در جمع گروهی از ایرانیان در پاریس
تاریخ: 1357/07/28
قیام ریشه دار و بی سابقه ملت ایران به منظور احیای احکام اسلام
بسم الله الرحمن الرحیم
در حال حاضر چند تا از این اشخاصی که همه امید زندگی شان را در راه خدا داده اند، جوان هاشان را داده اند، رنج ها را کشیده اند و من مواجه بشوم با این صورت های انسانی، جز اینکه گاهی خودم یک احساس حقارتی بکنم، نمی توانم چیز دیگری بگویم. من همیشه این مطلب را در ذهنم بوده است که در مقابل ملت ایران که الان همه چیزشان را در راه اسلام می دهند و در مقابل این ذهنم بوده است که در مقابل ملت ایران که الان همه چیزشان را در راه اسلام می دهند و در مقابل این صورت های جوان از دست داده من خدمتی نکرده ام، نتوانسته ام دینم را به این... اشخاصی که برای خدا قیام کردند، نتوانسته ام دینی به اینها ادا کنم، جز اینکه در پیشگاه حق تعالی عذر تقصیر بخواهم که ما همه بندگان او هستیم، همه تسلیم در مقابل اراده او هستیم، همه جان نثار احکام مقدس او هستیم و ملت ایران امروز برای همین معنا که اسلام را زنده کند و احکام اسلام را زنده کند، قیام کرده است و قیامی کرده است که در تاریخ اسلام و در تاریخ ایران سابقه ندارد یک همچو قیام ریشه داری و اساس داری.
پیوند تمامی جناح های ایران از الطاف خداوند تبارک و تعالی
هم ابعاد این قیام همه قشرها را گرفته است، اختصاص به یک دسته ای... دسته ای دیگری ندارد. سابق ایام اگر چنانچه یک قیامی می شد، مثلاً یک نهضتی بود، روحانیون مثلاً چیزند، جناح های سیاسی یا از طرف جناح های سیاسی بود، جناح های دیگر خارج بودند یا بازارها یک امری را می خواستند انجام بدهند، جناح های دیگر بی تفاوت بودند. امام امروز با دست خداوند تبارک و تعالی، با اراده حق تعالی، ایران تمام جناح هایش با هم پیوند کرده اند؛ جناح های سیاسی، جناح های - عرض کنم - روحانی، بازاری، بچه های دبستانی و / مردهای / جوان های دانشگاهی، دبیرستانی همه باهم به راه افتاده اند و قیام کرده اند و همه یک مطلب را می خواهند. یک همچنین قیامی سابقه ندارد در تاریخ که تمام قشرها رو به یک جهت باشند. همه یک مطلب را کارش داشته باشند، فریادشان همه بلند باشد
صحیفه نور جلد 22 صفحه 129
و بگویند که (ماآزادی می خواهیم، ما استقلال می خواهیم) مقدمه آزادی/ استقلالی/ استقلال، اینکه این سلسله خبیثه ای که ما را همیشه از اولی که روی کار آمده تا حالا جز اینکه برای ایران و برای اسلام ضرر داشته باشد، کاری نکرده است، این را ما نمی خواهیم. همه باهم، بچه های کوچک الان وقتی که این بچه ها از دبستان خارج می شوند یا از دبیرستان خارج می شوند، توی خیابان ها که راه می افتند و بروند منزل هایشان، شعارشان، شعار مرگ بر شاه است و این یک مساله ای نیست که/ ما/ دست بشر بتواند این طور مردم را با هم مجتمع کند و همه قشرها با هم به یک راه بروند این یک دست غیبی الهی است که باید ما به آن امیدوار باشیم.
فریاد استقلال طلبانه مردم در نفی ارزش های طاغوتی و اقدامات استعمارگران
و من امیدوارم به اینکه این اجتماع که مثل سیل راه افتاده است، هر چه در مقابلش هست، اینها را بکند و از بین ببرد. هر قوه ای که باشد، با... ملت وقتی که قیام کرد و مطلبش هم مطلبی بود که حق بود، یعنی بر هر یک از جوامع بشر این مطلب را عرضه بدارند، همه حق می دهند به آنها، می گویند شما چه می خواهید به اعتصابات را راه انداخته اید؟ چه می خواهید که جوانهایتان را دارید می دهید، چه می خواهید که روحانیونتان را در محبس می کنند، تبعید می کنند؟ چه کاری دارید که سیاسیونتان را می گیرند، حبس می کنند و بازاری هایتان را زجر می دهند، شکنجه می دهند؟ چه می خواهید که این قدر فریاد می زنید؟ می گویند که ما می خواهیم اسیر نباشیم تحت قدرت های بزرگ. ما می خواهیم که مملکت خودمان، مال خودمان باشد و مملکت خودمان را خودمان اداره بکنیم. ما می خواهیم آزاد باشیم، نه مثل آزادی که شاه به ما می دهد، این آزادی که شاه به ما می دهد، این برای خودش خوب است، برای عائله خودش خوب است این جور آزادی. این آزادی که او می دهد مثل این... که دولت می کند، خوب همه اش خونریزی است، آزادی همه اش حبس است، همه اش زجر است. اینها همه با هم دست به هم داده اند و با یکصدا دارند صدا می کنند که (ما آزادی و استقلال می خواهیم) . ما نمی خواهیم که وقتی می رویم سراغ... وقتی که می رویم سراغ.... آمریکایی ها بیایند اداره اش بکنند/ مستشاران آمریکایی/ تحت نظارت مستشاران آمریکایی باشند، یک ارتش انگل درست کنند، یک ارتشی که مال ایران را صرف در راه او بکنند و او تحت نظارت و تربیت مستشاران آمریکایی برای آمریکایی ها بخواهد کار بکند. وقتی که نظامش را می بینید یک همچو نظامی است، وقتی که اصل آقای شاهش را می بینید، او را هم متفقین اینجا گذاشته اند. خودش می گوید که متفقین صلاح دیدند که من باشم. پدرش را هم که انگلیس ها گذاشتند، رادیو دهلی هم اعلام کرد این مطلب را در رابطه با جنگ... رادیو دهلی اعلام کرد این مطلب را که ما رضا شاه را آوردیم و بعد خیانت به ما کرد و می بریمش، بردنش به جزیره موریس و به جهنم فرستادنش.
صحیفه نور جلد 22 صفحه 130
وقتی که فرهنگش را ملاحظه می کنیم، می بینیم که این فرهنگ، فرهنگ استعماری است، یعنی فرمایشی است، یعنی مامور کرده اند. ایشان می گوید که کتابی نوشته است: (ماموریت وطنم) درست می گوید که برای وطنش ماموریت دارد، از طرف آمریکایی ها ماموریت دارد. اما ماموریت دارد این وطن را، این جوان های وطن را ضایع بکند، اینها را عقب بنشاند، مملکت را به حال عقب ماندگی نگه بدارد که در آن رشد حاصل نشود. در طبقه جوان رشد حاصل نشود که در مقابل امریکا بایستند و بگوید: آقا چه می گویید به جان ما. فرهنگش را که ملاحظه می کنید، می بینید که ما چقدرها سال است که مدرسه داریم، هفتاد سال تقریبا از / دارالفنون/ عمر دارالفنون می گذرد تقریبا و چقدر سالهاست که ما دانشگاه داریم/ اینها/ و حالا یک لوزتین که می خواهد شاه عمل کند و بچه شاه عمل بکند، از آمریکا یا از جای دیگر باز طبیب می آورند و هر کسی قدرتی داشته باشد می رود خارج عمل می کند. اگر چنانچه یک مریضی باشد، او را در خارج مرضش را معالجه می کنند. پس معلوم می شود که ما نداشتیم. ما دانشگاه نداریم، اگر ما داشتیم که باید خودمان اداره کنیم خودمان را، ما باید طبیب از خودمان باشد. وقتی هم که می خواهند یک بنایی را درست کنند، یک سدی درست کنند، حتی یک اسفالتی بکنند، حتی یک جاده ای بکشند باز هم کارشناس های خارجی. اگر ما کارشناس داریم پس چرا از خارج می آوری؟ اگر داریم و می آوری خیانت می کنی. به اینها محول نمی کنی، خیانت می کنی اگر نداریم هم خیانت کردید، برای اینکه به ملت ما خیانت کردید که ما بعد از این همه سال حالا باز باید یک بنایی که درست می کنیم، سدی که درست می کنیم یک محلی که می خواهیم برای چیزی درست بکنیم، باید باز از خارج بیاوریم، از آمریکا و یا از اروپا کارشناس بیاوریم. به هر چیزش که شما نگاه بکنید، می بینید که لنگ است. به اقتصادش نگاه کنید مصیبت است. الان احتیاج مملکت ایران به خواربار در یازده ماه یا یازده ماه، این طور که کارشناسان می گویند یا یازده ماه و روز احتیاج به خارج دارد، یعنی یا سی روز یا سی و سه روز ایران می تواند که اداره بکند زراعتش یا کشتش، زراعتش اداره بکند ایران را، مابقی زاید بر سی روز یا سی و سه روز را باید از خارج بیاورند و می بینید که دارند از خارج می آورند.
اصلاحات ارضی آقا به اینجا منتهی شد که یک بازاری درست کرد برای آمریکا که آمریکا چیزهایی که باید بریزد دور به ایران بفروشد. نفت ما را که دارند این طور می برند، بعد از سی سال دیگر (به قول شاه) بعد از سی سال دیگر تمام می شود نفت. نه اینکه نفت تمام می شود، نخیر تمام دارند می کنند، دارند با این لوله های بزرگ که به اندازه این اطاق شاید بعضی هایشان بزرگی اش باشد، به اندازه قامت انسان زیادتر بلندیش دورش هست، هیکلش هست، دارند با زور نفت های ما را در می آورند و می فرستند طرف امریکا، عوضش هم که باید به ما بدهند، عوضش هم اسلحه ای را که می خواهد امریکا بیاید در ایران پایگاه داشته باشد در مقابل شوروی، باید یک چیزی هم به ایران بدهد، اگر چنانچه اجازه اش... نباید اجازه بدهند. لکن حالا این خیانت را کردند و خواستند اجازه بدهند.
صحیفه نور جلد 22 صفحه 131
باید یک چیزی هم بدهد به ما که بیاید پایگاه درست بکند. نفت ما را می گیرد پایگاه درست می کند برای خودش، عوض به ما می دهد؟ عوض یعنی پایگاه درست کردن برای آمریکا یا آن اسلحه های بزرگ؟! حتی از ممالک دیگر، فرانسه می خرند آن چیزهای بسیار گران قیمت را که به درد ما نمی خورد، به عوضش نفت را دارند می برند، طیاره های 350 میلیون دلاری، 350 میلیون دلاری در ایران می خواهند بیاورند.
شما به هر چیزی که در مملکت ایران فکر بکنید، این آدم که از پدرش بدتر است که پدرش از شمر هم بدتر بود، این آدم هر چه را ملاحظه می کنید به ما ضرر زده، از مذهب گرفته تا سیاست ما گرفته تا مسایل اجتماعی گرفته تا مسایل اقتصادی گرفته تا مسایل فرهنگی گرفته، تا مسایل نظامی گرفته، این خیانتکار است. / ما می گوییم که/، ملت ما می گویند که مرگ بر این سلطنت، سلطنت خیانتکار و ما این سلطنت خیانتکار نمی خواهیم. اصلش سلطنت از اول خیانتکار بوده، خوب هایشان هم بد بودند، آنهایی که شما یا مردم به واسطه تبلیغات برایشان دعا می کنند، آنها هم خبیث بوده اند، آنها دیگر بدتر از اینها هستند.
منطق ملت تحقق یک رژیم عدالت پیشه است
منطق ما این است که ما یک حکومتی می خواهیم که این به حال ملت ما دلسوز باشد. ما یک رژیمی را می خواهیم که رژیم عدالت باشد و در همه رژیم هایی که ما مطالعه بکنیم جز رژیم اسلام جز حکومت اسلامی، حکومتی نیست که عدالت داشته باشد. همه برای خودشان است، منتها یک دسته ای هستند که ملایمترند و یک دسته ای تندروترند. مملکت ما از آنهاست که با تندی و با سرعت می خواهد این مملکت را خراب بکند. شما بدانید که اگر این شخص باقی باشد،- خدای نخواسته - و اگر این رژیم منحوس این مرد باقی باشد، اگر این هیات حاکمی که به ما حکومت کرده است باقی باشد، برای نسل آینده ما جز فقر هیچ چیز نیست، برای اینکه نفتش را می دهند و تمام می کنند، گازش هم که دارند به شوروی می دهند و تمام می کنند، مراتعش را، جنگل هایش را، همه اینها را که به این و او داده اند و از بین برده اند زراعتش هم که اصلا دیگر ما زراعتی نداریم که جوابده این جمعیت باشد. بعد از /یک/ سی سال دیگر این مملکت هیچ منابع ثروت ندارد. اگر این رژیم سرکار باشد، منابع ثروت شما به کلی از بین خواهد رفت. فریاد ما، فریاد روحانیون، فریاد سیاسیون، فریاد آنهایی که دلشان به حال این مملکت می سوزد این است که این مملکت را بگذارید که برای نسل آتیه باقی باشد بتوانند در آن زندگی کنند/ اینها /در یک قرن بعد، یعنی سی سال بعد دیگر نمی شود در این مملکت زندگی کرد برای اینکه همه چیزهایش را به باد فنا دادند و خراب دارند می کنند. ایشان گفته است که من اگر بنا شد - در یکی از مصاحبه هایی که کرده است - شاه گفته است که اگر من بنا شد بروم، مملکت را یک تل خاک می کنم و می روم. تو حالا که هستی از یک تل خاک بدترش کردی، تو دیگر چیزی برای ما باقی نگذاشتی. این شاه برای ما چیزی دیگر نگذاشته و آمریکا باید از او کمک کند، باید پشتیبان او باشد برای
صحیفه نور جلد 22 صفحه 132
اینکه بهتر از این نوکرکی، که همه مملکت ما را دارد تقدیم می کند، در ازایش پایگاه برای او درست می کند، هم عوضش / را / در جیب خودش می رود، هم معوضش در جیب خودش می رود، هم نفت در جیبش می رود، هم عوض نفت برای خودش پایگاه اینجا درست می کند. بهتر از این چه نوکری می خواست باشد؟ البته باید بگوید که شاه آزادی خوب داده است و - عرض می کنم - یک مملکت مترقی دارد درست می کند به منطق آقای کارتر. آزادی عبارت از کشتارهایی است که الان در ایران دارد می شود که هر روز دنبال هم دارد واقع می شود و ترقی اجتماعی عبارت از همین هاست که نصیب ما شده است و همه ابعادش، ابعاد از هم ریخته است. بله برای شما خیلی کار خوبی شده و لقمه چربی است برای خارجی ها، الان نفت شرق و خصوصاً نفت ایران و حجاز اینها لقمه چربی است برای / البته باید پشتیبانی خودش را اعلام بکند. شوروی هم باید پشتیبانی خودش را اعلام بکند برای اینکه گاز را دارد می برد. منافع دارند اینها.
خواست بحق مردم، قطع ید غارتگران از منابع و ذخایر ایران
صدای مردم که در آمده می گویند که می خواهیم این منابع را که داریم به طور عقلایی، به طور صحیح استخراج بشود و به طور صحیح فروش برود. ما نمی خواهیم که نفت را توی جیب خودمان کنیم یا ببریم. ما می خواهیم نفت را بفروشیم، اما نمی خواهیم غارت بشود. ما نفتمان را می خواهیم بفروشیم، هر مملکتی بهتر خرید آن نفت را به او بدهیم و پول از او بگیریم، ارز بگیریم، نه آهنپاره بگیریم. نه طیاره که به درد ما نمی خورد بگیریم. پول را بگیریم و صرف این ملت بکنیم، ملتی که آب ندارد. آقا شما ملاحظه تهران را نکنید یا نمی دانم بالای شهرهای تهران را / یک / شما قدری اطراف تهران سوار شوید بگردید، یک قدر این چادرنشین ها، این زاغه نشین ها را ملاحظه کنید ببینید اینها چه زندگی دارند. همین تهران که پایتخت است و چی هست و به دروازه تمدن نزدیکتر است، شما یک روز بروید بگردید یک وقت صرف کنید... بروید بگردید اطراف تهران ببینید در چند جای تهران یک محله هایی درست شده است که اینها / با / که خیلی خوب درست کرده باشند، یک خانه گلی، خودشان باهم دست به هم داده اند، یک خانه گلی درست کرده اند برای یک عائله ای. اینها چرا اینجا جمع شده اند؟ برای اصلاحات ارضی. اصلاحات ارضی که کردند، مردم در دهات خودشان نتوانستند بمانند، به هم خورد اوضاعشان، نتوانستند در آنجا بمانند، هجوم کردند طرف شهرستان ها که بیشترشان طرف تهران آمدند و این بیچاره ها حالا آمده اند در تهران در یک زندگی بسیار ناگوار و سخت زندگی می کنند. همه شان هم / چه / جوانی نیستند که بتوانند حالا که یک حمالی بکنند، بتوانند یک چرخی را پیدا کنند و دور بگردند و چیزی بفروشند. بسیارشان پیرمردند، پیرزنند، بیچاره اند، ضعیفند و اینها دارند در این زاغه ها زندگی می کنند. قریب به بیشتر از سی مورد برای من نوشته بودند - که من الان نوشته اش
صحیفه نور جلد 22 صفحه 133
هم پیشم نیست و حافظه اش را هم که ندارم - قریب سی مورد یا بیشتر، زیاد محله هایی است که در تهران هست از این بیچاره ها در طرف... چند تا در طرف چی، چند تا در بالای شهر حتی در آن محله های بالای شهر درآنجاها همه هست. آنها برای خاطر اصلاحات ارضی از آنجا کوچ کرده اند و آمده اند اینجا و یک زندگی بیچارگی، آب ندارند، برق ندارند، اینها چیزهایی نیست که آنها نداشته باشند. در همین تهران در محله های دیگر هم برق ندارند، چند جایش تاریک است. آب ندارند، برق ندارند، زندگی هیچی ندارند، اینها در یک گودال های بسیار گودی بعضی شان زندگی می کنند که آب را باید بروند از آن بالاها کوزه ها بردارند بیاورند. این زندگی است که اینها برای اینها درست کردند؟! در دهاتی که یک قدری دورتر است، من خودم سروکار دارم با آن کسانی که اهل آن دهات هستند که می آیند از من اذن می گیرند یک قدر پول ما بدهیم، یک قدری خودشان از خودشان بگذارند، می گوید که یک فرسخ راه است بین آنجایی که این انباری که آب هست تا آنجایی که، این دهی که آن بیچاره هست یک فرسخ راه باید بروند آب بیاورند برای خوردن. آنوقت پول می گیرند و یک آب انبار درست می کنند که باران ها بیاید در آنجا جمع بشود و آنها در وقتی که باران نیست از این آب استفاده کنند.
شما نگاه نکنید به این اتومبیل هایی که چهار نفر در تهران سوار می شوند و چه می کنند. نه یک دسته شان از خود آنها هستند، یک دسته شان هم ... شما سایر شهرهای ایران، سایر دهات ایران، آنجاهای خود تهران در این زاغه ها، یک نظری به اینها بکنید، ببینید چه می گذرد بر این ملت. یک ملتی که این طور دارد بر او می گذرد، یک نفتی که باید این ملت را اداره کند و اگر چنانچه و به طور امانت، یک هیات حاکمه امین ما داشتیم و به طور امانت این را خرج و صرف می کردند و می فروختند و می گرفتند و خرج این ملت می کردند، نباید ملت این طور باشد. فریاد ما به این است که چرا باید این طور باشد که یک دسته بیچاره ای این طور زندگی کنند، یک دسته هم برای ویلا پنج میلیون دلار بالاخره این را هم نوشته بودند پنج میلیون دلار برای گلکاری تزیینات، گلکاری ویلای یکی از خواهرهای شاه خرج شده. از کجا آورده اند؟ رضا شاه با دست خالی آمد و کودتا کرد، املاک مردم را هم به زور گرفت و بعد هم املاک را، یک مقدارش را رد کردند. از کجا آورده اند؟ این بنیاد پهلوی از کجا، از کجا دارد اداره می شود؟ از همین اینها از همین پول ملت. این ملت باید نفتش را این طور از دستش بگیرند و سایر چیزهایش را ازش بگیرند و خودش آن طور زندگی بکند و یک دسته هم آن طور زندگی بکنند، این طور بچاپند این ملت را.
همه مکلفید که تا آخرین نفس بر علیه دستگاه ظلم تبلیغ و افشاگری کنید
فریاد من این است که نباید این طور چاپیدن ها باشد. باید این رژیم به کلی تبدیل بشود. ما تا آن
صحیفه نور جلد 22 صفحه 134
وقت که نفس داریم می گوییم و آن وقتی که نفسمان قطع شد، خوب دیگر عذر داریم پیش خداوند تبارک و تعالی. شما هم مکلفید آقا! یک ملت است، مصالح یک ملت است، مصالح اسلام است، شما هم مکلفید، که هر چه می توانید تبلیغات کنید به ضد اینها، یعنی مسایل حقیقی واقعی ایران را بگویید، آنی که می گذرد بر این ملت شما بگویید، آنی که در دانشگاه ها می گذرد، آنی که در دانشسراها می گذرد، آنی که در دبستانها حتی می گذرد، دختر کوچولوها را کشتند امسال، نوبت رسید به این دختر بچه های هفت هشت ساله. آنچه که در زندان های ایران می گذرد، آنچه که در ایران که خودش زندان است می گذرد، اینها را به این اشخاصی که آشنا هستید شما در اینجا، مدارس اینجا می روید، در - عرض می کنم که - جوامع اینها هستید، به اینها هر کدامتان موظف هستید بگویید. اگر احیانا شما به 10 نفر، 20 نفر از اینها مطالب ایران را بگویید یک موجی پیدا می شود، باز خدمتی است اینها دارند جانشان را می دهند، خدمت می کنند به شماها، شماها هم باید تبلیغات بکنید، شما باید حرف بزنید اینجا می توانید در مطبوعات اینها طرح بکنید، حرف هایتان را مصاحبه می توانید بکنید، مصاحبه بکنید و بگویید حرف هایتان را. مثل من نیستید که ممنوع المصاحبه بشوید، بگویید حرف هایتان را.
من از خدای تبارک و تعالی سلامت همه تان را می خواهم و من امیدوارم که انشاء الله این سیلی که از جمعیت ایران به یک طرف متوجه شده است و با عقیده من به دست خدا پیدا شده است این و بشر نمی تواند این طور کار را بکند من از خدای تبارک و تعالی می خواهم و امیدوارم که این سیل خروشان ، این هرزه ها و علف هرزه ها را ببرد به کنار و مملکت تان برای خودتان بشود و خودتان اداره کنید مملکت تان را. انشاء الله همه تان موفق باشید، موید باشید. و من عذر می خواهم از اینکه حال مزاجی اقتضاء نمی کند که اینجا بنشینم با شما صحبت کنم.