راه بیاید و داد بزند از ظلم یک کسی، او بکشدش بعد بگوید نه این مظلوم خودش خودکشی کرده برای اینکه خوب چرا داد کرد؟! (مردم ایران چرا چرا فریاد می زنند؟! بگذار هر چه تو سری دارند بخورند و فریاد نکنند!!) . آقای کارتر این را می فرمایند که هر چه توی سرتان زدند، هر کاری کردند اینها، شما حرف نزنید برای اینکه اگر حرف بزنید کشته می شوید، پس خودتان خودتان را به کشتن دادید، این صحیح است که یک ملتی سی میلیونی، سی و چند میلیونی کتک بخورد، خیانت ببیند، جنایت ببیند، سلب آزادی ها را ببیند،اختناق ها را ببیند، اگر صدایش درآمد که آقا چرا توی سر من می زنی، بکشند او را؟! (پس این تقصیر خودش است که می گوید که چرا) منطق این منطق آقا.
حمایت از اعتصابیون شرکت نفت یک تکلیف شرعی است
اگر ما گفتیم این نفت ها این نفت هائی که اینها دارند بیرون می دهند از این مملکت، اینها منفعتش به خود ملت نمی رسد پس اعتصاب کنید، نگذارید این نفت ها برود، اگر ما گفتیم نفت ها را نگذارید یعنی تایید کردیم اعتصاب آنها را، خودشان اعتصاب کردند ماهم تایید کردیم، حالا هم تائید می کنیم، اگر ما شرکت نفت را و کارمندان نفت را تائید کردیم به اینکه این نفتی را که ذخیره است برای نسل های آتیه و دخیره ای است و مالی است برای این مملکت، برای حالش، برای آینده اش، نگذارید این بیخود از دست برود و هیچی دستتان نیاید خوب چند سال می خواهید نفت ایران را بخورید و هیچی ندهید، بس نشده؟ اگر ما یک همچو حرفی بزنیم که مردم اعتصاب کنند، که شرکت نفت اعتصاب کند، کارمندان شرکت نفت اعتصاب کنند، به اعتصابشان ادامه بدهند که این ثروت خداداد ملت از دست ملت نرود و هیچی گیرش نیاید، این یک حرف غیر منطقی است؟! چون به شما می رسد از این جهت دیگر حقوق بشر معنا ندارد؟! چون نفت به شماها می رسد و عوضش هم نمی دهید، به جای اینکه بدهید عوضش را، در مملکت ما پایگاه درست می کنید در مقابل شوروی، اگر ما بگوئیم این اعتصاب صحیح است، مقدس است این اعتصاب، واجب است این اعتصاب، این حرف غیر منطقی است؟ یا شمائی که می گویید (نگوئید این حرف ها را، مبادا یک حرفی بزنید که نفت ها نیاید تو جیب ما؟!) شما میزان دارد حرفتان یا ما میزان دارد حرفمان؟ یک حرف صحیحی که همه عقلا قبول می کنند که یک ثروتی است مال خودمان و شما دارید مجان می برید، پول شما نمی دهید به ما، شما می برید این را، اسلحه می دهید که برای خودتان پایگاه درست کنید اینجا، یک نوکر اینجا گذاشتید برای این،این بی میزان است این حرف؟! از قراری که بعضی از علماء قم رفتند به آبادان و آنجا بررسی کردند، این ششصد هزار بشکه ای که خارج می شود، آنطور گفته شده است که اینها به اسرائیل فرستاده می شود. یک مقدار از اینها اعتصاب نکردند و ششصد هزار بشکه در مقابل ده میلیونی که پیشتر می گویند یا نه میلیونی که خارج می شده، این خارج می شود. آنها را بازی دادند به اینکه این برای اداره خود مملکت است، این برای خودمان است، آن بیچاره ها هم مشغول شده اند، حالا معلوم شده است از قراری که گویند که این به اسرائیل می رود. اگر ما بگوئیم که جایز نیست / براینکه / براین مردمی که اعتصاب دیگران را
صحیفه نور جلد 4 صفحه 78
به آن اعتنا نکردند و گول خوردند از دولت به اینکه نفت را برای داخله خواهیم و اگر اینها فهمیدند که این نفت را برای اسرائیل دشمن قران و اسلام می خواهند، حرام است اعتصاب نکنند، پیش خدا مواخذند، پیش ملت مواخدند اینها، تمامشان باید اعتصاب کنند تا یک قطره نفت بیرون نیاید. ملت ایران حاضر است که سرما بخورد و نفتش را اسرائیل نبرد که دارد اسلام را به هم می زند، دارد مسلمین را اینقدر می کشد، آمریکا نبرد که همه جنایاتی که ما داریم از دست آمریکا هست، دیگران هم نبرند.من حالا الان دارم پیام می دهم به کارکن های شرکت نفت که بر شما واجب شرعی است، واجب الهی است به اینکه اعتصابتان را عام کنید، عمومی کنید و نگذارید نفت خارج بشود و به شما می گویم که اگر چنانچه شما را ترساندند چنانچه دیروز اینها را ترساندند و اعلیحضرت فرمودند که اینها راباید محاکمه کرد، مردی که تو چه کاره ای که اینها را می گویی باید محاکمه کرد؟ تو که حالا دیگر شاه نیستی، تو یک آدم یاغی هستی، برای چه محاکمه کنند اینها را؟ تو که شاه نیستی که دستور بدهی، شاه هم بودی معنا نداشت که تو دستور بدهی، و اگر شاه هم باشی، شاه مشروطه هستی نباید دستور بدهی. (اینها را باید محاکمه کرد و بعد به جزای خودشان) . نترسید از این مرد، یک مردی که به خوابنامه توسل پیدا کرده، یک وقت هم به عرض می کنم چیز، از این نترسید، این رفتنی است آقا. این شرکت نفت، این عمال شرکت نفت نترسند از این، از این هیاهوئی که اینها می کنند، نه اعتنایی به التماسشان بکنند و نه ترس از این حرفهایشان بکنند.هیچ ترس نداشته باشید، به اعتصاب خودتان ادامه بدهید. بر ملت ایران هم لازم است که این کسانی که در شرکت نفت اعتصاب کردند و فقیر هستند، آنها را همانطوری که آنها به ایشان چیز می دهند، اینها به ایشان بدهند، واجب است این، من سهم امام را اجازه دادم که بدهند، سهم سادات هم من سیدم اجازه می دهم، هم سادات راضی اند هم غیر سادات و فقرا راضی اند که اینها را سیر کنند که دارند خدمت به اسلام می کنند، خدمت به وطن خودشان می کنند، بدهند سهم امام را به اینها، خود مردم هم مکلفند که اینها را اداره کنند. نترسید از این حرف ها که ماشما را چه می کنیم، فلان . فردا این می رود و شما سروکارتان با یک حکومت عادل است که به شما همه چیز همراهی خواهد کرد، حالا هم ما به شما همراهی کنیم، دست بردارید از حرف های اینها. اگر ما یک همچو حرفی بزنیم که اعتصاب کنید، الزام کنیم اینها را، یک الزام شرعی بکنیم به اعتصاب، حکم به اعتصاب بکنیم، این برای مصلحت یک مملکتی است، برای مصلحت یک ملتی است. ما بی میزان می گوئیم؟! شما می گوئید که اعتصاب نکنید، خوب اعتصاب نکنیم چه کنیم؟ نفت ها را بدهیم ؟ (اعتصاب نکنید) ایشان این است که نفت ها هر چه هست درآورید از این مخازنتان و بدهید به ما، نسل بعد هر چه شد جهنم، شما هم هر چه فقیر هستید جهنم.
طرح آوردن متخصصین خارجی تهدیدی بیجا علیه اعتصاب کارکنان شرکت نفت
کدام میزان دارد؟ حرف شما میزان دارد یا حرف ما میزان دارد؟ اینها ترسانند باز اینها را که ما از اسرائیل، گاهی گویند از حجاز می آوریم متخصص، امیر حجاز گفته است که ما متخصص
صحیفه نور جلد 4 صفحه 79
می فرستیم، امیر حجاز همچو به آن حرفی چطورمی زند؟ مگرمسلمان نیست امیر حجاز؟ امیر حجاز گوید من مسلمانم. مگر مسلمان نیست که می خواهد مال مردم را غارت کند به غیر بدهد؟ نمی کند همچو کاری را، غلط می کند. گاهی هم می گویند از اسرائیل ما می آوریم. اگر از اسرائیل آوردند، ما تکلیفمان را با آنها دانیم چیست. یک نفر اسرائیلی (نه یهودی، به این یهودی ها که در ایران هستند کسی حق ندارد تعرض بکند، اینها در پناه اسلام و مسلمین هستند، نه به یهودی ها و نه به نصاری، اینهایی که مذهب رسمی دارند، حق ندارند تعرضی بکنند و خیراً به بهائی ها تعرض کردند و دولت تعرض کرده. اینها یک نظر شیطنت دارند، به این نظر شیطنت اینها اعتنا نکنند مسلمین، اینها می خواهند سایر طبقات را به مسلمین بشورانند، شما اعتنا نکنید. از هر راه دیدید که سازمان دولتی دخالت می کند در یک امری، شما مخالفت کنید برای اینکه نظر سوء دارند به شما) اسرائیلی اگر آمد در ایران و خواست نفت را چیز کند، بر همه مسلمان واجب است که اینها را بیرون کنند و بکشند همه شان را. اینها با اسلام در جنگند، با مسلمین در جنگند، ما اگر دستمان برسد تا آخرشان را قطع میکنیم. اگر در ایران پایشان را بگذارند، یک اسرائیلی پایش را بگذارد ایران، بر مردم ایران واجب است که اینها را از بین ببرند. اسرائیلی آید ! غلط می کند اسرائیلی که می آید. اینها می ترسانند شما را، به اعتصابتان ادامه بدهید و مردم هم با اینها همراهی بکنند، لازم است همراهی بکنند و من هم از سهم امام اجازه دادم که همراهی بکنند با اینها و اداره بکنند اینها را. اگر ما بگوییم که اعتصاب را ادامه بدهید و نفت یک ملت را به طور هرج و مرج ندهید به خارج، ما حرف خلاف زده ایم؟! و شما که می گوئید که کتک را بخورید و منافعتان را هم بدهید و صدایتان هم در نیاید.حرفتان صحیح است؟!
قتل چماق به دستان، این عاملین کشتار مردم واجب است
شما حرفتان این است که اینهمه کشتار که می شود، صحبت نکنید اصلش.اگر الان که در مشهد و در سایر جاها اعتصاب کردند و در مریضخانه رفتند و آنها هم آنقدر شرارت کردند و علما هم رفتند در مریضخانه، در یکی از بیمارستان ها تحصن کردند و از قراری که گفتند حدود صدهزار نفر مردم هم رفتند اطراف آنجا تحصن کردند برای این شرارت هائی که اینها کردند، اگر اینها فریاد می زنند که چرا می زنی ما را، چرا می کشی اولاد ما را، چرا به خانه های ما حمله می کنید، چرا بازارها را غارت می کنید (قوای انتظامیه بازار غارت می کند؟! قوای امنیت مردم می کشد؟! خوب این قوای شماست که اسمش را انتظامی گذاشتید و اسمش را امنی گذاشتید. همین امنیت و همین انتظامی دارد مردم را می کشد، دارد مردم را همه جهاتشان را به باد می دهد، بازارها را دارد) ،اگر آقایان مذهبی ها یا سایر جاها اعتصاب کردن و رفتند آنجا نشستند و گفتند تا این بساط از بین نرود ما از اینجا پا نمی شویم، این حرف غیر منطقی است؟! شما می گوئید که نخیر شما بروید همه سر جای خودتان بنشینید و تماشا کنید و چماق به دستان بیایند و بزنند و بکشند و چه و شما هیچ حرف نزنید اینها هم که رفتند اعتصاب کردند این چماق به دستان واجب القتلند، همه شان را باید کشت. هر کس پیدا کند این
صحیفه نور جلد 4 صفحه 80
چماق به دست هائی که مفسد فی الارض هستند و در زمین دارند فساد می کنند، هر که یکی از اینها را پیدا کرد بکشد او را. ما که می گوئیم دفاع از مملکتمان می خواهیم بکنیم، دفاع از خودمان می خواهیم بکنیم، ما میزان ندارد حرفمان؟! اما شما که می گوئید که چماق به دست ها هر کاری کردند به شما حرف نزنید، میزان دارد حرف تو؟!
تشدید سرکوبی و کشتار به دنبال پشتیبانی کارتر از شاه
بعضی از آقایان بررسی کرده بود، برای من هم نوشته بود، همین جا بررسی کرده بود که هر دفعه که کارتر پشتیبانی اعلام کرده، فردا کتک بوده، فردایش کشتار بوده. نوشته است در تاریخ کذا پشتیبانی اعلام کرد، قتل کذا واقع شد. در همین تاریخ هم بعد از عاشورا پشتیبانی اعلام کرد، قتل عام محمدرضا برپاشد. شمائی که با کشتار، با پشتیبانی خودت قتل عام ها را فراهم می کنی، دلگرمی به یک قاتل جانی با لذات می دهی، پشتیبانی از یک آدم جانی می کنی،تو بی میزان نیست کارهایت؟! اما ما که بگوئیم، م گوئیم چرا، بی میزان است؟! عوض کنید خودتان را.
در هر صورت گرفتاری ما یکی و دو تا نیست، خوب، الان مملکت ما گرفتار به دست این آدم است و گرفتار به پشتیبانی این دولت ها لکن اطمینان داشته باشید که دیگر تمام شده این حرف ها، گسیخته شده همه این حرف ها.
امید است خدای تبارک و تعالی به همه تان توفیق عنایت کند و به ملت ایران سلامت و توفیق عنایت کند، به اسلام و مسلمین نصرت عنایت کند.