بیانات امام خمینی در مورد شیوه های مبارزاتی مسلمین
تاریخ: 1341/09/11
سکوت و قیام در برابر سلاطین، دو شیوه مسلمین برای صیانت اسلام
بسم الله الرحمن الرحیم
ضمناً تذکرات لازمی بود که باید دولت ها متوجه باشند. از اول ظهور اسلام، مسلمین حافظ دین مبین اسلام بوده اند، حتی برای حفظ دین از حق خود می گذشتند. حضرت امیرالمومنین (ع) با خلفا همکاری کردند چون ظاهراً مطابق دستور دین عمل می نمودند و تشنجی در کار نبود تا موقعی که معاویه روی کار آمد و از طریقه و روش خلفا منحرف گشته و خلافت را مبدل به سلطنت نمود. در این موقع حضرت ناچار شد قیام کند، چون نمی توانست قیام نکند زیرا روی موازین شرع و عقل نمی توانستند معاویه را یک روز بر مقام خلافت پایدار ببینند. ناصحینی که حضرت را از روی غفلت نصیحت می کردند و می گفتند (بگذارید معاویه بماند تا پایه سلطنت و خلافت شما محکم شود بعداً او را از مقامی که دارد پایین بیاورید) نمی دانستند که اگر حضرت صبر می کرد بعداً مورد اعتراض مسلمین واقع می شد و پس از محکم شدن کار ممکن نبود او را خلع کرد.
حالا شاید اشخاص غافل، این نکته در ذهنشان باشد که خوب بود حضرت وقتی جای پای خودش را محکم می کرد معاویه را خلع کند و لکن اشتباه است، لهذا وقتی ملاحظه فرمودند یک حکومت جائر می خواهد حکومت کند، قیام وظیفه الهی بود و عمل فرمودند همین طور ائمه معصومین قیام کردند، ولو با عده کم تا کشته شدند و اقامه فرائض نمودند و هر کدام می دیدند قیام صلاح نیست، در خانه می نشستند و ترویج می کردند، این شیوه ای بود که از اول اسلام بوده است.
همیشه علما و زعمای اسلام ملت را نصیحت به حفظ آرامش کردند. خیلی از زمان میرزای بزرگ مرحوم حاج میرزا محمد حسن شیرازی نگذشته است، ایشان با اینکه یک عقل بزرگ متفکر بود و در سامره اقامت داشت، در عین حالی که نظرشان آرامش و اصلاح بود، لکن وقتی ملاحظه کردند برای کیان اسلام خطر پیش آمده است و شاه جائر آن روز می خواهد وسیله کمپانی خارجی اسلام را از بین ببرد، این پیرمرد که در یک شهر کوچک نشسته و سیصد نفر طلبه بیشتر دورش نبود، ناچار شد سلطان مستبد را نصیحت کند، مکتوبات او هم محفوظ است، آن سلطان گوش نمی داد و با تعبیرات سوء و بی ادبی به مقام شامخ عالم بزرگ روبرو شد تا آنجایی که آن عالم بزرگ مجبور شد یک کلمه بگوید که استقلال برگردد.
صحیفه نور جلد 1 صفحه 17
مرحوم میرزا محمد تقی شیرازی بعد از اینکه دیدند عراق در معرض خطر است، که اگر ایشان نبود عراق از بین رفته بود یک کلمه فرمودند، عرب پشتیبانی کردند، مطلب را برگردانید.
تمام ممالک اسلامی مرهون این طایفه هستند، اینهایند که تا به حال استقلال ممالک اسلامی را حفظ کرده اند، این ذخائر هستند که همیشه با نصایح خود مردم سرکش را خاموش کرده اند، در عین حال روزی که ببینند اسلام در معرض خطراست، تا حد امکان کوشش می کنند، اگر با نشر مطالب شد و با گفتگو شد، با فرستادن اشخاص شد فبها و اگر نشد ناچار هستند قیام و اقدام کنند.
اینها کسانی هستند که در عین حال که علاقه به اتحاد و وحدت تمام طوائف مسلمین دارند، لکن تا آن حدی می توانند تأمل کنند که استقلال مملکت را در خطر نبینند، به یک چیزهائی که ممکن است خود دولت ها هم وارد و متوجه نباشند، اینجا شرع تکلیف معین فرموده است، چیزی نیست که علما بتوانند از خودشان بگویند، قیام ،قیام قرآنی و دینی بود.
بنده در شبی که بنا بود فردای آن در مسجد سید عزیزالله برای تنبه دولت ها دعا کنند، اطلاع دادند دولت بنا دارد مقاومت کند، ما دیدیم علما در اینجا تکلیف دیگری دارند، من تصمیم آخر را ضمن ابتهال به خداوند متعال گرفتم و به هیچ کس هم نگفتم و لکن خداوند بر دولت و شاه و ملت منت گذاشت. اگر خدای نکرده جسارتی به علمای تهران شده بود، من یک تصمیم خطرناکی گرفته بودم اما دولت بعد از نیمه شب متوجه شد نمی شود با قوای مردم مقاومت کرد. در همان نیمه شب از علمای بزرگ تهران کاغذ گرفت که این غائله خاموش شود تا اینکه صبح برای علمای قم هم تلگراف زد و ما در منزل آقای شریعتمداری بودیم. تلگراف خوب است و لکن خوفی بود که برای حیله باشد تا اینکه دیروز مذاکرات زیاد بین اینجا و تهران شد تا در جرائد نوشتند و لکن مقدمات حرف های ایشان (نخست وزیر) تمام نیست راجع به قانون شهرداری که ایشان مدعی است گذشته، نگذشته است و اعتراضی هم شده است.
هرچه موافق قرآن باشد با کمال تواضع گردن می نهیم.
قیاس انجمن های ایالتی و ولایتی هم به قانون شهرداری ها که: (مشابه است) ، مشابه نیست و قیاس باطل است. در آنجا و اینجا به نص قانون، مرد و مسلم بودن قید شده و گذشته است، از این گذشته ما از طریق (الزموهم بما الزموا علیه انفسهم) با ایشان بحث می کنیم نه اینکه قانون اساسی در نظر ما تمام باشد، بلکه اگر علما از طریق قانون صحبت کنند برای این است که اصل دوم متمم قانون اساسی، قانون خلاف قرآن را از قانونیت انداخته است و الا ما لنا و القانون، مائیم و قانون اسلام، علماء اسلامند و قرآن کریم، علماء اسلامند و احادیث نبوی و علماء اسلامند و احادیث ائمه اسلام. هر چه موافق دین و قوانین اسلام باشد ما با کمال تواضع گردن می نهیم و هر چه مخالف دین و قرآن باشد، ولو قانون اساسی باشد، ولو الزامات بین المللی باشد، ما با آن مخالفیم.
صحیفه نور جلد 1 صفحه 17
چرا دولت ها متوجه نمی شوند؟
لکن بحمدالله مطلب گذشت و آقای اسدالله علم متنبه شدند که مطلب را باید خاتمه داد و بحمدالله خاتمه دادند. ما هم خاتمه مطلب را تقدیر می کنیم که بحمدالله بدون یک جنگ و نزاع، بدون ریختن یک قطره خون، چنین مطلبی که با قیام بزرگ ملتی توأم بود که تمام عشایر حرکت کنند، یک سیلی کسی نخورد. در یک قیام و جنگ موضعی و کوچک با اینکه هزار نفر مجتمع می شوند، گاهی چند نفر کشته می شوند، پنجاه نفر زخمی می دهند، معقول نیست در یک قیام بیست میلیونی از دماغ کسی خون نچکد! دولت نمی داند این را کی حفظ کرد، بیایند ببینند کاغذهایی که آمده، اشخاصی که آمدند با ما صحبت کردند، چه نوشتند و چه گفتند.اشخاصی با چشم های گریان آمدند گفتند: (شما دستور بدهید، همان حیات روحی را تأمین بدهید تا ببینید چه می شود) گفتیم ما اهل این حرف ها نیستیم. اگر یک کلمه صادر شده بود انفجار ظاهر می شد، این آتش را کی خاموش کرد؟ چرا نمی خواهند باور کنند؟ چرا این پشتوانه را با هر نحوی می خواهند بشکنند؟ چرا با تمام قوا این قوه بزرگ را که پشتیبان استقلال است می خواهند بشکنند؟ خداداند من متأسفم. این روحانیت است که با این وضع ساخته است و دارد خدمت به اسقلال مملکت می کند. چرا باید متوجه نباشند که فرهنگ ما را به این روز کشانده اند؟ چرا خود را مستند نمی کنند به این روحانیت؟ چرااز مرگ یک عالم، عالم متشنج می شود ولی از شکست دولت مردم چراغان می کنند؟ دولت باید طوری باشد که اگر شکست خورد، مردم عزا بگیرند و برای حفظش قیام کنند.
اینها نمی توانند جلب منفعت خودشان را بکنند، اگر مردم دیدند اینها نفع مسلمین را می خواهند، باقرضه های ملی و فروش خانه خانه هایشان برای مصالح مسلمین خرج می کنند. چرا این مطبوعات را آزاد می گذارند؟ چرا نسبت ناجوانمردانه و ناروا می دهند؟ اگر روحانیت برود، مملکت پشتوانه ندارد.
جشن هفده دی، وسیله منفوریت رژیم
چرا این مطبوعات اینقدر آزاد است؟ چرا جشن هفده دی را آزاد می گذارند؟ اینها وسیله منفوریت است، منفور نکنید سلطان مملکت را. ما نصحیت می کنیم این هفده دی را بوجود نیاورید، ما مفاسد را می دانیم، حفظ کنید این مملکت را، ترقیات مملکت به هفده دی نیست.
وضع فرهنگ
ترقی مملکت به دانشگاه است که آن را به این صورت درآورده اید صد سال است به یک معنی دانشگاه داریم اما هنوز یک لوزتین سلطان راخواهند عمل کنند باید از خارج طبیب بیاید! سد کرج راباید خارجی ها درست کنند! یک خط و جاده را باید خارجی ها بیایند بکشند! اینها را التزامات بین المللی اقتضا نمی کند؟ اگر مهندس و طبیب دارید، فرهنگ دارید، اگر می گویید فرهنگ داریم، ذخایر داریم، محصل داریم، طبیب و مهندس داریم، پس چرا از خارج استخدام می کنید؟ !چرا ماهی
صحیفه نور جلد 1 صفحه 19
صدهزارتومان به یک خارجی می دهید؟! جواب بدهید. اگر ندارید وااسفا به این مملکت، صد سال است فرهنگ و دانشگاه دارد ولی دکتر ندارد، مهندس ندارد....
تحریف مقاصد روحانیت
روحانی حرفش این است، روحانی با اقتصاد مملکت مخالف نیست، تهمت می زنند. پانصد سال روحانیت تمام قطب ارض را حفظ و اداره کرد، رجوع کنید به تاریخ، با اینکه خلفا، خلفای جور بودند، با همین برنامه اسلامی بر عالم حکومت کردند. آیا اسلام راه ترقی ندارد؟ علما با چه امر اقتصادی مخالفند؟ شما سد خواستید بسازید جلوتان راگرفتند؟! کارخانه خواستید وارد کنید نگذاشتند؟! ما می گوییم ذوب آهن را خراب نکنید. ذوب آهن کرج را خیال می کنید ما خبر نداریم چه کردید؟ علما با استقلال مخالف نیستند، مذهب علما استقلال است، دین اقتضا می کند بگوییم. ما وسیله نداریم، مطبوعات دست ما نیست، علما را بد معرفی کرده اند. شما ببینید بیست و چند سال است از این کشف حجاب مفتضح گذشته است، حساب کنید چه کرده اید؟ زن ها را وارد کردید در ادارات، ببینید در هر اداره ای که وارد شدند آن اداره فلج شد، فعلاً محدود است، علما می گویند توسعه ندهید، به استان ها نفرستید، زن اگر وارد دستگاهی شد، اوضاع را به هم می زند، می خواهید استقلالتان را زن ها تأمین کنند؟
کسانی که شما از آنها تقلید می کنید دارند به آسمان می پرند، شما به زن ها ور می روید؟! بد معرفی نکنید روحانیون خود را به دنیا، برای شما عیب است اینها دردهایی است، اینها نصیحت است ولی چه سود، آنها که باید بشنوند نیستند، اگر هم کسی باشد، آنچه را که قلب ما از آن درد دارد، نخواهد رساند.
وزانت اسلام را حفظ کنید
اما شما آقایان! وظیفه شما این است در هر مقام که هستید وزانت و حیثیت اسلام را حفظ کنید. اگر یک نفر از افراد شما برخلاف زی خودش عمل کند، جامعه روحانیت را بد معرفی می کند، راضی نشوید دیگران که بد معرفی کنند، خودمان هم بد معرفی کنیم.
شکست روحی نخورید که متصل به خداوند شکست نمی خورد.
ما دراین قضایا که وارد بودیم مطالب بسیار شیرینی داشتیم و مطالب بسیار تلخ. مطلب شیرین اینها بود که گفتیم، احساسات مردم (اللهم اعل کلماتهم) . بعضی مطالب هم از اشخاصی احساس کردیم که تلخ بود و خدا آنها را بیامرزد. به خواست خدا استقلال و حیات مملکت دست شماست. هر چه پیش بیاید به نفع شماست یا به ضرر شما. اگر به ضررتان تمام شد باید شکست روحی نخورید، شکست ظاهری مهم نیست، آنچه مهم است شکست روحی است. اگرانسان شکست روحی خورد تا
صحیفه نور جلد 1 صفحه 20
آخر باید به گورستان برگردد. شما که استناد دارید به ذات مقدس حق تعالی، شما که روحانی هستید، شما که قلبتان با ماوراءالطبیعه است، این عالم شکست ندارد، عالم چیزی نیست کسی که رابطه با خدا دارد شکست ندارد. شکست مال کسی است که آمالش دنیا باشد. اگر آمال دنیا باشد، شکست است. اگر آمال غیب و ماورای غیب باشد، شکست ندارد، شکست مال بیچاره هاست، شکست مال کسانی است که معتمد به شیطانند و ذخائر دنیا قلبشان را فراگرفته است. اگر یک جایی به ضرر شما تمام شد، قلبتان محکم باشد، تا آخرین فردتان بایستید. گمان نکنید این آدم شکست خورد تمام شد، تو هم یک موحدی، تو هم یک مسلمی، تو متصل به خداوندی، خدا شکست نمی خورد. (و لا تهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون ان کنتم مؤمنین) اگر به نفع تمام شد دست و پای خود را گم نکنید، محکم باشید، نه در آن طرف فزع داشته باشید و نه در این طرف زیاده روی داشته باشید. حق اینکه به دولت ناسزا گفته شود نیست. شمابزرگتر از این هستید که حرفی که مناسب شما نیست بزنید. از امروز مشغول کار خودمان هستیم. در این دو ماه که این پیشامد کرد، ما نتوانستیم درست کار کنیم. شب هایی شد که من دو ساعت خواب کردم. از این به بعد مشغول تحصیل باشیم که از همه عبادات بزرگتر است. (ان کان القلب مخلصا) باز اگر دیدیم شیطانی از خارج متوجه مملکت ما شد، ما همین هستیم و دولت همان و ملت همان.
قلب مردم متوجه روحانیت است، آیا برای دولت هم چنین است؟
این اجتماع که برای دیگران خرج دارد، برای ما با یک کلمه تهیه می شود، مردم فهمیده اند ما دوست آنها هستیم و مردم به دوستشان علاقه دارند. روحانیین پدر ملتند، به فرزندانشان علاقه دارند. یک پیرمردی نصف شب می نویسد جمع شوید دعا کنیم، تهران حرکت می کند. یک پیرمرد هم اینجا بنویسد ما می خواهیم یک ختم (امن یجیب) بگیریم، ببینید چه می شود چون ملت ادراک کرده است که علما صلاح ما را می خواهند، علما مصلح هستند، مفسد نیستند. ما میل داریم دولت اینطور باشد، میل داریم اگر عزای ملی اعلام کند، همه عزا بگیرند، برخلاف نباشند، می خواهیم همانطور که مردم قلبشان متوجه روحانیین است و با اشاره آنها جمعیت انبوه فراهم می شود، با دولت هم اینطور باشند.
از ری نوشتند ما پنج هزار نفر با کفن آماده ایم، از جاپلق نوشتند ما صد هزار نفریم، طایفه هائی با کفن حاضریم. مردم بیدارند، یک مملکت بیدار عقب افتاده است؟! شما خلع سلاح کنید، بیاییم در تهران، شما بگوئید ما یک اجتماع می خواهیم در شرق، ما می گوئیم یک اجتماع می خواهیم در غرب. بیائید قم، شما بگوئید مایک اجتماع می خواهیم در اینجا، ما می گوئیم یک اجتماع می خواهیم در خاک فرج در دو فرسخی، شما نزدیک ما دور بروید خوزستان، جای دیگر، تابفهمند این پشتوانه رااز دست ندهند. من به شاه مملکت نصیحت می کنم این قوه را از دست ندهند.
دو قضیه را همه دیدیم: یک قضیه فوت آیت الله بروجردی که دیدند. از آنها هم فوت واقع می شود
صحیفه نور جلد 1 صفحه 21
از ما هم فوت شد. می گویند آخوند چیزی نیست، چطور آخوند چیزی نیست؟! می گوید من با آخوند کار ندارم، آخوند با تو کار دارد.
علما باید همه را نصیحت کنند
نصیحت از واجبات است، ترکش شاید از کبائر باشد. از شاه گرفته تا این آقایان تا آخر مملکت، همه راباید علما نصیحت کنند.
اسلام، راه به دست آوردن قلوب مسلمین
راه به دست آوردن قلوب ملت این است، دل مردم مسلم، با اسلام به دست می آید. رگ خوابشان را ما فهمیدیم، قلوب مسلمین را باید توسط اسلام جلب کرد (الی الله تطمئن القلوب) تمام قلوب دست خداست. مقلب القلوب خداست. به خدا متوجه شو تا دل های مردم به تو متوجه شود، اهل علم این کاره است، شما هم اینطور باشید، نمی گویم عمامه بگذار، می گویم آنچه را او درک کرده است تو هم ادراک کن.
ای دولت ها! فتح کشور مهم نیست فتح قلوب مهم است.
ما می گوئیم دولت ها باید مردم را خوب اداره کنند که مردم بفهمند دولت خیرخواه ملت است ولی اگر دیدند اینطور نیست می گویند کی باشد از بین برود. ای دولت ها! ای بیچاره ها! فتح مملکت که چیزی نیست (آن را هم که الحمدلله ندارید) فتح قلوب مهم است، اگر می خواهید بکنید،اگر نخواستید نکنید (والامر الیکم (.