0

گذرى بر زندگى امام نهم حضرت محمّد تقى (ع )

 
bluestar
bluestar
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : شهریور 1387 
تعداد پست ها : 558
محل سکونت : تهران

گذرى بر زندگى امام نهم حضرت محمّد تقى (ع )

ويژگيهاى زندگى امام جواد (ع )
امام جواد (عليه السلام ) پس از پدر، به مقام امامت رسيد، امام جواد (عليه السلام ) در ماه رمضان (170) سال 195 هجرى در مدينه ، چشم به جهان گشود و در ماه ذيقعده (آخر ماه ) سال 220 هجرى در سن 25 سالگى از دنيا رفت .
مدّت خلافت آن بزرگوار به جاى پدرش و مدّت امامتش بعد از پدرش ، هفده سال بود.
مادرش اُمّ ولد بود و
(( سبيكه )) نام داشت و از اهالى (( نوبه )) بود.

جمعه 16 اسفند 1387  3:32 PM
تشکرات از این پست
bluestar
bluestar
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : شهریور 1387 
تعداد پست ها : 558
محل سکونت : تهران

پاسخ به:گذرى بر زندگى امام نهم حضرت محمّد تقى (ع )

نمونه هايى از دلايل امامت امام جواد (ع )
روايات بسيارى بيانگر تصريح يا اشاره امام رضا (عليه السلام ) بر امامت فرزندش امام جواد (عليه السلام ) است از جمله راويان بزرگى كه به نقل اينگونه روايات پرداخته اند عبارتند از:
1 - على بن جعفر (فرزند امام صادق (عليه السلام ) و) عموى حضرت رضا( عليه السلام ) .
2 - صفوان بن يحيى .
3 - معمّر بن خلاّد.
4 - حسن بن جهم .
و جماعت ديگرى كه به خاطر رعايت اختصار، از ذكر آنان خوددارى شد، اينك به چند نمونه از اين روايات توجّه كنيد:
1 -
(( على بن جعفر ))
در ضمن گفتارى به حسن بن حسين بن على بن حسين فرمود:
(( خداوند حضرت رضا (عليه السلام ) را در آن هنگام كه برادرها و عموهايش به او ستم كردند، يارى فرمود ))
و پس از ذكر مطالبى ، على بن جعفر مى گويد: من برخاستم و دست ابوجعفر محمد بن على (يعنى امام جواد (عليه السلام ) ) را گرفتم و گفتم :
(( گواهى مى دهم كه تو در پيشگاه خدا، امام هستى ))
. امام رضا (عليه السلام ) گريه كرد و سپس (به من ) فرمود: اى عمو! آيا از پدرم نشنيدى كه مى فرمود: رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) فرمود:
(( بِاءَبِى ابْنُ خِيَرَةِ الاِْماءِ النَّوْبِيَّة ...؛ پدرم به فداى پسر بهترين كنيزان از اهل نوبه .
(171) پاك سرشتى از فرزندان او (حضرت قائم ) است ؛ آواره (بيابانها) و طالب خون پدر و جدّش ، پنهان شده از نظرها (كه مدّت غيبتش آن قدر طولانى است ) كه در مورد او گفته مى شود از دنيا رفته ، يا هلاك شده ؟ يا به كدام بيابان و درّه اى رفته و ناپديد شده است )) .
گفتم : فدايت گردم ! راست مى گويى .
2 -
(( صفوان بن يحيى )) مى گويد: به حضرت رضا (عليه السلام ) عرض كردم : قبل از آنكه خداوند ابوجعفر (امام جواد (عليه السلام ) ) را به شما ببخشد، از تو مى پرسيدم (كه امام بعد از شما كيست ؟)؛ در پاسخ مى فرمودى : (( اگر) خداوند به من پسرى عطا كند (او امام شماست ))
، اينك خداوند آن پسر را به شما عنايت فرموده و چشمهاى ما را به وجود او روشن فرموده است ، خدا آن روز را نياورد كه ما با جاى خالى تو مواجه شويم و اگر چنين روزى (يعنى درگذشت شما) پيش آمد، ما به چه كسى مراجعه كنيم ؟ (و او را امام خود قرار دهيم ؟).
حضرت رضا (عليه السلام ) با دست اشاره به ابوجعفر (امام جواد (عليه السلام ) ) كرد كه در آن هنگام پيش رويش ايستاده بود.
عرض كردم :
(( فدايت شوم ! اين پسر، كودكى است كه سه سال دارد؟! ))
.
فرمود:
(( سنّ كم او به امامت او آسيب نمى رساند، عيسى (عليه السلام ) قيام به حجّت (پيامبرى ) كرد با اينكه كمتر از سه سال داشت )) .
(172)
3 -
(( معمّر بن خلاّد )) مى گويد: در محضر حضرت رضا (عليه السلام ) بودم ، سخنى از آن حضرت (در راستاى امامت ) شنيدم ، آنگاه فرمود: (( شما چه نيازى (به امام ) داريد (و چه كمبودى احساس مى كنيد؟) اين ابوجعفر (اشاره به امام جواد) است كه او را جانشين خودم كردم و مقام خود را به او سپردم ، ما از خاندانى هستيم كه كودكانمان (خصايص ‍ امامت ) را از بزرگانمان ، ارث مى برند، همچون يكديگر (يعنى همانگونه كه بزرگسالانمان خصايص امامت را ارث مى بردند) بدون هيچ گونه تفاوت ))
.
4 -
(( حسن بن جهم )) مى گويد: در محضر امام رضا (عليه السلام ) نشسته بودم ، پسرش ‍ ابوجعفر (امام جواد (عليه السلام ) ) را خواست او كودك بود آمد، امام رضا (عليه السلام ) او را در كنار من نشانيد و به من فرمود: (( پيراهن او را بيرون بياور )) ، من پيراهن (حضرت جواد را) از تنش بيرون آوردم ، امام رضا (عليه السلام ) فرمود: با دقت بين دو شانه او (جواد (عليه السلام ) ) را ببين ، من نگاه كردم ، ناگهان چشمم به چيزى شبيه مهر در يكى از شانه هايش افتاد كه آن در گوشت فرو رفته بود. آنگاه حضرت رضا (عليه السلام ) فرمود: (( اين مهر را مى بينى ؟ نظير همين ، در شانه پدرم وجود داشت )) .

جمعه 16 اسفند 1387  3:33 PM
تشکرات از این پست
bluestar
bluestar
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : شهریور 1387 
تعداد پست ها : 558
محل سکونت : تهران

پاسخ به:گذرى بر زندگى امام نهم حضرت محمّد تقى (ع )

پايان عمر امام جواد (ع )
چنانكه گفتيم امام جواد (عليه السلام ) در مدينه متولّد شد و در بغداد از دنيا رفت و معتصم عبّاسى او را از مدينه به بغداد جلب كرد، آن حضرت دو شب مانده به آخر محرّم سال 220 هجرى ، وارد بغداد شد و در ماه ذيقعده همان سال در بغداد (پس از ده ماه تحت نظر حكومت عبّاسيان ) جان به جان آفرين تسليم كرد.
بعضى گفته اند: آن حضرت را مسموم كردند، ولى اين قول نزد مصنّف كتاب الارشاد (شيخ مفيد) ثابت نشده است ؛ زيرا روايتى كه بر آن گواهى دهد، به نظر ايشان نرسيده است .
(174)
جسد مطهّر آن حضرت را در قبرستان قريش ، پشت سر مرقد جدّش امام كاظم ( عليه السلام ) به خاك سپردند.
او هنگام شهادت 25 سال و چهار ماه داشت و با القاب
(( منتجب و مرتضى )) ياد مى شد.

جمعه 16 اسفند 1387  3:36 PM
تشکرات از این پست
bluestar
bluestar
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : شهریور 1387 
تعداد پست ها : 558
محل سکونت : تهران

پاسخ به:گذرى بر زندگى امام نهم حضرت محمّد تقى (ع )

فرزندان امام جواد (ع )
امام جواد (عليه السلام ) داراى چهار فرزند پسر و دختر بود:
1 - امام محمّد بن على (عليه السلام ) .
2 - موسى .
3 - فاطمه .
4 - امامه .
و امام جواد (عليه السلام ) اولاد ذكورى غير از نامبردگان نداشت .

جمعه 16 اسفند 1387  3:37 PM
تشکرات از این پست
omidayandh
omidayandh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 7483
محل سکونت : تهران

پاسخ به:گذرى بر زندگى امام نهم حضرت محمّد تقى (ع )

 نام: محمد    لقب معروف: جواد، تقی.  پدر و مادر: حضرت رضا(ع) و خیزران.

 وقت و محل تولد: نهم یا پانزدهم رمضان سال 195، یا 10 رجب سال 195 در مدینه.

 وقت و محل شهادت: آخر ذیغعده سال 220(یا 225) هجری قمری در سن 25 سالگی بر اثر زهری که به دستور معتصم عباسی، توسط ام الفضل، همسر آن حضرت(دختر مأمون) به او رسید، در بغداد به شهادت رسید.

 مرقد: شهر کاظمین نزدیک بغداد.

 دوران زندگی: در دو بخش:

1- دوران قبل از امامت، 7 سال.

2- دوران امامت، 17 سال، که مصادف بود با حکومت دو طاغوت مرموز، مأمون و معتصم(هفتمین و هشتمین خلیفه عباسی)

سخنان گهربار حضرت امام محمد تقی علیه السلام

 لَيسَ حُسنُ الجوارِ كَفَّ الأذى‏ ولكِن حُسنُ الجَوارِ الصَّبرُ عَلَى الأذى‏؛
خوشْ‏ همسايگى تنها خوددارى از آزار دادن همسايه‏ نيست ،

بلكه شكيبايى بر آزار ديدن از همسايه‏ است.
تحف ‏العقول ،ص 409

 مَن زارَها عارِفاً بِحَقِّها فَلَهُ الْجَنَّةُ؛
هر كس او
(یعنی حضرت معصومه (س) ) را با شناخت زيارت كند بهشت پاداش او خواهد بود.
بحارالأنوار ، ج 102، ص 266

 تَأخيرُ التَّوبَةِ اغْترارٌ؛
به تأخير انداختن توبه ، فريبْ‏خوردگى است.
الإرشاد ، ج 2، ص 205

 الثِّقَةُ بِاللَّهِ ثَمَنٌ لِكُلِّ غالٍ و سُلَّمٌ إلى كُلِّ عالٍ ؛
اعتماد به خدا بهاى هر چيز گران بها است ، و نردبانى به سوى هر بلندايى .
بحار الأنوار ، ج 75 ، ص 364

 قَد عاداكَ مَن سَتَرَعَنكَ الرُّشدَ اتِّباعاً لِما تَهواهُ ؛
آن كه براى پيروى از هوس تو ، راه پيشرفت را از تو پنهان كند ، با تو دشمنى كرده است .
بحار الأنوار ، ج 75 ، ص 364

إعلَم أنَّكَ لَن تَخلُوَ مِن عَينِ اللَّهِ فَانظُر كَيفَ تَكونُ؛
بدان كه از ديده خدا پنهان نيستى . پس بنگر كه چگونه ‏اى.

 

برای ِ زیستن دو قلب لازم است
قلبی که دوست بدارد، قلبی که دوست‌اش بدارند
قلبی که هدیه کند، قلبی که بپذیرد
قلبی که بگوید، قلبی که جواب بگوید
قلبی برای ِ من، قلبی برای ِ انسانی که من می‌خواهم
تا انسان را در کنار ِ خود حس کنم.
 

شنبه 17 اسفند 1387  3:28 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها