0

اشعار شهادت حضرت زینب (س)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)

حضرت زینب(س)-مدح

 

در مدح تو لال می شود هر "غالی"

تو مثل خدا محول الاحوالی

در روز ولادت تو ای خواهر عشق

جای همه ی مدافعانت خالی...

 

محمد کاظمی نیا

 
 
پنج شنبه 24 فروردین 1396  3:51 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)

ظاهرش این است که ارباب خواهر دار شد

باطنش این است که آقا برادر دار شد

 

ظاهر و باطن همین یک جمله ی طوفانی است

فاطمه از حیدر کرار ، حیدر دار شد

 

چشم های آمنه از اشک لبریز است چون

بعد عمری فاطمه امروز مادر دار شد

 

آیه های سوره ی کوثر پسر معنا شدند

العجب زهرا سرِ این آیه دختر دار شد

 

یک نفر امشب برادر شد یکی بابا ولی

حضرت کوثر بدین ترتیب کوثر دار شد

 

غصه را بردار با یا زینبی از دل اگر

میثم تمار با یا زینبی بر دار شد

 

هرکسی یک جور شاگردش شده عمری رباب

در وفا چون محو زینب گشت اصغر دار شد

 

تحت فرمان علی ، عباس شد ساقی ولی

تحت فرمان تو عباسِ علی سردار شد

 

شیرهای کربلا رفتند در اوج بلا

جان به قربان کسی که ماند و سنگر دار شد

 
 
پنج شنبه 24 فروردین 1396  3:51 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)

من نگاهم نگاهِ بر راهم

ناله ام گریه های بی گاهم

 

هق هق ام سرفه ام نفس زدنم

من بریده بریده ام آهم

 

بوی گودال می دهد دستم...

تشنه ام ...روضه های جانکاهم

 

چشم نه سر نه جان را نه

آه تنها حسین می خواهم

 

حرم گرم و ساده ام پاشید

رفتی و خانواده ام پاشید

 

چشم ها تار می شود گاهی

درد بسیار می شود گاهی

 

درد پهلو چقدر طولانیست

سرفه خونبار می شود گاهی

 

روضه ای که سکینه هم نشنید

سرم آوار می شود گاهی

 

پیش ام البنین نشد گویم

حرف دشوار می شود گاهی

 

گرمی آفتاب یادم هست

التماس رباب یادم هست

 

شانه وقتی که خیزران بخورد

دست سخت است تا تکان بخورد

 

و از آن سخت تر به پیش رباب

ضربه ای طفلِ بی زبان بخورد

 

من صدایش شنیده ام از دور

تیر وقتی به استخوان بخورد

 

از همه سخت تر ولی این است

حنجر کوچکی سنان بخورد

 

حرمله خنده بی امان می زد

غالباً تیر بر نشان می زد

 

تا صدای برادرم نرسید

وای جز خنده تا حرم نرسید

 

ناله ام بند آمد از نفست

نفسم تا به حنجرم نرسید

 

بین گودالِ تو به داد من

هیچ کس غیر مادرم نرسید

 

گرچه خوردم کُتک به جانِ خودت

پنجه ای سمت معجرم نرسید

 

ناله ات بود خواهرم برگرد

جان تو جان دخترم برگرد

 

پسرت بود و بی مهابا زد

به لبت آب بود اما زد

 

تا صدای من و تو را ببُرد

چکمه پوشی به سینه ات پا زد

 

دید زخم است و جای سالم نیست

نیزه برداشت بین آنها زد

 

عرقش را گرفت با دستش

بعد از آن آستین که بالا زد

 

روضه ی پشت گردنت سخت است

خنجرش را درست آنجا زد

 

بعد او جوشن تو را کندند

رفت و پیراهن تو را کندند

 

حسن لطفی

 
 
پنج شنبه 24 فروردین 1396  3:52 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)

جانم زینب...

سایه ی خویش بر سر موج بلا کشیده است

اسوه ی صبر تامه، نفس ز غم بریده است

نقطه ی اشتراک روضه های اصحاب کساء

سخت ترین شنیده را به چشم خویش دیده است

نمانده از برای کس مصیبتی چرا که او

هر چه مصائب است را به نقد جان خریده است

حلم به نام زینب است درد به کام زینب است

صبر به پای مکتبش جامه ی خود دریده است

رمز دوام کربلا، داده تمام هستیش

در طلب از امام خود سر ز طلب بریده است

رسید زندگی به مو نشد که بگسلد ولی

قسم به خاک چادرش به دادمان رسیده است

 

حسین واعظی

 
 
پنج شنبه 24 فروردین 1396  3:52 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)

یا زینب...

ای کاش که لایق کرم بودم من

در پیش عطای او چه کم بودم من

در روز ولادت شما ماه دمشق

ای کاش مدافع حرم بودم من

 

 

امیر علوی

 
 
پنج شنبه 24 فروردین 1396  3:52 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)

بی بی جان...

وقتی برای غربتت اسباب جور است

سهم تو از القاب این دنیا "صبور" است

شام وفاتت بیست تا زائر نداری

امسال هم دور ضریحت سوت و کور است

 

محمد کاظمی نیا

 
 
پنج شنبه 24 فروردین 1396  3:52 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)

هوای وصل دلبر را به سر دارم در این شبها

رسیده جان من برلب دگر سیرم از این دنیا

حسین جان بعد تو دیگر خمیده قامت خواهر

بمیرد از غمت زینب همین امروز یا فردا

اگر مویم سپید است و اگر من تار می بینم

دلیلش هجر تو بوده ، کجایی ماه بی همتا ؟

در این یکسال و نیم از بعد عاشورا شده کارم

بگیرم مجلس روضه ، کنم بزم عزا برپا

لباس خونی ات را باز روی سینه ام دارم

دوباره یادم افتاده غروب روز عاشورا

به زور ضربه ی نیزه ز روی اسب افتادی

سپاهی حلقه زد دورت شدی در قتلگه تنها

خودم دیدم که قاتل خنجری را دست و پا می کرد

خودم دیدم که می آمد به روی سینه ات با پا

خودم دیدم ز روی تل که می لرزید دستانش

جدا می کرد رأست را به پیش مادرم زهرا

برادر جان پس از تو خیمه هایت سوخت در آتش

عدو خوشحال و طفلانت فراری در دل صحرا

به دست دشمنت عمامه و انگشترت دیدم

میان عده ای بوده سر پیراهنت دعوا

مرا با کعب نی از کوفه میزد دشمنت تا شام

به زیر تازیانه ناله ی من بوده : “واجدّا..”

به روی نیزه تا دیدم جبینت غرق در خون است

به پای چوبه ی محمل شکستم من سر خود را

ز بام خانه های شام آتش بر سرم افتاد

ولی دستان بی جان و کبودم بسته بود آنجا

جسارت شد به دختر ها میان بزم و محفل ها

به پیش دیدگانِ خونی و شرمنده ی سقا

عدو ما را میان کوچه های شام می گرداند

شکسته شد غرور ما میان آن یهودی ها

**

" گدایی می کنم هرشب ، سر کویِ تو یا زینب

گدایی می کنم تا کربلای من شود امضا "

مهدی علی قاسمی

 

 
 
پنج شنبه 24 فروردین 1396  3:53 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)

وای زینب...

بعد تو آه چه آمد به سرم می بینی!

بین دریای غمت غوطه ورم می بینی!

با همان چکمه که بر سینه ی تو جای گرفت!

شمر محکم لگدی زد به سرم می بینی!

صورتم سرخ و کبود است و تنم میسوزد!

جای شلاق به روی کمرم می بینی!

خیمه ها را همه آتش زدند و واویلا..

معجر سوخته و شعله ورم می بینی!

آه عباس.. علی اکبر من برخیزد

پر کفتار شده دور و برم می بینی!

خولی و حرمله و شمر کجا می برنم!

عمرسعد شده همسفرم می بینی!

نیزه دار سر شش ماهه چرا می رقصد!

ناله های پسرم ای پسرم می بینی!

کوفه کوفه است همان شهر نمک نشناسان…

روزگار پدر آمد نظرم می بینی!

آنقدر در وسط شهر به ما سنگ زدند

که شکستند همه بال و پرم می بینی!

دم به دم حرمله نامرد به من می خندد

طعنه ها را چه کنم خون جگرم می بینی!

سر بازار و من و این همه نامحرم پست

خون روان است زچشمان ترم می بینی!

مثل مادر شده ام لاغر و افتاده و پیر

که پس از واقعه خم شد کمرم می بینی!

به کجا میروی ای نیزه نشینم بس کن

به خدا در پی تو دربدرم می بینی!

دختر حیدرم اما به چه روز افتادم

که پس از واقعه خم شد کمرم می بینی!

 

محمد بنواری

 
 
پنج شنبه 24 فروردین 1396  3:53 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)


حضرت زینب(س)-روضه فراق

 

سر بــه دریـای غم‌ها فرو می‌کنم

گـوهـر خویش را جستجو می‌کنم

مـن اسـیـر تـوام، نـی اسیـر عـدو

من تو را جستجو کو‌ به کو می‌کنم

تـا مگر بـر مشامم رسـد بـوی تـو

هر گلی را بـه یـاد تـو، بـو می‌کنم

اسـتـخـوانـم شـود آب از داغ تـو

چـون تماشای آب و سبـو می‌کنم

صبـر من آب چشم مـرا سـد کند

عقـده‌ها را نهـان در گلـو می‌کنم

تـا دعـایـت کنـم در نـمـاز شبـم

نیمه‌شب با سـرشکم وضو می‌کنم

هـم‌کلامـم تـویی روز بر روی نـی

بـا خیـال تـو شـب گفتگـو می‌کنم

جان عالم تـو هستی و دور از منی

مـرگ خـود را دگـر آرزو می‌کنـم

 

حبیب الله چایچیان

 
 
پنج شنبه 24 فروردین 1396  3:54 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)

صبر گلواژه ی نابی است که زینب دارد 

عشق عنوان کتابی است که زینب دارد 

شبنم صبح به رقص آمد و بر یاس نوشت 

اشک از جنس گلابی است که زینب دارد 

در زمین ظرفیت جلوه ی او پیدا نیست 

آسمان وسعت قابی است که زینب دارد 

اسکتوا گفتن لبهای ترک خورده بس است 

شام تسخیر خطابی است که زینب دارد 

وتر مدیون قنوتی است که در زنجیر است 

ستر مدیون حجابی است که زینب دارد 

سرفرازیم اگر وقت مکافات عمل 

همه از لطف حسابی است که زینب دارد 

وجد با شوق به پابوس قلم آمده است 

مثنوی از پی بیت الغزلم آمده است 

قبله میخواست که این قبله نما بشناسد 

مثنوی خواست که این عاطفه را بشناسد 

کیست این عاطفه ی دهر پرستار امام 

خلوت سینه ی او محرم اسرار امام 

کیست این معرفت لایتناهی ؟ زینب 

شاهباز حرم ستر الهی زینب 

تا به رگهای زمین خون زمان جاری بود 

این عقیله نفسش گرم فداکاری بود 

باورش سخت که در معرکه بی یاور شد 

یک بغل غصه هم آغوش همین خواهر شد 

روی تل رفته بپرسید چه ها می بیند 

این سر کیست که از سینه جدا می بیند ؟ 

اول خونجگری بود که مادر را دید 

به سراشیبی گودال برادر را دید 

دشت هر گوشه معمای به هم ریخته داشت 

منظری شکل هجاهای به هم ریخته داشت 

دشت از اهل حرم موی پریشان میخواست 

وسط هلهله ها پاره گریبان میخواست 

زینبی ماند و سر بی سر و سامانی ها 

کودکان حرم و دست به دامانی ها 

زینب است و سر زلفی که رها در باد است 

خیمه در خیمه سکوتی که پر از فریاد است 

آتشی داشت از این غائله ها پا میشد 

بی برادر سفری داشت مهیا میشد 

بی برادر سفری داشت اسارت را دید 

آفتاب حرم الله جسارت را دید 

کوفه از دختر صدیقه حیا کرد ؟ نکرد 

شام با غربت این قافله تا کرد ؟ نکرد 

خیزران حرمت آن کام نگه داشت ؟ نداشت 

طفل شش ماهه بپرسید گنه داشت ؟ نداشت 

زین سفر ظهر عطش ظهر محن خاطره ماند 

ظهر هفتاد و دو بی غسل و کفن خاطره ماند 

باورش سخت که در معرکه بی یاور شد 

یک بغل غصه هم آغوش همین خواهر شد

توحيد شالچيان ناظر

 
 
پنج شنبه 24 فروردین 1396  3:54 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)

یا زینب...
گيرم نديده است كسي زخم سرش را

گيرم نشكستند ز غم ها كمرش را

يا اينكه نكشتند به پيشش پسرش را

خون بار نكردند دو تا چشم ترش را
 

با همسفران لات و مستش چه كند

با جاي طناب روي دستش چه كند
 

زخم غم و درد و مهنش بر جگرش ماند

درد كمرش خوب شد اما اثرش ماند

بر روي زمين زير لگد تاج سرش ماند

در علقمه هم مشك و علم هم سپرش ماند
 

عباس كجايي كه غرور قمرم رفت

با رفتن تو سايه زبالاي سرم رفت

 

 

رسول ملکی

 

 
 
پنج شنبه 24 فروردین 1396  3:54 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)

غم خادمانه گوش به فرمان زینب است
انگشت بر دهان شده حیران زینب است
خانه خراب عشقم و سر بار زینبم
در به در مجالس سالار زینبم
این نعره ها و اربده ها بی دلیل نیست
یک گوشه از شلوغی بازار زینب است
هر کس به بیرق و علمش چپ نگاه کرد
با خشم من طرف شده مختار زینب است
اتش بکش به دار بزن جا نمی زنم
جانم فداش میثم تمار زینبم
شکر خدا ی عز و جل مکتبی شدم
من با دعای خیر علی زینبی شدم
غم خاضعانه گوش به فرمان زینب است
انگشت بر دهان شده حیران زینب است
ایوب دل شکسته ی با ان همه مقام
شاگرد درس صبر دبستان زینب است
هرگز مگو که دامنش اتش گرفته است
این شعله های خیمه گلستان زینب است
اصلا عجیب نیست شکست یزیدیان
وقتی حجاب سنگر ایمان زینب است

 

امروز اگر حسینی و پا بند مذهبم
مدیون گریه های فراوان زینبم

مهدی نظری

 
 
پنج شنبه 24 فروردین 1396  3:54 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)

یا زینب...

ذکر و ورد ما همینکه نام کوثر میشود

اکثر اوقات ، کام ما معطر میشود

حاجت ما رفع حاجت نیست از این عاشقی

روح ما در روضه ها مثل کبوتر میشود

پیش مادر، کودک جان را، مهار اشک نیست

کودک از شیرین زبانی ناز پرور میشود

میشود با یک اشاره راه ما هموارتر

فرش این روضه اگر که بال شهپر میشود

چشمه باید شد که هر چشمی شود پر بار تر

ورنه هر گل هم بدون چشمه پرپر میشود

باید اینجا بال ما، با اشک معراجی شود

چشم ما خشک است پای روضه ها تر میشود

منت این اشک را از کربلا باید کشید

چونکه هر کس معصیت کار است اطهر میشود

روضه زینب سلام الله علیها را بخوان

گفت یار من اسیر دست خنجر میشود

 

رضا باقریان

 
 
پنج شنبه 24 فروردین 1396  3:54 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)

السلام ای یادگار جبهه ها

شیرمردی از دیار جبهه ها

ازتبار ذوالفقاری ای حسن

تو شهید اقتداری ای حسن

غیرتت صبر اجانب را ربود

نام تو کابوس اسراییل بود

در حقیقت شیر لشگر بوده ای

باعث لبخند رهبر بوده ای

موشک از دست تو تا پرواز کرد

بند غم از قلب آقا باز کرد

یاری رهبر به قیل و قال نیست

وقت فتنه شد مشخص مرد کیست

ای جگر دار از جگرداری بگو

از مسیر عشق و بیداری بگو

عده ای با حیله و نیرنگ ها

دکلمه خوانند با آهنگ ها

ادعا دارند یار رهبرند

شیر میدان های بی دردسرند

ای حسن جای شماها خالی است

عشق بازیها همه پوشالی است

ای حسن ماه غم خون خداست

بهترین هدیه به تو این روضه هاست

عمۀ سادات آواره شده

بسته بر او راه هر چاره شده

بر سر نیزه سر دلدار شد

دخت حیدر وارد بازار شد

گشته زینب اسوه دلدادگی

گریه دارد اینهمه آوارگی

در پی دلبر به هر جا پا گذاشت

محمل بی بی ما پرده نداشت

با وجودیکه سراپا درد بود

الگوی صبر هزاران مرد بود

پابه پای راس اقا سنگ خورد

پرده های محمل او چنگ خورد

از شکوه حیدری اش کم نشد

با کتک هم قامت او خم نشد

تا که خون بر ابروی یارش نشست

راس خود با چوبه محمل شکست

یار رهبر از تبار زینب است

اوهم از زخم زبان جان برلب است

 
 
پنج شنبه 24 فروردین 1396  4:02 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)

درتنم احياگر هر نبض يا زينب مدد

درجهان معناي صبر محض يا زينب مدد 

آخرين جمله به عزراييل وقت مردنم:

تا نكردي روح من را قبض يا زينب مدد

 

شاعر : علی قالیباف

 
 
پنج شنبه 24 فروردین 1396  4:02 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها