0

صحیفه نور امام خمینی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در مورد تشبثات و نیرنگ های شاه برای دوام سلطنت

تاریخ: 1357/08/13

 

ترور و تهدید، افراد تاثیری در نهضت ملت ایران ندارد

بسم الله الرحمن الرحیم
اطلاعات ما زیاد است و تشبثات شاه و هواخواهان شاه هم زیاد. اینها راه های مختلفی برای تصفیه ملت داشته اند و دارند که از راه قدرت و اعمال زور و نظامی و قوای انتظامی و شهربانی و اینها که با تجربه معلوم شد که اینها نتوانست ملت را ساکت کند و یا از راه تهدیدها، به خیال اینکه مثلاً تهدید به ترور کردن یک فرد، این تاثیری دارد و ملت ما الان اتکاء به شخص دارد. این ملتی که جوشش اش حالا از باطنش هست و به طور خودکار الان دارد عمل می کند و هیچ قدرتی نمی تواند این ملت را اینطور به پیش براند، اینطوری که ملاحظه می کنید که سرتاسر یک کشور سی و چند ملیونی (از آن دهات گرفته تا آن شهرهای بزرگ، از مرکز گرفته تا شهرهای دور دست، دهات دور دست) اینها همه با یکدل و یکجهت ایستاده اند و فریادشان بلند است که ما نمی خواهیم این سلطنت پهلوی را. این الان اگر یک وقتی هم که مثلاً بوده است، یک تحریکاتی بوده است، یک چیزهائی بوده، یک دعوت هائی بوده و این دعوت ها اینجور شده است، حالا دیگر آنطور نیست، حالا دیگر افرادی که آنها توهم می کنند باشد یا ترور بشود و نباشد، این ملتی که راه را دیگر یافته است، دیگر دنبال این نیست که راه یافته را دوباره بیابد، راهش معلوم شده دیگر. تا حالا که زحمت ها کشیده شده است این است که راه را به مردم یاد دادند، راه معلوم شده است الان. الان دیگر مملکت ایران و جمعیت مملکت ما به طور خودکار عمل می کند، یعنی در تعطیلش دیگر منتظر این نیست که زید بگوید تعطیل کنید یا رئیس صنف یا روحانی یا سیاسی، ابداً دنبال این مطلب نیستند، تشخیص دادند که امروز باید تعطیل بشود سرتاسر ایران یکدفعه می بینید تعطیل می شود، شهرهای بزرگ تعطیل می کنند از باب اینکه تشخیص می دهند که امروز تعطیل است. این کسی باشد یا نباشد دیگر این فرق نمی کند. این تهدیدها یک تهدیدهای بچگانه است که یک دفعه توهم این بشود که مثلاً زید را ترور می کنند و وقتی ترور کردند آتش خاموش نمی شود، آتش اگر روشن تر نشود خاموش نمی شود. این هم یک تشبث بچگانه است که اینها گاهی می کنند و سابقه هم دارد که گاهی می کردند، حالا هم باز کرده اند و می کنند.

صحیفه نور جلد 2 صفحه 289

 

عدم موفقیت مردم فریبی ها و تشبثات شاه و طرفدارانش در رکود نهضت

اخیراً بعد از اینکه دیدند که دولت آشتی نتوانست کار خودش را انجام بدهد و از اول یک دولتی بود که می خواست با فریبکاری مردم را منصرف کند و بخواباند این نهضت را و وعده هائی داد و عمل هائی کرد و چیزهائی، اما همه اش چیزهائی که خواست ملت این نبود، یک چیزهائی دیگر بود خواست ملت، اینها تبع خواست ملت بود. (قمارخانه ها را بستیم) هزار جور مرکز فحشا باز است، بالاترین مرکز فحشا دستگاه محمدرضا خان است که درش باز است، در فحشا. فحشای نه به آن معنی، فحشا به آن معنائی که بدتر از فحشا است. فحشا به آن معنی که یک بارگاه به تمام معنی ظلم، یک بارگاه به تمام معنی خیانت، به تمام معنی جنایت، در اینجا را اگر بستید ملت یک قدری آرام می شود (یک قدری البته، نه تمام) اما قمارخانه ها را بستید - کدام - مثلاً ملت آمده و اینهمه فریاد می کند که، داد می زند و کشته می دهد که قمارخانه ها باز است؟! ملت این را می خواهد؟! البته خوب این هم یکی از چیزهائی است که می خواهد اما صدای ملت را باید از توی خیابان ها شنید، چه می خواهد.
بعد از اینکه دولت آشتی باطنش ظاهر شد و معلوم شد که آشتی به معنای حکومت نظامی است و به معنای تثبیت و مسلط کردن یک اشخاصی از اشرار، کولی ها - و نمی دانم از اشرار - به جان مردم بیفتند، یا چماق است و زدن است و بستن است و اختناق است و اینها، بعد از اینکه معلوم شد یک همچو مطلبی (که از اول هم برای ما معلوم بود که قضیه از این حرف ها نیست، قضیه اغفال مردم است که می خواهند این نهضت را به هر جوری هست خفه اش کنند) این هم توفیق پیدا نکردند. حالا چند ماه است که حکومت آشتی آمد و جنگش را با مردم کرد و موفق نشد، حالا یک راه دیگری را پیش گرفتند. شاه در حرف هایش این را مکرر شاید گفته که خوب، یک مملکتی که ما می خواهیم - حالا فرض کنید که من چه، اما خوب مملکت ما می خواهیم - اگر من بروم، مملکتی دیگر نمی ماند، شما نمی خواهید که یک مملکتی را داشته باشید؟ این مملکت اگر من نباشم از دستتان می رود!! این مملکت را بر می دارند و می برند از اینجا به جای دیگر، آغوش می کنند! شوروی از آن طرف می برد و آمریکا هم از آن طرف می برد و انگلستان هم از آن طرف می برد. این حرفی بود که ایشان می گفت (خوب ما مملکت که می خواهیم) .
تازگی یکی از افراد شاهدوست که به خیال نخست وزیری افتاده است، ایشان هم یک مصاحبه ای فرموده اند و در این مصاحبه گفته اند که: (خمینی این زجر و این چیزها دیده است و به واسطه این زجر دیدن، خوب، این حرف ها را می زند ولی خوب افراد دیگر هم زجر دیدند، گاهی کمتر، گاهی بیشتر لکن گذشت کردند و مملکت ما الان اگر چنانچه فلانی وطن پرست باشد، چنانچه هست (گفته هست) این مملکت ما الان به واسطه وضع جغرافیائی جوری است که خطرناک است، برای حفظ مملکت باید این آدم که می گوید سلطنت نباید باشد باید یک قدری پائین تر فکر کند، پائین بیاید یک قدری، خوب ما مملکت لازم داریم (عین حرف شاه است، یک وکیل هم توی مجلس گفته بود، ایشان هم حالا می گوید) خوب وطن دوستی اقتضا می کند که انسان اگر یک حبسی رفت، یک تبعیدی

صحیفه نور جلد 2 صفحه 291

رفت، یک شکنجه ای دید، یک زحمتی دید، وطن دوستی اقتضا می کند که غمض عین کند، نگذارد که مملکت از دست برود، وامصیبت!! می خواهد مملکت از دست ما برود. لازمه این حرف این است که ایشان می گوید اگر چنانچه من ملاقات کنم با ایشان مطلب را به ایشان مثلاً چطور می گویم و ایشان هم اگر ببیند که یک خواست ملت را دادند، یک قدری عمل ببیند، ملت هم اگر عمل ببیند خوب یک قدری آرام می شود لکن ملت عمل ندیده است. این دولت - مثلاً - که آمده است عمل نکرده است، خوب است که من (ایشان نگفته این را دیگر، لازمه حرف این است) بیایم که عمل نشان بدهم، یک چیزی مردم ببینند، یک آزادی مردم به چشمشان بخورد، آرام می شوند.
پس این مطلبی که حالا ما به آن مبتلا شده ایم، این مانور دیگری است که با این صورت به میدان آمده است. آن با آشتی آمده بود، این با مصلحت خواهی که: یک آدمی است وطن دوست و وطن خواه - عرض می کنم - (به قول خودش) وطن پرست، این برای خاطر اینکه مملکت مبادا یک وقت از دست برود، جانفشانی کرده و - عرض می کنم - این زحمت را به خودش داده که بیاید و ملاقات کند با شاه و بعد هم برود به قم (که نمی دانم آیا راهش دادند یا نه؟ بعضی شان راه نداده بودند، نمی دانم حالا به تمام معنی) برود به قم و بعد هم نجات بدهد مملکت را. از این نقشه ای که - مثلاً من عرض می کنم - از این طرحی که خمینی دارد و داده است و مملکت به خطر افتاده است، ایشان با این ملاقات شاه و با آن رفتن قم (که آیا راهش دادند یا نه؟) این مملکت را نجات بدهد، جانفشانی کرده است و عرض می کنم که از همه چیز گذشته برای نجات این مملکت!! می گوید که من که در قم رفتم دیدم این ناآرامی قم و این تظاهرات قم و این فریادهای قم را، خودم دیدم چه جوری است اینها آرام نمی شوند مگر اینکه یک چیزی ببینند از ما، یک دولتی روی کار بیاید که یک چیزی ازش ببینند و لازمه این حرف این است که ایشان تشکیل دولت بدهند و - عرض می کنم که - این ناآرامی ها را ساکت کنند و یک آزادی بدهند و این چیزها و لابد مشروب خانه ها را هم ببندند و یک کارهای دیگر بکنند لکن اعلیحضرت باشند، ایشان باشند که مبادا یک وقت این مملکت به دست روس و انگلیس بیفتد!! این قدرت اعلیحضرت است که الان روس ها را به جای خودشان آنجا نشانده است و آمریکا را هم به جای خودش آنجا نشانده است!! این قدرت را حق ندارد کسی دست بزند و این کار فلان و - مردم این - باید مردم را راضی بکنید که این قدرت را از بین نبرند و معارضه ای با یک همچنین قدرتی که الان ایران را نگه داشته است معارضه با این قدرت نکنند مردم.
 

خروج شاه از ایران تنها راه علاج و دوای ناآرامی ها و اغتشاشات کشور

حالا ما قبل از همه چیز اول از این آقای شاهدوست (و به اصطلاح سایرین آمریکا خواه) ما به ایشان عرض می کنیم شما که قم تشریف بردید و با اتومیبل تان سوار شدید و از تهران هم عبور کردید و رفتید به قم، توی تهران هم تظاهرات را حتماً دیدید (اگر نگویم در حسن آباد و در علی آباد و در این دهات هم دیده باشید) می گویید قم را دیدم، خوب شما گوشتان که الحمدلله گوش باز است، هوشتان

صحیفه نور جلد 2 صفحه 292

هم که الحمدلله هوش باز است نشنیدید مردم چه می گویند؟ مردم چه می گفتند؟ چه چیز می خواستند؟ این مردم که جانشان را روی دست گرفته اند، جوان هایشان را می فرستند جلو، این مادرها که بچه های جوانشان را می فرستند به این خیابان ها و فریاد آنها بلند است، چه چیز می گویند؟ تا ما ببینیم درد ملت چیست، دوایش چیست؟ تا انسان نفهمد درد چیست نمی تواند دوا بدهد. اینها همه دارند می گویند که ما این شاه را نمی خواهیم شما می گوئید که من اینها را آرام شان می کنم!! آرام می کنم به اینکه باشد ایشان!! این ناآرامی شان این است که می گویند این شاه خیانت کرده به ما، ما نمی خواهیم این را. شما دو تا مطلب می گوئید یکی اینکه من حرف های مردم را شنیده ام و اینها آرام نمی شوند تا ما این چیزهائی که می خواهند خوب به آنها بدهیم، یک قدری عمل بکنیم. شما اگر می خواهید عمل بکنید، یک کاری بکنید که این آقا برود سراغ کارش تا یک قدری آرام بشوند (یک قدری البته، نه همه)
 

طرح (خطر تجزیه ایران) دسیسه ای برای دوام سلطه ابرقدرت ها بر منابع و امور کشور

یک مطلب دیگری که ایشان می گویند این است که این وضع جغرافیائی ایران جوری است که (کانه ما دیگر هیچ اطلاعی نداریم از وضع جغرافیائی ایران که چه جوری است) اگر این انقلابات باشد با این وضع جغرافیائی خطر بزرگی برای ایران پیدا می شود ولی اگر شاه باشد این خطر نیست. مطلب ایشان این است که با بودن شاه این خطر نیست لکن اگر چنانچه (به فرمایش ایشان) خدای نخواسته این شاه برود، این مملکت به دست دو تا قدرت می افتد و وامصیبت می شود. ما می گوئیم که این چیزی که این مملکت را به دست این قدرت سپرده، این دو تا قدرت سپرده، همین شاه است. آخر اینها تکلیفشان بر این مملکت این نیست که بیایند حمل کنند خاک هائی از قم به این سرحدات شوروی و از تهران به آن سرحدات آمریکا، ایشان هم قبول دارند که مقصود این نیست (مقصود این است که اینها مسلط می شوند بر مملکت ما) حالا مسلط نیستند؟!
وضع جغرافیائی که هست و روی آن وضع جغرافیائی یک جهت و مهم هم روی وضع آن چیزهائی که توی مملکت ما هست و اینها لازمش دارند، اینها الان مسلط بر اموال ملت ما نیستند؟! اینها الان نفت ما را دارند نمی خورند؟! در ازایش هم برای خودشان یک پایگاه درست می کنند، پول نفت به ما می دهند یعنی اسلحه می دهند که خودشان پایگاه درست کنند اینجا. اینها مسلط بر ما نیستند که گاز را دارند می برند؟! اموال این ملت دارد از دستش می رود. تسلط آمریکا نیست که اصلاحات ارضی و انقلاب سفید را آورد در کار؟! این انقلاب سفید، انقلاب شاه و ملت است؟! ملتی است که خودتان ملت هستید!! به ملت کاری ندارد، شاهش هم به شاه کاری ندارد، انقلاب آمریکا بود یک طرفه. این انقلاب برای این بود که این مملکت را از این مقدار زراعتی که دارد که به واسطه این مقدار زراعت استغنای از مملکت های دیگر دارد، این هم از دستش بگیرند. مگر تسلط آمریکا بر ما غیر از این است که منافعی که ما داریم، مخازنی را که ما داریم، چیزهای زیر زمینی را که ما داریم، روی زمینی

صحیفه نور جلد 2 صفحه 293

را که ما داریم، اینها سلطه پیدا کنند و ببرند؟ اینها الان سلطه ندارند بر ما؟! و اگر شاه برود سلطه پیدا می کنند؟
اگر یک حکومت اسلامی پیدا بشود که نص قرآنش این است که نباید غیر مسلم بر مسلم مسلط باشد، آنوقت مسلط می شوند اینها؟! یا اینکه یا وضع جغرافیائی اقتضا می کند که یک قدرت مستقلی متکی بر ملت، یک رژیمی متکی بر ملت و بر قدرت ملت در اینجا پیدا بشود که نه او بتواند تجاوز کند به او و نه او بتواند تجاوز کند به او. وضع جغرافیائی مملکت ما اقتضای این را دارد که برای جلوگیری از هر دو قدرت و تامین صلح در اینجای دنیا یک قدرتی در کار باشد، نه یک انگلی. الان وضع نظامی ما و وضع ارتش ما یک وضع ارتش انگلی است. ارتشی است که تحت نظام آمریکا و به نفع آمریکا دارد اداره می شود. 45 هزار، 50 هزار، بعضی گویند 60 هزار از مستشاران آمریکا و مفتخوارهای آمریکا ریخته اند به جان ما و در مملکت ما هستند، آنهمه پایگاه ها برای خودشان در اینجا درست کرده اند، اشغال نظامی است مملکت ما، اشغال آمریکائی است مملکت ما. این آقا می گویند که (به خطر می افتد) !! از این خطر بیشتر؟! زراعت ما بکلی از بین رفت، این خطر نبود؟! حالا شما می خواهید خطر را رفع کنید؟! شما همان بودید که در حکومت شما این قضیه پیدا شد و آمریکا به ما تحمیل کرد و من همان بودم که به شما پیغام دادم که آقا نکنید این کار را، این زراعت ما را به زمین می زند. خدا می داند به فرستاده ایشان گفتم که کنید این کار را، شما ملتفت هستید خودتان دارای ملک هستید، ملتفت هستید که نمی توانند اینها اداره بکنند، به زمین خواهد خورد این زراعت مملکت. تو بودی که زراعت مملکت را به زمین زدی برای خاطر آمریکا، حالا شما خواهید اصلاح بکنید که مبادا یک وقتی تسلط بر ما پیدا کنند؟! الان ما مستقلیم؟! قدرت، یک قدرت مستقله ای ایستاده و همه را جلوگیری کرده است و ما یک مملکت مستقل و متمدن و آزاد مردان و آزاد زنان داریم؟ ما خواهیم که یک مملکت قدرتمند که قدرتش متکی به ملت باشد، الهام از ملت بگیرد، اگر یک ارتش متکی بر ملت باشد، نه آن قدرت تواند کاری بکند نه آن قدرت کار بکند.
آنها می خواهند تامین این بشود که او نپرد به او، او نپرد به او، وقتی یک قدرت مستقلی شد نمی شود این کار را کرد. شما می خواهید که با این دوز و کلک ها این دو تا قدرت را بر ما مسلط کنید، نمی خواهید مملکت را رها کنید، می خواهید مملکت را بیشتر از این به باد بدهید. ما می خواهیم نجات بدهیم این مملکت را از این دو قدرت. شما می خواهید که این مملکت تحت همین قدرت و سلطه باشد تا آخر، با چه صورت؟ با این صورت که اگر اعلیحضرت بروند، این مملکت به هم می خورد!! این اعلیحضرت باید باشند تا این دو قدرت را جلویشان را بگیرند!!
 

اساس مخالفت ما با رژیم شاه مصائب وارده بر ملت است، نه اغراض شخصیه

آقا این اعلیحضرت این قدرت ها را بر ما مسلط کرده و آن پدرش، آنوقت یک کلمه ای ایشان دارد (باز عین کلمه شاه) که ایشان زجر کشیده است (من را می گوید) (خوب ایشان یک زجری

صحیفه نور جلد 2 صفحه 294

کشیده است چی کشیده است) . عین حرفی است که شاه گفته است که (او غرض شخصی با من دارد، او دارد حساب ها را (عین عبارت اوست) پاک می کند) . پس شما الان بلندگوی اعلیحضرت هستی در اینکه او گفت مملکت ما می خواهیم و اگر من بروم مملکتی نیست. شما هم می گوئید که اگر شاه برود مملکتی نیست (این یک تکه عین حرف اوست که زدید) او می گوید که مملکت ما وضعی دارد که اگر چنانچه ما برویم، آنها از آن طرف می آیند و اینها از این طرف، و شما بلندگوی او هستید. او می گوید که فلان آدم غرض شخصی با من دارد، حساب هایش را دارد حالا پاک می کند یعنی من او را به حبس انداختم، من او را تبعید کردم حالا دارد حساب پاک می کند. ایشان هم بلندگوی اوست همان عین او را می گوید.
من خیال می کردم برای شاه دیکته می کنند و حرف ها را می زند (و همین طور هم هست، دیکته است، دیکته بالاترهاست) معلوم شد که دیکته بیشتر را ایشان می کند.
باید حساب کرد آقا من که یک نخست وزیر نبودم و یک بارگاه و قبه و بارگاه داشته باشم. من آنم که حالا هم که اینجا آمده ام، منزلم را دیدید که شما نمی توانید تویش بنشینید و بیشتر ازاین هم نمی خواهم اصلاً. من توی حبس هم وقتی وارد شدم به آن باشگاه افسران (که اول من را بردند تو باشگاه افسران) من وقتی وارد شدم دیدم یک جای خیلی خوبی است که همه چیز آماده است که منزل های ما خواب ندیده اند، به آن مامورها گفتم خوب، این که از منزل ما بهتر است (و بهتر هم بود) بعد هم ما را بردند در یک جای دیگر، همان مثل منزل خودمان یک خرده بهتر، وقتی هم که از حبس ما بیرون آمدیم، حبسش هم یک حبسی نبود که به ما یک بدی بگذرد، یک سختی که ما به واسطه آن بدی حالا با شاه - مثلاً - به هم زدیم!! حبسشان هم یک حبسی نبود که برای ما، توی این حبس آنهائی که همراه ما بودند و مامورین حبس بودند با ما محبت می کردند، به ما ارادت داشتند - و عرض می کنم - که وقتی هم که از آنجا آمدیم در یک باغ بزرگ و در یک عمارت عالی که ما به خواب هم شاید ندیده بودیم و ما هم آنجا بودیم. بعد هم که رفتیم منزل خودمان، منزل خودمان بود دیگر آنجا. ما اینقدر هم عادت نکرده بودیم که بیرون بیائیم و گردش برویم حالا که توی حیاط، توی خانه هستیم به ما بد بگذرد. وقتی هم که ما را ترکیه بردند، ترکیه خیلی هم بهتر از ایران برای ما بود (برای شخص من) . ما زجری ندیدیم و بعد هم رفتیم، نجف هم که منزلمان بود. حالا هم آمدیم اینجا، اینجا هم بهتر از منزل خودمان است باغ دارد و همه چیز. ما زجری ندیدیم که در مقابل این زجر (این را برای خودم می گویم) زجری ندیدیم که مخالفتمان با این آدم برای زجر باشد. ما زجرمان زجر این ملت است. من وقتی صورت این مردهائی که بچه هایشان، پسرهایشان را کشتند در ذهنم می آید زجر می برم، من وقتی این مادری که یقه اش را پاره می کند در مقابل این چیزها که بیائید من را بکشید، شما که جوان من را کشتید بیائید مرا هم بکشید، این زجر می دهد ما را، نه اینکه به من یک چیزی بد گذشته است، زجر دیده ام نه خیلی هم خوش گذشته است اینکه ما را زجر می دهد این مصیبتی است که بر ما ملت ما وارد شده است. مسلمان اگر بر ملت خودش زجر نبرد مسلمان نیست. آن کسی که می خواهد این آدم باشد، من

صحیفه نور جلد 2 صفحه 295

نمی توانم به او بگویم مسلمان هست. آن کسی که دست می دهد به یک دست جانی، او را دیگر ما آدم نمی دانیم. اگر مسلمان هم باشد آدم نیست و مسلمان هم نمی تواند باشد. زجر ما این است، نه اینکه زجر ما این است که ما را حبس کردند یا زندان بردند. یا زجر ما این است که پای علما را اره کردند آقا، توی روغن سوزاندند. زجر ما این است که ده سال، پانزده سال، هشت سال، هفت سال علمای ما در حبس بودند، پدر این آقا (اشاره به یکی از حضار) چند سال در حبس بوده است، این زجر ماست. حالا از حبس اینها آمده اند بیرون بله (زندانیان سیاسی را ما رها کردیم) (یا به اصطلاح خودشان) (عفو کردیم) . تمام شد؟! زندانیان سیاسی، زندانی که ده سال در آنجا زجر دیده، عالم بزرگوار را توی صورتش همچنان زدند که گوشش عیب کرده حالا آمده بیرون، حالا بیاید تشکر کند از شاه که شاه بماند حالا؟! آخر نمی شود، این ملت را هم نمی شود خاموش کرد با این حرف ها. نه نخست وزیر توانست خاموش کند، نه منتظر الوزاره نمی توانید و نظامی و نه حکومت نظامی و نه هیچ چیز، نمی شود.
 

نجات مملکت در گرو خلع و مجازات شاه جنایتکار

ببینید مردم چه می خواهند، آن را بدهید به مردم، بچه و بزرگ می گوید (آزادی و استقلال) شما آزادی و استقلال را بدهید و حکومت پهلوی نه. این لسان ملت ماست، بزرگ و کوچگش، آن که توی خارج است و آن که در داخل است همه این را دارند می گویند. شما این را عمل بکنید این ملت از شما راضی می شوند و آرام می شوند اما شما می خواهید آن که جانی اصلی است نگاهش دارید - بگوئید که شهربانی قم، آذربایجان را به آتش می کشند بعد شهربانیش را می خواهند، شهربانی را خواستند برای اینکه تسلیت حال مردم باشد. این آقای منتظر الوزاره می گوید که باید آنهائی که به ملت ظلم کرده اند مجازات شوند. من از این آقا می پرسم که کی به ملت ظلم کرده است؟ بگو، بیا بنشین ببینم کی. شهربانی آدم کشته است بی اذن؟! پاسبان آدم می کشد بی اذن؟! استاندار امر می کند بی اذن ؟! رئیس قوا امر می کند بی اذن شاه ؟! بی اذن شاه این چیزها نمی شود. در نظام نمی شود، بزرگ ارتشداران ایشان هستند، تا ایشان اذن ندهد که آدم کشی نمی شود.
مجازات این را بکنید ما دست شما را می بوسیم. بسم الله، مجازات کنید ایشان را، در شرع اگر نکشته باشد آدم هم حبس ابد است. مجازات ابد است کسی که امر بکند کسی، کسی را بکشد، در شرع مقدس حبس ابد است و، در حکومت اسلامی باید حبس ابد بشود و ایشان با دست خودشان می گویند که جنایت کرده است. این را اگر ثابت بشود، قصاص است - ما نمی خواهیم تمام جنایاتی که شده است - شما یک جانی را که مبداء همه جنایات است و همه مردم دارند به این نظر می کنند به عنوان اینکه جنایت مستند به اوست و همه ناراحتی ها زیر سر اوست، شما او را مجازات کنید تا این ملت تا حدودی آرام بشود. دنبالش قضیه استقلال است که این هم باید بشود و الا آرام نمی شود این ملت.
این نیرنگ هائی است که از اول تا حالا برای اینکه این نهضت اسلامی متکی به همه اقشار ملت را اینها آرام کنند و سرکوب کنند، به نظامی سرکوب کنند، نمی شود، به کرد و لر سرکوب کنند،

صحیفه نور جلد 2 صفحه 296

نمی شود، به حیله و حکومت آشتی نمی شود، به اینکه مملکت ما الان در خطر است. یا الله از خطر نجاتش بدهید، شاه باشد؟ همه خطر زیر سر این آدم است، ما این را نگهداریم که خطر نداشته باشد؟
 

وظیفه ایرانیان مقیم خارج همگامی و همصدائی با ملت و انعکاس وقایع ایران در مطبوعات

آقایان! همه با هم باید باشید، این اختلافات بیرون را و این اختلافات داخل را دور بریزند، شعارهای غیر اسلامی را کنار بگذارید. همه یک شعار، شعار اسلامی. از ایران تلفن کرده بودند (از قراری که آقایان نوشته بودند) که بعضی از دانشجویان چیز کردند که مااختلافات را رفع کردیم، اختلافات دانشجوها را رفعش کردیم و همه و همه یک جبهه هستیم. خداوند انشاءالله حفظشان کند. همه تان، همه باید یک جبهه باشید، اگر هر کدام یک طرف بروید، بدانید تا آخر زیر این چکمه خارج و داخل خواهید خرد شد، نسل های آتیه از شما مؤاخذه می کند. امروز که این نهضت هست اگر از این نهضت استفاده نشود تا ابد زیر چکمه های خارجی و داخلی هستید. کمک باید بکنید همه، یعنی همه شما که اینجا هستید، آنهائی که تو هستند، اختلافات داخلی خودتان را کنار بگذارید و مطالب خودتان را به این روزنامه نویس ها، به این دانشگاهی ها، به این معلمین، به همه بگوئید مطالب ایران را. بد منعکس کرده اند اینجا مطالب ایران را و حالا شما باید جبران کنید و بگویید. این خدمتی است شما می توانید بکنید به این ملت. باید همه اختلافات را کنار بگذارید و یکدل و یکجهت با ملت ایران، با ملتی که در داخل است متحد بشوید و مطالبتان را (همان مطلبی) که عامه مردم دارند می گویند بگوئید و در دانشگاه ها و دانشکده ها باید همه همصدا باشند و یک شعار و این شعار توحیدی اسلام است. این است که می تواند شما را نجات بدهد. دیگران نمی توانند نجات بدهند، شما را به دام می اندازند.
انشاءالله خداوند همه را توفیق بدهد، موید باشید انشاءالله.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  9:31 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

پیام امام خمینی به مردم غیور کردستان به مناسبت کشتار وحشیانه رژیم در آن سامان

تاریخ: 1357/08/14

 

پیام امام خمینی به مردم غیور کردستان به مناسبت کشتار وحشیانه رژیم در آن سامان

بسمه تعالی
سلام بر برادران اسلامی کردستان که با قیام دلاورانه به نهضت اسلامی سایر برادران پیوسته و با شجاعت و شهامت در مقابل طاغوت ایستاده، مجال را بر دشمن اسلام و کشور تنگ کرده اند. امروز ما مکلف هستیم که در هر لباس و هر شغل هستیم از اختلاف کلمه احتراز و به وحدت اسلامی که پیوسته مورد سفارش کتاب و سنت است گرایش نموده و کلمه حق را علیا و کلمه باطل را سفلی قرار دهیم.
در این موقع حساس که کشور ما و اسلام عزیز در معرض خطر عظیم است تکلیف همه گروه ها و افراد خطیر و عظیم است. سستی و سردی در حال حاضر و اختلاف و افتراق کلمه، در حکم انتحار و به هدر دادن خون فرزندان اسلام است.
ما از همت بزرگ فرزندان کرد اسلام و از جوانان برومند آزادیخواه و استقلال طلب آن سامان تشکر و تقدیر می کنیم. ما و شما در صف واحد در مقابل طاغوت بپاخاسته و از کیان اسلام و کشور بزرگ اسلامی دفاع می کنیم و با ایثار خون جوانان عزیز، درخت رشد ملت را آبیاری می نمائیم.
اینجانب از مساعی جمیله شما برادران محترم قدردانی نموده توفیقتان را در فرو ریختن پایه ستمگری از خداوند تعالی خواستارم. الحق ملت ایران با همبستگی بی مانند خود و ایستادگی در مقابل دشمنان اسلام و کشور، یک ملت نمونه است که نام بزرگ خود را در تاریخ ثبت و راه مبارزه با ستمگران را به ملت های مظلوم آموخت.
برادران محترم! در این نهضت مقدس که تشکیل حکومت اسلامی سرلوحه اهداف آن است و ضمانت از آزادی و استقلال از ثمرات آن، صبور باشید و گول تبلیغات انگل های سود طلب را نخورید و به خدای بزرگ و قرآن کریم اتکاء کنید و به پیش روید. خداوند با صابران است و دست حق با عدالتخواهان می باشد.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
روح الله الموسوی الخمینی

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  9:31 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

مصاحبه امام خمینی با رادیو - تلویزیون سوئد

تاریخ: 1357/08/13

 

مصاحبه امام خمینی با رادیو - تلویزیون سوئد

سؤال: شاه با دکتر امینی وارد مذاکراتی شده است که نشان می دهد شاه حاضر به عقب نشینی ها و نرمش هائی می باشد، او زندانیان سیاسی را آزاد ساخته است. آیا حضرت آیت الله می توانند نقشی را برای شاه در یک دولت با آزادی های بیشتر بپذیرند؟
جواب: شاه مدتی است که مشغول اجرای نقشه ای است که ملت را فریب دهد، با اشخاصی مذاکره و عقب نشینی هائی کرده که برای فریب ملت است اما ملت حاضر نیست که شاه باشد، هر قدر هم عقب نشینی کند. حرف قاطع با پشتیبانی ملت این است که شاه با جنایت هائی که نسبت به ملت و کشور و خیانت هائی که تاکنون کرده است قابل پذیرش نیست، نه خودش و نه سلسله اش، باید این سلسله منقرض شود. طرز حکومت با رفراندم تعیین می شود.
سؤال: گفته اید که اگر لازم باشد به جنگ مسلحانه دعوت خواهید کرد، آیا هنوز هم این نظر را دارید؟
جواب: ما حتی الامکان از جنگ مسلحانه پرهیز داریم و معتقدیم به همین ترتیب که ملت پیش می رود، کار را حل کنیم اما اگر سرسختی نشان دهد و ابرقدرت ها هم به او کمک کنند ممکن است در این مطلب تجدید نظر کنیم.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  9:31 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در مورد تبلیغات اجانب علیه اسلام و روحانیت

تاریخ: 1357/08/14

 

طرح (افیونی بودن اسلام) توطئه ای برای استثمار.

بسم الله الرحمن الرحیم
باز امروز در روزنامه های شوروی (برای من ترجمه کرده بودند) در یکی از آنها تیترش این بود که اسلام افیون جامعه است.
ما هر نظامی را یک دفعه ملاحظه می کنیم، خود نظام را، مثلاً نظام شاهنشاهی، نظام جمهوری، یکی هم حکومت اسلام است. یک وقتی متن اسلام را بررسی می کنیم ببینیم که آیا متن ماهیت اسلام چطور است، آیا این افیون است و در دعوت هائی که کرده است دعوت کرده است به اینکه مردم چرت بزنند؟ بخوابند؟ تنبلی کنند؟ یک بررسی راجع به خود متن اسلام است که سندش قرآن است (از همه سندها، بالاتر در اسلام قرآن است) یک بررسی در قرآن باید بشود و آن کسانی که گوششان پیش روزنامه ها و - عرض می کنم که - مبلغین خارجی هست باید سربسته و در بسته یک مطلبی را قبول نکنند. کسی که یک مطلبی بشنود و قبل از اینکه دلیلی بر آن مطلب پیدا بکند قبول کند، این از فطرت انسانی خارج است. فطرت انسانی اینطور است که مطلبی را همین طوری قبول نمی کند تا هر چه گفتند فوراً قبول کند، این طور نیست، بلکه اگر مطلبی به او تبلیغ کردند یا مطلبی را گفتند، این دلیل می خواهد که به چه دلیل شما یک همچو مطلبی را مثلاً می گویید.
اینها می گویند، مال حالا هم نیست، سابقه دار است مساله و ریشه اش هم برای این است که این ملت اسلام را از قرآن جدا کنند، از اسلام جدا کنند. این تبلیغاتی که شده است و از تعبیراتشان گاهی (اسلام افیون جامعه است) (که همین امروز آنچه می خواندم نوشته بود یا دیروز دیدم) گاهی (دین افیون جامعه است) وقتی دین را می گویند که افیون جامعه است، باید انسان ببیند که اولاً این حرفی که اینها می گویند و تبلیغی که اینها می کنند، اساس این حرف چه است، برای چه یک نفر روزنامه نویسی که در شوروی هست او یک همچو مطلبی را، تیتری را در روزنامه اش می نویسد، این چه نظری دارد که از آن طرف دنیا یک همچو مطلبی را می نویسد که اسلام کذا یا دین کذا؟ و اساس این مطلب چه هست؟
اساس این مطلب همین است که اینها که می خواهند استفاده بکنند از شما و مملکت شما، استثمار کنند شما را و مملکت شما را هم هر چه دارد ببرند، باید آن چیزهائی که احتمال می دهند که مانع باشد از این غارتگری، اینها را از جلو بردارند که آزادانه بتوانند یک کاری را که می خواهند انجام

صحیفه نور جلد 3 صفحه 4

بدهند. چه بکنند؟ این مانع یا احتمال مانعیت در چه هست؟ یکی در اسلام است، خود اسلام یا دین، - اینها دیدند که دین یک مطلب - نه اینکه اینها همین طور خودشان گفتند، اینها مطالعات کردند و روی مطالعات این مسائل را می گویند، طرح می کنند. اینها متن قرآن را مطالعه کرده اند، اسلام را هم مطالعه کردند و فهمیده اند که قرآن یک کتابی است که اگر مسلمان ها به آن اتصال پیدا کنند، تودهنی می زند به این اقوامی که می خواهند بیایند سلطه پیدا کنند بر مسلمین. قرآن می گوید هرگز خدای تبارک و تعالی سلطه ای برای غیر مسلم بر مسلم قرار نداده است، هرگز نباید یک همچو چیزی واقع بشود، یک تسلطی، یک راهی، اصلاً یک راه نباید پیدا بکند (لن یجعل الله للکافرین علی المسلمین سبیلاً) اصلاً راه نباید داشته باشند. مشرکین و این قدرت های فاسده، راه نباید داشته باشند بر مسلمین.
اینها مطالعه کردند، دیدند که وضع قرآن و اسلام و متون اسلام چه است که اگر این متون را مسلمین بر آن اطلاع پیدا کنند و اتصال پیدا کنند مسلمین بر قرآن و متشبث بشوند به قرآن و اسلام، فاتحه این غارتگری ها و این سلطه جویی ها را می خوانند، پس چه بکنند که این سلطه جویی ها به قوت خودش باقی باشد و این غارتگری ها هم ادامه پیدا کند؟ اینها باید این ملت را از اسلام جدا کنند. ادیان دیگر هم، چون این مطلب تابع به آنطور که مثلاً پانصد سال، هزار سال سابقه داشته باشد نداشته است. آن وقتی که اروپایی ها راه پیدا کردند به ممالک شرق و دیدند که یک طعمه خوبی است ممالک شرق و برای بلعیدن این طعمه مطالعات کردند، این مسایل پیدا شده است. اینکه سایر ادیان را هم می گویند مقدمه این است که اسلام را بگویند و الا آن ادیان دیگر خیلی مورد احتیاطشان نیست، مقدمه این است که اسلام را در نظر مسلمین از آن پایه ای که دارد منحطش کنند، مسلمین را از اسلام جدا بکنند، به ذهنشان بیاورند که اسلام یک دینی است که آمده است که جامعه را خواب کند تا قدرتمندها بخورند این جامعه را. منطق اینها این است (یعنی منطق نیست) حرف اینها این است و حرف هم روی این اساس است که می خواهند که با این کلام، با این تبلیغات شما را جدا کنند از اسلام. باید همین طوری، جوان های ما همین طور قبول کنند که تا در یک روزنامه ای، در یک کتابی، در یک مجله ای نوشته شد که اسلام افیون جامعه است همه دست بگیرند و بگویند همین است؟! کسی که یک مطلبی را همین طوری قبول کند، این اصل از فطرت اسلامی، از فطرت انسانی خارج است. فطرت انسانی برای هر مطلبی که واضح نیست دلیل طلب می کند، همین طوری قبول نمی کند.
 

شواهد و آثار تاریخی، متون و اسناد قرآن و حدیث، دلیلی بر تحرک اسلام

خوب ما باید مطالعه کنیم ببینیم که آیا متن اسلام که سندش قرآن و حدیث است، این متن اسلام اینطوری است؟! قرآن اینطوری است که جامعه را دعوت کرده به اینکه خواب بروند و قلدرها بخورند این جامعه را؟! سلاطین و - نمی دانم - اینها بخورند این جامعه را و هر کاری دارند، هر سلطه ای که دارند آن سلطه را تحقق بدهند؟! یا قرآن اینجور نیست؟ این خیلی دقت نمی خواهد، یک نظر سطحی می خواهد به قرآن که قرآن را بخواند یک نظر سطحی ببینند که در قرآن راجع به جنگ ها چقدر است

صحیفه نور جلد 3 صفحه 5

و جنگ ها با کی بوده. چقدر آیات ما راجع به جنگ ها و آداب جنگ و تحریک به جنگ و وادار کردن و امر کردن و الزام کردن به اینکه مسلمین باید بروند سراغ قتال و جنگ، چقدر آیات است و جنگ با کی بوده است. این یک مسأله سطحی است این دیگر دقت و علمیت نمی خواهد، جنگها با مشرکین بوده است. در حجاز اولی که شروع به جنگ شد، خوب پیغمبر اکرم در مدینه بودند و عده هم کم بود و - عرض می کنم - تا اندازه ای که توانستند، قبلاً که در مکه بودند نقشه کشی بود، مسأله، مسأله درست کردن کار و سازنده کردن بود که افراد را بسازند و آنجا هم مجال اینکه یک کاری انجام بدهد، ندادند مشرکین. این مشرکین ثروتمند و قدرتمند هیچ مجال ندادند که پیغمبر دعوت بکند در مکه، چندین سال هم مثل حبس بود، در آنجا بلکه همه اش در مکه که بود یک حبسی بود برای او (مثل حالای ایران که یک حبسی است برای مردم، حالا نمی خواهم چه بکنم) وقتی که ایشان دیگر از مکه یا مایوس شدند یا دیدند که مدینه برای کارشان بهتر است با مدینه ای ها روابط پیدا کردند و روابط زیر زمینی و سری پیدا کردند و مطلب را مهیا کردند و رفتند مدینه. مدینه رفتند و خیلی طول نکشید که جنگ ها شروع شد به دعوت قرآن یعنی متن اسلام، یعنی سند اسلام، جنگ ها در مدینه شروع شد و چندین جنگ، زیاد جنگ ها بوده است، این جنگ ها با کی بوده است؟
افیونی که اینها می گویند می گویند که اسلام که افیون جامعه است اسلام آمده است مردم طبقه سه و فقرا را بر ایشان لالائی بگوید، خوابشان بکند تا آن قدرتمندها بخورند آنها را، منافع آنها را بلع کنند!! بلکه ادیان را می گویند اینها که اصل ادیان را آن قدرتمندها درست کرده اند برای همین معنا، یک دینی درست کرده اند که مردم را دعوت کنند به اینکه مردم مزاحمت با آنها نکنند، دعوت کنند به اینکه بخورید و کتک بخورید و صحبت هم نکنید، حرفی نزنید. ببینیم این جنگ های متعددی که در اسلام واقع شده، زمان رسول اکرم بوده (حالا بعد از زمان رسول اکرم باز حرف دیگر است) زمان خود پیغمبر اسلام بوده است که متن اسلام است، دیگر هیچ حاشیه نیست، متن اسلام است، قرآن است و آن که قرآن را آورده است برای مردم، آنی که اینها می گویند که دین را قدرتمندها درست کردند که آن ضعفا و فقرا را، منافعشان را استثمار کنند و استعمار کنند، ببینیم که آیا این جنگ ها، جنگ اینطور بوده است که پیغمبر اکرم همدست شده است با قدرتمندها و حمله کرده به فقرا؟! یا با فقرا ساخته و حمله کرده به قدرتمندها؟ هر کس همان ظواهر اول تاریخ را ببیند می بیند اینطوری بوده که پیغمبر یک دسته فقیر دورش جمع بوده اند یک دسته بوده اند که هیچ جا نداشتند غیر صفه، اصحاب صفه، یعنی یک جائی که توی این حیاط یک جایی شما فرض کنید که یک جائی بود به آن صفه می گفتند، اینها آنقدر بی جا بودند که اصحاب صفه ای داشتند و اصحاب پیغمبر بودند و آنجا می خوابیدند، اینقدر بی چیز بودند، چیزی نداشتند اینها، فقرا بودند، اینها بودند که در جنگ ها یک خرما را (در تاریخ است اینها) یک دانه خرما را این می گذاشت دهانش که یک خرده ای چیز پیدا کند در می آورد می داد به آن، آن هم می گذاشت دهانش بعد در می آورد می داد به آن، جنگ هم بود دارائیشان این بود، وضع زندگی، آنی که اطراف پیغمبر جمع شده بودند گداها بودند، خوب فقرا و گداها جمع شدند دور پیغمبر، همین فقرا و

صحیفه نور جلد 3 صفحه 6

گداها با تعلیم قرآن در زمان خود رسول اکرم حجاز را فتح کردند، آنهایی که هیچی بودند. یعنی پیغمبر نتوانست مکه بماند، شب، نصف شبی فرار کرد از مکه به مدینه بعد از اینکه روابطش را با مدنی ها و با بعضی از مدنی ها درست کرده بود فرار کرد از آنجا به مدینه نصف شب و نمی توانست در آنجا هیچ کاری انجام بدهد. وقتی هم آمد مدینه وارد شد به یک عده ای که همانطور که عرض کردم اینها از فقرا بودند. نه اینکه اینها از اغنیاء و ثروتمندها بودند و پیغمبر با ثروتمندها بست و بند کرد که فقرا را مثلاً خاموش کند.
تمام جنگ هائی که پیغمبر کرده است با این مشرکین عرب، مشرکین طاغی بوده، مشرکین قدرتمند بوده، جنگجو بوده منتهی تعلیمات اسلام و آن دلداری هائی که اسلام به این عدد کم می داده است آنها را جوری تربیت کرده بودند که یکی آنها یک وقت صد نفر را می کشت. یک نفرشان صد تا را می کشت. تعلیم اسلام بوده است، یعنی اسلام یک جور انسان و یک جور آدمی بار می آورده است که در مقابل قدرت ها از هیچ چیز نمی ترسیدند، همچو قدرتمند اینها بار آمده بودند که یکیشان می گفت که من با شصت هزار نفر، این مال بعد از اسلام است، بعد از پیغمبر اکرم است، شصت هزار نفر لشکر آن طلیعه لشکر روم شصت هزار نفر بودند، طلیعه اش یعنی آنها که جلو آمدند که لشکر حالا عقبند. اسلام اینطور آدم هائی می سازد که گفت که سی نفر بیاید همراه من می رویم توی شصت هزار نفر آدم. سی نفر! سی تا یکی! با او چک و چانه کردند که آقا نمی شود، قبول کرد که شصت نفر، شصت تا آدم رفت و شصت هزار رومی را عقب نشاند. خوب رفتند شبیخون زدند و با شمشیر آنها را زدند و شکستشان دادند آنها را. اینها طبقه فقرا حالا زمان پیغمبر را داشتم عرض می کردم که ما باید ببینیم که آیا این قرآن که متن اسلام است و این پیغمبر که آورنده اسلام و آنوقت اسلام بی حواشی بوده و خود اسلام بوده، متن اسلام بوده، این اسلام در آن متن اولیه ای که هیچ دیگر تصرفی از هیچ جا در آن نبوده، این آیا مردم را دعوت کرده به اینکه با اغنیاء بسازید؟! اغنیاء اگر از شما چیزی بردند، این قدرت ها اگر آمدند و مال شما را برداشتند، شما دیگر حرف نزنید؟! شما انشاءالله بهشت می روید، حرف نزنید؟! یا همین قرآن مردم را، این گداها را - عرض می کنم - فقیر، آن فقیرها که نه مکان داشتند و یک عده کثیری از آنها روی صفه مسجد یعنی یک جای بی سقف، زمین بی سقف آنجا زندگی می کردند و پهلوی هم می خوابیدند و هیچ چیز هم نداشتند که بخورند، یک چیزی یابه آنان می دادند از این طرف و آن طرف می رفتند پیدا می کردند می خوردند و آن جمعیتی که یک خرما را این طوری دور می زدند، با این جمعیت راه افتاد و حجاز را، قدرتمندها را عقب زد، این افیون است؟ یا این محرک است؟ تو با این حرفت می خواهی افیون درست کنی. اینهائی که این حرف را زدند که اسلام افیون است، می خواهند مسلمین را خواب کنند، می خواهند مسلمین را از اسلام جدا کنند و مسلمین خواب بروند و آنها مال مسلمین را بخورند. این کلام افیون است، نه اسلام افیون است. اینکه می گوئید اسلام افیون جامعه است، خود این برای اغفال مردم است. چیزهائی که برای اغفال مردم است این افیون است، نه اینکه آمده است، نه آن حقیقتی که آمده و در همان زمان خودش با یک عده فقیر، مملکت حجاز را فتح کرده

صحیفه نور جلد 3 صفحه 7

و عدل و انصاف را تا آخر حجاز برده. این زمان خود پیغمبر است، بعد که قدرت پیدا شد و - عرض بکنم که - قوه پیدا شد در همان قرن اول اسلام، در همان قرن مثلاً سی سال، در همان قرن های اول، سی سال اول و سی و پنج سال اول، دو تا امپراطوری را اینها شکست دادند، امپراطور روم و امپراطور ایران، ایران را فتح کردند، روم را فتح کردند. این افیون است؟!
این اسلام آمده است که بسازد با کسری و مردم را بگوید تبعیت کنید از کسری؟! این آمده است که بسازد با سلطان روم و بگوید به مردم روم، تعلیم کند که بسازید با اینها؟! یا این آمد و دو تا امپراطوری را شکست داد و عقبشان زد برای اینکه عدل را در عالم و برای این فقرا برای اینکه این فقرا را آنها می خوردند جلویشان را بگیرد؟
مردی که تو روزنامه، حالا این را می نویسد، در یک همچو زمانی این مطلب را می نویسد که افیون است. خوب پیش تر یک غفلت هائی بوده است، شده است یک غفلت هائی اما خوب الان مردم، جوان های ما قرآن را نگاه کردند، از قرآن هم اطلاع دارند، مع الاسف خوب بعضی شان هم همین طور یک چیزی قبول می کنند، همین طور یک صدائی که می آید اینها دنبالش می روند. یک صدائی بلند شود اینها هم دنبالش می روند اما انسان، آدم باید اگر یک مطلبی را شنید راجع به یک نظامی، راجع به یک جهتی مطلبی را شنید، باید برود مطالعه کند ببیند صحیح می گوید این آدم. این مردیکه که نوشته است اسلام افیون جامعه، این واقعاً اسلام افیون جامعه است؟! این خود اسلام. می آئیم سراغ آنهائی که اسلام در زمان خودش یعنی زمانی که متن بوده است و پیغمبر بوده و قرآن، پیغمبر بوده و قرآن، بعدش هم در زمان های بعدی که اسلام با چیزها، جنگ ها، جنگ های بین همین طایفه طبقه سه بوده است با امپراطوری ها، منتهی اسلام همچو قدرتی داده بود به این یک عده جمعیت کم چند هزاری که رفتند امپراطوری روم را فتح کردند و امپراطوری ایران را هم فتح کردند، امپراطوری ایران که وقتی که مثلاً در جنگ ها تجهیز قوا می کردند، اسب هایشان چه و - عرض می کنم - زین های اسب طلا، نمی دانم چه بساطی اینها داشتند، همین سر و پا برهنه ها را، همین هائی که پیاده می رفتند و چندتایشان یک شتر داشتند و البته یکی یک شمشیر داشتند، قدرت داشتند، شمشیر داشتند اما چند نفر با هم یک شتر داشتند و چند نفر با هم مثلاً یک اسب، ده تا اسب در یک جمعیتشان پیدا می شد، اسبی نداشتند، شتر حسابی نداشتند، اسبی نداشتند، آذوقه حسابی نداشتند اما قدرت داده بود اسلام به اینها یعنی تحت تعلیمات متن اسلام و آن کسی که متن اسلام را پیاده کرده بود، یک همچو قدرتی به مسلمین داده بود که همین آدم هائی که دیروز چیزی نبودند و یک عده فقرائی با هم آنجا می لولیدند، امروز شمشیر را کشیدند و دو تا امپراطوری که تمام دنیا، آن وقت از اینجاها خبری نبوده، آن وقت این دو تا امپراطوری بوده است و یکی روم بوده و یکی ایران بوده است، این دو امپراطوری را، این یک مشت عرب مفلوک و گدا که شمشیر چند تا در این مثلاً ده هزار، بیست هزار نفر بوده، اینها همه شمشیر نداشتند، همه زره نداشتند، همه چیز نداشتند، با همین دست خالی راه افتادند لکن قدرت روحی داشتند، مثل ما نبودند که ضعیف النفس و ضعیف القلب باشند، قدرت روحی -روحی- داده بود

صحیفه نور جلد 3 صفحه 8

اسلام به آنها، همین عده قلیل با همین قدرت الهی که به آنها داده شده بود و پشتوانه ای که اسلام دنبالش بود و دعوتی که اسلام می کرد از اینها، راه افتادند و آن دو تا امپراطوری بزرگ را شکست دادند و فتح کردند. ایران فتح شد در زمان قبل از اینکه سی سال از اسلام بگذرد، ایران فتح شد و روم فتح شد و مملکت اسلام رفت تا آن طرف آفریقا و تا همه جا، تا اسپانیا رفت خوب بعد بیعرضگی کردند خود مسلمان ها که یک مسأله دیگری است.
پس ما متن اسلام را که مطالعه بکنیم اینجور نبوده است که متن اسلام آمده است که سلاطین را تسلط بدهد بر فقرا، بر طبقه بعد، قدرتمندها را سلطه بدهد بر غیر قدرتمندها، متن اسلام اینجور نبوده است.
 

حجت ما در نزاع با دستگاه جبار پهلوی مبارزات حضرت امیر (ع) و حضرت سیدالشهداء است

آنهائی که دعوت به اسلام می کردند مثل خود پیغمبر و بعدش مثلاً خلفای اولی که یک جور دیگری بودند و بعدش حضرت امیر سلام الله علیه، اینها چه جور بودند؟ اینها چه جور آدم هائی بودند؟ چه جور زندگی می کردند؟ آیا اینها هم از آنها بودند که ملای درباری بودند؟ مثلاً پیغمبر درباری خودش بوده است ؟! یا اینکه پیغمبر با دربارها جنگ کرده، دربارها را شکسته؟ حضرت امیر درباری بوده است؟! یا حضرت امیر هم جنگ کرده با یک قدرتی که متشبث به اسلام هم بوده مثل معاویه که حجت ما الان بر این نزاعی که بین، بر این مبارزه ای که بین مسلمین و بین این دستگاه فاسده است حجت ما در جواز این و لزوم این عمل، حضرت امیر سلام الله علیه است و عمل سیدالشهداء سلام الله علیه که دو نفر آدمی که اینها قدرت داشتند، آن شامات را آنها گرفته بودند و تحت قدرتشان بود و جنگ ها، چیزها داشتند، فوج های از سرباز داشتند اینها که مسلمان بودند. حالا کسی به ما بگوید خوب این مردیکه که قرآن چاپ کرده است. این مسلمان است؟! ما حجتمان بر این است که اگر چنانچه این مبارزه را ادامه بدهیم و صد هزار نفر از ما کشته بشود، برای دفع ظلم اینها و برای اینکه دست آنها را از مملکت اسلامی کوتاه کنیم ارزش دارد. حجتمان هم کار حضرت امیر سلام الله علیه و کار حضرت سیدالشهداء سلام الله علیه است. یزید هم یک قدرتمند بود و یک سلطان بود و - عرض می کنم که - همه بساط سلطنت را یزید داشت، بعد از معاویه او بود دیگر، حضرت سید الشهداء به چه حجت با سلطان عصرش طرف شد؟ با ظل الله طرف شد؟ (سلطان را نباید دست زد) ، به چه حجت با سلطان عصرش طرف شد؟ سلطان عصری که شهادتین را می داد و می گفت من خلیفه پیغمبر هستم. برای اینکه یک آدم قاچاق بود، برای اینکه یک آدمی بود که می خواست این ملت را استثمار کند، می خواست بخورد این ملت را، منافع ملت را می خواست خودش بخورد و اتباعش بخورند، آنقدری که او خورد بیشتر است از اینقدری که این آقا می خورد؟! حساب باید کرد. اینها هم عبارت است از آن کسانی که در صدر اسلام بودند و اسلام با دست اینها قدرتمند شده و بسط پیدا کرده. خود پیغمبر با

صحیفه نور جلد 3 صفحه 9

قدرتمندها جنگ کرده و بعدش هم آنهائی که صدر اول بودند باز با قدرتمندها و سلاطین جنگ کردند، بعدش هم حضرت امیر با قدرتمندها جنگ کرده است، کجایش افیون بوده؟ کجای اینها درباری بودند؟
 

تجلی دمواکرسی واقعی در سیر و سلوک حاکمان صدر اسلام با توده های مردم

می گویند که ما می خواهیم که یک مملکتی باشد دمواکرسی باشد. شما حساب بکنید که، ببینید که اسلام (ما حساب صدر اسلام را می خواهیم بکنیم که متن اسلام است، خود اسلام و متن اسلام است) ببینیم که آیا این حکومت اسلام و این رژیم اسلام، یک رژیم دموکراسی بوده است؟ یک رژیم قلدری و استبداد بوده؟ شما این قصه هائی را که تاریخ نقل کرده است، این قصه ها زیادند اما حالا یکی دو تا قصه اش، این قصه هائی که تاریخ نقل کرده شبیه این را در یکی از ممالک که درجه اول از دموکراسی را دارد بیاورید بعد بگوئید که این بهتر از آن. یک قصه مال رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم (قصه هاست منتها حالا من یکیش را می گویم) . یک قصه مال حضرت امیر سلام الله علیه، یک قصه هم مال عمر. وقتی که عمر می خواست برود به مصر برای اینکه فتح کرده بودند مصر را و قدرتمند شده بود اسلام، همه جا را گرفته بودند، می خواست وارد بشود به مصر، یک شتر بود و خودش بود و یکی هم همراهش، سوار این شتر یکیشان می نشست و آن یکی جلویش را می گرفت و می برد، آن که خسته می شد (قسمت کرده بودند) این سوار می شد. آن وقتی که وارد (به حسب تاریخ) مصر شدند، نوبت آن غلام بود که سوار باشد و آقای خلیفه جلو شترش را گرفته بود و داشت می بردش که مردم مصر آمده بودند به استقبال. خلیفه عبارت از این بود. ما عمر را قبول نداریم اما این عمل، عمل اسلامی آنوقت بوده یعنی نقش اسلام بوده است ولو خودش یک آدمی بوده که ما نپذیرفتیم او را، اما عملی که کرده است این عملی بوده که نقش اسلام این بوده یعنی پیغمبر هم این صورت بود. یعنی پیغمبر هم سوار یک الاغی می شده یک کسی هم پشتش می نشسته و مسأله برایش می گفته، آن را تعلیمش می کرده، آن پشت سری را تعلیمش می کرده. شما در تمام این دموکراسی ها بیاورید که اینجوری باشد که سلطان وقت که سلطنتش چند مقابل ایران بوده است، چند مقابل فرانسه بوده، شما بیاورید یک سلطان - دموکراتی که با غلام خودش اینجوری رفتار بکند که آن سوار بشود، یک شتر باشد و چیزی بیشتر از این نه، آن جمال و جلال هیچ نباشد در کار. هر سلطانی دموکراتی را که بیاورید اگر بخواهد وارد یک مملکت شکست خورده بشود، ببینید با چه جوری وارد می شود، آنها چه جوری وارد می شوند، این هم وارد شده در یک مملکتی که فتح شده است، سوار شتر غلام و - خودش - حالا نوبت او هست، خودش دستش را جلو گرفته و افسار شتر را دارد می کشد، آمدند اشراف مصر آنجا و همه هم تعظیم کردند. این تعلیم اسلام بوده. خود پیغمبر اکرم وقتی که در یک جمعیتی بودند و نشسته بودند می خواستند مثلا مسأله بگویند و صحبت بکنند و قضاوت بکنند و همه کارها، وضع جوری بوده است که کسی وارد می شد از خارج و او را نمی شناخت نمی دانست کدام یکی آقاست - عرض می کنم که - سلطان به اصطلاح هست و کدام یکی رعیت است، اینها دور هم نشسته بودند با هم وعده کرده بودند،

صحیفه نور جلد 3 صفحه 10

صحبت می کردند، هیچ معلوم نبود که پیغمبر این است یا این است یا او هست، دور تا دور نشسته بودند، این مسندی هم که برای من، شما برای من درست کردید این هم نبوده، روی زمین می نشستند، همین روی زمین می نشستند، همان روی زمین نهارشان را می خوردند، آن هم آن نهار، شما خیال کردید یک نهاری درست می کردند، سفره می انداختند، یک بساطی بوده است؟ همان آدمی که، همین حضرت امیری که سلطنتش بیشتر از چند مقابل ایران بوده، سفره اش چی بوده؟ یک ظرفی بوده که توی آن نان های جو بوده و سرش را هم مهر می کرده که مبادا دخترش مثلاً یا پسرش ترحم کنند و توی این یک چیزی بریزند، یک چربی، یک روغنی که یک خرده نرم بشود، سرش را مهر می کرده که دست به آن نزنند وقتی می خورده. این نان خشک خوراک این امپراطور بوده که از مملکت ایران بیشتر تحت امپراطوریش بوده، آن سلوکش که گفتم.
دو تا قصه از آنها نقل می کنم، حضرت رسول (ص) در آن اواخر عمرشان رفتند منبر فرمودند که هر کس به من حقی دارد بگوید. خوب کسی حقی نداشته بود. یک عرب پا شد گفت من یک حقی دارم (چی هست) ؟ شما در جنگ کذا که می رفتید یک شلاقی به من زدید (به کجا زدم) ؟ به شانه ام، (بیا عوضش بزن) گفت نه من آنوقت شانه ام باز بوده، شما هم شانه تان را باز کنید، (بسیار خوب) شانه را باز کرد، عرب رفت بوسید، گفت من می خواستم ببوسم بدن رسول الله را، یعنی مسأله این بوده و مطلب این است که یک رئیس مطلق حجاز آنوقت بوده است و جاهای دیگر، او بیاید بالای منبر و بگوید هر کس حق دارد بگوید، یک نفر نیاید بگوید به اینکه توده شاهی از من برداشتی. حالا اگر چنانچه هر یک از این ممالک دموکراسی را بیاورید، یکی برود بالای منبر بگوید که هر که حق دارد بگوید، اولاً می گوید این را؟ حق می دهد به ملت که اگر یک شلاقی زده باشد بیا شلاقت را بزن؟ این حق را کدام دموکراسی، کدام سلطان، کدام رئیس جمهور، کدام - عرض می کنم - سلطان عادل و دموکراسی یک همچو کاری می کند؟ این اسلامی است که می گوئید استبداد است و این دموکراسی های دیگر. ما می گوئیم که دموکراسی نیست ممالک شما، استبداد با صورت های مختلف، رئیس جمهوری های شما هم مستبدند به صورت های مختلف منتهی اسم، اسماء خیلی زیاد است، الفاظ خیلی زیاد است، محتوی ندارد.
 

حکومت اسلامی تجلی دمواکرسی و برابری مردم در مقابل قانون

حضرت امیر سلام الله علیه آنوقتی که سلطنتش (من تعبیر به سلطنت می کنم روی مذاق حالا والا نباید این تعبیر را بکنم) خلافتش که همین نظیر سلطنت ها بوده است، یعنی نظیر به این معنا که همه جا تحت ولای او بوده است، چندین مقابل ایران بوده، حجاز و مصر و عراق و ایران و خیلی جاها، قاضی خودش نصب کرده برای قضاوت، عربی رفته، یهودی است، رفته است شکایت کرده پیش قاضی از حضرت امیر که یک زرهی از من است پیش ایشان، حالا من که چیزش را نمی دانم اما اصل متن قضیه را می دانم، قاضی خواست حضرت امیر را، رفت در محضر قاضی ای که خودش او را نصب کرده است، قاضی حضرت امیر را احضار کرد، رفت، نشستند جلو او، حتی تعلیم داده به قاضی، ظاهراً

صحیفه نور جلد 3 صفحه 11

در همین جا است که (نه، به من زیادتر از این نباید احترام کنی، قضاوت باید همچو هر دو علی السواء باشیم) یکی یهودی بود و یکی هم رئیس - عرض می کنم که - از ایران گرفته تا حجاز تا مصر تا عراق، قاضی رسیدگی کرد و حکم بر ضد حضرت امیر داد. شما پیدا بکنید در تمام دوره های سلطنت ها و رئیس جمهورها و اینها یک همچو وضعی که یک رئیسی با یک یهودی که تبعش بوده و با آن قاضی ای که قاضی ای بوده است که خودش رعیت است آن قاضی، شما پیدا کنید یک همچو قضیه ای در تمام جمهوری ها، در تمام سلطنت ها، در تمام رژیم ها تا ما بگوئیم رژیم اسلام یک رژیمی است که پائین تر از سایر رژیم هاست. ما که رژیم اسلام را می خواهیم، یک همچو چیزی می خواهیم. ما که می گوئیم حکومت اسلام، همچو چیزی می خواهیم. ما می خواهیم یک حکومتی باشد که اگر قاضی دادگستری او را احضار کرد، برود آنجا. حالا به اعلیحضرت می شود گفت که شما، یک کسی بگوید که شما مال مرا غصب کردید؟! یکی از این مازندرانی ها برود بگوید که شما مال مرا غصب کردید؟! قاضی جرات می کند؟! حالا هم حتی، حالا هم که همه بچه ها دارند داد می زنند که مرگ بر شاه، همین حالا هم جرأت می کند قاضی که احضاریه بفرستد برای اعلیحضرت؟! حالا چند سال پیش از این را که می دانید چه مصیبتی بود. رئیس جمهوری اینجا چطور، قاضی، قاضی دادگستری احضارش میکند؟ احضار کرد، می رود آن محضر بنشیند حکم بر خلافش بکند، بی چون و چرا قبول می کند؟ ما که می گوئیم حکومت اسلام، اینها تبلیغات می کنند که اینها می خواهند هرج و مرج کنند. این هرج و مرج است که ما می خواهیم؟! ما این را می خواهیم، ما می خواهیم یک حاکمی در همه ایران (اگر انشاءالله موفق بشوند مسلمین) در همه ممالک اسلامی، یک حکومت باشد آنجوری، یک حکومت باشد که مال مردم را نخورد، یک حکومت باشد که برای قانون متواضع باشد یعنی سر پیش قانون فرود بیاورد، قانون هر چه گفت قبول بکند، نه اینکه قانون برای مردم عادی باشد، قدرتمندها از قانون مستثنی باشند. الان مالیات قدرتمندها نمی دهند، تقسیم اراضی قدرتمندها نشده است، قدرتمندها، این حرف ها نیست. علم تا پریروز هم همه املاکش سر جای خودش بود برای اینکه وزیر دربار بود و نخست وزیر بود. نیست این حرف ها حرف است این حرف ها، اصلاحات، بازی بود این حرف ها انقلاب سفید همه اش بازی بود.
 

تبلیغات طویل المدت اجانب برای جداسازی صفوف مردم از روحانیت

من حالا خسته شدم لکن به شما آقایان عرض بکنم تبلیغات سیصد ساله است که اسلام را، مسلمین و اسلام را از هم جدا کرده. تبلیغات قریب سیصد ساله است که روحانیین را با شما جدا کرده. روحانیین در زمان رضا شاه پهلوی سوار اتومبیلشان نمی کردند. مرحوم حاج شیخ عباس تهرانی رحمة الله گفت من عراق می خواستم سوار اتومبیل بشوم شوفر گفت که ما دو تا طایفه را سوار

صحیفه نور جلد 3 صفحه 12

نمی کنیم یکی آخوند یکی فاحشه را. زمان رضا شاه ما اینجور بودیم. زمان این هم که شما دارید می بینید. آنها تبلیغاتی است که از خارج برای این است شما را از روحانیین جدا کنند، از اسلام جدا کنند آنوقت تمام منافع شما را ببرند و یکی نباشد بگوید نه.
 

نهضت اسلامی ایران، مشت محکمی بر دهان غارتگران شرق و غرب

من حالا دیگر حال این را، وقت این را ندارم که بعد بیائیم سراغ این طبقات بعد و بعد از آن اوائل اسلام و ببینیم که کی بوده است که تا حالا که ما اینجا نشستیم، بر ضد این سلاطین قیام کرده، این چه جمعیتی بوده اند، آیا اینها مسلمین بوده اند یا نه؟ این مردی که الان نوشته است که اسلام افیون جامعه است، الان این قیامی که در ایران شده است و نهضتی که الان بالفعل شده است، این نهضت، نهضت اسلامی است یا نهضت دیگری؟ این نهضت اسلامی به برکت اسلام و - عرض می کنم که - مسلمین، به راه مسلمین پیدا شده است، داد اسلام است که بلند شده است و دارد با مشت می زند تو دهن شوروی یا تو دهن امریکا، این افیون است؟! اسلام افیون است؟! تو الان می گویی افیون است که مردم را دلسرد کنی، بگذارند نفت ها را بخورید و گازها را بخورید. خودت هم می دانی که افیون نیست. همه شماها می دانید که اسلام محرک است. اسلام مردم را رو به ترقی برده است، رو به جنگ برده، رو به جدال با کفار برده است و با شماها.
 

غفلت نورزید که اجانب برای اغفال شما نقشه کشیده اند

الان در یک وقتی می گویند که اسلام افیون است که مملکت ایران و سی میلیون اسلامی و مسلم قیام کردند بر ضد قدرت ها و همه هم اسلام است که اینها را وادار کرده بود و همه داد اسلام دارند می زنند در یک همچو وقتی این مردک می نویسد که اسلام افیون جامعه است، شاید چند تا جوان هم از آنها که غفلت دارند از امور، همین طوری قبول بکنند. بیدار بشوید آقا! ای جوان های ما بیدار بشوید! بدانید نقشه ها چه است برای چه شما را می خواهند دور کنند از اسلام؟ برای چه شما را می خواهند به مکتب های دیگر نزدیک کنند؟ اینها خیر شما را نمی خواهند، اینها می خواهند شما را ببلعند. اسلام نمی گذارد شما را ببلعند، روحانیت اسلام نمی خواهد شما را ببلعند. انشاءالله خداوند همه شما را توفیق بدهد. موید باشید.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  9:31 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

پیام امام خمینی به مناسبت کشتار وحشیانه رژیم در دانشگاه

تاریخ: 1357/08/14

 

تشبثات و فریبکاری های شاه و طرفدارانش برای بقای سلطنت

بسم الله الرحمن الرحیم
درود به ملت شریف و شجاع ایران ایدهم الله تعالی.
من نمی دانم از کدام مصیبت های ملت و از کدام جنایت های شاه بنویسم، قلم من عاجز است. آیا جنایاتی را که در دانشگاه به دست دژخیمان شاه واقع شد، متذکر شوم یا از کشتارهائی که در سراسر ایران به امر این جنایتکار حرفه ای صورت گرفت؟ من قدرت ندارم جنایات سراسر ایران را که برادران و خواهران ما را به خاک و خون کشیده بشمارم. هر روز اخبار واصله ما را به جنایات بزرگ تازه ای آگاه می گرداند، هر روز فرزندان اسلام به مصیبت های تازه ای مبتلا هستند.
کار شاه و حکومت او به رسوائی کشیده شده است و در پناه کولی ها و اشرار جیره خوار می خواهد خود را حفظ کند و در عین حال از فریبکاری دست نکشیده و می خواهد با تشکیل حکومت به اصطلاح ملی و با تزهای مبتذل و تبلیغات بی اساس و بیهوده ملت را اغفال کند و بعضی از شاهدوستان طرفدار آمریکا را برانگیخته که از طرفی مردم را از برکنار رفتن شاه بترسانند که با وضع جغرافیائی ایران اگر شاه برود مملکت می رود و از طرفی برای نجات شاه به دوره گردی بپردازند و اشخاصی را از روحانی و سیاسی با خود همراه کنند، غافل از آنکه مردم چنان آشنا به مسائل سیاسی شده اند که این حرکات مذبوحانه را به چیزی حساب نمی کنند.
 

ملت ایران شاه را اساس تمام خیانت ها و جنایت ها می داند

ملت ایران شاه را می شناسد که اوست اساس تمام خرابی ها و خیانت ها و جنایت ها، اوست که ابرقدرت ها را بر شؤون سیاسی و اقتصادی و نظامی و فرهنگی کشور مسلط نموده و با مهلت دادن به او کشور از دست می رود. این طرح های خائنانه مملکت را به نیستی تهدید می کند، این طرح ها از حلقوم طرفداران آمریکاست. ملت غیور ایران بپاخاسته تا کشور را از پرتگاه نیستی نجات دهد و دست غارتگران را کوتاه کند و طرح های خائنانه را بر هم زند. ملتی که در عزای عزیزان خویش به سوک نشسته و تمام جنایات را از شاه می داند، طرح سازش با شاه را چگونه می پذیرد؟

صحیفه نور جلد 3 صفحه 16


این از خدا بی خبران و خائنان به ملت و اسلام می خواهند شاه را در مسند سلطنت نگهداشته و سپس به قدرت شیطانی رسانند تا خشک و تر را به آتش انتقام بسوزانند.
 

خواست ملت، الغای رژیم غیر شرعی و غیر قانونی پهلوی

اکنون که ملت ایران بر سر دو راهی مرگ و حیات و آزادی و اسارت و استقلال و استعمار و عدالت اقتصادی و استثمار واقع است و در پیشگاه خداوند تعالی و نسل آتیه مسؤول است، باید تا رسیدن به هدف، نهضت را هر چه شورانگیزتر ادامه دهد، و طمع کسانی را که با توطئه های شیطانی می خواهند خون جوانان ما را به هدر دهند. قطع کند و به این مصلحت اندیشی های مأمورین شاه و آمریکا با مشت گره کرده جواب دهد و به تذکرات زیر توجه نماید:
1- هدف اسلامی ما برچیده شدن رژیم سلطنتی و سرنگونی سلطنت سلسله پهلوی است که غیر قانونی و غیر شرعی بودن آن بر همه روشن است و خیانت و جنایت بی پایان آن روشنتر و ملت ایران با هر طرحی که لازمه اش بقاء نظام شاهنشاهی و حفظ سلسله پهلوی است مخالف است و هیچ ابهامی در این پیشنهاد که ملت ایران با رفراندم خود در سراسر کشور مکرر اعلام نموده نیست و نظام حکومتی ایران جمهوری اسلامی است که حافظ استقلال و دموکراسی است و بر اساس موازین و قوانین اسلامی اعلام می شود و ما این پیشنهاد را در آتیه نزدیک به آراء عمومی رسماً مراجعه می کنیم و هر کس و یا هر گروه که با این پیشنهادهای سه گانه نیست راه او غیر از راه ما و ملت ایران است.
 

نهضت را در تمام ابعاد ادامه دهید

2- برای رسیدن به این هدف مقدس لازم است به نهضت اسلامی به همه ابعادش ادامه داد:
الف -ادامه اعتصابات در تمام دستگاه های دولتی و هدف اصلی اعتصاب همان است که در بند اول ذکر شد.
ب -پشتیبانی از اعتصابات کارمندان موسسات دولتی بخصوص کارمندان و کارگران شرکت نفت و جلوگیری از هدر دادن این مخزن عظیم و ادامه اعتصابات تا رسیدن به هدف اسلامی.
ج- کمک مالی به کسانی که در اثر اعتصابات ضرر دیده اند، اعم از اصناف شجاع و کارگران و زحمتکشان متدین و محروم و کارمندان محترم و کمک برای ادامه اعتصاب در همه اقشار.
 

ارتش و قوای انتظامی از اوامر شاه سرپیچی و به ملت بپیوندند

بر صاحب منصبان و سران نیروهای هوائی، زمینی و دریائی است که با افراد خود به ملت بپیوندند که اطاعت شاه اطاعت طاغوت است و بر سربازان و سایر قوای انتظامی است که از اوامری که بر خلاف مسیر ملت است سرپیچی کنند که اطاعت این اوامر مخالفت با قرآن مجید و پیغمبر اسلام

صحیفه نور جلد 3 صفحه 17

(ص) و امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف می باشد و بر خانواده ها و عائله ارتش و سایر قوای انتظامی است که آنان را از مخالفت با ملت و از ظلم و ستم به خواهران و برادران اسلامی خود باز دارند و آنان را بر این اعمال ظالمانه مؤاخذه کنند که عاقبت این ستمکاری ها به ضرر آنان است.
اینجانب از ملت شریف و شجاع ایران تشکر می کنم که با شجاعت و پایداری خود کنگره های قصر ستمکاری را یکی پس از دیگری فروریخت و دلیرانه این بت شیطانی را شکست.
 

صبور باشید که پیروزی نزدیک و خدا با صابران است

عزیزان من! صبور باشید که پیروزی نهائی نزدیک و خدا با صابران است. خود و فرزندان نسل آتیه را سرفراز کنید که ایران امروز جایگاه آزادگان است و سستی و هراس به خود راه ندهید که نمی دهید و به وسوسه های شیطانی بستگان دستگاه ظلم گوش فرا ندهید. شما ملت ایران و همت و شجاعت شما زبانزد جهانیان و سرمشق آزادیخواهان است. من از این راه دور چشم امید به شما دوخته ام و آنچه در قدرت دارم در خدمت به شما که خدمت به حق است نثار می کنم و صدای آزادیخواهی و استقلال طلبی شما را به گوش جهانیان رسانده و می رسانم و از خداوند تعالی سلامت و عظمت شما ملت نجیب بزرگ را خواهانم.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
روح الله الموسوی الخمینی

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  9:31 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

مصاحبه امام خمینی با خبرنگار روزنامه یونان (توزیها)

تاریخ: 1357/08/15

 

مصاحبه امام خمینی با خبرنگار روزنامه یونان (توزیها)

سؤال: ملت بزرگ ایران در مبارزه نهائی برای رهائی از چنگال سلسله پهلوی و ساختمان آینده نوین گام نهاده اند، آیا اعتقاد دارید که این مبارزه اکنون به پیروزی نزدیک می شود؟ در این صورت اعتقاد شما مبتنی بر چه واقعیت است؟
جواب: بله ما اعتقاد داریم که مبارزه به پیروزی نزدیک است. امروز شاه و نظام سلطنتی بیش از هر زمان دیگری متزلزل می باشد. شاه برای حفظ خود یا سلطنت خانواده اش حاضر به هر گونه عقب نشینی شده است. ملت ما طی تظاهرات مداوم چند میلیون نفری و دادن هزارها تلفات مخالفت قاطع خود را با نظام کنونی اعلام کرده است. ملت ما قیام کرده است و همین ملت پیروز است.
سؤال: به نظر شما دخالت های خارجی که هدفشان سلب آزادی و استقلال ملت ایران می باشد کدام است؟
جواب: سیاست های خارجی امریکا و انگلیس و روسیه و چین و سایرین از رژیم فاسد شاه و جنایت های او پشتیبانی می کنند، اقتصاد ما را بر هم زده، ارتش ما را وابسته کرده و فرهنگ ما را آلوده ساخته اند اما ملت با قیام خود به دخالت های این اجانب پایان خواهد داد.
سؤال: مقام و موضع مرحله جدید مبارزات خلق ایران را نسبت به مبارزات زمان دکتر مصدق چگونه می بینید؟
جواب: مبارزات کنونی ایران یک حرکت کاملاً اسلامی است و در جهت تغییر کامل نظام شاهنشاهی و استقرار حکومت اسلامی می باشد.
سؤال: اثرات آینده پیروزی خلق ایران در سرنوشت خاورمیانه چه خواهد بود؟

صحیفه نور جلد 3 صفحه 26


جواب: پیروزی ملت مسلمان ایران بدون شک سرمشق خوبی برای سایر ملل ستمدیده جهان خصوصاً ملت های خاورمیانه خواهد بود که چگونه یک ملتی با اتکاء به ایدئولوژی انقلابی اسلام بر قدرت های عظیم فائق می آید.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  9:31 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

مصاحبه امام خمینی با مجله عربی زبان المستقبل

تاریخ: 1357/08/15

 

مصاحبه امام خمینی با مجله عربی زبان المستقبل

سؤال: اوضاع کنونی ایران را چگونه ارزیابی می فرمایید؟
جواب: رژیم فاسد شاه با اجرای سیاست های غلط و ویرانگر خود باعث ورشکستگی مملکت شده است، با اعمال زور و شکنجه و اعمال خلاف انسانی هزاران نفر را از بین برده است، اما مردم ما علیرغم همه این فشارها، علیه شاه و خاندان او قیام کرده اند و نهضت عظیم اسلامی مردم ما تا سرنگونی رژیم سلطنتی ادامه خواهد یافت.
سؤال: شما تصریح فرموده اید که راغب ایجاد حکومت اسلامی هستید همانند حکومتی که در ایام علی (رضی الله عنه) وجود داشت، آیا معنی آن این است که به هنگام سقوط خاندان پهلوی، حکومت خلافت اسلامی را بر پا خواهید داشت؟
جواب: حکومت جمهوری اسلامی مورد نظر ما از رویه پیامبر اکرم (ص) و امام علی علیه السلام الهام خواهد گرفت و متکی به آراء عمومی ملت می باشد و نیز شکل حکومت با مراجعه به آراء ملت تعیین خواهد گردید.
سؤال: از سال 1963 شاه شما را متهم می کند که در مقابل گام های اصلاحی وی ایستاده اید، نخست از انقلاب سفید تا برسد به آنچه او اعطای آزادی (لیبرالیسم) نامیده است، رد شما بر این اتهامات چیست؟ برنامه سیاسی و اصلاحی که شما بدان فرا می خوانید و یا به اجرا در خواهید آورد چیست وقتی به حکومت رسیدید؟
جواب: هدف شاه از انقلاب ادعائیش وابسته کردن هر چه بیشتر کشور به آمریکا بود و در زمینه اصلاحات ارضی، آمار واردات سالیانه مواد غذائی، این مطلب را به خوبی نشان می دهد و در روستاها نیز فقر دهقانان به حدی رسید که دسته دسته به طرف شهرها هجوم بردند تا با زندگی در زاغه های اطراف شهر و دستمزد ناچیز کارخانه ها سد جوع کنند. لذا برنامه ما این

صحیفه نور جلد 3 صفحه 28

است که کشاورزی کشور با تأمین شرایط زندگی دهقانان هم سطح سایر مردم کشور به حدی رسد که کلیه نیازهای داخلی را برآورده سازد و صنایع مونتاژ استعماری را که نتیجه آن حداقل سطح زندگی کارگر و افزایش درآمدهای افسانه ای افرادی معدود شد، به صنایع مستقل و مطابق نیازهای جامعه تبدیل نماید و در زمینه منابع زیرزمینی مطابق مصالح و نیازهای داخلی با رعایت مصالح بشری در سطح جهانی استفاده شود.
سؤال: در گذشته به افسران و سربازان ارتش ایران نداهائی در مورد عدم اجرای اوامر شاه داشته اید و تاکنون هنوز موضع ارتش در میان کلیه احزاب سیاسی در ایران نامعلوم است، آیا شما هنوز انتظار موضعی از ارتش دارید؟ چه موضعی و چگونه؟
جواب: نیروهای نظامی از همین مردم هستند و ما امیدواریم که آنها هر چه زودتر به خود آیند و به صفوف مبارزه ملت بپیوندند ولی آنچه مسلم است شاه نمی تواند تنها با اتکاء به ارتش به حکومت خود ادامه دهد.
سؤال: در حال وقوع یک حرکت کودتای نظامی بر ضد شاه، موضع شما چه خواهد بود؟ برای حرکت ارتش دو فرض متصور است: 1- در کنار جنبش توده های مخالف. 2- و امکان دارد شکل دیکتاتوری به خود بگیرد همان گونه که در شیلی رخ داد، بنابراین چه راهی است که شما را قادر سازد مانع از شکل دیکتاتوری گردد؟
جواب: بن بست کنونی رژیم، نتیجه دیکتاتوری شاه و برنامه های استعماری او متکی به ارتش و سازمان های پلیسی می باشد و کودتای نظامی قهراً به دست اجانب انجام می شود و چیزی جز ادامه وضع کنونی نیست. لذا هیچ مشکلی را حل نمی کند و تا حکومتی به دست خود مردم سرکار نیاید مبارزه آنان ادامه خواهد داشت.
سؤال: اتصال رئیس جمهور امریکا، کارتر با شاه و کمک وی به شاه، روز جمعه سیاه عامل مهمی بود که شاه مجدداً به قدرت خود اطمینان یابد. شما معتقدید تا چه وقت ایالات متحده آمریکا شاه و رژیم او را در حمایت خواهد داشت؟
جواب: حمایت کارتر از شاه اوضاع را مشکلتر می کند و بر شدت مبارزات ملت ایران می افزاید و او باید هر چه زودتر بفهمد که حمایت از شاه نه به نفع ملت ایران است و در نتیجه به نفع مردم آمریکا نیز نیست.

صحیفه نور جلد 3 صفحه 29


سؤال: در وقتی که درها برای امکان مذاکره باز شد، چه زمینه ای برای مذاکره با ایالات متحده آمریکا دارید؟ و حدود این مذاکره چیست؟
جواب: ملت ایران با دولت ایالات متحده یا هر دولت دیگری که از شاه و جنایات او حمایت می کند تا زمانی که آزادی و استقلال کشور تأمین نشده است، مذاکره ای نخواهد داشت و پس از سرنگونی رژیم شاه با همه ملل جهان بر اساس حفظ آزادی و استقلال کشور گفتگو خواهیم کرد.
سؤال: در گذشته تصریح فرمودید وقتی که تظاهرات کنونی در ایران به اسقاط شاه منجر نگردد، شما مردم را به جنبش مردمی مسلحانه فرا خواهید خواند، اعتقاد دارید که چه زمانی برای اعلان جنبش مسلحانه فرا خواهد رسید؟
جواب: ما هنوز امیدواریم که مبارزات ملت ایران با شیوه ای که فعلاً تعقیب می شود به سرنگونی رژیم شاه بیانجامد.
سؤال: در این اواخر عده ای از شخصیت های مخالفین در ایران را استقبال کرده اید و در بین آنان دکتر سنجابی نیز بوده است و گفته شده کسانی را که شما با آنان گفتگو کرده اید، با رأی شما مبنی بر ضرورت سرنگونی شاه و خانواده اش موافقت کرده اند، آیا این اتحاد نظر مقدمه تشکیل یک جبهه مشترک برای مخالفین به حساب می آید؟ و آیا می پذیرید دسته های مارکسیستی از مخالفین در هنگام ایجاد این جبهه بدان بپیوندند؟
جواب: جنبش اسلامی کنونی ملت ایران همه جامعه را در برگرفته و به همین صورت هم به پیش می رود و متذکر می شوم که ما با هیچ جبهه و دسته ای رابطه نداشته و نداریم و هر کس و یا هر گروهی که مسائل ما را نپذیرد، او را نمی پذیریم.
سؤال: گفته می شود اینکه اصرار شما مبنی بر سقوط خانواده پهلوی و قهرآمیزی اغتشاشات مردمی ایران از حدود درگیری سیاسی تجاوز خواهد کرد و اینکه قهرآمیزی مزبور در حقیقت مبارزاتی است از اکثریت مردم بر ضد اقلیت های مذهبی، صحت این گفتارها در چه حدی است؟
جواب: جنبش کنونی ملت مسلمان ایران با هدف های سه گانه ای که اعلام شده است، همه افراد

صحیفه نور جلد 3 صفحه 30

جامعه را دربر گرفته و هر کس یا هر گروهی که این هدف های سه گانه را تایید و تعقیب کند، حقوق حقه او محفوظ خواهد بود.
سؤال: روابط خود را با همسایه های عرب ایران چگونه می بیند؟
جواب: جهت نهضت اسلامی ما بر ضد این رژیم شاه است و هر گروه و دسته ای هم که با این رژیم همکاری کند و آنها را استعانت نماید مورد مخالفت و نفرت مردم قرار می گیرد. علائق ما با ملتهای همسایه و مسلمان عرب دارای ویژگی های خاص اسلامی است لذا ما خواستار نزدیکی هر چه بیشتر این ملت ها با هم می باشیم. این استعمار و دست اجانب است که میان این مسلمانان اختلاف انداخته و می اندازد.
سؤال: ناپدید شدن امام موسی صدر فکر هموطنان لبنانی را اشغال کرده است، آیا در خصوص آن تماس هائی برقرار کرده اید؟ و نتیجه تماس ها چه بوده است؟
جواب: در خصوص وضعیت حجت الاسلام آقای سید موسی صدر که مورد علاقه بسیاری از مسلمین است اقداماتی کرده ایم و متأسفانه تاکنون به نتیجه نرسیده ایم.
سؤال: در خلال اقامت خود در فرانسه آیا تماس هائی بین شما و حکومت فرانسه حاصل شده است؟
جواب: خیر.
سؤال: گفته شده شما بر اثر ارزیابی اوضاع در لبنان، بر پیشنهاد اقامتتان در لبنان موافقت نکرده اید، آیا جائی برای خود، خارج از فرانسه برگزیده اید؟ و کجا؟
جواب: اقامت من در فرانسه موقتی است.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  9:31 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

مصاحبه امام خمینی با رادیو - تلویزیون سوئد

تاریخ: 1357/08/13

 

مصاحبه امام خمینی با رادیو - تلویزیون سوئد

سؤال: شاه با دکتر امینی وارد مذاکراتی شده است که نشان می دهد شاه حاضر به عقب نشینی ها و نرمش هائی می باشد، او زندانیان سیاسی را آزاد ساخته است. آیا حضرت آیت الله می توانند نقشی را برای شاه در یک دولت با آزادی های بیشتر بپذیرند؟
جواب: شاه مدتی است که مشغول اجرای نقشه ای است که ملت را فریب دهد، با اشخاصی مذاکره و عقب نشینی هائی کرده که برای فریب ملت است اما ملت حاضر نیست که شاه باشد، هر قدر هم عقب نشینی کند. حرف قاطع با پشتیبانی ملت این است که شاه با جنایت هائی که نسبت به ملت و کشور و خیانت هائی که تاکنون کرده است قابل پذیرش نیست، نه خودش و نه سلسله اش، باید این سلسله منقرض شود. طرز حکومت با رفراندم تعیین می شود.
سؤال: گفته اید که اگر لازم باشد به جنگ مسلحانه دعوت خواهید کرد، آیا هنوز هم این نظر را دارید؟
جواب: ما حتی الامکان از جنگ مسلحانه پرهیز داریم و معتقدیم به همین ترتیب که ملت پیش می رود، کار را حل کنیم اما اگر سرسختی نشان دهد و ابرقدرت ها هم به او کمک کنند ممکن است در این مطلب تجدید نظر کنیم.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  9:31 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

مصاحبه امام خمینی با رادیو تلویزیون آلمان کانال 2

تاریخ: 1357/08/15

 

مصاحبه امام خمینی با رادیو تلویزیون آلمان کانال 2

سؤال: شاه ایران حکومت نظامی تشکیل داده، نظر یا عکس العمل شما چیست؟
جواب: با این حکومت نظامی، مردم همان رفتار را می کنند که با حکومت های نظامی دیگر کردند و این دست و پا کردن ها در ایران دیگر هیچ رنگی ندارد و فایده ای برای شاه ندارد. شاه باید برود و چاره ای جز این نیست.
سؤال: حضرتعالی سلطنت مشروطه را قانونی قبول خواهید کرد؟ و اگر شاه استعفا بدهد و فرزندش به جای او بنشیند، مورد قبول شما خواهد بود؟
جواب: هرگز سلطنت مشروطه مورد قبول ما و ملت نخواهد بود، بلکه رژیم سلطنتی باید از بین برود و این سلسله هم بخصوص مورد تنفر این ملت است، باید از بین برود و مردم خودشان رژیم را انتخاب کنند.
سؤال: موضع و روابط حضرتعالی پس از اینکه حکومت اسلامی در ایران به قدرت برسد در رابطه با کشورهای بزرگ دنیا، ابرقدرت ها و کشورهای شرق و غرب و سایر کشورها چگونه خواهد بود؟
جواب: تمام کشورها اگر احترام ما را حفظ کنند، ما هم احترام متقابل را حفظ خواهیم کرد و اگر کشورها و دولت ها بخواهند به ما تحمیلی بکنند، از آنها قبول نخواهیم کرد. نه ظلم به دیگران می کنیم و نه زیر بار ظلم دیگران می رویم.
سؤال: راجع به مسلمانانی که در روسیه هستند، آیا مورد نظر شما هستند و کمکی بدیشان برای رهائی شان می توان کرد؟
جواب: آنها برادران ما هستند. ما با تمام مسلمانان برادر هستیم و این یک اصل اسلامی است که هر مسلمانی باید به مسلمان دیگر کمک کند.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  9:31 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

مصاحبه امام خمینی با تلویزیون آمریکائی سی بی اس

تاریخ: 1357/08/15

 

مصاحبه امام خمینی با تلویزیون آمریکائی سی بی اس

سؤال: واکنش حضرتعالی درباره آخرین مساله ای که اتفاق افتاده تغییر دولت و سخنرانی شاه چیست؟
جواب: تغییر دولت ها تاثیری در نهضت عمومی مردم ایران ندارد. دولت ها چه دولت نظامی باشند و چه دولت های دیگر، نمی توانند مسائل را حل کنند یعنی قیامی که از مردم صادر شده، این قیام را بشکنند. حرف های شاه هم حرف هائی است که دیگر ملت از او نمی پذیرد. این مطالبی که حالا گفته و تعهدی که داده است، آغاز سلطنتش هم این تعهد را داد و قسم خورد، تعهد را داد و خلاف کرد. اکنون دیگر این تعهدات اثری ندارد. ایشان بدون اینکه خودشان را خیلی زحمت دهند باید بروند تا ملت خودش تکلیف کشور را تعیین کند.
سؤال: چگونه می خواهید شاه را برکنار کنید؟ با قیام مسلحانه؟ یا با قرار دادن ارتش در کنار مردم؟ چگونه؟
جواب: ما امیدواریم احتیاجی به قیام مسلحانه نیفتد و با همین اعتصابات و تظاهرات و اظهار انزجار ملت، مسائل حل شود و امید این را داریم ارتش هم که از خود این ملت است و ملت برادر اوست پشت به ملت نکند و در کنار ملت قرار گیرد لکن اگر این شکل مبارزات ملت مفید واقع نشد و لازم آمد یک طور دیگر عمل شود، ممکن است ما تجدید نظر کنیم.
سؤال: شما با شاه چه خواهید کرد؟ آیا قبول دارید که نفی بلد شود؟ یا باید محاکمه گردد؟
جواب: اگر شاه فرار کند که دست ما به او نمی رسد ولی اگر او را دستگیر کنیم بر حسب قوانین و احکام حکومت اسلامی رفتار خواهیم کرد، اگر چنانچه مرتکب قتل شده باید او را قصاص کنند و اگر امر به قتل کرده حبس ابد خواهد شد و علی ایحال حکومت وی باید از بین برود و خودش هم به واسطه خیانت ها و جنایت هائی که کرده است باید محاکمه شود.

صحیفه نور جلد 3 صفحه 33


سؤال: دولت پیشنهادی شما چگونه خواهد بود و چه کسی آن را اداره خواهد کرد؟
جواب: راجع به چگونگی دولت و رژیم، پیشنهاد ما جمهوری اسلامی است و چون ملت، ملت مسلم است و ما را هم خدمتگزار خود می داند، از این جهت حدس می زنم به پیشنهاد ما رأی دهد. ما از طریق رفراندم با ملت یک جمهوری اسلامی تشکیل می دهیم. و اما شخص، این تابع آراء مردم است و الان شخص معینی در نظر نیست.
سؤال: رابطه یک دولت اسلامی و دولت آمریکا در آینده چگونه خواهد بود؟
جواب: باید ببینیم آمریکا خودش در آینده چه نقش دارد. اگر آمریکا بخواهد همانطور که حالا با ملت ایران معامله می کند با ما رفتار کند، نقش ما با او خصمانه است و اگر چنانچه امریکا به دولت ایران احترام بگذارد، ما هم با همان احترام متقابل عمل می کنیم و با او به طور عادلانه که نه به او ظلم کنیم و نه به ما ظلم کند، رفتار خواهیم کرد و اشکالی پیش نمی آید.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  9:31 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

مصاحبه امام خمینی با روزنامه انگلیسی (فاینشنال تایمز)

تاریخ: 1357/08/16

 

مصاحبه امام خمینی با روزنامه انگلیسی (فاینشنال تایمز)

سؤال: با سفارش کردن مردم ایران در مورد مبارزه با رژیم شاهنشاهی، آیا نتایج مهم این برخورد را که خون زیادی خواهد ریخت می پذیرید؟ اگر این برخوردها شدت یابد، در نظر دارید که مبارزه تان را ادامه دهید؟ اگر شورش خونین در ایران راه بیفتد، بدون قید و شرط از آن پشتیبانی خواهید کرد؟
جواب: ملت ایران برای رهائی از چنگال دیو استبداد و استعمار و رسیدن به حکومت اسلامی، نهضت مقدس اسلامی خود را آغاز کرد و به یاری خدای تعالی تا رسیدن به پیروزی ادامه خواهد داد. بدیهی است که چون دشمنان قسم خورده مردم یعنی شاه و حامیانش به آسانی حاضر به کنار رفتن نیستند، لهذا لجاجت دشمنان ملت و مقاومت دلیرانه مردم مسلمان در مقابل آنان ضایعاتی برای آنان به بار خواهد آورد و لیکن مسلمان می داند که اگر کشته شود، در صف شهدای کربلاست و چیزی را از دست نمی دهد و بدین مناسبت تا پیروزی نهائی به قیام خود ادامه می دهد.
سؤال: اخیراً مخالفت خود را بر علیه دولت نظامی جدید اعلان کرده اید، آیا از مردم خواهید خواست که علاوه بر اینکه بر ضد شاه بپاخیزند، بر ضد ارتش نیز قیام کنند؟
جواب: ما اکنون ملت را دعوت به هجوم و حمله به ارتش نکرده ایم تنها از سربازان و افسران ارتش خواسته ایم که اطاعت از فرماندهان خود نکنند و به صاحب منصبان ارتش نیز هشدار داده ایم که از شاه اطاعت و حمایت نکنند و من امیدوارم که سربازان و افسران که پیوندشان با مردم بریده نشده است، هر چه زودتر به آغوش باز ملت باز گردند تا پیروزی را در آغوش کشند.
سؤال: آیا راه سازشی باقی مانده است که شما از طرف شاه بپذیرد؟
جواب: نه، هرگز.

صحیفه نور جلد 3 صفحه 42


سؤال: کم شدن تولید نفت ایران برای اقتصاد کشورهای غربی خیلی گران تمام می شود. آیا از اصل قطع شدن نفت پشتیبانی می کنید؟
جواب: کارگران محروم و کارمندان شرکت نفت، برای خواسته های سیاسی مشروع خود اعتصاب کرده اند و من از مردم خواسته ام که از اعتصاب آنان حمایت کنند و کشورهای غربی اگر مایل نیستند که ضرری به آنان وارد شود، حتی اگر به قیمت نابودی ملت و کشور ایران تمام شود، لازم است بدانند که ملت مسلمان ایران برای به دست آوردن حقوق مشروع و قانونی خود به هر گونه اقدام مفید دست می زند ولو به نابودی منافع غرب بیانجامد.
سؤال: آیا از سوءقصد به منافع خارجی ها در ایران پشتیبانی خواهید کرد؟
جواب: اگر خارجی ها به آزادی و استقلال ملت ایران احترام بگذارند، هرگز از ناحیه مردم به حقوق آنان در محدوده قانونیش زیانی وارد نخواهد شد.
سؤال: چه روابطی با مقامات فرانسوی دارید؟
جواب: من به کشور فرانسه وارد شده ام و از مردم محترم این کشور هیچ بدی ندیده ام و با هیچ مقام دولتی هم رابطه ای ندارم. بودن من در فرانسه موقتی است.
سؤال: آیا پس از اتمام مدت اقامتتان در فرانسه، تقاضای پناهندگی سیاسی را با شرائطی که احتمالاً به شما تحمیل خواهد شد، خواهید پذیرفت؟
جواب: من از هیچ دولتی تقاضای پناهندگی نخواهم کرد.
سؤال: اگر رژیم فعلی کنار رود، چیزی را که در اصلاحات ارضی انجام شده از بین خواهید برد؟
جواب: از حقوق اولیه هر ملتی است که باید سرنوشت و تعیین شکل و نوع حکومت خود را در دست داشته باشد. طبیعی است که چون ملت ایران بیش از 90 درصد مسلمانند، باید این حکومت بر پایه های موازین و قواعد اسلامی بنا شود.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  9:31 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

بیانات امام خمینی در مورد توبه و تعهدات فریبکارانه شاه

تاریخ: 1357/08/15

 

تعهد بر جبران اشتباهات گذشته و استمداد از روحانیون، از تشبثات شاه برای حفظ سلطنت

اعوذبالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
باز شاه به دو وسیله برای نجات خودش متوسل شد، یکی به وسیله فریب، یکی به وسیله سرنیزه. به وسیله فریب این بود که نطقی که کرد التزام داد، تعهد داد به ملت که این اشتباهاتی که کرده است دیگر همچو اشتباهی نمی شود و از این به بعد دیگر به قانون اساسی به همه معنا عمل می شود و جبران آن اشتباهاتی که کرده بوده میکند و از عموم ملت خواستار شد که دست از این مخالفت بردارند و از آیات عظام و علمای اعلام خواستار شد که مردم را هدایت کنند که آنها آرام باشند و از سایر اقشار ملت از قبیل کارگرها و محصلین و جوان ها و همه اینها خواستار این شد که از این مخالفت ها دست بردارند و به ایران فکر کنند.
در حرف های ایشان خیلی مسائل هست، یکی اینکه بررسی بشود که آیا این کارهائی که تا حالا انجام داده است، اشتباهات بوده یا تعمدات بوده. این مخالفت هائی که از قانون کرده، از اسلام کرده، این خیانت هائی که به ملت کرده، این جنایت هائی که کرده است، آیا آنطور که ادعا میکند این اشتباهی این کار را کرده است؟ مثلاً این نفتی که به آمریکا داده خیال کرده است که اینها یک طایفه ای از، یک محله ای از ایران است، یک شهری از شهرهای ایران است و نفت را دارد به ایرانی ها می دهد؟! این اسلحه هایی که به درد ما نمی خورد و به جای نفت پایگاه برای آمریکا درست کرده است خیال کرده است که این اسلحه ها ارز است؟! پول است؟! اشتباه کرده این؟! به خیال اینکه دارد پول می گیرد، لیره می گیرد این چیزها را گرفته است؟! این جنایت هائی که در ایران تا حالا کرده است، حبس هائی که کرده است، زجرهائی که کرده است شکنجه هائی که داده است، قتل های عامی که کرده است اینها اشتباهی بوده است؟! مثلاً به مدرسه فیضیه که ایشان کماندوها را فرستادند و ریختند در مدرسه فیضیه و قرآن ها را آتش زدند، عمامه ها را آتش زدند، جوان ها را دست و پا شکستند، حجره ها را خراب کردند، شکستند، خیال می کرده است که این یک جائی از روسیه است و حمله به روسیه است و اشتباهی، اشتباه از کار درآمده؟! عقیده ایشان این بوده است که مدرسه فیضیه یک جائی است که از محل های

صحیفه نور جلد 3 صفحه 19

اجانب است؟! یا این اشخاصی که ایشان حبس کرده اشتباه کرده است و این اعتقادش این بوده است که در باغستان اینها را برده است؟! و حالا معلوم شده نه، این حبس بوده نه باغ!! این اشخاصی را که از علما در حبس رفتند یا کشته شدند یا پای آنها را در روغن داغ گذاشتند یا آنطور که می گویند اره کردند پای بعضی ها را و همین طور از رجال سیاسی، اشتباهات بوده؟! اینها تخیلات بوده است؟ حالا از این اشتباهات دیگر ایشان نمی کنند و حالا تعهد دارند می دهند؟! مگر همین ایشان نبودند که اول سلطنتشان قسم خوردند، تعهد دادند (خوب کسی که بخواهد سلطنت پیدا بکند این تعهدات را باید بدهد) ایشان تعهد داده است و همین التزامات که حالا دارد می گوید آنوقت هم داده است و بعد از آن تعهدات و التزامات این کارها را کرده است. حالا یک تعهد دیگری که می دهد یعنی حالا فرق کرده است این تعهد با آن تعهد؟! یعنی حالا می گوید تعهدی است که دیگر قابل برگشت نیست؟!این تعهد آنوقت برگشت داشته اما حالا این تعهد دیگر قابل برگشت نیست؟! حالا این اشتباهاتی که کرده است چطور جبران شده است؟ بیش از ده سال عمر یک انسان را، نه یک انسان، آنقدر انسان را ده سال در حبس، در یک محفظه با آن وضع، با آن شکنجه ها، با آن اذیت ها، با آن اهانت ها، ده سال، پانزده سال یک قدری کمتر، یک قدری بیشتر عمر اینها را تلف کرده، اینها جبرانش چیست؟ همین تعهد آقا جبران کرد اینها را که من تعهد کرده ام؟! یک کسی که اینقدر جنایت کرده، حالا به مجرد اینکه آمد تعهد کرد حالا می خواهد تمام بشود قضیه؟! حالا ما فرض می کنیم که خیر تعهد ایشان صادقانه است، فرض است بر او (مطلب معلوم است) رضا شاه به مرحوم فیروز آبادی وقتی آمده بود به نجف، مرحوم فیروز آبادی در حرم ملاقات کرده بود، رضا شاه گفته بود من مقلد شما هستم آقا. مرحوم فیروز آبادی گفته بود (مطلب معلوم است) .
قضاوت ایشان من را یاد کتاب موش و گربه انداخت امروز. کتاب ارزنده ای است کتاب موش و گربه، کتاب آموزنده ای است. این همان وضع حال سلاطین و قلدرها را در وقت قدرت و در وقت کمی قدرت، وضع حیله بازی آنها را مجسم کرده است به اسم کتاب موش و گربه که سجاده را یک وقت انداخته و نماز خوانده و توبه کرده و پیش خدا استغفار کرده که من دیگر کاری نمی کنم، تا این موش های بیچاره بازی خوردند و برایش چیز بردند و امثال ذالک و بعد هم افتاد پنج تا از آنها را یکدفعه گرفت. آنوقت یکی یکی می گرفت حالا پنج تا پنج تا. ما می دانیم که شما توبه تان همان توبه گرگ است، همان توبه گربه است، این را ملت دیگر می داند، لازم نیست اینقدر شما زحمت بکشید و هی حرف بزنید. این آیات عظام و علماء اعلام که حالا ایشان می گویند که (هدایت کنید مردم را، چه بکنید) اینها آنها بودند که تا دیروز هر وقتی که این صحبت می کرد (ارتجاع سیاه) اسم اینها بود. در لغت شاه اینها مرتجعین بودند آنهم مرتجعین سیاه.
در یکی از نطق هایشان (آنوقت که ما قم بودیم) ایشان در یک جایی، یکی از شهرهای ایران گفت که از اینها، از این مرتجعین مثل حیوان نجس احتراز کنید. آن حیوان نجس که آنوقت گفت، حالا آیات عظام شد و علمای اعلام! اگر مهلتش بدهند این آیات عظام و علمای اعلام که نفس بکشد، نفس

صحیفه نور جلد 3 صفحه 20

دوم باز حیوان نجس است. این اشتباهات که همه آن تعمدات بوده است و همه آن کارهای عمدی بوده است و خیانت ها همه عمدی بوده است و ایشان می گوید اشتباهات شده است، اینها اگر چنانچه این ملت به این مهلت بدهند تمام این اشتباهات دوباره از سرگرفته می شود. الان این یک حیله ای است که ایشان مرتکب شده اند. از آن طرف با نطقش که (من متعهدم دیگر از این کارها نکنم، بیائید به حال ایران فکر بکنید، بیایید همه تان به فکر ایران باشید!) ما به ایشان می گوئیم که ما چون فکر ایرانیم این حرف ها را داریم می زنیم. این ملت که می بینند ایران را شما از دست اینها دارید خارج می کنید، همه قلدرها را بر ما مسلط کردید، همه مخازن ما را بردید، از این جهت است که این ملت این قیام را کرده و این نهضت را کرده. ما هم برای این است که به فکر ایران هستیم و داریم فکر ایران را می کنیم، با شما که مبداء اشتباهات به قول خودتان و تعمدات به قول ما هستید مبارزه و معارضه می کنیم. فکر اسلام، فکر یک کشور مسلمان، فکر - یک - مستضعفین ما را وادار کرده که با شما اینطور معارضه و مخالفت بکنیم. (پس بیائید فکر ایران بکنید) ما فکر ایران می خواهیم بکنیم، فکر ایران هستیم، نه اینکه ما چون - شما را - با شما معارضه کردیم پس از فکر ایران رفته ایم. این باز این حرف را رها نمیکند این آدم. چه جور، چه عنصری است این آدم؟ چه جور فکر می کند یا اینکه کی را بازی می خواهد بدهد؟ این الان به نظرش کی رسیده؟ کی بازی می خورد از این حرف که اگر ایشان نباشند ایران نیست دیگر. همین که ایشان سرشان را زمین بگذارند (بالاخره ایشان یک وقتی خواهند مرد، انشاءالله زودتر) آن روز به فرمایش ایشان دیگر ایرانی در کار نیست! بالاخره پس ایران از دست ما رفته است، یا حالا که بعد از ده روز دیگر، یا بعد از مثلاً چند ماه دیگر به فرمایش ایشان ایران دیگر رفتنی است برای اینکه آن که ایران را نگهداشته ایشان است و وقتی ایشان نباشد دیگر تن ما مباد!

صحیفه نور جلد 3 صفحه 20


این یک راه است که ایشان تشبث کرده و همان راه خدعه است که دیروز وزیر ایشان آمد و وزیر ایشان هم که ایشان گفته است (یا که از بالا سر، ارباب ها دیکته می کنند این حرف ها را) آن روز هم خودشان آمدند و (اشتباه کردیم و چه کردیم، بیایند همه با هم چه بکنیم، جوان ها بیایند با هم مصالحه بکنیم) به این حرف مردم گوش نداد. همین امروز در جاهای مختلف ایران در تهران و جاهای دیگر همان حرف هایی بود که بود.
 

چماق و سرنیزه دو پناهگاه شاه

تشبث دومشان هم این بود، پناه به سرنیزه برده. الان دو پناهگاه ایشان دارند یکی چماق است، چماق اشرار یا آنهائی که اجیر کردند، پول می دهند یک اشراری را اجیر می کنند و با چماق به جان مردم می اندازند، یکی هم سرنیزه این اشخاصی که در خیابان ها دارند چه می کنند. این سرنیزه تازگی ندارد حالا مدتی است که با سرنیزه ما زندگی می کنیم، ملت ایران مدتی است که، ایشان دیگر پناهگاهی ندارد جز سرنیزه و چماق. آقائی که تا دیروز، حالا هم اگر یک خرده رهایش کنند باز می گوید این حرف را، حالا عجب است که امروز نگفته که ملت شاهدوست؟! اصفهان داشت فریاد مردم بلند

صحیفه نور جلد 3 صفحه 21

می شد و داد و قال می کردند که مرگ بر این سلطنت پهلوی. ایشان در نطقش می گفت مردم اصفهان شاهدوست!! آن کس که پهلویش بوده از عمالش (مردم ایران اصلش به تخت و تاج علاقه دارند! علاقه ذاتی این مردم به این تخت و تاج دارند!) این منطق ایشان است که مردم رژیم سلطنتی را می خواهند، چه بکنند بیچاره ها، الان این همه فریادها برای این است که احتمال می دهند خدای نخواسته مثلاً یک رژیم سلطنتی به هم بخورد از این جهت به خیابان ها می ریزند و فریاد می زنند!!
 

ایستادگی ملت در برابر حکومت های نظامی رسمی و غیر رسمی شاه

این هم یک تشبث ایشان کردند که به سر نیزه پناه بردند و به چماق پناه بردند. اینهم یک چیزی است که تا حالا مدتی است که این مسأله هست و فایده نکرده یعنی آن حکومت نظامی که از قوانینش مثلاً این است که یا اعلام کردند به اینکه بیش از دو نفر نباید اجتماع بکنند، اگر اجتماع بکنند چه خواهد شد، در همان پشت سر اعلامیه و پشت سر این حرفها هفتاد هزار نفر، صد هزار نفر، سیصد هزار نفر مردم حرکت می کردند و از این طرف و آن طرف می رفتند و حرف هایشان را می زدند. این حکومت نظامی نتوانست در مردم تأثیر بکند. یک مردمی که از جان خودشان گذشتند دیگر این را نمی شود با حکومت نظامی اینها را جلوگیری کرد. یک مردمی که جوانشان را می دهند و بعد هم افتخار می کنند، یک زنی که اولادش را، جوانش را فدا می کند و بعد هم می گوید که من مفتخرم به اینکه یک همچنین خدمتی به اسلام کردم، این نمی شود دیگر با سرنیزه، مگر سرنیزه غیر از این است که می کشد آدم را آن هم می گوید من می خواهم بکشند مرا. این را نمی شود با سرنیزه، این راه حل های احمقانه است که یک وقت حکومت نمی دانم آشتی می آورند و آن بساط را درست می کنند حالا هم حکومت نظامی آوردند، حکومت نظامی! مگر شما تا حالا حکومت مان نظامی نبوده؟ بله حاکمش نظامی نبوده است یعنی یک نفر وکیل بوده حالا حاکم شده اما حکومت، آنکه طرز حکومت بود طرز حکومت نظامی بود یعنی همه ایران حکومت نظامی بود، بعضی های آن رسمی بود، بعضی های آن غیر رسمی بود. مردم حکومت نظامی را دیده اند دیگر چیز عجیبی نیست که حالا به چشم مردم عجب بیاید و بترسند از آن، چیز عادی مردم است. کسی خیال کند که این راه حل است، حکومت نظامی راه حل است یا دنبال این مثلاً آمریکا خیال بکند به اینکه کودتای نظامی می شود، کودتای نظامی میشود این رژیم را می برد و نظامیان می آیند، مگر می شود؟ یعنی در مردم مگر تأثیر دارد این؟ مردم عادت کردند به این حکومت نظامی ها. یک چیز تازه ای یک وقت بود، سابق بله، سابق ایام که مردم باز آشنا به این مسائل نبودند و نشده بودند، اگر یک نظامی می آمد توی بازار و هر غلطی می خواست بکند کسی نبود بگوید نه. اگر دو تا ستاره اینجای یک کسی بود دیگر وامصیبتا بود، هر جا می رفت و هر کاری می خواست بکند و هر شرارتی می خواست بکند، کسی نبود که بگوید نه، اما حالا اگر خودش هم بیاید وسط میدان می ریزند تکه تکه اش می کنند. حالا غیر آنوقت است، این ملت غیر آن ملت است. این تحول که حاصل شده است برای این ملت، مردم را عوض کرده، یک چیز دیگرند اینها، یک موجودات دیگری شده اند

صحیفه نور جلد 3 صفحه 22

اینها. اینها دیگر خوف اینکه حکومت نظامی بشود یا مثلاً یک رژیم نظامی روی کار بیاید، اینها خوف این را دیگر ندارند برای اینکه نظامی هم این است که اینها دیده اند و همراهش مبارزه و معارضه کردند و ازش کتک هم خورده اند و آدم هم ازشان کشته اند، همه اینها را مردم دیده اند. وقتی بنا شد که آدم را بخواهند بکشند، چه رژیم نظامی باشد، چه حکومت نظامی باشد، چه عادی باشد. مردم تن داده اند به کشته شدن. بنابراین اینها راه حل نیست که کسی بخواهد حل کند یک قضیه ای را یعنی درد مردم را دوا بکند.
 

مخالفت روحانیون با شاه بر سر اغراض و منافع شخصیه نیست

در روزنامه شوروی هم یک چیزی نوشته بود (یکی از اتباع آمریکا هم، از دوستان شاه و اتباع آمریکا هم همان را تکرار کرده بود که این، آن به تعبیر دیگر آمده، این به تعبیر دیگر) به تعبیر اینکه این روحانیون که در این قضایا مخالفند با شاه این اصلاحات ارضی ضرر به آنها زده است، چون ضرر به آنها زده است از این جهت منافعشان در خطر شده است، اینها مخالفت می کنند. آن هم گفته است که فلان آدم، فلانی، این غرض شخصی دارد با شاه. ما دیروز عرض کردیم که غرض شخصی نیست و قضیه این حرف ها نیست. اما این که او نوشته است، آن هم اشتباه است برای اینکه روحانیون حالا زندگی شان خیلی بهتر از آنوقتی است که اصلاحات ارضی نشده بود، هر که می خواهد برود ببیند. اگر مسأله، مسأله چیز است که زندگی شان چطور است، زندگی روحانیون حالا صد درجه بهتر از آنوقت است، چیزی از آنها بهم نخورده است که، اگر نفوذ کلمه ندارند، که نفوذ کلمه هم دارند لکن دارید می بینید دیگر. اگر ندارند چطور ایشان تشبث کرده که (ای مراجع عظام، ای علمای اعلام بیائید این مردم را هدایت کنید، بیائید چه بکنید) یک دفعه اینها آن می شوند! یک دفعه وقتی جواب کاغذ مراجع را می دهد در همان اوایل امر می گوید که می نویسد که، شما بروید ارشاد عوام را بکنید یعنی شما حق دخالت در امور مملکت ندارید، بروید ارشاد عوام بکنید. به ایشان باید گفت که ما ارشاد عوام را کردیم، عوام الان هدایت شدند و ارشاد شدند و شما خواب بودید اینها ارشاد کردند، حالا که ارشاد کردند تشبث پیدا کردید که (حالا بروید دیگر، مرا حفظ بکنید الان و چه بکنید، به ایران فکر بکنید!)
 

مظاهر تمدن بزرگ!!

اینها تشبثات است، فایده ندارد هیچی غیر از یک کلمه و آن این است که این رژیم برود و این آمریکا و شوروی و - نمی دانم - انگلستان و همه اینهایی که در این سفره ایران که افتاده مجانی دارند استفاده می کنند، اینها هم دست مجانشان را بردارند. ما که نمی خواهیم بهشان نفت ندهیم تا دست و پا بزنند که یک ملت هائی را از سرما خواهید شکست، نخیر، ما می خواهیم نفتمان در اختیار خودمان باشد، هر مقدار دلمان می خواهد بفروشیم و می فروشیم. هر رژیم پیش بیاید نفتش را می خواهد بفروشد اما نه اینطور. غارت گری را ما با آن مخالفیم، نه فروش را به قیمت صحیح خودش به قیمت

صحیفه نور جلد 3 صفحه 23

صحیح خودش می فروشیم و ارز می گیریم. پول می خواهیم ما، می خواهیم مردم برای -مردم- صرف بشود. اینجا نفت ما را زیادتر از آن اندازه ای که باید استخراج کنند استخراج می کنند، پول هم که نمی گیرند یا آهنپاره می گیرند یا طیاره های به آن قیمت های گزاف می گیرند. آن مقداری هم که می گیرند صرف این ملت نمی شود. الان این ملت چی دارد بیچاره؟ شما چهار تا بازاری مثلاً چیزدار تهران را یا چهار تا از ارباب هائی که از همین طعمه ارتزاق می کنند نگاه نکنید، شما پایتان را توی زاغه ها بگذارید، شما پایتان را تو دهات بگذارید بروید خوزستان و دهات خوزستان را ملاحظه کنید، تأسف دارد خدا می داند. آب، شط آب دارد در خوزستان. من یک وقتی که شاید سی سال پیش از این، چقدر سال پیش از این بود که عبور کردم از، به خوزستان رفتم، می خواستم عتبات بروم، خوب این آب یک شط آب است، یک رود و دو رود نیست، یک شطی که کشتیرانی توی آن می شود، زمین، تا چشم می کنی زمین افتاده و هیچ زراعت ندارد، من توی ذهنم آمد که شاید، شاید خاک این لیاقت زراعت ندارد. یک جایی پیاده شدیم من رفتم خاک را برداشتم خاک خوب، لکن دست خیانت نمی گذارد. آب از آنجا دارد هرز می رود زمین هم آنجا افتاده است و مردم خوزستان برای اینکه بچه هایشان را که مریض می شوند پیش یک طبیب بروند طبیب نیست، هیچی ندارند، در ده تا ده، بیست تا ده یک وقت می بینی یک درمانگاه نیست، تمدن بزرگ این است؟! یک درمانگاه در بیست تا ده! بعضی جاها درمانگاه اصلش نیست، طبیب نمی دانند چی است. در روزنامه های خودشان نوشتند که آب اینقدر نیست که -این- صبح که این بچه - را - از خواب بلند می شود و چشمش را به واسطه تراخمی که برای خاطر حکومت فاسد این تراخم ها هست، چشمش را نوشته آب ندارند تا تر کند چشمش باز بشود، با بول این کار را می کند. در روزنامه بود این با بول این چشم بچه را که -تراخم- به واسطه تراخم به هم چسبیده تر می کنند که نوشته اند برای نداشتن آب (توی روزنامه اینطور بود) یک همچو زندگی ما داریم در اثر اشتباهات آقا!! آقا اشتباه کرده اند تا حالا، حالا بعد از این اشتباهات بیرون می روند یعنی ایران می شود تمدن بزرگ! اشتباه شما یکی و دو تا و ده تا نیست، تعمدات شما یکی و دو تا و ده تا نیست. مرتب از ما این روزنامه نگارها می پرسند به اینکه خوب، شما چرا با شاه بدی؟ این چرا دارد؟! خوب شما بپرسید، این ملت، این فریاد بچه ها و آن فریاد بزرگ ها ببینید چه کرده این آدم که با او بد هستند. با او بد هستند از باب اینکه یک دشمنی شخصی با هم دارند؟! سی میلیون دشمن شخصی است؟!
 

آشتی و سازش با شاه خیانت به اسلام و ملت است.

این شاه اینقدر خیانت کرده است و اینقدر جنایت کرده در این مملکت که دیگر راه آشتی نیست. راهی نیست که کسی بگوید که شما اشتباهاتتان تا حالا هیچ، حالا از این به بعد انشاءالله که اشتباه نمی کنی. راه نگذاشتی برای این کار. امکان ندارد یک همچو مطلبی. اگر یک روحانی، یک سیاسی، یک بازاری، یک دانشگاهی بخواهد بگوید که بیائید، به مردم بخواهد این را بگوید بیائید با هم خوب سازش کنید، شاه امروز آمده توبه کرده و - عرض کنم که - استغفار کرده، خوب، بیائید

صحیفه نور جلد 3 صفحه 24

ببخشید، این را مردم خائن می دانند چه چیز را ببخشیم؟ مگر یک مطلبی است قابل بخشش؟ آقا بچه ها و جوان های ما را به خون کشیده، چه چیز را ببخشیم ما؟ مملکت ما را به باد داده این آدم، کجایش ببخشیم؟ از حالا به بعد چی؟ خاندان های مردم را به عزا نشانده، حالا بسم الله الرحمن الرحیم تمام شد قضیه؟! (ببخشید من اشتباه کرده بودم) این حرف شد در عالم؟! برای کی این حرف ها را این می زند.
در هر صورت مسیر همین است. غیر از این، هر کس غیر از این فکر کند خائن به ملت است، خائن به مملکت است. هر کس غیر از این فکر کند خائن به اسلام است. اگر این را مهلت بدهید فردا نه اسلام برای شما می ماند، نه مملکت برای شما می ماند، نه خاندان برای شما می ماند. مهلت ندهید این را، فشار بدهید این گلو را تا خفه بشود.
انشاءالله خداوند همه شما را توفیق بدهد، مؤید باشید، خونسرد باشید و خداوند شر این ارباب ها را از سر ما کم کند.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  9:31 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

سخنرانی امام خمینی در غفلت ها و اشتباهات علما و رجال سیاسی در طول سلطنت سلسله پهلوی

تاریخ: 1357/08/16

 

اشتباهات علما و رجال سیاسی در طول سلطنت پهلوی

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
در طول سلطنت این سلسله یک اشتباهاتی شده است که خیلی موجب تأسف است. بعضی اشتباهات در زمان رضا شاه و بعضی هم در زمان حکومت این. از اول که کودتا شد، کودتای رضا شاه شد و با امر انگلیس ها این امر واقع شد. اشتباه این بود که، آنهایی که اطلاعات داشتند و مسائل را می توانستند بفهمند، مردم را مطلع نکردند. رضا شاه هم بعضی از این کارهائی که این آدم می کند، در اوایل امرش شروع کرد، روضه خوانی شروع کرد، دستجات ارتش را در روز عاشورا، (اینها را من خودم شاهدم، یادم هست) دسته های ارتش را روز عاشورا برای سینه زنی بیرون آورد، خودش این تکیه هائی که در تهران بود راه می افتاد دوره و به این تکیه ها یکی یکی می رفت، در آن جائی که بود روضه خوانی مفصل داشت، این سنخ حقه بازی هائی که حالا این دارد یک جور دیگر، او هم از اول با این سلاح وارد شد و همان وقت هم اشخاصی بودند که اطلاع بر این مسائل داشتند و می دانستند که این چه جور است. یکی از غفلت هائی که شده است این است که اینها شروع نکردند که به مردم، به ملت، چهره او را نمایش بدهند.
دنبال این کارهائی که ریاکارانه انجام داد، آن چهره دیگرش را نمایش داد که تمام پایگاه های مذهبی را تعطیل کرد، یعنی تمام تکیه ها و مجالس وعظ و خطابه و اینها را، تمام را بکلی تعطیل کرد که در تمام ایران دیگر یک - مثلاً - مجلس روضه خوانی، یک مجلس وعظ و خطابه نگذاشت بماند و آن کارهائی که همه می دانید کرد و باز در همان زمان یکی از اشتباهات این بود که مردم یا آنهائی که باید مردم را آگاه کنند پشتیبانی از مدرس نکردند. مدرس تنها مرد بزرگی بود که با او مقابله کرد و ایستاد و مخالفت کرد و در مجلس هم بعضی ها موافق با مدرس بودند و بعضی ها هم سرسخت مخالفت می کردند با مدرس و در آن وقت باز یک جناح هائی می توانستند که پشت سر مدرس را بگیرند و پشتیبانی کنند و اگر پشتیبانی کرده بودند مدرس مردی بود که با منطق قوی و اطلاعات خوب و شجاعت و همه اینها موصوف بود و ممکن بود که در همان وقت شر این خانواده کنده بشود و نشد. از آن بدتر که من هر وقت فکرش را می کنم واقعاً متأسف می شوم این است که خوب، متفقین حمله کردند به ایران و آن

صحیفه نور جلد 3 صفحه 35

حرف هائی که رضا شاه می زد و آن ثناخوانی هائی که برای او می کردند و خودش می کرد که دیگر این مملکت مملکتی است که هیچ کس دیگر قدرت ندارد به آن تعرض کند - هیچ کس دیگر چطور - مثل ثناخوانی های خود ایشان. پسر، پسر اوست، واقعاً پسر اوست، پسر حق است! بعد از اینکه دیدند یک طبل تو خالی بود، اعلامیه اول به دوم نرسید. اینها وقتی که می گویند مؤاخذه کرد از یکی از این سر کرده ها که آخر چرا، دو ساعت؟ گفتند پنج دقیقه باید باشد، دو ساعت چیست؟ چیزی نداشتیم، آنها همه چیز داشتند. یک مملکتی که آنهمه بساط درست کردند برای اینکه سرکوبی کرد همه را چه، همه را چه، این سرکوبی ها، سرکوبی های قدرت خود ملت بود. در زمان رضا شاه، قدرت هائی ملت داشت، البته آنها هم متعدی بودند لکن پشتوانه مملکت بودند. آنها را با همین امر خارجی ها خلع سلاح کرد و هر زور و قدرتی را با بست و بندی که می کرد با خارج و اینها، قدرتشان را گرفت و آنها هم، خارجی ها هم این مطلب را روی نقشه عمل می کردند که این قدرت هائی که در ایران هست این قدرت ها را بگیرند از دستشان و خلع سلاحشان کنند که اگر یک وقتی اینها بخواهند یک مثلاً قدرت نمائی بکنند دیگر چیزی دستشان نباشد. در هر صورت او این کار را کرد و قدرت ها را هم از دست اینها گرفت و خودش هم به همانطور که میدانید رفت و بردند او را و جواهرات مملکت را هم (به طوری که من نقل می کنم از کسی که او نقل می کرد از یک صاحب منصبی که همراه رضا شاه در این سفر موریسش بود که چمدان های جواهر همراه رضا شاه جمع کرده بود اینها را که ببرد) به او گفتند بیا برو جای دیگر، او خیال می کرد حالا می خواهند او را ببرند آنجا و خوب آنجا برود در یک قصری مثلاً زندگی کند، جواهرها را حمل کردند و او گفته بود که وقتی، یعنی قصه ها نقل کرده بود او، یکی اینکه سر پلی که باید از آنجا دیگر عبور کنند ایستاد و گریه کرد، گریه بی اثر و او را با همه جواهرات و چمدان های پر در یک کشتی بردند و بعد از آن در میان دریا که رسیدند یک کشتی دیگری که مخصوص حمل دواب بود آوردند و متصل کردند به این و گفتند برو (باید برود) رفت و چمدان ها کو؟ گفتند می آورند آنها را، ایشان از آن راه رفت و چمدان ها از آن راه رفت حالا پیش انگلیس ها. حالا ایشان هم دارد می فرستد. بله، او رفت و اینکه موجب تأسف است و واقعاً موجب تأسف است، این است که مردم دیده بودند تعدیات رضا شاه را، چیزی نبود که دیگر مخفی باشد. من خودم شاهد این قضیه بودم که وقتی که سه مملکت، یعنی لشگر سه مملکت، ارتش سه مملکت دشمن به ایران حمله کرد و همه چیز در معرض خطر بود، وقتی که رضا شاه را اطلاع دادند که بردند، مردم شادی می کردند، کانه به مقدم اینها شادی می کردند که اینها ولو دشمن هستند ولیکن از این بدتر نمی کنند. وقتی که یک شخصی، یک سلطانی، یک قدرتمندی، پشتوانه ملت را ندارد این است که وقتی که می برند او را وقتی که از آنجا بخواهد خارج بشود، عوض اینکه یک ملتی مثلاً یک انقلابی بکند که چرا، این ملت شادی می کنند که خوب شد رفت و واقعاً هم خوب شد رفت. اما آنکه تأسف دارد این است که اگر در آن وقت که متفقین آمدند و رضا شاه رفت، یکصدا بلند شده بود که ما پسرش را نمی خواهیم، نمی گذاشتند. این را آنها نصب کردند، خود شاه گفت، خود شاه نوشت این را، منتهی بعدش شنیدم که آن را حکش کردند، این جمله را که (متفقین

صحیفه نور جلد 3 صفحه 36

صلاح دیدند من باشم) این را حکش کردند. اگر آن وقت یک نفر مثلاً از رجال، یک نفر از علما، یک جمعی از مردم صدا کرده بودند که ما نمی خواهیم این سلسله را، اینها چه کردند با ما، پدرش چه کرد که این چه بکند. این یکی از غفلت هائی بود در تاریخ ایران که مسیر تاریخ ایران را اگر این غفلت نشده بود برگردانده بود و ما حالا ابتلاء به این صحبت ها اینجا نداشتیم و نه من اینجا بودم و نه آقایان، همه سر کار خودشان در مملکت خودشان بودند. این غفلت بزرگ از رجال سیاسی و علما و - عرض بکنم که - سایر اقشار مملکت ما واقع شد و این آدم را تحمیل کردند بر ما و دنباله اش را هم گرفتند که قدرتمندش کنند. از آن وقت تا حالا هم غفلت ها شده است، قوام السلطنه می توانست این کارها را بکند لکن با غفلت ها، با ضعف نفس ها، نکرد. از او بالاتر دکتر مصدق بود، قدرت دست دکتر مصدق آمد لکن اشتباهات هم داشت. او برای مملکت می خواست خدمت بکند لکن اشتباه هم داشت. یکی از اشتباهات این بود که آنوقتی که قدرت دستش آمد این را خفه اش نکرد که تمام کند قضیه را، این کاری برای او نداشت آنوقت، هیچ کاری برای او نداشت بلکه ارتش دست او بود، همه قدرت ها دست او بود و این هم این ارزش نداشت آن وقت، آن وقت اینطور نبود که این یک آدم قدرتمندی باشد و مثل بعد که شد، آن وقت ضعیف بود و زیر چنگال او بود لکن غفلت شد. غفلت دیگر اینکه مجلس را ایشان منحل کرد و یکی یکی وکلا را وادار کرد که بروید استعفا بدهید وقتی استعفا دادند یک طریق قانونی برای شاه پیدا شد و آنکه بعد از اینکه مجلس نیست تعیین نخست وزیر با شاه است، شاه تعیین کرد نخست وزیر را. این اشتباهی بود که از دکتر واقع شد و دنبال او این مرد را دوباره برگرداندند به ایران، به قول بعضی که محمدرضا شاه رفت و رضا شاه آمد. بعضی گفته بودند این را به دکتر که کار شما این شد که محمدرضا شاه رفت (محمدرضا آن وقت یک آدم بیعرضه ای بود و تحت چنگال او بود) او رفت و رضا شاه آمد یعنی یک نفر قلدر آمد. اینها آنوقت گفتند نمی دانستند که بعدها رضا شاه چند آتشه است. این هم یکی از اشتباهات بود که شده است و حالا هم یک موقع حساسی است که من از اشتباهات می ترسم. الان ماها مکلفیم دیگر، ما اشتباهات را تا حالا دیدیم و من خوف این دارم که باز اقشار این ملت ما، این رجال علمی ما، رجال سیاسی ما - عرض می کنم که - اشخاص روشنفکر ما یک اشتباهی بکنند که اگر این اشتباه بشود دیگر ما تا آخر گرفتار هستیم، دیگر چنین نیست که ما باز یک امیدی داشته باشیم که یک انقلابی بشود.
 

اگر این نهضت الهی خاموش شود دیگر قابل عود نیست

شما همه می دانید و هر کس تاریخ را می داند این را می داند که این نهضتی که الان در ایران هست شبیهش در تاریخ ایران نبوده است، اگر نگویم در تاریخ دنیا نبوده، در تاریخ ایران نبوده یعنی یک چیزی که بچه 7 ساله با پیرمرد 70 ساله با لهجه واحد بگویند که ما نمی خواهیم این را، یک نهضتی که سرنیزه ها، توپ و تانک ها، سربازها - عرض می کنم که - ارتش در خیابانها بگردند و مردم را زیر بگیرند و مردم را بکشند و باز بایستند با مشت گره زده بگویند نمی خواهیم، ما در تاریخ

صحیفه نور جلد 3 صفحه 37

ایران بی اشکال است که نداریم، در تاریخ هم من نمی دانم هست یا نه که یک همچو قصه ای مثل قصه ایران و یک همچو تحولی که در ایران واقع شده است هیچ سابقه ندارد و من می دانم این معنا را و هر عاقلی باید بداند که اگر چنانچه این نهضت خاموش بشود، دیگر قابل عود نیست. چنین نیست که این کلیدش مثل کلید برقی باشد که آدم حرکتش بدهد روشن بشود، حرکتش بدهد خاموش بشود. این حرف ها نیست در کار. این با یک زحمت هائی و با دست خدای تبارک و تعالی یک همچو مطلب بیسابقه در ایران پیدا شده است و الان هست. الان در عین حالی که دولت نظامی است و شهرهای ایران اشغال شده باید گفت که اشغال شده است شهرهای ایران، دست نظامی است و دست ارتش است معذالک از هر گوشه صدا بلند می شود و تظاهرات می شود و باز مرگ بر شاه می گویند، یک همچو مطلبی تا حالا نبوده است و بعدها هم امید اینکه یک همچو چیزی بشود نیست. من خوف این را دارم که با اشتباه ماها و شماها و اقشار ملت، این نهضت به ثمر نرسد و بخوابد و مملکت ما دیگر تا آخر اسیر باشد و زیر چکمه خارجی.
 

اینکه شاه سلطنت کند نه حکومت، خیانتی است بر ملت اسلام

الان دارند دست و پا می زنند که با هر وسیله ای که هست چه آنهائی که توی مجلس رفتند و با اسم وکالت رفتند در مجلس، چه آنهائی که بیرون مجلس هستند و از طرفدارهای شاه هستند، دارند دست و پا می کنند که این را نگهش دارند، با هر وسیله ای که هست، با این مانورهائی که در مجلس این چند وقت دیدید که طی شده است و این مخالف شد و آن موافق شد آنجا، این همه مخالف ها و موافق ها در یک چیز با هم موافقند و آن این است که شاه باشد. (انتخابات آزاد!) این فریاد می زنند انتخابات آزاد، معنی انتخابات آزاد چیست؟ معنی این است که اعلیحضرت همایون امر کنند که مردم انتخاب بکنند و این رژیم به جای خودش رسمی و امر انتخابات هم به دست شاه، یعنی به امر او لکن آزاد! این معنی انتخابات آزاد! باید رژیم دموکراسی باشد، شاه سلطنت کند، نه حکومت. این حرف ها، همه این حرف ها توی مجلس گفته بشود، بیرون مجلس گفته بشود، هر جا گفته بشود، این مطلبی است که آنها الان از خدا می خواهند که یک همچو چیزی را ملت قبول کند که شاه سلطنت کند و حکومت نکند، دو سه ماه هم همین کار را می کند، یک سال هم ممکن است همین کار را بکند، ولی فردا چه؟ ما فرض هم می کنیم که خوب ایشان سلطنت بکند و دیگر از این به بعد حکومت نکند، دیگر از این به بعد هم یک آدمی بشود که انقلاب ماهیت بدهد و بشود یک نفر آدم سالم صحیح خیلی تمام عیار، ما فرض این را می کنیم، فرض باطل، اینهمه جنایات که کرد چه، هیچ؟ اشخاص عادی اگر یک کسی یک نفر آدم را بکشد، بعد بیاید بگوید آقا معذرت می خواهم ببخشید، رهایش می کنند؟ قانون رهایش می کند این را؟ یا نه؟ خوب ببخشید که تو آدم کشتی، ببخشید هم حرف شد؟ یک آدمی که 25 سال بر مقدرات مملکت ما مسلط بود و 25 سال یا بیشتر خیانت به مملکت ما کرد، تمام ثروت این مملکت را داد به غیر، تمام چیزهای مقدرات این مملکت را به دست غیر سپرد، نفت ما را آنطور از بین برد، گاز را از آنطرف از

صحیفه نور جلد 3 صفحه 38

بین برد، دارد می برد، این همه آدم کشت، این همه قتل عام ها کرد، قتل عام 15 خرداد 15 هزار نفر کشتار بود، قتل عام های حالا در این سال های اخیر بیشتر از این معانی بود، حالا می فرمایند که خیر ما اشتباهاتی کردیم، حال دیگر ما تعهد می کنیم!! ایشان فرمودند تعهد می کنیم که از این به بعد اشتباه نشود!! ما فرض می کنیم که شما تعهد بکنید که از این به بعد اشتباه نشود و اشتباه هم ما فرض می کنیم که خیر دیگر بعدها نشود، تا حالایش چه؟ رجال سیاسی یا - عرض می کنم که - رجال علمی را که ده سال، 15 سال، 5 سال تا کم و زیاد، اینها را به حبس انداختید و اینها را آنقدر زجر دادید، آنها را آنقدر چیز کردید، آمدند بیرون با مزاج های ضعیف، حالا همین قدری که از زندان رها شدند، تمام شد؟! ده سال عمر یک نفر انسان را، عمر هزاران نفر انسان را تو در حبس ها از بین بردی حالا هیچ؟! ما بگذریم که می خواهد آقا سلطنت حالا بکند؟!
حالا بگوئیم که بسیار خوب اعلیحضرت بفرمایند آن بالا و سلطنت کنند و روز سلام هم همه بیایند به سلام ایشان و خودشان هم در قصر اعلای کجا مشغول عیاشی بشوند، دیگر لازم نیست حکومت بکنند. حالا مسأله اینطور است؟ این را هیچ انصاف داری، هیچ مسلمانی این را می تواند بگوید؟ هیچ مسلمانی هیچ آدم با وجدانی، هیچ انسانی می تواند یک همچو حکمی بکند که یک نفر آدم جانی که بیست و چند سال بر این ملت حکومت باطل کرده، حکومت غیر قانونی کرده، بیست و چند سال مال این مردم را هدر داده، بیست و چند سال قتل عام ها کرده، اجانب را بر این مملکت مسلط کرده، حالا تا گفت که خوب من اشتباه کردم، ببخشید من اشتباه کردم اشتباهاتی واقع شد، این اقرار به جرم است که در محاکم با این اقرار به جرم این را محکومش می کنند، حالا ما فرض می کنیم بسیار خوب شما دیگر حالا عابد و مسلمان شدید، اما تا اینجا چه؟ تا این حدی که شما این عمل ها را کردید، در محاکم دنیا، در محکمه عدل الهی، در احکام اسلام، در احکام قوانین عرفیه، هیچ، تمام شد؟ تا معذرت خواستید چون شما شاه هستید، چون معذرت خواستید تمام شد؟ ما رها کنیم و برویم؟ حالا دیگر هر کسی برود سر کسب خودش؟ ساختن یا ذکر سازش، ذکر سازش با این آدم، طرح این مطلب که ما با این یک سازشی بکنیم، این سلطنتش باشد حکومت نکند یا خیر ایشان بروند و فرح خانم تشریف بیاورند و سلطنت بر ما بکنند و بعدش هم خیر، انتخابات آزاد و همه چیز درست، طرح این خیانت بر ملت اسلام، بر این ملت مظلوم است. این مادری که دیروز با 5 نفر عائله اینجا نشسته و نهار خورده و امشب وقتی که می رود سر سفره دو نفر پیرزن و پیرمرد هستند و چند نفر جوانشان مرده، اینها هیچ دیگر؟ ایشان معذرت خواستند تمام شد؟ آدم مسلم می تواند این حرف را بزند؟ این جوانمرده که می بیند جوان ها دارند می روند به مدرسه و بچه او دیروز می رفته و حالا نیست در این جمعیت، در مقابل اینها جواب چیست؟ آخر ما چه بگوئیم به این ملت؟ ما بگوئیم با اعلیحضرت ساختیم و خون های بچه های شما هیچ؟ زیر پا؟ تمام؟ این خیانت نیست؟ چطور در ذهن یک آدم باید یک چنین چیزی واقع بشود، این چه غفلتی است؟ این چه غفلت شیطانی است؟ چه وسوسه شیطانی است که در ذهن آدم بیاید که حالا ما دیگر بگذریم، دیگر چه بکنیم؟ حالا بگذریم دیگر، (بر همه رنج وارد شده، گذشتیم ما،

صحیفه نور جلد 3 صفحه 39

شما هم بگذرید دیگر.) چه چیز را بگذریم، مگر حق من است که بگذرم؟ این حق یک ملت است. مگر می تواند کسی بگذرد از این حق؟ یک ملت است، اسلام است، خداست، مگر قابل عفو است؟ من خوف یک همچو اشتباه و لغزشی دارم و باید همه دست به دست هم بدهند و این لغزش را نگذارند واقع بشود. این تشبثاتی که الان از همه اطراف تشبث شده است و تشبث دارند می کنند، بر شما جوان هاست که در اینجا صدا بلند کنید، بر آنهائی که در ایران هستند در ایران صدا بلند کنند، نگذارند در این موقع حساسی که به آخر سنگر رسیده است یک وقتی برد کند این آدم، این خطری است الان برای ایران، الان یک خطر بزرگی برای ایران هست که اگر یک سستی بکنند و یک لغزش در اینجا واقع بشود، یا بترسند از این هیاهوئی که کارتر در آنجا گفته است که خیر ما منافعمان پیش ایشان است، ایشان - حاصل - با عبارت دیگر خدمتگزار ماست، ما نمی گذاریم، این نوکر باید بماند اینجا. تعبیر او با این تعبیر نیست اما واقعش همین است. تعبیرش، لفظش این نیست، واقعش این است که ما دیگر از کجا پیدا کنیم یک همچو نوکری. این را نباید از آن بترسید.
 

در مقابل ملت نه تانک کارگر است نه تشرهای توخالی کارتر

با یک ملت نمی شود که یک کار تحمیلی تا آخر بشود، چنانچه دیدیم که با نظامی نتوانستند این کار را بکنند. ایشان خیلی هم میل داشت، خیلی هم مایل بود که نظامی ها قتل عام بکنند، اصلاً یک دو سه میلیون جمعیت را بکشند، لکن نمی شود، قضیه اینطور نیست. آن اربابها هم نمی توانند این کار را بکنند. حالا خیال کنید که اگر این کار نشود از آن طرف لشکر روس وارد می شود!! از آن طرف لشکر آمریکا وارد می شود!! و از آن طرف لشکر انگلیس وارد می شود!! اینها شعر است حالا، یک ملت وقتی یک چیزی را نخواهد، نمی شود و حالا ملت نمی خواهد. یک ملت است، قضیه یک حزب و - یک نمی دانم - یک جبهه و یک - عرض بکنم - جمعیت نیست، یک ملت است که الان می گوید نه، در مقابل (نه) ملت، نه سرنیزه کارگر است، نه تانک کارگر است، نه توپ کارگر است، نه تشرهای توخالی کارتر و نمی دانم کرملین. این حرف ها نیست تو کار، هر چه می خواهند تو روزنامه هایشان بنویسند یا می خواهند خود ایشان را بلند کنند.
 

اهداف انقلاب را برای مردم جهان روشن سازیم

ما امیدواریم که خداوند این اجتماع ایرانی ها را بر حق خودشان پیروز کند. ما امیدواریم که خداوند تائید کند این شجاع هائی که در ایران قیام کرده اند و می خواهند حق خودشان را بگیرند و ما همه موظفیم که هر کدام در هر جا هستیم به هر قدر می توانیم کمک کنیم به ایرانی ها انشاءالله، همه مان، یعنی همین مقدار هم که می توانیم کمک کنیم که هر کداممان در هر جا هستیم بگوئیم به آنها. شاید نمی دانم چند هزار ایرانی در خارج کشور است، این چندین هزار ایرانی که در خارج کشور هست می توانند به چند صد هزار خارجی مطلب خودشان را بگویند، این تبلیغاتی که در خارج شده است خنثی

صحیفه نور جلد 3 صفحه 40

کنند که (یک جمعیتی هستند اینها هرج و مرج طلبند و قابل این نیستند که به اینها آزادی بدهیم) این حرف های مفتی که شاه و بلندگوهای شاه دارند، اینها را باید خنثی بکنید شماها. مردمی هستند که ایستاده اند می گویند ما حقمان را می خواهیم. ما می خواهیم آزاد باشیم، ما می خواهیم زیر دست مستشارهای آمریکائی نباشیم. این رشد ملت ماست. ملت ما یک رشدی کرده است که دیگر نمی خواهد این مسائل را و نخواهد دیگر انشاءالله شد این مسائل. خداوند همه تان را انشاءالله تائید کند.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  9:31 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

مصاحبه امام خمینی با مجله آلمانی اشپیگل

تاریخ: 1357/08/16

 

مصاحبه امام خمینی با مجله آلمانی اشپیگل

سؤال: از آغاز سال، صدها هزار نفر از مردم به نام شما به خیابان ها ریخته و بر علیه شاه تظاهرات کرده اند، بیش از هزار نفر انسان در مبارزه با ارتش و پلیس جان خود را از دست داده اند، آیا شما این شورش خلقی را سازمان داده اید؟ و برای چه هدفی؟
جواب: سبب اصلی قیام مردم کشور، شخص شاه و رژیم اوست. این پدرش و خود اوست که طی 55 سال:
الف - با اسلام با کینه توزی دشمنی کرده اند و در هدم اسلام به عنوان حافظ آزادی و استقلال کشور کوشیده اند.
ب -تمام آزادی ها و حقوق ملت مطرح در قانون اساسی را از میان برده اند.
ج - استقلال کشور را بکلی از میان برده است. تمام بنیادهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی که این ملت طی قرون برای زندگانی مستقل خویش فراهم آورده بود، به وسیله این رژیم از میان برده شده است. بیشتر از این، برنامه های اقتصادی که آمریکائیان به دست این رژیم، توأم با فساد بسیار اجرا کرده اند دستگاه اقتصادی را از میان برده و امروز مردم کشور به صدور نفت و ورود کالا گذران می کنند اما همین گذران، به قیمت انهدام اقتصاد کشور در سال های آینده تمام می شود که نفت رو به اتمام می گذارد و درآمد آن کاهش می پذیرد. مردم کشور بیدار شدند و به حرکت آمدند. من حرف مردم را می زنم. ما همه یک صف هستیم و یک حرف را می زنیم، ما می خواهیم شاه و رژیم سلطنتی نباشد، یعنی آزادی و استقلال باشد. اسلام ضامن وحدت کشور در عین آزادی و استقلال است، قیام مردم برای این هدف است.
سؤال: از زمانی که شاه شما را در سال 1963 مجبور به ترک ایران کرد مرتباً گفته اید شرط بازگشت شما به ایران سرنگونی شاه می باشد، این شرط هنوز به جای خود باقی است؟
جواب: به دستور شاه از سال 1964 تا زمان خروجم از عراق به صورت تبعید در آن کشور به سر می بردم و فعلاً به ایران برنمی گردم.

صحیفه نور جلد 3 صفحه 52


سؤال: در تهران خبرهای تأیید نشده ای شنیده می شود که طبق آنها شما با رفتن شاه هم راضی هستید، با جانشین او پسر 19 ساله اش رضا تحت شرائطی کار خواهید کرد؟ آیا این خبرها صحیح هستند؟ و شرائط مزبور دقیقاً چه شرایطی است؟
جواب: خیر، این خبرها صحیح نیستند. با سلطنت و نیز ادامه سلطنت و حکومت این خانواده مخالفیم.
سؤال: خشم ملاهای محلی و تظاهر کنندگان، غالباً بر علیه هدف های اماکن عمومی زیادی متوجه شده و بانک ها و سینماها به آتش کشیده شده و مغازه های بزرگ به تاراج رفته است.
جواب: به آتش کشیدن سینماها و بانک ها مسبوق به درخواست ما نبوده است، رژیم شاه این تأسیسات را برای تخریب اقتصاد و فرهنگ کشور در حد افراط مورد استفاده قرار داده است و به همین جهت هدف مخالفت مردم شده اند. مردم عصبانی نیستند، آگاه هستند در غرب اطلاع کافی از نقش تخریبی این مؤسسات ندارند، نمی دانند که بانک ها به شدت مردم را استثمار کرده اند، زمینه تولید مردم زحمتکش را به سود شرکت های بین المللی و توسعه بازار فرآورده های خارجی از بین برده اند. سینماها کارشان از بین بردن روحیه مقاومت در نسل جوان کشور بوده است، امروزه این امر مورد اقرار گردانندگان دستگاه های تبلیغاتی خود رژیم نیز هست. البته مردم از راهنمائی های صمیمانه و صادقانه ما پیروی می کنند.
سؤال: اگر ما شما را درست فهمیده باشیم، هدف شما فقط سرنگونی شاه نیست بلکه از بین بردن رژیم شاهنشاهی است اما به عقیده شما چه چیز باید به جای آن بنشیند؟ یک دموکراسی پارلمانی؟ یک دموکراسی خلقی از نوع مارکسیستی آن؟ یا یک حکومت خدائی آنطور که حضرت محمد (ص) فرموده است؟
جواب: تعیین نظام سیاسی با آراء خود مردم خواهد بود. ما طرح جمهوری اسلامی را به آراء عمومی می گذاریم. اینک کشور بر سر دو راهی مرگ و حیات، آزادی و اسارت، استقلال و استعمار، عدالت اقتصادی و استثمار قرار گرفته است. این حکومت حیات ملی را باید نجات دهد، به مردم کشور آزادی و به کشور استقلال را بازگرداند و به جای نظام استثماری، عدالت اقتصادی را برقرار سازد.
سؤال: چه کسی باید در ایران که یک کشور در حال توسعه با کوشش به سوی کشوری صنعتی شدن

صحیفه نور جلد 3 صفحه 53

است، خواست ملت را به قدرت سیاسی مبدل کند؟ در چنین اجتماعی با اکثریت شیعی، تکلیف اقلیت ها چه می شود؟
جواب: خواست ملت را نمایندگان منتخب او به تصمیم و تدبیر سیاسی و رهبری سیاسی دور از فساد و خدمتگزار مردم تعیین می کنند. اقلیت های مذهبی به بهترین وجه از تمام حقوق خود برخوردار خواهند بود.
سؤال: از گروه کوچک رهبران سیاسی کنونی و سودجویان از این رژیم که بگذریم، در چه مواردی کشور ایران در آینده با اوضاع امروز تفاوت هایی خواهد داشت؟
جواب: موارد اختلاف ایران فردا را با ایران امروز در پاسخ سؤال پنجم شما داده ام، در اینجا این نکات را می افزایم:
الف - رهبری سیاسی از سلطه بیگانه آزاد می شود، از فساد مالی و سیاسی پاک می شود.
ب - اقتصاد کشور از سلطه بیگانه آزاد می گردد و دیگر برنامه های اقتصادی، برنامه هائی نخواهند بود که هدف های شرکت های بین المللی را در ایران به اجرا بگذارد.
ج - جامعه آینده ما جامعه آزادی خواهد بود و همه نهادهای فشار و اختناق و همچنین استثمار از میان خواهد رفت.
د - انسانی که امروز در نظام پلیسی از فعالیت های فکری و آزادی در کار محروم شده است، تمامی اسباب ترقی واقعی و ابتکار را به دست خواهد آورد. جامعه فردا جامعه ای ارزیاب و منتقد خواهد بود که در آن تمامی مردم در رهبری امور خویش شرکت خواهند جست.
سؤال: در بسیاری از کشورهای خاورمیانه و آسیا در سال های گذشته، یک موج قوی اتحاد اسلامی به وجود آمده است، بی شک دخالت مذهب در زندگی سیاسی در این کشورها رشد داشته است تا چه حدودی اوضاع کنونی ایران با این (پان اسلامیسم) مربوط می شود؟
جواب: این پدیده جهانی است. در حقیقت بشر امروز دارد به دوران جدائی مادیت از معنویت پایان می دهد. در همه جا مادیت جای خود را در اعتلای معنوی انسان دارد باز می یابد. مادیت که معنی آن در تحصیل قدرت مادی به هر وسیله و از هر راه خلاصه می شد، کار بشریت را مواجه با بن بست ساخته است. اینک زمان آن است که فعالیت مادی، آمادگی برای اعتلای معنوی انسان تلقی شود و همین تلقی است که بشریت امروز و فردا را به مذهب باز می گرداند. اسلام دینی است که با تنظیم فعالیت های مادی، راه را به اعتلای معنوی انسان می گشاید.

صحیفه نور جلد 3 صفحه 54


ترقی واقعی همین است که رشد خود انسان هدف فعالیت های مادی گردد و اسلام دین این ترقی است.
سؤال: در اولین کنفرانس اتحاد اسلامی در افغانستان در بهار امسال، شوروی نیز با نمایندگان زیادی آمده بود، به نظر شما بین کشورهای سوسیالیستی و حرکت جدید اسلامی مسائل مشترکی وجود دارد؟
جواب: این گونه کنفرانس ها به نام اسلام تشکیل می شود اما هدف اسلامی ندارد و کسانی که به نام نماینده مسلمانان در این کنفرانس ها شرکت می کنند، فاقد نمایندگی مردم هستند. شوروی نقش شتر مرغ را بازی می کند، از سوئی ضد مذهب اسلام است و آزادی مذهبی مردم مسلمان زیر سلطه را از میان برده است، از سوی دیگر نماینده این مردم مسلمان است! شوروی با روشی که در عمل پیش گرفته است و ملل مسلمان را به زیر سلطه خویش در آورده است دیگر حتی شایستگی دعوی طرفداری از مظلومیت و مخالفت با استثمار را نیز ندارد.
سؤال: در ایران نیز حداقل به عنوان هدف بر علیه دشمن واحد (شاه) مذاکراتی بین مخالفین مذهبی و مارکسیست ها وجود داشته است، برای چه هدفی؟
جواب: هیچ گونه مذاکراتی وجود نداشته است.
سؤال: روزنامه های فرانسوی خبر داده اند شما در آینده نزدیک محل اجباری خویش را در نزدیکی پاریس ترک کرده و مبارزه بر علیه شاه را از افغانستان ادامه خواهید داد، با این تعویض محل چه چیز در نظر دارید؟
جواب: فعلا درباره ترک فرانسه تصمیمی نگرفته ام.

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  9:31 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:صحیفه نور امام خمینی

مصاحبه امام خمینی با روزنامه هلندی دی ولت گرانت

تاریخ: 1357/08/16

 

مصاحبه امام خمینی با روزنامه هلندی دی ولت گرانت

سؤال: در مورد گفتار شاه و اعتراف به (اشتباهات گذشته) و این که اعلام داشته است که (پیام انقلابی) را شنیده است و اینطور به نظر می رسد که شما مردم را به قیام خوانده اید، بنابراین راه دیگر و ممکنی را برای رسیدن به یک رژیم دمکراتیک نمی بینید؟
جواب: اولاً اینکه شاه به اشتباهات گذشته اعتراف می کند، چیزی جز فریب و نیرنگ نیست و گمان کرده است به صرف اعتراف، ملت از او دست برمی دارد و دیگر اینکه اگر مجرمی به گناه خود اعتراف نمود، بر حسب اعترافش باید محاکمه و مجازات شود و دلیل اینکه به دروغ می گوید پیام انقلابی شما را شنیدم، این است که اگر شنیده است (که حتماً شنیده) پیام ملت به او (شاه) در برابر مملکت این است که شاه و همه خاندان سلطنت باید کنار بروند. بنابراین اگر این پیام را شنیده و می خواهد به پیام ملت عمل کند چرا کنار نمی رود و سرنوشت مردم را به دست خودشان نمی سپارد؟ و دائماً خود را با سرنیزه به مردم تحمیل می کند؟ و آیا در چنین صورت، باز هم ما بپذیریم که شاه می خواهد دموکراسی را برقرار کند؟
سؤال: حدس می زنید امکان این باشد که ارتش از شاه همانطوری که خواسته اید، سرپیچی کند؟ اگر جواب مثبت می دهید، آیا دلائل موجهی برای آن دارید؟ و اگر نه، به نظر شما شانس واقعی این هست که یک قیام مسلحانه ایجاد شود؟
جواب: اینکه مسلم است در میان ارتش صاحب منصبانی هستند که با حمایتشان از شاه و حمایت شاه از آنان، در غفلت مملکت شریک بوده اند و همچنین در کشتارها و شکنجه ها همدست یکدیگر، لیکن سربازان و نیز بسیاری از افسران و درجه داران هستند که هنوز دل هایشان با ملت است و از دست شاه بخصوص به علت تسلط مستشاران آمریکائی بر آنان رنج می برند و اینان به دلیل پیوندی که با مردم دارند، دیر یا زود به آغوش ملت باز می گردند و هم اکنون آثار آن ظاهر شده است.

صحیفه نور جلد 3 صفحه 47


سؤال: به فرض اینکه شاه بپذیرد کنار رود و یا مجبور به کناره گیری شود، چه راهی را باید دنبال کرد تا به جمهوری اسلامی رسید؟ فکر می کنید که در طی این راه به هیچ مشکلی بر نخواهید خورد؟
جواب: همان مردمی که دست در دست هم دادند و دلیرانه عرصه را بر شاه تنگ کردند، همان ها با هدایت کسانی که همیشه دلسوز آنان بوده اند، نوع حکومت دلخواه خود را انتخاب می کنند و بدیهی است که چون مسلمانند، در همه مراحل کار، اسلام تنها ملاک ضابطه نظام اجتماعی و نوع حکومت خواهد بود و بر این اساس من جمهوری اسلامی را پیشنهاد کرده ام و به رأی عمومی می گذارم و بدیهی است که هر کاری، هر چه مهمتر، با مشکلاتی بزرگتر روبرو خواهد شد.
سؤال: اگر انتخابات آزاد شود، آیا مردم را به میانه روی دعوت خواهید کرد؟
جواب: با وجود شاه هیچ طرحی را نمی پذیریم که جز توطئه چیزی نیست و در صورت سرنگونی شاه، مردم دعوت می کنیم که به هیچ دولتی رأی ندهند جز آنکه خود آنان دولت را سرکار آورند.
سؤال: یک دولت اسلامی چگونه تشکیل خواهد شد؟
جواب: با طرحی که تدارک دیده ایم تلاش می کنیم که عموم ملت از همه طبقات آگاهانه و آزادانه نمایندگان خود را انتخاب کنند و سپس نمایندگان دولت را و مسؤولین هر مقامی را انتخاب می کنند.
سؤال: اولین اقدام یک دولت اسلامی چه خواهد بود؟
جواب: اولین اقدام این است که همه عوامل فساد و مهمتر اینکه همه انگیزه های فساد در زمینه های اجتماعی و اقتصادی و سایر زمینه ها با کمال جدیت باید ریشه کن شود.
سؤال: با آنهائی که از نظر شما خائن هستند و آنها که منافع خود را می خواهند، چه خواهید کرد؟
جواب: جوابش همان است که قبلاً گفتم، مردم هر کس و یا هر گروه را برای به دست گرفتن مسؤولیت ها صالح بدانند، انتخاب می کنند و خائنین را محاکمه و مجازات می نمایند.
سؤال: جبهه ملی با رد کردن سلطنت مشروطه، قدم مهمی در جهت شما برداشته، آیا شما نیز به نوبه

صحیفه نور جلد 3 صفحه 48

خود حاضرید یک قدم در جهت مخالفین غیر روحانی دولت بردارید؟
جواب: رژیم سلطنتی را بیش از یک سال است که عموم مردم در سراسر ایران به شدت محکوم کرده اند، بنابراین هر کس و یا هر گروه هم سلطنت را رد کند، با ملت هماهنگی کرده است و در صورتی که در این قدم استقامت کند، ملت او را فراموش نمی کند و من خود را در کنار مردم احساس می کنم.
سؤال: قانون اساسی 1906 هیأتی از علمای مذهبی را مسؤول تطبیق قوانین مجلس با قرآن قرار داده است، آیا در جمهوری اسلامی نیز یک چنین مجمعی پیش بینی می شود؟
جواب: نظارت علمای اسلام چون گذشته بر مجلس تائید خواهد شد.
سؤال: شما برای ایران، بر خلاف خواست شاه یک مدرنیزه کردن واقعی می خواهید، آیا می توانید مشخص کنید که فرق بین این دو مدرنیزاسیون چیست؟
جواب: بازسازی و نوسازی کشور قطعاً مورد تائید و از برنامه های ماست. آنچه را که شاه به نام مدرنیزه کردن انجام داده، جز خرابی و ویرانی به بار نیاورده است. نفت، این طلای سیاه را حراج کردن و در عوض کشور را پر از آهنپاره نمودن، مدرنیزه کردن است؟! به کمک چند صد کارخانه، صنایع مونتاژ وابسته را رواج دادن، مدرنیزه کردن است؟!
ده ها هزار مستشار نظامی را با هزینه های سرسام آور بر ارتش و بر مقدرات مملکت مسلط کردن، مدرنیزه کردن است؟! و...
سؤال: در جمهوری اسلامی حقوق اقلیت های مذهبی، نژادی و سیاسی چه خواهد بود؟ آیا حزب کمونیست آزاد خواهد بود؟
جواب: اسلام بیش از هر دینی و بیش از هر مسلکی به اقلیت های مذهبی آزادی داده است، آنان نیز باید از حقوق طبیعی خودشان که خداوند برای همه انسان ها قرار داده است، بهره مند شوند. ما به بهترین وجه از آنان نگهداری می کنیم. در جمهوری اسلامی کمونیست ها نیز در بیان عقاید خود آزادند.
سؤال: مشخصاً حقوق زنان در جمهوری اسلامی چه خواهد بود؟ تکلیف مدارس مختلط چه می شود؟

صحیفه نور جلد 3 صفحه 49



مسأله تنظیم توالد و تناسل و سقط جنین چگونه خواهد شد؟
جواب: از حقوق انسانی، تفاوتی بین زن و مرد نیست زیرا که هر دو انسانند و زن حق دخالت در سرنوشت خویش را همچون مرد دارد. بله در بعضی از موارد تفاوت هائی بین زن و مرد وجود دارد که به حیثیت انسانی آنها ارتباط ندارد. مسائلی که منافات با حیثیت و شرافت زن ندارد آزاد است. سقط جنین از نظر اسلام حرام است.
سؤال: گفته اید که در جمهوری اسلامی ایران به صادرات گاز و نفت به کشورهای غربی ادامه داده و تکنولوژی آنها را وارد خواهید کرد، تحت چه شرائطی؟
جواب: ما نه چاه های نفت را می بندیم و نه درهای مملکت را به روی خود می بندیم و نه کشور را به بازار مصرف هر چه که غرب می سازد و می خواهد به ما تحمیل کند، تبدیل می کنیم. ما از نفت استفاده خواهیم کرد ولی دلیلی ندارد که همیشه صادر کننده آن باشیم. ما چیزی را که نداریم و به آن نیاز داریم، از خارج می خریم ولی چرا خود تولید کننده مایحتاج خود نباشیم؟ سیاست ما همیشه بر مبنای حفظ آزادی، استقلال و حفظ منافع مردم است که این اصل را هرگز فدای چیزی نمی کنیم.
سؤال: شما وابستگی بسیار بزرگ ایران را به کشورهای غربی بخصوص آمریکا مشخص کرده اید، چگونه فکر می کنید که به آن پایان دهید؟
جواب: ملتی که برای به دست آوردن آزادی و استقلال کشته می دهد، برای حفظ و پاسداری از آن، صبر و استقامت و رنج را می پذیرد.
سؤال: آیا نظر ملی کردن خصوصاً کمپانی های نفتی را دارید؟
جواب: ما هر قراردادی را که به ضرر ایران باشد، به نفع ایران لغو خواهیم کرد.
سؤال: آیا خارجی ها و بخصوص آمریکائی ها را از ایران بیرون خواهید کرد؟ اگر جواب مثبت است، خطر این نیست که کمبود تکنیسین و متخصصین پیدا کنید (بخصوص صنایع نفتی) ؟
جواب: ما دشمن غیر ایران نیستیم ولی کسانی که بودن آنان را به ضرر ملت بدانیم، به آنان اجازه

صحیفه نور جلد 3 صفحه 50

اقامت نمی دهیم. ما به قدر کفایت از نیروی انسانی ماهر برخورداریم.
سؤال: آیا نمی ترسید که آمریکا جمهوری اسلامی را براندازد؟ و همین طور روسیه؟ چه اقداماتی برای جلوگیری از یک چنین احتمالی خواهید کرد؟
جواب: در حال حاضر نهضت اسلامی ایران علیه شاه، چیزی کمتر از رویاروئی با آمریکا و شوروی نیست که مستقیم و غیر مستقیم از او حمایت می کنند.
سؤال: در مورد تعویض لحن مطبوعات شوروی در مورد اینکه اوضاع ایران به وضوح به هم خورده، چه می کنید؟
جواب: شوروی با سیاست های فرصت طلبانه خود در بسیاری از جاها حیثیت خود را از دست داده است و او به خیال این است که همیشه می توان از آب گل آلود استفاده کرد. ما دست سود جویان شوروی را از ایران قطع خواهیم کرد.
سؤال: نظر شما در مورد دلیل آمریکا که می گوید اگر اوضاع ایران آشفته شود شوروی از آن بهره برداری می کند تا بتواند راهی به خلیج فارس باز کند، چیست؟
جواب: آمریکا سخن متناقض زیاد گفته است. چندی پیش بود که کارتر گفت: (می گویند شوروی در ناآرامیهای ایران دخالت دارد) . حرف کارتر صحیح نیست و اگر ایران مستقل باشد، بر طبق ضوابط، کنترل خلیج را به عهده می گیرد.
سؤال: به فرض اینکه خیزش ایرانیان گسترش نیابد و اینکه شاه واقعاً اقدام به آزادی کند و در طی یک رفراندم، ایرانیان رأی به ماندن حکومت سلطنتی یا مشروطه سلطنتی بدهند، در این مورد چه خواهید کرد؟
جواب: انقلاب ایران یک نهضت اسلامی است که ادامه دارد و با رفتن یا ماندن شاه نیز ادامه دارد. اگر شاه لجاجت کند و کنار نرود، نهضت همچنان ادامه خواهد داشت. اصولاً حکومت مشروطه سلطنتی مورد تنفر شدید مردم است. از طرفی شاه محال است به مردم ستمدیده ایران آزادی دهد. آیا تظاهرات و اعتصابات سراسر ایران رفراندمی علیه شاه نیست؟

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

شنبه 2 اردیبهشت 1396  9:31 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها