0

اشعار شهادت امام علی النقی الهادی (ع)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی النقی الهادی (ع)

با سر انگشتم نوشتم آه... باران گریه کرد

پشت شرمِ شیشه جاری شد خرامان گریه کرد

تیرگی ها را که باران از نگاهِ گریه شست

شاعری مهمان دریا شد پریشان گریه کرد

در هجوم کشف های ناگهانی گُر گرفت

شعله زد چشم غزل چون دید قرآن گریه کرد

تا که پرسیدم چرا نام تو کمتر خوانده اند

چشم ماهی های دریا در بیابان گریه کرد

آه ای دریای نور، ای مهربان، ای لطف محض

در جوابم یک حرم، در خاک و ویران گریه کرد

هادی ای مظلوم گمنامِ تبارِ فاطمه

غربتِ نامِ تو را اندوهِ باران گریه کرد

 
 
شنبه 12 فروردین 1396  1:25 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی النقی الهادی (ع)

ز غم بی کسی اشک بصرش می ریزد

زهر آتش به میان جگرش می ریزد

فاطمه آمده و با دل خون می نگرد

که ز سرشاخه طوبی ثمرش می ریزد

این به کنج قفس افتاده چه آمد به سرش

که اگر باز کند بال، پرش می ریزد

او شرار از دل پر تاب و تبش می ریزد

که چرا فاطمه خون از کمرش می ریزد

سامرا مثل مدینه شده و باز علی

نام زهرا ز لب نوحه گرش می ریزد

بزم کفار که رفت و بد و بیراه شنید

بر سرم خاک چه خاکی به سرش می ریزد

لابد افتاده به یاد سر پاکی در تشت

که شراب آمده و دور و برش می ریزد

خواهرش مقنعه دارد به سر اما زینب

ناگهان پوشیه پیش نظرش می ریزد

 
 
شنبه 12 فروردین 1396  1:25 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی النقی الهادی (ع)

به دل خسته ی این قافله امـدادی کن 

        روضه بر پا شده از محفل ما یـادی کن

چه قَدَر صبرکنی گوشه ی زندان غمت   

      لااقل پیش خــدا صحبت آزادی کـن

شیر وحشی بزند بوسه به خاک قدمت    

    پیش صیـاد بـرو یک تنـه صیادی کن

سامرا بهـر گـدایی ز تـو شهرت دارد   

       بـاز تکـرار همـان سنت اجـدادی کن

چنـد سالی شده ویران حرم پاک شما   

        فکـر یک بارگـه و پنجـره فولادی کن

احمدایرانی نسب

 
 
شنبه 12 فروردین 1396  1:25 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی النقی الهادی (ع)

بالاتری ز مدح و ثنا أیها النقی

ابن الرضای دوم ما أیها النقی

 

با حبّ تو عبادت ما عین بندگی ست

هادی آل فاطمه یا أیها النقی

 

دارم ولی شناسی خود را ز نور تو

مولای من ولی خدا أیها النقی

 

با آن نقاوت نقوی یک نگاه کن

پاکیزه کن وجود مرا أیها النقی

 

با صد امید همچو گدایان سامرا

پر می کشیم سوی شما أیها النقی

 

بخشنده تر ز حاتم طائی تویی تویی

مسکین ترم ز هرچه گدا أیها النقی

 

من هرچه خواستم تو عنایت نموده ای

یک حاجتم نگشته روا أیها النقی

 

گردد جوانی ام همه ترویج مکتبت

جانم شود فدای تو یا أیها النقی

 

باید برای غربت تو بی امان گریست

با ناله هاي حضرت صاحب زمان گریست

 

شرمنده از قدوم تو چشمان جاده بود

دشمن سواره آمد و پایت پیاده بود

 

آن ناخن شکسته و آن کاروان سرا

توهین به ساحت تو برایش چه ساده بود

 

بارانی ست از غم تو چشم سامرا

با دیدن تو اشک ملک بی اراده بود

 

وقتی که آسمان ز غمت سینه چاک شد

دیدی که عرش سر روی زانو نهاده بود

 

زهر ستم چه با جگر پاره پاره کرد

دیگر نفس ... نفس ... به شماره فتاده بود

 

شکر خدا که دشمن تو خیزران نداشت

هر چند دل ، شکسته از آن بزم باده بود

 

آقا بیا و با دل غرق به خون بخوان

از آن سه ساله که پدر از دست داده بود

 

جانش رسید بر لبش از ضربه های چوب

وقتی کنار طشت طلا ایستاده بود

 

آرام قلب خسته اش از دست رفته بود

چشم به خون نشسته اش از دست رفته بود

یوسف رحیمی

 
 
شنبه 12 فروردین 1396  1:26 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی النقی الهادی (ع)

امام هادی النقی(ع)-مناجات و شهادت

 

نام تو را در دفتر خاتم نوشتند

هادی نسل حضرت آدم نوشتند

ما راه و رسم نوكری را برگزیدیم

چون كه شما را رهبر عالم نوشتند

یك قطره از مدح تو را كه ثبت كردند

دیدند بالاتر ز صدها، یم نوشتند

هر كس كه از نام شما یك بار دم زد

نام ورا مداح عیسی دم نوشتند

جزو ارادتمندهای روضۀ تو

شكر خدا كه نام ما را هم نوشتند

خوشبخت آن هایند كه مست تو هستند

بدبخت آن هایی كه از تو كم نوشتند

از داغ مظلومیتت آقای عالم

چشمان ما را چشمۀ زمزم نوشتند

نام تو را پروردگارت گفته هادی

چون در كرامت مثل بابایت جوادی

قطعاً مسیحا هم به فرمان تو باشد

پای كلاس درس عرفان تو باشد

ذكر دعای جامعه زیباست اما

زیباترش اینكه در ایوان تو باشد

پای دعای جامعه می خواهم آقا

ابواب ایمان وا به دامان تو باشد

با یك نگاهت صاحب ملك زمین است

آن كس كه یك لحظه پریشان تو باشد

وقتی محالّ معرفت الله هستی

باید همه عالم سر خوان تو باشد

حتی مسیحی ها ارادت بر تو دارند

این هم ز الطاف فراوان تو باشد

آقا سلاطین جهان را بنده كردی

با یك نگاهت بردگان را زنده كردی

شكر خدا یك عمر دستم را گرفتی

درس كرامت از خود بابا گرفتی

اینكه دو عالم روضه خوان غربت توست

ارثی ست كه از غربت مولا گرفتی

با یك دمت ارض و سما را زنده كردی

تو گوی سبقت از دم عیسا گرفتی

یاد رقیه كرده ای آن لحظه ای كه

در اوج غربت در خرابه جا گرفتی

وقتی تو را بردند در خان الصعالیك

روضه برای زینب كبری گرفتی

در زیر پایت آسمان از جاش پا شد

از بركت تو سامرا عرش خدا شد

نامت علی بود و غریبی را چشیدی

بار غم و غربت به دوش خود كشیدی

صحن و سرای خاكی ات این را به من گفت

بعد از شهادت هم تو روز خوش ندیدی

آقا شنیدم روضه خوان یاس بودی

با روضه های مادرت زهرا خمیدی؟

ابن الرضایی كه علی بوده ست نامت

در كوچه ها آیا تو هم طعنه شنیدی؟

آیا درِ باغ تو را آتش كشیدند؟

آیا تو هم از دست این مردم بریدی؟

آیا طناب افتاد دور گردن تو؟

قطعاَ در آتش همسر خود را ندیدی

با اینكه تو جان داده ای از ظلم و كینه

اما امان از روضۀ شهر مدینه

آتش به روی یاس و نیلوفر كشیدند

شعله به باغ سبز پیغمبر كشیدند

در جنت الاعلی پیمبر روضه خوان شد

وقتی قباله از كف مادر كشیدند

قلب تمام عرشیان شد پاره پاره

شمشیر ها را تا كه بر حیدر كشیدند

دیگر ملائك لانه ها را ترک كردند

از بعد زهرا از مدینه پر كشیدند

چندی گذشت و در دل گودال خونین

بر روی عشق فاطمه خنجر كشیدند

وقتی سر بابا به روی نیزه ها رفت

از دختران بی پدر معجر كشیدند

بابا ز روی نیزه صدها مست می دید

بر صورت اطفال جای دست می دید

 
 
شنبه 12 فروردین 1396  1:26 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی النقی الهادی (ع)

يا مظلوم يا امام هادى (ع) 
اى امام دهم از نسل طهورا ، هادى(ع) 
ثمر پاك تو شد يوسف زهرا ، هادى(ع) 
جگرت سوخت  ، فتادى تو به ياد جدّت 
ولى افسوس نَبُد حضرت سقا ، هادى (ع) 

اصغر چرمى

 
 
شنبه 12 فروردین 1396  1:26 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی النقی الهادی (ع)

آیینۀ چشم می کندم سیر حالتان

حیرانم از روایت فعل محالتان

مظلومی آن قدر که ندارند اتفاق

حتی مورخان به سر سن و سالتان

از میوه های علم شما سیر می شویم

حتی اگر به ما برسد سیب کالتان

نفرین به ما اگر به تمنای روشنی

بیرون بیاوریم سر از زیر بالتان

ابن الرضای دومی و سجده می کنیم

بر آفتاب مشرقی بی زوالتان

هر کس که سائل کرمت شد کریم شد

کوچک شد آن که پیش تو، عبدالعظیم شد

 
 
شنبه 12 فروردین 1396  1:26 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی النقی الهادی (ع)

امام هادی النقی(ع(-شهادت

 

من کیستـم؟ دهُـم ولــی‌اللهِ ‌اکبـرم

چـارم علـی سلالــۀ پـاک پیمبـرم

قـرآن روی دسـت جــواد‌الائمــه‌ام

ابن‌الرضــای دوم زهــرای اطهـرم

دور از مدینه مانده و در اوج درد و غم

تنهایـم و غریبـم و بی‌یـار و یـاورم

زندان نبود بس که در آن حبس غم‌فـزا

کردنـد حفـر، قبـر مــرا در بـرابرم

آتش برآیـد از دهنش در دل جحیم

آن بی‌حیا که کرد جسارت به مادرم

زوار قبـر جــد مـرا کشت بـی‌گناه

از آن حـرام‌زاده همیـن بـود بـاورم

وقتی مرا به جانب بزم شـراب بـرد

آمـد سـر بریـدۀ جـدم بـه خـاطرم

ظلمی که دیدم از متوکل به عمر خویش

من دانـم و خـدا که چه آورد بر سرم

هر روز و شب رسید به قلبم شراره‌ای

هر صبح و شام، لشگر غم ریخت بر سرم

"میثم!" ز سـوز سینۀ ما گفته‌ای بگو!

من از کـرم شفیـع تو فردای محشرم

 
 
شنبه 12 فروردین 1396  1:26 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی النقی الهادی (ع)

ما بنده ایم و غیر تو مولا نداریم

در هر دو دنیا جز شما آقا نداریم

تنها پُل ما تا خدا هستید و جز این

راهی دگر تا عالم بالا نداریم

وقتی دعای جامعه خواندیم دیدیم

بهتر از این آئینۀ تقوا نداریم

هر کس تولای تو را در دل ندارد

کاری به کار او در این دنیا نداریم

هر چند ما مدح تو را گفتیم، امّا

ما قطره ایم و راه بر دریا نداریم

گر دیگران صد آرزو در سینه دارند

ما آرزویی غیر سامرّا نداریم

امروز دل را خانۀ مِهر تو کردیم

در سینۀ خود غصۀ فردا نداریم

گر دامن خود را ز دست ما نگیری

بیمی به دل از روز وانفسا نداریم

بزم شراب و آیۀ تطهیر ای وای

در دل از این اندوه جز غوغا نداریم

از شعلۀ داغ شما آتش گرفتیم

پروانه سان از سوختن پروا نداریم

جز اشک بر فرزند زهرا چون «وفائی»

چیـزی برای عـرضه بر زهرا نداریم

 
 
شنبه 12 فروردین 1396  1:26 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی النقی الهادی (ع)

از همان ابتدایت ای آقا

شده ام آشنایت ای آقا

من فقیر و یتیم و مسکینم

من گدایم گدایت ای آقا

با ظهور هلال ماه رجب

می شوم مبتلایت ای آقا

می شود پهن بین هر خانه

سفره های غذایت ای آقا

دست و دل بازیت چه بسیار است

کرده غوغا عطایت ای آقا

پدر و مادرم به قربانت

همه چیزم فدایت ای آقا

تا زمانی که من نفَس دارم

می نویسم برایت ای آقا

می نویسم که خیلی آقایی

می نویسم که ابن زهرایی

تویی «آقا» و ما همه «بنده»

ظرف ما از وجودت آکنده

مهبط الوحی و معدن العلمی

علم در پیش تو سرافکنده

نه که یک مرتبه... هزاران بار

داده ای تو خبر ز آینده

هادی راه ما احادیثت

نظراتت همیشه سازنده

کوری چشم دشمنان حسود

تویی آن آفتاب تابنده ...

... که همیشه هدایتت باقی ست

پرتو نور توست پاینده

کافی است تا کمی اشاره کنی

شیر در پرده می شود زنده

تویی آن کس که می زند زانو

پیش پای تو شیر درّنده

چه کسی گفته که تو بی یاری؟!

لشکری از فرشتگان داری

با وجود تو کیمیا دارم

خوش به حالم که من تو را دارم

حال و روز مرا ببین آقا

شوق دیدار سامرا دارم

دل من لک زده برای حرم

تا بیایم حرم، دعا دارم

مطمئنّم که می رسم پابوس

چون که یار گره گشا دارم 

نوکری روسیاه و بد داری

دلبری خوب و با وفا دارم

با دعای تو بچه هیأتی ام

بین هیأت «بروـ بیا» دارم

می زنم لطمه بر سر و صورت

در عزای تو من عزادارم

بعد از آنی که زهر نوشیدی

به خودت بین حجره پیچیدی

باز هم رنج بی حساب ای وای

باز هم روضه و عذاب ای وای

بی حیاهای مست و لایَعقل

کارشان کار ناصواب ای وای

بی اجازه هجوم آوردند

به در بیت آفتاب ای وای

نیمه ی شب شبیه اجدادت

می دویدی چه با شتاب ای وای

پشت مرکب کشان کشان رفتی

وَ شدی نقش بر تراب ای وای

وارث حیدری و جا مانده

روی دستت رد طناب ای وای

چیده شد در مقابل چشمت

جام های پر از شراب ای وای

با تماشای بزم باده و جام

زنده شد خاطرات مجلس شام

روضه می خواند و بر دهان می زد

آتش روضه را به جان می زد

با همان سوز سینه و اشکش

تیشه بر ریشه ی خزان می زد

روضه ها روضه های سختی شد

چه گریزی در آن میان می زد! ...

...خنده های یزید بی احساس

طعنه هایی به جدّمان می زد

جلوی چشم دخترش، نامرد ...

  ... به لبش چوب خیزران می زد

ناله می زد تو را خدا بس کن

ولی عمداً چه بی امان می زد

می دوید او به سمت بابایش

به روی خود دوان دوان می زد

به عمو جان خود توسل کرد

حرف هایی به پهلوان می زد

ناگهان مثل فاطمه افتاد

عاقبت از غم پدر جان داد

 
 
شنبه 12 فروردین 1396  1:26 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی النقی الهادی (ع)

امام هادی النقی(ع)-شهادت

 

به آسانی تو را بردند تا بزم شرابی که...

میان شهر، از پیش هزاران چشم خوابی که...

نمی دیدند معصومیت عمق نگاهت را

شبی که رد شدی از کوچه ها مثل شهابی که...

تو را بردند تا دارالخلافه در سکوتی سرد

دو چشمت خون، دو دستت بسته، با حال خرابی که...

و این مستی که افتاده ست روی تخت عصیانش

به سر دارد هوای زنده ماندن چون حبابی که...

خلافت با تمام حشمتش چون ذره ای ناچیز

ز جا برخاسته در پیش پای آفتابی که...

تعارف می کند جامی به مردی که خودش ساقی است!

مخیر می کند او را میان انتخابی که...

حضور دیگرش شعر است و با شیوایی طبعش

امامم می سراید لاجرم اشعار نابی که...

در آن بزم پُر از آلودگی ها با مضامینش

نماند چهره ی تزویر در پشت نقابی که...

و روشن می شود حق تو بر اهل زمین وقتی

ز پشت ابرها بیرون بیاید آفتابی که...

 
 
شنبه 12 فروردین 1396  1:27 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی النقی الهادی (ع)

عطر عبایت

باران شدم از شوق پریدن به هوایت
شد کفتر بی‌گنبدِ تو، باز رهایت

ای صاحب آن «جامعه‌» پر شده از عشق!
خالی است چرا این همه در جامعه جایت؟

گفتی: «فَتَحَ اللهُ بِکُم» پنجره وا شد
گفتی: «و بِکُم یَختِم» و دل کرد هوایت

کی می‌رسد آن «اَشرَقَتِ الارض» بنورت
کی مست شود جامعه از جام  دعایت 

هر نیمه شب از ذکر تو روشن شده عالم
مستند ملائک همه از عطر عبایت

در بزم شراب آه! بگو مستِ خدایی
شاید متوکل کند اینگونه رهایت

رخصت بده یک لحظه که این پرده بیفتد
تا کاخ و ستونهاش بیفتند به پایت

وقتی که امامی و علی هم شده نامت
پیداست که در سامره شاهست، گدایت

یاد نجف افتادم و اشکم شده جاری
کو گنبد و گلدسته و ایوان طلایت؟

«اَنتم شُفَعائی» خبری بود که ما را
بُرد از دل شب تا سحری پشت صدایت

آه از تو چه پنهان، ... چه بگویم... فقط اکنون
دست من و دامان تو و لطف خدایت

قاسم صرافان

 
 
شنبه 12 فروردین 1396  1:27 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی النقی الهادی (ع)

لابه لای آه دلم، یه غصه فریاد می کشه

اشکامو مخفی می کنم اما چشام داد می کشه

زخمی که توی سینمه ، هیچ جوری مرهم نداره

به یاد یک حرم شبا، تا صبح دلم عزاداره

این روزا روضه می گیرم، به یاد روضه ی غمش

روم نمیشه بگم شده، چه ها به صحن و حرمش

خنده هامون گریه دارن، فصل عزا و شادیه

دلم خراب حرمه، آقام امام هادیه

قامت گلدسته تو، اگه یه ذره خم شده

کی گفته بغض دشمنت ، میون ماها کم شده

سینه زنت تا عمر داره، به داشتن تو می نازه

پا بده با سرش می آد، صحن .و سرات و می سازه

یه روز می آد که اون حرم، تو گریه جا می گیریم

توی طواف سینه زنات، شور یا زهرا میگیریم

شما امامی و عزیز، اما شکسته حرمت

عرش خدا آتیش گرفت، تو شعله های غربتت

گوشه زندان می چکه، بارون زچشمای شما

آقا چرا ورم داره، زیر کف پای شما

تشنگی اذیت می کنه، عطش نشسته تو گلوت

میگن جای تازیانس، آقا به روی سر و روت

چند ساله بین زنجیرا، نشسته در تاب و تبی

چند ساله که عزادار روضه ی عمه زینبی

چند ساله که صحن خونت، پرچم لاله می زنی

ناله ی غسل کفن، طفل سه ساله می زنی

همه می دونن خون ما، وصل به رگهای شماست

همه می دونن شونمون، زخمی داغ کربلاست

هرجایی بریم آخرش، گریمون توی شور و شین

اینه که مستی می کنیم، فقط با ذکر یا حسین

 روح الله عیوضی

 
 
شنبه 12 فروردین 1396  1:27 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی النقی الهادی (ع)

كينه ها آقاي ما را از نفس انداخته

زهر غم حلقوم او را از نفس انداخته

روضه مي خواند لب خشكيده اش،زان لحظه كه

نيزه داري جد او را از فرس انداخته

يا مظلوم

 
 
شنبه 12 فروردین 1396  1:27 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی النقی الهادی (ع)

حق بده به فرشته ها
اینجوری عاشقت باشن
همگی غرق سجده و
تسبیح خالقت باشن

حق بده به خورشید اگه
بخواد بگرده دور تو
خدا تموم عالمو
پروانه کرده دور تو

حق بده به مدینه تا
بگیره هی بهونه‌تو
به یاد عطر جای پات
ببوسه خاک خونه‌تو

به سامرا هم حق بده
نکشه دست از دامنت
آخه دلش روشن میشه
هر صبح با عطر پیرهنت

تا میخونی از جامعه:
«فما اَحلی اسمائکم»
شیرین میشه لبای عشق
از نامت ای ماه دهم

مست علی النقیم
عاشق نام هادیم
با این عشیره آشنام
آخه باب الجوادیم

برای دستِ خالیا
خوب جاییه این سامره
به رویِ  ناامیدیا
بازه همیشه پنجره

کبوترم، کو گنبدت؟
عالم فدای غربتت
راحت نمیذارن تو رو
حتی پس از شهادتت
 

قاسم صرافان

 
 
شنبه 12 فروردین 1396  1:27 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها