0

صحیفه نور امام خمینی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

تلگراف امام خمینی به حضرت آیت الله العظمی حکیم

تاریخ: 1342/01/23

 

نجف - حضرت آیت الله حکیم دامت برکاته و علت کلمته

بسمه تعالی
تلگراف محترم در تسلیت فاجعه عظیمی موجب تشکر گردید، امید است با وحدت کلمه علماء اسلام و مراجع وقت کثرالله امثالهم حفظ استقلال مملکت و قطع دست اجانب را نموده، از حریم اسلام و قرآن کریم دفاع کرده نگذاریم دست خیانت به احکام مسلمه اسلام دراز شود. ما می دانیم با هجرت مراجع و علماء اعلام اعلی الله کلمتهم مرکز تشیع در پرتگاه هلاکت افتاده و به دامن کفر و زندقه کشیده خواهد شد و برادران ایمانی عزیز ما در شکنجه و عذاب الیم واقع خواهند شد. ما می دانیم با این هجرت تغییرات و تحولات عظیمی روی خواهد داد که ما از آن بیمناکیم. ما عجالتاً در این آتش سوزان به سر برده و با خطرهای جانی صبر نموده، از حقوق اسلام و مسلمین و از حریم قرآن و استقلال مملکت اسلام دفاع می کنیم و تا سرحد امکان مراکز روحانیت را حفظ نموده، امر آرامش و سکوت می نمائیم مگر آنکه دستگاه جبار راهی را بخواهد طی کند که ما را ناگزیر به مطالبی کند که به خدای تبارک و تعالی از آن پناه می بریم. اینجانب دست اخلاص خود را به سوی جمیع مسلمین خصوصاً علماء اعلام و مراجع عظام اطال الله بقاءهم - دراز کرده و از عموم طبقات برای صیانت احکام اسلام و استقلال ممالک اسلامی استمداد می کنم و اطمینان دارم با وحدت کلمه مسلمین سیما علماء اعلام صفوف اجانب و مخالفین در هم شکسته و هیچ گاه به فکر تجاوز به ممالک اسلامی نخواهند افتاد، ما تکلیف الهی خود را ان شاءالله ادا خواهیم کرد و به احدی الحسینین نائل خواهیم شد، یا قطع دست خائنین از حریم اسلام و قرآن کریم و یا جوار رحمت حق جل و علی انی لا اری الموت الاسعادة و لا الحیوة مع الظالمین الا برما. اینک دستگاه جبار برای اطفاء نور حق به هر وسیله در کوشش است. والله متم نوره و لو کره الکافرون.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
روح الله الموسوی الخمینی

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  9:07 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

نامه امام خمینی در پاسخ علمای اعلام و حجج اسلام یزد

تاریخ: 1342/02/02

 

خیانت های دستگاه جبار به اسلام و قرآن

بسم الله الرحمن الرحیم
محترماً معروض می دارد از خداوند تعالی سلامت و عظمت و توفیق حضرات آقایان را در اعتلای کلمه اسلام و تشیید مبانی دین مبین خواستار است.
لازم است توجه حضرات آقایان را جلب کنم به اعمال گذشته و حاضر، دستگاه جبار در گذشته به اسلام و قرآن اهانت کرد و خواست قرآن را در ردیف کتب ضاله قرار دهد. اکنون بااعلام تساوی حقوق، چندین حکم ضروری اسلام محو می شود. اخیراً وزیر دادگستری در طرح خود شرط اسلام و ذکوریت را از شرائط قضات لغو کرده.
 

سوءنیت دولت

از چیزهائی که سوءنیت دولت حاضر را اثبات می کند، تسهیلاتی است که برای مسافرت 2000 نفر یا بیشتر از فرق ضاله قائل شده است و به هر یک 500 دلار ارز داده اند و قریب 1200 تومان تخفیف در بلیط هواپیما داده اند به مقصد آنکه این عده در محفلی که در لندن از آنها تشکیل می شود و صددرصد ضد اسلامی است شرکت کنند، در مقابل برای زیارت حجاج بیت الله الحرام چه مشکلات که ایجاد نمی کنند و چه اجحافات و خرج تراشی ها که نمی شود.
 

رخنه عمال اسرائیل (بهائیان) در بسیاری از پست های حساس مملکتی

آقایان باید توجه فرمایند که بسیاری از پست های حساس به دست این فرقه است که حقیقتاً عمال اسرائیل هستند. خطر اسرائیل برای اسلام و ایران بسیار نزدیک است، پیمان با اسرائیل در مقابل دول اسلامی یا بسته شده یا می شود. لازم است علمای اعلام و خطبای محترم، سایر طبقات را آگاه فرمایند که در موقعش بتوانیم جلوگیری کنیم. امروز روزی نیست که به سیره سلف صالح بتوان رفتار کرد، با سکوت و کناره گیری همه چیز را از دست خواهیم داد.

صحیفه نور جلد 1 صفحه 44

 

علمای اسلام باید دین خویش را به اسلام و پیامبر ادا نمایند

اسلام به ما حق دارد، پیغمبر اسلام حق دارد، باید در این زمان که زحمات جانفرسای آن سرور در معرض زوال است، علمای اسلام و وابستگان به دیانت مقدسه، دین خود را ادا نمایند. من مصمم هستم که از پا ننشینم تا دستگاه فاسد را به جای خود بنشانم و یا در پیشگاه مقدس حق تعالی با عذر وفود کنم. شما هم ای علمای اسلام مصمم شوید و بدانید پیروزی با شماست (والله متم نوره ولو کره الکافرون) .
خداوندا! عظمت اسلام و مسلمین و علمای اسلام را روز افزون فرما.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
روح الله الموسوی الخمینی

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  9:07 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

پیام امام خمینی به ملت ایران به مناسبت چهلم فاجعه بزرگ قم

تاریخ: 1342/02/12

 

جرم ما حمایت از اسلام و استقلال ایران است.

بسم الله الرحمن الرحیم
چهل روز از مرگ و ضرب و جرح عزیزان ما گذشت، چهل روز است بازماندگان کشتگان مدرسه فیضیه بر عزیزان خود سوگواری می کنند. دیروز پدر قد خمیده مرحوم سید یونس رودباری که آثار عظمت مصیبت، چهره اش را در هم شکسته بود، به ملاقات من آمد. با چه زبان می شود مادرهای فرزند مرده و پدرهای غمدیده را تسلیت داد؟ باید به پیغمبراسلام صلی الله علیه و آله و امام عصر عجل الله تعالی فرجه عرض تسلیت کرد.
ما برای خاطر آن بزرگواران سیلی خوردیم و جوانان خود را از دست دادیم. جرم ما حمایت از احکام اسلام و استقلال ایران است. ما برای اسلام، اینهمه اهانت شده و می شویم. ما در انتظار حبس و زجر و اعدام نشسته ایم. بگذار دستگاه جبار هر عمل غیر انسانی که می خواهد بکند، دست و پای جوانان ما را بشکند، مریض های ما را از مریضخانه بیرون کند و ما را تهدید به قتل و هتک اعراض کند، مدارس علم دین را خراب کند، کبوتران حرم اسلام را از آشیانه خود آواره کند.
در این چهل روز ما نتوانستیم احصائیه مقتولین و مصدومین و غارت شدگان را درست به دست بیاوریم، نمی دانیم چند نفر در زیر خاک و چند نفر در سیاه چال های زندان ها و چند نفر در پنهانی به سر می برند، چنانکه بعد از سال های دراز عدد مقتولین مسجد گوهر شاد را که با کامیون ها حمل کردند، نمی دانیم.
 

به اعتراف مامورین، تمام جنایات و قانون شکنی ها به امر شاه است

اشکال بزرگ آن است که به هر دستگاهی که رجوع می شود، می گویند: اینها که شده است به امر اعلیحضرت!! است و چاره ای نیست، از نخست وزیر تا رئیس شهربانی و فرماندار قم همه می گویند: فرمان مبارک!! است، می گویند: جنایات مدرسه فیضیه به دستور ایشان است، به دستور اعلیحضرت!! مریض ها را از مریضخانه بیرون کردند، به دستور ایشان است که اگر در جواب حضرت آیت الله حکیم کاری انجام دهید، کماندوها و زن های هر جایی را به منازل شماها بریزیم و شماها را

صحیفه نور جلد 1 صفحه 47

بکشیم و خانه هاتان را غارت کنیم، دستور اعلیحضرت!! است که بدون مجوز قانونی، طلاب را بگیریم و به لباس سربازی در آوریم، دستور اعلیحضرت!! است که به دانشگاه بریزند و دانشجویان را بکوبند. مأمورین، تمام قانون شکنی ها رابه شاه نسبت می دهند، اگر اینها صحیح است باید فاتحه اسلام و ایران و قوانین را خواند و اگر صحیح نیست و اینها به دروغ جرم ها و قانون شکنی ها و اعمال غیر انسانی را به شاه نسبت می دهند، پس چرا ایشان از خود دفاع نمی کنند تا تکلیف مردم با دولت روشن شود و در موقع مناسب به سزای اعمال خود برسانند؟!
 

تا این دولت غاصب یاغی سرکار است، مسلمین روز خوش نخواهند دید.

کراراً تذکر داده ام که این دولت سوءنیت داشته و با احکام اسلام مخالف است، نمونه های آن یکی پس از دیگری ظاهر می شود، وزارت دادگستری دولت با طرح های خود و الغاء اسلام و رجولیت از شرایط قضات، مخالفت خود را با احکام مسلمه اسلام ظاهر کرد، از این به بعد باید در اعراض و نفوس مسلمین، یهود و نصاری و دشمنان اسلام و مسلمین دخالت کنند. منطق این دولت و بعضی اعضای آن محو احکام اسلام است، تا این دولت غاصب یاغی سر کار است، مسلمین روز خوش نخواهند دید.
 

دستگاه جبار نمی تواند ما را از مقصدمان منصرف کند.

من نمی دانم اینهمه بی فرهنگی و جنایات برای نفت قم است و حوزه علمیه باید فدای نفت شود؟ یا برای اسرائیل است و ما را مزاحم پیمان با اسرائیل در مقابل دول اسلامی می دانند؟ در هر صورت ما باید نابود شویم، اسلام و احکام اسلام و فقهای اسلام باید فدا شوند، دستگاه جبار گمان کرده است با این اعمال غیر انسانی و فشارها می تواند ما را از مقصد خود که جلوگیری از ظلم و خودسری ها و قانون شکنی ها و حفظ حقوق اسلام و ملت و برقراری عدالت اجتماعی که مقصد بزرگ اسلام است، منصرف کند.
ما از سربازی فرزندان اسلام هراسی نداریم، بگذار جوانان ما به سرباز خانه بروند و سربازان را تربیت کنند و سطح افکار آنها را بالا ببرند، بگذار در بین سربازان، افراد روشن ضمیر و آزادمنش باشند تا بلکه به خواست خداوند متعال، ایران به سربلندی و آزادی نایل شود.
 

من برای نجات اسلام و ایران به افراد نجیب ارتش دست برادری می دهم.

ما می دانیم که صاحب منصبان ارتش معظم ایران، درجه داران محترم، افراد نجیب ارتش با ما در این مقصد همراه و برای سرافرازی ایران فداکار هستند، من می دانم درجه داران با وجدان راضی به این جنایات و وحشیگری ها نیستند، من از فشارهائی که بر آنها وارد می شود مطلع و متأسفم، من برای نجات اسلام و ایران به آنها دست برادری می دهم، من می دانم قلب آنها از تسلیم در برابر اسرائیل

صحیفه نور جلد 1 صفحه 48

مضطرب است و راضی نمی شوند ایران در زیر چکمه یهود پایمال شود.
 

ملت ایران با دول اسلامی برادر و از پیمان با اسرائیل منزجر است.

من به سران ممالک اسلامی و دول عربی و غیر عربی اعلام می کنم: علماء اسلام و زعمای دین و ملت دیندار ایران و ارتش نجیب با دول اسلامی برادر است و در منافع و مضار همدوش آنهاست و از پیمان با اسرائیل دشمن اسلام و دشمن ایران متنفر و منزجر است، اینجانب این مطلب را به صراحت گفتم، بگذار عمال اسرائیلی به زندگی من خاتمه دهند.
 

در چهلم فاجعه بزرگ اسلام، بر مسببین این فجایع نفرین کنید.

مناسب است ملت مسلمان در ایران و غیر ایران روز چهلم فاجعه بزرگ اسلام، یادی از مصیبت های وارده بر اسلام و حوزه های اسلامی بکنند و در صورتی که عمال دولت مانع نشوند، مجالس سوگواری داشته باشند و بر مسببین این فجایع نفرین کنند.
روح الله الموسوی الخمینی

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  9:07 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

نامه امام خمینی در جواب تلگراف اصناف همدان

تاریخ: 1342/02/12

 

نامه امام خمینی در جواب تلگراف اصناف همدان

بسم الله الرحمن الرحیم
خدمت ذی شرافت عموم بازرگانان و اصناف واهالی محترم و متدین همدان ایدهم الله تعالی
پس از اهداء تحیت و سلام، تلگراف شریف مبنی بر اظهار تأثر در فاجعه عظیمه که بر اسلام و مسلمین وارد شد و اصل و موجب تشکر گردید. لازم است به آقایان محترم تذکر دهم به طوری که از قرائن ظاهر می شود دستگاه جبار در صدد تصرف در احکام ضروریه اسلام است، بلکه شاید خدای نخواسته بخواهند قدم های بلندتری بردارند. کرارا در نطق های مبتذلشان تصریح به تساوی حقوق زن و مرد در تمام جهات سیاسی و اجتماعی کرده اند که لازمه اش تغییر احکامی از قرآن مجید است و چون با عکس العملی که از طرف مسلمین مواجه شدند مزورانه انکار نمودند و عذر بدتر از گناه خواسته اند. غافل از آنکه ما آنها را خوب می شناسیم و به گفتار آنها اعتماد نداریم. دخترها را به سپاه دانش دعوت یا تشویق می کنند و خودشان تصریح می کنند که باید قبلا به سربازی بروند و چون مواجه با نفرت عمومی می شوند به انکار بر می خیزند و در مطبوعات تصریح شود که تصویبنامه سربازی دخترها در دست تنظیم است، با این وصف آن را انکار می کنند و به تشبثات مضحک دست می زنند. دستگاه جبار گمان کرده با زمزمه تساوی حقوق می تواند راهی برای پیشرفت مقاصد شوم خود که آن ضربه نهایی به اسلام است باز کند. نمی داند که در آن صورت مواجه با چه عکس العملی خواهد شد. دستگاه جبار که برای احدی از افراد ملت آزادی قائل نیست و سال هاست سلب آزادی از ملت را وسیله مقاصد خود قرار داده گمان کرده به اسم آزادی بانوان می تواند ملت مسلمان را اغفال کند تا مقاصد شوم اسرائیل را اجراکند. من به شما ای ملت مسلمان! کرارا اعلام خطر کردم و می کنم. روحانیت و اسلام در معرض خطر است، سکوت در مقابل دستگاه فاسد جبار برای ملت اسلام ننگ است. با منطق قوی اسلامی مفاسد را بیان کنید. قانون شکنی ها را برملا کنید. اعتراض کنید، اعلامیه منتشر کنید، صدای خود را به ملل اسلامی برسانید. عالم را از اعمال غیر انسانی اینان آگاه کنید. در خاتمه توفیق و تایید حضرات آقایان و عموم ملت را از خداوند خواستارم.
روح الله الموسوی الخمینی

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  9:07 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

پاسخ امام خمینی به علماء اعلام همدان

تاریخ: 1342/02/16

 

پاسخ امام خمینی به علماء اعلام همدان

بسم الله الرحمن الرحیم
حضور شریف حضرات علماء اعلام و حجج اسلام و فقهاء عظام دامت برکاتهم و علت کلمتهم
تلگراف محترم مبنی بر تأسف و تأثر از فاجعه عظیمه وارد بر اسلام و مسلمین و اعلام پشتیبانی از حوزه مقدسه و مقاصد شرعیه که جمیع علمای اسلام و طبقات مسلمین در آن شریک هستند موجب تشکر گردید. بدیهی است با این شیوه که دستگاه جبار در پیش گرفته اگر مسلمین غفلت کنند و مراقبت شدید نکنند و کوشش در دفاع از حریم قرآن کریم و اسلام نکنند زمانی نگذرد که خدای نخواسته دستگاه ناپاک و عمال اجنبی از احکام ضروری اسلام تجاوز کرده به اساس اسلام مقدس ضربه وارد خواهند کرد. شواهدی در دست است که دستگاه جبار به حکم الزام و خباثت ذاتی در صدد هدم اساس است. حمله مسلحانه به مرکز فقاهت و هتک مراجع و فقهاء اسلام و حبس و زجر شاگردان مکتب اسلام و اهانت به قرآن کریم و سایر مقدسات مذهبی نمونه بارز آنست. اعلام به تساوی حقوق زن و مرد از هر جهت، الغاء اسلام و رجولیت از منتخب و منتخب و الغای اسلام و رجولیت از شرائط قضاة نمونه ظاهر دیگری است. سخت گیری کردن و اجحاف نمودن به حجاج بیت الله الحرام و در مقابل وسائل فراهم نمودن و تسهیل نمودن برای مسافرت چند هزار نفر عمال اسرائیل به لندن برای توطئه بر ضد اسلام و به آنها اسم مذهب گذاشتن (چنانچه از بعضی روزنامه ها که حتما تحت نظر سازمان های دولتی و به دیکته آنها است) یکی دیگر از نمونه های انحراف دستگاه جبار است. تخفیف در کرایه طیاره و به هر مسافری از فرقه ضاله پانصد دلار ارز دادن نمونه دیگری است. زمزمه تغییر خط که اخیرا بار دیگر آغاز شده و زمزمه های دیگر که ذکر آن اکنون صلاح نیست و تعبیرهای بسیار ننگینی که در نطق های مبتذلشان شده و می شود یکی دیگر از همان نمونه هاست. اینها و امثال اینها است که این جانب را به وحشت انداخته و برای من جای شبهه نیست که سکوت در مقابل دستگاه جبار علاوه بر هدم اسلام و مذهب تشیع، نابودی با ننگ است...
امروز مسلمین و خصوص علماء اعلام در مقابل خدای تبارک و تعالی مسئولیت بزرگی دارند. با سکوت ما نسل های آتیه الی الابد در معرض ضلالت و کفر هستند و مسوول آن ما هستیم. خطر اسرائیل و عمال ننگین آن اسلام و ایران را تهدید به زوال می کند، من برای چند روز زندگی با عار و ننگ ارزشی قائل نیستم و از علماء اعلام و سایر طبقات مسلمین انتظار دارم که با تشریک مساعی

صحیفه نور جلد 1 صفحه 51

قرآن و اسلام را از خطری که در پیش است نجات دهند و از خداوند متعال عظمت اسلام و مسلمین و علمای اسلام را خواستارم.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
روح الله الموسوی الخمینی

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  9:07 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در مدرسه فیضیه در مورد نقشه های اسرائیل

تاریخ: 1342/03/13

 

اسرائیل برای غارت ایران در صدد شکستن موانع است.

بسم الله الرحمن الرحیم
الان عصر عاشورا است...گاهی که وقایع روز عاشورا را از نظر می گذرانم این سوال برایم پیش می آید که اگر بنی امیه و دستگاه یزید بن معاویه تنها با حسین سر جنگ داشتند آن رفتار وحشیانه و خلاف انسانی چه بود که در روز عاشورا با زن های بی پناه و اطفال بی گناه مرتکب شدند؟! بچه های خردسال چه تقصیری داشتند؟ زن ها چه تقصیر داشتند؟ بر نظرم می گذرد که آنهابا اساس سروکار داشتند. بنی هاشم را نمی خواستند، بنی امیه با بنی هاشم مخالفت داشتند، نمی خواستند شجره طیبه باشند. همین فکر امروز در سرزمین ایران به نظر می رسد اینها با بچه های 16 - 17 ساله ما چکار داشتند؟ سید 16 -17 ساله به شاه چه کرده بود؟ به دستگاه های سفاک چه کرده بود؟ لکن این فکر پیش می آید که اینها با اساس مخالفند، با بچه ها مخالف نیستند، اینها نمی خواهند که اساس موجود باشد، اینها نمی خواهند صغیر و کبیر ما موجود باشد. اسرائیل نمی خواهد در این مملکت دانشمند باشد؛ اسرائیل نمی خواهد در این مملکت قرآن باشد، اسرائیل نمی خواهد در این مملکت علمای دین باشند، اسرائیل نمی خواهد در این مملکت احکام اسلام باشد، اسرائیل به دست عمال سیاه خود مدرسه را کوبید. ما را می کوبند، شما ملت را می کوبند، می خواهند اقتصاد شما راقبضه کنند، می خواهند زراعت و تجارت شما را از بین ببرند، می خواهند در این مملکت دارای ثروتی باشند، ثروت ها را تصاحب کنند به دست عمال خود، این چیزهائی که مانع هستند، چیزهایی که سد راه هستند، سدها را بشکند، قرآن سد راه است باید شکسته شود، روحانیت سد راه است باید شکسته شود، مدرسه فیضیه سد راه است باید خراب شود، طلاب علوم دینیه ممکن است بعدها سد راه شوند باید از پشت بام بیافتند، باید سرودست آنها شکسته شود برای اینکه اسرائیل به منافع خودش برسد، دولت ما به تبعیت اسرائیل ما را اهانت می کند.
 

دنیا باید قضاوت کند که روحانیت مفتخور است یا رژیم شاه.

شما آقایان قم ملاحظه فرمودید آن روزی که آن رفراندوم غلط انجام گرفت، آن رفراندوم مبتذل انجام گرفت، آن رفراندومی که چند هزار نفر بیشتر همراه نداشت؛ آن رفراندومی که برخلاف ملت

صحیفه نور جلد 1 صفحه 55

ایران انجام گرفت، در کوچه های این قم، در مرکز روحانیت، در جوار فاطمه معصومه راه انداختند اشخاص را، چند نفر از بچه ها و اراذل را راه اندختند، در اتومبیل ها نشاندند و در کوچه ها گرداندند، گفتند مفتخوری تمام شد، پلوخوری تمام شد. آقایان ملاحظه بفرمایید، این وضع مدرسه فیضیه را ملاحظه کنید، این حجرات را ملاحظه کنید، این اشخاصی که لباب عمرشان را در این حجرات می گذرانند، آن اشخاصی که مواقع نشاطشان را در این حجرات می گذرانند، آن اشخاصی که بیش از سی، چهل الی صدتومان در ماه ندارند اینها مفتخورند؟ آن اشخاصی که هزار میلیونشان (هزار میلیونشان یک قلم است) هزار میلیونشان در جاهای دیگر است، اینها مفتخور، زیاد نیستند؟! ما مفتخوریم؟! مائی که مرحوم آقای حاج شیخ عبدالکریم مان وقتی که فوت می شوند، آقازاده های آن همان شب چیز نداشتند، همان شب شام نداشتند (گریه شدید حضار) مامفتخوریم؟! مائی که مرحوم آقای بروجردی مان وقتی که از دنیا می روند ششصدهزار تومان قرض می گذارند، ایشان مفتخورند؟! اما آنها که بانک های دنیا را پر کرده اند، کاخ های عظیم را روی هم ساخته اند و باز رها نمی کنند این ملت را و باز دنبال این هستند که سایر منافع این ملت را به جیب خودشان یا اسرائیل برسانند، اینها مفتخور نیستند؟! باید دنیا قضاوت کند، باید ملت قضاوت کند که مفتخوری چیست.
 

کاری نکن که رفتن تو موجب شادی ملت گردد.

آقا من به شما نصیحت می کنم، ای آقای شاه! ای جناب شاه !من به تو نصیحت می کنم، دست بردار از این کارها، آقا اغفال دارند می کنند تو را. من میل ندارم که یک روز اگر بخواهند تو بروی همه شکر بکنند. من یک قصه ای را برای شما نقل می کنم که پیرمردهایتان، چهل ساله هایتان یادشان است، سی ساله ها هم یادشان است، سه دسته، سه مملکت اجنبی به ما حمله کرد، شوروی انگلستان و امریکا به مملکت ایران حمله کردند، مملکت ایران را قبضه کردند، اموال مردم در معرض تلف بود، نوامیس مردم در معرض هتک بود لکن خدا می داند که مردم شاد بودند برای اینکه پهلوی رفت. من نمی خواهم تو این طور باشی، نکن، من میل ندارم تو این طور بشوی، این قدر با ملت بازی نکن، این قدر با روحانیت مخالفت نکن. اگر راست می گویند که شما مخالفید، بد فکر می کنید. اگر دیکته می دهند دستت و می گویند بخوان، در اطراف فکر کن، چرا بیخود، بدون فکر این حرف ها را می زنی، آیا روحانیت اسلام، آیا روحانیون اسلام اینها حیوانات نجس هستند؟! در نظر ملت اینها حیوان نجس هستند که تو می گوی؟! اگر اینها حیوان نجس هستند پس چرا این ملت دست آنها را می بوسند، دست حیوان نجس رابوسند؟! چرا تبرک به آبی که اومی خورد می کنند؟ حیوان نجس را این کار میکنند؟! آقاما حیوان نجس هستیم؟! (گریه شدیدحضار) خدا کند که مرادت این نباشد، خدا کند که مرادت از اینکه مرتجعین سیاه مثل حیوان نجس هستند و ملت باید از آنها احترازکند،مرادت علما نباشد والا تکلیف ما مشکل می شود و تکلیف تو مشکل می شود، نمی توانی زندگی کنی، ملت نمی گذارد زندگی کنی ، نکن این کار را، نصیحت مرا بشنو. آقا چهل و پنج سالت است شما، چهل و

صحیفه نور جلد 1 صفحه 56

سه سال داری، بس کن، نشنو حرف این و آن را،یک قدری تفکر کن، یک قدری تأمل کن، یک قدری عواقب امور را ملاحظه بکن، یک قدری عبرت ببر، عبرت از پدرت ببر، آقا نکن این طور، بشنو از من، بشنو از روحانیون، بشنو از علمای مذهب، اینها صلاح ملت را خواهند، اینها صلاح مملکت را می خواهند. ما مرتجع هستیم؟! احکام اسلام ارتجاع است؟! آن هم ارتجاع سیاه است؟! تو انقلاب سیاه، انقلاب سفید درست کردی؟! شما انقلاب سفید به پاکردید؟! کدام انقلاب سفید را کردی آقا؟! چرا مردم را اغفال می کنید؟ چرا نشر اکاذیب می کنید؟ چرا اغفال می کنی ملت را؟ والله اسرائیل به درد تو نمی خورد، قرآن به درد تو می خورد.
 

شاه و اسرائیل اساس گرفتاری ما

امروز به من اطلاع دادند که بعضی از اهل منبر را برده اند در سازمان امنیت و گفته اند شما سه چیز را کار نداشته باشید، دیگر هر چه می خواهید بگوئید، یکی شاه را کار نداشته باشید، یکی هم اسرائیل را کارنداشته باشید، یکی هم نگوئید دین در خطر است، این سه تا امر را کار نداشته باشید، هر چی می خواهید بگوئید. خوب اگر این سه تا امر را ما کنار بگذاریم، دیگرچی بگوئیم؟ ما هرچی گرفتاری داریم از این سه تا هست، تمام گرفتاری ما. آقا اینها خودشان می گویند من که نمی گویم. به هر که مراجعه می کنی می گوید شاه گفته، شاه گفته مدرسه فیضیه را خراب کنید، شاه گفته اینها را بکشید. آن مرد که آمد در مدرسه فیضیه (حالا اسمش را نمی برم، آن وقت که دستور دادم گوش هایش را ببرند، آن وقت اسمش را می برم) آمد در مدرسه فیضیه فرمان داد، سوت کشید، تمام مستفر شدند در گوشه ای، گفت متنظر چی هستید، بریزید تمام حجرات را غارت کنید، تمام را از بین ببرید، گفت حمله کن، حمله کردند. از ایشان می پرسی، آقا چرااین کار را کردید؟ می گوید اعلیحضرت فرموده! اینها دشمن اعلیحضرت هستند؟! اسرائیل دوست اعلیحضرت است؟ اینها دشمن اعلیحضرت هستند؟ اسرائیل مملکت را به باد می برد، اسرائیل سلطنت را می برد، عمال اسرائیل،آقا یک چیزهائی، یک حقایقی درکاراست. (من باز سرم دارد درد می گیرد) یک حقایقی در کار است، شما آقایان در تقویم دو سال پیش از این یا سه سال پیش از این بهائی ها مراجعه کنید در آنجامی نویسد: تساوی حقوق زن ومرد رای عبدالبهاءآقایان هم از او تبعیت می کنند، آقای شاه هم نفهمیده می رود بالای آنجا می گوید تساوی حقوق زن ومرد،آقا این را به تو تزریق کردند،تو مگر بهائی هستی که من بگویم کافر است بیرونت کنند. نکن این طور،نکن این طور...نظامی کردن زن، رای عبدالبهاء آقا تقویمش موجود است، نگویید نیست،شاه ندیده این را؟ اگر ندیده مواخذه کنداز آنهائی که دیده اند و به این بیچاره تزریق کرده اندکه این را بگو. والله من شنیده ام که سازمان امنیت در نظر دارد شاه را از نظر مردم بیاندازد تا بیرونش کنند ولهذا مطالب را معلوم نیست به او برسانند. مطالب خیلی زیاد است، بیشتر از این معانی است که شما تصورکنید. مملکت ما،دین ما در معرض خطر است، شماهی بگویید که: (آقایان نگوئیدکه دین درمعرض خطر است) ، ما که نگفتیم در معرض خطر است، در معرض خطر

صحیفه نور جلد 1 صفحه 57

نیست؟ ما اگر نگوییم شاه چطور است، چطور نیست؟ آقا یک کاری بکنید که این طور نباشد. همه چیز را گردن تو دارند می گذارند. بیچاره نمی دانی، آن روزی که یک صدائی درآید، یک نفر از اینها که با تو رفیق هستند، رفاقت ندارند، اینها همه رفیق دلار هستند، اینها دین ندارند، اینها وفا ندارند.
تأثرات ما زیاد است، نه اینکه امروز عاشور است و زیاد است (آن هم باید باشد) لکن این چیزی که برای این ملت دارد پیش می آید، این چیزی که درشرف تکوین است، از آن ما تاثرمان زیاد است، می ترسیم. روابط ما بین شاه و اسرائیل چی است که سازمان امنیت می گوید از اسرائیل حرف نزنید، از شاه هم حرف نزنید، این دو تا تناسبشان چیست؟ مگر شاه اسرائیلی است؟ به نظر سازمان امنیت شاه یهودی است؟ این طور که نیست، ایشان می گوید مسلمانم، این که ادعای اسلام می کند به حسب ظواهرش ربط مابین اسرائیل -این ممکن است سری در کار باشد، ممکن است معنایی که می گویند که سازمان ها می خواهند آن را از بین ببرند، شاید راست باشد، احتمالش را نمی دهی تو؟ یک علاجی بکن اگر احتمال می دهی، یک جوری این مطالب را برسانید به این آقا شاید بیدار بشود، شاید روشن بشود یک قدری، اطرافش را گرفته اند شاید نگذارند این حرف ها به او برسد. ما متاسفیم، خیلی متاسفیم از وضع ایران، از وضع این مملکت خراب، از وضع این هیأت دولت، از وضع این وضعیت ها، از همه اینها متاسفیم. آقای... بیاید دعا کند، من خسته شدم.
و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  9:07 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

پیام امام به وعاظ، گویندگان دینی و هیئات مذهبی در مورد وضایف آنها در قبال تبلیغات رژیم

تاریخ: 1342/02/28

 

پیام امام به وعاظ، گویندگان دینی و هیئات مذهبی در مورد وضایف آنها در قبال تبلیغات رژیم

بسم الله الرحمن الرحیم
به عموم حضرات مبلغین محترم و خطبای معظم کثرالله امثالهم و عموم هیئات محترم، عزاداران سید مظلومان علیه الصلوة و السلام محترما معروض می دارد در این ایام که دستگاه جبار از خوف آنکه مبادا در منابر و مجامع مسلمین، شرح مظالم و اعمال خلاف انسانی و ضد دینی و وطنی آنها داده شود، دست به رسوایی دیگری زده و درصدد گرفتن التزام و تعهد از مبلغین محترم و سران هیئات عزادار است که از مظالم دم نزنند و دستگاه جبار را به خودسری واگذارند، لازم است تذکر دهم که این التزامات علاوه بر آنکه ارزش قانونی نداشته و مخالفت با آن هیچ اثری ندارد، التزام گیرندگان مجرم و قابل تعقیب هستند. عجب است که دستگاه بی پروا ادعا دارد که قاطبه ملت با اوست و از پشتیبانی اکثریت قاطع برخوردار است، با این وصف در تمام شهرستان ها، قراء و قصبات به دست و پا افتاده و با ارعاب و تهدید ملت، خفقان ایجاد می کند. اگر این ادعا صحیح است، ملت را این چند روز به حال خود واگذارند تا از پشتیبانی مردم متمتع شده، موافقت شش میلیونی به همه ملل جهان ظاهر، والا اشاعه اکاذیب برای تشویش افکار عامه برخلاف مصالح اسلام و مملکت، جرم و قابل تعقیب است.
حضرات مبلغین عظام، هیئات محترم و سران دسته های عزادار متذکر شوند که لازم است فریضه دینی خود را در این ایام در اجتماعات مسلمین ادا کنند و از سید مظلومان، فداکاری در راه احیاء شریعت را فراگیرند و از توهم چند روز حبس و زجر نترسند (لاتهنوا و لاتحزنواوانتم الاعلون ان کنتم مومنین) .
آقایان بدانند که خطر امروز بر اسلام، کمتر از خطر بنی امیه نیست. دستگاه جبار با تمام قوا به اسرائیل و عمال آنها (فرقه ضال ومضله) همراهی می کند، دستگاه تبلیغات را به دست آنها سپرده و در دربار، دست آنها باز است، در ارتش و فرهنگ و سایر وزارتخانه ها برای آنها جا باز نموده و شغل های حساس به آنها داده اند. خطر اسرائیل و عمال آن را به مردم تذکر دهید. در نوحه های سینه زنی از مصیبت های وارده بر اسلام و مراکز فقه و دیانت و انصار شریعت یاد آور شوید. از فرستادن و تجهیز دولت خائن، چند هزار نفر دشمن اسلام و ملت و وطن را به لندن برای شرکت در محفل ضد اسلامی و ملی، اظهار تنفر کنید.
سکوت در این ایام تایید دستگاه جبار و کمک به دشمنان اسلام است، از عواقب این امر

صحیفه نور جلد 1 صفحه 53

بترسید. از سخط خدای تعالی بهراسید. اگر به واسطه سکوت شماها به اسلام لطمه ای وارد آید، نزد خدای تعالی و ملت مسلمان مسوول هستید (اذ اظهرت البدع فللعالم ان یظهر علمه و الافعلیه لعنه الله) از تساوی حقوق اظهار تنفر کنید و از دخالت زن ها در اجتماعی که مستلزم مفاسد بیشمار است، ابراز انزجار، و دین خدا را یاری کنید و بدانید (ان تنصروالله ینصرکم و یثبت اقدامکم) از اخافه و ارعاب سازمان ها و دستگاه شهربانی هراسی به خود راه ندهید، آنها نیز مثل شما ملزم و مجبوردند و بسیاری از آنها با شما همراه و از دستگاه بیزارند.
و السلام علیکم و علی من اتبع الهدی
روح الله الموسوی الخمینی

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  9:07 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

نامه امام خمینی به حجة الاسلام فلسفی

تاریخ: 1342/04/01

 

نامه امام خمینی به حجة الاسلام فلسفی

بسم الله الرحمن الرحیم
حضرت حجت الاسلام آقای فلسفی دامت افاضاته لازم است از بیانات حساس جنابعالی در این وقت اختناق عجیب تشکر کنم. امروز روزی است که حضرات مبلغین محترم و خطباء معظم، دین خود را به دین اثبات فرمایند. امروز روزی است که یا باید رضایت خداوند غفور را جلب نمایند یا خدای ناخواسته به سخط ذات مقدسش مبتلا شوند. امروز روزی است که نظر مبارک امام زمان - صلوات الله علیه - به حضرات مبلغین اسلام دوخته شده است و ملاحظه می فرمایند که آقایان به چه نحو خدمت خود را به شرع مقدس ابراز و دین خود را ادا می فرمایند. از قرار مسموع اغلب گویندگان محترم با ما هم آواز هستند. امید است خداوند تعالی آن شواذی که از حبس، از زجر، از خوف بیم دارند، بیدار فرماید. متمنی است مراتب احترام و سلام مرا به مبلغین ابلاغ فرمائید. ضمناً چون برای تجدید ساختمان مدرسه فیضیه که قبلاً با جناب عالی نیز صحبتی شده بود حسابی در بانک صادرات شعبه قم باز شده است و بناست که از روز تاسوعا و عاشورا نیز بانک سپرده را قبول کند اگر صلاح دیدید تذکری به مسلمین بدهید.
و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته
روح الله الموسوی الخمینی

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  9:07 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در مورد لزوم اهتمام به امر تبلیغات و حفظ وحدت

تاریخ: 1343/01/21

 

بیانات امام خمینی در مورد لزوم اهتمام به امر تبلیغات و حفظ وحدت

بسم الله الرحمن الرحیم
از زندانی بودن آقای طالقانی و مهندس افسرده نباشید، تا این چیزها نباشد کارها درست نمی شود، تا زندان رفتن ها نباشد پیروزی به دست نمی آید. هدف، بزرگتر از آزاد شدن عده ای است، هدف را باید در نظر داشت، هدف، اسلام است، استقلال مملکت است، طرد عمال اسرائیل است، اتحاد با کشورهای اسلامی است. الان تمام اقتصاد مملکت در دست اسرائیل است، عمال اسرائیل اقتصاد ایران را قبضه نموده اند، اکثر کارخانجات در دست آنها اداره می شود، تلویزیون، کارخانه ارج، پپسی کولا.
دو هواپیمایی که قرار بود حجاج را به مکه ببرند مال اسرائیل بود، بعد دولت عربستان سعودی به این عمل اعتراض کرد و ناچار شدند از این عمل خودداری کنند. امروز حتی تخم مرغ از اسرائیل وارد می کنند، باید صفها را فشرده کنید، اینها عمال استعمار هستند، باید ریشه استعمار را کند.
آقایان سعی کنید در دانشگاه پرچم اسلام را بالا ببرید، تبلیغات مذهبی بکنید، مسجد بسازید، اجتماعاً نماز بخوانید، تظاهر به نماز خواندن بکنید. وحدت مذهبی لازم است، وحدت مذهبی است که این اجتماع عظیم و فشرده را ایجاد می کند، اگر علاقه به استقلال ایران دارید، وحدت مذهبی داشته باشید.
بعد از اینکه دستگاه دید بیش از این نمی تواند این فضاحت را تحمل کند و از تمام ممالک اسلامی و غیر اسلامی فشار آوردند و نفرت های ممالک اسلامی را نسبت به خود احساس نمود، وقتی اوضاع را چه از داخل و چه از خارج تاریک دیدند، اینها شبانه مرا به اینجا آوردند تا به اصطلاح مرا سالم به اینجا برسانند، آنها می گفتند ما باید شما را محفوظ نگاه داریم، آنها می ترسیدند که مردم به من آسیبی برسانند!! آیا ملت اسلام قصد جان مرا دارند؟! بعد از رسوایی ها وقتی دیدند دیگر نمی توانند هیچ جای پایی بگذارند و تمام ملت ها، دولت های خارجی با آنها نظر خوشی ندارند و مخصوصا دیدند اکنون ایام حج و محرم است و معلوم نیست در مراسم حج چه خواهد شد و در ماه محرم چه خواهد شد، ما را آزاد کردند ولی بعداً به خیال سمپاشی افتادند، فکر کردند با مطبوعات می توانند ما را در نظر مردم خوار کنند، خیال کردند می توانند بین مردم و روحانیت جدایی ایجاد کنند.
چند روز است آزاد شده ام، فرصت مطالعه روزنامه نداشتم، در زندان فراغت داشتم و مطالعه

صحیفه نور جلد 1 صفحه 65

می کردم تا اینکه روزنامه اطلاعات مورخ سه شنبه 18 فروردین 43 را به من دادند، من از آقایان گله دارم که چرا زودتر به من ندادند، در این روزنامه کثیف اطلاعات تحت عنوان اتحاد مقدس در سرمقاله نوشته بودند که با روحانیت تفاهم شده و روحانیون با انقلاب سفید شاه و ملت موافق هستند، کدام انقلاب؟ کدام ملت؟ این انقلاب مربوط به روحانیت و مردم است؟!
آقایان که در دانشگاه هستید برسانید به همه که روحانیت با این انقلاب موافق نیست، ما که وسیله انتشاراتی نداریم، همه چیز را از ما گرفته اند، تلویزیون و رادیو را از ما گرفته اند، تلویزیون که در دست آن نانجیب است، رادیو هم که در دست خودشان هست، مطبوعات ما کثیف است. آنها مطلبی را می نویسند یا می گویند، فوراً به تمام نقاط دور دست رسانند، آنوقت مردم بی اطلاع فکر می کنند که روحانیون هم با آنها هستند، روحانیون با این مفاسد دوستی ندارند، اگر روزنامه اطلاعات جبران نکند با عکس العمل شدید ما مواجه خواهد شد (یکی از حضار گفت تحریمش کنید، امام فرمودند نه، حالا موقعش نیست هر چیزی جایی دارد) .
خمینی را اگر دار بزنند تفاهم نخواهد کرد. با سرنیزه نمی شود اصلاحات کرد، با نوشتن خمینی خائن به دیوارهای تهران که مملکت اصلاح نمی شود، دیدید غلط کردید؟ دیدید اشتباه کردید؟ خاضع به احکام اسلام شوید، ما شما را پشتیبانی می کنیم. اگر از آزاد نمودن ما برنامه دیگری دارند، اگر خیال دیگری در سر دارند، اگر می خواهند آشوب کنند بسم الله بفرمایند.
در روزنامه مورخ 12 0/ 5 0/ 1342 که مرا از زندان قیطریه آوردند، نوشتند که مفهومش این بود که روحانیت در سیاست مداخله نخواهد کرد. من الان حقیقت موضوع را برای شما بیان می کنم، آمد یک نفر از اشخاصی که میل ندارم اسمش را بیاورم، گفت آقا سیاست عبارت است از دورغ گفتن، خدعه، فریب، نیرنگ، خلاصه پدر سوختگی است و آن را شما برای ما بگذارید، چون موقع مقتضی نبود نخواستم با او بحثی بکنم، گفتم ما از اول وارد این سیاست که شما می گویید نبوده ایم.
امروز چون موقع مقتضی است می گویم اسلام این نیست، والله اسلام تماش سیاست است، اسلام را بد معرفی کرده اند، سیاست مدن از اسلام سرچشمه می گیرد. من از آن آخوندها نیستم که در اینجا بنشینم و تسبیح دست بگیرم، من پاپ نیستم که فقط روزهای یکشنبه مراسمی انجام دهم و بقیه اوقات برای خودم سلطانی باشم و به امور دیگر کاری نداشته باشم، پایگاه استقلال اسلامی اینجاست، باید این مملکت را از این گرفتاری ها نجات داد. نمی خواهند این مملکت اصلاح بشود، اجانب نمی خواهند مملکت آباد شود، اینها حتی آب هم برای این ملت تهیه نکرده اند، آبی که ما در قم از آن استفاده می کنیم در اروپا حتی به حیواناتشان هم نمی دهند، اگر راست می گویند برای بیکاران کار پیدا کنند، این جوان (اشاره به یکی از دانشجویان) بعد از بیست سال تحصیل کار می خواهد، فردا که فارغ التحصیل می شود سرگردان است، اگر معاشش فراهم نشود نمی تواند دین خود را حفظ کند، شما خیال می کنید آن دزدی که شبهااز دیوار با آنهمه مخاطرات بالا میرود و یا زنی که عفت خود را می فروشد، تقصیر دارد؟ وضع معیشت بد است که اینهمه جنایات و مفاسد که شب و روز در روزنامه ها

صحیفه نور جلد 1 صفحه 66

می خوانید به وجود می آورد. وقتی که در زندان بودم خبر آوردند که سرمای همدان به 33 درجه رسیده، بعد خبر آوردند که دو هزار نفر از سرما تلف شده اند، در آن حالت من دستم بسته بود، چه می توانستم بکنم؟ این تازه در همدان بود، البته در تهران و شهرهای دیگر هم تلفاتی بود، دولت چه اقدامی نمود؟ در یک چنین وضع برای استقبال از اربابان خود با طیاره از هلند گل می آورند، پول ملت فقیر را تلف می کنند، اجاره هواپیما که از هلند گل می آورد سیصد هزار تومان است جبران کنید غلطهای خود را، اسلام را رعایت کنید.
در ایام گرفتاری، در روزنامه اطلاعات درباره وضع مادی و بهداشتی مردم جنوب مطلبی خواندم، تعجب کردم چگونه این مطلب را گذاشته بنویسد، یکی از خبرنگاران پس از بازدید از وضع مردم جنوب چنین نوشته بود که در جنوب ایران در دهات اصلاً از دکتر و دارو خبری نیست، آب وجود ندارد و یک ده اکثر مردمش کور بودند، خلاصه از کلیه وسایل و نیازمندی های اولیه زندگی محروم بودند، آنوقت در کنفرانس اکافه که نمایندگان دول دنیا جمع شده بودند که فکری برای وضع اقتصاد دول بکنند - اگر بخواهند عمل بکنند - در صورتی که اعضای شرکت کننده چه از کشورهای کوچک و چه بزرگ همه دم از اشکالات اقتصادی خود می زنند، هیأت نمایندگی ایران اظهار می کند که وضع اقتصادی ایران کمال مطلوب است و هیچ عیب و نقصی ندارد.
آیا وضع اقتصادی انگلستان بد است ایران خوب است؟! وضع اقتصادی هندوستان بعد از آنهمه پیشرفت بد است ایران خوب است؟! همین طور ژاپن وضع اقتصادیش بد است ایران خوب است؟!
آقایان در کاخ های خود نشسته اند می گویند ملت مترقی، ملت مترقی از گرسنگی می میرد؟! امیراسلام علی علیه السلام نان جو می خورد. برای مهمانی یی که به افتخار اربابان خود ترتیب می دهند، پانصد هزار تومان، یک میلیون تومان یا بیشتر خرج می کنند و مرتب دم از برنامه مترقی می زنند، می گویند کشور ما در ردیف کشورهای طراز اول است مگر با رفتن چند زن به مجلس مملکت مترقی می شود، مملکت با برنامه های اسرائیل درست نخواهد شد.
اسلام برای تمام زندگی انسان از روزی که متولد می شود تا موقعی که وارد در قبر شود، دستور و حکم دارد. صحبت نزاع با شخص نیست، بعد از اینکه دولت قبلی رفت، یک نفر در زندان آمد پیش من و از دولت گذشته بد گوئی کرد و گفت این دولت برنامه های مترقی دارد، گفتم ما با کسی غرض شخصی نداریم، ما با عمل اشخاص کار داریم، ملت فقیر را نجات دهید. دیروز خانواده های شهدای 15 خرداد اینجا بودند، چیزی که مرا رنج می داد این بود که به من این صحبت ها نشده بود تا از حبس آمدم بیرون، عصر همان روز (دفعه اول) جریان را مطلع شدم، کشتار پانزده خرداد از اعمال یک قشون با ملت بیگانه بدتر بود، آنها بچه ها را نمی کشتند، زن ها را نمی کشتند، امروز جشن معنی ندارد، تا ملت عمر دارد غمگین در مصیبت پانزده خرداد است، یکی از اولیای امور ضمن سخنرانی گفته بود پانزده خرداد ننگ ملت ایران است ولی من بر صحبت او را تکمیل می کنم، پانزده خرداد ننگ ملت بود زیرا از پول همین ملت اسلحه تهیه شده و با این اسلحه مردم را کشتند.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  9:07 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

هشدار امام خمینی به ملت ایران در مورد به خطر افتادن اسلام و استقلال مملکت

تاریخ: 1343/01/18

 

تسلط اسرائیل بر بسیاری از شوون حساس مملکت.

بسم الله الرحمن الرحیم
و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون
من خوف داشتم که اگر در موضوع بیدادگری نسبت به حجة الاسلام آقای طالقانی و جناب آقای مهندس بازرگان و سایر دوستان کلمه ای بنویسم، موجب تشدید امر آنها شود و ده سال زندان به پانزده سال تبدیل گردد. اینک که حکم جائرانه دادگاه تجدید نظر صادر شد، ناچارم از اظهار تاسف از اوضاع ایران عموما و از اوضاع دادگاه خصوصاً.
به قدری خلاف قوانین و مقررات در دادگاه ها جریان دارد که موجب تأسف و تعجب است، محاکمات سری، حبس های قبل از ثبوت جرم، بی اعتنای به دفاع مظلومین.
اینجانب و اشخاص با وجدان و بادیانت متأسفیم از مظلومیت این اشخاص که به جرم دفاع از اسلام و قانون اساسی محکوم به حبس های طویل المدت شده و باید با حال پیری و نقاهت در زندان برای اطفاء شهوات دیگران به سر برند. رأی دهندگان باید منتظر سرنوشت سختی باشند.
تاسف بالاتر، تسلط اسرائیل و عمال اسرائیل است بر بسیاری از شؤون حساس مملکت و قبضه نمودن اقتصادیات آن به کمک دولت و عمال دستگاه جبار. اسرائیل با دول اسلامی در حال جنگ است و دولت ایران با کمال دوستی با او رفتار می کند و همه نحو وسایل تبلیغ و ورود کالاهای آن را فراهم می سازد.
من کراراً اعلام خطر کرده ام، خطر برای دیانت مقدسه، خطر برای استقلال مملکت، خطر برای اقتصاد کشور.
من از کلمه (الکفر ملة واحده) که از سازمان ها به دست و دهان ها افتاده متأسفم، این کلام بر خلاف نص کلام الله و برای پشتیبانی از اسرائیل و عمال اسرائیل است، مقدمه شناسائی اسرائیل است، برای پشتیبانی از عمال اسرائیل و فرقه ضاله منحرفه است. من متأسفم از اینکه در مملکت اسلامی، برخلاف قانون اساسی، اوراق ضاله مخالف با نص قرآن و ضروریات دین مقدس نشر می شود و دولت ها از آن پشتیبانی می کنند. کتاب انتقاد که بر رد قرآن مجید نوشته شده و طرح قانون

صحیفه نور جلد 1 صفحه 63

خانواده که بر رد قرآن مجید نوشته شده و طرح قانون خانواده که بر خلاف احکام ضروریه اسلام و خلاف نص کلام الله مجید طرح و منتشر می گردد و کسی نیست از دولت ها استیضاح کند.
 

هر کس از ظلم و ظالم بحث کرد در زندان است

من متأسفم از رفتار سازمان ها با مجالس تبلیغ احکام و عزاداری برسید مظلومان - علیه الصلوة والسلام - هر کسی به طور کلی از ظلم و ظالم بحث کرد، اکنون در زندان به سر می برد یا مدت ها به سر برده است. تمام مجالس در تحت فشار و صاحبان آنها در فشارهائی جانفرسا بوده و هستند. اشخاص متدین را به جرم آنکه در عاشورا دسته راه انداخته اند و شعار ضد اسرائیل با خود داشته اند، به حبس و زجر و شکنجه کشیدند و اکنون هم در حبس به سر می برند، با آنکه باکمال آرامش حرکت کردند.
 

ملت شیعه از اسرائیل متنفر و منزجر است

من به جمیع دول اسلام و مسلمین جهان در هر جا هستند اعلام می کنم که ملت عزیز شیعه از اسرائیل و عمال اسرائیل متنفرند و از دولت هائی که با اسرائیل سازش می کنند، متنفر و منزجرند. این ملت ایران نیست که با اسرائیل منفور در حال سازش است، ملت ایران از این گناه بزرگ بری است، این دولت ها هستند که به هیچ وجه مورد تایید ملت نیستند.
از خداوند تعالی عظمت اسلام و حفظ احکام اسلام را خواستار است.
روح الله الموسوی الخمینی

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  9:07 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی پس از آزادی از زندان

تاریخ: 1343/02/25

 

تأسف و تالم شدید از 15 خرداد

بسم الله الرحمن الرحیم
انا لله و انا الیه راجعون
من تاکنون احساس عجز در صحبت ها نکرده ام و امروز خودم را عاجز می دانم، عاجز می دانم از اظهار تألمات روحیه ای که دارم برای اوضاع اسلام عموماً و اوضاع ایران خصوصاً و قضایایی که در این یک سال منحوس پیش آمد خصوصاً قضیه مدارس علمی، قضیه 15 خرداد قضیه 15 خرداد را من مطلع نبودم تا اینکه از حبس به حصر تبدیل شد و اخبار خارج به من رسید. خدا می داند که مرا اوضاع پانزده خرداد کوبید. (گریه شدید حضار) حالا هم که به اینجا آمده ام از قیطریه، مواجه هستم با یک منظره هائی، با بچه های کوچک بی پدر، (گریه شدید حضار) با پدرهای جوان از دست داده، با مادرهای جوان مرده، با زن های برادر مرده، با پاهای قطع شده، (گریه شدید حضار) با افسردگی ها، اینها علامت تمدن آقایان است و ارتجاع ما. افسوس که دست ما از عالم کوتاه است، افسوس که صدای ما به عالم نمی رسد، افسوس که گریه های این مادرهای بچه مرده نمی رسد به دنیا (گریه شدید حضار)
 

نسبت دادن ارتجاع سیاه به روحانیت توسط اجانب

ما را کهنه پرست معرفی می کنند، ما را مرتجع معرفی می کنند، علمای اسلام را به ارتجاع سیاه تعبیر می کنند، جرائد خارج از ایران، آنهایی که با بودجه های گزاف برای کوبیدن ما مهیا شده اند در خارج ما را مخالف اصلاحات (که اسلام در رأس اصلاحات واقع شده است) معرفی می کنند، مخالف ترقی مملکت معرفی می کنند، می گویند آخوندها می خواهند با الاغ باز سوار بشوند از این طرف به آن طرف بروند، آخوندها می گویند که برق نمی خواهیم، آخوندها می گویند طیاره نمی خواهیم، اینها مرتجع هستند، اینها می خواهند به قرون وسطی برگردند.
 

عمل به اسلام و مخالفت بادیکتاتوری ارتجاع و کهنه پرستی است؟!

آخوندها با این سیاه روزی هائی که نصیب مملکت است مخالفند، این کهنه پرستی است؟!

صحیفه نور جلد 1 صفحه 68

علمای اعلام با این زدن ها، کشتن ها، قلدری ها، دیکتاتوری ها و استبدادها مخالفند، این کهنه پرستی است؟! علمای اسلام در صدر مشروطیت در مقابل استبداد سیاه ایستادند و برای ملت آزادی گرفتند، قوانین جعل کردند، قوانینی که به نفع ملت است، به نفع استقلال کشور است، به نفع اسلام است، قوانین اسلام است، این را با خون های خودشان، با زجرهائی که دیدند و کشیدند، با بیچارگی هایی که متوجه به آنها شد، گرفتند، این آخوندها مرتجع هستند؟!
امروز هم روحانیت قیام کرده است، نهضت کرده است، ملت به تبع روحانیت نهضت کرده است، ملت های اسلام بیدار شده اند، نهضت کرده اند. خواسته های روحانیت عمل به قوانین اسلام است، این ارتجاع است؟! رسول اکرم مرتجع بود؟! قوانین آسمانی، قوانین الهی که ما برای آن این قدر اهانت می شویم، این قدر زجر می کشیم، دعوت به عمل کردن به قوانین آسمانی ارتجاع است؟! خدای تبارک و تعالی مرتجع است؟! جبرئیل امین، واسطه وحی الهی مرتجع است؟ پیغمبر اکرم مرتجع است؟! ائمه هدی مرتجع هستند؟! علما از صدر اسلام تا امروز که از خودشان چیزی ندارند، آنها قوانین اسلام را، قوانین وحی را به مردم ابلاغ می کنند، ابلاغ قوانین الهی ارتجاع است؟!
شما اگر چنانچه به احکام اسلام اعتقاد دارید، این احکام اسلام است، اسلام انسان را آزاد خلق کرده است و انسان را مسلط بر خودش و بر مالش بر جانش و بر نوامیسش خلق فرموده، امر فرموده است که مسلط است انسان، آزاد است انسان، هر انسانی در مسکن آزاد است، در مشروب و مأکول آنچه خلاف قوانین الهیه نباشد آزاد است در مشی آزاد است. حکم اسلام است که اگر کسی حمله برد به منزل کسی، برای آن کسی که مورد حمله واقع شده است جایز است کشتن او اسلام این قدر با آزادی ها موافق است، اسلام ارتجاع سیاه است؟! علمای اسلام که از خودشان چیزی ندارند، ما که خودمان حرفی نداریم، ما هر چه می گوئیم قال رسول الله می گوییم، رسول الله هم قال الله می فرماید، اگر ما مرتجعیم معلوم می شود رسول الله مرتجع است، اگر شما ما را مرتجع می دانید، ما را کهنه پرست می دانید (مردک امروز هم باز برداشته نوشته) اگر ما را کهنه پرست می دانید ما که از خودمان حرفی نداریم ما می گوئیم قال الله تعالی، ما می گوئیم قال رسول الله، پس شما رسول الله را کهنه پرست می دانید! اف بر این تجدد.
اگر قوانین را قبول دارید، اگر اسلام را قبول دارید که ما تبع آن هستیم و اسلام سر منشأ همه آزادی ها، همه آزادگی ها، همه بزرگی ها، همه آقائی ها، همه استقلال هاست، اسلام را قبول دارید، این احکام اسلام است، کجایش ارتجاع است؟ بفرمائید کجای احکام اسلام را آقایان ارتجاع سیاه می دانند؟ بفرمایند بیایند تفاهم کنند، آخر اینکه تو بروی آنجا برای خودت صحبت بکنی و هر جا پیش آید یک صحبتی بکنی و هی (کهنه پرستی را ما می کوبیم، چطور می کنیم) رجز بخوانی، اینکه نمی شود. خوب بیا بنشین بگو آقا اینکه پیغمبر فرموده است، این ارتجاع سیاه است، تا ما ببینیم که شما درست می فرمائید؟ تا ما اثبات کنیم نخیر ارتجاع نیست.
ما می گوئیم آقا، غلام حلقه به گوش دیگران نباشید. ما عزت و شرف شما را می خواهیم. ما به

صحیفه نور جلد 1 صفحه 69

شماها نصیحت می کنیم که آقا شما دولت اسلام هستید، هیأت حاکمه بر مسلمین به اصطلاح هستید، شما عزیز باشید، آقا باشید، بزرگ باشید، استقلال را حفظ کنید، تبعیت را دست بردارید، دستتان را برای چهار دلار دراز نکنید، هر جلسه ای که شما تشکیل می دهید هی می گوئید دلار بده، ما با این چیزها مخالفیم، اگر این ارتجاع است ما مرتجعیم و اگر آن تمدن است شما متمدنید. اگر به قوانین اسلام شما اعتقاد دارید این قوانین اسلام و اگر به قوانین اساسی، به قانون اساسی شما اتکاء دارید، قانون اساسی مردم را آزادی داده است در مسکن، در کارهای خودش، در مالش، در جانش آزادی داده، از این زورگویی ها قانون منع کرده است. ما می گوئیم شما آقا بیائید به قانون عمل کنید، می گذاریم قانون را زمین، شما یک نماینده ای بفرستید ما هم یک نماینده ای می فرستیم، قانون اساسی را می گذاریم زمین، شما که می گوئید ما قانونی هستیم، دموکرات هستیم، شما که می گوئید که ما جلو رفته هستیم، مترقی هستیم، این قانون اساسی ماست، می گذاریم زمین، به قانون اساسی عمل کنید اگر ما حرفی زدیم. به این متمم قانون اساسی شما عمل کنید که علمای اسلام در صدر مشروطیت جان دادند برای گرفتن این و رفع کردن اسارت ملت ها، شما بنشینید به این قانون اساسی عمل کنید. قانون اساسی مطبوعات را آزاد کرده است، شما آزاد می کنید؟! ما مرتجعیم که می گوئیم بگذارید به قانون اساسی عمل بشود؟! بگذارید مطبوعات آزاد باشد؟! بگذارید که این مطبوعات روی عقیده خودشان چیز بنویسند؟! گر چه همه شان خبیث هستند لکن با جمیع خباثتشان باز نمی خواهند اینقدر سمپاشی کنند.
 

روسیاهی رژیم در 15 خرداد از تاریخ محو نخواهد شد.

خوب، شما آقایان، ملت ایران روزنامه اطلاعات را، سر مقاله روزنامه اطلاعات روز سه شنبه را، سه شنبه هیجده فروردین را ملاحظه فرمودید، ملاحظه فرمودید که اینها چه نقشه ای کشیده بودند و کشیده اند. اینها دیدند که با زور و با قلدری و با سرنیزه، با پانزده خرداد فراهم کردن، با مدرسه فیضیه خراب کردن، با مدرسه طالبیه خراب کردن و با اهانت به علمای اسلام کردن، با تبعید کردن، با اخراج کردن، با حبس کردن و اینها، هر چه کردند گندش بالا آمد، این قدر بالا آمد که او هم فهمید، همه فهمیدند، اینها دیدند که خیلی بد شد، دنیا اعتراض کرد. پانزده خرداد روی دولت ها را سیاه کرد، ما نمی خواستیم این قدر روسیاهی بار بیاید. پانزده خرداد ننگی بر دامن این مملکت گذاشت که تا آخر محو نخواهد شد، تاریخ ضبط می کند این را، خودشان هم گفتند که پانزده خرداد ننگ بود، من هم می گویم ننگ بود لکن نکته را نگفتند و من نکته را می گویم، ننگ بود که مسلسل ها را، تانک ها را، توپ ها را، تفنگ ها را از مال این ملت فقیر به دست آوردند و به روی این ملت فقیر بستند، پایمال کردند این بیچاره ها را، از این ننگ بالاتر آیا می شود که انسان یک ملتی را اینطور پایمال کند؟ این بیچاره ها چه کرده بودند آخر؟ چه کرده بودند؟

صحیفه نور جلد 1 صفحه 69

 

عمل به قانون اساسی، در نظر رژیم ارتجاع است.

ما یک سلسله نصایح کردیم، نصیحت که این قدر بساط نداشت. ما یک مطالب منطقی داریم، می گوئیم قانون داریم آقا، اگر قانون اساسی را شما قبول ندارید پس بگوئید آقای دولت بروند در مجلس بگویند ما قانون اساسی را قبول نداریم. خوب باز بر گردند به قهقرا، هر جا می خواهند. ما که می گوییم به قانون اساسی عمل کنید ما مرتجعیم؟! یا شمائی که دستجمعی مردم را حبس می کنید، تبعید می کنید؟ سلول های شما پر است از حبسی ها، از علما، از اساتید، از محترمین، از متدینین، بندرعباس پر است از تبعید شدگان، برای اینکه اینها می گفتند که آقا ما نمی خواهیم اسیر مردم باشیم، اسیر استعمار باشیم.
آخر چه می گویند به ما؟ ما مرتجعیم که می گوئیم که به قانون اساسی عمل کنید؟ قانون اساسی را بگذارید زمین همه مان عمل کنیم، این را که قبول دارید. ما می گوئیم به دین عمل بکنید، شما می گوئید که (پیغمبر اکرم مرتجع است) نغوذبالله، در لفظ نمی گوئید، معنایش این است. قانون اساسی را که قبول دارید (ولو در آن وقت ها زمزمه می کردند که مال پنجاه سال پیش از این است و فلان، قانون اساسی که دیگر قضیه پنجاه سال پیش از این ندارد) قانون اساسی می گوید ملت ها باید آزاد باشند، ملت ایران باید مردمش آزاد باشند، مطبوعات باید آزاد باشد، هیچکس حق ندارد جلوی قلم را بگیرد.
 

اعلام تفاهم روحانیت با شاه، دسیسه ای برای مرفوض ساختن روحانیت

شما دیدید که روزنامه اطلاعات در روز سه شنبه هجدهم فروردین نوشت که: (بعضی مجلات هم نوشته بودند لکن این بیشتر منتشر می شود) (جای خوشوقتی است که مقامات روحانی با دولت موافقت کردند در انقلاب شاه و ملت) رفتند تهران اعتراض کردند که آقا این روحانی را معرفی کنید، این خمینی است تا ما بگوییم علیه اللعنه؟ یا سایر علمای اسلامند؟ خوب معرفی کنید، دست بگذارید رویش، (علمای طراز اول ما چند نفر در اینجا هستند، خداوند همه را حفظ کند، در تهران هستند، خداوند حفظشان کند، در مشهد هستند خداوند حفظشان کند، در نجف هستند خداوند حفظشان کند، در سایر بلاد مسلمین هستند خدا همه را تأیید کند.) این علمای اسلام، این علمای اسلام در ماورای جو هستند؟ اینهائی که با شما یک قرارداد سری کرده اند خوب اسم ببرید، آقا اگر مردی تو اسم ببر، بگو که: (خمینی است، توی حبس ما رفتیم پیش او و او گفت که برگذشته ها صلوات) ، خمینی غلط می کند همچو حرفی می زند خلاف دین اسلام. خمینی می تواند تفاهم کند با ظلم؟ غلط می کند. خمینی آنجا هم که بود، تو حبس هم که بود مجد اسلام را حفظ می کرد، می تواند حفظ نکند؟ اسلامی که پیغمبر اسلام این قدر زحمتش را کشیده است، ائمه هدی این قدر خون دلش را خورده اند، علمای اسلام این قدر زحمت کشیده اند، خمینی و امثال خمینی می توانند که یک چیزی بگویند که بر خلاف مصالح اسلام باشد؟! خمینی را از جامعه بیرون می کنند.
اینها نقشه این را کشیده اند که علمای اسلام را به معرفی کنند به اینکه اینها هم مثل ما

صحیفه نور جلد 1 صفحه 71

می مانند. خودشان مرفوض جامعه هستند می خواهند ما را هم مرفوض کنند. جامعه خودشان را نمی پذیرد، می خواهند ما را هم بگویند نمی پذیریم، می خواهند ما را با این نقشه مشئوم، منفور جامعه کنند با سر صبر و راحت تبعیت ارباب ها کنند، تبعیت کارش از ارباب بود، می خواهند تبعیت از اسرائیل کنند، وا مصیبت!.
مگر من می توانم با یک مجلس، دو مجلس، چهار تا مجلس مفاسد این مملکت را بگویم. من امروز حالم هم خوب نیست. دیشب خوابم هم خیلی کم بود. معذالک خوب، یک مطالب و کلیاتی باید گفته بشود. ما حق دفاع از خودمان نداریم؟
رفتند پیش مدیر اطلاعات که آقا کی به شما این مطلب را گفته است؟ خوب بگوئید تا ما بفهمیم که این روحانی کیست؟ این روحانی سازمانی کیست که با شما تفاهم کرده است و مطالب شما را قبول کرده است برخلاف دین اسلام؟ خوب بگوئید. بیچاره خجل شده است گفته (من نبودم اینجا، به فلان بگوئید ببخشند، چه، چه، چه، چه، از این حرف ها، یک شرح مفصلی، من سرمقاله ام حاضر است و سرمقاله را به آن آقا نشان داده بود که من این را نوشته ام لکن سنجاق کرده از بعضی مقامات آورده اند داده اند که این را باید بنویسی، باید است من چه بکنم؟) من یک تکلیفی برای او معین می کنم و یک مطلبی برای خودمان می گویم، اگر چنانچه اطلاعات، روزنامه اطلاعات، مدیر اطلاعات یک آدمی است که متاسف است از این تحمیلات، شما خوب دیگر بحمدالله متمولی، احتیاج نداری دست از روزنامه نگاریت بردار بشو وزیر، الحمدلله اینجا همه وزیر می شوند، بشو وزیر، بشو وکیل، بشو چه، گر چه مردم نمی کنند خودشان وکیلت می کنند، لازم نیست مردم بخواهند مگر مردم حق وکالت دارند؟ نه! وکیلت می کنند، منتصبت می کنند، مثل سناتور منتصبت می کنند. اگر تو از این معنا عار داری که یک چیزی را بر تو تحمیل کنند، خوب آسان است این، روزنامه نگاری را که الزام نمی کنند که شما روزنامه نگار باشید، دست از روزنامه تان بردارید بروید یک شغل بهتری. از آن طرف من به او پیغام دادم که باید این درست بشود، باید این تکذیب بشود، از قراری که دیشب باز یک کسی آمده بود گفت که: (او قبول کرده است که من نمی توانم با ملت مواجه بشوم، نمی توانم با روحانیت مواجه بشوم، فکری بکنید من یک سوژه ای درست می کنم که تکذیب بشود، دستگاه گفته این دلیل بر سستی کارماست) خوب، ما مرتجعیم یا شما؟
یک دروغی را، آخر ما که مرده نیستیم که شما نسبت به ما می دهید، ما یک جمعیت کثیری بحمدالله از علما داریم، ما مراجع بزرگ داریم، ما مراجع بزرگ عالی شأن داریم، ما علما داریم در بلاد، ما فضلا داریم در حوزه ها، ما مدرسین بزرگ داریم در حوزه ها، ما طلاب و فضلای علوم دینیه داریم. اینها که نمی نشینند که گوش کنند که کسی در روزنامه - منتشرو - کثیرالانتشارش یک دروغ شاخداری بنویسد: (بحمدالله موافقت کردند!) ما داد می کنیم، فریاد می کنیم، نمی گذارند منعکس بشود، خوب آقا، آقائی که دیروز گفتی که، یا دیشب گفتی که کهنه پرستی را جلو بگیرید، این کهنه پرستی نیست که شما جلو مطبوعات را می گیرید؟ تحمیل می کنید به روزنامه اطلاعات؟ سند

صحیفه نور جلد 1 صفحه 72

داریم، دیگر اینکه یک چیز دروغی نیست که آقایان بگویند که افترا بستی - روزنامه اطلاعات را - نوشته شما سنجاق در دفتر روزنامه اطلاعات است که شما گفته اید باید این را بنویسید و نگذاشته اید تکذیب کند.
ما حرفمان این است که آقا به قانون اساسی عمل بکنید، مطبوعات آزادند، قلم آزاد است، بگذارید بنویسند مطالب را. اگر دین دارید به دین عمل کنید، اگر چنانچه دین را ارتجاع می دانید، به قانون اساسی عمل کنید، خوب بگذارید بنویسند. (مدیر اطلاعات به دست و پا افتاد و چه شد و من به او پیغام دادم که من از آن آدم ها نیستم که اگر یک حکمی کردم بنشینم چرت بزنم که این حکم خودش برود، من راه می افتم دنبالش، اگر من خدای نخواسته یک وقتی دیدم که مصلحت اسلام اقتضا می کند که یک حرفی بزنم می زنم و دنبالش راه می افتم و از هیچ چیز نمی ترسم بحمدالله تعالی، و الله تا حالا نترسیده ام، آن روز هم که می بردندم آن روز هم آنها می ترسیدند، من آنها را تسلیت می دادم که نترسید.)
 

ترس در راه مقاصد اسلامی نشانه بی دینی است.

اگر ما برای مقصد اسلامی، برای مقصدی که انبیا خودشان را به آب و آتش زدند، اولیای عظام خودشان را به کشتن دادند، علمای بزرگ اسلام را آتش زدند، سر بریدند، حبس کردند، تبعید کردند، حبس های طولانی کردند، اگر چنانچه ما برای مقاصد اسلام بترسیم دین نداریم. دیندار هم برای اینکه خرقه را از این عالم خالی کند می ترسد؟ اگر ما ماورای این عالم را اعتقاد داشته باشیم، باید شکر کنیم که در راه خدا کشته بشویم و برویم در صف شهدا، بترسیم؟ از چه بترسیم؟ آن باید بترسد که غیر از این عالم جائی ندارد - ما - بحمدالله تعالی، خدای تبارک و تعالی وعده کرده به ما که یک جای خوب دارید اگر چنانچه به دین من رفتار کنید و ما امیدوارم که رفتار کنیم، امید دارم که رفتار کنیم. ما از چه بترسیم؟ چه ترسی ما داریم از شماها؟ شما آن آخر امر این است که ما را اعدام کنید، اول زندگی راحت ماست، از این کثافت کاری ها بیرون می رویم، از این رنج و محن خلاص می شویم. آقای ما فرموده: (و الله لا بن ابی طالب انس بالموت من الطفل بثدی امه) خوب ایشان فرموده است، ما البته نمی توانیم همچنین دعوی هائی بکنیم لکن ما شیعه او هستیم، ما اگر از مرگ بترسیم معنایش این است که ماوراءالطبیعه قبول نیست.
 

ارتجاع در تعبیر رژیم.

ما که می گوئیم که مطبوعات آزاد باشند، ما کهنه پرستیم؟! آقایان که الزام می کنند که در مطبوعات این نوشته بشود، آنها مترقی اند؟! خوب ما صدایمان از این بلند گو تا آنجا می رسد، آنها صدایشان از اینجا تا امریکا می رسد. هر جا دلار می گیرند صدایشان هم آنجا می رسد. مال این ملت را خرج می کنند در مطبوعات خارجیه، مطبوعاتی که در خارج هست بر ضد روحانیت، بر ضد اسلام، بر ضد ملیت، بر ضد همه چیزها مقالات می نویسند. به من می رسد این مطالب. اینها خطا کردند مرا رها

صحیفه نور جلد 1 صفحه 73

کردند، اشتباه کردند، به آنها هم گفتم آنجا، گفتم اگر می خواهید همان، رویه را داشته باشید بگذارید من اینجا باشم صلاح است، دوباره هیاهو در نیاورید. حالا هم دارم می گویم آقا ما مرتجع نیستیم به این معنا که شما می گوئید، ما با آثار تمدن مخالف نیستیم و اسلام با آثار تمدن مخالف نیست.
 

قدرت اسلام.

اسلام از خدا می خواهد که شما بر همه مقدرات عالم حکومت کنید. اسلام آن بود که شمشیر را کشید و تقریباً نصف دنیا یا بیشتر را گرفت، با شمشیر گرفت، این اسلام مرتجع است؟! اسلام آن بود که این ممالکی که شما حالا تحت اسارت او هستید، تحت اسارت آورد. آنها که به احکام اسلام عمل می کردند فی الجمله البته، حکومت های اسلامی تا حالا الا یکی دوتایشان به احکام اسلام عمل نکرده اند که مع ذلک همین که خودشان را زیر بیرق اسلام می دانستند، همین که خودشان را وابسته به اسلام می دانستند، همین که به حسب ظاهر به احکام اسلام عمل می کردند همچو قدرتی پیدا کردند که یک بیست و چند هزار جمعیت عرب، این مملکت به این وسیعی را همچنین پایمال کرد و رفت تا آن آخر برای اینکه متمدنش کند، آدمش کند و کرد. این افکار نورانی که در علمای اعلام ما هست، در مراجع بزرگ ما هست، اینها به واسطه نور اسلام است. این افکار نورانی که در رجال عظیم الشان ما هست، هر جا باشد مال اسلام است. این افکار پوسیده ای که، کهنه پرستی هائی که آقایان دارند، تبعیت از همه، سر بسته و در بسته تحویل دادن، همه مخازن یک مملکت را تحویل دیگران دادن، این ارتجاع است. روی این ارتجاع، سیاه.
 

عذر خواهی نخست وزیر.

فرستادند، از نخست وزیر هم اینجا دیروز بود که: (بله این عفو از شماست، اشتباه شده است، خطا شده است، یک اشتباهی شده، شما چه بکنید، مبادا یک وقتی یک تشنجی بشود، مبادا یک وقتی جور دیگری پیش بیاید، یک وقت چه بشود، چه بشود، چه بشود، ما می خواهیم که چه باشد، ما تابعیم.) از این مطالبی که همیشه گفته می شود ما هم گفتیم که خوب حالا خود روزنامه اطلاعات که می گوید من بی تقصیرم و شماها این کار را کرده اید، شما هم که آمدید می گوئید دیگر باید او ملتزم بشود، و شما هم قول بدهید به اینکه تکرار نشود این مطالب، اگر تکرار بشود مواجه با یک مطلب بدتری خواهد شد، نکنید، این قدر هی کهنه پرست را به رخ ما نکشید تا ما هم مجبور بشویم که مطلب را زود بازش کنیم از هم تا ببینیم که آیا این علمای عظام اسلام کهنه پرست هستند یا شماها؟ آنها می گفتند: این قدر تحمیل بر ملت نکنید.
 

عدم توجه دولت به وضع فقرا

این بیچاره های گدا، این مملکت مترقی که امسال زمستانش دل ما را خون کرد، آن اصفهانش

صحیفه نور جلد 1 صفحه 74

آن همدانش، آن تهرانش و آن قمش، هم آن جاهای دیگرش، این سرمای کشنده هیچ فکری کردید برای این بیچاره ها؟ به من اطلاع داده اند که در همدان بیش از دو هزار نفر مرده اند امسال، در سرمای چهل و سه درجه و دو درجه، شما هیچ فکری برای اینها کرده اید؟ ای مملکت مترقی! ای آقایانی که مملکتتان ترقی کرده! ما می خواهیم واقعاً مترقی باشد، یک فکری برای این بیچاره ها بکنید، هم گرسنگی بخورند هم توسری؟ هم پابرهنه راه بروند و هم شما شلاق تو سرشان بزنید؟ خوب ما می گوئیم نکنید اینطور. این ارتجاع است که ما می گوئیم که این قدر فشار به مردم نیاورید؟ این قدر کتک نزنید؟ این قدر فحش ندهید؟ اینها ارتجاع است؟ شما که عمال استبداد هستید و دارید با زور و سرنیزه و قلدری و هر جور دلتان می خواهد با این ملت بیچاره عمل می کنید، تمام قوانین را زیر پای خودتان گذاشته اید، تمام احکام را به آنها بی اعتنائی می کنید، شما مترقی هستید و ما که می گوئیم به احکام اسلام عمل کنید، به قانون اساسی عمل کنید، ما مرتجعیم؟!
 

دلسوزی حکومت جور برای اسلام و تأسیس دانشگاه اسلامی

می خواهند (آقایان - خنده دارد واقعاً) دانشگاه اسلامی تأسیس کنند، شنیده ام چندین میلیون هم بودجه برایش درست کرده اند. شما اگر برای اسلام دلسوز هستید خوب این دانشگاه ما آنجاست چرا خرابش می کنید؟ اگر شما واقعاً متوجه بودید که اسلام لازم است بودنش، احکام اسلام باید باقی باشد، علمای اسلام باید باقی باشند، ما به خیر شما هیچ امیدی نداریم. بابا شر نرسانید. بگذارید ما برای شما خدمت کنیم، بگذارید، ما یک شاهی بودجه این مملکت را بحمدالله صرف نمی کنیم. ما با این بیچارگی و با این شما، هر کس می خواهد برود ببیند، خوب این طلاب علوم دینیه اسلام، بروید مکانشان را ببینید، بروید زندگی بعد از غارت را ببینید، قبل از غارت هم بروید زندگیشان را ببینید، اینها می خواستند ببرند والا به درد آنها نمی خورد که این گلیم کهنه، آنها می خواستند اذیت کنند والا یک گلیم کهنه و یک سماور شکسته حلبی به درد اینها می خورد؟ خوب بروید ببینید آقا این، ما که مخفی چیزی نداریم، این مدارس ما همه موجود، این منازل ما هم همه موجود، بیائید ببینید دیگر، اگر شما دیدید که تمام بودجه ای که این ملت اسلام، این ملت فقیر با تمام اخلاص می آید به ما می دهد برای حفظ اساس احکام اسلام، اگر شما دیدید که تمام بودجه سال ما به قدر یک مهمانی، یک مهمانی که یک نفر از خارج وارد می شد و دولت ها مهمانش می کنند، اگر به قدر یک مهمانی آنها تمام بودجه سال ما بود بگوئید تف بر شما مرتجعین.
ما می گوئیم بودجه مملکت را بابا این قدر خرج نکنید، این قدر مهمانی می خواهید چه کنید؟ این ارتجاع است که ما می گوئیم که شما آقا باشید؟ این قدر دست پیش مردم دراز نکنید، اینقدر خرج نکنید که دست دراز کنید، خرج های بیجا، یک سازمان های عریض و طویل درست کرده اند.

صحیفه نور جلد 1 صفحه 74

 

اعتقاد به علما در قلب مردم است.

شما به احکام اسلام اعتقاد پیدا کنید، ما همه جزو سازمان شما، همه ملت، همه ملت جز و شما، مگر ما به این ملت یک پولی داده ایم که با ما دوستند؟ مگر ما به این ملت یک رشوه ای داده ایم که با ما رفیقند و ما را می خواهند؟ اینها فهمیده اند، اعتقاد به این معنا پیدا کرده اند که این آقایان، این مراجع بزرگ اسلام، این طلبه خمینی، اینها می خواهند مردم را، دوست دارند مردم را، صلاح حال ملت را می خواهند، صلاح حال مملکت را می خواهند، این اعتقاد در قلب مردم است، انسان هم تابع احساسات قلبش هست، همه تبعیت می کنند.
 

به مردم تواضع کنید تا پایگاه مردمی داشته باشید.

شما بیائید نصیحت من را گوش کنید، همانطوری که من به این اشخاصی که می آمدند گفتم این مطلب را کراراً که آقا تا حالا دیدید شما که با زجر، با کتک، با حبس، با شکنجه، با تبعید، با اهانت، با همه امور بردی نکردید، دیدید که ملت عصبانی می شود، نمی شود یک ملت را تا آخر زیر چکمه نگه داشت، این را دیدید، بیائید یک قدری تغییر بدهید، تجربه بکنید، آخر شما اشخاصی هستید که ادعای عقل می کنید، تجربه کنید، یک وقت هم آن ورق را پیش بیاورید، تلطف کنید به مردم، تواضع کنید به مردم. آقا دولت مال مردم است، بودجه مملکت از جیب مردم است، شما نوکر مردم هستید، دولت ها خدمتگزار مردمند، لفظاً نگوئید من خدمتگزار و عملاً تو سر مردم بزنید و این ارباب های بیچاره تان را پایمال کنید. خوب شما از بودجه این مملکت دارید ارتزاق می کنید، دارید زندگی مرفه می کنید، خوب زندگی مرفه شما پیشکش شما، دارید زندگی می کنید هر جوری هم دلتان می خواهد، هر جوری هم دلتان می خواهد زندگی می کنید. ما اصلاً نمی توانیم تعقل کنیم زندگی اینها را، شما خیال می کنید می توانید بفهمید اینها چه جور زندگی می کنند؟ اصلاً تعقل نمی توانیم ما بکنیم، ما در ذهنمان وارد نشده این مطلب که یک طیاره از اینجا برود به هلند و گل بیاورد برای یک مهمانی، 300 هزار تومان کرایه طیاره باشد، اینها چیزهائی است که من شنیده ام، من که خودم طیاره چی نبودم که ببینم، اینها چیزهائی است که معروف است و گفته می شود. ما تعقل نمی کنیم تعیش اینها را، اینها پیشکش شما، مگر شما از بودجه این مملکت، از مال این ملت، از دسترنج این کارگر، از دسترنج این زارع ارتزاق نمی کنید؟ شمائی که اینقدر دلسوزید برای این زارع، دلسوزید برای این کارگر، یک قدری از این طرف خودتان یک خرده بلغزد به این بیچاره ها. این زمستان گذشته را با یک میلیون تومان می شد تقریباً نجات داد این بیچاره ها را، این یک میلیون تومان مثل یک قطره می ماند نسبت به دریا، خوب یک قدری هم پخش کنید از این چیزهائی که از این ملت به دست آورده اید، دیگر محتاج به این خرج های سازمان های عریض و طویل نباشید، آنها بروند سراغ کارهایشان، اینقدر تن پرور نباشند، اینقدر مفتخور نباشند بروند یک کاری انجام بدهند، هی بایستند آنجا و بخورند که نمی شود. شما هم محفوظ می مانید، هیچ کس با شما مخالفت آنوقت نمی کند، دل ها هم پیش ما شما آنوقت می آیند، آنوقت

صحیفه نور جلد 1 صفحه 76

همانطور که من اینجا نشسته ام و منبر می روم و آقایان گوش می کنند و باورشان می آید، حرف های شما را هم باورشان می آید، حالا اما هر چه بگوئید، می گویند بیخود می گویند، هر چه بگوئید، اگر بگوئید دو دو تا چهار تاست، می گویند معلوم می شود که این مطلب بدیهی یک اشتباهی در آن هست.
 

ملت پشتیبان دولتی است که خاضع به اسلام باشد

آمد گفت به من که: خوب آن دولت که با شما چه بود و چه کرد و چه کرد، ما متاسفیم و خوب آن که رفت بحمدالله حالا یک دولتی آمده است که این اشخاصش بسیارشان، پدرانشان روحانی بوده اند، متدینند و کذا و کذا و کذا، گفتم که: آقا، نه ما دشمنی با آن دولت داشتیم و نه عقد اخوتی با شما خواندیم، ما به اعمالتان نگاه می کنیم، ما اینجا مراقبیم، اگر اعمال شما تکرار اعمال آنهاست، همانطوری که با آن مخالف بودیم و هستیم (الی یوم القیامة) و رویشان سیاه شد تا آخر، شما هم آنجور خواهید شد، تا آخر ما همانیم و مخالفت می کنیم و اگر چنانچه رویه را تغییر بدهید، ما همه مسلم هستیم، برادر هستیم. رویه را تغییر بدهید، خاضع بشوید نسبت به احکام شرع، تصویبنامه های باطل را، آنهائی که مخالف احکام شرع است لغو بکنید، خضوع کنید نسبت به احکام شرع، البته این تصویبنامه ها را لغو کنید، اینجا می گویم، آنجا گفتم خاضع بشوید برای احکام شرع. اگر شما هم همانطوری که ما همه مسلمان هستیم، شما هم می گوئید مسلمان هستید، خاضع هستید برای احکام شرع، ما علاوه بر اینکه مخالفت نمی کنیم پشتیبانی هم از شما می کنیم، مگر ما می گوئیم دولت نباشد؟ ما می گوئیم دولت باشد خاضع برای قوانین اسلام و لااقل برای قانون اساسی خاضع باشد. ما که نمی گوئیم دولت نباشد، ما که نمی گوئیم که می خواهیم زندگی بکنیم مثل آن کسانی که در هزاران سال پیش بودند، تو غارها زندگی می کردند، کدام روحانی به شما این حرف را زده؟ کدام روحانی گفته است که ما با فلان مظاهر تمدن مخالفیم؟ شما پیدا کنید یک روحانی را.
 

ما با مظاهر استعماری مخالفیم نه با تمدن

شما مظاهر تمدن را وقتی که در ایران می آید همچو از صورت طبیعی خارجش می کنید، همچو از صورت طبیعی خارجش می کنید که چیز حلال را مبدل به حرام می کنید. این رادیو برای این بساطی است که حالا در ایران مرسوم است؟ این تلویزیون برای این بساطی است که اینها راه انداخته اند؟ در ممالک دیگر هم همین طور است؟ ممالک متمدنه هم استفاده شان از این آلات جدید همین جور است که آقایان اینجا استفاده می کنند؟ یک تربیت بد در این مملکت است. فرهنگ ما یک فرهنگی نیست که بتواند این مملکت را اداره کند، جوان نیرومند قوی که در مقابل استعمار بایستد، دستش را بلند کند، کشته بشود و نجات بدهد ملت را، این فرهنگ ما فرهنگی نیست که اینکاره باشد. اینها اعصاب مردم را با این بساطی که در اینجاها راه می اندازند و با این برنامه هائی که در رادیو و در تلویزیون و اینها هست و از امثال ذالک، ضعیف می کنند، مطبوعات ما و روزنامه های ما و مجلات ما و کتاب هائی که

صحیفه نور جلد 1 صفحه 77

منتشر می شود، تمام اینها بدست استعمار است. استعمار است. که روزنامه ها را اینطور مبتذل می کند تا فکر جوان های ما را مسموم کند. استعمار است که برنامه های فرهنگی ما را جوری تنظیم می کند که جوان نیرومند در این مملکت نباشد. استعمار است که برنامه های رادیو و تلویزیون را جوری تنظیم می کند که مردم اعصابشان ضعیف بشود، قوت را از دست بدهند، نیرومندی را از دست بدهند، اینها استعمار است. ما با این مظاهر استعماری مخالفیم، ما مرتجعیم؟! شما مترقی هستید؟! ما حرف هایمان یک حرف هائی است، جنگ و بساط ندارد، آقا بنشینید منطقی صحبت کنید، فحش ندارد که، خوب بنشین صحبت کن، بفرستید، اشخاص عاقل را بفرستید با ما تفاهم کنند، ببینیم که ما با کجای تمدن مخالفت داریم، ما با فسادها مخالفت داریم. ما می گوئیم که شما برنامه های اصلاحی تان را اسرائیل برایتان درست می کند، ملت اسرائیل. شما وقتی برنامه هم می خواهید درست کنید دستتان را پیش اسرائیل دراز می کنید، شما کارشناس نظامی از اسرائیل به این مملکت می آورید، شما محصلین را از اینجا به اسرائیل می فرستید، ایکاش به جای دیگر می فرستادند، به آمریکا می فرستادند، ایکاش به انگلستان می فرستادند، به اسرائیل می فرستید، ما با اینها مخالفیم.
 

پیمان با اسرائیل غاصب

ما می گوئیم آقا جمیع ممالک اسلامی صف کشیدند یک طرف مقابل کفر و اسرائیل، شما و دولت ترکیه هم یک طرف ایستاده اید با اسرائیل موافق. ما می گوئیم صلاح نیست این کار، آقا اینقدر با عواطف ملل مخالفت نکنید، والله مضر است. تمام مسلمین یک طرف، مملکت ایران هم یک طرف، آنوقت ملت ایران آلوده می شود، آنوقت برادرهای سنی ما خیال می کنند که شیعه ها یهودی پرستند.
ای مردم! ای عالم! بدانید ملت ما مخالف است با پیمان با اسرائیل. این ملت ما نیست، این روحانیت ما نیست، دین ما اقتضا می کند که با دشمن اسلام موافقت نکنیم، قرآن ما اقتضا می کند که با دشمن اسلام هم پیوند نشویم در مقابل صف مسلمین. ما این حرف ها را می زنیم، ارتجاع هست این آقا؟! بیایید، خوب بیائید بنشینید ببینیم کجای این ارتجاع است. شما که به قول خودتان، مملکت سابقه دار دو هزار و پانصد ساله دارید و هی می نازید به استخوان های پوسیده ای که رفته اند و از بین رفته اند و در مقابل اسلام می خواهید استخوان ها را از زیر خاک در آورید، شمائی که اینقدر می نازید به این استخوانهای پوسیده و ملت سابقه دار کذا و کذا، حالا این آخر عمری آمده اید با اسرائیل هم پیوند در مقابل احکام اسلام، در مقابل مسلمین؟ ما وقتی می گوئیم که با اسرائیل چیز نشوید، حالا ما پیوند کردیم با کذا و جو جو آمده و چی چی آورده؟ تف بر این منطق. سیاه باد رویتان. ما این حرف ها را

صحیفه نور جلد 1 صفحه 78

می زنیم، کجای این، کجای این کهنه پرستی است که مردک می گوید کهنه پرستی است، کجای این کهنه پرستی است؟
 

اسلام در اعلامرتبه تمدن است

ما در اعلی مرتبه تمدن هستیم، اسلام در اعلی مرتبه تمدن است، مراجع عالیقدر اسلام در اعلی مرتبه تمدن هستند. خوب، بروید ببینید آنها را، اینجا موجودند، مشهد موجود است، تهران موجود است، نجف موجود است، بروند ببینند کدام اینها مرتجع هستند؟ آقایان خودشان با طیاره اینجا و آنجا می روند، بعد می گویند با الاغ ملت برود؟ مگر امسال نبود یکی از مراجع با طیاره رفت به مشهد؟ مگر سایر مراجع با اتومبیل راه نمی روند؟ امسال هم مراجع راه افتادند، همه مجتمع شدند (که بعد تشکر را عرض می کنم) همه مجتمع شدند در تهران، اینها با الاغ رفتند؟ اینها مخالفند با آثار تمدن؟.
 

ما مجاناً پشتوانه کشور هستیم

ما می گوئیم نکنید اینطور، ما همه از هم هستیم، اولاد یک خانواده هستیم، اهل یک مملکت هستیم، چرا ما را می خواهید بشکنید؟ ما مجاناً پشتوانه این مملکت هستیم، هیچ هم تحمیل بر بودجه شما نداریم. می سازیم، می سازیم با این کتک ها، با این حبس ها، با این زجرها، با این اهانت ها، با این فحش ها و برای این مملکت یک استوانه ای هستیم، ایستادیم اینجا، اگر خدای نخواسته چیزی، یک خطری برای این مملکت پیش بیاید، ما ایستادیم در مقابلش و نمی ترسیم. این آقایانی که می گویند که ما مملکت را می خواهیم حفظ کنیم، ما چطور هستیم و کذا هستیم، شما یادتان نیست که وقتی که متفقین آمدند اینجا، چطور فرار کردند این بیچاره ها از تهران تا به یزد. اگر یک آخوند پیدا کردید فرار کرده، یک آخوند، یک آخوند. آن روز که در بالای تهران طیاره ها راه افتاده بود و مردم را می ترساندند، من تهران بودم، خدا رحمت کند مرحوم آشیخ حسین قمی (رضوان الله علیه) با ایشان در آن میدان شاهپور، آنجاها بودیم، ایشان سبیلش را چاق کرده بود با کمال طمأنینه، اصلش کانه خبری نیست، من هم مثل او (یک کم بدتر) کأنه خبری نیست. این بیچاره ها، این نظامی هائی که می گویند اینقدر ما کذا هستیم و کذا هستیم و برای مملکت چه می کنیم، اینها وقتی که پای استفاده و پای بردن منافع و پای زورگوئی هست اینطورند. خدا نکند که یک روزی یک ورقی برگردد، اول کسی که فرار کند همین

صحیفه نور جلد 1 صفحه 79

نشاندارها هستند، و ما هستیم الحمدلله اینجا تا آخرش، مگر اینها بیایند بگیرند ما را ببرند، ما باز هستیم.
 

تاسیس دانشگاه اسلامی، دسیسه ای دیگر از رژیم.

این دانشگاه اسلامی که آقایان می خواهند درست کنند نه اینکه خیال کنید با اسلام آشتی کرده اند خیر، قضیه قرآنی است که سرنیزه کردند در مقابل امیر المؤمنین (سلام الله علیه) با حربه قرآن، معاویه امیرالمومنین را شکست داد، با حربه قرآن والا چند دقیقه دیگر، چند ساعت دیگر اگر مانده بود آثاری از بنی امیه نمی ماند لکن حیله کردند، قرآن آوردند، (ما مسلم، شما هم مسلم، اشهد ان لا اله الا الله، این قرآن) این خوارج بدبخت احمق، مقدس احمق که امام را نشناخته بودند، هر چه حضرت امیر گفت آقا صبر کنید (خیر نمی شود، قرآن الحکم الله، نمی شود، نمی شود، نمی شود،) می خواستند بکشند حضرت امیر را، همین اصحاب، این خوارج اصحاب حضرت بودند، انصار حضرت بودند، آنها حیله کردند، قرآن را بالای نیزه ها کردند که (الحکم بیننا و بینکم کتاب الله، الحکم کتاب الله) حضرت فرستاد به اصحابش که جنگ می کردند که آقا برگردید، گفت که آقا مهلت بدهید یک ساعت دیگر مانده، حضرت فرمود: (می کشند اینها مرا، ریخته اند دورم، شمشیرها کشیده اند، اگر نیائید می کشند) با قرآن، اسلام را شکست دادند. مگر می شود با دانشگاه اسلامی، اسلام را شکست داد؟ مگر ما می گذاریم شما دانشگاه اسلامی درست کنید؟ ما تفسیق می کنیم آن که وارد بشود در آن دانشگاه، بین ملت از بین خواهد رفت. مگر اینها می توانند که اسلام و مسلمین و علمای اسلام را تحت وزارت فرهنگ قرار بدهند؟ غلط می کند آن وزارت فرهنگی که دخالت در امر دیانت و اسلام می کند، مگر ما می گذاریم این مطالب بشود؟ مگر خمینی بمیرد، نعوذبالله مراجع اسلام هم خدای نخواسته از بین بروند، وقتی رفتیم ما دیگر تکلیفی نداریم لکن ملت اسلام هست، ملت اسلام باز زنده است، الان زندگی از سرگرفته است. (بارک الله فیکم) ملت اسلام دیگر بیدار شد، دیگر نمی نشیند، اگر من هم برگردم ملت اسلام برنمی گردد.
 

در همان سنگری که بودیم هستیم،

اشتباه نکنید، اگر خمینی هم با شما سازش کند ملت اسلام با شما سازش نمی کند. اشتباه نکنید، ما به همین سنگری که بودیم هستیم، با تمام تصویب نامه های مخالف اسلام که گذشته است مخالفیم، با تمام زورگوئی ها مخالفیم، با تمام فشارهائی که بر ملت می آید مخالفیم، با تمام حبس هائی که بی جهت حبس کرده اند و با حبس کردن آنها مخالفیم. ما مرتجع هستیم که می گوئیم بابا آخر چه کردند این بیچاره ها که اعدام کردید؟ چه کردند اینها را که در بندرعباس فرستادید؟ چه کردند اینها را که در حبس قرار دادید؟ این بیچاره ها جز اینکه گفتند بابا به قانون عمل کنید، بیائید همه مان، بزرگ هایشان گفتند به قانون، این بیچاره ها، کوچکترها هم که خوب به تبع مسلمین و به تبع اسلام، فرض کنید یک

صحیفه نور جلد 1 صفحه 80

کلمه هم گفته باشند، حالا یک کلمه گفته اند، باید تا آخر عمر این بیچاره در بندرعباس سر ببرد؟ آقا یک قدری اصلاح کنید خودتان را، یک قدری از این حال ارتجاع بیرون بیائید، یک قدری از این حال بربریت بیرون بیائید، یک قدری از این کارهای قرون وسطائی دست بردارید، اینقدر مرتجع نباشید، متمدن باشید، مترقی باشید، مملکت را مترقی، احترام به افراد مملکت بگذارید، مردم را اینقدر بیچاره بار نیاورید، دانشگاهایتان جوری نشود که برنامه هایش جوان های ما را بد بار بیاورند. جوان های ما را مبارز بار بیاورید، جوان های ما را جوری بار بیاورید که در مقابل استعمار ایستادگی کنند. مای مرتجع اینها را می گوئیم.
 

ایران به اصطلاح مترقی زمان شاه

اگر ما مرتجعیم بفرمائید. شمای مترقی دارید دسته دسته این بیچاره ها را، این جوان های ما را از بین می برید. مدارستان یک مدارس صحیحی نیست که انسان بتواند به آنها اطمینان داشته باشد، برنامه هایتان یک برنامه های استعماری است، همه اش بازی، همه اش فوتبال، همه اش چه، سایر ممالک هم اینطوری است؟ پس این اتم ها را کی درست کرده است؟ پس این طیاره ها را کی درست کرده؟ مملکت مترقی!! لوله همین قم، همین قم، این لوله ای که برای آب در قم درست کرده اند، چون ایران درست کرده قابل استعمال نیست. مملکت مترقی، تو از لولهنگ سازی هم باز بالا نرفتی، به - رزم آراء گفت: ما به غیر لولهنگ سازی چیزی بلد نیستیم او را کشتند. این مملکت مترقی!! این مملکت مترقی است که الان نسبت به هر چیزش احتیاج دارد به خارج؟ از اسرائیل کارشناس می آورد، ای وای، به اسرائیل می فرستد که یاد بگیرند، شهرداری ها از قم امسال رفته اند، از قم اشخاصی رفته اند، یعنی فرستاده اند آنها راکه بروند (مثل اینکه در روزنامه استوار هم بود این) در آنجا چیز یاد بگیرند. من نمی دانم از یهودی ها می خواهند چه یاد بگیرند؟ از آنها تقلب باید یاد بگیرند، از آنها باید خدعه و فریب یاد بگیرند. چه می خواهند یاد بگیرند؟ این مملکت مترقی! چه می گویی؟ چه می گوئید شماها؟ مگر با الفاظ می شود؟ مگر با چهار تا زن فرستادن به مجلس ترقی حاصل می شود؟ مگر مردها که تا حالا بودند ترقی برای شما درست کردند تا زن هایتان ترقی درست کنند؟ ما می گوئیم اینها را فرستادن در این مراکز جز فساد چیزی نیست، شما بعد تجربه کنید، ببینید بعد از ده سال، بیست سال، سی سال دیگر اینها را بفرستند، به خیال خودتان، ببینید اگر شما جز فساد چیز دیگری دیدید؟ ما با ترقی زنان مخالف نیستیم، با این فحشا مخالفیم، با این کارهای غلط مخالفیم.
مگر مردها آزادند که زن ها می خواهند آزاد باشند؟ (آزاد مرد و آزاد زن) با لفظ درست می شود؟ زن ها، مردها آزادند؟ در این مملکت مردها الان آزادند؟ در چه چیز آزادند؟

صحیفه نور جلد 1 صفحه 80

 

تشکر از عموم ملت

و من عاجزم از اینکه تشکر کنم از جمیع ملت های مسلمین، اسلام، تشکر کنم از ملت بزرگ ایران، جمیع اصناف، جمیع طبقات، اینهائی که با ما همکاری کردند، اینهائی که در غم ما غم خوردند، تشکر بزرگ کنم از مراجع تقلید عظیم الشان، زحمت کشیدند، تهران رفتند، اهانت ها دیدند در آنجا، زحمت ها کشیدند در آنجا. مراجع بزرگ از بلاد جمع شدند در مرکز، از مشهد تشریف آوردند، از اهواز تشریف آوردند، از قم اعاظم ما تشریف بردند، مراجع ما تشریف بردند، نجف همراهی کرد، قم آن کسی هم که اینجا بود همراهی می کرد، همه، همه با هم دست دادند به هم، فهماندند به اینکه ما ملت زنده هستیم، ما برای آزادی این ملت به همه جور حاضریم، یکی مان حبس می رود یکی مان اهانت می شود، یکی مان فحش می خورد، ما به همه چیزش حاضریم. حالا هم همین مراجع عظام تشریف دارند، (کثرالله امثالهم) (آمین جمعیت) همان مراجع نجف تشریف دارند، (کثرالله امثالهم) . همان مراجع تهران و مشهد تشریف دارند، (کثرالله امثالهم) . اسلام همچنین نیست که یک فرد داشته باشد، دو فرد داشته باشد، همه سرباز اسلامند، همه سربازان اسلامند، همه علما جان نثار اسلامند، نمی شود نباشند، همه هستند الحمدلله. همه دست به هم داده اند، چه آنکه صلاح دیده است که به ملایمت کار را انجام بدهد، چه آنکه صلاح دیده است با حدت کار را انجام بدهد، همه اینها از ما هستند، من لسانم ضعیف است که تشکر کنم از این افراد برجسته، از این علمای بزرگ، من نمی توانم تشکر کنم خدای تبارک و تعالی آنها را حفظ کند، خدای تبارک و تعالی سایه آنها را بر سر ما و مسلمین مستدام بدراد (آمین حضار) ما همه یک هستیم، یک، افراد زیاد لکن آراء واحده، یک هستیم، همه یک هستیم. گمان نکند که، کسی گمان نکند که بشود با پخش یک چیزهای مسموم بتواند که بین علمای اسلام جدایی بیندازد، هیچ امکان ندارد این مطلب، ما همه با هم هستیم، ما برای ذب از اسلام و ذب از ایران و ذب از استقلال ایران و ذب از کیان اسلام، همه یک هستیم، یک حلقوم داریم. گمان نشود که خدای نخواسته (بچه ها خیال کنند) یک اختلافی در کار هست.
 

اهانت به مراجع، اهانت به جامعه اسلامی است.

و من یک نصحیت می کنم به بچه های طلاب، طلاب جوان که تازه آمده اند و حاد و تندند و آن این است که: آقایان متوجه باشید اگر چنانچه شطر کلمه ای به یک نفر از مراجع اسلام، شطر کلمه ای اهانت بکند کسی به یک نفر از مراجع اسلام، بین او و خدای تبارک و تعالی ولایت منقطع می شود. کوچک فرض می کنید؟ فحش دادن به مراجع بزرگ ما را کوچک فرض می کنید؟ اگر به واسطه بعضی از جهالت ها لطمه ای بر این نهضت بزرگ وارد بشود، معاقبید پیش خدای تبارک و تعالی، توبه تان مشکل است قبول بشود چون به حیثیت اسلام لطمه وارد می شود. اگر کسی به من اهانت کرد، سیلی به صورت من زد، سیلی به صورت اولاد من زد، والله تعالی راضی نیستم در مقابل او کسی بایستد دفاع کند، راضی نیستم. من می دانم، می دانم که بعضی از افراد یا به جهالت یا به عمد می خواهند تفرقه مابین این مجتمع بیندازند. تفرقه مابین

صحیفه نور جلد 1 صفحه 82

این مجتمع معنایش این است که در اسلام خلل واقع بشود، استعمار به آرزوی خودش برسد.
ما خودمان را باید فدا کنیم برای اسلام، آمال و آرزوهایمان را باید فدا کنیم برای اسلام - اگر بنا باشد - تمام مراجع از شصت به آن طرفند، در عشره مشومه یا میمونه، اگر برای خدا در این عشره از بین برویم، عشره میمونه است و اگر چنانچه باز به آمال و آرزو باشیم مشومه. همه مراجع از شصت به آن طرف هستند، دیگر می شود که این اشخاصی که ریششان را در اسلام سفید کرده اند اینها خدای نخواسته بر خلاف مصالح اسلام عمل بکنند؟ نمی شود آقا. اگر یک وقت اختلاف اجتهاد در کار باشد، مثل سایر مسائل شرعیه اختلاف اجتهاد در کار باشد، بچه ها و جوان ها نباید دخالت بکنند، خطرناک است، دشمن بیدار است، گمان نکنید که فحش به یک نفر است، فحش به یک جامعه اسلامی است، اهانت به یک جامعه اسلامی است، وهن وارد شدن بر یک جامعه اسلامی است.
من که اینجا نشسته ام دست تمام مراجع را می بوسم، تمام مراجع اینجا، نجف، سایر بلاد، مشهد، تهران، هر جا هستند، دست همه علماء اسلام را من می بوسم. مقصد بزرگتر از اینهاست آقا. من دست برادری دراز می کنم به تمام ملت اسلام، به تمام مسلمین دنیا، در شرق و غرب عالم هر چه مسلم هستند، من از اینجا دست برادری دراز می کنم و دست آنها را می فشارم. ما خاضع هستیم برای همه علمای اسلام، شما هم خاضع باشید، همه، همه باید خاضع باشید. این هم امری است که به حضرات آقایان تذکر دادم، البته نمی گویم واقعه ای هست، ان شاءالله هیچ ابداً نیست اما جوانند، بچه اند، گاهی وقت ها عصبانیتی پیدا کنند از این امور. آقا، ما اهل یک ملت، اهل یک مملکت، اهل یک دیانت، اهل یک بساط، همه برخوان نعمت خدای تبارک و تعالی نشسته ایم، همه باید شکر این نعمت را بگزاریم که یک همچو مراجع بزرگ داریم، متشکر باشیم از خدا که یک همچو افراد برجسته داریم، قدردانی کنیم از آنها، عزت آنها عزت اسلام است، اهانت به آنها اهانت به اسلام است. توجه داشته باشید مبادا یک وقت خدای نخواسته یک اهانتی به یک مسلمی، یک اهانتی به یک مرجعی، یک اهانتی به یک مومنی بشود که خدای تبارک و تعالی راضی نیست. من می ترسم که یک وقت خدای تبارک و تعالی ما را اخذ بکند، اخذ عزیز مقتدر.
مطالب با این حرف تمام نمی شود، زیاد است حرف و من هم که دیگر قدرتش را ندارم که صحبت بکنم، از این جهت توفیق همه علمای اسلام را در خدمت به اسلام از خدای تبارک و تعالی درخواست دارم. خداوند تمام مراجع اسلام را در ظل حمایت خودش حفظ کند، (آمین حضار) سایه تمام مراجع اسلام را بر سر مسلمین و بر سر همه ما مستدام بدارد (آمین حضار) دیانت اسلام را تقویت کند، (آمین حضار) دست اشخاصی که به استقلال مملکت ما، به اقتصاد مملکت ما خیانت کنند قطع کند (آمین حضار) .

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  9:07 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

سؤال بازرگانان و اصناف شهر قم از امام خمینی

تاریخ: 1341/12/01

 

سؤال بازرگانان و اصناف شهر قم از امام خمینی

بسمه تعالی
محضر مقدس حضرت آیت الله العظمی آقای حاج آقا روح الله خمینی دامت برکاته محترما به شرف عرض عالی می رساند در مورد انتخابات انجمن های ایالتی و ولایتی:
1 - آیا مصاحبه ای را که آقای نخست وزیر در تاریخ 21/08/41 با مطبوعات نموده نظر حضرت عالی را تامین نموده یا خیر؟
2 - آیا تلگرافی را که آقای نخست وزیر در این موضوع برای حضرات آیات نموده قانع کننده هست یا خیر؟
 

پاسخ امام:

بسم الله الرحمن الرحیم
به نظر اینجانب مصاحبه آقای نخست وزیر به هیچ وجه ارزش قانونی نداشت و نظر اینجانب را تامین ننمود زیرا چیزی که در هیأت دولت به صورت تصویبنامه در آمد، مصاحبه و درج در مطبوعات تأثیری در آن ندارد و آن تصویبنامه بر فرض قانونی بودنش به قوت خود باقی است و اما نکاتی که در تلگراف آقای نخست وزیر به آقایان علماء اعلام قم بود خیلی جالب است :
1 - راجع به حلف به کتاب آسمانی می نویسد مراد قرآن مجید است، البته ما این تفسیر را از شخص ایشان برای تبرئه خودشان از هتک به قرآن کریم، به حکم اسلام پذیرفتیم لکن تفسیر ایشان از تصویبنامه به هیچ وجه ارزش قانونی ندارد و تصویب کتاب آسمانی به اطلاق خود که شامل سایر کتب منحرفه و ضاله است، در نظر آنها به قوت خود باقی است و نقش آقای نخست وزیر اغفال مردم است و همان خطر که برای قرآن مجید پیش آمده است به واسطه این تصویبنامه مخالف شرع و قانون، به دست خیانتکاران به دین و مملکت به قوت خود باقی است و هیچ مسلمانی نمی تواند قرآن مجید را در معرض خطر ببیند و سهل انگاری کند.
2 - آنچه ایشان نوشته اند که در مجلس اقلیت های مذهبی به کتاب خودشان قسم یاد می کردند، اشتباه است و هیچ گاه کتاب منسوب به زردشت و سایر کتب منحرفه را در مجلس

صحیفه نور جلد 1 صفحه 34

نمی آوردند، صورت قسم نامه نیز شاهد است که تمام وکلا به یک نحو قسم یاد می کردند.
33 - به اینکه نوشته اند در مملکت اسلام انتخاب کننده و انتخاب شونده مسلمان است، ربطی به مفاد تصویبنامه ندارد و وعده اصلاح، الزام آور نیست و به هیچ وجه ارزش قانونی ندارد و ما را قانع نمی کند و اگر فرضا آقای علم بنویسد این سه امر که در تصویبنامه مذکور است لغو است، باز ارزش قانونی ندارد زیرا چیزی که در هیأت وزیران تصویب شد، به الغاء آقای نخست وزیر لغو نمی شود و به قوت خود باقی است، بنابراین خطر بزرگی که برای اسلام و استقلال و کیان مملکت به واسطه این تصویبنامه که شاید به دست جاسوسان یهود و صهیونیست ها تهیه شده برای نابودی استقلال و بهم زدن اقتصاد مملکت، به قوت خود به نظر دولت آقای علم باقی است و دولت خود را ذیحق می داند که به آن عمل کند، هر چند مخالف قانون شرع یا قانون اساسی باشد یا بر خلاف احساسات دینی و ملی بیست میلیون جمعیت ایران یا تمام مسلمین باشد زیرا تا در هیأت وزیران تجدید نظر به عمل نیاید و اصلاح نشود، به قوت خود باقی است و اینجانب در تعجب هستم که چرا آقایان وزرا زیر بار این مسؤولیت بزرگ قانونی می روند و اقدام به تجدید نظر نمی کنند و نمی خواهند خود را در نزد ملت های بزرگ، متمدن و ملت خود را سربلند کنند.
خضوع در مقابل مذهب و قانون، تجدید نظر در تصویبنامه ها و تسلیم مذهب و قانون شدن، علامت شهامت و تمدن است و موافق نزاکت بین المللی است و سرپیچی از قانون و سرسختی در مقابل خواست ملت، از عادات قرون وسطی و خلاف نزاکت است. و خوب است وزراء یک مملکت کهنسال حاضر نشوند چنین معرفی شوند و عقب افتادگی و عدم رشد یک ملت بزرگ را ثابت کنند. با اعمال خلاف مذهب و قوانین، منع شدید مطبوعات در تمام کشور، جلوگیری از انعکاس این نهضت بزرگ ملی و قانونی بی سابقه یا کم سابقه، که یک ملت برای دفاع از مذهب و قانون اساسی قیام نموده و در تمام کشور هماهنگ شده اند، برای یک دولت مدعی تمدن، ننگ است، و ما احساس خجلت و سرشکستگی می کنیم در میان خبرگزاری ها و سفارتخانه های خارجی، و ما ملت ایران را از این گونه اعمال قرون وسطائی تبرئه می کنیم و تمام گناه را از معدودی تطمیع شده یا تهدید شده می دانیم. اشخاص شریف به مذهب مقدس خود و به قانون اساسی احترام می گذارند و از کارهائی که برای ملت و استقلال مملکت خطر دارد، اجتناب می کنند. اینجانب حسب وظیفه شرعیه به ملت ایران و مسلمین جهان اعلام خطر می کنم، قرآن کریم و اسلام در معرض خطر است. استقلال مملکت و اقتصاد آن در معرض قبضه صهیونیست هاست که در ایران به حزب بهائی ظاهر شدند و مدتی نخواهد گذشت که با این سکوت مرگبار مسلمین، تمام اقتصاد این مملکت را با تأیید عمال خود قبضه می کنند و ملت مسلمان را از هستی در تمام شؤون ساقط می کنند. تلویزیون ایران پایگاه جاسوسی یهود است و دولت ها ناظر آن هستند و از آن تأیید می کنند. ملت مسلمان تا رفع این خطرها نشود، سکوت

صحیفه نور جلد 1 صفحه 35

نمی کند و اگر کسی سکوت کند در پیشگاه خداوند قاهر، مسؤول و در این عالم محکوم به زوال است.
4 - آنچه آقای نخست وزیر راجع به انتخاب زن ها تلگراف نموده اند، محل تعجب است، می گویند این انتخاب، مشابهت انتخاب شهرداری هاست که دخالت زن ها در آن تصویب شد و اعتراض نشد، اولا انجمن های ایالتی و ولایتی قانون مستقل دارد و زن ها در آن قانون مستثنی هستند، آقای نخست وزیر قانون مجلس را نسبت به خود انجمن های ایالتی و ولایتی نادیده گرفته و به مشابه آن تشبث کرده اند و خوب است خود ایشان این را هم تفسیر کنند و ثانیا به طوری که مطلعین می گویند، قانون شهرداری ها از مجلس نگذشته و در بعض کمیسیون های مجلس وارد شده و فرضا که گذشته باشد ربطی به انجمن های ایالتی ندارد و ثالثا اگر چیزی از مجلس گذشت و مخالف قانون اساسی بود، ارزش قانونی ندارد و این امر از هر مجلسی بگذرد مطرود و وکلای آن قابل تعقیب هستند.
5 - نوشته اند که این موضوع عرفی است، اگر منظور آن است که مربوط به حکم شرع نیست، بسیار عجب است زیرا تمام موضوعات عرفیه در شرع حکم دارد و این آقایان از قوانین اسلام اطلاع ندارند و از حقوق اسلامی بی خبرند، حکم این موضوع عرفی را از علماء اسلام باید پرسید.
6 - آنچه اخیرا نوشته اند که اگر حرام می دانید باید به مجلس رجوع کنید، البته در موقعش به مجلس تذکر خواهند داد لکن باید به آقای نخست وزیر بگویم هیچ مجلسی و هیچ مقامی نمی تواند برخلاف شرع اسلام و مذهب جعفری، تصویبی کند یا قانونی بگذراند، رجوع نمائید به اصل دوم متمم قانون اساسی. بحمدالله ملت مسلمان و علماء اسلام زنده و پاینده هستند و هر دست خیانتکاری که به اساس اسلام و نوامیس مسلمین دراز شود قطع می کنند. (والله غالب علی امره.) 
روح الله الموسوی الخمینی

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  9:07 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در مورد طرح اسارت بار احیای کاپیتولاسیون

تاریخ: 1343/08/04

 

پایمالی استقلال و عظمت ایران با احیای کاپیتولاسیون.

بسم الله الرحمن الرحیم
انالله و اناالیه راجعون. من تأثرات قلبی خودم را نمی توانم اظهار کنم، قلب من در فشار است، این چند روزی که مسائل اخیر ایران را شنیده ام خوابم کم شده (گریه حضار) ناراحت هستم، قلبم در فشار است، با تأثرات قلبی روز شماری می کنم که چه وقت مرگ پیش بیاید. (گریه شدید حضار) ایران دیگر عید (گریه حضار) ندارد عید ایران را عزا کرده اند، (گریه حضار) عزا کردند و چراغانی کردند، عزا کردند و دست جمعی رقصیدند. ما را فروختند، استقلال ما را فروختند و باز هم چراغانی کردند، پایکوبی کردند. اگر من به جای اینها بودم این چراغانی ها را منع می کردم، می گفتم بیرق سیاه بالای سربازارها بزنند، بالای سرخانه ها بزنند، چادر سیاه بالا ببرند. عزت ما پایکوب شد، عظمت ایران از بین رفت، عظمت ارتش ایران را پایکوب کردند.
قانونی در مجلس بردند در آن قانون اولا ما را ملحق کردند به پیمان وین و ثانیاً الحاق کردند به پیمان وین! که تمام مستشاران نظامی آمریکا با خانواده هایشان، با کارمندهای فنی شان، با کارمندان اداری شان، با خدمه شان، با هر کس که بستگی به آنها دارد، اینها از هر جنایتی که در ایران بکنند مصون هستند، اگر یک خادم آمریکائی، اگر یک آشپز آمریکائی مرجع تقلید شما را در وسط بازار ترور کند، زیر پا منکوب کند، پلیس ایران حق ندارد جلوی او را بگیرد! دادگاه های ایران حق ندارند محاکمه کنند! باز پرسی کنند! باید برود آمریکا! آنجا در آمریکا ارباب ها تکلیف را معین کنند! دولت سابق این تصویب را کرده بود و به کسی نگفت. دولت حاضر این تصویب نامه را در چند روز پیش از این برد به مجلس و در چند وقت پیش از این به سنا بردند و با یک قیام و قعود مطلب را تمام کردند و باز نفسشان در نیامد. در این چند روز این تصویب نامه را بردند به مجلس شورا و در آنجا صحبت هائی کردند مخالفت هائی شد، بعضی از وکلا هم مخالفت هائی کردند، صحبت هائی کردند لکن مطلب را گذراندند، با کمال وقاحت گذراندند، دولت با کمال وقاحت از این امر ننگین طرفداری کرد. ملت ایران را از سگ های آمریکا پست تر کردند، اگر چنانچه کسی سگ آمریکائی را زیر بگیرد باز خواست از او می کنند، اگر شاه ایران یک سگ آمریکائی را زیر بگیرد باز خواست می کنند و اگر چنانچه یک آشپز آمریکائی شاه ایران را زیر بگیرد، مرجع ایران را زیر بگیرد، بزرگتر مقام را زیر بگیرد هیچ کس

صحیفه نور جلد 1 صفحه 103

حق تعرض ندارد، چرا؟ برای اینکه می خواستند وام بگیرند از آمریکا، آمریکا گفت این کار باید بشود (لابد اینجور است) بعد از سه چهار روز وام 200 میلیونی، 200 میلیون دلاری تقاضا کردند، دولت تصویب کرد که در ظرف پنج سال مبلغ مزبور به دولت ایران بدهند و در عرض 10 سال 300 میلیون بگیرند، می فهمید یعنی چه؟ دویست میلیون دلار، هر دلاری 8 تومان در عرض پنج سال وام بدهند به دولت ایران برای نظام و در عرض 10 سال سیصد میلیون، آنطور که حساب کردند 300 میلیون دلار از ایران بگیرند یعنی 100 میلیون دلار یعنی 800 میلیون تومان از ایران در ازای این وام نفع بگیرند. معذلک ایران خودش را فروخت برای این دلارها، ایران استقلال ما را فروخت، ما را جزء دول مستعمره حساب کرد، ملت مسلم ایران را پست تر از وحشی ها در دنیا معرفی کرد، در ازای وام 200 میلیون که 300 میلیون دلار پس بدهند. ما با این مصیبت چه بکنیم؟ روحانیون با این مطالب چه بکنند؟ به کجا پناه ببرند؟ عرض خودشان را به چه مملکتی برسانند؟
 

کاپیتولاسیون مخالف رای ملت است

سایر ممالک خیال می کنند که ملت ایران است، این ملت ایران است که اینقدر خودش را پست کرده است، نمی دانند این دولت ایران است، این مجلس ایران است، این مجلس است که هیچ ارتباطی به ملت ندارد، این مجلس، سرنیزه است و این مجلس چه ارتباطی به ملت ایران دارد، ملت ایران به اینها رای نداند، علمای طراز اول، مراجع، بسیاریشان تحریم کردند انتخابات را، ملت تبعیت کرد از اینها رای نداد لکن زور سرنیزه اینها را آورد در این کرسی نشاند.
 

نفوذ روحانی مضر به حال دشمنان ملت است نه خود ملت.

در یکی از کتاب های تاریخی که امسال به طبع رسیده است و به بچه های ما تعلیم می شود، این است که بعد از اینکه یک مسائل دروغی را نوشته است، آخرش نوشته است که معلوم شد که قطع نفوذ روحانیت، قطع نفوذ روحانیون در رفاه حال این ملت مفید است! رفاه حال ملت به این است که روحانیون را از بین ببرند! همین طور است، اگر نفوذ روحانیون باشد نمی گذارد این ملت اسیر انگلیس یک وقت باشد، اسیر آمریکا یک وقت باشد. اگر نفوذ روحانیون باشد نمی گذارد که اسرائیل قبضه کند اقتصاد ایران را، نمی گذارد که کالاهای اسرائیل در ایران بدون گمرک فروخته بشود. اگر نفوذ روحانیون باشد نمی گذارد که اینها سرخود یک همچنین قرضه بزرگی را به گردن ملت بگذارند. اگر نفوذ روحانیون باشد نمی گذارد این هرج و مرجی که در بیت المال هست، بشود. اگر نفوذ روحانیون باشد نمی گذارد که هر دولتی هر کاری می خواهد انجام بدهد ولو صد در صد برضد ملت باشد. اگر نفوذ روحانیون باشد نمی گذارد که مجلس به این صورت مبتذل در آید. اگر نفوذ روحانیون باشد نمی گذارد که مجلس با سرنیزه درست بشود تا این فضاحت از آن پیدا بشود. اگر نفوذ روحانیون باشد نمی گذارد که دختر و پسر با هم در آغوش هم کشتی بگیرند چنانکه در شیراز شده است. اگر نفوذ روحانیون باشد

صحیفه نور جلد 1 صفحه 104

نمی گذارد که دخترهای معصوم مردم زیر دست جوان ها در مدارس باشند. اگر نفوذ روحانیون باشد نمی گذارد که زن ها را در مدرسه مردها ببرند، مردها را در مدرسه زن ببرند و فساد راه بیندازند. اگر نفوذ روحانیون باشد توی دهن این دولت می زنند، توی دهن این مجلس می زنند، وکلا را از مجلس بیرون می کنند. اگر نفوذ روحانیون باشد تحمیل نمی تواند بشود یک عده از وکلا بر سرنوشت یک مملکتی که حکومت کنند. اگر نفوذ روحانیون باشد نمی گذارد یک دست نشانده آمریکائی این غلطها را بکند، بیرونش می کنند از ایران. نفوذ ایرانی، نفوذ روحانی مضر به حال ملت است؟ نخیر مضر به حال شماست، مضر به حال شما خائن هاست نه مضر به حال ملت. شما دیدید با نفوذ روحانی نمی توانید هر کاری را انجام دهید، هر غلطی را بکنید، می خواهید نفوذ روحانی را از بین ببرید. شما گمان کردید که با صحنه سازی ها می توانید که بین روحانیون اختلاف بیندازید؟ نمی توانید، این خواب را باید به در مرگ برای شما حاصل شود، نمی توانید همچو کاری انجام دهید، روحانیون با هم هستند. من به تمام روحانیون تعظیم می کنم، دست تمام روحانیون را می بوسم، آن روز اگر دست مراجع را می بوسیدم، امروز دست طلاب را هم می بوسم (گریه حضار) من امروز دست بقال را هم می بوسم (گریه شدید حضار) .
 

اعلام خطر به کلیه اقشار ملت

آقا من اعلام خطر می کنم، ای ارتش ایران! من اعلام خطر می کنم ای سیاسیون ایران! من اعلام خطر می کنم، ای بازرگانان! من اعلام خطر می کنم، ای علمای ایران! ای مراجع اسلام! من اعلام خطر می کنم، ای فضلا! ای طلاب! ای مراجع! ای آقایان! ای نجف! ای قم! ای مشهد! ای تهران! ای شیراز! من اعلام خطر می کنم، خطردار است، معلوم می شود زیر پرده چیزهایی است و ما نمی دانیم، در مجلس گفتند نگذارید پرده ها بالا برود، معلوم می شود برای ما خواب ها دیده اند. از این بدتر چه خواهند کرد؟ نمی دانم از اسارت بدتر چه؟ از ذلت بدتر چه؟ چه می خواهند با ما بکنند؟ چه خیالی دارند اینها؟ این قرضه دلار چه به سر این ملت می آورد؟ این ملت فقیر ده سال 100 میلیون دلار، 800 میلیون تومان نفع پول به آمریکا بدهد؟! در عین حال ما را بفروشید برای یک همچو کاری؟!
نظامیان آمریکائی، مستشاران نظامی آمریکایی به شما چه نفعی دارند؟ آقا اگر این مملکت اشغال آمریکاست پس چرا اینقدر عربده می کشید، پس چرا اینقدر دم از ترقی می زنید؟ اگر این مستشاران نوکر شما هستند پس چرا از ارباب ها بالاترشان می کنید؟ پس چرا از شاه بالاترشان می کنید؟ اگر نوکرند مثل سایر نوکرها با آنها عمل کنید، اگر کارمند شما هستند مثل سایر ملل که با کارمندانشان عمل می کنند شما هم عمل کنید. اگر مملکت ما اشغال آمریکائیست پس بگوئید، پس ما را بردارید بریزید بیرون از این مملکت. چه می خواهند با ما بکنند؟ این دولت چه می گوید به ما؟ این مجلس چه کرد با ما؟ این مجلس غیر قانونی این مجلس محرم، این مجلسی که به فتوای و به حکم مراجع تقلید تحریم شده است، این مجلسی که یک وکیلش از ملت نیست، این مجلسی که به ادعا می گوید ما، ما، هی

صحیفه نور جلد 1 صفحه 105

ما از انقلاب سفید آمده ایم. آقا کو این انقلاب سفید؟ ! پدر مردم را در آوردند. آقا من مطلعم، خدا می داند که من رنج می برم، من مطلعم از این دهات، من مطلعم از این شهرستان های دور افتاده، از این قم بدبخت، من مطلعم از گرسنگی خوردن مردم، از وضع زراعت مردم.
 

سکوت در مقابل ابرقدرت ها از معاصی کبیره است.

آقا فکری بکنید برای این مملکت، فکری بکنید برای این ملت. هی قرض روی قرض بیاورید؟! هی نوکر بشوید!! البته دلار نوکری هم هست، دلارها را شما می خواهید استفاده کنید نوکریش راما بکنیم. اگر ما زیر اتومبیل رفتیم کسی حق ندارد به آمریکائی ها بگوید بالای چشمت ابروست لکن شماها استفاده اش را بکنید، مطلب این طور است. نباید گفت اینها را؟ آن آقایانی که می گویند که باید خفه شد، اینجا هم باید خفه شد؟ اینجا هم خفه بشویم؟ ما را بفروشند و خفه بشویم؟ قرآن ما را بفروشند و خفه بشویم؟ والله گناهکار است کسی که داد نزند، والله مرتکب کبیره است کسی که فریاد نکند (گریه شدید حضار) .
 

به داد اسلام برسید.

ای سران اسلام به داد اسلام برسید، ای علمای نجف به داد اسلام برسید، ای علمای قم به داد اسلام برسید، رفت اسلام. (گریه شدید حاضرین در مجلس) ای ملل اسلام! ای سران ملل اسلام! ای روسای جمهور ملل اسلامی! ای سلاطین ملل اسلامی! ای شاه به داد خودت برس، به داد همه ما برسید. ما زیر چکمه آمریکا برویم چون ملت ضعیفی هستیم؟! چون دلار نداریم؟! آمریکا از انگلیس بدتر، انگلیس از آمریکا بدتر، شوروی از هر دو بدتر، همه از هم بدتر، همه از هم پلیدتر.
 

امروز دولت آمریکا منفورترین دولت در نظر ماست.

اما امروز سر و کار ما با این خبیث هاست، با آمریکاست. رئیس جمهور آمریکا بداند، بداند این معنا را که منفورترین افراد دنیاست پیش ملت ما، امروز منفورترین افراد بشر است پیش ملت ما، یک همچنین ظلمی به دولت اسلامی کرده است، امروز قرآن با او خصم است، ملت ایران با او خصم است. دولت امریکا بداند این مطلب را، ضایع کردند او را در ایران، خراب کردند او را در ایران.
 

ما را به آمریکا فروختند.

برای مستشارها مصونیت می گیرید؟ بیچاره وکلا داد زدند آقا از این دوست های ما بخواهید به ما این قدر تحمیل نکنند، ما را نفروشید، ما را به صورت مستعمره در نیاورید، کی گوش داد به اینها. از پیمان وین یک ماده را اصلاً ذکر نکرده اند، ماده 32 ذکر نشده است، من نمی دانم آن ماده چه است، من که نمی دانم رئیس مجلس هم نمی داند، وکلا هم نمی دانند، نمی دانند که قبول کردند طرح را، طرح را

صحیفه نور جلد 1 صفحه 106

قبول کردند، طرح را امضاء کردند، تصویب کردند اما عده ای اقرار کردند که ما اصلاً نمی دانیم چیست. (آنها هم لابد امضاء نکرده باشند) آن عده دیگر بدتر از آنها بودند، یک عده جهالند اینها.
رجال سیاسی ما، صاحب منصب های بزرگ ما، رجال سیاسی ما، یکی بعد از دیگری را کنار می گذارند، الان در مملکت ما به دست رجال سیاسی که وطنخواه باشند چیزی نیست، در دست آنها چیزی نیست، ارتش هم بداند یکی تان را بعد از دیگری کنار می گذارند، دیگر برای شما آبرو گذاشتند؟ برای نظام شما آبرو گذاشتند که یک سرباز آمریکائی بر یک ارتشبد ما مقدم است؟ یک آشپز آمریکائی بر یک ارتشبد ما مقدم شد در ایران؟ دیگر برای شما آبرو باقی ماند؟ اگر من بودم استعفا می کردم، اگر من نظامی بودم استعفا می کردم، من این ننگ را قبول نمی کردم، اگر من وکیل مجلس بودم استعفا می کردم.
 

قطع نفوذ روحانی قطع ید رسول الله است.

باید نفوذ ایرانی ها قطع بشود! باید مصونیت برای آشپزهای آمریکائی، برای مکانیک های آمریکائی برای اداری آمریکائی، اداری و فنی، مامورین، کارمندان ادرای، کارمندان فنی برای خانواده هایشان مصونیت باشد لکن آقای قاضی در حبس باشند! آقای اسلامی را با دستبند ببرند این ور و آن ور! این خدمتگزارهای اسلام، علمای اسلام در حبس باید باشند، وعاظ اسلام در حبس باشند، طرفداران اسلام باید در بندرعباس حبس باشند برای این که اینها طرفدار روحانیت هستند، خودشان یا روحانی اند یا طرفدار روحانی. این را در تاریخ ایران دست مردم دادند اینها، سند دست دادند که معلوم شد رفاه حال این ملت به این است که قطع نفوذ روحانیین بشود! یعنی چه؟ رفاه حال ملت در این است که قطع ید رسول الله... از این ملت بشود؟! روحانیون خودشان چیزی نیستند که، روحانیون هر چه دارند از رسول الله است، باید قطع ید رسول الله از این ملت بشود! اینها این را می خواهند، این را می خواهند تا اسرائیل با دل راحت هر کاری این جا بکند، تا آمریکا با دل راحت هر کاری می خواهد بکند.
 

تمام گرفتاری های ما از آمریکا است.

آقا تمام گرفتاری ما از این آمریکاست، تمام گرفتاری ما از این اسرائیل است. اسرائیل هم از آمریکاست، این وکلا هم از آمریکا هستند، این وزرا هم از آمریکا هستند، همه تعیین آنهاست، اگر نیستند چرا نمی ایستند در مقابل داد بزنند؟
 

روحانیت سدی در مقابل مطامع استعمارگران.

من الان حافظه ام درست نیست، نمی توانم بفهم مطلب را خوب، الان در حال انقلاب هستم، در یک مجلس از مجالس سابق که مرحوم مدرس، مرحوم آسید حسن مدرس در آن مجلس بود،

صحیفه نور جلد 1 صفحه 107

اولتیماتومی از دولت روس آمد به ایران که اگر فلان قضیه را انجام ندهید (که من حالا هیچی از آن را یادم نیست) ما از فلان جا که قزوین ظاهراً بوده است می آئیم به تهران و تهران را می گیریم و دولت ایران هم فشار آورد به مجلس که باید این را تصویب کند. یکی از مورخین، مورخین آمریکائی می نویسد که یک روحانی با دست لرزان آمد پشت تریبون ایستاد و گفت آقایان اگر بناست ما از بین برویم چرا با دست خودمان برویم، رد کرد، مجلس به واسطه مخالفت او جرات پیدا کرد و رد کرد و هیچ غلطی هم نکردند، روحانی این است، یک روحانی توی مجلس بود نگذاشت آن قلدر شوروی را، روسیه سابق را، پیشنهاد اولتیماتومش را یک روحانی ضعیف، یک مشت استخوان رد کرد. امروز هم باید روحانی نباشد، برای همین قطع ید روحانی باید بکنند تا به آمال و آرزوی خودشان برسند، من چه بگویم؟
 

بر ملت است که فریاد بزند چرا ما را فروختید.

اینقدر انباشته است مطالب، اینقدر مفاسد در این مملکت زیاد است که من با این حالم، با این سینه ام، با این وضعم نمی توانم عرضه بکنم، نمی توانم مطالب را به آن مقداری که می دانم به عرض شما برسانم لکن شما موظفید به رفقایتان بگوئید، آقایان موظفند ملت را آگاه کنند، علماء موظفند ملت را آگاه کنند، ملت موظف است که در این امر صدا در بیاورد، با آرامش عرض برساند، به مجلس اعتراض کند، به دولت اعتراض کند که چرا یک همچنین کاری کردید؟ چرا ما را فروختید؟ مگر ما بنده شما هستیم؟
 

دولت و مجلس غیرقانونی و خائن به اسلام و ملتند.

شما که وکیل ما نیستید، وکیل هم بودید، اگر خیانت کردید به مملکت خود به خود از وکالت بیرون می روید، این خیانت به مملکت است. خدایا اینها خیانت کردند به مملکت ما. خدایا دولت به مملکت ما خیانت کرد، به اسلام خیانت کرد، به قرآن خیانت کرد. وکلای مجلسین خیانت کردند، آنهایی که موافقت کردند با این امر، وکلای مجلس سنا خیانت کردند، این پیرمردها، وکلای مجلس شورا آنهائی که رای دادند خیانت کردند به این مملکت، آنها وکیل نیستند، دنیا بداند اینها وکیل ایران نیستند اگر هم بودند من عزلشان کردم، از وکالت معزولند، تمام تصویب نامه هائی که تا حالا نوشته اند، تمامش غلط است. از اول مشروطه تا حالا بر حسب نص قانون، به حسب نص قانون، قانون را اگر قبول دارند به حسب نص، به حسب نص قانون، بر حسب اصل دوم متمم قانون اساسی تا مجتهدین نظارت نکنند در مجلس، قانون هیچی نیست، کدام مجتهد نظارت می کند الان؟ اگر پنج تا ملا تو این مجلس بود، اگر یک ملا تو این مجلس بود تو دهن اینها می زد، نمی گذاشت این کار بشود. من به آنان که به ظاهر مخالفت کردند،این حرف دارم به آنها، چرا آقا خاک تو سرتان نریختید؟ چرا پا نشدید یقه آن مردک را بگیرید؟ همین من مخالفم و سر جای خود بنشینید و آن همه تملق بگوئید؟! مخالفت این است؟

صحیفه نور جلد 1 صفحه 108

باید هیاهو کنید، باید بریزید وسط مجلس، به هم باید بپرید که نگذرد این مطلب، به صرف اینکه من مخالفم درست می شود؟! دیدید که می گذرد، پس نگذارید یک همچون مجلسی وجود پیدا کند، از مجلس بیرونشان کنید. ما این قانونی را که در مجلس واقع شد، قانون نمی دانیم. ما این مجلس را مجلس نمی دانیم، ما این دولت را دولت نمی دانیم، اینها خائنند به مملکت ایران، خائنند.
خداوندا امور مسلمین را اصلاح کن. خداوندا دیانت مقدسه اسلام را عظمت به آن عنایت فرما. خدایا اشخاصی که خیانت می کنند به این آب و ملک، خیانت می کنند به اسلام، خیانت می کنند به قرآن، آنها را نابود کن.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  9:07 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در مورد نقشه های استعمار برای غارت ممالک اسلامی

تاریخ: 1343/06/18

 

تأسف شدید از اوضاع دول اسلامی علی الخصوص ایران.

بسم الله الرحمن الرحیم
انالله و اناالیه راجعون
خداوندا! زبان ما را از بیهوده گفتن و جذاف و لغو و دروغ حفظ بفرما. خداوندا! قلوب ما به نور اسلام و روحانیت روشن بفرما. خداوندا گوش شنوا عنایت بفرما به سلاطین دول اسلام به روسای جمهور دول اسلامی به نمایندگان مجلسین دول اسلامی به نخست وزیران و وزراء دول اسلامی به روسای دانشگاه های دول اسلامی، به کارفرمایان و کارمندان دول اسلامی، خداوندا! آنها را قرار بده (من الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه ...) .
من در این وقت کم و با عارضه ای که به سینه من یک قدری عارض شده است نمی توانم تمام مطالبی را که تصور کرده ام تحویل بدهم، مهمات قضایا را به گوش ملت، به گوش شما آقایان می رسانم. من از اوضاع عمومی دول اسلامی بسیار متأسفم، از اوضاع خصوص ایران بسیار متأسفم. دولت اسلامی، چه سلاطین اسلام، چه روسای جمهور اسلامی، چه نخست وزیران دول اسلامی در تحت تأثیر استعمار غافل از مقاصد دیانت اسلام هستند، مطلع نیستند به مسائل اسلام، نمی خواهند مطلع بشوند به احکام اسلام، نمی توانند با این وضعی که دارند مطلع بشوند که اسلام چه آورده است برای بشر و بشر اگر اتباع کند از اسلام، به کجا خواهد رسید.
 

ایجاد اختلاف، حربه دول استعمار طلب برای چپاول ذخایر مسلمین.

دولت های استعمار طلب، دولت هائی که می خواهند ذخائر مسلمین را ببرند، با وسیله های مختلف، با نیرنگ های متعدد دول اسلامی را، سران دول اسلامی را اغفال می کنند، گاهی به اسم شیعه و سنی اختلاف ایجاد می کنند، حتی در شرق آنهائی هم که جزء مسلمین نیستند، آنها هم گول خورده اند. گفته می شود که در هندوستان در مثل عید اضحی مقدار زیادی از گاوهای مقدس پیش گاوپرستان می آورند و به مسلمین به قیمت ارزان می فروشند و آنها را وادار می کنند که گاوهای مقدس پیش آن طوایف را ذبح کنند و بعد به آنها می گویند که اینها گاوهای مقدس شما را ذبح کردند، یک

صحیفه نور جلد 1 صفحه 87

هیجانی در بین هندو و مسلم، در بین طوایف هندی ها به پا می شود و یک غوغا و زوزه ای بلند می شود و از این غوغا آنها استفاده می کنند شرق را می بلعند. در دول اسلامی بین طوایف مسلمین به اسم اسلام و به اسم مذهب چیزهائی پخش می کنند، تبلیغاتی می کنند که طوایف مسلمین به جان هم بیفتند و با هم اختلاف شیعه و سنی پیدا بکنند و آنها به ذخائری که مسلمین دارند دسترسی پیدا بکنند و نتوانند مسلمین کاری انجام بدهند.
 

طرح خائنانه تجزیه دولت عثمانی.

مسلمین آنها بودند که مجد آنها دنیا را گرفته بود، تمدن آنها فوق تمدن ها بود، معنویات آنها بالاترین معنویات بود، رجال آنها برجسته ترین رجال بود، توسعه مملکتشان از همه ممالک بیشتر بود، سیطره حکومتشان بر دنیا غالب شده بود. دیدند که با این سیطره، با این وحدت دول اسلامی نمی شود تحمیل کرد چیزهائی را که آنها می خواهند، نمی شود ذخائر اینها را طلای سیاه اینها را، طلای زرد اینها را، نمی شود اینها را قبضه کرد، درصدد چاره بر آمدند، چاره این بود که بین ممالک اسلامی تفرقه بیندازند. شاید بسیاری، بعضی از شما یادشان بیاید جنگ بین المللی را، جنگ اول بین المللی را که با مسلمین و با دولت بزرگ عثمانی چه کردند، دولت عثمانی یکی از دولی بود که اگر با شوروی طرف می شد، گاهی او را زمین می زد، سایر دول حریف میدان او نبودند. دولت عثمانی یک دولت اسلامی بود که سیطره اش گرفته بود تقریباً از شرق تا غرب را، آنها دیدند که با این دولت اسلامی به این قوی ای نمی شود چاره ای کرد، نمی شود ذخائر را برد. بعد از اینکه در این جنگ با آن بساط غلبه پیدا کردند، تجزیه کردند دولت عثمانی را به دولتهای بسیار کوچک، کوچک. برای هر یک از آنها هم یا امیری قرار دادند یا سلطانی قرار دادند یا رئیس جمهوری قرار دادند. آنها در قبضه مستعمرچی ها و ملت بیچاره در قبضه آنها، با این وضع یک دولت عثمانی با آن مرز را زمین زدند و دولت های اسلامی از خواب بیدار نشدند یا خودشان را به خواب زدند. این دولت عثمانی در تحت ظل خلافت اسلامی، در تحت ظل اتکا به قرآن مجید آن مرز را داشت، بعد از آنکه تجزیه شد، در زمان ما، در زمان آتاتورک خبیث، اسلام را در آنجا الغاء کردند و الان دولت ترکیه دولت مسلم نیست، دولت حسابش از اسلام جداست مراسم دینی ندارد دولت، احکام دینی دولت ندارد لکن ملت شریف ترکیه مسلم هستند و اینها هستند که در سال هایی که به مکه می روند طایفه اینها به نسبت بیشتر از دیگران است. دولت یک همچو دولتی است، آن مرز را به اتکا به اسلام به دست آورد و آنها دیدند که اتکاء به اسلام نقطه بسیار بزرگی است که با این اتکا نمی شود دولت های اسلامی را از بین برد، در ترکیه اسلام را از حساب دولت جدا کردند و حالا می بینید که در قبرس که از ترک ها کشته می شود یک مسلم نیست که متاسف باشد. این تاسف دارد که یک دولتی جوری بکند طوری رفتار بکند که بعد از آنکه در مقابله نصاری زمین بخورد یا از آن کشته داده بشود، دول اسلامی دیگر بی تفاوت باشند نسبت به او. اگر یک نفر هم اظهار تاسف

صحیفه نور جلد 1 صفحه 88

بکند (یک آخوند پوسیده ای مثل من) دول اسلامی که اظهار تاسف نمی کنند برای اینکه مجد اسلامی را از دست دادند.
 

تلاش ایادی استعمار تحت لوای اسلام برای نابودی اسلام.

اختلافاتی که در عراق در ایران، در سایر ممالک اسلامی ایجاد می کنند، باید سران دول اسلامی توجه داشته باشند به این معنا که این اختلافات، اختلافاتی است که هستی آنها را به باد می دهد. باید با عقل، با تدبیر توجه داشته باشند به این معنا که به اسم مذهب و به اسم اسلام می خواهند اسلام را از بین ببرند. دست های ناپاکی که بین شیعه و سنی در این ممالک اختلاف می اندازند اینها نه شیعه هستند و نه سنی هستند، اینها دست های ایادی استعمار هستند که می خواهند ممالک اسلامی را از دست آنها بگیرند، ذخائر را از دست آنها بگیرند، بازار سیاه درست کنند برای ممالک به اصطلاح مترقی، می خواهند آن چیزهائی که آنها زیاد دارند و به دریا می ریزند، دور می ریزند، بازار درست کنند در شرق و اینها به قیمت های خوب، به قیمت های مناسب بخرند. همین چند روز در روزنامه اطلاعات بود که غذای سه روز آمریکا که دور ریخته می شود، به اندازه تمام غذای ملت چین است که 650 میلیون است، مال یک روز، سه روز فضلات غذای امریکا به اندازه 650 میلیون جمعیت استفاده بکند یک روز، آن تفاله هائی که آنها بناست دور بریزند، چرا شرق را تحت قدرت نیاورند، تحت اسارت نیاورند، تا به شرق با قیمت مناسب بفروشند و طلا کنند و طلا را ببرند؟! چرا این کار را نکنند؟! دولت ما، دولت های اسلامی که توجه به این معانی ندارند، آنها که ملتفت نیستند که به سر آنها چه می آید. از دست برداشتن از قرآن کریم، اتکا نداشتن بر قواعد اسلام این ضررها پیش می آید. تضعیف می کنند دول اسلامی را با ایجاد اختلاف مذهبی تا هم مذهب را ببرند و هم دین را ببرند و العیاذ بالله.
 

هشدار به دولت های اسلامی.

سران ممالک اسلامی، روسای جمهور، سلاطین اسلام، وزراء ممالک اسلامی نمایندگان مجالس ممالک اسلامی نباید متنبه بشوند؟ واقعاً اینها نمی دانند مطلب را؟ یا می دانند و حب جاه وحب مقام آنها را وادار می کند که مطابق دستورات عمل کنند؟ شما آقایان باور می کنید که آنهائی که از مجاری امور مطلع هستند یا دعوای اطلاع می کنند، این مطلب سطحی را که یک سید خمینی فهمیده است، آنها نفهمیده باشند؟ شما احتمال می دهید این معنا را؟ اگر فهمیده باشند، خدای نخواسته یا مجذوب هستند و یا ترس در کار هست، چرا باید بترسند؟ برای اینکه اینها را دسته دسته کرده اند. دولت عثمانی به آن عرض و طول را حالا چند تا دولت کرده اند، همه کوچک، کوچک، کوچک. ملتهای بیچاره را، این ملت انبوه چند صد میلیونی را در تحت اسارت یک عده از خدا بیخبر قرار داده اند و آنها را استعمار می کنند و این سران ممالک، ملت خودشان را بیچاره می کنند. نباید این دول اسلامی از خواب بیدار بشوند؟ از اسلام چه بدی دیده اند اینها؟ یک نیرنگ بزرگی که از غرب

صحیفه نور جلد 1 صفحه 89

سرازیر شده است و دول اسلامی را تحت نفوذ قرار داده است یا اینکه تطمیع کرده است یا تهدید کرده است و این را در مطابعمان می بینیم، در مجلات می بینیم، در تبلیغاتشان، در رادیوهایشان.
 

نژادپرستی، عامل بیچارگی دول اسلامی.

آن چیز مهمی که دول اسلامی را بیچاره کرده است و از ظل قرآن کریم دارد دور می کند، آن قضیه نژاد بازی است. این نژاد ترک است باید نمازش را هم ترکی بخواند! این نژاد ایران است باید الفبایش چه جور باشد! آن نژاد عرب است، عروبت باید حکومت کند نه اسلام! نژاد آریائی باید حکومت کند نه اسلام! نژاد ترک باید حکومت کند نه اسلام! این نژادپرستی که در بین آقایان حالا دارد رشد پیدا می کند و زیاد می شود و دامن می زنند به آن، تا ببینیم به کجا برسد. این نژادپرستی که یک مسأله بچگانه است در نظر و مثل اینکه بچه ها را دارند بازی می دهند، سران دول را دارند بازی می دهند، آقا تو ایرانی هستی! آقا تو ترک هستی! آقا تو نمی دانم اندونزی هستی! آقا تو چه هستی! آقا تو کجایی هستی! باید مملکت خودمان را چه بکنیم! غافل از آن نکته اتکائی که همه مسلمین داشتند. افسوس، افسوس که این نکته، نقطه اتکا را از مسلمین گرفتند و دارند می گیرند و نمی دانم به کجا خواهد منتهی شد، همین نژاد بازی ای که اسلام آمد و قلم سرخ روی آن کشید و ما بین سیاه و ما بین سفید، ما بین ترک و ما بین عجم، ما بین عرب و ما بین غیر عرب هیچ فرقی نگذاشت و فقط میزان را تقوا، میزان را از خدا ترسیدن، تقوای واقعی تقوای سیاسی، تقواهای مادی، تقواهای معنوی، میزان را این طور قرارداد: (ان اکرمکم عندالله اتقیکم) . ترک و فارس ندارد، عرب و عجم ندارد، اسلام نقطه اتکاء است. قضیه نژاد بازی ارتجاعی است. آقایان ماها را مرتجع می دانند لکن دارند به 2500 سال قبل قهقرا برمی گردند، ما مرتجعیم؟
 

اختلافات دول اسلامی و علت اصلی آن.

چرا باید دول اسلامی غافل باشند از این معانی؟ چرا باید در داخله هر مملکتی این نحو انقلابات ایجاد بشود؟ چرا باید صف بندی بشود بین ممالک اسلامی؟ اینها اتحاد سه جانبه درست کنند در مقابل آنها، آنها اتحاد دیگری درست کنند در مقابل اینها، (وکل بل علی الاخر) . اشخاص نباید بیدار بشوند؟ سلاطین اسلام که خودشان را چه می دانند و چه می دانند، نباید توجه به این معانی پیدا کنند؟ روسای جمهور اسلام که ممالک اسلامی را آن نحوه قبضه کرده اند، نباید تنبه پیدا بکنند؟ این مطالب که من عرض می کنم، یک مطالب غیر واقعیت داری است؟ قبول ندارند خودشان که یک واقعیتی است که با کمال تأسف دارم عرض می کنم؟ یکی از واقعیات است اینکه دول را به جان هم ریخته اند، یک دسته صف آرائی می کنند از این طرف در مقابل آنها و چقدر جمعیتشان را مجهز می کنند در سرحدات دیگران، الان که من دارم به شما عرض کنم به من اطلاع دادند که ترک ها 200 هزار جمعیت متمرکز کردند در سرحد کجا، چرا؟ با کی دعوا دارند؟ چرا مسلمین با هم جنگ می کنند؟ چه

صحیفه نور جلد 1 صفحه 90

وادار کرده است که مسلمین با هم جنگ کنند؟ جز دست استعمار؟ شما دست استعمار را از روی دول اسلامی بردارید ببینید که چه دوستی در کار هست، چه دوستی پیش می آید، ثغورتان هم همه حفظ کنید. اگر بنا شد حکومت اسلامی باشد، اگر بنا شد دیانت اسلام حکومت کند، تمام ثغور حفظ می شود، تعدی، دولتی به دولت دیگر نمی کند، همه مسلم هستند، همه تحت لوای اسلامند. اینکه می بینید تعدی می کنند، این برای آن لشکرکشی کند، او برای او لشکرکشی می کند، برای اینکه اینها در تحت لوای اسلام نیستند.
 

تلاش استعمار برای کوچک نمودن پیامبر و متحجر نشان دادن اسلام.

و از بدبختی هائی که بر دول اسلامی و بر ممالک اسلامی و بر ملت اسلام پیش آمده است، از جمله آنها این است که از سال های بسیار بعید و طولانی مشغول شده اند، یک مدت زیادی دول استعمار طلب مشغول شده اند پیغمبر اسلام را کوچک کنند، یک مدت های زیاد دنبال این رفتند که پیغمبر اسلام را کوچک کنند. بعدش دنبال این رفتند که احکام اسلام، یک احکامی است که مال هزار سال پیش از این است و حالا چه و چه شده است و مملکت مترقی شده است و امثال ذلک و اسلام نمی تواند اشباع کند آن خواسته های ملل را. آقا شما از اسلام چه دیدید؟ شما تمام مطبوعاتتان، تمام تلویزیون هایتان تمام رادیوهایتان، تمام گفتارتان، نطق هایتان در مجالس، همه اینها برای شکستن احکام اسلام است، سوءنیت هم اگر ندارید شما را واداشتند به این معنا (اما تهدیدا او تطمیعا یا اغفالا) ، ان شاءالله اغفال باشد، خیانت نباشد، غافل باشید. شما که به ما مجال این را نمی دهید که اسلام را معرفی کنیم به عالم. همین سه چهار روز پیش از این یک کاغذی از یکی از دانشجویان امریکا برای من آمد (این یکی از جوان هایی است که من نمی شناسمش لکن ظاهر کلامش این بود که متدین است و متاسف است بر اوضاع) ، نوشته است که مع الاسف اینجا، محصلین اینجا، دانشجویان اینجا می گویند که ما هر چه بدبختی داریم از اسلام است. دانشجوهای بیچاره، اسلامی که به شما معرفی از رادیو بشود که اسلام نیست، اسلامی که از روزنامه ها شما خواندید که اسلام نیست. آن اسلامی که به شما معرفی شده است یک چیزی است عقب افتاده، یک مطلبی است که هیچ مسلمان زیربار آن نمی رود، این را من هم قبول ندارم، این را سایر روحانیون هم قبول ندارند، این که اسلام نیست، به ما هم که مجال نمی دهند که اسلام را معرفی کنیم. آقا در این مملکت تلویزیون آزاد و دست یک اسرائیلی است، او هر چه می خواهد بگوید، رادیو هم تبلیغاتش، برنامه اش را خودشان درست می کنند و چه کنند. نه این مملکت، در ممالک اسلامی، حالا من بحثم در ممالک اسلامی است می آیم سراغ مملکت خودمان، این حالا بحث در ممالک اسلامی است.
 

استعمار مجال معرفی اسلام واقعی را به ما دهد.

دست استعمار در ممالک اسلامی یکی از فعالیت ها را که می کند این است که اسلام را به یک

صحیفه نور جلد 1 صفحه 91

طریقت عقب افتاده کهنه شده معرفی کند. سران قوم می گویند کهنه پرستی است، ارتجاع است. اسلام را معرفی این طور می کنند. آقا یک دستگاه فرستنده به ما بدهید تا ما پشت آن دستگاه فرستنده مبلغین مان بروند اسلام را معرفی کنند به دنیا. صدای ما که به دنیا نمی رسد، صدای ما از این مسجد که بیرون نمی رود، این حرف هایی که همه اش منطقی است، قاچاق است! از اینجا که این آقایان بیرون بروند معلوم نیست کدامشان را خواهند گرفت، کدامشان را خواهند سلامت گذاشت. این ضبط صوت ها معلوم نیست کجا ضبط بشود، اینکه دیگر به کسی حرف زدن نیست، اینکه راجع به مصالح اسلام و مسلمین است، اینکه دیگر دعوای با شخص نیست، با همه است، این دعوا نیست، این نصحیت است، خیرخواهی است، خداداند خیر شما را ما می خواهیم، خوب به ما هم یک دستگاه فرستنده بدهید. اجازه بدهید مسلمین خودشان یک دستگاه فرستنده درست کنند من ضامن می شوم که بر خلاف صلاح شما خیلی نباشد، بله بر خلاف صلاح ارباب بزرگ ها هست و نمی گذارند، نخواهند گذاشت. اینجا باید بدتر از یهودی، تلویزیون داشته باشد و هر طور دلش می خواهد تبلیغات بکند لکن تبلیغات ما آزاد نیست، (نمی شود، این مرتجعین نباید حرف بزنند) ، آقا! کجایش ارتجاع است؟
 

متحد شوید و ذخائر خویش را حفظ کنید.

خوب ما می گوئیم که شما با هم، همه مسلمین با هم، ما نه با آن یکی روابطی داریم نه با شما روابطی داریم، ما با همه روابط داریم، ما همه شما را علی السواء نگاه می کنیم و همه مسلمین در نظر ما اگر چنانچه عمل به احکام اسلام بکنند عزیزند. ما ملت اسلام را ترکش باشد، عربش باشد، عجمش باشد، از هر ملت آفریقا باشد، آمریکا باشد، هر جا می خواهد باشد، ما ملت اسلام را عزیز می داریم. ما می گوییم آقا دست به دست هم بدهید، شما یک جبهه ثلاثه درست نکنید و پیوند بکنید با اسرائیل در مقابل اتحاد آنها، آنها هم یک اتحاد درست نکنند در مقابل شما، همه با هم متحد بشوید، همه مسلمانید، اتکای شما به قرآن باشد. آقا شما قرآن را دانید چه هست، همین تو جیبشان گذاشته اند، من توی جیبم قرآن نیست لکن مامورین همه تو جیبشان قرآن است! کاسه از آش گرمتر است! تو اعتقاد به قرآن داری؟ تو فقط می خواهی مرا بازی بدهی. تا صحبت می شود، آقا قرآن در می آورد، از بالا یک قرآن نشان می دهد. شما قرآن را تو جیب گذاشتید می خواهید قرآن از بین برود. این حرف هایی که ما می زنیم ارتجاع است؟! اینکه ما می گوئیم که همه شما با هم متحد باشید، نگذارید این ذخائرتان را از بین ببرند.
 

استعمار در اندیشه اغفال ذخایر فوق الارضی (جوانان) .

بالاتر از آن ذخائر تحت الارضی این ذخائر فوق الارضی است، این جوان های ماست. آقا جوان های ما را دارند می برند، خدا می داند، جوان های دول اسلامی را دارند می برند، یک دسته امریکاست و یک دسته نمی دانم کجاست و یک دسته کجاست و یک دسته دیگر هم الان دارند به اسرائیل می روند الان در منزل من موجود است آن مجله سازمان دانشجویان ایران در اسرائیل، الان

صحیفه نور جلد 1 صفحه 92

موجود است. آقا این ذخائر ما این جوان ها هستند. این جوان های ما را دارند اغفال می کنند، دارند به آنها تزریق می کنند که هر بدبختی شما دارید از اسلام است. شما کجای اسلام را دیدید که می گوئید بدبختی از اسلام است؟ شما مسلمین را اینجا دیدید که یک مردم فقیر گدای بیچاره است، هی هم داد می زنند که الحمدلله یک نفر هم سر گرسنه دیگر به خواب نمی رود، امیدوارم این جور باشد لکن این کلام واقعیت تغییر می دهد؟ این کلام، حرف هایی که در چند وقت پیش از این در اطلاعات نوشته بود و اطلاعات هم که سند رسمی شماست، راجع به بنادر جنوب نوشته بود، این واقعیت را تغییر می دهد؟ اینکه تغییر دهد اینها را. این دانشجوهای بیچاره ما اینجا که دیدند، دیدند که مسلمین، گرسنه و بیچاره و بدبخت، مساجدشان خراب، نمی دانم معابدشان چطور، کذا، وقتی که وارد امریکا می شوند، یک کلیسا می روند می بینند که تمام منظم، مرتب همه چیز آن درست، خیال می کنند که احکام انجیل و تورات اینها را به این حد رسانده است و احکام اسلام اینها را عقب کشانده است.
 

سیه روزی مسلمین همه به خاطر سران دول اسلامی است نه اسلام.

خیر آقا دول اسلامی ما را این جور کرده است دولت های اسلامی بیچاره های غافل شده ما را به این روز رسانده اند. اسلام را این جوری دارند معرفی می کنند. اسلام یک وقتی بود که نصف دنیا را گرفته بود و داشت می رفت جلو. اسلام، تمدن، شما کتاب گوستاولوبون را بخوانید، تمدن اسلام را، آن رفته است تمدن اسلام را از چشم مادی نگاه می کند،او اصلا نمی فهمد اسلام یعنی چه؟ اعتقاد هم نه به مسیح دارد و نه به اسلام دارد، او تمدن را عبارت از این ستون ها می داند. بچه های ما هم این طوری خیال کردند هست. وقتی می روید می بینید که آنجا بله، یک تشریفات زیاد و واتیکان هم کذا و کجا کذا، مساجد ما خراب و بیچاره، خیال می کنید اینها از اسلام است. خیر آقا اینها از سران اسلام است، اینها از اسلام نیست. سران اسلام که در تحت سیطره مستعمرین واقع شده اند ما را به این روز رسانده اند، ذخائر ما را به دیگران تحویل دادند و ما بدبخت و بیچاره و گرسنه ماندیم.
آنجا روسای بزرگ جمهور یکشنبه می روند (آن طور که گفته می شود) سراغ مراسم مذهبیشان، اینجا شما یک نفر از اینها را توی مسجد می بینید؟ می شود پیدایشان کرد؟ از این روسای ما یک وقت تو مسجد پیدا شود؟ بله گاهی وقت ها پدرش می میرد، برادرش می میرد، چه می شود یک عبوری هم از اینجا می کند با تمسخر و کذا اما مسجد نیست این که، در نماز اینها (سلاطین ما) حاضر می شوند؟ آنها روسای جمهورشان در نماز هم حاضر می شوند، سلاطینشان هم حاضر می شوند در مراسم مذهبی شان، آن مذهبی که هیچی ندارد، آقایان خیال می کنند که مذهب مسیح آن است که حالا دست ماست، البته در زمان خودش درست بوده، اینکه الان دست ماست از مذهب مسیح و از احکام مسیح ، خوب ببینید، ببینید این دانشجویان، ببینید آن چیست و قرآن چیست. احکام مسیح را ببینید چیست، احکام اسلام را ببینید چیست، احکام اسلامی که کرورها، میلیون ها حکم اسلام دارد برای هرچیزی،تصور شمانمی توانید بکنید یک چیزی در عالم، یک واقعه ای در عالم اتفاق بیفتد اسلام نداشته باشد

صحیفه نور جلد 1 صفحه 93

حکم، حکمش بالای سرش است.یک همچنین اسلامی که الان هم هر حادثه ای اتفاق بیفتد حکمش را دارد، این یک مذهبی است که کهنه پرستی است؟ عقب افتادگی است؟ بدبختی ها از اسلام است؟! بدبختی ها از این روسای اسلام است، این روسای بیچاره، این سران دول بیچاره که توجه ندارند به مصالح خودشان یا نمی خواهند توجه داشته باشند، اینهاست که ما رابدبخت کرده است اینهاست که روز سیاه برای مسلمین درست کرده است، باز هم رها نمی کنند، باز هم در هر واقعه ای که اتفاق می افتد یک بساطی برای ما درست می کنند.
 

با وحدت اسلامی غرب را عقب برانید.

اینها راجع به اموری که مربوط به دول اسلامی است و آن مقداری که من می توانم به عنوان اینکه یک نفر معمم هستم و طلبه هستم، می توانم به دول اسلامی اعلام کنم و امیدوارم برسد به آنها، این چیزهائی است که، ضروریاتی است که اینها خودشان هم باید توجه داشته باشند و امیدوارم که به گوش اینها فرو برود و یک وحدت اسلامی واقعی پیدا کنند، گذشت کنند از بعضی شهوات خودشان و با هم دست برادری بدهند، تفوق را از هم نکنند، با هم برادر بشوند، همه مجتمعا در مقابل غرب، شرق زده نباشند، در مقابل غرب بایستند دول شرق، حتی بودائی ها بایستند در مقابل غرب، غرب را عقبش بزنند و در بین خودشان یک حکومت آرام، یک اجتماع آرام، همه ممالک سرجای خودش باقی هیچ کدام به هیچ کدام تجاوز نکنند، همه هم برادر باشند، اگر غیر خواست به آنها تجاوز کند، همه با هم هم ناله بشوند و جلو بروند. اگر مسلمین با هم متحد بشوند هیچ دولتی نمی تواند به آنها غلبه کند. اینها اشتباه است که آنها چه دارند و چه دارند، خیر اینها نیست، شما عرضه ندارید، شما اغفال شدید.
 

حزب، مجلس و دولت فرمایشی.

و اما راجع به مملکت خودمان، اینکه با یک روز و دو روز نمی توانیم ما صحبتش را بکنیم بدبختی هایی که ما در مملکت خودمان داریم. دولتها می آیند و می روند، هر دولتی هم می آید یک حزبی درست می کند، هر دولتی، شما از آن وقت تا حالا هر چه دیدید، یکی حزب مردم درست می کند، یک عده چه درست می کنند، یک حزب ایران نوین درست می کنند، یک حزب چه، هی حزب درست می کنند. اصلاً در ایران حزب معنا ندارد. در هیچ جای دنیا، مگر آنهائی که مثل ایران هستند مملکت یک حزبی اصلاً معنا ندارد، حزب زوری معنا ندارد. سجل های مردم را از دهات می گیرند، رجوع کنید به این دهات ببینید سجل هایشان را می گیرند نامنویسی می کنند در حزب، این بیچاره داند ایران نوین اصلا یعنی چه، اطلاع از این ندارد، فرضا از اینکه آن اساسنامه را بفهمد، اصلاً نمی فهمد این بیچاره اساسنامه چیست. این بیچاره ها را این بیدین ها می خواهند جمع کنند در یک محیطی زنده باد بگویند، فقط همین. از این جمعیت بدبخت بیچاره این معنا را می خواهند که اجتماع کنند، یک اجتماع انبوهی از جمعیت ها بشوند، بعد دنبال اینها راه بیفتند و برایشان هورا بکشند و زنده باد بگویند،

صحیفه نور جلد 1 صفحه 94

از اینها بیچاره همین قدر می خواهند.
آنجاهائی که حزب هست، دولت ها از حزب وجود پیدا می کنند نه اینکه اول دولت تشکیل شود بعد حزب درست کند، بعد اتکا به آن پیدا کند. اینجا خوب شما می بینید اول دولت درست می شود، دولت هم به مجلس و به من و شما هیچ ربطی ندارد، اول دولت درست می شود، خودشان می گویند، من نمی گویم، خودشان می گویند، (ما به امر آمدیم و به امر می رویم، غلط هم هیچ کس نباید بکند، هیچ وکیلی هم غلط نکند) ، نمی کند. اول دولت تشکیل می شود، بعد که دولت تشکیل شد، سرنیزه دستش آمد شروع می کند حزب درست می کند، آن وقت هم یک حزبی است که دولت از حزب پیدا شده، دولت ما حزبی است، دولت آقایان حزبی است. آقا اینها را برای چه می گویند؟ من آخوند فهمم، دول عالم نمی فهمند اینها را؟ آنها می خواهند تو این طور باشی می خواهند عقب افتاده باشی، دست بردارید آقا از این عقب افتادگی، مجد خودتان را حفظ کنید. اگر حزب می خواهید درست کنید، خوب یک حزبی قبل از اینکه دولت شما پیش بیاید، یک حزبی درست کنید و بعد هم حزب در مجلس به طوری که باید بشود، به طوری که قوانین اساسی و قانون اساسی و سایر قوانین اقتضا می کند، نماینده درست کنند و بعد هم آقای وزیر، نخست وزیر متکی به نمایندگانی که از حزب پیدا شد و از جمعیت و از خواسته مردم و اینها پیدا شد، بعد شود یک دولت متکی به حزب، حالا ما طلبه ای هستیم کاری به اینها نداریم، آنها کار دارند، بسم الله دوباره حاضریم.
 

بی توجهی دولت جور به وضع ضعفا.

یک بساط درست می کنند، بساط حزبی، این بساطی است که دارید می بینید، هر روز راه می افتند به یک جائی از پول این ملت بیچاره - آخر این ملت گرسنه - خدا می داند که من گاهی وقت ها که به فکر می افتم که این آتیه ما، این زمستان آتیه چه خواهد شد، خوب ناراحت هستم، ما ناراحت هستیم، اینها امسال دیگر آیا نان دارند ندارند؟ امسال هم که وضع خواربار خوب نیست، علوفه هم حتی ندارند، چه خواهد شد این زمستان سیاه به این ملت فقیر و بدبخت؟ من نمی دانم چه خواهد شد. آیا دولت ها در فکر هستند که حالا که زراعت اینها را زمین زدند، لااقل از همان بازار سیاهی که درست شده از آنجا بگیرند بیاورند اینجا سیر کنند این بیچاره ها را؟ یا باز اینها شکم گرسنه بخوابند و گفته بشود که یک نفر دیگر نیست که سر گرسنه به بالین بگذارد؟ روزی چند نفرش پیش من می آیند، منی که هیچکاره هستم.
 

همکاری دولت با اسرائیل و تکذیب آن.

این وضع حزب ایران، آن وضع مجلس ایران که همه تان بهتر از من می دانید یا مثل من، آن وضع روابط با اسرائیل شان هر وقت که اینها مرا، یعنی هر وقت نه، یک دفعه اش را که من را ملاقات کرد یکی از این سران قوم گفت: این اسرائیل تمام شد مساله اش، مساله تمام شد. من نمی دانم چه قدرتی

صحیفه نور جلد 1 صفحه 95

دارند اینها در خلاف واقع گفتن، همچنین قدرتی دارند که من متوجه را اغفال می کنند. گفت اسرائیل تمام شد. بعد از آنکه اسرائیل تمام شده، الان که من اینجا نشسته ام و برای شما صحبت می کنم، مزارع بسیار خوب ایران بسیاریش در دست اسرائیل است. از ایلام به من نوشته اند که مزارع خوب اینجا را داده اند اسرائیل چغندر بکارند. تابلویی زدند به کنار جاده که مزرعه نمونه ایران و اسرائیل. این آقایانی که اسرائیل را گویند ما کنار زدیم. روزنامه اسرائیل که برای من آمده است نوشته بود اینکه سفیر اسرائیل در ایران، در تهران (آقایان می گویند که ما کاری نداریم به اسرائیل!!) در دو روز پیش از این، سه روز پیش از این، در شانزده شهریور در تهران، دروازه دولت یک بساطی یهودی ها درست کردند، چهارصد، پانصد نفر یهودی دزد دور هم جمع شده اند و خلاصه حرفشان این بوده که شعاری برای یکی داده اند، یک فحشی به یکی داده اند، آن وقت نوشته اند به اینکه مجد مال یهود است، یهود برگزیده خداست، ما ملتی هستیم که باید حکومت بکنیم، نمی دانم چه بکنیم، کذا، ما با دیکتاتوری مخالفیم، ما با هیتلری مخالفیم، ماکذا، کذا. اینها نطق هایشان بوده است، آقایان به مرای و منظر این دولت ما، این جمعیت می آیند آنجا و این حرف ها را می زنند. خوب اگر دیکتاتوری موقوف است و مخالف است که این... خوب جلوی این را بگیر دیگر، این کلمه را نگذار بگوید. تمام حرف برای اینکه بگویند چه کذا و یکی دیگر را فحش بدهند! عیب است از یک مملکتی اتکاء به یهود این حرفی که ما می زنیم خیلی حرف بدی است؟! البته تلخ است به ذائقه ها، تلخ است به ذائقه شما لکن بدبختی یک مملکت اسلامی است بدبختی یک مسلمینی است که اتکا پیدا بکنند یا ارتباط پیدا بکنند، یا پیمان ببندند با یک دولتی که الان دشمن اسلام است و در مقابل اسلام - این اسلام ایستاده است و غصب کرده است فلسطین را.
 

اگر با اسرائیل موتلف نیستید، آن را محکوم کنید.

من به دول اسلامی می گویم که آقا چرا سر نفت دعوا می کنید؟ فلسطین مغصوب است،یهود را بیرون کنید از فلسطین، ای بیعرضه ها. خودشان ریختند به جان هم. فلسطین مغصوب است،شما سرنفت دعوا می کنید؟ وقتی سر مال دعوا کردید، تثبیت شد حکومت اسرائیل بر فلسطین، این حکومت بود؟ این اعراب بیچاره را که بیرون ریختند و الان یک میلیون یا بیشتر شان گرسنه و بیچاره خوابیده اند در بیابان ها، بسی بیچاره و آواره شدند، آیا دول اسلام نباید در این معنا اعتراضی بکنند؟ حرفی بزنند؟ با یک همچنین دولتی که یک میلیون مسلمان یا بیشتر را بیرون ریخته و آواره کرده، شما ائتلاف می کنید؟ اگر ائتلاف ندارید خوب در روزنامه بنویسید، اگر ائتلاف ندارید بگذارید این حرفی که من می زنم در یکی از این چاپخانه نوشته بشود و منتشر بشود، اگر نگذاشتید بدانید موتلفید، بدانید ائتلاف دارید با یهود، با شاهی. عمال اسرائیل را می بینید که در این مملکت چه کارها می کنند، چه چیزها هست اخیراً یک خبری به من رسید که حالا برای خاطر اینکه خواهش کردند که من حرف نزنم حرفش را نمی زنم، گفتند درستش کردیم، در رادیو هم دیشب آمدند گفتند که گفته می شود و یک

صحیفه نور جلد 1 صفحه 96

چیزی هم گفته شده است، در هر صورت من خیلی این چیزها را باورم نمی آید، آدم دیرباوری هستم. خوب دیدند که ما امروز می خواهیم یک چهار تا کلمه نصیحت کنیم آقایان را، گفتند که مبادا از این هم اسم برده بشود، یک اصلاحی کردند، توی رادیو هم دیشب گفته شده است لکن من که حالا باز باور نکردم، اگر نگذارند باور کنم یک روز دیگر هم اینجا صحبت می کنم، آن وقت این مطلب را می گویم.
 

خطر حضور عمال اسرائیل در حکومت.

عمال اسرائیل در ایران، هر جا انگشت می گذاری می بینی که یکی از اینها در مراکز حساس، مراکز خطرناک، والله مراکز خطرناک برای تاج این آقا، ملتفت نیستند اینها، اینها آنها بودند که در شمیران تهران توطئه کردند ناصر الدین شاه را بکشند، مملکت ایران را قبضه کنند، شما تاریخ نگاه کنید، تاریخ که می دانید. در نیاوران توطئه کردند، در نیاوران چند نفر رفتند ناصرالدین شاه را ترور کنند و یک عده هم در تهران بودند که حکومت را قبضه کنند. اینها حکومت را از خودشان دانند، اینها در کتابهایشان نوشته اند، در مقالاتشان نوشتند حکومت مال ماست، باید ما یک سلطنت جدیدی به وجود بیاوریم، یک حکومت جدیدی بوجود بیاوریم، حکومت عدل. همین هایی که یک همچنین سوءنظرها و سوء نیت هایی را دارند، از دربار گرفته تا آن آخر مملکت از این اشخاص آنجا موجود است.
آقا بترسید شما از اینها، یک جانورهائی هستند اینها. در وزارتخانه موجود است، من انگشت رویش گذاشتم دیدم، یکی از وزرا گفت نیست این طور، بعد شاهد برایش فرستادم، شاهد برایش فرستادم که با سند نوشته بود که این جوری است. الان هم موجود است و من اسم کثیفش را نمی دانم. در وزارتخانه موجود است، در عرض می کنم که ارتش موجود است خوب، ای ارتش محترم! توی دهن اینها بزن، تو مسلمانی. صاحب منصبان ارتش بسیارشان مردم خوبی هستند، با من هم گاهی رابطه دارند، یعنی رابطه ای که پیغام می دهند، اینها بعضیشان خوب هستند خوب جلو بگیرند از اینها، جلو بگیرند از یک اشخاصی که با مذهبشان مخالفند، با تخت و تاجشان مخالفند، با مملکتشان مخالفند، با استقلالشان مخالفند، با اقتصادشان مخالفند، خوب شما جلو بگیرید، بروید خواهش کنید که اینها را بیرون کنند، از بزرگترها خواهش کنید.
والله من خیر شما را می خواهم، من می ترسم یک روزی چشمهایتان را باز کنید هستی شما را از بین ببرند اینها، من از این ترسم، یا بگذارید ما آنها را از بین ببریم، من یک روز از بین می برم من نمی خواهیم تشنج بشود، شما که میل دارید آرامش باشد خودتان از بین ببرید اگر نبرید یک روزی می بینید که یک جوری، یک بلد دیگر پیش می آید، یک وقت یک طور دیگر می شود، آن وقت نه من می توانم جلویش را بگیریم نه شما می توانید جلویش را بگیرید. این اوضاعی است که ما مواجه با آن هستیم و می بینید و می بینیم و نمی دانم که چه بکنیم، نمی دانم که راه اصلاح چه است.

صحیفه نور جلد 1 صفحه 96

 

اصلاح مملکت با اصلاح فرهنگ آغاز می گردد.

راه اصلاح یک مملکتی فرهنگ آن مملکت است. اصلاح باید از فرهنگ شروع بشود. دست استعمار توی فرهنگ ما کارهای بزرگ می کند، نمی گذارد جوان های ما مستقل بار بیانید، نمی گذارد در دانشگاه جوان های ما درست رشد بکنند، اینها را از بچگی یک طوری می کنند که وقتی بزرگ شدند اسلام هیچ و آنها همه، همه چیز. اگر فرهنگ درست بشود یک مملکت اصلاح می شود برای اینکه از فرهنگ است که در وزارتخانه ها می رود، از فرهنگ است که در مجلس می رود، از فرهنگ است که کارمند درست می شود، شما یک فرهنگ مستقل درست کنید یا بدهید ما درست کنیم، شما می ترسید از امریکا، می ترسید از دیگران، بدهید ما درست کنیم، اختیار فرهنگ را دست ما بدهید.
 

وزارت اوقاف، طرحی برای تسلط بر روحانیون.

حالا تازه وزارت اوقاف هم آقایان می خواهند درستش کنند به تخیل اینکه تقلید از یک مملکت دیگری، به تخیل اینکه روحانیت را تحت وزارتخانه ببرند، این خواب را به گور می برید، شما خیال می کنید که روحانیت اسلام را می شود مثل روحانیت مسیح کرد؟ هیچ امکان ندارد. روحانیت شیعه مستقل است، مستقل، اتکاء به هیچ جا ندارد، بیایند بگویند به چه اتکا دارد؟ این روحانیت مستقلی که اتکا ندارد به هیچ جا، این طلاب محترمی که با سی چهل تومان در ماه ساخته اند و زحمت دارند می کشند، اینها دیگر نمی ترسیم ما که طرفدار یک مملکتی و یک دولت دیگری باشند، اینها مستقلند در افکار خودشان، اینها از تویشان آدم در می آید، اینها از تویشان مدرس در می آید، اینها از تویشان سید حسن مدرس در می آید، اینها نمی گذارند، امکان ندارد که ما بگذاریم که این هم تحت نظر فلان وزیر و فلان باشد، فلان وزیر غلط می کند که یک همچنین حرف هائی را می زند، اشتباه می کنند اینها، باز هم در اشتباهند.
 

فرهنگ را به ما بسپارید تا انسان بسازیم.

باید یک وزارت فرهنگی، یک فرهنگ صحیح باشد و فرهنگ هم حقش است دست ما باشد. خوب ما در این مملکت یک وزارتخانه نداشته باشیم؟ همه وزرا از امریکاست، خوب یکی هم از ما، خوب بدهید این فرهنگ را دست ما، خودمان اداره می کنیم، ما خودمان یک کسی را وزیر فرهنگ می کنیم و اداره می کنیم، اگر از شما بهتر اداره نکردیم بعد از ده، پانزده سال ما را بیرون کنید. تا یک مدتی دست ما بدهید. فرهنگ را دست ما بدهید، وزیر فرهنگ را از ما قرار بدهید، یک مدتی هم مهلت بدهید که ما کار را درست انجام بدهیم، اگر ما گفتیم که شما تحصیل نکنید، اگر ما گفتیم شما خوب تحصیل نکنید، اگر ما گفتیم که شما به اعماق آسمان نروید، شما عرضه اش را ندارید والا، چون عرضه اش را ندارند می گوئید (روحانیون نمی گذارند، مملکت ما، حالا باز وقت این کارها نشده است) بفرمائید چه کسی جلوتان را گرفته، بفرمائید کارخانه ذوب آهن بیاورند، کدام روحانی گفته است

صحیفه نور جلد 1 صفحه 98

نیاورید؟ هر کدام گفته بگوئید تا ما بشنویم. بفرمائید طیاره سازی کنید، اتومبیل سازی کنید، آخر عرضه اش را ندارید بیچاره ها، یک مملکت بی عرضه اید و این هم که شما عرضه ندارید نه اینکه عرضه ذاتی ندارید، شما را دست استعمار این جور کرده است، غرب زده هستید.
این حرف های ما یک حرف های کهنه پوسیده ای است که بله دیگر کسی نمی خرد آن را؟ !به شما قول می دهم که آلمان هم این را بخرد، شما نخرید. شما یک وزارتخانه را دست ما بدهید، یک چند ساعت از این رادیو که دارد موسیقی و بچه های ما را دارند سوق می دهند به فساد اخلاق، یک دو سه ساعتش هم دست ما بدهید اما آزادمان بگذارید، نه اینکه برنامه اش هم خودتان بنویسید که اینطوری برو بگو ما را آزاد بگذارید، یک دو سه ساعت از برنامه رادیو دست ما بدهید، ما برایش تعیین می کنیم برنامه را که او صحبت کند و من به شما قول دهم که نه با سلطنت شما مخالفت داشته باشد، نه با وزارت شما مخالفت داشته باشد، نه با ریاست شما مخالفت، با هیچ کدام مخالفت ندارد. فقط اگر وزارت فرهنگ و دستگاه های فرستنده یک مقداری در دست ما باشد ما مردم را آشنا می کنیم، دنیا را آشنا می کنیم به احکام اسلام و اسلام و فرهنگ را یک فرهنگ مستقل، یک فرهنگ مسلم، یک فرهنگی که یک دانه عربش وقتی می ایستاد جلو امپراطور، وقتی که می ایستاد شمشیرش را در می آورد و آن دیباج ها را کنار می زد می گفت، رسول الله فرموده است که ما لباس حریر در بر نکنیم و ما روی جای حریر هم نمی نشینیم، ما این جور رجال درست می کنیم، آن وقت ببینید که اگر یک همچنین رجالی از مکتب ما بیرون آمد، از فرهنگ ما بیرون آمد، این رجال تحت تأثیر استعمار می رود؟ لکن چه بکنیم که استعمار نخواهد گذاشت، دست خبیث استعمار نخواهد گذاشت که وزارت فرهنگ را دست ما بدهند، والا حق با ماست، فرهنگ باید ما باشیم.
 

وزارت اوقاف را به ما بدهید تا فقرا را غنی سازیم.

وزارت اوقاف می خواهید درست کنید، باید وزارت اوقاف از ما باشد نه اینکه شما تعیین کنید، تعیین شما قبول نیست، شما ارزش ندارید که تعیین کنید، ما باید تعیین کنیم، بگذارید تعیین کنیم ما یک نفر را یک نفر را رئیس فرهنگش کنیم، یک نفر هم وزیر اوقافش بکنیم، اوقاف را آن وقت ببینید که اینطوری که الان دارد لوتی خور می شود نخواهد شد، تمام مطالب به خودش خواهد رسید دست ما بدهید تا ببینید چه خواهد شد، آنوقت ببینید که ما با همین اوقاف این فقرا را غنی شان می کنیم، با همین اوقاف، با همین اوقاف ما فقرا را غنی می کنیم. شما خاضع بشوید برای چند تا حکم اسلام. شما ما را اجازه بدهید که مالیات اسلامی را به آنطوری که اسلام با شمشیر می گرفت بگیریم از مردم، آن وقت ببینید که دیگر یک فقیر باقی می ماند؟ من برای شما راه هم می سازم، من برای شما کشتی هم می خرم، د بگذارید. شما نخواهید گذاشت.
من می دانم که این حرف هایی که می زنم بیهوده است، تمام شد، شما الان تشریف می برید و بنده هم خواهم رفت، آنها هم که نخواهند گذاشت این مطالب را لکن ما چه بکنیم دردی است که ما داریم،

صحیفه نور جلد 1 صفحه 99

دردی است که ما داریم.
 

مسأله تبلیغ

تبلیغات باید با ما باشد، آقا ما مبلغیم نه شما، تبلیغ باید با ما باشد، ما باید در رادیوها جا داشته باشیم برای تبلیغ، شما هم که تبلیغ می کنید تبلیغ ضد اسلامی است، تبلیغ اسلامی نیست که. معرفی کردید اسلام را به جوری که دانشجو از امریکا به من نوشته است که دانشجویان می گویند که هر چه بدبختی هست از اسلام است؛ ای بیچاره دانشجو هر چه بدبختی هست از سران اسلام است، از دول اسلامی است، اسلام یک روز هم در مملکت ما عمل نشده بود - یک روز - خدا می داند که اسلام یک روز به آن عمل نشده است. خوب چه کنم که ما نه وقت داریم که صحبت کنیم، نه حال داریم. تا می خواهیم ما دو تا کلمه اینجوری بگوئیم، یک دفعه می بینیم دسته ها به راه افتاد و هی شرکت واحد، چهار هزار نفر می خواهد بیاورد و چه چند هزار نفر. مگر دعوا داری آقا؟ شرکت واحد با ما، شما شرکت واحد را چاقو را از سرش بردار اگر همه نیامدند اینجا، همه می آیند اینجا و برای ما مجتمع می شوند. با زور یک مملکتی را می خواهید اداره کنید؟ والله با زور نمی شود.
 

تعطیل اجباری روز جمعه وسیله ای برای افساد جوانان.

یک قدری اصلاح کنید خودتان را، یک قدری اوضاع خودتان را درست بکنید، حالا ما وقتی می آییم سراغ اصلاحات، آقایان اصلاحات کردند، یکی از اصلاحات بزرگ آقایان تعطیل جمعه است. شما ملاحظه کنید این مطلبی که من عرض می کنم، به همه ایران موظفید برسانید، به همه ایران موظفید برسانید، تعطیل جمعه بازور، بی خواسته اصناف بیچاره گرسنه - عرض می کنم - که اگر تعطیل نکنند هشتاد تومان جرم یا چند تومان جرم، اینطور چیزها، با باز بودن مراکز فساد. سینماها مجبورند باز باشند، تئاترها باید باز باشند، می گویند مراکز فساد دیگر هم باید باشد، من اسمش را نمی برم ولی اینکه عرض کردم در روزنامه بود، از صبح تا عصر اینها باید باز باشند، اصناف بسته، بازار بسته، فردا سراغ قم هم می آیند گفته بودند که قم هم از ما خواسته اند، همان خواسته ای که تهران خواسته بودند، قم هم بیچاره ها خواسته اند. این خواسته ها را همه از صبح که چشمشان را از خواب باز می کنند ببینند آیا کجا خواسته اند؟ فوراً می نویسند فلان خواسته آن روزنامه هم شروع می کند به نوشتن. این روزنامه ها خائنند به مملکت ما بعضی شان، یک جمعه تعطیل، یک جوان های اول شباب و باز بودن مراکز فساد، تهیه کردن عیش و نوش برای آنها هر طور، بعد از 10 سال دیگر یک جوان سالم برای این مملکت باقی نمی ماند، خدا خائن را لعنت کند، یک جوان سالم برای شما باقی نمی ماند، تمام به مراکز فساد کشیده می شوند.
من به شما آقایان توصیه می کنم برسانید به این مملکت، برسانید به همه اطراف این مملکت که آقا در مقابل یک همچنین کاری که جوان های شما را دارند فوج فوج از دستتان می گیرند، مجامع دینی

صحیفه نور جلد 1 صفحه 100

درست کنید. در جمعه ها که آنها می خواهند شما را به مراکز فساد بکشند، مجامع تبلیغاتی درست کنید، مردم را دعوت له به دین بکنید مصالح روز را به مردم بگوئید، مفاسد روز را به مردم بگوئید. موظفیم ما به این معنا، باید این کار بشود، اگر این کار نشود از دست برند جوان های شما را. برای جوان ها یک مراکزی درست کنید که در آنجا تبلیغ بشوند آنها، گفته بشود مطالب، مفاسدی که در این مملکت واقع می شود گفته بشود، تا اندازه ای که سازمان می گذارد.
والا این تعطیل جمعه الزامی برای استراحت این طبقه زحمتکش نیست، برای این است، حالا شاید هم ان شاءالله مقصدشان این نباشد لکن طبعاً اینطوری است، طبعاً اینطوری است که اگر چنانچه مراکز فساد را باز گذاشتند و مجامع عمومی هم بسته شد طبعاً اینطوری است که کشیده می شوند به مراکز فساد. الان شما حتماً بدانید که در این دو سه هفته ای که تعطیل را انجام دادند و بیچاره مردم را از این بیچاره تر خواهند بکنند،این میوه های مردم، فاسد می شود، این گرسنه های بیچاره یک روز باید بروند نان پیدا کنند، ندارند.
علاوه بر این معنا شما بروید ملاحظه کنید ببینید که دریک ماه پیش از این تا حالا سینماها چقدر فرق کرده است، شاید با سینماها یک بست و بندی در کار باشد، شاید، آنهائی که تبلیغ اینگونه مطالب را می کنند برای مراکز فساد، یک چیز حق حسابی می گیرند برای اینکه این کار را بکنند والا آدم عاقل، اول انسان باید یک چیزی تهیه کند برای این ملت، یک چیز سالم، تفریح سالم اینها بهتر است یا اینکه اینها را به فساد می کشد؟ یک تفریح صحیح شرعی، یک تفریح سالم صحیح اول برای اینها درست کنید بعد درها را ببندید تا این بیچاره ها راه بیفتند طرفش. آن کار را شما نکردید، مراکز فساد را باز گذاشتید و در دکان ها را هم بستید، این اگر سوءنیت هم نداشته باشید طبعاً اینطور می شود و اگر سوءنیت ندارید حالا من به شما رساندم مطلب را. اگر بعد از این گفته من و رسیدن به آنها، مراکزی که این کارها را انجام می دهند باز هم به قوت خودش باقی باشد، سوءنیت دارند، معلوم می شود سوءنیت دارند، معلوم می شود باز یک دستور تازه رسیده است.
خداوندا! بیدار کن اینها را. خداوندا! دشمنان اسلام را ذلیل کن. خداوندا! سران ممالک اسلامی را به وظایف خودشان آشنا کن. خداوندا! دست استعمار را قطع کن. خداوندا! دست کسانی که از طریق استعمار می خواهند این مملکت را ببرند، قطع کن.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  9:07 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

پیام امام خمینی به اهالی استان کرمان

تاریخ: 1343/07/21

 

پیام امام خمینی به اهالی استان کرمان

بسم الله الرحمن الرحیم
به وسیله حضرات خطباء محترم و مبلغین معظم کرمان دامت افاضاتهم.
خدمت ذیشرافت عموم اهالی محترم کرمان - ایدهم الله تعالی - پس از سلام مخصوص به عرض می رساند، باید اظهار تأسف و تأثر کنم از قضایای خلافی که در اطراف مملکت به دست مأمورین انجام می گیرد، از آن جمله از قضایای اخیر کرمان که منجر شد به هجرت جناب مستطاب ثقه الاسلام خطیب محترم آقای حجتی - دامت افاضاته - بسیار متأسفم.
مأمورین به جای آنکه جنایتکاران را به سزای خودشان برسانند، برای طرفداری از آنها دست به کارهای خلاف شرع و وجدان زده اند و بر خلاف قوانین، بی جهت مزاحمت معظم له را فراهم نموده اند.
از جناب ایشان تقاضا کردم که به وطن خود مراجعت فرمایند و از اهالی محترم تقاضا می کنم از زحمات ایشان تقدیر نمایند و با حفظ آرامش اجازه ندهند بر خلاف شرع و قانون مأمورین رفتار ناشایسته خود را تعقیب نمایند. شما اهالی محترم تحت نظر علماء اعلام و حجج اسلام و خطباء عظام، اجتماعات خود را خصوصاً در روز جمعه هر چه بیشتر فشرده تر کنید و به مراسم و شعائر مذهبی اهمیت دهید و در مقابل زورگوئی ها و قانون شکنی ساکت ننشینید و با کمال آرامش خلافکاری های دستگاه جبار را به ملت ایران و ملل مسلمین گوشزد کنید واز خداوند تعالی به وسیله ولی عصر - عجل الله تعالی فرجه - استمداد نمائید تا دولت های جبار نتوانند بر خلاف اسلام و قوانین قرآن قدمی بردارند.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
روح الله الموسوی الخمینی

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  9:07 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها