0

جانبازان شهيد دفاع مقدس

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جانبازان شهيد دفاع مقدس

شهدا> جانبازان شهيد > شاپور ايراني


شهيد شاپور ايراني


 

 

تاريخ تولد :1/7/1347

نام پدر :چنگيز

تاریخ شهادت : 27/11/1367

محل تولد :آذربايجان‌شرقي /تبريز /-

طول مدت حیات :20

محل شهادت :موسيان_دهلران

  مزار شهید :گلزارشهداي تبريز

شاپور در آغازين روز پاييز سال 1347 به دنيا آمد و در شهر تبريز بزرگ شد. کودکي او در مکتب اهل بيت (ع) و حضور در جلسات و مراسم‌هاي مذهبي در کنار خانواده گذشت و تا پايان سال سوم راهنمايي تحصيل نمود.
جوان بود و پرشور که به خدمت نظام وظيفه فرا خوانده شد و همراه تيپ 4 گردان 102 لشکر 21 حمزه سيدالشهدا (ع) به ميدان رزم شتافت.
ايراني مردانه جنگيد و سرانجام در بيست و هفتمين روز از بهمن ماه سال 1367 به آرزويش دست يافت.
شاپور در منطقه‌ي موسيان دهلران بر اثر استنشاق گازهاي شيميايي در سن 20 سالگي به شهادت رسيد.
مزار پاکش در گلزار شهداي تبريز قرار دارد.

منبع:مطالب ارسالي ازايثارگران ارتش  

 
 
یک شنبه 19 دی 1389  9:06 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جانبازان شهيد دفاع مقدس

شهدا> جانبازان شهيد > مرتضي ايزدي


شهيد مرتضي ايزدي

تاريخ تولد :15/1/1340

نام پدر :

تاریخ شهادت : 1364

محل تولد :فارس /آباده /ايزدخواست

طول مدت حیات :24

محل شهادت :بيمارستان دكترشريعتي اصفهان

  مزار شهید :

مرتضي ايزدي در تاريخ 15/1/1340 در ايزدخواست آباده فارس در خانواده‌اي مؤمن و مذهبي پا به عرصه حيات گذاشت.
وي تحصيلات خود را تا کلاس ششم قديم ادامه داد و پس از آن جهت کمک به امرار معاش خانواده به شغل دامداري پرداخت و از تحصيل باز ماند.
پس از رسيدن به سن سربازي در تاريخ 15/4/1359 جهت انجام خدمت مقدس سربازي به لشکر92 زرهي اعزام شد و پس از طي دوران آموزشي به جبهه خونين شهر اعزام شد و در تاريخ 20/7/1359 در منطقه محل خدمت، مورد اصابت ترکش قرار گرفت که در اثر آن قطع نخاع و از ناحيه دو پا فلج شد.
در سال 1361 علي‌رغم شرايط جسماني وي، خواهر فاطمه شاه‌علي ازدواج با ايشان را قبول کردند و مدت سه سال با هم زندگي مشترکشان را ادامه دادند که در نهايت به علت جراحات ناشي از مجروحيت در سال 1364 در بيمارستان دکتر شريعتي اصفهان در سن 24 سالگي به فيض شهادت نايل آمدند.

منبع:كتاب راويان عشق   -  صفحه: 102

 
 
یک شنبه 19 دی 1389  9:06 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جانبازان شهيد دفاع مقدس

شهدا> جانبازان شهيد > احمد بابكان


شهيد احمد بابكان

تاريخ تولد :2/1/1338

نام پدر :عبدالوهاب

تاریخ شهادت : 7/7/1368

محل تولد :تهران /كرج /-

طول مدت حیات :30

محل شهادت :بيمارستان طالقان تهران

  مزار شهید :امامزاده محمد كرج

احمد بابكان روز دوم فروردين ماه سال 1338 در روستاي «گته‌ده» از توابع طالقان در شهرستان ساوجبلاغ در خانواده‌اي مستضعف و مذهبي ديده به جهان گشود. او پس از اتمام دوره دبستان براي ادامه تحصيل به ساوجبلاغ مهاجرت كرد. وي در دوران رژيم ستمشاهي، پخش اعلاميه و نوارهاي امام (ره) را به عهده داشت و به همين علت چندين بار توسط ساواك بازداشت شد. شهيد بابكان در تسخير لانه جاسوسي و تأسيس حزب جمهوري اسلامي نقش ارزنده‌اي ايفا كرد. همزمان با حمله عراق به ايران وارد نهاد مقدس سپاه شد. در سال 1362 ازدواج كرد كه ثمره آن دو پسر مي‌باشد. شهيد بزرگوار همزمان با تحصيل در رشته مديريت دانشگاه امام حسين (ع) در جبهه‌هاي حق عليه باطل نيز فعاليت داشت. او پس از دو بار مجروحيت، در سال 1367 در حالي‌كه فرمانده محورهاي عملياتي جزيره مجنون بود، دچار جراحت‌هاي شديد شيميايي شد و سرانجام اين شيداي بي‌قرار، در شب رحلت حضرت رسول اكرم (ص) در تاريخ 7/7/1368 در يكي از بيمارستان‌هاي طالقان به ديدار يار مهربان شتافت.

منبع:پرونده شهيد در لشگر10 سيدالشهدا  

 
 
یک شنبه 19 دی 1389  9:06 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جانبازان شهيد دفاع مقدس

شهدا> جانبازان شهيد > محمدعلي بارگاهي


شهيد محمدعلي بارگاهي


 

 

تاريخ تولد :24/10/1316

نام پدر :كرم علي

تاریخ شهادت : 12/6/1372

محل تولد :تهران /تهران /-

طول مدت حیات :56

محل شهادت :بيمارستان ساسان

  مزار شهید :

محمدعلي روز بيست و چهارم دي ماه سال 1316 در شهرري ديده به جهان هستي گشود. روزهاي کودکي را با شادي و نشاط سپري کرد و آموختن علم را تا اخذ مدرک ديپلم ادامه داد و در عنفوان جواني به خدمت نظام وظيفه فرا خوانده شد. با اتمام خدمت در يک شرکت خصوصي به کار پرداخت. سال 1350همراه و همسفر خود را يافت تا اين‌که اوج‌گيري انقلاب اسلامي او را در صف تظاهرکنندگان قرار داد.
با پيروزي انقلاب بارگاهي به عضويت جهادسازندگي درآمد و به روستاي حاجي‌آباد بندر‌عباس رفت.
سال 1364 در نبرد با دشمنان بعثي بر اثر استنشاق گازهاي شيميايي به بستر بيماري افتاد.
محمدعلي سال‌ها درد و رنج جراحت را صبورانه تحمل کرد و سرانجام در تاريخ 12/6/1372 در سن 56 سالگي در بيمارستان ساسان به بيکران آسمان بال گشود.
از او 5 فرزند به يادگار ماند.

منبع:مطالب ارسالي ازايثارگران ارتش  

 
 
یک شنبه 19 دی 1389  9:07 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جانبازان شهيد دفاع مقدس

شهدا> جانبازان شهيد > مجيد برپروشان


شهيد مجيد برپروشان

تاريخ تولد :10/8/1341

نام پدر :غلام رضا

تاریخ شهادت : 27/8/1374

محل تولد :تهران /تهران /-

طول مدت حیات :33

محل شهادت :تهران

  مزار شهید :تهران_ بهشت زهرا (س)

«مجيد برپروشان» در سال 1341 در شهر تهران در يك خانواده مذهبي قدم بر عرصه حيات گذاشت و همزمان با سال‌هاي آغازين مبارزات مردمي عليه رژيم پهلوي او نيز زندگي را آغاز كرد. وي در دوران كودكي از آن‌جايي كه بيماري سختي داشت بارها تا پاي مرگ رفت ولي با خواست خداوند بهبود يافته، روزگار را سپري كرد تا آن كه دوران كسب علم و تحصيل نيز تمام شد و توانست مدرك ديپلم را دريافت نمايد. او بعد از پيروزي انقلاب اسلامي و تشكيل بسيج مستضعفين، به عضويت آن در آمد و از همان سال‌هاي اول جنگ در جبهه هاي «غرب و جنوب» حضوري عاشقانه داشت و مردانه مي جنگيد . در سال 1362 با اعتقاد به انجام سنت نبوي با خواهر شهيد حبيب اله زاده ، پيمان ازدواج بست و در نوزدهم تير ماه همان سال به استخدام وزارت امور خارجه درآمد و پست سازماني كارشناس كنسولي را برعهده گرفت. مجيد با حضور در عمليات‌هاي مختلف، بيش از 6 بار مجروح شد. او در عمليات والفحر 8 از ناحيه سروگردن دچار موج گرفتگي گرديد و در همان عمليات بر اثر حملات شيميايي دشمن به خيل جانبازان شيميايي پيوست و پس از آن سال‌ها رنج ودرد جراهات را تحمل كرد. سرانجام در تاريخ 27/8/1374 دارويش را از شفابخش همه مخلوقات گرفت و او نيز گل چين الهي شده و به جمع شهدا پيوست و در جوار بهشتيان و ياران رزمنده ديروزش در بهشت زهرا مأوا گرفت. زهرا و محمد حسين درد فراق پدر را تحمل كرده و راهش را ادامه مي دهند.

منبع:كتاب يادواره شهداي وزارت امور خارجه  

 
 
یک شنبه 19 دی 1389  9:07 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جانبازان شهيد دفاع مقدس

شهدا> جانبازان شهيد > ايوب بلندي كرويق


شهيد ايوب بلندي كرويق


 

 

تاريخ تولد :29/9/1339

نام پدر :مختار

تاریخ شهادت : 4/7/1380

محل تولد :آذربايجان‌شرقي /تبريز /-

طول مدت حیات :41

محل شهادت :جاده تبريز

  مزار شهید :وادي رحمت تبريز

برگ ريزان پائيز سال 1339 در روز بيست ونهم آذرماه ميزبان قدوم کودکي مهربان و صميمي در شهر تبريز شد پدر نامش را ايوب نهاد تا اسوه صبر و استقامت باشد او تحصيلاتش را تا اخذ مدرک فوق ديپلم تربيت معلم ادامه داد سپس به استخدام آموزش و پرورش درآمد او بعد از پيروزي انقلاب به ياري برادران غيورش در جهادسازندگي پيوست تا اينکه وزارت آموزش و پرورش از ايشان خواست به محل خدمت خود بازگردد ايوب در آذرماه سال 1362 ازدواج کرد و بار ديگر در دانشگاه تهران در رشته مديريت دولتي ادامه تحصيل داد و توانست مدرک کارشناسي را دريافت نمايد. بلندي اولين بار در روز چهارم مهرماه سال 1359 قدم بر خاک سرخ جبهه نهاد و در عرصه‌هاي جانبازي و نبرد بارها مجروح گشت به طوريکه در جاي جاي بدنش قطعه هايي از ترکشهاي سربي جنگ بود. در عمليات فتح‌المبين به عنوان مسئول محور به خدمت پرداخت او بعد از چهار مرتبه مجروحيت در تاريخ 31/1/1367 در شلمچه به علت پخش گازهاي شيميايي توسط سربازان بعثي به بستر بيماري افتاد ايوب بارها در عملياتهايي چون فتح‌المبين،‌ بيت‌المقدس و مرصاد حماسه آفريد.بعد از اتمام جنگ در نشريه "پيام حمل و نقل" خاطرات خود را با عنوان روزهاي ماندگار به مدت يکسال به چاپ رساند. بلندي بعد از سالها خدمت در آموزش وپرورش، جهادسازندگي، هلال احمر ، نيروي نامنظم دکتر چمران در حاليکه مديريت يک مدرسه راهنمايي را بر عهده داشت در جاده تبريز به علت اختلالات عصبي ناشي از موج گرفتگي در روز چهارم مهرماه سال 1380 در سن 41 سالگي به جمع شاهدان روز محشر پيوست پيکر پاکش را در نزديکي مزار برادر شهيدش در وادي رحمت تبريز به خاک سپردند.

منبع:مصاحبه با خانواده شهيد  

 
 
یک شنبه 19 دی 1389  9:07 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جانبازان شهيد دفاع مقدس

شهدا> جانبازان شهيد > الياس بهمني


شهيد الياس بهمني

تاريخ تولد :-/--/1349

نام پدر :حسن

تاریخ شهادت : 13/4/1372

محل تولد :آذربايجان‌شرقي /تبريز /-

طول مدت حیات :23

محل شهادت :بيمارستان شهدا تبريز

  مزار شهید :

الياس در سال 1349 چشم بر جهان هستي گشود. کودکي او در شهر تبريز سپري شد و آموختن علم را در سنّ 7 سالگي در دبستان عمار آغاز کرد؛ سپس به مدرسه‌ي راهنمايي ثقةالاسلام رفت و تا اخذ مدرک سيکل به تحصيل ادامه داد.
او از همان سنين کودکي دست در دست پدر به مسجد مي‌رفت و همان‌جا با انقلاب و آرمان‌هاي امام امت (ره) آشنا گرديد. الياس انجام فرايض دين نبي‌اکرم (ص) را از سنّ 7 سالگي آغاز کرد و در سنين نوجواني انساني مؤمن و متعهّد به دين اسلام گرديد.
بهمني بعد از پيروزي انقلاب به عضويت بسيج درآمد و به مبارزه با ضد انقلاب پرداخت؛ اما پدر با فعاليت‌هاي او مخالف بود و الياس را به دليل سنّ کمش به خانه بازگرداند. مدتي بعد در کميته‌ي انقلاب اسلامي استخدام گشت و به منظور مبارزه با اشرار و سوداگران مرگ به زاهدان مهاجرت نمود و بعد از 6 ماه نبرد بي‌امان، مجروح و به نزد خانواده بازگشت. در دومين اعزام نيز مجروح گرديد اما از پاي ننشست و در مقابل اعتراض خانواده مصمّم گفت: « من در منزل شهيد نخواهم شد من مي‌روم تا من و هم‌رزمانم اين خاک مقدس ايران اسلامي را از لوث اشرار و اوباش پاک کنيم و تا جان در بدن دارم، به اين هدف خود ادامه خواهم داد تا اين‌که به آرزوي خود ( شهادت ) برسم. »
بهمني در سال 1368 از ناحيه‌ي سر مورد اصابت گلوله قرار گرفت و به حالت اغما رفت. پزشکان بيمارستان‌هاي زاهدان، بقية‌الله (عج) تهران و امام خميني (ره) تبريز، 29 بهمن تبريز، ساسان تهران با تلاش بسيار سعي کردند چاره‌اي براي بيماري او بينديشند و بالاخره زماني که به هوش آمد، او را به آسايشگاه جانبازان انتقال دادند. اما هماي سعادت بر شانه‌هاي الياس به آسمان سر مي‌کشيد.
او به بيمارستان 29 بهمن و سپس به بيمارستان شهدا تبريز انتقال يافت و سرانجام در روز سيزدهم تيرماه سال 1372 در سنّ 23 سالگي بعد از تحمل 4 سال درد و رنج جان به جان آفرين تسليم کرد و به شهادت رسيد.

منبع:مطالب ارسالي از ستاد مبارزه با مواد مخدر  

 
 
یک شنبه 19 دی 1389  9:07 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جانبازان شهيد دفاع مقدس

شهدا> جانبازان شهيد > عبدالعلي پاسالار


شهيد عبدالعلي پاسالار

تاريخ تولد :-/6/1338

نام پدر :عوض

تاریخ شهادت : 10/1/1370

محل تولد :بوشهر /بوشهر /دشتگور

طول مدت حیات :32

محل شهادت :شيراز_ بيمارستان

  مزار شهید :گلزارشهداي وحدتيه

عبدالعلي در شهريورماه سال 1338 در روستاي دشتگور استان بوشهر به دنيا آمد و تا سنّ پنج سالگي در دامان پرمهر مادر، بزرگ شد. سپس به منزل عمويش رفت و مدت يک سال در آن‌جا به عنوان چوپان فعاليت کرد. چون خانواده در فقر و تنگ‌دستي به سر مي‌بردند، نتوانستند او را در مدرسه ثبت‌نام کنند.
8 ساله بود که در چهارده روز قراعت قرآن را آموخت. خواندن و نوشتن فارسي را فرا گرفت و حتي زبان انگليسي را هم در حد نوشتن حروف و چند کلمه ياد گرفت. بعد از پنج سال به وحدتيه نزد پدر و مادر برگشت؛ منزل پدر کنار دبستان طالقاني بود. کنار پنجره‌ي کلاس ايستاد و با حسرت به دانش‌آموزان نگاه کرد. نگاه حسرت‌بار آن روز عبدالعلي باعث شد مدير مدرسه بعد از گرفتن امتحان او را در کلاس سوم ثبت‌نام کند.
سال اول راهنمايي را در برازجان خواند سپس براي ادامه‌ي تحصيل با تأسيس مدرسه‌ي جديد در وحدتيه به آن‌جا بازگشت. در همين سال‌ها با مطالعه کتاب‌هاي استاد مکارم شيرازي و صمد بهرنگي فعاليت سياسي خود را آغاز کرد.
پاسالار چندي بعد به عنوان دانش‌آموز نمونه به اردوي تابستاني رامسر رفت و در آن‌جا در کلاس روزنامه‌نگاري مقاله‌اي در خصوص وضعيت نابسامان مردم در ايران و سخنان شاه در مورد وضعيت کنوني ايران نوشت و حقايقي را برملا ساخت؛ اين مقاله باعث شد به او ديگر اجازه‌ي شرکت در کلاس را ندهند؛ لذا عبدالعلي بعد از ممنوعيت حضور در کلاس روزنامه‌نگاري در کلاس اسلحه‌شناسي ثبت‌نام کرد.
پاسالار تحصيلات خود را در هنرستان کشاورزي شهرستان فسا ادامه داد و با پيروزي انقلاب به همکاري با کميته‌ي انقلاب اسلامي پرداخت. او چندي بعد پس از اخذ مدرک ديپلم، لباس سبز سپاه‌پاسداران را بر تن کرد و با خانم فاطمه بردبار ازدواج نمود.
سال 1359 پس از سخنراني آيت‌الله فلسفي در دبيرستان دکتر بهشتي، منافقين با مردم درگير شدند و در اين درگيري عبدالعلي توسط چهار نفر از منافقين محاصره شد و آن‌ها با زدن ضربه‌ي چاقو به شقيقه‌ي پاسالار از آن‌جا گريختند و عبدالعلي در اثر همين ضربه 5 روز در بي‌هوشي به سر برد. سال 1361 عازم ميادين نبرد حق عليه باطل گشت؛ گرچه هنوز در اثر همان ضربه دست راستش را تشنج مي‌گرفت.
وي چندي بعد در فکه مجروح شد؛ وقتي او را به بيمارستان فسا انتقال دادند، روزي بيست بار تشنج مي‌کرد اما باز هم صبورانه تمام دردها را تحمل نمود.
عبدالعلي بهترين دروازه‌بان تاريخ فوتبال وحدتيه بود به همين علت به پاس مقام ورزشي‌اش، استاديوم وحدتيه را به نام او نام‌گذاري کردند. از ديگر يادگارهاي او احداث کتابخانه‌ي عمومي شهر بود.
جنگ که تمام شد، پنج ترکش نزديک نخاع در سرش بود. به علاوه چاقوي منافقين نيز زخمي کاري در سرش ايجاد کرده بود. پزشکان به زنده ماندنش اميدي نداشتند؛ فقط مي‌گفتند با او بسازيد و به خدا توکل کنيد. روزهاي آخر از حرف زدن هم عاجز بود. روي ديوار مي‌نوشت: « مرا حلال کنيد. » روز دهم فروردين‌ماه سال 1370 براي آخرين بار تشنج کرد. او را به بيمارستان سعدي رساندند اما زمان پرواز فرا رسيده بود و او در سنّ 32 سالگي قدم به عرش الهي نهاد.
از او 5 فرزند به يادگار ماند.
مزار پاکش در گلزار شهداي وحدتيه قرار دارد.

منبع:كتاب در كوي نيكنامي جلد 2   -  صفحه: 101

 
 
یک شنبه 19 دی 1389  9:08 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جانبازان شهيد دفاع مقدس

شهدا> جانبازان شهيد > حسين پاييزيان


شهيد حسين پاييزيان


 

 

تاريخ تولد :2/10/1336

نام پدر :عباس

تاریخ شهادت : 26/4/1382

محل تولد :قم /قم /-

طول مدت حیات :46

محل شهادت :قم

  مزار شهید :گلزارشهداي علي بن جعفر(ع)

حسين پاييزيان در دوم دي ماه سال 1336 در محله‌ي چهارمردان قم به دنيا آمد. حسين در اثر تربيت صحيح پدر و مادر، فردي مذهبي و متدين بود.
تحصيلات خود را تا سطح ديپلم ادامه داد و پس از آن به حرفه‌ي منبت‌کاري روي آورد.
پاييزيان در مبارزات مردمي بر عليه رژيم ستم‌شاهي شرکت مي‌کرد و در راهپيمايي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها حضوري فعال داشت. با شروع جنگ تحميلي به نيروي انتظامي پيوست و به شهر پاوه اعزام شد. در آنجا به دست منافقين مجروح شد و به دليل اصابت ترکش به ناحيه‌ي گردن قطع نخاع گرديد. او را پس از يک سال بستري در بيمارستان، به اصرار مادر به خانه آوردند. مادر و خواهر با علاقه و رضايت کامل از او پرستاري مي‌کردند و با وجود همه‌ي سختي‌ها در کنارش بودند. شمع وجود پاييزيان پس از 24 سال تحمل درد و رنج فراوان خاموش شد و در تاريخ 26/4/1382 در سن 46 سالگي در جوار رحمت لايزال الهي در بهشت رضوان آرام گرفت.
مزار پاکش در گلزار شهداي علي بن جعفر(ع) قرار دارد.

منبع:كتاب سبزقامتان   -  صفحه: 165

 
 
یک شنبه 19 دی 1389  9:08 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جانبازان شهيد دفاع مقدس

شهدا> جانبازان شهيد > علي اكبر پريمي


شهيد علي اكبر پريمي

تاريخ تولد :1341

نام پدر :

تاریخ شهادت : 1386

محل تولد : /- /-

طول مدت حیات :45

محل شهادت :بيمارستان بقية الله

  مزار شهید :

22 سال تحمل کرد، درد کشيد و هيچ نگفت. وقتي پر کشيد 45 سال داشت و در بيمارستان بقية الله تهران ساعت 9:30 صبح مهمان خدا شد. خودش بارها گفته بود که در بيست و چهارمين روز از بهار سال 1362 در فکه بر اثر اصابت ترکش به گردن و در چهاردهمين روز از آبان ماه سال 1362 در منطقه پنجوين بر اثر اصابت ترکش به گردن و دست چپ و در دومين روز از اسفند ماه سال 1364 در فاو بر اثر بمباران شيميايي و در بيست و سوم دي ماه سال 1365 در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به پا و دست راست مجروح شده و اينک خسته و تکيده مهمان بيمارستان است.
علي‌اکبر 50% جانباز بود، يک دستش را کامل و ديگري را کمابيش از کار انداخته بود.
وقتي جنگ تمام شد در رشته جغرافيا درس خواند و بعد از اخذ مدرک کارشناسي به تدريس مسائل آموزشي و نظامي پرداخت.
بسيار صبور و پرتلاش بود، به ولايت فقيه اعتقاد داشت و هميشه سفارش مي‌‌کرد به بچه‌هاي جبهه و جهاد سر بزنيد مبادا که فراموش شوند.
سال 1386 سال پرواز بود براي علي‌اکبر پريمي دلاوري که در سن 45 سالگي از ميان ما غريبانه و مظلوم پرکشيد.

منبع:خبرگزاري مهر  

 
 
یک شنبه 19 دی 1389  9:08 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جانبازان شهيد دفاع مقدس

شهدا> جانبازان شهيد > عبدالرضا پورسليم


شهيد عبدالرضا پورسليم


 

 

تاريخ تولد :10/1/1344

نام پدر :

تاریخ شهادت : 9/7/1377

محل تولد :لرستان /خرم آباد /جهان آباد

طول مدت حیات :33

محل شهادت :

  مزار شهید :

عبدالرضا پورسليم فرزند ارشد خانواده، دهم فروردين‌ماه 1344 در روستاي جهان‌آباد از توابع شهرستان خرم‌آباد ديده به جهان گشود. وي تحصيلات ابتدايي خود را در دبستان خيرالله حقير و دوران راهنمايي را در مدرسه‌ي شهرام حافظي خرم‌آباد پشت‌سر گذاشت و پس از اين که سال اول دبيرستان را نيز به اتمام رسانيد، ترک تحصيل نمود و براي ياري پدر به کشاورزي پرداخت.
دوران آموزشي عمومي سربازي را در شاهرود گذراند و در تهران نيز دوران آموزشي تکاوري را سپري کرد. پس از آن در لشکر 81 زرهي در سر پل ذهاب واقع در منطقه‌ي کرمانشاه به عنوان راننده‌ي آمبولانس مشغول خدمت شد. در يکي از روزها در حالي‌که در حال تعمير ماشين بودند، به همراه دو نفر ديگر از هم‌رزمانش به اسارت بعثي‌ها درآمدند و در اين حين ماشين صليب سرخ وارد آن منطقه شد. همين عامل باعث شد تا عراقي‌ها از به شهادت رساندن آن‌ها خودداري کنند و در ليست اسراي جنگي قرار گيرند.
در دوران اسارت هر شش يا نه ماه يک بار براي خانواده نامه مي‌نوشت. در نهايت در سوم شهريورماه 1369 از قيد اسارت آزاد شد و به آغوش پرمهر وطن بازگشت. بعد از آزادي بلافاصله به زيارت حرم مطهر امام (‌قدس سره ) رفت. اگرچه عبدالرضا هيچ وقت از خاطرات تلخ دوران اسارت صحبتي نمي‌کرد، ولي آثار شکنجه‌اي که روي بدنش باقي مانده بود، بيانگر آن لحظان سخت بود. وي سپس ادامه‌ي تحصيل داد و دوره‌ي دبيرستان را نيز به پايان رسانيد و در بانک مسکن شعبه‌ي مرکزي خرم‌آباد مشغول به کار شد.
در سال 1371 تصميم به ازدواج گرفت و داراي سه فرزند به نام‌هاي هانيه، علي و فاطمه شد. وي بر اثر عوارض ناشي از شکنجه‌هاي زمان اسارت در سحرگاه روز پنج‌شنبه نهم مهرماه 1377 در سنّ 33 سالگي به درجه‌ي رفيع شهادت نايل گرديد.

منبع:كتاب راويان عشق   -  صفحه: 25

 
 
یک شنبه 19 دی 1389  9:09 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جانبازان شهيد دفاع مقدس

شهدا> جانبازان شهيد > رحيم تاران


شهيد رحيم تاران

تاريخ تولد :1336

نام پدر :

تاریخ شهادت : 1/4/1381

محل تولد : /- /محسن آباد

طول مدت حیات :45

محل شهادت :

  مزار شهید :

نامش «رحيم» بود و شهرتش تاران. سال 1336 در روستاي محسن‌آباد ديده به جهان گشود. روزها و ماه‌ها از پي هم گذشت تا او به خدمت نظام درآمد و از اولين روز ارديبهشت‌ماه 1358 تا آخرين هجمه‌هاي دشمن ( عمليات مرصاد ) و از نوار مرزي ترکيه تا دهانه‌ي خليج‌فارس. بين سال‌هاي 1358 و 1359 در عمليات پاکسازي و جنگ شهري مهاباد و مياندوآب و بين سال‌هاي 1359 و 1360 در يگان‌هاي رزمي، با عهده‌داري مسئوليت گروهان در شهرهاي دارخوين و سومار و به خصوص در عمليات آزادسازي سوسنگرد شرکت کرد.
با شنيدن خبر شهادت برادر بزرگش رحمان، در تاريخ 15/12/1359 در منطقه‌ي سرپل ذهاب و خبر شهادت پسر خواهرش در عمليات فتح‌المبين، تصميم گرفت در مقابل دشمن بعثي تا پاي جان بايستد. لذا در عمليات محرم، رمضان و بدر شرکت کرد و در سال 1364 به عنوان معاون گردان سرپل ذهاب به مجاهدت پرداخت و هرگاه از شهر خويش بازمي‌گشت نيز دست از فعاليت بر نمي‌داشت و در شوراي فرماندهي سپاه زنجان حضور فعال داشت.
در عمليات مرصاد حاضر شد. پس از پايان، جنگ 21 نشان عاشقي بر پيکرش نشسته بود؛ اين جراحت‌ها و عوارض شيميايي به علت حضور در عمليات خيبر ( منطقه‌ي جزيره‌ي مجنون ) فصل جديدي از مجاهدت را گشود. تاران بعد از مدت‌ها تحمل درد و رنج در تاريخ 1/4/1381 بر اثر جراحت فراوان شيميايي در سنّ 45 سالگي به شهادت رسيد.

منبع:روزنامه كيهان   -  تاریخ:  1381/3/30

 
 
یک شنبه 19 دی 1389  9:09 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جانبازان شهيد دفاع مقدس

شهدا> جانبازان شهيد > علي اكبر تفرحي


شهيد علي اكبر تفرحي


 

 

تاريخ تولد :2/2/1344

نام پدر :

تاریخ شهادت : -/--/1379

محل تولد :تهران /كرج /-

طول مدت حیات :35

محل شهادت :

  مزار شهید :

علي‌اکبر تفرّحي در روز دوم ارديبهشت‌ماه سال 1344 در خانواده‌اي مذهبي و مستضعف ديده به جهان گشود. در طول سال‌هاي زندگي به اعتقادات ديني پاي‌بندي و تعصّب داشت. در سال‌هاي دفاع مقدس به دفعات به جبهه‌هاي نبرد حق عليه باطل اعزام شد و در خلال اعزام‌هايش چند دفعه مجروح و با بمب‌هاي شيميايي مصدوم شد.
در يکي از مجروحيت‌هايش در منطقه‌ي غرب کشور به علت گيرکردن در طوفان و برف، دچار يخ‌زدگي شد که چند سال بعد از جنگ منجر به از دست دادن کليه‌هايش شد. هم‌چنين در دهه‌ي هفتاد بر اثر جراحات ناشي از بمب‌هاي شيميايي، بينايي چشمانش را از دست داد و در سال 1379 در سن 35 سالگي در حالي که در رشته‌ي حقوق دانشگاه تهران مشغول به تحصيل بود، به علت عوارض مصدوميت‌هاي دوران دفاع مقدس به شرف شهادت نايل آمد.

منبع:كتاب از ستاره تا خورشيد جلد1   -  صفحه: 116

 
 
یک شنبه 19 دی 1389  9:09 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جانبازان شهيد دفاع مقدس

شهدا> جانبازان شهيد > جعفر توحيدي اردهايي


شهيد جعفر توحيدي اردهايي

تاريخ تولد :1340

نام پدر :

تاریخ شهادت : 3/7/1380

محل تولد :آذربايجان‌شرقي /سراب /اردها

طول مدت حیات :40

محل شهادت :بيمارستان شهداي تجريش _ تهران

  مزار شهید :گلزار شهداي امامزاده يحيي بن زيد _ شهرستان گنبد

جعفر توحيدي در يکي از شب‌هاي سرد زمستان سال هزار و سيصد و چهل در روستاي کوهستاني و سرسبز اردهاي شهرستان سراب در آذربايجان شرقي چشم به جهان گشود و در نه ماهگي به همراه خانواده به شهرستان گنبدکاووس نقل مکان کرد.
دوران ابتدايي را در مدرسه‌ي فردوسي به پايان رسانيد و با پاي نهادن در هنرستان و در رشته‌ي مکانيک که مصادف با انقلاب شکوهمند اسلامي ايران بود، فعاليت‌هاي خود را شروع کرد. در دوران انقلاب اسلامي در راهپيمايي‌هاي قبل از آن همگام و هم‌صدا با مردم انقلابي در صحنه‌هاي مباررزه فعاليت گسترده داشت. پس از پيروزي انقلاب اسلامي و اخذ ديپلم در سال هزار و سيصد و پنجاه و هشت با تشکيل جهادسازندگي به فرمان امام خميني (ره) جذب اين نهاد مقدس گرديد و مشتاقانه به خدمت مظلومين جامعه همت گماشت. در طول خدمت در جهاد به مناطق محروم همچون مراوه تپه و روستاهاي دورافتاده مي‌رفت و با جان و دل براي آباداني و رفاه مردم آن مناطق کوشش مي‌کرد و جهاد را در نهايت آرزوي خدمتگزاري خود مي‌ديد.
جعفر هميشه بر اين اعتقاد بود که بايد به مستضعفان و محرومان کمک ‌کرد و نيازهايشان را تا حد امکان برآورده ساخت و سعي در اتحاد شيعه و سني داشت. او با تني چند از دوستانش شوراهاي اسلامي شهرستان و مناطق اطراف را به وجود آورد. در همين زمان بود که با شروع جنگ تحميلي با انگيزه‌اي خدايي و عشق به رهبري و وطن داوطلبانه و با اجازه گرفتن از والدين خود عازم جبهه جنوب شد.ابتدا به مدت بيست روز براي آموزش براي به تهران رفت و پس از آموزش عازم جبهه‌ي غرب شد و در گروه تخريب مشغول به خدمت شد. مدتي آن جا بود و سپس براي ديدار با خانواده به گنبد آمد ولي بيشتر از چند روز نتوانست بماند و دوباره عازم جبهه جنوب شد. در اواخر سال هزار و سيصد و شصت شديداً مجروح شد به طوري که او را به صورت بي‌هوش به يکي از بيمارستان‌هاي تهران منتقل نمودند. او از نظر اخلاقي چنان صبور و مظلوم و آرام بود که در طول مدت بستري در بيمارستان کسي از افراد خانواده را مطلع نکرده بود و آنان از طريق يکي از بستگان که اتفاقي به آن بيمارستان رفته بود، مطلع شدند. او هيچ‌وقت از دردهايي که در بيمارستان تحمل کرده بود و يا مشکلات جبهه در منزل بازگو نمي‌کرد. با اين که زخم ترکش‌هاي بدنش به درستي خوب نشده بود دوباره عازم جبهه شد و هم‌چنان بي‌وقفه در جهاد مقدس در مقابل کفار ايستاد. در سال هزار و سيصد و شصت و چهار که هنوز جنگ تحميلي ادامه داشت با يکي از خواهران همرزمش شهيد غلام‌رضا صادق زاده ازدواج کرد. هيچ‌چيز نمي‌توانست جعفر را از امام (ره) و جبهه و جنگ جداکند. ازدواج او، مجروح شدن چندبار او در عمليات مختلف و حتي به دنيا آمدن فرزند اولش در سال هزار و سيصد و شصت و پنج، هيچ‌کدام اراده‌ي او را سست نکرد بلکه پيوند او را با امام (ره) و جبهه بيشتر و بيشتر و ناگسستني نمود و او هم‌چنان براي عروج به سوي باري تعالي تلاش مي‌کرد. به درخواست يکي از مسئولين و دوستان سپاهي‌اش از جهاد سازندگي گنبد با مشکلات فراوان به نيروي دريايي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي منتقل شد و به همين خاطر با خانواده عازم تهران شدند. جعفر آخرين روزهاي عمر خود را در قسمت‌هاي مختلف نيروي دريايي سپاه با مسئوليت مختلف خدمت کردند و سرانجام او که هميشه به دنبال معشوق مي‌گشت و تنها آرزويش رستن و پر کشيدن از اين جهان خاکي بود و مي‌خواست عملي انجام دهد که رضايت خدا را برآورد، با تحمل صدمات ترکش در بدن خود به مدت حدوداً بيست سال در تاريخ سوم مهرماه هزار و سيصد و هشتاد بر اثر خارج نمودن ترکش از مغز در بيمارستان تجريش شهداي تجريش در سن 40 سالگي به خيل شهدا پيوست. مزار پاکش در شهرستان گنبد امامزاده يحيي بن زيد قرار دارد.

منبع:گاهنامه بشري  

 
 
یک شنبه 19 دی 1389  9:09 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جانبازان شهيد دفاع مقدس

شهدا> جانبازان شهيد > مهدي جابري


شهيد مهدي جابري


 

 

تاريخ تولد :7/6/1331

نام پدر :عبدالرضا

تاریخ شهادت : 28/2/1371

محل تولد :عراق /العماره /-

طول مدت حیات :40

محل شهادت :بيمارستان بقية‌الله

  مزار شهید :

مهدي در هفتمين روز از شهريورماه سال 1331 در شهر العماره عراق پا به عرصه هستي نهاد و در آغوش پرمهر مادر، فرامين دين مبين اسلام را فرا گرفت. پدرش مردي متدين و اهل تقوا بود، مهدي نيز در سايه تربيت عارفانه او پرورش يافت. در سن 6 سالگي دست در دست مادر به مدرسه رفت و به آموختن علم پرداخت. وي بعد از اخذ مدرک ديپلم تحصيلاتش را در رشته مهندسي کشاورزي ادامه داد و چندي بعد به منظور ادامه تحصيل به کشورهاي اروپايي سفر نمود و سال 1360 با مدرک کارشناسي ارشد مهندسي کشاورزي به ايران بازگشت.اما حمله رژيم بعثي او را به ميدان نبرد کشاند و در جرگه بسيجيان لشگر 9 بدر به مقابله عليه دشمنان پرداخت.سال 1365 با دوشيزه‌اي پارسا پيمان بست و صاحب 2 فرزند شد.سال 1366 در راه دفاع از کيان اسلامي زخمي جانکاه را به جان خريد ولي از پاي ننشست و بعد از بهبودي نسبي به ميدان بازگشت. لياقت و توانمندي او در عرصه‌هاي جانبازي باعث شد او را براي فرماندهي تيپ و رئيس ستاد لشگر حمزه سيدالشهدا انتخاب کنند. مهدي در عمليات مرصاد در حلبچه بر اثر پخش گازهاي شيميايي مجروح گشت و بعد از چهارسال مقاومت و صبوري در روز بيست و هشتم ارديبهشت ماه سال 1371 در بيمارستان بقية‌الله تهران دار فاني را وداع گفت و نامش را در سن 40 سالگي در جرگه پيروان سيدشهيدان (ع) ثبت کرد.

منبع:روزنامه جمهوري اسلامي   -  تاریخ:  1380/8/27

 
 
یک شنبه 19 دی 1389  9:10 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها