بنام خدا
چه کسی باید مانع جنگ با خدا شود؟!
از دیر باز هرگاه دولت و حکومت ها، روحانیت و دیانت را مانع فعالیت های خود دیده اند، سعی داشته اند به نوعی کارکرد و نقش مؤثر این جامعه علمی را از عرصه فعالیت های کلان کشورداری حذف کنند، برای نمونه سیاست های عصر پهلوی سعی داشت، فعالیت روحانیت را فقط در محراب و مسجد تعریف کند و مانع حضور آنان در عرصه سیاست شود؛ در حال حاضر نیز گاهاً دیده می شود بعضی افراد به جای آنکه از علم و دانش فقهای متعهد و مهذب در جهت اسلامی شدن حکومت استفاده کنند، با کنار گذاشتن نظرات ایشان، حیطه فعالیت آنان را تنها در فتوا دادن تحریف می کنند.
علما و مجتهدین، مرزبانان جامعه اسلامی
اولین و مهمترین مطلبی که قبل از هر چیز باید به آن توجه داشت، این است که، حکومت اسلامی با هدف بر پا کردن آموزه های ناب محمدی در عرصه حکومت داری و مباحث اجتماعی، شکل گرفته است، دست یابی به این مهم نیز جز با حضور مجاهدانه فقها و مجتهدین مهذب و متعهد قابل دست یابی نخواهد بود، بر اساس روایات اسلامی، روحانیت، مرزبانان دین هستند، هرگاه مرزهای اعتقادی و دینی دستخوش تحریف و هجمه نظام سکولاریسم و آموزه های غیر اسلامی شود؛ بر این قشر جامعه واجب و ضروری است که بپا خیزند و از مرزها دینی و اعتقادی جامعه دفاع کنند. در روایتی از امام صادق(علیه السلام) این چنین نقل شده است: «عُلَمَاءُ شِیعَتِنَا مُرَابِطُونَ بِالثَّغْرِ الَّذِی یَلِی إِبْلِیسُ وَ عَفَارِیتُهُ؛[1] علمای شیعه ما مرزداران هستند که بر مرزهای ایمان مردم و در برابر ابلیس و پیروانش به مرزداری می پردازند.»
وقتی به مرزهای دین حمله می شود
بر اساس شاخص های قرآنی و روایی هرگاه مرزهای دینی و اعتقادی مردم دستخوش هجمه تحریف و برداشت های ناصحیح قرار گیرد بر همگان واجب است که مانع تخریب دین شوند، در این بین وظیفه علما و روحانیت نقشی کلیدی و اساسی است، از این رو سکوت و بی تفاوتی آنان موجبات خشم الهی را فراهم می کند، کما اینکه در منابع روایی نیز نقل شده است: «إذا ظَهَرَتِ البِدَع فى أمّتى فلیظهر العالم علمَه فَمَنْ لم یفعل فعلیه لعنةُ الله;[2] زمانى كه بدعت ظاهر شود در امّت اسلام، واجب است بر عالم كه اظهار علم كند. اگر عالم در چنین موقعى سكوت كند لعنت خدا بر او باد.» به همین جهت همواره روحانیت متعهد سعی داشته اند، هرگاه منکری در عرصه کلان و خرد جامعه شکل می گیرد، با بیان واقعیت مانع ترویج آن شوند.
ناقوس جنگ با خدا
بخش وسیعی از آموزه های اسلامی ناظر به مباحث اقتصادی است، در این راستا چارچوب های مشخص و معینی در منابع اسلامی تعریف و تنظیم شده است که هر گونه تخلف و خارج شدن از آن ضوابط، علاوه بر سلامت اقتصادی ، سلامت اخلاق و رفتار جامعه اسلامی جامعه را نیز دستخوش نابودی قرار می دهد. از جمله مواردی که در اقتصادی اسلامی به شدت از آن نهی شده است، ورود در اقتصاد ربوی است، بی توجهی به این موضوع جوامع انسانی را به ورطه هلاکت و نابودی می کشاند، تمایل به این رویه مذموم اقتصادی به نوعی اعلان جنگ با خداست، کما اینکه باری تعالی در نکوهش آن چنین فرموده است: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ذَرُوا ما بَقِیَ مِنَ الرِّبا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنینَ فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ إِنْ تُبْتُمْ فَلَكُمْ رُؤُسُ أَمْوالِكُمْ لا تَظْلِمُونَ وَ لا تُظْلَمُونَ؛[بقره، آیات 278و 279] اى كسانى كه ایمان آوردهاید از خدا بترسید و اگر ایمان دارید هر چه از ربا [بر مردم] مانده است رها كنید و اگر [رها] نكنید پس بدانید كه از سوى خدا و پیامبر او در جنگید و اگر توبه كنید سرمایه هاى شما از آن شماست، در حالى كه نه ستم مى كنید- به خواستن ربا- و نه بر شما ستم مى كنند- به بازندادن سرمایه-»
خطرناک ترین منکرهای اقتصادی
معاملات ربوی از جمله خطرناک ترین و بدترین منکرهای اقتصادی است که همه انبیای و اولیای الهی در مقابل آن ایستاده و از ورود در آن نهی کرده اند، در روایتی از امام رضا(علیه السلام) نقل شده است: «اِعْلَمْ یَرْحَمُكَ اللّه اَنَ الرِّبا حَرامٌ سُحتٌ، مِنَ الكَبائِرِ وَ مِمّا قَدْ وَعَدَ اللّه عَلَیْهِ النّارَ فَنَعوذُ بِاللّه مِنْها، وَ هُوَ مُحَرَّمٌ عَلى لِسانِ كُلِّ نَبىٍّ وَ فى كُلِّ كِتابٍ؛[3] خدایت رحمت كند! بدان كه ربا حرام و از گناهان كبیره است و خداوند بر آن وعده آتش داده است پس پناه مى بریم به خدا از آتش. ربا را همه پیامبران و همه كتاب هاى آسمانى حرام كرده اند.»
بر این اساس روحانیت متعهد نیز از باب نهی منکر همواره مانع ترویج و شیوع آن در جامعه بودند. و این چیزی جز رسالت دینی و اجتماعی یک شخص مسلمان نیست:حضرت امام محمد باقر(علیه السلام): «إِنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْكَرِ فَرِیضَةٌ عَظِیمَةٌ بِهَا تُقَامُ الْفَرَائِضُ ... وَ تَأْمَنُ الْمَذَاهِبُ وَ تَحِلُّ الْمَكَاسِبُ وَ تُرَدُّ الْمَظَالِمُ وَ تُعْمَرُ الْأَرْض؛[4] امر به معروف و نهى از منكر دو واجب بزرگ الهى است كه سایر واجبات با آنها بر پا مى مانند و بوسیله این دو راه ها امن و كسب و كار مردم حـلال مى شود. با این دو واجب است كه داد ستمدیدگان ستانده مى شود و زمین آباد مى شود.»
سخن آخر
بدیهی است که اسلامی شدن یک نظام و حکومت تنها با یدک کشیدن یک نام محقق نمی شود. اگر استراتژیک جمهوری اسلامی بر نهادیه کردن آموزه های دینی و اسلامی است لازم است بدون هیچ گونه محافظه کاری، به دنبال جواب صحیح و اسلامی برای پرسش های سیاسی و اقتصادی خود بر اساس منابع اسلامی باشند، نه آنکه برنامه های شکست خورده جهان سرمایه داری را در این جامعه پیاده کنند.
پی نوشت ها:
[1]. بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج2، ص5، ح8.
[2]. الكافی (ط - الإسلامیة)، ج1، ص54، ح2.
[3]. فقه الرضا علیه السلام، ص 256.
[4]. وسایل الشیعه ج 16 ، ص 119 ، ح 21132.
منبع : بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان،علی بیرانوند- کارشناس حوزه