0

صحیفه نور امام خمینی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

انات امام خمینی در جمع رئیس جمهور و سایر مقامات مملکتی سفرا و کارداران مقیم تهران (به مناسبت عید سعید غدیر خم)

تاریخ: 1364/06/13

 

بیت المال مسلمین صرف آن چیزی بشود که برای مسلمین است

بسم الله الرحمن الرحیم
من این عید سعید بزرگ اسلامی را و مذهبی را به همه ملت های مستضعف و به مسلمین جهان و به ملت بزرگوار ایران تبریک عرض می کنم. و به فال نیک می گیرم که در یک همچو روز بزرگی، مسأله تنفیذ صورت گرفت. باید عرض کنم که مصادف با این یوم، مسؤولیت های بزرگی در پیش دارد. حکومت، حکومت حضرت امیر سلام الله علیه و وضع حکومت او را ما در نظر بگیریم و کسانی که در حکومت هستند و در دستگاه های دولتی هستند، سیره آن بزرگوار را در نظر بگیرند و ببینند که باید چه بکنند. البته قدرت این که آن طور کسی عمل بکند، ماها نداریم، کسی ندارد. به طوری که نقل کردند در یکی از چیزهایی که به بعض از عمال خودشان نوشتند، نوشته اند که سر قلم ها را نازک بگیرید، سطرها را نزدیک هم بنویسید، از چیزهایی که فایده ندارد، احتراز کنید، این یک دستوری هست برای همه یعنی، دستوری هست برای کسانی که در بیت المال دست دارند. این طور حضرت امیر سلام الله علیه در وقت حکومتش دستور می دهد برای صرفه جویی. مضایقه می کند که در یک صفحه که می شود ده سطر نوشت، پنج سطر نوشته بشود، یک قلم که می تواند آن مرکبی که در آن وقت بوده است صرف کند، سرش ریزه باشد تا کم صرف بشود از حرف های غیر اصولی نوشته نشود، که صرفه واقع بشود. باز از ایشان نقل شده است که حساب بیت المال را کشیدند، چراغی روشن بود، شمعی روشن بود و کسی آمد با ایشان حرف دیگری می خواست بزند، شمع را خاموش کردند، فرمودند که این مال بیت المال است، تو می خواهی حرف دیگر بزنی.
ما چه کنیم با بیت المال مسلمین؟ وظیفه حکومت ها چیست با بیت المال مسلمین؟ این مسأله، مسأله این نیست که در آن وقت و در حکومت حضرت امیر باشد، این دستور است در طول تاریخ برای کسانی که متکفل حکومت هستند که تا اندازه ممکن در بیت المال تصرف نکنند، یک در همش در آن طرف حساب دارد. باید حساب بدهیم، باید در پیشگاه خدای تبارک و تعالی، در کارهایی که می کنیم، تصرف هایی که در بیت المال می کنیم، باید بعد حساب بدهیم چرا؟ زیاده روی شده باشد، مجازات دارد، عدالت شده باشد، مجازات خیر دارد. بیت المال مسلمین را بزرگ بشمارید. حکومت های اسلامی باید

صحیفه نور جلد 19 صفحه 224

بیت المال مسملین را برای جلال و جبروت خودشان صرف نکنند، بیت المال مسلمین صرف آن چیزی بشود که برای مسلمین است. وزارتخانه ها باید وقتی که می بینند که کارمند بیت المال مسلمین هستند و مسلمین هستند و از آن جا حقوق می گیرند و ارتزاق می کنند و اداره، اداره بیت المال مسلمین است، حتی در آن مسائلی که حضرت امیر گفته ملاحظه کنند، کوچک نشمرند مسأله را، مسأله بیت المال مسلمین است و دستور، دستور اسلام است به حد ضرورت. البته راجع به آن چیزهایی که مربوط به حفظ مقامات است در حالی که ما الان درش می گذرانیم این یک چیز لازم است اما به حد لزوم. حتی مطبوعات باید این توجه را داشته باشند که چیزهایی که برای ملت مفید نیست در روزنامه ها ننویسند، کاغذ صرف این نکنند، وقت صرف این نکنند. باید رادیو تلویزیون توجه به این معنا داشته باشد که این از بیت المال مسلمین است، باید وقتش صرف چیزهایی که مربوط به مصالح مسلمین است، نشود، مسؤولیت دارد اینها. باید اشخاصی که، مقاماتی که هستند، ملاحظه کنند که به اندازه ضرورت مشاور بگیرند، به اندازه ضرورت خدمتگزار بگیرند، نه به اندازه دلخواه. و این معنا را باید همه ما بدانیم که دلخواه های ما آخر ندارد. گمان نباید بکنیم که اگر ما به آن جا رسیدیم، تمام شد مسأله. آن جا که رسیدیم بیشتر خواهد شد. امروز حکومت های کوچک تقاضاهای کوچک دارند، هواهای کوچک دارند، لکن این طور نیست که این هواها محدود بشود. وقتی به یک حکومت بالاتر رسیدند، تقاضاها زیادتر می شود، هواهای نفس بیشتر می شود. وقتی رئیس جمهور یک کشور پهناور مثل آمریکا یا شوروی یا هندوستان شدند، آن وقت هوایشان بالاتر می رود، قانع نیستند به آن جا، حدود ندارد، انسان لا حد است در همه چیز. گمان نکند انسان که اگر یک جایی دارد که درش زندگی می کند، یک جا بهتر پیدا کند، آن جا وقتی رفت راحت است. آن جا تازه اول این است که یک جای بالاتر داشته باشد.
 

آفت انسان هوای نفس انسان است

من به آقای رئیس جمهور عرض می کنم، چهار سال گذشت و چهار سال ها می گذرد و همه حکومت ها همین طور است، می گذرد. آنکه نخواهد گذشت اعمالی است که ما انجام بدهیم، که اینها ثابت است در دفترهای خدا ثابت است. اعمال خوب به ما بر می گردد، اعمال بد به ما برمی گردد، همه چیز از خود ما هست و به ما بر می گردد عکس العمل ماست. باید توجه داشته باشند، همه توجه داشته باشیم به این که آفت انسان، هوای نفس انسان است و این در همه هست، سرچشمه می گیرد از آن فطرت توحید. فطرت، فطرت توحید است، فطرت کمال طلبی است. کمال مطلق را انسان می طلبد، خودش نمی فهمد، خیال می کند که مقام خواهد، لکن وقتی بهش رسید، می بیند این هم نیست. همه عالم را اگر چنانچه جمع کنند و به دست انسان بدهند، قانع نیست. می بینید که قدرتمندهایی که قدرتشان زیاد است، بیشتر دنبال قدرت هستند، بیشتر دنبال توسعه قدرت خودشان هستند. آنها هم اگر چنانچه فضا را بگیرند و دریا را بگیرند و زمین را بگیرند و آسمان را بگیرند، قانع نیستند. اگر انسان

صحیفه نور جلد 19 صفحه 225

جلوی خودش را نگیرد، این سرکشی ای که حد و حدود ندارد، انسان را به باد فنا می دهد. باید سرکشی را جلویش را گرفت، و این نفس را مهار کرد. در همه امور، در تمشیت همه امور باید انسان آنچه را که مصلحت اسلام است، کسانی که متصدی امور هستند آن چیزهایی که مصلحت اسلام است آن چیزهایی که مصلحت ملت اسلام است، در نظر بگیرند. از هواهای نفسانی که سرچشمه همه فسادها هست، جلو بگیرند. گمان نکنند که ما حالا این جا را می خواهیم کافی است، خیر! هیچ چیز برای انسان کافی نیست. قلب انسان قدرت مطلق طلب است، یعنی قدرت خدا می خواهد فانی در او بشود و این حد ندارد، لاحد است. لکن چون ما مطلع نیستیم، نمی فهمیم از این جهت گمان می کنیم این چیزها را می خواهیم و همه عذاب های انسان برای همین است که نمی داند چی می خواهد. این چند روز دنیا رفتنی است، این ریاست ها رفتنی است، آنچه که به جا ماند این است که ما چه کردیم و در محضر مقدس حق تعالی چکاره هستیم. این اگر اصلاح بشود، همه چیز اصلاح می شود. و من امیدوارم که برای همه و خصوصاً آنهایی که کارهای کلیدی در دست شان است، این مسأله حل بشود و اگر حل شد، مسائل دیگر هم حل می شود.
 

جوان ها را تربیت کنید به این که مستقیم و خداخواه باشند

در این حکومتی که الان در پیش دارید و در این دوره تازه توجه کنید که کارهایی را که خواهید انجام بدهید، کارهایی باشد که همه اش صلاح کشور و صلاح اسلام باشد. دانشگاه ها را در مدنظر بگیرید که اسلامی بشود و اگر دانشگاه ها اسلامی بشود، مسائل ما در آتیه هم حل است. در نظر بگیرید که افرادی که برای اسلام مفید است، انتخاب کنید، خودی را کنار بگذارید و خدا را توجه کنید. اگر این مسأله در هر انسانی حل بشود، همه مسائلش حل شدنی است.
خداوند به همه توفیق بدهد که راه مستقیم الهی را به پیش بگیرند و بگیریم و به این راه مستقیم پیش برویم. صراط که در روایات هست که (ادق) از مو، مثلاً تاریکتر است از شب، چه و چه و در بعض روایات هست که صراط از متن جهنم می گذرد، یعنی توی آتش عبور می کند، آتش محیط است، نه رو. ملاحظه کنید آن جا باید عبور کرد و در این دنیا از همین جا صراط است تا غیرمتناهی و این صورت در آن عالم به آن نحو نمایش پیدا می کند. در این راه که دارید، توجه کنید که مستقیم باشد، صراط مستقیم باشد، شرقی و غربی نباشد. جوان ها را تربیت کنید به این که مستقیم باشند، خدا خواه باشند. ادارات را اصلاح کنید و همه چیز را. برای این مردم ستمدیده خدمت کنید، این مردم که شما را به این جا رسانده اند و اگر اینها نبودند حالا یا در حبس ها بودید یا در قبرستان ها. برای اینها باید خدمت بکنید، همه مان خدمت بکنیم، هر کس به هر اندازه ای که می تواند. بزرگترین چیز تقواست که قرآن و حدیث در آن، آن قدر پافشاری کردند که انسان متقی باشد، مواظب خودش باشد، که نبادا با

صحیفه نور جلد 19 صفحه 226

زبانش، با چشمش، با گوشش به مردم ظلم کند. عدالت را اجرا کنید، عدالت را برای دیگران نخواهید، خودتان هم بخواهید. در رفتار عدالت داشته باشید، در گفتار عدالت داشته باشید، تشریفات را کم کنید و این ملت را خدمتگزار باشید.
خداوند انشاء الله همه ما را، همه شما را، همه مسؤولین را توفیق بدهد که خدمتگزار این ملت باشند. توفیق بدهد که رضای خدا را در این عالم تهیه کنند و مرز حرکتشان، حرکت اسلامی و الهی باشد. و من امیدوارم که خداوند توفیق بدهد به دست اندرکاران که در کارهایشان موفق باشند.
والسلام علیکم و رحمه الله

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  8:27 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

فرمان امام خمینی به حجت الاسلام محتشمی وزیر کشور

تاریخ: 1364/08/22

 

فرمان امام خمینی به حجت الاسلام محتشمی وزیر کشور

بسم الله الرحمن الرحیم
جناب حجت الاسلام آقای محتشمی دامت افاضاته
با تشکر از زحمات جناب حجت الاسلام آقای ناطق نوری، به منظور رفع مشکلات جاری ژاندارمری و شهربانی که تحت نظر وزارت کشور انجام وظیفه می نمایند، بدین وسیله به جناب عالی اجازه داده می شود تا با مشورت آقای رئیس جمهور محترم، از اختیارات فرماندهی کل قوا در امور نیروهای انتظامی مزبور تا اصلاح مقررات استفاده نموده و نسبت به ترفیع و تشویق افسران و درجه داران و کارمندان و سایر مواردی که از اختیارات فرماندهی نیروهاست، اقدام مقتضی معمول نمایید.
روح الله الموسوی الخمینی

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  8:27 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

سخ امام امت به استفتاء کمیسیون امور قضایی و حقوقی مجلس شورای اسلامی در رابطه با ایجاد وحدت رویه قضایی در مسائل تعزیرات

تاریخ: 1364/08/28

 

پاسخ امام امت به استفتاء کمیسیون امور قضایی و حقوقی مجلس شورای اسلامی در رابطه با ایجاد وحدت رویه قضایی در مسائل تعزیرات

بسمه تعالی
در این موقع که اکثریت قاطع متصدیان امر قضا واجد شرایط شرعیه قضاوت نیستند و از باب ضرورت اجازه به آنان داده شده است، حق تعیین حدود تعزیر را بدون اجازه فقیه جامع الشرایط ندارند. بنابراین لازم است با تعیین هیاتی مرکب از جناب عالی و جناب حجت الاسلام آقای اردبیلی و دو نفر از فقهای شورای محترم نگهبان، به انتخاب فقهای مذکور نگهبان، حدود تعزیرات را تعیین کنند که در آن چهارچوب اجازه داده شود و حق تخطی از آن نداشته باشند. و البته این امر موقتی و اضطراری است تا انشاء الله قضات جامع الشرایط تعیین گردند.
روح الله الموسوی الخمینی

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  8:27 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

تأیید امام خمینی در مورد چاپ عکس آیت الله مدرس روی اسکناس یکصد ریالی

تاریخ: 1364/09/07

 

تأیید امام خمینی در مورد چاپ عکس آیت الله مدرس روی اسکناس یکصد ریالی

بسمه تعالی
سزاوار است که اولین اسکناس که در ایران به طبع می رسد، عکس اولین مرد مجاهد در رژیم منحوس پهلوی چاپ شود، خداوند رحمت فرماید ایشان را.
روح الله الموسوی الخمینی

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  8:27 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع رئیس جمهور، رئیس مجلس، رئیس دیوان عالی کشور، نخست وزیر، وزرا و گروهی از مسؤولان کشوری و لشکری به همراه جمعی از کارکنان تأسیسات خارک به مناسبت میلاد با سعادت حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) و امام جعفر صادق (علیه السلام)

تاریخ: 1364/09/09

 

عدالت گستری انوشیروان مثل صلح دوستی رئیس جمهور آمریکاست

بسم الله الرحمن الرحیم
متقابلاً این عید بزرگ را که باید بگوییم دو عید است، عید ولادت حضرت رسول صلی الله علیه و آله و عید ولادت حضرت صادق سلام الله علیه، خداوند انشاء الله مبارک کند بر همه شما و بر همه مسلمین جهان و بر ملت های بزرگ اسلامی خصوصاً ملت ایران، انشاء الله مبارک باشد این روز. و من از همه آقایان تشکر می کنم که زحمت کشیدید و خصوصاً از آنهایی که در جزیره خارک مشغول خدمت هستند بسیار تشکر می کنم و امیدوارم خداوند تبارک و تعالی زحمات آنها را و خدمت های آنها را قبول کند.
آن چیزی که می خواستم امروز عرض کنم این است که در ولادت حضرت رسول صلی الله علیه و آله قضایایی واقع شده است، قضایای نادری به حسب روایات ما و روایات اهل سنت وارد شده است که این قضایا باید بررسی بشود که چی هست. از جمله قضیه شکست خوردن طاق کسری و فرو ریختن چهارده کنگره از آن قصر و از آن جمله خاموش شدن آتشکده فارس و ریختن بت هابه روی زمین. قضیه شکست خوردن شکست طاق کسری شاید اشاره به این باشد که در عهد این پیغمبر بزرگ طاق ظلم، طاق های ظلم می شکند و مخصوصاً طاق کسری شکسته شد برای این که آن وقت این طاق کسری مرکز ظلم انوشیروان به خلاف آن چیزهایی که به واسطه شعرا و به واسطه درباری های آن وقت و موبدان آخوندهای درباری آن وقت درست کردند، یکی از ظالم ساسانیان است و دنبال او یک حدیثی هم جعل شده است و به حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم نسبت داده شده است که من متولد شدم در عهد سلطان عادل انوشیروان! این سند را اولاً سند ندارد و مرسل است و ثانیاً کسانی که اهل تفتیش در امور هستند، تکذیب کردند این را و معلوم است که یک دروغی است که بستند. انوشیروان ظالم باید گفت، نه عادل. در زمان انوشیروان چهار طبقه یا پنج طبقه ممتاز بودند، یعنی از هم ممتاز، علاوه بر خود دستگاه سلطنت با آن بساطی که داشته است، یک دسته هم شاهزادگان بودند و درباری ها، اینها یک طبقه علیحده ممتاز. یک دسته هم کسانی بودند که دارای اموال هستند و

صحیفه نور جلد 19 صفحه 248

به قول آنها شریف زاده ها، آنها هم یک دسته ممتاز. یک دسته دیگر هم عبارت از آنهایی بودند که سران ارتش و امثال اینها بودند، آنها هم ممتاز. دسته آخر که نوع مردم بودند پیشه وران بودند و پیشه روان باید کار کنند آنها بخورند تکلیف این بوده. آنها مالیات آن طبقه بالا مالیات بده نبودند به نظام هم نمی رفتند. در نظام باید طبقه پایین که پیشه وران بودند، می گفتند اینها باید خدمت کنند و مال اینها صرف بشود در آن طبقات دیگر، اینها به نظام بروند، اینها جنگ بکنند، اینها کارها را انجام بدهند، آنها بخورند. اجازه نمی دادند که این طبقه پایین تحصیل کند، ممنوع بود. این قصه در شاهنامه هم هست که پیش او شکایت بردند که بوذرجمهر پیش اش شکایت برد که هزینه کم شده است و ارتش محتاج به معونه است و در بین این طبقات پایین هستند اشخاصی که مال داشته باشند. بعد رفتند و پیدا کردند یک نفری که حالا می گویند کفشگر بوده، پیدا کردند و او گفت که من می دهم به حسب نقل شاهنامه من می دهم لکن به شرط این که بچه من را اجازه بدهند درس بخواند. رفتند به او گفتند قبول نکرد. گفت نه، ما نه پولش را خواهیم، نه اجازه می دهیم، برای این که اگر اجازه بدهیم که یک آدم پایینی بیاید و درس بخواند، این آن وقت بعد می خواهد دخالت کند در امور و این نمی شود. این عدالتی است که انوشیروان داشته است! و در تاریخ ثبت است این جنایاتی که اینها می کردند و من گمان ندارم در تمام سلسله سلاطین حتی یک نفرشان آدم حسابی باشد، منتها تبلیغات زیاد بوده است، برای شاه عباس آن قدر تبلیغ کردند با این که در صفویه شاید از شاه عباس بدتر آدم نبوده، در قاجاریه آن قدر از ناصرالدین شاه تعریف کردند و شاه شهید و نمی دانم امثال ذلک، در صورتی که یک ظالم غداری بود که بدتر از دیگران شاید. آن تبلیغات که در آن وقت بود همیشه بوده است. عدالت گستری انوشیروان مثل صلح دوستی رئیس جمهور آمریکاست و مثل کمونیستی شوروی است. ما الان در عصر حاضر این چیزها را می بینیم و اگر چنانچه تاریخ نویس و نمی دانم آنهایی که شعرا هستند و آنهایی که خطبا هستند و آنهایی که درباری هستند، اینها را، تبلیغاتی که الان دارد در دنیا می شود، این تبلیغات به گوش اشخاص برسد که مطلع از وقایع نیستند، آنها هم خیال می کنند که همان طوری که انوشیروان عادل، عادل بوده است، آقای رئیس جمهور آمریکا هم صلح دوست و عدالت پرور و امثال اینهاست و حال آن که شما که مطلعید می دانید قضیه چی هست.
 

عراق از جرگه تروریست ها خارج شد، چون سجده کرد به آمریکا!!

این قدر هیاهو راه انداختند برای جلوگیری از تروریست، آن قدر تبلیغات کردند که ایران درش تروریست پرور است و ایران چطور و جزء تروریست. عراق از جرگه تروریست ها خارج شد چون سجده کرد به آمریکا!! و ایران وارد شد برای این که اعتنایی به آنها نکرده!! میزان تروریستی همین است پیش آنها و خود آنها مرکز این امور هستند. اگر فوج فوج مردم را بکشند، بریزند بکشند، قتل عام کنند هیچ اشکال نیست، بعد نسبت می دهند به ایران که در حبس هایش کشتار چه شد و چه شده، دلیلتان چی هست؟ منافقین گفتند، سند صحیح!! دلیلشان این است که مخالفین با جمهوری

صحیفه نور جلد 19 صفحه 249

اسلامی گفتند که اینها در محبس هایشان چه واقع می شود، چه واقع شود، بدون این که محاکمه بشود می کشند مردم را و امثال اینها. آن وقت یک مطلبی که این طوری است در رسانه های گروهی آنها آن قدر درش تبلیغات می شود و آن قدر گفته می شود و ما از باب این که با آنها مخالفیم، رسانه های آنها اگر چنانچه یک مطلب صحیحی هم باشد نمی گویند و اگر چنانچه مطلبی را از امثال آنها بشنوند، چندین روز دنبال هم هی گفته می شود، بعد هم دوباره تکرار می شود.
جزیره خارک را خوب! زدند، بعضی جاهایش هم اشکال دارد. معلوم است زدند، اما توانستند که نفت ایران را قطع کنند؟ نتوانستند، الان هم باز با این که گویند که، خود آنها عده ای شان می گویند به این که الان همانطور که سابق جریان داشت نفت، حالا هم جریان دارد بلکه بیشتر یک قدری، معذلک الان هم می گویند که نفت ایران تمام شد نفتش، تمام شد. من نمی دانم جزیره خارک چند دفعه نابود باید بشود؟ اولی که زدند گفتند ما با خاک یکسانش کردیم، پس باید یک قطره نفت نداشته باشد، خاک است دیگر!! بعد چهل و نه مرتبه می گویند یا چهل و چند مرتبه تازه زدند، هر دفعه هم می گویند ما از بین بردیمش. خوب! یک چیز را چند دفعه از بین می برید؟ این وضع دنیاست، آن وقت مناقشه نیست در اصلاً در رادیوهای خارجی راجع به این غلطی که اینها می گویند، راجع به این تناقض گویی ای که اینها می کنند هیچ کلمه ای، هیچ حرفی نیست، اما تا یک کلمه این جا از یکی صادر می شود، یک چیزی به آن می چسبانند و در بوق هایشان شروع می کنند به چیز کردن. وضع دنیا الان این طوری است، روی دروغ باز شده است.
 

بت ها همه به رو افتادند، این بت ها هم خواهند از بین رفت

این که چهارده کنگره از کنگره های قصر ظلم خراب شد، به نظر شما نمی آید که یعنی در قرن چهاردهم این کار می شود یا چهارده قرن بعد این کار می شود؟ به نظر شاید بیاید این، محتمل هست که این بنای ظلم شاهنشاهی بعد از چهارده قرن از بین می رود و بحمدالله رفت از بین. بت هاهمه به رو افتادند، این بت ها هم خواهند از بین رفت، حالا چه بت هایی که تراشیده بودند از سنگ یا بت هایی که خود ملت ها یا بعضی از ملت ها می تراشند با آدم، اینها هم رفتنی است، منتها ما حوصله مان کم است. تمام دنیا از اول تا آخرش پیش حق تعالی یک جور پیداست، این ور و آن ور ندارد که یک راه دوری باشد. پیش ما این طور است که خیلی راه دور است که هزار سال طول می کشد، دو هزار سال طول می کشد. نخیر اینها قریب است، نزدیک است و می شود و بت ها شکسته خواهد شد انشاء الله و آتش افروزی ها و بت پرستی ها و آتش پرستی ها هم انشاء الله از بین خواهد رفت.
 

ماالان هم در بین راه هستیم و باید این وحدت را حفظ کنیم

و امیدوارم که خداوند تبارک و تعالی به ملت قهرمان ایران سلامت بدهد و هفته وحدت را واقعاً وحدت درست کنند، نه این که فقط ما هفته وحدت می گیریم، ما محتاج به وحدت هستیم در

صحیفه نور جلد 19 صفحه 250

سالیان دراز همیشه. قرآن کریم که به ما دستور داده و به مسلمین دستور وحدت داده، برای یک سال و ده سال و صد سال نیست، برای سرتاسر عالم است در سرتاسر تاریخ و ما محتاج به این هستیم که عملاً وحدت را محقق کنیم و محقق هست و نگه داریم این وحدت را. ما الان هم در بین راه هستیم و باید این وحدت را حفظ کنیم و من امیدوارم که با برکت وحدت ملت ایران، این وحدت در سایر کشورهای اسلامی هم پیدا بشود که دارد پیدا می شود و همه مسلمین دست واحد بشوند بر اعداء چنانچه در روایت هست.
و انشاء الله خداوند به همه شما توفیق عنایت کند و هیچ وقت از این های و هوی ها و از این تبلیغات خارجی ها خوف به خودتان راه ندهید، آن خوفی که باید باشد از خدای تبارک و تعالی باشد. از دیگر قدرت ها خوف نداشته باشید برای این که قدرتی در کار نیست غیر قدرت حق تعالی. قدرت حق تعالی است که جلوه جلوه ضعیفش در سرتاسر عالم طبیعت پیدا شده است و شما هیچ وقت نترسید و مستقیم و پای برجا بایستید و در مقابل همه قدرت استقامت کنید و خداوند با شماست و شماها را انشاء الله حفظ می کند از شر اشرار و مملکت شما را نجات می دهد و مهم این است که از شما راضی باشد حق تعالی.
 

انبیا مظهر رحمت حق تعالی هستند

من باید عرض کنم که مقصد اصلی انبیا تا حالا کم حاصل شده است، خیلی کم. اگر فردا آخوندهای درباری نگویند که فلانی گفت پیغمبر کاری ازش نیامد، اگر پیغمبر مقصدش حاصل شده بود، این آخوندهای درباری حالا نبودند. اگر مقصد انبیا حاصل شده بود، این دولت آمریکا و نمی دانم دیگران نبودند حالا. اگر اینها می گویند که الان مقصد انبیا حاصل شده است و این همه فساد در دنیا هست؟ پس مقصد انبیا معلوم می شود این فسادها بوده که حاصل شده مقصد انبیا حاصل نشده است، ما هم که داریم می گوییم مقصد انبیا، باز آن مقصدی که آنها خواستند ما دستمان به آن نمی رسد، این یک مسأله ای است فوق اینها. مقصد انبیا حکومت نبوده است، حکومت برای مقصد دیگر بوده، نه مقصد بوده. تمام مقاصد برمی گردد به معرفت الله، هر چه در دنیا واقع بشود و انبیا هر چه دنبالش بودند دنبال این بودند که خداشناسی، واقعاً خداشناسی، اگر او حاصل بشود همه چیز دنبالش حاصل است. تمام فسادهایی که در دنیا واقع بشود از این است که ایمان ندارند به خدا، ... خداشناسی و معرفت باشد، ایمان ندارند. اگر ایمان به خدا پیدا شد همه چیز دنبالش است، تمام فضایل دنبالش است. انبیا هم دنبال این بودند که به تدریج آن طور که می شود این بشر را سوق بدهند طرف معرفت الله. تمام چیزهای دیگر هم مقدمه همین معناست و تمام چیزهایی که از آن سوختند انبیا، این بود که می دیدند مردم دارند خودشان را می کشند طرف جهنم. انبیا مظهر رحمت حق تعالی هستند، می خواهند که همه

صحیفه نور جلد 19 صفحه 251

مردم خوب باشند، می خواهند همه مردم معرفت الله داشته باشند، می خواهند همه مردم سعادت داشته باشند. وقتی می بینند که این مردم دارند رو به جهنم می روند، آنها افسوسش را خورند، در قرآن هم اشاره ای به این هست، فلعک باخع نفسک این که اینها مؤمن نشدند. مسأله این است که همه دنبال این بودند که مردم را آشنا کنند با خدا.
 

قرآن کریم مرکز همه عرفان هاست، مبدا همه معرفت هاست لکن فهمش مشکل است

این طوری که می بینید که در ادعیه ائمه ما واقع شده است، در دعای کمیل شما ملاحظه کنید که چی می گوید حضرت امیر، عرض می کند که خوب! بر فرض این که من آتش را تحمل کردم اما فراق تو را چطور تحمل کنم؟ اینها چی می گفتند! در دعای مناجات شعبانیه چه حرف هایی هست؟ مقاصد انبیا در ادعیه که در از ائمه علیهم السلام وارد شده است اشارات به آن هست زیاد. قرآن کریم اشارات بسیار لطیفی دارد لکن چون برای عموم وارد شده است به یک صورتی گفته شده...است که هم خواص از آن ادراک می کنند، هم عموم از آن ادراک می کنند. قرآن کریم مرکز همه عرفان هاست، مبدأ همه معرفت هاست لکن فهمش مشکل است. آنهایی که فهمیدند که من خوطب به بودند و کسانی که متصل به رسول خدا بودند، آنها دانند قضیه چی هست، آنها مقاصد انبیا را می دانند چی هست، مقصد را دانند چی هست. ما دوریم از آن و مهجور، لکن خوب! عنایات حق تعالی زیاد است، از ما مهجورها هم این قدری که ازمان می آید قبول می کنند، لکن باید ما این قدری که ازمان می آید دنبالش برویم، در عمل، در علم و در اخلاق و در سایر چیزها و اگر همین قدر هم برویم خوب جنات عدن هست، جنات هست لکن آنی که مقصد انبیا بود، جنات هم بود، چیز دیگری ماورای اینها بود، بهشت هم نبود، خوف جهنم هم نبود، عشق به بهشت هم نبود، یک مسأله دیگری فوق این مسائل بود. خوب! این دست ما از آن کوتاه است. حالا ما که اهل همین مسائل هستیم اگر چنانچه جدیت نکنیم و به احکام ظاهری انبیا عمل نکنیم، به احکام اسلام خدای نخواسته عمل نکنیم، خوب! دنبالش آن چیزهایی است که هست در کتاب و سنت. و من امیدوارم که خداوند به همه توفیق بدهد که خدمت کنیم به اسلام و خدمت کنیم به بندگان خدا. خدمت به بندگان خدا، خدمت به خداست و همه موفق باشید انشاء الله و امیدوارم که اسلام ما را قبول کند به این که مسلمان هستیم و پیغمبر اکرم در این روز، روز مبارک ما را بپذیرد و حضرت صادق سلام الله علیه ما را قبول کند.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  8:27 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی

تاریخ: 1364/09/19

 

افرادی که از دانشگاه در می آیند یا مخرب یک کشوری هستند یا سازنده آن

بسم الله الرحمن الرحیم
من قبلاً تشکر کنم از همه آقایان که تشریف آوردند این جا از نزدیک خدمتشان برسیم. و من الان باید بگویم که اطمینان دارم که با این جمعیتی که الان، اعضای محترمی که الان هستند در شورا، دیگر نگرانی ای نسبت به دانشگاه ها و انشاءالله سایر چیزها نباشد. معذلک البته مسأله چون خیلی مهم است و سرنوشت انقلاب اسلام بسته به اوست بقایش، از این جهت باید همیشه این حساسیت را داشت / این طور نیست که / در همه امور باید حساس بود اما فرق است ما بین آنی که ادامه باید این حساسیت پیدا بکند، یک چیزهایی که حل می شود، مثلاً ما جنگ داریم، جنگ چیز مهمی نیست حل می شود، چیز مهمی نیست و بحمدالله خوب است وضع، و جهات سیاسی ای که در دنیا هست، آنها هم حل می شود انشاءالله، چیزهایی است حساس باید بود. اما مسأله دانشگاه یک مسأله فوق العاده است که این افرادی که از دانشگاه در می آیند یا مخرب یک کشوری هستند یا سازنده آن کشور هستند، و در کشور ما، یا رو به اسلام می برند کشور ما را یا منحرفش می کنند. این از چیزهایی است که از دانشگاه می آید این کار، چنانچه از حوزه های علمیه می آید این کار، از این جهت خیلی مهم است این امر. در انقلاباتی که در عالم واقع می شود یا در شورش ها یا در کودتاها، یکی اصل این شورش و انقلاب و کودتا، یکی انگیزه اش، یکی محتوایش اینها سه امری است که باید در آن توجه کرد. خودشان، خود انقلابات یا خود اینها شبیه به همند، یا شورش است یا کودتاست یا انقلاب، صورتاً مثل انسان ها می ماند که همه صورتشان مثل هم هست اما معناشان فرق با هم دارد. انگیزه ها مهم است و محتواها. گاهی وقت ها انگیزه خوب است، محتوا خوب نیست، گاهی وقت ها محتوا خوب است، انگیزه درست نیست. ممکن است یک نفر حالا، (حالا نسبت به یک نفر عرض می کنم) یک نفر آدم با یک انگیزه خوبی بخواهد یک کار خوبی به نظر خودش انجام بدهد و او بد باشد، این آدم مثاب است لکن کارش خلاف است. یک اشخاصی می شود که یک کارهای خوبی انجام می دهند با انگیزه بد. مثلاً یک کسی کشف یک چیزی می کند و انگیزه اش بد است برای این کار و کارش خوب است، یک وقت هم هر دو خوب هستند. انقلاب فرهنگی هم همین جور است که یک انقلاب است که تحول است از یک حالی به حال دیگر، نه پیشبرد همان چیزی که هست چنانچه انقلاب جمهوری اسلامی در کل هم

صحیفه نور جلد 19 صفحه 254

همین طور است، یک انقلاب شد به توسط مردم، یک انگیزه انقلاب بود و یک محتوای انقلاب. امیدوارم که انگیزه انقلاب در مردم الهی باشد. اما در انقلابات ممکن است که ما انقلاب بکنیم، یک حکومتی را برداریم یک حکومت دیگر برای خودمان درست کنیم، خودمان می خواهیم به یک نوایی برسیم، کار نداریم ببینیم چه بشود. این چه محتوایش خوب باشد، چه محتوایش بد باشد برای ما فایده ندارد، برای این که می خواهد تشکیل بدهد وقتی انگیزه اش این است که فقط به دستش بیاید یک قدرتی، بخواهند قدرتمند باشند، او سابقی بوده، ما آن قدرت را از او بگیریم، خودمان بگیریم. این با او نسبت به اصل مسأله انگیزه فرقی ندارد، یعنی یک حکومتی رفته است، یک حکومت دیگری هم آمده است، هر دویشان هم مثل هم هستند، مثل سایر کودتاها می ماند که در دنیا واقع می شود، این فرقی با هم ندارد. یک وقت این است که یک قیام می شود، یک نهضتی می شود برای یک کار خوبی اما الهی نیست. از باب این که کار خوب است برای ملتمان خدمت بکنیم کار خوب است، فلان، این ممکن است ارج بدهد اما آنی که مقصود است، نیست. آنی که مقصود است این است که انسان در کارهایش چه در تشکیل حکومتش، چه در انقلاب فرهنگی اش، چه در انقلابات دیگرش نظرش این باشد که یک کار الهی کرده باشد، این پیش خدا ارزش دارد مثل انبیا. انبیا کارشان به واسطه این ارزش داشت نه برای عمق کارشان و عرض می کنم که سعه کارشان، حکومتشان زیاد باشد، کم باشد فرقی نمی کند این انبیا، آنی که هیچ نتوانسته کار بکند با آنی که خیلی کار کرده هر دو در انگیزه مثل هم هستند، یعنی هر دو می خواستند که یک کاری برای خدا بکنند و پیش خدا ماجورند و هر دو هم ماجور هستند، یکی موفق شده، یکی موفق نشده است - آن دیگر دست خود این نبوده، موفق نشده است - و در انقلاب فرهنگی، آنی که برای شما فایده دارد (یک وقت برای مملکت فایده دارد، یک وقت برای دانشجوها فایده دارد، یک وقت برای شما آقایان) آنی که برای شما فایده دارد این است که انگیزه تان این باشد که این دانشگاه را ببرید طرف اسلام، الهی اش کنید. هر درسی می خواهند بخوانند مانع ندارد، درس هایی که چیز است، اسلام با همه چیزها، الا بعضی از درس ها استثنا کرده، با همه موافق است، اما آنی که برای ماها فایده دارد این است که ما بخواهیم همین / مسأله ای که / اسلامی بودن را الهی اش کنیم، بخواهیم الهی باشد این کار ما، برای خدا کار بکنیم، این برای خودتان فایده دارد، موفق بشوید فایده دارد، موفق هم نشوید فایده دارد. و اگر این انگیزه شد مسلماً دنبال این هستید که کار خوب باشد وقتی انگیزه الهی شد، دیگر نمی شود این که انسان انگیزه اش الهی باشد و دنبال این باشد که خودش یک / چیزی / راهی باز کند، حالا چی شد، هر چی شد، شد. این قهراً خواهد این طور شد که وقتی که انگیزه برای خدا شد، دنبال این است که این کار را انجام بدهد به طوری که خداپسند باشد، از این جهت در این کار موفق است. اگر موفق نشد در انجام و نتوانست انجام بدهد، خوب! قصور قدرتش است، قدرت نداشته بیشتر از این. اما پیش خدا این ارزش اش با آن کسی که قدرت داشته مثل هم می ماند.

صحیفه نور جلد 19 صفحه 254

 

این (من) را اگر انسان زیرپا گذاشت و (او) شد، اصلاح می کند همه چیز را

بنابراین آنی که برای انسان ارزش دارد، ارزش انسانی و روحانی دارد، ارزش الهی دارد، این است که این انگیزه را حفظش بکند که برای خدا این کار را بکند. می خواهید تربیت کنید اطفال مردم را، برای خدا، خواهید تربیت کنید جوان های مردم را، برای خدا، می خواهید تربیت کنید ملت را، برای خدا، می خواهید حکومت کنید، برای خدا حکومت کنید، همان حکومتی که انبیا می کردند، خوب! موسی هم حاکم بود، پیغمبر هم حاکم بود، علی هم حاکم بود. از آن طرف، چیزهای مفسد هم حاکم هستند، صورت مثل هم می ماند - الا در بعضی جهات - انسان ها صورت هایشان یکی هست، مثل هم می ماند همه، یک وضع دارند، گاهی اگر یک وضع اختلاف داشتند، وضع جسمانی و حیوانی است دیگر. آن چیزی که فرق می گذارد ما بین اینها، آن معنایی است که در آنها هست و مهم آن انگیزه الهی است که برگردد همه چیز به خدا. خدا هم که انبیا را فرستاده، مقصد اصلی این نبوده که حکومت بکنند، مقصد اصلی این نبوده است که نظام ایجاد کنند، مقصد اعلا این نبوده که عدالت اجتماعی ایجاد کنند، مقصد اعلا اینها نیست، اما اینها مقصد است - بعضی هایش مقصد است - البته عدالت، اجرای عدالت یک مقصدی است، عدالت الهی را بخواهید اجرا کنید لله تعالی، مقصدی است. بخواهید عدالت الهی را ایجاد کنید برای خاطر این که مشهور بشوید به این که آقا چه آدم خوبی است، دارد چی می شود، این برای خودتان بد است، واقعش خوب است، برای مردم آن وقت خوب است بعضی چیزها برای مردم خوب است، برای دانشگاه خوب است، بعضی از چیزها برای شما خوب است، بعضی چیزها برای هر دو خوب است. اگر موفق بشوید هم این معنا را درست بکنید که انگیزه، انگیزه الهی و خدایی باشد، نه برای خودم یک کاری می خواهم بکنم، برای خدا می خواهم یک کاری بکنم، برای ملت هم نیست، برای خداست، اگر این طور باشد موفقید در کارتان راجع به این جهت. در آن کار اگر هم به حسب قاعده موفق خواهید شد در آن کار هم اگر هم خدای نخواسته یک وقت چیزهایی آمد پیش، موانعی آمد پیش، نتوانستید موفق بشوید، این دیگر قدرت نداشتید، خدا هم از شما قبول دارد، بیشتر از قدرت از شما نمی خواهد. بنابراین، این انگیزه را باید ما حفظ بکنیم. یک کسی ممکن است درس بخواند، درس الهی بخواند، توحید بخواند، عرفان بخواند و جهنم برود. دیگران از استفاده از او تو بهشت بروند، این برای این که خودش انگیزه باطل داشته باشد جهنم برود. یک کسی می خواهد درس بخواند برای این که مثلاً فلان منصب را پیدا کند، آقای محله بشود، آقای شهر بشود، آقای یک مملکت بشود، آقای دنیا بشود. یک کسی می خواهد درس بخواند برای این که خودش معروف بشود، در این جاها، در این ده، در این شهر معروف بشود، همه اش برگشت به این است که یا خودم یا خدا، یا من یا او. این (من) را اگر انسان زیرپا گذاشت و (او) شد، اصلاح می کند همه چیز را. و در همه اقطار کارها این طوری است که فرق ما بین این که این کار یک کاری است الهی، آدم خودش باید فکرش را بکند. گاهی وقت ها خود انسان هم در اشتباه است لکن باید فکر کند حالا این کاری که من دارم می کنم و این قدر خوشحالم برای این که برای خدا این کار را کردم، اگر یک کسی

صحیفه نور جلد 19 صفحه 256

بهتر از من این کار را انجام بدهد، حاضرم که این را به او بدهم و خوشحالتر هم بشوم برای این که او بهتر برای خدا کار می کند یا نه. اگر این جا آدم فهمید که نه، این طور نیست، حاضر نیست این کار را، بداند این خدایی نبوده (صرف خدایی) اخلاص نبوده در آن. آنی که برای ما فایده دارد اخلاص است که برای خدا هم کار بکنیم، خدا هم احتیاجی به هیچ چیز ندارد. احتیاجی به اخلاص ما ندارد، خدا می خواهد که، میل دارد، یعنی میل به آن معنایی که دیگران دارند نه، انبیا را فرستاده که تربیت کنند، مردم را نجات بدهند، نجام مردم به این است که دنبال انبیا باشند و انگیزه هایشان هم انگیزه انبیا باشد نمی توانیم به آن قدر، به هر اندازه ای که می توانیم. البته ما نمی توانیم که انگیزه ای که حضرت امیر دارد ما داشته باشیم این معلوم است که ما نمی توانیم. اما می توانیم که یک انگیزه هایی داشته باشیم که مشابه او باشد، برویم طرف آن طرف.
 

دانشگاه را باید رو به خدا و معنویت ببرید و همه درس ها هم خوانده بشود

دانشگاه را باید شما رو به خدا ببرید، رو به معنویت ببرید و همه درس ها هم خوانده بشود، همه درس ها هم برای خدا خوانده بشود. اگر این را توانستید که شما برای این کار بروید و این کار را بکنید در کارتان موفقید، چه برسید به مقصدتان، چه نرسید به مقصدتان. یا اگر برای خودتان باشد ممکن است کار، بسیار کار عادی باشد اما برای دیگران نفع دارد، برای شما نفع ندارد، گاهی برای شما ضرر دارد، برای دیگری نفع دارد، برای شما ضرر دارد و گاهی برای شما نفع دارد، برای دیگران ضرر دارد. شما می خواستید یک کار خوبی بکنید نشده است و کار بد شده است اما شما می خواستید خوب انجام بدهید. این معنا را ما باید همیشه در ذهنمان باشد و توجه به این داشته باشیم تا موفق در امور بشویم، در هر کاری موفق بشویم. من ادعا نمی کنم که امثال من یک همچو چیزی هستیم، نه، ما آدم های ناقصی هستیم، باید برویم تحصیل کنیم، تحصیل کمال بکنیم. اما مردم بودند در بین شان که یک همچو اشخاصی بودند، لااقل ما می دانیم انبیا بودند، اولیاء خدا بودند که این جور بودند، برای او بوده هر چه کار کردند، نه این است که برای حکومت بوده است یا برای چی بوده. می رفتند دنبال حکومت برای این که از دست جاهلین بگیرند، فشار می آوردند که از دست جاهلین بگیرند، لکن نه از دست جائرین بگیرند که خودشان حاکم باشند، از دست جائرین می گیرند که عدالت الهی را اجرا بکنند. این کار، کار انبیا بوده، عدالت الهی را می خواستند ایجاد کنند لله تعالی. از این جهت که لله تعالی بوده است و خالص بودند آنها، الهی بودند خودشان، کارهاشان این طوری بوده. ما ناقصیم، ما اعتراف می کنیم پیش خدا که ما ناقصیم، تا آخر هم نمی توانیم این طور کمال را پیدا بکنیم. اما باید فکر باشیم که دنبال این معنا باشیم، همچو نباشد که پشت بکنیم به این معانی، دنبال این معنا باشیم که ما یک کاری که می کنیم برای خدا باشد. و من امیدوارم که موفق بشوید وقتی که یک همچو انگیزه ای باشد، حتی در آن کارهایی که پیشتر نمی توانستید انجام بدهید با این انگیزه انجام بدهید، با این انگیزه ای که عرض می کنم قدرت به انجام پیدا بکنید. خدا تأیید می کند یک همچو انگیزه ای را، یک همچو کاری را تأیید

صحیفه نور جلد 19 صفحه 257

می کند خدای تبارک و تعالی. چنانچه دیدیم که انبیا با دست خالی می آمدند کارهای بزرگ می کردند. پیغمبر اکرم چی بود؟ خوب! یک شبانی بود در مکه، همه هم با او مخالف بودند و اذیتش هم می کردند و چه می کردند منتها چیز بود، اما این یک شبان پا شد یک همچو کاری کرد که حالا دنیا را این طور کرده. حضرت عیسی هم همین طور، حضرت موسی هم یک شبانی بود آن هم این طور، حضرت ابراهیم هم همین طور، یکی بودند اینها خودشان، لکن جمع بودند، یک ملت بودند هر یکی شان، یعنی همه چیز داشتند و عمده همان است که نقطه اتکا خدا بوده است، برای خدا بوده، حرکت برای خدا، سیر الی الله تعالی بوده، سیر الی الله تعالی چون بوده است هر کاری که می کردند الهی بوده، نهار هم می خوردند الهی بوده، نماز هم می خواندند الهی بوده، جنگ هم می کردند الهی بوده.
من امیدوارم که ما دنبال این مسأله باشیم و من مطمئنم که شما آقایان انشاءالله موفق هستید در این کاری که دارید انجام می دهید و همیشه هم حساس باشید در آن، هیچ وقت خیال نکنید که نه، تمام شد مساله. دانشگاه جوری است که نظرهای فاسد دنبالش است به این که یک کار خلافی بشود در آن، دنبالش است، موفق انشاءالله نشوند. و همیشه باید انسان حساس باشد که نگذارد این سنگری که می تواند همه چیز را درست کند و می شود که همه چیز را به هم بزند، یک وقت از دستتان این سنگر چیز بشود، یک خللی در آن واقع بشود. من هم دعاگوی شما هستم و امیدوارم که همیشه موفق و موید و منصور باشید و همیشه برای این ملت و برای خدا خدمت بکنید.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  8:27 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع مسؤولین و فرماندهان ارتش جمهوری اسلامی

تاریخ: 1364/10/02

 

ما خودمان چیزی نیستیم، هر چه هست از طرف خداست

بسم الله الرحمن الرحیم
من باید تشکر کنم از شما آقایان، همین طور هم روحانیون و هم آقایان دیگر که در یک جلسه ای که می شود گفت یک جلسه روحانی است برای این که شما و همه کسانی که در این جنگ وارد هستند و در ایران هستند، وضعشان همه می دانیم که با وضع سابق چقدر فرق کرده، یک روز بود که جوان های ما اگر هم می خواستند کاری بکنند لب دریا یا امثال اینها بود کارشان و حالا می بینید که جوان های ما چطور عمل می کنند. این یک عنایتی است که از خدای تبارک و تعالی به این ملت شده است و همه باید قدر این عنایت را بدانیم. ما خودمان چیزی نیستیم، این را همه باید بدانیم که هر چه هست از طرف خداست. من تجربه ام در این مدت طولانی ای که مشغول بودم به این کارهایی که البته وظیفه روحانی بود لکن کنار کشیده بودیم از آن. من احساس می کنم که بسیاری از مسائل بود که / ما / بدون این که ما بفهمیم انجام می گرفت، این جور نبودکه ما نقشه ای کشیده باشیم برای این کار و این نبود جز این که خدا هدایت می کرد، این طور بود مساله. الان هم عنایت خدا به شما، به همه این ملت هست. شما که قوه این ملت هستید و خدمتگزار برای جمهوری اسلامی هستید و نگهدار این جمهوری هستید و نگهبان در جبهه ها هستید، مورد عنایت خدا بیشتر هستید. شما در آن جا یک کاری که بکنید مثل یک عبادت طولانی است که ماها در این جا می کنیم. شما مطمئن باشید که وقتی یک قدم برای خدای تبارک و تعالی بردارید، خدای تبارک و تعالی عنایتش را به حسب همین رحمتی که دارد، به واسطه او بیشتر جلو می آید.
 

ما وظیفه خدایی داریم که از ارتش پشتیبانی کنیم

مطمئن باشید که شما پایدارید، ارتش مطمئن باشد که پایدار است. ما وظیفه داریم که از ارتش پشتیبانی کنیم، وظیفه خدایی داریم و شما مطمئن باشید که ما از شما پشتیبانی می کنیم. آن روزی که منافقین نقشه کشیده بودند که ارتش را کنار بزنند و هی انگ این که اینها چه بودند در آن وقت و چه بودند... من آن روز هم اعتقادم بود که ارتش را ما باید حفظش کنیم، حالا بیشتر شده این اعتقاد برای

صحیفه نور جلد 19 صفحه 259

این که آن وقت باز یک نزدیکی ای به آن زمان داشت و حالا از آن زمان گذشته و تحول پیدا شده. امروز من در چهره های شما چیزهایی می بینم که آن روز نمی شد ببینی. امروز وضع شما یک وضعی شده است که با آن روز فرق دارد و شما با کمال اطمینان مشغول خدمت باشید. هیچ کس نمی تواند که به وضع شما و به قدرت شما یک تصرفی بکند و نمی تواند که یک تضعیفی از شما بکند، ملت با شما هستند، همه با شما هستند. شما هم باید با ملت باشید و هستید الحمدلله.
 

کوشش کنید به این که دست واحد باشید

وقتی یک ملت قیام کرد همه شان با هم بودند، ارتشش بود، سپاهش بود، بسیجش بود با این وسعت، مردمش بودند، روحانی اش بود، عرض می کنم کاسبش بود، کارگرش بود، همه اینها بودند، یک همچو ملتی که همه شان با هم بودند، هیچ کس نمی تواند باهاشان معارضه کند اینها را نمی شود با آن معارضه کرد، هم آمریکا این مطلب را می داند، هم شوروی می داند که ملت را اینها وقتی بخواهند شکستی بدهند، به یک جبهه ای شکست می دهند که ملت همراهش نباشد یک جمعیتی که یک هستند، یک دست هستند، این جمعیت را نمی شود به هم زد. کوشش کنید در این که همه با هم باشید. کوشش بکنید به این که دست واحد باشید، حتی دو دست نه، دست واحد باشید، یعنی، شما خیال نکنید که سپاه یک وضعی دارد / وضع / سپاه هم خیال نکند شما یک وضعی دارید، هر دو یک وضع دارید، هر دو یک تکلیف دارید و آن حفظ اسلام است.
 

امروز همه دنیا متوجه به ایرانند که این جمعیت می خواهند چه بکنند

شما وقتی که ملاحظه کنید در صدر اسلام چه رنج هایی کشیدند این عده کم در مقابل عده زیاد، چه رنج هایی کشیدند، خود پیغمبر اکرم چقدر رنج کشید، بعدش هم دیگران رنج کشیدند و اسلام را حفظش کردند. شما امروز یک وظیفه ملی دارید نسبت به کشورتان. یک وظیفه اسلامی دارید نسبت به حفظ اسلام، اسلام الان امانت است پیش شما. امروز همه دنیا متوجه به ایرانند که این جمعیت می خواهند چه بکنند، متحیرند آنها که این چهل میلیون جمعیتی که این جا جمع شدند و یک گوشه ای هستند، اینها می خواهند چه بکنند، چین با یک میلیارد و صد میلیون جمعیتش توجه به این جا دارد که ببیند چی هست در این جا، شوروی توجه دارد، آمریکا بیشتر توجه دارد، همه متوجه اند به این که این یک جمعیت کمی که در یک گوشه از دنیا یک صدایی بلند کرده، این چه صدایی است که این طور صدایش در همه جا موج افکنده. آنها از باب این که نمی دانند اسلام یعنی چه، معنویت را نمی دانند یعنی چه. آنها همه حساب هاشان روی این است که ما چند تا تانک داریم، آنها هم چند تانک دارند، ما چه، البته ما وقتی این حساب را بکنیم مقابل آمریکا و شوروی، ما چیزی نداریم اگر حساب این باشد، اما

صحیفه نور جلد 19 صفحه 260

حساب این نیست، حساب این است که شما یک صدا بلند کردید دنیا را به حرکت در آوردید.
 

دفاع ما، یک دفاعی است که عقل و اسلام هر دو با آن موافقند

الان هر جای دنیا کسی برود، توجهش به ایران می بیند که از خود ما که این جا هستیم بیشتر مطلع هست جهات را. این برای این است که مساله، مسأله معنوی است، مساله، مسأله ای نیست که ما می خواهیم جنگ بکنیم یا می خواهیم دفاع بکنیم. ما دفاع مقدس می خواهیم بکنیم، یعنی ما می خواهیم از آبروی اسلام، از آبروی کشور اسلامی دفاع بکنیم، این یک دفاعی است که عقل و اسلام هر دو با آن موافقند، همه می گویند که باید دفاع کرد. شما کشورتان الان مورد طمع یک جنایتکار واقع شده است و او را بازی اش داده اند برای این که بیاید یک همچو شلوغکاری بکند. اگر چنانچه دست اینها پشت سرش نبود، با یک سیلی از بین رفته بود. اما آنها دارند همه دنبالش می کنند و حالا هم دارد سست می شود دنبال کردنشان، مایوس شده اند اینها. شما بدانید که دشمن شما مایوس است امروز و شما قوی اید امروز. لکن عمده تکلیف خود شماست که هر کدامتان به تکلیف عمل بکنید، قانون برای شما تکلیف معین کرده، اسلام برای شما تکلیف معین کرده، به این تکلیف باید عمل کرد، این تکلیف برای شما آبرو پیدا می شود، برای شما حیثیت پیدا می شود، کشور شما حیثیت پیدا می کند.
 

حفظ حیثیت اسلامی و ملی تان به این است که با هم باشید

الان کشور شما با آن وقت چقدر فرق دارد، آن وقت همه این بودند که مستشاران بیایند چه بکنند، چه بکنند، کارخانه های ما دست مستشارها بود، ارتشمان دست آنها بود، همه چیزمان دست آنها بود. امروز شما بحمدالله خودتان هستید، ایستادید روی پایتان در مقابل امریکا، شوروی نمی دانم سایر جاها، می گویید که ما اصلا هیچ کاری به کسی نداریم، نمی تواند کسی دخالت کند و نخواهد کرد، نمی توانند هم بکنند، نه صلاح نظامی شان و نه صلاح سیاسی شان هست، نمی توانند این کار را بکنند. لکن شرط این که ما بتوانیم مقاومت کنیم و بتوانیم حفظ کنیم این کشور را، شما بخواهید حفظ بکنید حیثیت ملی خودتان را، حیثیت اسلامی خودتان، شرطش این است که با هم باشید. فکر این که من ارتشی هستم باید چه باشم، من عرض می کنم سپاهی هستم باید چه بشوم، من بسیجی هستم، این فکر از سرتان دور بشود. همه یکی هستید و آن قدرت اسلام است و آن قدرت ملی خودتان است. وقتی همه یکی هستید دیگر این حرف ها از بین می رود که من کجا و او کجا، همه با همید. و / همه دارید / الان هم بحمدالله آن طوری که گزارش دادند الان هم همه تان منسجم شدید، همه قوا با هم منسجم اند و می بینید هم که چطور از شما دارند می ترسند، این ور و آن ور افتادند دنبال این که بیایید صلح کنید. دروغ هم می گویند بحمدالله، معلوم است که دروغ هم می گویند اینها. و خدا عذاب اینها را به دروغشان هم اضافه خواهد کرد. در هر صورت من از شماها می خواهم که هم یک خواستی که یک نفر مسؤول نسبت به شما دارد و هم یک خواستی که خدا دارد. من از شماها می خواهم که بدون این که در ذهنتان

صحیفه نور جلد 19 صفحه 261

خلجان پیدا کند که ارتش شاید مثلاً آن طوری که منافقین می خواستند بکنند شاید بشود، بدون خلجان به کار خودتان مشغول باشید، قوی باشید، ملت با شماست، ما همه با شما هستیم و روحانیون با شما مختلطند. الان می بینید که در جمعیتی که هستید که سابق سابقه ندارد در نظام هیچ جا که این طوری مربوط به هم باشند، هیچ نظامی این طور نیست که روحانی اش و ارتشی اش و سپاهی اش و مردمش و اینها مخلوط به هم باشند کانه یک موجود هستند. الحمدلله الان این طوری هست، روحانیت این طور است و من امیدوارم که آقایان روحانیون بیشتر در جبهه ها بروند و بیشتر خدمت کنند به اینها و می کنند و وظیفه شان هست.
 

به وظیفه ای که اسلام برای شما معین کرده، به آن وظیفه عمل کنید

و شما هم بدون این که در نظر بگیرید که من چی هستم و او چیست، همه در نظر بگیرید خدا به ما وظیفه داده، وظیفه معین کرده، وظیفه خدایی را داریم عمل می کنیم، بدانید که این سعادت دنیا و آخرت شما را انشاءالله حفظ خواهد کرد. و من امیدوارم که شما همه توجه به این معنا داشته باشید و به وظیفه ای که قانون برای شما معین کرده، به وظیفه ای که اسلام برای شما معین کرده، به آن وظیفه عمل بکنید و شما و سپاه و سایرین دست واحد باشید برای حفظ آبروی خودتان، برای حفظ اسلام، برای حفظ کشور خودتان کشوری که الان الگو شده برای همه جا و بعدها به شما ملحق خواهند شد، ناچار ملحق خواهند شد، کشورهای دیگر ملحق به شما خواهند شد. و امیدواریم که یک انقلابی پیدا بشود، همین انقلابی که در ایران پیدا شد در همه جا انشاءالله پیدا بشود، انشاءالله. و من امیدوارم که همه تان موید و موفق باشید و باز هم تاکید می کنم که در ذهنتان نیاورد کسی به این که ارتش مثلاً چطور است و ارتش کذا، این حرف های سابق منافقین بود، اگر کسی یک همچو کلمه ای بگوید آن هم جزو منافقین است، و الا کسی که مسلمان است ارتشش را می داند باید حفظ بکند. آدمی که مسلمان است، آدمی که علاقه دارد به کشور اسلامی، می داند که ارتش از ارگان هایی هستند که اسلام را حفظ می کنند، همین طوری که سپاه حفظ می کند، همین طوری که بسیج حفظ می کند، وقتی همه با هم شدید، یک جمعیت عظیم هستید و در مقابل دیگران انشاءالله قدرت نمایی می کنید و حفظ می کنید کشور خودتان را، دفع می کنید دشمن خودتان را. و من هم که وظیفه ام دعاگویی است به شما و من بی اشکال هر شب به شماها دعا می کنم، بدون استثناء یک شب نیست که من به شما قوای مسلحه دعا نکنم، همه تان را و کسانی که بر ضد شما هستند نفرینشان نکنم. و خدا انشاءالله به همه شما عزت و سلامت عنایت کند و همه تان در درگاه خدا روسفید باشید، وقتی وارد می شوید در آن جا، در جمعیتی که سیدالشهدا سلام الله علیه در راسش هست، شماها هم باشید.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  8:27 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

پیام امام در تجلیل از شهدا، اسرا، جانبازان، مفقودین و خانواده های آنها در دهه فجر

تاریخ: 1364/11/17

 

پیام امام در تجلیل از شهدا، اسرا، جانبازان، مفقودین و خانواده های آنها در دهه فجر

بسم الله الرحمن الرحیم
سپاس بی پایان از خداوند تبارک و تعالی که با عنایات خاصه خود منت بر ما نهاده و ما را به ملتی که با قیام خونین و انقلاب الهی خویش و روح ایمان و عرفان برابر قدرت ها تاخته است، سرافراز فرموده است، ملتی که با فداکاری ارزشمند، دست ستمگران را از کشور عزیز اسلامی قطع نموده و شرف و استقلال آن را برگردانده است، ملتی که مجد و عظمت میهن اسلامی را تجدید و خود را بر مقدرات و سرنوشت خود آزادانه مسلط و حکومت عدل اسلامی را به جای حکومت طاغوت ستمشاهی جایگزین کرده است و اسلام عزیز را بر ملت های تحت ستم در شرق و غرب عرضه نموده است. رحمت خداوند و سلام و درود صالحان و مخلصان بر روان شهدای بزرگ و نثار جانبازان و مفقودین و اسرای عزیز که با نثار جان و خون و سلامت و دوری از میهن خود، در راه شرف، عزت کشور و اسلام، راه را برای نیل به سعادت دنیا و آخرت باز، خود و ملت خود را در پیشگاه مقدس حق تعالی سرافراز و روسفید نمودند.
اکنون پس از گذشت چندین سال از انقلاب اسلامی شکوهمند و فشارهای جانکاه قدرتمندان و توطئه های بی امان همه جانبه ستمگران بزرگ و کوچک برای اطفای نور خدا، بحمدالله تعالی با قدرت عظیم روحی و به برکت خون پاک شهدا و جانبازان در راه اسلام، تمام توطئه ها خنثی، و کید ستمگران به خودشان برگشت و بارقه با عظمت اسلام در جهان رو به گسترش است و وعده خداوند متعال بر امامت و وراثت مستضعفان، گویی نزدیک است. و بحمدالله تحلیل های علیل وابستگان به بلوک شرق و غرب بی خبر از اسلام و قدرت ملت های اسلامی، غلط از کار درآمد و جمهوری اسلامی ایران با قدرت عظیم خود که از موهبت های الهی نشات می گیرد، به راه خود که همان راه مستقیم اسلام است به پیش می رود. خداوندا! تو این تحول عجیب را در ملتی که می رفت فدای امیال جهانخواران به وسیله وابستگان آنان، این بردگان بی چون و چرا شود، ایجاد فرمودی و منت بر این ملت تحت ستم در طول تاریخ نهادی و ما را از (دل بردگی غیربه) عز عبودیت خود رساندی و ملت عزیز را الگو برای همه مستضعفان جهان قراردادی.
بار الها! این کشور وابسته به رسول اکرم صلی الله علیه و اله و اهل بیت گرامی او است، و کشور حضرت بقیه الله ارواحنالمقدمه الفداء است. به حرمت آنان دربارگاه قدس تو، عنایات خود را

صحیفه نور جلد 19 صفحه 265

مستدام بدار! و پیروزی نهایی را به زودی نصیب رزمندگان عزیز فرما! و شهدای عزیز و جانبازان مکرم را از رحمت خود نصیب وافر عنایت فرما! و به رزمندگان آنان و خاندان اینان صبر و اجر مرحمت فرما! و اسرا و مفقودان ما را با سلامت به کشور خود باز گردان! و راهیان عزیز کربلا، این سلحشوران فداکار در راه حق را به مقصد والای خود برسان! و دست ستمکاران را از کشورهای اسلامی کوتاه فرما! و اخلاص و عز بندگی خود را به ما عنایت فرما و صلوات بی پایان بر انبیای عظام، خصوصاً سید آنان، و به اولیای معظم بویژه خاتم آنان روحی فداه نثار فرما! و ما را از شر شیطان و نفس اماره نجات ده (انک ولی النعم) 
روح الله الموسوی الخمینی

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  8:27 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

پاسخ امام خمینی به استفتائات آیت الله موسوی اردبیلی رئیس دیوان عالی کشور

تاریخ: 1364/11/16

 

پاسخ امام خمینی به استفتائات آیت الله موسوی اردبیلی رئیس دیوان عالی کشور

بسمه تعالی
1 - در تعزیرات شرعیه احتیاط آن است که به مجازات منصوصه اکتفا شود مگر آنکه جنبه عمومی داشته باشد مثل احتکار و گرانفروشی که با مقررات حکومتی داخل در مسأله دوم است.
بسمه تعالی
2 - در احکام سلطانیه که خارج است از تعزیرات شرعیه در حکم اولی است، متخلفین را به مجازات های بازدارنده به امر حاکم و یا وکیل او می توانند مجازات کنند.
بسمه تعالی
3 - حق عفو ندارند مگر به اذن فقیه جامع الشرایط.
روح الله الموسوی الخمینی

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  8:28 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع آقایان سید علی خامنه ای رئیس جمهور، موسوی اردبیلی رئیس دیوان عالی کشور، میر حسین موسوی نخست وزیر، حجت الاسلام فلسفی و میهمانان خارجی دهه فجر

تاریخ: 1364/11/21

 

انقلاب درونی این ملت موجب شد که این انقلاب پیدا شد

بسم الله الرحمن الرحیم
من این جشن بزرگ را و فی الحقیقه عید اسلامی بزرگ را بر همه ملت های اسلامی بلکه محرومان تمام دنیا تبریک عرض می کنم. تبریک برای این که این انقلاب، انقلاب ایران نیست. این انقلاب با انقلاب های سایر کشورها و انقلاب هایی که در دنیا اتفاق افتاده است، فرق دارد. انقلاب هایی که در دنیا تاکنون اتفاق افتاده است، قدرت را از دست یک قدرتمند، یک جابر، به دست یک جابر دیگری که یا مثل این یا بالاتر از این است منتقل کردند. شما مطالعه کنید در حال انقلاب هایی که در دنیا پیدا شده است یا کودتاهایی که هر روز واقع می شود و شده است، ببینید که آیا وضع آن جا چطور است، جز این است که با اغفال مردم یک انقلاب پیدا شده است و یک قدرتی را کنار گذاشته اند، یک قدرت مشابه او یا بدتر از او را سر کار آورده اند، هیچ در حال ملت ها فرق حاصل نشده است یا حال ملت ها بدتر شده است. این انقلاب فرانسه، آن انقلاب شوروی، مطالعه کنند اشخاص ببینند که آیا قبل از این انقلاب ها چه بوده است و حالا چی هست و آیا به حال ملت ها یک اثری حاصل شده است، فکری برای ملت هاشان کرده اند یا همه اش اعمال زور است و قدرت؟ انقلابی که در ایران واقع شد، قبل از انقلاب مهم که کوبنده بود، یک انقلابی در باطن مردم حاصل شد، آن انقلاب گرایش اقشار ملت به اسلامی که تا این عصر خصوصاً در این سده های آخر به طاق نسیان سپرده شده بود و از اسلام جز یک آداب خشک که هیچ به حال دیگران ضرری نداشت و هیچ در فکر ملت ها نبودند، همین باقی مانده بود. این ملت به خواست خدای تبارک و تعالی و با عنایات خاصه او اول منقلب شد در معنویات، جوان هااز آن حال سابق برگشتند به یک حال اسلامی و فهمیدند که اسلام چه باید باشد و چه باید بکند، دنبال او این انقلاب حاصل شد. اگر این مسأله حاصل نشده بود، انقلاب این جا هم مثل یکی از انقلاب های دیگری بود که حالشان را می بینید و دیدید. آن چیزی که در این جا حاصل شد و باید او را جزء معجزات ما حساب بکنیم، همان انقلاب درونی این ملت بود. انقلاب درونی این ملت موجب شد که این انقلاب پیدا شد و همان انقلاب درونی آنها و شناخت آنها از اسلام و توجه آنها به خدای تبارک و تعالی موجب شد که در تمام این دوره ای که ما در آن هستیم، از اولی که قیام شد و بعد این انقلاب

صحیفه نور جلد 19 صفحه 270

مبدل شد و بعد پیروز شد و تا الان، روز به روز می بینید که حضور ملت و تعهد ملت رو به افزایش است. این نه برای انقلاب است، برای انقلاب درونی است. انقلاب همه جا بوده است، بسیاری از جاها بوده است. این انقلاب درونی است که پیدا شد در این کشور و در این مملکت، و نیست الا به عنایات خدای تبارک و تعالی. ما از خود چیزی نداریم، هر چه بود عنایات او بود که این عنایات موجب شد که این انقلاب باطنی پیدا بشود و از آن حالتی که همه خود ملت ما می دانند در سابق بود، به این حالت که حالا می بینند متحول شده است، این موجب شد که انقلاب پیروز شد. پیروزی را ما باید از انقلاب درونی / درونی / مردم جستجو کنیم و تا این معنا حاصل نشود، انقلاب ها یک انقلاب های تحویل قدرت از او به قدرت دیگر و وضع برای ملت همان جور که بود باشد.
 

تحول معنوی در ملت حاصل شده و این تحول به دست خداست

این آقایانی که از خارج آمدند و من از آنها تشکر می کنم، ملاحظه کنند در کجای دنیا الان شما پیدا می کنید یک همچو جلسه ای که در این جا هست، کشاورزش پهلوی رئیس جمهورش، نخست وزیرش پهلوی کارگرش، همه مقاماتش پهلوی هم نشستند به طوری که کسی وارد این جلسه بشود نمی داند که آیا رئیس جمهور کدام است، نخست وزیر کدام است، کشاورز کدام است، کجا پیدا می کنید این را؟ این تحول است که موجب بروز این اعجاز شده است. شما کجا پیداکنید که یک رئیس جمهور بیاید همدوش یک کشاورز بنشیند؟ شما هر جا ملاحظه می کنید رئیس جمهورهایش به یک وضعی هستند که با مردم تماس ندارند، مردم را جزء موجودات حساب نمی کنند، هر چه می بینند خودشان است. ما که رژیم های سابق را دیدیم و من که از زمان قدرت قاجاریه و بعد هم قدرت رضاخان و اذنابش و اولادش مشاهد این کشور بودم و دیدم که یک حکومت جزء در یک بلد کوچک با مردم چه می کرده است، دست مردم به یک حکومتی که مال یک ده بود یا یک قصبه بود نمی رسید، مردم از دور حشمت او را می دیدند، آنها وقتی که بیرون می آمدند به مردم کار نداشتند، اتکال به سرنیزه بود. الان هم در دنیا وضع این طوری است، این طور نیست که یک جلسه ای حاصل بشود و نخست وزیرش آن جا بنشیند و کشاورزش آن جا و رئیس جمهورش آن جا و / عرض می کنم که / عالمش آن جا و غیر عالمش آن جا، این طور نیست مساله. این تحول اسباب این شد که این پیروزی پیدا شد. من خدا را شکر می کنم که در یک ملتی واقع هستم، یک فرد از یک ملتی، یک خدمتگزار یک ملتی هستم که تحول معنوی حاصل شده و این تحول به دست خداست. امکان نداشت که کسی بتواند یک نفر را این طور متحول کند، از مرکز فحشا به مرکز عبادت و عرفان بیاورد، به مرکز جنگ با کفار بیاورد، اگر همه ماها جمع می شدیم که ده نفر را یک همچو قدرتی به آن بدهیم هرگز ممکن نبود برای ما، این یک مسأله معنوی است که دست خداست چنانچه همه چیز دست اوست. این تحول یک تحولی است که نمونه است در دنیا. هر حکومتی را شما ملاحظه کنید در طول تاریخ، هر ملتی را ملاحظه کنید در طول تاریخ، وضع این طور نبوده است.

صحیفه نور جلد 19 صفحه 270

 

شما آقایان بروید ملت هایتان را الهی کنید، بیدار کنید

آقایانی که از خارج آمده اند باید ملاحظه کنند این معنا را که باید ملت هایشان را تربیت کنند و متحول کنند، نروند سراغ آن کسانی که قدرتمند هستند و با آنها صحبت کنند، زبان ملت را متوجه بشوند، با ملت صحبت کنند. اگر بخواهند که از زیر بار گران این جرم ها و این جنایت هابیرون بیایند، باید ملت ها را بیدار کنند، این طور نباشد که دهه فجری تشریف بیاورید، همه ما این جا با هم بنشینیم صحبت بکنیم، چه بکنیم و وقتی رفتیم تمام بشود، اگر این طور باشد تا قیامت هم ما نمی توانیم کاری انجام بدهیم. ما دلخوش نباید باشیم به این که وضع حاضر چی هست، ما باید نگران وضع آتیه باشیم. شما که از اطراف آمدید این جا مشاهد هستید و دارید می بینید وضع این ملت را و دارید می بینید و می شنوید تبلیغات بر ضد این ملت را، این ملتی که همه جا شما دیدید، در همه شهرها هر جا تشریف بردید دیدید و فردا هم مشاهده خواهید کرد انشاءالله، اینها را زور آورده است به این جا؟ آورده اند اینها را یا آمدند آنها؟ آن طوری که تبلیغات خارجی می گوید، می گوید: آوردند اینها را. یک ملت را آوردند؟! کدام قدرت می تواند یک ملت را بیاورد؟ یک ملت متحول شده است، وقتی به آن گفتند شرع این طور می گوید، خدا این طورگوید، خداست که در دل اینها این طور علاقه را ایجاد کرده است. شما آقایان بروید ملت هایتان را الهی کنید، ملت هایتان را بیدار کنید، بیدار کنید که دنیا دست یک دسته اقلیت ظالم، و میلیاردها انسان مظلوم در تحت یک سلطه های کوچک ظالم، کوچک نسبت به ملت ها. مع الاسف / به اندازه ای / تبلیغات سوء مبلغین خارجی در طول این صدها سال به اندازه ای بوده است که به همه ماها باورانده اند که در مقابل این قدرت هانمی شود مقابله کرد. ما را ترساندند از اینها، با تبلیغات ترساندند. وقتی که یک قضیه ای پیدا می شد، کافی بود که یک نفر از خارجی ها که در این جا ماموریت داشت بیاید بگوید این نباید بشود، تمام می شد دیگر. / در/ همان قدرت های بزرگی که در این جا بودند آن قدر ترسیده بودند از خارجی ها که یک سفیر فرض کنید انگلستان در آن وقت، وقتی که می آمد یک چیزی می گفت، امکان نداشت که سلطانش بتواند خلاف بکند، برای این که تبلیغات این طور بود. ایران را خدای تبارک و تعالی آن طور متحول کرد که اگر الان رئیس جمهور هر جا بیاید در این جا، یک نفر آدم عادی به او اعتنا نمی کند، این تحول معنوی است که پیدا شده است. اگر اعتنا بکند، برای این که یک آدم است، اگر آدم باشد.
 

آنها که می گویند ایران منزوی است، خوب! بیایند تجربه کنند

اینها می گویند که ما، ایران منزوی است، الان هم می گویند، مقصودشان این که پیش ملت ها منزوی است یا مقصود این است که پیش دولت ها منزوی است؟ اگر مقصود این است که پیش ملت منزوی است، خوب! بیایند تجربه کنند، چند تا اتومبیل بیاورند، یکی رئیس جمهور آمریکا را تویش

صحیفه نور جلد 19 صفحه 272

بنشانند، یکی هم رئیس صدر کذای شوروی را بنشانند، یکی هم رئیس جمهور فرانسه را بنشانند، یکی هم ملکه انگلستان را بنشانند، یکی هم آقای رئیس جمهور ما را، بروند توی جمعیت. اینها، این چند تا اتومبیل راه بیفتند توی جمعیت ها در دنیا، ما نمی گوییم ایران، می رویم در آمریکای لاتین، می رویم در خود انگلستان، می رویم در بلاد دیگر حتی بلاد غیر مسلمین، بینیم که معامله مردم با این چند نفر سرکرده فرض کنید که هست چه جوری است. آیا معامله همان معامله ای نیست که پاکستان با رئیس جمهور کردند؟ با آنها چی؟ با تخم مرغ و با چه تنفر از آنها پذیرایی می کنند. اگر مقصود این است که پیش ملت ها ما منزوی هستیم، خوب! بیایند ببینند قضیه را. و اگر مقصود این است که پیش دولت ها منزوی هستیم، امروز هیچ دولتی نیست که انتظار نداشته باشد که ایران به او یک نرمش نشان بدهد، آمریکا این طور است، شوروی این طور است، فرانسه این طور است، آنها منزوی هستند. این تبلیغات زیاد هی گفته می شود، گفته می شود و یک عده هم باور می کنند. قبلاً البته باور زیاد بود، حالا در ایران باور کم شده است و یک عده ای خودشان را به باور می زنند ولیکن توده مردم دیگر این حرف های تبلیغاتی را باور نمی کنند.
 

شما نروید ساکت بنشینید، بروید مردم را متحول کنید و وضع ایران را به اینها بگویید

آن که می خواهم به آقایانی که از خارج آمده اند این جا عرض کنم این است که نیایید ببینید و بروید ساکت بنشینید تا آخر. بیایید ببینید این جا را، بروید وضع زندان های این جا را ببینید، بروید وضع اسرای عراقی این جا را ببینید، بروید وضع توده های مردم را ببینید، بروید وضع کشاورزی ما را در دهات دور افتاده ببینید، زمان سابق چه جور بوده، حالا چه جور هست، در صورتی که ما الان مبتلا هستیم به آن همه مخالفت ها از همه دولت ها، الا مستثنایش کم است. معذلک در طول این چند سال که انقلاب پیروز شده و جنگ هم از طرف آمریکا شروع شده است، شما ببینید که این ملت برای این که دولتش مردمی است، از خود همین مردم است، یکی بازاری بوده آمده نخست وزیر شده است، یکی / فرض کنید / کشاورز بوده آمده چیز شده، در دنیا کجایک همچو مسائلی شما پیدا می کنید؟ کجا پیدا می کنید طلبه ای بیاید رئیس جمهور بشود، یک بازاری هم بیاید نخست وزیر بشود، یک کشاورز هم بیاید / نمی دانم / چه بشود؟ این یک نمونه است. دنیا این نمونه را ندارد. این برای این است که مردم متحول شدند، اینها هم جزء مردمند. شما نروید ساکت بنشینید، مردم را بروید متحول کنید، بروید وضع اینها را، ایران را به آنها بگویید، به این رسانه های گروهی اعتراض کنید. آنها می خواهند اسلام را کنار بگذارند، آنها به ما کاری ندارند، به اسلام کار دارند و این قدرت مال ما نیست، اگر ما بودیم یک روز هم نمی توانستیم ادامه بدهیم حیاتمان را. این قدرت اسلام است، بروید به آنها بگویید که این قدرت اسلام را شما نمی توانید بشکنید. اعتراض کنید به اینهایی که تبلیغات سوء می کنند ایران چه می کند. شما حالا در بین مردم که می روید، آیا بین مردم که می روید در خیابان ها

صحیفه نور جلد 19 صفحه 273

می ریزند مردم را می کشند؟ آیا زن ها در ایران دیگر کنار رفتند بکلی یا همدوش مردها در کارهای سازنده داخلند؟ شما می خواهید که زن های این جا هم بی بند و بار باشند، هر جور می خواهند باشند؟ این بر خلاف آن تحولی است که در خود زن ها پیدا شده، بر خلاف آن تحولی است که در کشور ما بر ملت ما پیدا شده است، شما تماشاچی نباشید که بیایید ببینید و بروید سراغ کارتان، دیگر کار نداریم تا سال دیگر دوباره دعوت کنند بیایید این جا. صد سال هم اگر این طور بشود یک پول سیاه ارزش ندارد. این جا که می آیید، بروید هم به مردمتان، هم به چه، خیال نکنید نمی شود، ما دیدیم شد.
 

مردم را با خدا آشنا کنید، با اسلام و اخلاق اسلامی آشنا کنید تا نتیجه بگیرید

ایران خیال کردید اول این طوری بوده است؟ نخیر، اول این جور نبود. چقدر این ملت رنج کشید، چقدر این ملت جوان داد، چقدر این ملت همه چیز خودش را فدا کرد و حالا هم دارد می کند، این برای این است که این ملت بیدار شد، یک قدم برداشت برای خدا، خدای تبارک و تعالی عنایت کرد. بروید ملت تان را بیدار کنید، هر کدام هر جا هستید بگویید مسائل را، خیال نکنید که اگر مسائل را بگویید دولتتان چه می کند، وقتی بکند بهتر است، بیشتر احترام پیدا می کنید. تبعیدتان کند بالاتر می شوید، حبستان کند بالاتر می شوید، اگر دنیا را می خواهید، اگر برای خدا هم هست که کسی نباید از این چیزها بترسد. مردم را با خدا آشنا کنید، با اسلام آشنا کنید، با اخلاق اسلامی آشنا کنید تا نتیجه بگیرید. ملت ما هم مادامی که همین حال را دارد، همین حال راهیان کربلا را دارد، این روبه رشد می رود. اگر خدای نخواسته یک وقت یک لغزش پیدا بکند این حال از او برود، همان مسائل سابق است و همان اعلیحضرت های سابق یا بدتر از آنها، یک رئیس جمهور بدتر از آنها می آید.
 

اگر بخواهید که کارهایتان برای خدا باشد به نتیجه برسد، باید دست از هواهای نفسانی بردارید

شما هم اگر بخواهید انسان باشید، ارزش انسانی داشته باشید، برای شکم نباشد، برای شرف باشد کارهایتان، برای انسانیت باشد، برای خدا باشد، اگر بخواهید که کارهایتان که برای خدا باشد به نتیجه برسد، باید دست از هواهای نفسانی بردارید. شیطان از انسان دست بردار نیست، قسم خورده است برای خدا، من در ذهنم این است که به خدا تشر رفته است، که قسم خورده است که نمی گذارم اینها چیزی بشوند، (الا عبادک منهم المخلصین) . شما با یک همچو دشمن قسم خورده ای مواجه هستید، به جنگ او بروید، در شهرهایتان که می روید به جنگ او بروید، مردم را آگاه کنید به این که یک همچو دشمنی در باطن است که موجب شده است این دشمن باطنی که دشمن های جبار ظاهری هم به ما غلبه کنند. اگر آن دشمن را شما از بین ببرید یک انسجام بین تان حاصل می شود، یک وحدت بین تان حاصل می شود، یک اخوت و برادری بین تان حاصل می شود، قلب شما از خوف خالی می شود، قلب شما از حب دنیا خالی می شود، می توانید همه کاری را بکنید، آن وقت یک همچو

صحیفه نور جلد 19 صفحه 274

اعجازی می شود.
 

ما اگر چنانچه دستمان برسد با همه جبارهای دنیا معارضه می کنیم

من امیدوارم که خدای تبارک و تعالی به همه ملت های اسلامی و به همه مظلومان در جهان، به همه محرومان در جهان یک قدرت معنوی عنایت بفرماید که با آن قدرت معنوی بتوانند بر جباران و بر شیاطین تسلط پیدا بکنند. و من امیدوارم که این آقایانی که از شهرهای مختلف آمدند و قدم رنجه فرمودند به / این / ایران آمدند، توجه کنند به مسائل ایران و برای ملت های خودشان نقل کنند، حامل پیام این ملت باشند بر کشورهای خودشان، حامل این شورش و جوشی که در این ملت هست، حامل این وضعی که در این ملت الان هست باشند برای کشور خودشان. ما کشور را، کشور ایران نمی دانیم، ما همه ممالک اسلامی را از خودمان می دانیم، مسلم باید این طور باشد. ما دفاع از همه مسلمین را لازم می دانیم. ما اگر چنانچه دستمان برسد با همه جبارهای دنیا معارضه می کنیم. ما / اگر بتوانیم فرق / ما بین آن مسلمی که در حبشه است، با آن مسلمی که در این جاست نمی توانیم فرق بگذاریم، اسلام نگذاشته اینها را فرق بگذاریم، همه مثل هم هستند، تفاوت تقواست. شما هم به ملت های خودتان سفارش کنید، بگویید گوش به این حرف هایی که در این رسانه های گروهی دنیا زده می شود، گوش ندهید به این حرف ها، اینها می خواهند شما را دور کنند از اسلام، اینها می خواهند به شما بگویند که ببینید در ایران وقتی که می خواهند به اسم اسلام عمل کنند، الان بدترین جاهاست از حیث ظلم، از حیث ستم، مردم در خیابانشان که می روند جانشان خطر است، می ترسند یک وقت پاسدارها بریزند بکشندشان. به مردم بفهمانید که این برای انزوای اسلام است این تبلیغات، نه برای من و امثال من، برای اسلام است. شما ببینید دنبال آن چیزی که آقای رئیس جمهور رفتند در پاکستان و آن طور با ایشان ملت پاکستان عمل کرد، دنبال او یک ورقه، یک کتابی آمد، یک رساله ای آمد، دنبال او تبلیغات بر ضد. فتوای کی است؟ این است فتوایش این است، فتوایش این است، فتوایش این است، و لعن به خواجه نصیر. این برای چی است؟ برای این که این آخوند اگر هست این آخوند یک آخوندی است که امریکایی است / در این چیز / نشسته در پاکستان. این یک همچو آدمی است برای این که دیده است که یک همچو قصه ای واقع شده، ترسیده نبادا یک وقتی اسلام در آن جا هم بیاید، همان طوری که در ایران آمده، به آن جا هم آن طور سرایت کند، پشت سر او برداشت یک همچو کتابی منتشر کرد.
 

آحاد مردم یکی یکی شان تکلیف دارند برای حفظ جمهوری اسلامی

در هر صورت تکلیف زیاد است، بزرگ است برای همه مان، ما برای ادامه این انقلابی که هست و ادامه این، تکلیف زیاد داریم، دولت تکلیف دارد، رئیس جمهور تکلیف دارد، رئیس مجلس تکلیف دارد، کشاورز تکلیف دارد، کارگر تکلیف دارد، هر کس در هر گوشه ای از این کشور واقع شده

صحیفه نور جلد 19 صفحه 275

است تکلیف دارد، تکلیف مال یک نفر دو نفر نیست، آحاد مردم یکی یکی شان تکلیف دارند برای حفظ جمهوری اسلامی، یک واجب عینی، اهم مسائل واجبات دنیا، اهم است، از نماز اهمیتش بیشتر است، برای این که این حفظ اسلام است، نماز فرع اسلام است. این تکلیف برای همه ماست، هیچ فرقی ما بین ترک و فارس و / عرض می کنم که / کجا و کجایی ندارد، سیستانی و بلوچستانی و اینها. و این تکلیف برای همه دنیاست. حفظ دین حق، یک حکمی است برای همه دنیا، در رأس واجبات برای همه دنیا واقع شده، منتها غیر مسلمین چون اعتقاد به اسلام ندارند می گویند خوب اسلام واجب کرده، به ما چه! اما مسلمین که اعتقاد دارند. آن مسلمی که در افریقاست، حفظ جمهوری اسلامی برایش واجب است، برای این که از این جا ممکن است که، یعنی انشاءالله خواهد شد، انعکاسش در همه جا خواهد شد و شده است الان.
 

آنها معنویات اسلام را نمی توانند بفهمند

الان وضع دنیا منقلب شده است، الان دنبال این هستند (در آمریکا هم همین طور است) دنبال این هستند که یک چیزی پیدا کنند، یک اسلام شناسی ببینند چه خبر است قضیه، اینها خیال می کنند با این که چند تا قصه از اسلام بشنوند مطلب حل است، آنها معنویات اسلام را که نمی توانند بفهمند. آنها دنبال این هستند، خیال کردند که با این که فلان جنگ واقع شده در اسلام، فلان چیز واقع شده کار درست می شود. حالا دنبال این هستند که این قضیه چی است که در ایران واقع شده است، برویم ببینیم چه خبر است قضیه. نمی دانند که اینها نمی توانند اصل بفهمند این مسائل را، اصل نمی توانند معنویات را بفهمند، آنها چشمشان جز به این زرق و برق دنیا به هیچ نیست و اگر ما هم خدای نخواسته یک همچو مردمی باشیم که نظرمان به این باشد که من بالا باشم و تو پایین باشی، ما هم از آنها منحطتر هستیم برای این که ما در کشور اسلامی واقع شدیم، در یک همچو زمانی اگر یک همچو اخلاقی داشته باشیم، از آنها هم منحطتر هستیم. خداوند انشاءالله به همه ما توفیق بدهد که به آداب اسلام عمل کنیم. خداوند انشاءالله پیروزی عنایت کند به رزمندگان ما و همه مسلمین را بر کسانی که ظالم هستند غلبه دهد.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  8:28 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

استفتاء آیت الله موسوی اردبیلی رئیس دیوان عالی کشور از محضر امام خمینی درباره تعزیرات

تاریخ: 1364/11/16

 

استفتاء آیت الله موسوی اردبیلی رئیس دیوان عالی کشور از محضر امام خمینی درباره تعزیرات

محضر انور حضرت آیت الله العظمی امام خمینی ادام الله ظله پس از عرض سلام مستدعیست مسائل زیر را جواب فرمائید در هیئت بررسی تعزیرات مورد نیاز است.
1- حبس، نفی بلد، تعطیل محل کسب، منع از ادامه خدمت در ادارات دولتی، جریمه مالی و به طور کلی هر تنبیهی که به نظر برسد موجب تنبیه و خودداری از ارتکاب جرائم می گردد، جائز است به عنوان تعزیر تعیین شود یا در تعزیرات به مجازاتهای منصوص باید اکتفا کرد؟
2- برای اداره امور کشور قوانینی در مجلس تصویب می شود مانند قانون قاچاق، گمرکات و تخلفات رانندگی و قوانین شهرداری و به طور کلی احکام سلطانیه و برای اینکه مردم به این قوانین عمل کنند برای متخلفین، مجازاتهایی در قانون تعیین می کنند، آیا این مجازاتها از باب تعزیر شرعی است و احکام شرعی تعزیرات از نظر کم و کیف بر اینها بار است یا قسم دیگر است و از تعزیرات جدا هستند و اگر موجب خلاف شرع نباشد باید به آنها عمل کرد؟
3- در مورد تعزیرات حسب نظر حضرتعالی قضاة مأذون نمی توانند تعیین تعزیر کنند، آیا مانند قضاة واجد شرایط که در موارد تعزیرات حق عفو دارند آنها نیز حق عفو دارند یا مانند اصل قضاء استفاده از حق عفو احتیاج به اجازه دارد؟
ادام الله عمرکم الشریف
عبدالکریم موسوی اردبیلی

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  8:28 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

تلگرام تسلیت امام خمینی به آیت الله گلپایگانی

تاریخ: 1364/09/11

 

تلگرام تسلیت امام خمینی به آیت الله گلپایگانی

بسمه تعالی
حضرت مستطاب آیت الله آقای گلپایگانی دامت برکاته
خبر در گذشت مرحوم حجت الاسلام والمسلمین آقای حاج سیدنصرالله مستنبط قدس سره موجب تأثر گردید. بدین وسیله این ضایعه مولمه را به جناب حجت الاسلام آقای سید جواد گلپایگانی دامت توفیقاته تسلیت گفته، طول عمر و سلامت شما را از خدای متعال مسألت دارم.
والسلام علیکم و رحمه الله
روح الله الموسوی الخمینی

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  8:28 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در جمع مسؤولین روزنامه های کیهان، اطلاعات و جمهوری اسلامی

تاریخ: 1364/06/10

 

باید اساس، تشویق اشخاصی باشد که در این کشور فعالیت می کنند

بسم الله الرحمن الرحیم
البته، من نسبت به همه مسائل مربوط به مطبوعات نمی توانم نظر بدهم. الان آنچه مربوط به مسائل آخر است، این است که رادیو تلویزیون و مطبوعات مال عموم است چنانچه شما هم همین اعتقاد را دارید که عموم بر آنها حق دارند از این جهت من به سهم خود خیال دارم که راجع به من کم باشد، مگر در مواقع حساسی که لازم است که آن هم باید از ما سؤال شود که آیا مطلبی را باید نقل بکنند یا خیر. والا آنچه خوب است در رادیو تلویزیون و مطبوعات باشد، آن است که برای کشور اثری داشته باشد. مثلاً اگر زارعی خوب زراعت کرد و زراعتش خوب بود، شما این شخص را به جای مقامات کشور در صحفه اول بگذارید و زیرش بنویسید این زارع چگونه بوده است، این منتشر بشود. و یا کارمندی خوب کار کرد، و یا اگر طبیبی عمل خوبی انجام داد، عکس او را در صفحه اول چاپ کنید و بنویسید که این عملش چطور بوده است. این باعث تشویق اطبا می شود و بیشتر دنبال کار می روند. یا مثلاً اگر کسی کشفی کرد، باید مفصل با عکس و مطلب باشد یا اگر کسی سارقی را دستگیر نمود، و یا یک کشاورز و یا هنرمند و یا جراح که متأسفانه نه اسمشان است و نه عکسشان! در حالی که اینها لایقند تا در روزنامه مطرح شوند، خلاصه باید اساس تشویق اشخاص باشد که در این کشور فعالیت می کنند، اینها به این کشور حق دارند، به این روزنامه ها حق دارند، به رادیو تلویزیون حق دارند، ولی ماها نسبت به آنها حقمان کم است. البته، آنچه من می گویم راجع به خودم است، به دیگران هیچ کاری ندارم، آنها اختیارش با شما و با خود آنهاست. من میل ندارم رادیو هر وقت باز می شود اسم من باشد، مدت هاست که از این جهت متنفرم، این کار غلطی است، به اندازه متعارف نسبت به همه خوب است، زیادی اش مضر است، این به ضرر مطبوعات است و مطبوعات را سبک می کند. اشخاص، شخصیت هایشان با خودشان است، این طور نیست که اگر اسمشان زیاد یا کم مطرح گردد، شخصیتشان زیاد یا کم شود. در ایران هر کس معلوم است چه جوری است. بنابر این، آنچه راجع به خودم می گویم این است که اگر قرار است عکس مرا بگذارید، به جای آن، عکس یک رعیت را بگذارید و زیرش بنویسید این رعیت چه کار مهمی کرده است.
مسأله دیگر، عمده این است که تکرار نباشد. به عقیده من این سه روزنامه با هم تفاهم کنند و

صحیفه نور جلد 19 صفحه 216

مسائل را مختصرتر بنویسند، مفیدتر و کمتر بنویسند، طولانی و تکراری نباشد. مردم وقتی می خوانند استفاده کنند، احساس کنند مطلبی است، این که بگویند من هر روز به کی، چی گفتم! این تکراری است آخر هر روز من یک مسأله ای را می گویم، و هی تکرار می کنند که فلانی چه گفت! این چه فایده ای دارد. اما در هر گوشه کشور اگر اتفاقی افتاده باشد، این خبر است و اخبار را برای مردم گفتن مفید است.
مسأله دیگر راجع به انتقاد، البته روزنامه ها باید مسائلی که پیش می آید را نظر کنند، یک وقت انتقاد است، یعنی انتقاد سالم است، این مفید است. یک وقت انتقام است، نه انتقاد، این نباید باشد، این با موازین جور در نمی آید. انسان چون با یکی خوب نیست، در مطبوعات او را بکوبد، کار درستی نیست. اما اگر کسی خلاف کرده است، باید او را نصیحت کرد، پرده دری نباشد، ولی انتقاد خوب است، باید در این امور خیلی ملاحظه بفرمایید تا مطبوعات مرکزی باشد برای استفاده عموم و این که مردم بفهمند باید چه بکنند و باید چه بشود.
در مورد اخبار، اخبار روزنامه ها /نباید/ تکراری نباشد، آخر کی با کی ملاقات کرده، این چه خبر مهمی است؟ این اصلاً قابل نیست بگوییم خبر، تا بگوییم مهم! این که بگویید من هر روز با کی ملاقات و به او چه گفتم، این تکراری است. آخر هر روز من یک مسأله را می گویم، و هی تکرار می کنند که، فلانی چه گفت! این چه فایده دارد؟ من راجع به خودم می گویم که عکس من مطلقاً در صفحه اول نباشد، همان طور که گفتم. گاهی لازم است که گفته شود، مثلاً فرض کنید بناست ریاست جمهوری معرفی شود، خوب! این مسأله مهمی است و یا مثلاً هیات دولت آمده است، خود این مسأله ای است، ولی هر چند وقت یک بار از این مسائل پیدا می شود. اما هر روز کی آمد این جا و من چی گفتم و چی شد و یا کی با کی ملاقات کرد! این چه اثر و فایده دارد؟
باید با اخبار مردم را تعلیم کرد و باید اخبار به صورتی باشد که مفید باشد، باید کاری شده باشد تا اخبار باشد. آن اشخاصی که در اطراف ایران زحمت می کشند، وقتی خبرشان را دادید تشویق می شوند. این طور نیست که همه لله کار کنند و چه بنویسید و چه ننویسید، فرقی نکند. ما مکلفیم تا افراد را در هر رشته تشویق کنیم تا امثالشان زیاد شود. اگر مطلبی از این طبقه ها در روزنامه ها آمد، روزنامه ها آبروی خوبی پیدا کنند. روزنامه ها مال طبقه سوم است، مال طبقه اول نیست و این هم نیست که همه اش مال حکومت باشد و از چیزهای حکومتی بنویسید، این صحیح نیست. به نظر من روزنامه ها برای همه مردم است و همه مردم در آن حق دارند و می شود گفت که گاهی جای دیگران غصب شود، - البته بدان معنای غصب نه! ولی نظیر آن این عرض من است.
البته از آقایان هم تشکر می کنم که مشغول کار ارزنده ای هستند و امیدوارم که موفق باشند و کارها را با شایستگی عمل کنند و اغراض را کنار بگذارند و روی مصالح مملکت صحبت کنند. یک وقت این است که انسان می بیند افرادی خلاف می کنند، به او تنبه می دهد، آن هم با ملایمت و بدون این که آبروریزی باشد. انتقاد صحیح از دولت مانع ندارد، ولی انتقام و تضعیف نباید باشد انشاءالله.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  8:28 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

پیام امام خمینی به مناسبت شهادت حجت الاسلام محلاتی

تاریخ: 1364/12/03

 

پیام امام خمینی به مناسبت شهادت حجت الاسلام محلاتی

بسم الله الرحمن الرحیم
انالله و انا الیه راجعون
جنایتکاران عفلقی که در جنگ جبهه ها و بویژه جبهه (فاو) خود را عاجز می بینند و سراسیمه به هر دری می زنند و برای نجات خود به هر حشیشی متوسل می شوند، به جنایت مفتضحانه دیگری دست زدند که آبروی نداشته آنان را در مجامع جهان آزاد برباد داد و آن فاجعه هوایی اخیر بود که جمع کثیری از هموطنان عزیز ما را به شهادت رساندند.
اسلام عزیز و بویژه، جهان تشیع در طول تاریخ از صدر اسلام تاکنون، سوابق درخشانی در میدان های خون و شمشیر داشته و به حکم قرآن کریم و سنت رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم و سیره ائمه معصومین علیهم صلوات الله، برای اهداف مقدسه اسلامی و قطع فساد با شمشیر و خون دست به گریبان بوده و فداکاری های عظیمی در این راه مقدس نموده است. و ملت بزرگ ایران به پیروی از اولیای عظیم الشان اسلام، این دفاع مقدس را آغاز نموده و در انجام آن و رسیدن به هدف های اعلای قرآنی جان و مال را داوطلبانه فدا کرده و آنچه وظیفه الهی بوده به طور شایسته انجام داده است و بحمدالله تعالی قدم های بزرگی در راه شناساندن اسلام الهی و محمدی صلی الله علیه وآله وسلم برداشته است. گر چه وجودهای عزیز و ارزشمندی را از دست داده است، لکن ارزش های بالاتر و والاتری به دست آورده و آن رضای خداوند متعال است و چه چیزی می تواند از آن بالاتر باشد.
ملتی که برای رضای حق تعالی انقلاب کرد و برای ارزش های معنوی و انسانی به پا خاسته است، چه باک دارد از شهادت عزیزان و آسیب دیدن نور چشمانش و تحمل سختی ها و مکاره ، که جنت لقاءالله که فوق تصور عارفان است، محفوف به مکاره است. چه می گویم! این جنت اولیا، مکاره را در کام ملت ما شیرین تر از عسل کرده. مگر ما و شما هر روز شاهد این کاروان های کربلا نیستیم که با شور و شوق و عشق و عطش به پیشباز شهادت می روند. مگر شما هر روز شاهد میدان های

صحیفه نور جلد 19 صفحه 277

با عظمت قتال با متجاوزین نیستید که به مرگ لبخند می زنند و معجزه می آفرینند. راستی این چه تحولی است که بر سراسر این کشور صاحب الزمان روحی فداه نور افشانی می کند و چه آتشفشانی است که منحرفان و کج اندیشان و بدخواهان را در خود فرو برده و ذوب می کند؟ این جز اراده خدا و جلوه اوست که خفاشان از آن می گریزند و اولیای خدا و عارفان به آن دل بسته اند؟ من با این قلم شکسته و این چشم بسته در حق این ملت و این عزمش و این سلحشوران و این رزمش چه می توانم بگویم؟ پس بهتر آن است، قلم بشکنم و دم فروبندم و اجر و مزد رزمندگان و وابستگان به آنان و آسیب دیدگان و دلبستگان آنان را از خدای بزرگ بخواهم. امید آن است که ولی نعم، این میهمانان را که به سوی او می روند از محضر خود کامیاب فرماید و به این رزمندگان غرورآفرین قدرت بیشتر و قوت والاتر عنایت نماید و به همه ملت عزیز بویژه آنان که در این جهاد فی سبیل الله فعالیت و دخالت داشته اند، عزت و عظمت مرحمت کند و به این عزیزانی که در این جنایت هوایی به سوی او پرواز کرده اند، اجازه ورود به محفل خاص خود دهد.
و حجت الاسلام حاج شیخ فضل الله محلاتی شهید عزیز را که من و شما او را می شناختیم که عمر خود را در راه انقلاب صرف کرد و باید گفت یکی از چهره های درخشان انقلاب اسلامی بود و در این راه - که راه خداوند است - تحمل سختی ها نمود و رنج ها کشید و با قامت استوار ایستادگی کرد، اجازه ورود به محضر شهدای صدر اسلام مرحمت نماید. و به بازماندگان محترم تمامی شهدا صبر و اجر مرحمت فرماید و به روحانیون عزیز و قضات محترم و وکلای ارجمند و محافظین عزیز و خدمه محترم هواپیما و سایرین که در این جنایت عظیم عفلقیان و با جاسوسی منافقین ملحد به شهادت رسیده اند، جزا و اجر فوق تصور ما عنایت فرماید. و به رزمندگان در جبهه هاو بسیجیان این راهیان کربلا پیروزی نهایی عنایت فرماید و قلب حضرت بقیه الله ارواحنا فداه را از همه ما راضی فرماید و به دعای آن بزرگوار، به همه ما استقامت مرحمت کند.
والسلام علیکم و رحمةالله
روح الله الموسوی الخمینی

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  8:30 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در دیدار با گروهی از خواهران به مناسبت ولادت با سعادت حضرت زهرا سلام الله علیه و روز زن

تاریخ: 1364/12/11

 

اگر شما زن ها پذیرفتید که روز تولد حضرت زهرا روز زن است، این به عهده شما مسؤولیت بزرگی می آورد

بسم الله الرحمن الرحیم
من عید سعید مولود اعظم حضرت زهرا سلام الله علیها را به همه شما خانم هاو زن های تمام کشورهای اسلامی تبریک عرض می کنم و از خداوند تعالی مسألت دارم که همه زن های محترمه را در راهی که خدای تبارک و تعالی مقرر فرموده است، همان راه را بروند و به مقاصد عالیه اسلامی برسند. برای زن ها کمال افتخار است که روز تولد حضرت صدیقه را روز زن قرار داده اند، افتخار است و مسوولیت.
من راجع به حضرت صدیقه سلام الله علیها خودم را قاصر می دانم ذکری بکنم، فقط اکتفا می کنم به یک روایت که در کافی شریفه است و با سند معتبر نقل شده است و آن روایت این است که حضرت صادق سلام الله علیه می فرماید: فاطمه سلام الله علیها بعد از پدرش 75 روز زنده بودند، در این دنیا بودند و حزن و شدت برایشان غلبه داشت و جبرئیل امین می آمد خدمت ایشان و به ایشان تعزیت عرض می کرد و مسائلی از آینده نقل می کرد. ظاهر روایت این است که در این 75 روز مراوده ای بوده است یعنی رفت و آمد جبرئیل زیاد بوده است و گمان ندارم که غیر از طبقه اول از انبیاء عظام درباره کسی این طور وارد شده باشد که در ظرف 75 روز جبرئیل امین رفت و آمد داشته است و مسائل را در آتیه ای که واقع می شده است، مسائل را ذکر کرده است و آنچه که به ذریه او می رسیده است در آتیه، ذکر کرده است و حضرت امیر هم آنها را نوشته است، کاتب وحی بوده است حضرت امیر، همان طوری که کاتب وحی رسول خدا بوده است و البته آن وحی به معنای آوردن احکام، تمام شد به رفتن رسول اکرم کاتب وحی حضرت صدیقه در این 75 روز بوده است. مسأله آمدن جبرئیل برای کسی یک مسأله ساده نیست، خیال نشود که جبرئیل برای هر کسی می آید و امکان دارد بیاید، این یک تناسب لازم است بین روح آن کسی که جبرئیل می خواهد بیاید و مقام جبرئیل که روح اعظم است. چه ما قائل بشویم به این که قضیه تنزیل، تنزل جبرئیل، به واسطه روح اعظم خود این ولی است یا پیغمبر است، او تنزیل می دهد او را و وارد می کند تا مرتبه پایین یا بگوییم که خیر، حق تعالی او را مأمور می کند که برو و این مسائل را بگو. چه آن قسم بگوییم که بعض اهل نظر می گویند و چه این قسم

صحیفه نور جلد 19 صفحه 279

بگوییم که بعض اهل ظاهر می گویند، تا تناسب ما بین روح این کسی که جبرئیل می آید پیش او و بین جبرئیل که روح اعظم است نباشد، امکان ندارد این معنا و این تناسب بین جبرئیل که روح اعظم است و انبیاء درجه اول بوده است مثل رسول خدا و موسی و عیسی و ابراهیم و امثال اینها، بین همه کس نبوده است بعد از این هم بین کسی دیگر نشده است، حتی درباره ائمه هم من ندیده ام که وارد شده باشد این طور که جبرئیل بر آنها نازل شده باشد، فقط این است که برای حضرت زهرا سلام الله علیهاست که آن که من دیده ام که جبرئیل به طور مکرر در این 75 روز وارد می شده و مسائل آتیه ای که بر ذریه او می گذشته است، این مسائل را می گفته است و حضرت امیر هم ثبت می کرده است و شاید یکی از مسائلی که گفته است، راجع به مسائلی است که در عهد ذریه بلند پایه او حضرت صاحب سلام الله علیه است برای او ذکر کرده است که مسائل ایران جزو آن مسائل باشد، ما نمی دانیم، ممکن است. در هر صورت من این شرافت و فضیلت را از همه فضایلی که برای حضرت زهرا ذکر کرده اند - با این که آنها هم فضایل بزرگی است - این فضیلت را من بالاتر از همه می دانم که برای غیر انبیا علیهم السلام، آن هم نه همه انبیا، برای طبقه بالای انبیا علیهم السلام و بعض از اولیایی که در رتبه آنها هست، برای کسی دیگر حاصل نشده. و با این تعبیری که مراوده داشته است جبرئیل در این هفتاد و چند روز، برای هیچ کس تاکنون واقع نشده و این از فضایلی است که از مختصات حضرت صدیقه سلام الله علیهاست.
و شما افتخار کنید که و همه ما که این روز را روز زن قرار داده اند و باید که مسوولیتش هم به عهده بگیرید. اگر شما پذیرفتید که روز بیستم جمادی الثانیه که روز تولد حضرت زهراست، پذیرفتید که روز زن باشد، این روز را پذیرفتید، این به عهده شما خیلی مسائل را می آورد. اگر یک ملتی پذیرفت که فلان روز، روز جهاد است، این باید در آن روز مشغول مجاهده بشود، اگر کسی مشغول مجاهده نشد، این نپذیرفته است که آن روز، روز جهاد است. اگر چنانچه یک وقت یک ملتی پذیرفت که امروز روز جنگ است، اگر کسی پذیرفت که روز جنگ است و تخلف کند، بر خلاف وظیفه انسانی خودش عمل کرده. اگر شما زن ها هم و زن ما هم همه، کشور ما همه، پذیرفتند که امروز روز زن است، یعنی روز تولد حضرت زهرا که آن وقت و آن کمال و آن وضعیت را دارد، پذیرفتید که روز زن است، به عهده شما مسائل بزرگی از قبیل مجاهده، که حضرت مجاهده داشته است، حضرت به اندازه خودش که در این ظرف کوتاه مجاهده داشته است، مخاطبه داشته است با حکومت های وقت، محاکمه می کرده است حکومت های وقت را، شما باید اقتداء به او بکنید تا پذیرفته باشید که این روز، روز زن است، یعنی روز تولد این حضرت روز زن است، زهد و تقوا و همه چیزهایی که داشته است و عفافی که او داشته است و همه چیز، شما باید اگر پذیرا شدید، آنها را تبعیت کنید و اگر تبعیت نکردید، بدانید که شما داخل در روز زن نیستید. شما، هر کس نپذیرفت، این در روز زن وارد نشده است و در این شرافت وارد نشده است.

صحیفه نور جلد 19 صفحه 279

 

هم در میدان تحصیل که یکی از امور مهمه است مجاهده کنید و هم در میدان دفاع از اسلام

و من امیدوارم که شما بپذیرید و شما هم به آن وظایفی که باید عمل کنید، که هم در میدان تحصیل که یکی از امور مهمه است مجاهده کنید و هم در میدان دفاع از اسلام، این از مهماتی است که بر هر مردی، بر هر زنی، بر هر کوچک و بزرگی جزء واجبات است. دفاع از اسلام، دفاع از کشور اسلامی، احدی از علمای اسلام، احدی از اشخاصی که در اسلام زندگی کرده اند و مسلم هستند، در این جهت خلاف ندارند که این واجب است. آن چیزی که محل حرف است / قضیه / محل صحبت است، قضیه جهاد اولی است، آن بر زن واجب نیست. اما دفاع از حریم خودش، از کشور خودش. از زندگی خودش، از مال خودش و از اسلام، دفاع بر همه واجب است. اگر دفاع بر همه واجب شد، مقدمات دفاع هم باید عمل بشود، از آن جمله قضیه این که ترتیب نظامی بودن یاد گرفتن انواع نظامی بودن را برای آنهایی که ممکن است، این طور نیست که / ما / واجب باشد بر ما که دفاع کنیم و ندانیم چه جور دفاع کنیم، باید بدانیم چه جور دفاع می کنیم / این را نباید هیچ کس / البته در آن محیطی که شما تعلیم نظامی می بینید باید محیط صحیح باشد، محیط اسلامی باشد، همه جهات عفاف محفوظ باشد، همه جهات اسلامی محفوظ باشد.
 

پیشقدم شدن شما در همه مسائل اسباب این می شود که مردها هم بیشتر وارد شوند

بحمدالله زن ها در این جمهوری اسلامی چنانچه در همه مسائلی که عمومی پیش آمده است برای ایران پیشقدم بوده اند، در مسأله تنباکو پیشقدم بوده اند، در مسأله مشروطیت پیشقدم بوده اند، در مسائلی هم که ما الان مبتلا به آن هستیم حظ وافر دارند، بلکه باید بگوییم که دو چندان حظ دارند. اگر چنانچه یک عده از زن وارد بشوند در فرض کنید یک محلی که محل جنگ است، علاوه بر این که خودشان جنگ می کنند، مردها را که یک احساسی دارند نسبت به زن ها، حساسیت دارند نسبت به زن ها، مردها را قوه شان را دو چندان می کنند. این طور نیست که اینها اگر فرض کنید بروند دفاع کنند، فقط خودشان دفاع کرده اند، خیر، دفاع کرده خودشان دفاع کرده اند و دیگران هم به دفاع وارد کرده اند. مرد حساس است نسبت به زن، مرد اگر صد نفر مرد را ببیند که می کشند، ممکن است خیلی چیز نشود، اما اگر یک زن را ببیند که بی احترامی می کنند حساسیت دارد ولو اجنبی باشند آن زن، هیچ کار هم به او نداشته باشد، این یک حساسیتی است که مردها دارند. بنابراین پیشقدم شدن شما در همه مسائل منجمله مسائل دفاع، مسائل جهاد، مسائل کمک کردن به جبهه ها، مسائل ورد شدن در هر طریقه ای / این / اسباب این می شود که مردها هم بیشتر وارد بشوند، مردها هم قوی تر بشوند. و ما امروزی که در یک همچو مرحله ای واقع شدیم که در مقابل این طور تبلیغات بزرگ دنیا واقع شدیم و آن طور جنگ هایی که به ما تحمیل کردند و الان هم ما بحمدالله در هر دو جبهه، در هر دو جبهه پیروز هستیم و خداوند تأیید کند این جوان های ما را که در آن جا این طور دارند جانفشانی

صحیفه نور جلد 19 صفحه 281

می کنند. و من باید تشکر کنم از آنها که همه با هم هستند، یک دست شدند همه با هم، این طور نیست که الان در آن جا صحبت از ارتشی باشد، صحبت از سپاهی باشد، صحبت از بسیجی باشد، صحبت از شهربانی باشد، صحبت از دیگران باشد، این طور نیست. الان همه آنها با هم مشغول به عقب راندن این قوای فاسد هستند و تمام اینها بحمدالله در همه این جبهه هایی که بودند تاکنون همان طوری که شنیدید همه تان تاکنون در همه اینها پیروز بودند و از آن طرف سرشکستگی صدام از این جا ظاهر می شود که مدال می دهد به اینها، مدال شجاعت می دهد. در خرمشهر اگر یادتان باشد با این که عقب زدند آنها را، بیرون کردند آنها را، معذلک مدال داد. حالا هم از قراری که گفتند در همین قضیه فاو، با این که اینها همه شان، الان دنیا قبول دارد که فاو این طور شده ولو مبلغین شان یک قدری خلاف می گویند، اما معذلک در این جا هم من شنیدم که نشانه شجاعت دادند. بنابراین در این روزها باید خیلی ایشان نشانه شجاعت بدهد! برای این که در هر روز اینها شکست می خورند، در هر روز او باید نشان شجاعت بدهد!
 

شما خانم ها همان طوری که مردها در جبهه های علمی و فرهنگی مشغول هستند، باید مشغول باشید

شما خانم ها، شما زن ها توجه به این معنا داشته باشید که همان طوری که بر مردها در جبهه لازم است که جلو بروند و پیشقدم باشند، شما هم در خارج، در پشت جبهه باید کمک کنید و مهیا بشوید که اگر چنانچه خدای نخواسته یک وقت دفاع عمومی واجب شد بر همه، یعنی همه ما بی استثناء، هر کس قدرت دارد بی استثناء، دفاع بر او واجب شد، مهیا باشید از برای دفاع. و البته سنگر علم هم یک سنگر دفاعی است، دفاع از همه فرهنگ اسلام. شما می دانید که فرهنگ اسلام در این مدت مظلوم بود، در این مدت چند صد سال، بلکه از اول بعد از پیغمبر سلام الله علیه تا برسد به حالا فرهنگ اسلام مظلوم بود، احکام اسلام مظلوم بودند، و این فرهنگ را باید زنده کرد و شما خانم ها همان طوری که آقایان مشغول هستند، همان طوری که مردها در جبهه علمی و فرهنگی مشغول هستند، شما هم باید مشغول باشید. و من امیدوارم که خداوند به همه شما توفیق عنایت کند و در این سنگر هم پیشروی کنید و دعا کنید که آنهایی که در جبهه مشغول به دفاع از کشور خودشان و از اسلام هستند، آنها هم انشاءالله پیروز باشند. و همه شما انشاءالله موید و موفق و سالم و سلامت باشید.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

یک شنبه 3 اردیبهشت 1396  8:30 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها