0

اشعار شهادت امام علی النقی الهادی (ع)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی النقی الهادی (ع)

آسمان را آهِ جان سوزت ز پا انداخته
مادرت را باز در هول و وَلا انداخته
کاری از دست طبیبان بر نمی آید غریب
در کنار بستر تو مرگ جا انداخته
پوستی بر استخوان داری به زهرا رفته ای
خونِ دل خوردن تو را از اشتها انداخته
رفته رفته حجره ات گودال سرخی می شود
زهر، لب های تو را از ربنا انداخته
تشنگی بی رحم تر از نیزۀ زیر گلوست
تارهای صوتی ات را از صدا انداخته
جام می شرمندۀ اندوه چشمانت شده
ماجرا را گردن شام بلا انداخته
شام گفتم، خیزران آمد به یادم "وای وای"
گریه ها را یاد طشتی از طلا انداخته
**********
شاعر: وحید قاسمی

 
 
شنبه 12 فروردین 1396  12:37 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی النقی الهادی (ع)

بگذار کمی عرض ارادت بنویسم
دور از تو و با نیت غربت بنویسم
سجاده ی شب پهن شده، حیّ علی شعر
بگذار برایت دو سه رکعت بنویسم
بگذار که ده مرتبه در ظلمت این شهر
یا هادی، یا هادیِ امت بنویسم
شاید که چنان رود سر راه بیایم
بر صفحه ی صحرای جنون خط بنویسم
مقصود من از "یا من ارجوه رجب ها"
غیر از تو، که را وقت عبادت بنویسم؟
با ذره ای از مهر تو، ای چشمه ی خورشید
از نور تو، تا روز قیامت بنویسم
با این همه آلودگی، ای آیۀ تطهیر
از سوره ی انفاق و کرامت بنویسم
برداشته باد از رخ تو پرده و من نیز
بی پرده برای تو روایت بنویسم
شیر آمده از پرده برون با نفس تو
تا من هم از این رتبۀ خلقت بنویسم
تو ضامن شیر و پدرت ضامن آهوست
حق دل من نیست که حسرت بنویسم
من شاعر چشم توام، المنّة لله
پس می شود از روی بصیرت بنویسم
هر لحظه بر افروختم از داغ، چو لاله
هر آینه از درد به حیرت بنویسم
از غفلت ما بوده که شاهین شده کرکس
پس با قلم شرم ز غفلت بنویسم
از سنگ زدن بر دل آیینه بگویم
از سوختن پرده ی حُرمت بنویسم
دست و قلمم نه، دهنم بشکند امروز
چیزی اگر از حدّ جسارت بنویسم
من آمده ام نقطه سر خط بنویسم
از جامعه، از شرح زیارت بنویسم
اندیشۀ من شاخۀ خشکی ست بیا تا
با بارشت از میوۀ علمت بنویسم
ای مهبط وحی! ای نفست معدن رحمت
بگذار که از چشمه ی حکمت بنویسم
حالا که تویی راه رسیدن به خداوند
این قافیه را نیز هدایت بنویسم
آه! ای دهمین ذکر مجیبّ الدعواتم
مضطرّم و بگذار که حاجت بنویسم
حالا که نوشتند: "و کُنتم شفعایی"
بگذار از اسباب شفاعت بنویسم
از خون گلویی که به قنداقه نشسته
از دست قلم گشته ی غیرت بنویسم
من آمده ام نقطه سر خط بنویسم
از مردمِ نامرد شکایت بنویسم
از حمله ی بر خانه ات، از بام بگویم
از بستنِ دستِ علویت بنویسم
از زهر جگر سوز نوشتم، که بسوزم
از تشنگی ات وقت شهادت بنویسم
از رفتن با پای پیاده پی مرکب
از ماندن در هُرم حرارت بنویسم
شب بزم شراب، آیه تطهیر، تعارف
باید چقدر ذکر مصیبت بنویسم
امشب چقدر سامره نزدیک به شام است
کوتاه شده است فاصله راحت بنویسم
از روی سرِ بر سر نی روضه بخوانم
از خط کبودیِ اسارت بنویسم
هشتاد زن و بچۀ در سلسله بسته
هر سلسله را غرق جراحت بنویسم
سخت است سه ساله وسط بزم پیاله
سخت است که از چشم حقارت بنویسم
یک بار دگر نقطه سر خط بنویسم
بر منتقمش نامۀ دعوت بنویسم
**********
شاعر: محسن عرب خالقی

 
 
شنبه 12 فروردین 1396  12:37 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی النقی الهادی (ع)

یك نفر از اهل ‏بیت فاطمه
یك نفر زین چارده تن قائمه
در امامان هدى رعناترین
در نگاه شاعران زهراترین
شعله موروثى شده در دامنش
عشق مى‏سوزد ز گرماى تنش
مى‏خورد بر هم لب و دندان او
بس كه مى‏سوزد تن طوفانى‏اش
بستر خورشید شد پیشانى‏اش
گرگ ها خون خدا را خورده‏اند
جاى پیراهن، تنش را برده‏اند
مه میان حجره زندانى شده
شه گرفتار پریشانى شده
ضعف را با ناتوانى مى‏كشد
بار پیرى در جوانى مى‏كشد
خلسه‏اى دارد كه از عرفان پر است
در سماعش پیچش یك چادر است
اى غرور ناله هَل مِن مُعین
اى بلور، این سنگباران را ببین
پشت این در سایه‏ها كف مى‏زنند
در غم ابن الرضا كف مى‏زنند
پس سیادت را حسادت كرده‏اند
كینه توزى با سعادت كرده‏اند
تو شهید دستِ بازِ خود شدى
عطر عید جا نمازِ خود شدى
آب گر چه رهن ایوان شماست
تشنگى شش دانگش از آن شماست
حیف از آن رنگ كبودین لبت
حیف از آن گل هاى یا رب یا ربت
حیف از آن چشم سیاه بسته‏ات
حیف از آن لب هاى خشك و خسته‏ات
آفتاب من لب بام آمده
صاحب منصب، چه بى نام آمده
گر چه بى نام آمدى بر روى بام
از كبوترها ببینى احترام
پیكرت اقلیم باغ دردهاست
عطر جسمت رهبر شبگردهاست
باغ ما از بام افتاده به خاك
اى بهارِ عاطفه روحى فداك
استخوانت گر شكست از این فرود
بر تو و جدّ غریبِ تو درود
گفت «اُسقونى» ولى سنگش زدند
گفت هر چه یا على سنگش زدند
بر تنش دعوا، كه تاراجش كنند
بر سرش غوغا به معراجش كنند
عاقبت از هیبت چشمان او
از قفا قاتل گرفته جان او
----------------------------------------

شاعر : محمد سهرابی

 
 
شنبه 12 فروردین 1396  12:37 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی النقی الهادی (ع)

شکست بال و پرش آسمان تکان می خورد
ز درد روی تنش، رنگ ارغوان می خورد
میان بستر خود او ز درد می پیچید
گره به کار اهالی آسمان می خورد
برای زخم عمیقش دوا افاقه نکرد
ز بس که زخم زبان او از این و آن می خورد
تو را خدا دگر او را به کوچه ها نکشید
خدا نکرده زمین گر در آن میان می خورد-
-جواب مادر او را چگونه می دادید
چه قدر خون جگر او ز دستتان می خورد
میان بستر خود تشنه روضه سر می داد
صدای گریه و آهش به گوش جان می خورد
چنان ز چوب و لب خشک و خیزران می خواند
که گوئیا به لبش چوب خیزران می خورد
شبیه جدِّ غریبش چنان به خاک افتاد
کأنَّ ضربه ز سر نیزه ی سنان می خورد
********

شاعر : محسن حنیفی

 
 
شنبه 12 فروردین 1396  12:38 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی النقی الهادی (ع)

بسوزم از دل و جانم ، برای حضرت هادی
ز زهر کینه جان داده ، فدای حضرت هادی
واویلا آه و واویلا...
******
به زهرا تسلیت گوییم ، عزای نور عینش را
همان که کشته شد مظلوم ، غریبانه به سامرا
واویلا آه و واویلا...
******
چنان از زهر نامردان ، ازو سوزانده شد پیکر
که هر دم ناله سر میداد ، کجایی سوختم مادر
واویلا آه و واویلا...
******
ببین مادر ببین مادر ، که سر تا پا شرر گشتم
چو فرزندت حسن من هم ، ببین پاره جگر گشتم
واویلا آه و واویلا...
******
ز بس مظلوم بودم من ، شدم از غصه آکنده
عدو در پیش چشمانم ، زکینه قبر من کنده
واویلا آه و واویلا...
******
ببین مادر عطش گشته ، به من غالب در این غوغا
دم آخر کنم گریه ، به یاد روز عاشورا
واویلا آه و واویلا...
******
میان مقتا عشقش ، حزین و خونی و عریان
حسینت ناله سر میداد ، انا العطشان انا العطشان
واویلا آه و واویلا...
******
ز بسکه تشنگی غالب ، شده بر سبط پیغمبر
حسینت دود می دیده ، همه جا را دم آخر
واویلا آه و واویلا...
**********
شاعر: امیر عباسی

 
 
شنبه 12 فروردین 1396  12:38 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی النقی الهادی (ع)

به وادی سامرّا       میزنه دلامون پر
زائر حرم میشیم    همه با چشای تر
ما سینه زنای حسین     با دلی به غم مبتلا
معتکف سردابیم و          دلداده ی ابن الرضا
سیدنا یا مظلوم
******
به همه عالم میگم     با کلام آتشبار
ویرونه مزار تو        ز کینه ی استکبار
نابودی وهّابیت         آرزوی ما عاشقاس
دوای همه دردامون   خاک حرم سامراس
سیدنا یا مظلوم
******
ای خدا ببین که ما         اسیر گناه هستیم
شرمنده ی اعمال و    نامه ی سیاه هستیم
عاقبتِ ما کن به خیر     با شهادت ای مهربان
به برِکت تربتِ                     مادرِ امامِ زمان
سیدنا یا مظلوم
**********
شاعر: امیر عباسی

 
 
شنبه 12 فروردین 1396  12:38 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی النقی الهادی (ع)

خدا زهر جنایت ، به جانم چو اثر کرد
دل پر غم من را ، پر از سوز و شرر کرد
شده مرثیه ی من ، به سوز دل و آوا
واویلا واویلا...
******
ازین زهر خدایا ، تمام بدنم سوخت
در این وادی غربت ، همه جان و تنم سوخت
به  دل ارزوی مرگ ، به لب ذکر یا زهرا
واویلا واویلا...
******
عطش بود وعطش بود ، در آن لحظه ی اخر
شده زنده برایم ، حدیث غم دلبر
لب خشک حسین و ، علی اصغر و سقا
واویلا واویلا...
******
سری بر روی نیزه ، تنی در دل صحرا
فلک گشته سراسر ، پر از نوحه ی زهرا
عزیز دل مادر ، شدی بی کس تنها
واویلا واویلا...
**********
شاعر: امیر عباسی

 
 
شنبه 12 فروردین 1396  12:38 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی النقی الهادی (ع)

امام شیعیان محبوب دلها        گل باغ ولایت،سبط طاها
علی بن محمد ، یبن الزهرا
علی بن محمد ، یبن الزهرا
******
ببین مولا منم عبد و گدایت     شه دور از وطن،جانم فدایت
چو شمع انجمن گریم برایت
علی بن محمد ، یبن الزهرا
******
چو مادر ای دو عالم خاک کویت     شده گویا وفاتت آرزویت
که قبرت،کنده دشمن پیش رویت
علی بن محمد ، یبن الزهرا
******
فدای لطف دستان کریمت     فدای گریه بر درد قدیمت
هجوم آورده دشمن بر حریمت
علی بن محمد ، یبن الزهرا
******
فلک در اضطراب آه و واویلا   من و حال خراب آه و واویلا
تو و بزم شراب آه و واویلا
واویلا آه و واویلا واویلا
******
دوباره زنده گشته یاد خوبان     حسین و زینب و یک جمع نالان
یزید و خیزران واشک طفلان
واویلا آه و واویلا واویلا
**********
شاعر: امیر عباسی

 
 
شنبه 12 فروردین 1396  12:38 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی النقی الهادی (ع)

ماه رجب آمده و ، فارغ ز شور و شادی ام
من غصه دار ماتم ، آقا امام هادی ام
یا سیدی ابن الرضا
ای دهمین امام ما ، ای بهترین کلام ما
ای بردن نام خوشت ، دلگرمی مدام ما
ای عشق در در عالمین ، عزت و آبروی من
زیارت جامعه ات ، مصحف آرزوی من
تو معدن سخایی و ، آواره ی کویت منم
تو شمع جمع عالم و ، پروانه ی رویت منم
گنجینه ی محبتت ، شد قلب مبتلای من
ای مرقدت در سامرا ، کعبه و کربلای من
ای یادگار فاطمه، غرق الم گشته دلت
از ظلم دشمن لعین ، زهر جفا شد قاتلت
ای حجت حیّ ودود،ای هادی آل رسول
با جگر پاره شدی ، مهمان زهرای بتول
از غربت بی حدّ تو،چشمان عالم شد پر آب
چونکه تو را برده عدو ، میان آن بزم شراب
برابر آن ظالمان ، دستان صبرت بسته شد
از بی حیایی عدو ، حرمت تو شکسته شد
زین واقعه یا سیدی،دل گشته زار و پر بلا
گریم به یاد آن سری که بوده در طشت طلا
از دیدن این منظره اشک ملائک شد روان
در پیش چشم دخترش دشمن بر او زد خیزران
**********
شاعر: امیر عباسی

 
 
شنبه 12 فروردین 1396  12:38 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی النقی الهادی (ع)

کاشکی که خادم حریم سامرا بودم من
کاشکی یه کم نزدیک به شهر کربلا بودم من
وقتی که دلتنگ نجف می شدم        روبروی ایوون طلا بودم من 2
با چشم تر ضریحو می گرفتم / دخیل می بستم به ضریح آقا
وقتی می خواستم که حاجت بگیرم / قسم می دادم آقامو به زهرا
از سامرا پل می زنم امشب میرم کربلا کربلا 2
اللهم ارزقنا حرم کربلا کربلا
**********
کاشکی ضریح شیش گوشت شبیه کربلا بود
کاشکی که گنبدت آقا مثل امام رضا بود
کاشکی به اسم فاطمه آقا جون      یه صحن زیبا توی سامرا بود 2
من اونجا هستیمو به پات می ریختم / اشکامو پای روضه هات می ریختم
آرزوم این بود تو حیاطت آقا / دونه برا کبوترات می ریختم
از سامرا پل می زنم امشب میرم کربلا کربلا 2
اللهم ارزقنا حرم کربلا کربلا
 

شاعر : مهدی نظری

 
 
شنبه 12 فروردین 1396  12:38 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی النقی الهادی (ع)

ای حریم قدس تو جنتم       خاک کوی تو شدن عزتم
با تو دورم آقا از هر بدی      سیدی سیدی
سامرا بهشت دل مجنون ما
سامرا کعبه عشاق بی نوا
سامرا دلخوشی قلب این گدا
یا علی بن محمد یا سیدی
 ******
دعوت کن یک شب مرا در حرم     بده آموزش مرا از کرم
هستم در عبودیت مبتدی      سیدی سیدی
عادتکم الاحسان یا ولی الله
اشفع لنا عندالله یا حجت الله
فکری کن برای ما حق ثارالله
یا علی بن محمد یا سیدی
 ******
گرچه هم بیچاره و هم بدم        گرچه در درس وفا من ردم
هرگز بر من نگویی تو ردی      سیدی سیدی
اگرچه رو سیاه و هوا پرستم
اگر چه روی خاک غفلت نشستم
نوکر نوکران جدتان هستم
یا حسین یا ثارالله اباعبدالله
****** 
ای امام عالمین یا حسین      ای به زهرا نور عین یا حسین
مجروح تیغ و سنین یا حسین      یا حسین یا حسین
کشته ی راه خدا ابا عبدالله
ای غریب کربلا ابا عبدالله
ای شهید سر جدا ابا عبدالله
یا حسین یا ثارالله اباعبدالله
**********
شاعر: امیر عباسی

 
 
شنبه 12 فروردین 1396  12:39 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی النقی الهادی (ع)

اگه بمیرم جا داره - ز غربت تو مولا
آقا می خونم روضت رو - با این چشای دریا
چند وقته که گریه ها میگیره امونمو
هتک حرمت به شما داره می گیره جونمو
وای از این مصیبت/ شبیه بارون/ اشکای من داره می باره
وای  عیبی نداره/ خاکیه صحنت/ مادرتم حرم نداره
واویلا غریب آقا 6

شاعر : مهدی نظری

 
 
شنبه 12 فروردین 1396  12:39 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی النقی الهادی (ع)

زائرایی که یک ساعت - تو صحن تو می مونن
جامعه کبیره آقا - برای تو می خونن
شیش گوش ضریح تو واسه من کرببلاس
می خونم این حرم نوه امام رضاس
وای گوشه ی سرداب/ سینه زن تو/ برای تو دل بی قراره
وای عیبی نداره/ خاکیه صحنت/ مادرتم حرم نداره
واویلا غریب آقا 6
********
چند سالیه که دلگیرم - بغضی توی گلومه
روزی می رسه می بینم - ساخت حرم تمومه
چند ساله تو صحن تو هیات راه نیفتاده
چند ساله که پرچمت از رو گنبد افتاده
وای ایشالا مهدی/ به روی گنبد/ پرچم سبزت رو میذاره
وای عیبی نداره/ خاکیه صحنت/ مادرتم حرم نداره
واویلا غریب آقا 6

شاعر : رضا تاجیک

 
 
شنبه 12 فروردین 1396  12:39 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی النقی الهادی (ع)

باز شب شهادت تو روضه ها
پر بزن دوباره تا سامراء
با صداى غم منادى      ميگه دل به غصه دادى
ميزنم سينه برا امام هادى
السلام عليك سيدَنا    شهيدٌ و مسموم، أمامَنا
****
قلبم از غم تو  شده كباب
كى برده تو رو تا بزم شراب
زدى ناله پشت ناله       زير لب گفتى محاله
هتك حرمت حسين بيش سه ساله
السلام عليك سيدَنا    شهيدٌ و مسموم، أمامَنا
****
به ياد شهيد كرببلا
ميزدى رو خاكا تو دست و پا
سمت قبله پاكشيدى      از جهان خيرى نديدى
روى پاى مادرت نفس بريدى
السلام عليك سيدَنا    شهيدٌ و مسموم، أمامَنا

شاعر : رضا تاجیک

 
 
شنبه 12 فروردین 1396  12:39 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی النقی الهادی (ع)

هرکه یک جور قسمتی دارد
سامرای تو غربتی دارد
خوش به حال کسی که نوکر توست
واقعاً چه سعادتی دارد!
راستی شهر سامرای شما
چندتا بچه هیئتی دارد؟
یا که دور و بر حریم شما
مردمان ولایتی دارد؟
دل من دور صحن و ایوانت
باز میل زیارتی دارد
اعتقاد من است با آن حال
حرم تو چه هیبتی دارد
با وجودی که خاکی است اما
این زیارت چه لذتی دارد
دشمن تو اگر که می دانست
با تو بودن چه عزتی دارد...
تا ابد مبتلای تو می شد
خادم سامرای تو می شد
مرد آن است باورت کرده
خویش را بنده ی درت کرده
دستهای خدا ملائک را
 روی گنبد کبوترت کرده
پرچمت تا همیشه پابرجاست
با دعایی که مادرت کرده
جلوه ای از رخت شده خورشید
حق تو را ذره پرورت کرده
دست حق معجزات عیسی را
رزق و روزی نوکرت کرده
به زمین خورده است و پا نشده
هرکه توهین به محضرت کرده
بشکند دستهای آنکس که
چون گل یاس پرپرت کرده
من بمیرم که بین بزم شراب
خون به قلب مطهرت کرده
روضه ات تا کجا کشانده مرا
پای طشت طلا کشانده مرا
دور طشت طلا چه غوغا بود
داخل طشت، رأس آقا بود
دختری در کنار عمه خود
دیدگانش شبیه دریا بود
چشمهای کبوترانه او
خیره در چشمهای بابا بود
چقدر صورت کبودی داشت
جرمش این بود شکل زهرا بود
بسکه بین مسیر افتاده
بدنش پر ز خار صحرا بود
بوی یاس مدینه می آمد
مادرش هم یقین در آنجا بود
گرچه بستند دست زینب را
پرچم او هنوز بالا بود
خیزران هم دلش به درد آمد
روی لبها که واحسینا بود
قاری نیزه ها که قرآن خواند
چشمها غرق در تماشا بود
تا به لبهاش خیزران می خورد
رعد و برقی در آسمان می خورد
 

شاعر : مهدی نظری

 
 
شنبه 12 فروردین 1396  12:39 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها