0

اشعار شهادت حضرت زینب (س)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)

یک سال و نیم بعد تو سالار تشنه لب
زینب به آب لب نزده یار تشنه لب
یک سال و نیم بعد تو سوخت جان زینبت
شانه نخورده موی پریشان زینبت
یک سال و نیم گریه برای تو کرده ام
با عالمی که غرق عزای تو کرده ام
یک سال و نیم ناله زدم ای حسین من
یاد قدیم ناله زدم ای حسین من
یک سال و نیم خنده به زینب شده حرام
جز نام دوست نشنود از من کسی کلام
یک سال و نیم روضه گودال خوانده ام
از دست و پای زخمی اطفال خوانده ام
یک سال و نیم یاد گلوی تو بوده ام
وقت نماز محو وضوی تو بوده ام
یک سال و نیم یاد لبت از دلم نرفت
یاد نماز نیمه شبت از دلم نرفت
یک سال و نیم بعد تو سینه زدم حسین
آتش به جان اهل مدینه زدم حسین
یک سال و نیم بعد تو فریاد می زدم
در مسجدالنبی ز دلم داد می زدم
یک سال و نیم با پدر خسته گفته ام
از محمل برهنه و کف بسته گفته ام
یک سال و نیم با حسن از کوچه گفته ام
یک کوچه نه از غم صد کوچه گفته ام
یک سال و نیم نیمه شب بهر مادرم
گفتم حکایت سم اسبان و پیکرت
یک سال و نیم بعد تو خوابم نبرده است
زینب طعام سیر پس از تو نخورده است
یک سال و نیم زینب تو بود و زمزمه
خجلت ز روی مادر سردار علقمه
یک سال و نیم  ناله ام البنین حسین
می زد مرا کنار بقیع بر زمین حسین
یک سال و نیم پیرهنت اشک من گرفت
شیب الخضیب اشک تنت از من گرفت
یک سال ونیم فکر سرت روی نیزه ها
یک لحظه ام نکرد برادر مرا رها
یک سال و نیم یاد سرت در میان تشت
از قلب پاره پاره خواهر جدا نگشت
یک سال و نیم زینب تو بود و اضطراب
یک خاطره است کشته مرا مجلس شراب

 
 
پنج شنبه 7 اردیبهشت 1396  6:54 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)

زینب و کرب وبلا
زینب و شام بلا
مظهر عشق و وفا
خواهر خون خدا
سیدی یا مظلوم یا ابا عبدالله
عصمت الله علی
زینب و زینبی
در کلاس صبر تو
صد چو ایوب نبی
مست و حیران توأم
دیده بر خان توأم
من فقیر کرم و لطف و احسان توأم
ذکر تسبیح و دعا
عبه اهل ولا
نور چشم و دیده کوثر آل عبا
همره خون خدا
رفته ای کرب و بلا
دسته گلهای تو شد
پرپر از جور جفا
چون که شد روز بلا
روز قتل شهدا
دست و پا میزد گلم
زیر تیغ و نیزه ها
یک طرف خنجر کین
یک طرف قحطی آب
یک طرف حرمله و
ک طرف طفل رباب
خصم کین دشنه به دست
بر روی سینه نشست
بهر شادی خدا
حرمت شاه و شکست
از قفا ضربه زد و
سر جدا شد ز بدن
پیکرش بی کفن و
پاره پاره شده تن
خیمه های شه دین
شده اند غارت کین
لرزه افتاده زغم
بر سراپای زمین
شاعر:سیب سرخی

 
 
پنج شنبه 7 اردیبهشت 1396  6:54 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)

آه یاران روزگار شام شد
نوبت شرح ورود شاه شد
شام یعنی مرکز آزارها
آل عصمت را سر بازارها
شام یعنی از جهنم شوب تر
اهل بیت از کربلا مظلوم تر
واویلا واویلا واویلا واویلا
در ورود شام از شمیر لعین
کرد خواهش ام کلثوم حزین
ما اسیران عترت پیغمبریم
پرده پوشان حریم داوریم
خواهی ار ما را بریدر شهر شام
از مسیری بر که نبود ازدحام
بلکه که کمتر گرد
عترت صف زنند
خنده و زخم زبان و کف زنند
پشت آن دروازه خلقی بیشمار
رخت نو پوشیده
دست و پا نگاه
بهر استقبال با ساز و دقل
سنگشان در دست جای دسته گل
ریختند از هر طرف زنهای شام
آتش و خاکستر از بالای بام
یا زینب یا زینب یا زینب یا زینب
زینب مظلومه بود و گرد نی
هیجده خورشید بر بالای نی
هیجده آئینه حق الیقین
هیجده صورت ز صورت آفرین
هیجده ماه به خون آراسته
با سر ببریده بر پا خواسته
رأس ثارالله ز خون بسته نقاب
سایبان زینب اندر آفتاب
آن سوی محمل سر عباس بود
روبرو با رأس خیرالناس بود
یک طرف بر نی سر طفل رباب
بر سر نی داشت ذکر آب و آب
ماه لیلا جلوه گر بر نوک نی
گه به عمه گه به خواهر چشم وی
بسکه بر آل علی بیداد رفت
داستان کربلا از یاد رفت
خصم بد آئین به جای احترام
کرد اعلان بر یهودیهای شام
کین اسیران عترت پیغمبرند
این زنان از خاندان حیدرند
این سر فرزند پاک حیدر است
روز روز انتقام خیبر است
طبق فرمان امیر شهر شام
جمله آزادید بهر انتقام
آن قدر آل پیمبر را زدند
دختران ناز پرور را زدند
خنده های فتح بر لب می زنند
زخمها بر قلب زینب می زنند
از یکی پرسید این سر زان کیست
گفت این رأس حسین بن علی است
این بود مهر سپهر عالمین
نجل احمد یوسف زهرا حسین
وای من ای وای من ای وای من
کاش می مردم نمی گفتم سخن
آن جنایت پیشه با خصم تمام
زد بر آن سر سنگی از بالای بام
آن سر آن آئینه حق الیقین
اوفتاد از نیزه بر روی زمین

 
 
پنج شنبه 7 اردیبهشت 1396  6:54 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)

مانده ام تنها سالار مضطر من
بعد از تو شد خاك عالم بر سر من
پس از تو بی یار و یاور در دل صحرا
كاروانی بی پناه و یك زن تنها
گر چه از پا درنیاورد زخم شمشیرم
روی خاك غم نوشتم بی تو می میرم
به خدا با دست بسته ام
به زمین هر جا نشسته ام
نقش كردم عشق من حسین
به سر انگشت خسته ام 
وقتی نامت می آمد بر لب من
لبهای تو می گفت زینب من
مانده ام تنها سالار مضطر من
بعد تو شد خاك عالم بر سر من
پر شد از خون سرت جام قنوت من
این چنین بشكسته شد مهر سكوت من
زینب تنها و درد و بزم نامردان
آن لبان و خیزران و آیه قرآن
گرچه بودم دركنار تو
دل تنگم بیقرار تو
شیشه قلب مرا شكست
دل سنگ نیزه دار تو
هر كجایی نام تو مشق زینب
می نویسم روی قبرم عشق زینب
مانده ام تنها سالار مضطر من
بعد تو شد خاك عالم بر سر من
می شود سر درونم از رخم خوانده
یادگارت بین خاك شام جامانده
با نفسهایش تو را یكدم صدا می زد
پیش چشم تر من دست و پا می زد
ز پس چشمان بسته اش
به روی پای شكسته اش
ز رخت خون آبه پاك كرد
به دو دست پیر و خسته اش
چه گذشته در ویرانه بر دل من
كه نسیم باز او قاتل من
مانده ام تنها سالار مضطر من
بعد تو شد خاك عالم بر سر من
هر زمانی كه می آمد ناله مادر
روی نیزه بغض می كرد ساقی لشگر
حاجت مرهم ندارد زخمی احساس
درد بی درمان زینب دوری عباس
شفق مه روی نیزه شد
ز كدامین سو به نیزه شد
نه ز جای خنجر عدو
سرش از پهلو به نیزه شد

 
 
پنج شنبه 7 اردیبهشت 1396  6:54 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)

روی نی ماه زینب نشسته
خواهری پای نی سر شکسته
خواهری بیقرار روی ناقه سوار
می زند بر سر و سینه از عشق یار
یا حبیبی حسین یا حبیبی
ای برادر چرا سر جدایی
از روی نی مرا کن نگاهی
بسته دستم عدو
ای بریده گلو
گفته دردانه ات
عمه پس کو عمو
کربلا قطعه ای از بهشته
نام ارباب رو قلبم نوشته
گنبدی از طلا
میده قلبو جلا
صحن شش گوشه ای
برده دل از دلها
یا حبیبی حسین یا حبیبی
از ازل مستم و غرق حساس
کن نصیبم خدا صحن عباس
مستم و دل شادم
از جهان آزادم
اهل عشق حسین
یعنی عشق آبادم
شاعر:حسین سیب سرخی

 
 
پنج شنبه 7 اردیبهشت 1396  6:54 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)

دامن کشان رفتی دلم زیر و رو شد
چشم حرامی با حرم روبرو شد
بیا برگرد خیمه ای کس و کارم
منو تنها نگذار ای علمدارم
آب به خیمه نرسید فدای سرت
حسین قامتش خمید فدای سرت

 
 
پنج شنبه 7 اردیبهشت 1396  6:54 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)

ای برادر جان مادر
از روی نی کن نظاره
کودکانت جام پاره
من چه گویم دشمن تو
برده یغما گوشواره
عدو زد آتش خیمه  را
سرت شد ماه نیزه ها
رقیه گم شد در صحرا
سالار زینب یا حسین
یابن امی یا حبیبی
تو ذبیح البالقفائی
تو شهید کربلائی
ای گل یاس گو به عباس
مرگ من از ره رسیده
دشمنت معجر کشیده
بس که چشمش گشته کم سو
جز لگد چیزی ندیده
اسیر موج غمهایم
میان دشمن تنهایم
شکسته کل اعضایم
سالار زینب یا حسین
یابن امی یا حبیبی
تو ذبیح البالقفائی
تو شهید کربلائی
بی قرارم بی بهارم
بین نا محرم نشستم
دشمن از کین بسته دستم
دختر زهرایم اما
کوچه گرد کوچه هستم
نمازم باشد بنشسته
چو زهرا دستم بشکسته
ز طعنه ها گشتم خسته
سالار زینب یا حسین
یابن امی یا حبیبی
تو ذبیح البالقفائی
تو شهید کربلائی
نور عینم ای حسینم
صحن پاکت کرده مستم
عاشق شش گوشه هستم
با امیدی آمدم من
بر در خونت نشستم
بهشتم صحن نیکویت
دلم مست مست رویت
شده مهرم خاک کویت
سالار زینب یا حسین

 
 
پنج شنبه 7 اردیبهشت 1396  6:54 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)

جسمت به خاک مانده خفته چرا پا نمی شود
چشمت به روی من ز چه رو  وا نمی شود
گیرم که زخم سلسله را محرمی نهم
این قلب زخم خورده مداوا نمی شود
جز اشک دیده ام که ز خونابه دل است
آبی برای کام تو پیدا نمی شود
گفتم دوباره بوسه زنم بر گلوی تو
جسمت به بوریاست هویدا نمی شود
حق داری ای یگانه که نشناسی ام دگر
با تازیانه چهره که زیبا نمی شود
بسکه تنم سپر به غم کودکان شده
بال و پرم شکسته و بالا نمی شود
شرمنده ام که کودک پیرت به شام ماند
بهر یتیم  عمه که بابا نمی شود
گر چه رباب حسرت گهواره می کشید
اینجا به گاهواره تسلا نمی شود
از صحنه ای به زیر لبم ناله می کنم
دیدم به نیزه رأس علی جا نمی شود
الحمدالله الحمدالله ذکر لب من نام حسینه
الحمدالله الحمدالله این دل توی بین الحرمینه
بر سر کوی تو جسمی ناتوان آورده ام
قامتی خم گشته از جور زمان آورده ام
بر مزار تو حسین جان اینک ازشام خراب
از زنان و کودکان  یک کاراون آورده ام
از سفر باز آمدم پرسی گر از حال من
پیکری نیلی برایت ارمغان آورده ام
تا کند کرب وبلا را بار دیگر کربلا
ام لیلا را سر قبر جوان آورده ام
تا مگر جوید مزار اصغر شیرین زبان
مادرش را با قدی همچون کمان آورده ام
بر سر قبر علمدار تو عباس رشید
خواهرش کلثوم را من بیقرار آورده ام
سید سجاد را از کوفه تا کرب و بلا
با لبی پر خون ز جور شامیان آورده ام
گنج را در گوشه ویران نهان کردم ولی
زان سه ساله دخترت نام و نشان آورده ام
کربلا بهر تو مهمان آمده
زینت دوش نبی روی زمین جای تو نیست
این خوار و خاشاک زمین منزل و ماوای تو نیست
ساربانا مزنید این همه آوای رحیل
آخرین قافله را قافله سالاری هست

 
 
پنج شنبه 7 اردیبهشت 1396  6:55 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)

اشک از دو دیده خون چکان
می آید از ره کاروان
قلب همه سوزان
ازره رسیده اربعین
هم آسمانها هم زمین
در ناله و افغان
زینب به لب آوا
که جان خسته ام مولا
بر لب آمده
گوید گل زهرا
ببین ای خفته در صحرا
زینب آمده
حق داری ای درخون نگار عالمین
نشناسی ام ای نور چشمانم حسین
با کوله بار غم به روی دوش خود
از کوفه و شام آمدم ای نور عین
قلب من شکسته از
این همه رنج ودرد و غم
قامتم به زیر بار دوری تو شده خم
یا حسین یا حسین ما را ببر کرب وبلا
در کربلا غوغا کنم
گر سفره دل وا کنم
عالم شود مجنون
گرچه تو بودی یا اخا
همره به روی نیزه ها
با زینب دل خون
تنها وسرگردان
میان خیل مردان بی کس و غریب
از بس کتک خوردم
در این آوارگی مردم
در پی حبیب
ای رأس تو بر نیزه مهتاب دلم
ای محور رویاهای تو خواب دلم
از بعد عاشورا حسین
شد اشک من را نور عین
سهم دل زارم
هر غم که گویی بر سرم
آمد در این ره دلبرم
از غصه تب دارم
سنگ لب هر  بام
از آن طعنه و دشنام و زخم بی امان
طاقت ز کف داده
سر وتشت پر از
با دل چوب خیضران
دیدم با چشم خود خزان اهل بیت
می زد عدو آتش به جان اهل بیت
اهل یهود از کینه می بردند حیاء
بهر کنیزی کودکان اهل بیت
هنوزم مونده تو قلبم
شور و سوز و واهمه
مجلس بزم شراب و دخترای فاطمه
ای بر دل من آبرو
از هر چه می خواهی بگو
ای ماه سر مستم
اما ز درد از من مپرس
از کنج ویرانه مپرس
شرمنده ات هستم
یاس جوانت را شکسته استخوانت را
در غم و محن
قامت کمانت را ز کف دادم امانت را
ای حسین من
مویش سپید از غصه و رویش کبود
رنگ تنش چون بخت زینب تیره بود
هر جا که سیلی زد عدو یاس تو را
چشمش به چشمان عمویش خیره بود
مونده بود بغض تموم غصه هاش توی گلوم
زیر دستو پا کتک می خورد صدا می زد عمو
 

 
 
پنج شنبه 7 اردیبهشت 1396  6:55 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)

من زائر کوی یارم
از کینه ها بی بهارم
رفته ز کف برگ و بالم
ا ثارالله یا ثارالله
آمد زینب با موی سپید از غم
تنها آن دم بین جمع نا محرم
حسین امان امان امان امان امان امان ای دل
السلام ای نور دیده
السلام ای سر بریده
زینب بر سر قبرت رسیده
یا ثارالله یا ثارالله
زینب اینجا غم به روی غم دیده
بوسه زد بر آن رگهای ببریده
حسین امان امان امان امان امان امان ای دل
آخر شده فصل خزانم
از داغ تو نیمه جانم
همچو زهرا قد کمانم
یا ثارالله یا ثارالله
با آه و غم یا حسین  حسین گویم
با اشک خود قبر پاک تو شویم
حسین امان امان امان امان امان امان ای دل

 
 
پنج شنبه 7 اردیبهشت 1396  6:55 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)

همچون تو ای برادر
کس کشته ای ندیده
لب تشنه جان سپرده
در خاک و خون تپیده
این صحنه ای که دیدم
در قتلگاه آن روز
گردون نشان نداده
چشم فلک ندیده
زینب مدد زینب مدد
آن دم که آفتاب عمرت غروب می کرد
دیدم که جان من نیز
از غم به لب رسیده
دیدی برادر من
تا رفتی از بر من
از چشم خواهرت رفت
نور دو دیده من
زینب مدد زینب مدد
موی سیاه خود را
از غم سپید کردم
از شب اثر نمانده
چون می زند سپیده
آن دم که کشتگان را
دیدم به خویش گفتم
گویی که یک چمن گل
بر خاک آرمیده
آن شب که ماه گردون
بر قتلگاه تابید
دیدم که همچو مهتاب
رنگ از رخش پریده
زینب مدد زینب مدد

 
 
پنج شنبه 7 اردیبهشت 1396  6:56 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)

قلب زینبت کبابه
گل من زندگی بی تو عذابه
آخر قصه همیشه
دل هوائی میشه باز
میره و پر می کشه
کرب و بلائی میشه باز
کربلا یه عشقیه
فراتر از دو عالمه
کربلا خونه عباسه و اربابم حسین
سر زمین کربلا
بهشت روی زمینه
چی میشه یه بار چشم
صحن و سراشو ببینه
از ازل بوده دلم به شور و شین
مست و مجنون ابالفضل و حسین
هر کی عشقی داره
حق خوب میدونه
که منم عاشق بین الحرمین
یا حسین غریب مادر حسین
بعد چهل شبانه روز رنج و بلا
رسیدم به خاک سرخ کربلا
من کجا و زینب چهل روزپیش
به خدا نمی شناسیم دیگه حالا
منی که بی تو نبوده ام یه روز
باورم نمیشه زنده ام هنوز
همدمم بعد تو تازیانه بود
گریه های خسته شبونه بود
سخت تر از اسیری ودر به دری
طعنه های مردم زمونه بود
من روی محمل و تو رو نیزه ها
چشماتو بسته بودی به روم چرا
من بودم یه کاروان غصه و درد
سنگ کوفی با سرت چه ها نکرد
ای برادر ای ای امیدم یا حسین
لاله سرخ شهیدم یا حسین
دیدمت به روی نیزه غرق خون
اومدم تا پای نی کشون کشون
پاشو باز مثل رو نیزه ها عزیز
برا زینبت داداش قرآن بخون
یادمه مجلس شام و بزم نی
زده آتیش آه من بسوزه نی
اومدم برات عزاداری کنم
اشک خون دلمو جاری کنم
به خدا شرمندتم عزیز داداش
نتونستم  امانت داری کنم
پر خزون غنچه سرخ لالتو
نتونستم بیارم سه سالتو
بدون یاور و بی هم نفسی
با یه دنیا رنج وبا دلواپسی
اومدم بازم داداش تو کربلا
حالا من موندم و درد بی کسی
بی تو من چله نشین ماتمم
قبله مصائب و کوه غمم
 

 
 
پنج شنبه 7 اردیبهشت 1396  6:56 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)

بین نامحرم ببین تو زینبت تنها شده
همدمم از بعد یارم رأس بر نی ها شده
دیده خواهر ساربان را بر سر نعش حسین
خنده مستانه کرده این لعین عالمین
گفته زینب ساربانا این چه شور و حالی است
جای انگشتی چرا در دست یارم خالی است
صلی علیکم علی کم سماء
جسمٌ سریعٌ بالعرا مقطع الاعضا
غریب حسین غریب حسین
روی قلبم می نویسم
وقف مولانا حسین
جون بدم با ذکر عباس
توی بین الحرمین
کربلای پاک ارباب
بهتر از عرش خداست
من چه گویم فاطمه ام
زائر کرب و بلاست
 

 
 
پنج شنبه 7 اردیبهشت 1396  6:56 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)

عزیزی قد خمیده
کنار قبر دلدارش رسیده
می خونه با دلی زار
ببین داداش که زینب چی کشیده
دلش گرفته با هر بهونه
می خواد برا تو روضه بخونه
عقیلة العرب یا زینب 
الان جون میده داداش
روی خاک مزار تو سکینه
پاشو از این دل خاک
ما را راهی بکن سوی مدینه
چه جور بریم ما
ای شاه عالم
سوی مدینه با این همه غم
رقیه ات خرابه
سلامت را رسونده
ببین شرمنده ام چون
توی شام تنها مونده
امونت تو چشماش رو بسته
تو خاک غربت
با قلب خسته
عقیلة العرب یا زینب

 
 
پنج شنبه 7 اردیبهشت 1396  6:56 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)

همه اشکم همه دردم
بنگر بر رخ زردم
زینبم من زینبم من 
دیده بگشا خواهر تو
اومده ز شام و کوفه
بهار چله نشینت
شده خشک و بی شکوفه
دیده بگشا کن نذاره
شد سپهرم بی ستاره
بعد از تو رفتم اسیری
با لباس پاره پاره
به غم عشقت اسیرم
دوری تو کرده پیرم
حالا که اومدم اینجا
دعا کن دیگه بمیرم
همه اشکم همه دردم
بنگر بر رخ زردم
زینبم من زینبم من 
دیدگان تو به خوابه
چشم ما پر اشک و آبه
برای تو عزا گرفتیم
روضه خون ما ربابه
هی میگرده دور قبر
دست اون یه مشک آبه
لالایی می خونه تا که
علی اصغرش بخوابه
می زنه بر سر و سینه
توی علقمه سکینه
می گه دیگه آب نمی خوام
پاشو ای ماه مدینه
بچه هات که غصه دیدن
همه از غصه خمیدن
پاهاشون زخمیه از بس
به روی خار ها دویدن
دارم از تو خواهشی من
با فغانو آه و ناله
بیا و نگیر سراغی
از رقیه ی سه ساله
حسین 
 

 
 
پنج شنبه 7 اردیبهشت 1396  6:56 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها