بیانات امام خمینی در جمع اعضای هیأت بازرگانان ایرانی
تاریخ: 1358/02/25
مدافعان دروغین حقوق بشر، چشم خود را بر جنایات رژیم سابق بسته اند
بسم الله الرحمن الرحیم
البته آنهائی که منافع خودشان را در خطر می بینند یا منافع ارباب های خودشان را، از این نهضت به هر صورتی که باشد شکایت دارند و با هر توطئه ای می خواهند این نهضت را خاموش کنند. گاهی به بهانه حقوق بشر از این اعدام هائی که در ایران شده است انتقاد می کنند و این را یک امر خشونت آمیز می دانند. اینها در ایران نبودند ببینند چه شد و در پنجاه سال و بیشتر بر ایران چه گذشت و بر جوان های ما اخیراً چه گذشت، لکن اطلاع دارند، همچو نیست که اینها بی اطلاع باشند. اینها مطلع هستند که شاه سابق و شاه جلوتر با ایران چه کرد و جنایات این دو تا مرد یا نامرد به ایران چه بود، خیانات اینها را اینها اطلاع دارند. این جمعیتی که ادعا می کنند جمعیت حقوق بشر و حالا برای حقوق بشر دارند سینه می زنند که (چرا این عده را که تا حالا کشته شده است چرا کشته شد، این یک خشونتی است) اینها خشونت هائی که در عصر این پدر و پسر بود نادیده گرفتند، آن قتل هائی که به دست عمال اینها واقع شد و گاهی هم به دست خود محمدرضا واقع شد آنها را اصلش نظری به آن ندارند. نه آنوقت که ملت ایران آنجور ابتلاء داشت و آنطور اینها غارت و قتل می کردند یک کلمه گفتند و از حقوق بشر اسم بردند و نه در آخر که تمام جنایاتی که در ایران واقع می شد در ظرف تقریباً دو سال آخر که همه ملت ها اطلاع بر آن پیدا کردند و ملت ایران آنطور گرفتار شد که جوان های ما را در خیابانها و دستجمعی کشتند. پانزده خرداد را اینها اصلش ذکری از آن نمی کنند. پانزده خرداد به طوری که گفته اند (من در حبس بودم لکن آنطوری که برای من بعد از بیرون آمدن گفتند) قریب پانزده هزار نفر را آنها کشتند و از قراری که باز گفتند خود محمد رضا با هلیکوپتر عامل قتل هم بوده است خودش. اینها، این طرفداری های حقوق بشر، این پانزده هزار جمعیتی که در یک روز کشته شد اینها را مثل اینکه بشر نمی دانند یا بشر می دانند و برای آنها حقوق قائل نیستند. اگر اینها بشر هستند و حقوق دارند و این شصت هزار نفر یا بیشتری که در این چند صباح در این چند ماه از ایران کشته شد، از بهترین جوان های ما کشته شد، از همه طبقات، طبقه روحانیین، طبقه دانشگاهی، طبقه تجار، اداری، همه جور جمعیتی، دهقان، کارگر کشته شد اینها اصلش به روی خودشان نمی آوردند که این کارها شده است، هیچ ما ندیدیم که فریادی از اینها در آید که خیر، چرا حقوق بشر را ملاحظه نمی کنید، چرا اینقدر
صحیفه نور جلد 6 صفحه 173
آدم می کشید، حالا که ما این جنایتکارها را که هر کدامشان، بعضی از اینها چندین نفر آدم را کشته اند یا آنطور اینها را شکنجه داده اند که در زیر شکنجه مردند یا پاهای آنها را اره کردند یا آنها را در تاوه گذاشتند و بو دادند، از همه طبقات، در زندان ها آنطور عمل کردند که یک شب را من در آن حبس که بودم صدای ضجه و ناله اشخاصی که چه می کردند خودم می شنیدم که بعد که آمدند این حبسی ها یعنی صاحبان حبس پیش من آمدند، اعتراض کردم و گفتم زندان ها باید جای تربیت باشد نه جای اینطور وحشیگری ها. گفتند نه، این چیزی نبوده، این یک سربازی بود که فرار کرده بود یک سیلی به او زدند. در صورتی که شاید بیشتر از یک ساعت، شاید شکنجه می کردند و من فریاد می شنیدم.
آنها که تاکنون مجازات شده اند قتال و مفسد فی الارض بوده اند
این طرفدارهای حقوق بشر، این حقه بازها که می خواهند همه منافع ماها را بدهند به ارباب هایشان، آن روز خفه شده بودند قلم هایشان شکسته بود. حالا که ما اینها را پیدا کردیم و چند تایشان را کشتیم، محاکمه کرده اند و اقرار کرده اند به اینکه چه کردند و چه کردند (پرونده هایشان معلوم است که چه کردند) حالا صدایشان در آمده. در عین حال که مساله اینطور است و آنهائی که تاکنون کشته شدند اشخاص فاسد و مفسد و بسیاریشان قاتل و قتال و مفسدالارض بودند، معذلک ما اخیراً یک قدری تضییق کردیم دائره این جنایات را، یک قدری تخفیف دادیم، که کسانی که ثابت شده قاتل هستند یا کسانی که شکنجه کردند و به قتل منتهی شده است، یا کسانی که امر کرده اند که دستجمعی مردم را بکشند، اینها را گفتیم حالا از این به بعد اینها مورد اعدام باشند، دیگرانی که شکنجه کردند و اینها، البته آنها هم اعدام نمی شوند لکن به جزای خودشان می رسند، به حبس یا تعزیز و اینطور چیزها، یک کسی که پای کسی را اره کرده لکن نمرده، آن که پایش اره کرده، این را نمی شود ما بگوئیم که تو بسم الله تشریف ببرید و اهلاً وسهلاً خوب این باید به مجازات برسد. اگر آن آدمی که پایش را اره کردند پیدا بشود، پای او را به حسب حکم شرع باید اره بکند، قصاص. اگر آن آدمی را که آنجور شکنجه کردند الان ما پیدا کنیم و ببینیم که می خواهد این هم تقاص کند، ما به او اجازه می دهیم که برود تقاص بکند.
این برای حقوق بشر است. خوب، این بشر حق دارد آن بشر هم حق دارد. این بشر سلامت این را سلب کرده است، حق این است که سلامت او را سلب کند. این بشر یکی را کشته است، حق ورثه او این است که او را بکشند. ما ورثه را پیدا نکنیم، حق حاکم است که او را بکشد. ما تا حالا که این عده ای که کم هم بودند تعداد زیادی نبودند، این عده را دادگاه های انقلابی کشته اند، اینها برای احقاق حقوق بشر اینها را کشته اند. اینهائی که ادعای حقوق بشر می کنند و برای القانیان هیاهو می کنند و یا برای هویدا هیاهو می کنند، اینها هستند که حقوق بشر را پایمال دارند می کنند.
پانزده سال این هویدا یا سیزده سال تقریبا این هویدا نخست وزیر بود و تمام جنایات گردن نخست وزیر است. ما هر نخست وزیری که در آن عصر پیدا شد، اگر پیدا کنیم، مثل شریف امامی، مثل
صحیفه نور جلد 6 صفحه 174
بختیار، محکوم به قتلند اینها. بختیار خودش اقرار کرد که به امر من قتل واقع شد. اینها عامل قتلند به اینطور که وادار کردند جمعیت را به قتل عام. اینها مفسدند، اینها فاسدند. ما برای حقوق بشر این کار را داریم انجام می دهیم و این جمعیتی که صدا می کنند که حقوق بشر، حقوق بشر، اینها عمال استعمارند. اصل این جمعیت هائی که در آمریکا یا در جاهای دیگر درست شده است به عنوان جمعیت حقوق بشر، جمعیت کذا و کذا اینها را همه آنها درست کرده اند برای اینکه حقوق بشر را ضایع کنند. این همه خیانت این مرد نانجیب به ایران کرده است و این همه قتل و غارت کرده است، حالا که می گویند این باید به قتل برسد (حالا هم که حکمی صادر نشده برای قتل محمد رضا لکن صادر می شود، اگر چنانچه ما پیدایش بکنیم، او باید کشته بشود) اینهائی که می گویند حقوق بشر، حالا صدایشان در آمده و اظهار تاسف می کنند.
اظهار تاسف آمریکا و اسرائیل برای محمدرضا و القانیان
البته آمریکا باید اظهار تاسف بکند، برای اینکه محمد رضا یک نوکر بسیار خوبی برای آمریکا بود که همه منافع ما را به کام آمریکا کرد، ایران را فقیر کرد و همه را داد به آمریکا و به رفقای او، او البته باید اظهار تاسف بکند. البته باید اسرائیل اظهار تاسف بکند از مرگ القانیان برای اینکه القانیان، این مردی که اینقدر جنایت کرده در اینجا و اینقدر خیانت کرده و اموال این ملت را به اسرائیل داده، این البته باید اظهار تاسف بکند لکن باید واقعیت را ببینیم چیست، آیا واقعیت این است که ما داریم حقوق بشر را ضایع می کنیم؟
ما در حبس ها سفارش کرده ایم که حتی به این اشخاص شکنجه گر یک کلمه درشت نگویند
ما در تمام این مدتی که این حکومت ما، این حکومت ایران الان هست، در تمام این مدتی که چیز است و تمام مدت بعد از انقلاب، آن بعد از انقلابی که در انقلاب ها آنقدر می کشتند، یک نفر آدمی که بی جرم کشته شده باشد، بیایند و بگویند، بیایند بگویند این جرم نداشت، یک آدمی. آنطوری که فوج فوج جوان های ما را می گرفتند به عنوان اینکه کتاب توی خانه تو است، به عنوان اینکه اعلامیه تو خانه تو است، به عنوان اینکه با کسی که اعلامیه دارد یا در کتابفروشی تو یک دانه کتاب رساله پیدا می شود، با این عنوانها می گرفتند، می بردند، شکنجه می دادند، می کشتند.
شما در تمام این مدتی که این نخست وزیر، نخست وزیر اسلامی آمده است روی کار، یکی را پیدا بکنید که در این دادگاه انقلاب یا در نخست وزیری یا در ارتش یا در جای دیگر در این حکومت بدون جرم یک نفر را گرفته باشند یک روز حبس کرده باشند، به یک کسی فحش داده باشند. این جمعیت حقوق بشر متوجه نیستند اینها را، یا می دانند و خودشان را به کری می زنند؟ خائنند اینها، اینها می خواهند ما را باز زیر بار همان چیزهائی که سابق ها بود بکشند. ما به این حرف ها گوش نمی دهیم. ما
صحیفه نور جلد 6 صفحه 175
برای احقاق حق بشر، برای حقوق بشر، تا حالا این جمعیتی که کشته شده است برای احقاق حقوق بشر بوده است و دادگاه های ما با دقت و با همه جور چیزی که بودند و اشخاص امین بوده اند این کار را کرده اند از این به بعد باز یک قدری تخفیف داده شده است که، یک قدری مثلاً ما به آن حدت نباشد، بعدها هم زیادتر تخفیف داده می شود لکن ما با همین، همین اشخاصی که اینطور شکنجه کردند، اینطور آدم کشتند، ما در حبس ها سفارش کردیم که حتی به این یک کلمه درشت نگویند. من اعلام کردم این را، اعلامیه داده ام که حبسی را در حکومت اسلامی ولو هر چه مجرم باشد، حبسی را حق ندارند با اینکه گرسنگی بدهند، حق ندارند به اینکه او را شکنجه بکنند، حق ندارند که یک کلمه درشت به او بگویند، آنقدری که حقش این است که محاکمه اش بکنند، هر طور جرمی که دارد به آن جرم چیزش بکنند، جزاء به او بدهند، بیشتر از این نه، زائد بر این نه. یک حبس اینطوری که این شکنجه گرها را اگر یکی از ماها گرفتار آنها می شد و نسبت به آنها یک تو گفته بودیم آنطور با ماها رفتار می کردند. این شکنجه گرها الان در حبس ما موجودند، الان در حبس ایران اینها موجودند، آمدند دیدند از خارج و گفتند مطابق با تمدن است اینطور چیز، اینطور حبس.
اینها (جمعیت های حقوق بشر) مزدورانی هستند که می خواهند حقوق بشر را پایمال کنند
بیایند و ببینند. همان جا در خارج نشسته اند و اجرت می گیرند و مزد می گیرند و قلم را برداشتند و همین طور دارند چیز می نویسند به عنوان حقوق بشر. اینها اشخاصی
هستند که می خواهند حقوق بشر پایمال بشود، نه اینکه می خواهند حقوق بشر را استفاده کنند و بگویند حقوق بشر. اینها، جوان های ما این همه کشته شدند، این همه زجر دیدند،
برایشان هیچ حق قائل نیستند، برای ما، ما را انسان اینها می گویند نیستند، اینها ما را بشر مثل اینکه نمی دانند، آنوقت چهار نفر را ما اعدام کردیم برای اینکه پانزده سال، ده سال
زجر داده اند، کشته اند، قتل عام کردند، ریختند توی خیابان ها به قتل عام، خوب شما همه دیدید این را و همه دیدند این را، آنها مطلعند از این معنی، نه اینکه آنجا نشسته اند و بی
خبر هستند، همین طوری که جزئیات حالا را مطلعند، جزئیات سابق هم مطلع بوده اند، مطلعند لکن خیانتکارند، بی انصافند، بشر نیستند اینها، اینها یک مزدورانی هستند که می خواهند
حقوق بشر را پایمال کنند. تا حالا اینطور شده است و بحمدالله - ما - تا یک قدری جزای بعضی از آنها (البته هستند باز هم) داده شده است، لکن الان توطئه ها هست،
الان همان اشخاصی که اهل این کارها بوده اند یک مقداری شان هستند و مشغول توطئه هستند می خواهند دوباره کار را از سر بگیرند، اینهائی که مشغول توطئه هستند، اینهائی که
می خواهند دوباره مسائل را به حال اول برگردانند، دوباره یک ملت را به زیر بار بکشند. دوباره یک ملت را ذلیل کنند، دوباره حقوق یک ملت را به باد فنا بدهند، اینها را ما اگر
پیدایشان بکنیم البته به جزا می رسانیم و انشاءالله پیدایشان می کنیم.
صحیفه نور جلد 6 صفحه 175
چه شد این حقوق بشری ها راجع به (شهادت) آقای مطهری یک کلمه ننوشته اند و نگفته اند؟
این وضع حقوق بشری های مادی است، اینهائی که مثل آقای مطهری که اذیتش به یک مور نرسیده است، من قریب بیست سال این مرد را می شناسم، یک آدم به آن سالمی، یک آدم به آن ادب، به آن انسانیت، این را محکوم به قتلش می کنند. چرا؟ چه کرد آقای مطهری؟ کی را کشته؟ چه کرده؟ این بشر نیست؟! این انسان فیلسوف، عالم، فقیه، این بشر نیست؟ این بشر را اینطور می کشند بدون اینکه یک جرمی داشته باشد. جرم آقای مطهری چه بوده؟ چه کرده بود؟ جرم قرنی چه بود؟ اینها چه جرمی کرده بودند که مستحق قتل بودند؟ حالا هم لیست دارند برای کشتن یک عده ای. خیال می کنند که با کشتن آقای مطهری یا با کشتن امثال آقای مطهری این نهضت خاموش می شود و دوباره حقوق ملت ما پایمال می شود و دوباره چه، چه شد. خوب، راجع به آقای مطهری این حقوق بشری ها یک کلمه ننوشته اند و نگفته اند، ما که نشنیده ایم که بگویند، این بشر نیست؟! اعتراض نکردند، هیچ نگفتند، محکوم نکردند آن کسی را که کشته است، حالا نمی شناسندش آقا، خوب آن طائفه ای که این کار را کرده است. چرا محکوم نکرده اند. حالا اگر ما قاتل آقای مطهری را پیدا بکنیم او را مجازات بدهیم، قصاص بکنیم، آنوقت صدایشان در می آید که خشونت است. این خشونت نیست که شب بدون جهت؟! آخر یک وقت یک آدمی بود که کاری کرده بود، جز تعلیم و تعلم این مرد کاری نداشت، یک آدمی که من قریب به بیست سال است او را می شناسم و مطلع از وضع و حال او هستم و می دانم که اذیت به کسی نکرده، یک آدمی که زحمت برای این ملت کشیده است، یک آدمی که کتاب نویس بوده است، یک آدمی که فیلسوف و متفکر بوده مستحق قتل است که این را کشتند؟! این جمعیت حقوق بشر کجا هستند که یک کلمه نمی گویند. حالا ما اگر آن کسی که این را کشته است پیدا کنیم و بکشیم، یکدفعه سر قلم حقوق بشر باز شود و شروع می کنند به نوشتن و به چیز کردن که خشونت است، ایران خشونت است، حقوق بشر را ملاحظه نمی کند. اینها چه جمعیتی هستند، من نمی دانم چه تربیتی اینها دارند، چه حیواناتی اینها هستند. این وضع دنیای مادی است، این وضع، این حقوق بشری ها مادی اند، این وضع دنیای مادی است که غیر از منافع مادی و غیر از منافع ارباب های خودشان هیچ چیز را ملاحظه نمی کنند چون مطلع بر هیچ چیزی نیستند، همه را غمض عین می کنند تا آنجائی که منفعت خودشان را در خطر می بینند فریادشان بلند می شود. این خاصیت تربیت های مادی است و این نحو حکومتی که الان هست، خاصیت تربیت های اسلامی است، معنوی است.
حدود الهی برای حفظ حقوق بشر است
تربیت است، جامعه باید تربیت بشود، حدود الهی برای تربیت جامعه است، نه برای انتقامجوئی اگر قاتل را نکشند، قتل زیاد می شود و (فی القصاص حیوه) در قصاص زندگی است. اگر ما در قصاص را ببندیم، هر کسی بکشد کارش نداشته باشیم، قتل زیاد می شود، زندگی مردم از بین
صحیفه نور جلد 6 صفحه 177
می رود، هرکس دلش خواست هر کسی را می کشد. قصاص برای این است که زندگی بشر تامین بشود، تربیت است، برای مصلحت جامعه است، تمام حدود الهی برای مصلحت جامعه است. اگر آن آدمی که فلان کار را می کند و در شرع برایش فلان جزا را قرار داده اند، اگر این جزا نباشد، امثالش زیاد می شود.آن کسی که رفته مثلاً با زن کسی چه کرده است، اگر چنانچه این را جزا به او ندهند این فحشا زیاد می شود. جلو فحشا را باید گرفت. دزدها را می گرفتند و می بردند توی حبس آنجا تعلیم دزدی می کردند می گفتند کلاس باز شده برای کیفیت جیب بری، چگونه و چه جور جیب بری، چه جور بهتر است. اگر چهار تا دزدی که روی موازینی که البته هست، بگیرند و جزای آنها را بدهند، دست دزدی از ایران قطع می شود، از عالم قطع می شود. چهار نفر دزد را به آنطوری که شارع فرموده است، آن شارعی که راضی نیست به یک بشر، به یک بشر، به یک بشر که هیچ به یک حیوان ظلم بشود امر می کند که باید این که این جرم را کرده است این حد را هم بخورد، این برای این است که مصلحت بشر را دارد ملاحظه می کند، برای حفظ حقوق بشر است. حدود الهی برای حفظ حقوق بشر است. بشر همه حق حیات دارند.اگر نکشند آن آدم جانی را و آن آدمی که آدم کشته است آدمکشی زیاد می شود. اگر جرم دزدی، به جرم دزدی چهار نفر را که دزدی کرده اند و رفتند منزل مردم را برده اند و از بین برده اند مالش را، جزا به آنها ندهند، این، این جنایت زیاد می شود. گرفتن و بردن توی حبس نگه داشتن و چیز به آنها دادن، در همان جا هم باز جیب بری را تعلیم و تعلم کردن، این اسباب زیادیش می شود. این را حبس نباید کرد باید همان جرمی که گفتند بکنند و رهایش کنند برود، دیگر نمی شود. اگر آن کسی که به نوامیس مردم چیز کرده است، با آن شرایطی که دارد بیاورند بکشندش، زیاد نمی شود دیگر این. حق بشر را دارد اسلام ادا می کند. شما که فریاد حقوق بشر را می زنید می خواهید حقوق بشر را ضایع کنید و پایمال کنید. شما این همه بشر کشته شده است، حق ندارند؟! دو تا بشری که این همه را کشته حالا کشتن خلاف حق بشر است؟! آخر این حرف است در عالم، منطق است این منطق؟ ما امیدواریم که یک حکومت اسلامی عدل بتوانیم ایجاد کنیم، دعا کنید بشود انشاء الله آنوقت مردم عالم می فهمند که حکومت اسلامی یعنی چه، چی هست. الان ماهیتش مجهول است الان نمی دانند که وضع حکومت اسلامی چه جوری است خیال می کنند که نه، اگر اسلام آمد دیگر همه زن ها را می کنند توی اتاق و درش را می بندند، دیگر همه مردم را. خوب، تبلیغات است.
اگر حکومت اسلامی تحقق پیدا کند، دست اجانب از ممالک اسلامی قطع می شود
پیش از این یهودی ها آمده بودند اینجا. گفته بودند به این یهودی ها، به اینها، به این جمعیتی که اگر چنانچه این نهضت پیش برود و حکومت، حکومت اسلامی بشود، همه یهودی ها را از بین می برند، همه را می کشند. به آنها گفتم که خوب، نهضت پیش برد، الان هم پیش برده، به شما یهودی ها تا حالا یک کسی تو گفته؟ اذیت کرده شما را؟ خوب اینها می خواهند که با این حرف ها، و با این مفت گوئی ها نهضت را نگذارند برسد و حکومت اسلامی تحقق پیدا نکند، برای اینکه اگر حکومت اسلامی تحقق
صحیفه نور جلد 6 صفحه 178
پیدا کند، دیگر دست اجانب از ممالک اسلامی قطع می شود و آنها خواهند که دستشان باز باشد، دیگر امثال محمد رضای پهلوی نمی تواند سلطنت و ریاست بکند و آنها می خواهند این باشد تا اینکه برای آنها هر جوری دلشان می خواهد عمل بکند. انشاءالله این حکومت تحقق پیدا بکند و مزه حکومت اسلامی را که چند صباحی در صدر اسلام بوده است (کم بوده است نگذاشتند آنوقت هم) مزه حکومت اسلامی را مردم بفهمند یعنی چه.
با وحدت کلمه و حفظ اسلامیت نهضت، ما پیروز هستیم
و حالا تکلیف ما چیست؟ تا حال این شکایت هائی است که ما از حقوق بشری ها داریم. الان تکلیف ما چیست؟ تکلیف ما، الان زیاد تکالیف ما داریم، طبقات مختلف تکالیف مختلف دارند. یک تکلیف عمومی هست و آن اینکه همه ما با همه قدرت و قوت که داریم سعی کنیم که این نهضت محفوظ بماند، این وحدت کلمه محفوظ بماند، این خدائی بودن نهضت محفوظ بماند که همه برای اسلام کار بکنند. همین که ما را تا حالا آورده و پیروز کرده است که چون برای اسلام بود، وحدت کلمه بود، همه ملت برای اسلام قیام کردند و پیروز شدند، خداوند تأیید کرده. الان تکلیف همه ما این است که سعی بکنیم و هر چه قدرت داریم، هر فردی هر مقداری که قدرت دارد سعی بکند که این وحدت کلمه و این اسلامیت نهضت محفوظ بماند، اگر این محفوظ ماند ما پیروزیم، هیچ شک نکنید. اگر ما وحدت کلمه مان و اسلامیت، این دو تا اگر محفوظ بماند، فساد می کنند و توطئه می کنند همه را از بین می بریم اما شرط همین است که همه مردم، همه ملت با هم دست به هم بدهند و این نهضت را حفظش بکنند. این یک هدیه ای است که خدای تبارک و تعالی به ما عنایت کرده است، ما این هدیه و امانت را اگر چنانچه حفظ کردیم و خیانت به آن نکردیم پیروزیم. اگر خدای نخواسته خیانت به این معنا کردیم آنوقت خوف این است که خدای نخواسته برگردد حالمان به حال اول و بدتر.
مملکت احتیاج به کار دارد
اقشار مختلف از مردم تکالیف مختلف دارند. الان ما می بینیم که گفته می شود در ادارات کم کاری است، در کارخانه ها کم کاری است. این خیانت به یک مملکتی است. الان وقت این است که کار را زیاد بکنند، نه کار را کسر بکنند. ما الان مواجه با یک مشکلاتی هستیم در این مملکت. اقتصاد ما یک اقتصاد ضعیفی است. الان همه اموال را برداشته اند و غارت کردند و رفتند. کشاورزی ما الان کشاورزی صحیح نیست. الان وقت این است که این ملت که تا الان رنج دیده است و با رنج به دست آورده است این هدیه الهی را کار را زیاد کنند، نه کار را کم بکنند. در ادارات کم کاری چرا الان مملکت دیگر برای خودتان است باید کار بکنید. در کارخانه ها کار کم کردن چرا، سستی چرا، بیکاری چرا، مال خودتان است باید کار بکنید. در زراعت چرا کم کاری بشود.کسانی که در این قشرها هستند
صحیفه نور جلد 6 صفحه 179
باید کار بکنند، هر مقداری که می توانند کار بکنند. اگر بتوانند، زیادتر از سابق کار بکنند و کسر نگذارند. مملکت احتیاج به کار دارد، احتیاج به کشاورزی دارد وزارتخانه ها احتیاج دارند که کار بکنند، کار بشود، معطل نکنند مردم را.
گرانفروشی، خیانت است به مملکت اسلامی
بیائیم سراغ تاجر و بازرگان و کاسب و این سنخ جمعیت. الان روزی است که باید به این ملتی که در طول زمان تاریخ زندگی این پدر و پسر و بعد هم در حال انقلاب که بازارها تقریباً حدود یک سال و نیم یا چقدر یا تعطیل بود یا نیمه تعطیل بود و بسیاری از مردم ضعیف، ضعیف تر شدند، امروز روزی نیست که استفاده چی ها راه بیفتند و بخواهند استفاده کنند. روز حمایت است امروز. از برادرانشان باید حمایت کنند نه اینکه یک جنسی را که به ده تومان می خرند به صد تومان بفروشند. گرانفروشی امروز خیانت است به یک مملکت اسلامی، این خیانت را نکنند اینها، یک قدری با مردم ملایمت کنند. برادران خودتان هستند، با این برادرهائی که خون داده اند، شما تاجرهای محترم که نبودید در این میدان ها، من که می دانم شماها نبودید، آنهائی که بودند این کاسب جزء بود و این حمال بود و این کارگر بود و این طلبه بود و این عرض می کنم دانشگاهی بود که همه فقیرند، این طبقه بودند که این نهضت را پیش بردند و خون خودشان را و جوانان خودشان را دادند و این نهضت را پیش بردند. حالا انصاف است که یک تاجر معتبری که دارای یک کارخانه کذاست، دارای کذا و کذاست و آن بالاها نشسته و تماشا کرده و اینها خون خودشان را داده اند و پیش برده اند، حالا همراهی نمی کند؟ اجحاف کند با این طایفه؟ یک قیمت اجناس را همچو بالا ببرد که این ضعفا نتوانند بخرند، زندگی شان مختل بشود؟ خوب، باید اینها برادرهای خودشان، با آنهائی که در این راه زحمت کشیده اند، اهل وطنشان هست، اهل دینشان هست، با اینها باید همراهی کنند، گرانفروشی نکنند، نگذارند یک وقتی ما روی تکلیف های الهی باهاشان عمل بکنیم، خودشان جلوگیری کنند از مسائل. یک روز اگر ما یک تکلیف الهی عمل بکنیم، کارشان زار است، نگذارند اینطور بشود. این هم یک باب است که مال یک طایفه.
یک طایفه هم این قاچاقچی ها، هروئین فروش و قاچاقچی و اسلحه قاچاق می آورد، این هم یک درد و بلائی است که به جان این ملت الان افتاده است و اینها درجه اول خائنین هستند به این مملکت. تریاک آوردن و پخش کردن بین مردم، هروئین آوردن و پخش کردن بین جوان های ما، ملت ما را این از بین خواهد برد. اینها خودشان قبل از اینکه این عذاب الهی برایشان بیاید، قبل از اینکه آن شلاق الهی به آنها بخورد، خودشان ملاحظه بکنند و نکنند و ترک کنند. این جنایت است، این کشیدن جوان های برومند ماست به از بین رفتن، این فساد نسل است، نسل را فاسد می کند. کاسبی مگر قحط است که انسان هروئین فروشی بکند. کاسبی دیگر بکن، قاچاقچی باشد، برو کار دیگری بکن، آن هم قاچاق هروئین و تریاک و قاچاق اسلحه از خارج که یک وقت به دست دشمن ها بیفتد و مملکت را به
صحیفه نور جلد 6 صفحه 180
هم بزند. این هم یک باب است. یک باب هم قضیه زراعت است که باید آن کسانی که زراعت می کردند و حالا به حسب یک جهاتی فرار کردند از آنجا و آمدند و بازیشان دادند و آوردند و در اطراف شهرها اسکانشان کردند با آن وضع، برگردند سراغ زراعت خودشان، زمین های خودشان. اینها الان دیگر آزادند زراعت بکنند و دولت هم به قیمت خوب ازشان می خرد.
اینها باید، ما الان وضعمان طوری است که همه مان باید کمک بکنیم به این کشور، همه باید دلسوزی بکنیم برای این ملت. ملتی است که مثل ملت جنگزده، جنگزده است واقعاً، ملتی است که در خیابان ها جنگ کردند، مگر جنگ غیر از این بود منتها آنها توپ و تانک داشتند اینها مشت داشتند و اراده قوی. یک ملت جنگزده، یک ملت خیانت زده، یک ملت جنایت زده، یک ملتی که فقیرش کردند و رفتند، انصاف نیست که حالا اقشار مختلفی که دستشان به دهنشان می رسد با این ملت باز همان کاری را بکنند که آنها می کردند به صورت دیگر، همان خیانت هائی که آنها کردند، آنها می بردند می کشتند تو حبس ها و اینها، اینها با هروئین می کشند، اینها بدتر از قبل است. باید ما بیدار بشویم آقا، باید موافق اسلام عمل کنیم، انسان باشیم و باید انصاف داشته باشیم. دردها زیاد است و من امیدوارم که خدای تبارک و تعالی همانطوری که تا حالا با رحمت خودش با ما عمل کرده است، باز هم با رحمت خودش عمل بکند که ما بتوانیم این نهضت را به آخر برسانیم و مملکت خودمان را از چنگال اجنبی ها نجات بدهیم و اشخاص خائن را هم به سزای خودشان برسانیم.
انشاء الله خداوند همه شما را حفظ کند، موفق باشید، سلامت باشید، برای مملکت خودتان خدمت بکنید.