0

اشعار شهادت حضرت زینب (س)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)

باید كه از نیزه سرت را پس بگیرم
رگ هایِ سرخ حنجرت را پس بگیرم
آه ای سلیمان زمانه سَعیَم این است
از ساربان انگشترت را پس بگیرم
باید كه از سرنیزه های تیز و سنگین
ته مانده هایِ پیكرت را پس بگیرم
باید كه از غارتگران نامسلمان
عمامه ی پیغمبرت را پس بگیرم
باید كه از آن بی حیای پست و نامرد
خلخال پای دخترت را پس بگیرم
شاعر:محمد حسین بیات لو

 
 
شنبه 9 اردیبهشت 1396  6:18 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)

در زیر بار داغ تو هر دم شکسته ام
مانند کوه بودم و در هم شکسته ام
دیدم همه به آینه ات سنگ می زنند
دیدم ترک نشسته به قلبم، شکسته ام
این بار هم شکسته تر از قبل دیدمت
این بار هم ببین دلِ از غم شکسته ام
ای خطبه خوان منبر نیزه، امام زخم!
سر را فقط به خاطر مرهم شکسته ام
آخر به انتها نرسیدم که سال هاست
در ابتدای سورۀ مریم شکسته ام
جبریل کو که اشک مرا می برد به عرش؟
امشب بگو دو کاسه ی زمزم شکسته ام
شاعر:محسن عرب خالقی

 
 
شنبه 9 اردیبهشت 1396  6:18 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)

زينب آئينه ي جلال خداست
چشمه ي جاري كمال خداست
ردّ پايش مسير عاشوراست
خطبه هايش سفير عاشوراست
مثل كوهِ وقار برگشته
وه چه با افتخار بر گشته
غصّه و ماتم دلش پيداست
رنگ مشكي محملش پيداست
پشت دروازه خواهري آمد
خواهر بي برادري آمد
خواهري كه تنش كبود شده
رنگ پيراهنش كبود شده
نيمه جاني كه كاروان آورد
با خودش چند نيمه جان آورد
كارواني كه شير خواره نداشت
گوش هايي كه گوشواره نداشت
گر چه خورشيد عالمين شده
چند ماهي ست بي حسين شده
چند ماه است ديده اش ابري ست
بر سرش سايه ي برادر نيست
آسمان بود و غم اسيرش كرد
خاطرات رقيه پيرش كرد
رنگ مويش اگر سپيده شده
بارها بارها كشيده شده
 بهر اُمّ البنين خبر آورد
از ابالفضل يك سپر آورد
از حسينش فقط كفن آورد
چند تا تكّه پيرهن آورد
شاعر:علی اکبر لطیفیان

 
 
شنبه 9 اردیبهشت 1396  6:19 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)

آورد میان شهر زینب حیدرش را 
 آن خطبه های قاطع و شور آورش را
با هیبتِ زهرایی خود این عقیله 
 آورد در کوفه سپاه و لشکرش را
آورد مریم های در بندِ اسارت 
 آورد گل های شهیدِ پرپرش را
از هر طرف سنگ است می آید به سویش 
 سنگ است می آید که بشکاند سَرَش را
گاهی به سمت او، گاهی سوی نیزه 
 سنگ است باید بشکند بال و پرش را
اینجا علی در قامت زینب رسیده 
 تا که سپر باشد سَرِ پیغمبرش را
حُجب و حیایش کامل است این شیرزاده 
 دست کسی هرگز نگیرد مَعجرش را
زینب نبود از غصّه می مُرد آن زنی که 
 می دید بر نِی خنده های اصغرش را

 
 
شنبه 9 اردیبهشت 1396  6:19 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)

 کعبه بی نام و نشان می ماند اگر زینب نبود
بی امان دارالامان می ماند اگر زینب نبود
گرچه دادند انبیا هر یک نشان از کربلا
کربلا هم بی نشان می ماند اگر زینب نبود
مکتب سرخ تشیع کز غدیر آغاز شد
تا ابد بی پاسبان می ماند اگر زینب نبود
مکتب قرآن که از خون شهیدان جان گرفت
بی تحرّک هم چنان می ماند اگر زینب نبود
مجری احکام قرآن او بُوَد با صبر خویش
دین حق بی حکمران می ماند اگر زینب نبود
کرد اسلام حسینی از یزیدی را جدا
حق و باطل توأمان می ماند اگر زینب نبود
در شناسای مسیر حق و باطل فکرها
بی گمان اندر گمان می ماند اگر زینب نبود
شد گلستان کربلا از لاله های احمدی
وین گلستان در خزان می ماند اگر زینب نبود
شعله عالم فروز نهضت سرخ حسین
زیر خاکستر نهان می ماند اگر زینب نبود
ناله مظلومی لب تشنگان دشت خون
در گلو گاه زمان می ماند اگر زینب نبود
فارسان صحنه هیهات منّا الذّله را
داغ ناکامی به جان می ماند اگر زینب نبود
ای «مؤید» هر چه هست از زینب و ایثار اوست
جان هستی ناتوان می ماند اگر زینب نبود

 
 
شنبه 9 اردیبهشت 1396  6:19 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)

قدم استوار یا زینب
عزّت و افتخار یا زینب
سمبل اقتدار یا زینب
نوحه ی گریه دار یا زینب
عمّه ی پیر و قد کمان زینب
غصّه ی صاحب الزّمان زینب
از خدا پر، تهی ز من زینب
مرتضایی به شکل زن زینب
هم حسین است و هم حسن زینب
کعبه ی غصّه و محن زینب
با وقارش پیمبری کرده
مثل زهرا چه محشری کرده
دختر اوّل امام علی
داده اش اختیار تام علی
کربلا فاطمه است و شام علی
لب اگر وا کند تمام علی
کوفه را بس که زیر و رو کرده است
مانده ام خانم است یا مرد است
کربلا غیر او مدار نداشت
مثل زینب به غم دچار نداشت
گر چه غیر از دو چشم تار نداشت
به کسی جز حسین کار نداشت
پلک زد دید نور عینش نیست
عشق دیرینه اش حسینش نیست
کربلایی که باورش را برد
بال پرواز بپّرش را برد
قاسم و عون و اکبرش را برد
احترامات معجرش را برد
بی ابالفضل و بی مبارز شد
بی ابالفضل و بی محافظ شد
کربلایی که قامتش خم شد
نصف روزی که غم دمادم شد
ترس یک چیز داشت آن هم شد
بدنی پیش چشم او کم شد
مرکبی پر ز زخم خون یال است
تشنه ای روی خاک گودال است
روی تل ناله زد دگر نزنید
به زمین خورده بر کمر نزنید
نیزه از پشت بی خبر نزنید
از پس و پیش آن قدر نزنید
شاعر:حبیب نیازی

 
 
شنبه 9 اردیبهشت 1396  6:19 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)

بیا و درد دلم را دوباره درمان کن
مسیر سخت مرا با نگاه آسان کن
صدای زخمی خود را به گوش من برسان
مرا ز نیزه به یک یا اُخیه مهمان کن
دلم گرفته برادر، برای خواهر خویش
بیا و باز تلاوت کلام قرآن کن
اگر چه سنگ زنندت بیا و دشمن را
ز معجزات نفس های خود پشیمان کن
هلال یک شبۀ من، که گفته رویت را
به پشت ابرِ کبودی چنین تو پنهان کن
به اشک چشم یتیمان کسی نظر نکند
گهی نگاه ز نیزه به اشک طفلان کن
تمام دور و برم پُر شده ز نامحرم
نگاه تُند بر این اهل نامسلمان کن
حدیث غُربت ما را همیشه می خواند
حسین من به «وفائی» نگاه احسان کن
شاعر:سید هاشم وفایی

 
 
شنبه 9 اردیبهشت 1396  6:19 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)

به روي دل، غم و داغ تورا گذاشته ام
به روي شانه ي خود كربلا گذاشته ام
براي آنكه مرا غُصه ي تو پير كند
روی تمام جوانيم پا گذاشته ام
براي آنكه بگويم هنوز فكر توام
ببين كه پيرهنت را كجا گذاشته ام
شكسته تر شده اين دل،دله بدون حسين
شكسته تر شده هرچه دوا گذاشته ام
اگر بناست ببيني مرا بيا گودال
گه خويش را لب گودال جا گذاشته ام
هنوز خون گلوي تو رنگ موي من است
گمان مبر كه به مويم حنا گذاشته ام
نشد اگرچه تنت را كفن كنم اما
هنوز هم كفنت را سوا گذاشته ام
شاعر:علی اکبر لطیفیان

 
 
شنبه 9 اردیبهشت 1396  6:19 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)

دیگر بیا که دیده به راه تو مانده ام
دیگر بس است دوری من با تو یا حسین
مانند قتلگاه تو در زیر آفتاب
جان می دهم به یاد تو ای سر جدا حسین
جانی که روی پای بمانم نمانده است
گشتم شبیه دخترک ناز دانه ات
بی تو نفس کشیدن زینب تمام شد
یعنی خموش مانده صدای ترانه ات
پیراهنت دهد هنوز بوی قتلگاه
آنجا که شمر آمد و بر سینه ات نشست
دیدم هجوم گله ی گرگان کوفه را
دیدم که بند بند تن تو ز هم گسست
ای که به زیر سمّ ستوران شکسته ای
آیا هنوز سینه ی تو درد می کند؟
لب های من به یاد لبت مانده پر ترک
تا یاد چوب خیزر نامرد می کند
دیدم که سنگ، بوسه به زخم تو می زند
من هم زدم به چوبه ی محمل سرم شکست
مُردم، نشد که زخم تو را مرهمی نهم
با تو شدم همین که مقابل سرم شکست
ای بی کفن تو فکر کفن کن برای من
هر چند چیزی از تن زینب نمانده است
یک دسته گل برای مزارم تهیه کن
دیگر گلی به گلشن زینب نمانده است
شاعر:جواد حیدری

 
 
شنبه 9 اردیبهشت 1396  6:19 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)

برگرد اگه دستای زینب و بسته نمی خوای
بگرد اگه پای رقیه رو خسته نمی خوای
برگرد اگه دخترت طاقت سیلی نداره
برگرد اگه می خوای چشمای زهرا نباره
برگرد آخه رباب هزارتا آرزو داره
برگرد آخه بعیده اینجا بارون بباره
برگرد نذار بشكنه اینجا غروره عباس
برگرد آخه دل نگرونه حضرت زهرا
برگرد كه نبینه رو نیزه سرت رو خواهر
برگرد اینا می كشنت ای غریب مادر
برگرد اگه می خوای جوونت زنده بمونه
برگرد اگه می خوای نبینی  كه غرق خونه

 
 
شنبه 9 اردیبهشت 1396  6:20 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)

ای اشک تو آبروی خونی
خورشید غمی و بی غروبی
ای نوح بلا که غرق آهی
تو خواهر شاه بی سپاهی
از نسل بهاری ای شاخه گل یاس
خون ز دیده باری ای خواهر عباس
با کس سخن از بلا نگفتی
فریاد که در خرابه خفتی
خاتون ولی بی بدیلی
شد چهره ات آشنای سیلی
ای بانوی دل غمین و خسته
ای معجر تو به خون نشسته
یک لحظه نبستی در به روی ناله
در غصه نشستی از داغ سه ساله
ای شعله خیمه در دل تو
شد مرگ رقیه قاتل تو
گفتی دم آخر ای نگارم
من طاقت بی کسی ندارم
وا مانده تو چشم من به راهت
گشتم من از غم رو سیاهت
این خانه ندارد از هجر تو نوری
از دیده به بارد خون از غم دوری
شام این دل من قفس نموده
اشک از رخ من اجل زدوده
از نسل بهاری ای شاخه گل یاس
خون ز دیده باری ای خواهر عباس
 

 
 
شنبه 9 اردیبهشت 1396  6:20 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)

موج می زنه ماتم ، تو چشم دریائیش

یادش میاد تا خاطرات کربلائیش

مشک اباالفضل گریة اصغر

وقـت وداع و نـگاه آخـر

 وقتی یه گوشه غریبونه ، روضة کربلا می گیرند

با صدای گریة زینب ، فرشته ها عزا می گیرند

----------------------

کنج قفس سوخته ، بال و خسته‌ش

دیگه آروم نمی گیره دل شکسته‌ش

غروب که میشه دلش می گیره

با قلبی محزون داره می میره

موسم پایان جدایی ، سر رسیده برای زینب

حالا شده گوشة خونه ، مقتل و کربلای زینب

« بی شکیبه ، چه غریبه ، با دل خونش ، چشم گریونش »

 
 
شنبه 9 اردیبهشت 1396  6:21 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)

اگر زینب نبود

سر نی در نینوا می‌ماند اگر زینب نبود

کربلا در کربلا میماند اگر زینب نبود

چهره سرخ حقیقت بعد از آن توفان رنگ

پشت ابری از ریا می‌ماند اگر زینب نبود

 


چشمه فریادمظلومیت لب تشنگان

در کویر تفته جا می‌ماند اگر زینب نبود

زخمه زخمی ترین فریاد در چنگ سکوت

از طراز نغمه وا می‌ماند اگرزینب نبود

در طلوع داغ اصغر استخوان اشک سرخ

در گلوی چشمها می‌ماند اگر زینب نبود

ذوالجناح دادخواهی بی سوارو بی لگام

در بیابان‌ها رها می‌ماند اگر زینب نبود

در عبور بستر تاریخ، سیل انقلاب

پشت کوه فتنه جا می‌ماند اگر زینب نبود

 

 

 

قادر طهماسبی

 
 
شنبه 9 اردیبهشت 1396  6:21 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)

عارفی باخودمرادمساز کرد 

دفتردل را برویم باز کرد

ازسکوتم بغض وحرفم را شنید

بعدازآن اینگونه او آغازکرد

 

گفت:ازجام گویم یا سبو

 

پاسخ پرسش اگر خواهی بجو

میشوم سرتا به پا سمع وبصر

هرچه را خواهد دل تنگت بگو

گفتمش ای عاشق آل علی

ای که قلبت ازولایت منجلی

زینب کبری شناسی یا که نه

باادب زانو زدو گفتا بلی

لیکن ازدرکش همه جامانده اند

عرشیان ازصبراو وامانده اند

آنقدررنج وغم ومحنت کشید

درلقب ام المصائب خوانده اند

عاشقی باشد همی پیشینه اش

باولی ماندن ره دیرینه اش

داغ حیدر،داغ زهرای بتول

داغ 18دسته گل برسینه اش

خیزدیگر ازبرم ای بی -نفس-

باکلید عاشقی واکن قفس

هرکه رازینب بگرددمقتدا

وارهد از طعمه ودام هوس

 
 
شنبه 9 اردیبهشت 1396  6:21 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)

اگر زینب(س) نبود

شاید در آن حماسه اگر زینبي نبود
دیگر برای گفته شدن مطلبی نبود
شاید تمام واقعه بر باد رفته بود
پرواز و خون و صاعقه را مکتبی نبود

او خطبه خوان صاعقه بود و بدون او
حتی مجال گریه زیر لبی نبود
شاید بدون زینب انسان می‌شدیم
حتی زمین و گردش روز و شبی نبود

 
 
شنبه 9 اردیبهشت 1396  6:21 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها