پاسخ به:جانبازان شهيد دفاع مقدس
شهدا> جانبازان شهيد > جعفر توحيدي اردهايي |
|
شهيد جعفر توحيدي اردهايي
|
تاريخ تولد :1340
|
نام پدر :
|
تاریخ شهادت : 3/7/1380
|
محل تولد :آذربايجانشرقي /سراب /اردها
|
طول مدت حیات :40
|
محل شهادت :بيمارستان شهداي تجريش _ تهران
|
|
مزار شهید :گلزار شهداي امامزاده يحيي بن زيد _ شهرستان گنبد |
جعفر توحيدي در يکي از شبهاي سرد زمستان سال هزار و سيصد و چهل در روستاي کوهستاني و سرسبز اردهاي شهرستان سراب در آذربايجان شرقي چشم به جهان گشود و در نه ماهگي به همراه خانواده به شهرستان گنبدکاووس نقل مکان کرد.
دوران ابتدايي را در مدرسهي فردوسي به پايان رسانيد و با پاي نهادن در هنرستان و در رشتهي مکانيک که مصادف با انقلاب شکوهمند اسلامي ايران بود، فعاليتهاي خود را شروع کرد. در دوران انقلاب اسلامي در راهپيماييهاي قبل از آن همگام و همصدا با مردم انقلابي در صحنههاي مباررزه فعاليت گسترده داشت. پس از پيروزي انقلاب اسلامي و اخذ ديپلم در سال هزار و سيصد و پنجاه و هشت با تشکيل جهادسازندگي به فرمان امام خميني (ره) جذب اين نهاد مقدس گرديد و مشتاقانه به خدمت مظلومين جامعه همت گماشت. در طول خدمت در جهاد به مناطق محروم همچون مراوه تپه و روستاهاي دورافتاده ميرفت و با جان و دل براي آباداني و رفاه مردم آن مناطق کوشش ميکرد و جهاد را در نهايت آرزوي خدمتگزاري خود ميديد.
جعفر هميشه بر اين اعتقاد بود که بايد به مستضعفان و محرومان کمک کرد و نيازهايشان را تا حد امکان برآورده ساخت و سعي در اتحاد شيعه و سني داشت. او با تني چند از دوستانش شوراهاي اسلامي شهرستان و مناطق اطراف را به وجود آورد. در همين زمان بود که با شروع جنگ تحميلي با انگيزهاي خدايي و عشق به رهبري و وطن داوطلبانه و با اجازه گرفتن از والدين خود عازم جبهه جنوب شد.ابتدا به مدت بيست روز براي آموزش براي به تهران رفت و پس از آموزش عازم جبههي غرب شد و در گروه تخريب مشغول به خدمت شد. مدتي آن جا بود و سپس براي ديدار با خانواده به گنبد آمد ولي بيشتر از چند روز نتوانست بماند و دوباره عازم جبهه جنوب شد. در اواخر سال هزار و سيصد و شصت شديداً مجروح شد به طوري که او را به صورت بيهوش به يکي از بيمارستانهاي تهران منتقل نمودند. او از نظر اخلاقي چنان صبور و مظلوم و آرام بود که در طول مدت بستري در بيمارستان کسي از افراد خانواده را مطلع نکرده بود و آنان از طريق يکي از بستگان که اتفاقي به آن بيمارستان رفته بود، مطلع شدند. او هيچوقت از دردهايي که در بيمارستان تحمل کرده بود و يا مشکلات جبهه در منزل بازگو نميکرد. با اين که زخم ترکشهاي بدنش به درستي خوب نشده بود دوباره عازم جبهه شد و همچنان بيوقفه در جهاد مقدس در مقابل کفار ايستاد. در سال هزار و سيصد و شصت و چهار که هنوز جنگ تحميلي ادامه داشت با يکي از خواهران همرزمش شهيد غلامرضا صادق زاده ازدواج کرد. هيچچيز نميتوانست جعفر را از امام (ره) و جبهه و جنگ جداکند. ازدواج او، مجروح شدن چندبار او در عمليات مختلف و حتي به دنيا آمدن فرزند اولش در سال هزار و سيصد و شصت و پنج، هيچکدام ارادهي او را سست نکرد بلکه پيوند او را با امام (ره) و جبهه بيشتر و بيشتر و ناگسستني نمود و او همچنان براي عروج به سوي باري تعالي تلاش ميکرد. به درخواست يکي از مسئولين و دوستان سپاهياش از جهاد سازندگي گنبد با مشکلات فراوان به نيروي دريايي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي منتقل شد و به همين خاطر با خانواده عازم تهران شدند. جعفر آخرين روزهاي عمر خود را در قسمتهاي مختلف نيروي دريايي سپاه با مسئوليت مختلف خدمت کردند و سرانجام او که هميشه به دنبال معشوق ميگشت و تنها آرزويش رستن و پر کشيدن از اين جهان خاکي بود و ميخواست عملي انجام دهد که رضايت خدا را برآورد، با تحمل صدمات ترکش در بدن خود به مدت حدوداً بيست سال در تاريخ سوم مهرماه هزار و سيصد و هشتاد بر اثر خارج نمودن ترکش از مغز در بيمارستان تجريش شهداي تجريش در سن 40 سالگي به خيل شهدا پيوست. مزار پاکش در شهرستان گنبد امامزاده يحيي بن زيد قرار دارد.
منبع:گاهنامه بشري
|
|
یک شنبه 19 دی 1389 9:09 PM
تشکرات از این پست