0

صحیفه نور امام خمینی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

دیدار با اعضای شورای مدیریت حوزه علمیه قم

تاریخ: 1365/11/05

 

دیدار با اعضای شورای مدیریت حوزه علمیه قم

بسم الله الرحمن الرحیم
من چنانچه سابقاً نیز گفته ام، راجع به حوزه علمیه عقیده ام بر این است که باید به آن بیشتر از همه چیز توجه کرد، چرا که حوزه علمیه اگر درست بشود، ایران درست می شود و اگر خدای نخواسته در حوزه علمیه فسادی به وجود آید - ولو در دراز مدت - در سرتاسر ایران آن فساد پیدا می شود و آنها که همیشه در فکر بوده اند که در حوزه علمیه نفوذ کنند، به همین خاطر است. نفوذ آنها، نفوذ ظاهری نیست که معلوم باشد فلان آقا نفوذی است، چه بسا بیشتر از شما اظهار دیانت بکند، معذلک در موقع مناسب کارش را انجام دهد. اینها از مشکلات حوزه است و قضیه تحصیل هم باید به نحوی باشد که فقه سنتی فراموش نشود و آن چیزی که تا به حال اسلام را نگه داشته است، همان فقه سنتی بوده است و همه همت ها باید مصروف این بشود که فقه به همان وضعی که بوده است محفوظ باشد. ممکن است اشخاصی بگویند که باید فقه تازه ای درست کرد، که این آغاز هلاکت حوزه است و روی آن باید دقت بشود.
البته من همه شما آقایان را می شناسم و از شما به خاطر زحمتتان در این امر تشکر می کنم، ولی باید خیلی متوجه باشید. در هر صورت آن چیزی که برای حوزه ها خطر است، این است که ما این فقه را به نحوی که به دست ما رسیده است، به نسل آینده تحویل ندهیم. باید همان طور که مبانی اسلامی، مبانی فقهی را تحویل داده اند، ما هم به آینده ها تحویل بدهیم، که اگر این افراد در آینده نتوانستند کار خودشان را انجام بدهند، تقصیر ما نباشد.
و دیگر این که اخلاق باید در همه جا و در همه دروس مورد توجه قرار گیرد. و اعتقادم بر این است که باید هر کس حوزه درسی بزرگ یا کوچکی دارد، یکی دو دقیقه مقدمتاً یا مؤخرتاً درس اخلاق بگوید که طلاب با اخلاق اسلامی بار بیایند. و اجمالاً من از شما مطمئنم که شما خوب کار می کنید و نظرات درستی دارید، لکن در هر کاری اشتباهاتی هم هست. گروه های مختلف به این حوزه نظر دارند، چون در دراز مدت می توانند کارهایی که ما می کنیم به هم بزنند. و این که شما در رابطه با سابقه افراد تحقیق می کنید، کار خوبی است، چرا که اگر کسی قبل از انقلاب یا بعد از آن کجروی داشته است و الان می گوید من توبه کرده ام، ممکن است این توبه کردن مصلحتی باشد. باید توجه داشت که این افراد حوزه را فاسد نکنند. و شما همیشه با حضرات مراجع و سایر بزرگان مشورت کنید و از آنها نظر

صحیفه نور جلد 20 صفحه 57

بخواهید و من هم به شما دعا می کنم.
والسلام علیکم و رحمةالله

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  8:33 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

دیدار با گروهی ا زمسوولان کشور، اقشار ملت و میهمانان خارجی دهه فجر به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی

تاریخ: 1365/11/21

 

دیدار با گروهی ا زمسوولان کشور، اقشار ملت و میهمانان خارجی دهه فجر به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم
من مقدم میهمانان عزیزی که از بلاد مختلف تشریف آوردند در این کشور مظلوم، مقدم آنها را مبارکباد عرض می کنم و از خداوند تعالی مسالت می کنم که همه آنها و همه ملت های مستضعف جهان را در مقابل مستکبران پیروز فرماید.
مسائل ما زباد است، من بعضی از مسائل را عرض می کنم و امیدوارم که آقایان که در اطراف تشریف می برند توجه به این مسائل را به اهل ملت خودشان و به اشخاصی که متعهد هستند، آنها را تذکر بدهند. صورت اعمال همیشه شبیه به هم است، ظاهر عمل از یک فاجر فاسد ظاهر بشود یا کافر ظاهر بشود و از یک مؤمن موحد یا از یک ولی خدا، ظاهر یکی است. شمشیری که ابن ملجم می کشد و بهترین خلق الله را شهید می کند با شمشیری که بهترین خلق الله می کشد و عدوالله را اعدام می کند در صورت یکی است، شمشیر است و قدرت عمل است و کشتن آن طرف یا شهید کردن آن طرف. اما آنچه که ممتاز می کند این دو عمل را از هم و همه اعمال صادره از بشر به واسطه او ممتاز می شود آن عبارت از غایات اعمال است، انگیزه های اعمال است، این شمشیر برای چه کشیده شد و برای چه زده شد؟ این ندا برای چی بلند شد و برای چی ختم شد؟ اگر شمشیر برای خدا بلند بشود و برای خدا به پایین بیاید، این انگیزه، انگیزه الهی است. ارزشمند است. اگر برای شیطان باشد، این ابلیسی است و ارزشمند نیست، این در همه اعمال مردم است. در همه اعمال خصوصی انسان و در اعمال اجتماعی، سیاسی، انقلابی است.
 

همه رژیم های دنیا که در سر کار هستند، اینها اعمالشان اعمال دنیایی است

انقلابات در دنیا زیاد واقع شده است و یک حکومت رفته است، حکومت دیگر آمده است، یک رژیم رفته، رژیم دیگر آمده است، ولی انقلاباتی که آمده است باید دید انگیزه انقلاب چه بوده است و برای چه چیز انقلاب واقع شده و ثمره این انقلاب چی هست و چه بوده. انقلاب فرانسه، شوروی، سایر انقلاباتی که در عالم واقع شده است، یک انقلاباتی بوده است و یک رژیم ها تغییر کردند به رژیمی دیگر، حکومت تغییر کرده به حکومت دیگر، اما انگیزه، انگیزه مادی بوده است، انگیزه دنیایی

صحیفه نور جلد 20 صفحه 64

بوده است. آن وقتی که روسیه قیام می کند و رژیم سابق را از بین می برد، انگیزه اش این بوده است که این دنیا دست من باشد نه دست او. الان هم که همه رژیم های دنیا در سر کار هستند، اینها اعمالشان اعمال دنیایی است. (یاکلون کما تاکل الانعام) : مثل همان حیواناتی که با هم جنگ می کنند و یکی دیگری را از بین می برد، انگیزه یک انگیزه طبیعی است، یک انگیزه دنیایی است. این دنیا را او می خواهد برای خودش حفظ کند، آن هم می خواهد برای خودش. قدرت را او برای خودش می خواهد، آن هم برای خودش می خواهد. اما انگیزه انبیاء در انقلاباتشان، در قیامشان دنیا نبوده است، اگر دنیا را اصلاح کردند تبع بوده است، انگیزه الهی بوده است، برای خدا بوده و برای معارف الهی و برای بسط عدالت الهی در جامعه. آن انگیزه است که این انقلابات را از هم جدا می کند.
ما این انقلابی که کردیم و ملت ما کرد، این را به حسب آن طوری که از اول ندای او بلند شد و الان هم این ندا بلند است، این انقلاب برای اسلام بوده است نه برای کشور، نه برای ملت، نه برای به دست آوردن یک حکومت. برای این که اسلام را از شر ابرقدرت ها و جنایتکارهای خارجی و از شر سلیقه های کج داخلی داخل اسلامی نجات بدهد. این انگیزه، انگیزه ای است که اگر چنانچه در جوان های ما ملاحظه بفرمایید، در عموم ملت ملاحظه بفرمایید، البته استثنا دارد، در همه جا استثنا هست، در زمان رسول الله هم استثنا بود، همیشه این استثناها هست، اما وقتی که وجهه عمومی مردم را در این حرکت هایی که دارند، در این شور و شوقی که دارند و رو به مرگ می روند با شور و شوق، از هر کدام بپرسید که تو چرا داری می روی به جبهه، می گوید: برای /این که/ خدا، برای اسلام، برای خدا، برای امر خداست. اما اگر فرض کنید که از یک سرباز روسی بپرسند که تو برای جبهه می روی چه کنی؟! او می گوید می خواهم این کشور را به دست بیاورم، می خواهم قدرت خود را توسعه بدهم. در عالم همیشه همین طور است. ما باید فکر این معنا باشیم که ما تلخی ها و شیرینی ها داشتیم. اما تلخی هایی که داشتیم برای این است که ما معارفمان ناقص است. شما ملاحظه کنید که بهترین خلق الله در عصر خودش، حضرت سیدالشهداسلام الله علیه و بهترین جوانان بنی هاشم و اصحاب او شهید شدند و از این دنیا رفتند با شهادت، لکن وقتی که در آن مجلس پلید یزید صحبت می شود، حضرت زینب سلام الله علیها قسم می خورد که (ماراینا الا جمیلا) : رفتن یک انسان کامل، شهادت یک انسان کامل در نظر اولیاء خدا جمیل است، نه برای این که جنگ کرده و کشته شده، برای این که جنگ برای خدا بوده است، قیام برای خدا بوده است. اگر این معنا را تزریق کنند، این میهمان های ما، این میهمان های عزیز ما در مملکت هایی که می روند به مردم بگویند که جوان های ایران با این انگیزه دارند خودشان را به جبهه می رسانند و به شهادت، و شهادت را فوز عظیم می دانند. این شهادت فوز عظیم دانستن نه از باب این است که کشته شدن است، خوب! کشته شدن، طرف ما هم کشته می شود، از باب این است که این انگیزه برای اسلام است، وقتی انگیزه برای اسلام شد، دیگر لذت دارد نه غم، منتها ما چون ناقص هستیم و نرسیدیم به آن مقامی که باید برسیم، از این جهت تلخی داریم. ما البته تلخی ها داشتیم به حسب این وضع روحی ای که داریم، از ما اشخاص بزرگ شهید شده

صحیفه نور جلد 20 صفحه 65

است به دست اشخاص پلید و خانوارها، خانواده ها، اطفال اینها الان دارند کشته می شوند و این برای ما سخت است، برای ما دشوار است، لکن وقتی انگیزه را ملاحظه کنیم و غایات اعمال را ملاحظه کنیم و اگر بفهمیم این مقاصدی که انبیاء داشتند و آن کارهایی که انبیاء کردند و آن کارهایی که در صدر اسلام واقع شده است، چه جور بوده است برای ما سهل می شود. یعنی خوف از بین می رود، تلخی مبدل به لذت می شود، ناگواری مبدل به گوارایی می شود و هر چه طرف این انگیزه پیش برویم و این مطلب روحی را بر خودمان تزریق کنیم و با مجاهدت پیش برویم، این اسباب این می شود که هیچ تلخی ما در دنیا نبینیم مگر آن چیزی که مخالف اسلام است. آنی که مخالف اسلام است برای ما تلخ باشد و آن چیزی که برای اسلام است، برای ما شیرین باشد.
سعی کنیدکه انگیزه ها،انگیزه های الهی باشد
شما می بینید با این که هر روز تقریباً ایران زده می شود و عده کثیری از بچه ها، از کودک ها، از زن های پیر، از مردهای پیر، از مردم عادی، دارند خراب می شود خانه ها به رویشان، معذلک از همان زیر آوارها که در می آیند، حرفشان این است که ما باید تا پیروزی جنگ کنیم، این یک انگیزه ای است که در این جوان های ما پیدا شده است و امید است که در ما هم پیدا بشود. من واقعاً وقتی که بعضی از این جوان ها را می بینم، بعضی از این صحبت های جوان ها را می شنوم، بعضی از این شادی های آنها را می بینم در جبهه ها، می بینم که جایی که الان آتش است و هر روز آتشبازی است، اینها با سرافرازی و با عظمت روح و با شادی دارند پیش می روند، من متحیر می شوم و از این حسرت می برم که ما نرسیدیم به یک همچو مقامی. سعی کنید که انگیزه ها، انگیزه های الهی باشد. سعی کنید که به مردم خودتان هر جا هستند، به کشورهای خودتان هر جا هستند تزریق کنید که انگیزه هایشان الهی باشد، برای کشورگیری نباشد، برای سلطه نباشد، برای دنیا نباشد، گمان نکنند که دنیا یک چیزی است که باقی می ماند، چند روز می ماند دست این و از بین می رود. آن چیزی که باقی می ماند آنی است که لله تعالی است. (ما عندکم ینفدو ما عندالله باق) +. (ما عندالله) آن چیزهایی است که انسان برای خدا می کند، آنها باقی هست و آن چیزی که پیش خود ما هست از دنیا و از جهاتی که نفسانیت ما دارد، اینها از بین می رود.
پس بنابراین شما مطالعه کنید در حال این کشور، در حال این ملت و بگویید این ملت را و این کشور را برای کشورهای خودتان، شاید انشاءالله همین انگیزه ها پیدا بشود و از سلطه های خارجی کم بشود. و ما امیدواریم که جوانان ما در این اوقات همان طوری که از اول بودند و با شادی به طرف جنگ می رفتند و به طرف رساندن اسلام به پیروزی و خارج کردن اسلام از شر ابرقدرت های خارجی و سلیقه های کج داخلی ای که در داخل کشورهای اسلامی هست، اینها برای شر اینها و از بین بردن اینها پیروز بشوند و برسند به جایی که حکومت اسلامی توسعه پیدا کند در همه جا و عدل اسلامی در همه جا توسعه پیدا بکند و عدل اسلامی این است که همه حکومت هایی که در دنیا هستند، روی موازین اسلامی حکومت بکنند. و ما امیدواریم که این امر به تدریج مهیا بشود برای آن وقتی که آن عدل بزرگ اسلامی در روی زمین توسعه پیدا می کند و حکومت ها، حکومت عدل می شوند.
و من از خدای تبارک و تعالی برای پیروزی اسلام و برای کسانی که به اسلام خدمت می کنند و کسانی که دنباله اسلام هستند، رحمت و مغفرت طلب می کنم و از خدای تبارک و تعالی برای کسانی که در راه اسلام شهید شدند، یا معلول شدند، یا اسیر شدند، برای آنها سلامت و خروج از سلطه قدرت ها دعا می کنم و امیدوارم که همه شما و همه آنها سلامت باشند و دنیا و آخرت شما انشاءالله اصلاح بشود.
والسلام علیکم و رحمةالله
 

سعی کنید که انگیزه ها‚ انگیزه های الهی باش

شما می بینید با این که هر روز تقریبا ایران زده می شود و عده کثیری از بچه ها‚ از کودک ها‚ از زن های پیر‚ از مردهای پیر‚ از مردم عادی‚ دارند خراب می شود خانه ها به رویشان‚ معذلک از همان زیر آوارها که در می آیند‚ حرفشان این است که ما باید تا پیروزی جنگ کنیم‚ این یک انگیزه ای است که در این جوان های ما پیدا شده است و امید است که در ما هم پیدا بشود. من واقعا وقتی که بعضی از این جوان ها را می بینم‚ بعضی از این صحبت های جوان ها را می شنوم‚ بعضی از این شادی های آنها را می بینم در جبهه ها‚ می بینم که جایی که الان آتش است و هر روز آتشبازی است‚ اینها با سرافرازی و با عظمت روح و با شادی دارند پیش می روند‚ من متحیر می شوم و از این حسرت می برم که ما نرسیدیم به یک همچو مقامی. سعی کنید که انگیزه ها‚ انگیزه های الهی باشد. سعی کنید که به مردم خودتان هر جا هستند‚ به کشورهای خودتان هر جا هستند تزریق کنید که انگیزه هایشان الهی باشد‚ برای کشورگیری نباشد‚ برای سلطه نباشد‚ برای دنیا نباشد‚ گمان نکنند که دنیا یک چیزی است که باقی می ماند‚ چند روز می ماند دست این و از بین می رود. آن چیزی که باقی می ماند آنی است که لله تعالی است. (ما عندکم ینفدو ما عندالله باق) ‚ (ما عندالله) آن چیزهایی است که انسان برای خدا می کند‚ آنها باقی هست و آن چیزی که پیش خود ما هست از دنیا و از جهاتی که نفسانیت ما دارد‚ اینها از بین می رود.
 پس بنابراین شما مطالعه کنید در حال این کشور‚ در حال این ملت و بگویید این ملت را و این کشور را برای کشورهای خودتان‚ شاید انشای الله همین انگیزه ها پیدا بشود و از سلطه های خارجی کم بشود. و ما امیدواریم که جوانان ما در این اوقات همان طوری که از اول بودند و با شادی به طرف جنگ می رفتند و به طرف رساندن اسلام به پیروزی و خارج کردن اسلام از شر ابرقدرت های خارجی و سلیقه های کج داخلی ای که در داخل کشورهای اسلامی هست‚ اینها برای شر اینها و از بین بردن اینها پیروز بشوند و برسند به جایی که حکومت اسلامی توسعه پیدا کند در همه جا و عدل اسلامی در همه جا توسعه پیدا بکند و عدل اسلامی این است که همه حکومت هایی که در دنیا هستند‚ روی

صحیفه نور جلد 20 صفحه 66


موازین اسلامی حکومت بکنند. و ما امیدواریم که این امر به تدریج مهیا بشود برای آن وقتی که آن عدل بزرگ اسلامی در روی زمین توسعه پیدا می کند و حکومت ها‚ حکومت عدل می شوند.
 و من از خدای تبارک و تعالی برای پیروزی اسلام و برای کسانی که به اسلام خدمت می کنند و کسانی که دنباله اسلام هستند‚ رحمت و مغفرت طلب می کنم و از خدای تبارک و تعالی برای کسانی که در راه اسلام شهید شدند‚ یا معلول شدند‚ یا اسیر شدند‚ برای آنها سلامت و خروج از سلطه قدرت ها دعا می کنم و امیدوارم که همه شما و همه آنها سلامت باشند و دنیا و آخرت شما انشای الله اصلاح بشود.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  8:33 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام در جمع رئیس جمهور، رئیس مجلس دیوان عالی کشور و مسؤولان، کشوری و لشکری در سالروز ولادت امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام

تاریخ: 1365/12/23

 

این موجود یک اعجازی است که نمی شود در اطراف او آن که هست صحبت کرد

بسم الله الرحمن الرحیم
من این عید سعید را به همه مسلمین جهان و به ملت بزرگ خودمان و به همه مظلومان در طول تاریخ تبریک عرض می کنم. امیدوارم خداوند در سایه عنایات حضرت ولی عصر و جد بزرگوارش حضرت رسول و حضرت امیر سلام الله علیهما این مملکت و ممالک اسلامی از شر اشرار مصون باشد.
درباره حضرت امیر سلام الله علیه این قدر گفته شده است و نوشته شده است و باز هم حقش ادا نشده است. یعنی این معجزه الهی تاکنون معلوم نشده است که چه شخصیتی است. همه طوایف مختلفی که در اسلام هستند و خصوصاً در شیعه مذهب ها، این حضرت را به خودشان نسبت می دهند. عرفا، حکما، فقها، فلاسفه و اقشار مختلفه حتی دراویش، صوفیه و حتی کسانی که به اسلام اعتقاد ندارند از کلمات ایشان استشهاد می کنند./الان در یعنی/ آن وقت که من عراق بودم که حزب عفلقی ای که اصلاً اعتقاد به اسلام ندارد، بلکه مضاد با اوست، معذلک کلمات ایشان را در دیوارها برش استشهاد می کردند و هر کسی به یک نحو از ایشان اسم می برد. در زورخانه ها به عنوان یک پهلوان، در جنگ ها به عنوان یک جنگنده، در مدارس به عنوان یک ارزشمند فقیه و در هر جایی که ملاحظه می کنید به نظر هر یک و هر طایفه ای حضرت یک وضعی دارد و همه آنها را از خودشان می دانند، الا البته بعضی که اصلاً اعتقادی به اسلام ندارند، لکن معذلک آنی که باید باشد این معما حل نشده است و نخواهد شد. این موجود یک اعجازی است که نمی شود در اطراف او آن که هست صحبت کرد، هر کس به اندازه فهم خودش و به اندازه نظری که دارد در این باب صحبت کرده است و حضرت غیر از این معانی است. یعنی ما نمی توانیم به آن جایی که بتوانیم از ایشان به آن جور که هستند مدح کنیم. آن صفات متضاده که در اشخاص نمی شود باشد، در ایشان هست. از همین جهت است که این صفات متضاده که هست، این که هر کسی یک طرفش را گرفته است و خیال می کند که ایشان او است. کسی که عارف مسلک است و در رأس عرفای عالم واقع شده است، این آدم در حکومت دخالت دارد، در صورتی که عرفای معروف اصلاً کناره گیری می کردند. کسی که در جنگ ها آن طور

صحیفه نور جلد 20 صفحه 70

فعالیت داشته است معذلک در زهد و تقوا و کناره گیری از خلق آن طور بوده است. چون ابعاد مختلف درش بوده است. هر کسی یک بعدی از او را گرفته است و خیال کرده است که بعد واقعی این است و تاکنون آن بعدی که ایشان دارند، آن بعد معنوی ای که ایشان دارند برای کسی کشف نشده است مگر برای اشخاصی که همطراز او هستند. از این جهت درباره ایشان صحبت کردن از هر ترتیبی که باشد، همه این چیزها را دارد لکن آن که هست نمی شود صحبت کرد، نمی توانیم ما صحبت کنیم و لهذا باید غمض عین کنیم از صحبت درباره ایشان و از ایشان بخواهیم که ما را هدایت کند و به آن راهی که ایشان هستند، ما لااقل به بعضی اش برسیم.
 

اگر هواهای نفسانی در کار باشد این منجر به اختلاف می شود

اما راجع به مسائلی که مناسب است در این روز گفتن، من کمی اش را عرض می کنم. ما الان گرفتاری های زیادی داریم که همه می دانید. و می دانید که همه قدرت هایی که هستند با ما مخالفند. یعنی قدرت ها دست به هم داده اند تا اسلام را که می بینید در این جاها یک نمونه ای ازش پیدا شده است بکوبند و نگذارند که اسلام سر بلند کند. ما تکلیفمان چی هست؟ در این حالی که همه با ما مخالفند، همه می خواهند /ما/ همه ما را از بین ببرند، می خواهند ما را برگردانند به آن حالی که یک نفر فرض کنید که سفیر یا مادون سفیر یک کشوری بتواند همه اوضاع ایران را به هم بزند، ما را می خواهند به آن حال برگردانند. تکلیف ما در این وقت چی است؟ خدا برای ما چه راهی معین کرده؟ باز ما باید بنشینیم با هم مختلف باشیم؟ باز با هم نزاع کنیم؟ حالا من این که می گویم نزاع، نه این که نزاعی هست و لیکن باید جلوگیری کنیم که مبادا باشد. حالا فردا رسانه های گروهی نگویند که فلانی گفته است که نزاع هست و الان در ایران جنگ است. یکی از اموری که آنها درصددند که همیشه دامن به آن بزنند، همین که در داخل ایران نزاع سر قدرت است. اینها باز نشناختند اسلام را، نشناختند ایران را، نشناختند متصدیان امور در ایران را. خیال می کنند که یک دسته آن طرف ایستادند، یک دسته هم آن طرف ایستادند همه دارند تو سر هم می زنند که یکی می خواهد قدرت را برای خودش، یکی می خواهد قدرت را برای خودش، این برای این است که نظر، نظر مادی است. وقتی نظر، نظر مادی شد همین طورها هست. اگر خدای نخواسته نظر مادی در بین ماها حاصل بشود و ما نسیان کنیم خدای تبارک و تعالی را به توجه به دنیا و مقامات، لاعلاج خواهد شد اختلاف. کسانی که توجه به دنیا دارند، نمی شود اختلاف نداشته باشند، هر کسی برای خودش می خواهد. آنهایی که اختلاف ندارند، آنهایی هستند که به دنیا اعتنا ندارند، آنهایی هستند که ارزش را بهش توجه دارند، آنها بینشان اختلاف واقع نمی شود. اگر همه انبیا جمع بشوند و همه اولیا جمع بشوند، با هم اختلاف نمی کنند، یک کلمه اختلاف ندارند، لکن اگر دو تا کدخدا در یک ده باشد اختلاف پیدا می کند، اگر دو عالم باشد (روحانی واقعاً) صد عالم روحانی باشد، ممکن نیست با هم اختلاف داشته باشند. اما اگر دو عالم باشد یا دو صورت عالم باشد که بخواهد دکان درست کند برای خودش، شکی نیست که با عالم دیگری که باز آن هم همین

صحیفه نور جلد 20 صفحه 71

جور است اختلاف پیدا می شود. و همین طور اگر چنانچه سران یک کشوری برای خدا کار بکنند، اینها اختلاف نخواهند پیدا کرد و باید توجه کنند که گمان نکنند که مأمونند از این که به راه ابلیس بروند. هیچ امری یکدفعه نمی شود، به تدریج، یک قدم یک قدم انسان را می کشانند به جهنم. از ابتدا نمی آید نفس اماره انسان بگوید بیا برو جهنم، یا ابلیس بگوید بیا برو جهنم، یا نفس اماره بگوید یاالله پاشویم دعوا راه بیندازیم، نخیر. ابتدائاً از اول شروع می شود یک قدم جلو می رود آدم ازش غفلت می کند، تبعیت می کند، یک قدم دیگر جلو می رود، یک وقت می بیند که سر از این بیرون آورد که با هم دارند اختلاف می کنند. که جلوی این اختلافات را بگیریم؟ تکلیف شرعی ما، تکلیف عقلی ما، تکلیف وجدانی ما این نیست که نگذاریم یک وقت خدای نخواسته بین اقشار اختلاف پیدا بشود؟ او به این است که هواهای نفسانی کم بشود، غیر از این راهی ندارد. اگر هواهای نفسانی در کار باشد، این منجر به اختلاف می شود، ولو این که هر مقدار هم یک نفری آدمی باشد که به ظواهر خیلی اعتقاد داشته باشد و خیلی هم دنبال ظواهر باشد، لکن وقتی که در قلبش هوای نفسانی باشد قهراً آن هوای نفسانی او را دنبال می کند. این هوای نفسانی در همه هست /نمی شود/ تعرضش نمی شود کرد، لکن بعضی ها مهار می کنند و بعضی ها مهار نمی کنند این که می گویم در همه، یعنی همه مردم متعارف نه اولیای خدا -
 

همه توجه به این داشته باشید که دنبال اختلاف نروید

ما باید فکر این معنا باشیم که در این کشور یک وقت خدای نخواسته به تدریج اختلاف واقع نشود. همه پشتیبان هم باشیم. بنابراین بگذاریم که دندان روی جگر بگذاریم و هوای نفسانی را زیر پا بگذاریم و با هم خوب بشویم. اگر در قلب هم یک چیزی هست که الان نمی تواند یک آدمی جلویش را بگیرد، ولی در عمل قدرت دارد به این که جلویش را بگیرد، جلویش را بگیرد. امروز تأیید همه قشرها بر همه ما لازم است. ما باید از مجلس طرفداری بکنیم، مجلس هم باید از همه ملت طرفداری بکند. ما باید طرفدار دولت باشیم، دولت هم باید خدمت به ملت بکند. ما باید به همه قوایی که الان هستند تبعیت کنیم ازشان به اندازه ای که باید بکنیم و پشتیبانی کنیم ازشان به اندازه ای که باید بکنیم. آنها هم باید از هم پشتیبانی بکنند. یک دسته بیایند بخواهند یک طرف بکشند، یک دسته هم یک طرف دیگر بکشند (در حالی که نیست الان، این طور دارند می گویند) اگر خدای نخواسته یک جرقه ای پیدا بشود، خواهد دنیا این را بزرگ کرد تا آن جایی که بگویند ایران الان دیگر هیچ چیز درش نیست.
الان شما ملاحظه می کنید که رسانه های گروهی تمام چیزهایی که در ایران، چیزهای خوبی که در ایران هست، اگر صحبت کنند به طور برق آسا ازش می گذرند و تهمت می زنند و سر آن تهمت ایستادگی می کنند. جنگ واقع می شود، می بینید که الان پیروزی های بزرگ واقع شده است، این را همچو می برندش و همین طور کنارش می گذارند. اول که اصل را ذکر نمی کنند، بعد هم این، این را

صحیفه نور جلد 20 صفحه 72

گفت، آن هم او را گفت و تا حالا تأییدی ازش نشده. خبرگزاری هایشان می آیند این جا، آنهایی که اغراض دارند یک چیزی انبار می کنند و می فرستند آن جا و آنها هم می دانند که اینها انبار کردند و فرستاده اند، معذلک می گویند که چیز است، ایران چه شده، چه شده، چه شده، دلیل ما آن کسی است که مخالف با ایران هست، آن مخالف با ایران این طوری گفته، درست است لابد. این برای این است که دنبال این هستند که یک چیزی از ما پیدا کنند و بزرگش کنند و ما را در داخل به هم بریزند. عقل ما و دیانت ما و اسلام و همه چیز اقتضا می کند که ما حالا وقتی بنا شد که همه با ما بدند. با هم خوب بشویم، طرفدار هم باشیم. ارتش طرفدار سپاه باشد، سپاه طرفدار ارتش باشد و همه ارگان ها طرفدار هم باشند. این نخواهد ارتش را از بین ببرد، آن نخواهد سپاه را از بین ببرد، آن نخواهد دولت را از بین ببرد، آن نخواهد قوه قضایی را از بین ببرد، همه باید با هم باشند. این یک تلکیف الهی شرعی است به عهده ما و به عهده همه ملت، البته /در موقع/ اگر خدای نخواسته یک وقت ما ببینیم که می خواهد یک همچو چیزی واقع بشود، تکلیف شرعی مان این است که با هر ترتیبی که می شود جلویش را بگیریم ولو به افشا کردن، ولو به این که یک نفری را قربانی کنیم برای یک ملت، یک دسته ای را قربانی کنیم برای یک ملت.
 

آدم یک وقت از خودش تعریف می کند برای این که هدایت کند دیگران را، این نفس رحمان است

من دارم به شما آقایان عرض می کنم همه توجه به این داشته باشید که دنبال اختلاف نروید. فردا ممکن است که انتخابات پیش بیاید، خوب! در موقع انتخابات البته صحبت ها خواهد شد، دنبال این نروید که به هوای نفسانی خودتان برای خودتان درست کنید. می خواهد یک قضیه ای واقع بشود در ایران، دنبال این نباشید که به نفع من باشد، آن یکی بگوید به نفع من باشد، این مبدا اختلاف است. انبیا و اولیا و کسانی که وارسته از دنیا هستند، این معانی را ندارند. شما هم اگر تبعیت از انبیا دارید، تبعیت از امیرالمؤمنین سلام الله علیه دارید، باید این معنا را نداشته باشید. امیرالمؤمنین سلام الله علیه تمام دنیا پیشش هیچ بوده، من گاهی فکر می کردم که حضرت امیر و همین طور در بین انبیا هم همین طور، در بین ائمه هم همین طور گاهی از خودشان تعریف می کنند، این چیه؟ این مبداش همانی است که خدای تبارک و تعالی به آدم گفت، وادارش کرد به این که آن اسمائی را که خدا به او تعلیم کرده است امر بهش کرد که باید بگویی. اگر این امر را نکرده بود آدم نمی گفت. اینها مأمورند که چون مقام، مقام بزرگی است به مردم معرفی کنند این مقام را برای تبعیت مردم، نه برای این که می خواهند خودشان را چه بکنند. حضرت امیر که در بسیاری از جاها از خودش تعریف می کند که من اعتنای به دنیا ندارم، او مأمور است این را بگوید، بهش هم سخت است این. /به/ انبیای دیگر هم که از خودشان یک چیزی صحبت می کردند برای این که این راه هدایت بوده است، نه برای این که برای خودشان بوده، راه هدایت به عالم غیب بوده. مثل یک طبیبی که هیچ قوای نفس ندارد، لکن می بیند که اگر چنانچه طب

صحیفه نور جلد 20 صفحه 73

خودش را نشان ندهد مردم به مرض می افتند، به یک مرضی می افتند، این مجبور می شود در عین حالی که نمی خواهد از خودش تعریف کند، از طب خودش و این که من متخصص در این امرم تعریف کند. دو جور تعریف داریم. یک وقت این است که آدم تعریف می کند می خواهد خودش را نشان بدهد، این ابلیس است. یک وقت این است که آدم تعریف می کند می خواهد خودش را نشان بدهد، این ابلیس است. یک وقت از خودش تعریف می کند برای این که هدایت کند دیگران را، این نفس رحمان است. حضرت امیر که می فرماید که من، قسم می خورد به این که اگر همه دنیا و چه را به من بدهند، من ظلم حتی به آن طور نمی کنم، این وادار شده است از طرف خدای تبارک و تعالی به این که این را بگوید تا مقام معلوم بشود. مردم تبعیت کنند، مثل همان طبیب می ماند، نمی خواهد خودنمایی کند مثل امثال ماها که اگر فرض کنید یک شعری بلد هستیم می خواهیم خودنمایی کنیم که من آنم که شعر گفتم، اگر یک درسی خواندیم خودنمایی کنیم که من آنم که درس خواندم، او می خواهد هدایت کند مردم را به راهی که غیر از این نمی شود و لهذا در عین حالی که برایش مشکل است، می گوید. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در عینی که برایش مشکل بود که حضرت امیر را معرفی کند و راه هدایت را به مردم بگوید، برای این که می دید ممکن است یک وقت اختلاف بشود، معذلک خدا الزامش کرد که باید بگویی، اگر نگویی کاری نکردی. اینها الزامی است. این که در لسان ائمه می بینید که از خودشان تعریف می کنند گاهی، این یک الزامی است که از طرف غیب /بر آن شده است/ بر آنها شده است که باید این کار را بکنید مردم طبیب را بشناسند. مردم یک ظاهری می بینند که ظاهر این و آن یکی مثل هم است، گاهی هم می بینند که خوب! این آدم هم می کشد، این مامور است که به آنها بفهماند که این آدمکشی چی است و راه هدایت این است، مثل همان طبیب. اگر ما شمه ای از این معنا پیدا بکنیم که اگر هم معرفی می خواهیم خودمان را بکنیم ما نباید بکنیم البته، ما همچو مأموریتی نداریم، لکن اگر بخواهیم بکنیم برای این باشد که هدایت بشوند مردم، اگر دیدید برای خود است بدانید که دست شیطان در کار است. اگر دیدید که یک وقتی ما مخالفت می کنیم با رئیس جمهور، یا شما مخالفت می کنید بدانید که برای خدا نیست، دست ابلیس در کار است. و همین طور اگر از دولت، اگر ما از دولتی که الان دارد خدمت می کند و خدمتش هم شایان است و مورد اعتماد است، ما بخواهیم تکذیب بکنیم، بدانید که دست شیطان در کار است، برای خدا نیست. اگر بخواهیم از ارتش بدگویی کنیم، بدانید دست شیطان در کار است، از سپاه بکنیم بدانید دست شیطان در کار است، دست الهی نیست.
 

امروزشماییدوهمه عالم دشمن شما،الامعدود

میزان را خود انسان در باطنش غالباً می فهمد و اگر بخواهد بفهمد هم میزان دارد. این آدمی که در رأس یک امری واقع هست، پیش خودش یک وقت شاید فکر کند که اگر این امر دست آن یکی باشد، بهتر از من است، ببیند راضی هست واقعاً بین خودش و خدای خودش که او باشد و خودش نباشد؟ اگر دید راضی هست به این امر، بداند که یک چیزی از عالم غیب درش هست و اگر راضی نیست بداند که عیب درش هست، نفسانیت درش هست. البته ما نمی توانیم از نفسانیت خودمان به طور

صحیفه نور جلد 20 صفحه 74

مطلق جلوگیری کنیم، ما همچو قدرتی نداریم، اما قدرت این را داریم که جلوی خودمان را بگیریم اظهار نکنیم. قدرت نداریم اگر با یک کسی واقعاً مخالفیم، مخالفت را در قلبمان هم نداشته باشیم، اما قدرت این را داریم که در مقام عمل، در مقام اظهار نکنیم این کارها را. و ما امروز ملکف شرعی هستیم، تکلیف الهی است که اگر در دلمان /هم از بعضی مان/ بعضی مان از بعضی مان خوشش نمی آید در مقام عمل، در مقام ذکر، در مقام تبلیغ بر خلاف نفس خودش عمل بکند، این یک امری است که قدرت دارد انسان، اگر آن را قدرت ندارد، لکن عمل را، فعل را قدرت دارد و لهذا خدا از انسان مؤاخذه می کند. مؤاخذه نمی کند که چرا در قلب تو این واقع نشد، حالا نقص انسان، اما این مؤاخذه این طوری ندارد. اما می توانستی در عین حالی که خوش نیستی با این، دوست نداری، این را ذکر نکنی، این را قدرت داری، نکردی معاقبی. و /ما/ امروز قضیه شخصی نیست که یک کسی معصیت خدا را می کند و معاقب است این به اندازه شخصیت خودش و به اندازه حال خودش معاقب است. ما اگر امروز مخالفت با هم بکنیم، قضیه یک ملت در کار است، قضیه ملت های اسلامی در کار است، قضیه اسلام در کار است، قضیه ارزش های الهی در کار است، قضیه ملت های اسلامی در کار است، این جرمش غیر آن جرمی است که کسی تو خانه اش نشسته، یک معصیتی می کند، آن هم جرم است. اما کسی مخالفت بکند با یک کسی که دارد خدمت به خلق می کند این غیر آن جرمی است که مخالفت بکند با یک شخصی که در بین خانه خودش فرض کنید که در عائله خودش می کند، آن هم جرم است. اما کسی مخالفت بکند با یک کسی که دارد خدمت به خلق می کند این غیر آن جرمی است که مخالفت بکند با یک شخصی که در بین خانه خودش فرض کنید که در عائله خودش می کند، آن هم جرم است. اما این جرم از آن جرم خیلی بالاتر است و این یک چیزی است که مشکل است خدای تبارک و تعالی انسان را ببخشد.
امروز خیلی تکلیف به عهده ماست، تکلیف های شاق هم به عهده ماست. امروز شمایید و همه عالم دشمن شما الا معدود، البته بین ملت ها زیاد هست /شما/ به شما توجه دارند. اما دولت ها معدودی هستند که مخالف با شما نیستند، همه مخالفند. اگر ما هم بخواهیم خودمان با هم مخالفت کنیم، این یک جرمی است که تا ابد به عهده ما خواهد ماند و برای ما یک جرم ابدی ثابت خواهد شد، یک روسیاهی ابدی پیش خدای تبارک و تعالی برای ما پیدا خواهد شد.
حضرت امیر سلام الله علیه در بسیاری از اموری که برایش خیلی سخت بود، دندان روی جگر می گذاشت و موافقت می کرد برای مصالح کلی، برای مصالح اسلام. ما اگر تبعیت از او داریم باید این طور باشیم، اگر یک مقدار هم تبعیت داریم، یک مقداری همین طور باشیم. در هر صورت آنی که در یک همچو موقعی برای ما باید خیلی مورد نظر باشد، این که الان دارند از اطراف دنبال این می روند که ما را از باطن از بین ببرند، در داخل ما را خرد کنند، نتوانستند در خارج بکنند، نقشه ها همه نقش بر آب شد و از بین رفت لکن حالا الان این نقشه، نقشه مهمی است که می خواهند در داخل، هی چیزهایی می گویند در کجا چی واقع شده، معلوم شد چه شده است، کی با کی دعوا دارد، کی با کی چه دارد و اینها تأثیر دارد اگر چنانچه توجه نکند انسان به خدای تبارک و تعالی، از خدای تبارک و تعالی در واقع نخواهد این را که انسان را از این شرها نجات بدهد، ممکن است انسان در دام بیفتد.
و ما بحمدالله امروز همه با هم خوب هستیم، انشاءالله و امیدوارم خدای تبارک و تعالی همه را

صحیفه نور جلد 20 صفحه 75

تأیید کند و همه شما دیگری را تأیید کنید، همه ملت دولت را تأیید کند، دولت همه ملت را تأیید کند و مجلس و همین طور همه با هم باشند تا انشاءالله خدای تبارک و تعالی قدرت بدهد به همه و توجه کند به همه و این ملت را از شر اشرار نجات بدهد.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  8:33 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

پیام نوروزی

تاریخ: 1366/01/01

 

پیام نوروزی

بسم الله الرحمن الرحیم
یا مقلب القلوب والابصار یا مدبراللیل و النهار یا محول الحول والاحوال حول حالنا الی احسن الحال.
نوروز امسال یک خصوصیاتی دارد که برای آن خصوصیات مبارک است و من به ملاحظه آن خصوصیات به تمام مسلمین جهان و مظلومین جهان و ملت مجاهد و عزیز خودمان تبریک عرض می کنم. بعض از آن خصوصیات این است که بحمدالله ما سالی را تجدید می کنیم که قبلش پیروزی های چشمگیری بود که همه می دانند و امیدوارم که خداوند در این سال نو هم آن پیروزی هایی که باید عنایت بفرماید، به ما عنایت بفرماید. و از خصوصیاتی که کمتر اتفاق می افتد، این است که امسال، این سال نو بین دو عید بزرگ واقع شده است بین سیزدهم و مبعث. مبعث که مال بعثت ولی الله اعظم، ولی الله مطلق بالاصاله است و مولود که باز عید ولی الله بالتبع است و این دو بزرگوار در عوالم غیب با هم بودند، متحد بودند و شهادت در این عالم یکی مظهر آن غیب مطلق است در بعثت و یکی مظهر آن غیب مطلق است در امامت. امامت و بعثت دو امر هستند که اینها به ظهور آن معنویت بزرگ عام است و آن ولایت است و به این لحاظ این عید، این روز بزرگ به واسطه محفوف بودنش به این دو عید بزرگ، این عید ملی هم مبارک است. و دنبال این مطلب این معنا را باید عرض کنم که ما واقع شدیم در بین این دو عید که یکی عید ولادت حضرت امیر و یکی عید بعثت که بزرگترین اعیاد اسلامی است.
و این دو بزرگوار همان طوری که در عالم غیب و غیب غیب با هم بودند و متحد بودند، در عالم هم که آمدند، در این دنیا هم که آمدند اینها اخوت داشتند، برادری داشتند و یک بودند و این برای ما باید عبرت باشد که مایی که الان در این عید، در این روز نوروز واقع شدیم، بین دو عیدی واقع شدیم که صاحبان آن دو عید در همه نشئات با هم بودند و در این نشئه هم برادر بودند. ما باید از این عبرت بگیریم که ما هم برادری خودمان را حفظ کنیم. تمام کسانی که در این کشور متصدی امور هستند، باید برادری خودشان را حفظ کنند و اخوتی که بین آن دو بزرگوار بوده است ما تبعیت کنیم از آنها و اخوت داشته باشیم، همان طوری که آنها در تمام ایام عمرشان در این عالم در تمام اوقات با هم بودند و پشتیبان هم بودند و یکی به تبعیت آن دیگری همه امور را محول به او کرد و همه امور را به تبعیت او بجا

صحیفه نور جلد 20 صفحه 77

آورد و با او بود و برادر او بود در همه امور، کسانی هم که در این کشور هستند، از هر قشر و از هر طایفه خصوصاً متصدیان امور، اینها تبعیت کنند از این بزرگوار در این که اخوت خودشان را حفظ کنند، برادر باشند خصوصاً در این مقطع از زمانی که اگر چنانچه یک خللی واقع بشود در برادری این آقایان، خلل به اسلام واقع می شود و لهذا مسأله، مسأله مهمی است و ما در یک مقطع بزرگ و عظیمی واقع شدیم و اگر چنانچه اخوت خودمان را حفظ کنیم و همین طور ارتش و سپاه و بسیج و سایر قوای مسلحه از عشایری و غیره، اینها هم اخوت خودشان را حفظ کنند، تبعیت کردیم از مولاهای خودمان و به سعادت انشاءالله می رسیم.
و اگر چنانچه یک وقت خدای نخواسته هواهای نفسانی در کار بیاید و انسان تبعیت از هوای خودش بکند و بخواهد در مقابل هم جبهه گیری بکند، خدای نخواسته اگر یک همچو امری واقع بشود، بدانید که ما مخذول دنیا و آخرت خواهیم بود. و لهذا در این عید، در این مقطع از زمان، در این چیزی که برای ما الان پیش آمده است و آن روزی که روز نو است، سال نو است و محفوف به دو عید بزرگ است، ما باید از آنها تبعیت کنیم و اخوت خودمان را در همه جا حفظ کنیم و من از خدای تبارک و تعالی خواستارم که این اخوت را بین همه ارگان ها، بین مجلسی ها و بین دولت، قوه قضایی و سایر مردم، بین همه قشرهای ملت حفظ کند و ما آن تبعیت را از موالی خودمان بکنیم که انشاءالله با سعادت از این دنیا برویم. و مهم قضیه هوای نفس است، در همه امور آن چیزی که انسان را به دام می اندازد، هوای نفس انسان است و من از خدای تبارک و تعالی خواستارم که موفق کند این مسلمین را، موفق کند این سردمداران مسلمین را به این که توجه بکنند به این که کارهایی که می کنند از روی هوای نفس نباشد و خصوصاً در این ملت ما که بحمدالله تاکنون به این وضع رسیده اند و این پیروزی ها را پیدا کردند و البته شهید دادند، البته معلول دادند، مفقود دادند و جوان های خودشان را از دست دادند لکن در عین حال با هم بودند و پشتیبان هم بودند، از این به بعد هم پشتیبان هم باشند و برادر باشند با هم.
و من امیدوارم این روز نو به همه مبارک باشد، به همه قشرهای ملت، به هر طایفه ای از طوایف ملت و امیدوارم که کسانی که تاکنون با این جمهوری اسلامی، از کسانی که مال خود ایران بودند و با جمهوری اسلامی به توهماتی مخالفت می کردند، از این به بعد از مخالفتشان دست بردارند و آن طوری که رضای خداست بجا بیاورند. رضای خدا امروز این است که اسلام پرتوش در همه جا باشد و این تابع این است که شما در داخل، همه، همه قشرها، کسانی که به خیالاتی مخالفت می کنند یا مخالفت کردند و کسانی که در خارج هستند و به خیالاتی مخالفت می کنند، اینها بیدار بشوند، هشیار بشوند و هواهای نفسانی را از دست بدهند، دست بردارند از هواهای نفسانی. و خداوند انشاءالله همه قشرها را سعید کند و موفق کند به این خدمت به اسلام و به خدمت به ملت و مسلمین.
والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  8:33 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

دیدار با وزیر بهداشت و درمان و آموزش پزشکی و مسؤولین پزشکی کشور در سالروز بعثت رسول اکرم (ص)

تاریخ: 1366/01/08

 

با بعثت پیامبر اکرم انقلاباتی حاصل شد که قبل از او نبوده است

بسم الله الرحمن الرحیم
این عید سعید را که باید گفت بزرگترین اعیاد اسلامی است، من به همه مسلمین جهان و مستضعفین جهان تبریک عرض می کنم. قضیه بعثت، مسأله ای نیست که ما بتوانیم در اطراف او صحبتی بکنیم. ما همین قدر می دانیم که با بعثت پیغمبر اکرم انقلاباتی حاصل شد و چیزهایی در دنیا حاصل شد /به تدریج/ که قبل از او نبوده است. آن معارفی که به برکت بعثت رسول اکرم در عالم پخش شد کسانی که مطلعند که این معارف چی است و تا آن اندازه ای که ماها می توانیم ادارک بکنیم - می بینیم که از حد بشریت خارج است، اعجازی است فوق ادراک بشریت، از یک انسانی که در جاهلیت متولد شده است، در جاهلیت بزرگ شده است و یک آدمی بوده است که در یک محیطی پرورش یافته است که اسمی از این مسائل اصلاً نبوده در آن وقت. محیط آن جا اصلاً راجع به مسائل دنیا و به مسائل عرفان و فلسفه و سایر مسائل اصلاً آشنایی نداشتند و در تمام عمرش حضرت آن جا بوده، یک سفر مختصری کرده است که چند وقتی، یک چند روزی، سفر کرده و برگشته. آن وقت، وقتی که بعثت حاصل شد، انسان می بیند که یک مطالبی پیش آورده است که از حد بشریت خارج است. این اعجازی است که برای اهل نظر دلیل بر نبوت پیغمبر است والا ایشان به خودش نمی توانست این کار را بکند، نه تحصیلاتی داشت، حتی نوشتن را هم نمی دانست، مسائل، یک مسائل بزرگی است که ما نمی توانیم در اطرافش صحبت کنیم و کشف هم نشده است، برای خود ایشان است و کسانی که خاص الخالص ایشان هستند. مسائل اجتماعی در اسلام می دانید که هست، همه جور مسائل هست و به درجه اعلا هست که از عهده یک نفر آدمی که در آن محیط زندگی کرده است، و یا در هر محیطی یک نفر آدم بتواند این طور در دنیا همه چیز را بیابد که مطابق عقل حالا باشد و آینده، این یک امر اعجاز است، غیر از اعجاز چیز دیگر نمی تواند باشد.
 

فساددرآن وقت بودوحالاهم هست وتاآخرهم خواهدبود

ما هم باید از قضیه بعثت و آن برکات بعثت که حاصل شده است، با این که آنی که پیغمبر می خواست حاصل نشده است حالا و بعدها هم نخواهد حاصل شد، آن مسائلی که او می خواست که

صحیفه نور جلد 20 صفحه 79

می خواهد، مردم چه بشوند، نه در زمان خودشان شد و نه بعد شد، و گرچه بعضی آخوندهای درباری می گویند که فلانی گفته است که پیغمبر نتوانست بله! من عرض می کنم پیغمبر نتوانست، اگر توانسته بود تو آخوند درباری! حالا نبودی. همه می دانیم که در زمان پیغمبر وضع جوری بود که پیغمبر حتی احکامی که می خواست بگوید، تقیه می کرد حضرت، مسائلی که می خواست بگوید حضرت ملاحظه می کرد و موفق نشد پیغمبر به آن چیزی که می خواست، آن چیزی که دلخواهش بود /بعثت/ بعث کرد، همه چیز گفت، در رساندن مطلب هیچ قصوری نبود، اما در فهماندن مردم، آشنا کردن مردم به مسائل یک مسأله ای نبود که از عهده کسی برآید. (و لهذا می بینید فساد در آن وقت بود و حالا هم هست و تا آخر هم خواهد بود. بله، در زمان حضرت صاحب سلام الله علیه حکومت واحد می شود، قدرت حکومت... عدالت یک عدالت اجتماعی در همه عالم می آید اما نه این که انسان ها بشوند یک انسان دیگر، انسان ها همان ها هستند که یک دسته شان خوبند، یک دسته شان بد، منتها آنهایی که بد هستند دیگر نمی توانند که کارهای خلاف بکنند) در هر صورت مسأله بعثت مسأله ای نیست که ما حالا بتوانیم در اطرافش صحبت کنیم.
 

مجاهده در راه خدا مراتب دارد، یکی از مراتبش این است که انسان برای خدا مداوا کند

من باید از شما آقایانی که حاضر هستید و کسانی که غیر حاضر هستند، از تمام اقشار ملت تشکر کنم که یک ملت نمونه هستید و امید است که این ملت نمونه اسباب این بشود که انقلاباتی در ایران، در دنیا پیدا بشود زیادتر از آنی که الان هست. از پزشکان من باید تشکر کنم و عرض کنم بهشان که خدای تبارک و تعالی مجاهدین در راه خودش را برایشان مقام بزرگ قائل است و مجاهد در راه خدا مراتب دارد. یکی از مراتبش هم این است که برای خدا انسان مداوا کند کسانی که مبتلا هستند، خصوصاً در این زمان و در این وقتی که ما واقع هستیم که انصافاً کارهای شما یک مجاهده در راه خداست منتها باید توجه کنید و مجاهده لله باشد، برای او باشد. وقتی برای او باشد، همیشگی می شود. چیزهایی که برای خداست، اینها دایم است همیشگی است. چیزهایی که برای طبیعت و ماده است، خود ماده و طبیعت از بین می رود، آنهایی که برای اوست آنها هم از بین می روند. شما پزشکان که الان باید گفت یکی از مجاهدین در راه خدا هستید، توجه بکنید که اغراضتان یک اغراض مادی نباشد، اغراض الهی باشد. اغراض الهی داشتید، مادی هم دنبالش هست، اما این مادی دیگر الهی شده است که دنبالش هست. اغراض مادی شدید، هر چه هم بگویید برای خدا، درست نخواهد شد. عمده این است که اغراض را همه قشرهای ملت دولت، مجلس همه غرض هاشان را غرض الهی کنند تا همه مسائل مسائل الهی بشود، آن وقت ما راه یافتیم به یک گوشه ای از آن چیزی که انبیا می خواستند.

صحیفه نور جلد 20 صفحه 79

 

شما هم خودتان را عوض کنید و با مردم راه بروید

شما می بینید که ما الان مبتلا هستیم به چه چیزهایی در دنیا، باید من و شما ترک تعجب کنیم از این که تحول در همه چیز واقع شده الا در قصرهای این قدرتمندان، دنیا عوض شده است اینها باز خیال می کنند که دنیای صد سال، صد و پنجاه سال پیش است. اینها باز نفهمیده اند یا خودشان را به نفهمی می زنند که همه عالم عوض شده است، آفریقا عوض شده است، اروپا عوض شده است و همه آسیا عوض شده است، همه عوض شدند، همه عوض شدند الا این سردمداران که یا عوض نشده اند یا خودشان را می زنند به این که ما عوض نشده ایم. و اینها خیال می کنند که مثلاً ایران باز مثل زمان قاجار و زمان پهلوی است که اگر یک سفیری از آنها بخواهد یک کاری را بکند، اینها جرأت نکنند مقابلش حرف بزنند، اگر یک قضیه ای بخواهد واقع بشود، به مجرد این که سفیر فلان جا آمد گفت نه، تمام بشود. اینها نمی فهمند که مسأله این طور نیست و دنیا حالا این نیست؟ دنیا حالا این نیست که شما هر چه آن جا نشستید و گفتید، این عمل بشود. شما غایت امر بتوانید کلاه خودتان را نگه دارید، دنبال این نباشید که کلاه مردم را بردارید. اگر نفهمیدید تا حالا که دنیا چه خبر است، باید گفت که شما در رأس نفهم ها واقع هستید. و اگر می فهمید و خیال می کنید مردم دیگر نمی فهمند، این هم باز یک اشتباه بزرگ است که شما خیال می کنید مردم حالا، مردم زمان صد سال پیش از اینند، مردم زمان پنجاه سال پیش از اینند، نه، این طور نیست، تغییر کرده است، تحول حاصل شده است، دنیا به هم خورده است، انقلاب پیدا شده است در دنیا و شما سرتان را زیر برف کرده اید و همان حرف های سابق را می زنید. اگر در خلیج فارس چه بشود، تنگه هرمز چه باشد، ما چه می کنیم! شما خیال می کنید که حالا هم مثل سابق است که در خلیج فارس و در همه جا یک کلمه می گفتید تمام می شد قضیه. حالا نیست مسأله این طور، بفرمایید در خلیج ببینید چه خبر است. و لهذا یک روز می گویند که ما چه می کنیم، یک روز بر می گردند، یک روز می گویند نگفتیم این طور. در کاخ سفید مسائل یک مسائلی است که یکی شان می گوید که ما دخالت نظامی می کنیم، یکی شان می گوید ابداً همچو چیزی نبوده. اصلاً سر درگمند، نمی فهمند چه می کنند وباز هم نشناخته اند مردم را، نشناخته اند دنیا را، دنیا عوض شده است، شما هم باید خودتان را عوض کنید، افکارتان را عوض کنید. نمی شود حالا مثل سابق با دیکتاتوری یا به تبلیغ به هم زد اوضاع را، یک کلمه شما بگویید، خیال می کنند همه باید بگویند چشم، نمی گویند دیگر، مردم نیستند این طور حالا و باید شما هم خودتان را عوض کنید و با مردم راه بروید، خیال نکنید که همه مردم باید دست بسته در مقابل شما هیچ حرفی نزنند، امروز ایران ما این طور است که اگر چنانچه فرض کنید که یک رئیس جمهور آمریکا بیاید این جا، مردم عادی این جا حاضر برایشان نیستند بروند تماشایش کنند، این طور نیست که خیال کنید که اگر یک کسی بیاید، این جا چه خواهد شد، چه می شود اگر چه بشود. نخیر، این مسأله این نیست، مردم عوض شده اند، یک جور دیگری شده اند، اعتنایی به این مسائل ندارند. نه ما، افریقایی ها هم ندارند، سایر جاها هم ندارند، فقط شماها هستید! که چند نفری که یک مسائلی دستتان است و یک قدرت هایی دستتان است و خیال می کنید که اعمال

صحیفه نور جلد 20 صفحه 81

نمی خواهید بکنید، می خواهید بگویید که ما اعمال می کنیم و با همین کار تمام بشود، با این کار تمام نمی شود، اعمال هم بکنید نمی شود. شوروی فهمید که در افغانستان، با این که کشور افغانستان آنهایی که سر کار هستند با شوروی هستند و کمونیست در آن جا هست، معذلک این عده ای که مسلمان هستند در آن جا و اهل اسلام هستند همچو مجال را بر شوروی تنگ کرده اند که الان نمی داند چه جوری از این غائله بیرون برود. مثل ایران که دولتش و ملتش و همه با هم هستند، فقط یک چند نفر انگشت شمارند که تبع امریکا هستند، نمی فهمند که خودشان چه می گویند، یک چند نفر معدودی هستند که اینها برخلاف هستند و من عقیده ام هست که اینها هم بیایند و با مردم بشوند و خیال نکنند که حالا سابق است و امریکا هر کاری دلش بخواهد بکند که شما بترسید از امریکا.
من امیدوارم که خداوند توفیق بدهد به ملت های مظلوم دنیا که در مقابل ظلم ها بایستد و نترسند، گمان نکنند که اینها هر چه گفتند عمل می کنند، اینها نه، اینها می خواهند که با همان تبلیغات کار را انجام بدهند و از این تبلیغات هیچ وقت نترسید و کشور ایران که نمی ترسد، ببینید که ایستاده مقابل و افغانستان که ریختند درش و آن طور فساد را درست کردند این طور ایستاده است و آنها را مستاصل کرده و در لبنان بالاتر از آنها می بینید که چه کرده اند و دنیا عوض شده است و /شما/ مسلمین توجه کنند و مظلومین توجه کنند که /این/ باید خودشان را حفظ کنند و در مقابل ابرقدرت ها بایستند و امیدوارم خداوند همه را توفیق بدهد و به برکت این عید سعید انشاءالله خداوند پیروز کند شما را، مملکت ما را همان طوری که مستقل است به استقلال بیشتر برساند.
والسلام علیکم و رحمةالله

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  8:33 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

دیدار با خانواده های شهدا، مفقودین و اسرا، بازماندگان شهدای لبنان، سرپرست بنیاد شهید، وزیر و مسؤولین وزارت کشور به مناسبت نیمه شعبان

تاریخ: 1366/01/25

 

ماه رمضان ماه نبوت است و ماه شعبان ماه امامت

بسم الله الرحمن الرحیم
عید سعید بر همه مسلمین جهان و مستضعفان مبارک باد. ما در ماه شعبان هستیم و چند روز دیگر در ماه رمضان واقع می شویم. ماه رمضان، ماه نبوت است و ماه شعبان، ماه امامت. ماه رمضان، لیله القدر دارد و ماه شعبان، شب نیمه شعبان دارد که تالی لیله القدر است. ماه رمضان مبارک است برای این که لیله القدر دارد و ماه شعبان مبارک است برای این که نیمه شعبان دارد. ماه رمضان مبارک است برای این که نزول وحی بر او شده است یا به عبارت دیگر معنویت رسول خدا وحی را نازل کرده است و ماه شعبان معظم است برای این که ماه ادامه همان معنویات ماه رمضان است. این ماه مبارک رمضان جلوه لیله القدر است که تمام حقایق و معانی در او جمع است و ماه شعبان، ماه امامان است که ادامه همان است. در ماه مبارک رمضان، مقام رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به ولایت کلی الهی بالاصاله تمام برکات را در این جهان بسط داده است و ماه شعبان که ماه امامان است، به برکت ولایت مطلقه به تبع رسول الله همان معانی را ادامه می دهد. پس ماه رمضان ماهی است که تمام پرده ها را دریده است و وارد شده است جبرئیل امین بر رسول خدا و به عبارت دیگر وارد کرده است پیغمبر اکرم جبرئیل امین را در دنیا، و ماه شعبان، ماه ولایت است و همه این معانی را ادامه می دهد. ماه رمضان مبارک است که قرآن بر او وارد شده است و ماه شعبان مبارک است که ادعیه ائمه علیهم السلام در او وارد شده است. ماه مبارک رمضان که قرآن را وارد کرده است، قرآن مشتمل بر تمام معارف است و تمام مایحتاج بشر است و ماه شعبان که ماه امامان است، ادامه همان حقیقت است و همان معانی در تمام دوره ها.
آن چیزی که در قرآن به طور اسرار هست، در ادعیه ائمه ما به طور اسرار هست. در دعای شعبانیه می خوانیم که می فرماید، عرض می کند به خدا: (واجعلنی ممن نادیه فاجابک و لا حظته فصعق لجلا لسک فناجیته سراً و عمل لک جهراً) . مسأله صعق را می آورد در میان، همان معنایی که در قرآن کریم راجع به حضرت موسی می گوید: (فلما تجلی ربه للجبل) و موسی در صعق واقع شد. این ماه صعق است و این هم ماهی است که همان صعق را می خواهد. این ماه تجلی الهی است بر پیغمبر

صحیفه نور جلد 20 صفحه 83

اکرم و این ماه تجلی الهی به تبع پیغمبر اکرم بر امامان است. حضرت مهدی سلام الله علیه ابعاد مختلفه دارد که آنچه که برای بشر واقع شده است، بعض ابعاد اوست، چنانچه آنچه از قرآن و پیغمبر اکرم برای بشر معلوم شده است، بعض ابعاد آن معنویات است. معنویاتی در قرآن هست که برای هیچ کس جز پیغمبر اکرم و کسانی که شاگرد او هستند و از او استفاده کردند، کشف نشده است و بر ادعیه ما مسائلی هست که همان طور است. همان طوری که رسول اکرم به حسب واقع حاکم بر جمیع موجودات است، حضرت مهدی همان طور حاکم بر جمیع موجودات است. آن خاتم رسل است و این خاتم ولایت، آن خاتم ولایت کلی بالاصاله است و این خاتم ولایت کلی به تبعیت است. پس این دو ماه، ماه هایی هستند که باید ما راجع به آنها احترام قائل بشویم و ادعیه ای که بر این ماه مبارک، ماه معظم شعبان وارد شده است و پس از آن در ماه مبارک رمضان وارد شده است بخوانیم و درش تدبر کنیم. مفسرانی که اهل این معانی هستند، ادعیه ائمه را تفسیر کنند، مناجات شعبانیه از مناجات هایی است که کم نظیر است، مثل دعای ابوحمزه که از حضرت سجاد وارد شده است، آن هم کم نظیر است و این هم کم نظیر است. دعای کمیل در شعبان وارد شده است و یکی از چیزهایی است که ادعیه هایی است که در پانزده شعبان، شب پانزده شعبان خوانده می شود، مشتمل بر اسراری است که دست ما از آن کوتاه است. از ائمه هدی ادعیه ای وارد شده است که مضامین آنها را باید تأمل کرد و آنهایی که اهل نظر هستند، اهل معرفت هستند در آنها شرح کنند، آنها را به مردم ارائه بدهند، اگر چه هیچ کس نمی تواند آن چیزی که به حسب واقع هست شرح کند.
 

ماه رمضان را مهلت ندهیم به این جنایتکار که مجهز بشود

ما از این مسأله باید بگذریم و همان اکتفا کنیم به این که ما تابع هستیم و ما قائل به این هستیم که نور نبوت و نور امامت از صدر خلقت بوده است و تا آخر خواهد بود. در ماه مبارک جنگ بدر واقع شده است. اینهایی که در هر بهانه ای می خواهند مهلت برای صدام بگیرند، اخیراً هم باز متشبث شدند به این که در ماه مبارک آتش بس باشد، مهلت بدهید به این جنایتکار که در ماه مبارک تجهیز کند خودش را و بعد از ماه مبارک بدتر از اول حمله کند! یک جنایتکاری که از هیچ امری از امور نمی گذرد و به هیچ قشری از اقشار رحم نمی کند و به اهل کشور خودش هم رحم نمی کند و آنها را در تحت فشارها و کشتارها قرار می دهد و دایماً درصدد فرصت است برای این که خودش را تحمیل کند بر همه منطقه. آنهایی که تبع امریکا هستند، آنها دعوت می کنند ما را بر این که در ماه مبارک رمضان آتش بس. در سال قبل بود یا سال جلویی بود که دست اندرکارهای عراق می گفتند که ماه حرام است، /در/ جنگ حرام است. اینها باز این مطلب هم نفهمیدند که ماه رجب ماه حرام است نه ماه رمضان، ماه رمضان ماه جنگ است. ملت ما باید متوجه باشند به دسیسه های قدرت های بزرگ که در هر فرصتی دسیسه ای ایجاد می کنند و ما باید هشیار باشیم و گول اینها را نخوریم و ماه رمضان را مهلت ندهیم به این جنایتکار که مجهز بشود و باز به شرارت خودش ادامه بدهد. این شخص الان در لب گودال است،

صحیفه نور جلد 20 صفحه 84

لب گودال جهنم است و شما جوان ها و شما مردم باید این را ثابت کنید در جهنم، الان هم جهنم محیط بر اوست، الان هم این زندگی ای که او می کند زندگی جهنمی است و آن اخلاقی که دارد اخلاق جهنمیان است. برماست که به هیچ یک از این بوق های تبلیغاتی و آنهایی که تبع آنها هستند یا از زبان امریکا صحبت می کنند یا اشتباه می کنند در امور راجع به این که جنگ را باید پایان داد، هیچ گوش ندهید، جنگ پایان ممکن نیست بپذیرد الا به رفتن این حزب فاسد انشاءالله.
و مرگ بر همه ظالم های دنیا، مرگ بر آنهایی که دارند مردم را و ملت ها را می چاپند و با تبلیغات خودشان، خودشان را یک ملت یا یک دولت صلح طلب حساب می کنند. اینها در حال مرگ هستند. آنی که باقی است خدای تبارک و تعالی است، آن که هست و همیشه هست، اوست و آن که اهل سعادت است، آنی است که تقوا داشته باشد، تبعیت داشته باشد از اسلام و تبعیت از اسلام اگر ما داریم، باید هم دشمنان اسلام را سرکوب کنیم تا آن اندازه ای که می توانیم و هم باید بین دوستان خودمان محبت ایجاد کنیم.
 

وحدت را حفظ کنید تا خدای تبارک و تعالی عنایتش را مستدام کند

آقای محتشمی سلمه الله گفتند که استاندارها در این جا هستند یا جمعی از اشخاصی که مسؤولین هستند. آقایان باید، آقایان استاندارها باید توجه کنند که وحدت خودشان را و وحدت خودشان با ملت را حفظ کنند که ما هر چه داریم، به برکت خدا و عنایت او از این ملت داریم. آن که شما را به این مسند نشانده است، اگر مسند داشته باشید ملت است، آن که دست ظلم را از شما کوتاه کرده است و عدالت را می خواهد اجرا کند همین ملت است، همین جوان هایی هستند که الان در راه اسلام فداکاری می کنند. باید وحدت داشته باشید تا حفظ بشوید، دسیسه ها برای ایجاد اختلاف است و شما توجه داشته باشید که یک کلمه اختلاف آمیز از گناهان بزرگی است که مشکل است خدای تبارک و تعالی بیامرزد، چه این کلمه صادر بشود از دشمن های ما، چه این کلمه صادر بشود از دوستان ما، چه از اشخاصی که ادعای قداست می کنند و چه از اشخاصی که این ادعا را ندارند. یک کلمه اختلاف انگیز در یک همچو موقعی که اسلام در معرض خطر کفر است، این از گناهانی است که نمی شود به این زودی ازش گذشت. شما فردا وارد می شوید بر خدای تبارک و تعالی و آن جا جواب باید بدهید. آنهایی که ما را دعوت می کنند به صلح و سازش، در محضر خدا هستند و جواب باید بدهند. آنهایی که ما را دعوت می کنند به آتش بس، در محضر خدا هستند و جواب باید بدهند. توجه کنید به همه امور و وحدت را حفظ کنید تا خدای تبارک و تعالی عنایتش را مستدام کند و شما را به سعادت برساند. و من امیدوارم که این ملت شریف سعادت دوچندان پیدا کند و این رزمندگان معظم از هر صنفی که هستند و از هر قشری که هستند، اینها مؤید باشند به تأییدات الهی. و ملت ایران توجه بکند که امروز روزی است که باید مجهز بشود تا این جرثومه فساد را از بن در آورد. خداوند انشاءالله شما را توفیق بدهد و دشمنان شما را هدایت کند و اگر نشده اند، جزا بدهد.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  8:33 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

موافقت با پیشنهاد رئیس شورایعالی مبنی بر ترفیع ده تن از افسران ارتش جمهوری اسلامی ایران

تاریخ: 1366/02/08

 

موافقت با پیشنهاد رئیس شورایعالی مبنی بر ترفیع ده تن از افسران ارتش جمهوری اسلامی ایران

موافقت می شود.
امید است انشاءالله تعالی با وحدت کلمه بین همه قوای رزمنده، مقاصد عالیه اسلام تحقق پیدا کند.
روح الله الموسوی الخمینی

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  8:33 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع مسؤولان کشوری و لشکری به مناسبت عید سعید فطر

تاریخ: 1366/03/08

 

ضیافت خدا در این نشاه چشم پوشی از شهوات است

بسم الله الرحمن الرحیم
انشاءالله امیدوارم که این عید سعید به همه مسلمین و همه مظلومان جهان خصوصاً ملت شریف ایران مبارک باشد. من فکر می کردم که این ضیافتی که شما مؤمنین دعوت برش شدید که ضیافت الله است، این چی است. دعوت شدیم به ضیافت الله و ضیافت الله در عالم ماده عبارت از این است که ما را پرهیز بدهد از تمام شهوات دنیوی، این مرتبه مادی ضیافت الله است که همه کسانی که دعوت شدند به این ضیافت بدانند که ضیافت خدا در این نشاه چشم پوشی از شهوات است و ترک آن چیزی که قلب انسان، یعنی روح طبیعی انسان بهش مایل است آنها را باید ترک کند، این ضیافت خداست و این ضیافت سایه ضیافت هایی است که در طول عالم وجود تحقق دارد. منتها در عالم ماده به این صورت است که ترک شهوات طبیعی است، شهوات جسمانی است و در عالم مثال ترک شهوات خیالی است و در عالم بعد از مثال ترک شهوات عقلانی است، روحانی است. شهوت در هر جا به یک صورت تحقق دارد، در این عالم به همین طوری که می دانید و در عالم بعد از این عالم، عالم مثال شهواتی که انسان در عالم مثال دارد بالاتر از شهواتی است که در عالم طبیعت دارد و جلوگیری از آن هم مشکل تر است و ضیافت الله در آن جا این است که از آن شهوات انسان منصرف بشود، از شهوات نفسانی، آن شهوات نفسانی ای که الان عالم گرفتارش هست، شهوات عقلانی هم که بالاتر از این شهوات است ضیافت الله در آن جا باز این است که از آن شهوات عقلانی هم باید دست برداشت و /آنها هم/ در همه این مراتب هم شیطان وارد است که نگذارد شما در این ضیافت الله استفاده کنید، در عالم طبیعت نگذارد، در عالم خیال نگذارد در عالم عقل هم نگذارد و دست برداشتن از آن آمال عقلانی نیز مشکل تر از دست برداشتن از این آمال دیگر است. آمال نفسانی که پایین تر از آمال عقلانی است، عالم را به آتش کشیده. تمام این جنگ و تمام این نزاع هایی که در عالم واقع می شود چه در یک عائله واقع بشود یا در همه عالم که آن هم یک عائله است تمام اینها از همین سرکشی نفس است و ضیافت الله در آن جا که ما دعوت بر آن هم شدیم، این است که وارد بشویم در آن جا و ترک کنیم آن شهوات نفسانیه را و این بسیار مشکل است، شهوات جسمانی آسانتر است ترکش تا شهوات بالاتر تا برسد به شهوات نفسانی. تا آن آخر انسان مبتلاست به این شهوات نفسانی و ضیافت الله هم در آن عالم این

صحیفه نور جلد 20 صفحه 87

است که ما دعوت شدیم که دعوت بشویم که ترک کنیم اینها را، این جا ظل آن جاست و آن جا روح این جاست و شهوات عقلانی هم که در بسیاری در تمام عالم پرتو انداخته است این بالاتر از شهوات روحانی و نفسانی و جسمانی است و ضیافت الله هم در آن جاست که آن هم ترک بشود. ضیافت الله ترک این چیزهاست، برای این که ضیافت، رفتن در حضور آن کسی است که انسان را دعوت کرده است. خدا دعوت کرده است، ما هم در اثر این، در دنبال این دعوت وارد می شویم در ضیافت. آیا ما در این ماه رمضان، در این ضیافت وارد شده ایم و ترک کرده ایم شهوات جسمانی را، فضلا از شهوات خیالی و شهوات نفسانی و شهوات عقلانی؟ این دیگر هر کسی دست خودش است که خیال کند ببیند چه کرده است. آیا در محضر حق تعالی که دعوت کرده است ما را، ما رفته ایم در این محضر؟ وارد شده ایم در این محضر تا استفاده بکنیم یا وارد نشده ایم؟ در مسائل بالاتر از این جا هم هست. اینها مراتبی است از آن ضیافت فوق این ضیافات که آن ضیافت اهل معرفت است. خدا همه را دعوت کرده است به این ضیافت و اهل معرفت و کمل از اولیاء در آن ضیافت وارد می شوند و می توانند، البته نادری می تواند از عهده برآید. و فوق این همه مقامات، آن جایی است که دیگر ضیافتی در کار نیست، مضیفی و میهمانی و مهمانداری و ضیافتی در کار نیست، آنچه در وهم تو ناید آن است که اصل مسأله دیگر می رسد به جایی که ضیافتی در کار نیست.
 

توجه به حق تعالی طوری که دیگر ضیافتی در کار نباشد مخصوص کمل اولیاء است

و از جمله چیزهایی که در ماه مبارک هست، قضیه ادعیه ماه مبارک است. انسان وقتی ادعیه ائمه علیهم السلام را می بیند چه در ماه مبارک، چه در غیر ماه مبارک، خوب! در ماه مبارک زیاد است ادعیه. اگر نبود این که نهی شدیم از مأیوس شدن از رحمت خدا، ما باید وقتی آنها را می بینیم بکلی مأیوس بشویم. این امام سجاد است که مناجات هایش را شما می بینید و می بینید چطور از معاصی می ترسد. مسأله، مسأله بزرگتر از این مسائلی است که ما فکر می کنیم، مسأله غیر از این مسائلی است که در فکر ما یا در عقل عقلا یا در عرفان عرفا بیاید. مسأله ای است که اولیاء می دانند چی است قضیه، آنها فهمیدند تا آن اندازه ای که بشر باید بفهمد که قضیه چه بزرگ است و در مقابل چه عظمتی ما هستیم و سر و کار ما با کیست. اینها به ما تعلیم می دهند و این طور نیست که دعا برای تعلیم ما باشد، دعا برای خودشان بوده است، خودشان می ترسیدند، از گناهان خودشان گریه می کردند تا صبح، از پیغمبر گرفته تا امام عصر سلام الله علیه، همه از گناه می ترسیدند، گناه آنها غیر اینی است که من و شما داریم، آنها یک عظمتی را ادراک می کردند که توجه به کثرت، از گناهان کبیره است پیش آنها. حضرت سجاد در یک شبش به حسب آن چیزی که وارد شده تا صبح اللهم ارزقنا التجافی عن دارالغرور و الانا به الی دارالسرور والاستعداد للموت قبل حلول الفوت.مسأله، مسأله بزرگ است، آنها در مقابل عظمت خدا وقتی که خودشان را حساب می کنند می بینند که هیچ نیستند و هیچ ندارند،

صحیفه نور جلد 20 صفحه 88

واقع مطلب همین است، جز او کسی نیست و چیزی نیست. وقتی که توجه بکنند به عالم کثرت ولو به امر خدا این است که نسبت می دهند به رسول خدا که فرمود لیغان علی قلبی فانی لاستغفرالله فی کل الامور سبعین مره. او غیر از این مسائلی بوده است که پیش ماهاست. آنها در ضیافت بوده اند، در مافوق ضیافت هم بوده اند، در ضیافت بوده اند و از این که حضور در مقابل حق تعالی دارند و معذلک دارند مردم را دعوت می کنند، از همین کدورت حاصل می شده. توجه به مظاهر الهی، از غیب متوجه شدن به شهادت و به مظاهر الهی ولو همه اش الهی است، برای آنها همه الهی است لکن معذلک از آن جایی که، از آن غیبی که آنها می خواهند که کمال انقطاع الیک است وقتی که توجه می کنند به مظاهر، این گناه بزرگ است، این گناه نابخشودنی است، این دار غرور است پیش حضرت سجاد، توجه به ملکوت دار غرور است، توجه به مافوق ملکوت هم دار غرور است، توجه به حق تعالی طوری که دیگر ضیافتی در کار نباشد که مخصوص کمل اولیاء است آن جا دیگر ضیافت الله نیست در کار.
 

هواهای نفسانی سرچشمه تمام مفاسدی است که در عالم هست

خداوند به ما نصیب کند که ما انکار نکنیم این مسائل را، از جمله چیزهایی که سد راه انسانیت است، انکار مقامات است، محصور کردن همه چیز را در این چیزهایی که خود ما می فهمیم، اگر یک کسی یک قدم بالاتر بگذارد ولو لفظاً این از دیانت به نظر آنها خارج شده است. این سد راه است، قدم اول یقظه است، انسان باید بیدار بشود. ما همه الان در خوابیم. (الناس نیام) / وقتی/ اگر موت حاصل بشود برای انسان، آن وقت انتباه است ولی کو که حاصل بشود! عمده این است که انسان این مسائلی که وارد شده است ملاحظه کند که تمام آن چیزی که در گفتار اهل معرفت علمی است، در ادعیه ما، فوق اوست. اگر انکار کردید، انکار آنها را هم کردید، انکار اقوال ائمه علیهم السلام را هم کردید، ولو نمی دانید و این انکار سد راه انسان است، نمی گذارد انسان یک قدم بالا برود و این مارب نفسانی و هواهای نفسانی سرچشمه تمام مفاسدی است که در عالم هست، این مفاسدی که دنیا را به آتش زده است و دنیا در آتش از دست آنها می سوزد. لابد اخیراً شنیدید که رئیس جمهور امریکا گفته است که این کشور ایران یا رژیم ایران وحشی هستند. اگر مقصود از وحشی این است که رام نیستند در مقابل آن چیزهایی که شما می خواهید، گاوشیرده نیستند، این را شما اسمش را وحشی می گذارید، بگذارید و اگر واقعاً وحشی به آن معنایی که شما به خیالتان است که گفته اند، می گویید، بی حساب دارید حرف می زنید. وحشی آن است که نمی گذارد مردم، زورمندها به او تعدی کنند یا وحشی آن است که می خواهد تعدی کند؟ بی حساب نباید صحبت کرد. شما اگر چنانچه رفراندوم کنید

صحیفه نور جلد 20 صفحه 89

بین ملت های دنیا که امروز وحشی ترین رژیم ها کی است، من گمانم این است که بین ملت ها اگر اتفاق آرا نباشد، اکثریت قاطع هست که آمریکا. آن کسی که از آن ور دنیا می آید به این ور دنیا و تهدید می کند که من چه کنم و چه می کنم، این وحشی است یا آن که می گوید بابا بگذارید ما سر جای خودمان در کشور خودمان آزاد باشیم؟ در منطق آنها وحشی این است که رام آنها نباشد چنانچه تروریسم هم آن است که تابع آنها باشد و لهذا دیدید که عراق را تا آن وقتی که رام نبود برای آمریکا در چیز تروریست ها حساب کردند، همچو که رام شد او را از بین بردند، آن وقت به جای او / جای/ دیگری را گذاشتند. بی حساب انسان اگر حساب کند این طوری است، وقتی که سرخود انسان بخواهد مسائل را بگوید این است که رؤسای جمهور دنیا الا معدودی آنها فکر می کنند آنها فکر می کنند / که هر کس که مصالح ما را در نظر گرفت و هر کس که گاو شیرده ما شد، این وحشی نیست. و اما آن که سرکشی کرد از این فرمان، این وحشی است!! این منطق امثال ریگان است. و شما باید، ملت های ضعیف باید این منطق را بکوبند، روی این منطق است که دارند عالم را می چاپند، دارند مظلومین را زیر پا له می کنند، اگر یک قدری سستی کنید له می شوید.
 

ملت ایران باید به فکر باشد اگر لحظه ای سستی کند تا ابد له است

اینهایی که می گویند باید سازش کرد، اینها می فهمند که ما اگر سازش کنیم، له می شویم، اینها راضی اند به این که سازش بشود. اینها می گویند مطیع باشید، هر چه ما گفتیم عمل کنید، خودتان دیگر قدغن است که فکر کنید، فکر خودتان را باید غلاف کنید. آنها می خواهند که آرامش حاصل بشود در دنیا، آرامش وقتی حاصل می شود پیش آنها، که همه تابع باشند. ملت ها باید به فکر باشند، ملت ایران باید به فکر باشد، اگر لحظه ای سستی کند تا ابد له است. الان که صدام رو به جهنم دارد می رود و انشاءالله خواهد رفت. وقت این است که شما جدیت تان زیادتر بشود چه قوای مسلحه از هر صنف که هستند و چه ملت و چه این بسیج اگر مهلت بهش بدهید هر روزی که مهلت می دهید - او را تقویت می کنند و کار مشکل تر می شود. باید مهلت بهش نداد، سستی نباید کرد، مردم در اتصال به جبهه ها و جبهه ها در فعالیت. هر روزی که تعویق بیفتد این قصه مشکل تر می شود و شما باید فکر کنید و نگذارید کار مشکل بشود. به جای این که مناقشات لفظی بین خودتان باشد رها کنید، این وقتش نمی گذرد، اگر باشد، همه را رها کنید یکصدا دنبال این باشید که نگذارید ابرقدرت ها در کشور شما دیگر دخالت کنند. آنها الان مسابقه می کنند در این که دخالت کنند در کشور مسلمین، در خلیج، باید نگذاشت. نترسید از این هیاهو، هیاهویی است که می کنند که ما را با همان هیاهو بترسانند. آنها هم خیال می کنند که ملت ایران از این که یک وقت طیاره های آنها بیایند و بمباران کنند جایی را می ترسند. امتحان خودشان را مردم داده اند، ملتی که دنبال شهادت است، ملتی که افرادش این است که

صحیفه نور جلد 20 صفحه 90

دست و پایشان وقتی قطع می شود، گله می کنند که خدایا! چطور؟ مگر ما لایق نبودیم که جان ما را بگیری. یک همچو ملتی را نترسانید از این که ما چه می کنیم؟ شما هر غلطی می خواهید بکنید و نمی توانید هم بکنید، این ابرقدرت ها می خواهند به همه جا مسلط بشوند و این بدبخت های خلیج هم مثل کویت گرفتار این وسوسه شده است، خیال می کند که اگر در دامن آمریکا برود خلاص می شود، این اشتباه است. آمریکا می خواهد همه چیز شما را از بین ببرد و مسلط بر همه حیثیت ملت شما بشود، با همین بازی ها. توجه به عواقب امر خودتان بکنید. شما فردا که آمریکا دست از روی سرتان برداشت، باز ایران همراه هست، هستش! آن روزی هم که دستش روی سر شماست، هستش، هیچ ترس از این که او چه می کند ندارد. تا حالا هر چه کردند، هر چه خواستند کردند معذلک /هر چه خواستند کردند و/ ملت ما قوی تر شد. عمده این است که همه ملت همصدا باشند، مناقشات را دست بردارند، بگذارند برای بعد، وقت زیاد است. امروز که همه چیز همه شما، همه چیزتان خدای نخواسته اگر چنانچه غلبه ای پیدا بشود از یک قدرتی به باد می رود، باید راجع به این چیزهای جزیی که اهمیت ندارد، هی ننشینید و بگویید، هی بنویسید، او بنویسد، او بگوید. باید دست برداشت از این چیزها، با هم باشید تا این شیطان ها را بیرون کنید بعد، وقتی که بیرون کردید، بنشینید خودتان هر کاری خواهید بکنید. هر چیزی وقتی دارد، امروز وقت مناقشات نیست، امروز وقت این نیست که یک دسته ای یک طرفی را بگیرند، یک دسته یک طرفی را بگیرند، یک دسته ای نصیحت کنند ما را که شما باید صلح بکنید، این مال ضعفاست، آن اشخاص ضعیفی که همیشه در دام آمریکا بودند یا امثال اینها از این مسائل می گویند لکن ما تازه خارج شدیم از این دام، دوباره حاضر نیستیم وارد بشویم، ملت ما حاضر نیست به این که دوباره در این دام وارد بشود، دوباره مستشارهای آمریکا بیاید و هر حکومتی می خواهد بکند. تا حالا ما را عقب نگه داشتند بس است این می خواهند باز هم نگه دارند، عقب تر ببرند؟
من دعا می کنم از خدای متعال، می خواهم که خداوند ما را بیدار کند و خداوند دشمن های اسلام را اگر قابل اصلاح نیستند، از بین ببرد و ما را آشنا کند به وظایف همین عالم و به وظایف عالم های دیگر و ما را از این ضیافت، یک حظی به قدرت خودش عنایت کند.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  8:33 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

تلگرام به آیت الله گلپایگانی به مناسبت عید سعید فطر و بازگشت ایشان از مسافرت

تاریخ: 1366/03/09

 

تلگرام به آیت الله گلپایگانی به مناسبت عید سعید فطر و بازگشت ایشان از مسافرت

بسم الله الرحمن الرحیم
حضرت آیت الله آقای گلپایگانی دامت برکاته - قم
پس از اهداء سلام و تحیت و تبریک عید مبارک فطر، از بازگشت جناب عالی با سلامت و امید سلامت هر چه بیشتر برای جناب عالی، خداوند جل و اعلی را شکرگزارم. این جانب از ادعیه خالصانه برای سلامت وجود با برکت آن جناب غفلت نکرده و نمی کنم.
والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته
روح الله الموسوی الخمینی

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  8:33 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

پاسخ به پیشنهاد حجج اسلام آقایان خامنه ای و هاشمی رفسنجانی در باره تعطیل و فعالیتهای حزب جمهوری اسلامی

تاریخ: 1366/03/11

 

پاسخ به پیشنهاد حجج اسلام آقایان خامنه ای و هاشمی رفسنجانی در باره تعطیل و فعالیتهای حزب جمهوری اسلامی

بسمه تعالی
جنابان حجج اسلام آقای خامنه ای و آقای هاشمی دام توفیقهما
موافقت می شود. لازم است تذکر دهم که حضرات آقایان مؤسسین محترم حزب، مورد علاقه این جانب می باشند. امیدوارم همگی در این موقع حساس با اتفاق و اتحاد در پیشبرد مقاصد عالیه اسلام و جمهوری اسلامی کوشا باشید. ضمناً تذکر می دهم که اهانت به هر مسلمانی چه عضو حزب باشد یا نه، بر خلاف اسلام و تفرقه اندازی در این موقع از بزرگترین گناهان است.
والسلام علیکم و رحمةالله
روح الله الموسوی الخمینی

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  8:33 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام در جمع نمایندگان مجلس شورای اسلامی

تاریخ: 1366/03/13

 

کوشش کنید خدشه ای پیدا نشود در مجلس

بسم الله الرحمن الرحیم
من بنا ندارم که امروز صحبت کنم، لکن دعا منافات ندارد با بنا. من همیشه دعاگوی همه اقشار ملت بوده ام خصوصاً آن جمعی که ارزشمندند در این نظام. من امیدوارم که خدای تبارک و تعالی به شما آقایانی که عمرتان را دارید صرف می کنید برای اسلام و پیشبرد اسلام، توفیق بیشتر عنایت کند و امیدوارم که در این مجلس و در مجلس های آتیه مسائل، مسائل اسلامی باشد و روش، روش اخلاقی و اسلامی.
البته من نباید نصیحت کنم شما را، شما بحمدالله خودتان همه چیز را می دانید، لکن در این زمان باید فکر کنید که مجلس اگر یک خدشه پیدا بکند چه خواهد شد. کوشش کنید خدشه ای پیدا نشود در مجلس، کوشش کنید که همان طوری که اسلام این مسائل را پیش آورده و ما در سایه اسلام توانستیم این مسائل را حل کنیم، این مسأله محفوظ بماند و همه چیز در سایه اسلام محفوظ بماند. البته من مشکلات مجلس را، مشکلات دولت را می دانم، از این جهت توقع ندارم که همه امور همین طوری حل بشود لکن در عین حال چون اتکاء شما آقایان به خدای تبارک و تعالی است، امیدوارم که خداوند هدایت کند شما را و راه حقیقی ای که اسلام می خواهد، شما در آن راه باشید و خواهید بود و امیدوارم که همیشه کوشا باشید در این که این ملتی که زیر بار ظلم بوده است، از این به بعد این ملت سرفراز باشد و نمایندگان اینها که خلاصه ملت و عصاره ملتند، سرفراز باشند و قویدل مشغول خدمت باشند.
 

ما می خواهیم تکلیفمان ادا بشود، دنبال این نیستیم که یک منصبی به دست بیاوریم

این هیاهوها که در عالم هست، اینها همیشه بوده است و همیشه هم خواهد بود لکن این که باقی است خداست و اعتماد به خدا، شما این اعتماد را حفظ کنید و مشکلات را با تدبیرهایی که دارید حل کنید و امیدوارم که خداوند همه را تأیید کند - وقتی برای خدا باشد، تأیید می کند. وقتی کار برای خدا باشد، ما چه پیروز بشویم و چه نشویم، (کارمان خداست برای) ما تکلیف ادا کردیم، ما می خواهیم

صحیفه نور جلد 20 صفحه 95

تکلیفمان ادا بشود، دنبال این نیستیم که یک منصبی به دست بیاوریم، شماها نیستید. و ما می دانیم که از عهده شکر خدا نمی توانیم به در بیاییم. من خودم را عرض می کنم، من شهادت می دهم که خودم تاکنون دو رکعت نماز برای خدا نخوانده ام، هر چه بوده برای نفس بوده. دلیلش هم این است که اگر چنانچه جنت و ناری نباشد، آیا ما باز همان طور مشغول می شویم به دعا یا خیر؟ دعای ما آنی که هست برای این است که خدای تبارک و تعالی به ما عنایت کند و به ما روزی کند بهشت را و محترز کند از جهنم. آنی که عنایت آمال ماست همین است والا برای خدا آن وقت معلوم می شود که اگر کلید بهشت و جهنم را به شما بدهند و بگویند که شما مختارید و هیچ کس از شما به جهنم نمی رود، هیچ کس از شما هم از بهشت محروم نیست، آن وقت آیا ما باز قیام می کردیم به دفع شهوات؟ قیام می کردیم به خواندن نماز؟ اینها پیش خود ماست. من خودم می دانم که نیست این جور، نیستم این طور. امیدوارم که خداوند به شما توفیق بدهد، اتکال به خدایتان زیاد بشود و هر چی دارید از خداست و از خدا بخواهید و من دعاگوی شما هستم، در مواقعی که وقت دعاست به شما دعا می کنم و امیدوارم خداوند مستجاب کند.
والسلام علیکم و رحمةالله

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  8:33 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

انتصاب حجت الاسلام علی رازینی به سمت حاکم شرع دادگاه ویژه روحانیت

تاریخ: 1366/03/25

 

انتصاب حجت الاسلام علی رازینی به سمت حاکم شرع دادگاه ویژه روحانیت

بسم الله الرحمن الرحیم
جناب حجت الاسلام آقای علی رازینی دامت افاضاته
نظر به اهمیت و لزوم حفظ شوون روحانیت و حوزه های علمیه، جناب عالی را با حفظ سمت، به عنوان حاکم شرع دادگاه ویژه روحانیت منصوب می نمایم تا بر طبق موازین شرع مقدس به جرائم روحانی نمایان رسیدگی نمایید. بدیهی است که شورای عالی قضایی در زمینه صدور ابلاغ قضات دادگاه و دادسرا و تأمین نیرو و امکانات لازم کمال مساعدت را خواهد نمود. ضمناً کلیه دادگاه ها و دادسراها موظفند تا پرونده های درخواستی که در حدود اختیارات این دادگاه و دادسراست را ارسال دارند. جناب عالی با کمال دقت و ظرافت و قاطعیت به وظیفه شرعی تان عمل نمایید و خداوند متعال را حاضر و ناظر دانسته و تحت تأثیر هیچ کس و هیچ چیز قرار نگیرید.
از خداوند متعال موفقیت شما و سایر افرادی که در این مأموریت با شما همکاری می نمایند را خواستارم.
والسلام
روح الله الموسوی الخمینی

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  8:33 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

انتصاب حجت الاسلام علی فلاحیان به سمت دادستانی دادسرای ویژه روحانیت

تاریخ: 1366/03/25

 

انتصاب حجت الاسلام علی فلاحیان به سمت دادستانی دادسرای ویژه روحانیت

بسم الله الرحمن الرحیم
جناب حجت الاسلام آقای علی فلاحیان دامت افاضاته
نظر به اهمیت و لزوم حفظ شوون روحانیت و حوزه های علمیه، جناب عالی را با حفظ سمت، به عنوان دادستان دادسرای ویژه روحانیت منصوب می نمایم تا بر طبق موازین شرع مقدس، بر جرایم روحانی نمایان و دین به دنیا فروشان رسیدگی نمایید. ضمناً کلیه دادگاه و دادسراها موظفند تا با ارسال پرونده های درخواستی که در حدود اختیارات این دادگاه و دادسراست به شما کمک نمایند.
از آن جا که جناب عالی با فعالیت های ضد انقلاب در هر صورت و لباس آشنایی دارید، بجاست تا بدون در نظر گرفتن فشارهای جانبی از طرف هر شخص و شخصیت به وظیفه خطیر خود با کمال دقت و قاطعیت عمل نمایید و نیز خدا را حاضر و ناظر بدانید و عدل و انصاف اسلامی را در تمام زمینه ها رعایت نمایید. خداوند به شما توفیق خدمت به اسلام و مسلمین و روحانیت را عطا فرماید.
والسلام
روح الله الموسوی الخمینی

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  8:33 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

تأیید اساسنامه کمتیه امداد

تاریخ: 1366/04/02

 

تأیید اساسنامه کمتیه امدا

بسم الله الرحمن الرحیم
اعضای محترم شورای مرکزی کمیته امداد
شما آقایان از انقلابیون اول نهضت اسلامی بوده اید، زندان ها کشیده اید و زجرها دیده اید.
امیدوارم برای هدف مقدسی که دارید که آن خدمت به محرومین جامعه است، توفیق بیشتری داشته باشید. من به شما دعا می کنم که در مقابل زحماتی که می کشید خداوند پاداش نیکویی به شما دهد. اساسنامه ای که تنظیم کرده اید، انشاءالله موجب رضای خداوند است.
روح الله الموسوی الخمینی

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  8:33 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام در جمع رئیس جمهور، رئیس مجلس دیوان عالی کشور و مسؤولان، کشوری و لشکری در سالروز ولادت امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام

تاریخ: 1365/12/23

 

این موجود یک اعجازی است که نمی شود در اطراف او آن که هست صحبت کرد

بسم الله الرحمن الرحیم
من این عید سعید را به همه مسلمین جهان و به ملت بزرگ خودمان و به همه مظلومان در طول تاریخ تبریک عرض می کنم. امیدوارم خداوند در سایه عنایات حضرت ولی عصر و جد بزرگوارش حضرت رسول و حضرت امیر سلام الله علیهما این مملکت و ممالک اسلامی از شر اشرار مصون باشد.
درباره حضرت امیر سلام الله علیه این قدر گفته شده است و نوشته شده است و باز هم حقش ادا نشده است. یعنی این معجزه الهی تاکنون معلوم نشده است که چه شخصیتی است. همه طوایف مختلفی که در اسلام هستند و خصوصاً در شیعه مذهب ها، این حضرت را به خودشان نسبت می دهند. عرفا، حکما، فقها، فلاسفه و اقشار مختلفه حتی دراویش، صوفیه و حتی کسانی که به اسلام اعتقاد ندارند از کلمات ایشان استشهاد می کنند./الان در یعنی/ آن وقت که من عراق بودم که حزب عفلقی ای که اصلاً اعتقاد به اسلام ندارد، بلکه مضاد با اوست، معذلک کلمات ایشان را در دیوارها برش استشهاد می کردند و هر کسی به یک نحو از ایشان اسم می برد. در زورخانه ها به عنوان یک پهلوان، در جنگ ها به عنوان یک جنگنده، در مدارس به عنوان یک ارزشمند فقیه و در هر جایی که ملاحظه می کنید به نظر هر یک و هر طایفه ای حضرت یک وضعی دارد و همه آنها را از خودشان می دانند، الا البته بعضی که اصلاً اعتقادی به اسلام ندارند، لکن معذلک آنی که باید باشد این معما حل نشده است و نخواهد شد. این موجود یک اعجازی است که نمی شود در اطراف او آن که هست صحبت کرد، هر کس به اندازه فهم خودش و به اندازه نظری که دارد در این باب صحبت کرده است و حضرت غیر از این معانی است. یعنی ما نمی توانیم به آن جایی که بتوانیم از ایشان به آن جور که هستند مدح کنیم. آن صفات متضاده که در اشخاص نمی شود باشد، در ایشان هست. از همین جهت است که این صفات متضاده که هست، این که هر کسی یک طرفش را گرفته است و خیال می کند که ایشان او است. کسی که عارف مسلک است و در رأس عرفای عالم واقع شده است، این آدم در حکومت دخالت دارد، در صورتی که عرفای معروف اصلاً کناره گیری می کردند. کسی که در جنگ ها آن طور

صحیفه نور جلد 20 صفحه 70

فعالیت داشته است معذلک در زهد و تقوا و کناره گیری از خلق آن طور بوده است. چون ابعاد مختلف درش بوده است. هر کسی یک بعدی از او را گرفته است و خیال کرده است که بعد واقعی این است و تاکنون آن بعدی که ایشان دارند، آن بعد معنوی ای که ایشان دارند برای کسی کشف نشده است مگر برای اشخاصی که همطراز او هستند. از این جهت درباره ایشان صحبت کردن از هر ترتیبی که باشد، همه این چیزها را دارد لکن آن که هست نمی شود صحبت کرد، نمی توانیم ما صحبت کنیم و لهذا باید غمض عین کنیم از صحبت درباره ایشان و از ایشان بخواهیم که ما را هدایت کند و به آن راهی که ایشان هستند، ما لااقل به بعضی اش برسیم.
 

اگر هواهای نفسانی در کار باشد این منجر به اختلاف می شود

اما راجع به مسائلی که مناسب است در این روز گفتن، من کمی اش را عرض می کنم. ما الان گرفتاری های زیادی داریم که همه می دانید. و می دانید که همه قدرت هایی که هستند با ما مخالفند. یعنی قدرت ها دست به هم داده اند تا اسلام را که می بینید در این جاها یک نمونه ای ازش پیدا شده است بکوبند و نگذارند که اسلام سر بلند کند. ما تکلیفمان چی هست؟ در این حالی که همه با ما مخالفند، همه می خواهند /ما/ همه ما را از بین ببرند، می خواهند ما را برگردانند به آن حالی که یک نفر فرض کنید که سفیر یا مادون سفیر یک کشوری بتواند همه اوضاع ایران را به هم بزند، ما را می خواهند به آن حال برگردانند. تکلیف ما در این وقت چی است؟ خدا برای ما چه راهی معین کرده؟ باز ما باید بنشینیم با هم مختلف باشیم؟ باز با هم نزاع کنیم؟ حالا من این که می گویم نزاع، نه این که نزاعی هست و لیکن باید جلوگیری کنیم که مبادا باشد. حالا فردا رسانه های گروهی نگویند که فلانی گفته است که نزاع هست و الان در ایران جنگ است. یکی از اموری که آنها درصددند که همیشه دامن به آن بزنند، همین که در داخل ایران نزاع سر قدرت است. اینها باز نشناختند اسلام را، نشناختند ایران را، نشناختند متصدیان امور در ایران را. خیال می کنند که یک دسته آن طرف ایستادند، یک دسته هم آن طرف ایستادند همه دارند تو سر هم می زنند که یکی می خواهد قدرت را برای خودش، یکی می خواهد قدرت را برای خودش، این برای این است که نظر، نظر مادی است. وقتی نظر، نظر مادی شد همین طورها هست. اگر خدای نخواسته نظر مادی در بین ماها حاصل بشود و ما نسیان کنیم خدای تبارک و تعالی را به توجه به دنیا و مقامات، لاعلاج خواهد شد اختلاف. کسانی که توجه به دنیا دارند، نمی شود اختلاف نداشته باشند، هر کسی برای خودش می خواهد. آنهایی که اختلاف ندارند، آنهایی هستند که به دنیا اعتنا ندارند، آنهایی هستند که ارزش را بهش توجه دارند، آنها بینشان اختلاف واقع نمی شود. اگر همه انبیا جمع بشوند و همه اولیا جمع بشوند، با هم اختلاف نمی کنند، یک کلمه اختلاف ندارند، لکن اگر دو تا کدخدا در یک ده باشد اختلاف پیدا می کند، اگر دو عالم باشد (روحانی واقعاً) صد عالم روحانی باشد، ممکن نیست با هم اختلاف داشته باشند. اما اگر دو عالم باشد یا دو صورت عالم باشد که بخواهد دکان درست کند برای خودش، شکی نیست که با عالم دیگری که باز آن هم همین

صحیفه نور جلد 20 صفحه 71

جور است اختلاف پیدا می شود. و همین طور اگر چنانچه سران یک کشوری برای خدا کار بکنند، اینها اختلاف نخواهند پیدا کرد و باید توجه کنند که گمان نکنند که مأمونند از این که به راه ابلیس بروند. هیچ امری یکدفعه نمی شود، به تدریج، یک قدم یک قدم انسان را می کشانند به جهنم. از ابتدا نمی آید نفس اماره انسان بگوید بیا برو جهنم، یا ابلیس بگوید بیا برو جهنم، یا نفس اماره بگوید یاالله پاشویم دعوا راه بیندازیم، نخیر. ابتدائاً از اول شروع می شود یک قدم جلو می رود آدم ازش غفلت می کند، تبعیت می کند، یک قدم دیگر جلو می رود، یک وقت می بیند که سر از این بیرون آورد که با هم دارند اختلاف می کنند. که جلوی این اختلافات را بگیریم؟ تکلیف شرعی ما، تکلیف عقلی ما، تکلیف وجدانی ما این نیست که نگذاریم یک وقت خدای نخواسته بین اقشار اختلاف پیدا بشود؟ او به این است که هواهای نفسانی کم بشود، غیر از این راهی ندارد. اگر هواهای نفسانی در کار باشد، این منجر به اختلاف می شود، ولو این که هر مقدار هم یک نفری آدمی باشد که به ظواهر خیلی اعتقاد داشته باشد و خیلی هم دنبال ظواهر باشد، لکن وقتی که در قلبش هوای نفسانی باشد قهراً آن هوای نفسانی او را دنبال می کند. این هوای نفسانی در همه هست /نمی شود/ تعرضش نمی شود کرد، لکن بعضی ها مهار می کنند و بعضی ها مهار نمی کنند این که می گویم در همه، یعنی همه مردم متعارف نه اولیای خدا -
 

همه توجه به این داشته باشید که دنبال اختلاف نروید

ما باید فکر این معنا باشیم که در این کشور یک وقت خدای نخواسته به تدریج اختلاف واقع نشود. همه پشتیبان هم باشیم. بنابراین بگذاریم که دندان روی جگر بگذاریم و هوای نفسانی را زیر پا بگذاریم و با هم خوب بشویم. اگر در قلب هم یک چیزی هست که الان نمی تواند یک آدمی جلویش را بگیرد، ولی در عمل قدرت دارد به این که جلویش را بگیرد، جلویش را بگیرد. امروز تأیید همه قشرها بر همه ما لازم است. ما باید از مجلس طرفداری بکنیم، مجلس هم باید از همه ملت طرفداری بکند. ما باید طرفدار دولت باشیم، دولت هم باید خدمت به ملت بکند. ما باید به همه قوایی که الان هستند تبعیت کنیم ازشان به اندازه ای که باید بکنیم و پشتیبانی کنیم ازشان به اندازه ای که باید بکنیم. آنها هم باید از هم پشتیبانی بکنند. یک دسته بیایند بخواهند یک طرف بکشند، یک دسته هم یک طرف دیگر بکشند (در حالی که نیست الان، این طور دارند می گویند) اگر خدای نخواسته یک جرقه ای پیدا بشود، خواهد دنیا این را بزرگ کرد تا آن جایی که بگویند ایران الان دیگر هیچ چیز درش نیست.
الان شما ملاحظه می کنید که رسانه های گروهی تمام چیزهایی که در ایران، چیزهای خوبی که در ایران هست، اگر صحبت کنند به طور برق آسا ازش می گذرند و تهمت می زنند و سر آن تهمت ایستادگی می کنند. جنگ واقع می شود، می بینید که الان پیروزی های بزرگ واقع شده است، این را همچو می برندش و همین طور کنارش می گذارند. اول که اصل را ذکر نمی کنند، بعد هم این، این را

صحیفه نور جلد 20 صفحه 72

گفت، آن هم او را گفت و تا حالا تأییدی ازش نشده. خبرگزاری هایشان می آیند این جا، آنهایی که اغراض دارند یک چیزی انبار می کنند و می فرستند آن جا و آنها هم می دانند که اینها انبار کردند و فرستاده اند، معذلک می گویند که چیز است، ایران چه شده، چه شده، چه شده، دلیل ما آن کسی است که مخالف با ایران هست، آن مخالف با ایران این طوری گفته، درست است لابد. این برای این است که دنبال این هستند که یک چیزی از ما پیدا کنند و بزرگش کنند و ما را در داخل به هم بریزند. عقل ما و دیانت ما و اسلام و همه چیز اقتضا می کند که ما حالا وقتی بنا شد که همه با ما بدند. با هم خوب بشویم، طرفدار هم باشیم. ارتش طرفدار سپاه باشد، سپاه طرفدار ارتش باشد و همه ارگان ها طرفدار هم باشند. این نخواهد ارتش را از بین ببرد، آن نخواهد سپاه را از بین ببرد، آن نخواهد دولت را از بین ببرد، آن نخواهد قوه قضایی را از بین ببرد، همه باید با هم باشند. این یک تلکیف الهی شرعی است به عهده ما و به عهده همه ملت، البته /در موقع/ اگر خدای نخواسته یک وقت ما ببینیم که می خواهد یک همچو چیزی واقع بشود، تکلیف شرعی مان این است که با هر ترتیبی که می شود جلویش را بگیریم ولو به افشا کردن، ولو به این که یک نفری را قربانی کنیم برای یک ملت، یک دسته ای را قربانی کنیم برای یک ملت.
 

آدم یک وقت از خودش تعریف می کند برای این که هدایت کند دیگران را، این نفس رحمان است

من دارم به شما آقایان عرض می کنم همه توجه به این داشته باشید که دنبال اختلاف نروید. فردا ممکن است که انتخابات پیش بیاید، خوب! در موقع انتخابات البته صحبت ها خواهد شد، دنبال این نروید که به هوای نفسانی خودتان برای خودتان درست کنید. می خواهد یک قضیه ای واقع بشود در ایران، دنبال این نباشید که به نفع من باشد، آن یکی بگوید به نفع من باشد، این مبدا اختلاف است. انبیا و اولیا و کسانی که وارسته از دنیا هستند، این معانی را ندارند. شما هم اگر تبعیت از انبیا دارید، تبعیت از امیرالمؤمنین سلام الله علیه دارید، باید این معنا را نداشته باشید. امیرالمؤمنین سلام الله علیه تمام دنیا پیشش هیچ بوده، من گاهی فکر می کردم که حضرت امیر و همین طور در بین انبیا هم همین طور، در بین ائمه هم همین طور گاهی از خودشان تعریف می کنند، این چیه؟ این مبداش همانی است که خدای تبارک و تعالی به آدم گفت، وادارش کرد به این که آن اسمائی را که خدا به او تعلیم کرده است امر بهش کرد که باید بگویی. اگر این امر را نکرده بود آدم نمی گفت. اینها مأمورند که چون مقام، مقام بزرگی است به مردم معرفی کنند این مقام را برای تبعیت مردم، نه برای این که می خواهند خودشان را چه بکنند. حضرت امیر که در بسیاری از جاها از خودش تعریف می کند که من اعتنای به دنیا ندارم، او مأمور است این را بگوید، بهش هم سخت است این. /به/ انبیای دیگر هم که از خودشان یک چیزی صحبت می کردند برای این که این راه هدایت بوده است، نه برای این که برای خودشان بوده، راه هدایت به عالم غیب بوده. مثل یک طبیبی که هیچ قوای نفس ندارد، لکن می بیند که اگر چنانچه طب

صحیفه نور جلد 20 صفحه 73

خودش را نشان ندهد مردم به مرض می افتند، به یک مرضی می افتند، این مجبور می شود در عین حالی که نمی خواهد از خودش تعریف کند، از طب خودش و این که من متخصص در این امرم تعریف کند. دو جور تعریف داریم. یک وقت این است که آدم تعریف می کند می خواهد خودش را نشان بدهد، این ابلیس است. یک وقت این است که آدم تعریف می کند می خواهد خودش را نشان بدهد، این ابلیس است. یک وقت از خودش تعریف می کند برای این که هدایت کند دیگران را، این نفس رحمان است. حضرت امیر که می فرماید که من، قسم می خورد به این که اگر همه دنیا و چه را به من بدهند، من ظلم حتی به آن طور نمی کنم، این وادار شده است از طرف خدای تبارک و تعالی به این که این را بگوید تا مقام معلوم بشود. مردم تبعیت کنند، مثل همان طبیب می ماند، نمی خواهد خودنمایی کند مثل امثال ماها که اگر فرض کنید یک شعری بلد هستیم می خواهیم خودنمایی کنیم که من آنم که شعر گفتم، اگر یک درسی خواندیم خودنمایی کنیم که من آنم که درس خواندم، او می خواهد هدایت کند مردم را به راهی که غیر از این نمی شود و لهذا در عین حالی که برایش مشکل است، می گوید. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در عینی که برایش مشکل بود که حضرت امیر را معرفی کند و راه هدایت را به مردم بگوید، برای این که می دید ممکن است یک وقت اختلاف بشود، معذلک خدا الزامش کرد که باید بگویی، اگر نگویی کاری نکردی. اینها الزامی است. این که در لسان ائمه می بینید که از خودشان تعریف می کنند گاهی، این یک الزامی است که از طرف غیب /بر آن شده است/ بر آنها شده است که باید این کار را بکنید مردم طبیب را بشناسند. مردم یک ظاهری می بینند که ظاهر این و آن یکی مثل هم است، گاهی هم می بینند که خوب! این آدم هم می کشد، این مامور است که به آنها بفهماند که این آدمکشی چی است و راه هدایت این است، مثل همان طبیب. اگر ما شمه ای از این معنا پیدا بکنیم که اگر هم معرفی می خواهیم خودمان را بکنیم ما نباید بکنیم البته، ما همچو مأموریتی نداریم، لکن اگر بخواهیم بکنیم برای این باشد که هدایت بشوند مردم، اگر دیدید برای خود است بدانید که دست شیطان در کار است. اگر دیدید که یک وقتی ما مخالفت می کنیم با رئیس جمهور، یا شما مخالفت می کنید بدانید که برای خدا نیست، دست ابلیس در کار است. و همین طور اگر از دولت، اگر ما از دولتی که الان دارد خدمت می کند و خدمتش هم شایان است و مورد اعتماد است، ما بخواهیم تکذیب بکنیم، بدانید که دست شیطان در کار است، برای خدا نیست. اگر بخواهیم از ارتش بدگویی کنیم، بدانید دست شیطان در کار است، از سپاه بکنیم بدانید دست شیطان در کار است، دست الهی نیست.
 

امروزشماییدوهمه عالم دشمن شما،الامعدود

میزان را خود انسان در باطنش غالباً می فهمد و اگر بخواهد بفهمد هم میزان دارد. این آدمی که در رأس یک امری واقع هست، پیش خودش یک وقت شاید فکر کند که اگر این امر دست آن یکی باشد، بهتر از من است، ببیند راضی هست واقعاً بین خودش و خدای خودش که او باشد و خودش نباشد؟ اگر دید راضی هست به این امر، بداند که یک چیزی از عالم غیب درش هست و اگر راضی نیست بداند که عیب درش هست، نفسانیت درش هست. البته ما نمی توانیم از نفسانیت خودمان به طور

صحیفه نور جلد 20 صفحه 74

مطلق جلوگیری کنیم، ما همچو قدرتی نداریم، اما قدرت این را داریم که جلوی خودمان را بگیریم اظهار نکنیم. قدرت نداریم اگر با یک کسی واقعاً مخالفیم، مخالفت را در قلبمان هم نداشته باشیم، اما قدرت این را داریم که در مقام عمل، در مقام اظهار نکنیم این کارها را. و ما امروز ملکف شرعی هستیم، تکلیف الهی است که اگر در دلمان /هم از بعضی مان/ بعضی مان از بعضی مان خوشش نمی آید در مقام عمل، در مقام ذکر، در مقام تبلیغ بر خلاف نفس خودش عمل بکند، این یک امری است که قدرت دارد انسان، اگر آن را قدرت ندارد، لکن عمل را، فعل را قدرت دارد و لهذا خدا از انسان مؤاخذه می کند. مؤاخذه نمی کند که چرا در قلب تو این واقع نشد، حالا نقص انسان، اما این مؤاخذه این طوری ندارد. اما می توانستی در عین حالی که خوش نیستی با این، دوست نداری، این را ذکر نکنی، این را قدرت داری، نکردی معاقبی. و /ما/ امروز قضیه شخصی نیست که یک کسی معصیت خدا را می کند و معاقب است این به اندازه شخصیت خودش و به اندازه حال خودش معاقب است. ما اگر امروز مخالفت با هم بکنیم، قضیه یک ملت در کار است، قضیه ملت های اسلامی در کار است، قضیه اسلام در کار است، قضیه ارزش های الهی در کار است، قضیه ملت های اسلامی در کار است، این جرمش غیر آن جرمی است که کسی تو خانه اش نشسته، یک معصیتی می کند، آن هم جرم است. اما کسی مخالفت بکند با یک کسی که دارد خدمت به خلق می کند این غیر آن جرمی است که مخالفت بکند با یک شخصی که در بین خانه خودش فرض کنید که در عائله خودش می کند، آن هم جرم است. اما کسی مخالفت بکند با یک کسی که دارد خدمت به خلق می کند این غیر آن جرمی است که مخالفت بکند با یک شخصی که در بین خانه خودش فرض کنید که در عائله خودش می کند، آن هم جرم است. اما این جرم از آن جرم خیلی بالاتر است و این یک چیزی است که مشکل است خدای تبارک و تعالی انسان را ببخشد.
امروز خیلی تکلیف به عهده ماست، تکلیف های شاق هم به عهده ماست. امروز شمایید و همه عالم دشمن شما الا معدود، البته بین ملت ها زیاد هست /شما/ به شما توجه دارند. اما دولت ها معدودی هستند که مخالف با شما نیستند، همه مخالفند. اگر ما هم بخواهیم خودمان با هم مخالفت کنیم، این یک جرمی است که تا ابد به عهده ما خواهد ماند و برای ما یک جرم ابدی ثابت خواهد شد، یک روسیاهی ابدی پیش خدای تبارک و تعالی برای ما پیدا خواهد شد.
حضرت امیر سلام الله علیه در بسیاری از اموری که برایش خیلی سخت بود، دندان روی جگر می گذاشت و موافقت می کرد برای مصالح کلی، برای مصالح اسلام. ما اگر تبعیت از او داریم باید این طور باشیم، اگر یک مقدار هم تبعیت داریم، یک مقداری همین طور باشیم. در هر صورت آنی که در یک همچو موقعی برای ما باید خیلی مورد نظر باشد، این که الان دارند از اطراف دنبال این می روند که ما را از باطن از بین ببرند، در داخل ما را خرد کنند، نتوانستند در خارج بکنند، نقشه ها همه نقش بر آب شد و از بین رفت لکن حالا الان این نقشه، نقشه مهمی است که می خواهند در داخل، هی چیزهایی می گویند در کجا چی واقع شده، معلوم شد چه شده است، کی با کی دعوا دارد، کی با کی چه دارد و اینها تأثیر دارد اگر چنانچه توجه نکند انسان به خدای تبارک و تعالی، از خدای تبارک و تعالی در واقع نخواهد این را که انسان را از این شرها نجات بدهد، ممکن است انسان در دام بیفتد.
و ما بحمدالله امروز همه با هم خوب هستیم، انشاءالله و امیدوارم خدای تبارک و تعالی همه را

صحیفه نور جلد 20 صفحه 75

تأیید کند و همه شما دیگری را تأیید کنید، همه ملت دولت را تأیید کند، دولت همه ملت را تأیید کند و مجلس و همین طور همه با هم باشند تا انشاءالله خدای تبارک و تعالی قدرت بدهد به همه و توجه کند به همه و این ملت را از شر اشرار نجات بدهد.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  8:33 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها