0

اشعار شهادت امام علی النقی الهادی (ع)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی النقی الهادی (ع)

سايه ي لطف

 

شروع عشق به نام خدا به نام شما

من آفریده شدم تا شوم غلام شما

 

هزار شکر نبوده هنوز روی سرم

به غیر سایه ی لطف علی الدوام شما

 

کبوتر دل من که نمی پرد همه جا

از آن زمان که گرفتار شد به دام شما

 

برای آنکه جنان را فقط نگاه کند

نشسته است شب و روز روی بام شما

 

خوشا به حال کسی که شده در این دنیا

مسیر زندگی اش روشن از کلام شما

 

شما تمامی دار و ندار من هستید

تمام عمر همه اعتبار من هستید

 

جهان به زیر قدوم تو خار می گردد

نفس زنی همه عالم بهار می گردد

 

برای عرض ارادت به محضرت، خورشید

به سمت گنبد تو رهسپار می گردد

 

یکی دو شب که نه ، هر شب به سامرا، مهتاب

میان صحن تو مثل غبار می گردد

 

اگر که تیغ دو ابروت می کشد ، جانم

هزار بار به پایت نثار می گردد

 

اگر به عشق تو مردم شما نخور غصه

یک عاشقت کم از این صد هزار می گردد

 

همیشه زنده بود هرکسی فدای تو شد

و خوش به حالش اگر خاك سامرای تو شد

 

دلم بهانه گرفته، بهانه ات هادی

نشسته ام چو گدا پشت خانه ات هادی

 

نگاه کن به خدا آب و نان نمی خواهم

تمام حاجت من آستانه ات هادی

 

بخوان تو جامعه را تنگ شد دلم امشب

برای زمزمه ی عاشقانه ات هادی

 

به عرش نقل محافل بیان مدح شماست

و جبرئیل بخواند ترانه ات هادی

 

تو آمدی که گرفتاری ام شروع شود

شوم اسیر تو و آب و دانه ات هادی

 

تو آمدی که بدانم جلال يعني چه !

تو آمدی که ببینم جمال يعني چه !

 

بگیر دست مرا تا به سامرا ببری

بگیر دست مرا عرش کبریا ببری

 

ببین که دور و بر من غریبه بسیار است

بگیر دست مرا ، یار آشنا، ببری

 

تو رهنمای منی ، تا نیامده شیطان

بگیر دست مرا تا سوی خدا ببری

 

همه یقین من این است راه حق آنجاست

به هر کجا که دلت خواست تا مرا ببری

 

به آن ضریح تو سوگند می دهم مولا

مرا تو یک شب جمعه به کربلا ببری...

 

که روضه خوان بشوم در حریم خون خدا :

"میان آن همه لشكر ...حسين... وا...تنها..."

 
 
شنبه 12 فروردین 1396  1:48 PM
تشکرات از این پست
aliada
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی النقی الهادی (ع)

امام هادی النقی(ع)-محکومیت توهین ها

 

امروز دلم میل پریدن دارد

 این آه ز سینه ام کشیدن دارد

 ای جغد که بر اماممان بد گفتی(1)

 ای وای سر از تنت بریدن دارد

×××

 از داغ جسارت به شما می میرم

 از مملکت فاطمی ام دل گیریم

 جبران رسانه ای که کوتاهی کرد(2)

 ده روز برایتان عزا می گیرم

×××

 1-جون اسم این ملعون شاهین بوده، بنده در شعر اون رو جغد تلقی کردم.

 2-به خاطر اینکه رسانه ی ملی ما صدا سیما در محکوم کردن این هتک حرمت بزرگ حتی یک یا امام هادی کوچک هم کنار شبکه ها نگذاشت و واقعا کوتاهی و کاهلی کرد.

 
 
شنبه 12 فروردین 1396  1:48 PM
تشکرات از این پست
aliada
aliada
aliada
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : فروردین 1393 
تعداد پست ها : 635
محل سکونت : زنجان

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی النقی الهادی (ع)

قبله ها در قلمرو نامت

کعبه حیران حال احرامت

چون پدر چون پدربزرگت، جود

بوده جزء اصول احکامت

روی تو دیده اند و مشغولند

یوسفان هم به ذکر قد قامت

بادها جمله تحت فرمانت

شیرها در مقابلت رامت

دهمین رکن اعتقادی تو

پسر حضرت جوادی تو

آمده از شما روایت ها

من شنیدم ز تو حکایت ها

راستی شایدم شما بودی

باعث آن همه عنایت ها

همه پوچ است و جمله بی ارزش

بی ولایت همه شهادت ها

جامعه خوانده ام شها با آن

وه چه شیرین شده زیارت ها

دست ها تا به زیر پاهایت

سامرا حاجت گداهایت

شنبه 12 فروردین 1396  1:59 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی النقی الهادی (ع)

امام هادی النقی(ع)-محکومیت توهین ها

 

باز در مدح شما شاید و اما دارد

 این دل بی رمقی که به رهت جا دارد

 موج موج از همه سو در طلب فیض کسی ست

 باز شوق سخن از حضرت آقا دارد

 کوچکم خرده نگیرید ببخشید آقا

 قطره ای راه به جولان گه دریا دارد

 صحن قدسی ست به هر جای که نامی ز شماست

 چون خدا از نفست فخر به دنیا دارد

 بارگاهت که فرو ریخت دلم غوغا شد

 از غمت زخم ابد خاطره ی ما دارد

 خنده ای کرد عدو : «گنبدش از بیخ شکست»

 غافل از آن که حرم در دل ما جا دارد

 منزلش سرب حمیم! آن که حریم تو درید

 چه سرانجام بدی در صف عقبا دارد

 بی گمان آن که ز معصومیتت بد گفته است

 مذهب شوم دلان را به مدارا دارد

 به خداوند قسم می درم آن حنجره را

 آن که طرحی ز جسارات به مولا دارد

 سینه را وقف قدوم نوه ات بنمودم

 تا... زمان فرجش میل معما دارد

 روی هر آجر و هر خشت خراب دل ما

 «ها» «الف» «دال » ،سپس جرعه ای از «یا» دارد

 
 
شنبه 12 فروردین 1396  2:05 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی النقی الهادی (ع)

ای كعبه ی دل كوی تو یا حضرت هادی

وی قبله ی جان روی تو یا حضرت هادی

ای چشم همه سوی تو یا حضرت هادی

ای خلق و ثنا گوی تو یا حضرت هادی

ای یارم، دلدارم،  دلدارم،  ابن الجواد

تو اختر برج نبوی شمس هدایی

ماه علوی،آینه ی حسن خدایی

فرمانده ی ملك قدر و عشق رضایی

آری تو علی بن جواد اِبن رضایی

من آبرو از خاك دره سامره دارم

من خاطره ها از سفره سامره دارم

من جلوی طور از شجره سامره دارم

من عشق دو قرص قمره سامره دارم

 
 
شنبه 12 فروردین 1396  2:05 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی النقی الهادی (ع)

ای ازغم تو بر جگر سنگ شراره

وی در همه ی عمر ستم دیده هماره

سنگینی ِ اندوه تو از كوه فزون تر

غمهای فراوان تو بیرون زشماره

كی مثل تو در حبس ستم بازوی بسته

بر قبر خود از جور عدو كرده نظاره

تو آیه ی تطهیری دشمن به چه جرأت

باجام می خود به سویت كرده اشاره

مظلوم وا  اماما ؛مظلوم وا  اماما

مسموم وا اماما، مسموم وا اماما

ازهجر تو باید كمر كوه شود خم

جایی كه گریبان ولایت شده پاره

تا ماه جمالت به دل خاك نهان شد

بر چهره زچشم حسنت ریخت ستاره

از تیغ زبان زخم فراوان به دلت بود

كز زهر زپا تا به سرت سوخت دوباره

مظلوم وا  اماما ؛مظلوم وا  اماما

مسموم وا اماما، مسموم وا اماما

ای كعبه ی دل كوی تو یا حضرت هادی

وی قبله ی جان روی تو یا حضرت هادی

تو اختر برج نبوی شمس هدایی

ماه علوی،آینه ی حسن خدایی

فرمانده ی ملك قدر و عشق رضایی

آری تو علی بن جواد اِبن رضایی

فریاد كه زد زهر ستم شعله به جانت

افسوس كه مسموم شدی چون پدرانت

صد آه و ز تن رفته برون تاب و توانت

سوزد جگرم بر تو و غمهای نهانت

من آبرو از خاك دره سامره دارم

من خاطره ها از سفره سامره دارم

من جلوی طور از شجره سامره دارم

من عشق دو قرص قمره سامره دارم

مظلوم وا  اماما ؛مظلوم وا  اماما

مسموم وا اماما، مسموم وا اماما

 
 
شنبه 12 فروردین 1396  2:05 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی النقی الهادی (ع)

امام هادی النقی(ع)-محکومیت توهین ها

 

با گرد ستم سپیده همدم نشود

 این آینـۀ زلال مبهم نشود

 صد بار اگر حُرمت و قدرت شکنند

 از منزلت تو ذرهّ ای کم نشود

×××

دل را غم تو دوباره خونین کرده است

 بر دشمن تو فاطمه نفرین کرده است

 ای رهبر و مقتدای ما، هادیِ دین

 بیزارم از آنکه بر تو توهین کرده است

 
 
شنبه 12 فروردین 1396  2:05 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی النقی الهادی (ع)

امام هادی النقی(ع)-مدح

 

بال كسی به اوج هوایت نمی رسد

حتی ملك به گرد دعایت نمی رسد

دسـتان آسمان به بلنـدای آسمان

بر خاك ریشه های عبایت نمی رسد

آقا بدون نور تو حتی فرشته هم

گمراه می شود به هـدایت نمی رسد

تو چهارمین علیِّ سریر ولایتی

درك زمین به فهم ولایت نمی رسد

فخر گدایی سر كویت همین بس است

صد پادشاه هم به گدایت نمی رسد

ما را غلام حضرت هادی نوشته اند

دیوانگان غیر ارادی نوشته اند

وقتی قرار شد كه كمی سروری كنم

باید همیشه پای شما نوكری كنم

روی زمین كه رد و نشان از شما كم است

باید نظر به نقطه ی بالاتری كنم

وقتی قرار شد به تو نزدیك تر شوم

باید كه التماس به چشم تری كنم

بار رسالت غم تو روی دوش من

پس می توان به عشق تو پیغمبری كنم

با این گدایی تو همیشه امام عشق

باید به كل عالمیان سروری كنم

چون دل میان زلف كسی ساده گم شدم

شكر خدا اسیر امام دهم شدم

 
 
شنبه 12 فروردین 1396  2:06 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی النقی الهادی (ع)

امام هادی النقی(ع)-شهادت

 

من آن صیدم که بین دام این بیگانه افتادم

 من آن شمعم که در این بزم، بی پروانه افتادم

 من آن مرغ گرفتارم بیا مادر تماشا کن

 به کنج این قفس پر بسته و بی دانه افتادم

 مرا بزم شراب آورده ای؟ شرمی کن از زهرا

 به یاد عمه ها در مجلس بیگانه افتادم

 چو دیدم این همه زیور به روی تاج و تخت تو

 به یاد گوش مجروحِ گُلِ دردانه افتادم

 به من در حالت مستی جسارت میکنی، یادِ

 لب بی آب و چوبِ زاده ی مرجانه افتادم

×××

با تشکر از آقای خرازی  برای ارسال این شعر به جنبش فدائیان امام هادی النقی(ع)

سعید خرازی

امام هادی النقی(ع)-شهادت

 

من آن صیدم که بین دام این بیگانه افتادم

 من آن شمعم که در این بزم، بی پروانه افتادم

 من آن مرغ گرفتارم بیا مادر تماشا کن

 به کنج این قفس پر بسته و بی دانه افتادم

 مرا بزم شراب آورده ای؟ شرمی کن از زهرا

 به یاد عمه ها در مجلس بیگانه افتادم

 چو دیدم این همه زیور به روی تاج و تخت تو

 به یاد گوش مجروحِ گُلِ دردانه افتادم

 به من در حالت مستی جسارت میکنی، یادِ

 لب بی آب و چوبِ زاده ی مرجانه افتادم

 
 
شنبه 12 فروردین 1396  2:06 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی النقی الهادی (ع)

به کوری دو چشم آن حقیری 
که از فرط حقارت بد دهان است 
به هر دیوار این دنیا نوشتیم 
" نقی" زیبا ترین نام جهان جهان است 

 
 
شنبه 12 فروردین 1396  2:06 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی النقی الهادی (ع)

امام هادی النقی و امام حسن عسکری(ع)-تخریب سامرا

 

چه خبر از صفای عسگریین

دل گرفته برای عسگریین

چه خبر از شکوه گنبد او

از دو گلدسته های عسگریین

چه خبر از ضریح و کاشی ها

مرقد دل ربای عسگریین

مانده از سُر من رای گویا

تلّی از خاک جای عسگریین

همه گریند با امام زمان

در غم روضه های عسگریین

آن بقیع و خرابی اش کم بود

شد اضافه عزای عسگریین

نه ز سرداب مانده آثاری

نه ز ایوان طلای عسگریین

می برم من شکایت این قوم

پیشگاه خدای عسگریین

روضه دارد وجب وجب خاکش

وای از کربلای عسگریین

نسل اینان ز نسل کوچه بود

شاهدم ناله های عسگریین

گر بگویم میان کوچه چه شد

در بیاید صدای عسگریین

فاطمه زیر دست و پا افتاد

گریه کن، مقتدای عسگریین

منتقم بهر انتقام بیا

یار درد آشنای عسگریین

 
 
شنبه 12 فروردین 1396  2:06 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی النقی الهادی (ع)

امام هادی النقی(ع)-مدح و شهادت

 

وقتی نگاهم را به بــاران می نشانم

 وقتی كه خونِ دل ز دیـده می فشانم

 گُل می كند شـوق تو و با جـذبۀ عشق

 دل را به سوی سـامرایت می كشانم

 چون آینه محو جلالت می شود دل

 مبهوت در قدر و كمالت می شود دل

 یادت چـراغ خلـوت اندیشۀ ماست

 مهرت همیشه در رگ و در ریشـۀ ماست

 ای هـادی گمگشتگــان راه توحیـد

 خـدمت به راه مكتب تو پیشۀ ماست

 بـر سـائـلان آستـان خود كرم كن

 ما را به راه عشق خود ثابت قدم كن

 ای مظهـر كـل صفـات حـق پرستی

 بخشیده از جام شرف بر عشق، مستی

 ما قطرۀ دریـای احســان تو هستیم

 مـا ذره ایـم ای آفتــاب كُـل هستی

 تـاریكی مـا را ببخشــا روشنـائی

 ما را به اوج معــرفت كن رهنمـائی

 ایمان شكـوفـا شـد ز گلــزار لب تو

 عـرفـان فضیلت یـافته از مذهب تو

 ای چشمـۀ جـوشنـدۀ ایثـار و تقـوا

 قـرآن شـده احیــا ز سعیِ مكتب تو

 تو رهبر دین، شهـریـار مُلـك دینی

 تو هــادی راه تمـــام مــؤمنینی

 تو كعبــۀ دل هــایی و قبلــه نمـائی

 تو چـون نسیم صبحگاهی جان فزائی

 گنجینـۀ قـدر و كمـال و علـم و دانش

 تو گـوهـر نـاب جـواد ابـن الرضائی

 جود تو جـوشیده ز جود آن جواد است

 دنیا مرید و درگهت باب المراد است

 ای آن كه تـابـد نو رایمـان از نهادت

 شد جامعـه آئینـه ای از اعتقــادت

 گر دشمـن بیــدادگر بیـداد می كرد

 گلبـانگ پُر شـور تو شـد تیغ جهادت

 روز عدو را بـا كــلامت شام كردی

 مـوج ستـم را خسته و آرام كردی

 آنـان كـه از روز ازل غـرق عنــادند

 غـافل ز روز محشـر و روز معـــادند

 وقتی قـدم در بـركۀ شیـران نهادی

 دیدنـد، شیـران سر به پای تو نهادند

 ای آفتـاب آسمــان حـق پرستی

 در اختیـار تـوست نبض كُّل هستی

 ای آن كه قرآن در تجلایی جهانگیـر

 با آیـۀ تطهیــر كـرده از تــو تقـدیر

 دشمن هجوم آورد در شب بر سرایت

 بردنـد تا بـزم شـرابت با چه تقصیر

 وقتی كه بر بیـدادگر لب را گشودی

 كاخ ستم را بر سرش ویران نمودی

 ای آن كه هستی از تو درس عشق آموخت

 خورشید مهرت چلچراغ عشق افروخت

 با آن همـه قـدر و جــلال و راد مردی

 افسوس با زهر ستم جان و دلت سوخت

 تو سـوختی تا نورحق روشـن بماند

 پر پر شـدی تا باغ دین گلشن بماند

 ای مظهــر صبـر و وقـار و استقـامت

 ای اســوۀ ایمــان و ایثـار و كرامت

 امیــدوارم تـا بگیــری بـا نگـاهت

 دست «وفائی»را به صحـرای قیامت

 ای قبلـۀ امیــد از مــا رو مگـردان

 در رستخیز از عاشقان ابرو مگـردان

 
 
شنبه 12 فروردین 1396  2:06 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی النقی الهادی (ع)

امام هادی النقی(ع)-محکومیت توهین ها

 

باید که پی حق تو باشیم آقا

 دلداده ی مطلق تو باشیم آقا

 تا خار به چشم دشمنانت بکنیم

 باید که فرزدق تو باشیم آقا

×××

روزی برود اگر سرم با این شعر

 می گویم و سرفراز محشرم با این شعر

 بر دشمن تو امام هادی، لعنت

 به به که خنک شد جگرم با این شعر

×××

 فردای قیامت به چه خاری آید

 بر یاری تو هر که به زاری آید

 شاعر که برای تو امام هادی

 گر شعر نگوید به چه کاری آید؟!

×××

 از غصه دلت رها شده صد در صد

 دردِ دلِ تو دوا شده صد در صد

 گر نام امام هادی بر لب داری

 پس حاجت تو روا شده صد در صد

 
 
شنبه 12 فروردین 1396  2:06 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی النقی الهادی (ع)

روح عالم،اسم اعظم

دل به غم دادی،حضرت هادی

عالم سیه پوشه،دلتنگی و داغش

پرپر شده تو فصل غم، گلهای باغش

هر شب روی هم، غم ناله داره

یه باغ پرپر ،آلاله داره

امشب دل شیعه اسیره

تو چنگ بغضی بی اراده

آخه آقمون و کشیدن

 تو کوچه باپای پیاده

روح عالم،اسم اعظم

دل به غم دادی،حضرت هادی

چشمای گریونش،زلف پریشونش

داره حکایت می کنه،از قلب خونش

صداش گرفته،چه نیمه جونه

شبیه عمه، قدش کمونه

از اشک و آهِ بی قراری

باغ نگاش پُر شکوفه است

گاهی به یاد کربلا و

گاهی به یادشام و كوفه است

روح عالم،اسم اعظم

دل به غم دادی،حضرت هادی

 
 
شنبه 12 فروردین 1396  2:06 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی النقی الهادی (ع)

امام هادی النقی(ع)-مدح

 

ای ارتفاع سر به گریبانِ آسمان!

 بالاتر از بلندی ایوان آسمان!

 قدِّ فلک به قصر بلندت نمی رسد

 آغاز بارگاه تو پایان آسمان...

 زل می زند به اوج تو و تیره می شود

 دنیا به پیش چشم هراسان آسمان!

 یک عمر مردمانِ تو را ناشناخته

 افسانه ساخته ند از احسان آسمان

 غافل که از دو چشم فراوانِ مهر تو

 بر خاکیان روان شده باران آسمان

 حتی ندیده اند در آغوشِ رحمتت

 هر شب ز خواب پر شده چشمان آسمان

 او را سپرده دست تو پروردگار و بعد

 سوگند داده: جان تو و جان آسمان!

وقتی درخت های زمین با امید تو

 دستی رسانده اند به دامانِ آسمان

 من هم گدای سکه ی خورشید مانده ام

 دستم به دامن تو سلطان آسمان!

 
 
شنبه 12 فروردین 1396  2:07 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها