0

اشعار شهادت حضرت زینب (س)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)

حضرت ام البنین(س)-مدح

 

در مدارت قمر پدید آمد

از دو چشمت سحر پدید آمد

تا نگاهت به خاک ها افتاد

از همین خاک زر پدید آمد

عشق زهرائی ات که شعله کشید

در مدینه شرر پدید آمد

تا شدی همنوای شیر خدا

چقدر شیر نر پدید آمد

با أباالفضل تو برای حسین

یک جهان بال و پر پدید آمد

معجزاتت یکی دو تا که نبود

از پسر ها، سپر پدید آمد

هر که یک جرعه از می ات خورده

در وجودش جگر پدید آمد

حُسن او آنقدر زبان زد شد

چشم زخم و نظر پدید آمد

از خط و خال و قامت و قدش

جلوه های هنر پدید آمد

علمش کربلا که بالا رفت

مرزی از خیر و شر پدید آمد

ادبش ارث مادری بود و ...

هیبتش از پدر پدید آمد

 

 
 
پنج شنبه 24 فروردین 1396  4:07 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)

نشستِ پرچمِ تو پشتِ من شکست ببین

 

دلم چو لاله ز داغت به خون نشست ببین

 

نوایِ ناله­ام آتش در استخوان انداخت

 

چو بند بندِ وجودت زِ هم گسست ببین

 

توانِ طاقتِ گل آب شد زِ موجِ عطش

 

نشسته غنچه به راهت قدح بدست ببین

 

بیا که دوش به دوشت به سویِ خیمه رویم

 

زبانِ خندة این قومِ پستِ پست ببین

 

میانِ رفتن و ماندن کدام چاره کنم؟

 

نه پایِ رفتنم از تو نه ماندن است ببین

 

تمامِ فاجعه بعد از تو اتفاق افتاد

 

(نگاه کن به نگاهم هر آنچه هست ببین)

 

غلامرضا رهنمایی قراملکی

 
 
پنج شنبه 24 فروردین 1396  4:07 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)

قصيده غزل 69 بيتي به نام حضرت زينب
گلزار عشق
مطلعِ گفتار،به نامِ كردگار زينب است
اِذن هر كار،يادي از پروردگار زينب است
ربِّ عشقِ عاشقان و ربّ الاربابِ جهان
خالقي كه آشنا با ساز و كار زينب است
انبيا و اوصيا و اوليا در جاي خود
رازقِ عشق،عاشق و هم دوستدار زينب است
شاخه ي طوبي ميانِ باغ فردوسِ برين
شاخه اي از شاخه هاي شاخسار زينب است
از جنان،حوّا زِ جان و دل سلامش مي دهد
دائماً پيكِ درودش رهسپار زينب است
خيلِ زنهاي بهشتي بهرِ خدمت بسته صف
مفتخر گرديده مريم پرده دار زينب است
جامه دارِ او فرشته،حاجبش حور و ملك
آسيه فرمانبر و خدمتگزار زينب است
با سر افرازي شده هاجر كنيزِ خانه اش
ساره با شور و شعف آيينه دار زينب است
خادمي از خادمينِ درگهش روح الامين
با تمنّا و تواضع خاكسار زينب است
ديده ي ماتِ سليمان محو جاه و حشمتش
چشمِ بلقيس خيره بر شرم و وقار زينب است
گشته لقمان دانش آموزِ دبستانيِّ او
حاتم طائي گدا و جيره خوار زينب است
بي كرانه بحر حلم و دانش و ايمان و زهد
قطره ي ناچيزي از بحرِ بحار زينب است
عالم و آدم دچار و هم گرفتار حسين
اين حسين امّا گرفتار و دچار زينب است
گر حسين آهوي قلبِ عالمي كرده شكار
آهوي قلبِ حسين صيدِ شكار زينب است
طلعتِ دلجو و مو و روي نيكوي حسين
آيتِ شمس و الضّحي،ليل و النّهار زينب است
دلبر خوش قدّ و بالا دلرباي مَه لقا
اين حسين اِبنِ علي زيبا نگار زينب است
در جهانِ عاشقي در سرزمين دل حسين
سيد و سالار و شاه و شهريار زينب است
زندگي و هستي و مستي،خلاصه يك كلام
اي حسيني ها حسين، دار و ندار زينب است
مهر و عشق آسماني حسين اِبنِ علي
ريشه اش در عمقِ جان و پود و تار زينب است
آتشِ عشقِ حسيني تا به محشر شعله ور
شعله ي اين آتش از هُرمِ شرار زينب است
با دعاي فاطمه هر دل كه شد جاي حسين
جاي آن دل تا قيامت در حصار زينب است
هر دلي گردد به گردِ شمعِ رخسار حسين
گردش پروانه وارش در مدار زينب است
روضه خواني كه بُوَد نزدِ همه مردم عزيز
آبرو و عزّتش از اعتبار زينب است

 

 
 
پنج شنبه 24 فروردین 1396  4:07 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)

ما دسته دسته جزو غلامان زينبيم

تا روز حشر گوش به فرمان زينبيم

 

گر مهر شيعه گي زده حق بر جبين ما

اين است علتش كه مسلمان زينبيم

 

چشم طمع به سفره دنيا ندوختيم

چون كاسه ليس سفره ي احسان زينبيم

 

وقتي كه او مفسر آيات مي شود

شاگردهاي مكتب قرآن زينبيم

 

دنيا مجال دم زدن از شأن او نبود

پس در بهشت نيز ثناخوان زينبيم

 

سوگند بر حلاوت چای ابو علی

ایام اربعین همه مهمان زینبیم

 

پاي حسين ، جان و جواني گذاشتيم

چون پيروان خط جوانان زينبيم

 

بايد فروخت ناز به جنت چرا كه ما

گرد و غبار قالي ايوان زينبيم

 

اين چشم هاي خشك اگر آب مي دهند

مديون اشك ديده ي گريان زينبيم

 

حتي شب ولادت با سر سعادتش

گريان حال شام غريبان زينبيم

 

نشنيده ايد قول تشق الجيوب را

ديوانه ايم و پاره گريبان زينبيم

 

يك ياحسين گفت و مسخر شدند خلق

مدهوش آن طنين حسين جان زينبيم

 

‌‍آماده باش آمده از پادگان عشق

سربازهاي جمعه ي گردان زينبيم

 

گفتند ازچه خلق پريشانتان شدند؟

گفتيم چون مدام پريشان زينبيم

 

گفتند رد خون به سرو رويتان ز چيست؟

گفتيم زخم خورده ي طوفان زينبيم

 

ازسهم الارث خويش به ماسوز و اشك داد

ميراث دار سينه ي سوزان زينبيم

 

ما زرخريد گوشه ي چشم كسي شديم

سائل بگو كه برده ي سلطان زينبيم
 

 
 
پنج شنبه 24 فروردین 1396  4:07 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)

زیب زینب فخرو وفضل وعلم وجود زینب است
فضل و علم وجود هم مدیون بود زینب است
فضل وعلم جود اگر جوئی بیا در کربلا
جوهر هر انچه جویی در سجود زینب است

 

استادغلامرضا هادی اردبیلی .

 
 
پنج شنبه 24 فروردین 1396  4:08 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)


من دلی دریاکرم دارم مرا نشناختید


روحی ازحق،محترم دارم ،مرا نشناختید


درروان نقره گون صبح،چون مهرمنیر


زرفشانی دم به دم دارم ،مرانشناختید


ازمحمد(ص)نسب برده ،خدیجه فطرتم


حشمت از آن محتشم دارم مرانشناختید


برسرمهردخترم درخانه ی قطب ولا


چادرنون وقلم دارم مرانشناختید


مادرم زهرا سلیمانش کسی همچون علی


همسری غیرت حشم دارد مرانشناختید


شب زدایی میکنم از خاطر آیینه‌ها


دیده ای خورشید دم دارم مرا نشناختید


پاسدار حرمت گلهای کوثرپرورم


من دلی چون کربلا دارم مرانشناختید


در طواف قبله ی دلها، حسین گل جبین


حالت ِمرغ حرم دارم،مرانشناختید


آن برادر کو،ندیده درهمه ملک وجود


ساقی صاحب عَلم دارم مرانشناختید


بانوی شعر دلم امازبانی دردهن


همچنان تیغ دودم دارم مرانشناختید


سینه ی من قتلگاه آفتاب بی سراست


خاطری از غم دلم دارد مرانشناختید


خطبه خوان خون مظلومان عدل اندیشه ام


گیروداری باستم دارم مرانشناختید


من احد را نخل پیرم در بیابانهای شام


قامتی ازغصه خم دارم مرا نشناختید


ای شما خوانده مصیبتهای من برروزگار


من سریردشت خون دارم مرا نشناختید

 
 
پنج شنبه 24 فروردین 1396  4:13 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)

در سیر دل جبریل هم بال و پرش ریخت

وقت طواف چهارمش خاکسترش ریخت

 

فطرس شد و غسل تقرب کرد روحش

هر کس که خاک چادرش را بر سرش ریخت

 

از زینبش زهرای دیگر ساخت زهرا

مادر تمام خویش را در دخترش ریخت

 

او «زینت» است و بی نیاز از زینتی هاست

پس از مقامش بود اگر که زیورش ریخت

 

وقتی دهان وا کرد، دیدند انبیا هم

نهج البلاغه بود که از منبرش ریخت

 

وقتی دهان وا کرد، از بس که غیورند

مولا صدای خویش را در حنجرش ریخت

 

در کوفه حتی سایه اش را هم ندیدند

فرمود: غُضّوا... چشم ها در محضرش ریخت

 

زن بود اما با ابهّت حرف می زد

مردی نبود آن جا مگر کرک و پرش ریخت

 

به مرقدش، تازه نگاه چپ نکرده!

صد لشگر تازه نفس ، دور و برش ریخت

 

یک گوشه از خشمش اباالفضل آفرین است

گفتیم زینب، صد ابوالفضل از برش ریخت

 

هجده سر بالای نیزه لشگرش بود

تا شهر کوفه چند باری لشگرش ریخت

 

وقتی هجوم سنگ ها پایان گرفتند

خواهر دلش ریخت، برادر هم سرش ریخت

 

با نیزه می کردند بازی نیزه داران

آن قدر خون از نیزه ها بر معجرش ریخت...

 

آن قدر بالا رفت و بالاتر که حتی

در سیر او جبریل هم بال و پرش ریخت

 
 
پنج شنبه 24 فروردین 1396  4:13 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)

حضرت زینب (س)-اربعین

 

اربعین غمت مرا انداخت

بی تو بودن مرا از پا انداخت

بعد  یک اربعین هوای غمت

راه ما را به کربلا انداخت

اف بر این روزگار که من را

اربعین ز تو جدا انداخت

این چهل روز بی تو هر چه نداشت

خواهرت را که از صدا انداخت

یاد دارم که ظهر روز دهم

شعله بر جان خیمه ها انداخت

یا نوک نیزه ظالمانه تو را

از روی اسب بی هوا انداخت

از کجای سفر بگویم که

به دلم آتش بلا افتاد

نیزه دار تو از سر کینه

از روی عمد نیزه را انداخت

زخمی اربعینی از دردم

ماندنم را گمان نمی کردم

شعله بر جان تشگان  افتاد

و به دل زخم بی امان افتاد

از همان روز که زمین خوردی

بر سرم طاق آسمان افتاد

غنچۀ خشک تا که پر پر شد

به روی خاک باغبان افتاد

معجر من به دست شعله ولی

سر تو دست این و آن افتاد

 
 
پنج شنبه 24 فروردین 1396  4:26 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)

از کودکی چنین کمرش خم نبوده است

در سینه‌اش که این همه ماتم نبوده است

در کودکی شکسته اگرچه دلش، ولی

شمشیر و تیر و نیزه فراهم نبوده است

گیرم که دیده بود پدر را شکسته سر

اما سری به نیزه مجسّم نبوده است

دیدی اگر که موی سر او سفید شد

داغی شبیه داغ مُحّرم نبوده است

دیدی اگر کنار برادر ز هوش رفت                                     
صد ضربه نیزه بر بدنی کم نبوده است

یادش بخیر ناقه‌ی عریان و کعبِ نی

اطراف ناقه، ناقه‌ی مَحرم نبوده است

یادش بخیر کآمد و در قتلگاه دید

انگشت دست و حلقه‌ی ‌خاتم نبوده است

شاعر : رضا باقریان

 
 
پنج شنبه 24 فروردین 1396  4:26 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)

با  خاطراتِ  کرببلا  پیر می‌شوی

یعنی به پای غُصّه زمین‌گیر می‌شوی

با خاطرات قتلگه و شام و کوفه‌اَت

هر روز چند مرتبه درگیر می‌شوی؟

طوفان شکست کشتیِ رویایِ عشق را

آیا دلِ شکسته، تو  تعمیر می‌شوی؟    
 
وقتی که روضه‌های تو عزّت بیاورد

دیگر کجایِ روضه، تو تحقیر می‌شوی؟

در بین گرگها و شُغالانِ روزگار

تنها تویی که مثل علی شیر می‌شوی

پیشانیَت به چوبه‌ی محمل شکسته شد

یعنی به درد و غُصّه، تو تفسیر می‌شوی

وقتی علَم به رویِ زمین اوفتاده است

حتماً در این میانه علمگیر می‌شوی     

شاعر : رضا باقریان

 
 
پنج شنبه 24 فروردین 1396  4:26 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)

دارد شکستگّیِ  سرت خوب می‌شود

کم‌کم تمام بالِ و پرت خوب می‌شود

بعد از چهل سحر که فقط گریه کرده‌ای

دhارد وصالِ هر سحرت خوب می‌شود

با گریه‌های  دلشکَنَت فکر می‌کنی...

...سوزی که هست بر جگرت خوب می‌شود؟

یک روز عاقبت همه جا سبز می‌شود

درد عمیقِ چشم ترت خوب می‌شود

آه اِی عقیله گوشه‌نشینی  برای چیست

زخمی که مانده بر کمرت خوب می‌شود

ای دخترِ  شکسته‌ترین سینه، عاقبت

این سینه‌ی شکسته‌ترت خوب می‌شود

دیگر چرا به لطمه شبَت صبح می‌شود

دارد شکستگیِ  سرت خوب می‌شود      
 
شاعر : رضا باقریان

 
 
پنج شنبه 24 فروردین 1396  4:26 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)

لفظ و مضمون غزل وقتی برای زینب است

شعر هم از بیت اوّل در هوای زینب است

نام من چون در میان سائلانت ثبت شد

تا قیامت این دل عاشق گدای زینب است

در میان روضه ی ارباب مظلومان حسین

هر که شد نوکر بداند از دعای زینب است

کــربلا زیباترین تـصـویر در چـشـمان او

ماجرای دیگری کرب و بلای زینب است

آنچه تا شـام و مـدینه کـربلا را می برد

کوه صبر و غیرت بی انتهای زینب است

از میان غصه ها سهمش اسارت می شود

این جسارت ها جوابش با خدای زینب است

می شوم امشب شریک غصه و غمهایتان

قلب من چون خیمه ی دارالعزای زینب است

شاعر:محسن زعفرانیه

 
 
پنج شنبه 24 فروردین 1396  4:26 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)

رملك عشق يوسف كنعان زينبي
شمس الشموس و بدر درخشان زينبي

وقت اذان عشق نمازش به كربلاست
اي روح كعبه قبله ي ايمان زينبي

پيغمبرو علي و حسن فاطمه تويي
تو خامس عبايي و جانان زينبي

زيبايي وشكوه و وقار عقيله اي
اي بت شكن خليل گلستان زينبي

نعم الامير تا كه بگوئيم، خواهري
مي گويد از بهشت برين جان زينبي

بر عالمين مليكه و شهبانو زينب است
تو ليلي و شهنشه و سلطان زينبي

دل مي برد تلاوت لعل لبت حسين
قاري تشنه كامي و قرآن زينبي

در شام و كوفه كرب و بلايي درست كرد
عمري دليل غُرّش طوفان زينبي

مركب سوار نيزه شدي تيز مي روي
در اين مسير غزال بيابان زينبي

مهتاب هم به سايه ي او پي نبرده بود
حق با شماست بي سروسامان زينبي

در احتضار و منتظر ديدنت حسين
آري بهشت و روضه ي رضوان زينبي

حميد قلي زاده

 
 
پنج شنبه 24 فروردین 1396  4:27 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)

یا زینب کبری (س)

امّ المصائبی ، نه ، تو  امّ العجائبی

الحق که تو ملیکه ی مشرق ، وَ مغربی

محشر به دست پاک حسین است دست تو

چون بر گناه کل خلایق تو حاجبی

از توست زنده حکم خداوند لایزال

احیاگر تمام عمل های واجبی

آمد به خاک پای تو بوسه زد و پرید

جبریل اگر رسیده به اوجِ مراتبی

وهابیان اگر به حریم تو پا نهند

مانند شیرزن ز حریمت مراقبی

ملک دمشق مال تو و نوکران توست

وقتی به کل ما خَلَقُ الله ،  صاحبی

از یمن یک دعای ابالفضلی شماست

وقتی که می رسد به خلائق مواهبی

سروده جعفر ابوالفتحی

 
 
پنج شنبه 24 فروردین 1396  4:27 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت حضرت زینب (س)

یک بار دگر حرم حرم خواهد شد

مانند قدیم محترم خواهد شد

تا صحن تو گر پای جسارت برسد 

با تیغ یدالله قلم خواهد شد

 

****

 

از حنجره ی خسته ی تو می ترسند

از دست به غل بسته ی تو می ترسند

هر ترکش خمپاره به گوشم می گفت

از سایه ی گلدسته ی تو می ترسند

 

****

 

سرباز بصیر مکتب الاحرارم 

در فتنه ی آخر الزمان بیدارم

جان بر کف زینبیه ام میگویم

از توله سگان سلفی بیزارم

 

****

 

کم مانده که احساس حقارت بکند

دیگر چه رسد فکر شرارت بکند

باید ز روی جنازه مان رد بشود

خواهد به حریم تو جسارت بکند

شاعر: عليرضا خاكساري

 
 
پنج شنبه 24 فروردین 1396  4:27 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها