یکی از زنان نمونه، مومنه صابر، آسیه است. حضرت آسیه دختر مزاحم، همسر فرعون بود. که خداوند عالم در قران مجید، این زن را به عنوان الگو و مثل افراد با ایمان؛ یاد کرده و در آیه 11 سوره تحریم می فرماید:« خداوند برای مومنان همسر فرعون را مثال و الگو آورد.» چنانچه کسی شخصیت سیاسی و اجتماعی ایشان را در ذهن خویش تصور نماید، و بداند که او همسر کسی بود ادعای خدایی داشت 1 و تمام زرق و برقهای مصر پهناور و مردم آن سامان در اختیار او بود متوجه می گردد وی چگونه خود را در برابر آن همه عوامل مادی نباخت. آسیه زنی است که در صحنه های خاص مورد عنایت خداوند قرار گرفته، و او را مادر مومنین لقب داده، و رسول گرامی اسلام ایشان را در ردیف حضرت فاطمه و خدیجه و مریم بهترین زنان اهل بهشت خوانده است. 2 هنگامی که واقعه دلخراش همسر و بچه های خزبیل به وقوع پیوست، خداوند عروج عارفانه آن زن پارسا و قهرمان را به دید آسیه گذاشت و ایمان آسیه از آن صحنه، قوی تر شد. 3 چون از نزدیک با چشمان خویش جنایات فرعون را می دید اعتراض کرد و گفت: وای بر تو ای فرعون! تا به کی در خواب غفلت فرو رفته ای و بندگان حقیقی خدا را می سوزانی؟! 4 فرعون گفت:« مگر تو هم در مورد خدایی من شک داری؟» آسیه گفت: مگر من به خدایی تو اعتقاد داشتم؟ من از روزی که موسی (ع) را از رود نیل گرفته، به پیامبری او معتقد شدم!» فرعون با شنیدن این سخنان اعتراض آمیز آن هم از ملکه دربار و همسر زیبا و مورد علاقه اش خیلی تعجب کرده او را به جنون نسبت داد و گفت: مگر دیوانه شده ای که اینگونه سخن می گویی؟ 5 آسیه گفت: دیوانه نشده ام، ولیکن به خدای موسی که خدای عالمیان است ایمان دارم، فرعون که انتظار نداشت چنین سخن اعتراض گونه از همسرش بشنود، و هرگز فکر نمی کرد که موسی (ع) پایگاه قوی و نیرومندی در دربار فرعون داشته باشد، به شدت تکان خورد، و احساس خطر کرد، سپس مادر آسیه را احضار و به او گوشزد کرد: « دخترت مانند آن زن آرایشگر (همسر خزبیل) دیوانه شده است، یا باید به پروردگار موسی کافر شود و با دستور می دهم که او را بکشند.» 6 مادر آسیه به گمان خود او را نصیحت کرد که دست از این آیین بردارد و گرنه همچون همسر خزبیل به سزا خواهد رسید! 1. فقال انا ربکم الاعلی، سوره نازعات آیه 24. 2. سیمای زنان در قرآن، ص109. 3. زنان نمونه، ص17. 4. زنان مرد آفرین تاریخ ص57. 5. سیمای زنان در قرآن، ص111. 6. زنان نمونه، ص18. آسیه گفت:« هرگز به خدای موسی کافر نخواهم شد.» فرعون آن چنان از جواب قاطع آسیه، خشمگین شد، دستور داد آسیه را به پشت بخوابانند، و هر یک از دستها و پاهایش را با میخ های بزرگ بر زمین بکوبند، سپس سنگ بزرگی را روی سینه اش بگذارند، ماموران چنین کردند و به این جهت فرعون را« ذوالاوتاد» گویند. فرعون خطاب به او گفت: ای آسیه بگو خدای موسی تو را از این شکنجه نجات بدهد، و آسیه در زیر شکنجه، سخت ناراحت بود، این خبر به موسی (ع) رسید، موسی (ع) به خدا عرض کرد:« خداوندا جان دادن را برای آسیه آسان کن. 1 » آسیه در آن حال بسیار سخت با ایمان راسخ که به خالق بی همتا داشت «الله،الله» می گفت و با خدایش مناجات پر معنایی داشت و نجوا می کرد:«رب ابن لی عندک بیتاً فی الجنة و نجنی من فرعون و عمله و نجنی من القوم الظالمین» « پروردگارا! خانه ای برای من نزد خودت در بهشت بساز، و مرا از فرعون و کار او نجات ده و مرا از گروه ستمگران رهایی بخش!» در آن هنگام به آسیه الهام شد یک نگاهی به آسمان افکند، جایگاه و مقام خود را مشاهده نماید، آسیه به آسمان نگریست و دیدنیها را دید، آنچه را که دیگران نمی بینند او دید، به سخن دیگر خداوند پرده از چشم او برداشت و مقامش را به وی نشان داد، با رضایت کامل و خوشحالی تمام خندید، فرعون را متعجب ساخت فرعون گفت: « همسرم دیوانه شده است! در میان این همه سختی و شکنجه می خندد! 2 » و بدین طریق روح اوبه ملکوت اعلی پیوست، و جزء برترین زنان بهشت گردید، و مژده همسری رسول خدا (ص) در آن سوی عالم از آن خود ساخت 3 .
1. زنان مرد آفرین تاریخ، ص57.
2. اقتباس از زنان نمونه، ص19.
3. سیمان زنان در قرآن، ص113.