موج می زنه ماتم ، تو چشم دریائیش
یادش میاد تا خاطرات کربلائیش
مشک اباالفضل گریة اصغر
وقـت وداع و نـگاه آخـر
وقتی یه گوشه غریبونه ، روضة کربلا می گیرند
با صدای گریة زینب ، فرشته ها عزا می گیرند
----------------------
کنج قفس سوخته ، بال و خستهش
دیگه آروم نمی گیره دل شکستهش
غروب که میشه دلش می گیره
با قلبی محزون داره می میره
موسم پایان جدایی ، سر رسیده برای زینب
حالا شده گوشة خونه ، مقتل و کربلای زینب
« بی شکیبه ، چه غریبه ، با دل خونش ، چشم گریونش »