بیانات امام خمینی در مورد نقشه های استعمار برای غارت ممالک اسلامی
تاریخ: 1343/06/18
تأسف شدید از اوضاع دول اسلامی علی الخصوص ایران.
بسم الله الرحمن الرحیم
انالله و اناالیه راجعون
خداوندا! زبان ما را از بیهوده گفتن و جذاف و لغو و دروغ حفظ بفرما. خداوندا! قلوب ما به نور اسلام و روحانیت روشن بفرما. خداوندا گوش شنوا عنایت بفرما به سلاطین دول اسلام به روسای جمهور دول اسلامی به نمایندگان مجلسین دول اسلامی به نخست وزیران و وزراء دول اسلامی به روسای دانشگاه های دول اسلامی، به کارفرمایان و کارمندان دول اسلامی، خداوندا! آنها را قرار بده (من الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه ...) .
من در این وقت کم و با عارضه ای که به سینه من یک قدری عارض شده است نمی توانم تمام مطالبی را که تصور کرده ام تحویل بدهم، مهمات قضایا را به گوش ملت، به گوش شما آقایان می رسانم. من از اوضاع عمومی دول اسلامی بسیار متأسفم، از اوضاع خصوص ایران بسیار متأسفم. دولت اسلامی، چه سلاطین اسلام، چه روسای جمهور اسلامی، چه نخست وزیران دول اسلامی در تحت تأثیر استعمار غافل از مقاصد دیانت اسلام هستند، مطلع نیستند به مسائل اسلام، نمی خواهند مطلع بشوند به احکام اسلام، نمی توانند با این وضعی که دارند مطلع بشوند که اسلام چه آورده است برای بشر و بشر اگر اتباع کند از اسلام، به کجا خواهد رسید.
ایجاد اختلاف، حربه دول استعمار طلب برای چپاول ذخایر مسلمین.
دولت های استعمار طلب، دولت هائی که می خواهند ذخائر مسلمین را ببرند، با وسیله های مختلف، با نیرنگ های متعدد دول اسلامی را، سران دول اسلامی را اغفال می کنند، گاهی به اسم شیعه و سنی اختلاف ایجاد می کنند، حتی در شرق آنهائی هم که جزء مسلمین نیستند، آنها هم گول خورده اند. گفته می شود که در هندوستان در مثل عید اضحی مقدار زیادی از گاوهای مقدس پیش گاوپرستان می آورند و به مسلمین به قیمت ارزان می فروشند و آنها را وادار می کنند که گاوهای مقدس پیش آن طوایف را ذبح کنند و بعد به آنها می گویند که اینها گاوهای مقدس شما را ذبح کردند، یک
صحیفه نور جلد 1 صفحه 87
هیجانی در بین هندو و مسلم، در بین طوایف هندی ها به پا می شود و یک غوغا و زوزه ای بلند می شود و از این غوغا آنها استفاده می کنند شرق را می بلعند. در دول اسلامی بین طوایف مسلمین به اسم اسلام و به اسم مذهب چیزهائی پخش می کنند، تبلیغاتی می کنند که طوایف مسلمین به جان هم بیفتند و با هم اختلاف شیعه و سنی پیدا بکنند و آنها به ذخائری که مسلمین دارند دسترسی پیدا بکنند و نتوانند مسلمین کاری انجام بدهند.
طرح خائنانه تجزیه دولت عثمانی.
مسلمین آنها بودند که مجد آنها دنیا را گرفته بود، تمدن آنها فوق تمدن ها بود، معنویات آنها بالاترین معنویات بود، رجال آنها برجسته ترین رجال بود، توسعه مملکتشان از همه ممالک بیشتر بود، سیطره حکومتشان بر دنیا غالب شده بود. دیدند که با این سیطره، با این وحدت دول اسلامی نمی شود تحمیل کرد چیزهائی را که آنها می خواهند، نمی شود ذخائر اینها را طلای سیاه اینها را، طلای زرد اینها را، نمی شود اینها را قبضه کرد، درصدد چاره بر آمدند، چاره این بود که بین ممالک اسلامی تفرقه بیندازند. شاید بسیاری، بعضی از شما یادشان بیاید جنگ بین المللی را، جنگ اول بین المللی را که با مسلمین و با دولت بزرگ عثمانی چه کردند، دولت عثمانی یکی از دولی بود که اگر با شوروی طرف می شد، گاهی او را زمین می زد، سایر دول حریف میدان او نبودند. دولت عثمانی یک دولت اسلامی بود که سیطره اش گرفته بود تقریباً از شرق تا غرب را، آنها دیدند که با این دولت اسلامی به این قوی ای نمی شود چاره ای کرد، نمی شود ذخائر را برد. بعد از اینکه در این جنگ با آن بساط غلبه پیدا کردند، تجزیه کردند دولت عثمانی را به دولتهای بسیار کوچک، کوچک. برای هر یک از آنها هم یا امیری قرار دادند یا سلطانی قرار دادند یا رئیس جمهوری قرار دادند. آنها در قبضه مستعمرچی ها و ملت بیچاره در قبضه آنها، با این وضع یک دولت عثمانی با آن مرز را زمین زدند و دولت های اسلامی از خواب بیدار نشدند یا خودشان را به خواب زدند. این دولت عثمانی در تحت ظل خلافت اسلامی، در تحت ظل اتکا به قرآن مجید آن مرز را داشت، بعد از آنکه تجزیه شد، در زمان ما، در زمان آتاتورک خبیث، اسلام را در آنجا الغاء کردند و الان دولت ترکیه دولت مسلم نیست، دولت حسابش از اسلام جداست مراسم دینی ندارد دولت، احکام دینی دولت ندارد لکن ملت شریف ترکیه مسلم هستند و اینها هستند که در سال هایی که به مکه می روند طایفه اینها به نسبت بیشتر از دیگران است. دولت یک همچو دولتی است، آن مرز را به اتکا به اسلام به دست آورد و آنها دیدند که اتکاء به اسلام نقطه بسیار بزرگی است که با این اتکا نمی شود دولت های اسلامی را از بین برد، در ترکیه اسلام را از حساب دولت جدا کردند و حالا می بینید که در قبرس که از ترک ها کشته می شود یک مسلم نیست که متاسف باشد. این تاسف دارد که یک دولتی جوری بکند طوری رفتار بکند که بعد از آنکه در مقابله نصاری زمین بخورد یا از آن کشته داده بشود، دول اسلامی دیگر بی تفاوت باشند نسبت به او. اگر یک نفر هم اظهار تاسف
صحیفه نور جلد 1 صفحه 88
بکند (یک آخوند پوسیده ای مثل من) دول اسلامی که اظهار تاسف نمی کنند برای اینکه مجد اسلامی را از دست دادند.
تلاش ایادی استعمار تحت لوای اسلام برای نابودی اسلام.
اختلافاتی که در عراق در ایران، در سایر ممالک اسلامی ایجاد می کنند، باید سران دول اسلامی توجه داشته باشند به این معنا که این اختلافات، اختلافاتی است که هستی آنها را به باد می دهد. باید با عقل، با تدبیر توجه داشته باشند به این معنا که به اسم مذهب و به اسم اسلام می خواهند اسلام را از بین ببرند. دست های ناپاکی که بین شیعه و سنی در این ممالک اختلاف می اندازند اینها نه شیعه هستند و نه سنی هستند، اینها دست های ایادی استعمار هستند که می خواهند ممالک اسلامی را از دست آنها بگیرند، ذخائر را از دست آنها بگیرند، بازار سیاه درست کنند برای ممالک به اصطلاح مترقی، می خواهند آن چیزهائی که آنها زیاد دارند و به دریا می ریزند، دور می ریزند، بازار درست کنند در شرق و اینها به قیمت های خوب، به قیمت های مناسب بخرند. همین چند روز در روزنامه اطلاعات بود که غذای سه روز آمریکا که دور ریخته می شود، به اندازه تمام غذای ملت چین است که 650 میلیون است، مال یک روز، سه روز فضلات غذای امریکا به اندازه 650 میلیون جمعیت استفاده بکند یک روز، آن تفاله هائی که آنها بناست دور بریزند، چرا شرق را تحت قدرت نیاورند، تحت اسارت نیاورند، تا به شرق با قیمت مناسب بفروشند و طلا کنند و طلا را ببرند؟! چرا این کار را نکنند؟! دولت ما، دولت های اسلامی که توجه به این معانی ندارند، آنها که ملتفت نیستند که به سر آنها چه می آید. از دست برداشتن از قرآن کریم، اتکا نداشتن بر قواعد اسلام این ضررها پیش می آید. تضعیف می کنند دول اسلامی را با ایجاد اختلاف مذهبی تا هم مذهب را ببرند و هم دین را ببرند و العیاذ بالله.
هشدار به دولت های اسلامی.
سران ممالک اسلامی، روسای جمهور، سلاطین اسلام، وزراء ممالک اسلامی نمایندگان مجالس ممالک اسلامی نباید متنبه بشوند؟ واقعاً اینها نمی دانند مطلب را؟ یا می دانند و حب جاه وحب مقام آنها را وادار می کند که مطابق دستورات عمل کنند؟ شما آقایان باور می کنید که آنهائی که از مجاری امور مطلع هستند یا دعوای اطلاع می کنند، این مطلب سطحی را که یک سید خمینی فهمیده است، آنها نفهمیده باشند؟ شما احتمال می دهید این معنا را؟ اگر فهمیده باشند، خدای نخواسته یا مجذوب هستند و یا ترس در کار هست، چرا باید بترسند؟ برای اینکه اینها را دسته دسته کرده اند. دولت عثمانی به آن عرض و طول را حالا چند تا دولت کرده اند، همه کوچک، کوچک، کوچک. ملتهای بیچاره را، این ملت انبوه چند صد میلیونی را در تحت اسارت یک عده از خدا بیخبر قرار داده اند و آنها را استعمار می کنند و این سران ممالک، ملت خودشان را بیچاره می کنند. نباید این دول اسلامی از خواب بیدار بشوند؟ از اسلام چه بدی دیده اند اینها؟ یک نیرنگ بزرگی که از غرب
صحیفه نور جلد 1 صفحه 89
سرازیر شده است و دول اسلامی را تحت نفوذ قرار داده است یا اینکه تطمیع کرده است یا تهدید کرده است و این را در مطابعمان می بینیم، در مجلات می بینیم، در تبلیغاتشان، در رادیوهایشان.
نژادپرستی، عامل بیچارگی دول اسلامی.
آن چیز مهمی که دول اسلامی را بیچاره کرده است و از ظل قرآن کریم دارد دور می کند، آن قضیه نژاد بازی است. این نژاد ترک است باید نمازش را هم ترکی بخواند! این نژاد ایران است باید الفبایش چه جور باشد! آن نژاد عرب است، عروبت باید حکومت کند نه اسلام! نژاد آریائی باید حکومت کند نه اسلام! نژاد ترک باید حکومت کند نه اسلام! این نژادپرستی که در بین آقایان حالا دارد رشد پیدا می کند و زیاد می شود و دامن می زنند به آن، تا ببینیم به کجا برسد. این نژادپرستی که یک مسأله بچگانه است در نظر و مثل اینکه بچه ها را دارند بازی می دهند، سران دول را دارند بازی می دهند، آقا تو ایرانی هستی! آقا تو ترک هستی! آقا تو نمی دانم اندونزی هستی! آقا تو چه هستی! آقا تو کجایی هستی! باید مملکت خودمان را چه بکنیم! غافل از آن نکته اتکائی که همه مسلمین داشتند. افسوس، افسوس که این نکته، نقطه اتکا را از مسلمین گرفتند و دارند می گیرند و نمی دانم به کجا خواهد منتهی شد، همین نژاد بازی ای که اسلام آمد و قلم سرخ روی آن کشید و ما بین سیاه و ما بین سفید، ما بین ترک و ما بین عجم، ما بین عرب و ما بین غیر عرب هیچ فرقی نگذاشت و فقط میزان را تقوا، میزان را از خدا ترسیدن، تقوای واقعی تقوای سیاسی، تقواهای مادی، تقواهای معنوی، میزان را این طور قرارداد: (ان اکرمکم عندالله اتقیکم) . ترک و فارس ندارد، عرب و عجم ندارد، اسلام نقطه اتکاء است. قضیه نژاد بازی ارتجاعی است. آقایان ماها را مرتجع می دانند لکن دارند به 2500 سال قبل قهقرا برمی گردند، ما مرتجعیم؟
اختلافات دول اسلامی و علت اصلی آن.
چرا باید دول اسلامی غافل باشند از این معانی؟ چرا باید در داخله هر مملکتی این نحو انقلابات ایجاد بشود؟ چرا باید صف بندی بشود بین ممالک اسلامی؟ اینها اتحاد سه جانبه درست کنند در مقابل آنها، آنها اتحاد دیگری درست کنند در مقابل اینها، (وکل بل علی الاخر) . اشخاص نباید بیدار بشوند؟ سلاطین اسلام که خودشان را چه می دانند و چه می دانند، نباید توجه به این معانی پیدا کنند؟ روسای جمهور اسلام که ممالک اسلامی را آن نحوه قبضه کرده اند، نباید تنبه پیدا بکنند؟ این مطالب که من عرض می کنم، یک مطالب غیر واقعیت داری است؟ قبول ندارند خودشان که یک واقعیتی است که با کمال تأسف دارم عرض می کنم؟ یکی از واقعیات است اینکه دول را به جان هم ریخته اند، یک دسته صف آرائی می کنند از این طرف در مقابل آنها و چقدر جمعیتشان را مجهز می کنند در سرحدات دیگران، الان که من دارم به شما عرض کنم به من اطلاع دادند که ترک ها 200 هزار جمعیت متمرکز کردند در سرحد کجا، چرا؟ با کی دعوا دارند؟ چرا مسلمین با هم جنگ می کنند؟ چه
صحیفه نور جلد 1 صفحه 90
وادار کرده است که مسلمین با هم جنگ کنند؟ جز دست استعمار؟ شما دست استعمار را از روی دول اسلامی بردارید ببینید که چه دوستی در کار هست، چه دوستی پیش می آید، ثغورتان هم همه حفظ کنید. اگر بنا شد حکومت اسلامی باشد، اگر بنا شد دیانت اسلام حکومت کند، تمام ثغور حفظ می شود، تعدی، دولتی به دولت دیگر نمی کند، همه مسلم هستند، همه تحت لوای اسلامند. اینکه می بینید تعدی می کنند، این برای آن لشکرکشی کند، او برای او لشکرکشی می کند، برای اینکه اینها در تحت لوای اسلام نیستند.
تلاش استعمار برای کوچک نمودن پیامبر و متحجر نشان دادن اسلام.
و از بدبختی هائی که بر دول اسلامی و بر ممالک اسلامی و بر ملت اسلام پیش آمده است، از جمله آنها این است که از سال های بسیار بعید و طولانی مشغول شده اند، یک مدت زیادی دول استعمار طلب مشغول شده اند پیغمبر اسلام را کوچک کنند، یک مدت های زیاد دنبال این رفتند که پیغمبر اسلام را کوچک کنند. بعدش دنبال این رفتند که احکام اسلام، یک احکامی است که مال هزار سال پیش از این است و حالا چه و چه شده است و مملکت مترقی شده است و امثال ذلک و اسلام نمی تواند اشباع کند آن خواسته های ملل را. آقا شما از اسلام چه دیدید؟ شما تمام مطبوعاتتان، تمام تلویزیون هایتان تمام رادیوهایتان، تمام گفتارتان، نطق هایتان در مجالس، همه اینها برای شکستن احکام اسلام است، سوءنیت هم اگر ندارید شما را واداشتند به این معنا (اما تهدیدا او تطمیعا یا اغفالا) ، ان شاءالله اغفال باشد، خیانت نباشد، غافل باشید. شما که به ما مجال این را نمی دهید که اسلام را معرفی کنیم به عالم. همین سه چهار روز پیش از این یک کاغذی از یکی از دانشجویان امریکا برای من آمد (این یکی از جوان هایی است که من نمی شناسمش لکن ظاهر کلامش این بود که متدین است و متاسف است بر اوضاع) ، نوشته است که مع الاسف اینجا، محصلین اینجا، دانشجویان اینجا می گویند که ما هر چه بدبختی داریم از اسلام است. دانشجوهای بیچاره، اسلامی که به شما معرفی از رادیو بشود که اسلام نیست، اسلامی که از روزنامه ها شما خواندید که اسلام نیست. آن اسلامی که به شما معرفی شده است یک چیزی است عقب افتاده، یک مطلبی است که هیچ مسلمان زیربار آن نمی رود، این را من هم قبول ندارم، این را سایر روحانیون هم قبول ندارند، این که اسلام نیست، به ما هم که مجال نمی دهند که اسلام را معرفی کنیم. آقا در این مملکت تلویزیون آزاد و دست یک اسرائیلی است، او هر چه می خواهد بگوید، رادیو هم تبلیغاتش، برنامه اش را خودشان درست می کنند و چه کنند. نه این مملکت، در ممالک اسلامی، حالا من بحثم در ممالک اسلامی است می آیم سراغ مملکت خودمان، این حالا بحث در ممالک اسلامی است.
استعمار مجال معرفی اسلام واقعی را به ما دهد.
دست استعمار در ممالک اسلامی یکی از فعالیت ها را که می کند این است که اسلام را به یک
صحیفه نور جلد 1 صفحه 91
طریقت عقب افتاده کهنه شده معرفی کند. سران قوم می گویند کهنه پرستی است، ارتجاع است. اسلام را معرفی این طور می کنند. آقا یک دستگاه فرستنده به ما بدهید تا ما پشت آن دستگاه فرستنده مبلغین مان بروند اسلام را معرفی کنند به دنیا. صدای ما که به دنیا نمی رسد، صدای ما از این مسجد که بیرون نمی رود، این حرف هایی که همه اش منطقی است، قاچاق است! از اینجا که این آقایان بیرون بروند معلوم نیست کدامشان را خواهند گرفت، کدامشان را خواهند سلامت گذاشت. این ضبط صوت ها معلوم نیست کجا ضبط بشود، اینکه دیگر به کسی حرف زدن نیست، اینکه راجع به مصالح اسلام و مسلمین است، اینکه دیگر دعوای با شخص نیست، با همه است، این دعوا نیست، این نصحیت است، خیرخواهی است، خداداند خیر شما را ما می خواهیم، خوب به ما هم یک دستگاه فرستنده بدهید. اجازه بدهید مسلمین خودشان یک دستگاه فرستنده درست کنند من ضامن می شوم که بر خلاف صلاح شما خیلی نباشد، بله بر خلاف صلاح ارباب بزرگ ها هست و نمی گذارند، نخواهند گذاشت. اینجا باید بدتر از یهودی، تلویزیون داشته باشد و هر طور دلش می خواهد تبلیغات بکند لکن تبلیغات ما آزاد نیست، (نمی شود، این مرتجعین نباید حرف بزنند) ، آقا! کجایش ارتجاع است؟
متحد شوید و ذخائر خویش را حفظ کنید.
خوب ما می گوئیم که شما با هم، همه مسلمین با هم، ما نه با آن یکی روابطی داریم نه با شما روابطی داریم، ما با همه روابط داریم، ما همه شما را علی السواء نگاه می کنیم و همه مسلمین در نظر ما اگر چنانچه عمل به احکام اسلام بکنند عزیزند. ما ملت اسلام را ترکش باشد، عربش باشد، عجمش باشد، از هر ملت آفریقا باشد، آمریکا باشد، هر جا می خواهد باشد، ما ملت اسلام را عزیز می داریم. ما می گوییم آقا دست به دست هم بدهید، شما یک جبهه ثلاثه درست نکنید و پیوند بکنید با اسرائیل در مقابل اتحاد آنها، آنها هم یک اتحاد درست نکنند در مقابل شما، همه با هم متحد بشوید، همه مسلمانید، اتکای شما به قرآن باشد. آقا شما قرآن را دانید چه هست، همین تو جیبشان گذاشته اند، من توی جیبم قرآن نیست لکن مامورین همه تو جیبشان قرآن است! کاسه از آش گرمتر است! تو اعتقاد به قرآن داری؟ تو فقط می خواهی مرا بازی بدهی. تا صحبت می شود، آقا قرآن در می آورد، از بالا یک قرآن نشان می دهد. شما قرآن را تو جیب گذاشتید می خواهید قرآن از بین برود. این حرف هایی که ما می زنیم ارتجاع است؟! اینکه ما می گوئیم که همه شما با هم متحد باشید، نگذارید این ذخائرتان را از بین ببرند.
استعمار در اندیشه اغفال ذخایر فوق الارضی (جوانان) .
بالاتر از آن ذخائر تحت الارضی این ذخائر فوق الارضی است، این جوان های ماست. آقا جوان های ما را دارند می برند، خدا می داند، جوان های دول اسلامی را دارند می برند، یک دسته امریکاست و یک دسته نمی دانم کجاست و یک دسته کجاست و یک دسته دیگر هم الان دارند به اسرائیل می روند الان در منزل من موجود است آن مجله سازمان دانشجویان ایران در اسرائیل، الان
صحیفه نور جلد 1 صفحه 92
موجود است. آقا این ذخائر ما این جوان ها هستند. این جوان های ما را دارند اغفال می کنند، دارند به آنها تزریق می کنند که هر بدبختی شما دارید از اسلام است. شما کجای اسلام را دیدید که می گوئید بدبختی از اسلام است؟ شما مسلمین را اینجا دیدید که یک مردم فقیر گدای بیچاره است، هی هم داد می زنند که الحمدلله یک نفر هم سر گرسنه دیگر به خواب نمی رود، امیدوارم این جور باشد لکن این کلام واقعیت تغییر می دهد؟ این کلام، حرف هایی که در چند وقت پیش از این در اطلاعات نوشته بود و اطلاعات هم که سند رسمی شماست، راجع به بنادر جنوب نوشته بود، این واقعیت را تغییر می دهد؟ اینکه تغییر دهد اینها را. این دانشجوهای بیچاره ما اینجا که دیدند، دیدند که مسلمین، گرسنه و بیچاره و بدبخت، مساجدشان خراب، نمی دانم معابدشان چطور، کذا، وقتی که وارد امریکا می شوند، یک کلیسا می روند می بینند که تمام منظم، مرتب همه چیز آن درست، خیال می کنند که احکام انجیل و تورات اینها را به این حد رسانده است و احکام اسلام اینها را عقب کشانده است.
سیه روزی مسلمین همه به خاطر سران دول اسلامی است نه اسلام.
خیر آقا دول اسلامی ما را این جور کرده است دولت های اسلامی بیچاره های غافل شده ما را به این روز رسانده اند. اسلام را این جوری دارند معرفی می کنند. اسلام یک وقتی بود که نصف دنیا را گرفته بود و داشت می رفت جلو. اسلام، تمدن، شما کتاب گوستاولوبون را بخوانید، تمدن اسلام را، آن رفته است تمدن اسلام را از چشم مادی نگاه می کند،او اصلا نمی فهمد اسلام یعنی چه؟ اعتقاد هم نه به مسیح دارد و نه به اسلام دارد، او تمدن را عبارت از این ستون ها می داند. بچه های ما هم این طوری خیال کردند هست. وقتی می روید می بینید که آنجا بله، یک تشریفات زیاد و واتیکان هم کذا و کجا کذا، مساجد ما خراب و بیچاره، خیال می کنید اینها از اسلام است. خیر آقا اینها از سران اسلام است، اینها از اسلام نیست. سران اسلام که در تحت سیطره مستعمرین واقع شده اند ما را به این روز رسانده اند، ذخائر ما را به دیگران تحویل دادند و ما بدبخت و بیچاره و گرسنه ماندیم.
آنجا روسای بزرگ جمهور یکشنبه می روند (آن طور که گفته می شود) سراغ مراسم مذهبیشان، اینجا شما یک نفر از اینها را توی مسجد می بینید؟ می شود پیدایشان کرد؟ از این روسای ما یک وقت تو مسجد پیدا شود؟ بله گاهی وقت ها پدرش می میرد، برادرش می میرد، چه می شود یک عبوری هم از اینجا می کند با تمسخر و کذا اما مسجد نیست این که، در نماز اینها (سلاطین ما) حاضر می شوند؟ آنها روسای جمهورشان در نماز هم حاضر می شوند، سلاطینشان هم حاضر می شوند در مراسم مذهبی شان، آن مذهبی که هیچی ندارد، آقایان خیال می کنند که مذهب مسیح آن است که حالا دست ماست، البته در زمان خودش درست بوده، اینکه الان دست ماست از مذهب مسیح و از احکام مسیح ، خوب ببینید، ببینید این دانشجویان، ببینید آن چیست و قرآن چیست. احکام مسیح را ببینید چیست، احکام اسلام را ببینید چیست، احکام اسلامی که کرورها، میلیون ها حکم اسلام دارد برای هرچیزی،تصور شمانمی توانید بکنید یک چیزی در عالم، یک واقعه ای در عالم اتفاق بیفتد اسلام نداشته باشد
صحیفه نور جلد 1 صفحه 93
حکم، حکمش بالای سرش است.یک همچنین اسلامی که الان هم هر حادثه ای اتفاق بیفتد حکمش را دارد، این یک مذهبی است که کهنه پرستی است؟ عقب افتادگی است؟ بدبختی ها از اسلام است؟! بدبختی ها از این روسای اسلام است، این روسای بیچاره، این سران دول بیچاره که توجه ندارند به مصالح خودشان یا نمی خواهند توجه داشته باشند، اینهاست که ما رابدبخت کرده است اینهاست که روز سیاه برای مسلمین درست کرده است، باز هم رها نمی کنند، باز هم در هر واقعه ای که اتفاق می افتد یک بساطی برای ما درست می کنند.
با وحدت اسلامی غرب را عقب برانید.
اینها راجع به اموری که مربوط به دول اسلامی است و آن مقداری که من می توانم به عنوان اینکه یک نفر معمم هستم و طلبه هستم، می توانم به دول اسلامی اعلام کنم و امیدوارم برسد به آنها، این چیزهائی است که، ضروریاتی است که اینها خودشان هم باید توجه داشته باشند و امیدوارم که به گوش اینها فرو برود و یک وحدت اسلامی واقعی پیدا کنند، گذشت کنند از بعضی شهوات خودشان و با هم دست برادری بدهند، تفوق را از هم نکنند، با هم برادر بشوند، همه مجتمعا در مقابل غرب، شرق زده نباشند، در مقابل غرب بایستند دول شرق، حتی بودائی ها بایستند در مقابل غرب، غرب را عقبش بزنند و در بین خودشان یک حکومت آرام، یک اجتماع آرام، همه ممالک سرجای خودش باقی هیچ کدام به هیچ کدام تجاوز نکنند، همه هم برادر باشند، اگر غیر خواست به آنها تجاوز کند، همه با هم هم ناله بشوند و جلو بروند. اگر مسلمین با هم متحد بشوند هیچ دولتی نمی تواند به آنها غلبه کند. اینها اشتباه است که آنها چه دارند و چه دارند، خیر اینها نیست، شما عرضه ندارید، شما اغفال شدید.
حزب، مجلس و دولت فرمایشی.
و اما راجع به مملکت خودمان، اینکه با یک روز و دو روز نمی توانیم ما صحبتش را بکنیم بدبختی هایی که ما در مملکت خودمان داریم. دولتها می آیند و می روند، هر دولتی هم می آید یک حزبی درست می کند، هر دولتی، شما از آن وقت تا حالا هر چه دیدید، یکی حزب مردم درست می کند، یک عده چه درست می کنند، یک حزب ایران نوین درست می کنند، یک حزب چه، هی حزب درست می کنند. اصلاً در ایران حزب معنا ندارد. در هیچ جای دنیا، مگر آنهائی که مثل ایران هستند مملکت یک حزبی اصلاً معنا ندارد، حزب زوری معنا ندارد. سجل های مردم را از دهات می گیرند، رجوع کنید به این دهات ببینید سجل هایشان را می گیرند نامنویسی می کنند در حزب، این بیچاره داند ایران نوین اصلا یعنی چه، اطلاع از این ندارد، فرضا از اینکه آن اساسنامه را بفهمد، اصلاً نمی فهمد این بیچاره اساسنامه چیست. این بیچاره ها را این بیدین ها می خواهند جمع کنند در یک محیطی زنده باد بگویند، فقط همین. از این جمعیت بدبخت بیچاره این معنا را می خواهند که اجتماع کنند، یک اجتماع انبوهی از جمعیت ها بشوند، بعد دنبال اینها راه بیفتند و برایشان هورا بکشند و زنده باد بگویند،
صحیفه نور جلد 1 صفحه 94
از اینها بیچاره همین قدر می خواهند.
آنجاهائی که حزب هست، دولت ها از حزب وجود پیدا می کنند نه اینکه اول دولت تشکیل شود بعد حزب درست کند، بعد اتکا به آن پیدا کند. اینجا خوب شما می بینید اول دولت درست می شود، دولت هم به مجلس و به من و شما هیچ ربطی ندارد، اول دولت درست می شود، خودشان می گویند، من نمی گویم، خودشان می گویند، (ما به امر آمدیم و به امر می رویم، غلط هم هیچ کس نباید بکند، هیچ وکیلی هم غلط نکند) ، نمی کند. اول دولت تشکیل می شود، بعد که دولت تشکیل شد، سرنیزه دستش آمد شروع می کند حزب درست می کند، آن وقت هم یک حزبی است که دولت از حزب پیدا شده، دولت ما حزبی است، دولت آقایان حزبی است. آقا اینها را برای چه می گویند؟ من آخوند فهمم، دول عالم نمی فهمند اینها را؟ آنها می خواهند تو این طور باشی می خواهند عقب افتاده باشی، دست بردارید آقا از این عقب افتادگی، مجد خودتان را حفظ کنید. اگر حزب می خواهید درست کنید، خوب یک حزبی قبل از اینکه دولت شما پیش بیاید، یک حزبی درست کنید و بعد هم حزب در مجلس به طوری که باید بشود، به طوری که قوانین اساسی و قانون اساسی و سایر قوانین اقتضا می کند، نماینده درست کنند و بعد هم آقای وزیر، نخست وزیر متکی به نمایندگانی که از حزب پیدا شد و از جمعیت و از خواسته مردم و اینها پیدا شد، بعد شود یک دولت متکی به حزب، حالا ما طلبه ای هستیم کاری به اینها نداریم، آنها کار دارند، بسم الله دوباره حاضریم.
بی توجهی دولت جور به وضع ضعفا.
یک بساط درست می کنند، بساط حزبی، این بساطی است که دارید می بینید، هر روز راه می افتند به یک جائی از پول این ملت بیچاره - آخر این ملت گرسنه - خدا می داند که من گاهی وقت ها که به فکر می افتم که این آتیه ما، این زمستان آتیه چه خواهد شد، خوب ناراحت هستم، ما ناراحت هستیم، اینها امسال دیگر آیا نان دارند ندارند؟ امسال هم که وضع خواربار خوب نیست، علوفه هم حتی ندارند، چه خواهد شد این زمستان سیاه به این ملت فقیر و بدبخت؟ من نمی دانم چه خواهد شد. آیا دولت ها در فکر هستند که حالا که زراعت اینها را زمین زدند، لااقل از همان بازار سیاهی که درست شده از آنجا بگیرند بیاورند اینجا سیر کنند این بیچاره ها را؟ یا باز اینها شکم گرسنه بخوابند و گفته بشود که یک نفر دیگر نیست که سر گرسنه به بالین بگذارد؟ روزی چند نفرش پیش من می آیند، منی که هیچکاره هستم.
همکاری دولت با اسرائیل و تکذیب آن.
این وضع حزب ایران، آن وضع مجلس ایران که همه تان بهتر از من می دانید یا مثل من، آن وضع روابط با اسرائیل شان هر وقت که اینها مرا، یعنی هر وقت نه، یک دفعه اش را که من را ملاقات کرد یکی از این سران قوم گفت: این اسرائیل تمام شد مساله اش، مساله تمام شد. من نمی دانم چه قدرتی
صحیفه نور جلد 1 صفحه 95
دارند اینها در خلاف واقع گفتن، همچنین قدرتی دارند که من متوجه را اغفال می کنند. گفت اسرائیل تمام شد. بعد از آنکه اسرائیل تمام شده، الان که من اینجا نشسته ام و برای شما صحبت می کنم، مزارع بسیار خوب ایران بسیاریش در دست اسرائیل است. از ایلام به من نوشته اند که مزارع خوب اینجا را داده اند اسرائیل چغندر بکارند. تابلویی زدند به کنار جاده که مزرعه نمونه ایران و اسرائیل. این آقایانی که اسرائیل را گویند ما کنار زدیم. روزنامه اسرائیل که برای من آمده است نوشته بود اینکه سفیر اسرائیل در ایران، در تهران (آقایان می گویند که ما کاری نداریم به اسرائیل!!) در دو روز پیش از این، سه روز پیش از این، در شانزده شهریور در تهران، دروازه دولت یک بساطی یهودی ها درست کردند، چهارصد، پانصد نفر یهودی دزد دور هم جمع شده اند و خلاصه حرفشان این بوده که شعاری برای یکی داده اند، یک فحشی به یکی داده اند، آن وقت نوشته اند به اینکه مجد مال یهود است، یهود برگزیده خداست، ما ملتی هستیم که باید حکومت بکنیم، نمی دانم چه بکنیم، کذا، ما با دیکتاتوری مخالفیم، ما با هیتلری مخالفیم، ماکذا، کذا. اینها نطق هایشان بوده است، آقایان به مرای و منظر این دولت ما، این جمعیت می آیند آنجا و این حرف ها را می زنند. خوب اگر دیکتاتوری موقوف است و مخالف است که این... خوب جلوی این را بگیر دیگر، این کلمه را نگذار بگوید. تمام حرف برای اینکه بگویند چه کذا و یکی دیگر را فحش بدهند! عیب است از یک مملکتی اتکاء به یهود این حرفی که ما می زنیم خیلی حرف بدی است؟! البته تلخ است به ذائقه ها، تلخ است به ذائقه شما لکن بدبختی یک مملکت اسلامی است بدبختی یک مسلمینی است که اتکا پیدا بکنند یا ارتباط پیدا بکنند، یا پیمان ببندند با یک دولتی که الان دشمن اسلام است و در مقابل اسلام - این اسلام ایستاده است و غصب کرده است فلسطین را.
اگر با اسرائیل موتلف نیستید، آن را محکوم کنید.
من به دول اسلامی می گویم که آقا چرا سر نفت دعوا می کنید؟ فلسطین مغصوب است،یهود را بیرون کنید از فلسطین، ای بیعرضه ها. خودشان ریختند به جان هم. فلسطین مغصوب است،شما سرنفت دعوا می کنید؟ وقتی سر مال دعوا کردید، تثبیت شد حکومت اسرائیل بر فلسطین، این حکومت بود؟ این اعراب بیچاره را که بیرون ریختند و الان یک میلیون یا بیشتر شان گرسنه و بیچاره خوابیده اند در بیابان ها، بسی بیچاره و آواره شدند، آیا دول اسلام نباید در این معنا اعتراضی بکنند؟ حرفی بزنند؟ با یک همچنین دولتی که یک میلیون مسلمان یا بیشتر را بیرون ریخته و آواره کرده، شما ائتلاف می کنید؟ اگر ائتلاف ندارید خوب در روزنامه بنویسید، اگر ائتلاف ندارید بگذارید این حرفی که من می زنم در یکی از این چاپخانه نوشته بشود و منتشر بشود، اگر نگذاشتید بدانید موتلفید، بدانید ائتلاف دارید با یهود، با شاهی. عمال اسرائیل را می بینید که در این مملکت چه کارها می کنند، چه چیزها هست اخیراً یک خبری به من رسید که حالا برای خاطر اینکه خواهش کردند که من حرف نزنم حرفش را نمی زنم، گفتند درستش کردیم، در رادیو هم دیشب آمدند گفتند که گفته می شود و یک
صحیفه نور جلد 1 صفحه 96
چیزی هم گفته شده است، در هر صورت من خیلی این چیزها را باورم نمی آید، آدم دیرباوری هستم. خوب دیدند که ما امروز می خواهیم یک چهار تا کلمه نصیحت کنیم آقایان را، گفتند که مبادا از این هم اسم برده بشود، یک اصلاحی کردند، توی رادیو هم دیشب گفته شده است لکن من که حالا باز باور نکردم، اگر نگذارند باور کنم یک روز دیگر هم اینجا صحبت می کنم، آن وقت این مطلب را می گویم.
خطر حضور عمال اسرائیل در حکومت.
عمال اسرائیل در ایران، هر جا انگشت می گذاری می بینی که یکی از اینها در مراکز حساس، مراکز خطرناک، والله مراکز خطرناک برای تاج این آقا، ملتفت نیستند اینها، اینها آنها بودند که در شمیران تهران توطئه کردند ناصر الدین شاه را بکشند، مملکت ایران را قبضه کنند، شما تاریخ نگاه کنید، تاریخ که می دانید. در نیاوران توطئه کردند، در نیاوران چند نفر رفتند ناصرالدین شاه را ترور کنند و یک عده هم در تهران بودند که حکومت را قبضه کنند. اینها حکومت را از خودشان دانند، اینها در کتابهایشان نوشته اند، در مقالاتشان نوشتند حکومت مال ماست، باید ما یک سلطنت جدیدی به وجود بیاوریم، یک حکومت جدیدی بوجود بیاوریم، حکومت عدل. همین هایی که یک همچنین سوءنظرها و سوء نیت هایی را دارند، از دربار گرفته تا آن آخر مملکت از این اشخاص آنجا موجود است.
آقا بترسید شما از اینها، یک جانورهائی هستند اینها. در وزارتخانه موجود است، من انگشت رویش گذاشتم دیدم، یکی از وزرا گفت نیست این طور، بعد شاهد برایش فرستادم، شاهد برایش فرستادم که با سند نوشته بود که این جوری است. الان هم موجود است و من اسم کثیفش را نمی دانم. در وزارتخانه موجود است، در عرض می کنم که ارتش موجود است خوب، ای ارتش محترم! توی دهن اینها بزن، تو مسلمانی. صاحب منصبان ارتش بسیارشان مردم خوبی هستند، با من هم گاهی رابطه دارند، یعنی رابطه ای که پیغام می دهند، اینها بعضیشان خوب هستند خوب جلو بگیرند از اینها، جلو بگیرند از یک اشخاصی که با مذهبشان مخالفند، با تخت و تاجشان مخالفند، با مملکتشان مخالفند، با استقلالشان مخالفند، با اقتصادشان مخالفند، خوب شما جلو بگیرید، بروید خواهش کنید که اینها را بیرون کنند، از بزرگترها خواهش کنید.
والله من خیر شما را می خواهم، من می ترسم یک روزی چشمهایتان را باز کنید هستی شما را از بین ببرند اینها، من از این ترسم، یا بگذارید ما آنها را از بین ببریم، من یک روز از بین می برم من نمی خواهیم تشنج بشود، شما که میل دارید آرامش باشد خودتان از بین ببرید اگر نبرید یک روزی می بینید که یک جوری، یک بلد دیگر پیش می آید، یک وقت یک طور دیگر می شود، آن وقت نه من می توانم جلویش را بگیریم نه شما می توانید جلویش را بگیرید. این اوضاعی است که ما مواجه با آن هستیم و می بینید و می بینیم و نمی دانم که چه بکنیم، نمی دانم که راه اصلاح چه است.
صحیفه نور جلد 1 صفحه 96
اصلاح مملکت با اصلاح فرهنگ آغاز می گردد.
راه اصلاح یک مملکتی فرهنگ آن مملکت است. اصلاح باید از فرهنگ شروع بشود. دست استعمار توی فرهنگ ما کارهای بزرگ می کند، نمی گذارد جوان های ما مستقل بار بیانید، نمی گذارد در دانشگاه جوان های ما درست رشد بکنند، اینها را از بچگی یک طوری می کنند که وقتی بزرگ شدند اسلام هیچ و آنها همه، همه چیز. اگر فرهنگ درست بشود یک مملکت اصلاح می شود برای اینکه از فرهنگ است که در وزارتخانه ها می رود، از فرهنگ است که در مجلس می رود، از فرهنگ است که کارمند درست می شود، شما یک فرهنگ مستقل درست کنید یا بدهید ما درست کنیم، شما می ترسید از امریکا، می ترسید از دیگران، بدهید ما درست کنیم، اختیار فرهنگ را دست ما بدهید.
وزارت اوقاف، طرحی برای تسلط بر روحانیون.
حالا تازه وزارت اوقاف هم آقایان می خواهند درستش کنند به تخیل اینکه تقلید از یک مملکت دیگری، به تخیل اینکه روحانیت را تحت وزارتخانه ببرند، این خواب را به گور می برید، شما خیال می کنید که روحانیت اسلام را می شود مثل روحانیت مسیح کرد؟ هیچ امکان ندارد. روحانیت شیعه مستقل است، مستقل، اتکاء به هیچ جا ندارد، بیایند بگویند به چه اتکا دارد؟ این روحانیت مستقلی که اتکا ندارد به هیچ جا، این طلاب محترمی که با سی چهل تومان در ماه ساخته اند و زحمت دارند می کشند، اینها دیگر نمی ترسیم ما که طرفدار یک مملکتی و یک دولت دیگری باشند، اینها مستقلند در افکار خودشان، اینها از تویشان آدم در می آید، اینها از تویشان مدرس در می آید، اینها از تویشان سید حسن مدرس در می آید، اینها نمی گذارند، امکان ندارد که ما بگذاریم که این هم تحت نظر فلان وزیر و فلان باشد، فلان وزیر غلط می کند که یک همچنین حرف هائی را می زند، اشتباه می کنند اینها، باز هم در اشتباهند.
فرهنگ را به ما بسپارید تا انسان بسازیم.
باید یک وزارت فرهنگی، یک فرهنگ صحیح باشد و فرهنگ هم حقش است دست ما باشد. خوب ما در این مملکت یک وزارتخانه نداشته باشیم؟ همه وزرا از امریکاست، خوب یکی هم از ما، خوب بدهید این فرهنگ را دست ما، خودمان اداره می کنیم، ما خودمان یک کسی را وزیر فرهنگ می کنیم و اداره می کنیم، اگر از شما بهتر اداره نکردیم بعد از ده، پانزده سال ما را بیرون کنید. تا یک مدتی دست ما بدهید. فرهنگ را دست ما بدهید، وزیر فرهنگ را از ما قرار بدهید، یک مدتی هم مهلت بدهید که ما کار را درست انجام بدهیم، اگر ما گفتیم که شما تحصیل نکنید، اگر ما گفتیم شما خوب تحصیل نکنید، اگر ما گفتیم که شما به اعماق آسمان نروید، شما عرضه اش را ندارید والا، چون عرضه اش را ندارند می گوئید (روحانیون نمی گذارند، مملکت ما، حالا باز وقت این کارها نشده است) بفرمائید چه کسی جلوتان را گرفته، بفرمائید کارخانه ذوب آهن بیاورند، کدام روحانی گفته است
صحیفه نور جلد 1 صفحه 98
نیاورید؟ هر کدام گفته بگوئید تا ما بشنویم. بفرمائید طیاره سازی کنید، اتومبیل سازی کنید، آخر عرضه اش را ندارید بیچاره ها، یک مملکت بی عرضه اید و این هم که شما عرضه ندارید نه اینکه عرضه ذاتی ندارید، شما را دست استعمار این جور کرده است، غرب زده هستید.
این حرف های ما یک حرف های کهنه پوسیده ای است که بله دیگر کسی نمی خرد آن را؟ !به شما قول می دهم که آلمان هم این را بخرد، شما نخرید. شما یک وزارتخانه را دست ما بدهید، یک چند ساعت از این رادیو که دارد موسیقی و بچه های ما را دارند سوق می دهند به فساد اخلاق، یک دو سه ساعتش هم دست ما بدهید اما آزادمان بگذارید، نه اینکه برنامه اش هم خودتان بنویسید که اینطوری برو بگو ما را آزاد بگذارید، یک دو سه ساعت از برنامه رادیو دست ما بدهید، ما برایش تعیین می کنیم برنامه را که او صحبت کند و من به شما قول دهم که نه با سلطنت شما مخالفت داشته باشد، نه با وزارت شما مخالفت داشته باشد، نه با ریاست شما مخالفت، با هیچ کدام مخالفت ندارد. فقط اگر وزارت فرهنگ و دستگاه های فرستنده یک مقداری در دست ما باشد ما مردم را آشنا می کنیم، دنیا را آشنا می کنیم به احکام اسلام و اسلام و فرهنگ را یک فرهنگ مستقل، یک فرهنگ مسلم، یک فرهنگی که یک دانه عربش وقتی می ایستاد جلو امپراطور، وقتی که می ایستاد شمشیرش را در می آورد و آن دیباج ها را کنار می زد می گفت، رسول الله فرموده است که ما لباس حریر در بر نکنیم و ما روی جای حریر هم نمی نشینیم، ما این جور رجال درست می کنیم، آن وقت ببینید که اگر یک همچنین رجالی از مکتب ما بیرون آمد، از فرهنگ ما بیرون آمد، این رجال تحت تأثیر استعمار می رود؟ لکن چه بکنیم که استعمار نخواهد گذاشت، دست خبیث استعمار نخواهد گذاشت که وزارت فرهنگ را دست ما بدهند، والا حق با ماست، فرهنگ باید ما باشیم.
وزارت اوقاف را به ما بدهید تا فقرا را غنی سازیم.
وزارت اوقاف می خواهید درست کنید، باید وزارت اوقاف از ما باشد نه اینکه شما تعیین کنید، تعیین شما قبول نیست، شما ارزش ندارید که تعیین کنید، ما باید تعیین کنیم، بگذارید تعیین کنیم ما یک نفر را یک نفر را رئیس فرهنگش کنیم، یک نفر هم وزیر اوقافش بکنیم، اوقاف را آن وقت ببینید که اینطوری که الان دارد لوتی خور می شود نخواهد شد، تمام مطالب به خودش خواهد رسید دست ما بدهید تا ببینید چه خواهد شد، آنوقت ببینید که ما با همین اوقاف این فقرا را غنی شان می کنیم، با همین اوقاف، با همین اوقاف ما فقرا را غنی می کنیم. شما خاضع بشوید برای چند تا حکم اسلام. شما ما را اجازه بدهید که مالیات اسلامی را به آنطوری که اسلام با شمشیر می گرفت بگیریم از مردم، آن وقت ببینید که دیگر یک فقیر باقی می ماند؟ من برای شما راه هم می سازم، من برای شما کشتی هم می خرم، د بگذارید. شما نخواهید گذاشت.
من می دانم که این حرف هایی که می زنم بیهوده است، تمام شد، شما الان تشریف می برید و بنده هم خواهم رفت، آنها هم که نخواهند گذاشت این مطالب را لکن ما چه بکنیم دردی است که ما داریم،
صحیفه نور جلد 1 صفحه 99
دردی است که ما داریم.
مسأله تبلیغ
تبلیغات باید با ما باشد، آقا ما مبلغیم نه شما، تبلیغ باید با ما باشد، ما باید در رادیوها جا داشته باشیم برای تبلیغ، شما هم که تبلیغ می کنید تبلیغ ضد اسلامی است، تبلیغ اسلامی نیست که. معرفی کردید اسلام را به جوری که دانشجو از امریکا به من نوشته است که دانشجویان می گویند که هر چه بدبختی هست از اسلام است؛ ای بیچاره دانشجو هر چه بدبختی هست از سران اسلام است، از دول اسلامی است، اسلام یک روز هم در مملکت ما عمل نشده بود - یک روز - خدا می داند که اسلام یک روز به آن عمل نشده است. خوب چه کنم که ما نه وقت داریم که صحبت کنیم، نه حال داریم. تا می خواهیم ما دو تا کلمه اینجوری بگوئیم، یک دفعه می بینیم دسته ها به راه افتاد و هی شرکت واحد، چهار هزار نفر می خواهد بیاورد و چه چند هزار نفر. مگر دعوا داری آقا؟ شرکت واحد با ما، شما شرکت واحد را چاقو را از سرش بردار اگر همه نیامدند اینجا، همه می آیند اینجا و برای ما مجتمع می شوند. با زور یک مملکتی را می خواهید اداره کنید؟ والله با زور نمی شود.
تعطیل اجباری روز جمعه وسیله ای برای افساد جوانان.
یک قدری اصلاح کنید خودتان را، یک قدری اوضاع خودتان را درست بکنید، حالا ما وقتی می آییم سراغ اصلاحات، آقایان اصلاحات کردند، یکی از اصلاحات بزرگ آقایان تعطیل جمعه است. شما ملاحظه کنید این مطلبی که من عرض می کنم، به همه ایران موظفید برسانید، به همه ایران موظفید برسانید، تعطیل جمعه بازور، بی خواسته اصناف بیچاره گرسنه - عرض می کنم - که اگر تعطیل نکنند هشتاد تومان جرم یا چند تومان جرم، اینطور چیزها، با باز بودن مراکز فساد. سینماها مجبورند باز باشند، تئاترها باید باز باشند، می گویند مراکز فساد دیگر هم باید باشد، من اسمش را نمی برم ولی اینکه عرض کردم در روزنامه بود، از صبح تا عصر اینها باید باز باشند، اصناف بسته، بازار بسته، فردا سراغ قم هم می آیند گفته بودند که قم هم از ما خواسته اند، همان خواسته ای که تهران خواسته بودند، قم هم بیچاره ها خواسته اند. این خواسته ها را همه از صبح که چشمشان را از خواب باز می کنند ببینند آیا کجا خواسته اند؟ فوراً می نویسند فلان خواسته آن روزنامه هم شروع می کند به نوشتن. این روزنامه ها خائنند به مملکت ما بعضی شان، یک جمعه تعطیل، یک جوان های اول شباب و باز بودن مراکز فساد، تهیه کردن عیش و نوش برای آنها هر طور، بعد از 10 سال دیگر یک جوان سالم برای این مملکت باقی نمی ماند، خدا خائن را لعنت کند، یک جوان سالم برای شما باقی نمی ماند، تمام به مراکز فساد کشیده می شوند.
من به شما آقایان توصیه می کنم برسانید به این مملکت، برسانید به همه اطراف این مملکت که آقا در مقابل یک همچنین کاری که جوان های شما را دارند فوج فوج از دستتان می گیرند، مجامع دینی
صحیفه نور جلد 1 صفحه 100
درست کنید. در جمعه ها که آنها می خواهند شما را به مراکز فساد بکشند، مجامع تبلیغاتی درست کنید، مردم را دعوت له به دین بکنید مصالح روز را به مردم بگوئید، مفاسد روز را به مردم بگوئید. موظفیم ما به این معنا، باید این کار بشود، اگر این کار نشود از دست برند جوان های شما را. برای جوان ها یک مراکزی درست کنید که در آنجا تبلیغ بشوند آنها، گفته بشود مطالب، مفاسدی که در این مملکت واقع می شود گفته بشود، تا اندازه ای که سازمان می گذارد.
والا این تعطیل جمعه الزامی برای استراحت این طبقه زحمتکش نیست، برای این است، حالا شاید هم ان شاءالله مقصدشان این نباشد لکن طبعاً اینطوری است، طبعاً اینطوری است که اگر چنانچه مراکز فساد را باز گذاشتند و مجامع عمومی هم بسته شد طبعاً اینطوری است که کشیده می شوند به مراکز فساد. الان شما حتماً بدانید که در این دو سه هفته ای که تعطیل را انجام دادند و بیچاره مردم را از این بیچاره تر خواهند بکنند،این میوه های مردم، فاسد می شود، این گرسنه های بیچاره یک روز باید بروند نان پیدا کنند، ندارند.
علاوه بر این معنا شما بروید ملاحظه کنید ببینید که دریک ماه پیش از این تا حالا سینماها چقدر فرق کرده است، شاید با سینماها یک بست و بندی در کار باشد، شاید، آنهائی که تبلیغ اینگونه مطالب را می کنند برای مراکز فساد، یک چیز حق حسابی می گیرند برای اینکه این کار را بکنند والا آدم عاقل، اول انسان باید یک چیزی تهیه کند برای این ملت، یک چیز سالم، تفریح سالم اینها بهتر است یا اینکه اینها را به فساد می کشد؟ یک تفریح صحیح شرعی، یک تفریح سالم صحیح اول برای اینها درست کنید بعد درها را ببندید تا این بیچاره ها راه بیفتند طرفش. آن کار را شما نکردید، مراکز فساد را باز گذاشتید و در دکان ها را هم بستید، این اگر سوءنیت هم نداشته باشید طبعاً اینطور می شود و اگر سوءنیت ندارید حالا من به شما رساندم مطلب را. اگر بعد از این گفته من و رسیدن به آنها، مراکزی که این کارها را انجام می دهند باز هم به قوت خودش باقی باشد، سوءنیت دارند، معلوم می شود سوءنیت دارند، معلوم می شود باز یک دستور تازه رسیده است.
خداوندا! بیدار کن اینها را. خداوندا! دشمنان اسلام را ذلیل کن. خداوندا! سران ممالک اسلامی را به وظایف خودشان آشنا کن. خداوندا! دست استعمار را قطع کن. خداوندا! دست کسانی که از طریق استعمار می خواهند این مملکت را ببرند، قطع کن.