0

صحیفه نور امام خمینی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

پیام امام خمینی در جمعی از بانوان مشهد

تاریخ: 1358/02/26

 

اختناقی که در زمان این پدر و پسر بود در طول تاریخ ایران سابقه نداشت

من قبلا باید از شما بانوان محترمه که در این آفتاب گرم‚ زیر آفتاب سوزان نشسته اید عذر بخواهم و تشکر کنم. من در خارج که بودم و همین طور داخل‚ آن فعالیت های ارزنده بانوان مشهد را می شنیدم و باید فخر کنم به همچو خانم ها‚ به همچو بانوان. من در عین حال که می بینم شما در زحمت گرما هستید مختصرا دو سه کلمه با شما عرض می کنم. ما از کارهائی که دولت ها یا صاحبان قدرت انجام می دهند آن چیزهائی که نقطه ابهام ممکن است داشته باشد کشف می کنیم. رضاشاه آمد‚ کودتا کرد و ایران را‚ دولت ایران را ساقط کرد و خودش جانشین شد‚ بعد هم محمدرضا. اینها کارهائی کردند که بعضی از آن کارها ابتدائا شاید به نظر اشخاص غافل یک کار مثبت مفید بود و کارهای دیگری کردند که با اسم اصلاح‚ با اسم تمدن انجام دادند‚ کارهائی را که فسادش کشف شد مثلا اصلاحات ارضی. اصلاحات ارضی ابتدائا خیلی سر و صدا کردند که (ما می خواهیم برای دهقانان چه‚ دیگر رعیت و اربابی از بین رفت‚ دهقان شدند‚ همه چه) از این حرف هائی که در روزمه ها نوشتند‚ در رادیوها گفتند‚ در نطق ها پخش کردند که مردم را گول بزنند لکن حالا ما فهمیدیم‚ قبلا هم می دانستیم‚ حالا ملت فهمید که قضیه اصلاحات نبود نمی خواستند دهقان را آزاد کنند‚ نمی خواستند دهقان و طبقه مستمند را به نوائی برسانند بلکه مقصد این بود که ایران را بازاری کنند از برای آمریکا و کشاورزی ایران را تباه کنند تا محتاج بشود ایران به آمریکا در همه چیز که الان باز این احتیاج به خارج هست. صحبت از اصلاحات ارضی بود لکن فهمیدیم که به فساد کشیدند مملکت را. یا مثلا (آزادی برای قشرها‚ برای زن ها‚ برای مردها‚ آزادزنان‚ آزادمردان!!) ما و شما همه دیدید که در زمان این پدر و پسر آن اختناقی بود که شاید در طول تاریخ ایران سابقه نداشت‚ نه مرد آزاد بود و نه زن‚ همه در اختناق بودند‚ همه در رنج بودند. یک روز جشن ها برپا می شد که ما کاپیتولاسیون را لغو کردیم (زمان رضاخان) یک روز حرف ها زده می شد و در روزمه ها‚ در نطق ها برای اینکه مملکت پیش رفته است‚ یک وقتی همان معنا را باز برقرار می کردند و مصونیت می دادند به آمریکائی ها. این تابع این بود که قدرتمند چه بکند‚ هر چه آن قشر قدرتمند یک کاری می کرد دیگران دنبال او هیاهو می کردند‚ در مجلس دست نشانده هیاهو می شد و مداحی می شد.

صحیفه نور جلد 6 صفحه 181

 

قضیه (کشف حجاب) قضیه ای نبود که اینها بخواهند برای خانم ها خدمت بکنند

از جمله چیزهائی که در زمان رضاخان به تبع آتاترک انجام گرفت یکی اتحاد شکل بود و یکی کشف حجاب. آنوقت این اتحاد شکل و این کشف حجاب را در بوق و سرنا‚ بلندگوهای آنها چه تعریف هائی کردند‚ چه مداحی هائی کردند. از آخوند که مخالف با این مسائل بود چه تکذیب هائی کردند‚ چه شعرهائی گفتند‚ شاید شعرهایش را بعضی اش را شنیده باشید‚ چه شعرهای هجوی می گفتند و گفتنی نیست. بعد دیدیم که قضیه کشف حجاب قضیه ای نبود که اینها بخواهند برای خانم ها خدمت بکنند‚ اینها می خواستند که برای این طبقه هم با زورآزمائی و با فشار‚ با زور این قشر را هم نابود کنند‚ آن مآثری که اینها دارند‚ آن خدمت هائی که این قشر می خواهند به ملت بکنند‚ آن خدمت های ارزنده ای که بانوان ما عهده دار آن هستند‚ آن از دستشان گرفته بشود و نگذارند اینها آن خدمت اصیلی که باید بکنند و آن تربیت بچه ها که بعدها مقدرات مملکت به دست آنهاست اینها نگذارند که این خدمت انجام گرفته بشود‚ مبادا بچه ها در دامن اینها تقوا پیدا بکنند‚ در دامن اینها تربیت اسلامی بشوند‚ تربیت ملی بشوند و بعد در دبستان ها که آمدند و بعد در دبیرستان ها که رفتند نتوانند آنها با تبلیغاتی که آنجا می کنند و استادهائی که از خودشان آنجا می گذارند و مبلغینی که در آنجا دارند نتوانند اینها را برگردانند‚ از این جهت نقشه این بود که این بانوان را از آن مقام اصیل بزرگی که دارند کنار بزنند و به خیال خودشان نیمی از این جمعیت ایران را آزاد کنند. دیدید که چه جور آزاد کردند‚ من دیدم که‚ شماها شاید اکثرا یادتان نباشد‚ من دیدم که چه کردند با این بانوان محترم ایران‚ چه فشارها آوردند‚ با چه سرنیزه ها این کار بیجا را انجام دادند و بعد هم خواستند نتیجه بگیرند که کار اصیل را از دست اینها بگیرند و تربیت اولاد را اینها نتوانند بکنند. اینها اگر وارد بشوند در شغل های مثلا دیگر‚ شغل های غیر اساسی نمی توانند به طور اصالت رفتار کنند. البته شغل برای زن‚ شغل صحیح برای زن هیچ مانعی ندارد لکن نه آنطوری که آنها می خواستند‚ آنها نظرشان به این نبود که زن یک اشتغالی پیدا بکند‚ نظرشان به این بود که زن را مثل مردها هم‚ زن ها را و مردها را از آن مقامی که دارند منحط کنند نگذارند یک رشد طبیعی از برای قشر زن پیدا بشود یا یک رشد طبیعی از برای قشر مرد‚ نگذارند بچه های ما تربیت صحیح بشوند و لهذا از آن اول جلویش را گرفتند‚ دامن بانوان که مرکز تربیت اطفال است محروم شد بسیاریش از این. بعد در دبستان ها بچه ها رفتند آنجا هم با تبلیغات سوئی‚ با کتاب های منحرفی آنها را منحرف کردند بعد در دانشگاه که رفتند عمال خود آنها نگذاشتند رشد صحیح بکنند‚ نگذاشتند دانشمندان صحیح تربیت بشود‚ اشخاص ملی صحیح‚ اشخاص اسلامی صحیح تربیت بشود. ما از آن کارهائی که اینها کردند که دیدیم بر ضد ملیت ما‚ بر ضد مصالح کشور ما بود مثل قضیه کاپیتولاسیون‚ مثل قضیه - عرض می کنم که - کشاورزی‚ مثل سایر قضایا‚ می فهمیم که اصل اساس بر این بود که انحراف درست کنند‚ اساس بر اصلاحات نبود اساس این بود که نگذارند یک مملکتی رشد بکند و لهذا از آن می فهمیم که آن کشف حجابی که رضاخان به تبع ترکیه و به تبع غرب و به ماموریتی که داشت‚ آن بر خلاف مصلحت مملکت ما بود و ما دیدیم که عضو فعالی که

صحیفه نور جلد 6 صفحه 183

کار از او می آید‚ آن که در این نهضت خدمت کرد شماها بودید‚ شما بودید که با همین وضعی که الان اینجا حضور دارید با همین وضع در خیابان ها ریختید و به نهضت ما کمک کردید. آنهائی که تربیت شده آنها بودند اگر هم دخالت کردند‚ باز یک قشری شان بود که نزدیک بودند به آنطوری که شماها هستید‚ آنهائی که تربیت شان آنطور بود‚ آنها کاری به این مسائل نداشتند همانطوری که بعضی از مردها در این نهضت هیچ دخالت نداشتند حالا آمده اند خواهند که استفاده کنند. حالا که این طبقه مستضعف‚ این طبقه ای که دیگران ضعیف می شمردند و بحمدالله قوی بودند‚ این طبقه ای که اینها می گویند طبقه سوم و اینها طبقه اول هستند و آنها طبقه جهنمی سوم بلکه هفتم‚ اینها بودند که برای کشور کار کردند‚ اینها این سد بزرگ را شکستند‚ این طبقه بودند که راه را باز کردند‚ حالا آقایان از آمریکا و اروپا سرازیر شدند به اینجا و می خواهند استفاده کنند. بعضی بانوان هم که هیچ دخالت در این مسائل نداشتند حالا سر این خوان یغما خیال خودشان این است که استفاده کنند. الان هم شما طبقه ای که خداوند حفظتان کند‚ خداوند سعادت به شما بدهد شما هیچ توقعی ندارید شما همان خدمتگزار برای اسلام بودید‚ حالا هم هستید هیچ کدام توقع ندارید به اینکه چه بشوید و چه بشوید‚ خدمت را شما کردید و بعد هم شما می کنید‚ آن توقع دارهای بیجا که هیچ به این امور کار نداشتند یک نفر کشته ندادند آنها حالا آمدند یکی می خواهد وزیر بشود‚ یکی می خواهد وکیل بشود‚ یکی می خواهد چه بشود. این یک خیال خامی است به سر اینها‚ خوب است که در کارهای خودشان تجدید نظر بکنند.
 

این طبقه محروم بودند که این نهضت را به پیش راندند

این یک خیال باطلی است که دیگران زحمت بکشند و شما آرام باشید و در محل خودتان یا در خارج و حالا بیائید و بخواهید زحمت دیگران را از آن منفعت، شما ببرید. اول کسی که حق به این ملت پیدا کرد همین جمعیت هستند که الان اینجا نشستند و آن جمعیتی که اینها نماینده آنها هستند از بانوان محترم مشهد و سایر بانوان ایران. در مردها هم همان طبقه کارگر و همان طبقه کشاورز و همان کاسب های جزء و همان اشخاصی که در دانشگاه ها هستند و محروم، در قشرهای ما هستند و محروم، اینها بودند که این نهضت را به پیش راندند و حالا هم اینها توقع شان اینقدرها نیست که آنها هست. آن توقع دارها آنهائی هستند که هیچ کاری نکردند، آنها حالا آمده اند می خواهند مثلاً فرض کنید رئیس جمهور بشوند، آنها حالا آمده اند می خواهند نخست وزیر بشوند، آنهائی که بلندگوی همین دستگاه بودند حالا می خواهند که یک کاری انجام بدهند دوباره در اینجا بیایند. انقلابی شده اند همه، امروز هر کس می آید پیش ما می گوید که (ما مبارزبودیم) من می بینم، می دانم دروغ دارد به من می گوید لکن خوب من چه بگویم به این آدم. (ما در آن زمان مبارز بودیم ما حبس ها دیدیم چه دیدیم) از این گزافگوئی ها، خیال می کنند که من بی اطلاعم. خوب من اطلاع دارم که شما آنوقت همه تان یا بسیاریتان نوکر بودید، بسیاریتان کارهایتان برای آنها بود حالا آمده اید انقلابی شده اید. خیر شما انقلابی نیستید و نخواهید بود. هر روزی که خدای نخواسته یک تقی بلند بشود و یک شکستی خدای

صحیفه نور جلد 6 صفحه 184

نخواسته پیدا بشود شما از آن اشخاصی هستید که فوراً جلو می آئید و می گوئید زنده باد کذا.ما شماها را می شناسیم، خودتان را اصلاح کنید، یک قدری توجه داشته باشید. ما باید برای این طبقه کارگر و کارمند که طبقه ضعیف هستند، طبقه ای هستند که شماها اینها را پائین می دانید و اینها از همه شما بالاتر و بلند مقام تر هستند، باید دولت ها برای اینها کار بکنند. شما که آلات والوف دارید و در بانک ها دارید و در خارج دارید و در داخل دارید و شرکت ها دارید و تجارت ها دارید، شماها چه گوئید؟ اینهائی که هیچ چیز ندارند و در این امور دخالت کردند، خدا می داند آن روزی که من در تلویزیون دیدم که نمایش می داد این زاغه نشینان تهران را، وقتی پرسید از یکی شان که خوب شما اینجا چه می کنید گفت ما صبح ها که می شود با بچه هامان می رویم به تظاهر. این زاغه نشین بیچاره تظاهر کرده است و این پیروزی را آورده است، دولت ها برای این زاغه نشین یک کاری بکنند، شماها که کنار نشسته بودید حالا آمدید خواهید که استفاده کنید، استفاده چی ها بروند سراغ کارشان. خداوند انشاء الله این طبقه را حفظ کند، خداوند شما بانوان عزیز محترم را حفظ کند، خداوند به شما سعادت عنایت کند. شما از قبل من به همه بانوان مشهد که از طرف آنها نمایندگی دارید سلام برسانید. من خدمتگزار همه شما هستم.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  10:10 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

پاسخ امام خمینی به تلگرام آیت الله خادمی

تاریخ: 1358/02/26

 

پاسخ امام خمینی به تلگرام آیت الله خادمی

بسمه تعالی
خدمت جناب حجت الاسلام و المسلمین آقای خادمی دامت برکاته تلگرام تسلیت آن جناب در مورد شهادت مرحوم حجت الاسلام و المسلمین استاد مطهری واصل گردید. تلگرافات دیگری نیز به همین مناسبت از طرف اصناف محترم و سایر طبقات اصفهان واصل شده، مراتب تشکر و سلام اینجانب را به عموم آقایان محترم ابلاغ فرمائید. از خداوند تعالی موفقیت و سعادت همگان را خواستاریم.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
روح الله الموسوی الخمینی

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  10:10 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع کارکنان روزنامه کیهان

تاریخ: 1358/02/26

 

نقش مطبوعات در تربیت جامعه و انعکاس آرمان ملت

بسم الله الرحمن الرحیم
نقش مطبوعات در کشورها منعکس کردن آرمان های ملت است. مطبوعات باید مثل معلمینی باشند که مملکت را و جوانان را تربیت می کنند و آرمان ملت را منعکس می کنند. در مملکتی که آن همه خونریزی شد و آن همه ملت ما خون دادند تا اینکه یک جمهوری اسلامی موافق آراء اکثریت قریب به اتفاق محقق شد و دست خائنین کوتاه گردید و دست چپاولگران قطع شد، اگر مطبوعات در مطبوعات بخواهند باز به پشتیبانی از جنایتکاران و خیانتکاران چیزی بنویسند، این مطبوعات ما نیست، این خیانت است. باید مطبوعات آنچه که ملت می خواهند بنویسند، نه آنچه که بر خلاف مسیر ملت است. مع الاسف در بعضی از مطبوعات چیزهائی که بر خلاف مسیر ملت است و برخلاف آمال جامعه ملت است منعکس می شود و ما تاکنون به مسامحه رفتار کرده ایم و من امیدوارم که مطبوعات را خود صاحبان مطبوعات اصلاح کنند.
من از شما کارمندان و کارگران روزنامه کیهان تشکر می کنم که با اراده صمیمانه و با عزم مصمم جلوی اشخاصی که بر خلاف مسیر ملت می خواهند بروند گرفتید. گفتید که شاید کیهان امروز موافق میل ملت نباشد، کیهان امروز موافق میل ملت است. ملت روزنامه ای را خواهد که مطابق آرای خودش، مطابق آرای ملت، مطابق خواسته های ملت رفتار کند، مقاله نویسی نمی خواهد، قصه نویسی نمی خواهد، چیزهائی را می خواهد که مطابق مسیر ملت باشد. باید جدیت کنید، مسائلی را بنویسند که موافق مسیر ملت باشد.
 

همه رسانه های تبلیغاتی باید خودشان را اصلاح کنند

خون های ملت ما را هدر ندهند، ملت ما زحمت کشیده اند، ملت ما خون داده اند، بخواهند باز با اباطیل برگردانند به حال اول، این قابل تحمل نیست. ما تا آنجا صبر می کنیم که توطئه نباشد و اگر خدای نخواسته توطئه باشد، صبر نخواهیم کرد، تحمل نخواهیم کرد. باید خودشان را اصلاح کنند، همه رسانه های تبلیغاتی باید خودشان را اصلاح کنند که خدای نخواسته بر خلاف مسیر ملت نروند، گمان نکنند که باز می شود آن دستگاه سابق را برگرداند دیگر گذشت آن مسائل و آنها دفن شده اند.

صحیفه نور جلد 6 صفحه 192


خداوند شماها را توفیق عنایت کند و من از شما متشکرم که در اینجا آمده اید و از نزدیک من شما را ملاقات کردم و امیدوارم که روزنامه را خودتان اداره کنید و آنطور که دلخواه ملت است درج کنید در آن.
 

قلم آزاد است مسائل را بنویسد لکن نه اینکه توطئه برضد انقلاب بکند

مطبوعات در عین حال که یک موسسه محترم و بسیار موثرند لکن باید روی موازین مطبوعاتی و خدمت به ملت رفتار کنند. آزادی قلم و آزادی بیان معنایش این نیست که کسی بر ضد مصلحت کشور قلمش آزاد است که بنویسد، برخلاف انقلابی که مردم خون پایش داده اند بنویسد، همچو آزادی صحیح نیست. قلم آزاد است که مسائل را بنویسد لکن نه اینکه توطئه بر ضد انقلاب بکند. بیان آزاد است که مطالبی اگر دارد بنویسد آن هم مطالبی که به او داده می شود، از همه اشخاص بنویسد بدون توطئه. وقتی ما دیدیم که در یک روزنامه ای از یک اشخاصی مطالب نوشته می شود که اینها عمال اجانب هستند و خواهند مملکت ما را باز به خرابی بکشانند، از آن طرف مقالاتی و مطالبی که راجع به مسائل نهضت است، راجع به مسائل اسلام است، یا تحریف می شود یا نوشته نمی شود، اینطور مطبوعات را ما نمی توانیم برایش احترام قائل بشویم. برای مطبوعاتی ما احترام قائل هستیم که بفهمد آزادی بیان و آزادی قلم یعنی چه. گفته می شود که مردم آزادند، یعنی آزاد است انسان که بزند سر مردم را بشکند؟! آزاد است که قانون شکنی بکند؟! آزاد است که برخلاف مسیر ملت عمل بکند؟! آزاد است که توطئه بکند بر ضد ملت؟! اینها آزادی نیست. در حدود قوانین، در حدود کارهای عقلایی آزاد است. و ما در بعضی مطبوعات، حالا من اسم مطبوعات را نمی برم لکن در بعضی مطبوعات می بینیم که اینها از آزادی سوء استفاده می کنند، به گمان اینکه یا به خیال اینکه آزادی است می خواهند از مردم آزادی را سلب کنند. این مردم با این زحمتی که در این سالهای طولانی کشیده اند و با این خون هائی که در این دو سال اخیر داده اند می خواهند آزاد باشند، بعضی مطبوعات می خواهند اینها را ازشان سلب آزادی بکنند، به اسم آزادی قلم بر خلاف مسیر ملت عمل بکنند. دست اشخاصی که می خواهند اختناق در ملت ایجاد بکنند، می خواهند چپاولگری کنند، بعضی مطبوعات دست آنها را دارند باز می کنند و این معنی آزادی نیست این معنی خیانت است. اینکه داده می شود به ملت آزادی است، نه خیانت، آزادی قلم است، نه خیانت قلم، آزادی بیان است، نه بیان خائنانه.
 

توصیه به مطبوعات در خدمت به انقلاب و انعکاس آمال ملت

باید مطبوعات در خدمت کشور باشند، نه برضد انقلاب کشور. مطبوعاتی که بر ضد انقلاب کشور هستند اینها خائن هستند. مطبوعات باید منعکس کننده آمال و آرزوی ملت باشند، مسائلی که ملت می خواهند، آنها را منعکس بکنند، البته آزادند که یک مطلب دیگری هم که کسی می گوید منعکس کنند لکن در توطئه آزاد نیستند. ما از بعضی مطبوعات توطئه می فهمیم برای اینکه می بینیم که مسائلی

صحیفه نور جلد 6 صفحه 193

که به ضد انقلاب است با آب و تاب و با تفسیر و طول می نویسند، مسائلی که وفق انقلاب است یا نمی نویسند یا بااشاره رد می شوند. اینطور مطبوعات مورد قبول ملت نیست و مردم نمی خرند یک همچو روزنامه هایی را و اگر گفته بشود بهشان که این روزنامه اینطور است، مردم خودشان نمی خرند. مردم آزادند در اینکه نخرند چنین روزنامه ای را، وقتی روزنامه خریده نشد روزنامه بسته می شود، همانطوری که بعضی روزنامه ها وقتی مردم نخریدند خودش بسته شود.
شما از این به بعد توجه به این معنا داشته باشید که به روی همین مسیر ملت رفتار کنید، همانطوری که ملت دارد می رود رفتار کنید نه اینکه به اسم آزادی قلم بر خلاف مسیر ملت مشی بکنید. آنهایی که، بعضی از این کسانی که جزء هیات تحریریه اند و می دانید که اینها اصلاح نمی شوند و اینها نمی توانند اصلاح بشوند، اینها عمال غیر هستند، اینها خواهند دست اجانب را باز به مملکت ما باز بکنند، آنها را باید کنار بگذاریم و نویسنده زیاد است،نویسنده دیگری وارد کار بشود.
 

تمام رسانه ها مربی یک کشور هستند، باید تربیت کنند کشور را

در هر صورت تمام رسانه ها مربی یک کشور هستند، باید تربیت کنند کشور را، افراد یک کشور را و باید خدمت کنند به ملت. روزنامه از ملت است و برای ملت است و چنانچه برخلاف مسیر ملت بخواهد یک روزنامه ای یا چیز دیگری رفتار بکند، خود ملت با او مخالفت می کنند. لازم هم نیست که مخالفتش این باشد که بریزد و بزند و بشکند، نه، اینها این کار را نمی کنند، لکن روزنامه برای خواننده است وقتی خواننده نباشد روزنامه نیست. رادیو برای این است که گوش کنند مردم، وقتی رادیو را درش را بستند و هیچ کس گوش نکرد رادیو نیست. در هر صورت این چیزها به خدمت ملت است، نه برخلاف مسیر ملت. هر نویسنده ای که بر خلاف مسیر ملت بخواهد بنویسد، این اسباب این می شود که روزنامه بدنام بشود، گفته بشود که این روزنامه ملی نیست، این روزنامه برای اجانب است و این البته برخلاف مصلحت روزنامه است و برخلاف شغل روزنامه نویسی است. روزنامه نویس باید حفظ کند احترام خودش را و حفظ احترام این است که روی مسیر ملت رفتار کند، خدمتگزار به ملت باشد. اگر چنانچه برخلاف مسیر ملت و برخلاف خواست ملت عمل بکند، این پیش ملت دیگر احترام ندارد. این نصیحتی است که من به شما که حالا آمدید اینجا می کنم و البته از این کار شما هم که اعتصاب کردید سابق و با هم اعتصاب کردید و با اعتصاب، کار خودتان را انجام دادید من متشکرم. انشاءالله موفق باشید.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  10:10 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع اقشار مختلف مردم و عشایر خرم آباد لرستان

تاریخ: 1358/02/26

 

مستضعفین در همه طول تاریخ به کمک انبیا برخاسته اند

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
تمام ادیان آسمانی از بین توده ها برخاسته است و با کمک مستضعفین بر مستکبرین حمله برده است. مستضعفین در همه طول تاریخ به کمک انبیاء برخاسته اند و مستکبرین را به جای خود نشانده اند. در اسلام پیغمبر اکرم از بین مستضعفین برخاست و با کمک مستضعفین، مستکبرین زمان خودش را آگاه کرد یا شکست داد. مستضعفین بر تمام ادیان حق دارند، مستضعفین به اسلام حق دارند زیرا در طول تاریخ 1400 ساله این جمعیت بودند که کمک کردند دین اسلام را، ترویج کردند از دین اسلام. رژیم های شاهنشاهی و مستکبرین وابسته به آن رژیم، همیشه راه آنها غیر راه اسلام بوده است و با مبارزه با اسلام زندگی منحوس خود را ادامه می دادند. مستضعفین بودند که دنبال انبیا بودند، دنبال علما بودند، دنبال اولیا بودند. نهضت ما هم با مستضعفین پیش رفت، مستکبرین یا فرار کردند یا در منازل خود نشستند. آنهائی که امروز برای استفاده نامشروع می خواهند سر این سفره بنشینند کجا بودند آن روز که مستضعفین خون خود را می دادند، یا در بیغوله ها بودند و یا در خارج. این مستضعفینند که نهضت ما را به پیش بردند، اینها هستند که خون خود را ریختند. جوانان دانشگاهی، جوانان مدارس قدیم، جوانان بازاری، عشایر محترم، این طبقه بودند که با قیام خود رژیم منحوس را به عقب نشاندند و دست نفتخواران مفتخوار را قطع کردند.
 

ظلم و ستم رژیم پهلوی گریبانگیر تمامی اقشار ایران

از خیانت هائی که رژیم سلطنتی پهلوی به اسلام کرد و به ایران، تخته قاپو کردن عشایر بود، این پشتیبانی، این پشتیبان اسلام را او خواست بگیرد، عشایر و ایلات ما را خواست به شکست برساند تا وحدت ملی ما از دست برود، تا وحدت اسلامی ما از دست برود. در طول سلطنت جائرانه این پدر و پسر تنها شما بختیاری ها نیستید که گرفتار ظلم و ستم بودید و گرفتار کمبودی ها، تمام عشایر ایران، تمام اقشار ایران این گرفتاری را داشتند و با زحمت و رنج دست به گریبان بودند. تنها کشاورزی شما از بین نرفته است، کشاورزی تمام ایران از بین رفته است. تنها شما مظلوم نبودید، همه ایران مظلوم

صحیفه نور جلد 6 صفحه 190

بود. ایران یک محبسی بود و در آن 35 میلیون جمعیت حبسی. الان بحمد الله تعالی همه از حبس بیرون آمدید و با شکرانه این نعمت باید صبر انقلابی داشته باشید، مهلت بدهید جمهوری اسلام مستقر بشود، تمام شما به حقوق خودتان خواهید رسید انشاء الله.
 

اراده آهنین ملت آنطور نیست که بتوان با این حرکات مذبوحانه به او شکست داد

اسلام طبقه ای را بر طبقه دیگر ترجیح نداده است. اسلام گرایش مادیگری ندارد. اسلام تمام طبقات را مساوی دانسته است فقط به تقوا مردم را بر دیگری، بر دیگران ترجیح داده است. لکن ما الان مبتلا هستیم به گرفتاری های زیاد، به خرابی های زیاد که باید با دست قدرتمند تمام طبقات و به خصوص عشایر، این گرفتاری ها رفع بشود. کوشش کنید که آرامش پیدا بشود در کشورتان. دنباله های رژیم با اسم های مختلف می خواهند آرامش نگذارند تحقق پیدا بکند چون می بینند با آرامش ملت به حق خود می رسد و دست آنها کوتاه می شود. الان که شکست خودشان را دیدند در رفراندم، شکست قطعی خودشان را دیدند، حس کردند توجه ملت را به اسلام، لمس کردند شکست خودشان را، به کارهای مذبوحانه، به جنبش های مذبوحانه دست زدند، بزرگان ما را ترور می کنند و گمان می کنند با ترور کار آنها درست می شود. این ترور ثابت کرد که ملت ایران هر چه خون ببیند و هر چه رنج ببیند قویتر می شود.اراده آهنین ملت ما آنطور نیست که بتوان بااین حرکات مذبوحانه به او شکست داد. ملت ما راه خودش را یافته است و از پا نمی نشیند تا اینکه اسلام عزیز را پیاده کند، تا آنکه دست همه خائنان را قطع کند، تا آنکه مفتخواران را از مفتخواری منع کند. شما ای برادران! ای برادران عشایری من! آگاه باشید، نگذارید تبلیغات سوء اینها در جوانان شما تاثیر کند، اینها را راه ندهید در بین خودتان که با تبلیغات خودشان بخواهند باز مسائل سابق را برگردانند و آمریکا را بر خزائن ما مسلط کنند. اینها پیوستگان به آمریکا هستند با هر صورتی که هستند. سلام و درود من بر عشایر ایران و سلام و درود من بر عشایر بختیاری.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  10:10 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از بانوان

تاریخ: 1358/02/27

 

زن، مظهر تحقق آمال بشری

بسم الله الرحمن الرحیم
روز بزرگ و اجتماع عظیم و محل مبارک، روز ولادت زهرای مرضیه که روز زن است، روز پیروزی زن است و روز نمونه زن در عالم است. زن نقش بزرگی در اجتماع دارد. زن مظهر تحقق آمال بشر است. زن پرورش ده زنان و مردان ارجمنداست. از دامن زن مرد به معراج می رود. دامن زن محل تربیت بزرگ زنان و بزرگ مردان است. روز بزرگی است، یک زن در دنیا آمد که مقابل همه مردان است، یک زن به دنیا آمد که نمونه انسان است، یک زن به دنیا آمد که تمام هویت انسانی در او جلوه گر است. پس روز، روز بزرگی است، روز شما زنان است.
 

زنان ایران پیشقدم در جهاد با جان و مال

زنان در عصر ما ثابت کردند که در مجاهده همدوش مردان بلکه مقدم بر آنانند. زنان ایران، هم مجاهدات انسانی عظیم کرده اند و هم مجاهدات مالی. این طبقه محترم زن ها که در جنوب تهران و در شهر قم و در سایر شهرها هستند، همین خانم های محجبه، همین ها که مظهر عفاف هستند، در نهضت پیشقدم بودند و در ایثار مال هم پیشقدم. ایثار کردند جواهرات و طلاهایی که دارند، برای مستضعفین، عمده در این امور آن قصد پاک است. خداوند چند آیه برای چند قرص نان که حضرت امیر سلام الله علیه و عائله اش صدقه دادند، چندین آیه، چند آیه نازل فرمود. این آیات برای قرص نان نیست، این آیات برای اخلاص، برای آنکه برای خدا بود. ارزش اعمال به معنویات اعمال است. خواهرهای ما که در عصر نهضت شرکت داشتند ارزش اعمال آنها بیشتر بود از ارزش اعمال مردها، آنها از پرده های عفاف بیرون آمدند و با پرده عفاف با مردان همصدا شدند و پیروزی را تحصیل کردند و حالا هم با قصد خالص آنچه که در ایام عمر تهیه کردند برای مستمندان دادند. این ارزش دارد، متمکنین اگر میلیون ها بدهند، به قدر ارزش این نیست. پس روز زن، روز با اهمیتی است و امروز روز زن است و امروز روز مخدرات است و اجتماع عظیم، اجتماع از اقشار مختلفه آنهایی که نمی توانستند با هم مجتمع باشند، آنهایی که اختناق نمی گذاشت با هم مجتمع شوند، همه با هم مجتمع شدند، همه با هم، برادر و خواهر، برادر و خواهروار مجتمع شدند در مکان مقدس، مکان مقدس فیضیه،

صحیفه نور جلد 6 صفحه 195

محلی که علم از آنجا به همه اقطار سرازیر می شود، محلی که احکام الهی در آن بیان شود، از آن علم به همه جا رفت و از علم جهاد به همه جا. زن و مرد قم نمونه اند در علم و در عمل، زن ومرد ایران نمونه اند در علم و در عمل. در جوار حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها و روز ولادت صدیقه علیها سلام واجتماع امت اسلامی بر محلی که از اسلام است.
 

تا قیام شما برای خداست پیروز هستید

دوستان من! این اجتماع را، این وحدت را حفظ کنید. شیاطین در صدد اختلاف انداختن هستند، این وحدت کلمه را حفظ کنید. این قیام لله را حفظ کنید. تا قیام شما برای خداست پیروز هستید. آنان که به عناوین مختلف در صدد تفرقه هستند خیانت به ملت می کنند، خیانت به کشور می کنند، خیانت به اسلام کنند، با هوشیاری فعالیت و توطئه های آنها را خنثی کنید. اینها که بین اقشار ملت در اطراف مملکت آشوب می کنند و در صدد اختلاف انداختن هستند، عمال خارجی هستند، عمال آمریکا هستند، جیره خوار آنها هستند، از آن طرف مرزها پول می آید پیش اینها و اینها بین کارگرها تقسیم می کنند که کار نکنید که کارخانه ها راه نیفتد، کشاورزها را مانع می شوند از اینکه به شغل خودشان ادامه دهند. ای کارگران محترم! ای کشاورزان عزیز! به کار خود ادامه دهید، از اختلاف کلمه دست بردارید. امروز روزی است که همه باید برای اسلام و برای کشور خودتان کار کنید، همه مکلف هستید. اینها که جلوگیری از کار شما کنند، می خواهند برای ارباب های خودشان راه باز کنند! می خواهند ما را باز به آن ذلت زحمت بکشند. خداوند شما را از شر آنان حفظ کند. خداوند اسلام و مسلمین را پیروز فرماید. خداوند به ما قدرت تفکر بدهد. خداوند به شما سعادت و سلامت عنایت فرماید.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  10:10 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع نمایندگان مردم بحرین و پاکستان

تاریخ: 1358/02/29

 

توطئه جدائی اقشار جهت دستیابی اجنبی ها بر منابع شرق

بسم الله الرحمن الرحیم
یکی از بزرگترین نتایجی که ما از این نهضت می بریم و بردیم، همین مواجه شدن با برادرهائی که در طول این مدت ها مواجه نشدیم. در این مجلس، الان برادرهای ایرانی، بحرینی، پاکستانی دور هم نشسته ایم و مشکلات خودمان را می توانیم بیان کنیم. در طول بیش از سیصد سال که اجنبی ها راه پیدا کردند به شرق مشغول شدند در همه جا، جهات شرق، در جهات مادی، در جهات معنوی، در روحیات گروه های مختلفی که در شرق موجود است، مطالعات دقیق کرده اند و بررسی ها و به اینجا رسیدند که اولاً در شرق یک ممالک غنی هست از حیث مخازن زیر زمینی و همین طور روی زمینی از قبیل مراتع بزرگ و غنی و جنگل های بسیار زیاد و غنی مخازن نفتی که مطلع هستید و سایر مخازن که بسیاری از آنها را شاید الان هم خود شرقی ها مطلع نیستند، لکن آنها آمدند و رفته اند و گردیده اند. آنوقت که آن اتومبیل و امثال اینها نبوده است، اینها با شتر و با قافله حرکت می کردند و به اسم سیاح می آمدند اطراف همان کشورهائی را که می دیدند و ابزار و آلاتی که داشتند، عکسبرداری می کردند و بر مخازن زیر زمینی را، اطلاع بر آن پیدا می کردند و مطالعاتی هم در روحیات مردم داشتند و به اینجا رسیدند که اگر بخواهند این مخازن را تصاحب کنند، باید چه بکنند. فکر کردند که اگر چنانچه اینها با هم باشند، اگر همه ممالک شرقی با هم باشند و اجتماع داشته باشند امکان ندارد که به مخازن اینها دست بیابند پس باید قشرها را از هم جدا کرد.
 

تبلیغات وسیع ضد اسلامی جهت چپاولگری بیشتر

یکی از مسائلی که خیلی مورد اهمیت است برای ما و برای آنها هم بوده است اینکه اگر اسلام آنطوری که هست، مسلمین بر آن دست بیابند، باز منافع آنها به خطر می افتد. کوشش کردند با تبلیغات مختلفه، کارشناس های مختلف که مطلق ادیان را از چشم مردم بیندازند، بخصوص اسلام را از چشم مردم بیندازند، تبلیغات کردند که اسلام اصلش افیون جامعه است و ادیان برای این آمده است که مردم را خواب بکند تا اشخاص مقتدر و سلاطین بیایند و مردم رابچاپند، این قشرهای دینی مردم را خواب کنند، و همین طور دنبال این افتادند که قشر روحانی را در بین مردم منحط کنند. (روحانیین مردم

صحیفه نور جلد 6 صفحه 202

کهنه پرستی هستند فناتیک هستند، اینها درباری هستند،اینها برای سلاطین کار می کنند) این هم یک تبلیغ وسیعی بود که مع الاسف در هر دو تبلیغ توفیق هائی پیدا کردند. یک قشر جوان که بی اطلاع از مسائل و عمق مسائل را ادراک نمی کردند، اینها راجع به آن تبلیغ اول هم که ادیان افیون جامعه هستند باورشان آمد و شروع کردند اینها هم به تبع آنها اینجور تبلیغات را کردند. و این درست بر عکس آن چیزی است که ادیان به حسب تاریخ و دین اسلام که تاریخش دیگر نزدیک است به ما، درست بر خلاف آنطور مسائل بود. آنها می گفتند ادیان را سلاطین ایجاد کردند برای اینکه مردم را اینها خواب کنند و آنها بچاپند و اینها هجمه نکنند، اینها قیام نکنند و نهضت نکنند، در صورتی که هر کس تاریخ را ببیند می بیند که ادیان بودند که مردم مستضعف را به ضد سلاطین شوراندند.
 

قیام کنندگان برضد طاغوت در طول تاریخ روحانیون بودند

حضرت موسی یک شبان با یک عصا حرکت کرد و فرعون را سرنگون کرد با همین جمعیت مستضعف، نه اینکه فرعون موسی را درست کرد برای خواب کردن. موسی مردم را بیدار کرد برای به هم زدن اوضاع او. تاریخ اسلام نزدیک است به ما، هر کس که مطالعه کرده باشد می داند که پیغمبر اسلام در مکه که بودند از همین مردم مستضعف و طبقه به اصطلاح آنها صفر، و تجار قریش و ثروتمندان آنوقت و قدرتمندان آنوقت همه با او مخالف بودند، نه اینکه قدرتمندان او را آورده بودند که مردم را خواب بکند ایشان بود که تا مکه بود نمی توانست اظهار وجود بکند، زیر زمینی مشغول فعالیت بود ودار و دسته ترتیب می داد برای خودش، وقتی که دیدند آنجا نمی شود، از آنجا هجرت فرمودند به مدینه، در مدینه هم که آمدند وارد شدند به یک نفر از همین مردم طبقه سه به اصطلاح آنها و اشخاصی هم که جمع شدند دور ایشان عبارت از همین فقرا بودند. جنگ های پیغمبر همه اش با اغنیا بود و با گردن کلفت ها بود و با ثروتمندها بود.
این عکس آنطوری است که آنها تبلیغ کردند و جوان های بی اطلاع ما هم تبعیت کردند. نه اینکه فرعون موسی را درست کرد که مردم را خواب کند، موسی مردم را بیدار کرد برای اینکه فرعون را از بین ببرد. نه اینکه قریش و ثروتمندان پیغمبر را درست کردند برای اینکه مردم را خواب کند، پیغمبر این فقرا را بلند کرد و نهضت داد برای اینکه اغنیا را سرکوب کند و سرجای خودشان بنشاند. بعد هم که یک قدری نضج پیدا کرد اسلام، باز همین طبقه ضعیف و مستضعف بودند که حمله کردند به دو امپراطوری بزرگ دنیا که رم و ایران بودند. رم و ایران پیغمبر را درست نکردند پیغمبر رم و ایران را راند و شکست داد.
از آن طرف می آئیم سراغ روحانیون که تبلیغ روی آنها باشد که روحانیون درباری هستند، اینها را انگلیسی ها آوردند اینجا برای اینکه نگذارند مردم بیدار بشوند، نگذارند مردم بر خلاف مصالح آنها عمل بکنند، در صورتی که هر کس تاریخ را بداند می داند که در طول تاریخ آنی که بر ضد قدرت قیام کرده روحانیون بود نه اینکه آنها روحانیون را درست کردند، روحانیون مردم را بعث کردند بر ضد آنها.

صحیفه نور جلد 6 صفحه 202

 

محمدرضا و پدرش خیانتکارترین افراد در تاریخ ایران

و ما در ایران، در این مدتی که خودمان یادمان هست (که من از همه شما بیشتر یادم هست) این است که از آن اولی که رضاخان آمد در ایران کودتا کرد تا حالائی که بحمدالله غلبه حاصل شد، در طول این پنجاه سال که شاید سخت ترین ایام بود بر ملت ایران، و اینها اگر جنایتکارتر از همه سلاطین سابق نبودند، خیانتکارتر بودند.
ممکن است کسی بگوید که آقا محمد قجر هم مثل آنها جنایتکار بوده، اما آقا محمد قجر مثل اینها خیانتکار نبود، در تاریخ نیست که محمد خان قجر برای مملکت دیگری منافع مملکت خودش را داده باشد. جنایتکار بود اما خیانتکار نبود. همین طور سلاطین سابق جنایتکار بودند همه شان، همه بد بودند، اما خیانت مثل این عنصر فاسد، هیچ یک از سلاطین ایران خیانت این جوری نکردند. اینها از پدر و پسر، در این مملکت خیانت هاکردند که به این زودی ما نمی توانیم مطلع شویم. الان قراردادهائی که با این ممالک بزرگ کردند پیش این حکومت حکومت ما محیر العقول است که این چه جور قراردادهائی هست. می گویند این قراردادها جوری است که ما هر طرفش را بگیریم ضرردارد. همه کارهائی که اینها کردند خیانت به مملکت خودشان، به ملت خودشان بود. سلاطین سابق خیانت به این معنی کم داشتند، شاید در قاجار بود یک قدری، اما کم بوده است. قبل از اینها خیانت به این معنی نبوده است اما اینها خیانت هائی کردند که به این زودی تاریخ نمی تواند کشف کند و شاید بعضی از آنها تا آخر هم کشف نشود. آنقدری از آن که کشف شده مورد تعجب اشخاص است که الان مطالعه می کنند درباره آنها. وزارتخانه ها فرصت پیدا کرده اند و مطالعه می کنند راجع به قراردادهائی که اینها با ممالک کرده اند که چطور قراردادهای فاسدی بوده که اینها کردند و الان یک از گرفتاری های بزرگ دولت ما این است که با این قراردادها باید چه کرد. می گویند هر طرفش را می گیریم اشکال دارد، جوری درست کرده اند که در آنها علی ایحال ضرراست.
 

آن که پنجاه سال بر ضد رژیم شاهنشاهی قیام کرد علما بودند

در هر صورت، در این طول تاریخ که ما یادمان هست آن که قیام کرد بر ضد این قدرت ها، روحانیون بودند که در همین پنجاه و چند سال چند دفعه قیام کردند و البته قدرت آنها زیاد بود شکست خوردند. آذربایجان و مشهد قیام کرد، تقریباً یک قیام عمومی اصفهان کرد از همه علمای بلاد بودند، لکن قدرت زیاد بود و این قدرت زیاد شکست اینها را، حبس کردند اینها را، تبعید کردند اینها را، علمای درجه یک را حبس و تبعید کردند، علمای آذربایجان را که درجه یک بودند، آنها را آوردند و بردند به سقز یا سنقر و به آنجا تبعید کردند و مدت ها در آنجا بودند. علمای مشهد را، همه را گرفتند آوردند حبس در تهران. علمای اصفهان را شکستند آن نهضت شان را و نتوانستند کاری بکنند. در تمام این مدت پنجاه سال آن که قیام کرد بر ضد اینها علما بودند و لا غیر، هیچ کس، ملت هم همراه علما بود تا آن اندازه که می توانستند. آنوقت البته این نهضتی که حالا پیدا شده است حالا نبود و نمی شد، لکن

صحیفه نور جلد 6 صفحه 204

از طرف علما نهضت شد و شکست خوردند، و کشته دادند، حبس شدند، تبعید شدند. پس اینکه می گویند اینها درباریند، خیر، اینها درباری نیستند، اینها ضد درباریند، ضد درباریند را درباری معرفی کردند برای اینکه اینها را از نظر مردم بیندازند. و مع الاسف این هم بیشتر از آن حرف اول تاثیر کرد، به طوری که در زمان رضاخان بسیاری از مردم برگشتند، بسیاریشان، بسیاری از جوان ها برگشتند از علما. این هم یکی از کارهائی بودکه اینها کردند.
 

مسلمین را از هم جدا کردند

از کارهای دیگری که کردند این است که بین طوائف با هم مقابله می اندازند که نخواهند مجتمع باشند. ترسیدند که اگر اسلام شد همه مجتمع شوند، اسلام را خواسته اند بزنند. اگر علما و روحانیون باشند، همه را تحت یک بیرق می برند، علما را باید از بین ببرند. خوب حالا به این قدر هم کفایت نکرد، بین خود مردم جدائی بیندازند با تبلیغات کردستان، بلوچستان، بختیاری، خراسان، در داخل ایران، پاکستان و ایران، آن علیحده این علیحده، نمی دانم ممالک عربی، بحرین، نمی دانم کذا وکذا وکذا، هر کدام علیحده، اینها را از هم جدا کردند، تکه تکه کردند. مسلمین را از هم جدا کردند، تکه تکه کردند. در این جنگ عمومی که غلبه پیدا کردند آنها علیه عثمانی که یک دولت بسیار بزرگی بود و از مصر تا حجاز تا خیلی جاهای دیگر بود این را تکه تکه کردند و هر جایش را به یک کسی دادند، به یکی از نوکرهای خودشان (یعنی خارجی ها) اداره شان بکنند. این حکومت ها را مقابل هم قرار دادند، سلطان کذا و سلطان کذا، رئیس جمهور کذا و رئیس جمهور کذا، همه را مقابل هم قرار دادند، همه را دشمن هم کردند، این دشمن آن و آن دشمن این. حالا کنار نشسته اند و بردند همه چیز ما را. اینها با هم دشمنی کردند خودشان با هم دشمنی کردند. در هر مملکتی هم احزاب درست کردند، حزب های مختلف، حزب هائی که همه مخالف هم هستند، این آن را بکوبد و آن این را بکوبد، جبهه های مختلف، حزب های مختلف من حیث لایشعر هم و مسلمین مع الاسف به واسطه عدم توجه به عمق مسائل تحت تأثیر واقع شده و می شوند. دولت عراق علیحده و دولت ایران علیحده، هر دو مسلم اما با هم دعوا و جنگ دارند. دولت پاکستان علیحده، دولت کذا علیحده و همه شان مسلم اما با هم جنگ دارند، دعوا دارند.
 

آیا مسلمین و خصوصاً حکومت های اسلامی چه وقت می خواهند بیدار بشوند؟

اینها نقشه هائی بوده است که اینها درست کردند و کشیدند و اینها را مقابل هم قرار دادند و نمی دانم چه وقت شود که مسلمین بیدار بشوند. چه وقت ممکن است که دولت های ما، ملت های اسلامی چه وقت می خواهند چشم هایشان را باز کنند. آیا نمی فهمند؟ یا می فهمند و نمی کنند؟ اگر نمی فهمند، باید توجه کنند به مسائل که ببینند بدبختی مسلمین از کجا شروع می شود و چه هست آن دردی که مسلمین را اینطور کرده که خزائن آنها را می برند و خودشان روی خزائن خودشان گرسنگی

صحیفه نور جلد 6 صفحه 205

می خورند. این نفت به این سرشاری را بردند و ملت ما گرسنه مانده است و همه جا همین طور، آیا مسلمین و خصوصاً حکومت های اسلامی چه وقت خواهند بیدار بشوند و چه وقتی می خواهند اغراض شخصیه خودشان و آمال شخصی خودشان را کنار بگذارند و برا ی ملت ها خدمت بکنند؟ مسلمین یک میلیارد تقریباً جمعیتند، الان یک میلیارد جمعیت دنیا را تشکیل می دهند، با دارا بودن همه چیز، ممالک غنی و همه چیز دار، وسیع، مملکت ایران سی و پنج میلیون حالاً گویند جمعیت دارد، وسعتش آنقدر است که برای صد و پنجاه میلیون تا دویست میلیون جمعیت کافی است، یعنی اگر دویست میلیون جمعیت داشته باشد، در ایران به رفاه زندگی می کنند و همین طور ممالک دیگر وسیعند. عراق وسیع است و جمعیت کمی دارد. چه وقت می خواهند این حکومت ها بیدار بشوند و دست از اغراضشان بردارند؟ و چه وقت می خواهند مسلمین توجه بکنند به اینکه مصالحشان چه است و دردشان چه است؟ و چه وقت باید دوا کنند این درد را؟
 

نگذاشتند به اینکه ما اسلام را آنطوری که هست بفهمیم

یکی از کارهای بزرگی که شده است و گمانم این است که آنها، آن شیاطین کرده اند، این است که قرآن و اسلام را آنطوری که هست نگذاشتند ما بفهمیم، نگذاشتند مسلمان ها بفهمند، نفوذ کرده است این تبلیغات حتی در عمق حوزه های دینی نجف و قم، این معنی که یک مقدار از اسلام و یک قدری از اسلام مطرح است بین علمای اسلام، یک قدری از اسلام است، باقی آن مانده است آن زیر و مخفی است. نگذاشتند به اینکه ما اسلام را آنطوری که هست بفهمیم، برای اینکه یکی از خطرهائی که برای خودشان می دیدند همین بود که اگر اسلام را آنجوری که هست بفهمند، همه به آن رو می آوردند و برای آنها دیگر مقامی باقی نمی ماند، نخواستند درست بشود، تعلیمات اسلام را دیدند وقتی که انگلیسی ها آمده بودند عراق، یکی شان شنیده بود که یکی اذان می گوید، گفتند این چیست. گفتند اذان می گوید. گفته بود به امپراطوری انگلستان هم ضرر دارد این؟ گفتند نه. گفت: (هر چه می خواهد اذان بگوید) . این بحث و مباحثه ای که ما می کنیم به امپراطوری انگلستان و به جمهوری آمریکا و به نمی دانم جمهوری شوروی ضرر ندارد، آنها خیلی هم به آن باد می زنند که زیاد بشود و بحث تفصیل پیدا بکند. آنچه برای آنها ضرر دارد، نمی گذارند درست بشود. چه وقت می شود که مسلمان ها توجه بکنند به تعلیمات اسلام؟ توجه بکنند به اینکه صدر اسلام چه جور بود؟ چه وقت توجه بکنند به این، وضع رسول اکرم (ص) وضع ائمه ما وضع خلفا، که چه جور بودند آنها؟ چه جور زندگی می کردند و چه جور پیشبرد کردند اینطور؟ یک مشت جمعیتی که هیچ چیز نداشتند چطور دو امپراطوری را اینطور از بین بردند.
 

رمز پیروزی ما وحدت کلمه، اسلام و روحیه شهادت طلبی بود

نظیر او را در ایران ما دیدیم، نظیر همان معنی که در صدر اسلام بود در ایران واقع شد یک

صحیفه نور جلد 6 صفحه 206

جمعیتی که (حالا شما چند تا تفنگ می بینید به دوش بعضی هست، این تفنگ هائی است که از آنها گرفته اند والا تفنگ نداشتند اینها) آنطوری که به من می گفتند صبح که می شد هر کس از خواب پا می شد و بیرون می خواست برود از خانه یک چوبی، یک عصائی، یک کارد مطبخی، چند تا سنگ، چند تا آجر بر می داشتند و می رفتند به جنگ، طرف چه داشت؟ تانگ و توپ و مسلسل و خمپاره، همه چیز، از بالای سر، از پائین، از همه جا، لکن این جمعیت یک چیز داشت و آن ایمان، یک پشتوانه داشت و آن خدا، یک مقصد داشت و آن اسلام. همه از اول ایران تا مرکز، تا آخر هر جا رفتی فریاد مرگ بر شاه و ما جمهوری اسلامی می خواهیم بلند بود. نه از مردم عادی، از آن بچه های کوچک و اینقدری (اشاره به کودک خردسال که در کنار امام بود) که تازه زبان باز کرده اند، از آن بچه های دبستانی تا آن پیرمردهائی که توی مریض خانه خوابیده بودند، نه یک قشر، علما، معممین، طلاب، دانشگاهی ها، اداری، همه و همه یک مطلب می خواستند و آن اینکه جمهوری اسلامی و ما جمهوری اسلامی می خواهیم. این معنی بود که رمز پیروزی بود.
این معنی که مردم همانطوری که در صدر اسلام جنگجویان اسلام می گفتند ما اگر بکشیم بهشت است اگر کشته بشویم بهشت است، شهادت را برای خودشان فوز می دانستند، در ملت ما پیدا شده. به دست کی؟ به دست خدا، مگر امکان دارد که یک بشری، یک انسانی، افرادی بتوانند این کارها را بکنند. این تحول امکان ندارد، خدا کرد این کار را. مسلمان ها چه وقت می خواهند که یک همچو روحیه ای پیدا بکنند که شهادت را برای خودشان فوز بدانند و بایستند مقابل اشخاص خائن و خیانتکار را سرجای خود بنشانند.
 

پشتوانه شاه ابر قدرت ها و قدرت های کوچک بودند

قدرتی که در ایران بود می گفتند در شرق نیست، آن قدرت نظامی که در ایران بود، در شرق نبود چنانچه می گفتند پشتوانه ای که اینها داشتند، همه قدرت های بزرگ بود، همه ابرقدرت ها و همه قدرت های کوچکتر. یکی از ممالک اسلامی (حالا یکی می گوید، شاید، شاید یکی بوده) از ممالک اسلامی در طول این مبارزه ای که ایران می کرد، پشتیبانی از ما نکرد، همه از شاه می کردند، همه شان، خوب، شاه بود با آن قدرت که می گفتند مثل این قدرت در شرق نیست و پشتیبانش همه مسلم و غیر مسلم، از ابرقدرت ها گرفته تا قدرت های کوچک، تا همین شیخ نشین های شما همه موافق بودند و اغفال کرده بودند برادرهای ما را. در بعضی از این مقاطع خلیج بحیثی که برادرهای اسلامی خیال کردند که اگر شاه نباشد دیگر اسلام از بین می رود، اگر شاه نباشد شیعه اصلش بکلی از بین می رود. همچو تزریق کرده بودند که این برادرهای مؤمن متدین همچو حالیشان شده بود که اگراین نباشد دیگر هیچ چیز نیست. من وقتی که پاریس بودم هی می گفتند که اگر این برود چه می شود. گفتم که هیچ نمی شود، یک دزد می رود. حالا هم همین شده، ما حالا هیچ غصه ای نداریم. دزد را بیرون کردیم دست دزد قطع شد، دست خیانتکارهای خارجی قطع شد.

صحیفه نور جلد 6 صفحه 206

 

گرفتاری های ما ثمره رژیم سابق است، نه انقلاب

حالا ما گرفتاری که داریم، گرفتاری خانوادگی است. این که دعوا ندارد، چیزی نیست که ما الان البته گرفتاری حالا گرفتاری خانوادگی است، گرفتاری سازمان امنیت دیگر ما نداریم، گرفتاری و فلان خارجی را ما نداریم، حالا دیگر خوفی نداریم، الان نشسته ایم با هم و داریم صحبت می کنیم گرفتاری ما حالا گرفتاری این است که آن برادر ما کمتر چیز دارد و فلانی زیادتر دارد، خانه ندارد و.... این که چیزی نیست. خوب اینها که از اول بود، گرفتاری ها هم از اول بود منتها حالا هم شیاطین دوره افتاده اند که خوب چه شد؟ کو؟ کو خانه؟ کو زندگی؟هی تبلیغات. من به بعضی شان می گفتم که این ناداری مال حالا نیست، اینکه از اول بوده. انقلاب آیا اینها را بوجود آورده؟! رفتن شاه نداری را بار آورده است؟! دیگر این ناداری جرمش گردن ماست، اگر اینطور است که چون شاه رفته برق و اسفالت، مریضخانه و اینها را ندارید، اگر اینطور بود، آنوقت ما مجرم بودیم و باید جبران بکنیم، اما اگر این بوده و ما حالا وارد شده ایم در یک مرحله ای که نه برق بود، نه آب بود و نه آسفالت هست و حتی در خود این تهران و در محلات تهران چیزی نیست، و به ما چه می گوئید؟ آن کاری که می باید می کردیم این است که شما را آزاد کردیم، آزادید حالا تا خودتان کار کنید. شما آنوقت در قید بودید، در حبس بودید و هر روز یک مأموری بالای سرتان می آمد و تحکم بر شما می کرد و یک کلمه اگر می گفتید به حبس می رفتید. این الان از سر شما برداشته است و شما راحت شدید. حالا شما چه ایرادی دارید؟ مگر ما شما را بی آسفالت کردیم که حالا آمدید سراغ ما، مگر ما شما را بی برق کردیم؟ این گرفتاری هائی بوده است که در همه جای ایران از اول بوده است و ما وارد شده ایم در این گرفتاری و دولت وارد شده در این گرفتاری. خوب، این باید رفع بشود. این گرفتاری چه شد؟ یعنی چه که چه شد؟ بهتر از این چه، که یک سدی راملت شکستند که امکان نداشت که این سد شکسته شود الا به اراده الله، از این بهتر چه می خواهد بشود؟ بهتر از آزادی چه نعمتی است که الان داریم؟ خوب پیشتر فقیر بودیم، حالا باید کوشش کنیم که از این فقر بیرون بیائیم مشغول بشویم به کار، تا فقرمان از بین برود. آنها مانع بودند از اینکه ما زراعت، بکنیم به اسم اصلاحات ارضی نمی گذاشتند زراعت ما تحقق پیدا بکند، حالا آزادید زراعت بکنید.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  10:10 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع پاسداران مسجد الرضا تهران

تاریخ: 1358/02/29

 

به دنبال گفتار، باید عمل باشد

بسم الله الرحمن الرحیم
مسائل و مطالب همین بود که آقا خواندند. مهم عمل است، یک مطالبی است که معلوم است، همه به طور کلی می دانیم، می دانیم که تاکنون با وحدت کلمه وتوجه به اسلام به اینجارسیدیم و می دانیم که تا این وحدت کلمه نباشد و تا توجه به اسلام نباشد نمی توانیم پیشرفت بکنیم. مسائل به حسب علمی و به حسب کلی معلوم است لکن عمده این است که ما دنبال این مسائل معلوم عمل بکنیم یعنی همانطوری که ملت با عمل خودش، با توجه خودش به اسلام و قیام و نهضت خودش و با عدم خوف از تانک ها و مسلسل ها و نظامی ها و قدرت های شیطانی حرکت کرد، نهضت کرد، ریخت به خیابان ها و هجوم کرد و شکست داد طرف را، البته با یاری خدای تبارک و تعالی، این حرکت، این نهضت، باید محفوظ بماند یعنی عملاً ماها که همه مان پاسداران انقلاب اسلامی هستیم و همه خدمتگزار به اسلام هستیم، چنین نباشد که همیشه بگوئیم و عمل نباشد، باید دنبال گفتار عمل باشد، چنانچه اگر هزار گفتار بود و عمل نبود، این قدرت سر جای خودش بود، لکن تبلیغات شد و مردم عمل کردند، این عمل بود، عمل دست جمعی بود که پیروزی را آورد، و اتکال به خدای تبارک و تعالی.
 

ترمیم خرابی های مملکت با اتکال به خدا و وحدت همه جانبه

حالا هم ما باز احتیاج به همین عمل و همین وحدت و همین توجه به خدا داریم و اینطور نیست که ما پیروز شده باشیم. ما یک سدی را شکستیم، ریشه هایش باز یک قدری هست و علاوه بر اینکه این ریشه ها را باید باز قطع کرد و از بین برد علاوه بر این، کار مشکلتر این است که یک سازمانی داد به اوضاع مملکت و خرابی هائی که در طول اقلاً پنجاه و چند سال در این زمان (سابقا هم بود) خرابی هائی که برای کشور حاصل شده است، چه از ناحیه فرهنگ، چه از ناحیه اقتصاد و چه از نواحی دیگر حاصل شده است، باید آنها را بعد از پیروزی تام و کامل، آنها را منقلب کرد و اصلاح کرد و این امریست که باید با دست همه، نه تنها دولت می تواند و نه تنها روحانیت می تواند و نه تنها سایر اقشار، چنانچه در پیشبرد تاکنون اگر یک قشری از اقشار خواست نهضتی ایجاد کند و خودش و خودش برود دنبال این کارها، هیچ امکان نداشت، این وقتی امکان پیدا کرد و یک امر محال

صحیفه نور جلد 6 صفحه 209


به نظر اشخاص مادی تحقق پیدا کرد که با معنویت و اسلام حاصل شد.
 

پیشبرد نهضت با پرهیز از آمال شخصی و توجه به مقصد

باید این کارهائی که بعد می خواهد بشود، کارهائی که بعد از این باید تحقق پیدا بکند، چه این پاکسازی در این قشرهای گندیده ای که الان بین مردم مجتمع اند، بین مردم منتشرند و می خواهند نگذارند این نهضت به ثمر برسد و چه بعد از این پاکسازی، برای نوسازی مملکت که خراب کرده اند حالا باید آباد بشود، اینها با لفظ درست نمی شود، اینها عمل خواهد، چنانکه تا حالا که آمده ایم باعمل آمده ایم، هر چه لفظ هم بود فایده نداشت، باید همه ما همانطوری که تا حالا شما جوان ها و مرد و زن همه با هم حرکت کردند و این سد را شکستند، به حرکت خودشان ادامه بدهند، سست نشوند، حالا بر نگردند سراغ اینکه من مثلاً فلان حاجت را دارم.
الان ما باز نرسیدیم به آنجائی که حاجات را بتوانیم برآوریم، همانطوری که قبل از اینکه این سد را، سد بزرگی که جلو ملت ما افتاده بود، می خواستیم بشکنیم، چطور در آنوقتی که همه توجه به این داشتیم که این سلسله باید برود، هیچ دیگر توجه به این نبود که من حالا مثلاً زندگیم چطور است، خانه دارم یا ندارم، این حرف ها اصلاً مطرح نبود اگر آن وقت هم این حرف ها مطرح بود پیشرفت نمی شد. آن وقت مردم همه یک توجه داشتند و از سایر چیزها غفلت کرده بودند، آن یک توجه اینکه باید این سلسله برود که خائن است و باید یک حکومت اسلامی پیدا بشود. همانطور که قبل از اینکه ما این سد بزرگ را بشکنیم، در حالی که توجه داشتیم به شکستن این سد، از کارها و از حالات خودمان غافل بودیم که من مثلاً فلان حاجت را دارم، غافل بودیم و این غفلت و توجه به مقصد پیشبرد کرد، همین طور حالا هم باید این چیزها رعایت بشود چون ما بین راه هستیم، باز نرسیدیم به مقصد، ما راه داریم، طولانی است راه.
 

تأکید به ملت در آماده باش و حفظ روحیه تحرک

باید باز ملت این حال آماده باش را که داشته است و حال تحرکی که داشته است، این را حفظش بکند و از این چیزهائی که دست های اجانب و ناپاک بین مردم منتشر می کنند اعتنا نکند به اینها، اینهائی که می آیند و نمی گذارند کارها انجام بگیرد از ایشان جلوگیری بشود تا اینکه این نهضت به آخر برسد. نهضت بین راهی مثمر ثمر نیست، نهضت به آخر برسد، یک دولت مستقر پیدا بشود، یک مجلس شورای ملی، نه به آن معنائی که در زمان های سابق پیدا می شد که مردم بی اطلاع بودند، یک مجلسی که به نظر خود مردم باشد، مردم خودشان نظر داشته باشند، مقدرات دست خود مردم باشد، اینها تحقق پیدا بکند، آنوقت مردم بروند سراغ اینکه ما فقیر هستیم.

صحیفه نور جلد 6 صفحه 209

 

دعوت ملت و دولت به صبر و همت در اصلاح امور

خیلی ها می آیند، مثلاً یک جمعیت هائی که (در ناحیه ما فقر است و هیچ یک از آثار تمدن نیست و مریض خانه نداریم و اسفالت نداریم و آب نداریم) ، و از این مسائل، من گفتم به بعضی ها که خوب این حالا پیدا شده است، یا از اول بوده است؟ معلوم است که این همیشه بوده، قبلاً بوده، چیزی که از اول بوده است، به مجرد اینکه آنهائی که خراب کردند، یا عمل نکردند و رفتند، این یکدفعه باید درست بشود؟! اینکه امکان ندارد. خوب، حالا ما یک کاری کردیم که اینها رفتند، فرض کنید که ما دیگر عرضه اینکه کار دیگر انجام بدهیم نداریم، حالا دست خودتان است، خودتان درست کنید. البته اینکه عرض می کنم، نه این است که عرضه اش نباشد، هست، انشاء الله درست هم می شود اما این یک همتی ملی و الهی خواهد، از ملت صبر و کار، از دولت صبر و کار، هر دو باید هم صبر داشته باشند و هم کار بکنند. دولت صبر بر این هجوم هائی که از اطراف به او می شود بکند، ملت صبر کند در اینکه این ناداری و این گرفتاری که همه می دانیم از سابق بوده، حالا پیدا نشده، این چیزی که از سابق بوده یک قدری دیگر تأمل کنند، یک قدری دیگر صبر کنند تا اینکه بتواند دولت اقتصاد خودش را درست کند، کارخانه ها را راه بیاندازد، کشاورزی راه بیفتد تا اینکه این امور اصلاح بشود.
 

ناراضی تراشی و اخلالگری عمال اجانب با علم به دستاوردهای عظیم انقلاب اسلامی

این معنا که مرتب جمعیت ها بیایند و بگویند که ما چیز نداریم، این ناچار یک دست هائی از پشت پرده اینها را بعث می کنند، همان هائی که می خواهند این گرفتاری تا آخر باشد، اینهائی که می روند می گویند (خوب حالا چه شد؟ باز هم دولت اسلامی شد و برای شما الان نه آسفالتی هست، نه چیزی) . مثل اینکه همین که مهر دولت اسلامی خورد به یک جائی، همان مهر باید یکدفعه همه کارها را درست بکند، ملت ما باید بداند که این چیزی که اینها می آیند و می گویند (چه شد و دولت اسلام هم آمد و کاری نکرد) اینها آنهائی هستند که می خواهند هیچ کاری نشود، نه آنهائی هستند که می خواهند یک کاری بشود، برای اینکه اینها اشخاصی نیستند که بی اطلاع باشند، اینها اشخاصی هستند که مطالعه کرده اند، عمال یک دولت هائی هستند که در این امور مطالعه کرده اند، اینها بنایشان بر این است که با هر جوری که هست ناراضی درست کنند، بروند داخل دهات بگویند که (چه شد، حالا چه شد) این دهاتی بیچاره هم نمی تواند به او بگوید که این شد که ما حالا نمی ترسیم از دولت، نمی ترسیم از ساواک، نمی ترسیم از اینکه یک کسی بیاید با شلاق روی سر ما بزند و ما را اذیت بکند، بهتر از این چه می خواستی بشود؟ حالا ما فرض می کنیم هیچ چیز هم نشده، آزادی بهترین نعمتی است که خدا برای بشر قرار داده، اینها که می آیند و می گویند که چه شد، نه اینکه ندانند چه شده، می دانند کاری شده است که دست ارباب ها را کوتاه کرده، می دانند که خیلی کار شده، می دانند که یک معجزه ای شده است. که دست ارباب ها کوتاه شده چه بکنیم که دست ارباب ها دوباره باز بشود؟ برویم بگوئیم که (چه

صحیفه نور جلد 6 صفحه 211

شد؟ چیزی نشد، هیچ خبری نشد.) اینها می دانند که این قدرت شیطانی شکست و رفت، اینها می دانند که نفت برای خودمان شده است و خودمان باید دیگر از آن برداشت بکنیم، اینها دانند که آمریکا و شوروی و انگلستان و سایر ابرقدرت ها نمی توانند دیگر الان در مملکت ما تصرفی بکنند، ولو شیاطین شان مشغولند لکن خودشان نمی توانند بیایند مستقیماً یک دخالتی بکنند چنانچه می کردند، اینها می دانند اینها را، نه اینکه غافلند، اینها استادند در فن خودشان، تحصیل کرده اند اینها، اینها را آنها تربیت کرده اند، اجنبی ها تربیت کرده اند برای اینکه یک همچو موقعی به دردشان بخورند. می خواهند الان اذهان را از آن معنائی که همه دنبالش بودیم که پهلوی و امثالش نه و حکومت اسلامی آری، (نه) آن شد ولی (آری) هنوز نشده، ما فقط رای دادیم، همه شما رای دادید به اینکه (جمهوری اسلامی) اما تا حالا جمهوری اسلامی پیاده نشده، اینها خوف این را دارند که این جمهوری اسلامی تحقق پیدا بکند، یعنی بعد از رای، واقعش هم واقع بشود، از این می ترسند، می خواهند نگذارند این بشود، چنانچه می خواستند نگذارند رأی بدهند مردم. خیلی از صندوق ها را از قراری که به ما اطلاع دادند سوزاندند، خیلی جاها مسلح رفتند که نگذارند مردم رای بدهند، با اینکه این رای ملی بود و مردم خواستند رای خودشان را بدهند، همه هم با اشتیاق، چرا می خواستند نگذارند؟ برای اینکه می دیدند با این رای دستشان کوتاه می شود حالا هم بینند که خوب رایش را دادند، تا حالا که نشده، بگذاریم نشود، یک کاری بکنیم که نشود، چه بکنیم که نشود؟ برویم در بین اقشار ملت، هر جا که به هر کس برسیم، بگوئیم تا حالا چه شد هیچ چیز که نشد، پس ناراضی درست کنیم، یک دست کارگر را از کار باز بداریم، یک دسته دهقان را از کشاورزی باز بداریم، مدارس را از اینکه مشغول کارشان باشند، دانشگاه ها را از اینکه مشغول کارشان باشند باز بداریم. نگذاریم که یک سامانی پیدا بکند این مملکت و از آن نهضتی که اینها داشتند و هیچ کاری به اینکه حالا من چه دارم و چه ندارم، نبود، آن وقت که می ریختند توی خیابان ها و فریاد می کردند که مرگ بر این کذا، هیچ ابداً به فکر این نبودند، که من شب می روم منزل شاید شام نداشته باشم، هیچ به فکر نبود، این روحیه بود که پیروزی آورد، این روحیه را می خواهند از ما بگیرند. حالا باز متوجه به اینکه (من خانه ام چطور است و خوب چه شد، حالا که نشد، حالا کجاست خانه) ، الان می خواهند خانه بسازند برای اینها، اینها باز نمی گذارند، اینها باز می آیند و مانع می شوند، به هر اسمی، دارند به شما مستضعف می گویند، شما قبول نکنید. آنها فهمند مستضعف یعنی چه، به اینها بد حالی می کنند. ما همه جزء مستضعفین هستیم، یعنی ما اشخاصی بودیم که ابرقدرت ها ما را ضعیف شمردند، ما را هیچ می دانستند، ما می خواهیم از این جهت بیرون بیائیم. می افتند دنبال اینها که (اینها می گویند ما می خواهیم خانه برای مستضعفین بسازیم، مگر شما مستضعفید؟ خیر، شما خیلی کذا هستید) از اینها. هر راهی که بتوانند یک اخلالی بکنند، اخلال می کنند و همه نظر اخلالگرها به این است که نگذارند که ایران برای خودش یک سامانی پیدا بکند که دست آنها تا ابد کوتاه بشود.

صحیفه نور جلد 6 صفحه 211

 

به حرف های باطل گوش نکرده و خون جوانان را به هدر ندهید

شما جوان ها که تا حالا رساندید مطلب را به اینجا، ملت ما که با همه اقشارش، باجان و خون خودش رساند مطلب را به اینجا، مبادابه این حرف ها گوش بکند و خون جوانان خودش را هدر بدهد. اگر به حرف های اینها گوش بکنید، اگر اینها وارد دانشگاهی شوند، جوان های دانشگاهی ما به حرف اینها گوش بدهند، اگر در کارخانه ها که اینها وارد می شوند جوانان کارخانه ای ما به اینها گوش بدهند، اگر در کشاورزی وارد می شوند و در صحرا و بیابان ها می ریزند و نمی گذارند کشاورزی بشود، گوش بدهند به این حرف ها، اگر ما همه گوش بدهیم به این حرف ها، این حرف ها معنایش این است که باز همان آش و همان کاسه، همان خارجی ها و همان بردن همه چیز ما، همان قلدری ها یک کس دیگر را می آورند بالای سر ما با همان قلدری و بدتر از اول.
خیال نکنید که این قلدری اگر پیدا بشود مثل قلدری این است، خیر، پوست را از سر همه شما می کند اگر خدای نخواسته عود کند آن مسائل. اینها فهمیدند که ما یک چنین پاسدارانی داریم داخل مملکت، شما را اول خواهند کشت، اول آن جوان هائی که قدرتمند هستند و اینها از آنها ضربه خوردند، اول حساب شما را صاف می کنند، بعد هم حساب همه را. الان نباید رعیت به فکر این باشد که آب من کم است، آب تو از اول کم بود، امسال هم که خدا به شما باران داد. نباید کارخانه ای خیال کند که من حالا چه کم دارم و چه نقصی دارم، این نقص از اول بوده. نباید حالا مردم به فکر این باشند که من حالا خانه ندارم، تو خانه از اول نداشتی، تازه نشده است این.
 

دست به دست هم بدهید برای تحقق حکومت عدل اسلامی

شما باید همه دست به دست هم بدهید که این نهضت را به آخر برسانید، حکومت عدل اسلامی پیدا بشود، محقق بشود، خارجیت پیدا بکند، بعداً برویم سراغ این فروع که خوب، حالا حکومت اسلامی پیدا شد یا الله شروع کنید، اما نه این که (یا الله) یعنی الان بده، شروع کنید. به کار، مشغولند آقا، ملت بداند که دولت مشغول کار است اما کار اینقدر زیاد است که به این زودی انجام نمی گیرد.
 

هوشیارانه و با توجه به مسائل اصولی در قطع ریشه های فساد بکوشید

اما اگر ما غفلت کنیم از آن مقصد اصلی مان که کندن این ریشه های فاسدی که زیر خاک هست در این مملکت ما و دارند اخلال می کنند، اگر ما غفلت کنیم از کندن این ریشه ها، این ریشه ها رشد می کنند، بعد درخت تناور می شوند و بعد ریشه ما را قطع می کنند. غفلت از این نکنید، نروید سراغ اینکه خانه ام چه و زندگیم چه، بروید مملکتتان ببینید مملکت چه جور است، اول مملکت را اصلاح بکنیم بعد برویم سراغ خانه و لانه خودمان. مبادا که اینها ما را اغفال بکنند و این تبلیغات غلط و سوئی که می کنند که برای خودشان و اربابانشان خیلی خوب است و برای ملت ما ذلت آور است، مبادا بین شما بیایند و بگویند که خوب چطور شد حالا، و از این حرف هائی که می زنند و شما را اغفال کنند از

صحیفه نور جلد 6 صفحه 213

آن مقصد اصلی که عبارت از پیشبرد این نهضت است و به آخر رساندن، آخر رساندن آن وقتی که بکلی ریشه ها کنده بشود و یک مملکت اسلامی با احکام نورانی اسلامی و عدل اسلامی پیدا بشود، دنبال آن برویم، سراغ این فروعی که هست. من هم گرفتاری دارم، مردم همه گرفتارند، این آقا هم گرفتاری دارند، شما هم گرفتارید، اما الان وقت گریه و زاری نیست، الان وقت الله اکبر و باز جلو رفتن است. باید هوشیار و بیدار باشیم همه، آنها هوشیارند، بیدارند، آنهائی که افتاده اند دور، توی دانشگاه، دانشگاه را تعطیل می کنند، می روند عرض می کنم که توی کارخانه ها، کارخانه را یا تعطیل می کنند و یا نمی گذارند کار بکنند یا می گویند کم کار کنید، توی ادارات می روند و کم کاری ایجاد می کنند، آنها هوشیارند و می دانند دارند چه می کنند، آنها روی نقشه دارند عمل می کنند، شما هوشیار باشید، ما هوشیار باشیم، ملت هوشیار باشد، توجه به فروع نکند و از چیزهای اصلی غفلت بکند.
 

شما پاسداران به عالم ثابت کردید که ایران یک مملکت زنده است

خداوند انشاءالله همه شما پاسدارها را برای اسلام نگه دارد، شما افتخار ما هستید، شما کسانی هستید که آن از زندگیتان را این عالم ثابت کردید، شما به عالم ثابت کردید که ایران یک مملکت زنده است، مملکتی است که می تواند خودش روی پای خودش بایستد، مملکتی است که می تواند جلوی اشخاصی که می خواهند بچاپند آنها را بگیرد. خداوند به شما قدرت زیادتر بدهد. همه را به وظائف اسلامیمان، به وظائف کشورمان و ملی مان آشنا بکند.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  10:10 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع گروهی از عشایر جوانمرد و اورامانات

تاریخ: 1358/02/28

 

در پنجاه و چند سال حکومت غاصب سلسله پهلوی به اقشار ملت چه گذشت

بسم الله الرحمن الرحیم
من از برادرانم متشکرم که از راه دور آمده اند که از نزدیک با هم صحبت کنیم و مطالبی که مورد نظر است به گوش یکدیگر برسانیم. آقایان می دانند که در این پنجاه و چند سال حکومت غاصب سلسله پهلوی به اقشار ملت چه گذشت. شما مرزنشین ها در مرز مورد تجاوز و تعدی بودید و آنهائی که در مرکز بودند، در مرکز مورد تعدی بودند، منتها هر کس در هر جا که هست آن تعدیات آنجا را خوب ادراک می کند، ماها که اینجا هستیم، در طول مدت سلطنت غاصبانه اینها، اینجا را مشاهده کردیم و از مرزها چند خبری گاهی شنیده می شد لکن اطلاع صحیح نداشتیم. شما آقایان هم که در مرزها بودید همان مرزها را و محل خودتان را و گرفتاری ها را می دانستید و مشاهده می کردید لکن از این مراکز اطلاعی نداشتید مگر اینکه آن چیزی که می شنیدید. همه اقشار ملت در زحمت و رنج بودند، همه گرفتار بودند.
 

وحدت کلمه زیر لوای اسلام و پرچم توحید حاصل شد

در این دو سال اخیر که ظلم آنها اوج گرفت و ملت هم کم کم طاقتش تمام شد و قیام کرد، نهضت کرد، یک نهضت اسلامی برای اسلام، برای احیای سنت رسول الله (ص) و یک وحدتی به خواست خدای تبارک و تعالی در همه جا از مرزها گرفته تا مراکز، از شهرستان ها تا دهات و قصبات، یک وحدت کلمه حاصل شد و این وحدت کلمه زیر لوای اسلام و پرچم توحید حاصل شد که اگر اسلام نبود و یک جنبش ملی، فرض کنید یک جنبش سیاسی بود، به این طور گسترش نمی شد. جنبش های سیاسی، جنبش های ملی از باب اینکه به اسلام ارتباطی ندارد، در یک محدوده کوچکی یک اشخاص محدودی گسترش پیدا می کنند اینطور گسترش که بچه های کوچک تا پیرمردها احزاب، قشرهای مختلف بدون اینکه یک طایفه ای بین طایفه ای باشد، این نهضت گسترش پیدا کرد این نبود الا این اراده خدای تبارک و تعالی، برای اینکه ملت اسلام را می خواست، همه، در هر جا که ملاحظه کردید می گفتند که ما جمهوری اسلامی می خواهیم، ما سلسله پهلوی نمی خواهیم، از این جهت این نهضت پیش برد و یک مطلبی که همه، همه متفکرین، سیاسیون محال می دانستند، به اراده خدا تحقق پیدا کرد و

صحیفه نور جلد 6 صفحه 197

الان که ما با هم مجتمع هستیم همه درقم و شما از مرز، بدون اینکه خوفی از کسی داشته باشید از سازمان امنیتی و از ارتشی و از دولتی خوف داشته باشید آمدید با ما در این اطاق مجتمع شدید.
 

هوشیاری در مقابل توطئه منحرفین و ریشه های گندیده رژیم سابق

و این از برکات این پیشرفت است که این سد طاغوتی شکسته شد و قشرهای ظالمانه فرو ریخت و ما آزاد شدیم و مملکت ما از دست چپاولگرها هم بیرون رفت مهمش. حالا که ما آزاد شدیم و مملکتمان را از دست دیگران گرفتیم آنها آرام نمی نشینند، آنها الان در صدد هستند که توطئه هائی بکنند، یک اشخاصی را مامور کردند که در اطراف مملکت طرف شمابیایند یک چیزی بگویند، در تهران یک جور، در خوزستان یک طور، در کردستان یک طور، در بلوچستان یک طور، در خراسان، در کرمان، اینها مأمورهایی هستند که از طرف اجانب منتشرند الان و یک ریشه هائی از همان رژیم سابقند و یک مقدار هم از همین منحرفین با اسم های مختلف، اینها مأمورند که نگذارند مملکت آرام باشد، اختلاف ایجاد کنند هر جا به یک صورتی، طرف مرزها که برادرهای ما در آنجا هستند به صورت این مذهب و آن مذهب اختلاف ایجاد می کنند، در آنهائی که لسانشان ترک است، با آنهائی که لسانشان کرد است، با آنهائی که لسانشان فارس است به عنوان عشیره ای، به عنوان اینکه این گروه با آن گروه دو زبان دارند، دو فرهنگ دارند، از این راه، کردستان علیحده، آذربایجان علیحده، خراسان علیحده، به این اسباب مختلف و تشبثات مختلفه می خواهند که بین برادرها را به هم بریزند. درتهران که هم بیائید می بینید که به یک صورت های دیگری می ریزند توی دانشگاه ها، نمی گذارند دانشگاه ها باز بشود، هر چند روزی یک بهانه ای درست می کنند با این بهانه یک تظاهراتی می کنند و یک اجتماعی می کنند و یک اختلافاتی می خواهند ایجاد بکنند. الان که ما و شما برادرها با هم نشستیم اینجا، باید با هم درد دلمان را بگوئیم که چی است درد ما و درمان چی است. درد فعلی ما همین ریشه هائی است که، ریشه های گندیده ای که از رژیم سابق مانده است و مشغول مفسده هستند، در کارخانه ها می روند نمی گذارند کارخانه ها به کار بیفتد، در صحراها و بیابان ها و کشاورزی می روند نمی گذارند کشاورزی به راه بیفتد، بین رعایا اختلاف می اندازند در هر جا به یک صورتی اینها دارند اختلاف می اندازند. این درد است اگر این درد خدای نخواسته علاج نشود، من خوف این را دارم که همان مسائلی که ما پنجاه و چند سال به آن مبتلا بودیم و همه شما تلخی آن را چشیدید به صورت بدتری باز برگردد به صورت غیر صورت شاهنشاهی یک صورت دیگری، یا اگر بتوانند به همان صورت. من خوف این را دارم که اگر ما علاج این مصیبت را، این درد را نکنیم همان مسائل برگردد دوباره، همان سازمان امنیت و همان مأمورین دولت و همان بساط که امکان نداشت برای ما یک همچو روزی با هم بنشینیم صحبت کنیم. اگر رژیم سابق بود حالا شما همه توی حبس بودید، از دم این در که آمده بودید همه را گرفته بودند و بعد هم ریخته بودند ما را برده بودند. به شکرانه این نعمتی که خدای تبارک و تعالی به ما اعطا فرمود و ما را بر طاغوت غلبه داد و برای علاج این دردی که الان هست، هیچ

صحیفه نور جلد 6 صفحه 198

چیز علاج نیست و هیچ چیز شکرانه این نعمت نیست الا اینکه ما با هم برادروار مجتمع باشیم.
 

(قیام لله) تنها موعظه خداوند تبارک و تعالی

دو مطلب را در نظر بگیرید: یکی وحدت کلمه که همه با هم باشید و یکی برای خدا بودن که قیاممان و نهضتمان برای خدا باشد. خدای تبارک و تعالی دستور داده است به رسول اکرم (ص) که بگو به امت ما که من یک موعظه دارم فقط یک دانه موعظه و آن این است که برای خدا قیام کنید، قیام کنید برای خدا. (اعظکم بواحده ان تقوموالله) اگر چنانچه یک نفر هستید و می خواهید برای خدا قیام کنید، قیام کنید. برای خدا باشد، اگر اجتماعی هم هست قیامتان برای خدا باشد. این موعظه ای است که خدای تبارک و تعالی به وسیله وحی برای ما ملت فرستاده و فرموده همین یک موعظه را من دارم. توی این موعظه همه چیز هست اگر چنانچه ملت قیام بکند و قیام برای خدا باشد این ملت پیروز است. الان ما باید به این دستور الهی رفتار کنیم و این نهضت که تا اینجا رساندید و بحمد الله قیام را کردید و تا حالا هم آنطوری که من فهمم لله بود یعنی همه مان اسلام را خواستیم، این مطلب را ما باید نگهش داریم یعنی این یک مسأله ای است الهی، مکلفیم ما، مائی که مسلمان هستیم، تابع دستورات خدا هستیم، مکلفیم که این نهضت را که برای خدا بود حفظش کنیم، حفظش به این است که با کمال هوشیاری ملاحظه کنید که اینهائی که می آیند و می گویند که شما باکی دو طایفه اید، شما کردستانی هستید، آنها لرستانی هستند، آنها کجا، با کمال هوشیاری ببینید که اینها کی هستند، چرا این حرف را حالا می زنند یک ملتی که همه با هم پا شدند می خواهند زندگی خودشان را اداره کنند، می خواهند دست اجانب را از مملکت خودشان کوتاه کنند و کوتاه هم کردند، آنی که حالا می آید می گوید که شما سنی هستید شیعه هستند، شما کردستانی هستید و آنها لرستانی هستند و شما جبهه گذا هستید، در شهرها هم شما جزء چه حزبی هستید، فلان توی چه حزبی هست، اینها را ما باید با هوشیاری دقت کنیم، ملاحظه کنیم، مطالعه کنیم در حالشان که اینها از کجا الهام می گیرند که می آیند مردم را نمی گذارند آرام باشند، اینها را کی وادار می کند، پشت پرده چه دستی هست که اینها را وادار می کند که (نگذارید کارخانه ها راه بیفتد) در صورتی که اگر کارخانه ها راه بیفتد، خوب، زندگی روزمره مردم اداره می شود (نگذارید کشاورزی تحقق پیدا کند) اگر کشاورزی تحقق پیدا کند به صلاح ملت است. چه اشخاصی اینها هستند؟ از کجا اینها الهام میگیرند؟ از کجا آمدند؟ از آن طرف مرز بسیاری از اینها در آنوقتی که شلوغ شد و انقلاب شد و و جلو افتادند مسلمین و ریشه اینها را خواستند بکنند، این اشخاصی که تهیه شده بودند برای آشوب، هی از آن طرف مرزبا تذکره های ساختگی و امثال ذلک، خیلی شان اینجوری آمدند، یک اقشاری هم بودندکه در خود آنجاها بودند و از تتمه همان دستگاه بودند و جیره خوار آنها بودند، دیدند که الان خطر برایشان هست وقتی دست ارباب ها کوتاه شد، نوکرها هم محروم شوند، اینها هستند که افتادند توی جمعیت، بین شما می آیند یک حرف را زنند، بین دسته دیگر می روند دیگر می روند یک حرف می زنند، آذربایجان یک جور حرف می زنند، کردستان یک جور حرف

صحیفه نور جلد 6 صفحه 199

می زنند، هر جا یک طور. ماها اگر تحت تاثیر اینها واقع بشویم که دنبال آنی را که آنها می خواهند که همه به هم بریزند و برادرها بریزند به جان هم، اگر یک همچو چیزی بشود، آنها قدرت پیدا می کنند و از پشت خنجر می زنند به ما.
 

رفتار برادرانه و حفظ وحدت کلمه از دستورات مهم اسلام

ما باید همه با هم توجه به این بکنیم که همانطوری که اسلام فرموده است (واعتصمو ا بحبل الله حمیعاً ولاتفرقوا) همه با هم دست به هم بدهید و اعتصام به حبل خدا بکنید و برای خدا اجتماع کنید و تفرقه نباشد در کار، از تفرقه بترسید، همه مان، این مساله واضحی است که امروز آنچه ما را پیش برد این وحدت کلمه بود، تفرقه این وحدت کلمه را از بین می برد، وقتی که از بین برد این رمزی که رمز پیروزی ما بود از دستمان گرفته می شود، گرفته که شد شکست می خوریم. اگر خدای نخواسته ما در این نهضت شکست بخوریم دیگر ایران به حال استقلال بر نخواهد گشت، دیگر ایران به حال آزادی بر نخواهد گشت برای اینکه یک نمونه بود این نهضت، یعنی شاید در طول تاریخ یک همچو نهضتی تحقق نداشته است. این یک امر نمونه ای بود و یک چیزی نیست که بشود تکرار بشود، دوباره از سر گیرد، کسی بتواند یک همچو نهضتی را ایجاد بکند، باید آنوقت ما تن در بدهیم به اسارت تا آخر، نسل های بعد هم همین طور تا آخر. بنابراین عقل و دین و وجدان انسان اقتضاء می کند همانطور که اسلام فرموده است که همه برادرید، (المومنین اخوه) برادرند همه، همانطور که اسلام دستور داده است که شماها برادرید با هم، باید به برادری رفتار کنید یعنی اگر دو تابرادر را یک کسی به او حمله بکند، دوتائی با هم آن را دفع و نابود می کنند. الان ما مورد حمله این قشر قلیلی که از اینها مانده است هستیم، حمله شان یک حمله سیاسی است که بریزند نگذارند ما مجتمع بشویم، متفرق از هم باشیم. شماها باید بیدار بشوید، همه باهم دست برادری بدهید و برای خاطر قرآن، برای خاطر حفظ احکام خدا، برای خاطر خدا دست از اختلافات و حرفهائی که اینها منتشر می کنند دست بردارید، همه با هم برادروار این اقشار را هم بیرون بریزیم، همه با هم در هم در یک محیط انسانی اسلامی آرام زندگی بکنیم. من از خدای تبارک و تعالی خواستارم که همه مسلمین را در هر جا هستند ارشاد کند، همه مسلمین را در هر جا هستند سعادتمند کند، وحدت کلمه را بین همه مسلمین در هر جا هستند متحقق گرداند و خصوصاً برادرهای ایرانی ما.
 

در مرزهائی که شما هستید مسؤولیت زیادتر هست

از خدا می خواهم که این برادرهای ایرانی ما را هم هوشیار کند، هم توجه به ایشان بدهد که گوش به این حرفهائی که اینها می آیند می زنند، اینها همه غرض دارند، مرض دارند، گوش به حرف اینها ندهند، همه باهم برادروار انشاء الله به زندگی خودشان ادامه بدهند و آنجا در سر حدات شما، در مرزهایی که شما هستید مسؤولیت در مرز خیلی زیادتر هست، چنانکه در مرکز هم زیاد است. اینجا یک

صحیفه نور جلد 6 صفحه 200

نحو مسؤولیتی است برای اهل مرکز، آنجا یک نحو مسؤولیتی است برای اهل مرز. مرزنشین ها به وظیفه شرعی مرزنشینی شان عمل بکنند و مرکزنشین ها به وظیفه شرعی مرکزنشینی شان عمل بکنند تا انشاءالله با وحدت کلمه و رفع اختلافات و نبودن اختلافات و نترسیدن، اینها می ترسانند، منتشر کرده بودند که مسلمانان می خواهند یهودی ها را قتل عام کنند، چند روز پیش از این یهودی ها روسایشان آمده بودند اینجا، گفتیم که خوب، شما دیدید که مسلمان ها پیروز شدند، یهودی ها هم دارند زندگی شان را می کنند، به یهودی ها کاری ندارند. اینها می خواهند نگذارند که دو نفر با هم باشند و ما باید علاج کنیم این درد را به اینکه در مقابل آنها بایستیم و با هم باشیم. از خدای تعالی خواستارم که همه مسلمین را در هر جا هستند ارشاد کند، همه مسلمین را در هر جا هستند سعادتمند کند، وحدت کلمه را بین همه مسلمین در هر جا هستند متحقق فرماید و خصوصاً برادرهای ایرانی ما.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  10:10 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع کارکنان ثبت احوال کشور

تاریخ: 1358/02/30

 

همگامی و همصدائی اقشار ملت در نهضت، مساله ای الهی است

بسم الله الرحمن الرحیم
قبلاً عرض کنم که این پیروزی ارتباط به من نداشت، من یک طلبه هستم و نباید این را به من متصل کنید، پیروزی ارتباط به ملت هم نداشت، این پیروزی مربوط به خدا بود. من همان وقت هم که در پاریس بودم، وقتی که می شنیدم که آمدند بعضی ها پیش من می گفتند که یک نفر آمد گفت که من در دهات کجا و کجا رفتم و دیدم که صبح که می شود آخوند ده جلو می افتد و مردم دنبالش تظاهر می کنند، حتی یک قلعه ای که من آن قلعه را دیدم و در اطراف ماست، آن قلعه را اسم برد (که آن قلعه شاید آنوقت که من دیدمش یک قلعه ای ده، پانزده مثلاً خانوار در آن ممکن بود که هر خانواری یک اطاق داشته باشد و توی بیابان پهلوی یک کوهی بود که این طرف و آن طرفش هم هیچ چیزی نبود) گفت که من در آن قلعه هم (قلعه حسن فلک به آن می گویند) رفتم و دیدم توی آن قلعه همان حرف هاست که در تهران است. من همان وقت مطمئن شدم به اینکه مساله، مسأله بشری نیست. شعاع فعالیت انسان تا یک حدودی است، با اختلاف، یکی می تواند یک محله را، یک مسجد را اداره کند، یکی می تواند یک شهر را بسیج کند، یکی می تواند یک استان را بسیج کند اما کسی بتواند همه ایران را، این 35 میلیون جمعیت را به یک راه بسیج کند به حیثی که این بچه های کوچک دبستان (وقتی که چیزهایشان را به من می گفتند) این بچه های کوچک دبستان هم همان حرف را می زدند که دبیرستانی ها می گفتند، آنها هم همان که در بالاتری ها می گفتند. آن پیرمردها و آن بچه ها و آن زن ها و دخترها همه یک چیز می گفتند، همه می گفتند که ما این سلسله را نمی خواهیم و ما جمهوری اسلامی می خواهیم. من به نظرم اینطور آمد، مطمئن شدم به اینکه (ما آن وقت اصلاً این صحبت ها نبود، آن وقت وقتی بود که قدرت آنها سر جای خودش بود) من به نظرم آمد که ما پیروز خواهیم شد برای اینکه این مساله دیگر به ما مربوط نیست، یک مسألهای است که به جای دیگر مربوط است و این را هم شاید کراراً در پاریس هم آن وقت من گفتم که مسأله شده یک مسأله الهی و اینکه یک تحولی در یک جامعه ای در یک مدت کم پیدا بشود، هم تحول روحی پیدا بشود و هم سایر تحولات.

صحیفه نور جلد 6 صفحه 214

 

پیروزی نهضت از ادله بزرگ توحید و بطلان حسابگری ابر قدرت ها

شما ملاحظه کنید این تحول روحی که در ملت پیدا شد، همین ملت بود که یک پاسبان اگر در بازار می آمد بازار را می بست و مردم بخودشان حق نمی دادند که مقابل پاسبان حرف بزنند، همین ملت، همین ملت، در ظرف کوتاهی ریختند توی خیابان ها فریاد زدند که مرگ بر شاه، همه دیوارها را پر کردند از مرگ برشاه که الان هم آثارش باز باقی هست. این تحول که آن خوف مبدل شد به آن شجاعت که ایستادند، توپ ها و تانک ها توی خیابان ها آدم می کشت مردم حمله می کردند به توپ و تانک و می گفتند اثر ندارد. بااینکه می کشت آدم را ولکن اثر خودش را از روحیه ملت به طوری قوی شده بود که آنها همه آثار خودشان را از دست دادند. آن روحیه قوی ملت که در اثر همین تبعیت از اسلام و توجه به اینکه ما اسلام را می خواهیم، یک ملت مسلم توجه کردند به یک نقطه و آن این است که ما جمهوری اسلامی می خواهیم، ما سلسله پهلوی را نمی خواهیم، این اسباب این شد که این وحدت کلمه و اجتماع مردم بر این مطلب و توجه به اینکه یک نقطه را می خواهیم و آن اسلام است، این پیروزی را به ما داد. چه پیروزی، پیروزی که همه حساب ها را باطل کرد، حساب مادیگری را همه را باطل کرد، یکی از ادله بزرگ توحید است. روی حساب های ما دیگری آن دستگاه های جاسوسی آمریکا مثل سیا و امثال اینها تصدیق کردند که این بر خلاف آن حساب هائی بود که ما می کردیم، راست هم می گفتند حساب - روی حساب مادیگری، یک قدرت شیطانی با یک تجهیزات بزرگ، مجهز به همه جهازها و اسلحه ها، دنبالش هم آن قدرت های بسیار بزرگ و ابر قدرت ها در مقابل یک جمعیتی که هیچ چیز ندارند، زن است و مرد، زن ها و مردها ریختند ، بامشت خالی ریختند توی خیابان ها و در مقابل ایستادند، هیچ حساب درست نمی شود که این قدرت، این چیزی نداشت، آن همه چیز را داشت، این چه شد؟این یک تحولی پیدا شد در قشرهای نظامی ها که یا روحیه ها را دادند از دست یا متحول شدند و متصل شدند به، البته مختلف بودند، اینها متصل شدند به این جمعیت که در این آخر که این آدم بسیار بی عقل، این بختیار بسیار بی عقل که من نصیحتش کردم و اگر نصیحت مرا قبول کرده بود، حالا نخست وزیر بود، من نصیحت کردم به او آن وقت که پاریس بودم که تو حالا که شاه رفته، یک چیزی دستت آمده ،بیا بگو که من می خواستم یک خدمتی به ملت بکنم، حالا من در اختیار ملت. اگر این را می کرد، قهرمان می شد، نفهمید که چه بکند. در هر صورت این اجتماع مردم بر این امر و وحدت کلمه ای که پیدا کردند ملت ما و توجه به اسلام اسباب این شد که این پیروزی پیداشد و آن حساب ها همه حسابش غلط از کار در آمد، آنها می گفتند این همه تجهیزات در یک طرف، دنبالش هم آمریکا بود، شوروی بود، انگلستان بود منتها شوروی کمتر صدایش در آمد لکن بود، الان هم دارد مفسده می کند، آمریکا و انگلستان به صراحت می گفتند که نخیر ما پشتیبانیم و ما هستیم لکن ملت گوش نکرد به این حرف ها، خداوند همچو قدرتی به ملت داد که گوش نکرد به این حرف ها و حساب ها همه باطل در آمد، هیچ بر همه چیز غلبه کرد، هیچی بر حسب جهات مادی و الا همه چیز بر حسب معنویت. معنویت کرد غلبه کرد بر مادیت از راه خدا، فوق همه چیز بود. این اسباب این شد که ما غلبه کردیم.

صحیفه نور جلد 6 صفحه 216


این شعرها که خواندید شعرش خوب بود اما برای من اینها صحیح نیست و همان نثرها، شما ثنای خدا را بکنید که یک همچو توفیقی نصیب ما شد. ما هیچ هستیم، این همه عالم هیچ است، سر تا ته عالم یک جلوه ای است از خدای تبارک و تعالی. هر چه هست اوست. الحمدلله تا حالا به واسطه همین توجهی که همه پیدا کردند به خدا، بچه کوچولو می گفت جمهوری اسلامی و پیر مرد در بستر هم این معنا را می گفت و آنها هم که وقتی که می خواستند رأی به جمهوری اسلامی بدهند و رفراندم کردند، پیر مردی که نمی توانست حرکت بکند با چرخ می آوردندش رأی می داد، بعضی ها هم همان جا که رای داده بودند مردند، همان جا به من اطلاع دادند در شهر ما یک شهر سابق ما یک نفر آمده (خوب آوردندش) پیرمرد می خواسته برود، رأی داده، بعد هم مرده است. بچه هائی که رای ندادند، ناراحت شده بودند. یک بچه هائی بودند که مربوط به ما بودند، ناراحت بودند از اینکه خوب، چرا ما رای نباید بدهیم. این یک مطلبی بود که خدا درست کرد مردم را، اینطور اشتیاق در آنها ایجاد کرد، اینطور شوق و شعف در آنها ایجاد کرد، اینطور جانبازی در آنها ایجاد کرد که می آیند می گویند که شما دعا کنید من شهید بشوم، دعا بکنید بچه من شهید بشود. این تحول روحی که در مردم پیدا شد و موجب این شد که ما بحمدالله ملت ما پیروز شد، این تحولی بود که خدای تبارک و تعالی به فضل عنایت خودش این را نصیب کرد به ما.
این را حفظش کنیم، این هدیه خداست حفظش کنید. اگر این از دستمان برود، آن طرفیم، اگر این معنای وحدت کلمه ای که در اثر توجه به اسلام برای ما پیدا شد، اگر این از دست ما گرفته بشود، ما همان اشخاص ضعیف هستیم و همان اشخاصی هستیم که هیچ دستمان نیست. چهار تا تفنگی که دست مثلا این پاسداران هست، با آن چیزی که آنها دارند که مقابله نمی تواند بکند. این خداست که آنها را عقب زده است و کید آنها را باطل کرده است. این را شکر گزاری کنید برای این معنا و این را حفظش کنید. این نهضت را حفظ کنید. با حفظ این نهضت همه به پیش خواهیم رفت و اسلام آنطوری که هست و نه آنطوری که برای ما، خارجی ها معرفی کردند و ما هم باورمان آمد، آنطوری که هست، آنطوری که صدر اسلام بود، آنطور در خارج انشاء الله تحقق پیدا بکند. سعادت برای همه اقشار، سلامت برای همه اقشار، رفاه برای همه اقشار ، تعدی هیچ در دولت اسلامی، هیچ کس از حکومت نمی ترسد برای اینکه حکومت کاری به مردم ندارد، نمی خواهد، همه باید از خودشان بترسند که مبادا جرم بکنند، جرم که بکنند حکومت او را می گیرد برای جرمش اما دیگر یک ساواکی باشد که مردم را با بهانه بخواهد بگیرد و حالا هم که گرفت زجر بکند، اینها دیگر در کار نیست، انشاء الله نخواهد شد. الان شما بحمد الله آزادی که بهترین نعمت های الهی است به دست آوردید، الان اینجا مطمئن هستید که بلند بشوید بروید بیرون، نمی آیند شما را بگیرند شما را ببرند که چرا رفتید آنجا اجتماع کردید. اگر چند وقت پیش از این بود یک همچو اجتماعی را الان ساواکی ها ریخته بودند و همه تان را گرفته بودند و برده بودند، ما را هم شکنجه می کردند. حالا بحمد الله اینها دیگر نیست در کار و الحمدلله که دست آنهائی هم که غارتمان می کردند، آنها هم دستشان کوتاه شد، آن را هم بریدند دستشان را. بنابراین ما

صحیفه نور جلد 6 صفحه 217

الان سنگری را که پیش بردیم یکی دست این چپاولگرها را کوتاه کردیم و یکی آزادی برای خودمان تهیه کردیم. استقلال داریم و آزادی. الان آن معنائی که می خواستیم حاصل شده است. این یک مقدار یک ریشه های کوچکی که هستند و گندیده ای که هستند و فساد می کنند، اینها چیزی نیستند و اینها تمام می شود کارشان، آن قدرت بزرگ رفت اینها دیگر چیزی نیستند، اینها به یک فوت تمام می شوند لکن عمده این است که ما آن نعمتی که به ما دادند شکرش را بجا بیاوریم و شکر به این است که حفظ کنیم آن چیزی که به ما اعطا کرده است، حفظش کنیم. این یک هدیه است که خدای تبارک و تعالی به ملت ما عنایت کرده است، ملت تا این هدیه را حفظ کرده است پیش می رود، اگر خدای نخواسته این از دستش برود، باز همان است ضعیف و بیچاره و یک پاسبان بیاید زور بگوید. انشاءالله خداوند همه شما را حفظ کند و برای مملکتتان مفید واقع بشوید. حالا از این به بعد دیگر یک مملکت اسلامی است و همه موظفیم خدمت بکنیم، مثل خدمت به خانه خودتان باشد.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  10:10 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع اعضای جامعه کلیمیان ایران

تاریخ: 1358/02/24

 

انسان سازی و تربیت، برنامه همه ادیان الهی

بسم الله الرحمن الرحیم
ما در پاریس که بودیم این تبلیغاتی که می شد و تبلیغات همه جانبه، که منجمله تبلیغاتی می شد که (اگر چنانچه ایران، مسلمین پیروز بشوند، یهودی ها و نصرانی ها را قتل عام می کنند، بنای مسلمین بر این است که تمام یهودی ها را قتل عام بکنند) من در آنجا در صحبت هائی که کردم، آن حقیقتی که اسلام روی آن حقیقت مشی می کند، کراراً گفتم و نماینده جامعه یهود هم آمد آنجا و من با او هم صحبت کردم و گفتم که طریقه اسلام چیست. همه ادیان که از جانب خدای تبارک و تعالی نازل شده است و همه پیغمبران گرامی که مامور ابلاغ بودند، برای آسایش بشر آمده اند و برای انسان سازی آمده اند. خداوند تعالی با وحی به انبیاء بزرگ می خواسته اند که مردم را، همه بشر را هدایت کنند و آدم بسازند، آدم با همه ابعادی که دارد. سایر قدرت ها، سایر مملکت ها، اینها کاری به معنویات مردم ندارند. تمام مسلک هائی که در دنیا هست (غیر مسلک های توحیدی) کار ندارند به اینکه انسان در باطن ذاتش چه باشد، نفسیتش چه باشد و یواشکی هر کاری می خواهد بکند، آنها فقط متوجه به این هستند که حفظ دنیایشان را بکنند و حفظ اینکه انتظامات باقی باشد، فقط دنبال این هستند که نظم برقرار باشد و اگر نظم برقرار باشد، دیگر بشر هر کاری می خواهد بکند، زیر پرده هر خلافی می خواهد بکند به حکومت ها مربوط نیست. هیچ قانونی در قوانین غیر توحیدی نیست که بشر را در توی صندوقخانه اش هم از یک چیزهائی جلوگیری بکنند، کاری به این ندارند که در باطن ذات خودش و در منزل خودش در خفا چه واقع می شود، نخیر کاری به این ندارند، فقط در خیابان نیایند و عربده نکشند و نظم را به هم نزنند. این چیزی است که مسلک های غیر توحیدی همه آنطور هستند، به خلاف مسلک های توحیدی، ادیانی که از آسمان نازل شده است به انبیاء بزرگ. ادیان به همه ابعاد بشر کار دارند، انسان خودش از قبل از اینکه بچه متولد بشود، ازدواج چه جور باید باشد، باز آن بچه نیامده است، ازدواج چه جور باید باشد، شرایط ازدواج چیست، چه زنی را باید انتخاب کرد، زن چه مردی را باید انتخاب بکند برای اینکه خوب، این ازدواج، کشتی است برای پیدا شدن یک بشر. قبل از اینکه اصلاً ازدواجی باشد پیش بینی اینکه این بچه وقتی که به دنیا می آید به طوری باشد که سلامت باشد و سلامت نفس داشته باشد و لهذا توجه به این نیز قبل از ازداوج شده است، شرایط ازدواج، با چه

صحیفه نور جلد 6 صفحه 164

شرایطی، بعد در حال حمل، قبل از حمل در حالی که می خواهد این لقاح واقع بشود با چه شرایطی باید باشد و چه احکامی باید داشته باشد، وقتی که حمل است بچه، مادر چه چیزهائی خوب است بخورد، از چه چیزهائی خوب است پرهیز کند، چه جور باشد زندگی او، در وقت حمل چه چیزها باید باشد، بعد از اینکه به دنیا آمد بچه، آن کسی که می خواهد شیربدهد بچه را چه جور باشد، اگر بخواهند یک شیردهی و دایه ای برای او بگیرند چه جور زنی باشد، چه جور شیر بدهد به بچه، چه اوقاتی باشد، با چه شرایطی باشد، در دامن مادر، مادر چه جور با این معاشرت داشته باشد، و بعد از اینکه از دامن مادر بیرون آمد پدر چه جور باید باشد، عائله چه جور باشند برای تربیت این بچه، معلم چه جور باشد، در جامعه که می آید در جامعه چه جور وضعی داشته باشد تمام اینها برای این است که این انسان که در خارج می خواهد تحقق پیدا می کند، یک انسان مهذب باشد، صحیح العمل باشد و دارای محاسن اخلاقی، اعتقادات صحیح باشد، اعمال صحیح انجام بدهد، با مردم سلوکش چه باشد، در جامعه سلوک چه باید باشد، با همسایه باید چطور باشد، با اهل شهر باید چطور باشد، با اهل دین خودش باید چطور باشد، با ادیان دیگر باید چطور باشد. اینها برای این است که آن ادیانی که از طرف خدای تبارک و تعالی می آید از باب اینکه خداوند تمام ابعاد انسان را آفریده است و توجه به آن دارد، انسان را با همه ابعادش می خواهد تربیت بکند، این دیگر در این جهت ما بین ادیان فرقی نیست که همه ادیان آمده اند برای تربیت بشر. در اسلام همین معنا که گفته شد، در احکامش، در قرآن و در حدیث، همه این مسائل که من تذکر بعضیش را دادم مطرح است و اسلام آنقدر به رفاه مردم، آسایش مردم و اینطور چیزها توجه دارد و هیچ در این جهت فرقی مابین قشری با قشر دیگر نمی گذارد و نگذاشته است.
 

حساب جامعه یهود از صهیونیست ها جداست

اقلیت های مذهبی که از صدر اسلام، بعد از فتح اسلام بین مسلمین بودند، اینها غیر از آن مشرکین که توطئه گر بودند یا بعضی از اقشاری که توطئه می کردند و می خواستند بشر را به هم بزنند و وضعش را، اینهائی که از اقلیت های مذهبی بودند، تمام در اسلام احترام داشتند. در قضیه ای که، در یکی از قضایا که لشکری از معاویه شاید بود آمد و یک خلخالی از پای یک زن یهودیه ربود (به حسب نقل) و حضرت امیر فرمودند که من شنیدم که آمدند و یک خلخالی از ذمیه ای ربوده اند و اگر انسان بمیرد قریب به این معنا) این اشکالی برایش نیست. اینطور عنایت داشتند به حفظ مصالح همه اقشار. ما حساب جامعه یهود را از حساب صهیونیزم و صهیونیست ها جدا می دانیم، آنها جزء اهل مذهب اصلاً نیستند. تعالیم حضرت موسی سلام الله علیه که تعلیمات الهی بوده است و در قرآن بیشتر از همه انبیا ذکر حضرت موسی شده است و تاریخ حضرت موسی در قرآن گفته شده است، یک تعلیمات ارزنده ای است و ترتیبی که حضرت موسی رفتار کرده است با فرعون، یک شبان بوده است با یک عالم قدرت و اراده و این بر ضد قدرت بزرگ فرعون قیام کرد و فرعون را از بین برد. قدرت الهی و توجه به مصالح مستضعفین در قبال مستکبرین که اولش فرعون بوده، قیام بر ضد

صحیفه نور جلد 6 صفحه 165

مستکبرین طریقه حضرت موسی سلام الله علیه بوده و درست این معنی بر خلاف آن چیزی است که این طایفه و صهیونست ها برنامه دارند. اینها اتصال به مستکبرین پیدا کردند، جاسوس آنها هستند، نوکر آنها هستند و بر ضد مستضعفین عمل می کنند، عکس تعلیمات حضرت موسی که از همین مردم عادی مثل سایر انبیا، از همین مردم عادی بازار و کوچه و اینها، اشخاص را برداشت و بر ضد فرعون و قدرت فرعونی قیام کرد. از مستضعفین حمله شد به مستکبرین که آنها را از استکبارشان پائین بکشد، به خلاف طریقه این صهیونیست ها که اینها با مستکبرین مربوط هستند بر ضد مستضعقین عمل می کنند. این مقدار از یهودی هائی که بازی خوردند و از اقشار عالم جمع شدند آنجا شاید آنها الان پشیمان باشند از اینکه آنان که یهودی هستند و نمی خواهند غیر تعالیم عالیه موسی را داشته باشند پشیمان باشند از اینکه رفته اند آنجا، برای اینکه کسی که برود و ببیند اینها چه برنامه دارند و چه جور آدمکشی بیخود می کنند و چه جور اتصال به آمریکا و دیگر اقشار دارند، این نمی تواند تحمل کند که یک طایفه ای به اسم اینکه ما از جامعه یهود هستیم بر ضد تعالیم حضرت موسی عمل بکنند. ما می دانیم که حساب جامعه یهود غیر حساب جامعه آنهاست و ما با آنها مخالف هستیم و مخالفتمان برای این است که آنها با همه ادیان مخالف هستند، آنها یهودی نیستند، آنها یک مردم سیاسی هستند که به اسم یهودی یک کارهائی را می کنند و یهودی ها هم از آنها متنفر هستند و همه انسان ها از آنها باید متنفر باشند.
 

برخورد اسلام با سایر جوامع غیر اسلامی

و اما جامعه یهود و سایر جوامعی که در ایران هستند و اهل این ملت هستند، اسلام با آنها همان رفتار را می کند که با سایر اقشار ملت می کند، اسلام بر آنها ابدا اجحاف جایز نمی داند، ابداً اینطور نیست که آنها را بخواهد در مضیقه بگذارد، بر خلاف اصل تربیت اسلام است، برخلاف وحی است، برخلاف آن چیزی است که خدای تبارک و تعالی می خواهد همه بشر به رفاه باشند، به سعادت باشند. اسلام تابع احکام الهی است و همانطوری که خدای تبارک و تعالی برای اقشار ملت ما احترام قائل است، اسلام هم احترام قائل است و مطمئن باشید، این را من در پاریس قبل از اینکه این چیز پیدا بشود و این نهضت غلبه بکند، در پاریس هم تنبه دادم به آن کسی که از طرف جامعه یهود آمده بود پیش من به اسم اینکه نماینده بود از آنها، که اسلام بنایش بر این نیست که یک قشری را در مضیقه بگذارد، اسلام برای همه است و می خواهد همه در سعادت باشند، می خواهد که همه در رفاه باشند و این مسائل که طرح می شود که یهودی ها را مسلمین چه می کنند، شما دیدید غلبه پیدا کردند و به یهودی کاری نداشتند، زرتشتی ها کاری نداشتند، به سایر اقشار هم کاری نداشتند. این شما به عین دیدید که این مطلبی که آنوقتی که ما غلبه کردیم، هیچ کس تعرضی به یهودی کرد؟ تعرض به نصرانی کرد؟ تعرضی به زرتشتی کرد؟ تعرضی در کار نبود و بعد هم که حکومت اسلامی انشاء الله به آن طوری که خدای تبارک و تعالی می خواهند برقرار بشود و پیاده بشود، خواهید دید که اسلام از همه مسلک های

صحیفه نور جلد 6 صفحه 166

دیگر راجع به مراعات همه اقشار ملت بهتر است و از همه بهتر عمل خواهد کرد.
من از خدای تبارک و تعالی می خواهم که همه مردم و همه بشر در رفاه باشند، همه به سعادت برسند، همه به هدایت برسند، خداوند همه را هدایت کند به راه راست، خداوند به همه سعادت عنایت کند و شما مطمئن باشید که در جمهوری اسلامی ظلم نیست. مانه ظلم می کنیم نه مظلوم می شویم. این چیزی است که اسلام به ما نشان داده (ظلم نکنید، مظلوم هم نشوید) تا می توانیم مظلوم نمی شویم و هیچ وقت هم ظلم نخواهیم کرد. انشاءالله خداوند شماها را موفق نگه دارد و همه تان با هم در این نهضت شرکت کنید، داشته باشید با شرکتتان آن را تا انشاءالله این نهضت به ثمر برسد و این نهضتی است که نهضت انسانی است که همه انسان ها باید با این نهضت موافقت داشته باشند و امیدوارم که همه سعادتمند باشند.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  10:10 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع نمایندگان شیعیان جنوب لبنان

تاریخ: 1358/02/31

 

هشدار به بیداری مسلمین در مقابله با استکبار، تحت سیطره قرآن

بسم الله الرحمن الرحیم
من از سال های طولانی راجع به اسرائیل و راجع به جنایات او همیشه در خطبه ها و در نوشته ها گوشزد کرده ام به مسلمین که این یک غده سرطانی است در یک گوشه ممالک اسلامی و اینطور نیست که اکتفا بکند به همان قدس و اینها، اینها بنایشان بر این است که پیش بروند، یعنی اینها تابع سیاست آمریکا هستند، آمریکا هم آمالش فقط یک جانیست چنانچه همه ابر قدرت ها می خواهند همه ممالک را تحت سیطره قرار بدهند اگر بتوانند. لبنان را ما یک جزئی از ایران می دانیم برای اینکه ما و آنها از هم جدا نیستیم و ما آنها هستیم و آنها ما هستند و آقای صدر یک مردی است که من می توانم بگویم که او را بزرگ کرده و به منزله یک اولاد عزیز است برای من و من امیدوارم که انشاء الله ایشان با سلامت برگردند به محل خودشان و بسیار مورد تأسف است که ایشان را ما الان نمی بینیم در بین خودمان. اصلاً باید مسلمین بیدار بشوند. امروز روزی نیست که مسلمان ها هر کدام یک گوشه ای زندگی تنهائی بکنند و خودشان بین خودشان در هر کشوری یک زندگی خاصی به خود داشته باشند، نمی شود این معنا. در یک همچو زمانی که سیاست های ابر قدرت ها بلعیدن همه جاست مسلمین باید بیدار بشوند، ملت ها، دولت ها رامن از اکثرشان مأیوس هستم لکن ملت ها باید بیدار بشوند و همه تحت لوای اسلام و تحت سیطره قرآن باشند.الحمد لله مسلمین ، هم عده شان قریب به یک میلیارد هست و هم ممالکشان یک ممالکی است غنی و ثروتمند و هم افرادشان افراد لایق، لکن آنهائی که می خواهند در این ممالک حکومت کنند به واسطه تبلیغات سوئی که در طول چند صد سال تقریباً کرده اند و نفوذی که در دانشگاه ها، در جاهائی که مراکز تربیت ابناء مسلمین است کرده اند، مسلمین را طوری کردند که از خودشان مأیوس شدند، یعنی خودشان را گم کردند. باید مسلمین جدیت کنند مجد خودشان را پیدا کنند.
 

وظیقه مسلمانان نفی سلطه فرهنگی اجنبی و نشر فرهنگ غنی اسلام است

این غرب یا شرق که سلطه پیدا کرده است بر همه ممالک اسلامی مهمش این سلطه فرهنگی بوده است که در آن مراکز تربیت می شدند بچه های ما به تربیت هائی که وقتی که از دانشگاه ها بیرون

صحیفه نور جلد 6 صفحه 219

می آمدند طرفدار غرب یا طرفدار شرق بودند. همین جوان هائی که شما ملاحظه می کنید که الان یا برای چین یا برای شوروی یا برای آمریکا فعالیت در ممالک مختلف و الان در ایران مخصوصاً می کنند اینها بسیارشان از همین دانشگاه ها بیرون آمده اند یعنی با این تربیت بیرون آمده اند که خودتان چیزی نیستند. عمال آنها، چه آنهائی که قلمفرسایی می کردند و غربزده بودند و چه آنهائی که در مدارس ما مشغول تربیت بودند، اینها همه این معنی را متفق الکلمه بودند که از خود ما چیزی نمی آید ما باید دنباله غرب باشیم یا دنباله شرق باشیم. مصیبت بزرگ برای مسلمین همین فرهنگی است که در بین مسلمین رواج پیدا کرده است و جوان های ما را می کشاند یا به آن طرف یا به این طرف و در ایران اکثر طرف آمریکا هستند با صورت اینکه ما کمونیست هستیم، برای اینکه بعضی هاشان که از کمونیسم خودشان را می دانستند یا خیال کردند بودند، در دربار شاه خدمت می کردند. در هر صورت آن چیزی که وظیفه همه ما مسلمین هست، وظیفه علمای اسلام است، وظیفه دانشمندان مسلمین است، وظیفه نویسندگان و گویندگان در بین طبقات مسلمین است این است که هشدار بدهند به این ممالک اسلامی که ما خودمان فرهنگ داریم، ما خودمان فرهنگ غنی داریم، فرهنگ ما طوری بوده است که فرهنگ ما صادر شده است به خارج که آنها گرفتند از ما. کتبی که در ایران یا در ممالک اسلامی نوشته شده است، کتبی بوده است که آنها گرفتند و از آن استفاده کرده اند. فرهنگ این شرق یعنی شرق اوسط که ما هستیم در آن، فرهنگ مسلمین غنی ترین فرهنگ ها بوده و هست، مع الاسف مسلمین نتوانستند از آن استفاده کنند. آن قضیه ابوعبیده راکه شمشیرش چقدر بود، کسی گفت آن را خود ابوعبیده باید به کار بیندازد، شمشیری است که خودش از آن کاری نمی آید، باید اشخاص این شمشیر رابه کار بیندازند. اسلام همه چیز برای مسلمین آورده است، همه چیز، قرآن در آن همه چیز است لکن مع الاسف ما استفاده از آن نکرده ایم و مسلمین مهجورش کردند یعنی استفاده ای که باید از آن بکنند نکردند. باید مردم را توجه داد، گرایش داد به اسلام و قرآن... انقلاب ما معجزه بود از این بچه های اینقدر کوچک تا آن پیرمردهائی که در بیمارستان ها خوابیده بودند، یکصدا برای اسلام فریاد کردند. این یک اعجازی بود که در ایران واقع شد و همین بود که پیروز کرد اینها را بر یک همچو قدرت هائی که تخیل این در ذهن کسی در عالم پیدا نمی شد. یک ایرانی که فاقد همه چیز سلاح مدرن باشد یا اگر در آن باشد استعمالش برایشان مشکل است، این بتواند این قدرتی که همه قدرت ها دنبالش بودند بتواند در هم بشکند و بیرون کند این را، در صورتی که همه ابرقدرت ها بلکه همه قدرت های مسلمین هم تقریباً پشتیبانش بودند. بنده که در پاریس بودم بیشتر از همه از آمریکا هی سفارش می شد که شما بگذارید اینها بمانند، شما نروید، حالا اخیراً که خود مردیکه رفته بود و بختیار که جنایتش کمتر از او معلوم نیست باشد بود، در ایران بود و نخست وزیر بود به خیال خودش، از طرف آمریکا هی سفارش می شد. می آمدند گاهی به اسم اینکه من یک بازرگان هستم و گاهی با سایر آقایانی که آنجا بودند ملاقات می کردند با خود من، ملاقات می کردند که آنها به من برسانند که شما حالا نروید ایران، حالا زود است شما بروید ایران. من از همان اول فهمیدم که وقتی دشمن ما می گوید شما نروید، معلوم می شود که رفتن

صحیفه نور جلد 6 صفحه 220

ما صلاح است و لهذا ما کوشش کردیم برای آمدن و اعلام کردیم که هر وقت باز شد راه، ما می رویم، اینها راه را بستند. ما گفتیم هر روزی که راه باز شد ما حرکت می کنیم، آنها هم که نمی توانستند تا آخر راه را ببندند، همان روز هم که راه باز شد ما آمدیم و بعد هم معلوم شد که به صلاح بوده است.
 

سرانجام مبارزه مسلمین با ظلم به دست آوردن یکی از دو پیروزی است

مسلمان ها باید خودشان را پیدا کنند یعنی بفهمند که خودشان یک فرهنگی دارند، خودشان یک کشوری دارند، خودشان یک شخصیتی دارند. اینکه در ذهن جوان های ما کرده اند که باید مثلاً (فلان مکتب در اینجا پیاده بشود، مکاتب شما چیزی نیستند) اینها همین تعلیماتی است که ابر قدرت ها در ایران پیاده کرده اند. آنها یک همچو فرهنگی را برای ما درست کردند که ما از خودمان بیخود بشویم و آنها تمام چیزی که ما داریم و حیثیتی که ما داریم ببرند. باید ما برگردیم به حال اول اسلام، باید مسلمین بر گردند به همان حال که با جمعیت کم غلبه کردند بر همه قدرت ها. مسلمین با داشتن این همه ذخائر و با داشتن این همه مکنت ها و با داشتن این همه جمعیت، مع الاسف اینها را چون تکه تکه کردند بعد ازجنگ عمومی، عثمانی را تکه تکه کردند و هر جا را دادند دست یک نوکری از نوکرهای خودشان که حالا این گرفتاری ها پیدا شده است، مسلمین باید یکپارچه بشوند و با ابرقدرت ها مقابله کنند و هیچ ابرقدرتی هم نمی تواند با آنها مقابله کند. ما الان با جمعیت کمی که داریم، ما سی و پنج میلیون جمعیت داریم در صورتی که حریف های ما میلیارد جمعیت دارند، ما با جمعیت کم عازم این شدیم که مقابله کنیم و هیچ هم بنا نداریم به اینکه پیروز بشویم، ما بنا داریم به تکلیف عمل کنیم، ما مکلفیم که با ظلم مقابله کنیم. در پاریس هم که می آمدند به من بعضی خیر اندیشان و اشخاصی که ملتفت قضایا نبودند می گفتند که نمی شود، دیگر امکان ندارد، دیگر شما یک فکر مثلاً بکنید که یک تنازلی بکنید و اینها، من به آنها گفتم ما تکلیف داریم ادا می کنیم، می شود و نمی شود برای ما مطرح نیست، ما مکلفیم از طرف خدای تبارک و تعالی که با ظلم مقابله کنیم، با آن آدمخوارها و با این خونخوارها مقابله کنیم. ما با آن اندازه ای که قدرت داریم مقابله می کنیم، اگر پیروز شدیم که خوب، الحمدلله و اگر پیروز هم نشدیم الحمد لله که به تکلیف عمل کردیم. مسلمین باید خودشان را مکلف بدانند و گمان نکنند که اگر پیروز نشدند پیروز نیستند. اگر معنویات ما محفوظ بشود، گرایشمان به قرآن محفوظ باشد، چه شهادت برای ما حاصل بشود که نیل بزرگی است و چه پیروز بشویم، ما الحمدلله در همه جا پیروز هستیم واحدی الحسنیین برای ماست انشاءالله.
 

شکست ابرقدرت ها و صدور انقلاب اسلام با اتحاد ممالک اسلامی

و ما امیدواریم که یک روزی با جنابعالی، با آقای آسید موسی صدر سلام الله تعالی در قدس با هم برویم نماز بخوانیم انشاءالله. و ما مأیوس نیستیم و مسلمین باید با قدرت پیش بروند و امروز تقریباً ابرقدرت ها رو به شکست هستند، رو به شکست هستند، آنطور نیست که خیال بشود مثل ده

صحیفه نور جلد 6 صفحه 221

سال پیش از این است. امروز هر جا، آمریکا الان گرفتار همین مسلمان های سیاهپوست است که مجبور بشود در چندین شهر، هشت شهر اعلام حکومت نظامی بدهد. این مسأله یک جنبشی است که در بشر پیدا شده که زیر بار نمی خواهد برود، یک چیزی است در همه جا پیدا شده. الان در عراق جنبش پیدا شده است، در عرض می کنم پاکستان، در هندوستان، در جاهای دیگر همه جا پیدا شده، این مسلمان ها باید هم را پیدا بکنند، هم خودشان را پیدا بکنند و خیال نکنند که ابرقدرت ها چه هستند. نخیر، همچو حرف هائی نیست در کار. هم خودشان را پیدا بکنند و هم با هم اجتماع بکنند، با هم وحدت داشته باشند تا انشاءالله پیروز بشوند و پیروز می شوند انشاءالله. انشاءالله امیدواریم که این انقلابات و نهضت هائی که در بین مسلمین پیدا شده است همه جا برود و همه جا باهم باشند و با وحدت کلمه و اتکال به خدای تبارک و تعالی که منشاء همه پیروزی هاست مابه پیش برویم و همه ممالک اسلامی وحدت کلمه وزیر بیرق اسلام زندگی مرفه آبرومندانه بکنند انشاء الله تعالی. خداوند تعالی انشاءالله لبنان عزیز را نگه دارد و مسلمانان لبنان را، مسلمانانی که برای اسلام در جنگ هستند پیروز کند انشاءالله تعالی.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  10:10 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع دانشجویان دانشگده حقوق

تاریخ: 1358/02/31

 

توجه به خدا و اتحاد در سایه اسلام، اساس پیروزی نهضت

بسم الله الرحمن الرحیم
ما یک قسم مسائل اصولی داریم که الان مطرح است، یک قسم مسائلی فرعی داریم که بعد از اینکه مسائل اصولی تحقق پیدا کرد باید مطرح کرد که ما اگر مسائل فرعی را الان مطرح بکنیم ممکن است که از آن مسائل اصولی که اساس مسائل است عقب بمانیم، یا به واسطه طرح این مسائل که گاهی موجب یک اختلافاتی می شود ما در نهضت شکست بخوریم از این جهت آنچه من الان به نظرم می آید این است که شما می دانید که در این نهضت آن چیزی که ما را پیش برد دو مطلب بود، که یکی از آنها اساس بود و یکی از آنها به واسطه آن اساس تحقق پیدا کرد. آن که اساس بود اینکه مردم به عنوان اسلام و به عنوان ایمان و عقیده وارد این میدان شدند، چون برای ایمان و اسلام وارد شدند، همه قشرها با هم متحد شدند که آن رمز حقیقی که اتحاد همه در یک جهت، وحدت همه در یک مسیر، موجب شد که تا حالا ما مطلب را رساندیم، یعنی مطلب را، آن مطلبی که همه ممتنع می دانستند، در ایران تحقق پیدا کرد. ممتنع می دانستند که یک ملتی با نداشتن ابزار و با نداشتن یک نظام سیاسی که همه را روی آن نظام سیاسی هدایت کند و خالی بودن دستشان از همه اسلحه های روز بلکه همه اسلحه ها که اسلحه های آنها (حالا را یک قدری غمض عین کنید که یک قدری تفنگ پیدا شده است) آنطور که به ما می گفتند کاردتوی مطبخ، چوب توی خانه بود و باقی هم با دست خالی، زن ها هم بچه هایشان را بغل می کردند می آمدند بیرون. آن که رمز بود این بود که همه باهم بودند و همه هم فریادشان این بود که ما این رژیم فاسد را نمی خواهیم و ما یک جمهوری اسلامی می خواهیم. این اسباب این شد که ما آن مطلبی را که دنیا ممتنع می دانست که هیچ بر همه چیز غلبه پیدا بکند (البته روی حساب های ما دیگری) ملت ایران روی حساب معنویت و توجه به خدای تبارک و تعالی و ایمان پیش برد و این قدرت های شیطانی را که پشت سرش هم قدرت ابرقدرت ها بود شکست به طوری که نتوانستند آنهایی که می خواستند این مرد را نگه دارند نتوانستند نگه دارند، کوشش کردند ، تهدید کردند، ما که در پاریس بودیم تماس می گرفتند با ما از طرف آمریکا که ابتدائاً به اینکه (ما پشتیبان هستیم، چه، چه) بعد هم که به اینکه (شما یک قدری صبر کن حالا زود است، حالا نروید حالا زود است) که ما هم توطئه را فهمیده بودیم. با هیچ ما غلبه کردیم بر همه چیز و این را برای همین نکته بود که ما همه با هم بودیم و از مرکز تا

صحیفه نور جلد 6 صفحه 225

آخر بلدی که در ایران بود، ده و شهر و قصبه و بزرگ و کوچک و همه اقشار در همه جا با هم اتحاد پیدا کردند و این نبود جز در سایه اسلام، هیچ چیز دیگر نمی توانست اینطور قدرت داشته باشد که همه را با هم توافق بدهد و آن چیزی که شما را در این میدان پیروز کرد همین بود و ما الان به پیروزی نهائی نرسیدیم.
 

تبلیغات منفی مزدوران اجانب و تضعیف جمهوری اسلامی به قصد خاموش ساختن نهضت

الان به نظر من امروز ایران حساسیتش بیشتر از آن روزی است که هجوم می کردیم و مردم را بسیج می کردیم برای مبارزه، برای اینکه آن وقت همه توجه شان به این بود که این سد را بشکنند این سد بزرگی که مانع از پیشرفت ما بود و همه نظرشان به این بود که این سد را بشکنند، توجه به مسائل خودشان نداشتند، همه توجه به این داشتند که این سد باید شکسته بشود، همه با هم بدون اینکه ملتفت این باشند که امروز مثلاً ناهار خوردند یا نه، قرض دارند یا نه عرض کنم سفته در کجا دارند یا نه، هیچ این توجه نبود در کار، همه با هم فشار آوردند و آن سد بزرگ را شکستند. در هر انقلابی وقتی که به یک نقطه ای رسید که یک پیروزی پیدا شد آن وقت وقت حساسیت انقلاب است که مردم خودشان را پیروز دیدند، بعد توجه می کنند به اینکه خوب حالا ما چه، چه شد، حالا زندگی مان چه، حالا قرض داریم، حالا سفته هایمان چه، حالا بازارمان چه. این اسباب این می شود با ضمیمه اینکه این کارشناس هایی که آنها دارند، آمریکا به این زودی دست از ما بر نمی دارد، کارشناس هائی که اینها دارند، اینها روانشناسی را از صد سال پیش از این یا بیشتر روانشناسی در ایران را شروع کرده اند و می دانند چه بکنند. الان عمال آنها بین اقشار مردم افتاده اند که: (خوب، این هم رفتن شاه و این هم حکومت جمهوری، چه شد؟) عمال اینها توی اقشار مردم افتاده اند برای اینکه مردم را سرد کنند و این نهضت را به سستی بگرایانند و موجب این بشود که این نهضت خاموش بشود، آنها سر بلند کنند. در صورتی که وقتی روی محاسبات ما حساب بکنیم و ببینیم که تا حالا چه شده است و بعدها ما می خواهیم چه بشود. تا حالا معجزه شده است، چه شده یعنی چه؟ تا حالا شما اسیر بند و قید سازمان امنیت که در همه جا ریشه داشت و همه را به رنج می کشید از این حبس های بزرگ که بعضی عکس هایشان را وقتی که نشان می دهند انسان وحشت می کند، زیر زمین چه کردند اینها با مردم، خوب این کم کاری بود که این نهضت کرد؟ این (چه شد) یعنی اینکه این کم کاری بود. کاری است که همه دنیا، آنهائی که متفکر هستند در دنیا، حیرت کردند که این چه جور واقع شد، چه جور این سد شکسته شد. از آن طرف دست اجانب که باز بود در خزائن ما، نفت ما را همه اش را می بردند در ازایش برای خودشان پایگاه درست می کردند و اینجا به اسم اینکه ما می خواهیم عوض بدهیم می فرستادند آن آهن پاره هایشان را یا آن عرض می کنم اسلحه هائی که ایران اصلاً اطلاع بر آن نداشت که این را چه جور باید چه بکنند، می فرستادند اینها را به ازاء اینکه ما نفت را می گیریم و اینها را می دهیم. اینها برای

صحیفه نور جلد 6 صفحه 226

خودشان بودند، نه برای ما، برای اینکه ما که اطلاع از اینها نداشتیم. اینها برای این بود که پایگاه اینجا درست کنند و اگر چنانچه با شوروی یک وقتی بناست دعوا کنند، اینجا پایگاه داشته باشند. هم نفت را می بردند، هم عوضش برای خودشان پایگاه درست می کردند با اسم اینکه ما می خواهیم عوض بدهیم که مبادا صدا در آید پس یک کار بزرگ محیرالعقول دیگر واقع شد و آن اینکه دست آمریکا و دست انگلستان، شوروی و همه اینها از خزائن ما کوتاه شد. الان نفت مال خودمان است و عرض می کنم چیزهای دیگر هم مال خودمان است و نفتش هم از خودمان، همه چیز از خودمان (هیچ نشد) را، (چه شد) را، اینهائی که می خواهند نهضت را خاموش کنند این مسائل را پیش می آورند که حالا چه شد. می روند توی کارخانجات به این کسانی که آنجا کار می کنند و بیچاره ها اطلاعی از مسائل ندارند، طرح می کنند این مسائل را (خوب حالا دیگر، خوب چه شد؟ چه شد؟) از آن طرف می روند در کشاورزی نمی گذارند کشاورزها کار خودشان را بکنند و تبلیغات می کنند، در صورتی که اگر اینها بگذارند، آن برنامه های آتیه زود انجام می گیرد. شما ملاحظه بکنید راجع به رفراندم یک مسألهای بود که همه ملت این را می خواستند، با شوق و شعف می خواستند، اینها برای خاطر ملت بود که می ریختند و صندوق ها را آتش می زدند و با عرض می کنم اسلحه مردم را منع می کردند از اینکه بروند رای بدهند، خودشان هم تحریم می کردند؟! اینها هوادار ملت بودند که این کار را می کردند؟! یا خیر می خواستند این ملت رفراندم را نکند آشوب باشد و حکومت باز همان، حکومت سابق باشد یا شبیه به آن باشد، والا رفراندم یک امر ملی بود که همه ملت می خواستند و ما دیدیم که 5/99% را ملت رای دادند و نیم درصد تقریباً رای مخالف داد، در صورتی که همه اقشارشان با هم جمع شدند و رای مخالف دادند نیم درصد بود، یک چیزی که همه ملت می خواستند، چرا اینها جلوگیری می کردند؟ یا حالا برای مستضعفین می خواهند خانه درست بکنند، مردم می خواهند خانه درست کنند، زن ها پول هایشان را دادند، زر و عرض می کنم که جواهراتشان را، اقشار مختلف و زیادی از خانم ها آمده اند آن چیزهائی که در عمرشان ذخیره کرده اند، حالا برای مستضعفین دارند می دهند که خانه بسازند، اینها افتاده اند توی مردم با اقسام مختلفه برای جلوگیری از اینکه نشود این کار، چرا نشود؟ این مضر به حال مردم است؟! این برای آنهائی که شما می گوئید ما برای آنها می خواهیم کار بکنیم، این برای آنها کار نیست؟! نه، مسأله این نیست، مسأله این است که اینها می خواهند که آرامش در ایران پیدا نشود، کاری انجام گرفته نشود. وقتی آرامش نشد و کار برای مردم انجام گرفته نشد، شلوغ می شود. وقتی شلوغ شد آنها به مقاصد خودشان می رسند والا خانه سازی برای مستضعفین و برای مردم کارمند و کارگر و سایر مردم یک چیز بدی هست؟! یک چیزی مخالف با مثلا مصلحت ملت است؟! یانه، این موافق مصلحت ملت است؟ این هم می خواهند جلوگیری بکنند. یا کشاورزی، آیا کشاورزی برای مملکت ما یک چیزی مضری است که اینها می روند نمی گذارند بشود؟ یا کار کردن در کارخانه ها، راه افتادن کارخانه ها، این مضر است به حال ملت؟! اینها می خواهند آشوب کنند و دنبال این آشوب شاید به فکر این باشند که اگر آشوب کردند، در خارج دولت هائی که می خواهند ما را

صحیفه نور جلد 6 صفحه 227

بچاپند، در خارج منعکس کنند که ایران خودش را نمی تواند اداره کند، یکی باید برود اداره اش کند، یک کودتا بکنند و همان مسائل را با یک وضع بدتر از سابق پیش بیاورند و ما باز در سال های طولانی دیگر، تا خدا می داند چه وقت بشود، باز زیر همان چیزهائی که پیشتر بوده، باشیم.
 

مطلب اساسی سازندگی، لزوم رسیدن به خودکفائی

آنکه من الان به شما آقایان عرض می کنم این است که ما الان بین راه هستیم ما نرسیدیم به مقصد. یک مقصد این بود که این اشخاص دزد و چپاولگرها را دستشان را کوتاه کنیم، تا یک قدری کوتاه شد یعنی یک قدر مهمی کوتاه شد، آنها هم مال ملت را برداشتند و خوردند و بردند و فرار کردند اما دستشان الان از اینجا کوتاه است و انشاءالله از آنها هم پس گرفته می شود انشاءالله. و ما آن مقداری که تا حالا کارکردیم موانع را برداشتیم، موانع رشد انسانی و رشد ملی و رشد طبیعی را برداشتیم. اما الان همه موانع برداشته نشده، یک مقدار از این اقشارش باقی مانده و الان دارند مفسده می کنند و باهر حیله ای که باشد، می خواهند یک اختلافی ایجاد کنند. و اما مهم این است که ما مملکت حالا که می گوئیم دست خودمان است، یک مملکتی باشد که خود کفا باشد و سازندگی شروع بشود تا ما مملکت را به طوری که اقتصادش صحیح باشد، کشاورزیش درست بشود، دانشگاه هایش درست بشود، قضاوتش درست بشود، همه اینها آشفته اند چون که اززمان طاغوتند دیگر، الان باز متحول نشده برای اینکه دولت الان دولت انتقالی است، یک دولت مستقری نیست این. بنابراین آنکه الان برای همه ما لازم است این است که تمام توجه مان به این باشد که این نهضت محفوظ باشد، تمام توجه به این باشد که قشر دانشگاهی با قشر - عرض می کنم که مدارس قدیمه اینها باهم جوش بخورند. یکی از کارهائی که اینها در سال های طولانی کردند این بود که دانشگاهی که یک عضو مهمی در هر کشوری است، با روحانیت که یک عضو مهمی در کشور ماست اینها را از هم جدا کنند ،این را دشمن او کنند او را دشمن این با تبلیغات، تبلیغاتشان هم مع الاسف در خود ماها در همه اثر کرده بود که این طایفه آن طایفه را قبول نداشتند و احیاناً لعن می کردند، آن طایفه هم آن طایفه را همین طور. اثرش این بود که نتیجه را دیگران می گرفتند، ما دعوا می کردیم دیگران نتیجه می بردند. قشرهای دیگر هم همین طور هی از هم جدا می کردند، بازاری را از کارگر، کارگر را از دیگران، دیگران همه را، می خواستند آشفته باشد. این نهضت اسباب این شد که یک قدری نزدیک شدیم ماها به هم، یعنی دانشگاهی هم همان حرف ها را می زد که بازاری می گفت، بازاری هم همان حرف را می زد که معممین می گفتند، همه هم همان حرف را می زدند که کشاورزان می گفتند. اگر چنانچه ما این مطلبی که الان یک مقدارش موجود است ولکن یک خرده رو به سستی دارد می رود اگر به داد این نهضت نرسیم و این نهضت خدای نخواسته رو به سستی برود و یک وقت خاموش بشود، خواهید دید که خدای نخواسته مسائل سابق شدیدتر عود می کند.
اینها تاکنون سیلی آشکار نخورده بودند، این اجانب تاکنون لمس نکرده بودند شکست

صحیفه نور جلد 6 صفحه 228

خودشان را در ایران، در این نهضت لمس کردند. یک مطالبی که حدس می زدند و در مقابل آن حدسشان فعالیت های زیاد می کردند برای اینکه نگذارند اقشار نزدیک به هم بشوند، حالا لمس کردند که یک کشوری اگر همه اقشارش با هم متحد بشوند، هیچ قدرتی نمی تواند جلو اینها بایستد، هیچ قدرتی نمی تواند به اینها پیروز بشود. این مطلب الان احساس کردند و بیشتر مجهز الان هستند برای اینکه ما را از هم جدا کنند. این نهضت برکتش این بود که شما آقایان دانشگاهی که هیچ وقت با ما ملاقات نمی کردید، حالا نشستیم با هم صحبت می کنیم و درد دلمان را می گوئیم. نمی گذاشتند اینها آن آقایانی که مثلاً کارخانه ها و نمی دانم کارگرها و اینها که با ما هیچ وقت ارتباط نداشتند، حالا ارتباط پیدا می کنند. الان می بینم که مثلاً روز پنجشنبه و جمعه که ما می رویم مدرسه فیضیه، گروه های مختلف از دانشجو گرفته تا کارگر گرفته تا عرض می کنم که اقشار مختلفه، نظامی، همه اینها مجتمع می شوند، زن و مرد مجتمع می شوند در آنجا همه با دل راحت. نه نظامی از مردم نفرت دارد و می ترسد نه مردم از او، همه با هم مجتمع می شوند و مطالب گفته می شود، مسائل طرح می شود، این را باید حفظش کنیم، اینها الان در صدد این هستند که با صورت های مختلف، با یک صورت های خیلی به نظر صحیح بین ماها اختلاف بیندازند، چنانچه در رژیم سابق همین مسائل بود و من راجع به این مسائل همیشه سفارش می کردم، مع الاسف غلبه داشتند و نمی شد. قبل از ماه رمضان که از ماه رمضان آنها می ترسیدند، مردم مجتمعند و عبادت می کنند و منبر هست و محراب هست و اجتماع هست، یک مسألهای پیش می آوردند اختلاف بیندازند، قبل از ماه محرم همین کار را می کردند یک مسأله فرعی را پیش می آوردند که ما از مسائل اصلی غفلت کنیم. قبل از ماه رمضان می گفتند (شهید جاوید) تقریباً تمام ماه رمضان را به اینکه یک دسته ای اشکال می کردند، یک دسته ای رفع اشکال می کردند، یک دسته ای فحش می دادند و یک دسته ای به این طرف فحش می دادند می گذشت. آنها هم کنار نشسته بودند به ریش ما می خندیدند که اینطور ما اینها را ملعبه کردیم. تمام ماه رمضان ما در تمام ایران سر یک کتابی که مسأله فرعی بود و هیچ اصلاً چیزی نبود ضایع می کردند وقت ما را و ما را منحرف می کردند از اینکه نسبت به (آنوقت البته قدرت او بود) که نسبت به آنها یک کلمه ای بگوئیم، همه نسبت به خودمان صحبت می کردیم. یک قدری که این سست می شد، حالا می دیدند که یک وقت اجتماع دیگری است می آمدند مسأله شمس آبادی را پیش می آوردند، مرحوم شمس آبادی را. و من احتمال می دهم، بعضی های دیگر هم احتمال می دهند که اصل کشتار از خودشان بود برای اینکه آشوب درست کنند، یک مدت زیادی هم آقایان اهل منبر و پایین و بالا و اینها وقتشان صرف این می شد و از آن مطلب اساسی که داشتند اینها ذهنشان منصرف می شد. بعد می دیدند خوب، این هم یک چیز کمی است تمام نمی شود، دیدند تمام شد دیگر عرض می کنم که وقت این است که باز یک ماه رمضانی باشد، یک ماه محرمی باشد، باز اختلافاتی می خواهند، لازم دارند، باز می افتند در کار، مسأله دکتر شریعتی را پیش می آوردند، از آن طرف دامن بزن به اینکه این مثلاً چطور است، اهل منبر هم بی توجه به مطلب که عمق قضیه چیست منبر می رفتند و حرف می زدند. از آن طرف جوان های داغ هم بی توجه به

صحیفه نور جلد 6 صفحه 229

واقعیت مطلب از این طرف می افتادند. این دو گروه را مقابل هم قرار می دادند برای اینکه ذهنشان را ا ز خودشان منصرف کنند. امروز که حساسترین مواقعی است که ما در آن واقع هستیم و احتیاج ما به اجتماع، احتیاج ما به اتحاد، بیشتر از هر چیزی است، این مسائل فرعی را باید کنار بگذاریم، برویم روی مسائل اصلی. آمریکا دشمن ماست، ما باید دنبال او برویم و همین طور سایر ممالک خارجی چپ و راست همه آنها هستند که می خواهند ما را بچاپند و شرق را بچاپند، نه فقط ایران را، ایران هم جزئش هست. الان مخازن شرق را می خواهند ببرند، نمی گذارند جوان های ما رشد کنند، دانشگاه های ما را جلویش را می گیرند، نمی گذارند. الان که وقت این است که مثلاً امتحان بدهند، وقت این است که بنشینند، می افتند توی مدارس با یک بهانه ای یک آشوب درست می کنند، یک بساطی درست می کنند. باید ما توجه بکنیم به اینکه مبادا دست های غیر در کار باشد و هست، مبادا ما را دوباره ملعبه کنند و به جان هم بریزند و خودشان استفاده اش را ببرند. دانشگاهی ها ملتفت باشند، مدرسه ای های ما هم ملتفت باشند به اینکه مبادا یک دستی در کار باشد دوباره ما را با یک اسمی به جان هم بریزند و نهضت ما را خاموش کنند و مسائل برگردد به حال اول، همه ما را خرد کنند. مسائل اصلی را الان باید ملاحظه بکنیم، الان گرفتاری هائی که ما داریم، همه داریم، نه اینکه شما تنها دارید، نه اینکه دانشگاهی گرفتاری دارد، همه گرفتاری دارند لکن امروز روزی نیست که ما طرح گرفتاری ها را بکنیم، امروز روزی است که ما این مسائل اصولی را جلو ببریم که یک حکومت مستقری به کار بشود و مجلسی تحقق پیدا بکند از خود مردم و حکومت مستقری از خود مردم تحقق پیدا بکند آنوقت برویم سراغ این مسائل که مسائل بعدی است. الان همه شما، خودم و همه شما مسؤول هستیم، مسوول خدا هستیم، مسوؤل ملت هستیم، مسؤول نسل های آتیه هستیم. ما دستمان الان به جایی رسیده است که می توانیم کار بکنیم الان ما قبلاً محال بود که بشود این سد را شکست لکن شکسته شد. الان ما جوری هستیم که می توانیم کار انجام بدهیم، می توانیم با این وحدت کلمه مجلس موسسان درست کنیم، مجلس شورا درست بکنیم، حکومت مستقر درست کنیم، الان می توانیم این کار را بکنیم و انشاء الله می شود این کار. الان وقت این است که همه توجه به این داشته باشند که با هم باشیم همه با هم. دانشگاهی ها که یک عضو موثرند توجه به این داشته باشند که ما باید با این معممین که یک عضو موثرند، آقایان خیال نکنند که معممین چه، شما می بینید که ملت با اینهاست، ملت که شما با آن ملت می خواهید کار انجام بدهید با اینها هست، هر روزی اینها بخواهند ملت را به یک راهی ببرند، تبعیت می کنند، برای اینکه اینها را نماینده امام می دانند تبعیت می کنند.اینها را از دست ندهید، این یک قوه بزرگی است این قدرت را از دست ندهید، این را من حالا نمی گویم نجف هم که بودم و سابق هم، قبل از آن هم می گفتم که ما این قشر روحانی را اگر از دست بدهیم شکست می خوریم، ماها دیگر عرضه نداریم اینها هستند که می توانند کار انجام دهند، این قشر را نباید از دست بدهیم. روحانی هم گمان نکند که دانشگاهی چه، مقدرات مملکت ما دست دانشگاهی هاست. فردای امروز، مقدرات مملکت ما دست اینهاست، این دو قشر با هم باید جور شوند. اگر این دو طایفه که هر دو از منور الفکرها هستند لکن مع الاسف شما خیال

صحیفه نور جلد 6 صفحه 230

می کنید که آنها فناتیک هستند، آنها هم خیال می کنند شما بی دین هستید (خیال می کردند، حالا نیست اینطور دیگر) اگر این دو طایفه با هم مجتمع بشوند، رشد داشته باشند، رشد سیاسی داشته باشند، بفهمند که از غیردارند هدایت می شوند، از اجانب دارند هدایت می شوند به اینکه آن طایفه را کنار بگذارند، اسلام منهای آخوند، بفهمند که این مسأله چیزی است که از خارج دارد انجام می گیرد اغفال می کنند شما را، از آن طرف هم آن طایفه بفهمند از اینکه دانشگاهی یک عضو موثری است که ما فردا همه چیزمان دست اینهاست اگر ایران بخواهد یک سعادتی پیدا کند با دست اینها سعادت پیدا می کند، اگر خرابی هم پیدا کند به دست اینها خرابی پیدا می کند. این دو قشر با هم متحد بشوند، توجه داشته باشند که مبادا در این هیاهوئی که گاهی ایجاد می شود، ایجاد اختلاف بشود. در این مسائلی که پیش می آید مبادا یک وقت یک دستی باشد که بخواهد شماها را از هم جدا بکند. همه با هم باشید، همه با هم همکار باشید، همه این نهضت را پیش ببرید. خدا می داند که اگر این نهضت شکست بخورد، تا آخر دیگر ایران روی خوش به خودش نمی بیند. همه مسؤول هستید، من یک طلبه با شمای دانشگاهی فرق نداریم، هر دو مسوول هستیم، نه شما باید به عهده من بگذارید نه من به عهده شما، من به اندازه خودم کار می کنم، شما به اندازه خودتان کار بکنید و همه توجه به این نکته داشته باشید که ما الان مسائل اساسی مان مانده است دنبال این مسائل اساسی باید برویم مسائل فرعی را بعد طرح بکنیم در سایه مسائل اساسی باید طرح بکنیم. الان جزء برنامه هایتان مسائل فرعی را قرار ندهید، الان جزء مسائل اصلی تان را توجه بکنید و این نهضت را پیش ببرید تا یک حکومت مستقری ما پیدا بکنیم، یک حکومتی که انشاءالله این ریشه های گندیده ای که هست اینها هم برداشته شود، یک حکومت مستقری پیدا بکنیم، بعد که حکومت مستقر پیدا کنیم وقت این است که دانشگاهی مسائل خودش را طرح بکند، معمم مسائل خودش را طرح بکند، بختیاری مسائل خودش را. خوب، من اینجا که نشستم از اقشار مملکت می آیند اینجا، همه هم درد دل دارند، راست هم می گویند. بختیاری ها می آیند می گویند که هیچ جابه خرابی محل ما نیست، مانه آب داریم، نه برق داریم نه چیزی، بلوچ ها هم می آیند همین مطلب را می گویند، کردستانی ها هم می آیند همین مطلب را می گویند، خوزستانی ها هم همه همین مطلب را می گویند، همه هم راست می گویند، همه هم درست می گویند که برای آنها کاری نشده برای اینکه این رژیم سابق بنا نبود که برای مردم کاری بکند بنا بود که بچاپد، نه بنا بود که عمل بکند. اطراف تهران که همین محله های، سی و چند محله ای که این مستضعفین هستند، این چادرنشینان هستند، این زاغه نشینان هستند برای اینها کار نکردند. اینها هم نه آب دارند، نه برق دارند، نه هیچی. بنابراین نبود، بنابراین بود که برای یک قشری کار بکنند و آنهائی که منفعت به خودشان می رسانند یا منفعت ازشان می برند برای آنها یک کاری بشود، برای دیگران بنابراین بشود. همه راست می گفتند اما حالا وقت این نیست که بختیاری بگوید یا الله الان همه کارها را انجام بدهید، این معنایش این است که ما یک بختیاری با عرض می کنم دسته دیگر با هم مخالف بشوند و بدبین بشوند به دولت و بدبین بشوند به نهضت و نهضت شکست بخورد و برگردد به آن حال اول که تا آخر بختیاری در - عرض می کنم که

صحیفه نور جلد 6 صفحه 231

- زحمت و ذلت باشد وخوزستانی هم همین طور. حالا وقت این است که همه ما هدایت کنیم مردم را، شما دانشگاهی ها هدایت کنید رفقای خودتان را، دانشگاهی ها را هدایت کنید به این امر که آقا مبادا یک وقتی دست خبیثی در کار باشد که شما را وادار کند به کاری که اختلاف بین تان واقع بشود.
 

هدف عمده اسلام با توجه به تمامی ابعاد، (انسان سازی) است

من از خدای تبارک و تعالی می خواهم که همه ما آشنا بشویم به وظایفمان و با یک بینش واقعی اسلامی به مسائل نظر بکنیم و از این اشتباهاتی که گاهی می شود احتراز کنیم و همه مان با هم مجتمع، همه با هم یکصدا این نهضت را نگذاریم که خاموش بشود، این را پیش ببریم تا انشاء الله یک حکومت اسلامی که حکومت نمونه است. اسلام غیر سایر حکومت هاست. همه حکومت های عالم (غیر حکومت های انبیا) همه حکومت های عالم، اولاً خوب هایشان آنهائی که خیلی هم مردم خوبی هستند پیش از این کار ندارند که این نظام طبیعت درست انجام بگیرد، دزدی نشود عرض می کنم که خرابکاری نشود، خوب بشود وضع مادی، اینها به معنویات حکومت ها کار ندارند، به من چه که تو مهذب النفس هستی یا نیستی، به من چه که تو عرض بکنم آدم صحیح نیستی، بلکه اگر یواشی هم دزدی بکنی که هیچ کس نفهمد او کاری ندارد، تو صندوقخانه شما را کاری ندارد بیرون نیا عربده بکش، توی خانه ات هر کاری می خواهی بکن، فرض کن در خانه فحشا هم بکند، حاکم چه کار دارد؟ حاکم به این کارها چه کار دارد؟ بیرون نیائید داد و قال بکنید، نظام را به هم نزنید. آن خوب هایشان اینطورند آن بدها هم که اکثراً یا همه یا اکثراً هستند، آنها هم که به فکر این هستند که خودشان چه بشوند. اسلام به همه چیز کار دارد، اسلام قبل از اینکه ازدواج بکنی نقشه آن بچه که شما می خواهید بعد از ازداوج آن بچه را تولید کنید نقشه را قبل از ازدواج شما ریخته است، چه جور زنی انتخاب کن، چه جور مردی انتخاب کن، مرد چه جور باید باشد، زن چه جور باید باشد. برای این است که این انسان مثل یک نباتی می ماند که باید رشد بکند، مثل یک نفر کشاورز که وقتی تخمکاری می کند باید زمین را ببیند چه جور زمینی است، کود را ببیند چه جور کودی است عرض می کنم آب چه وقت لازم دارد، کذا. انسان هم یک همچو موجودی است از قبل از اینکه کشت شود، زمینش را ملاحظه می کند که این زمین چه جور زمینی باید باشد، آن کسی که می خواهد کشت بکند چه جور باشد، بعد از اینکه ازدواج واقع شد زمان تلقیح چه جور باید باشد، همه ابعاد را می خواهد درست کند. اسلام می خواهد انسان درست کند می خواهد آدم درست کند یک آدم اگر موافق تعلیم قرآن درست شود یک وقت می بینید که یک مدرس از کار در می آید که یک مدرس مثل یک گروه است جلوی قدرت رضاخان را، آن قدرت شیطانی را می ایستد، می ایستد تنها، با پیرمردی خودش می ایستد جلویش را می گیرد و جلوی شوروی که می خواستند به ایران حمله کنند می گیرد. اینها هم، خارجی ها هم از انسان می ترسند و لهذا دانشگاهی ها را می خواهند نگذارند از آن انسان پیدا بشود و مدارس ما را هم می خواستند نگذارند و همه اش را می خواستند به هم بزنند و مساجد را به هم بزنند،
همه چیز را. ما الان

صحیفه نور جلد 6 صفحه 232

موظفیم که با تمام قدرت خودمان، همه توجه خودمان را به این نهضت داشته باشیم که این محفوظ بماند، این به آخر برسد تا یک اسلام آنطوری که باید و شاید بتوانیم انشاءالله باشد که ببینند دموکراسی که اینها ادعایش را می کنند یعنی چه. آزادی که اینها، آزادی بشر بتوانیم آنطوری که باید و شاید تحقق پیدا بکند که یک نمونه ای در عالم و آن حقوق بشری که این حقوقی ها ادعا می کنند و ما دزدها و آدم کش ها را وقتی که به جزای خودشان می رسانیم دادشان در می آید و آقای مطهری را وقتی می کشند یک کلمه حرف نمی زنند، ما می خواهیم یک اسلام درست کنیم تا معلوم بشود حقوق بشر یعنی چه، حق بشر چه هست، حقوق زن یعنی چه، حقوق مرد یعنی چه، حقوق کشاورز یعنی چه. ما می خواهیم یک همچو چیزی درست بشود، اگر بگذارند، اگر این شیاطینی که دست پرورده آن شیاطین بزرگ هستند اینها بگذارند تا یک حکومتی پیدا بشود، آنوقت معلوم می شود که برای کارگر،اسلام چه جور نظر دارد، به کارگر چه جور،به اقلیت های مذهبی چه نظر دارد، به همه اقشار چه نظر دارد، لکن مهلت به ما نمی دهند. من از خدای تبارک و تعالی سلامت و سعادت همه شما را و همه اقشار ملت را خواستارم.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  10:10 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع فرهنگیان اصفهان

تاریخ: 1358/03/01

 

کلید سعادت و شقاوت جوامع به دست معلمین است

بسم الله الرحمن الرحیم
آنچه در رژیم سابق شد که دیدید گذشت و ننگ برای عمال استعمار باقی ماند و آنچه که ملت ما در طول این مدت زجر کشید گذشت و اجر برای ملت ما باقی است. و آنچه که ملت ما به عالم ثابت کرد که می شود با ایمان و با عزم و تصمیم راسخ بر قوای شیطانی غلبه کرد گذشت و آنچه که از حالا به بعد ما مکلف به آن هستیم، گذشته ها گذشت لکن ما آینده را باید نگاه کنیم حالا ما چه تکلیف داریم، در آینده چه تکلیفی داریم. فرهنگی ها که با فرهنگیان علوم قدیمه در صف واحد هستند یعنی علمای اسلام، معلمین علوم اسلامی با فرهنگی ها که شغلشان شغل واحد است، این شغل شریف ترین شغل ها و پر مسوولیت ترین شغل هاست. شریف ترین شغل هاست برای اینکه شغل انسان سازی است، همان شغلی است که تمام انبیا برای همین معنا آمدند. قرآن یک کتاب انسان سازی است و نازل شده است برای اینکه انسان درست کند و این شغلی که فرهنگی ها دارند، چه فرهنگی های علوم قدیمه و چه فرهنگی های سایر علوم، این شغل هم شغل آدم سازی است. اگر آدم ما بسازیم مملکت ما نجات پیدا می کند. همیشه آدم ها هستند که مقدرات کشورها را در دست می گیرند منتها بعضی ها آدم های به صورت آدم و واقع شیطان و بعضی ها آدم و همیشه از فرهنگ این اشخاص بزرگ قیام می کنند. اشخاصی که ملت ها را می توانند نجات بدهند و کشور را می توانند آباد کنند و دنیا و آخرت ملت را می توانند تعمیر کنند فرهنگی ها هستند. پس فرهنگ یک کارخانه آدم سازی است چنانچه انبیا هم برای همین معنا آمدند که آدم درست کنند. تعلیم سر مشق همه انبیاست که از طرف خدای تبارک و تعالی به آنها مأموریت داده شده، ماموریت خدا به انبیا همین است که بیایند و آدم درست کنند و آنهائی که به انبیا نزدیکترند آنها به مقام آدمیت نزدیکترند. آن وقت که ملائکه اشکال کردند که آدمی که مفسد در ارض هست چرا خلق فرمودید؟ جواب این بود که من می دانم چیزهائی که شما نمی دانید. دنبالش هم خداوند تعلیم همه اسماء را به آدم کرد و وقتی که عرضه داشت به ملائکه، آنها دیدند که نمی توانند اینطوری که آدم می تواند ادراک کند حقایق را، آنها نمی توانند. از اول این بود که آدم که آمد با تعلیم الهی آمد و معلم بشر بود، انبیا هم معلم بشر بودند. شغل معلمی یک شغل عمومی است برای انبیا گرفته تا اولیا تا فلاسفه و امام تا علما و تا فرهنگی ها که ماها انشاءالله باشیم از آنها. پس شغل، شغل بسیار بزرگی است

صحیفه نور جلد 6 صفحه 237

شغل آدم سازی، دیگر شغل ها به این درجه نمی رسند برای اینکه آنها مربوط به جهات دیگراست. در عالم هیچ موجودی به پایه انسان نمی رسد و هیچ شغلی به پایه انسان سازی نمی رسد. پس شغل بسیار بزرگ است، بسیار شریف است لکن برای فرهنگی ها مسؤولیت بسیار هست. هر چه شغل عظیم باشد، مسؤولیت به همان مقدار بزرگ و عظیم است. مسؤول تمام مقدراتی که برای یک کشوری پیش می آید، مسئول تمام انسان هائی که باید انسان بشوند، مسؤول تمام جوان هائی که زیر دست جوان هائی که زیر دست آنها باید تربیت بشوند، تربیت باید بشود انسان در مکتب فرهنگیان، معلم و مقدرات هر مملکتی به دست همین هاست که از فرهنگ بیرون می آیند و پیشرفت هر کشوری و عقب ماندگی هر کشوری باز به دست معلمین است. معلم است که با ساختن خود ، افراد را، کشور را پیش می برد و معلم است که اگر خدای نخواسته در پیش او انحراف حاصل بشود ، کشور را خراب می کند. معلم است که انسان ها را یا مهذب بار می آورد، متعهد بار می آورد و یا انگل بار می آورد و وابسته، همه از مدرسه ها بلند می شود، همه سعادت ها و همه شقاوت ها انگیزه اش از مدرسه هاست و کلیدش دست معلمین است. باید معلمین توجه داشته باشند اولا به شغل شریف خودشان که شغل انبیاست و ثانیاً به مسؤولیت خودشان که همان مسؤولیت انبیاست. انبیا مسوولند لکن درست آنها عمل می کنند، از مسؤولیت درست بیرون می آیند، از امتحان درست بیرون می آیند. آنها مامور به تربیت هستند و تربیت می کنند و آنقدری که از عهده شان بر آمد عمل کردند. شما هم همان مسؤولیت را دارید و همان شرافت را، کانه فرهنگ سایه ای است از نبوت و فرهنگی ها سایه هستند از نبی. این سایه باید عمل کند به آنطوری که ذی ظل عمل کرد. اینکه می گویم سایه، برای این است که سایه از خودش هیچ نباید داشته باشد همانطوری که یک سایه ای وقتی که می افتد روی زمین از یک شخصی، حرکت، حرکت شخص است و سایه به حرکت شخص حرکت می کند. اینکه سلطان را می گویند ظل الله، این بزرگترین چیزی است که اگر ما تصور کنیم، تمیز می دهیم ما بین حق و باطل. ظل خدا، وقتی ظل الله است که حرکتش حرکت خدا باشد، از خود هیچ نداشته باشد. پیغمبر اکر ظل الله است برای اینکه هیچ (و مارمیت اذرمیت ولکن الله رمی) آنهائی که با تو مبایعه کردند (یبایعون الله) بیعت با پیغمبر، بیعت خداست. چرا؟ برای اینکه پیغمبر هر چه دارد، از خدا و هر چه می بیند خدا و فانی است در او. هر حرکتی پیغمبرها می کنند همانی است که مطابق رضای خداست، به حرکت او، به تحریک او حرکت می کنند، از خودشان حرکت ندارند، به تحریک او حرکت می کنند. شما هم، فرهنگی ها هم ظل انبیا باید باشید و همه کسانی که شغل انبیا را دارند که فرهنگی ها هم همان شغل را دارند. مسؤولیت زیاد است برای فرهنگی ها، چنانچه برای علماء دین زیاد است، یعنی یک مسؤولیت است برای همه. همه یک جور مسؤولیت در مقابل خدا دارند، شما مسوولید که آنهائی که در کلاس های شما هستند و تحت تربیت شما هستند مسؤولید که آنها را انسان کنید و معلمین علوم قدیمه هم مسوولند که آنهائی که پیش آنها هست آنها را انسان کنند. اگر درست این شغل را انجام دادند این هم برای آنها شرافت زیاد هست و هم برای مملکت خود و کشور خودشان یا مایه های شرافتمندی گذاشته اند که با تربیت صحیح ممکن نیست که یک مملکتی تحت نظر استعمار

صحیفه نور جلد 6 صفحه 238

برود و لهذا آنهائی که می خواهند این ممالک تحت نفوذ، ممالکی که حالا باید بگوئیم ممالک شرق، آنهائی که می خواستند ممالک شرق را بچاپند، اینها به این دو جناح حمله کردند: به جناح علماء قدیم و به جناح فرهنگ، منتها گاهی حمله ظاهر بود و گاهی پشت پرده. حمله ظاهر آن بود که در زمان رضا شاه به علماء اسلام شد که شاید اکثر شما یا همه شما یادتان نباشد که چه کردند. با علمای اسلام طوری کردند که این مدرسه های قم، مدرسه فیضیه، طلبه ها نمی توانستند توی مدرسه روز باشند، روز می رفتند توی باغات آخر شب بر می گشتند. نمی توانستند یک جلسه درس داشته باشند، یک مجلس وعظ داشته باشند و هکذا. و حمله بدتر از آن، حمله پس پرده است که نگذارند یک فرهنگی رشد بکند، عقب نگه دارند، نگذارند آنطوری که باید تربیت کند تربیت کند فرهنگ را غیر اسلامی بار بیاورند. این مسأله تصادفی نیست، مسأله اینکه در مدارس ما در زمان اینها ضد اسلامی نمو می کرد تصادفی نبود مسأله، مسأله حساب شده بود، حساب کرده بودند که آن چیزی که بتواند یک کشوری را از دست آنها نجات بدهد انسان اسلامی متعهد است. آنهائی که اسلامی بار نمی آیند و همه توجه شان به همین عالم ماده است آنها دنبال اینند که اتومبیل داشته باشند، این اتومبیل از دست شیطان به آنها برسد یا از دست خدا برسد فرقی ندارد در آن که می دهد، او اتومبیل می خواهد، او پارک می خواهد، او زندگی مرفه می خواهد، این زندگی مرفه را یک نفر دزد به او بدهد یا یک نفر نبی به او بدهد هیچ فرقی پیش او نیست برای اینکه به آن دهنده اش کاری ندارد. انسان متعهد است که اگر چنانچه پارک ها را یک آدم منحرف به او بدهد قبول نمی کند و اگر یک چیز مختصر را یک آدم صحیح به او بدهد برایش ارزش قائل است. این انسان است که اینطور است. آن که می تواند منفعت یک مملکت و یک کشوری را حفظ کند آنی است که فرق می گذارد ما بین زندگی ای که از کارتر به او برسد یا زندگی ای که از یک فرد مسلم به او برسد، بین این دو تا فرق می گذارد. این نمی رود دنبال اینکه از شاه باشد، خوبتر باشد، بهتر باشد ولو از یک آدم جنایتکار باشد، او دنبال این است که از کجا پیدا شد، نه چی هست. آن که مادی است دنبال این است که اینکه دست من آمد چی هست، کار به این ندارد که از کجاست. آن کس که متعهد است دنبال این است که از کجا آمد، آیا از طریق حلال آمد؟ آیا از مال مردم دارند به این می دهند؟ مال دزدی است اینکه دارد به او می دهد؟ مال حلال است که دارد به او می دهد؟ این دو طایفه باهم فرق می کنند. آنی که می تواند حفظ منافع یک کشوری را بکند این هست که (از کجا آمد) نه آنی که (چی هست) . آن که می بیند، خود همین (چی هست) را می خواهد، اتومبیل می خواهد، خوب، شرکت نفت به او اتومبیل می دهد، شرکت نفتی که آنها مثلاً تأسیس کرده اند به او می دهد بهتر، خوب، او خوبترش را می دهد برای او کار می کند، سفارتخانه به او می دهد برای او کار می کند برای اینکه منفعتش را اینجا می بیند، کار ندارد که کی می دهد به او و از کجا آمده لکن انسان متعهد اگر چنانچه صدها میلیون سفارتخانه به او بدهد قبول نمی کند برای اینکه می بیند که از جائی آمده است که می خواهد این را منحرف کند. این می دهد که عوض بگیرد، مجان نمی دهد. سفارت آمریکا اگر به کسی چیز می دهد یا سفارت انگلستان به کسی چیزی می دهد مجان نمی دهد، او می دهد که از او کار بکشد.

صحیفه نور جلد 6 صفحه 239


فرهنگ می تواند حل عقده ها را بکند. اگر فرهنگ یک فرهنگی شد که انسان بار آورد، متعهد بار آورد، معتقد به یک ماوراء بار آورد، معتقد به اینکه اگر این از دیگری باشد این مسؤولیت دارد، اگر این دزدی باشد مسؤولیت دارد، آن که اعتقاد به این معنا دارد و ایمان دارد به یک پرده ماورای این عالم، این است که می تواند مملکت حفظ بکند، این است که اگر در مقابل اینکه یک خیانت بکند همه چیزها را بهش بدهند زیر بار نمی رود. او مثل حضرت امیر سلام الله علیه قسم می خورد (به حسب روایتی که هست توی نهج البلاغه) که اگر چنانچه همه اقالیم دنیا را به من بدهند که بخواهم یک ظلمی بکنم، اینقدر که یک چیزی را از دهن یک مورچه من بگیرم ظلم است من نمی کنم. البته کسی نمی شود، لکن مقدرات یک کشوری دست شماست. اینها که به فرهنگ حمله کردند، به مدارس قدیمه حمله کردند، به دانشگاه ها حمله کردند، حمله باطنی یا ظاهری، اینها می خواهند نگذارند از دانشگاه آدم بیرون بیاید، از مدارس قدیمه انسان پیدا بشود و لهذا جلوی فرهنگ ما را محکم گرفتند که جلو پیش نرویم برای اینکه اگر چنانچه از فرهنگ کسانی که بعد مقدرات مملکت دست آنهاست از فرهنگ یک اشخاص متعهد و صحیح بیرون بیایند، کلاه آنها پس معر که است و اگر یک اشخاصی بیرون بیایند که مبالات به هیچی ندارند، جز طعمه چیزی نمی فهمند آنها، آنهائی است که آنها صیدش می کنند، طعمه ها را آنها بهتر از کسان دیگر می دهند، منصب ها را آنها بهتر می دهند، مال ها را آنها بهتر می دهند و اینها را تحت استعمار و استثمار قرار می دهند. پس شغل ماها همه، همه مان، شغل من و شغل شما، هر دو شغلی است که از انبیا به ما رسیده است. اگر ما به این شغل که داریم خیانت کنیم، به انبیا خیانت کرده ایم، به خدای تبارک و تعالی خیانت کرده ایم و خیانتمان این است که جوان هائی که پیش ما باید تربیت بشوند یک تربیت منحرفی بشوند. جوان ها را مستقیم بار بیاورید، آدم بار بیاورید، اگر علاقه دارید به اینکه کشور شما، دین شما محفوظ بماند این محفوظیت کلیدش دست شماست. کلید سعادت و شقاوت یک ملت دست فرهنگی است. فرهنگی اگر خوب باشد مملکت خوب می شود، معلم اگر خوب باشد مملکت خوب می شود، معلم اگر منحرف باشد مملکت خراب می شود. پس شمائید که می توانید یک مملکتی را به پیش برانید، هم معنویاتش را و هم مادیاتش را. و شمائید که می توانید یک مملکتی را خدای نخواسته به عقب برانید، هم معنویتش را و هم مادیتش را. پس شغل شریف، مسؤولیت زیاد. این شغل شریفی که الان به عهده شما آمده است و ما هم با شما هستیم. تبع شما انشاءالله، این شغل شریف را، این امانتی است که خدا به شما داده، به این امانت خیانت نکنید و نکنیم انشاء الله.
 

اگر یک ملتی بیدار بشود، الهی بشود، پیش می برد مقاصدش را

انشاءالله خداوند شمارا حفظ کند و امیدوارم که فرهنگ تغییر کند وقتی که یک قدری فرصت پیدا بشود. الان می بینید که فرصت ها کم است و الان باز شیاطین اطراف هستند و می خواهند نگذارند، باز احساس کردند به اینکه اگر یک ملتی بیدار بشود، یک ملتی هوشیار بشود، متحد بشود، الهی بشود، این پیش می برد مقاصد خودش را. احساس کردند، لمس کردند شکست خودشان را،بعد از این لمس

صحیفه نور جلد 6 صفحه 240

الان توطئه هازیاد است، بیخود نیست که سنای آمریکا اینطور حرف ها را می زند، آنها می فهمند چه از دستشان رفت. سنای آمریکا برای انسان چیزی قائل نیستند آنها، آنها انسان ها را می کشند، در هر جا گیر بیاورند انسان ها را فوج فوج می کشند، آنها همه فریادشان برای این است که چه از دستشان رفت، یک کشور از دستشان رفت و کشورهای اسلامی دیگر هم ترس این را دارند که آنها هم برود و انشاءالله برود و انشاءالله شرق بیدار بشود، انشاءالله. خداوند به همه شما توفیق بدهد.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  10:10 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع کارمندان شرکت مخابرات، پرسنل شهربانی و اقشار مختلف مردم تبریز

تاریخ: 1358/03/02

 

هوشیاری اقشار ملت در برابر توطئه های دشمنان اسلام و کشور

بسم الله الرحمن الرحیم
من باید از آقایان عذر بخواهم که در این محوطه کوچک و هوای گرم زیر آفتاب ایستاده اند. من متاثرم از اینکه می بینم که در پیشانی محترم شما عرق نشسته است. از خداوند تعالی برای همه شما سلامت، سعادت، عزت، عظمت خواهانم. ما مرهون زحمت های ملت به طور عموم هستیم و مرهون زحمات آذربایجانی ها هستیم. آذربایجان همیشه در صف مقدم برای دفاع از اسلام و کشور و ملت بوده است، حالا هم باید در صف مقدم باشد توطئه ها در همه جا هست و شاید در آذربایجان بیشتر باشد. شما جوانان برومند، شما ماموران محترم موظفید که این توطئه ها را خنثی کنید، اینها الان چیزی نیستند بیخود گمان می کنند که می توانند باز ارباب ها را بر ما مسلط کنند لکن ما باید هوشیار باشیم و از دشمن هر چه ضعیف هم باشد احتراز کنیم و توطئه دشمن را خنثی کنیم.
 

پنجاه سال اهانت و ظلم رژیم پهلوی به مقدسات ملت و اسلام

امروز مملکت به همت همه شما اقشار محترم، به همت همه زن و مرد ایران، مال خود شماست. دست ظالم ها، دست مستبدها، دست دیکتاتورها، دست اجانب، دست غارتگرها از مملکت ما کوتاه شده است. امروز من و شما آزادانه می توانیم با هم در یک مجمع جمع بشویم. اقشار مختلف، مامورین شهربانی، سایر برادرها، خواهرها در یک محل مجتمع بشویم و درد دل را بگوئیم، درد دل ما زیاد است ما در پنجاه و چند سال اخیر دردهایی کشیدیم، ملت ما رنج هایی کشیده است که تاریخ سراغ ندارد. من از اول کودتای رضاخان شاهد مسائل بودم و شاید بین شما کمی باشند که آن زمان را یاد داشته باشند. من رنج هایی که به این ملت از دست ناپاک این مرد وارد شد و اهانت هایی که به مقدسات ملت و اسلام وارد شد و ظلم هایی که که بخصوص به بانوان محترمه ما وارد شد همه را شاهد بودم، می دیدم. شاهد بودم که با روحانیون چه کردند، شاهد بودم که دو روحانی بزرگ آذربایجان را، مرحوم حاج میر صادق آقا و مرحوم انگجی را تبعید کردند شاید سقز بود که ایشان را تبعید کردند، شاهد بودم که علماء خراسان را دستجمعی گرفتند و به تهران آوردند و به حبس کشیدند، شاهد بودم که علماء بزرگ اصفهان قیام کردند و بسیاری از علمای بلاد دیگر تبعیت کردند و در قم مجتمع شدند برای مخالفت با

صحیفه نور جلد 6 صفحه 246

این مرد خائن لکن قدرت با آنها بود و شکستند قدرت اینها را، نگذاشتند به ثمر برسد.من شاهد گرفتاری هایی که برای قشر روحانی در طول مدت حکومت رضاخان بود، گرفتاری هایی که حاصل شد من خودم شاهد بودم و شریک بودم در آن گرفتاری ها و شما و ما شاهد خیانت ها و جنایت های این پسر بدتر از پدر بودیم.
شما ملت شاهد همه این مصیبت ها و جنایت ها و خیانت ها بودید و شما ملت به خواست خدای تبارک و تعالی قیام کردید، قیام مردانه، قیام همه جانبه، قیام برای خدا. اگر قیام برای خدا باشد و برای اسلام و برای دین باشد، هیچ وقت شکست ندارد. پیشبرد شما برای همین وحدت کلمه و قیام برای خدای تبارک و تعالی و خواستار بودن جمهوری اسلامی شد. شما تا اینجا رساندید نهضت را و از این به بعد باید دنبال کنید.
 

وظیفه ملت شناسایی و قطع دست عمال اجانب از کشور است

ما تاکنون به آن آرزوهایی که داریم نرسیدیم، به بعضی از آنها رسیدیم، آرزوهایی که رسیدیم بسیار بزرگ بود و ارجمند و ارزش دار. سقوط سلطنت جائرانه و قطع ایادی کفار، اجانب، بزرگترین چیزی که در تاریخ نظیر نداشت، بالاتر چیزی که تصور آن را نمی کردند، ما به این مرز رسیدیم و اگر در بین شما خائنانی آمدند و گفتند چه شد، جواب این است که چه می خواهید بشود، بالاتر از اینکه ما دست ارباب های شما را کوتاه کردیم و ما خائن ها را بیرون کردیم. لکن این مقدار کافی نیست، ما باید جلو برویم، ما باید یک ایران، یک ایران آباد، یک ایران آزاد، یک ایران مستقل، یک ایرانی که همه قشرهای آن در رفاه باشند، ما می خواهیم همچو ایرانی باشد و این ریشه های گندیده هم مانع هستند. عمال اجانب باز در ایران هستند، در آذربایجان شما هست، در کردستان هست، در تهران هست، همه جا منتشرند با صورت های مختلف، اسم های مختلف، لکن برنامه واحد و آنکه نگذارند آرامش پیدا بشود، نگذارند دهقان های ما به زراعت خودشان ادامه بدهند، نگذارند کارخانه ها به کار خودشان ادامه بدهند. علامت خائن ها که دسته های مختلفند این است که بخواهید بشناسید آنها را، مانع بشوند از کشاورزی، علامت خیانت است. مانع بشوند از کار کارخانه ها که به صلاح ملت است، این علامت خیانت آنهاست، علامت این است که اینها عمال اجانب هستند. نگذارند دانشگاه ها به کار خودشان ادامه بدهند، این علامت این است که خائن هستند. تظاهرات بیجا بکنند و مردم را وادار به تظاهر بکنند بدون اینکه خود ملت و بزرگان ملت راضی باشند، این علامت این است که خائن هستند. شما خائن ها را با این علامت ها بشناسید و دست آنها را کوتاه کنید.
خداوند انشاءالله شما برادران من را، شما فرزندان عزیز من، شما خواهرهای عزیز من را حفظ کند، توفیق به شما بدهد و سلامت به شما بدهد. من خدمتگزار همه هستم، من سرباز همه هستم و من خدمتگزار همه هستم.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  10:10 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع فرماندهان نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران

تاریخ: 1358/03/01

 

حل مشکلات نیازمند وقت است

بسم الله الرحمن الرحیم
من تمام مشکلاتی که شما گفتید و آن مشکلاتی که ایشان گفتند و زیادتر از اینها من می دانم و به این مشکلات مطلعم. من می دانم که ارتش تا سلسله مراتبش محفوظ نباشد و تا تحت یک ضابطه نباشد نمی شود به او ارتش گفت. ارتشی که پائین تر از بالاتر اطاعت نکند این ارتش نمی تواند یک ارتشی باشد که دفاع بکند از ایران، این شکی نیست، چنانچه می دانم که روحیه بعضی از قشرهای اینها هم به واسطه همین مسائلی که مع الاسف بیشتر بوده است و بعضی چیزها که واقع شده است اینها هم یک قدری سست شده اند در مسائل. این را هم من می دانم که کمیته ها در همه ایران، در همه جا یک نابسامانی هائی دارند و یک اختلافاتی هست همه اینها را من اطلاع دارم. مشکلات معلوم است، حل مشکلات یک قدری محتاج به زمان است، خوب، الان مشکلات برای دولت زیاد است، برای ارتش زیاد است برای سایر اقشار زیاد است و مع الاسف در این وقت زیادتر شده و حالا هم رو به زیادی است لکن رفع مشکلات یک امری است که آنی نمی شود، در چند لحظه و چند روز و چند ماه نمی شود، این باید به تدریج رفع بشود.
 

تکلیف شرعی هر فرد، خدمت به اسلام است

و مهم این است که ما همه مان و هر فردی خودش را مکلف بداند به اینکه باید حالا خدمت بکند. یک وقت مثلاً بود که ما می گفتیم چه کار داریم به اینکه مرزها چه است، این با ارتش است شما می گفتید ما چه کار داریم که در داخل شهر، بین شهرها چه رخ می دهد، بین شهرها ژاندارمری باید حل بکند. ژاندارمری می گفتند چه کار داریم که داخل شهر چه می گذرد، این را باید شهربانی حل کند. هر کدام به دیگری واگذار می کردند. البته در مواقعی که مواقع عادی است مسأله همین طور است، هر رشته از اینها مامور یک فتنه هستند، اما در مواقعی که غیر عادی است مملکت عادی نیست، مثلاً فرض بفرمائید که جلوگیری از خرابکاری هائی که در قشر زارع و قشر دهقان می شود، ژاندارمری باید جلویش را بگیرد، اما وقتی که شما دیدید که کشورتان اگر زراعت نداشته باشد، اگر نتوانند اینها زراعتی را که کرده اند جمع بکنند، کشور به خطر می افتد، احتیاج زیاد می شود، گرسنگی زیاد می شود،

صحیفه نور جلد 6 صفحه 242

اینجا دیگر نباید وقتی که گفته می شود که ارتش هم به کمک ژاندارمری برود، رؤسا بگویند به ما مربوط نیست.ما باید سر حدات را نگه داریم. یا اگر دیدیم که سر حدات ما الان طوری است که از آن طرف اسلحه وارد می کنند، اشخاص فاسد وارد می شوند، یا اسلحه وارد بشود و دست اشخاص فاسد بیفتد، این باعث می شود که یک وقت ما بفهمیم که یک دسته فاسد مخالف با کشوری، مخالف با ملتی، مخالف با اسلامی مسلح شده اند. یک وقت بیدار بشویم که دیگر نتوانیم جلو آنها را بگیریم، اینجا نباید دیگر ژاندارمری فکر این را بکند که من مال بین شهرها هستم، ژاندارمری باید کمک کند به ارتش و سپاه انقلاب هم کمک بکند به اینها. یک وقت هائی که وقت آشفتگی است مثلاً فرض کنید که یک وقت زلزله بیاید، زلزله بیاید و جائی را خراب بکند، شما ببینید که برادرانتان زیر خرابی ها مانده اند و دارند جان می دهند شما نمی توانید بگوئید این کار مال شیر و خورشید سرخ است و به من ربطی ندارد، هر انسانی خودش را مکلف می داند به هر طوری که باشد برود اینها را نجات بدهد.
 

با بیداری باید جلوی دشمن را هر چند هم کم باشد بگیریم

مملکت ما امروز یک آشفتگی هائی دارد، البته نه آشفتگی که نشود اصلاحش کرد، اینها که حالا دارند آشوب می کنند الان چیزی نیستند لکن ما اگر غفلت کنیم ممکن است این چیز نبوده، چیز بشود. من الان هیچ از اینها خوفی ندارم برای اینکه یک وقتی که ملتی همه اقشارش با هم بودند و همه یک مطلب را خواستند، همانطور که دیدید ملت که باهم بودند، نتوانستند قدرت های خارجی ملت را از آن راهی که دارد منحرف کند. ما خوف از این نداریم که این چند تا فاسد که مانده اند، یک چیزی باشند لکن دشمن هر چه باشد نباید ما او را کم بشماریم، این کم ممکن است کم کم زیاد بشود. ما باید بیدار باشیم، بیداری، با توجه، یک نفر را هم که دیدیم مخالف است برویم سراغش و جلویش را بگیریم. نباید ما فرض کنیم که خوب، بیاورند چند تا تفنگ از خارج، ما الحمدلله چه داریم. خیر، باید ما با تمام قدرت و قوت هر چه می توانیم، اگر سر حدات را دیدیم که اسلحه وارد می شود، همه قوا روی هم بروند و جلویش را بگیرند نگذارند وارد بشود. این اوقات غیر عادی کارها غیر عادی باید واقع بشود، نباید روی آن ترتیبی که پیشتر بوده واقع بشود. من، آقایان که اینجا بودند، آقایان روسای ژاندارمری و رئیس ستاد، راجع به این سر حدات سفارش کردم. ما می خواهیم خیلی بهتر بشود. من از آنوقتی که می بینم که در ارتش گاهی اوقات یک مسائلی واقع می شود که موجب اشکال است مثلاً مثل دستور انتقال زندان های نظامی از زندان قصر، ما وقتی ببینیم که زندانی های نظامی را می خواهند یکجا بگذارند و در ذهن ملت ما بیاید که این یک توطئه ای است من نمی گویم هست، لکن احتمال دادند که اینها را می خواهند فرار بدهند، اینها می خواهند توطئه کنند، من می دانم که اینها دیگر نمی توانند توطئه کنند، این را می دانم لکن وقتی واقع شد یک چنین مسأله ای، برای ما سوء ظن پیدا می شود، برای ملت سوء ظن پیدا می شود. چرا باید اینطور باشد؟

صحیفه نور جلد 6 صفحه 242

 

سه قوه ارتش، شهربانی و ژاندارمری باید قوی باشند

من هر وقت صحبت شده است، من در هر اجتماعی که بودم، در اجتماعات زیاد، مدتی است راجع به ارتش و اینکه ارتش باید چگونه باشد و مردم با ارتش چگونه رفتار کنند، صحبت کرده ام، یک دفعه و دو دفعه نه، و حالا هم باز اگر اجتماعی باشد، باز هم صحبت می کنم، لکن باید ارتش هم همانطور که می خواهیم آنها مجهز باشند. مجهز بشوند. با یک لفظ نمی شود کار را درست کرد. ما می گوئیم، نه اینکه نمی گوئیم، من مکرر گفته ام که گناه صغیره چیزی نیست، در یک چنین وضعیتی که اشخاص داریم که جنایتکارند، آن کبیره است، مقابل جنایتکارها صغیره است. این صغیره و این کبیره غیر از آن صغیره و کبیره است و لهذا ما می گوئیم صغیره را بخشیدیم معنایش این است که مادون آن جنایتکار و خیانتکار است. قضیه آمدن به پادگان ها و دخالت در آنجاها البته این خلاف است، این را من گفته ام و باز هم تکرار می کنم که هم در ادارات و هم در ارتش و ژاندارمری و هم شهربانی، این سه قوه ای که باید قوی باشد این نباید از تحت اختیار فرماندهان خارج بشود و یک بیخودی در شهر مثلاً شهربانی برود و دخالت کند، این بسیار غلط است. ما این را سفارش کردیم و انشاء الله باز هم سفارش می کنیم، این بلا اشکال است لکن فقط این معنا که یک جنایتکار باید دستگیر بشود، یک کسی که بیست سال خیانت کرده این هم باید بخشیده بشود؟! در هر صورت این مسأله که در آنوقت فرض کنید رفته مثلاً دعاگوئی هم کرده ولی نه آدم کشته، نه خیانت کرده، نه چه، خوب این معلوم است و آنکه من گفتم ارتشی را بخشیدیم، این صغیره، مقصودمان مادون جنایت و خیانت است و انشاء الله من یک روزی تفصیلش را خواهم گفت. انشاء الله من امیدوارم که همه تان موفق باشید و مؤید باشید.
 

همه موظفیم به هر اندازه ای که می توانیم کار کنیم

امروز روز خدمت است فقط، امروز هیچ یک از افراد، شما نمی توانید از زیر بار مسؤولیت خارج بشوید، یک مسؤولیت وجدانی و دینی است، الهی و ملی است. امروز شما نمی توانید بگوئید که خوب، من زحمت بکشم آنوقت یک کس دیگری منفعتش را ببرد، من هم بگویم که خوب، ما زحمت بکشیم و یک کس دیگر منفعتش را ببرد و چه کار بکند. امروز دیگر آن روز نیست، آنهائی که منافع شما را از بین می بردند و شما را استثمار می کردند نیستند، الا شاید کمی که نمی توانند کاری بکنند. الان کسی شما را نمی تواند استثمار کند، الان مملکت مال خود شماست یعنی الان شما هر یکی تان نظرتان مثل نظرتان به عائله تان باشد، بلکه بیشتر. همه را ما عائله خود می دانیم و مملکت مال همه ماست و این آشفتگی باید به دست ماها درست بشود. هر فرد با اینکه یک است لکن به اندازه یک فرد از او کار می آید، این اجتماع از افراد درست شده و از فرد کار برنمی آید و یک سنگ صد خرواری را یک نفر نمی تواند بلند کند باید هزار نفر جمع بشوند لکن هر یک اینها یک مقدار قوه ایجاد کرده اند، اینطور نیست که من کاری نداشته باشم، من به اندازه خودم فشار دادم، شما هم به اندازه خودتان، آن هم به اندازه خودش و این قوا رویهمرفته جمع شد آنوقت این سنگ چند خرواری بلند می شود. یک

صحیفه نور جلد 6 صفحه 244

قطره باران، یک قطره است، هیچ کاری هم از قطره بر نمی آید لکن این قطره ها وقتی با هم جمع شدند می شود سیل، این سیل ها وقتی با هم جمع شدند می شود دریا. افراد حکمشان این است، مثل قطره ها مانند وقتی تنها هستند کار از او بر می آید اما نه آن کار بزرگ، از او یک مقدار کار برمی آید. اگر یک قطره بنشیند کنار و بگوید من قطره هستم کار از من نمی آید، این قطره هم بنشیند کنار بگوید من هیچ کار ندارم، کاری انجام نمی گیرد. هر قطره ای اگر هر کار از او بر می آید انجام بدهد، وقتی اینطور یک همچو حسی در یک ملتی پیدا شد که همه افراد خودشان را موظف دانستند به اینکه هر کسی در هر جا هست کار بکند برای کشور خودش، 35 میلیون آدمی می شود که دارند کار می کنند برای کشور خودشان. ما تا حالا کاری که نکردیم همه. اگر شما بگوئید که به من چه، من کاری ندارم به این کارها، من هم بگویم که خوب، من طلبه هستم، آن یکی هم همین طور، کارگر هم همین طور، خوب کارها می ماند، سر جای خود می ماند. همه ما موظفیم به اینکه هر کدام به اندازه ای که کار می آید به همان اندازه کار بکنیم الان محول نکنید شما به ما و ما به شما، ما همه به ژاندارمری و ژاندارمری به دیگر، بلکه هر کس در هر جا که هست و هر پستی که دارد در همان جا مشغول به کارش باشد و تقویت کنند همدیگر را و تهدید کنید آنهائی را که دارند تحریک می کنند به اینکه نه، نباید شما سلسله مراتب را حفظ کنید. اینها خیانتکارند، می خواهند اینها، خواهند نگذارند مملکت آباد بشود، اینها را باید موعظه بکنید و بگوئید باید بیایند و بگوئید به اینها و اینها را بیدارشان بکنید.
 

کسی حق ندارد احترام ارتش اسلامی را از بین ببرد

من شاید مکرر این مطلب را گفته ام که آنهائی که خیانتکار بوده اند و جنایتکار، آنها یا فرار کرده اند یا گرفتار شده اند و الان اینهائی که هست، اینها اشخاصی هستند که برای اسلام دارند خدمت می کنند. الان این ارتش، ارتش اسلام است و ارتش اسلام احترام دارد و کسی حق ندارد این احترام را از بین ببرد و از اینکه وادار می کنند یک عده اشخاصی را که این کار را بکنند، این باید جلویش گرفته شود و انشاءالله می شود.
و در هر صورت شما مطمئن باشید که اینطور نیست که بیایند و بریزند و همه را بگیرند. شما برادرهای ما هستید و قضیه اینجور نیست که ما با شما دشمن باشیم یا شما با ما دشمن باشید، ما همه با هم دوست و برادریم و انشاءالله باید این بار را همه با هم به منزل برسانیم. و این مسائل که می گویند، می دانم و این مسائل برای من هم تاسف آور است. انشاءالله امیدوارم که این خلاف قاعده ها قویاً جلوگیری بشود و اینگونه اعمال تکرار نشود و اگر چنانچه شخصی باشد که کذا و کذا، این باید روی موازین عمل بشود و دستگیر بشود.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  10:10 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها