با شهید نواب صفوی
سید نورالدین در برابر ترورهای که گروه فدائیان اسلام پیروان شهید نواب صفوی انجام می دادند، واکنش منفی نداشت و ایرادی بر آن ها نمی گرفت. در ماجرای ترور حسین علا که گلوله یاران شهید نواب به وی اصابت نکرد، سراج، از یاران نواب، به شیراز رفت و سید نورالدین را از وی استقبال کرد. دولت هم در آنجا معترض وی نشد. شهید نواب نیز در حالی که تحت تعقیب بود، به شیراز و دفتر کار سید نورالدین رفت و تا زمانی که در شیراز بود، دولت جرئت نکرد به وی تعرض کند. سید نورالدین احترام خاصی برای شهید نواب قائل بود و وی را در کنار خود می نشاند. او به شهید گفته بو که هر وقت که دوست داشته باشد می تواند در شیراز و در منزل ایشان بماند و کسی حق تعرض به او را ندارد و بعد از اینکه نواب از شیراز رفت، در تهران دستگیر و به اعدام محکوم شد.
سید نورالدین از شنیدن خبر اعدام شهید نواب چنان متأثر و عصبانی شد که اعضای حزب برادران را فراخواند و در مجلس ختمی که برای نواب گرفت، به سخنرانی پرداخت و در آن به دولت حمله شدیداللحنی کرد و خطاب به آزموده - دادستان ارتش - گفت:
آقای آزموده نیامرزیده! آیا کار به جایی رسیده که اولاد پیغمبر را به بهانه واهی به قتل می رسانی؟
بعد از مجلس ختم باشکوه در مسجد وکیل، دو سناتور از طرف شاه به منزل وی آمدند و به صورت محترمانه تهدیدش کردند و گفتند: چرا در ماجرای نواب، دولت را زیر سؤال برده اید؟ فداییان اسلام، در مسائل داخلی و خارجی، دخالت غیرقانونی می کردند، در حالی که شما در مرامنامه خود مخالف هرج ومرج هستید! آن دو نفر اصرار داشتند در همان جلسه پاسخ خود را بگیرند، ولی سید نورالدین جواب را به مسجد محکوم کرد و در مسجد خطاب به شاه فریاد زد:
آهای مردک! من از شیر نترسیدم از اردشیر بترسم! من همان کسی هستم که در دو سالگی لو لو را شکستم. آیا مرا از مرگ می ترسانی؟ در نظر نورالدین هیچ چیز بهتر از مرگ نیست. من آرزوی مرگ را در راه دین جدم را دارم...در دفاع از یک سید گفته می شود که نظم را رعایت نمی کند. نظمی که از نظر دین ارزشی نداشته باشد، برای ما محترم نیست. قیام! قیام! قیام! من قیام را بر شما واجب می دانم.
از منظر بزرگان:
حضرت امام خمینی (ره) در مجلس ختم سید نورالدین شرکت کرد و کریست و موقع خروج از مجلس به بازماندگان و سید منیرالدین و به این مضمون می فرماید: آن مرحوم استوانه ای بود که شکست!
حضرت آیت الله بروجردی فرموده بودند: آقا نورالدین سدی بود در برابر کفار.
حضرت آیت الله مشکینی درباره سید نورالدین تعبیر انسان ساز و حیات بخش استفاده می کند.
شهید بهشتی به فرزند ایشان مرحوم سید منیرالدین شیرازی می گوید: بنده شیوه مدیریتم را از مرحوم پدرتان اخذ و اقتباس کردم. ایشان دارای صراحت لهجه بود؛ و نسبت به قدرتمندان با لحن تلخی برخورد می کرد و بنایش بر این بود که صاحبان قدرت را به نحوی خرد کند.
5 - آیت الله سید محسن حکیم خطاب به فرزند سید نورالدین می گوید: پدر شما از بنده جلوتر بود؛ منتهای مراتب ایشان به سمت شیراز حرکت کرد و بنده ماندم. اگر ایشان هم به اقامت خود در اینجا ادامه می دادند، تقدمشان نسبت به ما محفوظ می ماند. من مدت پنج سال، شاگرد پدر شما در حکمت بودم؛ ولی ایشان قبل از تکمیل دروس به شیراز نقل مکان نموده و درس را رها کرد.
حضرت آیت الله خامنه ای در دیدار با فرزند سید نورالدین می فرماید: من در سن دوازده سالگی در مقام استقبال از دو تن قرآن خواندم: یکی از آیت الله کاشانی و دیگری پدر شما!