0

اشعار شهادت حضرت زینب (س)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)

اشعار شهادت حضرت زینب کبری(س)

 

نخ روی نخ آمد که حیا داشته باشد

باتیرگی اش نورخدا داشته باشد

معجر شدو میخواست بها داشته باشد

تابرسر خورشید نما داشته باشد

 

آمد بشود سایه روی سر زینب

میخواست که نامش بشود معجر زینب

 

با نور نماز شب او نور گرفته

تا ستر شده رتبه مستور گرفته

درخلوت بی بی شرف طور گرفته

به به به چنین قرب که اینجور گرفته

 

از عطر نفس های علی تافته باشد

این تافته باید که جدا بافته باشد

 

هرچند حجاب است به سنگر زده کارش

تا حشر وقارست بدهکار وقارش

تقوا و حیا ریخته در تاربه تارش

از طایفه ی چادر زهراست تبارش

 

یک پارچه اما زره محکم پیکار

نه اینکه زره،معجره اعظم پیکار

 

الحق و الانصاف مهیای خطر شد

در بحبوحه ی فاجعه مردانه سپر شد

هرچند که خاکی شد و راهی سفر شد

در کوفه و درشام چو شمشیر دوسر شد

 

هرگز که به کوهی گذر کاه نیفتاد

یکبار به سویش نظر ماه نیفتاد

 

سوگند به این کوه گسستی نرسیده

به سوره توحید شکستی نرسیده

سوگند به او پنجه و دستی نرسیده

یا چشم بد مردم پستی نرسیده

 

باید که خلایق ز رخش دور بمانند

هرجاکه گذر کرد همه کور بمانند

 

هرچند که عمریست شده همدم زینب

دارد به دلش داغ ز قد خم زینب

گریان شده و سوخته پای غم زینب

انگار که او نیست دگر محرم زینب

 

امروز بنا کرده که آرام بماند

وقتش شده تا بی بی ما روضه بخواند

 

یکسال فراغت  صد و ده سال گذشته

 از زینب تو گفتن از حال گذشته

سخت است بگویم به چه منوال گذشته

با یاد تو و روضه ی گودال گذشته

 

من صابره ام باز ولی تاب ندارم

باور بکن از روز دهم خواب ندارم

 

رفتی و کسی خنده به این دیده ی تر کرد

امنیت این قافله احساس خطر کرد

کفر آمد و در شام به توحید نظر کرد

آیات حجاب از سر بازار گذرکرد

 

تا قرعه بی کس شدن افتاد به زینب

شهر پدری خوب محل داد به زینب

 

درشام چه داغی بروی قلب حیا خورد

اسلام معاویه به اسلام خدا خورد

سنگینی چشم همه بدجور به ما خورد

زینب وسط شهر کشیده دوسه جا خورد

 

من بت شکنی کردم و جایش بدنم سوخت

از ضربه ی شلاق تمام بدنم سوخت

 

حالا شده ام خیره به این در تو بیایی

خوبست که این لحظه ی آخر تو بیایی

خواهر شده ام تا که برادر تو بیایی

ای بی سر من کاش که با سر توبیایی

 

این پیرهن توست که برسینه فشردم

یک آب خنک بعد تو ولله نخوردم

 
 
پنج شنبه 24 فروردین 1396  3:06 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)

گرچه ما را ز نسل غم خواندند
عاشقت را چه محترم خواندند
با تو از شوکت علم خواندند
هرچه خواندند از تو کم خواندند

 

زینبی و عصاره ی زهرا
اولین استعاره ی زهرا

می زنم از ولای تو ساغر
می زنم پای باورت پرپر
می نویسم تو را به دیده ی تر
نیست از تو کسی حسینی تر

چون حسین ات عجیب خواهری است
کار تو تا همیشه دلبری است

وارث عز مرتضی بودن
صاحب حسن “هل اتی” بودن
یعنی از نسل “لافتی…” بودن
بنده بودن ولی خدا بودن

تا که دریا به کوزه جا نشود
حق والایی ات ادا نشود

لطف تو دید حال زار مرا
از دلم خواند اضطرار مرا
به کجاها کشاند کار مرا
خنده ای زد طناب دار مرا

تیغ طعنه ست؟ حاضرم با تو
من مسلمان و کافرم با تو

باور از توست یا تو از باور؟
محشر از توست یا تو از محشر؟
بنده گر خوانمت شوم مضطر
گر خدا خوانمت شوم کافر

متحیر شدم ببخش مرا
ای خدای خودم ببخش مرا

این عجب نیست زیر این پرچم
عارفان، عالمان و اهل قلم
بنشینند، مات، با قد خم
پای درس مدافعان حرم

پسران، هاشمی نسب شده اند
مادران، مادر وهب شده اند

پر زدم، عشق، آسمانم شد
تا به معراج حق نشانم شد
دردسر، لکنت زبانم شد
شام و کوفه بلای جانم شد

داغ، گرچه غم اسارت توست
همه جا صحبت از امامت توست

گریه های مدام با تو چه کرد؟
کینه ی اهل شام با تو چه کرد؟
سنگ از روی بام با تو چه کرد؟
خون راس امام با تو چه کرد؟

حرف ها پشت ناله کشت تورا
حال و روز سه ساله کشت تورا

»عمه! می سوزه پام، خسته شدم
نمی خوام راه بیام، خسته شدم
نمی بینه چشام، خسته شدم
من بابامو می خوام، خسته شدم

هی می پرسن که این سه ساله چشه؟
خب بابام نیست نازمو بکشه«

باز در اضطراب می افتم
پای طفل رباب می افتم
در دل پیچ و تاب می افتم
یاد بزم شراب می افتم

…هدیه می داد، جنگ را برده
من بمیرم، سکینه جا خورده.

وحید پولایی

 
 
پنج شنبه 24 فروردین 1396  3:06 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)

تمام دارو ندارم فدای تو زینب(س)

خوش آن دمی که بمیرم برای تو زینب(س)

چه ارج و قرب و مقامی گرفته است بانو

هرآن کسی شده مبتلای تو زینب(س)


 
سرم سراسر سر،از ثنای بی حدت

همین سری که شکست،در سرای تو زینب(س)

 چو مرغ بی سروپا بوده ام ولی حالا

گرفته ام پروبال،در هوای تو زینب(س)

نوشته ام که بدانند مردم این شهر

نوشته ام که منم من گدای تو زینب(س)

 بدون شک شده ام بیمه ی نگاه شما

 اگر بمانم،تحت لوای تو زینب(س)

 غلام سیاه تو بانو چه عزتی دارد

به برکت نفس و این دعای تو زینب(س)

 تو اسوه ی همه ی حجب عفتی خانوم

حیا،حیا کند از آن حیای تو زینب(س)

صد آسیه شده محو کرامتت ولله

 هزار فوزیه مست شفای تو زینب(س)

تو کعبه ی حسناتی و مایه ی برکات

گرفته ایم،روزی از ردای تو زینب(س)

اگر که ما شده ایم نوکر برادرتو

مسببش شده لطف و عطای تو زینب(س)

میان روضه ات ای مادر مصیبت ها

شکست،بغض گلو در عزای تو زینب(س)

به شام و کوفه و بزم شراب واویلا

 هزار مرتبه مردم به جای تو زینب(س)

تو داغ دیده ای،ای داغ دار هجده سر

چه پر غم است،صلاه عشای تو زینب(س)

غزل نوشته ام و گریه دار شد آخر

خداکند که بمیرم به پای تو زینب(س)

حسین خیریان

 
 
پنج شنبه 24 فروردین 1396  3:06 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)

کوه هم، همپایه و اندازه ی صبر تو نیست

ختم خاموشی شب را بهتر از فجر تو نیست

شد خطاب زینبی والله خیر الماکرین

صد هزاران فتنه را یارای یک مکر تو نیست

 

کنیه ات ام المصایب شد، بمیرم کربلا

غصه های هیچکس اندازه ی زجر تو نیست

آسمان کوفه بی بهره ست از لطف خدا

بین این باران سنگ انگار کس چتر تو نیست

درس غیرت داده عباس علی، گر شیعه را

امر واجب تر ز حفظ مرقد و قبر تو نیست

گرچه داری گنبدی در شهر شام و سوریه

جز قلوب شیعیانت گوشه ای شهر تو نیست
قاسم حمدی

 
 
پنج شنبه 24 فروردین 1396  3:06 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)

پس ازتوآب اگرخوردم ازاین چشمان ترخوردم
گلی هستم که از هر شش جهت به خار برخوردم

برای دلخوشی دختران نیمه جانت بود
دراین یکسال واندی لقمه نانی هم اگر خوردم

چه کارى برمى آمد از برادر مرده اى چون من
فقط زانو بغل کردم , فقط خون جگر خوردم

منی که سایه ام را مردم کوچه نمی دیدند
منی که شش برادر داشتم, حالانظرخوردم

به نان کوچه و خرمای مردم لب نزد زینب
میان کوفه هر چه خوردم از دست پدرخوردم

نمی دانم تو می بینی که جایی را نمی بینم؟
غروبی داشتم میرفتم از خانه به درخوردم

شب شام غریبانت از این خیمه‌ به آن خیمه
برای هر یتیمی که سپرگشتم سپرخوردم

دلیل تازیانه خوردن ما گریه ما بود
ز طفلان بیشتر گریان شدم پس بیشتر خوردم

من پرده نشین را محمل بى پرده اى دادند
به هر جا که گذر کردم چقدر از رهگذر خوردم

تو و پیراهن پاره , من و این چادر پاره
تو سنگ از صد نفر خوردى, من از صدها نفر خوردم

ببین این روزها پیراهنم هم رنگ عوض کرده
فقط گرما نخورده بودم آنهم آنقدر خوردم

علی اکبر لطیفیان

 
 
پنج شنبه 24 فروردین 1396  3:06 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)

نوشتم غیرت ایرانیات و
ندیدم عشق پاکستانیات و
میون جون فداهای تو بی بی!
بمیرم غربت افغانیات و…


محسن ناصحی

 
 
پنج شنبه 24 فروردین 1396  3:17 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)

حضرت زینب(س)-مصائب

 

باید سرود از حلم زینب ایها الناس

باید که گفت از رکن مذهب ایها الناس

با اشک چشمم در مقاماتش نوشتم:

"استاد بی همتای مکتب" ایها الناس

آیا کسی مانند او در وادی عشق

کرده ادای حق مطلب ایها الناس؟

چادر نمازش سوخت اما کم نیاورد

گرچه شد از ماتم لبالب ایها الناس

دروازه ی ساعات بود و زینب ای وای

رقاصه ها بر دور مرکب ایها الناس

ناموس حق را بر سر بازار بردند

با حال و روز نامرتب ایها الناس

بزم شراب و خیزران... قاری قرآن

کوه حیا می سوخت از تب ایها الناس

جای تمام بچه ها او کعب نی خورد

در شام، قدش شد مورب ایها الناس

آنقدر این عالم بلا در جام او ریخت

بر کعبه ی غم شد ملقب ایها الناس

مانند زهرا شد... تعجب هم ندارد

این گریه های در دل شب ایها الناس

می آید امشب باز از کنج خرابه

سوز نوایش "ربی یا رب..." ایها الناس

با خطبه هایش شام را از پا درآورد

زینب و ما ادراک زینب ایها الناس

 

محمد جواد شیرازی

 
 
پنج شنبه 24 فروردین 1396  3:18 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)

فهم هر کس که رسیده خاکسار زینب است

قلب ما گر درد دارد بی قرار زینب است

چشم ما از خود ندارد اشک؛ زهرا لطف کرد

مثل چشمه، چشم شیعه اشک بار زینب است

ظاهراً کرب و بلا باشد خزان عمر او

در حقیقت روز عاشورا بهار زینب است

راه را تا کربلا نه تا خدا هموار کرد

این که ما در راه باشیم انتظار زینب است

ما رأیت گفته است الا الحسین کِی دیده است

روی خونین حسین آئینه دار زینب است

آمدن در قتلگاه و بوسه بر حنجر زدن

گفتن ذکر تقبّل افتخار زینب است

هرکه می گوید ندارد معجری باور نکن

نور هجده سر حجاب با وقار زینب است

صورت او شد کبود و آبرویش مال ماست

هر چه داریم امنیت از اعتبار زینب است

مشکل امر فرج با دست او وا می شود

بر خود مهدی قسم این کار کار زینب است

 جواد حیدری

 
 
پنج شنبه 24 فروردین 1396  3:18 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)

کوکب دردانه عصمت نگین اش زینب است
آیه ایاک نعبد ، نستعین اش زینب است

رتبه ممسوسه فی ذات در تسخیر اوست
جلوه مستغرق رب، دستچین اش زینب است


کم ندارد چیزی از مادر بزرگش پس بگو
کربلا تا شام ، ام المومنین اش زینب است

واقعا زن نیست این ، پروردگار مردهاست
انقلاب کربلا مرد آفرین اش زینب است

اعتقادا سخت می باشد ولی شاید علی
گفت در محشر امیرالمومنین اش زینب است

خیمه های کربلا ام البنات اش زینب است
کشته های نینوا ام البنین اش زینب است

فاطمه زینب حسن زینب بیمبر زینب است
حیدر کرار لحن آتشین اش زینب است

مستجیر بیرق عباس گرچه شد حسین
پرچم صاحب لوا حبل المتین اش زینب است

آنکه بین ازدحام چشم های خیره سر
رو گرفت از دشمنان با آستینش زینب است

گرچه در بزم عبیدالله او پایین نشست
صبح محشر بانوی بالانشین اش زینب است

محمد جواد پرچمی

 
 
پنج شنبه 24 فروردین 1396  3:18 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)

کبوتر دل من صید دام زینب شد

و آشیانه ی دل نیز بام زینب شد

به روی مسند قدرت نشسته هرکس که

میان زندگی خود غلام زینب شد

 

همین که واجبه الاحترام نام گرفت

مدینه محترم از احترام زینب شد

تمام زندگی اش بود وقف نام حسین

حسین نیز دلش وقف نام زینب شد

چهار امام نگهبان سایه اش بودند

و این مقدمه ای از مقام زینب شد

غروب کرد سری روی نیزه روز دهم

که این غروب طلوع قیام زینب شد

نگو اسیر شده ، این کمال بی شرمیست

تمام کوفه اسیر کلام زینب شد

به شام آمد و روز یزید را شب کرد

دوام کار حسین از دوام زینب شد

علی قدیمی

 
 
پنج شنبه 24 فروردین 1396  3:18 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)

سرِتو را هدف دشنه ی سنان کردند
پس از تو خیمه ی اهلِ تو را نشان کردند
زبان سرخ “دل” سبز می دهد برباد!
دلِ مرا هدف خنجر زبان کردند

برای این که شود ظرف صبر من لبریز
هر آنچه زخم زبان بود امتحان کردند

به دست بسته مرا برده اند ؛ مثل علی
شبیه فاطمه قد مرا کمان کردند

بنای لشکر ابن زیاد غیرت نیست
نمانده مردی و حمله به ما زنان کردند

عمو که رفت همه کوفیان دلیر شدند
تمام دشمنی خویش را عیان کردند

عمو قبول نکرد از عدو امان نامه
تلافی اش سرِاطفال بی امان کردند

اسیرِدستِ مسلمان، امانِ جان دارد
فقط اسیر نبودم که قصد جان کردند

چه زخمهای عمیقی ست زخم چشم حرام
چه تیرهای نگاهی به من روان کردند

غم تو یک شبه یک عمر پیر کرد مرا
حواله ی لب تو چوب خیزران کردند

شاعر  : مظاهر کثیری نژاد

 
 
پنج شنبه 24 فروردین 1396  3:19 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)

آیات عشق درس دبستان زینب است
عشاق دهر واله و حیران زینب است


ای باغبان غمزده ی دشت کربلا
گودا ل قتلگاه گلستان زینب است


با دختر سه ساله دمی نغمه ساز کن
زیرا رقیه دست به دامان زینب است


سر نشکنم به راه تو کی رسم عاشقیست
مبای عشق پایه ایمان زینب است


هر نهضت بزرگ که یر مشق زندگی است
نوری ز انقلاب درخشان زینب است


دختر نهج البلاغه اهل علم و منطق است
ذوالفقار زنده ی حیدر زبان زینب است


معنی رنگین کمان پرسیدم از استاد گفت
بر فراز نیزه ها رنگین کمان زینب است


کیست زینب رمز احساسات پاک نسل ها
نسل حریت فدای ارمان زینب است


عشق با ساز زمان یک سازمان تشکیل داد
یا حسین گفتن شعار ساز مان زینب است

 

مرحوم سید حسن خوشزاد

 
 
پنج شنبه 24 فروردین 1396  3:19 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)

با مدد از کرامت زینب

کنم آغاز حکایت زینب

سرِ خورشید و عرش بالا هم
بر زمین ارادت زینب
عشق خواهد که عشق آموزد
تحتِ دست و نظارت زینب

ما گدای علی و فاطمه ایم
دست ما و کرامت زینب
.
فاطمه سیده به نسوان و
ارث مادر سیادت زینب
.
در ادب هم مقام فاطمه و
مثل حیدر شجاعت زینب
.
ما اهالی عشق آبادیم
گوشه ای از ولایت زینب
.
هرکه را دیده ام مقدس شد
بوده تحت قداست زینب
.
التماس دعای ارباب است
به نماز و عبادت زینب
.
روز محشر پیمبران حتی
چشمشان بر شفاعت زینب
.
نکند فهم عقل کوته ما
جلوه ی بی نهایت زینب
.
او وزیر حسین و بنت حسین
شد دبیر سفارت زینب
.
هر چه گفتیم در مناقب او
بوده لطف و عنایت زینب
.
کرده خون اشک چشم مهدی را
روضه های اسارت زینب
.
از عَلیکُم بِعَمّتی دریاب
فرج از یک اشارت زینب
.
مایه ی فخر آل زهرا شد
در اسارت ، امارتِ زینب
.
کربلا را نموده کرب و بلا
انقلاب و کیاست زینب
.
خطبه هایش به کوفه وشام است
چشمه ای از مهابت زینب
.
اُسکُتوا را شنو ازاو و ببین
بیکران ِصدارت زینب
.
گفت با حق،” قلیل ما بپذیر”
عقلْ مبهوت، زین عبارت زینب
.
در بلا هم زبان او شاکر
نشنَوَد کس شکایت زینب
.
اجر ما کاشکی بنویسند
زینبیه.. زیارت زینب
.
.
زینب است و ولیهُ الله است
عمه جان بقیهُ الله است

شاعران:صمد علیزاده.امیر ایزدی. وحید دکامین

 
 
پنج شنبه 24 فروردین 1396  3:19 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)

اگر خلقت صدف باشد تو باید گوهرش باشی

شدی زینب تمام آسمان را محورش باشی

بنا شد جنس تو از سیب سرخ کربلا باشد

برادر نیمه ای از آن تو نیم دیگرش باشی

برادر تشنه میشد نیمه ی شب آب میبردی

خودت میخواستی هم خواهر و هم مادرش باشی

شدی زینب که قبل از ازدواجت شرط بگذاری

حسینت هرکجا باشد تو هم دور و برش باشی

پسرها را که دادی خم به ابرویت نیاوردی

اگرچه زن ولیکن سعی کردی لشگرش باشی

تو وقتی خطبه میخوانی علی تکبیر میگوید

پدر میلش کشیده که به روی منبرش باشی

پیام کربلا را دست بسته برده ای تا شام

خدای کربلا میخواست که پیغمبرش باشی

 

شاعر:علی قدیمی

 
 
پنج شنبه 24 فروردین 1396  3:19 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)

ردیف شعرهایم بعد از این لبیک یا زینب
که از اول همین آخر همین لبیک یا زینب

همیشه "كُلُّنا عباسُكِ" تا جان به تن دارم
که می گوید یل ام البنین لبیک یا زینب

محرم یک دهه لبیک یا ارباب و می آید
از عاشورا به لب ها این طنین، لبیک یا زینب

مدافع هستم و روزی فدایت میشوم حتما
شعاری که شده با من عجین، لبیک یا زینب

نه اینکه من بگویم مطمن هستم که هر منزل
بگوید روی نی سالار دین لبیک یا زینب

شنیدم عاشقی میگفت که از عصر عاشوارا
شده ذکر همه عرش برین لبیک یا زینب

تو خطبه خواندی و ابن زیاد از ترس می لرزید
و فریاد لب روح الامین لبیک یا زینب

اگر قسمت شود پای پیاده کربلا، گویم
نجف تا کربلا این اربعین، لبیک یا زینب

 

ایمان کریمی

 
 
پنج شنبه 24 فروردین 1396  3:19 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها