0

اشعار شهادت حضرت زینب (س)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)

چو در طفلی تو را دیدم
به جای گریه خندیدم
به عالم این شده ثابت، تویی آغاز و پایانم
منم جسم و تویی جانم

 

منم بلبل تو بستانم
حسین جانم «4 تکرار»

ببین قَدّم کمان گشته
رُخم برگ خزان گشته
اگر روزم چنان شب شد، تو هستی ماه تابانم
منم جسم و تویی جانم
منم بلبل تو بستانم
حسین جانم «4 تکرار»

نه سوره ماند و نی آیه
نه خورشیدی و نی سایه
شده هر سو پَراکنده، همه اوراق قرآنم
منم جسم و تویی جانم
منم بلبل تو بستانم
حسین جانم «4 تکرار»

 
 
شنبه 9 اردیبهشت 1396  6:16 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)

زینب که دست صبر حسینش به سینه است
گر چه خزان زده است، بهارِ مدینه است
هر عِلم را اگر که شماری خزینه ای
زینب ز فضل، صاحب صدها خزینه است

 

غیر از مقام عصمت و خون خدایی اش
این است گوهری که حسینش قرینه است
در بحر پرتلاطم صحرای کربلا
اطفال سیدالشهدا را سفینه است
هیهات! ما و خدمت آن دختر علی
جایی که جبرییل غلامی کمینه است

 
 
شنبه 9 اردیبهشت 1396  6:16 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)

ای شهیدی که به ایثار تو می نازم من
آمدم تا عَلم عشق بر افرازم من
آمدم با قد خم، سایه کنم بر قبرت
گر به جسم تو نشد سایه بیاندازم من

 

قبله راز بود کرب و بلای تو حسین
امشبی معتکف قبلگه رازم من
زینب و بر سر قبر تو نشستن هیهات!
در شگفتم که چرا روح نمی بازم من
کی گمان بود مرا بی تو بمانم نَفَسی
حالیا مانده و می سوزم و می سازم من
آن چه بر عهده من بود ادا کردم و باز
از سفر آمده پیروز و سرافرازم من
عمر من در غم و یاد تو گذشت و پس از این
به تو سوگند که جز بر تو نپردازم من

 
 
شنبه 9 اردیبهشت 1396  6:16 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)

ز نینوای تو رفتم، چو نی نوا کردم
چنان که بادیه ها را چو نینوا کردم
به هر کجا که نشستم گریستم ز غمت
به هر طرف که دویدم تو را صدا کردم

 

ز خارهای مغیلان بپرس کز داغت
چقدر اشک فشاندم، چه ناله ها کردم
تو دشت ماریه را کربلا ز خون کردی
به شام و کوفه من از اشک کربلا کردم
به جای ناله ز هر تازیانه دشمن
علی علی زدم از دل خدا خدا کردم
طواف پیکر بی سر به زیر خنجرها
زیارت سرِ بی تن به نیزه ها کردم
پیام خون تو بردم به هر کجا رفتم
حدیث غربت حقّ تو را ندا کردم
نتیجه دادن خونت به عهده من بود
که صبر کردم و بر عهد خود وفا کردم
لوای زحمت پیغمبران به دوشم بود
قدم خمید ولی راست این لوا کردم
تو خواستی به نماز شبت دعا گویم
تو را به جان تو در هر نفس دعا کردم
سپرد حکم تو هشتاد و چار لاله به من
که من به اشک، حراست ز لاله ها کردم
به غیر یک گل پرپر که در خرابه بماند
گلی که سوختم و از برم جدا کردم
رقیه را که نیاورده ام ببخش مرا
ورا به غربت شام بلا رها کردم
به نیزه خواندن قرآن تو ربود دلم
اگر چه سوختم از غم ولی صفا کردم
ز خطبه خواندنم انداختی و از حالم
گواست چوبه محمل که من چه ها کردم
به دست بسته بسی تازیانه خوردم تا
طناب ظلم ز دست سکینه وا کردم
اگر ز پای فتادم بسی ولی آخر
به کاخ ظلم عزای تو را به پا کردم
ببین رضای "مؤید" به گریه می گوید
کزین سرود خدا را ز خود رضا کردم

 
 
شنبه 9 اردیبهشت 1396  6:17 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)

زلف عفاف، رشتۀ دامان زینب است
آیات صبر، پایۀ ایمان زینب است
ایثار و پـاکدامنی و عزم و اقتدار
این چار، درسِ طفلِ دبستان زینب است

 

حبل المتینِ قافـله سالار عاشقان
تا روز حشر، موی پریشان زینب است
گل زخم‌های پیکر صد پارۀ حسین
آیـات بی‌شمارۀ قرآن زینب است
هر کس که پا نهد به عزا خانۀ حسین
بر او کرم کنید که مهمان زینب است

سرهای نوک نیزه همه دسته‌های گل
تن‌های پاره پاره، گلستان زینب است
آن نیزه‌ای که خصم به قلب حسین زد
زخمش هنوز بر دل سوزان زینب است
بـا یـاد صبح یازدهم، صبح بی حسین
هر روز صبح، شام غریبان زینب است
وقتی که گفت بـا سپه کوفـه «اُسکُتوا»
دیـدند کائنات بـه فرمان زینب است
وقتی رقیـه را بـه ره شام می‌زدنـد
دیدم حسین، دست به دامان زینب است
یاللعجب مگر که قیامت بـه پا شده
بر نیزه آفتاب درخشان زینب است

مه بـر فراز چرخ چراغ خرابـه‌ها
خورشید نوک نیزه ثناخوان زینب است
روز جزا بـهانـۀ مـا از بـرای عـفو
خون حسین و دیدۀ گریان زینب است
تـا آفتاب بـذل کند نـور خویش را
"میثم" همیشه بندۀ احسان زینب است

منبع:سایت مدایح

 
 
شنبه 9 اردیبهشت 1396  6:17 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)

کیست زینب مطلع دیوان عشق
سنبل آزادۀ بستان عشق
کیست زینب اُمّ أب را جانشین
 تربیت گردیده در دامان عشق
کیست زینب دختر شیر خدا
 شیر غم نوشیده از پستان عشق
کیست زینب اسوۀ شرم و حیا
 قهرمان صبر در میدان عشق
کیست زینب در کمان دین حق
تیر چشم منکر قرآن عشق
کیست زینب آن که در نطق و بیان
 هست استاد دبیرستان عشق
کیست زینب عقل را اوج کمال
 عقل او را در خط فرمان عشق
کیست زینب در شهامت بی نظیر
 آن که او را داده حق عنوان عشق
کیست زینب آن که با مهر حسین
کرده بر پا در جهان طوفان عشق
کیست زینب خون حق را خون بها
 جان به کف در خدمت جانان عشق
کیست زینب کلُّ ارض کربلا
 مست از پیمانۀ پیمان عشق
کیست زینب زینت دامان اب  
جسم عشاق جهان را جان عشق
شاعر:زولیده نیشابوری

 
 
شنبه 9 اردیبهشت 1396  6:17 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)

با تو تمام حادثه تقدیر می شود
بی تو فضای روضه چه دلگیر می شود
زنگارِ قلب خسته ی آلوده ای چو من
با اشک های ناب تو تطهیر می شود
آتش به جان گریه کُنان شعله می کشد
وقتی حدیث محمل و زنجیر می شود
در اوج رنج های اسارت به هر زمان
ذکر مدامتان، همه تکبیر می شود
در شام و کوفه، خطبه ی جانسوز تو عجیب!
بر قلب دشمنان تو شمشیر می شود
امروز رمز زندگی شیعه بی دریغ
با آن توجّهات تو تعبیر می شود
عباس، مشک، دست، عَلَم، کربلا، حسین
با صبر بی نظیر تو تصویر می شود
هر وقت لب به وصف تو بگشود این حقیر
در حیرتم چه زود زمان دیر می شود
شاعر:مجید لشکری

 
 
شنبه 9 اردیبهشت 1396  6:17 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)

ای سرت چون ماه سرگردان به روی نیزه ها
از غمت خون عقده بسته در گلوی نیزه ها
خاطرات كربلا از پیش چشمانم گذشت
تا برآمد صوت قرآنت ز روی نیزه ها
آمدی با سر به دیدارم كه برگردد، حسین
دیده ی مردم ز محمل ها به سوی نیزه ها
من فدای حنجر خشكت كه نوشیدست آب
گه ز جام دشنه ها، گاه از سبوی نیزه ها
از فراق اكبرت، قلب رقیه آب شد
كاش این دختر نگردد رو به روی نیزه ها
ای «موید»! تا بیابم آن سر ببریده را
می روم با پای دل در جستجوی نیزه ها
شاعر:سید رضا موید

 
 
شنبه 9 اردیبهشت 1396  6:17 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)

یک دم میان این همه صوت مهیب بود
آیا شنیده‌اید؟ صدایی عجیب بود....
یا ظرف قلب خواهری افتاد و خرد شد
یا که نسیم آیه‌ی مردی غریب بود
گل کرده بود طبع صدای خدا به نی؟
یا در لباس آیه‌ سرایی مجیب بود؟
می‌خواند آیه آیه و می‌خورد سنگ سنگ
در آن میانه چوبه‌ی محمل طبیب بود
جانی گرفت دختر صبر از نگاه سرخ
ورنه به خواب رفتن او عن قریب بود
از ناقه خواست ماه بچیند برای خود
اما چه سود زحمت او بی‌نصیب بود
سیراب گشته قافله از چشم‌های او
این هم کرامتی ز نگاه حبیب بود
راه نجات دخترکان زیر بار چشم
تنها به لطف بازوی امَّن یُجیب بود
غارت که کرد آفت شمشیر باغ داغ
سهم لبان نیزه فقط خون سیب بود
آیا حنا به موی سپیدش گذاشتند؟
یا که امام قافله شیب‌الخضیب بود؟
شاعر:محسن عرب خالقی

 
 
شنبه 9 اردیبهشت 1396  6:17 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)

یا بر سر من از سر نی سایبان بده
یا بر بلندْ نیزه مرا آشیان بده
با گیسوی رها شده در دست بادها
از نی مسیر قافله ات را نشان بده
جانم به لب رسیده ولی جان نداده ام
گفتم به دل که صبر کن و امتحان بده
نیزه سوار گشته ای و تند می روی
جا مانده ام برای رسیدن زمان بده
پایم دگر برای خودم نیست، باغبان

 

بر ساقه های مرده ی من باز جان بده
«خون» تو و «حجاب» من ارکان کربلاست
کشتی به گل نشسته مرا بادبان بده
شاعر:محسن عرب خالقی

 
 
شنبه 9 اردیبهشت 1396  6:17 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)

تنگ غروب و گریه ی بی اختیار باد
آید به گوش شیون مرثیّه وار باد
زیباترین ستاره ی دنباله دار نی
افتاده است گیسویتان در مسیر باد
مویت سپیدتر شده از چند روز پیش
یا نه! نشسته بر سر و رویت غبار باد
بنگر چگونه حقّ مرا غصب کرده است
بوسیدن لبان تو در انحصار باد
با گیسوان شانه زده دلرباتری
مبهوت و مات ماندم از این شاهکار باد
روح از تنم جدا شده، سوی تو می دود
ای سیب سرخ زخمیِ در چشمه سار باد
زیباتر از همیشه به آفاق می روی
ققنوس پَر گشوده میان شرار باد
شاعر:وحید قاسمی

 
 
شنبه 9 اردیبهشت 1396  6:18 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)

از سر نیزه دعایی كن سوای این و‌ آن
چون امیدی نیست دیگر به دعای این و آن
جاده ای هستم كه پایانم تویی امّا بدان
مانده روی بغض هایم ردّ پای این و آن
تا علم افتاد بی مولا و بی صاحب شدم
می چكد خون دلم از طعنه های این و آن
صبر هم اندازه ای دارد برادر تا به كی
سر ببینم در میان دست های این و آن
نعل ها تقسیم می كردند با بی دقتی
پاره های جسم پاكت را برای این و آن
دخترت را سنگ ها از بس اذیت كرده اند
می پرد از خواب شب ها با صدای این و آن
"البلاء للولا" پس هر چه پیش آید خوش است
كربلا ماییم یعنی مبتلای این و آن
شاعر:پیمان طالبی

 
 
شنبه 9 اردیبهشت 1396  6:18 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)

مردم که روی ماه تو بر هم نشان دهند
چون خیر مقدم است که بر میهمان دهند
زخمی بود که بر تن مجروح من رسد
با هر اشاره ای که سرت را نشان دهند
ای سر چنین که بر سر نی جلوه گر شدی
ترسم که کودکان تو از غصه جان دهند
ای میر کاروان خبری هم ز ما بگیر
بنگر چه رنج ها که بر این کاروان دهند
ما را برند بر سر بازار روزها
شب ها به کنج خلوت زندان مکان دهند
بیم گنه مدار «مؤید» که روز حشر
بر دوستان فاطمه خط امان دهند
شاعر:سید رضاموید

 
 
شنبه 9 اردیبهشت 1396  6:18 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)

هلالم ای مه تابان زینب!
سرت آتش زده بر جان زینب
از آن ترسم که روی خاک افتی
بیا از نیزه بر دامان زینب
***
شکسته طاق ابروی هلالت
نمانده جای سالم در جمالت
ندارم معجری زخمت ببندم
بمیرم عاقبت از این خجالت
شاعر:جواد حیدری

 
 
شنبه 9 اردیبهشت 1396  6:18 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)

به یاد سرپناه خود بیفتد
کنار خیمه‌گاه خود بیفتد
متاب ای ماه بر دستان زینب
مبادا یاد ماه خود بیفتد
***
نداری دستِ از پیکر جدا تو
نمی‌گیری علم بر شانه‌ها تو
تو هم بر خیمه‌ها می‌تابی اما
کجا ماه بنی‌هاشم، کجا تو؟
شاعر:سید حبیب نظاری

 
 
شنبه 9 اردیبهشت 1396  6:18 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها