنویات هم به صورت مادیات در می آید، فانی در مادیات می شود.
 

رسالت انبیا، الهی کردن انسان ها در همه ابعاد و جوانب

آن چیزی که انبیا می خواستند این بود که همه امور را الهی کنند. تمام ابعاد عالم را و تمام ابعاد انسان را که خلاصه عالم است، عصاره عالم است، انبیا برای این آمدند که همه اینها را الهی کنند یعنی انسان که خلاصه، عصاره همه عالم است، یک انسان الهی بشود که وقتی که هر کاری می کند روی جنبه الهیت بکند. انبیا اینطور بودند که معاشرت هایشان هم جنبه الهی داشته است، ازدواج هاشان هم جنبه الهی داشته، همه چیزهایشان، هر جهتی که ما به نظرمان یک جهت مادی حیوانی هست آنها این جنبه را انسانی، این جنبه را الهی کرده اند. اگر جنگ می کنند جنگ هایشان الهی است و برای اوست، اگر صلح می کنند، صلح شان هم الهی است و برای اوست در مقابل

صحیفه نور جلد 7 صفحه 60

طاغوت، یک جنبه الهی در مقابل طاغوت است. طاغوت همه چیزش مادی است، شیطانی است، معنویات راهم می کشد طرف مادیات و طرف دنیا، لکن آنها که تابع دستورات الهی هستند، همین مادیاتی که همه از آن استفاده می کنند همین مادیات را با یک صورت معنویت به آن می دهند، با جنبه معنویت به اینها نگاه می کنند، همه عالم را به جنبه الهیت نگاه می کنند، همه رامظاهر خدا می دانند، اگر محبت به مردم داشته باشد، نه به عنوان اینکه این پسر من است، دختر من است، این برادر من است، به آن عنوان معنویت که هست که بنده خداست، فرستاده خداست. شیطان عکس این است، طاغوت عکس این است. انبیا آمدند که مردم را از ظلمات به نور دعوت کنند.
 (الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور و الذین کفروا اولیاء هم الطاغوت یخرجونهم من النور الی الظلمات) یا اخراج از ظلمت ها به نور است. این کار انبیاست، این کاری است که خدای تبارک و تعالی به وسیله انبیا انجام می دهد. و یا از نور به ظلمت است، فطرت انسانی که یک فطرت نورانی است به حسب خلقت، اینها این فطرت را می کشند طرف ظلمت، از نور به ظلمت می آید. این کار طاغوت است. این دو جنبه است و هر کدام اصحابی دارد. مؤمنین، آنهائی که به خدا ایمان دارند از همه ظلمت ها به نور کشیده می شوند و کفار، آنهایی که ایمان به خدا ندارند از نور به طرف ظلمت ها کشیده می شوند.
 

نجات اسلام و قرآن، انگیزه روح شهادت طلبی و ایثار ملت در انقلاب

چیزهائی که در عالم واقع می شود و ما باید از آن چیزها تنبه بکنیم یکی از امور همین نهضت ایران است. از این نهضت ایران باید ما تعلم پیدا بکنیم، تنبه پیدا بکنیم، مطالعه کنیم در این نهضت ببینیم که این نهضت چه بود، برا ی چه بود؟ و چه شد که تا اینجا پیروز شده است؟و باید چه کرد که تا آخر پیروز بشود؟نهضت ها در عالم خیلی بوده است، انقلابات در عالم خیلی بوده است.
انقلاب در شوروی هم بود، انقلاب در فرانسه هم بود، انقلاب ایران با آنجا چه فرقی دارد؟ وانقلاب ایران برای چه هست؟ و انقلاب شوروی برای چه بود؟مردم ایران چرا در خیابان ها ریختند و فریاد کردند و همه الله اکبر گفتند و فریاد کردند، این چه بود قضیه؟آیا مردم ایران هم مثل شورشی های شوروی فریاد می کردند و علف می خواستند! فریاد می کردند و دنیا می خواستند؟! خونشان را جوان های ما برای اینکه یک زندگی مرفهی در دنیا داشته باشند خون می دادند؟این می شود که یک کسی خودش را بکشد که زندگیش خوب باشد؟ یا خیر این یک نهضتی الهی بود. نهضت مثل نهضت های آنهائی که به خدا اعتقاد ندارند یا آنهائی که نهضت هایشان نهضت های جهت مادی بوده است، نبوده است. نهضت ایران نهضتی بود که خدای تبارک و تعالی در آن نقش داشت و مردم به عنوان جمهوری اسلامی، به عنوان اسلام، به عنوان احکام اسلام درخیابان ها ریختند و همه گفتند ما این رژیم را نمی خواهیم و حکومت عدل اسلامی و جمهوری اسلامی می خواهیم. این چیزی که انگیزه این ملت بود، انگیزه همه قشرها الا بعضی ها. زن ها در خیابان ها ریختند، مرد ها درخیابان ها ریختند،

صحیفه نور جلد 7 صفحه 61

بچه ها آمدند. همین دیشب کسی می گفت که من شاهد قضیه بودم که یک بچه ده، دوازده ساله سوار موتورسیکلت شده بود و حمله کرد طرف یک تانک و از آن ور هم بچه را تکه تکه کردند، اما او یک بیرق دستش بود و حمله کرد. این چه بود؟ قضیه، قضیه چه بود که یک چنین تحول در ملت پیدا شد؟ این تحول عظیمی که در این ملت پیدا شد، یک تحولی بود که فقط برای این معنا که مثلاً رژیم نباشد؟ یا دنباله داشت؟ رژیم نباشد، حکومت اسلامی باشد، اساس او بود، اساس آن بود که می خواستند قرآن حکومت کند در این کشور. موانع را برداشتند که حکومت، حکومت اسلامی باشد نه اینکه همه مقصد این بود که فقط آزاد باشیم. همه مقصد این بود که مستقل باشیم؟ ایران می خواست که مثل مملکت مثلاً سوئد باشد؟ آزاد هستند، مستقل هم هستند. اما اگراز قرآن در آن خبری نباشد، باز هم چنین می خواهد؟! ایرانی ها این را می خواستند که قرآن باشد یا نباشد؟ اسلام باشد یا نباشد؟ ما آزاد باشیم، ما آن جهت حیوانی مان، آن جهت حیوانی مان اشباع بشود کاری به معنویات دیگر ما نداریم!! ایران جوان های خودش را برای این داد؟ یا ایران متحول شده بود به یک ملت صدر اسلامی، یک جوان هایی مثل جوان های صدر اسلام که شهادت را برای خودشان فوز می دانستند می گفتند شهید هم بشویم سعادتمندیم. مسأله این بود و مسأله این هست.
 

برای اسلامی کردن دانشگاه جدیت کنید

دانشگاه مبدأ همه تحولات است. از دانشگاه، چه دانشگاه علوم قدیمه، چه دانشگاه علوم جدیده، از دانشگاه سعادت یک ملت و در مقابل سعادت، شقاوت یک ملت سرچشمه می گیرد. دانشگاه را باید جدیت کرد، جدیت بکنید دانشگاه را درستش کنید، دانشگاه را اسلامیش کنید. مملکت ما برای اسلام زحمت کشیده است و باید برای اسلام زحمت بکشد و می کشد و همه چیزش باید اسلامی بشود.
همین توقع نباشد که دولت اسلامی باشد، خیر، همه چیز باید اسلامی بشود، همه قشرها باید قشر اسلامی باشد که هر کس که بیاید و ببیند جمعیت را، ببیند که یک جمعیت الهی اینها هستند، یک جمعیت اسلامی اینها هستند.
 

تمام مقصد ما اسلام است

الان وقتی است که خدای تبارک و تعالی ما را امتحان می کند. همین حالا، همین عصر ما الان بعد از اینکه انقلاب به پیروزی رسیده است تا حدودی، الان وقتی است که ما در امتحان هستیم که حالا که ما آزادی پیدا کردیم، این آزادی را صرف چه می کنیم. آزادی پیدا کردیم، آزادی، حالا من آزادم که هر کاری می خواهم بکنم؟! آزادم که به هر که می خواهم اذیت بکنم؟ آزادم که هر چه می خواهم بنویسم؟ ولو به ضد اسلام باشد، ولو به ضد منافع مملکت باشد. این آزادی است؟این را ما می خواستیم؟ما آزادی می خواستیم یا آزادی در پناه اسلام ما می خواستیم؟ما اسلام می خواستیم، اسلام هم آزادی دارد اما آزادی بی بند و باری نه، آزادی غربی ما نمی خواهیم، بی بند و باری است او.

صحیفه نور جلد 7 صفحه 62

هر کس با هر که هر طوری می خواهد، هر چه، هر چه، نیست اینطور. آزادی که ما می خواهیم، آزادی در پناه قرآن ما می خواهیم. استقلال ما می خواهیم، آن استقلالی که اسلام به ما بدهد، آن که اسلام بیمه اش کند. تمام مقصد ما اسلام است، همه اسلام برای اینکه اسلام مبدأ همه سعادت ها و همه قشرها را از ظلمات به نور می رساند.
 

امور مادی، مقدمه ای برای هدایت و رشد انسان ها

ما می خواهیم یک جمعیتی نورانی پیدا بکنیم، یک قشرهای نورانی که وقتی وارد می شویم در یک دانشگاهی، عملش نورانی، علمش نورانی، اخلاقش نورانی، همه چیزش نورانی باشد، الهی باشد. پیروزی نه برای این است که ما برسیم به یک مثلاً آزادی، برسیم به یک استقلالی و منافع برای خودمان باشد، همین، همین دیگر تمام؟ حالا که دیگر منافع مال خودمان شد، دیگر کاری دیگر نداریم اینها مقدمه است، همه اش مقدمه این است که یک ملت انسان پیدا بشود، یک ملتی که روح انسانیت در آن باشد پیدا بشود، تحول پیدا بشود در خود اشخاص. آن چیزی که مطرح است پیش انبیا انسان است آن چیز، چیز دیگری نیست، انسان مطرح است پیش انبیا، چیز دیگر پیش انبیا مطرح نیست، همه چیز به صورت انسان باید در آید. می خواهند انسان درست کنند. انسان که درست شد، همه چیز درست می شود. رژیم ها به تبع خارجی ها می خواستند که در این ممالک شرقی انسان درست نشود. آنها از انسان می ترسند. آنها می خواهند که یک انسانی پیدا نشود. انسان اگر پیدا شد زیر بار زور نمی رود انسان، انسان اگر پیدا شد منافع مملکتش را به خارج نمی دهد، امین است انسان. انسان برای خدا کار می کند و برای خداست. زندگیش برای خداست و مردنش هم برای خداست. یک چنین موجودی ممکن نیست که برای اجانب خدمت بکند و به ضد کشور خودش قیام بکند. اینها نخواستند در دانشگاه های ما انسان درست بشود از انسان می ترسیدند، کوشش کردند که نیروی انسانی ما را نگذارند رشد بکند، نیروی انسانی ما را نگذارند جلو برود، کوشش کردند، با هر ترتیبی که توانستند، با هر نقشه ای که داشتند، عمده کارشان روی انسان ها بود که انسان ها را نگذارند رشد بکنند. وقتی انسان تربیت نشد در یک مملکت، وقتی تمام نظر یک فرد به مادیت بود، وقتی تربیت، تربیت مادی بود، خوب، این آدم می خواهد که دارأی یک پارک باشد،این از هر راهی شد بشود، این فرقی به حالش نمی کند برای اینکه مادی است. آدم مادی همین جهت ماده را نگاه می کند، کار ندارد که این ماده، این پارکی که پیدا شده است، این اتومبیلی که پیدا شده است از کجاست. هر چیز، خودش را می خواهد، به مبدأش کار ندارد. انسان الهی است که اگر چنانچه یک چیزی را به او بدهند می پرسد از کجاست؟ چه هست استفاده این آیا صحیح است یا نه؟ این اتومبیل آیا از راه حلال است یا حرام؟ خیانت است یا امانت؟ این انسان است که این چیزها را پیشش مطرح است، ما هم این را می خواهیم. این اشتباه است که ما می گفتیم که یا می گوئیم که رژیم نباشد بس است دیگر، استقلال باشد بس است، آزادی باشد بس است، نخیر، مسأله این نیست. ما همه اینها را فدای انسان می کنیم. ما انسان می خواهیم، همه فدای

صحیفه نور جلد 7 صفحه 63

انسان. انسان وقتی درست بشود همه چیز درست می شود. در این چند سال کوشش کردند که انسان نباشد، انسان رانگذارند یک انسانی پیدا بشود. اینها می د یدند که یک فرد انسان اگر پیدا بشود ممکن است یک ملت را هدایت کند ممکن است که یک ملت را به خلاف آنها چیز بکند، از این ناراحت بودند نمی گذاشتند کسی تحقق پیدا بکند.
آنهااز مدرس می ترسیدند. مدرس یک انسان بود، یکنفری نگذاشت پیش برود کارهای او را تا وقتی کشتندش. یکنفری غلبه می کرد بر همه مجلس، بر اهالی که در مجلس بودند غلبه می کرد یکنفری، یکنفری تا توی مجلس نبود (من آنوقت مجلس رفتم، دیدم، برای تماشا، بچه بودم، جوان بودم رفتم) مجلس آنوقت تا مدرس نبود مثل اینکه چیزی در آن نیست، مثل اینکه محتوا ندارد. مدرس با آن عبای نازک و با آن - عرض بکنم - قبای کرباسی وقتی وارد می شد، مجلس می شد - یک مجلس - طرح هایی که در مجلس داده می شد، آن که مخالف بود مدرس مخالفت می کرد و می ماساند مطلب را.
وقتی که روسیه در یک قضیه ای (که الان یادم نیست) اولتیماتوم داد به ایران و آوردند به مجلس و قوای نظامی اش هم حرکت کرده بودند به طرف تهران یا قزوین که این را قبول کنند، مجلس (آنطور که حالا نقل می کنند) مجلس بهت شان زده بود که باید چه بکنند. قوا، قوای شوروی است، مقاومت نمی توانیم بکنیم، قبول این هم که خیانت است. آنجا نوشته است که یک روحانی با دست لرزان آمد و گفت حالا که ما باید از بین برویم چرا خودمان از بین ببریم؟ما این را ردش می کنیم. رد کرد، همه هم قبول کردند. آنهاهم هیچ کاری نکردند. اینها می بینند یک انسان وقتی در یک ملت پیدا بشود می تواند که مجرای امور را از آن طریقی که آنها می خواهند برگرداند، آن چیزی که آنها می خواهند نگذارد پیدا بشود، کوشش کردند نگذارند انسان پیدا بشود.
 

کوشش کنید که انسان درست کنید

شما دانشگاهی ها کوشش کنید که انسان درست کنید. اگر انسان درست کردید مملکت خودتان را نجات می دهید. اگر انسان متعهد درست کردید، انسان امین، انسان معتقد به یک عالم دیگر، انسان معتقد به خدا، مؤمن به خدا، اگر این انسان در دانشگاه های شما و ما تربیت شد مملکتتان را نجات می دهد. بنابراین، کار، کار بسیار شریف و مسؤولیت، مسؤولیت بسیار زیاد. الان این مسؤولیت به دوش ما و شماست. این مسؤولیت بزرگ، یعنی سعادت ملت را شما و ما باید بیمه کنیم، قشر روحانی و قشر دانشگاهی. سعادت ملت را شماها باید بیمه کنید، این مسؤولیت به دوشتان آمده، نرفتید زارع بشوید، اگر زارع بودید، مسؤولیت داشتید اما نه این مسؤولیت را. اگر یک کاسبی بودید، مسؤولیت داشتید درحدود شعاع خودتان اما الان مسؤولیت، مسؤولیت یک ملت است، مسؤولیت یک کشور است، مسؤولیت برای اسلام است. مقابل خدا، الان همه مسؤولیم. باید همه ما کوشش کنیم، دانشگاه کوشش کند، دانشگاه های دینی کوشش کنند، دانشگاه های علمی شما کوشش کنند انسان درست کنند.
همه دنبال این باشید، انسان. اگر انسانیت را استثناء بکنید یک فردی درست بکنید دانشمند، یک

صحیفه نور جلد 7 صفحه 64

طبیبی که بهتر از همه اطباء دنیاست اگر این وجهه انسانی نداشته باشد همین طبیب مضر است، همین طبیب وقتی که می خواهد یک کسی را معالجه کند دنبال منافع است، نه دنبال معالجه، دنبال آن است از این چقدر در می آید، هر چه بشود بیشتر بدوشد او را. اگر یک طبیب درست کنید که انسانی بار بیاید، او دنبال معالجه است، نه دنبال اینکه از این چقدر در می آید. قضیه کسب نیست، قضیه علاج انسانی است، الهی است. یک طبیب می تواند معالجه اش الهی باشد، می شود معالجه اش شیطانی و طاغوتی باشد. معالجه طاغوتی، اینکه برود دنبال اینکه چقدر از این درمی آید چقدر ما قضیه استخوان لای زخم چقدر ما می توانیم از این استفاده کنیم، هر چقدر می توانیم استفاده کنیم معطلش کنیم. الهی، می خواهد این را نجات بدهد ولو چیزی گیرش نیاید می خواهد این را نجات بدهد. اگر در دانشگاه شما انسان درست شد او می خواهد ملت را نجات بدهد در فکر این نیست که خودم چی باشم، مقام خودم چی باشد؟ می خواهد نجات بدهد و اگر طاغوتی شد می خواهد استفاده کند، نمی خواهد نجات بدهد، می خواهد خودش را، برای خودش کار کند، نه برای کشور.
کوشش کنید که الان همه مسؤول هستیم و باید همه از این عهده مسؤولیت بیرون بیائیم و همه باید خدمت کنیم. الان مملکت ما محتاج به خدمت است، چه آنهائی که انسان می خواهند درست کنند و نیروی انسانی در دست آنهاست و چه آنهائی که در قشرهای دیگر هستند. همه باید به این مملکت خدمت بکنیم بلکه این آشفتگی هائی که هست این آشفتگی ها انشاءالله از بین برود و شما به یک مملکتی از خودتان باشد خودتان در آن خدمت بکنید، برای ملت خودتان و خودتان و عمده اینکه برای نجات کشورتان و برای خدا. خداوند همه شما را انشاء الله موفق کند و همه ما را به خدمتگزاری برای کشورمان برای ملتمان موفق کند.
امام در جواب سوال یکی از حضار فرمودند : من دیگر وقت اینکه حالا بنشینم و هی صحبت کنم ندارم، من حرف هایم همین هاست. من عرض می کنم دیگر، من الان دیگر حالم مقتضی نیست، حرف های ما همین هاست، دیگر بیشتر از این ما حرفی نداریم.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:13 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

پیام امام خمینی به ملت ایران به مناسبت 15 خرداد

تاریخ: 1358/03/12

 

پیام امام خمینی به ملت ایران به مناسبت 15 خرداد

بسم الله الرحمن الرحیم
با فرا رسیدن پانزدهم خرداد خاطره غم انگیز و حماسه آفرین این روز تاریخی تجدید می شود، روزی که بنابر آنچه که مشهود است قریب به پانزده هزار نفر از ملت مظلوم و ستم کشیده ما به خاک و خون کشیده شد، روزی که طلیعه نهضت اسلامی این ملت شجاع و غیور گردیده نهضت عظیمی که بیش از شانزده سال پیش به دنبال قیام روحانیت مسئول و متعهد، در مقابل محمدرضا پهلوی که مخالفتش با اسلام عزیز آشکار و آشکارتر شد، شکل گرفت. روحانیت به اعتراض برخاست و عصر عاشورا پس از حادثهای ناگوار اعتراض با موج عظیم انسانی اسلامی بالا گرفت و به اوج رسید و پس از آن دست ناپاک استعمار از آستین شاه مخلوع در آمد و غائله پانزده خرداد 12 محرم را هر چه دردناکتر بوجود آورد.
محرم چه ماه پرغائلهای و چه ماه خونی، و چه ماه حماسه آفرینی، ماهی که دستگاه شاهنشاهی بنی امیه را در هم کوبید و ماهی که رژیم شاهنشاهی دو هزار و پانصد ساله جنایتکاران را در هم پیچید.
ملت ما نه محرم را که شاهد قتل عام های وحشیانه جباران است فراموش می کند و نه پانزده خرداد را که سرآغاز نهضت اسلامی روحانیت است.
نهضت از حوزه علمیه قم مرکز فقاهت راستین برخاست و برق آسا در سایر حوزه های علمیه و دانشگاه ها و در تهران و سایر شهرها قشرهای عظیم ملت را فرا گرفت و همه را به میدان مبارزه کشید و در سال های اخیر که حوادث به دنبال حوادث به وجود آمد و ملت بزرگ با شعار اسلام و فریاد الله اکبر و نور ایمان و وحدت کلمه بنیاد پهلوی را از بن کند و ملت ما این روز را عزیز می شمارد و من روز پانزدهم خرداد را برای همیشه عزای عمومی اعلام می کنم و برای بزرگداشت شهدای خویش در این روز بزرگ در مدرسه فیضیه به سوگ می نشینم به امید آنکه با خواست خداوند متعال باقیمانده ریشه های گندیده استعمار از بیخ و بن کنده شود و جمهوری اسلامی مبنی بر احکام نورانی قرآن مجید در کشور ما مستقر گردد.
و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
روح الله الموسوی الخمینی

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:13 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در دیدار با ورزشکاران و کارمندان تربیت بدنی

تاریخ: 1358/03/12

 

شما با اسلام این پیروزی را پیدا کردید

بسم الله الرحمن الرحیم
این چه قدرتی است که شما و ورزشکاران را با یک طلبه مجتمع کرده است؟ این چه قدرتی است که دانشگاهی را با سایر اقشار همراه کرد؟ و این چه قدرتی بود که تمام اقشار ملت ما را، زن و مرد، بچه و بزرگ در هر کسوتی که بودند به خیابان ها کشیده و بر ضد طاغوت آنها را مجهز کرد؟ غیر از اسلام بود؟ این اسلام بود که همه را با هم مجتمع کرد و این اسلام بود که شما را پیروز کرد و این اسلام است که سعادت همه انسان ها را تامین می کند. نه سعادت دنیائی فقط، سعادت دنیا و آخرت. آزادی که در پناه اسلام باشد، استقلال که در پناه اسلام باشد، سعادت برای کشورها و برای کشور ما تهیه می کند، تامین می کند. شما با اسلام این پیروزی را پیدا کردید و با اسلام باید این پیروزی را تعقیب کنید.
 

ما باید بیدار باشیم توطئه ها را خنثی کنیم

شما باید الان توجه کنید به اینکه دشمن در توطئه است و می خواهد که این وحدتی که در اقشار ملت ما حاصل شد این را از بین ببرد، الان همه آن اشخاصی که بر خلاف مسیر شما هستند، بر خلاف مسیر ملت ما هستند، بر خلاف مسیر قرآن و اسلام هستند، بر خلاف مسیر پیغمبر و ائمه اطهار (ع) هستند اینها دارند با هم مجتمع می شوند و توطئه می کنند، البته نمی توانند، کاری هم از آنها نمی آید لکن ما هم نباید غافل باشیم ما باید بیدار باشیم و توطئه های آنها را قبل از اینکه اینها با هم مجتمع بشوند خنثی کنیم. مطالعه کنید در حال اینهائی که الان دارند خرابکاری می کنند ببینید که اینها از کجا آمدند،منشأش چیست، از کجا پیدا شدند، اینهائی که نبودند، بعد از اینکه انقلاب پیروز شد پیدا شدند، حالا هر کدام در یک جائی بودند و اگر بودند در خفا بودند و اگر در خارج ایران بودند، در خارج بودند، حالا که انقلاب رسید اینجا یکی یکی از اطراف آمدند و با هم دارند خودنمائی می کنند. این اقشار مختلفی که حالا تازه پیدا شدند با اسم های مختلف، می بینید که مسیرشان بر خلاف مسیر شماست، حرف هایشان غیر از این حرف هائی است که شما می زنید. شما فریادتان اسلام است آنها چیزهای دیگر می گویند. اینها راباید مطالعه کنید. شماها ببینید که از کجا پیدا شدهاند اینها تازه پیدا شدند، از کجا

صحیفه نور جلد 7 صفحه 49

آمدند، چطور شده است که حالا آمدند و می خواهند نگذارند این نهضت ما به ثمر برسد. توطئه ها را خنثی کنید.
 

ورزشکاران با ایمان پشتوانه ملت و اسلام

مملکت ما همین طوری که به علما و دانشمندان احتیاج دارد به این قدرت شماها هم احتیاج دارد به این قدرت شما هم احتیاج دارد. این قدرت وقتی با ایمان باشد، وقتی که زورخانه با قرآن باشد، با ایمان باشد، پشتوانه یک ملت است. وقتی قهرمان ها قهرمان های اسلامی باشند پشتوانه یک ملت هستند، باوزی یک ملت هستند. آنها می خواستند قهرمان باشد لکن قهرمان آریامهری باشد چون پشتوانه ملت نمی توانست باشد. آنها همه چیز را می خواستند برای خودشان، ما و شما همه چیز را می خواهیم برای خدا، برای اسلام، آنچه که پشتوانه ملت است، پشتوانه اسلام است، آن مردهای با ایمان هستند، ورزشکار با ایمان، روحانی با ایمان، دانشگاهی با ایمان، بازاری با ایمان، دهقان و کشاورز و کارگر با ایمان، اینها می توانند پشتوانه یک ملت باشند و نگذارند دست های خائنانه کسانی که می خواهند همه چیز ما را ببرند، قدرت مادی ما، قدرت معنوی ما را از بین ببرند، اینها هست که نمی گذارند. ایمانتان را تقویت کنید، به اسلام پناه ببرید، همه مان به اسلام پناه ببریم، همه جا یاد خدا باشیم. من می دانم که ورزشکارها در گودهای زورخانه یاد خدا هستند، یاد امیرالمومنین هستند، تقویت کنید این یاد خدا را تقویت کنید، این یاد مولا را و همه با قدرت، همه با ایمان انشاءالله به پیش ببرید. خداوند همه شما را موفق کند و همه سالم و سعادتمند باشید. من خدمتگزار همه شما هستم.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:13 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از بانوان اهواز

تاریخ: 1358/03/11

 

نهضت اسلامی عامل مجتمع شدن همه اقشار

بسم الله الرحمن الرحیم
این نهضت بحمدالله تا کنون بسیار ثمر بخش بوده است گر چه ما در اوایل امر هستیم. این نهضت موجب شد که ما و شما در یک محل مجتمع بشویم و مسائلی که داریم طرح بکنیم. قبل از این یک همچو امری میسور نبود، ما در کنار بودیم و شما در کناری دیگر و سایر اقشار ملت هم متفرق. این نهضت الهی موجب شد که آن متفرقات مجتمع بشوند و آن مطلبی که باید بشنوند و بگویند، با هم در میان بگذارند تا انشاءالله مسائل حل بشود و ما به آن مقصدی که داریم نائل بشویم.
 

مقصدمان این نبود که فقط محمد رضا برود، مقصد اسلام است

مسائل زیاد است لکن مهم، الان که ما دربین راه هستیم و به مقصد نرسیدیم، فقط موانع را رفع کردهایم والا مقصد ما بالاتر از این معانی است، مهم این است که نهضت محفوظ باشد. این نهضتی که این قدرت را داشت که یک همچو قدرت شیطانی را در هم شکست و محمدرضا در عین حال که خودش یک قدرت عظیم بود دنبال او هم همه قدرت ها، همه قدرت هائی که در عالم بودند با او موافق بودند و با ما مخالف، معذلک این نهضت چون یک نهضت الهی بود، نه یک نهضت مادیگرائی، نهضت ملی، یک نهضت الهی، یک نهضت اسلامی بود از این جهت پیروز شد و تمام قدرت ها نتوانستند این شیطان را نگه دارند. او رفت و دیگر برگشت ندارد، لکن مسأله این نبود که او برود، مسأله این بود که دنبال رفتن او قطع ایادی همه قدرتمندها بشود و این هم شده است، البته ریشه هائی دارد و انشاءالله اینها هم از بین خواهند رفت، لکن مسأله این هم نبود، مسأله اساسی ما این نبود که رژیم سلطنتی برود و قطع ایادی دیگران بشود، اینها همه مقدمه بود برای مسأله اساسی ما، او اسلام است. انبیا که جنگ می کردند با مخالفین توحید، مقصدشان این نبود که جنگ بکنند و طرف را از بین ببرند، مقصد اصلی این بود که توحید را در عالم منتشر کنند، دین حق را در عالم منتشر کنند. آنها مانع بودند اینها می دیدند که این مانع را باید برداشت و به مقصد رسید.
رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم مقصدشان این نبود که مشرکین مکه را از بین ببرند و یا مشرکین جزیره العرب را از بین ببرند، مقصد این بود که دین اسلام را منتشر کنند و حکومت، حکومت

صحیفه نور جلد 7 صفحه 45

قرآن باشد، حکومت اسلام باشد. آنها چون مانع بودند از اینکه این حکومت اسلامی تحقق پیدا بکند منتهی به جنگ می شد و معارضه، آنها معارضه می کردند با حکومت اسلامی، اینها مقابله می کردند. جنگ ها، جنگ های زیادی که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است، همه برای این معنا بوده است که موانع را از سر این مقصد الهی، مقصد اعلی که دارند و آن تحکیم حکومت اسلامی، حکومت الله، حکومت قرآن، همه برای این بود، به طوری که اگر چنانچه معارض با این نبودند معلوم نبود که جنگ پیش بیاید. معارضه داشتند و نمی گذاشتند که این حکومت تحقق پیدا بکند، جنگ پیش آمد. ملت ایران و ما مقصدمان این نیست و نبود که فقط محمدرضا برود، رژیم سلطنتی از بین برود، دست اجانب کوتاه بشود، اینها همه مقدمه بود، مقصد اسلام است.
ما می خواهیم که اسلام حکومت کند در این مملکت، احکام اسلام در این مملکت جریان پیدا بکند. اگر ما فرض کنیم که حکومت رژیم سلطنتی از بین برود و یک رژیم دیگری بیاید که آن رژیم دیگر، ایادی دیگران هم از او، از مملکت ما قطع بشود، یک رژیمی بیاید اما رژیم اسلامی نباشد، برخلاف اسلام باشد، این مقصد ما حاصل نشده. اگر مقصد این بود که محمدرضا برود و دست اجانب قطع بشود، بله، اما اگر مقصد اصلی ما این است که اسلام تحقق پیدا بکند، اگر مقصد اصلی ملت ایران این است که جمهوری اسلامی تحقق پیدا بکند، حکومت عدل الهی تحقق پیدا بکند، رفتن آنها همه مقدمه بری این مطلب است.
این اشتباه نشود که ما می خواستیم که او برود، رفت، تمام شد، خیر، تمام نشده است. این مانع از کار بود چون مانع بود که ما به مقصد برسیم با او معارضه کردیم. او نمی گذاشت که عدل الهی تحقق پیدا بکند، او نمی گذاشت که مملکت ما یک مملکت اسلامی با یک حکومت عادل باشد و محقق بشود این رژیم، از این جهت معارضه شد با او، او رفت. اگر به جای اینکه او رفت یک رژیم دیگری تحقق پیدا کند مثل یک رژیمی که در اروپا هست مثلاً، مثلاً مثل فرانسه ما بخواهیم بشویم که ما رژیم محمدرضا را کنار بگذاریم، یک رژیمی مثل رژیم فرانسه که کاری به اسلام ندارد، اگر اینطور باشد اینهمه خون ریختن ملت ما برای این نبوده است که حالا یک مملکتی باشد، مملکت اسلامی نباشد ولو رژیم سلطنتی هم نباشند. یک رژیم غیر اسلامی خیر. بسیارند رژیم آزاد منشانه، رژیمی که استقلال هم دارد، آزادی هم می دهد اما یک آزادی می دهد که بروفق اسلام نیست. احکام، احکام اسلام نیست. رژیم، رژیم اسلام نیست. عدالت اسلامی به آنطوری که در اسلام است نیست، ما همچو چیزی را نمی خواستیم و نمی خواهیم.
 

ما دنبال تحقق اسلام هستیم، نه اسم اسلام

حالا که ما می گوئیم جمهوری اسلامی، معنایش این نیست که فقط ما رأی به جمهوری اسلامی دادیم دیگر به باقی کارهای دیگر کار نداریم. جمهوری اسلامی معنایش این است که همه مردم رأی بدهند یا اکثریت رأی بدهند به اینکه جمهوری لکن احکام، احکام اسلام، جمهوری که در او قانونش

صحیفه نور جلد 7 صفحه 46

قانون اسلام باشد. اگر یک جمهوری باشد که قانونش قانون اسلام نباشد، این آن نیست که ملت ما می خواهند و رأی بر آن دادند. اینهمه خون دادند مردم به اینکه اسلام تحقق پیدا بکند، دنباله کار انبیاست، دنباله کار رسول خداست، دنباله کار امیرالمومنین علیه السلام است، دنباله کار سیدالشهدا است سیدالشهدا خونش را داده برای همین که اسلام تحقق پیدا بکند، یزید می خواست اسلام را از بین ببرد. ما دنبال این هستیم که اسلام تحقق پیدا بکند، جمهوری اسلامی پیدا کردیم کافی است برای می خواهیم که احکام اسلام باشد، قرآن حکومت کند بر ما، قانون اسلام بر ما حکومت کند، هیچ کس دیگر حکومت نداشته باشد و ما الان بین راه هستیم و نرسیدهایم به مقصد.
 

عمال اجانب چون از اسلام می ترسند، هر چیزی که ترویج از اسلام بکند از او می ترسند

مع الاسف می بینید که در اطراف، خصوصاً در اطراف شما، مفسده جوها افتادهاند و می خواهند نگذارند این کار را انجام بگیرد. اینها عمال خارجی هستند، اینها اشخاصی نیستند که برای ملت ما بخواهند دلسوز باشند، اینها می خواهند که این جمهوری اسلامی که از آن می ترسند و اربابانشان هم از همین جمهوری اسلامی، از اسم اسلام می ترسند و لهذا عمالشان به این راه افتادند که جمهوری لازم نیست جمهوری اسلامی باشد، خوب، جمهوری باشد، جمهوری ایرانی باشد، جمهوری دموکراتیک باشد. این برای این است که اینها از اسلام می ترسند، از اسلام آن چیزهائی که باید نبینند دیدند، اسلام تو دهنی به آنها زد و بیرونشان کرد از مملکت. اینها از این می ترسند و لهذا کوشش می کنند خودشان و عمالشان که به هر صورت هستند، آنهایی که به هر صورت هستند کوشش می کنند که این کلمه اسلام تو کار نباشد هر چه می خواهد جایش باشد. آنها راضی هستند که هر چه جای کلمه جمهوری اسلامی، هر چه می خواهید بگذارید، اسلام نباشد دیگر هر چه می خواهد باشد.
در مملکت ما روحانی قدرت نداشته باشد ولو کمونیست قدرت داشته باشد. اینها دنبال این هستند، اینها از روحانی می ترسند و از اسلام می ترسند، چون از اسلام می ترسند، از آن کسانی که مروج اسلام هستند می ترسند. از منبری می ترسند برای اینکه مروج اسلام است، از روحانی و اهل محراب می ترسند برای اینکه مروج اسلام است. چون از اسلام می ترسند هر چیزی که دنباله اسلام باشد، هر چیزی که ترویج از اسلام بکند از او می ترسند و نمی خواهند او را.
و لهذا نعمه اینکه (لازم نیست که اسلام باشد، جمهوری باشد جمهوری دمکراتیک باشد، لازم نیست که اسلام پهلویش بگذارید، اسلام باشد منهای روحانیت، روحانیت نباشد ولو اسلام باشد) . معنایش این است که اسلام باشد منهای اسلام. اگر روحانیت نباشد اسلام را هیچ کس نمی تواند نگه دارد. اینها اصلاً نقشه بر این است که اسلام نباشد برای اینکه اینها سیلی خوردند از اسلام احساس کرده اند الان که اسلام است که این پیروزی را حاصل کرده، شهادت است که این پیروزی را حاصل

صحیفه نور جلد 7 صفحه 47

کرده، شهادت هم حفظ اسلام است، از اول اسلام با شهادت پیش برده، حالا هم که می بینید که جوان های ما شهادت را می خواهند. همین امروز هم که من این بیرون ایستاده بودم یک جوان برومندی فریاد می کرد از آنجا که شما دعا کنید که من شهید بشوم. این حس بود که ما را پیش برد، این حس شهادت بود و این حس جلو آمدن برای اسلام و شهادت بود که ما را به پیروزی رساند و اینها از این می ترسند. از اسلام، اینها می ترسند.
 

می شود گفت که بانوان این نهضت را پیش بردند

شما فکری بکنید که این معنای اسلامی، این جمهوری به معنای اسلامی، به همین معنا که عرض کردم که محتوا اسلام باشد، تو دانشگاه وقتی برویم اسلام باشد، تو دادگستری وقتی برویم اسلام باشد، تو وزارت خارجه برویم اسلام باشد، تو ادارات برویم اسلام باشد، تو بازار برویم اسلام باشد، صحرا برویم اسلام باشد، شهر برویم اسلام باشد، کوشش کنید که این معنا حاصل بشود. اگر این معنا حاصل شد شما تا آخر پیروز هستید. با هم باشید همه تان، همه با هم باشید. شما یک نصیب زیادی در این نهضت دارید. می شود گفت که بانوان این نهضت را پیش بردند برای اینکه بانوان ریختند توی خیابان ها، در صورتی که بانوان بنابراین نبود که بریزند در خیابان ها ریختند توی خیابان ها. مردها اگر یک سستی هم احتمال می رفت در آنها باشد همان معنا آنها را شجاع کرد. مرد وقتی دید زن ها آمدهاند مشغول یک عملی هستند، مردها شجاع می شوند. شما بودید این پیروزی را نصیب اسلام کردید و شما سهم زیادی در این پیروزی دارید، این سهم را نگه دارید. این پیروزی که دنبال این بود که همه با هم یک تحول روحانی پیدا کرده بودید، یک تحولی که از عالم غیب شما را متحول کرده بودند، این تحول روحانی را حفظ کنید، وحدت کلمه را حفظ کنید. الان ما بین راه هستیم، ما کار زیاد داریم تا همه احکام اسلام جریان پیدا نکند، ما در راهیم. آنوقتی که همه احکام اسلام جریان پیداکرد، آنوقت ما رسیدیم به مقصد. مقصد اسلام است. این را حفظ کنید، این وحدت کلمهای که پیدا شد و این اسلامیتی که پیدا شد و این تحول روحی که پیدا شد، این را حفظ کنید. انشاءالله تعالی پیروز هستید. خداوند انشاءالله شماها را پیروز کند و شماها را سعادتمند کند و در دنیا و آخرت شما سعید باشید و انشاءالله هستید.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:13 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در دیدار با پرسنل نیروی دریائی بندرعباس

تاریخ: 1358/03/11

 

آزادی، امانت بزرگ الهی

بسم الله الرحمن الرحیم
اول باید تشکر کنم از شما آقایان که از راه دور آمدید برای ملاقات ما و خوشوقتم از اینکه مواجه با هم هستیم و می توانیم صحبت ها را با هم بکنیم. ما گذشته را پشت سر گذاشتیم و بحمدالله موفقیت آمیز بود. به گذشته خیلی نباید نظر کرد، عمده آینده است. تکلیف فعلی ما چیست؟ و تکلیف بعد از این و آینده ما؟ فرق نیست بر اینکه ما همه مکلف هستیم به تکلیف های الهی برای حال و برای آینده. در حال حاضر می دانید که آشفتگی هایی در کار است و توطئه هائی برای اخلال، تکلیف ما در این حال که اخلالگرها که می خواهند نگذارند این نهضت به ثمر برسد چیست و تکلیف آینده ما چیست؟ ما تا کنون آزادی را به دست آوردیم. همه الان آزادانه از محل خودتان آمدید و با هم ملاقات می کنیم که قبل از این چنین آزادی برای شما نبود، برای ما هم نبود. ماالان آزاد هستیم. آزادی یک نعمت بزرگ الهی است آیا در این موقع که آزاد هستیم، ببینیم که از این آزادی آیا سوء استفاده می کنیم یا استفاده مشروع؟ آزادی یک امانت الهی است که خداوند نصیب ما کرد، آیا این امانتی که خدای تبارک و تعالی به ما داد و ما را آزاد کرد، با این آزادی چه می کنیم؟ آیا آزادی را صرف صلاح ملت و اسلام می کنیم؟ یا آزادی را صرف جهاتی که بر خلاف مسیر نهضت و بر خلاف رضای خداست؟
 

خداوند با نعمت آزادی ما را امتحان می کند

الان ما همه در حیطه امتحان گذاشته شدیم. قشرهای ملت همه از روحانیون گرفته است تا دانشگاهی، از نیروی هوائی گرفته است تانیروی زمینی و تا نیروی دریایی، بازارهای اسلام، سرحدات اسلام، عشایر ایران همه ما الان آزادیم و در تحت امتحان خداوند ما را با این نعمت امتحان خواهد کرد. اگر ما آزادی را در مسیر خودش برای صلاح ملت، برای صلاح اسلام، در خدمت کشور، از این آزادی استفاده کردیم، از امتحان درست بیرون آمدهایم و اگر خدای نخواسته آزادی را صرف کردیم بر خلاف مسیر ملت و اسلام، حالا که آزاد شدیم خودمان را به هرج و مرج بکشیم، حالا که آزاد هستیم به زیر دستان خودمان ظلم کنیم، حالا که آزاد هستیم بر خلاف نظامات اسلامی و بر خلاف نظامات ملی عمل کنیم. هرج و مرج بپا کنیم چون آزاد هستیم، تحت هیچ قاعده نباشیم، تحت هیچ یک

صحیفه نور جلد 7 صفحه 43

از قواعد اسلامی و ملی نباشیم، اگر اینطور باشد، آزادی را سلب کردیم بر خلاف مسیر ملت و برخلاف مسیر اسلام. توجه داشته باشید که از این امتحان آبرومند بیرون بیاییم. اگر من طلبه وقتی آزاد شدم به رفقای خودم، به زیردستان خودم، به دوستان خودم تعدی کردم، برخلاف مسیر نهضت عمل کردم، برخلاف مسیر ملت عمل کردم، من به این آزادی که خدای تبارک و تعالی داده است خیانت کردهام. اگر شما برادرهای نظامی من هم حالا که آزادی پیدا کردید بخواهید از این آزادی سوء استفاده کنید، برخلاف مسیر ملت، برخلاف مسیر کشور عمل بکنید، برخلاف نظامات مقرر عمل بکنید، شما هم مثل من از این امتحان بیرون نیامدید و خدای نخواسته خیانت کردید. امانت خدا را حفظ کنید. به امانت خدا خیانت نکنید.
 

آزادی را در صلاح ملت و صلاح کشور صرف کنید

شما آزادید، آزادی را صرف کنید در صلاح ملت، در صلاح کشور. و آزادی برای این نیست که هر کسی هر کاری می خواهد بکند، قاچاق فروشی بکند، گرانفروشی بکند، سرحدات را به هم بزند، نظام را به هم بزند، جهات مقررات ملی و دولتی و اسلامی را ملاحظه نکند، معنای آزادی این نیست، آزادی در حدود مقررات است، مقررات را باید حفظ کرد و کسی حق ندارد به شما تعدی بکند، شما آزادید و کسی حق ندارد شما را محدود کند لکن مقررات را باید همه حفظ بکنیم، من که در اینجا هستم و شما که در سرحدات هستید، باید مقررات را حفظ بکنیم باید نظامات راحفظ بکنیم، باید جهاتی را که مقرر شده برای ما و شما هم حفظ بکنیم تا انشاءالله این کشور را به سامان برسانیم. اگر من که اینجا هستم بر خلاف مقررات عمل کنم و آن که در تهران است بر خلاف مقررات عمل کند و آن که در سرحدات است برخلاف مقررات عمل کند، خدای نخواسته این نعمت را که خدا به ما داده است و باید شکر او را بکنیم، کفران او را کردهایم و خدای نخواسته از ما گرفته می شود و باز بر می گردیم به سال های سابق و به گرفتاری های سابق. شما آقایان و ما اینجا، شما آنجا و همه ملت در هر جا که هستند باید از آزادی استفاده صحیح بکنند، از آزادی استفاده های سوء نکنند. همه باید با مقرراتی که شرع و عقل معین می کند، با نظاماتی که باید عمل به آن کرد، همه با هم به این نظامات عمل بکنیم، به این مقررات عمل بکنیم. من از شما دوستان عزیز، فرزندان محترم که در سرحدات هستید و در آنجا زحمت می کشید و در هوای گرم برای اسلام و برای کشور خودتان خدمت می کنید کمال تشکر را دارم و امیدوارم که شما خودتان سرحدات راحفظ کنید و نگذارید قاچاق وارد بشود، خصوصا اسلحه قاچاق و مواد مخدرهای که برای ملت ما مضر است، خود شما باید آنجا فعالیت کنید و جلوگیری از این مطالب بکنید. خداوند به همه شما سلامت و سعادت و عزت و عافیت عنایت کند شما را جزء فداکاران اسلام قرار بدهد.
والسلام علیکم ور حمه الله و برکاته

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:13 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع اعضای هیأت قائمیه تهران

تاریخ: 1358/03/10

 

در قیام لله شکست راه ندارد

بسم الله الرحمن الرحیم
امیدوارم که ما همه جزء هیات قائمیه باشیم و همه به آن وظایفی که اسلام، قرآن، تحت لوای حضرت صاحب سلام الله علیه برای ما تعیین فرمودهاند عمل کنیم و صورت ها را محتوای واقعی به آن بدهیم و الفاظ را معانی حقیقی. شاید این وصفی که برای حضرت صاحب سلام الله علیه ذکر شده است دنبال همین آیه شریفه که می فرماید که : (قل انما اعظکم بواحده ان تقوموا لله مثنی و فرادی) دنبال همین معنا باشد که همه باید قیام بکنیم قیام ها باید دنبال آن قیام باشد و قیام لله باشد. خدای تبارک و تعالی می فرماید که: من فقط یک موعظه دارم به شما (قل انما اعظکم بواحده) به امت بگو که فقط من یک موعظه دارم به شما و آن موعظه این است که قیام کنید و قیام لله باشد، قیام لله کنید. البته آن حضرت قیام لله می فرمایند و آن للهی که و آن خلوصی که برای ایشان هست برای دیگران نیست لکن شیعه های بزرگوار آن حضرت هم باید پیروی از او بکنند در اینکه قیام کنند لله، برای خدا. که اگر قیام برای خدا باشد، اگر عمل برای خدا باشد، اگر نهضت برای خدا باشد، شکست ندارد، برای اینکه آن چیزی که برای خدا هست اگر در صورت هم خیال بشود که شکست خورد به حسب واقع شکست نخورده است، حضرت امیر سلام الله علیه با معاویه جنگ کردند و شکست خوردند لکن شکست نبود. این شکست صوری شکست حقیقی نبود چون قیام لله بود قیام لله شکست ندارد. تا امروز هم او غالب است، تا ابد هم او غالب است. سید الشهدا سلام الله علیه با چند نفر از اصحاب، چند نفر از ارحامشان، از مخدراتشان قیام کردند. چون قیام لله بود اساس سلطنت آن خبیث را به هم شکستند. در صورت، ایشان کشته شدند لکن اساس سلطنت را شکستند، اساس سلطنتی که می خواست اسلام را به صورت سلطنت طاغوتی در آورد. خطری که معاویه و یزید بر اسلام داشتند این نبود که اینها داشتند این بود که اسلام را به صورت سلطنت در می خواستند بیاورند، می خواستند معنویت را به صورت طاغوت در آورند، به اسم اینکه ما خلیفه رسول الله هستیم اسلام را منقلب کنند به یک رژیم طاغوتی. این مهم بود. آنقدری که این دو نفر ضرر به اسلام می خواستند بزنند یا زدند جلوتری ها آنطور نزدند. اینها اصل اساس اسلام را وارونه می خواستند بکنند. سلطنت بود،

صحیفه نور جلد 7 صفحه 37

شرب خمر بود، قمار بود در مجالسشان. خلیفه رسول الله و در مجلس شرب و خمر؟ و در مجلس قمار؟! و باز خلیفه رسول الله نماز هم می رود در جماعت می خواند. این خطر از برای اسلام خطر بزرگ بود، این خطر را سیدالشهدارفع کرد. قضیه، قضیه غصب خلافت فقط نبود، قیام سیدالشهدا سلام الله علیه قیام برضد سلطنت طاغوتی بود، آن سلطنت طاغوتی که اسلام را می خواست به آن رنگ درآورد که اگر توفیق پیدا می کردند، اسلام یک چیز دیگر می شد، اسلام می شد مثل رژیم دو هزار و پانصد ساله سلطنت. اسلامی که آمده بود و می خواست رژیم سلطنتی را و امثال این رژیم ها را به هم بزند و یک سلطنت الهی در دنیا ایجاد کند، می خواست طاغوت رابشکند والله را جای آن بنشاند، اینها می خواستند که الله را بردارند، طاغوت راجایش بنشانند، همان مسائل جاهلیت و همان مسائل سابق. شکست نبود کشته شدن سیدالشهدا سلام الله علیه چون قیام لله بود قیام لله شکست ندارد. خدای تبارک و تعالی می فرماید فقط یک موعظه همه موعظه ها را یک موعظه من دارم. پیغمبر اکرم واسطه، خدا واعظ، ملت متعظ، من فقط یک موعظه، بیشتر از یک موعظه ندارم (انما اعظکم بواحده ان تقومو الله) اینکه برای خدا قیام کنید وقتی که دیدید که دین خدا در معرض خطر است برای خدا قیام کنید. امیرالمومنین می دید که دین خدا در خطر است معاویه دارد وارونه می کند دین خدا را، برای خدا قیام کرد. سیدالشهدا هم همین طور برای خدا قیام کرد. این یک مطلبی است که برای یک وقت نیست، موعظه خدا همیشگی است هر وقت دیدید که بر ضد اسلام، بر ضد رژیم انسانی اسلامی الهی خواستند که قیام کنند، خواستند وارونه کنند مسائل اسلام را، به اسم اسلام، اسلام را بکوبند، اینجا لله باید قیام کرد و نترسید از اینکه شاید نتوانیم، شاید شکست بخوریم، شکست تویش نیست.
 

آنچه برای ما مهم است عمل به تکلیف شرعی است

من در پاریس که بودم بعضی خیراندیش ها می گفتند که نمی شود دیگر، وقتی که نمی شود، باید چه کرد، باید یک قدری گفتم ما تکلیف شرعی داریم عمل می کنیم و مقید به این نیستیم که پیش ببریم، برای اینکه آن راما نمی دانیم قدرتش را هم الان نداریم اما تکلیف داریم، ما تکلیف شرعی خودمان را عمل می کنیم. من اینطور تشخیص دادم که باید این کار را بکنیم. اگر پیش بردیم هم تکلیف شرعی مان عمل کردهایم، هم رسیدهایم به مقصد. اگر پیش نبردیم به تکلیف شرعی مان عمل کردهایم، نتوانستیم، حضرت امیر هم نتوانست، تکلیف را عمل کرد ولی در مقابلش ایستادند، اصحاب خودش ایستادند در مقابلش، نتوانست. این چیزی نیست، خوب مابه اندازه قدرتمان ما می توانیم کار بکنیم. وقتی که ما دیدیم که یا شما دیدید که یک رژیمی اسلام را دارد وارونه می کند، به اسم عدالت اسلامی دارد ظلم را ترویج می کند می خواهد اسلام را اینجوری معرفی کند، یک وقت می ایستد و می گوید من کاری به اسلام ندارم، این سبکتر است تکلیف برای انسان. یک وقت یک کسی قران طبع می کند و زیارت حضرت رضا سلام الله علیه می رود و در ملاء عام نماز می خواندو حرف هایش هم این است که: (عدالت اسلامی

صحیفه نور جلد 7 صفحه 38

را ما می خواهیم جاری کنیم، ما می خواهیم اسلام را) و فریاد می زند که ما اسلام را می خواهیم درست کنیم، وارونه درست می کنند، اینجاست که تکلیف مشکل است. اینجاست که اسلام در خطر است که انعکاسش در خارج و گاهی در داخل هم. اگر اینها موفق می شدند در داخل هم گاهی انعکاس این بود که خوب همین است دیگر، این رژیم اسلامی همین است. ما قیاممان، شما قیامتان برای خدا باید باشد. وقتی دین خدا را انسان در خطر دید برای خدا باید قیام کند. وقتی احکام اسلام را در خطر دید برای خدا باید قیام کند. توانست، عمل کرده به وظیفه و پیش هم برده، نتوانست، عمل به وظیفه کرده. گاهی وقت ها تقیه حرام است. آنوقتی که انسان دید که دین خدا در خطر است نمی تواند تقیه بکند، آنوقت باید هر جه بشود برود. تقیه در فروع است در اصول نیست، تقیه برای حفظ دین است. جائی که دین در خطر بود جای تقیه نیست، جای سکوت نیست.
 

جمهوری اسلامی همهاش باید اسلامی و با محتوا باشد

حالا ما ببینیم وظیفه مان چیست. تا حالا انجام دادید وظائف اسلامی تان را خداوند به همه شما اجر عنایت کند. تا حالا همه با هم دست به هم دادید، جناح روحانی، جناح دانشگاهی، جناح بازاری، جناح اداری، جناح ارتشی (یک قشرشان البته) همه دست به هم دادند و این دیوار بلندی که واقع شده بود بین ملت و آن چیزی که باید به آن برسد - و اسلام - آن را شکستید. خداوند به شما اجر عنایت کند. اما حالا تمام شده دیگر قضیه؟ ما حالا دیگر آسوده هستیم و هر کدام باید برویم سراغ کارهایمان؟ یا خیر آسوده نیستیم باز هم؟ باز هم بین راه هستیم. الان ما باز محتوای اسلام را، واقعیت اسلام را در ایران پیاده نکردیم. همه ما رأی دادیم به جمهوری اسلامی، صحیح، با رأی تنها اسلام نمی آید. به حسب رسمیت، رسمیت مملکت ایران الان جمهوری اسلامی است به حسب رأی همه مردم، اما محتوای اسلام باید در این جمهوری اسلامی تحقق پیدا بکند. فقط ما بگوئیم جمهوری اسلامی و همه جهاتش غیر اسلامی باشد این اسلام نمی شود که. آن هم سابق می گفت اسلام، معاویه هم داد می کرد اسلام، نماز جماعت هم می رفت می خواند، امام جماعت هم بود. خلفاء بنی العباس هم بعضی شان از فضلا و علما بودند و بعضی شان یا همه شان هم نماز جماعت می خواندند و آداب صوری را عمل می کردند لکن محتوای اسلام را اینها، محتوای قرآن را اینها می خواستند تهی کنند. اینها با اعمالشان می خواستند که یک اسلام منهای محتوا (مثل حالا اسلام منهای روحانیت، اسلام منهای محتواست. محتوای اسلام را اینها دارند درست می کنند) باشد. اینها می خواستند که یک اسلامی، (اسلام را قبول داریم، بله اسلام) ، اما الفاظ فقط، دیگر از حد لفظ نرود به محتوا.
محمد رضا خان هم اسلام را می گفت قبول داریم، هیچ هم مضایقه نداشت از اینکه شما بروید در مساجد نمازتان را بخوانید ولو اینکه این مضایقه این هم داشت از ترس یک جیز دیگر. انگلیس ها که آمده بودند عراق را گرفته بودند شنیدم که آن سردارشان دیده بود که یک کسی دارد بالای ماذنه یک چیزی می گوید، اذان می گفتند. گفته بود این چیست؟ گفته بودند اذان می گوید. گفته بود که به

صحیفه نور جلد 7 صفحه 39

امپراطوری انگلستان هم ضرر دارد این؟ گفته بودند نه. گفت بگوید، هر چه می خواهد بگوید نماز و روزه ما به امپراطوری انگلستان ضرری نداشت، هیچ هم کاری نداشتند به تو، هر چه می خواهید نماز بخوانید، هر چه می خواهید روزه بگیرید، آنی که به امپراطوری همه ضرر داشت آن اسلام و محتوای واقعی اسلام بود که مع الاسف بسیاریش منسی واقع شده است. سیاسات اسلام همچومنسی شده است که اصلاً سیاست یک ننگی بود در اینجا، می گفتند فلان آخوند سیاسی است و ساسهالعباد که در زیارت جامعه می خوانیم، اگر به یک مقدس مآبی هم گفتند، تعبیرش لابد می کرد اگر جرات نمی کرد بگوید که آن هم سیاسی است، این یک چیز بود که یک کسی در حکومت دخالت بکند که این حکومت باید صحیح باشد جریان صحیح باید باشد. این از تبلیغات همان شیاطین بود که می خواستند قشر اسلام را صورتش را نگه دارند و ماها مشغول به همین صورت ها باشیم و محتوا نباشد در کارهایشان را انجام بدهند. محتوای اسلام که مهمش اسلام قیام لله، نهضت لله، جلوگیری از ظلم ظالمین، از ستم ستمکاران، اجرای عدالت اسلامی اینها منسی باشد، برویم هر چه دلمان می خواهد مسأله بگوئیم، هر چه می خواهیم نماز بخوانیم. مسأله گفته نشود که باید جلوگیری از طاغوت کرد. این را نگوئید مسأله، هر چه دیگر می خواهید بگوئید اما این نباید گفته بشود. سینه بزنید لکن هیچ صحبت از سیاست نکنید همان سینه بزنید بی محتوا. باید سینه زدن هم محتوا داشته باشد امسال باید چراغان بکنید با محتوا، نه صرف چراغان صرف چراغان خوب است اما آن فایدهای که برای اسلام باید داشته باشد خصوصاً چراغان برای کسی که قیام می کند، چراغان برای قیام لله، یک پرتوی باشد این چراغان از قیام لله، از جلوگیری از مفاسد، از ریشه کندن این ریشه های مفاسدی که الان بین مردم منتشر هستند باز، این ریشه هائی که می خواهند نگذارند این نهضت پیش برود با هر صورت، چراغان در کمال خوبی، در کمال عظمت با محتوا، باید امسال فرق کند با همه سال ها، شما امسال باید جبران کنید آن جهات سابق را. یک وقت به وقوف است، یک وقت به حمله. آن جهاد بود که آن روز کردید این هم جهاد است که امروز می کنید اما متوجه باشید که (ان تقوموا لله، انما اعظکم بواحده ان تقومو الله) اینکه نهضت، قیام برای خدا باشد، هر کاری می کنید برای خدا باشد نمایش نباشد برای خدا باشد، پرنمایش (اما نه برای نمایش، برای خدا) محتوایش را حفظ کنید. گویندگانی بیایند در مجالس شما که مسائل را درست بگویند برایتان. ما الان به آخر نرسیدیم ما تا حالا جز یک الفاظی بیشتر نبوده، البته کارهائی کردهاند اما آنی که ما می خواهیم تا حالا نشده است آنها، یک رایی دادیم به جمهوری اسلامی و آن رژیم رفت و یک رژیم دیگری است لکن باید همه چیز اسلامی بشود. آن روزی ما به آخر مقصد رسیدیم که همه چیزمان اسلامی باشد، بازار یک بازار اسلامی باشد. بازاری که یک متاعی را یک تومان می خرد و سی تومان به این فقرا و ضعفا می دهد این بازار اسلامی نیست. بازاری که قاچاق وارد می کند و به قیمت های گزاف می دهد و اقتصاد اسلام را می خواهد به هم بزند این اسلامی نیست، این بازار اسلامی نیست اینها باید اسلامی بشود، خودشان اسلامیش کنند. بازاری که به فکر ضعفا و فقرا نباشد، بازاری که پهلویش ضعیف باشد و به فکر نباشد، این بازار اسلامی نیست. ملتی که اینجا

صحیفه نور جلد 7 صفحه 40

قصرهای روی هم روی هم درست کنند و آنجا زاغه نشین ها باشند (شما همه زاغه نشین را دیدید چطورند لابد شماها دیدید من هم صورتش را دیدم) یک مملکتی که زاغه نشین ها آنطور باشند و مردم به فکر اینها نباشند این مملکت، مملکت اسلامی نیست صورت است محتوا ندارد این. حضرت امیر می فرماید (به حسب نقل) که شاید در سر حدات یک کسی گرسنه باشد، به خودش رنج می دهد که مبادا یک کسی از او گرسنه تر باشد. آن امیر ماست، او آقای ماست، امام ماست. ما، هی بگوئیم امام و اقتدا نکنیم به او، در کارها هیچ اقتدا نباشد. امام معنایش این است، شیعه معنایش این است که مشایعت کند همانطوری که تابوت را که می برند اگر همه از این طرف دنبال تابوت رفتند تشییع کردند، اگر تابوت را از این طرف می برند یکی از این طرف برود این را تشییع نکردند. شیعه باید اینطوری باشد مشایعت کن علی را. البته قدرت نداریم ما مثل او، هیچ کس قدرت ندارد، اما به زهد، به تقوا، به رسیدگی به مظلوم ها، به رسیدگی به فقرا مشایعت کنیم از او نمی توانیم مثل او زندگی بکنیم، نمی توانیم که مشی او را داشته باشیم، قادر بر این نیستیم. او یک موجودی بوده، معجزهای، جمع ما بین تضاد، جمع بین همه ضدها ر ا کرده بود. یک آدم در قدرت آنطور که به حسب نقل از این طرف می زد دو تا می کرد، در جنگ می زد می کشت تمام کسانی که بر ضد اسلام بودند. از آن طرف یک آدم زاهد، یک آدم عابد تا صبح بنشیند نماز بخواند. آدم زاهد و عابد اهل جنگ نیست، آدم جنگجو هم بیشترش اهل زهد و تقوا و امثال ذلک نیست، جمع می کرده او بین همه. ماها نمی توانیم اما می توانیم که اقتدا کنیم به او تا حدودی، می توانیم رسیدگی کنیم به فقرای مملکتمان، به ضعفایمان.
 

حفظ انقلاب درونی و تحول روحی، بالاترین پیروزی هاست

یک تحولی در ایران پیدا شد تحول روحی که این تحول روحی از این غلبهای که کردید بر طاغوت و او را عقب زدید و همه دنیا به قول شما متحیر بود، این تحول از آن بالاتر بود. تحول روحی که در ملت پیدا شد، ملتی که از یک پاسبان می ترسید ریخت در خیابان ها بچه و بزرگش گفت ما شاه را نمی خواهیم، از یک پاسبان می ترسید دیروز، امروز اینطور شد. این تحول، تحول روحی بود که خدا داد. ملتی که چک و چک می کرد در معاملاتش برای زیاد شدن و کم شدن، در یک برهه از زمان همچو انسانی رفتار می کرد با اهل ملت خودش و همچو تحول برایش حاصل شده بود که یکی از آقایان می گفت که دیدم یک زنی یک چیزی در آن تظاهرات، آنوقت که تظاهر می کردند یک زنی یک کاسهای دستش است پول در آن است گفتم لابد مثلاً فقیر است تا رسیدیم به او دیدیم می گوید که امروز تعطیل است و اینهائی که دارند می روند ممکن است بعضی شان بخواهند تلفن کنند پول هم که حالا نمی توانند پیدا کنند من اینها را گذاشتهام برای تلفن. این یک امر کوچکی است ولی خیلی بزرگ است، یک تحولی است که عظمتش خیلی زیاد است. در یک برهه از زمان آنوقتی که انقلاب بود و فشار بود وقتی که آنطور که من می شنیدم وقتی که این آقایان که در خیابان می آمدند عبور می کردند از اطراف، از خانه ها چیز به آنها می دادند، آب می آوردند گلاب می زدند، چه می دادند، ساندویچ می دادند. یک حس انسانی

صحیفه نور جلد 7 صفحه 41

تعاون پیدا شده بود در آن حال انقلاب. این انقلاب روحی از آن انقلابی که در خارج واقع شد عظمتش زیادتر است. اگر این انقلاب را ما حفظ بکنیم و آقایان حفظ بکنند، بدانند که از همه پیروزی ها بالاتر است، این انقلاب روحی را حفظش بکنید، حالا که رسیدیم ما به مثلاً یک قسم از پیروزی و آن رفع موانع است، حالا مدتی اعتصاب شده است و مثلاً کم دخلی شده است، حالا اینطور نباشد که تلاقی بخواهید در آورید. تلافی آن اعتصاب هائی که کردید حالا بخواهید به جان مردم بیفتید و تلافی کنید. اگر اینطور باشد، آن روحیه اسلامی الهی از دست رفته است و اگر آن روحیه از دست رفت پیروزی هم از دست ما می رود. این را باید حفظش کنید، این تحول روحی را باید حفظش کنید. نگویند که حالا گذشت و دیگر چطور هر که برود سراغ کار خودش و هر که سر کسب خودش و آنطوری که هر روز تقریبا (حالا با کم و زیادش) به ما هی می آیند شکایت می کنند که گرانفروشی چقدر شده. گرانفروشی چه شده، قاچاق گری چقدر شده، هروئین فروشی چقدر شده، تریاک فروشی چقدر شده، اگر برگردد آن تحول روحی که یک برهه از زمان بود و شما را به پیش برد اگر خدای نخواسته آن برگردد خوف این است که جهات دیگر هم برگردد. عنایت خدا برگردد. عنایت خدا به این ملت، عنایت خدا به این ملت این پیروزی را به ما داد، هیچ کس نکرد خدا کرد. هیچ کس نیست آن که هست خداست عنایت کرد به ما، این حس تعاون که در مردم پیدا شد رحمت خدا به اینها توجه پیدا کرد. خدای تبارک و تعالی عنایت دارد به بندگان خودش، به ضعفا عنایت دارد. این حس تعاون که پیدا شد رحمت خدا دنبالش بود، این رحمت خدا و عنایت خدا شما را به پیروزی رساند کوشش کنید این را نگهش دارید. اگر نگه داشتید پیروزی شما تا آخر است، تا آخر آخر و اگر خدای نخواسته از دست ما برود نمی دانم چه می شود. من امیدوارم که امسال با شکوه هر چه تمامتر و با محتوای هر چه تمامتر این جشن بزرگ انشاءالله تعالی انجام بگیرد و آقایان همه با سلامت و سعادت و آقا انشاءالله . به سلامت و همه مان با هم این نهضت را به پیش ببریم که همه باهم یک جمهوری اسلامی، با محتوای اسلامی در همه جهات خداوند تأییدتان کند انشاءالله .

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:13 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع روحانیون، فرهنگیان و مردم کرج به مناسبت شهادت شهید مطهری و سوء قصد به حجت السلام رفسنجانی

تاریخ: 1358/03/09

 

جدیت در حفظ حیثیت اسلام و شناساندن چهره حقیقی جمهوری اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم
اینکه پیش من اهمیت دارد این اموال نیست، این دارائی های جنایتکاران نیست. اینکه من خیلی به آن اهمیت می دهم این است که امروز که جمهوری اسلامی اعلام شده است و مردم ایران را از شر آنها، از شر رژیم فارغ می دانند و جمهوری را اسلامی می دانند، همه اقشار ملت خصوصاً آنهائی که در راس کار هستند، خصوصاً روحانیینی که در راس کار هستند اینها جدیت کنند به اینکه نبادا خدای نخواسته چهره جمهوری اسلام به طور قبیح بین مردم وجود پیدا کند. این اهمیت در راس همه امور این معناست. اموال چیزی نیست ببرند، بخورند یا بگیرند، یا برای مستضعفین کار بکنند، البته می شود، آنکه اهمیت دارد حیثیت اسلام است که باید کوشش کرد این حیثیت را حفظ کرد. تا حالا مردم می دیدند که خوب، یک دولت طاغوتی است و کارهایش کذا و کذاست. وقتی که دولت طاغوتی رفت مردم توقع دولت اسلامی دارند. مردم توقع دارند که حالا که نمی توانید همه جوری نباشد که اسلام را هم مثل یک دولت طاغوتی ما عرضه بکنیم. اگر ما مسامحه کنیم در امور یا تخطی کنیم از آن مشیی که اسلام و حکومت های اسلامی دارد، این اسباب این می شود که اسلام را ما در نظر عالم، در نظر غیر، در نظر جوان های بی اطلاع از اسلام، قشرهایی که اسلام را درست اطلاع بر آن ندارند در نظر اینها یک صورت طاغوتی به آن داده بشود. این شکست است که تا آخر اسلام را به شکست می رساند.
دیروز به بعضی از این آقایان که اینجا بودند گفتم که آن روزی که وجهه اسلام بخواهد درش خدشه وارد بشود، آن روز است که بزرگان اسلام جانشان را دادند برای او. در زمان معاویه و در زمان پسر خلف معاویه مسأله اینطور بود که چهره اسلام را اینها داشتند قبیح می کردند، به عنوان خلیفهالمسلمین، به عنوان خلیفه رسول الله آن جنایات را می کردند. مجالسشان، مجالس چه بود. اینجا بود که تکلیف اقتضا می کرد برای بزرگان اسلام که مبارزه کنند و معارضه کنند و این چهره قبیحی که اینها دارند از اسلام نشان می دهند و اشخاص غافل ممکن است که خیال کنند که اسلام خلافتش همین است که معاویه دارد و یزید دارد، این است که خطر می اندازد اسلام را و این است که مجاهده برایش

صحیفه نور جلد 7 صفحه 32

باید کرد ولو انسان به کشتن برود.
تا حالا همه قشرها (خداوند همه شان را سعادت و سلامت بدهد) مبارزه کردند و این قشری که ظالم بودند، ستمکار بودند خائن بودند، این رژیم فاسد را شکستند و از بین بردند، حالا که دست خود مردم افتاده است مملکت، و ادعا این است که یک حکومت اسلامی است، که یک جمهوری اسلامی است، حالاست که خطر زیاد است حالاست که برای قشر روحانیت از همه بیشتر (برای اینکه اینها نمونهای از اسلام هستند، نمونهای از انبیاء هستند) برای سایر قشرها هم همین معنا، این که به اسلام عقیده دارد، به خدا عقیده دارد، برایش الان یک تکلیف هست که در اینوقتی که آن رژیم طاغوتی رفته است و حالا یک رژیم ما ادعا می کنیم اسلامی و انسانی هست، یک وقتی طوری نشود که کمیته ها در سرتاسر کشور عرض بکنم پاسدارها در سرتاسر کشور، سایر قشرها در سرتاسر کشور خودشان را آزاد بدانند که هر کاری می خواهند بکنند، آزاد بدانند که هر جور می خواهند رفتار بکنند. این است که اگر چنانچه کمیته ها روی موازین اسلامی عمل نکنند، اگر روحانیون که در راس جامعه هستند روی موازین مقررات به طور دقت عمل نکنند، اگر دولت به طور دقت عمل نکند، اگر ارتش به طور دقت عمل نکند و اعمالشان را تطبیق ندهند با اسلام، یک صورت قبیحی از اسلام در خارج منعکس می شود که حالا هم که دولت اسلامی مثلاً شد، حالا هم که جمهوری اسلامی شد مثلاً پاسدارهای اسلام می ریزند خانه های مردم را غارت می کنند، چه می کنند. یک قضیه که بشود، کافی است که بگویند همه می کنند، دو تا قضیه وقتی که واقع بشود که بیخود بریزند به خانه های مردم و از آنجا مثلاً غارتگری بکنند، این کافی است برای اینکه بگویند کمیته هایی که، بگویند پاسدارهای اسلامی وضعشان غارتگری است. یک کمیته در یک محلی اگر واقع بشود، دو تا کمیته در یک محلی اگر واقع بشود و بر خلاف مقررات شرع درش عمل بشود کافی است که بگویند کمیته های اسلامی هم اینطور هستند که اینطور کارها را انجام می دهند. اگر دو تا حبسی بر خلاف مقررات اسلام با او عمل بشود کافی است که بگویند حبس اسلام هم مثل حبس ساواک می ماند. الان یک تکلیف بسیار بزرگی به عهده همه ماست. من که یک طلبه هستم این تکلیف را دارم، آقایان هم که از آقایان (روحانیون) هستند این تکلیف را دارند، سایر قشرها هم دارند که کوشش کنیم وجهه اسلام و صورت اسلام را آنطور که هست نمایش بدهیم، نه آنطوری که خلفای مثل معاویه و یزید و بعضی از، یا بسیاری از خلفای اموی و بنی عباس جلوه می دادند. به عنوان اینکه ما نماینده اسلام هستیم، کارهایی می کردند که با اسلام مخالف بود و اسباب این می شد که یک وجهه اسلام را در دنیا دگرگون کنند.
الان ما در یک امتحان بزرگ واقع هستیم. الان خدا ما را امتحان می کند که آیا ما در این وقتی که یک مطلب دستمان آمده، یک قدرتی دستمان آمده است، آیا ما چه می کنیم؟ ما هم همان هستیم به صورت دیگر؟ یا خیر، ما روی مقررات عمل می کنیم آنی که مهم است پیش من این است که امروز خطر هست در کار، خطر کمونیست در کار اینقدرها نیست، هست ولی اینقدرها نیست، خطر ساواکی دیگر اینقدرها نیست در کار، این خطرها مهم نیست، اموال شاه سابق برود یا نرود پیش من چیز مهمی

صحیفه نور جلد 7 صفحه 33

نیست، قصرهای کذا و کذا پیش ما چیز اهمیت داری نیست، آنی که اهمیت دارد این است که وجهه اسلام محفوظ باشد، صورت اسلام آنطوری که هست باشد، امروز که دست ما افتاده یک جوری نمایش ندهیم که بگویند اسلام این است. یک وقت می گویند که فلان آدم اینطوری است، این اشکالی ندارد، فلان شخص اینطوری است. یک وقت اگر بنا شد که مثلاً در قشر معممین خدای نخواسته، در قشر علما خدای نخواسته یک مطلب خلافی واقع بشود، دو تا مطلب خلاف واقع بشود مردم می گویند که خوب اینها نمایندگان اسلام هستند، نمایندگان اسلام هم همین طورند، پس معلوم می شود اسلام اینطوری است. کمیته هایی که برای کمیته اسلامی هست و کمیته در حکومت اسلامی هست اگر چنانچه یک قضیهای بر آن واقع بشود، صورت اسلام را بد نمایش می دهد و اگر یک همچنین کاری به دست ماها واقع بشود، جرمی است که بخشودنی نیست، پیش خدای تبارک و تعالی بخشودنی نیست. این مثل سایر گناه ها نیست، این یک گناه بزرگی است که اسلام را ما در خطر انداختیم، اسلام را بر خلاف آن چیزی که هست نمایش دادیم.
و لهذا من از همه، از همه کمیته ها، از همه پاسدارها، از همه معممین، از همه اهل منبر، از همه اهل محراب، از همه مسلمان ها عاجزانه با کمال عجز و تواضع استدعا می کنم که این اسلامی که الان به دست شما افتاده است وارونه نشانش ندهید، همانطور که هست عرضه کنید. اگر اسلام همانطور که هست عرضه کنید، دنیا قبولش می کند، متاع خوبی است. اما اگر چنانچه امروز خدای نخواسته ما یک جور عملی بکنیم که این عمل اسباب این بشود که بگویند اسلام اینطوری هست، بزرگتر خیانت را ما به اسلام کردیم.
 

سفارش عمومی به اقشار ملت در نظارت بر کلیه امور و اعتراض به اعمال خلاف اسلام

این یک سفارش عمومی است که پیش من اهمیت دارد و باید عرض بکنم به همه، به همه قشرهای ملت باید عرض بکنم. با کمال دقت توجه کنید که یک قدم خلاف اسلام نباشد، یک قدم. با کمال دقت ملاحظه کنید که کمیته هایی که در تحت کفالت شماست اشخاصی توی آن نباشند که خلاف اسلام عمل می کنند. باکمال دقت ملاحظه کنید که کسانی که به عنوان اسلام، به عنوان مسلمین، به عنوان چه، معممین کذا اینها یک قدم خلاف برندارند که خدای نخواسته چهره اسلام را بر خلاف آنطوری که هست قبیح نشان بدهند. این در نظر من از همه چیزها اهمیتش بیشتر است و مسؤولیتش هم بیشتر. همه ما مسوولیم که این کار را انجام بدهیم یعنی آنطور که، آنقدری که قدرت داریم این کار را انجام بدهیم که گمان نشود که اسلام هم مثل سایر حکومت های دیگری هست و تا حالا دستشان چیزی نبوده حالا که دستشان آمده همانند که بودند و همانند که هستند. این مسأله مهم است. و آقایان توجه کنند و همه و همه ملت موظفند که نظارت کنند بر این امور، نظارت کنند اگر من یک پایم را کنار گذاشتم، کج گذاشتم ملت موظف است که بگویند پایت را کج گذاشتی خودت را حفظ کن. مسأله،

صحیفه نور جلد 7 صفحه 34

مسأله مهم است. همه ملت موظفند به اینکه نظارت داشته باشند در همه کارهایی که الان مربوط به اسلام است، اگر دیدند که یک کمیته خدای نخواسته بر خلاف مقررات اسلام دارد عمل می کند، بازاری باید اعتراض کند عرض بکنم که کشاورز باید اعتراض کند، معممین و علما باید اعتراض کنید، اعتراض کنند تا این کج را راست کنند. اگر دیدند یک معمم بر خلاف موازین اسلام خدای نخواسته می خواهد عمل بکند، همه موظفند که جلویش را بگیرند که امروز غیر روزهای دیگر است. آنوقت هم باید بگیرند اما حالا کار مهم است. حالا اساس، اساس وجهه اسلام است، اساسی است که الان اسلام به دست ما افتاده، داریم چه می کنیم؟ بنابراین آنی که به نظر بنده مهم است این است و البته اینها هم باید عمل بشود اما اینها در درجه دوم است درجه اولش عبارت از این است که همه ما، همه قشرها، همه، اینها همه باید این جهت را توجه داشته باشند و همه آنها مراعات این مسأله (کلکم راع) همه باید مراعات این مسائل را بکنند، توجه داشته باشند که نبادا من یک وقت یک کلمه بر خلاف مقررات اسلام بگویم. اعتراض کنند، بنویسند، بگویند، آقا، خدای نخواسته آقا، شما، ایشان، اینهایی که الان مردم توجه به آنها دارند و می گویند اینها مثلاً دارند اداره می کنند، چه حکومت باشد و چه کسانی که عرض بکنم که از این دادگاه ها باشد هر جا باشد، الان وقت این است که همه اینها مواظبت کنند خودشان، مواظبت کنند در اینکه یک قدم کج نگذارند و اسلام را حفظ کنند، صورت اسلام را آنطوری که هست نشان بدهند و اگر خدای نخواسته یک کسی پیدا شد که یک کار خلاف کرد اعتراض کنند مردم و مردم همه به او اعتراض کنند که آقا چرا این کار را می کنی؟ در صدر اسلام هست که عمر وقتی که گفت (در منبر بود، کجا) که اگر من یک کاری کردم، شما چه بکنید، یک عربی شمشیرش را کشید گفت ما با این، با این شمشیر راستش می کنیم. باید اینطور باشد، باید مسلمان اینطور باشد که اگر هر که می خواهد باشد، خلیفه مسلمین و عرض بکنم هر که می خواهد باشد اگر دید پایش را کنار گذاشت شمشیرش را بکشد که پایت را راست بگذار.
 

امور باید موافق اسلام باشد

اگر ما بخواهیم اسلام را حفظ کنیم و اینطوری که بخواهیم یک نمونه در عالم نشان بدهیم، ایران رابگوییم یک نمونه است، یک الگو هست، با رفتن شاه درست نمی شود، بارفتن ظالم ها درست نمی شود. اگر بنا شد که ظالم ها رفتند و ما یک دسته دیگر جایشان نشستیم همان کارها را به اندازهای که قدرت داریم بکنیم، ما هم همان هستیم، ما هم همان رژیم هستیم، ما هم همان ظالم هستیم. این یک مطلبی است که باید همه بدانند و همه ملت باید بدانند و در راس آنها این است که روحانیون و کسانی که مرجع امورند در همه جاها، دولت اسلامی عرض بکنم که ارتش اسلامی، همه قوای انتظامیهای که حالا همه می گویند ما اسلامی هستیم و از طاغوت بیرون آمدیم و به اسلام گرایش پیدا کردیم، مجرد لفظ فایده ندارد، باید محتوا داشته باشد، باید شهربانی حالا وضعش با آنوقت تغییر بکند، نه لفظش تغییر بکند و وضعش همان باشد، باید شهرداری ها همین طور باشند، ارتشی ها

صحیفه نور جلد 7 صفحه 35

همین طور باشند، وزارتخانه ها همین طور باشند، ادارات همین طور باشند، بازار همین طور باشد، بازار باید بازار اسلامی باشد، نه بازار چپاولگری، نه بازار قاچاق، بازار اسلامی باشد به حال مردم رسیدگی بکنند، این مردم دارند از بی بضاعتی چه می شوند، آنهائی که فرصت طلبند حالا اجناس را چند مقابل بالا می برند، اینها با وضع اسلام موافق نیست، مخالف است عرض بکنم که بنابراین الان بر عهده ما همه، همه افراد ملت از صدر تا ذیل، چه در دستگاه های حکومتی باشند، چه نباشند، چه در دستگاه هایی باشد که تمشیت امور را می کنند چه نباشند، الان به عهده همه ما این است که ما کارهایمان را موافق اسلام قرار بدهیم و اسلام را حالا که می گوییم جمهوری اسلامی هست و حالا که می گوییم مملکت اسلامی است و حالا که می خواهیم عرضه کنیم به خارج که این ایران الگو باشد از برای سایر جاها، یک وقت جوری نباشد که یک الگویی باشد الگوی شیطانی باشد و ما غفلت از آن بکنیم. باید یک الگوی اسلامی باشد واین وظیفه برعهده همه ماهاست. انشاءالله خداوند همه شما را موفق بدارد و من تشکر می کنم از اینکه آقایان از راه دور آمدند برای ملاقات ما و امیدوارم که این امور هم اصلاح بشود انشاء الله.
امام خمینی در جواب سوال یکی از حضار فرمودند:
امور باید موافق اسلام باشد. ثروت اگر ثروتی است که مخالف اسلام است مصادره خواهد شد، حساب خواهد شد. این املاکی که گفته شدند که مصادره می شوند و دولت چه می کند املاک مردم نیست عبارت از زمین های مواتی که دولت سابق بدون اینکه مالک باشد فروخته است یا اشخاص بدون اینکه مالک شده باشند فروختهاند. اینها هست نه اینکه یک کسی خودش زمینی را احیا کرده و بروند از او بگیرند. این حرف ها نیست در کار، اسلام این حرف ها راه ندارد که برای هوای نفس اشخاص مال مردم را از آنها بگیرد، نیست. مال مردم روی حقوق حقه شرعی و روی موازین الهی باید درست بشود و اگر موازین الهی عمل بشود، همه امور درست می شود.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:14 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع علمای سبزوار و بانوان چهار مردان قم

تاریخ: 1358/03/09

 

آنچه که تحمل مشقت را آسان می کند کار برای خداست

بسم الله الرحمن الرحیم
من باید از آقایان که از راه دور تشریف آوردهاند و در این هوای گرم و در این منزل کوچک زیر آفتاب تشریف دارند و تحمل زحمت می کنند و از خانم هائی که تشریف آوردهاند و در این هوای گرم مستمع هستند تشکر کنم و سعادت همه را از خدای تبارک و تعالی مسئلت می نمایم. آنچه که زحمت ها را آسان می کند این است که برای خداست، کاری که برای خدا باشد، تحملش آسان است ولو در آفتاب باشد، ولو در گرما باشد. اولیاء خدا برای خدا زحمت ها کشیدند، اسلام با خون پیش رفت، با زحمت پیش رفت، با فداکاری پیش رفت و ما باید با فداکاری پیشرفت کنیم. اسلام محتاج به فداکار است، قرآن کریم محتاج به فداکاری قشرهای ملت است، پیغمبر اکرم به این ملت چشم دوخته است، نامه های اعمال پیش ایشان می رود و ما باید کوشش کنیم که رضایت خدای تبارک و تعالی را به دست بیاوریم.
 

اشخاصی که قلم دست می گیرند بر ضد اسلام، برضد روحانیت، بشناسند آنها را

شما با زحمت های خودتان، با رنج های خودتان، چه آقایان و چه خانم ها، این پیروزی را تحصیل کردید و باید با زحمت های خودتان، با رنج های خودتان، با فداکاری های خودتان ادامه بدهید. الان موقعی است که احتیاج به ادامه نهضت است، نهضت نارس است، بین راه است و شیاطین توطئه می کنند. باید همه ملت با هم، همه قشرها با هم، آنها که برای اسلام دلشان می طپد، آنهائی که کشور خودشان را می خواهند، باید از مسائل خصوصی، از مطالبی که مربوط به خودشان هست، از آمال و آرزوهای شخصی دست بردارند و به فکر ملت باشند و به فکر اسلام باشند و به فکر کشور باشند و توطئه ها را با وحدت کلمه خنثی کنند. آنهائی که در بین مردم، کارگرها، دهقان ها، دانشکده ها، دانشگاه ها می روند و تخم فساد می کارند، آنها را بشناسند، ببینند که اینها چه کسانی هستند و از کجا تأیید می شوند و کی آنها را تأیید می کند. قلم های مسموم را بشناسند، اشخاصی که قلم دست می گیرند بر ضد اسلام، بر ضد روحانیت، بر ضد مسیر ملت قلم فرسائی می کنند، بشناسید آنها را. سوابق اینها را به دست بیاورند. مطالعه در احوال و سوابق اینها بکنند.

صحیفه نور جلد 7 صفحه 29

 

آزادی را اسلام به ما داد، قدر این آزادی و اسلام را بدانید

ما احتیاج به وحدت کلمه داریم. زحمت ملت ما برای اسلام است. برای اسلام بود. اسلام است که سعادت همه را تامین می کند و اسلام است که ما را پیروزی رساند و اسلام است که ما را به پیروزی می رساند. اگر اسلام نبود و اگر اسلام نباشد، ملت باز معنائی که سابق بود بر می گردد. آنهائی که حکومت می خواهند بین ما بکنند، عمالشان را وادار کردند بر ضد اسلام، بر ضد روحانیت عمل کنند و قلم فرسائی کنند. بیدار باشید ملت بیدار باشید علمای اعلام! خطبای عظام! دانشگاهی! بازاری! کارگر! دهقان! همه بیدار باشید و دشمن های خودتان را بشناسید. دشمن های اسلام را بشناسید. اگر اسلام نبود اینها که برای آزادی قلم فرسائی می کنند، اینجا نبودند، آزادی نداشتند. آزادی را اسلام به ما داد، قدر این آزادی را بدانید و قدر این اسلام را بدانید. کسانی که برای کشور می خواهند خدمت کنند، به اسلام خدمت کنند، باید روحانیت را تقویت کنند، دانشگاه را تقویت کنند. من از خدای تبارک و تعالی بیداری ملت را مسئلت می کنم. من از خدای تعالی سعادت همه ملت را و سعادت و سلامت شما آقایان و خانم ها که تشریف دارید مسئلت می کنم.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:14 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع پهلوانان ورزش باستانی

تاریخ: 1358/03/08

 

ما همه زنده ایم برای احیاء سنت پیغمبر اسلام (ص)

بسم الله الرحمن الرحیم
از اینکه جوان ها از دست شما رفته و مصیبت واقع شده است من متاثرم لکن برای اسلام و برای قرآن کریم ارزش دارد که همه از بین برویم. ما همه زندهایم برای احیاء سنت پیغمبر اسلام و احیاء قرآن کریم و باید دین خودمان را به اسلام ادا کنیم. من وقتی که شما جوان ها را می بینم، ماشاءالله جوان های برومند و پهلوان خیلی خوشم می آید و افتخار می کنم به اینکه جوان ها علاوه بر برومندی بدنی توجه به دیانت و اسلام دارند و همانطوری که ورزش کردند برای تقویت بدن انشاءالله ورزش برای تقویت روح هم کردهاند و می کنند. وقتی این دو تا قوه با هم شد، قوه جسمانی و قوه روحانی، این ارزش خیلی پیدا می کند، قوه جسمانی برای خدمت و قوه روحانی هم برای هدایت، با قوه روحانی انسان هدایت کند خودش ر ا و با قوه جسمانی خدمت کند. این دو قوه وقتی که مجتمع شد، یک انسان به تمام معنا انسان می شود. همانطور که در یک جامعه، یک قوای فعاله و یک قوای هادیه می خواهد، یک جامعه را هدایت کن لازم است و جامعه هم باید به آن هدایت عمل بکند. وقتی هدایت صحیح باشد و عمل، عمل صحیح باشد، یک جامعه را راه می اندازد و یک جامعه را معتدل می کند، صحیح بار می آورد. در شخص هم همین طور است. شخص هم مثل یک جامعه می ماند، یک قوه هادی می خواهد هدایت کند و یک قوه عامله می خواهد، که عمل بکند. یک عقل فعال می خواهد، یک عقل نظری می خواهد و یک عقل عملی می خواهد، ادراک کند به آن عقل نظری مطالب را و هدایت کند همین انسان خودش را به اینکه در راه آن مقصودی که دارد عمل بکند. همانطور که جامعه با این دو قوه اصلاح می شود، انسان هم با این دو قوه اصلاح می شود و من امیدوارم که همانطوری که شما قوه جسمی تان بحمدالله سالم و خوب است، قوای روحی تان همانطور باشد و با این دو قوه به اسلام خدمت بکنید.
 

تمام مقصد ما باید اسلام باشد

الان وقتی است که ما بخواهیم این کشور را از این آشفتگی هائی که دارد نجات بدهیم، باید همه وجهه نظر را به اسلام بکنیم، تمام مقصد اسلام باشد. اسلام است که می تواند ما را به سعادت دنیا و آخرت

صحیفه نور جلد 7 صفحه 27

برساند. اسلام است که برای ما آزادی، یک آزادی سالم، آزادی صحیح تامین می کند.اسلام است که می تواند ما را مستقل کند. اسلام است که می تواند روح ما را قوی کند و به تبع آن جسم ما هم قوی بشود. ما همه الان محتاج به این هستیم. که با این آشفتگی هائی که البته بعد از هر انقلاب آشفتگی ها هست و بحمدالله انقلاب ایران یک انقلاب کم آشفتگی است، آشفتگی هست نه مثل آنها که در جاهای دیگر انقلاباتی دیگر بوده است. انقلاب روسیه و انقلاب فرانسه ضایعاتش خیلی بوده است. بحمدالله ایران، آن هم از برکت اسلام است برای اینکه این مردمی که انقلاب کردند، اسلامی بودند، مردمی نبودند که بخواهند بیجا خرابکاری بکنند به حد خودشان کردند، به آن اندازهای که مفید بود می کردند، به آن اندازهای که مجاز بود می کردند و لهذا بعد از انقلاب اینطور آشفتگی هائی که در جاهای دیگر بود، اینطور آشفتگی ها نیست، البته یک گوشه هائی از آن رژیم باز باقی است و یک عمالی هم از خارجی ها باز در بین مردم باقی هست لکن آنهم باید به همت ملت، به همت همه با هم این آشفتگی ها انشاءالله رفع بشود و بعد هم با همت همه سازندگی شروع بشود، به همت همه اسلام آنطوری که خدای تبارک و تعالی امر فرموده است تحقق پیدا بکند.
 

استقرار حکومت الله به همت تمام اقشار ملت

الان ما الفاظ است، باز پا را از الفاظ بیرون نگذاشتهایم، جمهوری اسلامی رأی هم دادیم اما آن معنا و آن محتوایی که باید تحقق پیدا بکند باز نشده است. الان آشفتگی ها همه جور هست، تحول لازم دارد. از همه چیز آن که بخواهد بشود، همه آن آثار طاغوتی که در همه جا الان هست، الان هم آثار در همه جا هست، همه اینها باید متحول بشود تا اینکه اسلام به آنطوری که، به آن چهره زیبایی که دارد -اسلام- تحقق پیدا بکند، یک مملکت الهی بشود در مقابل یک مملکت طاغوتی. طاغوت را که از بین بردید باید به جای آن یک مملکت اسلامی و یک مملکت الهی درست بشود. مقابل طاغوت، الله است. با رفتن طاغوت باید مملکت الله پیدا بشود، مملکت الهی پیدا بشود و آن هم با همت همه است، نه -ما - روحانیون می توانند تنها کار انجام بدهند و نه دولت می تواند تنهائی انجام بدهد و نه قشری از اقشار ملت. همانطوری که همه پیش بردید، با هم مسأله را پیش بردید، با هم پیروزی را تا این حدود ایجاد کردید، نائل شدید به پیروزی، باز هم با هم باید این قافله را به منزل برسانید. اگر با هم نباشید، اگر این قوا همه با هم مجتمع نشوند نمی توانند کاری انجام بدهند. این حرف هائی که اینطرف و آنطرف گفته می شود، این اختلافاتی که دارد هی دامن به آن زده می شود، همه اینها مخالف بامسیر ملت است. ملت ما با هم همه اسلام ر ا خواستند، همه ملت فریاد کردند با الله اکبر که ما اسلام را می خواهیم، ما حکومت اسلامی می خواهیم، جمهوری اسلامی می خواهیم. مقصد ملت اسلام است، اینها که گذشت اینها مقدمات بود، اینها چون مانع بودند از اینکه اسلام تحقق پیدا بکند، مردم این مانع ها را رد کردند، ظالم ها را کنار زدند، آنهایی که غارت می کردند اینها را کنار زدند لکن مقصد اصلی این است که یک حکومت اسلامی تحقق پیدا بکند، رژیم یک رژیم انسانی - اسلامی بشود و مملکت، یک مملکت

صحیفه نور جلد 7 صفحه 28

اسلامی- انسانی بشود که اسلام در همه قشرهای مملکت، در همه قشرهای مملکت همه جا اسلام باشد، هر جا بروید رنگ اسلام ببینید و من امیدوارم که با همت همه شما آقایان و با همت همه اقشار ملت آن آرزوئی که ماداریم تحقق پیدا بکند. خداوند انشاءالله شما را توفیق دهد.
 

محبت اقتضا می کند که اختلاف در کار نباشد

من امیدوارم که خداوند به همه شما توفیق عنایت کند و اختلاف که ریشه همه مفاسد است کنار گذاشته بشود همه با هم برادر، همه با هم برابر و دوست. در بین شما آن چیزی که از همه بیشتر به چشم می خورد، محبتی است که در شماهاست. شماها اهل محبت هستید و محبت اقتضا می کند که اختلاف در کار نباشد. دو نفر که هم را دوست دارند باهم اختلاف نمی کنند و شماها بین تان محبت رایج است و مردانگی، و امیدوارم که آن صفات بزرگی که هر دو آن صفت از طرف خداوند تبارک و تعالی است این اسباب این باشد که اختلافات در کار نباشد، همه با هم، همه مان باهم.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:14 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع پاسداران انقلاب اسلامی شهر قزوین

تاریخ: 1358/03/08

 

فساد و خرابی های معنوی از دستاوردهای رژیم سلطنتی

بسم الله الرحمن الرحیم
قزوین هم از شهرهایی بود که خرابی و مصیبت از اکثر جاها درش بیشتر واقع شد و شما قزوینی های محترم، هم مصیبت دیدید و هم خرابی در شهرتان واقع شد و هم پایمردی کردید و من وقتی که این جوان های برومند را می بینم خوشحال می شوم و موجب افتخار است و از خدای تبارک و تعالی سلامت همه را خواستارم. تا کنون ما از اسلام، الان باز حرف است، البته جمهوری اسلامی، همه هم رأی دادید به جمهوری اسلامی، لکن باز اینکه باید بشود و انشاءالله بعدها خواهد شد نشده است. الان باز آن خرابی های اخلاقی که در طول سلطنت این پدر و پسر در ایران تحقق پیدا کرد و آن فسادهایی که در این مملکت پیدا شد، و دامن به آن زدند به عنوان ترقی به عنوان تعالی، به عنوان تمدن بزرگ، اینها طولانی است تا اینکه ترمیم بشود. آن که از همه چیز به کشور ما صدمهاش بیشتر بود این بود که نیروی انسانی ما را خراب کردند و نگذاشتند رشد بکند. مراکز فساد در شهرها و بخصوص در تهران آنقدر زیاد بود و آنقدر تبلیغ در کشاندن جوان های مابه این مراکز فساد شد و آنقدر راه های فساد برای جوان های ما باز کردند و دامن زدند به اینها و کشاندند اینها را در مراکز فساد که این خرابی از همه خرابی ها بدتر بود. خرابی های مادی جبرانش آسانتر از خرابی های معنوی است.
 

غربزدگی، اسفناکترین نوع وابستگی

نفت ما را دادند و رفت و از بین رفت. حالا نفت را دوباره از سر برای خود ایران است. کشاورزی را از بین رفته بود، بعد دوباره قابل جبران است انشاءالله زود جبران می شود -لکن می شود- لکن نیروهای انسانی مهم است. اینها نیروهای انسانی ما را از بین بردند، نگذاشتند رشد بکند، در بین خود کشور ما جوری کردند که محتوای انسان را از بین بردند، یک صورتی گذاشتند و محتوا را گرفتند، طوری کردند که اعتماد ما هم به خودمان تمام شد. استقلال فکری ما را، استقلال روحی ما را از دستمان گرفتند. این بدتر از آن استقلال گرفتنی بود که کشور ما استقلال نداشت، ما روحیه خودمان را از دست داده بودیم هر چه می شد در ذهن همه این بود که باید از خارج این کارها درست بشود. می خواستند اسفالت کنند یک خیابانی را یا -یک - بین این شهر با آن شهر یک خطی

صحیفه نور جلد 7 صفحه 24

بشکند، آن باید از خارج بیاید. اهانت کردند به نیروهای انسانی ما، محتوا را گرفتند. تا یکی مریض می شد این باید انگلستان برود و حالا هم با تتمهاش هست. اطباء که گاهی می آیند اینجا می گویند ما خودمان می توانیم معالجه کنیم اینهایی که می برند آنجا، ما هم می توانیم معالجه کنیم، لکن مردم را جوری بار آوردند که سلب اطمینان کردند از خودشان، استقلال فکری را از ما گرفتند، ما در فکر و در اندیشه و در روح وابسته شدیم. این وابستگی بسیار اسفناک است. وابستگی نظامی را با یک روز یا یک ماه می شود رفعش کرد، بیرونشان کرد، وابستگی اقتصادی قابل جبران است، زود می شود جبران کرد. اما وابستگی روحی و انسانی است که بسیار مشکل است. یک بچه را از آن بچگی، کوچکی که بوده است در دامن مادرش و تارفته است به دبستان، تا رفته است به دبیرستان و تارفته است در دانشگاه، هر جا رفته تبلیغات جوری بوده است که این را وابسته بار آورده اعتقادش این شده که به غیر ارتباط با خارج نمی شود کاری کرد، خودمان چیزی نداریم، حتی گمان این است که خودمان، حتی اخلاقمان هم اخلاق صحیح نباشد، این است که مشکل است ترمیمش، به این زودی ها هم ترمیم نمی شود و همه باید دست به هم بدهند برای ترمیم این جهت که این وابستگی از بین برود و یک مملکتی باشد که هم اقتصادش مستقل باشد، هم فرهنگش مستقل باشد، هم انسانش مستقل باشد، هم فکرش مستقل باشد. استقلال فکری، استقلال روحی. الان هم در هر جا که بروید، هر مجلسی از این روشنفکران ما درست می کنند، باز حرف ها همان حرف های غربزدگی است، همان حرف هاست، همان حرف هائی که در زمان طاغوت وقتی جمع می شدند دور هم می گفتند، حالا هم باز همان حرف ها را می زنند. از وابستگی و غربزدگی ما بیرون نیامدیم و بهاین زودی بیرون نمی آئیم. آن گوینده شان که خدا رحمتش کند (حالا فوت شده است) گفته بود که ما همه چیزمان باید انگلیسی باشد، یکی از معاریف اینها که: ما همه چیزمان باید انگلیسی باشد. اینطور محتوا را از دست داده بود و میان تهی شده بود. صورت، صورت یک آدم مثل سایر مردم، ولی محتوا، و محتوای وابسته. این، به این زودی ها ما نمی توانیم این قشرهای روشنفکر و این قشرهای آزادی طلب را -به این زودی نمی شود که -اینها از آن محتوائی که درشان 50 سال، 30 سال، 20 سال تزریق شده است و تهی کردند خودشان را از خودشان، خودشان از خودشان غافل شدند، به این زودی نمی شود اصلاحش کرد. یک فرهنگ تازه می خواهد، یک فرهنگ متحول می خواهد که حالا از اول بچه های ما را بار بیاورند به یک فرهنگ انسانی، اسلامی، استقلالی. یک فرهنگی که مال خودمان باشد که این بچه از اول بار بیاید به اینطور که من خودم هستم که سرنوشتم را می توانم دستم بگیرم هی تو گوشش نخوانید که فرهنگ -نمی دانم- اروپا و آمریکا. هی تو گوش ها خواندند این را، همه چیز باید از آنجا باشد، همه چیز ما وابسته باید باشد، اخلاقمان هم باید وابسته باشد، وقتی هم که آزادی می خواهیم یک آزادی غربی می خواهیم، ما باید غربی باشیم، یک آزادی می خواهیم که همان شبیه آزادی غرب باشد. این معنا به این زودی از توی مغزهائی که شستشو شده است 40 و 50 سال، 20 و 30 سال و به جای مغز ایرانی، مغز اروپائی آمده است، به جای فکر ایرانی، فکر غربی جانشین آن شده است، این به این زودی نمی شود رفعش کرد، این

صحیفه نور جلد 7 صفحه 25

محتاج به یک طول مدتی است که فرهنگ، یک فرهنگ مستقل، نه یک فرهنگ استعماری که آنها برا ی ما دیکته کردند. آنها برای ما دیکته کردند، فرهنگ ما را طوری کردند که ما همه چیزمان الان عوض شده، غربی شده، وقتی هم حرف می زنیم حرفمان غربی است، وقتی اسم خیابان می گذاریم، اسم خیابان های غرب را می گذاریم، اسم اشخاص غربی را می گذاریم، خیابان روز ولت، خیابان کندی، خیابان کذا. اینها غربزدگی است، در تمام اروپا بگردید یک خیابان محمدرضا پیدا نمی کنید، یک خیابان نادر پیدا نمی کنید. خیابان هایمان هم خیابان غربی است، تعارف هایمان هم تعارف غربی است، آداب و معاشرتمان هم، با هم معاشرت غربی است، همه چیز. ما یک وابستگی روحی پیدا کردیم، این وابستگی روحی از همه چیزها برای ما بدتر است. اسلام یک وقتی سیطرهاش بر همه ممالک بود، آنوقت روم و ایران بود که هردوی اینها از همه ممالک- آنها دیگر آنوقت به وحشیگری بودند- این دو تا مملکت مستقل متمدن، آن روز اسلام سیطرهاش بر اینها شد و همه را اسلامی می خواست بکند.
 

گرفتاری قلم های سوء، بدتر از گرفتاری سرنیزه

در هر صورت من از شما جوان ها متشکرم که آمدید از نزدیک با هم ملاقات کنیم و درد دلمان را بگوئیم. زیاد است، درد دل ها زیاد است. مااز سرنیزه ها و مسلسل ها و اینها فارغ شدیم. سرقلم ها حالا ضد ماست، قلم ها به جای نیزه ها آمده است، مقاله ها به جای مسلسل ها، حالا به روی اسلام بسته شده است. الان ما گرفتار سرنیزه نیستیم، ما گرفتار قلم هستیم، اهل قلم، ما گرفتار روشنفکرها هستیم، ما گرفتار آزادیخواه ها که آزادی را نمی دانند چی است، هستیم. یعنی چه آزادی. ماالان گرفتار اینها هستیم و من امیدوارم که بیدار بشود یک وقت ملت ما، یک وقت آزادیخواه های ما هم بیدار بشوند، از این غربی بودن بیرون بیایند، توجه بکنند به خودشان، خودشان را مستقل قرار بدهند. یک وقت از اسلام همه جا، به همه جا چیز صادر می شد فرهنگ صادر می شد، حالا ما همه چیزهامان باید تبع باشد. خداوند انشاءالله همه شما را توفیق بدهد و برای مملکتمان مفید باشید و برای اسلام مفید باشید و مملکت خودتان را خودتان حفظ کنید دیگر ننشینید به اینکه ژاندارمری و پاسبان اینها بیایند. خودتان همه پاسبان و خودتان همه ژاندارمری و خودتان همه ارتشی و همه چیز خودتان هستید، مملکت هم مال خودتان است، خودتان حفظش کنید (حضار: در سایه رهبری شما حضرتعالی) خداوند همه تان را حفظ کند.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:14 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع روحانیون و اهالی یزد

تاریخ: 1358/03/08

 

هدایت جامعه، وظیفه علمای اسلام است

بسم الله الرحمن الرحیم
یزد از شهرهایی بود که نمونه بود، چنانچه قم از شهرهای نمونه بود، لکن اینکه علمای آنجا خصوصاً آقای صدوقی که مورد علاقه شدید من است، آنجا بودند، بحمدالله در این نهضت پیشقدم بودند و این نهضت راکمک شایان کردند، سایر علما، یزد هم که ارادت به همه دارم در این معنا شرکت داشتند، چنانچه طبقات مختلف محترم یزد هم بسیار به این نهضت کمک کردند خداوند همه آنها را حفظ کند و خداوند سعادت به همه اینها عنایت کند. من از شما آقایان که اظهار لطف کردید و از راه دور، از کویت و از یزد آمدید برای ملاقات من، برای تفقد، تشکر خودم را از شما و سایر اهالی یزد، به واسطه شما ابلاغ می کنم. خداوند آنها را هم سلامت و سعادت عنایت کند. باید ما بدانیم که همه مکلف هستیم، علماء اسلام مکلفند در صف جلو، وظیفه آنها زیادتر از دیگران است، وظیفه آنها هدایت جامعه است. الان ما احتیاج داریم به اینکه جامعه را هدایت کنیم، از این تقرفهای که می خواهند بین جامعه بیندازند جلوگیری کنیم و این به عهده علما در درجه اول است که مردم را آگاه کنند که از شر این شیاطینی که می خواهند بین قشرها تفرقه بیندازند و از توطئه های باقیمانده رژیم سابق جلوگیری کنند، مردم را آگاه کنند که اگر چنانچه این قشرها در بین شما نفوذ کنند و خدای نخواسته تفرقه بیندازند بین مومنین و بین مردم ممکن است که مسائل سابق برگردد، و مسائل سابق اگر برگردد اسلام در خطر است، کشور تا آخر در خطر است.
 

امروز روزی است که باید اصول را حفظ کرد

باید در این وقتی که از همه اوقات برای ایران حساستر است، علماء ایران و فقهم الله و سایر اقشار، جوانان محترم، دانشگاهی ها، دانشجوها، طلاب علوم دینیه، بازاری ها سایر اقشار، دهقان و کارگر توجه داشته باشند به اینکه شیاطین در کمین اند و اگر خدای نخواسته غفلت بشود و این ریشه های پوسیده باز رشد کنند بین جامعه، زحمت ها هدر می رود. الان چیزی نیستند لکن اگر هوشیاری نباشد،اگر جلوگیری نشود ممکن است که رشد کنند. شما آقایان از قبل من سلام به همه علماء یزد دامت برکاتهم برسانید و از قول من استدعا کنید که قشرهای مردم را آگاه کنند. الان وقت

صحیفه نور جلد 7 صفحه 22

بهانه گیری نیست، الان وقت نیست که ما راجع به جزئیات امور ملاحظه بکنیم، جزئیات امور را نظر بکنیم و از اصول غفلت کنیم. امروز روزی است که باید اصول را حفظ کرد، حفظ اصول به این است که این ریشه های گندیده را از بن در آوریم و این حرف هایی که بین مردم انداختهاند که اسباب نارضایتی مردم می شوند، باید هدایت کنید مردم را که اینها اغراض دارند. ما امروز احتیاج به وحدت کلمه داریم بیشتر از دیروز، ما امروز احتیاج به این داریم که همه با هم به سوی اسلام، به سوی جمهوری اسلامی.....

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:14 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع کارگزاران و کارکنان روزنامه کیهان

تاریخ: 1358/03/08

 

وظایف خطیر مطبوعات

بسم الله الرحمن الرحیم
من به طور کلی مسائل را طرح می کنم، افراد چطور هستند من اطلاعی ندارم. به طور کلی در هر کشوری مطبوعات آن کشور و تلویزیون و رادیو آن کشور باید در مسیر آن ملت و در خدمت ملت باشد. مطبوعات باید ببیند که ملت چه می خواهد، مسیر ملت چیست، روشنگری از این طریق داشته باشد و مردم را هدایت کند. اگر مطبوعاتی پیدا بشود مسیر آنها بر خلاف مسیر ملت است، راهی که آنها می روند غیر از راهی است که ملت می رود و این بر فرض اینکه ملت هم و دولت هم اجازه بدهند که بنویسند و بگویند، لکن مورد تأیید این ملت نمی تواند باشد و نباید آن را حساب کرد که یک رسانه ملی است و یک روزنامه کشوری و ملی است و اگر خدای نخواسته در نوشتن و ننوشتن، نوشتن مقالات انحرافی و ننوشتن مقالاتی که در مسیر ملت است این نحو عمل بکنند، این به نظر می آید که توطئه در کار باشد، این غیر از آزادی مطبوعات است.
 

آزادی واقعی یعنی اجرای قوانین اسلام

آقایانی که اسم از آزادی می آورند، چه آقایانی که داخل در مطبوعات هستند و چه قشرهای دیگری فریادی از آزادی می زنند، اینها آزادی را درست بیان نمی کنند یا نمی دانند. در هر مملکتی آزادی در حدود قانون است، در حدود قوانین آن مملکت است. مردم آزاد نیستند که قانون را بشکنند. معنی آزادی این نیست که هر کس بر خلاف قوانین، بر خلاف قانون اساسی یک ملت، برخلاف قوانین ملت هم هر چه دلخواهش می خواهد بگوید. آزادی در حدود قوانین یک مملکت است. مملکت ایران مملکت اسلامی است و قوانین ایران قوانین اسلام است. در قانون اساسی زمان سابق هم این معنا که هر چه بر خلاف قانون اسلام باشد قانونی نیست و قانون باید موافق با قوانین اسلام باشد، هست و هر قانونی که در ایران، قانون اساسی که در ایران بخواهد قانونیت داشته باشد، نمی تواند قانونی باشد که بر خلاف گفته پیغمبر اسلام، بر خلاف گفته قرآن باشد. پس آزادی که گفته می شود که مطبوعات آزادند، بیان آزاد است اینها معنایش این نیست که مردم آزادند که هر کاری می خواهند بکنند مثلاً آزادند دزدی بکنند، آزادند به فحشا بروند، آزادند مراکز فحشا درست کنند. این آزادی، آزادی غربی است (البته به

صحیفه نور جلد 7 صفحه 19

استثناء دزدیش) این آزادی غربی است که هر کس هر کاری دلش می خواهد بکند ولو اینکه فحشا باشد، ولو اینکه یک کارهایی باشد ناشایسته. اینطور آزادی در ایران نمی تواند باشد، آزادی در حدود قانون باید باشد. قوانین اسلام را باید ملاحظه کرد، در چهار چوب قوانین اسلام، در چهارچوب قانون اساسی، بیان آزاد و بحث آزاد. این اشتباهی است می کنند اینهائی که فریاد از آزادی می زنند، اینها غربزدهاند، آزادی غربی می خواهند. اینها که دم از دمکراسی می زنند، اینها همان دمکراتیک غربی می خواهند، آزادی غربی را می خواهند یعنی بی بند و باری. در غرب هر چه شده است ما هم باید تبع آنها باشیم، اینها جزو غربزده ها هستند. روزنامه ها آزادند مطالب بنویسند، مسائل بنویسند، اما آزاد هستند که اهانت به مثلاً مقدسات مردم بکنند؟! آزادند که فحش به مردم بدهند؟! آزادند که تهمت به مردم بزنند؟ همچو آزادی نمی تواند باشد، آزادی توطئه نمی تواند باشد. اگر روزنامهای فرضا (من نمی خواهم یک روزنامهای را بگویم اینطور است) اگر یک روزنامهای توطئه بر ضد مسیر ملت می خواهد بکند با نوشتن چیزهائی که بر خلاف مسیر ملت است و با ننوشتن چیزهائی که بر مسیر ملت است، اگر بخواهد توطئه بکنند و راهی برود که دشمن های یک ملت آن راه را می روند، ترویج بکند از کارهای دشمن های یک ملتی، بنویسد چیزهایی که مربوط به دشمن های یک ملت است، اگر اینطور باشد، اینطور آزادی ها را ملت ما نمی توانند بپذیرند.
ملت ما اینهمه زحمت کشیدند و اینهمه خون دادند و اینهمه گرفتاری پیدا کردند و اینهمه فریاد زدند، اینها برای اسلام این کارها را کردند، اسلام را مردم می خواهند. اگر چنانچه ما اسلام نداشتیم، الان همه همان معانی سابق بود. مردم برای جهات دیگری غیر از اسلام نمی روند خون خودشان را بریزند. مردم شهادت را می خواهند. الان هم باز اشخاصی می آیند از من استدعا می کنند که دعا کنید که ما شهید بشویم. شهادت را برای چه می خواهند؟ شهادت را برای این می خواهند که مثلاً غیر اسلام چیز دیگری تحقق پیدا کند؟! یک دمکراسی غربی باشد؟ یک آزادی مثل شوروی باشد؟ یک آزادی مثل مثلاً امریکا باشد؟ یا اسلام را می خواهند؟ اگر اسلام نبود همه اینها که دارند می گویند آزادی، آزادی، همه اینها یا در اروپا باید زندگی بکنند یا در بیغوله ها. اسلام اینها را از بیغوله ها بیرون آورد و از خارج کشور آورد به داخل، حالا که آورده باز حرف هایی می زنند که مسیر، مسیر اسلام نیست. این کاری که اسلام کرد این بود که شماها را آزاد کرد، شماها را از حبس ها بیرون آورد، شماها را از تبعیدات برگرداند. شماهایی که رفتید در خارج نشستید و تماشا کردید تا خون مردم ریخته شد، حالا فرصت به دستتان آمد و آمدید به ایران. همچو کرد که شما حالا آزاد شدید، لکن آزادی که بر ضد اسلام صحبت کنید. آزادی که بر ضد همان که شما را آزاد کرده است، بحث بکنید. آزادیی که همه چیز بگوئید، الا اسلام. همه حرف ها را بزنید، همه چیز خوب است، لکن از اسلام صحبت نشود. اگر یک کسی از اسلام صحبت می کند به ا و حمله بکنید. این حرف ها نیست در کار، مطبوعات و کلیه چیزهایی که در یک کشوری هست به خدمت ملت باید باشد. برای یک ملتی باید آموزنده باشد. مسیر ملت را باید روشن کند نه اینکه بر خلاف مسیر ملت عمل بکند. هر جا و هر روزنامهای، هر مطبوعاتی و هر چه

صحیفه نور جلد 7 صفحه 20

که از این رسانه های تبلیغاتی هست، همه اینها باید مسیرشان همان مسیر ملت باشد و تخلف از این نکنند. این هم بر صلاح خودشان است، هم بر صلاح کشور است و هم موافق با قوانین موضوعه در یک کشوری است. من از خدای تبارک و تعالی می خواهم که همه شماها موفق باشید به خدمت. امروز روزی است که باید همه خدمت بکنند. امروز روزی نیست که هر کسی به یک طرف بکشد. همه این مسیر ملت که راه افتاده است. ملت، ببینم چه کرد، ملت چه می خواهد. - ملت - همان که ملت می خواهد همه با هم باید دنبال این برویم. همان که این قدرت بزرگ را به هم زد و شکست باید دنبال او رفت تا بتوانیم نجات بدهیم ملت را. اگر این مسیر را ما دست از آن برداریم، حرف هایی، هی بنشینند یک مطلب بگویند، اختلاف ایجاد بکنند، این اسباب این می شود که ما نتوانیم این نهضت را به آخر برسانیم. من یک هشداری می دهم به روزنامه نویس ها، به رادیو و تلویزیون، به جمعیت هایی که هر کدام حالا پیدا شدند، به همه جمعیت ها، این یک هشداری است به اینکه همه جمعیت ها اگر بخواهند خیانت نکنند به ملت، اگر بخواهند خدمت کنند به کشور، مطالعه کنند ببینند مسیر این ملت چه بود، چرا این ملت به خیابان ها ریخت و الله اکبر گفت، چرا جوان هایش را داد و شب پشت بام ها رفت و فریاد زد و مرگ بر که و زنده باد بر که گفتند، این برای چه بود؟ برای اسلام بود، اینها اسلام می خواستند فقط مسأله این نبود که ما آزادی می خواهیم، آزادی منهای اسلام نمی خواهند ملت ایران، ملت ایران اسلام را می خواهد. آزادی باشد لکن مثل شوروی باشد؟ آزادی باشد لکن مثل مملکت دیگری باشد، اجنبی باشد؟ کی همچون چیزی را ملت ما می خواست. این آقایان در اشتباهند، من نمی گویم خائنند، من می گویم در اشتباهند باید اشتباهات خودشان را رفع کنند، باید همه با هم باشند، همانطوری که همه با هم به اینجا رسیدند، همه با هم از اینجا تا آخر مسیر که در اولش حالا هستیم، همه باهم این مسیر را طی بکنیم. انشاءالله خداوند همه را هدایت کند و همه ما به راهی که خدای تبارک و تعالی راضی است قدم برداریم.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:14 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع پاسداران، مرزنشینان دشت مغان و بانوان مکتب ولی عصر

تاریخ: 1358/03/08

 

انسان سازی و تهذیب نفس، مقصد نهائی انبیا و اولیاء است

بسم الله الرحمن الرحیم
نهضت هائی که به وسیله انبیا و اولیا علیهم السلام واقع شده است، قابل مطالعه است. ما که تابع مکتب انبیاء هستیم باید آن نهضت ها را مطالعه کنیم و بفهمیم نهضت چه بوده است، برای چه از نهضت اسلامی چه بوده است مقصد ائمه علیهم السلام چه بوده است، آیا فقط این بوده است که دست ستمکاران راکوتاه کنند؟ آیا دعوت انبیا فقط برای این بوده است که مزاحمین با مستضعفین را کنار بزنند و همین که غلبه بر آنها کردند و کار را به پیروزی و راندن آنها رساندند کار تمام است؟ آیا مقصد انبیا این است که ظالم نباشد فقط؟ یا مقصد بالاتر از این است؟ اگر مقصد بالاتر از این است باید ما هم که تابع انبیا هستیم و تابع مکتب اسلام هستیم، به تبعیت از آن بزرگان دین و دنیا مقصدمان همان مقاصد باشد. آیا راندن رژیم پهلوی و ابطال رژیم شاهنشاهی تمام مقصد بود؟ آیا رفاه ملت و رسیدن ملت به چیزهای مادی آخر مقصد است؟ انبیا آمدهاند تا مردم را، تا جامعه را ترتیبی بدهند که رفاه زندگی مادی آنها باشد؟ مقصد انبیاء این بوده است که مستکبرین بروند و مستضعقین به نوای دنیا برسند؟ یا مقصد بالاتر از اینهاست؟ مقصد انبیا دنیا بوده است؟ اینهمه انبیا آمدهاند و دعوت کردند و کشته شدند، جنگ ها کردند و زحمت ها کشیدند، فقط برای این بود که مستکبرین را کنار بزنند و توده های مردم را برای آنها رفاه حاصل کنند؟ یا مقصد بالاتر از اینهاست؟ خدای تبارک و تعالی که انبیاء را فرستاده است، برای تعمیر دنیا فقط فرستاده است؟ یا مقصد بیشتر از اینهاست و بالاتر از اینهاست؟ اگر مقصد همین شکست مستکبرین بود، ما به مقصد تقریبا رسیدیم و آنها را شکست دادهایم، ملت ما شکست داد اجانب را، دست خیانتکاران را قطع کرد و این ریشه هائی هم که مانده است آن را هم قطع می کنند لکن مقصد همین نیست، اگر مقصد این بود که زاغه نشین ها از زاغه نشینی بیرون بیایند و یک سر و سامانی پیدا کنند، این هم انشاءالله می شود و با همت همه باید بشود لکن باز مقصد این نیست مقصد این است که کشور ما یک کشور اسلامی باشد کشور ما در تحت رهبری قرآن، تحت رهبری پیغمبر اکرم و سایر اولیاء عظام اداره بشود. رفتن مستکبرین مقدمه است، رفاه مستضعفین یکی از مقاصد اسلام است. رژیم اسلامی مثل رژیم های مکتب های مادی نیست مکتب های مادی تمام همتشان این است که مرتع

صحیفه نور جلد 7 صفحه 16

درست بشود، تمام همت این است که منزل داشته باشند، رفاه داشته باشند (آنهائی که راست می گویند) . اسلام مقصدش بالاتر از اینهاست. مکتب اسلام یک مکتب مادی نیست، یک مکتب مادی معنوی است. مادیت را در پناه معنویت اسلام قبول دارد، معنویات، اخلاق، تهذیب نفس. اسلام برای تهذیب انسان آمده است، برای انسان سازی آمده است. همه مکتب های توحیدی برای انسان سازی آمدهاند. ما مکلفیم انسان بسازیم. شما خانم ها که زحمت کشیدید و به اینجا آمدید در این زحمت، مکلفید انسان بسازید، مکلفید در دامن های خودتان انسان مهذب بار بیاورید. مقصد اسلام و مقصد همه انبیا این است که آدم ها راتربیت کنند، صورت های آدمی را آدم معنوی و واقعی کنند. مهم در نظر انبیا این است که انسان درست بشود، اگر انسان تربیت شد، همه مسائل حل است. یک مملکتی که دارأی انسان مهذب است، تمام مطالبش حل است. انسان آگاه مهذب، همه ابعاد سعادت را برای کشور تامین می کند. انسانی که ایمان به خدای تبارک و تعالی دارد، انسانی که متعهد است، انسانی که مهذب است، دست ظالم را کوتاه می کند لکن مقصد همین نیست، این یکی از خدمت هائی است که می کنند، آزادی برای مردم تامین می کنند، لکن این یکی از مقاصد است همه این نیست، استقلال برای کشور تامین می کند لکن همه مقصد این نیست، رفاه برای امت درست می کند لکن مقصد این نیست. انسان حیوان نیست، انسان یک موجودی است که در طرف سعادت به بالاترین مقام می رسد، در طرف کمال به بالاترین مقام موجود است می رسد و اگر انحراف داشته باشد از پست ترین موجودات پست تر است. انبیاء که دیدند مردم در هلاکت هستند از حیث اخلاق، از حیث عقاید، از حیث اعمال، مکتب هائی را خدای تبارک و تعالی به آنها الهام کرد تا نجات بدهد انسان را به همه ابعادی که دارد. اگر انسان حیوانی بود مثل سایر حیوانات، لکن حیوانی که تدبیر دارد، حیوانی که اهل صنعت است، اگر این بود احتیاج به آمدن انبیا نداشت. برای اینکه این راه، راهی است که مادیین خودشان ادراک می کنند. آمدن انبیا برای این است که آن راه هائی که بشر نمی داند، آن حقایقی را که انسان نمی داند، به آنها تعلیم بفرمایند. انبیاء برای راهنمائی یک مقام بالاتر، یک مقام انسانی بالاتر آمدهاند. قرآن کتاب آدم سازی است، برای آدم ساختن آمدهاند، کتاب حیوان سازی نیست، کتاب تعمیر مادیت نیست، همه چیز است، انسان را به تمام ابعاد تربیت می کند، مادیات را قبول دارد در پناه معنویات و مادیات را تبع معنویات قرار می دهد.
 

ایجاد مملکت اسلامی مشروط بر اجرای احکام اسلام

مملکت وقتی مملکت اسلامی است که تعالیم اسلام در آن باشد. اگر تعالیم اسلامی در آن نباشد، اسلامی نیست. هر چه ما بگوییم جمهوری اسلامی، جمهوری اسلامی لفظ نیست، با رأی ما جمهوری اسلامی تحقق پیدا نمی کند، بله رژیم رسمی رژیم جمهوریت می شود لکن اسلامی نمی شود مگر آنکه احکام اسلام در او جاری بشود با جریان قانون اساسی هم اسلام نمی شود. با مجلس شورا هم اسلام نمی شود. اینها همه مقدمه است. وقتی می توانید بگوئید که مملکت اسلامی است که بازاری اسلامی

صحیفه نور جلد 7 صفحه 17

بشود، تهذیب نفس باشد، نه مثل بازار ما که سنگر گرانفروشی و تعدی است، وقتی اسلامی می شود که مرد و زن اسلامی بشوند، همه افراد اسلامی باشند. الگو حضرت زهرا (سلام الله علیها) است، الگو پیغمبر اسلام است. ما وقتی مملکت مان اسلامی است، وقتی می توانیم ادعا کنیم که جمهوری اسلامی داریم که تمام این معانی که در اسلام است تحقق پیدا بکند. ما الان اول راه هستیم، ما جمهوری اسلامی را به رأی اثبات کردیم، دست خیانتکاران هم بریدیم و می بریم لکن این کافی نیست، بعد از آن باز راه زیاد است، هم راه تحصیل زندگی صحیح برای مستمندان که در پیش است و باید پیش برود، هم راه معنویات است که آن راه بالاتر است.
 

لبیک به ندای اسلام در تحصیل معنویات

خانم های محترم، خودتان را تهذیب کنید و کودکان خودتان راتهذیب کنید، کودکان خودتان را اسلامی بار بیاورید که در اسلام همه چیز است. خودتان در پناه اسلام و به اخلاق اسلامی متخلق بشوید که همه چیز در اسلام است. آقایان محترم! خانم های محترمات! ندای اسلام را لبیک بگویند. اسلام برای تامین علف نیامده، اسلام برای تامین معنویات آمده است، همهاش فریاد از مادیات نباشد، بر خلاف مسلک اسلام است. معنویات اگر تحقق پیدا کرده، مادیات معنوی می شود و به دنبالش هست. اسلام مادیات را به تبع معنویات قبول دارد، مادیات را مستقلا قبول ندارد. اساس، معنویات است. یک کشور با معنویاتش کشور است.
 

علم و ادب در خدمت معنویات

آزاد باشد و هر چه بخواهد بکند! ولو دزدی بکند! ولو خیانت بکند! امروز روز امتحان است برای شما. شما آزاد شدید، شما مستقل شدید. آزاد شدید که هر چه بخواهید بگوئید؟! و هر چه بخواهید بکنید؟! خیر، خدای تبارک و تعالی به شما آزادی عنایت کرد و شما را در این آزادی امتحان می فرماید ببیند تا ما چه بکنیم، در این آزادی چه بکنیم، با زیر دستان چه بکنیم، با برادران خود چه بکنیم، با خواهران خود چه بکنیم، آزادی تنها سعادت ملت نیست، استقلال تنها سعادت ملت نیست، مادیت تنها سعادت ملت نیست، اینها در پناه معنویات سعادتند، معنویات مهم است. بکوشید تا معنویات تحصیل کنید، علم تنها فایده ندارد، علم با معنویات علم است، ادب تنها فایده ندارد، ادب با معنویات. معنویات است که تمام سعادت بشر را بیمه می کند و کوشش کنید در تحصیل معنویات، در خلال علم که تحصیل می کنید معنویات را تحصیل کنید، دانشگاه ها معنویت پیدا بکنند، مدارس معنویت پیدا بکند، مکتب ها معنویت پیدا بکنند تا انشاءالله سعادتمند بشوند. خداوند همه شما را سعادتمند کند.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:14 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع کارکنان شرکت مخابرات و دانشجویان دانشکده دندانپزشکی دانشگاه تهران

تاریخ: 1358/03/06

 

نقش موثر دایره مخابرات در پیشرفت نهضت

بسم الله الرحمن الرحیم
من اول با خانم ها که از مخابرات هستند چند کلمه صحبت کنم. این دایره مخابرات، ما که در پاریس بودیم به ما خیلی محبت کردند و به نهضت خدمت. آنوقتی که اعتصاب بود، آنها اعتصاب کردند لکن تلفن ها را برای اینکه ما با ملت اتصال پیدا کنیم در اختیار ما گذاشتند و این بسیار در آنوقت موثر بود در پیشرفت نهضت، از این جهت من باید از این دایره تشکر کنم.
 

حصول پیروزی به واسطه اتفاق آراء و توجه یکپارچه مردم به شکست طاغوت

حالا من یک صحبتی به همه راجع به همه آقایان و خانم ها عرض می کنم. من اصل نابسامانی هائی که در ایران هست فعلا، و آشفتگی هائی که در همه قشرهای ملت هست، هم مطلعم و هم متاثرم لکن باید الان ما حساب این را بکنیم که وظیفه فعلی برای ما، برای ملت ما، چه بانوان محترمات و چه آقایان معظم، برای همه چه هست؟ الان ما درچه حال واقع هستیم؟ و باید چه بکنیم؟ قبل از اینکه ما به این مرتبه از نهضت برسیم همه می دانستیم که باید چه بکنیم و لهذا همه ملت باهم همصدا شدند و مقصدشان هم این بود که ما سلسله پهلوی را و رژیم شاهنشاهی را نمی خواهیم و ما یک حکومت اسلامی، جمهوری رفتیم تا رسیدیم به آنجایی که با این وحدت کلمه و با این وحدت مقصد، همه با هم اسلام خواستند و تأیید خدای تبارک و تعالی یک سد بزرگی را شکستید و شکستیم. در آنوقتی که دنبال این قضیه بودید همه می دانید که هیچ قشری توجه به اینکه من حالا چی ندارم، چی دارم، گرفتاری خانوادگیم چی هست، آیا منزلم مثلاً برقش مرتب است، آیا تلفن من چطوری است، هیچ توجه به این مسائل نبود مطرح نبود این مسائل، اینکه مطرح بود بین همه این بود که این رژیم نباشد، یک رژیم الهی باشد. این اسباب این شد که پیروز شدید.
اگر در آنوقت هم که همه داشتند -مثلاً فرض کنید- که توی خیابان آمده بودند، هر کسی فکر این بود که خوب، حالا ما امشب وقتی که برویم منزل شام مان چه هست، برقمان چطوری است، تلفن مان چه هست؟ قرض داریم، بچه هامان مثلاً چطور هستند، مریض داریم، اگر اینطور تشتت افکار

صحیفه نور جلد 7 صفحه 9

بود، هرگز این پیشرفت را نمی کردید. شما هر کدام وارد بودید و همه وارد بودند همان روز در این نهضت و در آنوقتی که شور این نهضت بود و فشار از آن طرف و از این طرف، این توجه این معنا را دارید و خودتان الان برگردید به آن حالی که در آنوقت داشتید، می دانید که هیچ چیز مطرح نبود آنوقت، همه یک توجه، و از خودمان غفلت کرده بودیم آنهایی که توی خیابان ها و بالای پشت بام ها شب و روز فریاد می زدند و الله اکبر می گفتند و مبارزه می کردند و با هیچ، با همه چیز مقابله می کردند اینها ابدا توجه به اینکه ما منزلمان چه جوری است، خانه مان آیا داریم یا نه، هیچ ابدا این مطرح نبود. آن زاغه نشین های اطراف تهران که یک دفعه من در تلویزیون دیدم وضعشان را، و دیدم روحشان را، که وضعشان، خوب به مشاهده دیدم که عده زیادی در یک زاغهای، در یک سوراخی رفت و آمد می کنند و بعد که پرسید یکی از آنها، که شماچه می کنید؟ روزها چه می کنید؟ گفت ما صبح که می شود با بچه هایمان راه می افتیم می رویم تظاهرات. فکر اینکه حالا ما منزلمان این زاغه است و زندگی مان اینطوری است، این فکر از سر مردم پریده بود. همه فکر متوجه و متمرکز شده بود در یک جهت و آن اینکه این رژیم نباید باشد، ما نمی خواهیم اینها را مرگ بر شاه، ما جمهوری اسلامی می خواهیم. این رمز بود از برای اینکه شما پیروز شدید. توجه به خودمان نه، توجه به مقصد. همه رو به مقصد بودیم. رو به خودمان نبودیم. همه آن طرف نگاه می کردیم. این طرف که عبارت از وضع خودمان بود، هیچ توجه به آن نداشتیم. از این جهت پیروز شدیم. لکن خوب پیروزی تا کجا رسیده است، تا اینجا که این بنیان ظلم اساسش شکسته شد و رفت لکن ریشه هاش که هست، حالا به پیروزی ما نرسیدیم.
 

پرداختن به گرفتاری های شخصی و غفلت از مقصد مایه توقف نهضت

آنی که الان ما رایک قدری به نگرانی می کشد، این است که ملت حالا برگشته به اینکه حال خودش را دارد می بیند، بین راه از مقصد دست برداشته، متوجه شده است به حال خودش. (خانه نداریم) یک عده کثیری به اینکه ما خانه نداریم، خانه می خواهیم. یک عده کثیری به اینکه ما، در اداره مان مثلاً چطور است. یک عده کثیری به اینکه مثلاً در دانشگاه چطوری است. از آن حال انقلابی که این ملت داشت و حال توجه به مقصد و غفلت از حالات خودش و گرفتاری خودش بیرون آمده است ملت، سرتاسر کشور اینجوری است الان که همه الان یک توجه به چیز دیگری هم پیدا کردهاند و آن اینکه گرفتاری های خودمان. هر کسی الان، الان روزی چقدر کاغذ برای ما می آید، چقدر مراجعات به جاهای دیگری هست، چقدر مراجعات به دولت هست و همه شکایت از وضع خودشان و دامن می زند به این مطلب اینکه دست هایی که الان در کار است که این نهضت را در نیمه راه متوقف کند.
آنها دست زدند به یک تبلیغاتی و آن اینکه: (چه شد تاکنون چه شده است؟ خوب، این هم جمهوری اسلامی، باز هم برای فقرا فکری نشده است، برای اداری فکر نشده است، باز هم بعضی از همان مهره ها هستند باز هم کذا) هی اشکالتراشی، از همه اطراف عمال آنهایی که می خواهند نگذارند

صحیفه نور جلد 7 صفحه 10

این نهضت به آخر برسد اینها افتادهاند توی قشرهای مختلف ملت و هر جا به یک صورت به حسب ظاهر فریبنده همان فریب هایی که شاه در آنوقت، شاه سابق در وقت سلطنتش می داد، ماها را و صورت فریبنده درست می کرد (دروازه تمدن بزرگ، عرض می کنم دهقان کذا، آزاد زنان و آزاد مردان، بیرون آوردن نیمی از ملت را برای خدمت) همین حرف هایی که حرف است، محتوا ندارد، همین حرفهای فریبنده الان روی هر نقشهای که کشیده شده است و با دقت کشیده شده است و کاردارها و آن اشخاص که درست مطالعات در همه روحیات مردم داشتند و دارند، همین مسائل را حالا می بینند که تا اینجا که رسیده است، نگذارند جلو برود. اینها فهمیدهاند که اگر این نهضت به این قدرتی که تا حالا آمده است برود جلو، این اسباب این می شود که بکلی تا آخر دست آنها کوتاه بشود. این را می خواهند دراین نیمه راه خفهاش کنند و لهذا در همه قشرهای مختلفی که اینها عمالشان هست، تبلیغاتی شروع شده است دامنه دار. توی کارگرها می روند یک صورتی با یک وضعی صحبت می کنند که خوب، برای کارگر هم که باز فکری نشد، کو خانه؟ کو زندگی؟ کو چطور؟ آن روزی که کارگر اعتصاب کرد و هیچ توجه به خانه و به زندگی نداشت و با اعتصاب خودش جلو رفت، حالا می آیند به او می گویند که خوب، این هم جمهوری اسلامی پس چه شد الان کو خانه تان؟ کو چطور؟ آنها هم غفلت می کنند از اینکه ما باز نرسیدیم، به جمهوری اسلامی، حالا باز الفاظ است، معانی تا حالا نیست، مابین راه هستیم باز به مقصد نرسیدیم، مثل اینکه مثلاً یک رئیس کاروانی به دوستان و اعضای کاروان بگوید که ما وقتی به منزل رسیدیم خیر، همه اسباب و وسایل راحتی آنجا فراهم است، بعد که دارند حرکت می کنند، یک جا اینها اعتقادشان این اصل بشود که رسیدهایم، باز می بینند که نه دیگر باز زحمت و باز جور و باز راه رفتن و باز چیز است، هی بروند ایراد بگیرند که خوب، ما که رسیدهایم حالا پس کو این وعده هایی که تو کردی. این غفلت از این است که ما نرسیدهایم باز به آنجایی که باید برسیم، نرسیدیم.
الان ریشه هایی از آن رژیم سابق و عمالش هست، آنطوری که گفته می شود در سر حدات و کنار سرحدات بیرون از کشور، چه در طرف ترکیه و چه در طرف افغانستان و چه در طرف عراق و آنجاها هستند اشخاص، جاهای دیگر هم هستند و اینها یک توطئهای الان دارند و می خواهند یک اجتماعی داشته باشند، با هم روابط پیدا می کنند و عمالشان توی جمعیت ها افتادهاند و توی قشرهای مختلف ملت افتادهاند و اشکالتراشی می کنند.
امروز باید توجه به این معنا داشته باشیم که وقت اشکالتراشی و وقت اینکه حالا ماچه شد کارمان، یک قدری زود است حالا، همه را باید توجه به این بدهیم که ما بین راه هستیم الان، یک رایی ملت دادهاند به جمهوری اسلامی، با رأی ملت جمهوری اسلامی رسمیت دارد اما محتوایش تا حالا تحقق پیدا نکرده، اسلام که این نیست. ما می دانیم که همه قشرهایی که هست باز رنگ هایش رنگ های غیراسلامی است لکن الان اگر چنانچه همه ما توجه به این بدهیم که برویم سراغ اینکه فلان اداره وضعش چه جوری است، فلان رئیس اداره وضعش چه جوری است، فلان کس چه جوری است، فلانی خوب عمل نمی کند، فلانی خوب عمل می کند، اگر از آن معنایی که الان ما دنبالش هستیم و می خواهیم

صحیفه نور جلد 7 صفحه 11

متحققش بکنیم، می خواهیم قانونش را بگذرانیم، می خواهیم مجلسش را درست بکنیم، اگر از این مرز برگردیم به این مسائل فرعی و اصل را از دست بدهیم خوف این است که دوباره برگردد مطلب به حال اول. الان وقت این نیست که تا عرض کنم که ناراحت بشویم از اینکه چرا خوب دولت کار نمی کند. خود دولت هم می داند که آنطور نمی تواند با شدت کار بکند اما سوء نیت ندارند کار زیاد است، گرفتاری زیاد است، آشفتگی زیاد است و این اضافه کنید به این زیادی آشفتگی و کار، اینکه اشکالتراشی زیاد است. می روند نمی گذارند که این کارگرهای نفت، کارگرهای ادارات، کارخانه ها، نمی گذارند اینها کار بکنند. می گویند که باید ما همین حالا این کارفرماها را همه را از بین ببریم و چه بکنیم. در صورتی که الان وقت این حرف نیست و اینهایی که دارند این را می گویند از فرصت دارند استفاده می کنند برای اینکه نهضت را جلویش را بگیرند، مهار کنند. می روند توی رعیت ها و اینها نمی گذارند کشت بکنند، بعد، از آن هم که کشت شده الان نمی گذارند برداشت کنند.
 

آنها از این کلمه اسلام می ترسند

شما دیدید که در رفراندم که آمال یک ملت بود، مسأله ملی بود. تاریخ سراغ ندارد یک همچنین ملی بودن یک رفراندمی را، یک چنین اشتیاقی را که همه داشتند، زن و مرد و جوان، پیر و مریض و علیل و همه آمدند پای صندوق و رأی دادند، باز یک دستهای پیدا شدند که تحریم کردند، یک دستهای پیدا شدند که رفتند با تفنگ جلویش را گرفتند، یک دستهای پیدا شدند که صندوق ها را آتش زدند. اینها دلشان برای ملت سوخته بود که این کارها را می کردند؟ یک کار غیر ملی بود؟ یک کار تحمیلی بود؟ یک زوری در کار بود؟ یک فشاری در کار بود؟ یا با کمال آزادی و اشتیاق نه اینکه فقط رأی بخواهند بدهند. این بچه های کوچکی که وقت رأی دادنشان نشده بود و به آنها گفته بودند رأی ندهید، متاثر بودند، اعتراض می کردند که یک دسته شان آمدند اینجا من نصیحت شان کردم، دلداری شان دادم. یک همچو مسالهای که همه ملت می خواست، همه قشرها می خواستند زن و مرد رفتند رأی دادند و قریب به اتفاق رأی دادند و آنها همه قوایشان را که روی هم جمع کردند نیمی از صد، شاید شد یا فرض کنید قدری بیشتر. چه شد که تحریم کردند؟ چه شد که جلویش را می خواستند بگیرند؟ چه شد که صندوق را آتش می زدند؟ جز این است که اینها نمی خواستند تحقق پیدا کند؟ اینها می خواستند جمهوری اسلامی نشود. از جمهوریش می ترسیدند؟ نه، جمهوری که ترسی ندارد شوروی هم جمهوری است. از اسلامش می ترسیدند، از این کلمه اسلام می ترسند آنها، از جمهوری اسلامی می ترسند، از دولت اسلامی می ترسند، الان این توطئه در کار است که نگذارند این نهضت جلو برود. رأی فقط ما دادیم کار دیگری که انجام ندادیم.
ما همه می دانیم که نتوانستهایم تا حالا، برای اینکه کار کم نیست کار زیاد است و الان این ایرادهایی که گرفته می شود، چه ایرادهای باشد که صحیح باشد (من هم می دانم بسیاریش صحیح

صحیفه نور جلد 7 صفحه 12

است، ایشان که خواندند الان من هم تصدیق دارم که بسیاریش صحیح است) چه آن چیزهایی باشد که صحیح نیست، هر دوی اینها الان به حال نهضت ما که تو راه است مضر است. همه باید دست به هم بدهیم. همه ما، همه قشرها، همه دانشگاهی ها، همه تاجر و کاسب و عرض کنم کذا، همه زن و مرد همانطوری که تا حالا دست به هم داده بودیم و تا اینجا رساندیم که موجب حیرت همه متفکرین شد، از اینجا به بعدش که مهمتر است باید دست به هم بدهیم تا این مراحل را بگذرانیم. بعد هم نباید ما بنشینیم منتظر اینکه یک قشری این کار را انجام بدهد. یک مملکتی است مال همه تان، آشفته هم هست، فقیر زیاد، بیکار زیاد لکن ما باید بپرسیم ازشان که این فقر زیاد و بیکاری زیاد مال انقلاب است؟ چون شاه رفته است فقیر زیاد شده است! چون رژیم به هم خورده است بیکاری زیاد شده است! یا نه یک مسالهای است که الان ما وارث آن خرابی ها هستیم؟ دولت وارث آنها هست. یعنی خرابی را کردهاند و رفتهاند، دزدی هایشان را کردهاند و رفتهاند، قرض ها رابه بانک ها گذاشتهاند و رفتهاند، از هر بانکی چند صد میلیون دلار قرض کردند و رفتند. الان وقت این است که ما با هم باشیم و بعد هم نباید ما بگوئیم چرا او نکرد؟ باید بگوئیم خودمان هم باید بکنیم، همه باید بکنیم، همه باید بکنیم، همه هم وادار کنیم دیگران بکنند اما اشکالتراشی و عرض بکنم که اینطور چیزها که احتمال اینکه موجب یک وقفهای بشود، موجب یک عرض بکنم که تزلزلی در نهضت ما بشود، امروز صلاح هیچ یک از قشرهای ملت نیست. امروز، هم دانشگاهی و هم من طلبه و هم آقا که آقا هستند و هم شما که از آقایان هستید و هم خانم ها و همه ملت امروز باید با هم برویم جلو، فردا هم با هم بسازیم. توقع نداشته باشید که ما بسازیم، خوب ما چکاره هستیم؟ شما هستید، ما هستیم، دیگران هستند. نه من باید بنشینم بگویم که خانم ها این کارها را انجام بدهند، نه خانم ها بنشینند بگویند فلانی انجام بدهد. آنها به اندازه خودشان، ما به اندازه خودمان، شما به اندازه خودتان، دولت به اندازه خودش، ارتش به اندازه خودش، اداره به اندازه خودش چیزی نیست که یک دولت بتواند انجام بدهد. آشفتگی، آشفتگیی نیست که یک دولت بتواند یا یک قشر از ملت بتواند. همه ما بگوئیم که ما هیچ کاری نمی کنیم، دانشگاهی ها بکنند، دانشگاهی نمی تواند بکند. دانشگاهی بگوید که ما هیچ کاری نمی کنیم، آخوندها بکنند. آخوندها هم هیچ چیز. ما همه هر دو بنشینیم بگوئیم تاجرها این کار را بکنند، کاسب ها این کار را بکنند، ازشان نمی آید. ملت اگر چنانچه همه با هم نباشند، اگر دست به دست هم ندهند، اگر هر کسی هر مقداری که ازش می آید کار نکند، این مملکت نمی تواند این آشفتگی را از دست بدهد، باید همه مان باهم. اگر همه با هم مشغول شدیم پیروز می شویم، پیش می بریم.
همین طور که دیدید همه با هم بودید و یک همچنین سد بزرگی که هیچ کس احتمال شکستش را نمی داد، شکستید. با دست الهی شکستید. اجتماع شکست این را. برای سازندگی هم و برای پیشرفت از حالا به بعد هم همین مطلب لازم است. از حالا به بعد ما باید این راه را طی کنیم. ما بین راه هستیم. ما نرسیدیم به آخر. یعنی اوایل هستیم فقط یک موانعی را آن هم نه به تمام ریشه هایش، مهمش البته از بین رفته است و این هم که از بین رفته است هیچ کس احتمال نمی داد، هیچ متفکری. سیای آمریکاگفت: (ما اشتباه کرده بودیم، حسابمان غلط در آمد) برای اینکه آنها حساب مادیت می کردند و این قضیه، قضیه الهی بود.
ما الان بین راه هستیم یعنی نصف راه هم نرفتیم دیوارها را شکستیم، رد کردیم، حالا می خواهیم برویم. یک رأی دادیم، رأی که برای ما خانه نمی شود، رأی برای ما این چیزها را تمام نمی کند، عمل می خواهد، رایش را دادیم عملش را باید بکنیم، دنبال این باید عمل بکنیم، باید همانطوری که الان مطرح است نمایندگان را تعیین بکنیم برای اینکه قانون اساسی درست بشود، نمایندگان را تعیین بکنیم برای اینکه مجلس درست بشود مجلس ملی باشد یک مجلس فرمایشی نباشد، یک مجلسی نباشد که به قول محمدرضا خان لیستش را می نوشتند و می دادند می گفتند اینها را، خود این اقرار کرد که لیست را می نوشتند منتها می خواست برای خودش تعریف درست بکند، پدرش را تکذیب می کرد. برای حالای خودش تعریف درست کند، جلوی خودش را، جلوتر خودش را خراب می کرد که لیست را می فرستادند از سفارتخانه ها و ما هم مجبور بودیم که همان لیست را، وکلا را همانطوری تعیین بکنیم. این چیزی بود که اقرار کرد خودش. منتها او می خواست بگوید که حالا دیگر اینجور نیست و حال آنکه بدتر بود. حالا یک مملکتی هست که نصف راه را بلکه کمتر از نصف را ما رفتیم و البته این قدرت های بزرگ که مانع بودند اصولش از بین رفته است و ریشه هایش مانده است که این هم با دست شماها باید از بین برود. این توطئه ها را شما ملت باید بشکنید، هم بانوان مکلفند هم آقایان مکلفند که بشکنند این چیز را. بعد که این ریشه ها از بین رفت و موانع از بین رفت، آنوقت وقت این است که سازندگی پیش بیاید یعنی این، تا آنجائی که باید این دولت موقت کارش را بکند و بعد مجلس بیاید در کار و قضیه سازندگی. امید اینکه مجلس هم برای ما کار بکند صحیح نیست، مجلس هم یک چند صد نفرند، ازشان کاری نمی آید. باید همه قشرها برای خودشان تکلیف فرض کنند. بگویند ما موظفیم. همانطوری که هر آدمی خودش راموظف می داند که بچه خودش را، اطفال خودش را اداره کند و می رود دنبال اینکه اداره کند او را، این احساس باید در ما پیدا بشود که این مملکت عائله ما هستند و خانه ماست. این خانه را باید درستش بکنند. صاحبخانه ها هم یکی نیست، دو تا نیست، همهاند. اینطور نیست که صاحبخانهای داشته باشیم. همه ملت است و همه کشور. همه کشور مال همه ملت است. اینها باید خودشان بنشینند درستش بکنند و باید همه با هم دست به هم بدهیم و الان وقت این نیست که مااشکال کنیم به این طرف و آن طرف اشکالی که شما می کنید من هم دارم خودشان هم دارند لکن الان وقت طرحش نیست که باز یک آشفتگی بر آشفتگی ها اضافه بشود. امروز وقت این است که ما همه با هم این سد را بشکنیم. یعنی این ریشه ها را، سد را شکستیم الحمدلله، این ریشه ها را درآوریم از زیر خاک و بریزیم بیرون.

صحیفه نور جلد 7 صفحه 12

 

اهمیت شناسایی ضدانقلاب

این مفسدهایی که الان دور می گردند توی دانشگاه می روند - عرض بکنم که - تظاهرات راه

صحیفه نور جلد 7 صفحه 14

می اندازند، توی خیابان ها می روند چه می کنند، با هر بهانهای یک بساطی درست می کنند، اینها را بشناسیم. همه قشرها اینها را بشناسند که چه جور اشخاصی هستند، چی دارند می کنند؟ اجتماعاتشان روی چه میزان است؟ آیا به اسلام اعتقاد دارند یا ندارند؟ آیا اینها جمهوری اسلامی می خواهند یا جمهوری دموکراتیک می خواهند؟ یعنی جمهوری منهای اسلام. باید همین معانی در ذهن ما باشد که این جمعیت هایی که تو کار کارخانه ها می روند و توی کشاورزها می روند و توی دانشگاه ها می روند و سر نمی دانم این طرف و آن طرف می روند، باید اینها را بشناسیم که اینها چه اشخاصی هستند و اینها را بشناسانیم به ملت تا ملت از اینها احتراز کند و اینها را دمشان رابگیرد بیرونشان بکند و بعد این مراحل که طی شد و این قشرها از بین رفتند آنوقت سازندگی هم با همه ملت است همه با هم، همه با هم شکستیم، همه با هم باید این سازندگی را بکنیم. الان وقت این کار است. من هم قبول دارم آشفتگی ها هست اما آشفتگی علاجش به این است که همه کار بکنیم، همه دقت بکنیم در امورمان. هر کس خیال نکند که از من چه کاری می آید هر آدمی از او یک کاری می آید. یک قطره باران از آن کاری نمی آید اما به اندازه یک قطره است. یک قطره کار یک قطره را می کند همین قطره های باران است که سیل را راه می اندازد و سیل سدها را می شکند. همین قطره ها، یکی، یکی، یکی های ما که مثل قطره باران هستیم بود که با هم وقتی مجتمع می شد و در خیابان فریاد می زدیم، سدی را می شکست. اگر آن روز هم می گفت خوب من یک آدم هستم، من که نمی توانم در مقابل توپ حرفی بزنم، هر کسی این فکر را می کرد حالا باز همان بساط بود و همان آریامهر و همان نصیری بود و همان هویدا و همان بساط. اما این قطره ها که به نظر می آید چیزی نیستند و هستند وقتی پهلوی هم جمع شدند از بین بردند اینها را. الان هم همین طور است این قطره ها متفرق نشوند. اینها دنبال این هستند که این قطره ها را از حال اجتماع بیرون کنند، متفرق کنند، بشوند قطره، قطره، قطره را بعد هم می شود از بین برد. یک پاسبانی از بین می برد. الان وقت این است که همه با هم دست به هم بدهیم، همه با هم تأیید هم را بکنیم. من تأیید شما را بکنم شما تأیید مرا بکنید. ما همه تأیید دانشگاهی ها را بکنیم. دانشگاهی ها تأیید بازاری ها را بکنند، بازاری ها تأیید چیز را بکنند تا این کار را پیش ببرند. تا این آشفتگی ها کم کم رفع بشود، تا این موانع برداشته بشود و بعد دنبالش سازندگی پیش بیاید.
انشاءالله خداوند همه شما را، می دانم که حسن نیت دارید همه تان، می دانم دلتان برای این مملکت می سوزد لکن در عین حالی که الان این آشفتگی ها هست الان این کندروی ها هست لکن باید کمک بکنید. نباید یک باری را روی بار بگذارید باید یک باری را کم کنید. انشاءالله خداوند همه شما را حفظ کند، موفق باشید. بانوان را حفظ کند، آقایان را حفظ کند و همه موفق باشید.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:14 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع پرسنل شهربانی کاشان

تاریخ: 1358/03/06

 

عبرت گرفتن ازتاریخ موجود

بسم الله الرحمن الرحیم
چیزهائی که در دنیا اتفاق می افتد که آنها تاریخ را تحقق می دهد، این برای عبرت گرفتن ما، سرمشق بودن برای ماست. از جمله این قضیهای که در ایران اتفاق افتاد. پنجاه و چند سال سلطنت غاصبانه رژیم پهلوی که سرتاسرش مشحون بود ازکارهائی که مخالف مسیر ملت بود که شاید اکثرش را شماها یادتان نیست، شماها جوانید، من از اولش بودم، از آن وقتی که کودتا شد، کودتای رضا شاه شد تا حالا ناظر قضایا بودهام. کارهایشان گاهی به ظاهر خیلی فریبنده بود لکن برخلاف مسیر ملت بود. وقتی که او آمد ابتدائا شروع کرد به اظهار دیانت و اظهار چه و روضه خوانی و سینه زنی و گاهی ماه محرم در همه (در تهران) همه تکیه هائی که در تهران بود می رفت می گردید خودش تا وقتی که سوار مطلب شد، سلطه پیدا کرد.
همین آدمی که اینطور مجلس روضه داشت، هم آنطور سینه زن و ارتش می آمد به سینه زنی (که من خودم دسته های ارتش را هم دیدم) . همین آدم شروع کرد به ضد او عمل کردن، تا قبل از اینکه قدرت پیدا بکند، خواست برای بازی دادن مردم آنطور امور را انجام داد، وقتی که قدرت پیدا کرد درست بر ضد آن کارهائی که کرده بود شروع کرد به فعالیت، منجمله همین آدمی که این دستگاه روضه را داشت همچو قدغن کرد دستگاه خطابه و وعظ و روضه و همه اینها را، که در تمام ایران شاید یک مجلس علنی نبود، اگر بود در خفا، در بعضی شهرها در خفا و به صورت های مختلف و با اسم های مختلف. چیزهائی که موجب نارضایتی مردم بودانجام می داد، مثل قضیه کشف حجاب. کشف حجاب شما نمیدانید آنوقت چه مصیبتی برای مردم بود، نمی دانید چه کرد و مامورها چه کردند با مردم و با زن ها که اسباب نارضایتی عموم مردم بود، منتها قدرت زیاد شده بود، مردم هم هدایت نمی شدند با یک مثلاً قدرت هائی، از این جهت نمی توانستند کاری بکنند لکن عقده ها زیاد بود. بعد هم شروع کرد به اسم اینکه می خواهد قدرت مرکزی را درست کند، عشایر که همه شان، البته در عشائر یک اشخاص غیرباب هم بود، لکن اینها یک پشتوانهای برای ملت بودند، تمام اینها را از بین برد و آنطور فشار آورد به مردم و نارضایتی ایجاد کرد که وقتی که آن سه قدرت خارجی در جنگ عمومی اینها حمله کردند به ایران، آمریکا و انگلستان و روسیه، اینها همه با هم حمله کردند، در جایی که مخالفت با آلمان

صحیفه نور جلد 7 صفحه 5

می خواستند بکنند حمله کردند به ایران، در عین حالی که همه چیز ایران در خطر بود و مردم برای همه چیزشان نگران بودند، لکن وقتی گفتند که رضاخان را اینها بردهاند مردم شادی می کردند. اینطور رفتار کرد، رفتار غیر عقلائی، رفتاری که برای خاطر انگلستان بود. آنوقت انگلستان این را آورد روی کار، بعد از او نوبت به پسرش رسید که این را دیگر بیشتر شما یادتان است این هم کارهایی کرد که به حسب صورت فریبنده بود لکن کم کم هی هر چه پرده بالا رفت دیدند که بر خلاف مسیر ملت است. ملت با او مخالف شد منتها در طول این سی و چند سالی که بود، هی عقده ها روی هم آمد، عقده های مردم روی هم آمد و هی نارضایتی ها زیاد شد و هی خدمت های او به اجانب یکی بعد از دیگری هی فاش شد تا رسید به آنجا که من شاید مکرر این را در بعضی از صحبت هایم گفتم که نکن کاری که وقتی بروی، همه مردم شادی کنند، نکن این کاری را که همین مطلب را، که وقتی که پدر تو رفت همه شادی کردند در عین حالی که همه در خطر بودند، تو نکن این کار را، که وقتی رفتی همه شادی کنند. حکومت اگر حکومت ملی باشد و به دست ملت یک حکومتی وجود پیدا بکند، چون از خودشان است، اگر یک وقتی از بین برود همه ناراحت می شوند، اگر بخواهد از بین برود، همه پشتیبانش هستند، لکن حکومت اگر چنانچه پایه قدرتش بر دوش ملت نباشد، به این وضع در می آید که آن روزی که می گویند رفت، خیابان ها آنطور شد که دیدید (من نبودم لکن نقل می کنند) شادی ها آنطور شد که دیدید. همان که من به او تنبه دادم که نکن که اینطور بشود. این باید مایه تنبه برای ماها بشود، فرق نمی کند، یک قدرتی که در راس است و همه مملکت تحت سیطرهاش است، یا یک قدرتی که در یک استان است، یا یک قدرتی که در یک شهر است، یا یک قصبه است، اگر چنانچه عقل داشته باشند، قدرت ها باید از این تاریخ موجود عبرت ببرند که وقتی حکومتی پایه قدرتش به دوش ملت نباشد و ملت با قلبش با آن موافق نباشند، هر چه قدرتمند باشد هم نمی تواند پایداری کند. دیدید که قدرت خودش چه بود و علاوه بر او همه قدرت ها با او موافق بودند، یعنی ما در تمام دنیا یک کسی که با او مخالف باشد حالا شاید یک نفر مثلاً یکی از دولت ها شاید آن هم اظهار می کرد حالا راست گفته یا نه نمی دانم اما تمام دول بزرگ با او موافق بودند. ابرقدرت ها موافق بودند، تمام دول غربی با او موافق بودند، این خلیج و این کویت واین - عرض می کنم که - دول عربی با او موافق بودند، در عین حال چون پایه قدرت بر قلوب مردم نبود، روی دوش ملت نبود، همه قدرت ها دستشان را روی هم گذاشتند که و رفت ! این یک تاریخ موجود است و باید برای ما همه عبرت باشد.
 

فرو ریختن حکومت نتیجه از دست دادن پایگاه ملی است

شما که در شهربانی کاشان هستید، آن هم که در شهربانی قم است، آن هم که رئیس شهربانی کل است، آن هم که رئیس ارتش کل است، آن هم که رئیس ژاندارمری کل است، آن هم که رئیس دولت است، اینها توجه داشته باشند که آن که می تواند اینها را نگه دارد و حفظ کند، ملت است، ملت

صحیفه نور جلد 7 صفحه 6

می تواند این قدرت ها را حفظ کند، اگر ملت پشتیبان این جمعیت شد، اینها همه کاری می توانند بکنند و اگر ملت یک وقتی نارضایتی پیدا کرد، اگر امروز صحبت نکنند، چند روز دیگر صدایشان در می آید چند وقت دیگر صدایشان در می آید، آن روزی که ملت صدایش در بیاید دیگر نمی تواند یک قدرتی با او مقابله بکند. از این جهت باید همه ما توجه به این معنا داشته باشیم که اینکه ملت را راضی می کند این است که ببینند که شهربانی برای آنهاست، نه شهربانی ضد آنهاست. در زمان طاغوت مردم شهربانی را، ارتش را، ژاندارمری را، دولت را تا برسد به خود آن آدم ضد خودشان می دیدند، اگر هم فرض کنیم یک شهربانی یا یک رئیس شهربانی بود که این موافق با ملت بود، نمی توانست عملی بکند که مردم احساس کنند که این موافق است و لهذا خوب و بدش در نظر همه مردم بد بود و آن پایگاهی که باید از آن اول تا آن آخر داشته باشد، در ملت آن پایگاه را از دست داد. وقتی بناشد که پایگاه ملت از دست رفت و نتوانستند هم جوری بکنند که دوباره اعادهاش بکنند، این است که فرو می ریزد. این الان برای شما و ما و همه قشرهای دولت و ملت و خصوصاً قشرهائی که قوای انتظامی هستند، این باید یک سرمشق و یک الگو باشد که ببینیم که یک قدرت بزرگ وقتی پایگاه ملی ندارد، این قدرت نمی تواند بایستد سرپای خودش. یک قدرت ولو بزرگ نباشد، اگر پایگاه ملی داشته باشد، این غلبه می کند.
 

کاری کنید که دل مردم را بدست بیاورید

کوشش کنید که پایگاه ملی برای خودتان درست کنید، این به این است که گمان نکنید که شما صاحب مقام هستید، منصب هستید و باید به مردم فشار بیاورید. هر چه صاحب منصب ارشد باشد باید بیشتر خدمتگزار باشد، مردم بفهمند که هر درجهای که این بالا می رود با مردم متواضع تر می شود. اگر یک همچو کاری شد و یک چنین توجهی به مسائل شد و یک همچو عبرتی از تاریخ برای ما شد، هر قوهای پایگاه ملی پیدا می کند و پایگاه ملی حافظ اوست، حفظ می کند او را. شهربانی هر شهری اگر چنانچه در خدمت مردم باشد، اینطور نباشد که مردم وقتی اسم کلانتری را بشنوند، بلرزند به خودشان، وقتی بخواهند بروند طرف کلانتری مثل اینکه طرف حبس دارند می روند یا طرف کشتارگاه می روند، خیال کنند دارند طرف منزلشان می روند و طرف جایی می روند که عدالت در آن هست، جایی می روند که ظلم در آن نیست، جایی می روند که با مردم دوست هست، نه دشمن، اگر اینطور شد، دلهای مردم متوجه می شود. مردم زود راضی می شوند، مردم نفوس شان اینطور است که زود راضی می شوند، یک نوازش از یک نفر صاحب منصب برای مردم کافی است که تا مدت ها اینها دلشان راضی باشد از او. کاری بکنید که دل مردم را به دست بیاورید. پایگاه پیدا کنید در بین مردم. وقتی پایگاه پیدا کردید، خدا از شما راضی است، ملت از شما راضی است، قدرت در دست شما باقی می ماند و مردم هم پشتیبان شما هستند. اگر یک کسی بیاید بخواهد به شما یک تعدی بکند، ملت به او حمله می کند. به خلاف اینکه اگر مردم دیدند که اینها با آنها نیستند، اینها دشمن آنها هستند، اگر یک کسی بیاید، یک دزدی

صحیفه نور جلد 7 صفحه 7

بیاید بخواهد به شما حمله کند، آنها کمکش هم می کنند. این یک مطلبی است که الان ما از این تاریخ موجودی که بر ما گذشت باید عبرت بگیریم و بدانیم که اگر پایگاه داشت این مرد بین مردم، اگر نصف قدرتش را صرف کرده بود برا ی ارضاء مردم، هرگز این قدرت به هم نمی خورد، هرگز مخالفت با او نمی شد لکن مع الاسف همه قدرتش را روی هم گذاشت بر ضد مردم، به طوری که اگر می رفت به زیارت حضرت رضا، هر که می شنید می گفت که دارد حقه بازی می کند، اگر قرآن طبع می کرد و بین مردم منتشر می کرد دست هر کس می آمد می گفت که این برای مثل قرآن معاویه است. این برای این است که عمل نشان نداد به مردم، یک عملی که با آن عمل بتواند پایه برای خودش درست بکند. او آن قدرت بالا بود، فرق نمی کند، شما هم که در کاشان هستید و در آنجا یک ادارهای دارید، همین معنا در آنجا هم جاری است، آن برای همه ملت بود، شما برای ملت کاشان هستید، قم هم برای قم هست، تهران هم برای تهران هست. این ملتمان -بفهمد ملت که خدمتگزار ملت هستیم، ملت ادراک کند که ما خیر او را می خواهیم، وقتی آن را ادراک کرد که ما همه خیر ملت را می خواهیم، ملت هم پشتیبان ماست. انشاءالله خدا همه شما را حفظ کند. همه موفق باشید و همه خدمتگزار باشید و در این خدمتگزاری بدانید که هم رضای خدارا تحصیل کردید و هم رضای ملت که رضای خداست تحصیل کردید. خداوند به همه شما توفیق عنایت کند.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  11:14 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها